ترجمه احياء الميت بفضائل اهل البيت عليهم السلام

مشخصات كتاب

سرشناسه : سيوطي، عبدالرحمن بن ابي بكر، 849 - 911ق.

عنوان قراردادي : احياء الميت بفضائل اهل البيت عليهم السلام. اردو

عنوان و نام پديدآور : احياء الميت بفضائل اهل البيت عليهم االسلام (فضائل اهلبيت عليهم السلام سي احياء ميت)/ جلال الدين سيوطي؛ تصحيح و حاشيه محمدكاظم فتلاوي، محمدسعيد طريحي؛ ترجمه و مقدمه محمدمنير هندي لكهيم پوري.

مشخصات نشر : قم : مجمع جهاني اهل البيت عليهم السلام ، 2006م. = 1385.

مشخصات ظاهري : 141 ص.

شابك : 978-964-529-088-5

وضعيت فهرست نويسي : فاپا

يادداشت : اردو

يادداشت : كتابنامه: ص. 136 - 141؛ همچنين به صورت زيرنويس.

عنوان ديگر : فضائل اهل بيت عليهم السلام سي احياء.ميت.

موضوع : احاديث اهل سنت -- قرن ق 10

موضوع : خاندان نبوت -- فضايل -- احاديث\

شناسه افزوده : لكهيم پوري، محمدمنيرخان

شناسه افزوده : فتلي، كاظم، مترجم

شناسه افزوده : طريحي، محمدسعيد

رده بندي كنگره : BP124/5/س 9 الف 3046 1385

رده بندي ديويي : 297/211

شماره كتابشناسي ملي : م 85-7180

[مقدمه مترجم]

به نام خداوند جان آفرين چند سال پيش كه شرف و افتخار نوكرى و عتبه بوسى آستان ملائك پاسبان رضوى على مشرفها آلاف التحية و الثناء را داشتم كتابى كم حجم به نام «احياء الميت» در فضائل اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام به دستم رسيد كه از تأليفات دانشمند نامور و پركار قرن نهم هجرى يعنى علامه جلال الدين سيوطى بود. خوشبختانه كتاب مذكور توسط فاضل ارجمند جناب شيخ كاظم فتلاوى تصحيح و پاورقيهاى ارزشمند حاوى مصادر احاديث و تراجم اعلام مندرج در كتاب، بدان افزوده شده بود بعدها نسخه اى ديگر از كتاب به تصحيح و پاورقى استاد شيخ محمد سعيد طريحى نيز به دستم رسيد از اين رو بر آن شدم كه با ترجمه اثر مذكور به

زبان فارسى خدمتى بسيار خرد به ساحت مقدس اهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله به انجام رسانم اگرچه از بى مقدارى خدمت ناچيز خود سخت شرمسار بودم ولى از سوى ديگر نيز مى دانستم با كريمانى سروكار دارم كه گدايان ناچيز را هم از نوازش و لطف عميم خويش بى بهره نمى گذارند و همين تنها مايه اميد و دلگرمى اين بنده بوده و هست.

حقيقت آن است كه درباره فضائل اهل بيت عليهم السّلام بسيار نگاشته اند و در اين ميان سهم دانشمندان اهل سنت بسيار چشمگير و قابل توجه است. يكى از اين نگاشته ها كتاب (احياء الميت بفضائل اهل البيت عليهم السّلام) مى باشد كه توسط علامه نامور حافظ

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:54

جلال الدين سيوطى به رشته تحرير در آمده است شرح احوال و آثار اين دانشمند نامبردار در مقدمه متن عربى كتاب به طور مفصل درج شده است و در اينجا نيز فشرده اى از آن تقديم مى گردد:

علامه حافظ جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن ابى بكر بن محمد بن ابى بكر بن عثمان سيوطى شافعى شامگاه يكشنبه اوّل رجب سال 849 ه. ق. در شهر اسيوط مصر ديده به جهان گشود و بيش از پنج سال نداشت كه پدرش درگذشت. وى از همان اوان كودكى به تحصيل علم روى آورد در هشت سالگى قرآن كريم و برخى از متون درسى رايج در آن روزگار را حفظ نمود. از ابتداى سال 864 ه. ق. رسما در سلك طلاب علوم دينى در آمد به تحصيل نحو، فقه، اصول و ساير رشته ها پرداخت و نزد بيش از پنجاه تن از دانشمندان عصر خويش به فراگيرى دانشهاى مختلف همت گماشت.

در سال 866 ه. ق.

اولين اثر خويش را تأليف نمود، در سال 871 ه. ق. به فتوى دادن پرداخت و در سال 872 ه. ق. مجلس املاء حديث داشت. وى در طول حيات پربار خويش به نواحى مختلف شام، حجاز، يمن، هند و مغرب مسافرت نموده با دانشمندان و بزرگان ديار مذكور حشر و نشر داشت، علامه سيوطى در تفسير، حديث، فقه، نحو، معانى، بديع، بيان، اصول فقه، قراءات، تاريخ و طب دستى توانا داشت و در بيشتر علوم مذكور كتبى تأليف نمود.

از وى اشعارى نيز به جاى مانده است كه غالبا در باب مسائل علمى مى باشند و مى توان وى را از اين لحاظ يك شاعر درجه دوم يا سوم به شمار آورد.

بدون ترديد حافظ سيوطى يكى از پركارترين دانشمندان جهان اسلام مى باشد چرا كه از وى حدود پانصد اثر به جاى مانده است كه از كتاب يك برگى تا چندين جلدى را شامل مى گردد (در مقدمه عربى اسامى 375 اثر وى ذكر گرديده است).

وى بسيار عفيف النفس و همواره از حضور در بارگاه أمراء و قدرتمندان گريزان بود و از پذيرش هداياى ايشان امتناع مى نمود. او در اواخر عمر تدريس را كنار گذارد و در گوشه اى دور از مردم، روزگار را به عبادت پروردگار مى گذرانيد و عاقبت پس از گذراندن عمرى توأم با تأليف و تدريس در روز پنج شنبه 19 جمادى الاولى سال 911 ه. ق. درگذشت و در ناحيه حوش قوصون مدفون گرديد و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:55

اشارة

به نام يزدان بخشاينده مهربان ستايش يزدان را سزاست و درود بر بندگان برگزيده وى باد. اين كتاب مجموعه اى

از شصت حديث است و آن را به نام «احياء الميت بفضائل اهل البيت عليهم السّلام» ناميده ام.

- حديث نخست

«1»: سعيد بن منصور «2» در سنن خويش از سعيد بن جبير «3» در مورد

______________________________

(1)- خواننده محترم توجه دارد كه در اصطلاح علماء اهل سنت حديث به قول، فعل، تقرير، وصف خلق يا خلق پيامبر و يا سخنان صحابه و تابعين اطلاق ميگردد (منهج النقد في علوم الحديث نوشته دكتر نور الدين عتر ص 27، علوم الحديث و مصطلحه نوشته دكتر صبحى الصالح ص 426) حال آنكه در اصطلاح علماء شيعة اماميّه حديث تنها به كلام حاكى از قول، فعل و يا تقرير معصومين سلام اللّه تعالى عليهم اجمعين اطلاق مى شود (نهاية الدراية نوشته سيد حسن الصدر الكاظمى ص 80، مقباس الهداية فى علم الدراية نوشته شيخ عبد اللّه مامقانى ج 1 ص 59). مترجم

(2)- ابو عثمان سعيد بن منصور بن شعبه خراسانى (يا طالقانى) در جوزجان متولد گرديده در بلخ نشو و نمو كرد و به ديگر بلاد سفر نمود. او عاقبت ساكن مكه شد و در سال 227 ه. ق در همان جا درگذشت. مسلم از وى حديث روايت نموده است و احاديث وى در صحاح ست يافت مى گردند. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 1 ص 417- 416 تاريخ البخارى ج 2 ص 472، الجرح و التعديل ج 1 ص 68، مختصر تاريخ دمشق ج 6 ص 175 و تهذيب التهذيب ج 3 ص 90- 89 مندرج است.

(3)- ابو محمد سعيد بن جبير بن هشام اسدى و البى در سال 46 ه. ق زاده شد و در سال 95 ه. ق در سن 49 سالگى به

دست حجاج بن يوسف ثقفى به قتل رسيد. حجاج چند روز پس از شهادت وى درگذشت. ابن جبير نزد عبد اللّه بن عباس و عبد اللّه بن عمر به تلمذ پرداخت و از جمله تابعين بسيار دانشمند و برجسته و در شمار قديمى ترين مفسران قرآن كريم بوده است. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 1 ص 77- 76 طبقات ابن سعد ج 6 ص 267- 256، الجرح و التعديل ج 1 ص 9 و نيز تهذيب التهذيب ج 4 ص 14- 11 مندرج است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:56

تفسير آيه كريمه «بگو براى آن كار (رسالت) از شما مزدى نمى خواهم مگر دوستى نزديكان را» «1» نقل كرده است كه گفت مقصود از نزديكان، خاندان پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله است «2».

- حديث دوم

: ابن منذر «3» و ابن ابى حاتم «4» و ابن مردويه «5» در تفاسير خويش و طبرانى «6» در المعجم الكبير از ابن عباس «7» نقل كرده اند كه گفت: هنگامى كه آيه «بگو

______________________________

(1)- بخشى از آيه 23 سوره شورى.

(2)- خبر مذكور را سيوطى در تفسير الدر المنثور ج 6 ص 7، حسكانى در شواهد التنزيل ج 2 ص 145، حاكم در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 172، ابن حجر در الصواعق ص 136 و طبرى در ذخائر العقبى ص 9 نقل نموده اند.

(3)- ابو بكر محمد بن ابراهيم بن منذر نيشابورى حافظ، فقيه، مجتهد و شيخ مسجد الحرام بوده و از مشهورترين تأليفات وى كتاب" المبسوط فى الفقه"، كتاب" الاشراف فى اختلاف العلماء" و همچنين كتاب" الاجماع" مى باشد. وى در سال 243 ه ق متولد و در سال 318 ه ق درگذشت. زندگينامه او

در كتاب تذكرة الحفاظ ج 2 ص 783- 782 كتاب طبقات الشافعية ج 2 ص 108- 102 كتاب الاعلام ج 6 ص 184 و كتاب شذرات الذهب ج 2 ص 280 مندرج است.

(4)- ابو محمد عبد الرحمن بن ابى حاتم محمد بن ادريس بن منذر تميمى حنظلى رازى در سال 240 ه ق در رى به دنيا آمد و در سال 327 ه ق در همان شهر درگذشت. وى از مشاهير محدثين عصر خود بود و از اساتيدى همچون پدرش و ابن زرعة فن جرح و تعديل را آموخت. او همچنين در زمره فقها و علماء قراءات بود و در طلب علم مكه، دمشق، مصر، اصفهان و ديگر بلاد را درنورديد. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 832- 829، شذرات الذهب ج 2 ص 309- 308، طبقات الشافعية ج 2 ص 328- 324، فوات الوفيات ج 1 ص 543- 542، طبقات الحنابلة ج 2 ص 55، لسان الميزان ج 3 ص 432، مرآة الجنان ج 2 ص 289 مندرج است.

(5)- ابو بكر احمد بن موسى بن مردويه بن فورك اصفهانى صاحب" تفسير ابن مردويه،" تاريخ ابن مردويه" و چند تأليف ديگر است. وى كه جزء محدثين، مفسرين، مورخان و جغرافى دانهاى عصر خويش به شمار مى آيد. در سال 324 ه ق زاده شد و در سال 410 هق درگذشت. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 1051- 1050 اخبار اصفهان ج 1 ص 168 و المنتظم ج 7 ص 294 مندرج است.

(6)- ابو القاسم سليمان بن احمد بن أيوب بن مطير لخمى شامى طبرانى در سال 260 ه ق در شهر عكا به

دنيا آمد و در طلب حديث به حجاز، يمن، ايران و الجزيرة سفرها نمود. از مهمترين تأليفات وى كتابهاى"" المعجم الكبير"،" المعجم الاوسط" و" المعجم الصغير" است وى در سال 360 ه ق و در سن صد سالگى در اصفهان در گذشت. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 3 ص 918- 912، ميزان الاعتدال ج 2 ص 190، النجوم الزاهرة ج 4 ص 59، الاعلام ج 3 ص 181 لسان الميزان ج 2 ص 74 و ذكر اخبار اصفهان ج 1 ص 325 مندرج است.

(7)- ابو العباس عبد اللّه بن عباس بن عبد المطلب قرشى هاشمى، حبر امت و صحابى جليل ملازم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود. وى سه سال قبل از هجرت متولد گرديد و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله دعا نمود كه خداوند او را در دين فقيه گردانيده و تاويل را بدو عطا فرمايد. صاحبان صحاح شش گانه 1660 حديث از او نقل كرده اند. وى در جنگهاى جمل و صفين در ركاب امير المؤمنين على عليه السّلام بود. بنا بر قول واحدى، ابن عباس در سال 68 ه ق و در

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:57

براى آن كار از شما مزدى نمى خواهم مگر دوستى نزديكان را» از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرسيدند:

اى فرستاده خدا اين نزديكان تو كه دوستى ايشان بر ما واجب گرديده است كيانند؟ آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: على «1» و فاطمه «2» و دو پسر آنها (سلام الله تعالى عليهم اجمعين) مى باشند «3».

______________________________

سن 72 سالگى در شهر طائف درگذشت زندگينامه وى در وفيات الاعيان ج 3 ص 63- 62، الاصابة ج 4

ص 94- 90، جوامع السيرة ص 276، تذكرة الحفاظ ج 1 ص 41- 40، نهاية النهاية ج 1 ص 425، العقد الثمين ج 5 ص 190، نكت الهميان ص 180، تاريخ دمشق ج 6 ص 260 الاعلام ج 4 ص 228 و لسان الميزان ج 3 ص 73 مندرج است.

