واجب فراموش شده: راهبردهاي مقام معظم رهبري در زمينه امر به معروف و نهي از منكر

مشخصات كتاب

سرشناسه : خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، 1318 -

عنوان و نام پديدآور : واجب فراموش شده: راهبردهاي مقام معظم رهبري در زمينه امر به معروف و نهي از منكر/ گردآورندگان حسين خادمي، حميدرضا محمودخاني.

مشخصات نشر : تهران: خيزش نو، 1392.

مشخصات ظاهري : 79 ص.؛ 5/14×5/20 س م.

شابك : 25000 ريال : 978-600-92782-2-0

وضعيت فهرست نويسي : فاپا(چاپ دوم)

يادداشت : چاپ اول : 1391(فيپا).

يادداشت : چاپ دوم.

يادداشت : كتابنامه: ص. 75 - 79.

موضوع : خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، 1318 - -- نظريه درباره امر به معروف و نهي از منكر

موضوع : خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، 1318 - -- پيام ها و سخنراني ها

موضوع : امر به معروف و نهي از منكر

شناسه افزوده : خادمي، حسين، 1368 -، گردآورنده

شناسه افزوده : محمودخاني، حميدرضا، 1368 -، گردآورنده

رده بندي كنگره : DSR1692 /الف76 و2 1392

رده بندي ديويي : 955/0844

شماره كتابشناسي ملي : 3088138

مقدمه

خواستيم امر به معروف و نهي از منكر را بشناسيم و بدانيم وظيفه ما چيست. روزها به دنبال آيات و روايات گشتيم، رساله هارازير و رو نموديم، با اساتيد مصاحبه نموديم و از گروه هاي آمر و ناهي كسب تجربه كرديم. به حساب خود در درياي شناخت امر به معروف و نهي از منكر غرق شديم. امّا آن گاه كه به كلام ولي نگرستيم،يافتيم كه از آن دريا جز قطره اي نفهميده ايم. مبهوت بحر عميق ريزبيني، ظرافت و فراست ايشان در آيات و روايات شديم. گوشه اي نبود كه ايشان اشاره نكرده باشند. كلامي كه گام ها از آخرين تجارب گروه هاي آمر و ناهي جلوتر بود.

بنابراين اين كتاب را با سيري موضوعي از بيانات مقام معظم رهبري در زمينه امر

به معروف و نهي از منكر تهيه كرديم، باشد كه در احياي اين فريضه الهي قدمي برداشته باشيم.

با آرزوي توفيق الهي

گروه مؤلفان

آذر 1392

فصل اول: اهميّت

برتر از جهاد

امر به معروف هم مثل نماز، واجب است. در نهج البلاغه مى فرمايد: «وَ مَا أعْمَالُ الْبِرِّ كُلّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّي» يعنى امر به معروف و نهى از منكر، در مقياس وسيع و عمومى خود، حتى از جهاد بالاتر است؛ چون پايه ى دين را محكم مى كند. اساس جهاد را امر به معروف و نهى از منكر استوار مى كند.

بِهَا تُقامُ الفَرَائِض

تمامى آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احكام نورانى آن(اسلام) و سعى در گسترش و تعميق آن(اسلام) در جامعه، داراى وظيفه اى بزرگند. امر به معروف و نهى از منكر كه يكى از اركان اساسى اسلام و ضامن برپاداشتن همه ى فرايض اسلامى است، بايد در جامعه ى ما احيا شود و هر فردى از آحاد مردم، خود را در گسترش نيكى و صلاح و برچيده شدن زشتى و گمراهى و فساد، مسؤول احساس كند.

شرط قوام حاكميت اخيار

امروز فقط جنگ نظامى نيست؛ اما همه تهاجمهاى ديگر، با شدّت كم سابقه اى وجود دارد. در مقابل اين تهاجم، اين جامعه اسلامى، بايد زنده، هوشيار، آسيب ناپذير، پراميد، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ يك موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت كند. اين، چگونه ممكن است؟ اين است كه بنده موضوع امر به معروف و نهى از منكر را مطرح كردم. موضوع امر به معروف كه موضوع جديدى نيست. اين، تكليف هميشگى مسلمانان است. جامعه اسلامى، با انجام اين تكليف زنده مى ماند. قوام حكومت اسلامى، با امر به معروف و نهى از منكر است، كه فرمود: اگر اين كار نشود، آن وقت «لَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَيْكم شِرارَكم فَيَدْعُوا خِيارُكم فلا يُسْتَج_ابُ لَهُم»قوامحكومت اسلامى و بقاى حاكميت اخيار، به اين است كه در جامعه امر به معروف و نهى از منكر باشد.

فلسفه قيام حسين بن علي (ع)

حسين بن على(ع)، در خود فهماند كه براى دنياى اسلام در چنين شرايطى، مبارزه با اصل قدرت طاغوتى و اقدام براى نجات انسانها از سلطه شيطانى و اهريمنى اين قدرت، واجب ترين كارهاست. بديهى است كه حسين بن على(ع)، اگر در مدينه مى ماند و احكام الهى را در ميان مردم تبليغ و معارف اهل بيت را بيان مى كرد، عدّه اى را پرورش مى داد. اما وقتى براى انجام كارى به سمت عراق حركت مى كرد، از همه اين كارها بازمى ماند: نماز مردم را نمى توانست به آن ها تعليم دهد؛ احاديث پيغمبر را نمى توانست به مردم بگويد؛ حوزه درس و بيان معارف او تعطيل مى شد و از كمك به ايتام و مستمندان و فقرايى كه در مدينه بودند، مى ماند. اين ها هركدام وظيفه اى بود كه آن حضرت انجام مى داد.

اما همه اين وظايف را، فداى وظيفه مهم تر كرد. حتّى آن چنان كه در زبان همه مبلّغين و گويندگان هست، زمان حجّ بيت اللَّه و در هنگامى كه مردم براى حج مى رفتند، اين، فداى آن تكليف بالاتر شد.

آن تكليف چيست؟ همان طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهى كه منشأ فساد بود: «أرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي» يا آن چنان كه در خطبه ديگرى در بين راه فرمود: «ايها النّاس! انَّ رَسول اللَّه ،قَالَ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِ_لًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّه...فَلَمْ يُغَيِّرْ بِفِعْلٍ وَ لَا قَوْلٍ كَانَ حَقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَه» يعنى اغاره يا تغيير، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتى كه فساد مى پراكند و دستگاهى كه انسانها را به سمت نابودى و فناى مادّى و معنوى مى كشاند. اين، دليل حركت حسين بن على(ع) است، كه البته اين را، مصداق امر به معروف و نهى از منكر هم دانسته اند؛ كه در باب گرايش به تكليف امر به معروف و نهى از منكر، به اين نكات هم بايد توجّه شود. لذاست كه براى تكليف اهمّ، حركت مى كند و تكاليف ديگر را ولو مهم فداى اين تكليف اهمّ مى كند. تشخيص مى دهد كه امروز، كار واجب چيست؟ هر زمانى، يك حركت براى جامعه اسلامى متعيّن است.

چرا دشمن تا امروز نتوانسته است مويى از سر اين ملت كم كند؟

ما دشمن زياد داريم. چرا دشمن تا امروز نتوانسته است مويى از سر اين ملت كم كند و به اين كشور ضربه بزند؟ بحمد اللّه ايران اسلامى، با قدرت و صلابت كامل، در مقابل همه شان ايستاد و ايستاده است. چرا؟ ايران كه همان ايران صد و پنجاه سال قبل است! اين، به خاطر

احساس وظيفه ى شما، به خاطر همين حضور شما، به خاطر همين روحيه ى حزب اللهى شما و به خاطر اين است كه زن و مرد مسلمان، تا همه جا حاضرند از ايمان و اسلام و انقلابشان دفاع كنند. اين هاست كه اين كشور را حفظ كرده است. مگر طور ديگرى مى شود اين كشور را، با اين همه دشمن و بدخواه كه چشم طمع به منابع زيرزمينى و بازارهاى آن دوخته اند، حفظ كرد؟! مگر مى شود در مقابل آن ها، بدون اين روحيه مقاومت كرد؟! اين گونه است كه كشور حفظ مى شود؛ با امر به معروف و نهى از منكر.

تنها دريچه ى اميد

تنها دريچه ى اميدى هم كه براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آيا ما اين دريچه را ببنديم و اميد ملتها را كور كنيم؟ آيا ما هم سكوت كنيم؟ آيا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانه ى قدرتهاى بزرگ تسليم بشويم؟ آيا حكم خدا اين است؟ آيا خدا به اين راضى است؟ آيا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهى از منكر در اسلام، اجازه ى چنين فكرى را به ما مى دهد؟ حاشا و كلًّا. اينجا پرچم مبارزه ى با ظلم را حفظ خواهد كرد. ما در مقابل هر قدرت سلطه طلب و ستمگرى كه در برابر ملتها به سرنيزه ى خود تكيه مى كند، مى ايستيم؛ هركس مى خواهد باشد. امريكا كه هيچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرت مندتر از امريكا هم باشد، در مقابلش مى ايستيم.

هيچ چيز ديگر نمى تواند مقابل انحرافات دنياي امروز بايستد

بعثت، امروز هم مورد نياز است. بشريت امروز، هم بايد از درون متحول و تزكيه شود و هم نظم اجتماعى اش نظم عادلانه و قسطآميزى گردد. امروز در دنيا قسط نيست، عدالت

نيست. ظلم است و دنيا را از ظلم نسبت به ملتهاى مظلوم پر كرده اند. من به شما برادران عزيزى كه مسؤولان جمهورى اسلامى هستيد، يك جمله مى خواهم عرض كنم: تنها شما مى توانيد در مقابل قدرتهاى متكى به زور بايستيد؛ مشروط به اينكه با همه ى وجود، پاى احكام نجات بخش اسلام و تبعيت از احكام قرآنى بايستيد و بى هيچ رودربايستى و بى هيچ ملاحظه از كسى، در اين راه و صراط مستقيم حركت كنيد. آن وقت است كه خوب مى توانيد ايستادگى كنيد ... حتى با شعارهاى شما هم دشمنند. آن ها شعار امر به معروف و نهى از منكر را تمسخر مى كنند؛ شعار حزب اللهى گرى را تمسخر مى كنند و شما را متهم مى نمايند. اما حقيقت اين است كه همان امر به معروف و نهى از منكر و همان حركت حزب اللهى و همان پايبندى به اصول است كه مى تواند در مقابل انحرافها و خطاهاى فاحش دنياى امروز بايستد. هيچ چيز ديگر نمى تواند. ملتها هم اين را مى خواهند.

تاريخ قصه نيست

عبرت ماجراى امام حسين(ع) اين است كه انسان فكر كند در تاريخ و جامعه ى اسلامى؛ ... چه حادثه اى اتّفاق افتاده و چه ميكروبى وارد كالبد اين جامعه شده است كه بعد از گذشت نيم قرن از وفات پيامبر(ص) و بيست سال از شهادت اميرالمؤمنين(ع)، در همين جامعه و بين همين مردم، كسى مثل حسين بن على(ع) را با آن وضع به شهادت مى رسانند؟!

چه اتّفاقى افتاد و چطور چنين واقعه اى ممكن است رخ دهد؟ آن هم نه يك پسر بى نام و نشان؛ بل كودكى كه پيامبر اكرم، او را در آغوش خود مى گرفت، با او روى منبر مى رفت و براى مردم صحبت مى كرد. او پسرى بود

كه پيامبر(ص) درباره اش فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن» رابطه ى بين اين پدر و پسر، اين گونه مستحكم بوده است. آن پسرى كه در زمان حكومت اميرالمؤمنين(ع)، يكى از اركان حكومت در جنگ و صلح بود و در سياست مثل خورشيدى مى درخشيد. آن وقت، كار آن جامعه به جايى برسد كه همين انسان بارز و فرزند پيامبر(ص)، با آن عمل و تقوا و شخصيت فاخر و عزّت و با آن حلقه ى درس در مدينه و آن همه اصحاب و ياران علاقه مند و ارادتمند و آن همه شيعيان در نقاط مختلف دنياى اسلام را، با آن وضعيت فجيع محاصره كنند و تشنه نگه دارند و بكشند و نه فقط خودش، بلكه همه ى مردانش و حتّى بچه ى شش ماهه را قتل عام كنند و بعد هم زن و بچه ى اين ها را مثل اسراى جنگى اسير كنند و شهر به شهر بگردانند. قضيه چيست و چه اتّفاقى افتاده بود؟ اين، آن عبرت است. ....

يكى از مسائلى كه عامل اصلى چنين قضيه اى شد، اين بود كه رواج دنياطلبى و فساد و فحشا، غيرت دينى و حسّاسيتِ مسؤوليت ايمانى را گرفت.

مدينه مركز معروف ترين رقّاصان

اينكه ما روى مسأله ى فساد و فحشا و مبارزه و نهى از منكر و اين چيزها تكيه مى كنيم، يك علّت عمده اش اين است كه جامعه را تخدير مى كند. همان مدينه اى كه اوّلين پايگاه تشكيل حكومت اسلامى بود، بعد از اندك مدّتى به مركز بهترين موسيقى دانان و آوازخوانان و معروف ترين رقّاصان تبديل شد؛ تا جايى كه وقتى در دربار شام مى خواستند بهترين مغنّيان را خبر كنند، از مدينه آوازه خوان و نوازنده مى آوردند!

اين جسارت، پس از صد يا دويست سال بعد

انجام نگرفت؛ بلكه در همان حول وحوش شهادت جگر گوشه ى فاطمه ى زهرا و نور چشم پيامبر(ص) و حتى قبل از آن، در زمان معاويه اتّفاق افتاد! بنابراين، مدينه مركز فساد و فحشا شد و آقازاده ها و بزرگ زاده ها و حتى بعضى از جوانان وابسته به بيت بنى هاشم نيز، دچار فساد و فحشا شدند! بزرگان حكومت فاسد هم مى دانستند چه كار بكنند و انگشت روى چه چيزى بگذارند و چه چيزى را ترويج كنند. اين بليّه، مخصوص مدينه هم نبود؛ جاهاى ديگر هم به اين گونه فسادها مبتلا شدند....

تمسّك به دين و تقوا و معنويّت و اهميّت پرهيزكارى و پاك دامنى، اينجا معلوم مى شود. اينكه ما مكرّر در مكرّر، به بهترين جوانان اين روزگار كه شما باشيد، اين همه سفارش و تأكيد مى كنيم كه مواظب سيل گنداب فساد باشيد، به همين خاطر است. ...... در كجا چنين جوانانى را سراغ داريم؟ نظير اين ها را خيلى كم داريم و در هيچ جاى دنيا تعدادشان به اين كثرت نيست. بنابراين، بايد مواظب موج فساد بود.

عاقبت ترك امر به معروف و نهى از منكر

وقتى در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگيرند، كار كسى كه در رأس جامعه قرار دارد و مى خواهد مردم را به خير و صلاح و معروف و نيكى سوق دهد، با مشكل مواجه خواهد شد؛ يعنى نخواهد توانست، يا به آسانى نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزينه ى فراوان اين كار را انجام دهد. يكى از موجبات ناكامى تلاشهاى امير مؤمنان(ع) با آن قدرت و عظمت در ادامه ى اين راه، كه بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همين بود.

ظلم هاى عجيب و غريب و استثنايى

روايتى كه مى خوانم، روايتِ تكان دهنده و عجيبى است. مى فرمايد: « لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ أَولَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ شِرَارَكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُم»؛ بايد امر به معروف و نهى از منكر راميان خودتان اقامه كنيد، رواج دهيد و نسبت به آن پايبند باشيد. اگر نكرديد، خدا اشرار و فاسدها و وابسته ها را بر شما مسلّط مى كند؛ يعنى زمام امور سياست كشور به مرور به دست امثال حَجّاج بن يوسف خواهد افتاد! همان كوفه اى كه اميرالمؤمنين(ع) در رأس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهى مى كرد و در مسجدش خطبه مى خواند، به خاطر ترك امر به معروف و نهى از منكر، به مرور به جايى رسيد كه حَجّاج بن يوسف ثقفى آمد و در همان مسجد ايستاد و خطبه خواند و به خيال خود مردم را موعظه كرد! حَجّاج چه كسى بود؟ حَجّاج كسى بود كه خون يك انسان در نظر او، با خون يك گنجشك هيچ تفاوتى نداشت! به همان راحتى كه يك حيوان و يك حشره را بكشند، حَجّاج يك انسان را مى كشت.

يك بار حَجّاج دستور داد و گفت همه ى مردم كوفه بايد بيايند و شهادت بدهند كه كافرند و از كفرِ خودشان توبه كنند؛ هركس بگويد نه، گردنش زده مى شود! با ترك امر به معروف و نهى از منكر، مردم اين گونه دچار ظلمهاى عجيب و غريب و استثنايى و غير قابل توصيف و تشريح شدند. وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر نشود و در جامعه خلاف كارى، دزدى، تقلّب و خيانت رايج گردد و بتدريج جزو فرهنگ جامعه شود، زمينه براى روى كار آمدن آدم هاى ناباب فراهم خواهد شد.

