پژوهشي در اسناد و مدارك نهج البلاغه

مشخصات كتاب

سرشناسه: جعفري محمد‌مهدي ۱۳۱۸ -
عنوان و نام پديدآور: پژوهشي در اسناد و مدارك نهج البلاغه محمدمهدي جعفري
مشخصات نشر: تهران: شركت انتشارات قلم ۱۳.
مشخصات ظاهري: ۲۲۳ ص.
شابك: ۱۳۰ ريال
وضعيت فهرست نويسي: برون‌سپاري.
يادداشت: فارسي - عربي.
يادداشت: كتابنامه.
يادداشت: نمايه.
موضوع: علي‌بن ابي‌طالب (ع)، امام اول، ۲۳ قبل از هجرت - ۴۰ق -- ماخذ
رده بندي كنگره: BP۳۸/۰۸۵ /ج۷پ۴ ۱۳۰۰ي
رده بندي ديويي: ۲۹۷/۹۵۱۵
شماره كتابشناسي ملي: ۵۵۷۶۳

درآمد

عرب از ديرباز با ادبيات و جلوه‌هاي مختلف آن آشنايي و آميختگي داشته است؛ آن را مي‌پسنديده و با آن زندگي مي‌كرده است. حتي قبل از اسلام، با آن‌كه از علم و حكمت به دور و با لطايف و ظرايف عقلي بيگانه بود، به سخن و سخنوري اهميت مي‌داده و آن را مي‌ستوده است. اشعار عرب جاهلي از فخامت ويژه‌اي برخوردار بوده و جايگاه ويژه‌اي داشته است؛ بدان‌سان كه تنها مجتمع فرهنگي جزيرةالعرب، اجتماع سالانه شاعران بزرگ عرب بود كه اشعار خود را در وصف زن و اسب و شراب براي علاقه‌مندان و اعراب بدوي مي‌خواندند. آن زمان عده بسيار كمي خواندن و نوشتن مي‌دانستند، ولي علاقه آنان به زيبايي‌هاي هنري اشعار چنان بود كه آن‌ها را سينه به سينه حفظ كردند و به نسل‌هاي پسين انتقال دادند. شگفتا كه بعضي از متون بلند و دشوار، مانند معلقات سبع، بدين‌گونه محفوظ مانده و به‌دست ما رسيده است.
مي‌توان گفت كه اعجاز بلاغي قرآن - كه يكي از وجوه اعجاز اين كتاب آسماني است - پاسخ به اين نياز و فرهنگ بوده است. شايد اگر حكمت‌هاي قرآني در قالبي غير از قالب بلاغي موجود بر مردمان عرضه مي‌شد، شيفتگي و شيدايي آنان را باعث نمي‌گشت. اين علاقه و احترام به سخن و سخنوري در نسل‌هاي بعد نيز حفظ شد، آن‌سان كه خطيب و خطابه، مانند شعر و كلمات مسجع و منظوم، در ميان آنان جايگاه ويژه‌اي داشت. تحسين و تبليغ سخنان زيبا، آن‌چنان گسترده بود كه حتي به عقايد و نظريات خاص گوينده توجه نمي‌شد. بدين سبب مثلاً خطبه‌ها و اشعار زيادي از خوارج برجاي مانده و به‌دست ما رسيده است، با آن‌كه مردم به دليل عقايد خاص آنان هيچ گاه به ايشان اقبال نكرده‌اند؛ اما چون خوب سخن مي‌گفته و شعر مي‌سروده‌اند، خطبه‌ها و اشعارشان گسترش يافته است.
اگر چه مردم به «خوب سخن گفتن» اقبال مي‌كرده‌اند، آن‌گاه كه «خوب سخن گفتن» با «سخنِ خوب گفتن» همراه مي‌شده است، استقبال مردمان نيز افزايش مي‌يافته است؛ بنابراين تعجبي نيست اگر سخن زيباي امام علي (ع)، كه در اوج قله سخنوري قرار دارد و داراي ويژگي «خوب سخن گفتن» و «سخنِ خوب گفتن» است، سينه به سينه ميان مردمان نقل شود و به نسل‌هاي بعد انتقال يابد. نقل اين سخنان و تحسين و تمجيد آن حتي در دوران سخت بني‌اميه نيز رواج داشت. گفتار ابن‌زياد، آن‌گاه كه اسيران كربلا را به كوفه آوردند، شاهد خوبي براي اين مدعا است. آن هنگام كه زينب (ع) خطاب به او گفت:
لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي وَ أَبَرْتَ اَهْلي و اجْتَثَثْتَ اَصْلي فَإِنْ يَشْفِكَ هذا فَقَدْ اِشْتَفَيْتَ؛ [1] «مهتر ما را كشتي؛ از خويشانم كسي نهشتي؛ نهال ما را شكستي؛ ريشه ما را از هم گسستي؛ اگر درمان تو اين است، آري چنين است.» [2].
عبيداللَّه بن‌زياد در عين شقاوت و نامردي، نمي‌توانست اين شهامت و سخنوري را تحسين نكند. او زبان به مدح زينب (ع) گشود و كلام او را با كلام علي (ع) مقايسه كرد، اگرچه سخنش به طعن آلوده بود. گفت: «سخن به سجع مي‌گويد، پدرش نيز سخنان مسجع مي‌گفت.» [3] سخن ابن‌زياد اشاره به جايگاه ويژه سخنان امام علي (ع) در بين مردم كوفه دارد؛ مردمي كه بيست سال در سلطه وحشتناك‌ترين و خفقان‌آورترين حكومت، حتي نمي‌توانستند علني نام مولا را ببرند و از او ياد كنند.
انتخاب «صد كلمه» از كلمات امام توسط جاحظ (150 - 255 هجري)، كه از سخن شناس‌ترين اديبان عرب است، نيز شاهد ديگري بر اين منزلت ويژه است. جاحظ به عثمانيه تمايل دارد و معمولاً به دنبال خرده‌گيري بر سيره امام علي (ع) است، [4] ولي اين تمايل باعث نشده است كه كلمات زيباي امام را وانهد. او همچنين در كتاب ديگر خود البيان والتبيين بعضي از خطبه‌ها و سخنان امام را آورده است. زيبايي ادبي كلام امام علي (ع) همراه با واگويي مطالب علمي، ديني، اجتماعي، تاريخي و خصوصاً پافشاري بر عدالت، در ماندگاري سخنان امام علي (ع) تأثير داشته است.

