امام سجاد عليه السلام

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : امام سجاد علیه السلام/ تالیف واحد پژوهش مسجد مقدس جمکران؛ تصویرگر رضا کاظمی. مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران 1387. مشخصات ظاهری : 23 ص. : مصور(رنگی). فروست : مجموعه زندگانی چهارده معصوم (علیه السلام)؛ 6 شابک : 8000 ریال 978-967-8484-77-9 وضعیت فهرست نویسی : فاپا يادداشت : گروه سنی:ب،ج موضوع : داستان های مذهبی شناسه افزوده : کاظمی، رضا، 1360 - تصویر گر شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم) . واحد پژوهش رده بندی دیویی : ‮دا 297/68 ‮الف 765 1387 شماره کتابشناسی ملی : 1688064

مشخّصات معصوم

نام: علي لقب: زين العابدين كنيه: ابو محمّد، ابوالحسن نام پدر: امام حسين نام مادر: شهربانو

تاريخ تولد: 5 شعبان سال 38 هق محل تولد: مدينه مدّت حكومت: 35 سال مدّت عمر: 57 سال تاريخ شهادت: 12 يا 25 محرم سال 95 هق نام قاتل: وليد عبدالملك مرقد: بقيع

1- ولادت زين العابدين عليه السلام

در سحرگاه روز پنجم شعبان سال سي و هشت هجري قمري، امام سجّادعليه السلام در شهر مدينه ديده به جهان گشود. او در همان ابتداي تولّد مادر گرامي اش را از دست داد و توسط دايه اي مهربان، دوران كودكي خود را در شهر مدينه سپري نمود. دو ساله بود كه جدّش اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت رسيد. پس از آن به مدّت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموي خويش، امام مجتبي عليه السلام بود. پس از شهادت امام مجتبي عليه السلام در سال 50 هجري، به مدّت ده سال نيز در دوران امامت پدرش حسين بن علي عليه السلام همراه وي با معاويه در ستيز و مبارزه قرار داشت.

مادر گرامي امام سجّادعليه السلام شهربانويه، دختر يزدگرد، پادشاه ايران بود كه بعد از جنگ سپاه اسلام با سپاه يزدگرد، اين خانم محترم اسير گشت و به مدينه آورده شد. زماني كه او را وارد شهر كردند حضرت علي عليه السلام فرمودند: پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله فرموده است: «به بزرگ هر طايفه اي احترام بگذاريد اگر چه مخالف شما باشد و اينان از بزرگان فارس هستند».

حال سزاوار نيست او را كه خود صاحب كنيزان و خادمان فراوان بوده بفروشيد.

يكي پرسيد:«پس چاره چيست؟»

امام علي عليه السلام فرمود: «او را آزاد بگذاريد تا شوهري انتخاب كند.»

او از بين جوانان امام حسين عليه السلام را برگزيد و بدين ترتيب

با امام حسين عليه السلام ازدواج نمود.

2- احترام فوق العاده امام عليه السلام به مادر

امام كه از همان كودكي به خاطر درگذشت مادرش به دايه اي مهربان سپرده شده بود، محبّت هاي زياد دايه مهربانش را نسبت به خود مي ديد و همواره سعي در جبران محبّت هاي او داشت تا جاييكه هرگز قبل از او دست به طرف غذا نمي برد و مي فرمود: «دوست ندارم دست خود را به طرف لقمه اي دراز كنم كه شايد مادرم(دايه ام) زودتر متوجه آن شده باشد و به اين جهت از من رنجيده شود و من نسبت به او بي ادبي كرده باشم.

ارزش و مقام نماز و عبادت نزد امام سجّادعليه السلام امام را به خاطر زيادي عبادت «زين العابدين» مي گويند. او روزها را در پي كار و تلاش بود و به رفع حوائج مردم - كه آن نيز عبادتي بزرگ بود - مي پرداخت و شب ها را به عبادت و راز و نياز با خداي خود مشغول بود. امام در حال عبادت به قدري غرق در عشق خدا مي شد كه هيچ حادثه اي او را از حال عبادت خارج نمي ساخت.

3 - توشه سفر آخرت

يكي از ياران امام عليه السلام مي گويد:

در يك شب سرد و تاريك زمستاني، امام سجّادعليه السلام را ديدم كه آرد و هيزم بر دوش گرفته و عبور مي كرد. با غلام خود جلو رفته بعد از سلام، عرض كردم: اي پسر رسول خدا! با اين بار سنگين به كجا مي رويد؟

امام عليه السلام فرمودند: قصد مسافرت دارم، توشه سفري آماده نموده ام تا آن را به جايي برسانم.

گفتم:اجازه دهيد اين بار را غلامم براي شما حمل نمايد.

امام عليه السلام فرمودند: نه.

گفتم: پس اجازه دهيد خودم آن را حمل نمايم.

