موسيقى

مشخصات كتاب

سرشناسه : حیدری عزیزالله 1337 - عنوان و نام پديدآور : موسیقی / عزیزالله حیدری . مشخصات نشر : قم : مسجد مقدس جمکران ، 1388. مشخصات ظاهری : 48 ص. ؛ 11 × 17 س م. فروست : سلسله مباحث راه کارهای دوری از گناه شابک : 2500 ریال 978-964-973-159-9 : وضعیت فهرست نویسی : فاپا يادداشت : چاپ دوم : زمستان 1387. يادداشت : چاپ سوم: 1389(فیپا). موضوع : موسیقی (فقه) موضوع : اسلام و موسیقی شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم) رده بندی کنگره : BP194/6 /ح9م8 1388 رده بندی دیویی : 297/374 شماره کتابشناسی ملی : 1723127

احكام مختصر و مفيد موسيقى

درباره موسيقى گفتگوهاى زيادى هست كه بحث كارشناسانه وسيع مى طلبد. امّا در جمع بندى نهايى توجّه شما را به معيارهاى زير درباره موسيقى كه همگام با فتواى غالب علما و مراجع از جمله امام خمينى رحمه الله مى باشد، جلب مى كنيم.

موسيقى سه نوع است:

1. مطرب؛

2. غيرمطرب؛

3. مشكوك.

موسيقى مطرب يا غنا حرام است و نشانه آن خروج از تعادل و توازن روحى و حتى جسمى است. چون موسيقى هاى حرام، حتى جسم را بى اراده به حركت وادار مى كند. از نشانه هاى ديگر آن ابتذال در محتوى (شعر) و فرم آن است و نشانه ديگر كه بسيار كار را آسان مى كند مطابق بودن نوع موسيقى با مجالس فساد و خوشگذرانى است كه در اصطلاح فقهى لهو و لعب(1) ناميده مى شود.

قريب به تمام موسيقى هايى كه خواننده هاى قبل از انقلاب و فرارى هاى خارج از كشور كه اكنون تحت عنوان نوارهاى مبتذل پخش مى شود، از آن نوع است.

در نوع دوم و سوم گرچه منعى نيست، امّا تشويق و ترغيبى هم نداريم، زيرا موسيقى در

نوع حلال آن هم پايى محكم براى رسيدن به حق و حقيقت نمى باشد.

پس موسيقى به طور كلّى نفى نمى شود، امّا مى توانيم حركتمان را از جايى ديگر شروع كنيم، يعنى هنگامى كه براى صفاى روح، عبادات، اعمال صالح، توسّل و نجواى صميمانه با خدا، موسيقى قرآنى، اُنس با مدح و مراثى ائمه اطهارعليهم السلام بستر اساسى اعتلاى روحى است، ديگر موسيقى، پايى توانا براى رفتن نيست، چنانكه وقتى انسان اتومبيل سريع و راحتى براى رسيدن به مقصد دارد؛ از يك خر لنگ استفاده نمى كند.

يكى از بهترين و لذت بخش ترين نعمات بهشتى «سماع» (موسيقى) است كه از طريق خوانندگان و هم از طريق ابزار موسيقى به گوش جان ميهمانان خداوند در بهشت مى رسد.(2)

روايت ذيل نمونه اى از طرح و ترسيم چنين نعمتى در ميان نعمات بهشت مى باشد.

عاصم بن حميد از امام صادق عليه السلام سؤال مى كند:

«...فدايت شوم مى خواهم از شما سؤال بكنم، امّا خجالت مى كشم!

حضرت فرمود: بپرس.

عرض كردم: آيا در بهشت «غنا» وجود دارد؟

فرمود: به درستى كه در بهشت درختى است كه خداوند به بادها امر مى كند به آن بوزند، از اين درخت اصواتى بلند مى شود كه خلايق تا كنون به زيبايى آن نشنيده اند.

سپس فرمود: (اين نعمت) عوض ترك شنيدن موسيقى هاى حرامى است كه مؤمنين از خوف خداوند در دنيا نموده اند».(3)

يك پرسش و پاسخ

برخى كه موسيقى مبتذل گوش مى دهند، مى گويند:

ما اصلاً تحت تأثير قرار نمى گيريم و محتواى اين ترانه ها در ما اثرى ندارد!

جواب اين است كه:

اوّلاً) در حرام بودن اين نوع موسيقى حالت شخصى معيار نيست، بلكه نوع افراد و يا همان كلّيت آدم ها مطرح است؛

ثانياً) حرف اين افراد مثل سخن خنده دار آدمى است كه مى گويد: اين كه مى گويند آدم با

سيگار معتاد مى شود، اصلاً معنى ندارد، من حدود پنج سال است روزى سه نخ سيگار مى كشم و معتاد نشده ام.

اين اشخاص متوجه نيستند كه كاملاً وابسته شده اند، ولى غافلند.

برخى از آمار و گفته هاى بزرگان را در جزوه موسيقى مؤسسه «در راه حق» بخوانيد.

موسيقى

دين جامع و مترقّى اسلام، سهم تمام اعضاى انسان را در نظر گرفته؛ بنابراين گوش انسان نيز بهره اى دارد، پس شنيدن صداى خوب و آهنگ حركت آب و چهچه بلبلان و پرندگان خوش صدا، منعى ندارد.

جالب توجه است كه تأمين اين نياز تا بهشت ادامه دارد و امام رضاعليه السلام مى فرمايد:

در بهشت درختى است كه خداى تعالى بادها را مى فرستد تا آن را حركت دهند، پس از آن آوازى از آن درخت شنيده مى شود كه هرگز مثل آن را نشنيده و كسى كه از غنا (موسيقى حرام) خوددارى نكند، آن را نمى شنود.

در حديثى ديگر پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرموده اند:

آن كس كه گوش خود را از غنا پر كند، آواز روحانيان را نخواهد شنيد.

پرسيدند: يا رسول اللَّه روحانيان چه كسانى هستند؟

پاسخ فرمود: خوانندگان بهشت.

جالب اين است كه حضرت داوودعليه السلام، آقا و بزرگ تر خوانندگان بهشت است.(4)

اما بين موسيقى و غنا تفاوت زيادى است.

