روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي

مشخصات كتاب

سرشناسه : طبسي، نجم الدين، 1334 -

عنوان و نام پديدآور : دراسارت فقهية في مسائل خلافية صوم عاشورا بين السنة النبوية و البدعة الاموية: دراسة فقهية حول حكم صوم يوم عاشورا علي ضوآ.../ لمولفه نجم الدين الطبسي.

مترجم: داداش زاده، مصطفي

مشخصات نشر : قم : دليل ما، 1427ق= 1384.

مشخصات ظاهري : 176ص.

شابك : 11000 ريال: 964-397-178-3

وضعيت فهرست نويسي : برون سپاري.

يادداشت : عربي.

يادداشت : چاپ قبلي: عهد،[1422]ق.=[1380].

يادداشت : كتابنامه: ص [151] - 164؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : عاشورا

موضوع : روزه در عاشورا (فقه)

موضوع : فقه تطبيقي

رده بندي كنگره : BP188/25/ط2د4 1384

رده بندي ديويي : 297/354

شماره كتابشناسي ملي : م 84-42215

مقدّمه مترجم

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

: الحمد للّه و الصلاة و السلام علي رسول اللّه، و علي آله آل اللّه، لا سيّما علي المهدي بقيّة اللّه.

وَ إِذْ قُلْنٰا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحٰاطَ بِالنّٰاسِ وَ مٰا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنٰاكَ إِلّٰا فِتْنَةً لِلنّٰاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمٰا يَزِيدُهُمْ إِلّٰا طُغْيٰاناً كَبِيراً- 60 اسراء- به يادآور زماني را كه به تو گفتيم: پروردگارت احاطه كامل به مردم دارد و ما آن رويايي را كه به تو نشان داديم، فقط براي آزمايش مردم بود. همچنين شجره ملعونه را كه در قرآن ذكر كرده ايم ما آنها را بيم داده ايم اما جز طغيان عظيم چيزي بر آنها نمي افزايد.

در اين آيه شريفه، خداوند تبارك و تعالي، جريان فكري خطرناك را هشدار مي دهد كه اين جريان فكري، در تضاد كامل با تعاليم پيامبر- صلي اللّه عليه و اله و سلّم و ائمه عليهم السلام قرار دارد، كه بر طبق آيه، اين جريان خطرناك وسيله اي براي آزمايش مردم قرار داده شد. مردماني كه عصر رسالت نبيّ مكرّم را درك

كرده و اسلام ناب كه شائبۀ هيچگونه التقاطي در آن نيست، دريافت نمودند. و پيامبر در آخرين روزهاي عمر شريف خود تمام آنچه را كه مي بايست به مردم ابلاغ نمايد، انجام داد، و مردم كاملا مي دانستند كه بعد از رحلت آن حضرت معالم دين خود را از چه كسي اخذ كنند، در آيه شريفه فوق، خداوند رويا را بيان نكرده كه چه بود. و نيز آيه بيان نكرده كه مراد از شجره ملعونه در قرآن چيست كه خدا آن را آزمايش مردم قرار داده است و از طرفي در قرآن شجره اي نيامد. كه خداوند اسمش را برده و بعد آن را لعنت كرده باشد. امّا آنچه كه با دقت در فقره دوّم آيه بدست مي آيد،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، مقدمه، ص: 2

اين است كه شجره اي كه در قرآن معني شده، هم اكنون در ميان لعن شدگان قرار دارد چرا كه فرموده: و الشجرة الملعونة في القرآن و ظاهر آن فعليت را مي رساند. حال چه چيزهائي در قرآن مورد لعن قرار گرفتند: 1- ابليس 2- يهود 3- مشركان 4- منافقان و مردمان ديگر كه مثلا با كفر از دنيا مي روند و يا آيات خدا را كتمان و يا خدا و رسول او را آزار مي كنند.

و نيز وقتي به كلمه شجره توجه كنيم متوجه مي شويم كه شجره علاوه بر درخت هايي كه ساقه دارند به ريشه هائي كه از آنها شاخه هاي فرعي جوانه مي زند نيز اطلاق مي شود. (مانند ريشه هاي مذهبي و اعتقادي. در لسان العرب آمده كه وقتي مي گوييد: فلاني از شجره مباركه است معنايش اين است كه ريشه دودمان مباركي دارد پيامبر صلّي اللّه عليه و آله

و سلّم در بسياري از موارد فرموده است: من و علي از شجره واحد هستيم. حال وقتي در آيات خداوند تبارك و تعالي خوب تفكر كنيم، روشن خواهد شد كه منظور از شجره ملعونه، يكي از اقوام ملعونه اي هستند كه يك ريشه منشعب شده و نشو و نما كرده اند و مانند يك درخت شاخه زده و امت اسلام به وسيله آن آزمايش شده و مي شوند. اين صفات كه شجره باشند به يكي از سه گروه تطبيق مي شود 1- مشركان 2- منافقان 3- اهل كتاب از شواهد به دست مي آيد كه آنها ريشه دارند و داراي شاخه هستند با تناسل و زاد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، مقدمه، ص: 3

و ولد در ميان مسلمين زندگي ميكنند و دين و دنياي مردم را فاسد نموده و آنها را دچار فتنه مي كنند و با زاد و ولد در ميان مسلمين زندگي مي كنند. حال كدام يك از سه گروه مصداق آيه هستند؟ آيا مي تواند مراد آيه مشركان و اهل كتاب باشد؟ خير. چون چنين صفاتي براي مشركان و اهل كتاب، نه قبل از هجرت و نه بعد از آن، ظهور نكرده است زيرا خداوند مي فرمايد: ما مسلمانان را از شرّ آنها ايمن كرده ايم- مائده آيه 3- در اين ميان فقط مي ماند منافقان كه در ظاهر مسلمان بوده اند و با ازدياد نسل و زاد و ولد و يا جريان فكري خاص، اسلام را به خطر انداختند با در نظر گرفتن اين جهات، معلوم مي شود كه خداي سبحان، شجره ملعونه را در عالم خواب به رسول گرامي خود نشان داده است، آن گاه در قرآن بيان كرد كه، آن شجره كه

در خواب به تو نشان داديم، فتنه اسلام است.

از روايات اهل سنّت و اماميه كه در ذيل آيه مورد بحث آمده، مراد از رؤيا، خوابي است كه پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلّم درباره بني اميه- لعنهم اللّه تعالي- ديد و شجره ملعونه اين دودمان مي باشد. البته الان نسل آنان در ميان مردم نيست، ولي فكر انحرافي آنها وجود دارد و خواسته و ناخواسته عده اي از مسلمين تحت تأثير چنين تفكرات الحادي قرار گرفته اند.

در درّ المنثور سيوطي از ابن حاتم و وي از ابن عمر روايت كرده كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، مقدمه، ص: 4

فرمود: من فرزندان حكم بن العاص را در خواب ديدم كه بر فراز منبرها بر آمده و به شكل ميمون بودند و خداوند اين آيه سوره اسراء را نازل كرد كه منظور از آن شجره، دودمان حكم بن ابن العاص- بزرگ بني اميه- است. و نيز در همين كتاب سيوطي آمده است، ابن مردويه از عايشه نقل مي كند كه روزي به مروان حكم گفت: من خود از رسول خدا شنيدم كه به پدرت و جدّت مي فرمود: شماييد آن شجره ملعونه در قرآن./ امين الاسلام طبرسي در مجمع البيان از امام صادق عليه السلام و ابو جعفر عليه السلام نقل كرده كه فرمودند: بنابراين تأويل شجره ملعونه در قرآن همان دودمان بني اميه اند- «1»

اثري كه در پيش داريد، به يكي از بدعتهاي بني اميّه- لعنهم اللّه- پرداخته و با استدلال هاي قوي غبار از چهرۀ حقيقت برداشته، و به افشاي توطئه بني اميه پرداخته است.

كتاب حاضر ترجمه اثر گرانسنگ محقّق

و نويسندۀ توانا، متتبّع كامل، استاد شيخ نجم الدين طبسي مي باشد كه عمري را در نشر اسلام ناب و دفاع از حريم اهل بيت عليهم السلام، گذرانده است باشد تا خداوند عزّ و جلّ او را در قيامت با صالحين در قرآن، محشور گرداند. ان شاء اللّه تعالي مصطفي داداش زاده حوزۀ علميّه قم-

17/ 3/ 1427 ماه ربيع الاول.

______________________________

(1): براي اطلاع بيشتر مراجعه شود به الميزان ج 13، ذيل آيه 60 سورۀ اسراء

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 1

مقدّمه مؤلف

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

الحمد لله رب العالمين و صلّي اللّه علي محمد و اله الطاهرين سيّما الامام المهدي قائم آل محمد. عليه و علي آبائه افضل التحيّه و السّلام.

در يكي از سفرهاي تبليغي ماه محرّم كه به بلاد شام داشتم، از بعضي خطباي جمعه كه عموما اهل سنّت بودند، مي شنيدم كه در سخنراني هاي خود بر اهميت و با بركت بودن روز عاشورا، تأكيد مي نمودند و مي گفتند: روزه گرفتن در چنين روزي مستحب مؤكد هست و اينكه خداوند عز و جل در اين روز توبۀ حضرت آدم عليه السلام را پذيرفت و موسي عليه السلام را نجات داد …

لذا به نظرم رسيد كه در اين موضوع به كنكاش بپردازم و با بررسي عميق در نصوص و فتاوا و سير در تاريخ، به ريشه هاي اين مسئله در پرتو اصولي كه فريقين دارند و در كتابهايشان نگاشته اند، دست پيدا كنم.

تتبّع و تحقيقات در اين مسئله نشان از آن مي داد كه اصل استحباب روزه عاشورا و اينكه چنين روزه اي از مسلمّات بين مسلمين هست، فاقد مدرك معتبر مي باشد چرا كه روايات و فتاواي فقهاء در اين موضوع در تضاد

و تعارض شديد قرار دارند.

بله، مشهور بين علماء استحباب روزه عاشورا به صورت حزن و ناراحتي است

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 2

امّا در مقابل، نظريّه فقهاء اماميه مي باشد كه بعضي از آنان قائل به حرمت روزه عاشورا شدند و بعضي ديگر قائل به كراهت و گروهي، كلمه صوم كه در روايات آمده را به معناي لغوي آن يعني امساك حمل كردند و گفتند دست برداشتن از اكل و شرب تا عصر مي باشد و نه تا غروب. اهل سنّت دربارۀ حكم روزۀ عاشورا به چند دسته تقسيم مي شوند: گروهي كه بعضي از صحابه را تشكيل مي دهند بر اين عقيده اند كه صوم عاشورا، كراهت دارد، اين افراد عبارتند از: عبد الله بن عمر و عبد الله بن مسعود و … گروه ديگر كه اهل مدينه جزء آنها هستند قائل به حرمت يا وجوب مي باشند كه اين نظر و عقيده را تا سال 44 يا 57 ه ق كه سال ورود معاويه به مدينه مي باشد، حفظ كرده بودند. «1»

علاوه بر اين از بعضي علماء اهل سنت در بلوچستان ايران مي شنيدم كه آنان در روز عاشورا به خاطر حزن بر امام حسين عليه السلام، روزه مي گرفتند كه اين عمل موافق نظر مشهور فقهاء اماميّه بود. امّا مدركي بر عمل آنها نيافتم.

ما در اين جا درصدد نظريّه پردازي نيستيم بلكه هدف نقل آراء و ادله مي باشد تا يك محقق منصف بتواند از خلال آن، نظريه فقهي خود را بيان نمايد.

______________________________

(1): عياض گويد: بعضي از گذشتگان بر اين عقيده بودند كه روزه عاشورا واجب است و همچنان وجوبش باقي است و نسخ نشده است. عمدة القاري ج 11 ص

118. شرح زرقاني ج 2 ص 178

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 3

البته تا آنجائي كه نياز اقتضاء كند به مناقشه در اسناد روايات و نيز فتاوائي كه بعضي از علماء اهل سنّت ابراز داشتند، خواهيم پرداخت.

مباحثي را كه خواننده گرامي در پيش دارد، طرحي جديد و نو نيست، بلكه گذشتگان از علماء اماميه گوي افتخار تحقيق در اين موضوع را ربوده و تفصيلا در لابه لاي كتابهايشان به بيان حكم روزه عاشورا پرداختند، فقهائي چون: سيّد علي طباطبائي در كتاب رياض و محدّث بحراني در حدائق و محقّق قمي در غنائم و فاضل نراقي در كتاب مستند و محقّق نجفي در جواهر و سيّد خوئي در مستند و سيّد خوانساري در جامع المدارك و شيخ والد- طبسي- در كتاب ذخيرة الصالحين و …

اما با اين حال، به غير از دو كتاب و چند مقاله كه به طور مستقل دربارۀ روزه عاشورا نگاشته شده، كتاب يا رسالۀ مستقل ديگري حول اين موضوع نيافتم. و آن عبارتند از 1- رسالة في صوم يوم عاشورا، اثر سيّد محمد بني سيّد عبد الكريم طباطبائي بروجردي، جدّ سيّد بحر العلوم، كه سيّد در حاشيه مواهب «1» نام كتاب را ذكر نموده است 2- جواب المسألة العاشورائية في تفسير عاشورا و حكم الصوم فيه و تعيين ساعة بعد العصر، يستحبّ فيها الافطار- اثر

______________________________

(1) الذريعة الي تصانيف الشيعه ج 15 ص 101 شماره: 668

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 4

شيخ احمد بن صالح- كه فرزندش شيخ محمد صالح، در كتاب خود از آن ياد نموده است.

اما مقالاتي كه درباره اين موضوع در مجلات و روزنامه ها منتشر شد:

1- تحقيق في

صوم يوم عاشوراء، اثر استاد حسن توفيق السقّاف- كه مجلّه الهادي در قم، در شماره دوم از سال هفتم، سال 1401، ه آن را منتشر نمود 2- يوم عاشورا في اللغة و التاريخ و الحديث، اثر شيخ هادي غروي يوسفي كه مجله رسالة الثقلين در قم مقدسه در شماره دوم، سال اوّل، آن را چاپ و منتشر نمود. 3- پيشينه عاشورا، كه مقاله اي به زبان فارسي، اثر استاد رضا استادي مي باشد. كه مجلّه پيام حوزه در قم مقدسه در شماره اول و دوم از سال دوّم آن را چاپ و منتشر نمود.

در پايان، از همۀ دوستان و عزيزاني كه بذل زحمت كوشش محبّت نموده و به مطالعه اين كتاب پرداخته و تذكرات ارزشمندي را ابراز داشتند، كمال تشكر را دارم «1» و از خداوند تبارك و تعالي، مسئلت مي نمائيم كه به ما توفيق خدمت به دين حنيف و مذهب اهل بيت پيامبر بزرگوار دهد. چرا كه او شنونده اي هست كه دعاها را به استجابت مي رساند.

نجم الدين الطبسي قم مقدسه- حوزه علميه 15/ ج 1/ 1419 ه ق

______________________________

(1) الذريعة الي تصانيف الشيعه ج 5 ص 190 شماره/ 880/

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 5

باب

بخش اوّل: مقدّمه

اشاره

1- كلمه عاشورا در لغت

2- عاشورا و ريشه هاي روائي آن

3- آيا به روز نهم عاشورا مي گويند يا به روز دهم؟

4- روزۀ عاشورا قبل از نزول روزه ماه رمضان چه حكمي داشت؟

5- آيا رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلم- روزۀ يهود را تأييد مي نمود؟

6- آيا يهود روز عاشورا را روزه مي گرفتند؟

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 6

كلمه عاشورا در لغت عرب:

1- خليل بن احمد گويد: عاشورا به روز دهم ماه محرّم اطلاق ميگردد و گفته شده كه منظور از عاشورا، روز نهم ماه محرّم مي باشد … (2)

2- ازهري به نقل از ليث مي گويد: روز عاشورا، روز دهم از ماه محرّم است. ازهري در ادامه مي گويد: من در ميان اسامي، اسمي كه بر وزن فاعولا باشد نشنيده ام. امّا بعضي از كلماتي كه داراي حروف اندكي هستند، بر اين وزن استعمال شده اند كه در اين باره ابن بزرج گويد: الضاروراء از ضرّاء، الساروراء از سرّاء، و الدالولاء از دلالة … (3)

3- ابن دريد بر اين باور هست كه: عاشورا اسمي است كه در اسلام روزي به آن ناميده شد و در زمان جاهليّت معروف و معهود نبود. و در كلام عرب كلمه اي به غير از عاشورا به صورت، الف ممدود نيامده است. (4)

4- فيروز آبادي مي گويد: عاشوراء و عشوراء به صورت الف ممدود، نوشته مي گردد و عاشور، به روز دهم يا نهم از ماه محرّم اطلاق ميگردد. (5)

5- زبيدي گويد: العاشوراء، امّا آنچه كه معروف است، خالي بودن اين كلمه از الف و لام مي باشد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 7

و عشوراء هم به صورت مقصور و هم ممدود نوشته مي گردد و عاشور، به روز

دهم محرّم گفته مي شود و آنچه بيان كرده ايم در مورد كلمه تاسوعا نيز مطرح مي گردد … (6)

6- هروي از ابن عباس نقل نموده كه وي گفته است: اگر تا سال آينده زنده باشم، روز نهم را روزه مي گيرم. ابو منصور در توضيح سخن ابن عباس مي گويد: منظور از روز نهم، عاشورا را هست و عرب وقتي مي گويد: وردت الابل عشرا: دهم، شتران به آبشخور رسيده اند، مراد روز تاسع- نهم- مي باشد. (7)

7- عيني معتقد است: اشتقاق عاشورا از كلمۀ عشر مي باشد و عشر نام عددي معيّن- ده- هست. قرطبي مي گويد: عاشورا، تغيير يافتۀ كلمۀ عاشرة مي باشد و عرب براي مبالغه و تعظيم، از آن استفاده مي كند. عاشورا در اصل صفت شب دهم مي باشد، چون برگرفته از كلمۀ عشر مي باشد و عشر هم اسم فعل هست و يوم هم مضاف به عاشور است. لذا وقتي گفته مي شود: يوم عاشورا، گويا گفته شده:

يوم الليلة العاشرة- امّا عرب، خاصيّت صفت بودن را از عاشره گرفته، و جنبه اسميّت به آن داده و در استعمالات كلمه ليله را حذف نمودند. نظر ديگر آن است كه كلمه عاشورا، مأخوذ از عشر به كسر، است. و زماني كه عرب شتران

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 8

تشنه را در روز نهم به آبشخورشان، رسانيدند مي گويند وردت الابل عشرا- كلمه عشر را به كار مي گيرند- لذا، وقتي در استعمال گفته مي شود عاشورا، منظور، روز نهم هست. (8)

عاشورا و ريشه هاي روائي آن:

با جستجو در روايات مي توان به ريشه هاي كلمه عاشورا دست يافت و وجه تسميه روز دهم محرم در روايات به عاشورا يا به جهت آن است كه در اين روز ده تن از پيامبران به

ده كرامت مفتخر شدند، همچنانكه اين مطلب در حاشيه كتاب الجمل بدون ذكر مصدر و منبع بيان شده است و يا به خاطر آن است كه خداوند عزّ و جلّ روز شهادت حضرت ابي عبد الله را به عاشورا ناميد- كه مؤيد اين سخن، روايتي هست كه مرحوم طريحي در ضمن روايت تفضيل است محمّد- صلي اللّه عليه و اله و سلم بواسطه ده چيز بر ساير امتّها، نقل نموده است.

1- شيخ سليمان مي گويد: وجه تسميه چنين روزي به عاشورا آن است كه ده تن از پيامبران عليهم السلام به ده كرامت، در همچنين روزي مفتخر گرديده اند.

و در ادامه براي صحت سخن خود به روايت مرسله اي تمسك نمود كه آن را از بعضي كتب وعظ كه نامش را ذكر نكرد، نقل نموده است. (9)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 9

2- مرحوم طريحي مي گويد: در روايتي نقل شده كه موسي كليم در ضمن سخن خود با خداوند عز و جّل عرض كرد: پروردگارا، به چه دليل، امّت محمّد- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم را بر ساير امتها برتري دادي؟ خداوند تعالي فرمود: به خاطر ده خصلت، امت محمد را بر ساير امتها برتري بخشيدم. موسي فرمود: آن خصلت ها چيست تا به آن عمل كرد. و نيز به بني اسرائيل دستور عمل كردن به آن خصال را دهم؟ خداوند تعالي فرمود: نماز و زكات و صوم و حجّ و جهاد و جمعه و جماعت و قرآن و علم و عاشورا.

موسي عرضي كرد: بار پروردگارا، عاشورا چيست؟ خداوند فرمود: بكاء و تباكي بر سبط محمد صلّي اللّه عليه و اله و سلم و مرثيه

و عزاءداري بر مصيبتي كه بر فرزند مصطفي وارد شد. اي موسي: بنده اي از بنده گان من در آن روز براي فرزند مصطفي گريه كند و يا خود را به گريه اندازد و يا عزاداري كند، بهشت بر او واجب مي شود و و بنده اي كه مالش را در راه محبّت پسر دختر پيامبر انفاق كند و يا طعام كند دهد، آن مال خواه يك درهم يا يك دينار باشد، خداوند به او در دنيا به اندازه هفتاد درهم بركت عطاء مي كنم و در بهشت به سلامت مستقر شده و گناهانش را مورد مغفرت خود قرار مي دهم.

و قسم به عزّت و جلالم، هر مرد يا زني كه در روز عاشورا و غير عاشورا، به اندازه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 10

يك قطره اشك از ديده گانش جاري شود، اجر صد شهيد براي او نوشته خواهد شد

مؤلف: مضمون چنين روايتي درست هست و شواهد زيادي از روايات و نصوض آن را همراهي مي كنند امّا عين اين روايت را در منابع و مصادر ديگر پيدا نكردم و علاوه بر اين روايت مرسل است و شايد به خاطر ارسال روايت، صاحب الجمل آن را در حاشيه كتابش نقل نموده و مفصلا روي آن بحث ننموده است.

لذا اگر ما از ضعف سند اين روايت چشم پوشي كنيم، در مي يابيم كه كلمۀ عاشورا سابقه اي در قبل از سلام داشته و امت هاي پيشين با آن مأنوس بودند.

چرا كه خداوند عز و جل، چنين روزي را به انبياء عليهم السّلام شناساند. با اين مطلب ديگر وجهي براي ادعاي بعضي از لغوي ها مثل ابن دريد و ابن اثير و طريحي كه گفته بودند، عاشورا

در اسلام مطرح شده و پيشينه اي قبل از اسلام ندارد، باقي نمي ماند. و از طرفي يهود به احترام چنين روزي، روزه مي گرفتند و حتي گفته شده كه نصارا نيز بنابر روايتي آنچه كه فيومي به صورت مرسل نقل نموده، به تعظيم اين روز پرداخته و روزه مي گرفتند، امّا روايتي كه فيومي ذكر كرده، در ساير كتب نقل نشده و واقعا هم مشخص نيست كه نصارا در اين روز روزه مي گرفتند. متن روايتي كه وي ذكر

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 11

كرده اين است: انّ رسول اللّه صام عاشورا، فقيل له: انّ اليهود و النصاري تعظّمه فقال: اذا كان العام المقبل صمنا التاسع: (11) رسول خدا در روز عاشورا روز مي گرفت.

به آن حضرت عرض شد: يهود و نصارا اين روز را با عظمت مي شمارند. سپس حضرت فرمود: وقتي كه سال آينده رسيد، روز نهم روزه مي گيريم.

ممكن است گفته شود: تعظيم اين روز و روزه گرفتن در آن، ملازم با اين نبود كه آنها، روز دهم را به عنوان يوم عاشورا مي شناختند.

- 1 اين كتاب در سال 1419 ه ق در ضمن مجموعه الرسائل الاحمديه ج 2 توسط نشر دار المصطفي لاحياء التراث، به زيور طبع آراسته گرديد.

- 2: العين ج 1 ص 249

- 3: تهذيب التهذيب اللغة ج 1 ص 409

- 4: الجمهرة في لغة العرب ج 4 ص 212

- 5: القاموس المحيط ج 2 ص 89

- 6: تاج العروس ج 3 ص 400

- 7: 1- الغريبين ج 1 ص 254 2- معيار اللغة ج 1 ص 465 و ج 1 ص 88 3- اقرب الموارد ج 1 ص 77 و ج 2 ص

784

- 8: 1- عمدة القاري ج 11 ص 117 2- فتح الباري ج 4 ص 288 3- ارشاد الساري ج 4 ص 646

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 12

- 9: حاشية الجمل علي شرح المنهج ج 2 ص 347

- 10: مجمع البحرين ج 3 ص 405

- 11: المصباح المنير ص 104- مؤلف: صاحب كتاب ذكر شده، احاديثي نقل ميكند، كه در ساير كتب ذكري از آن به ميان نيامده است و ما در كتاب موارد السجن ص 503، بعضي از آن احاديث را آورده ايم.

ادامۀ بحث:

آيا به روز نهم محرم عاشورا مي گويند يا به روز دهم:

اشاره

آنچه كه مشهور نزد ماست اين است كه عاشورا روز دهم ماه محرّم مي باشد، همچنانكه علّامه حلي در كتاب المنتهي و محقّق قمي در غنائم و علّامه مجلسي در مراة العقول به آن تصريح نمودند. و بر همين نظر، اكثر اهل سنّت و جماهير سلف و خلف از قبيل عسقلاني در فتح الباري و شوكاني از نووي، معتقد شدند. و در يكي از دو روايتي كه عبد الرزاق در مصنّف خود از ابن عباس نقل نمود، عاشورا را روز دهم محرّم دانسته است و روايت ديگر از ابن عباس، عاشورا را روز نهم دانسته است به هر تقدير، با وجود نظريّه مشهور كه مؤيّد به روايات كثير و مورد پذيرش عموم اهل سنّت هست، نظريّه شاذّ و خلاف، اهميّت چنداني ندارد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 13

آراء فقهاي اماميّه

: 1- علّامه حلّي مي گويد: روز عاشورا، روز دهم ماه محرّم است كه سعيد بن مسيّب و حسن بصري، نيز همين مطلب را نقل كرده اند و از ابن عباس مروي هست كه وي عاشورا را روز نهم دانسته امّا چنين روايتي قابل اعتماد نيست چرا كه در احاديث فراواني كه از معصومين عليهم السلام نقل شده، عاشورا را روز قتل حسين عليه السلام دانستند و روز قتل حسين عليه السلام، دهم محرّم اتّفاق افتاد. و جمهوري از علماء از ابن عباس روايتي نقل كرده اند كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا- يعني دهم محرم- دادند.

و اين روايت با آنچه كه سابقا از ابن عباس نقل شده كه وي عاشورا را روز نهم مي دانستند، منافات دارد. (1)

2-

محقّق قمي مي فرمايد: در مذهب اماميّه معروف است كه عاشورا روز دهم محرّم است، چون روز قتل حسين مي باشد و هيچ اختلافي نيست كه شهادت امام عليه السلام در دهم محرّم اتّفاق افتاد (2)

3- علّامه مجلسي رحمة اللّه عليه گويد: ايشان بعد از روايتي كه زيد نرسي از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه حضرت فرمودند: هركس در روز عاشورا روزه بگيرد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 14

بهره اش از روزۀ آن روز، بهره اي هست كه ابن مرجانه و ال زياد- لعنة اللّه عليهم- در آن روز بردند. مي گويد … اين روايت دلالت ميكند كه عاشورا روز دهم محرّم است، همچنانكه مشهور بر اين عقيده اند. (3)

آراء اهل سنّت:

1- بغوي مي گويد: علماء دربارۀ روز عاشورا اختلاف دارند. بعضي معتقدند كه عاشورا روز دهم محرّم است و گروه ديگر، عاشورا را روز نهم محرّم مي دانند و از ابن عباس روايت شده كه گفته است: روز نهم و دهم روزه بداريد. و بر اين عقيده شافعي و احمد و اسحاق مي باشند. (4)

2- عسقلاني گويد: اهل شرع در تعيين روز عاشورا اختلاف نظر دارند اكثر مي گويند: روز دهم محرّم است. (5)

3- شوكاني از نووي نقل نموده كه وي مي گويد: جمهور سلف و خلف معتقدند كه عاشورا روز نهم از ماه محرم مي باشد. (6)

4- عبد الرزاق مي نويسد: … از ابن عباس نقل شده كه عاشورا، دهمين روز از ماه محرّم مي باشد. مؤلّف: از جمله فقهاي عامّه كه معتقد است عاشورا روز نهم محرّم مي باشد، ابن حزم مي باشد. (7)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 15

روزه عاشورا قبل از نزول روزه ماه رمضان چه حكمي داشت؟

اشاره

فقهاء اماميّه در حكم شرعي روزه عاشورا را قبل نزول روزه ماه رمضان، در وجوب يا عدم وجوب، اختلاف دارند. محقق نجفي صاحب جواهر و محقق قمي صاحب كتاب الغنائم، معتقد به وجوب شدند و سيّد علي طباطبائي صاحب مدارك، تمايل به وجوب دارند. امّا محقق سبزواري در ذخيره و علامه حلّي در تذكر و منتهي صرفا به نقل اختلاف بسنده نمودند. با مراجعه دقيق به احاديث، متوجه مي شويم كه مفاد بعضي از روايات، وجوب روزه عاشورا قبل از نزول روزه رمضان بوده است. (9)

امّا علماي عامّه چند گروهند: ابو حنيفه، فتوا به وجوب داده بود- ولي در مذهب شافعي، روزه گرفتن در روز عاشورا وجوب نداشت. كه اكثريت عامه بر همين عقيده هستند. از نووي و شافعي دو قول و

از احمد دو روايت در اين مسئله نقل شده كه ما در فصل بعدي روايات را اشاره خواهيم كرد.

آراء فقهاي اماميّه:

1- علامه حلّي: ايشان مي گويد، در وجوب يا عدم وجوب روزه عاشورا، اختلاف شده است. ابو حنيفه، فتوا به وجوب داده است و گروهي، قائل به عدم وجوب شدند. شافعي هم در اين مسئله دو نظر دارد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 16

و احمد نيز دو روايت نقل نموده است. قائلين به وجوب روزه عاشورا قبل از نزول روزه ماه رمضان به روايتي كه عايشه نقل نمود، استدلال مي كنند.

مي گويند، پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در اين روز روزه مي گرفتند و ديگران را نيز به روزه گرفتن، امر مي نمود. و زماني كه روزه ماه رمضان وجوب پيدا كرد، روزۀ عاشورا را ترك نمود. پس هركس خواست مي تواند روزه در اين روز را ترك كند.

و نيز رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم به اهل عوالي (10) نوشتند كه هركس در اين روز، روزه را ترك كرد، باقي ماندۀ روز را چيزي نخورد و هركس كه چيزي نخورد، طول روز را روزه بدارد. و اين روايت دلالت بر وجوب روزه عاشورا دارد. بعضي ديگر دليل و خود را، روايتي دانستند كه معاويه آن را نقل نمود. روزي معاويه بر بالاي منبر فرياد مي زد كه اي اهل مدينه، علماي شما كجانيد؟ من از رسول خدا- شنيدم كه مي گفت: اين روز عاشوراست، خداوند بر شما روزه گرفتن در اين روز را واجب نكرده است …

در احاديثي كه از اماميّه رسيده است، هم دلالت بر وجوب روزه عاشورا دارند و هم عدم وجوب روزه

در اين روز را. (11)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 17

2- مرحوم محقق نجفي صاحب جواهر مي گويد: و از آنچه كه گفته شد دانسته مي شود كه روزه عاشورا قبل از نزول روزه ماه رمضان واجب بود. (12)

3- محقّق قمي مي نويسد: ظاهر اخبار حاكي از آن است كه روزه عاشورا قبل از نزول ماه رمضان واجب بوده و سپس ترك شد. (13)

4- سيّد عاملي گويد: در حكم روزه عاشورا اختلاف شده كه آيا واجب است يا نه؟ و آنچه كه در اخبار ما اماميّه وجود دارد، آن است كه قبل از نزول روزه ماه رمضان، روزۀ عاشورا واجب نبوده است. و از جمله راوياني كه عدم وجوب را نقل كرده اند، زراه و محمد بن مسلم هست. (14)

5- سبزواري گويد: بدان كه در حكم روزه عاشورا اختلاف شده كه آيا واجب است يا خير؟ و در بعضي از اخباري كه اماميّه نقل كرده اند، روزه روز عاشورا قبل از نزول روزه ماه رمضان و روزه روزهاي پنجشنبه و جمعه واجب بوده است. (15)

6- علامه مجلسي از كتاب المنتقي نقل كرده كه: در سال اوّل هجرت، رسول اللّه صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در روز عاشورا روزه گرفته و ديگران را به روزه گرفتن دستور دادند مؤلّف: فقهاي بزرگوار- به غير از مرحوم محقق قمي، نظر و رأي معيّني را انتخاب نكرد و فقط

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 18

به نقل اختلاف پرداختند. و محقّق قمي با استناد به ظاهر بعضي از روايات، قائل به وجوب گشت. و مرحوم مجلسي نيز به نقل كلام المنتقي اكتفاء نموده و هيچ گونه اظهار نظر ننموده است.

(16)

آراء فقهاء اهل سنّت:

1- عيني ميگويد: در حكم روزه عاشورا در اوّل اسلام، اختلاف شده است ابو حنيفه معتقد به وجوب گشته و پيروان شافعي قائل به دو نظر شدند كه مشهورترين آن دو نظر آن است كه روزه عاشورا هيچ گاه در ميان امت اسلام، وجوب نداشته است و صرفا مستحب مؤكّد بود و وقتي روزه رمضان بر مردم واجب شد، روزه عاشورا، مستحب شد بدون اينكه مؤكّد باشد.

و نظر دوّم آن است كه همانند ابو حنيفه به وجوب معتقد گشتند و عياض گويد: بعضي از سلف بر آنند كه روزه عاشورا واجب بود. و همچنان بر فريضه بودن باقي است و نسخ نگرديده است، لكن قائلين به آن منقرض شدند. و اجماع بر عدم وجوب منعقد شده و استحبابش باقي هست. (17)

2- ابن قلامه معتقد است: دربارۀ روزه عاشورا اختلاف شده كه آيا واجب است؟

نظر قاضي آن است كه چنين روزه اي واجب نيست و گويد: اين قياس مذهب است

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 19

و سپس به دو چيز استدلال نموده است و از احمد روايت شده كه روزه در چنين روزي واجب بوده است. (18) 3- كاشاني مي گويد: روزه عاشورا، در روز عاشورا واجب بود. (19)

4- قسطلاني در ذيل حديث: انا احقّ بموسي منكم- من سزاوارتر از موسي به شما هستم- مي نويسد: رسول خدا در اين روز روزه مي گرفت و دستور به روزه گرفتن مي داد. و در ادامه مي گويد: اين روايت مي تواند دليل براي كساني باشد كه روزه عاشورا را قبل از نسخ واجب مي دانستند. اما اصحاب ما جواب داده اند كه امر به روزه، بمعناي استحباب مؤكد است. (20) 5- عسقلاني: آنچه كه

از مجموع احاديث بدست مي آيد، وجوب روزه عاشورا است. و سپس براي اثبات ادعاي خود به شش دليل تمسّك نموده است (21) 6- زرقاني در شرح قول سخني كه از رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- نقل شده: فمن شاء صامه-- هر كه خواست در اين روز، روزه بدارد- مي نويسد: روزه گرفتن در چنين روزي حتمي نبوده است، لذا، دستور به گرفتن روزه، فقط يكسال بود و اگر معتقد به وجوبش بشويم، قطعا نسخ شده و هيچ روايتي كه حاكي از آن باشد كه رسول خدا، دوباره بعد از نزول روزه رمضان، روزه عاشورا را واجب كرده، نرسيده است. و مسلمين يا روزه ماه رمضان، روزه عاشورا را ترك كرده همچنانكه از قبل هم بدون اينكه نهي از روزه گرفتن باشد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 20

پس اگر دستور وجوبي رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- به روزه گرفتن قبل از وجوب روزه رمضان بود، با نسخ وجوب در اينكه استحباب هم نسخ مي شود خلاف مشهور هست.

و اگر آن دستور جنبه استحباب داشت، روزه روز عاشورا همچنان بر استحباب خود باقي هست و در كتاب الاكمال آمده است: گفته شده كه روزه روز عاشورا قبل از روزه رمضان واجب بوده و سپس نسخ شده كه اين را مي توان از ظاهر حديث فوق بدست آورد. و نيز گفته شده: روزه عاشورا سنتّي مؤكد بوده امّا تأكيد آن كاسته شد و به صورت تخيير در آمد. بعضي از گذشتگان قائل بودند كه روزه عاشورا تا زماني كه نسخ نشده بود، وجوب داشت، امّا قائلين به اين نظريّه، منقرض شده اند

و اجماعي كه امروزه منعقد شد، خلاف نظر آنهاست. و ابن عمر از قصد روزه در چنين روزي كراهت داشت … (22)

آيا پيامبر اكرم روزه هاي يهود را تائيد مي كرد؟

اشاره

دو تن از علماي اهل سنّت به نامهاي زين الدين حنفي و عسقلاني، معتقدند كه پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، روزه هاي كه يهود در ايّام مختلف به جاي مي آوردند، دوست مي داشت و آن را تائيد مي فرمود. زين الدين حنفي بعد از آنكه روزهاي رسول اكرم را

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 21

به چهار حالت تقسيم كرد، مي نويسد: حالت ثانيه آن است كه وقتي رسول خدا وارد مدينه شدند و روزه هاي اهل كتاب را مشاهده فرمودند، علاقه مند به آن شد و مردم را دستور به روزه گرفتن داد و تأكيد نمود كه حتما مردم در اين روزهائي كه اهل كتاب روزه مي گرفتند، روزه به جاي آوردند، به طوري كه مردم بواسطه تأكيد فراوان رسول خدا، بچه هاي خود را وادار به روزه گرفتن مي كردند. (23)

و نيز عسقلاني مي نويسد: رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، روزه هائي كه يهود در ايّام سال مي گرفتند دوست مي داشت و اصولا در آنجائي كه امري از جانب خداوند نرسيده بود، و اعمال اهل كتاب مخالف با عقايد بت پرست ها بود، از آن جانبداري مي كرد و دوست مي داشت. (24)

نقد:

جناب زين الدين حنفي مي گويد پيامبر اكرم، موافقت با اهل كتاب را دوست مي داشت و مردم را هم بر آن برمي انگيخت، در حالي كه سخن وي، با آنچه كه ابن عباس از رسول اكرم نقل فرموده، در تناقض هست. ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه آن حضرت فرمود: روزۀ روز عاشورا، بخاطر مخالفت با يهود بوده است: صوموا عاشورا و خالفوا فيه اليهود: (25) روزه بداريد در روز عاشورا و با آن، با يهود مخالفت كنيد.

روزه عاشورا

سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 22

لذا، چگونه مي توان با اين نصّ، سخن حنفي و عسقلاني را كه مي گفتند پيامبر موافقت با يهود را دوست مي داشت، توجيه كرد. و هيچ گاه اين دو سخن با روايت فوق قابل جمع نيست. و نيز سخن زين الدين حنفي و عسقلاني با روايتي كه از يعلي بن شدّاد از پدرش نقل كرده، منافات دارد. ابن شداد از پدرش نقل كرده كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و سلّم فرمود: با كفش هايتان نماز بخوانيد و در اين امر با يهود مخالفت كنيد. (26)

و نيز در روايت ديگري آمده: خود را شبيه به يهود نكنيد. (27)

آيا روزه اي كه آن دو تن مدعي آن هستند كه رسول خدا بخاطر موافقت با يهود مي گرفت، مصداق تشبّه به يهود نيست كه حضرت، خود از آن نهي فرمود. قاضي در شرح روايتي كه از حضرت نقل كرده كه آن حضرت فرمود: لاصومنّ التاسع: هر آينه روز نهم را روزه مي گيرم- مي گويد: شايد بتوان آن را با روز دهم جمع كرد، كه روزه گرفتن در روز نهم بخاطر آن بود تا تشبّه به يهود كه فقط در روز دهم روزه مي گرفتند، صورت نگيرد (28) و نيز در كتاب المحيط آمده كه: كراهت دارد از اينكه فقط در روز عاشورا، روزه گرفته شود چون باعث تشبّه به يهود مي گردد. (29)

با اين احوال آيا جايز است كه ما در بعضي از اعياد و روزه هاي يهود مشاركت داشته باشيم و

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 23

تنها به اين دليل كه ما به موسي يا عيسي از قوم آنها، سزاوارتريم؟ چرا اين آقايان اصرار دارند تا مفاهيم اسلامي

و احكام و سنن و آداب و عقائد آن را به سنن و احكام و عادات اهل كتاب، مرتبط سازند؟ و اصلا چه سرّي وجود دارد كه آنان تظاهر به هماهنگي رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم با اهل كتاب مخصوصا يهود مي نمايند؟

و متأسفانه در صحاح احاديثي به پيامبر اكرم نسبت داده شده كه رسول اللّه، از گفتار يك عالم يهودي در شگفت مانده و آن را تصديق نموده است. (30) و يا به پيامبر نسبت مي دهند كه هنگامي فرد يهودي از رسول خدا عبور مي نمود، حضرت از او درخواست (31) نموده كه براي حضرت سخن بگويد. و يا نقل مي كنند كه زن يهودي، قضايائي از فتنه قبر را به (32) پيامبر آموخت و نيز تميم داري نصراني را پيامبر اكرم تصديق نمود و رسول گرامي از او، حدثني حديثا، نقل مي كرد. مثلا در صحاح آمده كه رسول اللّه فرمود: تميم داري بر ايمن سخني نقل نموده كه موافق با آنچه كه در مورد مسيح دجال برايتان گفتم مي باشد … سخن او همان چيزي بود كه من براي شما و در مورد مدينه گفته بودم، كه مرا به شگفتي واداشت. (33)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 24

آيا يهود در روز عاشورا روزه ميگرفتند:

با مراجعه به تاريخ و كلمات لغوي ها و نظر فقهاء و محققين و … بدست مي آيد كه معيار يك سال نزد يهود بر حسب گردش خورشيد به دور زمين محاسبه مي گردد و به عبارت ديگر سال آنها شمسي هست و نه قمري. لذا روزۀ آنها نمي تواند در روز عاشورا و يا در ماه محرّم باشد. همچنانكه، روز غرق شدن فرعون را، روز عاشورا از

محرم قيد نكرده اند. واقعه فوق در روز دهم از ماه اوّل كه تشرين نام دارد و آن را روز كيپور ruOik يعني كافره- ناميده اند اتفاق افتاد و در چنين روزي نيز، بني اسرائيل لوح دوم از شريعت خود را دريافت نمودند.

و بنابر فرض بعيد كه چنين روزي مصادف با ورود نبيّ صلّي اللّه عليه و اله و سلّم به مدينه و جريان عاشوراي محرم بود، صرفا امري اتفاقي بوده است. علاوه بر اين، كيفّيت روزه نزد يهود با روزه مسلمين فرق دارد، چرا كه آنان از غروب خورشيد تا غروب خورشيد روز بعد، روزه مي گيرند. لذا آنچه كه در روايات به پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم نسبت داده شد كه صوم عاشورا در اصل از يهود بوده و آنها در اين روز روزه ميگرفتند، پايه و اساسي ندارد و افترائي بيش نيست.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 25

لازم است كه به چند نظر در اين مسئله اشاره گردد:

1- دكتر جواد علي مي گويد: روز عاشورا را كه يهود در آن روز روزه مي گيرند، روز كفّار، گفته مي شود كه زمانش پنج روز قبل از عيد مظال يعني در روز دهم از ماه تشرين كه روز كبور ruOik ناميده مي شود، مي باشد. روزه در اين روز از غروب خورشيد شروع مي شود و تا غروب روز بعد، ادامه دارد. اين روز همانند روز شنبه نزد يهوديان حرمت و احترام دارد. در چنين روزي كاهن اعظم يعني قدس الاقداس، براي انجام اعمالي كه واجب گشته، وارد مي شود. (34)

2- سقاف مي نويسد: در زمان حاضر فردي از يهود را نيافتم كه در روز دهم محرّم روزه بدارد و

يا آن را عيد بشمارد. و نيز در سوابق تاريخي آنها چيزي كه نشان دهد آنها در روز دهم از محرم را روزه مي گرفتند و يا آن را عيد مي شمردند، يافت نشده است.

بلكه يهود در روز دهم از ماه تشرين كه ماه اوّل از سال رسمي شان در تقويم مي باشد، روزه مي گيرند ولي چنين روزي را عاشورا نمي نامند نهايت چيزي كه در آدابشان وجود دارد اين است كه روز يا عيد كيپور مي باشد. (35)

3- و نيز گويد: يهود تقويم خاصّي دارد كه با تقويم عربي اسلامي ما، اختلاف روشني دارد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 26

كه ماه آنها از تشرين و سپس حشران شروع شده و در آخر به ماه ايلول كه ماه دوازدهم مي باشد، ختم مي گردد. در تقويم يهود سالي بنام كبيسه دارند كه در اين سال به دوازده ماه، يك ماه اضافه ميگردد و آن، ماه آذار دوم كه در ميان ماه آذار اول (ماه هفتم و ماه نيسان كه ماه هشتم است قرار مي گيرد و آذار دوم، ماه نهم قلمداد مي شود.