امام عليه السلام باز فرمودند: من زحمتي را كه موجب نجات من در راه شود و سفرم را آسان

نمايد به كسي نمي سپارم.

از امام عليه السلام خداحافظي كرده و رفتم. چند روز بعد امام را ديدم، جلو رفته و عرض كردم: شما مگر به سفر نرفتيد؟

امام عليه السلام فرمودند: آن سفر، سفري (سفر براي دنيا) كه تو گمان كردي نبود بلكه منظورم سفر براي آخرت بود.

امام سجّادعليه السلام در آن سفر آرد و هيزم را به درب خانه مستمندان مي رساند و اين سفر را سفر براي آخرت مي دانست.

4 - امام سجّادعليه السلام در ماجراي كربلا

پس از آنكه معاويه مُرد، فرزندش يزيد، در شام به جاي او نشست و ادّعاي خلافت كرد. او در نامه اي براي «وليد بن عقيد» حاكم مدينه چنين نوشت: از حسين بن علي عليه السلام براي من بيعت بگير، و در اين خصوص به هيچ وجه به او مهلت نده و اگر بيعت نكرد گردنش را بزن و سرش را براي من بفرست.

امام حسين عليه السلام كه از سويي هرگز حاضر به بيعت با يزيد نبود و از سوي ديگر خطري بزرگ براي اسلام مي ديد كه اگر رخ مي داد به صورت قيام و نهضتي عميق و جهاني بر ضد حكومت يزيد و ظالمان به شمار نمي آمد، لذا ماندن در مدينه و قيام عليه ظالمان را جايز ندانسته و بر همين اساس تصميم گرفت شبانه، همراه افراد خانواده و ياران از مدينه به سوي مكّه رهسپار گردد. ازاين رو قبل از آنكه وليد و مزدوران معاويه تصميمي بر ضد امام حسين عليه السلام بگيرند، آن حضرت در شب 28 رجب سال 60 هجري، مدينه را به قصد مكّه ترك كرد.

كاروان امام حسين عليه السلام از برادران و فرزندان و برادرزادگان و عموزادگان و بعضي از اصحاب پيامبرصلي الله عليه وآله تشكيل مي شد. يكي از

كاروانيان فرزندش امام سجّادعليه السلام بود، كه سايه به سايه پدر حركت كرد، تا در همه امور پشتيباني نيرومند براي پدر باشد.

امام سجّادعليه السلام در اين وقت 21 سال داشت، ولي در مسير راه مكّه به كربلا بيمار شد و بيماري اش شدّت يافت، به طوري كه قادر به حركت نبود. در عين حال از كاروان پدر جدا نشد و به عذر بيماري عقب نشيني نكرده و همچنان به راه خود، همراه پدر ادامه داد تا اينكه واقعه عاشورا واقع شد و اهلبيت امام حسين از جمله امام سجّاد را به اسارت بردند.

5- بيماري امام، يك مصلحت الهي

متأسفانه بسياري از مردم ناآگاه از امام چهارم عليه السلام به عنوان امام بيمار ياد مي كنند، در حالي كه واقعيت غير از اين است. زيرا امام سجّادعليه السلام تنها دركربلا مدّت كوتاهي بيمار بوده است و پس از آن بهبود يافته و در حدود 35 سال همچون ساير امامان از سلامت جسمي برخوردار بوده است.

بي شك بيماري موقت آن حضرت در آن حادثه، عنايت خداوندي است تا بدين وسيله از وظيفه جهاد معذور گردد و وجود مقدّسش از خطر مزدوران يزيد محفوظ بماند و از اين رهگذر، رشته امامت تداوم يابد. اگر حضرت بيمار نبود مي بايست در جهاد با يزديان شركت كند و در اين صورت همچون ساير فرزندان و ياران پدرش به شهادت مي رسيد و نور هدايت خاموش مي شد.

از آنجا كه در زمان امام چهارم عليه السلام شرايط اختناق آميزي حكم فرما بود، امام عليه السلام بسياري از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بيان مي كرد. مجموع دعاهاي امام سجّاد به نام (صحيفه سجّاديه) معروف است كه پس از

قرآن مجيد و نهج البلاغه، بزرگ ترين و مهم ترين گنجيه گران بهاي حقايق و معارف الهي به شمار مي رود.

صحيفه سجّاديه تنها شامل راز و نياز با خدا و بيان حاجت در پيشگاه وي نيست، بلكه درياي بيكراني از علوم و معارف اسلامي است كه طي آن مسايل عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و پاره اي از قوانين طبيعي و احكام شرعي در قالب دعا مطرح شده است.

6- توبه پيرمرد بر اثر بيانات امام سجّادعليه السلام

هنگام ورود اهل بيت امام حسين عليه السلام به عنوان كاروان اسيران به شام، پيرمردي از مردم شام به آن ها نزديك شد و گفت: سپاس خدايي كه افراد شما را كُشت و شهرها را از افراد شما آسوده كرد و يزيد را به شما مسلّط نمود.

