سرشناسه : صدر، موسی، ۱۳۰۷ -
عنوان و نام پدیدآور : حسین (ع) وارث انبیا/ امام موسی صدر؛ ترجمه مهدی فرخیان.
مشخصات نشر : تهران: سازمان فرهنگیهنری شهرداری تهران، موسسه نشر شهر: امام موسی صدر، ۱۳۸۷.
مشخصات ظاهری : ۳۲ ص.؛ ۱۰ × ۵/۱۷ سم.
فروست : پرتوها؛ ۶.
شابک : ۴۰۰۰ ریال 978-600-5221-08-4: ؛ ۱۵۰۰۰ ریال (چاپ سوم)
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : کتاب حاضر برگزیده پیامها و سخنرانیهای امام موسی صدر در مورد امام حسین و عاشورا است.
یادداشت : چاپ سوم: ۱۳۹۱.
موضوع : حسینبن علی (ع)، امام سوم، ۴ - ۶۱ق -- دشمنان
موضوع : صدر، موسی، ۱۳۰۷ - -- سرگذشتنامه
موضوع : واقعه کربلا، ۶۱ق.
موضوع : عاشورا
شناسه افزوده : فرخیان، مهدی، ۱۳۵۸ -، مترجم
شناسه افزوده : موسسه نشر شهر
رده بندی کنگره : BP۴۱/۵/ص۴۶ح۵ ۱۳۸۷
رده بندی دیویی : ۲۹۷/۹۵۳۴
شماره کتابشناسی ملی : ۱۳۰۴۵۲۶
حماسه شورگستر عاشورا، از یک سو عرصه عشقبازی و فداکاری و «
ما رأیت إلا جمیلا
» است، و از دیگر سو خونریزی و غارت و ستم پیشگی. اما متأسفانه این حادثه
حسین وارث انبیاء، ص: 2
نیز مانند بسیاری از پدیدههای تاریخی دیگر، گاه دستخوش تحریف و گاه دستخوش غفلت شده است. از این رو، امروز، بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که غبار تحریف را از چهره تابناک این رخداد بزداییم، تا پیام امام حسین را بشنویم و دریابیم و به کار گیریم.
در این میان، اندیشمندان جامعه، مسئولیت سنگینی بر دوش دارند و در دوران معاصر بودهاند کسانی که در این راه تلاشها کردند و روشناییها بر این واقعه افکندند.
امام موسی صدر نیز، از جمله این اندیشمندان است، که کوشیده است با زبان و رفتار خود، چهره حقیقی قهرمانان عاشورا را بنمایاند و پیامش را به جانها برساند. او در سخنرانیهای مختلف تلاش کرده است تا غبار تحریف را از چهره این واقعه بزداید، و با درک پیام عاشورا آن را به زبان امروزین جامعه بازگو کند. او در دو دهه تلاش خود در لبنان همواره از درسهای این حادثه الهام گرفته است، حتی از این واقعه برای همزیستی میان پیروان مسیحیت و اسلام نیز بهره برده است. از این رو این گفتار را که در آن دشمنان امام حسین و خصایص آنان را بر شمرده است، برگزیدهایم، تا درسهای عاشورا را از زبان امام موسی صدر بشنویم.
حسین وارث انبیاء، ص: 4
مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
السلام علیک یاأبا عبدالله، و علی الارواح التی حلّت بفنائک، علیکم منی جمیعا سلام الله أبداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار، و لاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علیأولاد الحسین و علیأصحاب الحسین.
در زیارتی که به مناسبت امروز نقل شده است، و در پایان جلسه نیز برای تجدید بیعت آن را خواهیم خواند، آمده است:
السلام علیک یا وارث آدم صفوهالله؛
السلام علیک یا وارث نوح نبیالله؛
السلام علیک یا وارث ابراهیم خلیلالله؛
السلام علیک یا وارث موسی کلیمالله؛
السلام علیک یا وارث عیسی روحالله؛
السلام علیک یا وارث محمّد حبیبالله؛
هدف این زیارت، بخشیدن حرکت و پویایی به عاشورا و خارج کردن این واقعه از انزوا و مخالفت با جداسازی آن از گذشته و آینده است، زیرا که همه خطر در این است که عاشورا فقط به یادبودهایی بدل شود، و واقعه کربلا تنها برای کتابها و سیرهنویسی، و یا ذکر آن برای اجر و ثواب
حسین وارث انبیاء، ص: 5
اخروی باشد. بیم آن میرود که این حادثه از ظرف زمانی خود فراتر نرود، و مقتل حسین و یارانش در همان سال 61 مدفون شود؛ حسینی بود، کشته شد و همه چیز پایان یافت.
