سرشناسه : حیدری عزیزالله 1337 - عنوان و نام پديدآور : خیانت/ مولف عزیزالله حیدری. مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران 1388. مشخصات ظاهری : 23 ص 5/11 × 5/16 س م. فروست : سلسله مباحث راه کارهای دوری از گناه شابک : 2500 ریال 978-964-973-244-2 وضعیت فهرست نویسی : فاپا یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس. موضوع : خیانت -- جنبه های مذهبی-- اسلام شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم) رده بندی کنگره : BP250/65 /ح9خ9 1388 رده بندی دیویی : 297/632 شماره کتابشناسی ملی : 1875536
انسان در نزد خداوند ستوده شد؛ زيرا بار امانت را به دوش كشيد و امين خداوند گرديد. چنان كه خداوند گزارش اين مطلب را در قرآن داده و مى فرمايد: ما بار امانت را بر آسمان ها و زمين و كوه ها نهاديم و آنها از اين مسؤوليت شانه خالى كردند، امّا انسان آن را به عهده گرفت؛ گرچه امانت را نماز و ولايت معنى كرده اند، امّا معناى عام دارد.
پيامبرصلى الله عليه وآله ما با عنوان محمّد امين شناخته مى شود و چنين است كه خيانت در همه شكل ها زشت و نفرت انگيز است و نه تنها ارزش انسان را مى كاهد؛ بلكه او را بدهكار مى كند.
ابوالعلا معرّى در شعرى سرود:
يد بخمس مئين عسجد و ديت مابالها قطعت في ربع دينار
يعنى دستى كه 500 دينار طلا ارزش ديه آن است؛ چگونه براى يك چهارم دينار بريده مى شود؟ او با اين شعر اشكال به حكم قرآن (مائده،38) كرده بود.
آنگاه سيّد مرتضى رحمه الله در پاسخ چنين گفت:
عزّ الامانة اغلاها و ارخصها ذلّ الخيانة فافهم حكمة البارى؛ امانت دارى قيمت آن را
بالا برده بود و امّا ذلّت خيانت آن را ارزان كرد، حكمت خدا را بفهم.
لازم به ذكر است كه در فقه شيعه 4 انگشت (بدون شصت) بايد قطع شود و ديه آن 40 دينار است.
آيات زيادى در قرآن آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَآئِنِينَ»؛(1)
خداوند خيانت كاران را دوست ندارد.
خداوند از كسانى كه ايمان آورده، دفاع مى كند و همانا خداوند هيچكدام از خائنان ناسپاس را دوست ندارد.(2)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خدا و رسول و امانت هايى كه سپرده شده خيانت نكنيد؛ در حالى كه (حقّ را) مى دانيد و بدانيد كه اموال و فرزندان براى آزمايش هستند و پاداش بزرگ نزد خداست.(3)
اين آيه شايد اشاره اى به دليل خيانت داشته باشد كه مال و فرزندان در انسان انگيزه هايى براى خيانت مى شوند، تا جايى كه انسان به خداوند و رسول و امانت ها (قرآن، امامت، و امانت هاى معمولى) خيانت مى كند.
خداوند از زنانى كه خيانت كردند، نيز نام مى برد. هرچند آنان در نزد پيامبر بودند. مثل همسر حضرت نوح و لوط عليهما السلام.(4)
و داستان زليخا و يوسف عليه السلام و ناكامى همسر عزيز مصر، كاملاً عبرت انگيز است.
حضرت على عليه السلام فرمودند:
رأس الكفر الخيانة؛
در قامت كفر، خيانت مانند سر است.(5)
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
كسى كه امانت را حقير بشمارد، خيانت مى كند.(6)
مؤمن خيانت نمى كند.(7)
امام سجادعليه السلام در حديثى شگفت آور مى فرمايد:
بر شما باد به اداء امانت، به خدايى كه محمّدصلى الله عليه وآله را به راستى برانگيخت، اگر قاتل پدرم حسين بن على عليه السلام مرا به شمشيرى كه با آن پدرم را كشته امين قرار دهد، شمشيرش را به او باز مى گردانم.(8)
در حديث ديگرى آمده است:
مردى به امام صادق عليه السلام گفت: آيا مى توانم با مكر و خيانت مال ناصبى (دشمن اهل بيت عليهم السلام) را تصرف كنم؟
امام عليه السلام پاسخ داد: امانت را به كسى كه به تو اعتماد كرده، باز گردان. وقتى در خيرخواهى تو اميدوار شده حتى اگر
قاتل حسين عليه السلام باشد.(9)
در برخى روايات ديگر فرموده اند:
امانت را رد كنيد، هرچند شامى (ياران معاويه) و مجوسى و از بنى اميه باشد و درباره سياه و سفيد رعايت امانت كنيد.
