حديث غدير و جانشين حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور: حديث غدير و جانشين حضرت محمد(ص )/ از هيئت تحريريه موسسه در راه حق .

مشخصات نشر: قم : موسسه در راه حق ، [13].

مشخصات ظاهري: 12 ص .؛ 5/11 x16س م .

فروست: انتشارات در راه حق ؛ 7/4.

يادداشت: كتابنامه به صورت زيرنويس .

موضوع: علي بن ابي طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. -- اثبات خلافت

موضوع: غدير خم

شناسه افزوده: موسسه در راه حق

رده بندي كنگره: BP223/5 /ح4 1300ي

رده بندي ديويي: 297/452

شماره كتابشناسي ملي: م 80-4518

پيامبر با خانه خدا وداع مي كند

سال دهم هجرت است، و موسم حج. بيابان حجاز شاهد جمعيّت انبوهي است كه همه، با يك شعار به سوي يك هدف گام بر مي دارند.

امسال، منظره ي حج، شور و هيجان ديگري دارد و مسلمانان با اشتياق و شتاب، منزل هاي بين راه را، پشت سر مي گذارند و خود را به مكّه مي رسانند.

طنين پر تپش لبيك … لبيك، از بيابان مكّه به گوش مي رسد، قافله ها يكي پس از ديگري به شهر نزديك مي شوند و حاجيان بالباس احرام، يك رنگ، يك نواخت، غبارآلود و اشك ريزان، خود را به حرم امن پروردگار مي رسانند و به گرد خانه اي كه به دست قهرمان توحيد، ابراهيم خليل بنا شده است طواف مي كنند. فريد وجدي، حاجيان سال دهم هجرت را 90 هزار مي نويسد [1] ولي تا 124000 هم گفته شده است [2].

پيامبر اسلام، نگاه مي كند: مسجدالحرام از اجتماع مسلمانان موج مي زند و همه به حكم «انما المؤمنون اخوة» برادروار و فرشته صفت مشغول نيايشند.

پيامبر خوشحال است كه توانسته چنين قدم بزرگي بردارد و به بهترين وجه رسالت خود را بگزارد.

ولي هاله يي از غم و اضطراب، گاه و بيگاه چهره ي پيغمبراكرم صلي الله عليه وآله را فرا مي گيرد و شادي را در كامش ناگوار مي سازد.

او مي ترسد پس از مرگ،

اين اجتماع از هم بگسلد و روح برادري و وحدت از ميانشان رخت بربندد و دوباره به قهقرا برگردند.

پيامبر اسلام خوب مي داند كه امّت اسلام، به راهبري امام عادل و عالم نياز شديد دارد و در غير اين صورت، زحمات گرانبها و چندين ساله ي او به هدر خواهد رفت.

به همين جهت، آن حضرت در مسافرت ها و جنگها كه از مدينه بيرون مي رفت هر چند هم مدّت مسافرت كوتاه بود، زمام امور را به دست شخصي امين و با كفايت مي سپرد و مردم مدينه را بدون سرپرست نمي گذاشت [3].

بنابراين چگونه مي توان تصور كرد كه پيامبر دلسوز و مهربان ما، زمام امور امت عظيم اسلامي را پس از درگذشت خود، به دست حوادث سپرده باشد.

و باز خوب مي داند كه اين مقام، شايسته ي كيست و لباس خلافت، به قامت رسا و لايق چه انساني بريده و دوخته شده است.

او همان است كه در حضور عده ي زيادي از بزرگان قريش و بستگان پيامبر كه به خاطر دعوت به اسلام، گرد آمده بودند، به جانشيني آن حضرت منصوب گرديد [4].

او مردي پاك و خداپرست بود و لحظه يي به خدا شرك نياورده و به بت سجده نكرده است.

او در راه پيشرفت دين مبين اسلام، سربازي فداكار است، كانون علمش از سرچشمه ي دانش رسول خداست، دادرسيش، عالي ترين قضاوت به شمار مي آيد [5].

او ديده و شناخته شده است، او علي، فرزند ابوطالب است.

فريضه ي حج، به پايان رسيد و مردم به سوي شهرهاي خود حركت مي كردند كه ناگهان صداي «مناديان» پيامبر، در صحراي حجاز، طنين افكند و مسلمانان را دستور توقف داد، زيرا فرشته ي وحي به رسول خدا نازل شده و اين آيه را ابلاغ كرده بود:

«اي پيامبر!

آنچه به سوي تو از پروردگارت فرود آمده است، به مردم ابلاغ كن و اگر كوتاهي كني، رسالت او را نرسانده يي و خداوند ترا از شرّ مردم نگهداري مي كند». [6].