با شناخت اين موضوع، تفاوت و تنوع آن از نظر اسلام، مشخص شده و نوع غنايى آن معلوم مى گردد كه حرام است.

قرآن اين نوع موسيقى (غنا) را حرام دانسته و به قول زور (قول باطل) توصيف نموده است.(5)،(6)

در آيه اى ديگر، غنا با عنوان لهوالحديث يعنى گويش هاى غافل كننده، ياد شده است.(7)

احاديث بيدارگر درباره ى غنا يا موسيقى حرام

1. اولين كسى كه غنا را به كار گرفت، ابليس بود.(8)

2. امام باقرعليه السلام فرمود:

غنا از چيزهايى است كه خداوند به (گوش كننده آن) وعده آتش داده است.

3. امام صادق عليه السلام فرمودند:

اهل خانه اى كه در آن غنا استفاده مى شود و نسبت به موسيقى حرام بى اعتنا هستند از سه بلا در امان نيست:

فاجعه (بلاى ناگهانى)؛

اجابت نشدن دعاها؛

داخل نشدن فرشتگان در آن خانه.

4. غنا

و موسيقى حرام زمينه ساز نفاق است.(9)

5. مردى به نام حسن مى گويد: من در منزل خود هنگامى كه به مستراح مى رفتم، نشستن را طول مى دادم تا صداى موسيقى غنايى كه از خانه همسايه ام به گوش مى رسيد را بشنوم.

بعد از اين كار، روزى نزد امام صادق عليه السلام رفتم؛ فرمود:

...ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولاً

همانا گوش، چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد، گوش از آن چه شنيده، چشم از آنچه ديده و قلب به آنچه دل بسته و وابسته است.

6. راوى مى گويد: به امام رضاعليه السلام عرض كردم، عبّاسى از شما نقل قول نموده كه شما در موسيقى غنايى اجازه داده ايد.

امام عليه السلام فرمود: دروغ گفته است او از غنا سؤال كرد و من جواب دادم، روزى شخصى نزد امام باقرعليه السلام رفت و از غنا سؤال كرد.

امام عليه السلام به او گفت: فلانى! اگر خداوند متعال حق را در يك طرف و باطل را در طرف ديگر قرار دهد، غنا در كدام طرف خواهد بود؟

خودش گفت: در طرف باطل.

امام عليه السلام فرمود: خودت حكم نمودى.(10)

شناختى مختصر از آثار موسيقى حرام از نظر علم و دانشمندان

اشاره

بى ترديد در موسيقى استعداد مثبت و منفى وجود دارد. امّا موضوع بحث ما طرح معيارهاست، يعنى اگر موسيقى داراى ويژگى غنا و حرمت نبود، جايز است. روشن است كه موسيقى با سلسله اعصاب انسان به سرعت وارد عمل مى شود و موسيقى با دسى بِل و صداى بالا، تأثيرات مخرّبى دارد و مى تواند ايجاد عدم تعادل و توازن بين اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك نمايد.

برخى از امراضى كه كارشناسان در موسيقى تشخيص داده اند عبارتند از:(11)

1 . مرض مانى)Manie( كه نوعى جنون است؛

2 . سيكلوتيمى: بيمارى روانى فصلى با آثارى چون:

خنده؛

تُرشرويى؛

افسردگى

و غمگينى.

3 . پارانويا: مرضى كه شخص ادعاهاى بى مورد كرده و خود را بالاتر از ديگران مى داند؛

4 . ضعف اعصاب؛

5 . اختلالات دماغى (مغزى، هيجانات روحى، جنون)؛

6 . حمله قلبى؛

7 . انتحار و خودكشى؛

8 . فشار خون؛

9 . هيجانات فوق كنترل؛

10 . سلب غيرت؛

11 . فحشاء؛

12 . تهييج عشق هاى بى حساب.

و... .(12)

ويكتورهوگو

علت اين كه ما از موسيقى خوشمان مى آيد؛ اين است كه در عالم خيال ها و رؤياها فرو مى رويم.(13)

دكتر ولف آدلر (از دانشگاه كلمبيا)

موسيقى علاوه بر آن كه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از حدّ طبيعى، سخت خسته مى كند، عمل ارتعاش صوتى اى كه در موسيقى انجام مى شود، توليد تعرق خارج از حدّ طبيعى در پوست مى نمايد كه بسيار زيانمند است.(14)

دكتر آلكسيس كارل

(فيزيولوژيست بزرگ فرانسوى، نويسنده كتاب انسان موجود ناشناخته و راه و رسم زندگى) مى گويد: ساز و آواز و كنسرت ها و اتوموبيل ها و (حتى) ورزش (نمى توانند جاى فعاليت ها و كارهاى سودمند اجتماعى را بگيرند، راديو نيز مانند سينما و موزيكال كاملى به انسان مى بخشد كه با آن سرگرمند، بدون شك ما را از پا در مى آورد و سر و صداى نامناسب روحيه فرزندان ما را فلج مى كند.(15)

دكتر آرنولد فريدمانى (پزشك بيمارستان نيويورك و رئيس كلينك سردرد)

او با كمك دستگاه هاى الكترونيك تعيين امواج مغز و تجربياتى كه از هزاران بيمار به دست آورده ثابت كرده است، يكى از عوامل مهم خستگى هاى روحى و فكرى و سردردهاى عصبى، گوش دادن به موسيقى راديو (راديوهاى غربى) است، مخصوصاً براى كسانى كه به موسيقى آن دقت مى كنند.(16)

دكتر رُبرت (متخصص روانشناسى كودك در انگليس) مى گويد

اطفال در رحم مادر تحت تأثير موسيقى قرار مى گيرند و اگر مادر به موسيقى (نامناسب) گوش دهد، ضربان قلب طفل در رحم زياد مى شود.(17)

جالب توجه است كه بدانيم اكثر موسيقى دان ها دچار كوتاهى عمر مى شوند، مثلاً موزارت، 35 سال و شوبرت نوازنده اطريشى، 31 سال عمر كردند و جالب است بدانيم بتهون آخرين كنسرت خود را در حالى اجرا نمود كه كَر بود.(18)

آثار موسيقى حرام در نگاه دين

1. موسيقى نفاق مى آورد و غيرت را مى برد

در حديث آمده: موسيقى نفاق را در قلب مى روياند، چنان كه آب سبزه را مى روياند.