در بينش پارسايان تشيّع آنقدر راه اين مسأله ظريف است كه به راستى شرمنده مى شويم. آنگاه كه به اعمال و رفتار جارى نگاه مى كنيم به اين دو روايت توجّه كنيد:
سليمان بن خالد مى گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم از شخصى طلب داشتم و به من نداد و منكر شد و قسم هم خورد كه بدهى ندارم. پس از آن مالى از او به عنوان امانت نزد من آمد، آيا مى توانم امانتش را به او رد نكرده و بابت طلب خودم تصرّف كنم؟
فرمود: اگر آن شخص به تو خيانت كرد تو نبايد با او تلافى كنى و به امانتش خيانت كنى و خود را به آنچه به او عيب گرفتى، آلوده نكن.(10)
لازم به يادآورى است كه تقاص كردن يا جبران خسارت در احكام فقهى آمده است و جبران از مال وديعه يا امانت از نظر اكثر علما اشكال ندارد؛ امّا بايد در اين مسأله از مرجع خودمان پرسش كنيم.
از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند:
كسى را وكيل مى كنند و پول مى دهند كه لباسى را براى فردى بخرد، او به بازار مى رود و مى بيند آن لباسى كه خواسته اند، خودش مثل آن را در منزل دارد. پس وكيل پارچه خودش را به آن شخص مى دهد.
امام عليه السلام پاسخ داد: نبايد به چنين كارى نزديك شود و خود را آلوده كند. سپس آيه امانت (احزاب،72) را تلاوت نمود و فرمود حتى اگر پارچه وكيل بهتر باشد، نبايد از پارچه خودش بدهد.(11)
شايان ذكر است
كه اگر اجازه موكل عام باشد، مى توان از مال خود داد.
1- خيانت در امانت مالى 2- خيانت در موقعيت هاى ادارى 3- خيانت در افشاى سرّ
عبداللَّه بن سنان مى گويد:
از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم، آيا عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ فرمود: بله.
گفتم: شما پشت و جلو را قصد كرديد؟ فرمود: نه چنين است، (گرچه نگاه به عضو جنسى ديگرى غير همسران، حرام است)؛ امّا منظورم فاش كردن راز اوست.(12)
4- افشاى اسرار كشور و مسلمانان براى دشمنان در اين موضوع نمونه هاى مختلفى هست؛ چنان كه برخى از خائنين در كشور و منافقين، حتى با فريب جوانان از طريق اينترنت به افشاى اطلاعات مربوط به فن آورى هسته اى پرداختند.
و در مواردى ديگر در موقعيت هاى حساس، مثل انتخابات به جوانان ساده لوح و فريب خورده خط مى دادند و مى دهند كه رياست جمهورى را تخريب كنيد.
5- خيانت هاى اخلاقى هم اكنون از طريق فن آورى هاى توليد غرب كه به ويژگى دسترسى به همه چيز شناخته مى شوند، مزدورانى اجير مى شوند تا در داخل كشور، جوانانى را بفريبند و از آنان عكس هايى پورنو (مبتذل) تهيه كنند و سپس از آنان سوء استفاده كنند.
اين روش ها آنقدر گسترده اند كه اخيراً بخش رسيدگى به جرم هاى رسانه اى و اينترنتى، افرادى را دستگير نمودند كه با سرهم بندى و تكنيك هاى عكاسى، فيلم هايى بر عليه يك خانواده ساخته اند و آن خانواده را دچار درگيرى و آشوب و بيمارى هاى گوناگون كرده اند.
6- خيانت در رفتار سياسى گاه مى بينيم كه افرادى از رژيم شاه تعريف مى كنند و همراه با دشمنان ايران اسلامى؛ مثل آمريكا، اسرائيل و انگليس، همان سخنان را تكرار مى كنند و به اصطلاح بلندگوى آنان مى شوند.