حفظ و تدوين سخنان امام علي

ضبط و تدوين سخنان امام علي (ع) در دوران حيات آن حضرت آغاز شد. ابواسحاق سبيعي مي‌گويد: «از حارث اعور شنيدم كه امام علي (ع) بعد از نماز عصر خطبه‌اي خواند در توصيف و تعظيم پروردگار كه مردم از زيبايي آن مبهوت شدند. از حارث پرسيدم: آيا آن خطبه را در حافظه داري؟ حارث گفت: آن را نوشته‌ام، آن‌گاه نوشته‌اش را بر ما املا كرد.» [9] ظاهراً حارث اعور آمادگي نوشتن خطبه را داشته و سخنراني امام علي (ع) بعد از نماز عصر، براي او غير منتظره نبوده است.
امام علي (ع) اصحاب خود را به نوشتن حديث ترغيب مي‌فرمود و حارث اعور را در نوشتن خطبه‌ها و سخنان خويش ياري و رهنمايي مي‌كرد. [6] همچنين زيدبن وهب بعضي از خطبه‌هاي امام را نوشته و آن را مدون كرده است. از كتاب او با عنوان خُطَبُ اميرالمؤمنين علي المنابر در كتب رجالي ياد شده است. امام علي (ع) نوشتن احاديث را «قيد العلم» مي‌ناميد. [7].
بدين‌سان بسياري از سخنان امام علي (ع) نوشته شد و به نسل‌هاي بعد رسيد. در قرن سوم هجري، نزديك به پانصد خطبه از امام علي (ع) در دست بوده است. اين‌ها غير از نامه‌هاي امام علي (ع) است كه از ابتدا به صورت نوشته بوده و به همان صورت باقي مانده است.
يعقوبي (متوفاي 286 هجري) از چهارصد خطبه امام علي (ع) ياد مي‌كند كه مردم آن‌ها را در حافظه داشته‌اند. [8] مسعودي (متوفاي 346 هجري) از چهارصد و هشتاد و اندي خطبه سخن مي‌گويد كه امام آن‌ها را ارتجالاً ايراد كرده است و مردم آن‌ها را از بَر كرده‌اند. [9] كلام مسعودي را از زاويه ديگر نيز مي‌توان نگريست: اگر شمار خطبه‌هاي رايج در ميان مردم نزديك به پانصد باشد، بي‌شك خطبه‌هاي غير رايج نيز بايد مقدار قابل توجهي را تشكيل دهد. متأسفانه از اين مجموعه بزرگ، اكنون تعداد كمي در دست ما است.

اولين نگارش‌ها

درباره خطبه‌ها و نامه‌ها

در كتاب‌هاي رجالي و تراجم از افراد ذيل به عنوان كساني كه كتابي به نام خُطَبُ اميرالمؤمنين (ع) تأليف كرده‌اند، ياد شده است:
1. زيد بن وهب: متوفاي 96 هجري. كتاب او با نام خطب اميرالمؤمنين (ع) علي المنابر في الجمع و الاعياد و غيرها [19] تا زمان شيخ طوسي، متوفاي 460 هجري، موجود بوده است. [20].
2. مسعدة بن صدقه: از اصحاب امام صادق (ع) و امام كاظم (ع). [21] سيد رضي يكي از خطبه‌هاي نهج‌البلاغه را از مسعده نقل كرده است. [22].
3. محمد بن عمر واقدي: متوفاي 270 هجري. [23] يكي از خطبه‌ها و نامه‌هاي نهج‌البلاغه از او نقل شده است. [15].
4. ابراهيم بن حكم فرازي: زنده اواسط قرن دوم هجري. [16].
5. اسماعيل بن مهران: از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع). [17].
6. صالح بن ابي‌حماد: زنده قرن سوم هجري. [18].
7. علي بن محمد مدائني: متوفاي 224 هجري. [19].
8. عبدالعظيم حسني: متوفاي 252 هجري. [20].
9. عبدالعزيز بن يحيي جلودي: متوفاي 332 هجري. او علاوه بر كتاب خطب علي (ع)، كتاب‌هاي رسائل علي (ع)، شعر علي (ع)، مواعظ علي (ع)، ذكر كلام علي في‌الملاحم، الدعاء عن علي (ع) و الادب عن علي (ع) را نيز جمع‌آوري و تدوين كرده است. [21].
10. ابراهيم بن محمد ثقفي (مؤلف كتاب الغارات و متوفاي 283 هجري): او كتاب رسائل علي (ع) را تأليف كرده است. [22].
11. محمد بن يعقوب كليني: متوفاي 329 هجري. كتاب رسائل‌الائمه را تأليف كرده است. [23].

درباره وقايع

تاريخ نگاراني كه حوادث تاريخ اسلام و دوران خلافت امام علي (ع) را گزارش كرده‌اند، سخنان ايشان را درباره حوادث پديد آمده نيز جمع و تدوين كرده‌اند. اين گروه از منابع نيز مجموعه قابل توجهي هستند كه به‌اجمال، به بعضي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:
1. سليم بن قيس: [24] قرن اول هجري. از اولين مؤلفان كتاب‌هاي حديثي و تاريخي شيعه و مسلمانان است.
2. ابومخنف: قرن دوم هجري. مؤلف كتاب‌هاي الجَمَل، صفين، اهل‌النهروان والخوارج، الغارات، مقتل علي، مقتل محمدبن ابي‌بكر، مقتل مالك‌الاشتر، مقتل محمدبن ابي‌حذيفه، الشوري و مقتل عثمان. [25].
3. هشام بن محمد كلبي: متوفاي 206 هجري. مؤلف كتاب‌هاي الجمل، صفين، النهروان و الغارات. [26].
4. محمد بن عمر واقدي: متوفاي 207 هجري. مؤلف كتاب‌هاي الجَمل و صفين. [27].
5. نصر بن مزاحم منقري: متوفاي 212 هجري. مؤلف كتاب‌هاي وقعة صفين، [28] الجَمل، النهروان و الغارات. [29].
6. ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي: متوفاي 283 هجري. علاوه بر كتاب الغارات، كتاب‌هاي كلام في‌الشوري، بيعة اميرالمؤمنين، الجَمَل و النهروان را تأليف كرده است. [30].
7. بلاذري: متوفاي 279 هجري. در كتابش انساب‌الاشراف.
8. مبرد: متوفاي 285 هجري. در كتابش الكامل.
9. يعقوبي: متوفاي 286 هجري. در كتابش تاريخ اليعقوبي.
10. محمد بن جرير طبري: متوفاي 310 هجري. در كتاب تاريخ‌الامم و الرسل والملوك. اين كتاب كه از مشهورترين كتاب‌هاي تاريخي است و اكنون در دسترس است، بسياري از سخنان و نامه‌هاي امام علي (ع) را دارا است. سيد رضي در نهج‌البلاغه، در يك مورد به اين كتاب استناد كرده است. [31].
11. ابن اعثم كوفي: متوفاي 314 هجري. در كتابش الفتوح.
12. علي بن حسين مسعودي: متوفاي 346 هجري. در كتاب‌هاي اخبارالزمان، الاوسط و مروج‌الذهب. [32].
13. ابوالفرج اصفهاني: متوفاي 356 هجري. در كتابش الاغاني.
14. شيخ مفيد: استاد سيد رضي و متوفاي 413 هجري. در كتاب‌هاي خود الارشاد و الجمل.
گروه سوم، كتاب‌هاي حديثي شيعه است كه بخش زيادي از خطبه‌ها و نامه‌هاي امام علي (ع) را در خود جاي داده است؛ مثلاً تنها كتاب تحف‌العقول بيش از يك سوم روايات خود را به كلمات امام علي (ع) اختصاص داده است. ابن شعبه حراني در ابتداي بخش مربوط به سخنان امام علي (ع)، يك خطبه در باب توحيد نقل كرده و در مقدمه آن آورده است:
اگر مي‌خواستيم تمامي خطبه‌ها و سخنان امام علي (ع) را كه تنها در باب توحيد به ما رسيده است بياوريم، به اندازه همه كتاب مي‌شد، پس به ذكر يك خطبه اكتفا مي‌كنيم. [33].
گفتني است حجم تحف‌العقول نزديك به دو برابر نهج‌البلاغه است. نكته ديگر اين‌كه علاوه بر تحف‌العقول، اين كتاب‌ها نيز شامل سخنان امام علي (ع) هستند:
- الكافي به‌ويژه روضه كافي؛
- كتاب‌هاي شيخ صدوق؛
- كتاب‌هاي شيخ‌طوسي به‌ويژه الامالي؛
- كتاب‌هاي سيد ابن طاووس.