عدد روزهاي عادي سال 353 يا 354 يا 355 و در سال كبيسه 383 يا 384 يا 385 روز مي باشد. تقويم يهودي كه در زمان ما استفاده مي شود ماه هايش قمري و سالهايش شمسي مي باشد. (36)

4- محمود پاشا فلكي در تقويم عرب قبل از اسلام مي گويد: يهوديان عرب، روزي بنام عاشورا داشتند كه عاشورا روز دهم از ماه تشري كه اولين ماه از سال قانوني و هفتمين ماه از سال ديني آنها مي باشد. و معيار يك سال نزد يهود، به حساب شمسي مي باشد نه قمري. لذا روز عاشوراء كه فرعون در آن

روز غرق شده است مقيّد نشده كه عاشوراي محرم يعني دهم محرم است. بلكه واقعۀ اي كه، در آن روز اتفاق افتاد، ورود نبيّ اكرم صلّي اللّه عليه و اله و سلّم به مدينه بود. (37)

5- ابوريحان بيروني مي نويسد: ماه تشرين، سي روز هست … و در روز

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 27

دهم از تشرين، صوم كبور نام دارد و ادعاء شده كه حادثه عاشورا در چنين روزي رخ داد. روزه در اين روز از جمله روزه هاي واجب است و بقيّه روزه ها جزء نوافل محسوب مي شوند. در روز كبور، يهود، نيم ساعت قبل از غروب خورشيد روز نهم روزه خود را شروع كرد. و تا نيم ساعت بعد از غروب روز دهم كه تماما 25 ساعت مي شود، به پايان مي رساند …

و روزه يهود در اين روز را كفارۀ گناهان و اشتباهات خود مي داند و هركس كه در اين روز، روزه اش را به جاي نياورد، كشتنش واجب است. و نيز در اين روز، پنج نماز كه داراي سجده هست، انجام مي دهند. (38)

6- علامه شعراني در حاشيه بر كتاب وافي مي نويسد: بدانكه روز عاشورا، روز صوم يهود است و يهود از گذشته تا حال كه روز كبور نام دارد، روزه به جاي مي آورند.

و زمانش، روز دهم از ماه اول يهود مي باشد. و زماني كه پيامبر اسلام وارد مدينه شد، مطابق با اولين ماه يهود برابر با اول محرم بود. و همچنان اين تطابق ادامه داشت تا اينكه رسول خدا نسئي را حرام اعلان نمود- لذا، تطابق ماه يهود با ماه عرب بهم خورد. و ديگر از آن زمان اوّل ماه يهود هماهنگ با سال مسلمين

نشد.

البته يهودي ها همچنان بر طبق تقويم دوران جاهليت كه نسئي را اعمال مي كردند، عمل ميكنند

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 28

كه در هر سه سال، يك سال داراي سيزده ماه مي گردد. لذا، رسول خدا و مسلمانان همانند يهود روزه مي گرفتند و فرمود: ما سزاواتر به موسي از شما يهودي ها هستيم …

تا اينكه با وجوب صوم رمضان، وجوب روز عاشورا نسخ گرديد امّا جواز آن باقي هست … (39) مؤلّف: اوّلا: هجرت رسول خدا به مدينه و ورودشان به آن شهر، در ماه ربيع الاوّل اتفاق افتاد (40) و نه در ماه محرّم لذا، چگونه سال يهود مطابق با ورود پيامبر به مدينه و ماه محرّم مي گردد.

ثانيا: معروف هست كه پيامبر اكرم فقط يك سال از عاشورا را روزه گرفتند، چنانچه در آينده به آن اشاره مي گردد. و با اين حال چگونه مرحوم شعراني مي گويد: پيامبر تا حرمت نسئي روزه داشت … ثالثا: آنچه كه از كلام مرحوم علّامه شعراني بدست مي آيد اين است كه ايشان، قائل به وجوب روزه عاشورا بود. تا اينكه با نزول صوم رمضان، نسخ گرديد، و حال آنكه اين مسئله نزد اماميه و عامّه، مورد اختلاف هست، لذا، به نظر مي آيد مبناي مرحوم شعراني، دليل و مستندي را به همراه ندارد.

مؤلف: ما- ان شاء ا … تعالي- به زودي روشن مي نمائيم كه جريان روزه عاشور از نقشه هاي شيطاني اموي ها براي زير پوشش قرار دادن حادثه كربلا و آنچه كه بر اهل بيت

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 29

پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- وارد آوردند، بوده است.

پايان بخش اوّل:

- 1: منتهي المطلب ج 2 ص

611

- 2: غنائم الايام ج 6 ص 78

- 3: مرآة العقول ج 16 ص 362

- 4: التهذيب ج 3 ص 191

- 5: فتح الباري ج 4 ص 245

- 6: نيل الاوطار ج 4 ص 245

- 7: المصنّف ج 4 ص 288 ح 7841

- 8: المحلّي ج 7 ص 17

- 9: من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 51 شماره 224- وسائل الشيعه ج 10 ص 459 ب 21 ح 1. كافي ج 4 ص 146 ح 4. التهذيب ج 4 ص 301 ح 910 استبصار ج 2 ص 134. مراة العقول ج 16 ص 360

- 10: دهكده اي هست كه تا مدينه 4 ميل و بعضي مي گويند 3 ميل فاصله هست.

معجم البلدان ج 4 ص 166

- 11: منتهي المطلب ج 2 ص 611- و مثل همين در كتاب تذكرة الفقهاء ج 6 ص 196 آمده است

- 12: جواهر الكلام ج 17 ص 107

- 13: غنائم الايام ج 6 ص 107

- 14: المدارك ج 6 ص 268

- 15: ذخيرة المعاد ص 520

- 16: بحار الانوار ج 19 ص 130

- 17: عمدة القاري ج 11 ص 18- مثل همين در كتاب المجموع ج 6 ص 383 نقل شده است

- 18: المغني ج 3 ص 174

- 19: بدائع الصنائع ج 2 ص 262

- 20: ارشاد الساري ج 4 ص 649

- 21: فتح الباري ج 4 ص 290

- 22: شرح الزرقاني ج 2 ص 178

- 23: لطائف المعارف ص 102

- 24: فتح الباري ج 4 ص 288

- 25: السنن الكبري ج 4 ص 475

- 26: المعجم الكبير ج 7 ص 290 ح 7165- المستدرك علي الصحيحين ج 1 ص 260

به تصحيح ذهبي

- 27: المعجم الكبير ج 7 ص 290 ج 7164

- 28: عمدة القاري ج 11 ص 117

- 29: همان

- 30: صحيح البخاري ج 4 ص 300

- 31: فتح الباري ج 13 ص 409

- 32: سنن النسائي ج 4 ص 104

- 33 صحيح مسلم ج 4 ص 337

- 34: المفصّل في تاريخ العرب ج 6 ص 339- كتاب المقدس ج 2 ص 2660

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 31

- 35: مجلّه الهادي- شماره دو ص 37 هفت عدد در يك جلد

- 36: مجلّه الهادي- شماره دو ص 36 هفت عدد در يك جلد

- 37: دائرة المعارف بستاني ج 11 ص 446

- 38: شرح حال در الكني و الالقاب ج 1 ص 78. الاثار الباقيّه ص 277

- 39: وافي، هامش 2 ص 114

- 40: تاريخ طبري ج 2 ص 3. الكامل في التاريخ ج 2 ص 518 بحار الانوار ج 19 ص 104- فتح الباري ج 4 ص 289

بخش دوّم: حكم شرعي روزه عاشورا

اشاره

الف: رواياتي كه منع از روزۀ گرفتن در روز عاشورا دارد

ب: رواياتي كه دلالت بر جواز روزه عاشورا دارد

ج: بحث در رواياتي كه از طريق اهل سنّت نقل شده است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 32

حكم شرعي روزۀ گرفتن در روز عاشورا چيست؟

اشاره

در بيان حكم شرعي چنين روزه اي، روايات گوناگوني نقل شده كه با يكديگر در تعارض و تضّاد هستند. يك طايفه از روايات كه صوم عاشورا را جايز مي داند، لسانش آن است كه روزه در اين روز، كفارۀ يك سال گناه مي باشد و اينكه عاشورا روز با بركت و نجات بوده و پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و اله و سلّم حتي به بچه ها دستور مي داد كه در اين روز از خوردن و آشاميدن خودداري كرده و روزه به جاي آورند- مضمون چنين مطالبي در كتاب تهذيب، كافي، و جعفريات نقل شده است. طائفه ديگر مضمونش مخالف با مطالب روايات دسته اول است، در اين روايات آمده كه، روزۀ در اين روز متروك است و حتي از آن نهي شده است، و اينكه روزه گرفتن در عاشور بدعت هست، و اين روزه، روزۀ حرامزاده گان است و هركس در چنين روزي، روزه بدارد، نصيبش جز آتش نيست و نيز در اين دسته از روايات آمده كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، هيچگاه در اين روز، روزه دار نبوده است. اين مضامين هم در كتب روائي اماميّه نقل شده است.

اما سيره عمليّه ائمه طاهرين عليهم السلام؛ آنچه كه از منش عملي حضرات معصومين

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 33

عليهم السلام، بدست مي آيد، آن است كه در چنين روزي، روزه دار نبود. و به اصحاب خود هم سفارش

نمي كردند تا روزه بگيرند. و مرحوم سيّد خوئي در تقرير بحث استادش، تصريح مي كند كه اگر روزه گرفتن در چنين روزي مستحب بود. ترك اين استحباب نمي بايست از سوي معصوم عليه السلام، استمرار داشته باشد. (1)

در كتب اهل سنّت، روايات مختلفي ذكر شده است. مفاد بعضي از روايات، استحباب روزه در همچنين روزي هست و نيز نقل شده كه روزه گرفتن در روز عاشورا مستحب مؤكّد مي باشد. دسته ديگر از روايات بيان مي كنند كه نبيّ صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، هيچ گاه در اين روز، روزه دار نبود و اينكه بعد از نزول روزه ماه رمضان، هيچ كس را به روزه گرفتن در روز عاشور امر نكردند. اين دو دسته از روايات در كتابهائي همچون: بخاري، مسلم و ساير كتب سنن نقل شده و هيثمي آنها را در كتاب زوائد خود ذكر نموده و اكثر اسناد اين روايات را تضعيف نمود.

اينك نقل روايات از فريقين و بررسي آن:

[1- روايات منقوله از طرق اماميّه]

روايات منقوله از طرق اماميّه كه مفادشان نهي از روزۀ عاشورا دارد:
[الف روايت من لا يحضره الفقيه]

الف: من لا يحضره الفقيه: محمد بن مسلم و زراة بن اعين از امام جعفر امام باقر عليه السلام در مورد روزۀ

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 34

روز عاشورا سئوال نمودند. حضرت فرمود: روزه عاشورا قبل از نزول روزه رمضان- تشريع شده- بود و با نزول روزه رمضان، روزۀ آن روز ترك گرديد: كان صومه قبل شهر رمضان فلمّا نزل شهر رمضان ترك. (2) مرحوم مجلسي اوّل از اين روايت تعبير به صحيح نموده است و در توضيح روايت مي فرمايد: منظور امام عليه السلام از: كان صومه- وجوب يا استحباب آن بوده است و منظور از: ترك يعني نسخ شد. (3)

مؤلّف: بنابر اينكه روزه عاشورا واجب

بود و سپس نسخ بر آن عارض گرديد، بحثي اصولي پيش مي آيد كه آيا با نسخ وجوب، جواز باقي مي ماند يا خير؟ و مراد از جواز يا معناي اعمّ است كه هر حكم غير حرام را شامل مي شود و يا به معناي اخصّ يعني اباحه مي باشد. بهر تقدير آنچه كه معروف است اينكه نه از دليل ناسخ و نه از دليل منسوخ، دلالتي بر بقاء جواز فهميده نمي شود، لذا، براي تعيين حكم خاصي بعد نسخ وجوب نياز به دليل جداگانه اي مي باشد. البته ممكن است كسي بگويد: قبل از نسخ وجوب، جواز همراهش بود و چون جواز بمنزله جنس است و با رفتن وجوب، همچنان جواز باقي است. در جواب بايد گفت كه اين از قبيل استصحاب كلي قسم سوّم هست، كه هيچگونه حجيّتي ندارد. كه تفصيل آن را بايد در كتب اصوليّه ديد. (4)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 35

[ب روايت زرارة]

ب. كافي: علي بن ابراهيم از پدرش و وي از نوح از شعيب نيشابوري از ياسين ضرير از حريز از زرارة و وي از ابي جعفر و ابي عبد اللّه عليهما السّلام نقل كرده كه آن دو معصوم بزرگوار فرمودند: در روز عاشورا روزه نگيريد، روز عرفه در مكه و نه در مدينه و نه در وطن خود و نه در هيچ شهري از شهرها، روزه به جاي نياوريد. (5)

مرحوم مجلسي مي گويد: اين حديث مجهول هست، و يا بنابر صحت صدور حديث، حمل بر آنجائي كه رؤيت هلال مشتبه شد يا شخص در اثر روزه، از دعا كردن ناتوان مي شود مي گردد و يا نهي وارد در روايت بمعناي كراهت است. (6)

مؤلف: گرچه حمل

مذكور بر خلاف ظاهر است، لكن به قرينه نهي از روزۀ عرفه كه شكلي در حرام نبودنش نيست، بر آن معاني مي توان حمل شود.

[ج روايت نجبة بن حارث عطار]

ج- كافي: حسن بن علي هاشمي از محمد بن موسي از يعقوب بني يزيد از حسن بن علي الوشاء گويد: نجبة بن حارث عطار برايم نقل نموده كه از ابا جعفر عليه السلام در مورد روزه روز عاشورا سئوال نمودم. حضرت فرمود: روزه- در چنين روزي- بواسطه نزول ماه رمضان متروك شد. و آنچه كه متروك شد،- به جاي آوردنش- بدعت هست. فقال: صوم متروك بنزول شهر رمضان و المتروك بدعة. نجبة گويد: از ابا عبد اللّه عليه السلام،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 36

بعد از شهادت پدرش در همين مورد پرسش نمودم، جوابي كه به من داد مثل جواب پدرش بود. سپس فرمود: بدان، روزه در اين روز در هيچ كتابي (آسماني) نيامده و هيچ سنّتي- بر آن جاري نشده مگر سنت آل زياد، كه حسين بن علي- صلوات اللّه عليهما- به شهادت رساندند- و به شكرانه چنين فعلي، در اين روز روزه گرفتند- (7)

مرحوم مجلسي اول از اين روايت تعبير به قوي كرد. و گويد: اين روايت را از حديث قوت روايتي كه مرحوم كليني نقل كرده، تأئيد مي كند، (8) امّا مرحوم مجلسي دوّم، اين روايت را مجهول دانسته است. و گويد: عبارت صوم متروك: دلالت مي كند بر وجوب روزه عاشورا قبل از نزول روزه ماه رمضان. و بعضي از اصحاب اماميه معتقدند كه هيچ گاه روزۀ عاشورا وجوب نداشته است. و عبارت: و المتروك بدعة:

نشان مي دهد كه وجوب و حتي رجحان روزۀ اين روز، نسخ گرديده است.

مگر

اينكه گفته شود: غرض از اين فقره آن است كه وجوب صوم عاشورا نسخ گرديد و آنچه كه وجوبش نسخ شده، ديگر رحجان هم ندارد و رجحانش را بايد از دليل ديگر فهميد. و اين همان نظر ماست. و بجز عموماتي كه دلالت بر رجحان اين روزه و روزه هاي ديگر دارد، دليل ديگري بر رجحان اقامه نشده است، لذا، اگر انسان روز عاشورا را

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 37

به قصد اينكه روزه گرفتن در اين روز از سنني است و يا استحباب دارد، فردي بدعت گذار هست، لكن با توجه به اين روايت، روزه در اين روز، هيچ گونه استحبابي ندارد چرا كه نه دليل خاص آن را همراهي مي كند و نه عموم ادله استحباب روزه شاملش مي شود. (9)

و مرحوم مجلسي دوم در كتاب ملاذ الاخيار هم از اين روايت تعبير به مجهول نمود (10)

[د روايت ابان از عبد الملك از ابا عبد الله عليه السلام]
اشاره

د- كافي: حسن بن علي هاشمي از محمد بن حسين از محمد بن سنان از ابان (11) از عبد الملك نقل مي كند كه از ابا عبد الله عليه السلام در مورد روزه تاسوعا و عاشوراي محرّم سئوال نمودم حضرت فرمود: تاسوعا روزي هست كه حسين و يارانش- كه خداوند از آنان خشنود باد- در كربلاء محاصره شدند، بر عليه حسين لشكر شام اجتماع نموده و محاصره را تنگ تر مي نمودند.

و در اين روز شادي ابن مرجانه و عمر بن سعد، شادي مي نمودند چرا كه مي ديدند هر لحظه به افرادشان اضافه مي گردد به طوري كه سيل زيادي از لشكريان بر ضّد امام عليه السلام گسيل شدند.

و حسين و يارانش را ناتوان ديده و يقين پيدا نمودند كه حسين- عليه السلام-

هيچ ياري كننده اي ندارد و حتي- اهل عراق او را كمك نمي كنند- بابي المستضعف الغريب: جانم فداي پدرم كه مستضعف و غريب گشت. سپس حضرت فرمودند: و امّا روز عاشورا، روزي هست كه حسين در حالي كه ابدان اصحابش در اطرافش بود به خاك افتاد، پس آيا در چنين روزي

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 38

بايد روزه گرفت؟ نه، قسم به پروردگار بيت حرام، اين روز، روز روزه گرفتن نيست اين روز فقط، روز حزن و مصيبتي است كه بر اهل آسمان و زمين و بر تمام مؤمنين وارد شد و روزي هست كه ابن مرجانه و آل زياد و اهل شام- كه خشم و غضب خداوند بر آنان و فرزندانشان باد- به فرح و سرور پرداختند. اين روز، روزي است كه تمام جاي جاي زمين بجز شام بر حسين گريستند. پس هركس در اين روز، روزه بدارد و يا شادي كند و تبرك بجويد، خداوند او را با آل زياد محشور مي گرداند در حالي كه قلبش مسخ شده و خداوند بر او خشمگين هست. و هركس در اين روز، ذخيره اي را براي منزلش، انباشته كند- من ادّخر الي منزله ذخيرة- خداوند تعالي در قلبش تا روز قيامت نفاق را وارد مي گرداند و بركت را از او و از خانواده و از فرزندانش مي گيرد و شيطان را شريك او در تمام كارهايش قرار مي دهد. (12)

مرحوم فيض در توضيح فقراتي از روايت مي گويد: منظور امام عليه السلام از: بابي المستضعف الغريب: يعني: فداي پدرم حسين شوم كه او را ناتوان و غريب نمودند- و معناي:

من ادّخر الي منزله ذخيرة آن است كه امام عليه

السلام اشاره نمود به كساني كه اين روز را با بركت دانسته و بخاطر همين آزوغۀ يك سال خود را در چنين روز تهيّه مي كنند

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 39

و روز عاشورا را از بزرگترين اعياد خود مي دانند. خداوند آنها را لعنت كند. ان شاء اللّه تعالي (13) مرحوم مجلسي گويد: اين روايت بنابر نظر مشهور، ضعيف است. و از طرفي دلالت دارد بر اينكه، عاشورا همان معناي مشهورش كه دهم محرم است، مي باشد و نيز دلالت ميكند بر كراهت روزۀ روز تاسوعاء به همراه مكروه بودن روزۀ روز عاشورا. (14)

تحقيق در سند روايت:

شايد ضعف روايت بخاطر آن است كه در سندش فردي بنام محمد بن سنان وجود دارد، كه او را ضعيف و غالي دانسته و به جعل حديث پرداخته و به توجهي به او نمي شود همچنانكه به اين امر ابن غضائري تصريح نموده است. و شيخ مفيد گويد: محمد بن سنان مورد طعن است كه رجاليون در متهم كردن او و نيز در تضعيفش هيچ اختلافي ندارند لذا كسي كه شأنش اين است نمي توان به او در امور دينيّه اعتماد كرد. (15) و شيخ طوسي مي نويسد: رواياتي كه مختّص به اوست و فقط او نقل كرد. و ديگران در اين نقل شركتي نداشته اند، توجهي نمي شود. (16)

و نيز ايوب بن نوح نقل روايت از محمد بن سنان را حلال نمي دانست. (17)

لكن با همۀ اين مطالب بايد گفت: فضل از او روايت نقل كرد. و به ديگران اجازه داده كه بعد از محمد بن سنان، روايات منقوله از سوي او را نقل كنند و نيز كلشي در عنوان

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي،

ص: 40

دوم و چهارم بر اخباري كه مدح ابن سنان را دلالت داشت، اكتفاء نمود و اينكه نجاشي در آخر سخنش مي گويد: خبر صفوان دلالت بر زوال اضطراب شخصيّتي محمد بن سنان دارد و نيز مفيد در ارشاد او را توثيق كرده و شيخ طوسي گر چه در تهذيبين و فهرست و رجال او را تضعيف نمود لكن، در كتاب الغيبة او را از محمد و حسين اصحاب ائمه عليهم السلام قرار داده و اخباري كه مدح ابن سنان را مي رساند نقل نموده است.

و همچنين بسياري از عدول و ثقات از قبيل يونس بن عبد الرحمن و حسين بن سعيد اهوازي و برادرش و فضل بن شاذان و پدرش و ايّوب بن نوح و محمد بن حسين بن ابي الخطّاب و ديگران، از او روايت نقل نموده اند. و اين خود، دلالت دارد بر اينكه اخبار محمد بن سنان، داراي اعتبار هست گر چه بر حسن شخصيتي ابن سنان دلالت ندارد.

لذا، خبرهائي كه محمد بن سنان نقل كرده و هيچ گونه دلالتي بر غلوّ و تخليط نداشته باشد، معتبر است. و اين روايت نيز چون آثار غلو و تخليط را ندارد، و حتي بواسطه روايات ديگر تائيد شده است، مانعي از اخذ به اين حديث و عمل بر طبقش نمي بينيم.

امّا اگر بگوئيد ضعف حديث بخاطر وجود فردي بنام ابان هست، در جواب بايد گفت:

منظور از ابان، يا ابان بن تغلب است و يا ابان بن عثمان يا ابان بن عبد الملك مي باشد، (18)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 41

امّا ابان بن تغلب كه هيچگونه شكي در وثاقت و جلالت اين مرد بزرگ نيست. امّا ابان

بن عثمان: شيخ رحمة اللّه عليه او را در كتاب كشّي جزء شش تني قرار داد كه اصحاب اجماع بر تصحيح ما يصحّ عنهم دارند، (19) امّا ابان بن عبد الملك، كه مرحوم مامقاني او را (20) نيكو حال معرفي نموده است، پس روايت هيچ گونه مشكل سندي ندارد. فتأمل.

[ه روايت جعفر بن عيسي از امام رضا عليه السلام]
اشاره

ه: كافي از: حسن بن علي هاشمي و از محمد بن عيسي بن عبيد نقل كرده كه محمد بن عيسي از جعفر بن عيسي (برادرش) نقل نموده كه از امام رضا عليه السلام در مورد روزۀ عاشورا و آنچه كه مردم در اين رابطه مي گويند سئوال نمودم. حضرت فرمودند: آيا از روزۀ ابن مرجانه، از من سئوال مي كني؟ عاشورا روزي هست كه حرامزاده گان آل زياد به خاطر يمن كشتن حسين- روزه گرفتند. در حالي كه اين روز را آل محمد و اهل اسلام، فاجعه آميز و مصيبت بار و نحس مي دانند و روزي هست كه اهل اسلام آن را ناميمون دانسته و در آن روز روزه نمي گيرند و تبرك به آن نمي جويند. و روز دوشنبه، روز نحسي هست كه خداوند عز و جل در اين روز، جان نبي اكرم را ستاند و در همين روز آل محمّد دچار مصيبت شدند (21). و ما اين روز را ناميمون و نحس مي دانيم و ابن مرجانه اين روز را با بركت مي داند و ال محمّد آن را بد يمن مي شمارد. پس هركس در اين روز روزه بگيرد يا تبرك جويد، خداوند تبارك و تعالي را

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 42

با قلبي مسخ شده، ملاقات مي كند و خداوند او را با كساني كه روزه گرفتن در چنين روزي

را سنّت قرار دادند و به آن تبرّك جستند، محشور مي گرداند. (22)

مناقشه در سند

: 1- مرحوم علّامه حلّي در صحت سند اين روايت تأملي دارد كه مي گويد: اگر سند حديث درست باشد، روزۀ گرفتن در روز دوشنبه كراهت دارد و با عدم صحت سندي، كراهت هم ندارد. (23)

2- مرحوم مجلسي اوّل از اين حديث به قوي تعبير نموده است. (24)

3- مرحوم مجلسي دوم نسبت مجهول بودن به اين حديث داده و گفته است: الحديث مجهول (25) مؤلف: منشأ اشكال در سند، فردي بنام حسن يا حسين بن علي هاشمي هست.

چون در كتابهاي رجالي نامي از اين فرد بميان نيامده است.

مرحوم سيّد خوئي در معجم، هيچگونه رأي و نظري ابراز نداشته است. (26) و مرحوم نمازي در مستدرك، تعبيري از آن شخصي دارد كه او را تائيد مي نمايد: انّه من مشايخ الكليني- (27) لذا پس اگر مبناي مقبول وثاقت يا حسن مشايخ الثقات باشد همچنانكه مرحوم مامقاني چنين بنائي را دارد، (28) هيچ اشكالي برسند نيست و حديث از مجهوليّت بيرون مي آيد- وگرنه در مقام بحث، وثوق خبري كفايت مي كند- و لازم نيست كه وثوق مخبري احراز شود-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 43

فهم حديث: در حديث آمده: الادعياء: مرحوم مجلسي مي گويد منظور، فرزندان زناء هستند. در كتاب قاموس آمده است: (29) الدعيّ بر وزن غنّي، كسي هست كه در نسبش اتهام وجود دارد. و نيز در روايت عبارت: فمن صامها … آمده است كه ظاهرا دلالت بر حرمت روزۀ روز دوشنبه و روز عاشورا دارد. اما، روزۀ روز دوشنبه، مشهور عدم كراهت آنرا قائلند و ابن جنيد گويد: روزۀ چنين روزي نسخ شده است.

و امكان دارد كه روايت را بر آنجائي حمل نمود كه روزه به قصد تبرك باشد و يا بخاطر علتي كه در خبر آمده يا به قصد رجحان روزه در چنين روزي كه بدعت و حرام است.

اما روزه روز عاشورا: روايات مختلفي در بيان حكم شرعي آن نقل شده و آنچه كه اظهر نزد من است اينكه: اخبار وارده به فضيلت داشتن روزۀ عاشورا، حمل بر تقيّه مي گردد و آنچه كه مستحب است امساك از خوردن و آشاميدن به صورت حزن و اندوه تا عصر مي باشد- نه اينكه منظور صوم اصطلاحي باشد. همچنانكه شيخ در مصباح همين محتوا را روايت كرده است … صمه من غير تبييت و افطره من غير تشميت …

و خلاصه اينكه، احتياط ترك روزۀ روز عاشورا هست مطلقا. (30)

ب: فيض كاشاني در ادامه توضيح فقرات روايت مي گويد: مسخ القلب عبارت است از تغيّر

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 44

صورت شخص در باطن به صورت بعضي از حيوانات، همچنانكه به همين معنا خداوند تبارك و تعالي اشاره دارد: وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيٰامَةِ عَليٰ وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا. (31) (32)

سخني از قطيفي:

ايشان از عبارت: فمن صام او تبرّك، برداشت توبيخ و طعنه نموده است و گويد:

ماهيّت صوم و نفس امساك و خودداري از شرب و اكل آنهم به نيّت روزه، تا غروب، نزد ائمه اهل بيت عليهم السلام، ناخوشايند بود، لذا معنا ندارد كه ما اخبار مانعي از روزه را بر روزۀ غير حزن حمل كرده و اخباري كه تجويز روزه نموده را بر حالت حزن كرده و گفته شود كه اگر روزه براي ناراحتي از مصيبتي كه بر امام

حسين عليه السلام و خاندانش وارد شد، اشكال ندارد. و اين وجه جمع براي روايات مردود است. و در ادامه مي گويد:

اينكه ائمه عليهم السلام، تصريح دارند به عدم قبول ماهيّت چنين روزه اي و روزه گرفتن به هر وجه و طريقي موجب حشر با آل زياد، و به دنبالش ساير ممالك را به دنبال دارد، همچنانكه تبرك جستن در اين روز چنين پيامدي را به دنبال دارد.

لذا ماهيت صوم نيز نمي تواند براي حزن و مصيبت باشد و روزه گرفتن شكرانه سلامتي و عافيت روزه به جاي آورده مي شود. به همين دليل در خبري كه عبد الملك نقل كرده امام

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 45

عليه السّلام فرمود: آيا در چنان روزي، روزه گرفته مي شود؟ نه. به خداي بيت حرام قسم اين روز، روز صوم نيست و فقط روز حزن و اندوه و مصيبت هست … پس هركس روزه بگيرد يا به اين روز تبرك بجويد، خداوند او را با آل زياد محشور مي گرداند.

قطيفي مي نويسد: مگر نمي بيني كه چطور، روزه گرفتن در اين روز، آن مهالك را به دنبال دارد و از سوي امام عليه السلام مورد تهديد قرار گرفته، همچنانكه همين آثار بواسطه تبرك جستن به اين روز، ثابت شده است. و در روايتي كه ابي غندّر نقل كرده آمده است:

روزه از براي مصيبت نيست بلكه اتيان روزه فقط به شكرانه سلامتي مي باشد.

كه ظاهر اين روايت گوياي اين مطلب هست كه حزن و ناراحتي نمي تواند سبب براي استحباب صيام در روزي از روزها باشد. و استحباب صوم فقط در ايام فرح و سرور مي باشد نه در ايامي كه غم و ناراحتي و بدبختي واقع گرديد.

(33)

[ل- روايت عبيد بن زراره]

ل، كافي، حسن بن علي هاشمي از محمد بن عيسي نقل مي كند كه ابن عيسي گويد: محمد بن ابي عمير از زيد نرسي برايمان حديث نقل كرده كه از عبيد بن زراره شنيدم كه از ابا عبد الله عليه السلام در مورد روزۀ عاشورا سئوال نمود. حضرت فرمودند: هركس در اين روز روزه بدارد، بهره اش از آن روز، بهرۀ ابن مرجانه و آل زياد است. ابن زراره گويد: گفتم:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 46

بهرۀ آنان از آن روز چيست؟ فرمود: آتش. خداوند ما را از آتش. حفظ كند. و هر آنچه كه ما را به آتش نزديك مي گرداند. (34) مؤلف: در تهذيب، اين حديث، با كمي اضافه، نقل شده است كه دارد، از عبيد بن زرارة كه او از زرارة شنيد. احتمال دارد اين اضافه از ناسخين نسخه نويسان باشد. مرحوم مجلسي دوم، نسبت مجهول به اين روايت داده است (35) لكن تعبير مرحوم مجلسي اوّل از حديث، حسن است كه حسن را تشبيه به صحيح نموده و گفته است:

و في الحسن كالصحيح عن محمد بن ابي عمير عن زيد نرسي. (36) مؤلف: اگر وجه اشكال در سند حسن بن علي هاشمي باشد، كه قبلا بررسي شد و هيچ ضعفي در او نيست.

[خ- روايت از امالي طوسي]

خ- امالي طوسي، محمد بن حسن در كتاب المجالس و الاخبار از حسين بن ابراهيم قزويني از محمد بن وهبان از علي بن حبشي از عباس بن محمد بن حسين از پدرش از صفوان بن يحيي از حسين بن ابي غندر از پدرش از ابي عبد اللّه عليه السلام، نقل مي كند كه از امام عليه السلام در مورد روزۀ

روز عرفه سئوال نمودم. حضرت فرمود: عيدي از اعياد مسلمين است و روز دعا و مسئلت مي باشد. گفتم: روزۀ عاشورا چگونه است؟

حضرت فرمود: عاشورا روزي هست كه حسين عليه السلام كشته گرديد. پس اگر انساني بدخواه و خبيث هستي روزه بگير. سپس فرمود: همانا آل اميّه- كه بر آنان و بر

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 47

كساني از اهل شام كه آنان را بر قتل حسين عليه السلام، كمك كردند، خداوند لعنت كند- نذر كردند كه اگر حسين- عليه السلام- كشته شد و كساني كه به جنگ با حسين رفتند، سالم برگشتند و خلافت در آل ابي سفيان مستقّر شد، آن روز را عيد گرفته و به شكرانه آن، روزه بگيرند و اولادشان را شاد گردانند، لذا، اين عمل در آل ابي سفيان، تاكنون در ميان مردم سنّت گرديد و مردم در اين عمل همگي به آنها اقتداء كردند و لذا، در چنين روزي، روزه گرفته و بر خاندان و خانوادۀ خود شادماني را داخل نمودند. سپس حضرت فرمود:

براي مصيبت روزه نيست، روزه گرفتن فقط به شكرانه سلامتي هست و واقعا حسين عليه السلام در روز عاشورا دچار مصيبت شد، پس اگر در جرگۀ كساني هستي كه دچار مصيبت شده اند، روزه نگير و اگر انسان بدبختي هستي و نيز از كساني هستي كه خوشحالي تو سلامت بني اميّه هست، پس براي تشكّر از خداوند، روزه بدار. (37)

[ي روايت عبد اللّه بن سنان]

ي: مصباح: از عبد اللّه بن سنان نقل شده كه گويد: در روز عاشورا بر ابي عبد اللّه عليه السلام وارد شدم و حضرت را در حالي كه اندوهگين بود و اشك از ديدگانش مثل مرواريد،

سرازير مي گرديد، ملاقات نمودم. سپس گفتم: گريه تان از براي چيست؟ فرمود: آيا تو در غفلت هستي؟

آيا نمي داني كه در مثل چنين روزي حسين، دچار مصيبت گرديد. گفتم:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 48

نظر شما دربارۀ روزۀ چنين روزي چيست؟ به من فرمود: روزه بگير اما نه تا شب.

و روزه است را افطار كن بدون اينكه شادي داشته باشي. و تمام روز را روزه قرار نده.

و افطار تو بايد لحظه اي بعد از نماز عصر به جرعه اي از آب باشد. چرا كه در مثل اين وقت از روز، بر آل رسول اللّه- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- فتنه و آشوب نمودند. (38)

[ق- روايت سعيد بن مسيّب از سعد]

ق- ابن طاووس مي گويد: من در جلد سوم از تاريخ نيشابوري اثر حاكم، در شرح حال نصر بن عبد اللّه نيشابوري، از طريق عامّه، ديدم كه نصر بن عبد اللّه نيشابوري به اسنادش، از سعيد بن مسيّب از سعد نقل مي كند كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، هيچ گاه در روز عاشورا، روزه نگرفت. (39) مؤلّف: شايد روايت فوق، همان روايتي هست كه هيثمي از ابي سعيد خدري نقل نموده است كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم دستور به روز گرفتن در روز عاشورا داد در حالي كه خود در اين روز روزه نمي گرفت. (40) امّا اين نقل داراي اشكال است زيرا، چگونه رسول خدا امر به معروف مي كند اما خود حضرت، آن معروف را انجام نمي داد؟!

مرحوم ابن طاووس در اوّل فصل مي گويد: بدان كه روايات متظافره اي در تحريم روزۀ روز عاشورا به طور شادي مغرضانه وارد شده است و اين نزد مردان الهي واضح

است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 49

به جهت آنكه شادي مغرضانه در اين روز، مي شكند حرمت خداوند جلّ جلاله را و مي بندد در آئين الهي را و حرمت رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلم را هتك مي كند و نشانه هاي دينش را منهدم مي نمايد و احكام اسلام را منعكس جلوه مي دهد، و كسي شادي مغرضانه در اين روز ندارد مگر آنكه عقلش و قلبش و جانش و دينش بواسطه كوري و ضلالت مرده باشد و بر او به كفر و جهالت، شهادت داده مي شود … (41)

پاورقي ها:

- 1: اجود التقريرات: مرحوم خوئي رحمة اللّه عليه

- 2: من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 51 ح 224- وسائل ج 10 ص 452/ ب 21/ ح 1

- 3: روضة المتّقين ج 4 ص 247

- 4: كفاية الاصول ص 140

- 5: كافي ج 4 ص 146 ح 3- وسائل ج 10 ص 462 ب 41/ ح 6

- 6: مرآة العقول ج 16 ص 360

- 7: كافي ج 4 ص 146 ح 4- وسائل ج 10 ص 461 ب 21 ح 5- تهذيب ج 4 ص 301 ح 910- استبصار ج 2 ص 134

- 8: روضة المتّقن ج 3 ص 247: مؤلف: قوي و موثّق در اصطلاح فقهاء به يك معناست و نزد عامّه مساوي با جيّد هست يعني از نظر رتبه پائين تر از صحيح و از حيث مقام، اولي از حسن است- مقياس الهداية ج 5 ص 136

- 9: مرآة العقول ج 16 ص 360

- 10: ملاذ الاخيار ج 7 ص 117

- 11: در هامش وسائل نوشته شده كه در نسخه اي، ابان بن عبد

الملك ضبط شده است- وسائل ج 10 ص 460

- 12: كافي ج 4 ص 147 ح 7- وسائل ج 10 ص 459 ب 21 ح 2

- 13: وافي ج 11 ص 73 ح 10437

- 14: مراة العقول ج 16 ص 362

- 15: مصنّفات شيخ مفيد- جوابات اهل الموصل في العدد و الرؤية.

- 16: استبصار ج 3 ص 224 تسمية المهر

- 17: كشي ص 389

- 18: معجم رجال الحديث ج 16 ص 138

- 19: تنقيح المقال ج 1 ص 5 مؤلف: سيّد خوانساري از روايت عبد الملك تعبير به صحت كرده به گمان اينكه اين روايت از زراة و محمد بن مسلم نقل شده است. جامع المدارك 226

- 20: همان

- 21: كافي ج 4 ص 146 ح 5- تهذيب ج 4 ص 301 ح 911- استبصار ج 2 ص 135 ح 442- وسائل ج 10 ص 460 ب 21 ح 3- وافي ج 11 ص 72 ح 10435

- 22: وسائل الشيعة ج 10 ص 460

- 23: مختلف الشيعة ج 3 ص 370

- 24: روضة المتقّين ج 3 ص 247

- 25: مرآة العقول ج 16 ص 360- ملاذ الاخيار ج 7 ص 118

- 26: معجم رجال الحديث ج 5 ص 74

- 27: مستدركات علم رجال الحديث ج 3 ص 17

- 28: تنقيح المقال ج 1 ص 5: درباره ابان بن عبد الملك الثقفي مي گويد: اقلّا بواسطۀ شيخوخيّت اش مي توان حسن بودن او را ثابت كرد.

- 29: القاموس في اللغة ج 4 ص 328

- 30: مرآة العقول ج 16 ص 360

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 51

- 31: سورۀ اسراء 97

- 32: وافي ج 11 ص 73

ح 10435

- 33: الرسالة العاشورائيّه 284

- 34: كافي ج 4 ص 147 ح 6- تهذيب ج 4 ص 301 ح 912- استبصار ج 2 ص 135 ح 443- وسائل ج 10 ص 461 ب 21 ح 4- وافي ج 11 ص 73 ح 10436

- 35: ملاذ الاخيار ج 7 ص 118

- 36: روضة المتقين ج 3 ص 247

- 37: امالي شيخ طوسي ص 667- وسائل ج 10 ص 462 ب 21/ ح 7

- 38: مصباح المتهجّد 724- وسائل ج 10 ص 458 ب 20 ح 7- مستدرك الوسائل ج 7 ص 524 ب 16 ح 6. المزار- اثر مشهدي- 685 و ص 525 ب 17 ح 1- اقبال ج 3 ص 59 بحار الانوار ص 101 ص 313 ح 6

- 39: الاقبال ج 3 ص 51- بحار ج 95 ص 341

- 40: مجمع الزوائد ج 3 ص 183

- 41: الاقبال ج 3 ص 50

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 52

تحقيق در رواياتي كه از روزۀ روز عاشورا منع نموده اند:
اشاره

از آنجائي كه بسياري از روايات در معرض مناقشه سندي قرار، گرفتند، لذا بسياري از فقهاء بزرگوار درصدد دفاع از اين روايات و ترميم ضعف آن برآمدند كه به نمونه هائي از اين دفاعيات اشاره مي گردد:

1- وجود اين گونه از روايات در كتب معتبرة: مرحوم نراقي رحمة اللّه عليه در اين باره مي گويد: بعد از آنكه اين روايات در كتب معتبره نقل شده است، ضعف سندي بعضي از اين روايات مضّر نيست، علاوه بر اينكه در ميان اين روايات، اخبار صحيحه هم يافت مي شود. (1)

2- اين طائفه از روايات مستفيض و حتّي نزديك به تواتر مي باشد، همچنانكه مرحوم سيّد علي طباطبائي در رياض المسالك مي نويسد: نصوصي

كه جواز روزه روز عاشورا را به همراه دارد علاوه بر قصور و ضعف در سندهاي آن، با روايات كثيري كه نزديك به تواتر هست و روزۀ روز عاشورا را منع نموده، در تعارض مي باشد، به همين جهت نمي توان به رواياتي كه روزه گرفتن در روز عاشورا را جايز مي داند، از باب تسامح عمل نمود، چون از اين دسته از روايات احتمال منع و حتي كراهت هم بدست نمي آيد،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 53

در حالي كه منع و كراهت از روايات مانعة برداشت مي شود. (2)

3- روايات مانعه از حيث سند، معتبر هستند: آيت الله وحيد خراساني- مدظله العالي- مي فرمايد: از اينكه مرحوم شيخ بين اين دو طائفه جمع نموده و قائل به تعارض شده است بدست مي آيد، كه ايشان سلامت سندي اين گونه از اخبار را قبول دارد چون، تعارض فرع بر اعتبار و حجيّت سند مي باشد.

4- وثاقت حسين بن علي هاشمي: از آن جهت، كه وي از مشايخ مرحوم كليني رحمة اللّه عليه مي باشد و بنابراين مبنا كه مشايخ الثقات از نشانه هاي ثقه بودن فرد است، هاشمي هم از اهمال و جهالت بيرون آمده، و به رتبۀ اعتبار مي رسد.

ممكن است كسي اين مبنا را قبول نكند و بگويد، نقل ثقه- كه مرحوم كليني از هاشمي روايت نموده است- از فردي، دلالت نمي كند كه آن فرد، مورد ثقه باشد چون بسيار اتفّاق افتاده است كه ثقات از غير ثقه، حديث نقل نموده اند.

البته اين مبنا را جمعي از رجاليون مثل مرحوم مامقاني در تنقيح و نوري در مستدرك قبول دارند كه اگر انسان ثقه اي از فردي نقل حديث نمود، دلالت ميكند كه آن فرد

هم ثقه است. (3) مؤلف: مبناي مورد قبول نزد بعضي ديگر، كثرت نقل ثقه از شخص هست.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 54

يعني اگر ثقه اي از يك نفر، روايات زيادي نقل نموده است، دلالت دارد بر اينكه آن فرد داراي اعتبار و حسن وثاقت هست.

5- رواياتي كه از روزه گرفتن در روز عاشورا منع ميكند، اعتبارشان بخاطر موافق با سيرۀ متشرعه و اصحاب ائمه عليهم السلام مي باشد، همچنانكه آيت الله وحيد خراساني- مدظّلّه العالي در درس خارج فقه در نقد سخن مرحوم سيّد خوئي مي فرمايد: اسقاط اين روايات از اعتبار به صرف ضعف سندي، با اينكه محتواي اين روايات موافق با سيره متشرعه قطعيه و اصحاب ائمه كه ملتزم به ترك روزه در روز عاشورا بودند، مقبول نيست و بلكه مخدوش مي باشد و ما موافق با اين روش سيّد خوئي در فقه نمي باشيم، لذا، بايد اين موارد مهمّه سه گانه توجه نمود 1- ملاحظه عدد اين دسته از روايات 2- كيفيّت برداشت گذشتگان از فقهاء و علماء از روايات 3- ملاحظه اين جهت كه سيرۀ قطعيه آيا موافقت با اين دسته از روايات هست يا نه؟

و از طرفي ما مي بينيم كه شيخ طوسي بين روايات مانعه و رواياتي كه دلالت بر مطلوبيّت روزه دارد، جمع نموده است، آيا به راستي شيخ بين روايات ضعيفه و قوّي جمع نموده است؟ بنابراين طريقه سيّد خوئي رحمة اللّه عليه محلّ مناقشه و اشكال هست.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 55

علاوه بر آن، معتقد نيستيم كه مستند حكم ما به عدم جواز روزۀ عاشورا، روايت ضعيفه هست، بلكه مي گوئيم، هرگاه روايات متعدد باشد و مورد تسالم

و قبول اصحاب قرار گيرد و سيره متشرعه قطعيّه، مطابق با محتواي اين روايات باشد، در اين صورت مستند حكم ماست. و ما نحن فيه، از همين قبيل مي باشد. (4)

مؤلف: بر مرحوم سيّد خوئي رحمة اللّه عليه اين اشكال هم وارد مي شود كه ايشان در اجود التقريرات، تصريح دارد كه ائمه عليهم السلام مداومت بر ترك روزۀ روز عاشورا داشته و اصحاب خود را بر ترك امر مي نمودند، كه اين گفتۀ ايشان منافات با قول به استحباب از سوي ايشان دارد. (5)

و نيز بر استادمان آيت الله وحيد خراساني اين ايراد وارد است كه موافقت روايات با سيره، موجب قوت روايت ضعيفه نمي گردد. لذا، در صورتي از سيره مي توان در اين مسئله استفاده كرد كه استنكار روزه روز عاشورا، از سيره احراز گردد.