كسى كه چهل روز در خانه اش بربط نوازند و مردم نيز بر او وارد شوند، شيطان اعضاى خود را به تمام اعضاى بدنش مى مالد، پس غيرت از آن مرد زائل مى شود، تا حدّى كه اگر با زنش كار زشتى انجام دهند؛ بدش نمى آيد.

در حديثى ديگر مى فرمايد: حياء از او گرفته مى شود و از هر چه بگويد يا درباره اش بگويند، پروايى ندارد.

2. موسيقى حرام بركت را مى برد

فرشتگان در خانه اى كه شراب و آلات موسيقى باشد، وارد نمى شوند و دعاى اهل آن خانه مستجاب نمى شود و بركت از آنها برداشته مى شود.

3. استماع موسيقىِ حرام، از گناهان كبيره است.(19)

4. گوش كننده ى موسيقى حرام با روى سياه، كور، كر و گنگ، محشور مى شود.(20)

يك حكايت عبرت آموز

نگارنده: خود شاهد اين جريان بودم كه:

زنى در همسايگى ما ترانه اى از يكى از خوانندگان مشهور دوران ستم شاهى را در ضبط صوت گذاشته بود و صداى آن كاملاً به گوش مى رسيد كه زن خواننده مى گفت:

«غريب آشنا دوستت دارم بيا!»

بنده در منزل اين همسايه را زدم، خانمى بد حجاب، جلوى در منزل آمد.

گفتم: لطفاً صداى اين موسيقى را كم كنيد.

با ناراحتى رفت.

هفته ى ديگر كه به منزل مادرمان سر زدم، از خانه ى همان همسايه صداى دعوا و درگيرى مى آمد.

از مادر پرسيدم: چه خبر است؟

گفت: اين ها هميشه دعوا دارند.

هفته ديگر كه به ديدار مادر رفتم، مشاهده كردم كه در منزل آن همسايه كشمكش و درگيرى است.

از مادر سؤال كردم: چه خبر شده؟!

پاسخ داد: شوهر اين زن به صورت ناگهانى به منزل خود آمده و مرد غريبه اى را در منزل ديده و... .

كار به طلاق كشيد.

مى بينيد كه اين مضامين چگونه از گوش به هوش و سپس بر دوش انسان مى نشيند، عاقبت شنيدن پى در پى «غريب آشنا!» به واقعيت پيوست.

پرسش ها و پاسخ ها

1 . اگر آهنگ هاى خوانندگان فرارى يا خارجى را پيوسته گوش كنيم، امّا تغييرى در ما ايجاد نشود، اشكال شرعى دارد؟

اين سؤال از مراجع تقليد استفتاء شده و جواب دادند:

ملاك، نوع مردم (عموم) است نه شخص انسان.(21)

شايان ذكر است كه خيال مى كنيم در ما تأثير ندارد، مشكل ما اين است كه مانند فرد معتاد شده ايم و سم تمام وجودمان را گرفته است.

اعتياد، ما را از درك آثار منفى باز مى دارد، در حالى كه خودِ عادتْ، رفتارى نادرست است.

ظريفى گفته است:

يك فرد سيگارى با بى خيالى مى گفت: اين كه مى گويند آدم به سيگار معتاد مى شود، درست نيست. من هم اكنون فقط روزى سه عدد مى كشم، ولى معتاد نشده ام!

2 . استفاده و نگه داشتن وسايل موسيقى براى خانواده چه حكمى دارد؟

اين پرسش نيز از مراجع تقليد پاسخ گرفته و مى فرمايند:

آلات لهو را بايد از بين ببريد.(22)

از اين پاسخ روشن مى شود كه:

بايد ديد اين وسيله چه مصرفى دارد، اگر مقاصد لهوى (مفسده انگيز) دارد، بايد از خانواده و زندگى حذف شود.

3 . خواندن آواز توسط زن چگونه است؟ اگر شعر آن عرفانى باشد به چه صورت مى باشد؟

خواندن زن فى نفسه اشكالى ندارد و شنيدن صداى او هم بى اشكال است. به پاسخ مراجع توجه فرماييد:

اگر اجراى موسيقى (كنسرت) به صورت ترجيع مطرب (غنا) نباشد و موسيقى كه نواخته مى شود، از نوع لهوى حرام نباشد، اين امر فى نفسه اشكال ندارد.(23)

در مورد گوش دادن به صداى زن هنگامى كه شعر و غير آن را با آهنگ بخواند و جوان يا غير جوان باشد، چنين پاسخ داده اند:

اگر صداى زن به صورت غنا نباشد و گوش دادن هم به قصد لذّت و ريبه (امكان به فساد افتادن) نباشد و مفسده اى مترتب نگردد، اشكال ندارد و فرقى بين موارد نيست.(24)

پس ويژگى حرمت مخصوص صداى زن نيست، لذا اگر شنيدن صداى زن حتى اگر قرآن و مرثيه بخواند و فردى به قصد لذت گوش كند، جايز نيست(25) و زنان نيز بايد از افشاى صداى خود مانع شوند.

4 . ملاك و معيار حرام بودن موسيقى را روشن بيان نماييد؟

موسيقى مطلقاً حرام نيست.

حتى مرحوم شيخ انصارى قدس سره كه منزلتى بس عظيم در علم و اخلاق و ديندارى در بين علماى اسلام دارند؛ در كتاب مشهور مكاسب محرّمه، اصطلاح حرمت موسيقى را با قيد «فى الجمله» به كار برده اند. فى الجمله، به معناى بخشى از موسيقى است نه تماميت آن، در مقابلِ بالجمله كه به معناى تمام و كل مى باشد.

