امام صادق عليه السلام

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : امام جعفر صادق علیه السلام مجموعه زندگی چهارده معصوم علیه السلام/تالیف واحد پژوهش مسجد مقدس جمکران مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران، 1388 مشخصات ظاهری : [24]ص فروست : مجموعه زندگانی چهارده معصوم علیه السلام ویژه نوجوانان؛ 8 وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت) شماره کتابشناسی ملی : 1926662

امام صادق عليه السلام

نام: جعفر

لقب: صادق كنيه: ابوعبداللَّه نام پدر: محمّد

نام مادر:اُم فروه تاريخ تولد: 17 ربيع الاول سال 83 (ه.ق)

محل تولد: مدينه مدّت امامت: 34 سال مدّت عمر: 65 سال تاريخ شهادت: 25 شوال سال 148 (ه.ق)

نام قاتل: منصور با زهر

مرقد مطهر: بقيع

پدر بزرگوار و مادر ارجمند امام صادق عليه السلام

پدر بزرگوار امام صادق عليه السلام حضرت باقر عليه السلام است و مادر بزرگوار امام صادق عليه السلام، بانويى بزرگوار به نام فاطمه مى باشد كه به اُمّ فروه شهرت داشت. اُمّ فروه دختر قاسم بن محمّد بن ابى بكر است. قاسم با امام سجادعليه السلام پسر خاله بودند و از فقهاى برجسته شيعه و از اصحاب مورد اطمينان امام سجادعليه السلام به شمار مى آمد. امام صادق عليه السلام او را از اصحاب مورد اعتماد امام سجاد عليه السلام ياد نموده است. تاريخ نوسيان اهل سنت او را به عنوان يكى از سادات و دوست داران امام و يكى از فقهيان مشهور عصر امام سجادعليه السلام دانسته اند كه در حدود سال 112 هجرى، در مدينه و در سن 72سالگى درگذشته است(1)

اُمّ فروه، از همه بانوان عصرش با تقواتر بوده است، او علاوه بر تقوا، به قدرى داراى مقام ارجمند بود كه پسرش امام صادق عليه السلام را با عنوان ابن المكرّمه يعنى پسر مادر ارجمند ياد مى كردند.(2)

صادق آل محمّد صلى الله عليه وآله

در ميان امامان معصوم عليهم السلام، براى هيچ كدام، همانند امام صادق عليه السلام فرصت و شرايط خوبى پيش نيامد تا بتوانند در سطح وسيع و گسترده، به كارهاى دينى و فرهنگى در جامعه بپردازند، امام صادق عليه السلام از اين فرصت پيش آمده استفاده نمودند و با بيان دستورات ناب و پر محتواى اسلام و با تأسيس دانشگاه و مدرسه هاى دينى، بر گسترش اسلام افزوده و ناآگاهان را از سراسر دنيا متوجه اسلام حقيقى نمودند.

چنين فرصتى براى امام صادق عليه السلام به خاطر درگيرى و رو در رويى دو گروه ظالم به نام هاى بنى اميه و بنى عباس بود و اين برخوردها باعث شده بود كه

آن ها تمام وقت خود را مشغول به كشمكش با يكديگر بشوند. آن بزرگ مرد علم و ايمان، از اين فرصت، استفاده كامل را نمود و توانست اصول و احكام اسلامى را كه مورد قبول امامان قبل از خود كه جانشينان حقيقى رسول خدا صلى الله عليه وآله بود را معرفى نموده و با تربيت شاگردانى بسيار و برجسته، حياتى تازه به اسلام و مسلمين ببخشند.

اين امام بزرگوار، واقعه بزرگ و مهم غدير خم كه موضوع ولايت و جانشينى امام على عليه السلام به عنوان اولين امام برحق بعد از پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله مى باشد را زنده نمود و معنا و مفهوم خطبه - سخنان گهربار - حضرت زهراعليها السلام را براى همه روشن ساخت و به عنوان صادق آل محمّد صلى الله عليه وآله در برابر دروغ سازان و نيرنگ بازان اموى و عباسى، چهره واقعى اسلام و احكام آل محمّد صلى الله عليه وآله را نمايان ساخت.