در حالي كه احراز يقيني صورت نگرفته است. بلكه شايد عمل متشرعه يا سيره، براي حفظ اقامۀ مراسم عزاء ابي عبد اللّه عليه السلام باشد، همچنانكه سيّد خوئي به همين موضوع اشاره نموده است. (6)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 56

سخن مرحوم علامة خوئي دربارۀ رواياتي كه از روزۀ روز عاشورا منع مي كند:

سيّد خوئي، چهار روايتي كه در سندش حسين يا حسن بن علي هاشمي قرار دارد و مفادشان منع از روزه روز عاشورا مي باشد، به يك روايت برگرداند. و هاشمي را به خاطر مجهول بودن، تضعيف نموده است، و نيز روايت اول كه در سندش ابن سنان و و در روايت ديگر كه در طريقش زيد نرسي هست، ضعيف دانسته و مي گويد:

آنچه را كه مرحوم كليني از شيخ خود، حسين بن علي هاشمي- بنابر نقل صاحب وسائل- و حسن بن

علي هاشمي- بنابر نقل كافي- روايت كرده است، چهار روايت مي باشد كه صاحب وسائل در كتاب خود آورده است و ما همۀ آن چهار روايت را به يك روايت برگردانديم، چون در سند همۀ اين چهار روايت فردي بنام هاشمي قرار دارد، و از طرفي اين شخص توثيق يا مدحي دربارۀ او ذكر نشده است، لذا، تمام آن روايات محكوم به ضعف هستند. علاوه بر آن روايت اول كه در سندش ابن سنان و روايت سوم كه در سندش زيد نرسي قرار دارند نيز بنابر مشهور، ضعيف مي باشند، گرچه اين دو تن در اسناد كامل الزيارات وجود دارد. امّا روايت چهارم كه صاحب وسائل آن را نقل نموده، كلمۀ نجيه ضبط شده كه اشتباه مي باشد و صحيح، نجبة است كه مشكلي ندارد، بهرحال به هيچ كدام

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 57

از اين روايات به خاطر ضعف سندي، اعتناء نمي شود. مؤلف: رواياتي كه در سندش هاشمي قرار دارد، مرحوم مجلسي اوّل، آنها را قوي دانسته است. همچنانكه كلام ايشان سابقا نقل گرديد. مرحوم سيّد خوئي در علّت تضعيف روايت ثانيه كه در سندش ياسين ضرير قرار دارد مي نويسد: امّا روايت دوم بخاطر وجود نوح بن شعيب و ياسين ضرير، در سند آن ضعيف مي باشد، علاوه بر آن روزه عرفه قطعا حرام نيست چون بر طبق بعضي از روايات امام عليه السلام، در اين روز، روزه مي گرفتند.

البته، براي كسي كه روز موجب بي حالي او در دعاء نمودن مي گردد، مكروه مي باشد.

لذا، روزۀ روز عاشورا نيز براي كسي كه ضعف در اقامۀ عزاء بر حسين عليه السلام پيدا ميكند، مكروه مي باشد. (7) و در پيرامون روايتي

كه در سندش غندر وجود دارد مي گويد: اين روايت ضعيف السند مي باشد چون در اسناد آن، عده اي از مجاهيل يافت مي شوند، لذا، اين روايات همگي جزء ضعاف شمرده مي شوند. (8)

سپس ايشان در ادامه تضعيف روايات مانعه و اينكه اين دسته از اخبار، از حد اعتبار ساقطند فلذا، توان معارضه را ندارند. مي گويد: رواياتي كه نهي از روزه روز عاشورا دارد، همگي از حيث سند، شفاف نيستند بلكه همگي ضعيف السند مي باشند،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 58

لذا نزد ما روايتي كه معتبر باشد تا با آن بتوان معارض را حمل بر تقيّه نمود، وجود ندارد (9) مؤلف: ما جواب از سيد خوئي را در لابه لاي نقل سخنان استاد وحيد خراساني و شيخ نراقي و سيّد طباطبائي و … بيان نموديم و ديگر مجالي براي نظر مرحوم خوئي باقي نمي ماند.

نقد مرحوم علامه خوئي حول روايت مصباح:

حاصل نقد ايشان اين است كه مي گويد: شيخ طوسي در تهذيبين ملتزم شده روايتي را از كسي در اين دو كتاب نقل مي كند، كه آن فرد، داراي اصل يا كتابي باشد.

لذا، شيخ نام صاحب كتاب را ذكر كرده سپس طريقه او را در مشيخه يا فهرست، بيان مي كند. اما به اين شرط در مصباح المتهجّد ملتزم نشده كه هر آنچه را روايت مي كند از شخص، آن شخص روايت را در كتابش آورده باشد. به همين دليل روايت ابن سنان و طريقش كه در مصباح آمده، صحيح هست اما معلوم نيست كه اين روايت را از كتاب ابن سنان نقل نموده است، شايد، روايت را از خود ابن سنان- به طور شفاهي و نه از كتابش- نقل نموده، بدون اينكه، طريقه او را بداند كه

صحيح هست يا خير؟ با اين حال، اين روايت در حكم مرسل است و در نتيجه روايات ناهيه همگي از نظر سند ضعيف مي باشد و اخباري كه دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا مي دهد، معارضي ندارد. (10)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 59

نقد استاد آيت الله وحيد خراساني بر سخن مرحوم خوئي عليه الرحمة:

استاد ما در نقد كلام سيّد خوئي مي فرمايد: اوّلا: در خصوص روايت ابن سنان بايد گفت كه شيخ طوسي در فهرست، دو كتاب براي ابن سنان ذكر نمود اوّل: كتاب الصلاة دوم: كتاب اليوم و الليله- ولي نجاشي براي ابن سنان سه كتاب ذكر نموده است.

و مي گويد: براي ابن سنان كتابي در صلات هست كه به عمل يوم و ليلة شناخته مي شود و كتاب الصلاة الكبير و كتابي در ساير ابواب فقه از حلال و حرام.

اين چند كتاب را بخاطر وثاقت و جلالت و عظمتي كه ابن سنان در ميان اماميه داشته، اصحاب ما آن را نقل كردند. (11) با اين وصف، فرض كنيم كه روايت در كتاب صلاة يا در ديگر كتابش نيامده، لكن احتمال وجود اين خبر در كتاب الحلال و الحرام، مي رود. (12)

ثانيا، شيخ در كتاب مصباح المتهجد تعبير به: روي عبد الله بن سنان- كرده است كه بين روي و روي فرق هست. كه در تعبير به روي، روايت را به امام صادق عليه السلام اسناد مي دهد. لذا، اگر روايت قابل اعتبار نبود، آن را به امام صادق عليه السلام اسناد نمي داد، و از طرفي دقت، علم، احاطه شيخ را در فقه و رجال نبايد دست كم گرفت.

بنابر اين اشكالي در صدور و صحت روايت

نيست كه شاهدش اوّلا، قوت متن و ثانيا

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 60

شيخ از اين روايت تعبير به روي كرده و نه تعبير به روي. (13)

براي روايت عبد اللّه بن سنان طريق ديگري غير از آنچه كه شيخ طوسي در المصباح نقل كرده وجود دارد كه صحيح مي باشد، و آن طريقي هست كه مشهدي در المزار آورده است. كه استادمان به تبع اعتمادي كه سيد عبد الكريم بن طاووس و فرزندش به اين طريق دارند، اعتماد نموده است. و مي فرمايد: طريق ديگري براي روايت ابن سنان وجود دارد كه آن طريق را مشهدي در المزار از عماد الدين طبري كه بدون اشكال فردي ثقه مي باشد، از ابو علي حسن كه پدر شيخ طوسي مي باشد، از پدرش ابو جعفر طوسي از شيخ مفيد از ابن قولويه و صدوق از كليني از علي بن ابراهيم از پدرش از ابن ابي عمير از عبد اللّه بن سنان، قال … مي گويد بر آقايم ابي عبد اللّه جعفر بن محمد عليهما السلام، در روز عاشورا، وارد شدم … (14)

بنابراين حتي اگر بگوئيم طريقي را كه شيخ در مصباح المتهجّد آورده است، به خود ابن سنان مستند است و نه به كتابش، لذا، ضعف دارد، طريق ديگري هم وجود دارد كه آن طريق كاملا داراي اعتبار مي باشد و به آن مي توانيم اعتماد كنيم. مضافا بر اينكه، به اين روايات كساني كه قائل به عدم اعتبار خبر واحد هستند مثل ابن ادريس و ابن زهره

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 61

اعتماد نمودند. (15)

اما رواياتي كه از طرق اماميه نقل شده و دلالت بر جواز روزه عاشورا دارد:
[1- روايت ابي همّام از ابي الحسن عليه السلام]

1- تهذيب: از علي بن حسن بن فضّال از يعقوب بن يزيد از ابي

همّام از ابي الحسن عليه السلام نقل شده كه حضرت فرمودند: رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در روز عاشورا روزه مي گرفت. (16)

مرحوم مجلسي روايت فوق را موثّق دانسته (17) اما محقّق قمي و ديگران روايت را حمل بر تقيّه نمودند. (18).

[2- روايت عبيد اللّه بن ميمون قدّاح از ابي جعفر از پدرش عليهما السلام]

2- تهذيب: سعد بن عبد اللّه از ابو جعفر از جعفر بن محمد بن عبيد اللّه بن ميمون قدّاح از ابو جعفر از پدرش عليه السلام نقل مي كند كه حضرت عليه السلام- فرمود: روزه گرفتن در روز عاشورا كفّارۀ يك سال- گناه- مي باشد. (19) مرحوم مجلسي نسبت مجهوليت به روايت داده است. (20)

[3- روايت كثير النواء از ابو جعفر عليه السلام]
اشاره

3- تهذيب: علي بن حسن از محمد بن عبد اللّه بن زرارة از احمد بن محمد بن ابي نصر از ابان بن عثمان الاحمر از كثير النواء از ابو جعفر عليه السلام نقل مي كند كه حضرت صلوات اللّه عليه- فرمود:

كشتي نوح در روز عاشورا به كوه جوديّ چسبيد. و نوح به تمام كساني كه همراهش بودند از جنّ و انس دستور داد تا در اين روز، روزه بدارند. امام ابي جعفر عليه السلام فرمودند:

آيا مي داني كه روز عاشورا چه روزي هست؟ اين روزي هست كه خداوند عز و جل توبه آدم و حوّاء را قبول كرد، و اين روزي هست كه خداوند در اين روز، دريا را براي بني اسرائيل شكافت و فرعون و يارانش را غرق نمود. و اين روزي هست كه موسي عليه السلام بر فرعون غلبه كرد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 62

و اين روزي هست كه ابراهيم عليه السلام متولد شد و اين روزي هست كه خداوند توبۀ قوم يونس- عليه السلام- را پذيرفت و اين روزي هست كه عيسي بن مريم عليهما السلام- در اين روز متولد شد، و اين روزي هست كه در همين روز قائم عليه السلام قيام مي كند. (21)

مرحوم مجلسي اين روايت را ضعيف دانسته، است و مي گويد: اظهر آن است كه

روايت حمل بر تقيّه شود چون مرحوم صدوق در امالي (22) و ديگر كتب، اين روايت را نقل كرده و در ذيلش يادآور شده كه وقوع اين بركات در اين روز از اكاذيب و افترائات عامّه مردم مي باشد. و نيز اخباري كه در آينده ذكر خواهد شد و مفادشان جواز هست، از جهت تقيّه صادر شده است. و مستحب امساك از خوردن و آشاميدن آنهم بدون هيچ نيّتي تا بعد از عصر مي باشد كه محتواي همين را مرحوم شيخ در مصباح المتهجد (23) و ديگران نقل كرده اند: و اللّه يعلم. (24)

مرحوم محقّق قمي در مورد كثير النوّاء كه در سند حديث آمده مي گويد: وي عامّي بتري مي باشد. سپس مي گويد: روايت اين فرد از حيث مضمون با ساير اخباري كه در باره ولادت حضرت عيسي- عليه السلام- نقل شده، مخالف هست. چرا كه آن اخبار ولادت حضرت عيسي عليه السلام را در اوّل ذي الحجّة و توبه قوم يونس را در ماه شوّال،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 63

و توبه حضرت آدم عليه السلام را در روز غدير عنوان نموده اند. امّا قيام حضرت قائم عليه السلام گر چه اخبار صحيحه آن را در روز عاشورا ذكر كردند اما، در اين روايت شايد از اين باب ذكر شد تا بقيه فقرات مورد تكذيب و خدشه قرار نگيرند. (25)

كثير النواء كيست؟

كثير النواء بن قاروند، كه در سند روايت ذكر شده است. از نظر ما فردي ضعيف مي باشد.

كشّي از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه حضرت فرمود: پروردگارا، من از كثير النواء به تو شاكي ام، در دنيا و آخرت از او بيزارم. (26) و نيز از ابو

جعفر عليه السلام نقل شده كه آن حضرت فرمود: همانا حكم بن عيينه و سلمة و كثير النوّاء … بسياري از افراد گمراه را آنها گمراه نمودند.- يا: آنها به گمراهي كشاندند- (27)

[4- روايت مسعدة بن صدقه]

4- تهذيب: علي بن حسن بن فضّال از هارون بن مسلم از مسعدة بن صدقه، از ابو عبد اللّه از پدرش نقل كرده كه علي عليه السّلام فرمود: عاشوراء نهم و دهم را روزه بگيريد چرا كه گناهان يكساله را مي پوشاند. (28) مرحوم مجلسي آن را ضعيف دانسته است. (29)

مرحوم مجلسي اوّل مي نويسد: آنچرا كه شيخ از مسعدة بن صدقه و ديگران، رواياتي نقل كرده است، حمل بر تقيّه يا روزه اي كه به بخاطر ناراحتي از حادثۀ اين روز يا بر امساك

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 64

از خوردن و آشاميدن تا عصر بدون اينكه نيّت روزه كند، حمل مي گردد. (30)

محقق قمي گويد: امكان دارد كه ما از اين اخبار به حملشان بر تقيّه جواب داده و مسعدة را عامّي يا بتري مي دانيم. (31)

[5- روايت حفص بن غياث]

5- تهذيب: احمد بن محمد از برقي از يونس بن هشام از حفص بن غياث از جعفر بن محمّد عليهما السلام نقل نموده كه حضرت فرمود: زياد اتفاق مي افتاد كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلم، در روز عاشورا، در دهان بچه هاي شيرخوار حضرت فاطمه عليها السلام، از آب دهن خود، مي ريخت و مي فرمود: تا شب هيچ غذائي به آنها ندهيد.

و بچه ها از آب دهان رسول اللّه صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، سيراب مي شدند. و نيز از حضرت عليه السلام نقل شده كه فرمودند: در زمان داود عليه السلام، حيوانات در روز عاشورا روزه مي گرفتند. (32) مرحوم مجلسي مي گويد: اين حديث ضعيف يا مجهول هست. (33) و مرحوم فيض مي نويسد: دليل روزه گرفتن حيوانات در عهد داود عليه السلام روايتي هست كه مي گويد: حيوانات

در جلسه وعظ و تذكير حضرت داود، بخاطر صوت نيكو و سخنان شگفت انگيزش شركت مي كردند و گويا از حضرت داود در مورد حادثه عاشورا چيزي مي شنيدند و يا در اين روز خداوند در دلهايشان حزني را وارد مي كرد، لذا، خوردن و آشاميدن را رها مي كردند. (34)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 65

مؤلف: اين روايت هيچ گونه دلالتي بر استحباب ندارد.

[6 روايت زهري از علي بن الحسين عليهما السلام]

6- كافي: علي بن ابراهيم از پدرش از قاسم بن محمد جوهري از سليمان بن داود از سفيان بن عيينه از زهري از علي بن الحسين عليهما السلام نقل نموده كه حضرت فرمودند:

… اما روزه اي كه صاحب آن- كسي كه روزه مي گيرد- اختيار دارد … روزۀ عاشورا … (35)

هست. مرحوم مجلسي روايت را ضعيف دانسته است و گويد: زهري، منسوب به زهره، يكي از اجداد خود مي باشد و نامش محمد بن مسلم بن عبيد اللّه … كه از علماء مخالفين ما مي باشد. و او هميشه به سيّد السّاجدين- عليه السلام- رجوع مي نمود …

و شايد مراد از روزه روز دهم و حتي روزۀ روز نهم، امساك از خوردن و آشاميدن بخاطر حزن بر حادثه هولناك عاشورا بوده است. چرا كه روايات فراواني وارد شده كه از روزه گرفتن در اين روز نهي نموده است. و اظهر اين است كه اين روايت حمل بر تقيه شود و ظاهر اينكه صوم السّنه و صوم در اين دو روز، موافق با نظر اهل سنّت مي باشد همچنانكه بعضي از اخبار اين را تأئيد مي كند. علاوه بر آن راوي حديث فوق عامّي مي باشد. (36)

مجلسي اول مي گويد: زهري از علماء و فقهاء اهل سنّت مي باشد كه دائما به خدمت امام علي

بن الحسين عليهما السلام مي رسيد. و احاديث فراواني از آن حضرت نقل نموده است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 66

و اينكه حضرت فرمود: اختيار دارد، يعني، براي شخص جايز است وقتي كه شروع به روزه گرفتن نمود، آن را افطار كند يا مراد اين است كه روزه گرفتن در اين روز واجب نيست …

و ظاهرا روايت از جهت تقيّه صادر شده است چون اخبار فراواني وارد شد كه روزه گرفتن در اين روز را مذمّت نموده و اين روز را روزي دانسته كه بني اميه- لعنهم اللّه- بواسطه قتل حسين عليه السلام، بدان تبرك جستند. (37)

مؤلف: گر چه معروف و حتي يقيني هست كه زهري از عامّه مي باشد ولي، به مرحوم وحيد بهباني، (38) نسبت داده شد كه معتقد به تشيّع اوست. و به همين نظر مرحوم تستري متمايل مي باشد. (39) سيّد خوئي در معجم رجال الحديث مي نويسد: زهري گر چه از علماي عامّه است، لكن از اين روايت- روايتي كه ابن شهر آشوب و ديگران نقل كرده اند- بدست مي آيد كه وي علي بن الحسين- عليهما السلام- را دوست مي داشت و به او احترام مي گذاشت. (40)

[7- رايت جعفريّات]

8- جعفريّات: خبر داد ما را محمد، كه حديث نمود مرا موسي، كه پدرم از پدرش از جدّش جعفر بن محمّد عليهما السلام، از پدرش، نقل نموده كه علي عليه السلام مي فرمود:

روز عاشورا نهم و دهم، احتياطا روزه بداريد چرا كه آن كفّاره- گناهان- سال قبل مي باشد.

و اگر كسي از شما نمي دانست و چيزي خورد، پس روزه اش را- در آنچه از روز مانده- تمام كند- (41)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 67

مؤلف: در كتاب جعفريات

سخناني وجود دارد كه صاحب جواهر آن را تضعيف نموده و و از اينكه آن سخنان از اصول مشهوره باشد، نفي نموده است. (42)

[8- روايت ابن عباس]

9- ابن طاووس مي نويسد: روايتي را در كتاب دستور المذكّرين به اسنادش از ابن عباس، ديده ايم كه وي مي گويد: زماني كه هلال ماه محرّم را مشاهده نموده اي، خود را آماده كن، وقتي سپيده دم روز نهم را درك كردي، از آن روز روزه بدارد.

راوي مي گويد: گفتم آيا محمّد- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- (43) اين چنين روزه مي گرفت؟ گفت: آري.

مؤلف: با چشم پوشي از صحّت يا سقم سند، روايت فوق هيچ گونه دلالتي بر مطلوب ندارد چون ظاهر روايت استحباب يا وجوب روزه روز نهم محرّم را مي رساند- نه روز عاشورا- علاوه بر آن درباره كتاب دستور المذكرين، انتقادي داريم كه به زودي بيان مي شود.

[9- روايت صدوق]

10- صدوق دربارۀ دههم محرّم مي گويد: دهم محرّم روز عاشوراست كه …

پس هركس در اين روز، روزه بگيرد، خداوند گناهان هفتاد سال او را مي آمرزد و و نيز مي بخشايد. اعمال مخفي و مستور او را. (44)

مؤلّف: كتاب المقنع مجموعه اي از روايات هست كه مؤلّف اسناد آن را حذف نموده است، و دليلش را- همچنانكه در اول مقدمۀ كتاب آورده است،- اين

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 68

چنين عنوان نمود: تا حملش موجب سنگيني نباشد، حفظش سخت نباشد و خواننده را ملول نكند. به هر تقدير، اين روايت مثل ساير روايات نزد ما مرسلة هست و و معارض با رواياتي هست كه نهي از روزه روز عاشورا نموده، مي باشد و اينكه توبه آدم عليه السلام در روز عاشورا نبوده است. (45)

[10- روايت فقه الرضاء]

10- فقه الرضاء: و اما روزه اي كه صاحب آن،- در گرفتنش اختيار دارد، روزه روز جمعه … و روزه روز عاشورا مي باشد. (46)

[11- روايت دعائم الاسلام]

11- دعائم الاسلام: از جعفر بن محمد عليهما السلام نقل نموده كه حضرت فرمودند:

در روز عاشورا، كشتي نوح مشرف بر كوه جوديّ شد و نوح به كساني كه با او بودند از انس و جن، دستور به روز گرفتن داد. و اين روزي هست كه خداوند، توبه آدم عليه السلام را پذيرفت و نيز روزي هست كه قائم اهل بيت عليهم السلام قيام مي كند. (47)

مؤلف: از اين روايت هيچ دلالتي مبني بر مشروعيت روزه عاشورا در شريعت، ندارد.

مضافا بر اينكه: ما در اعتبار كتاب فوق و مؤلفش قاضي نعمان مصري و نيز كتاب فقه كه منسوب به امام رضا عليه السلام هست، اشكال و ايراد داريم. و تفصيل آن را در كتاب موارد السجن، آورده ايم. (48) نگاهي گذرا بر كتاب دستور المذكّرين و مؤلف آن

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 69

از مؤلّف كتاب چيزي زيادي در دست نيست و به نظر مي آيد- همچنانكه ذهبي گفته است، شافعي مذهب باشد. و مرحوم ابن طاووس، در جاهائي از كتاب اقبال، از او مطالبي را نقل نموده است، من جمله در تسميه شوال و روزۀ آن روز، در اعمال بيست و پنجم رجب، و دربارۀ سه روز روزه گرفتن در ماه حرام … امّا هيچگونه مدح و ذمّي نسبت به وي متعّرض نشد.

در اينكه نام وي چيست، اختلاف شده است، از طهراني و نمازي و ذهبي كه از علماء اهل سنت است نقل شده كه اسمش محمد بن ابي بكر است و از

خليفه در كتاب كشف الظنون آمده كه نامش را محمد بن عمر، ضبط نموده است. سخنان صاحب نظران فوق به شرح ذيل مي باشد:

1- طهراني مي گويد: كتاب دستور المذكّرين و منشور المتعبّدين، اثر حافظ محمد بن ابي بكر مديني مي باشد، همچنانكه سيد بن طاووس در الاقبال در اعمال عاشورا، (49) حديث من بلغ (50) را از او روايت نموده است. اما ابن طاووس در بحث اختلاف در شب قدر، نام او را، محمد بن ابي بكر مديني، قيد كرده است. (51)

2- نمازي مي نويسد: درباره محمد بن ابي بكر بن ابي عيسي مديني حافظ، چيزي ذكر نكرده اند (52)

3- خليفه گويد: كتاب دستور المذكرّين، اثر ابي موسي مديني محمد بن حافظ- متوفي 581 ه- مي باشد. (53)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 70

4- ذهبي مي نويسد: امام، علّامه، حافظ، كبير، ثقه، شيخ المحدّثين، ابو موسي محمد بن ابي بكر عمر بن ابي عيسي مديني اصفهاني شافعي، داراي تصانيف مي باشد. (54)

خلاصه اينكه: مؤلف از علماء اماميّه- كثر اللّه امثالهم- نيست بلكه شافعي مذهب هست كه ذهبي او را توثيق نموده، لذا، نزد اهل سنّت داراي اعتبار مي باشد.

[پاورقي ها:

- 1: مستند الشيعة ج 10 ص 492

- 2: رياض المسائل ج 5 ص 467

- 3: تنقيح المقال ج 1 ص 5- شرح حال ابان بن عبد الملك خثعمي

- 4: تقرير مباحث خارج فقه استاد وحيد خراساني- 18/ 2/ 1373 ه ش

- 5: اجود التقريرات ج 1 ص 364

- 6: مستند العروة الوثقي ج 2 ص 304

- 7: مستند العروة الوثقي ج 2 ص 305- 304

- 8: همان

- 9: همچنانكه صاحب حدائق بر همين عقيده هست. الحدائق الناضره ج 16 ص 376

-

10: مستند العروة الوثقي ج 1 ص 306

- 11: نجاشي- رجال- ص 148

- 12: تقرير مباحث خارج فقه استاد وحيد خراساني- 28/ 2/ 1373 ه ش

- 13: ممكن است گفته شود احتمال كفايت نمي كند و آنچه كه مهم است، احراز مي باشد كه حاصل نيست

- 14 المزار ص 685- بحار الانوار ج 101 ص 313- مستدرك ج 7 ص 524 ب 16 ح 9

- 15: تقرير مباحث خارج فقه 18/ 2/ 73)

- 16: تهذيب ج 4 ص 299 ح 906- استبصار ج 2 ص 134 ح 438- وسائل ج 10 ص 457 ب 20 ح 1- وافي ج 11 ص 75/ ح 10440

- 17: ملاذ الاخيار ج 7 ص 116

- 18: غنائم الايام ج 6 ص 76

- 19: تهذيب ج 4 ص 300 ح 907- استبصار ج 2 ص 134 ح 439- وسائل ج 10 ص 457 ب 20 ح 1- كه در سندش جعفر بن محمد بن عبد اللّه قرار دارد.

وافي ج 11 ص 75 ح 10442

- 20: ملاذ الاخيار ج 7 ص 116

- 21: تهذيب ج 4 ص 300 ح 908- وسائل ج 10 ص 458 ب 21 ح 5 ملاذ الاخيار ج 7 ص 116- اقبال ج 3 ص 51- كه اسنادش به علي بن فضّال مي باشد.

وافي ج 11 ص 74 ح 10443- مستدرك الوسائل ج 7 ص 523 ب 16 ح 7- بحار الانوار ج 95 ص 132

- 22: امالي ص 132

- 23: مصباح المتهجّد ص 713

- 24: ملاذ الاخيار ج 7 ص 116.

- 25: غنائم الايام ج 6 ص 73

- 26: اختيار معرفة الرجال ص 241

- 27: اختيار معرفة الرجال ص

230- قاموس الرجال ج 8 ص 564- معجم رجال الحديث

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 72

ج 14 ص 108 شماره: 9713- اين شخص نزد بعضي از عامّه مثل نسائي، ابو حاتم ضعيف مي باشد و نزد ابن قطّان مجهول است. ميزان الاعتدال ج 5 ص 410. تهذيب التهذيب ج 8 ص 380 تهذيب الكمال ج 15 ص 374

- 28: تهذيب ج 4 ص 299 ح 905- استبصار ج 2 ص 134 ح 438- كه از هر دو وسائل ج 10 ص 457 با ب 20 ح 2، نقل نموده است. وافي ج 11 ص 75 ح 10440- اقبال ج 3 ص 51 و مستدرك از او در ج 7 ص 524 ب 16 ح 18 نقل كرده است.

- 29: ملاذ الاخيار ج 7 ص 115

- 30: روضة المتّقين ج 3 ص 248

- 31: غنائم الايّام ج 6 ص 76

- 32: تهذيب ج 4 ص 333 ح 1045- وسائل ج 10 ص 457 ب 20 ح 4)

- 33: ملاذ الاخيار ج 7 ص 174

- 34: وافي- ج 11 ص 74

- 35: ج 4 ص 86 ح 1- تهذيب ج 4 ص 296 ح 895- الفقيه ج 2 ص 48 ح 208- وسائل 10 ص 458 ب 20 ح 6 و ج 10 ص 411 ب 5 ح 1- الهداية ص 50 المقنع ص 57، مستدرك الوسائل ج 7 ص 522

- 36: مرآة العقول ج 16 ص 246

- 37: روضة المتّقين ج 3 ص 230 و 235

- 38: تنقيح المقال ج 3 ص 178

- 39: قاموس الرجال ج 9 ص 584

- 40: معجم رجال الحديث ج

16 ص 182- منتهي المقال ج 6 ص 202

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 73

- 41: الجعفريات ص 63- مستدرك الوسائل در ج 7 ص 523 ب 16 ح 5 از او نقل كرده است جامع احاديث الشيعة ج 11 ص 730 ب 18

- 42: جواهر الكلام ج 21 ص 397- محدّث نوري در خاتمه مستدرك از اين كتاب دفاع نموده است مستدرك ج 19 ص 24

- 43: الاقبال ج 3 ص 45 بحار ج 8 ص 335- مستدرك الوسائل ج 7 ص 523

- 44: المقنع ص 66- مستدرك در ج 7 ص 523 ب 16 ح 4، از او نقل نموده است

- 45: الذريعه ج 22 ص 123

- 46: فقه الرضا ص 23، مستدرك الوسائل در ج 7 ص 522 ب 16 ح 2، از او نقل نمود

- 47: دعائم الاسلام ج 1 ص 284، مستدرك در ج 7 ص 522 ب 16 ح 1، از او نقل نمود.

- 48: موارد السجن ص 271

- 49: استدلال به اخبار ضعيف و مجهول در سنن و آداب كه قاعده تسامح در ادّله سنن ناميده مي شود كه در اين زمينه مرحوم مجلسي كلام مبسوطي بيان نموده است- مرآة العقول ج 8 ص 112- رسائل فقهيّه شيخ انصاري ص 137، مصباح الاصول اثر سيّد خوئي ج 2 ص 319

- 50: الذريعة الي تصانيف الشيعه ج 8 ص 166

- 51: الاقبال ج 1 ص 155

- 52: مستدركات علم الرجال ج 6 ص 373

- 53: كشف الظنون ج 1 ص 754

- 54: سير اعلام النبلاء ج 21 ص 152- الوافي بالوفيات ج 4 ص 246 تذكرة الحفّاظ ج

4 ص 128، وفيات الاعيان ج 4 ص 286، معجم المؤلّفين ج 11 ص 76

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 74

2- رواياتي كه دربارۀ روزه روز عاشورا از طرق اهل سنّت نقل شده است:

اشاره

در كتابهاي روائي اهل سنّت، احاديث زيادي به پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- نسبت داده شده است، كه اين احاديث داراي تهافت و تعارض روشني مي باشند. لذا، شارحين و محشّين براي اينكه احاديث را از تعارض بيرون آوردند، دست به تأويلات فريبكارانه زدند كه در ادامه همين بحث نمونه هائي از آن بيان خواهد شد.

رواياتي كه به طرق اهل سنّت نقل شده چند طايفه هست، گروهي از روايات مفادشان تخيير هست و گروه ديگر محتوايشان آن است كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم به روزه گرفتن در روز عاشورا دستور دادند امّا اين دستور در چه زماني بود، مشخّص نيست. طايفه ديگر بيانگر اين مطلبند كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، در مدينه اين امر را صادر فرمودند، گروه ديگر، روزه گرفتن پيامبر صلي اللّه عليه و اله و سلّم را در قبل از اسلام، به موازات روزه گرفتن جاهليّت در عاشوراء بود كه بواسطه روزه ماه رمضان نسخ گرديد. لذا، اصل و سبب در روزه گرفتن روز عاشورا، موافقت با روزۀ جاهليّت بوده است! دسته اي از روايات مي گويد: شروع روزۀ پيامبر زماني بود كه حضرت وارد مدينه شد كه يهود در اين زمان روزه مي گرفت و چون پيامبر موافقت با يهود

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 75

را دوست مي داشت، هماهنگ با آنان روزه گرفتند. دسته ديگر مي گويد: صوم روز عاشورا بخاطر مخالفت با يهود بوده است كه ظاهرا يهود در

اين روز، روزه نمي گرفتند لذا پيامبر صلي اللّه عليه و اله و سلّم دستور دادند تا مسلمين بخاطر مخالفت با يهود، در اين روز، روزه بدارند. گروه ديگر مفادشان آن است كه بعد از نزول روزه رمضان، امر به روزه روز عاشورا تعلّق نگرفته است و اينكه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، هيچ گاه در اين روز، روزه نمي گرفتند، طايفه ديگر مي گويد: پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم به طور مداوم روزه مي گرفت و بر روزه گرفتن در چنين روزي تا قبل از سال وفاتش، تأكيد داشت.

امّا روايات:
[1- روايت سالم از پدرش]

1- بخاري: ابو عاصم از عمر بن محمد از سالم از پدرش نقل ميكند كه رسول اللّه- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- فرمودند: در روز عاشورا اگر كسي خواست، روزه گيرد. (1)

مؤلّف: ابو عاصم، معروف به نبيل، ضحاك بن مخلّد مي باشد كه از عمر بن محمد بن زيد بن عبد اللّه بن عمر بن خطّاب از سالم از پدرش ابن عمر- نموده است. ملاحظه فرموديد كه در سند فردي بنام: عمر بن محمد بن زيد قرار دارد كه گفته شده يحيي بن معين، او را فردي انعطاف پذير دانسته است. (2) و ابو عاصم- ضحّاك بن مخلد عقيلي، در مورد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 76

شخصّيت وي اظهار بي اطلاعي كرده است. و در كتاب خود، بعد از ذكر نام وي، حديثي از او نقل كرده كه در سندش ناسازگاري وجود دارد. (3)

[2- روايت عروة بن زبير از عايشه]

2- بخاري: ابو اليمان گويد، خبر داد ما را شعيب از زهري و وي گويد عروة بن زبير از عايشه براي من خبر نقل كرده كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا داد. و وقتي روزۀ ماه رمضان واجب گرديد، هر كه خواست در روز عاشورا مي گرفت و هر كه خواست، افطار مي نمود. (4)

مؤلف: ابو اليمان، نامش، حكم بن نافع حمصي هست و شعيب، همان ابن ابي حمزه حمصي است. احمد بن حنبل از بشر بن شعيب نقل مي كند، كه: ابو اليمان بعد از مرگ پدرم، كتابش را گرفت و لحظه اي بعد گفت: اخبرنا شعيب.

پس چگونه اين طور سخن گفتن حلال هست؟ (5) البته اين طور نقل كردن را در اصطلاح حديثي،

وجادة مي گويند كه شخص آن را سماعي، نقل نمي كند.

اما دلالت حديث: مفاد اين روايت، همچنانكه عيني گفته است نسخ وجوب مي باشد. (6)

[3- روايت هشام بن عروة از پدرش از عايشه]
اشاره

3- بخاري: براي ما حديث كرد، عبد الله بني مسلمة از مالك از هشام بن عروة از پدرش از عايشه كه وي گويد: روز عاشورا را قريش در جاهليت، روزه مي گرفت،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 77

و نيز در اين روز، رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم روزه مي گرفتند. وقتي كه آن حضرت وارد مدينه شدند، دستور عمومي به روزه گرفتن در اين روز دادند و با وجوب روزۀ ماه رمضان، روزه عاشورا ترك گرديد. لذا، هر كه مي خواست روزه مي گرفت و هر كه نمي خواست، در اين روز، روزه به جاي نمي آورد. (7)

نقد سندي:

________________________________________

طبسي، نجم الدين - مترجم: داداش زاده، مصطفي، روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، در يك جلد، قم - ايران، اول، 1429 ه ق روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي؛ ص: 77

در سند اين حديث، هشام بن عروة قرار دارد كه از ابن قطّان نقل شده كه مي گويد:

ابن عروة در احاديث اختلاط مي كرد و آن را تغيير مي داد. ذهبي مي نويسد: هشام بن عروة بعضي از محفوظاتش را فراموش كرده و يا دچار وهم شده بود. ابن خرّاش مي گويد:

از اينكه اهل عراق بر حدشيش ايراد مي گرفتند، ناراضي بود. (8)

آراء و توضيحاتي در مورد حديث:

1- عيني مي گويد: اينكه در روايت آمده: قريش در جاهليّت روزه مي گرفت، يعني قبل از اسلام. و اينكه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، روز عاشورا روزه مي گرفت، مراد، قبل از هجرت مي باشد. اما بعضي معتقدند كه اهل جاهليّت، روزه مي گرفتند و پيامبر صلي اللّه عليه و اله و سلّم هم در جاهليت يعني قبل از هجرت به مدينه در روز عاشورا روزه به جاي مي آوردند. در حالي كه اين سخن درستي نيست چون،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 78

محدودۀ جاهليّت قبل از بعثت بود، لذا، چگونه گفته مي شود كه پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در جاهليت روز عاشورا را روزه مي گرفتند، و بعد معتقد به روزه گرفتن پيامبر قبل از هجرت شد، و حال آنكه پيامبر اكرم در مكه 13 سال پيامبر بود، آيا مي شود گفت كه حضرت در جاهليّت روزه مي گرفت؟ (9)

2- مؤلف: روزه گرفتن قريش در جاهليت، همچنانكه عسقلاني گفته است دو احتمال دارد: 1- شايد آنها اين سبك از روزه گرفتن را از

دين گذشته، برداشت نمودند 2- قريش در جاهليت گناهاني را مرتكب شدند، و همين امر باعث شد كه در سينه هايشان احساس سنگيني كنند لذا به آنها گفته شد كه در روز عاشورا روزه بداريد تا كفاره آن گناهان باشد. امّا، چه كسي به آنها گفت كه روزه بگيريد؟ و چرا رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم با آنها همراه شد؟ آيا رسول خدا- العياذ باللّه- مرتكب گناه شده بود؟

و اساسا سخن فوق با روايتي كه از حضرت نقل شده در تهافت و تناقض هست.

روايت شده كه وقتي رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم وارد مدينه شدند، مشاهده نمودند كه در اين روز، يهود روزه دار هستند. فرمود: من سزاوارترم به روزه گرفتن لذا، خود حضرت روزه گرفتند و به ديگران هم دستور روزه گرفتن دادند.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 79

و معناي اين روايت آن است كه قبل از آن زمان حضرت روزه در روز عاشورا نمي گرفتند.

اضافه بر آن: معناي سخن فوق آن است كه حضرت تحت تأثير جوّ موجود آن زمان قرار مي گرفتند- پناه بر خدا- كه يك بار بخاطر تحت تأثير جاهليت روزه مي گرفتند و دگر بار در مدينه، تحت تأثير يهود، آنهم بخاطر دوست داشتن موافقت با يهود، روزه گرفتند.

3- دكتر جواد علي مي نويسد … روايت روزه گرفتن قريش در روز عاشورا، در اين اواخر مطرح شده كه سند تامي ندارد. و اصلا از قريش مشرك معقول نيست كه روزه بدارند و روزه عاشورا از روزه هاي يهود مي باشد كه براي كفاره گناهان خود و نيز براي استغفار روزه مي گرفتند. در حالي كه قريش استغفار نمي كرد

و براي چه در اين روز روزه بگيرد. و چه كار و گناهي قريش مرتكب شدند كه از خدايان خود طلب عفو و غفران كنند؟

و اگر بخواهيم روزه اي براي جاهليت ثابت كنيم، سزاوار آن است كه اين روزه ها را براي كساني كه دين حنيف داشتند ثابت كنيم. لذا، در اخبار اهل اخبار، نيامده كه جاهليّت در روز عاشورا و يا در غير عاشورا روزه مي گرفتند.

دانشمندان علم تفسير و حديث و اخبار، يادآور شدند كه رسول اكرم هنگام ورودشان به مدينه، روزۀ عاشورا را بجاي آوردند … و همچنان در اين روز روزه مي گرفتند تا اينكه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 80

وجوب روزه ماه رمضان نازل گرديد. و به نظر مي آيد كه راويان به زور اسم قريش را در اينكه آنان روز عاشورا روزه مي گرفتند، جا انداختند تا اثبات كنند كه روزه عاشورا از سنّت هاي قديمي عرب بود. كه به ما قبل اسلام برمي گردد و قريش قبل از اسلام روزه مي گرفتند. (10) مؤلّف: يقين مراد از جاهليّت، عهد قبل از اسلام مي باشد پس اگر پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- در جاهليت روزه مي گرفتند چرا بعد از بعثت، روزه گرفتن قطع شد و دگر بار، بعد از هجرت روزه در اين روز بجاي مي آوردند؟ پس اگر بخاطر مخالفت با مشركين ترك روزه نمودند چرا بار دگر، روزه گرفتن را بعد از هجرت احياء نمودند؟ و آيا اين بخاطر اينكه رسول خدا، موافقت با اهل كتاب و يهود را دوست مي داشتند، روزۀ روز عاشورا را بجاي مي آورد؟!! 4- عسقلاني بعد از نقل اين سه حديث مي گويد:

اين روايات، زمان دستور روزه گرفتن در روز

عاشورا را، ورود پيامبر به مدينه دانسته اند. و از سوئي شكي نيست كه ورود پيامبر به مدينه، در ربيع الاوّل بوده است، لذا، امر به صيام روز عاشورا در اوّل سال دوّم بوده است و در سال دوّم، روزۀ ماه رمضان وجوب پيدا كرد. و نتيجه اينكه امر به روزۀ عاشورا،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 81

فقط يك سال بود و بعد از آن حضرت، روزه گرفتن در روز عاشورا را به اختيار مردم گذاشتند و بنابر فرض صحّت نظر كسي كه مدعي وجوب بوده است، اين وجوب بواسطه احاديث صحيحه نسخ گرديده است. و از عياض نقل شده كه گويد: بعضي از گذشتگان وجوب روزه گرفتن در روز عاشورا را باقي مي دانستند امّا قائلين به اين نظر همگي منقرض شده اند. و ابن عبد البّر مي گويد: اجماع در حال حاضر بر وجوب روزۀ گرفتن روز عاشورا منعقد نيست بلكه اجماع بر استحباب مي باشد. و ابن عمر قصد روزه در اين روز را مكروه مي دانست امّا قائلين به اين قول هم منقرض گرديدند (11)./. مؤلّف: اوّلا: اگر ثابت شد كه پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم روزه گرفتن در روز عاشورا را به مردم واگذار نمود، پس از كجا شما استحباب شرعي را بدست مي آوريد؟ ثانيا: چگونه ابن عبد البر و حتي عامّه، مدّعي اجماع بر استحباب روزه گرفتن در روز عاشورا شدند و حال آنكه ابن عمر، (12) قصد روزه در اين روز را مكروه دانسته و از كساني بود كه در زمان معاويه- عليه الهاوية- روزۀ روز عاشورا را حرام يا مكروه، قلمداد كرده بود. (13)

5- و نيز قسطلاني مي نويسد:

و بنابر اينكه روزۀ روز عاشورا ترك گرديد، امر به آن فقط يك سال بود، و بر فرض وجوب اين روزه، نسخ بر آن عارض گرديد و از رسول خدا عليه الصلاة و السلام

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 82

نيز روايت نشده كه ايشان مردم را دوباره بعد از نزول روزه رمضان، دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا داده باشند، بلكه مردم روزه در اين روز را ترك كردند بدون اينكه نهي ائي از روزه گرفتن صادر شده باشد. پس اگر دستور رسول خدا عليه الصلاة و السلام به روزۀ روز عاشورا قبل از وجوب روزه رمضان، دستوري وجوبي بود، با نسخ وجوب اين بحث پيش مي آيد كه آيا استحباب هم نسخ شده يا خير؟ كه در اين باره اختلاف مشهوري وجود دارد. و اگر دستور پيامبر، دستور استحبابي بود پس هم اكنون روزه رمضان بر استحباب خود باقي هست. (14)

مؤلّف: وقتي عملي واجب بود و سپس نسخ بر آن عارض گرديد، آيا آنچه بعد از نسخ وجوب باقي مي ماند استحباب هست يا منع يا بر همان حكمي كه پيش از وجوب داشت …

كه در اين مورد، اختلاف ريشه اي وجود دارد. لذا با اين اختلاف شديد، دليل بر بناءگذاري بر استحباب فقط، چيست؟ و با اين اينكه، مورد، نشان از اختلاف در مباني اصوليّه مي دهد. و نيز اگر صومه مستحب بود، و سپس نسخ شد، دليل بر بقاء استحباب با عروض نسخ چيست؟

[5- روايت حميد بن عبد الرحمن بن عوف]

5- بخاري: از مالك از ابن شهاب از حميد بن عبد الرحمن بن عوف نقل ميكند، كه وي

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 83

در سال حجّ و در روز

عاشورا از معاوية بن ابي سفيان- لعنهما اللّه تعالي- شنيد كه بر بالاي منبر مي گفت: اي اهل مدينه علماي تان كجا هستند؟ از رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم شنيدم كه دربارۀ اين روز ميگفت: اين روز عاشورا است و صيام در اين روز بر شما واجب نشده است اما من روزه دارم. پس هر كه خواست، روزه بگيرد و هر كه خواست، افطار كند. (15).