(1)- ابو الحسن على بن ابى طالب بن عبد المطلب عليه السّلام 10 سال پيش از بعثت در مكه متولد گرديد و در آغوش پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرورش يافت و بنا به قول ابن حجر در الاصابة آن حضرت اولين فردى بود كه اسلام آورد. وى در كليه نبردها به استثناى جنگ تبوك كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ايشان را به جانشينى خود در مدينه قرار دادند شركت داشت، مناقب آن حضرت بى شمار بوده و بنا به قول امام احمد حنبل براى هيچ يك از صحابه مانند آنچه كه براى على عليه السّلام نقل شده وارد نگرديده است. آن حضرت در 21 رمضان سال 40 هجرى به شهادت رسيد.

زندگينامه آن حضرت در الاصابة ج 4 ص 271- 269 تذكرة الحفاظ ج 1 ص 12- 10، حلية الاولياء ج 1 ص 78- 61، الاستيعاب ج 2 ص 461 و اسد الغابة ج 4 ص 292 مندرج است.

(2)- فاطمة الزهراء عليها السّلام دختر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سرور زنان جهان ميباشد. مادر آن حضرت أم المؤمنين خديجه بود. آن حضرت كوچكترين دختران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و محبوبترين ايشان نزد آن حضرت بوده نسل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به واسطه وجود حضرت فاطمة عليها السّلام

حفظ گرديد. بنا به برخى اقوال حضرت زهرا عليها السّلام روز جمعه 20 جمادى الاخرى دو سال قبل از بعثت در شهر مكه متولد گرديد. كلينى و ابن شهرآشوب تاريخ ولادت آن حضرت را به نقل از امام باقر عليه السّلام پنج سال پس از بعثت ذكر نموده اند كه قول مشهور نيز همين است. حضرت زهرا عليها السّلام بنا به قول مشهور منقول از امام صادق عليه السّلام در سوم جمادى الاخرى سال 11 ه ق رحلت فرمود زندگينامه آن حضرت در كتاب اعيان الشيعة ج 2 ص 320- 271 مندرج مى باشد.

(3)- حديث مذكور را سيوطى در الدر المنثور ج 6 ص 7 از سعيد بن جبير از ابن عباس نقل نموده است.

طبرانى نيز آن را در المعجم الكبير ج 1 ص 125 (نسخه خطى كتابخانه ظاهريه دمشق) با مختصر تفاوتى نقل كرده است. ابن حجر هيثمى اين حديث را در مجمع الزوائد ج 9 ص 118 نقل كرده است. طبرى پس از ذكر اين حديث در ص 25 ذخائر العقبى گفته است: احمد آن را در كتاب المناقب ذكر نموده است. ابن صباغ مالكى نيز حديث مذكور را در الفصول المهمة ص 29 به نقل از بغوى با اسناد مرفوع از ابن عباس آورده است و قرطبى پس از نقل حديث مذكور در الجامع لاحكام القرآن ج 16 ص 22- 21 افزوده است: مقصود از" دو پسر آنها" در حديث مذكور حسنين عليهما السّلام ميباشند كه نوادگان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سرور جوانان بهشتى هستند. برخى از ديگر مصادر حديث مذكور شامل الكشاف ج 2 ص 339، اسعاف الراغبين ص 205،

ارشاد العقل السليم ج 1 ص 665، حلية الاولياء ج 3 ص 201، مسند امام احمد ج 1 ص 229، الغدير ج 3 ص 127، شواهد التنزيل ج 2 ص 30 و ص 150، تفسير طبرى ج 25 ص 17، تفسير ابن كثير ج 4 ص 112، الصواعق المحرقة ص 101، نزل الابرار ص 31، ينابيع المودة ص 268 مى باشند.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:58

- حديث سوم

: ابن ابى حاتم از ابن عباس در تفسير آيه كريمه «و هركسى كار نيكى كند» «1» نقل كرده است كه گفت: مقصود دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله است «2».

- حديث چهارم

: احمد «3» و ترمذى «4» و نسايى «5» و حاكم «6» از مطلب بن ربيعة «7»

______________________________

(1)- بخشى از آيه 23 سوره شورى

(2)- خبر مذكور را سيوطى در الدر المنثور ج 6 ص 7 و زمخشرى در الكشاف ج 3 ص 468 نقل نموده اند و زمخشرى پس از ذكر آن گفته است: مقصود از حسنة دوستى خاندان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است. همچنين ابن صباغ مالكى نيز خبر مذكور را در الفصول المهمة ص 29 نقل نموده، گفته است: از سدى از ابن مالك از ابن عباس نقل شده است كه گفت: مقصود از حسنه دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله است و نيز قرطبى در الجامع لاحكام القرآن ج 16 ص 24 در تفسير آيه مذكور گفته است: معنى واژه" اقتراف" به دست آوردن است و اصل آن" قرف" به معناى كسب است و اقتراف به معنى اكتساب مى باشد. برخى از ديگر مصادر اين حديث شامل الصواعق المحرقة ص 101، شواهد التنزيل ج 2 ص 147 و فضائل الخمسة ج 2 ص 67 مى باشند.

(3)- ابو عبد الله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال ذهلى شيبانى مروزى بغدادى در سال 164 ه ق متولد و در سال 241 ه ق در سن 77 سالگى در بغداد درگذشت. وى امام يكى از مذاهب فقهى چهارگانه اهل سنت بوده، از بزرگترين حفاظ و محدثين مى باشد و يك ميليون حديث

در حافظه داشته است. مهمترين كتاب به جاى مانده از او" المسند" مى باشد. زندگينامه ابن حنبل در شذرات الذهب ج 2 ص 98- 96 و تذكرة الحفاظ ج 2 ص 442- 441 مندرج است.

(4)- ابو عيسى محمد بن عيسى بن سورة بن موسى بن ضحاك سلمى ترمذى، دانشمند و محدث نابينا و شاگرد بخارى بود وى در سال 210 ه ق به دنيا آمد و در طلب علم خراسان، عراق و حجاز را در نور ديد.

مهمترين كتابهاى باقى مانده از او" الجامع الصحيح" و" العلل" مى باشند وى در سال 279 ه ق در شهر ترمذ در گذشت. زندگينامه ترمذى در شذرات الذهب ج 2 ص 175- 174 تذكرة الحفاظ ج 2 ص 435- 433 وفيات الاعيان ج 1 ص 612، ميزان الاعتدال ج 3 ص 117، لباب ابن اثير ج 1 ص 174، مرآة الجنان ج 2 ص 193، النجوم الزاهرة ج 3 ص 71 و تهذيب التهذيب ج 9 ص 387 درج شده است.

(5)- ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب بن على بن سنان بن بحر النسائي در سال 215 ه ق در شهر نسا (يكى از شهرهاى خراسان) متولد شد و از علماى خراسان، عراق، حجاز، شام و مصر استماع حديث نمود. او از بزرگترين علماى حديث بود و مدتها در مصر اقامت داشت و بعدها ساكن دمشق گرديد. وى در سال 303 ه ق در فلسطين و در سن 88 سالگى درگذشت. گفته شده است كه جسد وى از فلسطين به مكه حمل و در آنجا دفن گرديد. مهمترين كتب به جاى مانده از نسابى" السنن" و" الخصائص" مى باشد. زندگينامه وى در طبقات

الشافعية ج 3 ص 16- 14، وفيات الاعيان ج 1 ص 25، شذرات الذهب ج 2 ص 241- 239، تهذيب التهذيب ج 10 ص 36 و مرآة الجنان ج 2 ص 24 مندرج است.

(6)- حاكم ابو عبد الله محمد بن محمد بن حمدويه بن نعيم طهمانى نيشابورى در سال 321 ه ق متولد شد و در سن 20 سالگى به عراق رفت بعدها نيز در خراسان و ما وراء النهر به طلب علم سياحتها نمود. وى مدتى قاضى شهر نسا بود ليكن بعدها از اين امر استعفا نمود. او مكررا سمت سفارت آل بويه را عهده دار بود و در علم حديث از جايگاه ويژه اى برخوردار بود. دارقطنى، واسطى، بيهقى و ديگر محدثان بزرگ از وى روايت حديث مى نمودند از جمله تأليفات حاكم نيشابورى" مستدرك الصحيحين" و نيز" المدخل الى العلم الصحيح" است وى در سال 405 ه ق درگذشت. زندگينامه حاكم در تذكرة الحفاظ ج 3 ص 1049- 1045، وفيات الاعيان ج 4 ص 408 و اعلام المحدثين ص 324 مندرج است.

(7)- مطلب بن ربيعة بن حرث بن عبد المطلب بن هاشم هاشمى فرزند ربيعة بن حرث و أم الحكم بنت زبير بن عبد المطلب مى باشد وى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام احاديثى نقل نموده است. افرادى كه از وى حديث روايت كرده اند فرزندش عبد الله و عبد الله بن حرث بن نوفل هستند. علماى انساب، او را مطلب خوانده اند حال آنكه برخى از محدثين وى را عبد المطلب نيز ناميده اند. در مدينه و سپس شام ساكن بود و در سال 62 ه ق در گذشت. زندگينامه وى در

الاصابة ج 4 ص 191- 190 و نيز ج 6 ص 104 و همچنين الاستيعاب ج 3 ص 413 مندرج است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:59

نقل كرده اند كه گفت: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به خدا سوگند «ايمان» «8» داخل دل مسلمان نمى شود تا آن هنگام كه شما را براى خدا و به خاطر خويشاوندى با من دوست بدارد «9».

- حديث پنجم

: مسلم «10»، ترمذى و نسايى از زيد بن ارقم «11» نقل كرده اند كه پيامبر

______________________________

(8)- واژه" ايمان" در نسخه هاى (ش)، (ن) و (ه) وجود دارد و در ساير نسخ يافت نمى گردد از اين رو با حذف واژه مذكور معنى حديث بدين صورت در مى آيد" خداوند داخل قلب مسلمان وارد نمى گردد تا آن هنگام كه شما را براى خدا و به خاطر خويشاوندى با من دوست بدارد"

(9)- حديث مذكور را احمد در المسند ج 3 ص 210 ح 177 به اسناد خويش از مطلب بن ربيعة چنين نقل كرده است كه عباس (عموى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: يا رسول الله صلّى اللّه عليه و آله در پاره اى موارد قريش با يكديگر مشغول گفتگو هستند و چون ما را مى بينند ساكت مى شوند رسول صلّى اللّه عليه و آله از شنيدن اين سخن خشمناك شد و فرمود: و الله لا يدخل قلب امرى مسلم ايمان حتى يحبكم لله و لقرابتى. ترمذى نيز مشابه همين حديث را در" الجامع الصحيح" ج 2 ص 305- 304 در باب مناقب عباس بن عبد المطلب نقل نموده در ادامه افزوده است كه حديث مذكور صحيح مى باشد سيوطى نيز آن را در الدر

المنثور ج 6 ص 7 و در ذيل آيه قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة فى القربى نقل نموده است حديث مزبور همچنين در ذخائر العقبى طبرى ص 29 كنز العمال متقى هندى ج 6 ص 218- ج 7 ص 102 و همچنين مشكاة المصابيح خطيب تبريزى ج 3 ص 259- 258 نيز نقل گرديده است.

(10)- ابو الحسين مسلم بن حجاج قشيرى نيشابورى در سال 202 (يا 206) ه ق متولد گرديد وى بارها به بغداد سفر نمود و در سال 261 ه ق در قريه نصرآباد از توابع نيشابور درگذشت وى فقيه و محدثى نامبردار بود.

مهمترين كتاب به جاى مانده از وى «الجامع الصحيح» مى باشد زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 150، طبقات الحنابلة ص 246، مرآة الجنان ج 2 ص 174 وفيات الاعيان ج 2 ص 119، تاريخ بغداد ج 3 ص 14- 100 و بستان المحدثين ص 104 مندرج است.

(11)- زيد بن ارقم بن زيد انصارى خزرجى مطابق قول ذهبى در شمار اهل بيعت رضوان بود و در 17 غزوه نيز حضور داشت او همچنين در جنگ صفين در شمار سپاهيان امام على عليه السّلام بود. زيد در سال 66 ه ق و در روزگار مختار در كوفه درگذشت. زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 1 ص 45، الاصابة ج 3 ص 21 و الإستيعاب ج 1 ص 566 و 578 مندرج است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:60

خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خدا را در مورد خانواده ام يادآورتان مى گردم «1».

- حديث ششم

: ترمذى با سند حسن و نيز حاكم از زيد بن ارقم نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه

عليه و آله فرمود: من در ميان شما چيزى باقى مى گذارم كه تا هنگامى كه بدان چنگ زده باشيد هيچ گاه پس از من گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و نزديكان از خانواده ام را و آن دو تا وقتى كه در كنار حوض بر من وارد گردند هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد. پس بنگريد كه در نبود من چگونه آن دو را پاس مى داريد «2».

______________________________

(1)- حديث مذكور را سيوطى در اينجا به طور مختصر نقل كرده است و متن مفصل آنكه مسلم در باب فضائل على بن ابى طالب عليه السّلام از كتاب فضائل الصحابه «الجامع الصحيح» به اسناد خويش از يزيد بن حيان نقل نموده به شرح ذيل است:

يزيد بن حيان گفته است من و حصين بن سمرة به اتفاق عمر بن مسلم نزد زيد بن ارقم بوديم در اين ملاقات حصين بدو گفت: اى زيد بن ارقم حقا كه بسيار سعادتمند هستى زيرا پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله را به چشم خويش ديدى، سخنان آن حضرت را شنيده، در ركاب وى جنگيده، پشت سرش به نماز ايستاده اى، پس قدرى از سخنان آن حضرت را براى ما بازگو نما. زيد در پاسخ وى گفت: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در كنار بركه اى كه ما بين مكه و مدينه بود و «خم» نام داشت به سخنرانى ايستاد و پس از ستايش خداوند و موعظه فرمود:" اما بعد الا يا ايها الناس فانما انا بشر و يوشك ان يأتى رسول ربى فاجيب و انا تارك فيكم الثقلين: اولهما كتاب الله فيه الهدى و النور فخذوا بكتاب الله و استمسكوا به و اهل

بيتى اذكركم الله فى اهل بيتى، اذكركم الله فى اهل بيتى، اذكركم الله فى اهل بيتى."

