مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس سره و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله الوارف ‫

مشخصات کتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ‫1279 - 1368.

عنوان و نام پديدآور : ‫مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس سره و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله الوارف ‫/تهیه و تدوین مرکز تحقیقات حج.

مشخصات نشر : تهران ‫:مشعر ‫،1389.

مشخصات ظاهری : ‫412ص. ‫؛17x11س.م.

شابک : ‫20000ریال: ‫978-964-540-275-2

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع : حج

فقه جعفری -- رساله عملیه

شناسه افزوده : خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‫1318 -

شناسه افزوده : حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت. مرکز تحقیقات حج

رده بندی کنگره : ‫ ‮ BP188/8 ‫ ‮ /خ8م8 1389

رده بندی دیویی : ‫ ‮ 297/357

شماره کتابشناسی ملی : 2125595

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 2

ص: 3

ص: 4

پيشگفتار

يكى از جامع ترين رساله هاى احكام حج، كتاب «مناسك حجِ » بنيان گذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره است كه سال ها در زمان حيات ايشان و پس از رحلت آن بزرگوار مورد استفاده و مراجعه حج گزاران و عالمان و روحانيان محترم كاروان ها بوده و هست و نظرات بسيارى از مراجع بزرگ تقليد از جمله حضرت آيت الله العظمى خامنه اى (دامت بركاته) در حواشى آن درج گرديده و بارها چاپ و منتشر شده است. با توجه به مراجعات مكرّر مقلدان رهبر معظم انقلاب اسلامى، تصميم گرفته شد تا مناسك حضرت امام با حواشى معظم له به شكل مجزا چاپ و عرضه گردد كه در اين رابطه چند نكته را يادآور مى شويم:

1. مواردى كه فتاواى حضرت آيت الله خامنه اى (دامت بركاته) با فتاواى حضرت آيت الله العظمى امام خمينى قدس سره تفاوت داشته، در پاورقى همان صفحه آورده شده و با شماره گذارى مشخص گرديده است.

2. در برخى از مسائل كه نظر مبارك رهبر معظم انقلاب اسلامى (دامت بركاته)

ص: 5

به دست نيامده، با علامت مربع () در ابتداى مسائل مشخص شده است.

3. مواردى كه تفاوت فتوايى در پاورقى آورده نشده و علامت مربع نيز در ابتداى مسأله وجود ندارد، فتواى آن دو بزرگوار يكسان است و تفاوت نظرى وجود ندارد.

4. حواشى مقام معظم رهبرى (دامت بركاته) توسط بخش استفتائات دفتر معظم له از كتاب «مناسك حج» ايشان كه جداگانه چاپ شده و برخى از استفتائات ديگر گرفته شده و مأخذ آنها نيز ذكر شده است كه بدين وسيله از همه عزيزانى كه در تنظيم و تطبيق و كنترل حواشى نقش داشته اند، تشكر و قدردانى مى شود.

مركز تحقيقات حج

ص: 6

مقدمه

بدان كه بر هر مكلف كه جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام ثابت است. حج يكى از اركان دين است و از ضروريات آن به شمار مى رود. ترك حج، با اقرار به وجوب، يكى از گناهان كبيره و با انكار، موجب كفر است.(1) خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: (وَ لِلّٰهِ عَلَى اَلنّٰاسِ حِجُّ اَلْبَيْتِ مَنِ اِسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اَللّٰهَ غَنِيٌّ عَنِ اَلْعٰالَمِينَ ) .

شيخ كلينى؛ به طريق معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده كه: هر كس از دنيا برود و حَجّة الاسلام به جا نياورد، بدون اينكه او را حاجتى ضرورى باشد يا آن كه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آن كه پادشاهى از رفتن آن جلوگيرى نمايد، چنين كسى در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.

ص: 7


1- . اگر انكار هر يك از ضروريات دين به انكار رسالت يا تكذيب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يا وارد كردن نقصى به شريعت منجر شود، باعث كفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، س 336).

اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن كافى است و روايات بسيارى در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقدارى از آنها اكتفا كرده و بقيه را به كتب مفصله وا مى گذاريم كه به جا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالى ندارد.

و نظر به اين كه اين مناسك براى فارسى زبانان مى باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتّع است، اكتفا به بيان احكام آن ها شد و قبل از شروع در مناسك، كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلى چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان مى شود:

[1] م - حَجّة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.

[2] م - وجوب حج، بر شخص مستطيع فورى است؛ يعنى واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست(1) و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين....

[3] م - اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتى مثل

ص: 8


1- . و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت كرده است و حج بر ذمه او باقى است. (مناسك حج، م 2)

سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طورى كه در همان سال به حج برسد و در صورتى كه شخص كوتاهى كند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر مى شود كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هرچند استطاعت از بين برود.

ص: 9

ص: 10

شرايط وجوب حَجّة الاسلام

اشاره

با چند شرط، حج واجب مى شود و بدون وجود تمامى آنها حج واجب نيست:

اوّل و دوّم - بلوغ و عقل. پس بر كودك و ديوانه، حج واجب نيست.

[4] م - اگر غير بالغ حج به جا آورد صحيح است، هرچند از حَجّة الاسلام كفايت نمى كند.

[5] م - اگر كودك مميز براى حج مُحرم شود و در وقت دركِ مشعرالحرام بالغ باشد كفايت از حَجّة الاسلام مى كند، و همچنين اگر مجنون قبل از درك مشعر عاقل شود.

[6] م - كسى كه گمان مى كرد بالغ نشده و قصد حج استحبابى كرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او كفايت از حَجّة الاسلام نمى كند مگر در صورتى كه قصد وظيفه فعليه را نموده و آن را بر حج نَدبى اشتباهاً تطبيق كرده باشد.

[7] م - از براى بچه مميز، مستحب است حج رفتن و صحيح است حج

ص: 11

او اگر چه ولى او اذن ندهد، لكن بعد از بالغ شدن، اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج زمان كودكى كافى نيست.

[8] م - مستحب است ولى طفلِ غير مميز مُحرم كند او را و لباس احرام به او بپوشاند، و نيت كند كه اين طفل را مُحرم مى كنم براى حج، يا اين طفل را مُعْتَمِرْ مى كنم به عمره تمتّع، و اگر مى شود تلبيه را تلقين كند به او، و الاّ خودش به عوض او بگويد.

[9] م - بعيد نيست كه ولى در اين امر كسى باشد كه كفيل بچه و نگهدار او است، اگر چه ولى شرعى نباشد.

[10] م - بعد از آن كه طفل مُحرم شد يا او را مُحرم كردند بايد ولى او را از محرّمات احرام باز دارد، و اگر مميز نيست خود ولى حفظ كند او را از محرّمات.

[11] م - بعد از اينكه طفل مُحرم شد، اگر محرّمات احرام را به جا آورد، يا ولى او را از آن ها باز نداشت كفّاره بر ولى طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوى در صيد و بنابر احتياط واجب در غير آن نيز.(1)

[12] م - گوسفند قربانى براى حج، بر عهده ولى طفل است.

[13] م - تمام اعمال حج و عمره را بايد ولى، طفل را وادار كند كه به جا آورد و اگر نمى تواند، ولى او به نيابت طفل به جا آورد.

ص: 12


1- . اگر غيربالغ يكى از مُحرّمات احرام را مرتكب شود، چنانچه آن عمل حرام، شكار باشد، كفارة ة ة آن بر عهدة ة ة ولى اوست، اما در مورد كفارات ديگر، ظاهر آن است كه پرداخت آن واجب نيست نه بر ولى و نه از مال خود غير بالغ. (مناسك حج، م 5)

[14] م - اگر طفل نابالغ قبل از اين كه در ميقات محرم شود بالغ شد، حجّ او حَجّة الاسلام است، اگر از همان جا كه مُحرم مى شود مستطيع باشد.

سوّم: حريّت.

چهارم: استطاعت از جهت مال و صحّت بدن و توانايى و باز بودن راه و آزادى آن و وسعت وقت و كفايت آن.(1)

[15] م - استطاعت از جهت مال؛ يعنى داشتن زاد و راحله كه توشه راه و مَركب سوارى است، و چنانچه عين آنها را ندارد كافى است چيزى مثل پول يا متاع ديگر داشته باشد كه ممكن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد، و شرط است كه مخارج برگشتن را نيز داشته باشد.(2) و امور ديگرى در استطاعت معتبر است كه در مسائل آينده بيان مى شود.

[16] م - شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، اين كه ضروريات زندگى و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد داشته باشد، مثل خانه مسكونى و اثاث خانه و وسيله سوارى و غير آن، در حدّى كه

ص: 13


1- . استطاعت؛ كه مشتمل بر چند امر است: الف) استطاعت مالى ب) استطاعت بدنى و جسمى ج) استطاعت طريقى (ايمن بودن راه ها) د) استطاعت زمانى (مناسك حج، ص 13، شرط سوم)
2- . (وجوب حج) مشروط بر آن است كه هزينة ة ة بازگشت به وطن خود يا محل ديگرى كه مى خواهد به آن جا برود را در اختيار داشته باشد. (مناسك حج، م 10)

مناسب با شأن او باشد(1)، و چنانچه عين آن ها را ندارد، پول يا چيزى كه بتواند آنها را تهيه كند، داشته باشد.

[17] م - اگر ضروريات زندگى يا پول آنها را در حج صرف كند از حَجّة الاسلام كفايت نمى كند.

[18] م - كسى كه نياز به ازدواج دارد(2) و براى آن پول لازم دارد، در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.

[19] م - كسى كه از ديگرى طلب دارد و بقيه شرايط استطاعت را نيز دارا است، اگر وقت طلب او رسيده يا حالّ است و مى تواند بدون واقع شدن در حَرَج و مشقت، آن را بگيرد واجب است مطالبه كند و بگيرد و به حج برود، مگر مديون نتواند بپردازد كه در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمى شود و همچنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد لازم است طلبكار آن را بگيرد و مستطيع مى شود، ولى اگر مديون نمى خواهد بپردازد مطالبه واجب نيست، هرچند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.

ص: 14


1- . شئون عرفى اشخاص با هم متفاوت است. كسى كه داشتن مسكن شخصى از ضروريات زندگى او يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سكونت در منزل استيجارى يا عاريه اى و يا وقفى براى او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او مى شود، براى تحقق استطاعت او، داشتن خانه ملكى شرط است. (مناسك حج، م 21)
2- . و ترك ازدواج موجب مشقّت يا حرج او شود و بتواند ازدواج كند. (مناسك حج، م 15)

[20] م - اگر غير مستطيع، مصارف حج را قرض كند، مستطيع نمى شود، هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا كند(1) و اگر با آن حج به جا آورد از حَجّة الاسلام كفايت نمى كند.

[21] م - كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد، چنانچه بدهى او مدت دار باشد و مطمئن است كه در وقت اداى بدهى، تمكّن از اداى آن را دارد، واجب است به حج برود، و همچنين در صورتى كه وقت اداى بدهى رسيده، لكن طلبكار راضى به تأخير ادا باشد و بدهكار مطمئن است كه در وقت مطالبه مى تواند بدهى را ادا نمايد و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.

[22] م - كسى كه خمس يا زكات بدهكار است در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر آن ها مخارج حج را داشته باشد.

[23] م - كسى كه از جهت مالى مستطيع است و از جهت صحت بدن يا باز بودن راه مستطيع نيست مى تواند در مال تصرّف كند و خود را از استطاعت مالى هم خارج كند(2) ولى اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسايل رفتن را تهيه نكرده يا وقت حج نرسيده، نمى تواند خود را از استطاعت خارج كند و اگر كرد، حج بر او مستقر مى شود و بايد به هر نحو

ص: 15


1- . كسى كه هزينة ة ة رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مى تواند قرض بگيرد و سپس به سادگى قرض خود را ادا كند، واجب نيست كه خود را با قرض گرفتن مستطيع كند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مى شود. (مناسك حج، م 13)
2- . به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.

است به حج برود.

[24] م - اگر در سالى كه استطاعت مالى دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سال هاى ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مى كند، مى تواند در مال تصرف كند و خود را از استطاعت خارج نمايد.(1)

[25] م - كسى كه استطاعت حج دارد بايد خرج هاى مقدماتى را؛ از قبيل خرج تذكره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرج ها موجب سقوط حج نمى شود، ولى اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.

[26] م - اگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد يا زيادتر از حد معمولى باشد و همين طور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آن كه به قدرى زياد باشد كه موجب حرج و مشقت در زندگانى شود.(2)

[27] م - شخص مستطيع اگر پول ندارد لكن ملك دارد بايد بفروشد و به حج برود اگر چه به واسطه مشترى نداشتن، به كمتر از قيمت معمولى

ص: 16


1- . كسى كه مستطيع شده، نمى تواند بعد از رسيدن زمانى كه بايد مال را براى رفتن به حج، صرف كند، خود را از استطاعت خارج نمايد. بلكه احتياط واجب آن است كه قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نكند. (مناسك حج، م 32)
2- . ولى اگر توانايى پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن اجحاف بر او باشد واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست. (مناسك حج، م 16)

بفروشد مگر آن كه فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت براى او شود.(1)

[28] م - كسانى كه كتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست و اگر زايد را بفروشند به قدر مؤونه حج مى شود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج بروند، بلكه اگر از كتب موقوفه رفع احتياج مى شود و كتاب ملكى به قدر حج هست واجب است حج بروند به شرط آن كه كتاب هاى موقوفه در معرض زوال نباشد.

[29] م - اگر شك كند كه مالى كه دارد به اندازه استطاعت هست يا نه، احتياط واجب آن است كه تحقيق كند،(2) وفرقى نيست در وجوب تحقيق، ميان آن كه مقدار مال خود يا مقدار مخارج حج را نداند.

[30] م - اگر نذر كند كه در روز عرفه كربلاى معلّى يا يكى از مشاهد ديگر را زيارت كند، نذرش صحيح است، لكن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد بايد حج برود، و نذر مانع ازحج نمى شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر مى شود، و بايد به نذر عمل كند، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب كفاره نمى شود، ولى اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نكرد

ص: 17


1- . حكم مسأله قبل را دارد. (مناسك حج م 16)
2- . ملاك استطاعت براى حجّ ، توانايى اداى آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر كسى اعتقاد دارد كه به اين نحو استطاعت ندارد لكن احتمال مى دهد كه اگر تحقيق و تلاش كند بتواند راهى بيابد كه با وضع مالى فعلى اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولى اگر شك در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند كه آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالى خود را بررسى كند. (مناسك حج، م 17)

كفاره نذر را بايد بدهد.

[31] م - اگر رفتن حج موجب ترك واجب يا فعل حرامى مى شود بايد ملاحظه اهميت حج يا حرام و واجب را كرد، اگر حج اهميتش بيشتر است بايد برود و الاّ نبايد برود لكن اگر رفت و حرامى به جا آورد يا واجبى را ترك كرد معصيت كار است ولى حج او صحيح است.

[32] م - اگر با اعتقاد به اين كه مستطيع نيست، قصد حج استحبابى كند و بعد معلوم شود كه مستطيع بوده كفايت از حَجّة الاسلام نمى كند مگر در صورتى كه قصد وظيفه فعليه نموده باشد و اشتباهاً آن را بر حج استحبابى تطبيق كرده باشد.

[33] م - اگر شخص زاد و راحله ندارد، ولى به او گفته شد كه حج به جا آور و نفقه تو و عائله ات بر عهده من، با اطمينان به وفا و عدم رجوع باذِل، حج واجب مى شود و اين حج را بذلى مى گويند و در آن رجوع به كفايت كه از شرايط وجوب است شرط نيست، بلى اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگى او شود واجب نيست.

[34] م - اگر مالى كه براى حج كفايت مى كند را به او ببخشند براى اينكه حج به جا آورد، بايد قبول كند و حج به جا آورد و همچنين اگر واهب بگويد مخيرى بين اينكه حج به جا آورى يا نه. ولى اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نيست.(1)

ص: 18


1- . لكن اگر قبول كرد، حج بر او واجب مى شود. (مناسك حج، م 29)

[35] م - باذل مى تواند از بذلش برگردد، ولى اگر در بين راه باشد بايد نفقه برگشتن او را بدهد، و اگر بعد از احرام رجوع كند بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد.

[36] م - پول قربانى در حجّ بذلى بر عهده باذل است ولى كفارات بر عهده او نيست و اگر پول قربانى را بذل نكند حج واجب نمى شود مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.

[37] م - كسى كه در راه حج براى خدمت اجير شود، به اجرتى كه با آن مستطيع مى شود، حج بر او واجب مى شود هرچند اجاره بر او واجب نبوده است ولى بعد از آن مستطيع مى شود و بايد حج به جا آورد.(1)

[38] م - كسى كه براى نيابت از ديگرى اجير شد و با اجرت آن مستطيع گشت در صورتى كه استيجار براى سال اول باشد بايد حج نيابى را مقدم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقى بماند براى خودش در سال بعد حج به جا آورد.

[39] م - شرط است در استطاعت كه مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هرچند عائله واجب النفقه او نباشند.

[40] م - شرط است در استطاعت، رجوع به كفايت؛ يعنى بعد از برگشت از حج، تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملك، مثل باغ و دكان داشته باشد به طورى كه براى زندگانى به شدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر

ص: 19


1- . به شرط آنكه انجام مناسك حج مزاحم با خدماتى كه براى آن اجير شده نباشد. (مناسك حج، م 35)

كسب لايق به حالش هم داشته باشد كافى است و اگر بعد از مراجعت، نياز به مثل زكات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد كفايت نمى كند، بنابراين بر طلاب و اهل علمى كه در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزه هاى علميه دارند، حج واجب نيست.(1)

[41] م - شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنى و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانى، پس بر مريضى كه قدرت رفتن به حج [را] ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست و بر كسى كه راه براى او باز نيست يا وقت تنگ است؛ به طورى كه نمى تواند به حج برسد نيز واجب نيست.

[42] م - اگر با وجود شرايط استطاعت، حج را ترك كرد، حج بر او مستقر مى شود و بايد بعداً به هر نحو كه مى تواند به حج برود.

[43] م - مستطيع بايد خودش به حج برود و حجّ ديگرى از طرف او كفايت نمى كند، مگر در مورد مريض يا پير، به شرحى كه بعداً بيان مى شود.

[44] م - كسى كه خودش مستطيع است نمى تواند از طرف ديگرى براى حج نايب شود يا حج استحبابى به جا آورد، و اگر حج نيابى(2) يا استحبابى به جا آورد باطل است.

ص: 20


1- . طلاب علوم دينى اگر بعد از مراجعت از حج زندگى آنها با شهريه حوزه هاى علوم دينى اداره يا تكميل مى شود، كافى است. (مناسك حج، م 27)
2- . اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بى خبر باشد، بعيد نيست كه حج نيابى او صحيح باشد. (مناسك حج، ص 28، شرائط نايب، 5)

[45] م - كسى كه حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از تركه او برايش حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مى كند و تا حج او را ندهند، ورثه نمى توانند در تركه تصرف نمايند(1) و لازم است در همان سالِ فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست، و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مى شود(2)، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اُجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند، و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تأخير بيندازند و تركه از بين برود ضامنند، بلى اگر ميت تركه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمى شود.

مسائل متفرقه استطاعت

[46] م - اگر زنى شوهرش از دنيا برود و در حيات شوهرش استطاعت مالى نداشته باشد و بعد از مردن او، از ارث شوهر، استطاعت مالى پيدا كند ولى از جهت مرض نتواند به حج برود، در صورتى كه مرض او به نحوى است كه قدرت بر رفتن به حج ندارد، مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست و همچنين اگر بعد از مردنِ شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتى كه بتواند

ص: 21


1- . در خصوص اختيار ورثه نسبت به تصرّف در تركه و عدم آن، نظر معظّم له يافت نشد.
2- . مگر آن كه وصيت كرده باشد كه مخارج حجّ از ثلث پرداخت شود، و در اين صورت عمل به آن، بر وصاياى مستحب اولويت دارد و اگر ثلث مالش براى انجام آن كافى نباشد، كمبود آن از اصل مال برداشت مى شود. (مناسك حج، م 43)

بعد از برگشتن از حج، زندگى خود را اداره كند نداشته باشد، مستطيع نمى شود، هرچند ارثى كه برده، براى رفتن به حج و برگشتن كافى باشد.

[47] م - زنى كه مهريه اش وافى براى مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبكار است، اگر شوهرش تمكّن از اداى آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست و اگر تمكّن دارد و مطالبه آن براى زن مفسده اى ندارد، با فرض اين كه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مى دهد، لازم است زن مهريه را مطالبه كند و به حج برود و چنانچه براى او مفسده دارد؛ مثل اين كه ممكن است مطالبه، به نزاع و طلاق منجر شود كه براى زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.

[48] م - با وجوه شرعيه؛ مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمى شود(1) و اگر به مكّه برود، كفايت از حَجّة الاسلام نمى كند.

[49] م - اگر كسى منزل گران قيمتى دارد و در صورتى كه آن را بفروشد و منزل ارزان تر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلى كه دارد زايد بر شؤون او نباشد لازم نيست آن را بفروشد و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زايد بر شؤون او باشد(2)، با وجود ساير شرايط،

ص: 22


1- . به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
2- . كسى كه ضروريات زندگى از قبيل مسكن، لوازم خانه، وسيله نقليه و ابزار كار و مانند آن را بيشتر از شأن خود دارد، اگر مى تواند با فروش آنها و خريد مايحتاج زندگى اش، مقدار زائد را صرف مخارج حج كند و اين كار موجب حرج و وهن و منقصت او نمى شود، و مقدار مازاد به اندازه مخارج حجّ و يا مكمّل آن است، بايد اين كار را انجام دهد و مستطيع است. (مناسك حج، م 24)

مستطيع است.

[50] م - كسى كه از راه كسب يا غير كسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج، مقدارى از مؤونه زندگى خود را از درآمد كسب؛ مثل منبر و بقيه را از شهريه اى كه از وجوه شرعيه است تأمين مى كند، اگر در راه اداره زندگى بعد از مراجعت از حج، نياز به شهريه داشته باشد مستطيع نيست.(1)

[51] م - اگر كسى زمين يا چيز ديگرى را بفروشد كه منزل مسكونى تهيه كند، در صورت نياز به منزل مسكونى مستطيع نمى شود هرچند(2) پولى كه به دست آورده، براى مخارج حج كافى باشد.

[52] م - اگر شخصى از سال هاى قبل مستطيع بوده و فعلاً مسافرت با هواپيما، به جهت كسالت، براى او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيله ديگرى براى او فراهم نباشد، نمى تواند نايب بگيرد(3) و بايد در وقت تمكّن به حج برود و اگر متمكّن نشد تا فوت شد، بايد از تركه اش براى او حج

ص: 23


1- . رجوع شود به حاشيه مسأله 40.
2- . در صورتى كه منزل شخصى جزء نيازهاى ضرورى او باشد و يا مالكيت آن با موقعيت عرفى او مناسب است، با گرفتن پول زمين مستطيع نمى شود هر چند به مقدار مخارج حج و يا مكمّل آن باشد. (مناسك حج، م 25)
3- . كسى كه حج بر او مستقر شده، اگر بر اثر پيرى يا بيمارى قدرت رفتن به حج را ندارد و يا براى او حرج و مشقّت دارد و اميدى به بهبودى و قدرت پيدا كردن بر اداى حج بدون مشقّت را - هر چند در سال هاى آينده - نداشته باشد، واجب است نايب بگيرد. ولى كسى كه حج بر او مستقر نشده، واجب نيست نايب بگيرد. (مناسك حج، م 40)

بدهند و اگر از سال هاى قبل استطاعت نداشته، در فرض مزبور مستطيع نشده است.

[53] م - هرگاه زنى با كسب مى تواند مخارج خويش را متكفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت مى افتد، اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براى زن نباشد مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمى شود.

[54] م - كسى كه در محل خودش مستطيع نيست، واجب نيست به حج برود، هرچند استطاعت حج ميقاتى را داشته باشد، ولى اگر رفت و وقتى به ميقات رسيد استطاعت حج از آن جا را با همه شرايط ديگر داشت مستطيع مى شود و كفايت از حَجّة الاسلام مى كند.

[55] م - كسى كه بعد از استطاعت مالى بدون تأخير، سعى در رفتن به حج داشته و در قرعه كشى شركت نموده و از جهت اينكه قرعه به نامش اصابت نكرده نتوانسته به حج برود مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست(1) ولى اگر مسامحه كرد و تأخير نمود و در سال هاى بعد در قرعه كشى شركت كرد، حج بر او مستقر شده است هرچند قرعه به نام او اصابت نكند.

ص: 24


1- . ولى اگر رفتن به حج در سال هاى بعد از آن منوط به نام نويسى و پرداخت مبلغى در اين سال باشد، بنابر احتياط واجب بايد به اين كار اقدام كند. (مناسك حج، م 39)

[56] م - كسى كه براى حج نيابتى اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالى پيدا كرده(1)؛ چنانچه براى حج در آن سال اجير شده باشد، بايد حج نيابتى را به جا آورد و اگر استطاعت او باقى ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.

[57] م - در حصول استطاعت فرقى نيست بين اينكه در شهر حج يعنى شوال و ذيقعده و ذى حجه مال پيدا كند يا قبل از آن، بنابراين اگر استطاعت مالى پيدا شود و استطاعت بدنى و ساير شرايط موجود باشد نمى تواند خود را از استطاعت خارج كند، حتى در اوائل سال و قبل از ماه هاى حج.(2)

[58] م - خدمه كاروان ها كه وارد جده مى شوند، اگر ساير شرايط استطاعت را دارند؛ از قبيل داشتن وسايل زندگى بالفعل يا بالقوه و رجوع به كفايت، مثلاً كار و صنعت و غير آن، كه با آن ها مى توانند پس از مراجعت ادامه زندگى مناسب خود را بدهند، مستطيع هستند و بايد حَجّة الاسلام به جا آورند و كفايت از حج واجب آنان مى كند و چنانچه ساير شرايط را ندارند به مجرد امكان حج، براى آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان

ص: 25


1- . كسى كه استطاعت مالى ندارد، اگر براى نيابت از ديگرى اجير شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطة ة ة مالى غير از مال الاجاره مستطيع شود، بايد در آن سال حجّ را براى خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براى همين سال بوده، اجاره باطل است، و در غير اين صورت، بايد حج استيجارى را در سال بعد به جا آورد. (مناسك حج، م 36)
2- . به حاشيه مسأله 55 مراجعه شود.

استحبابى است و چنانچه بعداً استطاعت پيدا كردند، بايد حج واجب را به جا آورند و حكم روحانى كاروان نيز همين است ليكن اگر بعد از مراجعت از مكّه نياز به شهريه حوزه دارند مستطيع نمى شوند.(1)

[59] م - پزشكان يا كسان ديگرى كه با مأموريت به ميقات آمده اند و در ميقات جامع شرايط استطاعت هستند، واجب است(2) حَجّة الاسلام به جا آورند هرچند كه لازم است مأموريت خود را نيز انجام دهند.

استفتائات استطاعت

[60] س - كسى در مدينه مريض شده (سكته كرده) و فعلاً در بيمارستان است و دكترها گفته اند كه بايد تا دو هفته استراحت كند، آيا بعد از مدت استراحت در صورتى كه حمل او براى انجام دادن اعمال مشكل باشد، اگر او را به مكّه ببرند وظيفه اين شخص چيست ؟

ج - اگر سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال، حتى به نحو اضطرارى را ندارد، از استطاعت افتاده و حج بر او واجب نيست ولى براى دخول مكّه بايد مُحرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده ولو اضطرارى آن، از احرام خارج مى شود، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج براو مستقرشده، اگر مأيوس از خوب شدن باشد بايد نايب بگيرد كه برايش

ص: 26


1- . به حاشيه مسأله 40 رجوع شود.
2- . به شرط آن كه اداى مناسك حج مزاحم با خدماتى كه براى آن اجير شده اند نباشد. (مناسك حج، م 35)

عمره و حج تمتّع انجام دهد و خودش براى دخول مكّه مُحرم شود و عمره مفرده به طورى كه ذكر شد به جا آورد، و چنانچه براى اين شخص انجام اعمال حج تمتّع ممكن باشد، و لو به نحو اضطرار و انجام اضطرارى اعمال، لازم است مُحرم شود و هر مقدار از اعمال را كه مى تواند ولو با كمك گرفتن از ديگرى انجام دهد، و هر مقدار را كه نمى تواند، نايب بگيرد ولى در وقوفين، گرفتن نايب كافى نيست.

[61] س - كسى كه احتمال مى دهد حجى كه در سال هاى قبل انجام داده، صحيح نبوده يا مستطيع نبوده است و فعلاً شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط كند، حج را به چه نيتى به جا آورد؟

ج - مى تواند قصد مافى الذمه؛ يعنى قصد امتثال مطلقِ امرِ متوجه به او را كند و مى تواند قصد حَجّة الاسلام احتياطاً نمايد.

[62] س - شخصى كه حج واجب خود را انجام داده است آيا مى تواند آن را به قصد مافى الذمه اعاده كند؟

ج - مانع ندارد ولى اعاده حج كفايت از اجزاء - در صورت صحّت حج سابق و بطلان اجزاء - نمى كند و بايد خود آن جزء تدارك شود.

[63] س - كسى كه با وجود تقليد صحيح، قبلاً به حج مشرف شد و چون رجوع به كفايت را مجتهد او شرط استطاعت نمى دانسته حَجّة الاسلام قصد نموده و به جا آورده است با اين كه رجوع به كفايت نداشته است، فعلاً همه شرايط استطاعت براى او موجود است و از حضرت امام تقليد مى كند آيا بايد حج سابق را اعاده كند يا خير؟

ص: 27

ج - اعاده لازم است.

[64] س - شخصى بعد از انجام عمره تمتّع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ايران رفت و در مكّه كسى را وكيل كرده كه براى فراغ ذمه او اقدام نمايد، وظيفه در اين مورد چيست و آيا محرمات احرام بر چنين شخصى چه وضعى دارد؟

ج - در فرض مسأله، وكيل گرفتن بى فايده است و چنانچه سال اوّل استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در اين صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاى استطاعت تا سال هاى بعد، ولى در صورتى كه سال اول استطاعت نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است، چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد بايد در همان سال يا سال بعد براى حج و عمره تمتّع نايب بگيرد، و در صورتى كه مأيوس از خوب شدن نباشد نمى تواند نايب بگيرد و بايد خودش حج و عمره تمتّع را مجدداً انجام دهد، و در هر صورت فعلاً از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است.

[65] س - در حال حاضر، كه هر كسى بخواهد حج مشرف شود بايد قبلاً براى ثبت نام و مقدمات حج اقدام نمايد، اگر كسى ثبت نام كرد ولى نوبت او را براى چند سال ديگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسيدن آن نوبت، از راه ديگر وسيله رفتن براى او فراهم شد و پول قرض كرد و به مكّه رفت، آيا حج او حَجّة الاسلام است يا خير؟

ج - اگر قبلاً حج بر او مستقر نشده و فعلاً هم نمى تواند به حج برود

ص: 28

مگر با قرض، حج بر او واجب نشده است، و حج او حَجّة الاسلام نيست.(1)

[66] س - اگر كسى به خيال اين كه استطاعت دارد، به قصد عمره تمتّع مُحرم شد و به ترتيب كليه اعمال حج تمتّع حَجّة الاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد كه مستطيع نبوده است، بفرماييد احرام و اعمال گذشته اش چگونه است و نسبت به آينده اگر مستطيع شد، آيا حَجّة الاسلام بر او واجب است يا نه ؟

ج - مُحرم نيست(2)، ولى اگر مستطيع شد بايد حَجّة الاسلام به جا آورد.

[67] س - كسى خيال مى كرد مستطيع نيست، به نيت استحباب مُحرم شد و اعمال عمره تمتّع را انجام داد، بعد در مكّه پرسيد، معلوم شد مستطيع بوده است، آيا مجدداً بايد به نيت وجوب مُحرم شود يا كافى است ؟

ج - كفايت نمى كند(3)، و در صحت حج ندبى او تأمل است.

[68] س - شخصى براى زيارت سوريه ثبت نام كرده و فعلاً سه هزار روپيه به دست آورده است و خرج حج بيت الله هم همين مقدار مى شود، آيا

ص: 29


1- . به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
2- . اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده، حج صحيح و استحبابى است.
3- . اگر شخص مستطيع با اعتقاد به اينكه مستطيع نيست قصد حج استحبابى كند، و بعد معلوم شود كه مستطيع بوده، كفايت آن از حَجة الاسلام محل اشكال است و بنابر احتياط، واجب است در سال بعد حجّ را به جا آورد، مگر آن كه به توهّم اينكه وظيفه فعليه او امتثال امر استحبابى است، قصد امتثال امر فعلى شارع مقدس را داشته باشد كه در اين صورت كفايت از حَجة الاسلام مى كند. (مناسك حج، م 37)

رفتن حج واجب است يا مى تواند به زيارت سوريه برود؟

ج - اگر ساير شرايط استطاعت را داشته باشد بايد به حج برود.

[69] س - در قباله هاى كنونى براى ازدواج، مبلغ زيادى نوشته مى شود، آيا زنى كه مى خواهد ازدواج كند طبق برنامه مذكور واجب الحج مى شود يا خير؟ ضمناً مشخص فرماييد مبلغ چه قدر باشد بهتر است ؟

ج - اگر بدون مفسده بتواند مهر را بگيرد و به حج برود مستطيع است، و مَهرالسنه بهتر است و استحباب دارد.

[70] س - اگر پدرى بعد از ثبت نام براى حج، فوت كرده است و چند پسر دارد و اجازه حج به يكى از پسران داده مى شود، آيا در چنين موردى استطاعت طريقى براى كدام حاصل مى شود؟

ج - با فرض وجود ساير شرايط استطاعت، به هر كدام اجازه داده شود مستطيع مى شود.

[71] س - پدرى براى حج ثبت نام كرده و در وصيتش گفته است كه برايش حج مستحبى به جا آورند و پسر بزرگ تر چون ديده خودش استطاعت بدنى و مالى دارد و فقط استطاعت طريقى نداشته كه آن هم با فوت پدر برايش حاصل شده، به نيت خود حج را انجام داده، نه به نيابت از پدر، آيا حج او صحيح است يا نه ؟ چون استطاعت طريقى نداشته مگر از طريق نيابت ؟

ج - فرض مزبور نيابت نيست، و حج خودش صحيح و مُجزى است.

[72] س - مسلمينِ بعضى از كشورهايى كه حكومتشان كمونيستى است،

ص: 30

اگر بخواهند حج بروند بايد مبلغ زيادى به آن حكومت كمك كنند و قهراً اين پول براى تقويت چنين حكومتى مصرف مى شود، در صورتى كه راه منحصر به اين كار باشد آيا اولاً: حج بر چنين اشخاصى واجب است يا نه ؟ و ثانياً: اگر اين مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حَجّة الاسلام كفايت مى كند يا نه ؟

ج - آنچه ذكر شد موجب سقوط حج نمى شود.

[73] س - زنى براى حج ثبت نام كرده است، ولى شوهرش كه او هم استطاعت داشته، به عللى ثبت نام ننموده است، آيا زن مى تواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد به اين اميد كه در آينده هر دو با هم ثبت نام نمايند يا نه ؟

ج - اگر زن مستطيعه است نمى تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد، ولى اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحيح است.

[74] س - من با داشتن بيست هزار تومان قرض و گرفتن يك ماه حقوق قبل از پرداخت آن، موفق به سفر حج شدم، با توجه به اينكه شخص طلبكار از اين سفر حج كاملاً راضى و به پولش احتياج ندارد، آيا اين حج واجب محسوب مى شود يا نه ؟

ج - اگر استطاعت مالى براى شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحيح وحج واجب محسوب است، به شرط آن كه امكان اداى بدهى بعداً به سهولت براى شما فراهم باشد. ولى اگر با قرض براى حج استطاعت مالى پيدا كرده ايد، مستطيع نشده ايد و از حَجّة الاسلام

ص: 31

محسوب نمى شود.(1)

[75] س - اگر كسى مستطيع شد، آيا مى تواند مال خودش را به پدر يا مادر ببخشد وخرج سفر حج ايشان نمايد و اگر چنين كرد تكليفش چيست ؟

ج - اگر شخصاً مستطيع است بايد حج به جا آورد و با بخشش پول به والدين، تكليف از او ساقط نمى شود و در صورتى كه با بخشش پول به والدين نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جايز نيست، اگر چه صحيح است.

[76] س - اشخاصى كه در وقت اسم نويسى براى حج، استطاعت مالى دارند واز طرف دولت براى پنج سال يا بيشتر اسم مى نويسند، آيا براى اين گونه اشخاص اسم نويسى واجب است يا نه ؟ و بر فرض وجوب، اگر مسامحه كردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند يا از استطاعت مالى افتادند، فقط ترك واجب كرده اند يا اينكه حج هم بر آنان مستقر است ؟

ج - اگر احتمال دهند كه قرعه در همان سال اول به نامشان بيرون مى آيد لازم است شركت كنند(2) و اگر شركت نكردند بايد به حج بروند و حكم كسى را دارند كه حج بر او مستقر است.

[77] س - اين جانب با شرايط زير، طبق قرعه كشى سازمان حج و زيارت

ص: 32


1- . به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
2- . بلكه اگر رفتن به حج در سال هاى بعد منوط به نام نويسى و پرداخت مبلغى در اين سال باشد بنابر احتياط واجب بايد به اين كار اقدام كند. (مناسك حج، م 39)

- ان شاءالله - در سال 1366 عازم بيت الله الحرام هستم:

1. هزينه كامل زيارت خود و همسرم از پول مُخَمّس تهيه شده است.

2. معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگى با قناعت را دريافت مى دارم.

3. فاقد مسكن و اتومبيل شخصى بوده و در هر شهرى كه شاغل باشم، مستأجر هستم.

4. وسائل زندگى را در حد معمول دارا مى باشم.

با توجه به شرايط فوق و شبهاتى كه نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القا مى شود، آيا حج اين جانب و همسرم از حجّ واجب، كفايت مى كند يا خير؟

ج - در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن براى حج پول دارند و مى توانند بروند، مستطيع هستند، و شما در صورتى استطاعت داريد كه لوازم زندگى خود و عائله را به مقدار شأنتان دارا باشيد، و بعد از برگشتن بتوانيد با درآمد كسب خودتان، زندگى خود و عائله را اداره كنيد.

[78] س - اگر شخصى مستطيع بود و در رفتن به حج مسامحه كرد تا نوبت او از دست رفت، حال كه اسم نمى نويسند، آيا با واسطه و سفارش در ايران يا خارج از ايران و با صرف مبالغى زياد، جايز است به حج مشرف شود يا خير؟ زيرا در غير اين صورت سال ها فريضه او تأخير مى افتد و خوف اين را دارد كه خداى ناكرده از تاركين حج به حساب آيد؟

ص: 33

ج - بايد به هر نحو هست و برخلاف مقررات جمهورى اسلامى نيست به حج مشرف شود.

[79] س - شخصى قبلاً حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبت نام جهت حج تمتّع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولى بعداً از نظر مالى محتاج شده و احتياج به پول سپرده شده در بانك را دارد، بفرماييد مى تواند پول را پس بگيرد يا خير؟ و چنانچه در سال اول يا سال هاى بعد قرعه به نام او اصابت كند، فرق دارد يا نه ؟

ج - با فرضى كه ذكر شده مستطيع نيست و مى تواند پول را بگيرد و فرق ندارد.

[80] س - پدرم در سال 1360 براى زيارت خانه خدا مستطيع شد و در سال 1362 جهت زيارت خانه خدا به مكّه مشرف شد، ولى بعد از احرام بستن، بين راه سكته و فوت كرد و هيچ گونه عملى را انجام نداد، آيا حج به گردنش مى باشد يا خير؟

ج - اگر بعد از دخول حرم مرده، حج از او ساقط شده است و اگر قبل از دخول حرم فوت كرده(1)، در صورتى حج واجب نيست كه سال اول استطاعت او باشد.

[81] س - دارايى شخصى قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملك و خانه كه ارث از پدرش به او رسيده مى باشد، به اضافه اين كه يك باب

ص: 34


1- . بنابر احتياط واجب (مناسك حج، م 42)

منزل مسكونى هم دارد، اكنون كه نامبرده در اثر سانحه اى از دنيا رفته است، داراى يك همسر و دو بچه صغير مى باشد كه معاش آنان از درآمد همين املاك مذكور تأمين مى شود، آيا شخص مُتَوفى مستطيع بوده يا خير؟ و در صورت وجوب حج، آيا حج بَلَدى گرفته شود يا ميقاتى كفايت مى كند؟ و آيا مى شود مخارج حج، از كلّ تركه پرداخت گردد؟

ج - چنانچه شخص متوفّى در حال حيات، خرج رفت و برگشت خود و عيالاتش را داشته و در برگشتن هم درآمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مى توانسته به مكّه برود و تأخير انداخته، مستطيع بوده و چنانچه وصيت نكرده، حج ميقاتى از اصل تركه خارج مى گردد.

[82] س - شخصى كه حج به جا آورده، ليكن چون اِمرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نيز متذكر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنين شخصى نشده و گمان كرده كه حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعى نيابتاً حج به جا آورده است، آيا حج نيابتى وى صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نيابت را تكرار كند؟

ج - چنانچه در وقت انجام حجّ اوّلى مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثانى، حج نيابتى باطل است(1) و حج خود را بايد

ص: 35


1- . حج اوّل صحيح بوده و حج نيابى او نيز صحيح است. (مناسك حج، م 27 و ص 28، شرائط نايب، 5)

انجام دهد و حج نيابتى را اگر وقت آن موسّع بوده، بعد از حج خودش انجام دهد و در غير اين صورت به صاحب پول مراجعه كند.

[83] س - كسى كه واجب الحج بوده، از پاكستان عازم حج شد و در مدينه منوره بيمار گرديد و در حال بيمارى به طرف مكّه رهسپار شد و در بيمارستان مكّه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائيش در وقت فوت، مقدارى پول و قطعه زمينى در پاكستان بوده است، با توجه به اين كه پول موجودش براى نيابت حج او كفايت نمى كند، آيا ورثه اش بايد زمين را بفروشند و برايش نايب بگيرند، و يا اينكه با فوت او حج ساقط مى شود؟ اجركم على الله.

ج - اگر با احرام عمره تمتّع داخل مكّه شده و پيش از انجام يا اكمال اعمال عمره يا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مُجزى و حج از او ساقط است، ولى اگر بدون احرام عمره وارد مكّه شد و در آن جا فوت نمود، در صورتى كه حج بر او قبلاً مستقر بوده، بايد از اصل تركه او برايش نايب بگيرند و حج ميقاتى كفايت مى كند.

[84] س - اين جانب در موقع ازدواج، يك سفر حج به زوجه ام وعده داده ام، آيا ادائش چگونه مى باشد؟

ج - اگر مجرد وعده بوده است، لازم نيست اداى آن. و اگر مهر قرار داده شده باشد بايد به آن عمل كند.

[85] س - اينجانب كه به علت كهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر قادر به انجام فريضه حج نمى باشم، آيا مى توانم نيابتاً از طرف

ص: 36

خود كسى را به حج بفرستم يا خير؟

ج - اگر قبلاً از جميع جهات مستطيع بوده ايد، وليكن اقدام بر انجام حج نكرده ايد و در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلاً در اثر پيرى يا بيمارى كه اميد خوب شدن نباشد تمكّن از سفر حج نداريد واجب است كسى را نايب بگيريد تا براى شما حج به جا آورد.

[86] س - شخصى پدرش وصيت كرده است كه فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مى شود. آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا نه ؟

ج - اگر قبل از آن كه پسر مستطيع شود، پدر او را اجير كرده كه بعد از فوت او در سال اول حج براى پدر انجام دهد يا نسبت به مدت، مطلق بوده كه منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعتِ خود اجاره را قبول كرده، لازم است سال اول بعد از فوت پدرحج نيابى براى پدر انجام دهد.(1) و در غير اين صورت بايد براى خودش حج كند. و در صورت اول، اگر براى خودش حج به جا آورد صحيح است، گرچه در مخالفت اجاره معصيت كرده است. ولى در صورت دوم، اگر حج نيابى به جا آورد صحيح نيست، و نه براى خودش واقع مى شود و نه براى پدرش، و حج بر خودش

ص: 37


1- . اگر بعد از عقد اجاره به واسطه مالى غير از مال الاجاره مستطيع شود بايد در آن سال حج را براى خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براى همين سال بوده اجاره باطل است و در غير اين صورت بايد حج استيجارى را در سال بعد به جا آورد. (مناسك حج، م 36)

مستقر مى شود كه بايد به هر نحو شده در سال بعد اتيان كند و اگر به جا نياورد در سال هاى بعد، با مراعات فوراً ففوراً، انجام دهد. و بايد معلوم باشد كه مجرد وصيت به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب نمى كند هرچند وصيت را قبول كرده باشد. بنابراين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر بايد براى خودش حج به جا آورد و نيابت صحيح نيست.

[87] س - خانم خانه دارى كه حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه مسافرت به تنهايى را نمى دهد و مى گويد چون براى حج اسم مرا ننوشته اى من اجازه نمى دهم، وظيفه اش چيست ؟ و آيا بدون اجازه شوهر مى تواند به حج برود يا نه ؟

ج - در سفر حجّ واجب، براى زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حج واجب خود را به جا آورد ولو اين كه شوهر او راضى به مسافرت او براى حج نباشد.

[88] س - شخصى طبق وصيت پدر، كه پول به حساب سازمان حج واريز كرده است، به نيابت او به مكّه آمده در حالى كه خود فرزند نيز استطاعت مالى داشته است، آيا به نيابت پدر حج به جا آورد يا حج خود را انجام دهد؟

ج - اگر راه براى پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او، راه براى او باز شده است، بايد براى پدرش حج كند، مگر آن كه تبرّعاً و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد، كه در اين صورت مستطيع شده و بايد براى

ص: 38

خودش حج به جا آورد، و گذشت كه به مجرد وصيت و قبول فرزند، نيابت واجب نمى شود مگر آن كه قبل از استطاعت اجير شود.(1)

[89] س - شخصى به جز براى هَدْى، استطاعت حج را دارا است، آيا حج براى او واجب است ؟

ج - بلى مستطيع است و پول هَدْى، جزو استطاعت نيست.

[90] س - اينجانب سال گذشته به حج مشرف شدم و با توجه به فتواى حضرت عالى كه فرموده ايد طلابى كه به شهريه حوزه نياز دارند مستطيع نيستند و در صورتى مستطيع مى شوند كه از وجوه شرعيه مستغنى باشند، لذا اين جانب مقدار پولى با افراد ذى حق (پدر و همسايه) مبادله و دستگردان كردم و به عنوان اين كه نسبت به بنده ذى حق هستند، به آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسك حج نيت حَجّة الاسلام كردم، آيا اين حج براى اين جانب كفايت از حَجّة الاسلام مى كند يا نه ؟

ضمناً لازم به تذكر است كه در ثبت نام عمومى سال 1360 پول به حساب ريختم و آن موقع فتواى فوق را نديده بودم و پولى كه دستگردان شده بود جايگزين آن پولى كه در حساب واريز كرده بودم قرار گرفت، بفرماييد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا بذل آن كافى است ؟

ص: 39


1- . به حاشيه مسأله 86 مراجعه شود.

ج - در فرض سؤال احوط آن است(1) كه بعداً اگر استطاعت پيدا كرديد حج را اعاده نماييد.

[91] س - شخصى قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس است واستطاعت مالى هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمايند، آيا بايد قبول كند و نايب بگيرد يا اينكه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان كنند، حج واجب مى شود تا استنابه كند يا خير؟

ج - در فرض مرقوم حج واجب نيست.

[92] س - اگر در ميقات مستطيع شد و حَجّة الاسلام به جا آورد، مُجزى است يا نه ؟ و آيا در فرض مسأله، رجوع به كفايت شرط است يا نه ؟

ج - اگر مستطيع شده، مُجزى است، ولى رجوع به كفايت شرط است.

[93] س - شخصى كه استطاعت رفتن به حج را پيدا كرده، آيا مى تواند پول حج را به مصرف لازمى در غير مؤونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج كند و خود را از استطاعت بيندازد؟ مثلاً آيا مى تواند در شرايط كنونى كشور خرج جبهه كند؟

ج - مستطيع بايد به حج برود، و دادن پول در مصارف مذكور كافى از حج واجب نيست، و اگر خرج كند و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو هست به حج برود.

[94] س - در مواردى كه نهاد يا ارگانى فردى را به حج مى فرستد، بدون

ص: 40


1- . اين گونه افراد حجّشان صحيح و مجزى است. (مناسك حج، م 27)

اين كه ملزم باشد كارى انجام دهد، آيا از موارد حج بذلى است يا خير؟ و قبول آن واجب است ؟

ج - با فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ كارى، حكم حج بذلى دارد.

[95] س - مقدارى پول دارم كه براى رفت و آمد به سفر مكّه كافى است، ولى هنوز از طرف دولت جمهورى اسلامى وقتى براى ثبت نام اعلام نشده است، آيا نگهدارى آن پول لازم است و من مستطيع هستم ؟

ج - اگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبت نام مى شود، بايد ثبت نام كنيد. و در غير اين صورت مستطيع نيستيد(1) و نگهدارى پول لازم نيست.

[96] س - همسر شهيدى كه داراى دو بچه چهار ساله مى باشد و عملاً سرپرستى اين دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهيد قرعه حج هم به نام او در آمده است، آيا مشاراليها مى تواند مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسك حج را انجام دهد يا خير؟

ج - نمى تواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.

[97] س - كسى كه چهار پسر دارد و زن براى همه شان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان يكجا است، الآن خرج دو نفر را دارند كه به حج بروند، آيا حج واجب

ص: 41


1- . به حاشيه مسأله 24 مراجعه شود.

است يا نه، و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است و اگر بر پسر هم واجب شده است كدامشان حق اولويت دارند؟

ج - كسى كه از مال خودش به مقدار حج دارد و مى تواند به مكّه برود و بعد از برگشت زندگانى لايق شأنش را داشته باشد مستطيع است و بايد حج برود.

[98] س - كسى كه واجد شرايط حج باشد و نوه اى دارد كه شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد كه اگر زن نگيرد به حرام مى افتد، آيا كدام مقدم است و وظيفه پدربزرگ چيست، ازدواج براى نوه اش يا حج ؟

ج - حج خودش مقدم است مگر اينكه ازدواج نوه، از مخارج عرفى او محسوب شود و نتواند هم براى او ازدواج كند و هم به مكّه برود.

[99] س - اينجانب با داشتن استطاعت مالى و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن ترياك هستم طبق مقررات كشورى، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگيرى مى كند، از نظر شرع تكليف حج چيست ؟

ج - اگر قبلاً مستطيع بوده ايد و با امكان، حج نرفته ايد حج بر شما مستقر شده است، و اگر قبلا استطاعت نداشته ايد در فرض مذكور مستطيع نيستيد، مگر آن كه بتوانيد، ولو با ترك ترياك، تحصيل اجازه كنيد و به مكّه برويد.

[100] س - آيا از منافع خمس و زكات، كسى مستطيع مى شود يا نه، و آيا خمس و زكات جزو تركه ميت است يا نه ؟

ج - چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولى امر به او داده شده، مالك شده

ص: 42

و جزو تركه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط، مستطيع مى شود.

[101] س - هر گاه كسى سرمايه يا ابزار كار دارد كه اگر مقدارى از آن را بفروشد مى تواند با آن زندگى كند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص مستطيع است ؟

ج - با وجود ساير شرايط، مستطيع است.

[102] س - شخصى باغى دارد كه چند سال است درآمدى نداشته، اما از نظر قيمت براى سفر حج كافى بوده، صاحب باغ عرفاً اطمينان دارد وقتى باغ ثمر بدهد او هم از كار افتاده خواهد شد و بايد از درآمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است ؟

ج - اگر تمكّن از امرار معاش به غير از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نيست.

[103] س - شخصى كه بعد از عمره تمتّع ديوانه شده، آيا لازم است كه او را براى حج محرم كنند و وظيفه چيست ؟

ج - لازم نيست و بر ديوانه تكليفى نيست.

[104] س - اگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مكّه معظّمه همراه ببرد و در ميقات نيت احرام و تلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد و در طواف عمره و سعى بين صفا و مروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و منى، مادر از طرف دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعى و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج كه دختر قادر نيست

ص: 43

مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مى تواند شوهر نمايد يا خير؟

ج - با فرض اين كه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده اند از احرام خارج شده و مى تواند شوهر كند.

[105] س - اگر اطفال غير مميز - پسر يا دختر - را پدر و يا مادر در سفر مكّه معظّمه همراه ببرند، آيا واجب است كه پدر يا مادر در صورت تمكّن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نايب ايشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند، و اگر هيچ كدام از كارهاى مذكور فوق را پدر و مادر و اطفال عملى نكنند آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مى توانند ازدواج كنند و يا بايد به مكّه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمايند و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است ؟

ج - بر ولى طفل واجب نيست او را مُحرم كند يا از طرف او حج انجام دهد، ولى اگر او را مُحرم كرد بايد وظايف و اعمال را مطابق وظيفه اى كه در مناسك و در رساله ذكر شده است انجام دهند، وگرنه در بعض صور، طفل در احرام باقى مى ماند و تا تدارك نكند نمى تواند ازدواج نمايد.

[106] س - اولاً با وجود دَين چه مقدار پول براى استطاعت كافى است ؟ و ثانياً در صورتى كه پول باشد ليكن به علت بيمارى قلب، مقامات پزشكى سازمان حج و زيارت تشرّف را خالى از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستى يك نفر براى انجام حج اعزام گردد؟

ص: 44

ج - شما اگر قبل از آن كه استطاعت پيدا كنيد مريض شده ايد، كه قدرت رفتن به مكّه را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشده ايد و نايب گرفتن لازم نيست و نيز استطاعت مالى در صورتى موجود است كه پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از برگشت، امكان پرداخت دين به سهولت براى شما باشد.

ص: 45

نيابت در حج

اشاره

[107] م - در نايب امورى شرط است:

1. بلوغ، بنابر احتياط واجب.

2. عقل.

3. ايمان.(1)

4. وثوق و اطمينان به انجام دادن او، و اما بعد از اجراى عمل نايب، لازم نيست اطمينان به صحت آن، و در صورت شك در صحت، حكم به صحت مى شود و استنابه صحيح است هرچند قبل از عمل شك داشته باشد.

5. معرفت نايب به افعال و احكام حج ولو با ارشاد كسى در حال عمل.

6. ذمه نايب، مشغول به حج واجبى در آن سال نباشد.(2)

7. معذور در ترك بعض افعال حج نباشد.

[108] م - در منوب عنه امورى شرط است:

1. اسلام.

2. در حج واجب شرط است كه منوب عنه فوت شده باشد يا اگر زنده

ص: 46


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، ص 28، شرائط نايب، 3)
2- . اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بى خبر باشد بعيد نيست كه حج نيابى او صحيح باشد. (مناسك حج، ص 28، شرائط نايب، 5)

است حج بر او مستقر شده و خودش از جهت مرضى كه اميد خوب شدن آن نيست يا از جهت پيرى نتواند به حج برود(1) و در حج استحبابى اين شرط نيست و در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نيست و مماثله بين نايب و منوب عنه نيز شرط نيست و جايز است كسى كه تا كنون به حج نرفته و مستطيع نيست براى ديگرى نايب شود.

[109] م - نايب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين كند ولو اجمالاً و شرط نيست اسم او را ذكر كند، گرچه مستحب است.(2)

[110] م - ذمّه منوب عنه فارغ نمى شود مگر به اين كه نايب، عمل را صحيحاً انجام دهد. بلى اگر نايب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوب عنه مجزى است و در اجراى اين حكم در حج تبرّعى اشكال است بلكه در غير حَجّة الاسلام خالى از اشكال نيست.(3)

[111] م - لباس احرام و پول قربانى در حج نيابى بر اجير است مگر در صورتى كه شرط شده باشد كه مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات كفاره را انجام دهد كفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.

[112] م - نايب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط

ص: 47


1- . يا براى او حرج و مشقت داشته باشد و اميدى به رفع مشقّت حتى در سال هاى بعد نداشته باشد. (مناسك حج، م 40)
2- . متعرّض استحباب نشده اند. (مناسك حج، م 52)
3- . و تفاوتى ندارد كه نيابت او مجانى بوده يا با اجرت، و براى حَجة الاسلام بوده يا حج واجب ديگر. (مناسك حج، م 62)

استحبابى آن است كه به قصد مافى الذمّه به جا آورد.(1)

[113] م - اگر نايب طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمى شود و بر منوب عنه چيزى نيست.

[114] م - استيجار كسى كه وقتش از اتمام حج تمتّع ضيق شده و وظيفه او عدول به اِفراد است براى كسى كه وظيفه او حج تمتّع است صحيح نيست، بلى اگر در سعه وقت او را اجير كرد و بعد وقت ضيق شد بايد عدول كند و بنابر احتياط از منوب عنه مجزى نيست.(2)

[115] م - در حج واجب نيابت يك نفر از چند نفر در يك سال جايز نيست و در غير واجب مانع ندارد.

[116] م - كسى كه حج بر او مستقر شده، يعنى سال اول استطاعت حج نرفته، اگر به واسطه مرض يا پيرى، قدرت رفتن ندارد يا رفتن براى او حرج و مشقت دارد واجب است نايب بگيرد، در صورتى كه اميد خوب شدن و قدرت پيدا كردن نداشته باشد و به احتياط واجب(3) بايد فوراً نايب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوى عدم وجوب است.

[117] م - بعد از آن كه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مى شود و لازم نيست خودش حج كند اگر چه عذرش برطرف شود و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود.

ص: 48


1- . متعرّض اين احتياط نشده اند. (مناسك حج، م 66)
2- . كفايت از حج تمتّع مى كند و مستحق اجرت هم هست. (مناسك حج، م 53)
3- . بايد فوراً به آن مبادرت شود. (مناسك حج، م 44)

[118] م - كسى كه حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد، جايز نيست نيابت كند از غير و اگر نيابت كند باطل است؛ چه عالم به حكم باشد يا نباشد.(1)

[119] م - اگر اجير براى حَجّة الاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بميرد كفايت مى كند از حج كسى كه براى او به جا آورده است و لازم نيست حج كردن براى او و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد بايد دو مرتبه اجير بگيرند(2)، و همين حكم را دارد كسى كه براى خودش به حج برود.

[120] م - اگر كسى را براى حج اجير كردند و قرار نگذاشتند كه اجرت براى خصوص عمل باشد يا در مقابل عمل و رفت وآمدها باشد، پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد، ظاهراً مستحق اجرت رفتن تا محل موت مى باشد و همين طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بميرد، بيشتر از آن چه ذكر شد و اجرت احرام مستحق نيست، اگر چه حج از ميت ساقط مى شود(3)، و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مُرد، مستحق اجرت آن اعمال نيز مى باشد، و اگر

ص: 49


1- . اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بى خبر باشد بعيد نيست كه حج نيابى او صحيح باشد. (مناسك حج، ص 28، شرائط نايب، 5)
2- . اگر بعد از احرام و قبل از دخول در حرم بميرد بنابر احتياط واجب مجزى نيست. (مناسك حج، م 62)
3- . هرگاه نايب پس از احرام و ورود به حرم بميرد، اگر نايب گرفتن براى برئ شدن ذمّة ة ة منوب عنه باشد، كما اينكه ظاهر حال اطلاق قرارداد اجاره چنين است اجير مستحق تمام اجرت خواهد بود كه بايد آنرا به ورثه اش بپردازند. (مناسك حج، م 54)

اعمال را به نحوى به جا آورده است كه در عرف گفته شود كه عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است، اگرچه بعض اعمال را كه مضر به صحت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسياناً ترك كرده باشد.

[121] م - كسى كه به عنوان نيابت رفت به مكّه و خودش حج واجب به جا نياورد، احتياط آن است كه بعد از عمل نيابت، براى خودش عمره مفرده به جا آورد و اين احتياط واجب نيست ليكن خيلى مطلوب است.

[122] م - كسى كه اجير شده براى حج تمتّع، مى تواند اجير ديگرى شود براى طواف يا ذبح يا سعى يا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مى تواند براى خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.

[123] م - كسى كه عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمى شود او را اجير كرد براى حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرّعاً از غير، حج بكند اكتفا كردن به آن اشكال دارد.(1)

ص: 50


1- . كسى كه از انجام دادن برخى از اعمال حج معذور است، نمى تواند براى نيابت حج اجير شود. معذور كسى است كه نتواند اعمال اختيارى حج مانند تلبيه و نماز طواف به نحو صحيح، و راه رفتن با پاى خود در طواف و سعى، و رَمْى جمرات به دست خودش، و وقوف در عرفات و مشعر در وقت مقرر، و رَمْى جمرات و بيتوته در منى را انجام دهد به طورى كه منجر به نقص بعضى از اعمال حج شود. و اگر منجر به نقص بعضى از اعمال حج نشود و فقط در ارتكاب بعضى از محرمات احرام معذور باشد، نيابت او صحيح است. - در عدم كفايت حج نايبى كه معذور است، فرقى نيست بين اينكه نايب اجير باشد و يا نيابت مجّانى و تبرّعى انجام شود. و نيز فرقى نيست بين اينكه نايب جاهل به عذر باشد يا نايب گيرنده جاهل به آن باشد، و همچنين فرقى نيست بين اينكه نايب يا نايب گيرنده جاهل باشد به اين كه آن عذر از عذرهايى است كه نيابت با آن صحيح نيست، مانند آن كه نايب جاهل باشد كه نمى تواند به وقوف اضطرارى در مشعرالحرام اكتفا كند. (مناسك حج، م 57 و 60)

استفتائات نيابت

[124] س - كسى مستطيع بوده و در ميقات به نيابت ديگرى مُحرم شده و به مكّه آمده و عمره تمتّع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظيفه او چيست ؟

ج - با اين كه خودش مستطيع است نيابت او صحيح نيست و احرام او باطل است و بايد برگردد به ميقات و از آن جا براى خودش مُحرم شود.

[125] س - اگر كسى كه نيابت از ديگرى گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است، آيا مى تواند در اين اعمال نايب بگيرد و آيا مى تواند پول نيابت را به ديگرى بدهد كه اصل حج را به جا آورد؟

ج - نايب شدن معذور صحيح نيست و بايد پول را به صاحبش برگرداند، مگر اين كه از طرف صاحب پول مجاز در نايب گرفتن باشد كه در اين صورت مى تواند ديگرى را در اصل عمل حج نايب كند و در صورتى كه بدون اجازه، نيابت را به ديگرى واگذار كرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع مى شود، ولى پول را بايد به صاحبش برگرداند و صاحب پول ضامن چيزى نيست و اُجرت نايب را بايد امر كننده بپردازد.

[126] س - از هر كاروان نوعاً چند نفر از خدمه به نيابت آمده اند و به ناچار بايد نيمه شب از مشعر براى انجام كارهاى لازم در منى يا همراه ضعفا، به منى بروند، سؤال اين است كه آيا اجيرشدن و نيابت آنان صحيح است يا خير؟

ص: 51

ج - با توجه به اين كه از معذورين هستند و نمى توانند وقوف اختيارى در مشعر را درك كنند، نيابت آنان صحيح نيست و اگر قبل از استخدام اجير شده اند بايد حج را به جا آورند و وقوف اختيارى را درك نمايند.

[127] س - آيا شخص زنده در موردى كه مى تواند نايب بگيرد، بايد از بَلَد نايب بگيرد يا از ميقات، و اگر ديگرى براى او نايب بگيرد كفايت مى كند يا خير؟

ج - نايب گرفتن از ميقات كفايت مى كند و خودش بايد نايب بگيرد و نايب گرفتن ديگرى براى او كافى نيست مگر از طرف او وكالت داشته باشد.

[128] س - آيا عمره مفرده يا طواف استحبابى را مى توانيم به نيابت چند نفر انجام دهيم و در اعمال آن؛ از جمله طواف نساء، نيت همه بايد بشود يا نيت بعضى كافى است ؟

ج - مى توانيد به نيابت چند نفر انجام دهيد و بايد نيت همه بشود.

[129] س - كسى را روز عيد، قبل از حلق دستگير كرده اند و او را به ايران فرستاده اند، آيا رفقاى او مى توانند از او نيابت كنند و بقيه اعمال را انجام دهند يا خير و چگونه از احرام خارج مى شود؟

ج - بدون اين كه خودش نايب بگيرد نيابت صحيح نيست، و براى خارج شدن از احرام بايد به منى بيايد و حلق يا تقصير كند و اعمال مترتّبه را انجام دهد و اگر نمى تواند برود در محل خودش حلق يا تقصير نمايد و بنابر احتياط موهاى خود را به منى بفرستد و بايد براى اعمال مترتبه نايب بگيرد.

ص: 52

[130] س - افرادى كه هر سال به حج مى روند؛ مانند خدمه كاروان ها، در محل خود از كسى نيابت قبول مى كنند، ولى در ميقات بر اثر اشتغال زياد از نيابت غافل و مُحرم مى شوند، بعد كه متوجه شدند دوباره نيت نيابت مى كنند، آيا حج نيابتى آنان درست است يا حج براى خودشان حساب مى شود؟

ج - بايد عمره و حج را به همان نيت اول اتمام كنند و احرام دوم صحيح نيست مگر آن كه احرام اول باطل باشد؛ مثل اين كه حج بر او واجب نبوده و نيت حَجّة الاسلام كرده باشد.

[131] س - شخصى در ميقات براى خودش مُحرم مى شود و تلبيه مى گويد، بعد به فكر مى افتد كه چون خودش حج واجب را در سال هاى گذشته به جا آورده، براى پدر يا مادر يا يكى از خويشاوندان ديگرش حج تبرعى به جا آورد، آيا مى شود با نيت عدول كند و يا دوباره به نيت شخص مورد نظر مُحرم شود يا خير؟

ج - اگر به احرام صحيحى مُحرم شده، نمى تواند نيت را عوض كند و بايد عملش را به همان نيتى كه در احرام داشته، اتمام كند.

[132] س - نايبى در احرام عمره تمتّع، بعد از اين كه وارد مكّه شد شك مى كند كه نيت نيابت كرده يا نه، آيا بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت مُحرم شود، يا اصلاً حج براى خودش حساب مى شود و ديگر نمى تواند نايب باشد؟

ج - در نيت خطور لازم نيست، اگر انگيزه او در حال احرام نيابت بوده،

ص: 53

عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعى و انگيزه هم شك دارد، بايد اعمال را به نيت اجمالى (همان نيت در احرام) اتمام كند، و در نيابت به آن اكتفا نمى شود.

[133] س - زنى در عرفات، در روز نهم ديوانه شد، او را به بيمارستان بردند و تا آخرين وقتى كه مى توانستند همراهان او در مكّه بمانند باقى ماندند، خوب نشد، آيا شوهرش كه با او است مى تواند براى او نايب بگيرد و يا خودش باقى اعمال را انجام دهد يا نه ؟

ج - مجنون تكليف ندارد و نمى توانند براى او نايب بگيرند، و اگر عاقل شد حكم اشخاص مُحرم ديگر را دارد.

[134] س - هرگاه كسى مريض شود، به طورى كه بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد، آيا كسى كه براى عمره تمتّع مستحبى مُحرم شده و عمره را انجام داده است مى تواند در حج نايب او شود يا خير؟

ج - كسى كه براى عمره تمتّع مُحرم شده ولو مستحبى، نمى تواند در اصل عمره يا حج براى ديگرى نايب شود و بايد عملش را اتمام كند، ولى اگر مريض فقط قادر به انجام طواف و سعى نباشد و بتواند و قوفين را درك كند و بقيه اعمال را نايب بگيرد، جايز است ديگران را در طواف و سعى و اعمال ديگر نايب قرار دهد، هرچند خودشان هم حج يا عمره به جا مى آورند.

[135] س - بنده چون مسؤول گروه حج بودم، به استناد وظيفه ام، كه مراقبت از بيماران و عاجزهاى گروه بود، وقوف اضطرارى انجام دادم، لطفاً وظيفه شرعى اين جانب را بيان فرماييد.

ص: 54

ج - اگر همراه عجزه بوده ايد كه لازم بوده با آنان باشيد و آنان از وقوف اختيارى معذور بوده اند براى شما هم اشكالى نداشته، بلى اگر نايب كسى شده ايد نيابت شما درست نبوده است.

[136] س - اگر كسى دفعه اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعه دوم دوباره به مأموريت خدمه عازم مكّه معظّمه است، آيا مى تواند به عنوان پدر يا مادر كه فوت شده اند نيابت نمايد، و در چنين صورتى آيا حج از عهده پدر و مادرش برداشته مى شود؟

ج - مانع ندارد و حج از منوب عنه كافى است، مگر آن كه سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطيع باشد.

[137] س - اين جانب حدود شانزده سال قبل نيابتاً به مكّه معظّمه مشرف شدم و در منى چون سفر اول بوده است، و مى دانستم كه طبق تقليد حضرت عالى بايد در سفر اول حلق كنم، وليكن نمى دانستم كه ماشين ته زن با تيغ فرق دارد و به جاى تيغ با ماشين ته زن سر خود را تراشيدم و بعد از آن سفر هم دو سفر ديگر مشرف شدم و در سفرهاى بعدى سر خود را ماشين نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفاً بفرماييد در سفر اول كه به جاى تيغ با ماشين سر را تراشيدم، در مقابل اين كار وظيفه ام چيست ؟ و آيا اين عملِ سفرِ اول در سفرهاى بعدى خللى وارد مى آورد يا ذمّه ام برىء شده است ؟

ج - شما در صورت امكان بايد(1) به مكّه برويد و در منى حلق كنيد و بعد

ص: 55


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 357)

از آن طواف و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را به جا آوريد و در اين اعمال نيت اتمام حج سفر اول را بكنيد و بعد از آن چيزى بر شما نيست، و اگر خودتان نمى توانيد برويد يا رفتن براى شما حرجى است در محل خود حلق كنيد و بنابر احتياط موى آن را به منى بفرستيد و در بقيه اعمال فوق نايب بگيريد، و نسبت به دو سفر ديگر كه آيا صحيح و كافى بوده يا نه احتياط را مراعات نماييد.

[138] س - كسانى كه مجاز هستند در شب عيد قربان، بعد از درك اضطرارى مَشعرْ، به منى بروند، آيا همه آنان از ذوى الأعذار مى باشند كه نيابت ولو تبرعاً مورد اشكال است يا نسبت به بعضى استثناء شده است ؟

ج - در فرض سؤال، زن ها مى توانند نايب شوند و نيابت در ساير ذوى الأعذار صحيح نيست.

[139] س - شخصى در حج از ميتى نيابت كرد و در وقت عقد اجاره براى انجام مناسك، هيچ عذرى نداشت، ولى چند سال بعد از انجام حج متوجه شد كه در وقوف مشعرالحرام، با زن ها و مريض ها به عنوان راهنما، وقوف اضطرارى كرده و به منى رفته است و غافل بوده كه نايب بايد وقوف اختيارى بكند، آيا وظيفه اش چيست ؟

ج - عمل مزبور مُجزى از حج نيابتى استيجارى نيست، و از جهت اجرت بايد به اجير كننده مراجعه نمايد و يا در صورتى كه اجاره، موقت به زمان مخصوصى كه منقضى شده نباشد، دوباره حج نيابتى صحيح

ص: 56

به جا آورد.

[140] س - آيا مى توانم براى مادرم و براى خودم فريضه حج را انجام دهم ؟

ج - در يكسال بيش از يك حج واقع نمى شود.

[141] س - شخصى به عنوان نيابت در مسجد شجره مُحرم شد و به مكّه آمد، در مكّه فهميد كه خودش مستطيع بوده است، آيا بايد اعمال عمره را به قصد خود به جا آورد يا به قصد نيابت، و اگر بايد حج را به قصد خود به جا آورد، نسبت به حج نيابى چه وظيفه اى دارد و آيا مى تواند براى آن نايب بگيرد يا نه ؟

ج - احرام او صحيح نبوده است و بايد برگردد و براى عمره تمتّع براى خودش مُحرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد و راجع به حج نيابى نمى تواند نايب بگيرد، مگر اجازه داشته باشد يا استيجار او براى مطلق تحصيل حج باشد.

[142] س - كسى كه نايب بوده و عمره تمتّع را انجام داده و بعد ناچار شده است كه به ايران بازگردد، آيا مى تواند بقيه اعمال را به ديگرى واگذار نمايد كه حجّ تمتّع را انجام دهد؟

ج - نمى تواند.

[143] س - آيا شرط ايمانِ نايب، كه در اصل نيابت حج(1) و همچنين در

ص: 57


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، ص 28، شرايط نايب، 3)

ذبح شرط است(1)، در ساير اعمالى كه نيابت در آن جايز است، مثل رَمْى و طواف هم شرط است يا خير؟

ج - در ساير اعمال نيز شرط است.

[144] س - شخصى تمام اختيارات اموال پدرش را دارد و پدر نمى تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذكر دادن به پدر شخصى را اجير براى حج پدر نموده و خودش هم براى حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براى حج پدر، مجزى است يا خير؟ و هر گاه در مدينه تصميم بگيرد كه آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر حساب نكند و از مال خودش باشد، رفع اشكال مى شود يا نه ؟

ج - در فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمى كند، و حَجّة الاسلام از طرف پدر واقع نمى شود و فرقى بين دو صورت فوق نيست.

[145] س - شخصى پس از آن كه به مدينه مشرف شد جنون پيدا كرد، با توجه به اين كه سابقاً حج بر او مستقر شده است، آيا مى شود براى او نايب گرفت يا خير، و اگر نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد؟

ج - نيابت و تبرع در فرض سؤال صحيح نيست.

[146] س - فردى پس از استطاعت مالى براى حج اسم نويسى كرد و براى دو سال بعد اسمش درآمد، ولى چند ماه قبل از حركت، فوت كرد در حالى كه پسرش را نايب قرار داده بود كه براى او حج به جا آورد، در حالى كه پسر

ص: 58


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.

خود استطاعت مالى داشته ولى در اسم نويسى مسامحه كرده و ننوشته است، در صورتى كه اگر اسم مى نوشت، شايد در همان سال اول، قرعه به نامش درمى آمد و شايد هم سال هاى بعد، اكنون پسر به مدينه آمده به عنوان نيابت حج بلدى از جانب پدر و هنوز محرم نشده، چه وظيفه اى دارد؟

ج - در فرض مرقوم نيابت صحيح نيست و بايد براى خودش حج نمايد.(1)

[147] س - شخصى اجير حج بَلَدى از قم شده و خودش ساكن اراك است، بعد از اجير شدن در نظر داشته كه به قم برود و از آن جا حركت كند، پس از چند روز در حالى كه از موضوع غافل شده، براى انجام كار ديگرى به قم و بعد از آن جا به تهران رفته است، آيا همان نيت قبلى براى حركت از قم كافى است يا بايد برگردد به قم، و بر فرض خروج از ايران چه حكمى دارد؟

ج - اگر مى تواند بايد برگردد، و چنانچه برنگشت ولو در صورت تمكّن و حج را انجام داد، حج صحيح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.

[148] س - آيا بر نايب واجب است اعمال حج را طبق فتواى مرجع تقليد منوب عنه انجام دهد يا مطابق وظيفه خودش عمل نمايد؟

ص: 59


1- . اگر راه با فيش مورد وصيت براى پسر باز شده و يا اين كه باز شدن راه براى پسر بدين گونه بوده كه ورثه فيش را به يكى از فرزندان بدهند كه به نيابت پدر به حج برود بايد حج را به نيابت از پدر به جا آورد و چنانچه وصيتى نبوده و از او خواسته نشده كه نيابت كند، بايد براى خودش حج به جا آورد و براى پدر نايب بگيرد.

ج - ميزان، وظيفه خود اوست ولى اگر اجير شده به كيفيت خاصى، بايد طورى عمل كند كه مراعات وظيفه خودش و كيفيت ذكر شده، بشود.

[149] س - آيا در اجاره براى اعمال حج لازم است اجير و مستأجر از يكديگر سؤال كنند كه مقلّدِ چه كسى هستند يا نه ؟

ج - لازم نيست و اجير مطابق تقليد خودش عمل مى كند.

[150] س - نايب چند ماه قبل از حج به بلد منوب عنه مى رود و به عنوان نيابت حج حركت مى كند و به وطن خودش يا محل ديگرى مى رود و در ماه ذى حجه، كه عازم حج مى شود، ديگر به بلد منوب عنه نمى رود، كافى است يا نه ؟ و چه وقت بايد برود؟

ج - كافى است.

[151] س - در موردى كه مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نيابتاً به مكّه برود و من كه پسر بزرگ هستم به وسيله ارث مستطيع شده ام اما تاكنون نتوانسته ام سهم خود را به پول مبدل كنم، آيا مى توانم با اين حال به جاى پدر حج به جا آورم يا نه ؟

ج - با فرض حصول استطاعت مالى براى خودتان ولو از بابت ارثيه، اگر امكان فروش و صرف قيمت در حج را داريد بايد اول براى خودتان حج به جا آوريد و براى پدر بعداً انجام دهيد يا ديگرى را نايب بگيريد.(1)

ص: 60


1- . مگر اين كه استطاعت طريقى (باز بودن راه) براى فرزند جز به لحاظ نيابت از پدر حاصل نشود.