سيد رضي و نهج‌البلاغه

بهترين روش براي عمومي كردن استفاده از سخنان امام، روشي است كه سيد رضي (359 - 406 هجري) فقيه، دانشمند و اديب خوش‌ذوق شيعي برگزيده است. او با انبوهي از سخنان امام روبه‌رو بوده است؛ فهرست كتاب‌هاي ذكر شده در فصل قبل شاهد اين مدعا است. از ميان آن‌ها تعداد معدودي از سخنان مولا را برگزيده است. قبل از او، كسان بسياري سخنان امام را جمع آوري كرده بودند، ولي كتاب‌هاي آنان، بيش‌تر در بين مورخان و محدثان مشهور بود. نظر آنان بيش‌تر به معارف و حكمت‌هاي والاي موجود در سخنان علي (ع) بود و مخاطب اين معارف، تنها دانشمندان و فرهيختگان بودند. سيد رضي بر آن بود تا زيباترين سخنان امام را برگزيند و در مجموعه‌اي گرد آورد. به بيان ديگر، سيد رضي از منظر فصاحت و بلاغت به كلمات امام علي (ع) مي‌نگريسته است.
با توجه به آن‌كه مجموع خطبه‌هاي نهج‌البلاغه نزديك به 240 عدد است و بسيار از آن‌ها نيز قطعه‌هايي از خطبه‌اي بلند هستند، [34] و مي‌توان تعداد واقعي خطبه‌ها را حداكثر نزديك به صد و پنجاه خطبه تقطيع نشده دانست، [35] معلوم مي‌شود كه سيد رضي كم‌تر از يك سوم خطبه‌هاي امام علي (ع) را نقل كرده است.
شيوه نگارش خاص سيد رضي، سبب شد كه تمام مسلمانان - شيعه و سني، فقيه و محدث و اديب و مردم عادي - به اين كتاب روي آورند. همين اقبال عام باعث شد كه دوستان و دشمنان امام علي (ع) دو ايراد به سيد رضي وارد كنند: اعتراض دوست‌داران امام علي (ع) اين بود كه چرا او بيش‌تر سخنان امام علي (ع) را حذف كرده و فقط مقدار اندكي از آن را آورده است. بهتر آن بود كه تمام سخنان و كلمات امام علي (ع) جمع‌آوري مي‌شد و در دسترس مردمان تمام زمان‌ها قرار مي‌گرفت.
اشكال دشمنان آن بود كه انتساب اين سخنان به امام علي (ع) معلوم نيست و در نهج‌البلاغه اَسناد و مصادر اين سخنان معلوم نشده است.
در جواب اعتراض نخست مي‌گوييم كه راز ماندگاري نهج‌البلاغه و استقبال خواص و عوام، آن است كه سيد رضي، بر خلاف محدثان، تنها به نقل سخناني كه در اوج بلاغت بوده‌اند، اكتفا كرده است. زيبايي اين كلمات باعث شد كه پس از تأليف نهج‌البلاغه و در زمان حيات سيد رضي، يعني بين سال‌هاي 400 تا 406 هجري، نسخه‌هاي مختلف از اين كتاب نوشته و توزيع شود. اگر او تمام سخنان امام علي (ع) را جمع‌آوري كرده بود، با چنين اقبالي روبه‌رو نمي‌شد و به احتمال زياد، در گذر زمان مفقود مي‌شد؛ همان گونه كه كتاب‌هاي بسيار مهم‌تر از اين كتاب - كه مؤلفاني بسيار مشهورتر داشته‌اند، مثل كتاب رسائل شيخ كليني و مدينةالعلم و بيش از دويست كتاب حديثي ديگر از شيخ صدوق - در طول ساليان دراز نابود شده‌اند.
اشكال دوم، محور اصلي بحث در اين نوشتار است. در توجيه اين روش سيد رضي اجمالاً مي‌توان گفت كه سيد در پي‌انتخاب فصيح‌ترين و بليغ‌ترين روايت از سخنان امام بوده است و در انتخاب و ارائه اين گونه سخن، به سند و صحت آن توجه نمي‌شود؛ چون زيبايي سخن از درون متن خود را مي‌نماياند، نه از ذكر سند.

