نویسنده : محمد بهبهانی
ناشر :محمد بهبهانی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی اشرف خلقه محمد و آله الطیبین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
مسئله 1- بر هر مکلفی واجب است که در عبادات و معاملات خود یا عمل باجتهاد نماید یا تقلید کند و یا عمل باحتیاط نماید.
مسئله 2- مُقَلَّدْ باید دارای این شرائط باشد: اول آنکه بالغ باشد. دوم آنکه عاقل باشد. سوم آنکه ایمان داشته باشد، باین معنی که اثنی عشری باشد. چهارم آنکه عادل باشد. پنجم آنکه ولدالزنا نباشد. ششم آنکه دارای درجه اجتهاد باشد. هفتم آنکه حی باشد. پس ابتداءاً تقلید میت جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میت جائز است. هشتم آنکه مرد باشد. نهم آنکه آزاد باشد.
مسئله 3- واجب است که در مسائل از مجتهد اعلم تقلید کند.
مسئله 4- منظور از اعلم آنست که در استخراج احکام از سائر مجتهدین زمان خود استادتر باشد.
مسئله 5- اعلم بسه طریق شناخته می شود: اول تشخیص خود انسان است در صورتیکه خود او اهل خبره باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم اینکه دو نفر عالم عادل که بتوانند تشخیص دهند گواهی بر اعلمیتش نمایند. سوم آنکه جمعی از اهل علم و خبره گواهی دهند بر اعلمیت او بطوری که اطمینان حاصل شود.
مسئله 6- در صورتیکه علم بتشخیص اعلم ممکن نباشد ظن اطمینانی کافی است.
مسئله 7- در صورتیکه دو مجتهد در علم متساوی باشند مقلد در تقلید هر یک از آنان مخیّر است و میتواند بعضی از مسائل را از یکی و بعضی مسائل را از
دیگری تقلید نماید.
مسئله 8- هر گاه مجتهد اعلم در مسئله ای فتوی نداشته باشد جائز است که در آن مسئله بدیگری رجوع نماید بارعایت الاعلم فالاعلم.
مسئله 9- معنی الاعلم فالاعلم آن است که مثلا هر گاه پنج مجتهد یا بیشتر وجود دارند هر کدام از آنها که علمش بیشتر و در فهمیدن حکم خدا از دیگران استادتر است از او تقلید نماید.
مسئله 10- هر گاه اصلا دسترسی بمجتهد نداشته باشد چه اعلم و چه غیر اعلم در این صورت عمل باحتیاط کند و هر گاه طریقه احتیاط را نداند از دو نفر یا یکنفر عادل که اهل خبره باشد بپرسد و عمل نماید.
مسئله 11- هر گاه تقلید غیر اعلم نمود و بعد توانائی بر تقلید اعلم پیدا کرد واجب است که عدول بمجتهد اعلم نماید و اعمال گذشته اش صحیح است.
مسئله 12- هر گاه تقلید کسی کند که شایستگی فتوی دادن نداشته باشد و بعدا ملتفت شود، واجب است که رجوع بمجتهد اعلم کند و اعمال گذشته او مانند اعمال جاهل غیر مقلد است که باطل میباشد.
مسئله 13- هر گاه تقلید مجتهد اعلم کند پس از آن کسی دیگر اعلم از او شد واجب است رجوع باعلم نماید و اعمال گذشته او صحیح است.
مسئله 14- هر گاه مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد در صورتی اعمال او صحیح است که با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده یا با فتوای مجتهدی که فعلا باید از او تقلید کند، مطابق باشد یا از راه دیگر بفهمد که بوظیفه واقعی خود رفتار کرده.
مسئله 15- هر گاه دو
مجتهد باشند که یکی از آن دو در مسائل عبادات و دیگری در معاملات اعلم باشد احتیاط واجب آنست که در هر کدام به اعلم رجوع نماید.
مسئله 16- تقلید صحیح عبارت است از یاد گرفتن مسائل از مجتهد به قصد عمل کردن به آنها در مورد احتیاج اگر چه هنوز عمل نکرده باشد ولی در جواز باقی بودن بر تقلید میت محتاج بعمل نمودن است باین معنی که در مسائلی می تواند باقی بر تقلید میت بماند که در زمان حیات آن مجتهد به آنها عمل کرده باشد، در غیر این صورت باید از مجتهد زنده تقلید کند.
مسئله 17- هر گاه شک کند در فوت مجتهد یا در تغییر رأی او شک نماید یا در عروض چیزی که موجب عدم جواز تقلید مجتهد است شک کند اعتناء به این شک لازم نیست و بر تقلید خود باقی میماند.
مسئله 18- هر گاه مکلف بداند که اعمال گذشته اشبا تقلید بوده ولی نداند که تقلید صحیح کرده یا نه بنابر صحت بگذارد.
مسئله 19- اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آنرا نمیداند چنانچه ممکن است باید صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را بدست آورد و اگر ممکن نیست باید به فتوای مجتهدی که علمش از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدین دیگر بیشتر است عمل نماید یا اگر میتواند از راه احتیاط وظیفه خود را انجام دهد.
مسئله 20- بر مکلف واجب است مسائلی را که غالبا به آنها احتیاج پیدا میکند یاد بگیرد.
مسئله 21- هر گاه از مجتهدی تقلید نمود پس از آن شک کرد که آن مجتهد جامع شرایط اجتهاد
بوده یا نه، واجب است جستجو نماید تا علم حاصل کند، چنانچه معلوم شود او مجتهد جامع الشرایط بوده اعمال گذشته او صحیح است وگرنه باید اعاده نماید.
مسئله 22- هر گاه از مجتهدی تقلید نماید که مثلا تسبیحات اربعه را یک مرتبه کافی میداند و آن مجتهد وفات نماید و بعد از مجتهدی تقلید کند که در تسبیحات سه مرتبه را لازم میداند واجب نیست بر مقلد که اعمال گذشته خود را اعاده کند و همچنین در سایر مسائل مورد اختلاف.
مسئله 23- هر گاه مجتهد از دنیا برود و بعد از مدتی مقلد مطلع شود، اعمالی که در این مدت مقلد انجام داده صحیح است و قضاء آنها لازم نیست و این بنا بر جواز بقاء بر تقلید میت است.
مسئله 24- آب بر دو قسم است: مطلق و مضاف؛ آب مضاف آنست که از چیزی گرفته شود بطوریکه آنرا آب تنها نگویند مانند آب هندوانه و گلاب و آب غوره و آبی که زیاد گل آلود شده باشد که از اسم آب خارج شود- و غیر اینها را آب مطلق گویند.
مسئله 25- آب مطلق بر پنج قسم است: آب کر، آب جاری، آب باران، آب چاه، آب قلیل.
مسئله 26- آب کر مقداری است که هر گاه آن را در ظرفی بریزند که هر یک از طول و عرض و عمق بسماحت 3، وجب باشد آن ظرف پر شود بنا بر احوط و اقوی اکتفاء به سه وجب عرض در سه وجب طول در سه وجب عمق است که حاصل مضروب بیست و هفت وجب باشد.
مسئله 27- اگر عین نجاست مانند بول و خون یا چیز دیگر از نجاسات یا چیزی که نجس شده است و آنرا متنجس میگویند مانند لباس نجس به آب کر برسد چنانکه رنگ یا بو یا مزه آب را تغییر دهد آب کر نجس میشود و در غیر این چند صورت آب کر به بملاقات نجاست نجس نخواهد شد.
مسئله 28- هر گاه بوی آب کر بواسطه ی چیزی غیر از نجاست تغییر کند نجس نمیشود مانند اینکه مرداری نزدیک آن باشد که بوسیله ی آن بوی آب تغییر کند.
مسئله 29- آب فواره اگر اتصال به کر داشته باشد آب نجس را پاک میکند ولی اگر قطره قطره روی آب نجس بریزد بطوریکه متصل نباشد آن را پاک نمیکند.
مسئله 30- اگر ظرف یا لباس یا چیز نجس دیگری
را زیر لوله ای که متصل به کر است بشویند آبی که از آن چیز میریزد اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نداشته باشد یا عین نجاست در آن نباشد پاک است.
مسئله 31- هر گاه آبی به قدر کر باشد و مقداری از آن یخ بسته باشد و باقی آن به قدر کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس میشود اگر چه بعدا یخ آب شده و به اندازه کر شود.
مسئله 32- آبی که به اندازه ی کر باشد هر گاه شک کند که از کر کمتر شده یا نه، حکم آب کر را دارد – و هر گاه آبی از کر کمتر باشد و شک کند که به اندازه ی کر شده یا نه حکم آب قلیل را دارد.
مسئله 33- کر بودن آب به سه راه ثابت میشود: اول آنکه خود انسان علم به کر بودن آب پیدا کند. دوم آنکه دو نفر مرد عادل خبر دهند. سوم کسیکه اختیار-دار است خبر دهد. مثلا صاحب خانه بگوید حوض کر می باشد.
مسئله 34- هر گاه آب کر بواسطه ی تغیر نجس شود و خود بخود تغییر آن از بین برود پاک نمیشود مگر اینکه به آب کر یا جاری متصل شود ولی آب چاه و جاری هر گاه نجس شوند اگر تغییری که نموده از میان برود پاک میشود زیرا اتصال به ماده دارد و نیز آبی که مقداری از آن به سبب تغییر نجس شود و باقی آن به اندازه کر باشد و تغییرش از بین برود پاک میشود هر چند با قسمت کر ممزوج نشود.
مسئله
35- هر گاه در آب کر خونی و چیز دیگر که رنگ آن هم سرخ است ریخته شود و بتوسط هر دو رنگ آب تغییر کند نجس نیست.
مسئله 36- آب جاری آبی است که از زمین میجوشد و جریان دارد. خواه جریان آن روی زمین باشد مانند آب نهریا زیرزمین مانند آب قنات- آب جاری بملاقات نجاست نجس نمیشود خواه کر باشد یا کمتر از کر و خواه جوشیدن به نحو فوران باشد یا به نحو پاشیدن و نیز آنچه از زمین بجوشد اگر چه ایستاده باشد، در حکم آب جاری است.
مسئله 37- آب جاری بسبب تغییر یکی از اوصاف سه گانه نجس میشود.
مسئله 38- آبیکه روی زمین جاری است و ماده ندارد هر گاه کر نباشد بملاقات نجاست نجس میشود مگر آنکه از بالا به پائین بریزد و نجاست نیز پائین باشد که در این صورت پائین آن نجس می شود و بالای آن به طهارت باقی است مانند اینکه با آفتابه بر چیز نجس در مرتبه اول آب ریخته شود.
مسئله 39- نجس نشدن آب جاری مشروط به این است که اتصال به ماده داشته باشد پس اگر ماده آن از بالا باشد مانند آبی که از کوهها میجوشد و قطره قطره به پائین ریخته میشود آن قطرات که در بالا هستند و در ریزش متصل میباشند، بملاقات نجاست نجس نمیشوند بلکه نجس را هم پاک می نمایند، و آنچه در پائین جمع شده اگر کر نیست نجس میشود.
مسئله 40- ماده باید دوام داشته باشد بنابراین اگر آب باران یا آب دیگری در زیر شن و ریگ جمع
باشد در حکم راکد است که باید کر باشد.
مسئله 41- هر گاه شک کند که آب ماده ای دارد یا نه، در حکم آب قلیل است.
مسئله 42- آب لوله های حمام و عمارات که از شیرها یا دوشها میریزد اگر متصل به کر باشد مانند جاری و پاک کننده است.
مسئله 43- آبی که متصل به جاری است حکم آب جاری دارد هر چند فعلا جریان نداشته باشد مانند اطراف نهرها یا حوض ها که در کنار نهر و بسبب راهی متصل به نهر باشد.
مسئله 44- اگر ته چشمه را گل و لای گرفته باشد که مانع از جوشیدن آب است مانند آب راکد است و اگر گل و لای آنرا بردارند حکم آب جاری پیدا می کند اگر چه از زمین نجوشد.
مسئله 45- چشمه ای که مثلا در زمستان میجوشد و در تابستان از جوشش میافتد فقط وقتی که میجوشد حکم آب جاری را دارد.
مسئله 46- آب حوض حمام اگر کمتر از کر باشد چنانچه به خزینه ای که آب آن به اندازه کر است متصل باشد حکم آب جاری دارد.
مسئله 47- اگر به چیز نجسی که عین نجاست در آن نیست یک مرتبه باران ببارد جائی که باران به آن برسد پاک میشود و در فرش و لباس و مانند آنها فشار دادن لازم نیست.
مسئله 48- در تطهیر آب باران شرط است به اندازه ای باشد که آب باران به آن اطلاق شود مثلا باریدن دو سه قطره فایده ندارد.
مسئله 49- ظرفی که پر از آب نجس باشد مثل کوزه و حب و مانند آنها هر گاه باران بر آن
ببارد آب و ظرف هر دو به همان اندازه ای که آب در آنها موجود است همچنین پشت ظرف و اطراف آن هرگاه آب باران به آنها برسد پاک می شوند و لازم نیست آب باران با آبی که در آن ظرف است مخلوط شود بلکه فرا گرفتن سطح آن ظرف بوسیله ی آب باران هم لزوم ندارد، هر چند احتیاط است.
مسئله 50- زمین نجسی که باران بر آن ببارد پاک میشود بشرط آنکه بلاواسطه از آسمان ببارد اگر چه به کمک باد باشد و هر گاه بر جائی ببارد و از آنجا بوسیله ای بر محل نجس ترشح کند آن را پاک نمیکند بلی هر گاه بر زمین جاری شود و به جائی که زیر سقف است برسد آنرا پاک میکند.
مسئله 51- خاک نجسی که بواسطه ی باران گل شود پاک است.
مسئله 52- هر گاه آب باران در جائی جمع شود اگر کمتر از کر باشد تا وقتیکه باران بر آن میبارد پاک است و چیزهای نجس را نیز پاک میکند بشرط آنکه بو یا رنگ یا مزه ی نجاست پیدا نکند.
مسئله 53- اگر بر فرش پاکی که روی زمین نجس است باران ببارد و بر زمین نجس جاری شود فرش نجس نمی شود و زمین هم پاک میشود.
مسئله 54- هر گاه باران از سقف ببارد پاک کننده نیست و نیز هر گاه بر درخت ببارد وپس از آن روی زمین جاری شود پاک کننده نیست اما اگر از آسمان ببارد و در راه با برگ درخت یا غیر آن ملاقات کند پاک کننده است.
مسئله 55- حوض نجس که در زیر آسمان باشد
به باریدن باران بر آن پاک می شود و هم چنین هر گاه در زیر سقف باشد و در سقف سوراخی باشد که باران از آن بر حوض ببارد یا باد باران را به حوض برساند، حوض پاک میشود.
مسئله 56- هر گاه بر سقف عمارت یا روی بام آن، عین نجاست باشد تا وقتی باران میبارد آبی که به آن عین نجس رسیده و از سقف یا ناودان میریزد پاک است و بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبی که میریزد به چیز نجس رسیده است نجس میباشد.
مسئله 57- هر گاه به ظرفیکه آب یا مایع دیگری در آن بوده و سگ زبان زده باران ببارد پاک شدن آن بدون خاک مالی محل اشکال است ولی هر گاه پس از خاک مالی باران بر آن ببارد ظرف پاک میشود و دیگر محتاجب ه تطهیر مجدد نیست.
مسئله 58- هر گاه ظرف خالی را سگ بلیسد احتیاط مستحب آن است که خاک مالی شود و پس از آن تطهیر شود.
مسئله 59- آب چاه که از زمین بجوشد در حکم آب جاری است و نجس نمیشود مگر آنکه رنگ یا مزه یا بوی نجاست بگیرد خواه به قدر کر باشد یا کمتر و هر گاه یکی از اوصاف آن بنجاست تغییر یافت وبعد به خود خود زائل شد پاک می شود. زیرا اتصال به ماده دارد.
مسئله 60- هر گاه چیز نجسی مانند خون و بول و مردار و مانند آنها در چاه بیفتد مستحب است مقداری که در کتب مفصله بیان شده از آب چاه بکشند و این در صورتی
است که آب چاه تغییر نکرده باشد والا باید بکشد تا زوال تغییر شود یا صبر کنند تا خود به خود زائل شود.
مسئله 61- هر گاه نجاستی در چاه ریخته شود و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر دهد چنانکه تغییر آب چاه از بین برود پاک میشود و واجب نیست که با آبی که از چاه میجوشد مخلوط شود اگر چه احتیاط مستحبی است.
مسئله 62- کوزه را که پر از آب نجس است هر گاه در حوض داخل کنند پاک میشود و لازم نیست آب آن را خالی کنند و آن را بشویند.
مسئله 63- آبی که به سبب نجاست متغیر گردید هر گاه آب کری بر آن ریخته شد و تغییر آن برطرف شد پاک میشود بشرط آنکه کر باقی بماند بر حال خود از اتصال اجزاء و عدم تغییر پس اگر تغییر کرد بعضی از آن پیش از آنکه تغییر نجس زایل شود یا اینکه اجزاء کر متفرق گردید بطوریکه مقدار کر به حال اتصال باقی نماند کافی نیست در تطهیر نجس و کر متفرق نیز متنجس می شود.
مسئله 64- نجاست آب مثل نجاست چیزهای دیگر به علم خود انسان و به گواهی دو شاهد عادل و قول ذی الید اگر چه عادل نباشد ثابت میشود.
مسئله 65- هر گاه ذوالید خبر داد به نجاست آب یا چیز دیگر و دو شاهد عادل گواهی دادند به پاکی آن قول دو شاهد مقدم است.
مسئله 66- آب نجس هر گاه بخار شود و بعد دو مرتبه آب شود پاک نست.
مسئله 67- هر گاه شک کند در مایعی که مطلق
است یا مضاف اگر حالت سابق آنرا بداند بنا را بر آن گذارد و اگر نداند، نه مطلق است نه مضاف و نمیتوان با آن وضو گرفت یا غسل کرد و نه با آن چیزی پاک میشود و بملاقات نجاست نجس میشود.
مسئله 68- اگر آب مضاف نجس طوری با آب کر یا جاری مخلوط شود که دیگر به آن آب مضاف نگویند پاک میشود.
مسئله 69- آبی که مطلق بوده و معلوم نیست مضاف شده یا نه در حکم آب مطلق است یعنی چیز نجس را پاک میکند و وضو و غسل هم با آن صحیح است و آبی که مضاف بوده و معلوم نیست مطلق شده یا نه حکم آب مضاف دارد یعنی چیز نجس را پاک نمیکند و وضو و غسل با آن جایز نیست.
مسئله 70- آب قلیل آبی است که از زمین نجوشد و از کر کمتر باشد.
مسئله 71- اگر آب قلیل روی چیز نجس بریزد و یا چیز نجس به آن برسد نجس میشود ولی اگر از بالا با فشار روی چیز نجس بریزد مقداریکه بآن چیز میرسد نجس و هر چه بالاتر از آن است پاک میباشد.
مسئله 72- آب قلیلی که برای برطرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گردد نجس است و بنا بر احتیاط واجب از آب قلیلی هم که بعد از برطرف شدن عین نجاست برای آب کشیدن چیز نجس روی آن میریزند از آن جا میشود اجتناب کنند ولی آبیکه با آن مخرج بول و غائط را میشویند با پنج شرط پاک است: اول آنکه
بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد. دوم آنکه نجاستی از خارج بآن نرسیده باشد. سوم آنکه نجاست دیگری مثل خون یا بول و غائط بیرون نیامده باشد. چهارم آنکه ذره های غائط در آب پیدا نباشد. پنجم آنکه بیشتر از مقدار معمول نجاستباطراف مخرج نرسیده باشد.
مسئله 73- آبیکه با آن وضو گرفته شده پاک و پاک کننده هر نجاستی است و میتوان با آن وضو گرفت و غسل کرد و هم چنین است آبیکه استعمال شده باشد و در غسل مستحبی ولی استعمال آبی که با آن غسل واجب کرده در وضو و غسل مکروه است.
مسئله 74- آبیکه استعمال شده در استنجاء اگر چه استنجاء از بول باشد با شروطیکه ذکر شد پاک است ولی پاک کننده نیست و اما آبیکه استعمال شده برای تطهیر چیز نجس غیر از استنجاء نجس است.
مسئله ی 75- قطرات آبیکه در وقت غسل کردن با آب قلیل در ظرف آبی بریزد که بآن غسل میکند مانعی ندارد.
مسئله 76- در طهارت آب استنجاء پنج شرطیکه گذشت معتبر است و خونی که جزء بول یا غائط حساب می شود موجب نجاست غساله نیست.
مسئله 77- در طهارت آب استنجاء فرق نیست ما بین غسله اول و دوم ولی در غساله بول تعدد در آن معتبر است.
مسئله 78- هر گاه جامه را شست و فشار داد آبی که بعد از فشار دادن در جامه باقی میماند و هم چنین قطراتی که در ته ظرف بعد از شستن و ریختن غساله باقی میماند پاک است.
مسئله 79- هر گاه جامه را تطهیر کرد بعد از پاک
شدن جامه دست و ظرفی که جامه را در آن تطهیر نموده نیز پاک میشود.
مسئله 80- غساله نجاستیکه در شستن تعدد لازم دارد مثل بول اگر با چیزی ملاقات کند شستن آن چیز به یک مرتبه کافی است.
مسئله ی 81- آبیکه مشکوک النجاسه است پاک است مگر آنکه علم داشته باشد که سابقا نجس بوده همچنین آبیکه شک داشته باشد مضاف است یا مطلق حکم آب مضاف دارد مگر اینکه معلوم شود در سابق مطلق بوده.
مسئله 82- آبی که نمیداند غصبی است یا مباح، مباح است و همه گونه تصرفات در آن جائز است. مگر اینکه قبلا مال غیر بوده، در این صورت مادام که نداند مباح است تصرف در آن جائز نیست.
مسئله 83- هر گاه آب نجسی در میان آبهای پاک مشتبه شود چنانچه آن آبها محصور باشند و اطراف شبهه زیاد نباشد مثل اینکه یک ظرف نجس در میان ده ظرف مشتبه شود واجب است از همه آن ظرفها اجتناب نمایند ولی اگر غیر محصور باشد مثل اینکه یک ظرف نجس در هزار ظرف مشتبه شده باشد اجتناب از آنها واجب نیست.
مسئله 84- هر گاه آب مضاف در عدد محصور مشتبه شده مثل یک ظرف در ده ظرف باید دو وضو یا دو غسل کند و اگر دو ظرف مضاف در چند ظرف مشتبه شود باید سه وضو بگیرد و هم چنین در صور دیگر باید همیشه یک بار بیش از عدد ظرفهای مضاف، وضو یا غسل را تکرار کند تا علم حاصل شود به وضو یا غسل صحیحی.
مسئله 85- اگر یک ظرف آب مشتبه شود بمضاف و
مطلق باید تیمم کند هر چند احتیاط مستحبی اینست که بسا تیمم وضو هم بگیرد و این در صورتی است که حالت سابق آن آب مطلق نباشد.
مسئله 86- هر گاه دو ظرف باشد یکی نجس و دیگری پاک و با هم مشتبه شوند وضو گرفتن از هیچ یک جائز نیست و اگر یکی بریزد وضو گرفتن از دیگری جایز نیست.
مسئله 87- هر گاه آب منحصر باشد در دو ظرف مشتبه به نجس، باید تیمم کند و لازم نیست که آب را بریزد و بعد تیمم نماید.
مسئله 88- هر گاه دو آب باشد یکی پاک و دیگری نجس و یکی از آن دو آب بریزد و نداند باقی مانده کدام است، آن آب نجس است.
مسئله 89- هر گاه دو آب بود و شخصی از یکی از آن دو وضو گرفت و بعدا فهمید که یکی از آن دو آب نجس بوده صحیح بودن غسل یا وضوی او مشکل است.
مسئله 90- آب نیمخورده سگ و خوک و کافر اگر قلیل باشد نجس است و آب نیمخورده غیر این سه هر چند گوشت آنها حرام و مانند مسوخات یا حیوان نجاستخوار باشد پاک است. نیمخورده گرگ و شغال و موش و سایر حیوانات پاک است و نیمخورده حیوانات حلال گوشتی که خوردن گوشت آنها مکروه است کراهت دارد، مانند: اسب و قاطر و الاغ.
مسئله 91- نجاسات ده چیز است: اول و دوم بول و غائط هر حیوان حرام گوشت که دارای خون جهنده باشد خواه انسان یا غیر انسان اعم از دریائی و صحرائی و در طیور محرمه و پرندگان حرام گوشت خصوصا
شب پره، خواه حرام بودن گوشت آنها اصلی باشد مانند حیوانات درنده و یا عارضی مثل حیوان نجاست خوار و حیوانیکه انسان آنرا وطی کرده باشد.
مسئله 92- حیوان حلال گوشتی که در وقت ذبح خونش بجهد بول و غائطش پاک است.
مسئله 93- کرم یا هسته ای که در باطن با غائط ملاقات کرده بعد از بیرون آمدن پاک است مشروط به اینکه آلوده با غائط نباشد اما اگر چیزی از خارج داخل کنند و بداند که با غائط آلوده شده احتیاط اینست که از آن اجتناب کند. مانند لوله اماله ولی اگر شک داشته باشد پاک است.
مسئله 94- آب اماله اگر مخلوط بنجاست نشده باشدو ملاقات آن با نجاست معلوم نباشد پاک است.
مسئله 95- هر گاه غائط حیوانی معلوم نباشد از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت و معلوم نباشد که دارای خون جهنده بوده یا غیر جهنده پاک است و فضله ای که با فضله موش و سوسک مشتبه شود پاک است.
سوم – منی
مسئله 96- منی از هر حیوان که صاحب خون جهنده باشد خواه حرام گوشت باشد یا حلال گوشت صحرائی یا دریائی نجس است و اما حیوانی که خون جهنده نداشته باشد منی آن پاک است.
چهارم- مردار
مسئله 97- مردارحیوانیکه خون جهنده دارد نجس است چه خودش مرده باشد یا بر خلاف دستوری که در شرع معین شده آنرا کشته باشند علیهذا ماهی چون خون جهنده ندارد اگر چه در آب بمیرد پاک است.
مسئله 98- چیزهائی از مردار که روح در آن نمیدمد پاک است مانند پشم و مو و کرک و استخوان و دندان و
ناخن و سم و شاخ و نوک و چنگال و نظیر آنها.
مسئله 99- تخم مرغیکه از مرغ مرده جدا شود اگر پوست روی آن سفت باشد پاک است ولی ظاهر آنرا باید شست.
مسئله 100- شیردان بره و بزغاله ایکه علف خوار نشده اند و آنرا پنیر مایه مینامند و از مردار آنها بیرون آید پاک است ولی ظاهر آن را باید شست.
مسئله 101- شیری که در پستان مردار است پاک است و بملاقات محل نجس نمیشود چه از حرام گوشت باشد و چه از حلال گوشت لکن احتیاط مستحب اجتناب است مخصوصا از حرام گوشت.
مسئله 102- دواهای مایع و عطر و روغن و واکس که از خارج میآورند اگر یقین بنجاست آنها نداشته باشد پاک است و صابون که از خارج وارد میشود هر گاه یقین دارد که پیه جزء اوست نجس است و هر گاه شک دارد پاک میباشد.
مسئله 103- اجزائی که از زنده جدا شود هر گاه روح در آنها میدمد حکم مردار دارد. مانند دنبه ایکه از گوسفند زنده جدا کنند یا اجزاء کوچکی که از بدن انسان جدا شود مانند بعضی زخمها و دنبلها که پوستی از آنها جدا میشود و مانند پوستی که از لب جدا میشود.
مسئله 104- گوشت و پیه و چرمی که در بازار مسلمانان فروخته شود پاک است و هم چنین است اگر یکی از آنها در دست مسلمان باشد ولی اگر بداند آن مسلمان از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانیست که بدستور شرع کشته شده یا نه، نجس است.
مسئله 105- حیوانیکه دارای خون جهنده نیست مانند عقرب و سوسک
و وزغ و ماهی پاک است.
مسئله 106- مقصود از مردار حیوانیست که تذکیه شرعی نشده باشد خواه مرده باشد و خواه بغیر وجه شرعی ذبح شده باشد.
مسئله 107- پوست مردار بدباغی پاک نمیشود و هیچ مرداری پاک نمیشود مگر میت انسان مسلمان که بسبب غسل پاک میشود.
مسئله 108- سقط پیش از دمیدن روح در آن نجس است و هم چنین جوجه ای که در تخم است.
مسئله 109- ملاقات با مردار بدون رطوبتی که سرایت کند، نجس نیست ولی، احتیاط مستحب آنست هر عضوی که بآنها میرسد بشوید مخصوصا در مرده انسان پیش از غسل.
مسئله 110- هر گاه عضوی از زنده قطع شود لکن به پوستی آویخته باشد مادامی که جدا نشده است پاک میباشد.
مسئله 111- گوشتی که با دندان یا ناخن جدا شود اگر وقت کشیدن و گرفتن جزئی است پاک است و الا نجس میباشد.
مسئله 112- معامله مردار حرام است لکن انتفاع بآن در جائی که طهارت شرط نیست، جایز است.
پنجم – خون
مسئله 113- خون انسان و هر حیوانیکه خون جهنده دارد و حلال گوشت باشد یا حرام گوشت نجس است مگر خونیکه بعد از ذبح در اعضاء حیوان بماند خواه در رگ یا در گوشت یا در دل یا در جگر باشد بشرط آنکه در هنگام ذبح و نحر کردن خون باندازه ی متعارف از آن بیرون آمده باشد.
مسئله 114- حیوانی که خون جهنده ندارد خونش پاک است مانند ماهی و پشه و کک و شپش و مانند آنها.
مسئله 115- ذره خونیکه در تخم مرغ دیده میشود نجس است و اگر در زرده باشد بسبب آن پرده
نازکیکه بر روی زرده است سفیده نجس نمی شود مگر آنکه پرده پاره شده باشد.
مسئله 116- خونیکه در ذبیحه باقی میماند هر چند پاک استولی خوردن آن حرام میباشد مگر خونیکه باگوشت است و جزء آن حساب میشود.
مسئله 117- خونیکه در میان شیر پیدا می شود وقت جوشیدن نجس و نجس کننده است.
مسئله 118- بره ایکه مادرش تذکیه شده باشد حکم تذکیه دارد و تمام خون او پاک است.
مسئله 119- خون حیوانیکه بسبب تیر یا سگ شکاری صید شده است که تذکیه آن بغیر از ذبح و نحر بوده است نجس است اما خونی که بعد از بیرون رفتن روح در بدن باقیمانده اشکال دارد و باید احتیاط کند.
مسئله 120- هر گاه آب زردی از زخم یا دمل بیرون آمد و شک کرد که خون است یا غیر خون و همچنین اگر در تاریکی چیزی بیرون آمد از دمل یا سوزه و شک نماید که خون است یا غیر خون در هر دو صورت پاک است و استعلام واجب نیست.
مسئله 121- هر گاه وقت خاراندن بدن رطوبتی بیرون آمد که نمیداند خون است یا آب زرد پاک است.
مسئله 122- آب زردی که روی زخم می خشکد پاک است، مگر آنکه مخلوط به خون باشد.
مسئله 123- خونیکه از لای دندانها میآید اگر بواسطه ی مخلوط شدن با آب دهان از بین برود پاک است ولی احتیاط واجب آن است که آنرا فرو نبرند.
مسئله 124- خونیکه در آبگوشت ریخته شود وقت جوشیدن آن نجس میشود ولو اینکه کم باشد.
مسئله 125- خونیکه زیر پوست یا ناخن میمیرد اگر طوری
شود که بآن خون نگویند پاک است و اگر بآن خون بگویند نجس است و در این صورت چنانچه ناخن یا پوست سوراخ شود اگر زحمت زیاد ندارد برای وضو یا غسل باید خون را بیرون آورند و اگر مشقت دارد باید اطراف آنرا بطوری که نجاست زیاد نشود بشویند و تیمم نماید و احتیاط چیز طاهری بر آن گذارند و دست تر روی آن بکشند.
مسئله 126- خونیکه در اجزاء حرام ذبیحه است مثل سپرز«اسپل» و دنبلان احتیاطا از آن اجتناب کند.
مسئله 127- اگر انسان نداند که خون زیر پوست مرده یا بواسطه کوبیده شدن گوشت بآن حالت در آمده پاک است.
ششم و هفتم – سگ و خوک
مسئله 128- سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند حتی مو و استخوان و پنجه و رطوبتهای آنها نجس است ولی سگ و خوک دریائی پاک است.
مسئله 129- اگر سگ دریائی با سگ خشکی یا حیوان دیگر جمع شود، حیوانیکه از آنها متولد میشود نجس است.
هشتم – کافر
مسئله 130- کافر بتمام اقسامش حتی مرتد فطری و مرتد ملی و یهود و نصاری و مجوس رطوبات و اجزاء آنها نجس است خواه ذی روح باشد یا خیر.
مسئله 131- مراد از مرتد فطری آنست که در حین انعقاد نطفه پدر و مادر یا یکی از آنان مسلمان باشد و مرتد ملی آنست که کافر بدنیا آمده باشد و بعد مسلمان شود و بحال کفر برگشت نماید.
مسئله 132- کافر کسی است که منکر الوهیت یا توحید یارسالت یا یکی از ضروریات دین شود البته با التفات به ضروری بودن آن و احتیاطا
باید مطلقا از منکر ضروری دین اجتناب کند
مسئله 133- اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نابالغ کافر باشند آن بچه هم نجس است و اگر یکی از آنها مسلمان باشد پاک است.
مسئله 134- کسی که معلوم نیست مسلمان است یا خیر پاک است ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
مسئله 135- مسلمان هر چند غیر از شیعه دوازده امامی باشد پاک است مگر آنکه به یکی از ائمه معصومین ( دشنام دهد یا دشمنی نماید که آنها را نواصب گویند و هم چنین غلاه و خوارج نجسند. غلاه کسانی هستند که حضرت علی امیر المومنین ( یا یکی از ائمه را از مرتبه امامت بالاتر برده و قائل بربوبیت یا نبوت آنها بشوند و خوارج کسانی هستند که بر امام وقت خروج کرده باشند مانند خوارج نهروان.
مسئله 136- مجسمه کسانی هستند که خدا را جسم میدانند و مجبره کسانی هستند که مردم را در افعال مجبور میدانند و قائلین بوحدت وجود از طوائف صوفیه که ملتزم باحکام اسلام باشند نجاست آنان محل اشکال است در صورتیکه ملتفت و معتقد به لوازم این اعتقادات نباشند و الا این سه نیز کافر و نجس میباشند.
نهم – شراب
مسئله 137- شراب و هر چیزیکه انسان را مست میکند اگر بخودی خود روان باشد نجس است و اگر مثل بنگ و حشیش روان نباشد ولو بوسیله ای روان شود پاک است.
مسئله 138- الکل صنعتی که برای رنگ کردن میز و صندلی و مانند آن بکار میرود و هم چنین الکلی که اطباء
استعمال میکنند اگر انسان نداند از چیزی که مست کننده و روان است درست کرده اند پاک میباشد مگر اینکه علم پیدا کند به تنجس آن بسبب گرفتن از محلیکه نجس است.
مسئله 139- انگور و آب انگور که بواسطه آتش یا بخودی خود بجوش بیاید قبل از اینکه دو ثلث آن مستهلک شود حرام است ولی با این وصف پاک است و احتیاطا اجتناب کند.
مسئله 140- کشمش و مویز و آب آنها اگر جوش بیایند پاک و حلال است.
مسئله 141- خرمائیکه بجوش بیاید و علم بجوشیدن باطن آن نیز حاصل شود خوردن آن جایز است.
دهم – فقاع
مسئله 142- فقاع شرابی است که از جو می گیرند و اگر از غیر جو گرفته شود نجاست آن معلوم نیست مگر آنکه مست کننده باشد ولی آبی که بدستور طبیب از جو گرفته می شود و بآن «ماءالشعیر» میگویند پاک است.
مسئله 143- عرق حیوان نجاست خوار بنابر احتیاط نجس است ولی عرق جنب از حرام پاک است لکن در لباسیکه جنب از حرام در آن عرق نموده نمی تواند نماز گذارد.
مسئله 144- نجاست هر چیز به سه راه ثابت می شود: اول آنکه خود انسان یقین کند چیزی نجس است و اگر گمان داشته باشد چیزی نجس است لازم نیست از آن اجتناب نماید بنابراین غذاخوردن در قهوه خانه ها و مهمانخانه هائیکه مردمان لاابالی و کسانیکه نجاست و طهارت را مراعات نمیکنند در آنجا غذا میخورند اگر یقین نداشته باشد بنجاست غذا مانعی ندارد لکن احتیاطا اجتناب کند.
دوم آنکه ذوالید «صاحب چیز» بنجاست آن خبر دهد مثلا زوجه شخصی یا کلفت
یا نوکر بگوید ظرف یا چیز دیگری که در اختیار او است نجس است.
سوم آنکه دو شاهد عادل بگویند چیزی نجس است و نیز اگر یک نفر عادل بگوید چیزی نجس است احتیاط واجب آنست که از آن چیز اجتناب کند و هر گمانی اعتبار ندارد مگر اینکه ظن اطمینانی باشد.
مسئله 145- علم وسواسی در طهارت و نجاست معتبر نیست.
مسئله 146- علم اجمالی مانند علم تفصیلی است مثلا اگر بنجاست یکی از دو ظرف علم پیدا کرد واجب است از هر دو اجتناب نماید.
مسئله 147- معتبر نیست در بینه « دو شاهد عادل» مظنه بصدق آن حاصل نماید ولی معتبر است که بینه دیگر با آن معارضه نکند.
مسئله 148- اگر بواسطه ندانستن مسئله ای نجس و پاک بودن چیزی را نداند مثل آنکه نداند عرق جنب از حرام پاک است یا نه باید مسئله را بپرسد ولی اگر با اینکه مسئله را میداند چیزی را شک کند پاک است یا نه مثلا شک کند آن چیز خون است یا نه یا نداند خون پشه است یا خون انسان پاک است.
مسئله 149- هر گاه چیزی در دست دو نفر باشد مثل دو شریک قول هر یک در نجاست آن مسموع ولی اگر یکی بگوید نجس است و دیگری بگوید پاک است قول هر دو ساقط است چنانچه اگر دو بینه با هم معارضه نمایند قول هر دو ساقط می شود و حکم بطهارت آن چیز میشود و اگر بینه معارضه کند با قول ذی الید، بینه مقدم است.
مسئله 150- قول ذی الید در نجاست معتبر است خواه فاسق باشد یا
عادل خواه مسلمان باشدیا کافر.
مسئله 151- قول ذی الید در صورتیکه طفل باشد اعتبار آن محل اشکال است ولی اگر نزدیک ببلوغ باشد بعید نیست معتبر باشد.
مسئله 152- چیز نجسی که شخصی شک دارد پاک شده یا خیر نجس است و اگر در چیز پاک شک کند نجس است یا خیر پاک است و تحقیق لازم نیست.
مسئله 153- در قبول قول ذی الید شرط نیست که پیش از استعمال باشد پس اگر بعد از استعمال خبر دهد نجس است و هم چنین شرط نیست اخبار او در حالی باشد که در اختیار او است پس اگر بعد از آنکه از ید او خارج شده خبر دهد زمانیکه در ید او بوده نجس بوده نجس خواهد بود.
مسئله 154- اگر چیز پاکی به چیز نجس برسد و هر دو یا یکی از آنها بطوری تر باشد که رطوبت یکی بدیگری برسد چیز پاک نجس میشود و اگر رطوبت بقدری کم باشد که بدیگری نرسد چیزیکه پاک بوده نجس نمیشود.
مسئله 155- اگر چیز پاک به چیز نجس برسد و شک کند که هر دو یا یکی از آنها تر بوده یا نه، آن چیز پاک نجس نمیشود.
مسئله 156- هر گاه مگسی که روی نجاست تر نشسته روی جامه یا بدن انسان بنشیند جامه و بدن نجس نمیشود ولو دارای رطوبت مسریه باشد مگر اینکه عین نجاست در بدن یا لباس دیده شود.
مسئله 157- زمین و پارچه و مانند آنها اگر رطوبت داشته باشد هر قسمتی که نجاست به آن برسد نجس میشود و جاهای دیگر آن پاک است و هم
چنین است خربزه و خیار و مانند آنها.
مسئله 158- هر گاه شیر یا روغن و مانند آن مایع باشند یعنی طوری باشد که اگر مقداری از آن را بردارند جای آن خالی نماند اگر یک نقطه آن نجس شد تمام آن نجس میشود ولی اگر طوری باشد که جای آن در موقع برداشتن خالی بماند اگر چه بعدا پر شود فقط جائیکه نجاست بآن رسیده نجس میشود پس اگر فضله موش در آن بیافتد جائی که فضله افتاده نجس و بقیه پاک است.
مسئله 159- هر گاه آفتابه سوراخی را روی زمین نجس بگذارند چنانچه آبی که از آن سوراخ بیرون میآید در زیر آفتابه جاری شود یا در زمین فرو رود آب آفتابه نجس نمیشود و اگر آب در زیر آن بایستد بطوریکه با آب آفتابه متصل باشد نجس میشود و همچنین است حکم تمام ظروف.
مسئله 160- اخلاطیکه از بینی یا گلو میآید اگر خون داشته باشد جائیکه خون دارد نجس و بقیه آن پاک است و اگر به بیرون دهان یا بینی برسد مقداری که انسان یقین دارد اخلاط نجس بآن رسیده نجس است و محلی که شک دارد پاک است.
مسئله 161- جامه یا فرشی که به خاک خشک نجس آلوده شد بتکانیدن پاک میشود و احتیاج بشستن ندارد.
مسئله 162- اگر چیزی داخل بدن شود در صورتیکه بعد از بیرون آمدن آلوده بنجاست نباشد و یقین ندارد بنجاست رسیده یا خیر پاک است و اگر اسباب اماله یا آب آن در مخرج غائط وارد شود یا سوزن و چاقو و مانند آن در بدن فرو رود بعد از بیرون آمدن به
نجاست آلوده نباشد نجس نیست و هم چنین است آب دهان و بینی اگر در داخل به خون برسد و بعد از بیرون آمدن به خون آلوده نباشد پاک است.
مسئله 163- واجب است ازاله نجاست از ورق قرآن و خط آن بلکه از جلد و غلاف آن در صورت هتک و نیز حرام در صورت هتک مس خط قرآن یا ورق آن به عضو متنجس اگر چه طاهر از حدث باشد اما در صورتیکه یکی از این کارها بقصد اهانت باشد حرام بودن آن بی اشکال است.
مسئله 164- نوشتن قرآن به مرکب نجس حرام است و اگر از روی جهل یا عمد نوشت واجب است آنرا محو نماید چنانکه اگر خط قرآن نجس شد و تطهیر آن ممکن نشود واجب است آن خط را محو کند.
مسئله 165- قرآن را بدست کافر دادن حرام است و اگر در دست او باشد واجب است از دست او بگیرند.
مسئله 166- ازاله نجاست از تربت امام حسین ( واجب است بلکه از تربت حضرت رسول ( و سائر ائمه که از قبور منوره ایشان برداشته شده باشد هم واجب است، و تنجیس آن تربتها حرام است خواه تربت حضرت سیدالشهداء( را از قبر شریف آن بزرگوار برداشته باشند یا آنکه از خارج آورده و به قصد تبرک و استشفاء بر قبر مطهر گذاشته باشند و همچنین است تسبیح و تربتی که گرفته میشود به قصد تبرک جهت نماز.
مسئله 167- اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است مثل کاغذی که نام خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده در مستراح
بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن واجب است اگر چه خرج داشته باشد و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید بآن مستراح نروند تا تا یقین کنند آن ورق پوسیده است و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند به کلی از بین رفته به آن مستراح نروند.
مسئله 168- خورانیدن مسکرات به اطفال جایز نیست بلکه واجب است آنها را از آن باز دارند و هم چنین سایر چیزهای نجس که مضر به حال آنهاست بلکه مطلقا جائز نیست و اما خورانیدن چیز نجس شده به اطفال، اگر نجس شدن به سبب آن است که طفل دست نجس خود را به آن زده ظاهرا باکی نداشته باشد و اگر از سابق نجس بوده خورانیدن بآنها نیز جایز است اگر چه احتیاط مستحب ترک آن است و اما باز داشتن اطفال از خوردن و آشامیدن چیز متنجس هر گاه شخص سبب نشده باشد بلا اشکال واجب نیست.
مسئله 169- فروختن و عاریه دادن چیز نجس که می شود آنرا آب کشید اگر نجس بودن آنرا بطرف بگویند اشکال ندارد.
مسئله 170- اگر انسان ببیند کسی چیز نجسی را میخورد یا با لباس نجس نماز میخواند لازم نیست به او بگوید.
مسئله 171- اگر جائی از خانه یا فرش کسی نجس باشد و ببیند بدن یا لباس یا چیز دیگر کسانی که وارد خانه او میشوند با رطوبت و تماس با آن نجس میشود باید به آنان بگوید.
مسئله 172- اگر صاحب خانه در بین غذاخوردن بفهمد غذا نجس است باید به مهمان
بگوید اما اگر یکی از مهمانها بفهمد لازم نیست به دیگران بگوید ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که ممکن است بواسطه نجس بودن آنها خود او هم نجس شود باید بعد از غذا به آنان بگوید.
مسئله 173- اگر بچه بگوید چیزی نجس است یا چیزی را آب کشیده نباید حرف او را قبول کرد ولی بچه ممیز نزدیک بلوغ اگر بگوید چیزی را آب کشیده ام حرف او قبول می شود و اگر بگوید چیزی نجس است احتیاط مستحبی آن است که از آن اجتناب کنند.
مسئله 174- هر گاه شخصی از همسایه یا دوست خود ظرفی یا فرشی یا چیز دیگر عاریه گرفتن و در نزد او نجس شد وقتی مسترد میدارد در وجوب اعلام اشکال است و احتیاط آن است که اعلام کند و همچنین اگر چیزی باشد که صاحب آن در موارد طاهر از آن استفاده میکند.
اول – آب
مسئله 175- آب عمده مطهرات است چون سائر مطهرات هر کدام چیز مخصوصی را پاک میکنند ولی آب تمام متنجسات بلکه بعضی از اعیان نجسه را نیز پاک میکند مانند مرده انسان که به غسل دادن پاک میشود.
مسئله 176- در مطهر بودن آب چند چیز شرط است: اول- آنکه آب مطلق باشد پس آب مضاف مانند عرق کاسنی و آب هندوانه و گلاب و غیره پاک کننده نیست.
دوم- آنکه خود آب پاک باشد. سوم- آنکه هنگام تطهیر چیز نجس، آب مضاف نشود بو یا رنگ یا مزه نجاست بخود نگیرد. چهارم- پس از تطهیر چیز نجس، عین نجاست در آن چیز نجس نمانده باشد و پاک شدنچیز نجس با
آب کمتر از کر شرطهای دیگری دارد که بعدا بیان میشود.
مسئله 177- ظرف نجس با آب کمتر از کر باید سه مرتبه تطهیر شود و در کر و جاری یکمرتبه کافی است. ولی ظرفی را که سگ لیسیده و از آن ظرف آب یا چیز روان دیگر خورده، باید اول با خاک پاک خاک مالی شود و بعد یک مرتبه در کر یا جاری یا دو مرتبه با آب قلیل تطهیر شود.
مسئله 178- اگر دهانه ظرفی که سگ دهان زده تنگ باشد و خاک مالی آن ممکن نباشد باید کهنه ای به چوبی بپیچند و به توسط آن ظرف را خاک مالی کنند یا خاک را در آن بریزند و به شدن حرکت دهند تا به همه ظرف برسد.
مسئله 179- ظرفی را که خوک لیسیده یا از آن مایعی بخورد با آب قلیل هفت مرتبه باید تطهیر شود و در آب کر و جاری یک مرتبه کافی است و خاک مالی آن ظرف لازم نیست اگر چه مستحب است.
مسئله 180- ظرفی که به شراب نجس شد باید با آب قلیل هفت مرتبه آن را تطهیر کنند. مسئله 181- کوزه ای که از گل نجس ساخته شده هر گاه در آب کر یا جاری گذاشته شود که تمام ظاهر و باطن آن را آب فرا گیرد پاک میشود.
مسئله 182- ظرف نجس را با آب قلیل اگر خواسته باشند تطهیر کنند به دو نوع مم/ن است: اول آنکه سه مرتبه آنرا پر از آب کنند و خالی نمایند دوم آنکه سه دفعه مقداری آب در آن بریزند و بگردانند بطوری که آب به تمام
محل نجس برسد و بیرون بریزند.
مسئله 183- اگر ظرف بزرگ مثل خمره یا پاتیل قنادی نجس شود چنانچه سه مرتبه آنرا پر از آب کنند و خالی نمایند پاک میشود یا اینکه سه مرتبه از بالا آب در آن بریزند بطوریکه تمام اطراف آنرا فرا گیرد و آب غساله که جمع میشود در هر مرتبه خالی کنند و ظرفیکه آب غساله آنرا بیرون میآورند در هر مرتبه تطهیر کنند.
مسئله 184- تنوری که ببول نجس شده اگر دو مرتبه از بالا آب اطراف آن بریزند بطوریکه تمام محل نجس را فرا بگیرد پاک میشود و در غیر بول بعد از ازاله نجاست یک مرتبه به نحوی که گفته شد کافی است.
مسئله 185- اگر چیز نجسی را بعد از برطرف کردن عین نجاست یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند که آب به تمام جاهای نجس برسد پاک میشود و در فرش و لباس و مانند آن فشار لازم نیست.
مسئله 186- اگر بخواهند چیزی را که به بول نجس شده با آب قلیل آب بکشند چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شسود در صورتیکه بول در آن چیز نمانده باشد یک مرتبه دیگر که آب روی آن بریزند پاک میشود ولی در لباس و فرش و مانند آنها باید بعد از هر مرتبه فشار دهند تا غساله آن بیرون آید. (غساله آبی است که معمولا در وقت شستن و بعد از آن از چیزی که شسته میشود خود بخود یا بوسیله فشار میریزد)
مسئله 187- فشار دادن چیزی که به بول طفل شیرخوار متنجس شده مانند جامه
و فرش و نحو آن معتبر نیست بلکه کفایت میکند یک مرتبه آب روی آن بریزند به نحوی که جمیع آن را فرا گیرد هر چند احتیاط دو مرتبه است و شرط است که طفل معتاد به غذا نباشد و اگر چیز کمی بخورد ضرر ندارد و شرط دیگر آنکه بنا بر احتیاط پسر باشد نه دختر و شرط نیست که دو ساله یا کمتر باشد بلکه مناط اینست که شیرخوار باشد اگر چه بعد از دو سال باشد و نیز شرط است که شیر زن مسلمان خورده باشد اگر شیر کافر باشد یا شیر خوک خورده باشد حکم مزبور در آن جاری نیست.
مسئله 188- هر گاه طفل از شیر خشک که معمولا از خارج وارد مکنند تغذیه نماید حکم شیر مادر دارد.
مسئله 189- اگر چیزی به غیر از بول نجس شود چنانچه بعد از برطرف کردن نجاست یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود پاک میگردد و نیز اگر در دفعه اول که آب روی آن میرزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست هم آب روی آن بیاید پاک میشود ولی در هر صورت لباس و مانند آنرا فشار دهند تا غساله آن بیرون آید.
مسئله 190- هر گاه برنج یا یکی از حبوبات نجس شود و بخواهند آن را پاک کنند در دستمال یا در ظرفی کرده و در آب کر فرو برند پاک میشود و اگر نجاست به باطن آن نفوذ کرده باید صبر کرد تا آب پاک بباطن آن نفوذ کند بلکه بعید نیست پاک شدن آن بآب قلیل به این
نحو که آن را در ظرفی کرده و آب بر آن بریزند و ظرف نیز بالتبع پاک میشود و حاجت به سه مرتبه شستن ندارد.
مسئله 191- هر گاه حصیر نخی را که با نخ بافته شده در آب کر یا جاری فرو برند بعد از برطرف شدن عین نجاست پاک میشود ولی اگر بخواهند آن را با آب قلیل طاهر کنند احتیاط آنست که به هر قسم که ممکن است اگر چه به لگد زدن باشد فشار دهند که در هر مرتبه غساله ی آن جدا شود.
مسئله 192- اگر ظاهر برنج و گوشت و غیره نجس شود چنانچه آنرا در ظرفی بگذارند و سه مرتبه آب روی آن بریزند و خالی کنند پاک میشود و ظرف آن نیز پاک میشود ولی اگر بخواهند لباس یا آنچه را که فشار لازم دارد در ظرفی بگذارند و تطهیر کنند باید در هر مرتبه که آب روی آن میریزند آن را فشار دهند و ظرف را کج کنند تا غساله ای که در آن جمع شده ریخته شود.
مسئله 193- اگر لباس را در کر یا جاری آب بکشند و بعد مثلا لجن آب در آن ببینند، چنانچه احتمال ندهند که جلوگیری از رسیدن آب کرده، آب لباس پاک است و اگر احتمال دهند جلوگیری کرده، پاک شدن آن ثابت نیست.
مسئله 194- هر گاه نجاست بدن را در آب کر یا جاری برطرف کنند بدن پاک میشود و بیرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نیست.
مسئله 195- غذای نجسی که لای دندانها مانده اگر آب در دهن بگرداند و به تمام غذای نجس برسد پاک
میشود.
مسئله 196- اگر موی سر و صورت را با آب قلیل آب بکشند باید فشار دهند که غساله آن جدا شود.
مسئله 197- گوشت و دنبه ای که نجس شده مثل چیزهای دیگر باید آب کشید و هم چنین است اگر بدن یا لباس چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند.
مسئله 198- اگر ظرف یا بدن نجس باشد و بعد به طوری چرب شود که جلوگیری از رسیدن آب به آنها کند چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بکشند باید چربی را برطرف کنند تا آب به آنها برسد.
مسئله 199- اگر شکر آب شده نجس را قند بسازند و در آب کر یا جاری بگذرانند پاک نمیشود.
مسئله 200- آرد و خمیر نجس را ممکن است پاک کرد به این نحو که آنرا نان کنند و بعد آن را در آب کر بگذراند تا به جمیع اجزای آن برسد و هم چنین اگر شیر نجس را پنیر کنند و در آب بگذراند پاک میشود.
دوم – زمین
مسئله 201- زمین با چند شرط کف پا و ته کفش نجس را پاک میکند: اول اینکه زمین پاک باشد. دوم اینکه خشک باشد. سوم اینکه عین نجس مثل خون و بول یا متنجس مثل گل نجس شده، بواسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود، و نیز باید زمین خاک یا سنگ یا آجر فرش باشد. بنابراین با راه رفتن روی فرش و حسیر و سبزه، کف پا و ته کفش نجس پاک نمیشوند.
مسئله 202- کف پا و ته کفش نجس با راه رفتن روی آسفالت و
زمینی که با چوب فرش شده پاک نمیشوند.
مسئله 203- پای مصنوعی که از چوب یا چیز دیگر ساخته میشود و همچنین دست و زانوی کسی که با دست و زانو راه میرود و ته عصای نابینا و عل چهارپایان و چرخ اتومبیل و درشگه و مانند اینها با راه رفتن و مالیدن روی زمین پاک میشوند.
مسئله 204- کف پا و ته کفش نجس لازم نیست تر باشند و اگر خشک هم باشند با راه رفتن پاک میشوند.
مسئله 205- پس از آنکه کف پا و ته کفش نجس با راه رفتن پاک شد مقداری از اطراف آنها هم که معمولا به گل آلوده میگردد پاک میشوند.
مسئله 206- اگر نجاست از ته کفش به داخل آن رسیده باشد با راه رفتن پاک نمیشود ولی زیر کفش پاک میشود.
مسئله 207- در طهارت ما بین انگشتان پا و گودی کف پا اگر به زمین نرسد وقت راه رفتن پاک نمیشود و پاک شدن کف جوراب با راه رفتن اشکال دارد.
مسئله 208- پاک شدن کف پا و ته کفش به مالیدن به دیوار اشکال دارد.
مسئله 209- اگر بعد از راه رفتن بو یا رنگ یا ذره های کوچکی از نجاست که دیده نمیشوند در کف پا یا ته کفش به مانند اشکال ندارد اگر چه احتیاط آن است که به مقداری راه روند که آنها نیز از بین بروند.
مسئله 210- برای پاک شدن کف پا یا ته کفش بهتر آن است که پانزده گام یا بیشتر راه روند اگر چه نجاست کمتر از پانزده قدم یا کشیدن بر زمین برطرف شود.
سوم – استحاله
مسئله
211- اگر جنس نجسی به جنس پاکی تبدیل شود آنرا استحاله گویند و آن چیز پاک میشود، مانند: سنگ که در نک زاری بافتد و نمک شود ولی اگر جنس آن عوض نشود مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند پاک نمیشود.
مسئله 212- هر گاه چوب نجس را بسوزانند که خاکستر یا دود شود یا آب نجس بخار گردد در استحاله و پاک شدن آنها تأمل است.
مسئله 213- کوزه گل و مانند آن که از گل نجس ساخته شده نجس است.
مسئله 214- چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه نجس است.
چهارم – انقلاب
مسئله 215- انقلاب غیر از استحاله است زیرا که در انقلاب حقیقت نوعیه تغییر نمیکند به خلاف استحاله که در آن شرط است تغییر جنس.
مسئله 216- هر گاه شراب مبدل به سرکه گردد پاک میشود خواه بخودی خود منقلب شود یا به علاجی مثل آنکه مقداری سرکه در آن بریزند خواه مستهلک شود یا بحال خود باقی بماند و شرط است در پاک شدن شراب بوسیله ی سرکه شدن، آنکه از خارج نجاستی بآن نرسیده باشد پس اگر در حالیکه خمر بوده خون یا بول در آن ریخته شده باشد پاک نخواهد شد.
مسئله 217- هر گاه انگور یا خرمای متنجس سرکه شود پاک نمیشود و هم چنین اگر انگور نجس شراب شود و بعد سرکه گردد پاک نمیشود.
مسئله 218- هرگ اه چیزی در شراب بریزد که اثر مستی آن را برطرف نماید پاک نخواهد شد و به حرمت خود باقی است.
مسئله 219- هر گاه قطره ای از شراب در خمره ای از سرکه
واقع شود آنرا نجس میکند هر چند مستهلک گردد.
پنجم – کم شدن دو ثلث آب انگور
مسئله 220- کم شدن دو ثلث از آب انگور بعد از جوش آمدن بنابراینکه نجس باشد نیز یکی از مطهرات است.
مسئله 221- فرقی نیست در اینکه کم شدن دو ثلث بسبب آتش یا آفتاب باشد یا بخودی خودی جوش بیلاید.
مسئله 222- کم شدن دو ثلث یا به وزن است یا به کیل و یا به مساحت.
مسئله 223- کم شدن دو ثلث بعلم و بینه (دو نفر شاهد عادل) ثابت میشود و مظنه و خبر یک شاهد کفایت نمیکند مگر آنکه ذی الید باشد.
مسئله 224- بنابر نجس بودن آب انگور هر گاه یکدانه یا دو دانه انگور در خوشه غوره باشد و فشار داده شود و آب او جوش بیاید نجس نمی شود و خوردن آنهم حرام است.