[152] س - آيا جايز است براى نايب در طواف عمره تمتّع يا طواف حج كه طواف را در غير موسم حج به جا آوَرَد يا نه ؟

ج - مانع ندارد.

[153] س - شخصى قبلاً مستطيع بوده و به حج نرفته و الآن هيچگونه قدرت مالى جهت انجام حج را ندارد، آيا فرزندش مى تواند تبرعاً از طرف او حج نيابى انجام دهد؟

ج - نيابت در حج از حى صحيح نيست مگر در صورتى كه شخص از جهت پيرى نتواند به حج برود يا مريض باشد و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.(1)

[154] س - حج به نيابت حضرت ولى عصر (ارواحنا له الفداء) چون در موسم حج تشريف دارند جايز است يا نه ؟

ج - اشكال ندارد.

[155] س - زنى كه واجب الحج است وصيت كرده كه از اصل تركه اش براى او حج بَلَدى توسط وصيش انجام شود، حال استطاعت جانى و مالى و غيره براى وصى او فراهم است، فقط از حيث عدم شركت در نام نويسى براى حج، آن هم با عذرى، استطاعت راهى ندارد، آيا مى تواند حج نيابى را انجام دهد؟

ص: 61


1- . كه در اين صورت اگر به فرزند نيابت دهد مجزى خواهد بود. (مناسك حج، ص 29، شرايط منوب عنه، 2)

ج - وصى اگر قبلاً استطاعت نداشته و فعلاً هم راه براى او باز نيست الآن هم مستطيع نيست و مى تواند براى حج نيابى اجير شود، ولى اگر بدون اين كه اجير شود خود را به ميقات برساند، نمى تواند حج نيابى به جا آورد و بايد براى خودش حج به جا آورد.

[156] س - كسى كه حج نيابى انجام مى دهد، اگر در قربانى شخص ثالثى را وكيل كرد، ذابح چگونه نيت كند، آيا بايد نيت كند كه به وكالت از ميت قربانى مى كنم يا بايد وكالت از نايبِ ميت كند؟ در هر صورت آيا بايد نام ميت را هم ببرد؟

ج - نام ميت بردن لازم نيست، بلكه چنانچه نيت كند آنچه بر عهده نايب است انجام دهد صحيح است.

[157] س - كسى كه براى حج اجير مى شود، اگر شرط كند كه مثلاً براى طواف نساء يا يك عمل ديگرى كه نيابت بردار است نايب مى گيرم، آيا اين شرط نافذ است و مى تواند عمل نمايد يانه ؟

ج - اگر عذر دارد نمى تواند قبول كند، بلى در قربانى مانع ندارد و شرط لازم نيست.

[158] س - كسى احتمال قوى عقلايى مى دهد كه نتواند اعمال را به نحو عادى انجام دهد، و ممكن است حج تمتّع را بدل به اِفراد كند، آيا مى تواند از حج واجب نيابت كند؟

ج - مى تواند نيابت كند، ولى اگر وظيفه او عدول به افراد شد، بنابر

ص: 62

احتياط منوب عنه نبايد اكتفا به آن كند.(1)

[159] س - نايبى كه در وقت قبول نيابت براى حج معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شد و در هر عذرى كه پيش آمده طبق وظيفه معذورين رفتار نمود، آيا حج او از منوب عنه كافى است ؟ و آيا نسبت به نحوه عذر فرقى هست يا نه ؟

ج - محل اشكال است.(2)

[160] س - كسانى كه در حال اجير شدن، از معذورين نبوده اند و بعداً در اثناى عمل عذر عارض شده است، آيا نيابتشان صحيح است و مستحق تمام اجرت مى باشند يا نه ؟

ج - اشكال دارد.(3)

[161] س - خدمه اى كه از روى جهل به مسأله اجير شده اند و وقوف اختيارى مشعر را درك نكرده اند، فعلاً تكليفشان چيست و همچنين ساير

ص: 63


1- . اجير كردن كسى كه وظيفه او به سبب كمى وقت عدول به حجّ افراد است، صحيح نيست. اما اگر نايب را در وسعت وقت اجير كنند و سپس اتفاقاً وقت بر او تنگ شود، واجب است كه [به حج اِفراد] عدول كند و عمل او از حج تمتّع منوب عنه كفايت مى نمايد و مستحق دريافت اجرت نيز هست. (مناسك حج، م 53)
2- . نايبى كه در وقت قبول نيابت براى حج معذور نبوده است، ليكن بعد از عقد اجاره، در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شده، اگر عذر او منجر به نقص بعضى از اعمال حج نشود نيابت او صحيح است؛ مثل اين كه در ارتكاب بعضى از تروك معذور شود ولى اگر عذر منجر به نقص در اعمال حج شود در اين صورت بطلان اجاره بعيد نيست و احوط مصالحه بين نايب و منوب عنه در اجرت و اعاده عمره و حج براى منوب عنه مى باشد. (مناسك حج، م 58)
3- . از مسأله قبل معلوم شد.

معذورينى كه حج ناقص از اين قبيل انجام داده اند؛ تبرعاً يا با اجرت ؟

ج - نيابت ايشان صحيح نيست و كفايت از منوب عنه نمى كند و بايد پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درك اختيارى مشعر، بايد با انجام عمره مفرده، از احرام خارج شوند.

[162] س - در مناسك آمده است كه معذور نمى تواند نايب شود، معذور به چه كسى گفته مى شود؟ لطفاً حدّ آن را معين كنيد؛ مثلاً كسى كه نمى تواند نماز طواف را صحيح بخواند، يا نمى تواند خودش رَمْى جمرات كند و يا نمى تواند قربانى نمايد و يا نمى تواند يكى ديگر از واجبات حج را؛ اعم از اركان و غير اركان، انجام دهد معذور است يا خير؟

ج - هركس نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد معذور است و نمى تواند نايب شود، ولى مباشرت در ذبح در حال اختيار هم لزوم ندارد و لذا كسى كه نمى تواند ذبح كند، مى تواند براى حج نايب شود و براى ذبح نايب بگيرد.

[163] س - كسى كه نماز او صحيح نيست و براى حج به نيابت آمده است، آيا نيابت او صحيح است ؟ و مفروض اين است كه به عنوان نيابت مُحرم شده است ؟

ج - اگر از قرائت صحيح معذور است، نيابت و احرام او باطل است و اگر معذور نيست صحيح است و بايد قرائت خود را درست كند.

[164] س - اگر مُستنيب يا منوب عنه در وقت نيابت بدانند كه نايب جزو معذورين است و او را نايب كنند؛ اولاً آيا اجرت نيابت براى نايب حلال

ص: 64

است يا نه ؟ و ثانياً آيا حج نيابتى او صحيح و از حَجّة الاسلام يا غير حَجّة الاسلام منوب عنه كفايت مى كند يا نه ؟

ج - با فرض اين كه معذور بوده و استيجار شده استحقاق اجرت ندارد و كفايت نمى كند.

ص: 65

حج استحبابى

[165] م - مستحب است كسى كه شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امكان حج به جا آورد و همچنين بر كسى كه حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تكرار حج در هر سال. بلكه مكروه است پنج سال متوالى آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج شدن از مكّه نيت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.

[166] م - مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آن ها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آن ها و غير آن ها مستحب است به شرط آن كه در مكّه نباشند يا معذور باشند.

[167] م - كسى كه زاد و راحله ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود، در صورتى كه مى تواند قرض را ادا كند.(1)

ص: 66


1- . كسى كه هزينة ة ة رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مى تواند قرض بگيرد و سپس به سادگى قرض خود را ادا كند، واجب نيست كه خود را با قرض گرفتن مستطيع كند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مى شود. (مناسك حج، م 13)

[168] م - با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، مى تواند آن را صرف كند.

[169] م - بعد از فارغ شدن از حج استحبابى مى تواند ثواب آن را به ديگرى هديه كند، همچنان كه در وقت شروع مى تواند آن را نيت كند.

[170] م - كسى كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگرى به حج برود.

ص: 67

اقسام عمره

[171] م - عمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر كسى كه شرايط استطاعت را داشته باشد يك مرتبه در عمر واجب مى شود و وجوب آن مانند حج فورى است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر براى عمره مستطيع باشد واجب مى شود، هر چند براى حج مستطيع نباشد همچنان كه عكس اين هم همين طور است كه اگر شخص براى حج استطاعت داشته باشد و براى عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليكن بايد معلوم باشد كه براى كسانى كه از مكّه دور هستند؛ مثل ايرانيان كه وظيفه آن ها حج تمتّع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتّع مركب از هر دو عمل است، به خلاف كسانى كه در مكّه يا قريب به آن هستند كه وظيفه آنها حج و عمره مفرده است كه نسبت به آن ها استطاعت براى يكى از دو عمل تصور مى شود.

[172] م - واجب است بر كسى كه مى خواهد داخل مكّه شود با احرام وارد شود و براى احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و مى خواهد وارد مكّه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از

ص: 68

اين حكم كسانى كه مقتضاى شغلشان اين است كه زياد وارد مكّه مى شوند و از آن خارج مى شوند استثنا شده است.(1)

[173] م - تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه، به قصد رجا به جا آورده شود.(2)

ص: 69


1- . همچنين كسانى كه پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مكه خارج شده اند و مى خواهند در همان ماهِ اداى حج يا عمره، دوباره وارد مكه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسك حج، م 69)
2- . تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصلة ة ة معين شرط نيست. ولى بنابر احتياط در هر ماه فقط يك عمره براى خود مى تواند به جا آورد. و اگر دو عمره براى افراد ديگر انجام دهد يا يك عمره براى خود و يك عمره هم براى ديگرى به جا آورد، فاصله مذكور شرط نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگرى انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمرة ة ة مفردة ة ة منوب عنه هر چند واجب باشد، كفايت مى كند. (مناسك حج، م 70)

اقسام حج

اشاره

حج سه قسم است: «تمتّع»، «قِران» و «اِفراد».

تمتّع، وظيفه كسانى است كه چهل و هشت ميل - كه شانزده فرسخ است - از مكّه دور باشند.

قِران و اِفراد بر غير آن ها واجب مى شود و اين تفصيل در حَجة الاسلام است.

صورت حج افراد و عمره مفرده

[174] م - صورت حج افراد، كه گاهى مورد ابتلاى متمتّع مى شود، از اين قرار است كه: زن حائض يا كسى كه به واسطه ضيق وقت نمى تواند عمره تمتّع را به جا آورد، بايد قصد كند حج اِفراد را، و به همان احرامِ عمره تمتّع، كه عدول به اِفراد كرده، برود به عرفات و مثل ساير حجّاج وقوف كند، بعد از آن برود به مشعر و وقوف كند، بعد برود به منى و اعمال منى را به جا آورد مگر هدى را كه واجب نيست بر او. بعد برود به مكّه و طواف زيارت و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد. پس در اين وقت از احرام خارج مى شود، بعد از آن برگردد به منى براى بيتوته و اعمال ايام

ص: 70

تشريق؛ به همان نحو كه ساير حجّاج به جا مى آورند. پس صورت حج اِفراد عين صورت حج تمتّع است با يك فرق كه در حج تمتّع هدى بايد ذبح كند و در حج اِفراد واجب نيست ولى استحباب دارد.

[175] م - صورت عمره مفرده - كه بايد كسى كه حج تمتّع او بدل به حجّ اِفراد شد، بعد از حج به جا آورد - آن است كه خارج شود به ادنى الحِلّ و افضل آن است كه از «جِعرانه» يا «حُديبيه» يا «تنعيم» كه از همه نزديك تر به مكّه است، محرم شود و بيايد به مكّه و طواف كند و نماز آن را بخواند و سعى بين صفا و مروه بكند و تقصير كند يا سر بتراشد و طواف نساء به جا آورد و نماز طواف بخواند.

[176] م - «عمره مفرده» با «عمره تمتّع» كه تفصيلاً خواهد آمد، در صورت فرق ندارد، مگر در سه چيز:(1)

اول - آن كه در عمره تمتّع بايد تقصير كند؛ يعنى از مو يا ناخن خود بايد بگيرد و سر تراشيدن جايز نيست و در عمره مفرده مخير است بين سر تراشيدن و تقصير.

دوم - آن كه در عمره تمتّع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد.(2)

ص: 71


1- . در مناسك معظّم له اين مسأله نيز وجود دارد: عمره تمتّع بايد در يكى از ماه هاى حج يعنى شوّال يا ذى قعده يا ذى حجّه به جا آورده شود، در حالى كه انجام عمره مفرده در همه ايام سال صحيح است. (مناسك حج، م 73)
2- . در عمره تمتّع طواف نساء و نماز طواف نساء واجب نيست، هر چند احتياط آن است كه آن دو را به قصد رجا به جا آورد. ولى در عمرة ة ة مفرده طواف نساء و نماز آن واجب است. (مناسك حج، م 72)

سوم - آن كه ميقات عمره تمتّع يكى از مواقيت پنج گانه است كه ذكر آن مى آيد.

و ميقات عمره مفرده ادنى الحِلّ است(1) و جايز است از يكى از مواقيت پنج گانه محرم شود.

[177] م - كيفيت افعال حجّ اِفراد؛ از احرام و وقوفين و اعمال منى و اعمال مكّه، عين كيفيت حجّ تمتّع است و در احكام، مشترك هستند و كيفيت افعال عمره تمتّع؛ از احرام و طواف و ساير اعمال، عين كيفيتِ عمره مفرده است.

[178] م - عمره تمتّع را اگر كسى به جا بياورد، كافى است از عمره مفرده.

[179] م - كسى كه وظيفه اش حج تمتّع است؛ مثل اشخاصى كه از مكّه شانزده فرسنگ شرعى دور باشند، اگر استطاعت براى عمره داشته باشند و براى حج نداشته باشند، عمره مفرده بر آنها واجب نيست مثل اشخاصى كه به نيابت حج مى كنند، گرچه احتياط آن است كه به جا آورد.

[180] م - كسى كه محرم شد به احرام عمره مفرده، حرام مى شود بر او

ص: 72


1- . ميقات عمره مفرده براى كسى كه داخل شهر مكّه مكرّمه است أدنى الحِلّ (نزديك ترين نقطة ة ة خارج از حرم) است، و افضل حديبيه يا جعرانه يا تنعيم مى باشد، هرچند احرام بستن از يكى از مواقيت پنج گانه نيز جايز است، و اما كسى كه خارج مكه است و مى خواهد عمره مفرده به جا آورد بايد براى آن از يكى از مواقيت پنج گانه محرم شود. (مناسك حج، م 74 و ص 50، ميقات هاى ديگر، 3)

جميع چيزهايى كه در احرام تمتّع گفته شد و بعد از آن كه تقصير كرد يا سر تراشيد، همه چيز بر او حلال مى شود مگر زن ها و بعد از آن كه طواف نساء را با نمازش به جا آورد، زن هم بر او حلال مى شود.

[181] م - طواف نساء را در عمره مفرده، بايد بعد از تقصير يا سر تراشى به جا آورد.

[182] م - كسى كه به احرام عمره مفرده وارد مكّه شد، اگر احرامش در ماه هاى حج بوده، جايز است كه آن را عمره تمتّع قرار دهد و دنبال آن، حج تمتّع به جا آورد و در اين صورت هَدى بر او واجب مى شود.

صورت حج تمتّع اجمالاً

بدان كه حج تمتّع مركب است از دو عمل: يكى «عمره تمتّع»، و ديگرى «حجّ تمتّع» و عمره تمتّع مقدم است بر حج.

و عمره تمتّع مركب است از پنج جزء:

اول - احرام.

دوم - طواف كعبه.

سوم - نماز طواف.

چهارم - سعى بين كوه صفا و مروه.

پنجم - تقصير؛ يعنى گرفتن قدرى از مو يا ناخن.

و چون محرم از اين اعمال فارغ شد، آنچه بر او به واسطه احرام بستن حرام شده بود حلال مى شود.

ص: 73

و حج تمتّع مركب است از سيزده عمل:

اول - احرام بستن در مكّه.

دوم - وقوف به عرفات.

سوم - وقوف به مشعرالحرام.

چهارم - انداختن سنگ ريزه به جمره عقبه در منى.

پنجم - قربانى در منى.

ششم - تراشيدن سر يا تقصير كردن در منى.

هفتم - طواف زيارت در مكّه.

هشتم - دو ركعت نماز طواف.

نهم - سعى بين صفا و مروه.

دهم - طواف نساء.

يازدهم - دو ركعت نماز طواف نساء.

دوازدهم - ماندن به منى، شب يازدهم و شب دوازدهم، و شب سيزدهم براى بعضى از اشخاص.

سيزدهم - در روز يازدهم و دوازدهم رَمْى جمرات، و اشخاصى كه شب سيزدهم در منى ماندند، روز سيزدهم بايد رَمْى جمرات كنند.

آنچه ذكر شد صورت اجمالى اين دو عمل است و تفصيل آن ها بعد ذكر مى شود.

[183] م - لازم نيست مكلف اين اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند ولو اجمالاً، و كافى است كه نيت كند عمره تمتّع را؛ يعنى عبادتى را

ص: 74

كه خداوند بر او واجب كرده و همين طور حج تمتّع را به نحوى كه واجب است بر او و كيفيت و تفصيل هر يك را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل كند، ولى ياد گرفتن اجمالى آن بهتر و موافق احتياط است.

استفتائات اقسام عمره و حج

[184] س - شخصى در اثناى عمره مفرده، در شَوط پنجم سعى، مريض شده و نتوانسته است عمره را تمام كند، او را به ايران برده اند و بعد از بهبودى هم نتوانسته به مكّه بيايد، فعلاً وظيفه او چيست ؟ توضيح آن كه كسى نايب شده كه وظيفه او را انجام دهد و عملى را كه وظيفه او است و او را از احرام خارج مى كند به جا آورد.

ج - با فرض اين كه خود شخص نمى تواند مراجعت كند، نايب براى خروج منوب عنه از احرام، سعى را تمام كند و آن را اعاده نمايد و به منوب عنه خبر دهد كه تقصير نمايد و بعد از تقصير براى طواف نساء نايب بگيرد و توضيح آن كه مسأله از موارد حصر نيست، چون شخص مريض فعلاً خوب شده و اين كه نمى تواند به مكّه بيايد از جهت مرض نيست.

[185] س - كسى عمره مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدينه آمده است، فعلاً مى خواهد براى عمره تمتّع مُحرم شود، آيا جايز است بدون انجام طواف نساء مُحرم شود و بعد از انجام عمره تمتّع، طواف نساء را به جا آورد؟

ج - مانع ندارد.

ص: 75

[186] س - اگر فاصله بين دو عمره كمتر از يك ماه باشد، فرموده ايد بايد عمره دوم را به قصد رجا به جا آورد، آيا فرقى هست بين دو عمره مفرده از خودِ شخص و بين دو عمره مفرده اى كه هر دو يا يكى از آن ها به نيابت از ديگران باشد يا نه ؟

ج - فرق نمى كند.(1)

[187] س - اين كه حضرت عالى فرموده ايد: اگر فاصله ميان دو عمره كمتر از يك ماه باشد، عمره دوم رجائاً قصد شود، مقصود يك ماه است يا سى روز كامل ؟

ج - ميزان يك ماه است،(2) و اگر در بين ماه عمره به جا آورده، احتياط مذكور را تا سى روز مراعات كنند.

[188] س - اگر بين دو عمره كمتر از يك ماه فاصله باشد بايد عمره دوم را به قصد رجا انجام دهد، چنانچه عمره دوم نيابت باشد نايب مى تواند براى آن اجرت بگيرد يا خير، و چنانچه بر منوب عنه انجام عمره مفرده واجب باشد كفايت مى كند يا خير؟

ج - لازم است احتياط مراعات شود(3) و چنانچه با تذكر به اجير كننده اجرت بگيرد اشكال ندارد.

[189] س - اگر زنى به نيت عمره مفرده مُحرم و بعد از آن عادت شود و

ص: 76


1- . به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
2- . اولاً ميزان، ماه قمرى است و ثانياً به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
3- . نظر معظّم له ذيل مسأله 173 گذشت.

در همه روزهايى كه مى تواند در مكّه باشد حيض است، براى عمره مفرده بايد چه كند؟ و اگر آن جا اعمالى انجام نداده و فعلاً به ايران آمده، چه وظيفه اى دارد؟

ج - در فرض سؤال بايد براى طواف و نماز نايب بگيرد و بقيه اعمال عمره را خودش به جا آورد و چنانچه به ايران آمده، اقدام كند و برگردد و اگر نمى تواند، براى اعمال عمره نايب بگيرد ولى بايد خودش تقصير كند و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نياورد، آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده، بر او حلال نمى شود.

[190] س - آيا طواف در عمره مفرده استحبابى، حكمِ طواف واجب را دارد كه بايد نماز آن خلف مقام باشد يا حكم طواف استحبابى را دارد و در هر جاى مسجدالحرام مى توان نماز آن را خواند؟

ج - حكم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن، خلف مقام باشد.

[191] س - انجام عمره مفرده در ماه هاى حج، پيش از عمره تمتّع جايز است يا خير؟ و در اين مسأله فرقى بين صَرُوره و غير صروره هست يا نه ؟

ج - مانع ندارد و فرق نمى كند.

[192] س - تأخير عمره مفرده در حج اِفراد، تا چه وقتى بلا عذر جايز است ؟

ج - بايد مبادرت نمايد عرفاً على الأحوط و تأخير نشود.

[193] س - زنى كه احتمال مى دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجدالحرام شود، آيا مى تواند براى عمره مفرده مستحبى مُحرم شود و اگر خون ديد براى طواف و نماز نايب بگيرد وهمچنين مريض اگر احتمال

ص: 77

مى دهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد؟

ج - اشكال ندارد و چنانچه وظيفه او نايب گرفتن شد عمل به وظيفه نمايد.

[194] س - همچنان كه عمره مفرده را قبل از عمره تمتّع ولو با كمتر از فاصله شدن يك ماه تجويز فرموده ايد، آيا بعد از عمره تمتّع هم با كمتر از يك ماه فاصله تجويز مى فرماييد يا بايد رجائاً انجام شود؟

ج - به قصد رجا انجام شود.(1)

[195] س - كسى كه وظيفه او عمره تمتّع است و ندانسته به نيت عمره مفرده مُحرم شده است تكليف او چيست ؟

ج - اگر قصد عمره مفرده كرده، بايد عمره مفرده انجام دهد و بعد عمره تمتّع را به جا آورد و چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتّع واقع مى شود و صحيح است.

[196] س - اگر تقصير را در عمره مفرده جهلاً يا نسياناً به جا نياورد و طواف نساء را نيز ترك كرده و بعد رفته است به مسجد شجره و براى عمره تمتّع مُحرم شده و عمره تمتّع را به جا آورده و بعد متوجه نقص كار خود شده است، تكليف اين شخص با داشتن فرصت براى اعاده عمره تمتّع و نداشتن فرصت چيست ؟

ج - در فرض مرقوم چنانچه عمره مفرده را در اَشْهُر حج به جا آورده و مى خواهد حج مستحبى به جا آورد، مى تواند عدول به عمره تمتّع كند؛ چه وقت براى اعاده عمره تمتّع داشته باشد يا نه. ولى اگر حج واجب باشد

ص: 78


1- . قصد رجا لازم نيست. (مناسك حج، م 70)

كفايت نمى كند على الأحوط و بايد پس از تقصير صحيح به ميقات برود و براى عمره تمتّع مجدداً محرم شود.

[197] س - كسى كه حجش بدل به اِفراد شده و بايد بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد، اگر سال بعد كه به حج مى رود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را به جا آورد كافى و مُجزى است يا نه ؟

ج - احوط آن است كه تا عمره مفرده را انجام نداده، براى عمره و حج ديگر مُحرم نشود هرچند اگر خلاف كرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمى زند.

[198] س - كسانى كه از هند و پاكستان به عربستان مى آيند و در مكّه معظّمه مقيم مى شوند، آيا حجّشان تمتّع است يا وظيفه ديگرى دارند؟

ج - چنانچه به قصد مجاورت در مكّه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حكم اهل مكّه را پيدا مى كنند، و در غير اين صورت، صور مختلفه اى است كه در تحريرالوسيله ذكر شده است.

[199] س - كيفيت حج قِران را بيان فرماييد، و آيا اين حج بر كدام اشخاص واجب مى شود؟

ج - حج قِران واجب تعيينى نيست و چون مورد ابتلا نيست، مى توانيد به كتب مفصله مراجعه نماييد.(1)

ص: 79


1- . حج قِران مانند حج اِفراد است با اين تفاوت كه در حج قِران بايد در حال احرام قربانى همراه محرم باشد بنابراين در اين صورت قربانى بر او واجب است. همچنين در حج قِران احرام هم با لبيك گفتن محقق مى شود و هم با اِشعار يا تقليد ولى در حج اِفراد فقط با لبيك گفتن محقق مى شود. (مناسك حج، ص 40)

ص: 80

در بيان اعمال عمره تمتّع و حج تمتّع تفصيلاً و در آن دو باب است:

باب اول: اعمال عمره تمتّع

اشاره

ودر آن هفت فصل است:

ص: 81

ص: 82

فصل اول: محل احرام عمره تمتّع

اشاره

[200] م - بدان كه محل احرام بستن براى عمره تمتّع، كه آن را ميقات مى نامند، مختلف مى شود به اختلاف راه هايى كه حجّاج از آن ها به طرف مكّه مى روند و آن پنج محل است:

اول - مسجد شجره است كه آن را «ذُوالحُلَيفه» مى نامند(1) و آن ميقات كسانى است كه از مدينه منوره به مكّه مى روند.

[201] م - جايز است در صورت ضرورت، احرام را از مسجد شجره تأخير بيندازد تا ميقات اهل شام.(2)

[202] م - احتياط واجب(3) آن است كه در داخل مسجد شجره محرم شود نه خارج آن، هر چند نزديك به آن باشد.

ص: 83


1- . مسجد شجره در منطقه ذوالحليفه در نزديكى مدينه منوّره واقع شده است. (مناسك حج، ص 47)
2- . از قبيل بيمارى و ضعف و عذرهاى ديگر. (مناسك حج، م 78)
3- . احرام خارج از مسجد شجره كفايت نمى كند و واجب است داخل مسجد مُحرم شوند. (مناسك حج، م 79)

[203] م - شخص جنب و حائض مى توانند در حال عبور از مسجد محرم شوند و نبايد در مسجد توقف كنند.

[204] م - اگر جنب به واسطه زيادى جمعيت نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد و آب براى غسل نباشد و نتواند صبر كند تا آب پيدا شود بايد تيمم كند و داخل مسجد شود و احرام ببندد.

[205] م - اگر حائض نتواند تا وقت پاك شدن صبر كند احتياط آن است كه نزديك مسجد محرم شود و در «جُحفه» يا محاذى آن احرام را تجديد كند.(1)

دوم - وادى عقيق است، كه اوايل آن را «مسلخ» و اواسط آن را «غمره» و اواخر آن را «ذات عرق» مى گويند كه محل احرام عامه است و آن ميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به مكّه مى روند.(2)

سوم - قَرنُ المنازل است، و آن ميقات كسانى است كه از راه طائف حج مى روند.(3)

چهارم - يَلَمْلَم است، كه اسم كوهى است و آن ميقات كسانى است كه از

ص: 84


1- . زنى كه داراى عذر است، مى تواند در حال عبور از مسجد مُحرم شود، به شرطى كه مستلزم توقف در مسجد نباشد. ولى اگر مستلزم توقف در مسجد هر چند بر اثر ازدحام و مانند آن باشد و نتواند احرام را تا برطرف شدن عذر به تأخير بيندازد، بايد از جُحفه يا محاذات آن مُحرم شود. و جايز است با نذر از هر مكان ديگرى قبل از ميقات مُحرم شود. (مناسك حج، م 80)
2- . و احرام بستن از همة ة ة قسمت هاى آن صحيح است. (مناسك حج، ص 48)
3- . و مُحرم شدن از قَرن المَنازل خواه از داخل مسجد باشد يا خارج آن در ساير مواضع قَرن المنازل كافى است. (مناسك حج، ص 49)

راه يمن مى روند.(1)

پنجم - جُحفه است و آن ميقات كسانى است كه از راه شام مى روند.(2)

[206] م - اگر بينه شرعيه قائم شد؛ يعنى دو شاهد عادل شهادت دادند(3) كه فلان مكان ميقات است، تفتيش و تحصيل علم لازم نيست و اگر علم و بينه(4) ممكن نشود مى تواند اكتفا كند به ظن حاصل از پرسيدن از كسانى كه اهل اطلاع به آن مكان ها مى باشند.

[207] م - هر گاه از راهى برود كه به هيچ يك از ميقات ها عبورش نيفتد، بايد از محاذات ميقات احرام ببندد.

[208] م - اگر عبور او طورى است كه محاذات با دو ميقات پيدا مى كند احتياط واجب آن است كه از جايى كه اول، محاذات پيدا مى كند احرام ببندد و در محاذات ميقات بعد، تجديد نيت احرام كند.

[209] م - كسانى كه از محاذات غير مسجد شجره عبور مى كنند، احتياط مستحب آن است كه قبل از رسيدن به محاذات، به نذر محرم شوند و بهتر آن است كه در محاذات، تجديد احرام كنند.

[210] م - شخص مستطيع(5) اگر احرام را از ميقات تأخير بيندازد از روى علم

ص: 85


1- . و احرام بستن از همة ة ة قسمت هاى آن صحيح است. (مناسك حج، ص 49)
2- . و احرام بستن از داخل مسجد و يا ساير مواضع جُحفه صحيح است. (مناسك حج، ص 48)
3- . يا شهرتى كه موجب اطمينان است قائم شد. (مناسك حج، م 82)
4- . يا شهرت موجب اطمينان.
5- . يا كسى كه حج بر او مستقر شده. (مناسك حج، م 88)

و عمد و ممكن نشود برگردد به ميقات، به واسطه عذرى، و ميقات ديگرى در پيش نداشته باشد حج او باطل است، و بايد سال ديگر حج به جا آورد.

[211] م - شخصى كه مى خواهد از محاذى ميقات محرم شود، اگر محاذات را نداند بايد از اهل اطلاع مورد وثوق بپرسد، و قول مجتهد كه اهل اطلاع به آن مكان ها نيست اعتبار ندارد، و اگر نتواند محاذات را بفهمد قبل از رسيدن به محلى كه احتمال مى دهد از محاذات گذشته است به نذر محرم شود، بلكه اگر از محل معينى پيش از رسيدن به محاذات، به نذر محرم شود احوط است.

[212] م - كسانى كه با هواپيما به حج مى روند و مى خواهند بعد از حج به مدينه مشرف شوند، احتياط آن است كه بدون احرام بروند «جدّه»(1) و از اهل اطلاع مورد اعتماد تحقيق كنند اگر جده يا «حده» معلوم شد، محاذى با يكى از ميقات ها است، از آن جا محرم شوند و الاّ بروند به ميقات ديگر؛ مثل جُحفه و از آن جا محرم شوند، و اگر نتوانستند به جُحفه يا به ميقات ديگر بروند با نذر از جده محرم شوند و بهتر آن است كه در «حده» تجديد احرام كنند اگر چه لازم نيست.

[213] م - مراد از «محاذات» آن است كه كسى كه مى رود به طرف مكّه،

ص: 86


1- . نمى توانند در جدّه براى عمره تمتّع اختياراً محرم شوند، زيرا جدّه نه ميقات است، نه محاذى ميقات؛ بلكه براى احرام بايد به يكى از ميقات ها، مثل جُحفه بروند. و در صورتى كه نتوانند به يكى از ميقات ها بروند، احتياط واجب اين است كه با نذر از جدّه احرام ببندند. (مناسك حج، م 89)

به جايى برسد كه ميقات به طرف راست يا چپ او واقع شود به خط راست؛ به طورى كه اگر از آن جا بگذرد ميقات متمايل به پشت او شود.

[214] م - محاذات ثابت مى شود به علم و به دو شاهد عادل(1) و اگر اين ها ممكن نشود، اگر گمان حاصل شد از قول كسانى كه مطلع به آن مكان ها هستند ظاهراً كافى است، بلكه(2) از قول كسانى كه اهل خبره هستند و از روى قواعد علميه محاذات را تعيين مى كنند، اگر گمان حاصل شد ظاهراً كافى است.

[215] م - كسى كه به واسطه فراموشى يا ندانستن مسأله و عذر ديگر بدون احرام از ميقات عبور كرد پس اگر امكان داشت برگشتن به ميقات و به اعمال عمره مى توانست با برگشتن برسد واجب است برگردد و از ميقات احرام ببندد، چه داخل حرم شده باشد يا نه و اگر ممكن نيست، به نحوى كه گفته شد، پس اگر داخل حرم نشده، از همان جا احرام ببندد و احتياط مستحب(3) آن

ص: 87


1- . يا شهرتى كه موجب اطمينان شود. (مناسك حج، م 82)
2- . در مناسك معظّم له نيست. (مناسك حج، م 82)
3- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 85)

است كه هر مقدارى مى تواند به طرف ميقات برگردد و آن جا محرم شود و اگر داخل حرم شده، واجب است اگر مى تواند و به اعمال عمره مى رسد، از حرم خارج شود و محرم گردد و اگر نمى تواند به نحوى كه گفته شد همان جا محرم شود و احتياط مستحب(1) آن است كه هر قدر مى تواند به طرف خارج حرم برگردد و آن جا محرم شود.

[216] م - زن حائض اگر مسأله نمى دانست و عقيده داشت كه نبايد در ميقات محرم شود و احرام نبست، حكمش همان است كه در مسأله قبل گفته شد.

[217] م - جايز نيست احرام بستن پيش از رسيدن به ميقات و اگر احرام ببندد صحيح نيست ولى اگر نذر كند كه از محلى كه پيش از ميقات است احرام ببندد جايز است و بايد از همان جا محرم شود؛ مثلاً اگر نذر كرد كه از «قم» محرم شود واجب است عمل كند، و بهتر آن است(2) كه به ميقات يا محاذات ميقات كه رسيد احرام را تجديد كند.

[218] م - جايز نيست احرام را از ميقات تأخير بيندازد اختياراً، بلكه احتياط(3) واجب آن است كه از محاذات ميقات، بدون احرام عبور نكند، اگر چه ميقات ديگرى بعد از آن باشد.

[219] م - اگر از ميقات بدون احرام عبور كرد واجب است در صورت امكان برگردد و از آن ميقات محرم شود، بلكه اگر ميقات ديگرى بعد از آن ميقات باشد بايد به احتياط واجب(4) برگردد به ميقاتى كه از آن گذشته و محرم شود.

ص: 88


1- . اين احتياط يافت نشد. (مناسك حج، م 85)
2- . در مناسك معظّم له يافت نشد. (مناسك حج، م 83)
3- . نظر معظّم له نسبت به اين احتياط يافت نشد. (مناسك حج، م 86)
4- . در صورت امكان بايد برگردد. (مناسك حج، م 84)

مسائل متفرقه ميقات

[220] م - احتياط واجب(1) آن است كه از خود مسجد شجره احرام بسته شود نه اطراف آن و احتياط مستحب(2) آن است كه در محلّ اصلى مسجد محرم شود، اگر چه از مسجد مطلقاً جايز است، حتى در قسمتى كه مسجد توسعه پيدا كرده است.

[221] م - اگر زن در ميقات حائض باشد و يقين كند كه نمى تواند عمره تمتّع را در وقت خود انجام دهد، بايد نيت حج افراد كند(3) و براى حج افراد محرم شود ولى اگر بعد از آن كشف خلاف شد در صورتى كه براى حَجّة الاسلام محرم شده، احرام او باطل است و بايد براى عمره تمتّع مجدداً محرم شود.

[222] م - كسانى كه با هواپيما به جده مى روند نمى توانند از جده يا حديبيه محرم شوند بلكه بايد به يكى از مواقيت، مثل جُحفه بروند و از آن جا محرم شوند و اگر از مدينه بروند بايد از مسجد شجره محرم شوند و در اين حكم فرقى بين اين كه قصد عمره تمتّع يا مفرده داشته باشند نيست

ص: 89


1- . حكم آن در مسأله 202 گذشت.
2- . اين احتياط يافت نشد. (مناسك حج، م 79)
3- . مى تواند به نيت حج افراد محرم شود و نيز مى تواند به قصد ما فى الذّمه داخل احرام شود ولى در صورت اوّل اگر زودتر از موعد مقررّ پاك شود، لازم است براى عمره تمتّع بار ديگر محرم شود و اما در صورت دوم اگر پيش از موعد پاك نشد، احرام او براى حج خواهد بود و اگر پيش از موعد پاك شد با همان احرام مى تواند عمره تمتّع به جا آورد. (استفتاء 7/2174، دستخط معظّم له)

و حديبيه ميقات عمره مفرده است براى كسانى كه در مكّه هستند.

[223] م - كسانى كه ميقات(1) براى آنها مشخص نيست نمى توانند به گفته راهنما (بَلَد) يا حَمَله دار كه مى گويد فلان محل ميقات است محرم شوند مگر از گفته او اطمينان پيدا كنند و الا بايد به عرف محل مراجعه نمايند.(2)

[224] م - در صورتى كه ثابت نيست كه «رابغ» محاذى «جُحفه» است احرام از آن جايز نيست.

[225] م - كسى كه در غير ماه هاى حج به مكّه رفته و عمره مفرده به جا آورده و در مكّه مانده تا ماه هاى حج براى احرام عمره تمتّع، بايد به يكى از مواقيت پنجگانه معروفه برود و نمى تواند از تنعيم محرم شود.

[226] م - كسانى كه براى عمره مفرده به مكّه مشرف مى شوند و بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند، نمى توانند بدون احرام از ميقات تجاوز كنند و در صورت تجاوز، واجب است به ميقات برگردند(3) و از آن جا محرم شوند و اگر كسى نتوانست برگردد هرجا كه هست مُحرم شود.(4)

[227] م - اگر شخص در مكّه باشد و بخواهد عمره تمتّع به جا آورد و به

ص: 90


1- . يا محاذات آن. (مناسك حج، م 82)
2- . ظنّ حاصل از گفته اهل اطلاع كافى است. (مناسك حج، م 82)
3- . واجب است برگردد و از همان ميقاتى كه از آن عبور كرده است محرم شود، چه ميقات ديگرى در جلو باشد يا نه. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 40)
4- . مگر اينكه داخل مكه شده باشد كه در اين صورت وظيفه اى ندارد ولى اگر از روى عمد بدون احرام وارد مكه شده عمل حرام انجام داده و بايد توبه كند. (مناسك محشّى، ص 567، استفتاء ش 34)

عللى از رفتن به ميقات عمره تمتّع معذور باشد لازم است به خارج حرم برود و از آن جا محرم شود و از ادنى الحلّ كافى است.(1)

[228] م - ميقات براى شاغلين در جده؛ از ايرانيان و غير آن ها، در عمره تمتّع و عمره مفرده همان مواقيت معروفه است و نمى توانند از جده يا ادنى الحِلّ مُحرم شوند و اگر از روى جهل به مسأله در جاى ديگر محرم شوند، احرام آن ها صحيح نيست و محرمات احرام بر آنها حرام نمى شود، چنانچه در صورت علم و عمد هم حُكم همين است هرچند در صورت جهل، اگر بعد از اعمال، مسأله را فهميدند عمل آنان صحيح است.

[229] م - خدمه كاروان ها كه مى خواهند به مكّه بروند و بعد از آن بايد از مكّه خارج شوند، بنابر احتياط نبايد عمره تمتّع انجام دهند،(2) بلكه براى دخول مكّه بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند و از آن جا براى عمره مفرده مُحرم شوند. و ادنى الحِلّ ، ميقات اين اشخاص نيست، و پس از انجام اعمال عمره مفرده مى توانند از مكّه خارج شوند، و در صورت خارج شدن از مكّه، اگر فقط به جده بيايند براى ورود به مكّه در مرتبه دوم و سوم و بعد از آن، احرام واجب نيست، ولى اگر به مدينه بروند و از آن جا بخواهند به مكّه بروند بايد(3) در مسجد شجره مُحرم شوند براى عمره مفرده ديگر و

ص: 91


1- . مگر نايب باشد كه بايد به ميقات برود، و الاّ نمى تواند نايب شود. (مناسك حج، م 57)
2- . به حاشيه مسأله 238 مراجعه شود.
3- . چنانچه بخواهد در همان ماه كه عمره را انجام داده به مكه مراجعه نمايد، نياز به احرام مجدّد ندارد. (مناسك حج، م 69)

چون بين اين عمره مفرده و عمره مفرده اول يك ماه فاصله نشده عمره دوم را رجائاً به جا آورند(1) و در هر صورت اين اشخاص آخرين مرتبه اى كه به مكّه مى روند بايد به يكى از مواقيت معروفه، مثل مسجد شجره يا جُحفه بروند و از آن جا براى عمره تمتّع مُحرم شوند.

استفتائات ميقات

[230] س - كسانى كه به علت عادت ماهانه نمى توانند داخل مسجد شجره مُحرم شوند بايد در خارج آن مُحرم شوند(2) و در مُحاذى جُحفه تجديد احرام نمايند، با توجه به اين كه مُحاذى جُحفه نقطه مشخصى نيست، وظيفه چيست ؟

ج - مى توانند به جُحفه بروند و در آن جا تجديد احرام كنند، و چنانچه حدود مُحاذات را تشخيص دهند و در تمام آن حد، با بقاى نيت، تلبيه را تكرار كنند كفايت مى كند.

[231] س - جماعتى از راه طائف عازم مكّه بودند، قبل از رسيدن به قَرْن الْمَنازل، آنان را از راه وادى عقيق فرستادند و از راه قرن المنازل منع كردند و لذا در وادى عقيق مُحرم شدند، آيا احرام آنان چه صورت دارد؟

ج - صحيح است.

ص: 92


1- . به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
2- . به حاشيه مسأله 205 مراجعه شود.

[232] س - در مناسك مرقوم است كه زن هاى حائض بايد عبوراً از مسجد شجره مُحرم شوند و اگر نمى توانند، در خارج مُحرم شوند و در مُحاذى جُحفه تجديد احرام كنند، چون اين كار مشكل است و محاذى جُحفه معلوم نيست، آيا حضرت امام اجازه مى فرمايند كه اينگونه اشخاص در مدينه با نذر مُحرم شوند؟

ج - چون احرام قبل از ميقات با نذر صحيح است، زن هاى حائض كه عذر شرعى از دخول مسجد دارند، مى توانند در مدينه با نذر براى عمره محرم شوند. و در اين صورت لازم نيست به مسجد شجره بروند، ولى نذر زن بايد با اِذن شوهر باشد.(1)

[233] س - زن حائضى كه از مدينه عازم مكّه بود، گمان مى كرد كه در حال عبور در مسجد شجره مى تواند محرم شود و وظيفه اش را انجام دهد، ولى وقتى كه به محوطه حياط مسجد رسيد، ديد به جهت ازدحام نمى تواند با عبور محرم شود، لذا از شوهرش كه حاضر بود اجازه نذر گرفت و چند قدمى از مسجد فاصله گرفت و با نذر محرم شد، آيا كفايت مى كند يا خير؟

ج - اگر احراز كند كه قبل از ميقات، با نذر محرم شده است مانع ندارد.

[234] س - زن در حال حيض، به خيال اين كه مى تواند در حال عبور، در مسجد شجره احرام ببندد وارد مسجد شد و بلافاصله احرام بست و تلبيه را

ص: 93


1- . در صحّت نذر زوجه براى احرام پيش از ميقات در صورتى كه شوهر او غايب باشد، اذن شوهر شرط نيست. ولى اگر حضور داشته باشد، احتياط واجب آن است كه از او اذن بگيرد. و اگر بدون اذن شوهر نذر كند، نذر او منعقد نمى شود. (مناسك حج، م 81)

هم گفت و چند قدمى هم به طرف درى كه مى خواست خارج شود رفت، ولى چون ديد نمى شود عبور كرد برگشت و از همان درى كه وارد شده بود خارج شد، آيا احرامش چگونه است ؟

ج - صحيح است.

[235] س - يك نفر از حجّاج به كلى شنوايى خود را از دست داده و زبان او هم لكنت دارد كه قادر بر تكلم صحيح نيست، مسؤولين و ساير حجّاج همراه، به اين موضوع توجه نداشته اند و اين آقا بدون نيت و تلبيه وارد مكّه شده است، تكليف او و همراهانش چيست ؟

ج - بايد به ميقات برگردد و با نيت و تلبيه محرم شود، هرچند با بردن همراه باشد و اگر نمى تواند به ميقات برود بايد در خارج حرم محرم شود و اگر نمى تواند تلبيه را صحيح بگويد، ولو با تلقين(1)، احوط آن است كه به هر نحو مى تواند بگويد و ترجمه اش را نيز بگويد.

[236] س - نظر به اين كه مسجد جُحفه و مسجد تنعيم اخيراً تخريب و بازسازى شده و وسعت يافته است، آيا حجّاج يا مُعْتَمِرين بايد حتماً در حدود مسجد قبلى محرم شوند و يا محرم شدن در تمام مسجد فعلى معتبر است ؟

ج - ميقات در جُحفه، خصوص مسجد نيست و از هر جاى جُحفه مى توانند محرم شوند و همچنين مسجد تنعيم خصوصيت ندارد و احرام از ادنى الحِلّ صحيح است هر چند در مسجد نباشد. بنابراين در صورت توسعه

ص: 94


1- . به هر نحو كه مى تواند بگويد و احتياط آن است كه علاوه بر گفتن خودش نايب هم بگيرد. (مناسك حج، م 103)

مسجد با صدق جُحفه در اول، و ادنى الحِلّ در دوم، احرام اشكال ندارد.

[237] س - در مناسك فرموده ايد خدمه اى كه مى خواهند به مكّه بروند و از مكّه خارج شوند، در صورت خارج شدن از مكّه، اگر فقط به جده مى روند، براى ورود به مكّه در مرتبه دوم و سوم و بعد از آن احرام واجب نيست، ولى اگر به مدينه بروند و از آن جا بخواهند به مكّه بروند بايد در مسجد شجره محرم شوند براى عمره مفرده ديگر چنانچه ميسر است، نكته علمى فرق ميان جده و مدينه را بيان فرماييد؟

ج - فارق، عبور از ميقات و عدم عبور است.(1)

[238] س - كسى كه وسايلش در جُحفه مانده است، آيا مى تواند براى آوردن وسايل خود، از احرام خارج گردد، در حالى كه براى عمره تمتّع محرم شده و وارد حرم گرديده است ؟

ج - مى تواند قبل از خروج از احرام عمره، برود و وسايل خود را بياورد و اگر اعمال عمره تمتّع را انجام داده و مُحِلّ شده است، نمى تواند از مكّه خارج شود مگر در حال ضرورت، مُحْرماً به احرام حج على الأحوط.(2)

ص: 95


1- . به حاشيه مسأله 229 مراجعه شود.
2- . جايز است براى كسى كه اطمينان دارد با خارج شدن از مكه حج او فوت نمى شود، بعد از انجام عمره تمتّع و قبل از احرام حج از مكه بيرون رود اگر چه احتياط مستحب آن است كه فقط در مورد ضرورت و نياز خارج شود. و براى ورود به شهر مكه نياز به تجديد احرام عمره تمتّع ندارد مگر اينكه در غير ماهى كه عمره تمتّع را انجام داده است برگردد كه در اين صورت بايد از ميقات مجدداً براى عمره تمتّع محرم شود، و عمره تمتّع وى كه متصل به حج مى شود همين عمره تمتّع دوم خواهد بود. (مناسك حج، م 91 و 93)

[239] س - كسى از جدّه محرم شده و اعمال عمره تمتّع را انجام داده است، تكليف او چيست ؟

ج - اگر از رفتن به ميقات معذور نبوده و وقت براى انجام عمره تمتّع هست بايد به ميقات برود و محرم شود و عمره تمتّع را اعاده كند، و اگر رفتن به ميقات ممكن نيست به خارج حرم برود و از آن جا محرم شود.

[240] س - آيا جايز است كسى كه به احرام عمره تمتّع در يكى از ميقات ها محرم شده است به طرف خلاف مكّه برود و بعد از چند روز بيايد مكّه؛ مثلاً از مسجد شجره به مدينه و بعد از همان راه يا راه ديگر به مكّه برود؟

ج - مانع ندارد.

[241] س - بعد از اتمام حج تمتّع، اگر شخص از مكّه خارج شود و بخواهد مراجعت كند آيا لازم است محرم شود يا خير؟

ج - در صورتى كه از وقت احرام عمره تمتّع يك ماه نگذشته است(1) لازم نيست محرم شود و مى تواند بدون احرام وارد مكّه شود.

[242] س - كسى كه عمره مفرده انجام داده است، آيا مى تواند در فاصله كمتر از يك ماه، بدون احرام از ميقات تجاوز كند؟

ج - احتياط آن است كه به قصد رجا(2) براى عمره مفرده ديگر محرم شود

ص: 96


1- . اگر در همان ماهى كه اعمال حجّ را انجام داده است وارد شود احرام مجدد لازم نيست. (مناسك حج، م 69)
2- . به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.

و بدون احرام تجاوز نكند.(1)

[243] س - كسى كه در جده و يا مدينه حالت روانى پيدا مى كند، آيا لازم است مُحرِماً وارد مكّه شود يا بدون احرام نيز جايز است ؟

ج - مجنون تكليف ندارد و احرام بر او واجب نيست و اگر بدون احرام وارد مكّه شود اشكالى ندارد.

[244] س - زن حائضى كه نمى توانست صبر كند تا پاك شود، نزديك مسجد شجره محرم شد و بنا داشت محاذى جُحفه احرام را تجديد كند، در ماشين خوابش برد و وارد مكّه شد، آيا احرام او درست است ؟

ج - در صورت امكان بايد برگردد و از جُحفه يا محاذى آن محرم شود على الأحوط،(2) و اگر ممكن نيست از حرم خارج شود و از آن جا احرام ببندد.

[245] س - اگر بعد از خروج از ميقات، در بين راه متوجه شود كه تلبيه را نگفته يا نيت نكرده و يا به جهت ديگر احرامش درست نيست، و چنانچه بخواهد از همان جا به ميقات برگردد ميسر نيست، ولى اگر بيايد مكّه امكان دارد برگردد، آيا مى تواند بيايد مكّه و به ميقات برگردد يا بايد از همان جا

ص: 97


1- . اگر در همان ماهى كه احرام و اعمال عمره را انجام داده است وارد مكه شود عبور از ميقات بلا مانع است اما اگر احرام در ماهى و اعمال در ماه ديگر باشد پس اگر احرام وى در ماه رجب بوده و اعمال را در ماه شعبان انجام داده بنابر احتياط واجب اگر در ماه شعبان مجدداً وارد مكه شود بايد احرام ببندد. و رعايت اين احتياط در ماه هاى ديگر هم خوب است. (استفتاء، دستخط معظّم له)
2- . واجب است. (مناسك حج، م 80)

محرم شود؟

ج - اگر مى تواند به ميقات برگردد ولو از مكّه، نمى تواند براى عمل واجب از غير ميقات محرم شود، ولى براى دخول مكّه از ادنى الحِلّ به نيت عمره مفرده محرم شود و بعد از اعمال آن، به يكى از مواقيت معروف برود و براى عمره تمتّع احرام ببندد.

[246] س - زن بدون اذن شوهرش نذر مى كند و با نذر مُحرم مى شود، آيا احرامش درست است و چنانچه با همان احرام اعمالش را به جا آورده باشد چگونه است ؟

ج - اگر قبل از ميقات مُحرم شده، احرام او صحيح نيست،(1) اگر چه در صورتى كه بعد از تمام شدن حج فهميد عملش صحيح است، ولى اگر بعد از عمره متوجه شد، در صورتى صحيح است كه قابل جبران نباشد و در صورتى كه مى تواند، بايد به ميقات برود و از آن جا مُحرم شود و اگر نمى تواند به ميقات برود، از خارج حرم احرام ببندد.

[247] س - آيا نذر احرام قبل از ميقات براى نايب هم جايز است يا نه ؟

ج - اشكال ندارد.

[248] س - هرگاه حائض يا جنب عصياناً وارد مسجد شجره شود و مانند ديگران توقف نمايد و مُحرم شود، آيا احرام او صحيح است يا نه ؟

ص: 98


1- . نذر زن براى احرام بستن قبل از ميقات در غياب شوهرش، موقوف بر اذن او نيست ولى در صورت حضور شوهر احتياط واجب آن است كه از او اذن بگيرد و اگر بدون اذن شوهر نذر كند نذر او منعقد نمى شود. (مناسك حج، م 81)

ج - احرام صحيح است.

[249] س - كسانى كه در مكّه اقامت پذيرفته اند، موقتاً نه دائماً، آيا ميقاتشان همان مواقيت خمسه معروفه است يا ادنى الحِلّ؟

ج - اگر فريضه آن ها تبديل نشده، بايد از مواقيت معروفه محرم شوند و اگر تبديل شده ميقات آن ها مكّه است.

[250] س - شخصى بدون احرام، عمداً يا جهلاً يا سهواً، وارد مكّه شده و بعداً از جهت گرانى بيش از حد كرايه يا ممنوعيت از طرف دولت، نتوانست به ميقات برگردد، وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر ممكن نيست به ميقات برود، از ادنى الحِلّ بايد محرم شود مگر اين كه ترك احرام از ميقات بدون عذر باشد، كه در اين صورت نمى تواند حج به جا آورد و اگر مستطيع است(1) سال بعد بايد حج انجام دهد و گرانى بيش از حدّ عذر نيست مگر موجب حَرَج باشد.

ص: 99


1- . يا حج بر او مستقر شده است. (مناسك حج، م 88)

فصل دوم: واجبات احرام

اشاره

[251] م - واجبات در وقت احرام سه چيز است:

اول - نيت(1)، يعنى انسان در حالى كه مى خواهد محرم شود به احرام عمره تمتّع، نيت كند عمره تمتّع را و لازم نيست قصد كند ترك محرماتى را كه بر محرم پس از احرام، حرام مى شود، بلكه كسى كه به قصد عمره

ص: 100


1- . اول - نيت، كه شرايط و كيفيت آن به شرح ذيل است: الف) قصد انجام اعمال حج يا عمره، بنابراين كسى كه مى خواهد براى عمره تمتّع محرم شود. بايد از زمان احرام قصد انجام آن را داشته باشد. (مناسك حج، م 95) ب) قصد قربة الى الله و نيت خالص براى اطاعت خداوند داشته باشد، زيرا عمره و حج و همه اعمال و مناسك آنها عبادت هستند و بايد به قصد تقرّب و نزديكى به خداوند تبارك و تعالى به جا آورده شوند. ج) كسى كه مى خواهد محرم شود بايد هنگام احرام قصد و نيت خود را تعيين كند يعنى معين كند كه آيا قصد انجام حج دارد يا عمره، و همچنين مشخص كند كه آيا حج تمتّع است يا اِفراد يا قِران، حج را براى خود به جا مى آورد يا به نيابت از ديگرى، حَجة الاسلام است يا حج نذرى و يا حج مستحب. (مناسك حج، م 97) - نيت بايد همراه با احرام بستن باشد، بنابراين نيت قبلى كفايت نمى كند مگر آنكه تا زمان احرام استمرار داشته باشد. (مناسك حج، م 100)

تمتّع يا حج تمتّع لبيك هاى واجب را گفت، محرم مى شود؛ چه قصد بكند احرام را يا نكند و چه قصد بكند ترك محرمات را يا نكند. پس كسى كه مى داند ارتكاب مى كند بعضى محرمات را؛ مثل زير سايه رفتن در حال سفر، احرام او صحيح است. ولى احتياط آن است كه قصد كند ترك محرمات را.

[252] م - آنچه ذكر شد كه: لازم نيست قصد كند ترك محرّمات را، در غيرِ آن محرماتى است كه عمره يا حج را باطل مى كند؛ مثل اكثر محرمات و اما آنچه عمره يا حج را باطل مى كند؛ مثل نزديكى با زن در بعضى از صور كه ذكر خواهد شد پس با قصد ارتكاب آن، احرام باطل است بلكه غير ممكن است.(1)

[253] م - عمره و حج و اجزاى آن ها از عبادات است و بايد با نيت خالص براى طاعت خداوند تعالى به جا آورد.

[254] م - اگر عمره را به ريا يا غير آن باطل كند، احتياط واجب آن است كه حج افراد به جا آورد و پس از آن عمره مفرده به جا آورد و در سال ديگر حج را اعاده كند.

[255] م - اگر حج را به نيت خالص به جا نياورد و به ريا و غير آن باطل كند، بايد سال ديگر عمره و حج را اعاده كند.

ص: 101


1- . زيرا قصد انجام اين امور با قصد انجام مناسك حج قابل جمع نيست، بلكه با قصد احرام منافات دارد. (مناسك حج، م 97)

[256] م - اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيت خالص نياورد و به ريا و غير آن باطل كند و نتواند آن را جبران كند، پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را، ولى اگر محل جبران باقى است و جبران كرد، عملش صحيح مى شود، گرچه معصيت كار است.

[257] م - اگر به واسطه ندانستن مسأله يا جهت ديگر، به جاى نيتِ عمره تمتّع، حج تمتّع را قصد كند، پس اگر در نظرش آن است كه همين عمل را كه همه به جا مى آورند او هم به جا آورد و گمان كرده جزء اول از دو جزء حج، اسمش: حج تمتّع است ظاهراً عمل او صحيح است و عمره تمتّع است و بهتر آن است كه نيت را تجديد كند.

[258] م - اگر به واسطه ندانستن مسأله يا جهت ديگر، گمان كند كه حج تمتّع بر عمره تمتّع مقدم است و نيت حج تمتّع كند به عزم اين كه پس از احرام برود به عرفات و مشعر و حج به جا آورد و عمره را پس از آن به جا آورد، احرام او باطل است و بايد در ميقات تجديد احرام كند و اگر از ميقات گذشته است بايد در صورت امكان برگردد به ميقات و محرم شود والاّ از همان جا محرم شود(1) و اگر وارد حرم شده و ملتفت شد بايد در صورت امكان از حرم خارج شود و محرم شود، والاّ در همان جا محرم شود.

ص: 102


1- . و بنابر احتياط واجب به هر مقدار كه ممكن باشد به طرف ميقات برگردد. (مناسك حج، م 85)

[259] م - دوّم - تلبيه؛ يعنى لبيك گفتن،(1) و صورت آن بنابر اصحّ ، آن است كه بگويد:

«لَبّيْكَ ، اللّهُمّ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبّيْكَ ».

و به اين مقدار اگر اكتفا كند محرم شده و احرامش صحيح است و احتياط مستحب آن است كه پس از آن كه چهار «لبيك» را به صورتى كه گفته شده گفت، بگويد:

«اِنّ الْحَمْدَ وَ النّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبّيْك».

و اگر بخواهد احتياط بيشتر بكند، پس از گفتن آنچه ذكر شد، بگويد:

«لَبّيْكَ اللّهُمّ لَبّيْكَ لَبّيْكَ (2) اِنّ الْحَمْدَ و النّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ لا شَرِيْكَ لَكَ لَبّيْكَ ».

و مستحب است بعد از آن بگويد:

«لَبّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ داعياً إلى دارِ السّلامِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ غَفّارَ الذّنُوبِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ أهْلَ الْتَلْبِيَةِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ ذَا الجَلالِ وَ الاِكْرامِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إلَيْكَ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ تَسْتَغنِيْ و يُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ إلهَ الْحَقّ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ ذَا النّعْماءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمَيلِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ كَشّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ يا كَرِيمُ لَبّيْكَ ».

ص: 103


1- . تلبيه در احرام، همانند تكبيرة الاحرام در نماز است، بنابراين هنگامى كه حاجى تلبيه بگويد، محرم مى شود و اعمال عمرة ة ة تمتّع را آغاز مى كند. در حقيقت، تلبيه به منزلة ة ة اجابت دعوت پروردگار مهربان است كه مكلفان را به حج فرا خوانده است، از اين رو شايسته است كه ذكر تلبيه با خضوع و خشوع كامل ادا شود. (مناسك حج، م 101)
2- . لبّيك اللّهم لبّيك إنّ الحمد.... (مناسك حج، م 101)

و اين جملات را نيز بگويد خوب است:(1)

«لَبّيْكَ ، أتَقَرّبُ إلَيْكَ بِمُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ بِحَجّةٍ و عُمْرَةٍ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ وَ هذِهِ عُمْرَةُ مُتْعَةٍ إلى الْحَجّ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ أهْلَ التّلْبِيَةِ لَبّيْكَ ، لَبّيْكَ تَلْبِيَةً تَمامُها وَ بَلاغُها عَلَيْكَ ».

[260] م - واجب است صحيح گفتن قدر واجب از لبيك را كه گذشت، همان طور كه صحيح گفتن تكبيرة الاحرام در نماز واجب است.(2)

[261] م - اگر تلبيه را به قدر واجب كه ذكر شد، نداند بايد آن را ياد بگيرد يا كسى او را در وقت گفتن تلقين كند؛ يعنى كلمه كلمه آن شخص بگويد و شخصى كه مى خواهد احرام ببندد دنبال او به طور صحيح بگويد.

[262] م - اگر نتواند ياد بگيرد يا وقت ياد گرفتن نباشد و با تلقين هم نتواند بگويد، احتياط آن است كه به هر نحو كه مى تواند بگويد، و ترجمه اش را هم بگويد و بهتر آن است كه علاوه بر آن نايب(3) هم بگيرد.

[263] م - اگر لبيك گفتن را فراموش كرد يا به واسطه ندانستن حكم نگفت، واجب است برگردد به ميقات در صورت امكان و احرام ببندد و

ص: 104


1- . در مناسك معظّم له نيست. (مناسك حج، م 101)
2- . در مناسك معظّم له اين دو مسأله نيز مطرح شده است: - هرگاه كسى عمداً تلبيه را نگويد، حكم كسى را دارد كه عمداً احرام بستن از ميقات را ترك كرده باشد. (مناسك حج، م 104) - هرگاه كسى تلبيه را به طور صحيح نگويد و عذرى نيز نداشته باشد، حكم كسى را دارد كه عمداً تلبيه را ترك كرده باشد. (مناسك حج، م 105)
3- . بايد به هر نحو كه مى تواند بگويد و بنابر احتياط نايب هم بگيرد. (مناسك حج، م 103)

لبيك بگويد و اگر نتواند برگردد همان جا(1) بگويد اگر داخل حرم نشده است، و اگر داخل حرم شده واجب است برگردد به خارج حرم و احرام ببندد و لبيك بگويد و اگر ممكن نيست همان جا محرم شود و لبيك بگويد، و اگر بعد از گذشتنِ وقتِ جبران، يادش آمد بعيد نيست صحت عمل.

[264] م - اگر كسى لبيك واجب را نگفت، چه به واسطه عذرى و چه بدون عذر، چيزهايى كه بر محرم حرام است بر او حرام نمى شود و اگر آنچه در احرام موجب كفاره مى شود به جا آورد، كفاره ندارد و همچنين اگر لبيك را به ريا باطل كند.

[265] م - اگر بعد از گفتن لبيكِ واجب در ميقات، فراموش كند كه نيت عمره تمتّع كرده يا نيت حج تمتّع، بنا بگذارد كه نيت عمره تمتّع كرده و عمره او صحيح است و همچنين اگر بعد از لبيك گفتن در روز هشتم كه بايد براى حج تمتّع بگويد، فراموش كرد كه لبيك را براى حج گفت يا براى عمره، بنا بگذارد كه براى حج تمتّع گفته و حج او صحيح است و احتياط مستحب در تجديد تلبيه است.

[266] م - جايز نيست لبيك واجب را از ميقات تأخير بيندازد و اگر تأخير انداخت بايد به دستورى كه در مسأله 215 ذكر شد، عمل كند.

[267] م - واجب در لبيك بيش از يك مرتبه نيست، ولى مستحب است

ص: 105


1- . بنابر احتياط واجب هر مقدار كه ممكن باشد به طرف ميقات برگردد و احرام ببندد و لبّيك بگويد. (مناسك حج، م 85)

تكرار آن و زياد گفتن آن هرچه مى تواند و براى هفتاد مرتبه گفتن ثواب زيادى ذكر شده است، و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تكرار كند، بلكه كافى است بگويد «لَبّيْكَ اَللّهُمّ لَبّيْك» يا تكرار كند «لَبّيْك» را فقط.

[268] م - احتياط واجب(1) آن است كه كسى كه براى عمره تمتّع محرم شد، در وقتى كه خانه هاى مكّه پيدا مى شود لبيك را ترك كند و ديگر لبيك نگويد و مراد از خانه هاى مكّه خانه هايى است كه در زمانى كه عمره به جا مى آورد، جزو مكّه باشد هرچند مكّه بزرگ شود و احتياط واجب(2) براى كسى كه احرام حج بسته آن است كه لبيك را تا ظهر روز عرفه بيشتر نگويد.

[269] م - سوّم - پوشيدن دو جامه احرام براى مردان كه يكى «لنگ» است و ديگرى «رداء» كه بايد آن را به دوش بيندازند. و احتياط واجب آن است كه اين دو جامه را قبل از نيت احرام و لبيك گفتن بپوشد و اگر بعد از لبيك پوشيد احتياط آن است كه لبيك را دوباره بگويد.

[270] م - لازم نيست كه لنگ، ناف و زانو را بپوشاند و كفايت مى كند كه به نحو متعارف باشد، ولى مستحب است كه ناف و زانو را بپوشاند.

[271] م - در پوشيدن دو جامه احرام ترتيب خاصى معتبر نيست، بلكه

ص: 106


1- . واجب است. (مناسك حج، م 106)
2- . همان.

به هر ترتيبى بپوشد مانع ندارد، فقط بايد يكى را لنگ قرار دهد به هر كيفيتى كه مى خواهد و يكى را رداء قرار دهد به هر كيفيتى كه مى خواهد و احتياط مستحب آن است كه ردا شانه ها را بپوشاند.

[272] م - احتياط واجب(1) آن است كه در حال اختيار اكتفا نكند به يك جامه بلند كه مقدارى از آن را لنگ كند و مقدارى را رداء قرار دهد، بلكه بايد دو جامه جداباشند.

[273] م - در پوشيدن جامه احرام احتياط واجب آن است كه نيت كند و قصد امر الهى و اطاعت او كند و احتياط مستحب آن است كه در كندن جامه دوخته هم نيت و قصد اطاعت كند.

[274] م - شرط است در اين دو جامه كه نماز در آن ها صحيح باشد، پس كفايت نمى كند جامه حرير و غير مأكول و جامه اى كه نجس باشد به نجاستى كه در نماز عفو از آن نشده باشد.

[275] م - لازم است جامه اى را كه لنگ قرار مى دهد نازك نباشد، به طورى كه بدن نما باشد و احتياط مستحب آن است كه رداء هم بدن نما نباشد.(2)

[276] م - احتياط واجب(3) آن است كه لباس احرام زن، حرير خالص نباشد، بلكه احتياط آن است كه تا آخر احرام حرير نپوشد.

ص: 107


1- . پوشيدن دو جامه احرام واجب تعبّدى است. (استفتاء)
2- . بدن نما بودن ردا مانع ندارد، مشروط بر اين كه ردا بر آن صدق كند. (مناسك حج، م 114)
3- . بايد از حرير خالص نباشد. (مناسك حج، م 116)

[277] م - دو جامه اى كه ذكر شد كه بايد محرم بپوشد مخصوص به مرد است، ولى زن مى تواند در لباس خودش به هر نحو هست محرم شود؛ چه دوخته باشد يا نباشد، ولى حرير محض نباشد چنانچه گذشت.

[278] م - احتياط واجب آن است كه هر وقت در بين اعمال يا غير آن در احوال احرام اين دو جامه نجس شود تطهير يا تبديل نمايد و احوط مبادرت(1) به تطهير بدن است در حال احرام اگر نجس شود.

[279] م - اگر تطهير نكند جامه احرام يا بدن را، كفاره ندارد.

[280] م - احتياط آن است كه جامه احرام از پوست(2) نباشد، لكن ظاهراً اگر به آن جامه گفته شود مانع ندارد.

[281] م - لازم نيست كه جامه احرام منسوج و بافتنى باشد، بلكه اگر مثل «نمد» ماليده باشد و جامه به آن گفته شود(3) مانع ندارد.

[282] م - افضل آن است كه محرم اگر جامه احرام را عوض كرده، وقتى كه وارد مكّه مى شود براى طواف همان جامه اى را كه در آن محرم شده است بپوشد، بلكه موافق احتياط استحبابى است.

[283] م - اگر محرم اضطرار پيدا كند به پوشيدن قبا يا پيراهن براى سردى هوا يا غير آن مى تواند قبا و پيراهن بپوشد، ليكن بايد قبا را پايين

ص: 108


1- . در مناسك معظّم له يافت نشد. (مناسك حج، م 123)
2- . چنانچه جامه احرام از پوست يا نايلون و مانند آن باشد، اگر عرفاً به آن جامه گفته مى شود و پوشيدن آن متعارف است مانع ندارد. (مناسك حج، م 117)
3- . و پوشيدن آن متعارف باشد. (مناسك حج، م 117)

و بالا كند و به دوش بيندازد و دست از آستين آن بيرون نياورد و احوط آن است كه پشت و رو نيز بكند و پيراهن را نيز بايد به دوش بيندازد و نپوشد(1) و اگر اضطرار رفع نمى شود مگر به پوشيدن قبا و پيراهن، مى تواند بپوشد.(2)

[284] م - لازم نيست جامه احرام را هميشه در برداشته باشد، بلكه جايز است آن ها را عوض كند و براى شستن بيرون بياورد و براى حمام رفتن آن ها را بِكَند، بلكه جايز است براى حاجت هر دو را بيرون بياورد و لخت شود.

[285] م - شخص محرم مى تواند از دو جامه احرام بيشتر بپوشد، مثل دو سه رداء و دو سه لنگ براى حفظ از سرما يا غرض ديگر.

[286] م - اگر لباس احرام را عمداً نپوشد يا لباس دوخته در حالى كه مى خواهد محرم شود بپوشد معصيت كرده است، ولى به احرام او ضرر نمى رساند(3) و احرامش صحيح است، و اگر از روى عذر باشد معصيت هم نكرده و احرامش صحيح است.

ص: 109


1- . اگر بر اثر سرما و مانند آن ناگزير از پوشيدن جامة ة ة دوخته باشد مى تواند از لباس هاى معمولى مانند پيراهن استفاده كند اما نبايد آن را بپوشد بلكه آن را به صورت برعكس بالا به پايين يا پشت و رو به روى خود بياندازد. (مناسك حج، م 119)
2- . و بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند كفاره بدهد. (مناسك حج، م 135)
3- . اگر در حين احرام، از روى علم و عمد لباس دوخته را از تن بيرون نياورد، صحّت احرامش خالى از اشكال نيست و احتياط واجب آن است كه پس از بيرون آوردن آن نيت و تلبيه را تكرار كند. (مناسك حج، م 118)

[287] م - گره زدن لباس احرام اشكال ندارد ولى احتياط واجب(1) آن است كه آن را كه لنگ قرار داده به گردن گره نزند و اگر از روى جهل يا نسيان گره زد احتياط آن است كه فوراً باز كند، ولى به احرامش ضرر نمى رساند و چيزى هم بر او نيست و سنگ در جامه احرام گذاشتن و با نخ بستن نيز جايز است.

[288] م - شرط نيست در احرام بستن پاك بودن از حدث اصغر و اكبر، پس جايز است در حال جنابت و حيض و نفاس محرم شود، بلكه غسل احرام براى حائض و نفساء مستحب است.

[289] م - اگر پيراهن بپوشد بعد از آن كه محرم شد، لازم است كه پيراهن را شكاف دهد و از پايين بيرون آورد، ولى اگر در پيراهن محرم شود(2) لازم نيست شكاف دهد و از پايين بيرون آورد، و همين قدر لازم است آن را بكند و لباس احرام بپوشد و در هر دو صورت احرامش صحيح است.

[290] م - اگر فراموش كند احرام را و به خاطرش نيايد مگر بعد از اتمام همه واجبات و نتواند جبران كند احتياط در بطلان(3) عمره او است، اگر چه

ص: 110


1- . گره زدن لنگ به گردن جايز نيست ولى سنجاق زدن و امثال آن و گره زدن بعض آن به بعض ديگر مانعى ندارد مادامى كه از صدق عنوان إزار خارج نشود. و همچنين در رداء گره زدن آن با سنجاق يا گيره يا با گذاشتن سنگريزه در دو طرف آن، بستن آن با نخ به نحو متعارف تا زمانى كه عنوان رداء بر آن صدق كند، جايز است. (مناسك حج، م 111)
2- . در صورت علم و عمد، نظر معظّم له در ذيل مسأله 286 بيان شد.
3- . نظر معظّم له نسبت به صحّت يا بطلان عمره به دست نيامد.

صحت آن به نظر بعيد نيست ولى اگر اعمال حج را هم تمام كرد و يادش آمد عملش صحيح است.

استفتائات احرام

[291] س - كسى در وقت احرام اين طور قصد مى كند: مُحرم مى شوم يا احرام مى بندم، براى عمره تمتّع يا غير آن، با توجه به اين مسأله كه فرموده ايد نيت احرام لازم نيست، بلكه ممكن نيست، اين احرام چه صورت دارد؟

ج - به احرام ضرر نمى زند هرچند قصد احرام لازم نيست و احرام امر قصدى نيست، بلكه اگر شخص به قصد حج يا عمره تلبيه بگويد محرم مى شود هرچند قصد احرام نكند.

[292] س - زنى قبل از احرام براى عمره تمتّع، مى دانست كه عادت ماهانه او ده روز است و قبل از احرام حج، اعمال عمره تمتّع را نمى تواند انجام دهد، مع ذلك، نيت عمره تمتّع كرد، آيا در برگرداندن نيت احرام عمره تمتّع به حج اِفراد، بايد چه كند؟

ج - نيت را به حج افراد برگرداند و اشكال ندارد، بلى اگر با التفات به اينكه نمى تواند عمره تمتّع را انجام دهد و اگر انجام دهد صحيح نيست به نيت عمره تمتّع محرم شود، صحت اين احرام، بلكه حصولِ جِدّ به آن، محل اشكال است.(1)

ص: 111


1- . به حاشيه مسأله 221 مراجعه شود.

[293] س - مردها معمولاً براى احرام، يك حوله به عنوان لنگ به كمر مى بندند و يكى هم بر روى شانه ها مى اندازند، ولى بعضى افراد براى اينكه موقع وزش باد و يا سوار شدن ماشين عورت آنان ظاهر نشود اضافه بر آن دو حوله، يك متر چلوار ندوخته از وسط پا عبور مى دهند به نحوى كه دو طرف پارچه از جلو و عقب زير حوله قرار مى گيرد، آيا اين عمل صحيح است يا اشكال دارد؟

ج - اشكال ندارد.

[294] س - آيا مى شود براى كسى كه قادر بر تلبيه گفتن نيست نايب گرفت يا خير؟

ج - اَخْرَس (لال) بايد با انگشت به تلبيه اشاره كند و زبانش را هم حركت دهد، ونايب گرفتن كافى نيست.

[295] س - كسى كه در گذشته حج واجبش را انجام داده و بنا دارد حج مستحبى به جا آورد، ولى از روى ناآگاهى و يا فراموشى در نيت اِحرام عمره مى گويد «احرام عمره تمتّع از حج تمتّع از حَجّة الاسلام مى بندم قربة الى الله»، آيا آوردن و در نيت داشتن حَجّة الاسلام، در حالى كه حج مستحبى است، اشكال دارد يا خير؟

ج - اشكال دارد، مگر آن كه اشتباه لفظى باشد و قصدش اين بوده عمره اى كه وظيفه او است انجام دهد و اسمش را حَجّة الاسلام گذاشته باشد.

[296] س - اگر كسى بداند در صورت صحيح نگفتن تلبيه، محرم نمى شود و تلبيه را غلط بگويد و اعمال حج را انجام دهد، آيا اعمالش

ص: 112

صحيح است يا نه ؟

ج - چنانچه از روى عمد بوده صحيح نيست و اگر عمدى نبوده و از روى فراموشى يا ندانستن مسأله بوده، در فرض مرقوم بعيد نيست صحت عمل.

[297] س - اگر كسى تلبيه را غلط بگويد و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج فهميد كه صحيحاً محرم نشده است، آيا وظيفه او نسبت به ساير اعمال، و همچنين عمره قبلى او چگونه است ؟

ج - با فرض اينكه بعد از وقت جبران متوجه شده بعيد نيست صحت عمل، لكن احوط عدم اكتفا به اين حج است و اين احتياط ترك نشود.

[298] س - ترجمه تلبيه (لبّيك، اللّهُمّ لَبّيك، لَبّيك لا شَريكَ لَكَ لَبّيك) چيست ؟

ج - ترجمه جمله مذكور چنين است: «اجابت مى كنم دعوت تو را، خدايا! اجابت مى كنم دعوت تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را، شريكى نيست مر تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را». و اگر كلمه «دعوت» را هم نگويد كفايت مى كند در مواردى كه بايد ترجمه را بگويد.

[299] س - لباس احرامى كه معلوم نيست از درآمد منبر است يا وجوهات شرعيه، آيا لازم است خمس آن را بدهد؟

ج - با فرض شك، لازم نيست، هرچند احتياط مطلوب است.