يعنى: اى مردم آگاه باشيد كه من هم بشرى هستم و گويا مى بايست پاسخگوى پيك پروردگارم باشم و من در ميان شما دو چيز گرانبها باقى مى گذارم نخست كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است. پس كتاب خدا را فرا بگيريد و بدان چنگ زنيد، آنگاه حضرت فرمود: و خانواده ام، خدا را در مورد خانواده ام يادآورتان مى گردم، خدا را در مورد خانواده ام يادآورتان ميگردم، خدا را در مورد خانواده ام يادآورتان ميگردم. حديث مزبور به نحوى كه بيان شد در صحيح مسلم ج 4 ص 1873، مسند احمد بن حنبل ج 4 ص 467- 466، كنز العمال متقى هندى ج 1 ص 159- 158 مندرج است همچنين سيوطى نيز در الدر المنثور ج 6 ص 7 خلاصه حديث مذكور را به نقل از مسلم، ترمذى و نسايى آورده است. برخى از ديگر مصادر حديث مذكور شامل الاكليل ص 190، القول الفصل ج 1 ص 489، عين الميزان ص 12 و فتح البيان ج 7 ص 277 مى باشند.

(2)- حديث مذكور را ترمذى در" الجامع الصحيح" باب مناقب اهل البيت عليهم السلام ج 2 ص 308 آورده و در پايان نقل آن گفته است كه حديث مزبور حسن و غريب است حاكم نيشابورى نيز در ص 109 ج 3 مستدرك الصحيحين حديث مذكور را چنين نقل كرده است: هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از حجة الوداع بازگشت فرمود در غدير خم (نام بركه اى) فرود آمد و امر نمود سايبانهايى بپادارند و سپس فرمود:" كأنى قد دعيت فاجبت، انى

تارك فيكم الثقلين احدهما اكبر من الاخر، كتاب الله و عترتى، فانظروا كيف تخلفونى فيهما فانهما لن يتفرقا حتى يردا عليّ الحوض" ثم قال صلّى اللّه عليه و آله:" ان الله عز و جل مولاى و انا مولى كل مؤمن" ثم اخذ بيد على عليه السّلام فقال صلّى اللّه عليه و آله:" من كنت مولاه فهذا وليه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه"

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:61

- حديث هفتم

: عبد بن حميد «1» در مسند خويش از زيد بن ثابت «2» نقل نموده است كه

______________________________

يعنى: گوئيا من (به سوى خداوند) فرا خوانده شده ام و مى بايست پاسخگوى اين دعوت باشم. من در بين شما دو چيز گرانبها به جا مى گذارم كه يكى از آنها از ديگرى بزرگتر است، كتاب خدا و نزديكانم را پس بنگريد كه در نبود من چگونه آن دو را پاس مى داريد و به درستى كه آن دو تا هنگامى كه در كنار حوض بر من وارد گردند هرگز از يكديگر جدا نمى شوند." آنگاه فرمود: به درستى كه خداوند عز و جل سرپرست من است و منهم سرپرست هر مؤمنى هستم" سپس دست على عليه السّلام را گرفته فرمود: هركس كه من سرپرست او هستم اين مرد سرپرست اوست بار خدايا يارى نما هركسى كه او را ياور باشد و دشمن بدار هرآن كس كه وى را دشمن مى دارد". حاكم پس از نقل اين حديث گفته است: اين حديث با در نظر گرفتن شرط شيخين (مسلم و بخارى) صحيح است (توضيح: مسلم و بخارى در صحيحين خويش احاديث داراى شرائط مخصوص را نقل كرده اند و يك حديث ممكن است داراى شرط مسلم يا بخارى و

يا هر دوى آنها باشد. مسلم احاديث نبوى را به سه دسته منقسم مى نمايد: الف- اخبارى كه راويان آنها داراى اعتقاد صحيح و نيز اتقان در نقل هستند و در روايتشان اختلاف شديد و غلط فاحش وجود ندارد ب- اخبارى كه راويان آنها از لحاظ حفظ و اتقان به پايه راويان اخبار مندرج در بند الف نمى رسند ج- اخبارى كه راويان آنها در نزد اغلب اهل حديث متهم مى باشند و مسلم اخبار روايت شده از راويان دسته اخير را در كتاب خويش نقل ننموده است شرط بخارى بنا به نقل حافظ ابو الفضل بن طاهر آن است كه:" راويان خبر همگى موثق بوده اين وثاقت مورد اتفاق اهل حديث باشد بعلاوه لازم است سند خبر متصل بوده و به يكى از صحابه مشهور منتهى گردد". بنا به قول حافظ ابو بكر حازمى" شرط بخارى آن است كه اسناد خبر متصل، راويش مسلمان و راستگو، و به دور از خيانت و غش بوده، متصف به عدالت، حفظ، سلامت اعتقاد و دورى از اشتباه باشد. جهت اطلاع بيشتر مى توان به صحيح مسلم ج 1 ص 2 و فتح البارى بشرح صحيح البخارى ج 1 ص 7 مراجعه نمود- مترجم). نسايى نيز حديث مذكور را با اندك اختلاف در لفظ در ص 21 كتاب" الخصائص" نقل نموده، در پايان آن آورده است كه به زيد بن ارقم گفته شد: آيا تو خود اين حديث را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شنيدى؟ وى در پاسخ گفت: هيچ يك از افراد زير سايبانها باقى نماند مگر آنكه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله را ديده اين حديث را

از ايشان شنيد حديث مذكور را متقى هندى در ص 154 ج 1 كنز العمال و نيز محب الدين طبرى در ص 16 كتاب ذخائر العقبى باب فضل اهل البيت (عليهم السلام) به نقل از ترمذى آورده اند. برخى از ديگر مصادر حديث مذكور شامل: مسند احمد ج 3 ص 17 و ج 4 ص 366، سنن بيهقى ج 2 ص 148 و ج 7 ص 30، سنن دارمى ج 2 ص 431، مشكل الآثار ج 4 ص 368، اسد الغابة ج 2 ص 12، مستدرك الصحيحين ج 3 ص 109 و ص 148، مجمع الزوائد ج 1 ص 163 و ج 10 ص 363، طبقات ابن سعد ج 2 ص 2، حلية الاولياء ج 1 ص 355، تاريخ بغداد ج 8 ص 442، الصواعق المحرقة ص 75، الرياض النضرة ج 2 ص 177، نزل الابرار ص 33، ينابيع المودة ص 31، مصابيح السنة ص 205، جامع الاصول ج 1 ص 187، المواهب اللدنية ج 7 ص 7 مى باشند.

(1)- ابو محمد عبد بن حميد بن نصر كشى از اهالى روستاى كش سمرقند بود و از عبد الرزاق بن همام، ابو داود طيالسى و ديگران روايت حديث مى نمود. بخارى، مسلم و ترمذى از وى رواياتى نقل كرده اند. او از ثقات و از جمله دانشمندانى است كه در زمينه حديث و تفسير، تأليفاتى دارند وى در سال 249 ه ق. درگذشت. زندگينامه وى در تهذيب التهذيب ج 6 ص 457- 455، رجال قيسرانى ص 337، شذرات الذهب ج 2 ص 120، تذكرة الحفاظ ج 2 ص 534 و طبقات الحفاظ سيوطى ج 2 ص 4 موجود است.

(2)- ابو

سعيد زيد بن ثابت بن ضحاك انصارى خزرجى از كتّاب وحى بود و در سال 45 ه ق. درگذشت.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:62

پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ميان شما چيزى باقى مى گذارم كه پس از من تا آنگاه كه بدان متمسك باشيد هرگز گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و نزديكان از خاندانم را و آن دو هيچ گاه تا هنگامى كه در كنار حوض بر من وارد گردند از يكديگر جدا نخواهند گشت «1».

- حديث هشتم

: احمد بن حنبل و ابو يعلى «2» از ابو سعيد خدرى «3» نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: گمان دارم (به سوى خداوند) فرا خوانده شده ام و پاسخگوى اين دعوت هستم و همانا ميان شما دو چيز گرانبها به جاى ميگذارم، كتاب خدا و نزديكان از خانواده ام را و به درستى كه خداوند لطيف خبير مرا آگاه ساخت كه آن دو هيچ گاه از يكديگر جدا نمى شوند تا آن هنگام كه در كنار حوض بر من وارد گردند پس بنگريد كه پس از من چگونه آنها را پاس مى داريد «4».

- حديث نهم

: ترمذى (به سند صحيح)، طبرانى و حاكم از ابن عباس نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند را دوست بداريد چرا كه از نعمتهاى وى بر مى خوريد و مرا

______________________________

زندگينامه وى در الاصابة ج 1 ص 562- 561، الاستيعاب ج 1 ص 554- 551 و تذكرة الحفاظ ج 3 ص 23- 22 مندرج است.

(1)- حديث مذكور در ص 48 نسخه خطى «مسند» عبد بن حميد كه در كتابخانه ظاهريه دمشق موجود است مندرج مى باشد همچنين متقى هندى نيز آن را به نقل از مسند عبد بن حميد در كنز العمال ج 1 ص 166 آورده است. اين حديث در العقد الفريد ج 2 ص 111 نيز وارد گرديده است.

(2)- حافظ ابو يعلى احمد بن على بن مثنى بن يحيى بن عيسى بن هلال تميمى موصلى، محدث الجزيرة و صاحب كتاب «المسند الكبير» در شوال سال 210 ه ق. در موصل متولد شد و از احمد بن حاتم طويل، يحيى بن معين و ديگران حديث آموخت. معروفترين

كتاب وى «المسند الكبير» است. وى در سال 307 ه ق. درگذشت.

زندگينامه او در معجم البلدان ج 5 ص 225، شذرات الذهب ج 2 ص 250 و تذكرة الحفاظ ج 2 ص 709- 707 مندرج است.

(3)- ابو سعيد سعد بن مالك بن سنان بن عبيد انصارى خزرجى مدنى خدرى سه سال قبل از هجرت به دنيا آمد از جمله صحابه دانشمند و از افرادى بود كه در بيعت شجرة حضور داشتند. وى در 12 غزوه حضور داشت و در سال 72 ه ق در مدينه درگذشت. پدر وى نيز از شهداى جنگ احد بوده است. در صحيح بخارى 16 و در صحيح مسلم 52 حديث از وى نقل گرديده است. زندگينامه وى در حلية الاولياء ج 1 ص 299، الاصابة ج 2 ص 86- 85، الاستيعاب ج 4 ص 89 و تذكرة الحفاظ ج 1 ص 44 مندرج است.

(4)- حديث مذكور در مسند احمد ج 2 ص 71، مسند ابو يعلى ج 1 ص 387 (نسخه خطى كتابخانه ظاهريه دمشق)، معجم كبير طبرانى ج 1 ص 129 (نسخه خطى)، كنز العمال ج 1 ص 168- 167 طبقات ابن سعد ج 2 ص 194 و ذخائر العقبى ص 16 نقل گرديده است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:63

هم بخاطر خدا دوست داشته باشيد و خانواده مرا نيز به پاس دوستى من، دوست بداريد «1».

- حديث دهم

: بخارى «2» از ابو بكر «3» نقل كرده است كه گفت: مراقب (حفظ حقوق) پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در مورد خانواده اش «4» باشيد.

- حديث يازدهم

: طبرانى و حاكم از ابن عباس نقل نموده اند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى فرزندان عبد المطلب من از خدا سه چيز را براى شما درخواست نموده ام: از او خواسته ام كه ايستادگان شما را پا برجاى دارد و نادانهاى شما را تعليم نمايد و گم گشتگان شما را هدايت فرمايد و از او خواسته ام شما را سخاوتمند، راد و پرمهر قرار دهد پس هرگاه فردى

______________________________

(1)- حديث مذكور را ترمذى در الجامع الصحيح ج 2 ص 308 كتاب مناقب اهل البيت: به اسناد خويش از ابن عباس نقل كرده در دنباله آن افزوده است كه حديث مذكور از نظر اسناد حسن و غريب مى باشد. طبرانى نيز آن را در المعجم الكبير ج 1 ص 125 و ج 3 ص 93 نقل كرده است. همچنين سيوطى نيز آن را به نقل از ترمذى، طبرانى، حاكم و بيهقى، در الدر المنثور ج 6 ص 7 آورده است. ديگر مصادر حديث مزبور مستدرك حاكم ج 2 ص 149، كنز العمال ج 6 ص 316، منتخب كنز العمال ج 5 ص 93، جامع الاصول ابن اثير ج 9 ص 154 و ذخائر العقبى ص 18 مستدرك الصحيحين ج 3 ص 150، جامع الاصول ج 10 ص 100، ميزان الاعتدال ج 2 ص 43، تاريخ بغداد ج 4 ص 159، اسد الغابة ج 2 ص 12، مشكاة المصابيح ص 573 نزل الابرار ص 34 و ينابيع المودة ص 192 و ص

271 مى باشند.

(2)- ابو عبد الله محمد بن إسماعيل بن ابراهيم بن مغيرة بن برزويه بخارى مؤلف كتاب «الجامع الصحيح» در سال 194 ه ق. در بخارا متولد و به سال 256 ه ق. در قريه خرتنك سمرقند درگذشت زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 557- 555، تاريخ بغداد ج 2 ص 16- 4 الجرح و التعديل ج 3 ص 191، تاريخ بغداد ج 2 ص 34، وفيات الاعيان ج 1 ص 576، شذرات الذهب ج 2 ص 134 و جامع الاصول ج 1 ص 186- 185 مندرج است.