موضوعي كه خداوند، پيامبرش را با لحني تند مخاطب ساخته بود، چيزي جز اعلام رسمي خلافت علي عليه السلام نبود كه پيامبر از آن خودداري مي كرد، زيرا مي ترسيد موجب اختلاف و شكاف در ميان مسلمين گردد و منتظر زمينه ي مساعدي بود تا آن را اظهار كند، و پس از نزول اين آيه دانست كه اكنون موقع آن است، لذا مردم را در نقطه يي از آن بيابان سوزان و خالي از آب و آبادي به نام «غديرخم» نگه داشت، تا روح اسلام يعني مسأله ي خلافت و جانشيني را كاملاً روشن سازد.

مردم نمي دانستند كه چرا اين دستور صادر شده و چه موضوع مهمي پيش آمده است ولي طولي نكشيد كه نماز جماعت اعلام گرديد و پس از اداي فريضه ي ظهر، انبوه جمعيّت قيافه ي جذّاب و آسماني پيامبراسلام صلي الله عليه وآله را برفراز منبر بلندي كه از «جهازشترها» درست شده بود، مشاهده كردند.

سكوتي عميق حكمفرما بود … در اين موقع سكوت صحراي حجاز را كلمات پر مغز و جالب پيامبر شكست و پس از ستايش پروردگار، خبر جانگداز در گذشت زودرس خود را اعلام كرد و آنگاه فرمود:

مردم! من براي شما چگونه پيامبري بودم؟

همه يكصدا گفتند: يا رسول اللّه، از پند و اندرز ما فرو نگذاشتي و از موعظه و تربيت ما، غفلت ننمودي، خدا تو را پاداش نيكو دهد.

… پيامبر فرمود: كتاب خدا و پيشوايان معصوم بعد از من، دوش به دوش هم راهبر شما هستند و شمابايد كاملاً پيرو

آنها باشيد تا گمراه نشويد.

آنگاه دست علي عليه السلام را برافراشت، به طوري كه همه ي حاضران او را ديدند سپس فرمود:

مردم! چه كسي به مؤمنان از خودشان سزاوارترست و بر آنان ولايت و سرپرستي دارد.

مردم گفتند: خدا و رسولش داناترند.

پيامبرصلي الله عليه وآله: خدا مولاي من است و من مولاي مؤمنان و به آنان از خودشان سزاوارترم. آنگاه بدون فاصله و تأمل فرمود: به هر كه مولا منم و سمت ولايت و سرپرستي بر او دارم، علي عليه السلام هم بعد از من همين منصب را دارد … من كنت مولاه فهذا علي مولاه … واين جمله را سه بارتكراركرد؛ و در پايان سخنان خود فرمود اين حقيقت را حاضران به ديگران برسانند.

جمعيت، هنوز پراكنده نشده بود كه اين آيه نازل شد: امروز دين شما را كامل گردانيدم، و نعمت خويش را بر شما تمام كردم، و به اين كه اسلام دينتان باشد، راضي گشتم [7].

پس از پايان مراسم رسمي تعيين جانشين، مردم از دور و نزديك بر يكديگر سبقت مي گرفتند تا به حضرت علي عليه السلام به عنوان جانشين پيغمبراسلام تبريك بگويند.

اولين كسي كه آمد و خلافت را به علي عليه السلام تبريك گفت «ابوبكر» و سپس «عمر» بود آنها در حالي كه اين كلمات را مي گفتند از اميرالمؤمنين علي عليه السلام جدا شدند:

«خوشا به حال تو اي پسرابي طالب كه مولاي من و هر مرد و زن باايمان شده اي» [8].

راويان حديث غدير

در حقيقت راويان حديث غدير، متجاوز از 120000 نفر مي باشند، زيرا تمام حاضرين در غدير، طبق دستور پيامبر اسلام كه فرمود به ديگران اطلاع دهيد حديث غدير و مسأله ي جانشيني علي عليه السلام را به عنوان مهمترين حادثه ي سفر، تلقي و براي ديگران بيان

كردند [9]. و به همين جهت بود كه خاطره ي غدير در مجامع عمومي مسلمانان هر چند يكبار تازه مي شد.

تقريباً 25 سال پس از روز غدير يعني زماني كه بسياري از صحابه ي رسول خدا از دنيا رفته و عده ي معدودي از آنها باقي مانده بودند؛ علي عليه السلام از مردم خواست هر كس روز غدير حاضر بوده است و حديث غدير را از دهان مبارك پيامبر شنيده است، شهادت دهد. في المجلس 30 نفر، برخاستند و حديث غدير را نقل كردند [10].

امام حسين عليه السلام، يك سال پيش از مرگ معاويه، يعني سال 58 يا 59 هجري، بني هاشم و انصار و ساير حاجيان را در سرزمين «مني» جمع كرد و پس از جملاتي گفت: شما را به خدا سوگند آيا مي دانيد كه رسول خداصلي الله عليه وآله در روز غدير علي عليه السلام را براي ولايت - و رهبري امت اسلام - بگماشت و دستور داد اين موضوع را حاضر به غايب برساند؟

… همه گفتند: آري [11].