اين خيانت نيز در كلام معصومين عليهم السلام
مشخص شده؛ چنان كه امام جوادعليه السلام مى فرمايد:
كفى بالمرء خيانة ان يكون اميناً للخونه؛
براى خيانت شخص، همين بس كه امين براى خائنان باشد.(13)
يعنى صداى آنها از گلوى اين فرد بيرون مى آيد و دشمن به او اطمينان دارد و احساس امنيت مى كند.
7- خيانت همسران اين خيانت نيز يكى از انواع بسيار زشت و تباه كننده كانون خانواده است. پس بايد از هرگونه مقدمات آن پرهيز شود، زنان بايد از هرگونه زمينه هايى كه باعث لغزش مى شوند، اجتناب كنند.
مثلاً به تلفن هاى مشكوك پاسخ ندهند و با غريبه ها، وارد گفتگوى خارج از متعارف نشوند.
درباره ويژگى زن صالح و خوب در حديث آمده است:
هيچ چيزى مثل زن خوب به بنده فايده نمى رساند، وقتى كه دو خصوصيت داشته باشد:
1- هنگامى كه مرد او را مى بيند، شادش كند.
2- و هنگامى كه مرد غايب شود، زن امانتدار خويش و اموال باشد.(14)
انسان خائن خيال مى كند كه اين كار پنهانى انجام مى شود؛ در حالى كه قبل از همه، خداوند با همه قدرت بى نهايت خويش، حاضر و ناظر است و چه بسا همين نظارت و آگاهى خداوند اوّلين كيفر دهنده خيانت باشد.
خداوند به خيانت چشمان آگاه است:
«يَعْلَمُ خَآئِنَةَ الْأَعْيُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ»؛(15)
خداوند خيانت چشمان و آنچه را سينه ها پنهان مى كنند، مى داند.
پس بايد اين آيه را در برابر چشم قرار داد كه:
«أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ؛(16)
آيا بنده نمى داند كه خدا مى بيند؟
خداوند عالم هستى را منظم و قانونمند آفريده و هر كار زشتى، جزا و مكافاتش را مى بيند.
اين موضوع آنقدر به تجربه ثابت شده است كه هيچكس نمى تواند آن را انكار كند و كمتر كسى است كه اين موضوع را تجربه نكرده باشد.
قرآن در بسيارى آيات به اين حقيقت، هشدار داده است:
«يأَيُّها النّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم»؛(17)
اى مردم بدانيد كه تجاوزگرى شما، فقط به ضرر خودتان تمام مى شود.
آيه مشهور: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ...» به آيه جامعه مشهور شده است؛ زيرا جامع همه حقايق تعليمات قرآن است.(18)
پس خيانت كار، بايد بداند كه ضربه كار خود را دير يا زود خواهد خورد.
امام باقرعليه السلام فرمودند:
كان يوم الخائن شراً من أمسه؛(19)
امروزِ خائن، بدتر از ديروز اوست.
اين جمله مشهور است كه «الخائن خائف» خيانت كار، هميشه در ترس به سر مى برد و به تعبير قرآن هر بانگ و فريادى را بر عليه خويش مى پندارند:
«يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ»؛(20)
اينها چنان در اضطراب و ترس به سر مى برند كه حتى از سايه خود هم مى ترسند.
اين آيات و روايات داراى مضامين بسيار تأثيرگذار و سازنده اند.
على عليه السلام مى فرمايد: وقتى خيانت ها آشكار مى شوند، بركات از زندگى رخت بر مى بندد.(21)
و در كلامى ديگر رازى را افشا مى نمايد كه خيانت، دليل و نشانه كمى پرهيزكارى و بى دينى است.(22)
در برخى روايات حتى نماز و روزه و كثرت حج و كارهاى خير و راز و نياز شبانه، معيار صحيحى براى ارزيابى نيستند؛ بلكه پيامبرصلى الله عليه وآله مى فرمايد به اين ويژگى ها نگاه نكنيد:
ولكن انظروا بصدق الحديث و اداء الامانة؛
بلكه به صدق حديث و اداء امانت نگاه كنيد.