(3)- ابو بكر عبد الله بن عثمان قرشى تميمى از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و در غار ثور با آن حضرت بود. نام وى در زمان جاهليت عبد العزى يا عبد اللات بود و پس از قبول اسلام عبد الله خوانده شد. وى پس از رحلت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به حكومت رسيد و در دوران حكومت برخى نواحى عراق و فلسطين را فتح نمود و عاقبت پس از دو سال و اندى در سال 13 ه ق. در سن 63 سالگى درگذشت. زندگينامه ابو بكر در الاصابة ج 4 ص 104- 97 و تذكرة الحفاظ ج 1 ص 5- 2 مندرج است.

(4)- خبر مذكور را بخارى در الجامع الصحيح ج 3 ص 251 باب فضائل قرابة رسول الله صلّى اللّه عليه و آله، طبرى در ذخائر العقبى ص 18، متقى هندى در كنز العمال ج 7 ص 106 ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 228 و سيوطى در الدر المنثور ج 6 ص 7 نقل نموده اند و ايكاش خليفه

أوّل خود به اين گفته عمل مى نمودند. جهت اطلاع بيشتر از رفتار ايشان با اهل البيت: مى توان به كتاب النص و الاجتهاد سيد عبد الحسين شرف الدين فصل اوّل موارد شماره 1، 7 و 8 و 9 مراجعه نمود.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:64

بين ركن و مقام «1» به پا ايستاده نماز بگذارد و روزه بگيرد (و عمر خود را صرف اين كار نمايد) و سپس با بغض اهل بيت محمد صلّى اللّه عليه و آله بميرد داخل آتش مى گردد «2».

- حديث دوازدهم

: طبرانى از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

بغض بنى هاشم «3» و انصار به منزله كفر و بغض عرب نشانه نفاق است «4».

- حديث سيزدهم

: ابن عدى «5» در كامل از ابى سعيد خدرى نقل نموده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هرآن كس ما اهل البيت عليهم السّلام را دشمن بدارد منافق است «6».

______________________________

(1)- نام دو مكان مقدس در مسجد الحرام (مترجم).

(2)- حديث مذكور را طبرانى در المعجم الكبير ج 3 ص 121 و حاكم نيشابورى در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 148 نقل نموده اند. حاكم اين حديث را با اسناد مرفوع از ابن عباس نقل كرده در دنباله آن افزوده است كه اين حديث با توجه به شرط مسلم صحيح مى باشد. ديگر مصادر حديث مزبور شامل مجمع الزوائد هيثمى ج 9 ص 171، منتخب كنز العمال ج 5 ص 306، كنز العمال ج 6 ص 203 تاريخ بغداد ج 3 ص 122، الصواعق المحرقة ص 140 مى باشد. محب الدين طبرى مختصر حديث مذكور را در ذخائر العقبى ص 18 نقل نموده و گفته است كه ملا على قارى آن را در كتاب السيرة آورده است. همچنين ديلمى نيز حديث مذكور را در مسند الفردوس (نسخه خطى كتابخانه لاله لى) به نقل از ابن عباس چنين نقل نموده است: لو أن رجلا صفن قدميه بين الركن و المقام و صام و صلى ثم لقى الله مبغضا لآل محمّد صلّى اللّه عليه و آله دخل النار يعنى هرگاه فردى بين ركن و مقام به پا ايستاده (روزگار خويش را با) روزه و نماز بگذراند و آنگاه با

بغض آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله بميرد داخل آتش مى گردد.

(3)- در صحت حديث مزبور بايد به ديده ترديد نگريست چرا كه به نص قرآن كريم ملاك فضليت انسانها تقوى است. بعلاوه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مواردى فرموده است كه عرب بر عجم و قرشى بر حبشى فضيلتى ندارند مگر به واسطه تقوى و به احتمال قوى اين حديث از پرداخته هاى دوران شعوبيگرى است. همچنين به نص قرآن كريم ابو لهب كه از مشايخ بنى هاشم بوده است مطرود درگاه إلهى و در دوزخ معذب مى باشد و فضيلت اهل البيت عليهم السّلام نه به دليل هاشمى بودن كه به دليل كرامت ذات و لياقت شخصى آنها مى باشد. (مترجم)

(4)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 2 ص 172 و متقى در كنز العمال ج 6 ص 204 نقل نموده است.

(5)- ابو احمد عبد الله بن عدى جرجانى معروف به ابن قطان در سال 277 ه ق. در جرجان متولد گرديد و در سال 365 ه ق. درگذشت. وى محدثى فقيه و آگاه به احوال رجال بود و در طلب علم به نقاط مختلف سفرها نمود. برخى از تأليفات وى عبارتند از: الكامل، المعجم، الانتصار و اسماء الصحابة، زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 3 ص 940، لسان الميزان ج 1 ص 6 اللباب ج 1 ص 219 و شذرات الذهب ج 3 ص 51 مندرج است.

(6)- حديث مذكور را محب الدين طبرى در ص 180 ذخائر العقبى به نقل از مناقب احمد بن حنبل آورده است. مناوى نيز آن را در ص 134 كنوز الحقائق نقل كرده است. همچنين سيوطى

نيز آن را در الدر المنثور ج 6 ص 7 نقل نموده است. حديث مذكور در برخى نسخ بدين ترتيب نقل گرديده است: من ابغض اهل البيت عليهم السّلام فهو منافق يعنى هرآن كس كه اهل بيت عليهم السلام را دشمن بدارد منافق است. اين حديث در ص 47 ينابيع المودة قندوزى نيز وارد شده است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:65

- حديث چهاردهم

: ابن حبّان «1» در صحيح خويش و حاكم نيشابورى (در مستدرك الصحيحين) از ابو سعيد خدرى نقل نموده اند كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: سوگند به آنكه جانم در دست اوست، كسى ما اهل البيت عليهم السّلام را دشمن نمى دارد مگر آنكه خداوند او را در آتش داخل مى نمايد «2».

- حديث پانزدهم

: طبرانى از امام حسن بن على عليه السّلام «3» نقل نموده است كه خطاب به معاوية بن خديج «4» فرمود: اى معاوية بن خديج از دشمنى ما اهل البيت عليهم السّلام به پرهيز چرا

______________________________

(1)- ابو حاتم محمد بن حبّان بن احمد بن حبّان تميمى بستى در سال 270 ه ق متولد گرديد و در زمينه فقه، حديث، طب، لغت و ستاره شناسى نام آور بود. او همچنين قاضى سمرقند و صاحب تأليفاتى چند بوده است. از تأليفات وى المسند الصحيح، التاريخ، و كتاب الضعفا ميباشد. وى در طول حيات خويش در شهرهاى نيشابور، بخارا، نسا و سيستان اقامت داشت و عاقبت نيز در شوال سال 354 ه ق در همان جا درگذشت. زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 3 ص 924- 920 مندرج است.

(2)- حديث مذكور را هيثمى در ص 555 موارد الظمآن الى زوائد ابن حبان با حذف واژه (اهل البيت) نقل نموده است. همچنين حاكم نيز حديث مزبور را در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 150 نقل نموده و آن را به شرط مسلم صحيح دانسته است. سيوطى نيز آن را در الخصائص الكبرى ج 2 ص 266 و الدر المنثور ج 6 ص 218 آورده و گفته است كه احمد بن حنبل، حاكم نيشابورى و ابن حبّان آن را از ابو

سعيد خدرى نقل نموده اند. اين حديث در ص 237 الصواعق المحرقة نيز وارد شده است.

(3)- امام ابو محمد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در 15 رمضان سال 2 ه ق. متولد گرديد. پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در شأن وى و برادرش امام حسين عليهما السّلام فرمود: الحسن و الحسين سيد اشباب اهل الجنة يعنى حسن و حسين عليهما السّلام سرور جوانان بهشتى هستند. پس از شهادت على عليه السّلام مردم عراق با آن حضرت بيعت نمودند. پس از اين بيعت آن حضرت براى نبرد با معاوية آراست و به مقابله وى شتافت ليكن به دليل خيانت سران لشكر و نافرمانى سپاهيان به دنبال تطميعهاى معاويه، آن حضرت ناگزير به صلح گرديد و به مدينه بازگشت. آن حضرت در سال 50 ه ق. به تحريك معاويه توسط همسرش جعده مسموم و شهيد گرديد زندگينامه آن حضرت در كتابهاى بى شمار مندرج است كه برخى از آنها عبارتند از: فى رحاب ائمة اهل البيت: ج 2 ص 46- 2، حلية الاولياء ج 2 ص 45- 39، الاستيعاب ج 1 ص 394 و 383 و الاصابة ج 2 ص 13- 11.

(4)- معاوية بن خديج بن عقبة سكونى كندى از مقربان معاويه و به بغض اهل البيت: مشهور بوده است.

مدائنى از ابو طفيل نقل نموده است كه امام حسن عليه السّلام به يكى از ياران خويش فرمود: أ تعرف معاوية بن خديج؟

يعنى آيا معاوية بن خديج را مى شناسى؟ آن فرد پاسخ مثبت داد. پس امام مجتبى عليه السّلام فرمود: اذا رايته فاعلمنى يعنى هرگاه او را ديدى به من خبر ده. پس آن

فرد معاوية بن خديج را در حال خروج از خانه عمرو بن حريث ديد و به امام عليه السّلام عرض كرد اين مرد معاوية بن خديج است. حضرت او را صدا زده فرمود: انت شاتم عليا عند ابن آكلة الاكباد؟ يعنى آيا تو هستى كه نزد پسر زن جگرخواره (هند) على را دشنام مى دهى؟ و الله لئن وردت الحوض و لا ترده لترينه مشمرا عن ساقيه حاسرا عن ذراعيه يذود عنه المنافقين. يعنى: به خدا سوگند هرگاه به كنار آن حوض درآيى و هيچ گاه بدان در نخواهى آمد على عليه السّلام را مى بينى كه پاها و آستينها را بالا زده منافقان را

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:66

كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هيچ كس ما را دشمن نمى دارد و به ما حسادت نمى ورزد مگر آنكه در روز رستاخيز با تازيانه هاى آتشين از كناره حوض رانده مى شود «1».

- حديث شانزدهم

: ابن عدى و بيهقى «2» (در شعب الايمان) از على عليه السّلام نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هرآن كس كه حق شناس عترت من و انصار نباشد منافق و يا حرامزاده است و يا آنكه (وجود وى) در هنگام ناپاكى تكوين يافته است يعنى مادرش در دوران ناپاكى (قاعدگى) بار وى را برداشته است «3».

- حديث هفدهم

: طبرانى در المعجم الاوسط از ابن عمر «4» نقل كرده است كه آخرين

______________________________

(1)- حديث مذكور را طبرانى در المعجم الكبير ج 1 ص 142، هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 172، متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 218 و منتخب كنز العمال ج 5 ص 94، سيوطى در الدر المنثور ج 6 ص 7 نقل نموده اند. طبرانى در هنگام نقل اين حديث قضيه اى را به شرح ذيل آورده است: ابو مسلم عبد الله بن عمرو واقفى كشى به وسائطى از معاوية بن خديج نقل نموده است كه گفت: يزيد بن معاويه مرا (معاوية بن خديج را) به خواستگارى دختر يا خواهر امام مجتبى عليه السّلام فرستاد. هنگامى كه اين قضيه را به عرض آن حضرت رساندم فرمود: انا قوم لا نزوج نساءنا حتى نستأمرهن فأتها. يعنى ما مردمى هستيم كه دخترانمان را به ازدواج كسى در نمى آوريم مگر بعد از مشورت با آنها پس تو نيز نزد وى برو (مطلب خود را با او در ميان بگذار). معاوية بن خديج گويد پس از شنيدن سخن امام عليه السّلام به خدمت آن خانم رفته قضيه خواستگارى يزيد را با او در ميان نهادم فرمود: به خدا سوگند هرگز بدين كار تن در

نمى دهم زيرا در صورت وقوع اين امر رفيق تو (يزيد) به فرعون خواهد ماند كه پسران بنى اسرائيل را كشته دختران ايشان را به اسارت مى گرفت. هنگامى كه دوباره به خدمت امام حسن عليه السّلام رسيدم بدو عرض كردم: مرا به نزد دختر هوشمند و سخنورى فرستادى كه فرزند امير المؤمنين (يزيد) را فرعون مى خواند. در اين هنگام امام عليه السّلام فرمود: يا معاوية اياك و بغضنا فإن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قال: لا يبغضنا و لا يحسدنا احدا الا ذيد يوم القيامة بسياط من النار. يعنى: اى معاويه از بغض ما به پرهيز زيرا پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هيچ كس با ما دشمنى نكرده و به ما حسد نمى ورزد مگر آنكه روز قيامت تازيانه هاى آتشين رانده مى شود. مطلب مذكور در المعجم الكبير (نسخه خطى كتابخانه ظاهرية دمشق) ج 1 ص 132 مندرج است.

(2)- ابو بكر احمد بن حسين بن على بن موسى خسروجردى بيهقى در سال 384 ه ق. متولد شد و در سال 458 ه ق. درگذشت از جمله تأليفات وى كتابهاى السنن، الآثار، شعب الايمان و دلائل النبوة مى باشند.

زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 3 ص 1135- 1132 و الاعلام ج 1 ص 113 مندرج است.

(3)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 218 و منتخب كنز العمال ج 5 ص 94 و ابن صباغ مالكى در الفصول المهمة ص 27 و ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 231 نقل نموده اند.

(4)- ابو عبد الرحمن عبد الله بن عمر بن الخطاب 10 سال قبل از هجرت در مكه متولد گرديد و در سال

73 ه ق. در مكه درگذشت. صاحبان صحاح ست اهل سنت 2630 حديث از وى را در كتب خويش نقل نموده اند.

