امام علي عليه السلام

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : امام علی علیه السلام/تالیف واحد پژوهش مسجدمقدس جمکران ؛ تصویرگر رضا کاظمی . مشخصات نشر : قم: مسجدمقدس جمکران، 1385. مشخصات ظاهری : 23 ص.:مصور. فروست : مجموعه زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام؛ [ج]2 شابک : :(دوره 964-8484-78-3 ؛ :5000 ریال:(ج. 2 964-973-053-2 يادداشت : فیپا موضوع : علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. -- سرگذشتنامه. موضوع : چهارده معصوم -- سرگذشتنامه. شناسه افزوده : کاظمی، رضا، تصویرگر شناسه افزوده : مسجدجمکران شناسه افزوده : مجموعه زندگانی چهارده معصوم (علیهم السلام )؛[ج] 2. رده بندی کنگره : BP36 /م315 2 .ج رده بندی دیویی : 297/95 شماره کتابشناسی ملی : م85-25676

مشخصات امام اول حضرت علي عليه السلام

نام: علي عليه السلام لقب معروف: امير مؤمنان كنيه:ابوالحسن پدر و مادر: ابوطالب، فاطمه بنت اسد

زمان تولد: سيزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت محل تولد: درون خانه كعبه

دوران خلافت: سال 36 تا 40 هق (حدود چهار سال و نه ماه)

مدت امامت: 30 سال زمان و محل شهادت: امام در سحرگاه 19 رمضان سال 40 هجرت توسط ابن ملجم در مسجد كوفه ضربت خورد و شب 21 رمضان در سن 63 سالگي در كوفه به شهادت رسيد.

مرقد شريف: نجف اشرف

كعبه زادگاه امام علي

حضرت علي عليه السلام در صبح روز جمعه سيزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت در مكه و در درون كعبه متولد شد و اين از افتخارات و امتيازات بي نظير زندگي حضرت علي عليه السلام است كه در مقدس ترين مكان يعني كعبه متولد گرديد.

شخصيت پدر بزرگوار امام علي عليهما السلام

حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علي عليهما السلام بود.

ياري او از پيامبرصلي الله عليه وآله در طول 45 سال، چه قبل از بعثت و چه بعد از آن به بسيار و چشمگير است كه در وسعت و ژرفاي ايمان ايشان، حضرت باقر عليه السلام مي فرمايند: «اگر ايمان ابوطالب در يك كفّه ترازو و ايمان همه خلايق در كفه ديگر آن قرار گيرد، ايمان ابوطالب بر ايمان آنها برتري مي يابد.(1)

شخصيت مادر بزرگوار امام علي

فاطمه بنت اسد، مادر امير مؤمنان علي عليه السلام از پيشگامان به اسلام بود، در آن هنگام كه ابوطالب از پيامبرصلي الله عليه وآله سرپرستي مي كرد، فاطمه بنت اسد چون مادري مهربان براي آن حضرت بود. پيامبر نيز نهايت احترام را هنگام دفن ايشان با آداب ويژه ابراز داشت و به حضرت علي عليه السلام فرمود: او اگر مادر تو بود، مادر من نيز بود.(2)

تربيت امام علي عليه السلام تحت نظارت دقيق پيامبرصلي الله عليه وآله

چند سال قبل از بعثت، خشكسالي و قحطي، سراسر حجاز را فرا گرفت.

از اين پس علي عليه السلام در خانه پيامبرصلي الله عليه وآله زندگي مي كرد و شب و روز تحت نظارت و مراقبت تربيتي دقيق پيامبرصلي الله عليه وآله قرار گرفت.

چند خاطره شيرين از كودكي امام علي عليه السلام

1) در مورد نام گذاري امام علي عليه السلام روايت شده: ابوطالب شبانه علي عليه السلام را كه در آن هنگام نوزاد بود، از مادرش گرفته و به سينه اش چسبانيد و همراه مادرش فاطمه به بيرون مكه به سرزمين ابطح (مسير سيل بين مني و مكه) رفتند، در آنجا ابوطالب با خداي خود چنين مناجات كرد: اي پروردگاري كه شب تاريك و ماه روشن و روشني بخش را آفريدي، براي ما بيان كن كه نام اين كودك را چه بگذاريم. در اين هنگام چيزي همانند ابر بر روي زمين آشكار شد، ابوطالب آن را گرفت و با كودك به سينه اش چسبانيد و به خانه بازگشت چون صبح شد آن چيز شبيه ابر را نگاه كرد، ديد لوح سبزي است و در آن چنين نوشته شده است.