ما هم دچار لعنت خدا خواهيم شد

تهديد خدا را كُند مشماريد، دير شده ندانيد. خداوند نسل گذشته اي را كه پيش روي شما بودند از رحمت خود دور نساخت، مگر به خاطر آن كه امر به معروف و نهي از منكر را ترك كردند. نسل گذشته ما از رحمت خدا دور شده بود. دچار نفرين و لعنت شده بود. اون نسلي كه هم اسارت فكري داشت و هم اسارت مادي. هم اخلاقش فاسد شده بود، هم شكمش گرسنه بود، هم هيچ گونه اختياري براي سرنوشت سازي خود نداشت. چرا اين نسل گذشته ما كه خود ما هم در آن نسل حضور داشتيم و در سرنوشت آنان شريك بوديم از رحمت خدا دور بودند؟ به خاطر اينكه امر به معروف و نهي از منكر نكردند. امروز اگر ما هم امر به معروف و نهي از منكر نكنيم، بايد بدانيم با اينكه انقلاب كرده ايم و در قدم اول پيش رفته ايم، عقب خواهيم ماند و دچار لعنت خدا خواهيم شد. امروز بر ما هم لازم است كه امر كنيم به نيكي و نهي كنيم از بدي. ...

«فَإِنَّ اللَّهَ

سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ إِلَّا لِتَرْكِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْكِ التَّنَاهِي»

اون كساني كه سبك سران جامعه بودند، گناه كردند، تن به پستي ها و رذالت ها دادند. تن به خودخواهي ها دادند. زندگي نقد خود را فقط خواستند. خدا به خاطر اين عمل، اون ها را از رحمت خود دور كرد و بزرگان و زبدگان و انديشمندان اين جهالت مردم را ديدند و اون ها را بازنداشتند.

راه رسيدن به جامعه ى كاملًا اسلامى

ما هنوز تا يك جامعه ى كاملًا اسلامى كه نيك بختى دنيا و آخرت مردم را به طور كامل تأمين كند و تباهى و كج روى و ظلم و انحطاط را ريشه كن سازد، فاصله ى زيادى داريم. اين فاصله، بايد با همت مردم و تلاش مسؤولان طى شود و پيمودن آن، با همگانى شدن امر به معروف و نهى از منكر آسان گردد.

نقش آفريني ديني مردم براي ايجاد تمدن اسلامي

براى ايجاد يك تمدّن اسلامى - مانند هر تمدّن ديگر - دو عنصر اساسى لازم است: يكى توليد فكر، يكى پرورش انسان. ... حال در آن جايى كه فكر و انسان بايد توليد شود، ببينيد نقش آفرينان چه كسانى هستند. اين نقش آفرينان كسانى هستند كه بايد بتوانند افكار را هدايت كنند. اينيك بُعد قضيه است. چون اين راه جز با پاى ايمان و نيروى ايمان و عشق طى شدنى نيست، بايد كسانى باشند كه بتوانند روح ايمان را در انسانها پرورش دهند. بدون شك مديران جامعه جزو نقش آفرينانند؛ سياستمداران جزو نقش آفرينانند؛ متفكّران و روشنفكران جزو نقش آفرينانند؛ آحاد مردم هر كدام به نحوى مى توانند در خور استعداد خود نقش آفرينى كنند؛ اما نقش علماى دين، نقش كسانى كه در راه پرورش ايمان مردم از روش دين استفاده مى كنند، يك نقش يگانه است؛ نقش منحصر به فرد است. مديران جامعه هم براى اين كه بتوانند درست نقش آفرينى كنند، به علماى دين احتياج دارند. سياستمداران و فعّالان سياسى در جامعه نيز همين طور. محيطهاى گوناگون علمى و روشنفكرى نيز همين طور. ... البته در آحاد مردم هم نقش آفرينىِ دينى هست؛ از راه امر به معروف و نهى از منكر؛ از راه آماده سازى خود براى اين كه در يك جايگاهنقش آفرين قرار گيرند.

نمى گذارد دشمن پيروز شود

عوامل استكبار، امروز

فيلم بد درست مى كنند، نوار بد درست مى كنند، حرفهاى بد درست مى كنند، شعر بد مى گويند، داستان بد مى نويسند و اين همه را، در داخل كشور، بين نوجوانان، جوانان و مردم عادّى پخش و منتشر مى كنند و يا از طريق ماهواره، رواج مى دهند. اين مورد اخير- ماهواره- واقعاً گنداب فسادى است كه تيرهاى زهرآگين خود را به سمت ملتها و كشورها هدف گيرى مى كند. بحمد اللّه سال گذشته، مجلس شوراى اسلامى، با حسن فهم قضيه، ماهواره را ممنوع كرد. با اين همه، اگر در جامعه، به دستور اسلام و فرموده ى قرآن عمل شود، هيچ كدام از ابزار و عوامل فساد، نمى تواند كمترين اثرى بكند. به معناى دقيق تر، توجّه از جوانب مختلف و امر به معروف و نهى از منكر، نمى گذارد دشمن پيروز شود. اين است كه جامعه ى اسلامى، يك جامعه ى ماندگار است. اين است كه «انّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّكْرَ وَ انّا لَهُ لَحافِظُونَ» اين است كه «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ» اين است كه «وَ الّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»

فصل دوم: وجوب

واجب فراموش شده

ما بايد خود را به سرچشمه ى اسلام برسانيم تا زندگى به تمامى شيرين شود. قرآن كريم مى فرمايد: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر» من مى خواهم اين واجب فراموش شده ى اسلام را به ياد شما و ملت ايران بياورم: امر به معروف و نهى از منكر. همه ى آحاد مردم بايد وظيفه ى امر كردن به كار خوب و نهى كردن از كار بد را براى خود قائل باشند. اين، تضمين كننده ى حيات طيبه در نظام اسلامى خواهد بود. عمل كنيم تا آثارش را ببينيم.

معناي امر به معروف و نهي از منكر

البته ما بايد تأسّف بخوريم از اينكه معناى امر به معروف و نهى از منكر درست تشريح نمى شود. امر به معروف، يعنى ديگران را به كارهاى نيك امر كردن. نهى از منكر، يعنى ديگران را از كارهاى بد نهى كردن. امر و نهى، فقط زبان و گفتن است. البته يك مرحله ى قبل از زبان هم دارد كه مرحله ى قلب است و اگر آن مرحله باشد، امر به معروفِ زبانى، كامل خواهد شد.

مسؤوليت انقلابي

چندى پيش گفتم: «همه امر به معروف و نهى از منكر كنند» الآن هم عرض مى كنم: نهى از منكر كنيد. اين، واجب است. اين، مسؤوليت شرعى شماست. امروز مسؤوليت انقلابى و سياسى شما هم هست.

گفتن به زبان بر همه واجب است

امر به معروف، يك مرحله ى گفتن و يك مرحله ى عمل دارد. مرحله ى عمل، يعنى اقدام با دست و با زور. اين مرحله، امروز به عهده ى حكومت است و بايد با اجازه ى حكومت انجام بگيرد و لا غير. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه بايد آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.

واجب حتمي آحاد مردم و مسؤولان

يك نكته را هم مى خواهم يادآورى كنم و آن نظام امر به معروف و نهى از منكر است. امر به معروف و نهى از منكر واجب حتمى همه است؛ فقط من و شما به عنوان مسؤولان كشور وظيفه مان در باب امر به معروف و نهى از منكر سنگين تر است.

پرهيجان ترين خطاب

بخش ديگرى كه باز آن را مختصر عرض مى كنم كه مربوط به عموم مردم است در درجه ى اوّل عبارت است از امر به معروف و نهى از منكر در مسائل اجتماعى. البته در مسائل فردى، تقوا بسيار زياد مورد توصيه ى اميرالمؤمنين(ع) است؛ اما در زمينه ى مسائل اجتماعى شايد هيچ خطابى به مردم شديدتر، غليظ تر، زنده تر و پُرهيجان تر از خطاب امر به معروف و نهى از منكر نيست. امر به معروف و نهى از منكر، يك وظيفه ى عمومى است.

بر همه واجب است، مافوق و يا زير دست

يك وقت دو نفر تاجر و كاسبند و باهم همكارى و رفاقت مى كنند، آن يك حكم دارد؛ يك وقت است كه آن كسى كه مسؤول دولتى است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست، با يك نفر رابطه ى ويژه برقرار مى كند؛ اين آن چيزى است كه ممنوع و گناه و حرام است و نهى از آن بر همه ى كسانى كه اين چيزها را فهميده اند در خود آن اداره، در خود آن بخش، بر ما فوق او، بر زيردست او واجب است؛ تا فضا براى كسى كه اهل سوءاستفاده است، تنگ شود.

يكى از محورهاى اصلى توصيه هاى اميرالمؤمنين

هركسى به هر طريقى كه مى تواند؛ يك مسؤول يك طور مى تواند، يك مشترى نانوايى يك طور مى تواند، يك كارگر نانوايى طور ديگر مى تواند. طبق بعضى از آمارهايى كه به ما دادند، مقدار ضايعات نان ما برابر است با مقدار گندمى كه از خارج وارد كشور مى كنيم! آيا اين جاى تأسّف نيست؟! همه ى اين ها منكرات است و نهى از آن ها لازم است. طبق نهج البلاغه، اميرالمؤمنين(ع) نهى از اين ها را يكى از محورهاى اصلى توصيه هاى خود قرار داده است. در باب مسؤولان، آن طور مشى كردن و عمل كردن و دستور دادن و قاعده معيّن كردن؛ در باب عموم مردم هم آن ها را وادار كردن به حضور، به فعاليت و به احساس مسؤوليت در مسائل اجتماعى، با همين امر به معروف و نهى از منكر.

نداي خرد

هرچند فريضه ى امر به معروف و نهى از منكر يكى از بزرگترين واجبات اسلامى است و توصيه به آن در قرآن و گفتارهاى پيامبر خدا (ص) و امير مؤمنان(ع)و ديگر امامان(ع) داراى لحنى كم نظير و تكان دهنده است، ولى اگر كسى از اين همه چشم پوشى كند و تنها به نداى خرد انسانى گوش بسپرد، بازهم بى شك اين عمل سازنده را فريضه و تكليف خواهد شمرد. به نيكى خواندن و از بدى برحذر داشتن را كدام خِرَدِ سالم، ستايش نمى كند؟ و كدام انسان خيرخواه و حسّاس، از آن روى مى گرداند؟

بايد برويد ياد بگيريد

مسأله ى امر به معروف و نهى از منكر، مثل مسأله ى نماز است. ياد گرفتنى است. بايد برويد ياد بگيريد. مسئله دارد كه كجا و چگونه بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد؟

يك جاهايي بيان نكردن حرام است

اما نكته ى پايانى در اين بحث امروز من(حدود آزادى بيان)، اين است كه اسلام يك خصوصيت ديگرى دارد و او اين است كه يك جاهايى عدم بيان را اسلام ممنوع كرده. يعنى مسأله فقط اين نيست كه بيان كردن مجاز است، بلكه بالاتر از اين بيان نكردن حرام است. يك جاهايى بايد بيان كرد، آن جاهايى كه كتمان حقيقت عليه مصالح نظام اسلامى است، عليه منافع رشد فكرى جامعه است آن جا بيان واجب است. كتمان حقيقت حرام است، كه اين هم يكى از خصوصيات اسلام است كه آيات فراوانى در قرآن دارد برادرانى كه مى خواهند دنبال كنند آيات بيان و تبين «لتبينه للناس و لاتكتمون» آيات كتمان اينها را ملاحظه مى كنيد در قرآن، خواهيد ديد كه بيان كردن و ارائه ى حقيقت كردن در يك جاهايى اين لازم است و

اين تضمين واقعى بقاى نظام بر خط اسلام است. يعنى اگر مصالح نظام اسلامى و مصالح مسؤولين - مصالحى كه ارتباط به اسلام دارد نه مصالح شخصى شان - آن قدر مهم است كه يك جاهايى بيان كردن را غيرمجاز مى كند اما همين نظام، همين دستگاه، همين مسؤولين اگر قرار شد از خط اسلام منحرف بشوند، اگر بنا شد كه راه را عوضى بروند، اگر سرنوشت نظام اسلامى تهديد به انحراف از مبانى اسلامى شد، اين جا تكليف چيز ديگرى مى شود، اين جا بيان كردن واجب است. امر به معروف و نهى از منكر لازم است. «نصيحة الائمة المسلمين» لازم است و افشاى حقايق براى مردم لازم است كه مجموعه ى اينها نظر اسلام را در باب بيان و آزادى اظهار عقيده روشن مى كند.

فصل سوم: تأثير

احتمال تأثير همه جا قطعي است

بعضى گفته اند كه بايد احتمال تأثير وجود داشته باشد. من مى گويم احتمال تأثير همه جا قطعى است؛ مگر در نزد حكومتهاى قلدر، قدرتمندان و سلاطين. آن هايند كه البته حرف حساب به گوششان فرونمى رود و اثر نمى كند؛ اما براى مردم چرا. براى مردم، حرف اثر دارد. بنابراين، پاسخ من اين شد كه بهترين روش براى شما كه از من سؤال كرديد، زبان است.

واقعاً معجزه مى كند

من همين امر به معروف و نهى از منكر زبانى را - ولو به شكل خيلى راحت و آرام و بدون هيچ خشونت و دعوايى - واقعاً يكى از معجزات اسلام مى دانم. مثلاً يك نفر كار خلافى مى كند، مى گويند آقا شما اين كار را نبايد مى كردى. اين مطلب را بگو و برو. مى گويد او برمى گردد دو تا فحش به من مى دهد. خيلى خوب؛ حالا دو تا فحش هم

به شما بدهد؛ براى خاطر امر خدا تحمّل كنيد. اگر نفر دوم هم بگويد آقا شما بايد اين كار را نمى كردى؛ بدانيد اگر دعوا هم بكند، دعوايش كمتر از آنى است كه با نفر اوّل كرده است. نفر سوم و نفر دهم و نفر بيستم هم همين طور. بنابراين، اگر نهى از منكر باب شد و تا نفر بيستم رسيد، شما خيال مى كنيد آن آدم ديگر آن كار را تكرار خواهد كرد؟ نهى از منكر واقعاً معجزه مى كند. فقط هم زبانى؛ يديش در اختيار حكومت است؛ يعنى اگر جايى بايد با گناهكار به صورت يدى و مجازاتى برخورد كنند، فقط دستگاههايى از حكومت هستند كه مسؤول اين كارند؛ مردم نبايد بكنند. اما زبانى چرا؛ خيلى هم اثر دارد.

انزواي گناه

گفتن گناه به گناهكار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جايى هم با زبان تند- در مواردى كه مفسده يى به وجود نيايد- گناه را در جامعه كم خواهد كرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از اين موضوع غافليم؟ همه ى آحاد مردم، در محيط كسب و خانه و جمع دوستان و در محيط درس و دانشگاه و كلًا در هرجايى كه هستند، اگر خلافى را ديدند، به خلاف كار بگويند: اين، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام مى دهى؟ گفتن همين يك كلمه مؤثر است. اگر زبانهاى گوناگون و نفَسهاى مختلف گناه را تذكر بدهند، گناهكار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد كشيد؛ چه اين تخلف، تخلف شرعى و چه تخلف از قوانين باشد.

در سطح جهانى هم همين طور است. حتّى همين شقاوتمندهايى كه امروز بر سياستهاى بزرگ جهانى حاكم هستند،

اگر ملتها به آن ها مى گفتند و اعتراض مى كردند، قدرى از شقاوت خود مى كاستند. امروز شما ببينيد كه سياستهاى قدرتمند عالم چه مى كنند؟ ببينيد قدرت امپراتورى مجهز به زر و زور امريكا، با ملتها و دولتها و ارزشها و ثروتهاى مردم در سراسر دنيا چه مى كند؟

امر و نهي ارزشمندتر

كار نيكى كه مخاطب خود را به آن امر مى كنيم و رفتار زشتى كه وى را از آن برحذر مى داريم، هرچه بزرگتر و تأثير اجتماعى يا فردى آن ژرف تر و ماندگارتر باشد، امر به معروف و نهى از منكر ما ارزشمندتر است.

كمك به محدود كردنِ بدى و شرّ

اگر معناى امر به معروف و نهى از منكر و حدود آن براى مردم روشن شود، معلوم خواهد شد يكى از نوترين، شيرين ترين، كارآمدترين و كارسازترين شيوه هاى تعامل اجتماعى، همين امر به معروف و نهى از منكر است و بعضى افراد ديگر درنمى آيند بگويند «آقا! اين فضولى كردن است»! نه؛اين همكارى كردن است؛ اين نظارتِ عمومى است؛ اين كمك به شيوعِ خير است؛ اين كمك به محدود كردنِ بدى و شرّ است؛ كمك به اين است كه در جامعه ى اسلامى، گناه، هميشه گناه تلقّى شود.

نگذاريم «منكر» «معروف» و «معروف» «منكر» شود

يكى از عواملى كه در جامعه از بديها جلوگيرى مى كند، نهى از منكر و منكر ساختن منكر است. نگذاريم «منكر» «معروف» و «معروف» «منكر» شود.

بنابراين اوّلين فايده ى امر به معروف و نهى از منكر همين است كه نيكى و بدى، همچنان نيكى و بدى بماند.

گناه هميشه گناه بماند

بدترين خطرها اين است كه يك روز در جامعه، گناه به عنوان ثواب معرفى شود؛ كار خوب به عنوان كار بد معرفى شود و فرهنگها عوض شود. وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر در جامعه رايج شد، اين موجب مى شود كه گناه در نظر مردم هميشه گناه بماند و تبديل به ثواب و كار نيك نشود. بدترين توطئه ها عليه مردم اين است كه طورى كار كنند و حرف بزنند كه كارهاى خوب كارهايى كه دين به آن ها امر كرده است و رشد و صلاح كشور در آن هاست در نظر مردم به كارهاى بد، و كارهاى بد به كارهاى خوب تبديل شود. اين خطرِ بسيار بزرگى است.