زندگينامه وى در الاصابة ج 4 ص 109- 107 و نيز تذكرة الحفاظ ج 1 ص 40- 37 مندرج است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:67

جمله اى كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله بر زبان آورد آن بود كه پس از من جانشين من در مورد اهل بيتم باشيد «1».

- حديث هيجدهم

: طبرانى در المعجم الاوسط از امام حسن مجتبى عليه السّلام نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: دوستى ما اهل البيت را به گردن بگيريد زيرا هرآن كس كه با دوستى ما بميرد بوسيله شفاعت ما داخل بهشت مى گردد سوگند به آن كس كه جانم در دست اوست عمل هيچ بنده اى بدون شناخت حق ما برايش سودمند نخواهد بود «2».

- حديث نوزدهم

: طبرانى در المعجم الاوسط از جابر بن عبد الله «3» نقل كرده است كه گفت: شنيدم كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در خطبه اى مى فرمود: اى مردم هرآن كس كه ما اهل البيت را دشمن بدارد خداوند متعال در روز رستاخيز او را يهودى محشور خواهد گردانيد «4».

- حديث بيستم

: طبرانى در المعجم الاوسط از عبد الله بن جعفر «5» نقل كرده است كه

______________________________

(1)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 164 به نقل از طبرانى آورده است. ابن حجر مكى نيز آن را در الصواعق المحرقة ص 90 نقل كرده است. ديگر مصدر حديث مذكور ص 87 كتاب الشرف المؤبد تاليف نبهانى بيروتى مى باشد.

(2)- حديث مزبور را ابن حجر در ص 230 الصواعق المحرقة و هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 172 به نقل از المعجم الاوسط نقل كرده اند.

(3)- ابو عبد الله جابر بن عبد الله بن عمرو انصارى سلمى صحابى جليل و راوى موثقى است كه در سال 20 قبل از هجرت متولد شد و در عقبه ثانيه در حالى كه خردسال بود همراه پدرش بخدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد.

بخارى نقل كرده است كه جابر در جنگ بدر عهده دار حمل آب بود. وى بعدها در 18 غزوه ديگر نيز حضور داشت. وى (بنا به گفته كلبى) در جنگ صفين حضور داشته در شمار لشكريان امام على عليه السّلام بود. او از جمله راويان بسيار پركار و از حافظان احاديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله بوده است و صحيفه مشهورى منسوب به او است كه اولين فرد در سلسله روايت آن سليمان بن قيس يشكرى

مى باشد. وى در آخر عمر نابينا گرديد و در سال 74 ه ق. در سن نود و چهار سالگى در مدينه درگذشت. زندگينامه او در الاستيعاب ج 1 ص 220- 219 طبقات ابن سعد ج 5 ص 467، التهذيب ج 4 ص 214 و اسد الغابة ج 1 ص 358- 356 مندرج است.

(4)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 172 به نقل از معجم اوسط طبرانى آورده است.

عسقلانى نيز آن را در لسان الميزان ج 3 ص 10 وارد نموده است.

(5)- عبد الله بن جعفر بن ابى طالب هاشمى قرشى از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود. مادر وى اسماء دختر عميس او را سال اوّل هجرى در سرزمين حبشه به دنيا آورد و وى اولين فرزند مسلمانى بوده كه در حبشه بدنيا آمد.

سپس با پدرش به مدينه آمد و احاديث پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله را حفظ و روايت نمود. عبد الله بن جعفر بعدها در بصره، كوفه و شام اقامت نمود و از فرط كرم به «درياى بخشش» شهرت يافت. وى در جنگ صفين از سران لشگر امير المؤمنين عليه السّلام بود و در سال 90 ه ق. در سن نود سالگى در مدينه درگذشت.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:68

گفت از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: اى فرزندان هاشم من از خدا خواسته ام كه شما را بزرگوار قرار دهد و از او خواسته ام كه گمراهان شما را هدايت نمايد و خائفين تان را امنيت بخشد و گرسنگان شما را سير سازد سوگند به كسي كه جانم در دست اوست هيچ يك از ايشان (مسلمانان)

ايمان (واقعى) نمى آورد مگر آنكه شما را به خاطر من دوست بدارد. (اى مردم) آيا شما اميد داريد كه بوسيله شفاعت من به بهشت درآييد و فرزندان عبد المطلب اين اميد را نداشته باشند؟ «1»

- حديث بيست و يكم

: ابن ابى شيبة «2» و مسدد «3» در كتابهاى مسند خويش و حاكم (در مستدرك الصحيحين) و حكيم ترمذى «4» در نوادر الاصول و ابو يعلى و طبرانى از سلمة ابن اكوع «5» نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ستارگان امان آسمانيان و اهل

______________________________

(1)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 170 به نقل از معجم اوسط طبرانى آورده است. متقى هندى نيز آن را در كنز العمال ج 6 ص 203 نقل كرده است. همچنين حاكم نيز آن را با مختصر تفاوتى در ص 148 ج 3 مستدرك الصحيحين نقل نموده و آن را به شرط مسلم صحيح دانسته است. ابن حجر نيز حديث مزبور را در الصواعق المحرقة ص 140 آورده است.

(2)- ابو بكر عبد الله بن محمد بن ابى شيبة ابراهيم بن عثمان كوفى در سال 159 ه ق. به دنيا آمد. وى در رصافة به معلمى اشتغال داشت و از محدثين بسيار مشهور عصر خويش بود و در سال 235 ه ق. درگذشت. إحياء الميت، السيوطي متن 68 - حديث بيست و يكم ..... ص : 68

زندگينامه وى در طبقات ابن سعد ج 6 ص 277، فهرست ابن نديم ص 229، تاريخ بغداد ج 10 ص 71- 66، تذكرة الحفاظ ج 2 ص 433- 432 و شذرات الذهب ج 2 ص 85 مندرج است.

(3)- ابو الحسن مسدد

بن مسرهد اسدى بصرى فردى است كه ابو زرعة، بخارى، ابو داود، قاضى إسماعيل و ابو حنيفه از او حديث روايت نموده اند. وى اولين كسى بود كه در شهر بصره به تأليف مسند پرداخت. وى حافظ، حجت و امام مصنفين عصر خويش به شمار آمده، با امام احمد حنبل مكاتباتى داشت. وى در سال 228 ه ق.

درگذشت. زندگينامه او در طبقات الحنابلة ج 1 ص 345- 341 و الاعلام ج 8 ص 108 مندرج است.

(4)- ابو عبد الله محمد بن على بن حسن بن شير ملقب به حكيم ترمذى از بزرگان مشايخ خراسان بود. وى از پدر خويش و نيز قتيبة بن سعيد و غيرهما روايت حديث مى نمود. از مهمترين تأليفات وى نوادر الاصول فى معرفة اخبار الرسول صلّى اللّه عليه و آله، ختم الولاية، علل الشريعة و الفروق مى باشد. حكيم ترمذى در سال 285 ه ق. در گذشت. زندگينامه او در طبقات الشافعية ج 2 ص 20، الاعلام ج 7 ص 156 و معجم المؤلفين ج 10 ص 315 مندرج است.

(5)- سلمة بن عمرو بن اكوع از شجاعان و سواركاران مشهور عرب بود كه در سال 6 قبل از هجرت به دنيا آمد در مراسم بيعة الشجرة با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به قصد فداكارى تا پاى جان بيعت نمود. وى در 7 غزوه شركت داشت و در سال 74 ه ق. درگذشت زندگينامه او در الاصابة ج 3 ص 118 طبقات ابن سعد ج 4 ص 38 مندرج است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:69

بيت من امان امتم مى باشند «1».

- حديث بيست و دوم

: بزار «2» از ابى هريرة «3» نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى

اللّه عليه و آله فرمود: همانا در ميان شما دو چيز باقى مى گذارم كه با بودن آن دو هرگز گمراه نخواهيد شد كتاب خدا و عترتم را و آن دو هرگز تا هنگامى كه در كنار حوض بر من درآيند از يكديگر جدا نخواهند شد «4».

- حديث بيست و سوم

: بزار از امام على عليه السّلام نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من در حالى قبض (روح) مى شوم كه در ميان شما دو چيز گرانبها «5» كتاب خدا و

______________________________

(1)- حديث مذكور را حاكم نيشابورى در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 457 (با اندك اختلافى در لفظ)، متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 216 و ج 7 ص 217، هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 174 (به نقل از طبرانى) روايت نموده اند. محب الدين طبرى در ص 17 ذخائر العقبى از امام على عليه السّلام نقل نموده كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: النجوم امان لاهل السماء فاذا ذهبت النجوم ذهب اهل السماء و اهل بيتى امان لاهل الارض فاذا ذهب اهل بيتى ذهب اهل الارض. يعنى: ستارگان امان اهل آسمان هستند پس هرگاه ستارگان از آسمان بروند آسمانيان (از بين) خواهند رفت و اهل بيت من امان براى اهل زمين هستند پس هرگاه اهل بيت من از روى زمين رخت بركشند زمينيان (از بين) خواهند رفت. طبرى در دنباله گفته است كه حديث مذكور را احمد بن حنبل در كتاب المناقب نقل كرده است.

(2)- ابو بكر احمد بن عمر و بن عبد الخالق بزار بصرى صاحب كتاب «المسند» از بصره به بغداد مهاجرت نمود و در

آنجا به مقام محدثى رسيد و دو بار نيز به اصفهان مسافرت نمود. وى در سال 291 ه ق. در سهله در گذشت. زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 654- 653، ذكر اخبار اصفهان ج 1 ص 104، لسان الميزان ج 1 ص 237، و تاريخ بغداد ج 4 ص 334 مندرج است.

(3)- ابو هريرة عبد الرحمن بن صخر (يا عمير بن عامر) دوسى در زمان جاهليت عبد شمس نام داشت. وى در هنگام فتح خيبر به مدينه آمد و در سال 7 هجرى اسلام آورد و با وجود آنكه اواخر عمر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را درك نمود ليكن بيش از همه اصحاب، روايت حديث نموده است. ابن حجر گفته كه به اعتقاد اهل حديث وى پرحديث ترين اصحاب بوده است. ابو هريرة در سال 58 ه ق. درگذشت. زندگينامه او در الاصابة ج 2 ص 207- 199 و تذكرة الحفاظ ج 1 ص 37- 32 مندرج است [جهت كسب اطلاع بيشتر از شخصيت و تاريخ زندگانى ابو هريرة مى توان به كتابهاى ابو هريرة نگاشته سيد عبد الحسين شرف الدين و همچنين شيخ المضيرة نگاشته شيخ محمود ابو رية مراجعه نمود (مترجم)]

(4)- حديث مذكور در زوائد مسند بزار ص 277 و مجمع الزوائد ج 9 ص 163 روايت شده است.

(5)- ابن منظور در ماده «ثقل» گفته است: عرب به هر چيز نفيس، ارزشمند و لايق نگهبانى ثقل گويد و تسميه قرآن و عترت به ثقلين از سوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله جهت بزرگداشت مقام و تعظيم شأن آن دو بوده است. به اعتقاد ثعلب (از لغويان بزرگ) ناميده شدن

قرآن و عترت به نام ثقلين بدان جهت است كه پيروى از آنها دشوار است. جهت اطلاع بيشتر مى توان به لسان العرب ج 11 ص 88 مراجعه نمود.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:70

عترتم را به جا مى گذارم و با بودن آن دو شما هيچ گاه گمراه نخواهيد شد «1».

- حديث بيست و چهارم

: بزار از ابن عباس نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مثل اهل بيت من مثل كشتى نوح است كه هركس بدان درآمد نجات يافت و هركس از آن بازماند غرق شد «2».

- حديث بيست و پنجم

: بزار از عبد الله بن زبير «3» نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مثل اهل بيت من مثل كشتى نوح است كه هركس بدان درآمد نجات يافت و هركس كه آن را رها كرد غرق شد «4».

- حديث بيست و ششم

: طبرانى از ابو ذر «5» نقل كرده است كه گفت از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله

______________________________

(1)- حديث مذكور در زوائد مسند بزار ص 277 و مجمع الزوائد ج 9 ص 163 نقل شده است.

(2)- حديث مذكور را ابن حجر عسقلانى در زوائد مسند بزار ص 277، هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 168، طبرانى در المعجم الكبير ج 1 ص 125، محب الدين طبرى در ذخائر العقبى ص 20 و متقى هندى در منتخب كنز العمال ج 5 ص 92 روايت نموده اند.

(3)- ابو بكر عبد الله بن زبير بن عوام بن خويلد قرشى اسدى بنا به قول واحدى در سال 2 ه ق. متولد شد. وى در زمان حكومت عثمان در فتح افريقا شركت داشت و در اوائل خلافت امير المؤمنين عليه السّلام يكى از محركين اصلى ايجاد جنگ جمل بود و پس از شهادت امام على عليه السّلام با معاويه بيعت نمود. پس از مرگ يزيد خواست از مردم براى خود بيعت بگيرد ليكن عبد الملك بن مروان لشكرى به فرماندهى حجاج بن يوسف ثقفى به سركوبى وى فرستاد. عبد الله بن زبير در سال 73 ه ق. كشته شد. زندگينامه وى در الاصابة ج 4 ص 71- 67 و الاعلام ج 4 ص 218 مندرج است.

(4)- حديث مذكور را ابن حجر عسقلانى در زوائد مسند

بزار ص 277 ابن حجر هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 868، ابو نعيم اصفهانى در حلية الاولياء ج 4 ص 306 و متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 216 نقل نموده اند.