الف: نووي مي گويد: ظاهرا، معاويه اين سخن را به اين دليل گفت كه از فردي شنيد كه روزه گرفتن در اين روز را واجب يا حرام يا مكروه دانسته است لذا، اعلام عمومي كرد كه اين روزه واجب يا حرام يا مكروه نمي باشد. (16)

مؤلّف: مفاد اين سخن آن است كه اهل مدينه تا سال 44 يا 57 هجري، كه ايّام حجّ اول يا دوّم معاويه بود، (17) همگي متفّق بودند كه روزه روز عاشورا استحباب ندارد، چون يا قائل به وجوب يا كراهت يا حرمت بودند، همچنانكه نصّ فوق اين مطلب را اقتضاء دارد. لذا، اينكه معاويه- عليه الهاوية- مي گويد، من روزه دار هستم، اگر واقعا سخن او باشد، استحباب روزه روز عاشورا و فضيلت آن، سنتّي امويّه مي باشد و نه سنّت محمديّه- و اگر اين كلام سخن رسول خدا باشد، پس چگونه اهل مدينه تا سال 44 يا 57، كه سال حجّ معاويه بود، خلاف آن را عقيده داشتند. با اينكه آنها

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 84

به پيامبر صلي اللّه عليه و اله و سلّم، از معاويه اي كه در سال فتح مكه اسلام آورده بود و روزهاي اندكي از عمرش را با پيامبر بود،

نزديكتر بودند، به همين دليل چگونه وي شناختش به سنّت رسول خدا- صلي اللّه عليه و اله و سلّم، از اهل مدينه بيشتر است. فتأمّل.

ب: عسقلاني در ذيل اين فقره كه مي گويد كجايند علماء شما؟ مي نويسد: سياق اين جريان اشعار دارد به اينكه معاويه اهتمامي به روزۀ روز عاشورا نداشت لذا، از علمائشان سئوال كرد يا كسي به او برساند كه چه كسي روزه عاشورا را واجب مي داند يا مكروه مي شمارد. (18)

مؤلّف: بنابراين دو احتمال- وجوب يا كراهت- روايت مخالف با نظريّه كساني هست كه مدعي اجماع بر استحباب مؤكّد مي باشد، چون همچنانكه عسقلاني به آن اشاره نموده است، كساني بودند كه قائل به كراهت و وجوب بودند.

[6- روايت ابن عباس]
اشاره

6- بخاري: حديث كرد ما را ابو معمر، حديث كرد ما را عبد الوارث، حديث نمود ما را ايوّب، حديث كرد ما را عبد اللّه بن سعيد بن جبير از پدرش از ابن عباس- رضي اللّه عنهما- كه گويد: پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم وارد مدينه شدند و مشاهده نمودند كه يهود در روز عاشورا روزه گرفتند، فرمود: اين روز چه روزي هست؟ گفتند روز صالح هست، روزي هست كه خداوند بني اسرائيل را از دست دشمنانشان نجات داد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 85

و به همين دليل موسي در اين روز، روزه گرفت. حضرت فرمود: پس من سزاوارتر به موسي از شما هستم، لذا، حضرت اين روز را روزه گرفت و دستور داد تا در اين روز، روزه به جاي آورده شود. (19)

نقدي بر دلالت و سند حديث:

اما نقد دلالي: اوّلا: مفاد حديث آن است كه پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، هيچ گاه قبل از ورودش به مدينه روزه نمي گرفت. و بعد از ورودشان به مدينه، روزه گرفتن را از يهود اخذ نمودند. و يهود را نيز در روزه گرفتنشان تصديق نمود. و حضرت اين نوع از روزه گرفتن را سابقا نمي دانست، در حالي كه اين روايت منافات دارد با آنچه كه نقل شده كه حضرت در جاهليّت روزه مي گرفت …

ثانيا در روايت آمده است: قدم المدينة فرأي- ظاهر حديث به قرينه: فاء- فرأي- آن است كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، هنگام ورودشان به مدينه، يهود را در روز عاشورا روزه دار يافتند- لذا، اين عبارت به صراحت يا به ظاهرش، مفاجاة- بلافاصله- را مي رساند در حالي كه

ورود پيامبر به مدينه، در ماه ربيع الاوّل بوده است.

ثالثا: اخبار يهود، قابل قبول نيست، لذا، چگونه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، بر طبق خبرشان عمل مي كند؟ و بعضي در جواب به مناقشه و نقد دوم دچار تكلّف و ظاهر سازي شدند

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 86

كه به شرح ذيل مي باشد: الف: جريان سئوال پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم از يهود و علم آن حضرت به جريان روزه يهود، بعد از ورود ايشان به مدينه بود نه اينكه قبل از ورودش به آن شهر، به قضيّه صوم يهود در روز عاشورا علم داشتند. لذا، در كلام عبارتي بايد در تقدير گرفته شود: قدم النبيّ- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- المدينه فاقام الي يوم عاشورا فوجد اليهود فيه صياما: پيامبر اكرم وارد مدينه شد و تا روز عاشورا اقامت نمود و در آن روز يهود را روزه دار يافت. ب: احتمال دارد كه يهود، روز عاشورا را به حساب سال شمسي، در نظر مي گرفتند نتيجه اين مي شود كه روز عاشورا، مصادف ورود پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- به مدينه است. عسقلاني اين احتمال را بعيد دانسته (20) همچنانكه عيني هم در آن ايراد و اشكال دارد. (21) لذا، فاء صريح يا ظاهر در مفاجاة هست و نصّ- روايت منقول از ابن عباس- اين تقديرات و تكلّفات را قبول نميكند. از اين اشكالات سه گانه جوابهائي داده اند كه معناي درستي به همراه ندارد مثل: الف: وحي بر طبق آنچه كه يهود حكم داده اند، نازل شد ب: روزۀ پيامبر از روي اجتهاد بوده است ج- يكي

از يهودياني كه مسلمان شد و نامش عبد اللّه بن سلام بود، به پيامبر خبر داد.

د. خبر نزد پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، متواتر بوده است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 87

اين همه دست و پا زدن و ظاهر سازي نمودن، نشان از آن دارد كه اخذ به ظاهر حديث نتوان كرد، و اين همه توجيهات، دليلي بر آن اقامه نشده است.

اما نقد سندي: 1- در سند، ابو معمر كه نامش عبد اللّه بن عمرو منقري قرار دارد و ارزي از او حديث نقل نمي كرد چون قدري مذهب بود و از او خوف داشت.

از ابي حاتم نقل شده كه وي را صدوق دانسته مگر اينكه حافظ نبوده است.

و از ذهبي نقل شده كه: احاديث عالي ائي از او نقل نشده است. و حديث او در كتابها به همراه بدعت نقل شده است. (22) 2- و نيز در سند: عبد الوارث بن سعيد واقع شده كه ذهبي گويد: وي قدري (23) است و نسبت به عمرو بن عبيد متعصّب (24) مي باشد.

و حمّاد بن زيد، (بخاطر قدري بودنش) محدثين را نهي مي كرد (25) از اينكه روايتي از عبد الوارث بن سعيد، نقل كنند.

و نيز مي گويد: وي قدري بدعت گذار مي باشد. (26)

يزيد بن زريع مي گويد: هركس به مجلس عبد الوارث بيايد، با من همنشين نشود. (27)

[7- روايت ابو موسي]

7- بخاري: حديث نقل كرد براي ما علي بن عبد اللّه، حديث كرد براي ما ابو اسامة از ابي عميس از قيس بن مسلم از طارق بن شهاب از ابو موسي، كه گفت: روز عاشورا كه يهود آن را عيد مي شمارند، پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم

فرمود: شما اين روز را روزه بگيريد. (28)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 88

نقد دلالي: مؤلف: اين روايت مخالف با روايتي هست كه مي گفت يهود در روز عاشورا روزه مي گرفت، و اساسا بيان شد كه معلوم نبود كه يهود در اين روز روزه مي گرفت يا نه؟

و عسقلاني معتقد است كه يهود هيچ گاه در روز عاشورا روزه نمي گرفت. وي مي گويد:

ظاهر حديث اين مفاد را به همراه دارد كه انگيزه پيامبر از دستور دادن به روزۀ عاشورا، آن بود كه حضرت مخالفت با يهود را دوست مي داشت: لذا، دستور داد تا در اين روز چون يهود روزه نمي گرفتند، مسلمين روزه بگيرند، و روزه نگرفتن يهود از آن جهت بود كه اين روز را عيد مي شماردند. و روايتي نقل شده كه صراحت دارد يهود اين روز را بزرگ شمرده و روزه مي گرفتند، همچنانكه در حديث ابو موسي آمده است:

مردماني از يهود. روز عاشورا را بزرگ دانسته و در اين روز، روزه مي گرفتند.

و در حديثي كه مسلم در كتاب خود آورده است آمده كه: اهل خيبر روز عاشورا را روزه مي گرفتند و اين روز از اعيادشان بود. زنانشان در اين روز، لباسهاي زيبا مي پوشيدند و خود را به هيئت نيكو مي آراستند. (29)

بنابراين مفاد حديث آن است كه يهود اين روز را عيد مي شمردند، و حال آنكه اين مفاد مناقض با حديث سابق است كه حضرت مشاهده نمود كه يهود روزه مي گرفتند.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 89

و همين درك را قسطلاني از حديث بخاري دارد، اينكه از پيامبر نقل شده: شما اين روز را روزه بداريد، مراد مخالفت با يهود است. لذا، انگيزه پيامبر از

دستور دادن به روزه روز عاشورا در اين حديث، با انگيزۀ ايشان در روايتي كه از ابن عباس نقل شده، مختلف است. چرا كه در حديث ابن عباس، انگيزه موافقت با يهود مدينه بوده كه چون خداوند تعالي موسي عليه السلام را نجات داد، از باب شكر روزه بگيرند. (30)

از اين نقد دلالي جوابهائي دادند كه مثل جوابهاي سابق، معناي درستي را بهمراه ندارد مثلا گفتند: 1- لازمۀ عيد بودن روز عاشورا نزد يهود، افطار در آن روز نيست چون احتمال دارد كه روزه روز عيد، نزد آنان، جايز بوده باشد.

2- يهودياني كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم با آنها مخالفت نمود، غير از يهود مدينه بودند، چون رسول خدا موافق با يهود مدينه در اين مسئله بودند …

در حالي كه اين توجيهات آبكي نمي تواند آن تضاد و تهافت بين دو روايت را بر طرف كند، چون مفاد روايت اوّل، روزه يهود در روز عاشوراست و مفاد روايت دوم، افطار است …

امّا نقد و مناقشه در سند: 1- در سند فردي بنام قيس بن مسلم جدلي عدواني هست،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 90

كه وي را مرحبۀ مي دانند. (31) 2- و نيز در سند فردي بنام ابو موسي اشعري واقع شده كه حذيفة بن يمان به او نسبت نقاق داده است (32) و همچنين وي مخالف علي بن ابيطالب عليهما السلام بود. (33)

[8- روايت ابن عباس]
اشاره

8- بخاري: حديث نقل كرد براي ما عبيد اللّه بن موسي از ابن عيينه از عبيد اللّه بن ابي يزيد از ابن عباس كه وي گويد: من نديده ام پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم

را كه مراقبت كند بر روزه گرفتن روزي كه آن روز را بر روزهاي ديگر برتري داد مگر روز عاشورا و ماه رمضان. (34)

امّا نقد دلالي:

اوّلا: مفاد اين عبارت آن است كه روز عاشورا، از بافضيلترين روزها براي روزه گرفتن بعد از ماه رمضان هست. و حال آنكه روايات و نصوص فراواني دلالت بر آن دارد كه روزه گرفتن در روز عرفه با فضيلتر از روز عاشورا است و اينكه با روزه گرفتن در اين روز، گناهان دو سال بخشيده مي شود، لذا چاره اي نيست كه گفته شود، ابن عباس، اين سخن را به علم و فهم خود اسناد داد. و نه به علم و فهم معصوم عليه السلام. (35) ثانيا، مفاد اين حديث آن است كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم بر روزه گرفتن اين روز مداومت داشته و هميشه مترصد آن بود كه با فرا رسيدن اين چنين روزهائي، روزه بگيرد، در حالي كه اين مفاد با آنچه كه عايشه نقل كرده در تضاد است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 91

عايشه مي گويد: پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- وقتي كه وارد مدينه شدند، روزه گرفته و ديگران را هم به روزه گرفتن دستور داد. و زماني كه روزه ماه رمضان واجب گرديد، روزه عاشورا را ترك نمود. (36)

اما نقد سندي:

در سند سفيان بن عيينة قرار دارد و گرچه نزد عامه ثقه مي باشد امّا فردي مديّس مي باشد. (37)

و از يحيي بن سعيد قطّان نقل شده كه گفته بود: شهادت مي دهم كه سفيان در سال 197 ه در احاديث اختلاط مي كرد لذا هركس از او در آن سال چيزي نقل مي كرد، اساس و اعتباري ندارد. (38) نتيجة اينكه: احتمال مي رود اين حديث بعد از سال اختلاط بود كه در اين صورت هيچ گونه تضميني در سلامت

سندي آن نيست.

اما فرد ديگري كه در سند واقع شده، ابن ابي يزيد هست، وي گرچه نزد اهل سنّت ثقه هست و در سال 126 ه (39) از دنيا رفت امّا باعث برطرف شدن اشكال سندي نمي گردد.

[9- روايت عبد اللّه بن مسعود]

9- بخاري: حديث نقل كرد براي من محمد، خبر نقل كرد براي ما عبيد اللّه از اسرائيل از منصور از ابراهيم از علقمه از عبد اللّه بن مسعود كه وي مي گويد: من در حالي كه مشغول غذا خوردن بودم، اشعث بر من وارد گرديد و گفت: امروز عاشورا است، ابن مسعود گفت:

قبل از نزول روزه ماه رمضان، در اين روز، روزه گرفته مي شد و وقتي روزه رمضان نازل شد، روزه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 92

گرفتن در اين روز ترك گرديد پس نزديك بيا و غذا بخور. (40)

آنچه كه از اين متن برداشت مي شود عدم مطلوبيت روزه عاشورا هر چند به طور استحباب مي باشد، چرا كه اشعث، منظورش وجوب نبود، به اين دليل كه در زمان رسول گرامي اسلام، روزه گرفتن در روز عاشورا نسخ گرديده بود.

شرح حال ابن مسعود كه در سند روايت (عبارت) فوق واقع شده است:

ذهبي مي گويد: وي امام، دانشمند، فقيه امت، از سابقين در اسلام، از سرشناسان جهان اسلام بود. در جنگ بدر حضور داشت و دو هجرت نمود … و داراي مناقب فراواني مي باشد. و علوم فراواني را روايت كرده است. بخاري و مسلم در صحيح خود، 64 حديث كه داراي محتواي مشترك مي باشد، از وي نقل نموده اند- و بخاري 21 حديث و مسلم 35 حديث كه هر كدام داراي محتواي متفاوت مي باشند، در صحاح خود، نگاشتند. و به طوري كلي

احاديثي كه به طور مشترك و جداگانه از ابن مسعود نقل شده، هشت صد و چهل حديث مي باشد. وي از دانشمندان زيرك بود … و اولين كسي هست كه قرآن را در مكه بعد از رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، با صداي بلند قرائت كرد.

جابر بن عبد الله انصاري دربارۀ وي مي گويد: من نمي دانم كه پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 93

كسي را عالمتر به كتاب خدا از اين فرد ايستاده (ابن مسعود) از خود به جاي گذاشت.

به علي عليه السلام، نسبت داده شد كه درباره ابن مسعود گويد: وي فقيه در دين، عالم به سنت مي باشد و نيز به آن حضرت نسبت داده شد كه فرمود: ابن مسعود عالم به كتاب و سنّت هست. از ابو موسي نقل شده كه مي گفت: تا وقتي كه اين دانشمند- ابن مسعود- بين شماست از من درباره هيچ موضوعي سؤال نكنيد. و نيز گويد: نشستن در مجلسي كه ابن مسعود در آن مجلس قرار دارد، در دلم مطمئن تر است از انجام عبادت يك سال.

ابي وائل مي گويد: عادلتر از ابن مسعود كسي را نيافتم.

شعبي مي گويد: هيچ صحابه اي وارد كوفه نشد كه علمش نافعتر و در دين فقيه تر از عبد اللّه- بن مسعود- باشد. (41) مؤلف: پس چگونه اهل سنّت نظر كسي را كه فقيه امت بود، علم زيادي را روايت نمود، عالم به سنت و فقيه در دين بود، ترك كردند؟ و قائل شدند كه امّت بر استحباب روزۀ عاشورا اجماع نمودند؟ و نظر ابن مسعود و ابن عمر را رها كردند؟ و اين چگونه با

مبنا و اصولشان سازگار هست.

اما ابن مسعود نزد فقهاء اماميه: از سيّد مرتضي منقول هست كه در طهارت ابن مسعود و فضل و ايمان و مدح (ثناء) نبي اكرم نسبت به او، بين امّت اختلافي نيست، و اينكه وي،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 94

از دنيا رفت در حالي كه داراي صفات محموده اي بود. (42) مرحوم سيّد خوئي مي نويسد: ثابت نشده كه ابن مسعود از دوستاران علي- عليه السّلام بود و گفتار حقّ به زبان جاري مي نمود.

لكن با اين وصف، بعيد نيست كه حكم به وثاقت وي كنيم چون در سند كامل الزيارات واقع شده است. (43) مرحوم تستري مي نويسد: ابن مسعود، به مخالفين علي- عليه السلام تمايل داشته و به آنان موالات مي ورزيده و از علي- عليه السّلام- پيروي نمي نمود. (44)

[10- روايت عروة از عايشه]

10- بخاري: وي دو سند براي يك روايت نقل كرده است امّا سند اوّل: حديث نقل كرد براي ما يحيي بن يكير، حديث كرد ما را ليث از عقيل از ابن شهاب از عروة از عايشه.

سند دوّم: حديث نقل كرد مرا محمد بن مقاتل كه گويد: خبر نقل كرد برايم عبد اللّه كه معروف به ابن المبارك هست كه گويد، خبر نقل كرد براي ما محمد بن ابي حفصه از زهري از عروة از عايشه كه عايشه گويد: مسلمين قبل از وجوب روزه ماه رمضان در روز عاشورا روزه مي گرفتند و اين روزي بود كه پرده كعبه را تعويض مي نمودند. و زماني كه خداوند، روزه رمضان را واجب نمود، رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم فرمود: هر كسي خواست مي تواند در اين روز روزه بگيرد و هر كه

خواست مي تواند، روزه گرفتن در اين روز را ترك كند.

(من شاء ان يصومه فليصمه و من شاء ان يتركه فليتركه) (45)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 95

مؤلّف: اگر مراد از اين عبارت عايشه: كه مسلمين در روز عاشورا روزه مي گرفتند، اين باشد كه همان روزه جاهليّت و قريش بوده، اشكال نسئي (46) در ماه محرم پيش مي آيد و لازمه اش عدم تحقق روزه جاهليّت در روز عاشورا مي باشد و اگر مراد روزه يهود باشد، ما ثابت كرديم كه يهود در محرّم و عاشورا بمعناي مصطلح روزه نمي گرفتند. البته شايد ماه آنان با ماه محرم و عاشورا به طور اتفاقي، مصادف شده باشد. لذا، پس مرجع ضمير در: فليصمه- آيا به معناي معروف- دهم محرم است يا غير آن.

[11- روايت سلمة بن الاكوع]

11- بخاري: حديث براي ما نقل نمود مكي بن ابراهيم. حديث نقل كرد براي ما يزيد از سلمة بن الاكوع كه گويد: پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم- به مردي از اسلم دستور داد كه در ميان مردم، اعلام كند كه هركس چيزي خورد، بقيه روز را روزه به دارد و هركس طعام نخورد يا آبي ننوشيد، روز عاشورا كه امروز هست، روزه بدارد- (47) در سنن ابي داود آمده است:

فاتمّوا بقيه يومكم و اقضوه- كه ابو داود مي گويد: يعني روز عاشورا. (48)

مؤلف: آيا اين دستور پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در سالي كه به مدينه هجرت نمودند صادر شد يا در سالهاي بعد از هجرت؟ بنابر شقّ اوّل: قبلا گذشت كه روزه روز عاشورا بعد از سال هجرت، نسخ گرديد. و بنابر شق دوّم: اين نظر مخالف با تصريح شارحيني

مثل

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 96

عسقلاني و … مي باشد كه دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا را فقط يكسال دانستند.

مضافا بر اينكه بعضي به اين حديث استدلال كرده اند كه اگر كسي اين روز را بدون نيت روزه گرفت و سپس متوجه شد كه صوم اين روز وجوب دارد، روزه اش مجزي مي باشد. امّا اين استدلال در ميان خود اهل سنت مورد نقادي و ردّ قرار گرفت. (49)

[12- روايت ابي قتاده]

12- مسلم: حديث نقل كرد براي ما يحيي بن يحيي تميمي و قتيبة بن سعيد، همگي از حمّاد كه يحيي گويد: براي ما خبر نقل كرد حمّاد بن زيد از غيلان از عبد اللّه بن معبد زماني از ابي قتاده كه مردي نزد پيامبر آمد … سپس رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم گفت:

سه روز از هر ماه و از رمضان تا رمضان بعد. كه اين ها همه صيام دهر است … و روزه روز عاشورا كه بر خداوند محاسبه شده كه گناهان يك سال قبل را مورد آمرزش قرار دهد. (50) ترمذي مي گويد: در هيچ روايتي من نديده ام كه روزه روز عاشورا كفاره يك سال باشد مگر روايتي كه ابو قتادة نقل كرده است. (51)

ابن حجر مي نويسد: بخاري گويد: اينكه ابن معبد چيزي از ابو قتاده شنيده باشد، مشخّص نيست (52) و ابن عدي، وي را در جرگۀ ضعفاء قرار داده است. (53)

[13- روايت اسود بن يزيد]

13- ابو داود: حديث نقل كرد براي ما شعبه. كه وي گويد: ابو اسحقاق خبر نقل كرد براي من،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 97

كه از اسود بن يزيد شنيدم كه مي گفت: من نديده ام كسي را به اندازه علي بن ابي طالب و ابو موسي، دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا دهند. (54)

مؤلف: اين نصّ و عبارت منافات با ثبوت نسخ دارد و اينكه هيچ گاه نبّي صلّي اللّه عليه و اله و سلّم دستور به روزه گرفتن در اين روز و يا نهي از آن، بعد از نسخ نداده است.

علاوه بر اين، ابو اسحاق سبيعي، گاهي به او نسبت تدليس مي دادند و گاه مي گفتند، اهل كوفه

حديث وي را فاسد و باطل مي دانستند. (55)

[14- روايت جابر بن سمرة]

14- ابو داود: براي ما شيبان از اشعث بن ابي الشعشاء از جعفر بن ابي ثور از جابر بن سمرة حديث نقل كرده كه گويد: رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در روز عاشورا به ما دستور روزه گرفتن مي داد و ما را بر اين امر تشويق مي كرد و با ما عهد مي بست، لذا وقتي كه روزه رمضان واجب گرديد، به ما دستور به روزه گرفتن و يا نهي از آن نمي نمود و عهدي هم با ما در اين مورد نمي بست. (56)

مؤلّف: از اين حديث نه رجحان فهميده مي شود و نه استحباب. بلكه دلالت روايت بر عدم استحباب بيشتر و تام تر است.

[15- روايت قيس بن سعد بن عباده]

15- ابو داود: گويد: شعبة از حكم از قاسم بن مخيمرة از عمرو بن شرحبيل از قيس

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 98

بن سعد بن عباده، براي ما حديث نقل كرده كه گويد: ما روز عاشورا روزه مي گرفتيم و زكات فطره مي داديم و اين تا زماني بود كه هنوز روزه رمضان و زكاة بر ما واجب نگشته بود. وقتي كه روزه رمضان و زكاة بر ما واجب گشت، ديگر مأموربه اتيان روزه روز عاشورا و زكات فطر و نيز منهيّ از آن نبوده ايم، و خود هرچه دوست مي داشتيم عمل مي كرديم. (57) مؤلف: از اين حديث هم نه رجحان استفاده مي شود و نه استحباب بلكه ترك آن مثل ساير افعال، مباح بوده است.

[16- دستور عمر بن خطاب به روزه عاشورا]

16- از مالك نقل شده كه به او خبر رسيد كه عمر بن خطاب شخصي را به سوي حارث بن هشام فرستاد تا به او بگويد فردا عاشورا هست و روزه بگيرد و دستور داد كه نابود كند كساني را كه در اين روز مي خواهند روزه بگيرند. (58) مؤلف: اوّلا اين نص، مرسل است و ثانيا مگر عمر، قانون گذار در دين هست. بلكه فرض و واجب آن است كه وي تابع باشد، و نيز در سخن عمر نيامده كه، مطلب را از پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم نقل مي كند.

[17- روايت عبد الله بن عباس]

17- ابو داود: براي ما سليمان بن داود مهري حديث نمود. حديث نمود براي ما وهب.

خبر نقل كرد براي من يحيي بن ايوب كه اسماعيل بن اميّه قرشي، برايش روايتي نقل كرد كه از ابو غطفان شنيد كه مي گفت: از عبد الله بن عباس شنيدم كه مي گويد:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 99

هنگامي كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در روز عاشورا روزه گرفتند، به ما دستور دادند كه در اين روز روزه بگيريد. اصحاب گفتند: اي رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم. اين روزي هست كه يهود و نصاراي آن را بزرگ مي شمارند. رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم فرمودند، پس بنابراين سال آينده، نهم را روزه مي گيريم، سال آينده هنوز نيامده بود كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، دار فاني را وداع گفتند. (59)

نقد دلالي:

مؤلّف: مفاد روايت آن است كه پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، دستور به روزه عاشورا مي دادند و مي خواستند در

سال بعد، روز نهم روزه بگيرند كه اجل مهلت نداد. در حالي كه اين مفاد، با آنچه كه در سنن وارد شده كه حضرت بعد از نزول روزه رمضان، ديگر امر و نهي نسبت به روزه روز عاشورا نداشتند. (60) و نيز با آنچه كه بخاري از عايشه نقل نمود، در تضّاد است، عايشه مي گويد: روزه عاشورا را بعد از وجوب روزه رمضان، ترك شد. و نيز با روايتي كه مي گفت، رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، هيچ گاه روز عاشورا روزه نمي گرفت منافات دارد. علاوه بر آن، مشخص نيست كه نصاري، اين روز را بزرگ مي شمردند.

اما مناقشه در سند: در سند يحيي بن ايوب كه همان ابو العبّاس غافقي مصري باشد، قرار دارد. كه از ابن حنبل نقل شده كه وي، بد حافظه بود. و از ابو حاتم منقول است كه به

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 100

احاديث يحيي بن ايّوب، احتجاج نمي كرد و نسائي در مورد او مي گويد: او فردي قوي نيست ذهبي مي نويسد: يحيي بن ايّوب، چيزهاي عجيب و غريبي نقل كرده است كه صاحبان صحاح از اينكه در كتابشان نقل كنند، خودداري مي نمودند. (61)

[18- روايت ابن عباس از رسول خدا ص]
اشاره

18- ابن ماجه: براي ما علي بن محمد حديث نمود، وكيع از ابن ابي ذئب از قاسم بن عبّاس از عبد اللّه بن عمير مولي ابن عباس از ابن عباس براي ما روايت نقل نموده كه ابن عباس از رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم روايت نمود، كه آن حضرت فرمود: اگر تا سال آينده زنده باشم، حتما روز نهم را روزه مي گيرم. (خواهم گرفت): (62) مؤلف: احتمال مي رود كه

اين حديث با حديث سابق يكي باشد و تنها طريق آن با يكديگر فرق داشته باشد. اما به هرحال در اين روايت هيچ گونه رجحان يا استحبابي براي روزۀ روز عاشورا نيست.

مگر بنابر روايت احمد بن يونس كه آمده است: ترس آن مي رود كه- روزه- عاشورا از او فوت شود. امّا اين برداشت محض و فهم راوي مي باشد و از كلمات پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم نيست.

نقد سندي:

در سند روايت، وكيع بن جرّاح آمده است كه احمد در مورد وي گويد: در نقل 500 حديث به خطاء رفته است. (63)

[19- روايت عبد اللّه بن عمر]

19- ابن ماجة: محمد بن رمح براي ما حديث نقل كرد، ليث بن سعد خبر داد ما را، از نافع-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 101

از عبد اللّه بن عمر، كه وي نامي از عاشورا نزد پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم يادآور شد. رسول خدا فرمود: روزي بود كه جاهليّت در آن روز، روزه مي گرفتند. پس هر كسي از شما كه دوست دارد در اين روز، روزه بگيرد، پس آن را بجاي آورد و هر كسي از روزه گرفتن در اين روز كراهت دارد، پس آن را رها سازد. (64)

[20- روايت ابن عمر كه وي از رسول خدا ص]

20- دارمي: براي ما يعلي خبر نقل كرده از محمد بن اسحاق از نافع از ابن عمر كه وي از رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم روايت كرده كه حضرت فرمود: اين روز، روز عاشورا است كه قريش در جاهليت، اين روز را روزه مي گرفت، پس هركس از شما مي خواهد، اين روز را روزه بگيرد، و هر كه خواست، روزه گرفتن در اين روز را ترك كند، و ابن عمر هيچگاه اين روز را روزه نمي گرفت مگر اينكه ايام صيام، مصادف با اين روز بود. (65)

[21- روايت ابن عبّاس]

21- ترمذي: قتيبه براي ما حديث نقل كرد، عبد الوارث براي ما حديث نقل كرد از يونس از حسن از ابن عبّاس كه وي گويد: رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم دستور به روزه گرفتن روز دهم داد. (66) مؤلف: اين روايت منافات ندارد با آنچه كه از حضرت نقل شده كه ايشان هيچگاه به روزه روز عاشورا بعد از ماه رمضان دستور نداد، چون شايد امر در اين روايت قبل از نسخ روزه روز عاشورا بوده است. مؤلف: در اين حديث دلالتي بر استحباب و

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 102

و مطلوبيّت ندارد بلكه حديث به كساني كه روز عاشورا، روزه مي گرفتند، تعريض و كنايه مي زند كه اين روزه را اهل جاهليّت به جاي مي آوردند.

[22- روايت از بعضي از زنان پيامبر- ص]

22- نسائي: زكريّا بن يحيي براي ما خبر نقل كرد و گفت: شيبان براي ما حديث نقل نمود و گفت ابو عوانة براي ما روايت نقل كرده از حرّ بن صياح از هنيدة بن خالد از زنش كه گفت:

بعضي از زنان پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، براي من نقل كرده اند كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، در روز عاشورا و 9 روز از ذي الحجّة را روزه مي گرفتند. (67)

مؤلف: روايت مرسلة هست، زيرا مشخّص نيست كه چه كسي زن ابن خالد هست و توثيقي نسبت به اين زن وارد نشده است، علاوه بر آن، مفاد روايت استمرار است كه منافات با روايتي دارد كه هيچ گاه حضرت رسول اكرم در روز عاشورا، روزه نمي گرفت.

[23- ابن عباس بدون اسناد به پيامبر- ص]

23- عبد الرزّاق از اسماعيل بن عبد اللّه، و وي گويد: يونس بن عبيد از حكم اعرج از ابن عباس براي ما خبر نقل كرده كه ابن عباس گويد: زماني كه 29 روز گذشت، و روز بعد را روزه گرفتي، پس آن روز، روز عاشوراست. (68) مؤلف: اوّلا، اين سخن اسناد به پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم نشده است و ثانيا، دلالتي بر مطلوب نيست چون گويد، روز دهم، غير از روز سي ام هست كه از آن تعبير به بعد از 29 روز شده است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 103

[24- ايضا از ابن عبّاس]

24- عبد الرزّاق: ابن جريج براي ما خبر نقل كرد و گفت: عطاء خبر داد مرا كه از ابن عبّاس شنيد كه درباره روزه عاشورا مي گويد: با يهود مخالفت كنيد و روز نهم و دهم را روزه بگيريد. (69)

مؤلّف: مفادش اين است كه يهود هيچ گاه روز عاشورا روزه نمي گرفتند بلكه آن را جزء اعياد خود مي دانستند، و حال آنكه سخن فوق منافات دارد با آنچه كه در مورد يهود نقل شده كه در روز عاشورا روزه مي گرفتند. و اينكه پيامبر فرمود: ما سزاوارتر به موسي هستيم …

[25- دستور پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم به روزه روز عاشورا]

25- عبد الرزاق از ابن جريح نقل مي كند كه وي مي گويد از عطاء شنيدم كه گمان مي كرد، پيامبر صلّي اللّه عليه و اله و سلّم دستور به روزه روز عاشورا داد … اصحاب گفتند روزه در مورد كساني كه طعام خوردند چگونه است؟ فرمود: همگي چه آنهائي كه غذا خوردند و چه آنهائي كه غذا نخوردند، روزه بگيرند. (70) مؤلّف: اوّلا حديث فوق مرسله است، ثانيا بحث و اشكال در مورد نظير اين حديث گذشت و تكرار نمي گردد.

[26- فتواي علي ع به روزه روز عاشورا]

26- ابن عبد البّر: ابن ابي خيثمه گويد: محمد بن سعيد اصفهاني براي ما حديث نقل كرد، معاوية بن هشام از سفيان از قليب از جابر، از عايشه براي ما نقل كرده كه وي گويد:

چه كسي فتوا به روزه روز عاشورا داد؟ گفتند عليّ. عايشه گفت: بدانيد كه عليّ، داناترين مردم به سنّت است و دربارۀ بسياري از مسائل به او مراجعه مي گردد. (71)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 104

مؤلف: در سند عبارت فوق، افراد مجهول الحال وجود دارند، و از سوئي، حديث اجمال دارد، چون از حديث بدست نمي آيد كه علي- عليه السلام- آيا فتوا به وجوب داد يا حرمت و يا استحباب؟ و علاوه بر آن، واقعا بعيد هست كه بتوان فتوا به استحباب داد، بخاطر اينكه، نصوص و روايات فراواني دربارۀ پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم نقل كرده اند كه آن حضرت بعد از نزول روزه رمضان نه دستور به روزه روز عاشورا مي داد و نه از آن نهي مي كرد، و نيز بحثي نيست كه عليّ عليه السلام، داناترين فرد صحابه به سنّت رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله

و سلّم و به كتاب خدا، بوده است. (72)

[27- عمار و روزه روز عاشورا]

27- هيثمي: از عمار نقل شده كه گفت: ما قبل از نزول روزه رمضان به روزۀ عاشورا مأمور شده ايم و وقتي روزه رمضان نازل گرديد، ديگر مأمور به روزه گرفتن در روز عاشورا نشده ايم. (73) هيثمي گويد: متن فوق را طبراني در الكبير و رجالش كه رجال صحيح است روايت نموده است.

[28- روايت ابو سعيد خدري]

28- هيثمي: از ابو سعيد خدري نقل شده كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، دستور به روزه عاشورا داده امّا خود حضرت آن روز را روزه نمي گرفت (74) مؤلّف: آيا رسول خدا دستور به روزه داده ولي خودش روزه نمي گيرد.

و اين دو روايتي كه هيثمي نقل نمود، دلالت بر عكس مدعا و مطلوب دارد-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 105

چون پيامبر، به صيام عاشورا دستور نداد، و حتي ايشان بعد از نزول روزه رمضان، روزه نگرفته بودند- شاهدش آن است كه هيثمي در كتاب خود نزديك به سي حديث دربارۀ روزه عاشورا نقل كرده و بيشتر آنها را تضعيف نمود. (75)

[29- روايت دختر رزينة خادمۀ رسول خدا ص]

29- بيهقي: وي در كتاب خود بابي را به شيرخواره گاني كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم در دهان آنان آب دهان مبارك خود مي ريخت و تا شب آنها را كفايت مي كرد، مي نويسد.

به دو سند از عليّة دختر كميت عتكيه از مادرش اميمة نقل مي كند كه وي مي گويد به كنيز خداوند، دختر رزينة خادمۀ رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم گفتم: اي كنيز خداوند، از مادر تو رزينة شنيدم، كه يادآوري مي كرد كه از رسول خدا- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم شنيد، كه حضرت روزه روز عاشورا را گوشزد نمود؟ آن زن گفت: آري. حضرت اين روز را بزرگ مي شمرد و شيرخواره گان دخترش فاطمه و شيرخواره گان ديگر را مي خواست و در دهانشان آب دهان مبارك خود مي ريخت و به مادرانشان مي گفت: تا شب به آنها شير ندهيد. (76) ابن حجر مي گويد: اين روايت را ابن ابي عاصم و ابن مندة

از طريق عليلة- بنت كميت، كه وي از طريق مادرش از امة خدا، دختر- رزنية، نقل نموده است (77) و ابو مسلم گنجي و ابو نعيم، از مسلم بن ابراهيم از عليلة … (78)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 106

به هرحال، براي ما عليّه يا عليله و امنيه يا اميمة، شخصيتشان مشخص نيست. همچنانكه هيثمي مي گويد: و عليله و كساني كه در سند اين روايت قرار دارند، كسي را كه شرح حال آنها را نوشته باشد، نيافتم. (79) اشكالي كه در اين روايت وجود دارد اينكه: از چه زماني فاطمة- عليها السلام، بچه هاي شيرخوار داشت؟ آيا بعد از نزول آيه شهر رمضان بود يا قبل آن؟

امام حسن عليه السّلام كه اولين فرزند فاطمة زهرا عليها السّلام هست در نيمه رمضان سال سوّم هجري (80) به دنيا آمد، در حالي كه وجوب روزه رمضان در سال دوّم هجرت (81) بود.

و اساسا چه ارتباطي بين اين روز و اطفال شيرخواري كه مكلّف به روزه گرفتن نيستند وجود دارد. تا در آن روز، از شيرخوردن منع گردند؟

[30- روايت عبد اللّه بن عمر از رسول خدا- ص]

30- سيوطي: ابن منذر از عبد اللّه بن عمر از رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نقل ميكند كه حضرت فرمودند: هركس در روز زينت روزه بگيرد، روزه هائي كه از او در طول سال فوت شد، جبران ميگردد. و هركس در اين روز صدقه بدارد، هر روزي را كه در طول سال صدقه نداده است، جبران مي گردد- منظور: روز عاشورا است. (82)

مقصود از روز زينت چيست؟ مفسّرين در تفسير روز زينت، چهار مصداق بيان نمودند 1- منظور روز عيدشان هست كه در آن روز خود را زينت

مي دادند.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 107

2- از مقاتل نقل شده كه اين روز را به نوروز تفسير نمود. 3- مراد روزي هست كه عرب، براي خريد و فروش بازار تشكيل مي دهند كه ابن جبير، اين تفسير را مطرح نمود.

4- روز عاشورا، همچنانكه به ابن عباس چنين تعبيري نسبت داده شد. (83)

اما در تفاسير و روايات شيعه، روز زينت را به روز عاشورا تفسير نكرده اند، (84) شايد تفسير به روز عاشورا، از بدعت هاي اموي هست و نقشه اي گمراه كنند جهت سرپوش گذاشتن بر جناياتي هست كه ال زياد، آل مروان و ال ابو سفيان و يارانشان لعنهم اللّه تعالي در كربلاء در حقّ سيّد شباب اهل الجنّة و اهل بيت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، مرتكب گرديدند، بوده است. و براي اينكه، احساسات ضد شجره خبيثه اموي، كه با فرارسيدن روز عاشورا، در مردم شديدتر مي شد، كاهش دهند و خود را در اين جنايت هولناك حق دار جلوه دهند، به چنين بدعتها و دروغهائي دست مي زدند. ماجراي كربلاء گرچه به ظاهر پيروزي براي آل ابي سفيان بود، اما در واقع، آنان با چنين عملي زشتي، خود را خوار و ذليل نمودند كه با فرارسيدن ماه محرم و روز عاشورا، احساس كوچكي و ذلّت مي نمودند، به طوري كه در ميان مردم، مثل گرديد كه هر فرد ذليل را به ذلت امويان در روز عاشورا، تشبيه مي نمودند- همچنانكه ميداني اين مثل را در كتاب خود

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 108

بدون هيچ نقض و ايرادي نقل كرده است. وي مي گويد: - فلاني- ذليل تر از اموي در كوفه در روز عاشوراست. (85)

و روايتي كه به ابن عباس نسبت داده شد كه وي يوم الزينة را به روز عاشورا تفسير نمود، محل اشكال و نقد هست. (86) چرا كه در سند آن، افرادي هستند كه مورد تائيد نمي باشند. علاوه بر آن اگر هم مراد از يوم الزينة، عاشورا باشد، با سالهاي قمري منطبق نيست چون محاسبۀ آنان بر وفق سال شمسي بود و نه قمري.

و همچنانكه واجب و لازم هست كه در اين روز مخالفت با آنان نمود نه اينكه توافق با آنها داشت.

و آنان اين روز مصيبت بار و هولناك را روز شادماني، سرور و جشن مي دانند.

30- شوكاني مي نويسد: پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: براستي كه جغد اولين پرنده اي هست كه در روز عاشورا روزه گرفت. اين روايت را خطيب از ابو غليط به سند مرفوع روايت كرده. و در ميان صحابه كسي به اين نام، معروف و شناخته نبوده است (87) و در سند روايت: عبد اللّه بن معاويه هست كه منكر الحديث مي باشد.

و حكيم ترمذي از ابو غليط از ابو هريره نقل كرده كه و مي گويد: جغد اولين حيواني بود كه روزه گرفت. (88) عمدة القاري در توضيح سخن فوق گويد: اين مطلب ناشي از كمي فهم است چون پرنده كه متصف به صوم- روزه- نمي شود. (89) از حاكم نقل شده كه مي گويد:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 109

از جمله احاديثي كه قاتلين حسين- رضي اللّه عنه- آن را جعل كردند، همين حديث مي باشد. كه حديثي باطل بوده و راويان آن مجهول مي باشند. (90) مضافا بر اينكه اين روايت هيچ گونه دلالتي بر استحباب روزه روز عاشورا ندارد.

[31- روايت صاحب لئالي مرفوعا از ابن عباس مرفوعا]

31-

شوكاني: هركس كه در روز عاشورا روزه بگيرد، ثواب ده هزار ملك به او داده مي شود. وي مي نويسد: اين حديث را صاحب لئالي، به طور تفصيل از ابن عباس مرفوعا ذكر كرده است. و اين هم از جعليّات، بني اميّه و قاتلين حسين- عليه السلام- مي باشد. (91)

پاورقي ها:

- 1: بخاري ج 1 ص 341، عمدة القاري 18 ص 103، فتح الباري ج 8 ص 28

- 2: ميزان الاعتدال ج 3 ص 220

- 3: الضعفاء الكبير ج 2 ص 223، ميزان الاعتدال ج 2 ص 325

- 4: بخاري ج 1 ص 341- ابن ماجه ج 1 ص 552/ ح 1733- مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 288 ح 7842

- 5: ميزان الاعتدال ج 1 ص 582

- 6: عمدة القاري ج 11 ص 120

- 7: بخاري ج 1 ص 341 و ج 3 ص 103- مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 289/ ح 7844- مسند حميدي ج 1 ص 102 ح 200- با اختلاف اندك.