برای اینکهاین خواست و کینه و کنار نهادن واقعه محقق نشود، و کار امام حسین هدر نرود، پارهای فقرات در این زیارت آمده است، تا میان شهادت حسین و ستیز همیشگی حق و باطل پیوند برقرار سازد. ستیزی که از نخستین حرکت انسان برای اصلاح و جهاد آغاز میشود و تا رسیدن به زندگی آزاد، با کرامت و رهایی از ستم و ستمپیشگان ادامه دارد.
یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین سه گروهاند:
دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنانستمکار بودند، اما اثر ستمشان ناچیز است، زیرا که جسم را کشتند و اجساد را پاره پاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال 61 هجری به شهادت نمیرسید، در سال دیگری از دنیا میرفت. پس
حسین وارث انبیاء، ص: 6
خطر اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان مرگ حسینع را جاودانه و همیشگی کردند. بنابراین، خطر دشمن اول، ظالم اول و طغیانگر اول، محدود است.
دشمن دوم: کسانی که کوشیدند تا آثار حسین را پاک سازند. بنابراین، نشانههای قبرش را از میان بردند و بقعهای را که در آن به خاک سپرده شده بود، به آتش کشیدند و یا مانند بنی عباس، حرم امام حسینع را به آب بستند.
اینان مانع عزاداری برای حسینع شدند، چنانکه در عصر عثمانی اینگونه بود. دوران تاریکی بود؛ هنگامی که مجلسی بر پا میداشتند، مراقبینی میگماردند، تا رسیدن عمّال عثمانی را خبر دهند و عزاداران پراکنده شوند. هماینان زیارت حسین را منع کردند و برای کسانی که میخواستند قبر امام حسین را زیارت کنند، موانع بسیاری به وجود میآوردند. اینها گروه دوم از دشمنان حسین هستند، کسانی که میخواستند اسم حسین و یاد حسین فراموش شود، و آرامگاه حسین و عزاداری بر حسین از میان رود.
خطر این گروه بیش از گروه اول است، اما در اجرای برنامههایشان، ناتوان ماندند، چنانکه این مسئله در تاریخ روشن شد. ما، امروز شاهد گسترش زمانی و مکانی
حسین وارث انبیاء، ص: 7
عزاداریهای امام حسین هستیم. امروز، دست کم بیش از صد میلیون نفر در عزاداریهای امام حسین ع شرکت میکنند؛ نه تنها در جهان اسلام، بلکه همچنین در آفریقا. جمعه گذشته در ایام عاشورا، همه خطبهها به اسم امام حسینع برگزار شد؛ در همه جا، در اروپا، در آمریکا و در هر کشوری که دوستداران حسینع زندگی میکنند. امروز صد میلیون نفر و یا بیشتر مجالس حسینی را برپا میکنند. سفر من به گابن با اربعین حسینی مصادف بود و در آنجا سخنرانی مفصلی کردم. در سنگال هم که بودم مجالس مفصلی برپا کردیم. به همین ترتیب، در همه کشورها مراسم عزاداری امام حسینع در حال گسترش است. این مراسم، اینجا، در لبنان، در بیروت و در مکانهای گوناگون، فزونی مییابد و پربارتر میشود. بنابراین، گروه دوم از دشمنان امام حسین، پر خطرتر و ستمکارتر از گروه نخستاند، اما در کارشان ناکام ماندند. خطر اینها از گروه سوم کمتر است.
دشمن سوم: این گروه بر آن بودند تا چهره امام حسین را مخدوش کنند، و واقعه کربلا را در حد سالگردها و عزاداریها نگه دارند، و آن را در گریه و اندوه و ناله منحصر کنند. ما بر حسین بسیار میگرییم، اما
حسین وارث انبیاء، ص: 8
هرگز در گریه متوقف نمی شویم. گریه ما برای نو کردن اندوهها و کینهها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. اینها انگیزه ما برای گریه است.