مسئله 225- بنابر نجس بودن آب انگور، هر گاه آب انگور جوش آمده که دو ثلث آن کم نشده باشد ریخته شود در آنکه دو ثلثش کم شده است پاک بودن آن مشکل است. اگر چه بعدا دو ثلث مجموع برود.
مسئله 226- چیزی که معلوم نیست غوره است یا انگور اگر جوش بیاید نجس نمیشود.
مسئله 227- آب خرما و کشمش به جوش آمدن نه حرام میشود و نه نجس
مسئله 228- هر گاه شخص انگور یا کشمش یا خرما را سرکه بیندازد و بادنجان و خیار یا چیز دیگری را با آن بریزد که سرکه شود مانعی ندارد.
مسئله 229- شیره ایکه از خرما گرفته اند یا شیره ایکه از خرما بیرون میآید بخودی خود مانعی ندارد که در آب
گوشت ریخته شود و لازم نیست دو ثلث آن برود.
ششم- انتقال
مسئله 230- اگر خون بدن انسان یا حیوانی که دارای خون جهنده است بجوف حیوانی که صاحب خون جهنده نیست داخل شود مانند پشه و شپش و کک و مثل آن پاک است و همچنین است منتقل شدن بول نجس در گیاه و درخت.
مسئله 231- خونی که زالو از بدن انسان میمکد نجس است چون صدق خون زالو نمیکند.
مسئله 232- اگر کسی پشه ای را که به بدنش نشسته باشد بکشد و نداند خونی که از پشه بیرون امده از او مکیده یا از خود پشه میباشد پاک است و همچنین است اگر بداند از او مکیده ولی جزء بدن پشه حساب شود اما اگر فاصله بین مکیدن خون و کشتن پشه بقدری کم باشد که بگویند خون انسان است یا معلوم نباشد که میگویند خون پشه است یا انسان نجس است.
هفتم – اسلام
مسئله 233- اسلام پاک کننده بدن کافر و رطوبت متصل به بدن اوست مانند آب دهان و عرق و آب بینی و چرکهای بدن او.
مسئله 234- اگر نجاست خارجی به بدن کافر رسیده قبل از اسلام و عین آن زائل شده در پاک شدن او بسبب اسلام اشکال است اگر چه اقوی طهارت است.
مسئله 235- جامه ای را که در حال کفر با رطوبت بدن او ملاقات کرده بنابر احتیاط بعد از اسلام پاک نمی شود ولی جامه ای را که در حال اسلام آوردن در بدن داشته پاک میشود بنا بر اقوی.
مسئله 236- اگر کافر شهادتین بگوید و انسان نداند قلبا مسلمان شده یا نه پاک است ولی اگر
بداند که قلبا مسلمان نشده نجس است.
مسئله 237- فرقی نیست در کافر ما بین کافر اصلی و مرتد ملی بلکه و فطری نیز چه قبول میشود توبه او باطنا و ظاهرا و نیز قبول میشود عبادات او ولی واجب است کشتن او اگر ممکن شود و جدا می شود از او زوجه ی او، وعده وفات میگیرد و منتقل میشود اموال موجوده او در حال ارتدادش به ورثه ی او و این احکام از او ساقط نمیشود بسبب اسلام و توبه، ولی اموالی را که بعد از توبه بدست آورد مالک میشود و اگر رجوع کند به زن خود بعقد جدید صحیح است.
هشتم – تبعیت
مسئله 238- تبعید آنست که چیز نجسی بواسطه پاک شدن چیز نجس دیگر پاک شود و آن در چند مورد است: اول- تبعیت فضلات متصله ببدن کافر است چنانچه گذشت. دوم- تبعیت فرزند کافر است که بسبب اسلام آوردن پدر فرزند او پاک میشود یا جد یا جده یا مادر او.
سوم- تبعیت ظرف خمر است هنگامی که منقلب شود به سرکه ظرف پاک میشود.
چهارم- آلات و محل غسل دادن میت است که بعد از تمام شدن سه غسل میت آلات و محل بالتبع پاک میشود و هم چنین جامه ای که میت را در آن غسل داده باشند و دست غسل دهنده.
پنجم – تبعیت اطرافت چاه و دلو و ریسمان و جامه آن کسی که آب میکشد از چاه نجس برای تطهیر چاه که بعد از پاک شدن چاه اشیاء نمزبور پاک میشوند.
ششم- تبعیت آلات معمولاه در طبخ آب انگور بنا بر قول به نجاست او، هر گاه دو
ثلث کم شود آن آلات پاک می شوند.
هفتم- دست شوینده و آلاتیکه در آن تطهیر نجاست مینماید و غساله باقی مانده در محل بعد از منفصل شدن غساله که بالتبع پاک میشود.
نهم- برطرف شدن عین نجاست
مسئله 239- اگر بدن حیوان بعین نجس مثل خون و غیره یا متنجس مثل آب نجس آلوده شود بعد از زائل شدن آنها بدن آن حیوان پاک میشود و هم چنین است باطن بدن انسان مثل داخل دهن و بینی، مثلا اگر خونی از لای دندان بیرون آید و در آب دهان از بین برود آب کشیدن داخل دهن لازم نیست ولی اگر دندان عاریه در دهن نجس شود باید آنرا آب بکشند و همچنین بچه حیوانیکه وقت زائیدن ملوث شد همین که زائل شد پاک میشود.
دهم – استبراء حیوان نجاست خوار
مسئله 240- بول و غائط حیوان حلال گوشتی که عادت به خوردن مدفوع انسان کرد نجس است و طریق تطهیر چنین حیوان به این است که آنرا استبراء کنند یعنی تا مدتی که بعدا نجاست خوارش نگویند نگذارند نجاست بخورد و غذای پاک بآن دهند و این مدت بنابر احتیاطی که از روایات مستفاد میشود در شتر چهل و در گاو، سی و در گوسفند، بیست و یک و در مرغابی، هفت یا پنج و در مرغ خانگی، سه روز است.
مسئله 241- استبراء به بول که مطهر رطوبت مشتبه است از مطهرات شمرده شده است و در آداب تخلی ذکر خواهد شد.
یازدهم – غایب شدن شخص مسلمان
مسئله 242- بدن یا لباس یا ظرف و فرش و سائر آنچه در تصرف شخص مسلمان است اگر نجس
شود و آن مسلمان غائب گردد آن چیز نجس با شش شرط پاک است: اول – آنکه آنچه را که نجس شده نجس بداند. پس اگر لباس او مثلا به بول شب پره آلوده شود و آنرا نجس نداند بعد از غائب شدن او نمیشود آن لباس را پاک دانست. دوم- آنکه علم پیدا کند به اینکه بدن یا لباسش ملاقات نجاست کرده. سوم- آنکه آنچیز را استعمال کند در چیزیکه طهارت در آن شرط است، مثلا در لیوان آب بخورد یا در لباس نماز بخواند. چهارم- آنکه بداند طهارت شرط استعمال آن چیز است. پنجم- آنکه احتمال بدهد در زمان غیبت تطهیر آن چیز نموده پس اگر یقین داشته باشد که تطهیر ننموده و همچنین اگر آن مسلمان بی مبالات است و پاک و نجس در نظر او یکی است حکم به طهارت آن چیز مشکل است. ششم – آنکه بنا بر احتیاط آن مسلمان بالغ باشد.
مسئله 243- اگر خود انسان یقین کند که چیزیکه نجس بود پاک شده یا دو عادل به پاک شدن آن خبر دهند آن چیز پاک است و هم چنین اگر کسی که چیز نجس در تصرفش بوده بگوید آن چیز پاک شده با مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد اگر چه معلوم نباشد که درست آب کشیده یا نه، پاک است.
مسئله 244- هر گاه شخصی کسی را وکیل کند که ظرف یا لباس او را تطهیر کند و آن وکیل بگوید تطهیر کردم و این شخص از گفته او اطمینان پیدا کند پاک است.
مسئله 245- شخص وسواسی که یقین بطهارت چیزی حاصل نمیکند میتواند
به گمان اکتفا کند.
مسئله 246- غائب شدن و استبراء مطهر ظاهری هستند که با جهل ظاهرا طاهر است و در صورت کشف خلاف و اطلاع بر واقع متنجس میشود.
مسئله 247- سنگ استنجاء بتفصیلی که در احکام تخلی بیان خواهد شد و هم چنین بیرون آمدن خون ذبیحه از محل ذبح به اندازه معتاد به بیانی که گذشت، از مطهرات میباشند.
مسئله 248- جمیع حیوانات حرام گوشت غیر از سگ و خوک قابل تذکیه میباشند و بسبب تذکیه پوست و گوشت آن حیوان پاک میشود اگر چه خوردن آن حرام است.
مسئله 249- ظرفی که از پوست سگ یا مردار یا خوک ساخته شده خوردن و آشامیدن از آن حرام و وضو و غسل از آن باطل است بلکه احتیاط آن است که مطلقا آنرا استعمال نکنند.
مسئله 250- خوردن و آشامیدن از ظرف طلا و نقره و استعمال آنها اگر چه برای تزیین اطاق باشد حرام است بلکه نگاه داشتن آن هر چند استعمال هم نکند حرام است و بر صاحب ظرف واجب است طوری آنرا بشکند که به آن ظرف نگویند.
مسئله 251- ساختن ظرف طلا و نقره و مزدیکه برای آن میگیرند حرام است.
مسئله 252- خرید و فروش ظرف طلا و نقره و پول و عوضی که فروشنده میگیرد حرام است.
مسئله 253- گیره استکان که از طلا یا نقره میسازند اگر بعد از برداشتن استکان صدق ظرف کند استعمال آن چه به تنهائی چه با استکان حرام است و اگر ظرف گفته نشود استعمال آن مانعی ندارد.
مسئله 254- استعمال ظرفیکه آب طلا یا آب نقره داده اند مانعی ندارد.
مسئله 255- اگر فلزی را با طلا و نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند چنانچه مقدار آن فلز به قدری زیاد باشد که به آن ظرف طلا و نقره نگویند استعمال آن مانعی ندارد.
مسئله 256- اگر شخص از کاسه و کوزه نقره کوب یا طلا کوب آب بخورد واجب است که لب خود را به نقره و طلای آن نرساند.
مسئله 257- ریختن غذا از ظرف طلا یا نقره در ظرف دیگر به قصد آنکه خوردن در ظرف طلا و نقره حرام است عیب ندارد و اگر این قصد را نداشته باشد ریختن آن در ظرف دیگر حرام است و در هر حال خوردن غذا در ظرف دیگر مانعی ندارد.
مسئله 258- بادگیر قلیان و غلاف شمشیر و کارد و قاب قرآن و قاب ساعت که از طلا و نقره باشد اشکال ندارد و احتیاط آن است که عطردان و سرمه دان و قندان و دوات طلا و نقره استعمال نکنند.
مسئله 259- استعمال ظرف طلا یا نقره در حال اظطرار مانعی ندارد ولی برای وضو و غسل ولو در حال اضطرار باشد استعمال آن جائز نیست.
مسئله 260- استعمال ظرفیکه معلوم نیست از طلا یا نقره یا چیز دیگر است اشکال ندارد.
مسئله 261- در وقت تخلی سه چیز واجب و پنج چیز حرام است، اما آن سه چیز واجب:
اول- پوشانیدن عورتین از هر ناظریغیر از زن و کنیز خود و طفل غیرممیز در مردان و اما زن پوشانیدن عورتین از غیر شوهر و طفل غیر ممیز واجب است. دوم – آنکه از قبله منحرف نشیند حتی در حال استبراء و استنجاء
یعنی رو وپشت به قبله نکند. سوم- مخرج بول را در دو مرتبه به آب مطلق بشوید و بدون آب پاک نخواهد شد و در آب کر و جاری یک مرتبه شستن کافی است و در مخرج غائط مخیر است مابین شستن با آب یا سه مرتبه با سنگ یا کهنه و نحو آن پاک کند اگر از محل تعدی نکرده و خون هم از محل خارج نشده باشد و از خارج نجاستی به مخرج نرسیده باشد و در این سه صورت باید با آب بشوید و سه مرتبه پاک کردن با سنگ و کلوخ و نحو آن در صورتی است که نجاست از محل زائل شود و الا باید تکرار کند تا پاک شود و اگر کمتر از سه مرتبه نجاست از محل بر طرف شود نمیتواند اکتفا نماید و باید سه مرتبه را تمام کند.
مسئله 262- سنگ سه گوشه حکم سه سنگ را دارد و هم چنین کهنه بزرگ که از سه گوشه با آن پاک نماید و هر جسم پاکی که عین نجاست را زائل کند غیر از سنگ و کهنه مانعی ندارد.
مسئله 263- سنگ یا کلوخ یا هر چیزی که با آن استنجاء میکند باید پاک و خشک باشد.
مسئله 264- پنج چیزی که استنجاء به آن حرام است: اول- پاک کردن مخرج غائط را به سر گین. دوم- استخوان. سوم- چیزهای خوردنی مثل میوه و نان. چهارم- دستی که در آن انگشتری باشد که نام خدا یا یکی از پیغمبران یا امامان بر آن نقش شده باشد. پنجم به چیزهای محترم مثل کاغذی که نام خدا یا یکی
از ائمه یا مسئله ای از علوم دینی بر آن نوشته شده باشد.
مسئله 265- مستحب است در موقع تخلی جائی قرار گیرد که کسی او را نبیند مانند گودال یا پشت دیوار و سر خود را بپوشاند و در وقت داخل شدن به مستراح تطهیر نمودن سنگینی خود را طرف چپ قرار دهد و استبراء نماید و مخرج غائط را در تطهیر مقدم بدارد.
مسئله 266- اگر در حال اضطرار یا برای آنکه نامحرم او را نبیند رو یا پشت به قبله بنشیند جائز است.
مسئله 267- احتیاط آنست که بچه را در وقت تخلی رو یا پشت به قبله ننشانند و اگر خود بچه بنشیند جلوگیری از او واجب نیست.
مسئله 268- تخلی در چهار موضوع حرام است: اول- محلی که صاحب آن اجازه تخلی نداده و راضی نباشد. دوم- روی قبور مومنین در صورتیکه هتک احترام باشد. سوم- جائیکه برای طبقه مخصوصی وقف شده باشد مانند بعضی از مدارس. چهارم- کوچه های اختصاصی که صاحبانش اجازه نداده باشند.
مسئله 269- استبراء عملی است مستحب که مردان بعد از بول کردن برای اینکه یقین نمایند در مجری بول نمانده انجام میدهند. و کیفیت آن اینست که بعد از قطع شدن بول اگر مخرج غائط نجس شده اول آن را تطهیر کنند بعد سه مرتبه با انگشت وسطی دست چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت پبکشند و بعد شصت را روی آلت و انگشت سبابه زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند و این نحو استبراء فرد کامل آن است
و بغیر از این ترتیب نیز استبارء متحقق میشود. فائده استبراء آنست که هر گاه بعد از بول رطوبتی بیرون آید که شخص نداند بول است یا غیر بول حکم بطهارت آن میشود و وضو را باطل نمی کند.
مسئله 270- اگر بداند چیزی از بول در مجرا نمانده است، حکم استبراء دارد و اما اگر احتمال دهد در محل بول باقی است احتیاط نجاست آن است ولی اگر استبراء کرده باشد با احتمال باقی بودن در محل باز حکم به طهارت آن میشود.
مسئله 271- زن استبرائی ندارد و رطوبت مشتبهه ای که ببیند پاک است و وضوء و غسل را باطل نمی کند.
مسئله 272- مذی یعنی رطوبتی که از مجرای بول در موقع بازی کردن و ملاعبه از شخص بیرون میآید و وذی که گاهی بعد از بول بیرون میآید و ودی که بعد از خروج منی بیرون میآید پاک میباشد.
مسئله 273- رطوبت مشتبهه ای که پس از استبراء بول از شخص خارج شود و مردد بین بول یا وذی و مذی و ودی باشد، پاک است.
مسئله 274- اگر شخص شک نماید استبراء کرده یا نه و رطوبتی از او بیرون آید که نداند پاک است، نجس می باشد و اگر وضو گرفته باطل میشود ولی اگر شک کند استبرائی که نموده درست بوده یا نه و رطوبتی از او بیرون آید که نداند پاک است یا نه، پاک است و وضو را باطل نمی کند.
مسئله 275- هر گاه شخص استبراء نکرده باشد و شک کند رطوبتی از وی خارج شده یا نه هر چند ظن بخروج داشته باشد مثل اینکه
رطوبتی در جامه خود ببیند و نداند از کجا است طاهر است و تحقیق لازم نیست.
مسئله 276- اگر شخص بعد از بول استبراء کند و وضو بگیرد و بعد از آن رطوبتی مشاهده کند و یقین نماید بول است یا منی، واجب است غسل کند و وضو هم بگیرد ولی اگر وضو نگرفته باشد فقط گرفتن وضو کافی است.
مسئله 277- هر گاه بول کرد و استبراء ننمود و رطوبتی از او خارج شد که نمیداند بول است یا منی، آن را بول قرار دهد و غسل بر او واجب نیست و همچنین است اگر این موضوع بعد از استبراء باشد ولی احتیاطا هم غسل کند و هم وضو بگیرد.
مسئله 278- ده چیز در موضع تخلی مکروه است: اول نشستن رو بروی خورشید و ماه و باد ولی اگر عورت خود را بوسیله ای بپوشاند مکروه نیست. دوم استنجاء نمودن با دست راست. سوم بول کردن در مین سفت که ترشخ کند. چهارم بول کردن در سوراخ جانوران مانند مورچه و مار و غیره. پنجم بول کردن در خیابان و معابر عمومی و جائیکه مردم از آن آب برمیدارند و محل اجتماع مردم. ششم بول کردن در زیر درخت ثمردار. هفتم بول کردن در آب خواه جاری و خواه ایستاده باشد. هشتم توقف زیاد و چیز خوردن و مسواک کردن و حرف زدن در مستراح مگر در حال اضطرار. نهم ایستاده بول کردن. دهم همراه داشتن پول سفید بلکه مطلقا هر گاه نام خدا بر آن نقش شده باشد و هر چه محترم باشد مانند قرآن و تربت سیدالشهداء(
مسئله 279- نگاه داشتن
بول یا غائط مکروه است و گاهی حرام میشود. مثل اینکه ضرر داشته باشد و گاهی واجب میشود مثل اینکه وقت نماز تنگ و گنجایش بول کردن و وضوی مجدد نباشد و نگاه داشتن آن هم ضرری نداشته باشد.
مسئله 280- مستحب است که شخص پیش از نماز و قبل از خواب و قبل و بعد از جماع و بعد از بیرون آمدن منی بول نماید.
مسئله 281- برای نماز واجب، و اجزاء فراموش شده نماز واجب، و نماز احتیاط، و سجهده سهو، و طواف واجب باید وضو گرفت که شرط صحت هر نماز اعم از مستحب و واجب است، و نیز برای مس نمودن قرآن و نام خدا و صفات خاصه خدا مثل رحمن و نام انبیاء و اوصیاء و بنا به احتیاط نام صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهراء سلام ا... علیها وضو گرفتن واجب است.
مسئله 282- با نذر و عهد و قسم وضو واجب میشود.
مسئله 283- وضوئیکه بسبب نذر واجب میشود چند قسم است. اول اینکه عملی را نذر کند که صحت آن متوقف به وضو باشد. دوم برای کاری که مشروط به وضو نیست مانند اینکه نذر کند قرآن بی وضو نخواند یا بی وضو داخل مساجد یا مشاهد مشرفه نشود در این وقت قرائت قرآن بر او واجب نیست اما اگر بخواهد قرائت نماید واجب است وضو بگیرد. سوم آنکه نذر کند همان عمل را با وضو انجام دهد مثل اینکه نذر کند قرآن بخواند و با وضو هم باشد که در این صورت وضو و قرائت قرآن واجب است. چهارم آنکه نذر کند وضو بگیرد که با طهارت
باشد و همچنین در عهد و قسم.
مسئله 284- مس نمودن خط قرآن بدون وضو حرام است منظور از مس رسانیدن جائی از بدن بقرآن است، چه ظاهر و چه باطن حتی دندان و ناخن، ولی حرمت مالیدن مو معلوم نیست، اما مس ترجمه قرآن بی وضو اشکالی ندارد لکن نام خدا بهر زبان که باشد مس آن بدون وضو حرام است.
مسئله 285- برای تطهیر قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از جای نامناسب در صورتیکه مجبور باشد مس خط آن نماید وضو واجب است.
مسئله 286- اگر دست شخصی بر خط قرآن باشد و محدث شود واجب است دست از آن بردارد.
مسئله 287- مس محدث که موجب پاک شدن نوشته قرآناست حرام میباشد بنابراین جایز نیست که با زبان یا دست خط قرآن را محو نماید.
مسئله 288- منظور از مس قرآن اعم از آیه و کلمه آنست خواه خوانده و نوشته شود یا نه مثل الف که در آخر (قالوا) (و آمنوا) و اعراب و مد و تشدید
مسئله 289- اسامی کفاری که در قرآن مذکور است مانند فرعون و شیطان و غیره مس آنها نیز بدون وضو اشکال دارد بلکه هر گاه کلمه ای یا آیه ای از قرآن بریده شود یا در ضمن کلمات دیگری آورده شود حکم قرآن را دارد.
مسئله 290- منع کردن طفل و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست لکن اگر مس نمودن آنها بی احترامی به قرآن است باید از آنها جلوگیری شود.
مسئله 291- هر گاه آیه ای از قرآن را با قلم بی رنگ روی کاغذ بنویسند ظاهرا مس آن مانعی نداشته
باشد. زیرا آنرا خط نمیگویند ولی هر گاه با چیزی نویسند که اثرش بعدا هویدا شود مثل آنکه با آب پیاز بنویسند که اثر آن پس از گرفتن روی آتش ظاهر میشود در این صورت نیز حرام است.
مسئله 292- برای محدث مس غیر خط از ورق قرآن حتی مابین سطرها و جلد و غلاف آن جایز است ولی مکروه است چنانکه آویزان نمودن و حمل آن نیز بدون طهارت کراهت دارد.
مسئله 293- هر گاه آیه ای از قرآن را بر نانی یا مأکول دیگری بنویسند بر محدث حرام است خوردن آن.
مسئله 294- گذاردن چیز نجس روی قرآن حرام است هر چند خشک باشد زیرا موجب بی احترامیست و اما چیز متنجس ظاهرا اشکال نداشته باشد بنابراین شخص با وضو اگر با دست متنجس مس قرآن نماید جایز است هر چند بهتر است مس نکند.
مسئله 295- مبطلات وضو هفت چیز است: اول- بول. دوم- غائط. سوم- بادیکه از مخرج غائط خارج میشود هر گاه از معده و روده باشد. چهارم خوابیکه بواسطه ی آن چشم نبیند و گوش نشنود ولی اگر چشم نبیند و گوش بشنود وضو باطل نمیشود. پنجم- چیزهائی که عقل را زائل میکند مثل دیوانگی و مستی و بی هوشی. ششم- هر کاری که موجب غسل شود. هفتم- استحاضه قلیله.
مسئله 296- وضو دو شستن و دو مسح کردن است. اما در شستن: شستن صورت است از منتهای رستنگاه موی سر تا آخر زنخ بحسب طول و در پهنا آنچه را انگشت شصت و وسطی در مستوی الخلقه فرا گیرد و مراد از رستنگاه مو، حد متعارف است. نه کسیکه پیش سر او موی ندارد. یا کسیکه موی پیش سرش خیلی پائین میرود و دیگر شستن دستها است از مرفق تا آخر انگشتان به قسمی که تمام آن در طول و عرض شسته شود و در شستن صورت باید مقداری زیاده از اطراف را بشوید و در شستن دستها نیز از بالای مرفق بشوید تا یقین به شستن تمام محل وجوب حاصل کند و در شستن صورت و دستها، از بالا به پائین بشوید. و اگر از پائین به بالا بشوید باطل است. مرففق محل اجتماع استخوان بازو است که آنرا در فارسی«آرنج» گویند و اما دو مسح: اول- مسح سر است از پیش سر بقدر مسمی از جانب طول و عرض و بهتر آنست که باندازه ی عرض سه انگشت باشد. دوم- مسح دو پشت پا است از سر انگشتان تا مفصل ساق به حسب طول
به نحوی که به چیزی از طول فرو گذار نکند به خلاف عرض که مسمی در آن کافی است لکن احتیاط آنست که بقمدار سه انگشت متصل باشد.
مسئله 297- اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشه های چشم و لب او هست که نمیگذارد آب به پوست برسد باید پیش از وضوء رسیدگی نماید و آنرا برطرف کند.
مسئله 298- واجب است موقع وضو گرفتن آب از محلی به محل دیگری منتقل شود اگر چه به کمک دست باشد و واجب نیست شستن زیر مو بلکه کفایت میکند ظاهر آن به شرط آنکه مو احاطه کند به ظاهر بشره و الا لازم است ظاهر بشره و میان موها را بشوید.
مسئله 299- شستن داخل بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمیشود واجب نیست ولی برای آنکه یقین کند از جاهائیکه باید شسته شود چیزی باقی نماند واجب است مقداری از آنها را بشوید.
مسئله 300- هرگاه شک کند که پوست صورت از لای مو پیدا است یا نه احتیاطا باید مو را بشوید و آب را به ظاهر بشره برساند.
مسئله 301- هر گاه بینی را سوراخ کرده باشند که حلقه یا مانند آن در آن نمانند شستن باطن سوراخ لازم نیست اگر چه حلقه در آن باشد مگر اینکه سوراخ باندازه ای فراخ باشد که از ظاهر محسوب شود.
مسئله 302- در وضو شستن صورت و دستها مرتبه ی اول واجب و مرتبه دوم مستحب و مرتبه سوم بدعت و حرام است و تعیین شستن اول یا دوم یا سوم مربوط به قصد وضو گیرنده است پس اگر
به قصد شستن مرتبه اول مثلا پنج مرتبه آب بصورت بریزد اشکال ندارد و همه آنها شستن اول محسوب میشود.
مسئله 303- هر گاه شخص یک دست زیادی داشته باشد. پس اگر پائین مرفق است واجب است شستن آن مثل گوشت زیادی و اگر بالای مرفق است پس اگر زیادتی آن معلوم باشد شستن آن واجب نیست و شستن دست اصلی کافی است و اگر فرعی و اصلی معلوم نباشد از باب احتیاط واجب است هر دو را بشوید و مسح سر و پا را به هر دو نماید.
مسئله 304- چرک زیر ناخن هر گاه زائد از قدر متعارف نباشد برطرف نمودن آن واجب نیست و اگر از حد متعارف زیادتر باشد در این حال احتیاطا باید برطرف کند.
مسئله 305- آنچه میان عوام متعارف است که از مرفق تا بند دست میشویند نه تا سر انگشتان به گمان اینکه شستن اول کفایت میکند این نحو وضو باطل است و باید تا سر انگشتان شسته شود.
مسئله 306- هر گاه دستها ترک خورده باشد بطوریکه داخل آنها وسیع و دیده شود شستن داخل آن واجب است.
مسئله 307- دملهائی که در دست پیدا می شود مادامی که به همان حال است شستن روی آن کافی است و هر گاه پاره شود و پوست آن باقی باشد نیز چنین است و لازم نیست که پوست را بکند و اگر بعضی از آن جدا شده است شستن زیر آنچه ظاهر شده لازم است و در باقی شستن روی آن کافی است ولی اگر آن پوست بر خواسته و گاهی میچسبد به محل خود و گاهی دور
میشود در این صورت شستن زیر آن لازم است.
مسئله 308- چرکی که در ظاهر بشره است هر گاه دیده نشود برطرف نمودن آن واجب نیست اگر چه وقت کیسه کشیدن فتیله شود و بسیار باشد، در صورتیکه شستن بشره بر آن صدق نماید و هم چنین پرده ای از گل یا گچ یا آهک که روی بشره را گرفته باشد و آب زیر آن برسد، بطوریکه صدق شستن نماید برطرف نمودن آن لازم نیست ولی هر گاه شک نماید در رسیدن آب به زیر آن باید آن را بطرف نماید.
مسئله 309- شخص وسواسی که یقین به حصول شستن نمیکند به مردم متعارف رجوع نماید.
مسئله 310- هر گاه در دست یا جای دیگر از مواضع وضو خارجی رفت واجب نیست که به جهت وضو یا غسل آنرا بیرون بیاورند ولی اگر به نحوی باشد که اگر آنرا بیرون بیاورند جای آن از ظاهر حساب شود، اگر مشقت نداشته باشد، لازم است آن را بیرون آورند.
مسئله 311- مسح سر لازم نیست بر بشره باشد بلکه بر موی پیش سر هم صحیح است ولی کسی که موی پیش سرش باندازه ای بلند است که اگر شانه نماید روی صورتش میریزد لازم است فرق سر را باز کرده بشره را مسح نماید و اگر موهائیکه بصورت میریزد یا بجاهای دیگر سر میرسد پیش سر خود جمع کند و بر آنها مسح نماید یا بر جاهای دیگر سر که جلو آن آمده مسح کند باطل است.
مسئله 312- مسح بر حائل مانند حنا و عمامه و مقنعه اگر چه پارچه نازکی باشد جائز نیست ولی در حال اضطرار
از مسح بر حائل جائز است مانند آنکه از سرما نتواند حائل را دور کند یا چیزی بر آن چسبیده شود که نتواند آنرا بردارد و مسح باید به باطن دست باشد.
مسئله 313- در مسح سر فرق نمیکند که به طول یا به عرض مسح نماید.
مسئله 314- مسح سر و پاها باید با رطوبت باقی مانده وضو باشد نه از آب خارج و هر گاه دست خشک شود از صورت و چنانچه صورت خشک شده باشد از دستها بگیرد و مسح نماید و چنانچه هیچ یک از اعضاء رطوبت نداشته باشد وضو را از سر گیرد.
مسئله 315- احتیاط آنست که در موقع مسح پا دست را بر سر انگشتان بگذارد و به پشت پا بکشد نه اینکه تمام دست را روی پا بگذارد و کمی بکشد.
مسئله 316- در مسح شرط است که دست روی سر و پا کشیده شود نه اینکه سر و پا را از زیر دست بکشد.
مسئله 317- اگر رطوبت دست بخشکد جائز است که رطوبت از باقی اعضاء وضو بگیرد.
مسئله 318- اگر رطوبت دست برای بیش از مسح سر کافی نباشد اول سر را مسح کند و بعد برای مسح پاها از باقی اعضاء رطوبت بگیرد.
مسئله 319- جای مسح لازم است خشک باشد و اگر به اندازه ای تر باشد که رطوبت ماسح در آن تأثیر نکند مسح باطل است ولی اگر تری آن خیلی کم باشد که رطوبتی که بعد از آن مشاهده میشود بگویند از تری دست است مسح صحیح است.
مسئله 320- مسح کننده باید با دست مسح بکشد و اگر کهنه ای یا چیز
دیگر بدست ببندد و با آن مسح نماید باطل است.
مسئله 321- هر گاه مسح کردن به کف دست به علت مرض یا غیر آن ممکن نشود جائز است با پشت دست مسح نماید و اگر مسح به پشت دست ممکن نباشد به ذراع مسح کند.
مسئله 322- هر گاه رطوبت دست زیاد باشد که به مالدین دست بر سر یا پاها آب جاری شود از جزئی به جزئی؛ تکانیدن دست که آبرا کم نماید واجب نیست.
مسئله 323- اگر روی پا نجس باشد و تطهیر آن برای مسح میسر نشود باید تیمم کند.
مسئله 324- هر گاه بواسطه شدت گرمی بدن یا گرمی هوا آب در دست خشک شود و مسح به آن رطوبت ممکن نشود جائز است بآب جدید مسح نمایند و احتیاط آنست که اول به همان دست خشک و بعد به آب جدید مسح کند و بعد هم تیمم نماید.
مسئله 325- وضوی ارتماسی آنست که شخص رو و دست ها را به نیت وضو در آب گذارد یا آنها را در آب گذارد و به قصد وضو بیرون آورد و اگر وقتی که دستها را در آب فرو میبرد نیت وضو نماید تا موقعی که آنها را از آب خارج میکند و قطرات آب تمام میشود بقصد وضو باشد وضوی او صحیح است و همچنین اگر در وقت خارج نمودن از آب نیت وضو کند و تا وقتی که ریزش آب تمام میشود به نیت وضو باشد وضوی او صحیح است.
مسئله 326- اگر در وضو بعضی از اعضاء را به نحو ارتماس و بعضی را غیر از ارتماسی انجام دهد
جائز است.
مسئله ی 327- در وضوی ارتماسی نیز شرط است که صورت و دستها را از بالا به پائین بشویند.
مسئله 328- شرط اول و دوم مطلق و پاک بودن آب است و وضو به آب نجس و مضاف باطل است اگر چه آب در اصل مطلق باشد لکن چون به محل وضو برسد مضاف شود بواسطه کثرت غبار یا چرک یا مانند آن.
مسئله 329- اگر شخص نجس بودن یا مضاف بودن آب را نداند یا فراموش کرده باشد و با آن وضو گرفته و نماز هم خوانده باشد باید آن نماز را دومرتبه با وضوی صحیح اعاده نماید.
مسئله 330- اگر آبی غیر از گل آلود مضاف برای وضو نداشته باشد چنانچه وقت نماز تنگ است باید تیمم نماید و اگر وقت وسعت دارد احتیاطا باید صبر کند تا آب از اضافه بیرون رود و صاف شود و وضو بگیرد.
مسئله 331- شرط سوم پاک بودن مواضع وضو است. پاک بودن تمام اعضای وضو قبل از شروع وضو لازم نیست. پس اگر هر عضوی را قبل از شروع در آن عضو تطهیر کند کافی است به شرط آنکه موالات به هم نخورد اما یک شستن برای تطهیر و وضو کافی نیست و اگر به فرو بردن در آب قصد تطهیر نماید و در بیرون آوردن قصد وضو نماید صحیح است.
مسئله 332- شرط نیست در صحت وضو پاک بودن غیر محل وضو از سائر بدن ولی احتیاط ترک نکردن استنجاء پیش از وضو است.
مسئله 333- اگر قبل از تمام شدن وضو موضعی را که شسته یا مسح کرده نجس شود وضوی
او صحیح است.
مسئله 334- اگر در صورت یا دستها جراحتی باشد که خون از آن بیاید و قطع نشود و آب هم برای آن ضرر نداشته باشد آنرا در آب کر یا جاری فرو برد و قدری آنرا فشار دهد که خونش بند شود و بعد از آن وضوی ارتماسی بگیرد و بعد از اتمام وضو بیرون آمدن خون مبطل وضو نیست.
مسئله ی 335- شرط چهارم پاک بودن آب و مباح بودن مکان وضو است. آب وضو و مکان وضو و حتی فضائیکه در آن وضو میگیرد باید مباح باشد و محل ریختن آب وضو بنابر احتیاط نیز بدون فرق بین صورت انحصار و عدم انحصار باید مباح باشد.
مسئله 336- وضو با ابی که غصبی است یا معلوم نیست که صاحب آن راضی است یا نه، حرام و باطل است.
مسئله 337- هر گاه شخص سهوا یا جهلا با آب غصبی وضو گرفت و وقت مسح گرفتن بخاطرش آمد و یا عالم شد مسح بکشد و وضوی او صحیح است و قیمت آب بر ذمه او میباشد.
مسئله 338- چشمه آب و قناتی که تمام آن یا بعضی از آن غصب شده باشد بی اذن مالک آن نمیتوان تصرف کرد اما اگر مالکش معلوم نباشد آشامیدن و وضو و استعمالات دیگری که متعارف مردم است ضرر ندارد.
مسئله 339- وضو گرفتن از حوض یا لوله آب مدرسه یا مسجدی که کیفیت وقف نمودن آنها معلوم نیست که برای صنف خاصی است یا نه در صورتی که متعارف مردم وضو میگیرند اشکال ندارد.
مسئله 340- وضو گرفتن از حوض تیمچه ها و مسافرخانه ها و
مانند آنها برای اشخاصیکه متوطن در آنجاها نیستند صحیح نیست مگر در جائیکه معمولا کسانی که ساکن آنجاها نیستند با آب آنها وضو بگیرند.
مسئله 341- در صحت وضو در نهرهای بزرگ شرط نیست که رضایت صاحبان آنها احراز شود بلی هر گاه صاحبان آنها از وضو گرفتن نهی کنند احتیاطا با آب آنها وضو نگیرد.
مسئله 342- شرط پنجم آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد اگر آب وضو منحصر شود در ظرف غصبی و طلا و نقره و غیر از آن آب دیگری ندارد باید تیمم کند و با هیچ یک از آنها آبها نمیتواند وضو بگیرد و اگر آب منحصر به آنها نباشد هرگاه در ظرف غصبی یا طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد یا با آنها آب را بصورت و دستها بریزد وضوی او باطل است و در صورتیکه با کف دست آب را از آنها بردارد و بصروت و دستها بریزد وضو صحیح است.
مسئله 343- اگر در صحن یکی از مشاهد مشرفه که سابقا قبرستان بوده نهری یا حوضی احداث کنند اگر انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف نموده اند وضو گرفتند در آن نهر یا حوض اشکال ندارد.
مسئله 344- هر گاه زمین مباح باشد لکن فرشی که در حال وضو گرفتن بر روی آن نشسته یا کفش یا جوراب پایش غصبی باشد صحت وضو مشکل است.
مسئله 345- هر گاه از ظرفی وضو گرفت به اعتقاد آنکه آن ظرف غصب است یا طلا یا نقره، بعد معلوم شود چنین نبوده وضوی او با داشتن قصد قربت صحیح است.
مسئله 346- شرط ششم، اینکه آب
وضو مستعمل در خبث نباشد. آبی که چیز نجسی را با آن طاهر کرده باشند هر چند پاک باشد مانند غساله استنجاء نمیتوان با آن وضو گرفت.
مسئله 347- آب مستعمل در حدث اصغر مثل آب وضو جائز است وضو گرفتن به آن و اقوی جواز وضو است بآب مستعمل در حدث اکبر مثل آب مستعمل در غسل اگر چه احتیاطا با بودن آب دیگر باید ترک کند.
مسئله 348- آب قلیان تا مضاف نشده با آن میتوان نجاست را برطرف کند و وضو و غسل هم با آن صحیح است.
مسئله 349- اگر از روی جه یا غفلت یا نسیان وضو بگیرد بغساله خبث وضویش باطل است و اما اگر از روی جهل یا غفلت یا نسیان از آبی که مستعمل در حدث اکبر بوده وضو بگیرد وضویش صحیح است ولی احتیاطا اعاده کند.
مسئله 350- هفتم – مانعی از استعمال آب نداشته باشد. پس کسی که میترسد که از وضو گرفتن مریض شود یا تشنه بماند باید تیمم کند و اگر وضو بگیرد باطل است. ولی اگر نداند که آب برایش ضرر دارد وضو بگیرد ولو بعد بفهمد که ضرر داشته وضوی او صحیح است.
مسئله 351- اگر رساندن آب به اعضاء وضو بقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد ولی بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار کم وضو بگیرد.
مسئله 352- در جائیکه استعمال آب ضرر داشته باشد هر گاه خود شخص قبل از وضو آن محل را در آب فرو برد یا آب بر آن بریزد که آن ضرر قبل از وضو برسد بطوریکه دیگر
از وضو ساختن متضرر نشود آنوقت وضو بگیرد وضویش صحیح است اگر چه در استعمال آبی که قبل از وضو نموده معصیت کرده به جهت اضرار بنفس.
مسئله 353- شرط هشتم—وسعت وقت برای وضو گرفتن و نماز داشته باشد. هر گاه وقت بقدری تنگ است که اگر وضو گرفت تمام یا قدری از نماز در خارج وقت خوانده می شود باید تیمم کند ولی اگر برای وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم است باید وضو بگیرد.
مسئله 354- در تنگی وقت نماز که تکلیفش تیمم است هر گاه به قصد قربت یا بقصد عمل مستحبی مانند دخول مسجد وضو بگیرد وضویش صحیح است اگر چه فعل حرامی مرتکب شده و هم چنین در صورتیکه بقصد خواندن همان نماز وضو بگیرد اکتفاء بآن وضو مشکل است اگر چه اقرب صحت آنست.
مسئله 355- شرط نهم اینکه وضو را بترتیب معمول بجا آورد یعنی اول صورت سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را بشوید بعد مسح سر و بعد از آن مسح پاها کند و باید پای چب را پیش پای راست مسح نکند بنابر احوط.
مسئله 356- اگر از روی جهل و فراموش ترتیب را بهم زد تا جائیکه بهم نخورده وضویش صحیح و از آن بیعد از روی ترتیب اعاده کند و هم چنین هر گاه ترتیب را بهم زند بگمان اینکه مثلا دست چپ را باید مقدم بر دست راست بشوید هر چند احتیاطا باید وضو را از سر بگیرد.
مسئله 357- فرقی نیست در وجوب ترتیب در وضو مابین وضوی ارتماسی و ترتیبی
مسئله 358- شرط دهم- مباشرت است.
وضو گیرنده در حال اختیار و تمکن باید شخصا وضو بگیرد پس هر گاه با تمکن دیگری مباشر شستن یا مسح کشیدن اعضای وضو او شود وضو باطل است.
مسئله 359- در هر یک از کارهای وضو که احتیاجی به غیر ندارد خودش باید آنرا انجام دهد و کم از غیر نگیرد.
مسئله 360- هر گاه کسی متمکن نباشد از مباشرات میتواند برای خود نائب بگیرد که او را وضو بدهد بلکه واجب است نائب گرفتن اگر چه موقوف بر اجرت باشد هر چند زیاد باشد مادامیکه مضر بحال او نباشد و نیت وضو را خودش باید بکند و لازم نیست که نائب آب بریزد بر کف دست او و از دست او بر محل جاری شود ولی مسح باید بدست خودش باشد نه دست نائب و اگر نمیتواند نائب دست او را بگیرد و به محل مسح بکشد و اگر ممکن نباشد رطوبت باقیه در دست وضو گیرنده را نائب بگیرد و بآن سر و پاهای او را مسح کند.
مسئله 361- مباشرت در مقدمات وضو چند قسم است: اول – مقدمات بعیده مثل آب کشیدن یا آب آوردن یا گرم کردن و مانند آن، در اثن قسم، مباشرت غیر ضرر ندارد. دوم- مقدمات قریبه مثل ریختن آب در کف وضو گیرنده در این قسم هم ظاهرا تصدی غیر ضرر ندارد. هر گاه خود وضو گیرنده مباشر شستن و دست کشیدن شود.
لیکن مکروه است. سوم- آب ریختن بر صورت و دستها و تصدی غیر در این قسم با فرض اینکه خودش مباشر شستن شود خالی از اشکال نیست اگر چه ظاهرا صحت است.
پس بطلان منحصر به صورتی است که غیر مباشرت بر شستن اعضاء یا کمک او کند.
مسئله 362- شرط یازدهم- موالات است. موالات یعنی پی در پی افعال وضو را انجام دهد اگر بین افعال وضو باندازه ای فاصله شود که وقتی بخواهد جائی را بشوید یا مسح نماید رطوبت جاهائیکه قبلا شسته یا مسح کرده خشک شده باشد. وضو باطل است و اگر فقط رطوبت عضوی که قبل از عضوی است که میخواهد بشوید یا مسح کند خشک شده باشد مثلا موقعی که میخواهد پای راست را مسح نماید رطوبت سر خشک شده باشد و دست چپ تر باشد احتیاط آنست که وضو را بشکند و از سر گیرد.
مسئله 363- هر گاه شخص وضو گرفت و داخل نماز شد و در بین نماز ملتفت شد که مسح سر یا پاها را فراموش کردم نماز و وضوی او باطل است و اگر رطوبت در محل وضو باقی است و مسح نماید وضوی او صحیح است.
مسئله 364- اگر افعال وضو را پی در پی به جا آورد ولی بواسطه حرارت زیاد بدن یا شدت گرما و مانند آنها رطوبت خشک شود وضوی او صحیح است ولی احتیاطا تیمم هم بجا آورد.
مسئله 365- راه رفتن در اثناء وضو و هم چنین معطل شدن به اندازه ی بیرون آوردن جوراب یا کفش از پا برای مسح کردن اشکال ندارد. بشرط آنکه موالات عرفیه از بین نرود.
مسئله 366- هر گاه بسبب فراموشی موالات عرفیه را ترک نماید وضوی او باطل است.
مسئله 367- شرط دوازدهم- نیت قربت است لازم است وضو را بقصد قربت محض یعنی برای انجام
امر خداوند بجا آورد پس اگر برای خنک شدن یا قصد دیگری وضو بگیرد باطل است.
مسئله 368- لازم نیست نیت وضو را بر زبان جاری کند یا در دل خود بگذارند ولی باید در تمام افعال وضو از آن غافل نباشد بطوریکه اگر از او سوال کنند چه میکنی بگوید وضو میگیرم.
مسئله 369- هر گاه شروع به وضو نمود در اثناء از انجام آن متردد شود و پیش از بهم خوردن موالات به نیت وضو برگردد وضویش صحیح است.
مسئله 370- معتبر نیست در وضو نیت وجوب و استحباب نمودن بلکه قصد قربت تنها کافی است و اگر سهوا بجای وجوب نیت استحباب کند یا بر عکس وضوی او صحیح است.
مسئله 371- در وضو قصد رفع حدث و مباح شدن آن عملی که برای آن وضو میگیرد واجب نیست.
مسئله 372- اگر پس از وضو گرفتن شک کند که وضوی او باقی است یا باطل شده بنا را بر بقاء آن گذارد ولی هر گاه پس از بول استبراء ننموده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون آید که نداند بول است یا چیز دیگر وضو او باطل است.
مسئله 373- وقت نیت وضو وقت نیت شستن صورت است و بهتر آن است که وقت شستن دستها نیت وضو نماید و مستمر بدارد تا آخر وضو.
مسئله 374- شخصی که شک نماید که وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد.
مسئله 375- هر گاه پس از وضو یا در اثناء آن یقین کند که بعضی جاها را نشسته یا مسح نکرده چنانچه رطوبت عضوی که پیش از
آنست که خشک شده باید دو مرتبه وضو بگیرد و اگر ترباشد باید جائی را که فراموش نموده و آنچه بعد از آنست بشوید یا مسح کند و اگر در اثناء وضو در شستن یا مسح کردن جائی شک کند بر گردد آن موضع را بشوید یا مسح کند بشرط آنکه عضو سابق آن خشک نشده باشد و اگر خشک شده باشد وضو را از سر گیرد.
مسئله 376- کسی که وضوئی گرفته و محدث هم شده ولی نداند کدام جلوتر بوده چنانچه حالت قبل از وضو و حدث را بداند که محدث بوده بنا را بر این گذارد که وضو دارم و الا وضو بگیرد خواه قبل از نماز باشد یا در اثناء نماز یا بعد از فراغ از نماز.
مسئله 377- هر گاه شخص محدث که شک در وضو دارد و تکلیف او وضو گرفتن است فراموش کرد وضو بگیرد و نماز گذارد نماز او باطل و واجب است وضو بگیرد، اگر وقت باقی باشد نماز را اعاده نماید و الا قضا کند.
مسئله 378- اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه نماز او صحیح است ولی برای نمازهای بعد وضو لازم است.
مسئله 379- اگر در اثناء نماز شک نماید که وضو گرفته یا نه نماز او باطل است و باید وضو بگیرد و نماز بخواند.
مسئله 380- اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازیکه خوانده صحیح است.
مسئله 381- اگر شخص «سلس البول» باشد یعنی بول او قطره قطره میریزد چنانچه یقین دارد که از
اول وقت نماز تا آخر آن باندازه ی وضو و نماز فرصت پیدا میکند باید نماز را در وقتی که فرصت دارد بخواند و اگر فرصت او باندازه ی افعال واجب نماز باید وقتی که فرصت دارد فقط افعال واجب نماز را بجا آورد و مستحبات را مانند اذان و اقماه و قنوت ترک کند و همچنین است حکم «مبطون» یعنی کسی که نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند.
مسئله 382- شخصی که بول یا غائط به قسمی پشت سر هم از وی خارج میشود که وضو گرفتن بعد از هر دفعه برای او مشکل است اگر بتواند قدری از نماز را با وضو بخواند باید برای هر نماز یک وضو بگیرد.
مسئله 383- شخصی که بول یا غائط پشت سر هم از او خارج می شود اگر نتواند قسمتی از نماز را با وضو بخواند باید برای هر نماز یک وضو بگیرد.
مسئله 384- اگر مرضی دارد که نمی تواند از خارج شدن باد جلوگیری نماید باید بوظیفه اشخصای که نمی توانند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کنند عمل نماید. مسئله 385- کسیکه نمی تواند از خروج بول و غائط جلوگیری کند چنانچه ممکن باشد باید به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگیری نماید اگر چه خرج داشته باشد بلکه اگر مرض او به آسانی علاج میشود باید خود را معالجه نماید.
مسئله 386- کسیکه نمیتواند ازبیرون آمدن بول و غائط جلوگیری کند بعد از آنکه مرض او مرتفع شد واجب نیست که نمازهایش را قضا نماید ولی اگر در بین وقت ماز مرض او خوب شود باید نمازی
را که در آن وقت خوانده اعاده کند.
مسئله 387- شخصیکه در افعال وضو و شرائط آن مثل پاک بودن آب زیاد شک میکند نباید به شک خود اعتنا کند.
مسئله 388- مستحب است برای شخصیکه وضو میگیرد وقتیکه نظرش بآب افتاد بگوید: (بسم ا... و بالله و الحمدلله الذی جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا) و وقتیکه دست را قبل از صورت میشوید بگوید (اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلن من المتطهرین)و در وقت مضمضه کردن یعنی آب در دهان گرداند بگوید(اللهم لقنی حجتی یوم القاک و اطلق لسانی بذکرک) و در وقت استنشاق یعنی آب در بینی کردن بگوید (اللهم لا تحرم علی ریح الجنه و اجعلنی ممن یشم ریحها و روحها و طیبها) موقع شستن صورت بگوید (اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه) و در وقت شستن دست راستبگوید (اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسیرا) و در وقت شستن دست چپ بگوید ( اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی و لا من وراء ظهری و لا تجعلها مغلوله الی عشقی و اعوذ بک من مقطعات النیران) و موقعیکه سر رامسح می کند. بگوید (اللهم غشنی برحمتک و برکاتک و عفوک) و در موقع مسح بگوید (اللهم ثبتنی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعل سعیی فیما یرضیک عنی یا ذاالجلال و الاکرام) و بعد از اتمام وضو بخواند (اللهم انی اسئلک تمام الوضوء و تمام الصلوه و تمام رضوانک و الجنه)
جبیره یعنی چیزی که با آن زخم پا شکسته را می بندند و دوائی که روی زخم میگذارند.
مسئله 389- کسی که در محل وضویش زخم یا دمل یا شکستگی و مانند آنها ضرر دارد و مرهمی روی آن نیست وظیفه او تیمم
است احتیاطا بعد از تیمم کهنه طاهری روی زخم بگذارند و روی آن را مسح نماید.
مسئله 390- اگر زخم یا دمل یاشکستگی در موضع مسح پیدا شود و نتواند آن را مسح کند وظیفه او تیمم است و احتیاطا پس از تیمم چیز پاکی روی آن بگذارد و روی آن را با رطوبت دست مسح نماید.
مسئله 391- اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد چنانچه باز کردن آن میسر شود و آب هم بای آن ضرر نداشته باشد باید باز کند و وضو بگیرد.
مسئله 392- اگر جراحتی در صورت یا دستها باشد و بشود روی آنرا باز نمود بعد پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را هم دست تر بکشد و تیمم نیز بنماید.
مسئله 393- هر گاه روی جبیره چرب باشد و نتواند بشوید وظیفه او تیمم است و احتیاطا پس از تیمم چیز پاکی روی آن بگذارد و مسح نماید.
مسئله 394- هر گاه جبیره در موضع مسح باشد و ممکن نباشد جبیره را بردارد و روی بشره را مسح کند لکن ممکن است که مکرر آب بریزد تا به محل مسح برسد احتیاطا روی جبیره را مسح نماید و هم مکرر آب بریزد تا به محل برسد.
مسئله 395- اشخاصی که برای معالجه خمیر یا مشمع و مانند اینها به موضعی از اعضاء وضو یا غسل میگذارند و برداشتن آن مقدور نیست تا موقعیکه به همان حال است در وضو و غسل روی آنرا مسح نماید اما بعد از رفع عذر برای نماز بعد وضو و غسل را اعاده کند و نمازهای گذشته او صحیح است.
مسئله 396- اگر جبیره تمام یک عضو را گرفته باشد باید وضوی جبیره بگیرد و احتیاطا هم تیمم نماید.
مسئله 397- اگر تمام اعضای وضو را جبیره گرفته باشد احتیاطا وضوی جبیره بگیرد و هم تیمم نماید.
مسئله 398- اگر صاحب جبیره مأیوس باشد از زوال عذر تا آخر وقت میتواند وقت وضوی جبیره بگیرد و نماز بخواند و الا احتیاط تأخیر است.
مسئله 399- شخصی که در کف دست و انگشتان جبیره دارد و در وقت وضو دست تری روی آن کشیده است باید با همان رطوبت سر و پاها را مسح کند.
مسئله 400- اگر جبیره تمام پهنای روی پا را گرفته ولی قدری از طرف انگشتها و قدری از طرف بالای پا باز است باید جاهای باز روی پا و جبیره را مسح نماید.
مسئله 401- اگر در رو یا دستها جبیره های متعددی باشد باید ما بین آنها را بشوید و اگر جبیره ها در سر یا روی پاها باشند باید ما بین آنها را مسح نماید و در جائیکه جبیره است بدستور جبیره عمل کند.
مسئله 402- اگر در جای وضو زخم و جراحت و شکستگی نیست اما بعلت دیگری آب برای آن ضرر دارد باید تیمم کند.
مسئله 403- اگر در جای وضو رگ زده است و نمی تواند آنرا بشوید یا آب برای آن ضرر دارد اگر مرهم روی زخم باشد باید بدستور جبیره عمل کند و هر گاه روی زخم مرحم نباشد تیمم کند.
مسئله 404- اگر در موضع وضو یا غسل چیزی چسبیده است و برداشتن آن ممکن نیست یا مشقت زیاد دارد باید بدستور جبیره عمل کند
و احتیاطا تیمم هم بنماید.
مسئله 405- غسل جبیره مثل وضوی جبیره است ولی واجب است آنرا ترتیبی بعمل آورد و اگر ارتماسی انجام دهد بنابر احتیاط باطل است.
مسئله 406- کسی که وظیفه ی او تیمم است اگر در بعض جاهای تیمم او زخم یا دمل یا شکستگی باشد باید تیمم جبیره بگیرد.
مسئله 407- کسیکه نمیداند وظیفه اش تیمم است یا وضوی جبیره احتیاطا باید هر دو را بجا آورد.
مسئله 408- اگر انسان بعلت مرضی که در چشم اوست موی چشم خود را بچسباند باید وضو و غسل را بطور جبیره انجام دهد و احتیاطا تیمم هم بنماید.
مسئله 409- هر گاه جبیره قدری از موضع صحیح محل وضو یا غسل را گرفته باشد اگر بقدر متعارف و از لوازم عادی آن باشد ضرر ندارد و مسح آن کافی است و اگر زاد از قدر حاجت و عادت باشد میتواند آنرا برطرف کند، محل صحیح را بشوید و مسح کند و اگر ممکن نیست یا رسانیدن آب بموضع صحیح نیز مضر بزخم است مسح بر آن کافی است و احتیاطا وضوی جبیره و تیمم با هم بگیرد.
مسئله 410- اگر در عضوی مرضی باشد غیر از شکستگی و جراحت مثل ورم یا درد مفاصل و مانند آن که استعمال آب برای آن مضر باشد تکلیفش تیمم است.
مسئله 411- هر گاه زخم یا دمل در موضع بالاتر از اعضاء وضو باشد لکن استعمال آب در اعضای وضو مضر بان باشد باید تیمم کند.
مسئله 412- در چشم درد اگر اصل استعمال آب مضر باشد تکلیف او تیمم است و اگر رسیدن آب بخود چشم مضر
باشد و شستن اطراف آن و صورت مضر نباشد احتیاطا جمع میان وضوی جبیره و تیمم کند. باین نحو که اطراف چشم و صورت را بشوید و چیزی بر روی چشم بگذارد و بعد مسح کند.
مسئله 413- در جریان حکم جبیره فرق نیست ما بین آنکه زخم و مانند آن باختیار خود شخص حادث شده باشد یا بدون اختیار.
مسئله 414- اگر ظاهر جبیره پاک باشد ضرری به نجس بودن باطن آن نمیرساند.
مسئله 415- اگر بر ظاهر جبیره چیز غصبی باشد مسح بر آن جائز نیست بلکه اگر باطن آن غصبی باشد نیز مسح بر آن مشکل است مگر اینکه مسح ظاهر تصرف در باطن محسوب شود.
مسئله 416- شرط نیست جبیره از چیزی باشد که نماز با آن صحیح باشد پس اگر از پارچه حریر یا طلاباف یا اجزاء حیوان حرام گوشت باشد ضرر ندارد ولی نجس بودن ظاهر یا مغصوب بودن آن مضر است.
مسئله 417- مادامی که از برداشتن جبیره ترس دارد لازم نیست بردارد؛ هر چند احتمال خوب شدن زخم را هم بدهد و اگر بعدا معلوم شد که پیش از برداشتن جبیره خوب بوده و حاجتی ببقاء آن نبوده اعاده عبادات گذشته لازم نیست و اگر مظنه دارد که بهبودی حاصل شده و خوف برداشتن جبیره هم ندارد برداشتن آن واجب است.
مسئله 418- هر گاه ممکن باشد شستن محل آن لکن وقت تنگ باشد که اگر بردارد و وضو بگیرد وقت میگذرد تکلیفش تیمم است.
مسئله 419- وضوء جبیره رافع حدث است نه مبیح تنها، پس کسیکه وضوی جبیره گرفته میتواند مس کتابت قرآن نماید.
مسئله 420- اگر
باعتقاد ضررداشتن شستن محل جبیره عمل به جبیره کرد بعد معلوم شد ضرر نداشته اعمال او صحیح است و اگر به اعتقاد ضرر نداشتن موضع را شت و بعد معلوم شد ضرر داشته عباداتش صحیح است و اگر با اعتقاد به ضرر شست و در واقع ضرر نداشته اگر قصد قربت از او بعمل آمده باشد صحیح است.
مسئله 421- غسلهای واجب هست است: غسل جنابت و غسل حیض و غسل نفاس و غسل استحاضه و غسل مس میت و غسل میت و غسلی که بسبب نذر و مانند آن واجب میشود.
مسئله 422- دو چیز موجب جنابت است: اول – جماع . دوم- بیرون آمدن منی چه در خواب باشد چه در بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بدون آن، باختیار باشد یا بغیر اختیار.
مسئله 423- هر گاه رطوبتی از انسان بیرون آید و نداند منی است یا غیر آن، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بدن سست شده آن رطوبت حکم منی دارد و اگر این سه نشانه را با هم نداشته باشد اگر چه بعضی از آنها را دارا باشد حکم منی را ندارد ولی در مریض جستن شرط نیست.
مسئله 424- رطوبت مشتبهه که بعد از غسل بیرون میآید هر گاه استبراء به بول نکرده حکم منی دارد.