و در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
به طول ركوع و سجود مرد نگاه نكنيد؛ زيرا چه بسا اينها چيزى است كه فرد به آن عادت كرده و اگر ترك كند، وحشت مى كند ولكن به راستگويى و اداء امانت او نگاه كنيد.(23)
اين حكايات، انسان را به رعايت امانت تشويق مى كند و شوق خوبى را مى افزايد.
در قصّه اى آمده است، مردى توانگر صبح براى رفتن به حمام خارج شد و با دوستش برخورد كرد، پس با يكديگر به طرف حمام به راه افتادند، امّا دوست مرد از او جدا شد و چون هوا گرگ و ميش بود، متوجه نشد، امّا در همين اثنا دزدى كه براى صيد جيب پولدارى آمده بود، در كنار خواجه همراه شد. خواجه در حمام پول خود را كه حاوى هزار دينار بود، بيرون آورد و به دزد داد و گفت به رسم امانت نگاه دارد تا از حمام بيرون آيم. وقتى از حمام بيرون آمد، روز شده بود و بر در حمام، دزد او را صدا زد و گفت اى خواجه زر خود بگير. مرد توانگر پرسيد تو كيستى؟ گفت: من مردى طرّارم و كيسه بُر. خواجه گفت: من زر را به تو داده ام چرا نبُردى؟ طرار گفت: اگر به صنعت خود (مقتضاى شغلم) برداشته بودم، يك درم به تو نمى دادم، امّا به امانت به من سپرده بودى و در امانت خيانت سزاوار نبود.(24)
شخصى نگارنده را در خيابان سوار اتومبيل نمود و گفت آقا! حكايت دارم كه مديونم و بايد به شما بگويم. من در بازار خريد و فروش لوازمى؛ مثل قفل و لولاى در بودم. به عللى مثل واردات جنس مشابه خارجى ورشكست شدم و جنس ها ماند، تا حدّى كه به مستأجرى افتادم. روزى از خانه بيرون آمدم و چكى پيدا كردم كه حامل و با مبلغ مورد نيازم، هماهنگ بود. به سرعت به خانه آمدم تا شناسنامه بردارم و براى گرفتن پول بروم، همسرم عجله غير عادى مرا ديد، كنجكاو شد و پرسيد چرا
كارت شناسايى مى خواهى؟
گفتم مشكل حل شد!
پرسيد: چگونه؟ قضيه را گفتم و او گفت نمى گذارم، مال حرام به خانه بياورى. به مسجد برو و اعلان كن. ناچار به مسجد رفتم و اعلان كردم. دقايقى نگذشته بود، پيرمردى پريشان آمد و نشانى چك را داد و معلوم شد كه مى خواسته براى آزادى پسرش، خرج كند.
من چك را دادم ولى فرداى همان روز، دوستى تلفن زد و گفت از آن لولاها دارى؟ گفتم: بله!
گفت: براى پروژه اى به تعداد زياد و قيمت عالى خريدارم، آن معامله كار ما را سامان داد و همين اتومبيل هم از همان پول هاست.
اين قصه را هم يكى از فرهنگيان برايم تعريف نمود كه روزى همراه با پول زيادى بيرون رفتم و هنگامى كه بازگشتم و سراغ پول در جيبم رفتم، ديدم از پول خبرى نيست. هراسان به اطراف خانه مى گشتم كه همسرم گفت: چيزى گم كرده اى؟ گفتم: كمى پول گفت: نه، پول خريد منزل را گم كرده اى!
بله! سه چك حاوى سه ميليون گم شده بود، همسرم گفت: بيرون برو و هرجا سر زده اى مراجعه كن. همه جا رفتم. آخرين جا شركت گاز بود كه سر زدم و از نگهبان سؤال كردم. او گفت چرا پيرمردى اينجا آمد و گفت، يك چك پيدا كرده و آدرس داد كه صاحبش به او مراجعه كند.
آدرس را گرفتم. جايى پرت در انتهاى شهر بود، كه سكنه اى پراكنده داشت از مغازه اى پرسيدم اين پيرمرد را مى شناسيد؟ گفت: بله! حشمت على، كارگر ساختمان است و بعدازظهر ساعت 6 باز مى گردد، منتظر ماندم. ساعت 6 پيرمردى خسته و با سر و وضع خاكى آمد. داستان را گفتم و يادآورى كردم
كه چك ها سه فقره با 3 ميليون اعتبار است.