چرا از به خاک افکنده شدن امام حسین یاد میکنیم و آن را در مقاتل میخوانیم؟ نالهها و شیونهای دلخراش! ماجرا را صحنه به صحنه میخوانیم تا واقعیت را پیش رو آوریم، و خطر ستمپیشگان و سنگدلیشان را دریابیم، و همچنین ابعاد فداکاری و تأثیر آن را بفهمیم. پس، ما تنها به شیون بسنده نمیکنیم، و حسین را تنها شهید اشکها نمیدانیم، و برآنیم که تکلیف ما فقط با عزاداریبه انجام نمیرسد. اگر در تاریخ نبرد میان حق و باطل، واقعه کربلا را از مقطع زمانی خودش خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، به طور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند میخورد. چنانکه میگوییم حسین وارث آدم و نوح و موسی و عیسیع است، و امام صادق و باقر و رضا ع میراثدار او هستند، و هر کسی که با باطل میستیزد و همه توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم میکند، میراثدار اوست.
حسین وارث انبیاء، ص: 9
حق و باطل از ازل با هم در ستیز بودند. این مسئله سنّت خداوند در خلق است. آدمی خیر و شر را میشناسد، چنانکه در قرآن آمده است:
«فألهمها فجورها و تقواها» (شمس/ 8)
(سپس بدیها و پرهیزگاری را به او الهام کرد.)
خداوند است که به من آموخت و الهام کرد و روح در من دمید و مرا آفرید. من هم خیر و شر را درمییابم، و هم بر خیر توانا هستم و هم بر شر:
«إنا هدیناه السبیل إما شاکراً و إما کفوراً» (انسان/ 3)
(راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار باشد یا ناسپاس.)
این سنت خداوند است که در هستی هم امکان انجام دادن خیر هست و هم شر. ما راه خیر را، چشمبسته و بدون آگاهی از شر، طی نمیکنیم. آدمی، در هر موقعیتی که قرار میگیرد، خودش را در برابر دو گزینه مختار میبیند؛ چیزی هست که او را به خیر میخواند، و چیزی دیگر که او را به شر دعوت میکند. او در هر موقعیتی خود را در نبردی آزاد میبیند، که می تواند خیر را برگزیند، و یا در چاه شر سقوط کند. اگر خیر را برگزیند، کامل میشود، زیرا این گزینش پس از نبردی جانکاه و درونی بوده است.
حسین وارث انبیاء، ص: 10
انسان، همچون زنبور عسل نیست. زنبور تنها میتواند عسل بسازد. آدمی مثل گوسفند، مثل حیوانات نجیب یا مثل خورشید نیست. اینها فقط توانایی کار خیر دارند. اما آدمی هم توانایی انجام دادن خیر را دارد و هم شر. بنابراین، سنّت آفرینش خداوند، وجود احساس خیر و شر در نفس انسان، و وجود خیر و شر در عالم خارج است. پس، آدمی در هر موضعی در برابر دو گزینه قرار دارد.
وجود خیر و شر دو جبهه ابدی و ازلی پدید می آورد. جد ما، حضرت آدم، برگزیده خدا، جبهه اصلی را رهبری کرد و نبرد میان قابیل و هابیل صورت پذیرفت. میتوان گفت که این ستیز، نبردی نمادین یا حقیقتی تاریخی است، فرقی نمیکند. آنچه مهم است، بازتاب این نبرد برای ماست. قرآن نیز نبرد هابیل و قابیل را بیان میکند. در این نبرد، جبهه کوچک خیر، در برابر جبهه کوچک شر قرار میگیرد. گستره این نبرد محدود است. میان دو برادر، که از یک پدر و یک مادر هستند، نبرد روی میدهد. قابیل، هابیل را میکشد. هابیل، در زیر خاک دفن میشود. نبرد از همان لحظه اول رنگ خون به خود گرفت. این نبرد سخت که آغاز شد، از همان زمان تا به امروز و تا ابد، تجربه ای در اختیار انسان قرار داد.
حسین وارث انبیاء، ص: 11
از آن زمان به بعد نبردها ادامه یافتند. پژوهشگران، منتقدان، فلاسفه، اقتصاددانان و پایهگذاران مکتبهای اقتصادی قدیم و جدید، این نبردها را تفسیر کردهاند، درباره آنها نظر دادهاند و اثرهای آنها را برشمردهاند. آنان در اظهار نظر خود بر حق هستند، زیرا هر کدام به نوعی این نبردها را تعریف کردهاند. آنان در زمانی زندگی میکردند که ویژگی بارز نبرد، اختلاف طبقاتی بود. من شک ندارم که اگر آنان در دوره ما زندگی میکردند، به این نبردها ویژگی دیگری میدادند. چرا که این نبردها، امروز، از چارچوب طبقاتی خارج شدهاند. این نبردها گاهی میان طبقات است و گاهی درون طبقات مختلف اجتماعی و گاهی میان ملتها و یا غیر اینهاست. نمیخواهم در این مورد بحث کنم. آنان آخرین نبردها را مشخص کردند و آنها را تعمیم دادند و گفتند که همه تاریخ، از ابتدا تا انتها، نتیجه مبارزه و نبرد است.