مسئله 425- در جنابت بیرون آمدن منی به خارج بدن معتبر است پس اگر حرکت کرد و از محل خود بیرون نیامد موجب جنابت نخواهد بود. هم چنانکه بیرون آمدن منی مرد از فرج زن بعد از غسل موجب جنابت زن نمی شود مگر آنکه علم پیدا کند که با منی خودش مخلوط است.
مسئله 426- اگر از مردی سالم آبی بیرون آید که یکی از سه نشانه مذکوره در «مسأله 423» را داشته باشد و شک کند که نشانه های دیگر را داشته یا نه ، جنابت نیست و احتیاطا باید غسل کند اگر قبلا وضو داشته و اگر وضو نداشته احتیاطا وضو را با غسل
نیز جمع کند.
مسئله 427- اگر انسان نزدیکی کند، در زن باشد یا مرد در جلو باشد یا عقب بالغ باشد یا غیربالغ زنده باشد یا مرده باختیار باشد یا باضطرار در خواب باشد یا بیداری حتی اگر ختنه گاه طفل شیرخواری را داخل کند هر دو جنب میشوند بمجرد صدق دخول ولو کمتر از ختنه گاه باشد و منی بیرون نیاید.
مسئله ی 428- هر گاه انسان فاعل یا مفعول حیوانی واقع شود باید غسل کند.
مسئله 429- هر گاه شخص فاعل مرده شود غسل بر او واجب است.
مسئله 430- وطی در دبر خنثی موجب جنابت است نه در قبل آن مگر آنکه انزال شود که غسل بر فاعل واجب است بخلاف خنثی مگر آنکه از او نیز انزال شود.
مسئله 431- اگر خنثی با مرد یا زنی نزدیکی کند و منی از او خارج نشود غسل بر فاعل و مفعول واجب نیست.
مسئله 432- اگر مردی دخول بخنثی نمود و خنثی بزنی دخول کرد فقط بر خنثی غسل واجب میشود.
مسئله 433- هر گاه شخصی در جامه ی خود منی دید و علم پیدا کرد که منی خود او است و غسل نکرده واجب است غسل کند و نمازهایی را که در این مدت خوانده اعاده کند.
مسئله 434- هر گاه شخصی در جامه ی خود منی مشاهده کند و نداند از خود اوست اگر چه در جامه اختصاصی خودش باشد، غسل بر او واجب نمیشود.
مسئله 435- کسیکه نمیتواند غسل کند ولی بعد از داخل شدن وقت نماز میتواند تیمم کند میتواند با عیال خود نزدیکی نماید.
مسئله 436- اگر کسی غسل کرد و جنب هم شد
و نمیداند غسل که نموده برای همین جنابت بوده یا برای جنابتهی پیش واجب است دوباره غسل نماید مگر آنکه زمان غسل را بداند و زمان جنابت را نداند که پیش از غسل بوده یا بعد از غسل.
مسئله 437- هر گاه در جامه ای که مشترک بین دو یا سه نفر است منی دیده شود و یقین کند که از یکی از ایشان است ولی نداند از کدام یک است بر هیچ یک غسل واجب نیست و مظنه در اینجا حکم شک را دارد.
مسئله 438- هر گاه جنابت دائر شد بین دو نفر جائز نیست اقتداء کردن هیچ یک به دیگری و اما اگر دائر بین سه نفر باشد و یکی یا دو نفر از ایشان اقتداء کند به سومی نماز آنها صحیح است.
مسئله 439- هر گاه کسی اجمالا علم داشته باشد بجنابت یکی از دو نفر جائز نیست به هیچ یک از آنها اقتداء کند.
مسئله 440- هر گاه شخص رطوبتی در جامه خود ببیند و یقین کند که منی است باید غسل کند و اگر ظن اطمینانی یا علم به منی بودن آن پیدا کند و نداند که پیش از غسل بوده یا بعد از غسل هر گاه تاریخ غسل را بداند و تاریخ جنابت را نداند محکوم به طهارت است وهر گاه تاریخ جنابت را بداند و تاریخ غسل را نداند محکوم به جنابت است و هر گاه تاریخ هیچ یک را نداند چنانچه حالت قبل از جنابت و طهارت را بداند ضد حالت قبل را بگیرد و هر گاه حالت قبل را نداند واجب است که غسل نماید و
احتیاطا با این غسل وضو هم بگیرد.
مسئله 441- اگر منی بصورت خون بیاید و بداند که منی است واجب است غسل کند.
مسئله 442- زن هم مثل مرد محتلم میشود و اگر منی زن بیرون آمد واجب است غسل نماید و قول به اینکه زن محتلم نمی شود ضعیف است.
مسئله 443- هر گاه شخص قصد دارد تمام اجرت متعارف حمامی را ندهد و علم براضی بودن او هم ندارد و غسل کند غسلش باطل است اگر چه بعد هم او را راضی کند.
مسئله 444- هر گاه صاحب حمام راضی باشد که پول حمام نسیه بماند ولی شخصی که غسل میکند قصدش این باشد که طلب او را ندهد یا از حرام به او بدهد غسل او باطل است.
مسئله 445- اگر قصد دارد که پول حرام یا پولی که خمس آن را نداده به حمامی بدهد غسل او باطل است.
مسئله 446- هر گاه در بین غسل حدث اصغر سر زند واجب است غسل را از سر گیرد و احتیاج به وضو ندارد اگر چه احتیاطا باید بگیرد.
مسئله 447- دخول موجب جنابت می شود خواه آلت مجرد باشد یا پارچه و چیز دیگر بر آن پیچیده باشد.
مسئله 448- اگر مخرج غائط را در حوض حمام بشوید و قبل از غسل شک کند که چون در حوض تطهیر کرده حمامی به غسل کردن او راضی است یا نه غسل او باطل است مگر آنکه پیش از غسل حمامی را راضی کند.
مسئله 449- اگر نداند غسل کرده یا نه باید غسل کند ولی اگر بعد از غسل شک کند که غسل
او درست بوده یا نه غسل او صحیح است.
مسئله 450- در مواردی که از باب احتیاط باید جمع کند ما بین وضو و غسل بهتر آنست که غسل را باطل کند و بعد وضو بگیرد.
مسئله 451- هر گاه موضع غسل یا وضو را شخص نجس میدانست و بعد از وضو یا غسل شک دارد که بطرف نموده یا نه وضو و غسلش صحیح است و برای بعد آن موضع را تطهیر کند و نیز هر جائی که علم دارد ملوث شده به رطوبت آن موضع و احتیاط اینست که وضو یا غسل را اعاده کند و اگر نماز خوانده نیز اعاده نماید.
مسئله 452- اگر به خیال آنکه وقت وسعت غسل و نماز را دارد و غسل کند چنانچه بعد از غسل معلوم شود که وقت برای نماز نداشته غسل او صحیح است.
مسئله 453- هر گاه شخص پیش از وقت غسل کند به نیت وجوب خواه عالم باشد باینکه قبل از وقت است یا شک کند در دخول وقت یا اینکه مظنه بدخول وقت داشته باشد، هر گاه قصد قربت داشته غسل و نمازی را که خوانده صحیح است.
مسئله 454- کسی که جنب شده اگر شک کند غسل کرده یا نه نماز هائی را که خوانده صحیح است ولی برای نمازهای بعد باید غسل کند.
مسئله 455- شخصیکه غسلهای متعددی بر او واجب شده میتواند بقصد همه آنها یک غسل بجا آورد.
مسئله 456- کسیکه غسل جنابت کرده جائز نیست برای نماز وضو بگیرد و همچنین در سائر اغسال بنا بر اقوی وضو لازم ندارد.
مسئله 457- اگر بر موضعی از بدنی
آیه ای از قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد واجب است بنا بر احتیاط در صورت امکان آنرا پاک کند و اگر ممکن نیست باید وضو و غسل را ارتماسی انجام دهد و چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی بجا آورد باید آب را طوری بر بدن بریزد که دست او بنوشته نرسد.
مسئله 458- جرم و سمه و رنگ در سر و ریش و ابرو در وضو و غسل مضر نیست هر گاه مانع از وصول آب مطلق نشود.
مسئله 459- غسل جنابت بخودی خود مستحب است و برای چند چیز واجب می شود: اول نماز و مانند آن ولی برای نماز میت و سجده شکر و سجده های واجب قرآن غسل جنابت لازم نیست. همچنین برای نماز احتیاط و قضاء اجزاء فراموش شده و سجده سهو، شرط است.
دوم طواف واجب ولو حج و عمره مستحبی باشد و اما در طواف مستحب طهارت شرط نیست لکن بر جنب داخل شدن مسجد الحرام حرام است.
سوم روزه ماه رمضان و قضاء آن و سائر اقسام روزه های واجب و غیر واجب و صبح نمودن با جنابت عمدا موجب بطلان روزه است اما در صورتیکه سهوا با جنابت داخل صبح شود موجب بطلان روزه نیست.
مسئله 460- اگر در اثناء روز کسی عمدا خود را جنب کند روزه ی او باطل میشود اگر چه مستحبی باشد و اما محتلم شدن در روز ضرر به روزه نمیرساند اگر چه در ماه رمضان باشد ولی واجب است در صورت امکان فورا غسل نماید.
مسئله 461- پنج چیز بر جنب حرام است: اول- رساندن جائی از بدن به نوشته ی قرآن یا باسم خداوند و پیغمبران و ائمه علیهم السلام بطوریکه در وضو گذشت. دوم- رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر( و مشاهد مشرفه ائمه علیهم السلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود.
سوم- مکث در مساجد دیگر بلکه مطلق دخول هر گاه برای عبور نباشد اما عبور در آنها مانعی ندارد و همچنین داخل شدن بقصد برداشتن چیزی از مسجد جایز است. چهارم- دخول در مساجد است بقصد گذاشتن چیزی در آنها
بلکه مطلق گذاردن چیزی در آنها هر چند از خارج یا در حال عبور باشد. پنجم- خواند سوره ای که سجده ی واجب دارد و آن چهار سوره ی «اقرء» و «النجم» و «الم تنزیل» و «حم سجده» است.
مسئله 462- خواند آیاتی از سور مذکور برای جنب جایز نیست بلکه خواند یک کلمه از آنها جائز نیست بلکه خواند بسم ا... بقصد سوره سجده حرام است.
مسئله 463- هر گاه کسی در مسجدالحرام یا مسجد حضرت رسول ( بخوابد و محتلم شود یا از خارج جنب شده و داخل مسجد شود باید بجهت بیرون آمدن تیمم کند مگر اینکه زمان بیرون آمدن از مکث در مسجد برای تیمم کمتر باشد حکم حائض و نفساء نیز چنین است.
مسئله 464- فرق نیست در حرام بودن دخول جنب در مساجد بین مسجدی که آباد باشد یا خراب هر چند جزء خیابان شده باشد.
مسئله 465- هر گاه شخص در خانه ی خود جائی را معین کرده باشد برای نماز و آنرا مسجد خانه قرار داده باشد حکم مسجد را ندارد.
مسئله 466- دالان و صحن و حجرات و باغچه و گلدسته و گنبد اگر مسجد بودن آنها معلوم نباشد حکم مسجد بر آنها جاری نیست.
مسئله 467- نه چیز بر جنب مکروه است: اول و دوم خوردن و آشامیدن لکن اگر وضو بگیرد یا دستها را بشوید یا مضمضه و استنشاق نماید کراهتی ندارد.
سوم خواندن بیشتر از هفت آیه ی قرآن از سوره هائی که سجده واجب ندارد. چهارم رسانیدن جائی از بدن به جلد و حاشیه و بین خطوط قرآن. پنجم حمل قرآن با خود. ششم خوابیدن. لکن اگر
وضو بگیرد یا بواسطه نداشتن آب تیمم بدل از غسل نماید مکروه نیست. هفتم رنگ بستن به حنا و مانند آن. هشتم روغن مالیدن به بدن. نهم جماع کردن بعد از اینکه محتلم شده باشد یعنی در خواب منی از او بیرون آمده باشد.
مسئله 468- غسل عبارت است از شستن ظاهر تمام بدن و شستن موی واجب نیست هر چند احتیاط است خصوصا موهای ریز که در بدن است و اگر موقوف باشد شستن ظاهر بدن بشستن موی شستن آن واجب است. غسل کردن دو کیفیت دارد. ترتیبی و ارتماسی و ترتیبی افضل است.
مسئله 469- در غسل ترتیبی مقارن نیت باید اول سر و گردن را بشوید و بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را
مسئله 470- نصف گردن و نصف ناف و نصف غورت راباید با طرف راست بدن و نصف دیگر را با طرف چپ بشوید بلکه بهتر است تمام نف و عورت را با هر دو طرف شسته شود.
مسئله 471- برای اینکه یقین حاصل شود هر سه قسمت بدن را کاملا غسل داده باید هر قسمتی را که میشوید مقداری از قسمتهای دیگر را هم با آن بشوید.
مسئله 472- اگر در غسل ترتیبی سهوا ترتیب را بعمل نیاورد غسلش باطل است.
مسئله 473- در شستن از بالا به پائین در غسل ترتیبی لزومی ندارد هر چند بهتر است و ترتیب ما بین اجزاء هر عضوی لازم نیست.
مسئله 474- در غسل ترتیبی لازم نیست سه قسمت بدن را پی در پی بشوید بلکه جائز است سر را در اول روز و طرف راست را در وسط روز و طرف چ را در آخر روز بشوید.
مسئله 475- اگر بعد از غسل متذکر شود که جزئی از یک عضو شسته نشده است اگر در جانب چپ باشد شستن همان جزء کافی است و شستن بقیه طرف چپ لازم نیست هر
چند آن جزء سر شانه باشد و اگر در جانب راست باشد باید آنرا با تمام طرف چپ بشوید و هم چنین اگر در سر و گردن باشد واجب است آنرا با تمام طرف راست و چپ به ترتیب بشوید.
مسئله 476- اگر بداند جزئی از قسمتی از بدن را نشسته ولی محل آن را نداند باید تمام مواضع محتمل را بشوید با مراعات ترتیب و اگر محل اشتباه تمام اجزاء بدن باشد باید غسل را از سر گیرد.
مسئله 477- اگر حاجبی در بدن باشد در وقت غسل کردن واجب است آنرا رفع کند و رسانیدن آب بهبشره و دستمالیدن و نحو آن واجب است. اگر بدونآن به بشره نرسد. شستن داخل بینی و چشم و دهن حتی سوراخ گوش و محل گوشواره و سوراخ بینی و محل حلقه واجب نیست مگر اینکه سوراخ آن به نحوی گشاد باشد که از ظاهر محسوب شود.
مسئله 478- غسل ارتماسی اینست که به نیت غسل یکدفعه تمام بدن را در آب فرو برد. پس اگر به نیت غسل در آب فرو رود چنانچه پای او روی زمین باشد باید از زمین بلند کند.
مسئله 479- لازم نیست تمام بدن یا بیشتر در وقت غسل از آب بیرون باشد و در آب فرو رود. بلکه اگر بعضی از بدن مثل سر و گردن بیرون باشد کفایت میکند چنانکه اگر تمام بدن زیر آب باشد و خود را به قصد غسل حرکت دهد کافی است و در غسل ارتماسی ترتیب معتبر نیست.
مسئله 480- اگر بعد از غسل ارتماسی بفهمد آب بمقداری از بدن نرسیده چه جای
آن را بداند چه نداند باید دوباره غسل کند.
مسئله 481- اگر برای غسل ترتیبی وقت ندارد و برای غسل ارتماسی وقت دارد باید غسل ارتماسی بعمل آورد.
مسئله 482- کسی که روزه ی واجب گرفته یا برای حج یا عمراه احرام بسته نمی تواند غسل ارتماسی کند ولی اگر از روی فراموشی غسل ارتماسی کند صحیح است.
مسئله 483- غسل ارتماسی از نهرهائیکه زیر آن گل و لجن باشد مشکل است و راهی نیست جز غسل ترتیبی بآنکه سر و گردن را بشوید بعد از آن از طرف راست قدری را که داخل گل نشده بشوید و گلهای پای راست را برطرف کند و بشوید و بعد از تمام شدن طرف راست شروع بغسل طرف چپ نماید تا تمام شود.
مسئله 484- غسل ترتیبی در زیر ناودان یا باران یا دوش حمام که آب از آن جاری است جایز است.
مسئله 485- عدول از ترتیب بار تماس در اثناء غسل و بالعکس جایز است و مراد از عدول اینست که دست بردارد از آنچه شسته و از سر گیرد.
مسئله 486- غسل ارتماسی در حوضی که کمتر از کر باشد با طهارت بدن صحیح است و اشکالی در دفعه ی اول آن نیست ولی در مرتبه دوم احتیاط اجتناب است اگر چه اقوی جواز است.
مسئله 487- چنانچه در حوضی که کمتر از کر باشد بایستد و غسل ترتیبی کند که آب غسل در آن بریزد اشکال ندارد.
مسئله 488- در صحت غسل همان شرائطیکه در وضو گذشت مانند نیت و استدامه آن تا آخر عمل و مطلق بودن آب و طهارت آن و غساله نبودن
و مباح بودن آب و مباح بودن ظرف آن و نبودن ظرف آن از طلا و نقره و اباحه مکان غسل و پاکی بدن و تنگ نبودن وقت و ترتیب در غسل ترتیبی، نیز شرط است.
مسئله 489- جائی که شک دارد از ظاهر بدن است یا از باطن احتیاطا آن را بشوید.
مسئله 490- چیزی را که مانع رسیدن آب به بدن است باید برطرف کند و اگر پیش از آنکه یقین کند که برطرف شده غسل نماید غسل او باطل است.
مسئله 491- اگر موقع غسل شک کند چیزی که مانع رسیدن آب به بدن است در بدن او هست یا نه باید رسیدگی کند تا مطمئن شود که نیست.
مسئله 492- هر گاه حمام برود برای غسل کردن بعد از آنکه از حمام بیرون آمد شک کرد که آیا غسل کرده یا نه باید غسل کند.
مسئله 493- اگر آب حمام مباح باشد و لکن با سوخت غصبی آنرا گرم کنند مانع غسل کردن نیست.
مسئله 494- غسل کردن در حوض مدرسه برای غیر اهلش مشکل بلکه باطل است.
مسئله 495- آبی که سبیل میکنند و مجانی میدهند گرفتن آن جهت وضو و غسل مشکل است مخصوصا اگر معارضه با تشنگی کند.
مسئله 496- غسل با لنگ غصبی که مستلزم تصرف در آن باشد به هر نحو که باشد باطل است.
مسئله 497- آب برای غسل جنابت و حیض و نفاس زن بر عهده شوهر است و همچنین اجرت گرم کردن اگر محتاج بآن باشد چون عرفا جزء نفقه محسوب است.
مسئله 498- هر گاه شخص در روزه ی ماه رمضان و غیر ماه رمضان یا
در حال احرام از روی نسیان غسل ارتماسی کند غسل و روزه و احرام او صحیح است و اگر عمدا ارتماس کند غسل و روزه اش باطل است و لکن احرامش باطل نمیشود.
مسئله 499- چینهای شکم در وقت چاقی داخل باطن نیست و شستن زیر آنها لازم است و همچنین زیر پستان زنها.
مسئله 500- بهتر آنست که در غسل ارتماسی قبل از فرو رفتن در آب هر گونه مانعی از وصول آب بظاهر بشره میباشد برطرف نماید.
مسئله 501- کسی که بدنش نجس بوده و غسل ارتماسی کرد اگر به یک فرو رفتن در آب تطهیر بدن و غسل هر دو را انجام دهد بدنش پاک میشود ولی غسلش باطل است.
مسئله 502- هر گاه طرف راست شخص نجس باشد در غسل ترتیبی به نیت سر و گردن زیر آب برود هم غسل سر و گردن صحیح است و هم طرف راست طاهر شده و هم چنین است طرف چپ که اگر به قصد غسل سر و گردن یا طرف راست زیر آب رود هم غسل آن قسمت از بدن که قصد کرده صحیح است و هم محل نجس پاک میشود.
مسئله 503- حیض خونی است که خداوند عالم آن را در رحم زنها قرار داده به جهت حکم و مصالحی که از جمله آنها این است که در زمان حمل طفل در شکم از آن تغذیه مینماید و بعد از وضع حمل مبدل به شیر میشود تا طفل از آن تغذی کند و در زمانهای دیگر در آنجا جمع می شود و اوقات مخصوصه از رحم خارج می شود و در اغلب شش
الی هفت روز و کمتر و زیادتر می شود.
مسئله 504- خون حیض غالبا سیاه یا سرخ و غلیظ و گرم و بقوت و سوزش بیرون میآید.
مسئله 505- شرط است در خون حیض که بعد از بلوغ باشد یعنی نه سال تمام و پیش از یأس باشد یعنی در سیده از شصت و در غیر از آن از پنجاه سال تجاوز نکرده باشد.
مسئله 506- خونی که دختر پیش از تمام شدن نه سال و زن بعد از یائسه شدن می بیند حیض نیست ولو بصفات خون حیض باشد.
مسئله 507- زن حامله و زنی که بچه شیر میدهد ممکن است حائیض شوند.
مسئله 508- دختری که نمیداند نه سالش تمام شده یا نه اگر خونی ببیند که نشانه های حیض را نداشته باشد حیض نیست و اگر نشانه های حیض را داشته باشد حیض و علامت بلوغ است.
مسئله 509- زنی که شک دارد یائسه شده اگر خونی ببیند و نداند حیض است باید بنا را بر یائسه نشدن بگذارد.
مسئله 510- در زن یائسه فرق نیست که آزاد باشد یا کنیز مزاجش سرد باشد یا گرم.
مسئله 511- هر گاه خون از رحم به فضای فرج ریخته شود و از آنجا به خارج آید اگر چه به قدر سر سوزنی باشد حیض محسوب است ولی اگر از فرج خارج نشود ولو اینکه با پنبه و غیره ممکن باشد آنرا بیرون بیاورند حیض نیست.
مسئله 512- مدت حیض کمتر از سه و بیشتر از ده روز نمیشود و اگر مختصری از سه روز کمتر باشد حیض نیست.
مسئله 513- در سه روز اقل
حیض توالی شرط نیست و کفایت میکند سه روز در ظرف ده روز باشد ولو اینکه متفرق خون ببیند مثل اینکه روز اول و چهارم و هفتم خون ببیند.
مسئله 514- اگر سه روز خون ببیند و پاک شود چنانچه دوباره خون ببیند و پاک شود هر گاه مرتبه سوم خون ببیند و روزهائیکه خون دیده و در وسط پاک بوده روی هم از ده روز بیشتر نباشد تمام آن ده روز حیض است.
مسئله 515- اگر خونی ببیند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد و شک کند که خون دمل و زخم است یا خون حیض هر گاه به صفت خون حیض باشد حیض قرار دهد.
مسئله 516- اگر خونی ببیند که نداند خون زخم است یا خون حیض بنا بر احتیاط باید عبادتهای خود را بجا آورد و کارهائی که بر حائض حرام است ترک کند.
مسئله 517- اگر خونی ببیند و شک کند که خون حیض است یا بکارت واجب است رسیدگی نماید یعنی قدری پنبه داخل فرج نماید و کمی صبر کند بعد بیرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد خون بکارت است و اگر همه ی آن آلوده است خون حیض است و اگر بدون بررسی نماز بخواند و بعد معلوم شود خون بکارت بوده نه حیض اگر قصد قربت از او بعمل آمده نماز او صحیح است.
مسئله 518- اگر خونی ببیند و شک کند که خون حیض است یا نفاس اگر علامات حیض را دارد حیض قرار دهد.
مسئله 519- اقل طهر یعنی پاکی بین دو حیض ده روز است پس هر گاه
بعد از حیض اول روز نهم یا دهم خون ببیند حکم حیض ندارد.
مسئله 520- زنهای حائض شش قسم میباشند: اول صاحب عادت وقتیه. دوم صاحب عادت عددیه. سوم صاحب عادت وقتیه و عددیه. چهارم مضطربه. پنجم مبدئه. ششم ناسیه.
مسئله 521- صاحب عادت وقتیه زنی را گویند که دو ماه پی در پی در وقت معین خون حیض بیند ولی عدد روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشند. مثلا دو ماه پی در پی از روز دهم ماه خون ببیند ولی ماه اول شانزدهم و ماه دوم نوزدهم از خون پاک شود.
مسئله 522- صاحب عادت عددیه زنی را گویند که عدد روزهای حیض او در دو ماه پی در پی به یک اندازه باشد ولی وقت دیدن آن دو خون مختلف باشد مثل آنکه ماه اول از اول تا پنجم و ماه دوم از یازدهم تا پانزدهم ماه خون ببیند.
مسئله 523- صاحب عدت وقتیه و عددیه زنی را گویند که دو ماه پی در پی در وقت معین خون حیض ببیند و عدد روزهای حیض او هم در هر دو ماه مساوی باشد مثل اینکه دو ماه پشت سر هم از دهم تا هفدهم خون ببیند.
مسئله 524- مضطربه زنی را گویند که چند ماه خون دیده ولی عدت معینی پیدا نکرده یا عادتش بهم خورده و عادت جدیدی برای او بعمل نیامده.
مسئله 525- مبتدئه زنی را گویند که اولی دفعه خون دیدن اوست.
مسئله 526- ناسیه زنی را گویند که صاحب عادت معین بوده و آنرا فراموش کرده و هر یک از این شش قسم را احکامی است در مسائل
آینده بیان میشود.
مسئله 527- زنهائیکه عادت وقتیه دارند سه قسمند: اول زنی که دو ماه پی در پی در وقت معین حیض ببیند و بعد از چند روز پاک شود ولی عدد روزهای آن در هر دو ماه یک اندازه نباشد مثلا دو ماه متوالی روز دهم ماه خون ببیند ولی ماه اول روز چهاردهم و ماه دوم روز شانزدهم از خون پاک شود که این زن باید روز دهم ماه را عادت حیض خود قرار دهد. دوم زنی که از خون پاک نمیش ود ولی دو ماه متوالی در وقت معین خون او علامتهای حیض را دارد یعنی غلیظ و سیاه و گرم است و با فشار و سوزش بیرون میآید و بقیه ی خونهای او علامت استحاضه را دارد و عدد روزهائی که خون او نشانه ی حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه نیست مثلا در ماه اول از روز دهم تا چهاردهم و در ماه دوم از دهم تا شانزدهم خون او نشانه های حیض و بقیه ی نشانه استحاضه را داشته باشد که این زن هم باید روز دهم ماه را روز اول عادت حیض خود قرار دهد. سوم زنی که دو ماه متوالی در وقت معین مانند دهم ماه سه روز یا بیشتر حیض ببیند و بعد پاک شود و مجددا خون ببیند و تمام روزهائی که خون دیده با روزهائیکه در وسط پاک بوده از ده روز تجاوز نکند ولی ماه دوم کمتر یا بیشتر از ماه اول باشد مثلا در ماه اول پنج روز و در ماه دوم هفت روز باشد که این زن باید روز دهم
هر ماه را روز اول عادت حیض خود قرار دهد.
مسئله 528- زنی که عادت وقتیه دارد اگر در وقت عادت خود یا سه روز قبل از عادت یا دو سه روز بعد از عادت خون ببیند بطوریکه بگویند حیض را جلو یا عقب انداخته اگر چه آن خون نشانه های حیض را نداشته باشد باید به احکامی که برای زنان حائض گفته می شود رفتار نماید و اگر بعد بفهمد حیض نبوده مثل اینکه پیش از سه روز پاک شود باید عبادتهائی را که بجا نیاورده قضا نماید.
مسئله 529- زنی که عادت وقتیه دارد اگر بیش از ده روز خون ببیند و نتواند حیض را بواسطه ی نشانه های آن تشخیص دهد باید شماره ی عادت خویشان خود را حیض قرار دهد چه پدری باشند چه مادری؛ زنده باشند یا مرده ولی در صورتی میتواند عادت آنان را حیض خود قرار دهد که عدد ایام حیض همه آنان یک اندازه باشد و اگر شماره روزهای حیض آنان یک اندازه نباشد مثلا عادت بعضی پنج روز و عادت بعضی دیگر هفت روز باشد نمیتواند عادت آنان را حیض خود قرار دهد مگر کسانی که عادتشان با دیگران فرق دارد و بقدری کم باشند که در مقابل آنان حساب نشوند در این صورت باید عادت اکثر آنها را حیض خود قرار دهد.
مسئله 530- زنی که عادت وقتیه دارد و شماره عادت اقوام خود را حیض قرار میدهد باید روزی را که در هر ماه اول عادت او بوده اول حیض خود قرار دهد مثل زنی که هر ماه روز اول ماه خون میدیده و گاهی روز ششم و
گاهی روز هفتم پاک شده و چنانچه یک ماه دوازده روز خون ببیند و عادت خویشانش هفت روز باشد باید هفت روز اول ماه را حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسئله 531- زنیکه باید شماره عادت خویشان خود را حیض قرار دهد چنانچه خویشی نداشته باشد یا شماره عادت آنان مثل هم نباشد باید در هر ماه از روزیکه خون می بیند تا هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد ولی اگر در خون روزهای وسط یا آخر نشانه های حیض بیشتر باشد باید هفت روز وسط یا آخر را حیض قرار دهد.
مسئله 532- زنهائیکه عادت عددیه دارند سه قسمند: اول اینکه عدد روزهای حیض او در دو ماه متوالی یک اندازه باشد لکن وقت خون دیدن او یکی نباشد که در این صورت هر چند روزی که خون دیده عادت او می شود مثلا اگر ماه اول روز اول تا چهارم و ماه دوم روز یازدهم تا چهاردهم خون ببیند عادت او چهار روز می شود.
دوم زنی که از خون پاک نمی شود ولی دو ماه متوالی چند روز از خونیکه می بیند نشانه حیض و بقیه نشانه ی استحاضه را دارد و عدد روزهائیکه خون نشانه حیض دارد در هر دو ماه یک اندازه است اما وقت آن یکی نیست که در این صورت هر چند روزی که خون او نشانه حیض را دارد عادت او میشود؛ مثلا اگر یک ماه از اول ماه تا چهارم و ماه بعد از یازدهم تا چهاردهم خون او نشانه حیض و بقیه نشانه استحاضه را داشته باشد عدد ایام عادت
او چهار روز میشود.
سوم زنی که دو ماه متوالی سه روز یا بیشتر خون ببیند و یک روز یا بیشتر پاک شود و دو مرتبه خون ببیند و وقت دیدن خون در ماه اول با ماه دوم متفاوت باشد که اگر تمام روزهائیکه خون دیده و روزهائیکه در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود و شماره ی روزهای آن هم یک اندازه باشد کلیه روزهائیکه خون دیده با روزهای وسط که پاک بوده عادت حیض او میشود و لازم نیست روزهائیکه در وسط پاک بوده در هر دو ماه به یک اندازه باشد مثلا اگر ماه اول از روز اول ماه تا چهارم خون ببیند و دو روز پاک شود و دوباره چهار روز خون ببیند و ماه دوم از یادهم تا چهاردهم خون ببیند دو روز یا بیشتر یا کمتر پاک شود و دوباره خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود عادت او ده روز میشود.
مسئله 533- زنیکه عادت عددیه دارد اگر بیشتر از شماره عادت خود خون ببیند و از ده روز بیشتر نشود چنانچه همه خونهائیکه دیده یک طور باشد باید از موقع دیدن خون بشماره ایام عادتش حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر همه خونهائیکه دیده یک طور نباشد بلکه چند روز از آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه داشته باشد اگر روزهائیکه خون علامت حیض را دارد با شماره روزهای عادت او یک اندازه است باید همان ایام را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر روزهائیکه خون نشانه حیض دارد از روزهای عادت او بیشتر
است فقط باندازه ی روزهای عادت او حیض و بقیه استحاضه است و اگر روزهائیکه خون نشانه حیض دارد از روزهای عادت اوئ کمتر است باید آنروزها را با چند روز دیگر که روی هم باندازه ی ایام عادتش شود حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسئله 534- زنهائیکه عادت وقتیه و عددیه دارند سه فرقه هستند: اول زنیکه دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و در وقت معین هم پاک شود مثلا دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند و روز پنجم پاک شود عادت حیض این زن از اول ماه تا پنج است. دوم زنیکه از خون پاک نمی شود ولی دو ماه متوالی چند روز معین مثلا از روز اول ماه تا هفتم خونیکه می بیند علامات حیض را دارد یعنی غلیظ و سیاه و گرم است و با فشار و سوزش بیرون میآید و بقیه خونهای او علامات استحاضه دارد که عادت او از اول ماه تا هفتم میشود.
سوم زنیکه دو ماه پی در پی در وقت معین حیض ببیند و بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دید یک روز یا بیشتر پاک شود و باز هم خون ببیند و کلیه روزهائیکه خون دیده با ایامی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود در هر دو ماه همه روهائیکه خون دیده و در وسط روی هم یک اندازه باشد عادت او باندازه ی تمام ایامی است که خون دیده و در وسط پاک بوده است و لازم نیست روزهائیکه در وسط پاک بوده در هر ماه به
یک اندازه باشد، مثلا اگر در ماه اول از روز اول دید سه روز یا کمتر یا بیشتر پاک شود و باز هم خون ببیند و روی هم از نه روز تجاوز نکند همه حیض است و عادت این زن نه روز میشود.
مسئله 535- زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد اگر در وقت عادت یا دو سه روز جلوتر یا دو سه روز عقبتر خون ببیند بطوریکه بگویند حیض را جلو یا عقب انداخته اگر چه آن خون علامات حیض را نداشته باشد باید به احکامی که برای زن حائض گفته می شود عمل کند و چنانچه بعد بفهمد حیض نبوده مثل اینکه پیش از سه روز پاک شود باید عبادتهائی را که بجا نیاورده قضا نماید.
مسئله 536- زنی که صاحب عادت وقتیه و عددیه است اگر چند روز پیش از عادت و تمام روزهای عادت و چند روز بعد از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز زیادتر نشود همه حیض است و اگر از ده روز بیشتر شود فقط خونی را که در روزهای عادت خود دیده حیض است و خونی که پیش از آن و بعد از آن دیده استحاضه میباشد و باید عبادتهائی را که در روزهای پیش از عادت و بعد از عادت بجا نیاورده قضا نماید و اگر تمام روزهای عادت را با چند روز پیش از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود همه حیض است و اگر از ده روز بیشتر شود فقط ایام عادت او حیض است و خونی که جلوتر از آن دیده استحاضه میباشد و
چنانچه در آن روزها عبادت نکرده باید قضا نماید و اگر همه روزهای عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود همه حیض است و اگر بیشتر شود فقط روزهای عادت حیض و باقی استحاضه است.
مسئله 537- زنیکه صاحب عادت وقتیه و عددیه است اگر مقداری از ایام عادت را با چند روز قبل از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز زیادتر نشود همه حیض است و اگر از ده روز بیشتر شود روزهائیکه در عادت خون دیده با چند روز پیش از آن که روی هم به مقدار عادت او شود حیض و روزهای اول را استحاضه قرار دهد و اگر مقداری از روزهای عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببیند و روی هم از ده روز بیشتر نشود همه حیض است و اگر بیشتر شود باید ایامی که در عادت خون دیده با چند روز بعد از آن که روی هم به مقدار عادت او شود حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسئله 538- زنیکه صاحب عادت است اگر بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دید پاک شود و دوباره خون ببیند و فاصله بین دو خون از ده روز کمتر باشد و همه ایامی که خون دیده با روزهائیکه در وسط پاک بوده از ده روز زیادتر باشد مثل آنکه پنج روز خون ببیند و پنج روز پاک شود و باز هم پنج روز خون ببیند چند صورت دارد:
1- آن که تمام خونی که دفعه اول دیده یا مقداری از آن
در روزهای عادت باشد و خون دوم که بعد ازپاک شدن میباشد در روزهای عادت نباشد باید همه خون اول را حیض و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2- آنکه خون اول در روزهای عات نباشد و تمام خون دوم یا مقداری از آن در روزهای عادت باشد باید همه خون دوم را حیض و خون اول را استحاضه قرار دهد.
3- آنکه مقداری از خون اول و دوم در روزهای عادت باشد و خون اولی که در روزهای عادت بوده خواه سه روز باشد یا کمتر یا زیادتر و با پاکی وسط و مقداری از خون دوم که آن هم در روزهای عادت بوده از ده روز بیشتر نباشد در این صورت تمام آنها حیض است و مقداری از خون اول که پیش از روزهای عادت بوده و مقداری از خون دوم که بعد از روزهای عادت بوده استحاضه است، مثلا اگر عادتش از دوم ماه تا هشتم بوده در صورتیکه یکماه از اول تا ششم خون ببیند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببیند از دوم تا هشتم حیض است و از اول تا دوم و همچنین از هشتم تا پانزدهم استحاضه میباشد.
4- آنکه مقداری از خون اول و دوم در روزهای عادت باشد و خون اول و پاکی وسط و خون آخر از ده روز تجاوز نکند مجموع آن حیض است ولو آنکه خون اول کمتر از سه روز باشد و کارهائی را که بر حائض حرام است و بعدا گفته می شود باید ترک کند.
مسئله 539- زنی که صاحب عادت وقتیه و عددیه است
اگر در وقت عادت خون نبیند و در غیر آن وقت به عدد روزهای حیضش خون ببیند و علامات حیض را داشته باشد باید آنرا حیض قرار دهد چه پیش از وقت عادت دیده باشد چه بعد از آن.
مسئله 540- زنی که صاحب عادت وقتیه و عددیه است اگر در وقت عادت خود خون ببیند ولی عدد روزهای آن کمتر یا بیشتر از روزهای عادت او باشد و بعد از پاک شدن دوباره به عد روزهای عادتی که داشته خون ببیند احتیاط ان است که در هر دو خون کارهائی را که بر حائض حرام است ترک کند و اعمال استحاضه را بجا آورد.
مسئله 541- زنی که صاحب عادت وقتیه و عددیه است اگر زیادتر از ده روز خون ببیند خونی که در روزهای عادت دیده اگر چه نشانه های حیض را نداشته باشد حیض است و خونی که بعد از روزهای عادت دیده اگر چه نشانه های حیض را داشته باشد استحاضه است مثل زنی که عادت حیض او از دوم تا هشتم است اگر از دوم تا دوازدهم خون ببیند هفت روز اول آن حیض و چهار روز بعد استحاضه میباشد.
مسئله 542- مضطربه زنی است که چند ماه خون دیده ولی عادت معینی پیدا نکرده اگر زیادتر از ده روز خون ببیند و همه خونهائی که دیده یک طور باشد چنانچه عادت اقوام او هفت روز است باید هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
و اگر کمتر است مثلا پنج روز است باید همان را حیض قرار دهد و بنا بر احتیاط در تفاوت بین
شمار و عادت آنان و هفت روز که دو روز است کارهائی را که بر حائیض حرام است ترک نماید و اعمال مستحاضه را بجا آورد یعنی بدستوری که برای زن مستحاضه گفته میشود عبادتهای خود را انجام دهد و اگر عادت اقوامش زیادتر از هفت روز است مثلا نه روز است باید هفت روز را حیض قرار دهد و بنا بر احتیاط در تفاوت بین هفت روز و عادت آنها که دو روز است اعمال مستحاضه را بجا آورد و کارهائیکه بر حائض حرام است نکند.
مسئله 543- مضطربه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن علامت حیض و چند روز دیگر علامت استحاضه داشته باشد چنانچه خونی که علامت حیض دارد کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد همه آنها حیض است لکن اگر پیش از گذشتن ده روز از خونی که علامت حیض دارد دوباره خونی ببیند که آنهم علامت حیض داشته باشد مثل آنکه پنج روز خون سیاه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سیاه ببیند باید به طریقی که در مسئله قبل گفته شد عمل نماید.
مسئله 544- مبتدئه یعنی زنی که دفعه اول خون دیدن او است اگر زیادتر از ده روز خون ببیند و تمام خونهائی که دیده یکطور باشد باید عادت اقوام خود را به طوری که در وقتیه گفتیم حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسئله 545- مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن علامت حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه را داشته باشد چنانچه خونیکه علامت
حیض دارد کمتر از سه روز و زیادتر از ده روز نباشد تمام آن حیض است ولی اگر قبل از گذشتن ده روز از خونی که علامت حیض دارد باز هم خونی ببیند که آن هم علامت خون حیض داشته باشد مثل انکه چهار روز خون سیاه و هشت روز خون زرد و دوباره چهار روز خون سیاه ببیند باید عادت اقوام خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مسئله 546- مبتدئه اگر بیشتر از ده روز خونی ببیند که چند روز آن نشانه حیض و چند روز دیگر آن علامت استحاضه داشته باشد چنانچه خونی که علامت حیض دارد از سه روز کمتر یا از ده روز بیشتر باشد باید عادت اقوام خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد.
مسئله 547- ناسیه زنی است که عادت خود را فراموش کرده اگر بیشتر از ده روز خون ببیند باید ایامیکه خون او علامت حیض دارد حیض قرار دهد و اگر نتواند حیض را بواسطه ی علامات آن تشخیص دهد باید هفت روز اول را حیض و باقی را استحاضه قرار دهد.
مسئله 548- چند چیز بر حائض حرام است: اول عبادتهائی که باید با وضو یا غسل یا تیمم بجا آورده شود مانند نماز ولی عبادتهائیکه محتاج به وضو و غسل و تیمم نیست مانند ماز میت مانعی ندارد. دوم هر چه بر جنب حرام است. سوم جماع کردن در فرج که هم برای مرد و هم برای زن حرام است اگر به مقدار ختنه گاه داخل شود ولو منی هم بیرون نیاید بلکه احتیاطا کمتر از ختنه گاه را هم داخل نکند و در دبر زن حائض هم وطی ننماید.
مسئله 549- هر گاه در اثناء نماز حائض شد اگر چه قبل از سلام باشد نمازش باطل است و هر گاه شک کند حائض شده یا نه تفحص لازم نیست و چنانچه معلوم شد حائض بوده نمازش باطل است و اگر معلوم نگردید نمازش صحیح است هر چند بر شک بماند و مظنه در حکم شک است.
مسئله 550- جماع کردن در روزهائی هم که حیض زن مشکوک است ولی شرعا باید آن را حیض قرار دهد حرام است پس زنی که بیشتر از ده روز خون ببیند و باید به دستوری که قبلا گفته شد روزهای عادت خویشان خود را حیض قرار دهد شوهرش نمیتواند در آنروزها با او جماع کند.
مسئله 551-
اگر عدد روزهای حیض زن سه قسمت شود و مرد در قسمت اول آن با زن خود در قبل جماع کند احوط آنست که هیچده نخود طلا کفاره به فقیر بدهد و اگر در قسمت دوم جماع کند نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع کند چهار نخود و نیم بدهد مثلا زنی که نه روز خون حیض می بیند اگر شوهرش در شب یا روز اول و دوم و سوم با او جماع کند هیجده نخود طلا و در شب یا روز چهارم و پنجم و ششم نه نخود و در شب یا روز هفتم و هشتم و نهم چهار نخود و نیم بدهد.
مسئله 552- احتیاط آن است که برای وطی در دبر زن حائض هم کفاره بدهد.
مسئله 553- دینار هیجده نخود طلای مشکوک است و می تواند قیمت آنرا بدهد.
مسئله 554- اگر قیمت طلا در وقتی که نزدیکی کرده با وقتی که میخواهد به فقیر بدهد مختلف باشد باید قیمت وقتی را که میخواهد به فقیر بدهد حساب کند.
مسئله 555- اگر کسی در ثلث اول و ثلث دوم و ثلث سوم حیض با زن خود جماع کند احتیاط آن است هر سه کفاره را بدهد که مجموعا سی و یک نخود و نیم میشود.
مسئله 556- بعضی ملحق کرده اند به حائض نفساء را در وجوب کفاره و آن معلوم نیست ولی حرمت وطی او بی اشکال است.
مسئله 557- اگر شخص پس از آنکه در حال حیض نزدیکی کرده و کفاره آنرا داده دوباره جماع کند کفاره مکرر می شود.
مسئله 558- اگر با زن حائض چندبار نزدیکی کند
و در بین آنها کفاره ندهد احتیاط آنست که برای هر جماع یک کفاره بدهد.
مسئله 559- اگر مرد در حال نزدیکی بفهمد زن حائض شده باید فورا از او جدا شود و اگر جدا نشود احتیاط دادن کفاره است.
مسئله 560- اگر زن بگوید حائضم یا از حیض پاک شده ام حرف او را باید قبول کرد.
مسئله 561- طلاق دادن زن در حال حیض بطوریکه در کتاب طلاق گفته می شود باطل است.
مسئله 562- بعد از آن که زن از خون حیض پاک شود واجب است برای نماز و عبادتهای دیگری که باید با وضو یا غسل یا تیمم بجا آورده شود غسل کند و کیفیت آن مثل غسل جنابت است و غسل او کفایت از وضو می کند و احتیاط ضمیمه وضو با غسل است.
مسئله 563- نمازهای یومیه که زن در حال حیض نخوانده قضا ندارد ولی روزه های واجب را باید قضا نماید.
مسئله 564- هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد حائض می شود واجب است فورا نماز بخواند.
مسئله 565- بعد از آنکه زن از خون حیض پاک شود اگر چه غسل نکرده باشد شوهرش میتواند با او جماع کند لکن کراهت دارد و طلاق او هم صحیح است اما کارهای دیگری که در وقت حیض بر او حرام بوده مثل توقف در مسجد و مس خط قرآن پیش از غسل بر او حلال نمی شود.
مسئله 566- هر گاه باعتقاد حیض بودن زن مقاربت نمود بعد معلوم شد که طاهر بوده کفاره ثابت نیست هر چند معصیت کرده.
مسئله 567-
اگر زن حائض نماز را تأخیر بیندازد و از اول وقت باندازه ی خواند یک نماز بگذرد و حائض شود قضای آن نماز بر او واجب است ولی در تند خواندن و کند خواندن و امور دیگر باید ملاحظه حال خود را کند مثلا زنی که مسافر نیست اگر در اول ظهر نماز نخواند قضای آن در صورتی واجب است که بمقدار خواندن چهاررکعت نماز به دستوری که گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود وبرای کسی که مسافر است گذشتن وقت بمقدار خواند دو رکعت کافی است.
مسئله 568- اگر زن حائض شک کند برای نماز وقت دارد یا نه باید نمازش را بخواند.
مسئله 569- اگر زن حائض باندازه ی غسل وقت ندارد ولی میتواند با تیمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب است و همچنین اگر گذشته از تنگی وقت تکلیفش تیمم است مثل آنکه آب برایش ضرر دارد باید تیمم کند و نماز بخواند.
مسئله 570- اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود باندازه ی غسل و مقدمات دیگر نماز مثل تهیه کردن لباس یا آب کشیدن آن و خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر از یک رکعت وقت داشته باشد باید نماز را بخواند و اگر نخواند باید قضای آن را بجا بیاورد.
مسئله 571- اگر به خیال آن که باندازه ی تهیه ی مقدمات نماز و خواندن یک رکعت وقت ندارد نماز را ترک کند و بعد بفهمد وقت داشته باید قضای آن نماز را بجا بیاورد.
مسئله 572- مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاک نماید و پنبه و
دستمال را عوض کند و وضو بگیرد و اگر نمیتواند تیمم نماید و در جای نماز خود رو به قبله بنشیند و مشغول ذکر و دعا و صلوات بشود.
مسئله 573- تلاوت و همراه داشتن قرآن و مس ما بین خطهای قرآن و خضاب کردن به حنا و مانند آن برای حائض مکروه است.
مسئله 574- مبتدئه و مضطربه و ناسیه و زنی که عادت عددیه دارد اگر خونی ببیند که علامت حیض داشته باشد و یین کند که سه روز طول میکشد باید عبادت را ترک کند و چنانچه بعد بفهمد حیض نبوده باید عبادتی را که بجا نیاورده قضا نماید ولی اگر یقین نکند که تا سه روز طول میکشد و علامت حیض را هم نداشته باشد احتیاطا باید تا سه روز اعمال مستحاضه را بجا آورد و کارهائی را که بر حائض حرام است ترک نماید و نانچه پیش از سه روز پاک نشد باید آنرا حیض قرار دهد.
مسئله 575- زنی که در حیض عادت دارد چه در وقت حیض و چه در عدد آن یا هم در وقت و هم در عدد آن اگر دو ماه پی در پی بر خلاف عادت خود خونی ببیند که وقت آن یا عدد روزهای آن با هم وقت و هم عدد روزهای آن یکی باشد عادتش برمیگردد به آنچه در این دو ماه دیده است، مثلا اگر از دهم ماه تا هفدهم ماه خون میدیده و پاک میشده دو ماه از پنجم تا یازدهم ماه خون ببیند و پاک شود عادت او از پنجم تا یازدهم میشود.
مسئله 576- مراد از یک
ماه از ابتدای خون دیدن است تا سی روز نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
مسئله 577- زنی که ماهی یک مرتبه خون می بیند اگر در یک ماه دو مرتبه خون ببیند که علامت حیض را داشته باشد چنانچه روزهائی که در وسط پاک بوده از ده روز کمتر نباشد باید هر دو را حیض قرار دهد.
مسئله 578- اگر زن قبل از ده روز پاک شود و بداند که در باطن خون نیست باید برای عبادت های خود غسل کند اگر چه گمان داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون می بیند ولی اگر یقین داشته باشد که پیش از تمام شدن ده روز دوباره خون میبیند نباید غسل کند.
مسئله 579- اگر سه روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه حیض را دارد بعد ده روز یا بیشتر خونی ببیند که نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونی به نشانه های حیض ببیند باید خون اول و آخر که علامت حیض را داشته حیض قرار دهد.
مسئله 580- اگر چند روز را حیض قرار دهد و عبادت نکند بعد بفهمد حیض نبوده باید نماز و روزه ای را که در آن روزها ترک کرده قضا نماید و اگر چند روز را به گمان اینکه حیض نیست عبادت کند بعد بفهمد حیض بوده اگر آن روزها را روزه گرفته باید قضا نماید.
مسئله 581- اگر زن پیش از ده روز پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون باقیست باید قدری پنبه داخل فرج کند و کمی صبر کند و بیرون آورد اگر پاک بود غسل
کند و عبادت های خود را بجا آورد و اگر پاک نبود ولو بآب زرد رنگی هم آلوده باشد چنانچه در حیض عادت ندارد یا عادت او ده روز است باید صبر کند که اگر قبل از ده روز پاک شده غسل کند و اگر سر ده روز پاک شد یا خون از ده روز گذشت سر ده روز غسل نماید و اگر عادتش کمتر از ده روز است در صورتی که بداند قبل از تمام شدن ده روز یا سر ده روز پاک می شود نباید غسل کند و اگر احتمال دهد خون او از ده روز میگذرد بنابر احتیاط تا دو روز عبادت را ترک کند و بعد از دو روز تا روز دهم اعمال مستحاضه را بجا آورد و چیزهائی را که بر حائض حرام است ترک کند پس اگر قبل از تمام شدن ده روز یا سر ده روز از خون پاک شد تمامش حیض است و اگر از ده روز گذشت باید عادت خود را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و عبادت هائی را که بعد از روزهای عادت ترک کرده قضا نماید.
مسئله 582- نفاس خونی است که وقت زائیدن زنان میآید چه همراه طفل باید چه بعد از آن و چه هر وقت بشرط آنکه بیشتر از هیجده روز نباشد.
مسئله 583- فرق نیست بین اینکه طفل تام الخلقه باشد یا ناقص الخلقه حتی سقط هر چند مضغه باشد بلکه علقه نیز و آن خون بسته شده در رحم است اما بشرط آنکه علم به هم رساند که آن مبدء انسان است یا چهار قابله
گواهی بدهند که مبدء انسان است.
مسئله 584- نطفه و علقه مشتبه اعتبار ندارد.
مسئله 585- مجرد زائدن بدون دیدن خون نفاس نیست و همچنین خونی که قبل از زائیدن دیده شود ولو بقدر یک لحظه باشد نفاس نخواهد بود.
مسئله 586- از برای اقل نفاس حدی نیست پس ممکن است بقدری که آن بیشتر نباشد و اکثر آن هیجده روز است.
مسئله 587- هر گاه شک کند که چیزی سقط شده یا نه یا چیزی که سقط شده مبدء انسان بوده است یا نه واجب نیست تفحص کند و خونی که از او خارج میشود شرعا نفاس نیست.
مسئله 588- توقف در مسجد و مس نوشته قرآن و کارهای دیگری که بر حائض حرام است بر نفساء نیز حرام است و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مکروه است بر نفساء واجب و مستحب و مکروه میباشد.
مسئله 589- هر گاه دو طفل یا بیشتر بزاید ابتداء نفاس از حین تولد طفل اول و انتهاء آن به گذشتن هیجده روز از تولد طفل دومی است، مثلا هر گاه در اول ماه طفلی زائید و بعد از ده روز دومی را زائید پس نفاس او از اول ماه تا بیست و هشتم ماه خواهد بود.
مسئله 590- طلاق دادن زن در حال نفاس و همچنین جماع با او حرام است و در صورت جماع کفاره ندارد.
مسئله 591- اقل ایام پاکی ما بین دو نفاس معتبر نیست یعنی فاصله ده روز شرط نیست.
مسئله 592- وقتی زن از خون نفاس پاک شد واجب است غسل کند و عبادت های خود را بجا آورد و اگر
دوباره خون ببیند چنانچه روزهائی که خون دیده با روزهائی که در وسط پاک بوده روی هم هیجده روز یا کمتر از هیجده روز باشد تمام آن نفاس است و اگر روزهائی که پاک بوده روزه گرفته باشد باید قضا نماید.
مسئله 593- هر گاه بعضی از بدن طفل بیرون بیاید و مدتی طول بکشد تا تمام آن بیرون بیاید اول نفاس خونی است که با جزء اول طفل بیرون آمده و منتهای آن بعد از گذشتن هیجده روز از بیرون آمدن تمام طفل است.
مسئله 594- اگر زن از خون نفاس پاک شود و احتمال دهد که در باطن خون هست باید مقداری پنبه داخل فرج نماید و پس از کمی تأمل آنرا بیرون آورد اگر پاک است برای عبادت های خود غسل کند.
مسئله 595- اگر خون نفاس از هیجده روز بگذرد چنانچه در حیض عادت دارد به مقدار روزهای عادت او نفاس و بقیه استحاضه است و اگر عادت ندارد تا هیجده روز نفاس و بقیه استحاضه می باشد.
مسئله 596- اگر خون بعد از زائیدن مستمر بماند تا یک ماه یا کمتر یا زیادتر هیجده روز نفاس است و بعد از آن تا ده روز استحاضه است و پس از ده روز هر گاه مصادف با ایام عادت حیض او باشد ایام عادت را حیض قرار دهد بشرط آن که کمتر از سه روز نباشد و اگر مصادف با ایام عادت او نباشد و علامات حیض را نیز نداشته باشد تمام آن استحاضه است.
مسئله 597- شرط است فاصله ده روز که اقل طهر است بین نفاس و حیض پس اگر از
روز عادت تا پانزدهم خون ببیند و قطع شود و چهار روز خون نبیند و دوباره چهار روز خون ببیند خون اول نفاس و خون دوم استحاضه است نه حیض.
مسئله 598- یکی از خونهائیکه از زن خارج میشود خون استحاضه است و زن را در وقت دیدن آن خون مستحاضه گویند.
مسئله 599- خون استحاضه در بیشتر اوقات زرد رنگ و رقیق و سرد است و بدون فشار و سوزش خارج می شود ولی ممکن است گاهی بر خلاف اوصاف مذکوره باشد و حدی برای مدت آن نیست.
مسئله 600- استحاضه سه قسم است: «قلیله» و «متوسطه» و «کثیره».
قلیله آنست که کهنه یا پنبه که زن در فرج میگذارد ظاهر او را خون بگیرد ولکن تمام آنرا فرا نگرفته باشد و متوسطه آنست که خون در پنبه یا کهنه فرو رود اگر چه در یک گوشه آن باشد ولی از آن به دستمالی که معمولا زنها برای جلوگیری از خون می بندند نرسد و کثیره آنست که خون از پنبه بگذرد و به دستمال برسد.
مسئله 601- در استحاضه قلیله واجب است از برای هر نمازی یک وضو بگیرد و پنبه را عوض کند و غسل ندارد و ظاهر فرج را اگر خون به آن رسیده تطهیر کند و برای نمازهای مستحب نیز هر نمازی یک وضو لازم دارد.
مسئله 602- در استحاضه متوسطه باید زن برای نماز صبح غسل کند و برای نمازهای دیگر غیر از نماز صبح برای هر یک یک وضو بگیرد و در ماه رمضان واجب است غسل را قبل از طلوع فجر به عمل آورد.
مسئله 603-
اگر عمدا یا از روی فراموشی برای نماز صبح غسل نکند باید برای ظهر و عصر غسل نماید و اگر برای نماز ظهر و عصر غسل ننماید باید پیش از نماز مغرب و عشاء غسل نماید چه آن که خون بیاید یا قطع شده باشد.
مسئله 604- در استحاضه کثیره علاوه بر کارهای استحاضه متوسطه که قبلا بیان شد باید برای هر نماز دستمال را عوض کند یا آب بکشد و یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یک غسل برای نماز مغرب و عشاء بجا آورد و فاصله بین نماز ظهر و عصر و بین مغرب و عشاء نیندازد و اگر فاصله اندازد باید چهار غسل برای چهار نماز بنماید.
مسئله 605- اگر خون استحاضه پیش از وقت هم بیاید چنانچه برای آن خون غسل نکرده باشد باید در موقع نماز غسل کند.
مسئله 606- اگر استحاضه قلیله زن بعد از نماز صبح متوسطه شود باید برای نماز ظهر و عصر غسل کند و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود باید برای نماز مغرب و عشاء غسل نماید.
مسئله 607- اگر استحاضه قلیله یا متوسطه بعد از نماز صبح کثیره شود باید برای نماز ظهر و عصر یک غسل و برای نماز مغرب و عشاء غسل دیگری بجا آورد و اگر بعد از نماز ظهر و عصر کثیره شود باید برای نماز مغرب و عشاء غسل نماید.
مسئله 608- مستحاضه کثیره یا متوسطه اگر قبل از دخول وقت نماز برای نماز غسل کند غسل او باطل است ولی اگر نزدیک اذان صبح برای نماز شب غسل کند و نماز شب را
بخواند و همین که وقت داخل شد فورا نماز صبح را بخواند اشکال ندارد و احتیاطا غسل را اعاده کند.
مسئله 609- جائز نیست که مستحاضه کثیره زیاده از دو نماز از نمازهای یومیه را به یک غسل جمع کند.
مسئله 610- هر گاه بعد از شروع در غسل یا وضو خونی از او خارج نشود تأخیر نماز به آن غسل یا وضو ضرر ندارد.
مسئله 611- اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است وقتی که میخواهد نماز بخواند باید مقداری پنبه با خود بردارد و قدری صبر کند و بیرون آورد تا بفهمد از کدام قسم از اقسام سه گانه است.
مسئله 612- هر گاه مستحاضه بعد از نماز بررسی خود کرد و خون ندید و میداند که بعد خواهد آمد با همان وضو می تواند نماز کند بلکه لازم نیست تفحص بیشتری نماید که ظاهر کند تکلیف خود را بلکه مستحب هم نیست.