[300] س - كسى كه به ديگران تلقين نيت و تلبيه مى كند و خودش فراموش كرده است كه نيت نمايد، وظيفه اش چيست ؟

ص: 113

ج - اگر به قصد انجام عمره يا حج تلبيه نگفته، محرم نشده است و بايد در صورت امكان به ميقات برگردد و اگر ممكن نيست به خارج حرم برود و مجدداً محرم شود.(1)

[301] س - آيا لباس احرام منحصر در دو جامه است و بيشتر نبايد باشد؟

ج - مقدار واجب آن دو جامه است و زيادتر مانع ندارد.

مستحبات احرام

[302] م - مستحبات احرام چند چيز است:

1. آن كه قبلاً بدن خود را پاكيزه نموده و ناخن و شارب خود را بگيرد و موى زير بغل و عانه را با نوره ازاله نمايد.

2. كسى كه قصد حج دارد از اول ماه ذى قعده و شخصى كه قاصد عمره مفرده است پيش از يك ماه موى سر و ريش را رها كند.

3. آن كه پيش از احرام در ميقات غسل احرام بنمايد(2) و اين غسل از زن حائض و نفساء نيز صحيح است و تقديم اين غسل به خصوص در صورتى كه خوف آن باشد كه در ميقات آب يافت نشود جايز است و در صورت تقديم، اگر در ميقات آب يافت شد مستحب است غسل را اعاده نمايد و بعد از اين غسل، اگر مكلف لباسى را پوشيد يا چيزى را خورد كه بر محرم

ص: 114


1- . به مسأله 215 مراجعه شود.
2- . مستحب است كه پيش از مُحرم شدن در ميقات و يا پيش از رسيدن به ميقات مثلاً در مدينه غسل كند و گفته شده كه احوط آن است كه اين غسل را ترك نكند. (مناسك حج، م 123)

حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مكلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آينده كفايت مى كند و همچنين اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آينده كافى است ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نمايد.

4. آن كه دو جامه احرام از پنبه باشد.(1)

5. آن كه احرام را به ترتيب ذيل ببندد، در صورت تمكّن بعد از فريضه ظهر و در صورت عدم تمكّن بعد از فريضه ديگر و در صورت عدم تمكّن از آن، بعد از شش يا دو ركعت نماز نافله، در ركعت اول پس از حمد سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جَحد را بخواند و شش ركعت افضل است(2) و بعد از نماز حمد و ثناى الهى را به جا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، آنگاه بگويد:

«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ أنْ تَجْعَلَنِي مِمّنِ اسْتَجابَ لَكَ ، وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ ، وَ اتّبَعَ أمْرَكَ ، فَاِنّي عَبْدُكَ ، وَ في قَبْضَتِكَ ، لا اُوْقي إلاّ ما وَقيتَ ، وَلاآخُذُ إلاّ ما أعْطَيْتَ ، وَقَدْ ذَكَرْتَ الْحَجّ ، فَأسْألُكَ أنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلى كِتابِكَ ، وَ سُنّةِ نَبِيّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِه، وَتُقَوّيَنِي عَلى ما ضَعُفْتُ ، وَ تُسَلّمَ لِي مَناسكي في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَفْدِكَ الّذي رَضِيتَ وَ ارْتَضَيْتَ وَ سَمّيْتَ وَ كَتَبْتَ . أللّهُمّ إنّي خَرَجْتُ

ص: 115


1- . در مناسك معظّم له يافت نشد.
2- . مستحب است كه بعد از نماز ظهر، يا بعد از هر نماز واجب ديگر و يا بعد از دو ركعت نماز مستحبى محرم شود و در برخى احاديث آمده است كه [پيش از احرام] شش ركعت نماز مستحب است و فضيلت بيشترى دارد. (مناسك حج، م 124)

مِنْ شُقّةٍ بَعيدَةٍ ، وَ أنْفَقْتُ مالِي ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ . أللّهُمّ فَتَمّمْ لِي حَجّتِي وَ عُمْرَتِي. أللّهُمّ إنّي اُريْدُ التمتّع بِالْعُمْرَةِ إلَى الْحَجّ عَلى كِتابِكَ ، وَ سُنّةِ نَبِيّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، فَاِنْ عَرَضَ لِي عارِضٌ يَحْبِسُنِي، فَخَلّنِي حَيْثُ حَبَسْتَنِي بِقَدَرِكَ الّذي قَدّرْتَ عَلَيّ . أللّهُمّ إنْ لَمْ تَكُنْ حَجّةً فَعُمْرَةً ، أحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظامِي وَ مُخّي وَعَصَبِي مِنَ النّساءِ وَ الثّيابِ وَ الطّيْبِ ، أبْتَغِي بِذلِكَ وَجْهَكَ وَ الدارَ الآخِرَةَ ».

6. هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد:

«اَلْحَمْدُ للّهِِ الّذِي رَزَقَنِي مَا اُواري بِهِ عَوْرَتي، وَ اُؤَدّي فِيْهِ فَرْضِي، وَ أعْبُدُ فِيْهِ رَبّي، وَ أنْتَهِي فِيْهِ إلى ما أمَرَنِي، اَلْحَمْدُ للّهِِ الّذِي قَصَدْتُهُ فَبَلّغَنِي، وَ أردْتُهُ فَأعانَنِي وَ قَبِلَنِي وَ لَمْ يَقْطَعْ بِي، وَ وَجْهَهُ أرَدْتُ فَسَلّمَنِي فَهُوَ حِصْنِي وَ كَهْفِي وَ حِرْزِي وَ ظَهْرِي وَ مَلاذِي وَ رَجائي وَ مَنْجايَ وَ ذُخْرِي وَ عُدّتِي في شِدّتِي وَ رَخائِي».

7. آن كه تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند؛ خصوصاً در موارد آينده:

الف) وقت برخاستن از خواب.

ب) بعد از هر نماز واجب و مستحب.

ج) وقت رسيدن به سواره.

د) هنگام بالا رفتن از تلّ يا سرازير شدن از آن.

ه) وقت سوار شدن يا پياده شدن.

و) آخر شب.

ز) اوقات سحر.

زن حائض و نفساء نيز اين تلبيه ها را بگويند.

ص: 116

و شخص متمتّع، تلبيه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن كه خانه هاى مكّه را ببيند و اما تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است.

مكروهات احرام

[303] م - مكروهات احرام چند چيز است:

1. احرام در جامه سياه، و افضل احرام در جامه سفيد است.

2. خوابيدن مُحرم بر رخت و بالش زرد رنگ.

3. احرام بستن در جامه چركين و اگر جامه در حال احرام چرك شود بهتر آن است كه مكلف مادامى كه در حال احرام است آن را نشويد.

4. احرام بستن در جامه راه راه.

5. استعمال حنا پيش از احرام، در صورتى كه اثر آن تا حال احرام باقى بماند.

6. حمام رفتن، و اولى آن است كه محرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد.(1)

7. لبيك گفتن مُحرم در جواب كسى كه او را صدا نمايد.

ص: 117


1- . رفتن به حمام و شستن بدن با كيسه و مانند آن نيز در حال احرام مكروه است. (مناسك حج، م 125)

فصل سوم: محرّمات احرام

اشاره

فصل سوم: محرّمات احرام(1)

اول - شكار صحرايى كه وحشى باشد، مگر در صورتى كه ترس داشته باشد از آزار آن.

[304] م - خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است؛ چه خودش شكار كند يا غير خودش، چه مُحرم شكار كند يا غير مُحرم.

[305] م - نشان دادن شكار به شكارچى حرام است و همين طور اعانت او به هر نحوى حرام است.

[306] م - اگر مُحرمى صيد را ذبح كند در حكم ميته خواهد بود بنابر مشهور و به احتياط واجب هم درباره مُحرم و هم مُحِل.

[307] م - شكار دريايى مانع ندارد و آن حيوانى است كه تخم و جوجه، هر دو را در دريا كند.

[308] م - ذبح و خوردن حيوانات اهلى، مثل مرغ خانگى و گاو و

ص: 118


1- . بر شخص واجب است كه از لحظة ة ة شروع احرام تا آن گاه كه محرم است، از برخى امور اجتناب كند كه به آنها «محرمات احرام» گفته مى شود. (مناسك حج، م 126)

گوسفند و شتر مانع ندارد.

[309] م - پرندگان، جزو شكار صحرايى مى باشند و ملخ نيز در حكم شكار صحرايى است.

[310] م - احتياط واجب آن است كه زنبور را نكشد، اگر قصد اذيت او را نداشته باشد.

[311] م - نگاه داشتن صيد حرام است، اگر چه خودش مالك آن باشد.

[312] م - اگر پرنده اى كه نزد او است پَر در نياورده يا پَر او را چيده اند، واجب است آن را حفظ كند تا پَر درآورد و آن را رها كند، بلكه بعيد نيست كه واجب باشد حفظ بچه صيد را؛ مثل آهو بره، تا بزرگ شود و رها كند آن را.

[313] م - هر شكارى كه حرام است، جوجه و تخم آن نيز حرام است.

بدان كه در شكار احكام بسيارى است و چون محلِ حاجتِ چندان نيست، از بيان آن ها خوددارى شد.

دوم - جماع كردن با زن، و بوسيدن و دست بازى كردن و نگاه به شهوت، بلكه هر نحو لذت و تمتّعى بردن.(1)

[314] م - اگر كسى در احرام عمره تمتّع از روى علم و عمد، با زن، چه در قُبُل وچه در دُبُر و يا با مرد جماع كند ظاهراً عمره اش باطل نشود

ص: 119


1- . [بنابراين] نگاه زن و شوهر به يكديگر و گرفتن دست يكديگر اگر از روى شهوت و التذاذ جنسى نباشد، جايز است. (مناسك حج، م 226 و مناسك حج دست نويس، م 160)

وليكن موجب كفاره است كه بيان آن مى آيد و احتياط آن است كه اگر اين عمل پيش از سعى واقع شد عمره را تمام كند و آن را دو مرتبه به جا آورد و اگر وقت تنگ است حج اِفراد به جا آورد و بعد از آن عمره مفرده به جا آورد و احتياط بيشتر آن است كه سال ديگر حج را اعاده كند.

[315] م - اگر در عمره تمتّع اين عمل را از روى علم و عمد پس از سعى مرتكب شود كفاره بر او واجب مى شود و كفاره بنابر احتياط واجب(1) يك شتر است؛ چه ثروتمند باشد يا نباشد.

[316] م - اگر در احرامِ حج اين عمل را از روى علم و عمد به جا آورد، اگر قبل از وقوف به عرفات بوده حج او فاسد است مسلّماً، و اگر بعد از وقوف به عرفات و قبل از وقوف به مشعرالحرام بوده، حج او فاسد است بنابر اقوى، و در هر دو صورت كفاره آن يك شتر است.

[317] م - در اين دو صورت كه حج فاسد شد بايد حج را تمام كند و در سال ديگر نيز حج به جا آورد.

[318] م - اگر اين عمل بعد از وقوف به عرفات و مشعر واقع شد دو صورت دارد:(2)

ص: 120


1- . كفاره اش يك شتر است. (مناسك حج، م 228)
2- . ما بين مشعر و اتمام طواف نساء اگر آميزش جنسى شود حج صحيح است و فقط بايد كفاره بدهد، ولى اگر پس از طواف نساء باشد كفاره هم ندارد. در باب حكم اثناء طواف نساء و اين كه آيا عبور از نصف در حكم تمام طواف است يا عبور از شَوط پنجم، ميان فقهاء بحث است كه محل ابتلاء نيست. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 44)

يكى آن كه: قبل از تجاوز از نصفِ طواف نساء مرتكب شده، در اين صورت حج او صحيح است، و فقط بايد كفاره بدهد.

دوم آن كه: بعد از تجاوز از نصف طواف نساء مرتكب شده، پس حج او صحيح است و كفاره هم ندارد بنابر اقوى.

[319] م - اگر زنى را از روى شهوت ببوسد كفاره آن يك شتر است و اگر بدون شهوت ببوسد كفاره آن يك گوسفند(1) است و احتياط مستحب آن است كه يك شتر كفاره بدهد.

[320] م - اگر عمداً نگاه كند به غير زن خود و انزالش شود، احوط آن است كه اگر مى تواند يك شتر كفاره بدهد و اگر نمى تواند يك گاو و اگر آن را هم نمى تواند يك گوسفند كفاره بدهد.

[321] م - اگر محرم نگاه كند به زن خود از روى شهوت و انزالش شود، مشهور آن است كه يك شتر كفاره است، ولى اگر از روى شهوت نباشد كفاره ندارد.(2)

[322] م - اگر كسى با زن دست بازى كند به شهوت و انزالش نشود، يك گوسفند كفاره آن است و اگر انزالش شود احتياط(3) آن است كه يك شتر

ص: 121


1- . كفاره بوسيدن همسر اگر با شهوت باشد، شتر است و اگر بدون شهوت باشد گوسفند و ظاهراً بوسيدن غير همسر مانند مادر و فرزند حرام نيست و كفاره هم ندارد. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 45)
2- . به حاشيه قبل از مسأله 314 (دوم - جماع كردن...) مراجعه شود.
3- . كفاره ملاعبه منتهى به اِمناء در حال احرام، يك شتر است. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 43)

كفاره بدهد اگر چه كفايت گوسفند خالى از قوت نيست.

[323] م - هريك از اين امور كه موجب كفاره است، اگر با جهل به مسأله يا از روى غفلت يا از روى نسيان واقع شود، به عمره و حج او ضرر نمى رساند و بر شخص كفاره نيست.

[324] م - اگر مردى با زن خود كه مُحرم است، از روى اجبار جماع كند، بر زن چيزى نيست و مرد بايد علاوه بر كفاره خود كفاره زن را هم بدهد، و اگر زن از روى رضايت جماع دهد كفاره بر خود اوست و مرد بايد كفاره خودش را بدهد و كفاره اى كه بايد بدهند گذشت.

سوم - عقد كردن زن از براى خود يا غير، چه آن غير، احرام بسته باشد يا نبسته باشد و مُحِلّ باشد.

[325] م - جايز نيست شخص محرم شاهد شود براى عقد، گرچه آن عقد براى غير محرم باشد.

[326] م - احتياط آن است كه شهادت ندهد بر عقد، اگر چه شاهد عقد شده باشد، در حال محرم نبودن، اگرچه جايز بودن آن خالى از قوت نيست.

[327] م - اقوى آن است كه خواستگارى كردن در حال احرام جايز است و احتياط در ترك است.

[328] م - رجوع كردن به زنى كه طلاق رجعى داده است مانع ندارد.

[329] م - اگر زنى را در حال احرام براى خود عقد كند، با علم به مسأله، آن زن بر او حرام دائمى مى شود.

[330] م - اگر زنى را با جهل به مسأله براى خود عقد كند، عقدى كه

ص: 122

كرده است باطل است، ليكن حرام دائمى نمى شود، ولى احتياط آن است كه آن زن را نگيرد؛ خصوصاً اگر با او نزديكى كرده باشد.

[331] م - ظاهراً فرقى بين زن عقدى و صيغه اى نيست در احكامى كه ذكر شد.

[332] م - احتياط آن است كه زن اگر احرام بسته باشد و مرد محرم نباشد و عقد كند او را، با او نزديكى نكند و طلاق دهد او را، و در صورت علم به مسأله، او را طلاق دهد و با او هيچ وقت ازدواج نكند.

[333] م - اگر كسى عقد كند زنى را براى مَحرمى و مُحرم دخول كند، پس اگر هر سه عالم به حكم باشند بر هر يك آنها يك شتر كفاره است و اگر دخول نكند كفاره نيست و در اين حكم فرق نيست بين آن كه زن و عاقد مُحِلّ باشند يا مُحرم و اگر بعضى از آن ها حكم را مى دانند و بعضى نمى دانند؛ بر آن كه مى داند كفاره است.

[334] م - چهارم - استمناء؛ يعنى طلب بيرون آمدن منى كردن، به دست يا غير آن، هرچند به خيال باشد يا به بازى كردن با زن خود يا كس ديگر، به هر نحو باشد. پس اگر منى خارج شود كفاره آن يك شتر است(1) و احتياط

ص: 123


1- . و اگر نتواند شتر بدهد، قربانى كردن يك گوسفند كافى است. البته وجوب كفاره در صورت علم به حكم و عمد مى باشد و علاوه بر آن اگر استمناء با كارى است كه او با خود انجام مى دهد و پيش از مزدلفه است، لازم است حج را تمام كند و در سال بعد آن را دوباره به جا آورد و اگر استمناء به وسيله همسرش انجام شده، احتياط واجب آن است كه باز هم اين گونه عمل كند. (اجوبة الاستفتاءات فى الحج، س 55)

واجب آن است كه در جايى كه جماع موجب بطلان است، استمنا نيز موجب بطلان باشد به نحوى كه در جماع گفته شد.

پنجم - استعمال عطريات؛ از قبيل مشك و زعفران و كافور و عود و عَنبر، بلكه مطلق(1) عطر، هر قسم كه باشد.

[335] م - ماليدن عطر بر بدن و لباس جايز نيست و همين طور پوشيدن لباسى كه بوى عطر مى دهد، اگر چه قبلاً به آن عطر ماليده شده باشد.

[336] م - خوردن چيزى كه در آن چيزى است كه بوى خوش مى دهد؛ مثل زعفران، جايز نيست.(2)

[337] م - اگر به پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه بوى خوش مى دهد اضطرار پيدا كند، بايد دماغ خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.

[338] م - از گل ها يا سبزى هايى كه بوى خوش مى دهد بايد(3) اجتناب كند، مگر بعضى انواع كه صحرايى است؛ مثل «بومادران» و «درمنه» و «خزامى» كه مى گويند از خوشبوترين گل ها است.

[339] م - احتياط آن است كه از «دارچين» و «زنجبيل» و «هِل» و امثال آن ها اجتناب كند، اگرچه اقوى حرام نبودن آن ها است.(4)

ص: 124


1- . و نيز استفاده محرم از صابون عطرى و شامپوى معطّر بنابر احتياط جايز نيست. (مناسك حج، م 168)
2- . خوردن غذايى كه در آن زعفران وجود دارد، براى محرم جايز نيست. (مناسك حج، م 170)
3- . بنابر احتياط واجب، بايد محرم از بوييدن هر چيز معطر اجتناب كند، هرچند به آن عطر اطلاق نشود، مانند گل ها و سبزيجات و ميوه هاى خوشبو. (مناسك حج، م 169)
4- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

[340] م - از ميوه هاى خوشبو؛ از قبيل سيب و بِه، اجتناب لازم نيست و خوردن آن ها و بوييدن آن ها مانع ندارد،(1) ليكن احتياط آن است كه بوييدن را ترك كند.

[341] م - اقوى حرمت گرفتن دماغ است از بوى بد، لكن فرار كردن از بوى بد به تند رفتن عيب ندارد.

[342] م - خريد و فروش عطريات اشكال ندارد ليكن نبايد آن ها را براى امتحان بو كند يا استعمال كند.

[343] م - كفاره استعمال بوى خوش يك گوسفند است بنابر احتياط واجب.(2)

[344] م - مشهور آن است كه استعمال خلوق كعبه - و آن چيزى است كه كعبه را به آن خوش بو مى كنند - حرام نيست، لكن چون معلوم نيست كه خلوق چيست، احتياط آن است كه اجتناب كند از بوى خوشى كه در كعبه است.

[345] م - اگر بوى خوش را مكرر(3) استعمال كرد در وقتِ واحد، بعيد

ص: 125


1- . بنابر احتياط واجب از بوييدن آن ها خوددارى كند. (مناسك حج، م 171)
2- . احتياط واجب آن است كه براى استفادة ة ة عمدى از عطريات و بوى خوش، چه آن هايى كه در خوراك از آن استفاده مى شود مانند زعفران و چه غير آن ها، يك گوسفند كفاره بدهد. (مناسك حج دست نويس، م 107)
3- . تكرّر استعمال طيب در يك زمان تا حدى كه عرفاً آن را يكبار استعمال كردن بدانند، كفاره را متعدّد نمى كند و در غير آن على الظاهر بايد كفاره را به تعداد استعمال تكرار كند و عدم تخلل كفاره تأثيرى ندارد. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 56)

نيست يك گوسفند كفايت كند، ليكن احتياط در تعدد است، و اگر در اوقات متعدّده استعمال كرد احتياط ترك نشود، و اگر بعد از استعمال كفاره داد و باز استعمال كرد، واجب است(1) كه باز كفاره بدهد.

ششم - پوشيدن چيز دوخته؛ مثل پيراهن و زير جامه و قبا و امثال آن ها.

[346] م - چيزهايى كه شبيه به دوخته است؛ مثل پيراهن هايى كه با چرخ يا با دست مى بافند يا چيزهايى را كه با نمد به شكل بالاپوش مى مالند؛ مثل كليجه و پستك و كلاه و غير آن، جايز نيست پوشيدن آنها.(2)

[347] م - احوط اجتناب از مطلق دوخته است، هرچند كم باشد؛ مثل كمربند دوخته(3) و شب كلاه.

[348] م - هميانى را كه در آن پول مى گذارند، اشكال ندارد به كمر ببندد، هرچند دوخته باشد و بهتر آن است كه قسمى كند كه بى گره باشد.

[349] م - فتق بند، اگر دوخته باشد براى ضرورت جايز است ببندد، ليكن

ص: 126


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 173)
2- . و همچنين لباس هاى دكمه دار، كه با بستن دكمه هاى آن به صورت پيراهن و مانند آن در مى آيد گرچه مخيط نباشد، پوشيدن آن براى مردان حرام است. (مناسك حج م 129)
3- . كمربند و هَميان كه در آن پول مى گذارند و به كمر مى بندند و بند ساعت و امثال اين ها كه لباس محسوب نمى شود اگر چه دوخته باشد اشكال ندارد. همچنين نشستن و خوابيدن بر روى فرش دوخته يا لباس هاى ممنوع يا به عنوان روانداز از آنها استفاده كردن مانعى ندارد. همين طور انداختن پتو و امثال آن بر روى دوش هر چند حاشيه آن دوخته باشد اشكال ندارد. و نيز دوختن حاشيه پارچه احرام بلامانع است. (مناسك حج دست نويس، م 66 تا م 68 و مناسك حج، م 131 تا 133)

احتياط آن است كه كفاره بدهد.(1)

[350] م - اگر به لباس دوخته احتياج پيدا كرد جايز است بپوشد، ولى كفاره بايد بدهد.(2)

[351] م - جايز است گره زدن لباس احرام را، ولى احتياط در گره نزدن است و احتياط واجب آن است كه لنگ را به گردن گره نزنند.(3)

[352] م - جايز است كه لباس احرام را با سوزن يا چيز ديگر، بعضى را به بعضى وصل كند، گرچه احتياط در ترك است.

[353] م - از براى زن ها جايز است لباس دوخته، هرقدر مى خواهند بپوشند و كفاره ندارد، بلى جايز نيست از براى آنها پوشيدن «قفازين»(4) و آن چيزى بوده كه زن هاى عرب در آن پنبه مى گذاشتند و دست مى كردند براى حفظ از سرما.

[354] م - كفاره پوشيدن لباس دوخته، يك گوسفند است.

[355] م - اگر مُحرم چند قسم لباس دوخته بپوشد؛ مثل پيراهن و قبا و عبا، براى هريك بايد كفاره بدهد(5) و احتياط واجب آن است كه اگر آن ها را توى هم كرد و يك دفعه پوشيد باز براى هريك كفاره بدهد.

ص: 127


1- . به حاشيه مسأله 347 مراجعه شود.
2- . بنابر احتياط واجب بايد يك گوسفند بدهد. (مناسك حج، م 135)
3- . به حاشيه مسأله 287 مراجعه شود.
4- . پوشيدن دستكش براى زنان جايز نيست. (مناسك حج، م 136)
5- . ادامه مسأله در مناسك معظّم له نيست.

[356] م - اگر از روى اضطرار لباس هاى متعدد پوشيد كفاره ساقط نمى شود.(1)

[357] م - اگر يك قسم لباس بپوشد، مثل پيراهن، و كفاره بدهد و باز پيراهن ديگر بپوشد يا آن را كه پوشيده بكند و باز بپوشد بايد براى دفعه ديگر نيز كفاره بدهد.

[358] م - احتياط واجب آن است كه اگر چند لباس از يك نوع بپوشد مثل چند قبا يا چند پيراهن، چه در مجلس واحد يا در مجالس عديده، براى هر يك كفاره بدهد.

[359] م - هفتم - سرمه كشيدن به سياهى كه در آن زينت باشد هرچند قصد زينت نكند. و احتياط واجب اجتناب از مطلق سرمه است كه در آن زينت باشد،(2) بلكه اگر بوى خوش داشته باشد بنابر اقوى حرام است.

[360] م - حرام بودن سرمه كشيدن، به زن اختصاص ندارد و براى مرد نيز حرام است.

[361] م - در سرمه كشيدن كفاره نيست ليكن اگر در سرمه بوى خوش باشد، احتياط كفاره دادن است.

[362] م - در صورتى كه احتياج داشته باشد به سرمه كشيدن مانعى ندارد.

ص: 128


1- . بنابر احتياط واجب در صورت اضطرار به پوشيدن لباس هم بايد كفاره بدهد. (مناسك حج، م 135)
2- . كشيدن سرمه به چشم در صورتى كه زينت محسوب شود و همچنين خطّ كشيدن به دور چشم ها كه زنان براى زينت مى كشند در حال احرام جايز نيست و فرقى ميان رنگ سياه و غير آن نيست. (مناسك حج، م 198)

هشتم - نگاه كردن در آينه.(1)

[363] م - در اين حكم فرقى بين زن و مرد نيست.

[364] م - نگاه كردن به اجسام صاف صيقل داده شده كه عكس در آن پيداست و نگاه كردن در آب صاف اشكال(2) ندارد.

[365] م - عينك زدن اگر زينت نباشد اشكال ندارد، ولى اگر زينت محسوب شود جايز نيست.(3)

[366] م - در نظر كردن به آينه كفاره نيست، ليكن مستحب است(4) كه بعد از نگاه كردن لبيك بگويد.

[367] م - اگر در اطاقى كه ساكن است آينه باشد و بداند كه گاهى چشم او سهواً به آينه مى افتد اشكال ندارد، ليكن احتياط آن است(5) كه آن را بردارد يا چيزى روى آن بيندازد.

[368] م - احتياط(6) آن است كه به آينه نگاه نكند، اگر چه براى زينت نباشد.

ص: 129


1- . نگاه كردن در آينه بدون قصد زينت؛ مانند راننده و امثال آن، اشكال ندارد. (مناسك حج، م 174)
2- . نگاه كردن در آب صاف يا در اجسام صيقلى كه تصاوير در آن ديده مى شود نيز همانند نگريستن در آينه است، كه اگر براى زينت باشد، جايز نيست. (مناسك حج، م 175)
3- . احتياط واجب اجتناب از هر چيزى است كه عرفاً زينت محسوب مى شود. (مناسك حج، م 183)
4- . احتياط واجب است. (مناسك حج، م 179)
5- . اما بهتر آن است. (مناسك حج، م 176)
6- . نگاه به آينه بدون قصد زينت اشكال ندارد. (مناسك حج، م 174)

نهم - پوشيدن موزه و چكمه و گيوه و جوراب و هرچه تمام روى پا را مى گيرد.(1)

[369] م - اين حكم اختصاص به مردان دارد و براى زن مانع ندارد.(2)

[370] م - اگر مرد محتاج شود به پوشيدن چيزى كه روى پا را مى گيرد احتياط واجب آن است كه روى آن را شكاف دهد.

[371] م - در پوشيدن آنچه روى پا را مى گيرد كفاره نيست.(3)

دهم - فسوق.

[372] م - فسوق اختصاص به دروغ گفتن ندارد بلكه فحش دادن و فخر به ديگران كردن نيز فسوق است و از براى فسوق كفاره نيست، فقط بايد استغفار كند و مستحب است(4) چيزى كفاره بدهد و اگر گاو ذبح كند بهتر است.

يازدهم - جدال؛ و آن گفتن «لا وَالله» و «بَلى وَالله» است.

[373] م - گفتن كلمه «لا» و كلمه «بَلى» و در ساير لغات، مرادف آن؛ مثل «نه» و «آرى»، دخالتى در جدال ندارد بلكه قَسَم خوردن در مقامِ اثبات مطلب يا ردّ غير، جدال است.

ص: 130


1- . مرد محرم نبايد چكمه و جوراب بپوشد و احتياط واجب آن است كه از پوشيدن هر چيزى كه تمام روى پا را مى پوشاند مانند كفش و گيوه و امثال آن اجتناب كند. لكن اگر لباس احرام يا پتو و امثال آن را روى پا بيندازد اشكال ندارد. (مناسك حج، م 137 و 139)
2- . اما احتياط مستحب آن است كه زنان نيز آن را مراعات كنند. (مناسك حج، م 142)
3- . احتياط مستحب در مورد خصوص جوراب آن است كه يك گوسفند به عنوان كفاره قربانى كند. (مناسك حج دست نويس، م 76)
4- . در مناسك معظّم له نيست. (مناسك حج، م 208)

[374] م - قَسَم اگر به لفظ «الله» باشد يا مرادف آن؛ مثل «خدا» در زبان فارسى، جدال(1) است، و اما قَسَم به غير خدا، به هركس باشد، ملحق به جدال نيست.

[375] م - احتياط واجب الحاق ساير اسماء الله است به لفظ جلاله، پس اگر كسى قَسَم بخورد به «رحمان» و «رحيم» و «خالق سموات و ارض»، جدال محسوب مى شود به احتياط واجب.

[376] م - در مقام ضرورت، براى اثبات حقى يا ابطال باطلى جايز است قَسَم بخورد به جلاله و غير آن.

[377] م - اگر در جدال راستگو باشد، در كمتر از سه مرتبه چيزى بر او نيست مگر استغفار، و در سه مرتبه(2) كفاره بايد بدهد و كفاره آن يك گوسفند است.

[378] م - اگر در جدال دروغگو باشد احتياط واجب آن است كه در يك مرتبه يك گوسفند كفاره بدهد و در دو مرتبه يك گاو و در سه مرتبه يك شتر بلكه خالى از قوت نيست.(3)

[379] م - اگر در جدال به دروغ، در دفعه اول يك گوسفند كفاره ذبح

ص: 131


1- . بنابر احتياط واجب لفظ مرادف «الله» به هر زبانى كه باشد ملحق به جدال است. (مناسك حج، م 210)
2- . و در بيش از دو بار (مناسك حج، م 212)
3- . اگر سوگند دروغ ياد كند، در مرتبة ة ة اول و دوم بايد يك گوسفند كفاره دهد، و احوط آن است كه در مرتبة ة ة دوم، دو گوسفند بدهد، اما اگر بيش از دو بار چنين كند، در مرتبه هاى بعد بايد يك گاو كفاره بدهد. (مناسك حج، م 213)

كرد، بعيد نيست كه اگر بعد از آن جدال كند به دروغ، كفاره آن يك گوسفند باشد نه گاو.

[380] م - اگر در جدال به دروغ، دو مرتبه جدال كرد و يك گاو ذبح كرد براى كفاره و بعد يك مرتبه ديگر جدال كرد به دروغ، ظاهراً يك گوسفند كفاره است و اگر بعد از ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت و جدال كرد ظاهراً يك گاو كفاره آن است.

[381] م - اگر به راست جدال كرد بيشتر از سه مرتبه، هرچند باشد يك گوسفند كفاره است مگر آن كه بعد از سه مرتبه كفاره بدهد، در اين صورت اگر سه مرتبه ديگر جدال كند به راست بايد يك گوسفند ذبح كند.

[382] م - اگر به دروغ ده مرتبه يا بيشتر جدال كند، كفاره يك شتر است ظاهراً، مگر آن كه پس از سه مرتبه يا زيادتر، كفاره را ذبح كند كه در اين صورت در دفعه اول گوسفند و در دفعه دوم گاو و در دفعه سوم شتر است.

دوازدهم - كشتن جانورانى كه در بدن(1) ساكن مى شوند؛ مثل شپش و كَيك و كنه كه در بدن حيوان است.

[383] م - جايز نيست انداختن شپش و كَك را از بدن.

[384] م - جايز نيست نقل كردن آن را از مكانى كه محفوظ است به جايى كه از آن ساقط شود و بيفتد و احتياط آن است كه به محلى كه در

ص: 132


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 214)

معرض آن است كه بيفتد نقل ندهد.

[385] م - احتياط مستحب آن است كه آن را از محلى به محل ديگر از بدن نقل ندهند اگر مكان اول محفوظتر باشد.

[386] م - بعيد نيست كه در كشتن يا انتقال دادن، كفاره نباشد، ليكن احتياطاً يك كف از طعام صدقه بدهد.

سيزدهم - انگشتر به دست كردن؛ به جهت زينت و اگر براى استحباب باشد مانع ندارد.(1)

[387] م - اگر انگشتر به دست كند، نه براى زينت و نه براى استحباب؛ مثل آن كه براى خاصيتى به دست كند، اشكال ندارد.

[388] م - احتياط واجب(2) آن است كه محرم «حنا» براى زينت نبندد، بلكه اگر زينت باشد ولو قصد نكند احتياط در ترك است، بلكه حرمت آن، در هر دو صورت، خالى از وجه نيست.

[389] م - اگر قبل از احرام «حنا» ببندد، چه به قصد زينت باشد يا نباشد و چه اثرش تا زمان احرام بماند يا نماند، مانع ندارد ولى احتياط خوب است.

[390] م - انگشتر به دست كردن و حنا بستن كفاره ندارد.

ص: 133


1- . بنابر احتياط واجب، محرم بايد از به دست كردن انگشتر اگر زينت محسوب شود اجتناب كند، گر چه قصد زينت نكند، بلكه از هر كارى كه زينت حساب شود اجتناب كند. (مناسك حج، م 180 و 183)
2- . احتياط واجب آن است كه فرد محرم از استعمال حنا و رنگ مو - اگر زينت بشمار آيد - بلكه از هر كارى كه زينت محسوب مى شود اجتناب كند. (مناسك حج، م 183)

چهاردهم - پوشيدن زيور است براى زن به جهت زينت.

[391] م - اگر زيور زينت باشد احتياط واجب آن است كه ترك كند هرچند قصد تزيين نداشته باشد بلكه حرمت آن خالى از قوت نيست.

[392] م - زيورهايى را كه عادت داشته به پوشيدن آن، قبل از احرام لازم نيست براى احرام بيرون بياورد.

[393] م - زيورهايى را كه عادت داشته به پوشيدن آن، نبايد به مرد نشان دهد، حتى به شوهر خود.

[394] م - پوشيدن زيور حرام است ولى كفاره ندارد.

پانزدهم - روغن ماليدن به بدن.

[395] م - احوط(1) بلكه اقوى حرام بودن ماليدن روغن است، اگر چه بوى خوش در آن نباشد.

[396] م - جايز نيست روغنى كه بوى خوش در آن است استعمال كند پيش از احرام، اگر اثرش باقى مى ماند تا وقت احرام.

[397] م - اگر از روى اضطرار و احتياج روغن بمالد عيبى ندارد.

[398] م - خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوى خوش مثل زعفران نباشد.

[399] م - اگر در روغن بوى خوش نباشد در ماليدن آن كفاره نيست.(2)

ص: 134


1- . ماليدن روغن به اعضاى بدن و موى سر، در حال احرام جايز نيست، چه از قبيل كِرِم كه براى زينت زده مى شود و چه غير آن و چه معطّر باشد و چه نباشد. (مناسك حج، م 186)
2- . به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.

[400] م - اگر در روغن بوى خوش باشد كفاره آن(1) يك گوسفند است اگرچه از روى اضطرار باشد.

شانزدهم - ازاله مو از بدنِ خود يا غير خود، چه مُحرم باشد چه مُحِلّ .

[401] م - در حرمت ازاله مو، فرقى نيست ميان كم و زياد، بلكه ازاله يك مو نيز حرام است.

[402] م - ازاله مو، اگر از روى ضرورت باشد عيب ندارد؛ مثل زيادى شپش و درد سر و موى چشم كه اذيت مى كند.

[403] م - اگر در وقت غسل يا وضو(2) مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد.

[404] م - در ازاله مو فرقى نيست بين تراشيدن يا نوره ماليدن يا كندن يا قيچى كردن و غير آن.

[405] م - كفاره سر تراشيدن، اگر به جهت ضرورت باشد، دوازده «مُدّ» طعام است كه بايد به شش مسكين بدهد، يا سه روز روزه بگيرد، يا يك گوسفند قربانى كند. و «مُد» يك چارك (ده سير) است تقريباً.

[406] م - اگر تراشيدن از روى ضرورت نباشد احتياط واجب(3) آن است

ص: 135


1- . كفّاره ماليدن روغن معطّر بنابر احتياط يك گوسفند و كفّاره روغن غير معطّر بنابر احتياط اطعام يك فقير است، اگرچه عدم وجوب كفّاره در هر دو مورد بعيد نيست. (مناسك حج، م 190)
2- . يا تيمّم (مناسك حج، م 192)
3- . اگر سر را عالماً عامداً بتراشد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد. (مناسك حج، م 194)

كه يك گوسفند كفاره بدهد، بلكه تعين گوسفند در اين صورت بعيد نيست.

[407] م - اگر از زير هر دو بغل خود ازاله مو كند بايد يك گوسفند ذبح كند براى كفاره، بلكه احتياط آن است كه اگر از زير يك بغل هم ازاله مو كند يك گوسفند كفاره بدهد.

[408] م - احتياط واجب آن است كه اگر موى سر را ازاله كند به غير تراشيدن، كفاره تراشيدن را بدهد.

[409] م - اگر دست بكشد به سر يا ريش خود و يك مو يا بيشتر بيفتد، احتياط(1) آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد.

هفدهم - پوشانيدن مرد سر خود را، به هرچه او را بپوشاند.

[410] م - احتياط واجب آن است كه سر را به چيزهاى غير پوششى هم نپوشاند؛ مثل گل و حنا و دوا و پوشال و غير اين ها.

[411] م - احتياط واجب آن است كه چيزى بر سر نگذارد؛ مثل بار براى حمل، كه سر به آن پوشيده شود.

[412] م - جايز است به بعض بدن خود، سر را بپوشاند؛ مثل آن كه دست ها را روى سر بگذارد، ليكن احتياط در ترك آن است.

[413] م - جايز نيست(2) سر را زير آب كند بلكه جايز نيست زير مايع

ص: 136


1- . احتياط مستحب آن است كه به قدر يك مشت گندم و آرد و امثال آن صدقه بدهد. (مناسك حج، م 197)
2- . فرو بردن تمام سر در آب براى محرم جايز نيست ولى كفاره ندارد. و بنابر ظاهر در اين مسأله تفاوتى ميان زن و مرد وجود ندارد. (مناسك حج، م 147)

ديگرى؛ مثل گلاب و سركه و غير آن، كند.

[414] م - در حكم سر است بعضِ سر، پس نبايد بعضِ سر را هم بپوشاند(1) و نه زير آب يا مايع ديگرى كند.(2)

[415] م - گوش ها ظاهراً از سر محسوب است پس نبايد آن ها را پوشانيد.

[416] م - پوشانيدن رو براى مردان مانع ندارد و از سر محسوب نيست، پس در وقت خواب مانعى از پوشاندن آن نيست.

[417] م - گذاشتن بند خيك آب بر سر، از حكم پوشش استثنا شده و مانع ندارد.

[418] م - دستمالى را كه براى سردرد به سر مى بندد عيب ندارد.

[419] م - گذاشتن سر روى بالش براى خوابيدن مانع ندارد.

[420] م - اگر پارچه اى را روى كمانى بيندازند؛ به نحوى كه بالاى سر باشد و سر را زير آن كند براى حفظ از پشه، مانع ندارد و همچنين رفتن در پشه بند اشكال ندارد.

[421] م - زير دوش حمّام رفتن براى مُحرِم مانع ندارد، ليكن زير

ص: 137


1- . پوشاندن قسمتى از سر به نحوى كه عرفاً مصداق پوشاندن سر باشد - مانند گذاشتن كلاه كوچك در وسط سر - جايز نيست، امّا در غير اين صورت - مانند گذاشتن قرآن و مانند آن بر روى سر و يا خشك كردن تدريجى بخشى از سر - اشكال ندارد، هر چند احوط آن است كه از آن نيز اجتناب نمايد. (مناسك حج، م 146)
2- . حرمت زير آب بردن نسبت به بعض سر معلوم نيست. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 28)

آبشارى كه سر را فرو گيرد جايز نيست.

[422] م - اگر سر را شست نبايد(1) با حوله و دستمال خشك كند و بعض سر هم در حكم همه است.

[423] م - در وقت خوابيدن، مرد نبايد سر خود را بپوشاند و اگر بدون التفات پوشانيد بايد فوراً آن را باز كند و همين طور اگر از روى فراموشى پوشانيد واجب است فوراً سر را باز كند و مستحب است تلبيه بگويد بلكه احوط است گفتن آن.

[424] م - اگر سر را بپوشاند؛ به نحوى از انحا، كفاره آن يك گوسفند است(2) و احتياط واجب كفاره است براى پوشاندن بعض سر.

[425] م - احوط آن است كه اگر مكرر سر را پوشانيد، مكرر كفاره بدهد؛ يعنى براى هر دفعه يك گوسفند كفاره است، گرچه تعدد كفاره معلوم نيست و به نظر بعيد نمى آيد واجب نبودن.(3)

[426] م - اگر سر را پوشانيد و گوسفند را براى كفاره ذبح كرد و باز سر را پوشانيد احتياط به كفاره دادنِ دوباره خيلى مطلوب است گرچه وجوبش

ص: 138


1- . خشك كردن تدريجى سر با حوله اشكال ندارد مگر در صورتى كه حوله را بر روى تمام سر بيندازد و سر را با آن خشك كند. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 30)
2- . كفاره پوشاندن سر، بنابر احتياط واجب، يك گوسفند قربانى كردن است. و بعض سر حكم تمام سر را ندارد مگر عرفاً برآن صدق كند كه سر را پوشانده است؛ مثل اين كه كلاه كوچكى كه فقط قسمت وسط سر را مى پوشاند بر سر بگذارد. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 29)
3- . احتياط تكرّر كفّاره در صورت تكرّر ستر است مطلقاً. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 31)

معلوم نيست.(1)

[427] م - كفاره در صورتى واجب است كه از روى علم به مسأله و عمد سر را بپوشاند، پس اگر از روى ندانستن مسأله يا غفلت و سهو و نسيان بپوشاند كفاره ندارد.

هيجدهم - پوشانيدن زن روى خود را به نقاب و روبند و برقع.

[428] م - پوشانيدن رو را به هر چيز، اگر چه چيزهاى غير متعارف باشد؛ مثل پوشال و گل و چيزهاى ديگر، جايز نيست بنابر احتياط، و جايز نيست با بادبزن روى خود را بپوشاند.(2)

[429] م - بعضِ رو در حكم تمام آن است و نبايد آن را بپوشاند.(3)

[430] م - اگر دست هاى خود را روى صورت بگذارد مانع ندارد.

[431] م - اگر روى خود را براى خوابيدن روى بالش بگذارد مانع ندارد.

[432] م - واجب است براى نماز سر را بپوشاند و مقدمتاً براى پوشانيدن سر كمى از اطراف رو را بپوشاند، ليكن واجب است بعد از نماز فوراً آن

ص: 139


1- . حكم آن در مسأله قبل گذشت.
2- . پوشاندن صورت با بادبزن و مانند آن (كاغذ و روزنامه و..) براى زنان حرام است، اما گذاشتن دست ها بر روى صورت اشكال ندارد. (مناسك حج، م 153)
3- . پوشاندن صورت در حال احرام به گونه اى كه متعارف زنان در حجاب از نامحرم يا خوددارى از شناخته شدن است براى زنان جايز نيست. بنابراين پوشاندن بخشى از صورت به نحوى كه پوشاندن صورت بر آن صدق كند، مانند پوشاندن گونه ها و بينى و دهان و چانه جهت حجاب يا شناخته نشدن، مانند پوشاندن تمام صورت است و جايز نمى باشد. (مناسك حج، م 150) - استفاده از ماسك براى پوشش بينى و دهان براى زنان در حال احرام مانع ندارد. (مناسك حج، م 151)

را باز كند.(1)

[433] م - جايز است براى رو گرفتن از نامحرم چادر يا جامه را كه به سر افكنده پايين بيندازد تا محاذى بينى، بلكه چانه، بلكه در صورت احتياج تا گردن و چيزى بر او نيست.(2)

[434] م - بهتر آن است(3) كه آن چيزى را كه در موقع حاجت از سر پايين مى اندازد، با دست يا چيز ديگر دور از رو نگه دارد كه به صورت نچسبد، بلكه اين كار احوط است.

[435] م - بعضى براى دور نگه نداشتن جامه از صورت، كفاره لازم دانسته اند و آن احوط است، گرچه اقوى واجب نبودن آن است.

[436] م - در نقاب انداختن و پوشاندن رو، به هر نحو كه باشد، كفاره لازم نيست گرچه موافق احتياط است.

نوزدهم - سايه قرار دادن مرد بالاى سر خود:

[437] م - سايه قراردادن جايز نيست از براى مردان، و براى زن ها و

ص: 140


1- . پوشاندن اطراف صورت از بالا يا پايين و يا دو طرف آن، به طورى كه زنان هنگام پوشيدن مقنعه به نحو متعارف و يا هنگام پوشاندن سر در نماز انجام مى دهند و پوشاندن صورت بر آن صدق نمى كند، اشكال ندارد، چه در نماز باشد و چه در حال ديگر. (مناسك حج، م 152)
2- . جايز است زن در حال احرام، چادر يا جامه اى را كه بر سرانداخته طرف آنرا بر روى صورت بياويزد، به نحوى كه بخشى از صورت و پيشانى اش را تا بالاى بينى بپوشاند، اما احوط آن است كه اگر مرد اجنبى او را نمى بيند، از اين كار اجتناب نمايد. (مناسك حج، م 154)
3- . در مسأله قبل احوط آن است كه پوشش مذكور با صورت تماس نداشته باشد. (مناسك حج، م 155)

بچه ها جايز است و كفاره هم ندارد.

[438] م - حرام بودنِ سايه قرار دادن بالاى سر، مختص به حال منزل طى كردن است و اما در حالى كه در محلى منزل كرد در منى باشد يا غير آن، زير سايه رفتن مانع ندارد و با چتر و مثل آن سايه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد(1) پس مانع ندارد كه در منى از چادر خود تا محلى كه ذبح مى كنند يا محلى كه رَمْى جمرات مى كنند با چتر برود گرچه احتياط مستحب ترك است در حال راه رفتن.

[439] م - فرق نيست در حرام بودن سايه قرار دادن در وقت طى كردن منزل، بين آن كه در محملى باشد كه روپوش دارد يا در اتومبيل سرپوشيده باشد يا در هواپيما باشد يا زير سقف كشتى باشد.

[440] م - احتياط آن است كه در وقت طى منزل، به پهلوى محمل يا هر چيزى كه بالاى سر او نباشد، استظلال نكند، اگر چه جايز بودنِ آن خالى از قوت نيست.

[441] م - كسانى كه از تهران يا جاى ديگر مى خواهند به مكّه مشرف شوند با هواپيما، اگر نذر كنند براى احرام بستن از تهران، نذر آن ها صحيح است و بايد محرم شوند و اگر راه ديگرى نباشد جز هواپيما، بايد بروند به

ص: 141


1- . احوط آن است كه شخص محرم پس از رسيدن به مكه پيش از انجام مناسك عمره و همچنين در حال احرام در عرفات و منى، از قرار گرفتن در زير سايه هاى متحرك مانند اتوبوس مسقف و چتر، اجتناب كند. ولى قرار گرفتن در ساية ة ة ديوار و درخت و مانند آنها و نيز عبور از زير سقف هاى ثابت مانند پل و تونل، حتى در روز اشكال ندارد. (مناسك حج، م 158 و 161)

حج، ليكن براى زير سقف بودن در حال طى منزل بايد كفاره بدهند.

[442] م - كسى كه نذر كرد از تهران يا جاى ديگر محرم شود، بايد محرم شود و حتى الإمكان بايد از راهى برود كه زير سايه - در طى منزل - قرار نگيرد و اگر راهى نباشد كه زير سقف قرار نگيرد در صورت التفات به اين مطلب پيش از نذر معصيت كار است براى آن كه خود را از روى عمد مبتلاى به معصيت كرده است.

[443] م - كسانى كه مى خواهند با هواپيما به مكّه بروند، لازم است با هواپيما به مدينه بروند و از آن جا در مسجد شجره محرم شوند و با اتومبيلى كه سقف ندارد به مكّه بروند و يا آن كه بروند جده به قصد رفتن به جُحفه و در صورت امكان بروند به جُحفه و از آن جا محرم شوند و با اتومبيل بى روپوش بروند به مكّه معظّمه، و اگر رفتن به ميقات امكان نداشت از جده محرم شوند(1) و بهتر آن است كه در «حده» هم كه بين جده و مكّه است تجديد احرام كنند.

[444] م - نشستن در زير سقف در حال طى منزل در شب خلاف احتياط است گرچه جايز بودن آن به نظر بعيد(2) نيست، بنابراين بعيد نيست جايز

ص: 142


1- . جدّه نه ميقات است و نه محاذى ميقات، لذا احرام براى عمره تمتّع در آنجا در حال اختيار صحيح نمى باشد، امّا اگر رفتن به ميقات ممكن نباشد احتياط واجب آن است كه با نذر از آنجا محرم شود. (مناسك حج، م 89)
2- . احوط آن است كه در شب هاى بارانى و سرد از سوار شدن به اتوبوس مسقف و مانند آن اگر براى فرار از باران و سرما باشد اجتناب كند. (مناسك حج، م 160)

بودن نشستن محرم در هواپيمايى كه شب حركت مى كند.

[445] م - در جايز نبودنِ سايه بالاى سر قرار دادن، فرق نيست بين سواره و پياده.

[446] م - كسانى كه كشتى سوار مى شوند در حال احرام، زير سقفِ آن نبايد بروند، ليكن در كنار ديوار كشتى كه سايه است، ظاهراً نشستن جايز است.

[447] م - استظلال در وقت طى منزل براى عذرى، مثل شدت گرما يا شدت سرما يا بارندگى جايز است، ليكن بايد كفاره بدهد.

[448] م - كفاره سايه قراردادن در حال طى منزل يك گوسفند است، چه با عذر سايه افكنده باشد چه با اختيار، بنابر احتياط(1) واجب.

[449] م - اقوى كفايت يك گوسفند است در احرام عمره، هر چند بيش از يك مرتبه سايه قرار داده باشد و يك گوسفند است در احرام حج هر چند بيش از يك مرتبه استظلال كرده باشد.

بيستم - بيرون آوردن خون از بدن خود:(2)

[450] م - بيرون آوردن خون از بدنِ ديگرى؛ مثل حجامت كردن او، يا دندان او را كشيدن حرام نيست.

[451] م - جايز نيست(3) به مثل خراشيدنِ بدن، خون از آن بيرون آورد و

ص: 143


1- . كفاره آن يك گوسفند است و فرقى بين اختيار و اضطرار نيست. (مناسك حج، م 163 و 164)
2- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 203)
3- . همان.

همين طور به مسواك نمودن، خون از بن دندان ها بيرون آورد.

[452] م - جايز است در حال احتياج خون بگيرد به حجامت و غير آن و همين طور خون دمل را بيرون آوردن در حال احتياج و جَرَب را خاريدن در صورتى كه موجب آزار است، اگر چه از آن خون درآيد.

[453] م - خون از بدن درآوردن كفاره ندارد.(1)

بيست و يكم - ناخن گرفتن:

[454] م - جايز نيست بعض ناخن را هم بگيرد مگر آن كه موجب آزار شود؛ مثل آن كه بعض آن افتاده باشد و بعض ديگر موجب آزار او باشد.

[455] م - جايز نيست ناخن پا را هم بگيرد؛ چنانچه جايز نيست ناخن دست را بگيرد.

[456] م - فرقى نيست بين آلات ناخن گيرى، قيچى باشد يا چاقو يا ناخن گير و احتياط واجب آن است كه ازاله ناخن نكند به هيچ وجه، حتى به سوهان و دندان.(2)

[457] م - اگر انگشت زيادى داشته باشد جايز نيست ناخن آن را بگيرد احتياطاً، و همچنين اگر دست زيادى داشته باشد احتياط آن است كه ناخن آن را نگيرد، اگر چه بعيد نيست جواز، اگر معلوم شود آن انگشت يا آن

ص: 144


1- . اما مستحب است كه يك گوسفند كفاره دهد. (مناسك حج، م 206)
2- . بر محرم حرام است ناخن دست يا پاى خود را بگيرد، چه تمام آن را بگيرد و چه قسمتى از آن را و چه با قيچى باشد يا با چيز ديگر، و تفاوتى ندارد كه ناخن را ببرد يا كوتاه كند و يا بكَند، چه با قيچى يا ناخن گير يا چاقو باشد و يا با وسيلة ة ة ديگر. (مناسك حج، م 199)

دست زيادى است.

[458] م - اگر يك ناخن از دست يا پا بگيرد يك مد طعام بايد كفاره بدهد و براى هر ناخنِ دست تا به ده نرسيده بايد يك مد طعام بدهد و همچنين در ناخن هاى پا.

[459] م - اگر تمام ناخن دست ها و پاها را در يك مجلس بگيرد يك گوسفند كفاره آن است.

[460] م - اگر ناخن دست ها را تماماً بگيرد، در يك مجلس يا چند مجلس، و در محل ديگر يا چند محل ديگر ناخن پاها را بگيرد دو گوسفند كفاره آن است.

[461] م - اگر تمام ناخن دست ها را بگيرد و ناخن پاها را كمتر از ده ناخن بگيرد يك گوسفند براى ناخن دست و براى هريك از ناخن هاى پا يك مد طعام بايد بدهد و همچنين اگر ناخن پاها را بگيرد تماما و ناخن دست ها را كمتر از ده بگيرد.

[462] م - اگر پنج ناخن از پا بگيرد و پنج ناخن از دست، براى هر يك بايد يك مد طعام كفاره بدهد و همچنين است اگر كمتر از ده، در هر يك از دست و پا، بگيرد براى هر يك بايد كفاره بدهد.

[463] م - اگر بيشتر از ده ناخن داشته باشد، پس اگر تمام را بگيرد بايد يك گوسفند بدهد، و احتياط مستحب آن است كه براى ناخن زيادى از ده تا، كفاره بدهد براى هريك، يك مد.

[464] م - اگر كسى كه بيشتر از ده ناخن دارد، ده ناخن اصلى را بگيرد،

ص: 145

احتياط واجب آن است كه يك گوسفند بدهد و اگر بعضى از ناخن هاى اصلى را و بعضى از ناخن هاى زيادى را بگيرد براى ناخن هاى اصلى يك مد بدهد و براى زيادى ها احتياط مستحب آن است كه كفاره بدهد.

[465] م - اگر تمام ناخن هاى دست را گرفت و كفاره آن را داد و بعد در همان مجلس ناخن هاى پا را تماماً گرفت بايد يك گوسفند ديگر كفاره بدهد.

[466] م - اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و تمام آن را گرفت براى هريك، يك مد طعام بايد بدهد و احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند ذبح كند.

[467] م - اگر محتاج شد به گرفتن ناخن، احتياط واجب آن است كه كفاره به همان نحو كه ذكر شد بدهد.

[468] م - بيست و دوم - كندن دندان است؛ هرچند خون نيايد بنابر احتياط(1) و احتياط آن است كه يك گوسفند كفاره بدهد.(2)

بيست و سوم - كندن درخت يا گياهى كه در حرم روييده باشد:(3)

[469] م - اگر گياهى يا درختى در منزل مُحرم روييده باشد، بعد از

ص: 146


1- . احتياط واجب آن است كه از كشيدن دندان - اگر موجب بيرون آمدن خون مى شود - جز در موارد ضرورت و نياز خوددارى كند. (مناسك حج، م 205)
2- . بيرون آوردن خون از بدن كفاره ندارد، اما مستحب است كه يك گوسفند كفاره دهد. (مناسك حج، م 206)
3- . قطع كردن و بريدن و شكستن درختان و گياهان روييده در حرم، براى محرم و غير محرم حرام است. (مناسك حج، م 215)

آن كه منزل او شده، پس اگر آن را خودش كاشته باشد جايز است آن را بكند.

[470] م - اگر درختى در منزل او روييده، بعد از آن كه منزل او شده ليكن خودش آن را نكاشته باشد، احتياط آن است كه آن را قطع نكند گرچه اقوى جواز است.

[471] م - اگر گياهى كه در منزل او روييده، بعد از آن كه منزل او شده و خودش آن را نكاشته باشد احتياط واجب آن است كه آن را قطع نكند.

[472] م - اگر منزلى خريده باشد كه داراى درخت و گياه است، نبايد آن را قطع كند.

[473] م - درخت هاى ميوه و درخت خرما از اين حكم بيرون است و مى تواند آنها را قطع كند و در گياه ها (اذخر) كه گياه معروفى است از حكم مستثنى است و قطع آن مانع ندارد.

[474] م - اگر درختى را كه جايز نيست كندنش، بكند، احتياط آن است كه اگر بزرگ باشد يك گاو كفاره بدهد و اگر كوچك باشد يك گوسفند.(1)

[475] م - اگر بعض درخت را قطع كند، اقوى آن است كه قيمت آن را كفاره بدهد.

[476] م - در قطع گياه ها كفاره نيست به جز استغفار.

[477] م - جايز است شتر خود را بگذارد كه علف بخورد، ولى خودش

ص: 147


1- . اگر درختى را كه بريدن آن حرام است ببرد بنابر احتياط واجب بايد يك گاو كفاره بدهد. (مناسك حج، م 217)

براى او قطع نكند.(1)

[478] م - آنچه ذكر شد از قطع درخت و گياه حرم، مختص به مُحرم نيست، بلكه براى همه كس ثابت است.

[479] م - اگر به نحو متعارف راه برود و گياهى از راه رفتن او قطع شود اشكالى ندارد.

[480] م - بيست و چهارم - سلاح در برداشتن، بنابر احوط(2) مثل شمشير و نيزه و تفنگ و هرچه از آلات جنگ باشد مگر براى ضرورت و مكروه است سلاح را همراه بردارد در صورتى كه به تن او نباشد اگر ظاهر باشد و احوط ترك آن است.

مسائل متفرقه محرّمات احرام

[481] م - اگر حاجى در حال احرام براى سر درد دستمالى به دور سر ببندد، اگر چه تمام سر را بگيرد كفاره ندارد.

[482] م - آنچه در حال احرام حرام است، سايه بر سر قرار دادن است. بنابراين اگر ماشين از زير پل هايى كه در مسير واقع شده برود و به ناچار

ص: 148


1- . گياهانى كه به عنوان علوفه حيوانات از آن استفاده مى شود از حكم مذكور مستثنى است. (مناسك حج، م 216)
2- . حمل سلاح براى محرم جايز نيست. (مناسك حج، م 218) - اگر براى حفظ جان خود و ديگران نياز به حمل سلاح داشته باشد، حمل آن جايز است. (مناسك حج، م 219)

مُحرمين از زير پل ها عبور كنند و يا در محل بنزين در زير سقف متوقف شوند و محرمين زير سقف قرار گيرند اشكالى پيدا نمى شود و كفاره ندارد.

[483] م - شخصى كه با ماشين مسقف رانندگى مى كند بايد در هر احرام يك گوسفند كفاره بدهد و با تكرار پياده و سوار شدن، كفاره تكرار نمى شود و همچنين در ساير موارد سايه بر سر قرار دادن.

[484] م - پوشيدن نعلينى كه بندهاى عريضى داشته باشد ولى تمام روى پا را نگيرد، در حال احرام مانعى ندارد.

[485] م - در شب، استظلال نيست. بنابراين، جايز است محرم در شب با ماشين سقف دار به مكّه برود(1)، ولى در هواى ابرى در روز جايز نيست، مگر ابر به طورى تيره باشد كه استظلال صدق نكند.

[486] م - جايز است از جاهاى دور مثل تهران با نذر محرم شود، ولى اگر زير سقف سفر مى كند بايد كفاره بدهد.

[487] م - تزريق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولى اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن مى شود تزريق(2) نكند مگر در مورد حاجت و ضرورت.

[488] م - در حرام بودنِ سايه بر سر قرار دادن، فرقى بين سايه اى كه با شخص حركت كند، مثل چتر و ماشين مسقّف و سايه ثابت(3) مثل پل و غيره نيست و فرقى بين اجبار و اختيار نيست ولى بر عبور از زير پل هايى كه در

ص: 149


1- . به حاشيه مسأله 444 مراجعه شود.
2- . بنابر احتياط واجب تزريق نكند مگر در صورت نياز. (مناسك حج، م 204)
3- . عبور از زير سايه ثابت اشكال ندارد. (مناسك حج، م 161)

جاده ها هست صادق نيست.

[489] م - كسى كه حجش را باطل كند، اگر حج فاسد شده را به اتمام رسانده از احرام خارج شده وگرنه در احرام باقى است.

[490] م - بعد از آن كه محرم به منزل رسيد ولو در محله هاى جديد مكّه، كه از مسجدالحرام دور هستند، مى تواند براى رفتن به مسجدالحرام در ماشين هاى مسقّف سوار شود يا زير سايه برود.(1)

استفتائات محرّمات احرام

[491] س - آيا كشتن مارمولك و از اين قبيل جانوران، درحال احرام اشكال دارد؟

ج - از محرمات احرام محسوب نيست.

[492] س - اگر از روى علم و عمد در احرام حج، قبل از وقوف عرفه، با زوجه خود جماع نمايد مسلماً حج او باطل است، و قبل از وقوف مشعرالحرام هم بنابر اقوى باطل است و كفاره دارد و بعد از اتمام در سال آينده اعاده كند، آيا در صورت جهل چه وظيفه اى دارد؟

ج - در صورت جهل، عمل او صحيح است و كفاره هم ندارد.

[493] س - آيا شوهر پس از مُحل شدن مى تواند زوجه مُحرِم خود را از روى التذاذ دست بزند؟

ص: 150


1- . به حاشيه مسأله 438 مراجعه شود.

ج - بر مرد مزبور منعى نيست ولى اگر زن نيز لذت مى برد، در فرض سؤال نبايد حاضر شود، على الأحوط.

[494] س - فردى كه از احرام درآمده، زنش را كه محرم است مى بوسد، اگر چه زن راضى نيست، آيا اين كار نسبت به مرد و زن چه حكمى دارد؟

ج - اگر زن اختيار نداشته، چيزى بر او نيست و بر مرد هم كفاره واجب نشده است.

[495] س - صابون و بعضى از شامپوها كه بويى دارد، آيا مى شود براى بدن استعمال كرد يا خير؟ ضمناً خيلى بوى خوشى هم نيست.

ج - اگر صدق بوى خوش مى كند، از آن اجتناب كنند(1) و در غير اين صورت مانع ندارد.

[496] س - حمل قمقمه آب كه در محفظه دوخته نگهدارى مى شود، براى محرم چه صورت دارد؟

ج - احتياط آن است كه آن را به دوش نيندازد و دست گرفتن آن مانع ندارد.(2)

[497] س - در مورد نظركردن در آيينه، گاهى نگاه مى كند كه خود را ببيند و گاهى براى ديدن ماشين و غيره و يا مثلاً براى علاج دردى، آيا براى

ص: 151


1- . استفاده مُحرم از صابون عطرى و شامپوى معطّر بنابر احتياط جايز نيست. (مناسك حج، م 168)
2- . پوشيدن چيز دوخته كه به آن لباس گفته نمى شود مانند كمربند و هميان و بند ساعت و مانند آن اشكال ندارد. (مناسك حج، م 131)

محرم فرق مى كند و يا يكسان است ؟

ج - احوط، اجتناب است(1) در همه موارد ذكر شده در سؤال.

[498] س - در حال احرام عده اى از همديگر عكس مى گيرند و در دوربين عكاسى كه آيينه است و يا حالت شفاف و آينه مانندى دارد نظر مى كنند، بفرماييد اشكال دارد يا خير؟

ج - اگر معلوم نيست(2) كه در آينه نظر مى شود، اشكال ندارد.

[499] س - آيا سوگند معمولى به حال احرام اشكال دارد، همانند سوگندهاى روزمره مردم كوچه و بازار؟

ج - قسم به غير خدا از محرمات احرام نيست.

[500] س - بعضى به علت عرق سوز شدن بدن، احتياج به پمادى دارند كه چربى دارد، آيا مُحرِم مى تواند از اين پماد به بدن خود بمالد يا خير؟

ج - نمى تواند مگر در مورد ضرورت، ولى كفاره ندارد ولو در غير مورد ضرورت مگر آن كه بوى خوش داشته باشد، كه كفاره آن يك گوسفند است، اگر چه از روى اضطرار باشد.(3)

[501] س - در موردى كه كنده شدن مو با كشيدن دست به سر و صورت

ص: 152


1- . نگاه كردن مُحرِم در آيينه، اگر براى زينت باشد حرام است و گر نه حرام نيست. (مناسك حج، م 174)
2- . در حال احرام تصويربردارى با دوربين عكاسى يا فيلم بردارى اشكال ندارد. (مناسك حج دست نويس، م 112)
3- . اگر بوى خوش داشته باشد، بنابر احتياط مستحب، كفّاره آن گوسفند است. (مناسك حج، م 190)

كفاره دارد، آيا فرقى بين عمد و سهو و غفلت هست ؟

ج - فرق نمى كند به شرط آن كه دست كشيدن عمدى باشد.

[502] س - اگر غير مُحرم از محرم ازاله مو كند يا يكى از كارهايى كه بر محرم حرام است و كفاره دارد انجام دهد، چه حكمى دارد؟

ج - اگر مُحرم به اختيار خود حاضر شود كه مثلاً مُحِلّى سر او را بتراشد حرام است و بايد كفاره بدهد، ولى چنانچه بدون اختيار او باشد كفاره ندارد، حتى بر مُحِلّ مزبور.

[503] س - محرم سرش تَر است، اگر بخواهد صبر كند تا خودش خشك شود و وضو بگيرد آفتاب طلوع مى كند و نمازش قضا مى شود، آيا وظيفه اش تيمم است ؟

ج - اگر نمى تواند ولو با دست سر را خشك كند، احوط جمع بين وضو با اين(1) حال و تيمم است.

[504] س - كسى كه موى مصنوعى دارد و با همين حال براى عمره و حج محرم شده و اعمال خود را انجام داده است آيا اشكال دارد؟

ج - ضرر به عمره و حج ندارد، ولى اگر مرد آن را بر سرش گذاشته است بايد كفاره بدهد.(2)

[505] س - با توجه به حرمت پوشيدن صورت براى زنان در حال احرام،

ص: 153


1- . مى تواند قسمت جلوى سر را تدريجاً خشك كند به طورى كه حوله تمام سر را نپوشاند و وضو بگيرد. (مناسك حج، م 146)
2- . بنابر احتياط واجب يك گوسفند كفّاره بدهد. (مناسك حج، م 148)

آيا چانه هم جزو صورت محسوب مى شود و بايد باز باشد يا اين كه اگر مقنعه اى بر سر گذاشته شود كه چانه را تا لب ها بپوشاند مانعى ندارد؟

ج - زير چانه جزو صورت محسوب نمى شود ولى پوشاندن به نحوى كه در سؤال ذكر شده اشكال دارد.(1)

[506] س - آيا زن محرم مى تواند صورت خود را با حوله پاك كند يا حكم سر مرد را دارد كه نمى تواند روى آن را بپوشاند؟

ج - احتياط، مراعات شود.(2)

[507] س - زن ها كه در حال احرام براى پوشيدن و در آوردن مقنعه، صورتشان پوشيده مى شود، چه صورت دارد؟

ج - بايد سعى كنند پوشيده نشود، و اگر عامداً و از روى علم پوشيده نشود مانع ندارد.

[508] س - فرموده ايد كه محرم از منزل تا مسجدالحرام مى تواند زير سقف برود، آيا كسانى كه در مسجدالحرام براى حج محرم مى شوند مى توانند در مكّه زير سقف باشند؟

ج - تا عرفاً در منزل و مكّه هستند و در حال سير براى خارج شدن از مكّه نيستند مى توانند استظلال نمايند.(3)

ص: 154


1- . به حاشيه مسأله 429 مراجعه شود.
2- . اگر حوله را بر روى همه صورت بيندازد اشكال دارد و در غير اين صورت مانع ندارد. (استفتاء، دستخط معظم له، ش 34)
3- . احوط آن است كه از قرار گرفتن زير سايه هاى متحرك مثل اتوبوس مسقف و چتر اجتناب كند. (مناسك حج، م 158)

[509] س - كسى كه از تنعيم محرم مى شود، استظلال براى او چه حكمى دارد؟

ج - چون تنعيم جزو مكّه شده و مكّه منزل است، استظلال در فرض سؤال مانع ندارد.(1)

[510] س - ميقات عمره مفرده در خود مكّه واقع شده است، آيا كسى كه در آن جا براى عمره مفرده احرام بست، مى تواند در اتوبوس سقف دار سوار شود يا خير، با توجه به اين كه محل سكونت او مكّه است ؟

ج - در فرض مذكور مانع ندارد.(2)

[511] س - افرادى از مسجد شجره محرم شدند و شبانه براى مكّه حركت نمودند ولى نزديك طلوع آفتاب در ماشين سقف دار به خواب رفتند و بعد از طلوع آفتاب بيدار شدند و ماشين را نگاه داشتند، آيا براى مدتى كه در حال سير در زير سقف بودند، كفاره دارد يا خير، و الآن كه ايستاده اند و مى خواهند پياده شوند، چه حكمى دارد؟

ج - براى مدتى كه خواب بوده اند، يا ماشين ايستاده، كفاره واجب نيست، ولى اگر بعد از بيدار شدن و التفات و قبل از ايستادن ماشين، استظلال شده ولو اضطراراً، كفاره واجب است.

[512] س - در حال احرام وقتى ماشين هاى بى سقف حركت مى كند و سفر انجام مى شود، آيا پياده و سوار شدن از ماشين در حالى كه ايستاده

ص: 155


1- . به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
2- . همان.

است، در صورتى كه مستلزم گذشتن از زير سقف قسمت جلو ماشين است، چه حكمى دارد؟

ج - مانع ندارد.

[513] س - كسانى كه از مسجدالحرام براى حج محرم مى شوند و از مسجدالحرام در ماشين سقف دار سوار مى شوند و مثلاً در عزيزيه كه منزل ايشان است پياده مى شوند، آيا سوار شدن در اتومبيل سقف دار از مسجدالحرام به منزل چه صورت دارد، و اگر پياده نشوند و از اول قصد عرفات داشته باشند حكم چيست ؟

ج - در فرض اول مانع ندارد(1) و در فرض دوم احتياط كنند.

[514] س - اين جانب يكى از خدمه كاروان حج هستم، امسال (1365) بعد از درك عرفات به اتفاق مدير كاروان و معاون و اينجانب و بانوان كاروان در يك اتوبوسى سربسته قرار گرفتيم و براى درك اضطرارى به مشعرالحرام رفته و چون در مسير مزدلفه به منى به راه بندان برخورديم، لذا در هواى آفتابى در اتوبوس سربسته بودم، ناگاه به يادم آمد كه نبايد در زير طاق اتوبوس قرار بگيرم، چند دقيقه اى با علم به اينكه اتوبوس سرپوشيده است مانده و پس از توقف اتوبوس بر اثر راه بندان پياده شدم، و مابقى راه را تا محل چادر كاروان در منى پياده طى نمودم، لذا از محضر آن بزرگوار تقاضا دارم بفرماييد:

ص: 156


1- . به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.

1. آيا كفاره تعلق مى گيرد يا نه ؟

2. در صورتى كه تعلق گرفته باشد بايد حتماً در منى ذبح گردد؟

3. در حالى كه اكنون در تهران هستم آيا مى توانم قربانى را در محل اقامتم ذبح نمايم ؟

4. در صورتى كه خدمه كاروان بودم و به دستور مدير گروه براى كمك نمودن به بانوان مسن براى رَمْى جمره عقبه عازم منى بودم و از خود استقلال نداشتم، آيا وجه اين گوسفند را چه كسى بايد بپردازد؟ ستاد حج، مدير گروه يا اين جانب ؟

5. چنانچه ستاد حج تقبل نموده باشد ذبح را، آيا از گردن اين جانب ساقط مى گردد يا نه ؟

ج - بايد قربانى كنيد و اگر چه بايد(1) در منى ذبح نماييد، ليكن ذبح در محل خودتان هم براى كفاره كفايت مى كند و مى توانيد به مسؤولين در ستاد نيابت دهيد كه براى شما ذبح كنند و در اين صورت ذبح آن ها هم كافى است، ولى بدون نيابت صحيح نيست.

[515] س - آيا استظلال، مربوط به سايه حاصل از تابش عمودى خورشيد است يا حاصل از تابش مايل خورشيد را هم شامل مى شود؟

ج - فرق نمى كند.

[516] س - آيا استظلال، مربوط به سايه بر سر مى باشد يا اگر سايه فقط

ص: 157


1- . بنابر احتياط واجب در منى ذبح كند. (مناسك حج، م 234)

بر شانه بيفتد استظلال صدق مى كند؟

ج - صدق نمى كند.

[517] س - آيا استظلال فقط مربوط به سقف مى باشد يا شامل سايه حاصل از ديوار ماشين هم مى شود؟

ج - شامل نمى شود.

[518] س - آيا در عرفات هم مثل منى مى شود زير چتر حركت كرد يا حكم عرفات غير از حكم منى است ؟

ج - زير چتر حركت كردن در عرفات اشكال ندارد.(1)

[519] س - در شهر مكّه تونل هايى احداث كرده اند كه طولش بيش از 1500 قدم مى باشد آيا بعد از احرام حج مى شود داخل آن با اتومبيل سفر كرد، با علم به اينكه مسقف است ؟

ج - مانع ندارد، بلى اگر خودش آن راه را اختيار كند و از زير آن سقف برود اشكال دارد.(2)

[520] س - آيا محرم به محض وصول به مكّه مى تواند استظلال نمايد و يا بايستى به منزل برسد و بعد از اتخاذ منزل جايز است ؟

ج - مكّه منزل است و با رسيدن به آن استظلال مانع ندارد.(3)

[521] س - اخيراً از حدود كشتارگاه تا نزديك جمرات، مسقفى را درست

ص: 158


1- . به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
2- . عبور از زير سقف هاى ثابت مانند پل و تونل اشكال ندارد. (مناسك حج، م 161)
3- . به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.

كرده اند، آيا عبور از اين راه براى محرمى كه هنوز منزل نكرده و از مشعر مستقيم به جمرات مى رود جايز است يا نه ؟

ج - مانع ندارد.

[522] س - آيا گرفتن ناخن توسط مُحرِم از غير مُحرم جايز است ؟

ج - اشكال ندارد.

[523] س - آيا محرم مى تواند ناخن محرم ديگر را به قصد تقصير بگيرد يا نه ؟

ج - اشكال ندارد.

[524] س - كندن دندان كه بر محرم حرام است، مقصود دندان خودش مى باشد يا شامل دندان غير هم مى شود؟ و در تقدير حرمت در صورت خون آمدن است يا مطلقاً؟

ج - شامل دندان غير نمى شود، هرچند خون از آن بيرون آيد.

[525] س - آيا در حال احرام مى توان دندانى را كه شديداً درد دارد و دكتر سفارش مى كند كه آن را بكشيد، كشيد، گرچه باعث خونريزى شود؟

ج - اگر ضرورت دارد مانع ندارد، ولى كفاره دارد على الأحوط.(1)

[526] س - هرگاه مُحرم سر خود را با چيز دوخته بپوشاند، آيا يك كفاره بايد بدهد يا دو كفاره ؟

ج - بايد دو كفاره بدهد مگر در صورت جهل و نسيان.

ص: 159


1- . به حاشيه مسأله 468 مراجعه شود.

[527] س - در بين مردم معروف است كه مُحرم نبايد به كسى دستور بدهد؛ مثلاً نبايد به كسى بگويد يك ليوان آب يا چاى يا چيز ديگر به من بدهيد و بايد خودش بردارد، آيا اگر در حال احرام چنين درخواستى از دوست خود بكند گناه كرده است يا نه ؟ و در صورت گناه آيا كفاره هم دارد يا نه ؟

ج - اشكال ندارد.

[528]

مستحبّات دخول حرم

1. همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت دخول حرم، غسل نمايد.

2. از براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق - جلّ وعلا - پابرهنه شده و نعلين خود را در دست گرفته داخل حرم شود و اين عمل ثواب زيادى دارد.

3. وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:

«اَللّهُمّ إنّكَ قُلْتَ فِي كِتابِكَ وَقَوْلُكَ الْحَقّ : (وَ أَذِّنْ فِي اَلنّٰاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجٰالاً وَ عَلىٰ كُلِّ ضٰامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ . اَللّهُمّ إنّي اَرْجُو اَنْ اَكُونَ مِمّنْ اَجابَ دَعْوَتَكَ ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقّةٍ بَعيدةٍ وَفَجّ عَميقٍ سامِعاً لِنِدائِكَ وَمُستَجِيباً لَكَ مُطيعاً لأمْرِكَ وَكُلّ ذلِكَ بِفَضْلِكَ عَليّ وَاِحْسانِكَ إِلَيّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَفّقْتَنِي لَهُ أبْتَغِيْ بِذلِكَ الزّلْفَةَ عِنْدَكَ وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي وَالتّوْبَةَ عَلَيّ مِنْها بِمَنّكَ ، اَللّهُمّ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَحَرّمْ بَدَنِي عَلَى النّارِ وَآمِنّي

ص: 160

مِنْ عَذابِكَ وَعِقابِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرّاحِمِينَ ».