عظمت علمى امام صادق عليه السلام

امام صادق عليه السلام در مدينه مى زيست، هنگامى كه خلافت به دست بنى عباس افتاد. عبداللَّه سّفاح (نخستين خليفه عباسى) آن حضرت را از مدينه به عراق احضار كرد، ولى پس از ديدن معجزات، كرامات و اخلاق نيكوى آن حضرت، ايشان را آزاد نمود. امام عليه السلام به مدينه برگشت، هنگامى كه منصور دوانيقى (دومين خليفه ظالم عباسى) به خلافت رسيد، آن حضرت را در سال 145(ه. ق) همراه با اهانت و جسارت به عراق و كوفه طلبيد، و مدتى آن حضرت را در عراق تحت نظر نگه داشت، و در اين مدّت، امام صادق عليه السلام را پنج بار احضار نمود و حتّى تصميم بر قتلش گرفت. ولى بخاطر

معجزات و مسائل ديگر از قتل آن حضرت صرف نظر كرد و پس از مدّتى امام عليه السلام به مدينه بازگشت.

در باب عظمت علمى امام صادق عليه السلام دليل هاى زيادى وجود دارد و اين موضوع مورد قبول دانشمندان شيعه و سنّى است. فقيهان و دانشمندان بزرگ دنيا در برابر علم آن حضرت سر تعظيم فرود مى آوردند و برترى علمى او را مى ستودند و حرفى براى گفتن نداشتند. ابوحنيفه پيشواى فرقه حنفى، مى گفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمّد نديده ام.

همچنين مى گفت: زمانى كه منصور دوانيقى، جعفر بن محمّدعليه السلام را احضار نموده بود، مرا خواست و گفت: مردم شيفته جعفربن محمّد شده اند، براى محكوم ساختن او يك سرى مسائل و معماهاى مشكل را آماده كن. من چهل مسأله مشكل آماده كردم، روزى منصور كه در ( مكانى به نام) حيره بود، مرا احضار كرد. وقتى وارد مجلس وى شدم، ديدم جعفربن محمّدعليه السلام در آنجا حضور دارند. وقتى چشمم به او افتاد، آن چنان تحت تأثير شكوه و عظمت او قرار گرفتم كه چنين حالى از ديدن هيچ شخص ديگرى به من دست نداده بود.

سلام كردم و با اشاره منصور نشستم. منصور رو به وى كرد و گفت: اين ابوحنيه است. او پاسخ داد: آرى او را مى شناسم، سپس منصور رو به من كرد و گفت: اى ابوحنيفه مسائل خود را با ابو عبداللَّه (جعفربن محمّد) در ميان بگذار، در اين هنگام شروع به گفتن سوالات مشكلى كه از قبل آماده نموده بودم كردم، هر مسئله اى كه مى پرسيدم، او پاسخ مى داد و مى گفت: عقيده شما در اين باره اين طور است و عقيده اهل مدينه آن طور و

عقيده ما چنين است. در برخى از سوالات با نظر ما موافق، و در برخى ديگر با اهل مدينه موافق و گاهى، با هر دو مخالف بود. بدين ترتيب چهل مسأله را مطرح كردم و همه را به درستى پاسخ گفت.

ابوحنيفه به اينجا كه رسيد با اشاره به امام صادق عليه السلام گفت: او دانشمندترين و آگاه ترين به اختلافات مردم در فتاوا و مسايل فقهى (احكام و دستورات دينى و شرعى) است.(3)

مجلس درس در مسجد خيف

شيفتگان علم، چه سنى و شيعه به قدرى شيفته و دوست دار بهره بردن از علم و اخلاق نيكوى امام صادق عليه السلام بودند كه حتّى در حال سفر هم مى خواستند كه آن حضرت جلسه درسى داشته باشد و از محضرش بهره مند گردند، به عنوان نمونه: در يكى از سفرها كه امام صادق عليه السلام عازم انجام مراسم حج بود وقتى كه به سرزمين منى رسيد، آن حضرت در مسجدى به نام خيف جلسه درسى تشكيل دادند، كه در اين جلسه حدود دويست نفر شركت نمودند، از ميان شاگردان بسيار زياد و دانشمند و مسلمان امام صادق عليه السلام مى توان به اين نام ها اشاره نمود: «حمران بن اعين شيبانى، عبدالله بن ابى يعفور، مفضّل بن عمر جعفى و جابر بن حيان »