مسئله 613- مستحاضه اگر پیش از آنکه خود را وارسی کند مشغول نماز شود چنانچه قصد قربت داشته و بوظیفه ی خود عمل کرده مثلا استحاضه اش متوسطه بوده و بوظیفه متوسطه عمل نموده نماز او صحیح است و اگر قصد قربت نداشته یا عمل او مطابق وظیفه اش نبوده مثل آنکه استحاضه اش کثیره بوده و بوظیفه ی متوسطه رفتار کرده نماز او باطل است.
مسئله 614- اگر مستحاضه خونش پس از طهارت در ظاهر قطع شود نه در باطن و زمان فرصت طهارت و نماز داشته باشد که خون در آن زمان نیز از باطن قطع شود لازم است تا آن زمان صبر کند و اعاده طهارت نماید و اگر وقت تنگ
باشد نماز را بخواند.
مسئله 615- هر گاه خون در اثناء نماز قطع شود با علم به وسعت وقت نماز را بشکند و اعاده طهارت و نماز کند اگر چه احتیاط تمام کردن نماز و اعاده ی آن است و همچنین اگر خون قطع شود به قدر اعاده طهارت و نماز.
مسئله 616- اگر خون در اثناء نماز قطع شد و نداند که در باطن قطع شده و بعد از نماز معلوم شد که قطع شده، طهارت و نماز را اعاده کند.
مسئله 617- هر گاه در بین نماز صبح قلیله متوسطه شود نماز باطل است و باید غسل کند و نماز را اعاده نماید و اگر وقت تنگ باشد باید تیمم کند.
مسئله 618- مستحاضه هر گاه غسل کند یا وضو بسازد و خود را از خون بشوید وطی با او اشکال ندارد.
مسئله 619- واجب است بر مستحاضه که بعد از غسل و وضو خود را از بیرون آمدن خون حفظ کند باینکه پنبه ای با خود بردارد و کهنه هم روی او ببندد و چنانچه جلوگیری نکرد و خون بیرون آمد واجب است غسل نماید و نماز را اعاده کند.
مسئله 620- هر گاه قبل از وقت برای عمل دیگری غیر از نماز غسل کرد و بلافاصله وقت نماز داخل شد می تواند با همان غسل نماز کند.
مسئله 621- هر گاه خون مستحاضه کثیره پیش از هر نماز قطع شود باز ببیند شبانه روزی پنج غسل بر او واجب میشود.
مسئله 622- غسلهای استحاضه چه متوسطه چه کثیره هم چنانکه شرط صحت نماز هستند غسلهای یومیه آن شرط صحت صوم نیز میباشند و ترک
کردن غسل مغرب و عشاء به روزه ضرر نمیرساند اگر چه احتیاط مراعات آنست ولی وضو مدخلیت در صحت روزه ندارد.
مسئله 623- هر گاه مستحاضه در اثناء غسل به حدث اصغر محدث گردید باید غسل را از سر گیرد.
مسئله 624- هر گاه در اثناء غسل استحاضه جنب شود یا مس میت کند غسل را از سر گیرد.
مسئله 625- اگر مستحاضه بعد از نماز خود را بررسی کند و خون نبیند اگر چه بداند دوباره خون میآید با وضوئیکه دارد میتواند نماز بخواند.
مسئله 626- اگر خون استحاضه در باطن باشد و بیرون نیاید وضو و غسل باطل نمی شود و اگر بیرون بیاید هر چند کم باشد وضو و غسل را باطل میکند.
مسئله 627- بر مستحاضه واجب است بعد از وضو و غسل تعجیل در نماز کند در صورتیکه بعد از وضو و غسل خون او قطع نشده باشد یا آنکه بر فرض قطع شدن بترسد که پیش از نماز یا در اثناء آن عود کند ولی بر فرض قطع شدن و علم به آنکه تا آخر وقت برنمی گردد تأخیر نماز عیبی ندارد.
مسئله 628- مستحاضه اگر بداند از وقتی که مشغول وضو یا غسل شده خونی از او بیرون نیامده میتواند خواند نماز را تأخیر بیندازد.
مسئله 629- اگر مستحاضه بداند که پیش از گذشتن وقت نماز به کلی پاک می شود یا باندازه خواندن نماز خون بند میآید باید صبر کند و نماز را در وقتی که پاک است بخواند.
مسئله 630- مستحاضه کثیره و متوسطه وقتی به کلی از خون پاک شد باید غسل کند ولی اگر بداند از
وقتی که برای نماز قبل مشغول غسل شده دیگر خون نیامده لازم نیست غسل را اعاده کند.
مسئله 631- مستحاضه قلیله بعد از وضو و مستحاضه متوسطه و کثیره بعد از غسل باید فورا مشغول نماز شود ولی گفتن اذان و اقامه و خواند دعاهای قبل از نماز مانعی ندارد و در نماز هم میتواند افعال مستحب مثل قنوت و غیر آن را بجا آورد.
مسئله 632- مستحاضه اگر بین غسل و نماز فاصله بیاندازد باید دوبار غسل کند و بلافاصله مشغول نماز شود.
مسئله 633- اگر خون استحاضه جریان دارد و قطع نمیشود چنانچه برای او ضرر ندارد باید قبل از غسل و بعد از غسل بوسیله پنبه از بیرون آمدن خون جلوگیری کند ولی اگر همیشه جریان ندارد فقط بعد از وضو و غسل از بیرون آمدن خون جلوگیری کند و چنانچه کوتاهی کند و خون بیرون آید باید غسل را اعاده کند و اگر نما هم خوانده باید دوباره بخواند.
مسئله 634- غسل مس میت به رسیدن عضوی از انسان زنده به بدن مرده آدمی بعد از سرد شدن و پیش از غسل دادن واجب میشود.
مسئله 635- در رسیدن عضوی از بدن انسان زنده به بدن مرده آدمی فرق نیست بین اینکه؛ جاهل باشد یا عالم، عمدا باشد یا سهوا، در خواب باشد یا بیداری، قهرا باشد یا به اختیار، در تمام این صور غسل مس میت واجب میشود.
مسئله 636- برای مس بدن مرده ای که همه ی بدن او سرد نشده غسل واجب نمیشود ولو اینکه جائی را مس کند که سرد شده باشد.
مسئله 637- معتبر در غسل تمام اغسال ثلثه
است و مس بعد از غسل اول یا دوم نیز موجب غسل است بلکه در غسل سوم اگر بعضی از اعضاء غسل داده شده را مس کند نیز غسل واجب است و کفایت میکند در سقوط غسل مس میت، انجام یافتن هر سه غسل میت ولو اینکه بجهت عذری همه را به آب خالص غسل داده باشد.
مسئله 638- میتی را که به علت نبودن آب یا عذر دیگر بدل از غسل تیمم داده باشند مس آن موجب غسل میشود.
مسئله 639- در میت فرق نیست ما بین مسلم و کافر، صغیر و کبیر بلکه هر چند سقط باشد اگر چهارماه بر او گذشته باشد و اما سقط قبل از چهارماه، پس موجب غسل نمیشود اگر چه نجس است و احتیاط غسل کردن است.
مسئله 640- هر گاه سقطی چهارماهه مرده متولد شود غسل مس میت بر مادرش واجب است.
مسئله 641- در رسیدن اجزاء انسان زنده به مرده یا بر عکس فرقی نیست خواه عضوی باشد که حیات در آن حلول میکند یا نمیکند مثل استخوان و ناخن و همچنین خواه ظاهر باشد یا باطن مثل گزیدن میت با دندان خود یا دست گذاشتن به دندان میت و اما مس کردن موی میت موجب غسل نمی شود مگر موهای ریز.
مسئله 642- قطعه جدا شده از میت یا زنده هر گاه با استخوان باشد مس آن موجب غسل است و اگر بی استخوان باشد مس آن موجب غسل نمی شود. و اما مس استخوان بی گوشت اگر یک سال بر او نگذشته باشد باید غسل کند.
مسئله 643- بچه ای که بعد از مردن مادر متولد
شود بعد از بلوغ غسل مس میت بر او واجب است.
مسئله 644- اگر دیوانه یا بچه نابالغی میت را مس کند پس از عاقل شدن دیوانه و بالغ شدن طفل غسل میت برایشان واجب است.
مسئله 645- شهید که به اذن امام ( در جنگ کشته شود مانند اصحاب امام حسین ( حکم میت غسل داده شده را دارد و همچنین است کسی که او را بقصاص یا به حد شرعی کشته باشند و پیش از کشته شدن غسل کرده باشد مس آنها موجب غسل نمیشود.
مسئله 646- اگر شخص چند میت را مس کرده باشد یک غسل برای مس همه آنها کافی است.
مسئله 647- هر گاه دندان بی گوشت کنده شود مس آن موجب غسل نمیشود و غسل و دفن لازم ندارد به خلاف اعضای دیگر که از آدمی جدا شود.
مسئله 648- مس فضلات میت از چرک و عرق و خون و نحو اینها موجب غسل نمیشود اگر چه غسل احتیاط است.
مسئله 649- برای کسی که بعد از مس میت هنوز غسل آن را نکرده توقف در مسجد و مقاربت و خواندن سوره هائی که سجده واجب دارد مانعی ندارد ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند.
مسئله 650- مس ناف طفلی که بریده شده موجب غسل نیست.
مسئله 651- مس میت ناقض وضو است و غسل مس میت کفایت از وضو میکند و احتیاط ضمیمه کردن وضو با غسل است.
مسئله 652- حدث اکبر و اصغر در اثناء غسل مس میت موجب بطلان غسل است و همچنین اگر میت دیگری را در اثناء آن مس کند واجب است
غسل را از سر گیرد.
مسئله 653- هر گاه شک کند مس میت نموده یا نه یا شک کند که مس انسانی نموده یا غیر انسان یا شک کند که مس شده مرده است یا زنده یا انکه سرد شده بدن او یا نه یا شک کند بدن میت را مس نموده یا مو و لباس او را در هیچ یک از این صور غسل لازم نیست.
مسئله 654- اگر علم پیدا نمود که مس میتی نموده لکن شک کند که بعد از غسل بوده یا قبل از آن واجب است غسل مس میت کند.
مسئله 655- در وجوب غسل مس میت فرق نیست بین اینکه با رطوبت باشد یا با خشکی ولی در نجس شدن شرط است که با رطوبت باشد.
مسئله 656- مسلمانی را که محتضر یعنی در حال جان دادن است چه مرد و چه زن بزرگ یا کوچک باید به پشت او را بخوابانند بطوری که کف پاهایش بطرف قبله باشد و اگر خوابانیدن او کاملا باین طور ممکن نباشد هر قدر ممکن است باین دستور عمل کنند و اگر خواباندن او به هیچ قسم ممکن نیست باید او را رو بقبله بنشانند و اگر آنهم ممکن نشود به پهلوی راست یا به پهلوی چپ رو به قبله بخوابانند.
مسئله 657- رو به قبله نمودن محتضر بر هر مسلمان واجب است و اجازه ی ولی در آن شرط نیست.
مسئله 658- احتیاط آنست تا هنگامی که غسل میت تمام نشده او را رو به قبله بخوابانند ولی پس از اتمام غسل بهتر است او را بخوابانند، مانند هنگامی که بر او
نماز میت میخوانند.
مسئله 659- هنگام ظهور نشانه های مرگ واجب است که محتضر حقوق واجبه و امانتهای مردم را اگر نزد او باشد با امکان ادا نماید و با عدم امکان وصیت نماید که به صاحبانش برسانند.
مسئله 660- هر گاه بر ذمه او حق ا... باشد که در حال حیوه قبول نیابت نمیکرده مثل نماز و روزه و حج و مانند آن اگر مال داشته باشد مطلقا واجب است وصیت به آن نماید و نیز واجب است وصیت کند به چیزهائی که بر ولی واجب است، مانند نماز و روزه که از او فوت شده و بر فرزند بزرگ واجب است.
مسئله 661- واجب است بلکه از اهم واجبات است توبه کردن از گناهان پیش از موت و حقیقت آن پشیمانی از گناهان است و آن از امور قلبیه است و مجرد لفظ استغفرالله در آن کفایت نمیکند بلکه با تحقق ندامت حاجت به تلفظ نیست.
مسئله 662- مستحب است که شهادتین و اقرار به دوازده امام علیهم السلام و سایر عقاید حقه را به محتضر طوری تلقین کنند که بفهمد و نیز مستحب است اینها را تا وقت مرگ بر او تکرار کنند.
مسئله 663- مستحب است که دعاهای زیر را طوری به محتضر تلقین کنند که بفهمد.
اللهم اغفر لی الکثیر من معاصیک و اقبل منی الیسیر من طاعتک یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر و اعف عنی الکثیر انک انت العفو الغفور اللهم ارحمنی فانک رحیم.
مسئله 664- کسی را که سخت جان میدهد اگر برایش مشقت نباشد مستحب است به جائیکه نماز میخوانده انتقال دهند.
مسئله
665- مستحب است برای راحت شدن محتضر در نزد او سوره های «یاسین» و «الصافات» و «احزاب» را بخوانند و همچنین «آیه الکرسی» و آیه ی (54) از سوره ی مبارکه ی «اعراف» و سه آیه از آخر سوره «بقره» مستحب است هر چه و هر قدر ممکن است قرآن نزد او بخوانند.
مسئله 666- مستحب است کلمات فرج را بالین محتضر بخوانند و آن «لا اله الا ا... الحلیم الکریم» تا آخر آن میباشد.
مسئله 667- تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیزی روی شکم او و بودن جنب و حائض در نزد او و حرف زدن زیاد و گریه کردن و تنها گذاشتن زنان نزد او و حاضر شدن غسال و قبر کن نزد او و چیزهائیکه موجب وحشت محتضر میشود، مکروه است.
مسئله 668- مستحب است چشمها و لبهای میت را ببندند و دست و پای او را دراز کنند و پارچه روی او بیندازند و اگر شب مرده است در همان محلی که مرده چراغ روشن کنند و مومنین را برای تشییع او خبر کنند و در دفن او عجله کنند ولی اگر یقین به مردن او ندارند باید صبر کنند تا مرگ او مسلم شود و نیز اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد باید به قدری دفن را تأخیر بیندازند تا پهلوی چپش را بشکافند و طفل را بیرون آورده و پهلو را بدوزند.
مسئله 669- غسل و کفن و نماز و دفن میت مسلمان ولو دوازده امامی نباشد بر ولی او واجب و بر سائرین مستحب است ولی اگر بعضی از مسلمین انجام دادند از دیگران ساقط میشود و اگر هیچ کس انجام ندهد همه معصیت کرده اند.
مسئله 670- هر گاه کسی مشغول انجام کارهای میت شود بر دیگران واجب نیست اقدام کنند ولی اگر او عمل را ناتمام بگذارد باید دیگران تمام کنند.
مسئله 671- اگر شخصی یقین کند که کس دیگر مشغول کارهای میت شده واجب نیست او هم به کارهای میت اقدام کند ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام کند.
مسئله 672- اگر کسی بداند غسل یا کفن یا نماز یا دفن میت باطل انجام گرفته باید دوباره انجام دهد ولی اگر گمان دارد که باطل بوده یا شک دارد درست بوده لازم نیست اقدام کند.
مسئله 673-برای غسل و کفن و نماز و دفن میت باید از ولی او اجازه بگیرند.
مسئله
674- ولی زن شوهر اوست و بعد از شوهر مردهائی که از میت ارث می برند مقدم بر زنهای ایشانند.
مسئله 675- اگر کسی بگوید من وصی یا ولی میتم یا ولی میت به من اجازه داده که غسل و کفن و دفن میت را انجام دهد اگر به حرف او اطمینان دارند و دیگری هم این ادعا را نکرده انجام کارهای میت با همان کس است که این ادعا را نموده و اگر به حرف او اطمینان ندارند یا دیگری همان ادعا را می نمایند در صورتیکه هر کدام دو گواه عادل داشته باشد حرف او قبول است.
مسئله 676- اگر میت برای غسل و کفن و دفن و نماز خود غیر از ولی خود کس دیگری را تعیین کرده احتیاط مستحب آن است که ولی و آن کس هر دو اجازه بدهند و بر کسی که میت او را برای انجام این کارها معین کرده لازم نیست این وصیت را قبول کند ولی اگر قبول کرد واجب است به آن عمل کند.
مسئله 677- پیش از غسل واجب است نجاست را از بدن میت برطرف کند و باید هر عضوی را قبل از غسل دادن آن عضو تطهیر کند اگر چه احتیاط مستحب تطهیر تمام بدن او است پیش از شروع در غسل.
مسئله 678- واجب است میت را سه غسل دهند: اول- به آب سدر. دوم- به آب کافور. سوم- به آب خالص. و اگر عکس این ترتیب عمل کرد باید اعاده کند تا ترتیب حاصلشو دو کیفیت هر غسل مثل غسل جنابت است که ابتداء میکند به غسل سر و
گردن و بعد طرف راست و بعد طرف چپ و احتیاط اینست که اکتفا نکند به غسل ارتماسی.
مسئله 679- سدر و کافور باید به اندازه ای نباشد که آب را مضاف کند و کم هم نباشد که نگویند سدر یا کافور به آب مخلوط شده و آب مطلق است.
مسئله 680- هر گاه سدر و کافور یا یکی از آنها پیدا نشود یا استعمال آن جائز نباشد مثلا غصبی باشد باید به جای هر کدام که ممکن نیست میت را به آب خالص غسل دهند.
مسئله 681- هر گاه سدر و کافور به قدر کفایت پیدا نشود بنا بر احتیاط به آن مقداری که دسترس دارند در آب بریزند.
مسئله 682- کسی که برای حج یا عمراه حرام بسته است هر گاه قبل از تمام کردن طواف حج یا عمره فوت کند باید با آب کافور غسلش ندهند بلکه بجای آن با آب خالص غسل دهند.
مسئله 683- هر گاه آب برای غسل کافی نباشد با آنچه هست به ترتیب غسل دهند و هر غسل باقی بماند بدل از آن تیمم بدهند.
مسئله 684- هر گاه بعد از تیمم دادن یا غسل دادن به آب خالص بواسطه نبودن سدر و کافور یا یکی از آنها عذر مرتفع شد قبل از دفن اعاده غسل واجب است.
مسئله 685- هر گاه بدن میت مجروح یا سوخته یا آبله دار باشد یا امثال اینها به نحویکه بترسند که از غسل دادن گوشت او از هم بپاشد باید او را سه تیمم دهند و در تیمم سوم به عنوان «ما فی الذمه» نیت نمایند.
مسئله 686- در غسل میت وضو
دادن او قبل از غسل یا بعد از غسل واجب نیست اگر چه مستحب است و بهتر آنست که پیش از غسل باشد.
مسئله 687- کسی که میت را غسل میدهد باید مسلمان دوازده امامی، بالغ؛ عاقل باشد و مسائل غسل را هم بداند.
مسئله 688- کسی که میت را غسل میدهد باید قصد قربت داشته باشد یعنی عمل را برای انجام فرمان خدا به جا آورد و برای هر غسلی جداگانه نیت نماید.
مسئله 689- حرام است اجرت گرفتن بر غسل میت بنا بر آنکه واجب کفائی باشد مگر اینکه اجرت را برای بعضی کارهای غیر واجب قرار دهند.
مسئله 690- غسل بچه مسلمان ولو از زنا باشد واجب است و غسل و کفن و دفن کافر و اولاد کافر جائز نیست و کسی که از طفولیت دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده چنانچه پدر و مادر یا یکی از آنان مسلمان باشند باید چنین مرده ای را غسل دهند و هر گاه هیچ یک از آنان مسلمان نباشند غسل او جائز نیست.
مسئله 691- تیمم میت باید با دست تیمم دهنده باشد نه با دست میت.
مسئله 692- بچه سقط شده هر گاه چهارماه یا بیشتر دارد واجب است غسل دهند و اگر چهار ماه ندارد باید در پارچه ای پیچیده و بدون غسل دفن کنند.
مسئله 693- هر گاه میت را بدون غسل دفن کردند اگر چه به علت نسیان باشد باید او را برای غسل بیرون آورند و همچنین است اگر بعض اغسال ثلثه ترک شده یا ظاهر شود باطل بوده و همچنین اگر بدون کفن یا با کفن مغضوب دفن شده
به خلاف آنکه ظاهر شود که بر او نماز نخوانده اند یا نماز بر او باطل بوده که باید بر قبر او نماز بخوانند و نبش قبر جائز نیست.
مسئله 694- هر گاه میتی را غسل نداده دفن کرده باشند چنانچه بدن او متلاشی شده و غسل ممکن نباشد نبش قبر برای تیمم جائز نیست.
مسئله 695- حرام است مرد زن را غسل دهد و همچنین زن مرد را ولی شوهر میتواند زن خود را غسل دهد و زن هم میتواند شوهر خود را غسل دهد.
مسئله 696- مرد میتواند دختر بچه ای را که سنش از سه سال بیشتر نیست غسل دهد و زن هم میتواند پسر بچه ای را که بیش از سه سال ندارد غسل دهد.
مسئله 697- اگر برای غسل میتی که مرد است مرد پیدا نشود زنانی که با او نسبت دارند و محرمند مانند مادر و خواهر و عمه و خاله یا بواسطه رضاع با او محرم شده اند میتوانند از زیر لباس یا چیزی که بدن او را بپوشاند غسل دهند و نیز هر گاه برای غسل میت زن زنی دیگر نباشد مردهائی که با او نسبت دارند و محرمند یا بواسطه رضاع با او محرم شده اند میتوانند از زیر لباس غسلش دهند.
مسئله 698- اگر میت و کسی که او را غسل میدهد هر دو مرد یا هر دو زن باشند بهتر آنست که غیر از عورت میت جاهای دیگر بدن او برهنه باشد.
مسئله 699- نظر کردن به عورت میت حرام است و لکن موجب بطلان غسل نیست و اگر غسل دهنده نظر کند معصیت کرده.
مسئله 700- احوط آن است که
غسل میت بعد از سرد شدن بدن باشد.
مسئله 701- هر گاه محرمی از برای میت نباشد و ممکن نباشد بدون لمس و نظر او را غسل دهند سل دادن میت ساقط میشود.
مسئله 702- هر گاه محرمی برای میت پیدا نشود و ممکن باشد غسل دهنده در پس پرده و با کیسه که به دست کرده غسل دهد مانعی ندارد.
مسئله 703- اگر میتی مشتبه باشد بین مرد و زن هر چند بواسطه آنکه خنثی باشد باید مردی یا زنی از روی ساتر او را غسل دهد و احتیاطا مرد و زن هر دو او را از روی ساتر غسل دهند.
مسئله 704- اگر بدن میت بعد از غسل یا در اثناء غسل نجس شود به بیرون آمدن نجاست از او یا از خارج، اعاده غسل واجب نیست حتی اگر بول یا غائط از او بیرون آید اگر چه احتیاطا باید اعاده کند ولی ازاله ی خبث از بدن میت واج است. اگر چه بعد از گذاردن در قبر باشد مگر با تعذّر هر چند بواسطه ی استلزام هتک حرمت میت باشد به سبب بیرون آوردن او.
مسئله 705- هر گاه میتی مشتبه باشد بین کافر و مسلمان اگر در بلد اسلام است حکم مسلمان بر او جاری است و اگر در بلد کفر است محکوم به کفر است.
مسئله 706- کسی که در حال جنابت یا حیض یا نفاس بمیرد غسل میت کفایت از اغسال مزبور مینماید.
مسئله 707- لوح یا سریر که میت را روی آن غسل میدهند شستن آن بعد از هر یک از سه غسل واجب نیست اگر چه احتیاط مستحب شستن
آنست برای غسل میت دیگر و اقوی طهارت آنست بالتبع و همچنین است پارچه یا لنگی که بر او میگذارند.
مسئله 708- بهتر آنست که میت را وقت غسل دادن رو به قبله گذارند مثل حال احتضار.
مسئله 709- چند چیز در غسل میت مستحب است: اول- آنکه او را بر جای بلندی یا تخته یا تختی بگذارند. دوم- اینکه پیراهن او را از جانب پاها بیرون آورند. هر چند مستلزم در بدن باشد به شرط اینکه وارث بالغ رشید اذن بدهد و بهتر این است که همان پیراهن را ساتر عورت او قرار دهند. سوم- آنکه در زیر سقف یا خیمه یا مانند اینها باشد نه زیر آسمان و بهتر زیر سقف است. چهارم- آنکه در جانب پای او گودی حفر کنند به جهت آب غساله. پنجم- آنکه او را برهنه مستور العوره غسل دهند نه از روی جامه. ششم- اینکه عورت او را بپوشند هر چند بر غسل دهنده و حاضرین حرام نباشد نظر به آن. هفتم- آنکه انگشتان و بندهای او را آهسته و هموار بمالند تا نرم شود و اگر متعسر باشد متعرض نشوند. هشتم- اینکه دستهای او را پیش از هر غسلی تا نصف ذراع سه دفعه بشویند و بهتر این است که در اول به آب سدر و در دوم به آب کافور و در سوم به آب خالص باشد.
نهم- اینکه قبل از غسل سر او را با کف سدر بشویند با ملاحظه اینکه داخل بینی یا گوش او نشود. دهم- اینکه غسل دهنده در حال غسل مشغول ذکر خدا و استغفار باشد و بهتر اینست که مکرر
بگوید«رب عفوک عفوک» و اعمال مستحبه دیگری هست که در کتب مفصله بیان شده است.
مسئله 710- بعد از غسل واجب است میت را حنوط کنند یعنی پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالند و مستحب است بر بینی او هم کافور بمالند و باید کافور سائیده و تازه باشد و اگر بواسطه ی کهنه بودن عطر آن از بین رفته کافی نیست.
مسئله 711- احتیاط مستحب آنست که اول کافور را به پیشانی میت بمالند ولی در جاهای دیگر ترتیب لازم نیست.
مسئله 712- بهتر آنست که میت را پیش از کفن کردن حنوط کنند اگر چه در اثناء کفن کردن و بعد از آن هم مانعی ندارد.
مسئله 713- کسی که برای حج یا عمره احرام بسته اگر پیش از تمام کردن طواف بمیرد حنوط کردن او جائز نیست.
مسئله 714- زنی که شوهر او مرده و هنوز عده اش تمام نشده اگر چه حرام است خود را خوشبو کند ولی چنانچه بمیرد حنوط او واجب است.
مسئله 715- احوط آنست میت را با مشک و عود و عنبر و عطریات دیگر خوشبو نکنند و اینها را با کافور نیز مخلوط نکنند.
مسئله 716- مستحب است قدری تربت حضرت سیدالشهداء ( را با کافور مخلوط کنند ولی از آن کافور به جاهائی که بی احترامی میشود نرسانند و نیز باید تربت به قدری زیاد نباشد که وقتی با کافور مخلوط شد آنرا کافور نگویند.
مسئله 717- اگر کافور یافت نشود یا فقط باندازه ی غسل باشد حنوط لازم نیست و چنانچه از غسل زیاد بیاید ولی
به همه هفت عضو نرسد باید اول پیشانی و اگر زیاد آمد به جاهای دیگر بمالند.
مسئله 718- مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه میت بگذارند و افضل چوب خرما است.
مسئله 719- واجب است کفن نمودن میت چه مرد باشد چه زن و چه خنی، صغیر باشد یا کبیر به سه قطعه و آن پیراهن و لنگ و لفاف است که آن را سرتاسری می نامند.
مسئله 720- شرط است در پیراهن که از شانه تا نصف ساق را بپوشاند و احوط و افضل تا قدم است و قدر واجب در لنگ آنست که از ناف تا زانو را بپوشاند و افضل پوشانیدن تا قدم است و در لفافه قدر واجب این است که همه بدن را بپوشاند و احوط آن است که در طول آن قدر باشد که بتوان دو طرف کفن را از سر و پای میت بست و در عرض اینقدر باشد که دو طرف آن روی هم بیفتد.
مسئله 721- احتیاط آن است که مقدار زائد از قدر واجب کفن را بدون اذن کبارورئه نکنند و اگر صغیر داشته باشد از مال صغیر برندارند.
مسئله 722- اگر میت وصیت کرده، مقدار مستحبی کفن را باید از ثلث محسوب دارند.
مسئله 723- اگر سه قطعه مقدور نباشد اکتفا نمایند بآنچه مقدور است چه یک قطعه و چه دو قطعه بلکه اگر مقدور نشود مگر به پوشانیدن عورت واجب است.
مسئله 724- اگر امر دائر شد بین سه قطعه لفافه مقدم است و اگر به اندازه ی لفافه نیست آن را پیراهن قرار دهند و اگر ممکن نشود
آن وقت لنگ قرار دهند.
مسئله 725- واجب است اول لنگ را بپوشانند بعد پیراهن و بعد لفافه را.
مسئله 726- هر گاه کفن ندارد مگر به اندازه ی پوشانیدن یکی از عورتین بعید نیست تقدیم قبل.
مسئله 727- قصد قربت در تکفین لازم نیست اگر چه افضل است.
مسئله 728- اگر میت وصیت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند و بخواهند از اصل مال بردارند احتیاط آنست که مقدار واجب کفن را به ارزانترین قیمتی که ممکن است تهیه کنند ولی اگر کسانی که از ورثه بالغ هستند اجازه دهند که از سهم آنان بردارند مقداری را که اجازه داده اند از سهم آنان میشود برداشت.
مسئله 729- احتیاط آنست که هر یک از سه قطعه کفن چندان نازک نباشد که بدن میت از آن پیدا باشد.
مسئله 730- جائز نیست کفن کردن به پوست میته و نه پارچه غصبی ولو اینکه در حال اضطرار باشد و هر گاه میت را با پارچه غصبی کفن کرده باشند و صاحب آن راضی نشود باید از تن میت بیرون آورند ولو بعد از دفن باشد.
مسئله731- کفن کردن میت با چیز نجس و یا با پارچه ابریشمی خالص یا پارچه طلاباف جائز نیست ولو اینکه طفل یا زن باشد.
مسئله 732- کفن کردن میت با پارچه ای که از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده در حال اختیار جائز نیست و احتیاط آنست که با پوست حیوان حلال گوشتی هم که به دستور شرع کشته شده میت را کفن نکنند ولی هر گاه کفن از مو یا پم یا کرک حیوان حلال گوشت
باشد اشکال ندارد اگر چه بهتر آنست که با این سه هم کفن ننمایند.
مسئله 733- اگر کفن میت به نجاست خودش یا نجاست دیگری نجس شود چنانچه کفن ضایع نمیشود باید مقدار نجس شده را بشویند یا ببرند خواه قبل از گذاشتن در قبر باشد یا بعد از آن به شرط آنکه کفن را فاسد نکند و هر گاه ممکن نباشد واجب است با امکان کفن را تبدیل کنند.
مسئله 734- کسی که در حال احرام حج یا عمره فوت شود کفن کردنش مثل دیگران است یعنی پوشاندن سر و صورتش اشکال ندارد.
مسئلله 735- کفن زن بر شوهر است هر چند زن ثروتمند باشد و همچنین اگر در عده طلاق رجعی فوت شود و چنانچه شوهر نابالغ یا دیوانه باشد ولی او باید از مال او کفن زن را بدهد.
مسئله 736- در زن فرق نیست بین صغیره و کبیره، مدخوله باشد یا غیر مدخوله دائمه باشد یا منقطعه.
مسئله 737- شرط است در وجوب کفن زوجه بر زوج چند چیز: اول- آنکه زوج مال دار باشد. دوم- آنکه زن قبل از مرد بمیرد. سوم- آنکه شوهر قبل از مرگ زن محجور نشده باشد بسبب فلس و الا وجوب از او ساقط است. چهارم- آنکه مال او متعلق به حق غیر مثل رهن نباشد. پنجم آنکه زوجه کفن برای خود معین نکرده باشد.
مسئله 738- کفن میت بر خویشان او واجب نیست اگر چه مخارج او در حال حیات بر آنان واجب بوده.
مسئله 739- هر گاه کسی تبرعا زوجه شخصی را کفن کرد از زوج ساقط است.
مسئله 740- شخصی که فوت شود و
مالی که به اندازه ی کفن باشد نداشته باشد اگر کسی تبرعا بر او پوشانید مانعی ندارد و الا برهنه دفن شود.
مسئله 741- هر گاه کفنی را که شوهر بر زن خود پوشانیده دزد ببرد یا بعلت دیگر تجدید آن واجب شود تجدید آن به عهده شوهر است.
مسئله 742- مخارج تجهیز زن غیر از کفن چیزی بر مرد واجب نیست اگر چه احتیاط است.
مسئله 743- مستحبات کفن چند چیز است: اول- عمامه در مردان کفایت میکند مسمی و از دو طرف تحت الحنک داشته باشد. دوم- در زن مقنعه است. سوم- پارچه ای روی پستانهای زن بگذارند و دو طرف آن را از پشت ببندند. چهارم- پارچه ای که وسط میت را با آن ببندند خواه میت مرد باشد یا زن. پنجم- ران پیچ و بهتر آن است که طول آن در حدود دو متر و ربع کم و عرض آن به اندازه ی یک وجب باشد و آنرا بپیچند از بیخ ران تا زانو. ششم- لفافه دیگری بالای لفافه واجب. هفتم- مقداری پنبه یا نحو آن ما بین پاهای او گذارند بطوری که عورت او را بپوشاند و قدری کافور هم بر او بپاشند.
مسئله 744- مستحب است شخص در حال سلامتی کفن و سدر و کافور خود را آماده کند.
مسئله 745- مکروهات کفن چند چیز است: اول- بریدن کفن با آهن یا فولاد. دوم- پیراهنی که به جهت کفن میت قطع میکنند آستین داشته باشد اما اگر میت را در پیراهن خودش کفن کنند آستین داشتن آن مکروه نیست ولی مکروه است دکمه داشته باشد. سوم- تر کردن ریسمانی که کفن به آن
می دوزند. چهارم- کفن را بخور کردن. پنجم- در کتان کفن کردن.
مسئله 746- نماز گذاردن بر میت مسلمان واجب است اگر چه بچه باشد ولی باید پدر و مادر آن بچه یا یکی از آنان مسلمان باشند و شش سال آن بچه هم تمام شده باشد.
مسئله 747- نماز خواندن بر طفلی که شش سال او تمام نشده مستحب است و نماز خواندن بر طفلی که مرده متولد شده مستحب نیست.
مسئله 748- نماز میت باید پس از غسل و حنوط و کفن خوانده شود و اگر پیش از اینها یا در بین اینها باشد کافی نیست اگر چه ازروی فراموشی یا جهالت باشد.
مسئله 749- کسی که نماز میت میخواند لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمم باشد و بدن و لباسش پاک باشد اگر لباس او هم غصبی باشد اشکال ندارد اگر چه بهتر آنست که تمام چیزهائی که در نمازهای دیگر لازم است رعایت نماید.
مسئله 750- کسی که بر میت نماز میخواند باید رو به قبله باشد و واجب است میت را در مقابل او به پشت بخوابانند بطوری که سر او بطرف راست نماز گذار باشد.
مسئله 751- مکان نماز گذار باید غصبی نباشد و از جای میت پس تر و بلند تر نباشد ولی پستی و بلندی مختصر مانعی ندارد.
مسئله 752- نمازگذار باید از میت دور نباشد ولی کسی که نماز میت را به جماعت میخواند اگر از میت دور باشد در صورتی که صفوف به همدیگر متصل باشد اشکال ندارد.
مسئله 753- نمازگذار باید مقابل میت بایستد ولی اگر نماز به جماعت خوانده میشود
و صف جماعت از دو طرف بگذرد کسانی که مقابل میت نیستند نمازشان بی اشکال است.
مسئله 754- بین میت و نمازگذار نباید پرده و دیوار و مانند آن حائل باشد و اگر میت در تابوت و مانند آن باشد عیب ندارد.
مسئله 755- در وقت نماز خواندن باید عورت میت پوشیده باشد و اگر کفن کردن او ممکن نبوده باید عورتش را بپوشانند ولو با تخته یا آجر یا مانند آن باشد.
مسئله 756- نماز میت را باید ایستاده و با قصد قربت بخوانند و در موقع نیت میت را معین کند مثلا نیت کند نماز میخوانم بر این میت قربه الی ا...
مسئله 757- اگر کسی نباشد که بتواند نماز میت را ایستاده بخواند نشسته میشود بر او نماز خواند.
مسئله 758- واجب است نماز میت با اذن ولی میت باشد و هر گاه متعدد باشند اولیاء میت که در یک درجه واقع شده اند واجب است از جمیع آنها بنابر احتیاط اذن بگیرند و جائز است برای هر یک از ایشان نماز کردن بدون اذن از دیگران.
مسئله 759- اگر میت وصیت کرده باشد که شخص معینی بر او نماز بخواند بهتر آنست که آن شخص از ولی میت اجازه بگیرد و احتیاط آنست که ولی هم به او اجازه بدهد.
مسئله 760- هر گاه ولی اذن ندهد احدی را بر نماز میت و خود نیز اقدام نکند احتیاط اذن گرفتن از حاکم شرع است با امکان.
مسئله 761- شرط است در صحت نماز میت آنکه نماز گذار مومن اثنی اعشری باشد و بلوغ در آن معتبر نیست پس نماز طفل ممیز صحیح
است بلکه ظاهر آنست که از دیگران کافی باشد و همچنین مرد بودن معتبر نیست پس نماز زن صحیح است اگر چه میت مرد باشد.
مسئله 762- اگر میت را عمدا یا از روی فراموشی بعلت عذر دیگر بدون نماز دفن کنند یا بعد از نماز معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده باطل بوده تا وقتی جسد او از هم پاشیده نشده واجب است با شروطی که برای نماز میت گفته شد بر قبر او نماز بخوانند.
مسئله 763- هر گاه بسبب غیبت ولی میت اذن گرفتن برای نماز ممکن نباشد از حاکم شرع باید اذن گرفته شود و اگر آن هم ممکن نشود باید بدون اذن بر او نماز بخوانند.
مسئله 764- نماز میت پنج تکبیر دارد و چنانچه کسی که نماز میت میخواند پنج تکبیر را به این ترتیب بخواند کافی است- بعد از نیت و تکبیر اول بگوید.
اشهد ان لا اله الا ا... و اشهد ان محمدا رسول ا...
و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللهم اغفر للمومنین و المومنات و بعد از تکبیر چهارم چنانچه میت مرد است بگوید اللهم اغفر لهذا المیت و اگ زن است بگوید: اللهم اغفر لهذه المیته و پس از آن تکبیر پنجم را بگوید: - ولی بهتر آن است که پس از نیت و تکبیر اول بگوید.
اشهد ان لا اله الا ا... وحده لا شریک له الها واحدا احدا فردا دائما صمد الم یتخذ صاحبه و لا ولدا و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین
الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون.
و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد کافضل ما صلیت و بارکت و ترحمت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید و صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و الملئکه المقربین و جمیع عباد ا... الصالحین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات انک مجیب الدعوات و غافر الخطیئات و ما حی السیئات انک علی کل شیء قدیر و بالاجابه جدیر.
و پس از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید:
اللهم ان هذا المسحی قد امنا عبدک و ابن عبدک.
و ابن امتک نزل بک و انت خیر منزول به احتاج الی رحمتک و انت غنی عن عذابه اللهم انا لا نعلم من ظاهره الا خیر او انت اعلم بسریرته منا اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عنه و اغفر له اللهم اجعله عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهله فی الغابرین و ارحمه و ایانا برحمتک یا ارحم الراحمین
و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید:
اللهم ان هذه امتک و ابنه عبدک و ابنه امتک نزلت بک و انت خیر منزول به احتاجت الی رحمتک و انت غنی عن عذابها اللهم انا لا نعلم من ظاهرها الا خیر او انت اعلم بسریرتها منا اللهم ان کانت محسنه فزد
فی احسانها و ان کانت مسیئه فتجاوز عنها و اغفر لها اللهم اجعلها عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهلها فی الغابرین و ارحمها و ایانا برحمتک یا ارحم الراحمین.
و سپس تکبیر پنجم را بگوید.
مسئله 765- باید تکبیرات و دعاها را طوری متصل بخواند که از صورت نماز خارج نشود.
مسئله 766- کسیکه نماز میت را به جماعت میخواند باید تکبیرات و دعاهای آنرا هم بخواند.
مسئله 767- چند چیز در نماز میت مستحب است: اول کسی که نماز میت میخواند با وضو یا غسل یا تیمم باشد. دوم با کفش نماز بخواند. سوم در هر تکبیر دستها را بلند کند. چهارم اگر میت مرد است امام یا مأموم مقابل وسط جنازه بایستند و اگر میت زن است مقابل سینه اش بایستند. پنجم نماز میت را به جماعت بخواند. ششم فاصله او با میت زیاد نباشد به طوری که اگر باد لباسش را حرکت دهد به جنازه برسد.
هفتم در جماعت مأموم ولو یک نفر باشد عقب امام بایستد. هشتم امام تکبیر و دعاها را بلند بخواند و کسانیکه با او نماز میخوانند آهسته بخوانند. نهم قبل از نماز سه مرتبه بگویند «الصلوه». دهم برای مومنین و میت زیاد دعا کنند. یازدهم زن حائض اگر نماز میت را به جماعت میخواند در صفی تنها بایستد. دوازدهم نماز را در جائی بخوانند که مردم برای نماز میت بیشتر به آنجا میروند.
مسئله 768- خواندن نماز میت در مساجد غیر از مسجدالحرام مکروه است.
مسئله 769- واجب است میت را طوری دفن کنند که نه بوی آن بیرون آید و نه درندگان بیرون آورند و اگر میترسند که جانوران بدنش را بیرون آورند واجب است قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
مسئله 770- هر گاه دفن میت در زمین ممکن نباشد جائز است بجای دفن او را در بنا یا تابوت بگذارند.
مسئله 771- میت را در قبر باید به پهلوی راست بخوابانند بطوری که سینه و شکم او برابر قبله باشد.
مسئله 772- هر گاه کسی در کشتی بمیرد چنانچه
جسد او فاسد نمی شود و مانعی از بردن او در کشتی نیست باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند و الا در کشتی او را تجهیز کنند و پس از نماز بر او چیز سنگینی به پایش بسته و در دریا اندازند یا در خمره گذارده و درش را ببندند و به دریا بیاندازند و اگر ممکن است در جائی بیندازند که فورا طعمه حیوانات نشود.
مسئله 773- اگر بترسند که دشمن قبر میت را بشکافد و او را بیرون آورد و گوش و بینی یا اعضای دیگر او را ببرد چنانچه ممکن است بطوریکه در مسأله قبل گفته شد به دریا بیندازند.
مسئله 774- مخارج دریا انداختن و مخارج محکم کردن قبر میت در صورتیکه لازم باشد جائز است از اصل ترکه برداشته شود.
مسئله 775- اگر زن کافر بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد یا هنوز روح در بدن آن بچه داخل نشده چنانچه پدر بچه مسلمان باشد باید زن را در قبر به پهلوی چپ و پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد.
مسئله 776- دفن مسلمان در قبرستان کفار و دفن کافر در قبرستان مسلمین جائز نیست.
مسئله 777- دفن مسلمانان در محلی که بی احترامی به او باشد مانند جائیکه خاکروبه و کثافات میریزند جائز نیست.
مسئله 778- دفن میت جای غصبی و زمینی که وقف برای غیر دفن کردن است مانند مسجد جائز نیست.
مسئله 779- دفن میت در قبر میت دیگر جائز نیست مگر آنکه آن قبر کهنه شده و میت اولی از بین
رفته باشد.
مسئله 780- چیزی که از میت جدا میشود اگر چه مو و دندان و ناخن باشد باید با او دفن شود ولی دفن ناخن و دندانی که در حال حیات از او جدا می شود مستحب است.
مسئله 781- هر گاه کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نشود باید در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
مسئله 782- اگر طفل در رحم مادر بمیرد و ماندنش برای مادر خطرناک باشد باید به آسانترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را پاره پاره بیرون آورند اشکال ندارد ولی باید بوسیله شوهرش اگر اهل فن باشد یا بوسیله زنیکه اهل فن است این کار انجام شود و اگر ممکن نیست بوسیله مرد محرمی که اهل فن باشد و اگر آن هم ممکن نیست مرد نامحرمی که اهل فن است بچه را بیرون آورد و اگر آنهم ممکن نیست کسی که اهل فن نباشد بچه را بیرون آورد.
مسئله 783- هر گاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد اگر چه امید زنده ماندن طفل هم نرود باید بوسیله یکی از کسانی که در مسئله قبل گفته شد پهلوی چپ را شکافته بچه را بیرون آورد و دوباره بدوزند.
مسئله 784- مستحب است قبر را باندازه ی قامت انسان متوسطی گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن کنند مگر آنکه از جهتی قبرستان دورتر بهتر باشد مثل آنکه صلحاء و مومنین در آنجا دفن باشند یا مردم بیشتر برای فاتحه اهل قبور به آنجا بروند و همچنین مستحب است جنازه را
در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه دفعه کم کم نزدیک ببرند و در هر دفعه زمین گذارند و بردارند و در مرتبه ی چهارم از طرف سر داخل قبر کنند و اگر زن است در نوبت سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و هنگام وارد کردن پارچه ای روی قبر بکشند و همچنین مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهائی که دستور رسیده پیش از دفن و هنگام دفن بخوانند و پس از آنکه جنازه را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت ا روی خاک گذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی گذارند که به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را بقوت بر شانه چپ او بگذارند و دهان نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: «اسمع، افهم» یا فلان بن فلان و بجای فلان بن فلان نام میت و پدرش را بگویند مثلا سه مرتبه بگویند:
یا حسن بن محمد هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا ا... وحده لا شریک له و ان محمدا صلی ا... علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیرالمومنین و سید الوصیین و امام افترض ا... طاعته علی العالمین و إن الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد
و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجه المهدی صلوات ا... علیهم ائمه المومنین و حجج ا... علی الخلق اجمعین و ائمتک ائمه هدی بک ابرار یا فلان بن فلان.
و بجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید
اذا اتاک الملکان المقربان الرسولان من عندالله تبارک و تعالی و سئلاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ائمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما ا... جل جلاله ربی و محمد صلی ا... علیه و آله نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المومنین علی بن ابیطالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بنعلی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی هولاء صلوات ا... علیهم اجمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان.
و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد هم بگوید:
ان ا... تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا صلی ا... علیه و آله نعم الرسول و ان علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین الائمه الاثنی عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد صلی ا... علیه و آله
حق و ان الموت حق و سوال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطائر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان ا... یبعث من فی القبور.
پس بگوید افهمت یا فلان و بجای فلان اسم میت را بگوید
و بعد از آن بگوید ثبتک ا... بالقول الثابت و هداک ا... الی صراط المستقیم عرف ا... بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمه
پس بگوید اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک
مسئله 785- مستحب است کسی که جنازه را در قبر میگذارد با طهارت و سر و پای برهنه باشد و از جانب پای میت از قبر خارج شود و حاضرین غیر از خویشان میت با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند انا لله و انا الیه راجعون و هر گاه میت زن باشد کسیکه با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرمی نباشد خویشان او او را در قبر بگذارد.
مسئله 786- مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و بقدر چهار انگشت از زمین بلند کنند و برای اینکه اشتباه نشود نشانه ای روی آن بگذارند و آب روی آن بپاشند و پس از پاشیدن آب آنها که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک آن فرو برند و هفت مرتبه سوره قدر بخوانند و برای میت از خداوند متعال آمرزش بخواهند و این دعا را بخوانند:
اللهم جاف
الارض عن جنبیه و اصعد الیک روحه و لقه منک رضوانا و اسکن قبره من رحمتک ما تغنیه به عن رحمه من سواک
مسئله 787- پس از رفتن مشیعین مستحب است ولی میت یا کسیکه از طرف او اجازه دارد دعاهائی را که دستور داده شده به میت تلقین کنند و در اخبار وارد شده که این تلقین دفع سوال ملکین را می نماید.
مسئله 788- پس از دفن مستحب است صاحبان عزا را تسلیت گویند ولی اگر مدتی گذشته که بواسطه تسلیت یادشان می آید ترک تسلیت بهتر است و همچنین مستحب است تا سه روز برای اهل خانه میت خوراک بفرستند و خوردن دیگران نزد آنان و در منزلشان مکروه است.
مسئله 789- مستحب است انسان خصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد کند «انا لله و انا الیه راجعون» گوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجب بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
مسئله 790- جائز نیست انسان در مرگ کسی که صورت و بدن بخراشد و یا به خود لطمه زند.
مسئله 791- پاره کردن گریبان در مرگ غیر از پدر و برادر جائز نیست و احتیاط آنست که در مصیبت آنها هم گریبان پاره نکند.
مسئله 792- هر گاه زن در عزای میت صورت بخراشد یا موی خود را بکند باید یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را غذا دهد یا آنها را بپوشاند و همچنین است هر گاه مرد در مرگ زن یا فرزند گریبان یا لباس خود را پاره کند.
مسئله 793-
احتیاط آنست که در گریه بر میت زیاد صدا را بلند نکند.
مسئله 794- مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز برای میت بخوانند به این ترتیب که در رکعت اول پس از حمد یکمرتبه «آیه الکرسی» و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «انا انزلنا» خوانده شود و پس از سلام بگوید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان؛ و بجای فلان نام میت را بگوید.
مسئله 795- نماز وحشت را هر وقت از شب اول قبر میشود خواند ولی بهتر است که در اول شب و پس از نماز عشاء باشد.
مسئله 796- هر گاه بخواهند میت را به شهر دوری ببرند یا به علت دیگری دفن او تأخیر بیفتد باید نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخیر بیندازند.
مسئله 797- نبش قبر مسلمان یعنی شکافتن آن ولو طفل یا دیوانه باشد حرام است لکن اگر بدنش از بین رفته و خاک شده مانعی ندارد.
مسئله 798- نبش قبر امام زادگان و شهداء و علماء و صلحاء ولو سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
مسئله 799- شکافتن قبر در چند مورد جائز است: اول آنکه میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی به ماندن او در آنجا نشود. دوم آنکه کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صحب آن راضی نشود که در قبر بماند. و نیز اگر چیزی از مال خود میت که به ورثه او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی به بودن آن چیز در قبر نشوند ولی اگر وصیت کرده باشد که دعا یا
قرآن یا انگشتری با او دفن کنند برای بیرون آوردن آنها نمیتوان قبر را شکافت.
سوم آنکه میت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد یا بفهمند که غسل او باطل بوده یا به غیر دستور شرعی کفن شده یا در قبر رو به قبله گذارده نشده. چهارم آن که برای اثبات حقی بخواهند بدن میت را ببینند. پنجم آنکه میت را در جائی که بی احترامی به اوست دفن کرده باشند مانند قبرستان کفار یا جائی که خاکروبه و کثافت ریخته میشود. ششم آنکه برای امر شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است قبر را بشکافند مثلا بخواهند طفل را از شکم زن آبستنی که دفنش کرده اند بیرون آورند. هفتم آنکه بترسند جانوری بدن میت را پاره کند یا سیل او را ببرد یا دشمن بیرون آورد. هشتم آن که قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند با او دفن کنند ولی احتیاط آنست که آن قسمت از بدن را طوری در قبر گذاند که بدن میت دیده نشود.
مسئله 800- غسلهای مستحب در شرع اسلام بسیار است: اول غسل روز جمعه و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر شرعی و بهتر آنست نزدیک ظهر غسل نماید و اگر تا ظهر غسل ننمود احتیاط آنست که نیت اداء و قضا تا عصر جمعه ننماید و اگر در روز جمعه غسل نکرد از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بجا آورد و کسی که خائف است در روز جمعه آب بدست نمیاورد مجاز است روز پنجشنبه یا شب جمعه غسل را بجا آورد و
مستحب است شخص در موقع غسل جمعه بگوید اشهد ان لا اله الا ا... وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین.
دوم غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهای طاق آن مانند شب نهم و یازدهم و سیزدهم ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند و برای غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و بیست و هفتم و بیست و نهم تأکید بیشتری شده است و وقت غسل شبهای ماه رمضان تمام شب است و افضل آن است که مقارن غروب غسل نماید که نماز مغرب و عشاء را با آن بخواند.
سوم غسل عیدین یعنی روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح تا غروب و بهتر آنست که قبل از نماز عید غسل نماید که نماز را با غسل بجا آورد.
چهارم غسل شب عید فطر و روز بیست و پنجم ذی القعده، و وقت غسل شب عید فطر از اول مغرب است تا طلوع فجر و اگر در اول شب بجا آورده شود بهتر است.
پنجم غسل روز هشتم و نهم و هیجدهم و بیست و چهارم ذی حجه و در روز نهم افضل آن است که قریب به ظهر غسل نماید.
ششم غسل روز نهم و هفدهم ربیع الاول.
هفتم غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب و پانزدهم شعبان
هشتم غسل روز عید نوروز
نهم غسل دادن بچه ای که
تازه بدنیا آمده باشد
دهم غسل زنی که برای غیر شوهر خود عطریات استعمال کرده باشد.
یازدهم غسل کسی که در حال مستی خوابیده باشد
دوازدهم غسل کسی که جائی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده شده رسانیده باشد.
سیزدهم غسل کسی که در موقع گرفتن تمام قرص آفتاب یا ماه عمدا نماز آیات را ترک کرده باشد.
چهاردهم غسل کسی که برای تماشای دار زده بعد از روز سوم عمدا برود به خلاف کسی که سهوا نظرش بر آن بیفتد یا برای اداء شهادت رفته باشد.
مسئله 801- قبل از دخول در حرم مکه و شهر مکه و مسجدالحرام و خانه ی کعبه و حرم مدینه و مسجد پیغمبر و حرم ائمه علیهم السلام غسل مستحب است و اگر در یک روز چند نوبت مشرف شود یک غسل کافی است و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود اگر به نیت تمام آنها غسل نماید کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم و شهر مدینه و مسجد پیغمبر( بشود یک غسل برای همه کافی است و برای زیارت پیغمبر و ائمه از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط و به جهت عبادت و برای سفر کردن مخصوصا سفر زیارت حضرت ابی عبدالله ( مستحب است غسل نماید و اگر یکی از غسلهائی که در این مسئله بیان شد بجا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلا بخوابد غسل او باطل میشود و مستحب است دوباره غسل را بجا
آورد.
مسئله 802- شخص میتواند با غسل مستحبی نماز بخواند و وضو لازم ندارد و احوط ضمیمه وضو با آن است.
مسئله 803- اگر در یک روز چند غسل مستحب وارد شده باشد مانند آنکه جمعه مصادف با غدیر بشود و بخواهد به زیارت یکی از ائمه معصومین سلام ا... علیهم- اجمعین مشرف شود یک غسل به نیت تمام امور مذکوره کفایت میکند.
مسئله 804- شرط جواز تیمم عجز از استعمال آب است و عجز به چند چیز محقق میشود.
مسئله 805- اول نیافتن آب به قدر وضو و غسل. اگر انسان در آبادی باشد باید برای تهیه آب وضو و غسل جستجو کند تا جائیکه از پیدا شدن آب مأیوس گردد و اگر در بیابان باشد و احتمال دهد آب پیدا میشود، چنانچه زمین پس و بلند است باید در هر یک از چهار سمت به قدر پرتاب یک تیر از کمان در جستجوی آب برود، اگر چه بواسطه ی درخت پست و بلندی داشته باشد، و اگر زمین پست و بلند نباشد باید در هر سمت باندازه ی پرتاب دو تیر جستجو نماید.
مسئله 806- اگر بعضی از چهار جانب هموار و بعضی دیگر ناهموار باشد، باید در جائی که هموار است بمقدار پرتاب دو تیر و در طرفی که هموار نیست باندازه ی پرتاب یک تیر جستجو کند.
مسئله 807- مقدار پرتاب تیر را علامه ی مجلسی در شرح «من لا یحضره الفقیه» دویست قدم معین فرموده است.
مسئله 808- در هر جائی که احتمال میدهید آب پیدا می شود ولی بیش از مسافت مذکوره است اگر مشقت نداشته باشد، واجب است برود.
مسئله 809- ظاهر
آنست که مباشرت شخص در طلب آب واجب نباشد بنا بر این نایب گرفتن کافی است.
مسئله 810- اگر دو نفر عادل شهادت بدهند به نبودن آب در چهار سمت یا بعضی از آن، وجوب طلب آب ساقط میشود و اقوی آنکه با یک شاهد ساقط میشود.
مسئله 811- اگر دو شاهد عادل شهادت بوجود آب در زائد از مقدار مذکور بدهند واجب است طلب آب کند.
مسئله 812- اگر پیش از دخول وقت نماز طلب آب نمود و نیافت اکتفاء به آن پس از دخول وقت جائز است.
مسئله 813- هر گاه بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو نماید و آب نیابد و تا وقت نماز دیگر در همانجا بماند اگر احتمال دهد که آب پیدا میشود احتیاط آنست که دو مرتبه در طلب آن برود.
اگر به مقدار لازم جستجوی آب نموده و آب نیافت و با تیمم نماز خواند و بعد در همان محل آب پیدا شود نماز او صحیح است و احتیاج به قضاء و اعاده ندارد.
مسئله 814- اگر به مقدار لازم جستجوی آب نموده و آب نیافت و با تیمم نماز خواند و بعد در همان محل آب پیدا شود نماز او صحیح است و احتیاج به قضا و اعاده ندارد.
مسئله 815- در ضیق وقت نماز، وجوب طلب اب ساقط میشود.
مسئله 816- هر گاه عمدا طلب کردن آب را تأخیر انداخت تا وقت نماز تنگ شد معصیت کرده لکن صحت تیمم و نماز بی اشکال است.
مسئله 817- هر گاه به اعتقاد تنگی وقت طلب نکرد و نماز خواند و بعد معلوم شد که وقت باقی
است و گنجایش جستجو راداشته، اگر وقت نماز با جستجو باقی است باید جستجو کند و اگر آب نیابد نمازی که خوانده صحیح است و اگر پیدا شد اعاده نماز کند.
مسئله 818- اگر در وسعت وقت جستجوی آب نکرد و تیمم نمود و نماز خواند و بعد معلوم شد که اگر تفحص میکرد آب پیدا نمیشد اظهر صحت تیمم و نماز است و احوط اعاده آنها است.
مسئله 819- کسی که یقین دارد وقت نماز تنگ است اگر بدون جستجوی آب با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که برای تفحص وقت داشته احتیاط آنست که دوباره نمازش را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 820- اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوی خود را باطل کند تهیه آب برای او ممکن نیست یا نمیتواند وضو بگیرد، چنانچه بتواند وضوی خود را حفظ کند نباید آنرا بشکند.
مسئله 821- اگر پیش از وقت نماز وضو داشته و بداند که اگر وضوی خود را باطل سازد تهیه آب برای او مقدور نیست چنانچه میتواند وضوی خود را حفظ کند احتیاط آنست که آنرا باطل نکند و در هر دو صورت هر گاه وضوی خود را باطل کرده و تیمم نمود و نماز خواند معصیت کرده ولی تیمم و نماز او صحیح است.
مسئله 822- کسی نه به اندازه ی وضو یا غسل آب دارد و میداند که اگر آن را بریزد آب پیدا نمیکند چنانچه وقت نماز داخل شده باشد ریختن آن جائز نیست و احتیاط آنست که پیش از وقت نماز هم آنرا
نریزد.
مسئله 823- اگر کندن چاه بدون زحمت و مشقت ممکن باشد واجب است حفر نماید.