امام سجّادعليه السلام در جواب فرمودند: اي پيرمرد! آيا قرآن خوانده اي؟ گفت: آري.

امام عليه السلام فرمودند: آيا معني اين آيه را فهميده اي كه خداوند مي فرمايد: «بگو اي پيامبر! من براي رسالت، فردي جز دوستي با خويشانم را از شما نمي خواهم.»(1)

پيرمرد: آري خوانده ام.

امام سجّادعليه السلام فرمودند: خويشان در اين آيه ما هستيم. آيا اين آيه را خوانده اي: «بدانيد از هر آنچه سودي مي بريد يك پنجم آن مخصوص خدا و رسول و خويشان است».(2)

پيرمرد گفت: آري خوانده ام.

امام سجّادعليه السلام فرمودند: اي پيرمرد! خويشان در اين آيه، ما هستيم. آيا اين را خوانده اي: «همانا خداوند خواسته است كه ناپاكي را از شما خاندان بردارد و شما را پاك و پاكيزه گرداند»(3)؛

پيرمرد: آري خوانده ام.

امام سجّادعليه السلام: اين آيه در شأن ما نازل شده است.

در اين هنگام پيرمرد در سكوت فرو رفت و از گفته جسورانه خود پشيمان شد و گفت: تو را به خدا! آيا شما همانيد كه گفتيد؟ امام سجّادعليه السلام فرمودند: سوگند

به خدا! بدون ترديد ما همان خاندانيم. به حقّ پيامبرصلي الله عليه وآله ما همان خويشاوندان هستيم.

پيرمرد، پس از شناخت آن ها، گريه كرد و دست هايش را به سوي آسمان بلند نمود و گفت: خدايا! من از دشمنان حضرت محمّدصلي الله عليه وآله بيزارم. سپس به امام سجّادعليه السلام عرض كرد: آيا توبه ام پذيرفته است؟

امام سجّادعليه السلام گفت: آري، اگر توبه كني، خداوند توبه ات را مي پذيرد و با ما خواهي بود. پيرمرد گفت: من توبه كردم.

اين خبر به يزيد رسيد، يزيد فرمان داد آن پير را بكشند و جلاّدان يزيد، او را به شهادت رساندند.(4)

7- بهره برداري امام سجّادعليه السلام از نهضت عاشورا

بعد از واقعه عاشورا، كاروان امام حسين از جمله امام سجّادعليه السلام را با كمال اهانت، در مجلس يزيد كه بسياري از بزرگان و سران كشور شام و مردم حضور داشتند آوردند. يزيد كه بر مسند سلطنت تكيه داده بود خطاب به امام سجّادعليه السلام گفت: حمد و ستايش خداوندي كه پدرت را كُشت.

امام سجّادعليه السلام بي درنگ و با كمال قاطعيت پاسخ داد: لعنت خدا بر كسي كه پدرم را كشت.

يزيد از پاسخ امام سجّادعليه السلام به قدري خشمگين شد كه فرمان داد گردن آن حضرت را بزنند. امام سجّادعليه السلام فرمود: اي يزيد! اگر قصد كشتن مرا داري، كسي را مأمور كن تا اين بانوان و كودكان بي پناه را به مدينه برساند. يزيد با شنيدن اين سخن، از كشتن آن حضرت منصرف شد.

حضرت زينب و امام سجّاد خطبه هاي كوبنده اي در آن جا خواندند كه باعث شد اوضاع سياسي و اجتماعي شام دگرگون شود.

امام سجّادعليه السلام پس از ماجراي عاشورا، براي بيداري مردم و رسوا نمودن يزيديان و حاكمان جبّار بني

اميه بهره برداري بسيار نموده و در هر فرصتي به افشاگري مي پرداخت و خاطره شورانگيز كربلا و نهضت امام حسين عليه السلام را زنده نمود و از آن به عنوان يك سلاح نيرومند تبليغاتي بر ضد رژيم هاي باطل استفاده مي كرد.

8- سه پيشنهاد امام سجّاد به يزيد

يزيد كه اوضاع را كاملاً بر ضد خود مي ديد پس از عذرخواهي هاي ظاهري به امام سجّادعليه السلام گفت: آماده ام كه سه حاجت تو را روا كنم.

امام سجّادعليه السلام از اين فرصت استفاده كرد و به يزيد سه پيشنهاد زير را داد:

1- مي خواهم سر مقدّس پدرم را زيارت كنم.

2- آنچه از ما غارت شده را به ما باز گردان، زيرا در ميان آن ها پارچه دست بافت و روسري و گردن بند مادرمان حضرت زهراعليها السلام وجود دارد.