شبهاتي درباره استناد نهج‌البلاغه

مرحله اول شبهه‌آفريني
از سخنان ابن ابي‌الحديد (متوفاي 656 هجري) در شرح نهج‌البلاغه [36] برمي‌آيد كه در آن زمان سخن‌هايي درباره انتساب نهج‌البلاغه به امام علي (ع) بوده است. ابن ابي‌الحديد، خود، معتقد است كه تمامي نهج‌البلاغه، كلام امام علي (ع) است و از ديگران هيچ كلامي در آن نيست.
اولين نويسنده‌اي كه در استناد نهج‌البلاغه شبهه كرده و كلام او در دست است، ابن خلكان، مؤلف وفيات‌الاعيان، [37] متوفاي 618 هجري است. او در شرح حال سيد مرتضي مي‌گويد:
مردم درباره نهج‌البلاغه، گردآوري شده از كلمات امام علي‌بن ابي‌طالب (ع)، اختلاف كرده‌اند كه آيا او مؤلف آن كتاب است يا برادرش رضي. و نيز گفته‌اند كه اين كلمات از سخنان امام علي (ع) نيست، بلكه كسي كه آن را گردآوري كرده و به وي نسبت داده است، سازنده آن كلمات هم هست. واللَّه اعلم. [38].
اين كلام ابن‌خلكان را نويسندگان ديگري همچون صلاح‌الدين صفدي (متوفاي 764 هجري)، [39] يافعي (متوفاي 768 هجري) [40] و ابن‌عماد (متوفاي 808 هجري) [41] نيز تكرار كرده‌اند. ذهبي (متوفاي 748 هجري) نيز در شرح حال سيد مرتضي مي‌گويد:
او متهم به جعل نهج‌البلاغه است … و هر كس نهج‌البلاغه را بخواند يقين مي‌كند كه اين كتاب به دروغ به اميرمؤمنان نسبت داده شده است؛ زيرا در آن به‌صراحت از ابوبكر و عمر بدگويي شده و داراي تناقض و الفاظ ركيك و عبارتي است كه هر كس از حال صحابه قريشي و متأخران پس از آنان آگاهي داشته باشد، مي‌داند كه بيش‌تر آن‌ها باطل است. [42].
او در شرح حال سيد رضي، اشاره‌اي به نهج‌البلاغه و وضع آن! نكرده است. [43] ابن حجر عسقلاني (متوفاي 852 هجري) نيز سخن ذهبي را تكرار كرده است. [44] مجموع اعتراضات و خدشه‌هاي گذشتگان، همين دو سخن است كه دليل و مدرك ندارد. درباره اين كلمات چند نكته قابل ذكر است:
1. در هر دو مورد، نهج‌البلاغه به سيد مرتضي نسبت داده شده است، نه سيد رضي، و اين اشتباه از سوي ذهبي و ابن حجر، كه مؤلفاني دانشمند هستند، بسيار عجيب است.
2. ابن‌خلكان، نظر صريح خود را بيان نمي‌كند، بلكه با الفاظي مبهم، سعي در شايعه‌پراكني و ايجاد شبهه دارد. او نمي‌گويد كه آيا به اين سخنان معتقد است يا نه. او حتي نمي‌گويد كه اين اعتراضات از سوي چه كساني بيان شده است.
3. ذهبي به بعضي از كلمات نهج‌البلاغه اعتراض كرده است كه در آن‌ها از خلفا گلايه شده است. البته ذهبي فقط از ابوبكر و عمر ياد كرده است، ولي در نهج‌البلاغه، اعتراض به عثمان بيش از خليفه اول و دوم است. تعداد اين كلمات كم‌تر از يك درصد از مجموع نهج‌البلاغه است.
4. مطلب عجيب ديگري كه ذهبي ادعا كرده است، وجود كلمات ركيك در نهج‌البلاغه است! هر اعتراضي به نهج‌البلاغه را مي‌توان تصور كرد، غير از اين.
5. هيچ يك از اين اعتراضات، با دليل و مدرك همراه نيست. حتي اگر هيچ دليلي در استناد نهج‌البلاغه به امام علي (ع) نداشتيم، مسلماً اين اعتراضات پذيرفتني نبود.
مرحله دوم شبهه‌آفريني
شيخ محمد عبده (متوفاي 1323 هجري) مفتي سرزمين مصر، در اوايل قرن چهاردهم هجري با تصحيح نهج‌البلاغه، و نگارش شرح كوتاهي بر آن، اين كتاب را به ميان توده مسلمان - مخصوصاً اهل سنت - آورد. كار مهم او، كه عالمي مشهور و مبارزي پر آوازه بود، اين است كه نهج‌البلاغه را به عموم مسلمانان شناساند. هديه او، كه با مقدمه بسيار زيبا و عالمانه‌اي بر نهج‌البلاغه، همراه است، جاي خود را در ميان مردم باز كرد و در زمان زندگاني عبده و پس از مرگ او بارها چاپ شد.
زيبايي نهج‌البلاغه، موجب رواج بسيار سريع آن در بين مردم شد و همين، باعث حسادت و شبهه‌افكني بعضي از نويسندگان روشنفكر يا معاند گشت. موج دوم شبهه‌افكني درباره نهج‌البلاغه در اين سال‌ها آغاز شد. اين هجوم، بر خلاف نظرات بدون استدلال و مبتني بر احساسات پيشينيان (نظير ابن‌خلكان و ذهبي)، منظم‌تر و منطقي‌تر بود. از اين گروه مي‌توان به احمد امين مصري (متوفاي 1356 هجري) اشاره كرد. او مي‌گويد:
مطالب نهج‌البلاغه را به امام علي نسبت داده‌اند. اين كتاب مشتمل بر بسياري از خطبه‌ها، دعاها، نامه‌ها، مواعظ و حِكَم است. ناقدان قديم و جديد، مانند صفدي و هَوار، در مجموع آن‌ها شك كرده‌اند. اين شك بنابر عللي است؛ از جمله وجود سجع و صناعات لفظي در برخي از خطبه‌هاي كتاب كه در آن روزگار معمول نبوده است، برخي تعبيرات كه پس از انتقال فلسفه يوناني و پس از تدوين علوم پيدا شده است و برخي از معاني دقيق آراسته به سبكي كه فقط در عصر عباسيان رواج داشته است؛ مانند وصف طاووس … [45].
همچنين جرجي‌زيدان، [46] كارل بروكلمان، [47] شوقي ضيف، [48] محمود محمد شاكر، دكتر شفيع السيد و دكتر محمد دسوقي [49] و بعضي ديگر يا حرف‌هاي گذشتگان را تكرار كرده‌اند و يا تنها برپايه تعصب و سياست‌زدگي وارد اين ميدان شده‌اند.