مسئله 824- اگر در طلب نمودن آب از جان یا مال خود، از دزد یا جانور یا عقب ماندن از قطار و اتومبیل و مانند آن بترسد و چوب طلب ساقط میشود و همچنین هر گاه طلب کردن موجب حرج و مشقتی باشد که عادتا تحمل آن مشکل باشد.
مسئله 825- اگر احتمال دهد در جزئ توشه و بار سفر خود یا در منزل یا در قافله آب هست باید به قدری جستجو کند که به نبودن آب یقین یا از پیدا کردن آن ناامید شود.
مسئله 826- دوم متمکن نبودن از رسیدن به آب- اگر به واسطه ی پیری یا ترس از دزد و جانور و مانند آن یا نداشتن وسیله که آب را از چاه بکشد نتواند تحصیل آب نماید تیمم کند.
مسئله 827- اگر تحصیل آب منوط به خریدن دلو و ریسمان یا به اجاره کردن آن یا به خریدن آب یا قرض کردن آن باشد واجب است آن را بخرد یا اجاره کند ولو به چند برابر قیمت اصلی آن باشد در صورتی که مضر به حال او نباشد.
مسئله 828- اگر کسی مقداری آب بی منت به او ببخشد واجب است قبول کند ولکن اگر با منت باشد قبول واجب نیست.
مسئله 829- سوم ترس از استعمال آب- اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد یا خوف داشته باشد که بواسطهی استعمال آب مرض یا عیبی در او پیدا شود یا مرضش طول بکشد یا به سختی معالجه شود باید تیمم نماید ولی اگر
آب گرم برای او ضرر ندارد باید با آب گرم وضو بگیرد یا غسل کند.
مسئله 830- احتمال ضرر استعمال آب کافی است و لازم نیست که علم پیدا کند ولو اینکه از فته طبیب غیر مسلمان باشد.
مسئله 831- هر گاه بترسد که به وضو یا غسل در بدن او خشونتی پیدا شود که تحمل آن مشکل باشد و یا موجب ترکیدن بشره و خون آمدن بشود وظیفه او تیمم است.
مسئله 832- کسی که مبتلا به درد چشم است و آب برای او ضرر دارد باید تیمم کند.
مسئله 833- هر گاه شخص برای تحصیل آب متحمل ضرر گردیده و آب را تحصیل نماید در این صورت وضو یا غسل واجب میشود.
مسئله 834- شخصی که بواسطه ی ضرر داشتن استعمال آب وظیفه اش تیمم است هر گاه تحمل ضرر نماید و وضو یا غسل بگیرد وضو یا غسل او باطل است.
مسئله 835- شخصی که استعمالآب برای او مضر نیست ولی مشقت زیاد دارد مثل ترس از سرما یا ترکیدن دستها هر گاه متحمل مشقت گردید و وضو گرفت یا غسل نمود و وضو و غسل او صحیح است زیرا مشت و حرج و جوب وضو و غسل را مرتفع میکند نه جواز آنرا.
مسئله 836- اگر به واسطه ی یقین یا ترس ضرر تیمم نمود و پیش از نماز بفهمد که آب برای ضرر ندارد تیمم او باطل است و اگر بعد از نماز ملتفت شود احتیاط آنست که دو مرتبه نماز را با وضو یا غسل بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 837- کسی که میداند آب برایش ضرر ندارد چنانچه
غسل کند یا وضو بگیرد و بعد بفهمد که آب برای او ضرر داشته وضو و غسل او صحیح است.
مسئله 838- کسی که با علم به ضرر استعمال یا نبودن آب عمدا خود را جنب کند تیمم او صحیح است.
مسئله 839- چهارم ترس از تشنگی خود و همراهان خود است- هر گاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند خود او یا عیال یا اولاد یا رفیقش یا کسانی که با او مربوط هستند مانند کلفت و نوکر از تشنگی بمیرند یا مریض شوند یا بقدری تشنه شوند که تحمل آن مشکل باشد باید به جای وضو و غسل تیمم نماید و نیز اگر بترسد حیوانی که با او است از تشنگی تلف می شود باید آب را به آن دهد و تیمم نماید و همچنین است اگر کسی که حفظ جان او واجب باشد و طوری تشنه باشد که اگر آب را به او ندهد تلف شود.
مسئله 840- اگر غیر از آب پاکی که برای وضو یا غسل دارد آب نجسی هم به مقدار آشامیدن خود و کسانیکه با او مربوط هستند داشته باشد باید آب پاک را برای آشامیدن نگهدارد و با تیمم نماز بخواند ولی چنانچه آب را برای حیوانش بخواهد باید آب نجس را به آن حیوان بدهد و با آب پاک وضو و غسل را انجام دهد.
مسئله 841- پنجم کافی نبودن آب- کسی که بدن یا لباسش نجس است و کمی آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند برای تطهیر بدن یا لباس او نمیماند باید بدن یا
لباس را طاهر کند و با تیمم نماز بخواند ولی اگر چیزی نداشته باشد که بر آن تیمم کند باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.
مسئله 842- ششم مباح نبودن ظرف یا آب- اگر غیر از آب با ظرفی که استعمال آن حرام است آب یا ظرف دیگری ندارد مثلا آب یا ظرفش غصبی است و غیر از آن، آب و ظرف دیگری ندارد باید به جای وضو و غسل تیمم کند.
مسئله 843- هفتم تنگی وقت- هر گاه وقت به اندازه ای باشد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند تمام نماز یا بعضی از آن بعد از وقت واقع میشود در اینصورت وظیفه او تیمم است.
مسئله 844- هر گاه آب داشته باشد و عمدا نماز را به تأخیر اندازد تا وقت تنگ شود معصیت کرده و باید تیمم کند و نماز بخواند وقضاء آن واج نیست اگر چه احتیاط است.
مسئله 845- کسی که شک دارد که وقت به قدر وضو گرفتن یا غسل کردن وسعت دارد یا نه بنا را بر بقاء وقت بگذارد و وضو یا غسل را بجا آورد.
مسئله 846- کسی که بواسطه تنگی وقت تیمم کرده چنانکه بعد از نماز آبی که داشته از دستش برود اگر چه تیمم خود را نشکسته باشد در صورتیکه وظیفه اش تیمم باشد باید دوباره تیمم نماید.
مسئله 847- کسی که آب دارد اگر چه بواسطه تنگی وقت با تیمم مشغول نماز شود و در بین نماز آبی که داشته از دستش برود چنانچه وظیفه اش تیمم باشد احتیاط آنست که برای نمازهای
بعد دوباره تیمم کند.
مسئله 848- اگر شخص به قدری وقت دارد که میتواند وضو بگیرد یا غسل کند و نماز را بدون مستحبات مانند اقامه و قنوت بخواند باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون مستحبات بخواند بلکه به اندازه ی سوره هم اگر وقت ندارد آنرا نباید بخواند.
مسئله 849- اگر آب ندارد و قدرت بر تحصیل آن نیز ندارد و وقت م گنجایش تحصیل آب را ندارد هر گاه اشتغال به تحصیل آب موجب خروج وقت نماز یا نقض آن شود باید تیمم کند و احتیاجی به قضاء ندارد.
مسئله 850- کسی که بسبب تنگی وقت تکلیف او تیمم باشد و آنرا ترک کند وضو بگیرد یا غسل کند اظه صحت وضو یا غسل است اگر چه نسبت به قوت وقت معصیت نموده.
مسئله 851- تیمم بر زمین مطلقا خواه از خاک یا رمل یا کلوخ یا سنگ و نحو آنها و هر چه از زمین محسوب شود حتی گچ و آهک نپخته جایز است. و بعد از پخته شدن تیمم بر آنها جایز نیست.
مسئله 852- تیمم به خاک پخته شده مثل کوزه و آجر و سفال اگر چه سائیدهو خاک شده باشد جائز نیست.
مسئله 853- تیمم کردن بر معادن مثل نمک و زرنیخ و طلا و عقیق و مانند آن جائز نیست.
مسئله 854- اگر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ پیدا نشود مگر غباری که در فرش و لباس و مانند اینها است به همان غبار تیمم کند و تیمم دیگر با خاک پخته اگر پیدا شود بنماید و چنانچه گرد پیدا نشود باید به
گل تیمم نماید و اگر گل هم پیدا نشود احتیاط آنست که نماز را بدون تیمم بخواند و قضاء آنرا بعدا بجا آورد.
مسئله 855- اگر بتواند با تکانیدن فرش و مانند آن خاک تهیه کند تیمم به گرد باطل است و اگر بتواند گل را خشک کند و از آن خاک تهیه کند تیمم به گل باطل است.
مسئله 856- کسی که آب ندارد اگر برف و یا یخ داشته باشد چنانچه ممکن است آنرا آب کند و با آن وضو بگیرد یا غسل نماید و اگر ممکن نیست و چیزی هم که تیمم به آن صحیح است ندارد احتیاط آنست که با برف و یا یخ اعضاء وضو یا غسل را نمناک کند و اگر اینهم ممکن نباشد به برف یا یخ تیمم نماید ولی در دو صورت اخیره نمازی را که خوانده باید قضا کند.
مسئله 857- اگر با خاک و ریگ چیزی مانند کاه که تیمم با آن باطل است مخلوط شود نمیتواند با آن تیمم کند ولی اگر آن چیز بقدری کم باشد که در خاک باریک مستهلک شود تیمم با آن خاک و ریگ صحیح است.
مسئله 858- تیمم کردن در حال اختیار بر دیواریکه با گل یا خشت ساخته شده یا با آجری که روی آن گل کشیده باشند به شرط آن که با کاه مخلوط نباشد، جایز است.
مسئله 859- تیمم کردن با گل سرشور و گل ارمنی اگر چه نرم نشده باشند جایز است و هم چنین با سنگ آسیا و سنگ چخماق و نحو آن زیرا که آنها از معادن نیستند.
مسئله 860- تیمم بر
زمین شوره زار اگر زمین محسوب شود و روی آن را نمک نگرفته باشد، جایز است.
مسئله 861- چیزی که بر آن تیمم می کند و مکان آن چیز باید غصبی نباشد پس اگر بر خاک غصبی تیمم کند یا خاکی را که مال خود او است بی اجازه در ملک دیگری بگذارد و بر آن تیمم کند تیمم او باطل است.
مسئله 862- تیمم در فضای غصبی باطل است، پس اگر در ملک خود دست ها را بزمین بزند وبی اجازه داخل ملک دیگری شود و دست ها را به پیشانی بکشد تیمم او باطل است.
مسئله 863- اگر یقین داشته باشد که تیمم به چیزی صحیح است و به آن تیمم نماید بعد بفهمد تیمم به آن باطل بوده نمازهائی را که با آن تیمم خواند باید دوباره بخواند.
مسئله 864- چیزی که بر آن تیمم میکند باید پاک باشد و اگر چیز پاکی که تیمم به آن صحیح است ندارد نماز بر او واجب نیست ولی باید قضای آن را بجا آورد.
مسئله 865- اگر وظیفه او تیمم باشد، و چیزیکه به آن تیمم کند نداشته باشد واجب است تحصیل کند اگر چه به خریدن باشد مانند آب وضو.
مسئله 866- هر گاه وظیفه او تیمم بر غبار باشد آنچه غبارش زیادتر است مقدم است
مسئله 867- تیمم بر زمین گود و خاک جاده و زمین شوره زار که نمک روی آن را نگرفته مکروه است.
مسئله 868- مستحب است چیزی که بر آن تیمم می کند گردی داشته باشد که بدست بماند و بعد از زدن دست بر آن مستحب است دست را بتکاند
که گرد آن بریزد.
مسئله 869- کسی که در جای غصبی حبس است اگر آب و خاکی دارد که غصبی است باید با تیمم نماز بخواند.
مسئله 870- هر گاه خاکی که با آن تیمم میکند درظرف طلا یا نقره باشد با علم و عمد تیمم او حرام و باطل است.
مسئله 871- هر گاه دو خاک داشته باشد و بداند یکی از آنها نجس و دیگری پاک است و هر دو مشتبه هستند باید بر هر دو تیمم کند بخلاف آنکه هر گاه یکی غصبی و دیگری مباح باشد و هر دو مشتبه شوند از هیچ کدام نمیتواند تیمم نماید و به مرتبه ی لا حق منتقل شود.
مسئله 872- هر گاه آب و خاکی داشته باشد و بداند یکی از آن دو غصبی است و با هم مشتبه شوند وضو به آن آب و تیمم به آن خاک جایز نیست.
مسئله 873- مستحب است تیمم کردن بر زمین بلند زیرا از عروض نجاست دور است.
مسئله 874- چهار چیز در تیمم بدل از وضو واجب است: اول نیت. دوم زدن کف دو دست با هم بر چیزیکه تیمم به آن صحیح است. سوم کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی در دو طرف آن از جائی که موی سر روئیده میشود تا ابروها و بالای بینی و احتیاط آنست که دستها را روی ابروها بکشد. چهارم کشیدن کف دست چپ است به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف دست راست است به تمام پشت دست چپ.
مسئله 875- در تیمم بدل از غسل بعد از آنکه نیت کرد
و به کیفیتی که در مسئله قبل گفته شد دستها را به زمین زد و به پیشانی کشید باید یک مرتبه دیگر دستها را به زمین بزند و به پشت دستها بکشد و احتیاط آنست که تیمم را چه بدل از وضو باشد و چه بدل از غسل به این ترتیب بجا آورد، یک مرتبه دستها را به زمین بزند و به پیشانی و پشت دستها بکشد و یک مرتبه دیگر به زمین بزند و پشت دستها را مسح نماید.
مسئله 876- در تیمم چند چیز شرط است: اول نیت. که گفته شد. دوم مباشرت به اینکه خودش تیمم کند نه دیگری او را تیمم بدهد در حال اختیار. سوم موالات که اجزاء مذکور را پی در پی بجا بیاورد و فاصله زیاد بین آنها واقع نشود. چهارم ترتیب به نحوی که گفته شد. پنجم ابتدا در مسح پیشانی و کفّین و کشیدن از بالا تا پائین. ششم حائل نبودن ما بین ماسح و ممسوح یعنی دست و پیشانی. هفتم پاک بودن ماسح و ممسوح در حال اختیار.
مسئله 877- باید تما پیشانی و پشت دستها مسح شوند که اگر چیزی از آنها مسح نشود چه عمدا، چه سهوا، چه جهلا، تیمم باطل است لکن دقت زیاد لازم نیست و همین قدر که گفته شود همه پیشانی و پشت دستها مسح شده کفایت میکند.
مسئله 878- برای حصول اطمینان که همه ی پشت دست را مسح کرده لازم است کمی بالاتر از بند دست را نیز مسح کند ولی مسح مابین انگشتان لزومی ندارد.
مسئله 879- در مسح پیشانی و پشت دستها از بالا به پائین کشیده شود.
مسئله 880- کارهای تیمم را باید پشت سر هم انجام دهد و اگر در بین آنها به قدری فاصله شود که نگویند تیمم میکند باطل است.
مسئله 881- دست گذاردن بر زمین به عوض زدن بر آن و زدن یک دست تنها یا زدن یکی بعد از دیگری یا زدن پشت دستها بر زمین یا زدن بعضی از باطن دست نه تمام آنرا کفایت نمی کند و همچنین کافی نیست مسح نمودن به یکی از دو کف دست
و نه به یکی بعد از دیگری و نه با بعضی از آنها.
مسئله 882- هر گاه تیمم به کف هر دو دست یا یکی از آنها عاجز باشد در آنچه عاجز است کفایت میکند زدن پشت دست و مجرد نجس بودن کف دست عذر محسوب نیست بلکه با عدم قدرت به تطهیر با همان کف دست نجس باید تیمم نماید.
مسئله 883- هر گاه پیشانی یا پشت دستها یا یکی از آنها یا کف دست زخم باشد و پارچه یا چیز دیگری که روی آن بسته باز کردن آن ممکن نیست باید دست را روی آن بکشد و کف دست را با همان پارچه به چیزی که تیمم به آن صحیح است بزند و به پیشانی و پشت دستها مسح کند.
مسئله 884- هر گاه پیشانی و پشت دستها مو داشته باشد مانعی ندارد ولی اگر موی سر روی پیشانی آمده عقب زدن آن لازم است.
مسئله 885- هر گاه در محل مسح گوشت زائدی داشته باشد یا دست زائدی مسح آن لازم است.
مسئله 886- هر گاه احتمال دهد که در یکی از اعضاء تیمم او مانعی هست چنانچه احتمال او در نظر عقلا پسندیده است باید جستجو کند تا یقین کند که مانعی نیست.
مسئله 887- در موقع نیت باید معین کند که تیمم بدل از غسل است یا بدل از وضو و اگر بدل از غسل است باید غسل را تعیین کند.
مسئله 888- چنانچه اشتباها به جای بدل از غسل بدل از وضو یا به عکس نیت کند تیمم او باطل است.
مسئله 889- هر گاه در تیمم بدل از غسل
جنابت اشتباها بدل از غسل مس میت یا به عکس نیت کند اظهر صحت تیمم است.
مسئله 890- اگر ترتی اجزاء تیمم را ترک کرد اگر چه از روی جهل یا فراموشی باشد تیمم او باطل است.
مسئله 891- در صورتیکه شخص از گرفتن تیمم عاجز باشد باید نایب بگیرد و کسی که نایب او میشود باید او را با دست خود او تیمم بدهد و هر گاه حرکت دادن دست عاجز ممکن نباشد نایب دست خود را بر زمین زند و او را تیمم دهد و اگر گرفتن نایب مستلزم اجرت باشد ولو به چند برابر در صورتی که مضر به حال او نباشد باید بدهد.
مسئله 892- یک تیمم بدل از چند غسل واجب میتوان کرد.
مسئله 893- هر گاه گل به دست بچسبد باید آنرا پاک کند و مسح نماید و اگر گل را بشوید و مسح کند باطل است.
مسئله 894- کسی که یک دست دارد باید آنرا بر زمین زند و پیشانی خود را به آن مسح کند و بعد پشت دست را به زمین بمالد و احتیاط مستحب آن که اگر ممکن باشد دیگری دست خود را بر زمین زند و پشت دست او را مسح کند.
مسئله 895- کسی که هر دو دست او بریده است باید پیشانی خود را بر زمین بمالد و بهتر آن است که در صورت امکان نایبی بگیرد و پیشانی او را مسح کند.
مسئله 896- اگر در کف دست نجاستی باشد که جرم داشته باشد و ازاله آن ممکن نباشد احتیاط مستحب جمع میان زدن کف دست و پشت دست است بر
زمین و مسح به دو طرف دست.
مسئله 897- اگر انگشتری در انگشت او باشد وقت تیمم باید بیرون آورد.
مسئله 898- در مسح پیشانی و دو دست لازم است کف دستها را بر آنها بکشد نه آنکه دست خود را نگاه دارد و پیشانی را بالا برد ولی هر گاه پیشانی در زیر دستها کمی حرکت کند ضرر ندارد.
مسئله 899- هر گاه در اثناء مسح دست خود را بلند کند و بلافاصله دوباره بگذارد و از همانجا تیمم را تمام کند ظاهرا مانعی ندارد اگر چه احتیاط اعاده است.
مسئله 900- اگر می داند که محدث است ولی نداند حدث اکبر است یا اصغر یک تیمم به قصد «ما فی الذمه» کفایت میکند.
مسئله 901- هر گاه در اثناء تیمم شک کند که یکی از اعضاء را مسح کرده یا نه، باید همان عضو و ما بعد آن را مسح نماید.
مسئله 902- اگر بعد از مسح دست چپ شک کند که درست تیمم کرده یا نه تیمم او صحیح است و همچنین اگر بعد از تمام شدن شک کند در بعضی از اعضاء یا شرطی از شرائط آن بنا را بر صحت گذارد.
مسئله 903- هر گاه شخص تیمم بر چیزی نماید به اعتقاد آنکه خاک است بعد معلوم شود خاکستر بوده تیمم او باطل است و اگر به آن تیمم نماز خوانده اعاده آن لازم است ولی اگر معلوم شود گچ بوده در حال اضطرار صحیح و در حال اختیار باطل است.
مسئله 904- تیمم قبل از دخول وقت اگر چه به عنوان مهیّا بودن برای نماز باشد جائز نیست.
مسئله
905- اگر قبل از دخول وقت نماز به قصد نماز دیگری چه واجب و چه مستحب تیمم نماید بعد از دخول وقت در صورت بقاء عذر با همان تیمم میتواند نماز بخواند.
مسئله 906- کسی که وظیفه اش تیمم است اگر بداند که تا آخر وقت عذر او باقی خواهد بود میتواند در وسعت وقت با تیمم نماز بخواند ولی اگر بداند که تا آخر وقت عذرش برطرف میشود باید صبر کند و همچنین هر گاه امید دارد که عذرش مرتفع می گردد باید تا آخر وقت صبر کند و با وضو یا غسل نماز بخواند یا در تنگی وقت با تیمم نماز بخواند.
مسئله 907- کسی که از وضو یا غسل معذور است اگر احتمال ندهد که به زودی عذرش برطرف میشود میتواند قضای نمازهای خود را با تیمم بخواند ولی اگر احتمال دهد که بزودی عذر او برطرف می شود نمیتواند نماز را قضا بخواند.
مسئله 908- کسی که از وضو یا غسل معذور است میتواند نمازهای مستحبی را که مثل نافله های شبانه روزی وقت معین دارد با تیمم بخواند ولی اگر احتمال رفع عذر خود را تا آخر وقت بدهد نباید آنها را در اول وقت بخواند.
مسئله 909- کسی که احتیاطا باید غسل جبیره و تیمم کند اگر بعد از غسل و تیمم نماز بخواند و بعد از نماز حدث اصغری از او سر زند مثل اینکه بول کند باید برای نمازهای بعد بدل از غسل تیمم کند و احتیاط مستحبی آن است که وضو هم ضمیمه باشد.
مسئله 910- شخص جنب یا حائض که تکلیفش تیمم است هر گاه تیمم کند برای
نماز نمیتواند در مسجد مکث نماید و از چیزهائی که بر او حرام بوده باید اجتناب نماید.
مسئله 911- اگر به اعتقاد تنگی وقت تیمم نمود و نماز خواند و بعد معلوم گردید که وقت موسع بوده نماز او صحیح است و احتیاط مستحب آن است که اعاده نماید.
مسئله 912- بعد از زوال عذر اعاده یا قضاء نمازهائی که با تیمم خوانده لازم نیست.
مسئله 913- اگر بواسطه نداشتن آب یا عذر دیگری تیمم کرد پس از برطرف شدن عذر تیمم او باطل میشود.
مسئله 914- تیمم به آنچه وضو و غسل را باطل میکند باطل میشود چنانچه به یافت شدن آب یا زوال عذر نیز باطل میشود.
مسئله 915- کسی که نمیتواند وضو یا غسل نماید هر گاه بخواهد کاری را انجام دهد که احتیاج به وضو یا غسل دارد باید تیمم بدل از وضو یا غسل به عمل آورد.
مسئله 916- در تیمم بدل از غسل چه جنابت و چه غیر آن ضمیمه وضو لازم نیست اگر چه احتیاط مستحب در تیمم بدل از غیر غسل جنابت ضمیمه وضو است.
مسئله 917- اگر بدل از غسل تیمم کند و کاری که وضو را باطل میکند برایش حادث شد چنانچه برای نمازهای بعد نتواند غسل کند باید تیمم نماید و احتیاط مستحب آن که وضو را نیز ضمیمه نماید با امکان و یا عدم امکان تیمم دیگری بدل از وضو بگیرد.
مسئله 918- اگر تیمم کند و پیش از نماز آب بیابد یا عذرش برطرف شود نماز با آن تیمم جائز نیست و هر گاه بعد از بطلان تیمم دوباره متعذر شود باید
تیمم کند.
مسئله 919- کسی که وظیفه اش تیمم است اگر برای کاری تیمم کند تا عذر او باقی است کارهائی را که باید با وضو یا غسل انجام دهد با همان تیمم میتواند انجام دهد ولی اگر عذش تنگی وقت بوده با داشتن آب یا برای نماز میت یا خوابیدن تیمم کرده فقط همان کار را میتواند انجام دهد.
مسئله 920- در چند مورد مستحب است نمازهائی را که با تیمم خوانده اعاده کند: اول اینکه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده.
دوم اینکه یقین یا گمان داشته که آب پیدا نمی شود و عمدا خود را جنب کرد و با تیمم نماز خوانده. سوم آنکه تا آخر وقت عمدا به طلب آب نرود و با تیمم نماز بخواند و بعد بفهمد که اگر تفحص میکرد آب پیدا میشد. چهارم آنکه عمدا نماز را به تأخیر اندازد و در آخر وقت نماز بخواند. پنجم آنکه یقین یا گمان داشته که آب پیدا نخواهد شد و آبی که داشته صرف کرده و با تیمم نماز خوانده. ششم آنکه از ترس مزاحمت جمعیت و نرسیدن به نماز جماعت نماز جمعه را با تیمم خوانده.
نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود؛ عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود و همانطور که اگر آدمی شبانه روزی پنج مرتبه در آب جاری آب تنی کند، چرک و کثافتی در بدن او باقی نمی ماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند. شیخ
طوسی از حضرت صادق سلام ا... علی هروایت نموده که فرمود ثواب یک نماز واجب در نزد حضرت باری جل و علا با هزار حج و هزار عمره مقبوله برابر است، شایسته است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را سبک شمارد و استخفاف کند مانند کسی است که نماز نمیخواند. پیغمبر ( فرمود: «کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است». روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد شد و مشغول نماز گردید و رکوع و سجودش را به طور کامل بجا نیاورد حضرت فرمودند: «اگر این مرد در حالیکه نمازش اینطور است از دنیا برود به دین من از دنیا نرفته» پس شخص باید مواظب باشد که به عجله و شتاب نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خشوع و خضوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز بیند. اگر انسان در موقع نماز کاملا با این مطلب توجه کند و حضور قلب داشته باشد از خود بی خبر میشود چنانکه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمومنین ( بیرون کشیدند و آنحضرت متوجه نشدند و نیز باید نمازگذار توبه و استغفار کند و گناهانیکه مانع قبول شدن نماز است از قبیل حسد و کبر و غیبت و خوردن حرام و آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتی را ترک کند.
مسئله 921- نمازهای واجب شش قسمند: اوّل: نمازهای پنجگانه
شبانه روزی. دوّم: نماز آیات. سوم: نماز میّت. چهارم: نماز طواف واجب. پنجم: نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگتر واجب است. ششم- نمازیکه به سبب اجاره و نذر و قسم و عهد واجب میشود.
مسئله 922- نماز واجب یومیه پنج است: اول- نماز ظهر. دوم- نماز عصر هر کدام چهار رکعت. سوم- نماز مغرب سه رکعت. چهارم- نماز عشاء چهار رکعت. پنجم- نماز صبح دو رکعت.
مسئله 923- در سفر باید نمازهای چهاررکعتی را با شرائطی که گفته میشود دو رکعت بخواند.
مسئله 924- نماز جمعه نیز داخل در نمازهای یومیه است و دو رکعت میباشد.
مسئله 925- اگر چوب یا چیزی مانند آن را در زمین هموار راست و مستقیم فرو برند صبح که آفتاب بیرون می آید سایه آن به طرف مغرب می افتد و هر چه آفتاب بالا می آید این سایه کم می شود و در شهرهای ما در اوّل ظهر شرعی (1) به آخرین درجه ی کمی می رسد و ظهر که گذشت سایه آن به طرف مشرق برمی گردد و هر چه خورشید رو به مغرب می رود سایه زیادتر می گردد بنابراین وقتی سایه به آخرین درجه ی کمی رسید و دو مرتبه رو به ازدیاد گذاشت ظهر شرعی شده میشود ولی در بعضی شهرها مثل مکّه که گاهی موقع ظهر سایه به کلّی از بین می رود بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد معلوم می شود ظهر میشود.
مسئله 926- چوب یا چیز دیگری را که برای معین کردن ظهر به زمین فرو میبرند شاخص میگویند.
مسئله 927- نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص «نماز ظهر» از اول ظهر است تا وقتیکه از ظهر باندازه ی خواندن نماز ظهر بگذرد که اگر کسی سهوا تمام نماز عصر را در این وقت بخواند نمازش باطل است و وقت مخصوص «نماز عصر» موقعی است که به اندازه ی خواندن
نماز عصر به مغرب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، که اگر کسی در اینوقت اشتباها تمام نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند نمازش صحیح است و باید نماز ظهر را بعد از آن بخواند.
مسئله 928- اگر پیش از خواندن نماز ظهر سهوا مشغول نماز عصر شود چه در وقت مشترک و چه در وقت مخصوص به ظهر و در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و بعد از آن نماز عصر را بخواند.
مسئله 929- در زمان حضور امام ( واجب است شخص روز جمعه به عوض نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند لکن در این زمان اگر کسی نماز جمعه بخواند احتیاط واجب آنست که نماز ظهر را هم بخواند.
مسئله 930- وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا وقتیکه سایه ی شاخص به اندازه ی شاخص شود.
مسئله 931- اگر تا غروب به اندازه ی پنج رکعت برای غیر مسافر و یا به قدر سه رکعت برای مسافر یا بیشتر وقتی باقی باشد باید ظهر را مقدم دارد هر چند بعضی از نماز عصر خارج وقت واقع میشود و اگر به قدر چهار رکعت یا کمتر برای حاضر و به قدر دو رکعت یا کمتر برای مسافر بیشتر از وقت باقی نمانده، باید عصر را بجا آورد و ظهرش قضاء است.
مسئله 932- مغرب موقعی است
که سرخی جانب مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا میشود از بالای سر انسان بگذرد.
مسئله 933- برای هر یک از نماز مغرب و عشاء دو وقت است. وقت مخصوص و مشترک. وقت مخصوص «نماز مغرب» از ابتداء مغرب تا موقعی است که از مغرب به قدر خواند سه رکعت نماز بگذرد که اگر کسی مثلا مسافر باشد و نماز عشاء را سهوا در این موقع بخواند نمازش باطل است و وقت مخصوص «نماز عشاء» موقعی است که باندازه ی خواندن نماز عشاء به طلوع فجر مانده باشد که اگر کسی تا این وقت نماز مغرب را نخواهد باید اول نماز عشاء و بعد از آن نماز مغرب را بخواند و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشاء وقت مشترک نماز مغرب و عشاء است که اگر کسی در این موقع اشتباها نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز متوجه شود نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
مسئله 934- وقت مخصوص و مشترک برای اشخاص فرق می کند مثلا اگر به قدر خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد وقت مخصوص نماز ظهر کسی که مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترک میشود و برای کسی که مسافر نیست باید به قدر خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.
مسئله 935- اگر قبل از خواندن مغرب سهوا مشغول نماز عشاء شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده چنانچه تمام آنرا خوانده یا مقداری از آنرا در وقت مشترک خوانده و به رکوع رکعت چهارم نرفته است باید نیت
را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشاء را بخواند و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باید نماز را به قصد عشاء تمام کند و بعد نماز مغرب را بخواند اما اگر تمام آنچه را خوانده در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و قبل از رکوع رکعت چهارم یادش بیاید باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و پس از آن نماز عشاء را بخواند و احتیاط مستحب آنست که قبل از نماز عشاء نماز مغرب را اعاده نماید.
مسئله 936- اگر کسی بعد از نماز عشاء ملتفت شد که نماز مغرب او از روی جهل به مسئله باطل بوده باید نماز مغرب را اعاده کند و احتیاط واجب آن است که نماز عشاء را اعاده نماید.
مسئله 937- آخر وقت نماز عشاء برای شخص مختار و مضطر تا طلوع فجر است ولی احتیاطا مختار از نیمه شب به تأخیر نیندازد.
مسئله 938- کسی که به اندازه ی خواندن یک رکعت نماز وقت دارد باید نماز را به نیت اداء بخواند ولی نباید عمدا نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.
مسئله 939- اگر تا طلوع فجر به قدر پنج رکعت یا زیادتر برای حاضر و به قدر چهار رکعت یا زیادتر برای مسافر وقت باقی است اول مغرب و بعد عشاء را بجا آورد و اگر برای مسافر کمتر از چهار رکعت از وقت باقی مانده عشاء را مقدم دارد و واجب است که بعد از آن بدون فاصله مبادرت کند به نماز مغرب اگر چه به قدر یک رکعت یا زیادتر باقی
باشد.
مسئله 940- نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سفیده رو به بالا حرکت میکند که آنرا فجر اول گویند موقعیکه آن سفیده پهن شد فجر دوم و اول وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون میآید، احتیاط آنستکه به مقدار ده دقیقه به طلوع آفتاب مانده نماز را تأخیر نیندازد.
مسئله 941- موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت داخل شده است یا دو مرد عادل به دخول وقت خبر دهند.
مسئله 942- اگر به واسطه ی ابر یا غبار یا نابینائی و یا بودن در زندان نتواند در اول وقت نماز صبح یقین به دخول وقت کند چنانکه گمان داشته باشد که وقت داخل شده نمیتواند مشغول نماز شود و باید نماز را تأخیر بیندازد تا وقتیکه یقین کند وقت داخل شده.
مسئله 943- تأخیر نماز از اول وقت برای کسی که عذری داشته باشد که نتواند به وظیفه مختار نماز بجا آورد واجب است در صورتی که علم یا امید دارد که تا آخر وقت عذر او برطرف میشود مانند کسی که تیمم بدل از وضو یا غسل کرده است که جائز است در اول وقت مبادرت کند به نماز با تیمم در صورتی که علم یا امید به ارتفاع عذر تا آخر وقت نداشته باشد.
مسئله 944- نماز مستحبی را در وقت فریضه مادامی که وقت واجب آن تنگ نشده میتوان خواند و همچنین کسی که نماز قضا بر ذمه ی اوست میتواند نماز نافله بخواند.
مسئله 945- اگر دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده یا انسان یقین کند که
وقت نماز است و مشغول نماز شود و در اثناء نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده نماز او باطل است و همچنین اگر بعد از نماز بفهمند که تمام نماز را قبل از وقت خوانده ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده نماز او صحیح است و اعاه آن مستحب است.
مسئله 946- اگر انسان ملتفت نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت مشغول نماز شود چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را به وقت خوانده نماز او صحیح است و اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت خوانده یا نفهمد که در وقت خوانده یا پیش از وقت نمازش باطل است. بلکه اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است احتیاط واجب آن است که نماز را اعاده کند.
مسئله 947- اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه نماز او باطل است ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه نمازش صحیح است و احتیاط مستحب اعاده آنست.
مسئله 948- اگر از اول وقت به قدر اداء نماز گذشت به حسب حال او و نماز نخواند و بعد از آن عذری بر او عارض شود مثل جنون یا حیض، قضاء آن نماز بر او واجب است وگرنه بر او چیزی نیست.
مسئله 949- اگر کسی عذری داشت مثل
حیض و نحو آن و عذرش در آخر وقت برطرف گردد اگر وقت باقی مانده و وسعت هر دو نماز را دارد باید هر دو را بجا آورد و همچنین اگر به قدر یک نماز و یک رکعت باقی باشد بخلاف آنکه به قدر یک نماز بیشتر باقی نباشد که باید یک نماز را بجا آورد.
مسئله 950- اگر وقت نماز به قدری تنگ است که بواسطه ی بجا آوردن بعضی از کارهای مستحبی مقداری از نماز بعد از وقت خوانده میشود باید آن مستحب را بجا نیاورد مثلا اگر بواسطه خواندن قنوت مقداری از نماز بعد از وقت خوانده میشود باید قنوت نخواند.
مسئله 951- مستحب است نماز صبح را طوری در اول وقت بجا آورند که تاریکی برقرار باشد و روشنائی منتشر نشده باشد.
مسئله 952- کسی که مسائل نماز و شکیات و سهویات را نمی داند و احتمال میدهد که یکی از اینها در نماز پیش آید باید برای یاد گرفتن آنها نماز را از اول وقت تأخیر بیندازد ولی اگر اطمینان دارد که نماز را بطور صحیح تمام میکند میتواند در اول وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسئله ای که حکم آنرا نمیداند پیش نیاید نماز او صحیح است و اگر مسئله ای که حکم آنرا نمی داند پیش آید جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می دهد عمل نماید و نماز را تمام کند ولی بعد از نماز باید مسئله را بپرسد اگر نمازش باطل بوده دو مرتبه بخواند و اگر صحیح بوده کافی و اعاده اش مستحب است.
مسئله 953- اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکاری طلب
خود را مطالبه میکند در صورتی که ممکن است اول باید دین خود را اداء کند بعد نماز بخواند و همچنین اگر کار واجب دیگری که باید فورا آنرا بجا آورد پیش آمد کند مثلا ببیند مسجد نجس است باید اول مسجد را تطهیر کند و بعد نماز بخواند و چنانچه اول نماز بخواند معصیت کرده ولی نمازش صحیح است.
مسئله 954- هر گاه یقین کرد که وقت به قدر نماز عصر است و نماز عصر را خواند بعد معلوم شد که به قدر نماز ظهر هم وقت داشته نماز ظهر را در آن وقت به قصد قربت بخواند و قصد اداء و قضاء ننماید.
مسئله 955- افضل آنست که هر نماز واجبی را در اول وقت بجا آورد غیر از نماز عصر روز جمعه و روز عرفه که مستحب است زود بعد از نماز ظهر بجا آورد و مستحب است تأخیر نماز مغرب و عشاء تا حاج به مشعر برسد و کسی که منتظر جماعت باشد و روزه داری که بیش از اندازه گرسنه باشد و کسی که دیگران منتظر او باشد و مستحاضه کثیره که به یک غسل میخواهد دو نماز بجا آورد و مربیه طفل که باید شبانه روزی یکمرتبه جامه اش را بشوید، مستحب است نماز ظهر و عصر را تا آخر وقت تأخیر بیاندازد که چهار نماز را با طهارت جامه بخواند و کسی که محصور بول یا غائط است و کسی که نماز قضا دارد تا آخر وقت و کسی که نافله میخواند تأخیر آنها مستحب است.
مسئله 956- در وقت نماز واجب پیش از اداء کردن آن نماز مستحبی را احتیاطا
ترک نماید مگر آنکه نافله خود آن نماز باشد و اگر احتیاطا قضای نماز واجب بجا آورد در این وقت ضرر ندارد.
انسان باید نماز عصر را بعد از ظهر و نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمدا نماز عصر را قبل از نماز ظهر و نماز عشاء را قبل از نماز مغرب بخواند باطل است.
مسئله 958- اگر به نیت نماز مغرب مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز مغرب را خوانده عدول به عشاء نماید و نماز را تمام کند و احتیاط مستحب آن است که دو مرتبه نماز عشاء را بخواند و همین طور است در نماز ظهر و عصر.
مسئله 959- اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده نیت را به نماز ظهر برگرداند پس از عدول هر گاه یادش آمد که نماز ظهر را خوانده باید نیت را به نماز عصر برگرداند و احتیاط مستحب آنست که نماز عصر را دو مرتبه بخواند.
مسئله 960- اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه باید نیت را به نماز ظهر برگرداند ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز مغرب میشود باید به نیت نماز عصر نماز را تمام کند و نمازظهر را قضا نماید.
مسئله 961- اگر در نماز عشاء پیش از رکوع رکعت چهارم شک کند نماز مغرب را خوانده یا نه چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز وقت خارج میشود باید به نیت عشاء نماز را تمام کند
و اگر بیشتر وقت دارد باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتی تمام کند و بعد نماز عشاء را بخواند.
مسئله 962- اگر در نماز عشاء بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه باید نماز را تمام کند بعد نماز مغرب را بخواند.
مسئله 963- اگر شخص نمازی را که خوانده احتیاطا دو مرتبه بخواند و در بین نماز یادش بیاید نمازی را که باید قبل از آن بخواند نخوانده میتواند نیت را به آن نماز برگرداند مثلا موقعی که نماز عشاء را احتیاطا میخواند اگر یادش بیاید نماز مغرب را نخوانده میتواند پیش از رکوع رکعت چهارم نیت را به نماز مغرب برگرداند.
مسئله 964- برگرداندن نیت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست ولی عدول از لاحق به سابق (یعنی از نماز بعدی به نماز قبلی) جائز است و همچنین از سابق به لاحق (یعنی از نماز قبلی به نماز بعدی)
مسئله 965- اگر وقت نماز اداء وسعت داشته باشد شخص میتواند در اثنائ نماز نیت را به نماز قضاء برگرداند ولی باید برگرداندن نیت به نماز قضاء ممکن باشد مثلا گر مشغول نماز عشاء است در صورتی میتواند نیت را به قضاء مغرب برگرداند که داخل رکعت چهارم نشده باشد.
مسئله 966- نمازهای مستحبی زیاد است و آنها را «نافله» گویند و در بین نمازهای مستحبی به خواندن نافله های شبانه روز بیشتر تأکید شده و آنها در غیر روز جمعه سی و چهار رکعت است. هشت رکعت«نافله ظهر» و هشت رکعت «نافله
عصر» و چهار رکعت «نافله ی مغرب» و دو رکعت «نافله ی عشاء» و یازده رکعت «نافله ی شب» و دو رکعت «نافله ی صبح» و چون دو رکعت نافله عشاء را باید نشسته بخواند یک رکعت حساب میشود ولی در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر چهار رکعت اضافه میشود.
مسئله 967- از یازده رکعت نافله شب هشت رکعت را باید به نیت نافله شب و دو رکعت به نیت نماز «شفع» و یک رکعت به نیت نماز «وتر» بخواند.
مسئله 968- نمازهای نافله را میشود نشسته خواند ولی بهتر آنست دو رکعت نافله نشسته را یک رکعت حساب کند، مثلا کسی که میخواهد نافله ی مغرب را که چهار رکعت است نشسته بخواند بهتر آن است که چهار دو رکعت نشسته بخواند و اگر میخواهد نماز «وتر» را نشسته بخواند دو نماز یک رکعتی نشسته بخواند.
مسئله 969- نافله ظهر و عصر و عشاء در سفر از کسی که تکلیفش قصر است ساقط میباشد.
مسئله 970- کسی که بخواهد فضیلت نماز نافله ایستاده را درک نماید میتواند نماز را نشسته بخواند و در آخر سوره بلند شود و بعد از ایستادن به رکوع رود.
مسئله 971- نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده میشود و وقت فضیلت آن از او ظهر است تا موقعی که سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا میشود به اندازه دو هفتم آن شود مثلا اگر درازی شاخص هفت گره باشد هر وقت سایه آن بعد از ظهر به دو گره رسید، آخر وقت فضیلت نافله ظهر است.
مسئله 972- نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده میشود و وقت
فضیلت آن تا موقعی است که سایه شاخص بعد از ظهر به چهار هفتم آن برسد و هر گاه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت فضیلت آنها بخواند، باید نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و نیت اداء و قضا نکند.
مسئله 973- وقت فضیلت نافله مغرب بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب که در آسمان پیدا میشود از بین برود.
مسئله 974- وقت نافله عشاء بعد از نماز عشاء تا طلوع فجر است و بهتر است بعد از نماز عشاء بلافاصله خوانده شود.
مسئله 975- نافله ی صبح پیش از نماز صبح خوانده میشود و وقت آن بعد از فجر اول است تا وقتی که سرخی طرف مشرق پیدا شود و ممکن است نافله صبح را بعد از نماز شب بلافاصله بخواند.
مسئله 976- وقت نماز شب از نصف ش است تا اذان صبح و بهتر است که نزدیک صبح خوانده شود.
مسئله 977- مسافر و کسی که برای او دشوار است نماز شب را بعد از نصف شب بخواند میتواند آن را در اول شب بجا آورد و اگر در اول شب میسر نشود قضاء آنها را در روز بجای آورد.
مسئله 978- یکی از نمازهای مستحبی نماز «غفیله» است که ما بین نماز مغرب و عشاء خوانده میشود و وقت آن بنا بر احتیاط وقت نافله مغرب است و آن دو رکعت است در رکعت اول آن بعد از حمد بجای سوره این آیه خوانده شود:
و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن أن لن
نقدر علیه فنادی فی الظلمات أن لا اله الا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجینا من الغم و کذلک ننجی المومنین
و در رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه خوانده شود:
و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یا بس الا فی کتاب مبین. و در قنوت آن خوانده شود : اللهم ذنی اسئلک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا أنت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا . و بجای کلمه کذا و کذا حاجات خود را ذکر کند و بعد بگوید: اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسئلک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی برحمتک یا ارحم الراحمین
مسئله 979- مستحب است در روز اول هر ماه دو رکعت نماز در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره «قل هو ا... احد» بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه «انا انزلنا» بخواند و به قدر امکان صدقه دهد. در حدیث است که با این نماز سلامتی خود را در تمام ماه میخرد و مستحب است بعد از نماز آیه هشتم از سوره هود «و ما من دابه ... الخ» و آیه هفدهم از سوره «انعام».
و ان یمسسک ا... بضر الخ را بخواند و نیز بخواند سیجعل ا... بعد عسر یسر اما شاء ا... لا قوه الا بالله حسبنا ا... و نعم
الوکیل و افوض امری الی ا... ان ا... بصیر بالعباد لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین.
مسئله 980- نماز «جعفر طیار» مستحب مؤکد و دارای فضیلت بسیار است، اگر بتواند هر روز یک مرتبه و اگر نتواند در هر دو روز یک مرتبه یا هر جمعه یا هر ماه یا هر سال یک مرتبه بخواند و در حدیث صحیح است که آنچه در میان دو نماز گناه کرده آمرزیده میشود: نماز جعفر طیار چهار رکعت است به دو سلام، در رکعت اول بعد از حمد سوره «اذا زلزلت» و در رکعت دوم سوره ی «و العادیات» و در رکعت سوم سوره «اذا جاء نصر ا... و الفتح» و در رکعت چهارم سوره «قل هو ا... احد» را بخواند و در هر رکعت بعد از سوره پانزده مرتبه «تسبیحات اربعه» و در رکوع ده مرتبه و بعد از رکوع ده مرتبه و در سجده اول ده مرتبه و بین السجدتین ده مرتبه و در سجده دوم ده مرتبه و بعد از سجده دوم قبل از قیام ده مرتبه بخواند و در سه رکعت دیگر مثل این رکعت بخواند که جمعا سیصد مرتبه تسبیحات اربعه را خوانده باشد و بهتر خواندن ذکر رکوع و سجود است علاوه بر تسبیحات و هر گاه عجله داشته باشد جائز است تسبیحات را بعد از فراغ از چهار رکعت بگوید و مستحب است در سجده آخر نماز بگوید:
یا من لبس العز و الوقار یا من تعطف بالمجد و تکرم به یا من
لا ینبغی التسبیح الا له یا من احصی کل شیء علمه یا ذا النعمه و الطول یا ذا المن و الفضل یا ذا القدره و الکرم اسئلک بمعاقد العز من عرشک و منتهی الرحمه من کتابک و باسمک الاعظم الاعلی و کلماتک التامات ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل لی کذا و کذا یا ارحم الراحمین و بجای کذا و کذا حاجات خود را ذکر کند.
مسئله 981- خانه کعبه یعنی مکه معظمه قبله مسلمانان جهان است باید رو به روی آن هر مسلمانی نماز گذارد ولی کسی که دور است اگر طوری بایستد که بگویند رو به قبله نماز میخواند کفایت میکند و هم چنین است کارهای دیگر مانند سر بریدن حیوانات که باید رو به قبله باشد.
مسئله 982- کسی که نماز واجب را ایستاده میخواند صورت و سینه و شکم و جلوپاهای او باید رو به قبله باشد و احتیاط مستحب آن است که انگشتان پای او هم رو به قبله باشد.
مسئله 983- کسی که باید نشسته نماز بخواند اگر نمیتواند به طور معمول بنشیند و در موقع نشستن کف پاها را روی زمین میگذارد باید در موقع نماز صورت و سینه و شکم و ساق پای او رو به قبله باشد.
مسئله 984- کسی که نمیتواند نشسته نماز بخواند باید در حال نماز طوری به پهلوی راست بخوابد که جلو بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نیست طوری به پهلوی چپ بخوابد که جلو بدنش رو به قبله باشد و اگر این را هم نمیتواند باید به پشت بخوابد که کف پاهای
او رو به قبله باشد.
مسئله 985- نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده و سجده سهو باید رو به قبله خوانده شود.
مسئله 986- نماز مستحبی را میتوان در حال راه رفتن و سواری خواند و اگر شخص در این دو حال نماز مستحبی بخواند رو به قبله بودن لازم نیست.
مسئله 987- کسی که میخواهد نماز بخواند باید برای پیدا کردن قبله جستجو نماید تا یقین نماید که قبله کدام سمت است و اگر نتواند یقین کند به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبور آنان یا از راههای دیگر که پیدا میشود عمل نماید. حتی اگر از گفته فاسق یا کافری که به واسطه ی قواعد علمی قبله را میشناسد اطمینان حاصل کند کافی است.
مسئله 988- کسی که گمان به قبله دارد اگر بتواند گمان قویتری پیدا کند نمیتواند به گمان ضعیف خود عمل نماید، مثلا اگر از گفته صاحب منزل گمان به قبله پیدا کند و میتواند از راه دیگر گمان قوی تری پیدا کند نباید به حرف صاحب منزل عمل نماید.
مسئله 989- اگر پیدا کردن قبله ممکن نباشد یا اینکه کوشش کرد گمانش به طرفی نرسید چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید چهار نماز به چهار سمت بخواند و اگر به اندازه ی چهار نماز وقت ندارد هر اندازه وقت دارد باید نماز بخواند، مثلا اگر به اندازه ی یک نماز وقت دارد مخیر است یک نماز به هر سمت که میخواهد بخواند.
مسئله 990- اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکی از دو سمت است باید به هر دو سمت نماز بخواند.
مسئله 991- کسی که باید
به چند سمت نماز بخواند اگر بخواهد دو نماز بخواند مثل نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء که باید یکی بعد از دیگری خوانده شود بهتر آنست که نماز اول را به همان چند جانب بخواند و بعد نماز دوم را شروع کند.
مسئله 992- کسی که یقین به قبله ندارد اگر خواسته باشد کاری که رو به قبله باید انجام دهد مثلا سر حیوانی را بخواهد ببرد باید به گمان خود عمل نماید و اگر ممکن نشود به هر طرف که انجام دهد صحیح است.
مسئله 993- هر گاه شخص به مظنه قبله، نماز خواند، بعد معلوم شد که در بین مشرق یا مغرب بوده اگر تقصیر در پیدا کردن قبله ننموده صحیح است.
مسئله 994- هر گاه شخص عمدا جستجوی قبله ننماید واجب است در وقت نماز را از سر بگیرد و در خارج وقت قضا نماید چه زیاد از قبله رو گردان بوده یا کم به شرط آن که بگویند رو به قبله نبوده.
مسئله 995- مرد باید در حال نماز اگر چه او را نمی بینند عورتین خود را بپوشاند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشاند
مسئله 996- زن در موقع نماز باید تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند هر چند کسی او را نبیند و احتیاط واجب آنست که کف پا را هم بپوشاند ولی پوشانیدن صورت به مقداری که در وضو شسته میشود دو دستها تا بند و روی پاها تا بند پا لازم نیست اما برای آن که یقین نماید که مقدار واجب را پوشانده باید مقداری از اطراف آنها
را بپوشاند.
مسئله 997- کسی که قضای سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده را میخواند واجب است ستر عورت نماید و در سجده سهو احتیاطا ستر کند.
مسئله 998- هر گاه کسی عمدا یا از روی ندانستن مسئله در موقع نماز عورتش را نپوشاند نمازش باطل است.
مسئله 999- هر گاه در بین نماز بفهمد که عورتش پیداست باید آنرا بپوشاند و احتیاط واجب آنست که نماز را تمام کند و دو مرتبه بخواند ولی اگر بعد از نماز بفهمد که عورت او پیدا بوده نمازش صحیح است.
مسئله 1000- اگر در حال ایستادن لباسش عورت او را میپوشاند ولی در حال غیر ایستاده مثلا در حال رکوع و سجود نپوشاند، چنانکه ممکن است در حال رکوع و سجود بوسیله ی چیزی عورت خود را بپوشاند نمازش صحیح است ولی احتیاط مستحب آنست که با آن لباس نماز نخواند.
مسئله 1001- شخص میتواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند ولی احتیاط مستحب آنست موقعی که لباس دیگری داشته باشد با اینها خود را نپوشاند.
مسئله 1002- شخص در حال ناچاری میتواند خود را در موقع نماز با گل بپوشاند.
مسئله 1003- اگر چیزی ندارد که در نماز خود را بپوشاند هر گاه احتمال دهد که پیدا میکند بنا بر احتیاط واجب نماز را تأخیر بیندازد و اگر چیزی پیدا نکرد در آخر وقت برهنه نماز بخواند.
مسئله 1004- شخص نمازگذار که هیچ ساتری نداشته باشد حتی برگ درخت و علف و گل و لجن و آب گل آلود حتی چاله ای که در آن بایستد نیابد و احتمال هم ندهد که تا آخر
وقت ساتری پیدا خواهد کرد، اگر احتمال میدهد که نامحرم او را می بیند باید نشسته نماز بخواند و برای رکوع و سجود به قدری خم شود که عورتش نمایان نباشد و البته برای سجود کمی بیش از اندازه رکوع خم شود و مهر را بالا بیاورد و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر اطمینان دارد که نامحرم او را نمی بیند احتیاط راجح آنست که دو نماز ایستاده بخواند و در موقعی که ایستاده است عورت خود را با دست بپوشاند و در یکی از آن دو نماز رکوع و سجود را بجا آورد و در دیگری رکوع و سجود را با اشاره سر بجا آورد.
مسئله 1005- لباس نمازگار در صورتیکه مرد باشد شش شرط دارد: اول پاک بودن. دوم- مباح بودن. سوم- نبودن از اجزاء مردار که حیات در او حلول کرده باشد.
چهارم- نبودن از حیوان حرام گوشت. پنجم و ششم- نبودن لباس از ابریشم خالص و طلاباف و هر گاه زن باشد مشروط به چهار شرط اول است.
مسئله 1006- شرط اول لباس نماز گذار باید پاک باشد و هر گاه کسی عمدا با لباس نجس نماز بخواند باطل است.
مسئله 1007- کسی که نمیداند نماز با بدن و لباس نجس باطل است اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1008- اگر به واسطه ندانستن مساله چیز نجسی را نداند نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1009- اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و نماز بخواند و پس از آن بفهمد نجس بوده اگر در وقت است احتیاطا اعاده نماید
و اگر وقت گذشته قضا ندارد.
مسئله 1010- اگر فراموش کرد بدن یا لباسش نجس است و نماز گذارد و در بین نماز یا بعد از نماز یادش آمد باید اعاده کند و اگر وقت گذشته واجب است قضا نماید.
مسئله 1011- کسیکه در وسعت وقت مشغول نماز است اگر در بین نماز لباس یا بدنش نجس شود و پیش از آنکه چیزی از نماز را با لباس نجس بخواند ملتفت شد که نجس شده یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده در صورتیکه تطهیر بدن یا لباس یا بیرون آوردن آن نماز را به هم نمیزند باید در بین نماز بدن یا لباس را تطهیر کند یا لباس را عوض کند یا اگر چیز دیگری که ساتر عورت باشد در تن دارد باید آن لباس نجس را بیرون آورد و اگر طوری باشد که تطهیر بدن یا لباس یا عوض کردن آن لباس یا بیرون کردن آن نماز را به هم میزند یا اگر لباس را بیرون آورد ساتر عورتی ندارد باید نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند.
مسئله 1012- کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است اگر در بین نماز لباس او نجس شود و قبل از آنکه چیزی از نماز را به آن حال بخواند فهمید که نجس شده یا فهمید که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده در صورتی که تطهیر یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس نماز را به
هم نمیزند و میتواند لباس را بیرون آورد باید لباس را آب بکشد یا عوض کند یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند لکن هر گاه چیز دیگری که ساتر عورت باشد بر او نیست و تطهیر و یا عوض کردن لباس هم ممکن نیست باید لباس را بیرون آورده به طریقی که قبلا گفته شد نماز را تمام کند ولی اگر طوری است که به تطهیر لباس یا عوض کردن آن نماز به هم میخورد یا بواسطه سرما و مانند آن نمیتواند لباس را بیرون آورد باید به همان حال نماز را تمام کند و اشکال ندارد.
مسئله 1013- کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آنکه چیزی از نماز را به آن حال بخواند فهمید که نجس شده یا فهمید که بدن او نجس است ولی شک کرد که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده در صورتیکه تطهیر بدن نماز را بهم نمیزند باید آنرا تطهیر کند و اگر نماز را بهم میزند باید به همان حال نماز را تمام کند و صحیح است ولی اگر وقت باقی است اعاده نماید.
مسئله 1014- کسی که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد چنانچه نماز بخوان و بفهمد که لباس یا بدنش نجس بوده اگر در وقت ملتفت شود اعاده نماید و هر گاه در خارج وقت ملتفت شود قضا ندارد.
مسئله 1015- اگر لباس را تطهیر نموده و یقین کرد که پاک شده و با آن
نماز خواند و بعد از نماز فهمید که پاک نشده است نماز او باطل است.
مسئله 1016- اگر خونی در بدن یا لباس خود دید و یقین کرد که از خونهای نجس نیست، مثلا خون پشه است چنانچه بعد از نماز معلوم شد که از خونهائی بوده که نماز با آن صحیح نیست اگر وقت باقی است اعاده کند و الا قضا ندارد.
مسئله 1017- اگر یقین کند خونی که در بدن یا لباس اوست خون نجسی است که نماز با آن صحیح است، مثلا خون زخم و دمل است چنانچه بعد از نماز فهمید خونی بوده که نماز با آن باطل است نماز را اعاده کند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 1018- اگر نجس بودن چیزی را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن چیز برسد و در حال فراموشی نماز بخواند و پس از نماز یادش بیاید اگر وقت باقی است اعاده نماید و اگر وقت گذشته قضا ندارد و اگر بدنش با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون اینکه بدن خود را تطهیر کند در آب قلیل غسل کرد و نماز خواند غسل و نمازش هر دو باطلند و نیز اگر جائی از اعضای وضو به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده رسید و قبل از اینکه آنجا را تطهیر کند وضو ساخت و نماز خواند وضو و نمازش هر دو باطل است.
مسئله 1019- کسی که یک لباس دارد اگر بدن و لباسش نجس شود و باندازه ی تطهیر کردن یکی از آنها آب داشته باشد چنانچه بتواند
لباسش را بیرون آورد باید بدن را تطهیر کند و نماز را به دستوری که برای برهنه گان ذکر شد بجا آورد و اگر بسبب سرما یا عذر دیگر نتواند لباس را بیرون آورد مخیر است در تطهیر بدن یا لباس ولی اگر نجاست یکی از بدن یا لباس مثلا بول است که اگر بخواهد با آب قلیل تطهیر کند باید دو مرتبه آب روی آن بریزد و دیگری خون است که یک مرتبه کافی است باید آن را که به بول نجس شده تطهیر کند.
مسئله 1020- کسی که غیر از لباس نجس لباس دیگری ندارد باید نماز را به دستوری که برای برهنه گان ذکر شد بجا آورد ولی هر گاه بسبب سرما و مانند آن نمیتواند لباس را بیرون آورد اگر با لباس نجس نماز بخواند صحیح است.
