جهان بيني الهي در نهج البلاغه

مشخصات كتاب

سرشناسه: دين پرور، سيدجمال الدين ، 1317 -

عنوان و نام پديدآور: جهان بيني الهي در نهج البلاغه / نويسنده جمال الدين دين پرور.

مشخصات نشر: تهران : بنياد نهج البلاغه ، 1359.

مشخصات ظاهري: 7 ص.؛ 20/5×27 س م.

فروست: بنياد نهج البلاغه ؛ 2.

وضعيت فهرست نويسي: برون سپاري.

يادداشت: كتابنامه به صورت زيرنويس .

موضوع: علي بن ابي طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج البلاغه -- توحيد

شناسه افزوده: علي بن ابي طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج البلاغه. برگزيده

شناسه افزوده: بنياد نهج البلاغه

رده بندي كنگره: BP38/09/ت 9 د9 1359

رده بندي ديويي: 297/9515

شماره كتابشناسي ملي: 68514

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

علوم الهي و ماوراء الطبيعه به خاطر اهميت موضوع از برترين و پربهاترين دانشها به شمار مي آيد، و نيز از نظر نتيجه اي كه عاليترين و مهمترين اثر را در زندگي مي گذارد، مهمترين علم است، ولي نكته اي كه ياد آوري آن ضروري است گزينش و بررسي مباحث بنيادي و اساسي در زمينه اين علوم است، كه دهها و صدها مساله را براي بررسي در بر مي گيرد. [1].

البته اصل «الاهم فالاهم» ايجاب مي كند كه نخست از مسايل زير بنايي و بينش زا سخن به ميان آور كه غفلت از آنها اساس تفكر الهي را دگرگون و يا بيمار گونه مي سازد و اثر توحيد را خنثي مي نمايد. يكي از مهمترين مسايل، در حكمت خدا شناسي، بينش همه جانبه و زير ساز است كه از آن به «جهان بيني الهي» تعبير مي شود.

بررسي و مطالعه ي علوم الهي را مي بايست از اينجا آغازيد كه مدخل صحيح حركت در وادي معرفت و هدايت و نمايانگر راه مستقيم است.

متد پژوهش و تحقيق در همه ي علوم، راز موفقيت است، بدان معني كه اگر نقطه ي آغاز، ما را به مسيري هموار و مستقيم هدايت كند كه

مقصدي روشن در پي آن نشسته باشد، تلاشهاي ما به هدر نخواهد رفت و سرانجام گامي در طريق شناخت برداشته ايم و گر نه چون تخته پاره اي در اسارت طوفان افكار متضاد و حيرت زا محو مي شويم، و حاصل عمرمان بر باد خواهد بود. اين تذكار، ما را بر آن داشت كه پيش از بحث اصلي، بررسي كوتاهي درباره ي كلمه ي جهان بيني داشته باشيم.

جهان بيني چيست؟

جهان بيني يعني ديد و شناخت كلي و زير بنائي از جهان، كه گل سر سبدش انسان است، و ديگر «مبدا جهان» كه كيست و چيست؟ و سه ديگر «پايان جهان» كه بازگشت به قدرت برتر است و پيوند انجام به آغاز، و يا غير اينها.

[صفحه 2]

جهان بيني ما انعكاس از جهان در احساس و بينش ما است، جهان بيني، الهام بخش رفتار فردي و اجتماعي، و سازنده ي افكار و آرزوهاي ما است، بنابر اين دو جهان بيني مختلف، بي شك زاينده ي دو طرز تفكر و عمل گوناگون است، و ائتلاف و سازش رهروان آن دو، غير ممكن مي باشد چنانكه توافق و همكاري آنها بنا به مصلحت روزگار، بنيادي سست و كم دوام خواهد داشت و ديري نپايد كه از هم گسسته خواهد شد. روش ها و برنامه ها از جهان بيني افراد نشات مي گيرد، نظامات مالي و اقتصادي و نهادهاي اخلاقي همه منوط به جهان بيني افراد و ملتها است، قبل از پذيرفتن و اعتماد به جهان بيني صحيح، سوالها و ابهامها حل شدني نيست و براي پذيرش پاسخها زمينه ي مناسبي وجود نخواهد داشت.