پاسخ به شبهه‌ها

اشاره

محققان و متفكران شيعه و اهل سنت، از دير باز برخي اشكالات را مطرح كرده و جواب داده‌اند. اين كار در سده اخير گسترش يافته است. شيوه جواب‌گويي به اعتراضات را مي‌توان در دو گروه دسته بندي كرد:

سبك‌شناسي

اولين نويسنده‌اي كه به اين شبهه جواب داد و به‌اجمال، استناد تمام نهج‌البلاغه را به امام علي (ع) اثبات كرد، ابن ابي‌الحديد معتزلي است. او با معيار قرار دادن علم سبك‌شناسي متون مي‌گويد:
بعضي هوا پرستان مي‌گويند: قسمت اعظم نهج‌البلاغه، سخنان تازه‌گفته‌اي است كه برخي از فصيحان شيعه آن‌ها را برساخته‌اند. گاهي جعل پاره‌اي از آن سخنان را به سيد رضي نسبت مي‌دهند و گاهي به ديگران. اين گروه متعصباني هستند كه تعصب، چشمانشان را كور كرده است. من با استدلالي كوتاه غلط بودن آن را اثبات مي‌كنم و مي‌گويم: يا تمام نهج‌البلاغه، جعلي و ساختگي است و يا بعض آن. فرضيه نخست باطل است؛ چون ما درستي استناد بعضي از آن‌ها را مي‌دانيم؛ زيرا بسياري از محدثان و مورخان غير شيعي و بدون غرض و تعصب، آن‌ها را گزارش كرده‌اند.
در بررسي فرض دوم مي‌گوييم كه هر كس با سخن آشنا باشد و اندكي علم بيان بداند و اهل ذوق باشد، بين كلام ركيك و فصيح، فصيح و افصح و اصيل و غير اصيل فرق مي‌گذارد؛ اگر در دفتري، كلام دو يا چند خطيب جمع شده باشد، آن‌ها را از هم تميز مي‌دهد و سخن و روش سخنوري آنان را از يكديگر باز مي‌شناسد؛ چنان‌كه مثلاً در شناخت اشعار شاعران، مثل ابوتَمام يا ابونُواس، چنين كرده‌اند و بسياري از اشعار را از ديوان آن‌ها حذف و در اين كار تنها به ذوق خود اعتماد كرده‌اند.
اگر در نهج‌البلاغه تأمل كنيد، همه سخنان را از يك سرچشمه و به يك شيوه مي‌بينيد. اگر مقداري از نهج‌البلاغه اصيل بود و مقداري از آن مجعول، اين چنين يكدست نبود؛ بنابراين ادعاي كساني كه قسمتي از نهج‌البلاغه را مجعول مي‌دانند نيز باطل مي‌شود. [50].
به كلام ابن ابي‌الحديد بيفزاييم كه معيار سبك‌شناسي در شعر و نثر قابل اعتنا است. از اين شيوه براي بازشناسي متون اصيل از غير اصيل استفاده مي‌شود. سبك سخن هر دانشمند، شاعر و خطيب با ديگري تفاوت دارد. با تمرين و آشنايي، به‌راحتي مي‌توان شعر حافظ را از سعدي و هر دو را از مولوي و هر سه را از صائب و همگي را از ناصر خسرو بازشناخت. اين علم ريشه‌اي كهن دارد، چنان‌كه جاحظ، آن‌گاه كه سخناني را از معاويه در هنگام مرگ نقل مي‌كند، با همين شيوه آن را نقادي مي‌كند و اصالت آن را مخدوش مي‌شمارد و آن را كلام امام علي (ع) مي‌خواند. [51] ابن‌خلكان نيز اين شيوه را مي‌پسندد. او مي‌گويد كه شيفته اشعار يزيدبن معاويه است، آن‌ها را در حافظه دارد و آن قدر با آن‌ها مأنوس است كه مي‌تواند اصل را از غير آن تشخيص دهد. [52].
معيار سبك‌شناسي براي رد سخن ابن خلكان در انتساب نهج‌البلاغه به سيد مرتضي نيز كار برد دارد. ما با سبك سخن سيد رضي و سيد مرتضي آشناييم و كتاب‌هاي آنان در دسترس ما است. نهج‌البلاغه با انشاي هر دو تفاوت آشكار دارد. حتي با مطالعه سخنان سيد رضي در ذيل بعضي از خطبه‌ها و همچنين مقدمه او بر نهج‌البلاغه و مقايسه آن با خطبه‌ها و نامه‌هاي نهج‌البلاغه، تفاوت آن‌ها آشكار و بطلان ادعاي كساني كه نهج‌البلاغه را ساخته سيد رضي يا سيد مرتضي مي‌دانند ثابت مي‌شود.

شناسايي مصادر

اشاره

اگر چه معيار سبك‌شناسي متون، ظن مقبول را براي پژوهش‌گر آگاه نتيجه مي‌دهد، ولي مشكل آن است كه اين تجربه، قابل انتقال به غير - خصوصاً به آن‌كه سر عناد و لجاجت دارد - نيست. بنابراين، اين معيار تنها در مقابل خبرگان قابليت استدلال دارد. بدين جهت در سال‌هاي اخير، فاضلان و دانشمنداني در پي جمع‌آوري مستندات نهج‌البلاغه بوده‌اند. آنان در پي آن بودند كه متون موجود در نهج‌البلاغه را - به‌ويژه متوني را كه بيش‌تر در آن‌ها ترديد شده بود - در مصادر و منابع پيش از نهج‌البلاغه بيابند و ثابت كنند كه سالياني قبل از سيد رضي، اين كلمات از امام علي (ع) گزارش شده است. كتاب‌هاي ادب، تاريخ، حديث و لغت بررسي شد و تمام سخناني كه از امام علي (ع) نقل شده بود با نهج‌البلاغه تطبيق داده شد. اين تحقيقات را مي‌توان در سه گروه طبقه‌بندي كرد:

اولين كوشش‌ها

1 - 1. ماهو نهج‌البلاغه: سيد هبة الدين شهرستاني، مطبعة العرفان، سوريه/ 1952 ميلادي، 40 صفحه.
مؤلف به اشكالات، پاسخ داده و با بررسي مصادر خطبه شقشقيه، آن را مستند و استوار ساخته است. اين اثر دو ترجمه به شرح زير دارد:
يك. نهج‌البلاغه چيست؟ ترجمه ابن يوسف شيرازي.
دو. در پيرامون نهج‌البلاغه، ترجمه ميرزاده اهري، چاپ چهارم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
2 - 1. مدارك نهج‌البلاغه، هادي آل كاشف الغطاء، مكتبة الاندلس، لبنان. اين كتاب به همراه كتاب مستدرك نهج‌البلاغه از همين نويسنده در 30 صفحه منتشر شده است.
مؤلف دانشمند اين كتاب، 93 خطبه، 47 نامه و 37 حكمت را مستند ساخته است، ولي تنها به ذكر نام كتاب مصدر اكتفا كرده و توضيح دقيق‌تري نداده است.