4. وقت دخول حرم مقدارى از علفِ (اذخر) گرفته آن را بجود.

مستحبات دخول مكّه معظّمه

[529] م - براى دخول مكّه معظّمه نيز مستحب است مكلّف غسل بنمايد و هنگامى كه وارد مكّه مى شود با حالت تواضع وارد شود و كسى كه از راه مدينه برود، از بالاى مكّه داخل شده و وقت بيرون آمدن از پايين آن بيرون آيد.

آداب دخول مسجدالحرام

[530] م - مستحب است مكلف براى دخول مسجدالحرام غسل نمايد و همچنين مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از در «بنى شيبه» وارد شود و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است بنابراين نيكو اين است كه شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماً بيايد تا از ستون ها بگذرد.

و مستحب است بر در مسجدالحرام ايستاده بگويد:

«السّلامُ عَلَيْكَ أَيّها النّبِيّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ، بِسْم الله وَبِاللهِ وَما شاءَ اللهُ ، السّلامُ عَلى أنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ ، اَلسّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ ، السّلامُ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيْلِ اللهِ ، وَالْحَمْدُ للّهِِ رَبّ ِ الْعالَمِينَ ».

و در روايت ديگر وارد است كه نزد در مسجد بگويد:

ص: 161

«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَمِنَ اللهِ وَإلَى اللهِ وَما شاءَ اللهُ وَعَلى مِلّةِ رَسُولِ اللهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، وَخَيْرُ الأسْماءِ للّهِِ ، وَالْحَمْدُ للّهِِ وَالسّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ ، السّلامُ عَلى مُحَمّدْ بِنْ عَبْداللهِ ، السّلامُ عَلَيْكَ أَيّهَا النّبِيّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ، السّلامُ عَلى أنبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ ، السّلامُ عَلى خَلِيْلِ اللهِ الرّحْمنِ ، السّلامُ عَلَى الْمُرسَلِينَ وَالْحَمْدُ للّهِِ رَبّ الْعالَمِينَ ، السّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللهِ الصّالِحينَ ، أَللّهُمّ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّد وَبارِكْ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَارْحَمْ مُحَمّداً وَآلَ مُحَمّد كَما صَلّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنّكَ حَمِيدٌ مَجِيْدٌ، أللّهُمّ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ ، أللّهُمّ صَلّ عَلى إبْراهِيْمَ خَلِيلِكَ وَعَلى أنْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَسَلّمْ عَلَيْهِمْ ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للّهِِ رَبّ الْعالَمِينَ ، أللّهُمّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ وَاسْتَعْمِلْنِي في طاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الإِيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَني جَلّ ثَناءُ وَجْهِكَ ، الْحَمْدُ للّهِِ الّذي جَعَلَني مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ وَجَعَلَني مِمّنْ يَعْمُرُ مَسَاجِدَهُ ، وَجَعَلَني مِمّنْ يُناجِيهِ ، أللّهُمّ إنّي عَبْدُكَ وَزائِرُكَ في بَيْتِكَ وَعَلى كُلّ مَأتِيّ حَقّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ ، وَأنْتَ خَيْرُ مَأتِيّ وَأكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَلُكَ يا اَللهُ يا رَحْمنُ بِأَنّكَ أنتَ اللهُ لا إلهَ إلاّ أنْتَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ بِأنّكَ واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَأنّ مُحَمّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وَعَلى أهْلِ بَيْتِهِ يا جَوادُ يا كَرِيمُ يا ماجِدُ يا جَبّارُ يا كَريمُ أسْأَلُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتي إيّاكَ أوّلَ شيءٍ تُعْطِيَنِي فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النّارِ».

پس سه مرتبه مى گويد:

«أللّهُمّ فُكّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ».

ص: 162

پس مى گويد:

«وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطّيّبِ وَادْرَأْ عَنّي شَرّ شَياطِيْنِ الْجِنّ وَالاِنْسِ وَشَرّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ ».

پس داخل مسجدالحرام شود و رو به كعبه دست ها را بلند نموده و بگويد:

«اَللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ في مَقامي هذا وَفي أوّلِ مَناسِكِي أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَأنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتي وَأنْ تَضَعَ عَنّي وِزْري، الْحَمْدُ للّهِِ الّذي بَلّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرامَ أللّهُمّ إنّي أشْهَدُ أنّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ الّذي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأمْناً مُبارَكاً وَهُدي لِلْعالَمينَ أللّهُمّ إنّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ جِئْتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأؤُمّ طاعَتَكَ مُطِيْعاً لأمْرِكَ راضياً بِقَدَرِكَ أسْأَلُكَ مَسْألَةَ الْفَقِيْرِ إلَيْكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أللّهُمّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ ».

بعد خطاب مى كند به سوى كعبه و مى گويد:

«ألْحَمْدُ للّهِِ الّذي عَظّمَكِ وَشَرّفَكِ وَكَرّمَكِ وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ وَاَمْناً مُبارَكاً وَهُدي لِلْعالَمِيْنَ ».

و مستحب است وقتى كه محاذى حجرالأسود شد بگويد:

«أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَاللّاتِ وَالْعُزّي وَبِعِبادَةِ الشّيْطانِ وَبِعِبادَةِ كُلّ نِدّ يُدْعي مِنْ دُونِ اللهِ ».

و هنگامى كه نظرش به حجرالاسود افتاد متوجه به سوى او شود و بگويد:

«ألْحَمْدُ للّهِِ الّذِي هَدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللهُ سُبْحانَ اللهِ

ص: 163

وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أكْبَرُ، اللهُ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَاللهُ أكْبَرُ مِمّا أخْشي وَاَحْذَرُ، لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيْكَ لَهُ ، لَهُ الْمُلكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَيُمِيتُ وَيُحْيِي وَهُوَ حَيّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلّ شَيءٍ قَدِيرٌ، اللّهُمّ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَبارِكْ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِهِ كَأفْضَلِ ما صَلّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهِيمَ إنّكَ حَمِيْدٌ مَجيدٌ، وَسَلامٌ عَلى جَميعِ النّبِيّينَ وَالمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للّهِ رَبّ الْعالَمِينَ أللّهُمّ إنّي اُومِنُ بِوَعْدِكَ وَ أُ صَدّقُ رُسُلَكَ وَأتّبِعُ كِتابَكَ ».

و در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجرالاسود رسيدى، دست هاى خود را بلند كن و حمد و ثناى الهى را به جا آور و صلوات بر پيغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن، حجر را بوسيده و استلام نما و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام نما و اگر آن هم ممكن نشد اشاره به آن كن و بگو:

«أللّهُمّ أمانَتِي أدّيْتُها وَمِيثاقِي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ أللّهُمّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ وَعَلى سُنّةِ نَبِيّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَأنّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللّاتِ وَالْعُزّي وَعِبادَةِ الشّيْطانِ وَعِبادَةِ كُلّ نِدّ يُدْعي مِنْ دونِ اللهِ ».

و اگر نتوانى همه را بخوانى بعضى را بخوان و بگو:

«أللّهُمّ إليْكَ بَسَطْتُ يَدِي وَفِيما عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِي فَاقْبَلْ سُبْحَتي وَاغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي، أللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ وَمَواقِفِ الْخِزْيَ في الدّنيا وَالآخِرَةِ ».

ص: 164

فصل چهارم: طواف واجب و بعضى از احكام آن

اشاره

كسى كه مُحرم شد به احرام عمره تمتّع و وارد مكّه معظّمه شد، اول چيزى كه از اعمال عمره بر او واجب است، آن است كه طواف كند به دور خانه كعبه براى عمره تمتّع.(1)

[531] م - طواف عبارت است از هفت مرتبه دور خانه كعبه گرديدن؛ به نحوى كه خواهد آمد و هر دورى را شَوط مى گويند، پس طواف عبارت از هفت شَوط است.

[532] م - طواف از اركان عمره است و كسى كه آن را از روى عمد ترك كند تا وقتى كه فوت شود وقت آن، عمره او باطل است؛ چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل باشد.

ص: 165


1- . لازم نيست كه به محض ورود به مكه، طواف را به جا آورد، بلكه مى تواند تا زمانى كه وقت وقوف اختيارى در عرفات تنگ نشده، آن را به تأخير اندازد. (زمان وقوف اختيارى در عرفات از ظهر روز نهم ذى حجه تا غروب آفتاب همان روز است.) به گونه اى كه بتواند پس از انجام طواف و اعمال پس از آن، وقوف در عرفات را درك كند. (مناسك حج، م 280)

[533] م - چنين كسى كه عمره خود را باطل كرد، احوط آن است كه حج افراد به جا آورد، و پس از آن عمره به جا آورد و حج را در سال بعد(1) اعاده كند.

[534] م - وقت فوت طواف، وقتى است كه اگر بخواهد آن را با بقيه اعمال عمره به جا آورد، نتواند وقوف به عرفات كند.

[535] م - اگر از روى سهو ترك كرده طواف را، لازم است آن را به جا آورد هر وقت كه باشد، و اگر برگشته به محل خود و نتواند برگردد به مكّه يا مشقت داشته باشد برگشتن، بايد شخص مورد اطمينانى را نايب بگيرد.

[536] م - اگر سعى را به جا آورده، پيش از آن كه طواف را به جا آورد، احتياط واجب آن است كه سعى را هم به جا آورد و اگر نماز طواف را به جا آورده، بايد آن را هم بعد از طواف اعاده كند.(2)

[537] م - اگر شخص محرم به واسطه مرض، خودش قدرت نداشته باشد كه طواف كند و تا وقت تنگ شود قدرت حاصل نكند، اگر ممكن است، خودِ او را به يك نحو ببرند و طواف دهند؛ اگر چه به دوش گرفتن يا بر تخت گذاشتن باشد، و اگر ممكن نشود بايد براى او نايب بگيرند.

[538] م - شخص مريض را كه طواف مى دهند بايد مراعات شرايط و احكام طواف را، به مقدارى كه براى او ممكن است، بكنند.

ص: 166


1- . اگر بر او واجب بوده (مناسك حج، م 281)
2- . اگر طواف را فراموش كند و پيش از فوت وقت به ياد آورد، بايد طواف و نماز طواف را به جا آورد و سپس سعى انجام دهد. (مناسك حج، م 282)

واجبات طواف

واجبات طواف دو قِسم است:

قسم اول - چيزهايى كه شرط طواف است و آن پنج امر است:(1)

اول - نيت است؛ يعنى بايد طواف را با قصد خالص براى خدا به جا آورد.(2)

[539] م - نيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند، بلكه همان كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، كفايت مى كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهاى ديگر، در اين جهت فرق ندارد. پس همان طور كه انسان با قصد آب مى خورد و راه مى رود عبادت را اگر همان طور به جا آورد با نيت به جا آورده.

[540] م - بايد عبادت را براى اطاعت خدا به جا آورد و در اين جهت با كارهاى ديگر فرق پيدا مى كند. پس بايد طواف را براى اطاعت خداوند به جا آورد.

[541] م - اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است رياء كند؛ يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را

ص: 167


1- . شرايط صحّت طواف چند چيز است: 1. نيت؛ 2. طهارت از حدث اكبر و اصغر؛ 3. طهارت از نجاست؛ 4. ختنه بودن براى مردان؛ 5. پوشاندن عورت؛ 6. غصبى نبودن جامة ة ة طواف؛ 7. موالات. (مناسك حج، ص 89، شرايط طواف)
2- . در نيت طواف بايد تعيين كند كه طواف عمره مفرده است يا طواف عمره تمتّع. و همچنين تعيين كند كه طواف حَجّة الاسلام است يا حج نذرى يا حج استحبابى. و در صورتى كه طواف را به نيابت از ديگرى به جا مى آورد، آن را نيز قصد كند. (مناسك حج، م 241)

خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همين طور هرچه را اين طور به جا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم كرده است.

[542] م - رياء بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال، باعث بطلان عمل نمى شود.

[543] م - كفايت مى كند در صحيح بودن عمل، آن كه براى خدا بياورد يا براى اطاعت امر خدا، يا براى ترس از جهنم يا براى رسيدن به بهشت و ثواب.

[544] م - اگر در عملى كه براى خدا مى آورد، رضاى ديگرى را هم شركت دهد و خالص براى خدا نباشد عمل باطل است.

دوم - آن است كه طاهر باشد از حدث اكبر؛ مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر؛ يعنى بايد با وضو باشد.

[545] م - طهارت از حدث اكبر و اصغر در طوافِ واجب شرط است؛ چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتى در عمره و حجّ مستحب، كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.

[546] م - طهارت از حدث اكبر و اصغر، در طواف مستحبى شرط نيست(1)، ليكن كسى كه جنب يا حائض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولى اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب كرد صحيح است.

[547] م - طواف - يعنى هفت دور اطراف خانه كعبه گرديدن - مستحب

ص: 168


1- . در طواف مستحب لازم نيست وضو بگيرد ولى بنابر احتياط واجب طواف در حال جنابت يا حيض يا نفاس صحيح نيست. (مناسك حج، م 245)

است و بلكه هرچه شخص بتواند طواف كند خوب است. و در اين طواف طهارت شرط نيست.(1)

[548] م - اگر شخصى كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف(2) كند، باطل است؛ چه از روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.

[549] م - اگر در اثناى طواف(3)، حدث عارض شود، پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است، بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همان جا كه طواف را قطع كرده تمام كند.(4)

[550] م - اگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم، حدث عارض شود احتياط واجب آن است كه تمام كند طواف را و اعاده كند و اين حكم در حدث اصغر است.(5)

ص: 169


1- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
2- . واجب. (مناسك حج، م 243)
3- . همان.
4- . اگر پيش از تمام شدن نصف دور چهارم حدث اصغر عارض شود، واجب است كه قطع كند طواف را و بعد از طهارت آن را اعاده كند و در صورتى كه بعد از نصف دور چهارم - قبل از پايان آن و يا بعد از آن - عارض شود طواف را قطع نموده و پس از تحصيل طهارت اگر موالات عرفيه به هم نخورده طواف را تكميل كند و اگر موالات به هم خورده بنابر احتياط طواف قبلى را تكميل و يك طواف كامل جديد نيز به جا آورد، و مى تواند به جاى آن يك طواف كامل به قصد اعم از اتمام طواف ناقص گذشته يا طواف مستقل جديد به جا آورد و در هر صورت مى تواند طواف قبلى را رها نموده و از نو طواف كند. (مناسك حج، م 246)
5- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

[551] م - اگر در اثناى طواف حدث اكبر؛ مثل جنابت يا حيض عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون رود، پس اگر پيش از تمامى دور چهارم(1) بود، پس از غسل طواف را اعاده كند.

[552] م - اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است تيمم كند بدل از وضو يا بدل از غسل.

[553] م - اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، براى حدث اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه براى حدث اصغر بايد تيمم كند و تا حدث اكبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم اول كافى است، ليكن احتياط مستحب(2) آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند.

[554] م - احتياط واجب آن است كه اگر اميد دارد كه عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر كند تا وقتى كه وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.(3)

[555] م - اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.

ص: 170


1- . اگر در بين طواف، حدث اكبر، مثل جنابت يا حيض، عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و بعد از غسل طبق تفصيلى كه در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود. (مناسك حج، م 247)
2- . احتياط واجب (اجوبة الاستفتائات، س 201)
3- . و اگر مى داند عذر او تا آخر وقت برطرف مى شود، بايد صبر كند. (مناسك حج، م 249)

[556] م - اگر مُحدِث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.

[557] م - اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه با وضو آن را به جا آورده يا نه يا شك كند با غسل آن را به جا آورده يا نه، طواف او صحيح است، ليكن براى اعمال بعد بايد طهارت تحصيل كند.

[558] م - اگر در اثناى طواف شك كند كه وضو داشته يا نه(1)، پس اگر بعد از تمامى دور چهارم است طواف را رها كند و وضو بگيرد و از همان جا تتمه طواف را به جا آورد و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم است احتياط واجب آن است كه طواف را تمام كند و اعاده كند.

[559] م - در تمام صورت هايى كه در شك گفته شد كه «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجائاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا مى شود.

[560] م - اگر در اثناى طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون برود(2)، پس اگر شَوط چهارم را تمام كرده بوده و شك كرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا

ص: 171


1- . اگر سابقه طهارت داشته، به شك خود اعتنا نكند و الاّ واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد و فرقى بين تمام شدن چهار دور و قبل از آن نيست. (مناسك حج، م 253، ش 7)
2- . و پس از غسل برگردد و طواف را اعاده نمايد. (مناسك حج، م 253، بند 8)

آورد و الاّ بعد از غسل اعاده كند طواف را و احتياط آن است كه در صورت اول نيز اعاده كند.

[561] م - اگر آب و چيزى كه به آن جايز است تيمم كند، موجود نباشد، حكم آن حكم غير متمكّن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يكى از آن دو، بايد نايب بگيرد. و احتياط وجوبى آن است كه اگر جنب و حائض و نفساء نيست خودش نيز طواف كند و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسل هايى كه بر او لازم است مى تواند وارد مسجدالحرام شود و طواف كند، بنابراين به احتياطى كه در غير جنب و حائض و نفساء گفته شد بايد عمل كند، گرچه دخول مسجدالحرام نيز براى او خلاف احتياط استحبابى است.

سوم - طهارت بدن و لباس است از نجاست(1)

[562] م - احتياط واجب(2) آن است كه از نجاساتى كه در نماز عفو شده - مثل خون كمتر از درهم و جامه اى كه با آن نتوان نماز خواند؛ مثل عرقچين و جوراب حتى انگشتر نجس - اجتناب كند.

[563] م - در خون قروح و جروح(3) اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهير كند.

ص: 172


1- بدن و لباس طواف كننده بايد از خون - و نيز از ساير نجاسات بنابر احتياط واجب - پاك باشد. (مناسك حج، م 254)
2- . خونى كه از يك درهم كمتر باشد؛ و نيز خون جراحت ها و زخم ها كه موجب بطلان نماز نمى شود، به صحّت طواف نيز خللى وارد نمى كند. و پاك بودن جوراب و دستمال و انگشتر و مانند آنها شرط نيست. (مناسك حج، م 254-255)
3- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

[564] م - در خون قروح و جروح، تا آن اندازه اى كه مى شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.

[565] م - احتياط آن است(1) كه اگر مى تواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بى مشقت تطهير كرد، تأخير بيندازد به شرطى كه وقت تنگ نشود.

[566] م - اگر طواف كند و بعد از آن كه از طواف فارغ شد علم پيدا كند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است كه طوافش صحيح است.

[567] م - اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، مى تواند با آن حال طواف كند وصحيح است؛ چه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند، ليكن اگر بداند كه پيشتر نجس بوده ونداند كه تطهير شده است، نمى تواند با آن حال طواف كند بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.

[568] م - اگر در بين طواف نجاستى به بدن يا لباس او عارض شود، اظهر آن است كه دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و طواف را از همان جا تمام كند و طواف او صحيح است.(2)

[569] م - اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حكم مسأله قبل را دارد.

ص: 173


1- . واجب است. (مناسك حج، م 256)
2- . اگر بدون رها كردن طواف تطهير ممكن نباشد بايد دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و فوراً برگردد و طواف را اگر موالات به هم نخورده از همان جا تمام كند و طواف او صحيح است. (مناسك حج، م 259)

[570] م - اگر در بين طواف علم پيدا كند كه نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده، احتياط آن است كه طواف را رها كند و تطهير كند و از همان جا بقيه طواف را تمام كند و بعد از آن طواف را اعاده(1) كند؛ خصوصاً اگر تطهير زياد طول بكشد و در اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده كند و نماز طواف را نيز اعاده كند و در اين احتياط فرقى نيست بين آن كه بعد از چهار دور علم پيدا كند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.

[571] م - اگر فراموش كند نجاست را و طواف كند، احتياط(2) واجب اعاده است، و همين طور است اگر در بين طواف يادش بيايد.(3)

چهارم - ختنه كردن است در حق مردان و اين شرط در زن ها نيست، و احتياط(4) واجب آن است كه درباره بچه هاى نابالغ مراعات شود.

[572] م - اگر بچه را كه ختنه نشده وادار به احرام كنند يا او را مُحرم كنند، احرام او صحيح است ولى طواف او صحيح نيست. پس اگر مُحرم به احرام حج شود، چون طواف نساء او باطل است بنابر احوط حلال شدن زن بر او مشكل مى شود مگر آن كه او را ختنه كنند و طواف دهند، يا خودش

ص: 174


1- . وظيفه همان است كه در حاشيه م 568 ذكر شد. (مناسك حج، م 261)
2- . طوافش صحيح است ولى اگر نماز طواف را هم با بدن و لباس نجس خوانده بايد آن را دوباره بخواند و احتياط استحبابى آن است كه در اين مسأله طواف را نيز بار ديگر به جا آورد. (مناسك حج، م 263)
3- . وظيفه همان است كه در حاشيه مسأله 568 گذشت. (مناسك حج، م 262)
4- . و در اين حكم فرقى بين بالغ و غير بالغ نيست. (مناسك حج، ص 98، شرط چهارم)

بعد از ختنه شدن طواف كند، يا آن كه نايب براى او بگيرند تا طواف كند.

[573] م - اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.

پنجم - ستر عورت(1) است، پس اگر بدون ساترِ عورت طواف كند باطل است و معتبر است در آن اباحه(2)، پس با ساتر غصبى طواف صحيح نيست بلكه با لباس غصبى غير ساتر نيز بنابر احتياط واجب، و احتياط آن است كه مراعات شرايط لباس نمازگزار را بنمايند.

[574] م - احتياط واجب آن است كه مراعات موالات عرفيه را در طواف بكند؛(3) يعنى در بين دورهاى طواف آن قدر طول ندهد كه از صورت يك طواف خارج شود.

قسم دوم، [از واجبات طواف] - چيزهايى است كه گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگرچه بعضى از آنها نيز شرط است از براى طواف، ليكن در عمل فرقى نمى كند و آن هفت چيز است:

اول - آن كه ابتدا كند به حجرالأسود

[575] م - در ابتدا كردن به حجرالأسود، لازم نيست كه تمام اجزاى بدن

ص: 175


1- . بنابر احتياط واجب ستر عورت در طواف شرط است. (مناسك حج، م 264)
2- . لباس طواف كننده بايد غصبى نباشد و طواف با لباس غصبى بنابر احتياط واجب باطل است. (مناسك حج، م 266)
3- . بنابر احتياط واجب، بايد ميان اجزاء طواف، موالات عرفى وجود داشته باشد، بدين معنا كه ميان دورهاى طواف به اندازه اى فاصله نباشد كه آن را از شكل طواف واحد خارج كند، البته اگر بعد از نصف طواف (سه و نيم دور)، آن را براى اقامة ة ة نماز و مانند آن قطع كند، اشكال ندارد. (استفتائات 23 و مناسك حج، م 267)

طواف كننده به تمام اجزاى حجرالأسود عبور كند، بلكه واجب آن است كه انسان از حجرالأسود، هر جاى آن باشد شروع كند و به همان جا ختم كند.(1)

[576] م - آنچه واجب است آن است كه در عرف گفته شود: از حجرالأسود شروع به طواف كرد، و ختم كرد به حجرالأسود؛ چه از ابتداى آن شروع كند، چه از وسطش، چه از آخرش.

[577] م - از هر جاى حجرالأسود كه شروع كرد، بايد در دور هفتم به همان جا ختم كند، پس اگر از اولش شروع كرد بايد به اولش ختم شود و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع كرد بايد به همان جا ختم شود.(2)

[578] م - در طواف بايد به همان طورى كه همه مسلمين طواف مى كنند، از محاذات «حجرالأسود»، بدون دقت هاى صاحبان وسوسه شروع كنند، و در دورهاى ديگر، بدون توقف دور بزنند(3) تا هفت دور تمام شود.

[579] م - گاهى ديده مى شود كه اشخاص نادان در هر دورى كه مى زنند، مى ايستند و عقب و جلو مى روند كه محاذات را درست كنند و اين موجب اشكال است و گاهى حرام است.

دوم - ختم نمودن هر دورى است به حجرالأسود و اين حاصل مى شود به اين كه

ص: 176


1- . و مانعى ندارد از باب احتياط اندكى زودتر وارد مسير طواف شود با اين نيت كه طواف او از مقابل حجرالاسود باشد. (مناسك حج دست نويس، م 198)
2- . و البته مى تواند اندكى بيش از اين مقدار با نيت احتياط طى نمايد تا يقين حاصل كند كه در همان نقطة ة ة آغاز طواف را پايان داده است. (مناسك حج، م 270)
3- . يعنى لازم نيست كه در هر دور مقابل حجرالأسود بايستد. (مناسك حج، م 270 و 271)

بدون توقف هفت دور را ختم كند و در دور هفتم به همان جا كه شروع كرده ختم(1) شود و لازم نيست در هر دورى بايستد و باز شروع كند و كارهاى جهّال را نبايد بكنند.

سوم - آن كه در طواف كردن، خانه كعبه در طرف چپ طواف كننده واقع شود.

[580] م - لازم نيست در تمامِ حالاتِ طواف، خانه را حقيقتاً به شانه چپ قرار دهد، بلكه اگر در موقع دور زدن به حِجر اسماعيل عليه السلام خانه از طرف چپ قدرى خارج شود مانع ندارد، حتّى اگر خانه متمايل به پشت شود، ليكن دور زدن به نحو متعارف باشد اشكال ندارد.

[581] م - اگر در موقع رسيدن به گوشه هاى خانه، شانه از محاذات كعبه خارج شود هيچ اشكالى ندارد، اگر به طور متعارف دور زند، حتى اگر خانه متمايل به پشت شود.

[582] م - گاهى ديده مى شود كه بعضى از نادانان، براى احتياط، ديگرى را وادار مى كنند كه او را طواف دهد و خود طواف كننده اختيار را از خود سلب مى كند و به دست ديگرى مى دهد و تكيه به دست او مى دهد و او را، آن شخص ديگر با فشار دور مى دهد، اين طواف باطل است(2) واگر طواف نساء را اين طور به جا آورد، زن ها يا مردها بر او حرام خواهند بود.

ص: 177


1- . به حاشيه مسأله 577 مراجعه شود.
2- . اگر با اختيار خود مى رود ولى در اثر فشار جمعيت ممكن است گاهى به جلو يا به اين طرف و آن طرف برود مانعى ندارد، ولى اگر ديگرى او را ببرد به طورى كه اراده از او سلب گردد اشكال دارد. (استفتاء)

[583] م - احتياط به اين كه خانه در تمام حالاتِ طواف، حقيقتاً به طرف چپ باشد، گرچه خيلى ضعيف است و قابل اعتنا نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز كنند و به همان ترتيب كه ساير مسلمين دور مى زنند بزنند، لكن اگر شخص عاقل عالمى بخواهد احتياط كند و قدرى شانه را چپ كند، در موقع رسيدن به حجر اسماعيل يا اركان كعبه به طورى كه خلاف متعارف و موجب انگشت نمايى نشود مانع ندارد.

[584] م - اگر به واسطه مزاحمتِ طواف كنندگان، مقدارى از دور زدن به خلاف متعارف شد؛ مثل آن كه روى طواف كننده به كعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب طواف كرد بايد آن مقدار را جبران كند و از سر بگيرد.

[585] م - اگر به واسطه كثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند كفايت نمى كند(1) و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگر چه خانه هم طرف چپ او بوده.

[586] م - در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، مى تواند آهسته برود و مى تواند تند برود و مى تواند بدود و مى تواند سواره طواف كند يا با دوچرخه طواف كند. ليكن بهتر آن است كه به طور ميانه روى برود.

چهارم - داخل كردن حِجر اسماعيل عليه السلام است در طواف؛ و حجر اسماعيل محلى است كه متصل به خانه كعبه است و بايد طواف كننده دور حجر اسماعيل

ص: 178


1- . به حاشيه مسأله 282 مراجعه شود.

نيز بگردد.

[587] م - اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است و بايد اعاده كند.

[588] م - اگر عمداً اين كار را بكند حكم ابطال عمدى طواف را دارد كه گذشت.

[589] م - اگر سهواً اين كار را بكند حكم ابطال سهوى را دارد.

[590] م - اگر در بعضى از دورها حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نكرد احتياط(1) واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد و اعاده كند طواف را، اگر چه ظاهر آن است كه اعاده طواف لازم نيست.

[591] م - اگر كسى در بعضى از دورها، از روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام برود، احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند و در اين فرض نيز به احتياط واجب كفايت(2) نمى كند تمام كردن دور را از آن جايى كه از روى ديوار رفته است.

پنجم - بودن طواف است بين خانه كعبه و مقام حضرت ابراهيم عليه السلام از همه اطراف.

[592] م - مراد از اين كه: طواف بين كعبه و مقام باشد، آن است كه ملاحظه شود مسافتى را كه ميان خانه و مقام ابراهيم عليه السلام است و در همه

ص: 179


1- . اگر از داخل حِجر اسماعيل عليه السلام طواف كند و يا از روى ديوار آن بگذرد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده كند، و اگر در يكى از دورهاى طواف از داخل حجر بگذرد، فقط همان دور باطل است. (مناسك حج، م 274)
2- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

اطراف خانه كعبه، طواف كننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه كعبه (و مابين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريباً بيست و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف بايد همين قدر بيشتر دور نباشد.(1)

[593] م - اگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف كند كه مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده كند.

[594] م - اگر بعضى از دورها را از پشت مقام طواف كند بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام كند و احوط آن است كه طواف را هم اعاده كند اگر چه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلكه بعيد نيست كفايت اعاده همان جزء.

[595] م - چون در طرف حجر اسماعيل عليه السلام محل طواف تنگ مى شود، زيرا كه مقدار حِجْر از آن كاسته مى شود و چنانچه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم براى محل طواف باقى مى ماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشود.

[596] م - اگر از جانب حجر اسماعيل عليه السلام بيشتر از شش ذراع و نيم در دور زدن دور شد، اظهر آن است كه آن جزء را اعاده كند و از مَطاف دور بزند.

ص: 180


1- . بنابر مشهور، طواف بايد در فاصلة ة ة ميان كعبه و مقام ابراهيم عليه السلام و در جهت هاى ديگر نيز در همين فاصله انجام شود، اما اقوى آن است كه طواف كردن در اين فاصله شرط نيست و مى تواند در خارج از اين فاصله و در ساير بخش هاى مسجدالحرام نيز طواف را به جا آورد، به ويژه هنگامى كه ازدحام شديد مانع از طواف در آن فاصله باشد، البته بهتر آن است كه در صورت عدم ازدحام، در فاصلة ة ة مذكور طواف كند. (مناسك حج، ص 103، ششم) و از اين مسأله حكم مسائل بعد نيز روشن مى شود.

ششم - خروجِ طواف كننده است از خانه و آن چه از آن محسوب است.

[597] م - در اطراف ديوار خانه، يك پيش آمدگى است كه آن را «شاذروان» گويند و آن جزو خانه كعبه است و طواف كننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.

[598] م - اگر كسى در بعضى از احوال به واسطه كثرت جمعيت يا غير آن بالاى شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است و بايد اعاده كند.

[599] م - دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن، در آن جايى كه شاذروان است جايز است و به طواف ضرر نمى رساند گرچه احتياط مستحب در ترك آن است.

[600] م - در حال طواف، دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام جايز است و به طواف ضرر نمى رساند، گرچه احتياط مستحب در ترك است.

هفتم - آن كه هفت شَوط يعنى هفت دفعه دور بزند نه كمتر و نه زيادتر.

[601] م - اگر از روى عمد، طواف كننده از اول قصد كند كمتر از هفت دور به جا آورد و يا بيشتر به جا آورد، طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام كند و احتياط واجب آن است كه اگر از روى ندانستن حكم بلكه از روى سهو و غفلت باشد طواف را اعاده كند.

[602] م - اگر در اثناى طواف، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن يا كمتر آوردن، از آن جا كه اين قصد را كرده و هرچه به اين

ص: 181

عمل كرده باطل است و بايد اعاده كند و اگر با اين قصد زيادتر آورد اصل طواف باطل مى شود.

[603] م - اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، ليكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه براى تبرك يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.

[604] م - اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همان طور كه هفت دور مستحب است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است.

[605] م - اگر بعد از طواف واجب كه هفت دور است به خيال آن كه يك دور نيز مستحبى جداگانه است هشت دور به جا آورد طوافش صحيح است.

[606] م - اگر كم كند از طواف واجب، چه يك دور يا كمتر يا بيشتر از يك دور از روى عمد، واجب است آن را اتمام كند و اگر نكند حكمش حكم كسى است كه طواف را عمداً ترك كرده - كه در مسائل فصل چهارم گذشت - به احتياط واجب و حكم جاهل به مسأله حكم عالم است.

[607] م - اگر بعد از كم كردن از طواف كارهاى بسيارى كند. كه موالات فوت شود حكمش حكم قطع طواف است كه مى آيد.

[608] م - اگر سهواً از طواف كم كند، پس اگر تجاوز از نصف كرده باشد اقوى آن است كه از همان جا تمام كند طواف را در صورتى كه فعل كثير نكرده باشد، والاّ احتياط واجب اتمام و اعاده است.

[609] م - اگر سهواً كم كرده و تجاوز از نصف نكرده طواف را اعاده

ص: 182

نمايد، لكن سزاوار نيست ترك احتياط در همه موارد سهو، به تمام كردن طواف ناقص و اعاده كردن.

[610] م - اگر متذكر نشود كه ناقص كرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود، احتياط(1) آن است كه خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشكل بود مراجعت، نايب بگيرد.

[611] م - در طواف واجب، قران جايز نيست؛ يعنى جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبالِ هم آورد، بدون آن كه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود و در طواف مستحب مكروه است.

[612] م - اگر زياد كند دورى را - يا كمتر يا بيشتر از دور - بر طواف، و قصدش آن باشد كه زياده را جزو طوافِ ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است كه حرام است.

[613] م - در فرض سابق، اگر از اول قصد داشته يا در اثناى طواف قصد زياده كرده باشد، احتياط واجب آن است كه طواف اول را اعاده كند و اگر بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف ديگر براى او حادث شد و به دنبال طواف اول، زياده را آورد، اقوى صحّت طواف اول است و احوط اعاده است.

[614] م - اگر سهواً زياد كند بر هفت دور، پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است و اگر يك دور يا زيادتر است،

ص: 183


1- . بايد برگردد. (مناسك حج، م 283 و 284)

احوط آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز قبل از سعى و دو ركعت بعد از سعى بخواند و دو ركعت اول را براى فريضه قرار دهد بدون آن كه تعيين كند براى طواف اول يا طواف دوم است.

[615] م - جايز است قطع طواف نافله را بدون عذر واقوى كراهت قطع طواف واجب است بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط(1) قطع نكردن آن است؛ به اين معنى كه قطع نكند به طورى كه ترك بقيه را كند تا موالات عرفيه به هم بخورد.

[616] م - اگر بدون عذر طواف را قطع كرد، احوط آن است كه اگر چهار دور به جا آورده باشد طواف را تمام كند و بعد اعاده كند و اين در صورتى است كه منافى به جا آورده باشد حتى مثل زياد فاصله دادن كه موالات عرفيه به هم بخورد.

[617] م - اگر طواف را قطع كند و منافى به جا نياورده باشد، اگر برگردد و تمام كند طواف صحيح است.

[618] م - اگر در بين طواف عذرى براى اتمام آن پيدا شد؛ مثل مرض يا حيض يا حدث بى اختيار(2) پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده، بعد از رفع عذر برگردد و از همان جا تمام كند و اگر قبل از آن بوده، طواف را

ص: 184


1- . قطع طواف مستحبى و حتى طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است كه طواف واجب را به اندازه اى كه عرفاً موالات از ميان برود، قطع نكند. (مناسك حج، م 269)
2- . به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.

اعاده كند و احتياط مستحب در فرض اول در غير حيض آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.

[619] م - اگر شخصى كه با عذر طواف را قطع كرده، نتوانست به جا آورد تا آن كه وقت تنگ شد، اگر ممكن است، او را حمل كنند و طواف دهند و اگر ممكن نيست نايب براى او بگيرند.

[620] م - اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها كند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور(1) رها كرد از همان جا طواف را تمام كند، و الاّ اعاده كند.

[621] م - جايز است بلكه مستحب است قطع كند طواف را براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع كرد از همان جا بعد از نماز اتمام كند، و احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند، و سزاوار نيست اين احتياط ترك شود.

[622] م - اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه آيا طواف را زيادتر از هفت دور به جا آورده يا نه يا شك كند كمتر به جا آورده

ص: 185


1- . اگر طواف واجب را براى اقامة ة ة نماز واجب قطع كند، در صورتى كه پس از انجام نيمى از طواف چنين كند، پس از نماز ادامة ة ة آن را انجام داده و هفت دور كامل مى كند، و اگر پيش از اتمام نصف طواف چنين كند، در صورتى كه فاصلة ة ة زيادى ايجاد شود، احوط آن است كه طواف را از ابتدا انجام دهد، ولى اگر فاصلة ة ة زياد حاصل نشده باشد، عدم وجوب رعايت احتياط در اين مورد، بعيد به نظر نمى رسد، اما رعايت احتياط در هر حال پسنديده است. در اين مورد، تفاوتى ندارد كه نماز جماعت باشد يا فرادى؛ و وقت نماز تنگ باشد يا نباشد و از اين مسأله حكم مسأله بعد نيز روشن مى شود. (مناسك حج، م 268)

يا نه، اعتنا نكند و طوافش صحيح است، لكن در صورت دوم خالى از اشكال نيست و احتياط ترك نشود.(1)

[623] م - اگر بعد از طواف شك كند كه صحيح به جا آورده آن را يا نه، مثلاً احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا محدث بوده يا از داخل حِجر اسماعيل عليه السلام طواف كرده اعتنا نكند، و طوافش صحيح است اگرچه باز در محل طواف باشد و از آن جا منصرف نشده يا مشغول كارهاى ديگر نشده باشد، در صورتى كه هفت دور بودن معلوم باشد بى زياده و نقيصه.

[624] م - اگر در آخر دور كه به حجرالأسود ختم شد شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.

[625] م - اگر قبل از رسيدن به حجرالأسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور مى زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است.

[626] م - اگر در آخر دور يا اثناى آن شك كند ميان شش و هفت و هرچه پاى نقيصه در كار است، طواف او باطل است.

[627] م - اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است.

[628] م - شخص كثيرالشك در عدد دورها اعتنا به شكش نكند و احتياط آن است كه كسى را وادار كند كه عدد را حفظ كند.

[629] م - گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حكم شك را دارد.

ص: 186


1- . نبايد به شك خود اعتنا كند، بلكه بنا را بر صحّت بگذارد. (مناسك حج، م 286)

[630] م - اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف به جا نياورده، بايد رها كند و طواف كند و پس از آن سعى را اعاده كند.

[631] م - اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همان جا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمه سعى را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است. ليكن احتياط آن است كه اگر كمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعى را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده كند.

[632] م - اگر سهواً يا غفلتاً يا جهلاً طواف را بى وضو به جا آورد طوافش باطل است و همين طور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس به جا آورد.

[633] م - اگر كسى مريض يا طفلى را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند طواف هر دو صحيح است.

[634] م - در حال طواف تكلّم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.(1)

[635] م - واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده طرف جلو باشد بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند و مى تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همان جا اتمام كند.

ص: 187


1- . و شايسته است كه در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذكر خدا مشغول باشد، و ادعيه وارده را قرائت كند. (مناسك حج، م 242)

[636] م - جايز است در بين طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و بعد از همان جا اتمام كند، ولى نبايد آن قدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد و اگر آن قدر نشست احتياط آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.(1)

مسائل متفرقه طواف

[637] م - در طواف در مقابل حجر اسماعيل بايد طورى حركت كند كه طواف بيت صادق باشد و به نحو متعارف باشد و مخفى نماند كه حجر اسماعيل از بيت نيست هرچند بايد در خارج آن طواف كرد.

[638] م - در صورت امكان ولو در وقت خلوت بايد طواف در حد بين مقام ابراهيم و خانه كه مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد و دورتر از آن حد، كفايت نمى كند(2) و در صورت عدم امكان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الأقرب فالأقرب.

[639] م - هر گاه در طواف خانه خدا، مثلاً در چند قدم از طواف اشكالى پيش آمد؛ مثل اين كه او را بى اختيار بردند(3)، همان چند قدم را بايد از سر

ص: 188


1- . كما اين كه مى تواند آن طواف را به طور كلى رها كرده و طواف را دوباره از سر بگيرد. (مناسك حج، م 246)
2- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
3- . به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.

بگيرد و اگر از حجرالأسود به قصد طواف شروع كند، اشكال دارد.(1)

[640] م - اگر در طواف بى اختيار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است(2) و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند و چنانچه ممكن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد ولى بايد دانست كه منظور از بى اختيار شدن اين نيست كه در اثر فشار جمعيت تندتر برود بلكه در اين صورت اگر قدم ها را به اختيار خود برمى دارد ضرر ندارد و طوافش صحيح است.

[641] م - اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعيت پشت به خانه شود و قسمتى از طواف به اين صورت انجام گيرد يا در اثر فشار جمعيت، شخص را مقدارى جلو ببرند بايد مقدارى از طواف كه پشت به خانه يا بدون اختيار بوده(3)، اعاده شود و اگر نمى تواند برگردد با جمعيت بدون قصد طواف برود تا به جايى كه بايد از آن جا طواف را اعاده كند برسد و از آن جا تدارك نمايد.

[642] م - اگر حاجى در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشكال پيدا نمى كند.

[643] م - اگر كسى پس از انجام اعمال حج تمتّع فهميد كه در طواف

ص: 189


1- . اگر طواف را از سر بگيرد اشكال ندارد، ولى جواز از سر گرفتنِ شَوط محل اشكال است گرچه ضررى براى صحّت طواف ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
2- . به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
3- . همان.

عمره يا حج چند شَوط از هفت شَوط را از داخل حجر اسماعيل دور زده، حج او صحيح است و بايد طواف(1) را اعاده كند.

[644] م - زنى كه در غير ايام عادت لك ديده و به اعتقاد پاكى، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خون ديده، با شرايط حيض، اگر يقين كند كه بعد از ديدن لك، خون در باطن فرج بوده و قطع نشده، حيض بوده است و طواف و نمازش صحيح نيست و اگر شك دارد يا يقين كند كه خون قطع شده، حيض نبوده است و اعمالش صحيح است و در صورت اول حج او صحيح است و بايد طواف و نماز را اعاده كند و اگر در عمره بوده در صورت ضيق وقت احتياطاً بعد از حج، يك عمره مفرده نيز به جا آورد.(2)

استفتائات طواف

[645] س - جوان 17 ساله غير مختون، كه به تشخيص شوراى پزشكى ختنه براى او خطر دارد، مستطيع شده و فعلاً در مدينه است، آيا تكليف او نسبت به حج چيست ؟

ج - بايد محرم شود و خودش طواف كند و نايب هم بگيرد براى طواف و بعد از طواف، خودش يك نماز بخواند و بعد از طواف نايبش نيز، خودش نماز ديگر بخواند، و در صورتى كه دو طواف باهم انجام شود

ص: 190


1- . و نماز طواف.
2- . اگر در حين احرام عمره تمتّع پاك بوده است نيازى به عمره مفرده نمى باشد و انجام طواف و نماز آن كافى است. (مناسك حج، م 77)

خودش يك نماز بخواند كفايت مى كند.

[646] س - اگر در اثناى طواف نماز جماعت برقرار شد و شخص از ادامه طواف معذور شد تكليف چيست، و اگر در اثناى سعى باشد وظيفه چيست ؟

ج - اگر بعد از شَوط چهارم طواف يا سعى قطع شده،(1) از همان جايى كه قطع شده طواف يا سعى را تمام كند، و اگر قبل از شَوط چهارم طواف بوده و فصل طويل شده، طواف را از سر بگيرد، هرچند احتياط آن است كه طواف را اتمام و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده كند و نماز طواف ديگرى بخواند و در سعى نيز احتياط در اتمام و اعاده است.

[647] س - اگر كسى بعد از تقصير در عمره تمتّع متوجه شود كه وضوى او باطل بوده يا وضو نداشته و با اين حال طواف كرده و نماز طواف خوانده است، وظيفه او چيست ؟

ج - طواف و نماز را اعاده كند و عمره او صحيح است.

[648] س - شخصى در حال طواف، كعبه را بوسيده است و احتمال مى دهد كه در آن حال چند قدم راه هم رفته باشد، فعلاً وظيفه او چيست و البته اين شك بعد از عمل براى او حادث شده است ؟

ج - طواف او صحيح است.

[649] س - اگر در اثناى طواف، شك در صحت شَوط سابق يا جزئى از

ص: 191


1- . در رابطه با طواف به حاشيه مسأله 620 مراجعه شود.

شَوطى كه مشغول است و محل آن گذشته است بكند، چه حكمى دارد؛ مثلاً نمى داند كه از مقابل حِجْر كه عبور كرده از حدّ مطاف خارج بوده است يا نه ؟

ج - اگر مسأله را مى دانسته و مى خواسته است عمل صحيح را انجام دهد؛ يعنى غافل نبوده، طواف صحيح است.(1)

[650] س - اگر طواف يا سعى يا نماز طواف در عمره، به جهتى باطل شده باشد و شخص بدون توجه به آن، تقصير نموده باشد و لباس پوشيده و بعد متوجه شده كه عمل مزبور باطل بوده است وظيفه او چيست و كفاره دارد يا نه ؟

ج - بايد عمل باطل شده را جبران كند و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و كفاره ندارد.

[651] س - كسى در شَوط ششمِ طواف، نجاستى در بدن ديده و يقين كرده كه از شَوطهاى قبل، اين نجاست در بدن او بوده است، بدون توجه به مسأله طواف را تكميل كرده و بعداً بدن را تطهير نموده و طواف را اعاده كرده است و عمره را تمام كرده است، آيا عمل او صحيح است يا خير؟

ج - بايد(2) مقدارى از طواف را كه بعد از يقين به نجاست باقى مانده اعاده كند و بعد نماز طواف را بخواند و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و

ص: 192


1- . با احتمال التفات، بنابر صحّت مى گذارد مطلقاً.
2- . اگر از طواف قبل دست برداشته و لذا طواف را از اوّل اعاده نموده است همان طواف اعاده شده صحيح است. (استفتاء 62463)

با اتمام طواف و نماز طواف مذكور، عمل صحيح است.

[652] س - كسى در اثناى طواف آن را قطع كرده و از اول شروع كرده است، آيا طواف او صحيح است يا خير و چنانچه اعمال مترتبه و تقصير را انجام داده وظيفه او چيست ؟

ج - اگر بعد از دور چهارم بوده به احتياط واجب(1) آن را تمام كند و بعد يك طواف ديگر به جا آورد و اگر قبل از دور چهارم بوده در فرض سؤال بايد يك طواف ديگر به جا آورد و با فرض جهل، ظاهر اين است كه اعمال مترتبه صحيح و از احرام خارج شده است.

[653] س - كسى در شَوط آخر محدث شده است و بدون طهارت شَوط را اتمام كرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعى و تقصير را انجام داده است، آيا صحيح است و وظيفه او چيست ؟

ج - بايد(2) قسمتى از طواف را كه بى وضو انجام داده، با وضو به جا آورد و بعد از آن نماز طواف بخواند.

[654] س - كسى توهّم كرده است كه در طواف، مقدارى در اثر فشار جمعيت برده شده ولى براى او جزمى نيست و چون نمى توانسته برگردد و تدارك كند، بقيه شَوط تا محلّ تدارك را به قصد احتياط و رجا انجام مى دهد كه اگر شَوط او باطل است زيادى لغو باشد و اگر شَوط او صحيح است زياده از طواف باشد و بعد بقيه اشواط طواف را به جا آورده و اين

ص: 193


1- . اين احتياط واجب نيست بلكه همان طوافى كه از سرگرفته كفايت مى كند. (استفتاء 62463)
2- . به حاشيه مسأله 651 مراجعه شود.

شَوط را به حساب نياورده است، آيا اين طواف صحيح است يا خير؟

ج - صحيح نيست.

[655] س - كسى در وقت طواف، شك در اشواط پيدا كرد و چون گمانش به يك طرف بيشتر بود بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال يقين به صحت طواف خود پيدا كرد، آيا طواف او صحيح است ؟

ج - صحيح است.

[656] س - كسى در شَوط چهارم از حجرالأسود تا اول حجر اسماعيل را پيمود و فكر كرده است كه چون اول شَوط چهارم نيت جدا در اين شَوط نداشته بايد اين قسمت شَوط را اعاده كند، لذا بقيه شَوط را بدون نيت رفته و از حجرالأسود به قصد شَوط چهارم طواف كرده است، آيا اشكالى در طواف حاصل مى شود؟

ج - اشكال دارد.(1)

[657] س - كسانى در طواف بعد از انجام مقدارى از آن، آن را رها مى كنند و بلافاصله از نو شروع مى كنند، طواف آن ها چه صورت دارد و چنانچه در سعى بوده حكم چيست ؟

ج - اشكال دارد(2) و اگر بعد از شَوط چهارم طواف بوده، بايد آن را اتمام كنند و نماز بخوانند و دو مرتبه طواف و نماز آن را اعاده نمايند.

ص: 194


1- . اشكال ندارد. (استفتاء 62463، س 6)
2- . مطلقاً اشكال ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

[658] س - درباره اشخاصى كه قادر به طواف نيستند، آيا نايب گرفته شود يا خودشان در تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن اين كه متصديان وسيله نامبرده، در خارج محدوده مطاف طواف مى دهند؟

ج - احتياطاً هر دو را انجام دهند. اگر چه طواف دادن در خارج مطاف كفايت مى كند.(1)

[659] س - شخصى در حال طواف اشتباهاً به قصد طواف وارد حجر اسماعيل عليه السلام مى شود و بعد كه متوجه شد برمى گردد و از همان جا كه وارد حجر شده بود طواف را شروع و شَوط را كامل مى نمايد، آيا طوافش صحيح است يا نه ؟

ج - اشكال دارد.(2) بلى، اگر پس از تذكر در حجر اسماعيل از حجرالأسود به قصد احتياط شَوط را اعاده مى كرد، و از محلى كه وارد حجر شده، قاصد جدى طواف بود، طوافش اشكال نداشت.

[660] س - اگر در حال طواف يا سعى يا در نماز شك كند كه شَوط چندم و يا ركعت چندم است و با همين حال طواف و سعى و نماز را ادامه دهد، بعد به يك طرف شك يقين كند و اعمال را تمام نمايد، آيا عملش به

ص: 195


1- . براى مَطاف حدّ خاصّى نمى باشد و در هر جاى مسجدالحرام صحيح است. (مناسك حج، ص 103، ششم)
2- . آن دور باطل است و بايد آن را از حجرالأسود اعاده كند ولى چون غالباً برگشتن به عقب مشكل است بهتر است همراه جمعيت آن دور را بدون نيت ادامه دهد سپس از حجرالأسود قصد كند. (مناسك حج، م 274)

نحوى كه ذكر شد صحيح است ؟

ج - اگر طواف يا سعى را در حال شك ادامه داد و بعد يقين به صحت پيدا كرد اشكال ندارد و طواف و سعى صحيح است، ولى در نماز بدون تروى محل اشكال است، و احوط اعاده آن است.

[661] س - زنى با شوهرش كه يك دور طواف را انجام داده بود، نيت طواف كرد و با او ادامه داد و بعد از شَوط آخرِ مرد كه شَوط ششم زن است، او به جاى اين كه يك شَوط ديگر بياورد تا طوافش كامل شود، طواف را از سر گرفت، آيا طواف اول و دوم زن چگونه است ؟

ج - احتياط آن است(1) كه يك شَوط ديگر به قصد احتياط به جا آورد كه مجموعاً چهارده شَوط مى شود و بعد از انجام نماز طواف، طواف و نماز را اعاده نمايد.

[662] س - در مطاف چيزهايى از افراد مى افتد؛ از قبيل ساعت، احرامى و غيره و كسانى كه طواف مى كنند پا روى آن مى گذارند، آيا براى طواف ضرر ندارد و موجب بطلان آن نمى شود؟

ج - موجب بطلان طواف نمى شود.

[663] س - اگر انسان مى داند كه پا گذاشتن روى احرامى ديگران موجب اذيت وعدم رضايت او مى گردد، آيا اين عدم رضايت او به طواف ضرر ندارد؟

ص: 196


1- . همان طواف دوم كه از سر گرفته كافى است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

ج - به طواف ضرر نمى زند.

[664] س - اگر كسى قبل از شَوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف كند، گفته شده در صورتى كه فاصله زياد نشده باشد احتياط اين است كه طواف قطع شده را تمام كند و اعاده هم بنمايد، مراد از تمام كردن چيست، آيا فقط شَوطى را كه قطع كرده تمام كند يا مابعدش را هم به جا آورد؟

ج - طواف مزبور اشكال دارد(1) و اتمام موضوع ندارد و بايد طواف را بعد از نماز طواف اول، اعاده كند احتياطاً.

[665] س - شخصى طواف را از حجرالأسود شروع كرد و در هر شَوط به ركن يمانى كه مى رسيد نيتِ ختم مى كرد و از حجرالأسود نيت شَوط بعد را مى نمود و هفت شَوط طواف را اين گونه تمام كرد به گمان اينكه ختم طواف و اشواط آن بايد در ركن يمانى باشد، آيا وظيفه اش چيست ؟

ج - اين طواف اشكال دارد، و بايد اعاده شود.

[666] س - گاهى مأمورين نظافت مسجدالحرام از كنار كعبه دست به دست هم مى دهند و همان طور توسعه مى دهند تا انسان از مَطاف خارج مى شود، آيا به همين مقدار بيرون كردن از مطاف، ضرورت حاصل است كه طوافش در خارج از مَطاف صحيح باشد يا بايد صبر كند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادى گمان مى كردند كه ضرورت است و طواف را انجام دادند حال تكليفشان چيست ؟

ص: 197


1- . همان طوافى را كه از سر گرفته صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

ج - اگر امكان دارد كه در حد، طواف كند بايد صبر كند و در حد طواف كند و در اين صورت طواف در خارج حد صحيح نيست.(1)

[667] س - كسى كه از اول بلوغ، سال خمسى براى خود قرار نداده است، اگر به حج مشرف شود و با همان پول كه دارد احرامى تهيه و قربانى و مصارف در حج بكند، آيا براى حج او ضرر ندارد؟

ج - اگر پول او از درآمد كسب و حقوق است و معلوم نيست كه ربح بين سال است، بدون تخميس حكم غصب را دارد كه طواف و قربانى صحيح نيست.(2)

[668] س - شخصى كه با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن محرم شده، وطواف و نماز به جا آورد، وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر از روى علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحيح است، ولى در صورتى كه جاهل مقصر باشد بايد طواف و نماز را اعاده كند.

[669] س - اگر با پولى كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه لباس احرام بخرد، آيا لازم است خمس آن را بدهد و اگر نداد طواف با آن چه صورت دارد؟

ج - با فرض شك لازم نيست خمس بدهد و طواف صحيح است هرچند احتياط مطلوب است.

[670] س - شخصى در سال گذشته كه حج تمتّع واجب خود را انجام

ص: 198


1- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
2- . اگر به ذمّه خريدارى كرده باشد اشكالى ندارد.

مى داده، تنها نماز طواف را، به گمان اينكه كفايت مى كند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقى اعمال را انجام داده، آيا چه وظيفه اى دارد؟

ج - با فرض اينكه طواف حج را از روى جهل به مسأله ترك كرده و به محلش برگشته است، بايد حج را اعاده كند و يك شتر قربانى نمايد.

[671] س - تعدادى مشغول طواف عمره يا زيارت بودند كه شروع كردند مسجد را نظافت كنند، ناچار طواف كننده ها از مَطاف خارج شدند، مدتى طول كشيد خيال كردند موالات عرفيه به هم خورده است، طواف را از سر گرفته اند، بفرماييد در صورتى كه به هم خوردن موالات مشكوك باشد، طوافشان درست است يا نه ؟

ج - اشكال دارد.(1)

[672] س - زنى است كه قادر بر طواف كردن نيست، امر داير است بين اين كه با تخت در خارج مَطاف طوافش دهند و يا نامحرم او را پشت كند و در مَطاف طواف دهد، وظيفه چيست ؟

ج - بايد او را در مَطاف طواف دهند، هرچند نامحرم او را پشت كند.(2)

[673] س - كسى كه وظيفه اش اتمام و اعاده طواف است، اتمام كرد و مشغول اعاده بود كه دوباره در يكى از شَوطهاى طواف قطع شد مثل اول، آيا اين طواف را نيز بايد اتمام واعاده نمايد؟

ج - فرقى نيست.

ص: 199


1- . طوافشان صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
2- . با توجّه به حاشيه مسأله 592 او را در پشت مقام ابراهيم عليه السلام طواف دهند.

[674] س - شخصى در حال طواف افتاد و غش كرد و چند ساعت بعد به هوش آمد، آيا مى تواند از همان جا كه طواف را قطع كرده بود شروع كند و باقى اعمال را ادامه دهد يا نه ؟

ج - اگر قبل از شَوط چهارم بوده، وضو بگيرد و طواف را اعاده نمايد و اگر بعد از شَوط چهارم بوده، بايد وضو بگيرد و طواف را اتمام كند.(1)

[675] س - آيا بعض شَوطهاى طواف و سعى، براى كسانى كه قادر نباشند خودشان انجام دهند، قابل نيابت است يا نه ؟

ج - بلى، قابل است.

[676] س - با وضعيت فعلى كه جمعيت حجّاج خيلى زيادند و عده اى از ضعفا نمى توانند در مطاف طواف كنند، آيا توسعه در مَطاف هست و نيز خلف مقام كه يا نمى شود نماز خواند و يا مصادف با اذيت طواف كنندگان است و اطمينان از تمام كردن نماز؛ مخصوصاً براى ضعفا نيست، نماز خواندن در دورتر چه حكمى دارد؟ و آيا شخصى كه وارد مكّه شد مى تواند فوراً به اعمال طواف و نماز، هر جور كه ممكن باشد، مشغول شود يا بايد در حال احرام بماند كه وقت ضيق شود؛ مثلاً تا شب نهم و آن وقت چنين كند و معلوم است براى همه كس ميسر نيست ؟

ج - اگر مى توانند ولو در وقت خلوت در مطاف طواف كنند بايد در حدّ آن طواف نمايند(2) و نماز خواندن در مكان دور در مورد ضرورت مانع ندارد

ص: 200


1- . به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
2- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.

و صبر لازم نيست.

[677] س - دخترى در كودكى و يا اوايل سنين بلوغ، جنب شده و تا كنون هم ازدواج نكرده است، با توجه به اينكه در سنين بالاتر نمى دانسته به واسطه فعلى كه در كودكى انجام شده جنب گشته است و در نتيجه غسل جنابت را تا حال انجام نداده است و با اين كيفيت به حج نيز رفته است، تكليف او چيست ؟ آن غسل هايى كه يقيناً انجام داده است، حيض و جمعه بوده است، با توجه به موارد ياد شده فوق، اين سؤال ها مطرح است:

1. وضع نماز و روزه و كليه عباداتى كه بعد از بلوغ تا كنون انجام داده است چيست ؟

2. آيا در زمان حال، محرم است و به صورت احرام وارد مكّه و خارج شده است ؟ و در صورت محرم بودن، آيا تا زمانى كه اعاده حج نكند، جميع محرمات كه در آن ايام حرام است بر اين شخص حرام مى باشد يا خير؟

3. در صورتى كه فقط حجش باطل باشد ولى مُحرم نباشد، چگونه مى تواند با وضع اعزامِ حجّاج به بيت الله الحرام، كه چند سال يك بار اين توفيق حاصل مى شود، اعاده حج كند؟

ج - اگر يقين دارد كه جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحيح نيست و غسل هاى ديگر كفايت از غسل جنابت نمى كند و در فرض مسأله، نمازهايى را كه با اين حال خوانده بايد قضا كند و اگر نمى دانسته جنب است و روزه گرفته روزه هاى او صحيح است و قضا ندارد و حج در مفروض سؤال صحيح است ولى طواف هاى عمره و حج و نساء و نمازهاى

ص: 201

آنها را بايد دو مرتبه به جا آورد و اگر خودش نمى تواند برود، براى آنها نايب بگيرد و تا طواف حج و طواف نساء و نماز آنها را انجام نداده يا با عدم قدرت، نايب او به جا نياورده، بايد از بوى خوش و ازدواج و محرماتى كه با طواف نساء حلال مى شود، اجتناب نمايد.

[678] س - شخصى در اثناى طواف مُحدِث شده و خجالت كشيده بگويد و با همين حالت اعمال را تمام كرده و به ايران بازگشته، مستدعى است بفرماييد:

1. حجش چه صورت دارد؟

2. اگر اعاده لازم است، آيا مى تواند نايب بگيرد يا بايد شخصاً انجام دهد؟

ج - اگر با اعتقاد صحت، اعمال را تمام كرده حجش صحيح است و بايد طواف و نماز آن را اعاده كند و اگر خودش نمى تواند برود بايد نايب بگيرد و اگر در فرض مزبور، حدث بعد از شَوط چهارم باشد به تفصيل مذكور در مناسك، طواف را تدارك كند و چنانچه كار او عمدى بوده يا با ترديد و عدم اعتقاد به صحت انجام داده، شقوق و صورى دارد كه در بعض آن ها صحت حج مشكل است.

[679] س - ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره براى زيارت و انجام اعمال به سوى مكّه حركت كرديم، در نزديكى اذان صبح به كعبه رسيديم و چون زائران قبلى مشغول نماز صبح بودند، سرپرست كاروان از ما تقاضا كرد مقدار كمى صبر كنيم تا پس از نماز ما را طواف دهد، ولى در اين

ص: 202

مهلت به علت خستگى زياد، چند بار من خوابم برد، چون آب در دسترس خود نمى ديدم و جايى را نمى شناختم، روى ريگ هاى اطراف باغچه تيمم كردم و طواف و نماز آن را انجام دادم. آيا عمل حج من با اين توصيف صحيح است يا نه ؟

ج - با اينكه براى شما امكان داشته كه وضو بگيريد ولو به اين نحو كه به منزل برويد و مثلاً براى روز بعد اعمال را انجام دهيد، تيمم صحيح نبوده است و اگر عمل شما با اعتقاد به صحت بوده از احرام خارج شده ايد و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كنيد و اگر خودتان نمى توانيد برويد، بايد نايب بگيريد.

[680] س - اگر كسى قبل از حجرالأسود طواف را شروع نمود و به همان جا ختم كرد، آيا طوافش باطل است ؟

ج - بلى، طواف باطل است.

[681] س - اگر در هنگام خروج از مطاف، بعد از پايان هفت شَوط، مقدارى مسافت را به قصد جزئيت به جا بياورد، آيا مبطل طواف است ؟

ج - اگر عمدى باشد مبطل است و در صورت سهو قطع كند، و طوافش صحيح است.

[682] س - شخصى بيش از چهار شَوط از طواف انجام نداد و بدون اينكه نماز طواف را بخواند سعى را شروع كرد و يكى دو شَوط از سعى را انجام نداده تقصير نمود و از احرام خارج شد، تكليف او چيست ؟

ج - اگر اين شخص قصد هفت شَوط طواف يا سعى را نداشته، عملش

ص: 203

باطل است و بايد تمام اعمال را اعاده كند.

[683] س - كسى نتوانسته است بيش از دو شَوط از طواف خود را انجام دهد و بقيه اشواط را ديگرى به جاى او انجام داده است، وظيفه او چيست ؟

ج - با فرض عذر حتى در آينده، عمل مزبور صحيح است و نماز را بخواند.

[684] س - آيا مى شود قبل از شَوط چهارم، طواف را بدون عذر به هم زد و آن را كأن لم يكن دانست و يا مانند نماز قطع كردن آن جايز نيست ؟

ج - قطع مانع ندارد(1) ولى قبل از فوات موالات نمى توان آن را از سر گرفت.(2)

[685] س - كسى كه از طواف، حتى در خارج مطاف، عاجز است و به خاطر گرانى طواف با تخت روان، انجام آن براى او مشكل است، آيا طواف نيابى در محدوده از او كفايت نمى كند؟

ج - اگر از طواف با تخت روان نيز معذور است نايب بگيرد.

[686] س - اگر كسى يك شَوط طواف را از درون حِجر به جا آورده و بقيه اعمال را انجام داده است تكليف او چيست ؟

ج - بايد يك شَوط طواف و نماز طواف را اعاده كند و اگر با اعتقاد

ص: 204


1- . قطع طواف مستحبى و حتى طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است كه طواف واجب را به اندازه اى كه عرفاً موالات از ميان برود، قطع نكند. (مناسك حج، م 269)
2- . اگر طواف را از سر بگيرد نيز صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

صحّت بوده بقيه اعمال صحيح است.

[687] س - در مواردى كه شخصى شك در اشواط كند، حكم به بطلان طواف مى فرماييد، حالا اگر كسى تجديد طواف نمود و در اين ميان كشف شد كه طواف اول شش شَوط داشته و از طواف جديد نيز سه شَوط انجام داده است، تكليف او چيست ؟

ج - اشكال دارد و بايد احتياط كند.(1)

[688] س - بعضى به تصوّر اينكه طواف 14 دور است با اين كيفيت طواف انجام داده اند، آيا مخلّ به طواف است ؟

ج - اگر به قصد 14 شَوط طواف كرده، طوافش باطل است.

[689] س - اگر كسى طواف عمره را فراموش كرد و يا آن را ناقص انجام داد و در عرفات به ياد آورد، تكليف چيست و آيا انجام و يا تتميم آن فوريت دارد؟

ج - مى تواند بعد از اعمال منى آن را تدارك كند و فوريت ندارد.

[690] س - اگر كسى جهلاً طواف را بيش از هفت شَوط آورد و بقيه اعمال بعد از آن را به جا آورد، تكليف او چيست ؟

ج - اگر از اول قصد بيش از هفت شَوط داشته، طواف و نمازش صحيح نيست و بايد آنها را اعاده كند و ظاهراً اعاده بقيه اعمال لازم نيست، ولى اگر قصد هفت شَوط داشته و بعد از تمام شدن زياد كرده، پس اگر چهار

ص: 205


1- . با توجه به اينكه از طواف اول دست برداشته اتمام همان طواف دوم كفايت مى كند. (استفتاء 62463)

شَوط يا بيشتر زياد كرده، احتياط آن است كه بقيه را تا چهارده شَوط تتميم كند و يك نماز ديگر هم به جا آورد و طواف و نماز را اعاده كند، و اگر كمتر از چهار شَوط زياد كرده و موالات عرفيه به هم خورده است، احتياط واجب اعاده طواف و نماز است و اگر موالات عرفيه به هم نخورده، حكم صورت قبل را دارد.

[691] س - شخصى طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن چندين بار حج نيابى انجام داده است، تكليف او در مورد حج خود و ديگر حج ها چيست ؟

ج - مانع ندارد و بايد طواف حج خود را تدارك كند و حج هاى نيابى كه انجام داده صحيح هستند.

[692] س - شخصى طواف خود را انجام داده است و بعداً دو شَوط طواف رجائاً براى جبران نقص احتمالى به جا مى آورد، آيا اين عمل خللى به طواف او مى رساند؟

ج - ضرر ندارد ولى جبران نقص نمى كند.

[693] س - شخصى در دور پنجم طواف عذرى برايش پيش آمد، آيا بعداً بايد همين طواف را تكميل كند يا طواف ديگرى انجام دهد؟

ج - بايد همين طواف را تكميل كند.(1)

[694] س - شخصى در حين طواف، اندكى خون در بينى خود مى بيند و

ص: 206


1- . تكميل لازم نيست و مى تواند از سر بگيرد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

آن را با دستمال پاك مى كند و طواف خود را تمام مى نمايد، آيا اين طواف صحيح است ؟

ج - اگر بينى او نجس شده بايد بينى خود را آب بكشد و طواف را تكميل كند و اگر بدون تطهير بينى، طواف را ادامه داده، احتياط آن است كه بعد از تكميل و نماز، طواف و نماز را اعاده كند و همچنين اگر دستمال نجس همراه او بوده است.(1)

[695] س - شخصى در شَوط دومِ طواف شك مى كند كه آيا طواف را به نيت منوب عنه آغاز كرده يا به نيت خودش وظيفه او چيست ؟

ج - احتياط آن است كه طواف را به نيت منوب عنه اتمام كند و پس از نماز، دو مرتبه آن را با نماز ديگر اعاده كند.(2)

[696] س - شخصى در اثناى طواف، به خاطر تقبيل و لمس بيت الله الحرام از مسير خود منحرف شده و نمى داند در بازگشت، طواف را از همان نقطه كه رها كرده بود ادامه داده است يا نه، آيا طوافش صحيح است ؟

ج - اگر ملتفت(3) بوده كه از همان محلى كه طواف را رها كرده شروع كند و بعداً شك عارض شده، حكم به صحت نمايد و در غير اين صورت، اكتفا به طواف مزبور محل اشكال است.

ص: 207


1- . به حاشيه مسأله 562 و 568 مراجعه شود.
2- . مى تواند از طواف مزبور صرف نظر كرده و طوافى را به قصد مَنوب عنه از سر بگيرد. (استفتاء 62463)
3- . احتمال التفات كافى است.

[697] س - شخصى در اثناى طواف، بر اثر فشار جمعيت، چند گام به جلو رانده شده است، پس از آن، به جاى اين كه همان مقدار را جبران كند، شَوط ديگرى آورده، كه مجموعاً هفت شَوط تمام و يك شَوط ناقص مى شود، آيا اين طواف صحيح است ؟

ج - طواف او اشكال دارد(1) و بايد آن را اعاده كند.

[698] س - شخصى بعد از اتمام طواف، سهواً يك شَوط زياد كرده است و بعد مردّد است كه سه يا چهار شَوط ديگر به جا آورده است و سپس همه اعمال عمره را نيز انجام داده است، آيا طواف او باطل است و آيا ترديد در عدد اشواطِ اضافى مضر نيست ؟

ج - مضر است و بايد طواف و نماز را اعاده كند.

[699] س - شخصى بر اثر شلوغى، مقدارى از طواف را در خارج مطاف انجام داده و بعد نيز بقيه اعمال را انجام داده است، تكليف او چيست ؟

ج - اگر ممكن نبوده، ولو در وقت ديگر، كه در حد، طواف كند اشكال ندارد وگرنه بايد طواف و نماز اعاده شود.(2)

[700] س - كسى كه وظيفه او وضوى جبيره اى و تيمم است، اما از روى جهل، بدون تيمم، اعمال عمره را انجام داده است، وظيفه او چيست ؟

ج - طواف و نماز آن، بايد اعاده شود.

ص: 208


1- . طواف او صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
2- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.

[701] س - شخصى شَوط اول طواف را خارج از مطاف و به قصد طواف انجام داده، بعد متوجه شده است كه طواف بايد در محدوده معينى باشد، لذا مجدداً طواف را در مطاف آغاز نموده و بعد از طواف، اعمال ديگر را انجام داده است، آيا اشكال دارد؟

ج - مانع ندارد.

[702] س - كسى كه اشتباهاً طواف را از ركن يمانى شروع و به همان جا ختم كرده و نماز طواف را خوانده و پس از آن متوجه شده حكمش چيست ؟ و چنانچه در اثناى طواف متوجه شد و طوافش را به حجرالأسود ختم كرد، مقدارِ زيادى، مُضر به طوافش مى باشد يا خير؟

ج - طواف و نماز را بايد اعاده كند و فرقى بين دو صورت نيست.

[703] س - كسى كه مى داند يا احتمال مى دهد كه مقدارى از طوافش را بدون اختيار انجام مى دهد؛ يعنى جمعيت او را مى برند، آيا مى تواند از اول نسبت به آن مقدارى كه جمعيت او را مى برند نيز قصد طواف كند و آن مقدار را مثل طواف سواره حساب كند؟

ج - بايد طواف را شروع كند و اگر در اثناء، بدون اختيار او را بردند، همان مقدار را جبران كند(1) و طواف را ادامه دهد.

[704] س - مواردى كه بايد احتياطاً طواف را تمام كند و نماز طواف بخواند و طواف را با نمازش اعاده كند، آيا اگر يك طواف به قصد اعم از

ص: 209


1- . به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.

تمام و اتمام (يعنى چنانچه آن مقدارِ انجام شده باطل بوده، تمام هفت شَوط را قصد طواف داشته باشد و چنانچه صحيح بوده به متمم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو ركعت نماز بخواند كافى است يا خير؟

ج - اين عمل صحيح نيست و ترديد در نيت است.(1)

[705] س - شخصى در عمره تمتّع، بعد از تقصير فهميد طواف و سعيش باطل بوده، مجدداً طواف و سعى را با لباس دوخته انجام داد، آيا مجزى و صحيح است يا نه ؟ و در فرض مذكور آيا بايد تقصير را هم تكرار كند يا نه ؟

ج - طواف وسعى او صحيح است و اعاده تقصير لازم نيست اگر چه احوط است.

[706] س - شخصى چند مترى از يك شَوط را خراب كرده است و چون دقيقاً اول و آخر آن معلوم نيست، يك شَوط كامل از حجرالأسود شروع و به آن جا ختم مى كند به قصد اينكه آنچه خراب شده به نحو صحيح انجام شود و زيادى قبلى و بعدى مقدمه علميه باشد، آيا اين طواف صحيح است ؟

ج - صحيح است، مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد كه در اين صورت طواف اشكال دارد.

[707] س - كسى كه به حدود مطاف آگاهى ندارد، بعد از فراغ از طواف شك مى كند كه در مطاف بوده است يا نه، آيا طوافش صحيح است يا نه ؟

ص: 210


1- . به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.

ج - اگر از اول در مطاف بود و شك در خارج شدن دارد، طوافش صحيح است و اگر از اول شك دارد، با جهل مذكور در سؤال، نمى تواند به طواف مزبور اكتفا كند.(1)

[708] س - شخصى در شَوط اول طواف بود كه نماز جماعت شروع شد، طواف را قطع مى كند و مشغول نماز مى شود و پس از نماز، طواف را از سر مى گيرد و هفت شَوط كامل به جا مى آورد، آيا طواف او صحيح است ؟

ج - اشكال دارد(2) و بايد طواف را اعاده نمايد.

[709] س - شخصى با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف، از روى شهوت با بدن زنى تماس مى نمايد و از اين تماس متلذّذ مى گردد، آيا طواف او اشكال پيدا مى كند يا نه، تكليف او چيست ؟

ج - مضر به طواف نيست و اگر كارى كه موجب كفاره است انجام داده، بايد كفاره بدهد.

[710] س - اگر كسى طواف را فراموش كند يا باطل انجام دهد، آيا مى تواند در ماه هاى غير حج انجام دهد؟

ج - مانع ندارد.(3)

ص: 211


1- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
2- . اشكال ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
3- . وقت طواف حجّ و نماز آن ماه ذى حجّه است، ولى طواف نساء و نماز آن وقت معينى ندارد. (استفتاء 62460، س 17) و در صورت نسيان تا زمانى كه خود يا نايبش طواف را به جا نياورده چيزهايى كه حلال شدنش مشروط به انجام طواف بوده بر او حلال نمى گردد (مناسك حج، م 284)

[711] س - شخصى شَوط اول طواف را در حالى كه ناقص بوده رها مى كند و پس از آن شش شَوط ديگر به جا مى آورد و بعد از آن نقيصه شَوط اول را به جا مى آورد، آيا طواف او صحيح است ؟

ج - صحيح نيست.

[712] س - اگر كسى در عدد اشواط طواف و سعى و عدد سنگ هاى رمى، به ديگرى اعتماد كند كافى است ؟

ج - اگر اطمينان به عدد پيدا كند مانع ندارد.

[713] س - شخصى به علت مريضى يا مسن بودن، در دورِ اول طواف خسته شده و از مطاف بيرون آمد و بعد از كمى استراحت، از همان جا كه طواف را قطع نموده بود شروع مى كند، آيا چون به دور چهارم نرسيده است، طوافش چه حكمى دارد؟

ج - اگر موالات به هم نخورده صحيح است.

[714] س - آيا واجب است براى درك خلوتى مطاف و طواف در محدوده بيت و مقام، طواف را تأخير بيندازد يا مستحب است يا رجحان دارد خصوصاً اگر پس از ايام تشريق مطاف خلوت نشود؟

ج - در صورت امكانِ طوافِ در حد، ولو در وقت خلوت، بايد در حد طواف كند ولو با تأخير.(1)

[715] س - آيا مُحرم قبل از انجام طوافِ واجبِ خود، چه طواف عمره يا

ص: 212


1- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.

حج و چه طواف نساء، مى تواند همين طواف ها را براى معذور نيابت كند؟

ج - مانع ندارد.

[716] س - شخصى در طواف عمره تمتّع، در اثر فشار، احساس مى كند كه لنگ احرامش تر و نجس شده، ولى اعتنا نمى كند و با همان حال طواف را تمام مى كند و نماز طواف و سعى و تقصير را انجام مى دهد و به منزل مى رود، بعد از بررسى مى بيند مقدارى نجاست خارج شده و احرامش را آلوده كرده است، يقين پيدا مى كند كه در همان حالِ طواف چنين شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن به او مى گويند باطل است، مستدعى است حكم الله را با توجه به اينكه نماز و سعى را هم با همان حال انجام داده، درباره اين شخص بفرماييد و اگر اعمالش باطل باشد آيا هنوز در حال احرام است يا خير؟

ج - اگر در حال طواف شبهه داشته و يقين نداشته كه نجس شده و وضوى او باطل شده، از احرام خارج شده است و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كند هرچند بعد از اعمال يقين پيدا كرده باشد.