فسادي از اين بالاتر در اين دنيا نيست

كار دنيا به جايى رسيده است كه قدرتهاى زورگوى عالم، جلوِ چشم مردم دنيا، معروف را منكر و منكر را معروف مى كنند! به نظر من، در عالمِ فساد و تباهى بشريّت، هيچ چيز ديگر بالاتر از اين نيست. اينكه پيغمبر اكرم طبق روايت فرمود: «كسانى پيدا خواهند شد كه امر به منكر و نهى از معروف مى كنند» و مردم كه تعجّب كردند، فرمود: «منكر معروف خواهد شد»؛ انسان احساس مى كند كه امروز هم در دنيا چنين وضعى را دستِ قدرتِ مادّىِ استكبارىِ لجام گسيخته ى متكبّرِ متفرعنِ زورگوىِ استكبار به وجود مى آورد. روراست به مردم دروغ مى گويند و اين دروغ را يك كار مقدّس مى شمارند! ظلم را تشويق مى كنند و ظالم را به خاطر اين ظلم، ذى حق به حساب مى آورند! مظلوم را نكوهش مى كنند و بر سر مظلوم مى زنند و اين بر سر مظلوم زدن را كارى خوب به شمار مى آورند!

نقش تربيتي امر به معروف در سير لقاءالهّي

افراد بشر مثل كسانى هستند كه براى گذراندن دوره اى، به اردوگاهى برده مى شوند.... اينجا، همان اردوگاه بزرگ است.... براى ما در اين اردوگاه، برنامه هايى قرار داده شده است كه با آن مى توانيم خود را بالاتر ببريم و بسازيم و آماده ى ورود به سر منزل نهايى و حقيقى آفرينشِ انسان كنيم، كه همان لقاء للّه است.... بعضى از اين برنامه ها، از لحاظ معنوى و روحى و قلبى، رابطه ى انسان با خداى متعال را برقرار مى دارد؛ مثل نماز و ذكر و توجّه و تضرّع و توسّل به پروردگار و... . بعضى از برنامه ها، اخلاقيّات و ملكات انسان را تصحيح و عيوب را از روح انسان برطرف مى كند؛ مثل دستورهاى اخلاقى... بعضى از برنامه ها، روابط فردى و اجتماعى ما

را با انسان هايى كه در اين جهان و اردوگاهِ بزرگ هستند، تنظيم مى كند. حتّى رابطه ى ما با اشياء و حيوانات را... بعضى از اين برنامه ها، فضاى زندگى را قابل زيست مى سازد؛ مثل برنامه ى حكومت، تشكيل دولت، امر به معروف و نهى از منكر، دشمنى با ستمگران، خوبى و نيكى با مردمان صالح و مؤمن، كمك به اصلاح امور عمومى جهان و جامعه، كمك به از بين بردن فقر و ديگر برنامه هايى كه مربوط به سطح جهان و محيط زندگى و جوامع است.

خودسازي در عرصه سياسي

ببينيد؛ يك انسان(امام حسين(ع))، هم در تلاش نفسانى و شخصى- تهذيب نفس- آن حركت عظيم را مى كند؛ هم در صحنه و عرصه ى فرهنگى، كه مبارزه ى با تحريف، اشاعه ى احكام الهى و تربيت شاگرد و انسانهاى بزرگ است و هم در عرصه ى سياسى كه امر به معروف و نهى از منكر است. بعد هم مجاهدت عظيم ايشان، كه مربوط به عرصه ى سياسى است. اين انسان، در سه عرصه مشغول خودسازى و پيشرفت است. عزيزان من! اين انسان الگوست، لحظه اى نبايد متوقّف شد.

بهترين دفاع، حمله است

بايد دائم در حال پيشرفت بود؛ چون دشمن منتظرِ خاكريز نرم است كه نفوذ كند. دشمنمنتظر توقّف است تا حمله كند. بهترين راه براى متوقّف كردن حمله ى دشمن و بر هم زدن آرايش او، حمله ى شماست. پيشرفت شما حمله به دشمن است.

شكست ناپذير

عوامل بقا را در اسلام مشاهده كنيد! يكى از عوامل بقا، همين عاشوراست. يكى از عوامل بقا، امر به معروف و نهى از منكر است. ... نظام و جامعه ى اسلامى، اگر خود را به گونه اى كه اسلام فرموده است شكل دهد، و عوامل بقا را در خود فراهم كند، هيچ نيرويى در دنيا قادر به مقابله با آن نخواهد بود؛ نه نيروى مادّى و نه نيروى نظامى، كه پيوسته تهديد مى كنند هواپيما مى آيد؛ موشك مى آيد، چه مى آيد، چه مى آيد. مگر مى توانند؟! ... البته، شرط ناكامى و ناتوانى استكبار اين است كه در اينجا، همان گونه كه اسلام فرموده است، عمل شود. يعنى: «ادْعُ الى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْموعِظَةِ الْحَسَنَةِ». در اين صورت، حتّى با ابزارهاى فساد هم نخواهد توانست كارى كند.

لبيگ گويان دعوت به امر به معروف

هنگامى كه به اين وظيفه عمل شود، به تعداد آمران و ناهيان، دعوت به خير در ميان مردم صورت مى گيرد، و بى گمان لبيك گويانِ به اين دعوت نيز كم نخواهند بود. اين فراخوانى، بگمان زياد بر خود داعيان نيز نشانه ى نيك بر جاى مى گذارد و از دو سو راه صلاح را هموار مى سازد.

نظام هميشه جوان

من و شما به عنوان مسؤولان كشور وظيفه مان در باب امر به معروف و نهى از منكر سنگين تر است. بايد از شيوه ها و وسايلِ مناسب استفاده كنيم؛ اما آحاد مردم هم وظيفه دارند. با چهار تا مقاله در فلان روزنامه، واجب امر به معروف نه از وجوب مى افتد، نه ارزش تأثيرگذاريش ساقط مى شود. قوام و رشد و كمال و صلاح، وابسته ى به امر به معروف و نهى از منكر است. اين هاست كه نظام را هميشه جوان نگه مى دارد. حال كه نظام ما بيست و يك ساله و جوان است و در مقايسه ى با نظام فرتوت هفتاد و چندساله ى پير كمونيستى در شوروى به طور طبيعى هم جوان است؛ اما اگر صد سال هم بر چنين نظامى بگذرد، چنانچه امر به معروف باشد و شما وظيفه ى خودتان بدانيد كه اگر منكرى را در هر شخصى ديديد، او را از اين منكر نهى كنيد، آنگاه اين نظام اسلامى، هميشه تروتازه و باطراوت و شاداب مى ماند.

حكومت صالحان

چنين است كه عمل به اين وظيفه، تضمين كننده ى دوام و استحكام حكومت صالحان است، و رهاكردن و به فراموشى سپردن آن، زمينه سازِ سلطه ى اشرار و نابكاران.

نمي گوييد، خيال مي كنيد نمي شود

سؤال:لطفاً بفرماييد آيا در زمينه فرهنگى، اقدام انقلابى را صلاح مى دانيد؟ به عبارت ديگر، در زمينه فسق و فجور، آيا برخورد فيزيكى را در مواردى كه مسؤولان كوتاه آمده و به وظيفه خود عمل نمى كنند، صلاح مى دانيد؟

جواب:نه. شما شرعاً به هيچ وجه موظّف به برخورد فيزيكى با منكر نيستيد؛ شما فقط موظّف به گفتن هستيد. شما چه كار داريد؛ حرف خود را بگوييد. شما نمى گوييد، خيال مى كنيد كه اگر بگوييد، نمى شود. امتحان كنيد، بگوييد؛ بارها

هم بگوييد. البته يك نفر بگويد، معلوم است كه اثر نمى كند. ديگران را وادار كنيد بگويند. خودِ گفتن، اثرش به مراتب از مشت بيشتر است؛ حتّى گاهى از اخم هم اثرش بيشتر است؛ با اين كه اخم اثر سازنده دارد و مثل مشت نيست. به هرحال، در نهى از منكر، اگر برخورد فيزيكى لازم باشد، كار حكومت است، نه كار مردم.

فصل چهارم: شيوه صحيح 

فراخواندن به راه خدا با حكمت

قرآن مى فرمايد: «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ » حكمت، حكمت، حكمت. انديشه ى مستحكم را تعبير به حكمت مى كنند. حكمت، كه انبيا به آن ممتازند و از آنِ بندگان برگزيده و صالح است، همان فكر مستحكمى است كه هيچ ابزار عقلانى نمى تواند آن را نفى كند و از بين ببرد. هيچ استدلال و تجربه اى هم نمى تواند آن را خنثى كند. شما در قرآن به آياتى كه حكمت را معيّن مى كند، بنگريد، و ببينيد چه چيزهايى است: «ذلِكَ مِمَّا أَوْحى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَة» چيزهايى است كه اگر بشريت تا ابد هم تلاش كند، نمى تواند آن ها را رد كند. هيچ منكرى، هيچ مغرضى، هيچ معاندى نمى تواند در ردّ آن ها بكوشد. حكمت يعنى مستحكم ترين افكار و انديشه ها. اينكه حكما، حكمت را «صيرورة الانسان عالماً مُضاهياً للعالم الحِسّى» مى گويند، همان است. يعنى چنان افكار برجسته و مستحكم و غير قابل خدشه اى در روح او- بنده ى برگزيده و صالح- گسترش پيدا كرده است، كه خود تبديل به يك عالَم شده است و شما مى توانيد كون را وجود را، و همه ى گيتى را در سخن او، در اشاره ى او و در اقدام او مشاهده كنيد.

اين، حكمت است. آن وقت «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ» اين گونه مردم را به سوى خدا

دعوت كنيد. «وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن» اين هم هست. يعنى اين ها عوامل بقاست. اين ها هست كه تفكر اسلامى تا امروز توانست بماند.

امر و نهي صادقانه

وقتى كه شما براى كمك به نظام اسلامى مردم را به نيكى امر مى كنيد مثلًا احسان به فقرا، صدقه، رازدارى، محبّت، همكارى، كارهاى نيك، تواضع، حلم، صبر و مى گوييد اين كارها را بكن؛ هنگامى كه دل شما نسبت به اين معروف، بستگى و شيفتگى داشته باشد، اين امر شما، امر صادقانه است. وقتى كسى را از منكرات نهى مى كنيد مثلًا ظلم كردن، تعرض كردن، تجاوز به ديگران، اموال عمومى را حيف و ميل كردن، دست درازى به نواميس مردم، غيبت كردن، دروغ گفتن، نمّامى كردن، توطئه كردن، عليه نظام اسلامى كار كردن، با دشمن اسلام همكارى كردن و مى گوييد اين كارها را نكن؛ وقتى كه در دل شما نسبت به اين كارها بغض وجود داشته باشد، اين نهى، يك نهى صادقانه است و خود شما هم طبق همين امر و نهيتان عمل مى كنيد. اگر خداى نكرده دل با زبان همراه نباشد، آن گاه انسان مشمول اين جمله مى شود كه«لَعَنَ اللَّهُ الآْمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَه». كسى كه مردم را به نيكى امر مى كند، اما خود او به آن عمل نمى كند؛ مردم را از بدى نهى مى كند، اما خود او همان بدى را مرتكب مى شود؛ چنين شخصى مشمول لعنت خدا مى شود و سرنوشت بسيار خطرناكى خواهد داشت.

با رفق و مدارا

در خصوص امر به معروف و نهى از منكر حديثى ديدم كه از جمله چيزهايى كه براى آمر به معروف و ناهى از منكر ذكر مى كند، «رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ وَ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى» بود. آن جايى كه جاى رفق است كه غالب جاها هم از اين قبيل استانسان بايد با «رفق» عمل كند؛ براى اينكه بتواند با محبّت آن حقايق را در

دلها و در ذهنها جا بدهد و جايگزين كند. تبليغ براى اين است؛ براى زنده كردن احكام الهى و اسلامى است.

با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت

خودتان رامجهزكنيد،مسلح به سلاح معرفت واستدلال كنيد،بعدبه اين كانون هاي فرهنگي - هنري برويدوپذيراي جوان ها باشيد. باروي خوش هم پذيرا باشيد؛باسماحت،بامدارا. فرمود: «وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ»،كه ظاهراًعبارت است از «مُدَارَاةُ النَّاس»؛مداراكنيد. ممكن است ظاهرزننده اي داشته باشد؛داشته باشد. بعضي ازهمين هايي كه دراستقبال ِامروزبودند،خانم هايي بودندكه درعرف معمولي به آنها مي گويند «خانم بدحجاب»؛اشك هم ازچشمش داردمي ريزد. حالاچه كاركنيم؟ردش كنيد؟مصلحت است؟حق است؟نه،دل،متعلق به اين جبهه است؛جان،دلباخته ي به اين اهداف و آرمانها ست. او يك نقصي دارد. مگرمن نقص ندارم؟نقص اوظاهراست،نقص هاي اين حقيرباطن است؛نمي بينند. «گفتا شيخ اهرآنچه گويي هستم / آياتوچنان كه مي نمايي هستي؟». ماهم يك نقص داريم،اوهم يك نقص دارد. بااين نگاه وبااين روحيه برخوردكنيد. البته انسان نهي ازمنكرهم مي كند؛نهي ازمنكربازبان خوش،نه باايجادنفرت.

سلاح زبان

پس، بينش سياسى لازم است؛ اما همه چيز نيست؛ اصل قضيه، آن ايمان الهى معنوى است كه بايد در دلهاى شما باشد؛ خودتان را دينى بسازيد. جوانان در محيط خودشان، امر به معروف و نهى از منكر كنند. چرا اين واجب امر به معروف، امر به كارهاى خوب در جامعه ى اسلامى هنوز اقامه نشده است؟ نگوييد به من چه؛ او هم نمى تواند بگويد به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نكنيد. بعضى خيال مى كنند تا منكرى ديده شد، بايد با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحى داريم كه از مشت كارگرتر است. آن چيست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خيلى كارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است؛ مشت كارى نمى كند.

لازم نيست سخنرانى بكنيد

بعضى جوانان به ما نامه مى نويسند كه اجازه بدهيد ما با اين تظاهرات منكراتى، مقابله و مبارزه كنيم. خيلى خوب، مقابله بكنيد؛ اما چطور؟ بريزيد، طرف مقابل را تكه پاره كنيد؟! نه، اين نيست. حرف بزنيد، بگوييد؛ يك كلمه بيشتر هم نمى خواهد؛ لازم نيست يك سخنرانى بكنيد. كسى كه مى بينيد خلافى را مرتكب مى شود دروغ، غيبت، تهمت، كين ورزى نسبت به برادر مؤمن، بى اعتنايى به محرّمات دين، بى اعتنايى به مقدسات، اهانت به پذيرفته هاى ايمانى مردم، پوشش نامناسب، حركت زشت، يك كلمه ى آسان بيشتر نمى خواهد؛ بگوييد اين كار شما خلاف است، نكنيد؛ لازم هم نيست كه با خشم همراه باشد. شما بگوييد، ديگران هم بگويند، گناه در جامعه خواهد خشكيد.

نهي از منكر زباني عامل اصلاح جامعه

البته من عرض مى كنم قبلًا هم گفته ام در جامعه ى اسلامى، تكليف عامه ى مردم، امر به معروف و نهى از منكر با لسان است؛ با زبان. اگر كار به برخورد بكشد، آن ديگر تكليف مسؤولين است. آن ها بايد وارد شوند. اما امر به معروف و نهى از منكر زبانى، مهم تر است. عاملى كه جامعه را اصلاح مى كند، همين نهى از منكر زبانى است. به آن آدم بدكار، به آن آدم خلاف كار، به آن آدمى كه اشاعه ى فحشا مى كند، به آن آدمى كه مى خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، مردم بايد بگويند. ده نفر، صد نفر، هزار نفر! افكار عمومى روى وجود و ذهن او بايد سنگينى كند. اين، شكننده ترين چيزهاست. همين نيروهاى مؤمن و بسيجى و حزب اللهى؛ يعنى همين عامه ى مردم مؤمن؛ يعنى همين اكثريت عظيم كشور عزيز ما؛ همينهايى كه جنگ را اداره كردند؛ همينهايى كه از اول انقلاب تا به حال با همه ى حوادث مقابله

كردند، در اين مورد مهم ترين نقش را مى توانند داشته باشند.

بزرگترين حربه

امر به معروف و نهى از منكر يك واجب است كه رودربايستى و خجالت برنمى دارد. ما گفتيم اگر ديديد كسى مرتكب خلافى مى شود، امر كنيد به معروف و نهى كنيد از منكر. يعنى به زبان بگوييد. نگفتيم مشت و سلاح و قوّت به كار ببريد. اين ها لازم نيست. خداى متعال كه اين واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مى داند مصلحت چگونه است. ما هم تا حدودى حكم و مصالح الهى را درك مى كنيم. بزرگترين حربه در مقابل گناهكار، گفتن و تكرار كردن است. اينكه يك نفر بگويد اما ده نفر ساكت بنشينند و تماشا كنند، نمى شود. اگر يكى دچار ضعف نفس بشود، يكى خجالت بكشد و يكى بترسد، اينكه نهى از منكر نخواهد شد.

تكرار شكننده است

در مقابل اين منكرات، عامل بازدارنده، نهى است؛ نهى از منكر. بگوييد: «آقا، نكن.» اين تكرارِ «نكن» براى طرف مقابل، شكننده است. اين نكته ى اول؛ كه نهى از منكر، اراده و تصميم و قدرت و شجاعت لازم دارد، كه بحمد اللّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. بايد آن را به كار بگيريد. منتظر نباشيد كه دستگاه ها بيايند و كارى بكنند.