آثار مهم

1 - 2. استناد نهج‌البلاغه، امتياز علي‌خان عرشي هندي، به زبان انگليسي. اين كتاب، دو ترجمه به شرح زير دارد:
يك. ترجمه به عربي، عامر انصاري هندي، مجله ثقافةالهند، شماره 4، جلد 8، دسامبر 1975 م، 87 صفحه.
دو. ترجمه به فارسي، سيد مرتضي آيت‌اللَّه‌زاده شيرازي، انتشارات اميركبير، 1363 شمسي، 184 صفحه. مؤلف كه ظاهراً از اهل سنت و حنفي مذهب است، [53] مصادر 106 خطبه، 37 نامه و 79 حكمت را معين كرده است. اين كتاب تنها يك سوم نهج‌البلاغه را مستند ساخته است.
2 - 2. مصادر نهج‌البلاغه و أسانيده، سيد عبدالزهراء حسيني خطيب، لبنان/ 1395 هجري، 4 جلد. در اين كتاب مصادر 144 خطبه، 68 نامه و حدود 340 حكمت ضمن بيان مشخصات دقيق كتابشناختي معلوم شده است. خطيب در صدد مستند سازي دقيق نهج‌البلاغه بوده است. بدين جهت اگر فقط تكه‌اي از يك خطبه و يا حتي لفظي از آن در يكي از مصادر ذكر شده باشد، مشخصات و مقدار دقيق آن را معلوم كرده است. كوشش مستمر نويسنده، اين كتاب را به بهترين نوشته در عرصه مستندسازي نهج‌البلاغه تبديل كرده است. دوري گزيدن از اغراق در انبوه نشان دادن مصادر نهج‌البلاغه، مزيت ديگر اين كتاب ارجمند است. ظاهراً خطيب در سال‌هاي آخر عمر خود اين مجموعه را كامل كرده و آن را در 6 جلد سامان داده است كه چشم انتظار انتشار آن هستيم.
3- 2. نهج‌السعادة في مستدرك نهج‌البلاغه، محمدباقر محمودي، 8 جلد (6 جلد). نويسنده در پي آن بوده تا تمام سخنان امام علي (ع) را جمع‌آوري كند. اگر چه نام كتاب [54] و غرض نويسنده، ارتباطي با اسناد نهج‌البلاغه ندارد، ولي محصول اين تلاش به قوام جنبش مستند سازي كمك كرده و آن را به مراحل پاياني خود نزديك ساخته است. اميد است مجلدات نهايي آن نيز به دوستداران نهج‌البلاغه عرضه شود.
4- 2. مسند نهج‌البلاغه، تأليف محمدحسين حسيني جلالي. مؤلف محترم در توضيح روش خود نوشته‌اند:
در اين كتاب، اسناد روايات نهج‌البلاغه از ساير كتب شيعي جمع گشته و روايات ساير ائمه (ع) كه با الفاظ نهج‌البلاغه قرابت داشته است نيز به آن ضميمه گشته است. [55] همچنين نشاني مصادر اهل سنت در پايان آمده است. [56].

نگارش‌هاي نو

در سال‌هاي اخير كتاب‌هاي گوناگوني درباره اسناد نهج‌البلاغه به چاپ رسيده است، ولي معمولاً بر تحقيقات گروه دوم متكي بوده و گونه نگرش جديدي تجربه شده است، نه آن‌كه تحقيق جديدي عرضه شده باشد. از اين گروه مي‌توان كتاب‌هاي زير را بر شمرد:
1 - 3. مصادر نهج‌البلاغه، عبداللَّه نعمه، لبنان/ 1392 هجري، 335 صفحه. مؤلف محترم در قسمت دوم كتاب (صفحه 129 تا آخر) استناد 180 خطبه، 60 نامه و 320 حكمت را روشن ساخته است. ايشان مصدر كلمات را با نام دقيق كلمات و ذكر شماره جلد و صفحه معرفي كرده است.
2 - 3. بحثي كوتاه پيرامون مدارك نهج‌البلاغه، رضا استادي، 1354 شمسي، 140 صفحه. مؤلف مصدر 70 خطبه، 40 نامه و 120 حكمت را از كتاب‌هاي گروه دوم برگزيده و به فارسي زبانان معرفي كرده است. سعي ايشان آن بوده كه تنها مصادر مقدم بر سيد رضي را معرفي كند.
3 - 3. پژوهشي در اسناد و مدارك نهج‌البلاغه، محمدمهدي جعفري، چاپ اول، انتشارات قلم، 1356 شمسي. نويسنده محترم با استفاده از كتاب‌هاي گروه دوم، نوشته‌اي جديد و خوب را به مخاطبان فارسي‌زبان ارائه داده است.
4 - 3. تمام نهج‌البلاغه، سيد صادق موسوي، چاپ دوم، 1418 هجري، 1070 صفحه. مؤلف تلاش كرده است تا متن كامل خطبه‌ها و نامه‌هاي امام علي (ع) را به صورت پيوسته نقل و قراين موجود را در متن اصلي حفظ كند. روش مؤلف با روش سيد رضي كه به تقطيع سخنان امام پرداخته و به انتخاب اجزاي بلاغي آن اهتمام داشته است، مغاير است. در اين اثر، اجزاي هر خطبه كه در مصادر مختلف نقل شده‌اند نيز معلوم و معرفي شده است. اين تحقيق، اگر چه كاستي‌هايي دارد، بسيار ارزشمند است.
5 - 3. اسناد و مدارك نهج‌البلاغه، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين (محمد دشتي)، چاپ دوم، قم/ 1378 شمسي، 730 صفحه. اين كتاب مجموع مصادري است كه دركتاب‌هاي مختلف به عنوان مصدر هر خطبه و نامه معرفي شده است. علاوه بر آن ظاهراً شامل بعضي مصادر جديد نيز هست، ولي متأسفانه به سبب وجود پاره‌اي اشكالات در آن، استفاده كامل از آن مشكل است. [57].
6 - 3. روات و محدثين نهج‌البلاغه، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، 1378 شمسي، 2 جلد، 1840 صفحه، اين كتاب مي‌توانست مهم‌ترين كتاب در مستندسازي نهج‌البلاغه باشد، ولي اشكال كتاب پيشين بر اين كتاب نيز وارد است.
آيت‌اللَّه حسن‌زاده‌آملي نيز به اين امر همت گمارده و حدود دو سوم مدارك سخنان حضرت علي (ع) را به دست آورده است؛ [58] ولي اين مجموعه تاكنون منتشر نشده است. همچنين «بنياد نهج‌البلاغه» در پي آن است كه تحقيق جديدي در موضوع مدارك نهج‌البلاغه ارائه دهد. اين بنياد تمام سخنان و نامه‌هاي امام علي (ع) را جمع‌آوري كرده و در نتيجه، مدارك جديدي را سامان داده است. اميد است اين تلاش و تحقيق در آينده‌اي نه چندان دور منتشر شود.