در يكى از روزها عبداللَّه بن شُبرمَه از دانشمندان اهل سنت كه از جانب منصور دوانيقى قاضى كوفه شده بود، در جلسه درس مسجد خيف حاضر شد و در ميان شاگردان صدا زد: اى ابا عبداللَّه! ما در عراق بر اساس قرآن و سنت قضاوت مى كنيم و هر گاه در موردى، چيزى از قرآن و سنت پيدا نكنيم، بر اساس رأى و مقايسه كردن خودمان حكم

و دستور صادر مى كنيم، آيا كار ما درست است؟ امام عليه السلام كه با شاگردانش مشغول بحث و سؤال و جواب بود به او اعتنايى نكرد. ابن شُبْرُمَه سؤال خود را تا سه بار تكرار نمود. شاگردان همه سكوت كرده بودند، امام عليه السلام رو به او نمود و فرمود: على بن ابى طالب عليه السلام چگونه انسانى بود؟ شُبْرُمَه حضرت على عليه السلام را بسيار ستود.

امام عليه السلام فرمود: حضرت على عليه السلام از كسى كه نظر خودش را در دين خدا داخل نمايد، و بر اساس نظر خود... دستورى را صادر كند، امتناع (و دورى) مى نمود.(4)

اوضاع علمى و فرهنگى دوران امام صادق عليه السلام

بعد از مدّتى كه بين دو قوم ظالم بنى اميه و بنى عباس درگيرى براى رسيدن به قدرت بوجود آمده بود، سرانجام از زمان هشام بن عبدالملك، مبارزات عباسيان سرعت و قدرت بيشترى گرفت، و در سال 129/ ه وارد مرحله مبارزه مسلحانه و عمليات نظامى گرديد و سرانجام عباسيان در سال 132/ ه بر امويان پيروز شدند.

از آنجا كه بنى اميه در اين مدّت ، گرفتار مشكلات فراوان شده بود، لذا فرصت اذيت و آزار و ايجاد مزاحمت نسبت به امام و شيعيان را مثل زمان امام سجادعليه السلام نداشتند.

عباسيان نيز چون قبل از رسيدن به قدرت در ظاهر، خود را طرفداران خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله و انتقام گيرنده خون آنها معرفى مى كردند، در نتيجه اذيت و آزارى از طرف آنها هم تا مدّتى مطرح نبود. از اين رو آن دوران، دوران آرامش و آزادى براى امام صادق عليه السلام و شيعيان به شمار مى رفت و فرصت بسيار خوبى براى فعاليت هاى علمى و فرهنگى آنان بود.

در حقيقت دلايلى كه موجب آغاز فعاليت هاى علمى

و دينى شده بود را به اين شكل و ترتيب خلاصه نمود:

1- آزادى فكر و تحقيق در اسلام، البته عباسيان نيز در اين آزادى فكرى بى تأثير نبودند، امّا ريشه اين آزادى در تعليمات اسلام بود، به طورى كه اگر عباسيان هم مى خواستند از آن جلوگيرى كنند، نمى توانستند.

2- محيط آن روز، محيطى كاملاً مذهبى بود و مردم تحت تأثير برنامه هاى مذهبى بودند. تشويق هاى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله به كسب علم، و دعوت هاى قرآن به كسب علم و دانش و فكر نمودن، دلايل مهم نهضت و شور و شوق مذهبى دوران امام صادق عليه السلام بود.

3- اقوام و مردمى كه اسلام را پذيرفته بودند، بيشتر آنها داراى سابقه فعّاليت هاى فكرى و علمى بودند، مثل ايرانى ها (كه از همه سابقه اى درخشان تر داشتند) و مصرى ها و سورى ها كه از مردمان باتمدّن آن روز بودند. اين افراد به منظور درك و فهم بيشتر به تحقيق و جست و جو در تعليمات ناب اسلام مى پرداختند.