بهترين شيوه ى برخورد با منكرات چيست؟

بستگى به اين دارد كه چه كسى بخواهد برخورد كند. اگر شما بخواهيد برخورد كنيد، «زبان» است. شما به غير از زبان، هيچ تكليف ديگرى نداريد. نهى از منكر براى مردم، فقط زبانى است. البته براى حكومت، اين طور نيست. اگر منكر بزرگى باشد، برخورد حكومت احياناً ممكن است برخورد قانونى و خشن هم باشد؛ ليكن نهى از منكر و امر به معروفى كه در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «إنَّمَا هِيَ اللِّسَان».

مؤثرتر از مشت پولادين حكومتها

تعجّب نكنيد. من به شما عرض مى كنم كه تأثير امر و نهى زبانى اگر انجام گيرد از تأثير مشت پولادين حكومتها بيشتر است. من چند سال است كه گفته ام امر به معروف و نهى از منكر. البته عدّه اى اين كار را مى كنند؛ اما همه نمى كنند. همه تجربه نمى كنند، مى گويند آقا چرا اثر نمى كند؛ تجربه كنيد. منكرى را كه ديديد، با زبان تذكّر دهيد. اصلًا لازم هم نيست زبان گزنده باشد و يا شما براى رفع آن منكر، سخنرانى بكنيد. يك كلمه بگوييد: آقا! خانم! برادر! اين منكر است. شما بگوييد، نفر دوم بگويد، نفر سوم بگويد، نفر دهم بگويد، نفر پنجاهم بگويد؛ كى مى تواند منكر را ادامه دهد؟

بارها گفته شود

نهى از منكر كردن، مثل اين است كه بگوييد آقا چرا اين كار را مى كنى؟ اين چه حركت بدى است كه انجام مى دهى؟ يك نفر بگويد، دو نفر بگويند، ده نفر بگويند؛ بالاخره طرف مجبور مى شود ترك كند؛ يعنى اگر بارها گفته شد، روحاً مغلوب مى گردد.

خواهش ممنوع

طرف امر به معروف و نهى از منكر فقط طبقه ى عامه ى مردم نيستند؛ حتى اگر در سطوح بالا هم هستند، شما بايد به او امر كنيد؛ نه اينكه از او خواهش كنيد؛ بايد بگوييد: آقا! نكن؛ اين كار يا اين حرف درست نيست. امر و نهى بايد با حالت استعلاء باشد. البته اين استعلاء معنايش اين نيست كه آمران حتماً بايد بالاتر از مأموران، و ناهيان بالاتر از منهيان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف، مدل امر و نهى است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نيست. نمى شود گفت كه خواهش مى كنم شما اين اشتباه را نكنيد؛ نه، بايد گفت آقا! اين اشتباه را نكن؛ چرا اشتباه مى كنى؟ طرف، هركسى هست، بنده كه طلبه ى حقيرى هستم، از بنده مهم تر هم باشد، او هم مخاطب امر به معروف و نهى از منكر قرار مى گيرد.

غير از تمنّا كردن است

سوال:چند وقتى است كه مشكل بدحجابى و ارائه ى فرهنگهاى غلط در دانشگاهها دغدغه ى بسيج اين دانشگاهها شده است. اگر قاطعيت را ملازمه ى كارمان كنيم، مطرود خواهيم شد. پيشنهاد حضرت عالى چيست؟

جواب:قاطعيت يعنى چه؟ يعنى برخورد فيزيكى و جسمانى؟ اين كه درست نيست و ما اصلاً اين را توصيه نمى كنيم؛ اما گفتن و تذكّر دادن، خوب است. چه اشكال دارد با اخلاقِ خوب تذكّر دهند؟ ديروز حديثى را براى جمعى مى خواندم كه آمر به معروف و ناهى از منكر بايد خودش به آنچه دارد امر و نهى مى كند، هم عالم باشد و هم عامل. «رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ وَ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى»؛ با رفق و مدارا امر و نهى كند. امر و نهى، يعنى دستور دادن -بكن، نكن- غير از تمنا كردن است؛

اما همين را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم اين طورى بايد عمل شود.

   

فصل پنجم: مصاديق معروف و منكر

بايد معروف و منكر را بشناسيد

البته به شما بگويم عزيزان من! منكر را بايد بشناسيد. چيزهايى ممكن است به نظر بعضى منكر بيايد؛ در حالى كه منكر نباشد. بايد معروف و منكر را بشناسيد. واقعاً بايد بدانيد اين منكر است.

لزوم يادگيري احكام

بر هر مكلفي واجب است شرايط و مراتب امر به معروف و نهي از منكر و موارد وجوب و عدم وجوب آن را ياد بگيرد تا مبادا در امر و نهي خود دچار عمل خلاف و منكر شود.

بزرگترين معروف

بزرگترين نعمت خدا وجود اين نظام است و بزرگترين معروف، دفاع از اين نظام است. اين بزرگترين كارى است كه بايد انجام گيرد. عدّه اى براى مقابله با اين نظام كمر بسته اند -چه از راه نظريّه پردازى و چه از راه تبليغات سياسى و موذي گري هاى گوناگون- و در نظام خدشه وارد مى كنند. مسأله آنها، انتقاد به نظام يا به مسؤولان نظام نيست؛ از نظر آنها انتقاد، وسيله اى براى نابود كردنِ خودِ نظام است.

بالاترين تخلف

تخلّف ها يك اندازه و يك نوع نيست. بالاترين تخلّف ها، آن تخلّف ها و جرايمى است كه پايه هاى نظام را سست مى كند: نوميد كردن مردم، نوميد كردن دلهاى اميدوار، كج نشان دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهاى مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامى، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامى و تلاش براى به فساد كشاندن نسل مؤمن.

مصداق بزرگ امر به معروف

امام حسين(ع) قيام كرد تا آن واجب بزرگى را كه عبارت از تجديد بناى نظام و جامعه ى اسلامى، يا قيام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه ى اسلامى است، انجام دهد. اين از طريق قيام و از طريق امر به معروف و نهى از منكر است؛ بلكه خودش يك مصداق بزرگِ امر به معروف و نهى از منكر است.

مهمترين حوزه

البته امر به معروف و نهى از منكر حوزه هاى گوناگون دارد كه باز مهم ترينش حوزه ى مسؤولان است؛ يعنى شما بايد ما را به معروف امر، و از منكر نهى كنيد. مردم بايد از مسؤولان، كارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلكه بايد از آن ها بخواهند. اين مهم ترين حوزه است. البته فقط اين حوزه نيست؛ حوزه هاى گوناگونى وجود دارد.

گناهكار فقط بدحجاب نيست

گناهكار فقط بدحجاب نيست كه بعضى فقط به مسأله ى بدحجابى چسبيده اند. اين، يكى از گناهان است و از خيلى از گناهان كوچك تر است. خلافهاى فراوانى از طرف آدم هاى لاابالى در جامعه وجود دارد؛ خلافهاى سياسى، خلافهاى اقتصادى، خلاف در كسب و كار، خلاف در كار ادارى، خلافهاى فرهنگى. اين ها همه خلاف است. كسى غيبت مى كند، كسى دروغ مى گويد، كسى توطئه مى كند، كسى مسخره مى كند، كسى كم كارى مى كند، كسى ناراضى تراشى مى كند، كسى مال مردم را مى دزدد، كسى آبروى مردم را بر باد مى دهد. اين ها همه منكر است.

خودنمايي و جلوه فروشي

وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقيّدات و پايبندى را خانم ها بايد مراقبت كنند؛ اين وظيفه است. خودنمايى و جلوه فروشى، يك لحظه است و آثار سوء آن براى كشور، براى جامعه، براى اخلاق، حتّى براى سياست، آثار مخرب و ماندگار است. در حالى كه ملاحظه ى عفاف، ملاحظه ى حدود شرعى در رفتار و حركات بانوان، اگر چنانچه سختى اى داشته باشد، سختىِ كوتاهى است، اما آثارش، آثار عميق و ماندگارى است. خود خانمها خيلى بايد مراقبت كنند مسئله ى حجاب را، مسئله ى عفاف را؛ وظيفه ى آنهاست، افتخار آنهاست، شخصيت آنهاست.

منكرات در خانواده

در محيط خانواده هم مى شود نهى از منكر كرد. در بعضى از خانواده ها حقوق زنان رعايت نمى شود؛ در بعضى از خانواده ها حقوق جوانان رعايت نمى شود؛ در بعضى از خانواده ها، بخصوص حقوق كودكان رعايت نمى شود. اين ها را بايد به آن ها تذكّر داد و از آن ها خواست. حقوق كودكان را تضييع كردن، فقط به اين هم نيست كه انسان به آن ها محبّت نكند؛ نه. سوء تربيتها، بى اهتمامى ها، نرسيدن ها، كمبود عواطف و از اين قبيل چيزها هم ظلم به آن هاست.

منكرات جامعه

منكراتى كه در سطح جامعه وجود دارد و مى شود از آن ها نهى كرد و بايد نهى كرد، از جمله اين هاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حياتى، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلًا اين يك منكر است؛ يك منكر دينى است؛ يك منكر اقتصادى و اجتماعى است؛ نهى از اين منكر هم لازم است.

منكرات اين هاست

امروز دست هايى تلاش مى كنند تا فساد را به صورت نامحسوس نه آن طورى كه شما در خيابان آن را ببينيد و بفهميد و مشاهده كنيد به شكلهاى گروهكى، ترويج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بى اعتنايى بكشانند. منكرات اين هاست؛ منكرات اخلاقى، منكرات سياسى، منكرات اقتصادى.

امر به معروف و نهي از منكر در همه زمينه ها

براى جوان، درس خواندن، عبادت كردن، اخلاق نيك، همكارى اجتماعى، ورزش صحيح و معقول و رعايت آداب و عادات پسنديده در زندگى، همه جزء اعمال خوب است. براى يك مرد، براى يك زن و براى يك خانواده، وظايف خوب و كارهاى بزرگى وجود دارد. هركسى را كه شما به يكى از اين كارهاى خوب امر بكنيد به او بگوييد و از او بخواهيد، امر به معروف است. نهى از منكر هم فقط نهى از گناهان شخصى نيست. تا مى گوييم نهى از منكر، فوراً در ذهن مجسّم مى شود كه اگر يك نفر در خيابان رفتار و لباسش خوب نبود، يكى بايد بيايد و او را نهى از منكر كند. فقط اين نيست؛ اين جزء دهم است. نهى از منكر در همه ى زمينه هاى مهم وجود دارد؛ مثلًا كارهايى كه افراد توانا دستشان مى رسد و انجام مى دهند؛ همين سوءاستفاده ى از منابع عمومى؛ همين رفيق بازى در مسائل عمومى كشور، در باب واردات، در باب شركتها و در باب استفاده از منابع توليدى و غيره؛ همين رعايت رفاقتها از سوى مسؤولان.  

فصل ششم: وظيفه مردم 

اشاره

وظيفه كساني كه امام حسين(ع)را الگو مى دانند

بايد با پنجه افكنى و ناخن كشى و حيله گرى دشمن مقابله كنيم. حركت و تلاش لازم است؛ هم در جبهه ى خودسازى، اين مقدّم بر همه است؛ مثل امام حسين (ع) كه آقا و مولاى شماست؛ هم در جبهه ى سياسىكه آن امر به معروف و حركت و حضور سياسى است و در جايى كه لازم است، بيان مواضع و تبيين سياسى در مقابل دنياى استكبار؛ هم در جبهه ى فرهنگى، يعنى آدم سازى، خودسازى، خودسازى فكرى و اشاعه ى فكر و فرهنگ. اين ها وظيفه همه ى كسانى است

كه امام حسين(ع) را الگو مى دانند.

گفتن به زبان بر همه واجب است

امر به معروف، يك مرحله ى گفتن و يك مرحله ى عمل دارد. مرحله ى عمل، يعنى اقدام با دست و با زور. اين مرحله، امروز به عهده ى حكومت است و بايد با اجازه ى حكومت انجام بگيرد و لا غير. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه بايد آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.

نهي از منكر زباني واجب و وظيفه همه مردم در همه شرايط

البته اين هيچ مجوّزِ آن نيست كه كسانى به بهانه ى اينكه اطمينانشان سلب شده، قانون شكنى كنند. قانون شكنى جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونى براى مقابله با هر چيزى كه به نظر انسان منكر مى آيد- بدون اجازه ى حكومت- خودش يك جرم است؛ مگر نهى از منكر زبانى، كه بارها گفتيم نهى از منكر زبانى جايز و واجب و وظيفه ى همه است و در هيچ شرايطى هم ساقط نمى شود؛ اما آنجايى كه نوبت اجرا و عمل برسد، همه بايد طبق قوانين عمل كنند. هيچ چيزى مجوّز اين نيست كه بگويند چون نيروى انتظامى و قوّه ى قضائيّه عمل نكردند، خودمان وارد ميدان شديم؛ نخير، آن روزى كه لازم باشد مردم براى حادثه اى خودشان وارد عمل شوند، رهبرى صريحاً به آن ها خواهد گفت. همه جا، جاى نهى از منكر است

همه جا، جاى نهى از منكر است. يك دانشجو هم، در محيط درس مى تواند نهى از منكر كند. يك كارمند شريف هم، در محيط كار خود مى تواند نهى از منكر كند. يك كاسب مؤمن هم، در محيط كار خود مى تواند نهى از منكر كند. يك هنرمند هم، با وسايل هنرى خود، مى تواند نهى از منكر كند. روحانيون در محيطهاى مختلف، يكى از مهم ترين عوامل نهى از منكر و امر به معروفند.

نمى شود اين واجبِ بزرگ الهى را در دايره هاى كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. اين طور نيست كه مخصوص عدّه خاصى باشد. البته هركس وظيفه اى دارد.

خود مردم بايد وارد شوند، خود مردم بايد نهى كنند

بعضى از مردم به اينجا تلفن زدند، نامه نوشتند و سفارش كردند كه «آقا! شما گفتيد نهى از منكر. سيل پشتيبانى ها هم انجام گرفت. اما عملًا كارى نشد!» عملًا چه كار مى خواستيد بشود؟ مگر لازم است كه اينجا هم دولت وارد شود يا دستگاه قضايي مستقيماً وارد شود؟ خود مردم بايد وارد شوند. خود مردم بايد نهى كنند. البته دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاه قضايي و نيروى انتظامى، موظفند كه ناهى از منكر را پشتيبانى كنند. اين، وظيفه ى آن هاست. مباشر كار، خود مردم مى توانند باشند و بايد باشند. بخش عمده ى قضيه، اينجاست. جوان رزمنده، خانواده ى شهيدداده، خانواده ى ايثارگر، خانواده ى اهل انفاق، مؤمنين نمازخوان و روزه بگير و مسجد برو، دلسوزان انقلاب، روشن فكران علاقه مند به مفاهيم اسلامى و انقلابى؛ همه ى اين ها بايد در صحنه باشند.

منتظر نباشيد كه دستگاه ها بيايند و كارى بكنند

در مقابل اين منكرات، عامل بازدارنده، نهى است؛ نهى از منكر. بگوييد: «آقا، نكن.» اين تكرارِ «نكن» براى طرف مقابل، شكننده است. اين نكته ى اول؛ كه نهى از منكر، اراده و تصميم و قدرت و شجاعت لازم دارد، كه بحمد اللّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. بايد آن را به كار بگيريد. منتظر نباشيد كه دستگاه ها بيايند و كارى بكنند.

پس مسؤولين كجايند كه بيايند فساد را از بين ببرند؟!

عوامل بقا را در اسلام مشاهده كنيد! يكى از عوامل بقا، همين عاشوراست. يكى از عوامل بقا، امر به معروف و نهى از منكر است. بديهى است كه در جامعه، فساد به وجود مى آيد. هيچ اجتماع بشرى نيست كه در آن، فساد به وجود نيايد. اين فساد، چگونه بايد برطرف شود؟ بعضى كسان تا چشمشان به مظاهر فساد مى افتد، مى گويند «پس مسؤولين كجايند كه بيايند فساد را از بين ببرند؟!» غالباً فسادى را كه به چشم مى بينند فرياد برمى آورند و سراغ از مسؤولين مى گيرند.اما آن فسادى كه به چشم ديده مى شود، خيلى كوچك تر از فسادهايى است كه با چشم ظاهرى در كوچه و بازار و خيابان نمى شود ديد. كسانى كه واردند، مى دانند و مى فهمند كه فسادهاى كلان، اغلب از ديده ها پنهان است. لذا محيط جامعه بايد به گونه اى باشد كه اگر در آن فسادى پديدار شد، فرصت رشد پيدا نكند و زود از بين برود. مثل جريانهاى عظيم آب. رودخانه هاى عظيم دنيا را مشاهده مى كنيد؟ هرچه در اين رودخانه ها آلودگى و كثافت بريزند، كمى آن طرف تر، تلاطم آب، سر به سنگ كوبيدن آب و حركت آب، مواد مضر را از بين مى برد و در عوض، مواد حياتى

توليد مى كند. محيط جامعه، بايد اين گونه باشد. بايد چنان زلال باشد كه اگر كسى قطره ى فسادى هم در آن چكاند، خودِ جامعه، آن را هضم كند و از بين ببرد. چگونه امكان پذير است؟ با امر به معروف، با نهى از منكر و با دعوت به خير.