او گفت: بله، همين طور است و مرا به خانه اش راهنمايى كرد. به منزلش رفتيم، امّا چه خانه اى! يك زمين كوچك كه گودبردارى شده بود و با تعدادى حلبى پوشانده بودند. خودش پايين رفت و يك زيرشلوارى آورد و چك ها را از جاى بند شلوار، بيرون آورد و به من داد.
گفتم: چرا در اينجا پنهان كردى؟
گفت: ما فقيريم و پسرم اگر مى ديديد، شايد نمى گذاشت كه چك ها را به صاحبش برگردانم؛ براى همين جايى پنهان كردم كه كسى نفهمد!
هرچه اصرار كردم پولى بگيرد، نگرفت. گفت: پول زحمت تو مال خودت است. من فرداى آن روز كه مى دانستم حشمت على، سر كار است، تعدادى لباس و دو جعبه ميوه بردم و به خانواده اش دادم و بازگشتم.
مقصد از ذكر اين گونه حكايت ها كه كم هم نيست، اين است كه همّت بلندمردان پاكى را ببينيم كه در عين نياز و احتياج، در امانت، خيانت نمى كنند. اين حكايات واقعى مى توانند عبرتى باشند براى ما انسان ها كه در كمترين فرصت ها تحريك مى شويم.
از طرفى حكايت هايى واقعى هم در جنبه منفى هست كه افرادى خيانت كرده اند و هرگز به نتيجه نرسيدند؛ چنان كه صفحات تاريخ گذشته و تاريخ معاصر و صفحه حوادث روزنامه ها پر از اين حوادث عبرت انگيز است.
عمر سعد در هنگام رويارويى با حضرت امام حسين عليه السلام مورد نصيحت امام عليه السلام قرار گرفت و هرچه امام عليه السلام او را نصيحت كرد او بهانه آورد و در نهايت امام عليه السلام به او گفت: اميدوارم از گندم عراق، جز اندكى نخورى و عمر سعد پاسخ داد: جو هم ما را كفايت مى كند.
سرانجام بعد از جنايت كربلا، با ابن
زياد اختلاف پيدا كرد و از حكومت رى عزل شد و در حالى كه اين آيه را مى خواند «خسر الدنيا و الاخرة» از دارالامارة خارج شده و با گذشت چند ماه گرفتار مختاررحمه الله شد و به قتل رسيد.
تقريباً همه خيانتكاران كربلا به چنين سرنوشتى دچار شدند.
بسيارى از افرادى كه به ظالمان كمك كرده اند، به چنين سرنوشتى دچار شدند كه در تاريخ معاصر از نزديكان و مشاوران رضاشاه و سرنوشت هويدا؛ نخست وزير كه اعدام گرديد، خواندنى است.
در زندگى اشخاص، موارد زيادى هست كه خيانت به عاقبت ناكامى و تباهى رسيده است؛ چه بسيار مرد و زنى كه با يكديگر هماهنگ شدند و همسر زن را به قتل رسانده اند و سپس هر دو به مجازات مرگ، محكوم شده اند.
حكايات واقعى از خيانت هاى مالى كه با ضررهاى بسيار زيادى روبرو شدند، موجود است.
در كربلا تاجرى بود كه آب ليمو مى فروخت. او به بيمارى سختى مبتلا شد كه هرچه دار و ندار داشت، خرج بيمارى اش نمود. يكى از كسانى كه به ديدار او رفته بود، تعريف كرد كه خودم ديدم به حالتى بسيار رقّت بار در بستر افتاده بود و به پسرش گفت: آن مقدار پول باقى مانده را از روى تاقچه بردار كه مى دانم، بايد خرج دوا شود. سپس برايم تعريف نمود: اين پول باقى مانده پول ناپاكى است كه در زندگى ام وارد شد؛ زيرا در كربلا يك بيمارى عمومى بروز كرد كه پزشكان آب ليمو را بهترين دارو دانستند و آبليمو كمياب شد. من دوغ را با آبليمو مخلوط كرده و بعد، چند برابر فروختم.