(5)- ابو ذر جندب بن جناده غفارى يكى از اولين افرادى كه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ايمان آورد. وى در آغاز بيعت مسلمان گرديد و يكى از پنج نفرى بود كه در آغاز دعوت به آن حضرت گرويدند. آنگاه به سوى سرزمين و قبيله اش بازگشت و بعدها به مدينه مهاجرت نمود. وى در علم، زهد، جهاد، راست گويى و اخلاص سرآمد بود.

ذهبى گفته است مناقب وى مشهور مى باشد و از آن جمله سخن پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله است كه در مورد وى فرمود: ما اظلت الخضراء و لا اقلت الغبراء اصدق لهجة من ابى ذر يعنى آسمان كبود بر هيچ كس سايه نيفكند و زمين كسى را بر پشت خود حمل نكرد كه راستگوتر از ابو ذر باشد. وى پس از رحلت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به شام مهاجرت نمود و تا هنگام وفات عمر در همان جا به سر مى برد. در زمان عثمان ساكن دمشق گرديد و فقرا را به احقاق حق خودشان تحريض نمود، به همين سبب معاويه از وى به عثمان شكايت برد و بدين دليل در اواخر عمر به ربذه

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:71

شنيدم كه مى فرمود: مثل اهل بيت من در ميان شما مانند كشتى نوح در بين قوم نوح است هركسى كه سوار آن گرديد نجات يافت و هركسى كه از آن بازماند غرق شد و (مثل ايشان) مانند باب حطة

«3» در ميان بنى اسرائيل مى باشد «1».

- حديث بيست و هفتم

: طبرانى در المعجم الاوسط از ابو سعيد خدرى نقل كرده است كه گفت از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: همانا مثل اهل بيت من مانند كشتى نوح است كه هركس بدان درآمد نجات يافت. و هركس كه از آن بازماند غرق شد و همانا مثل اهل بيت من در ميان شما همانند باب حطة ميان بنى اسرائيل است كه هركس وارد آن گرديد آمرزيده شد «2».

______________________________

تبعيد شد و در سال 31 ه ق. در آنجا درگذشت و به نقل مداينى ابن مسعود بر او نماز گزارد. زندگينامه ابو ذر در الاعلام ج 2 ص 136 مندرج است.

(3)- حطة به معنى ريزش و پايين ريختن است و باب حطة درى بوده است كه خداوند متعال بنى اسرائيل را امر فرمود سجده كنان بدان داخل شوند تا گناهانشان ريخته و آمرزيده شوند در اين مورد مى توان به سوره بقره آيه 58 و سوره اعراف آيه 161 مراجعه نمود. بنا به نظر علامه سيد عبد الحسين شرف الدين وجه تشبيه اهل البيت عليهم السّلام به باب حطة آن است كه خداوند متعال آن در را يكى از مظاهر تواضع در مقابل جلال و سر فرود آوردن در برار حكمش قرار داد و همين امر موجب مغفرت و آمرزش بنى اسرائيل مى گرديد. در ميان امت اسلام نيز انقياد و تسليم در برابر اهل البيت: و متابعت از ائمه عترت: را مظهرى از مظاهر تواضع و گردن نهادن در برابر حكم خداوند قرار داد و آن را سبب مغفرت مسلمانان دانست. جهت اطلاع بيشتر مى توان به كتاب المراجعات

مراجعه شماره 8 رجوع نمود (مترجم).

(1)- حديث مذكور را طبرانى در المعجم الكبير ج 1 ص 125 به دو روايت نقل نموده است كه هر دو در اصل يكسان بوده و روايت دوم زيادتى در لفظ دارد وى به سند خويش از ابو ذر نقل نموده است، كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: (مثل اهل بيتى مثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها غرق و من قاتلنا فى آخر الزمان فكانما قاتل مع الدجال) يعنى: مثل اهل بيت من همانند كشتى نوح است كه هركس بدان در آمد نجات يافت و هركس از آن بازماند غرق شد و هركس كه در آخر الزمان با ما بستيزد گويى در كنار دجال به مبارزه پرداخته است. هيثمى نيز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هندى ج 6 ص 216 نيز نقل شده است. ديگر مصادر حديث مزبور شامل حلية الاولياء ج 4 ص 306، مرقاة المصابيح ج 5 ص 610، تاريخ بغداد ج 12 ص 19، كنوز الحقائق ص 132، ذخائر العقبى ص 20، الصواعق المحرقة ص 75، ينابيع المودة ص 28، نزل الابرار ص 33، ميزان الاعتدال ج 1 ص 224، الخصائص الكبرى ج 2 ص 266 مى باشند.

(2)- حديث مذكور در مجمع الزوائد ج 9 ص 168 به نقل از المعجم الاوسط و نيز المعجم الصغير كه هر دو از

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:72

- حديث بيست و هشتم

: ابن نجار «1» در تاريخ خويش از امام مجتبى عليه السّلام نقل كرده است كه فرمود: هر چيزى بنيانى دارد و بنيان اسلام دوست داشتن ياران پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و مهر ورزيدن به خاندان آن حضرت است «2».

- حديث بيست و نهم

: طبرانى از عمر بن الخطاب «3» نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: نوادگان دخترى هر فرد به پدرانشان نسبت داده مى شوند مگر فرزندان فاطمة عليها السّلام كه به من منسوب بوده و من پدرشان هستم «4».

- حديث سى ام

: طبرانى از حضرت فاطمة الزهراء عليها السّلام نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همه دخترزادگان به خاندان پدريشان منسوبند مگر فرزندان فاطمة عليها السّلام كه من ولى و پدر آنها مى باشم «5».

- حديث سى و يكم

: حاكم از جابر بن عبد الله انصارى نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: نوادگان دخترى به اقوام پدرشان منتسبند مگر دو پسر فاطمه عليها السّلام كه من ولى و پدرشان هستم «6».

______________________________

نگاشته هاى طبرانى هستند آورده شده است. اين حديث در فيض القدير ج 4 ص 356، معجم صغير ص 170، جواهر العقدين سمهودى ج 2 ص 72 (نسخه مخطوط كتابخانه ظاهريه) نيز نقل شده است.

(1)- ابو عبد الله محمد بن محمود بن حسن بن هبة الله بن محاسن بغدادى در سال 578 ه ق. متولد گرديد و در سال 643 ه ق. وفات يافت. زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 4 ص 1428 مندرج است.

(2)- حديث مذكور در الدر المنثور ج 6 ص 7 و كنز العمال ج 6 ص 218 مندرج است.

(3)- ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفيل عدوى در سال 40 قبل از هجرت در مكه به دنيا آمد و در سال پنجم پيش از هجرت اسلام آورد وى در سال 11 ه ق. به عنوان خليفه دوم بر مسند نشست و در زمان حكومت 13 ساله او بسيارى از بلاد آن روزگار به تصرف مسلمين در آمد. وى سرانجام در سال 23 ه ق. توسط ابو لؤلؤ فيروز فارسى ترور گرديد و پس از سه روز درگذشت. زندگينامه عمر در صفة الصفوة ج 1 ص

101 و تاريخ طبرى ج 2 ص 187 مندرج است.

(4)- حديث مذكور در المعجم الكبير ج 1 ص 124، كنز العمال ج 6 ص 220 الصواعق المحرقة ص 185 و ذخائر العقبى ص 121 درج شده است.

(5)- حديث مذكور در المعجم الكبير ج 1 ص 124، كنز العمال ج 6 ص 220 تاريخ بغداد ج 11 ص 285، مقتل الخوارزمى ج 2 ص 88 و مجمع الزوائد ج 9 ص 172 نقل شده است.

(6)- حديث مذكور را حاكم نيشابورى در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 164 نقل نموده و آن را صحيح الاسناد دانسته است. همچنين متقى هندى نيز آن را در كنز العمال ج 6 ص 216 و منتخب كنز العمال ج 5 ص 216 نقل نموده است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:73

- حديث سى و دوم

: طبرانى در المعجم الاوسط از جابر بن عبد الله نقل نموده است كه از عمر بن الخطاب شنيد كه در هنگام ازدواج با دختر على عليه السّلام به مردم مى گفت: آيا به من شادباش نمى گوييد چرا كه از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: روز رستاخيز هر اصل و گوهرى جز گوهر و نسب (افراد خاندان) من گسسته مى گردد «1».

- حديث سى و سوم

: طبرانى از ابن عباس نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

هر اصل و گوهرى در روز بازپسين گسسته مى شود مگر گوهر و نسب (منتسب به) من «2».

- حديث سى و چهارم

: ابن عساكر «3» در تاريخ خويش از ابن عمر نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر خويشاوندى و پيوندى در روز بازپسين گسسته خواهد شد مگر پيوند و خويشاوندى با من «4».

______________________________

(1)- حديث مذكور در المعجم الكبير ج 1 ص 124 و حلية الاولياء ج 7 ص 314 مندرج است.

(2)- حديث مذكور را طبرانى در المعجم الكبير ج 1 ص 129 مناوى در فيض القدير ج 5 ص 35، خطيب در تاريخ بغداد ج 1 ص 271، رافعى در التدوين ج 2 ص 98 و هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 173 نقل نموده اند و هيثمى پس از نقل آن گفته است راويان آن موثق مى باشند. طبرى نيز در ذخائر العقبى ص 6 حديثى بدين مضمون نقل نموده است: پسر صفية دختر عبد المطلب درگذشت و صفية بر او مى گريست پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بدو فرمود: تبكين يا عمة، من توفى له ولد فى الاسلام كان له بيت فى الجنة يسكنه، يعنى اى عمه آيا مى گريى حال آنكه هركس كه يك فرزند مسلمانش را از دست بدهد داراى خانه اى در بهشت مى گردد كه در آن سكونت گزيند.

هنگامى كه صفية از حضور پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مرخص گرديد مردى به او گفت خويشاوندى محمّد صلّى اللّه عليه و آله تو را از جانب خدا سود نمى رساند. صفية پس از شنيدن

اين سخن به گريه افتاد هنگامى كه صداى گريه او به گوش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيد آن حضرت ناراحت شد چرا كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله او را دوست مى داشت و گرامى مى شمرد. پس بدو گفت: يا عمة تبكين و قد قلت لك ما قلت؟ يعنى: اى عمه آيا با وجود آنچه كه به تو گفتم باز هم مى گريى؟ صفية عرض كرد گريه من بر فرزندم نيست و ما وقع را به اطلاع رساند. در اين هنگام رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خشمناك گرديده به بلال فرمود: يا بلال هجّر بالصلاة يعنى اى بلال نواى نماز را در ده. پس از انجام شدن اين كار توسط بلال و اجتماع مردم پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خطاب به آنان فرمود: ما بال اقوام يزعمون ان قرابتى لا تنفع، ان كل سبب و نسب ينقطع يوم القيمة الا نسبى و ان رحمى موصولة فى الدنيا و الآخرة يعنى: چه مى شود گروهى را كه مى پندارند خويشاوندى با من سودمند نمى باشد در روز بازپسين هر پيوند و خويشاوندى به جز پيوند با من گسسته مى شود و پيوند با من در دنيا و آخرت برقرار است.

(3)- ابو القاسم على بن حسن بن هبة الله بن عبد الله بن حسين دمشقى مشهور به محدث شام مورخ، حافظ و رحاله نامور داراى چندين تأليف من جمله كتاب بسيار حجيم و ارزشمند تاريخ مدينة دمشق مى باشد. وى در سال 499 ه ق. متولد و در سال 571 ه ق. درگذشت. زندگينامه وى در الاعلام ج 5 ص 82 مندرج است.

(4)- حديث مذكور در معجم كبير

طبرانى ج 1 ص 124، كنز العمال متقى هندى ج 6 ص 102 فتح البيان ج 7 ص 34، فيض القدير ج 5 ص 35، مستدرك الصحيحين ج 3 ص 158 و الفصول المهمّة ص 28 نقل شده است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:74

- حديث سى و پنجم

: حاكم از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

ستارگان (موجب) امان زمينيان از غرق شدن هستند و خانواده من موجب امان امتم از تفرقه مى باشند پس هرگاه گروهى با آنان مخالفت نمايند آن گروه در شمار پيروان اهريمن در مى آيند «1».

- حديث سى و ششم

: حاكم از انس «2» نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

پروردگارم به من وعده فرمود هرآن كس از خاندانم را كه به وحدانيت خدا و پيامبرى من اقرار داشته باشد عذاب ننمايد «3».

- حديث سى و هفتم

: ابن جرير طبرى «4» در تفسير آيه (و همانا بزودى پروردگارت به تو «چندان» عطا نمايد كه خشنود گردى) «5» از ابن عباس نقل نموده است كه گفت: از جمله موارد موجب خشنودى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن است كه هيچ يك از اهل بيتش دوزخى نگردد «6».

______________________________

(1)- حديث مذكور را حاكم در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 149 نقل نموده سپس افزوده است كه با وجود صحيح بودن اسناد حديث، بخارى و مسلم آن را در كتابهاى خويش نقل ننموده اند. برخى از ديگر مصادر اين حديث شامل كنز العمال ج 6 ص 217، منتخب كنز العمال ج 5 ص 94 جمع الجوامع ج 1 ص 451 و الصواعق المحرقة ص 140 مى باشند.

(2)- ابو حمزة انس بن مالك بن نصر انصارى 10 سال قبل از هجرت متولد گرديد، مدتى خدمتكار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود و پس از رحلت آن حضرت به دمشق و سپس بصره مهاجرت نمود. در سال 93 ه ق. درگذشت.

زندگينامه وى در اسد الغابة ج 1 ص 127 و تذكرة الحفاظ ج 1 ص 45- 44 مندرج است.

(3)- حديث مذكور را حاكم در مستدرك الصحيحين ج 3 ص 150 به اسناد صحيح نقل نموده است. متقى هندى نيز آن را در كنز العمال ج 6 ص 216 و منتخب كنز العمال ج 9 ص 92 آورده است. اين حديث

در ص 140 الصواعق المحرقة نيز نقل گرديده است.