شما دو نفر به فرزند پاك وارسته برگزيده و شايسته اختصاص يافتيد. نام او از مقام شامخ خدا سرچشمه مي گيرد، نام او علي عليه السلام است كه از صفت علي خدا گرفته شده است. ابوطالب در اين وقت، نام او را علي عليه السلام گذاشت و آن لوح سبز را در گوشه راست كعبه آويزان كرد.(3)

2) كُشتي گرفتن امام علي عليه السلام ابوطالب ورزش كشتي را دوست مي داشت. از اين رو پسران و پسر عموهاي خود را به گرد هم جمع مي كرد و به آن ها مي گفت: دو نفر دو نفر كشتي بگيرند. در آن وقت

علي عليه السلام نوجواني بود و كمتر از ده سال داشت ابوطالب مي ديد پسرش علي عليه السلام با هر كسي كشتي مي گيرد، بر او پيروز مي شود، هنگامي كه منظره پيروزي علي عليه السلام را مي ديد با احساسات پرشور مي گفت: علي پيروز و غالب شد.

3) پيوستن امام علي عليه السلام به پيامبرصلي الله عليه وآله در ده سالگي و اسلام آوردن ايشان در آغاز بعثت؛

روزي ابوطالب ديد كه پسرش علي عليه السلام كه در آن هنگام ده ساله بود با پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله هم عقيده شده و با او نماز مي خواند، با نگاه مهرانگيزي به علي عليه السلام گفت: اين ديني را كه برگزيده اي چگونه و چيست؟

علي عليه السلام در پاسخ فرمود: اي پدر! ايمان آورده ام به خدا و رسول خدا، و پيامبرصلي الله عليه وآله را در آنچه آورده تصديق نموده ام و همراه او براي خدا نماز مي خوانم و از او پيروي مي كنم. ابوطالب نه تنها فرزندش علي عليه السلام را نهي نكرد بلكه او را تشويق كرد و به او گفت: آگاه باش! محمّد تو را جز به خير و سعادت دعوت نمي كند پس به او بپيوند و ملازم او باش.(4)

پيشگامي امام علي عليه السلام در اسلام

نخستين افتخار علي عليه السلام در اين دوران، پيشگام بودن وي در پذيرفتن اسلام و يا به عبارت صحيح تر، ابراز و اظهار اسلام ديرينه خويش است؛ زيرا علي عليه السلام از كوچكي يكتا پرست بود و هرگز آلوده به بت پرستي نبود تا اسلام او به معناي دست كشيدن از بت پرستي باشد(در حالي كه در مورد ساير ياران پيامبرصلي الله عليه وآله چنين نبود).

خوابيدن حضرت علي عليه السلام در بستر پيامبرصلي الله عليه وآله در شب هجرت

يكي از افتخارات زندگي حضرت علي عليه السلام اين است كه در شب هجرت پيامبرصلي الله عليه وآله به مدينه، در بستر پيامبرصلي الله عليه وآله خوابيد. در آن شب قرار بود كه از هر قبيله اي يك نفر شجاع انتخاب شود و انتخاب شدگان شبانه خانه پيامبرصلي الله عليه وآله را محاصره و به بستر پيامبر حمله كرده و او را بكشند و اگر بني هاشم خون بهاي او را مطالبه كردند، خون بهاي او را همه قبايل بپردازند.

بيست و پنج نفر اطراف خانه پيامبرصلي الله عليه وآله را محاصره نمودند. هنگامي كه وقت هجوم فرا رسيد، همگي با شمشيرهاي كشيده وارد خانه پيامبرصلي الله عليه وآله شدند و كنار بستر آن حضرت آمدند، ناگاه ديدند علي عليه السلام از بستر برخاست، مشركان تا چهره علي عليه السلام را ديدند، حيران شدند و گفتند: محمّد كجاست؟ امام علي عليه السلام نيز در جواب فرمود: مگر او را به من سپرده بوديد كه او را از من مي طلبيد.

ازدواج با حضرت زهرا عليها السلام

يكي از حوادث سال اوّل هجرت كه از بزرگ ترين افتخارات زندگي امام علي عليه السلام است، خواستگاري آن حضرت از حضرت زهرا عليها السلام است كه مورد پذيرش پيامبرصلي الله عليه وآله و حضرت زهرا عليها السلام قرار گرفت و سپس در سال دوم هجرت، اصل ازدواج انجام گرفت.