پول زيادى جمع شد به طورى كه سرمايه دار شدم كه به من
ابوالالوف مى گفتند و ناگهان اين بيمارى به جانم افتاد و تمامى پول ها خرج مريضى ام شد؛ تا اين مقدارى كمى كه باقيمانده و مى دانم كه اين پول هم مى رود، امّا من... و در اين بيمارى مرد.(25)
تاريخ مسجد مقدّس جمكران نام كتاب نويسنده / مترجم آئينه اسرار
حسين كريمى قمى تاريخچه مسجد مقدس جمكران (فارسى)
واحد تحقيقات تاريخچه مسجد مقدس جمكران (فارسى)
واحد تحقيقات سخنرانى مراجع در مسجد جمكران واحد پژوهش مسجد مقدس جمكران تجلّيگاه صاحب الزمان عليه السلام سيد جعفر ميرعظيمى پيامبرصلى الله عليه وآله الگوى رستگاران حسين احمدى اوصاف الرسول (اسامى و القاب)
احمد سعيدى پيامبراعظم صلى الله عليه وآله و تروريسم و خشنونت طلبى على اصغر رضوانى پيامبراعظم صلى الله عليه وآله و جهاد و برده دارى على اصغر رضوانى پيامبراعظم صلى الله عليه وآله و حقوق اقليت ها و ارتداد
على اصغر رضوانى پيامبراعظم صلى الله عليه وآله و حقوق زن على اصغر رضوانى پيامبراعظم صلى الله عليه وآله و صلح طلبى على اصغر رضوانى پيامبر رحمت سعيد منصورى تاريخ پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم (دو جلد)
عباس صفايى حائرى چهل حديث برگزيده از پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله احمد سعيدى حكومت بر دل ها
شفيعى مازندرانى راه و رسم زندگى در كلام پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله خيراللَّه سليم زاده روزشمار تاريخ پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله احمد سعيدى محمد رسول اللَّه واحد پژوهش اهل بيت عليهم السلام آخرين خورشيد پيدا
واحد تحقيقات امام رضاعليه السلام در رزمگاه اديان سهراب علوى پرچمدار نينوا
محمد محمدى اشتهاردى پيشوايان معصوم آيت اللَّه سيّد محسن خرازى دفاع از حريم امامت و ولايت كريم شنى شرح زيارت جامعه كبيره محمد حسين نائيجى عمه سادات سيّد ابوالقاسم حميدى كهكشان راه نيلى حسن بياتانى ماه مدينه واحد پژوهش
ويژگى هاى حضرت زينب عليها السلام سيد نورالدين جزائرى امام مهدى عليه السلام آخرين پناه محمود ترحمى آن آشنا آمد
مسلم پور وهاب آيين انتظار
واحد پژوهش انتشارات ارتباط معنوى با حضرت مهدى عليه السلام حسين گنجى از تولد تا بعد از ظهور
كاظم قزوينى موسوى از غروب عاشوراى حسينى ...
حسين احمدى قمى امامت، غيبت، ظهور
واحد پژوهش انتشارات امامت و غيبت از ديدگاه علم كلام علم الهدى / واحد تحقيقات امام مهدى دركلام امام على عليهما السلام سيد صادق سيد نژاد
اميد آخر
حسن محمودى انتظار از ديدگاه روايات اهل بيت عليهم السلام سكينه طاووسى انتظار بهار و باران واحد تحقيقات انتظار چيست؟ منتظر كيست؟
واحد پژوهش انتظار و انسان معاصر
عزيز اللَّه حيدرى اوصاف المهدى (اسامى و القاب)
احمد سعيدى اولين هاى مهدويت محمد خامه يار
او هرجا كه هست مرا دوست دارد
مرتضى محيطى بامداد بشريت محمد جواد مروّجى طبسى پايان انتظار
مسلم پور وهاب پرچم هدايت محمد رضا اكبرى تذكره انجمن قدس(دو جلدى)
محمّد على عبرت نائينى تشرف يافتگان (دفتر اوّل)
ميرزا حسين طبرسى نورى تشرف يافتگان (دفتر دوم)
ميرزا حسين طبرسى نورى تشرف يافتگان (دفتر سوم)
ميرزا حسين طبرسى نورى تشرف يافتگان (دفتر چهارم)
ميرزا حسين طبرسى نورى تكاليف بندگان نسبت به امام زمان عليه السلام موسوى اصفهانى/حائرى قزوينى تمناى وصال سيّد غلام رضا حسينى جزيره خوشبختى مسلم پور وهاب جلوه هاى پنهانى امام عصرعليه السلام حسين على پور
حكايت عطش عزيز اللَّه حيدرى چگونگى دعا براى تعجيل فرج امام عصرعليه السلام موسوى اصفهانى/حائرى قزوينى چگونه امام زمان عليه السلام را يارى كنيم؟
سيّد مهدى حائرى قزوينى حضرت مهدى عليه السلام فروغ تابان ولايت محمد محمدى اشتهاردى خورشيد غايب رضا استادى خوشه هاى طلايى محمد على مجاهدى (پروانه)
دارالسلام شيخ محمود عراقى ميثمى داستان هايى از امام زمان عليه السلام حسن ارشاد
داغ شقايق على مهدوى در آسمان
عشق مسلم پور وهاب در جستجوى نور
صافى، سبحانى، كورانى ذخيره خدا
اسماء خواجه زاده ذكر نور در حضور مشتاقان ظهور
مفيد فياضى زمان و مكان دعابراى حضرت...