- 8: ميزان الاعتدال ج 4 ص 301

- 9: عمدة القاري ج 11 ص 121 و براي توضيح بيشتر به: المعجم الكبير ج 5 ص 138 ح 4876- لطائف المعارف ص 190، فتح الباري ج 4 ص 248، مجمع الزوائد ج 3 ص 187

- 10: المفصّل في تاريخ العرب ج 6 ص 342)

- 11: فتح الباري ج 4 ص 289- نيل الاوطار ج 4 ص 243

- 12: در مورد اين شخص به اين كتابها مراجعه كنيد: سير اعلام النبلاء ج 3 ص 204/ ج 4 ص 237 كتاب الاحكام ج 5 ص 92

- 13: عمدة القاري ج 11 ص 121

- 14: ارشاد الساري

ج 4 ص 648

- 15: بخاري ج 1 ص 341، كتاب صوم- مسلم ج 1 قسم دوم ص 472. سنن نسائي ج 4 ص 204، الموطأ ج 1 ص 299- كلام پيامبر را تا آخر ننوشت: التوشيح ج 2 ص 403

- 16: عمدة القاري ج 11 ص 121

- 17: همان

- 18: فتح الباري ج 4 ص 290

- 19: بخاري ج 1 ص 341، مسند حميدي ج 1 ص 239 ح 515- دارمي ج 2 ص 36 ب 46 ح 1759، ابو داود ج 2 ص 326 ح 2444، ابن ماجة ج 1 ص 552 مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 288 و 290 ح 7848

- 20: فتح الباري ج 4 ص 294- التوشيح علي الجامع الصحيح ج 2 ص 404

- 21: عمدة القاري ج 11 ص 122

- 22: سير اعلام النبلاء ج 10 ص 623

- 23: قدريّه، منسوب به قدر هستند و گمان مي كردند كه هر كسي خالق فعل خود هست و معاصي و كفر را به تقدير و مشيّت خداوند نمي دانند كه لذا منسوب به قدر شدند. در شرح مواقف آمده است: گفته شده كه قدريّه همان گروه معتزله هستند چون افعال خود را به قدرت خود

نسبت و اسناد مي دادند- مجمع البحرين ج 3 ص 451- مقباس الهداية ج 2 ص 364

- 24: وي ابو عثمان عمرو بن عبيد بصري، بزرگ معتزله كه در راه مكه در سال 144 ه درگذشت تاريخ بغداد ج 12 ص 162. سير اعلام النبلاء ج 6 ص 105

- 25: ميزان الاعتدال ج 2 ص 677

- 26: سير اعلام النبلاء ج 8 ص 301

- 27: ميزان الاعتدال ج 2

ص 677

- 28: بخاري ج 1 ص 341- الكامل في الضعفاء ج 4 ص 172

- 29: فتح الباري ج 4 ص 292

- 30: ارشاد الباري ج 4 ص 65

- 31: تهذيب الكمال ج 15 ص 337

- 32: سير اعلام النبلاء ج 2 ص 394

- 33: الاستيعاب ج 4 ص 326

- 34: بخاري ج 1 ص 342. مسلم ج 1 قسم دوم ص 472، نسائي ج 4 ص 204- مسند احمد ج 1 ص 222، مصنّف عبد الرزاق ج 4 ص 287 ح 873، سنن كبري ج 4 ص 284

- 35: فتح الباري ج 4 ص 292- التوشيح علي الجامع الصحيح ج 2 ص 404

- 36: بخاري ج 1 ص 341 و ج 3 ص 102. عمدة القاري ج 18 ص 103

- 37: مراجعه به كلام ابن عماد به نقل از ذهبي در شرح حال اعمش. شذرات الذهب ج 1 ص 22. مقباس الهداية. ج 5 ص 413

- 38: ميزان الاعتدال ج 2 ص 170

- 39: عمدة القاري ج 2 ص 273

- 40: بخاري ج 3 ح 103

- 41: سير اعلام النبلاء ج 1 ص 461- 500

- 42: شافعي ج 4 ص 283

- 43: معجم رجال الحديث ج 10 ص 323- امّا مرحوم خوئي از اين مبناء قبل از وفاتش برگشت.

- 44: قاموس الرجال ج 6 ص 608- مراجعه شود به كتاب دراسات فقهيه في مسائل خلافيّه ص 19

- 45: بخاري ج 1 ص 278- فتح الباري 3 ص 531

- 46: بحث از نسي، به طور مفصّل در آينده بيان خواهد شد.

- 47: بخاري ج 1 ص 342. دارمي ج 2 ص 36 ب 46 ح

1761

- 48: سنن ابي داود ج 2 ص 327 ج 2447. ابن ماجه ج 1 ص 552/ ح 1735 تهذيب الكمال ج 16 ص 377- مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 286/ ح 7834- از معبد قرشي- مجمع الزوائد ج 3 ص 185 …

- 49: فتح الباري ج 4 ص 168 و 292

- 50: مسلم ج 2 ص 489، ابن ماجه ج 1 ص 553، احمد ج 5 ص 307 و ص 308 و 311 و 296 و 304 و 295- مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 286 ح 7832- السنن الكبري ج 4 ص 286- حميدي ج 1 ص 205 ح 429

- 51: الجامع الصحيح ج 3 ص 126 ب 48 ح 752

- 52: تهذيب التهذيب ج 6 ص 36

- 53: الكامل في الضعفاء ج 4 ص 224

- 54: الطيالسي ص 167 ح 1212. مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 287 ح 7836

- 55: سير اعلام النبلاء ج 5 ص 398- 399- وي را شيخ عبد الغني النابلسي در كتاب معجم القواعد العربيّه با عبارت: عثمان بن مطر، منكر الحديث است، تضعيف نمود.

- 56: الطيالسي ص 106 ح 784. كنز العمّال ج 8 ص 656 ح 24592

- 57: الطيالسي ص 168 ح 1211- كنز العمّال ج 8 ص 656 ح 24594

- 58: الموطّأ ج 1 ص 299 ح 25- مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 287 ح 7838

- 59: ابو داود ج 2 ص 327 ح 2445 مسلم ج 1 قسم دوّم ص 473، طيالسي ص 342 ح 2625- المعجم الكبير ج 10 ص 322 ح 10785

- 60: ممكن است كسي بگويد كه شايد

دستور پيامبر به روزه عاشورا قبل از روزه ماه رمضان بوده است، در جواب گفته مي شود: امر به روزه رمضان در سوره بقره بود و اين سوره از سوره هاي اوليّه اي هست كه در مدينه نازل شد و ابن عباس در آن روزگار، بچه بود.

- 61: سير اعلام النبلاء ج 8 ص 6

- 62: ابن ماجه ج 1 ص 552/ ح 1736

- 63: سير اعلام النبلاء ج 9 ص 155

- 64: سنن ابن ماجه ج 1 ص 553 ح 1737

- 65: سنن دارمي ج 2 ص 36 ح 1762

- 66: سنن ترمذي ج 3 ص 129، شرح زرقاني ج 2 ص 178

- 67: سنن نسائي ج 4 ص 204

- 68: المصنّف ج 4 ص 288 ح 7840

- 69: المصنّف ج 4 ص 287 ح 7839، السنن الكبري ج 4 ص 287

- 70: المصنّف ج 4 ص 291 ح 7851

- 71: الاستيعاب ج 2 ص 462. شرايع الاسلام ج 1 ص 240- تحقيق محمد علي البقّال.

- 72: شواهد التنزيل- از حاكم حكاني حنفي ج 1 ص 57

- 73: مجمع الزوائد ج 3 ص 188 و 186- كنز العمّال ج 8 ص 656 ح 24593

- 74: همان

- 75: مجمع الزوائد ج 3 ص 188

- 76: دلائل النبوة ج 6 ص 226

- 77: الاصابة ج 4 ص 302

- 78: همان: عن عليلة مطوّلا و لفظه: حدّثتنا عليلة بنت الكميت سمعت امّي امينة

- 79: مجمع الزوائد ج 3 ص 186

- 80: تاريخ طبري ج 2 ص 86- العبر ج 1 ص 6

- 81: العبر ج 1 ص 5

- 82: الدّر المنثور ج 4 ص 303

- 83: التفسير الكبير ج 73

ص 22، بيضاوي ج 2 ص 53

- 84: مجمع البيان ج 7 ص 12، تفسير صافي ج 3 ص 310، تفسير كنز الدقائق ج 6 ص 288- تفسير الميزان ج 14 ص 186، تفسير التبيان ج 7 ص 181

- 85: مجمع الامثال ج 2 ص 21 شماره/ 1513

- 86: الدّر المنثور ج 4 ص 303

- 87: الفوائد المجموعة ص 100

- 88: الفوائد المجموعه ص 100. الكامل في الضعفاء ج 2 ص 106

- 89: عمدة القاري ج 11 ص 118

- 90: الفوائد المجموعة ص 98. الكامل في الضعفاء ج 2 ص 106

- 91: الفوائد المجموعة ص 100، الكامل في الضعفاء ج 2 ص 106

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 115

بخش سوّم [نقل نظريات فقهاء اماميّه و اهل سنّت]

اشاره

1- نظريه هاي فقهاء الف: سخنان كساني كه قائل به حرمت روزۀ روز عاشورا هستند

ب: سخنان كساني كه قائل به استحباب روزۀ روز عاشورا هستند

ج: سخنان كساني كه قائل به استحباب روزۀ عاشورا بخاطر ناراحتي از مصيبتي كه بر خاندان رسول اكرم وارد شد.

د: سخنان كساني كه قائل به امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر

ه: سخنان كساني كه معتقد به كراهت روزۀ عاشورا هستند

2- نظريه هاي فقهاي اهل سنّت

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 116

در بخش پيشين، رواياتي كه منع از روزه گرفتن در روز عاشورا مي نمود و نيز رواياتي كه جواز روزه گرفتن در اين روز را صادر كرده بود، نقل گرديد و به مناقشات سندي و دلالي و جواب از آن، پرداختيم، اينك در اين بخش درصدد نقل نظريات فقهاء اماميّه و اهل سنّت هستيم: فقهاء اماميه درباره حكم شرعي روزه عاشورا، نظريه هايي را ابراز نمودند، به عنوان نمونه، بعضي مثل

صاحب حدائق، محدث براني و صاحب مرآة العقول، علامه مجلسي و استاد وحيد خراساني، معتقد به حرمت گشتند و كساني مثل مرحوم خوانساري در جامع المدارك و مرحوم نراقي در مستند، تمايل به اين نظر پيدا نمودند. برخي ديگر از فقهاء كه اكثر معاصرين را در برمي گيرد، از قبيل، سيّد كاظم يزدي و مرحوم بروجردي و حكيم و جمع كثيري از كساني كه بر عروة الوثقي تعليقه زدند و سبزواري، قائل به كراهت شدند. البته، هر دو نظريه بر اين امر اتفاق دارند كه امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر استحباب دارد كه روزۀ اصطلاحي به آن نمي گويند و فقط صرف امساك مي باشد، همچنانكه از ظاهر عبارت علامه حلّي در بعضي از كتابهايش و شهيد اول در دروس و غاية المراد و شهيد ثاني در مسالك و سبزواري در ذخيره و كاشف الغطاء در كشف الغطاء و شيخ بهائي در جامع و فيض در وافي و مفاتيح و نخبه و سيّد طباطبائي در

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 117

رياض و شرح صغير و مقدس اردبيلي در مجمع الفائده و مرحوم نراقي در مستند و سيّد خوانساري در مدارك و مرحوم پدر در ذخيره، برمي آيد كه روزۀ روز عاشورا را به مجرد امساك تا عصر تفسير نمودند. طايفۀ ديگر از فقهاء، بر اين باورند كه روزه در چنين روزي، استحباب دارد اين گروه نيز خود به دو دسته تقسيم مي شوند: الف: كساني كه به طور مطلق قائل به استحباب هستند مثل مرحوم صدوق در هدايه و محقق در نكت النهاية و آقا جمال خوانساري در مشارق و سيّد خوئي در مستند. ب: كساني

كه معتقد به استحباب روزه عاشورا بخاطر ناراحتي از مصيبتي كه بر خاندان پيامبر اكرم وارد گرديد، شدند، اين گروه مشهور فقهاء را تشكيل مي دهند مانند: شيخ طوسي در كتاب تهذيب و استبصار و اقتصاد و رسائل عشر. و شيخ مفيد در مقنعه و ابن براج در مهذّب و ابن زهره در غنيه و صهرشتي در اشاره السبق و ابن ادريس حلي در سرائر و يحيي بن سعيد در جامع و محقّق حلّي در شرايع و رسائل تسع و علامه حلّي در منتهي و ارشاد و سبزواري در كفايه و محقق نجفي در جواهر.

امّا دلايل: دليل كساني كه معتقد به حرمت هستند.

1- بسياري از اخبار و روايات ظهور و بلكه صراحت در حرمت دارند، مانند:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 118

خبر زراره و محمّد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام- خبر جعفر بن عيسي- روايت يزيد- زيد- نرسي- روايت نجبة بن حارث- خبر زرارة،- خبر حسين بن ابي غندر- خبر عبد الملك- روايت جبلة المكّيّة. (1)

2- ضعف برخي از اين روايات با وجود روايات صحيحه در ميان آن، بواسطه نقلشان در كتب معتبره، جبران مي گردد. و حتي گفته شده كه روايات مانعه، به حدّ استفاضه و بلكه به اندازه تواتر رسيده است كه همين، در حصول علم به صدور اينگونه از روايات از طريق معصوم- عليه السلام- كفايت ميكند.

3- رواياتي كه جواز روزه عاشورا را صادر نموده است و يا دستور به روزه گرفتن در اين روز مي دهد، حمل بر تقيّه مي گردد، چون اين دسته از روايات موافق با فقه و حديث اهل سنّت مي باشد، لذا، اصالة الجدّ و الجهة، در اين

اخبار، احراز نگرديده است، و ديگر نوبت به تعارض بين روايات مانعه و روايات مجوّزه، نمي رسد. و اگر فرض كنيم بين اين دو دسته تعارض باشد، رواياتي كه مخالف با نظريات اهل سنّت هست، اخذ مي گردد.

4- روزه پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- قبل از نزول روزۀ ماه رمضان بوده است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 119

و سپس بعد از آن نسخ گرديده است.

5- معنا ندارد كه ما رواياتي كه جواز روزۀ روز عاشورا را صادر كرده بر استحباب بخاطر حزن و ناراحتي حمل كنيم، چون ظهور روايت حسين بن ابي غندر در اين است كه، در مصيبت وارده روزه گرفته نمي شود. بلكه روزه گرفتن بخاطر شكر و سلامتي و عافيت مي باشد.

6- بايد به صحيحۀ ابن سنان كه مفادش، مجرد امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر مي باشد و روزۀ اصطلاحي ناميده نمي شود، عمل نمود. همچنانكه صاحب مدارك و صاحب حدائق و ديگران، همين نظر را پذيرفتند. و روايت ابن سنان، جزء اخبار ضعيفه نيست لذا، مجموع اين ادّله به صورت مانعة الخلوّ، دليل قائلين به حرمت روزۀ روز عاشورا مي باشد. 2- دليل كساني كه معتقد به استحباب هستند:

1- اجماع: همچنانكه صاحب كتاب غنيه ادعا نمودند. و مرحوم محقق نجفي در جواهر، گويد:

در اين مسئله اختلافي در استحباب آن نيست. امّا اين اجماع مدركي يا احتمال مدركي بودن آن وجود دارد.

2- روايتي كه ابي همّام از ابو الحسن عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در اين روز، روزه مي گرفتند. (2) امّا اين روايت گرچه موثّق هست لكن همچنانكه

روزه عاشورا سنتي نبوي

يا بدعتي اموي، ص: 120

مرحوم محقّق قمي و ديگران فرمودند، حمل بر تقيّه مي گردد. (3)

3- روايت قدّاح از امام صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود: روزۀ روز عاشورا كفّاره يك سال گناهان مي باشد. (4) امّا اين روايت، همچنانكه علامه مجلسي فرمودند، ضعيف است. (5)

4- خبري كه مسعدة از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: عاشورا را روزه بداريد. (6) لكن اين روايت ضعيف و حمل بر تقيّه مي شود. (7)

5- روايت كثير النّواء: (8) اين روايت هم مثل روايات گذاشته، ضعيف و حمل بر تقيّه مي گردد چون، وقوع اين نوع از بركات كه در روايت آمده از دروغ ها و افترائات عامّه مي باشد. (9)

6- ادّعا شده كه تمام رواياتي كه نهي از روزۀ روز عاشورا دارند، ضعيف مي باشند. (10)

در جواب از اين ادعا گفته شده كه: با توجه به عدد رواياتي كه منع از روزه روز عاشورا دارند و كيفيّت برداشت و برخورد بزرگان شيعه با اين روايات و نيز با توجه به سيرۀ قطعيّه متشرعه كه مطابق با روايات مانعه هست و جمع نمودن شيخ طوسي رحمه اللّه تعالي بين روايات مانعه و روايات مجوّزة، اين نتيجه را به همراه دارد كه روايات مانعه را از روايات و مستندات ضعيفه، خارج مي نمايد و به آنها قوّت مي بخشد. (11)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 121

اين شش دليل، ادّله قائلين به استحباب مطلق روزه روز عاشورا بوده، بدون اينكه اين استحباب صوم را به صورت حزن و اندوه، قيد بزنند.

7- بعد از آنكه رواياتي كه صوم روز عاشورا را جايز مي داند با رواياتي كه منع از روزه روز عاشورا نموده، با

يگديكر تعارض نمودند، بين آنها به اين طريق جمع برقرار مي شود كه روزه روز عاشورا به صورت حزن و اندوه، مستحب است و اگر اين روزه از روي شكر و شادماني باشد، حرمت دارد. جوابي كه از اين دليل داده شد به شرح ذيل مي باشد:

بر طبق رواياتي كه نهي از روزه روز عاشورا دارد، ماهيّت صوم اصطلاحي، مجوّز شرعي ندارد، بلكه اساسا روزه در اين روز بدعت شمرده مي شود و موجب هلاك مي باشد.

و اينكه روزه به صورت حزن و اندوه، استحباب دارد، فاقد معناي درستي از نظر شرعي مي باشد، چون سبب استحباب روزه، حزن نيست، و آنچه كه مي تواند سبب باشد، خوشحالي و شادماني و مجالس جشن و سرور بر پاكردن مي باشد و حال آنكه، روز عاشورا براي شيعيان و خاندان رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، روز مصيبت، عزاء بوده است. اين جواب متين و مقبولي هست كه بايد خوب در آن دقت و تأمل نمود.

8- روايت ابن سنان كه مي گفت: روزه بگيريد امّا نه تا شب، ضعيف است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 122

از اين سخن جواب داده شد كه، روايت فوق اگر به طريقي كه شيخ طوسي در مصباح المتهجّد نقل كرده، ضعيف باشد، امّا در طريق ديگري كه مشهدي در المزار بر اين روايت آورده است، هيچگونه ضعفي وجود ندارد. علاوه بر آن: ما قبول نداريم روايتي كه به طريق شيخ نقل شده، ضعيف باشد، بلكه هر دو طريق، صحيح است و قطعا روايت از معصوم نقل گرديده است.

9- ما قبول نداريم كه كسي قائل به حرمت يا كراهت روزه روز عاشورا شده باشد و اگر

چنين نظريّه اي باشد، خيلي كم مطرح شده است. و اعتقاد به حرمت يا كراهت، منافات با ظاهر اتفاقي كه اصحاب اماميّه بر استحباب دارند، مي باشد.

اما، اين سخن استبعاد محض مي باشد و هيچ گاه نمي تواند به عنوان دليلي فقهي شمرده شود.

مضافا بر اينكه: جمع كثيري از فقهاء اماميه، بناء را بر كراهت و حرمت گذاشتند كه اسامي آنها در مباحث پيشين، بيان شد و در سطور بعدي بحث، نظرياتشان نقل مي گردد.

10- روزه در روز عاشورا، از باب همراهي با اهل بيت عليهم السلام هست كه در آن روز بخاطر عطش و گرسنگي، توان خود را از دست داده بودند:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 123

مؤلّف: براي همراهي و همدردي با ائمه عليهم السلام، عمل به روايت ابن سنان، كفايت مي كند كه مي گفت: روزه بگيريد اما نه تا شب، و افطار كنيد امّا نه از روي شادماني و بد- اهل بيت عليهم السلام را، خواستن. علاوه بر آن: همراهي و همدري، نمي تواند دليل شرعي شمرده شود تا ما به اين طريق بگوئيم فلان عمل، مستحب است، بلكه در استحباب نياز به دليل خاصّ مي باشد: دليل قائلين به كراهت.

1- روزه گرفتن در روز عاشورا، از سنّت هاي دشمنان اهل بيت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و متصّف به صفات آنها شدن، مي باشد، لذا، همچنانكه اتصاف به اوصاف يهود و نصاري، مكروه هست، روزه گرفتن در روز عاشورا نيز چون اتصاف به صفات دشمنان مي باشد، كراهت دارد. (11)

2- در يك روايت، هم روزۀ عاشورا منع شده و هم روزه روز عرفه منع گرديده است، و از طرفي در بين اصحاب اماميه اتفاق نظر وجود دارد كه

مي توان در روز عرفة روزه گرفت لذا، چون اين دو نهي در يك سياق وارد شده است، پس منع از روزه عاشورا، به معناي كراهت است،

3- استناد به ظهور سخن امام ابو جعفر عليه السلام: كه آن حضرت فرمودند:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 124

آيا پس در آن روز- روز عاشورا- روزه- گرفته مي شود؟ هرگز، قسم به پروردگار بيت حرام، آن روز، روز روزه گرفتن نيست. آن روز فقط، روز حزن و اندوهي هست كه بر اهل آسمان و زمين وارد گرديد.

4- روايات كه دستور به روزه گرفتن در روز عاشورا مي داد بر امساك از خوردن و آشاميدن به صورت حزن و اندوه حمل مي گردد. و يا اين دسته از روايات حمل بر تقيّة مي شود. 5- مشخص و معلوم نيست كه ائمه عليهم السلام و اصحابشان در روز عاشورا روزه مي گرفتند. مؤلّف: دليل اوّل و سوّم و پنجم، دلالتشان بر حرمت، بيشتر از كراهت مي باشد. اما جواب از دليل دوم:

بر فرض كه وحدت سياق اقتضاء كند و نيز قرينه باشد كه فقره اوّل روايت را حمل بر كراهت كنيم، لكن بواسطه روايات متعدده اي كه مفادشان تحريم هست بايد از اين اقتضاء و قرينه دست برداشت.

جواب از دليل چهارم: اين حمل را ما هم قبول داريم ولي مي گوئيم به درد قول به كراهت نمي خورد چون حتي بنابر قول به حرمت، رواياتي كه دستور به روزه عاشورا مي داد، حمل بر امساك از اكل و شرب به صورت حزن و اندوه، و يا حمل بر تقيّه مي گردد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 125

و بعضي از فقهاء با توجه به روايت ابن سنان كه شيخ

و مشهدي در كتابشان ذكر كرده اند و نيز با توجه به روايتي كه ميثم تمّار نقل (12) نموده است، معتقد شدند كه روزۀ روز عاشورا، هيچ گاه مورد تأكيد نبوده و نيست و كسي كه در اين روز روزه بدارد گرچه نيست اش حزن و اندوه، باشد، در صورت عمل، با دشمنان اهل بيت كه نيّت شان تبرك و شادماني هست، شريك مي باشد. بله- استحباب اين روزه به عنوان صوم اصطلاحي، فقط براي كسي هست كه قدرت افطار نمودن و لو به خاطر تقيّه را ندارد، لذا، در اين صورت، قصد روزه از روي حزن و اندوه بخاطر مصيبت و عزاي وارده بر خاندان عصمت، مي نمايد. (13)

مؤلّف: پيشتر بيان شد كه ماهيّت صوم- روزه اصطلاحي- در روز عاشورا موجب هلاكت و عذاب، حتي به عنوان حزن و اندوه، مي گردد.

دليل كساني كه قائل به حرمت روزه روز عاشورا هستند:

1- مرحوم بحراني مي نويسد: خلاصه اينكه دلالت اين اخبار به طور مطلق بر تحريم، ظاهرترين ظاهر هست، لكن اصحاب ما در آنچه كه ذكر كرده اند- غير از تحريم- معذورند. چون به صورت كامل تتبّع در روايات نكرد. و خوب در آن، به انديشه نپرداختند. و در ادامه مي گويد:

تحريم روزه روز عاشورا از اين اخبار، ظاهرترين ظاهر هست. (14)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 126

2- علامه مجلسي مي گويد: خلاصه سخن آنكه: احتياط ترك روزه روز عاشورا به طور مطلق مي باشد. (15)

3- مرحوم خوانساري در جامع المدارك مي نويسد: امّا استحباب روزۀ روز عاشورا به خاطر روايتي هست كه عبد الله بن ميمون قداح از جعفر از پدرش عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: روزۀ روز عاشورا كفّاره يك سال- گناه- مي باشد. و مصنّف و جماعتي از فقهاء

روايت را به روزه بخاطر حزن و اندوه بر مصيبتي كه بر سيّد شباب اهل بهشت وارد آمده، قيد زدند. كه اين روزه از باب تبرك و شكر كه جزء اعمال بني اميه و پيروان لعنتهم اللّه تعالي، آنها مي باشد، نيست و لذا، شيخ مفيد و شيخ طوسي- قدس سرّهما- بين روايت فوق و رواياتي كه متضمّن نهي از روزه روز عاشوراست مثل صحيح زرارة و محمد بن مسلم جمع كردند.

روايت زراره و محمد بن مسلم اين است كه اين دو بزرگوار از امام باقر عليه السلام در مورد روزه روز عاشورا از ماه محرم سئوال نمودند، حضرت فرمود: عاشورا روزي هست كه حسين محاصره شد … و بعضي از متأخرين از متأخرين، به خاطر ترجيح نصوصي كه نهي از روزه روز عاشورا داشت، يقين به حرمت پيدا نمودند. و روايات دالّ بر استحباب را حمل بر تقيّه نمودند. و ظاهرا همين نظري كه متأخرين از متأخرين ابراز نمودند، و با توجه به روايت عبد الله بن سنان از امام صادق عليه السلام، به واقع نزديكتر است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 127

كه راوي فوق مي گويد: روز عاشورا بر امام صادق عليه السلام، وارد شدم، و حضرت را در حالي كه رنگ صورتش تيره شده بود، ملاقات نمودم … و مشخص هست كه روزه كه اين فرد به عنوان تبرك نبوده است. (16) 4- استاد وحيد خراساني مي گويد: روزه گرفتن در روز عاشورا بنابر احتياط واجب، جايز نمي باشد. (17)

قائلين به استحباب روزۀ روز عاشورا:

مرحوم سيّد خوئي بعد از آنكه روايات مانعة را ضعيف دانست و مدعي شد كه اين روايات از حيث سند، منقّه نيست و اينكه

صحيحه زراره و محمد بن مسلم، متضمن هيچ گونه نهي ائي نمي باشند و بلكه نهايتا مي گويند روزه روز عاشورا متروك و منسوخ شده كه شايد در سابق واجب بوده، و بعدها، روزه ماه رمضان جايگزين آن شد، فلذا دلالت بر نفي استحباب هم ندارد، مي گويد: امّا نفس روزه گرفتن در اين روز، از باب قضاء يا استحباب مخصوصا از روي حزن و اندوه، شكي در جوازش نيست و حتي كراهت هم ندارد، چه بسا از اينكه بخواهد حرام باشد. ايشان پيش از اين مطالب مي گويد:

امّا رواياتي كه متضمن امر و استحباب روزه گرفتن در اين روز مي باشد، بسيارند، مانند صحيحه قدّاح … و موثّقه مسعدة بن صدقه … كه نظريه استحباب را مساعدت مي نمايد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 128

علاوه بر آن، روزه گرفتن در اين روز، همراهي و همدردي با اهل بيت وحي مي باشد كه در اين روز، بخاطر تشنگي و گرسنگي توان خود را از دست داده بودند و دردها و مصيبت هاي بزرگي بر آنان وارد شد كه افهام و اوهام، از دركش عاجزند. لذا، اقوي، روزه گرفتن در اين روز في نفسه، استحباب دارد. بله، اگر روزۀ اين روز به عنوان تيّمن و تبرّك و فرح و سرور كه ارازل و اوباش آل زياد و بني اميه- خذلهم اللّه تعالي في الدنيا و الآخره- بجاي مي آورند، باشد، حتي اگر يك روايت هم در جهت تحريم وارد نشده باشد، هيچ اشكال و اختلافي در حرمت روزۀ آن روز نيست. و بلكه روزه آنچناني از بزرگترين محرماتي هست كه از پليدي فاعل آن، خبر مي دهد. و چنين فردي در دين و مذهبش، خلل وارد

كرده و از ياران و پيروان مورد لعن در زيارت عاشورا گرديده است. لذا در اين مطلب هيچ شك و شبهه اي نيست امّا خارج از بحث مي باشد. (18)

استاد وحيد خراساني به ايشان اشكال كرده كه: در اجود التقريرات شما تصريح نموديد كه ائمه عليهم السلام مداومت بر ترك روزه اين روز داشتند و اصحابشان را به همين صورت، امر مي نمودند. (19) لذا، اين سخن شما چطور با اعتقاد به استحباب سازگار هست؟

و نيز اشكال ديگري كه بر ايشان وارد است اينكه: شما در حاشيه عروة الوثقي و نيز در-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 129

توضيح المسائل، فتوا به كراهت داديد. پس چگونه با اعتقاد شما به استحباب هماهنگ هست؟

مؤلف: احتمال دارد كه ايشان از نظر خود در مورد كراهت روزه روز عاشورا، برگشته باشند كه در اين صورت اين اشكال به وي وارد نيست.

شايد همين نظر مرحوم خوئي از كلام شيخ صدوق نيز بدست آيد، ايشان مي گويد:

اما روزه اي كه صاحبش در بجاي آوردنش اختيار دارد، روزه روز جمعه و روز عاشورا مي باشد كه، صاحبش اگر خواست، مي تواند روزه بگيرد و اگر خواست مي تواند افطار نمايد. (20)

استحباب روزه روز عاشورا بر وجه اندوه و ناراحتي:

1- شيخ مفيد- رحمة اللّه عليه- مي نويسد: امّا روزه اي كه صاحبش در آن اختيار دارد، روزه روز عاشوراست آنهم به صورت امساك از خوردن و آشاميدن بخاطر اندوه از مصيبتي كه بر آل محمّد- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- وارد آمد. (21)

مؤلف: از اين سخن شيخ، استحباب فهميده نمي شود.

2- شيخ طوسي مي گويد: اما روزه هاي مستّحب … و روزۀ روز عاشورا به صورت حزن و مصيبت كه به اهل بيت رسول- صلّي اللّه عليه و آله

و سلّم، وارد گشت. (22)

3- و نيز مي گويد: روزه هاي مستحبي در تمام ايّام سال مي باشد البته به غير از آن روزهائي

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 130

كه روزه گرفتن حرمت دارد. ولي در طول سال چهارده قسم روزه استحباب مؤكد دارد،- كه يكي از آن قسم- روزه روز عاشورا به صورت و نيت حزن و اندوه و مصيبت مي باشد. (23)

4- و نيز شيخ طوسي عليه الرحمة در جمع بين اخبار متعارضة مي گويد: توجيه اين احاديث به اين شكل هست كه: هركس در روز عاشورا بخاطر اندوه بر مصايبي كه بر رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و عترتش عليهم السلام وارد گرديد، روزه بدارد، به طريق صواب رفته است اما اگر كسي روزه اش بخاطر آنچه كه مخالفين ما معتقدند كه روزه گرفتن، فضيلت دارد، و بر اين باورند كه روزه اين روز، بركت مي آورد و شخص را سعادتمند مي كند، واقعا به خطاء رفته و مرتكب گناه شده است. (24)

5- ابن برّاج مي نويسد: امّا روزه هاي مستحب، دو قسم هستند: يك قسم در بجاي آوردنش تشديد و تأكيد شده است و آن روزه روز عاشورا به صورت و نيّت اندوه بخاطر مصيبتي كه بر اهل بيت عليهم السلام وارد گرديد. (25)

6- ابن زهره معتقد است: اما روزۀ مستحب … روزۀ عاشورا به صورت اندوه مي باشد (26)

7- صهرشتي دربارۀ روزه مستحب مي گويد: روزه دهم محرّم به خاطر حزن و مصيبت. (27)

8- ابن ادريس مي نويسد: روزه روز عاشورا بخاطر اندوه بر مصائب آل رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- مستحب هست. (28)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 131

9- يحيي بن

سعيد مي گويد: روزه هائي كه مستحب هستند … و روزۀ روز عاشورا از جهت حزن و اندوه مي باشد و روايت شده كه اين روزه را بعد از عصر افطار نمايند. (29)

10- محقّق حلّي مي نويسد: روزه هاي مستحب مختّص به وقت خاصّي هستند، كه چهارده قسم مستحب مؤكد مي باشند … - يكي- روزه روز عاشورا به صورت و نيت حزن و اندوه. (30) 11- و نيز مي گويد: روزه روز عاشورا بخاطر اندوه، مستحب است (31)

12- و نيز مي گويد: روزه كه صاحبش در گرفتن آن اختيار دارد، روزه روز جمعه و روز پنج شنبه و … روز عاشورا مي باشد. (32) مؤلّف: شايد اين عبارت محقّق برگرفته يا اشاره به روايتي هست كه زهري از امام زين العابدين عليه السّلام نقل نموده است، باشد كه مرحوم مجلسي در مرآة العقول، آنرا تضعيف نمود (33) و پدرش مجلسي اوّل، اين فقره از روايت را كه مي گويد: صاحبش اختيار دارد به اين صورت تفسير نمود كه جايز است براي صاحبش بعد از شروع به روزه، افطار كند و يا روزه اش واجب نمي باشد. (34)

13- علامه حلّي مي نويسد: و روزه روز عاشورا از روي حزن و نه بخاطر تبرك، مستحب مي باشد، چرا كه در اين روز بزرگترين مصائب كه همان قتل حسين بن علي عليهما السّلام

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 132

و هتك حريمش، اتفاق افتاد، لذا، از روي حزن و اندوه، اكل و شرب، ترك گردد.

و دليل استحباب رواياتي هست كه سعد بن صدقه و ابو همّام- و ابو عبد اللّه بن ميمون قدّاح و جمهوري از علماء از ابن عباس نقل نموده اند. و احاديثي هم در كراهت روزه عاشورا وارد شده

كه حمل بر روزه اي مي شود كه تبرّكا بجاي آورده شود. و هركس بخاطر آنچه كه مخالفين ما اعتقاد دارند كه همان تبرك جستن به اين روز، و اينكه با روزه گرفتن اهل سعادت مي شوند، روزه به جاي آورد، به خطاء رفته و مرتكب گناه گرديده است. (35)

14- شيخ مفيد در ارشاد مي گويد: روزه چهار قسم هست: واجب … و مستحب كه روزه عاشورا از روي اندوه و ناراحتي. (36)

15- محقق محمد باقر سبزواري در كفاية الاحكام مي نويسد: روايات دربارۀ روزه روز عاشورا، اختلاف دارد. بعضي از روايات مفادشان استحباب هست و اينكه روزه اين روز كفّاره يك سال- گناه- مي باشد. دسته ديگر از روايات مفادشان منع از روزه عاشور است و اينكه هركس در اين روز، روزه بجاي آورد، بهره اش از آن روز، همان بهره اي است كه ابن مرجانه و آل زياد بردند و آن آتش است.

و شيخ طوسي در استبصار بين اخبار جمع نموده و گويد: كسي كه در روز عاشورا

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 133

به صورت حزن و اندوه بر مصايب آل محمد عليهم السلام و سختي هائي كه عترت پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم دچار شدند، روزه بدارد، به طريق صواب رفته است …

كه اين وجه جمع بعيد نيست و در بعضي از روايات آمده كه: افطار تو بايد بعد از عصر به اندازه يك جرعه آب باشد. (37)

16- شيخ محقق، محمّد حسن نجفي صاحب جواهر مي نويسد: امّا روزه هاي مستحب …

روزه هائي كه مستّحب مؤكّد هستند، چهارده قسم مي باشند … هشتم: روزه روز عاشورا هست كه هيچ گونه اختلافي در استحبابش نيافتم و بلكه ظاهر عبارت غنيه، اجماع

بر اين استحباب منعقد مي باشد. و دليلش: روايت ابي همّام از ابو الحسن و روايت عبد اللّه بن ميمون قدّاح از جعفر از پدرش و خبر مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام و روايت كثير النّواء از امام باقر عليه السلام مي باشد.

امّا مصنّف- صاحب شرايع- و گروهي از علماء، استحباب روزه عاشورا را مقيد به صورت حزن و اندوه نموده اند كه شخصي به جهت حزن و ناراحتي بر مصائب سيّد جوانان اهل بهشت و اتفاقاتي كه در اين روز به وقوع پيوست، كه شايسته هست، در اين روز، روزه بگيرد. نه اينكه روزه اش از جهت تبرك و شكر، همچنانكه بني اميّه، انجام مي دادند، باشد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 134

و به اين طريق شيخ طوسي و شيخ مفيد و ديگران بين روايات مانعه و رواياتي كه جواز روزه عاشورا را صادر كرده بود. جمع نمودند. و از طرفي اين نظريه با ظاهر اتفاق اصحاب منافات دارد كه حرمت صوم عاشورا، منحصر در غير آن موردي هست كه در وجه الجمع ذكر نمودند. لكن در جواب مي توان گفت: نهايت چيزي كه از نصوص مانعه مي توان فهميد كراهت هست. مخصوصا در آن روايتي كه بين صوم عاشورا و صوم دوشنبه و روز عرفة جمع نموده است. لذا، مذموم و منهي بودن روزه روز عاشورا، آنجائي هست كه به مانند اعتقاد مخالفين كه از روي تبرك و اظهار شادماني روزه مي گرفتند، روزه به جاي آورده شود. امّا مطلق صوم در اين روز، هيچ گونه نهي ايي به دنبال ندارد.

و اينكه روزه گرفتن در روز عاشورا همانند روزه عيد و ايام تشريق مي باشد.

و گر بر امثال كساني

مثل زراره و محمد بن مسلم، حكم اصل روزه عاشورا مخفي نبوده است تا سئوالشان از حضرت عليه السلام در اين مورد باشد. البته ممكن است گفته شود، كه روزه عاشورا مؤكد نيست، چون روزه گرفتن در اين روز در صورت، با روزه دشمنان خدا، يكي مي شود گرچه از جهت نيّت فرق دارد.

كه مي توان در جواب گفت: شايد چنين روزۀ اصطلاحي براي كسي باشد كه متمكّن از

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 135

افطار و لو از جهت تقيّه نمي باشد لذا، قصد وجه مذكور مي نمايد- روزه به جهت حزن بر … -

و نيتش بدون قصد و وجه مذكور نبايد باشد. و اين نفي تأكّد روزه عاشورا با توجه و اهميّت، خبر عبد الله بن سنان از امام صادق عليه السلام و خصوصا با توجه به آنچه كه از ميثم تمّار نقل شده … كه دلالت مي كنند بر كذب حوادثي از امت هاي گذشته- مثل خروج يونس از شهر- در اين روز مي باشد به همين جهت روايتي كه كثير النواء ذكر كرده كه در بردارندۀ حوادثي از گذشته در اين روز بوده، ضعيف مي باشد. علاوه بر آن، گفته شده كه وي، تبري عامّي مي باشد و امام صادق عليه السلام در دنيا و آخرت از وي تبرّي جسته است.

بهرحال، شكي در جواز روزه روز عاشورا مخصوصا به آن وجهي كه اصحاب ذكر كرده اند، نيست. و آنچه كه صاحب كتاب مسالك در تفسير سخن فقهاء كه گفتند: بايد روزه به جهت حزن و اندوه باشد- گفته است مراد: همچنانكه در خبر آمده امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر مي باشد، ضعفش روشن است.

و حتي با اندك تأمل مي توان

قطع به فساد گفته ها وي، پيدا نمود. (38)

مؤلف: مراد مرحوم محقق نجفي رحمة اللّه عليه آن است كه تفسيري كه شهيد ثاني از كلام فقهاء نموده و گفته اند، مرادشان از روزه عاشورا، فقط امساك از خوردن و آشاميدن هست و نه صوم اصطلاحي، تفسير درستي نيست، چون ظهور و

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 136

و حتّي صراحت كلام فقهاء، چنين توجيه و تفسير را پذيرا نيست. البته، ما منكر آن نيستيم كه جمعي از فقهاي ما تصريح كردند كه مراد از صوم روز عاشورا، امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر مي باشد كه به زودي اقوالشان، نقل خواهد شد، لكن اين بمعناي ارجاع سخنان همه فقهاء به تفسير مذكور نيست.

سخنان و دلايل كساني كه معتقد به استحباب امساك تا عصر عاشورا هستند.

1- شهيد ثاني عليه الرحمة در شرح نظر مرحوم محقّق كه گفته: از جمله روزه هاي مستحبي، روزه روز عاشورا به جهت حزن و اندوه مي باشد، مي نويسد: اينكه ايشان قيد جهت حزن و اندوه را مطرح كرده، مي خواهند اشاره كنند به اين مطلب كه روزه روز عاشورا، روزۀ شرعي معتبر نيست، بلكه صرف امساك از خوردن و آشاميدن بدون نيّت روزه مي باشد، چون روزه اين روز، همچنانكه روايات مي گويد، روزه اي متروك مي باشد. و اينكه در روايتي از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه آن حضرت فرمود: روزه بگيريد اين روز را امّا نه تا شب و افطار كنيد اما نه از باب اينكه ناراحتي اهل بيت را طلب كنيد و افطارت بايد بعد از عصر باشد، مراد اين است كه شما تا بعد از عصر مفطّرات را ترك كرده و همچنان به

حالت حزن و مصيبت باقي بمانيد. و سزاوار هست كه اين امساك، چون عملي عبادي هست،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 137

به همراه نيّت باشد. (39). 2- محقّق كركي در شرح سخن علامه در قواعد كه گفته بود، روز عاشورا را به خاطر اندوه، روزه بداريد، مي گويد: يعني روزه روز عاشورا، روزه اي شرعي- اصطلاحي- نيست، بلكه مجرّد امساك بدون نيّت صوم مي باشد چون روزه اين روز، همچنانكه روايت مي گويد، متروك هست. لذا، مستحب هست امساك از خوردن و آشاميدن، به خاطر حزن و اندوه تا بعد از عصر. و روزه گرفتن در اين روز، از شعارهاي بني اميّه لعنهم اللّه تعالي هست كه بخاطر شادماني به قتل امام حسين عليه السلام، آن را بجاي مي آورند. (40)

3- علّامه حلّي مي نويسد: روزه روز عاشورا از جهت ناراحتي بر مصيبتي كه بر اهل بيت عليهم السلام وارد شد و نه از جهت تبرك، مستحبّ هست، چرا كه، اين روز، روز كشته شدن يكي از دو آقاي جوانان اهل بهشت يعني حسين بن علي- صلوات اللّه عليه- و هتك حريم وي مي باشد. لذا بخاطر اين مصيبت بزرگ كه بر اهل بيت عليهم السلام وارد گشت، سزاوار هست كه در اين روز از خوردن و آشاميدن، صرف نظر شود. با توجه به اين مطلب، شايسته هست كه تمام آن روز، روزه بجاي آورده نشود بلكه بعد از عصر، روزۀ خود را افطار نمايد،

چون روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده كه حضرت فرمودند: روزه عاشورا بواسطۀ نزول ماه رمضان متروك گشته، و انجام چيزي كه ترك گشته، بدعت محسوب مي شود. (41)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص:

138

4- و نيز مي نويسد: مستحب است نه روز- اول- محرّم روزه بجاي آورده شود و زماني كه روز دهم فرا رسيد، از خوردن و آشاميدن تا بعد از عصر امساك نمايد و سپس مقداري از خاك تناول نمايد. (42) 5- شهيد اوّل مي گويد: درباره روزه عاشورا، در اينكه تمام روز را با حالت حزن و اندوه يا تا موقع عصر و يا اساسا روزه اين روز را ترك كند، رواياتي نقل شده است. در روايتي آمده است، عاشورا را روزه بداريد اما نه تا شب و روزه آن روز را افطار كنيد اما نه در حالتي كه خواهان بدحالي اهل بيت عليهم السلام باشيد.

كه از اين روايت استحباب ترك مفطّرات نه از باب روزه حقيقي، فهميده مي شود كه چنين امري، بجاي آوردنش نيكو هست. (43)

6- و نيز مي گويد: مستحب هست روزۀ نه روز اول محرّم و زماني كه روز دهم فرارسيد، بدون اينكه نيّت روزه كند، بعد از عصر افطار نمايد. و نيّتش فقط امساك از خوردن و آشاميدن، در آن روز باشد. (44) 7- مرحوم مقدّس اردبيلي مي نويسد: بعيد نيست كه مجرد امتناع از خوردن و آشاميدن، مثل ساير مشتهيات، كه به صورت روزه نباشد، مستحب باشد. و در اين جهت- يعني صرف امتناع- فرقي نيست تا بخاطر عدم صدق روزۀ اصطلاحي بعد از عصر افطار كند- همچنانكه مشهور همين كار را انجام مي دهند و يا تا شب بر مجرد امتناع باقي باشد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 139

لذا امكان دارد، مثل چنين متني را بر استحباب حمل كنيم، همچنانكه ظاهر همين هست و نيز مي توان بر آنچه كه بعدا ذكر خواهد

شد حمل نمود. پس خوب دقت بنما … (45)

8- شيخ بهائي معتقد است: سيزدهمين روزۀ مستحب، روزه روز عاشورا هست. كه اين روزه، در روز دهم محرم تا زمان عصر مي باشد سپس با آب يا تربت كربلا به نيّت شفاء، آنهم به شرط آنكه به اندازۀ يك نخود بيشتر نشود، افطار نمايد. (46)

9- سبزواري مي گويد: عمل به مضمون اين روايت يعني روايت ابن سنان، كه از امام صادق عليه السلام نقل شده است، نيكو مي باشد، و گويا مقصود بعضي از اصحاب همين مي باشد، مگر اينكه مقصود بعضي از اصحاب خلاف آنچيزي هست كه گروهي از فقها به آن تصريح نمودند. (47)

10- مرحوم فيض كاشاني معتقد است: اولي ترك روزه روز عاشورا درهرحال مي باشد. چون ترغيب به روزه روز عاشورا، موافق با عمل مردم عامّه مي باشد كه آن را به ائمه عليهم السلام اسناد مي دهند، درحالي كه اين نشانه هاي تقيّه است لذا، نبايد بر طبق آن عمل نمود. و نيز روزه عاشورا بواسطه روزه ماه رمضان متروك گرديد و انجام عمل متروك، بدعت شمرده مي شود.