بسته شدن درهاي خصوصي مسجد به جز در خانه امام علي عليه السلام

يكي از اموري كه در سال اول هجرت رخ داد اين بود كه پس از پايان ساختمان مسجد در مدينه در اطراف مسجد خانه هايي ساخته شد، هريك از مسلمانان در خانه اي مي زيست، از هر خانه اي يك در خصوصي به مسجد باز بود صاحب آن خانه از آن در وارد مسجد مي شد. از طرف خداوند فرمان رسيد كه همه آن درهاي خصوصي بسته شود خبر در خانه پيامبرصلي الله عليه وآله و علي. اين موضوع به عنوان حديث «سدوالابواب» معروف گرديد.

عقد برادري پيامبرصلي الله عليه وآله با امام علي عليه السلام

چند سال از آغاز هجرت گذشته بود، تمركز مسلمانان مختلف با فرهنگ ها و نژادهاي گوناگون در مدينه و تشكيل حكومت نوپاي اسلامي در زير يك پرچم، نياز به يك پيوند محكم و منسجم و فراگير بين افراد داشت. از اين رو پيامبرصلي الله عليه وآله بر اساس مأموريت از جانب خداوند، به ماجراي عقد اخوّت بين افراد اقدام نموده، سيصد نفر از مهاجران و انصار را دو نفر، دو نفر، برادر نمود، اين كار مهم پايان يافت، ناگاه علي عليه السلام با چشم اشكبار به رسول خداصلي الله عليه وآله عرض كرد: ياران خود را با يكديگر برادر نموديد، پس برادري من چه شد؟

در اين هنگام پيامبرصلي الله عليه وآله به علي عليه السلام رو كرد و فرمود: تو در دنيا و آخرت، برادر من هستي.

و در نقل جابر انصاري آمده، پيامبرصلي الله عليه وآله به علي عليه السلام فرمود: «تو برادر من هستي و من برادر تو هستم، هركس منكر آن شود، بگو من بنده خدا و برادر رسول خدايم، چنين ادّعايي را غير از تو جز دروغگو نمي كند.»

در جبهه هاي جنگ

زندگي امام علي عليه السلام تا وفات پيامبرصلي الله عليه وآله، شامل حوادث و رويدادهاي فراوان به ويژه فداكاري هاي بزرگ آن حضرت در جبهه هاي جنگ است. پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله پس از هجرت به مدينه، بيست و هفت غزوه با مشركان و يهود و شورشيان داشت كه امام علي عليه السلام در بيست و شش غزوه از اين غزوات شركت داشت و فقط در غزوه تبوك به علت حساسيت شرايط كه بيم آن مي رفت منافقان در غياب پيامبرصلي الله عليه وآله در مركز حكومت اسلامي دست به توطئه بزنند،

به دستور پيامبرصلي الله عليه وآله در مدينه ماند. غزوه (به آن نبردهايي مي گويند كه فرماندهي سپاه اسلام را در آن نبردها خود پيامبرصلي الله عليه وآله به عهده داشت).

چهره امام علي عليه السلام در جنگ خندق

بزرگ ترين حادثه سال پنجم هجرت، ماجراي جنگ خندق بود. نيروهاي اطلاعاتي پيامبرصلي الله عليه وآله گزارش دادند كه بيش از ده هزار نفر كه از قبيله هاي مختلف تشكيل شده اند، از مكّه براي براندازي اسلام و مسلمين به سوي مدينه حركت كرده اند، پيامبرصلي الله عليه وآله بي درنگ با سران اسلام به مشورت پرداخت.

از آن ميان سلمان، پيشنهاد كندن خندق را در سراسر راه هاي ورودي مدينه نمود و اين پيشنهاد پذيرفته شد.

يكي از سربازان دشمن، به جبهه اسلام نفوذ كرد، وي عمروبن عبدود، قهرمان بي بديل عرب بود كه او را با هزار مرد جنگي مي سنجيدند.

وي با نعره هاي پياپي مبارز مي طلبيد. حضرت علي عليه السلام با اجازه گرفتن از پيامبرصلي الله عليه وآله شتابان به ميدان عمروبن عبدود رفت! وقتي كه در برابر عمرو قرار گرفت، درگيري شديد بين علي عليه السلام و عمرو رخ داد، گرد و غباري كه از زير پاي آنها برخاست، آنها را پوشانيد.