موسوى اصفهانى سرود سرخ انار
الهه بهشتى سقا خود تشنه ديدار
طهورا حيدرى سيماى امام مهدى عليه السلام در شعر عربى دكتر عبد اللهى سيماى جهان در عصر امام زمان عليه السلام محمّد امينى گلستانى سيماى مهدى موعود در آئينه شعر فارسى محمد على مجاهدى (پروانه)
شرح چهل حديث حضرت مهدى عليه السلام على اصغر رضوانى شناخت حقوق و مراحم ...
موسوى اصفهانى صبح فرا مى رسد
مؤسسه فرهنگى توحيد
صفاى دل زهرا برقى ظهور حضرت مهدى عليه السلام از ديدگاه اديان سيد اسد اللَّه هاشمى شهيدى العبقرى الحسان ...
على اكبر نهاوندى عريضه نويسى سيد صادق سيد نژاد
عطر سيب حامد حجتى عطر ياس مسلم پور وهاب على عليه السلام و پايان تاريخ سيد مجيد فلسفيان غيبت شيخ طوسى شيخ طوسى/ مجتبى عزيزى فريادرس حسن محمودى فوز اكبر
محمد باقر فقيه ايمانى كرامات المهدى عليه السلام واحد تحقيقات كرامت هاى حضرت مهدى عليه السلام واحد تحقيقات كلمات قصار امام زمان عليه السلام محمّد تقى اكبر نژاد
كمال الدين و تمام النعمة
شيخ صدوق گردى از رهگذر دوست على اصغر يونسيان گفتمان مهدويت آيت اللَّه صافى گلپايگانى گوهرهاى ناب در كلام امام زمان عليه السلام حسين احمدى مباحثى پيرامون حضرت مهدى عليه السلام آيت اللَّه سيّد محمّد باقر صدر
مسافر گمشده مسلم پور وهاب مجموعه كامل نامه ها و فرمايشات ...