جهان بيني الهي

اشاره

جهان بيني الهي در برابر جهان بيني مادي است، در جهان بيني الهي، خدا مركز و فرمانده ي همه ي حركتها، و الهام بخش ايده هاست، جان همه ي كوششها و تحركها براي خداست، در اين جهان بيني، جهان داراي هدفي مشخص و حساب شده است، و انسان موجودي برگزيده و والاست كه مي باست راه تكامل را طي كند، و با دستيابي به ارزشهاي متعالي، مقام خلافه اللهي را به منصه ي ظهور برساند.

اما جهان بيني مادي، جهان را گردونه اي بي هدف و گور ساز، و انسان

را موجودي بيهوده و پوچ، و معلول كامجوئي، و مرگ را پايان اين غمنامه مي پندارد، «شوپنهاور» سر دسته ي بد بينان جهان، فيلسوف معروف آلماني مي گويد: زندگي سراسر بدبختي است و عاشق و معشوق مي خواهند اين بدبختي را با ادامه ي نسل ادامه دهند. [2].

آثار جهان بيني الهي

جهان بيني الهي، ريشه و اساس تمامي تفكرات يك خدا پرست راستين است بطوري كه كليه ي اعمال و برنامه هاي او را تنظيم مي كند و اخلاق ويژه ي انساني را در او مستقر مي سازد، در واقع اعتقاد به خدا و دين، به انسان نوري مي دهد كه بوسيله ي آن مي تواند كژي ها را باز شناسد و راه زندگي را بيابد.

جهان بيني الهي آثاري دارد كه قسمتي از آن را در زير مي خوانيد:

1- توجه به عظمت خدا.

[صفحه 3]

2- همه كارها در قبضه ي قدرت اوست و كسي را توان گريز از نظام احسن او نيست.

3- توجه به عظمت خدا و بي كرانگي ابديت، انسان را از حسادت باز مي دارد زيرا منشاء حسادت حقارت روح و تنگ نظري است.

4- توجه به عظمت خدا، ديگر عظمتها را مي شكند و مومن به الله، در برابر هيچ عظمتي خضوع نمي كند و خود را نمي فروشد.

قانون تعالي رواني

يكي از بهترين راههاي تربيت و هدايت، آشنا كردن مردم با والايي ها و عظمتهاي راستين و نشان دادن افقهاي بلند است كه پرده ي محدوديتهاي فكري را مي درد و انسانهاي بي خبر و محبوس را از دهكده ي اوهام و الفباي زندگي مي رهاند تا آنچه ديدني است و شنيدني است ببينند و بشنوند و آنگاه جهش و تحركي در جهت رهايي از دايره ي بسته ي زندگي حيواني بيابند و معناي هستي و حيات را دريابند.

هر قدر ديدگاهها وسيعتر و چشم اندازها دور رس تر باشد به همان درجه، زمينه ي تكامل و تربيت بهتر و عاليتر خواهد بود زيرا روح آدمي كه از عالم بالا و بي نهايت است ولي در قفس تن زنداني شده همواره ميل طيران به خانه ي اصلي خويش دارد و مي كوشد كه

اين تن خاكي را بهمراه خويش تا بدان جايگاه بلند بكشاند و معني زندگي را بدو بنمايد.

اگر بنياد فرهنگ ملتي بر اساس اين عظمتها پي ريزي شود و نسلها همچنان با اين افق روشن آشنا باشند، هرگز به پستي و پليدي تن در ندهند و در هر مقام و موقعيتي كه باشند همواره در كوشش و جهاد خواهند بود تا به پيروزيهاي بيشتر و آرمانهاي بلند خويش نائل آيند و اين زير بنا، دژ محكمي در برابر همه چهره ها و رنگهاي استعماري خواهد بود زيرا استعمار در آغاز افسونها و طلسم هاي خود، عظمتهاي راستين را مي گيرد و ديدگاههاي بلند انساني را كور مي كند و همه ي روزنه ها، جز روزن تنگ و عفن شهوت پرستي و بي بند و باري را مي بندد و آنگاه نوبت غارت منابع مادي و طبيعي مي رسد تا ملل استعمار زده با دست خود منابع حيات، و خون خود را به آنها تقديم كنند و سند سروري آنها را با دستهاي لرزان و از رمق رفته امضاء نمايند تا بدينجا مي رسيم كه اگر فرهنگ ملتي از باده و شراب و چين و شكن زلف يار تجاوز نكرد و عالي ترين فكر و ايده، بهتر و راحت تر خوردن و جستن شد، پيش از آنكه دولتها را بفروشند خود او همه ي مظاهر انساني و ارزشمند خويش را نابود كرده و تنها همانند پوسته يي درون تهي باقيمانده است و تا چنين نباشد كالاي باب طبع استعمار نخواهد بود. [9].