جابربن عبد اللَّه نصاري مي گويد: ناگاه صداي تكبير علي عليه السلام را شنيدم، فهميدم كه علي عليه السلام عمرو را كشته است.

هلاكت اين قهرمان به دست امام علي عليه السلام سبب پيروزي سپاه اسلام گرديد. و پيامبرصلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: ارزش ضربتي كه علي در جنگ خندق بر دشمن فرود آورد از ارزش عبادت جن و انس برتر بود.

حديث خاصف النعل و هشدار پيامبرصلي الله عليه وآله

در ماجراي صلح حديبيه، در آغاز سهيل بن عمر با دو سه نفر از نمايندگان مشركان، پيشنهادي كردند تا ماده ديگري بر صلح نامه بيفزايند و آن اين بود كه گفتند: گروهي پست و فرومايه از آيين ما به سوي شما آمده و به اسلام گرويده اند آن ها را بايد به ما

تحويل دهيد.

پيامبرصلي الله عليه وآله از اين پيشنهاد، بسيار خشمگين شد و به آن ها فرمود:

اي گروه قريش از اين مطلب دست برداريد و يا مردي را سوي شما بفرستم كه خداوند قلبش را با ايمان آزموده است، تا گردن هاي شما را بزند.

افرادي كه در آنجا حاضر بودند، از پيامبرصلي الله عليه وآله پرسيدند: آن مرد كيست؟ پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: او هم اكنون كفش مرا وصله مي زند.

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: من در آن هنگام در گوشه اي نشسته بودم و كفش رسول خداصلي الله عليه وآله را وصله مي زدم.

سپس پيامبرصلي الله عليه وآله برخاست و فرمود: «من كذّب علياً متعمداً فليتبوّء مقعده في النّار»؛ «آن كس كه علي عليه السلام را از روي عمد، تكذيب كند، جايگاهش پر از آتش شود.»

اعلام رهبريت امام علي عليه السلام در غدير خم

پس از پايان مراسم حج در ماه ذي الحجه سال 10 هجري، پيامبرصلي الله عليه وآله و همراهان به سوي مدينه رهسپار شدند تا به بيابان خشك و سوزان غدير خم رسيدند. تعداد همراهان پيامبرصلي الله عليه وآله را از 90 هزار تا 124 هزار نفر گفته اند. در چنين نقطه اي پيك وحي بر پيامبرصلي الله عليه وآله نازل گرديد و آيه 67 مائده را خواند: «يا أيّها الرسول! بلغ ما أنزل إليك من ربك...»؛ اي پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرساني رسالت خدا را به اتمام نياورده اي و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مي كند.

پس از نماز ظهر به دستور پيامبرصلي الله عليه وآله منبري از جهاز شتران ترتيب داده شد. پيامبرصلي الله عليه وآله بر فراز آن قرار گرفت و خطبه اي غرّا خواند

تا اينكه فرمود:

چه كسي از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر و شايسته تر است. حاضران گفتند: خدا و پيامبرش داناتر است.

پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: خدا مولي و رهبر من است و من مولي و رهبر مؤمنانم و بر آنان از خودشان سزاوارترم. سپس دست علي عليه السلام را گرفت و بلند كرد، به گونه اي كه همه حاضران او را شناختند، آنگاه فرمود: «الا من كنت مولاه فهذا علي مولاه»؛ هركس من مولي و رهبر او هستم، آگاه باشيد كه اين علي عليه السلام مولي و رهبر اوست.

آخرين وصيت پيامبرصلي الله عليه وآله به امام علي عليه السلام

بيماري پيامبرصلي الله عليه وآله شديد شد. سپس اندكي بهتر گرديد. در همين وقت، به حاضران فرمود:

برادر و همدمم را بطلبيد تا به اينجا بيايد.

امّ سلمه يكي از همسران نيك پيامبرصلي الله عليه وآله گفت: علي را بطلبيد تا بيايد زيرا منظور پيامبرصلي الله عليه وآله جز او كس ديگري نيست.