مسئله 1021- کسی که دو لباس دارد اگر بداند یکی از آنها نجس شده ولی نداند کددام است چنانچه وقت دارد با هر یکی یک نماز بخواند و اگر وقت تنگ است از هر دو اجتناب کند و بدستور برهنه گان نماز بخواند و احتیاط مستحب آنست که آن نماز را با لباس پاک قضا نماید.
مسئله 1022- شرط دوم لباس نمازگذار باید مباح باشد و کسی که میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است اگر عمدا در لباس غصبی یا لباسی که دکمه یا چیز دیگر آن غصبی است نماز بخواند باطل است.
مسئله 1023- کسی که میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است ولی نمیداند نماز در آن باطل است اگر عمدا با چنین لباس نماز بخواند باطل است.
مسئله 1024- اگر نداند یا فراموش کند که
لباس او غصبی است و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است ولی اگر کسی خودش لباسی را غصب نموده و فراموش کرده و با آن نماز بخواند باطل است.
مسئله 1025- اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است و در بین نماز بفهمد چنانچه ساتر مباحی عورت اور را پوشانده و میتواند فورا یا بدون بهم خوردن موالات آن لباس غصبی را بیرون آورد باید فورا بیرون آورد و نمازش صحیح است و اگر ساتر مباحی عورت او را نپوشانده یا نمیتواند لباس غصبی را فورا بیرون آورد یا به بیرون آوردن موالات نماز بهم میخورد در صورتیکه به قدر یک رکعت هم وقت داشته باشد باید نماز را بشکند و با لباس مباح نماز بخواند و اگر به اینقدر هم وقت ندارد باید در حال نماز لباس را بیرون آورد و به ترتیب برهنه گان که گفته شد نماز را تمام کند.
مسئله 1026- فرقی نیست در غصب بین اینکه عین مال غیر باشد یا منفعتش بلکه در حکم غصبی است عینی که حق غیر به او تعلق گرفته باشد مثل آنکه در گرو باشد.
مسئله 1027- هر گاه جامه مباحی را با رنگ غصبی رنگ کرد ظاهر آنست که آن جامه حکم مغصوب ندارد.
مسئله 1028- اگر رنگرزی را مجبور کند به رنگ کردن لباس به رنگی که از خود صاحب لباس است یا خیاطی را به دوختن آن با نخی که از خود صاحب لباس باشد و مزد رنگرز و خیاط را ندهد، نماز در آن لباس مانعی ندارد ولی ذمه او به اجرت رنگرز و خیاط مشغول است و
همچنین است لباسیکه به آب یا صابون غصبی بشوید یا آنکه اجرت لباسشوی را ندهد.
مسئله 1029- هر گاه شخص ناچار از پوشیدن لباس غصبی برای حفظ جان یا حفظ خود لباس از تلف شدن باشد جائز است در آن نماز بخواند.
مسئله 1030- اگر با پولیکه خمس یا زکوه آنرا نداده لباس بخرد نماز گذاردن در آن لباس باطل است.
مسئله 1031- اگر لباس را خرید یا اجاره نمود و قصد دادن قیمت یا اجرت آنرا ندارد یا اینکه از مال حرامی بخواهد بدهد احتیاط آن است که در آن لباس نماز نخواند.
مسئله 1032- شرط سوم لباس نمازگذار باید از اجزاء حیوان مرده ای که خون جهنده دارد یعنی حیوانی که اگر رگش را ببرند خون از آن جستن میکند نباشد بلکه اگر از حیوان مرده ایکه خون جهنده ندارد مانند مار و ماهی لباس تهیه کند بهتر آنست که در آنهم نماز نخواند.
مسئله 1033- اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح در آن حلول نکرده همراه نمازگذار باشد یا با لباسی که از آنها تهیه کرده نماز بخواند نمازش صحیح است.
مسئله 1034- شرط چهارم: لباس نماز گذار باید از حیوان حرام گوشت نباشد و اگر موئی هم همراه نماز گذار باشد نماز او باطل است.
مسئله 1035- اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگذار باشد چنانچه تر باشد نمازش باطل و اگر خشک شده و عین آن بطرف شده باشد نماز او صحیح است.
اگر مو و عرق و آب دهان کسی بر بدن یا لباس
نماز گذار باشد اشکال ندارد و همچنین اگر مروارید و موم و عسل همراه او باشد.
مسئله 1037- هر گاه با نمازگزار جزئی از اجزاء مرداری که دارای خون جهنده است که حیات در آن حلول کرده باشد اگر چه ملبوس نباشد نماز او باطل است.
مسئله 1038- هر گاه در لباسی که از اجزاء مردار است نماز بخواند و نداند که مردار است و خون جهنده نداشته باشد واجب نیست اعاده کند و اگر میته صاحب خون جهنده است اگر وقت باقی است اعاده نماید و در خارج وقت قضا ندارد. اما اگر نماز خواند در آن از روی فراموشی پس اگر میته حیوانی است که صاحب خون جهنده است اعاده کند در وقت و در خارج وقت قضا کند و اگر میته غیر صاحب خون جهنده است اعاده واجب نیست.
مسئله 1039- اگر شک داشته باشد که لباس از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت چه در داخله تهیه شده باشد و چه در خارجه نماز خواندن در آن بی اشکال است.
مسئله 1040- صدف از حیوان حرام گوشت است پس اگر شخص یقین پیدا کند که تکمه صدفی از آن حیوان است نمیتواند با آن نماز بخواند و اگر صرف احتمال باشد نماز خواندن با آن مانعی ندارد.
مسئله 1041- نمازخواندن در لباس خز و سنجاب جائز است.
مسئله 1042- پوشیدن لباسی که شک دارد که از حرام گوشت است یا حلال گوشت جایز است و بنابراین پوشیدن ماهوت اشکالی ندارد.
مسئله 1043- گوشت یا پوست یا پیه که از دست کافر گرفته میشود یا در بلاد کفار افتاده است یا
از دست مجهول الحالی در غیر بازار مسلمانان گرفته شده باشد یا در بلاد اسلام افتاده لکن علامت استعمال مسلمان در آن نباشد، تمام صور مذکوره محکوم است به عدم تزکیه و نماز در آنها جایز نیست بلکه همچنین است هر گاه گرفته شود از دست مسلمان و بداند که او از دست کافر گرفته است و مبالاتی ندارد که از میته باشد یا مزکی.
مسئله 1044- هر گاه لباس مشکوک شد که از پوست حیوان است یا از حیوان نیست، نماز در آن مانعی ندارد.
مسئله 1045- شرط پنجم: پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام و نماز در آن باطل است ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسئله 1046- زینت کردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتری طلا به دست کردن و بستن ساعت طلا و دکمه طلا و مانند آن برای مرد حرام و نمازخواندن با آنها باطل است و احتیاط واجب آنست که از استعمال عینک طلا خودداری کند ولی زینت کردن به طلا برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
مسئله 1047- اگر دندان را با طلا محکم کند یا طلای سکه دار در حال نماز با خود داشته باشد جایز است و نیز نماز با سلاحی که آنرا به طلا زینت داده باشند و آنرا از پوشیدنیها می داند مثل خنجر و شمشیر و نحو آن اشکال ندارد هر چند بهتر این است که اجتناب کند.
مسئله 1048- پوشیدن چیزی که طلا بودن آنرا نداند جائز و نماز با آن نیز صحیح است.
مسئله 1049- اگر از روی جهل یا فراموشی
در لباس طلاباف نماز بخواند نماز او صحیح است.
مسئله 1050- جائز است ساعتی که قاب آن طلا باشد همراه نماز گذار باشد.
مسئله 1051- در حرام بودن پوشیدن لباس طلاباف فرقی نیست بین آنکه ظاهر باشد و دیده شود یا پنهان باشد.
مسئله 1052- شرط ششم: لباس مرد نمازگذار حتی عرقچین و بند شلوار او باید ابریشم خالص نباشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است.
مسئله 1053- اگر آستر تمام لباس یا استر قسمتی از آن ابریشم خالص باشد پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز در آن باطل است.
مسئله 1054- پوشیدن ابریشم برا مردان در حال ضرورت مانند سرما یا مرض یا در حال جنگ جایز است و در این احوال نماز نیز در آن بی اشکال است و بهتر آنست که عورت خود را به غیر ابریشم بپوشاند.
مسئله 1055- دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمیکند.
مسئله 1056- پوشیدن لباس ابریشمی در نماز و غیر نماز برای زن و خنثی مشکل، اشکال ندارد.
مسئله 1057- پوشیدن لباس ابریشمی که خالص نباشد و ممزوج به پنبه یا چیز دیگری باشد که ابریشم خالص بر آن صدق نمیکند جائز است.
مسئله 1058- اگر غیر از لباس غصبی و لباسی که از مردار تهیه شده لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد باید به دستوری که برای برهنه گان گفته شده نماز بخواند.
مسئله 1059- اگر غیر از لباسیکه از حیوان حرام گوشت تهیه شده لباس دیگری ندارد چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد میتواند با همان لباس نماز بخواند و
اگر ناچار نباشد باید به دستوری که برای برهنه گان گفته شد نماز را بجا آورد و بنا بر احتیاط واجب یک نماز دیگر هم با همان لباس بخواند.
مسئله 1060- اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلاباف لباس دیگری نداشته باشد چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد باید به دستوری که برای برهنه گان گفته شد نماز بخواند.
مسئله 1061- اگر چیزی ندارد در نماز عورت خود را با آن بپوشاند واجب است اگر چه بکرایه یا خریداری باشد تهیه نماید ولی اگر تهیه آن به قدری پول لازم دارد که نسبت به دارائی او زیاد است یا طوری است که اگر پول را به مصرف لباس برساند برایش ضرر دارد، باید به دستوری که برای برهنه گان گفته شد نماز بخواند.
مسئله 1062- پوشیدن لباسی که پارچه یا دوخت یا رنگ آن برای کسی که میخواهد آنرا بپوشد معمول نیست مثل آنکه اهل علم لباس نظامی بپوشد حرام است ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشکال ندارد.
مسئله 1063- احتیاط واجب آنست که مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولی اگر با آن لباس نماز بخواند نمازش صحیح است.
مسئله 1064- برای مردان استعمال ابریشم مثل اینکه فرش یا لحاف و مانند آن از ابریشم باشد جایز و نماز بر آنها صحیح است و نیز جایز است که دکمه لباس و نخی که با آن لباس را میدوزند از ابریشم باشد.
مسئله 1065- وصله نمودن لباس به ابریشم به شرط آنکه بیشتر از مقدار کف دست نباشد جایز است و همچنین نماز در لباسیکه از چند قطعه لباس دوخته شده و بعضی
قطعه های آن ابریشم باشد در صورتی که عرض قطعه ابریشم بیشتر از عرض سجاف نباشد.
مسئله 1066- اگر دستمال ابریشمی را در حال نماز روی زخم ببندند جایز است.
مسئله 1067- اگر در لباس شک کند که از ابریشم خالص است یا مخلوط پوشیدن و نماز در آن جایز است.
مسئله 1068- لباس ابریشمی که مخلوط به طلا باشد پوشیدن و نماز در آن جایز نیست.
مسئله 1069- اگر لباس نمازگذار منحصر باشد به لباس های ممنوع از نجس و حرام گوشت و ابریشم و طلاباف و مردار و مغصوب و ناچار باشد در پوشیدن لباس باید حرام گوشت را مقدم دارد و بعد از آن ابریشم را مقدم دارد و بعد از آن مخیر است بین طلاباف و نجس و بعد از آن مردار مقدم است بر مغصوب، پس پوشیدن لباس غصبی از تمام آنها موخر است.
مسئله 1070- نماز در جوراب بی ساق که پشت قدم را بپوشاند و ساق را نپوشاند جایز است.
مسئله 1071- نماز با عمامه که حنک داشته باشد و رداء بخصوص برای امام جماعت مستحب است بلکه ترک آن برای او مکروه است و تعدد لباس و پوشیدن زیرشلوار و لباس سفید و پاکیزه ترین لباسهای خود را پوشیدن و اینکه لباس از پنبه یا کتان باشد مستحب است و همچنین انگشتری عقیق در دست کردن و پوشانیدن زن قدمهای خود را و استعمال بوی خوش که در حدیث است نماز با بوی خوش برابر هفتاد نماز است.
مسئله 1072- خواندن نماز در لباس سیاه حتی برای زنان مکروه است مگر در چکمه و عبا و عمامه و هر قدر سیاهی آن بیشتر باشد کراهت آن شدیدتر است و همچنین در لباس چرکین و تنگ و لباس شراب خوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز ندارد و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن دکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد و نماز در ساتری که نازک باشد و در زیر جامه به تنهائی اگر چه نازک نباشد چنانچه مکروه است، بر زنان نماز خواندن در یک ساتر اگر چه نازک نباشد و نیز مکروه است که لنگ را روی پیراهن ببندد و در عمامه بدون اینکه تحت الحنک آویزان نماید.
اول- خون جروح و قروح است
مسئله 1073- خون جروح و قروح مادام که خوب نشده است چه در لباس باشد و چه در بدن، چه کم باشد چه زیاد، برطرف کردن آن از لباس یا تبدیل جامه، بدون مشقت ممکن باشد یا نه، در نماز معفّو است پس خون غیر جروح و قروح که در بدن پدید می آید معفّو نیست.
مسئله 1074- خون بواسیر چه بیرون بیاید یا در داخل باشد و سائر جروح و قروح باطنی که خون آن بظاهر میرسد نیز معفو است.
مسئله 1075- خون دماغ حکم جروح را ندارد و در نماز معفو نمی باشد.
مسئله 1076- مستحب است که صاحب قروح و جروح جامه خود را روزی یک مرتبه تطهیر کند.
مسئله 1077- اگر خونی مشکوک باشد و نداند که آیا از جروح و قروح است یا نه و از
در هم بغلی زیادتر باشد احتیاط واجب آنست که معفّو نمی باشد.
مسئله 1078- هر گاه در بدن جروح یا قروح متعدد باشد چنانچه نزدیک بهم باشند به نحوی که عرفا یک جراحت محسوب شود حکم یک جراحت دارد یعنی اگر بعضی از آنها خوب شود شستن آن واجب نیست بلکه معفو است تا همه خوب شوند و اگر جروح از هم دور باشند که عرفا یکی محسوب نباشد و هر یک حکم جداگانه دارد، پس اگر بعضی از آنها خوب شود واجب است آنرا بشوید.
مسئله 1079- خونی که از فرورفتن خار یا رگ زدن و مانند آن باشد خون جروح است لکن در فرورفتن خار باید زخم قابل اعتنا باشد پس مادامیکه خوب نشده و جاری است معفّو است.
دوم – خون کمتر از درهم است
مسئله 1080- خون کمتر از درهم خواه در بدن باشد یا در لباس خواه از خود شخص باشد یا از غیر بشرط آنکه از خون های سه گانه یعنی خون حیض و نفاس و استحاضه و از نجس العین مثل کافر و سگ و خوک نباشد معفّو است و از خون مردار بلکه غیر مأکول سوای انسان احوط اجتناب است.
مسئله 1081- اگر خون متفرق باشد در بدن یا لباس یا هر دو و مجموعا کمتر از درهم باشد معفو است و مناط در درهم سعه آن است نه وزن آن و مقدار آن به اندازه ی گودی کف دست است و لکن چون بعضی تحدید کرده اند به قدر بند انگشت ابهام و بعضی به قدر بند انگشت وسطی و بعضی دیگر به قدر بند انگشت سبابه پس
احوط اکتفا کردن بر اقل است که بند انگشت سبابه باشد.
مسئله 1082- هر گاه خون از یک طرف جامه به پشت سرایت کرد یک خون حساب میشود.
مسئله 1083- اگر در خونی که از درهم کمتر است شک کند که آیا خونی است که نماز با آن جایز است یا خون دیگری است مانند خون حیض و نفاس میتواند با آن نماز بخواند.
مسئله 1084- اگر شک کند که خون کمتر از درهم است یا بیشتر نمیتوان با آن نماز خواند.
مسئله 1085- اگر خون کمتر از درهم را پاک کرد به تراشیدن و نحو آن باز هم معفّو است.
مسئله 1086- اگر خون کمتر از درهم در موضعی از جامه باشد و مرتبه دیگر هم خونی روی همان خون برسد و تجاوز از محل نکند یا با تجاوز جمعا کمتر از درهم باشد با آن میشود نماز خواند.
مسئله 1087- اگر خون غلیظی جمع شده باشد که کمتر از درهم است و هر گاه پهن شود زیاده از درهم میشود در نماز اشکالی ندارد.
مسئله 1088- اگر خونی که در بدن یا لباس است کمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد مثل آنکه قطره بولی روی آن ریخته شود نماز خواندن با آن جائز نیست.
مسئله 1089- اگر بدن یا لباس خونی نشده ولی بواسطه رسیدن به خون نجس شود اگر چه مقداری که نجس شده کمتر از درهم باشد نماز خواندن با آن جائز نیست.
سوم – لباسی است که ساتر عورت نباشد
مسئله 1090- لباسی که ساتر عورت نباشد مثل کلاه و عرقچین و بند شلوار و جوراب و
انگشتر و مانند اینها به شرط آنکه از مردار و از اجزاء نجس العین نباشد و رطوبت سرایت کننده هم نداشته باشد در نماز معفّو است و مناط در ساتر آنست که ستر عورت کند بدون علاج پس هر گاه کسی دستمالی را که ستر عورت نمی کند مگر به بستن ریسمان و مانند آن عمامه یا شال خود قرار داده هر گاه نجس شود نماز در آن بی اشکال است و اما مثل عمامه پیچیده که اگر باز شود ستر عورت میکند معفّو نیست مگر آنکه بعد از پیچیدن آنرا بدوزند که حکم کلاه پیدا میکنند.
چهارم – محمول متنجس است که ساتر عورت نباشد
مسئله 1091- محمول متنجسی که به قدر ساتر عورت نباشد در نماز معفو است اما اگر به قدر ساتر باشد مانند اینکه جامه نجس را در جیب خود بگذارد محل اشکال است و احتیاط اجتناب است و نیز حمل عین نجس در حال نماز مانند خون خشکیده و شراب و غیره احتیاط اجتناب است.
مسئله 1092- ریسمان نجس شده که زخم را با آن بخیه زده اند حکم محمول متنجس معفو را دارد ولی ریسمان و قیطان و دکمه و نوار که به جامه دوخته شده است از اجزاء لباس محسوب است و در صورت نجاست نماز خواندن با آن صحیح نیست.
پنجم جامه زنی که پرستار طفل شیر خوار است
مسئله 1093- نجاست جامه زنی که پرستار طفل شیرخوار است خواه مادر او باشد یا دایه او در نماز معفو است بشرط آنکه منحصر باشد و روزی یک مرتبه آنرا بشوید و بهتر آن است که طرف عصر آن جامه را
بشوید که بتواند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را در جامه پاک بخواند خواه زن بتواند جامه پاک تهیه کند یا نتواند هر چند احتیاط در صورتی است که متمکن نباشد.
مسئله 1094- تساوی بدن و لباس زن پرستار در معفو بودن مشکل است.
مسئله 1095- اگر زن پرستار طفل بیش از یک لباس دارد ولی بسبب سرما یا عذر دیگر ناچار است که همه را بپوشد چنانچه در شبانه روزی یک مرتبه همه آنها را تطهیر کند کافی است.
مسئله 1096- در ملحق شدن مرد پرستار به زن پرستار در حکم مذکور اشکال است
ششم- هر نجاستی چه در بدن و چه در لباس در حال اضطرار معفو است.
جای نمازگذار ده شرط دارد: اول آنکه مباح باشد.
مسئله 1097- کسی که در ملک غصبی نماز میخواند اگر چه روی فرش و تخت و مانند اینها باشد نمازش باطل است ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.
مسئله 1098- نمازخواندن در ملکی که منافع آن مال دیگری است بی اجازه کسی که منافع ملک مال اوست باطل است مثلا در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا دیگری بی اجازه مستأجر نماز بخواند نمازش باطل است و همچنین است اگر ملکی که دیگری در آن حقی دارد مثلا منزلی را به مالی که خمس آن داده نشده خریده باشند تا وقتی خمس را ندهند نمیشود در آن نماز خواند و همچنین اگر کسی وصیت به ثلث کرده تا وقتیکه ثلث او را جدا نکنند نمیشود در آن ملک نماز خواند.
مسئله 1099- کسی که در مسجد نشسته اگر دیگری جای
او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1100- زمین غصبی که مالکش معلوم نیست نماز در آن بدون اذن حاکم شرع جایز نیست و همچنین جایز نیست نماز در زمین مشترک مگر باذن تمام شرکاء.
مسئله 1101- اگر در جائی که نمیداند غصبی است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد یا در جائیکه غصبی بودن آنرا فراموش کرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید نمازش صحیح است ولی کسی که خودش جائی را غصب کرده اگر فراموش کند و نماز بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1102- تصرف ورثه به نماز خواند یا غیر آن در ترکه مورث خود در صورتیکه بداند «حق الناس» مثل مظالم و زکوه و خمس تعلق به او گرفته جایز نیست.
مسئله 1103- تصرف کردن ورثه به نماز یا غیر از آن در ترکه میت اگر مقروض باشد به دینی که به اندازه تمام ترکه باشد یا کمتر جایز است به شرط رضای طلبکاران یا بنا گذاشتن ورثه بر ادای دین بدون مسامحه و تأخیر
مسئله 1104- ملکی که در تصرف کسی است و شخصی خبر دهد به غصب آن قول او اعتبار ندارد و تفحص لازم نیست و نماز خواندن در آن ملک جایز است.
مسئله 1105- کسی که در جای غصبی زندانی باشد جایز است در آنجا نماز بخواند به شرط آنکه نماز خواندن او موجب تصرف بیشتری نشود.
مسئله 1106- اگر بداند جائی غصبی است ولی نداند که در جای غصبی نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1107- کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند
چنانچه حیوان سواری یا زین یا نعل آن غصبی باشد نمازش باطل است و همچنین است اگر بخواهد بر آن حیوان نماز مستحبی بخواند.
مسئله 1108- جائز است نماز خواندن در ملک دیگری با رضایت مالک اعم از اینکه صریحا اجازه دهد یا اینکه از قرائن رضایت او را بفهمد.
مسئله 1109- اگر صاحب ملک به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلبا راضی نیست نماز خواندن در ملک او باطل است و اگر اجازه نددهد و انسان یقین کند که قلبا راضی است نمازش صحیح است.
مسئله 1110- نماز خواندن در بیابان و مزارع و باغات که دیوار ندارند جائز است و همچنین تصرفات جزئی که عرفا به آن اهمیت داده نمیشود مثل عبور کردن و نشستن و خوابیدن به شرط آنکه رر نرساند.
مسئله 1111- تصرف در ملک میتی که خمس یا زکوه بدهکار است حرام و نماز در آن باطل است ولی اگر بدهی او را بدهند یا ضامن شوند که اداء نمایند تصرف و نماز در آن ملک اشکال ندارد.
مسئله 1112- نماز خواندن در خانه پدر و مادر و فرزند و جد و جده و برادر و خواهر و عمو و عمه و دائی و دوست بدون اذن آنها جائز است به شرط اینکه علم به راضی نبودن ایشان نداشته باشد.
مسئله 1113- نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند آنها که برای واردین آماده است اشکال ندارد ولی در غیر این قبیل جاها در صورتی میشود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد یا حرفی بزند که معلوم شود برای نماز خواندن اذن داده مثل اینکه
اجازه دهد در ملک او بنشینند و بخوابند که از اینها فهمیده میشود برای نماز خواندن اذن داده.
مسئله 1114- کسی که داخل خانه غصبی شد واجب است بیرون آید و اگر مشغول نماز شد در وسعت وقت باید نماز را بشکند و فورا خارج شود و اگر وقت تنگ است واجب است در حال نماز بیرون آید و برای رکوع و سجود اشاره نماید.
مسئله 1115- اگر میت قرض نداشته باشد ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غائب باشند تصرف در ملک او حرام و نماز در ملک او باطل است مگر آنکه از حاکم شرع اجازه حاصل کنند.
مسئله 1116- اگر کسی ساختمانی کند و جناح و بالکن آن کشیده شود به فضائی که مباح نباشد نماز خواندن در آنجا اشکال دارد.
مسئله 1117- کسی که از روی نادانی یا فراموشی یا به گمان اذن مالک داخل جائی شده و بعد بفهمد که غصبی است اگر وقت وسعت دارد و مشغول نماز نشده باید بیرون رود و اگر وقت تنگ است در حال بیرون رفتن مشغول نماز شود.
مسئله 1118- شرط دوم: جای نماز گذار باید مستقر و بی حرکت باشد و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جائیکه حرکت دارد مانند اتومبیل و کشتی و قطار و هواپیما نماز بخواند به قدری که ممکن است در حال حرکت چیزی نخواند و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند به طرف قبله برگردد.
مسئله 1119- نماز خواندن در اتومبیل و کشتی و قطار و مانند آنها وقتی ایستاده اند مانعی ندارد.
مسئله 1120- روی خرمن
گندم و جو و مانند اینها که نمیشود بی حرکت ماند نماز باطل است.
مسئله 1121- شرط سوم: در جائیکه بواسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند بهتر آن است که در این جا نماز نخواند.
مسئله 1122- شرط چهارم در جائیکه ماندن در آن حرام است مثل کنار دیوار و زیر سقفی که نزدیک است خراب شود نماز نخواند.
مسئله 1123- در بیابانی که حیوانات درنده باشند و مانند آن که محل خطر است مثل آنکه بر جان خود بترسد نماز نخواند.
مسئله 1124- شرط پنجم: بر چیزی که ایستادن و نشستن روی آن حرام است مانند فرشی که اسم خدا بر آن نوشته شده نماز نخواند.
مسئله 1125- شرط ششم: در جائی که سقف آن کوتاه است و نمی تواند در آنجا راست بایستد یا به اندازه ای کوچک است که جای رکوع و سجود ندارد نماز نخواند و اگر ناچار شود که در چنین جائی نماز بخواند باید به قدری که ممکن است قیام و رکوع و سجود را بجا آورد.
مسئله 1126- شرط هفتم: نماز خواندن جلو و محاذی قبر پیغمبر اکرم ( و امام( جایز نیست.
مسئله 1127- اگر در نماز چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد که بی احترامی نشود اشکال ندارد ولی فاصله شدن صندوق و چراغ و پارچه که روی آن افتاده کافی نیست.
مسئله 1128- شرط هشتم: مکان نماز گذار اگر نجس است طوری نباشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد ولی جائیکه پیشانی را بر آن میگذارد اگر
نجس باشد ولو خشک هم باشد نماز باطل است و احتیاط مستحب آن است که جای نمازگذار اصلا نجس نباشد.مسئله 1129- شرط نهم بنابر احتیاط مستحب باید زن عقب تر از مرد بایستد و جای سجده او از جای ایستادن مرد کمی عقب تر باشد.
مسئله 1130- اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد و با هم وارد نماز شوند احتیاط مستحب آن است که نماز خود را دو مرتبه اعاده کنند و اگر یکی زودتر از دیگری به نماز بایستد نماز او صحیح است و احتیاط مستحب اینست که آنکه بعدا مشغول شده اعاده کند.
مسئله 1131- اگر بین مرد و زن دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد که یکدیگر را نبینند یا بین آنها تقریبا پنج متر فاصله باشد نماز هر دو صحیح است و همچنین است اگر جای یکی از آنها به قدری بلند باشد که نگویند زن جلوتر از مرد یا برابر او ایستاده است.
مسئله 1132- احتیاط مستحب آنست در اطاقی که زن و مرد نامحرم باشند و کسی در آن نیست و کسی هم نمیتواند وارد شود نماز نخوانند ول اگر یکی از آنها مشغول نماز باشد و دیگری که با او نامحرم است وارد شود نماز او اشکال ندارد.
مسئله 1133- اگر مرد مشغول نماز و زن محاذی یا جلو او باشد ولی مشغول نماز نباشد و یا زن مشغول نماز باشد و مرد جلو یا محاذی او و مشغول نماز نباشد، اشکال ندارد.
مسئله 1134- شرط دهم: باید جای پیشانی نمازگذار از جای زانوها و سر انگشتان پای او بیش از چهار انگشت بسته، پست تر یا
بلندتر نباشد.
مسئله 1135- مستحب است نماز را در مسجد بخوانند و افضل تمام مساجد «مسجدالحرام» است و بعد از آن «مسجد پیغمبر (» و بعد از آن مسجد «بیت المقدس» و بعد از آن «مسجد کوفه» و بعد از آن «مسجد جامع» هر شهر و بعد از آن «مسجد محله» و بعد از آن «مسجد بازار» است.
مسئله 1136- برای زنهای جوان نماز خواندن در خانه بلکه در اطاق عقب بهتر است ولی اگر بتوانند کاملا خود را از نامحرم حفظ کنند بهتر است در مسجد نماز بخوانند.
مسئله 1137- نماز در حرم امامن علیهم السلام مستحب بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین ( برابر «دویست هزار» نماز است
مسئله 1138- رفتن زیاد به مسجد و رفتن به مسجدی که نمازگذار ندارد مستحب است و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند زیرا که حضرت رسول( فرمود: «لا صلوه لجار المسجد الا فی المسجد».
مسئله 1139- کسی که در محل عبور مردم نماز میخواند یا کسی مقابل اوست مستحب است جلو خود چیزی بگذارد و اگر چوب یا ریسمانی هم باشد کافی است.
مسئله 1140- نماز خواندن در چند جا مکروه است و از آن جمله است حمام و زمین نمک زار و روبروی انسان و روبروی دری که باز است و روبروی کتابی که باز است و در خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور میکنند زحمت نباشند و چنانچه زحمت باشد حرام و نماز باطل است و مقابل آتش و چراغ و در مطبخ و هر جا که کوره آتش باشد و مقابل
چاه و چاله ایکه محل بول باشد و روبروی عکس و مجسمه و چیزی که روح دارد مگر آنکه روی آن پرده بکشند و در اطاقیکه «جنب» در آن باشد و در جائیکه عکس باشد اگر چه روبروی نمازگذار نباشد و روبروی قبر و روی قبر و بین دو قبر.
مسئله 1141- مکروه است انسان با کسی که در مسجد حاضر نمی شود غذا بخورد و در کارها با او مشورت بکند و همسایه او بشود و از او زن بگیرد و به او زن بدهد.
مسئله 1142- مکروه است نماز خواندن در جائی که حیوانات را در آنجا ذبح یا شتر را نحر کننند و خانه ی مجوس مگر آنکه آب پاشی نماید که بعد از خشک شدن مانعی ندارد و هر زمینی که عذاب در آن نازل شده یا فرورفته باشد و محل خوابگاه شتر اگر چه آنرا جاروب کرده باشند و طویله اسب و قاطر و الاغ و جای گاو و گوسفند و نماز روی یخ و برف و بر خانه مورچه اگر چه وقت نماز مورچه بیرون نیاید.
مسئله 1143- نجس کردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجد حرام است و هر کس بفهمد نجس شده است باید فورا نجاست آن را برطرف کند و احتیاط آن است که بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند.
مسئله 1144- اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند تطهیر مسجد بر او واجب نیست و بنابر احتیاط واجب به کسی که میتواند تطهیر کند اطلاع دهد.
مسئله 1145-
اگر جائی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن ممکن نیست باید آنجا را بکنند یا خراب نمایند و پر کردن جائیکه کنده اند و ساختن جائیکه خراب کرده اند واجب نیست ولی اگر چیزی مانند آجر نجس شود در صورتیکه ممکن باشد بعد از آب کشیدن بجای اولش بگذارند.
مسئله 1146- اگر مسجدی را غصب کنند و بجای آن خانه و مانند آن بسازند یا بطوری خراب شود که نماز خواندن در آن ممکن نباشد باز هم نجس کردن آن حرام و تطهیر آن واجب است.
مسئله 1147- نجس کردن حرم ائمه علیهم السلام حرام است و اگر یکی از آنها نجس شود تطهیر آن واجب است.
مسئله 1148- اگر حصیر مسجد نجس شود باید آن را آب بکشند ولی چنانچه بواسطه آب کشیدن خراب میشود و بریدن جای نجس بهتر است، باید آن را ببرند.
مسئله 1149- بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است بلکه احتیاط آن است که اگر بی احترامی هم نباشد عین نجس را در مسجد نبرند ولی بردن چیزی که نجس شده در صورتی حرام است که بی احترامی به مسجد باشد.
مسئله 1150- اگر مسجد را برای روضه خوانی چادر بزنند و فرش کنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای در آن ببرند در صورتیکه این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشکال ندارد.
مسئله 1151- زینت کردن مسجد با طلا حرام است و بنا بر احتیاط واجب نباید صورت چیزهائی که مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش کنند و
نقاشی چیزهائی که روح ندارد مثل گل و بوته مکروه است.
مسئله 1152- اگر مسجد خراب شود نمیتوانند آنرا بفروشند یا داخل ملک و خیابان نمایند.
مسئله 1153- فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود باید آنها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و چنانچه به درد آن مسجد نخورد باید در مسجد دیگر مصرف شود ولی اگر به درد مسجدهای دیگر هم نخورد میتوانند آنرا بفروشند و پول آنرا اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر بنمایند.
مسئله 1154- ساختن مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی است مستحب است و اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد میتوانند آنرا خراب کنند و دومرتبه بسازند بلکه میتوانند مسجدی را که خراب نشده برای احتیاج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند.
مسئله 1155- پاکیزه کردن مسجد و روشن کردن چراغ مسجد مستحب است و کسی که میخواهد مسجد برود مستحب است خود را خوشبو کند و لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد و ته کفش خود را وارسی کند که نجاستی به آن نباشد و موقع دخول در مسجد اول پای راست و موقع بیرون آمدن اول پای چپ را بگذارد و همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر بیرون رود.
مسئله 1156- وقتی انسان وارد مسجد میشود مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری بخواند کافی است.
مسئله 1157- خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد و صحبت کردن راجع
به کارهای دنیا و گفتگو و شعری که نصیحت و مانند آن نباشد مکروه است و نیز مکروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گم شده را طلب کند و صدای خود رابلند نماید ولی صدای بلند برای اذان مانعی ندارد.
مسئله 1158- راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مکروه است و کسی که پیاز و سیر و مانند اینها خورده که بوی دهانش مردم را اذیت می کند مکروه است به مسجد برود.
مسئله 1159-برای مرد و زن مستحب مؤکد است پیش از نمازهای واجب روزانه اذان و اقامه بگوید و تأکید آن برای مرد بیشتر است و تأکید اقامه بیش از اذان است ولی پیش از نمازهای واجب غیر روزانه مثل نماز آیات مستحب است سه مرتبه بگویند: «الصلوه»
مسئله 1160- مستحب است در روز اولی که طفل بدنیا می آید یا پیش از آنکه بند نافش بیفتد در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگویند.
مسئله 1161- اذان هیجده جمه است:
ا... اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا ا... – اشهد ان محمدا رسول ا... – حی علی الصلوه- حی علی الفلاح- حی علی خیرالعمل – ا... اکبر – لا اله الا ا... . هر یک دو مرتبه و «اقامه هفده جمه است یعنی دو مرتبه ا... اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا ا... از آخر ان کم میشود و بعد از گفتن «حی علی خیر العمل» باید دو مرتبه «قد قامت الصلوه» اضافه شود.
مسئله 1162- اشهد ان علیا ولی ا... جزء اذان
و اقامه نیست ولی مستحب است بعد از، اشهد ان محمدا رسول ا... بقصد قربت گفته شود
ا... اکبر یعنی خداوند جل شأنه بزرگتر از آنست که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله ا... یعنی شهادت میدهم که غیر از خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اشهد ان محمدا رسول ا... یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبدالله( پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیرالمومنین ولی ا... یعنی شهادت میدهم که حضرت علی ( امیرالمومنین ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلوه یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلوه یعنی بتحقیق که نماز بر پا شد. لا اله الا ا... یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست، مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.
مسئله 1163- بین جمله های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد باید دوباره آنرا از سر بگیرد.
مسئله 1164- اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بیندازد چنانچه غنا بشود یعنی بطور آوازه خوانی که در مجالس لهو و بازیگری معمول است اذان و اقامه را بگوید حرام است و اگر غنا نشود مکروه میباشد.
مسئله 1165- در پنج نماز اذان ساقط میشود: اول- نماز عصر روز جمعه. دوم- نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذی حجه است. سوم- نماز عشاء در شب عید قربان برای کسی که در مشعرالحرام باشد. چهارم- نماز عصر و عشاء زن مستحاضه. پنجم- نماز
عصر و عشاء کسی که نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند و در این پنج نماز در صورتی اذان ساقط میشود که با نماز قبلی هیچ فاصله نشود یا فاصله کمی بین آنها باشد ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد.
مسئله 1166- اذان و اقامه از کسی که داخل مسجدی شود که مشغول نماز جماعت باشند یا فارغ شده باشند و صفوف جماعت هنوز بهم نخورده باشد ساقط است که در این صورت جایز است اذان و اقامه را ترک کند، چه بخواهد نماز را به جماعت بخواند یا فرادی، خواه امام باشد یا مأموم ولی سقوط اذان و اقامه در این مورد چند شرط دارد:
اول- آنکه نماز او و نماز جماعت هر دو بطور ادا باشد نه قضا. دوم- آنکه هر دو در وقت مشترک باشند پس اگر یکی نماز عصر و دیگری نماز مغرب بخواند ساقط نیست. سوم- آنکه نماز او با نماز جماعت در یک مکان باشد. پس اگر یکی در ایوان و دیگری در حیاط باشد ساقط نیست. چهارم- آنکه در نماز جماعت اذان و اقامه گفته باشند. پنجم- آنکه نماز جماعت آنها صحیح باشد.
مسئله 1167- اگر در شرط پنجم که صحت جماعت است شک داشته باشد اذان و اقامه از او ساقط است ولی اگر در یکی از چهار شرط دیگر شک کند مستحب است اذان و اقامه بگوید.
مسئله 1168- کسی که اذان و اقامه دیگری را میشنود مستحب است آن را حکایت کند یعنی هر قسمتی را که میشنود بگوید و میتواند برای نماز خود به همان اکتفاء کند.
مسئله 1169- کسی
که اذان دیگری را شنید چه با او گفته باشد یا نگفته باشد در صورتی که بین آن اذان و اقامه و نمازی که میخواهد بخواند زیاد فاصله نشده باشد و صحبت خارجی نکرده باشد، می تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید.
مسئله 1170- اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود اذان از او ساقط نمیشود بلکه اگر قصد لذت هم نداشته باشد ساقط شدن اذان بی اشکال نیست.
مسئله 1171- اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند کسی که با آن جماعت نماز میخواند نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.
مسئله 1172- مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگوید و جملات آن را بهم نچسباند ولی به اندازه ای که بین جملات اذان فاصله می دهد بین جملات اقامه فاصله ندهد.
مسئله 1173- مستحب است کسی را که برای گفتن اذان و اقامه معین میکنند عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
مسئله 1174- مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد یا بنشیند یا سجده کند یا ذکر بگوید یا دعا بخواند یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نیست.
مسئله 1175- اگر برای فاصله بین اذان و اقامه سجده را اختیار کند مستحب است در سجده بگوید: رب سجدت لک خاضعا خاشعا یا بگوید: لا اله الا انت سجدت لک خاضعا خاشعا و
هر گاه نشستن را اختیار کند مستحب است بگوید: اللهم اجعل قلبی بارا و عیثی قارا و رزقی دارا و املی سارا و عملی صالحا و اجعل لی عند قبر نبیک مستقرا و قرارا.
مسئله 1176- اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید ولی در جماعت زنان اگر زن بگوید کافی است.
مسئله 1177- اقامه باید بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگویند صحیح نیست.
مسئله 1178- اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید مثلا حی علی الفلاح را قبل از، حی الصلوه بگوید باید از جائیکه ترتیب بهم خورده دو مرتبه بگوید.
مسئله 1179- باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد اگر بین آنها به قدری فاصله دهد که اذانی را که گفته اذان این نماز حساب نشود مستحب است دو مرتبه اذان و اقامه را بگوید و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدری فاصله دهد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود مستحب است دو مرتبه برای آن نماز اذان و اقامه بگوید.
مسئله 1180- اذان و اقامه باید به عربی صحیح گفته شود پس اگر به عربی غلط بگوید یا بجای حرف حرف دیگر بگوید یا ترجمه آنها را به فارسی بگوید صحیح نیست.
مسئله 1181- اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمدا یا از روی فراموشی پیش از وقت بگوید باطل است.
مسئله 1182- اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته یا نه باید اذان را بگوید ولی اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته
یا نه گفتن اذان لازم نیست.
مسئله 1183- اگر در بین اذان و اقامه قبل از آنکه جمله ای را بگوید شک کند که جمله قبل را گفته یا نه باید جمله ای را که در گفتن آن شک کرده بگوید ولی اگر در حال گفتن جمله ای از اذان یا اقامه شک کند که آنچه پیش از آن است گفته یا نه گفتن آن لازم نیست.
مسئله 1184- مستحب است شخص اذان را ایستاده و رو به قبله در حالیکه با وضو یا غسل است و دستها را به گوش گذاشته بگوید و صدا را بلند نماید و بکشد و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.
واجبات نماز یازده چیز است: اول نیت. دوم قیام یعنی «ایستادن». سوم تکبیره الاحرام یعنی گفتن ا... اکبر در اول نماز. چهارم رکوع. پنجم سجود. ششم قرائت. هفتم ذکر. هشتم تشهد. نهم سلام. دهم ترتیب. یازدهم موالات یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.
مسئله 1185- بعضی از واجبات نماز رکن است یعنی اگر شخص آنها را بجا نیاورد یا در نماز اضافه کند خواه از روی عمد باشد یا سهو نماز او باطل است و بعضی دیگر رکن نیست یعنی اگر عمدا کم یا زیاد شود نماز باطل میشود و چنانچه سهوا کم یا زیاد شود نماز باطل نمیشود. واجبات رکنی پنج است: اول- نیت. دوم- تکبیره الاحرام. سوم- قیام در موقع گفتن تکبیره الاحرام و قیام متصل به رکوع یعنی ایستادن پیش از رکوع. چهارم- رکوع. پنجم – دو سجده.
مسئله 1186- شخص باید نماز را به نیت قربت یعنی برای انجام فرمان خدا بجا آورد و لازم نیست نیت را در دل خود بگذراند یا به زبان بگوید مثلا دو رکعت نماز صبح میخوانم قربه الی ا...
مسئله 1187- اگر در نماز ظهر یا عصر نیت کند که چهار رکعت نماز میخوانم و تعیین نکند که ظهر است یا عصر نمازش باطل است و نیز کسی که مثلا قضای نماز ظهر بر او واجب است اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز را قضاء یا نماز ظهر ادای خود را بخواند باید در نیت، آن نمازی را که میخواهد بخواند، معین کند.
مسئله 1188- شخص باید از اول تا آخر نماز بر نیت خود باقی باشد پس اگر در بین نماز به
طوری غافل شود که اگر بپرسند چه میکنی نداند چه میکند نمازش باطل است.
مسئله 1189- شخص باید فقط برای اطاعت امر خدا نماز بخواند پس کسی که ریاد کند یعنی برای نمایاندن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا برای خدا و مردم هر دو.
مسئله 1190- اگر قسمتی از نماز را هم برای غیر خدا بجا آورد آن نماز باطل است چه آن قسمت واجب باشد مثل حمد و سوره چه مستحب مثل قنوت بلکه اگر همه نماز را برای خدا بجا آورد ولی برای نشان دادن به مردم در جای مخصوص یا وقت مخصوصی یا به طرز مخصوصی نماز بخواند باطل است.
مسئله 1191- قیام در موقع گفتن تکبیره الاحرام و قیام قبل از رکوع که آنرا قیام متصل به رکوع میگویند رکن است ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع رکن نیست و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند نمازش صحیح است.
مسئله 1192- واجب است قبل از گفتن تکبیر و بعد از آن قدری بایستد تا یقین کند که در حال ایستادن تکبیر گفته است.
مسئله 1193- اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده باید بایستد و به رکوع برود و اگر بدون اینکه بایستد به حال خمیدگی به رکوع برگردد چون قیام متصل به رکوع را بجا نیاورده نماز او باطل است.
مسئله 1194- در قیام واجب است حتی المقدور اعتدال را رعایت کند بطوریکه به هیچ طرفی مائل نباشد پس اگر
خم بایستد یا به طرف چپ و راست مایل شود باطل است.
مسئله 1195- موقعی که ایستاده است باید بدن را حرکت ندهد و به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند ولی اگر از روی ناچاری یا در حال خم شدن برای رکوع پاها را حرکت دهد اشکال ندارد.
مسئله 1196- موقعی که ایستاده اگر از روی فراموش بدن را حرکت دهد یا به طرفی خم شود یا به جایی تکیه کند اشکال ندارد ولی در قیام موقع گفتن تکبیره الاحرام و قیام متصل به رکوع اگر از روی فراموشی باشد بنا بر احتیاط واجب باید نماز را تمام کند و دو مرتبه بخواند.
مسئله 1197- احتیاط واجب آنست که در موقع ایستادن هر دو پا روی زمین باشد ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد، اشکال ندارد.
مسئله 1198- در قیام باید بین پاها را زیاد گشاد نگذارد که از صورت متعارف بیرون رود.
مسئله 1199- موقعی که شخص در نماز مشغول خواندن چیزی است حتی موقع گفتن ذکرهای مستحبی نماز باید بدنش آرام باشد و در موقعی که میخواهد کمی جلو یا عقب رود یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد باید چیزی نگوید ولی بحول ا... و قوته اقوم و اقعد را در حال برخواستن بگوید.
مسئله 1200- اگر در حال حرکت بدن ذکر بگوید مثلا موقع رفتن به رکوع یا رفتن به سجده تکبیر بگوید چنانچه آنرا به قصد ذکری که وارد نماز شده بگوید باید احتیاطا نماز را دو مرتبه بخواند و اگر به
قصد ورود نگوید بلکه بخواهد ذکری گفته باشد نمازش صحیح است.
مسئله 1201- حرکت دادن دست و انگشتان موقع قرائت اشکال ندارد.
مسئله 1202- اگر موقع قرائت حمد و سوره یا تسبیحات بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن بیرون رود احتیاط واجب آنست که بعد از آرامش بدن آنچه را در حال حرکت خوانده دو مرتبه بخواند.
مسئله 1203- اگر در ایستادن با حرکت و نشستن به آرامی مردد شود باید ایستادن را مقدم دارد.
مسئله 1204- اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود باید بنشیند و اگر از نشستن هم عاجز شود باید بخوابد ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
مسئله 1205- تا شخص میتواند ایستاده نماز بخواند نباید بنشیند. مثلا کسی که در موقع ایستادن بدنش حرکت میکند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کج کند یا خم شود یا پاها را بیش از معمول گشاد بگذارد باید به هر طور که میتواند ایستاده نماز بخواند و اگر به هیچ نحو حتی مثل حال رکوع هم نتواند بایستد باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
مسئله 1206- کسی که نتواند بایستد باید تکیه کند و اگر تکیه گاه نداشته باشد واجب است خریداری نماید یا اجاره کند.
مسئله 1207- اگر به هیچ قسم نمیتواند بنشیند بر پهلوی راست بخوابد و اگر از آنهم عاجز است بر پهلوی چپ بخوابد و اگر آن هم ممکن نیست بر پشت بخوابد بطوریکه کف پاهای او رو به قبله باشد و برای رکوع و سجود به قدری که میتواند خم شود و اگر نمیتواند
خم شود با سر اشاره کند و اگر از آنهم عاجز است بوسیله هم گذاشتن چشم، اشاره نماید و باید اشاره سجود را بیش از اشاره رکوع قرار دهد و احتیاط آنست که مهر را به پیشانی بگذارد.
مسئله 1208- شخصی که نشسته نماز میخواند اگر بعد از حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده بجا آورد باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع برود و اگر نتواند باید رکوع را نشسته بجا آورد.
مسئله 1209- اگر بتواند بایستد ولی از رکوع ایستاده عاجز باشد قبل از رکوع بنشیند و رکوع رود و اگر اصلا از رکوع و سجود عاجز باشد به اشاره رکوع و سجود نماید.
مسئله 1210- شخصی که خوابیده نماز میخواند اگر در اثناء نماز بتواند بنشیند باید مقداری که میتواند نشسته بخواند و نیز اگر میتواند بایستد باید مقداری را که میتواند ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
مسئله 1211- شخصی که میتواند بایستد گر بترسد که بواسطه ایستادن مریض شود یا ضرری به او برسد میتواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد میتواند خوابیده نماز بخواند.
مسئله 1212- اگر انسان احتمال دهد که تا آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند باید نماز را تأخیر بیندازد پس اگر نتوانست بایستد در آخر وقت طبق وظیفه اش عمل کند.
مسئله 1213- اگر امر دائر شود بین آنکه شخص در حال نشسته رو به قبله باشد و یا ایستاده منحرف از قبله باید نشسته نماز بخواند.
مسئله 1214- مستحب است در حال قیام بدن را راست نگه دارد شانه ها را پائین بیندازد دستها
را روی رانها بگذارد ، انگشتها را بهم بچسباند جای سجده را نگاه کند سنگینی بدن را به طور مساوی روی دو پا بیندازد با خضوع و خشوع باشد پاها را جلو و عقب نگذارد اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یک واجب فاصله دهد و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
مسئله 1215- گفتن ا... اکبر در اول هر نماز واجب و رکن است و باید حرف ا... و حرف اکبر دو کلمه ا... اکبر را پشت سر هم بگوید و نیز باید دو کلمه به عربی صحیح گفته شود و اگر به عربی غلط بگوید یا ترجمه آنرا به فارسی بگوید صحیح نیست.
مسئله 1216- احتیاط واجب آنست که تکبیره الاحرام نماز را به چیزی که پیش از آن میخواند مثلا به اقامه یا به دعائی که پیش از تکبیر میخواند نچسباند.
مسئله 1217- اگر شخص بخواهد ا... اکبر را به چیزی که بعد از آن میخواند مثلا به بسم ا... بچسباند باید «راء» اکبر را ضمه بدهد.
مسئله 1218- موقع گفتن تکبیره الاحرام باید بدن آرام باشد و اگر عمدا در حالی که بدنش حرکت دارد تکبیره الاحرام را بگوید باطل است.
مسئله 1219- کسی که تکبیره الاحرام را صحیحا نمیداند واجب است یاد بگیرد و جایز نیست قبل از یاد گرفتن داخل نماز شود مگر اینکه وقت تنگ باشد و در آن حال هر طور میتواند ادا کند و اگر اصلا نمیتواند عربی اداء کند به هر زبانی می تواند ترجمه آن را بگوید.
مسئله 1220- اگر در وسعت وقت یاد گرفتن تکبیر را ترک
نموده تا وقت تنگ شد معصیت نموده و واجب است پس از یاد گرفتن نماز را قضا کند.
مسئله 1221- تکبیر و حمد و سوره و ذکر در نماز را باید طوری بخواند که خودش بشنود و اگر بواسطه سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمیشنود باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.
مسئله 1222- کسی که لال است یا زبان او مرضی دارد که نمیتواند تکبیر را درست بگوید باید به هر طور که میتواند بگوید و اگر اصلا قدرت به گفتن نداشته باشد باید در قلب خود بگذراند و اشاره کند برای تکبیر و اگر میتواند زبانش را حرکت دهد.
مسئله 1223- مستحب است موقع گفتن تکبیر اول نماز و تکبیرهای بین نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
مسئله 1224- اگر شک کند که تکبیره الاحرام را گفته یا نه چنانچه مشغول خواندن چیزی شده به شک خود اعتنا نکند و اگر چیزی نخوانده باید تکبیر را بگوید.
مسئله 1225- اگر تکبیر بگوید و شک کند که تکبیره الاحرام است یا تکبیر قبل از رکوع تکبیره الاحرام قرار دهد و هم چنین اگر شک نموده تکبیره قبل از رکوع است یا بعد از رکوع تکبیره قبل از رکوع قرار دهد.
مسئله 1226- اگر تکبیر را بگوید و شک کند که تکبیره الاحرام بوده یا تکبیر بعد از رکوع رکعت دوم هر گاه ظن قوی به یک طرف ننمود نمازش باطل است چون رجوع به شک میان یک و دو، می باشد.
مسئله 1227- اگر بعد از گفتن تکبیره الاحرام شک کند که آنرا صحیح گفته یا نه
چنانچه مشغول خواندن چیزی شده به شک خود اعتنا نکند و اگر چیزی نخوانده باید تکبیر را بگوید و احتیاط واجب آنست که اول عملی که نماز را باطل میکند بجا آورد مثلا صورت خود را از قبله برگرداند بعد تکبیر بگوید.
مسئله 1228- مستحب است بعد از تکبیره الاحرام شش تکبیر دیگر نیز بگوید که جمعا هفت تکبیر شود و آنها را تکبیر افتتاحیه گویند و جایز است اکتفا کردن بر پنج یا سه تکبیر ولی بهتر آنست که تکبیر آخری را تکبیره الاحرام قرار دهد و بعد از تکبیر اولی منافیات نماز بجا نیاورد.
مسئله 1229- مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید:
یا محسن قد اناک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء الت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی
یعنی: « ای خدائی که به بندگان احسان میکنی بنده گنه کار به درگاه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنه کار بگذرد تو نیکوکاری و من گناهکار به حق محمد و آل محمد ( رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که میدانی از من سرزده بگذر.»
مسئله 1230- مستحب است امام تکبیره الاحرام را بلند بگوید به طوری که مأمومین بشنوند.
مسئله 1231- اگر کسی بعد از تکبیره الاحرام بار دیگر احتیاطا تکبیره الاحرام بگوید نماز او باطل است و باید مرتبه سوم بگوید و اگر بعد از تکبیر سوم تکرار کرد این دفعه نمازش باطل است و همچنین به طاق داخل نماز میشود بزوج نمازش باطل
میشود.
مسئله 1232- در رکعت اول و دوم نمازهای واجب روزانه شخص باید اول سوره حمد و بعد از آن یک سوره تمام غیر از حمد بخواند.
مسئله 1233- اگر وقت نماز تنگ باشد یا شخص ناچار شود که سوره را نخواند مثلا بترسد که اگر سوره را بخواند دزد یا درنده یا چیز دیگری به او صدمه میزند نباید سوره را بخواند.
مسئله 1234- جایز نیست سوره را بر حمد مقدم دارد پس اگر عمدا جلو انداخت نمازش باطل است و اگر اشتباها سوره را قبل از حمد بخواند و در بین یادش بیاید باید سوره را رها کند و بعد از خواند حمد و سوره از اول بخواند.
مسئله 1235- قرائت رکن نیست پس اگر سهوا آن را ترک کند و بعد از رفتن به رکوع یادش بیاید نماز او صحیح است و بعد از نماز دو مرتبه سجده سهو بجا آورد یک مرتبه برای ترک حمد و یک مرتبه برای ترک سوره و همچنین اگر سهوا یکی از حمد و سوره را ترک کند و بعد از رفتن به رکوع یادش بیاید نماز او صحیح است و دو سجده سهو بجا آورد و اگر پیش از رسیدن به حد رکوع متذکر شود باید برگردد و آنچه ترک کرده به ترتیب بجا آورد و همچنین در صورتی که حمد را سهوا ترک کند و در سوره متذکر شود برگردد و حمد را بخواند و بعد سوره بخواند.
مسئله 1236- در نماز واجب خواندن دو سوره بعد از حمد در یک رکعت مکروه است.
مسئله 1237- خواندن سوره طولانی که موجب شود بعضی از افعال واجبه نماز
در خارج وقت واقع شود جایز نیست.
مسئله 1238- خواندن یکی از چهار سوره که سجده واجب دارد در نماز واجب جائز نیست.
مسئله 1239- اگر اشتباها مشغول خواندن سوره ای شود که سجده واجد دارد چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد باید سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند و اگر بعد از خواندن آیه سجده بفهمد میتواند سوره را تمام کند و بعد از نماز سجده آنرا بجا آورد.
مسئله 1240- اگر سوره سجده دار نخواند و لکن عمدا در نماز آیه سجده واجب را بخواند نمازش باطل است و اگر نسیانا بخواند احتیاط اشاره به سجده یا سجده کردن در نماز و تمام کردن و بعد اعاده آن نماز است.
مسئله 1241- اگر در نماز آیه سجده را بشنود نمازش صحیح است و باید بعد از نماز سجده آن را بجا آورد.
مسئله 1242- جایز است قرائت سوره سجده دار در نمازهای مستحبی اگر چه به نذر و مانند آن واجب شده باشد پس بعد از قرائت آیه سجده به سجده رود و بعد نماز را تمام کند.
مسئله 1243- در نماز مستحبی خواندن «سوره» لازم نیست اگر چه آن نماز بواسطه نذر واجب شده باشد ولی در بعضی از نمازهای مستحبی مثل «نماز وحشت» که سوره مخصوصی دارد اگر بخواهد بدستور آن نماز عمل کرده باشد باید همان سوره را بخواند.
مسئله 1244- در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه مستحب است در رکعت اول بعد از حمد سوره «جمعه» و در رکعت دوم بعد از حمد سوره «منافقون» بخواند و اگر مشغول یکی از اینها شود بنا بر احتیاط
واجب نمیتواند آنرا رها کند و سوره دیگر بخواند.
مسئله 1245- سوره هایی که سجده واجب دارند چهارند: اول« الم سجده» دوم «حم سجده». سوم سوره «و النجم». چهارم سوره «اقرء».
مسئله 1246- در اول هر سوره بسم ا... الرحمن الرحیم جزء آن سوره است و باید آنرا بخواند غیر از سوره برائت(توبه).
مسئله 1247- سوره «فیل» و «لایلاف» یک سوره است و همچنین سوره «والضحی» و «الم نشرح» پس در نماز واجب خواندن یکی از این چهار سوره کافی نیست و در صورت قرائت یکی از این سوره ها سوره دوم را باید با بسم ا... بخواند.
مسئله 1248- اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو ا... احد» یا «قل یا ایها الکافرون» بشود نمیتواند آنرا رها کند و سوره دیگر بخواند هر چند از یکی از آن دو به دیگری باشد ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی بجای سوره ی جمعه و منافقون یکی از این دو سوره را بخواند تا به نصف نرسیده میتواند آنرا رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
مسئله 1249- اگر در نماز جمعه یا نماز ظهر روز جمعهعمدا سوره قل هو ا... احد یا قل یا ایها الکافرون را بخواند اگر چه به نصف نرسیده باشد بنابر احتیاط واجب نمیتواند رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
مسئله 1250- اگر مقداری از سوره را فراموش کند یا از روی ناچاری مثلا بواسطه تنگی وقت یا بعلت دیگر نشود آنرا تمام کند میتواند آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند اگر چه از نصف گذشته باشد یا سوره ای
که میخواند قل هو ا... احد یا قل یا ایها الکافرون باشد.
مسئله 1251- قبل از شروع در هر سوره در وقت گفتن بسم ا... تعیین سوره واجب نیست اگر چه بهتر آنست که تعیین کند.