دانشمندان اهل تسنن نام 110 نفر از اصحاب پيامبر كه اين ها حديث را از پيامبر اكرم شنيده و براي ديگران بازگو كرده اند؛ در كتابهاي معتبر خود يادآوري كرده اند [12] و عده يي از دانشمندان نيز در پيرامون حديث و حادثه غدير كتاب ويژه يي نوشته اند [13].

معناي حديث غدير

شواهدي كه در دست است روشن مي كند منظور از كلمه ي «مولي» و «ولي» همان جانشين و سرپرست امّت اسلامي است و با معناي ديگر نمي سازد اينك به نكات زير توجه فرماييد:

1 - دانستيم كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله از مطرح كردن حديث غدير بيم داشت و تا فرمان صريح و شديد از طرف خدا صادر نشد، آن را

اعلام نداشت.

آيا مي توان گفت منظور از حديث غدير، تذكر دوستي علي عليه السلام بوده است؟ اگر هدف اين بود، اعلام آن ترسي نداشت و اجتماع مسلمانان از هم پاشيده نمي شد.پس بايد منظور همان مسأله ي خلافت و جانشيني باشد كه بيم آن مي رفت يادآوري آن موجب سركشي و طغيان سودجويان گردد.

2 - پيامبر اكرم، پيش از آنكه جمله ي «من كنت مولاه فعلي مولاه» را بگويد، از مردم اعتراف گرفت كه خود، نسبت به آنان سزاوارتر است و مقام سرپرستي و زمامداري دارد، آنگاه همان مقام را براي علي عليه السلام قرار داد و بلافاصله فرمود:

هركس كه من مولي و سرپرست او هستم، علي عليه السلام مولا و سرپرست اوست.

3 - حسان بن ثابت، واقعه ي غدير را با اجازه ي پيامبر به شعر درآورد و انتشار داد و مورد تأييد آن حضرت قرار گرفت. در اشعار حسان به مقام خلافت و امامت علي عليه السلام تصريح شده است و هيچ كس از آن جمعيت انبوه به حسان اعتراض نكرد كه چرا كلمه ي «مولي» را غلط معني كردي بلكه مورد تشويق و تأييد قرار گرفت و اينك قسمتي از آن:

فقال له قم يا علي فانني

رضيتك من بعدي اماما وهاديا

فمن كنت مولاه فهذا وليّه

فكونوله اتباع صدق [14] مواليا

يعني: (آنگاه كه پيامبر اسلام به ولايت و رياست ديني و الهي از مردم اعتراف گرفت) به علي عليه السلام فرمود:

برخيز، اي علي، كه من به امامت و رهبري تو پس از خودم رضايت دارم؛ پس هر كس كه من مولي و رئيس ديني و الهي او هستم اين علي هم مولي و سرپرست او است، پس همگي از پيروان راستين و صميمي علي عليه السلام باشيد.

4- پيامبرصلي

الله عليه وآله پس از برگزاري مراسم غدير با حضرت علي عليه السلام در خيمه اي نشست و دستور داد كه مسلمانان و حتي زنان خودش به علي عليه السلام تبريك بگويند و با او بيعت كنند و به او به عنوان اميرالمؤمنين سلام دهند [15]. بديهي است اين مراسم فقط بامسأله ي خلافت و رسيدن او به مقام امامت و امارت مناسبت دارد.

5 - پيامبرصلي الله عليه وآله دوبار فرمود: هنيئوني، يعني به من تبريك بگوييد، چون خداوند مرا به نبوّت و پيامبري و خاندانم را به امامت اختصاص داد [16].

با ذكر اين شواهد هيچ گونه ابهامي در مورد حديث غديرباقي نخواهد ماند.

پاورقي

[1] دائرة المعارف فريد وجدي، ج 3، ص 542.

[2] الغدير، ج 1، ص 9.

[3] كامل ابن اثير، ص 242 و 278 و 216.

[4] تاريخ طبري، ج 3، ص 1173 - 1171.

[5] فضائل الخمسه - چاپ دارالكتب الاسلاميه، ج 1،ص186-178.

[6] سوره ي مائده، آيه ي 67.

[7] اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً (سوره ي مائده، آيه ي 3).

[8] الغدير، ج 1، ص 9 - 11.

[9] الغدير، ج 1، ص 60 - 61.

[10] الغدير، ج 1، ص 166-174.

[11] الغدير، ج 1، ص 198 - 199.

[12] الغدير، ج 1، ص 14 - 61.

[13] در جلد اوّل الغدير، ص (152 - 157)، 26 نفر از آنان را ذكر مي كند.

[14] الغدير، ج 2، ص 34 - 41.

[15] الغدير، ج 1، ص 270 - 271.

[16] لغدير، ج 1، ص 274.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109