مهم ترين وظيفه

بايد خطر را بشناسيم. بايد نقاطى را كه خطر، از آن نقاط جامعه اسلامى را تهديد مى كند، درست بشناسيم. آن عبرتهاى قضاياى صدر اسلام را براى مردم و براى خودمان، باز كنيم. مهم ترين وظيفه اى كه در صراطِ امر به معروف و نهى از منكر وجود دارد، اين است كه نيروهاى مؤمن و آمر به معروف و ناهى از منكر و آن هايى كه در نظام اسلامى انگيزه دارند، بايد در صحنه باشند. همه جا بايد حضور داشته باشند. حزب اللّهى بودن، يعنى آماده كار بودن براى انجام تكليف الهى. اين، يك ارزش است؛ يك ارزش انقلابى است.

بسيجى بايد در وسط ميدان باشد

امروز عده اى به اسم سازندگى خودشان را غرق در پول و دنيا و ماده پرستى مى كنند. اين سازندگى است؟! آنچه كه جامعه ى ما را فاسد مى كند، غرق شدن در شهوات است؛ از دست دادن روح تقوا و فداكارى است؛ يعنى همان روحيه اى كه در بسيجى هاست. بسيجى بايد در وسط ميدان باشد تا فضيلتهاى اصلى انقلاب زنده بماند.

چه وقت آحاد يك ملت آمر به معروف و ناهى از منكر مي شوند؟

امر به معروف فقط اين نيست كه ما، براى اسقاط تكليف، دو كلمه بگوييم. آن هم در مقابل منكراتى كه معلوم نيست از مهم ترين منكرات باشند. وقتى يك جامعه را موظّف مى كنند كه آحادش بايد ديگران را به معروف امر و از منكر نهى كنند، اين به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد يك ملت آمر به معروف و ناهى از منكر باشند؟ وقتى كه همه، به معناى واقعى در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهاى جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منكرشناس باشند. اين، به معناى يك نظارت عمومى است؛ يك حضور عمومى است؛ يك همكارى عمومى است؛ يك معرفت بالا در همه است.

حضور برجسته عناصر حزب اللهي

مبادا گمان شود كه حزب اللّهى، يعنى جوان پرسروصدا و پرهياهويى كه نه سواد درستى دارد، نه معلومات درستى! اين طور نيست. در ميان متخصّصين ما، در ميان برگزيدگان ما، در ميان مديران ما، در ميان علما و اساتيد ما، انسانهاى حزب اللّهى، زيادند. مفهوم حزب اللّهى را در ذهن خودمان، غلط تصوّر نكنيم. در محيط هاى مختلف، حضور عناصر حزب اللّهى، بايد حضور برجسته اى باشد. دستگاه هاى اجرايى، اعمّ از دستگاه هاى قضائي يا دستگاه هاى دولتى، بايد به طور عملى، اين ارزش را در مأموران و كارگزاران خودشان، مورد توجّه قرار دهند. يك دستگاه ادارى سالم، چه وقت مى تواند كارآيى بيشترى داشته باشد؟ وقتى كه عناصر مؤمن، عناصر خالص، عناصرى كه به معناى حقيقى كلمه حزب اللّهى هستند، در آنجا مؤثّر باشند.

جايگاه قشرهاى مختلف در امر به معروف و نهى از منكر

من در پيام تشكّرى كه منتشر شد، عرض كردم: قشرهاى مختلف، بايد جايگاه خود را در امر به معروف و نهى از منكر، پيدا كنند. هركس جايگاهى دارد. كجا بايد نهى از منكر كنيد؟ شما در مقابل كدام منكر مى توانيد مقاومت كنيد و بايستيد؟ كدام را مى شناسيد؟ كار، كار مردمى است. البته، علماى دين بايد مردم را هدايت و راهنمايى كنند؛ كيفيّت نهى از منكر را بيان كنند و منكر را براى آن ها شرح دهند.

وظيفه زنان

اسلام وقتى كه مى گويد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»، يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعه ى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكند؛ زن را استثناء نكرده. ما هم نمى توانيم زن را استثناء كنيم. مسؤوليت اداره ى جامعه ى اسلامى و پيشرفت جامعه ى اسلامى بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هركدامى به نحوى برحسب توانائى هاى خودشان. ... مهم ترين نقشى كه يك زن در هر سطحى از علم و سواد و معلومات و تحقيق و معنويت مى تواند ايفاء كند، آن نقشى است كه به عنوان يك مادر و به عنوان يك همسر مى تواند ايفاء كند؛ اين از همه ى كارهاى ديگر او مهم تر است؛

مفاهيم و تعاليم اسلامى را در فضاى محيط كار، احيا كنيد

زبان گويا، يعنى اينكه مفاهيم و تعاليم اسلامى را در فضاى محيط كار، احيا كنيد. طورى شود كه در محيط كار، اسلام حس شود. نه مثل دوران طاغوت كه انسان وقتى به داخل محيطى مى رفت، احساس مى كرد در آن محيط، همه چيز ضد اسلام است. به يك مسلمان و به يك آدم متدين كه مى رسيدند، نگاهها از روى بغض، از روى سردى و از روى بى اعتنايى بود. رفتار زنان؛ پوشش زنان؛ برخورد مردان؛ جلف گرى هايى كه گاهى بعضى از مردان و زنان مى كردند؛ همه چيز غير اسلامى بود. نقطه ى مقابل آن، فضاى اسلامى است؛ به نحوى كه وقتى انسان وارد اداره اى مى شود، نگاه كند ببيند آثار اسلام همه جا پيداست. وقت ظهر مى شود، مردم مى روند نماز. مُراجع كه مى آيد، با او با چهره ى بشاش برخورد مى كنند؛ كارش را انجام مى دهند و حدود اسلامى را رعايت مى كنند. زنان

با پوشش مناسب مى آيند. مردان و زنان ارتباطات و برخوردشان در داخل اداره، متين و محترمانه است. اين محيط، اسلامى است. شما بايدكارى كنيدكه محيط، اين گونه شود

با عواملى كه محيط را از شكل اسلامى خارج مى كنند، مقابله كنيد

با عواملى كه محيط را از شكل اسلامى خارج مى كنند، مقابله كنيد. با گفتار، با سخنرانى، با پخش جزوات مناسب، با تذكرات بجا، با امر به معروف و نهى از منكر؛ كه وظيفه ى شما در داخل محيط كارهايتان و در همه ى جاهاست. با اين روشها، كارى كنيد كه فضا، فضاى اسلامى شود. يعنى هركس وارد اين اداره شد، وارد اين شركت دولتى شد، وارد اين كارخانه شد، احساس كند اينجا جاى مسلمانان است، و محيط، اسلامى است. اين وظيفه ى عمده ى شماست و همه موظفند در اين وظيفه به شما كمك كنند. همه ى تشكيلات؛ بخصوص مديريتى كه شما با او كار مى كنيد، موظفند در اين راه به شما كمك كنند و كارهاى شما را تسهيل نمايند. امروز، ملتهاى مسلمان، از جهت تحقق و پياده كردن اسلام، چشمشان به ملت ماست. اميدشان به اينجاست. مى بينيد در دنيا مسلمانان چطور اميدوارانه مبارزه مى كنند؟

رفتار زن و مرد و پوشش زنان در داخل ادارات

من بخصوص تأكيد مى كنم، نسبت به رفتار زن و مرد و پوشش زنان در داخل ادارات. بعضى شكوه دارند؛ گله دارند. خانواده هاى شهدا و زنان مؤمن به ما شكايت مى كنند. به اينجا تلفن مى كنند، نامه مى نويسند، يا ما را كه مى بينند، مكرر مى گويند كه رفتار بعضى از زنان جامعه ى ما، رفتار مناسب و شايسته ى شأن زن مسلمان نيست. با اصلاح اين زنانى كه در ادارات مشغول كارند، بخش عمده اى از اين موضوع، اصلاح مى شود. اين بانوان مسلمانى كه در اداراتند، بايد رفتارشان، لباسشان، زيشان و منششان مسلمانى باشد؛ و شما در اين زمينه تكليف و مسؤوليت داريد. البته با روش اسلامى؛ با همان شيوه اى كه نهى از منكر اسلامى دارد و نه با روشهاى

غير اسلامى و خشونتهاى نادرست.

دو تا فحش هم به خاطر خدا بخوريد

من همين امر به معروف و نهى از منكر زبانى را - ولو به شكل خيلى راحت و آرام و بدون هيچ خشونت و دعوايى - واقعاً يكى از معجزات اسلام مى دانم. مثلاً يك نفر كار خلافى مى كند، مى گويند آقا شما اين كار را نبايد مى كردى. اين مطلب را بگو و برو. مى گويد او برمى گردد دو تا فحش به من مى دهد. خيلى خوب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ براى خاطر امر خدا تحمّل كنيد. اگر نفر دوم هم بگويد آقا شما بايد اين كار را نمى كردى؛ بدانيد اگر دعوا هم بكند، دعوايش كمتر از آنى است كه با نفر اوّل كرده است. نفر سوم و نفر دهم و نفر بيستم هم همين طور. بنابراين، اگر نهى از منكر باب شد و تا نفر بيستم رسيد، شما خيال مى كنيد آن آدم ديگر آن كار را تكرار خواهد كرد؟

چرا از گفتن ابا مي كنيد؟

چرا كسانى از گفتن ابا مى كنند؟ يك عده بر اثر ضعف نفس از گفتن ابا مى كنند، يك عده هم خيال مى كنند كه گفتن فايده اى ندارد؛ بايد با دست جلو بروند! نه، زبان از دست خيلى مهم تر است.

ضعف نفس، خجالت و ترس

بزرگترين حربه در مقابل گناهكار، گفتن و تكرار كردن است. اينكه يك نفر بگويد اما ده نفر ساكت بنشينند و تماشا كنند، نمى شود. اگر يكى دچار ضعف نفس بشود، يكى خجالت بكشد و يكى بترسد، اينكه نهى از منكر نخواهد شد.

مهمترين حوزه

البته امر به معروف و نهى از منكر حوزه هاى گوناگون دارد كه باز مهم ترينش حوزه ى مسؤولان است؛ يعنى شما بايد ما را به معروف امر، و از منكر نهى كنيد. مردم بايد از مسؤولان، كارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلكه بايد از آن ها بخواهند. اين مهم ترين حوزه است. البته فقط اين حوزه نيست؛ حوزه هاى گوناگونى وجود دارد.

ظالمان عالم از چنين خصوصيتى نگرانند

مسلمانان خصوصيتى دارند كه مى توانند اراده ى خود را در حركت عالم مؤثّر كنند. به خاطر چه؟به خاطر احكام نورانى اسلام؛ بلكه به خاطر روحيّات و خلقيّاتى كه اسلام به مسلمانان مى دهد؛ مثل ظلم ستيزى و كنار نيامدن با بدى و فساد، مثل امر به معروف و نهى از منكر و جهاد في سبيل الله، كه جهاد في سبيل الله ميدان گسترده و عرض عريضى دارد و مخصوص صحنه ى نبرد روياروى جسمانى نيست، بلكه جهاد داخل خانه ها هم ممكن است و همه جا انسان مى تواند با دشمن خدا جهاد كند؛ اگر اراده داشته باشد و اگر بداند بايد چه كار كند. اين، مجموعه ى احكام اسلامى است. اين، جهاد و امر به معروف و عدم كنار آمدن با بدى و فساد و تحمّل نكردن ظلم است: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون». مجموع اين احكام و معارف موجب شده است مسلمان به طور طبيعى در هرجاى دنيا كه هست- چه به صورت يك ملت و چه از يك ملت كوچك تر، تا يك فرد- به بركت اين احكام قادرباشد اراده ى خود را در اداره ى جهان و محيط خودش مؤثّر سازد. اين، خصوصيت مسلمان است. استعمارگران از چنين خصوصيتى ناراحتند. ظالمان عالم از چنين خصوصيتى نگرانند.روزى

كه اروپايي ها سوار كشتي ها شدند و آمدند كشورهاى منطقه ى آسيا و آفريقا و خاورميانه و بقيّه ى جاها را تصرف كردند، از اين روحيّه ى مسلمانان مى ترسيدند. براى اينكه مسلمان بى خطر شود، دو كار بايد با او بكنند: يكى اينكه او را از احكام اسلامى دور كنند و دوم اينكه روحيه ى او را بشكنند و تحقيرش كنند.

فراموش نكنيد

دشمنان مى خواهند بين دولت و ملت و مسؤولين و آحاد مردم، جدايى ايجاد كنند. بايد در جهت عكس آن حركت كرد. آنان مى خواهند كه مردم از اسلام و هدف هاى انقلاب، فاصله بگيرند. پس، اين چيزى است كه به ضرر ملت ماست و بايد اين فاصله را كم كنند و هرچه بيشتر در جهت اسلام و انقلاب حركت كنند.بر همين اساس، من تأكيد مى كنم كه جوانان عزيز و مؤمن، آحاد مردم زن و مرد مسلمان امر به معروف و نهى از منكر را كه دو فريضه ى الهى و جزو ارزشهايى است كه مى تواند در اين جهت، براى ملت ما وسيله ى بسيار مفيد و مؤثّر و پيش برنده اى باشد، فراموش نكنند.  

فصل هفتم: وظيفه مسؤولان 

به كار بستن امر به معروف و نهي از منكر در ادارات

امروز بايد جلوه هاي درخشان تحول بزرگ كشور و مردم ما به وضوح در هر گوشه نظام اداري مشهود و عيان گردد و با به كار بستن امر به معروف و نهي از منكر، شيوه ها و رفتارهاي درخور تحسين و تشويق رواج يابد و ضمناً با خطاكاران، سهل انگاران و اقدام كنندگان عليه منافع نظام جمهوري اسلامي و حقوق مردم، صريح و قاطع برخورد شود. حساسيت و سنگيني مسؤوليت هيأت هاي رسيدگي به تخلفات اداري نيز در تشخيص درست همين موازين و اجراي دقيق آن ها نهفته است.

نظام اسلامي پشتيبان ناهي از منكر

روزى بود كه اگر كسى كار خلافى مرتكب مى شد و ديگرى به او اعتراض مى كرد، نظام حاكم آن اعتراض را مى كوبيد. ما ديده بوديم كه اگر گناهى انجام مى گرفت، گناهكار تشويق مى گرديد؛ اما معترضِ به گناه كوبيده مى شد! امروز، به عكس است. امروز، نه اينكه گناه در جامعه نيست؛ هست. زمان حكومت اميرالمؤمنين(ع) هم در جامعه گناه بود؛ اما مهم اين است كه نظام و تشكيلات حاكم بر جامعه- آن كسانى كه اداره و مديريت كشور را بر عهده دارند- ميل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند.

مامورين رسمى بايد از آمر و ناهى شرعى دفاع كنند

به من نامه مى نويسند؛ بعضى هم تلفن مى كنند و مى گويند: «ما نهى از منكر مى كنيم. اما مأمورين رسمى، طرف ما را نمى گيرند. طرف مقابل را مى گيرند!» من عرض مى كنم كه مأمورين رسمى چه مأمورين انتظامى و چه مأمورين قضائي حق ندارند از مجرم دفاع كنند. بايد از آمر و ناهى شرعى دفاع كنند. همه ى دستگاه حكومت ما بايد از آمر به معروف و ناهى از منكر دفاع كند. اين، وظيفه است. اگر كسى نماز بخواند و كس ديگرى به نمازگزار حمله كند، دستگاه هاى ما از كداميك بايد دفاع كنند؟ از نمازگزار يا از آن كسى كه سجاده را از زير پاى نمازگزار مى كشد؟ امر به معروف و نهى از منكر نيز همين طور است. امر به معروف هم مثل نماز، واجب است. ... مگر مأمورين و مسؤولين ما مى توانند آمر به معروف و ناهى از منكر را با ديگران مساوى قرار دهند؛ چه رسد به اينكه نقطه ى مقابل او را تأييد كنند!؟

پشتباني از ناهي از منكر

دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاه قضائي و نيروى انتظامى، موظفند كه ناهى از منكر را پشتيبانى كنند. اين، وظيفه ى آن هاست.

زمينه را براى اجراى اين واجب الهى هموار كنيم

ما به آحاد ملت عزيز عرض كرديم؛ و گفتيم امر به معروف و نهى از منكر، اين واجب الهى را برپا بداريد. در بين جوانان در سرتاسر كشور، شور و غوغايى به وجود آمد. پس، پيداست كه اين جوانان متمايل به امر به معروف و نهى از منكرند. بنابراين، وظيفه ى ما، مسؤولين، قانون گذاران و مجريان است كه راه و زمينه را براى اجراى اين واجب الهى هموار و فراهم كنيم. امروز بحمد اللّه مجلس

شوراى اسلامى، مجريان، مسؤولين كشور و دستگاه قضائي، همه از خود اين ملتند.

مبادا كسانى باشند كه راه را جلو آمر به معروف و ناهى از منكر سد كنند!

مبادا در گوشه و كنار، يا در دستگاه انتظامى يا قضائي، كسانى باشند كه راه را جلو آمر به معروف و ناهى از منكر سد كنند! مبادا كسانى باشند كه اگر كسى امر به معروف و نهى از منكر كرد، از او حمايت نكنند، بلكه از مجرم حمايت كنند! البته خبرهايى از گوشه و كنار كشور، در بعضى از موارد به گوش من مى رسد. هرجا كه بدانم و احساس كنم و خبر اطمينان بخشى پيدا كنم كه آمر به معروف و ناهى از منكر، خداى نكرده مورد جفاى مأمور و مسؤولى قرار گرفته، خودم وارد قضيه خواهم شد.