و اگر ترغيب به روزه اين روز بر امساك از مفطّرات در طول روز بدون اينكه منتهي به شب بشود آنهم بخاطر حزن و اندوه، همچنانكه در بعضي از روايات آمده، نيكو مي باشد. كه همين را،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 140

صاحب تهذيبين در مصباح المتهجّد از عبد اللّه بن سنان از ابي عبد الله عليه السلام نقل نموده كه راوي از روزه روز عاشورا سئوال ميكند و حضرت در جواب مي گويد: اين روز را روزه بگير اما نه تا شب … (48) 11- صاحب كتاب مفاتيح آورده است: از جمله

مستحبات، روزۀ تأديب مي باشد. روزۀ تأديب امساك از خوردن و آشاميدن در بخشي از روز بخاطر تشبّه به روزداران، مي باشد. و چنين روزه اي با روايات و اجماع در هفده جا ثابت گشته است: 1- مسافري كه به خانه اش رسيد … و اظهر آن است كه روزه روز عاشورا از همين قبيل مي باشد، چون روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده كه آن حضرت فرمودند: روز عاشورا، روزه بگيريد اما نه تا شب و آن را افطار كنيد درحالي كه خواهان بدحالي اهل بيت عليهم السلام نيستيد.

و بخاطر اعتبار سند اين روايت، شايسته است كه بر طبق اين حديث عمل گردد. (49)

12- و نيز مي گويد: مستحب هست روزه گرفتن در روز عاشورا، بخاطر اندوه و ناراحتي از مصيبتي كه بر اهل بيت عليهم السلام وارد شد، تا بعد از عصر. (50)

13- شيخ حرّ عاملي گويد: روزه روز نهم و دهم از محرّم به قصد تبرك و نه به نيت حزن و اندوه، حرام مي باشد. (51)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 141

14- مرحوم مجلسي معتقد است: امّا روزه روز عاشورا؛ روايات در اين مورد، اختلاف دارند. كه مرحوم شيخ رحمة اللّه عليه بين آنها به اين صورت جمع نمود كه هركس در روز عاشورا به خاطر حزن و اندوه بر مصائبي كه بر آل محمد عليهم السلام وارد شد، روزه بدارد، به طريق صواب رفته است … اما اظهر نزد من آن است كه: اخبار وارده در فضل روزه عاشورا حمل بر تقيّه مي گردد و آنچه كه مستحّب هست امساك از خوردن و آشاميدن به صورت حزن تا عصر مي باشد كه روزه اصطلاحي بر آن

صدق نكند. همچنانكه اين مطلب را شيخ در مصباح المتهجّد از عبد الله بن سنان از ابي عبد اللّه عليه السلام نقل فرموده است كه حضرت مي فرمايد: روز عاشورا را روزه بداريد امّا نه تا شب. و خلاصه اينكه احتياط ترك روزه عاشورا به طور مطلق مي باشد. (52)

15- مرحوم كاشف الغطاء مي نويسد: درباره روزۀ روز تاسوعا و عاشورا، وارد شده كه روزه آن- دو روز- معادل يك سال روزه گرفتن مي باشد. و اولي آن است كه روز دهم روزه گرفته نشود مگر تا يك ساعت بعد از نماز عصر. و سزاوار هست بر روزه دار كه در اين زمان با جرعه اي از آب، افطار بنمايد. (53)

16- طعّان در رساله عاشورائيه مي نويسد: آنچه كه مشهور به آن تمايل پيدا كردند،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 142

منهدم كنندۀ اركان و ويران كنندۀ بنيان مي باشد. اما استدلالي كه براي مشهور آورده شد نفي خلاف و اجماع منقول و اخبار مي باشد. درحالي كه همۀ اين ادّله، ضعيف هستند.

امّا وجه مخدوش بودن، نفي خلاف و اجماع منقول آن است كه اگر كسي، هر چند در اين مورد تحقيق كند و فهم خود را بالا ببرد، متوجه مي شود كه اختلاف زيادي در مسئله وجود دارد بطوري كه مناط حجيّت كه همان كشف از نظر معصوم عليه السلام مي باشد، بطوركلي، مخفي مي باشد. امّا اخبار: اجمالا بايد گفت اين اخبار با اخبار و رواياتي كه از حديث سند قوي و از حيث عدد، كثير مي باشند، و از حيث موافقت با مذهب مخالفين فاصله زياد دارد، در تعارض هستند. و روايات فراواني از ائمه عليهم السلام در بيان ميزان ترجيح خبر، وارد شده كه معيار را

اين طور معرفي كردند: هر روايتي كه موافق با عقائد آن اشرار مي باشد، طرد شود كه رشد در عمل به خلاف معتقدات آن فجّار مي باشد.

و اين اخباري را كه مشهور به آن استناد نموده اند، موافق با مذهب مخالفين- لعنهم الله تعالي- مي باشد و لذا، از درجه اعتبار، ساقط مي شوند … (54)

وي بعد از نقل كلام شهيد در مسالك، در نقد نظر وي مي گويد:

لكن سخن شهيد، در نهايت بعد بوده و با قواعد مشهور، در نهايت تنافي مي باشد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 143

چون آنچه كه نزد مشهور فقهاء مسلّم هست اينكه اسماء عبادات كه در زبان متشرعه جاري هست، حمل بر معاني شرعيه مي گردد نه بر معاني لغويّه. و از طرفي در اصل مسئله بين علماء اماميه از قديم تا حال، اختلاف وجود دارد، و لذا، حتي وجهي كه مرحوم شهيد ذكر كرده است صحيح باشد، باز اختلاف از اساس منتفي نيست و البته امكان دارد صيامي كه در كلمات پيامبر و ائمه اعلام آمده است به آن معنائي كه در روايت صحيحه- ابن سنان- آمده، حمل كنيم، كه چنين حملي يا از اين جهت هست كه، حقايق شرعيّه ثابت شده نيست، و يا بنابراين است كه ما حقايق شرعيه داريم و امّا از اين معنا به معناي ثانوي نقل داده شده است. اگر شقّ ثاني را قبول كنيم، مشروط به اين است كه قرينۀ معيّنه اي براي معناي اصلي لغوي وجود نداشته باشد.

درحالي كه چنين قرينه وجود دارد و مانع از نقل مي باشد. و اين قرينه گرچه قرينۀ مقاليّه داخليه نيست اما قرينۀ حاليّه خارجيّه وجود دارد و آن نهي از صوم شرعي در اخباري

هست كه از حيث دلالت و سند قوي مي باشند. (55)

17- مرحوم سيّد علي طباطبائي صاحب رياض مي نويسد: روزۀ روز عاشورا به خاطر اندوه بر مصيبت هائي كه بر آل محمد عليهم السلام وارد گشته، مستحب مي باشد و در اين استحباب اختلافي نيافته ام و بلكه در غنيه بر اين مسئله ادعاي اجماع شده است.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 144

بعضي ها گفته اند: روزه روز عاشورا استحبابش از جهت حزن بر مصائب آل محمّد- عليهم السّلام از جمع بين رواياتي كه دستور به روزه عاشورا مي داد و اينكه چنين روزه اي كفّاره يك سال- گناه- هست و بين رواياتي كه مي گويد، هركس در اين روز روزه بگيرد، بهره اش از اين روز، همان بهره اي هست كه آل زياد و ابن مرجانه- عليهم اللعنة در اين روز برده اند مي باشد، بدست مي آيد.

درحالي كه هيچ روايتي چنين جمعي را شهادت نمي دهد. بلكه در بعضي از اخبار مانعة خلاف اين جمع نمودن، وجود دارد، كه البته همانند ساير اخبار مانعه، از حيث سند منقّع نيست.

لذا، بواسطه آن، نمي توان فتوا به تحريم و كراهت داد. و بوسيله اين اخبار نمي توان عموماتي كه استحباب صوم را به نحو مطلق ثابت مي كند و آن را سپر آتش مي داند، تخصيص زد. لذا، در استحباب مقيد (به حزن) فتواي اصحاب به كمك اجماع كه صاحب غنيه ادعا نموده است، كفايت مي كند. لكن چنين نظريّه با مراجعه به وجدان، بعيد به نظر مي رسد. مخصوصا عده اي از فقهاء براساس روايت، صوم بخاطر حزن را، به استحباب امساك از مفطّرات- خوردن و آشاميدن- تا عصر تفسير نمودند كه شايسته آن است، بر طبق همين تفسير عمل شود. (56)

18- مرحوم نراقي مي گويد: از

جمله روزه هاي مستحبّ، روزه روز عاشوراست،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 145

چرا كه جمعي از اصحاب اماميّه قائل به استحباب روزه روز عاشورا به صورت حزن و مصيبت شده اند. و بلكه گفته شده كه اختلافي در اين نظريه وجود ندارد. درحالي كه هيچ روايتي چه از گروه اخبار مانعه و چه از گروه اخبار مجوزّه بر اين تقييد- به صورت حزن- دلالت ندارد. و براي جمعي كه بين دو طايفه از اخبار اظهار نمودند، شاهدي نيست … بلكه مقتضي اين است: اخباري را كه صوم روز عاشورا را تجويز نموده، بخاطر اينكه موافقت دارد با اعتقادات خبيث ترين مردم عامّه، از اساس، طرح و طرد مي شوند و لذا در كتاب وافي، اولي را در ترك روزه روز عاشورا دانست. و بعضي از اساتيد ما، روزه عاشورا را حرام دانستند كه اين نظر در نهايت حسن مي باشد. كه حرمت اين روزه بخاطر خصوصيتي هست وگرنه از جهت مطلق صوم حرمتي ندارد. و از طرفي چون اين اخبار مانعه در كتب معتبره ذكر شده است و در ميان آنها اخبار صحيحه وجود دارد، ضعف سندي بعضي از اين اخبار ضرري وارد نمي سازد. و اشكال نشود كه اين نظريه مخالف با مشهور هست و كسي قائل به حرمت صوم از اساس نشده است و از طرفي اين نظريه با اخباري كه استحباب مطلق صوم را ثابت مي كرد، معارض است. چرا كه در جواب مي گوئيم، همۀ اين اشكالات زماني وارد هست كه ما از اساس و به طور كلي روزه اين روز را تحريم كنيم. درحالي كه ما

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 146

حرمت روزه اين روز را

بخاطر خصوصيّتي حرام مي دانيم و آن اينكه بني امية خذلهم اللّه تعالي- روزه اين روز را سنّت مي دانند. لذا، وقتي كه حرمت از جهت خصوصيت بوده، هيچ گونه مخالفتي با مشهور نشده و با اخباري كه استحباب مطلق صوم را اثبات مي كرد، در تعارض قرار نگرفته ايم.

پس حقّ آن است كه روزۀ روز عاشورا از اين جهت حرام است چرا كه نزد آل محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- بدعت و متروك شمرده مي شود و اگر كسي اين روز را از جهت رجحان مطلق صوم، روزه بدارد، مرتكب بدعت نشده، گرچه مرجوحيّت نسبي اين روزه ثابت هست. و اولي عمل به روايت شيخ در مصباح المتهجّد مي باشد. اما آنچه كه در روايت كثير النواء از فضائل روز عاشورا وجود دارد با روايتي ديگر كه در كتاب مجالس صدوق در تكذيب روايت كثير النواء وجود دارد، در تعارض مي باشد. (57)

19- محقّق قمي مي نويسد: هيچ گونه اشكالي در اين جهت وجود ندارد كه روزه روز عاشورا از جهت تيمّن و تبرّك، حرام است و بلكه منتهي به كفر مي گردد. و اخبار مستفيضه اي نقل شده كه هركس در اين روز از جهت تيمّن و تبرك روزه بدارد در سلك آل زياد- لعنهم اللّه تعالي- قرار مي گيرد. و نيز اشكالي در استحباب امساك از خوردن و آشاميدن و ناراحتي بر مصائبي كه بر آل محمد- صلوات اللّه عليهم اجمعين- در روز عاشورا نيست.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 147

اشكال فقط در استحباب صومي هست كه نه به قصد تيمّن و نه به عدم قصد تيمّن باشد.

و آنچه كه استحباب دارد امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر و

سپس با جرعه اي از آب افطار شود.

و از سخنان مرحوم محقق در شرايع، استحباب صوم واقعي آنهم به صورت حزن و اندوه، بدست مي آيد. همچنانكه صاحب مدارك همين گفته را از كلمات محقق در شرايع فهميده است.

كه شايد نظر مرحوم محقّق، به فتواي فقهاست كه صوم روز عاشورا را از جهت حزن و اندوه بر مصائب آل محمد- عليهم السلام- مستحب دانسته اند. كه قبول چنين فتوائي مشكل به نظر مي رسد، چون در اينكه مراد از اين عبادت چيست؟ اشكال و اختلاف وجود دارد.

آيا همان روزه واقعي- اصطلاحي هست يا مجرد امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر؟

… اما جريان روزه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، در روز عاشورا، احتمال دارد كه منسوخ شده باشد … و بر صرف امساك از خوردن و آشاميدن به خاطر حزن و اندوه تا عصر، روايتي وجود دارد كه شيخ در مصباح المتهجّد آن را نقل نموده و ظاهر اينكه همين صحيح مي باشد. (58) 20- و نيز مي گويد: اشكال در ترجيح صوم شرعي به صورت تحرّز يا امساك تا عصر، باقي مي ماند و ظاهرا، هر دو صورت مورد رضايت مي باشد لكن شق دوّم كه امساك تا عصر باشد، ارجح مي باشد و به همين دليل، مرحوم كليني در

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 148

جواز روزه عاشورا، هيچ روايتي ذكر نكرد و به ذكر اخبار مانعه اكتفا نمود. و همين كار را بسياري از فقهاء انجام دادند. لذا، قول به حرمت فقط آنجائي هست كه روزه به قصد تيمّن و تبرك باشد، همچنانكه دشمنان اهل بيت، روزه اين روز را بخاطر سرور و تيمن و تبرك

بجاي مي آوردند.

پس روزه اي در روز عاشورا حرام است كه به قصد تيمّن باشد. و روزه اي در آن روز مستحب هست كه چون آن روز، ايام اللّه مي باشد و يا از حيث اينكه بقصد تحزّن و ترك لذت باشد، بجاي آورده شود و روزه اي در آن روز كراهت دارد كه چون روز عاشوراست. و نه بخاطر تبرك و تيمّن و نه بخاطر تحزّن- كه اگر بخاطر تبرك و تيمن باشد، حرام است و اگر بخاطر تحزّن باشد مستحب هست- و اين كراهت جهت اش اين است كه در صورت عمل، به حرامزاده گان و دشمنان آل محمد- عليهم السلام- تشبّه پيدا مي شود. (59) 21- مرحوم جبل عاملي در مفتاح الكرامة مي نويسد: اينجا فوائدي بايد گفته شود.

فائده اوّل: شيخ طوسي رحمة اللّه عليه در مصباح المتهجّد از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه حضرت عليه السلام فرمودند: عاشورا را روزه بگير امّا نه تا شب و روزه را در آن روز افطار كن بدون اينكه بدحالي اهل بيت را خواهان باشي. و آن روز را تماما، روزه نگير.

و بايد افطار تو به لحظه ي بعد از عصر با جرعةاي از آب باشد …

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 149

و سزاوار هست كه بخاطر معتبر بودن سند اين روايت به مضمون آن عمل شود. امّا امساك از خوردن و آشاميدن به صورت فوق كه در روايت آمده، صوم اصطلاحي ناميده نمي شود. (60) 22- مرحوم والد- رحمه اللّه تعالي- مي نويسد: امّا سخن در روزه مستحبّي …

از جمله روزه هاي مستحبّي، روزه روز عاشورا كه مقتل آقاي مظلومان مي باشد، به صورت حزن و اندوه باشد. كه گروهي از اصحاب استحباب روزه

عاشورا را مقيّد به حزن و اندوه نمودند كه گويا اين را وجه جمع بين اخبار مانعه و اخبار مجوّزه، قرار دادند. و من معتقدم كه شاهد بر جمع فوق، روايت عبد الملك مي باشد، كه شخص اگر به صورت حزن و اندوه، روزه بگيرد، اشكالي ندارد امّا مشروط بر اينكه روزه اش تا شب طول نكشد و بعد از عصر، افطار نمايد. كه بر همين وجه جمع، روايتي كه شيخ در مصباح المتهجّد از عبد اللّه بن سنان از ابي عبد اللّه عليه السلام نقل كرده، دلالت دارد.

و انصاف آن است كه اين روايت- عبد الله بن سنان- از جمله رواياتي هست كه آثار صدق از آن مي درخشد و سزاوار هست كه بر اين روايت استناد و اعتماد نمود. و اللّه العالم (61) مؤلّف: اما مرحوم والد تعليقه اي بر كلام استاد خود مرحوم اصفهاني در بحث روزۀ مستحب دارد كه مي گويد: روز اوّل و سوم و هفتم و بلكه در همۀ روزهاي محرّم، روزه گرفتن استحباب دارد. (62)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 150

اما شايد مقصود ايشان غير از روز عاشورا مي باشد، چون نظر ايشان همچنانكه بيان گرديد، استحباب امساك از خوردن و آشاميدن تا عصر عاشورا مي باشد.

فرع: سئوال: حكم روزه نذر معيّن يا غير معيّن و يا به جاي آوردن روزۀ قضاء به سبب ضيق وقت، در روز عاشورا، چگونه هست؟ مرحوم محقّق قمي در جواب مي فرمايد: اگر صوم روز عاشورا به سببي مثل قضاء رمضان باشد كه مثلا بخاطر ضيق وقت در ساير ايام فقط در اين روز مي تواند روزه بگيرد، چنين روزه اي بجاي آوردنش در روز عاشورا هيچ گونه كراهتي ندارد و

حتي تركش، حرام هست. و نيز نذر كرد كه اگر فلان حاجت برآورده شود يك روز در ايام سال روزه بدارد و اتفاقا در طول سال نمي تواند روزه بگيرد به غير از روز عاشورا، اينجا نيز بايد روزۀ خود را در اين روز اتيان نمايد. و اگر نذرش معين بود ولي از جهت روز عاشورا نبود مثلا نذر كند كه اگر عاشورا در روز پنج شنبه واقع شد، آن روز را روزه بگيرد، اين هم جاي اشكال نيست. امّا اگر نذرش معين بود از اين جهت كه روز عاشوراست چنين نذري موقوف بر رجحان مي باشد- چون اگر متعلّق نذر مرجوح باشد، نذر صحيح نيست لذا، اين نذر مقبول نيست و در آنجائي كه نذر كند تمام ماه محرّم را روزه بگيرد، درحالي كه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 151

غافل از اين است كه روز عاشورا در محرّم واقع شد، اين نظر محلّ اشكال است كه آيا رجحان دارد يا رجحان ندارد. به نظر مي رسد كه در هر دو مورد آخري، نذر منعقد مي شود و بايد بر طبقش عمل نمود- چون شخص كه به صورت فوق نذر كرده، بخاطر خصوصيّت روز عاشورا كه همان تبرك و تيمّن جستن به اين روز، نمي باشد بلكه چون روزي از روزهاي خداوند هست، روزه نذر نموده است. كه اين مطلب با مراجعۀ فرد به وجدان خود مشخص مي گردد كه چرا در اين روز، نذر روزه نموده است. وقتي در حال خود تفحّص و جستجو مي نمايد يقين دارد كه بحث تبرك و تيمّن نيست و اصلا اين مفاهيم در ذهنش خطور ننموده است و روزه مي گيرد از اين جهت كه روزي

از روزهاي سال هست و نه از آن جهت كه چون روز خاصّي مي باشد، روزه مي گيرم. پس روزه اش مرجوح نيست، و متعلّق نذر واقع مي شود. لذا، روزۀ حرام در روز عاشورا، روزه اي است كه به قصد تيمّن باشد. و روزه اي مستحب هست كه چون روزي از روزهاي خداوند تعالي مي باشد و يا از جهت نفس روزه يا از اين جهت كه چون روز تحزن و اندوه مي باشد.

و روزه اي در روز عاشورا كراهت دارد كه چون عاشوراست روزه ميگيرد.

نه بخاطر اينكه براي تبرك و تيمن باشد، كه قطعا روزه با اين حالت، حرمت دارد.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 152

و كراهتش به اين جهت است كه صورت عمل با آنچه كه حرامزاده گان و دشمنان اهل بيت، به جاي مي آورند، شباهت دارد. (63) مؤلف: البته، فرض بر اين است كه قسم آخر- كراهت بخاطر شباهت- حرمت نداشته باشد. كه در صورت حرمت نذر منعقد نخواهد شد، چون متعلّق نذر نبايد مرجوح باشد.

سخنان كساني كه قائل به كراهت روزۀ روز عاشورا هستند

كراهت به معناي قلّت ثواب مي باشد، همچنانكه مبناي سيّد يزدي مي باشد و يا بمعناي ملازمت با امر مرجوح يا مزاحمت با امري كه آن امر ارجح مي باشد. همچنانكه مبناي سيّد حكيم و ديگران مي باشد. و از كلمات سيّد علي طباطبائي در رياض بدست مي آيد كه وي معتقد هست. هيچ يك از فقهاء اماميه قائل به كراهت روزه عاشورا نيست و اگر هم قائلين به كراهت وجود داشته باشند، بسيار كم هست. امّا ظاهر كلمات معاصرين و كساني كه قبل از آنها بودند، كراهت را مي رساند. كه شاهدش اين است، وقتي كه سيّد كاظم طباطبائي رحمة اللّه عليه در عروة الوثقي فتوا به كراهت

داده، كسي از فقهاء متأخر بر كلام ايشان تعليقه نزده است. نهايت چيزي كه در ذيل فتواي سيّد، ابراز داشتند اين است كه صرف امساك از اكل و شرب از روي حزن و اندوه تا عصر، جزء روزۀ

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 153

مكروه شمرده نمي شود. 1- مرحوم سيّد يزدي در عروة الوثقي فتوا مي دهد: امّا كراهت داشتن روزه كه بمعناي كمي ثواب مي باشد، در مواردي، از جملۀ آن موارد، روزه روز عاشوراست. (64) 2- كتاب شريف عروة الوثقي را بسياري از فقهاء معاصر مانند مرحوم سيّد حكيم و سيّد خوئي و شاهرودي و گلپايگاني و امام خميني و اراكي حاشيه زدند، (65) با اين حال، هيچ يك از اين فقهاء بزرگوار بر فتواي سيّد يزدي تعليقه نزدند و فقط مرحوم شاهرودي- رحمة اللّه عليه- در تفسير دايرۀ صوم مكروه گفته است:

مجرّد امساك از خوردن و آشاميدن به خاطر ناراحتي بر مصائبي كه بر سيّد الشهداء عليه السلام وارد شده، تا موقع عصر، از صوم مكروه، خارج مي باشد. لذا، نظر فقهاء مطابق نظر صاحب عروة الوثقي كه همان كراهت است، مي باشد.

3- مرحوم سبزواري مي گويد: اما روزۀ مكروه كه بمعناي ثواب اندك داشتن يا ساير معاني كه درباره عبادات مكروه گفته شده، از قبيل مزاحمت با مورد افضل و …

دربارۀ روزۀ روز عاشورا صادق هست. چرا كه در روايتي از امام ابو جعفر عليه السلام وارد شده كه آن حضرت فرمودند: آيا پس در آن روز، روزه ثابت مي باشد؟

هرگز قسم به پروردگار كعبه كه آن روز، روز روزه گرفتن نيست. آن روز فقط،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 154

روز اندوه مي باشد كه

بر اهل آسمان و زمين وارد گشت. لذا، رواياتي كه در فضيلت روزه عاشورا وارد گشته، عمل بر امساك از خوردن و آشاميدن تا موقع عصر آنهم نه به قصد روزه اصطلاحي مي گردد و يا از اساس حمل بر تقيّه مي شود. (66)

4- مرحوم سيّد شهاب الدين مرعشي نجفي مي نويسد: روزه گرفتن در روز عاشورا، مكروه مي باشد. (67)

آراء فقهاء اهل سنّت:

نيازي نيست كه ما در كلمات فقهاء اهل سنت، استقراء و تتبع كرده و به طور مفصّل به نقل آن بپردازيم، چون آنچه كه نزد آنان مسلم و مؤكد هست، نظريّه استحباب روزه عاشورا مي باشد كه به رغم ثبوت كراهت نزد بعضي از صحابه مثل ابن مسعود و ابن عمر، بر استحباب روزه عاشورا، اجماع نمودند. علاوه بر آن اين نظريّه با روايتي كه از رسول اعظم- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، نقل مي كنند، منافات دارد. آنان درباره پيامبر نقل مي كنند كه حضرت در ماه شعبان و نه ماه محرم، زياد روزه مي گرفتند كه با ادعاي آنها در مورد فضل روزه ماه محرّم و عاشورا، در تهافت مي باشد. بعضي از آراء آنان به شرح ذيل مي باشد:

1- شوكاني گويد: ابن عمر، قصد روزه روز عاشورا را مكروه مي دانست. (68)

2- بيهقي مي نويسد: عبد اللّه- بن عمر- روز عاشورا را روزه نمي گرفت مگر اينكه روزه اش

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 155

به طور اتفاقي در روز عاشورا واقع مي شد. (69) 3- زين الدين حنفي گويد: چيزي از ابن مسعود و ابن عمر روايت شده كه دلالت مي كند بر اينكه، اصل استحباب روزه عاشورا، از بين رفته است. (70) 4- نووي مي گويد: اصحاب ما و ديگر اتّفاق بر استحباب

روزه عاشورا و تاسوعاء دارند. (71) 5- ابن قدامة مي نويسد: روزه عاشورا، كفّاره يكسال- گناه- مي باشد و خلاصه اينكه، روزه در اين دو روز مستحبّ مي باشد. (72)

6- ابن حزم گويد: مسألة: روزه روز عاشورا كه روز نهم از محرّم مي باشد، مستحب مي دانيم. و اگر بعد از روز نهم، دهمين روز را روزه بدارد، نيكوست.

كه بر اين مطلب، روايتي از ابو قتاده … و حديث حكم بن اعرج از ابن عباس و حديث عطاء از ابن عباس، استدلال شده است. (73)

7- شوكاني معتقد است: اما روزه ماه محرم، بدليل روايتي هست كه احمد و مسلم و صاحبان كتب سنن از ابو هريره نقل كرده اند. از ابو هريره سئوال شد: كدامين روزه بعد از ماه رمضان فضيلتش بيشتر هست؟ گفت: ماه خدا: محرّم و مؤكدترين آن روز عاشوراست … (74) و نيز شوكاني گويد: ابن عبد البر، بر استحباب روزه عاشورا، نقل اجماع نموده است و ابن عمر قصد روزۀ روز عاشورا را، كراهت مي شمرد. (75)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 156

8- ابن حجر مي گويد: روز عاشورا، روز دهم از ماه محرّم مي باشد. و سزاوار هست كه يك روز قبل از عاشورا و يك روز بعد از آن، به خاطر مخالفت با يهود روزه گرفته شود. (76)

9- صنعاني مي نويسد: اما روزه روز عاشورا كه دهمين روز از ماه محرم مي باشد، نزد جمهوري از علماء ما، استحباب دارد. چون، روزۀ اين روز قبل از نزول روزه رمضان واجب بود و بعد از وجوب روزه رمضان، مستحب گشت. (77)

10- جزيري معتقد هست: از جمله روزه هاي مستحب، روزه ماه محرّم مي باشد.

كه با فضيلترين آن، روز نهم و دهم

محرّم مي باشد. حنيفه مي گويند: روزه روز عاشورا، سنّت هست و نه مستحب. اما دانستي كه شافعيّه و ضابله موافق بر اين نامگذاري اند چرا كه از نظر آنها فرقي ندارد كه بگوئيم روزه عاشورا سنّت است يا مستحب. ولي مالكيه، اين وجه از نامگذاري را قبول ندارند چرا كه نزد آنها بين مندوب (مستحب) و سنّت، فرق وجود دارد. همچنانكه حنفيّه قائل به فرق بودند. (78)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 157

- 1): اين روايت در اواخر كتاب در فصل اهل بيت عليهم السّلام خواهد آمد.)

- 2): التهذيب ج 4 ص 299/ ح 906)

- 3): غنائم الايام ج 6 ص 76)

- 4): التهذيب ج 4 ص 300/ ح 907)

- 5): ملاذ الاخيار ج 7 ص 116)

- 6): التهذيب ج ص 299 ح 905)

- 7): روضة المتّقين ج 3 ص 248)

- 8): اختيار معرفة الرجال ص 230)

- 9): الموضوعات ج 2 ص 200)

- 10): مستند العروة الوثقي ج 2 ص 304)

- 11): مجمع الفائدة ج 5 ص 189)

- 12): علل الشرايع ج 1 ص 217- در آخر كتاب اين روايت مطرح شده است)

- 13): جواهر الكلام ج 17 ص 108)

- 14): الحدائق الناضره 13 ص 376)

- 15): مرآة العقول ج 16 ص 361 و مانند آن در: زاد المعاد 378- 388)

- 16): جامع المدارك 2 ص 227)

- 17): توضيح المسائل- چاپ اوّل- ص 494 مسأله 1755)

- 18): مستند العروة الوثقي ج 2 ص 305)

- 19): اجود التقريرات ج 1 ص 364)

- 20): الهداية ص 303. دار المحّجة البيضاء)

- 21): المقنعة ص 367)

- 22): الاقتصاد، الهادي الي طريق الرشاد ص 293 نشر جامع چهلستون تهران)

- 23):

الرسائل العشر ص 218 نشر جامعه مدرّسين)

- 24): التهذيب ج 4 ص 302، استبصار ج 2 ص 135)

- 25): المهذّب ج 1 ص 188)

- 26): الغنية ص 148)

- 27): اشارة السبق ص 121)

- 28): سرائر ج 1 ص 419)

- 29): الجامع للشرايع ص 162)

- 30): شرايع الاسلام ج 1 ص 238)

- 31): الرسائل التسع ص 353 نشر مكتبة النجفي- قم)

- 32): النهايه و نكتها ج 1 ص 414)

- 33): مرآة العقول ج 16 ص 246)

- 34): روضة المتّقين ج 4 ص 230)

- 35): منتهي المطلب ج 2 ص 611)

- 36): ارشاد الاذهان ج 1 ص 300)

- 37): كفاية الاحكام ص 50)

- 38): جواهر الكلام ج 17 ص 89- 109)

- 39): مسالك الافهام ج 2 ص 78)

- 40): جامع المقاصد ج 3 ص 86)

- 41): تذكرة الفقهاء ج 6 ص 192)

- 42): تحرير الاحكام ج 1 ص 84 مسأله 129)

- 43): الدروس الشرعيّه ج 1 ص 282)

- 44): غاية المراد ج 1 ص 329)

- 45): مجمع الفائده ج 5 ص 188)

- 46): جامع عباسي 106)

- 47): كفاية الاحكام ص 520)

- 48): الوافي ج 11 ص 76)

- 49): مفاتيح الشرايع ج 1 ص 284- همين را شيخ عباس قمي در بداية الهدايه ج 1 ص 242 آورده است)

- 50): النخبة الفيضيّة ص 144- ادوار فقه ص 163)

- 51): بداية النهاية ج 1 ص 238)

- 52): مرآة العقول ج 16 ص 361)

- 53): كشف الغطاء 323)

- 54): الرسالة العاشورائيّه ص 279)

- 55): الرسالة العاشورائيّه (در ضمن رسائل احمديّه) ص 290)

- 56): الشرح الصغير ج 1 ص 292 و مانند آن در الرياض ج 5 ص 461)

- 57): مستند

الشيعة ج 10 ص 487)

- 58): غنائم الايام ج 6 ص 78- 79)

- 59): همان)

________________________________________

طبسي، نجم الدين - مترجم: داداش زاده، مصطفي، روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، در يك جلد، قم - ايران، اول، 1429 ه ق روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي؛ ص: 157

- 60): مدارك الاحكام ج 6 ص 268)

- 61): ذخيرة الصالحين ج 3 ص 111/ كتاب الصوم)

- 62): وسيلة النجاة 175)

- 63): غنائم الايام ج 6 ص 80)

- 64): العروة الوثقي ص 376 دار الكتب الاسلاميه- تهران)

- 65): العروة الوثقي ج 2 ص 71- نشر دار التفسير)

- 66): مهذّب الاحكام ج 10 ص 349)

- 67): رساله توضيح المسائل 274 شماره 1756)

- 68): نيل الاوطار ج 4 ص 243)

- 69): السنن الكبري ج 4 ص 480)

- 70): لطائف المعارف فيما لمواسم العام من الوظائف ص 102)

- 71): المجموع ج 6: ص 383)

- 72): المغني ج 3 ص 174)

- 73): المحلّي ج 7 ص 17. التهذيب ج 3 ص 191)

- 74): الدراري المضيئة ج 2 ص 27)

- 75): نيل الاوطار ج 4 ص 243)

- 76): بلوغ المرام ص 268)

- 77): سبل السلام ج 2 ص 167)

- 78): الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 556. التاج الجامع للأصولي ج 2 ص 90)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 160

بخش چهارم: دروغ ها و ديدگاهها

اشاره

1- احاديث دروغين درباره سخاوت ورزيدن نسبت به خانواده و سرمه كشيدن در روز عاشورا

2- برخورد اهل بيت عليهم السلام با اينگونه از سخنان دروغگويان

3- چگونه نسئي با روزۀ عاشورا قابل جمع مي باشد؟

4- اصرار و تاكيد بر مطلبي اشتباه

5- عاشورا عيد اموي ها

6- معاوية- لعنة اللّه عليه- روز عاشورا را عيد

اعلان كرد.

7- وظايف شيعة در روز عاشورا

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 161

احاديث دروغين دربارۀ سخاوت ورزيدن نسبت به خانواده و سرمه كشيدن در روز عاشورا:

دشمنان رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و خاندان گرامي آن حضرت، احاديثي به دروغ در فضل روز عاشورا جعل كرد، و ستمكارانه به آن حضرت، نسبت دادند.

كه مفاد برخي از اين گونه احاديث دروغين به شرح ذيل مي باشد:

توسعه بر خانواده و از روي سخاوت با آنان برخورد نمودن، در روز عاشورا، فضيلت دارد.

و اينكه خوب هست در اين روز، سرمه كشيدن، و روغن مالي نمودن موي سر، و استفاده از بوهاي خوش و نيز آراستن ظاهري و … كه تمامي اين روايات از جمله رواياتي مي باشد كه از جنبه سند ضعيف و داراي متون و محتوائي غريب هست و علماي عامّه با صراحت بيان داشتند كه اين احاديث از ساخته هاي نادانان اهل سنت مي باشد. عيني مي گويد: اين احاديث را دروغگويان، جعل كرده اند.

ابن جوزي تصريح نموده است: در ميان اين احاديث، دروغهائي وجود دارد كه پوست بدن انسان از آن به لرزه درمي آيد. حاكم نيشابوري و ديگر از علماي عامّه نوشتند:

اين نوع از روايات را قاتلين حسين- بني اميّه لعنة الله عليهم- جعل كردند.

اين تصريحات و اعترافات مهم، ما را بي نياز مي كند از اينكه در سند اين گونه از اباطيل،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 162

به كنكاش پرداخته و وقت خود را در آن صرف نمائيم. لذا، به نقل برخي از اين جعليات پرداخته و سپس نظر علماء اهل سنّت را در پيرامون آن، بيان مي نمائيم:

1- شوكاني نقل كرده است: هركس در روز عاشورا بر

عيال و خانوادۀ خود از در سخاوت وارد شود و بر آنان وسعت و راحتي بخشد، خداوند، بقيّه سال را با او از در وسعت و سخاوت وارد خواهد گرديد. طبراني اين روايت را به صورت مرفوع از انس نقل نموده است و در سندي كه وي اين حديث را نقل كرده، هيصم بن شداخ قرار دارد كه فردي مجهول مي باشد. و عقيلي اين روايت را از ابو هريره نقل نموده و درباره سليمان بن ابي عبد اللّه كه در سند واقع شده، او را مجهول توصيف نمود. و حديث را غير محفوظ قلمداد كرد.

در لئالي آمده است: حافظ ابو الفصل عراقي در امالي خود مي گويد: گاهي حديثي از چند طريق از ابو هريره نقل مي شود كه ابو الفضل بن ناصر، بعضي از آن طريق را صحيح دانسته است و همين نظر را ابن جوزي در كتاب الموضوعات آورده است. در فتوائي كه از ابن تيميّه نقل شده گويد: آن دو- ابن ناصر و ابن جوزي- حكم كردند كه نقل احاديث از غير آن طريق صحيح درست نيست و همگي آن جعلي مي باشد. و آنچه كه اين دو تن به آن معتقد شدند حقّ است (1)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 163

مؤلف: هيثمي دو حديثي را كه در مضمون شباهت به حديث قبلي دارد، نقل كرده است كه در سند يكي، محمد بن اسماعيل جعفري قرار دارد كه حاكم دربارۀ او مي گويد: وي منكر الحديث است و در سند ديگري، ابن شداخ وجود دارد كه به يقين وي فردي ضعيف مي باشد. (2)

تصريح ابن جوزي: وي مي گويد: گروهي از نادانان اهل سنت به خاطر

خشم و كينه اي كه از رافضه داشتند، احاديثي را در فضيلت روز عاشورا جعل كرده، و به دروغ به آن معتقد گشتند. و ما از هر دو فرقه بيزاريم. و آنچه كه از رسول خدا- درباره روز عاشورا به سند صحيح از آن نقل شده اين است كه آن حضرت دستور به روزۀ روز عاشورا دادند و گفتند، روزه گرفتن در اين روز، كفّارۀ يك سال گناه مي باشد. امّا، اين گروه نادان به روايت صحيح قانع نشده، و مطالب زيادي در فضل عاشورا جعل كرده و به دروغ به رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- نسبت دادند. (3)

مؤلف: ما بر قسمتي از سخن ابن جوزي، ايراد و اشكال وارد مي دانيم:

اوّلا- در صفحات قبل دانستي كه حديث كفّارة سنة، صحتش نزد علماي بزرگ اهل سنت ثابت نگرديد و لذا بخاري آن را در كتاب خود، نقل ننمود. و برخي از رجاليون اهل سنّت گفتند: معبد- كه در سند حديث قرار دارد- معروف و مشخّص نيست كه وي از ابي قتاده،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 164

استماع حديث نموده باشد. و نيز ابن عدي وي را در جرگۀ ضعفاء دانسته است.

ثانيا: اگر بپذيريم كه امر به روزه عاشورا از حضرت رسيده باشد، ولي اين ملازم با استمرار داشتن و عدم نسخ روزه روز عاشورا نيست، به همين جهت نزد ابن عمر، كه جايگاه بزرگي از لحاظ فقهي نزد شما- اهل سنت- دارد، كراهت روزۀ عاشورا ثابت گشته است.

2- و نيز ابن جوزي نقل ميكند: همانا خداوند، بر بني اسرائيل، روزۀ يك روز را در طول سال واجب نمود و آن روزۀ روز

عاشوراست. عاشورا روز دهم محرّم مي باشد. پس اين روز را روزه بداريد. و بر خانواده خود، وسعت بخشيده- يعني راحتي در اين روز را براي آنها فراهم نمائيد- چرا كه عاشورا روزي هست كه خداوند، توبه آدم را قبول كرده است. شوكاني مي نويسد: اين روايت را ابن ناصر از ابو هريره، به طريق مرفوع، نقل كرده است و در اللئالي به طور مفصّل پيرامون اين روايت سخن گفته است. وي در پاره اي از سخنان خود مي گويد: محتواي روايت دروغي هست كه به خداوند و رسول او، نسبت داده شده كه پوست بدن انسان، از شنيدنش به لرزه درمي آيد. پس خداوند لعنت كند كساني را كه دروغ مي گويند و اين حديث

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 165

بدون شك جعلي مي باشد. (4) 3- عبد الرزاق از ابن جريج از يك مردي از عكرمة، نقل مي كند كه عاشورا روزي هست كه خداوند توبه آدم را پذيرفت. (5) مؤلّف:

اوّلا، اين روايت مرسل است چون در سند آمده: از يك مردي (عن رجل).

ثانيا: در سند عكرمة واقع شده كه از ابن سيرين و يحيي بن سعيد انصاري نقل شده كه وي را كذّاب دانستند. ابن ابي ذئب مي گويد: عكرمة ثقه نيست.

محمد بن سعد معتقد هست: به حديث عكرمه احتجاج نمي شود و مردم دربارۀ او صحبتهائي مي كنند. از علي بن عبد اللّه بن عباس نقل شده كه گويد: اين خبيث- عكرمة- بر پدرم دروغ مي بست.

و مسلّم از نقل احاديثي كه عكرمة فقط نقل كرده بود، دوري مي نمود و معمولا رواياتي كه عكرمه نقل كرده و ديگران هم نقل نموده بودند- هر چند به مقدار اندك، از وي نقل كرده

است. (6)

4- قاري مي نويسد: هركس با سنگ سرمه، در روز عاشورا، سرمه بكشد، هيچگاه مبتلا به چشم درد نخواهد شد. اين روايت را حاكم از ابن عباس به صورت مرفوع ذكر كرده است. كه در سند آن، فردي بنام جويبر قرار دارد كه حاكم درباره او مي گويد:

من به سوي خدا، از جويبر دوري مي جويم. در لئالي آمده است: بيهقي وي را در كتاب

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 166

الشعب، آورده و گويد: سندي كه در آن جويبر واقع شده، از اساس، ضعيف مي باشد.

و نيز روايت را ابن نجّار در تاريخ خود، جزء احاديثي دانست كه ابو هريره آن را نقل نمود.

كه در سندش اسماعيل بن معمر بن قيس واقع شده و صاحب كتاب ميزان الاعتدال وي را ثقه ندانسته است. (7) قاري مي گويد: احاديثي كه در مورد سرمه كشيدن، روغن مالي نمودن و استعمال بوي خوش در روز عاشورا، وارد شده است، همگي از سوي دروغ گويان جعل شده است. مؤلّف: زيعلي، طرق اين روايت را نقل كرده و تمام آنها را باطل نمود. در يكي از اين طرق، روايت ضحّاك از ابن عبّاس است. در حالي كه ضحّاك نه ابن عباس را ملاقات كرد و نه هيچگاه در طول عمرش، ابن عباس را ديده بود. (8)

5- ابن جوزي در كتاب الموضوعات، كه احاديث جعلي را مطرح نموده است، مي گويد:

از جمله احاديثي كه جعل گرديده است، روايتي از اعرج از ابو هريره مي باشد كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و اله و سلّم فرمودند: همانا خداوند، بر بني اسرائيل روزۀ يك روز را در طول سال واجب نمود و آن روز عاشورا بود. روز

عاشورا، روز نهم از محرّم مي باشد. پس اين روز را روزه بداريد. (9) و بر خانوادۀ خود از در

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 167

وسعت وارد شويد- راحتي آنها را در اين روز فراهم سازيد- چرا كه هركس در اين روز بر خانواده اش، با مال خود از در وسعت وارد شود، خداوند در بقيّه سال با او از در وسعت وارد خواهد شد. پس اين روز را روزه بداريد. در اين روز، خداوند توبه حضرت آدم عليه السلام را پذيرفت و عاشورا روزي هست كه ادريس عليه السلام به جايگاه بلندي راه يافت و در همين روز، خداوند ابراهيم عليه السّلام را از آتش نجات داد و نيز نوح- عليه السلام- از كشتي بيرون آمد. روز عاشورا روزي هست كه خداوند تورات را بر موسي عليه السلام فرو فرستاد، و در همين روز خداوند، قرباني به جاي ذبح اسماعيل فديه داد، و در همين روز خداوند يوسف عليه السّلام را از زندان خارج نمود و عاشورا روزي هست كه بينائي را به حضرت يعقوب عليه السّلام بازگرداند و در اين روز، خداوند، از ايّوب عليه السلام مصيبت و بلاء را برطرف نمود و عاشورا روزي هست كه خداوند، يونس عليه السّلام را از شكم ماهي خارج نمود و در همين روز خداوند دريا را براي بني اسرائيل، شكافت. و همين روز بود كه خداوند، گناهان گذشته و آينده را كه به محمّد نسبت داده بودند، آمرزيد. و در همين روز موسي عليه السّلام از دريا عبور نمود. و نيز- در همين روز خداوند توبه را بر قوم يونس عليه السلام فرو فرستاد

روزه عاشورا

سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 168

پس هر كس اين روز را روزه بدارد، كفّاره چهل سال- گناه- برايش محاسبه مي گردد.

و اوّلين روزي را كه خداوند در دنيا خلق كرد، روز عاشورا بود … و اوّلين باراني كه از آسمان نازل شد، در روز عاشورا بود. و اولين رحمتي كه نازل شد، در روز عاشورا بود. پس هركس روز عاشورا روزه بدارد، پس گويا تمام دهر را روزه گرفت.