مسئله 1252- اگر بسم ا... را به قصد سوره معینی بگوید و بعد نیت خواندن سوره دیگری نمود احتیاط مستحب آنست بسم ا... را اعاده نماید.
مسئله 1253- اگر بسم ا... را به قصد سوره معینی بخواند بعد فراموش نماید که چه سوره ای معین کرده احتیاط مستحب آنست که بای هر سوره ای که اختیار میکند دو مرتبه بسم ا... بگوید.
مسئلهخ 1254- اگر میداند بسم ا... را به قصد یکی از دو سوره قل هو ا... احد یا قل یا ایها الکافرون گفته ولی نمیداند کدام بوده احتیاط مستحب آنست دو مرتبه به قصد یکی از آنها که میخواهد بخواند بسم ا... بگوید و نمیتواند سوره دیگری بخواند.
مسئله 1255- اگر بسم ا... را بدون معین کردن سوره بخواند هر سوره ای را که میخواهد میتواند بخواند.
مسئله 1256- بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
مسئله 1257- مرد باید در نماز صبح و مغرب و عشاء مواظب باشد که تمام کلمات حمد و سوره حتی حرف آخر آنها را بلند بخواند.
مسئله 1258- زن میتواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند یا آهسته بخواند ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود بنا به احتیاط واجب باید آهسته بخواند.
مسئله 1259- مستحب است بلند خواندن
بسم ا... حمد و سوره در نماز ظهر و عصر.
مسئله 1260- اگر در جائی که باید نماز را بلند بخواند آهسته بخواند یا در جائی که باید آهسته بخواند بلند بخواند نمازش باطل است و اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسئله باشد صحیح است و اگر در بین خواندن حمد و سوره بفهمد اشتباه کرده لازم نیست مقداری را که خوانده دو مرتبه بخواند.
مسئله 1261- اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از متعارف صدایش را بلند کند مثل اینکه آنها را با فریاد بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1262- شخص باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که به هیچ قسم نمیتواند صحیح آن را یاد بگیرد باید هر طور که میتواند بخواند و احتیاط مستحب آنست که نماز را به جماعت بجا آورد.
مسئله 1263- کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را صحیحا نمیداند و میتواند یاد بگیرد اگر وقت نماز وسعت دارد باید یاد بگیرد و اگر وقت تنگ است بنا بر احتیاط واجب در صورتی که ممکن باشد باید نمار را به جماعت بجا آورد.
مسئله 1264- مزد گرفتن برای تعلیم واجبات نماز حرام است و برای مستحبات آن اشکال ندارد.
مسئله 1265- اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند یا عمدا آنرا نگوید یا بجای حرفی حرف دیگر بگوید مثلا «ط» را «ت» بگوید یا جائی که بدون زیر و زبر خوانده شود مثل «لم یلد و لم یولد» زیر و زبر بدهد یا تشدید را نگوید نمازش باطل است.
مسئله 1266- اگر شخص کلمه ای را صحیح دانست و در نماز خود خواند
بعد معلوم شد غلط بوده باید نماز را اعاده کند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 1267- اگر زیر و زبر کلمه ای را نداند یا نداند مثلا کلمه ای به سین است یا به صاد باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند مثل آنکه در «اهدنا الصراط المستقیم» مستقیم را یکمرتبه با سین و یک مرتبه با صاد بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1268- اگر در کلمه ای «واو» باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه پیش داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه «ء» باشد مثلا کلمه «سوء» باید آن «واو» را «مد» بدهد یعنی آنرا بکشد و نیز اگر در کلمه ای الف باشد و حرف پیش از الف در آن کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد مثلا «جاء» باید الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمه ای «ی» باشد و حرف پیش از «ی» در آن کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد مثل «جیء» باید «ی» را با مد بخواند و اگر بعد از این «واو-الف-ی» بجای همزه حرفی باشد که ساکن است یعنی پیش و زیر و زبر ندارد باید این سه حرف را هم با مد بخواند مثل «ولا الضالین» که بعد از الف حرف لام ساکن است باید الف آنرا با مد بخواند و چنانچه بدستوری که گفته شد رفتار نکرد احتیاط واجب آنست که نماز را تمام و اعاده کند.
مسئله 1269- احتیاط آنست که در نماز «وقف به حرکت»و «وصل به سکون» نکند و
معنی وقف به حرکت آنست که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد از آن فاصله دهد مثلا بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالکیوم الدین و معنی وصل به سکون آنست که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثلا بگوید الرحمن الرحیم و نون الرحمن و میم الرحیم را زیر ندهد فورا مالک یوم الدین را بگوید.
مسئله 1270- اگر زبان کسی سالم نباشد و قرائت را صحیح ادا نکند، باید آنچه قدرت دارد تلفظ کند و صحیح آنرا بخواند.
مسئله 1271- کسی که حمد و سوره را از حفظ ندارد جائز است از روی نوشته بخواند بلکه برای کسی که از بردارد هم جایز است از روی نوشته بخواند و هم چنین جایز است متابعت کند از کسیکه او را تلقین نماید.
مسئله 1272- اگر کسی شک کند که سوره را بخواند نمازش قضا میشود یا نه باید سوره را بخواند.
مسئله 1273- در رکعت سوم و چهارم نماز میتواند یک حمد بخواند یا بنابر احتیاط سه مرتبه تسبیحات اربعه را بگوید یعنی سه مرتبه بگوید سبحان ا... و الحمد لله و لا اله الا ا... و ا... اکبر و میتواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بگوید. مثلا در سوم حمد و در چهارم تسبیحات یا به عکس ولی بهتر آنست که در هر دو تسبیحات بخواند.
مسئله 1274- در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.
مسئله 1275- بر
مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز حمد یا تسبیحات هر کدام را که اختیار کردند آهسته بخوانند.
مسئله 1276- اگر در رکعت سوم و چهارم حمد را خواست بخواند احتیاط واجب آنست که بسم ا... را هم «آهسته» بخواند.
مسئله 1277- کسی که نمیتواند تسبیحات را یاد بگیرد یا صحیح بخواند باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.
مسئله 1278- اگر در دو رکعت اول نماز به گمان اینکه در دو رکعت آخر است تسبیحات بخواند چنانچه پیش از رکوع بفهمد باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع یا بعد از آن فهمید نمازش صحیح است.
مسئله 1279- اگر در دو رکعت آخر نماز به گمان این که در دو رکعت اول است حمد بخواند یا در دو رکعت اول نماز با اینکه گمان میکرده در دو رکعت آخر است حمد بخواند چه پیش از رکوع بفهمد چه بعد از آن نمازش صحیح است.
مسئله 1280- اگر در رکعت سوم یا چهارم خواست حمد بخواند تسبیحات به زبانش آمد یا خواست تسبیحات بخواند حمد به زبانش آمد باید آن را رها کند و دو مرتبه حمد یا تسبیحات را بخواند و اگر عادتش خواندن ذکری بوده که به زبانش آمده مثل تسبیحات همان را بخواند و نماز را تمام کند و صحیح است.
مسئله 1281- کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود باید آنرا رها کند و دو مرتبه حمد یا تسبیحات بخواند.
مسئله 1282- در رکعت سوم و چهارم مستحب است پس از تسبیحات استغفار
کند و بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه یا بگوید: اللهم اغفرلی.
مسئله 1283- کسی که مشغول گفتن استغفار است اگر شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه هر گاه عادت داشته در نماز فقط بعد از تسبیحات استغفار کند به شک خود اعتناء نکند، و اگر در جاهای دیگر نماز استغفار میکرده باید حمد یا تسبیحات را بخواند.
مسئله 1284- اگر نمازگزار پیش از خم شدن برای رکوع در حالی که مشغول استغفار نیست شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه باید حمد یا تسبیحات را بخواند.
مسئله 1285- اگر در رکوع رکعت سوم یا چهارم یا در حال رفتن به رکوع شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1286- اگر شک کند که آیا کلمه ای را صحیح گفته یا نه اگر به چیزی که بعد از آنست مشغول نشده باید آن آیه یا کلمه را به طور صحیح بگوید و اگر مشغول شده چنانچه آن چیز رکن باشد مثل آنکه در رکوع شک کند که همان سوره یا کلمه را صحیح خوانده یا نه باید به شک خود اعتناء نکند و اگر رکن نباشد مثلا موقع گفتن ا... الصمد شک کند که قل هو ا... احد را درست گفته یا نه باز هم میتواند به شک خود اعتنا نکند ولی اگر احتیاطا آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید اشکال ندارد و اگر چند مرتبه هم شک کند میتواند چندبار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید بنا بر احتیاط واجب باید نماز را اعاده کند.
مسئله 1287-
مستحب است در رکعت اول پیش از خواندن حمد بگوید: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر «بسم ا...» را بلند بخواند و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند یعنی آن آیه را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معنی آن توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت میخواند پس از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند بعد از آنکه حمد خودش تمام شد بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و بعد از خواندن سوره قل هو ا... احد یک یا دو یا سه مرتبه «کذلک ا... ربی» یا سه مرتبه «کذلک ا... ربنا» بگوید و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت بخواند.
مسئله 1288- مکروه است شخص در تمام نمازهای یک شبانه روز هیچ سوره قل هو ا... احد را نخواند.
مسئله 1289- خواندن سوره قل هو ا... به یک نفس مکروه است.
مسئله 1290- سوره ایکه در رکعت اول خواند مکروه است در رکعت دوم بخواند مگر اینکه قل هو ا... باشد که خواندن آن در هر دو رکعت مکروه نیست.
مسئله 1291- اگر کسی به نمازگذار سلام کرد به صیغه «علیکم السلام» نماز گذار «علیکم السلام» را جواب دهد و اقوی جواز اکتفاء به اشاره است و احتیاطا نماز را اعاده کند و اگر در نماز نباشد احتیاطا به همین صیغه جواب دهد.
مسئله 1292- اگر به طفل غیر ممیز یاد داده باشند که سلام کند و سلام نمود احتیاط آنست نمازگذار با
اشاره جواب دهد و اگر بدون یاد دادن سلام کند جواب ندارد و اگر جوابش بدهد احتیاط واجب آنست نماز را اعاده کند.
مسئله 1293- اگر کسی در تنگی وقت یک رکعت از نماز را با حمد تنها در وقت ادراک نماید و بقیه رکعات در خارج وقت واقع شود مانعی ندارد.
مسئله 1294- اگر در هر رکعت بعد از قرائت به اندازه ای خم شود که بتواند دست را به زانو بگذارد این عمل را رکوع میگویند.
مسئله 1295- اگر به اندازه رکوع خم شود ولی دست ها را به زانو نگذارد مانعی ندارد.
مسئله 1296- اگر رکوع را به طور غیر معمول به جا آورد مثلا به چپ یا راست خم شود اگر چه دستهای او به زانو برسد صحیح نیست.
مسئله 1297- اگر از اندازه رکوع بیشتر خم شود اشکال ندارد.
مسئله 1298- خم شدن باید به قصد رکوع باشد پس اگر به قصد کشتن جانوری یا برداشتن چیزی باشد نمیتواند آنرا رکوع حساب کند بلکه باید بایستد و دو مرتبه برای رکوع خم شود و بواسطه این عمل رکن زیاد نشده و نمازش صحیح است.
مسئله 1299- کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد مثلا دستش خیلی بلند است که اگرکمی خم شود به زانو برسد یا زانوی او پائین تر از دیگران است که باید خیلی خم شود تا دستش به زان برسد باید به اندازه معمول خم شود.
مسئله 1300- کسی که نشسته رکوع میکند باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و بهتر است مقداری خم شود که صورتش نزدیک جای سجده
برسد.
مسئله 1301- احتیاط واجب آنست که در رکوع سه مرتبه «سبحان ا...» یا یک مرتبه «سبحان ربی العظیم و بحمده» بگوید ولی در تنگی وقت و در حال ناچاری گفتن یک مرتبه سبحان ا... کفایت میکند.
مسئله 1302- ذکر رکوع باید پشت سر هم و به عربی صحیح گفته شود و مستحب است آنرا سه یا پنج یا هفت مرتبه ببلکه بیشتر بگوید.
مسئله 1303- در رکوع باید به مقدار ذکر واجب بدن آرام باشد و در ذکر مستحب هم اگر آنرا به قصد ذکری که برای رکوع دستور داده اند بگوید بنابر احتیاط واجب آرام بودن بدن لازم است.
مسئله 1304- اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را میگوید بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود باید بعد از آرام گرفتن دوباره ذکر را بگوید ولی اگر کمی حرکت کند از حال آرام بودن بدن خارج نشود یا انگشتان را حرکت دهد اشکال ندارد.
مسئله 1305- اگر پیش از آنکه به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد عمدا ذکر رکوع را بگوید نمازش باطل است.
مسئله 1306- اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب عمدا سر از رکوع بردارد نمازش باطل است و اگر سهوا سربردارد چنانچه پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود یادش بیاید که ذکر رکوع را تمام نکرده باید در حال آرامی بدن دوباره ذکر را بگوید و اگر بعد از آنکه از حال رکوع خارج شود یادش بیاید نماز او صحیح است.
مسئله 1307- شخص در رکوع به قصد سبحان ا... سبحان گفت بعد عمدا ربی العظیم و بحمده را گفت
اشکال ندارد.
مسئله 1308- اگر بواسطه مرضی و مانند آن در رکوع آرام نگیرد نمازش صحیح است ولی باید پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود ذکر واجب یعنی سبحان ربی العظیم و بحمده یا سه مرتبه سبحان ا... را بگوید.
مسئله 1309- کسی که میتواند ایستاده نماز بخواند اگر در حال ایستاده یا نشسته نتواند رکوع کند باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره کند و اگر نتواند اشاره کند باید به نیت رکوع چشم را بر هم بگذرد و ذکر آنرا بگوید و به نیت برخاستن از رکوع چشم را باز کند و اگر از این هم عاجز باشد باید در قلب نیت رکوع کند و ذکر آنرا بگوید.
مسئله 1310- اگر نتواند به اندازه رکوع خم شود باید به چیزی تکیه دهد و رکوع نماید و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند باید به هر اندازه میتواند خم شود و اگر هیچ نتواند خم شود باید موقع رکوع بنشیند و نشسته رکوع کند و احتیاط واجب آنست که نماز دیگری هم بخواند و برای رکوع آن با سر اشاره کند.
مسئله 1311- اگر رکوع را فراموش کند و خم شود برای سجده و پیش از آنکه پیشانی او به زمین برسد یادش بیاید باید بلند شود بایستد و به رکوع برود و کافی نیست که در حال خمیدگی بدون ایستادن به رکوع برسد.
مسئله 1312- اگر بعد از اینکه به سجده رفت یا سر از سجده اول برداشت و به سجده دوم نرفت یادش آمد که رکوع نکرده باید بلند شود و
بایستد و رکوع نماید و بعد به سجده رود و نمازش صحیح است و دو سجده سهو برای زیاده سجده بعمل آورد واگر در سجده دوم یادش بیاید نمازش باطل است.
مسئله 1313- اگر به قصد رکوع خم شود و در اثناء آن غفلت نمود و از روی فراموشی خم شود برای سجود پس اگر فراموشی پیش از رسیدن به حد رکوع باشد و یادش بیاید برگردد به قیام و از حالت ایستادگی به رکوع رود.
مسئله 1314- اگر به قصد رکوع خم شود پس از رسیدن به حد رکوع فراموش کند و پیش از خارج شدن از حد رکوع یادش بیاید پس همان را رکوع قرار دهد و در حالی که بدنش آرام باشد ذکر رکوع را بگوید.
مسئله 1315- کسی که نمیتواند ایستاده یا نشسته رکوع کند و برای رکوع فقط میتواند در حالی که نشسته است کمی خم شود یا در حالی که ایستاده است با سر اشاره کند باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید و احتیاط مستحب آنست که نماز دیگری هم بخواند و موقع رکوع آن بنشیند و هر قدری می تواند برای رکوع خم شود.
مسئله 1316- اگر بعد از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن سربردارد و دو مرتبه به اندازه رکوع خم شود یا بعد از آنکه به اندازه رکوع خم شد و بدنش آرام گرفت به قدری خم شود که از اندازه رکوع بگذرد و دو مرتبه به رکوع برگردد چون رکوع زیاد شده نمازش باطل است.
مسئله 1317- پس از تمام شدن ذکر رکوع باید راست بایستد و بعد از آنکه
بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمدا پیش از ایستادن یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
مسئله 1318- مستحب است پیش از رفتن به رکوع در حالی که راست ایستاده «تکبیر» بگوید و در رکوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگاه دارد و گردن را بکشد و مساوی پشت نگه دارد و بین دو قدم را نگاه کند و پیش از ذکر یا بعد از آن «صلوات» بفرستد ولی آنرا به نیت ذکر رکوع نگوید و بعد از آنکه از رکوع برخاست و راست ایستاد، در حال راستی بدن بگوید: سمع ا... لمن حمده و بعد تکبیر بگوید.
مسئله 1319- مستحب است زنها در رکوع دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب نبرند.
مسئله 1320- پائین انداختن سر و پیش داشتن زانو و گذاردن هر یک از دو کف دست را بر دیگری و داخل نمودن آنها را میان دو زانو در رکوع، مکروه است بلکه احتیاط آنست که اینها را ترک کند.
مسئله 1321- نمازگذار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب بعد از رکوع دو سجده نماید و سجده آنست که پیشانی و کف دو دست و سر و دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد.
مسئله 1322- دو سجده روی هم یک رکن است که اگر کسی در نماز واجب عمدا یا از روی فراموش هر دو را تر کند یا دو سجده دیگر به آن ها اضافه نماید نمازش باطل است. مسئله 1323- اگر عمدا یک سجده کم
یا زیاد نماید نمازش باطل است و اگر سهوا یک سجده کم کند حکم آن بعد بیان میشود.
مسئله 1324- اگر پیشانی را عمدا یا سهوا به زمین نگذارد سجده نکرده است. اگر چه جاهای دیگر به زمین برسد ولی اگر پیشانی را به زمین بگذارد و سهوا جاهای دیگر را به زمین نرساند یا سهوا ذکر نگوید سجده عمل آمده و صحیح است.
مسئله 1325- احتیاط واجب آنست که در سجده سه مرتبه «سبحان ا...» یا یک مرتبه «سبحان ربی الاعلی و بحمده» بگوید و باید این کلمات دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود و مستحب است «سبحانی ربی الاعلی و بحمده» را سه یا پنج یا هفت مرتبه بگوید.
مسئله 1326- در سجود باید به مقدار ذکر واجب بدن آرام باشد و موقع گفتن ذکر مستحب هم اگر آنرا به قصد ذکری که برای سجده دستور داده اند بگوید آرام بودن بدن لازم است.
مسئله 1327- اگر کسی پیش از آنکه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد عمدا ذکر سجده را بگوید یا پیش از تمام شدن ذکر عمدا سر از سجده بردارد نمازش باطل است.
مسئله 1328- اگر پیش از آنکه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد سهوا ذکر سجده را بگوید و پیش از آنکه سر از سجده بردارد بفهمد اشتباه کرده است باید دو مرتبه در حال آرامش بدن ذکر را بگوید.
مسئله 1329- اگر بعد از آنکه سر از سجده بردارد بفهمد که پیش از آرام گرفتن ذکر را گفته یا پیش از آنکه ذکر سجده تمام شود سربرداشته نمازش صحیح است.
مسئله 1330- اگر
موقعی که ذکر سجده را میگوید یکی از هفت عضو را عمدا از زمین بردارد نمازش باطل است ولی موقعی که مشغول ذکر نیست اگر غیر از پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دو مرتبه بگذارد اشکال ندارد.
مسئله 1331- اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده سهوا پیشانی را از زمین بردارد نمیتواند دو مرتبه به زمین بگذارد و باید آنرا یک سجده حساب کند ولی اگر جاهای دیگر را سهوا از زمین بردارد باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
مسئله 1332- اگر پیشانی را بر جائیکه سجده بر آن صحیح نیست گذاشته باشد باید آنرا بکشد تا جائیکه سجده بر آن صحیح است و نمیتواند آن را بردارد و به جائیکه سجده بر آن صحیح است بگذارد و اگر کشاندن پیشانی ممکن نباشد هر گاه قبل از تمامی ذکر است احتیاط آنست که نماز را تمام کند و اعاده نماید و اگر بعد از تمام شدن ذکر بفهمد نمازش صحیح است.
مسئله 1333- بعد از تمام شدن ذکر سجده اول باید بنشیند تا بدن آرام بگیرد و دو مرتبه به سجده رود.
مسئله 1334- جای پیشانی نمازگذار باید از جای زانوها و سر انگشتان پای او پست و بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد.
مسئله 1335- هر گاه پیشانی خود را بر جائی گذارد که از چهار انگشت بسته بلندتر باشد، اگر به قدری بلند است که عرفا سجود صدق نمیکند جایز است سر خود را بلند کند و بر مهر بگذارد یا سر را بکشد تا به مهر برسد و اگر عرفا سجده بر آن صادق
است احتیاط آنست که سر را بلند نکند و پیشانی را بکشاند تا به چیزی که سجده بر آن صحیح است برساند و اگر کشانیدن سر ممکن نباشد احتیاط آنست که نماز را تمم کند و اعاده نماید.
مسئله 1336- در زمین سراشیب که سراشیبی آن درست معلوم نیست اگر جای پیشانی نمازگذار از جای انگشتهای پا و سر زانوهای او مختصری بیش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد اشکال ندارد.
مسئله 1337- باید بین پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند چیزی نباشد پس اگر مهر به قدری چرک باشد که پیشانی به خود مهر نرسد سجده باطل است ولی اگر مثلا رنگ مهر تغییر کرده باشد اشکال ندارد.
مسئله 1338- در سجده باید کف دست را بر زمین بگذارد ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد و اگر گذاشتن پشت دست ممکن نباشد باید بند دست را بگذارد و چنانچه از آنهم عاجز باشد باید تا آرنج هر جا را که میتواند بر زمین بگذارد و اگر آنهم ممکن نیست گذاشتن بازو کافی است.
مسئله 1339- در سجده باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد و اگر انگشتهای دیگر پا یا روی پا را به زمین بگذارد یا بواسطه بلند بودن ناخن سر شست به زمین نرسد نمازش باطل است و کسی که بواسطه ندانستن مسئله نمازهای خود را اینطور خوانده باید دو مرتبه بخواند.
مسئله 1340- اگر به طور غیر معمول سجده کند مثلا سینه و شکم را به زمین بچسباند پاها را دراز کند اگر چه عضوی که گفته شد به زمین برسد بنابر احتیاط واجب
نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1341- کسی که مقداری از شست پایش بریده شده باید بقیه آنرا به زمین بگذارد و اگر چیزی از آن نمانده یا اگر مانده خیلی کوتاه است باید بقیه انگشتان را بگذارد و اگر هیچ انگشت ندارد باید هر مقداری از پا باقی مانده به زمین بگذارد.
مسئله 1342- مهر یا چیز دیگری که بر آن سجده میکند باید پاک باشد ولی اگر مثلا مهر را روی فرش نجس بگذارد یا یک طرف مهر نجس باشد و پیشانی را به طرف پاک آن بگذارد اشکال ندارد.
مسئله 1343- اگر در پیشانی «دمل» و مانند آن باشد چنانچه ممکن است باید با جای سالم پیشانی سجده کند و اگر ممکن نیست زمینی را گود کند و دمل را در گودال و جای سالم را به مقداری که برای سجده کافی باشد بر زمین بگذارد.
مسئله 1344- اگر دمل یا زخم تمام پیشانی را گرفته باشد باید به یکی از دو طرف پیشانی سجده کند و اگر ممکن نباشد به چانه و اگر به چانه هم ممکن نباشد به هر جای از صورت که ممکن است سجده کند و اگر به هیچ جای از صورت ممکن نباشد باید با جلو سر سجده نماید.
مسئله 1345- کسی که نمیتواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری که میتواند خم شود و مهر یا چیز دیگر را که سجده بر آن صحیح است روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به
زمین بگذارد.
مسئله 1346- کسی که هیچ نمیتواند خم شود باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط مستحب آنست که اگر میتواند مهر را بلند کند و به پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند باید در قلب نیت سجده کند و بنا بر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
مسئله 1347- کسی که نمیتواند بنشیند باید ایستاده نیت سجده کند و چنانچه میتواند برای سجده با سر اشاره کند و اگر نمیتواند با چشمها اشاره نماید و اگر این را هم نمیتواند در قلب نیت سجده کند و بنابر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
مسئله 1348- اگر پیشانی بی اختیار از جای سجده بلند شود چنانچه ممکن باشد باید نگذارد دوباره به جای سجده برسد و این یک سجده حساب میشود چه ذکر سجده را گفته باشد یا نه و اگر نتواند سر را نگه دارد و بی اختیار دو مرتبه به جای سجده برسد یک سجده حساب میشود و اگر ذکر نگفته باشد باید بگوید.
مسئله 1349- در حال تقیّه انسان میتواند بر فرش و مانند آن سجده نماید و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود ولی اگر بتواند بر حصیر یا چیزی که سجده بر آن صحیح میباشد طوری سجده کند که به زحمت نیفتد نباید بر فرش و مانند آن سجده کند.
مسئله 1350- اگر روی تشک پر یا چیز دیگری که بدن روی آن آرام نمیگیرد
سجده نماید باطل است.
مسئله 1351- اگر انسان ناچار باشد که در زمین گل نماز بخواند چنانچه آلوده شدن بدن و لباس برای او مشقت ندارد باید سجده و تشهد را بطور معمول بجا آورد و اگر مشقت دارد میتواند در حالیکه ایستاده برای سجده با سر اشاره کند و تشهد را ایستاده بخواند و اگر سجده و تشهد را بطور معمول هم بجا آورد نمازش صحیح است.
مسئله 1352- در رکعت اول و سومی که تشهد ندارد مثل رکعت سوم نماز ظهر و عصر و عشاء بنا بر احتیاط باید بعد از سجده دوم بی حرکت بنشیند و بعد برخیزد.
مسئله 1353- باید بر زمین و چیزهای غیرخوردنی که از زمین میروید مانند چوب و برگ درخت سجده نمود و سجده بر چیزهای خوردنی و پوشیدنی و معدنی صحیح نیست.
مسئله 1354- احتیاط واجب آنست که بر برگ درخت انگو سجده نکنند.
مسئله 1355- سجده بر چیزهائی که از زمین میروید و خوراک حیوان است مانند علف و کاه صحیح است.
مسئله 1356- سجده بر گلهائی که خوردنی نیستند صحیح است ولی سجده بر دواهای خوردنی که از زمین میروید مانند گل بنفشه و گل گاو زبان صحیح نیست.
مسئله 1357- سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی از شهرها معمول است و سجده بر میوه نارس صحیح نیست.
مسئله 1358- سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ صحیح است و احتیاط واجب آنست که در حال اختیار به گچ و آهک پخته و آجر و کوزه گلی و مانند آن سجده نکنند.
مسئله 1359- اگر کاغذ را از چیزی که سجده
بر آن صحیح است مثلا از کاه ساخته باشند میتوان بر آن سجده کرد ولی سجده بر کاغذی که از پنبه و مانند آن ساخته شده اشکال ندارد.
مسئله 1360- برای سجده بهتر از هر چیز تربت حضرت سیدالشهداء( است؛ بعد از آن خاک و بعد از خاک ، سنگ و بعد از سنگ، گیاه.
مسئله 1361- اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد یا اگر دارد بواسطه سرما یا گرمای زیاد و مانند اینها نمیتواند بر آن سجده کند چنانچه لباس او از کتان یا پنبه است باید به لباسش سجده کند و اگر از چیز دیگر است باید بر پشت دست یا چیز معدنی مانند انگشتری عقیق سجده نماید ولی احتیاط مستحب آنست که تا سجده بر پشت دست ممکن است بر چیز معدنی سجده نکند.
مسئله 1362- سجده بر گل و خاک سستی که پیشانی روی آن آرام نمیگیرد باطل است.
مسئله 1363- اگر در سجده اول مهر به پیشانی بچسبد احتیاط واجب آنست که مهر را از پیشانی جدا نماید و به سجده دوم برود.
مسئله 1364- اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده کند گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد احتیاط واجب آنست که نماز را تمام کند به سجده کردن بر لباس پنبه یا پشت دست و دوباره نماز را اعاده نماید، اگر وقت تنگ است احتیاط به اعاده ندارد.
مسئله 1365- اگر در حال سجده بفهمد پیشانی را بر چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل است اگر ممکن باشد باید پیشانی را از
روی آن به روی چیزی که سجده بر آن صحیح است بکشد و اگر ممکن نباشد چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید نماز را بشکند و اگر وقت تنگ است در صورتی که لباسش از پنبه یا کتان است باید پیشانی را از روی آن به روی لباسش بکشد و اگر از چیز دیگر است پیشانی را از روی آن به پشت دست یا چیز معدنی بکشد.
مسئله 1366- اگر بعد از سجده بفهمد پیشانی را روی چیزی گذاشته که سجده بر آن باطل بوده در صورتیکه از روی فراموشی باشد صحیح است به خلاف اینکه از روی جهل به حکم باشد.
مسئله 1367- سجده برای غیر خدا حرام میباشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را به زمین میگذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد و گرنه حرام است.
مسئله 1368- در سجده چند چیز مستحب است:
1- کسی که ایستاده نماز میخواند پس از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملا ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند پس از آنکه کاملا نشست برای رفتن به سجده تکبیر بگوید
2- بلند کردن دستها وقت تکبیر
3- موقعی که مرد میخواهد به سجده برود اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد.
4- بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد.
5- تمام پیشانی را بر مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد بلکه تمام مساجد هفتگانه را.
6- در حال سجده کف دستها را پهن کند و انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد
و به طوری که سر آنها رو به قبله باشد.
7- در سجده دعا کند و این دعا را بخواند:
اللهم لک سجدت و بک آمنت و لک اسلمت و علیک توکلت و انت ربی سجد وجهی للذی خلقه و شق سمعه و بصره و الحمدلله رب العالمین تبارک ا... احسن الخالقین.
8- در حالت سجده نظر خود را به بینی افکند.
9- ذکر را به عدد طاق مثل سه یا پنج یا هفت تمام کند.
10- اینکه بعد از سجدهبر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
11- بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید.
12- بعد از سجده اول که بدنش آرام گرفت بعد از تکبیر استغفرالله ربی و اتوب الیه بگوید.
13- سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دست ها را روی رانها بگذارد.
14- برای رفتن به سجده دوم در حال ارامی بدن تکبیر بگوید.
15- در سجده ها صلوات بفرستد ولی آنرا بقصد ذکری که وارد شده نگوید.
16- در موقع بلند شدن دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد.
17- مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضاء بدن را به یکدیگر بچسبانند.
18- موقعی که میخواهد برای رکعت دیگر برخیزد
بحول ا... و قوته أقوم و أقعد یا اللهم بحولک و قوتک اقوم و اقعد بگوید.
مسئله 1369- مکروه است برای برطرف کردن گرد و غبار جای سجده را فوت کند و اگر از اثر فوت کردن دو حرف از دهن بیرون آید نماز باطل
است.
مسئله 1370- مکروه است در حال نشستن ما بین دو سجده بلکه بعد از سجده دوم تجافی کند یعنی به سینه دو قدم تکیه کند یا بر دو پاشنه پا بنشیند.
مسئله 1371- احتیاط مستحب آنست که جلسه استراحت را ترک نکند و آن نشستن بعد از دو سجده در رکعت اول و سوم است.
مسئله 1372- در هر یک از چهار سوره: «الم سجده» «حم سجده» «و النجم» و «اقرء» یک آیه سجده است که اگر انسان بخواند یا بشنود بعد از تمام شدن آن آیه باید فورا سجده کند و اگر فراموش کرد هر وقت یادش بیاید باید سجده کند.
مسئله 1373- اگر انسان موقعی که آیه سجده را میخواند از دیگری هم بشنود بنابر احتیاط واجب باید دو سجده نماید.
مسئله 1374- در غیر نماز اگر در حال سجده آیه سجده را بخواند یا بشنود باید سر از سجده بردارد و دو مرتبه سجده کند.
مسئله 1375- اگر شخص از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد یا از کسی که قصد خواندن قران ندارد آیه سجده را بشنود احتیاط واجب آنست که سجده کند و همچنین است اگر مثلا از ضبط صورت و رادیو آیه سجده را بشنود.
مسئله 1376- در سجده واجب قرآن باید جای شخص غصبی نباشد و جای پیشانی او از جای زانوها و سر انگشتانش بیشتر از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد ولی لازم نیست با وضو و غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند و بدن و جای پیشانی او پاک باشد و نیز چیزهائی که در لباس نمازگذار
شرط میباشد در لباس او شرط نیست اما اگر لباس او غصبی است چنانچه سجده کردن تصرف در آن لباس باشد سجده باطل است. مسئله 1377- احتیاط واجب آن است که در سجده واجب قرآن، پیشانی را بر مهر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح است گذاشته و جاهای دیگر بدن را به طریقی که در سجده نماز گفته شد به زمین بگذارد.
مسئله 1378- اگر در سجده واجب قرآن پیشانی را به زمین بگذارد اگر چه ذکر نگوید کافی است و گفتن ذکر مستحب است و بهتر است بگوید:
لا اله الا ا... حقا حقا، لا اله الا ا... ایمانا و تصدیقا، لا اله الا ا... عبودیه و رقا: سجدت لک یا رب تعبدا و رقا، لا مستنکفا و لا مستکبرا بل انا عبد ذلیل ضعیف خائف مستجیر.
مسئله 1379- مستحب است برای نعمت تازه ای که خداوند به انسان مرحمت فرموده یا بلائی که از او دفع نموده یا برای یادآوری نعمتی یا دفع بلائی که سابقا به او داده و از او دفع فرموده یا برای اینکه توفیق یافته و واجبات و مستحبات را انجام داده یا کار خیری بجا آورده حتی مثل اصلاح کردن بین دو نفر سجده شکر نمود.
مسئله 1380- مستحب است که در سجده شکر بگوید شکر ا... یا شکرا شکرا و عفوا عفوا صدمرتبه یا سه مرتبه و یک مرتبه هم کفایت میکند.
مسئله 1381- سجده شکر یک دفعه کافی است اگر چه مستحب است دو مرتبه بجا آورد.
مسئله 1382- اگر خدا نعمتی به انسان بدهد یا بلائی از او دفع کند یا سایر چیزهائی که مستحب است
برای آن سجده شکر بجا بیاورد و نتواند بر زمین سجده کند با سر اشاره نماید و صورت خود را به کف دست بگذارد.
مسئله 1383- در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشاء باید شخص بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند یعنی بگوید:
اشهد ان لا اله الا ا... وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صلی علی محمد و آل محمد.
و احتیاط واجب آنست که به غیر این ترتیب نگوید.
مسئله 1384- کلمات تشهد باید به عربی صحیح و به طوری که معمول است پشت سر هم گفته شود.
مسئله 1385- اگر تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از ذکر رکوع یادش بیاید باید بنشیند و تشهد را بخواند و بلند شود و آنچه را باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند و بنا بر احتیاط واجب بعد از نماز برای ایستادن بیجا دو سجده سهو بجا آورد و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید باید نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز تشهد را قضا کند و برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا بیاورد.
مسئله 1386- کسی که ذکر تشهد را نمی داند باید یاد بگیرد و تا وقتی که یاد نگرفته دیگری به وی تلقین کند و اگر نداند و کسی نباشد به وی تلقین کند یا وقت نماز تنگ باشد، به قدری که میتواند بخواند و مقداری را که نمیداند ترجمه اش
را بگوید و اگر هیچ نمی داند ترجمه تمام تشهد را بگوید و اگر ترجمه را هم نمی داند باید از باقی ذکرها به قدر تشهد بخواند و بهتر آنست کلمه «الحمدلله» را بقدر تشهد تکرار کند و اگر ذکر هم نمیداند احتیاط واجب آنست که به قدر تشهد بنشیند و در قلب خود ذکر کند.
مسئله 1387- مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را به کف پای چپ بگذارد و پیش از تشهد بگوید «الحمدلله» یا بگوید: «بسم ا... و بالله و الحمدلله و خیر الاسماء لله» و نیز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد و انگشتها را به یکدیگر بچسباند و به دامان خود نگاه کند و بعد از تمام شدن تشهد بگوید: و تقبل شفاعته و ارفع درجته.
مسئله 1388- مستحب است زنها در وقت خواندن تشهد رانها را بهم بچسبانند.
مسئله 1389- بعد از تشهد رکعت آخر نماز مستحب است در حالیکه نشسته و بدن آرام است بگوید: «السلام علیک ایها النبی و رحمه ا... و برکاته» و یا بعد از آن بگوید: «السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته» یا بگوید: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» ولی اگر این سلام را بگوید احتیاط واجب آنست که بعد از آن «السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته» را هم بگوید.
مسئله 1390- واجب است در سلام به عربی صحیح اداء نماید و پشت سر هم جملات را بگوید.
مسئله 1391- اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری هم که عمدی و
سهوی آن نماز را باطل میکند مثل پشت به قبله کردن انجام نداده باید سلام نماز را بگوید و نمازش صحیح است.
مسئله 1392- اگر سلام نماز را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم خورده است چنانچه پیش از آنکه صورت نماز به هم بخورد کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند مثل پشت به قبله کردن انجام نداده باشد نمازش صحیح است و اگر پیش از آنکه صورت نماز به هم بخورد کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند انجام داده باشد نمازش باطل است.
مسئله 1393- مستحب است برای کسی که نماز فرادی میخواند و همچنین برای امام در سلام اخیر که به گوشه چشم یا بینی یا غیر اینها به طرف راست خود اشاره کند ولی به طوری که منافی قبله عمل نیاید.
مسئله 1394- اگر بعد از آنکه «و رحمه ا... و برکاته» را گفت و منافی هم به عمل آورد شک نمود که این جمله جزء صیغه اولی سلام بوده یا جزء صیغه آخری به شک اعتنا نکند چون منافی به عمل آورده و اگر منافی به عمل نیامده «السلام علینا» را بگوید یا «السلام علیکم» یا هر دو را و هر گاه بعد معلوم شود که سلام واجب را گفته بوده اشکالی ندارد.
مسئله 1395- کسی که مسئله را نمیداند و سه سلام به قصد وجوب بگوید احتیاط مستحب آنست که نماز را اعاده کند.
مسئله 1396- اگر سه سلام بگوید و تعین نکند که واجب کدام است اشکال ندارد.
مسئله 1397- اگر عمدا ترتیب نماز را
به هم بزند مثلا سوره را پیش از حمد بخواند یا سجود را پیش از رکوع بجا بیاورد نماز باطل میشود.
مسئله 1398- اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن بعد از آنرا بجا آورد مثلا پیش از آنکه رکوع کند دو سجده بجا بیاورد نمازش باطل است.
مسئله 1399- اگر در رکعات سهوا ترتیب را رعایت نکند مثل آنکه بعد تمام شدن رکعت اول به گمان اینکه رکعت دوم بوده وظیفه رکعت سوم را بجا آورد و تسبیح اربعه بخواند و رکوع و سجود به عمل آورد و بلند شود در رکعت سوم به گمان اینکه رکعت دوم است حمد و سوره و قنوت به عمل آورد نمازش صحیح است و رکعتی که به قصد سوم خوانده رکعت دوم حساب میشود و رکعتی که به قصد دوم خوانده سوم حساب میشود و همین طور است اگر سهوا سجده اول را به قصد دوم و دوم را به قصد اول بجا آورد.
مسئله 1400- اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که بعد از آنست و رکن نیست بجا آورد مثلا پیش از آنکه دو سجده کند تشهد بخواند باید رکن را بجا آورد و آنچه را اشتباها خوانده دو مرتبه بخواند.
مسئله 1401- اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و رکن بعد از آنرا بجا آورد مثلا حمد را فراموش کند و مشغول رکوع شود نمازش صحیح است.
مسئله 1402- اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و بعد از آن آنرا که رکن نیست بجا آورد مثلا حمد را فراموش کند و سوره بخواند چنانچه مشغول رکن
بعد شده باشد مثلا در رکوع یادش بیاید که حمد نخوانده باید بگذرد و نمازش صحیح است و اگر مشغول رکن بعد نشده باشد باید آنچه را که فراموش کرده بجا آورد و بعد از آن چیزی را که اشتباها جلوتر انداخته دو مرتبه بخواند.
مسئله 1403- نمازگذار باید نماز را با موالات بخواند یعنی کارهای نماز مانند رکوع و سجود و تشهد را پشت سرهم بجا آورد و چیزهایی را که در نماز میخواند بطوری که معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدری بین آنها فاصله بیاندازد که نگویند نماز میخواند نمازش باطل است.
مسئله 1404- اگر در نماز سهوا بین اذکار و بین قرائت فاصله بیندازد و فاصله به قدری نباشد که صورت نماز از بین برود چنانچه مشغول رکن بعد نشده باشد باید آن اذکار یا قرائت را به طریق متعارف اعاده نماید و اگر مشغول رکن بعد شده باشد نمازش صحیح است.
مسئله 1405- طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره های بزرگ موالات را بهم نمی زند.
مسئله 1406- در نمازهای واجب و مستحب پیش از رکوع رکعت دوم مستحب است قنوت بخواند و در نماز «وتر» با آنکه یک رکعت است خواندن قنوت پیش از رکوع مستحب است و نماز جمعه در هر رکعتی یک قنوت دارد و نماز آیات پنج قنوت و نماز عید فطر و قربان در رکعت اول پنج قنوت و در رکعت دوم چهار قنوت دارد.
مسئله 1407- مستحب است در قنوت دستها را مقابل صورت و کف آنها را رو به آسمان و پهلوی هم نگاه دارد و غیر شست، انگشت های دیگر را هم بچسباند و به کف دستها نگاه کند.
مسئله 1408- در قنوت هر ذکری بگوید اگر چه یک سبحان ا... باشد کافی است و بهتر است کلمات فرج را بگوید یعنی:
لا اله الا ا... الحلیم الکریم، لا اله الا ا... العلی العظیم،
سبحان ا... رب السموات السبع و رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و الحمدلله رب العالمین.
مسئله 1409- قرائت قرآن در قنوت و آیاتی که مشتمل بر دعاء باشد مانند آیه ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و به لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب و امثال آن جایز است.
مسئله 1410- خواندن اشعاری که مشتمل بر دعاء و مناجات است در قنوت جایز است مثل: الهی عبد العاصی اتاکا، مقرا بالذنوب و قد دعا کا ... و مانند آن.
مسئله 1411- در قنوت نماز مستحبی دعا کردن به زبان فارسی و ترکی و سایر لغات جایز است و همچنین جایز است دعا کردن به زبان غیر عربی در غیر قنوت نماز مستحبی
مسئله 1412- اگر برای تقیه یا مانع دیگر نتواند دستها را بلند بکند خواندن ذکر قنوت کافی است.
مسئله 1413- مستحب است شخص قنوت را بلند بخواند ولی برای کسی که نماز را به جماعت میخواند اگر امام صدای او را بشنود بلند خواندن قنوت مستحب نیست.
مسئله 1414- اگر عمدا قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید.
1- ترجمه سوره حمد
بسم ا... الرحمن الرحیم: یعنی ابتدا میکنم بنام خداوند یکه در دنیا بر مومن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مومن رحم مینماید. الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین: یعنی
ستایش
مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.
الرَّحْمنِ الرَّحِیم: یعنی در دنیا بر مومن و کافر و در آخرت بر مومن رحم میکند.
مَالِکِ یَوْمِ الدِّین: یعنی او پادشاه روز قیامت است. اِیَّاکَ نَعْبُدُ وَایَّاکَ نَسْتَعِین: یعنی فقط تو را عبادت میکنم و از تو کمک میخواهم.
اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم: یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام و ولایت اهل بیت است. صِراطَ الَّذِینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم: یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران وجانشینان آنها هستند. غَیْرِ الْمَغْضوُبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالِّین: یعنی نه به راه کسانی که غضب کردهای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.
2- ترجمه سوره توحید
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم - قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد: یعنی بگو ای محمد ( که خداوند خدایی یگانه است. اللهُ الصَّمَد: یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است.
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یوُلَد:یعنی فرزند ندارد، و فرزند کسی نیست. وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد: یعنی هیچ یک از مخلوقات، مثل او نیست.
3- ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهائی که بعد از آنها مستحب است
مسئله 1415- سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَبِحَمْدِه: یعنی پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم. سُبْحَانَ رَبِّیَ الأْعْلی وَبِحَمْدِه: یعنی پروردگار من که از همه کس بالاتر و از هر عیب و نقصی پاک و مبرا است و من مشغول ستایش او هستم. سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه: یعنی خداوند ستایش کسی که او را میستاید میشنود و میپذیرد. اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَاَتوُبُ اِلَیْه: یعنی طلب آمرزش و مغفرت می کنم از خداوندی که
پرورش دهنده ی من است، و به سوی او بازگشت مینمایم.
بِحَوْلِاللهِ وَقُوَّتِهِ اَقوُمُ وَاَقْعُد: یعنی به یاری خداوند متعال و قوه او بلند میشوم و مینشینم.
4- ترجمه قنوت
لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ الْحَلِیمُ الْکَرِیم: یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بیهمتایی که صاحب حلم وکرم است.
لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیم: یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بیهمتایی که بلند مرتبه و بزرگ است.
سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الأْرَضِینَ السَّبْع: یعنی پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.
وَمَا فِیهِنَّ وَمَا بَیْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیم: یعنی پروردگار هر چیزی است که در آسمان ها و زمین ها و ما بین آنها است و خدای عرش بزرگ است.
وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین: حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده ی تمام موجودات است.
5- ترجمه تسبیحات اربعه
سُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَر: یعنی پاک و منزه است خداوند متعال و ستایش مخصوص اوست و خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدای بی همتا که بزرگتر از این است که او را وصف کنند.
6- ترجمه تشهد و سلام
الْحَمْدُ للهِ اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَه: یعنی ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خداوند یگانه که شریک ندارد.
وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُه: یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد ( بنده خدا
و فرستاده او است.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد: یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد
وَتَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَه: یعنی قبول فرما شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود
بلند گردان.
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکَاتُه: یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خداوند بر تو باد.
اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلی عِبَادِ اللهِ الصّالِحِین: یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب خدا.
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکَاتُه: یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
مسئله 1416- تعقیب که مشغول بودن شخص است بعد از نماز به دعا یا ذکر یا تلاوت قرآن یا غیر آنها از افعال حسنه مثل تفکر در عظمت و بزرگی پروردگار عالم و مثل گریه کردن از ترس خدا از مستحبات است و سفارش زیاد به آن شده و فضیلت بسیار دارد و افضل آن بعد از نماز صبح و عصر است.
مسئله 1417- مستحب است ابتدا کردن در تعقیب نمازهای یومیه بلکه هر نماز واجبی بلکه هر نماز نافله بر سه نوبت «ا... اکبر» و در هر نوبت دستها را بلند کند به نحوی که در تکبیره الاحرام گفته شده و بعد از آن بگوید: «لا اله الا ا... وحده وحده، انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و غلب الاحزاب و حده فله الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر».
مسئله 1418- تسبیح حضرت صدیقه طاهره سلام ا... علیها که در تعقیب است باین ترتیب میباشد: اول- سی و چهار مرتبه «ا... اکبر» و بعد سی و سه مرتبه«الحمدلله» و بعد از آن سی و سه مرتبه«سبحان ا...» و ممکن است سبحان ا... را قبل از الحمدلله بگوید ولی بهتر است که الحمدلله را اول بگوید و آن افضل تعقیبات است.
مسئله
1419- اگر شک کند در عدد تکبیر یا تحمید یا تسبیح ما بین اقل و اکثر، چنانچه از محل آن تجاوز نکرده باشد بنا را بر اقل بگذارد و اگر تجاوز کرده بناء گذارد بر آنکه بعمل آورده و اگر زیاده بر عدد معینی گفته باشد، از زیاده دست بردارد.
مسئله 1420- بعد از هر نماز واجب مستحب است سوره قل هو ا... احد را بخواند و همچنین پیش از آنکه منافی بعمل آورد سه مرتبه «استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذو الجلال و الاکرام و اتوب الیه» بخواند در حدیث است کسی که آنرا بخواند گناهان او آمرزیده می شود هر چند مانند کف دریاها باشد.
مسئله 1421- مستحب است بعد از نماز صبح و مغرب در هر یک هفت مرتبه بخواند «بسم ا... الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» که باعث رفع هفتاد نوع از انواع بلا میشود.
مسئله 1422- مستحب است بعد از نماز صبح بنشیند در جای نماز خود تا آفتاب طلوع کند و مشغول به ذکر خدا باشد.
مسئله 1423- مستحب است بعد از نماز سجده شکر بجا آورد.
مسئله 1424- هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول ( مانند «محمد» یا «احمد» یا لقب یا کنیه آن جناب را مثل «مصطفی» و «ابوالقاسم» بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد.
مسئله 1425- موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول ( مستحب است صلوات را بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.
مسئله 1426- دوازده چیز نماز را باطل میکند که آنها را مبطلات میگویند: اول آنکه در بین نماز یکی از شرطهای آن از بین برود مثلا در بین نماز بفهمد مکانش غصبی است. دوم آنکه در بین نماز عمدا یا سهوا از روی ناچاری چیزیکه وضو یا غسل را باطل میکند پیش آید مثلا بول از او خارج شود ولی کسی که نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند اگر در اثناء نماز بول یا غائط از او صادر شود چنانچه به دستوری که در احکام وضو گفته شد رفتار نماید نمازش باطل نمیشود و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود در صورتی که بدستور استحاضه رفتار کرده باشد نمازش صحیح است.
مسئله 1427- کسی که بی اختیار خوابش برده اگر نداند که در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن احتیاط آنست که نمازش را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1428- اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شک کند که در سجده آخر نماز است یا در سجده شکر باید آن نماز را دو مرتبه بخواند.
سوم آنکه مانند اهل سنت دستها را روی هم بگذارد.
مسئله 1429- هر گاه برای
ادب دستها را روی هم بگذارد اگر چه مثل آنها نباشد بنابر احتیاط واجب باید نماز را دو مرتبه بخواند ولی اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا برای کار دیگر مثل خاراندن دست و مانند آن دستها را روی هم بگذارد اشکال ندارد.
چهارم آنکه بعد از خواندن حم«آمین» بگوید ولی اگر اشتباها یا از روی تقیه بگوید نمازش باطل نمیشود.
پنجم آنکه عمدا یا از روی فراموشی پشت به قبله کند یا به طرف راست یا چپ قبله برگردد بلکه اگر عمدا به قدری برگردد که نگویند رو به قبله است اگر چه به طرف راست یا چپ نرسد نمازش باطل است.
مسئله 1430- اگر عمدا سر را به قدری بگرداند که بتواند پشت سرا را ببیند نمازش باطل است و اگر سهوا سر را به این مقدار بگرداند احتیاط واجب آنست که نماز را تمام کند و دو مرتبه بخواند و اگر سر را کمی بگرداند عمدا باشد یا اشتباها نمازش باطل نمیشود.
ششم آنکه عمدا کلمه ای بگوید که دو حرف یا بیشتر باشد اگر چه معنی هم نداشته باشد ولی اگر سهوا بگوید نمازش باطل نمیشود.
مسئله 1431- اگر کلمه ای بگوید که یک حرف باشد چنانچه آن کلمه معنی داشته باشد مثل «ف» که در زبان عربی به معنی «وفا کن» است به شرط آنکه گوینده معنی آن را بداند و قصد آن معنی را نماید نمازش باطل است بلکه اگر قصد معنی آنرا نکند ولی ملتفت معنی آن باشد احتیاط واجب آنست که نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1432- سرفه کردن و آروق زدن و آه کشیدن در نماز
اشکال ندارد ولی گفتن «آخ» و «آه» و مانند اینها که دو حرف است اگر عمدی باشد نماز را باطل میکند.
مسئله 1433- اگر کلمه آی را به قصد ذکر بگوید مثلا به قصد ذکر بگوید «ا... اکبر» و در موقع گفتن آن صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند اشکال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه چیزی به کسی بفهماند بگوید اگر چه قصد ذکر هم داشته باشد نمازش باطل است.
مسئله 1434- نماز به حرف زدن خواه مخاطبی باشد یا نه و خواه ناچار باشد از تکلم یا از روی اختیار باطل میشود ولی اگر سهوا حرف بزند هر چند به گمان اینکه از نماز فارغ شده نمازش باطل نمیشود.
مسئله 1435- خواندن قران در نماز غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط واجب انست که به غیر عربی دعا نکند.
مسئله 1436- اگر چیزی از حمد و سوره و ذکرهای نماز را عمدا یا احتیاطا چند مرتبه بگوید اشکال ندارد ولی اگر از روی وسواس چند مرتبه بگوید نماز باطل میشود.
مسئله 1437- در حال نماز شخص نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند بنابر احتیاط باید جواب را به اشاره بدهد.
مسئله 1438- شخص باید جواب سلام را در نماز به اشاره و در غیر نماز با زبان فورا جواب دهد.
مسئله 1439- باید جواب را طوری بگوید که سلام کننده بشنود ولی اگر سلام کنند کر باشد چنانچه شخص بطور معمول جواب او را بدهد کافی
است.
مسئله 1440- اگر نمازگذار جواب سلام را ندهد معصیت کرده ولی نمازش صحیح است.
مسئله 1441- اگر کسی به نماز گذار غلط سلام کند به طوری که سلام حساب نشود جواب او واجب نیست.
مسئله 1442- جواب سلام کسی که از روی شوخی یا مسخره سلام میکند و جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان واجب نیست.
مسئله 1443- اگر کی به عده ای سلام کند جواب سلام او بر همه آنان واجب است ولی اگر یکی از آنها جواب بدهد کافی است.
مسئله 1444- اگر کسی به عده ای سلام کند و کسی که مقصود سلام کننده نبوده جواب بدهد باز هم جواب سلام او بر این عده واجب است .
مسئله 1445- اگر به عده ای سلام کند و کسی که بین آنها مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته یا نه نباید جواب دهد و همچنین است اگر بداند قصد او را هم داشته ولی دیگری جواب سلام را داده باشد اما اگر بداند قصد او را هم داشته و دیگری جواب ندهد باید جواب او را به اشاره بگوید.
مسئله 1446- سلام کردن مستحب است و خیلی سفارش شده است که سوار به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
مسئله 1447- سلام کردن به کافر در غیر حال ناچاری حرام است و اگر کافر ذمی سلام کند بر مسلم احتیاط آنست که در جواب «علیک» یا سلام بدون علیک بگوید.
مسئله 1448- اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند بر هر یک واجب است جواب سلام دیگری را
بگوید.
مسئله 1449- مستحب است جواب سلام را بهتر از خود سلام بدهد مثلا اگر کسی گفت سلام علیکم در جواب بگوید: «سلام علیکم و رحمه ا...»
هفتم از مبطلات نماز خنده با صدا و عمدی است چنانچه سهوا با صدا بخندد نمازش اشکال دارد ولی لبخند نماز را باطل نمیکند.
مسئله 1450- اگر برای جلوگیری از خنده حالش تغییر کند مثلا رنگش سرخ شود بنابراحتیاط باید نماز را دو مرتبه بخواند. هشتم از مبطلات نماز آنست که برای کار دنیا عمدا با صدا گریه کند و احتیاط واجب آنست که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند آهسته باشد یا بلند اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است. نهم از مبطلات نماز کاری است که صورت نماز را بهم بزند مثل دست زدن و به هوا پریدن و مانند اینها؛ کم باشد یا زیاد، عمدا باشد یا از روی فراموشی، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد.
مسئله 1451- اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که نگویند نماز میخواند نمازش باطل است.
مسئله 1452- اگر در بین نماز کاری انجام دهد یا مدتی ساکت شود و شک کند که نماز به هم خورده یا نه، نمازش صحیح است.
مسئله 1453- کاری که صورت نماز را به هم نمیزند مثل اشاره کردن به دست برای بیان مطلبی و مانند کشتن ما و عقرب و بلند کردن بچه و شیر دادن او در صورتی که گریه کند اشکال ندارد. دهم از مبطلات نماز خوردن
و آشامیدن است که اگر در نماز طوری بخورد یا بیاشامد که نگویند نماز میخواند عمدا باشد یا از روی فراموشی نمازش باطل است ولی کسی که میخواهد روزه بگیرد اگر پیش از اذان صبح نماز «وتر» بخواند و تشنه باشد چنانچه بترسد که اگر نماز را تمام کند صبح شود در صورتی که آب روبروی او در دو سه قدمی باشد میتواند بین نماز آب بیاشامد اما باید کاری که نماز را باطل میکند مث پشت به قبله کردن انجام ندهد.
مسئله 1454- اگر بواسطه خوردن یا آشامیدن عمدی موالات نماز به هم بخورد یعنی طوری شود که نگویند نماز را پشت سر هم میخواند بنا بر احتیاط واجب باید نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1455- اگر در بین نماز غذائی را که در دهان یا لای دندان مانده فرو ببرد نمازش باطل نمیشود و نیز اگر قند یا شکر و مانند اینها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود اشکال ندارد. یازدهم از مبطلات نماز شک در رکعتهای نماز دو رکعتی یا سه رکعتی یا در دو رکعت اول از نمازهای چهاررکعتی است. دوازدهم از مبطلات نماز این است که رکن نماز را عمدا یا سهوا کم یا زیاد کند یا چیزی را که رکن نیست عمدا کم یا زیاد کند.
مسئله 1456- اگر بعد از نماز شک کند که در بین نماز کاری که نماز را باطل می کند انجام داده یا نه نمازش صحیح است.
مسئله 1457- مکروه است در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند و
چشم ها را روی هم بگذارد یا به رف راست و چپ بگرداند و یا با صورت و دست خود بازی کند و انگشتها را داخل هم گذارد و آب دهان بیندازد و به خط قران یا کتاب یا خط انگشتر نگاه کند بلکه هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد مکروه است.
مسئله 1458- موقعی که شخص خوابش می آید و نیز موقع خودداری کردن از بول و غائط مکروه است نماز بخواند و همچنین پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشار بدهد در نماز مکروه است.
مسئله 1459- دهن دره کردن در نماز و خمیازه کشیدن و ناله نمودن و آه کشیدن و دماغ پاک کردن و گذاشتن دو پا را پهلوی هم در حال ایستادن و گذاشتن دست بر خاسره (بین پهلو و شکم» و گرفتن ناخن یا مو به دندان، مکروه است.
مسئله 1460- به هم زدن نماز واجب از روی اختیار حرام است ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد.
مسئله 1461- اگر حفظ جان خود انسان یا کسی که حفظ جان او واجب است با حفظ مالی که نگاه داری آن واجب میباشد بدون به هم زدن نماز ممکن نباشد باید نماز را به هم زند ولی به هم زدن برای مالی که اهمیت ندارد مکروه است.
مسئله 1462- اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار خود را از او مطالبه کند چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد باید در همان حال طلب او را بپردازد و اگر بدون به هم زدن نماز دادن طلب او
ممکن نیست باید نماز را بشکند و طلب او را بدهد بعد نماز را بخواند.