بايسته‌ها و شايسته‌ها در مستند سازي نهج‌البلاغه

منابع و مصادر موجود در دوران سيد رضي، بسيار گسترده بوده است. پس از سقوط دولت آل‌بويه (447 هجري) اين سرمايه عظيم نابود شد و كتابخانه‌هاي بزرگ بغداد در آتش سوخت. بنابراين دست‌يافتن به تمام مصادر مؤلف نهج‌البلاغه امكان‌پذير نيست.
مستند سازي متن، تحقيق دشوار و ظريفي است و راهي ناهموار در پيش رو دارد. اين كار محتاج دقت، ممارست، عشق، تيزبيني و صرف زمان طولاني است. كوشش‌هاي افراد مختلف در سده اخير، نتايج شيريني داده و به‌حتم تحقيقات آيندگان آن را بهتر خواهد كرد. شايسته است به نكات زير در اين باره توجه شود:
1. استناد اجمالي نهج‌البلاغه به امام علي (ع) ثابت و قطعي است، ولي بدين معنا نيست كه مي‌توان استناد تك تك كلمات را ثابت كرد. حتي خود سيد رضي در بعضي موارد، يك واقعه را دو گونه نقل كرده است. در اين موارد هر دو نقل زيبا و فصيح هستند و نمي‌توان نقلي را بر ديگري ترجيح داد. [59].
2. سيد رضي به كلمات امام علي (ع) از منظر بلاغي و ادبي نگريسته است. پي‌گيري سخنان امام در اين گونه كتاب‌ها مفيدتر از جست‌وجو در منابع فقهي است و احتمالاً با متون نهج‌البلاغه مشابهت تام خواهد داشت.
3. تحقيق و تصحيح كتاب‌هاي قديمي، مسير مستندسازي نهج‌البلاغه را هموار مي‌سازد؛ همان گونه كه پس از انتشار كتاب الغارات، مدرك بعضي از خطبه‌هاي نهج‌البلاغه معلوم شد.
4. تلاش تمام عزيزاني كه در اين عرصه كوشش كرده‌اند، رد شبهه جعل نهج‌البلاغه به وسيله سيد رضي بوده است و اينان به ذكر سند حديث و صحت طريق آن توجه نداشته‌اند. بهتر است اكنون، سخنان امام علي (ع) در نهج‌البلاغه از «ارسال» خارج و «مسند» شود. كتاب روات و محدثين نهج‌البلاغه ادعاي چنين تحقيقي را دارد؛ هرچند از عهده آن بر نيامده است.
5. عنوان «اسناد و مدارك نهج‌البلاغه» اقتضا مي‌كند كه تنها مصادر مقدم بر سيد رضي و يا كتاب‌هاي استادان او، مانند شيخ مفيد و يا معاصران معروف او مثل شيخ طوسي، معرفي شوند. كتاب‌هايي كه با فاصله زماني اندكي پس از سيد رضي نوشته شده است و به‌حتم، مصدرهايي غير از نهج‌البلاغه داشته است نيز مي‌تواند ذكر شود.
شروح و نسخه‌هاي خطي نهج‌البلاغه، كتاب‌هايي كه از خود نهج‌البلاغه روايت كرده‌اند، مثل بحارالانوار، و نيز كتاب‌هايي كه بيش از 200 سال پس از نهج‌البلاغه تأليف شده‌اند را نمي‌توان سند و مدرك نهج‌البلاغه دانست و از آنان نام برد.
6. به نظر مي‌رسد توثيق صدوري، دقيق‌تر و محكم‌تر از توثيق سندي است. با اين معيار و در دايره متون غير فقهي، متون مرسل نهج‌البلاغه معتبرتر از بسياري ديگر از متون مسند است.