اما واقعیت این است که نبرد حقیقی میان ستمپیشه و ستمدیده است، زیرا که ستم شکلهای گوناگونی دارد. گاهی ظلم حالت شخصی دارد؛ کسی دیگری را میزند، شوهری همسرش را میزند، برادری برادرش را میزند و یا شخصی به همسایهاش آزار میرساند. این نبردها شخصی است.
حسین وارث انبیاء، ص: 12
گاهی ستم ویژگی دیگری مییابد. استعمار، ستمی سیاسی است و استعمارگران به مردم ستم میکنند؛ آزادی و سرزمین و وطنشان را غصب میکنند. این چیزها را گاهی به کمک سیاست غصب میکنند، و گاهی به زور شمشیر. این نوع ستم، نبرد میان ظالم و مظلوم را تصویر میکند، و نیز استعمارگران را نشان میدهد.
گاهی نبرد ویژگی اقتصادی مییابد؛ استثمار کننده و استثمار شونده. گروهی با فریب و زور و ربا، اموال دیگران را میدزدند. ربا، در قدیم رواج داشت؛ چه پیش از اسلام، چه پس از اسلام، حتی امروز هم وجود دارد. گروهی با سوء استفاده از مال و امکاناتی که دارند، اموال و حاصل تلاش دیگران را تصاحب میکنند. این نوع دیگری از ستم است؛ نبرد میان استثمار کننده واستثمار شونده.
گاهی نبرد با ویژگی فرهنگی و فکری نمودار میشود. یکی از متفکران، این ستم را استحمار مینامد. استحمار یعنی اینکه مردم را نادان نگه دارند. مردم چیزی نفهمند و نادان بمانند. در اینجا نیز ستمکار عقل و اندیشه و آگاهی و احساس ستمدیده را نادیده میگیرد. در اینجا نیز نبرد پا برجاست.
قرآن کریم، همه انواع ستم را معرفی میکند، و ستمدیدگان را یک جا نشان می دهد:
حسین وارث انبیاء، ص: 13
«و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین» (قصص/ 5)
(و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.)
استضعاف، یعنی گروهی، گروهی دیگر را ضعیف بشمارد، و دارایی و اندیشه آنان را غصب کند. نگاه تاریخی قرآن کریم میگوید که در زمین مردم دو گروهاند؛ یا ظالمیا مستضعف. این دو گروه در برابر هم قرار میگیرند، ستم فزونی مییابد، ظالم طغیان میکند، چیره میشود و سرانجام حکم میراند.
مستضعفین جستجو میکنند، همدل میشوند، التماس میکنند، توسل میجویند، ناله و فریاد سر میدهند، و سرانجام خداوند برای آنان رهبر یا وحی و یا پیامبری میفرستد، تا آنان را گرد هم آورد و رهبری کند. آنان نیز از مصالح خود در برابر ستمکار دفاع میکنند. همه پیامبران؛ کسانی که فریادشان خدای واحد و احد بود، همیشه در میان عده زیادی مستضعف بودند. آنان در کنار مستضعفین میایستادند، نه به علت کینهتوزی نسبت به قدرتمندان، چرا که عقدهای در کار نیست، بلکه به سبب بیزاری از ظلم. آنان میخواهند زورمداران و ستمگران را
حسین وارث انبیاء، ص: 14
از عرششان فرو کشند. پیامبر، هیچ کینه و عقدهای نسبت به هیچ کس ندارد. او از این کینهتوزیها مبراست.
نبرد بالا میگیرد. مستضعفین به پا میخیزند، بر گرد پیامبر خود فراهم میآیند و نبرد را آغاز میکنند، فداکاری میکنند و مبارزه را پی میگیرند تا ستمکار از عرشش سقوط کند و از طغیانش دست بشوید. مستضعفین، در برابر استعمار و استثمار و استحمار ستمکار میایستند.
انواع سهگانه ستم، سردمدارانی دارد. اینان قبلًا بودهاند و اکنون نیز هستند. اما سرانجام ستم در برابر اکثریت شکست میخورد و ستمکار نیز در هم میشکند. سپس ستمکار جامه نو بر تن میکند؛ جامه انبیا و لباس دین. به دعوت جدیدی فرا میخواند و شعار دفاع از مصلحت مردم را سر میدهد. اعلام میکند که در کنار مستضعفین است. مستضعفین میبینند ستم از درون خودشان پا گرفته است؛ غصب و استبداد و استعمار و استثمار و استحمار از دورن خودشان است. در این هنگام نبردی دیگر آغاز میشود. بدین گونه این نبرد از ازل تا ابد پاینده است.