4- مسلمانان زندگى و در كنار هم بودن با غير مسلمانان را بر خلاف اصول دينى خود نمى دانستند. چون غير مسلمانان (اهل كتاب) در آن زمان مردمى دانا و فهميده بودند و مسلمانان با آنها بحث و جلسات علمى برگزار مى نمودند و آنها شيفته و علاقه مند به دستورات اسلام بودند.

به ياد خدا بودن

تابستان بود، وقت شام خوردن فرا رسيد، سفره اى در كنار امام صادق عليه السلام پهن كردند، مقدارى نان هم ميان سفره بود، سپس كاسه اى كه در آن آبگوشت بود، آوردند و نزد آن حضرت قرار دادند، آبگوشت داغ بود وقتى كه امام عليه السلام لقمه اى نان برداشت و در آبگوشت گذارد آن را داغ يافت.

دستش را كشيد و چند بار

مكرّر فرمود:«پناهنده مى شويم به خدا از آتش دوزخ، پناه مى بريم به خدا از آتش دوزخ» و اين سخن را آن قدر تكرار كرد تا آب گوشت، سرد شد، فرمود:«ما قدرت بر تحمّل داغى اين آب گوشت را نداريم پس چگونه بتوانيم آتش دوزخ را تحمّل كنيم؟» حضرت با اين عمل خود افراد را از معصيت خدا برحذر داشتند.

روزى هنگام راه رفتن، بند كفش امام صادق عليه السلام پاره شد و كفش از پايش درآمد، با پاى برهنه راه مى رفت در حالى كه با تواضع و خلوص مخصوصى به درگاه خدا توجّه داشت، عرض نمود:«پروردگارا مرا به اندازه يك چشم بر هم زدن و نه كمتر و نه زيادتر به خويش وامگذار». و حال آن حضرت در اين هنگام آنچنان روحانى شده بود كه قطرات اشك از چشم هاى مبارك آن حضرت مى ريخت.

نهى از منكر عملى امام صادق عليه السلام

منصور براى پسرش جشنى برپا كرده بود. امام صادق عليه السلام نيز به اجبار در آن جشن شركت نموده بود، سفره غذا پهن گرديد و غذاها در ميان آن چيده شد. در اين ميان يكى از حاضران آب خواست اما به جاى آب براى او شراب آوردند. امام عليه السلام بى درنگ برخاست و به عنوان اعتراض، مجلس را ترك نمود و گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: كسى كه در كنار سفره اى كه در آن شراب نوشيده شود، بنشيند ملعون (و نفرين شده)است.(5) به اين ترتيب آن حضرت با قاطعيت، نهى از منكر عملى (و اعتراض به كار ناپسند آنها)نمود و با كمال بى اعتنايى به سفره منصور، خشم و نارضايتى خود را به آن سفره و حاضران نشسته در آن نشان داد.(6)

برخورد قاطع امام عليه السلام با طاغوت زمان (منصور دوانيقى)

حاكم ستمگر عباسى، منصور دوانيقى در ضمن نامه اى به امام صادق عليه السلام نوشت: چرا مانند مردم به مجلس ما نمى آيى و در اطراف ما حاضر نمى شوى؟

امام عليه السلام در پاسخ او نوشت:

در نزد ما (از دنيا) چيزى نيست كه بخاطر آن از تو بترسم، و در نزد تو از نظر معنوى و اخروى (يعنى ايمان و اعتقاد قلبى به خداوند و روز قيامت) چيزى وجود ندارد كه به خاطر آن به تو اميدوار باشيم، در نزد تو نه نعمتى وجود دارد كه بياييم و به خاطر آن به تو تبريك بگوييم، و نه تو خود را در بلا و مصيبت مى بينى كه بياييم و به خاطر آن، به تو تسليت بگوييم. پس براى چه نزد تو بياييم؟

منصور دوانيقى پس از دريافت اين پاسخ عميق و كوبنده جواب داد: نزد ما بيا و ما

را نصيحت كن. امام صادق عليه السلام جواب داد: كسى كه خواهان دنيا باشد تو را نصحيت نمى كند (زيرا دنيايش به خطر مى افتد و تو آن را نخواهى پذيرفت) و اگر خواهان آخرت باشد، نزد تو نمى آيد.