[صفحه 4]

از كتاب خدا الهام بگيريم و اين راز از آيات نوراني و پر تپش قرآن بياموزيم، كه درباره حضرت ابراهيم و راز عمظت و بزرگواريش چنين

آمده:

«و كذلك نري ابراهيم ملكوت السموات و الارض و ليكون من الموقنين» (انعام سوره 75).

ما حقيقت بلند آسمانها و زمين را اين چنين به ابراهيم نمايانديم بدين منظور كه از يقين آورندگان باشد. يعني راه يقين و رسيدن به درجات عالي ايمان از طريق ديدن آن ديدگاههاي وسيع و عالي بوده است.

به ديگر سخن ما پرده هاي محدوديت را از جلوي ديد و ديده ابراهيم برداشتيم و حجابهايي كه مانع از ديدن حقيقت است دريديم تا در پرتو اين «ديدن» به اوج بلندتريت مقام انساني برسد.

« … انت الابد فلا امد لك … بيدك ناصيه كل دابه و اليك مصير كل نسمه سبحانك ما اعظم ما نري من خلقك و ما اصغر عظمه في جنب قدرتك و ما اهول ما نري من ملكوتك ما احقر ذلك فيما غاب عنا من سلطانك و ما اسبغ نعمك في الدنيا و ما اصغرها في نعم الاخره … »

«خدايا! تو بر دفتر هستي پاياني، و خود، بي پايان، ابديت و بي انتهايي ويژه تو است، پايان همه راههايي، و به هر جا كه روي آريم سرانجام بايد به سوي تو باز گرديم و ديگر راهي نيست.

تو بازگشتگاه مردمي و همه با تو در رستخيز وعده ملاقات دارند. پس گريز گاهي نيست و اگر باشد از تو، و آن هم به سوي توست، اختيار هر جنبنده يي به دست تو، و گردش و تحرك انسانها در جهت تو است. باز خدايا، [8] چقدر عظيم است آنچه از آفريدگانت ديدني است و چشمهاي ما آن را در مي يابد و چقدر

[صفحه 5]

اينهمه عظمت در برابر قدرت نامتناهيت كوچك و ناچيز است، و … »

چه

هراس انگيز است آنچه از بزرگي و چيرگي و سلطه آسماني تو را مي بينيم و چقدر اين بزرگي با مقايسه با سلطنت ناپيدا و غايب تو پست و حقير است.

شگفتا از اينهمه نعمت در دنيا و چقدر اين نعمتهاي فراوان در برابر بخششها و احسانهاي آخرت ناچيز است! و در جاي ديگر شكوه قدرت و عظمت خدا را چنين مي خوانيم:

« … و كان من اقتدار جبروته … ان جعل من ماء البحر الزاخر المتراكم المتقاصف يبسا جامدا … قد ذل لامره … فسبحان من امسكها بعد موجان مياهها.» [9].

چهره يي از قدرت و عظمت پر شكوه خداي و ساخته هاي جالب و ظريف او را به تماشا مي نشينيم: كه او آب درياي ژرفاي بر هم انباشته، و خروش رعد آساي موج خشكي بي نمو را آفريد (دود، گاز) و از آن طبقات و اجزاء بهم پيوسته يي گونه گون، پديد آورد و از پي اين پيوستگي، هفت آسمان را بر شكافت و سرانجام آسمانها فرمان او را پذيرفتند و بر زنجيره اين نظام گردن نهادند و هر يك در جايگاهشان سر خدمت ايستادند، و زمين سخت و سنگين را بر دوش آب روان و سيال سبز گون و درياي لگام زده سوار و استوار كرد. [8].

تفصيل و توضيح ديگري را در اين زمينه در خطبه اول مي خوانيم كه فرمود:

«ثم انشا سبحانه فتق الاجواه وشق الارجاء و سكائك الهواء.»