(4)- ابو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير طبرى در سال 214 ه ق. در آمل متولد گرديد و در شامگاه روز 28 شوال سال 310 ه ق. درگذشت. وى يكى از بزرگترين دانشمندان مسلمان و صاحب تأليفات ارزنده اى از قبيل جامع البيان فى تفسير القرآن و تاريخ الامم و الملوك مى باشد. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 716- 710 و الانساب ج 9 ص 41 مندرج است.

(5)- آيه 5 سوره ضحى

(6)- حديث مذكور در فضائل الخمسة ج 2 ص 65 به نقل از فيض القدير ج 4 ص 77 آمده است. ابن حجر نيز آن را در الصواعق المحرقة ص 95 نقل كرده است. ديگر مصادر اين حديث شامل كنز العمال ج 6 ص 215، الصواعق المحرقة ص 111، تفسير طبرى ج 30 ص 232، ذخائر العقبى ص 19، الدر المنثور ج 6 ص 361 مى باشند.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:75

- حديث سى و هشتم

: بزار، ابو يعلى «1»، عقيلى «2»، طبرانى و ابن شاهين «3» از ابن مسعود «4» نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همانا فاطمة عليها السّلام دامان خويش را پاكيزه نگاه داشت پس خداوند هم دودمان وى را بر آتش (دوزخ) حرام گردانيد «5».

- حديث سى و نهم

: طبرانى از ابن عباس نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله به فاطمة الزهراء عليها السّلام فرمود: خداوند تو و فرزندانت را عذاب نمى نمايد «6».

- حديث چهلم

: ترمذى به سند حسن از جابر بن عبد الله انصارى نقل نموده است كه

______________________________

(1)- ابو يعلى احمد بن على بن مثنى بن يحيى بن هلال تميمى صاحب كتاب المسند الكبير در شوال سال 210 ه ق. متولد شد و در سال 308 ه ق. درگذشت. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 2 ص 709- 707 مندرج است.

(2)- ابو جعفر محمد بن عمرو بن موسى بن حماد عقيلى حجازى، صاحب كتاب الضعفاء محدثى ثقه و پركار بود كه در مكه و مدينه مى زيست و در سال 322 ه ق. درگذشت. زندگينامه او در الوافى بالوفيات ج 4 ص 291، تذكرة الحفاظ ج 1 ص 833 مندرج است.

(3)- ابو حفص عمر بن احمد بن عثمان بن احمد بغدادى واعظ معروف به ابن شاهين صاحب حدود 330 تأليف مى باشد، كه يكى از آنها تفسير كبير در 1500 جزء است. وى در سال 297 ه ق. متولد گرديد و در ذى الحجة سال 385 ه ق. درگذشت. زندگينامه او در المنتظم ج 7 ص 182، غاية النهاية ج 1 ص 588، لسان الميزان ج 4 ص 283 تذكرة الحفاظ ج 1 ص 990- 978 مندرج است.

(4)- ابو عبد الرحمن عبد الله بن مسعود بن غافل بن حبيب هذلى از قدماى اصحاب و به روايت ابو نعيم ششمين كسى بود كه اسلام آورد و اولين فردى بود كه قرآن را به جهر قرائت مى نمود. وى خدمتگزار، امين و صاحب

سر پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله بود. مادر وى أمّ عبد بنت عبد ود نام داشت و از اين رو به ابن مسعود لقب أم ابن عبد را نيز داده اند. وى ذو الهجرتين بوده، يك بار به حبشه و يك بار به مدينة هجرت نمود. وى پس از وفات آن حضرت عهده دار سرپرستى بيت المال كوفه گرديد و در زمان حكومت عثمان مورد غضب قرار گرفت و در سال 32 ه ق. در مدينه درگذشت و شبانه در بقيع به خاك سپرده شد. زندگينامه او در الاعلام ج 4 ص 280 مندرج است.

(5)- حديث مذكور را ابن حجر عسقلانى در زوائد مسند بزار ص 280 به نقل از عبد الله بن مسعود آورده است. حاكم نيز آن را در المستدرك ج 3 ص 152 با اسناد صحيح نقل نموده است. ديگر مصادر حديث شامل كنز العمال ج 6 ص 219 الصواعق المحرقة ص 232، نزل الابرار ص 78، ميزان الاعتدال ج 3 ص 216، مجمع الزوائد ج 9 ص 202، تاريخ بغداد ج 3 ص 54 و ذخائر العقبى ص 48 مى باشند طبرانى حديث را در المعجم الكبير ج 1 ص 24 به نقل از ابن مسعود نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «ان فاطمه عليها السّلام احصنت فرجها و ان الله ادخلها باحصان فرجها و ذريتها الجنة» فاطمة عليها السّلام دامان خويش را پاكيزه نگاه داشت پس خداوند عز و جل (به پاداش) اين پاكدامنى وى و فرزندانش را وارد بهشت مى نمايد. متقى هندى نيز حديث مزبور را در كنز العمال ج 12 ص 11 نقل كرده است.

(6)-

حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 3 ص 165 و منتخب كنز العمال ج 5 ص 97 نقل نموده است. اين حديث در نزل الابرار ص 83 و الدرة اليتيمة فى بعض فضائل السيدة العظيمة ص 28 و الصواعق المحرقة ص 223 نيز آمده است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:76

پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى مردم همانا در ميان شما چيزى را به جاى مى گذارم كه تا هنگامى كه آن را گرفته باشيد هرگز گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و نزديكان از خانواده ام را «1».

- حديث چهل و يكم

: خطيب بغدادى «2» در تاريخ خويش از امام على عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شفاعت من شامل افرادى از امتم مى گردد كه به خانواده ام مهر ورزند «3».

- حديث چهل و دوم

: طبرانى از ابن عمر نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

نخستين افرادى از امت كه من شفاعتشان را مى نمايم اهل بيتم هستند «4».

- حديث چهل و سوم

: طبرانى از مطلب بن حنطب «5» از پدرش نقل كرد كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در جحفه «6» براى ما سخنرانى مى كرد و در سخنرانى خود فرمود: آيا من از خودتان به شما سزاوارتر نيستم؟ مستمعين گفتند: آرى اى پيامبر خدا پس آن حضرت فرمود: همانا من از شما درباره دو چيز بازخواست مى كنم كتاب خدا و خانواده ام «7».

______________________________

(1)- حديث مذكور را ترمذى در الجامع الصحيح ج 2 ص 308، متقى هندى در كنز العمال ج 1 ص 48 و طبرانى در المعجم الكبير ج 1 ص 129 نقل نموده اند.

(2)- ابو بكر احمد بن على بن ثابت بن احمد بن مهدى بغدادى معروف به خطيب در سال 392 ه ق. در غزية (ناحيه اى بين كوفه و بغداد) متولد گرديد. وى در بغداد رشد يافت و در طلب دانش به مكه، بصره، دينور، كوفه و برخى نقاط ديگر مسافرتها نمود. وى عالمى اديب، شاعر و حريص بر مطالعه و تأليف بود. برخى از تأليفات وى شامل: تاريخ بغداد، الجامع، الكفاية، المتفق و المفترق مى باشند وى در سال 463 ه ق. درگذشت زندگينامه او در تذكرة الحفاظ ج 1 ص 136- 135 مندرج است.

(3)- حديث مذكور را خطيب در تاريخ بغداد ج 2 ص 146 بدين گونه نقل نموده است: على ابن ابى طالب عليه السّلام از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است كه فرمود: شفاعتى لامتى من احب اهل

بيتى و هم شيعتى، يعنى: شفاعت من شامل افرادى از امتم ميگردد كه به خانواده ام مهر ورزند و آنان شيعيان من هستند. متقى هندى نيز اين حديث را در كنز العمال ج 6 ص 217 نقل نموده است. برخى از ديگر مصادر حديث مذكور شامل الجامع الصغير ج 2 ص 49 و ينابيع المودة ص 185 هستند.

(4)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 1 ص 280 متقى در كنز العمال ج 6 ص 215، طبرى در ذخائر العقبى ص 20، مناوى در فيض القدير ج 2 ص 90 و ابن حجر مكى در الصواعق المحرقة ص 111 نقل نموده اند.

(5)- 1794 ز مطلب بن عبد الله بن حنطب بن حارث بن عبيد بن عمر بن مخزوم مخزومى قرشى در جنگ بدر اسير گرديد و بعدها اسلام آورد. زندگينامه او در الاصابة ج 6 ص 104 تهذيب التهذيب ج 10 ص 178 و ميزان الاعتدال ج 4 ص 129 مندرج است.

(6)- جحفه نام محلى در بين مكه و مدينه است.

(7)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 5 ص 195 و ابن اثير در اسد الغابة ج 3 ص 147 نقل كرده اند.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:77

- حديث چهل و چهارم

: طبرانى از ابن عباس نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

(در روز بازپسين) بنده گام از گام برنمى دارد مگر آنكه چهار پرسش را پاسخ گويد:

زندگيش را در چه راهى گذرانده، پيكرش را در چه موردى از بين برده، داراييش را از چه راهى به دست آورده و در چه راهى خرج كرده است و از مهر ما اهل البيت عليهم السّلام «1» (هم

از او پرسش مى شود).

- حديث چهل و پنجم

: ديلمى «2» از على عليه السّلام نقل كرده است كه گفت از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: نخستين كسانى كه در كنار حوض بر من وارد مى گردند اهل بيتم هستند «3».

- حديث چهل و ششم

: ديلمى از على عليه السّلام نقل نمود كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

______________________________

ابو نعيم در حلية الاولياء ج 1 ص 64 از امام على عليه السّلام نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در جحفه به سخنرانى ايستاد و فرمود: ايها الناس الست اولى بكم من انفسكم قالوا بلى قال: فانى كائن لكم على الحوض فرطا و سائلكم عن اثنين عن القرآن و عن عترتى يعنى: اى مردم آيا من از خودتان بر شما سزاوارتر نيستم؟ عرض نمودند: آرى فرمود: بدانيد گويا (همكنون مى بينيم) كه همچون پيشاهنگى قبل از شما در كنار حوض قرار گرفته ام از شما در مورد دو چيز بازخواست مى كنم درباره قرآن و درباره خانواده ام.

(1)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 7 ص 212 و هيثمى در مجمع الزوائد ج 10 ص 346 نقل نموده اند و هيثمى پس از نقل آن افزوده است: در اين هنگام از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سؤال شد كه نشانه دوستى شما چيست؟ و آن حضرت با دست بر روى شانه امام على عليه السّلام كوبيد (يعنى دوستى با على عليه السّلام علامت دوستى با من است). حديث مذكور در كفاية الطالب ص 183 نيز نقل گرديده است.

(2)- ابو شجاع شيرويه بن شهردار بن فنا خسرو ديلمى، حافظ و محدث بزرگ و مؤلف كتابهاى تاريخ همدان و

الفردوس مى باشد. افرادى همچون محمد بن فضل اسفراينى و شهردار بن شيرويه ديلمى از وى روايت حديث مى كرده اند. وى در سال 509 ه ق. درگذشت. زندگينامه ديلمى در تذكرة الحفاظ ج 4 ص 1259 مندرج است.

(3)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 17 بدين گونه نقل نموده است: اوّل من يرد على الحوض اهل بيتى و من أحبني من امتى، يعنى: نخستين افراد كه در كنار حوض بر من وارد مى گردند خانواده ام و برخى از امت مى باشند كه دوستدار من هستند. محب الدين طبرى نيز حديث مذكور را در ص 18 ذخائر العقبى بدين گونه نقل كرده است: يرد الحوض اهل بيتى و من احبّهم من امتى كهاتين يعنى (در روز بازپسين) خاندان من و دوستداران آنها از ميان امتم همانند اين دو انگشت من (كه در كنار يكديگر قرار دارند) به اطراف حوض وارد مى گردند. ديگر مصادر حديث مذكور شامل كنوز الحقائق ص 188 و مجمع الزوائد ج 9 ص 131، الفتاوى الحديثية ص 18 و ينابيع المودة ص 268 مى باشند.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:78

فرزندانتان را با سه خصلت عشق به پيامبرتان صلّى اللّه عليه و آله، مهرورزى به خاندان وى و خواندن قرآن بپرورانيد چرا كه حاملان قرآن در روزى كه جز سايه إلهى سايه ديگرى وجود ندارد در سايه (لطف) خداوند خواهند بود «1».

- حديث چهل و هفتم

: ديلمى از على عليه السّلام نقل نمود كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

پايدارترين شما بر روى صراط مهرورزترين شما به خانواده و ياران من است «2».

- حديث چهل و هشتم

ديلمى از على عليه السّلام نقل نمود كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چهار شخصند كه من در روز بازپسين شفاعتم را بدانها خواهم رساند: كسي كه ذريه مرا گرامى بدارد، آن كس كه خواسته هاى آنها را برآورده نمايد، كسي كه در مواقعى كه ايشان بدو نيازمندند به كمكشان بشتابد و آنكه ايشان را به دل و زبان دوست بدارد «3».

- حديث چهل و نهم

: ديلمى از ابو سعيد خدرى نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خشم خداوند بر كسى كه مرا با آزردن خانواده ام بيازارد فزونى مى يابد «4».

- حديث پنجاهم

: ديلمى از ابو هريره نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند فرد پرخور، شخص غافل از فرمانبردارى پروردگار، ترك كننده سنت پيامبر، كسى كه پيمانهاى خويش را بى اهميت مى شمارد و همچنين فردى كه با خانواده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دشمنى بورزد و نيز شخصى كه همسايگانش را بيازارد دشمن مى دارد «5».