منصور با دريافت اين پاسخ گفت: سوگند به خدا او (امام صادق عليه السلام) با اين جواب، دنيا خواهان را از آخرت خواهان مشخص كرد، و او كه در اطراف من نمى آيد، آخرت خواه است نه دنيا خواه.(7)

عصر سلطنت منصور دوانيقى؛ يكى از ياران امام صادق عليه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض نمود: بعضى از ما شيعيان گاهى در تنگناى سخت اقتصادى (مشكلات زندگى) قرار مى گيرد، و به ما پيشنهاد مى شود كه براى اين ها (طاغوتيان بنى عباس) خانه بسازيم يا نهرى از آنان را لاى روبى (و نظافت) كنيم و يا سّدى براى آن ها بسازيم، نظر شما در اين باره چيست؟

امام صادق عليه السلام در پاسخ فرمود:

من دوست ندارم براى آن ها (بنى عباس) گره اى بزنم، يا درِ مَشكى را ببندم، (يعنى كمترين كارى انجام دهم) هر چند در برابر اين كار ثروت زيادى به دستم برسد، حتى دوست ندارم، قلمى براى آن ها بر صفحه اى بكشم، همانا كسانى كه به ستمگران كمك كنند در روز قيامت، در سرا پرده اى از آتش قرار داده مى شوند (و به عذاب دردناك خداوند گرفتار مى گردند).(8)

روزى منصور دوانيقى در محضر امام صادق عليه السلام بود. مگسى آمد و روى بدن منصور نشست و او را گزيد، منصور آن را رد كرد، همان مگس بار ديگر آمد و منصور را گزيد، منصور آن را رد كرد، باز آن مگس بازگشت و او را گزيد. منصور كه عصبانى شده بود به

امام صادق عليه السلام گفت: خداوند چرا مگس را آفريده است؟

امام صادق عليه السلام بى درنگ فرمود: براى اين كه افراد جبّار و متكّبر را خوار كند.(9) به اين ترتيب امام صادق عليه السلام منصور را جبّار و متكبّر خواند.

چگونگى شهادت ششمين پيشواى شيعيان جهان

مردم خيلى به امام صادق عليه السلام علاقه مند شده بودند و روز به روز هم بر طرفداران و شيفتگان امام عليه السلام در بين مردم افزوده مى شد. دشمنان او و در رأس همه آنها حاكم ستمگر عباسى يعنى منصور دوانيقى نتوانست وجود آن امام بزرگوار را تحمّل كند و سرانجام توسط مأموران و مزدوران منافق خود، آن حضرت را با انگور زهر آلود مسموم نمود.

امام عليه السلام در بستر شهادت قرار گرفت و عدّه زيادى از شيعيان به محضرش آمدند. يكى از شاگرادان امام صادق عليه السلام به عنوان عيادت به بالين آن حضرت آمد، چون امام خيلى لاغر و ضعيف شده بود، ناخودآگاه شروع به گريه كردن نمود، امام عليه السلام به او فرمود: «چرا گريه مى كنى؟» او عرض كرد: اكنون كه شما را در اين حال مى نگرم گريه نكنم، امام صادق عليه السلام فرمود: «گريه نكن، همانا همه نيكى ها به مؤمن عرضه مى شود، چرا كه اگر همه اعضاى او قطعه قطعه شود خير است براى او» همچنين آن حضرت فرمود: «شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نمى رسد.» سرانجام، حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در ماه شوّال سال صد و چهل و هشت هجرى و در سن شصت و پنج سالگى در مدينه به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.

پي نوشت ها

1) اصول كافى ج 1

2) رياحين الشريعه ج 3 ص 17 (به نقل از مسعودى تاريخ نويس مشهور )

3) سيره پيشوايان ص 350

4) سيره 14 معصوم ص 575 - انوار البهّيه محدث قمى ص 264

5) فروع كافى ج 6 ص 267

6) سيره 14 معصوم ص 562

7) كشف الغمه ج 2

8) وسائل ج 12 ص

129

9) علل الشرائع ص 462.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109