و عظمت و حاكميت خدا در جاي ديگر چنين آمده است:

«الحمد لله الذي اظهر من آثار سلطانه و جلال كبريائه ما حير مقل العيون من عجائب قدرته.» [9].

در اين خطبه پر شور كه از روحي بلند و مواج برخاسته است امام-

كه درود خدا بر او- پس از اشاره و توجه به عظمت راستين و خيره كننده الهي تفاوت بنيادي ماهيت عظمت خدا را با ساير عظمتهاي خيالي و موهوم به بهترين شكل نشان مي دهد زيرا قدرت ظاهري فراعنه زمين كه گسترش مي يابد بهمان درجه دوري آنها از مردم نيز افرايش مي يابد و آنچه در نظر آنان نيست مردم و سعادت آنهاست و كار بجايي مي رسد كه مردم را به سوي صاحبان زور و زر راهي نيست و همانطور كه آنها در قلب مردم جايگاهي ندارند اينها هم در قاموس آنها كمترين ارزشي نخواهند داشت، و آنگاه در فطرتها اين ندا مي درخشد كه همان آفريدگار با عظمت و شكوهمند است كه

[صفحه 6]

شما را بيهوده نيافريده و مهمل و بي خاصيت رهاتان نساخته و از همه نعمتهايي كه شما را بخشيده آگاه است و همه احسانهايش بشمار، يعني آنچنان نيست كه گسترش دامنه نعمت او از ديدگاهش دور بماند و نا آگاهانه از خزانه اش سرازير گردد كه اين بي تدبيري است (و با ذات خالق سازگار نمي باشد.)، پس اكنون كه با علم و آگاهي به همه جوانب اينهمه نعمت بشما داده است چرا از او فاصله مي گيريد و بسوي او باز نمي گرديد و خود را با آن عظمت بي نهايت مرتبط و متصل نمي سازيد و از كنار چنان درياي ژرف و خوشگواري، خشكيده كام باز مي گرديد پس از او گشايش و بخشش بخواهيد و نيز پيروزي و سعادت را از او درخواست كنيد. زيرا ميان شما و او هيچ حائلي نيست و هيچ حجابي شما را از او جدا نخواهد كرد (و اگر باشد تو، خود هستي

كه بايستي از ميان برخيزي) و هيچ دري از سوي او برويتان بسته نشده است. و مكان و زمان در پيشگاه او حاضرند و از محضر ربوبي دور نيستند و او با هر انسان و پريزادي هست.

همين جا مي ايستيم و وسعت ديدگاههاي را مي نگريم كه از اين رهگذر پديد مي آيد و بايد پديد آيد. آيا چنين انساني با آن كس كه انديشه اش از شعاع شكمش تجاوز نمي كند يكسان است و آيا اين بزرگي و شكوه جز از عظمت خدا مايه مي گيرد؟ نكته ديگري كه ياد آن بحث را تكميل مي سازد سازندگي و روشنگري عظمت خدا در مكتب امام اميرالمومنين عليه السلام است كه آن را وسيله سرگرمي و وقت گذراني نمي داند و عظمت خدا را بعنوان آثار باستاني و محير العقول و برج هاي تاريخي و اهرام حيرت انگيز و مجسمه هاي پر صلابت و كوه پيكر ياد نمي كند كه توجه بدانها صرفا جبنه تفريح و تفنن و احيانا استعمار داشته باشد، بلكه توجه، سازنده ي روح و رفتار آدمي، و زائيده منش عزت و بزرگواري است كه نظر و نگاه، دهليز انتقال حقايق است كه در قرآن عزيز آمده است:

«افلم ينظروا الي السماء فوقهم كيف بنيناها و زيناها و مالها من فروج … تبصره و ذكري لكل عبد منيب.» [8].

آيا منكران حق، آسمان را فراز خود نمي نگرند كه ما چگونه آن را سخت و مستحكم و بدون هيچ شكافي و خلل بنيان كرده و زينت داديم، و زمين را در نمي نگرند كه آن را بگسترديم و در آن كوههاي استوار افكنديم، و هر گونه گياه و رستني زيبا و پر طراوت از آن رويانديم، اينها همه بخاطر آگهي

و هوشياري هر بنده يي است

[صفحه 7]

كه از ظلمت پليديها و آلودگيها برون آمده و در روشني توبه و پاكي گام نهاده باشد.