[717] س - آيا يقين به هل خوردن در حين طواف، مصداق عدم امكان طواف در محدوده معين و مجوز براى تجاوز بغير اين محدوده مى شود يا خير؟

ج - شامل نيست.(1)

ص: 213


1- . بنابر اعتبار محدوده خاص براى طواف، و گذشت كه لازم نيست. (حاشيه م 592)

[718] س - در صورتى كه يقين دارد در حال طواف در محدوده معين با اجنبى يا اجنبيه برخورد مى كند باز هم واجب است در محدوده معين طواف كند؟

ج - آنچه ذكر شده(1) عذر نيست.

[719] س - اگر صاحب عادت وقتيه و عدديه كه عددش مثلاً هفت روز است، روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال حج را به جا آورد ولى بعداً لك ديد، اعمالش چگونه است ؟

ج - اگر خون ديده و از روز دهم تجاوز نكرده، محكوم به حيض است كه در وسعتِ وقت بايد طواف و نماز را اعاده كند و در ضيق وقت، محل اشكال است كه مراعات احتياط بايد بشود.(2)

[720] س - بعضى از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه شان به هم مى خورد؛ به طورى كه گاهى در مدت طولانى مرتب خون و لك مى بينند، آيا وظيفه اين گونه زنان در حج چيست ؟

ص: 214


1- . همان طور كه گذشت اقوى آن است كه طواف كردن در اين فاصله شرط نيست. (حاشيه م 592)
2- . اگر از ده روز تجاوز نكرده محكوم به حيض است و چنانچه طواف حج بوده در سعه وقت طواف و نماز آن را اعاده نمايد و در ضيق وقت نايب بگيرد. و چنانچه در طواف عمره تمتّع بوده در سعه وقت بايد طواف و نماز آن را اعاده نمايد و در ضيق وقت اگر در حين احرام پاك بوده پس از مراجعت از منى به مكه جهت اعمال حج، قبل از طواف حج و نماز آن و يا بعد از طواف حج و نماز آن، طواف عمره تمتّع و نماز آن را قضا نمايد و اگر در موقع احرام عمره ناپاك بوده حج او تبديل به حج اِفراد شده، و در صورت واجب بودن حج بايد بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد. (مناسك حج، م 77 و 251)

ج - اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، ولو به اين نحو كه پس از خروج تا سه روز باطن فرج آلوده باشد، حكم حيض دارد وگرنه بايد به وظايف مستحاضه عمل كند.

[721] س - اگر زن در عمره تمتّع بعد از سه شَوط و نيم و قبل از چهار شَوط، حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاك نمى شود، وظيفه او چيست ؟

ج - مورد(1) عدول به اِفراد است.

[722] س - اگر زنى بعد از شَوط چهارم در طواف عمره تمتّع حائض شد و تا وقت وقوف به عرفه پاك نشد وظيفه اش چيست ؟

ج - بايد سعى و تقصير عمره تمتّع را انجام دهد و محرم شود براى حج تمتّع و در وقت انجام طواف حج، قبل يا بعد از آن، بقيه طواف عمره تمتّع و نماز آن را هم به جا آورد.(2)

[723] س - زنى عمره تمتّع را انجام داد، بعد متوجه شد كه طواف او باطل بوده است، پس از اينكه متوجه شد، ديد عذر زنانه دارد، تكليف او چيست ؟

ص: 215


1- . مى تواند عدول به حج اِفراد نموده و بعد از اعمال حج، عمره مفرده انجام دهد و مى تواند سعى و تقصير عمره تمتّع را انجام داده و از احرام خارج شود و طواف عمره تمتّع و نماز آن را در موقع مراجعت به مكه جهت انجام طواف و نماز و سعى حج تمتّع قبل از آنها و يا بعد از آنها به جا آورد. (مناسك حج، م 77)
2- . به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.

ج - هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده كند و اگر قبل از وقوف پاك نمى شود، براى حج محرم شود و پس از آمدن به مكّه و رفع عذر، آنها را انجام دهد.

[724] س - زنى مسأله را نمى دانست، بعد از پاك شدن از حيض، خيال مى كرده جنب است و لذا غسل جنابت را نيت مى كرد و با همين حال حج انجام داد، بفرماييد حج او چگونه است ؟

ج - اگر منظور او غسل براى حدثى كه از خون داشته است باشد و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحيح است.

[725] س - آيا مستحاضه كثيره، بايد براى طواف يك غسل و براى نمازِ طواف غسلى ديگر بكند يا يك غسل براى هر دو كافى است ؟

ج - براى هر يك، غسل لازم است مگر آن كه از وقت غسل براى طواف تا آخر نماز خون قطع باشد.

[726] س - زنى به حساب شناسنامه، بيش از پنجاه سال شمسى دارد و يك سال و نيم خون نديده است ولى در عرفات خون مى بيند، بنابراين آيا در يائسگى او مى توان ترديد داشت يا نه و وظيفه او چيست ؟

ج - اگر اطمينان دارد كه پنجاه سال قمرى او تمام شده و سيده نيست، حكم مستحاضه را دارد.(1)

[727] س - آيا نماز و طواف براى زن مستحاضه يك حكم دارند يا هر

ص: 216


1- . تعيين سن يائسگى محل تأمل و احتياط است؛ بانوان مى توانند در اين مسأله به مجتهد جامع الشرايط ديگر مراجعه نمايند. (اجوبة الاستفتائات، س 216)

كدام از طواف و نماز جدا و مستقل هستند؟

ج - مستقل هستند.

[728] س - زنى بعد از وقوفين حيض مى شود، با مصرف قرص، خون قطع مى گردد و اعمال را انجام مى دهد ولى بعد از آن لك مى بيند، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتى در باطن فرج هم قطع شده، حيض نبوده است و با انجام وظيفه مستحاضه، عمل او صحيح است.

[729] س - زنى در حال طواف، مستحاضه قليله مى شود، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر بعد از تمام شدن دور چهارم بوده پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس، طواف را تمام كند و اگر قبلاً بوده، به احتياط واجب پس از تجديد وضو و تطهير، آن را اتمام و سپس اعاده نمايد.(1)

[730] س - زن مستحاضه اى بعد از غسل و وضو مشغول طواف مى شود، در اثناى طواف لك مى بيند، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر خون او مستمر است و به وظيفه عمل كرده، با تحفظ از خروج خون، چيزى بر او نيست و در غير اين صورت حكم حدث جديد را دارد.

[731] س - زنى به تصور اينكه پاك شده است، طواف انجام مى دهد و در اثناى سعى متوجه مى شود كه هنوز پاك نشده است، آيا سعى او نيز

ص: 217


1- . به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.

باطل است و اگر بعد از سعى متوجه شود چگونه است ؟

ج - در فرض اول سعى را قطع كند و پس از پاك شدن از حيض، طواف و نماز را اعاده كند و احتياط آن است كه پس از اعاده طواف و نماز، سعى را اتمام و اعاده نمايد و در فرض دوم نيز اعاده طواف و نماز لازم و اعاده سعى مبنى بر احتياط است.

[732] س - زن مستحاضه كه بايد غسل كند و وضو بگيرد و با اين كار فاصله اى بين اعمال پيش مى آيد كه شايد طولانى هم باشد؛ مثلاً بايد برود منزل غسل كند و برگردد، آيا اين فاصله اشكال ندارد؟

ج - اگر خون قطع نمى شود براى هريك از طواف و نماز بايد غسل كند و وضو بگيرد و بايد طورى باشد كه بعد از غسل و وضو مبادرت به عمل نمايد، بنابراين اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت كند، نزديك مسجدالحرام غسل كند و وضو بگيرد.

[733] س - زن مستحاضه كه بايد براى هر نماز و طواف غسل كند طبق وظيفه اش غسل كرد و يا وضو گرفت و طواف را شروع كرد، بين طواف نماز ظهر شروع شد، نماز را خواند، و با همان طهارت اول، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آيا طوافش صحيح است ؟

ج - اگر از هنگام غسل تا آخر طواف، خون قطع بوده، طواف صحيح است و در غير اين صورت احوط آن است كه اين طواف را تمام كند و پس از غسل اعاده نمايد.

[734] س - زنى كه حيض نمى شود ولى هر دو ماه يكبار، دو سه روزى

ص: 218

لك و ترشحات مى بيند، وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر خون استمرار تا سه روز ندارد، ولو به اين نحو كه پس از خارج شدن تا اين مدت باطنِ فرج آلوده باشد، حكم استحاضه را دارد.

[735] س - هر گاه زن قُرَشيه پس از شصت سال و غير قرشيه پس از پنجاه سال، چند روز متوالى خون ببيند كه همه به اوصاف حيض باشد در طواف ها و نماز چه كند؟

ج - حكم مستحاضه را دارد و حكم حيض بر خون مزبور مترتب نيست، حتى در صورت توالى يا داشتن صفات.(1)

[736] س - زن هايى كه براى جلوگيرى از قاعدگى از قرص استفاده مى كنند كه موقع طواف گرفتار حيض نباشند و ايام عادت ممكن است يك يا دو لكه كم رنگ ببينند، آيا اين خون استحاضه حساب است يا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف ضرر مى زند يا خير؟

ج - حكم استحاضه را دارد و بايد به وظيفه مستحاضه عمل كنند و اگر در اثناى طواف لك ديده، تفصيلى بين ماقبل از تمام شدن دور چهارم و مابعد آن هست كه در مناسك ذكر شده است.(2)

[737] س - شخصى غسل مس ميت به گردنش بوده ولى بعد از اعمال حج متذكر مى شود، وظيفه او چيست ؟

ص: 219


1- . به حاشيه مسأله 726 مراجعه شود.
2- . به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.

ج - اگر بعد از مس ميت غسل جنابت كرده باشد - چون جنب هم بوده يا بعداً جنب شده - غسل جنابت كفايت مى كند و عملش صحيح است والاّ بايد طواف و نماز آن را اعاده كند.

[738] س - محرمى است كه مبتلا به خروج ريح است؛ يعنى مرتب ريح از او جدا مى شود و در عرض سال شايد يكى دو ماه، فى الجمله تخفيف پيدا مى كند، ولى نوعاً به فاصله يكى دو دقيقه وضويش باطل مى شود، تكليف چنين شخصى در طواف و نماز چيست ؟ چند وضو بايد بگيرد؟

ج - حكم مبطون را دارد كه از تحريرالوسيله (جلد اول، صفحه 30، مسأله 3) استفاده مى شود و على اى حال چنانچه نتواند در اثناى طواف وضو بگيرد يا حرجى باشد اكتفا به يك وضو براى طواف كافى است، ولى اگر بتواند ولو با حمل آب در اثناى طواف وضو بگيرد واجب است تجديد وضو كند و همچنين است حكم در نماز طواف.

[739] س - مدتى است كه به علت ابتلاى به بيمارى و در اثر عمل جراحى، خروج مدفوع را احساس نمى كنم و از كيسه مخصوص استفاده مى كنم، البته براى وضو و نماز فتواى حضرت امام مشخص و معين است كه بدان عمل مى كنم، ولى چون سال آينده به اميد خدا تصميم دارم خانه خدا را زيارت كنم، مستدعى است در رابطه با انجام مراسم حج، تكليف شرعى بنده را مرقوم فرماييد؟

ج - اگر در طواف و نماز آن، رعايت وظيفه اى كه براى وضو و نماز

ص: 220

داريد، بنماييد، عمل حج شما صحيح است.

[740] س - شخصى عمل جراحى انجام داده است، و فعلاً كيسه اى بسته است كه بول او قطره قطره در آن كيسه مى ريزد، ليكن نه از مجراى بول، بلكه از موضع جراحى كه در پهلو قرار داده اند، آيا اين شخص حكم مسلوس را دارد؟

ج - حكم مسلوس را دارد.

[741] س - كسى نيت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف حركت مى كند، مقدارى كه مى آيد گمان مى كند نيت طواف را بايد به زبان بگويد، لذا برمى گردد و نيت را با زبان مى گويد و طواف را از نو شروع مى كند، آيا طوافش صحيح است يا خير؟

ج - اشكال دارد.(1)

[742] س - به خاطر اهميت زيادى كه در اعمال حج داده مى شود و به خصوص در طواف ها و نماز آن، غالباً يك عملى را به عنوان احتياط و رجا، چندين بار به جا مى آورند ولو اينكه عمل نزد خودشان نقصى ندارد، البته به حد وسواس هم نمى رسد، آيا اين گونه تكرار در اعمال، اشكالى دارد؟

ج - وسواس همين است و نبايد به وسوسه اعتنا شود، بلى انجام عمل احتياطى بدون وسوسه مانع ندارد.

[743] س - كسى به جهتى، طواف يا سعيش قطع مى شود و به جلو

ص: 221


1- . اشكال ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

مى رود، مى خواهد از همان جا كه قطع شده شروع كند ولى در اثر ازدحام نمى تواند خود را به آن جا برساند و در محاذى آن جا به طرف چپ يا راست قرار مى گيرد، آيا مى تواند از محاذى جايى كه قطع شده شروع كند، يا بايد همان نقطه باشد؟

ج - لازم نيست همان نقطه باشد، بلكه محاذات كافى است و بايد طواف تكميل شود.

[744] س - قِران، كه در طواف حرام است، آيا طواف را باطل مى كند يا خير؟

ج - اگر از اول يا در اثناى طواف اول، قصد قران داشته، احتياط در اعاده طواف است و اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران كرده، طواف باطل نمى شود.

[745] س - آيا يك شَوط و دو شَوط طواف هم استحباب دارد يا بايد طواف هفت شَوط باشد و اگر كسى گمان داشت كه مستحب است و بعد از هفت شَوط طواف واجب، يكى دو شَوط طواف مستحبى به جا آورد و بعد نماز طواف را خواند، آيا طوافش اشكال دارد؟

ج - استحباب آن ثابت نيست، ولى طواف مزبور صحيح است.

[746] س - معيار در كثير الشك بودن در طواف چيست ؟

ج - عرفى است.

[747] س - طواف كردن در محدوده 26/5 ذراع و نماز خواندن پشت مقام، هرچه نزديك تر به مقام، آن طور كه در مناسك بيان شده، گويى نزد

ص: 222

آنان بدعت است، آيا بايد همان گونه كه آنان در خارج از حد طواف مى كنند و دور از مقام نماز مى خوانند انجام شود؟

ج - چنين چيزى نيست و بايد به وظيفه عمل شود.(1)

[748] س - اينكه فرموده ايد در بعضى موارد بايد طواف و سعى را اتمام و اعاده كند، بفرماييد كه ترتيب هم لازم است يا نه ؟

ج - بلى، احتياط به اين است كه قبلاً اتمام كند طواف را و نماز بخواند و سپس اعاده نمايد.

[749] س - كسى كه در سعى يا طواف عمره تمتّع يا عمره مفرده، نياز به نايب پيدا كرده است، آيا نايب بايد در حالى كه محرم است، نيابت كند يا خير؟ بر فرض عدم لزوم احرام، آيا بايد با لباس احرام طواف كند يا در لباس مَخيط هم جايز است ؟

ج - هيچ يك از احرام يا لباس احرام در نايب لزوم ندارد.

[750] س - شخصى مسلوس است، براى طواف و نماز آن، وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر وقتى دارد كه بتواند طواف را با وضو و نماز را با وضو انجام دهد، بايد آن وقت را انتخاب كند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاك به جا آورد و بقيه اعمال را بعد از آن اتيان نمايد و اگر چنين وقتى ندارد، در صورتى كه مشقت نداشته باشد، براى هر بار كه حدث از او صادر شود يك

ص: 223


1- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.

وضو بگيرد و اگر مشقت دارد براى طواف يك وضو و براى نماز هم يك وضو بگيرد.

[751] س - آيا در مواردى كه طواف و نماز بايد اعاده شود، لازم است با لباس احرام باشد؟

ج - لازم نيست.

[752] س - هر گاه محرم لباس احرام را كنار بگذارد و با لباس دوخته، اعمال عمره را؛ از طواف و سعى، انجام دهد؛ جهلاً يا عمداً، آيا طواف و سعى او صحيح است ؟ و عمره او مجزى است يا نه ؟

ج - طواف و سعى مزبور صحيح و عمره مذكور مجزى است.

[753] س - هر گاه محرم به احرام عمره تمتّع جنب باشد و آب براى او ضرر دارد يا آب ندارد و يا وقت عمره مى گذرد، آيا طواف و نماز، با تيمم كافى و مجزى است ؟ يا بايد نايب هم بگيرد؟

ج - نايب گرفتن لازم نيست.

[754] س - آيا حجاب زن در طواف مثل حجاب او در نماز است يا فرق مى كند؟

ج - فرق مى كند و فقط وجه و كفّين در طواف مستثنى است على الأحوط.

[755] س - اگر مقدارى از موهاى سر زن يا جاهاى ديگر بدن او، كه بايد در حال طواف بپوشاند، ظاهر باشد آيا به طواف او ضرر مى رساند يا نه ؟ و اگر با ظاهر بودن موى سر، طواف را انجام داده، طواف او باطل است يا نه ؟

ص: 224

ج - اگر عمدى باشد، طواف صحيح نيست على الأحوط(1) و در غير مورد عمد، صحيح است، مگر در جاهل مقصر على الأحوط.

[756] س - شخصى در عمره تمتّع طواف را تمام كرده است، ولى مى گويد دلچسب نشد لذا يك طواف ديگر بدون خواندن نمازِ طوافِ اول، به جا مى آورد و نماز و سعى به جا مى آورد و تقصير مى كند، آيا عملش صحيح است يا نه ؟

ج - عمل او صحيح است، هرچند داخل در قِران حرام است.

[757] س - اكل و شرب در حال طواف جايز است يا نه ؟

ج - مانع ندارد.

[758] س - كسى كه در حال طواف شخصى را از روى زمين بلند مى كند و ممكن است در اين حال گامى به طرف جلو بردارد و در اين حال توجه به طواف ندارد، در نتيجه نمى داند كه آيا مقدارى از مسافت را بدون قصد طواف آمده است يا نه، تكليف او چيست ؟

ج - بايد آن مقدار را احتياطاً تدارك كند.

[759] س - كودك نابالغى با اذن پدر محرم شد و طواف را نيمه كاره به تصوّر اينكه همين مقدار كافى است رها كرد و سعى را نيز از طبقه دوم انجام داده، تكليف چيست ؟

ج - اگر از اول قصد هفت شَوط نداشته، طواف او باطل است و بايد

ص: 225


1- . طواف او صحيح است، اگرچه مرتكب فعل حرام شده است. (مناسك حج، م 265)

طواف و نماز و سعى را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.

[760] س - كسى كه در شَوط ششم، طواف خود را رها كرد و نتوانست ادامه دهد و ديگرى به جاى او بقيه را به جا آورد، وليكن نماز طواف را خودش خواند و بعداً متوجه شد كه استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمى رساند و او با استراحت مى توانست خودش طواف خود را تمام نمايد، اكنون تكليف او چيست ؟

ج - بقيه طواف را تمام كند و نماز را اعاده نمايد.(1)

[761] س - شخصى طواف خود را به هم مى زند و طواف دوم را شروع مى كند، آن را نيز به هم مى زند و طواف سوم را آغاز كرده به اتمام مى رساند، وظيفه او چيست ؟

ج - اشكال دارد(2) و موارد احتياط مختلف مى شود.

[762] س - اگر شخصى ركن مستجار (ركن يمانى) را يقين كرد كه ركن حجرالأسود است، لذا طواف را از مستجار به عنوان حجرالأسود شروع كرد و هفت شَوط كامل به جا آورد، بعداً فهميد كه يقين او خطا بوده است، تكليف او چيست ؟

ج - طواف مزبور باطل است و بايد تدارك شود.

[763] س - گاهى انسان شك مى كند كه اين شَوط طوافم به هم خورد يا

ص: 226


1- . مگر اينكه موالات به هم خورده باشد كه در اين صورت، مى تواند از طواف قبل صرف نظر كرده و مجدّداً طواف و نماز را اعاده كند.
2- . اشكال ندارد و طواف اخير صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

نه، آيا مى شود بعد از طواف يك شَوط هم به عنوان احتياط، اضافه بر هفت شَوط آورد و بعد نماز بخواند يا خير؟

ج - به وسوسه نبايد اعتنا كرد و اگر قسمتى از طواف اشكال پيدا كند، همان قسمت بايد تصحيح شود و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحيحِ آن قسمت، موجب اشكال در طواف مى شود و با آوردن يك شَوط بعد از طواف احتياطاً، اشكال رفع نمى شود.

[764] س - شخص در حالى كه مشغول طواف است، در شَوط پنجم يقين كرد كه 5 متر در شَوط اول و 5 متر در شَوط سوم بى اختيار طواف كرده است، تكليف او چيست ؟

ج - اين طواف قابل تصحيح نيست(1) و بايد اعاده شود.

[765] س - شرايطى كه در طواف واجب، لازم الرعايه است، آيا در طواف مستحبى نيز معتبر است يا نه ؟

ج - ظاهر آن است كه آنچه در مناسك استثنا نكرده معتبر است.

[766] س - در طواف مستحبى، زنان مى دانند كه به بدن مردان نگاه مى كنند و احياناً هم در بين فشار مردان قرار مى گيرند، از نظر شرع اشكال ندارد؟

ج - اگر اختياراً نگاه به نامحرم نكنند اشكال ندارد، ولى در ازدحام بهتر است مراعات كنند و در هر صورت طواف صحيح است.

ص: 227


1- . به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.

[767] س - آيا در طواف هاى مستحبى هم ختنه شرط است يا نه ؟

ج - بلى شرط است.

[768] س - محرم وارد مكّه شد، آيا مى تواند قبل از اعمال عمره تمتّع يا قبل از اعمال عمره مفرده و همچنين پس از محرم شدن به احرام حج تمتّع و قبل از رفتن به عرفات، طواف مستحبى به جا آورد يا خير؟ و اگر به جا آورد، به عمره و حجش ضرر مى زند يا نه ؟

ج - احوط ترك طواف مستحبى است در فرض سؤال، ولى به عمره و حج ضرر نمى زند.

[769] س - آيا مى شود هر شَوط از طواف مستحب را به نيت يكى از مؤمنين به جا آورد، يا بايد مجموع هفت شَوط را براى يك نفر به جا آورد؟

ج - نيابت در يك شَوط صحيح نيست، ولى مى تواند مجموع را به نيت چند نفر انجام دهد.

[770] س - آيا جايز است طواف مستحبى را خارج از حد طواف واجب به جا آورد يا نه ؟

ج - جايز نيست مگر در مورد ضرورت.(1)

[771] س - اگر حاجى از منى برگشته و هنوز طواف واجب را به جا نياورده است، آيا مى تواند طواف مستحبى به جا آورد يا نه ؟

ج - احوط آن است كه تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبى نكند.

ص: 228


1- . به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.

آداب و مستحبات طواف

[772] م - در حال طواف(1)، مستحب است بگويد:

«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي يُمْشي بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشي بِهِ عَلى جُدَدِ الأَرْضِ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِيْ يَهْتَزّ لَهُ عَرْشُكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي تَهْتَزّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِكَتِكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي دَعاكَ بِهِ مُوسى مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَألْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبّةً مِنْكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمّدٍ (صلي الله عليه وآله) ما تَقَدّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا». و به جاى كذا و كذا حاجت خود را بطلبد.

و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:

«أللّهُمّ إنّي إلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإنّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيّرْ جِسْمِي وَلاتُبَدّلْ إسْمِي».

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد به خصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد و بخواند اين دعا را:

«سائِلُكَ ، فَقِيْرُكَ ، مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ ، فَتَصَدّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنّةِ ، ألّلهُمّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ ».

و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:

ص: 229


1- . و شايسته است كه در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذكر خدا مشغول باشد و ادعيه وارده را قرائت نمايد. (مناسك حج، م 242)

«أللّهُمّ أدْخِلْنِي الْجَنّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنِي مِنَ السّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنَ الرّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَ أْ عَنّي شَرّ فَسَقَةِ الجِنّ وَالإنْسِ وَشَرّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ ».

و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد، بگويد:

«يا ذَا الْمَنّ وَالطّوْلِ ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ إنّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبّلْهُ مِنّي إنّكَ أنْتَ السّمِيْعُ الْعَلِيْمُ ».

و چون به ركن يمانى برسد دست بردارد و بگويد:

«يا أللهُ يا وَلِيّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيّ وَعَلى جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمانَ الدّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ في الدّنْيا وَالآخِرَةِ يا أرْحَمَ الرّاحِمِيْنَ ».

پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:

«اَلْحَمْدُ للّهِ الّذي شَرّفَكِ وَعَظّمَكِ ، وَالْحَمْدُ للّهِ الّذي بَعثَ مُحَمّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اِماماً. أللّهُمّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ ».

و چون ميان ركن يمانى و حجرالأسود برسد، بگويد:

«رَبّنا آتِنا في الدّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ».

و در شَوط هفتم وقتى كه به مستجار رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:

«أللّهُمّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّار».

ص: 230

پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه ان شاء الله تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:

«أللّهُمّ مِنْ قِبَلِكَ الرّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ . أللّهُمّ إنّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَااطّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنّي وَخَفِيَ عَلى خَلْقِكَ أسْتَجِيرُ بِاللهِ مِنَ النّارِ».

و آنچه خواهد دعا كند و ركن يمانى را استلام كند و به نزد حجرالأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:

«أللّهُمّ قَنّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِكْ لِي فِيما آتَيْتَني».

و براى طواف كننده مستحب است در هر شَوط، اركان خانه كعبه و حجرالأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد:

«أمانَتي أدّيْتُها وَمِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ ».

ص: 231

فصل پنجم: نماز طواف

اشاره

[773] م - واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز بخواند؛ مثل نماز صبح.

[774] م - مى تواند نماز طواف را با هر سوره اى كه خواست بخواند، مگر سوره هاى سجده، و مستحب است در ركعت اول، بعد از «حمد»، سوره «قل هو الله احد» را بخواند و در ركعت دوم، سوره «قل يا أيها الكافرون» را بخواند.

[775] م - جايز است نماز طواف را بلند بخواند مثل نماز صبح يا آهسته مثل نماز ظهر.

[776] م - شك در ركعات نماز طواف موجب بطلان نماز است و بايد اعاده كند و بعيد نيست اعتبار ظنّ در ركعات و در ظن در افعال احتياط كند. و در احكام، اين نماز با نماز يوميه مساوى است.

[777] م - احوط آن است(1) كه بعد از طواف مبادرت به نماز كند و زود به جا آورد.

ص: 232


1- . نبايد بين طواف و نماز آن فاصله ايجاد شود. (مناسك حج، م 288)

[778] م - واجب است كه اين نماز نزد مقام ابراهيم واقع شود و احتياط(1) واجب آن است كه پشت مقام به جا آورد [به طورى] كه سنگى كه مقام است بين او و خانه كعبه واقع شود و بهتر آن است كه هرچه ممكن باشد نزديك تر بايستد، ليكن نه به طورى كه مزاحمت با سايرين كند.

[779] م - اگر به واسطه زيادى جمعيت نتوانست پشت مقام بايستد؛ به طورى كه گفته شود نزد مقام نماز مى كند به واسطه دورى زياد(2)، در يكى از دو جانب به جا آورد در جايى كه گفته شود نزد مقام نماز مى خواند.

[780] م - اگر ممكن نشد در دو جانب نزد مقام نماز را به جا آورد بايد ملاحظه نزديك تر را بكند از ميان دو جانب و پشت(3) مقام، و اگر سه طرف مساوى باشند، در پشت نماز بخواند و در دو طرف كافى نيست و اگر دو طرف نزديك تر از پشت باشند به مقام ولكن هيچ كدام نزد مقام نباشد بعيد نيست جايز بودن اكتفا به پشت لكن احتياط آن است كه يك نماز در پشت مقام بخواند و يك نماز در يك طرف با ملاحظه نزديك ترى و احوط اعاده نماز است در صورت امكان در پشت مقام تا وقتى كه وقت تنگ نشده براى سعى.

ص: 233


1- . واجب است كه نماز [طواف] پشت مقام ابراهيم عليه السلام و - در صورت عدم ايجاد زحمت براى ديگران - نزديك به مقام اقامه شود؛ و در صورتى كه اين امر ميسر نشود، مى تواند آن را در مسجدالحرام، پشت مقام و با فاصله از آن، به جا آورد. (مناسك حج، م 290)
2- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
3- . به حاشيه مسأله 778 مراجعه شود.

[781] م - جايز است نماز طواف مستحب را در هر جاى مسجدالحرام كه بخواهد به جا آورد، اگر چه در حال اختيار، بلكه گفته اند كه آن را مى تواند عمداً ترك كند.

[782] م - اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش كند بايد هر وقت كه يادش آمد در مقام ابراهيم به جا آورد و به همان دستورى كه در مسأله 778 ببعد ذكر شده عمل نمايد.

[783] م - اگر نماز طواف را فراموش كند و در بين سعى بين صفا و مروه يادش بيايد، از همان جا سعى را رها كند و برگردد، دو ركعت نماز را بخواند، بعد از آن، سعى را از همان جا تمام كند.

[784] م - شخصى كه نماز را فراموش كرده و ساير اعمال را كه بعد از نماز بايد عمل كند، عمل كرده، اعاده آنها ظاهراً لازم نباشد، اگر چه احتياط استحبابى در اعاده است.

[785] م - اگر برگشتن به مسجدالحرام مشكل باشد از براى شخصى كه نماز را فراموش كرده، بايد هرجا يادش آمد نماز را به جا آورد، اگر چه در شهر ديگر باشد(1) و برگشتن به حرم لازم نيست، اگر چه آسان باشد.

[786] م - اگر كسى اين نماز را به جا نياورد و بميرد، واجب است بر پسر

ص: 234


1- . اگر پيش از خروج از مكه به ياد آورد و برگشت به مسجدالحرام براى او حرجى نباشد، بايد برگردد به مسجدالحرام براى انجام نماز طواف، و اگر پس از خروج از مكّه مكرّمه به يادش آمد كه نماز طواف را نخوانده است، بايد آن را در همان محلى كه به ياد آورده اقامه كند. (مناسك حج، م 291)

بزرگِ او، كه آن را قضا كند؛ به نحوى كه در كتاب «صلاة» تفصيل داده شده است.

[787] م - جاهل(1) به مسأله، در احكامى كه براى ناسى ذكر شد، شريك است با او.

[788] م - واجب است بر هر مكلفى كه نماز خود را ياد بگيرد و قرائت و ذكرهاى واجب را پيش كسى درست كند كه تكليف الهى را به طور صحيح به جا آورد، خصوصاً كسى كه مى خواهد به حج برود بايد نماز را تصحيح كند، چون بعضى گفته اند اگر نماز او درست نباشد عمره او باطل است و همچنين حج نيز باطل است. پس علاوه بر آن كه به اين قول، از حَجّة الاسلام برائت ذمّه پيدا نمى كند، ممكن است چيزهايى كه در احرام بر او حرام شده بود؛ مثل زن و چيزهايى كه گذشت، بر او حلال نشود.

[789] م - اگر شخصى نتوانست قرائت يا ذكرهاى واجب را ياد بگيرد بايد نماز را به هر ترتيبى كه مى تواند خودش به جا آورد و كافى است و اگر ممكن است، كسى را بگمارد كه نماز را تلقين او كند و احتياط آن است كه در مقام ابراهيم به شخص عادلى اقتدا كند، ليكن اكتفا به نماز جماعت نكند؛ چنان كه نايب گرفتن نيز كافى نيست.(2)

[790] م - نماز طواف را در همه اوقات مى شود خواند مگر آن كه مزاحمت كند با وقت نماز واجب، كه اگر نماز طواف بخواند موجب فوت

ص: 235


1- . قاصر و يا مقصّر. (مناسك حج، م 292)
2- . جايزبودن اقامة ة ة نماز طواف به جماعت معلوم نيست. (مناسك حج، م 295)

يوميه شود، پس بايد اول نماز يوميه را بخواند.

[791] م - اگر كسى از روى بى مبالاتى مسامحه كرد در ياد گرفتن قرائت و ذكر واجب نماز تا وقت تنگ شد، نماز را به هر نحو كه مى تواند بايد بخواند و صحيح است، ليكن معصيت كار است و احتياط آن است كه به دستور مسأله 789 عمل كند و اگر ممكن است كسى را وادار كند كه تلقين او كند.

[792] م - نماز طواف استحبابى لازم نيست در نزد مقام ابراهيم باشد بلكه در هر جاى مسجدالحرام جايز است، به خصوص در موقع ازدحام مناسب است مراعات ساير حجّاج را بنمايند.

استفتائات نماز طواف

[793] س - كسى نماز طوافِ عمره را در داخل حِجر اسماعيل عليه السلام به جا آورده و بعد از تقصير متوجه شده است، وظيفه او چيست ؟

ج - بايد نماز را اعاده كند.

[794] س - شخصى بعد از طواف، وضويش باطل شد و خجالت كشيد كه بگويد، نمازش را بى وضو خواند و بعد از آن، سعى و تقصير را انجام داد و مُحل شد، وظيفه او چيست ؟

ج - بايد نماز و سعى و تقصير را اعاده كند.

[795] س - زنى نماز طواف خود را در حجر اسماعيل خواند و چون به منزل آمد، ملتفت شد كه حائض شده است و تا وقوف به عرفات پاك

ص: 236

نمى شود، وظيفه او نسبت به نماز چيست و آيا عمل او صحيح است يا خير؟

ج - عمره او صحيح است و بايد براى حج تمتّع محرم شود و وقتى خواست طواف و نماز حج را انجام دهد، قبل يا بعد از آن، نماز طواف عمره تمتّع را به جا آورد.

[796] س - كسى كه هرچه سعى نمود موارد غير صحيحِ قرائتِ خود را تصحيح كند نتوانست و نيز شخصى ديگر را جهت اقتدا كردن و يا تلقين نمودن قرائت صحيح پيدا نكرد وظيفه اش چيست ؟

ج - به هر نحو قدرت دارد بخواند و به جماعت خواندن حتى در فرض امكان واجب نيست.(1)

[797] س - در موقعى كه شخص طواف مى كرده جمعيت زياد بوده و بعد از آن در اثر ازدحام، نتوانسته است كه نزديك مقام نماز بخواند و در آن وقت چاره اى بغير از نماز خواندن دور از مقام نداشته، آيا نماز او صحيح است يا خير؟

ج - اگر امكان نداشته با فرض اضطرار مانع ندارد.

[798] س - آيا در صورت ازدحام كه نشود پشت مقام يا احد الجانبين آن نماز طواف خواند تا حدود منبر و نماز در قسمت راست يا چپ منبر خوانده شد، باز هم نماز در مقام، در صورت امكان، همان روز يا روزهاى

ص: 237


1- . به حاشيه مسأله 789 مراجعه شود.

ديگر لازم است ؟

ج - در صورتى كه تا بعد از فوات موالات عرفيه بين طواف و نماز آن عذر باقى بوده اعاده واجب نيست.

[799] س - در مسأله شش نماز طواف، در تحريرالوسيله فرموده ايد: «والأحوط الإقتداء بشخصٍ عادلٍ » و در مسأله اول نماز جماعت همان كتاب فرموده ايد: «بَلْ مشروعية الجماعة في صلاة الطواف وكذا صلاة الإحتياط محلّ اشكالٍ » بفرماييد منظور چيست ؟

ج - منظور از مشروعيت، صحت است و احتياط مزبور استحبابى است و نبايد به جماعت اكتفا شود.

[800] س - براى كسانى كه قرائتشان درست نيست و مى خواهند نماز طوافشان را به جماعت بخوانند، آيا مى توانند نماز طواف حج را به نماز طواف نساء يا بالعكس و يا كسى كه نايب است به كسى كه نايب نيست و يا نماز طواف واجب را به مستحب و بالعكس اقتدا كنند يا نه ؟

ج - اكتفا به جماعت نبايد بكنند و احتياط(1) در همه موارد سؤال حاصل مى شود.

[801] س - كسى كه قرائتش درست نيست، آيا مى تواند تبرعاً از كسى كه حج واجب بر عهده دارد نيابت كند و حج انجام دهد؟

ج - نيابت چنين شخصى صحيح نيست هرچند تبرعى باشد، مگر آن كه

ص: 238


1- . جايز بودن اقامة ة ة نماز طواف به جماعت معلوم نيست. (مناسك حج، م 295)

بتواند قرائت خود را تصحيح كند و از ذوى الأعذار محسوب نباشد، كه در اين صورت مى تواند نيابت را قبول نمايد، ولى بايد قرائت خود را درست كند.

[802] س - افرادى با اينكه قرائتشان درست نيست و كلمات نماز را نمى توانند درست بگويند، در حج نايب مى شوند و عمره را به نيت منوب عنه انجام مى دهند، بعد متوجه مى شوندكه نمى توانند نايب شوند، آيا چگونه از احرام خارج مى شوند و براى حج چه وظيفه اى دارند؟

ج - در صورت امكان بايد قرائت خود را درست كنند و عمل نيابى خود را تصحيح نمايند تا از احرام خارج شوند، بلى اگر ممكن نيست و معذور هستند احرام آنها صحيح واقع نشده و از احرام خارج هستند.

[803] س - كسى كه مطمئن باشد قرائتش يا ذكرى كه در نماز مى گويد درست است و نماز طواف را؛ اعم از طواف زيارت و نساء، همان گونه بخواند، بعد معلوم شود كه اشتباه بوده است، آيا بايد چه كند؟

ج - اگر احتمال غلط بودن آن را نمى داده، نمازش صحيح است.

[804] س - چند روزى كه اطراف كعبه به قدرى شلوغ است كه صف طواف تا پشت مقام ابراهيم عليه السلام مى آيد و نماز خواندن پشت مقام و نزديك آن ممكن نيست مگر اينكه چند نفرى اطراف انسان بايستند تا انسان نماز طوافش را بخواند، بفرماييد آيا حتماً نماز بايد خَلْف مقام و نزديك آن باشد ولو به اين صورت، يا دورتر تا هرجا كه مى تواند به تنهايى نماز بخواند، كافى است ؟

ص: 239

ج - اگر امكان دارد و محذورى در بين نيست، بايد خلف و نزد مقام نماز بخواند(1) و در مورد ضرورت، تأخير مانع ندارد با مراعات الأقرب فالأقرب.

[805] س - در نماز طواف كه انسان مشغول ذكر بود، او را حركت دادند، ذكر را تكرار كرد، دوباره تكان دادند و تكرار كرد، آيا مانعى ندارد؟

ج - اگر طورى حركت كرده كه استقرار او از بين رفته، مانع ندارد و در غير اين صورت تكرار نكند مگر به قصد احتياط، به شرط آن كه وسوسه نباشد.

[806] س - آيا محمول نجسى كه در طواف معفو نيست،(2) در نماز طواف مثل نمازهاى يوميه معفو است يا نه ؟

ج - در نماز طواف حكم نمازهاى يوميه را دارد.

[807] س - بين طواف و نماز آن، اگر نماز مستحبى يا عبادت مستحبى ديگر به جا آورد، اشكال دارد يا نه ؟

ج - احتياط در ترك آن و مبادرت به نماز طواف است.(3)

[808] س - گاهى در پشت مقام ابراهيم عليه السلام جمعيت زياد است و چون زن و مرد كنار هم قرار مى گيرند، احياناً مورد فشار ازدحام واقع مى شوند، بدون اينكه ريبه و فسادى در بين باشد، آيا به نماز طواف ضرر نمى رساند؟

ص: 240


1- . به حاشيه مسأله 778 مراجعه شود.
2- . به حاشيه مسأله 562 مراجعه شود.
3- . نبايد ميان طواف و نماز آن فاصله ايجاد شود، و معيار تشخيص ايجاد فاصله يا عدم آن بر مبناى عرف است. (مناسك حج، م 288)

ج - براى نماز ضرر ندارد.(1)

[809] س - احياناً انسان مى داند كه اگر نماز طواف را شروع كند، طواف كننده ها مى آيند و او را حركت مى دهند و جابجا مى كنند، در عين حال نماز را شروع مى كند، آيا اگر اين نماز را تمام كند، صحيح است ؟

ج - اگر صحيحاً تمام كند مانع ندارد.

[810] س - در مناسك فرموده ايد بر هر مكلفى واجب است قرائت نمازهاى يوميه اش را ياد بگيرد، خصوصاً براى حج، حال اگر حاجى كوتاهى كرد و براى تعلم و يادگيرى قرائت نماز اقدام ننمود، آيا همين نماز باطل كفايت مى كند و يا اينكه بايد نايب بگيرد و در صورتى كه نيابت را لازم نمى دانيد، آيا همين نماز كافى است يا خير؟

ج - اگر وقت ضيق شود؛ به طورى كه اگر بعد از طواف بخواهد نماز را ياد بگيرد موالات بين نماز و طواف فوت مى شود، خودش هر طور مى تواند بخواند.

[811] س - زنى مُحرم به احرام عمره تمتّع شده و پس از ورود به مكّه و انجام طواف، قبل از اينكه نماز طواف بخواند حائض گرديده، چه وظيفه دارد؟

ج - اگر وقت وسعت دارد صبر كند تا پاك شود و نماز را بخواند و بقيه

ص: 241


1- . اگر مرد و زن در كنار هم نماز طواف به جا آورند، در صورتى كه مرد اندكى جلوتر باشد، و يا ميان آنها مقدار كمى - حتى به اندازة ة ة يك وجب - فاصله باشد، نماز آنها صحيح است. (مناسك حج، م 294)

اعمال را انجام دهد و چنانچه وقت تنگ باشد سعى و تقصير عمره تمتّع را انجام دهد و مُحرم شود به حج تمتّع و بعد از طواف حج يا قبل از آن، نماز را بخواند و سپس بقيه اعمال را انجام دهد.

[812] س - كسى كه نمازش را غلط مى خواند و وقت تصحيح آن را ندارد، مى فرماييد نماز طواف را به همان كيفيت كه مى تواند خودش بخواند، آيا چنين كسى مى تواند عمره مفرده مستحبى به جا بياورد؟

ج - اشكال ندارد.

[813] س - شخصى طواف عمره را به جا آورده و بدون نماز و سعى، تقصير كرده است، تكليف او چيست ؟

ج - بايد نماز و سعى را به جا آورد و با فرض جهل يا نسيان، اعاده تقصير لازم نيست اگر چه احوط است.

[814] س - آيا مقصود از «نماز طواف نزد مقام» پشت مقام است يا شامل دو طرف مقام نيز مى شود؟

ج - بايد خَلف مقام باشد.

[815] س - اگر كسى نماز را در غير از مقام ابراهيم بخواند و با اعتقاد به صحت آن بقيه اعمال را انجام دهد، وظيفه او چيست ؟

ج - فقط نماز را بايد اعاده كند.

[816] س - اگر پشت مقام ابراهيم دو طبقه شود، آيا نماز در طبقه بالا يا زير زمين صحيح است ؟

ج - در صورتى كه احراز نشود خلف مقام نماز خوانده، صحيح نيست.

ص: 242

[817] س - شخصى نماز طواف را، به اعتقاد اينكه حِجر اسماعيل مقام ابراهيم است، در حِجر اسماعيل خوانده، چه بايد بكند؟

ج - بايد نماز را اعاده كند.

[818] س - آيا نماز طواف واجب را مى توان با نماز جماعت يوميه به جا آورد؟

ج - صحت آن محل اشكال است.(1)

[819] س - پشت مقام تا چه اندازه اى صادق است و آيا حد معينى نمى توان براى آن فرض كرد؟

ج - عرفى است.

[820] س - آيا فاصله انداختن بين طواف و نماز به مقدار دو ركعت نماز اشكال دارد و اصولاً چه مقدار فاصله مُخلّ است ؟

ج - مانع ندارد، و ميزان مبادرت عرفيه است. و در هر صورت با تأخير نماز، اعاده طواف لازم نيست.

[821] س - گاهى طواف تا نزديك تالارهاى مسجد مى رسد، آيا در اين صورت مى شود نماز طواف را پشت سر طواف كنندگان به جا آورد و آيا صدق پشت مقام مى نمايد؟

ج - صدق خَلْف، به نظر عرف است.(2)

ص: 243


1- . جايز بودن اقامة ة ة نماز طواف به جماعت معلوم نيست. (مناسك حج، م 295)
2- . به حاشيه مسأله 778 مراجعه شود.

[822] س - شخصى مُحرم به احرام عمره تمتّع، وارد مكّه شده است و هفت روز مثلاً در مكّه توقف دارد و نماز او غلطهاى زيادى دارد، آيا واجب است كه تا آخر وقت در احرام بماند و نمازش را اصلاح كند و بعد شروع به طواف كند يا وظيفه ديگرى دارد؟

ج - لازم نيست تا آن وقت صبر كند، و اگر بعد از طواف تا قبل از فوات موالات عرفيه بين طواف و نماز نتواند غلطهاى خود را درست كند، به هر نحو مى تواند نماز بخواند.

[823] س - اينجانب چند سال قبل به مكّه معظّمه مشرف شدم و در آن جا اولاً نماز طواف نساء و نماز طواف براى هر دو طواف واجب را كه يكى عمره مفرده و ديگرى حج مى باشد نخوانده ام و ثانياً در تعداد اشواط طواف دوم هم در شك مى باشم، لطفاً مرا راهنمايى كنيد.

ج - اگر بعد از طواف و انصراف از آن، شك در عدد اشواط كرده ايد به شك اعتنا نكنيد و نمازهايى را كه نخوانده ايد، اگر نمى توانيد به مكّه برويد در محل خود بخوانيد(1) و تا نخوانده ايد حرمت نساء باقى است.

مستحبات نماز طواف

[824] م - در نماز طواف، مستحب است بعد از حمد در ركعت اول سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جحد را بخواند و پس از نماز، حمد و

ص: 244


1- . در همان محلى كه هستيد، بخوانيد. (مناسك حج، م 291 و 292)

ثناى الهى را به جا آورد و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و از خداوند عالم طلب قبول نمايد و بگويد:

«أللّهُمّ تَقَبّلْ مِنّي وَلا تَجْعَلْهُ آخِرُ الْعَهْدِ مِنّي. ألْحَمْدُ للّهِ بِمَحامِدِهِ كُلّها عَلى نَعْمائِهِ كُلّها حَتى يَنْتَهِي الْحَمْدُ إلى ما يُحِبّ وَيَرْضى، أللّهُمّ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَتَقَبّلْ مِنّي وَطَهّرْ قَلْبِي وَزَكّ عَمَلي».

و در روايت ديگر است:

«أللّهُمّ ارْحَمْنِي بِطاعَتي اِيّاكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ صلى الله عليه و آله أللّهُمّ جَنّبْنِي أنْ أتَعَدّي حُدُودَكَ وَاجْعَلْنِي مِمّنْ يُحِبّكَ وَيُحِبّ رَسُولَكَ وَمَلائِكَتَكَ وَعِبادَكَ الْصّالِحِينَ ».

و در بعضى از روايات است كه حضرت صادق عليه السلام بعد از نماز طواف به سجده رفته و چنين مى گفت:

«سَجَدَ لَكَ وَجهِي تَعَبّداً وَرِقّاً لا إلهَ إلاَّ أنْتَ حَقّاً حَقّاً الأوّلُ قَبْلَ كُلّ شَيءٍ وَالآخِرُ بَعْدَ كُلّ شَيءٍ وَهاأنَاذا بَيْنَ يَدَيْكَ ناصِيَتي بِيَدِكَ فاغْفِرْ لي إنّهُ لا يَغْفِرُ الذّنْبَ الْعَظيمَ غَيْرُكَ فَاغْفِرْ لِي فإنّي مُقِرّ بِذُنُوبي عَلى نَفْسي وَلا يَدْفَعُ الذّنْبَ الْعَظِيمَ غَيْرُكَ ».

و بعد از سجده، روى مبارك آن حضرت از گريه چنين بود كه گويا در آب فرو رفته باشد.

ص: 245

فصل ششم: سعى و بعض احكام آن

اشاره

[825] م - واجب است بعد از به جا آوردن نماز طواف، سعى كند بين صفا و مروه، كه دو كوه معروف اند.

[826] م - مراد از «سعى» آن است كه از كوه صفا برود به مروه و از مروه برگردد به صفا.

[827] م - واجب است سعى بين صفا و مروه هفت مرتبه باشد كه به هر مرتبه شَوط گويند؛ به اين معنا كه از صفا به مروه رفتن يك شَوط است و از مروه به صفا برگشتن نيز يك شَوط است.

[828] م - واجب است اول از صفا شروع كند و بايد در دور هفتم به مروه ختم شود، و اگر از مروه شروع كند، هر وقت فهميد بايد اعاده كند و اگر در بين سعى بفهمد بايد از سر بگيرد و از صفا شروع كند.

[829] م - احتياط آن است كه ابتدا كند از جزء اول صفا و از آن جا شروع به سعى كند(1) و در صورتى كه روى كوه برود و همان طور به نحو متعارف

ص: 246


1- . در هر دور بايد تمام فاصله ميان صفا و مروه را بپيمايد امّا بالا رفتن از بلندى صفا و مروه لازم نيست. (مناسك حج، م 302)

سعى كند كفايت مى كند.

[830] م - در سعى مابين صفا و مروه جايز است سواره و بر روى محمل، چه در حال اختيار و چه با عذر ليكن راه رفتن افضل است.

[831] م - طهارت از حَدث و خَبث و ستر عَورت در سعى معتبر نيست، گرچه احوط مراعات طهارت از حدث است.

[832] م - واجب است سعى را بعد از طواف و نماز آن به جا آورد و اگر عمداً پيش از آنها به جا آورد بايد بعد از طواف و نماز، آن را اعاده كند.

[833] م - اگر از روى فراموشى مقدم بدارد سعى را بر طواف، اقوى آن است كه آن را اعاده كند و همچنين است اگر از روى ندانستن مسأله مقدم بدارد.

[834] م - واجب است رفتن و برگشتن از راه متعارف باشد، پس اگر از راه غير متعارف به صفا برود يا به مروه، سعيش باطل است.

[835] م - اگر بين صفا و مروه را دو طبقه يا چند طبقه كنند و تمام طبقات بين دو كوه باشد، از هر طبقه جايز است سعى كند گرچه احوط سعى از همان راهى است كه از اول متعارف بوده.

[836] م - اگر طبقه زيرزمينى درست شد و كوه صفا و مروه ريشه دار بود و سعى بين آن دو واقع شد صحيح است على الظاهر و احوط سعى از طبقه روى زمينى است.

[837] م - واجب است در وقت رفتن به طرف مروه، متوجه به آن جا و وقت رفتن رو به صفا متوجه به آن باشد. پس اگر عقب عقب برود يا پهلو

ص: 247

را به طرف صفا يا مروه كند و برود باطل است، ليكن نگاه كردن به چپ و راست بلكه گاهى به پشت سر اشكال ندارد.(1)

[838] م - جايز است به جهت استراحت و رفع خستگى، نشستن يا خوابيدن بر صفا يا مروه و همين طور جايز است نشستن يا خوابيدن بين آنها براى رفع خستگى و لازم نيست عذرى داشته باشد بنابر اقوى.

[839] م - جايز است تأخير سعى از طواف و نماز آن، براى رفع خستگى يا تخفيف گرمى هوا و جايز است بدون عذر تأخير بيندازد تا شب، گرچه احتياط در تأخير نينداختن است.

[840] م - جايز نيست تأخير انداختن تا فردا بدون عذر؛ از قبيل مرض.

[841] م - سعى از عبادات است و بايد آن را بانيت خالص براى فرمان خداى تعالى بياورد.

[842] م - سعى مثل طواف ركن است و حكم ترك آن از روى عمد يا سهو چنان است كه در طواف گذشت.

[843] م - زياد كردن در سعى بر هفت مرتبه از روى عمد موجب باطل شدن آن است به تفصيلى كه در طواف گذشت.

[844] م - اگر از روى فراموشى زياد كند بر سعى؛ چه كمتر از يك مرتبه يا بيشتر، سعى او صحيح است و بهتر آن است كه زايد را رها كند(2)، گرچه

ص: 248


1- . گرداندن تنها صورت به چپ يا راست يا به پشت سر مانعى ندارد. (مناسك حج، م 303)
2- . و بايد از زمان يادآورى بقيه مقدار اضافه را ادامه ندهد. (مناسك حج، م 311)

بعيد نيست كه بتواند آن را به هفت مرتبه برساند.

[845] م - اگر سعى را كم كند سهواً، واجب است آن را اتمام كند هر وقت يادش بيايد و اگر به وطن خود مراجعت كرده و براى او مشقت ندارد، بايد مراجعت كند و اگر نمى تواند يا مشقت دارد بايد نايب بگيرد.

[846] م - اگر كمتر از يك مرتبه سعى كرد و بقيه را فراموش كرد بياورد، احتياط واجب آن است كه سعى را از سر بگيرد و اگر بعد از تمام كردن يك مرتبه يا بيشتر فراموش كرد به هفت مرتبه برساند جايز است از همان جا سعى را تمام كند، ليكن احتياط آن است كه اگر چهار مرتبه را تمام نكرده، تمام كند و از سر بگيرد.

[847] م - با تمام كردن سعى، حلال نمى شود بر او آنچه حرام شده بود به واسطه احرام.

[848] م - اگر فراموش كرد بعض سعى را در عمره تمتّع، پس به گمان اينكه اعمال عمره تمام شده، از احرام خارج شد و بعد از آن نزديكى با زنان كرد، واجب است برگردد و سعى را تمام كند و احتياط واجب آن است كه يك گاو براى كفاره ذبح كند.

[849] م - اگر فراموش كرد بعض سعى را در عمره تمتّع و تقصير كرد و بعد از آن نزديكى با زنان كرد، احتياط واجب آن است كه به دستور مسأله سابق عمل كند، بلكه احتياط واجب آن است(1) كه در اين دو حكم سعى در

ص: 249


1- . متعرّض اين احتياط نشده اند.

غير عمره تمتّع را نيز ملحق به تمتّع كند در كفاره و اتمام.

[850] م - اگر شك كند در عدد رفت و آمدها بعد از تقصير، اعتنا نكند و اگر شك كند بعد از آن كه از عمل فارغ شد و منصرف شد، چون بناگذارى بر اتمام و اعتنا نكردن به شك خالى از اشكال نيست، احتياط آن است كه آنچه احتمال نقص مى دهد اتمام كند خصوصاً اگر شك در ناقص گذاشتن در اين باشد كه عمداً براى حاجتى ترك كرده است سعى را، كه برگردد و اتمام كند كه در اين صورت وجوب اتمام بعيد نيست و اگر شك در زياده دارد و مى داند ناقص نشده اعتنا نكند.

[851] م - اگر بعد از فارغ شدن از سعى يا از هر دَورى، شك در دُرست آوردن آن كند اعتنا نكند و سعيش صحيح است و همين طور اگر در بين رفت و آمد، شك در صحيح به جا آوردن جزء پيش كند، اعتنا نكند.

[852] م - اگر در مروه شك كند كه هفت دفعه رفت و آمد كرده يا زيادتر؛ مثل اينكه شك كند بين هفت و نُه اعتنا نكند و اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه اين دور هفت است يا كمتر، ظاهراً سعى او باطل است و همچنين است هر شكى كه به كمتر از هفت تعلق بگيرد؛ مثل شك بين يك و سه يا دو و چهار و هكذا.

[853] م - اگر طواف را در روزى به جا آورد و روز بعد شك كرد كه سعى كرده است يا نه، بعيد نيست بناگذارى بر آوردن، گرچه احتياط در آوردن است، مگر آن كه بعد از تقصير شك كند كه در اين صورت لازم نيست سعى كند.

ص: 250

مسائل متفرقه سعى

[854] م - كسى كه مى دانسته بايد هفت مرتبه بين صفا و مروه سعى كند و با همين نيت از صفا شروع كرده ولى رفت و برگشت را يك مرتبه حساب كرده و در نتيجه چهارده مرتبه سعى نموده، احتياط آن است كه سعى(1) را اعاده كند، اگر چه اقوى كفايت همان سعى است.

[855] م - كسى كه بعدازظهر، طواف و نماز را به جا مى آورد و سعى را شب انجام مى دهد، اگر بدون تأخير عرفى، سعى در شب واقع شود مانع ندارد و احتياط آن است كه تا شب تأخير نيندازد(2)، اگر چه اقوى كفايت است.

[856] م - سعى در طبقه فوقانى، اگر محرز نيست كه بين صفا و مروه است، جايز نيست.(3)

استفتائات سعى

[857] س - كسى كه در اثناى سعى متوجه شود كه طواف او بيش از هفت شَوط بوده تكليف او چيست ؟

ج - مى تواند(4) به اين نحو احتياط كند كه سعى را تمام نمايد و بعد از

ص: 251


1- . سعى صحيح است. (مناسك حج، م 311)
2- . به تأخير انداختن سعى پس از طواف و نماز طواف تا روز بعد از آن جايز نيست، اما تأخير در انجام آن تا شبِ [همان روز] مانعى ندارد. (مناسك حج، م 301)
3- . صحيح نيست. (مناسك حج، م 305)
4- . مى تواند از طواف و سعى خود دست برداشته و مجدداً طواف و نماز طواف و سعى را از سر بگيرد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)

فوت موالات عرفيه بين شَوط زايد طواف و مقدار باقيمانده تا 14 شَوط، طواف و نماز و سعى را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.

[858] س - اگر از مروه شروع و به صفا ختم كرده و بعد فهميده است، وظيفه او چيست، به خصوص اگر تقصير كرده باشد؟

ج - بايد سعى را اعاده كند و اگر تقصير نكرده تقصير كند.(1)

[859] س - كسى بعد از اتمام شَوط ششمِ سعى در صفا، گمان تمام شدن هفت شَوط را كرد و تقصير نمود ولى فوراً به او گفتند كه بايد يك شَوط ديگر بياورى، او هم انجام داد و بعد بار ديگر تقصير نمود، آيا عمل او صحيح است يا خير و كفاره دارد يا نه ؟

ج - عمل صحيح است و كفاره ندارد.

[860] س - كسى در اثناى سعى براى آب خوردن از مسير منحرف شده و پس از خوردن آب ادامه داده است چه صورت دارد؟

ج - اگر سعى را قطع نكرده و به نيت سعى حركت را ادامه داده است و در بين راه آب خورده يا اگر قطع كرده، از جايى كه سعى را قطع كرده يا مُحاذى آن سعى را تمام كرده صحيح است.

[861] س - كسى كه طواف و نماز آن را انجام داده و سعى را به روز بعد يا روزهاى بعد به تأخير انداخته است، آيا طواف و نماز را بايد اعاده كند؟

ص: 252


1- . آغاز سعى از مروه و پايان دادن آن در صفا صحيح نيست. (مناسك حج، م 297)

ج - لازم نيست ولى اختياراً نبايد سعى را به روز بعد تأخير بيندازد.

[862] س - آيا زن هايى كه از جهت عادت ماهانه براى طواف نايب مى گيرند در سعى هم مى توانند نايب بگيرند؟

ج - محل سعى مسجد نيست و سعى را بايد خودشان به جا آورند با مراعات ترتيب بين طواف و سعى.

[863] س - اگر كسى يقين كند كه هفت شَوط سعى بين صفا و مروه را تمام كرده است ولى بعد از تقصير متوجه مى شود كه پنج شَوط بوده، اولاً آيا كل سعى را بايد از سر بگيرد يا دو شَوطى را كه ناقص بوده است بايد تكميل كند؟ و ثانياً آيا تقصير هم بايد بكند، يا تقصير اول كافى است ؟

ج - بايد سعى را اتمام كند و احتياطاً تقصير را اعاده نمايد، گرچه وجوب اين احتياط معلوم نيست.

[864] س - شخصى بعد از طواف عمره تمتّع گم شده و بعد از پيدا شدن به رفقايش گفته است كه سعى صفا و مروه را به جا آورده ام و تقصير نمود و محرم شد براى حج تمتّع، ولى بعد از مراجعت از عرفات و منى و موقع طواف و سعى صفا و مروه و اعمال حج اظهار كرد؛ مثل اينكه من در اعمال عمره به صفا نيامده ام، همين طور گفته اند ان شاءاللّه آمده اى، بعد از مراجعت به ايران چند بار به پسرانش گفته اعمال من ناقص شده و قبل از فوتش وصيت نموده است كه براى او نايب بگيرند، اگر عمل شخص فوق الذكر باطل باشد وُرّاث او حاضرند اين جانب را بفرستند تا اعمال حج او را انجام بدهم، آيا نظر حضرت عالى چيست ؟

ص: 253

ج - ورثه مى توانند شما را نايب كنند براى عمل حج تمتّع، ولى بايد نايب سعى را جداگانه به نيابت آن مرحوم انجام دهد. گرچه در فرض مرقوم بيش از نايب گرفتن براى سعى لازم نيست.(1)

[865] س - بين صفا و مروه طورى است كه از يك طرف مى روند و از طرف ديگر آن برمى گردند يعنى بين رفت و برگشت دو سه مترى فاصله است، آيا اگر امكان باشد از همان مسيرى كه به صفا رفته، به مروه برود اشكال دارد؟

ج - اشكال ندارد، ولى نبايد مزاحم ديگران شود.

[866] س - شخصى در حال سعى كردن بود، يك وقت ديد مقدارى را كه براى هروله علامت گذارى كرده اند به طور عادى سير كرده است، گمان مى كرد لازم است هروله كند و لذا برگشت و مقدارى را كه عادى رفته بود، با هروله تكرار كرد، آيا سعيش اشكال دارد؟

ج - اشكال دارد.(2)

[867] س - شخصى در سعى بين صفا و مروه، از جايى كه به صفا يا مروه رسيد براى شَوط بعدى شروع نمى كند، بلكه تقريباً مقدار دو سه متر هلالى شكل و يا مستقيم به شكل عرضى مى آيد و شروع مى كند، و در اين مقدار

ص: 254


1- . اگر سعى را فراموش كرده، نايب همان سعى را قضا كند و اگر ترك سعى از روى جهل بوده، حج را اعاده نمايد. (مناسك حج، م 279 و 308)
2- . در حال اختيار نبايد چنين كند ولى در فرض مذكور سعى او درست است و چيزى بر او نيست، اگرچه احتياط در اتمام و اعاده سعى است. (اجوبة الإستفتاءات فى الحج، س 94)

متوجه نيست كه با نيت سعى است يا نه، ولى اگر از او سؤال شود چه مى كنى جواب مى دهد سعى مى كنم، آيا مضرّ نيست ؟

ج - راه رفتن مزبور روى كوه مضرّ به سعى نيست، و در فرض مسأله سعى صحيح است.

[868] س - آيا سعى كردن از همان جا كه مريضها را با چرخ مى برند و برمى گردانند (يعنى حدود دو متر بالاتر از ابتداى سراشيبى شروع مى كنند) صحيح و كافى است ؟ يا حتماً بايد از اول كوه صفا شروع و در مروه هم به سنگ هاى سياه بعد از سنگ هاى صاف كه بقاياى كوه است برسند؟

ج - سعى بايد بين دو كوه باشد و احراز شود و لازم نيست بالا برود.

[869] س - در مناسك فرموده ايد كسى كه بين صفا و مروه سعى مى كند، واجب است در هنگامى كه به طرف مروه در حركت است توجهش به مروه باشد وبالعكس، آيا اين وجوب توجه، تكليفى است و يا وضعى و تكليفى ؟

ج - وضعى است.

[870] س - گاهى انسان در اثر ازدحام جهت رفتن براى سعى ناچار است از مسجدالحرام عبور كند، در اين صورت تكليف حائض و نفساء چيست، و آيا براى سعى هم مثل طواف نايب بگيرند؟

ج - اگر امكان نداشته باشد كه از راه ديگرى بروند بايد تأخير بيندازند، و اگر آن هم ممكن نيست نوبت به نيابت مى رسد و بر فرض مخالفت چنانچه از آن راه رفت و خودش سعى كرد سعيش صحيح است هرچند گناه كرده است.

ص: 255

[871] س - زيادى در سعى جهلاً، آيا حكم زيادى سهوى را دارد يا عمدى را؟

ج - محل اشكال است.(1)

[872] س - كسى كه نمى تواند بدون سوار شدن در چرخهاى معمولى در مَسْعى سعى كند ليكن تمكّن مالى ندارد، چون اَرْز خود را صرف سوغات كرده، وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر مى تواند با چرخ سعى كند ولو با فروش چيزى يا قرض بايد خودش سعى كند و استنابه صحيح نيست مگر آن كه مشقت و حرج در كار باشد.

[873] س - شخصى شَوط سوم سعى را بهم زد و با فاصله اندكى هفت شَوط ديگر به جا آورد و تقصير نمود، آيا اين سعى صحيح است ؟

ج - اشكال دارد(2) و بايد سعى را اعاده كند.

[874] س - شخصى به اعتقاد اين كه هر شَوط سعى، رفت و برگشت از صفا به مروه است، سعى را شروع مى كند و در شَوط سوم متوجه مسأله مى شود و سعى خود را به هفت شَوط خاتمه مى دهد، آيا سعى او چه حكمى دارد؟

ج - سعى او صحيح است.

[875] س - شخصى در حال سعى گاهى عقب عقب به طرف مروه و يا

ص: 256


1- . حكم زيادى سهوى را دارد و سعى او صحيح است. (مناسك حج، م 310)
2- . اشكال ندارد. (استفتاء 62463، س 7)

صفا رفته است، تكليف او چيست ؟

ج - بايد آن مقدار را تدارك كند و اگر از آن محل گذشته سعى او اشكال دارد و احتياط در اتمام و اعاده است.(1)

[876] س - سعى از طبقه دوم فعلى، كه بالاتر از كوه صفا و مروه مى باشد، جايز است يا نه ؟

ج - اشكال دارد.(2)

[877] س - شخصى به جهت كنترل همراهان خود در حين سعى، گاهى به عقب برمى گشته و بدون توجه مجدداً همان مسافت را طى مى كرده، آيا سعى او صحيح است ؟

ج - اشكال دارد و بايد سعى را اعاده كند.

[878] س - شخصى سعى بين صفا و مروه را، پنج دور رفت و برگشت كه مجموعاً ده شَوط مى شود، انجام داده است و آنگاه كه متوجه مسأله شد سعى را از همان جا قطع نمود و تقصير كرد، تكليف چيست ؟

ج - در فرض سؤال احوط اعاده سعى است.(3)

[879] س - شخصى به تصور اينكه رفتن بالاى كوه صفا يا مروه لازم

ص: 257


1- . و مى تواند سعى سابق را رها كرده و مجدداً سعى را از سر بگيرد. (استفتاء 62463)
2- . سعى در طبقة ة ة دوم مسعى صحيح نيست، مگر آنكه برايش محرز باشد كه طبقة ة ة دوم، ميان دو كوه واقع است نه بالاتر از آن، و كسى كه نمى تواند در طبقة ة ة همكف سعى كند، بايد براى خود نايب بگيرد، و سعيش در طبقة ة ة دوم صحيح و مجزى نيست. (مناسك حج، م 305)
3- . سعى او صحيح است. (مناسك حج، م 311)

است، چون اين مقدار مسافت را تحت فشار جمعيت رفته لذا براى اعاده آن مقدارى وارد سعى شده و بعد به نيت سعى برگشته است و در واقع مقدارى مسافت را دوبار طى كرده است، آيا سعى او درست است ؟

ج - اگر به نيت احتياط عمل كرده باشد ضرر ندارد.

[880] س - شخصى به تصور اينكه سعى نيز نياز به وضو دارد بعد از يك شَوط و نيم سعى خود را قطع مى كند و وضو مى گيرد و هفت شَوط ديگر سعى مى نمايد، تكليف او چيست ؟

ج - اشكال دارد(1) و بايد سعى را اعاده كند.

[881] س - كسى كه قدر متيقن عدد اشواط را مى داند، اما ترديد دارد كه شَوط بعدى را انجام داده يا نه؛ مثلاً مى داند پنج شَوط انجام داده، ولى شك دارد كه بقيه را انجام داده يا نه، تكليف او چيست ؟

ج - فرض مزبور شك در اشواط است و مبطل است.

[882] س - اگر كسى سعى را به طور كلى فراموش كرد و تقصير نمود، تكليف او چيست ؟

ج - از احرام خارج شده و هر وقت يادش آمد سعى را به جا آورد.

[883] س - اگر كسى قبل از رسيدن به مروه، در آوردن هفت و نُه شك كرد، تكليف او چيست ؟

ج - مبطل است و بايد سعى را اعاده كند.

ص: 258


1- . اشكال ندارد. (استفتاء 62463، س 7)

[884] س - آيا موالات در تمام اشواط سعى معتبر است و يا اختصاص به بعض دارد؟

ج - در سعى موالات معتبر نيست مگر شَوط اول تمام نشده باشد، كه در صورت فوات موالات احتياطاً از سر بگيرد.

[885] س - اگر در سعى، بعضى مواضع بدن زن غير از وجه و كفّين پيدا باشد آيا به سعى او ضرر مى زند يا نه ؟

ج - ضرر نمى زند.

[886] س - شخصى در حال سعى در عدد اشواط شك مى كند و با حال ترديد به سعى خود ادامه مى دهد و در فكر است كه عدد را ضبط كند، پس از تأمل و بعد از آن كه صد متر سعى كرد يا وارد شَوط بعدى شد، يقين به عدد حاصل مى شود و با يقين، باقى سعى را هم انجام مى دهد، آيا اين سعى صحيح است يا نه ؟

ج - صحيح است.

مستحبّات سعى

[887] م - مستحب است بعد از فراغ از نماز طواف و پيش از سعى، به نزد چاه زمزم رفته يك يا دو دلو آب بكشد و آن را بياشامد و به سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:

«أللّهُمّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَرِزْقاً واسِعاً وَشِفاءً مِنْ كُلّ داءٍ وَسُقْمٍ ».

پس از آن، به نزد حجرالأسود بيايد، و مستحب است از درى كه محاذى

ص: 259

حجرالأسود است به سوى صفا متوجه شود و با آرامى دل و بدن بالاى صفا رفته و به خانه كعبه نظر كند و به ركنى كه حجرالأسود در او است رو نمايد و حمد و ثناى الهى را به جا آورد و نعمت هاى الهى را به خاطر بياورد، آنگاه اين اذكار را بگويد:

«اللهُ أكْبَرُ» هفت مرتبه.

«ألحَمدُ للّهِ » هفت مرتبه.

«لا إلهَ إلاَّ اللهُ » هفت مرتبه.

«لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيْتُ وَهُوَ حَيّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ» سه مرتبه.

پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگويد:

«اللهُ أكْبَرُ عَلى ما هَدانا وَالْحَمْدُ للّهِ عَلى ما أبْلانا وَالْحَمْدُ للّهِ الْحَيّ الْقَيّومِ وَالْحَمْدُ للّهِ الْحَيّ الدّائِمِ » سه مرتبه.

پس بگويد:

«أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَأشْهَدُ أنّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لا نَعْبُدُ إلاَّ إيّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ». سه مرتبه.

پس بگويد:

«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَالْيَقينَ في الدّنْيا وَالآخِرَةِ » سه مرتبه.

پس بگويد:

«أللّهُمّ آتِنا في الدّنْيا حَسَنَةً وَفي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ» سه مرتبه.

پس بگويد:

ص: 260

«اللهُ أكْبَرُ» صد مرتبه.

«لا إلهَ إلاَّ الله» صد مرتبه.

«ألْحَمْدُ للّهِ » صد مرتبه.

«سُبحانَ اللهِ » صد مرتبه.

پس بگويد:

«لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ ، أنْجَزَ وَعْدَهُ ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ ، وَغَلَبَ الأحْزابَ وَحْدَهُ ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ ، أللّهُمّ بارِكْ لِي في الْمَوْتِ وَفِيما بَعْدَ الْمَوْتِ ، أللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَوَحْشَتِهِ أللّهُمّ أظِلّني في ظِلّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلّ إلاَّ ظِلّكَ ».

و بسيار تكرار كند سپردن دين و نفس و اهل و مال خود را به خداوند عالم.

پس بگويد:

«أسْتَوْدِعُ اللهَ الرّحْمنَ الرّحِيمَ الّذي لا تَضِيعُ وَدائِعُهُ دِيني وَنَفْسي وَأهْلي، أللّهُمّ اسْتَعْمِلْني عَلى كتابِكَ وَسُنّةِ نَبِيّكَ وَتَوَفّني عَلى مِلّتِهِ وَأعِذْني مِنَ الْفِتْنَةِ ».

پس بگويد:

«اللهُ أكْبَرُ» سه مرتبه.

پس دعاى سابق را دو مرتبه تكرار كند، پس يكبار تكبير بگويد و باز دعا را اعاده نمايد و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام دهد، هر قدر كه مى تواند بخواند.

و مستحب است كه رو به كعبه نمايد و اين دعا را بخواند:

ص: 261

«أللّهُمّ اغْفِرْ لِي كُلّ ذَنْبٍ أذْنَبْتُهُ قَطّ فَاِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيّ بِالْمَغْفِرَةِ فَاِنّكَ أنْتَ الْغَفُورُ الرّحِيمُ ، أللّهُمّ افْعَلْ بي ما أنْتَ أهْلُهُ فَاِنّكَ اِنْ تَفْعَلْ بِي ما أنْتَ أهْلُهُ تَرْحَمْني وَإنْ تُعَذّبني فَأَنْتَ غَنيّ عَنْ عَذابي وَأنَا مُحْتاجٌ إلى رَحْمَتِكَ . فَيامَنْ أنَا مُحْتاجٌ إلى رَحْمَتِهِ ارْحَمْني، أللّهُمّ لا تَفْعَلْ بي ما أنَا أهْلُهُ ، فَاِنّكَ إنْ تَفْعَلْ بي ما أنا أهْلُهُ تُعَذّبْني وَلَمْ تَظْلِمْني أصْبَحْتُ أتّقي عَدْلَكَ وَلا أخافُ جَوْرَكَ فَيامَنْ هُوَ عَدْلٌ لا يَجُورُ اِرْحَمْني».

پس بگويد:

«يا مَنْ لا يَخيبُ سائِلُهُ وَلا يَنْفَدُ نائِلُهُ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ، وَأجرْني مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ ».

و در حديث شريف وارد شده است: هركس كه بخواهد مال او زياد شود، ايستادن بر صفا را طول دهد و هنگامى كه از صفا پايين مى آيد بر پله چهارم بايستد و متوجه خانه كعبه شود و بگويد:

«أَللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضِيقِهِ وَضَنْكِهِ ، أللّهُمّ أظِلّني في ظِلّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلّ إلاَّ ظِلّكَ ».

پس از پله چهارم پايين رود و احرام را از روى كمر خود بردارد و بگويد:

«يا رَبّ الْعَفْوِ يا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ هُوَ أوْلي بِالْعَفْوِ، يا مَنْ يُثِيبُ عَلي الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، يا جَوادُ يا كَريمُ يا قَريبُ يا بَعيدُ، اُرْدُدْ عَلَيّ نِعْمَتَكَ وَاسْتَعْمِلْني بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ ».

و مستحب است پياده سعى نمايد و از صفا تا به مناره ميانه راه رود و از آن جا تا جايى كه محل بازار عطاران است مانند شتر تند رود و اگر سوار

ص: 262

باشد اين حدّ را فى الجمله تند نمايد و از آن جا تا به مروه نيز ميانه رود و در وقت برگشتن نيز به همان ترتيب مراجعت نمايد و از براى زن ها هروله نيست و مستحب است در هنگامى كه مى رسد به مناره ميانه بگويد:

«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ ، وَاللهُ أكْبَرُ، وَصَلّى اللهُ عَلى مُحَمّدٍ وَأهْلِ بَيْتِهِ ، أَللّهُمّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمْ إنّكَ أنْتَ الأعَزّ الأجَلّ الأكْرَمُ ، وَاهْدِني لِلّتي هِيَ أقْوَمُ ، اللّهُمّ إنّ عَمَلي ضَعيفٌ ، فَضاعِفْهُ لي وَتَقَبّلْهُ مِنّي، أللّهُمّ لَكَ سَعْيي، وَبِكَ حَوْلي وَقُوّتي تَقَبّلْ مِنّي عَمَلي يا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتّقينَ ».

و همين كه از محل بازار عطاران گذشت بگويد:

«يا ذَاالْمَنّ وَالْفَضْلِ وَالْكَرَمِ وَالنّعْماءِ وَالْجُودِ، اغْفِرْ لي ذنُوبي، اِنّهُ لا يَغْفِرُ الذّنُوبَ إلاَّ أنْتَ ».

و هنگامى كه به مروه رسيد برود بالاى آن و به جا آورد آنچه را كه در صفا به جا آورد و بخواند دعاهاى آن جا را به ترتيبى كه ذكر شد.

و پس از آن بگويد:

«أللّهُمّ يا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ يُحِبّ الْعَفْوَ يا مَنْ يُعْطي عَلَى الْعَفْوِ، يا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ يا رَبّ الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ».

و مستحب است در گريه كردن كوشش كند و خود را به گريه وا دارد و در حال سعى دعا بسيار كند و بخواند اين دعا را:

«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ حُسْنَ الظّنّ بِكَ عَلى كُلّ حالٍ وَصِدْقِ النّيّةِ في التّوَكّلِ عَلَيْكَ ».