این نبرد برای چیست؟ این سنّت خداوند است. این نبرد همیشگی برای این است که آدمی بتواند با اراده کامل خود، از میان خیر و شر، یکی را انتخاب کند و این گونه است که
حسین وارث انبیاء، ص: 15
سلسله پاینده ستیز میان ستمکار و ستمدیده کامل میگردد. در این روند بود که نبرد آغاز شد: از آدم، برگزیده خدا و نوح، پیامبر خدا و عیسی، روح خدا و موسی، همسخن خدا و تا محمّد، محبوب خدا و علی، ولی خدا.
از این رو، واقعه کربلا، نبردی منفک و پدیدهای یگانه در تاریخ انسان نیست، البته حلقهای ویژه است و به طور طبیعی با دیگر حلقههای تاریخ نبرد، تفاوت دارد و همچنان که این حلقه با گذشته پیوند دارد، با آینده نیز در پیوند است.
ما با این یادکردها و عزاداریها و برپایی مجالس سوگ، میکوشیم تا این واقعه را همچون رویدادی تازه تجربه کنیم. پدران و نیاکان و رهبران و علمای ما نیز چنین کردهاند. به سخنان امام حسین گوش فرا می دهیم:
«ألا ترون أن الحق لایعمل به و الباطل لایتناهی عنه» «1»
(آیا نمیبینید به حق عمل و از باطل دوری نمیشود.)
این سخن در گوش عزاداران طنین میافکند، و انسان را وا میدارد تا هوشیار باشد که امروز چه باید بکند؟ تا وقتی که نبرد ادامه دارد و دو جبهه از هم متمایز است، و تا
__________________________________________________
(1) 1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج 44، ص 192
حسین وارث انبیاء، ص: 16
هنگامی که دو جبهه رهبران و پیروان خود را دارد، ما باید ببنیم آیا در جای خود ایستاده ایم؟ در کدام جبهه هستیم؟
سخنان و شعارها روشناند. وقتی که انسان معاصر درمییابد که نبرد امام حسین با گذشته و آینده پیوند دارد، درنگ میکند، و در برابر دو جبهه میایستد تا صف خود را انتخاب کند. اگر بخواهیم هر دو جبهه را بشناسیم، باید بدانیم هر کدام ویژگیهای خودش را دارد. زیاد دقت نمیخواهد. ویژگیها روشن است. آیا کسی هست که شک کند اسرائیل ظالم است؟ اسرائیل فلسطین را اشغال و مردم را آواره و بیگناهان را نابود کرده است. به بهانه حمایت از خود، اشغال را ادامه میدهد و فکر جهانی را با استعمار و استثمار و استحمار به بیراهه برده است.
بنابراین، ما مستضعف هستیم. اسرائیل در جبهه یزید است؛ جبهه باطل، جبهه ستمپیشگان، و ما در جبهه مستضعفین هستیم؛ جبهه حسین. ما چه باید بکنیم؟ سیره حسین را میخوانیم و میبینیم که حسین با خاندان و یاران و فرزندان و با همه هستی و مردان و زنان خود به آوردگاه میرود. کسانی هم که با حسین از مدینه خارج نشدند، با اجباری از جانب حسین مواجه نشده بودند، چرا که امام حسین برای آنان چنین نوشت:
حسین وارث انبیاء، ص: 17
«ألا وأن من خرج معی، یقتل و من لم یخرج، لنیبلغ النصر.»
(بدانید آن که با من از مدینه خارج شود، کشته خواهد شد و آن کس که بماند به پیروزی نخواهد رسید.)