   

فصل هشتم: هشدارها

اسلامي كه پيغمبر نياورد

دشمن مى خواهد آن روح اسلامى، آن احكام زنده اسلام و آن نيروى حياتى اسلام در ميان مسلمانان نباشد. البته آن ها با يك عدّه مسلمانِ مرده بى اطّلاع از مبانى عاليه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصرى از اسلام هم باشند، چندان كارى ندارند؛ دشمنى هم با آن ندارند. اما اينكه اسلام نيست! اسلامى اسلام است كه پيغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ ]تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ[...» آن اسلام نيست كه عدّه اى بنشينند و تماشاگر حوادث عالم، يا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بيدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانى كه نيروى خودشان را براى بناى عالم، به شكل صحيح به كار مى گيرند و مسلمانانى كه از هيچ مانعى نمى ترسند؛ اين اسلام و اين گونه مسلمانان مورد حداكثر بغض استكبار جهانى اند. .... اين است كه بنده موضوع امر به معروف و نهى از منكر را مطرح كردم. موضوع امر به معروف كه موضوع جديدى نيست. اين، تكليف هميشگى

مسلمانان است.

جوامع جوان، مراكز هدف دشمن

امر به معروف و نهى از منكر را اقامه كنيد؛ نگذاريد در جوامع جوان چه در مدرسه ها، و چه در دانشگاهها كار به فساد بكشد. اين مراكز براى دشمن هدف است. بدانيد كه نسل جوان اين جامعه و اين ايران اسلامى زنده است؛ دشمن هم اين را بداند. با بودن شما جوانان مؤمن، حجت بر ما تمام است.

واعِظٌ مِن نَفسِه

اساس برنامه ى تربيتى و همه ى برنامه هاى زندگى در اسلام، همين موارد است. هركس بايد واعظ خود باشد، خود را مراقبت كند، از تخطّى خود مانع شود، امر به معروف و نهى از منكر هم بكند كه آن امرِ خود به معروف و نهىِ خود از منكر و موعظه كردنِ خود، بر امر و نهى و موعظه ى ديگران مقدّم است. اين، همان تقواى الهى است كه از ما خواسته اند. تقوا را مراقبت كنيم و به يكديگر توصيه نماييم. نمي گويم خودمان كه كاملًا اصلاح شديم، بعد به اصلاح مردم بپردازيم

بايد درون خودمان را اصلاح كنيم. اصلاحِ دائمى جزو وظائف دائمى ماست. درون را چه جورى اصلاح كنيم؟ اول از خودمان شروع كنيم. بنده، شخص حقيرِ مذنبِ عاصى از خودم شروع كنم. ديگران هم همين جور. اول رابطه ى خودمان را با خداى متعال درست كنيم، اصلاح كنيم و به آنچه كه خداى متعال از ما سؤال خواهد كرد، بينديشيم: « وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْه ». اين، از جمله ى چيزهائى است كه بايد دائم در ذهن ما باشد. نمي گويم خودمان كه كاملًا اصلاح شديم، بعد به اصلاح مردم بپردازيم- كه حالا ممكن است اين به اين آسانى ها هم به دست نيايد- وقتى شروع به اصلاح خود كرديم، آن

وقت اصلاح جامعه هم براى ما آسان خواهد شد. و او- اصلاح جامعه- آسان تر از اصلاح نفس است.

عدم دل بستگي به دنيا مقدمه دفاع از فضيلت ها

دشمن از راه اشاعه ى فرهنگ غلط فرهنگ فساد و فحشا سعى مى كند جوانهاى ما را از ما بگيرد. كارى كه دشمن از لحاظ فرهنگى مى كند، يك تهاجم فرهنگى، بلكه بايد گفت يك «شبيخون فرهنگى»، يك «غارت فرهنگى» و يك«قتل عام فرهنگى» است. امروز دشمن اين كار را با ما مى كند. چه كسى مى تواند از اين فضيلتها دفاع كند؟ آن جوان مؤمنى كه دل به دنيا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مى تواند بايستد و از فضيلتها دفاع كند. كسى كه خودش آلوده و گرفتار است كه نمى تواند از فضيلتها دفاع كند! اين جوان بااخلاص مى تواند دفاع كند. اين جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضايل و ارزشهاى اسلامى مى تواند دفاع كند. لذا، چندى پيش گفتم: «همه امر به معروف و نهى از منكر كنند» الآن هم عرض مى كنم: نهى از منكر كنيد.

وظيفه ى اول، حفظ نظام است

البته تحقق آرزوهاى اسلامى، كار ده سال و بيست سال نيست؛ تحقق آرزوهاى اسلامى، كار بلندمدت است و بايد به تدريج انجام بگيرد و همه ى عوامل دست به دست هم بدهند. ..... معلوم است كه آرزوهاى اسلامى در مدت كوتاه تحقق پيدا نمى كند؛ معلوم است كه در اينجا و آنجا تخلفى پيدا مى شود؛ معلوم است كه همه ى دستگاه ها هنوز با نواى اسلامى حركت نمى كنند؛ در اين ترديدى نيست؛ غير از اين هم انتظارى نيست. اگر شما به صدر اسلام هم نگاه كنيد، مى بينيد حتّى زمانى كه نَفَس مطهر پيامبر(ص) هم به مردم مى خورد، اين طور نبود كه همه ى مردم يكشبه مسلمان بشوند و همه ى كارها در مدت كوتاهى اصلاح بشود. اصلاح كلى و عمومى، حركت بلندمدت لازم دارد، كه آن هم به

عهده ى همه است؛ و از جمله ى اين همه، ما معممان و روحانيون هستيم كه بيشترين تكليف به عهده ى ماست. پس وظيفه ى اول، حفظ نظام است. هيچ كس نمى تواند به اتكاى اينكه فلان جا فلان تخلف شده، حركتى انجام بدهد يا حرفى بزند كه اين نظام اسلامى را تضعيف كند. البته براى اصلاح مفاسد، همه بايد از طرق معقول خودش كار كنند. امر به معروف و نهى از منكر يك واجب اسلامى است و بايد در ميان مردم رايج بشود.

جوان حزب اللهي بايد باهوش باشد

البته جوان حزب اللهى هم بايد باهوش باشد. بايد چشمهايش را باز كند و نگذارد كسى در صفوف او رخنه كند و به نام امر به معروف و نهى از منكر، فسادى ايجاد نمايد كه چهره ى حزب اللّه را خراب كند. بايد مواظب باشيد. اين، به عهده ى خودتان است. من يقين دارم و تجربه هاى اين چند سال هم نشان داده تا نيروهاى مؤمن و حزب اللهى براى انجام كارى به ميدان مى آيند، يك عده عناصر بدلى و دروغين، با نام اين ها در گوشه اى فسادى ايجاد مى كنند تا ذهن مسؤولين را نسبت به نيروهاى مؤمن و حزب اللهى و مردمى چركين كنند. مواظب باشيد.

دايره امر به معروف و نهي از منكر

اگر ما امر به معروف را در يك دايره محدود، آن هم به وسيله افراد معلومى، زندانى كنيم، دشمن هم در تبليغات خودش بنا مى كند سمپاشى كردن؛ كه در ايران بناست از اين به بعد، نسبت به زن هاى بدحجاب، اين طور عمل شود! اين واجبِ به اين عظمت را، كه قوام همه چيز به آن است، بياورند در دايره اى محدود، در خيابانهاى تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنى كه وضع حجابشان مثلًا درست نيست. اين است معناى امر به معروف؟! اين است معناى حضور نيروهاى مؤمن در صحنه هاى گوناگون جامعه؟! قضيه، بالاتر از اين حرفهاست.

شكل كامل و جامع امر به معروف

اينجا يك كلمه درباره امر به معروف و نهي از منكر و در تفسير اين دو كلمه بگويم. اي برادران و خواهران مسلمان! امر به معروف فقط آن نيست كه تو به زبان و خودت به تنهايي به كسي بگويي نكن! اينيك نمونه كوچك از نهي از منكر است. امر به معروف و نهي از منكر در شكل كامل و جامعش عبارت است از اينكه جامعه اسلامي كمر به ريشه كن ساختن بدي ها ببندد. كمر به برقراري خوبي ها و نيكي ها و فضيلت ها ببندد و امروز همه بدي هاي ما خلاصه مي شود در باقيمانده هاي اسارت فكري و مادي ما در دست قدرت هاي بزرگ. بايد همه ملت يكپارچه، همه دست به دست هم داده، يك صدا و يك گام حركت كنند تا اين وابستگي هايي را كه هنوز ما به فرهنگ غلط گذشته داريم ببريم و بگسليم و كوشش كنيم كه ندا و پيام انساني خود را به همه جا بگسترانيم.

طرد نكردن ديگران به بهانه عيوبشان

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ يَوْماً: «لَا تَطْعُنُوا فِي عُيُوبِ مَنْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ بِمَوَدَّتِهِ» يك كسي است، با شما اظهار دوستي مي كند، به سمت شما مي آيد و اظهار علاقه اي به شما مي كند. دست رد به سينه او نزنيد با ذكر عيوبي كه شما در او مشاهده مي كنيد. اين خيلي دستور مهم و بزرگ و عمومي اي است. يك كسي مي آيد پيش ما اظهار علاقه به ما مي كند، ما فوراً برويم سراغ آن اشكالاتي كه در او وجود دارد و روي آنها تكيه كنيم و طعن بر آنها بزنيم. مي فرمايند مضمون اين حديث اين است كه محبت كسي را كه به شما اظهار محبت مي كند قبول

كنيد، محبت او را بپذيرد. ولو حالا يك عيبي هم در او سراغ داريد، لزومي ندارد كه طعن در آن عيب بكنيد و اين را موجب اين قرار دهيد كه دست رد به سينه او بزنيد.

«وَ لَا تُوقِفُوهُ عَلى سَيِّئَةٍ يَخْضَعُ لَهَا» اگر كار خلافي دارد، گناهي دارد، عيبي دارد، لازم نيست او را به خاطر اين عيب طرد كنيد، رد كنيد، متوقف كنيد. يعني جلوي او را بگيريد. با نهي از منكر منافاتي ندارد. منافاتي ندارد با «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَ عُيُوبِي».با اين منافاتي ندارد. لكن رشته پيوند محبت را حفظ كنيد. بعد البته انسان براي نهي از منكر يا براي اهداي عيوب دوستش و مرآة بودن براي مؤمن فرصت هايي دارد و مي تواند از اين فرصت ها استفاده كند و اين كار را انجام دهد. اما اين جور نباشد كه به مجرد اينكهيك ايرادي را در او سراغ داريد،يك عيبي را در او سراغ داريد، اين موجب بشود كه شما محبت او را و خود او را طرد كنيد و قبول نكنيد. اينيكي از آن شاه بيت هاي برخورد در روابط اجتماعي است.

بعد فرمود: «فَإِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ أَخْلَاقِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ لَا مِنْ أَخْلَاقِ أَوْلِيَائِه» اين جزو اخلاق و رفتار پيغمبر و اوليائش نيست. يعني آن ها كساني را كه مي آمدند سراغشان، عيوبي هم داشتند، اشكالاتي داشتند، دست رد به سينه آنها نمي زدند. جذبشان مي كردند. نگهشان مي داشتند. البته در اصلاح آن ها هم مي كوشيدند، امر به معروف هم مي كردند، نهي از منكر هم مي كردند. اينيك قاعده كلي است كه به اندك بهانه اي افرادي را طرد كردن و رد كردن و آن ها

را از مرز دوستي خود خارج كردن، اين مخالف با آن چيزي است كه در اين حديث به ما دستور داده شده.

مواظب باشيد كسانى از اين واجب الهى، سوءاستفاده نكنند

مواظب باشيد كسانى از اين واجب الهى، سوءاستفاده نكنند. حساب صاف كردنها، به خرده حسابهاى گذشته رسيدن، پرده درى، آبروريزى، تعرض به نواميس و عرض و مال اين و آن به بهانه ى اين واجب الهى، اين ها نبايد باشد. مردم بايد هوشيار باشند. مردم همواره و در همه ى قضايا تيزهوشند. تيزهوشى مردم است كه خيلى از اوقات دستگاه ها را متوجه قضاياى گوناگون مى كند. در همين قضاياى رذالتها و موذى گريهاى ضد انقلاب و گروهكها از روز اول تا امروز، غالباً مردم بودند كه كمك كردند، مباشرت كردند، تيزبينى كردند، دقت به خرج دادند، چيزى را ديدند و اقدامى را انجام دادند و مسؤولين را هم هدايت كردند. اينجا نيز همان طور است. خود مردم، با تيزهوشى نبايد بگذارند اين واجب الهى و اين فريضه ى بزرگ زمين بماند، يا خداى ناكرده مورد سوءاستفاده قرار گيرد.

امر به معروف، خوب است، اما

بحمد اللّه ملت ما بر دشمنانش فائق آمده است. ملت ما تا امروز، زبون دشمن نشده است؛ ليكن به هرحال دشمنى، اثر دارد. با اين دشمنيها، كدام كشور است كه هيچ مشكلى نداشته باشد؟ نبايد مشكلات را بزرگ كرد. نبايد در زمينه هاى گوناگون، درشت نمايى كرد. البته تذكّر، خوب است؛ امر به معروف، خوب است؛ نصيحت، خوب است؛ اما با خيرخواهى، با روش عقلايى، بدون اينكه موجب تضعيف يك مجموعه ى خدمتگزار شود.

امر به معروف و نهي از منكر در همه زمينه ها

در مسأله ى امر به معروف و نهى از منكر، فقط نهى از منكر نيست؛ امر به معروف و كارهاى نيك هم هست. براى جوان، درس خواندن، عبادت كردن، اخلاق نيك، همكارى اجتماعى، ورزش صحيح و معقول و رعايت آداب و عادات پسنديده در زندگى، همه جزء اعمال خوب است. براى يك مرد، براى يك زن و براى يك خانواده، وظايف خوب و كارهاى بزرگى وجود دارد. هركسى را كه شما به يكى از اين كارهاى خوب امر بكنيد به او بگوييد و از او بخواهيد، امر به معروف است. نهى از منكر هم فقط نهى از گناهان شخصى نيست. تا مى گوييم نهى از منكر، فوراً در ذهن مجسّم مى شود كه اگر يك نفر در خيابان رفتار و لباسش خوب نبود، يكى بايد بيايد و او را نهى از منكر كند. فقط اين نيست؛ اين جزء دهم است.

نهى از منكر در همه ى زمينه هاى مهم وجود دارد؛ مثلًا كارهايى كه افراد توانا دستشان مى رسد و انجام مى دهند؛ همين سوءاستفاده ى از منابع عمومى؛ همين رفيق بازى در مسائل عمومى كشور، در باب واردات، در باب شركتها و در باب استفاده از منابع توليدى و غيره؛ همين رعايت رفاقتها

از سوى مسؤولان.

تفاوت افشا كردن بدي و نهي از منكر

« وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَة »؛ درباره ى اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء كنيم، منتشر كنيم. از كسى، از مسؤولى كار خوبى سراغ داريد، اين را بيان كنيد و بگوئيد. نقطه ى مقابل: اگر چنانچه نقطه ى منفى اى سراغ داريد، اين را افشاء نكنيد. افشاء نكردن معنايش اين نيست كه نهى از منكر نكنيد؛ چرا، به خود آن كسى كه به كارش اشكالى وارد است و بايد ايراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء كردن اين چيزها مصلحت نيست.

گناه نابخشودني

ديگر آنكه در نظام اسلامى، اگرچه رسم و سنت انتقاد و نصيحت مشفقانه به مسؤولين، يكى از مواهب الهى و مفاخر اسلامى و مايه ى رشد و ارتقاء و پيشرفت امور و مصداق بارز فريضه ى امر به معروف است و بايد در جامعه بماند و توسعه و كيفيت بيابد، ولى مخلوط كردن اين كار مستحسن و لازم با اشاعه ى روحيه ى بدبينى و سوءظن به كارگزاران اصلى كشور و بدگويى از آنان كه به تضعيف روحيه، يا تضعيف جايگاه آنان بينجامد، خطايى بزرگ و خيانت آميز خواهد بود. اگر كسانى با گفتن و نوشتن يا رفتار متعمدانه ى خود، بذر شك و ترديد نسبت به مسؤولان بلندپايه ى كشور را در دلها بيفشانند و فضا و افق را تيره و يأس آور جلوه دهند، با هيچ توجيه و بيانى نمى توان آن ها را خدمتگزار و خيرخواه به حساب آورد. اين كار در كشور ما كه از نظامى اسلامى و انقلابى، و مسؤولانى كاملًا مردمى، و ملتى بااخلاص و فداكار، و صميميتى بى نظير ميان مردم و مسؤولان، و استعداد و ظرفيتى درخشان براى كار و پيشرفت، و حيثيتى برجسته در جهان

و ميان ملتهاى عالم برخوردار است، بى شك ضربه به آينده ى كشور و خيانت به آرمان هاى انقلاب محسوب مى شود و گناهى نابخشودنى است.

ناسپاسي

شما دوستان ارجمند كه اكنون همت به ترويج اين فريضه گماشته ايد، كار بزرگِ خود را چنان كه شايسته ى اين فريضه است، پاس بداريد و با همه جانبه نگرى در اين كار، زبان بدگويان و ذهنِ بى خبران را از فروافتادن در ورطه ى ناسپاسى از اين عملِ اصلاحى بزرگ، نجات بخشيد.

پشتوانه ى واجبات پرخطر

نماز است كه مايه هاى لازم ايثار و گذشت و توكل و تعبد را كه پشتوانه ى حتمى واجبات پرخطر و دشوار همچون جهاد و نهى از منكر و زكات است، در روح آدمى پديد مى آورد و او را شجاعانه بدان ميدان ها گسيل مى دارد. هنگامى كه به خاطر هجوم دشمن، فريضه ى جهاد اهميّت مى يابد، يا بر اثر دشوارى زندگى قشرهايى از مردم، فريضه ى زكات و انفاق، همه را مخاطب مى سازد، يا به اقتضاى تلاش دشمن در عرصه ى فرهنگ و اخلاق، امر به معروف و نهى از منكر واجب همگانى مى شود، در همه ى اين شرائط، نماز، نه فقط از شأن «خيرالعملى» فرونمى افتد، بلكه به مثابه ى پشتوانه ى روحى و معنوى همه ى مجاهدتها و ايثارها و خطرپذيرى ها، بر اهميّت آن افزوده مى شود.