امّا ملاك ها عبارتند از:

- هماهنگى موسيقى با مجالس فساد و عياشى طرب انگيز به طورى كه فرد را به رقص وا دارد؛

- ابتذال در محتوى و شكل؛

در كلمات رهبر معظم انقلاب اسلامى ايران، موسيقى حرام چنين توصيف شده است:

آنچه انسان را به بيكارگى، ابتذال، بى حالى و افسردگى از واقعيت هاى زندگى بكشاند و نيز انسان را از معنويت، از خدا و از ذكر غافل كند

و به شهوترانى تشويق نمايد.(26)

5 . آيا موسيقى غيرمجاز كه محتواى غربى ندارد، حرام است؟

موسيقى سنتى، كلاسيك، غيرمجاز و يا عناوين ديگر، معيار نيستند. بايد به همان معيارها مراجعه شود كه عبارتند از:

مطرب بودن؛

هماهنگى با مجالس فساد و عياشى؛

خروج از توازن و اعتدال؛

ابتذال؛

واخوردگى از واقعيت هاى زندگى؛

باعث غفلت از:

معنويت؛

خدا؛

ذكر؛

و آنچه تشويق به هوسرانى مى كند.

6. نشستن در مجالس عروسى كه موسيقى حرام استفاده مى شود، چه حكمى دارد؟

پاسخ اين پرسش در فتاواى علما و مراجع چنين آمده است:

اگر موسيقى مطرب است، شركت جايز نيست.(27)

در مجالس معصيت نبايد شركت كنيد.(28)

شركت در مجالس گناه حرام است.(29)

شركت در مجالس لهو و لعب جايز نيست.(30)

گوش دادن به موسيقى لهوى حتى در مجالس عروسى جايز نيست.(31)

اگر موسيقى مناسب مجالس لهو و عياشى است، شركت كردن جايز نيست.(32)

شركت در اين گونه مجالس در صورتى كه تأييد يا تشويق گناهكار باشد، جايز نيست.(33)

7. آيات قرآن بر اوزان موسيقى است و هارمونى خاصى دارد، چرا شريعت ما با اين هارمونى و توازن مخالف است در حالى كه در كليسا با موسيقى ملايم آيات انجيل قرائت مى شود و تأثيرگذارى آن بيشتر است؟

موسيقى قرآنى مورد قبول بوده و تشويق و ترويج هم مى شود و شريعت هرگز مخالفتى با آن ندارد، و اصولاً شريعت چيزى جز محتواى قرآن نيست، شريعت عين قرآن است.

بله!

از آنجا كه قرآن كليات امور را مى گويد، سنت و سيره اهل بيت عليهم السلام (پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام) به تفسير و تبيين مى پردازد و شريعت شكل مى گيرد.

اشتباه از آنجاست كه ما مى خواهيم اشتباهات ديگران را سند جواز براى خود بگيريم، يعنى ما نمى توانيم روش منسوخ مسيحيان را ملاك و الگو قرار دهيم.

اسلام دين جديد و كامل است كه اديان ديگر را از مشروعيت ساقط نمود، به ويژه آن كه اديان مسيحى و يهودى و زرتشتى تحريف شده هستند.

در كليساها انواع كارهاى خلاف انجام مى شود، مثلاً در مراسم عشاء ربانى نان در شراب زده مى شود و به نام خون مسيح به خورد آدم ها مى دهند! يا در جشن كريسمس زن و مرد اختلاط نموده و انواع گناهان انجام مى شود! اين كارها هرگز مورد قبول خداوند و اهل دين نيست، دين با هوس هاى ما جمع نمى شود.(34)

در ضمن قرآن از چنان موسيقى زيبا و تأثيرگذارى برخوردار است كه هرگز نيازى به موسيقى جانبى نيست و در اينجا جالب است كه

به خاطرات افرادى كه با صوت خالى قرآن به دين اسلام ايمان آورده اند مراجعه كنيم:

در فرودگاه مصر، يك هواپيماى آلمانى به خاطر ضرورت پيش آمده مجبور به توقف شده بود، يكى از مسافران كه يك موسيقيدان آلمانى بود در سالن انتظار فرودگاه صداى تلاوت قرآن به گوشش خورد، قدرى كه قرآن را استماع كرد در وى چنان اثرى گذاشت كه به جستجو برآمد و در نهايت اسلام آورد، او اعتراف نمود كه با همه آگاهى من به قواعد و اصول و دستگاههاى موسيقى، هرچه فكر كردم، موسيقى قرآن را فراتر از اين دستگاه ها يافتم.

كتاب «چرا مسلمان شدم» نشر مؤسسه در راه حق، حكايت گر بسيارى از اين جاذبه هاست.

نكته مهم اين است كه اسلام، هارمونى و تناسب هر چيز را با فطرت يا همان ساختار باطنى انسان و نظم هستى در نظر دارد، اگر چيزى با اين ساختار تناسب نداشته باشد، براى انسان در جامعه آسيب ساز است، زيرا براساس بينش قرآنى جهان نظم و قانونمندى ويژه اى دارد و روابط انسان زمانى به رشد و كمال مى انجامد كه با اين نظم هماهنگ گردد؛ زيرا امروزه ثابت شده است كه رفتارهاى ما، در تمامى هستى اثر مى گذارد و دين عهده دار تبيين اين حقيقت است و رابطه انسان با خود و جامعه و با جهان و حاكم هستى را روشن مى كند.

اين دانش در توان علم، عقل و وجدان بشرى نيست. زيرا محدودند و حال آن كه وحى يعنى علم و دانش نامحدود حاكم هستى است و به همين دليل قرآن مى فرمايد:

علّمكم ما لم تكونوا تعلمون دين به شما چيزى را مى آموزد كه نمى توانستيد بدانيد.

يعنى در حوزه آگاهى شما نبود و به

همين دليل خبر مى دهد كه كارهاى بى حساب و دستاوردهاى آدميان در خشكى و دريا فساد آفريد.(35)

بنابراين نظم و هارمونى در شريعت است و دريغ از ناآگاهى انسان.

8. چگونه مى توان فهميد يك موزيك حرام است؟

شايسته است در اين باره آگاهى هايى داشته باشيم كه در نظر عالمان دين معيارهايى داده شده كه بسيار روشن است.