او میخواهد همه دوستداران و عزیزان خود را به همراه ببرد، اما به کجا؟ به محراب شهادت. او میداند که همگی به سوی شهادت گام بر میدارند و همین طور هم بود. سخنان امام حسین و علیاکبر را وقتی که علیاکبر به خیمهها بازگشت و آب خواست، میخواندم. مضمون سخن امام حسین این بود که آبی در کار نیست، اما به علیاکبر میگوید: «امیدوارم که از دست جدّت سیراب شوی.» آیا علی اکبر در این دنیا سیراب میشود؟ جدّش کجا به او آب میدهد؟ حسین شهادت و مرگ را برای فرزندش آرزو میکند. میگوید: بفرما، بجنگ و بمیر. این معنای سیراب شدن از دست جدت است. دیگران از او اجازه میخواهند و او به آنان اجازه میدهد، و همین گونه یکی پس از دیگری، همه آنان را تقدیم کرد. در مقتل ماجرا را شنیدهاید. جزئیات این کارزار به حقیقت بسیار نزدیک است. مردمی بودند که گمراه شدند و طمع ورزیدند. به آنان اندکی پول دادند یا اینکه یک مشت خرمای خشک گرفتند و برای قتل حسین
حسین وارث انبیاء، ص: 18
آمدند. روایات و سیرهها متفاوت است، برخی گفتهاند که سی هزار نفر یا بیشتر امام حسین را محاصره کرده بودند ... آنان میدیدند که پس از کشتن امام حسین ع به درون خیمهها میروند و لباسها و زیور آلات و گوشوارهها را بیرحمانه به غارت میبرند. آری، روشن شد که چه کردند. در مقتل خواندهاید که با شمشیرها و نیزهها و هر وسیلهای که در دسترسشان بود، حمله کردند. ما روایت این رخدادها را در ایام عاشورا میخوانیم. هدف چیست؟ می خواهیم عاشورا را در جایگاه درست تاریخی خود قرار دهیم، زیرا که این واقعه در سلسله حلقههای متصل به هم جای دارد. نبرد حق و باطل با حسین به اوج خود میرسد، اما این نبرد همچنان ادامه دارد. پیش از امام حسین بود و پس از او هم خواهد بود. چرا حلقه امام حسین متفاوت و ویژه است؟ زیرا فداکاری امام حسین، فداکاری بزرگی بود. او همه چیز را برای خدا تقدیم کرد:
«إن کان دین محمد لم یستقمإلا بقتلی، فیا سیوف خذینی.»
(اگر دین محمد پا بر جا نمیماند مگر با مرگ من، پس ای شمشیرها مرا در یابید.)
حسین وارث انبیاء، ص: 19
او همه چیز را تقدیم کرد. اگر این واقعه را به سلسله تاریخی و سرمدی نبرد میان حق و باطل پیوند دهیم، خود را در این جبهه نبرد قرار دادهایم.
امروز این نبرد میان فلسطینیها و اسرائیل است. این مسئله، نخست، تکلیف فلسطینیهاست و اگر آنان این کار را انجام ندهند، بر ما واجب عینی است که به پا خیزیم و این کار را به انجام رسانیم. درست است، اسرائیل نیرومند است، اما یزید نیز قدرت داشت. اسرائیل میکشد، میسوزاند و قتل عام میکند. آنچه را انجام میدهد، بر صفحههای تلویزیون میبینم. به یاد میآوریم که مسلمبنعقیل نیز در کاخ به قتل رسید، سرش را از تن جدا کردند، و جسدش را از بلندی افکندند. پس اسرائیل در صف یزید است. همه ابعاد واقعه کربلا هم اکنون نیز وجود دارد. حسین بازنگشت و نگفت که آنان ظالماند و به مرد و زن و مرده رحم نمیکنند. نگفت که آنان پس از کشتنم، سینهام را پاره پاره میکنند. پس، بر ماست که در راه حق گام برداریم. چه سودی دارد که خوار بمانیم؟ او که پیشواست باید این همه را تحمل کند.
بنابراین، نبرد ما با اسرائیل، ادامه نبرد امام حسین است. آنان درباره حسین میگفتند:
حسین وارث انبیاء، ص: 20
«خرج عن حده فقتل بسیف جده»
(او از حد و حدود خود تجاوز کرد و با شمشیر جدش کشته شد.)
این حکمی بود که در محکمه برای امام حسین صادر کردند. میگفتند: چرا عصیان میکنی؟ چرا نمیگذاری مردم شادمان باشند؟ چرا نمیگذاری مردم نماز بگزارند و روزه بگیرند؟ حج بر جای آورند و زکات بپردازند؟ ای حسین! چرا این کار را میکنی؟ از این همه نبرد و درگیری چه میجویی؟
من آمدهام تا به شما هشدار دهم که اسرائیل هم همان حرف را میزند: بیایید با هم زندگی کنیم، بیاید با هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشیم! آیا این حرفها از دولتی که بر اساس اشغالگری و تعدی و طمع و زیادهخواهی برپاست، پذیرفتنی است؟ اسرائیل میگوید: ما بالاتر از دیگر انسانها هستیم. همه آدمیان باید تحت سلطه ما باشند. پس، این نبرد امام حسین در عصر ماست. ما چیزی را از سلسله نبرد حق و باطل جدا نمیکنیم؛ چنان که به حسین در نبردش با یزید میگوییم: «
السلام علیک یا وارث آدم صفوه الله.