توجه داريد كه نظر و نگاه به آسمان مقدمه ي انديشه و تامل، و سپس توجه و تذكر است كه انسان در پرتو آن، خود را بسازد و به وادي امن تقوي برسد، تقوي خود نگهداري در پرتو بينش صحيح است و آنگاه از باروي متين تقوي و خدا ترسي كه مافقو همه والايي ها و سازندگيها است فر فراخناي جهان بنگرد كه تقوي بلند جايگاه صعود و پرواز معنوي انسان است كه امام در آخرين فراز گفتارش چنين نتيجه گيري مي فرمايد، و انجام را با آغاز چه زيبا پيوند مي دهد:

«اوصيكم عباد الله بتقوي الله فانها الزمام و القوام … و اعتصمو بحقائها تول بكم الي اكنان الدعه و اوطان السعه … » [9].

اي بندگان خدا شما را بتقواي از خدا سفارش مي كنم و اندرز مي دهم كه خدا را در زندگي خويش منظور داريد كه آن حالت، باز دارنده و پشتيبان شماست. بدان پايگاه استوار دست آويزيد و بحقايق آن چنگ زنيد كه شما را بجايگاه آسايش و سرزمينهاي گسترده و برجهاي مراقبت و امن و منزلهاي عزت و ارجمندي مي رساند.

كوتاه سخن آنكه از اين خطبه والا، سه مرحله پيوسته و زايا را از توجه به عظمت خدا الهام مي گيريم.

1- پيوند انسان با عظمت آفريدگار.

2- خود سازي (تقوي) از راه اين پيوند.

3- اتصال با ابديت و تولد بلند نظري و والا گرايي.

آثار توجه به عظمت خدا در اخلاق

توجه به عظمت خدا انسان را از بيماريهاي اخلاقي منجمله حسادت باز مي دارد … زيرا منشاء حسادت، حقارت روح و تنگ نظري و نداشتن

پشتيبان، و خلاء معنوي است، توجه به پروردگار عظيم، منبع نيرو بخشي است كه نخست سرزمين فكر و انديشه را سرشار و سيراب و

[صفحه 8]

از آنجا به محيط زندگي و همه شبكه هاي حيات سرازير مي گردد و بطور كلي اخلاق و افعال آدمي مي كند و در مسير الهي به جريان مي اندازد.

ارتباط با چنين منبع پر بار و زايا موجب درمان و پيشگيري بسياري از بيماريهاي رواني و اخلاقي مي گردد كه حسادت يكي از بزرگترين بيماريهاي اخلاقي و ريشه بسياري از جنايات و نابسامانيها است.

تحقيق و بررسي در اين باره به رساله ديگري موكول است ولي در يك ارزيابي كوتاه مي توان گفت: تنگ نظري و خود كم بيني از عوامل مهم حسادت است و داروي شفا بخش آن بلند نظري و والا گرايي است كه از توجه به عظمت خدا مايه مي گيرد- چگونه ممكن است خدا پرست راستين كه آفريدگارش را در عالي ترين درجه مهر و قدرت مي بيند، به انساني رشك ببرد و از فنا و بدبختي او احساس لذت و آرامش كند؟ توجه به عظمت خدا آدمي را ارج و تعالي مي بخشد و از پستي و تنگ نظري مي رهاند و در افقهاي بلند و گسترده به فعاليت وا مي دارد.

در زندگي روز مره و بهره وري از روزي و تامين معاش، توجه به خواست و تدبير حكيمانه و قاطع خدا و عظمتهاي او، انسان را از حسادت باز مي دارد و چنان به او عظمت و تعالي مي بخشد كه از ايثار و گذشت سرشار مي شود و راحتي خويش را فداي آسايش ديگران مي سازد و اينك به كلام امام در اين زمينه توجه كنيد:

«اما بعد فان الامر ينزل

من السماء كقطرات المطر … فاذا راي احدكم لاخيه غفيره في اهل او مال او نفس فلا تكونن له فتنه.» [10].

پس از ستايش پروردگار عزيز و درود بر پيامبر رحمت و نجات بخش، فرمان خدا از آسمان به زمين چونان قطرات باران در مي رسد به سوي هر كس بدان مقدار كه برايش جدا شده و مشخص گشته است چه زياد و چه كم پس آنگاه كه در مال و جان- برادر ديني تان فزوني و وسعتي ديديد پس مباد كه سبب فتنه و فساد او گرديد و و بدو رشگ بريد. [11].