هرجا در اثر موسيقى، حسّ تشويق به ولنگارى، بى بند و بارى، شهوترانى، ميل به گناه و غفلت از خدا ايجاد بشود، با وجود اين علائم معلوم مى شود كه اين موسيقى حرام است.(36)

آثار موزيك حرام، دو گونه است:

سريع؛

تدريجى.

پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله فرمود:

فرشتگان به خانه اى كه شراب و وسايل موسيقى و قمار در آن باشد، وارد نمى شوند و دعاى اهل خانه مستجاب نمى شود و خير و بركت هم از آنجا مى رود.(37)

امّا آثار سريع در موسيقى هاى جاز و تند، كاملاً واضح است؛ در چند گزارش مى خوانيم:

وقتى دخترها و پسرها، آهنگ هاى تند و رعشه انگيزشان را سر مى دهند سالن به لرزه مى افتد، دخترها جيغ مى كشند، به سر و گوش هم مشت مى كوبند، موهاى خود را چنگ مى زنند و پسرها از هوش مى روند.(38)

در جريان كنسرت پرشور و شرِ گروه موزيك (ولينك استونز) مردى از شدّت هيجان برهنه شد و با حالت جنون آميزى بر سر و كول خلايق به راه افتاد كه توسط پليس دستگير شد.(39)

در ايالات ليتل راك، خانم 64 ساله اى به نام ليكيام، به جوانى پيانو مى آموخت، نغمات موسيقى چنان در روح جوان ايجاد هيجان كرد كه بدون دليل برخاست و با 19 ضربه چاقو معلم موسيقى را از پاى درآورد.(40)

در يك كنسرت موسيقى به دسته اى از جوانان براى اولين بار هيسترى (كه نوعى بيمارى روحى است) دست داد، آنها بعد از برنامه

بيتلها به خيابان ها ريختند، اتومبيل ها را آتش زدند، شيشه هاى مغازه ها را شكستند و مغازه ها را غارت كردند و تعداد 315 نفر از آنها از فرط هيجان غش كرده و به بيمارستان انتقال داده شدند.(41)

9. موسيقى حرام چه آثار سوئى بر جسم و جان دارد؟

هشدار!

شايد در اين گونه پاسخ ها تصوّر شود، دين پيوسته ديوار مى كشد و منع مى تراشد!

در حاليكه چنين نيست!

يك تحليل زيبا از حالات انسان نشان مى دهد، انسان با درك نيازها (فردى، اجتماعى) به حركت مى افتد و با اين حركت آزادى و رفاه را به دست مى آورد و سپس با رفاه به پوچى مى رسد، چون رفاه مادّى، پاسخگوى ابعاد روح بى نهايت طلب انسان و به تعبير فرانكل، معناگرا(42) نيست.

پس با اين پوچى چه بايد بكند؟

چاره اى جز يافتن پناهگاه ندارد تا در سايه آن بيارامد، پناهگاه هاى وى عبارتند از:

1 . هنر؛

2 . انتحار و خودكشى؛

3 . بى تفاوتى و بى خيالى؛

4 . درونگرايى؛

اما «خودكشى» كه در واقع پاك كردن صورت مسأله است.

«بى تفاوتى و بى خيالى» هم امكان ندارد، چون فكر آدمى را رها نمى كند و به قول «هرمان هسه» در آدمى كسى هست كه هميشه بيدار است(43) و «درونگرايى» نيز پاسخگو نخواهد بود. چون اين نوع عرفان مانند آن است كه يك كشتى به جاى لنگر انداختن در بندر بخواهد به خود تكيه كند! و لذا دوباره نياز به راه و نجات مطرح مى شود.

اما «هنر» (چه در شكل صوت و موسيقى و چه در شكل تصوير يعنى نقاشى و سينما و تئاتر و چه در قصه و رُمان) دريچه اى به سوى مطلوب است و براى وضعيت موجود كارى نمى كند و اين جاست كه تنها «مذهب» كارگشا مى باشد و دين با پيوند دادن انسان با معبودى بى نهايت و زيبا

و نزديك و مهربان، بن بست را مى شكند، پس چاره اى نداريم جز آن كه قضاوت دين را بپذيريم.

بنابراين مقدمه، مى گوييم موسيقى براساس نظر بسيارى از روانشناسان، احساسات بشر را در مسير غيرطبيعى و غيرعادى توسعه مى دهد و انسان را در يك عالم ناخودآگاه كامل فرو مى برد و قوّه خيالبافى غيرطبيعى را در انسان زياد مى كند.

موسيقى قوه خيال را تحريك مى كند و انسان از خيال هاى خود لذت مى برد و بيمارى روانى از همين جا شروع مى شود كه انسان در يك عالم گنگ فرو مى رود كه خود نمى تواند تعريف نمايد.

10. اگر موسيقى در ما تغييرى ايجاد نكند، باز حرام است؟

اوّلاً) علما در پاسخ گفته اند: معيار، نوع مردمند نه آن كه شخصى بگويد در من تأثيرى ندارد.

ثانياً) اين وضعيت (عدم تأثير) حاصل اعتياد يا بى تفاوتى است، درست مثل كسى كه آن قدر پزشك او داروى بتامتازون براى وى تزريق نموده بود كه ديگر در او تأثيرى نداشت!

ثالثاً) خود اين بى تفاوتى يك خطر است، زيرا يك بدن سالم در برابر اولين بار سيگار كشيدن عكس العمل نشان مى دهد و سرفه مى كند!

شايان ذكر است كه اگر به اين مثال توجه كنيم، مى بينيم چقدر حرف اشتباهى زده ايم.

بسيارى از افراد شرابخوار بعد از مدتى با شراب معمولى مست نمى شوند و يا معتادان حرفه اى احساس ارضا شدن با مواد مخدر مصرفى هميشگى شان ندارند، آيا مى توان گفت: پس شرابخوارى حلال است يا اعتياد مورد تأييد است؟

چقدر خوب است به اسوه هاى دين خود روى آوريم و ببينيم تا چه حد از اين پرتگاه ها فاصله مى گرفته اند. مشهور است كه على عليه السلام فرمود: اگر قطره اى شراب در چاهى بيفتد و از آب آن چاه گياهانى برويد و گوسفندانى زياد از آن گياهان بخورند، من از گوشت آن گوسفندان

نمى خورم!