» حسین وارث انبیاء، ص: 21
14 خرداد 1307
ولادت در شهر قم.
مهر 1313 تا خرداد 1322
اتمام سیکل اول دبیرستان مقدمات دروس حوزوی.
خرداد 1322 تا اسفند 1325
پایان دروس سطح حوزه، اخذ دیپلم ادبی به صورت متفرقه.
فروردین 1326 تا بهار 1333
حضور در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزه قم.
مهر 1329 تا خرداد 1332
اخذ لیسانس «حقوق در اقتصاد» از دانشگاه تهران.
بهار 1333 تا اردیبهشت 1334
حسین وارث انبیاء، ص: 22
حضور در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزه نجف.
اردیبهشت 1334 تا مهر 1335
حضور مجدد در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزه قم.
مهر 1335 تا مرداد 1337
حضور مجدد در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزه نجف.
مرداد 1337 تا آبان 1338
ادامه فعالیت حوزوی در قم؛ تصدی مدیریت مجله مکتب اسلام و دبیرستان ملی صدر؛ تهیه طرحی برای اصلاح امور حوزه به اتفاق دوستان همفکر.
آبان 1338
هجرت به لبنان برای جانشینی علامه شرفالدین
آبان 1338 تا مرداد 1345
فعالیت گسترده تشکیلاتی برای ساماندهی امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان لبنان؛ پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان.
مرداد 1345
تظاهرات صدها هزار تن از شیعیان لبنان در بیعت با امام صدر.
مرداد 1345 تا خرداد 1348
حسین وارث انبیاء، ص: 23
تلاش برای تأسیس مجلس اعلای شیعیان، آغاز حمایتهای گسترده از سازمان مقاومت فلسطین.
1 خرداد 1348
تاسیس مجلس اعلای شیعیان.
خرداد 1348 تا بهمن 1352
درخواست از دولت برای رفع محرومیت، انجام اصلاحات اجتماعی، مقابله با تجاوزات اسرائیل و حمایت از سازمان مقاومت فلسطین.
بهمن 1352 تا فروردین 1354
رهبری مبارزات گسترده مردمی علیه دولت سلیمان فرنجیه در قالب حرکت محرومین، آغاز دورههای پنهانی آموزش نظامی جوانان شیعه برای مقابله با تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان.
فروردین 1354
آغاز جنگ داخلی دو ساله لبنان.
فروردین 1354 تا مهر 1355
پرچمداری تلاشهای ملی و عربی برای پایان دادن به جنگ داخلی و جلوگیری از تقسیم لبنان؛ تأسیس جناح نظامی حرکت محرومین، موسوم به «افواج المقاومه اللبنانیه» (امل)، برای مقابله با تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان.
مهر 1355
برپایی کنفرانس سران عرب در ریاض؛ پایان جنگ داخلی لبنان.
مهر 1355 تا شهریور 1357
اوجگیری بحران جنوب لبنان؛ آغاز درگیریهای مقاومت لبنانی (امل) با اسرائیل؛ پرچمداری مخالفت با طرح سازشکارانه توطین.
9 شهریور 1357
ناپدید شدن طی سفری رسمی به لیبی.
حسین وارث انبیاء، ص: 24
3 شهریور 1357
سفر به لیبی به پیشنهاد بومدین رئیس جمهور الجزایر و دعوت رسمی کشور لیبی.
9 شهریور 1357
برای آخرین بار امام موسی صدر در لیبی در حال خروج از هتل دیده شد.
11 شهریور 1357
آغاز تلاشها برای آگاهی از محل امام موسی صدر.
15 شهریور 1357
تماس مجلس اعلای شیعیان با سفارت لیبی و پاسخ این سفارت مبنی بر اینکه «امام مهمان لیبی است و دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.»
حسین وارث انبیاء، ص: 25
17 شهریور 1357
تماس مجلس اعلای شیعیان با هتل الشاطیء طرابلس، محل استقرار امام، و درخواست توضیح.
19 شهریور 1357
مجلس اعلای شیعیان موضوع ربودن امام را با نخستوزیر لبنان در میان میگذارد، و نخستوزیر همان روز کاردار لیبی را احضار میکند.