ص: 263

فصل هفتم: تقصير و بعض احكام آن

اشاره

[888] م - واجب است بعد از آن كه سعى كرد(1) تقصير كند يعنى قدرى از ناخن ها يا قدرى از موى سر يا شارب يا ريش را بزند و بهتر آن است كه اكتفا به زدن ناخن نكند و از موى قدرى بزند، بلكه موافق احتياط است و تراشيدن سر در تقصير كفايت نمى كند بلكه حرام است.(2)

[889] م - اين عمل نيز از عبادات است و بايد با نيت پاك و خالى از قصد غير اطاعت خدا بياورد و اگر ريا كند موجب باطل شدن عمره اش مى شود مگر آن كه جبران كند.

[890] م - اگر تقصير را فراموش كند تا وقتى كه احرام حج را ببندد عمره اش صحيح است و مستحب است فديه يك گوسفند و احتياط آن است كه فديه بدهد.

ص: 264


1- . لازم نيست بلافاصله پس از سعى، تقصير كند. (مناسك حج، م 318)
2- . و چنانچه از روى عمد و علم بتراشد بايد يك گوسفند كفاره بدهد. (مناسك حج، م 315)

[891] م - اگر عمداً(1) تقصير را ترك كند تا احرام بستن به حج، عمره او باطل مى شود بنابر اقوى و ظاهراً حج او حج افراد شود، و احتياط واجب آن است كه پس از تمام كردن حج افراد، عمره مفرده به جا آورد و در سال بعد حج را اعاده كند.(2)

[892] م - در عمره تمتّع طواف نساء واجب نيست و اگر بخواهد احتياط كند طواف و نماز آن را رجائاً به جا آورد.

[893] م - بعد از آن كه شخص مُحرم تقصير كرد، حلال مى شود بر او به غير از تراشيدن سر هرچه حرام شده بود بر او به واسطه احرام، حتى نزديكى با زن.

مسائل و استفتائات متفرقه تقصير و احكام بين عمره و حج تمتّع

[894] م - در تقصير، كندن مو كافى نيست بلكه ميزان كوتاه كردن است به هر وسيله اى باشد و اكتفا به كوتاه كردن موى زير بغل و نحو آن مشكل است و احوط در تقصير، گرفتن ناخن يا چيدن ريش يا شارب يا موى سر است.

[895] س - آيا كسى كه تقصير او محكوم به بطلان است و بعد از آن محرمات احرام را به جا آورده و جاهل به مسأله بوده كفاره دارد يا خير؟

ص: 265


1- . يا از روى ندانستن مسأله. (مناسك حج، م 319)
2- . و اگر حج او حج واجب بوده بايد در سال بعد از آن، عمره و حج به جا آورد. (مناسك حج، م 319)

ج - با جهل كفاره ندارد مگر در صيد؛ به تفصيلى كه در كتب ذكر شده است.

[896] س - كسى كه بعد از سعى در عمره تمتّع تقصير كرد، بعد به شك افتاد كه آيا تقصيرى كه كردم صحيح است يا نه، آيا اشكال دارد يا نه ؟

ج - اگر در حال عمل عالم به مسأله و ملتفت بوده، اشكال ندارد.(1)

[897] س - يكى از خدمه كاروان ها به احرام عمره مفرده از ميقات محرم مى شود و به مكّه مى آيد و طواف و نماز آن و سپس سعى بين صفا و مروه را به همان عنوان به جا مى آورد، ولى براى تقصير، گمان مى كرد نتف؛ يعنى كندن مو كافى است و چند نخ مو را به عنوان تقصير كَنْد و به حساب خودش از احرام خارج شد، سپس براى عمره تمتّع كه وظيفه اش بود به ميقات رفت و محرم شد و به مكّه آمد و كليه اعمال؛ از طواف تا تقصير، را انجام داد، آيا اعمالش چگونه است و در آينده وظيفه اش چيست ؟

ج - كندن مو در تقصير كافى نيست و عمره تمتّع او صحيح نيست مگر آن كه قبل از احرام براى آن، از احرام عمره مفرده با تقصير صحيح خارج شود.

[898] س - اگر كسى تقصير عمره مفرده را فراموش كرد، آيا مى تواند در هر جايى تقصير كند يا نه ؟ زيرا به ايران بازگشته است و آيا نيازى به طواف نساء مجدد هست ؟

ص: 266


1- . در صورتى كه احتمال التفات در حال عمل را بدهد، اعتنا نكند.

ج - تقصير را در هرجا مى تواند انجام دهد، ولى بايد طواف نساء را اعاده كند و اگر خودش نمى تواند برود، نايب بگيرد.

[899] س - هرگاه سنى براى شيعه تقصير نمايد چه صورت دارد؟

ج - اشكال ندارد.

[900] س - شخصى در حج به عوض تقصير در عمره تمتّع يك مو از بدن كنده است و الآن كه متوجه شده است، آيا حج او اشكال دارد يا نه ؟ و در صورتى كه مرتكب خلاف شده باشد تكليف چيست ؟

ج - اگر حج را انجام داده، با عمل مزبور از احرام فعلاً خارج شده است و چنانچه حج واجب بوده احتياط آن است كه يك عمره مفرده به جا آورد و بعداً عمره و حج تمتّع را انجام دهد.(1)

[901] س - شخصى بعد از طواف و نماز طواف تقصير كرد و سپس سعى را به جا آورد و دوباره تقصير كرد، وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر جاهل يا ساهى بوده چيزى بر او نيست.

[902] س - كسانى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مى دارند، اگر بعد از سعى تقصير نمودند، آيا موجب مُحِلّ شدن و يا كفاره مى گردد؟

ج - مُحلّ نمى شوند و اگر جاهل يا ساهى بوده اند كفاره ندارد.

ص: 267


1- . اگر به علت ندانستن مسأله، به جاى تقصير، موى خود را بكند و سپس حج به جا آورد، عمره اش باطل است و حجى كه به جا آورده، حج إفراد خواهد بود. در اين صورت اگر حج واجب بر عهده اش بوده، بنابر احتياط واجب بايد بعد از انجام مناسك حج، عمرة ة ة مفرده به جا آورد، و در سال بعد، عمرة ة ة تمتّع و حج را اعاده كند. (مناسك حج، م 317)

[903] س - اگر كسى به جاى تقصير حلق نمود، آيا كفايت مى كند؟

ج - در عمره تمتّع كفايت نمى كند.(1)

[904] س - كسى كه بعد از انجام اعمال عمره، در منزل تقصير كرده است، وظيفه اش چيست ؟

ج - مانع ندارد.

[905] س - حضرت عالى در مسأله دوم تقصير مى فرماييد: اگر كسى تقصير را به ريا انجام دهد عمره اش باطل است، مقصود از بطلان عمره چيست ؟ ديگر اينكه وظيفه او چه مى شود؟

ج - مقصود اين است كه در تقصير ريا كند و بدون تدارك تقصير، براى حج محرم شود و حج انجام دهد، كه در اين صورت حكم كسى را دارد كه بدون تقصير وارد اعمال حج شده است و در هر صورت لازم است حج تمتّع را سال بعد به جا آورد.

[906] س - اگر كسى در اثناى سعى تقصير نمود، وظيفه او چيست ؟

ج - بايد سعى را تمام كند و تقصير را اعاده كند، بلى اگر از روى نسيان يا جهل تقصير كرده، اعاده تقصير لازم نيست و اگر از اول سعى قصد هفت شَوط نداشته سعى اعاده دارد.

[907] س - اگر كسى از روى جهل، تقصير را ترك نمود چه حكمى دارد؟

ص: 268


1- . كفايت نمى كند و اگر اين كار را از روى علم و عمد كرده باشد، عمل حرام انجام داده و بايد يك گوسفند قربانى كند. (مناسك حج، م 315)

ج - در اين مسأله جهل حكم عمد را دارد.

[908] س - در عمره مفرده اگر كسى تقصير را عمداً يا از روى جهل و نسيان ترك نمود و طواف نساء را انجام داد، چه وظيفه اى دارد؟

ج - بايد تقصير نمايد و طواف نساء را اعاده نمايد و فرقى بين صور عمد و سهو و علم و جهل نيست على الأحوط.

[909] م - بعد از انجام عمره تمتّع و قبل از حج تمتّع نبايد عمره مفرده به جا آورده شود(1) و اگر به جا آوردند صحت عمره مفرده محل اشكال است ولى براى عمره و حج تمتّع اشكالى ايجاد نمى شود.

[910] م - خدمه كاروان هاى حج اگر عمره مفرده به جا آورده باشند هر دفعه كه از مكّه خارج مى شوند و به جده مى روند و برمى گردند لازم نيست محرم شوند(2) ولى اگر عمره تمتّع به جا آورده اند، بنابر احتياط نبايد از مكّه خارج شوند مگر در صورت حاجت در حالى كه مُحرمند به احرام حج.(3)

ص: 269


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 94)
2- . اگر بعد از انجام عمره تمتّع از شهر مكه بدون احرام خارج شود، پس اگر در همان ماهى كه عمره انجام داده به مكه برگردد، نياز به تجديد احرام براى ورود به شهر مكه ندارد، ولى اگر در ماه بعد از ماه انجام عمره به مكه برگردد، مثل اينكه عمره را در ذى القعده انجام دهد و خارج شود، و در ماه ذى الحجه به مكه برگردد، واجب است با احرام جديد براى عمره جهت دخول مكه محرم شود، و عمره تمتّع وى كه متصل به حج مى شود همين عمره تمتّع دوم خواهد بود. (مناسك حج، م 93)
3- . خروج از مكه مكرمه بعد از عمره تمتّع و قبل از اعمال حج براى كسى كه مطمئن است كه مى تواند براى انجام حج تمتّع به مكه برگردد جايز است. هر چند احتياط مستحب آن است كه از مكّه مكرمه خارج نشود مگر براى نياز و كار ضرورى. كما اينكه در اين صورت بنابر

[911] س - خدمه كاروان ها كه پس از انجام عمره تمتّع بايد به عرفات و منى بروند، براى ديدن چادرها و كارهاى ديگر و برگردند به مكّه، وظيفه آنان چيست ؟

ج - بنابر احتياط واجب نمى توانند از مكّه خارج بشوند مگر در مورد ضرورت و در اين صورت بايد براى حج محرم شوند و بيرون بروند. بلى اگر احرام براى آنان حَرَجى باشد و رفتن به عرفات و منى بر آنان ضرورت دارد مى توانند بدون احرام به آن جا بروند.(1)

[912] س - آيا بين عمره تمتّع و حج تمتّع ماشين كردن سر جايز است ؟

ج - ماشين كردن مانع ندارد ولى نبايد سر را بتراشد و از ماشين كردنى كه مثل تراشيدن است بايد اجتناب شود على الأحوط.

[913] س - بين عمره تمتّع و حج تمتّع كه جايز نيست سر بتراشد، آيا سر تراشيدن كفاره دارد يا خير؟

ج - كفاره ثابت نيست.

[914] س - زنى كه حيض بود و نمى دانست و اعمال عمره را كلاً به جا

ص: 270


1- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

آورد، بفرماييد بايد دوباره به جا آورد يا كافى است ؟

ج - اگر در وسعت وقت است بايد طواف و نماز را اعاده كند، ولى اگر وقت ندارد، در اينكه وظيفه مبدل شده يا نه، اشكال است و احتياط را مراعات نمايد.(1)

[915] س - همچنان كه تراشيدن سر بعد از عمره تمتّع و قبل از احرام حج حرام است، آيا تراشيدن صورت نيز همين حكم را داراست ؟

ج - غير از حكم تراشيدن ريش در غير اين مورد، حكم خاصى ندارد.

[916] س - آيا غار حِرا جزو محدوده مكّه است ؟ و بنابراين، آيا مى توان قبل از وقوف به آن جا رفت(2) و صدق خروج از مكّه نمى كند؟

ج - بايد از اهل محل تحقيق شود.

[917] س - كسى كه از كارمندان سازمان حج است و به ناچار بايد بعد از عمره تمتّع و قبل از حج از مكّه خارج و به عرفات برود، با توجه به اينكه حج او نيابتى است، آيا لطمه به حج او نمى زند؟

ج - ضرر به حج و نيابت نمى زند، ولى در صورت امكان بايد محرم شود به احرام حج و از مكّه خارج شود على الأحوط.(3)

[918] س - بعضى از حجّاج منزلشان از مكّه خارج است، بعد از عمره

ص: 271


1- . اگر در موقع احرام پاك نبوده وظيفه تبديل شده و امّا اگر پاك بوده تنها لازم است بعد از مراجعه از منى به مكّه طواف عمره تمتّع و نماز آن را - قبل از طواف و نماز و سعى حج و يا بعد از آن - قضا كند. (مناسك حج، م 77)
2- . به حاشيه مسأله 910 مراجعه شود.
3- . همان.

تمتّع و قبل از احرام به حج تمتّع، خارج شدن آنان از مكّه چه حكمى دارد؟

ج - خروج از مكّه بعد از عمره تمتّع جايز نيست على الأحوط، مگر در مورد ضرورت كه در اين صورت هم بايد محرم شوند به احرام حج و خارج شوند.(1)

[919] س - اخيراً خط كمربندى در اطراف مكّه از پاى جبل النور و جبل ثور مى گذرد، كه غار حِرا و غار ثور در اين دو جبل است، بين عمره و حج رفتن براى زيارت اين دو مكان مقدس، چه صورت دارد؟

ج - حكم كلى مسأله معلوم است و در مسأله قبل نيز بيان شد(2) و تشخيص موضوع با خود مكلف است.

[920] س - خروج از مكّه براى كسى كه عمره تمتّع انجام داده، براى كار غير ضرورى جايز است يا نه و ملاك ضرورت چيست ؟

ج - بنابر احتياط واجب جايز نيست و ضرورت عرفى است.(3)

تبدّل حج تمتّع به افراد

[921] م - اگر شخصى كه احرام عمره بسته است، به واسطه عذرى، دير وقت وارد مكّه شد؛ به طورى كه اگر مى خواست عمره به جا بياورد وقت وقوف به عرفات مى گذشت يا خوف داشت كه بگذرد، بايد عدول كند به

ص: 272


1- . به حاشيه مسأله 910 مراجعه شود.
2- . همان
3- . همان.

حج اِفراد و پس از به جا آوردن آن عمره مفرده به جا آورد و حج او صحيح و كافى از حَجّة الاسلام است.(1)

[922] م - اگر زنى احرام بست و وقتى به مكّه وارد شد، به واسطه حيض يا نفاس نتوانست طواف به جا آورد و اگر مى خواست بماند تا پاك شود ترس آن داشت كه وقت وقوف به عرفات بگذرد، به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد بايد عمل كند.(2)

[923] م - اگر بدون احرام وارد مكّه شد و نبستن احرام به واسطه عذرى بوده و وقت هم تنگ باشد، بايد در مكّه احرام حجّ اِفراد ببندد و به دستور سابق عمل كند.

[924] م - اگر از روى عمد و بى جهت احرام نبسته و عمره خود را باطل كرده و وقت تنگ شده از عمره تمتّع، احتياط واجب آن است كه حج افراد به جا آورد و پس از آن عمره مفرده و در سال ديگر حج را اعاده كند.(3)

ص: 273


1- . كسى كه وظيفه اش حجّ تمتّع است و مى داند كه به علت تنگى وقت نمى تواند عمره را تمام كند و حج را درك نمايد، واجب است از حج تمتّع به حج افراد عدول كند و سپس بعد از تمام كردن اعمال حج، عمره مفرده به جا آورد. (مناسك حج، م 76)
2- . اگر در موقع احرام پاك بوده هم مى تواند به دستور مسأله قبل عمل نمايد و هم مى تواند سعى و تقصير عمره تمتّع را انجام داده و از احرام خارج شود و بعداً مُحرم به احرام حجّ تمتّع شده و بعد از انجام اعمال منى، قضاى طواف عمره تمتّع و نماز آن را قبل از طواف و نماز و سعى حج و يا بعد از آنها به جا آورد. (مناسك حج، م 77)
3- . هرگاه كسى از روى علم و عمد احرام بستن از ميقات را ترك كند و به جهت تنگى وقت يا عذر ديگر نتواند به ميقات برگردد و ميقات ديگرى نيز در پيش رو نداشته باشد و در نتيجه وقت براى انجام عمره تنگ شود، عمره او فوت شده و حج اش باطل مى شود. و در صورتى كه حج بر او مستقر شده يا مستطيع باشد، بايد سال ديگر حج به جا آورد. (مناسك حج، م 88)

[925] م - مراد از تنگى وقت در مسأله هاى پيش، خوف نرسيدن به وقوف اختيارى عرفه است كه از ظهر نهم ماه ذى حجه است تا غروب.

[926] م - كسى كه حج مستحب به جا مى آورد و پس از ورود به مكّه ديد وقت تنگ است، عدول به افراد كند و حج افراد به جا آورد و عمره مفرده بر او واجب نيست.

[927] م - كسى كه محرم شد به احرام عمره تمتّع از حج واجب و عمداً تأخير انداخت تا وقت تنگ شد، بايد به دستورى كه در مسأله 924 ذكر شد عمل نمايد.

[928] م - كسى كه وظيفه اش حج تمتّع است و در وقت احرام بستن علم پيدا كند كه اگر بخواهد عمره تمتّع به جا آورد، به وقوف عرفات نمى رسد، مى تواند(1) از اول مُحْرم شود به حج افراد و آن را به جا آورد و پس از آن، عمره مفرده به جا آورد و عملش صحيح است.

استفتائات تبدّل

[929] س - كسى قصد بيرون رفتن از مكّه را داشت، به همين جهت از اول در ميقات به نيت عمره مفرده مُحرم و وارد مكّه شد و عمره مفرده را

ص: 274


1- . زن حائض اگر اطمينان دارد تا وقت احرام براى حج و درك وقوف عرفات پاك نمى شود، يا اگر پاك شود وقت كافى براى انجام عمره تا درك وقوف عرفات را نخواهد داشت، در اين صورت بايد در همان ميقات به حج افراد محرم شود و پس از انجام اعمال حج، عمره مفرده به جا آورد، و عمل وى مجزى از حجّ تمتّع خواهد بود. (مناسك حج، م 77)

به جا آورد، بعداً از خارج شدن از مكّه منصرف شد، آيا اين عمره، از عمره تمتّع كفايت مى كند، يا بايد برگردد به ميقات و براى عمره تمتّع مُحرم شود؟

ج - اگر حج او استحبابى است مى تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتّع كند ولى چنانچه حج واجب يا نيابى باشد، جواز تبديل محل اشكال است.

[930] س - اگر بعد از نيت عمره و احرام، مجدداً براى عمره ديگر مُحرم شود، مثلاً به نيت عمره مفرده مُحرم شده بعداً نيت عمره تمتّع كند و تلبيه بگويد، آيا كدام عمره صحيح است ؟

ج - اگر نيت كرده و تلبيه گفته، محرم شده است و تجديد احرام موضوع ندارد و نمى تواند براى نوع ديگر عمره نيت كند و احرام دوم باطل است.

[931] س - زنى كه عادت ماهانه وقتيه و عدديه داشت و مثلاً روز هفتم ماه پاك مى شد، همان روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال عمره اش را به جا آورد، روز بعد لك ديد، باز غسل كرد و اعمال را انجام داد تا روز دهم و براى عرفات حركت كرد، روز يازدهم هم لك ديد، آيا حجش افراد است يا تمتّع ؟

ج - در فرض مزبور وظيفه او تمتّع است.

[932] س - زنى روز هشتم خون ديد، خيال كرد حيض است، احرامش را تبديل به حج افراد كرد، بعد كه به عرفات رفت متوجه شد كه استحاضه است، وظيفه او چيست ؟

ص: 275

ج - اگر وقت عمره ضيق شده و طواف را عمداً تأخير نينداخته حج اِفراد را تمام كند و اگر حج واجب است سپس عمره مفرده به جا آورد.

[933] س - اين جانب مدير گروه حج مى باشم، اعمال حجى كه انجام مى دهم مستحبى است، آيا مى شود به جاى حج تمتّع، نيت حج افراد نمود و به جاى عمره تمتّع، عمره مفرده انجام داد؟ و همچنين ساير خدمه، واجب الحج نيستند آيا مى توانند چنين كنند؟

ج - مى توانند عمره مفرده انجام دهند و براى حج محرم نشوند و مى توانند حج افراد به جا آورند، ولى ميقات حج افراد مواقيت معروفه است.

[934] س - كسى كه حج افراد بر او واجب و متعين است و به قصد حج افراد در يكى از ميقات ها محرم شده است، آيا مى تواند نيت حج افراد خود را به عمره تمتّع تبديل نمايد و بعد از انجام آن، حج تمتّع به جا آورد و همچنين آيا مى تواند حج افراد را به عمره مفرده تبديل نمايد و بعد از انجام آن، براى عمره تمتّع محرم شود؟

ج - نمى تواند عدول كند و تبديل نمى شود.

[935] س - شخصى با احرام عمره تمتّع وارد مكّه شده و بعد از اعمال عمره، براى حج افراد محرم شده است، آيا حج او صحيح است ؟

ج - اگر از مكّه خارج شده و از ميقات براى حج افراد محرم شده بعيد نيست صحت حج، ولى تمتّع واقع نمى شود و اگر از مكّه محرم شده، در صورت اشتباه در تطبيق، حج او صحيح و تمتّع است، و در غير اين صورت حج او صحيح نيست.

ص: 276

[936] س - شخصى در حرم براى حج افراد محرم شده و بعضى از اعمال را انجام داده، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر از روى جهل بوده، چنانچه ممكن نيست كه به ميقات برود و از آن جا محرم شود و به وقوف برسد، در همان محلى كه هست محرم شود و اعمالى كه امكان تدارك آن با احرام هست تدارك كند و چنانچه تمام اعمال را با همان احرام انجام داده و بعد متوجه شده، حج او صحيح است.

ص: 277

ص: 278

باب دوم: اعمال حج تمتّع

اشاره

ودر آن چند فصل است:

ص: 279

ص: 280

فصل اول: احرام حج

اشاره

[937] م - واجب است بر مكلف كه بعد از تمام شدن اعمال عمره، احرام ببندد براى حج تمتّع.

[938] م - اگر نيت كند حج تمتّع را و لبّيك هاى واجب را بطورى كه در احرام عمره ذكر شد بگويد، محرم مى شود و لازم نيست قصد كند احرام بستن را و همچنين لازم نيست قصد كند ترك محرمات را، چنان كه در احرام عمره گذشت.(1)

[939] م - نيت بايد خالص براى اطاعت خداوند باشد و ريا موجب بطلان عمل است.

[940] م - كيفيت احرام بستن و لبيك گفتن همان نحو است كه در احرام عمره ذكر شد.

[941] م - تمام چيزهايى كه در محرمات احرام بيان شد، در اين احرام هم حرام است و آنچه كفاره داشت كفاره دارد، به همان ترتيب.

ص: 281


1- . به حاشيه مسأله 251 مراجعه شود.

[942] م - وقت احرام موسّع است و تا وقتى كه بتواند بعد از احرام به وقوف اختيارى عرفه برسد، مى تواند تأخير بيندازد و از آن وقت نمى تواند عقب بيندازد.

[943] م - احتياط واجب آن است كه كسى كه از عمره تمتّع فارغ شد و محُلّ گرديد، از مكّه خارج نشود بدون حاجت و اگر حاجتى براى بيرون رفتن پيش آمد احتياط واجب آن است كه محرم شود به احرام حج و بيرون رود(1) و به همان احرام براى اعمال حج برگردد.

[944] م - اگر بدون حاجت و بدون احرام بيرون رفت از مكّه، ليكن برگشت و احرام بست و حج به جا آورد، عملش صحيح است.(2)

[945] م - مستحب است احرام بستن در روز ترويه بلكه احوط(3) است.

[946] م - محل احرام حج، شهر مكّه است هر موضع كه باشد، گرچه در محله هاى تازه ساز، ولى مستحب است در مقام ابراهيم عليه السلام يا حجر اسماعيل عليه السلام

ص: 282


1- . به حاشيه مسأله 910 مراجعه شود.
2- . اگر بعد از انجام عمره تمتّع از شهر مكه بدون احرام خارج شود، پس اگر در همان ماهى كه عمره انجام داده به مكه برگردد، نياز به تجديد احرام براى ورود به شهر مكه ندارد، ولى اگر در ماه بعد از ماه انجام عمره به مكه برگردد، مثل اينكه عمره را در ذى القعده انجام دهد و خارج شود، و در ماه ذى الحجه به مكه برگردد، واجب است با احرام جديد براى عمره جهت دخول مكه مُحرم شود، و عمره تمتّع وى كه متصل به حج مى شود همين عمره تمتّع دوم خواهد بود. (مناسك حج، م 93) و توجه به دو نكته لازم است: 1. احرام عمره تمتّع جديد بايد از يكى از مواقيت خمسه باشد؛ 2. اگر عمره تمتّع جديد را به جا نياورد، حج تمتّع وى صحيح نمى باشد. (استفتاء)
3- . بهترين زمان احرام بستن، هنگام زوال (ظهر) روز تروية ة ة (هشتم ذى حجة) است. (مناسك حج، م 325)

واقع شود.(1)

[947] م - اگر فراموش كند احرام بستن را و بيرون رود به منى و عرفات، واجب است برگردد به مكّه و احرام ببندد و اگر ممكن نشد به واسطه تنگى وقت يا عذر ديگر، از همان جا كه هست مُحْرم شود.

[948] م - اگر يادش نيايد كه احرام نبسته، مگر بعد از تمامى اعمال، حجش صحيح است ظاهراً(2) و احتياط مستحب آن است كه اگر يادش آمد، بعد از وقوف به عرفات و مشعر يا قبل از فارغ شدن از اعمال، تمام كند حج را و در سال بعد اعاده كند.

[949] م - جاهل به مسأله اگر احرام نبندد، در حكم كسى است كه به واسطه فراموشى احرام نبسته.

[950] م - اگر كسى از روى علم و عمد ترك كند احرام را تا زمان فوت وقوف به عرفه و مشعر، حج او باطل است.

استفتائات احرام حج

[951] س - فاصله بعضى از محلات جديد الاحداث مكّه تا مسجدالحرام

ص: 283


1- . ميقات احرام حج تمتّع، مكة ة ة مكرمه است، و بهتر آن است كه براى حج تمتّع از مسجدالحرام مُحرم شود، و مُحرم شدن در همه جاى مكه، حتى بافت جديد شهر، صحيح است، اما احوط آن است كه در مناطق قديمى آن مُحرم شود، و در صورتى كه شك كند كه محلى جزء شهر است يا نه، مُحرم شدن در آن محل صحيح نيست. (مناسك حج، م 324)
2- . و احتياط مستحب آن است كه در سال بعد حج را اعاده كند. (مناسك حج، م 327)

بيش از 18 كيلومتر است و شايد عرفاً از «توابع» مكّه حساب شوند نه اينكه «جزو» مكّه باشند؛ چرا كه تابلوهاى راهنمايى با فلش، جهت مكّه را مشخص نموده اند، با اين كيفيت آيا مى توان براى حج در محلات فوق الذكر محرم شد؟

ج - اگر از محلات مكّه است مانع ندارد و اگر از محلات آن نيست يا مورد شك است كفايت نمى كند.

[952] س - اشخاص معذورى كه مى توانند اعمال مكّه را بر وقوفين مقدم بدارند، اگر جهلاً بدون احرام، اعمال مكّه را قبل از وقوفين انجام دادند، چه صورتى دارد؟

ج - كفايت نمى كند و بايد يا قبل از وقوفين آنها را با احرام اعاده كنند يا بعد از وقوفين و اعمال آنها را به جا آورند.

[953] س - حاجى در عرفات يا منى فهميد كه در احرامِ حج، تلبيه نگفته است، آيا در لحظه التفات، تلبيه كافى است و تكليف او چيست ؟

ج - اگر مى تواند به مكّه برود و محرم شود و بقيه اعمال را - كه بايد با احرام انجام دهد - به جا آورد، بايد چنين كند و اگر ممكن نيست همان جا لبيك بگويد و اگر بعد از تقصير يا حلق متذكر شده، عملش صحيح است و لازم نيست لبيك بگويد.

[954] س - شهر مكّه را چند رشته كوه هاى طولانى و مرتفع فرا گرفته و هر دو جانب كوه ساختمان شده است، گاهى چند كيلومتر بايد از اين جانب كوه رفت تا به جانب ديگر رسيد و ساكنين احد الجانبين، جداى از

ص: 284

جانب ديگرند؛ مثل شعب بنى عامر كه نزديك مسجدالحرام است و عزيزيه كه 9 كيلومتر يا بيشتر در جانب ديگر است و به حسب مسامحه عرفى، به همه اين قطعات مكّه گفته مى شود، آيا احرام حج تمتّع از تمام اين نقاط و نقاط مشابه صحيح است يا نه ؟

ج - اگر در مكّه است، احرام حج از آن جا صحيح است هرچند از ساختمان هاى جديد الإحداث باشد.

مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات

[955] م - امورى كه در احرام عمره مستحب بود، در احرام حج نيز مستحب است و پس از اينكه شخص، احرام بسته و از مكّه بيرون آمد، همين كه بر ابطح مشرِف شود به آواز بلند تلبيه بگويد و چون متوجه منى شود بگويد:

«أللّهُمّ اِيّاكَ أرْجُو وَاِيّاكَ أدْعُو فَبَلّغْني أمَلِي وَأصْلِحْ لي عَمَلي».

و با تن و دل آرام با تسبيح و ذكر حق تعالى برود و چون به منى رسيد بگويد:

«اَلْحَمْدُ للّهِ الّذي أقْدَمَنِيها صالِحاً في عافِيَةٍ وَبَلّغَني هذا الْمَكانِ ».

پس بگويد:

«أللّهُمّ هذِهِ مِني وَهِيَ مِمّا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنا مِنَ الْمَناسِكِ فَأَسْأَلُكَ أنْ تَمُنّ عَلَيّ بِما مَنَنْتَ عَلى أَنْبِيائِكَ فَإنّما أَنَا عَبْدُكَ وَفي قَبْضَتِكَ ».

و مستحب است شب عرفه را در منى بوده و به اطاعت الهى مشغول

ص: 285

باشد و بهتر آن است كه عبادات و خصوصاً نمازها را در مسجد خِيف به جا آورد و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقيب گفته پس به عرفات روانه شود و اگر خواسته باشد بعد از طلوع صبح روانه شود مانعى ندارد، ولى سنت آن است كه تا آفتاب طلوع نكرده از وادى مُحَسّر رد نشود و روانه شدن پيش از صبح مكروه است و چون به عرفات متوجه شود اين دعا را بخواند:

«اَللّهُمّ اِلَيْكَ صَمَدْتُ وَاِيّاكَ اعْتَمَدْتُ وَوَجْهَكَ أرَدْتُ أسْأَلُكَ أنْ تُبارِكَ لِي في رِحْلَتي وَأنْ تَقْضِيَ لِي حاجَتي وَأنْ تَجْعَلَني مِمّنْ تُباهي بِهِ اليَوْمَ مَنْ هُوَ أفْضَلُ مِنّي».

ص: 286

فصل دوم: وقوف به عرفات

اشاره

[956] م - واجب است وقوف به عرفات - كه محلى است معروف و محدود است به حدود معروفه - به قصد قربت و خالص مثل ساير عبادات.

[957] م - مراد از وقوف، بودن در آن مكان است؛ چه سواره و چه پياده يا نشسته يا خوابيده يا در حال راه رفتن، به هر حال كه باشد كافى است.

[958] م - اگر در تمام وقت بيهوش باشد يا خواب وقوف او باطل است.

[959] م - به احتياط واجب لازم است در عرفات باشد از بعد از زوال روز نهم تا غروب شرعى كه وقت نماز مغرب است، پس جايز نيست تأخير بيندازد و در وقت عصر بيايد و توقف كند.

[960] م - تأخير انداختن از اول ظهر اگر كم باشد مثلاً به مقدار نماز ظهر و عصر كه جمع بين(1) آنها كند، معلوم نيست حرام باشد، ولى احتياط آن

ص: 287


1- . جواز تأخير از اول وقت، به اندازه خواندن نماز ظهر و عصر (به صورت جمع) و مقدّمات آن، بعيد نيست. (مناسك حج، م 332)

است كه تأخير نيندازد.

[961] م - بودن در مجموع بعد از ظهر تا مغرب گرچه واجب است چنانچه گذشت لكن تمام آن ركن نيست كه حج به ترك آن باطل شود، پس اگر مقدار كمى توقف كند و برود يا طرف عصر بيايد و توقف كند حج او صحيح است اگر چه توقف نكردن از روى عمد و علم باشد.

[962] م - آنچه در وقوف ركن است مسماى وقوف است به اين معنى كه گفته شود قدرى در عرفات بوده، هرچند خيلى كم باشد مثل يك دقيقه يا دو دقيقه پس اگر هيچ به عرفات نرود ركن را ترك كرده.

[963] م - اگر از روى عمد و علم، وقوف ركنى را ترك كند يعنى در هيچ جزء از بعدازظهر تا مغرب در عرفات نباشد حجش باطل است، و كفايت نمى كند براى او وقوف در شب عيد كه وقوف اضطرارى است.

[964] م - اگر كسى عمداً پيش از غروب شرعى از عرفات كوچ كند و از حدود عرفات بيرون رود و پس از آن نادم شود و برگردد و تا غروب توقف كند چيزى بر او نيست بنابر اقوى، لكن احتياط در كفاره است به يك شتر، و همچنين(1) اگر بدون آنكه پشيمان شود از كار خود، براى حاجتى برگردد لكن بعد از رسيدن با قصد قربت توقف كند چيزى بر او نيست.

ص: 288


1- . بيرون رفتن از عرفات قبل از غروب از روى عمد حرام است، ولى حج را باطل نمى كند و در صورت مراجعت كفّاره ندارد. (مناسك حج، م 334)

[965] م - اگر در فرض سابق مراجعت نكرد كفاره آن يك شتر است كه بايد در راه خدا قربانى كند هرجا(1) بخواهد، و احتياط مستحب آن است كه در مكّه قربانى كند، و اگر متمكّن از قربانى نباشد هيجده روز روزه بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه پشت سرهم روزه بگيرد.

[966] م - اگر سهواً كوچ كرد و بيرون رفت، پس اگر يادش آمد بايد مراجعت كند و اگر مراجعت نكرد گناهكار است، لكن كفاره ندارد بنابر اقوى، گرچه احوط است و اگر يادش نيامد چيزى بر او نيست.

[967] م - اگر كسى از روى ندانستن مسأله، آنچه ذكر شد بكند، حكم او حكم كسى است كه سهواً كرده است.

[968] م - اگر كسى به واسطه عذرى، مثل فراموشى و تنگى وقت و مثل آن، از ظهر نهم تا غروب شرعى در عرفات نباشد و هيچ جزئى از زمان را درك نكند، كافى است كه مقدارى از شب عيد را هرچند اندك باشد در عرفات باشد و اين زمان را وقت اضطرارى عرفه مى گويند.

[969] م - اگر كسى كه به واسطه عذر، روز نهم را وقوف نكرده و شب دهم را عمداً و بى عذر در عرفات وقوف نكند، ظاهراً حج او باطل مى شود، اگر چه درك كند وقوف به مشعر را.

[970] م - اگر كسى به واسطه فراموشى يا غفلت يا عذر ديگر ترك كند

ص: 289


1- . بعيد نيست عدم تعين ذبح در منى اگر چه احتياط ذبح در منى است و بنابر احتياط واجب ذبح بايد روز عيد باشد. (مناسك حج، م 334)

وقوف به عرفات را در روز نهم، كه وقت اختيارى است و در شب دهم كه وقت اضطرارى است، كفايت مى كند در صحيح بودن حج او كه وقوف اختيارى مشعر را درك كند چنانچه خواهد آمد.

استفتائات وقوف به عرفات

[971] س - حدودى كه براى عرفات و مُزْدَلَفه و منى مشخص شده است جهت انجام مناسك، اعتبار دارد يا نه ؟

ج - چنانچه مورد اطمينان يا تصديق اهل محل باشد معتبر است.

[972] س - كراهت صُعود به جبل الرحمه، آيا قبل از نيت وقوف به عرفات است يا بعد از آن ؟

ج - در وقت وقوف كراهت دارد كه از جبل بالا رود.

[973] س - شخصى وقوف اختيارى عرفات را درك كرده و قبل از رفتن به مَشْعَر، مُغْمى عليه شده است، بفرماييد اگر به همين حال تا آخر اعمال باقى باشد وظيفه اش چيست و اگر بعد از اغما او را به ايران آورده باشند چه حكمى دارد و نيز اگر بعد از ايام تشريق در ماه ذى حجه به هوش بيايد، در مكّه باشد يا در ايران، چه بايد كرد؟

ج - با فرض اينكه عذر او فقط اغما است، پس از به هوش آمدن، اگر ممكن است اعمال حج را اتمام كند و در هر صورت سال بعد حج را اعاده كند و براى احراز خروج از احرام بعد از اتمام حج، عمره مفرده اى اتيان نمايد.

ص: 290

[974] س - زنى كه عادت ماهانه اش مثلاً شش روز بوده است، در حال عادت زنانه براى عمره تمتّع مُحرم مى شود و در روز هشتم ذى حجه كه روز ششم عادت او است پاك مى گردد و غسل مى كند و اعمال عمره تمتّع را انجام مى دهد و براى حج تمتّع مُحرم مى شود، ولى ظهر روز نهم در عرفه لك مى بيند و نمى داند كه آيا ادامه دارد تا پس از ده روز، تا استحاضه حساب شود و اعمال قبلى او صحيح باشد يا قبل از تمام شدن ده روز از اول عادت قطع مى شود تا حكم حيض را داشته باشد، وظيفه او چيست ؟ و در همين فرض اگر در مشعر لك ديد چه كند؟

ج - عمل به احتياط كند و راه احتياط، انجام اعمال بدون قصد تمتّع و اِفراد بلكه به قصد مافى الذمه، با قربانى در منى و اتيان عمره مفرده بعد از آن است، و چنانچه قصد تمتّع كرده و بعد از انجام بعض اعمال حج كشف خلاف شده، اكتفا به اين حج نكند.(1)

[975] س - در فرض مسأله فوق، اگر در عرفات يا مشعر لك ديد و همان وقت يقين پيدا كرد كه خون حيض است و قبلاً پاك نبوده، بايد چه كند با توجه به اينكه وقت وقوفين اختيارى و يا اضطرارى آن باقى است ولى وقت برگشتن به مكّه و انجام اعمال عمره تمتّع را ندارد؟

ص: 291


1- . عمل به احتياط كند و راه احتياط، انجام اعمال به قصد وظيفه فعليه بدون قصد خصوص تمتّع و اِفراد است و قربانى نيز انجام دهد پس اگر خون از ده روز تجاوز كرد اعمالش صحيح بوده و اگر تجاوز نكرد، حجّش تبديل به اِفراد شده و واجب است عمره مفرده نيز - اگر حج واجب بوده است - به جا آورد (مستفاد از مناسك حج، م 77)

ج - مورد عدول به اِفراد است.

[976] س - وقوف اضطرارى عرفه آيا از اول شب تا طلوع فجر است، يا طلوع آفتاب ؟

ج - وقوف اضطرارى عرفه در شب عيد است و شب تا طلوع فجر است.

مستحبات وقوف به عرفات

[977] م - در وقوف به عرفات چند چيز مستحب است:

1. با طهارت بودن در حال وقوف.

2. غسل نمودن و بهتر آن است كه نزديك ظهر باشد.

3. آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آن كه قلب او متوجه جناب اقدس الهى گردد.

4. نسبت به قافله اى كه از مكّه مى آيد، وقوفِ شخص در طرف دست چپ كوه واقع گردد.

5. وقوف او در پايين كوه و در زمين هموار بوده باشد و بالا رفتن كوه مكروه است.

6. در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به يك اذان و دو اقامه به جا آورد.

7. قلب خود را به حضرت حق جلّ و علا متوجه ساخته و حمد الهى و تهليل و تمجيد نموده و ثناى حضرت حق را به جا آورد، پس از آن، صد مرتبه «اللهُ أكْبَرُ» و صد مرتبه سوره «توحيد» را بخواند و آنچه خواهد دعا نمايد و از شيطان رجيم به خدا پناه ببرد و اين دعا را نيز بخواند:

ص: 292

«أللّهُمّ رَبّ الْمشَاعِرِ كُلّها فُكّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنّي شَرّ فَسَقَةِ الْجِنّ وَالاِنْسِ ، أللّهُمّ لا تَمْكُرْ بِي وَلا تَخْدَعْني وَلاتَسْتَدْرِجْني يا أسْمَعَ السّامِعينَ وَيا أبْصَرَ النّاظِرينَ وَيا أسْرَعَ الْحاسِبِينَ وَيا أرْحَمَ الرّاحِمينَ أسْأَلُكَ أنْ تُصَلّيَ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَأنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَكَذا».

و به جاى كذا و كذا حاجت خود را نام ببرد پس دست به آسمان بردارد و بگويد:

«أللّهُمّ حاجَتي إلَيْكَ الّتي اِنْ أعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرّني ما مَنَعْتَني وَإنْ مَنَعْتَنيها لَمْ يَنْفَعَني ما أعْطَيْتَني، أسْأَلُكَ خَلاصَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ أللّهُمّ إنّي عَبْدُكَ وَمِلْكُ ناصِيَتي بِيَدِكَ وَأجَلي بِعِلْمِكَ ، أسْأَلُكَ أنْ تُوَفّقَني لِما يُرْضيكَ عَنّي وَأنْ تُسَلّمَ مِنّي مَناسِكِيَ الّتي أرَيْتَها خَلِيلَكَ اِبْراهيمَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْها نَبِيّكَ مُحَمّدا (صلى الله عليه وآله) أللّهُمّ اجْعَلْني مِمّنْ رَضِيتَ عَمَلَهُ وَأطَلْتَ عُمْرَهُ وَأحْيَيْتَهُ بَعْدَ الْمَوْتِ ».

8. اين دعا را بخواند:

«لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيي وَيُمِيتُ وَهُوَ حَيّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلّ شَيءٍ قَدِيرٌ، اللّهُمّ لَكَ الْحَمْدُ كَالّذي تَقُولُ وَخَيْرا مِمّا نَقُولُ وَفَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ ، أللّهُمّ لَكَ صَلاتي وَنُسُكي وَمَحْيايَ وَمَماتي وَلَكَ تُراثي (بَراءَتي خ ل) وَبِكَ حَوْلي وَمِنْكَ قُوّتي، أللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَمِنْ وَساوِسِ الْصّدورِ وَمِنْ شَتاتِ الأمْرِ وَمِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ خَيْرَ الرّياح وَأعُوذُ بِكَ مِنْ شَرّ ما يَجيءُ بِهِ الرّياحُ وَأسْأَلُكَ خَيْرَ اللّيْلِ

ص: 293

وَخَيْرَ النّهارِ، اللّهُمّ اجْعَلْ في قَلْبي نُورا وَفي سَمْعي وَبَصَري نُوراً وَفي لَحْمي وَدَمي وَعِظامي وَعُرُوقِي وَمَقْعَدي وَمَقامي وَمَدْخَلي وَمَخْرَجي نُوراً وَأعْظِمْ لي نُوراً يا رَبّ يَوْمَ أَلْقاكَ إنّكَ عَلى كُلّ شَيءٍ قَديرٌ».

و در اين روز تا مى تواند از خيرات و صدقات كوتاهى نكند.

9. آن كه كعبه را استقبال نموده و اين اذكار را بگويد:

«سُبْحانَ اللهِ » صد مرتبه «اللهُ أكْبَرُ» صد مرتبه «ما شاءَ اللهُ لا قُوّةَ إلاَّ بِاللهِ » صد مرتبه «أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَيُمِيتُ وَيُحْيي وَهُوَ حَيّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلّ شَيءٍ قَدِيرٌ» صد مرتبه.

پس، از اولِ سوره بقره ده آيه بخواند، پس سوره توحيد سه مرتبه و آية الكرسى را بخواند تا آخر پس اين آيات را بخواند:

(إِنَّ رَبَّكُمُ اَللّٰهُ اَلَّذِي خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّٰامٍ ثُمَّ اِسْتَوىٰ عَلَى اَلْعَرْشِ يُغْشِي اَللَّيْلَ اَلنَّهٰارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ اَلنُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاٰ لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ تَبٰارَكَ اَللّٰهُ رَبُّ اَلْعٰالَمِينَ * اُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لاٰ يُحِبُّ اَلْمُعْتَدِينَ * وَ لاٰ تُفْسِدُوا فِي اَلْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاٰحِهٰا وَ اُدْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اَللّٰهِ قَرِيبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ ) .

پس سوره «قُلْ أعُوذُ بِرَبّ الْفَلَق» و سوره «قُلْ أعُوذُ بِرَبّ النّاسِ » را بخواند.

پس آنچه از نعم الهى به ياد داشته باشد، يكايك ذكر نموده و حمد الهى نمايد و همچنين بر اهل و مال و ساير چيزهايى كه حضرت حق به او تفضل نموده، حمد بنمايد و بگويد:

ص: 294

«اللّهُمّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى نَعْمائِكَ الّتي لا تُحْصي بِعَدَدٍ وَلا تُكافَأُ بِعَمَلٍ ».

و به آياتى از قرآن، كه در آنها ذكر حمد شده است، خدا را حمد نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تسبيح شده است خدا را تسبيح نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تكبير شده است خدا را تكبير نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تهليل شده است خدا را تهليل نمايد و بر محمد و آل محمد (عليهم الصلاة والسلام) زياد صلوات بفرستد و به هر اسمى از اسماء الله كه در قرآن موجود است خدا را بخواند و به آنچه از اسماء الهى كه در ياد دارد خدا را ذكر كند و به اسماء الهى كه در آخر سوره حشر موجود است خدا را بخواند و آنها عبارتند از:

«اللهُ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشّهادَةِ الرّحْمنُ الرّحِيمُ الْمَلِكُ الْقُدّوسُ السّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبّارُ الْمُتَكَبّرُ الخالِقُ الْبارئُ الْمُصَوّرُ».

و اين دعا را بخواند:

«أسْأَلُكَ يا اللهُ يا رَحْمانُ بِكُلّ اْسْمٍ هُوَ لَكَ وَأسْأَلُكَ بِقُوّتِكَ وَقُدْرَتِكَ وَعِزّتِكَ وَبِجَميعِ ما أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ وَبِجَمْعِكَ وَبِأرْكانِكَ كُلّها وَبِحَقّ رَسُولِكَ صَلواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَبِاسْمِكَ الاَكْبَرِ الاَكْبَرِ وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الّذي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أنْ لا تُخّيّبَهُ وَبِاسْمِكَ الاَعْظَمِ الاَعْظَمِ الّذي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أنْ لا تَرُدّهُ وَأنْ تُعْطِيَهُ ما سَأَلَ أنْ تَغْفِرَ لِي جَميعَ ذُنُوبي في جَميع عِلْمِكَ فِيّ ».

و هر حاجت كه دارى بخواه و از حق سبحانه و تعالى طلب كن كه توفيق حج بيابى در سال آينده و هر سال. و هفتاد مرتبه بگو:

«أسْأَلُكَ الْجَنّةَ » و هفتاد مرتبه «أسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّي وَأتُوبُ اِلَيْهِ ».

ص: 295

پس بخوان اين دعا را:

«أللّهُمّ فُكّنِي مِنَ النّارِ وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَيّبِ وَادْرَ أْ عَنّي شَرّ فَسَقَةِ الْجِنّ وَالاِنْسِ وَشَرّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ ».

10. آن كه نزديك غروب آفتاب بگويد:

«أللّهُمّ اِنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الفَقْرِ وَمِنْ تَشَتّتِ الاُمُورِ وَمِنْ شَرّ ما يَحْدُثُ بِاللّيْلِ وَالنّهارِ أمْسي ظُلْمِي مُسْتَجِيراً بِعَفْوِكَ وَأمْسي خَوْفي مُسْتَجيراً بِأمانِكَ وَأمْسي ذُنُوبي مُسْتَجِيرَةً بِمَغْفِرَتِكَ وَأمْسي ذُلّي مُسْتَجِيرا بِعِزّكَ وَأمْسي وَجْهِي الْفانِيَ الْبالِي مُسْتَجيراً بِوَجْهِكَ الْباقي يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَيا أجوَدَ مَنْ أعْطي جَلّلْنِي بِرَحْمَتِكَ وَأَلْبِسْني عافِيَتَكَ وَاصْرِفْ عَنّي شَرّ جَمِيعِ خَلْقِكَ ».

و بدان كه ادعيه وارده در اين روز شريف بسيار است و هر قدر كه ميسور باشد خواندن دعا مناسب است و بسيار خوب است كه در اين روز دعاى حضرت سيد الشهداء عليه السلام و دعاى حضرت زين العابدين (سلام الله عليه) را كه در صحيفه كامله است خوانده شود و بعد از غروب آفتاب بگويد:

«أللّهُمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذا الْمَوْقِفِ وَارْزُقْنِيهِ مِنْ قابِلٍ أبَداً ما أبْقَيْتَني وَاقْلِبْنِيَ الْيَوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُستَجاباً لِي مَرْحُوماً مَغْفُوراً لِي بأفْضَلِ ما يَنْقَلِبُ بِهِ الْيَوْمَ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ وَحجّاج بَيْتِكَ الْحَرامِ وَاجْعَلْنِيَ الْيَوْمَ مِنْ أكْرَمِ وَفْدِكَ عَلَيْكَ وَأعْطِني أفْضَلَ ما أعْطَيْتَ أحَدا مِنْهُمْ مِنَ الْخَيْرِ وَالْبَرَكَةِ وَالرّحْمَةِ والرّضْوانِ وَالْمَغْفِرَةِ وَبارِكْ لِي فِيما أرْجِعُ اِلَيْهِ مِنْ أهْلٍ أوْ مالٍ أوْ قَلِيلٍ أوْ كَثيرٍ وَبارِكْ لَهُمْ فِيّ ».

و بسيار بگويد: «أللّهُمّ أعْتِقْنِي مِنَ النّارِ».

ص: 296

فصل سوم: وقوف به مشعرالحرام

اشاره

[978] م - بعد از آن كه از وقوف به عرفات در مغرب شب دهم فراغت حاصل شد، بايد كوچ كند به مشعرالحرام كه محل معروفى است و حدود معينى دارد.

[979] م - احتياط واجب كه شب دهم را تا طلوع صبح در مشعرالحرام به سر ببرد و نيت كند اطاعت خدا را در اين به سر بردنِ شب.

[980] م - چون صبح طلوع كرد نيت وقوف به مشعرالحرام كند تا طلوع آفتاب و چون اين وقوف عبادت خداوند است بايد با نيت خالص از ريا و خودنمايى وقوف كند والاّ حج او در صورت ريا كردن با عمد و علم، باطل خواهد شد.

[981] م - اقوى جواز كوچ كردن بلكه استحباب آن است كمى قبل از طلوع آفتاب، به نحوى كه قبل از طلوع آفتاب از وادى «محسّر» تجاوز نكند و اگر تجاوز كرد گناهكار است، ولى كفاره بر او نيست و احتياط آن است كه وقتى حركت كند كه قبل از طلوع آفتاب وارد وادى محسّر نشود.

ص: 297

[982] م - واجب است از طلوع صبح تا كمى قبل از طلوع آفتاب (به طورى كه در مسأله پيش گفته شد) در مشعر بمانند، لكن تمام آن ركن نيست بلكه ركن وقوف كمى از بين الطلوعين است اگر چه به قدر يك دقيقه باشد، پس اگر كسى وقوف بين الطلوعين را يكسره ترك كند به تفصيلى كه مى آيد حج او باطل خواهد شد.

[983] م - جايز است براى كسانى كه عذرى دارند، قدرى كه شب در مشعر توقف كردند كوچ كنند به منى؛ مثل زن ها و بچه ها و بيماران و پيرمردان و اشخاص ضعيف و اشخاصى كه براى پرستارى يا راهنمايى آنها لازم است همراه باشند و احتياط واجب(1) آن است كه پيش از نصف شب حركت نكنند، بنابراين براى اين اشخاص وقوف بين الطلوعين لازم نيست و احتياط مستحب آن است كه اگر توقف مشكل نباشد تخلف نكنند.

[984] م - كسى كه شب يا بعض آن را در مشعر بوده است اگر قبل از طلوع صبح عمداً و بدون عذر از مشعر بيرون رود و تا طلوع آفتاب برنگردد، در صورتى كه وقوف عرفه از او فوت نشده است، بنابر مشهور حج او صحيح است، و بايد يك گوسفند كفاره بدهد، لكن احتياط برخلاف آن است؛ يعنى بعد از اتمام حج لازم است در سال ديگر حجش را اعاده كند و اين احتياط ترك نشود.

[985] م - كسى كه درك نكند وقوف بين الطلوعين را يا وقوف شب را،

ص: 298


1- . اين احتياط واجب نيست. (مناسك حج، م 339)

در صورتى كه صاحب عذر باشد، اگر مقدارى از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف كند اگر چه كم باشد حج او صحيح است.

[986] م - از آن چه گذشت معلوم شد كه براى وقوف به مشعر سه وقت است:

اول - شب عيد براى كسانى كه عذرى دارند.

دوم - بين طلوع صبح و طلوع آفتاب.

سوم - از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم، كه اضطرارى مشعر است؛ چنانكه قسم اول نيز اضطرارى است.

[987] م - چون معلوم شد كه وقوف به عرفات و مشعر اختيارى و اضطرارى دارند و از براى وقوف به مشعر دو قسم اضطرارى است، پس به ملاحظه ادراك هر دو موقف يا يكى از آنها در وقت اختيارى يا اضطرارى، مفرداً و مركباً، و به ملاحظه ترك عمدى يا جهلى يا نسيانى، اقسام زيادى دارد كه در اين جا آنچه مورد ابتلا ممكن است بشود، ذكر مى شود:

اول - آن كه مكلف درك هر دو موقف كند در وقت اختيارى؛ يعنى از ظهر روز عرفه، عرفات را و بين الطلوعين صبح دهم، مشعر را درك كند. پس اشكالى در صحت حج او نيست.

دوم - آن كه هيچ يك از دو موقف را درك نكند، نه اختيارى آنها را و نه اضطرارى را، پس اشكالى نيست در بطلان حج او و بايد به همان احرام حج عمره مفرده كه عبارت است از طواف و نماز آن و سعى و تقصير و طواف نساء و نماز آن، به جا آورد و از احرام محلّ شود و اگر گوسفند همراه داشته

ص: 299

باشد احتياطاً ذبح كند و بايد سال ديگر حج به جا آورد، اگر شرايط استطاعت را دارا باشد، در صورتى كه درك نكردن موقف به واسطه عذر باشد.

[988] م - اگر درك نكردن دو موقف كه ذكر شد، از روى تقصير بوده حج بر او مستقر مى شود و بايد سال ديگر چه شرايط باشد يا نباشد به حج برود.

[989] م - احتياط مستحب آن است كه اين شخص كه حج او باطل شد و بايد عمره به جا آورد نيت عدول به عمره مفرده بكند.

سوم - آن كه درك كند اختيارى عرفه را با اضطرارى مشعر در روز؛ يعنى اضطرارى نهارى مشعر را، پس اگر اختيارى مشعر را عمدا ترك كرده باشد حج او باطل است و الاّ صحيح است.

چهارم - آن كه درك كرده باشد اختيارى مشعر را با اضطرارى عرفه، پس اگر اختيارى عرفه را عمداً ترك كرده، حج او باطل است و الاّ صحيح است.

پنجم - آن كه درك كرده باشد اختيارى عرفه را با اضطرارى شب مشعر؛ يعنى قبل از طلوع صبح، پس اگر اختيارى مشعر را با عذر ترك كرده است، چنانچه گفته شد، حج او صحيح است و الاّ باطل است بنابر احتياط واجب.

ششم - آن كه درك كرده باشد اضطرارى ليلى مشعر و اضطرارى عرفه را، پس اگر صاحب عذر باشد و اختيارى عرفه را عمداً ترك نكرده باشد ظاهراً حج او صحيح است و غير صاحب عذر اگر اختيارى يكى را عمداً ترك كرده باشد حجش باطل است بنابر اقوى در يكى، و بنابر احتياط در ديگرى كه اختيارى مشعر باشد، و اگر به غير عمد باشد احتياط واجب در بطلان است.

ص: 300

هفتم - آن كه درك كرده باشد اضطرارى عرفه و اضطرارى يومى مشعر را، پس اگر ترك يكى از دو اختيارى را عمداً كرده باشد حج او باطل و الاّ صحت بعيد نيست، گرچه احتياط اعاده است در سال بعد، با حاصل بودن شرايط وجوب.

هشتم - آن كه درك كند اختيارى عرفه را فقط، احتياط واجب در اين صورت اتمام و اعاده است اگر اختيارى مشعر را عمداً ترك نكرده باشد و الاّ حج او باطل است.

نهم - آن كه درك كند اضطرارى عرفه را فقط، در اين صورت حج او باطل است.

دهم - آن كه درك كند اختيارى مشعر را، در اين صورت حج او صحيح است اگر وقوف عرفه را عمداً ترك نكرده باشد و الاّ حج او باطل است.

يازدهم - آن كه درك كند اضطرارى روز مشعر را فقط، در اين صورت حج او باطل است.

دوازدهم - آن كه درك كند اضطرارى ليلى مشعر را فقط، در اين صورت اگر وقوف عرفات را عمداً ترك نكرده باشد و از صاحبان عذر باشد، ظاهراً حج او صحيح است و الاّ باطل است.

استفتائات وقوف به مشعرالحرام

[990] س - عده اى در شب دهم ذى حجه عازم مَشْعَر بودند، از افرادى كه آن جا بودند سؤال نمودند مشعر كجا است ؟ جواب دادند اين جا است،

ص: 301

اطمينان پيدا كردند كه مشعر است، نيت بيتوته و قصد وقوف كردند، بعد كه وقت اضطرارى مشعر هم گذشته بود، معلوم شد مشعر نبوده، آيا نسبت به باقى اعمال حج و سال آينده وظيفه چيست ؟

ج - احتياطاً اين حج را اتمام كنند و بعد از آن، اعمال عمره مفرده انجام دهند و در صورت استقرار حج يا بقاى استطاعت، سال بعد حج را اعاده كنند.

[991] س - اگر به گفته مدير گروه كه مى گويد درك وقوف اختيارى مشعر براى او مشكل است و نمى تواند آن را درك نمايد، اعتماد كند و وقوف اختيارى را ترك نمايد آيا اشكالى ندارد؟

ج - اگر براى خود شخص عذر حاصل شده، كفايت مى كند.

[992] س - خدمه اى كه با زن ها، قبل از طلوع فجر، به منى مى روند ولى خود را قبل از طلوع آفتاب به مشعر مى رسانند و وقوف ركنى مشعر را درك مى كنند، آيا نيابت آنان صحيح است يا نه ؟

ج - اگر از ذوى الأعذار نبوده اند كه نيابت آنها صحيح است در فرض مرقوم حجشان نيابتاً صحيح است؛ هرچند مرتكب حرام شده اند.

[993] س - كسى كه نمى دانسته وقوف اختيارى مشعر، بين طلوعين است، پس از آن وقوف اضطرارى را درك كرده، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر جهل او قصورى و عذرى باشد، نه تقصيرى و ترك وقوف اختيارى از روى عذر شده باشد، مانع ندارد.

[994] س - شخصى وقوف عرفات و مقدارى از وقوفِ لَيلى مشعر را

ص: 302

درك كرده و عمداً قبل از طلوع فجر رفته است به منى، براى بردن اثاث و كار ديگرى، و قصد داشته است كه مجدداً به مشعر برگردد ولى در منى خوابش برده، وظيفه چنين حاجى اى چيست ؟

ج - با فرض اينكه ترك اختيارى مشعر عمدى نبوده، در فرض مرقوم، اضطرارى كافى است، ولى اگر شب نيت وقوف نداشته، بايد اضطرارى روز را درك كند، ولى اگرنايب است كافى نيست.

مستحبّات وقوف به مشعرالحرام

[995] م - بدان كه مستحب است با تن و دلى آرام از عرفات به سوى مشعرالحرام متوجه شده و استغفار نمايد و همين كه از طرف دست راست به تلّ سرخ رسيد بگويد:

«اللّهُمّ ارْحَمْ تَوَقّفِي وَزِدْهُ في عَمَلي وَسَلّمْ لِي دِيني وَتَقَبّلْ مَناسِكي».

و در راه رفتن ميانه روى نمايد و كسى را آزار ندهد و مستحب است نماز شام و خفتن را تا مزدلفه به تأخير اندازد اگرچه ثلث شب نيز بگذرد و ميان هر دو نماز به يك اذان و دو اقامه جمع كند و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا به جا آورد و در صورتى كه از رسيدن به مزدلفه پيش از نصف شب مانعى رسيد، بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير نيندازد و در ميان راه بخواند و مستحب است كه در وسط وادى، از طرف راست راه نزول نمايد و اگر حاجى صروره باشد مستحب است كه در مشعرالحرام قدم بگذارد و مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه ميسور باشد به عبادت و

ص: 303

اطاعت الهى به سر برد و اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ هذِهِ جُمَعُ ، اللّهُمّ اِنّي أسْأَلُكَ أنْ تَجْمَعَ لِي فِيها جَوامِعَ الْخَيْرِ، اللّهُمّ لاتُؤْيِسْني مِنَ الْخَيْرِ الّذي سَأَلْتُكَ أنْ تَجْمَعَهُ لِي في قَلْبي وَأطْلُبُ اِلَيْكَ أنْ تُعَرّفَني ما عَرّفْتَ أوْلِياءَكَ في مَنْزِلِي هذا وَأنْ تَقِيَني جَوامِعَ الشّرّ».

و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثناى الهى را به جا آورد و به هر مقدارى كه ميسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ذكر كند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد آنگاه دعا نمايد و اين دعا را نيز بخواند:

«أللّهُمّ رَبّ الْمشعرالحرام فُكّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنّي شَرّ فَسَقَةِ الْجِنّ وَالاِنْس، أللّهُمّ أَنْتَ خَيْرُ مَطْلُوبٍ اِلَيْهِ وَخَيْرُ مَدْعُوّ وَخَيْرُ مَسْؤُولٍ وَلِكُلّ وافِدٍ جائِزَةٌ فَاجْعَلْ جائِزَتي في مَوْطِني هذا أنْ تُقِيلَني عَثْرَتي وَتَقْبَلَ مَعْذِرَتي وَأنْ تُجاوِزَ عَنْ خَطِيئَتي ثُمّ اجْعَلِ التّقْوى مِنَ الدّنيا زادِي».

و مستحب است سنگ ريزه هايى را كه در منى رَمْى خواهد نمود، از مزدلفه بردارد و مجموع آنها هفتاد دانه است و مستحب است وقتى كه از مزدلفه به سوى منى رفته و به وادى محسّر رسيد، به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود و اگر سواره است سوارى خود را حركت دهد و بگويد:

«أللّهُمّ سَلّمْ لي عَهْدي وَاقْبَلْ تَوْبَتي وَأجِبْ دَعْوَتي وَاخْلُفْني فِيمَنْ تَرَكْتُ بَعْدي».

ص: 304

فصل چهارم: واجبات منى

اول - رَمْى جمره عقبه

اشاره

يعنى ريگ انداختن به جمره، كه نام محلى است در منى.

[996] م - شرط است در سنگى كه مى خواهد بيندازد به آن، «حصى» يعنى ريگ گفته شود، پس اگر آن قدر ريز باشد كه ريگ به آن گفته نشود مثل «شن» كافى نيست و اگر خيلى بزرگ باشد نيز كافى نيست، چنانچه به غير ريگ مثل كلوخ و خزف و اقسام جواهرات نيز جايز نيست و اما اقسام سنگ ها حتى سنگ مرمر مانع ندارد.

[997] م - شرط است كه سنگ ها از حرم باشد و سنگ خارج حرم كافى نيست و در حرم از هر موضعى كه مباح باشد مى تواند بردارد مگر مسجدالحرام و مسجد خِيف بلكه ساير مساجد بنابر احوط و مستحب است از مشعر بردارد.

[998] م - شرط است كه سنگ ها بكر باشند؛ يعنى آنها را خودش يا كس ديگرى به وجه صحيح نينداخته باشد، اگر چه در سال هاى قبل.

ص: 305

[999] م - شرط است كه مباح باشد، پس با سنگ غصبى يا آنچه كه ديگرى براى خودش حيازت كرده كافى نيست.

[1000] م - وقت انداختن سنگ از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن و اگر فراموش كرد، تا روز سيزدهم مى تواند به جا آورد و اگر تا آن وقت متذكر نشد احتياطاً(1) در سال ديگر خودش يا نايبش بيندازد.

[1001] م - واجب است در انداختن سنگ ها چند امر:

اول - نيت، با قصد خالص، بدون ريا و نمايش دادنِ عمل به غير، كه موجب بطلان مى شود.

دوم - آن كه آنها را بيندازد، پس اگر برود نزديك و با دست بگذارد به جمره، كافى نيست.

سوم - آن كه به انداختن، به جمره برسد. پس اگر سنگ را انداخت و سنگ ديگران به آن خورد و به واسطه آن يا كمك آن به جمره رسيد كافى نيست، لكن اگر سنگ به جايى بخورد و كمانه كند و به جمره برسد كافى است ظاهراً.(2)

چهارم - عدد سنگ ريزه ها بايد هفت باشد.

ص: 306


1- . اگر از مكّه بيرون نرفته احتياط واجب آن است كه به منى رفته رَمْى نمايد و در سال ديگر نيز خودش يا نايبش قضا كند و اگر از مكّه خارج شده احتياط واجب آن است كه در سال بعد خود يا نايبش رَمْى كند. (مناسك حج، م 388)
2- . چهارم آن كه ريگ ها به جمره برخورد كند، بنابراين اگر برخورد نكند يا گمان كند كه اصابت كرده، كافى نيست و بايد ريگ ديگرى را به جاى آن بزند، و رسيدن ريگ ها به دايرة ة ة پيرامون جمره، بدون برخورد با آن، كافى نيست. (مناسك حج، م 340)

پنجم - بايد به تدريج يكى يكى عقب هم بيندازد و در اين صورت، اگر با هم به جمره بخورد مانع ندارد ولى اگر همه را يا چند عدد را با هم بيندازد كافى نيست اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.

[1002] م - اگر شك كند كه سنگ را ديگرى استعمال كرده يا نه جايز است به آن بيندازد.

[1003] م - اگر سنگى را كه در حرم است احتمال بدهد از خارج آورده اند، اعتنا نكند.

[1004] م - اگر شك كند به سنگى كه مى خواهد بيندازد «حصى»؛ يعنى ريگ گفته مى شود، بايد به آن اكتفا نكند.

[1005] م - اگر شك كند در عدد انداختن، در وقتى كه مشغول عمل است، بايد چندان بيندازد تا علم به عدد پيدا كند و همچنين اگر شك كند كه سنگى كه انداخت خورد به جمره يا نه، بايد بيندازد تا علم به رسيدن پيدا كند.

[1006] م - اگر سنگى را كه انداخت به جمره نرسيد، بايد دو مرتبه بيندازد، اگر چه در وقت رَمْى گمانش آن بود كه رسيده است. پس اگر پهلوى جمره چيزهاى ديگرى نصب شده و اشتباهاً به آنها رَمْى كرده، كافى نيست و بايد اعاده كند، اگر چه در سال ديگر به وسيله نايبش.

[1007] م - اگر چند سنگ را با هم بيندازد مانع ندارد لكن يكى حساب مى شود؛ چه يكى از آنها به محل بخورد يا همه.

[1008] م - جايز است سواره و پياده سنگ بيندازد.

ص: 307

[1009] م - بايد سنگ را با دست بيندازد، اگر با پا يا دهان بيندازد كافى نيست، ولى بعيد نيست با «فلاخن» كافى باشد.

[1010] م - اگر بعد از آن كه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد، شك كند در عدد سنگ ها، اگر شك در نقيصه كند، احتياط آن است كه برگردد و نقيصه را تمام كند و درشك در زياده اعتنا نكند.

[1011] م - اگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن شك كند در انداختن سنگ يا در عدد آن، اعتنانكند.

[1012] م - اگر بعد از فارغ شدن شك كند در اينكه درست انداخته يا نه، بنابر صحت بگذارد، بلى اگر در رسيدن سنگ آخرى به محل شك كند بايد اعاده كند، ولى اگر رسيدن را دانست و احتمال داد كه با پا انداخته باشد يا سنگ مستعمل انداخته باشد، اعتنا نكند.

[1013] م - ظن به رسيدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.

[1014] م - در انداختن سنگ ها شرط نيست طهارت از حدث يا خبث و در خود سنگ ها نيز طهارت شرط نيست.

[1015] م - از بچه ها و مريض ها و كسانى كه نمى توانند به واسطه عذرى - مثل اغما - خودشان رَمْى كنند، كسى ديگر نيابت كند.

[1016] م - مستحب است بلكه موافق احتياط است كه اگر بشود مريض را حمل كنند و ببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بيندازند.

[1017] م - اگر مريض خوب شد و بيهوش به هوش آمد، بعد از آن كه نايب سنگ ها را انداخت، لازم نيست خودش اعاده كند و اگر در بين سنگ

ص: 308

انداختن خوب شد يا به هوش آمد، بايد خودش از سر، سنگ بيندازد و كفايت كردن به مقدارى كه نايب عمل كرده مشكل است.(1)

[1018] م - كسانى كه عذر دارند از اينكه روز رَمْى كنند، مى توانند شب عمل كنند هر وقت شب كه باشد.(2)

مستحبات رَمْى جمرات

[1019] م - در رَمْى جمرات چند چيز مستحب است:

1. با طهارت بودن در حال رمى.

2. هنگامى كه سنگ ها را در دست گرفته و آماده رَمْى است، اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ هذِهِ حصَيَاتي فَأحْصِهِنّ لِي وَارْفَعْهُنّ في عَمَلي».

3. با هر سنگى كه مى اندازد تكبير بگويد.

ص: 309


1- . كسى كه از رَمْى معذور است، اگر نايب بگيرد و نايب او رَمْى را انجام دهد و سپس پيش از گذشتن وقت رمى، عذرش برطرف شود، اگر در زمان گرفتن نايب نسبت به برطرف شدن عذرش اميد نداشته و نايب به جاى او رَمْى كرده، همان رَمْى كفايت مى كند و نيازى نيست كه خودش آن را تكرار كند، اما اگر نسبت به برطرف شدن عذر نااميد نبوده، هرچند گرفتن نايب در هنگام پديد آمدن عذر جايز بوده است، ولى بايد پس از برطرف شدن عذر، خودش رَمْى را تكرار كند. (مناسك حج، م 385)
2- . كسانى كه از رَمْى در روز عيد معذورند، مى توانند در شب عيد يا شب پس از آن رَمْى كنند، همچنين كسانى كه از رَمْى در روز يازدهم يا دوازدهم ذى حجه معذورند، مى توانند شب قبل يا شب بعد از آن رَمْى كنند. (مناسك حج، م 346)

4. هر سنگى را كه مى اندازد اين دعا را بخواند:

«اللهُ أكْبَرُ، أللّهُمّ ادْحَرْ عنّي الشّيْطانَ أللّهُمّ تَصْدِيقا بِكِتابِكَ وَعَلى سُنّةِ نَبِيّكَ أللّهُمّ اجْعَلْهُ لِي حَجّاً مَبْرُوراً وَعَمَلاً مَقْبُولاً وَسَعْياً مَشْكُوراً وَذَنْباً مَغْفُوراً».

5. ميان او و جمره در جمره عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولى و وسطى كناره جمره بايستد.

6. جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رَمْى نمايد و جمره اولى و وسطى را رو به قبله ايستاده رَمْى نمايد.

7. سنگ ريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخنِ انگشتِ شهادت بيندازد.

8. پس از برگشتن به جاى خود در منى، اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ بِكَ وَثِقْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكّلْتُ فَنِعْمَ الرّبُ وَنِعْمَ الْمَوْلى وَنِعْمَ النّصِيرُ».

دوم - ذبح (قربانى)

اشاره

[1020] م - واجب است بر كسى كه حج تمتّع به جا مى آورد، ذبح يك هدى؛ يعنى يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند و شتر افضل است و پس از آن گاو بهتر است.(1)

ص: 310


1- . كسى كه حج تمتّع به جا مى آورد، بايد يكى از چهارپايان سه گانه، يعنى شتر يا گاو يا گوسفند يا بز را قربانى كند، تفاوتى ندارد كه قربانى نر باشد يا ماده و بهتر آن است كه شتر باشد، اما غير از چهارپايان مذكور، قربانى كردن ساير حيوانات كفايت نمى كند. (مناسك حج، م 347)

[1021] م - كفايت نمى كند براى چند نفر به شركت، يك هدى در حال اختيار، بلكه در حال ضرورت نيز محل اشكال است و احتياط واجب جمع بين شركت در ذبح و روزه است كه ذكر مى شود.

[1022] م - ساير حيوانات، غير از سه حيوان مذكور، كافى نيست.

[1023] م - در هدى چند چيز معتبر است و بايد مراعات شود:

اول - آن كه(1) اگر شتر باشد سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد و اگر گاو است بنابر احتياط واجب، كمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد و همچنين در «بز» كمتر از سن گاو نباشد و در ميش به احتياط واجب كمتر از يك سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.(2)

دوم - بايد صحيح باشد، پس حيوان مريض كافى نيست، حتى مثل كچلى بنابر احتياط.

سوم - بايد خيلى پير نباشد.

چهارم - بايد تام الأجزاء باشد و ناقص كافى نيست. پس اگر واضح باشد كورى يا لنگى آن بنابر اقوى كافى نيست و اگر واضح نباشد به احتياط واجب كافى نيست و احتياط واجب آن است كه چشمش سفيد نشده باشد و بايد گوش بريده و دم بريده و شاخ داخل آن شكسته يا

ص: 311


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 349)
2- . اما در مورد سنين بالاتر محدوديتى وجود ندارد و اگر سن قربانى بيش از آن باشد كفايت مى كند به شرط آنكه زياد پير نباشد. (مناسك حج، م 349)

بريده نباشد.(1)

پنجم - بايد لاغر نباشد و اگر در گُرده او پيه باشد كافى است، و احتياط آن است كه آن را در عرف لاغر نگويند.

ششم - بايد «خصى» نباشد؛ يعنى بايد خصيتين آن را بيرون نياورده باشند.

هفتم - بايد بيضه آن را نكوبيده باشند به احتياط(2) واجب.

هشتم - بايد در اصل خلقت بى دم نباشد به احتياط واجب و اگر گوش يا شاخ در خلقت اصلى نداشته باشد، بعيد نيست كفايت، اگر چه خلاف احتياط است.(3)

نهم - در اصل خلقت بى بيضه نباشد.

[1024] م - اگر غير از خصى يافت نشود، بعيد نيست كفايت ذبح خصى، گرچه احتياط در جمع بين آن و سالم است در ماه ذى حجه همان سال و

ص: 312


1- . چهارم آن كه اعضا و اندام هاى آن، كامل باشد، بنابراين قربانى كردن حيوان ناقص، مانند حيوانى كه اخته شده يا بيضه اش كشيده شده باشد، كافى نيست، اما اگر بيضه هايش كوفته شده و اخته نشده باشد، قربانى كردن آن كفايت مى كند، و نيز قربانى كردن حيوان دم بريده و كور و شَل و گوش بريده و حيوانى كه قسمت داخلى شاخ آن شكسته باشد، يا از ابتدا با يكى از اين عيوب به دنيا آمده باشد، كافى نيست. بنابراين قربانى كردن حيوانى كه فاقد يكى از اندام هايى باشد كه در ديگر هم نوعان آن وجود دارد، به گونه اى كه فقدان آن عضو يك نقص به شمار آيد، كافى نيست. اما اگر بخش بيرونى شاخ آن (كه مانند غلاف و پوشش بخش داخلى است) شكسته باشد، يا گوش آن شكافته يا سوراخ شده باشد، مانعى ندارد. (مناسك حج، م 349، چهارم)
2- . به حاشيه شرط چهارم مراجعه شود.
3- . همان.

اگر نشد سال ديگر، يا جمع بين ناقص و روزه.

[1025] م - گاوميش در ذبح واجب، كافى است لكن گفته اند كراهت دارد.

[1026] م - اگر حيوان، شاخ خارجش شكسته يا بريده باشد اشكال ندارد و شاخ خارج؛ شاخ سخت سياهى است كه به منزله غلاف است از براى شاخ داخل كه آن شاخ سفيد است.

[1027] م - شكاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد و احتياط آن است كه چنين نباشد.

[1028] م - بايد ذبح را بعد از رَمْى جمره عقبه بكند به احتياط واجب.

[1029] م - يك گوسفند، كمتر چيزى است كه كافى است براى ذبح، لكن هرچه بيشتر ذبح كند افضل است و در روايت است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله صد شتر همراه آوردند، سى وچهار تاى آنها را براى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نحر كردند و شصت وشش تاى آنها را براى خودشان.

[1030] م - اگر هدى يافت نشود، قيمت آن را پيش شخص امينى بگذارد كه در بقيه ذى حجه بگيرد و در منى ذبح كند و اگر در اين سال ممكن نشود، سال بعد اين كار را بكند.