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود:

شنيدن و استماع موسيقى قساوت قلب مى آورد.(44)

پس بايد هشيار باشيم و براى مثال، هنگامى كه احساس مى كنيم دل ما به عبادت بى ميل شده است، بايد بدانيم كه اين مورد يك نمونه از آثار جبرى موسيقى حرام است.

11. گوش كردن به موسيقى حرام چه نوع گناهى است و توبه آن چگونه است؟

اين مسأله به گناه گوش مربوط مى شود، در احاديث آمده است كه هر عضوى زنا مى كند، مثلاً زناى چشم نگاه به نامحرم و زناى دست لمس نامحرم است.

امّا توبه از اين كار شكل خاصى ندارد و فقط با ترك گوش كردن، حاصل مى شود، البته اگر كسى براى تأكيد توبه، نماز هم بخواند و استغفار كند، چه بهتر.

در نهايت لازم است درباره اهداف و مسائل دينى مطالعه كنيم و مقاصد بالاتر زندگى را جستجو نماييم تا زمينه بازگشت به گناه در ما خشكانده شود، زيرا انسان زمانى از گناه دست مى كشد كه جايگزين بهترى يافته باشد. چنان كه على عليه السلام مى فرمايد:

بزرگى خدا در دل هاى پرهيزكاران چيزهاى ديگر را در چشم آنان كوچك نموده است.(45) پس اين عظمت خدا و عشق به او، مؤمن را بى اعتنا به تفريح هاى بى ارزش نموده است.

12. چرا بعضى آهنگ ها كه دل انسان را شاد مى كند و انسان براى فرار از تنهايى و سردى زندگى به آن پناه مى برد، حرام است؟ مگر شادى چيز بدى است؟

اوّلاً) هيچ وقت دين نگفته شادى چيز بدى است، در حديث آمده است كه مؤمن بايد همراه با شوخى و مزاح باشد، يعنى حضور شيرينى داشته باشد، از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله شوخى هاى سرور افزا گزارش شده است؛ در روايت هاى زيادى راه هاى دور نمودن حزن و غم نشان داده شده است كه از جمله:

1. نگاه به آب 2. نگاه به سبزه 3. نگاه به مناظر زيبا

حتى در احاديث توصيه شده كه لباس چركين نپوشيد كه غم را مى افزايد، يعنى تبادل ماده و معنا، جسم و روح و تأثيرگذارى آنها بر يكديگر تا اين حد مدّنظر بوده است.

امّا آنچه اهميت دارد اين است كه نبايد براى به دست آوردن شادى از هر راهى و وسيله اى استفاده كرد، مگر مى توان به خاطر شادى از قرص هاى روان گردان

(اكستازى) استفاده كرد كه ده ها زيان روحى و جسمى به دنبال دارد؟(46)

ثانياً) در بسيارى از موارد، ما توهّم شادى داريم، علامه جعفرى رحمه الله مى گويد: درست است كه تحريك مثبت و تشجيعى را كه موسيقى انجام مى دهد ما را از موجوديت حقيقى خود با يك گروه نوسانات بالاتر مى برد، ولى هنگامى كه موسيقى تمام مى شود، يك سرازيرى حقيقى در خود احساس مى كنيم و مى بينيم كه موسيقى سايه اى از ما براى ما ساخته و آن را بالا برده بود، اكنون شبح مصنوعى از بين رفته و واقعيات با همان خشونت براى ما نمودار مى شود... خلاصه بايستى گفت: بشر از نظر كمبودى كه در معرفت و توانايى مواجهه با واقعيت دارد، موسيقى را براى تسلّى خود تأييد مى كند.

پس نام آن را ضرورت مى گذارد به همين جهت است كه اسلام به موسيقى روى خوشى نشان نمى دهد و مى خواهد انسان ها از زندگانى روحى و طبيعى خود با واقعيات روبرو گردند.(47)

امّا اين واقعيت چيست؟

1. در پرسش، از تنهايى و سردى زندگى نام برده شده در حالى كه ما تنها نيستيم، تنها كسى است كه اويى را ندارد. اوى مهربان، نزديك، بخشنده، زيبا و آگاه، همان خداست كه از رگ گردن به ما نزديك است و هر وقت بخواهيم مى توانيم با او اُنس بگيريم، حتى كسانى كه گناهان زيادى كرده اند از طرف او طرد نشده اند و با مهربانى صدا زده است كه اى كسانى كه در حق خود اسراف نموده ايد از رحمت خدا نااميد نشويد، خدا همه گناهان را مى آمرزد.(48)

پس با اين توصيف ما جداييم و سردى زندگى از اين جاست، چرا كه خدا خود فرموده است، كسى كه از ذكر و

ياد من روى برگرداند:

فان له معيشةً ضَنكاً

پس براى او زندگى تنگ و بسته خواهد بود.(49)

آرى!

اين نداى اوست و انسانى كه روى گردانيد، با خويشتن نيز بيگانه مى شود و در كوچه بن بست مى ماند، ولى راه بسته نيست و بايد بازگشت نمايد.

هر كسى كو دور شد از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش و اگر بازگردد، زندگى سرشار از گرمى و نشاط خواهد شد.

بله!

در حديث قدسى آمده:

اگر آنان كه از من روى گردانده اند، مى دانستند كه چقدر در انتظارشان هستم از شوق مى مردند.

2. واقعيت دوم مسأله رنج هاست، كه ما خيال مى كنيم رنج نبايد در زندگى باشد و حالا كه هست ديگر بايد به هر چيزى پناه ببريم تا رنج نبريم، و اين اشتباهى بزرگ در ديدگاه ما نسبت به رنج است.

راه حل چيست؟

حقيقت اين است كه ما خود را فريب داده ايم و براى رنج، تسليت هاى آبكى و ناپايدار ساخته ايم.