و آخرين سخن، كلام ششمين امام راستين جعفر بن محمد الصادق- درود فرشتگان و پاكان بر او- است كه «آفه الدين الحسد … » [12].

آفت و بلاي دين رشگ بردن است. و در سخن ديگر فرمود: رشگ بردن از كور دلي و

[صفحه 9]

پذيرا نشدن فضل و رحمت خداست و اينها دو بال كفرند. [13].

حسادت انسان را به گناه مي كشد، و حسود حاضر است سعادت خود را در اين راه قرباني كند، از بيان امام استفاده مي كنيم كه شاخه هاي جهان بيني الهي تا آنجا گسترش دارد كه اخلاق و رفتار موحد را هم، دقيقا زير پوشش خود مي گيرد و آن را هدايت مي كند و بطور بنيادي از اخلاق و رفتار ضد آن جدا مي سازد.

پاورقي

[1] مسايل فلسفه كه از يونان به حوزه ي اسلام رسيد 200 مساله بود ولي حكما، و فلاسفه ي اسلامي آن را به 700 مساله رساندند، روش رئاليسم ج 1.

[2] اصول فلسفه ج 1 ص 28.

[3] در واقعه اندلس، استعمار مسيحي دختران هر جايي را به استقبال جوانان مسلمان مي فرستاد تا آنها را به

شراب و شهوت سرگرم و غافل سازند و بدنبال آن، حمله نظامي بود و سقوط اندلس، كما اينكه در نهضتها و مبارزه هاي رهايي بخش مردم عليه ظلم نيز اولين قدم جلوگيري از اينگونه بي بند و باري ها بوده مثلا در نهضت سربداران خراسان مي خوانيم كه خواجه شمس الدين علي برجسته ترين زمامدار سربدار، فحشاء را ممنوع ساخت و فرمود 500 روسپي را در چاه افكنند.

نهضت سربداران خراسان- اي- پ، پطروشفسكي صفحه 75.

[4] نهج البلاغه خطبه 108 صفحه 326 ترجمه آغاز خطبه چنين است. همه چيز خاكسار خدايند و به او پا برجا و استوار. خداوند بي نيازي هر تهي دستي و دريوزه، عزت بخش هر تحقير شده، نيرو بخش هر ضعيف و درمانده و پناهگاه همه ستمديدگان و غمگنان است. هر كس به سخن آيد و كلامي را بر لب آرد، گفتارش را مي شنود و راز آنكه سكوت مي كند مي خواند و همه زندگان بر او روزي دارند و او كارگزار رزق آنهاست و همه آنها كه چشم از اين عالم فرو مي بندند بسوي او باز مي گردند.

بار خدايا! ترا نديده اند تا از تو خبر آرند بلكه تو پيش از آفرينش وصف كنندگانت بوده اي. تو آفريدگان را بخاطر رفع وحشت و ترست نيافريدي و براي منفعت بكار نگرفتي. و آن كس كه تو را معصيت و نافرماني كند قدرت و سلطنت ترا ناقص و كم نكند. و اطاعت بندگان، حكومت ترا افزون نكند و آن كس كه از قضا و نظام حساب شده و لا يتغيرت ناخشنود باشد فرمان و برنامه ترا نتواند رد كرد و آنكس كه بفرمانت پشت كرد از تو بي نياز نيست.

[5] نهج البلاغه خطبه

202.

[6] بحثهاي علمي و تطبيقي در ساله ديگر درباره شناخت آفريدگار بررسي شده است. براي توضيح بيشتر به نهج البلاغه ج 1 صفحه 337 و شرح ابن ابي الحديد ج 11 صفحه 53 و 54 مراجعه شود.

[7] نهج البلاغه خطبه 186.

[8] سوره ق. آي 5 -7.

[9] نهج البلاغه خطبه 186.

[10] نهج البلاغه خطبه 23.

[11] براي اطلاع بيشتر به شرح ابن ابي الحديد ج اول صفحه ي 315 و به خطبه ي 85 و 234 و قصار 209 و 248 و 239 و 363 مراجعه فرماييد.

[12] سفينه البحار ج اول صفحه 251.

[13] سفينه البار ج اول صفحه 251.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109