كه اين روزۀ انبياء هست … و هركس شب عاشورا احياء بدارد، پس گويا، خداوند تعالي را مثل عبادت اهل آسمان هفتگانه، عبادت نموده است. و هركس چهار ركعت نماز بجاي آورد و در هر ركعت يك بار الحمد و 50 بار «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ»، بخواند خداوند گناهان پنجاه سال قبل و پنجاه سال آينده او را، مورد غفران قرار مي دهد و در ملأ اعلي هزار هزار منبر از نور برايش بناء مي كند. و كسي كه به يك جرعه از آب سقايت كند، پس گويا به يك چشم برهم زدن خداوند را معصيت نكرده است.

و هركس در روز عاشورا اهل بيت مساكين را سير نمايد، مانند برق خاطف از روي صراط مي گذرد. و هركس در روز عاشورا به يك درهم صدقه دهد، پس گويا هيچ فقيري را رد ننموده است و هركس در روز عاشورا غسل نمايد، به هيچ مرضي جز مرض موت دچار نمي شود و هركس در روز عاشورا، سرمه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 169

بكشد، در طول آن سال، هيچگاه به چشم درد مبتلاء نخواهد شد. و هركس، در اين روز دستش را بر سر يتيم بكشد پس گويا به تمام يتيمان

فرزندان آدم، نيكي نمود. (10)

و هركس در روز عاشورا روزه بدارد، ثواب هزار حجّ كننده و عمره بجاي آوردنده، به او داده مي شود و هركس در روز عاشورا روزه بدارد، ثواب هزار شهيد به او داده مي شود و هركس در روز عاشورا روزه بگيرد اجر آسمان هفتگانه برايش نوشته مي شود.

و در روز عاشورا خداوند آسمانها و زمين ها و كوهها و درياها را خلق نمود و در روز عاشورا بود كه خداوند عرش را آفريد … و در روز عاشورا قلم را خلق نمود و در روز عاشورا لوح را آفريد و در روز عاشورا جبرئيل را آفريد. و در روز عاشورا، عيسي عليه السلام را به آسمان برد و در روز عاشورا ملك به سليمان اعطاء نمود.

و قيامت در روز عاشوراست. و هركس در روز عاشورا مريضي را به سلامت برگرداند پس گويا تمام مريض ها از فرزندان آدم را برگرداند. (11)

ابن جوزي مي گويد: در جعلي بودن اين حديث هيچ عاقلي شك نمي كند.

جاعل اين حديث از مطالبي استفاده نمود كه جزء محالات مي باشد- گويد: اولين روزي را كه خداوند در دنيا خلق نمود، عاشورا بود، و حال آنكه واضع و دروغ پرداز، از معناي

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 170

كلمه عاشورا، غافل شده است. چرا كه عاشورا را بخاطر اينكه پيش از آن روز نهم هست، عاشورا مي نامند- يعني نه روز گذشته است، پس چطور اوّلين روز مي شود:

و نيز گويد: آسمانها و زمين و كوهها در روز عاشورا خلق شده اند. درحالي كه در حديث صحيحي نقل شده كه خداوند تعالي در روز شنبه خاك را آفريد و كوهها را در روز يك شنبه خلقت نمود. و

نيز در اين حديث درباره اندازه ثواب تحريف شده كه اين نوع از ثواب دادن ها، سزاوار محاسن شريعت نيست … و گمان من آن است كه در احاديث افراد ثقه دست برده شد. و به نظر مي آيد كه راوي اين حديث دچار نوعي تغفّل شده، كه چنين تغفّلي در ميان متأخرين بوده است. البته در سند روايت ابن ابي الزناد واقع شده كه يحيي بن معين در مورد او مي گويد: وي فرد قابل توجهي نيست و به حديثش احتجاج نمي شود. و اسم ابو زناد، عبد اللّه بن ذكوان و اسم- پسرش عبد الرحمن كه ابن مهدي از او حديث نقل نمي گردد. احمد مي گويد: وي مضطرب الحديث مي باشد. و ابو حاتم رازي مي گويد: به حديث او احتجاح نمي شود كه شايد بعضي از اهل هوا و هوس، چيزهايي در حديث او داخل كردند. (12)

تصريح و اعتراف قاضي عبد النبيّ: …

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 171

اعمالي را كه در روز عاشورا انجام مي دهند، هيچ يك بوسيلۀ احاديث صحيحه، ثابت نشده است.

چرا كه احاديث منقوله همگي جعلي مي باشد … و بدان كه فقهاء و بندگان خدا، در اين روز ملتزم نماز و ادعيه مي باشند و براي آن سندهائي از احاديث ذكر مي كنند و حال آنكه نزد اهل حديث، به غير از رواياتي كه دربردارنده روزه گرفتن و طعام دادن …

هست، بقيّه احاديث ثابت شده نيست.

مؤلّف: بحث در مورد احاديثي كه محتوايش فراهم كردن راحتي خانواده و روزه گرفتن در اين روز بوده در مباحث پيشين گذشت. هيثمي مي گويد: طبراني روايت نمود: و در ماه رجب خداوند نوح- عليه السلام- را در كشتي قرار داد و آنها هفت

ماه، بر روي آب بودند كه آخرين روز، روز عاشورا بوده است. هيثمي گويد: در سند روايت، عبد الغفور واقع شده كه از نظر علماء رجال فردي متروك مي باشد و احاديث او را نقل نمي كنند. (13)

3- ابن جوزي مي نويسد … حبيب بن ابي حبيب از ابراهيم صائغ از ميمون بن مهران از ابن عباس براي ما حديث نقل كرده كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:

هركس در روز عاشورا روزه بگيرد، خداوند براي او، عبادت شصت سال به همراه روزه و نماز آن را، مي نويسد و هركس در روز عاشورا روزه بدارد، ثواب ده هزار ملك به او داده مي شود.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 172

و هركس در روز عاشورا روزه بگيرد ثواب هزار حجّ انجام دهنده و عمره بجاي آورنده به او داده مي شود و هركس در روز عاشورا روزه بگيرد ثواب ده هزار شهيد به او اعطاء مي شود و هر كس در روز عاشورا روزه بگيرد خداوند براي او اجر آسمان هفتگانه را مي نويسد.

و هركس در روز عاشورا، مؤمني نزدش افطار كند پس گويا تمام امّت محمّد نزدش افطار نمودند. و هركس در روز عاشورا گرسنه اي را سير كند پس گويا تمام فقيران امت محمّد را طعام داده و شكمشان را سير نمود و هركس- در اين روز- بر سر يتيمي دست بكشد، به اندازه موهائي كه بر سر يتيم روئيده است، در بهشت، ارتقاء درجه پيدا مي كند. ابن عباس مي گويد: عمر گفت: اي رسول خدا، آيا خداوند عزّ و جلّ، بواسطه روز عاشورا، ما را فضيلت و برتري داد؟ حضرت فرمود: بله خداوند عزّ و جلّ

روز عاشورا را خلق كرد و نيز زمين را آفريد. و در روز عاشورا، كوهها را خلقت نمود و در مثل روز عاشورا، ستاره گاه را آفريد و در روز عاشورا، قلم را، آفريد و لوح را در مثل روز عاشورا خلق كرد و در روز عاشورا جبرئيل را خلقت نمود و فرشتگان را در روز عاشورا آفريد. و آدم را در روز عاشورا خلق كرد و در روز عاشورا ابراهيم چشم به جهان گشود و در روز عاشورا خداوند او را از آتش نجات بخشيد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 173

و در روز عاشورا ادريس را بالا برد و ادريس در روز عاشورا متولّد شد. و خداوند در روز عاشورا توبه آدم را قبول نمود و گناه داود را در روز عاشورا بخشيد و به سليمان در روز عاشورا، ملك عطاء كرد و پيامبر در روز عاشورا متولّد شد … و خداوند در روز عاشورا بر عرش مستقر شد و روز قيامت در روز عاشورا واقع مي شود. (14)

1- ابن جوزي مي نويسد: بدون شك اين حديث جعلي مي باشد. احمد بن حنبل مي گويد:

حبيب بن ابي حبيب- كه در سند روايت قرار گرفته- زياد دروغ مي بست. ابن عدي در مورد وي مي گويد: ابن ابي حبيب، حديث جعل مي نمود و در ميان راويان كسي كه بين حبيب و ابراهيم داخل شد، شترش مي باشد.

ابو حاتم بن حيان مي گويد: اين حديث باطل هست و اساس و پايه اي ندارد. در ادامه گويد: حبيب از اهالي مرو بود كه بر افراد ثقه دروغ مي بست، كتابهاي حديثي او جز براي نقدش استفاده ديگر از آن- مثل نقل حديث- جايز و حلال نيست.

(15)

مؤلف: از ابو داود نقل شده كه حبيب را از دروغگوترين مردم دانسته است. و از رازي و ازدي نقل شده كه، حديث وي را متروك شمردند. ابن عدي مي نويسد:

احاديثي كه حبيب از مالك و ديگران نقل نموده، همگي جعلي و دروغ مي باشد و شماري از آن احاديث،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 174

دروغ را برشمرده و گويد: اين احاديث و ديگر احاديثي كه حبيب از هشام بن سعد نقل نموده، همگي دروغ و عامّه مي باشد. حديث حبيب از جنبه متن، دروغ، از حيث اسناد، تغيير يافته مي باشد. و در جعل حديث بر افراد ثقه، شرم نداشت و كار او در دروغگوئي واضح و آشكار مي باشد. (16)

2- قاري مي گويد: از جمله احاديث جعلي- سرمه كشيدن در روز عاشورا و آراستن ظاهري و از در وسعت بر خانواده وارد شدن و نماز، در اين روز مي باشد. كه هيچ يك از اين فضائل و فضيلت هاي ديگر درست نمي باشد و حتي يك حديث در اين مسئله وارد نشده است و از پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فقط احاديث روزه نقل اش، ثابت است و بقيه باطل مي باشد. (17) واضحترين حديث از حيث دروغ بودن، روايتي است كه از پيامبر نقل مي كنند كه حضرت فرمود: و هركس در روز عاشورا بر خانواده خودش از در وسعت وارد شود، خداوند در باقي مانده از سال، با او از در وسعت وارد مي شود. امام احمد گويد: اين حديث صحيح نمي باشد، و در عدم صحت، روايت سرمه كشيدن در اين روز مي باشد … حديث اول را بيهقي از ابن عباس … نقل كرده است كه ابن عباس مي گويد: هركس

در روز عاشورا بر خانواده خود، از در وسعت وارد شود … (18)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 175

زركشي مي گويد: نقل اين حديث از ابن عباس ثابت نگرديده است. و اين از كلمات محمد بن منتشر مي باشد. (19) و در ادامه مي گويد: در روايت آمده: هركس در روز عاشورا روزه بگيرد، خداوند براي او عبادت شصت سال را مي نويسد. و حال آنكه اين روايت باطل هست و هيچگونه پايه و اساس ندارد. و راوي اش حبيب بن ابي حبيب از ابراهيم صانع از ميمون بن مهران از ابن عباس مي باشد. كه فردي نيكو نمي باشد و احاديثي را جعل مي نمود. (20)

3- زين الدين حنفي مي گويد: اما وسعت بخشيدن و راحتي خانواده را در روز عاشورا فراهم كردن …

از جمله احاديث جعلي مي باشد كه به صورت متعدد نقل شده و هيچ يك از آن صورتها، صحيح نمي باشد. و نيز از جمله كساني كه اين حديث را نقل كرده، محمد بن عبد اللّه بن عبد الحكم مي باشد كه عقيلي در مورد او مي گويد: وي فردي داراي حافظۀ نيكو، نبوده است. و از قول وي، همين سخن از عمر نقل شده كه در اسناد آن افراد مجهول وجود دارند كه نزد رجاليون شناخته شده نيستند. (21)

4- عيني مي گويد: آنچه كه درباره نماز شب عاشورا و روز عاشورا و نيز دربارۀ فضيلت سرمه كشيدن وارد شده، صحيح نمي باشد. از جمله احاديث جعلي، اين روايت است كه: هركس در روز عاشورا با سنگ سرمه، سرمه بكشد … كه جعل كننده گان اين حديث قاتلين

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 176

امام حسين عليه السّلام مي باشند. احمد مي گويد: سرمه كشيدن در روز

عاشورا، از رسول خدا صلّي اللّه عليه و اله و سلّم، روايت نشده است. و چنين عملي، بدعت مي باشد. (22)

5- شيخ يوسف قرضاوي مي گويد: در بيشتر بلاد مسلمين، مردماني را ديده ايم كه در روز عاشورا، جشن بر پا كرده و قرباني ذبح نموده و اين روز را عيد يا موسم مي دانند. و در اين روز بر اهل و عيال خود، راحتي فراهم مي نمايند و شادماني به راه مي اندازند.

كه دليلشان را روايتي مي دانند كه در فضيلت روز عاشورا، وارد شده است، در حالي كه اين روايت ضعيف و حتي دروغ مي باشد كه ابن تيميه و ديگران، فتوا به جعلي بودن آن داده اند. آن روايت كه بر سر زبانهاي مردم جاري است، روايت معروف به توسعه مي باشد كه: هركس بر اهل و عيال خود در روز عاشورا از در وسعت وارد گردد، خداوند در باقي مانده از سال با او از در وسعت وارد مي شود.

منذري گويد: بيهقي و ديگران، اين روايت را از طرق- متعدد- از جماعتي از صحابه نقل نموده اند. كه بيهقي معتقد هست: سند اين چند طريقه گرچه ضعيف مي باشد ولي اگر روايات منقوله در اين زمينه را مجموعا بنگريم، ضعف سندي، جايش را به قوّت مي دهد.

قرضاوي مي گويد: در پذيرش سخن بيهقي، اشكال وجود دارد. چرا كه ابن جوزي

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 177

و نيز ابن تيميه در منهاج السنة و ديگران، اين حديث را جعلي دانستند امّا طبراني و ديگران درصدد دفاع از بيهقي برآمده و به اثبات حسن بودن روايت براي خوش خدمتي به ديگري، پرداختند و بسياري از متأخرين، برايشان مشكل بود به به اين حديث برچسب جعلي بودن بزنند.

ولي آنچه كه براي من ترجيح دارد اين است كه اين حديث را بعضي از جهّال اهل سنّت در ردّ بر مبالغات شيعه كه روز عاشورا را روز حزن و ناراحتي و عزا و مصيبت قرار دادند، جعل كرده و برعكس معتقدات شيعه، روز عاشورا را روز، سرمه كشيدن و غسل نمودن و توسعه بر خانواده، دانستند. (23)

برخورد اهل بيت عليهم السّلام با اينگونه از سخنان دروغين:

ائمه عليهم السّلام با اين نقشه خبيثانه امويان، كه روز عاشورا را عيد اعلان نمودن، به مبارزه برخاستند و تا انجا كه توان داشتند و شرايط زمان و مكان به آن حضرات مقدّسه، اجازه مي داد، جلوي اين جريان ظالمانه را كه بدعتي زشت شمرده مي شد، گرفتند، و نقشه هاي شيطاني اموي ها را نقش بر آب نمودند. ائمه بزرگوار عليهم السلام، با صدائي بلند و با محتوائي پر مغز و معنا، اعلان نمودند كه در روز عاشورا به خاطر كشته شدن حسين عليه السلام، دست از فعاليّت دنيوي براي تأمين مايحتاج خود برداشته و اين روز را روز ناراحتي و

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 178

گريه قرار دهند. و كساني كه عاشورا را روز بركت قرار داده بودند، تقبيح نموده و نفرين مي نمودند كه خداوند آنان را در قيامت با بني اميه و طرفدارانشان كه اين بدعت شيطاني را بنيان نهادند محشور گرداند. لذا، اوامري كه از سوي ائمه عليهم السلام دربارۀ عزاداري در روز عاشورا كه همان گريه و زاري نمودن و دستور گريه به اعضاي خانواده دادن، و با همديگر گريه نمودن، همگي اوامري هست مؤكّد كه اگر كسي آن را اجراء كند، بهشت نصيب او خواهد شد.

ائمه عليهم السلام، اين پندار را كه كساني در روز

عاشورا، مايحتاج يك سال خود را ذخيره مي نمودند تا برايشان بركت داشته باشد، محكوم مي نمودند و اعلام مي كردند كه چنين تفكري ناشي از بني اميه- لعنهم اللّه تعالي- مي باشد. و نيز بني اميّه به وعّاظ خود در سراسر مملكت اسلامي دستور داده بودند كه روز شهادت امام حسين عليه السلام را روز عيد و بركت بشمارند تا به اين ترتيب، ذهن مردم از فاجعۀ هولناكي كه اموي ها بر آقاي جوانان اهل بهشت روا دانستند، به شادي نمودن در اين روز منصرف شده و از حساسيّت فاجعۀ عاشورا، كاسته شود، و حال آنكه در نقشه خود توفيقي نداشتند، چرا كه امامان بزرگوار عليهم السلام، از اين نيرنگ آل ابي سفيان- لعنهم اللّه- پرده برداشته، و با زبان و عمل روز عاشورا را روز گريه، عزاداري بر سيّد مظلومان عالم حضرت سيّد الشهداء عليه السلام اعلان نمودند

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 179

و خداوند روي بني اميه و ياران آنان را سياه گرداند، همچنانكه داراي قلب سياه بودند.

1- ابن طاووس مي نويسد: ما با اسناد خود از علي بن موسي الرضا- عليهما السلام- روايت كرده ايم كه حضرت عليه السّلام فرمودند: هركس، در روز عاشورا، سعي در برآورده كردن نيازهاي خود را، ترك نمايد، خداوند حوائج دنيا و آخرت او را برآورده مي كند. و هركس روز عاشورا را روز مصيبت و ناراحتي و گريه، قرار دهد، خداوند، قيامت را روز شادي و سرور او قرار مي دهد و بواسطۀ ما چشمش را روشن مي سازد. و هركس روز عاشورا را روز بركت بنامد و براي منزل خود چيزي ذخيره كند، در آنچه كه ذخيره نموده، بركتي نمي بيند. و در

روز قيامت با يزيد و عبيد اللّه بن زياد و عمر بن سعد، كه خداوند همگي آنان را لعنت كند- در پائين ترين طبقه آتش جهنم، محشور خواهد شد. (24)

2- شيخ طوسي: محمد بن حسن در مصباح از محمد بن اسماعيل از صالح بن عقبه از پدرش از علقمة از ابو جعفر- امام باقر عليه السلام- در حديثي كه زيارت حسين عليه السلام را در روز عاشورا از دور و نزديك، تعليم مي دهد نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند: …

پس ندبه كند بر حسين عليه السلام و بگريد بر او و امر كند كساني را كه در خانه اش هستند، هرگاه از ايشان تقيّه نميكند، به گريستن بر آن حضرت. و در خانۀ خود مصيبتي به

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 180

به اظهار كردن جزع بر آن حضرت بر پا دارد. و يكديگر را به مصيبت حسين عليه السلام، تعزيت بگويند. و من ضمانت مي كنم كه هركس اين اعمال را انجام داد، خداوند عزّ و جلّ تمام ثواب دو هزار حجّ و دو هزار عمره و دو هزار غزوه، به او داده شود. گفتم: ضامن مي شوي براي آنان اين ثوابها را و كفيل مي شوي در اعطاي ثوابها به آنان؟ حضرت فرمود:

ضامن و كفيلم از براي كسي كه اين عمل را بجا آورد. گفتم: چگونه يكديگر را تعزيت بگو فرمود كه بگويند: اعظم اللّه اجورنا و اجوركم بمصابنا بالحسين عليه السلام- و جعلنا و ايّاكم من الطالبين بثأره مع وليّه الامام المهدي من آل محمّد- بزرگ فرمايد خداوند اجرهاي ما را به مصيبت ما به حسين عليه السّلام و قرار دهد ما و شما را از

طالبين خون او با وليّ او امام مهدي از آل محمّد- عليهم السّلام- و اگر بتواني كه بيرون نروي آن روز را در پي حاجتي، چنان كار را انجام ده. زيرا كه آن روز نحسي است كه برآورده نمي شود در آن حاجت مؤمن و اگر برآورده شود مبارك نخواهد بود از براي او. و در آن خير و رشدي نخواهد ديد. البته هيچ يك از شما براي منزلش در آن روز چيزي را ذخيره نكند. پس هر كه ذخيره كند در آن روز چيزي را، در آنچه كه ذخيره نموده، بركت نخواهد ديد و براي او و در اهلش آن امر ذخيره شده، مبارك نخواهد بود. پس هرگاه،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 181

اين عمل را بجا آوردند خداوند، بر ايشان ثواب هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد با رسول خدا، صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را مي نويسد و براي اوست مزد و ثواب مصيبت هر پيغمبري و رسولي و وصيّ ايي و صدّيق و شهيدي كه مرده باشد يا كشته شده باشد از آن زماني كه خداوند، دنيا را خلق فرموده تا زماني كه قيامت بپا شود. (25)

شيخ صدوق مي نويسد: حديث كرد ما را حسين بن ادريس كه وي گويد: حديث كرد ما را پدرم از محمد بن حسين بن ابي خطاب از نصر بن مزاحم از عمر و بن سعيد از ارطاة بن حبيب از فضيل الرسّان.

3- شيخ صدوق از جبله المكيّة نقل مي كند كه از ميثم تمّار- قدس اللّه روحه- شنيدم كه مي گفت:

به خداوند قسم كه اين امت پسر پيامبر خود را در ده روز گذشته از

محرّم، مي كشند.

و دشمنان خدا، روز كشته شدن حسين عليه السلام را روز بركت، قرار مي دهند.

و اين جريان در علم خداوند تعالي وجود داشت و من در عهد و حكومت امير المؤمنين عليه السلام از سوي حضرت به آن آگاهي پيدا كردم. و حضرت به من خبر داد كه تمام چيزها حتي جانوران وحشي در بيابانها و ماهيان در دريا و پرنده گان آسمان بر آن حضرت مي گريند. و- نيز- خورشيد و ماه و ستاره گان و آسمان و زمين و مؤمنين از انس و جنّ و تمامي ملائكۀ آسمانها

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 182

و زمين ها و رضوان و مالك و حاملين عرش بر آن حضرت مي گريند و آسمان، باران خون و خاكستر مي بارد. سپس حضرت فرمود: همچنانكه بر مشركين كه با خدا، خداياني را قرار دادند، لعنت واجب هست و نيز همچنانكه بر يهود و نصارا و مجوس، لعنت فرستادن واجب مي باشد، بر قاتلين حسين عليه السلام، واجب است كه مورد لعن قرار گيرند. جبلة مي گويد به تمار گفتم: اي ميثم، چگونه است كه مردم روزي را كه حسين به قتل رسيد، روز بركت مي دانند؟ ميثم- كه رضوان خدا بر او باد- گريست و گفت: اينها بخاطر حديثي كه دروغگويان جعل نمودند، اين روز را با بركت قلمداد نمودند.- حديث جعلي اين است- كه در روز عاشورا خداوند، توبه آدم را پذيرفت، درحالي كه پذيرش توبه آدم از سوي خداوند، در ماه ذي الحجّة بود. اينها گمان مي كنند كه خداوند توبه داود را در اين روز، قبول كرد درحالي كه توبه آدم عليه السلام در ذي الحجّة بود.

و نيز گمان مي كنند كه خداوند در روز عاشورا

يونس را از شكم ماهي بيرون آورد، و حال آنكه خداوند عزّ و جلّ يونس را در ماه ذي الحجّة از شكم ماهي خارج نمود. و نيز گمان مي كنند كه در روز عاشورا، كشتي نوح بر روي كوه جودي مستقر شد و حال آنكه، استقرار كشتي بر روي كوه جودّي در روز هشتم از ماه ذي الحجّة بود. و نيز گمان مي كنند:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 183

كه خداوند در روز عاشورا دريا را براي بني اسرائيل، شكافت و حال آنكه آن واقعه در ماه ربيع الاول بود. سپس ميثم گفت: اي جبلة، بدان كه حسين بن علي در روز قيامت سيّد شهداء مي باشد. و براي اصحاب او، بر ساير شهيدان از نظر درجه برتري هست.

اي جبلة: هر گاه آسمان را سرخ ديدي (26) كه گويا مثل خون مي باشد پس بدان كه سيّد الشهداء حسين عليه السلام، كشته شد. جبله گويد: روزي از خانه خارج شدم كه ناگهان- نور- خورشيد را بر روي ديوار مثل ملافۀ رنگ شده ديدم كه صيحه ائي زدم و گريه نمودم و گفتم: به خدا قسم آقاي ما حسين بن علي- عليهما السلام- كشته شد. (27)

4- از جمله دعاءهائي كه در قنوت نماز، امام صادق عليه السلام به عبد الله بن سنان آموخت اين است كه در روز عاشورا در قنوت خوانده شود: پروردگارا، هلاك كن، كسي را كه قتل اهل بيت پيامبرت را عيد قرار داد و در اين روز بانگ شادي و سرور، سر داد. و خذ آخرهم بما اخذت به اوّلهم. پروردگارا، بلاء و عذاب و زجر را بر ظالمين از اولين و آخرين و بر

ظلم كننده گان آل بيت پيامبرت- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، چند برابر كن و عذاب و لعنتشان را زياد نما و ياران و رهبرشان و گروهشان را هلاك فرما. (28)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 184

5- زراره از ابو عبد اللّه عليه السّلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: اي زرارة، همانا آسمان بر حسين چهل صباح خون گريست و همانا زمين چهل صباح، با سياه شدن گريست و همانا خورشيد چهل صباح با گرفتگي و سرخ شدنش بر حسين گريه كرد. و همانا كوهها، قطعه قطعه شد و پراكنده گرديد و همانا درياها شكافت و همانا ملائكه چهل صباح بر حسين گريستند و هيچ يك از زنان ما، خضاب نكرده و روغن به سر نكشيد و سرمه به چشم نزد و موي خود را شانه نزد تا اينكه سر عبيد الله بن زياد- كه خداوند او را لعنت كند- نزد ما آوردند. و ما هميشه بعد از آن- مصيبتي كه بر حسين وارد شده در اشك بوديم … (29)

6- شيخ صدوق مي نويسد: حديث كرد ما را محمد بن علي بن بشّار قزويني- كه خداوند از او خشنود باد- و وي گويد: ابو الفرج مظفّر بن احمد قزويني براي ما حديث نقل نمود. كه وي گويد: حديث نقل كرد براي ما محمد بن جعفر كوفي اسدي كه وي گويد، حديث كرد ما را سهل بن زياد آدمي، و گويد، سليمان بن عبد اللّه خزّار كوفي براي ما حديث نقل نمود و وي گويد: عبد اللّه بن فضل هاشمي براي ما حديث نقل كرده كه گويد به امام ابو عبد اللّه جعفر بن محمد

صادق عليه السّلام گفتم: اي فرزند رسول خدا، چگونه روز عاشورا، روز مصيبت و غم و جزع و گريه، گرديد ولي روزي كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا رفت و روزي كه فاطمه عليها السلام از دنيا رفت

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 185

و روزي كه امير المؤمنين در آن روز كشته شد و روزي كه حسن عليه السلام بوسيلۀ سمّ، به قتل رسيد، روز عزا، مصيبت غم و گريه، نشد؟

امام فرمود: همانا روزي كه حسين عليه السلام- به شهادت رسيد- مصيبتش از تمام آن روزها، عظيمتر بود، چرا كه اصحاب كساء كه گرامي ترين مخلوقين نزد خدا بودند، پنج نفر بودند- و زماني كه پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از ميانشان رفت، امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين- عليهم السّلام باقي بودند. كه وجودشان براي مردم تعزيت و دلداري بود و زماني كه فاطمه عليها السلام از دنيا رفت، وجود امير المؤمنين عليه السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام، تسلّي و آرامش بود و زماني كه حسن عليه السّلام از دنيا رفت، وجود حسين عليه السلام براي مردم دلگرمي و آرامش بود و وقتي كه حسين عليه السلام به قتل رسيد ديگر از اهل كساء فردي باقي نماند تا مردم را آرامش و دلگرمي دهد، لذا، رفتن حسين مثل رفتن همۀ آنها بود و بقاء حسين گويا بقاء همۀ اصحاب كساء بود، به همين جهت، روز حسين، مصيبتش، بزرگتر بود.

عبد اللّه بن فضل هاشمي مي گويد به امام عرض كردم اي پسر رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و

سلّم: پس چرا مردم با وجود امام علي بن حسين، دلگرمي و آرامش نداشتند، آنگونه كه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 186

نسبت به وجود پدرانش- عليهم السلام- بعد از شهادت يكي- آرامش نداشتند؟ حضرت فرمود: آري. همانا علي بن الحسين سيد عبادت كننده گان- عليه السلام- و امام و حجّت بر خلق بعد از پدران گذشته اش بود لكن وي رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را ملاقات ننموده و سخني از آن حضرت نشنيد و علم او، از پدرش از جدّش از پيامبر- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- به ارث رسيده بود. و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام، آنان را با رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در حالتها و لحظات مختلف، مشاهده مي نمودند، پس هر گاه يكي از اين پنج تن را مي ديدند، آن حالتي كه با رسول خدا داشتند و سخن آن حضرت درباره آنان، به يادشان مي آمد و وقتي كه همگي از دنيا رفتند مردم گرامي ترين مخلوقين نزد خداوند عزّ و جلّ را از دست دادند، و از دست رفتن هيچكدام از اين پنج تن، به غير از حسين، از دست رفتن همه نبود چرا كه حسين آخرين داشتند و سخن آن حضرت درباره آنان، به يادشان مي آمد و وقتي كه همگي از دنيا رفتند مردم گرامي ترين مخلوقين نزد خداوند عزّ و جلّ را از دست دادند، و از دست رفتن هيچكدام از اين پنج تن، به غير از حسين، از دست رفتن هم نبود چرا كه حسين آخرين فرد بود و به همين جهت روز حسين، از حيث

مصيبت، بزرگترين روزهاست.

عبد اللّه فضل هاشمي مي گويد: به حضرت گفتم: اي فرزند رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم پس چطور عامّه روز عاشورا را روز بركت مي دانند؟ پس حضرت گريست سپس فرمود: وقتي كه حسين عليه السلام كشته شد، مردم در شام براي اينكه به يزيد تقرّب بجويند

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 187

احاديثي را به دروغ جعل كرده و هدايائي از اموال- از او گرفتند. و از جمله چيزهائي كه در مورد اين روز جعل كردند، اين بود كه روز عاشورا، روز بركت هست تا مردم در اين روز از جزع و گريه و مصيبت و حزن، دست برداشته و به شادي و شادماني و تبرك و تهيه رفاه و آسايش در اين روز بپردازند. خداوند بين ما و آنها حكم نمايد. (30)

مؤلّف: علاوه بر قرائن خارجيه و داخليه مثل قوّت متن روايت فوق، نشانه ها و شواهدي ديگر بر صدق اين روايت وجود دارد. لذا، وجهي براي ردّ حديث به اين دليل كه عبد اللّه بن فضل هاشمي مجهول هست، نمي باشد. و نمازي مي نويسد: بر مدح و جلالت فضل هاشمي به حديثي از امام صادق عليه السلام تكيه شده است. (31) در حديث كه راوي آن خود وي مي باشد آمده است امام صادق عليه السلام فرمود: اگر خواستي، اسمت را در صحيفه مان- به تو نشان دهيم. فضل هاشمي گويد: در پائين صحيفه نام خود را ديدم. (32)

لكن نمي توان براي توثيق شخصي، به روايتي كه خود وي از امام نقل مي كند، استدلال نمود.

چون مستلزم دور واضح هست. و حتي مي توان گفت كه براي انسان سوء ظن ايجاد مي كند همچنانكه امام

خميني رحمة الله عليه، به اين مسئله تصريح نمودند. وي گويد: زماني كه ناقل وثاقت، راوي خود باشد، اين سوء ظن را ايجاد مي كند كه وي براي موّجه جلوه دادن خود-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 188

به نقل مدايح و فضايل در ميان مسلمين، پرداخته است. (33) علامه خوئي مي گويد: اثبات وثاقت شخص به روايتي كه خود نقل مي كند- (34) و در آن به مدح خود پرداخته- امكان ندارد.

اما مرحوم تستري، علاوه بر وثاقت فضل هاشمي، در اثبات جلالت وي نيز به همين روايت تكيه كرده است. مرحوم تستري مي نويسد: شاهد بر اتحاد و جلالت او، روايتي است كه صاحب كتاب الاختصاص نقل كرده است …

علاوه بر آن مرحوم تستري، عبد اللّه بن فضل هاشمي را همان عبد اللّه بن فضل بن عبد اللّه بن نوفل نوفلي كه فردي ثقه مي باشد، مي داند.- (35)

و همين مطلب را مرحوم حائري نيز استطهار نموده است. (36)

3- چگونه نسي ء با روزه روز عاشورا قابل جمع مي باشد:

عرب قبل از اسلام نخست همه ساله زيارت حج را در ذي الحجة انجام مي دادند و بعدا بنا را بر اين گذاشتند كه هر سال حج را در ماهي بجا آوردند و بدين طريق عمل حج را در ماههاي سال مي گردانيدند و نوبت به هر ماهي كه مي رسيد آن سال، آن ماه را ذي الحجة نام مي گذاشتند و اسم اصلي اش را نمي بردند. حال اينكه چه كسي اين عمل را در هر سال قانون مي كرد فرقي ندارد كه آيا از قوم بني فقيم بود يا از سوي مردي از بني كنانه كه نعيم بن ثعلبه. مهم اين است كه:

روزه عاشورا سنتي نبوي يا

بدعتي اموي، ص: 189

هر سالي كه عمل حج در آن بوده، مركب از سيزده ماه باشد و اسم پاره اي از ماهها دو بار و يا بيشتر تكرار شود و به همين جهت طبري گفته: اعراب سال را سيزده ماه قرار مي دادند و در بعضي روايات آمده كه دوازده ماه و بيست و پنج روز به حساب مي آوردند.

لازمۀ اين كار اين بود. كه تمام ماهها در هر سال اسامي شان تغيير كند و هيچ وقت اسم هيچ يك از ماهها با خود ماه موافق نشود، مگر در هر دوازده سال يكبار. البته بشرطي كه اين تغيير و تبديل منظم صورت مي گرفت و گرنه دوازده سال يكبار هم چنين اتفاقي نمي افتاد. (37)

و اگر نسئي بمعناي تأخير باشد معنا اين مي شود كه عرب قبل از اسلام، حرمت ماه محرّم را تا صفر تأخير مي انداختند و دگر بار در سال آينده، ماه محرّم را حرام اعلان مي نمودند. اين تفسير و معنا، تفسيري مشهور در كلمۀ نسئي مي باشد. بدين ترتيب نمي تواند روزه عاشورا در ماه محرّم واقع شود چون اعراب هر از چندگاهي در ماههاي حرام دست مي بردند.

معناي نسئ از ديدگاه علامه طباطبائي رحمة اللّه عليه:

عرب به پاره اي از اوقات، از نجنگيدن سه ماه پشت سر هم به زحمت مي افتادند لذا به يكي از بني كنانه مراجعه مي كردند تا او ماه سوم را بر ايشان حلال كند. او در يكي از ايام حجّ در مني در ميان آنان مي ايستاد و اعلام مي كرد كه من ماه محرم را براي،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 190

شما حلال نموده و حرمتش را تا رسيدن ماه صفر تأخير مي اندازم. مردم پس از اين اعلام

مي رفتند و به قتال با دشمنان خود مي پرداختند، آنگاه در سال ديگر باز حرمت محرّم را برگردانيده و دست از جنگ مي كشيدند و اين عمل را نسئ مي نامند.

در ادامه مرحوم علّامه مي نويسد: قبل از اسلام، عرب محرّم را صفر اوّل و صفر را صفر دوم ناميده و به هر دو مي گفتند: صفرين، همچنانكه به دو ربيع مي گفتند: ربيعين و دو جمادي را مي گفتند: جمادين و نسئ به صفر اول مي رسيد و از صفر دوّم نمي گذشت پس از آنكه اسلام حرمت صفر اوّل را امضاء نمود از آن به بعد آن را شهر اللّه المحرّم ناميدند و چون استعمال اين اسم زياد شد لذا آن را تخفيف داده و گفتند: محرّم و از آن به بعد اسم صفر مختّص به صفر دوّم گرديد. پس در حقيقت كلمۀ محرّم از اسمهائي است كه در اسلام پيدا شده همچنانكه سيوطي نيز در كتاب المزهر به اين معنا اشاره كرده است. (38)

معنائي ديگر براي نسئ: عبد الرزّاق، ابن منذر، ابن ابي حاتم و ابو الشيخ همگي از مجاهد روايت كرده اند كه در ذيل آيه: إِنَّمَا النَّسِي ءُ زِيٰادَةٌ فِي الْكُفْرِ- 37- توبه- گفته است: خداي تعالي حج را در ماه ذي الحجة واجب كرد و مشركين ماههاي سال را

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 191

به اسامي ذي الحجّة، محرّم، صفر، ربيع، جمادي، جمادي، رجب، شعبان، رمضان، شوّال و ذي القعدة مي ناميدند و در ذي الحجّة به زيارت و طواف خانه كعبه مي رفتند آنگاه تا مدتي اسم محرم را نمي بردند، يعني در شمارش ماههاي سال مي گفتند، صفر، صفر، آن گاه رجب را جمادي الآخر و شعبان را رمضان و

رمضان را شوال و ذي القعده را شوال و ذي الحجّة را ذي القعده و محرّم را ذي الحجّة مي ناميدند و در آن ذي الحجة به حج مي رفتند و حال آنكه ذي الحجّة نبود ولي به حساب آنان، ذي الحجّة شده بود.

و سپس دوباره همين ماجرا را از سرگرفته در نتيجه هر سال در يك ماهي حج بجاي آوردند تا آنكه در سال آخري كه ابو بكر به حجّ رفت، آن سال عمل حجّ مصادف با ذي القعده شده بود و در سال بعد كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم- به حج رفت، اعمال حجّ، مصادف با ذي الحجة شده بود و به همين جهت بود كه رسول خدا، صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در آن سال در خطبه اش فرمود: روزگار گردش نمود و به صورتي كه در روز اوّل خلقت آسمانها و زمين داشت، بازگشت.

علامه طباطبائي گويد: حاصل اين روايت با همۀ تشويش و اضطرابي كه در آن مي باشد …

اين است كه عرب قبل از اسلام، سه ماه پي درپي از جنگ و غارت محروم و ممنوع

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 192

بودند، كه باعث ناراحتي شان شده بود، ناگزير يك سال حرمت محرم را به صفر داده، سالي ديگر با محرّم را حرام مي كرد. (39)

اصرار بر يك مطلب باطل:

مرحوم محدّث قمي مي گويد: از جمله چيزهائي كه مرا شگفت زده كرده، سخن شيخ عبد القادر گيلاني (جيلاني) در آنچه كه از او حكايت شده از كتاب غنية الطالبين مي باشد كه چاره اي در نقل آن نيست. وي مي گويد: قومي بر روزه گرفتن در روز عاشورا و آنچه كه از احترام به اين روز

وارد شده، عيب گرفته و به گمال خود، چون حسين بن علي- عليه السلام- در اين روز كشته شد، روزه گرفتن اين روز، جايز نمي باشد. و مي گويند:

سزاوار هست كه مردم بخاطر فقد حسين عليه السلام در مصيبت و ماتم بسر برند ولي شما (عامّه) اين روز را، روز شادي و شادماني قرار داد. و در اين روز، دستور مي دهيد كه مردم از در وسعت با خانواده، خود برخورد كرد. و بر ضعفاء و مساكين انفاق و صدقه، اعطاء نمايند، كه اين اعمال جايز نيست از سوي جماعت مسلمين در حق حسين روا داشته شود. گوينده اين سخن به خطاء رفته و مذهبش قبيح و فاسد مي باشد.

چرا كه خداوند، براي سبط پيامبرش در شريفترين و عظيمترين و جليلترين و رفيعترين روز، شهادت را اختيار نموده است، تا، بدين وسيله درجات و

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 193

كرامت وي چند برابر گردد و به منزلت خلفاء راشدين كه شاهدان به شهادت هستند، برسد. و اگر جايز باشد كه مردم روز مرگ حسين- عليه السلام- را روز مصيبت و عزا، بدانند، سزاوارتر از آن روز دوشنبه كه خداوند نبيّ خود را قبض روح كرد، مي باشد …

و مردم همگي بر شرافت روز دوشنبه و فضيلت داشتن روزه در اين روز، اتفاق نظر دارند و معتقدند كه در اين روز و در روز پنجشنبه، اعمال عباد، عرضه مي گردد. و نيز روز عاشورا را روز مصيبت قلمداد نمي كنند، و اينكه روز عاشورا روز مصيبت باشد، ترجيحي بر اينكه روز سعيد و شادي و شادماني باشد ندارد. و دليل آن را همچنانكه گفتيم اين است:

در اين روز خداوند، پيامبران خود

را از دست دشمنانشان نجات داد، و در همين روز، دشمنان انبياء كه همگي كفّار بودند مثل فرعون و قوم او و ديگران هلاك نمود.

و اينكه در اين روز خداوند آسمانها و زمين و اشياء شريفه و آدم و … را خلق نمود و براي كسي كه در اين روز روزه بگيرد، ثواب فراوان و عطاء زياد و بخشيده شدن گناهان و سيّئات، مقرّر كرده است. پس عاشورا بدين ترتيب مثل بقيه ايام شريفه از قبيل عيدين و جمعه و عرفه و … شريف گرديد. و اگر جايز بود كه اين روز، روز مصيبت قرار داده شود، صحابه و تابعين اين كار را مي كردند چرا كه آنان از ما،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 194

در اين عمل اقرب و اخصّ بودند. (40)

مؤلّف: گيلاني- جيلاني- اصرار و تأكيد دارد كه روز عاشورا، روز توسعه و نفقه بر خانواده و صدقه به مساكين بوده و اينكه اين روز، روز عيد و بركت مي باشد چرا كه خداوند، پيامبرانش را در اين روز نجات بخشيد … گويا وي متوجه سخن ابن جوزي نشد كه گفت: در جعلي بودن اين روايت هيچ عاقلي شك ندارد و اين روايت را جاعلين ابداع نمودند و از عمل خود شرم و حياء ندارند … (41)

و نيز گويا گيلاني توجهي به سخن عيني نكرد كه گفته بود: اين حديث را قاتلين حسين- عليه السلام- جعل كردند. (42) و نيز گويا سخن قاري و شوكاني را نخواند كه نوشتند: مي بيني كه در فضيلت عاشورا، اباطيلي را وارد نمودند. و وي از سخنان و نظريات ماهرين فنّ حديث كه درباره اين نوع از منقولات

گفته بودند: قومي از جهّال به مذهب اهل سنت اين نوع از احاديث را جعل كردند … غافل مانده است. (43)

رواياتي كه مضمونشان توسعه بر خانواده در روز عاشورا مي باشد، مجهول يا ضعيف مي باشد.

و رواياتي كه در آن جريان نجات انبياء در روز عاشورا مطرح شده، از مراسيل مي باشد كه سند آن منتهي به عكرمۀ خبيث مي شود. و همچنانكه علي بن عبد اللّه بن عباس-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 195

گفته بود؛ عكرمه بر ابن عبّاس دروغ مي بست. (44) و گويا گيلاني معناي اين سخنان را نفهميده است و اين همه اقرارها كه از صاحبان فن، صادر شده، درك نكرده است. و همچنان بر اشرفيّت و رفعت ايام عاشورا بر تمام روزهاي ديگر اصرار دارد. و گويا از افضل بودن روزها و شبهاي ماه رمضان و نيز روز عرفه بر ساير ايام، غافل مانده است. و شايد خود را به غفلت و ناداني زده كه اعلان عيد در روز عاشورا از ابداعات بي شرمانۀ شجرۀ ملعونه و خبيثۀ بني اميه- لعنهم اللّه تعالي- مي باشد- كه در اين باره، سخن خواهيم گفت.

و متأسفانه وي، از روي دروغ به شيعۀ اثنا عشري نسبت مي دهد كه آنان روزه در روز عاشورا را به خاطر كشته شدن حسين- عليه السلام- حرام مي دانند.

و اين از انساني كه مدعي فضل و درك هست غريب مي باشد، و او هيچ گونه اطلاعي به كتب اهل سنّت و مباني و نظرايات اماميّه ندارد.

چرا كه كدامين فقيه امامي قائل است كه روزه روز عاشورا بخاطر قتل حسين عليه السلام حرام مي باشد. مگر قول مشهور طايفه اماميه- كه خداوند كلمۀ شان را بالا برد- استحباب نيست. لكن استحباب

به صورت حزن و اندوه.

و اگر فقهائي از متأخرين و معاصرين، معتقد به حرمت است، دليلش آنچرا كه جيلاني به

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 196

ما- اماميّه- نسبت داده است نمي باشد. بلكه علت حرمت اين است كه: روزۀ روز عاشورا به ادعاي بركت داشتن اين روز از بدعت هاي اموي ها مي باشد. چرا كه آنان به قصد شكر بر كشته شدن حسين- عليه السلام- كه نور چشم رسول خدا بود و آقاي جوانان بهشت مي باشد، روزه مي گيرند. لذا، روزۀ آنان به اين قصد مي باشد.