بزرگى مى نويسد:(50)

هيچ شده كه شاهد تسليت دادن ها و تسلّى ها باشى؟

هيچ ديده اى چه جمله اى تكرارى و بى رمق حتى نفرت آور به كار مى رود؟

غم آخر شما باشد!

اين شتر بر در خانه همه مى خوابد.

آى دنياى بى وفايى است!

ان شاء اللَّه وضع بهتر مى شود!

پايان شب سيه سفيد است!

زمستان مى گذرد و رو سياهى به ذغال مى ماند!

اصلاً دنيا در گذر است... و غير تسليم و رضا، كو چاره اى؟

اين ها تسليت هاى ماست، اگر آنها را دسته بندى كنيم، معلوم مى شود از چه عواملى استفاده مى كنيم:

1 . كم نشان دادن درد و رنج؛

2 . عمومى بودن رنج؛

3 . گذرا بودن درد و رنج؛

4 . اميد دادن به وضع بهتر و سپيده فجر؛

5 . تلقين ها و باد كردن ها و تزريق ها؛

6 . تخديرها و بى تفاوت بار آوردن ها؛

7 . به فراموشى سپردن ها و از

غفلت و نسيان استفاده كردن.

اين راه ها در نهايت، تلقين امثال پايدارى و استقامت را تزريق مى كنند در حالى كه تو هنوز احساس نكرده اى و مقدماتش را نگذرانده اى و خيال مى كنى كه سدّ سِكَنْدر را شكسته اى.

اين ها تسليت هاى ماست كه همه در روانكاوى و روانپزشكى به گونه اى از آن استفاده مى كنيم و گره ها را مى گشاييم و اگر اين روانكاوى مؤثر نشد، بوسيله داروهاى خواب آور و تخدير كننده مريض را به بى خبرى و بى خيالى مى كشانيم و خواب مى كنيم، تا توان و قدرتش را به دست بياورد و سپس برپا بايستد.

يكى از همين روش ها، پناه بردن به موسيقى (به قول پرسش كننده) براى فرار از تنهايى و سردى زندگى و شادى كردن است!

اين كار ماست تا غم ها را در زَرورق پيچيده و در نهايت، مائده هاى زمينى درست مى كنيم و آن قدر سخت دروغ مى گوييم كه خودمان هم باور مى كنيم كه دنيا قشنگ است و اين مثل دروغ اشعث (آن طماع، كه خودش هم دروغش را باور مى كرده) خودمان را هم به دنبال مى كشد و توقع ما را بالا مى برد، ولى همين كه از خواب بيدار مى شويم، مى بينيم كه نه بابا! هيچ آشى خير نمى كنند و خوشى هاى دنيا، هنگام بلوغشان، ريش و سبيل ناخوشى در مى آورند و پدر مى سوزانند كه خوشى چيزى جز ناخوشى نيست.

راه حلّ صادقانه چيست؟

واقعيت اين است كه زندگى چهار فصل است، كسى كه مثل آندره ژيد فقط بهارش را ببيند، دروغگوست.

دنيا چهار فصل است و در حركت است و اگر دنيا هم ثابت بماند، اين انسان ماندنى نيست، تركيب و ساختار او حركت آفرين است، نمى تواند با تكرار و با تنوع خودش را فريب بدهد، لازمه

حركت جدايى است و لازمه جدايى و فراق، درد و رنج است.

اين درد و رنج هم آفت انسانى است كه زود دل مى بندد و اُنس مى گيرد.

اين تسليت ماست كه غم را كم جلوه دهيم و خوشى ها را باد كنيم، ولى غم هاى انسان كم نيستند و كم نمى شوند. هر چقدر انسان آگاهى اش بيشتر بشود و رابطه ها را بيشتر ببيند (رابطه با خود، با جهان و جامعه و اثر كارها) مسؤوليتش را زيادتر مى بيند و بارش را بيشتر و دردش را زيادتر.

وقتى انسان بفهمد كه هر فكر و قلب خالى و هر روح خسته اى بايد سرشار و پر بشود و با تو رابطه دارد و نمى توانيد بى تفاوت بمانيد، اينجاست كه بار تو و درد تو تنها درد خودت نيست، درد نان و آب و آش نيست بلكه تو با همه وجود خودت و با همه ابعاد وجود ديگران پيوند دارى.

پس مسئولى، پس در فشار و رنج مى شوى و همراهِ درد و رنج.

با اين ديد، ديگر چه تسليتى را مى توانى بپذيرى و چه دروغى را باور مى كنى؟ (چگونه مى توانى با چند آهنگ و موسيقى خودت را شاد كنى و اجاق دل را گرم نگاه دارى؟!)

چگونه مى توان نجات يافت؟

قرآن مى گويد:

الم نشرح لك صدرك راه نجات، شرح صدر و ظرفيت است...

يعنى چه؟

بينش قرآن و تسليت خدا اين است، در برابر دردهاى بزرگ و بارهاى سنگين يك راه بيشتر نيست، آن هم زياد كردن خودِ تو و باز كردن سينه تو و وسعت دادن به ظرفيت خويش است.

آنجا كه نمى توان غم ها را كم كرد، بايد ظرفيت ها را گسترده ساخت.

چگونه؟

يك ذكر و آگاهى رفيع لازم است كه ديگر درد را نبينيم، يعنى

همراه درد و رنج احساس راحتى كنيم.

چنان كه قرآن مى گويد:

ان مع العسر يسراً

همراه هر سختى آسانى است.

يعنى در برابر هر رنج سه راحتى هست، سه آسانى هست دو تا همراه درد و يكى در پايان.

چون همراه رنج، انسان اوّلاً) به جريان افتاده؛

ثانياً) ورزيدگى پيدا كرده؛

ثالثاً) در پايان هم بهره، پاداش و مزد دارد.