[1031] م - اگر هدى ناقص يافت شود (از غير جهت خصى بودن كه گذشت) احتياط واجب آن است كه آن را ذبح كند و يك هَدى تام هم در بقيه ذى حجه و اگر نشد در سال آينده ذبح كند، و احتياط بهتر آن است كه جمع كند بين هدى ناقص و هدى تام؛ به طورى كه گفته شد و روزه به

ص: 313

نحوى كه ذكر شد.

[1032] م - احتياط واجب آن است كه ذبح هدى را از روز عيد تأخير نيندازد.

[1033] م - اگر به واسطه عذرى مثل فراموشى يا غير آن، ذبح را در روز عيد نكرد، احتياط واجب آن است كه در ايام «تشريق» ذبح كند و اگر نشد در بقيه ماه ذى حجه و در تأخير عمدى نيز همين حكم است.

[1034] م - اگر حيوانى را به گمان آن كه صحيح و سالم است ذبح كرد بعد معلوم شد كه مريض يا ناقص بوده، كافى نيست و بايد دوباره ذبح كند.(1)

[1035] م - اگر حيوانى را به گمان چاقى ذبح كرد بعد معلوم شد لاغر است، كافى است.

[1036] م - اگر حيوانى را به گمان لاغرى خريد و به اميد آن كه چاق درآيد، براى اطاعت خدا رجائاً ذبح كرد و بعد معلوم شد چاق است، كافى است.

[1037] م - اگر احتمال نمى داد كه حيوان چاق است يا احتمال مى داد لكن از روى بى مبالاتى ذبح كرد نه به اميد موافقت امر خداوند، كافى نيست.

[1038] م - اگر لاغرى آن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله، براى اطاعت خداوند ذبح كرد، بعد معلوم شد چاق است، احتياط واجب در اعاده است.

ص: 314


1- . در صورت تمكّن مالى. (مناسك حج، م 350)

[1039] م - اگر ناقص بودن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله، براى اطاعت خداوند ذبح كرد و بعد معلوم شد صحيح است ظاهرا كافى باشد.

[1040] م - احتياط آن است كه ذبيحه را سه قسمت كنند، يك قسمت را هديه بدهند و يك قسمت را صدقه بدهند و قدرى هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مؤمنين بدهند، ولكن هيچ يك از اين احتياطها واجب نيست و اگر صدقه را به فقراى كفار بدهد يا آن كه تمام ذبيحه را به آنها بدهد اشكال ندارد و ضامن حصه فقراء نيست ليكن احتياط؛ خصوصا در خوردنِ قدرى از ذبيحه، خيلى مطلوب است.

[1041] م - جايز است كه ذبح را كسى ديگر به نيابت انجام دهد و نيت را نايب كند و احتياطاً خود شخص هم نيت كند.

[1042] م - احتياط واجب(1) آن است كه ذابح مؤمن باشد، بلكه خالى از قوت نيست و همين طور در ذبح كفارات.

[1043] م - در صورتى كه قربانى به دست غير مؤمن انجام گيرد، كفايت نمى كند(2) و بايد دو مرتبه قربانى كند، هرچند در وقت قربانى متوجه نشود كه ذابح مؤمن نيست يا جاهل به مسأله باشد.

ص: 315


1- . بنابر احتياط واجب ذبح كننده بايد شيعه اثنى عشرى باشد امّا اگر نيت را خودش انجام دهد و فقط براى اجراى آن نايب بگيرد در اين صورت بعيد نيست كه شيعه بودن ذبح كننده شرط نباشد. (مناسك حج، م 354)
2- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

[1044] م - ذبح هم از عبادات است و در آن نيت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم است.

[1045] م - احتياط آن است كه اگر احتمال نقص يا مرض در گوسفند بدهند، آن را معاينه كنند، اگر چه اقوى در احتمال آن كه عيبى حادث شده باشد، مثل آن كه احتمال بدهد گوش يا دمش را بريده اند يا آن را خصى كرده اند، عدم لزوم معاينه است و احتياط در عيب هايى كه محتمل است از حال تولد داشته و مادر زاد بوده، ترك نشود.

[1046] م - اگر بعد از ذبح كردن، احتمال داد ناقص بودن يا نداشتن ساير شرايط را، اعتنا نكند.

[1047] م - اگر به كسى نيابت داد براى خريدارى كردن و ذبح، و نايب انجام داد، و بعد از آن شخص محرم احتمال داد كه نايب به شرايط عمل نكرده باشد، به اين احتمال اعتنا نكند و ذبح كافى است.

[1048] م - اگر كسى را نايب كرد براى خريدارى و ذبح، بايد علم پيدا كند يا اطمينان به اينكه عمل كرده است و گمان كفايت نمى كند.

[1049] م - اگر نايب عمداً برخلاف دستور شرع، در اوصاف ذبيحه يا در كشتن آن، عمل كرد ضامن است و بايد غرامت آن را بدهد و بايد دو مرتبه ذبح كنند.

[1050] م - اگر نايب از روى اشتباه يا جهل، برخلاف دستور عمل كند، اگر براى عمل اجرت گرفته است ضامن است و الاّ معلوم نيست ضامن باشد و در هر صورت بايد اعاده شود.

ص: 316

چند مسأله راجع به بدل ذبيحه

[1051] م - اگر قادر نباشد بر ذبح، بايد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگيرد.

[1052] م - مراد از اينكه قادر بر ذبح نباشد، آن است كه نه هَدى را داشته باشد و نه پولش را.

[1053] م - اگر مى تواند بدون زحمت و مشقت قرض كند و در ازاى قرض چيزى كه ادا كند داشته باشد بايد قرض كند و ذبح كند.

[1054] م - اگر مى تواند بدون مشقت چيزى كه زايد از مؤونه سفر است بفروشد، بايد بفروشد، و هدى بخرد، لكن لباس را هرچه باشد لازم نيست بفروشد.

[1055] م - لازم نيست كسب كند و پول هدى را تهيه كند، ليكن اگر كسب كرد و تهيه كرد، بايد ذبح كند.

[1056] م - اگر چه لباس را لازم نيست بفروشد لكن اگر لباس زايد داشت و فروخت، ظاهراً بايد ذبح كند و احتياط آن است كه روزه هم بگيرد.

[1057] م - اين سه روز روزه را بايد در ماه ذى حجه بگيرد و احتياط واجب آن است كه از هفتم تا نهم بگيرد و جلوتر نگيرد.

[1058] م - بايد اين سه روز دنبال هم باشد.

[1059] م - اگر روز هفتم نتوانست روزه بگيرد، روز هشتم و نهم بگيرد و يك روز ديگر بعد از مراجعت از منى بگيرد و احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق، كه يازدهم و دوازدهم و سيزدهم است، بگيرد.

ص: 317

[1060] م - اين سه روز روزه را در ايام تشريق، در منى، جايز نيست بگيرد، بلكه در ايام تشريق در منى روزه براى همه كس حرام است، چه حج به جا بياورد يا نه.

[1061] م - احتياط مستحب براى كسى كه روز هفتم را روزه نگرفته و هشتم و نهم را گرفته، آن است كه بعد از مراجعت از منى، سه روز روزه بگيرد - كه اول آن، روز كوچ كردن است؛ يعنى سيزدهم - و متوالى بگيرد و قصدش آن باشد كه سه روز از پنج روز براى اداى روزه واجب باشد.

[1062] م - اگر روز هشتم را روزه نگرفت، روز نهم را هم نگيرد و بعد از مراجعت از منى سه روز دنبال هم بگيرد.

[1063] م - جايز است اگر از هشتم روزه تعويق افتاد، تا آخر ذى حجه هر وقت بخواهد اين سه روز را روزه بگيرد، اگر چه احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق فوراً بگيرد.

[1064] م - اين سه روز را در سفر مى تواند روزه بگيرد و لازم نيست در مكّه قصد اقامت كند، بلكه اگر براى ماندن سه روز در مكّه مهلت نيست بين راه هم جايز است بگيرد.

[1065] م - اگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمكّن شد از هدى، لازم نيست ذبح كند، ليكن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمكّن شد بايد ذبح كند.

[1066] م - اگر اين سه روز روزه را نگرفت تا ماه ذى حجه تمام شد بايد هَدى را خودش يا نايبش در منى ذبح كند و روزه فايده ندارد.

ص: 318

[1067] م - بايد اين سه روز روزه را، بعد از احرام به عمره به جا آورد و قبل از آن نمى تواند.

[1068] م - هفت روز بقيه را بايد بعد از مراجعت از سفر حج، روزه بگيرد.

[1069] م - احتياط واجب آن است كه پى درپى به جا آورد.

[1070] م - جايز نيست اين هفت روز را در مكّه يا در راه روزه بگيرد، مگر آن كه بناى اقامت در مكّه داشته باشد، در اين صورت اگر مدتى بگذرد كه در آن مدت مى توانست به وطن خود مراجعت كند، جايز است به جا آورد و همچنين جايز است اگر يك ماه بماند.

[1071] م - در اين ايام كه با هواپيما مراجعت مى كنند، بعيد نيست براى كسى كه در مكّه اقامت كرده جايز باشد به همان مقدارى كه هواپيما اشخاص را به محل مى رساند صبر كند و روزه بگيرد ليكن احتياط خلاف آن است و به احتياط واجب جمع بين سه روز و هفت روز را نكند.

[1072] م - اگر در غير مكّه؛ چه در راه يا در بلدى غير از وطن خودش، اقامت كرد ظاهراً نتواند هفت روز روزه را در آن جا بگيرد، اگر چه به مقدارى صبر كند كه اگر راه مى پيمود به وطن مى رسيد.

[1073] م - ابتداء ماهى را كه اگر بماند در مكّه جايز است روزه را بگيرد و همين طور ابتداء حساب موقع رسيدن به وطن را ظاهراً بايد از وقتى كه بناى مجاورت يا اقامت به مكّه كرد حساب كند.

[1074] م - اگر متمكّن از روزه گرفتن شد و قبل از آن كه روزه بگيرد

ص: 319

مرد، واجب است ولى او سه روز را قضا كند بنابر اقوى، و هفت روز ديگر را بنابر احتياط واجب.

[1075] م - لازم نيست بعد از برگشتن به بلد خود، در همان جا روزه بگيرد، پس اگر در جاى ديگر قصد اقامت كرد مى تواند بگيرد.

[1076] م - اگر متمكّن از سه روز روزه نشد، در مكّه و برگشت به محل خود، در صورتى كه ماه ذى حجه باقى است مى تواند در محل بگيرد، ليكن با هفت روز روزه فاصله بدهد و اگر ماه گذشته باشد بايد هدى ذبح كند، اگر چه به وسيله شخص امينى باشد.

مسائل متفرقه هَدْى

[1077] م - تقسيم قربانى به سه قسم واجب نيست، و فروش يا هبه سهم فقير، قبل از قربانى و بدون قبض آن باطل است. بنابراين، عمل بعضى، كه به ادعاى فقر يا وكالت از فقير، ثلث فقير را از قربانى بخود حاجى مى فروشند يا هبه مى كنند صحيح نيست.

[1078] م - گفته مى شود كه در منى، مَسلخ فعلى، كمى در وادى مُحسّر ساخته شده و در اين صورت، هرچند در صورت امكان ولو تا آخر ذى حجه بايد در منى قربانى كنند لكن قربانى در مَسلخ جديد مجزى است.(1)

[1079] م - كسى كه اجير در حج است، مى تواند براى قربانى شخص

ص: 320


1- . محل انجام ذبح، منى است و در صورتى كه از ذبح در منى ممانعت شود، انجام آن در محل تعيين شده در حال حاضر، بلا مانع است. (مناسك حج، م 353)

ثالثى را وكيل كند و وكيل مزبور، نيت قربانى حجّى كه موكّلش از طرف موكّل خود انجام مى دهد را مى نمايد.

[1080] م - تأخير ذبح از روز عيد عمداً، جايز نيست على الأحوط، لكن اگر تأخير شد عمداً يا جهلاً يا نسياناً، ذبح در شب كفايت مى كند.

[1081] م - كسانى كه وكيل ديگرى هستند كه براى او قربانى كنند، مى توانند قبل از اينكه حلق يا تقصير كنند، قربانى ديگرى را ذبح نمايند.

استفتائات قربانى

[1082] س - جمعى از حجّاج پول روى هم مى گذارند و كسى با پول مشترك براى همه آنان تعدادى گوسفند مى خرد و در وقت ذبح، هر گوسفند را براى يك نفر قصد مى كند و قربانى مى كند، آيا اين ترتيب ذبح اشكال دارد يا خير و آيا در صورت تفاوت گوسفندان در قيمت با اينكه همه به يك اندازه پول داده اند چه وضعى پيدا مى شود؟

ج - اگر صاحبان پول راضى باشند اشكال ندارد.

[1083] س - كسانى كه گوسفند خود را به غير مؤمن داده اند و او ذبح نموده است و بعد، حلق و اعمال مترتبه را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند، وظيفه آنان چيست ؟

ج - ذبح را اعاده كنند و حلق و اعمال مترتبه صحيح است.(1)

ص: 321


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.

[1084] س - كسى قربانى را به غير مؤمن داده و او كشته است و بعد متوجه شده و در عين توجه، عمداً بدون تجديد قربانى حلق كرده و اعمال مترتبه بر حلق را انجام داده، آيا مُحلّ شده است يا نه و آيا فقط قربانى بايد بكند يا همه اعمال را اعاده نمايد؟

ج - با فرض اينكه احتمال صحّتِ اعمالى را كه بعد از قربانى اتيان كرده مى داده، مُحِلّ شده است و فقط قربانى بر عهده او است و اعمالش صحيح است.(1)

[1085] س - در مسأله قربانى در مسلخ جديد، عبارت نقل شده از حضرت عالى صراحت در حكم ندارد، لطفاً نظر مبارك را مرقوم فرماييد.

ج - ذبح در مسلخ جديد مُجزى است.

[1086] س - آيا در شرايط قربانى، تحقيق لازم است كه يقين به بودن شرايط حاصل شود يا لازم نيست ؟

ج - در شرايطى كه مربوط به نقص عارض برحيوان بعد از تمام بودن آن است، مثل خصى نبودن يا معيوب نبودن حيوان، فحص لازم نيست و در صورت شك مى تواند بدون تحقيق ذبح كند، ولى در شرايط ديگر مثل سن حيوان يا مؤمن بودن ذابح(2)، لازم است يقين حاصل شود.

[1087] س - در مكّه جيب كسى را زدند و پولش را بردند، شكايت كرد، بعد [از] طى مراحل قانونى، حاكم آن جا حكم كرد پولش را از دزد بگيرند و

ص: 322


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
2- . همان.

به او بدهند، آيا جايز است پول را بگيرد و گوسفند قربانى را با آن بخرد يا نه ؟

ج - اگر مى داند كه پول خود او است، مانع ندارد.

[1088] س - شخصى بدون گرفتن وكالت در ذبح، از طرف عيالش يا شخص ديگرى قربانى مى نمايد، به اين خيال كه اذن فحوى از او دارد و مطمئن است كه وقتى به عيالش يا رفيقش بگويد من در قربانگاه براى تو قربانى كرده ام او راضى است و خوشحال هم مى شود، اين نحو قربانى كافيست يا نه ؟

ج - كافى نيست مگر او را وكيل كرده باشد.(1)

[1089] س - روز عيد، بعض اشخاص به قربانگاه مى روند و بدون اين كه در قربانى نيابت داشته باشند، خودشان براى رفقايشان قربانى مى كنند، آيا اين قربانى كافى است يا نه ؟ و اگر كافى نيست، پول قربانى به عهده چه كسى است ؟

ج - كفايت نمى كند(2) و پول از مال كسى خارج مى شود كه خرج كرده است مگر آن كه غرورى در بين باشد.

[1090] س - در قربانگاه، حجّاج و صاحب گوسفند يك قرارى با هم

ص: 323


1- . قربانى كردن بايد به وسيلة ة ة خود شخص يا با وكالت از سوى او انجام شود، اما اگر شخص ديگرى بدون وكالت گرفتن از او برايش ذبح انجام دهد، صحّت آن محل اشكال است و بنابر احتياط، نمى توان به آن اكتفا كرد. (مناسك حج، م 355)
2- . به حاشيه سؤال قبل مراجعه شود.

مى گذارند كه هرچند رأس گوسفندى كه مى خواهند، هر يكى به فلان مبلغ و نام مى برد، حاجى هم قبول مى كند و يكى يكى را به نيت افرادى كه وكالت دارد مى كشد، بعد مى رود با صاحب گوسفند حساب مى كند، آيا در قربانى اشكالى نيست ؟

ج - اشكال ندارد.

[1091] س - در قربانگاه ده نفر حاجى با صاحب گوسفند قرار مى گذارند كه ده گوسفند را جدا مى كنيم و قربانى مى كنيم از قرار يكى دويست ريال سعودى مثلاً، در اين بين چند نفر ديگر از رفقاى آنان مى آيند و بدون قرار جديد با صاحب گوسفند، به تعدادشان گوسفند قربانى مى كنند و بنا دارند كه بعد از قربانى طبق قرارداد ساير افراد، به صاحب گوسفند پول بدهند، آيا قربانى هاى آنان درست است يا خير؟

ج - اگر يقين به رضايت صاحب گوسفند دارند، مانع ندارد.

[1092] س - غير مؤمن مشغول سر بريدن قربانى بود، شخصى كه براى او قربانى مى شد دست گذاشت روى دست ذابح و فشار مى داد در بردن و آوردن چاقو، به نحوى كه بريدن سر گوسفند به هر دو اسناد داده مى شد، آيا اين قربانى صحيح است ؟

ج - اگر خودش ذبح نكرده، صحيح نيست.(1)

[1093] س - در روز عيد قربان معمولاً در هر كاروانى چند نفر براى

ص: 324


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.

قربانى از طرف ديگران نايب مى شوند و مى آيند قربانگاه، اگر كسى شك كند كه براى فلان شخص هم قربانى كردم يا نه، وظيفه نايب چيست ؟

ج - بايد قربانى كند.

[1094] س - آيا ذبح با كاردهاى استيل كه معلوم نيست آهن است يا نه چگونه است ؟

ج - صحيح نيست.(1)

[1095] س - اگر انسان مريض نتواند در حج تمتّع قربانى كند و به ديگرى نيابت دهد و نايب و وكيل فراموش كند و در مدينه يا در ايران يادش بيايد كه قربانى نكرده است، وظيفه اش چيست ؟

ج - بر حج او اشكالى نيست، ولى قربانى بر ذمه اش باقى است كه بايد در سال آينده در منى انجام دهد و اگر در ماه ذى حجه فهميد بايد در صورت امكان در همان ماه قربانى كند.

[1096] س - شخصى براى خود و نيابت افرادى به قربانگاه رفت و ده رأس گوسفند خريد و قربانى كرد، بعد از رسيدن به منزل، يقين پيدا كرد پول 9 رأس گوسفند را داده است، وظيفه اش نسبت به پول يك رأس كه نداده چيست ؟ ضمناً با مراجعه به قربانگاه صاحب گوسفند را پيدا نكرد، آيا جايز است كه در آن پول تصرف كند و بعد از مراجعت به ايران پول ايرانى

ص: 325


1- . ابزارى كه ذبح با آن انجام مى شود، بايد از آهن باشد، و استيل (كه فولاد مخلوط با ماده ضد زنگ است) در حكم آهن است، اما اگر در مورد آهنى بودن ابزار ذبح ترديد دارد، تا زمانى كه آهنى بودن آن محرز نشده، ذبح كردن با آن كفايت نمى كند. (مناسك حج، م 356)

به حاكم شرع بدهد و يا صدقه بدهد يا نه ؟ و در صورتى كه تصرف در آن جايز باشد اكنون كه به ايران برگشته، آيا بايد ريال سعودى يا قيمت آن به ارز دولتى يا ارز آزاد بدهد؟

ج - با يأس از شناسايى صاحبش، از طرف او به فقير صدقه دهد و بايد يا ريال بدهد و يا قيمت بالا را بدهد.

[1097] س - شخصى قربانى نمى كند به اعتقاد اينكه گوشت گوسفند تلف مى شود و از آنان استفاده اى نمى شود وبا همين كيفيت تقصير كرده، اعمال حج را انجام مى دهد، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر جاهل بوده و فكر مى كرده كه عملش صحيح است، از احرام خارج شده ولى قربانى بر ذمه او است.

[1098] س - آيا مُحرم مى تواند قبل از ذبحِ گوسفندِ خود، براى ديگرى ذبح نمايد؟

ج - مانع ندارد.

[1099] س - اگر كسى مؤمن بودن ذابح را قبل از ذبح احراز كرد و بعداً معلوم شد خلاف بوده است، آيا آن قربانى كفايت مى كند؟

ج - كفايت نمى كند.(1)

[1100] س - اگر قربانى از وجه غير مُخَمّس باشد چه صورت دارد؟

ج - كفايت نمى كند.(2)

ص: 326


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
2- . اگر معامله به صورت خريد در ذمه باشد كافى است.

[1101] س - در صورت عدم وجود گوسفند سالم، آيا مى توان گوسفند مرضوض الخصيتين (گوسفندى كه تخم هاى آن را كوبيده اند) را ذبح نمود؟

ج - اگر غير خصى و مرضوض يافت نشود، ذبح خصى و مرضوض كافى است.(1)

[1102] س - شخصى به اعتماد نايب خود در رمى، ذبح كرده و حلق نموده است، بعد معلوم شده كه نايب از جانب او رَمْى ننموده است، آيا ذبح و حلق او صحيح است ؟

ج - كفايت مى كند.

[1103] س - شخصى در قربانى كسى را نايب خود كرد و پس از آن به ديگرى نيابت داد، ولى شخص اول ذبح نمود، آيا صحيح است ؟

ج - اگر اولى را از وكالت عزل نكرده كافى است و مجرد نيابت دادن به دومى، عزل اولى از نيابت نيست.

[1104] س - شخصى با جهل به اشتراط مؤمن بودن ذابح، قربانى خود را به ديگرى واگذار كرده كه ذبح نمايد، بعد از ذبح متوجه مسأله شده است، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر مؤمن بودن ذابح معلوم نيست، بايد دو مرتبه قربانى كند.(2)

ص: 327


1- . به حاشيه مسأله 1023 «شرط چهارم» مراجعه شود.
2- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.

[1105] س - كسى را وكيل در قربانى نموده، آيا وكيل مى تواند به ديگرى وكالت دهد؟

ج - اگر وكالت داده كه وكيل خودش قربانى كند، نمى تواند به ديگرى بدهد.

[1106] س - اگر ذبح قربانى شخصى توسط غير مؤمن صورت گرفته باشد،(1) آيا تكرار آن بايد در ايام تشريق باشد؟

ج - اگر در بقيه ذى حجه، تا آخر آن هم قربانى شود كافى است، اگر چه تأخير آن از ايام تشريق جايز نيست.(2)

[1107] س - آيا مُحرمى كه لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده است، مى تواند به مقدارى كه براى ديگران ذبح مى كند، در لباسِ احرام نجس باشد؟

ج - در صورت امكان بايد لباس خَود را تطهير كند و اگر نكرد ضررى به احرام يا ذبح ندارد.

[1108] س - در مناسك نوشته شده: واجب است احتياطاً، كه قربانى را از روز عيد تأخير نيندازند، حال اگر كسى بدون عذر تأخير انداخت، به غير از حرمت تكليفى، عواقب ديگرى هم دارد؟

ج - قربانى او صحيح است، ولى بايد ترتيب بين قربانى و حلق و اعمال

ص: 328


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
2- . بنابر احتياط واجب و در صورت امكان. (مناسك حج، م 352)

مكّه مراعات شود.(1)

[1109] س - بعد از فَرى اوداج اربعه، اگر گردن قربانى را در حالى كه هنوز زنده است قطع نمود، چه صورتى دارد؟

ج - كار حرامى است، لكن ذبيحه حلال است و كفايت از قربانى مى كند.

[1110] س - مى فرماييد اگر ذبح در منى تا آخر ذى حجه ممكن شود بايد ذبح را تأخير بيندازد، آيا اجازه مى دهيد كه حلق را همان روز عيد انجام دهد، يا بايد حلق و تقصير را تا بعد از قربانى تأخير بيندازد، هرچند ده روز طول بكشد؟

ج - بايد مراعات ترتيب شود على الأحوط.(2)

[1111] س - آيا حكم گوسفندى كه تخم هاى آن را كوبيده اند، با گوسفندى كه تخم هايش را تابيده اند يكى است يا نه ؟ و در هر صورت، اگر

ص: 329


1- . كسى كه ذبح قربانى را بنابر هر دليلى از روز عيد به تأخير انداخته، لازم نيست حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد، بلكه بعيد نيست انجام حلق يا تقصير در روز عيد واجب باشد، و نبايد در اين مورد ترك احتياط كند، اما صحّت انجام طواف حج و ديگر اعمال پنج گانة ة ة مكه در چنين حالتى (تأخير در انجام قربانى) محل اشكال است و بايد براى انجام آن اعمال تا ذبح قربانى منتظر بماند. (مناسك حج، م 361)
2- . اگر نتواند در روز عيد در منى قربانى كند، ليكن قربانى كردن در روز عيد در قربانگاهى كه در حال حاضر در خارج از منى براى قربانى در نظر گرفته شده، برايش ميسر باشد، بنابر احتياط، واجب است كه ابتدا قربانى كند. و سپس حلق يا تقصير نمايد؛ و اگر اين كار هم برايش ممكن نباشد، بنابر احتياط واجب بايد در روز عيد حلق يا تقصير انجام دهد كه با انجام آن از احرام خارج مى شود، اما بايد اعمال پنج گانة ة ة مكه را تا پس از ذبح قربانى به تأخير اندازد. (مناسك حج، م 364)

تخم هاى گوسفندى را تابيده باشند، آيا براى هَدْى مُجزى است يا نه ؟ لطفاً نظر خودتان را بيان فرماييد.

ج - بنابر احتياط واجب بايد تابيده هم نشده باشد.(1)

[1112] س - حيوانى را كه براى هدى ذبح مى كنند، اگر قطع اوداج اربعه بكنند و آن را رها نمايند و حيوان به خودى خود پشت به قبله شود و يا بعد از قطع اوداج اربعه، قبل از جان دادن، حيوان را روى بقيه اجساد حيوانات ذبح شده پرت نمايند و حيوان در اثر اين كار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، حكمش چيست ؟

ج - رو به قبله بودن در حال قطع اوداج اربعه كافى است.

[1113] س - اگر كسى پس از ذبح قربانى و انجام باقى مناسك و يا قبل از آن متوجه شد كه سن هَدْى كمتر از حد نصاب است وظيفه چيست ؟

ج - اعاده لازم است.

[1114] س - اگر روحانى كاروان مى داند كه احرامى او در روز عيد در مسلخ به خون آلوده مى شود و به جهت اينكه روحانى است و بايد بر اعمال حجّاج نظارت داشته باشد مدت چند ساعت لباس احرامى او خون آلود است، آيا با علم به نجس شدن و طولانى بودن آن تكليف او چيست ؟

ج - اگر معذور از تبديل يا تطهير است اشكال ندارد.

[1115] س - روحانى كاروانى نايب است و مى داند كه براى نظارت بر

ص: 330


1- . رجوع شود به حاشيه مسأله 1023، چهارم.

اعمال حج حجّاج در قربانگاه لباس او به خون آلوده مى شود و به جهت مسؤوليتى كه دارد در قربانگاه معطل مى گردد، آيا با علم به اين جهت، نيابتش در حج اشكالى دارد؟

ج - نيابت اشكال ندارد.

[1116] س - بعضى از محله هاى جديد مكّه، در منى ساخته شده است، آيا در آن جا مى شود قربانى نمود يا خير؟

ج - اگر در منى است مانع ندارد، ولى بدون احراز اين كه در منى است، صحيح نيست.

[1117] س - انسان شك مى كند كه در سال يا سال هاى گذشته ذابحِ قربانى اش مؤمن بوده يا نه، الآن وظيفه اش چيست ؟

ج - اگر در حال عمل، مسأله را مى دانسته و ملتفت بوده و شك بعد از عمل است، اعتنا نكند و در غير اين صورت بايد قربانى را اعاده نمايد.(1)

[1118] س - بعضى از مديران كاروان ها يا اشخاص خيرِ ديگر، كه براى قربانى از اشخاص پول مى گيرند و احياناً خودشان سر بريدن را ياد ندارند لذا قربانى ها را غير مؤمن ذبح مى كند، اولاً آيا از منوب عنه مُجزى است يا نه و ثانياً آيا نايب ضامن است يا خير؟

ج - قربانى مزبور كفايت نمى كند(2) و كسى كه پول را از منوب عنه گرفته ضامن است.

ص: 331


1- . به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
2- . همان.
مستحبات هَدى

[1119] م - مستحبات هَدى چند چيز است:

1. در صورت تمكّن، قربانى شتر باشد و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.

2. قربانى بسيار فربه باشد.

3. در صورت شتر يا گاو بودن آن، از جنس ماده و در صورت گوسفند يا بز بودن آن، از جنس نر باشد.

4. شترى كه مى خواهند او را نحر كنند، ايستاده و از سر دست ها تا زانوى آن را ببندند و شخص در جانب راست او بايستد و كارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او فرو برد و در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:

«وَجّهْتُ وَجْهِيَ لِلّذِي فَطَرَ السّماواتِ وَالاَرْضَ حَنِيفا مُسْلِما وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ اِنّ صَلاتِي وَنُسُكي وَمَحْيايَ وَمَمَاتِي للّهِ رَبّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذلِكَ اُمِرْتُ وَأنا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ، أللّهُمّ مِنْكَ وَلَكَ بِسْمِ اللهِ وَاللهُ أكْبَرُ، أللّهُمّ تَقَبّلْ مِنّي».

5. اينكه خود قربانى را بكشد و اگر نتواند، دست خود را بالاى دست كشنده بگذارد.

سوم - تقصير يا حلق

اشاره

[1120] م - هر مكلفى مختار است كه بعد از ذبح كردن، يا سر بتراشد و يا از ناخن يا موى خود قدرى بچيند، مگر چند طايفه:

اول - زن ها كه بايد از مو يا ناخن خود قدرى بگيرند و كافى نيست ظاهراً

ص: 332

براى آنها سر تراشيدن.(1)

دوم - كسى كه سال اول حج او باشد، كه بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

سوم - كسى كه موى سر خود را به عسل يا «صمغ» يا نحو آن براى رفع شپش ونحو آن چسبانيده باشد بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

چهارم - كسى كه موى خود را جمع كرده و گره زده و درهم پيچيده و بافته است، بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

پنجم - خنثاى مشكل اگر از اين سه دسته اخير نباشد، بايد تقصير كند و سر نتراشد.

[1121] م - اگر خنثاى مشكل از اين سه طايفه باشد، واجب است هم تقصير كند و هم سر بتراشد احتياطاً.

[1122] م - احتياط آن است كه كسى كه سر را مى تراشد تمامش را بتراشد.

[1123] م - در تقصير كفايت مى كند مقدار كمى از موى سر يا ريش يا شارب را چيدن، به هر نحو و با هر آلت كه باشد و يا ناخن گرفتن. و بهتر است(2) كه هم مقدارى از مو بگيرد و هم ناخن را بگيرد.

[1124] م - سر تراشيدن و تقصير چون از عبادات است، بايد با نيت خالص از ريا و براى اطاعت خداوند باشد و بدون آن صحيح نيست و آنچه

ص: 333


1- . زنان حتماً بايد تقصير كنند و براى آنان حلق كفايت نمى كند. (مناسك حج، م 357)
2- . و احوط آن است. (مناسك حج، م 357)

بايد به آن حلال شود حلال نمى شود.

[1125] م - جايز است سر را خود انسان بتراشد يا به سلمانى بدهد و همچنين در تقصير و بايد خودش نيت كند و بهتر آن است كه سلمانى هم نيت كند.

[1126] م - كسانى كه سر تراشيدن بر آنها متعين است، مثل اشخاصى كه در مسأله اول ذكر شد، اگر سر آنها مو نداشته باشد بايد تيغ را بكشند بسر آنها و آن كافى است از تراشيدن سر.

[1127] م - كسانى كه مخير هستند ميان تراشيدن سر و گرفتن موى ريش يا شارب و گرفتن ناخن، اگر سرشان مو نداشت بايد تقصير كنند و اگر هيچ مو نداشتند حتى موى ابرو بايد ناخن بگيرند و اگر آن را هم نداشتند تيغ را بسر بكشند كافى است.

[1128] م - تراشيدن ريش كفايت نمى كند از تقصير.

[1129] م - اكتفا كردن به تقصير موى زير بغل يا عانه محل اشكال است.

[1130] م - محل تراشيدن سر و تقصير نمودن منى است و جايز نيست اختياراً در غير آن جا.

[1131] م - احتياط آن است كه در روز عيد باشد، اگر چه بعيد نيست جواز تأخير تا آخرِ ايام تشريق.(1)

ص: 334


1- . بنابر احتياط واجب، بايد حلق يا تقصير واجب را در روز عيد قربان انجام دهد، و اگر چنين نكند، واجب است كه در شب يازدهم يا پس از آن آن را انجام دهد، و همان كفايت مى كند. (مناسك حج، م 360)

[1132] م - اگر كسى سر نتراشيد و تقصير نكرد در منى و از آن جا كوچ كرد بايد مراجعت كند و عمل را انجام دهد و فرقى نيست در اين حكم بين كسى كه عمداً ترك كرده يا نسياناً و سهواً يا به واسطه مسأله ندانستن.

[1133] م - اگر براى اين شخص ممكن نشود برگشتن به منى، هرجا كه هست سر بتراشد يا تقصير كند و موى خود را بفرستد(1) به منى، در صورت امكان، و مستحب است كه مو را در منى دفن كند در محل خيمه خود.

[1134] م - جايز نيست طواف حج بكند قبل از تقصير يا سر تراشى و همچنين سعى را جايز نيست جلو بيندازد.

[1135] م - اگر قبل از سر تراشى يا تقصير طواف و سعى كند از روى سهو يا جهل به حكم، بايد برگردد و سر بتراشد يا تقصير كند و پس از آن طواف و نماز آن و سعى را به جا آورد و اگر نمى تواند به منى برگردد هرجا هست سر بتراشد و تقصير كند و اعاده كند طواف و نماز و سعى را.

[1136] م - اگر از روى علم و عمد اين كار را كرده، بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز و سعى يك گوسفند ذبح كند.

[1137] م - اگر فقط طواف را از روى علم و عمد مقدم داشته گوسفند لازم است، و اگر فقط سعى را مقدم داشته گوسفند لازم نيست، ليكن بايد اعاده كند آن را بعد از حلق يا تقصير و طواف و نماز آن.

[1138] م - اگر از روى علم يا جهل يا نسيان بعد از طواف يا سعى يا هر

ص: 335


1- . نظر معظّم له در اين فرع به دست نيامد.

دو، سر را تراشيد يا تقصير كرد، احتياط آن است كه اعاده كند تا ترتيب حاصل شود و اگر تكليفش سر تراشى بوده تيغ را بسر بكشد احتياطاً.(1)

[1139] م - به احتياط واجب(2) بايد در منى اول رَمْى جمره كند و بعد از آن ذبح كند و بعد تقصير يا حلق.

[1140] م - اگر برخلاف اين ترتيب عمل كند، پس اگر از روى غفلت و سهو بوده، اعاده لازم نيست و اگر از روى جهل به مسأله بوده بعيد نيست كه اعاده نخواهد و احتياط به اعاده است و اگر از روى علم و عمد بوده(3) در صورت امكان احتياط را ترك نكند.

[1141] م - بعد از آن كه مُحرمى كه وظيفه اش سر تراشيدن بود سر تراشيد يا تقصير كردن بود تقصير كرد، حلال مى شود بر او تمام چيزهايى كه حرام شده، به واسطه احرام حج، مگر زن و بوى خوش و اما صيد از دو جهت حرمت داشت: يكى آن كه در حرم صيد جايز نيست نه براى محرم و

ص: 336


1- . اگر عمداً يا بر اثر فراموشى يا عدم آگاهى از مسأله، در خارج از منى حلق يا تقصير نمايد و يا حلق يا تقصير نكند و از منى خارج شود و سپس ساير اعمال را انجام دهد، واجب است كه براى حلق يا تقصير به منى باز گردد و بقيه اعمال را نيز اعاده نمايد. (مناسك حج، م 363)
2- . واجب است كه در روز عيد قربان، ابتدا جمرة ة ة عقبه را رَمْى كند، سپس - در صورتى كه ذبح قربانى در روز عيد برايش ميسر است - قربانى نمايد و پس از آن، حلق يا تقصير كند،؛ و در صورتى كه عمداً ترتيب اعمال مذكور را رعايت نكند، معصيت كرده؛ اما بنابر ظاهر، تكرار اعمال به ترتيب فوق بر او واجب نيست، هر چند تكرار آنها در صورت امكان، موافق احتياط است. حكم كسى كه بر اثر ناآگاهى يا فراموشى [ترتيب مذكور را رعايت نكرده] نيز چنين است. (مناسك حج، م 364)
3- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

نه براى غير محرم و اين حرمت باقى است. دوم آن كه بر خصوص محرم نيز صيد جايز نيست، چه در حرم باشد يا غير حرم و بعيد نيست كه به واسطه حلق يا تقصير از جهت دوم حرمت برداشته شود، پس جايز است از براى او صيد در خارج حرم.

مسائل متفرقه حلق يا تقصير در حج

[1142] م - اگر قربانى، به دليلى از روز عيد تأخير افتاد، بنابر احتياط نمى تواند(1) حلق كند و از احرام خارج شود و بعد قربانى كند بلكه ترتيب بين قربانى و حلق و اعمال مترتبه بر آن را بايد مراعات كند على الأحوط.

[1143] م - تأخير حلق، تا آخر ايام تشريق مانع ندارد، هرچند عمدى باشد و حلق در شب هم صحيح است و كفايت مى كند.(2)

[1144] م - اگر حاجى براى قربانى به كسى وكالت دهد، تا وكيل او قربانى نكرده، نمى تواند حلق كند ولى اگر با اعتقاد به اينكه وكيل او براى او

ص: 337


1- . كسى كه ذبح قربانى را بنابر هر دليلى از روز عيد به تأخير انداخته، لازم نيست حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد، بلكه بعيد نيست انجام حلق يا تقصير در روز عيد واجب باشد، و نبايد در اين مورد ترك احتياط كند، اما صحّت انجام طواف حج و ديگر اعمال پنج گانة ة ة مكه در چنين حالتى (تأخير در انجام قربانى) محل اشكال است و بايد براى انجام آن اعمال تا ذبح قربانى منتظر بماند. (مناسك حج، م 361)
2- . بنابر احتياط واجب، بايد حلق يا تقصير واجب را در روز عيد قربان انجام دهد، و اگر چنين نكند، واجب است كه در شب يازدهم يا پس از آن آن را انجام دهد، و همان كفايت مى كند. (مناسك حج، م 360)

قربانى كرده حلق كرد بعد معلوم شد كه وكيل او هنوز قربانى نكرده، حلق مزبور كافى است و اگر بعد از حلق اعمال مكّه را هم انجام داده باشد كفايت مى كند و لازم نيست آنها را اعاده كند.

[1145] م - كسانى كه سال اول حج آنها است و وظيفه آنها سر تراشيدن مى باشد، بنابر احتياط، جايز نيست به واسطه زيادى مو، اول سر را ماشين كنند و بعد آن را بتراشند هرچند فوراً بتراشند و در صورت علم و عمد كفاره دارد.

[1146] م - كسى كه بخواهد ديگرى را حلق نمايد، نمى تواند قبل از اينكه خودش حلق يا تقصير كند سر او را بتراشد، ولى مى تواند ناخن ديگرى را براى تقصير بگيرد و ازاله موى ديگرى نيز قبل از خارج شدن از احرام جايز نيست ولو براى تقصير.

استفتائات حلق و تقصير

[1147] س - كسى كه سفر اول حج او است، در وقتى كه سلمانى سر او را براى حلق مى تراشيده، مشغول گرفتن ناخن هاى خود بوده و غافل بوده كه نبايد اين كار را بكند. آيا كفاره دارد يا خير؟

ج - چيزى بر او نيست.

[1148] س - كسى كه در غير منى حلق نموده و اعمال مترتبه را انجام داده و پس از اين عمره مفرده انجام داده، آيا مُحِلّ شده است يا خير و عمره مفرده او صحيح است ياخير؟

ص: 338

ج - مُحِلّ نشده است و عمره او صحيح نيست.

[1149] س - گفته مى شود كه مسلخ جديد، در منى نيست و اشخاص پس از قربانى در آنجا، و بيرون آمدن، پشتِ همان جا حلق و تقصير كرده اند، وظيفه آنان چيست ؟

ج - اگر حلق و تقصير در منى نبوده بايد اعاده شود.

[1150] س - در مسأله سابق، كسانى كه بعد از حلق و تقصير مزبور به مكّه آمده اند و اعمال مكّه از قبيل طواف و سعى و طواف نساء را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند كه حلق و تقصير در منى نبوده، آيا اعمال مكّه آنان صحيح است ؟

ج - در فرض مزبور صحيح نيست و بايد آن اعمال هم اعاده شود.

[1151] س - كسى كه سال قبل هم به حج مشرف شده و حلق را در خارج منى انجام داده است و امسال هم حلق را در خارج منى نموده چه وظيفه اى دارد و اگر اعمال مكّه را انجام داده صحيح است يا خير؟

ج - حلق را در منى اعاده كند و يك حلق كافى است و بعد طواف و نماز و سعى سال قبل را اعاده كند واحتياطاً طواف و نماز و سعى امسال را نيز به جا آورد و بعد يك طواف نساء و نماز انجام دهد و كفايت مى كند، گر چه ظاهر اين است كه احرام براى عمره و حج امسال صحيح نبوده است.

[1152] س - اگر در موردى كه حاجى بايد حلق كند، به جاى حلق تقصير كرده است وظيفه اش چيست، آيا كفاره دارد يا نه ؟

ج - اگر جاهل به مسأله بوده كفاره ندارد و در فرض علم احوط است و

ص: 339

در فرض مسأله بنابر احتياط بايد حلق را انجام دهد و چنانچه اعمال مكّه را به جا آورده اعاده كند.

[1153] س - كسى كه سال دوم حج او است و سال قبل براى خودش حج نموده و حلق كرده است و امسال به نيابت ديگرى حج به جا مى آورد، آيا در سفر دوم حكم صروره را دارد كه بايد حلق كند يا تقصير كافى است ؟

ج - تقصير كفايت مى كند.

[1154] س - شخصى در سال 60 نايب شخص ديگرى شد و براى اولين بار آمد مكّه و در مرز بين وادى مُحَسّر و منى حلق نمود، به اعتقاد اين كه اين جا جزو منى است و يك سال بعد باز به مكّه مشرف شد، براى خودش به عنوان حَجّة الاسلام و در منى تقصير نمود به خيال اينكه حلق قبلى و اعمال حج گذشته او صحيح بوده است، و سال 65 باز به مكّه مشرف شد و به عنوان مافى الذمه مُحرم شد، در اين بين متوجه شد كه حلق سال اول در خارج منى بوده است و در نظر حضرت امام كافى نيست، امسال حلق را در منى بقصد مافى الذمه انجام مى دهد و بقيه اعمال را نيز بقصد مافى الذمه به جا آورده است، آيا اين كار كافى است يا نه ؟

ج - كفايت مى كند و از منوب عنه واقع مى شود و بايد حَجّة الاسلام را اعاده كند.

[1155] س - اگر كسى مقدارى از سر خود را با تيغ بتراشد و بقيه را ماشين كند، آيا جايز است و حلق صدق مى كند؟ ضمناً بعد از ماشين، بقيه

ص: 340

سر را نيز مى تراشد.

ج - تا حلق تمام نشده كوتاه كردن موى سر جايز نيست، و اگر تمام سر را تراشيده از حلق كافى است.

[1156] س - كسى كه غير از وقوفين اضطرارى را نمى تواند درك كند و براى بقيه اعمال خود نايب مى گيرد، آيا مى تواند حلق را در غير از منى انجام دهد؟

ج - بايد در منى حلق كند و حلق در غير منى كافى نيست، مگر آن كه نتواند به منى برود.

[1157] س - شخصى دو موضع در سرش شكسته است، ممكن است كه حلق روز عيد باعث پاره شدن پوست گردد اگر تقصير نمايد، مُجزى است يا وظيفه ديگرى دارد؟

ج - اگر اميد خوب شدن در حدى كه بتواند حلقِ تمام نمايد، تا آخر ايام تشريق، دارد تأخير بيندازد و همچنين اعمال مترتبه را، و اگر اميد ندارد يا پس از تأخير خوب نشد، احتياط آن است كه هر مقدار سر را مى تواند بتراشد و تقصير هم بكند.

[1158] س - شخصى سال گذشته قربانى و حلق را در غير منى (خارج از منى) انجام داده و پس از خاتمه اعمال، به ايران برگشته است و امسال نيز به مدينه مشرف شده و قصد حج دارد، بفرماييد وظيفه او چيست ؟ و آيا مى تواند براى خود يا ديگرى حج به جا آورد يا نه ؟

ج - تا وظيفه سال قبل را از؛ قربانى و حلق و اعمال مترتبه بر آن، انجام

ص: 341

نداده و از احرام آن خارج نشده، نمى تواند مُحرم شود.

[1159] س - صبى مُمَيزى تمام اعمال حج را به نحو صحيح انجام داده است، آيا از صَروره بودن، خارج مى شود يا نه ؟

ج - بلى، خارج مى شود.

[1160] س - در روز عيد قربان كه حاجى بايد حلق كند و از طرفى تراشيدن و كندن مو بر مُحرم حرام است، آيا حجّاج بايد بعد از تقصير افرادى كه مخير بين حلق و تقصير هستند، از وجودشان براى حلق استفاده كنند يا در آن وقت براى شخص جايز است كه سر خود را بتراشد و آيا فرق است بين تراشيدن سرخود و تراشيدن سر ديگرى و در هر حال تكليف شرعى او چيست ؟

ج - خودش مى تواند خود را حلق كند و مى تواند به كسى كه از احرام به حلق يا تقصير خارج شده واگذار كند كه او را حلق نمايد(1)، و در هر صورت اگر ديگرى او را حلق كند كفايت مى كند اگر چه از احرام خارج نشده باشد.

[1161] س - كسى كه در حج وظيفه اش سر تراشيدن است و از اول مى داند كه با تيغ كشيدن سرش خون مى آيد، بفرماييد آيا سرش را بايد بتراشد يا نه ؟

ج - بايد سر بتراشد على الأحوط.

ص: 342


1- . ادامه را متعرّض نشده اند.

[1162] س - در مناسك آمده است: كسى كه سال اول حج او باشد، بنابر احتياط واجب بايد سر خود را بتراشد، آيا مى توان در اين احتياط واجب به ديگرى رجوع كرد؟

ج - حكم ساير احتياطات را دارد، ليكن چون امر مهمى است، مراعات كنيد اين احتياط را.

[1163] س - كسى كه حلق را فراموش كرده و به ايران بازگشته است، وظيفه او چيست ؟

ج - بايد حلق و اعمال مكّه مترتّبه بر حلق را انجام دهد و اگر نمى تواند خودش به مكّه برود، در محل خودش حلق كند و موى خود را به منى بفرستد على الأحوط و براى اعاده اعمال مكّه نايب بگيرد.

[1164] س - كسى كه وظيفه او حلق است وليكن از حلق معذور است، وظيفه او چيست ؟

ج - بعيد نيست لزوم و كفايت تقصير در اين مورد، ولى احوط آن است كه احتياط را به غير رجوع كنند.

[1165] س - اگر كسى قربانى را از روى عمد تأخير بيندازد، آيا مى تواند حلق و يا تقصير نمايد و يا بايد حتماً بعد از قربانى باشد؟

ج - بايد حلق را بعد از قربانى انجام دهد، على الأحوط.(1)

[1166] س - شخصى در روز عيد قربان در حال رَمْى جمره عقبه پول

ص: 343


1- . به حاشيه مسأله 1142 مراجعه شود.

خود را گم كرد و چون پول براى هدى نداشت آن را مبدل به روزه كرد و تصميم دارد بعد از ايام تشريق شروع به سه روز روزه نمايد، آيا چنين شخصى تقصير يا حلق را پس از سه روز روزه انجام دهد يا همان روز عيد حلق يا تقصير نمايد؟

ج - مى تواند روز عيد حلق يا تقصير نمايد.(1)

[1167] س - شخصى كه صروره نيست و مى تواند تقصير كند آيا اگر ريش بتراشد، صرف نظر از حرمت، اين كار كفايت از تقصير مى كند يا نه ؟

ج - كفايت نمى كند.

[1168] س - عصر عيد قربان، بعد از هَدْى، كه دوستان سر مى تراشيدند و من هم به اين فكر كه بايد سر را تراشيد رفتم سر خود را تراشيدم و نگفتم كه سر مى تراشم براى حج تمتّع، فقط سرم را تراشيدم، در اين صورت وظيفه من چيست ؟

ج - اگر سر را به عنوان اينكه وظيفه شما سر تراشى است و از اعمال حج است تراشيده ايد صحيح است هرچند نيت را نگفته باشيد.

[1169] س - چون من از سر تراشيدن بدم مى آيد، آيا مى توانم به جاى سر تراشيدن تقصير كنم و آيا آن كار گناهى هم دارد يا نه ؟

ج - در سفر اول در منى بايد سر بتراشيد على الأحوط و اگر نتراشيد گذشته از معصيت از احرام هم خارج نمى شويد على الأحوط.

ص: 344


1- . بنابر احتياط واجب حلق يا تقصير را از روز عيد تأخير نيندازد. (مناسك حج، م 360 و 361)

[1170] س - حاجى در مذبح، بعد از قربانى فوراً تقصير كرده كه دچار تطهير نجاست بدن و لباس احرام نگردد و بعد از رسيدن به چادر حلق كند، از يك طرف صروره است و از طرفى در حلق قصد احلال نكرده، تكليفش چيست ؟

ج - تقصير در صورت جهل كفاره ندارد و حلق را اگر به قصد قربت و به حساب يكى از اعمال انجام داده، كافى است وگرنه باقى بر احرام است و بايد در منى حلق كند على الأحوط.

مستحبّات حلق

[1171] م - در حلق چند چيز مستحب است:

1. آن كه از جانب راست پيش سر ابتدا كند و اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ أعْطِني بِكُلّ شَعْرَةٍ نُوراً يَوْمَ الْقِيامَةِ ».

2. آن كه موى سر خود را در منى در خيمه خود دفن نمايد و اولى اين است كه بعد از حلق، از اطراف ريش و شارب خود گرفته و همچنين ناخن ها را بگيرد.

ص: 345

فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال منى

اشاره

واجب است بعد از تمام شدن اعمال منى، كه سه چيز بود، مراجعت به مكّه، براى اعمالى كه در آن جا واجب است.

[1172] م - جايز است بلكه مستحب است روز عيد كه از اعمال منى فارغ شد بيايد به مكّه براى بقيه اعمال حج و جايز است تأخير بيندازد تا روز يازدهم و بعيد نيست كه جايز باشد تأخير تا آخر ذى حجه؛ به اين معنى كه روز آخر ذى حجه هم اگر آمد و اعمال را به جا آورد مانع ندارد.

[1173] م - اعمالى كه در مكّه واجب است به جا بياورد:

اول - طواف حج است كه آن را «طواف زيارت» مى گويند.

دوم - نماز طواف است.

سوم - سعى بين صفا و مروه است.

چهارم - طواف نساء است.

پنجم - نماز طواف نساء است.

[1174] م - كيفيت طواف حج و نماز آن و سعى و طواف نساء و نماز آن، به همان نحو است كه در طواف عمره و نماز آن و سعى گذشت، بدون هيچ تفاوت، مگر در نيت كه اين جا بايد به نيت طواف حج و سعى آن و

ص: 346

طواف نساء به جا آورد.

[1175] م - جايز نيست طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را قبل از رفتن به عرفات و به جا آوردن اعمال عرفات و مشعر و اعمال سه گانه منى به جا آورد در حال اختيار.

[1176] م - چند طايفه اند كه براى آنها جايز است طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را، بعد از آن كه محرم به احرام حج شدند قبل از رفتن به عرفات، به جا آورند و عمل آنها مجزى است:

اول - زن هايى كه ترس آن دارند كه در برگشتن حائض يا نفساء شوند و پاك نشوند و نتوانند بمانند تا پاك شوند.

دوم - پيرمردها يا پيرزن هايى كه عاجز باشند از طواف در موقع مراجعت، براى زيادى جمعيت، يا عاجز از برگشتن به مكّه باشند.

سوم - اشخاص مريضى كه بترسند در وقت ازدحام طواف كنند يا عاجز باشند از آن.

چهارم - كسانى كه مى دانند تا آخر ماه ذى حجه، به جهتى براى آنها ممكن نمى شود طواف و سعى.(1)

ص: 347


1- . به جا آوردن اعمال فوق، پيش از وقوف در عرفات و مشعر و اعمال منى در حال اختيار جايز نيست، اما اين كار براى سه گروه جايز است كه عبارتند از: نخست، زنانى كه مى ترسند با ابتلاء به حيض يا نفاس پس از بازگشت به مكه مكرمه از انجام طواف و نماز آن بازبمانند، و نتوانند تا پاك شدن منتظر بمانند؛ دوم: مردان و زنانى كه ناتوان از طواف و نماز آن پس از بازگشت به مكه از جهت زيادى ازدحام باشند، و يا اصولاً ناتوان از بازگشت به مكه باشند؛ سوم: بيمارانى كه پس از بازگشت به مكة ة ة مكرمه، بر اثر ازدحام يا ترس از آن، از انجام طواف ناتوانند. (مناسك حج، م 368)

[1177] م - سه طايفه اول، اعمالى را كه جلو انداختند، كافى است اگر چه بعد خلاف آن ظاهر شود، مثلاً زن حائض نشود و مريض خوب شود و ازدحام چندان نباشد كه موجب مزاحمت شود، پس بر اينها لازم نيست اعاده اعمال گرچه احوط است.

[1178] م - طايفه چهارم كه عقيده داشت نمى تواند اعمال را به جا آورد، اگر از جهت مرض و پيرى و عليلى بود باز مجزى است، و اما اگر از جهت ديگر بود؛ مثل آن كه اعتقاد داشت سيل مانع مى شود و بعد خلافش ظاهر شد بايد اعاده كند اعمال را، بعد از رجوع.

[1179] م - شخص محرم كه به واسطه احرام حج، چيزهايى بر او حرام شد، كه در سابق به تفصيل ذكر شد، در سه موقع و بعد از سه عمل به تدريج آنها بر او حلال مى شود:

اول - بعد از تقصير كردن يا سر تراشيدن در منى، كه به آن همه چيز حلال مى شود مگر بوى خوش و زن چنان كه پيش تر ذكر شد و گفته شد كه صيد از جهت احرام نيز حلال مى شود نه از جهت حرم.

دوم - بعد از به جا آوردن طواف زيارت و نماز آن و سعى بين صفا و مروه، به تفصيلى كه گذشت، حلال مى شود بر او بوى خوش، ولى زن بر او حرام است.

سوم - بعد از به جا آوردن طواف نساء و نماز آن، كه در كيفيت مثل طواف و نماز عمره است كه گذشت، حلال مى شود بر او زن نيز، پس بعد از اين سه عمل، همه چيز كه به احرام حرام شده بود حلال مى شود و اما

ص: 348

صيدكردن در حرم حرام است براى همه كس؛ چه مُحْرم و چه مُحِلّ .

[1180] م - كسانى كه به واسطه عذر؛ مثل پيرى و خوف حيض، طواف زيارت و طواف نساء را مقدّم داشتند، بوى خوش و زن بر آنها حلال نمى شود و تمام محرّمات بعد از تقصير يا حلق حلال خواهد شد.

[1181] م - طواف نساء اختصاص به مرد ندارد بلكه بر زن و خنثى و خصى و بچه مميز نيز لازم است كه اگر طواف نساء نكنند زن به همان تفصيل كه سابق گفته شد بر آنها حلال نمى شود و نيز اگر زن آن را ترك كند مرد بر او حلال نمى شود، بلكه طفل غير مميز، اگر ولى او را محرم كرد بايد او را به احتياط واجب طواف نساء بدهد تا بعد از بالغ شدن، زن يا مرد بر او حلال شود.

[1182] م - طواف نساء و نماز آن، اگر چه واجب است و بدون آن زن حلال نمى شود، ليكن ركن نيست و ترك عمدى آن موجب باطل شدن حج نمى شود، بلكه واجب است بر كسى كه حج كرده آن را به جا آورد و اگر به جا نياورد زن بر او حلال نمى شود، بلكه(1) آنچه از زن بر او حرام شده بود؛ مثل عقدكردن و خطبه كردن و شاهدشدن نيز بر او حلال نمى شود، بنابر احتياط واجب.

[1183] م - جايز نيست مقدم داشتن سعى را بر طواف زيارت يا بر نماز آن اختياراً و جايز نيست مقدم داشتن طواف نساء را بر طواف زيارت و بر

ص: 349


1- . فتواى معظّم له در اين فرع يافت نشد.

سعى اختياراً و اگر مقدم داشت اعاده كند تا ترتيب حاصل شود.

[1184] م - جايز است طواف نساء را قبل از سعى به جا آورد در حال ضرورت، مثل ترس از حيض و نتوانستن اقامت به مكّه تا زمان پاكى، ليكن احتياط در آن است كه نايب بگيرد كه بعد از آن به جا آورد.

[1185] م - اگر سهواً طواف نساء را قبل از سعى به جا آورد يا به واسطه ندانستن حكم مقدم بدارد، طواف و سعيش صحيح است و احتياط در اعاده طواف است.

[1186] م - اگر طواف نساء را سهواً(1) به جا نياورد تا برگشت از حج، پس اگر مى تواند بايد خودش برگردد و به جا بياورد و اگر نمى تواند يا مشقّت دارد نايب بگيرد و پس از به جا آوردن، زن به او حلال مى شود.

[1187] م - اگر كسى طواف واجب را - چه طواف عمره و چه طواف حج و چه طواف نساء - فراموش كرد و برگشت و با زن نزديكى كرد، بايد يك هدى در مكّه قربانى كند و احتياط آن است كه شتر باشد و اگر مى تواند، خودش برود و طواف و نماز آن را به جا آورد. و احتياطاً در غير طواف نساء سعى را هم به جا آورد و اگر نمى تواند يا مشقت دارد نايب بگيرد.

[1188] م - اگر كسى طواف را - چه طواف عمره يا طواف زيارت - از روى جهل به مسأله به جا نياورد و برگشت به محلّ خود، بايد حج را اعاده كند و يك شتر قربانى كند.

ص: 350


1- . يا عمداً. (مناسك حج، م 374)

استفتائات اعمال بعد از منى و طواف نساء

[1189] س - اگر كسى تنها اين ترس را داشته باشد كه بعد از برگشت از منى، در اثر ازدحام نتواند طواف كند يا به مشقت بيفتد، آيا مى تواند اعمال حج را مقدم دارد يا نه ؟

ج - موردِ جوازِ تقديم نيست و نمى تواند مقدم بدارد.

[1190] س - اعمال حج را به جهت خوف حيض، بر اعمال منى مقدم داشت، ولى چون طواف يا سعى را قطع كرده بود، به طورى كه مى بايد اتمام و اعاده كند و چنين كرد، آيا بعد از اعمال منى بر او چيزى نيست ؟

ج - اگر وظيفه را انجام داده چيزى بر او نيست.

[1191] س - آيا نايب هم، اگر خوف حيض يا مرض داشته باشد، مى تواند اعمال حج را بر وقوفين و اعمال منى مقدم بدارد يا نه ؟

ج - مانع ندارد.

[1192] س - كسانى كه اعمال حج را قبل از اعمال منى انجام مى دهند، آيا مى توانند سعى را بعد از برگشتن از منى انجام دهند و باقى اعمال را قبل ؟

ج - محل اشكال است.

[1193] س - تقديم اعمال مكّه براى ذوى الأعذار جايز است يا لازم ؟

ج - جايز است و لازم نيست.

[1194] س - كسانى كه اعمال حج را مقدم بر وقوفين مى نمايند، آيا بايد اقرب زمان به موقفين را رعايت كنند؟

ج - لازم نيست.

ص: 351

[1195] س - تشخيص عذر براى كسانى كه اعمال حج را مقدم مى دارند، بر عهده خود آنان است يا بر عهده گردانندگان گروه و مسؤولين ؟

ج - تشخيص با خود مكلّف است.

[1196] س - كسى كه او را به وسيله تخت طواف مى دهند، آيا مى تواند اعمال حج خود را بر وقوفين مقدم بدارد؟

ج - اگر در هر صورت بايد او را طواف دهند و عذر ديگرى نيست، نمى تواند مقدم بدارد.

[1197] س - كسى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مى دارد، آيا مى تواند طواف نساء را بعد از وقوفين و اعمال ديگر انجام دهد؟

ج - بنابر احتياط در موردى تقديم بدارند كه هر سه عمل را مقدماً انجام دهند.

[1198] س - شخصى كه مى تواند اعمال مكّه را بر وقوفين مقدم بدارد، اگر جهلاً بدون احرام، اعمال مكّه را انجام داد چه صورتى دارد؟

ج - كفايت نمى كند و بايد يا قبل از وقوفين آنها را با احرام اعاده كند و يا بعد از وقوفين و اعمال منى، آن ها را به جا آورد.

[1199] س - آيا مى تواند اعمال مكّه را به نايب واگذارد، در صورتى كه مى تواند تأخير بيندازد تا خود به جا آورد؟

ج - با فرض اينكه مى تواند خودش به جا آورد، ولو با تأخير، تا آخر وقت نمى تواند نايب بگيرد.

[1200] س - در مناسك فرموده ايد وقت انجام اعمال حج تا روز يازدهم

ص: 352

است و بعيد نيست كه تا آخر ماه ذى حجه نيت كند، در صورتى كه وقت انجام مناسك حج تا روز يازدهم باشد، اگر تأخير انداخت چون محتمل است ظرف وجوب منقضى شده باشد آيا معصيت نموده است ؟

ج - معصيت نيست.

[1201] س - كسى كه از منى برگشته و هنوز اعمال واجب مكّه را انجام نداده، آيا مى تواند طواف مستحبى انجام دهد و نيز در حال احرام عمره تمتّع آيا مى تواند قبل ازانجام عمره، طواف مستحبى انجام دهد؟

ج - احتياطاً ترك نمايد.

[1202] س - آيا بعد از انجام اعمال منى، قبل از انجام اعمال مكّه، مى توان از مكّه خارج شد يا خير؟

ج - مانع ندارد.(1)

[1203] م - اگر شخص، چندين عمره مفرده به جاى آورده باشد و در هيچكدام طواف نساء نكرده باشد، يك طواف نساء براى تمام آنها كفايت مى كند.(2)

[1204] م - احتياط آن است كه نايب در طواف نساء، نيت مافى الذمه كند، گرچه مى تواند به نيت منوب عنه انجام دهد.

ص: 353


1- . ولى بايد خروج به نحوى باشد كه بتواند مناسك باقى مانده را در وقت خودش انجام دهد. (استفتاء 62460، س 16)
2- . واجب است براى هر عمره مفرده جداگانه طواف نساء به جا آورد، اگرچه تحلّل با طواف نساء واحد بعيد نيست. (مناسك حج، مسائل متفرقه، س 51)

[1205] س - آيا پيش از به جا آوردن طواف نساء و بعد از انجام حلق و اعمال بعدى، تمام انواع تلذّذ و تمتّع از زن حرام است و يا اختصاص به جماع دارد؟

ج - از مطلق تلذّذ از زن بايد اجتناب نمايد.

[1206] س - آيا تأخير طواف نساء از سعى تا چند روز، جايز است يا خير؟

ج - مانع ندارد.

[1207] س - شخصى بعد از حج، ازدواج كرد و داراى فرزند شد، بعداً متوجه مى شود كه در حج، طواف نساء را به جا نياورده است، حال كه متوجه شده است، حكم زن و فرزند او چگونه است و نسبت به طواف بايد چه كند؟

ج - با فرض جهل، فرزند او حكم حلال زاده را دارد، ولى عقد ازدواج باطل است و بايد طواف نساء را انجام دهد و اگر بخواهد بعد از آن تجديد عقد نمايد.

[1208] س - مردى به زنش گفت وظيفه من طواف نساء است ولى تو بايد طواف رجال به جا آورى! زن به جاى نيت «طواف نساء» «طواف رجال» ذكر كرد، آيا كافى است يا نه ؟

ج - اگر منظورش اداى وظيفه است، مانع ندارد.

[1209] س - كسى كه عمره مفرده انجام مى داد، بدون اينكه تقصير كند، طواف نساء را به جا آورد، آيا وظيفه او چيست و عمره او باطل است يا نه ؟

ص: 354

ج - عمره باطل نمى شود، ليكن بايد بعد از تقصير، طواف نساء را اعاده نمايد و بدون آن حرمت نساء باقى است.

[1210] س - شخصى پس از مراجعت از مكّه شك مى كند كه طواف نساء حج يا عمره مفرده را به جا آورده يا نه، چه وظيفه اى دارد؟

ج - اگر التفات به وجوب طواف نساء نداشته، بايد طواف نساء را انجام دهد و همچنين است در صورت التفات على الأحوط، بلكه خالى از قوت نيست.

[1211] س - اگر كسى بعد از شَوط چهارم طواف نساء عمره مفرده، با زوجه خود مواقعه نمايد، آيا مانند طواف نساء حج است كه به حج لطمه اى وارد نكرده و كفاره هم ندارد؟

ج - بلى، عمل صحيح است و كفاره ندارد، اگر چه حرام مرتكب شده است.

[1212] س - به جا نياوردن طواف نساء از روى جهل، همانند طواف حج و عمره است كه بايد حج را اعاده كند و شتر قربانى نمايد؟ چنانكه در مسأله 17 فصل پنجم حج در مناسك مى فرماييد؟

ج - ترك طواف نساء، حج را باطل نمى كند و كفاره ندارد، ولى حرمت نساء بدون آن باقى است و ارتكاب آن كفاره دارد.

[1213] س - شخصى قبل از طواف نساء با زوجه خود ملاعبه نموده و از روى شهوت به او دست زده است، آيا كفاره دارد؟

ج - كفاره دارد مگر در صورت جهل.

[1214] س - زنى كه اعمال حج خود را بر وقوفين مقدم داشته، بعد از

ص: 355

سعى حائض مى شود، شوهرش در همان وقت به نيابت از او طواف نساء را انجام مى دهد، آيا اين نيابت صحيح است ؟

ج - صحيح نيست و تقديم براى كسى است كه خودش طواف مى كند و احتياط آن است كه اكتفا به آنچه مقدم داشته هم نكند.

[1215] س - اگر نايب طواف نساء را به جا نياورد، آيا فقط زن بر او حرام است يا ذمه اش هم مشغول است، هرچند بعد از مردن باشد، كه بايد براى او قضا كند؟

ج - ذمه او هم مشغول است، ولى خودش بايد در حياتش انجام دهد و اگر نمى تواند نايب بگيرد.

[1216] س - شخصى طواف نساء عمره مفرده را فراموش كرده و بعد براى عمره تمتّع محرم شده است، آيا طواف نساء فراموش شده را، بعد از انجام اعمال عمره تمتّع به جا آورد يا قبل از آن ؟

ج - مى تواند بعد از انجام اعمال عمره تمتّع به جا آورد و اگر تأخير بيندازد، طواف نساء حج، كفايت از آن مى كند.(1)

[1217] س - كسى كه طواف نساء عمره مفرده را به جا نياورده و بعد از آن حج اِفراد به جا مى آورد، آيا طواف نساء حج اِفراد كفايت مى كند؟

ج - كفايت مى كند.(2)

ص: 356


1- . كفايت نمى كند، گرچه زن بر او حلال مى شود. (مناسك حج، مسائل متفرقه، س 51)
2- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

[1218] س - پيرمردان و پير زنانى كه عمل زناشويى از آنان ممكن نيست و ازدواج هم نمى كنند و نيز كسى كه عنّين است، آيا اگر طواف نساء را نياورند اشكال دارد؟

ج - گرچه طواف نساء جزو اعمال نيست، لكن عمل واجبى است كه بايد انجام داده شود.

مستحبات طواف حج و نماز آن و سعى

[1219] م - آنچه كه از مستحبات در طواف عمره و نماز آن و سعى ذكر شد اين جا نيز جارى است و مستحب است شخصى كه به جهت طواف حج مى آيد، در روز عيد قربان بيايد و بر درب مسجد بايستد و اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ اَعِنّي عَلى نُسُكِكَ وَسَلّمْني لَهُ وَسَلّمْهُ لي أسْألُكَ مَسْألَةَ الْعَليلِ الذّلِيلِ الْمُعْتَرِفِ بذَنْبِهِ أنْ تَغْفِرَ لي ذُنُوبي وَأنْ تُرْجِعَني بِحاجَتَي، أللّهُمّ اِنّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدُ بَلَدُكَ وَالبَيْتُ بَيْتُكَ جئْتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأؤُمّ طاعَتَكَ مُتّبِعا لأمْرِكَ راضِيا بِقَدَرِكَ أسْألُكَ مَسْألَةَ الْمُضْطَرّ إلَيْكَ الْمُطِيعِ لأمْرِكَ الْمُشْفِقِ مِنْ عَذابِكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أنْ تُبَلّغَني عَفْوكَ وَتُجِيرَني مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ ».

پس به نزد حجرالأسود بيايد و استلام و بوسه نمايد و اگر بوسيدن ممكن نشد، دست به حجر ماليده و دست خود را ببوسد و اگر آن هم ممكن نشد مقابل حجر ايستاده و تكبير بگويد و بعد آنچه در طواف عمره به جا آورده بود به جا آورد.

ص: 357

فصل ششم: بيتوته به منى

اشاره

[1220] م - واجب است بر حاج كه شب يازدهم ذى حجه و شب دوازدهم را در منى بيتوته كند؛ يعنى در آن جا بماند از غروب آفتاب تا نصف شب.(1)

[1221] م - چند طايفه بايد در شب سيزدهم نيز تا نصف شب بمانند:

اول - كسى كه صيد كرده است در احرام، و احتياط واجب آن است كه اگر صيد را گرفته باشد و نكشته باشد شب سيزدهم را بماند، ليكن غير از صيد كردن چيزهاى ديگر كه از صيد بر محرم حرام است، مثل خوردن گوشت صيد و نشان دادن صيد به صياد و غير آن را اگر اجتناب نكرده واجب نيست بيتوته شب سيزدهم.

دوم - كسى كه نزديكى با زن كرده در احرام؛ چه در قُبُل و چه در دُبُر و چه با زن خود يا اجنبيه، ولى غير از جماع، كارهاى ديگر مثل بوسيدن

ص: 358


1- . مى تواند از سر شب تا بعد از نيمه شب و يا از قبل از نيمه شب تا طلوع فجر در آنجا بماند. (مناسك حج، م 379)

و لمس و غير آن را اگر اجتناب نكرده، واجب نمى شود بيتوته شب سيزدهم.

سوم - كسى كه در روز دوازدهم كوچ نكرد از منى و غروب شب سيزدهم را درك كرد.

[1222] م - چند طايفه اند كه واجب نيست در شب هاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم در منى بمانند:

اول - بيماران و پرستاران آنها و ديگر كسانى كه براى آنها مشقت داشته باشد ماندن، به هر عذرى كه باشد.

دوم - كسانى كه ترس آن دارند كه اگر شب را بمانند مال آنها در مكّه از بين مى رود، به شرطى كه مال مُعتَدّ به باشد.

سوم(1) - شبان هايى كه احتياج دارد حيوانات آنها به چرانيدن در شب.

چهارم - كسانى كه متكفل آب دادن به حجّاج هستند در مكّه.

پنجم - كسانى كه شب را در مكّه بيدار باشند و به عبادت مشغول باشند تا صبح و كار ديگر جز آن نكنند، مگر كارهاى ضرورى؛ از قبيل خوردن و آشاميدن به قدر احتياج و تجديد وضو.

[1223] م - كسى كه در احرام عمره تمتّع از صيد و زن اجتناب نكرده بايد شب سيزدهم بماند و اين حكم اختصاص به احرام حج ندارد.

[1224] م - مقدار شب كه واجب است در اين سه شب بيتوته كرد، از

ص: 359


1- . طائفه سوم و چهارم را معظّم له در مناسك متعرّض نشده اند.

اول شب است تا نصف آن(1)، پس كسى كه از غروب بيتوته كرد در منى تا نيمه شب مانع ندارد بعد از آن بيرون برود، و احتياط مستحب آن است كه پيش از طلوع صبح وارد مكّه نشود.

[1225] م - كسى كه در اول شب بى عذر در منى نبود، احتياط واجب آن است(2) كه قبل از نيمه شب برگردد و تا صبح بماند.

[1226] م - نيمه شب را بايد از اول غروب تا طلوع آفتاب(3) حساب كنند، بنابر احتياط واجب، و احتياط آن است كه از مغرب شرعى حساب كنند.

[1227] م - بيتوته در منى از عبادات است و بايد با نيت خالص براى اطاعت خداوند به جا آورد.

[1228] م - جايز نيست در غير مكّه مشغول عبادت شود و به منى نرود، حتى در بين راه منى و مكّه به احتياط واجب.

[1229] م - كسى كه ترك كند بيتوته به منى را، در شبى كه واجب است بماند، براى هر شبى يك گوسفند بايد قربانى كند.

[1230] م - فرقى نيست(4) در واجب بودن قربانى بين آن كه از روى علم و عمد باشد يا از روى نسيان باشد يا از روى ندانستن مسأله.(5)

ص: 360


1- . به حاشيه مسأله 1220 مراجعه شود.
2- . واجب است. (مناسك حج، م 379)
3- . تا طلوع فجر. (استفتاء 62463، س 5)
4- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 380)
5- . و يا معذور و يا غير معذور (مناسك حج، م 380)

[1231] م - كسانى كه در مكّه تا صبح به عبادت مشغول بودند و نيامده اند به منى، قربانى بر آنها واجب نيست.

[1232] م - چهار طايفه اى كه در مسأله 1222 گفته شد واجب نيست در منى بمانند، در صورتى كه نماندند بايد براى هر شب يك گوسفند كفاره قربانى كنند حتى دسته سوم و چهارم به احتياط واجب.(1)

[1233] م - گوسفندى كه بايد قربانى شود، هيچيك از شرايط هدى را، كه در منى براى حج بايد ذبح كنند، لازم نيست داشته باشد.

[1234] م - گوسفندى را كه بايد قربانى كند، محل معينى ندارد حتى مى تواند پس از مراجعت به محل خود قربانى بكند، اگرچه احتياط آن است كه در منى قربانى كند.(2)

[1235] م - اگر قسمتى از اول شب كه بايد در منى بيتوته كرد، درك نشود يا زودتر از نصف شب از منى خارج شوند، احتياط واجب آن است كه يك گوسفند قربانى(3) كنند و فرقى بين صورت عذر و عدم عذر نيست.

[1236] م - كسانى كه جايز است براى آنها كوچ كردن در روز دوازدهم، بايد بعدازظهر كوچ كنند و جايز نيست قبل از ظهر، و كسانى كه در روز سيزدهم كوچ مى كنند مختارند هر وقت را بخواهند كوچ كنند.

ص: 361


1- . به حاشيه مسأله 1222 مراجعه شود.
2- . بنابر احتياط واجب بايد در منى قربانى كند. (اجوبة الاستفتاءات فى الحج، س 121)
3- . مگر آنكه نيمه دوم شب را كاملاً در منى باشد. (مناسك حج، م 379)

مسائل متفرقه بيتوته به منى

[1237] م - اگر حاجى صبح دوازدهم به مكّه بيايد واجب نيست براى نَفْر، بعدازظهر به منى برگردد گرچه رفتن او به مكّه قبل از ظهر جايز نيست.

[1238] م - در كوچ كردن بعدازظهر روز دوازدهم، زن ها هم حكم مردان را دارند. بنابراين، اگر با عذر از رَمْى در روز، شب دوازدهم رَمْى كردند نمى توانند قبل از ظهر از منى كوچ كنند مگر از ماندن تا بعدازظهر معذور باشند.

[1239] م - كسانى كه در زمين هاى متصل به منى، كه از منى نيست، در شب يازدهم و دوازدهم بيتوته مى كنند بايد كفاره بدهند و براى هر شب يك گوسفند قربانى كنند هرچند اعتقاد پيدا كرده باشند كه آن جا از منى است يا به گفته اشخاص محلى، مطمئن شده باشند.(1)

[1240] م - اگر حاجى قبل از غروب آفتاب شب سيزدهم از منى خارج شده و بعد از غروب به منى مراجعت كرده، واجب نيست شب را بماند و رَمْى روز سيزدهم بر او واجب نمى شود.