محمّد تقى اكبر نژاد
مكيال المكارم موسوى اصفهانى منجى موعود از منظر نهج البلاغه حسين ايرانى مهدى عليه السلام تجسم اميد و نجات عزيز اللَّه حيدرى مهدى منتظرعليه السلام در انديشه اسلامى العميدى / محبوب القلوب مهدى موعوددركلام پيامبرمحمودصلى الله عليه وآله احمد سعيدى مهدى موعودعليه السلام علامه مجلسى / اروميه اى مهربان تر از
مادر
حسن محمودى مهر بيكران محمد حسن شاه آبادى ميثاق منتظران «1»
حائرى قزوينى ميثاق منتظران«2»
حائرى قزوينى ناپيدا ولى با ما (فارسى)
واحد تحقيقات نامه هاى جوانان به امام زمان عليه السلام محمّد تقى اكبر نژاد
نامه هاى دختران به امام زمان عليه السلام محمّد تقى اكبر نژاد
نامه هاى نوجوانان به امام زمان عليه السلام محمّد تقى اكبر نژاد
نتيجه دعا براى فرج حضرت مهدى عليه السلام موسوى اصفهانى نجم الثاقب (دو جلدى)
ميرزا حسين نورى نشانه هاى ظهور او
محمد خادمى شيرازى نشانه هاى يار و چكامه انتظار
مهدى عليزاده نشانه هايى از مهدى عليه السلام احمد سعيدى نياز جهان به امام زمان عليه السلام محمّد مولوى و آن كه ديرتر آمد
الهه بهشتى وظايف منتظران واحد تحقيقات وعده ديدار
محمود ترحّمى ويژگى هاى امام زمان عليه السلام موسوى اصفهانى هزار و يك نكته پيرامون امام زمان عليه السلام محمد رحمتى شهرضا
همراه با مهدى منتظر
مهدى فتلاوى / بيژن كرمى يا اباصالح مسلم پور وهاب ياد مهدى عليه السلام محمد خادمى شيرازى يار غائب از نظر
محمد حجّتى اخلاقى، تربيتى آثار گناه در زندگى و راه جبران على اكبر صمدى اخلاق عملى آيت اللَّه مهدوى كنى اقتصاد خانواده شفيعى مازندرانى حلية المتقين محمد باقر مجلسى راه كارهاى دورى از گناه (اعتياد مدرن)
عزيز اللَّه حيدرى راه كارهاى دورى از گناه(چشم چرانى و ...)
عزيز اللَّه حيدرى راه كارهاى دورى از گناه(قمار و شراب)
عزيز اللَّه حيدرى راه كارهاى دورى از گناه(موسيقى)
عزيز اللَّه حيدرى خانواده و تحول در تربيت رضا فرهاديان درس هايى از طبيعت محمّد رضا اكبرى صفات شيعه شيخ صدوق عبرت هاى ماندگار
محمد رضا اكبرى فرهنگ اخلاق عباس اسماعيلى يزدى فرهنگ تربيت عباس اسماعيلى يزدى فرهنگ صفات عباس اسماعيلى يزدى فضايل شيعه شيخ صدوق قصه هاى تربيتى محمّد رضا اكبرى مبانى تربيت و ...
رضا فرهاديان معلم محبوب ...
رضا فرهاديان هدف از زندگى رضا فرهاديان شرح حال
آقا شيخ مرتضاى زاهد
محمد حسن سيف اللهى بدر مشعشع در احوال موسى مبرقع محدث نورى تولدى نو (نقد مسيحيت)
على الشيخ/سيد مسلم مدنى خورشيد شرق محمّد رضا اكبرى روزنه هايى از عالم غيب آيت اللَّه سيد محسن خرّازى سياحت غرب آقانجفى قوچانى نور على نور
حسين احمدى قم - مسجد مقدس جمكران:
صندوق پستى: 617 تلفن: 7253700 نمابر: 7253340 - 0251
شماره حساب: بانك ملت، قم شعبه جمكران، كد 5/8785، جارى 3/500
بانك رفاه كارگران، قم شعبه آذر، كد 822، جارى 300939
1) سوره انفال، آيه 58.
2) سوره حج، آيه 37.
3) سوره انفال، آيات 26 و 27.
4) سوره تحريم، آيه 51.
5) ميزان الحكمة، ج 3، ص 195.
6) همان.
7) همان.
8) وسائل، ج 6، كتاب وديعه، ص 225.
9) وسائل، ج 6، ص 222.
10) گناهان كبيره، ج 1، ص 441.
11) گناهان كبيره، ج 1، ص 447 به نقل از تفسير صافى.
12) گناهان كبيره، ج 1، ص 451 به نقل از اصول كافى.
13) ميزان الحكمة، ج 3، ص 197.
14) ميزان الحكمة، ج 4، ص 289.
15) سوره غافر، آيه 19.
16) سوره علق، آيه 14.
17) سوره يونس، آيه 23.
18) تفسير نمونه، ج 27.
19) ميزان الحكمة، ج 3، ص 197.
20) سوره منافقون، آيه 4.
21) ميزان الحكمة، ج 3، ص 195.
22) همان.
23) وسائل، ج 6، ص 219 - 220.
24) هزار و يك حكايت اخلاقى، ص 138 به نقل از جوامع الحكايات.
25) حكايت هاى شنيدنى، استاد محمدى اشتهاردى رحمه الله، ص 267.