3- اگر قصد كشتن مرا داري مردي امين را تعيين كن تا اهل بيتم را به حرم جدّمان مدينه برساند.

يزيد پيشنهاد اوّل را رد كرد، پيشنهاد دوّم را پذيرفت و درمورد پيشنهاد سوّم گفت: اهل بيتت را جز تو كسي به مدينه باز نمي گرداند.(5)

9- توجّه امام عليه السلام به مستمندان

يزيد هنگام دادن اموال غارت شده به امام سجّادعليه السلام دويست دينار (سكه طلا) نيز به امام داد. امام عليه السلام كه در هيچ حالي كمك به مستمندان را فراموش نمي كرد، سكّه ها را گرفت و در همان جا بين تهي دستان تقسيم كرد.(6)

اين كار امام سجّادعليه السلام از اين جهت بود كه اموال در اختيار يزيد از بيت المال مسلمين مي باشد و نبايد در اختيار او باشد لذا دويست دينار را گرفت و آن را در همانجا به تهي دستان داد و با اين كار هم عزّت و آقايي خاندان نبوّت را نشان داد و هم مستمندان را شاد كرد و هم به مردم فهماند كه اموال يزيد، مال مردم و مستضعفين است و بايد به آن ها برگردد.

10- تأسيس عزاداري براي امام حسين عليه السلام

امام سجّادعليه السلام و حضرت زينب عليها السلام از همان آغاز در فكر تأسيس سنّت عزاداري بودند. نخستين مجالسي كه به اين عنوان تشكيل شد در شام و در پايتخت حكومت يزيد بود. پس از آنكه سياست يزيد عوض شد و تصميم گرفت از سخت گيري دست بر دارد و اظهار پشيماني كرد در همين فرصت، حضرت زينب عليها السلام براي يزيد پيام فرستاد تا اجازه دهد براي مصائب برادرش امام حسين عليه السلام مجالس عزاداري بپا كند. قطعاً امام سجّادعليه السلام نقش اصلي را در اين پيشنهاد داشته است. يزيد موافقت كرد و امام سجّادعليه السلام و همراهان هفت روز در دارالحجاره شام، مجالس عزاداري برقرار نمودند. زنان بسياري درآن شركت مي نمودند. ذكر و ياد امام حسين عليه السلام و شهيدان كربلا به گوش همه مردم رسيد. احساسات مردم به قدري تحريك شد كه نزديك بود به كاخ يزيد هجوم ببرند و

او را بكشند. مروان كه در شام بود احساس خطر كرد و به يزيد گفت: سلاح نيست علي بن الحسين و همراهانش در شام باشند، زودتر آن ها را به مدينه بازگردان.

يزيد آن ها را پس از هفت روز عزاداري به سوي مدينه فرستاد.(7) بنابراين مؤسس سنّت عزاداري؛امام سجّادعليه السلام وزينب عليها السلام بودند.

11-تشويق حضرت به گريه كردن براي امام حسين عليه السلام

امام سجّادعليه السلام علاوه بر اينكه از مصائب امام حسين عليه السلام ياد مي كرد و مي گريست مردم را نيز به اين برنامه تشويق مي نمود. دراينجا به عنوان نمونه به ذكر يكي از گفتارهايش اكتفا مي كنيم.

آن حضرت مي فرمود:

خداوند براي مؤمني كه چشمانش به خاطر كشته شدن حسين عليه السلام پر از اشك شود، به گونه اي كه آن اشك به صورتش روان گردد، اطاقهاي شكوهمندي از بهشت را جايگاه او كند به طوري كه او صدها سال در آن اطاقها، سكونت نمايد.(8)

قطعاً منظور امام سجّادعليه السلام از اين ياد آوري ها و گريه ها تنها جنبه عاطفي نبود. بلكه هدفش تحريك احساسات و آماده سازي مردم براي قيام بر ضد ظالماني بود كه آن همه ستم كرده و همان ستم ها را ادامه مي دهند كه تاكنون نيز اين عزاداري ها باعث زنده ماندن هدف امام حسين (امر به خوبي ها و نهي از بدي ها) شده است.

12- شهادت

دشمن كه به شيوه هاي مبارزاتي امام سجّادعليه السلام پي برده بود و دريافته بود كه وجود امام خطري جدّي براي آنها به شمار مي رود او را در 25 محرم سال 95 هجري با زهر به شهادت رسانده و در قبرستان معروف (بقيع) در كنار قبر عمويش امام حسن عليه السلام به خاك سپردند.

پي نوشت ها

1) شوري،آيه 23.

2) انفال، آيه 41.

3) احزاب، آيه 33.

4) لهوف سيد بن طاووس

5) معالي السبطين، ج 2.

6) معالي السبطين، ص 268.

7) نفس المهوم، ص 262.

8) لهوف سيدبن طاووس.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109