   

فصل نهم: احكام واستفتائات

اشاره

در اين قسمت، بخشي از احكام و استفتائات مبتلا به امر به معروف و نهي از منكر آورده شده است. فلذا براي دسترسي به تمامي احكام،مقلدين مقام معظم رهبرى«دام ظله» مى توانند به كتب أجوبة الاستفتائات، استفتائات جديدو رساله آموزشي مراجعه كنند؛ و در مسائلى كه علم به اختلاف فتوا ندارند، مى توانند به رساله حضرت امام «قدس سره» مراجعه نموده يا به صورت كتبى يا شفاهى و يا از طريق اينترنت از دفتر مقام معظم رهبري«دام ظله»استفتا نمايند.

وجوب امر به معروف و نهي از منكر

امر به معروف و نهي از منكر از واجبات و فرايض بسيار مهم و بزرگ اسلامي به شمار مي رود و افرادي كه اين فريضه بزرگ الهي را ترك مي كننديا در برابر آن بي تفاوتند گناه كار خواهند بود و كيفري سخت و سنگين در انتظار آنهاست. امر به معروف و نهي از منكر نه تنها به اتفاق فقهاي اسلام واجب است، بلكه اصل وجوب آن جزو ضروريات دين مبين اسلام به شمار مي آيد. (رساله آموزشي، ج1، ص329)

بر هر مكلفي واجب است شرايط و مراتب امر به معروف و نهي از منكر و موارد وجوب و عدم وجوب آن را ياد بگيرد، تا مبادا در امر و نهي خود دچار عمل خلاف و منكر شود. (اجوبة الاستفتاءات، س 1074)

آداب امر به معروف و نهي از منكر

براي آمر به معروف و ناهى از منكر سزاوار است كه در امر و نهي و مراتب آن چون طبيبى باشد كه با مهربانى بيمار خود را معالجه مى كند و چون پدرى دلسوز باشد كه همواره مصلحت فرزندش را رعايت مى كند و نهيش لطف و رحمتى خاص براى گناه كار و لطف و رحمتى عام براى مردم باشد و نيت خود را براى رضاى خداى عزوجل خالص كند و اين كار خود را از شائبه هاي هواي نفس و اظهار علو پاك كند و خود را شخصى منزه و برتر از گناه كار نبيند. چه بسا گناه كار، حتي اگر گناهش از گناهان بزرگ باشد، صفات نفساني اي داشته باشد كه خداي تعالى او را به واسطه آن صفات دوست مى دارد، هرچند كه از عمل او خشمگين است و چه بسا خود آمر به معروف و ناهى از منكر برعكس اين است (يعنى

در باطن دلش صفات بسيار نكوهيده اى دارد كه مورد خشم خدا است) و اگر چه خودش خبر نداشته باشد.(تحرير الوسيله امام خميني(ره)، مسأله 14)

شرايط امر به معروف و نهي از منكر

علم به معروف و منكر

شرط اولِ امر به معروف و نهي از منكر، علم به معروف و منكر است.يعني امر و نهي كننده بايد معروف و منكر را بشناسد و در غير اين صورت موظف نيست امر به معروف و نهي از منكر كند، بلكه نبايد چنين كاري بكند؛ زيرا ممكن است در اثر جهل و ناداني امر به منكر و نهي از معروف كند. بنابراين نهي از منكر كردن كسي كه نمي دانيم كارش حرام است يا نه (مثلاً معلوم نيست موسيقي اي كه گوش مي دهد از نوع مبتذل و حرام آن است يا حلال)، واجب بلكه جايز نيست. (اجوبة الاستفتاءات، س 1057 و 1059 و 1067)

اگر مسأله مورد اختلاف نباشد و احتمال دهد كه مرتكب جاهل به حكم است، ظاهراً امر به معروف ونهى از منكر او واجب است، مخصوصا اگر اوجاهل مقصر باشد. و نزديكتر به احتياط آنست كه اول او را به حكم مسئله ارشاد كند سپس اگر باز هم ادامه مى دهد آن وقت او را امر و نهى كند، مخصوصا اگر او جاهل قاصر باشد.(تحرير الوسيله امام خميني،شرط اول مسأله 3)

اگر فاعل، جاهل به موضوع باشد،امر و نهي و بر طرف كردن جهل او واجب نيست.(تحرير الوسيله امام خميني، شرط اول مسأله 4)

احتمال تأثير

شرط دومِ امر به معروف و نهي از منكر، احتمال تأثير است.يعني امر و نهي كننده بايد احتمال بدهد كه امر و نهي او اثر و نتيجه اي ولو در آينده دارد. (اجوبة الاستفتاءات، س 1057)

بعضى گفته اند كه بايد احتمال تأثير وجود داشته باشد. من مى گويم احتمال تأثير همه جا قطعى است؛ مگر در نزد حكومتهاى قلدر، قدرتمندان و سلاطين. آن هايند كه البته حرف حساب

به گوششان فرونمى رود و اثر نمى كند؛ اما براى مردم چرا. براى مردم، حرف اثر دارد. (22/02/1377/جلسه ى پرسش و پاسخ دانشگاه تهران)

اگر بداند كه امر به معروفش و يا نهى از منكرش نسبت به طرف كه معروف را ترك كرده و يا منكر را مرتكب شده هيچ اثرى ندارد، ولى نسبت به شخص ديگرى كه او نيز انجام داده اثر مى گذارد به شرطى كه خطاب را متوجه شخص او نكند بلكه متوجه مرتكب اول كند، واجب است به منظور تأثير در ديگرى، شخص مرتكب و يا تارك معروف اول را نهى از منكر ويا امر به معروف كند. (تحرير الوسيله امام خميني،شرط دوم مسأله 9)

اگر بداند كه فلان شخص معين امر و نهيش درطرف مؤثر است نه امر و نهى خودش، واجب است به آن شخص امر كند كه او طرف راامر به معروف و نهى از منكر كند، البته در صورتى كه بداند كه وى با وجود شرائط تكليف اهمال كرده است.(تحرير الوسيله امام خميني،شرط دوم مسأله 10)

اصرار بر گناه

شرط سومِ امر به معروف و نهي از منكر، اصرار بر گناه است.يعني بايد شخص گناهكار براستمرار گناه اصرار و سماجت داشته باشد و چنانچه معلوم شود كه وي بدون اينكه امر و نهي شود خود از خطا دست بر مي دارد يعني معروف را به جا مي آورد و منكر را ترك مي كند، امر و نهي او واجب نيست. (اجوبة الاستفتاءات، س 1057)

پس اگر بداند يا گمان كند يا احتمال صحيح بدهد كه تكرار نمى كند واجب نيست.(رساله امام خميني، مسأله 2791)

نداشتن مفسده مهم تر

شرط چهارمِ امر به معروف ونهي از منكر، نداشتن مفسده است.يعني بايد امر و نهي مفسده نداشته باشد، بدين ترتيب اگر امر و نهي موجب شود به شخص امر و نهي كننده و يا به مسلمان ديگر مفسده اي از قبيل ضرر جاني و يا آبرويي و يا مالي برسد، دراين جا امر و نهي واجب نيست. البتهمكلف موظف است ملاحظه اهميت را بكند.يعني بايد در تمام معروف و منكرها بين مفسده امر و نهي و مفسده ترك امر و نهي مقايسه كند و سپس به آنچه مهم تر است عمل نمايد.(اجوبة الاستفتاءات، س 1057)

كسي كه مي ترسد در صورت اقدام به امر به معروف و نهي از منكر در مورد كسي كه داراي نفوذ و موقعيت اجتماعي خاصي است از ناحيه او ضرر قابل توجهي ببيند، واجب نيست او را امر و نهي كند به شرطي كه منشأ ترسش، عقلايي باشد. ولي سزاوار نيست كسي به صرف ملاحظه مقام كسي كه واجب را ترك كرده و يا مرتكب فعل حرام شده و يا به صرف احتمال وارد شدن ضرر كمي از طرف او، تذكر و موعظه به

برادر مؤمن خود را ترك كند. به هر حال رعايت اهم و مهم لازم است. (اجوبة الاستفتاءات، س 1059 و 1061)

اگر معروف يا منكر از امورى باشد كه شارع مقدس به آن اهميّت زياد مى دهد مثل اصول دين يا مذهب و حفظ قرآن مجيد و حفظ عقايد مسلمانان يا احكام ضروريه، بايد ملاحظه اهميّت شود و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمى شود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضروريه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.(رساله امام خميني،مسأله 2792)

مراحل و مراتب امر به معروف و نهي از منكر

رعايت مراحل و مراتب امر به معروف و نهي از منكر واجب است.يعني تا به مرحله ي پايين تر مقصود حاصل مي شود نبايد وارد مرحله بالاتر شد.(رساله آموزشي، ج1، ص335)

امر و نهي قلبي

مرحله اولِ امر به معروف و نهي از منكر، امر و نهي قلبييا امر و نهي با قلب است. مقصود از امر و نهي قلبي،اظهار رضايتيا كراهت قلبي است يعني مكلف بايد رضايت قلبي خود را نسبت به معروف و تنفر و انزجار دروني خود را نسبت به منكر آشكار سازد و از اين راه فردي كه معروفي را ترك مي كند و يا منكري را به جامي آورد را به انجام معروف و ترك منكر وادار سازد. (رساله آموزشي، ج1، ص335)

امر و نهي قلبي (اظهار رضايت و تنفر) درجاتي دارد كه تا با پايين ترين درجه و سبك ترين راه مي توان امر و نهي كرد و به مقصود دست يافت نبايد متوسل به درجه ي بالاتر شد. اين درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعي كه دارند بسيارند. برخي از آن ها عبارتند از:

با تبسم و لبخند و روي گشاده برخورد كردن، چشمفرو بستن، خيره شدن، به روي دست زدن، دندان به لب گرفتن، با دست يا سر اشاره كردن، سلام نكردن، روگرداندن، پشت كردن، صحبت را قطع كردن، قهر و ترك معاشرت كردن.(رساله آموزشي، ج1، ص335)

امر و نهي لساني

مرحله دومِ امر به معروف و نهي از منكر، امر و نهي لساني (زباني) يا امر و نهي با زبان است. مقصود از امر و نهي زباني اين است كه مكلف بايد با گفتن از طرف بخواهد از منكر دست بردارد و معروف را انجام دهد. (رساله آموزشي، ج1، ص336)

امر و نهي لساني، درجاتي دارد كه تا با پايين ترين درجه و آرام ترين لحن مي توان به مقصود رسيد، نبايد اقدام به درجه ي بالاتر كرد. اين درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعي كه دارند بسيارند. برخي از آن ها عبارتند از: ارشاد كردن، تذكر دادن، موعظه كردن، پند و اندرز دادن، مصالح و مفاسد و سود و زيان ها را بر شمردن، بحث و مناظره كردن، استدلالي سخن گفتن، با غلظت و درشتي حرف زدن، با تهديد صحبت كردن.(رساله آموزشي، ج1، ص336)

اگر در بعضى از مراتب نهى زبانى (مرحله دوم) اهانت و ايذاء كمترى هست نسبت به آنچه در مرحله اول گفتيم و غرض با همان حاصل مى شود، واجب است به همان مقدار اكتفا شود و وظايف مرحله اول را انجام ندهد. مثلا اگر فرض شود موعظه و ارشاد با بيان نرم و روى گشاده مؤثر و يا محتمل التأثير است و كمتر از اعراض وقهر كردن و امثال آن طرف را آزار مى دهد، نبايد از اين نهى زبانى كه مرحله

دوم است تجاوز نموده به اعراض كه مرحله اول است تمسك بجويد. اشخاص چه امر كنندگان و چه امر شوندگان از نظر اخلاق و احوال بسيار مختلفند، بسيارى هستند كه اعراض و قهر كردنشان طرف را بيشتر آزار مي دهد و براى او سنگين تر واهانت آميزتر است، تا امر به معروف و نهى از منكر زبانى. بنابراين بر امر كننده ونهى كننده لازم است رعايت مراتب و اشخاص را بنمايد و وظيفه خود را به آسانتر و آسانترين راه انجام دهد. (تحرير الوسيله امام خميني(ره)، مسأله 6)

امر و نهي عملي

مرحله سومِ امر به معروف و نهي از منكر، امر و نهي با دست (كنايه از اعمال قدرت و به كار بردن جبر و زور) است. مقصود از امر و نهي عملي اين است كه مكلف بايد با اعمال قدرت و به كار بردن جبر و زور، طرف را از انجام منكر و ترك معروف باز دارد.(رساله آموزشي، ج1، ص336)

با توجه به اين كه در زمان حاكميت و اقتدار حكومت اسلامي مي توان مراتب بعد از مرحله ي امر و نهي زباني را به نيروهاي امنيتي داخل (پليس) و قوه ي قضاييه واگذار كرد، به خصوص در مواردي كه براي جلوگيري از ارتكاب معصيت چاره اي جز اعمال قدرت از طريق تصرف در اموال كسي كه فعل حرام انجام مي دهد يا تعزير و حبس او و مانند آن نيست، در چنين زماني با حاكميت و اقتدار چنين حكومت اسلامي، واجب است مكلفين در امر به معروف و نهي از منكر به امر و نهي (قلبي و) زباني اكتفا كنند، و در صورت نياز به توسل به زور، موضوع را به مسؤولين ذيربط در

نيروي انتظامي و قوه قضاييه ارجاع دهند، ولي در شرايط، جميع مراتب امر به معروف و نهي از منكر را با رعايت ترتيب آن ها تا تحقق غرض انجام دهند.(رساله آموزشي، ج1، ص336)

اگر مأموراني كه از طرف دولت وظيفه ي جلوگيري از فساد را بر عهده دارند در انجام وظيفه ي خود كوتاهي كنند، دخالت اشخاص ديگر در اموري كه از وظايف نيروهاي امنيتي و قضايي محسوب مي شود جايز نيست، ولي مبادرت مردم به امر به معروف و نهي از منكر با رعايت حدود و شرايط آن، اشكال ندارد. (اجوبة الاستفتاءات، س 1063)

عامل بودن شرط نيست

در امر به معروف و نهي از منكر شرط نيست كه امر و نهي كننده به آنچه امر مي كند عمل نمايد و از آنچه نهي مي كند اجتناب ورزد.يعني امر و نهي بر شخص گناه كار هم واجب است و او نمي تواند به عذر اين كه گناه مي كند خود را از اين وظيفه بزرگ تبرئه سازد. (اين كه در منابع ديني از افرادي كه خود عمل نمي كنند و ديگران را به عمل وامي دارند و يا خود گناه مي كنند و ديگران را از گناه باز مي دارند مذمت و نكوهش بسيار شده براي اين است كه چرا خود عمل به وظيفه نكرده اند، نه براي اين كه چرا امر و نهي كرده اند). (رساله آموزشي،ج1،ص332)

وظيفه كسي كه قادر به انجام امر به معروف و نهي از منكر نيست

اگر شرايط امر به معروف و نهي از منكر وجود نداشته باشد تكليفي نخواهند داشت، مثلا اگر خوف داشته باشند كه در صورت مبادرت به اين فريضه، ضرري از طرف مسؤولين بالاتر متوجه آنان مي شود تكليف از آن ها ساقط مي شود. البته اين حكم در

مواردي است كه حكومت اسلامي حاكم نباشد، ولي با وجود حكومت اسلامي كه اهتمام به اجراي فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر دارد بر كسي كه قادر بر اين فريضه نيست واجب است كه نهادهاي ذيربط را كه از طرف حكومت براي اين كار اختصاص يافته اند مطلع نمايند و تا كنده شدن ريشه هاي فاسد كه فسادآور هم هستند موضوع را پيگيري كند. (اجوبة الاستفتاءات، س 1082)

راه هاي غير قانوني براي جلوگيري از فساد

وظيفه اشخاصي كه از تخلفات قانوني مطلع مي شوند، نهي از منكر با رعايت شرائط و ضوابط شرعي آن است، و توسل به رشوه و راههاي غيرقانوني براي هر عملي هر چند به منظور جلوگيري از فساد، جايز نيست. البته، با فرض وقوع چنين عملِ خلافِ شرع و قانون در كشوري كه نظام اسلامي بر آن حاكم است، وظيفه مردم به مجرد عجز شخصي از امر به معروف و نهي از منكر ساقط نمي شود، بلكه واجب است كه به نهادهاي مربوط اطلاع داده و موضوع را پيگيري نمايند. (اجوبة الاستفتاءات، س 1083)

نهي از منكر در دانشگاه

سؤال:گاهي مشاهده مي كنيم كه دانشجوي دانشگاهي و يا كارمندي مرتكب فعل حرام مي شود، حتي بعد از تذكرات و راهنمائي هاي مكرر هم از كار خود دست برنمي دارد، بلكه بر انجام كارهاي زشت كه باعث ايجاد جو فاسد در دانشگاه است، اصرار مي ورزد، نظر شريف جنابعالي درباره اِعمال بعضي از مجازاتهاي اداري مؤثر مثل ثبت در پرونده آنها چيست؟