20 شهریور 1357
ادعای کاردار لیبی مبنی بر اینکه امام و دو همراهش عصر روز 9 شهریور 1357 لیبی را به قصد ایتالیا ترک کردهاند.
21 شهریور 1357
تلگراف امام خمینی به یاسرعرفات برای روشن شدن وضعیت امام صدر.
22 شهریور 1357
اعزام هیئت تحقق امنیتی- سیاسی لبنان به لیبی وایتالیا. لیبی به این هیئت اجازه ورود به خاک لیبی را نداد.
22 شهریور 1357
آغاز تحقیقات دستگاه قضایی ایتالیا.
26 شهریور 1357
حسین وارث انبیاء، ص: 26
بیانیه رسمی لیبی مبنی بر سفر امام صدر به ایتالیا و تناقضات فراوان این بیانیه.
30 شهریور 1357
اجتماع عظیم لبنانیها در سوریه، محل برگزاری کنفرانس 5 کشور عربی، برای وادار کردن قذافی به آزادساختن امام موسی صدر.
1 مهر 1357
تلگراف امام خمینی به حافظ اسد برای پیگیری قضیه امام صدر.
10 آبان 1357
اعلام نتیجه تحقیقات هیئت لبنانی مبنی بر اینکه امام و دو همراهش خاک لیبی را ترک نکردهاند.
17 اسفند 1357
رد درخواست هیئت لیبیایی از سوی امام خمینی برای آمدن قذافی به تهران.
29 اردیبهشت 1358
اعلام رسمی تحقیقات دستگاه قضایی ایتالیا مبنی بر اینکه حتی یک دلیل هم وجود ندارد که ثابت کند امام لیبی را ترک کرده است.
بهمن 1358
درخواست لیبی برای تحقیقات دوباره دستگاه قضایی ایتالیا.
8 بهمن 1359
انتشار تحقیقات دادگاه تجدیدنظر ایتالیا مبنی بر عدم ورود امام به ایتالیا و اعلام اینکه تحقیقات امنیتی لیبی متقلبانه بوده است.
15 بهمن 1359
لبنان ربودن امام و دو همراهش را تجاوز به امنیت ملی لبنان دانست.
27 آبان 1365
قاضی لبنانی پرونده اعلام کرد که ربودن امام صدر و دو همراهش در داخل خاک لیبی صورت پذیرفته است.
خرداد 1378
تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر پیگیری قضیه ربودن امام
حسین وارث انبیاء، ص: 27
موسی صدر و اهتمام مسئولین و فعالان حقوق بشر به این مسئله.
1 خرداد 1380
تقدیم شکایات فرزند امام صدر و همسران شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین به شورای عالی قضایی لبنان.
10 شهریور 1381
اعتراف ضمنی قذافی به ربوده شدن امام صدر در خاک لیبی.
12 مرداد 1383
احضار 17 تن از سران لیبی از جمله معمر قذافی به دادگاه لبنان.
10 آبان 1383
تشکیل کمیته ویژه پیگیری سرنوشت امام موسی صدر در مجلس شورای اسلامی.
26 اسفند 1383
امضای سند پیگیری قضیه امام موسی صدر توسط 150 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی.
اسفند 1383
حسین وارث انبیاء، ص: 28
انتشار نامه سرگشاده 199 تن از مراجع، روحانیون، نمایندگان مجلس، فعالان سیاسی، هنرمندان و نویسندگان کشور برای پیگیری قضیه امام صدر.
26 آبان 1384
افشای رشوه 12 میلیون یورویی لیبی به ایتالیا برای تغییر حقایق پرونده امام صدر.
6 اردیبهشت 1385
ابراز نگرانی کمیسیون حقوق بشر پارلمان لبنان از تأخیر در صدور حکم پرونده ربودن امام صدر.
7 تیر 1385
توافق لبنان و ایتالیا برای همکاری درباره مسئله ربودن امام صدر.
15 شهریور 1385
بیانیه 182 نماینده مجلس شورای اسلامی برای پیگیری سرنوشت امام موسی صدر.
30 آبان 1385
طرح مسئله ربودن امام صدر در اتحادیه بینالمجالس.
9 آذر 1385
تشکیل کمیته پارلمانی لبنان برای پیگیری مسئله ربودن امام صدر.
11 خرداد 1386
احضار مجدد مقامات لیبیایی به دادگاه لبنان و تقاضای قاضی لبنانی از پلیس بینالملل برای دستگیری مقامات لیبیایی.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».