مثل كارگرى كه وقتى بارها را به دوش مى گيرد دو خوشحالى همراه و هنگام گرفتارى دارد و يك شادى در پايان كار. زيرا وقتى بار را قبول مى كند از بى كارى و ركود رها شده و همچنين با تحمل بار، ورزيده تر و نيرومند مى شود و آخر كار هم مزد و پاداش دارد، چنين است كه در قرآن سه بار اين آيه تكرار مى شود، دو بار «ان مع العسر يسراً»(51) و يك بار «سيجعل اللَّه بعد عسر يسراً»؛ يعنى به زودى خداوند بعد از سختى آسانى مى آورد.(52)

با اين ديدگاه كه در برابر هر سختى سه آسانى هست، ديگر بحران و ضعف اعصاب نمى ماند و اين وجود با همين درد و رنج ها ساخته شده و قدرت مى گيرد و نتيجه آخر اين كه، اين رنج ها و دردها ضربه هايى است كه آدم را از بت ها و معبودهاى خيالى رها مى كند.

پس كسى رنج مى برد كه اين ذكر رفيع، اين آگاهى بلند را ندارد.

كسى رنج مى برد كه خيال مى كند (در اين دنيا) براى خوشى آمده، امّا كسى كه بداند وجود انسانى بيش از خوشى مايه دارد و استعداد و سرمايه هاى او براى مقصدى مثل خوشى ساخته نشده، ديگر به تكرار خوشى و تنوع قانع نمى شود و با اين تخديرها زندگى نمى كند و موسيقى و نوايى را مى پسندد كه او را

با اين بينش بيشتر پيوند دهد و آگاهش كند.(53)

پي نوشت ها

1) بهتر است، توضيحى درباره لهو و لعب داده شود تا ديدگاه مترقى دين درباره موسيقى حرام آشكار شود.

لعب: اگر كارى به هدف صحيح و راست و درستى نبوده و نتيجه درست و ثابتى نداشته باشد، آن كار را لعب (بازى كردن) گويند. مثل كودكان كه با هم جمع مى شوند و با آب و گل كارهايى انجام مى دهند كه هيج ثمرى جز گذشت وقت ندارد.

لهو: هر كارى كه بشر به وسيله آن از كار مهم و پر اثرى بازماند آن را لهو (سرگرمى) گويند. مثل كودكى كه سرگرم بازى بچه گانه شود و از درس بازماند و يا سرگرمى هاى ديگر كه از كار آخرت و سرانجام اصلى انسان باز دارد. يعنى هر چه انسان را از خدا باز مى دارد و به افكار شيطانى رهنمود مى شود.

2) كتاب تصويرى از بهشت و جهنّم، ص 269، اقتباس از بحارالانوار، مؤلف احمد حبيبيان.

3) بحارالانوار، ج 8، ص 119.

4) نهج البلاغه، خطبه 1606 و كافى و مجمع البيان به نقل از گناهان كبيره، ج 1، ص 327.

5) سوره ى حج، آيه ى 30.

6) وسائل الشيعه، ج 12، ص 225.

7) سوره ى لقمان، آيه ى 6 و وسائل الشيعه، ج 12، ص 226.

8) پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله.

9) امام صادق عليه السلام.

10) وسائل الشيعه، ج 12، باب غنا.

11) كتاب بهشت و جوانان.

12) اين فهرست از نظرات علامه محمدتقى جعفرى رحمه الله در كتاب بهشت جوانان، صفحات 242 و 243 نقل گرديد.

13) پموسيقى از نظر دين و دانش، ص 30، بهشت جوانان، ص 244.

14) بهشت جوانان، ص 245، به نقل از موسيقى و اعصاب و روان.

15) همان.

16) همان.

17) همان.

18) بهشت جوانان، صص 249 - 248.

19)

امام رضاعليه السلام.

20) گناهان كبيره آيةاللَّه شهيد دستغيب رحمه الله، ج 1، ص 315 - 311؛ به نقل از وسائل الشيعه.

21) استفتائات آيةاللَّه لنكرانى، ج 1، ص 255.

22) استفتائات آيةاللَّه لنكرانى، ج 1، ص 254.

23) استفتائات رهبر انقلاب، ج 2، صص 26 - 24؛ يادآور مى شود برخى فتاوى در اين باره متفاوت است و برخى مراجع شنيدن صداى زن حتى بدون مفسده را هم اشكال مى گيرند.

24)

25) استفتائات آيةاللَّه فاضل لنكرانى، ج 1، ص 484.

26) روزنامه جمهورى، 18/11/1377 به نقل از كتاب بهشت جوانان، ص 237.

27) آيةاللَّه بهجت.

28) استفتائات آيةاللَّه مكارم شيرازى، ج 1، ص 149.

29) همان، ج 2، ص 234.

30) آيةاللَّه لنكرانى.

31) آيةاللَّه تبريزى.

32) آيةاللَّه سيستانى.

33) آيةاللَّه خامنه اى.

34) در قرآن مى خوانيم: «اگر حق و حقيقت مى خواست پيرو هوى و هوس آدم ها شود، آسمان و زمين را فساد مى گرفت»، سوره مؤمنون، آيه 71.

35) سوره روم، آيه 41.

36) استفتائات، رهبر انقلاب، ج 2.

37) وسائل الشيعه، ج 12، ص 235.

38) بهشت جوان، ص 246 و 247، به نقل از: تأثير موسيقى بر روان و اعصاب، به نقل از مجله روشنفكر، شماره 556.

39) بهشت جوانان، ص 246.

40) همان.

41) همان.

42) انسان در جستجوى معنا از ويكتورفرانكل.

43) يكى از رمان هاى هرمان هسه به نام دميان.

44) وصاياى رسول صلى الله عليه وآله، ص 18.

45) خطبه متقين يا همّام، نهج البلاغه.

46) نتايج يك بررسى نشان مى دهد در انگلستان بين 800 هزار تا دو ميليون نفر و بيش از پنجاه هزار زن و مرد (كه بخش عمده اى از آن دانش آموزان هستند) اين دارو را تجربه كرده اند. «آمارها پرده برمى دارند، ص 113، نوشته اصغر جدايى»

47) بهشت جوانان، ص 240.

48) سوره زمر، آيه 53.

49) سوره طه، آيه 124.

50) كتاب تطهير با

جارى قرآن، استاد صفائى حائرى رحمه الله.

51) سوره انشراح.

52) سوره طلاق، آيه 7.

53) تطهير با جارى قرآن، استاد على صفايى، صص 83 - 75.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109