جواب:با مراعات نظام داخلي دانشگاه اشكال ندارد، و بر جوانان عزيز لازم است كه مسأله امر به معروف و نهي از منكر را جدي گرفته و شرائط و احكام شرعي آن را به دقت بياموزند و اين اصل را عام و فراگير نموده و روش هاي اخلاقي و مؤثر را براي تشويق فعل معروف و جلوگيري از ارتكاب محرمات به كار بگيرند، و از استفاده از آن براي اغراض شخصي بايد خودداري نمايند و بدانند كه اين راه بهترين و مؤثرترين روش براي ترويج كار خير و جلوگيري از شرّ است. خداوند شما را به آنچه رضاي او در آن است، موفق بدارد.(اجوبة الاستفتاءات، س 1074)

وظيفه مردم و علما در برابر منكرات دولت ها

اگر بدعتى در اسلام واقع شود، مثل منكراتى كه دولتها اجرا مى كنند به اسم دين مبين اسلام، واجب است خصوصاً بر علماى اسلام اظهار حق و انكار باطل و اگر سكوت علماى اعلام موجب هتك مقام علم و موجب اسائه ظن به علماى اسلام شود،اظهار حق به هر نحوى كه ممكن است واجب است،اگر چه بدانند تأثير نمى كند. (توضيح المسائل امام خميني(ره)، مسأله 2793)

نظر به نامحرم براي امر به معروف

سؤال:بعضي از برادران براي امر به معروف و نهي از منكر و نصيحت و ارشاد به مكان هائي مي روند كه ممكن است زنان بي حجاب در آنجا حضور داشته باشند، آيا از آنجا كه براي امر به معروف به آنجا رفته اند، نگاه كردن به زن هاي بي حجاب براي آنان جايز است؟

جواب:نگاهِ اول اگر بدون قصد باشد، اشكال ندارد، ولي نگاه عمدي به غير از صورت و دست ها تا مچ جايز نيست، هر چند به قصد امر به معروف باشد.(اجوبة الاستفتاءات، س 1086)

نهي از منكر متوقف بر نگاه با ريبه به زن نامحرم نيست

سؤال:امر و نهي زناني كه حجاب كامل ندارند، چه حكمي دارد، و در صورتي كه انسان هنگام نهي زباني از تحريك شهوت خود بترسد، چه حكمي دارد؟

جواب:نهي از منكر متوقف بر نگاه با ريبه به زن نامحرم نيست، و بر هر مكلفي واجب است كه از حرام اجتناب كند، بخصوص زماني كه مبادرت به انجام فريضه نهي از منكر مي كند.(اجوبة الاستفتاءات، س 1068)

وظيفه جوانان مؤمن

سؤال: وظيفه جوانان مؤمن در دانشگاههاي مختلط در برابر مفاسدي كه در بعضي از آن مكانها مشاهده مي كنند، چيست؟

جواب:بر آنان واجب است كه ضمن دوري جستن از ابتلا به مفاسد، در صورت تمكّن و تحقق شرائط امر به معروف و نهي از منكر مبادرت به انجام اين فريضه كنند.(اجوبة الاستفتاءات، س 1087)

آبروي شخصي كه منكر را انجام داده

سؤال: اگر امر به معروف و نهي از منكر مستلزم بي آبروئي كسي كه واجب را ترك كرده و يا فعل حرام را به جا آورده باشد، و موجب كاسته شدن احترام او در برابر مردم گردد، چه حكمي دارد؟

جواب: اگر در امر

به معروف و نهي از منكر، شرائط و آداب آن رعايت شود و از حدود آن تجاوز نشود، اشكال ندارد.(اجوبة الاستفتاءات، س 1053) مجرد بودن آمر به معروف و ناهي از منكر

سؤال:اگر در بعضي از محيطهاي دانشگاهي معروف ترك شود و معصيت رواج پيدا كند و شرائط امر به معروف و نهي از منكر هم وجود داشته باشد و امر كننده به معروف و نهي كننده از منكر شخصي مجرّد باشد كه هنوز ازدواج نكرده است آيا به خاطر مجرّد بودن، امر به معروف و نهي از منكر از او ساقط مي شود يا خير؟

جواب: اگر موضوع و شرائط امر به معروف و نهي از منكر محقق باشد، تكليف شرعي و وظيفه واجب اجتماعي و انساني همه مكلفين است، و حالت هاي مختلف مكلّف مانند مجرّد يا متأهل بودن در آن تأثير ندارد، و به صرف اينكه مكلّف مجرد است، تكليف از او ساقط نمي شود.(اجوبة الاستفتاءات، س 1060)

اگر نهي از منكر موجب بد بيني به دين شود؟

سؤال:گاهي در اثناي امر به معروف و نهي از منكر مواردي پيش مي آيد كه شخص گناهگار بر اثر عدم آگاهي از واجبات و احكام اسلامي، با نهي از منكر، نسبت به اسلام بدبين مي شود، و اگر هم او را به حال خود رها كنيم، زمينه فساد و ارتكاب گناه توسط ديگران را فراهم مي كند، تكليف ما در اين مواردچيست؟

جواب:امر به معروف و نهي از منكر با رعايت شرائط آن يك تكليف شرعي عمومي براي حفظ احكام اسلام و سلامت جامعه است، و مجرّد توهم اينكه موجب بدبيني فاعل منكر يا بعضي از مردم نسبت به اسلام مي گردد، باعث نمي شود كه اين وظيفه بسيار مهم ترك شود.(اجوبة الاستفتاءات، س

1062)

موسيقي در ماشين

كسي كه با رانندگاني مواجه مي شود كه از نوارهاي موسيقي غنا و حرام استفاده مي كنند وظيفه دارد با تحقق شرايط نهي از منكر، نهي از منكر كند، منتها بر او بيشتر از نهي از منكر زباني واجب نيست و در صورتي كه مؤثر واقع نشود واجب است كه از گوش دادن به غنا و موسيقي حرام اجتناب كند و اگر به طورغير ارادي صداي موسيقي حرام و غنا به گوش او برسد چيزي بر او نيست. ( اجوبة الاستفتاءات، س 1065)

اقوام و آشنايان معصيت كار

هرگاه يكي از اقوام انسان مبادرت به ارتكاب معصيت كند و نسب به آن لاابالي باشد، بايد از اعمال خلاف شرع وي اظهار تنفر كرد و او را به هر روش برادرانه اي كه مفيد و مؤثر است پند و اندرز داد، ولي قطع رحمجايز نيست. بلي چنانچه احتمال داده شود كه ترك معاشرت با او موقتاً موجب خودداري او از ارتكاب معصيت مي شود، به عنوان امر به معروف و نهي از منكر واجب است. (اجوبة الاستفتاءات، س 1058 و 1071)

تقليد و ترويج فرهنگ غربي

پوشيدن طلا يا آويختنآن به گردن بر مردان مطلقاً حرام است، و پوشيدن لباس هايي كه از نظر دوخت يا رنگ يا غير آن تقليد و ترويج فرهنگ مهاجم غير مسلمانان در نظر عرف محسوب مي شود، جايز نيست، همچنين استفاده از زيور آلاتي كه استعمال آن تقليد از فرهنگ تهاجمي دشمنان اسلام و مسلمين محسوب شود، جايز نيست و بر ديگران واجب است كه در برابر اين گونه مظاهر فرهنگي تقليدي از بيگانگان مبادرت بهنهي از منكر زباني كنند. ( اجوبة الاستفتاءات، س 1073)

ماهواره

سؤال:در همسايگي ما شخصي داراي دستگاه ماهواره است. اگر امر به معروف به صورت گفتار و به نرمي باعث شود ما متضرر شويم و يا احتمال اين را بدهيم كه در آنها اثري نداشته باشد. آيا وظيفه ما اين است كه به نيروي انتظامي اطلاع دهيم؟

جواب: اگر از ماهواره استفاده ي حرام مي شود و با اعلام به نيروي انتظامي جلوي استفاده حرام گرفته خواهد شد. اعلام، از مصاديق نهي از منكر است و لازم مي شود.(استفتائات جديد)

منابع

22/ 04/ 1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

10/03/1369/ پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

29/ 07/ 1371/ ديدار با قشرهاى مختلف مردم

14/12/1370/ جمعى از روحانيون، ائمه ى جماعات و وعاظ نقاط مختلف كشور در آستانه ى ماه مبارك رمضان

01/11/1371/ مسؤولان و كارگزاران نظام، به مناسبت عيد مبعث

05/10/1374/فرماندهان، مسؤولان و پرسنل سپاه پاسداران و نيروى انتظامى و جمعى از جانبازان

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

05/02/1359

10/03/1369/ پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)

14/07/1379 / جمع اساتيد، فضلا و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه

26/02/1375/ بيانات در ديدار روحانيون و مبلّغان

19/10/1368/ ديدار با جمع كثيرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قيام مردم قم

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

22/ 04/ 1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

19/10/1368/

ديدار با جمع كثيرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قيام مردم قم

19/04/ 1379/ ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

23/08/1379/ پيام به نخستين اجلاس پژوهشى امر به معروف و نهى از منكر

22/04/1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

18/2/1366 / نماز جمعه

22/02/1377/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

04/12/1377/ پرسش و پاسخ مديران مسؤول و سر دبيران نشريات دانشجويي

19/10/1368/ ديدار با جمع كثيرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قيام مردم قم

23/08/1379/ پيام به نخستين اجلاس پژوهشى امر به معروف و نهى از منكر

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

04/12/1377/ پرسش و پاسخ مديران مسؤول و سر دبيران نشريات دانشجويي

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

14/06/1372/ بيانات در ديدار كارگزاران نظام

01/12/1374/ بيانات در خطبه هاى نماز عيد فطر

24/09/1375 بيانات در ديدار جمعي از پاسداران

24/09/1375 بيانات در ديدار جمعي از پاسداران

26/02/1375/ بيانات در ديدار روحانيون و مبلّغان

23/08/1379/ پيام به نخستين اجلاس پژوهشى امر به معروف و نهى از منكر

19/04/ 1379/ ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران

23/08/1379/ پيام به نخستين اجلاس پژوهشى امر به معروف و نهى از منكر

22/02/1377/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

26/02/ 1375/ روحانيون و مبلغان، در آستانه ى«ماه محرم»

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

23/01/ 1378/ علما و روحانيون و مبلغان در آستانه ى ماه محرم الحرام

19/07/1391 /

علما و روحانيون خراسان شمالي

15/ 08/1370/ گروه كثيرى از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه

15/ 08/1370/ گروه كثيرى از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه

22/ 04/ 1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

22/02/1377/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

22/02/1377/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

04/12/1377/ پرسش و پاسخ مديران مسؤول و سر دبيران نشريات دانشجويي

19/04/ 1379/ ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران

22/02/ 1382/ پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتى

22/02/1377/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

أجوبة الاستفتاءات، سؤال 1074

15/06/1380/ ديدار با اعضاى مجلس خبرگان

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

19/03/1374/ بيانات در خطبه هاي نمازجمعه

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

23/02/1391/ جمعى از مداحان سراسر كشور

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

25/09/1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

24/09/1375/ بيانات در ديدار جمعي از پاسداران

19/10/1368/ ديدار با جمع كثيرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قيام مردم قم

11/05/ 1380/پس از مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى آقاى سيد محمد خاتمى

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

26/02/ 1375/ روحانيون و مبلغان، در آستانه ى«ماه محرم»

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

22/ 04/ 1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

13/04/1386/ گروه كثيرى از زنان نخبه در آستانه ى روز ميلاد حضرت زهراى اطهر

04/06/1371/ اعضاى انجمنهاى اسلامى ادارات، كارخانه ها و بيمارستانهاى سراسر كشور

04/06/1371/ اعضاى انجمنهاى اسلامى ادارات، كارخانه ها و بيمارستانهاى سراسر كشور

04/06/1371/ اعضاى انجمنهاى اسلامى ادارات، كارخانه ها و بيمارستانهاى سراسر كشور

04/12/1377/ پرسش و پاسخ مديران مسؤول و سر دبيران نشريات دانشجويي

15/ 08/1370/ گروه كثيرى از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

25/ 09/ 1379/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

16/03/ 1375/ اقشار مختلف مردم و ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)

01/01/ 1372/پيام به مناسبت حلول سال نو

08/03/1368/ پيام به گردهمائي اعضاي هيئت هاي رسيدگي به تخلفات اداري سراسر كشور

19/10/1368/ ديدار با جمع كثيرى از اقشار مختلف مردم قم، سالروز قيام مردم قم

22/ 04/1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

29/07/1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

29/07/1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

07/05/1371 / ديدار با علما و روحانيون

15/ 08/1370/ گروه كثيرى از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت

سيزدهم آبان ماه

01/12/ 1374/ خطبه هاى نماز عيد فطر

25/ 06/ 1389 /بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى

22/04/1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

14/12/1370/ جمعى از روحانيون، ائمه ى جماعات و وعاظ نقاط مختلف كشور در آستانه ى ماه مبارك رمضان

22/04/1371/ فرماندهان نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

07/ 05/ 1371/ مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيان

05/02/1359

28/06/1392/شرح حديث اخلاقي، درس خارج فقه

29/ 07/ 1371 / ديدار با قشرهاى مختلف مردم

27/01/ 1377/ با مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عيد سعيد غدير

25/09/ 1379/در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

16/05/1390/ بيانات در ديدار مسؤولان نظام جمهورى اسلامى ايران

13/03/ 1370/پيام به مناسبت دومين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)

23/08/1379/ پيام به نخستين اجلاس پژوهشى امر به معروف و نهى از منكر

07/07/1376 پيام به هفتمن اجلاس سراسري نماز

مراكز فروش

آدرس ناشر: تهران، خيابان حافظ، پايين تر از طالقاني، خيابان رشت، پلاك 67

شماره تلفن: 66977580-021

مركز پخش: 66977580-021 (پنج خط)

چاپ و پخش عمده براي سازمان ها و ادارات: 09125086844

تهران، خ انقلاب، روبروى دانشگاه تهران، بين فخر رازى و دانشگاه،كنار بانك ملت، كيهان، 66403479

تهران، خ انقلاب، خ قدس، خ پورسينا، پلاك ٢١، كافه كراسه، 88975485

تهران، م فلسطين، جنب مسجد امام صادق ع، من و كتاب، 66407132

تهران، خيابان آيت الله طالقانى، تقاطع خيابان شهيد مفتح، خانه كتاب 57، 9-88381568

تهران، خيابان انقلاب، چهارراه كالج، جنب بانك ملت، پاتوق كتاب 88911212

قم، خيابان صفائيه، روبروي دفتر مقام معظم رهبري، 7735451

مشهد، چهارراه راه آهن، بلوار شهيد كامياب، نبش كامياب ٧، موسسه فرهنگى بچه هاى آفتاب، 7318200

مشهد،

ميدان تلويزيون، پشت پمپ گاز، فرهنگسراى پايدارى، فروشگاه پايدارى، موسسه فرهنگىنرم افزارى روايت، 2214899

اصفهان، خيابان عسگريه، جنب سه راه گلستان، روبروى نانوايى، پلاك ٢١٦، كافه كتاب، 09132002674

اصفهان، ميدان احمدآباد، خيابان سروش، نبش كوچه شماره ٧، طبقه اول پاساژ، پاتوق فرهنگي آسمان، 2290111

اصفهان، ميدان آزادى، دانشگاه اصفهان، ساختمان نهاد رهبرى، فروشگاه پرسمان، 7932590

اصفهان، خيابان فروغى، كوى اميركبير، فرعى دوم سمت راست، پلاك ٨، انبار فدك، 2205485

تبريز، خ امام خمينى(ره)، روبروى تربيت، فروشگاه شهيد شفيع زاده، آرمانشهر، 09148863206

اهواز، خيابان خوانسارى، بين نادرى و كافى، جنب داروخانه مفيد، رسانه بيداري، 2211725

شيراز، ميدان امام حسين، پل باغ صفا، خ آزادى، كوچه ٢٢، پلاك ٧٢، پلاك هشت، 2263139

شيراز، خيابان انقلاب اسلامى، كوچه ١١، پلاك ٢٥، ساختمان فرهنگ و انديشه، قدر، 2331712

يزد، خيابان كاشانى ، كوچه آزادى، جنب حوزه هنرى،كتاب آسمان،6238476

كرمان، خ چمران، روبروى كوچه ٩، ميعاد حقيقت، 2251354

رشت، ميدان صيغلان، ابتداى خيابان شريعتى شرق، بعد از پاساژ ديلمان، فروشگاه كتاب ميثاق، 3260416

فارس، فسا، ضلع غربى ميدان مصلى، جنب سر در اصلى مصلى، فروشگاه جبهه كتاب،3345300

بوشهر، شغاب، كوچه درياى ٨، منزل حاج عباس خدرى، پلاك ٣، كتاب باران،2536018

شاهرود، خ تهران، روبروي كلانتري 13، كافه كتاب،09191740941

اراك، خيابان عباس آباد، چهارراه هلال احمر، روبروى بانك تجارت، كتابستان اراك، كتاب سرو،2227119

كاشان، خيابان ٢٢ بهمن، روبروى شركت نفت، موسسه فرهنگى بهشت،4457577

سبزوار،خ اسرار شمالى، روبروى بانك مهر ايران، آسمان،2222596

شهركرد، خ سعدى، كوچه ٦٧، نبش فرعى اول،كوله بار،3343532

آبادان، خيابان اميركبير، جنب بانك سپه مركزى، پاساژ ادريسى، كتابفروشى كاف،كلبه ادب و فرهنگ،2231997

دزفول، خ.امام خمينى شمالى، بالاتر از حرم سبز قبا، كوچه شهدا،روبروى مسجد لب خندق، وارثين، 2254556

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109