پاورقي

[1] طبري، محمد بن جرير، تاريخ‌الطبري، ج 5، ص 457؛ ابن اثير، الكامل في‌التاريخ، ج 2، ص 575؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 116.
[2] نهج‌البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، مقدمه مترجم. ص «يط».
[3] نهج‌البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدي، مقدمه مترجم. ص «يط».
[4] كتاب او به نام العثمانيه كه مجموعه اشكالات او بر سياست‌هاي امام علي (ع) است، مشهور است. ابن ابي‌الحديد در شرح نهج‌البلاغه، ج 10، ص 227 - 260 به بسياري از آن‌ها پاسخ داده است.
[5] كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، ج 1، ص 141؛ شيخ صدوق، التوحيد، ص 31.
[6] ابن سعد، الطبقات‌الكبري، ج 6، ص 168؛ خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج 8، ص 357.
[7] خطيب بغدادي، تقييدالعلم، ص 89 - 90.
[8] حفظ الناس عنه الخطب، فانه خطب باربع مئة خطبة حفظت عنه و هي التي تدور بين الناس و يستعملونها في خطبهم و كلامهم. (يعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب، مشاكلةالناس لزمانهم، ص 15).
[9] مسعودي، علي بن حسين، مروج‌الذهب، ج 2، ص 431.
[10] شيخ طوسي، الفهرست، ص 130، ش 131.
[11] شيخ طوسي، الفهرست، ص 131.
[12] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 357.
[13] نهج‌البلاغه، خطبه 91. (معروف به خطبه اشباح).
[14] تهراني، آقابزرگ، الذريعه، ج 7، ص 191.
[15] نهج‌البلاغه، خطبه 231 و نامه 75.
[16] شيخ طوسي، الفهرست، ص 35، ش 4.
[17] نجاشي، ابوالعباس، رجال النجاشي، ص 112.
[18] ابن نديم، الفهرست، ص 149؛ حموي، ياقوت، معجم‌الادباء، ج 14، ص 124.
[19] تهراني، آقابزرگ، الذريعه، ج 7، ص 190.
[20] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 65؛ ابن نديم، الفهرست، ص 167.
[21] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 55.
[22] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 90؛ شيخ طوسي، الفهرست، 37.
[23] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 291.
[24] اگرچه ابهاماتي درباره كتاب سليم‌بن قيس وجود دارد، مسلماً كتاب او در سال‌هاي اوليه، مورد توجه بوده است و حتي مرحوم كليني در الكافي، بعضي حوادث و سخنراني‌هاي امام علي (ع) را از سليم نقل كرده است.
[25] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ج 2، ص 192.
[26] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ج 2، ص 400.
[27] ابن نديم، الفهرست، ص 111.
[28] اين كتاب به چاپ رسيده و تعداد زيادي از خطبه‌ها و نامه‌هاي امام علي (ع) را در بردارد.
[29] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 400.
[30] نجاشي، ابوالعباس، رجال‌النجاشي، ص 90.
[31] نهج‌البلاغه، حكمت 373.
[32] تنها كتاب مروج‌الذهب چاپ شده و در دسترس است.
[33] حراني، ابن شعبه، تحف‌العقول عن آل‌الرسول، ص 61.
[34] پس از شهادت محمد بن ابي‌بكر، بعضي از اصحاب درباره خليفه اول و دوم از امام علي (ع) پرسيدند. امام كه در بستر بيماري بودند جواب آنان را در نامه‌اي خطاب به همه مردم نوشت. متن كامل اين نامه در كتاب‌هاي ثقفي، ابن‌هلال، الغارات، ج 1، ص 302؛ دينوري، ابن قتيبه، الامامة والسياسه، ج 1، ص 174؛ سيد ابن طاووس، كشف‌المحجه، ص 235 - 296 (به نقل از كتاب الرسائل كليني) و طبري، ابن رستم، المسترشد، ص 427 - 408 آمده است. اين متون كوتاه و بلند هستند. مفصل‌ترين متن از ثقةالاسلام كليني است كه سيد ابن طاووس، آن را در كشف‌المحجه نقل كرده است. سيد رضي قطعاتي از اين نامه بلند را به صورت تقطيع شده در خطبه‌هاي 26 و 30 و 54 و 62 و 80 و 172 و 218 و 229 و … نقل كرده است. همچنين سخنراني بلند امام در نكوهش اصحاب خود، كه از درگيري با سپاهيان محدود معاويه سرباز مي‌زدند و در كتاب ارشاد شيخ مفيد (ج 1، ص 278 - 283) به طور كامل موجود است، به گونه تقطيع شده در خطبه‌هاي 27 و 29 و 34 و 69 و 97 و 116 نهج‌البلاغه آمده است. متن كامل آن در كتاب تمام نهج‌البلاغه، (ص 389 - 412) آمده، ولي متأسفانه مصدر آن مشخص نشده است.
[35] در كتاب مصادر نهج‌البلاغه، تعداد خطبه‌ها 121 خطبه ذكر شده است. (ر.ك: مصادر نهج‌البلاغه، ج 1، ص 51) با توجه به آن‌كه بعضي از كلمات قصار در بخش سوم نهج‌البلاغه را هم مي‌توان خطبه كوچكي دانست، آمار بالا تأييد مي‌شود.
[36] ابن ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغه، ج 10، ص 128.
[37] ابن خلكان تمايلات ضد علوي دارد. او خود را شيفته اشعار عاشقانه يزيدبن معاويه مي‌داند. (ابن خلكان، وفيات‌الاعيان، ج 4، ص 354. همچنين ر.ك: محدث قمي، شيخ عباس، الكني و الالقاب، ج 1، ص278).
[38] ابن خلكان، وفيات‌الاعيان، ج 3، ص 313.
[39] صفدي، صلاح الدين، الوافي بالوفيات، ج 21، ص 7.
[40] يافعي، عبداللَّه بن اسعد، مرآةالجنان، ج 3، ص 55.
[41] حنبلي، ابن عماد، شذرات‌الذهب، ج 3، ص 252 و ص 253.
[42] ذهبي، ابوعبداللَّه، ميزان‌الاعتدال، ج 3، ص 124.
[43] ذهبي، ابوعبداللَّه، ميزان‌الاعتدال، ج 3، ص 523.
[44] ابن حجر، لسان‌الميزان، ج 4، ص 256.
[45] امين، احمد، فجرالاسلام، ص 178.
[46] زيدان، جرجي، تاريخ آداب‌اللغةالعربيه، ج 1، ص 189.
[47] بروكلمان، كارل، تاريخ‌الادب‌العربي، ج 2، ص 64.
[48] شوقي ضيف، تاريخ‌الادب‌العربي: العصرالاسلامي، ج 2، ص 128.
[49] آل ياسين، محمدحسن، نهج‌البلاغه از كيست؟ ص 10.
[50] ر.ك: ابن ابي‌الحديد، شرح نهج‌البلاغه، ج 10، ص 128 - 129.
[51] جاحظ، عثمان بن بحر، البيان والتبيين، ج 2، ص 61.
[52] ابن خلكان، وفيات‌الاعيان، ج 4، ص 354.
[53] ر.ك: حسيني جلالي، محمد حسين، دراسة حول نهج‌البلاغه، ص 7.
[54] ر.ك: اسفندياري، محمد، كتاب‌پژوهي، ص 313، مقاله «از نهج‌البلاغه اول تا نهج‌البلاغه دوم».
[55] حسيني جلالي، محمدحسين، دراسة حول نهج‌البلاغه، ص 12 - 13.
[56] تاريخ تأليف اين اثر مربوط به سال 1358 هجري است و اگر چه از جهت تاريخي از اولين كتاب‌هايي است كه به مستندات نهج‌البلاغه پرداخته است، ولي ظاهراً تاكنون در دسترس مشتاقان قرار نگرفته است.
[57] اشكال اساسي در تنظيم اين مجموعه آن است كه در پي اغراق و زياده‌نمايي در مصادر نهج‌البلاغه است. براي بعضي از سخنان و كلمات، بيش از 100 مصدر معرفي شده كه بيش از 80% آن‌ها نادرست هستند. (ر.ك: نهج‌البلاغه، حكمت 57 و حكمت 216 كه به ترتيب 105 و 109 مصدر دارند و اكثر آن‌ها خطا است.) همچنين به صرف وجود يك كلمه يا جمله از يك خطبه بلند، آن كتاب را به عنوان مصدر معرفي كرده است. علاوه بر آن كتاب‌هايي كه 800 سال پس از نهج‌البلاغه نوشته شده و يا متن خود را از نهج‌البلاغه نقل كرده و يا شرح و نسخه خطي آن هستند نيز عنوان مدارك نهج‌البلاغه را دارند.
[58] ر.ك: حسن‌زاده آملي، حسن، انسان كامل در نهج‌البلاغه، ص 36.
[59] ر.ك: نهج‌البلاغه، توضيحات سيد رضي در پايان خطبه‌هاي 106 و 104.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».