و اجر روزه گيرنده در اين روز، برگردن يزيد بن معاويه و ابن مرجانه كه زنازاده پسر زنازاده بود- و بر ساير قاتلين حسين- كه بر آنان هزاران لعنت و عذاب دردناك باد- مي باشد. و به يقين بهرۀ روزه گيرنده روز عاشورا به قصد فوق، همان بهره، بدعت گذارنده گان روزه در اين روز كه آتش است- ان شاء اللّه، هست مؤلف: جيلاني را سخني از ذهبي كه در مورد وي گفته است كفايت مي كند: ذهبي مي نويسد:

شيخ عبد القادر … بر اوست در بعضي از گفته ها و ادّعاهايش، مأخذ ذكر نمايد.

و اللّه الموعد!؟ (45)

اما اينكه جيلاني گفته: اگر روز عاشورا روز مصيبت و ناراحتي بود، صحابه و تابعين اين كار را انجام مي دادند، سخني به گزاف بر زبان رانده است. چرا كه ما روايات مختلفي را متعرّض شديم كه مفاد اين روايات آن است كه اهل بيت عليهم السّلام،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 197

اين روز را روز حزن و عزا، اتّخاذ نمودند و به مسلمين دستور دادند كه عاشورا را روز عزاء و گريه … قرار دهند. و در اين موضوع

حموي (46) و طريحي (47) رواياتي را نقل كرده اند كه خواننده مي تواند به كلماتشان مراجعه نمايد.

عاشورا عيد اموي ها

از لابه لاي تاريخ و از تصريحات وقايع نگاران بدست مي آيد كه، برگزاري جشن ها در روز عاشورا مثل عيد، روز شادي و شادماني از بدعتهاي اوباش بني اميّه و كارگزاران آنها مثل حجاج بن يوسف- لعنة اللّه عليه- و همفكرانشان از قبيل حاكمان بني ايّوب، مي باشد. همچنانكه به اين جريان مقريزي در الخطط و ابو ريحان بيروني در الاثار الباقيه، تصريح نمودند كه بني اميّه- لعنة اللّه عليه- در اين روز لباس جديد مي پوشيدند و خود را آراسته و سرمه به چشم مي كشيدند. و به همديگر تبريك مي گفتند … و تا حكومت آنان برقرار بود، اين گونه از مراسم اجرا مي شد … و حتي با زوال سلطنت آنها، آثار جشن هاي روز عاشورا تا به امروز در بعضي از بلاد اسلامي باقي مانده است- بعضي ديگر اضافه كردند كه: بني اميّه روز اوّل ماه صفر را براي خود عيد قرار مي دادند چرا كه در اين روز، سر حسين- عليه السلام. را به شام آوردند، (48) 1- ابو ريحان مي نويسد: مردم روز عاشورا را بزرگ مي شمردند، تا اينكه شهادت حسين بن علي بن ابيطالب و اصحاب وي، در اين روز، به وقوع پيوست، كه بر حسين و يارانش

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 198

جناياتي وارد ساختند كه هيچ امتي با شريرترين مخلوق، چنين اعمالي را انجام نمي دهد. آنان حسين و اصحابش را با زباني تشنه به شهادت رساندند و سرهايشان را بر نيزه كرده و بر اجساد پاكشان اسب تاختند، لذا مردم اين روز، را بديمن مي شمارند. امّا بني اميّه در اين

روز، لباس نو به تن كرده و خود را آراسته، سرمه به چشم كشيده و به يكديگر تبريك مي گفتند و در اين روز، وليمه و مهماني مي دادند. و با شيريني ها و نقل و نبات از مهمانان پذيرائي مي نمودند كه اين مراسم در آن ايام در ميان مردم شايع بوده و بعد از زوال سلطنت آنان، آثارش باقي ماند. اما شيعه، روز عاشورا را در نوحه و گريه بخاطر كشته شدن سيّد الشهدا، به سر مي بردند، و عزاداري بر حسين عليه السلام را در شهر مدينه و ساير شهرها، علني برپا مي كردند، و در اين روز، خاك قبر حسين را در كربلا زيارت مي نمودند و به همين جهت عامّه مردم از نو كردن ظروف و اثاث منزل در روز عاشورا، كراهت داشتند. (49)

2- مقريزي در كتاب الخطط مي نويسد: وقتي خلفاء فاطمي بر مصر، تسلّط پيدا نمودند، با فرارسيدن عاشورا، بازارها را تعطيل مي نمودند، و جماعتي بزرگ از مردم كه به گروه حزن- ناميده مي شدند، به عزاداري مي پرداختند و شتر قرباني مي نمودند و تا سايۀ

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 199

حكومت فاطميون در مصر، گسترده بود، همين مراسم ادامه داشت، امّا با سرنگوني حكومت فاطمي در مصر و تشكيل دولت بني ايّوب، حاكمان آنان، روز عاشورا را، روز شادماني قرار داده و در اين روز براي خانواده هاي خود، اموالي را تهيّه مي نمودند و ظروف منزل را نو كرده، سرمه به چشم مي كشيدند و به حمّام مي رفتند، كه مطابق عادت شامي ها كه حجاج- (50) لعنة اللّه عليه- در زمان عبد الملك بن مروان- لعنهما اللّه تعالي- پايه گذاري كرده بود، عمل مي كردند.

تا به اين وسيله بيني شيعة علي

بن ابيطالب- كرّم اللّه وحهه- را به خاك مالند. چرا كه شيعه، روز عاشورا را به خاطر كشته شدن حسين بن علي- عليهما السلام- روز عزا و مصيبت مي دانستند. مقريزي در ادامه مي گويد: ما امروزه باقي مانده اعمال بني اميه- لعنهم اللّه تعالي- كه اين روز را، روز شادماني و جشن قرار مي دادند، شاهد هستيم. (51)

3- مصاحب در دائر المعارف مي گويد: در تونس و مراكش و ليبي، روز عاشورا، روز شادماني مي باشد كه در اين روز مراسم خاصّي برپا مي گردد و مردم به زيارت قبور مي روند.

و حلقه هايي از آتش درست كرده، و از آن مي پريدند و سپس حلقه ها را در نهرها مي انداختند.

و نيز اعمال ديگري انجام مي دادند كه از بربرها به ارث برده بودند. (52)

بنابراين آنچه كه از كلمات مقريزي و ديگران به ذهن تبادر مي كند اين است كه: قرار دادن

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 200

عاشورا را عيد و در اين روز، سرمه به چشم كردن و خود را آراستن و مراسم شادي برپا كردن، همگي از بدعتهاي خبيثانۀ شجره خبيثه و ملعونۀ اموي مي باشد. به طوري كه حجّاج بخاطر تأسي به سروران اموي خويش، اصرار زيادي بر اقامۀ جشن و سرور در روز عاشورا دارد و حجاج كسي هست كه از عدم حضورش در كربلاء، تأسف مي خورد. تأسف از اينكه چرا خود متولّي ريختن خون سيّد شباب اهل بهشت، حضرت حسين بن علي- عليهما السلام، نشد. اما بعضي از عاداتي كه مصاحب در دائر المعارف آورده. و كراجكي نيز آن را نقل كرده، برگرفته از بربرها بود كه ارازل و اوباش بني اميّه براي تكميل شادي و سرور خود در روز

عاشورا، در آداب خود وارد كردند، تا شاهدي باشد بر اينكه ريشه هاي شجره ملعونه به كجا منتسب است.

4- كراجكي مي نويسد: كار مردم شگفت انگيز هست، از يك طرف ادعاي دوستي و محبّت با اهل بيت عليهم السّلام دارند و از طرف ديگر، در روزي كه حسين عليه السلام، دچار مصائب گرديد، اعمالي از قبيل، اعطاي صدقه و انفاق و بخشش بر مستمندان، و خريدن نمك يك سال بخاطر متبرك بودن اين روز، پوشيدن لباسهاي رنگارنگ و فخر نمودن به يكديگر، استفاده از بوهاي خوش، و در اجتماع به هم ديگر دست مي دهند و اين روز را تبريك مي گويند،

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 201

و در اين روز به مهماني رفته و ضيافت فراواني برپا مي كنند. و از اينكه توانستند، به جشن در اين روز بپردازند، خداوند را شكر مي نمايند. و دليلشان اين است كه اين روز از قبيل ساير روزها نيست بلكه روزي مخصوص هست كه مناقب زيادي در آن به وقوع پيوست و ادّعا مي كنند كه در چنين روزي خداوند، توبه آدم را پذيرفت.

حال چطور هست كه حق آدم در اين روز بايد اداء گردد و به جشن و شادي پرداخت ولي حق سيّد اولين و آخرين محمّد خاتم- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم كه در مصيبت نوه و فرزند و ريحانه و نور چشمش و اهل بيتش كه اسير شده و مورد هتك حرمت قرار گرفتند، نبايد اداء گردد.

پس برخيز و در اين روز با حزن و اندوه بسر ببر و اعمال آن را به نحو كامل انجام ده.

و كاش فرزندان، كينه هاي پدران خود را به ارث نمي بردند. (53)

5- زين الدين حنفي

مي گويد: روايت شده كه عاشورا روز زينت است كه ميعاد موسي- عليه السّلام- با فرعون در همين روز بود. و نيز روايت شده كه در اين روز موسي- عليه السّلام- پارچه اي از كتّان مي پوشيد و با سنگ سرمه، به چشم سرمه مي كشيد. و يهود اهل مدينه و خيبر در زمان رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم اين روز را عيد مي گرفتند و به همين عمل، عرب جاهلي، اقتداء و تأسّي مي كرد و در همين روز، پرده بر روي كعبه مي انداختند. لكن در

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 202

در شريعت ما، خلاف آن وارد شده است. در صحيحين از ابو موسي روايت شده كه:

روز عاشورا، روزي هست كه يهود آن را با عظمت مي شمارد و لذا، عيد قرار داده است.

پس شما اين روز را روزه بداريد. و در روايتي مسلم نقل كرده: روز عاشورا روزي هست كه يهود خيبر آن را بزرگ شمرده و عيد قرار مي دهد. و زنانشان لباس هاي نو پوشيده و خود را بزرگ مي نمايند. و رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمود: اين روز را روزه بداريد. (54)

6- سقّاف مي نويسد: ماكياولي كتابي نوشت كه نامش را الامير گذاشت.

كه در آن ويژه گي هاي يك سياستمدار را برشمرد، در جائي از اين كتاب آمده كه: هدف وسيله را توجيه مي كند. براين اساس براي حاكم سياسي جايز هست كه تلاش كند و از هر وسيله اي استفاده نمايد تا حادثه كربلاء را دفن كند. هر چند اين عمل با دين و اخلاق منافات داشته باشد اما چون در راه خاموش كردن شعله عاشورا و دفن قضيّه كربلا هست، اشكال ندارد. لذا مي بينيم كه

حكمرانان ستمگر، شروع به جعل اخبار كرد.

و اين احاديث را به جدّ حسين عليه السلام يعني پيامبر اسلام به دروغ نسبت دادند، امّا چون جاعلين زياد بودند و روش هاي متفاوتي در جعل حديث به كار بردند، اخبار متناقض و متضارب در آمد، لذا اين اخبار با همۀ كثرتش نتوانست قضيّه كربلاء

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 203

را دفن كند، و حادثۀ هولناك كربلاء، به همان صورت واقعي اش باقي ماند كه بايد گفت:

اين حادثه قضيّه اي بزرگ مي باشد كه ريختن خون حسين- عليه السلام- را حلال شمردند.

شريف رضي- رضوان اللّه تعالي عليه- در وصف حادثه هولناك كربلاء مي گويد:

كانت مآتم بالعراق تعدّها امويّة بالشام من اعيادها

جنايتي كه در عراق رخ داد، اموي ها آن را در شام جزء عيد و جشنهاي خود مي شمارند

جعلت رسول اللّه من خصمائها فلبئس ما ادّخرت ليوم معادها

كه با اين عمل، رسول خدا را از جمله دشمنان خود قرار دادند و بد چيزي براي معاد خود ذخيره كردند

نسل النّبي علي صعاب مطيّها و دم النبيّ علي رؤوس صعادها. (55)

نسل پيامبر زير فشار اسبان بني اميّه قرار گرفت و خون پيامبر بر روي بلندي ريخته شد.

معاويه عاشورا را روز عيد اعلان نمود.

از جمله چيزهائي كه تأييد مي كند اعلان عاشورا به عنوان عيد از بدعتهاي بني اميه- لعنهم اللّه تعالي- هست، روايتي هست كه بيان كند معاويه لعنه الله تعالي از روز عاشورا به عيد تعبير نموده است.

درحالي كه نه از پيامبر گرامي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و نه از صحابه آن حضرت، چنين تعبيري نرسيده است. البته صحابي اموي يا كساني كه محبّت آل اميّه را در دل داشتند و يا تابع شرع يهود بودند، از عاشورا

تعبير به عيد نمودند:

1- عبد الرزاق از ابن جريج نقل مي كند كه وي گفته است: يحيي بن محمد بن عبد اللّه صيفي (56)، به من

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 204

خبر داده كه عمرو بن ابي يوسف- برادر بني نوقل- به او خبر داد: درحالي كه معاويه بر روي منبر بود، از او شنيد كه مي گفت: روز عاشورا، روز عيد است پس كسي كه اين روز را روزه بگيرد، روزه اش را گرفت و كسي كه روزۀ اين روز را ترك كند، حرجي بر او نيست. (57)

با توجه به اين عبارت، مشخص مي شود كه معاويه لعنة اللّه عليه اوّلين كسي هست كه بر روز عاشورا، صفت عيد اطلاق نموده است. و به نظر مي آيد، مخصوصا معاويه و بني اميه همگي، انتظار داشتند كه مقتل حسين شهيد عليه السلام در اين روز به وقوع بپيوندد. چرا كه اينان عنايت خاصي به خبرهاي كه پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و علي عليه السلام در مورد جنگهاي خونين و فتنه ها، گزارش داده بودند، داشتند (58) كه در ميان اخبار جنگهاي خونين، روايات زيادي پيرامون مقتل امام حسين عليه السلام وجود داشت، و مشخص شده بود كه آن امام همام عليه السلام در چه زماني و در چه زميني به شهادت خواهند رسيد.

گاهي در بعضي از كتابها مي نويسند كه بر طبق برخي از نصوصي كه به پيامبر نسبت مي دهند، آن حضرت عاشورا را عيد ناميد. از ابو هريره نقل شده كه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: عاشورا عيد پيامبر قبل از شما بود پس اين روز را شما روزه بگيريد. (59)

امّا بايد گفت: اوّلا در سند روايت ابراهيم هجري واقع شده است كه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 205

دانشمندان علم حديث او را تضعيف نمودند. (60) و همچنانكه هيثمي گفته، افرادي چون:

ابن عيينه و يحيي بن معين و نسائي، وي را قبول ندارند. (61)

ثانيا: حافظ زين الدين حنبلي، اين روايت را از هجري نقل كرده ولي در روايت كلمۀ عيد وجود ندارد. كه روايتش اين است: عاشورا را انبياء روزه مي گرفتند پس شما- هم- اين روز را روزه بداريد. (62) ثالثا: به رغم جستجو و مراجعه به احاديث، (63) به روايتي خبر از روايت هجري دسترسي پيدا ننموده ام كه از روز عاشورا تعبير به عيد كرده باشد، كه شبهۀ جعلي بودن حديث هجري را تقويت مي كند و يا اين احتمال وجود دارد كه در حديث دست برده شد. اما بهر حال، هجري نزد علماي فن رجال ضعيف است. البته بخاري حديثي نقل كرده كه مضمونش اين است:

روز عاشورا را يهود عيد مي شمردند. رابعا: توصيف عاشورا به عيد، در زمان انبياي گذشته، ملازم با اين نيست كه در زمان پيامبر بزرگوار هم، عيد شمرده شده است.

وظايف مؤمنين در شب و روز عاشورا:

اشاره

از آنجائي كه مباحث اين كتاب منتهي به فجايعي شد كه اموي ها و كارگزارانشان در روز عاشورا مرتكب گرديدند و به عامۀ مردم دستور داده تا در اين روز به شادي و بر پائي جشن بپردازند و به اين وسيله درصدد دفن عاشورا و ماجراي كربلاي حسيني- عليه السلام-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 206

بودند. لذا چاره اي نيست كه در اين جا، با توجه به رواياتي كه از ائمه عليهم السلام رسيده، اعمالي از شب و

روز عاشورا آورده شود تا با انجام آن در اين روز، با اهل بيت رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم همدردي شده باشد. و به همين جهت پاره اي از روايات در فصل: دوم از بخش چهارم كه ديدگاه ائمه عليهم السلام درباره روز عاشورا بود، آورده شد و طايفۀ ديگر از روايات و نيز سخنان فقهاء- رضوان اللّه عليهم در اين فصل مطرح مي گردد.

[اما در شب عاشورا]

1- زيارت حسين عليه السلام در شب و روز عاشورا:

الف: ابن طاووس: ما به اسناد خود از شيخ ابو جعفر طوسي از جابر جعفي از ابو عبد اللّه عليه السلام روايت كرديم كه آن حضرت فرمودند: هركس در شب عاشورا نزد قبر حسين بيتوته كند، در روز قيامت خداوند را در حالي كه آغشته به خون حسين هست ملاقات مي كند و گويا به همراه حسين در صحراء كربلا كشته شد. (64)

ب: ابن طاووس: شيخ ما مفيد در كتاب التواريخ الشرعيّه گويد: و روايت شده كه هركس حسين را زيارت كند و در شب عاشورا نزد او تا به صبح بيتوته كند، خداوند تعالي او را درحالي كه آغشته به خون حسين- عليه السلام- هست، در جمله شهدائي كه با حسين شهيد شدند، محشور مي گرداند. (65)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 207

ج ابن قولويه: از جابر جعفي نقل شده كه گويد: بر جعفر بن محمّد- عليهما السلام، در روز عاشورا وارد شدم. حضرت به من فرمود: اينان زوّار خداوند هستند بر زيارت شونده سزاوار هست تا زائر را تكريم نمايد. هركس در شب عاشورا كنار قبر حسين. بيتوته كند، خداوند را در روز قيامت، درحالي كه آغشته به خون حسين هست ملاقات مي نمايد، كه گويا به همراه حسين

در عصر عاشورا كشته شده است. و نيز حضرت فرمود: هركس قبر حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت كند يا نزد قبرش بيتوته نمايد، مانند كسي مي باشد كه در مقابل حسين- عليه السلام به شهادت رسيده است. (66)

د- ابن قولويه: از حريز از ابي عبد اللّه عليه السّلام نقل شده كه آن حضرت فرمود: هركس در روز عاشورا حسين را زيارت كند، بهشت بر او واجب مي شود. (67)

ه- ابن قولويه: از زيد شحّام از ابو عبد اللّه عليه السلام كه حضرت فرمودند: هركس در روز عاشورا قبر حسين عليه السلام را زيارت كند و عارف به حق حسين باشد، مانند كسي هست كه در عرش، خداوند را زيارت نموده است. (68)

و: ابن قولويه: از محمد بن جمهور عمّي از كسي كه نام او را ذكر نمود، از ائمه عليهم السلام:

هركس در روز عاشورا قبر حسين را زيارت كند، مانند كسي هست كه خونش را در

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 208

مقابل امام حسين عليه السلام به زمين ريخت. (69)

ز: ابن قولويه: محمد بن ابي سيّار مدائني به اسناد خود روايت كرده كه: هركس در روز عاشورا كنار قبر حسين عليه السلام آب دهد، مانند كسي هست كه به لشكر حسين آب داده و به همراه حسين به شهادت رسيده است. (70)

ح- ابن قولويه … از يزيد شحّام از جعفر بن محمّد- عليهما السلام كه حضرت فرمود:

هركس حسين را زيارت كند … و هركس زيارت كند حسين را در روز عاشورا پس گويا خداوند را در فوق عرش اش زيارت نموده است. (71)

ط: مفيد: روايت شده كه هركس مي خواهد حقّ رسول خدا صلّي

اللّه عليه و آله و سلّم و حق امير المؤمنين عليه السلام و حقّ فاطمه عليها السلام را اداء كند، پس بايد در روز عاشورا حسين عليه السلام را زيارت كند. (72)

ي: مفيد: روايت شده كه هركس در روز عاشورا حسين عليه السلام را زيارت كند، خداوند گناهان گذشته و آيندۀ او را مورد مغفرت قرار مي دهد. (73)

ك: طوسي: از صالح بن عقبة از پدرش از ابو جعفر عليه السلام كه حضرت فرمودند:

هركس حسين- عليه السلام را در روز عاشورا از محرّم زيارت كند و نزدش همچنان با گريه، باشد

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 209

خداوند عزّ و جلّ را در روزي ملاقات مي كند، كه ملاقاتش به همراه ثواب دو هزار حجّ و دو هزار عمرة و دو هزار غزوه مي باشد و ثواب هر حجّ و عمرة و غزوه مانند ثواب كسي است كه حجّ و عمره بجاي آورده و به همراه رسول خدا- صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، در غزوه شركت نموده است. (74)

2- احياء شب عاشورا به جهت همدردي با اهل بيت عليهم السّلام:
اشاره

ابن طاووس مي گويد: بدانكه اين شب را مولاي ما حسين عليه السلام و اصحابش با نماز و دعا، احيا نمودند، درحالي كه زنادقة اسلام آنها را احاطه كرده و ريختن خونشان را مباح دانسته و درصدد هتك حرمت و به اسارت گرفتن زنان پرده نشين اهل بيت بودند. لذا، سزاوار هست كسي كه اين شب را درك كرد، با باقي ماندۀ اهل آيه مباهله و آيه تطهير، همدردي نمايد و به همراه غضب خداوند- جلّ جلاله و رسول او صلوات اللّه عليه، خشمناك از آن فاجعۀ هولناك باشد و بواسطه اخلاص در موالات اولياء خدا و دشمني با

دشمنان او، به خداوند- تقرّب بجويد.

اما فضيلت احياء شب عاشورا:

1- ما در كتاب دستور المذكرّين روايتي را با سندي كه مؤلف ذكر كرده از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مشاهده نموديم كه حضرت فرمود: هركس شب عاشورا را احياء بدارد، پس گويا عبادت كرد خداوند را به اندازه عبادت تمام ملائكه، و اجر عبادت كننده در آن شب مانند اجر عبادت 70 سال است (75)

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 210

مؤلف: مؤلف كتاب دستور المذكّرين، همچنانكه پيشتر بيان شد، محمد بن ابي بكر يا محمد بن عمر، ملّقب به ابو عيسي مديني شافعي است. و ابن طاووس ضامن صحت رواياتي كه وي نقل كرده، نشده است. و لذا گويد: ما در كتاب دستور المذكّرين رواياتي ديده ايم كه امكان دارد به آن روايات از باب تسامح در ادلّه سنن كه حمل بر استحباب يا …

مي شود، عمل نمود.

2- از امام علي عليه السّلام: اگر قدرت داريد كه محافظت كنيد بر … شب عاشورا، پس (همين) كار را انجام دهيد و در- اين شب- زياد دعاء و نماز و تلاوت قرآن بجاي آوريد. (76)

امّا روز عاشورا: كه داراي اعمال و تكاليفي هست كه به بعضي از آن اشاره مي نمائيم.

1- اظهار حزن و اندوه:

ابن طاووس مي گويد: كمترين عملي كه در روز عاشورا مي بايست انجام دهي اين است كه قتل مولايمان حسين- صلوات اللّه عليه و كساني كه با ايشان بودند، از اهل بيت و فرزندان، را به منزله قتل پدر و مادر و فرزند خود يا كسي كه كشته شدنش بر تو گران مي آيد، قرار دهي. پس در روز عاشورا حالت چنان باشد كه گويا، خاصّ ترين و نزديك ترين فرد از خاندان تو از دست رفت. و خود مي داني كه مرگ عزيزترين فرد خاندان، نه ظلم به تو و نه ظلم

به آنان و نيز شكستن حرمت اسلام و كفر دشمنان نسبت به حرمتت نيست.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 211

لذا، كوشش كن كه خداوند- جلّ جلاله- چنان تو را ببيند كه هر گاه چيزي بر او گران بود، بر تو هم گران آيد. و نيز كوشش كن كه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم، تو را چنان ببيند كه هرگاه چيزي بر آن حضرت ناخوشايند بود، بر تو هم ناخوشايند باشد. و اين كوشش را بايد كساني كه خواهان وفاي عهد نسبت به خدا جل جلاله و رسول و خاندان او هستند داشته باشند.

و همچنين كساني كه دوست دارند تا خداوند جلّ جلاله و پيامبر و اولياي خدا- عليه و عليهم السلام- در هنگام بدبختي و نياز، با او باشند، بايد آنچنان حالت را در خود پديد آورند. چرا كه اگر شخصي در غضب و رضايت و لذت و سرور با آنان همراهي داشته باشد، به يقين آنان نيز در اين امور با او خواهند بود. (77)

2- برپائي عزا:

الف: از امام ابي جعفر- امام باقر- عليه السلام روايت شده كه آن حضرت فرمودند … پس ندبه كند بر حسين و بگريد بر او و امر كند كساني را كه در خانه اش هستند، هرگاه از ايشان تقيّه نمي كند به گريستن بر آن حضرت. و در خانۀ خود مصيبتي به اظهار كردن جزع بر آن حضرت برپا دارد و يكديگر را به مصيبت حسين- عليه السلام- تعزيت بگويند. (78) ب: از امام رضا عليه السّلام نقل شده كه آن حضرت فرمودند: هركس روز عاشورا را روز مصيبت و حزن خود- قرار دهد- خداوند

روز قيامت را

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 212

روز شادي و سرورش قرار مي دهد و بواسطۀ ما، چشمش را در بهشت روشن ميگرداند. (79).

ج: ابن طاووس مي نويسد: از امور مهمّه نزد اولياء در روز عاشورا، مشاركت با ملائكه و انبياء و اوصياء در عزا بخاطر آنچه كه از حرمتهاي الهي ناديده انگاشته شد و مقامات نبويّه، مندرس گشت و بدعتهاي كه بواسطه حكومت ابليس و يارانش بر دين وارد گشت، لذا انسان بايد به عزا بنشيند و آنچه كه از بي حرمتي ها بر فرزندان سيد الانبيا- صلوات اللّه جل جلاله عليه- جاري كردند به ياد آورد، و با ذكر مصائب و ريخته شدن خون آنان، همدردي نمايد.

د: در دمشق روز عاشورا، جمعيت فراواني اقامۀ عزاء مي كردند كه سبط ابن جوزي در رثاء حسين مرثيه مي خواند و مردم به گريه مي افتادند. ابن كثير مي گويد … در مجلس وعظ سبط بن جوزي، خواننده اي بود كه شعرهائي با محتوا با صداي نيكو مي خواند.

در روز عاشورا آنهم در زمان ملك ناصر، حاكم حلب، از سبط بن جوزي خواسته مي شود تا از مقتل حسين عليه السلام براي مردم ذكر مصيبت نمايد. لذا، وي بر بالاي منبر رفته و زمان طولاني بدون آنكه سخني بگويد، مي نشيند. سپس دستار به صورت نهاده و شديدا درحالي كه مي گريست اين ابيات را مي خواند:

ويل لمن شفعاؤه خصماؤه: واي بر كسي كه شفيعان او دشمنانش هستند و الصور في نشر الخلائق ينفخ: و زماني كه با نفخ صور، خلايق- در روز قيامت- حاضر مي شوند

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 213

لا بدّ ان نزد القيامه فاطمه: چاره اي نيست از اينكه فاطمه وارد- عرصۀ قيامت مي شود

و قميصها بدم الحسين ملطّخ: درحالي كه پيراهنش به خون حسين آغشته است.

سپس درحالي كه گريان بود از منبر پائين آمد و به طرف صالحيه با چشم اشك آلود، حركت كرد … (80)

3- دست برداشتن از كارهاي شخصي:

الف: از امام رضا عليه السلام روايت شده كه حضرت فرمودند: هركس در روز عاشورا سعي در حوائج خود را ترك نمايد، خداوند حاجات دنيا و آخرت او را برآورده مي سازد. (81)

ب: امام باقر عليه السلام فرمودند … و اگر توانستي، روزت را به دنبال حاجت نرو چرا كه روز عاشورا، روز نحسي هست كه حاجت هيچ مؤمني در اين روز برآورده نمي شود و اگر هم برآورده شود، با بركت نيست و در آن رشد ديده نشده است (82)

4- امساك از طعام:

ابن طاووس مي نويسد: بدان كه ما گفتيم: روز عاشورا، روز عيادت از مصيبت ديده گان مي باشد كه انسان تا آخر اين روز مصيبت از خوردن و آشاميدن امساك مي نمايد و سپس از تربت قبر شريف حسين- عليه السلام تناول مي كند و از دعاهائي كه هنگام خوردن ماكولات خوانده مي شود و ما آن را در جزء سابق بيان نموده ايم، مي خواند، و علاوه بر آنچه كه ذكر كرده ايم مي گوئيم: پروردگارا، همانا ما از خوردن و آشاميدن، از آن جهت كه اهل بيت نبوت

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 214

در جنگ و سختي قرار گرفتند، امساك مي نمائيم. و امّا زماني كه بواسطه شهادت به دار بقاء منتقل شدند و به مراتب و درجه هاي شهداء و سعداء، دست يافتند و مصداق آيۀ وَ لٰا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْيٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، (83) گرديدند، ما هم با آنها همراهي كرده، و اكنون از آن رهگذر كه آنان در ديار رضوان مرزوق حق هستند، طعام تناول مي نمائيم، لذا ما در امساك از اكل و شرب و بازكردن دهان به مشتهيات، تابع آنان هستيم. پس آن عمل ما را

سبب آزادي از جهنم و ملحق شدن به آنها در درجات صالحين قراربده، به رحمت تو اي بخشنده ترين بخشنده گان. (84)

مؤلف: امساكي كه ابن طاووس بيان نمودند، به معناي روزه نيست. بلكه شايد اشاره به روايت ابن سنان از امام عليه السلام باشد كه حضرت فرمود: روزه بگيريد اما نه تا شب و افطار شما بايد بعد از عصر باشد …

5- نفرين در حق ظالمين:

الف: از امام صادق عليه السلام فرمود: پس زماني كه از نماز فارغ شدي، در همان موضعي كه نماز خواندي بايست و هفتاد مرتبه بگو: پروردگارا، كساني كه با پيامبرانت به جنگ برخواستند، و در برابر- تو مزاحمت ايجاد كردند و غير تو را عبادت كردند و محارم تو را حلال شمردند، عذاب كن. و رهبر و تابعين و كساني كه از آنها هستند- و نيز- كساني كه

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 215

به فعلشان رضايت دارند، لعنت زياد بنما. (85)

ب- و نيز امام صادق عليه السلام فرمودند: در قنوت خود مي گوئي: پروردگارا، همانا امّت با ائمه مخالفت كرده و به كلمه كفر ورزيدند و اقامۀ بر ضلالت و كفر و پستي و جهالت و كوري، نمودند. و كتابي را كه تو دستور به شناختنش داده اي، وصي ائي كه به اطاعتش دستور داده اي، ترك كردند. پس حق را كشتند و از قسط منحرف گشتند و امت را از حق گمراه نمودند و با سنّت مخالفت ورزيدند و كتاب را جابجا نمودند و مالك گروه ها گشتند و وقتي حق به سراغشان آمد، به آن كفر ورزيدند و به باطل چنگ زدند و حقّ را ضايع نمودند و خلقت را گمراه كردند و فرزندان پيامبرت و بهترين

بندگان و برگزيده گانت و حاملين عرش و خزنۀ سرّت و كساني كه تو آنان را حاكمان بر آسمانها و زمينت قرار داده اي، كشتند.

پروردگارا، پس قدم هايشان را متزلزل گردان و خانه هايشان را خراب بنما و سلاحها و دستهايشان را ببند و در آنچه كه بينشان هست، اختلاف افكن و نيرنگ شان را سست نما و بوسيله شمشير برندۀ و سنگ دندان شكنت، آنان را بزن و با بلاي خانمانسوز، آنها را فراگير، و به بلاي غيب آنها را دچار ساز و آنان را به عذاب سخت و شديد، عذاب نما- و آنان را به قحطي مبتلاء ساز يا در آتش فوران كننده جهنم قرارده-

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 216

و آنان را سالها بگير همچنانكه سالها دشمنانت را گرفتي و نابود كن آنها را به آنچه كه دشمنانت را با آن نابود كردي. پروردگارا، و بگير آنان را همانند ظالمان شهرها- روستاها- را گرفتي چرا كه گرفتن تو قريه هائي كه اهلش ظالمند، دردناك و شديد است. (86)

6- دعاء به فرج:

از جمله دعائي كه امام صادق عليه السلام آن را به عبد الله بن سنان آموخت اين است كه حضرت فرمود: در روز عاشورا بعد از نماز مي خواني:

پروردگارا، اهل محمّد همگي را آسايش و آرامش بخشاي. و آنان را از دستان منافقين و كفار و منكرين، نجات ده و بر آنان منت بگذار و براي آنان فتح آسان، بكشاي.

و براي آنان از نزد خود بر عليه دشمن تو و آنها، سلطان نصير قرار ده. (87)

7- زيارت شهداء در روز عاشورا:

ابن طاووس فصل چهاردهم از كتاب خود را به همين عنوان اختصاص داده، سپس زيارت وارده از ناحيه مقدسه و آنچه كه متضمّن اسامي شهداء كربلا بود، ذكر كرده است. (88)

8- پوشيدن لباس سياه:

گروه كثيري از علماي اعلام و فقهاي بزرگوار اماميّه معتقد به استحباب پوشيدن لباس سياه در ماتم مولاي مان حسين عليه السلام هستند، كه اين بزرگواران نيز در ايام شهادت آن امام همام لباس سياه به تن مي كردند.

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 217

از جمله كساني كه قائل به استحباب پوشيدن لباس سياه در عزاي امام حسين عليه السلام، هستند عبارتند از 1- فقيه، محدّث بحراني در حدائق، دربندي در الاسرار، سيّد اسماعيل عقيلي نوري در وسيلة المعاد في شرح نجاة العباد، محدّث نوري در مستدرك، شيخ زين العابدين مازندراني، در ذخيرة المعاد، شيخ محمد تقي شيرازي، شيخ محمد حسين كاشف الغطاء در حاشيه خود بر عروة الوثقي، شيخ محمد علي نخجواني در الدعاء الحسينّية- سيّد حسن صدر در تبيين الرشاد في لبس السواد علي الائمة الامجاد و شيخ ابو الفضل تهراني در شفاء الصدور، و بعضي از فقهاء از قبيل فقيه سيّد حسين قمي و سيّد حكيم و … در طول اين دو ماه- محرّم و صفر- لباس سياه به تن مي نمودند. (89)

و پوشيدن لباس سياه در ماتم امام حسين عليه السلام بوسيله روايتي كه برقي آن را از عمر بن زين العابدين- عليه السلام- نقل كرده است، تأئيد مي گردد. وي مي گويد: وقتي كه جدّم حسين عليه السلام كشته شد، زنان بني هاشم لباس سياه و پشمينه در ماتم حسين عليه السلام پوشيدند و اين لباس همچنان بر تنشان بود و از

گرما و سرما، شكايت نمي نمودند، و علي بن الحسين عليهما السلام، براي آنان طعام درست مي كرد- يا- مي آورد (90)

لذا، بعيد به نظر مي رسد كه امام عليه السلام از پوشش سياه كه زنان به تن مي كردند، خبر نداشته بود

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 218

و چون آنان را از عملشان منع نكرد، بدست مي آيد كه آن حضرت عليه السلام، پوشش سياه را تائيد فرمود. (91) در اين جا اعمال و ادعيه و زيارات ديگري هست كه بايد در محلش پيدا نمود.

«اللّهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود و ثبّت لي قدم صدق عندك مع الحسين و اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام و الحمد للّه رب العالمين

پاورقي ها:

- 1: الفوائد المجموعة اثر شوكاني ص 100

- 2: مجمع الزوائد ج 3 ص 189- در حقيقت كينه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و دختر گرامي اش فاطمة زهرا عليها السلام را در سينه داشتند و با آل رسول دشمني مي ورزيدند- نمونۀ زيادي از كينه توزي ها در كتب تاريخي ثبت شده است و صاحب الغارت در جلد دوم ص 843، قضيّه تكان دهنده اي كه قلم از نوشتن آن شرم دارد، نقل نموده است.

- 3: الموضوعات ج 2 ص 200

- 4: الفوائد المجموعة ص 100

- 5: مصنّف عبد الرزّاق ج 4 ص 291 ح 7852

- 6: ميزان الاعتدال ج 3 ص 93، الضعفاء ج 5 ص 266

- 7: ميزان الاعتدال ج 1 ص 251

- 8: نصب الراية ج 2 ص 455

- 9: ابن تيميه اعمال بني اميّه را تقبيح مي نمود و معتقد بود كه آنان احاديث درباره روزه روز عاشورا جعل كرده اند- اقتضاء

الصراط المستقيم- نشر مكتبة الرياض الحدثية

- 10: الموضوعات ج 2 ص 200

- 11: همان

- 12: الموضوعات ج 2 ص 202

- 13: مجمع الزوائد ج 3 ص 188

- 14: الموضوعات ج 2 ص 202

- 15: همان

- 16: تهذيب الكمال ج 4 ص 116. الكامل في الضعفاء ج 2 ص 412، حاشية الجمل علي شرح المنهج ج 2 ص 347

- 17: سخن در مورد اينگونه از احاديث در صفحات پيشين گذشت

- 18: الاسرار المرفوعة 345- 320- 402- تهذيب التهذيب ج 2 ص 159

- 19: همان

- 20: همان

- 21: لطائف المعارف 113

- 22: عمدة القاري ج 11 ص 118

- 23: كيف نتعامل مع السنّة النبويّة، 825، منشور في السنّة النبويّة و منهجنا في بناء المعرفة و الحضارة ج 2 ص 1992-

- 24: الاقبال ج 3 ص 82، كه بحار از وي نقل ميكند ج 95 ص 344 و ج 44 ص 284 عيون اخبار الرّضا ج 2 ص 299- امالي صدوق ص 112، وسائل ج 14 ص 504 ب 66 ح 7

- 25: مصباح المتهجّد ص 713، كه صاحب وسائل از او در ج 14 ص 509 ب 66 ح 20 از او نقل نموده است.

- 26: در بحار ج 45 ص 202 عبارت: زماني كه بسوي خورشيد نگريستي … قيد شده است

- 27: علل الشرايع ج 1 ص 227 ب 162 ح 3- امالي صدوق مجلس 27 شمارۀ 1 بحار الانوار ج 45 ص 203. وافي ج 11 ص 76. سفينة البحار ج 6 ص 270

- 28: اقبال ج 3 ص 68

- 29: بحار الانوار ج 45 ص 207

- 30: علل الشرايع ج 1 ص 227 ب

162، كه بحار در ج 44 ص 269، از وي نقل نموده است.

- 31: المستدركات في علم رجال الحديث ج 5 ص 70

- 32): الاختصاص ص 216

- 33: كليّات في علم الرجال ص 152

- 34: معجم رجال الحديث ج 3 ص 316 در شرح حال بشر بن سليمان

- 35: قاموس الرجال ج 6 ص 550

- 36: منتهي المقال ج 4 ص 216، تنقيح المقال ج 2 ص 202

- 37: تفسير الميزان ج 9 ص 288

- 38: تفسير الميزان ج 9 ص 287: مؤلف: لذا محرّم در اصطلاح اسلامي، در جاهليت مطرح نبود

- 39: تفسير الميزان ج 9 ص 288

- 40: سفينة البحار ج 6 ص 270

- 41: الموضوعات ج 2 ص 200

- 42: عمدة القاري ج 11 ص 121

- 43: الموضوعات ج 2 ص 200

- 44: ميزان الاعتدال ج 3 ص 93

- 45: سير اعلام النبلاء ج 20 ص 451

- 46: فرائد السمطين ج 2 ص 154

- 47: مجمع البحرين ج 3 ص 405

- 48: الحضارة الاسلاميّه ج 1 ص 137

- 49: الكني و الالقاب ج 1 ص 431. عجائب المخلوقات به حاشيۀ حياة الحيوان دميري ج 1 ص 114 و ج 3 ص 104

- 50: ذهبي وي را جنايتكار معرفي نموده است مي گويد: خداوند، وي را در رمضان سال 95 ه، هلاك نمود و او فردي بسيار ستمكار، حبّار، ناصبي، خبيث و بسيار خونريز بود …

و ما او را سب مي نمائيم و دوستار او نيستيم و در راه خدا، با او دشمني مي ورزيم. سير اعلام النبلاء ج 4 ص 343. دميري در حياة الحيوان ج 1 ص 96- 241 مي نويسد: زماني كه او از

دنيا رفت، در زندانش، 50 هزار مرد و 30 هزار زن وجود داشت كه 16 هزار زن، برهنه بودند.

جنايت هاي اين فرد پست در كتابهاي تاريخ الاسلام حوادث سال 61- 80 و نيز در كتاب حياة الامام الحسين ج 2 ص 300 آمده است.

- 51: الخطط ج 2 ص 385- كه الكني و الالقاب درج 1 ص 431 از وي نقل نموده است- الحضارة الاسلاميّة ج 1 ص 137، دائرة المعارف بستاني ج 11 ص 446

- 52: دائرة المعارف مصاحب ص 1652

- 53: التعجّب ص 115

- 54: لطائف المعارف ص 111. فتح الباري ج 4 ص 292

- 55: مجلّة الهادي سال هفتم عدد دوم

- 56: در مورد اسم وي اختلاف وجود دارد. تهذيب التهذيب ج 11 ص 212

- 57: مصنّف عبد الرزّاق ج 4: 291 ح 7850. اين حديث را بخاري ذكر كرده ولي كلمۀ عيد در آن نيست.

- 58: شاهد بر اين مطلب، آن است كه بني اميّه نسبت به كعب الاحبار بخاطر اينكه اخبار پادشاهان را نقل مي كرد، احترام مي نمودند … پس خوب دقت بنما

- 59: مجمع الزوائد ج 3 ص 185

- 60: همان

- 61: الكامل في الضعفاء ج 1 ص 212

- 62: لطائف المعارف ص 102.

- 63: السنن الكبري ج 4 ص 481. المعجم المفهرس ج 4 ص 420. بعضي از عباسيّون همان اعمال بني اميه را در روز عاشورا انجام مي دادند. در اين زمينه مراجعه شود به: تاريخ الاسلام حوادث سال 241 ص 16. طبري ج 9 ص 219. الكامل في التاريخ ج 7 ص 93. المختصر في اخبار البشر ج 2 ص 41. النجوم الزاهره ج 2 ص 322

- 64: اقبال

ج 3 ص 50- مصباح المتهجّد ج 2 ص 771، بحار الانوار ج 98 ص 340 كامل الزيارات ص 191. مصباح كفعمي ص 482. وسائل الشيعه ج 14 ص 478

- 65: اقبال ج 3 ص 50، بحار ج 98 ص 101

- 66: كامل الزيارات ص 191. التهذيب ج 6 ص 51 ح 121. وسائل ج 14 ص 476 مصباح المتهجّد ص 713

- 67: همان

- 68: اقبال ص 38

- 69: كامل الزيارات ص 192

روزه عاشورا سنتي نبوي يا بدعتي اموي، ص: 222

- 70: همان

- 71: همان

- 72: مسار الشيعة ص 61 وسائل ج 14 ص 477 ب 55 ح 6 و 7

- 73: همان

- 74: مصباح المتهجّد ص 713، وسائل ج 14 ص 477 ب 55 ح 6 و 7

- 75: اقبال ج 3 ص 50

- 76: بحار الانوار ج 95 ص 336

- 77: اقبال ج 3 ص 81

- 78: اقبال ج 3 ص 82

- 79: اقبال ج 3 ص 81

- 80: البداية و النهاية ج 13 ص 207، العبر ج 2 ص 89. تاريخ الاسلام حوادث سال 353 ص 11، مستدرك سفينة البحار ج 7 ص 239

- 81: اقبال ج 3 ص 82

- 82: مصباح المتهجّد 713، وسائل نيز از او نقل كرده است ج 14 ص 509 ب 66 ح 20

- 83: آل عمران ص 169

- 84: اقبال ج 3 ص 91

- 85: اقبال ج 3 ص 67

- 86: اقبال ج 3 ص 67. بحار الانوار ج 98 ص 269

- 87: اقبال ج 3 ص 67

- 88: اقبال ج 3 ص 73

- 89: ارشاد العباد الي استحباب لبس السواد ص 53. الذريعة ج 8

ص 198

- 90: المحاسن ج 2 ص 420 ب 25. الاطعام في المأتم ح 159. وسائل ج 3 ص 238 الحدائق الناضرة ج 4 ص 160- اين روايت را مجلسي رحمة اللّه عليه، با تغييري نقل نموده است.

- 91: ارشاد العباد ص 29

پايان پاورقي ها

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109