- حديث پنجاه و يكم

: ديلمى از ابو سعيد خدرى نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اهل بيت من و انصار، اصحاب سر و ياران خاص من هستند پس به نيكان ايشان

______________________________

(1)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 8 ص 278 مناوى در فيض القدير ج 1 ص 225، سيوطى در الجامع الصغير ج 1 ص 42، نبهانى در الفتح الكبير ج 1 ص 59 و ابن حجر مكى در الصواعق المحرقة ص 103 نقل كرده اند.

(2)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 216 ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 185 و مناوى در كنوز الحقائق ص 5 نقل كرده اند.

(3)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 217 و ج 8 ص 151 نقل كرده است. طبرى نيز آن را در ذخائر العقبى ص 18 به نقل از امام رضا عليه السّلام آورده است. ديگر مصادر اين حديث شامل الصواعق المحرقة ص 237 و مقتل الخوارزمى ج 2 ص 25 مى باشند.

(4)- حديث مذكور را ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 184 و مناوى در فيض القدير ج 1 ص 515 نقل نموده است.

(5)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 9

ص 191 نقل نموده است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:79

روى آورده و از بدان «5» آنها درگذريد «1».

- حديث پنجاه و دوم

: ابو نعيم «2» در حلية الاولياء از عثمان بن عفان «3» نقل نموده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هرآن كس كه در دنيا در حق فردى از فرزندان عبد المطلب نيكى نمايد و آن فرد توان پاداش دادن به وى را نداشته باشد من در روز قيامت او را پاداش خواهم داد «4».

- حديث پنجاه و سوم

: خطيب بغدادى از عثمان بن عفان نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هركس به يكى از بازماندگان عبد المطلب نيكى نمايد و او در دنيا پاداش نيكى وى را ندهد، پاداش آن فرد (در روز بازپسين) هنگامى كه مرا ملاقات نمايد بر عهده

______________________________

(5)- خواننده محترم توجه دارد كه جمله (از بدان ايشان درگذريد) به انصار بازگشته و به اهل البيت: مربوط نمى گردد زيرا كه وجود فرد بدكار در ميان اهل البيت: مستحيل مى باشد و يا آنكه معناى اهل البيت توسعه يافته به همه افراد دور و نزديكى كه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وابستگى نسبى دارند بازمى گردد البته احتمال اخير ضعيف مى باشد چرا كه در عرف شيعه و بسيارى از اهل سنت، اهل البيت منحصر به فاطمة الزهراء عليها السّلام و ائمه معصومين عليهم السّلام مى گردند (مترجم).

(1)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 165 ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 225 و ابن صباغ مالكى در الفصول المهمة ص 27 نقل كرده اند.

(2)- ابو نعيم احمد بن عبد الله بن احمد بن إسحاق بن موسى بن مهران اصفهانى در سال 336 ه ق. متولد شد و در سال 430 ه ق. درگذشت. زندگينامه وى

در تذكرة الحفاظ ج 3 ص 1098- 1092 البداية و النهاية ج 12 ص 45، طبقات سبكى ج 4 ص 18، ميزان الاعتدال ج 1 ص 111، وفيات الاعيان ج 3 ص 52 و لسان الميزان ج 11 ص 251 مندرج است.

(3)- عثمان بن عفان بن ابى العاص بن امية بن عبد شمس قرشى به سال 37 قبل از هجرت در شهر مكه به دنيا آمد و اندكى پس از بعثت اسلام آورد. وى در سال 23 ه ق. و پس از ترور خليفه دوم از طريق شورايى كه اعضاى آن از سوى عمر گزينش شده بودند به حكومت رسيد. حكومت وى وارث ثروتهاى سرشار حاصل از فتوحات زمان دومين خليفه بود و در دوران وى نواحى بسيار زيادى به تصرف مسلمانان در آمد. از مهمترين خدمات وى جمع آورى قرآن كريم بود. در دوران حكومت عثمان بنى أمية بر امپراطورى اسلامى سلطه يافته و نظام حكومتى به فساد گراييد، همين امر موجب نارضايتى عمومى گرديد و باعث آن شد كه وى پس از 12 سال زمامدارى در ذى الحجة سال 35 ه ق. مقتول گردد. زندگينامه عثمان در تذكرة الحفاظ ج 1 ص 10- 8 و الاصابة ج 4 ص 271- 269 مندرج است.

(4)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 203 نقل نموده است. محب الدين طبرى حديث مزبور را در ص 19 كتاب ذخائر العقبى چنين نقل نموده است: من صنع الى احد من اهل بيتى معروفا فعجز عن مكافاته فى الدنيا فانا المكافى له يوم القيامة. يعنى: هركس به فردى از اهل بيت من نيكى نمايد و آن

فرد توان پاداش دادن به وى را نداشته باشد در روز بازپسين پاداش آن فرد بر عهده من خواهد بود. ديگر مصادر اين حديث شامل الصواعق المحرقة ص 111 و فيض القدير ج 6 ص 172 مى باشد.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:80

من خواهد بود «1».

- حديث پنجاه و چهارم

: ابن عساكر از امام على عليه السّلام نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هركس كه به يكى از اهل بيت من نيكويى نمايد در روز بازپسين من او را پاداش خواهم داد «2».

- حديث پنجاه و پنجم

: بارودى «3» از ابو سعيد خدرى نقل كرده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همانا در ميان شما چيزى به جا ميگذارم كه تا هنگامى كه بدان چنگ زده باشيد هيچ گاه گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا، ريسمانى كه يك سوى آن به دست شما و سوى ديگر آن به دست (قدرت) خداوند است و نزديكان از خاندانم و آن دو تا هنگامى كه در كنار حوض بر من وارد گردند هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد «4».

- حديث پنجاه و ششم

: احمد و طبرانى از زيد بن ثابت نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من در ميان شما دو جانشين باقى ميگذارم كتاب خدا (يعنى) ريسمان كشيده شده بين آسمان و زمين و نزديكان از خانواده ام را و اين دو تا هنگامى كه در كنار حوض بر من وارد گردند هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد «5».

______________________________

(1)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 216 و 204 و 203 ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 185 و قندوزى در ينابيع المودة ص 370 نقل كرده اند.

(2)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 6 ص 216 مناوى در فيض القدير ج 6 ص 172، طبرى در ذخائر العقبى ص 19 و ابن حجر در الصواعق المحرقة ص 185 نقل كرده اند.

(3)- ابو محمد عبد الله بن محمد بن عقيل بارودى ساكن اصفهان بوده است و از ابو بكر احمد بن سلمان نجار بغدادى نقل حديث مى كرده است. زندگينامه وى در الانساب نگاشته سمعانى ج 2 ص 65 مندرج است.

(4)- حديث مذكور را متقى هندى در

كنز العمال ج 1 ص 165 به سند مرفوع از ابو سعيد خدرى نقل نموده است. طبرانى نيز آن را با اندكى اختلاف در لفظ در المعجم الكبير ج 1 ص 129 بدين گونه نقل كرده است: قال النبي صلّى اللّه عليه و آله يا ايها الناس و انى تارك فيكم ما ان اخذتم به لن تضلوا بعدى؛ امرين احدهما اكبر من الاخر كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الارض و عترتى اهل بيتى و انهما لن يتفرقا حتى يردا عليّ الحوض. يعنى: اى مردم در ميان شما چيزى به جا مى گذارم كه تا هنگامى كه آن را گرفته باشيد هرگز پس از من گمراه نخواهيد شد و آنها دو چيزند كه يكى بزرگتر از ديگرى است كتاب خدا كه ريسمان كشيده شده از آسمان به زمين است و نزديكان از خانواده ام و آن دو هيچ گاه تا هنگامى كه در كنار حوض بر من وارد شوند از يكديگر جدا نخواهند شد. ديگر مصادر اين حديث شامل حلية الاولياء ج 1 ص 355 تاريخ بغداد ج 8 ص 442، مجمع الزوائد ج 10 ص 363 و كنز العمال ج 7 ص 225 مى باشند.

(5)- حديث مذكور را احمد در المسند ج 5 ص 181 و هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 163 نقل نموده اند و

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:81

- حديث پنجاه و هفتم

: ترمذى، حاكم و بيهقى در شعب الايمان به سند مرفوع از عائشة «1» نقل نموده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شش كسند كه من آنها را لعنت نموده ام و خداوند هم آنها را لعنت كرده است و دعاى هر پيامبرى مستجاب است:

كسى كه بر كتاب خدا (چيزى) بيافزايد، آن كس كه قدر إلهى را تكذيب كند، شخصى كه به زور بر ديگران چيرگى يافته افراد لايق ذلت را عزيز و افراد شايسته عزت را ذليل نمايد، فردى كه حرم إلهى را پاس ندارد، آن كس كه نسبت به عترت من كارهايى را كه خداوند ناروا داشته است روا دارد و هركس كه سنت مرا رها نمايد «2».

- حديث پنجاه و هشتم

: دارقطنى «3» در كتاب الافراد و خطيب در كتاب المتفق از على نقل عليه السّلام كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شش نفرند كه خداوند آنها را لعنت نموده است و من هم آنها را لعنت كرده ام و دعاى هر پيامبرى مستجاب است: افزاينده (چيزى) به كتاب خدا، تكذيب كننده قدر إلهى، رهاكننده سنت من و روى آورنده به بدعت، روا دارنده آنچه را كه خداوند حرام نموده است به عترت من، زورگويى كه بر امت من سلطه يافته افراد سزاوار ذلت مرا عزيز و افراد شايسته عزت را ذليل مى نمايد، و آن كس

______________________________

هيثمى پس از نقل آن گفته است: احمد اين حديث را به اسناد جيّد (خوب) روايت نموده است. متقى هندى نيز آن را در كنز العمال ج 1 ص 44 نقل كرده است. ابن حجر مكى پس از نقل اين حديث در ص 136 كتاب الصواعق المحرقة گفته است كه اين حديث از بيست و چند صحابى نقل گرديده است.

(1)- أمّ المؤمنين عائشة بنت ابى بكر بن ابى قحافة در سال ده قبل از هجرت به دنيا آمد و پس از جنگ بدر به ازدواج پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در آمد وى در

سال 35 ه ق. به دستيارى طلحه و زبير بر ضد امام على عليه السّلام قيام نمود و يكى از عوامل رهبرى جنگ (جمل) به شمار مى آيد. از أمّ المؤمنين عائشة در حدود 2210 روايت نقل گرديده است. وى در سال 75 ه ق. در سن 55 سالگى درگذشت و ابو هريره بر جسد وى نماز گزارد. زندگينامه عائشة در الاصابة ج 8 ص 141- 129 و تذكرة الحفاظ ج 1 ص 29- 27 مندرج است.

(2)- حاكم پس از نقل اين حديث در المستدرك ج 1 ص 36 گفته است: اسناد حديث مذكور صحيح است و من در راويان آن ضعفى نمى بينم گو اينكه بخارى و مسلم آن را در كتابهاى خويش نياورده اند. در جاى ديگرى از مستدرك الصحيحين نيز حاكم پس از نقل اين حديث آن را با در نظر گرفتن شرط بخارى صحيح دانسته است.

ترمذى آن را در الجامع الصحيح ج 2 ص 23- 22 قندوزى در ينابيع المودة ص 277 متقى هندى در كنز العمال ج 8 ص 191 و خطيب تبريزى نيز آن را در مشكاة المصابيح ج 1 ص 38 نقل كرده اند.

(3)- ابو الحسن على بن عمر بن احمد بن مهدى دارقطنى بغدادى در سال 36 ه ق. متولد شد و در سال 385 ه ق. درگذشت. مهمترين كتاب به جامانده از وى سنن دارقطنى مى باشد. زندگينامه وى در تذكرة الحفاظ ج 4 ص 995- 991 مندرج است.

إحياء الميت، السيوطي ،متن،ص:82

كه پس از هجرت (به سوى خدا و رسول) دوباره بازگشت نموده به سنن جاهلى روى آورد «1».

- حديث پنجاه و نهم

: حاكم در كتاب تاريخ نيشابور و نيز ديلمى از ابو سعيد خدرى

نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: سه چيز است كه هركس آنها را حفاظت نمايد خداوند دين و دنياى او را حفظ مى نمايد و هركس كه آنها را تباه نمايد خداوند چيزى را براى او حفظ نمى كند و آن سه: حرمت اسلام، حرمت من و حرمت خاندان من است «2».

- حديث شصتم

: ديلمى از على عليه السّلام نقل نمود كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بهترين مردم، عرب «4» و بهترين عرب، قريش و بهترين قريش بنى هاشم هستند «3».

______________________________

(1)- حديث مذكور را متقى هندى در كنز العمال ج 16 ص 341 و حضرمى در القول الفصل ج 1 ص 466 نقل نموده اند.

(2)- حديث مذكور را هيثمى در مجمع الزوائد ج 9 ص 68 و ابن حجر مكى در الصواعق المحرقة ص 90 نقل كرده اند.

(4)- همان گونه كه قبلا بيان گرديد در صحت اين گونه احاديث كه دلالت بر برترى نژادى و امثال اين امور دارند مى بايست با ديده ترديد نگريست (مترجم).

(3)- حديث مذكور را ديلمى در ص 57 مسند الفردوس (نسخه خطى موجود در كتابخانه آية الله مرعشى ره) بدين صورت نقل نموده است: خير الناس العرب و خير العرب قريش و خير قريش بنو هاشم و خير العجم فارس و خير السودان النوبة و خير الصبغ العصفر و خير الخضاب الحناء و الكتم و خير المال العقر [نشانه هاى جعل و وضع در حديث مذكور كاملا آشكار است (مترجم)] يعنى بهترين مردم، عرب و بهترين عرب، قريش و بهترين قريش، بنى هاشم و بهترين عجم، پارسيان و بهترين سياهپوستان، اهالى نوبة و بهترين رنگها، زرد و بهترين خضاب، حنا

و وسمه و بهترين دارايى، مال نقد است. ديگر مصادر اين حديث شامل كنز العمال ج 6 ص 214 و الانساب ج 1 ص 15 هستند.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109