علي عليه السلام را طلبيدند. او آمد، پيامبرصلي الله عليه وآله به او اشاره كرد كه نزديك بيا. او نزديك آمد، پيامبرصلي الله عليه وآله علي عليه السلام را در آغوش گرفت و مدتي طولاني با او اسراري را گفت، سپس علي عليه السلام برخاست و نشست. در اين هنگام پيامبرصلي الله عليه وآله اندكي خوابيد. علي عليه السلام برخاست و از خانه بيرون آمد. مردم از او پرسيدند: پيامبرصلي الله عليه وآله چه اسراري را به تو گفت؟

علي عليه السلام در پاسخ فرمود: پيامبرصلي الله عليه وآله هزار باب علم را به من آموخت.

ضربت خوردن اميرمؤمنان علي عليه السلام

حضرت علي عليه السلام طبق معمول، سحرگاه به سوي مسجد آمد، همين كه وارد مسجد شد، به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد. وقتي كه خواست سر از سجده اول ركعت اول نماز بردارد، ابن ملجم از تاريكي استفاده كرده، خود را كنار محراب رسانيد و آن چنان ضربه شمشيري بر فرق حضرت علي عليه السلام زد كه فرق آن بزرگوار تا نزديك پيشاني اش شكافته شد. در آن هنگام فرمود: «بسم اللَّه و بالله و علي ملة رسول اللَّه فزت و رب الكعبة؛ به نام خدا و براي خدا و بر دين رسول خداصلي الله عليه وآله، به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم.

سپس مقداري از خاك محراب را برداشت و روي زخم سرش پاشيد

و اين آيه را خواند: منها خلقناكم وفيها نعيدكم وفيها نخرجكم تارة اخري شما را از خاك آفريديم و در آن باز مي گردانيم و از آن نيز بار ديگر شما را بيرون مي آوريم.(5)

به اين ترتيب امام بزرگوار غرق در خون شد. ياران آمدند و آن حضرت را به خانه بردند و در بستر شهادت قرار گرفت.

نكته قابل توجه اين كه امير مؤمنان علي عليه السلام در هيچ يك از كارهاي بزرگ خود، مانند فتوحات و ... جمله: فزت و رب الكعبة را نگفته بود ولي در اينجا كه نداي خشنودي خدا و عاقبت به خيري به گوش جانش رسيد، گفت: «به خداي كعبه رستگار شدم.»

آه و فرياد نكشيد، از درد چيزي نگفت، بلكه گفت: به خداي كعبه رستگار شدم. درود بر آن ملّتي كه رهبري چنان بلند مقام و چنين خطير دارد.

مظلوميت امام علي عليه السلام و سفارش به مخفي نمودن قبر خود

حضرت علي عليه السلام دشمنان بسيار داشت، از جمله آن ها معاويه و طرفدارانش و خوارج بودند، عداوت و كينه توزي آن ها در حدّي بود كه قبر مطهر امام علي عليه السلام از دستبرد نبش و اهانت آن ها محفوظ نبود. از اين رو حضرت علي عليه السلام در وصيّت خود به فرزندانش فرمود: مرا شبانه به خاك بسپاريد و در دفن او تنها چهار نفر؛ يعني امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام و محمّد حنفيه و عبداللَّه بن جعفر (همسر حضرت زينب عليها السلام) حاضر بودند و طبق بعضي از روايات حضرت امّ كلثوم نيز حاضر بود.

اميرمؤمنان علي عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود: براي من چهار قبر در چهار محل حفر كن: 1) در مسجد كوفه 2) در رهبه «صحن مسجد يا ميدان كوفه» 3) در

منطقه نجف 4) در خانه جعدة بن هبيره.

منظور آن حضرت از اين وصيّت اين بود كه كسي از قبر او اطلاع نيابد.

آن بزرگوار در اواخر شب 21 رمضان سال 40 هجري به لقاي الهي پيوست و قبل از طلوع فجر همان شب، به خاك سپرده شد. فرزندان امام علي عليه السلام همه وصيّت هاي آن حضرت را انجام دادند، مطابق بعضي از روايات مرقد مطهر تا زمان امام صادق عليه السلام و به قولي تا عصر حكومت هارون الرشيد مخفي بود.(6)

پي نوشت ها

1) همان ج 14 ص 68

2) امالي شيخ صدوق 3) مناقب آل ابي طالب ج 2 ص 174

4) سيره ابن هشام ج 1 ص 264

5) سوره طه، آيه 55.

6) اصول كافي ج 1 ص 456 - بحار ج 42 ص 220 – انوار الجهيه ص 108.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109