استفتائات بيتوته در منى

[1241] س - بيتوته در منى اگر در غير منى انجام شود چه صورت دارد و آيا اشخاص جاهل به موضوع معذورند يا خير؟

ص: 362


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 380)

ج - بايد قربانى كنند و فرقى بين عالم و جاهل نيست.(1)

[1242] س - كسانى كه مقدارى از اول شب، با عذر يا بدون عذر، در خارج منى بودند يا قبل از نصف شب خارج شدند، در مناسك احتياط استحبابى است نسبت به كفاره و در تحرير احتياط وجوبى، آيا كفاره واجب است يا خير؟

ج - اين احتياط وجوبى است و ترك نشود.(2)

[1243] س - فرموده ايد كسى كه بدون عذر نصف اول شب را در منى نبود، واجب است نصف دوم را در منى بماند، آيا كفاره ترك مَبيت را نيز بايد بدهد؟

ج - بايد كفاره هم بدهد.(3)

[1244] س - كسى كه در شب يازدهم و دوازدهم بايد در منى باشد يا در مسجدالحرام مشغول عبادت گردد، در مسجدالحرام مشغول عبادت مى شود، ولى در بين آن از خستگى مرتب چرت مى زند و بيدار مى شود، وظيفه او چيست ؟ و سؤال ديگر در اين رابطه كه اخيراً پشت بامى وسيع براى مسجدالحرام (زاده الله شرفاً) درست كرده اند، آيا شب هايى كه بايد يا در منى بماند و يا در مسجدالحرام مشغول عبادت باشد، ماندن در آن جا و عبادت كردن كافى است يا نه ؟

ص: 363


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 380)
2- . اگر در نصف دوم بيتوته كند وظيفه خود را انجام داده و كفاره ندارد. (مناسك حج، م 379)
3- . به حاشيه سؤال قبل مراجعه شود.

ج - اگر به قدرى خواب مى رود كه صدق نمى كند كه تمام شب مشغول به عبادت بوده، كافى نيست و بايد كفاره بدهد و عبادت در هر جاى مكّه كافى است.

[1245] س - اين جانب شغلم حمله دارى است، چندين سال قبل جايى را كه يقين داشتم جزو منى است با حاجى ها بيتوته نموده ام و سال هاى بعد فهميدم و برايم يقين حاصل شد جايى كه سال هاى قبل بيتوته نموده ايم خارج از منى است آيا كفاره بر اين جانب و همه حجّاج واجب است يا نه ؟ و در صورتى كه كفاره واجب باشد، آيا كفاره حجّاج بر عهده خودشان است يا بر عهده من ؟ و آيا ابلاغ به حجّاج واجب است يا نه ؟ و اگر بعضى از آنان مرده باشند يا دسترسى به آنان نباشد، تكليف چيست ؟

ج - كفاره ترك بيتوته خود شما بر شما واجب(1) است و كفاره ديگران بر شما واجب نيست و لازم نيست به آنان اعلام نماييد و اگر فهميدند كفاره بر خود آنان واجب است، ولى اگر اُجرت عمل صحيح و عملى كه انجام شده تفاوتى دارد، نسبت به تفاوت بايد رضايت حجّاج تحصيل شود.

[1246] س - علامت گذارى حدود منى در سال هاى قبل، با علامت گذارى الآن، كه به وسيله حكومت انجام گرفته فرق مى كند، و اينجانب كه شغلم حَمَله دارى است، در سال هاى قبل با حجّاج در قطعه زمينى بيتوته كرده ايم كه اگر تعيين فعلى حكومت صحيح باشد، بيتوته ما در خارج از منى بوده، و

ص: 364


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، 380)

اگر تعيين قبلى صحيح باشد كه ما يقين به آن داريم طبق علميت قبلى و نظر پيروان اهل مكّه بيتوته ما صحيح است، حال بنابر اين كه تعيين حكومت صحيح باشد، آيا تكليف ما نسبت به بيتوته سال هاى قبل چيست ؟ و در صورت وجوب كفاره آيا ابلاغ به همه حجّاج لازم است يا نه ؟ و آيا با توجه به اينكه در فرض مسأله بيتوته ترك نشده بلكه اشتباه در مصداق بوده است، نسبت به حجّاج ضامن مى باشم يا نه ؟

ج - اگر در محلى بيتوته كرده ايد كه يقين به منى بودن آن داشته ايد تا يقين پيدا نكنيد كه خارج منى بوده، قربانى لازم نيست، و در اين صورت ابلاغ و اعلام لازم نيست.

[1247] س - آيا كسانى كه عذر دارند از رَمْى در روز، مى توانند شب دوازدهم براى روز دوازدهم رَمْى كنند و از منى به مكّه بيايند و ديگر برنگردند به منى يا بايد صبر كنند و بعدازظهر با مردم كوچ كنند؟

ج - مى توانند بعد از مَبيت واجب خارج شوند و لازم نيست صبر كنند.

[1248] س - قبلاً سؤال شده است كه آيا كسانى كه خوف مشقت دارند مى توانند شب دوازدهم رَمْى جمره نموده به مكّه رفته و ديگر به منى برنگردند؛ و حضرت عالى جواب فرموده ايد در صورت عذر اشكال ندارد، ولى قبل از نصف شب نبايد بيرون بروند. با توجه به مسأله فوق اين سؤال مطرح مى شود كه آيا خدمه كاروانها نيز براى پذيرايى از اين قبيل زائرين مى توانند به همراه آنان در شب رَمْى نموده و به مكّه بروند و براى وقوف تا وقت شرعى روز دوازدهم ديگر به منى برنگردند؟

ص: 365

ج - وقوف در روز دوازدهم واجب نيست و آنچه واجب است كوچ نكردن قبل از زوال است و اشخاص ذكر شده مى توانند بعد از نصف شب از منى بروند و روز دوازدهم براى رَمْى به منى برگردند ولو بعدازظهر و اگر قبل از ظهر آمدند بعد از ظهر بيرون بروند. و رَمْى شب براى آنها كافى نيست.

[1249] س - حاجى شب دوازدهم، بعد از نصف شب، از منى خارج و به مكّه مى رود، روز بعد براى رَمْى به منى مى آيد، آيا لازم است كه قبل از ظهر به منى بيايد يا چون وظيفه اى غير از رَمْى ندارد بعدازظهر هم مى تواند بيايد؟

ج - لازم نيست قبل از ظهر به منى بيايد، هرچند اگر قبل از ظهر بيايد نمى تواند قبل از ظهر كوچ كند.

[1250] س - مدير كاروانى زن ها را قبل از ظهر دوازدهم از منى خارج نمود، وظيفه آنان كه از مسأله اطلاع نداشتند و يا اگر متوجه مسأله بودند نمى توانستند بدون مدير كاروان و همراهان در منى بمانند چيست ؟

ج - با فرض اين كه عذر داشته اند مانع ندارد.

[1251] س - مقدار شب براى كسى كه در مكّه به جاى بيتوته در منى به عبادت مشغول مى شود، چقدر است ؟ از مغرب تا طلوع فجر است يا تا طلوع آفتاب ؟

ج - تا طلوع فجر حساب مى شود.

[1252] س - بعد از اعمال ثلاثه روز عيد، مى خواهد براى طواف ها به مكّه

ص: 366

برود، ولى مى داند كه اگر به مكّه برود سه ساعت از مَبيت اول شب را درك نمى كند، آيا برود يا نه ؟ و اگر رفت كفاره دارد يا خير؟

ج - رفتن از منى به مكّه - در فرض مرقوم - مانع ندارد، ولى براى تأخير بايد كفاره بدهد.(1)

ص: 367


1- . اگر در نصف دوّم بيتوته كند وظيفه خود را انجام داده و كفاره ندارد. (مناسك حج، م 379)

فصل هفتم: رمى جمرات سه گانه

اشاره

[1253] م - شب هايى كه واجب است در منى بيتوته كند بايد در روزِ آنها رَمْى جمرات سه گانه كند؛ يعنى سنگ ريزه بزند به سه محل، كه يكى را جمره اُولى و يكى را جمره وُسطى و يكى را جمره عقبه گويند، ولى اگر عمداً همه آن را ترك كند، به حج او ضرر نمى رساند و صحيح است، گرچه در صورت عمد معصيت كار است.

[1254] م - اشخاصى كه بايد شب سيزدهم را در منى بمانند، واجب است روز سيزدهم رَمْى جمرات كنند.

[1255] م - عدد سنگ ريزه كه بايد به جمره بزند، براى هريك در هر روزى بايد هفت عدد باشد و كيفيت انداختن و شرايط و واجبات آن به همان نحو است كه سابقاً در جمره عقبه گفته شد.

[1256] م - وقت انداختن سنگ از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتابِ روزى است كه شب آن روز را بيتوته كرده است و در شب جايز نيست به جا آورد.

ص: 368

[1257] م - اگر كسى عذرى داشته باشد از اين كه روز به جا آورد؛ مثل شبان و مريض وعليل و كسى كه ترس داشته باشد از چيزى مثل تزاحم جمعيت، جايز است شب آن روز يا شب بعد انجام دهد.

[1258] م - واجب است ترتيب در سنگ انداختن به اينكه: اول به جمره اُولى و بعد از آن به جمره وُسطى و بعد از آن به جمره عقبه سنگ بيندازد.

[1259] م - اگر به ترتيبى كه گفته شد به جا نياورد، بايد دوباره آنچه كه برخلاف ترتيب كرده به جا آورد، به طورى كه ترتيب حاصل شود، مثلاً اگر اول به جمره وُسطى انداخت و بعد به جمره اُولى كفايت مى كند كه جمره وُسطى را دوباره به جا آورد و بعد جمره عقبه را و اعاده جمره اُولى لازم نيست.

[1260] م - در حكمى كه در مسأله قبل ذكر شد، فرق نيست ميان آن كه از روى علم و عمد خلاف ترتيب كند يا از روى سهو و نسيان يا از روى ندانستن مسأله، در هر صورت بايد اعاده كند.

[1261] م - اگر كسى چهار سنگ به جمره اُولى بيندازد و آن را رها كند و مشغول جمره بعدى بشود كافى است و لازم نيست تمام هفت سنگ مقدم باشد پس مى تواند چهار سنگ به جمره اُولى بزند و بعد چهار سنگ به جمره وُسطى و بعد مشغول جمره عقبه شود وبه هر ترتيب مى خواهد هفت سنگ جمره عقبه و سه سنگ آن دو تاى ديگرى را بيندازد، ليكن احتياط واجب از براى كسى كه از روى علم و عمد اين كار را كرده، اعاده است.

ص: 369

[1262] م - اگر كسى فراموش كند در يكى از روزها رَمْى كند واجب است روز بعد آن را قضا كند و اگر دو روز را فراموش كرد بايد در روز بعد هر دو را قضا كند و همچنين است اگر از روى عمد ترك كرده باشد.

[1263] م - واجب است قضا را مقدم بدارد بر ادا، پس در روز يازدهم اگر بخواهد قضاى روز عيد را به جا بياورد، اول قضاى عيد را به جا آورد و بعد رَمْى روز يازدهم را كه ادا است و همچنين بايد قضاى روز جلو را مقدّم بدارد بر قضاى روز بعد، پس اگر در روز سيزدهم مثلاً بخواهد قضاى روز عيد و روز يازدهم و روز دوازدهم را به جا آورد بايد به ترتيب از قضاى روز عيد شروع و به روز سيزدهم ختم كند كه ادا است.

[1264] م - چنانچه قضاى رَمْى جمرات سه گانه واجب است، قضاى رَمْى بعض از آنها هم، اگر ترك شده باشد، واجب است. پس اگر در روز يازدهم جمره اولى را رَمْى كرد و دوتاى ديگر را نكرد روز بعد بايد آن را كه نكرده اتيان كند و بعد تكليف اين روز را به جا آورد.

[1265] م - اگر در روز بعد فهميد كه جمرات روز قبل را به خلاف ترتيب انداخته، بايد قضا كند؛ به طورى كه ترتيب حاصل شود و بعد وظيفه اين روز را به جا آورد.

[1266] م - اگر به هريك از جمرات يا بعض آنها چهار سنگ انداخته باشد و در روز بعد يادش بيايد احتياط واجب آن است كه بقيه روز قبل را قضا كند و بعد وظيفه روز را به جا آورد.

[1267] م - اگر كسى فراموش كند رَمْى جمرات سه گانه را و خارج شود

ص: 370

از منى و به مكّه بيايد، پس اگر در ايام تشريق يادش آمد، بايد برگردد و به جا آورد و اگر متمكّن نيست بايد نايب بگيرد و اگر بعد از ايام تشريق يادش بيايد يا عمداً تعويق بيندازد تا بعد، احتياط واجب آن است كه خودش يا نايبش از مكّه برگردد و به جا آورد و در سال ديگر هم در ايامى كه فوت شده است خودش يا نايبش قضا كند.

[1268] م - اگر فراموش كرد رَمْى جمرات را و يادش نيامد مگر بعد از خروج از مكّه، احتياط واجب آن است كه در سال ديگر قضا كند آن را، خودش يا نايبش.

[1269] م - كسى كه بعض از جمرات را فراموش كند، حكمش همان است كه در دو مسأله قبل ذكر شد، بلكه كسى كه كمتر از هفت سنگ در تمام جمرات يا بعض آن انداخت همين حكم را دارد بنابر احتياط واجب.

[1270] م - كسى كه عذرى داشته باشد از انداختن سنگ؛ مثل آن كه مريض باشد يا طفل باشد كه نتواند رَمْى كند يا عليل باشد مثل آن كه دست يا پايش شكسته باشد يا از شدت بى حالى نتواند يا بيهوش باشد، بايد نايبش به جا آورد و اگر از نايب گرفتن هم عاجز باشد مثل بيهوش و طفل كوچك، ولى او يا شخص ديگرى از طرف او به جا آورد و احتياط واجب آن است كه تا مأيوس نشده از اينكه خودش عمل كند، نايب عمل نكند(1) و بهتر آن است كه اگر مى شود شخص معذور را ببرند و در حضور او رَمْى

ص: 371


1- . قبل از يأس هم مى تواند نايب بگيرد، لكن اگر بعداً متمكن از رَمْى شد بايد خودش اعاده كند ولى اگر بعد از يأس نايب بگيرد و رفع عذر شود اعاده لازم نيست. (مناسك حج، م 385)

كنند و اگر مى شود سنگ را در دست او بگذارند و بيندازند.

[1271] م - اگر بعد از آن كه نايب عمل را به جا آورد، عذر برطرف شد(1)، آوردن خودش لازم نيست اگر چه احوط است.

[1272] م - اگر شخص مريض مأيوس باشد از خوب شدن يا شخص معذور مأيوس باشد از رفع عذر، واجب است كه نايب بگيرد و اگر مأيوس نيست(2) مى تواند نايب بگيرد، ليكن اگر عذر رفع شد احتياط آن است كه خودش عمل كند.

[1273] م - اگر ديگران مأيوس باشند از رفع عذرِ معذور، لازم نيست از او اذن بگيرند اگرچه احوط است و اگر نتواند اذن بدهد اذن معتبر نخواهد بود.

[1274] م - اگر بعد از گذشتنِ روزى كه واجب بوده در آن رَمْى كند شك كند كه به جا آورده يا نه اعتنا نكند.

[1275] م - اگر بعد از انداختن شك كند كه كيفيت آن صحيح بوده يا نه، اعتنا نكند.

[1276] م - اگر در وقتى كه مشغول رَمْى جمره عقبه است شك كند كه اولى را يا دومى را يا هر دو را رَمْى كرده يا صحيح انجام داده يا نه اعتنا نكند.

[1277] م - اگر در عدد شك كند كه آيا هفت بوده يا كمتر، قبل از آن كه داخل شود در رَمْى جمره بعدى، بايد آنچه محتمل است كه كسر شده

ص: 372


1- . رجوع شود به حاشيه مسأله قبل.
2- . رجوع شود به حاشيه مسأله 1270.

بياورد تا يقين كند هفت عدد شده، هرچند منصرف از عمل شده باشد و مشغول كارهاى ديگر باشد بنابر احتياط واجب.

[1278] م - اگر بعد از گذشتن روزى كه بايد رَمْى كند يقين پيدا كند كه يكى از سه جمره را رَمْى نكرده ظاهراً جايز است اكتفا به قضاى رَمْى جمره عقبه كند و احتياط آن است كه هر سه را قضا كند.

[1279] م - اگر بعد از آن كه داخل در جمره بعدى شد شك كند در عدد قبلى، پس اگر بداند چهار سنگ از قبلى را انداخته و شك كند كه بقيه را يا بعض از آنها را انداخته يا نه به احتياط واجب بقيه را اتيان كند اگر چه بعد از اتيان جمره بعدى، و اگر در كمتر از چهار، شك داشته باشد تا مقدار چهار اعتناء نكند و سه سنگ ديگر را بزند.

[1280] م - اگر بعد از انداختن به هر سه جمره يقين پيدا كند كه يك سنگ يا دو سنگ يا سه سنگ از يكى از سه جمره ناقص شده بايد هرچه را احتمال كسرى داده به هريك از سه جمره بزند.

[1281] م - اگر بعد از انداختن سنگ به هر سه، يقين كند كه يكى از آنها را از چهار كمتر انداخته بعيد نيست جواز اكتفا به كسرى جمره آخرى و احتياط آن است كه جمره اخرى را از سر بگيرد و احتياط بالاتر آن است كه هر سه را از سر بگيرد.

[1282] م - اگر بعد از گذشتن وقت هرسه روز، يقين كند كه يك روز را رَمْى نكرده و نداند كدام روز است، بايد هر سه روز را قضا كند با مراعات ترتيب، گرچه به احتمالى اكتفا به قضاى روز آخر جايز است.

ص: 373

مسائل متفرقه رمى

[1283] م - زن ها و مراقبين آنها و افراد ضعيفى كه مجازند بعد از نصف شب از مشعرالحرام به منى وارد شوند، اگر از رَمْى در روز معذورند مى توانند شب رَمْى كنند بلكه زن ها مطلقاً مجازند(1) همان شب رَمْى نمايند.

[1284] م - در طبقه دوم(2) جمرات رَمْى جايز است و لازم نيست در طبقه اول رَمْى نمايند.

[1285] م - كسانى كه عذر دارند از اينكه روز عيد رَمْى كنند مى توانند شب قبل از آن، يا شب بعد از آن رَمْى كنند و اگر از رَمْى روز يازدهم نيز معذورند مى توانند بعد از رَمْى به جاى روز عيد، در شب يازدهم رَمْى روز يازدهم را هم انجام دهند.

استفتائات رَمْى جمرات ثلاث

[1286] س - كسانى كه با عذر از رَمْى در روز مى توانند شب رَمْى كنند آيا لازم است شب رَمْى كنند يا مى توانند همان روز نايب بگيرند؟

ج - مى توانند نايب بگيرند.(3)

ص: 374


1- . ولى اگر زن بخواهد به نيابت از ديگرى رَمْى كند به احتياط واجب رَمْى را در روز انجام دهد. (استفتاء، دستخط معظم له)
2- . اگرچه احتياط مستحب رَمْى از مكان متعارف در گذشته است. (مناسك حج، م 343)
3- . كسى كه از رَمْى در روز معذور است امّا مى تواند شب رَمْى نمايد، جايز نيست نايب بگيرد بلكه بايد خودش در شب پيش و يا شب بعد رَمْى نمايد. (مناسك حج، م 384)

[1287] س - چنانچه كسانى صبح روز دهم از رَمْى كردن معذور باشند ولى اطمينان دارند كه بعدازظهر خلوت است و قادر به رَمْى هستند، بفرماييد از صبح مى توانند نايب بگيرند يا بايد صبر كنند تا خلوت شود و رَمْى نمايند؟

ج - اگر مى توانند در روز(1) رَمْى كنند، نمى توانند نايب بگيرند.

[1288] س - آيا بدون عذر مى توان در شب رَمْى كرد يا كافى نيست و اگر در شب صحيح است آيا گناهى هم مرتكب شده است و همچنين تأخير ذبح از روز عيد قربان هرچند صحيح است ولى آيا گناهى هم مرتكب شده است ؟

ج - بدون عذر، رَمْى در شب واقع نمى شود و اگر بدون عذر رَمْى در روز را ترك نمايد گناه كرده است، و همچنين معصيت نموده است على الأحوط اگر ذبح را عمداً از روز عيد تأخير بيندازد، هرچند ذبح صحيح است.

[1289] س - كسى كه در رَمْى جمرات نايب شده، آيا مى تواند شب رَمْى كند يا نه و همچنين كسى كه در اصل حج نايب باشد و از ابتدا مى دانسته كه نمى تواند رَمْى كند، يا نمى تواند روز رَمْى كند و يا در رَمْى روز مسامحه و اهمال كند، حكمش چيست ؟

ج - نايب بايد اعمال اختيارى حج را انجام دهد و اگر معذور باشد نمى تواند نايب شود و كسى كه در رَمْى نايب شده بايد روز رَمْى كند و مسامحه و اهمال موجب بطلان نيابت نيست، هرچند در فرض سؤال جايز نيست.

ص: 375


1- . يا شب. (مناسك حج، م 384)

[1290] س - شخصى كه خود معذور است و نمى تواند رَمْى جمرات نمايد، آيا مى تواند شخص ديگرى را كه براى او هم رَمْى در روز مقدور نيست، نايب قرار دهد تا در شب رَمْى نمايد و آيا در صورت بودن و يا نبودن شخص سومى كه بتواند نايب شود و در روز رَمْى نمايد، حكم مسأله فرق دارد يا خير؟

ج - در صورت امكان بايد كسى را نايب بگيرد كه در روز رَمْى نمايد و اگر ممكن نباشد بنابر احتياط واجب روز بعد خودش قضا كند و اگر در قضا هم امكان مباشرت نيست، نايب بگيرد.

[1291] س - در رَمْى جمرات، اگر سنگ ريزه اول به ديوار مجاور و بعد به جمره بخورد آيا كافى است، يا بايد سنگ ريزه ديگر بزند؟

ج - ظاهراً كافى است.

[1292] س - شخصى وقت رَمْى جمرات شك كرد كه چند سنگ زده ام، پس آن مقدار را رها كرد و دوباره از اول شروع نمود، آيا رَمْى او اشكال دارد يا نه ؟

ج - اشكال ندارد هرچند رها نمى شود.

[1293] س - اينكه فرموده ايد كوچ كردن شب دهم و درك كردن وقوف اضطرارى مشعر و رَمْى در شب دهم براى زنان جايز است و نفس زن بودن عذر است، آيا با اين حال زنان مى توانند نايب شوند؟

ج - مى توانند نايب باشند.

[1294] س - در زمان قديم كه جَمَرات به صورت فعلى نبوده است و يقيناً

ص: 376

بعداً بلندتر و قطورتر درست شده است، بنابراين در جمره عقبه چرا رَمْى كردن مخصوص به آن سنگ چين وسط ديوار سيمانى است و رَمْى به ديوار سيمانى جايز نيست ؟ و اگر جايز مى دانيد بفرماييد؛ زيرا كه اكثر مردم در جمره عقبه اكتفا به ديوار سيمانى دو طرف سنگ چين مى كنند و خلاصه ملاك رَمْى در جمرات چيست ؟

ج - ديوار سيمانى پشت جمره از جمره نيست و رَمْى آن كافى نيست.

[1295] س - اگر مردى كه مى تواند در روز رَمْى نمايد، براى رَمْى زنى نايب شود آيا مى تواند رَمْى زن را در شب انجام دهد؟

ج - نمى تواند و بايد رَمْى را در روز انجام دهد.(1)

[1296] س - افرادى كه معذورند از واجباتى كه تركش ولو عمداً مضر به حج نيست؛ مثل رَمْى جمرات در روز يازدهم و دوازدهم و مَبيت به منى در شب هاى يازدهم و دوازدهم، آيا مى توانند اجير شوند و نيابت كنند يا نمى توانند؟

ج - ذوى الأعذار نمى توانند نايب شوند، حتى اگر از مثل مذكورات عذر داشته باشند.

[1297] س - كسى كه به نيابتِ ديگرى رَمْى جمره مى كند، آيا كافى است كه اوّل براى خودش هر جمره اى را رَمْى كند و پس از آن به نيابت ديگران ولو ده نفر باشند يك جا رَمْى كند، بعد جمره وسطى را هم همين طور و در

ص: 377


1- . به حاشيه مسأله 1283 مراجعه شود.

پايان براى جمره عقبه نيز چنين كند، يا اين كه بايد اوّل هر سه جمره را براى خودش و بعد هر سه را براى دومى و همچنين نسبت به ديگران رَمْى نمايد؟

ج - هر دو صورت صحيح است.

[1298] س - كسى كه نمى تواند در روز عيد رَمْى كند، آيا مى تواند قبل از رَمْى حلق نمايد و روز ديگر رَمْى كند؟

ج - جايز نيست على الأحوط.(1)

[1299] س - آيا جمره عقبه را از هر طرف مى توان رَمْى نمود؟

ج - اگر به جمره بزند كافى است، ولى رَمْى ديوار كفايت نمى كند.

[1300] س - سنگ ريزه هايى كه در مشعر موجود است و معلوم است كه از خارج از مشعر آورده اند، و معلوم نيست كه از حرم است يا از خارج از حرم، آيا مى توان از آنها براى رَمْى استفاده نمود؟

ج - اگر معلوم است كه از خارج آورده اند، در مورد سؤال استفاده نكنند مگر آن كه طورى باشد كه جزو مشعر محسوب شود.

[1301] س - شخصى رَمْى جمره عقبه را در روز عيد غلط انجام داده است و در روز سيزدهم متوجه مى شود، آيا بعد از قضاى جمره عقبه، بايد رَمْى روز يازدهم و دوازدهم را نيز تكرار كند؟

ج - لازم نيست.

[1302] س - آيا زياده از هفت رَمْى، مُخِلّ به رَمْى است ؟

ص: 378


1- . بنابر احتياط واجب حلق را از روز عيد تأخير نيندازد. (مناسك حج، م 364)

ج - اگر از اول قصد زيادتر از هفت داشته باشد صحيح نيست و بايد رَمْى را اعاده كند، ولى اگر بعد از تمام شدن هفت سنگ ريزه كه به قصد هفت بوده، اضافه زده ضرر ندارد.

[1303] س - كسى كه نتوانسته ذبح كند و حلق يا تقصير نيز ننموده است، آيا مى تواند رَمْى روز يازدهم را انجام دهد؟

ج - مانع ندارد.

[1304] س - زنى كه احتمال بدهد، رَمْى باعث قاعدگى او مى شود، آيا كافى است در رَمْى نايب بگيرد؟

ج - اگر در اثر آن به مشقت مى افتد، عذر محسوب مى شود و مى تواند نايب بگيرد.

[1305] س - آيا مى شود كه زن ها را شب دهم بعد از نصف شب از مَشْعَر به منى بياورند و همان شب آنان را به جمره عقبه ببرند و رَمْى كنند و بعد به خيمه برگردانند و نزديك غروب روز يازدهم مجدداً آنان را به جمرات ببرند تا شب دوازدهم، هم رَمْى روز يازدهم را انجام دهند و هم رَمْى روز دوازدهم را، با توجه به ازدحام و خطرهاى احتمالى ؟

ج - براى زن ها رَمْى جمره عقبه پس از وقوف به مشعر و آمدن به منى در همان شبِ عيد قربان مانع ندارد، ولى رَمْى روز يازدهم و دوازدهم در صورتى براى آنان در شب صحيح است كه از رَمْى روز معذور باشند.

[1306] س - اگر كسى مى داند يك روز رَمْى را ترك كرده است ولى نمى داند كه روز دهم بوده يا يازدهم، يا دوازدهم، وظيفه اش چيست ؟

ص: 379

ج - احوط آن است كه رَمْى سه جمره را به ترتيب، به قصد مافى الذمه انجام دهد. اگر چه در صورتى كه شك بعد از روز دوازدهم باشد بيش از قضاى رَمْى جمره عقبه واجب نيست.

[1307] س - شخصى در رَمْى جمرات چنين تصور مى كرده است كه بايد سنگ ريزه به خود سنگ هاى نصب شده جمرات بخورد، نه به ملات لاى سنگ ها كه به وسيله آن ملات بندكشى شده است، لذا براى اطمينان كه به خود سنگ ها بخورد، يازده سنگ ريزه انداخته و هفت عدد از آنها را رَمْى صحيح محسوب داشته است، آيا اين رَمْى صحيح است يا نه ؟

ج - اگر مواردى را كه شك داشته احتياطاً زده، مانع ندارد و چنانچه شك نداشته و قصد زياده هم نداشته است، صحيح است هرچند در اين صورت احتياط مطلوب است.

[1308] س - شخصى روز عيد قربان براى رَمْى جمره عقبه رفته و انجام داده ولى دو روز بعد را در اثر كسالت وكالت داده و روز سيزدهم خودش براى قضاى رَمْى جمرات رفته، ولى اول رَمْى جمره عقبه نموده، بعداً برگشته از جمره اُولى شروع كرده و روز يازدهم و دوازدهم را يك مرتبه چهارده سنگ زده، هفت عدد براى روز يازدهم و هفت عدد براى روز دوازدهم و جمره وُسطى را همچنين دوازده سنگ زده و جمره عقبه را نيز دوازده سنگ زده است، و الآن به ايران برگشته است، آيا وظيفه او چيست ؟

ج - اگر كسالت داشته و معذور بوده و وكالت داده عمل او صحيح است، و نياز به تكرار نداشته است، و در هر صورت تكرار به نحو مرقوم صحيح نيست.

ص: 380

مستحبّات منى

[1309] م - بدان كه براى حاجى مستحب است كه روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهم را در منى بماند و حتى به جهت طواف مستحب از منى بيرون نرود و تكبير گفتن در منى بعد از پانزده نماز و در غير منى بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد است مستحب مى باشد و بعضى آن را واجب دانسته اند و بهتر در كيفيت تكبير آن است كه بگويد:

«أللهُ أكْبَرُ، اللهُ أكْبَرُ، لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أكْبَرُ، اللهُ أكْبَرُ وَللّهِِ الْحَمْدُ، اللهُ أكْبَرُ عَلى ما هَدانَا، اللهُ أكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعامِ ، وَالْحَمْدُ للهِ على ما أبْلانا».

و مستحب است مادامى كه در منى اقامت دارد نمازهاى واجب و مستحب را در مسجد خِيف به جا آورد و در حديث است كه صد ركعت نماز در مسجد خِيف، با عبادت هفتاد سال برابر است و هركس در آن جا صد مرتبه «سُبْحانَ اللهِ » بگويد ثواب آن برابر ثواب بنده آزاد كردن است و هركس در آن جا صد مرتبه «لا إلهَ إلاَّ اللهِ » بگويد ثواب آن برابر است با ثواب كسى كه احياى نفس كرده باشد و هركس در آن جا صد مرتبه «ألْحَمْدُ للّهِ » بگويد، ثواب آن برابر است با ثواب خراج عراقين كه در راه خدا تصدّق نمايد.

ص: 381

مستحبّات ديگر مكّه معظّمه

اشاره

[1310] م - آداب و مستحبات ديگر در مكّه معظّمه از اين قرار است:

1. زياد ذكر خدا نمودن و خواندن قرآن.

2. ختم نمودن قرآن.

3. خوردن از آب زمزم و بعد از خوردن، اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَرِزْقاً واسِعاً، وَشِفاءً مِنْ كُلّ داءٍ وَسُقْمٍ ».

و نيز بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالشّكْرُ للّهِ ».

4. نظر نمودن به كعبه و بسيار تكرار كردن آن.

5. در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن؛ در اول شب سه طواف، در آخر شب سه طواف، پس از دخول صبح دو طواف و بعدازظهر دو طواف.

6. هنگام توقف در مكّه، به عدد ايام سال؛ يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف نمايد و اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ميسور نشد هر مقدارى كه بتواند.

7. به خانه كعبه داخل شود؛ خصوصاً كسى كه سفر اول او است و مستحب است قبل از دخول غسل بنمايد و در وقت داخل شدن بگويد:

«أللّهُمّ إنّكَ قُلْتَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنا فَآمِنّي مِنْ عَذابِ النّارِ».

پس دو ركعت نماز بين دو ستون بر سنگ قرمز بگزارد. در ركعت اول

ص: 382

بعد از حمد، «حم، سجده» و در ركعت دوم بعد از حمد، پنجاه و پنج آيه از ساير جاهاى قرآن بخواند.

8. دو ركعت نماز خواندن در هر يك از چهار زاويه كعبه، و بعد از نماز اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ مَنْ تَهَيّأ أوْ تَعَبّأ أوْ أعَدّ أوِ اسْتَعَدّ لِوِفادَةٍ إلى مَخْلُوقٍ رجا رِفْدِهِ وَجائِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ فَاِلَيْكَ يا سَيّدِي تَهْيِئَتِي وَتَعْبِئَتِي وَإعْدادي وَاسْتِعْدادي رجا رِفْدِكَ وَنَوَافِلِكَ وَجائِزَتِكَ ، فَلا تُخَيّبِ الْيَوْمَ رَجائِي يا مَنْ لا يَخِيبُ عَلَيْهِ سائِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نائِلٌ فَاِنّي لَمْ آتِكَ الْيَوْمَ بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدّمْتُهُ وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ وَلكِنّي أتَيْتُكَ مُقِرّا بِالظّلْمِ وَالإساءَةِ عَلى نَفْسِي فَاِنّهُ لا حُجّةَ لِي وَلا عُذْرَ فأسْأَلُكَ يا مَنْ هُوَ كَذلِكَ أنْ تُصَلّى عَلى مُحَمّدٍ وَآلِهِ وَتُعْطِيَنِي مَسْأَلَتِي وَتَقْلِبَني بِرَغْبَتي وَلاتَرُدّنِي مَجْبُوها مَمْنُوعا وَلا خائِباً يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ أرْجُوكَ لِلْعَظِيمِ ، أسْأَلُكَ يا عَظِيمُ أنْ تَغْفِرَ لِيَ الذّنْبَ الْعَظِيمَ لا إلهَ إلاَّ أَنْتَ ».

و مستحب است هنگام خروج از كعبه، سه مرتبه «اللهُ أكْبَرُ» بگويد، پس بگويد:

«أللّهُمّ لا تَجْهَدْ بَلاءَنَا رَبّنا وَلا تُشْمِتْ بِنا أعْداءَنا فَاِنّكَ أنْتَ الضّارّ النّافِعُ ».

بعداً پايين آمده و پله ها را دست چپ قرار داده كعبه را استقبال نمايد و نزد پله ها دو ركعت نماز بخواند.

استحباب عمره مفرده

[1311] م - بدان كه بعد از فراغ از اعمال حج، در صورتى كه ميسور باشد، مستحب است عمره مفرده به جا آورده شود و در اعتبار فاصله بين اين عمره و

ص: 383

عمره سابق، خلاف است و احتياط در اين است كه در فصل كمتر از يك ماه به قصد رجا به جا بياورد(1) و كيفيت اين عمره در صورت حج افراد و عمره مفرده ذكر شد.

طواف وداع

[1312] م - بدان كه براى كسى كه مى خواهد از مكّه بيرون رود، مستحب است طواف وداع نمايد و در هر شَوطى حجرالاسود و ركن يمانى را، در صورت امكان، استلام نمايد و چون به مستجار رسد مستحباتى كه قبلاً براى آن مكان ذكر شد به جا آورد و آنچه خواهد دعا نمايد، بعدا حجرالأسود را استلام نموده و شكم خود را به خانه كعبه بچسباند يك دست را بر حَجَر و دست ديگر را به طرف درب گذاشته و حمد و ثناى الهى نمايد و صلوات بر پيغمبر و آل او بفرستد و اين دعا را بخواند:

«أللّهُمّ صَلّ عَلى مُحَمّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيّكَ وَاَمِينِكَ وَحَبِيبِكَ وَنَجِيّكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، أللّهُمّ كَما بَلّغَ رِسالاتِكَ وَجاهَدَ في سَبِيلِكَ وَصَدَعَ بِأَمْرِكَ وَاُوذِي في جَنْبِكَ وَعَبَدَكَ حَتّى أتاهُ الْيَقِينُ ، أللّهُمّ أقْلِبْني مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً بِأفْضَلِ ما يَرْجِعُ بِهِ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ مِنَ الْمَغْفِرةِ وَالْبَرَكَةِ وَالرّحْمَةِ وَالرّضْوانِ وَالْعافِيَةِ ».

و مستحب است وقت بيرون آمدن از باب حناطين، كه مقابل ركن شامى است، بيرون رود و از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد و وقت بيرون رفتن يك درهم خرما خريده و آن را بر فقرا تصدّق نمايد.

ص: 384


1- . انجام عمره مستحب بوده و قصد رجاء لازم نيست. (مناسك حج، م 70)

مسائل متفرقه

اشاره

[1313] م - در وقتى كه در «مسجدالحرام» يا «مسجد النبى» نماز جماعت منعقد شد، مؤمنين نبايد از آن جا خارج شوند و بايد از جماعت تخلف نكنند و با ساير مسلمين به جماعت نماز بخوانند.

[1314] م - سجده نمودن بر تمام اقسام سنگ ها؛ چه مرمر باشد يا سنگ هاى سياه معدنى يا سنگ گچ و آهك، قبل از آن كه پخته شود جايز است(1) و سنگ هايى كه در «مسجدالحرام» از اين قبيل است سجده بر آنها اشكال ندارد و همين طور در «مسجد رسول الله صلى الله عليه و آله».

[1315] م - در «مكّه» و «مدينه» در مسافرخانه و هتل نبايد نماز را به جماعت بخوانند و مى توانند در جماعت ساير مسلمين در مساجد شركت كنند و نماز را به جماعت بخوانند.

[1316] م - تخيير بين قصر و اتمام در مكّه و مدينه اختصاص به مسجدالحرام و مسجدالنبى دارد و در تمام مكّه و مدينه جارى نيست بلى اختصاص به مسجد اصلى ندارد و در جاهاى توسعه داده شده مسجد هم جارى است، هرچند احتياط اقتصار بر مسجد اصلى است پس در تمام

ص: 385


1- . سجده بر آجر و سفال و گچ و آهك و سيمان صحيح است. (بخشى از رساله عمليه، م 317)

مسجد فعلى مسافر مى تواند نماز را تمام بخواند همان طور كه مى تواند شكسته بخواند.(1)

[1317] م - در تقصيرهايى كه در عمره تمتّع كرده است، احتياط واجب(2) آن است كه گوسفند يا غير آن را در مكّه سر ببرد و اگر در حج تقصير كرد در منى سر ببرد و اگر ترك كرد آن را و برگشت به محل خود، در محل خود بكشد و صدقه بدهد.

[1318] م - كسى كه در ميقات يا محاذى آن يا جاى ديگرى كه تكليف اقتضا مى كرد محرم شد نمى تواند احرام خود را به هم بزند و مُحل شود براى رفتن به مدينه منوّره يا براى مقصد ديگرى، و اگر لباس احرام را هم بكند و قصد بيرون آمدن از احرام را بكند، احرامش به هم نمى خورد و آنچه به واسطه احرام بر او حرام شده حلال نمى شود و اگر كارى كه موجب كفاره است به جا آورد بايد كفاره بدهد.

[1319] م - اگر به واسطه عذرى؛ مثل مرض، نتواند لباس دوخته خود را

ص: 386


1- . مى تواند در تمامى دو شهر مكه و مدينه حتى محلّه هاى جديد دو شهر نماز را تمام بخواند و اختصاص به مسجدالحرام و مسجد النبى صلى الله عليه و آله ندارد. گرچه احتياط استحبابى در اختصاص تخيير به محلّه هاى قديمى دو شهر بلكه در اختصاص به دو مسجد است. (مناسك حج، مسائل متفرقه، س 5)
2- . محل ذبح كفاره صيد، در عمره، مكه مكرمه، و در حج، منى است. و احتياط آن است كه در كفارات ديگر نيز به همين صورت عمل كند، اما اگر در مكه مكرمه يا در منى ذبح نكند و پس از بازگشت از حج، در وطن خود يا در مكان ديگر ذبح نمايد، كفايت مى كند. (مناسك حج، م 234)

بكند و لباس احرام بپوشد، بايد در ميقات يا محاذات آن نيت عمره و يا حج كند و لبّيك بگويد و كافى است، و هر وقت عذرش برطرف شد جامه دوخته را بكند، و اگر لباس احرام نپوشيده بپوشد، و لازم نيست به ميقات برگردد، ولى براى پوشيدن لباس دوخته بايد(1) يك گوسفند قربانى كند.

[1320] م - كسى كه از روى ندانستن مسأله يا نسيان از حكم يا موضوع يا غفلت، بعضى از محرمات احرام را ارتكاب نمود كفاره ندارد مگر صيد كه در هر صورت كفاره دارد، پس در غير صيد ارتكاب از روى عمد و علم موجب كفاره است.

[1321] م - عمره تمتّع و حج تمتّع بايد در يكسال واقع شوند، پس اگر در يك سال عمره تمتّع به جا آورد و در سال ديگر حج تمتّع صحيح نمى باشد.

[1322] م - كسى كه وظيفه اش حج تمتّع است، بايد در حالى كه مى خواهد احرام عمره ببندد نيت آن داشته باشد كه عمره تمتّع كند و بعد از آن حج تمتّع، اگر چه به نيت ارتكازى اجمالى، پس اگر نيت عمره مفرده بكند و بعد بخواهد آن را عمره تمتّع قرار دهد حج او اشكال پيدا مى كند.

[1323] م - اگر بعد از مشغول شدن به حج تمتّع، شك كند كه عمره تمتّع را به جا آورده يا نه يا شك كند كه صحيح به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و عملش صحيح است.

[1324] م - در هر يك از اعمال عمره و حج، اگر شك كند بعد از آن كه

ص: 387


1- . بنابر احتياط واجب. (مناسك حج، م 135)

وارد عملى شده باشد كه مترتب بر اوست، اعتنا نكند؛ چه شك كند كه آورده يا نه، يا شك كند كه صحيح آورده يا فاسد.

[1325] م - بايد عمره تمتّع و حج تمتّع، هر دو در ماه هاى حج واقع شود و ماه هاى حج؛ شوال و ذى قعده و ذى حجه است. پس اگر كسى در شوال يا ذى قعده عمره تمتّع به جا آورد و در موقع حج، حج تمتّع به جا آورد صحيح است، و اگر قبل از شوال بخواهد عمره تمتّع به جا آورد صحيح نيست، اگر چه بعض اعمال عمره قبل از شوال واقع شود و بقيه در شوال يا ساير ماه هاى حج.

[1326] م - كسى كه به احرام عمره تمتّع وارد مكّه، شد در صورتى كه حج او فوت شده قصد عمره مفرده كند و به همان احرامى كه بسته، عمره مفرده به جا آورد و از احرام خارج شود، و اگر حج بر او مستقر بوده يا سال ديگر شرايط استطاعت را دارا باشد بايد به حج برود.

[1327] م - شرايطى كه براى هدى است كه در حج تمتّع بايد ذبح كند هيچيك در حيوانى كه براى كفاره تقصير بايد قربانى كند معتبر نيست پس مى تواند گوسفند خصى و معيوب را براى كفاره قربانى كند.

[1328] م - غير از هَدى تمتّع، از هَدى هايى كه براى كفاره يا چيز ديگر بر انسان واجب مى شود، نمى تواند شخص كفاره دهنده از گوشت آنها بخورد و اما از قربانى استحبابى جايز است بخورد.(1)

ص: 388


1- . كسى كه كفاره بر او واجب شده، نبايد از گوشت آن بخورد، اما خوردن گوشت قربانى واجب يا مستحب و يا نذرى اشكال ندارد. (مناسك حج، م 235)

[1329] م - مصرف كفارات: فقرا و مساكين هستند.

[1330] م - اگر در حرم چيزى پيدا كرد، برداشتن آن كراهت شديد دارد، بلكه احتياط در برنداشتن است.

[1331] م - اگر «لقطه» حرم را برداشت و از يك درهم كمتر باشد مى تواند قصد تملك آن را بكند و آن را مصرف كند و ضامن صاحبش نيست و چنانچه تملك نكرد و تفريط نكرد ضامن نيست، ولى اگر بدون تملك نگاه داشت و در نگاهدارى كوتاهى و تفريط كرد ضامن است، و اگر قصد تملك كرد و صاحبش قبل از تلف شدن پيدا شد بايد آن را به صاحبش رد كند به احتياط واجب.

[1332] م - اگر لقطه را كه در حرم برداشت يك درهم يا بيشتر ارزش داشت بايد يك سال تعريف كند و از صاحبش جستجو كند، پس اگر نيافت او را بعداز يك سال، مخير است بين دو امر: يكى آن كه آن را براى صاحبش حفظ كند، در اين صورت اگر در نگاهدارى كوتاهى نكرد ضامن نيست در صورت تلف. دوم آن كه براى صاحبش صدقه بدهد، لكن اگر صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد بايد عوضش را به او بدهد و جايز نيست آن را تملك كند و اگر تملك كند مالك نمى شود و ضامن هم مى شود.

[1333] م - كسى كه بعد از مُحرم شدن نتوانسته باشد وظيفه اى انجام دهد كه مُحلّ شود، اگر مصدود يا محصور است بايد به وظيفه آن ها كه در آخر مناسك ذكر شده عمل نمايد و اگر مصدود يا محصور نيست، در بعض موارد با انجام عمره مفرده مى تواند مُحلّ شود.

ص: 389

[1334] م - در مسجدالنبى صلى الله عليه و آله سجده كردن روى فرش هاى مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست و لازم نيست در جايى كه سنگ است نماز بخوانند(1) و لازم نيست حصير يا نحو آن با خود ببرند، ولى اگر مراعات كنند كه موجب وهن نشود و حصير براى جانماز با خود داشته باشند و روى آن نماز بخوانند، به طورى كه متعارف ساير مسلمين است اشكال ندارد، ليكن تأكيد مى شود از عملى كه موجب هتك و انگشت نما شدن باشد اجتناب نمايند.

استفتائات مسائل متفرقه

[1335] س - در مسجدالنبى صلى الله عليه و آله بعد از اتمام نماز جماعت، آيا مى توان روى فرش هاى مسجد سجده نمود و يا اين كه بايد برود در جايى كه سنگ فرش است و بر سنگ نماز بخواند؟

ج - لازم نيست به جاى ديگر كه سنگ مفروش است برود.(2)

[1336] س - كسى كه نماز را در مسجدالحرام به نحو استداره خوانده است؛ به طورى كه رو در روى امام جماعت و يا طرفين او ايستاده بوده

ص: 390


1- . جايى كه انسان بايد تقيه كند مى تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براى نماز به جاى ديگر برود، ولى اگر در همان محل بتواند طورى كه به زحمت نيفتد بر حصير يا سنگ و امثال آن سجده كند، بنابر احتياط واجب بايد بر اين اشياء سجده نمايد. (بخشى از رساله عمليه، م 307)
2- . به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.

است، آيا اين نماز احتياج به اعاده دارد؟

ج - با وضع فعلى نياز به اعاده ندارد.(1)

[1337] س - در صورتى كه شخص نمازگزار وارد يكى از مساجد مدينه منوره و يا مكّه معظّمه شد و مشاهده كرد كه جماعت خاتمه يافته است، ولى نمازگزاران در مسجد هستند، آيا مى تواند نماز را فُرادى بر طبق شرايط موجود به جاى آورد يا بايد بيايد مسافرخانه و يا هتل و نمازش را با چيزى كه سجده بر آن صحيح است انجام دهد؟

ج - مى تواند در همان جا و برطبق نماز آنان به جا آورد.(2)

[1338] س - حصيرهايى كه در حجاز مورد استفاده حجّاج ايرانى و غير ايرانى واقع مى شود، سجده بر آن جايز است يا خير، با ملاحظه اينكه حصير مزبور با نخ مخلوط است ؟

ج - اگر عرفاً روى حصير سجده مى شود مانع ندارد.

[1339] س - اگر انجام نماز به كيفيتى باشد كه معلوم نيست موافق نظر اهل سنت باشد، مانند سجده بر پشت نمازگزارانِ صفِ جلو و عدم رعايت اتصال و... آيا نماز در اين گونه موارد بايد اعاده شود؟

ص: 391


1- . نماز كسى كه پشت سر امام يا در يكى از دو طرف او بايستد، صحيح است، و بنابر احتياط مستحب، كسى كه در يكى از دو طرف امام ايستاده بايد فاصلة ة ة ميان امام جماعت و كعبه را رعايت كند و از امام به كعبه نزديك تر نباشد، اما نماز كسى كه در طرف ديگر كعبه مقابل امام بايستد، صحيح نيست. (مناسك حج، مسائل متفرقه، س 2)
2- . به حاشيه مسأله 1334 مراجعه شود.

ج - اعاده دارد.

[1340] س - آيا حائض و جنب مى توانند از مقدار توسعه يافته مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله عبور كنند يا خير؟

ج - نمى توانند.

[1341] س - كسانى كه براى شركت در نماز مغرب در مكّه و مدينه وارد مساجد مى شوند و نمازهاى خود را با جماعت مى خوانند، آيا جايز است بلافاصله بعد از نماز جماعت نماز عشا را بخوانند يا نه ؟

ج - مانع ندارد و اگر وقت نشده بايد صبر كنند.

[1342] س - كسى خيال مى كرد كه بر سنگ هاى فرش شده در مسجدالحرام - زاده الله شرفاً - سجده صحيح نيست و بر پشت دست سجده مى كرده است، آيا نمازهايى كه به اين نحو خوانده چه حكمى دارد؟

ج - صحيح نيست، مگر جاهل قاصر باشد.

[1343] س - در ليالى مقمره در مكّه، كسانى كه نماز صبح را به جماعت با ساير مسلمين مى خوانند، آيا بايد بعد از روشن شدن هم دوباره بخوانند، يا همان نماز كه به جماعت خوانده اند كافى است ؟

ج - در فرض مرقوم، جماعت صحيح است و اعاده ندارد.(1)

[1344] س - كسى كه قصد كرده است تا پايان روز ترويه (هشتم ذى حجه) در مكّه اقامت نمايد، به تصور اين كه از آغاز ورودش به مكّه تا روز ترويه

ص: 392


1- . فرقى ميان شب هاى مهتابى و غير مهتابى نيست، هرچند احتياط در اين زمينه خوب است. (اجوبة الاستفتائات، س 354)

ده روز است و بر اين اساس، چند روز نماز را تمام خواند، بعد خلاف آن ثابت گرديد و معلوم شد ده روز نبوده است، وظيفه او در نماز چيست ؟ آيا تمام است يا قصر؟

ج - اگر(1) واقع ده روز را قصد كرده و بعد خلاف آن معلوم شده است، مثل اينكه يقين داشت كه ماه سى روز است و روز ترويه مثلاً سه شنبه است، بعدا معلوم شد ماه 29 روز است و روز ترويه دوشنبه است، بايد نماز را تمام بخواند، و اگر واقع آن را قصد ندارد و فقط خيال مى كند كه ده روز مى ماند، مثل اينكه مى داند ماه 29 روز و ترويه دوشنبه است، ولى در حساب اشتباه كرده و خيال مى كند تا آن روز ده روز است در حالى كه واقعاً نيست، بايد بعد از كشف خلاف نمازها را جمع بخواند على الأحوط و آنچه تمام خوانده را نيز قصراً قضا نمايد.

[1345] س - شخصى مقلد هيچ يك از فقها نبوده؛ مثلاً ده سال، حالا مى خواهد تقليد كند، در اين ده سال مكّه هم رفته است، آيا عبادت هاى او مثل نماز و روزه و حجش صحيح است يا نه ؟

ج - اگر اعمالش مطابق فتواى كسى كه بايد از او تقليد كند باشد صحيح است.

[1346] س - قرآن هايى كه در مسجدالحرام است بر بعضى نوشته شده كه «وقف است» ولى بر بعضى ديگر نوشته نشده است، شايع است آنها كه

ص: 393


1- . در مكّه و مدينه در كمتر از ده روز هم مى تواند نماز را تمام بخواند چون بين قصر و اتمام مخير است. (مناسك حج، مسائل متفرقه، س 5)

كلمه وقف و يا عبارت ديگرى كه مفهم وقف بودن باشد ندارد، جايز است بردارند و چنين كارى احياناً شده است، بفرماييد جايز است يا نه ؟

ج - برداشتن آن ها بدون اين كه از متصدّى ذيربط بگيرند، جايز نيست و بايد برگردانده شود.

[1347] س - آيا مقدارى از سنگ صفا و مروه، يا از مشعر را مى شود با خود آورد يا نه ؟

ج - از صفا و مروه جايز نيست و از مشعر مانع ندارد.

[1348] س - نيت تيمم از حدث اكبر در مَسْجِدَين چيست ؟

ج - اگر در مسجد جنب شده، بايد فوراً خارج شود و براى خروج از مسجد تيمم بدل از غسل جنابت كند و با اين التفات اگر تيمم كند صحيح و با نيت است.

[1349] س - در تطهير مسجدالحرام به نحوى كه عين نجاست را برطرف مى كنند و بعد با ظرف آب مى ريزند و مى شويند و از هر طرف با آب قليل شسته مى شود، انسان به نجاست تمام مسجد علم عادى پيدا مى كند، آيا جواز سجده بر آن سنگ ها از باب عسر و حرج است يا جهت ديگر؟

ج - علم پيدا نمى شود و با فرض شك نبايد اعتنا شود.

[1350] س - شخصى بدون اينكه خمس مال خود را بپردازد به حج رفته است و الآن مى خواهد بپردازد، آيا حج او صحيح است يا خير؟

ج - اگر لباس احرام و قربانى با پول غير مخمس نبوده، عمل او اشكال ندارد و در غير اين صورت تفصيلاتى دارد كه به رساله مراجعه شود.

ص: 394

[1351] س - اين جانب كه تحت تكفل پدرم هستم اگر خدا بخواهد سال آينده به اتفاق مادرم به زيارت خانه خدا مشرف خواهم شد، لازم به يادآورى است كه هزينه اين سفر را از پول هايى كه پدرم طى هفت يا هشت سال به عنوان هفتگى و يا پولى كه براى پس انداز به ما داده پرداخته ايم، قابل ذكر است كه پدرم تا اين تاريخ هيچ گونه وجهى به عنوان خمس نپرداخته است. خواهشمندم مرقوم بفرماييد كه حج ما با اين پول چه صورتى پيدا مى كند؟

ج - اگر يقين به وجود خمس در پول مزبور نداريد حج اشكال ندارد و اگر يقين به وجود خمس در مال داريد لازم است احرام و قربانى را از مال حلال يقينى تهيه نماييد.

[1352] س - فرموده ايد اگر از طرف قاضى مكّه حكم شد كه فلان روز عيد است و ما يقين به خلاف نداشته باشيم متابعت آنان جايز است، آيا اگر در همين فرض بتوان احتياط كرد و وقوف عرفات و مشعر و اعمال منى را بدون محذور انجام داد تا متابعت قطعى واقع شود، آيا اين كار لازم است يا نه ؟

ج - بايد تبعيت كنند ولو با علم به خلاف.

[1353] س - آيا شخص فقير مى تواند گوشت كفاره تقصير خود را به مصرف فقرايى كه نان خور او هستند برساند؟

ج - براى كسانى كه نفقه آنان بر او واجب است نمى شود صرف نمود.

[1354] س - كفاراتى كه در احرام عمره تمتّع بر گردن انسان مى آيد، در

ص: 395

مكّه معلوم است كه فقير مؤمن نيست، آيا بايد صبر كند تا در محل، ذبح كند و به فقير بدهد و اين تأخير عمدى مانع ندارد؟

ج - تأخير عمدى خلاف احتياط است و در هر صورت ذبح در محل و دادن به فقرا كفايت مى كند.

[1355] س - اگر شخصى در مكّه يا مدينه پول سعودى پيدا كند كه نمى داند متعلّق به ايرانى است يا غير ايرانى، وظيفه او چيست ؟

ج - با يأس از پيدا شدن صاحبش از طرف او به فقير صدقه بدهد على الأحوط.

[1356] س - زنى به همراه شوهرش در روز يازدهم جهت رَمْى به طرف جمرات حركت مى كند كه بر اثر شدت گرمى هوا و كثرت جمعيت، شوهر خود را گم مى كند، حالت اضطراب و شوكه شدن به او دست مى دهد و به زمين مى افتد، مأمورين او را به بيمارستان منتقل مى كنند، بعد از چهار روز تفحص و جستجوى زياد در بيمارستان پيدا مى شود كه قادر به سخن گفتن نبوده و حتى قادر به انجام بقيه اعمال حج نمى باشد و در فاصله اين مدت همراهان او شوهرش را تكليف مى كنند كه به نيابت از خانواده خودش بقيه اعمال او را انجام دهد، آنچه مسلم است اين بوده كه شوهر در حال ناراحتى و اضطراب و حواس پرتى بوده، ولى از او كه سؤال مى شود اعمال نيابتى را انجام داديد يا نه جواب مى دهد بلى انجام دادم، پس از مراجعت از حج شوهرش قسم جلاله ياد مى كند كه من حالم به جا نبوده، و اعمال نيابتى را انجام ندادم و اظهار مى كند كه اجتماع ما با هم حرام است، آيا حج

ص: 396

صحيح است يا نه ؟ و در صورت عدم صحت آيا با نيابت كفايت مى كند يا اينكه لازم است خودش بقيه اعمال حج را انجام دهد و قربانى كه به واسطه عدم بيتوته در منى مى باشد، آيا در محل خودش ذبح كند كافى است و يا بايد به منى فرستاده شود؟

ج - اگر اعمال روز عيد را انجام داده و اعمال مكّه را انجام نداده در صورتى كه مى تواند خودش به مكّه برود بايد خودش آنها را انجام دهد، و اگر معذور است نايب بگيرد و قربانى مورد سؤال در محل خودش هم صحيح است و لازم نيست به منى فرستاده شود، و رَمْى ايامى كه انجام نشده، سال بعد بايد قضا شود و اگر خودش نمى تواند برود، نيابت كافى است.

[1357] س - شخصى در سال 1361 به حج مشرف مى شود و در مغرب روز نهم ذى حجه با وانتِ كارگرى بدون توقف در مشعرالحرام به منى رفته و در خارج منى به دست غير مؤمن قربانى كرده، و در خارج منى سر تراشيده است، تكليف اين شخص چيست، آيا مى تواند به نيت ديگرى يا براى خودش به حج مشرف شود؟

ج - بنابر احتياط واجب بايد قربانى و سرتراشى و اعمال مكّه را اعاده كند و عمره مفرده اى هم به جا آورد و دو مرتبه اصل حج را هم انجام دهد و تا سر تراشى و اعمال بعد از آن انجام نگرفته و عمره مفرده را انجام نداده، باقى بر احرام است.

[1358] س - آيا در عرفات و منى و مشعر و بعد از مراجعت از اماكن

ص: 397

مزبور در صورتى كه مسافت شرعى محقق نشود وظيفه حجّاجى كه قبلاً در مكّه معظّمه قصد اقامت كرده اند از حيث قصر و اتمام چيست ؟

ج - در فرض مذكور تمام است.

[1359] س - بعضى از حجّاج در مكّه قصد اقامه كرده اند، چه بطن مكّه يا محلات آن مثل شيشه و ريع الذاخر يا مسفله يا حجون، اگر يقين داشته باشند كه تا عرفات چهار فرسخ است، نماز را قصر و اگر شك داشته باشند در مسافت شرعى نماز را تمام مى خوانند، بفرماييد در مراجعت از عرفات و منى، تكليف آنان از نظر قصر و اتمام چيست ؟ با توجه به اينكه توقف آنان در مكّه يك روز يا سه روز يا نه روز است و بايد به ايران يا مدينه حركت كنند؟

ج - در صورت عدم مسافت شرعيه يا شك در آن كه در نماز باقى بر تمام هستند، اگر از عرفات كه به مكّه برمى گردند، از جهت اينكه محل اقامه است مى روند و بعد از مكّه قصد مسافرت مى كنند، در بازگشت به مكّه و در خود مكّه هم نمازشان تمام است.

[1360] س - اگر موقف دو روز اختلاف داشته باشد، وظيفه چيست ؟

ج - فرقى بين يك روز اختلاف و دو روز در حكم مسأله نيست.

[1361] س - در مواردى كه فرموده ايد: اگر مشقت يا حرج داشته باشد... بفرماييد منظور از مشقت و حرج شخصى است يا نوعى ؟

ج - بايد خصوص مسأله ملاحظه شود و اگر حكم دائر مدار حرج و مشقت باشد، شخصى آن منظور است.

ص: 398

[1362] س - حاجى تمام اعمال عمره و حج را انجام داد و بعد فهميد وضويش باطل بوده است، آيا با تدارك طواف ها و نماز، حج او صحيح است يا نه ؟ و بر فرض فساد چگونه از احرام خارج شود، وظيفه او چيست ؟

ج - بلى با تدارك طواف ها و نماز، حج او صحيح است.

[1363] س - اگر شخصى مبلغى اَرز به فردى بدهد كه عوض آن را - به قيمت دولتى يا آزاد - پول ايرانى بگيرد، چه حكمى دارد؟

ج - در تبديل پول بايد با هم تراضى نمايند و خلاف مقررات هم نباشد.

[1364] م - پيشاهنگانى كه مى خواهند بدون احرام در عرفات و منى باشند و نمى توانند در آن جا با احرام باشند، مى توانند براى ورود به مكّه، عمره مفرده انجام دهند و براى حج محرم نشوند، ولى كسى كه مستطيع است نبايد اين كار را قبول كند و بايد عمره و حج تمتّع به جا آورد و در هر صورت اگر مُحرم شد و با لباس مخيط بود حج او صحيح است و بايد كفاره بدهد.

[1365] س - شخصى بعد از احرام عمره تمتّع ديوانه شده است، دوستان او بدون اجازه براى او نايب مى گيرند و يا تبرعا باقى اعمال او را انجام مى دهند، آيا اين اعمال براى شخص اول مُجزى است و از احرام خارج مى شود يا نه ؟ و اگر پولى خرج شد، آيا مى شود از ولى كسى كه ديوانه شده گرفت يا نه ؟

ج - نيابت مزبور كفايت نمى كند و شخص اول همچنان در احرام باقى

ص: 399

است و پولى كه خرج شده از مال كسى است كه خرج كرده است و نمى تواند به ديگرى رجوع كند، مگر آن كه مغرور شده باشد.

[1366] س - آيا عمره و حج به واسطه جماع، يا ترك طواف، يا ترك احد الموقفين، فاسد مى شود يا نه ؟ و بر فرض فساد، چگونه بايد از احرام خارج شد؟

ج - تفصيل موارد فساد به واسطه امور ذكر شده، در مناسك موجود است و جماع در عمره تمتّع مفسد نيست و چنانچه در حج فساد به واسطه جماع باشد، بايد عمل حج را تمام كند گرچه حج فاسد است و با اتمام حج از احرام خارج مى شود، ولى در موارد ديگر، اگر فساد به ترك وقوف باشد، بايد به همان احرام حج، عمره مفرده به جا آورد و مُحلّ شود و حكم ترك طواف در عمره تمتّع، در مناسك مفصلاً بيان شده است و ترك طواف در حج صورى دارد كه بعض آنها در مناسك ذكر شده است.

[1367] س - كسى كه حج او به واسطه ترك وقوفين فاسد شده و باقى اعمال را به جا آورده و بدون عمره مفرده به ايران آمده است، تكليف فعلى و آينده اين مُحرم چيست ؟

ج - به احرام باقى است و مى تواند براى خروج از احرام عمره مفرده انجام دهد.

[1368] س - آيا قصد اِبطال عمره يا حج و يا بعض اجزاء آن، مبطل است يا نه ؟

ج - قصد ابطال، مبطل نيست.

ص: 400

[1369] س - آيا مصرف كنسروهاى گوشت و ماهى خارجى، كه در بازار مسلمين به فروش مى رسد، جايز است يا نه ؟

ج - اگر ندانند از كجا وارد شده يا بدانند كه از بلاد مسلمين است مانع ندارد و اگر بدانند از بلاد كفر وارد مى شود، در صورتى محكوم به حليت است كه وارد كننده مسلمان باشد و احتمال بدهند كه احراز تذكيه آن را كرده و در دسترس مسلمين قرار داده است.

ص: 401

محصور و مصدود

اشاره

محصور و مصدود(1)

[1370] م - مصدود عبارت است از كسى كه دشمن او را منع كند از عمره يا حج به تفصيلى كه مى آيد و محصور آن است كه به واسطه مرض ممنوع شود از عمره يا حج.

[1371] م - كسى كه محرم شد به احرام عمره يا احرام حج، واجب است عمره و حج را تمام كند و اگر نكند به احرام باقى خواهد ماند.

[1372] م - اگر كسى احرام عمره را بست و بعد از آن دشمنى يا كسى ديگر از قبيل عمال دولت يا غير آنها، او را منع كنند از رفتن مكّه و راه ديگرى نباشد جز آن راهى كه ممنوع است يا اگر باشد مؤونه آن را نداشته باشد مى تواند در همان محل كه ممنوع شده يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند قربانى كند و از احرام خارج شود و احتياط واجب آن است كه به نيت تحليل قربانى كند و به احتياط واجب قدرى از مو يا ناخن خود را بگيرد و در اين صورت بر او همه چيز حلال مى شود حتى زن.

[1373] م - اگر كسى به احرام عمره وارد مكّه شد و دشمن يا كسى ديگر او را از به جا آوردن اعمال عمره منع كرد، همان حكم مسأله پيش را دارد،

ص: 402


1- . احكام محصور و مصدود را متعرّض نشده اند.

بلكه بعيد نيست كه اگر از طواف يا سعى نيز منع كند، همين حكم را داشته باشد.

[1374] م - كسى را كه به واسطه بدهكارى، كه ندارد بدهد، حبس كنند يا به ظلم حبس كنند حكم سابق را دارد.

[1375] م - اگر بعد از احرام براى رفتن به مكّه يا اجازه به جا آوردن اعمال، پولى مطالبه كنند، پس اگر داشته باشد بايد بدهد، مگر آن كه حرجى باشد و اگر نداشته باشد يا حرجى باشد ظاهرا حكم مصدود را داشته باشد.

[1376] م - اگر از يك طريق مصدود شد و راه ديگرى هست كه باز است و مخارج رفتن از آن راه را دارد بايد به احرام باقى بماند و از آن راه برود و اگر از آن راه رفت و حج او فوت شد، بايد عمره مفرده به جا آورد و از احرام خارج شود.

[1377] م - اگر شخص مصدود خوف آن داشته باشد كه اگر از راه ديگر برود به حج نمى رسد، نمى تواند عمل شخص مصدود را بكند و مُحلّ شود، بلكه بايد به راه ادامه دهد و صبر كند تا فوت محقق شود و با عمره مفرده متحلل شود.

[1378] م - تحقق پيدا مى كند مصدود بودن در حج به اينكه به هيچ يك از وقوف اختيارى و اضطرارى عرفه و مشعر نرسد، بلكه تحقق پيدا مى كند اگر نرسد به چيزى كه به فوت آن، حج فوت مى شود هرچند از روى علم و عمد نباشد و صور آن [در] سابق ذكر شد، بلكه ظاهراً تحقق پيدا كند به اينكه بعد از وقوفين منع كنند او را از منى و مكّه و نتواند نايب بگيرد، بلكه

ص: 403

اگر منع كنند از اعمال منى يا اعمال مكّه، با عدم امكان نايب، بلى در صورتى كه تمام اعمال را به جا آورد و منع نمودند از برگشتن به منى براى بيتوته و اعمال ايام تشريق، مصدود بودن تحقق پيدا نمى كند و حج او صحيح است و بايد نايب بگيرد براى اعمال در اين سال و اگر نشد سال ديگر.

[1379] م - كسى كه مصدود شد از آمدن به مكّه يا از اتمام اعمال يا از به جا آوردن اعمالى كه به ترك آنها، حتى به غير عمد، حج باطل مى شود و به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شد، اگر حج بر او مستقر شده بوده يا آن كه در سال ديگر مستطيع است و حج واجب را به جا نياورده، بايد بعد از رفع منع، دوباره به حج برود و اعمالى كه نموده كافى از حَجة الاسلام نيست.

[1380] م - كسى كه مصدود است اگر اميد برطرف شدن مانع را داشته باشد بلكه گمان آن را هم داشته باشد مى تواند به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شود.

[1381] م - كسى كه احرام عمره بست و به واسطه مرض نتوانست برود به مكّه، اگر بخواهد مُحلّ شود بايد هدى كند و به احتياط واجب هدى يا پول آن را بفرستد به وسيله امينى به مكّه و با او قرارداد كند كه در چه روز و چه ساعتى آن را در مكّه ذبح كند و وقتى كه روز و ساعت موعود رسيد تقصير كند. پس از آن، هرچه بر او حرام شده بود حلال مى شود مگر زن، و احتياط آن است كه در ذبح، قصد تحليل منوب عنه كند.

ص: 404

[1382] م - كسى كه احرام حج بست و به واسطه مرض نتوانست برود براى عرفات و مشعر، بايد هدى كند و به احتياط واجب هدى يا پول آن را بايد بفرستد به منى كه در آن جا ذبح كنند و مواعده كنند كه روز عيد ذبح شود و در آن وقت تقصير كند، پس هرچه بر او حرام شده بود حلال مى شود مگر زن.

[1383] م - كسى كه حج واجب به عهده او است و به واسطه مرض محصور شد، زن بر او حلال نمى شود مگر آن كه خودش بيايد و اعمال حج را به جا بياورد و طواف نساء بكند، ولى اگر عاجز شد از آمدن، بعيد نيست كفايت عمل نايب براى تحليل زن بر او. و اما كسى كه حج او استحبابى بوده، بعيد نيست كفايت طواف نايب از او، وليكن احتياط آن است كه در صورت امكان خودش برود.

[1384] م - اگر كسى كه با او قرار داده بود ذبح كند، [ذبح] نكرده بود و شخص مُحرم در روز موعود محلّ شد و با زن هم نزديكى كرد، معصيت نكرده و كفاره هم ندارد، ليكن بايد باز هدى يا پول را بفرستد و مواعده كند و بايد از زن اجتناب كند و احتياط واجب آن است كه از وقتى كه معلوم شد عمل نشده، اجتناب كند گرچه محتمل است كه وجوب اجتناب از وقتى باشد كه شخص را مى فرستد براى ذبح.

[1385] م - تحقّق محصور بودن، مثل تحقق مصدود بودن است كه گذشت.

[1386] م - اگر مريض بعد از آن كه هَدى يا پولش را فرستاد حالش

ص: 405

خوب شد به طورى كه توانايى رفتن به مكّه را داشت، بايد برود. پس اگر مُحرم به احرام تمتّع است و به وقت رسيد، اعمال عمره و حج را به جا مى آورد و اگر وقت تنگ شد به طورى كه اگر بخواهد عمره به جا بياورد وقوف به عرفات فوت مى شود، بايد برود به عرفات و حج افراد به جا بياورد و احتياط آن است كه قصد عدول كند و بعد از آن عمره مفرده بكند و كافى است از حَجّة الاسلام.

و اگر وقتى رسيد به مكّه كه حج فوت شده؛ يعنى به وقت اختيارى مشعر نمى رسد، عمره او مبدلّ مى شود به عمره مفرده و بايد آن را به جا آورد و از احرام خارج شود و احتياط آن است كه قصد عدول به عمره مفرده كند و حج واجب را با وجود شرايط در سال ديگر به جا آورد.

[1387] م - مصدود به دشمن، در حكمى كه براى مريض در مسأله پيش ذكر شده، مانند او است.

[1388] م - كسانى كه مريض نيستند ليكن به علت ديگر، بعد از احرام نتوانستند به مكّه بروند؛ مثل كسى كه پايش يا كمرش شكسته يا به واسطه خونريزى ضعف بر او مستولى شده، بعيد نيست حكم مريض را داشته باشند، ليكن مسأله مشكل است. بنابراين، احتياط آن است كه به احرام باقى بمانند تا وقتى كه خوب شوند. پس اگر حج فوت شده، عمره مفرده به جا بياورند و از احرام خارج شوند و حج اگر واجب بوده با وجود شرايط اعاده كنند.

[1389] م - زمانى كه بايد مريض مواعده كند براى ذبح در احرام حج،

ص: 406

روز دهم است به احتياط واجب و بايد قرار تأخير تا ايام تشريق ندهد و در احرام عمره تمتّع احتياط آن است قبل از خروج حاج به عرفات باشد.

استفتائات محصور و مصدود

[1390] س - شخصى به نيت عمره تمتّع استحبابى براى يكى از معصومين عليهم السلام يا يكى از شهدا مُحرم شد و طواف و نماز طواف عمره را به جا آورد و قدرت بر اتمام عمل از او سلب شد، آيا همان حكم محصور و مصدود را دارد؟

ج - اگر مريض شده يا دشمن او را منع كرده و نمى تواند اعمال را تمام كند و نايب هم نمى تواند بگيرد، حكم محصور و مصدود را دارد.

[1391] س - آيا تصادف در احرام، حصر است و بايد عملى كه محصور انجام مى دهد به جا آورد؟

ج - بلى، با شرايط معتبره در حصر، حكم حصر بر آن مترتب مى شود.

[1392] س - در مناسك، حكم محصور را كه بيان فرموده ايد، مربوط است به كسى كه مُحرم شده است و قبل از مُحل شدن محصور شود، در اين جا اين سؤال مطرح است كه اگر پس از انجام اعمال عمره تمتّع و خارج شدن از احرام آن محصور شود و نتواند براى حج مُحرم شود، آيا حج از او ساقط است يا نه ؟ و وظيفه او چيست ؟

ج - از احرام خارج شده است ولى كفايت از حج نمى كند و چنانچه سال اول استطاعت او باشد حج بر او واجب نشده است.

ص: 407

[1393] س - شخصى بعد از آن كه براى حج مُحرم شده، دچار سكته قلبى مى شود؛ به گونه اى كه هر نوع حركت براى او ضرر دارد، وظيفه او چيست ؟

ج - اگر نمى تواند وقوفين را درك كند، حكم محصور را پيدا مى كند و چنانچه وقوفين را درك كرده، نسبت به بقيه اعمال، تفصيل بين امكان استنابه و عدم آن است كه در مناسك ذكر شده است.

[1394] س - شخصى در مدينه مصدوم مى شود، او را به مسجد شجره مى آورند و مُحرم مى نمايند آيا احرام او صحيح است و وظيفه بعدى او چيست ؟ و اگر نتواند حج انجام دهد تكليف او چيست ؟

ج - احرام او صحيح است و اگر مى تواند كه عمره و حج را انجام دهد، ولو با استنابه در طواف و سعى، حج او صحيح است و اگر نمى تواند حج به جا آورد احوط آن است كه وظيفه محصور را انجام دهد و با احرام مزبور عمره مفرده هم انجام دهد.

والحمد للّه اوّلاً وآخراً وظاهراً وباطناً

والسلام على محمد وآله الطّيبين واللّعن على أعدائهم أجمعين

ص: 408

فهرست

پيشگفتار 5

مقدمه 7

شرايط وجوب حَجّة الاسلام 11

مسائل متفرقه استطاعت 21

استفتائات استطاعت 26

نيابت در حج 46

استفتائات نيابت 51

حج استحبابي 66

اقسام عمره 68

اقسام حج 70

صورت حج افراد و عمره مفرده 70

صورت حج تمتّع اجمالاً 73

استفتائات اقسام عمره و حج 75

باب اول: اعمال عمره تمتّع

فصل اول: محل احرام عمره تمتّع 83

مسائل متفرقه ميقات 89

ص: 409

استفتائات ميقات 92

فصل دوم: واجبات احرام 100

استفتائات احرام 111

مستحبات احرام 114

مكروهات احرام 117

فصل سوم: محرّمات احرام 118

مسائل متفرقه محرّمات احرام 148

استفتائات محرّمات احرام 150

مستحبّات دخول حرم 160

مستحبات دخول مكّه معظّمه 161

آداب دخول مسجدالحرام 161

فصل چهارم: طواف واجب و بعضي از احكام آن 165

واجبات طواف 167

مسائل متفرقه طواف 188

استفتائات طواف 190

آداب و مستحبات طواف 229

فصل پنجم: نماز طواف 232

استفتائات نماز طواف 236

مستحبات نماز طواف 244

فصل ششم: سعي و بعض احكام آن 246

مسائل متفرقه سعي 251

استفتائات سعي 251

ص: 410

مستحبّات سعي 259

فصل هفتم: تقصير و بعض احكام آن 264

مسائل و استفتائات متفرقه تقصير و احكام بين عمره و حج تمتّع 265

تبدّل حج تمتّع به افراد 272

استفتائات تبدّل 274

باب دوم: اعمال حج تمتّع

فصل اول: احرام حج 281

استفتائات احرام حج 283

مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات 285

فصل دوم: وقوف به عرفات 287

استفتائات وقوف به عرفات 290

مستحبات وقوف به عرفات 292

فصل سوم: وقوف به مشعرالحرام 297

استفتائات وقوف به مشعرالحرام 301

مستحبّات وقوف به مشعرالحرام 303

فصل چهارم: واجبات مني 305

اول - رَمْي جمره عقبه 305

مستحبات رَمْي جمرات 309

دوم - ذبح (قرباني) 310

چند مسأله راجع به بدل ذبيحه 317

مسائل متفرقه هَدْي 320

استفتائات قرباني 321

ص: 411

مستحبات هَدي 332

سوم - تقصير يا حلق 332

مسائل متفرقه حلق يا تقصير در حج 337

استفتائات حلق و تقصير 338

مستحبّات حلق 345

فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال مني 346

استفتائات اعمال بعد از مني و طواف نساء 351

مستحبات طواف حج و نماز آن و سعي 357

فصل ششم: بيتوته به مني 358

مسائل متفرقه بيتوته به مني 362

استفتائات بيتوته در مني 362

فصل هفتم: رمي جمرات سه گانه 368

مسائل متفرقه رمي 374

استفتائات رَمْي جمرات ثلاث 374

مستحبّات مني 381

مستحبّات ديگر مكّه معظّمه 382

استحباب عمره مفرده 383

طواف وداع 384

مسائل متفرقه 385

استفتائات مسائل متفرقه 390

محصور و مصدود 406

استفتائات محصور و مصدود 407

ص: 412

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109