مسئله 1463- اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است چنانچه وقت تنگ باشد باید نماز را تمام کند و اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد نماز را به هم نمیزند باید در بین نماز آن را تطهیر کند بعد بقیه نماز را بخواند و اگر نماز را به هم میزند در صورتی که بعد از نماز تطهیر مسجد ممکن باشد شکستن نماز جایز نیست و اگر بعد از نماز تطهیر مسجد ممکن نباشد باید نماز را بشکند و مسجد را تطهیر نماید و بعد نماز را بخواند.
مسئله 1464- کسی که باید نماز را بشکند اگر نماز را تمام کند معصیت کرده ولی نماز او صحیح است اگر چه احتیاط مستحب آنست که دو مرتبه بخواند.
مسئله 1465- اگر پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید که اذان و اقامه را فراموش کرده نمیتواند نماز را به هم بزند.
شکیات نماز بیست و یک قسم است: هشت قسم آن شک هائی است که نماز را «باطل» میکند و پنج قسم آن «اعتبار» ندارد و هشت قسم دیگر «صحیح» است.
شک هایی که نماز را «باطل» می کند از این قرار است:
اول- شک در شماره رکعت های نماز دو رکعتی مثل نماز صبح و نماز مسافر ولی شک در رکعت های نماز مستحب دو رکعتی و نماز احتیاط نماز را باطل نمیکند.
دوم- شک در شماره رکعتهای نماز سه رکعتی.
سوم- آنکه در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر
چهارم- آنکه در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجده دوم شک کند که دو رکعت خوانده یا بیشتر
پنجم- شک میان دو و پنج یا دو و بیشتر از پنج
ششم- شک میان سه و شش یا سه و بیشتر از شش
هفتم- شک در رکعت های نماز که نداند چند رکعت خوانده
هشتم- شک میان چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش پیش از تمام شدن سجده دوم ولی اگر بعد از سجده دوم شک میان چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش برای او پیش آید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد و بنا بر احتیاط اصل نماز را هم اعاده نماید.
مسئله 1466- اگر یکی از شک های باطل برای شخص پیش بیاید نمی تواند نماز را به هم بزند بلکه باید به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد یا از پیدا شدن یقین یا گمان نا امید
شود.
مسئله 1467- شک هائی که نباید به آنها «اعتناء» کرد از این قرار است: اول شک در چیزی که محل بجا آوردن آن گذشته مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه. دوم شک بعد از سلام نماز. سوم شک بعد از گذشتن وقت نماز. چهارم شک کثرالشک یعنی کسی که زیاد شک کند. پنجم شک امام در شماره رکعت های نماز در صورتی که مأموم شماره آنها را بداند و همچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعت های نماز را بداند و شک در نمازهای مستحبی.
مسئله 1468- اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آنرا انجام داده یا نه مثلا شک کند که حمد خوانده یا نه چنانچه مشغول کاری که بعد از آن انجام دهد نشده باید آنچه را که در انجام آن شک کرده بجا آورد و اگر مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد شده به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1469- اگر در بین خواندن آیه ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه یا وقتی آخر آیه را میخواند شک کند که اول آنرا خوانده یا نه باید به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1470- اگر بعد از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده یا نه باید به شک خود اعتنا ننماید.
مسئله 1471- اگر در حالی که به سجده میرود شک کند که رکوع کرده یا نه یا شک کند که بعد از رکوع ایستاده یا نه به شک خود اعتناء نکند.
مسئله
1472- اگر در حال برخاستن شک کند که سجده یا تشهد را بجا آورده یا نه باید برگردد و بجا آورد.
مسئله 1473- کسی که نشسته یا خوابیده نماز میخواند اگر موقعی که حمد یا تسبیحات میخواند شک کند که سجده یا تشهد را بجا آورده یا نه باید به شک خود اعتناء نکند و اگر پیش از آنکه مشغول حمد یا تسبیحات شود شک کند که سجده یا تشهد را بجا آورده یا نه باید بجا آورد.
مسئله 1474- اگر شک کند که یکی از رکن های نماز را بجا آورده یا نه چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده باید آنرا بجا آورد مثلا اگر پیش از خواندن تشهد شک کند که دو سجده را بجا آورده یا نه باید بجا آورد و چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را بجا آورده بود چون رکن زیاد شده نمازش باطل است.
مسئله 1475- اگر شک کند عملی را که رکن نیست بجا آورده یا نه چنانچه مشغول کار بعد از آن نشده باید آنرا بجا آورد، مثلا اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه باید حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن یادش بیاید که آنرا بجا آورده بوده چون رکن زیاد نشده نمازش صحیح است.
مسئله 1476- اگر شک کند که رکنی را بجا آورده یا نه چنانچه مشغول تشهد است شک کند که دو سجده را بجا آورده یا نه باید به شک خود اعتناء نکند و اگر یادش بیاید که آن رکن را بجا نیاورده در صورتی که مشغول رکن
بعد نشده باید آنرا بجا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است، مثلا اگر پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید که دو سجده را بجا نیاورده باید بجا آورد و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید نمازش باطل است.
مسئله 1477- اگر شک کند عملی را که رکن نیست بجا آورده یا نه چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده باید به شک خود اعتنا نکند مثلا موقعی که مشغول خواندن سوره است اگر شک کند که حمد را خوانده یا نه باید به شک خود اعتنا نکند و اگر بعد یادش بیاید که آنرا بجا نیاورده در صورتی که مشغول رکن بعد نشده باید بجا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش صحیح است بنابراین اگر در قنوت یادش بیاید که حمد را نخوانده باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید نمازش صحیح است.
مسئله 1478- اگر شک کند که سلام نماز را گفته یا نه یا شک کند درست گفته یا نه چنانچه مشغول تعقیب یا مشغول نماز دیگر شده یا بواسطه انجام کاری که نماز را به هم میزند از حال نماز گذار بیرون رفته باید به شک خود اعتناء نکند و اگر پیش از اینها شک کند باید سلام را بگوید.
مسئله 1479- اگر شک کند در اینکه از محل تجاوز کرده یا نه مثل اینکه تکبیر میگوید و شک میکند تکبیره الاحرام است یا تکبیر قبل از رکوع در اینصورت بنا بگذارد که تکبیره الاحرام است و حمد و سوره بخواند و هم چنین اگر شک نماید که تکبیر
قبل از رکوع است یا بعد از رکوع باید بنا گذارد که تکبیر قبل از رکوع است و رکوع نماید.
مسئله 1480- اگر بعد از سلام نماز شک کند که نمازش صحیح بوده یا نه مثلا اگر شک کند دو سجده که رکن است بجا آورده یا نه یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت به شک خود اعتناء نکند و بنا بر صحت نماز بگذارد و اگر دو طرف شک او باطل باشد مثلا بعد از سلام در نماز چهار رکعتی شک کند که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت در اینصورت نماز او باطل است.
مسئله 1481- اگر بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده یا نه یا گمان کند که نخوانده به شک خود اعتناء نکند مثلا اگر بعد از مغرب شک کرد که نماز ظهر و عصر خوانده یا نه نباید بخواند و اگر در وقت شک کند باید نماز را بخواند.
مسئله 1482- اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که آیا نماز را درست خوانده یا نه به شک خود اعتناء نکند.
مسئله 1483- اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده ولی نداند نماز مغرب بوده یا عشاء باید قضای هر دو را بخواند.
مسئله 1484- اگر کسی زیاد شک کند ولو به حد وسواس نرسیده باشد چه آنکه شک در رکعات نماز باشد یا در افعال نماز و خواه در شرایط، باید بنا بگذارد بر اکثر مگر در صورتی که اگر بنا گذارد بر اکثر موجب بطلان نماز میشود. مثلا اگر شک کند بین سه و چهار باید بنا را بر چهار گذارد ولی اگر شک کند بین چهار و پنج باید بنا را بر چهار گذارد و اگر شک کند که رکوع کرده یا نه بنا بگذارد که بجا آورده و اگر شک کرده که یک رکوع کرده یا دو رکوع بنا گذارد که یک رکوع کرده.
مسئله 1485- اگر کسی کثیر الشک است، در نماز صبح شک کند بین دو و سه باید بنا را بر دو بگذارد و در نماز مغرب بنا را بر سه گذارد.
مسئله 1486- اگر در فعلی مانند رکوع مثلا زیاد شک بکند این حکم مختص به همان فعل
است و اگر اتفاقا در غیر آن فعل شک کند باید به دستور شک عمل نماید.
مسئله 1487- شخصی که در خصوص یک و دو زیاد شک میکند باید بنا بر دو بگذارد و اگر اتفاقا شک کند بین دو و سه و یا سه و چهار باید به دستور شک عمل کند.
مسئله 1488- کسی که در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم شک کند مثلا در نماز صبح و ظهر و عصر شک کند کثیر الشک است به شرط آنکه شک او از غضب یا پریشانی حواس نباشد.
مسئله 1489- کسی که زیاد شک میکند اگر شک کند که چیزی را که رکن نیست بجا آورده یا نه و اعتناء نکند و بعد یادش بیاید که آن را بجا نیاورده چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته باید بجا بیاورد و اگر از محل آن گذشته نمازش صحیح است، مثلا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتناء نکند و در قنوت یادش بیاید باید برگردد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید نمازش صحیح است و هر گاه رکن باشد چنانچه داخل رکن دیگر نشده آنرا بجا بیاورد و اگر داخل در رکن شده نمازش باطل است، مثلا اگر پیش از سجده یادش بیاید رکوع به عمل نیاورده مستقیما برخیزد و رکوع برود و بعد سجده کند و چنانچه در سجده یادش بیاید که رکوع نکرده نمازش باطل است.
مسئله 1490- اگر امام جماعت در شماره رکعات نماز شک کند مثلا شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت چنانچه
مأموم یقین یا گمان داشته باشد که سه رکعت خوانده و به امام بفهماند که سه رکعت خوانده است امام باید نماز را تمام کند و خواندن نماز احتیاط لازم نیست و همچنین اگر امام یقین یا گمان کند که چند رکعت خوانده و مأموم در شماره رکعت های نماز شک کند باید به شک خود اعتناء نکند.
مسئله 1491- در وجوب متابعت امام و مأموم خواه زن باشد یا مرد و خواه مأموم عادل باشد یا فاسق یک نفر باشد یا زیادتر فرقی نیست.
مسئله 1492- هر گاه امام شک کند در رکعت های نماز و مأمومین آن مختلف باشند بعضی از آنها یقین به دو رکعت دارند و بعضی یقین به سه رکعت باید به هیچ کدام رجوع نکند مگر اینکه به یک طرف آنها خود امام گمان پیدا کند که در این صورت باید بر طبق گمان خود عمل نماید.
مسئله 1493- اگر امام در رکعت های نماز شک کند و یک دسته از مأمومین یقین داشته باشند که رکعت دوم است و دسته دیگر شک دارند که دوم است یا سوم امام باید به دسته ای که یقین دارند رجوع کند و مأمومین که شک دارند متابعت امام کنند و احتیاط برای آنهائی که شک دارند اعاده نماز است.
مسئله 1494- اگر امام و مأموم در رکعات نماز شک کنند اگر شک همه آنها مثل هم باشند مثل آنکه همه شک کنند میان سه و چهار همه باید بنا را بر چهار بگذارند و اگر شک امام با شک مأمومین مختلف باشد پس هر گاه ما بین دو شک آنها قدر مشترکی
نباشد مثلا امام شک دارد بین دو و سه و مأمومین بین چهار و پنج هر یک باید به دستور شک خود عمل کند اما اگر بین دو شک آنها قدر مشترکی باشد مثلا امام شک کند بین دو و سه و مأمومین شک کنند بین سه و چهار باید هر دو بنا بر سه بگذارند.
مسئله 1495- اگر در شماره رکعت های نماز مستحبی شک کند مختار است بین آنکه بنا بر کمتر بگذارد یا زیادتر اگر چه بهتر آنست که بنا بر کمتر بگذارد مگر آنکه زیادی شک موجب بطلان نماز باشد که در این صورت حتما باید بنا بر کمتر بگذارد.
مسئله 1496- کم شدن رکن، نافله را باطل میکند ولی زیاد شدن رکن نافله را باطل نمیکند پس اگر یکی از کارهای نافله را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که مشغول رکن بعد از آن شده باید آن کار را انجام دهد و دو مرتبه آن رکن را بجا آورد مثلا اگر در بین رکوع یادش بیاید که سوره را نخوانده باید برگردد و سوره بخواند و دوباره به رکوع برود.
مسئله 1497- اگر در یکی از کارهای نافله شک کند خواه رکن باشد یا غیر رکن چنانچه محل آن نگذشته باید بجا آورد و اگر محل آن گذشته به شک خود اعتناء نکند.
مسئله 1498- اگر در نماز مستحبی دو رکعتی گمانش به سه رکعت یا بیشتر برود، باید اعتناء نکند و نمازش صحیح است و اگر گمانش به دو رکعت یا کمتر برود بنا بر احتیاط باید به همان گمان عمل کند مثلا اگر گمانش به یک رکعت میرود
احتیاطا باید یک رکعت دیگر بخواند.
اگر در نماز نافله کاری کند که برای آن سجده سهو واجب میشود یا یک سجده یا تشهد را فراموش کند لازم نیست بعد از نماز سجده سهو یا قضای سجده یا تشهد را بجا آورد.
مسئله 1500- اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت معین نداشته باشد بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافله روزانه وقت معین داشته باشد پیش از گذشتن وقت شک کند که آنرا بجا آورده یا نه ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند به شک خود اعتناء نکند.
مسئله 1501- در هشت صورت اگر در شماره رکعت های نماز چهار رکعتی شک نماید باید فورا فکر کند. پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا کرد همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند و گرنه به دستورهایی که گفته میشود عمل نماید و آن هشت صورت است:
1- آنکه بعد از سر برداشتن از سجده دوم شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت که باید بنا بگذارد سه رکعت خوانده و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بخواند.
2- شک بین دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم که باید بنا بر چهار بگذارد و نمازش را تمام کند و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.
3- شک بین دو و سه و چهار بعد از سربرداشتن از سجده دوم
که باید بنا بر چهار بگذارد و نمازش را تمام کند و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و بعد دو رکعت نشسته بجا آورد.
4- شک بین چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم که باید بنا بر چهار بگذارد و نمازش را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد ولی اگر بعد از سر برداشتن از سجده اول یکی از این چهار شک برایش پیش بیاید بنا بر احتیاط واجب باید به دستور همان شک عمل کند و نماز را دومرتبه بخواند و اگر پیش از سر برداشتن از سجده دوم شک نمود حکمش همان حکم بعد از سربرداشتن است و اگر شک کند بین چهار و پنج در حال ایستاده باید بنشیند و تشهد بخواند و نمازش را تمام کند و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد.
5- شک بین سه و چهار که در هر جای نماز باشد باید بنا را بر چهار بگذارد و بعد از تمام شدن نماز دو رکعت نماز احتیاط نشسته یا یک رکعت ایستاده بجا آورد.
6- شک بین سه و پنج در حال ایستاده که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را تمام کند و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بجا آورد.
7- شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستاده که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را تمام کند و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بجا آورد.
8- شک بین پنج و شش در حال ایستاده که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام
دهد و دو سجده سهو بجا آورد و بنا بر احتیاط واجب دو سجده سهو دیگر برای ایستادن بیجا بجا آورد.
مسئله 1502- اگر یکی از شک های صحیح برای انسان پیش آید نباید نماز را بشکند و چنانچه نماز را قطع کند گناه کرده است پس اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل میکند مثل رو گرداندن از قبله، نماز را از سر گیرد نمازش هم باطل است و اگر بعد از انجام کاری که نماز را باطل میکند مشغول نماز شود نمازش صحیح است.
مسئله 1503- اگر یکی از شک هائی که نماز احتیاط برای آنها واجب است در نماز پیش اید چنانچه انسان نماز را تمام کند و بدون خواندن نماز احتیاط نماز را از سر بگیرد گناه کرده است و نماز دومش صحیح است.
مسئله 1504- وقتی یکی از شک های صحیح برای انسان پیش اید چنانچه گفته شد باید فورا فکر کند ولی اگر چیزهائی که بواسطه آنها ممکن است یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا شود چنان که کمی بعد فکر کند اشکال ندارد. مثلا اگر در سجده شک کند میتواند تا بعد از سجده فکر کردن را تأخیر بیندازد.
مسئله 1505- اگر اول گمانش به یک طرف بیشتر باشد بعد دو طرف در نظرش مساوی شود باید به دستور شک عمل کند و اگر اول دو طرف در نظر او مساوی باشد و به طرفی که وظیفه او است بنا بگذارد بعد گمانش به طرف دیگر برود باید همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند.
مسئله 1506- کسی که نمیداند گمانش به یک طرف
زیادتر است یا هر دو طرف در نظر او مساوی است باید به دستوری که گفته شد عمل نماید.
مسئله 1507- اگر بعد از نماز بداند که در بین نماز حال تردیدی داشت که مثلا دو رکعت خوانده یا سه رکعت و بنا را بر سه گذاشته ولی نداند که گمانش به خواندن سه رکعت بوده یا هر دو طرف در نظرش مساوی بوده باید نماز احتیاط را بخواند.
مسئله 1508- اگر موقعی که تشهد میخواند یا بعد از ایستادن شک کند که دو سجده را بجا آورده یا نه و در همان وقت یکی از شک هایی که اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بیفتد صحیح میباشد، برای او پیش آید مثلا شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت چنانچه به دستور آن شک عمل کند نمازش صحیح است.
مسئله 1509- اگر پیش از آنکه مشغول تشهد شود یا پیش از ایستادن شک کند که دو سجده را بجا آورده یا نه و در همان موقع یکی از شک هائی که بعد از تمام شدن سجده صحیح است برایش پیش آید نماز باطل است.
مسئله 1510- اگر موقعی که ایستاده شک کند بین سه و چهار یا بین سه و چهار و پنج و یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش بجا نیاورده، نمازش باطل است.
مسئله 1511- اگر شک او از بین برود و شک دیگری پیش آید مثلا اول شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت بعد شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت باید به دستور شک دوم عمل کند.
مسئله 1512- اگر
بعد از نماز شک کند که در نماز مثلا بین دو و چهار شک کرده یا بین سه و چهار واجب است که به دستور هر دو عمل نماید.
مسئله 1513- اگر بعد از نماز بفهمد که در نماز شکی برای او پیش آمده ولی نداند که از شکهای باطل بوده یا از شکهای صحیح و اگر از صحیح بوده کدام قسم بوده باید نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1514- کسی که نشسته نماز میخواند اگر شکی کند که باید برای آن یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بخواند باید یک رکعت نشسته بجا آورد و اگر شکی کند که باید برای آن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند باید دو رکعت نشسته بجا آورد.
مسئله 1515- کسی که ایستاده نماز میخواند اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن عاجز شود باید مثل کسی که نماز را نشسته میخواند و حکمش در مسئله قبل گفته شد نماز احتیاط را بجا آورد.
مسئله 1516- کسی که نشسته نماز میخواند اگر موقع خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد باید بوظیفه کسی که نماز را ایستاده میخواند عمل کند.
مسئله 1517- کسی که شک کند بین سه و چهار مثلا بنا را بر چهار گذاشت بعد از آن گمان به سه پیدا کند باید بنا بر سه گذارد و نماز را تمام کند و بعد از تمام شدن نماز نماز احتیاط واجب نیست.
مسئله 1518- اگر نمازگذار شک کند که شک سابق او موجب باطل شدن نماز بوده یا نه مثلا میداند که سابقا شک بین دو و سه کرده و بعد از اینکه داخل در
فعل دیگر یا رکعت دیگر شد شک کند که شک قبل او پیش از تمام شدن دو سجده بوده تا نمازش باطل باشد یا بعد از تمام شدن دو سجده بوده تا نمازش صحیح باشد باید بنا گذارد که بعد از تمام شدن دو سجده بوده و همچنین است اگر بعد از اینکه از نماز فارغ شد چنین شکی کند.
مسئله 1519- اگر بعد از تمام شدن نماز شک کند شکی که در نماز کرده بین دو وچهار بعد از تمام شدن دو سجده بوده تا دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بر او باشد یا آنکه شک میان دو و سه و چهار بوده تا دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بر او باشد احتیاط واجب آنست که هر دو نماز احتیاط را بخواند.
مسئله 1520- اگر بعد از تمام شدن نماز بداند که در اثناء نماز یکی از شکهای هشتگانه برایش عارض شده و نمیداند کدام بوده باید به دستور تمام شکها عمل نماید یعنی دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته و سجده سهو بجا آورد و اگر بداند که از شکهای هشتگانه نبوده باید نماز را از سر بگیرد.
مسئله 1521- اگر بعد از تمام شدن نماز و پیش از خواندن نماز احتیاط شکی که در نماز کرده بود تبدیل به شک دیگر شد مثلا در نماز شک بین دو و سه برایش حاصل شود و بعد از نماز شکش برگردد و به شک سه و چهار منقلب گردد نماز احتیاط بر او واجب نیست و همچنین است اگر در نماز احتیاط شکش تبدیل به شک دیگر
شود ولی باید شک دوم طوری نباشد که اگر اعتنا نکند باعث ناقص شدن نماز باشد مثلا هر گاه شک اول او میان سه و چهار بوده و پس از آن منقلب شد به دو و چهار باید به دستور شک دوم عمل نماید یعنی دو رکعت ایستاده بجا آورد.
مسئله 1522- اگر شک کند میان سه و چهار یا میان دو و چهار و بعد از نماز منقلب شود شک او به شک بین سه و پنج یا دو و پنج باید نماز را اعاده کند زیرا میداند یا نمازش کم شده یا زیاد گشته.
مسئله 1523- اگر مثلا در حال قیام یا رکوع یا سجود شک کند بین یک و دو نمازش باطل است ولی اگر بداند که بعد از خواندن مقداری از نمازش یادش میآید که رکعت اول است یا دوم جائز است مشغول خواندن نماز شود تا یقین کند.
مسئله 1524- شخصی که باید نماز احتیاط بخواند وقتی که نمازش تمام شد باید فورا نیت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و حمد را بخواند و به رکوع رود و دو سجده نماید پس اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب باشد بعد از دو سجده رکعت دوم تشهد بخواند و سلام بدهد اگر یک رکعت باید بخواند بعد از دو سجده همان رکعت اول بنشیند و تشهد بخواند وسلام بدهد.
مسئله 1525- نماز احتیاط را باید آهسته بخواند و نیت آنرا با زبان نگوید بلکه در دل خود نیت نماید و احتیاط واجب آنست که «بسم ا...» را هم «آهسته» بگوید و باید در نماز احتیاط سوره و قنوت
نخواند.
مسئله 1526- اگر قبل از آنکه مشغول خواندن نماز احتیاط شود متوجه گردد که رکعتهای نمازش کم بوده اگر کاری که نماز را باطل میکند انجام نداده باید آنچه از نماز نخوانده بخواند و برای سلام بیجا دو سجده سهو بجا آورد و اگر کاری که نماز را باطل میکند انجام داده مثلا پشت به قبله کرده باید نماز را دوباره بخواند.
مسئله 1527- اگر بعد از نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش به مقدار نماز احتیاط بوده مثلا در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخواند بعد متوجه شود نماز را سه رکعت خوانده؛ نمازش صحیح است.
مسئله 1528- هر گاه بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز کمتر از نماز احتیاط بوده، مثلا در شک بین دو و چهار دو رکعت نماز احتیاط بخواند بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده باید نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1529- اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز بیشتر از نماز احتیاط بوده مثلا در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخواند بعد متوجه شود نماز را دو رکعت خوانده چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل میکند انجام داده، مثلا پشت به قبله کرده باید نماز را دو مرتبه بخواند و اگر کاری که نماز را باطل میکند انجام نداده باید دو رکعت کسری نمازش را بجا آورد و نماز را هم دو مرتبه بخواند.
مسئله 1530- هر گاه بین دو و سه و چهار شک کند و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بفهمد که نماز را دو رکعت خوانده
لازم نیست دو رکعت نماز احتیاط نشسته را بخواند.
مسئله 1531- اگر بین سه و چهار شک کند و موقعیکه دو رکعت نماز احتیاط نشسته یا یک رکعت ایستاده را میخواند یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده باید نماز احتیاط را تمام کند.
مسئله 1532- هر گاه بین دو و سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را میخواند یا پیش از رکوع رکعت دوم یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده باید بنشیند و نماز احتیاط را یک رکعتی تمام کند.
مسئله 1533- اگر در بنی نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده چنانچه نتواند احتیاط را مطابق کسری نمازش تمام کند باید آنرا رها کند و کسری نماز را بجا آورد و بنا بر احتیاط واجب نماز را دو مرتبه بخواند مثلا در شک بین سه و چهار اگر موقعیکه دو رکعت نماز احتیاط نشسته را میخواند یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده چون نمیتواند دو رکعت نشسته را بجای دو رکعت ایستاده حساب کند باید نماز نشسته را رها کند و دو رکعت کسری نمازش را بخواند و احتیاطا نماز را هم دو مرتبه بخواند.
مسئله 1534- اگر در نماز احتیاط رکنی را زیاد کند یا مثلا بجای یک رکعت دو رکعت بخواند نماز احتیاط باطل است و باید دو مرتبه نماز احتیاط و اصل نماز را بخواند.
مسئله 1535- اگر شک کند نماز احتیاطی را که بر او واجب بوده بجا آورده یا نه چنانچه وقت نماز گذشته به شک خود اعتنا نکند و اگر
وقت دارد در صورتی که مشغول کا دیگری نشده از جای نماز برنخاسته و کاری هم مثل رو گرداندن از قبله که نماز را باطل میکند انجام نداده باید نماز احتیاط را بخواند و اگر مشغول کار دیگری شده یا کاری که نماز را باطل میکند انجام داده یا ما بین نماز و شک او زیاد طول کشیده احتیاط واجب انست که نماز احتیاط واصل نماز را بخواند.
مسئله 1536- موقعی که مشغول نماز احتیاط است اگر در یکی از کارهای آن شک کند چنانچه محل آن نگذشته باید بجا آورد و اگر محلش گذشته به شک خود اعتنا نکند مثلا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه چنانچه به رکوع نرفته باید بخواند و اگر به رکوع رفته باید به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1537- هر گاه در مقدار رکعت های نماز احتیاط شک کند اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل میکند باید بنا بر کمتر بگذارد و اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل نمیکند باید بنا بر بیشتر بگذارد، مثلا در وقت خواندن دو رکعت نماز احتیاط اگر شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت چون طرف بیشتر شک نماز را باطل میکند باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده و اگر شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت چون طرف بیشتر شک نماز را باطل نمیکند باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است.
مسئله 1538- اگر در نماز احتیاط چیزی که رکن نیست سهوا کم و زیاد شود سجده سهو ندارد.
مسئله 1539- اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از
اجزاء یا شرایط آنرا بجا آورده یا نه نباید به شک خود اعتنا کند.
مسئله 1540- هر گاه در نماز احتیاط تشهد یا سجده را فراموش کند احتیاط واجب آنست که بعد از سلام نماز آنرا قضا کند.
مسئله 1541- اگر نماز احتیاط و قضای یک سجده و قضای یک تشهد یا دو سجده سهو بر او واجب شود باید اول نماز احتیاط را بخواند.
مسئله 1542- گمان در نماز مثل یقین میباشد یعنی اگر شخصی گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده باید نماز احتیاط نخواند ولی بودن گمان مثل یقین مخصوص شماره رکعتهای نماز است اما در اجزاء اگر گمان پیدا کند حکم آن مثل حکم یقین نیست.
مسئله 1543- حکم شک و سهو و گمان در نمازهای واجب روزانه و نمازهای واجب دیگر فرق ندارد، مثلا اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت چون شک در نماز دو رکعتی است نمازش باطل است.
مسئله 1544- اگر نماز احتیاط را فراموش کند و داخل نماز دیگری شود خواه نماز مستحبی باشد و خواه واجب باید آنرا قطع کند و نماز احتیاط را بجا آورد.
مسئله 1545- سجده سهو برای چند چیز واجب است: اول برای حرف زدن در بین نماز سهوا یا به گمان اینکه نمازش تمام شده. دوم برای سلام بیجا مثلا در رکعت اول یا رکعت چهارم نماز چهار رکعتی سلام داده . سوم- برای سجده فراموش شده. چهارم- برای تشهد فراموش شده. پنجم – برای شک در نماز چهار رکعتی بعد از سر برداشتن از سجده دوم که نمیداند رکعت چهارم یا
پنجم است و همچنین اگر در جائیکه باید بایستد، مثلا موقع خواندن حمد و سوره اشتباها بنشیند یا در جائیکه باید بنشیند مثلا موقع خواندن تشهد اشتباها بایستد بنا بر احتیاط واجب باید دو سجده سهو بجا آورد بلکه برای هر چیزی که در نماز اشتباها کم یا زیاد کند احتیاط مستحب آنست که دو سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1546- اگر انسان اشتباها یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1547- برای حرفی که از «آه کشیدن» و «سرفه کردن» پیدا می شود سجده سهو واجب نیست ولی اگر مثلا سهوا «آه» یا «آخ» بگوید باید سجده سهو نماید.
مسئله 1548- حرف زدن سهوا در نماز هر چند زیاد باشد اگر عرفا یک کلام حساب میشود دو سجده کافی است و اگر حرف بزند و متوجه شود و دو مرتبه سهوا حرف بزند برای هر یک دو سجده واجب است.
مسئله 1549- مراد از کلام بیجا در نماز غیر از قرآن و دعا و ذکر است پس اگر به خیال آن که قرآن یا ذکر یا دعا است تکلم کند، بعد معلوم شود که قرآن و دعا و ذکر نبوده نماز او باطل است.
مسئله 1550- اگر تکلم کند به خیال آنکه غیر از قرآن و دعا است و بعد معلوم شود که قرآن یا دعا بوده نمازش صحیح است.
مسئله 1551- اگر کسی بدون اختیار احرفی به زبانش جاری شود سجده سهو ندارد.
مسئله 1552- اگر تسبیحات اربعه را سهوا نخواند یا بیشتر یا کمتر از سه بار بگوید احتیاط مستحب آنست که دو
سجده سهو بعد از نماز بخواند.
مسئله 1553- اگر در جائی که نباید سلام نماز را بدهد سهوا بگوید: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» یا بگوید: «السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته» باید دو سجده سهو بجا آورد ولی اگر مقداری از این دو سلام را اشتباها بگوید، یا بگوید: «السلام علیک ایها النبی و رحمه ا... و برکاته» احتیاط مستحب آنست که دو سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1554- اگرر در جائیکه نباید سلام دهد اشتباها هر سه سلام را گفت دو سجده سهو کافی است.
مسئله 1555- اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت بعد یادش آمد باید برگردد و بجا آورد و بعد از نماز بنا بر احتیاط برای ایستادن بیجا دو سجده سهو بخواند.
مسئله 1556- اگر در رکوع یا بعد از آن یادش آمد که یک سجده یا تشهد را از رکعت پیش فراموش کرده بعد از تمام شدن نماز سجده یا تشهد را قضا کند و بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1557- در نیت سجده سهو لازم نیست تعیین کند مثلا برای حرف زدن بیجا است اگر چه چند سجده سهو بر او باشد.
مسئله 1558- هر گاه سجده سهو را بعد از تمام شدن نماز عمدا بجا نیاورد گناه کرده و واجب است هر چه زودتر آنرا بجا آورد و چنانچه سهوا بجا نیاورد و هر وقت یادش آمد فورا بجا آورد و لازم نیست نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1559- اگر شک کند که سجده سهو بر او واجب شده یا نه لازم نیست
بجا آورد.
مسئله 1560- اگر بداند یکی از دو سجده سهو را بجا نیاورده باید دو سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1561- اگر بداند در سجده سهو سهوا سه سجده بجا آورده بنا بر احتیاط واجب باید دو سجده سهو دو مرتبه بجا آورد.
مسئله 1562- کسی که چند سجده سهو بر او واجب است لامز نیست به ترتیب بجا آورد، مثلا کسی که در رکعت اول یک سجده فراموش کرده و در رکعت دوم بجای ایستادن نشسته و در رکعت سوم حرف زده واجب نیست که بعد از نماز دو سجده سهو اول برای سجده فراموش شده و دوم برای نشستن بیجا و بعد برای حرف زدن بجا آورد.
مسئله 1563- کیفیت بجا آوردن سجده سهو به این قرار است که بعد از نماز فورا نیت کند و پیشانی خود را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید : « بسم ا... و بالله و صلی ا... علی محمد و آله» یا اینکه بگوید : «بسم ا... و بالله اللهم صلی علی محمد و آل محمد». یا بگوید: «بسم ا... و بالله السلام علیک ایها النبی و رحمه ا... و برکاته» و بهتر آن است که ذکر اخیر را بگوید و بعد از اینکه سر از سجده اول برداشت باید بنشیند و دو مرتبه به سجده رود و یکی از این سه ذکر را بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد یک سلام بدهد یعنی بگوید: «السلام علیکم و رحمه ا... و برکاته».
مسئله 1564- در سجده سهو بعد از نیت گفتن «ا... اکبر» لازم نیست.
مسئله 1565- بنا
بر احتیاط واجب در سجده سهو؛ باید بدن شخص طاهر و لباسش پاک باشد و باید اجتناب از خندیدن و حرف زدن نماید.
مسئله 1566- اگر بداند سجده سهوی بر او واجب شده و شک دارد که آنرا بجا آورده یا نه باید آنرا بجا آورد.
مسئله 1568- اگر در نماز یقین داشت که سجده سهو بر او واجب شده و بعد از نماز یقین او مبدل به شک شود لازم نیست سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1569- اگر بداند که سجده سهو بر او واجب شده و شک کند که دو سجده بوده یا بیشتر بنا بر کمتر بگذارد.
مسئله 1570- اگر در سجده سهو شک کند که یک سجده کرده یا دو سجده بنا بر یک بگذارد ولی اگر داخل تشهد شده باشد باید به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1571- اگر در سجده سهو شک کند که دو سجده به عمل آورده یا سه سجده باید بنا را بر دو بگذارد.
مسئله 1572- اگر در فعلی از افعال سجده سهو شک کند و هنوز محل آن نگذشته باید آنرا بجا آورد و اگر محلش گذشته به شک خود اعتناء نکند.
مسئله 1573- سجده و تشهد را که فراموش کرده و بعد از نماز قضای آنرا بجا می آورد، باید تمام شرائط نماز را مانند پاکی بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهای دیگر را دارا باشد.
مسئله 1574- هر گاه سجده یا تشهد را چند مرتبه فراموش کند مثلا یک سجده از رکعت اول و یک سجده از رکعت دوم فراموش نماید باید بعد از نماز قضای هر دو
را با سجده های سهو که برای آنها لازم است بجا آورد.
مسئله 1575- اگر یک سجده و تشهد را فراموش کند احتیاط واجب آنست که هر کدام را اول فراموش کرده اول قضا نماید و اگر نداند اول کدام فراموش شده باید احتیاطا یک سجده و تشهد و بعد یک سجده و دیگر بجا آورد یا یک تشهد و یک سجده و بعد یک تشهد دیگر بجا آورد تا یقین کند سجده و تشهد را به ترتیبی که فراموش نموده قضا کرده است.
مسئله 1576- اگر به خیال اینکه اول سجده را فراموش کرده اول قضای آنرا بجا آورد و بعد از خواندن تشهد یادش آمد که اول تشهد را فراموش کرده احتیاط واجب آنست که دوباره سجده را قضا نماید و نیز اگر به خیال آنکه اول تشهد را فراموش کرده اول قضای آنرا بجا آورد و بعد از سجده یادش بیاید که اول سجده را فراموش کرده بنا بر احتیاط واجب باید دو مرتبه تشهد را بخواند.
مسئله 1577- اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که اگر عمدا یا سهوا در نماز اتفاق بیفتد نمازش باطل است. مثلا اگر پشت به قبله نماید مستحب آنست که بعد از قضای سجده و تشهد دو مرتبه نماز را بخواند.
مسئله 1578- اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر فراموش کرده چنانچه کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند مثل رو گرداندن از قبله انجام نداده بنا بر احتیاط واجب باید به قصد اینکه وظیفه خود را انجام داده باشد سجده
فراموش شده و بعد از آن تشهد و سلام و دو سجده سهو بجا آورد و نیز اگر یادش بیاید که تشهد رکعت آخر را فراموش کرده احتیاطا باید به قصد اینکه وظیفه خود را انجام داده باشد تشهد را بخواند و سلام را بعد از آن بدهد و دو سجده سهو بجا آورد و اگر کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند انجام داده باید قضای سجده را با دو سجده سهو بجا آورد و احتیاط آنست که اصل نماز را هم بخواند.
مسئله 1579- تشهدی را که قضا میکند سلام ندارد و همچنین سجده اش را که قضا میکند تشهد و سلام ندارد ولی اگر تشهد آخری نماز فراموش شده باشد احتیاط آنست که آنرا به قصد قربت بدون اینکه نیت اداء یا قضا کند با سلام بجا آورد چنانچه در فراموشی سجده آخر هم احتیاط آنست که سجده را با تشهد و سلام بدون نیت اداء و قضا بجا آورد.
مسئله 1580- اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن سجده سهو واجب میشود، مثل اینکه سهوا حرف بزند باید سجده یا تشهد را قضا نماید و غیر از سجده سهوی که برای قضای سجده یا تشهد لازم است احتیاطا دو سجده سهو دیگر بجا آورد.
مسئله 1581- اگر نداند سجده را فراموش کرده یا تشهد، باید هر دو را قضا نماید و هر کدام را که اول بجا آورد اشکال ندارد ولی اگر شک دارد، واجب نیست قضا نماید.
مسئله 1582- هر گاه علم داشته باشد که سجده را فراموش نموده و شک
کند که پیش از رکوع رکعت بعد بجا آورده یا نه احتیاط واجب آنست که آنرا قضا نماید.
مسئله 1583- کسی که وظیفه اش قضای سجده یا تشهد است اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود، باید بعد از نماز سجده یا تشهد را قضا نماید و بعد سجده سهو را بجا آورد.
مسئله 1584- هر گاه شک دارد که بعد از نماز قضای سجده یا تشهد فراموش شده را بجا آورده یا نه چنانچه وقت نماز نگذشته باید نماز یا تشهد را قضا کند و اگر وقت نماز گذشته قضای آن مستحب است.
مسئله 1585- اگر بعد از نماز قضای سجده یا تشهد فراموش شده را فراموش کند و بعد از آنکه داخل نماز دیگری شد یادش بیاید باید نماز را بشکند اگر چه نماز واجب باشد و قضای سجده یا تشهد را بجا آورد.
مسئله 1586- اگر مثلا تشهد نماز ظهر را فراموش نموده و وقت نماز عصر تنگ شده چنانچه بخواهد تشهد فراموش شده را بجا آورد یک رکعت نماز عصر را در وقت درک میکند باید اول قضای تشهد یا سجده را بجا آورد و بعد نماز عصر را بخواند ولی اگر بخواهد اول قضای سجده یا تشهد را بجا آورد و بعد نماز را بخواند وقت نماز از بین میرود، باید اول نماز را بخواند و بعد از نماز عصر قضای سجده یا تشهد را بجا آورد.
مسئله 1587- اگر چیزی از واجبات نماز را عمدا کم یا زیاد کند هر چند یک حرف باشد نمازش باطل است.
مسئله 1588- هر گاه در بین نماز متوجه
شود که وضو یا غسلش باطل بوده یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده باید نماز را بشکند و دو مرتبه با وضو یا غسل بخواند و اگر بعد از تمام شدن نماز بفهمد باید دو مرتبه نماز را با وضوء یا غسل بخواند و اگر وقت گذشته است باید قضا نماید.
مسئله 1589- اگر چیزی از واجبات نماز را بواسطه ندانستن مسئله کم یا زیاد کند نمازش باطل است ولی چنانچه بواسطه ندانستن مسئله حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را آهسته بخواند یا در نماز ظهر و عصر که وظیفه او آهسته خواندن است بلند بخواند یا در مسافرت که باید نماز ظهر و عصر و عشاء را قصر بخواند تمام بخواند نمازش صحیح است و این در صورتی است که از روی قصور جاهل به قصر باشد.
مسئله 1590- هر گاه بعد از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش را نخوانده نمازش باطل است و اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید باید برگردد و دو سجده را به عمل آورد و بلند شود و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز بنا بر احتیاط واجب برای ایستادن بیجا دو سجده سهو بجا آورد.
مسئله 1591- هر گاه قبل از گفتن «السلام علینا» و «السلام علیکم» متوجه شود که دو سجده رکعت آخر را بجا نیاورده باید دو سجده را بجا آورد و دو بار تشهد بخواند و سلام نماز را بدهد.
مسئله 1592- اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک
رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده باید مقداری را که فراموش کرده بجا آورد.
مسئله 1593- هر گاه بعد از تمام شدن نماز متوجه شود که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمدا یا سهوا اتفاق بیفتد نماز را باطل میکند مثل پشت به قبله کردن نمازش باطل است و اگر کاری که عمدی آن فقط نماز را باطل میکند انجام داده مثل کلام بیجا باید فورا مقداری را که فراموش کرده بجا آورد و احتیاطا دو سجده سهو بخواند.
مسئله 1594- اگر بعد از سلام نماز عملی انجام دهد که اگر در نماز عمدا یا سهوا اتفاق بیفتد نماز را باطل میکند، مثلا پشت به قبله نماید و بعد یادش بیاید که دو سجده آخر را بجا نیاورده نمازش باطل است و اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل میکند یادش بیاید باید دو سجده ای را که فراموش کرده بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و سلام نماز را بدهد و دو سجده سهو برای سلامی که اول گفته بجا آورد.
مسئله 1595- هر گاه بفهمد که نماز را پیش از وقت خوانده یا پشت به قبله یا به طرف راست یا به طرف چپ قبله بجا آورده، باید دو مرتبه نماز را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 1596- شخصی که مسافر است باید نمازهای چهار رکعتی خود را با چند شرط شکسته بخواند:
شرط اول – آنکه تا هشت فرسخ شرعی برود یا هشت فرسخ برگردد و همچنین است اگر کسی چهار فرسخ برود و
چهار فرسخ برگردد یا پنج فرسخ برود و سه فرسخ برگردد ولی اگر سه فرسخ برود و پنج فرسخ برگردد نماز را باید تمام بخواند مثلا از راهی که سه فرسخ است میرود و از راهی که پنج فرسخ است برمیگردد.
مسئله 1597- شخصی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر در یک روز برود و برگردد، مثلا اگر همان روز برود و همان روز یا شب آن برگردد چنانچه رفتن کمتر از چهار فرسخ نباشد باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1598- اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ است ولی روزی که میرود همان روز یا شب آن برنگردد، مثلا امروز برود و فردا برگردد بنا بر احتیاط واجب باید نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست که هم شکسته بخواند و هم تمام.
مسئله 1599- اگر جائی که میخواهد برود دو راه داشته باشد یکی دور که به قدر هشت فرسخ است و دیگری نزدیک که به اندازه هشت فرسخ نیست اگر از راه دور برود نماز را شکسته بخواند و اگر از راه نزدیک برود تمام بخواند و اگر از راه نزدیک برود و از راه دور برگردد پس اگر رفتن چهار فرسخ باشد و همان روز یا شب آن برگردد شکسته بخواند و در رفتن و برگشتن اگر شب آن روز برنگردد موقع رفتن باید تمام بخواند و موقع برگشتن شکسته بخواند.
مسئله 1600- اگر شک کند راهی که میرود هشت فرسخ است یا نه در صورتی که ممکن باشد باید تحقیق کند آنگاه اگر دو عادل بگویند یا بین مردم معروف باشد که سفر او هشت فرسخ است
نماز را شکسته بخواند و اگر تحقیق و جستجو ممکن نباشد یا مشقت داشته باشد باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1601- اگر کسی نداند که حد مسافت چند فرسخ است باید بنا بر احتیاط واجب هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسئله 1602- اگر یک عادل خبر دهد که سفرش هشت فرسخ است چنانچه از قول عادل برایش اطمینان حاصل شود باید شکسته بخواند و اگر اطمینان حاصل نشود باید تمام بخواند.
مسئله 1603- شخصی که علم دارد سفرش هشت فرسخ است اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده باید آنرا چهار رکعتی بجا آورد و اگر وقت گذشته چهار رکعتی قضا کند.
مسئله 1604- کسی که یقین دارد که سفرش هشت فرسخ نیست و نماز را تمام خواند بعد معلوم شد که هشت فرسخ بوده باید نماز را اگر در وقت است دو مرتبه بخواند و اگر وقت گذشته بنا بر احتیاط قضا نماید.
مسئله 1605- اگر بین دو محلی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد کند اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود باید نمازش را تمام بخواند.
مسئله 1606- ابتداء هشت فرسخ از ترخص است و معنی ترخص در شرایط بعد گفته میشود.
مسئله 1607- شهرهائی که خیلی بزرگ است مانند تهران باید ابتداء هشت فرسخ حد ترخص را نسبت به آخر محله حساب نمود. شرط دوم- آنکه از اول مسافرت هشت فرسخ را داشته باشد پس اگر به جائی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جائی برود که
تا مقداری که آمده هشت فرسخ بشود چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آنجا تا هشت فرسخ یا چهار فرسخ برود و همان روز و شب آن برگردد باید نمازش را شکسته بخواند.
مسئله 1608- کسی که نمی داند چند فرسخ مسافرت خواهد کرد مثلا برای پیدا کردن شخص فراری مسافرت میکند و نمی داند که چه مقدار باید برود تا او را پیدا کند نمازش تمام است ولی در مراجعت چنانچه تا وطنش هشت فرسخ یا بیشتر باشد باید نماز را شکسته بخواند و اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ میروم و همان روز یا شب آن برمیگردم چنانچه رفتن و برگشتن هشت رسخ شود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1609- مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود پس کسی که مثلا از شهر بیرون برود و قصدش اینست که اگر رفیق پیدا کند سفر هشت فرسخی برود و یقین دارد که رفیق پیدا می کند باید نماز را شکسته بخواند و اگر یقین ندارد که رفیق پیدا میکند نماز را تمام بخواند.
مسئله 1610- کسی که قصد هشت فرسخ دارد اگر چه در هر روز مقدار کمی راه برود وقتی به جائی برسد که دیوار شهر را نبیند و اذان آنرا نشنود نماز را شکسته بخواند ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه برود که عرفا نگویند مسافر است نمازش را تمام بخواند.
مسئله 1611- کسی که در سفر به اختیار دیگری است مانند نوکر چنانچه بداند سفر او هشت
فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند و اگر نداند واجب است از آقای خود سوال کند اگر هشت فرسخ است شکسته بخواند.
مسئله 1612- کسی که در سفر به اختیار دیگری است اگر بداند یا احتمال بدهد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1613- کسی که در سفر به اختیار دیگری است اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود یا نه باید نماز را تمام بخواند ولی اگر شک او از این جهت است که احتمال می دهد مانعی برای سفر او پیش میآید و احتمال او عقلائی است باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1614- کسی که در سفر به اختیار دیگری است اگر معتقد باشد که آقای او قصد مسافت ندارد یا شک دارد و بعد معلوم شود که قصد مسافت داشته پس اگر بقیه به قدر مسافت باشد از همانجا نماز را شکسته بخواند وگرنه تمام بخواند.
شرط سوم- اینکه در بین راه از قصد خود برنگردد پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردد شود باید نماز را تمام بخواند و اگر نماز شکسته خوانده احتیاطا اعاده نماید.
مسئله 1615- اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد چنانچه تصمیم داشته باشد که همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن مردد باشد، باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1616- اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که همان روز یا
شبش برگردد باید نماز را شکسته بخواند و اگر همان روز یا شبش برنگردد و بخواهد کمتر از ده روز در آنجا بنابر احتیاط واجب تمام بخواند و احتیاط مستحب «جمع بین قصر و اتمام» است.
مسئله 1617- اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و بعد از رفتن مقداری راه بخواهد جای دیگر برود چنانچه از محل اول که حرکت کرده تا به جائی که میخواهد برود هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1618- اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردد است راه نرود بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1619- اگر کسی از اول قصد مسافرت هشت فرسخ یا بیشتر داشته ولی تعیین مقصد را موکول به رسیدن به آخر حد مشترک نماید باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1620- اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعی که مردد است مقداری راه را برود و بعد تصمیم بگیرد بقیه راه را برود چنانچه باقیمانده سفر او کمتر از هشت فرسخ باشد و نخواهد همان روز یا شبش برگردد باید نماز را تمام بخواند ولی اگر راهی که پیش از مردد شدن و راهی که بعد از تردید روی هم هشت فرسخ باشد واجب است جمع بین قصر و اتمام نماید.
شرط چهارم – آنکه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد یا ده روز یا بیشتر در
جائی بماند پس کسی که میخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد یا ده روز در محلی بماند نماز را تمام بخواند.
مسئله 1621- کسی که نمی داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش می گذرد یا نه یا ده روز در محلی میماند یا نه باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1622- کسی که میخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد یا ده روز در محلی بماند و نیز کسی که مردد است که از وطنش بگذرد یا ده روز در محلی بماند اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود باز هم باید نماز را تمام بخواند ولی اگر باقیمانده راه هشت فرسخ یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز یا شب آن برگردد نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1623- اگر قصد ده روز اقامه را نداشت و مقداری از راه را رفت و پیش از رسیدن به هشت فرسخ قصد اقامه نمود و بعد از آن منصرف شد و عزم بر ترک اقامه نمود؛ اگر بقیه راه بعد از عدول به قدر مسافت است قصر کند و همچنین است در صورتی که میان دو قصد خود چیزی از راه را طی نکند و اگر طی کند و آنچه پیشتر از عدول از راه رفته به انضمام بقیه به اسقاط مقداری که با تردید طی کرده به قدر مسافت باشد احتیاط جمع بین قصر و اتمام است.
شرط پنجم- آنکه برای کار حرام سفر نکند. پس اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر نماید باید نماز را تمام بخواند و
همچنین است اگر خود سفر نیز حرام باشد مثل آنکه سفر برای او ضرر داشته باشد یا زنی بدون اجازه شوهر و فرزندی با نهی پدر و مادر به سفر برود ولی این مشروط به اینست که سفر آنها واجب نباشد مثل سفر حج که باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1624- سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است و باید در آن سفر نماز را تمام بخواند.
مسئله 1625- کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمیکند اگر چه در سفر معصیت کند مثل غیبت یا شراب خوردن، نماز او شکسته است.
مسئله 1626- اگر خصوصا سفر میکند برای اینکه کار واجبی را ترک کند نمازش تمام است پس کسی که مدیون است اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و مخصوصا برای فرار از دادن بدهی خود مسافرت نماید باید نماز را تمام بخواند و اگر مخصوصا برای ترک واجب مسافرت نکند باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1627- اگر سفر او سفر حرام نباشد ولی حیوان سواری یا مرکوب دیگری که سوار غصبی باشد یا در زمین غصبی مسافرت کند واجب است جمع بخواند.
مسئله 1628- کسی که با ظالم مسافرت میکند اگر مجبور نباشد و مسافرت او اعانت به ظالم باشد باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد یا برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسئله 1629- اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1630-
اگر برای خوشگذرانی به شکار رود و مرتکب معصیتی شود باید نماز را تمام بخواند و هر گاه خوشگذرانی او توأم با معصیتی نباشد نمازش شکسته است و چنانچه برای تهیه معاش به شکار برود نمازش شکسته است.
مسئله 1631- کسی که برای معصیت سفر کرده موقعی که از سفر برمیگردد اگر توبه کرده باید نماز را شکسته بخواند و اگر توبه نکرده باید تمام بخواند و بهتر آنست که جمع نماید بین قصر و اتمام.
مسئله 1632- کسی که سفر او سفر معصیت است اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهدبرود و همان روز یا شبش برگردد باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1633- کسی که برای معصیت سفر نکرده اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود باید نماز را تمام بخواند ولی نمازهائی را کخه شکسته خوانده صحیح است.
مسئله 1634- فرقی نیست بین شکار دریایی و صحرائی همچنان که فرقی نیست میان آنکه صید اطراف شهر یا دور از شهر یا بین اینکه سفر او سه روز طول بکشد یا بیشتر باشد.
شرط ششم- آنکه از صحرا نشینانی نباشد که در بیابان ها گردش میکنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حشمشان پیدا کنند میمانند و بعد از چندی بجای دیگری میروند که صحرا نشینان در این مسافرت ها باید نماز را تمام بخوانند.
مسئله 1635- اگر یکی از صحرا نشینان برای پیدا کردن چراگاه حیواناتشان سفر کند چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد نمازش قصر است و احتیاط مستحب آنست
که جمع نماید.
مسئله 1636- اگر صحرا نشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها سفر کند نمازش شکسته است.
مسئله 1637- کسی که شغلش مسافرت است اگر برای کار دیگری مثلا برای زیارت یا حج مسافرت کند باید نماز را تمام بخواند و نیز اگر مثلا راننده ای اتومبیل خود را برای زیارت کرایه بدهد و در ضمن خودش هم زیارت کند باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1638- حمله دار یعنی کسی که برای رسانیدن حجاج به مکه مسافرت میکند چنانچه شغلش در باقی سال مسافرت باشد باید نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد باید شکسته بخواند.
مسئله 1639- کسی که شغلش حمله داری است و حجاج را از راه دور به مکه میبرد چنانچه تمام سال یا بیشتر سال را در راه باشد باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1640- کسی که در قسمتی از سال شغلش مسافرت باشد مثل راننده ای که فقط در تابستان یا زمستان رانندگی میکند باید در سفر نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست که جمع بین قصر و اتمام نماید.
مسئله 1641- راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد میکند چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخی برود باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1642- کسی که شغلش مسافرت است اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند خواه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد یا بدون قصد بماند؛ باید در سفر اولی که بعد از ده روز میرود نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1643- کسی که شغلش مسافرت است اگر در غیر وطن
خود ده روز بماند چنانچه از اول قصد ماندن ده روز را داشته در سفر اولی که بعد از ده روز میرود باید نماز را شکسته بخواند و اگر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته باید در سفر اول تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست که جمع بین قصر و اتمام نماید.
مسئله 1644- کسی که شغلش مسافرت است اگر شک کند که در وطن خود یا جای دیگر ده روز مانده یا نه باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1645- کسی که در شهرها سیاحت میکند و برای خود وطنی اختیاط نکرده باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1645- کسی که در شهرها سیاحت میکند و برای خود وطنی اختیار نکرده باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1646- کسی که شغلش مسافرت نیست اگر مثلا در شهری یا در دهی جنسی دارد که برای حمل آن مسافرتهای پی در پی میکند باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1647- کسی که از وطنش صرف نظر کرده و میخواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند باید در مسافرت به وطن اولی نماز را شکسته بخواند.
شرط هشتم- آن که به حد ترخص برسد یعنی از وطنش به قدری دور شود که دیوار شهر را تشخیص ندهد و صدای اذان آنرا نشنود و باید در هوا غبار یا چیز دیگری نباشد که جلوگیری از دیدن دیوار و شنیدن اذان نماید و لازم نیست به قدری دور شود که مناره ها و گنبدها را نبیند یا دیوارها هیچ پیدا نباشد.
مسئله 1648- کسی که سفر میرود اگر به جائی برسد که اذان را نشنود ولی دیوار شهر
را می بیند یا دیوار ها را نمی بیند ولی صدای اذان را میشنود چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند احتیاط واجب آنست که جمع بین قصر و اتمام کند.
مسئله 1649- مسافری که به وطنش برمیگردد وقتی به حد ترخصی که گفته شد برسد نماز را باید تمام بخواند و نیز مسافری که ده روز در محلی بماند وقتی که به حد ترخص برسد باید نماز را تمام بخواند و بهتر آنست که نماز را تأخیر بیندازد تا به منزل برسد.
مسئله 1650- هر گاه شهر در بلندی باشد که از دور دیده میشود یا بقدری گود باشد که اگر شخص کمی دور شود دیوار آنرا نبیند حد ترخص آن شهر به اندازه ای است که اگر آن شهر در زمین هموار باشد دیوارش دیده نشود و همچنین هر گاه پستی و بلندی خانه بیشتر از معمول باشد باید ملاحظه معمول را بنماید.
مسئله 1651- اگر از محلی مسافرت کند که خانه و دیوار ندارد وقتی به جائی برسد که اگر آن محل دیوار داشت از آنجا دیده نمیشد باید نماز را شکسته بخواند و قبل از وصول به حد مزبور احتیاط جمع بین قصر و اتمام است.
مسئله 1652- اگر به قدری دور شود که نداند صدائی را که میشنود صدای اذان است یا صدای دیگر باید نماز را شکسته بخواند ولی اگر بداند اذان میگویند و کلمات آنرا تشخیص ندهد باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1653- اگر به قدری دور شود که اذان خانه ها را نشنود ولی اذان شهر را که معمولا در جای بلند میگویند بشنود باید نماز را شکسته
بخواند.
مسئله 1654- اگر به جائی برسد که اذان شهر را که معمولا در جای بلند میگویند نشنود ولی اذانی را که در بلندگو میگویند بشنود باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1655- کسی که از وطن خارج شده یقین کند به حد ترخص رسیده و نماز را شکسته بخواند بعد معلوم شود نرسیده باید نماز را تمام اعاده یا قضا کند و در برگشتن از مسافرت اگر یقین کند به حد ترخص رسیده و نماز را تمام بخواند و بعد معلوم شود نرسیده باید به قصر اعاده یا قضا نماید.
مسئله 1656- کسی که از وطن خارج شود و یقین کند که به حد ترخص نرسیده نماز را تمام بخواند و بعد معلوم شود رسیده بوده باید به قصر اعاده یا قضا نماید و در مراجعت اگر یقین کند نرسیده و شکسته بخواند و معلوم شود رسیده باید به تمام اعاده یا قضا نماید.
مسئله 1657- اگر موقعی که سفر میرود شک کند به حد ترخص رسیده یا نه نماز را تمام بخواند و در موقع مراجعت اگر شک کند به حد ترخص رسیده یا نه باید شکسته بخواند.
مسئله 1658- مسافری که در سفر از وطن خود عبور میکند وقتی به حد ترخص وطن برسد باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1659- مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده باشد تا وقتی در آنجاست باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و همانروز یا شبش برگردد وقتی که به حد ترخص برسد باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1660- محلی را که شخص برای
اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آنجا به دنیا آمده باشد و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
مسئله 1661- اگر قصد دارد در محلی که وطن اصلیش نیست مدتی بماند و بعد بجای دیگر رود آنجا وطن او حساب نمیشود.
مسئله 1662- جائی را که شخص محل زندگی خود قرار داده و مثل وطن خود زندگی میکند که اگر مسافرتی برای او پیش بیاید دوباره به همانجا برگردد اگر چه قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند وطن او حساب میشود.
مسئله 1663- کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر زندگی می کند هر دو وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محل برای زندگی خود اختیار کند همه آنها وطن او حساب میشوند.
مسئله 1664- اگر به جائی برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده باید نماز را شکسته بخواند اگر چه وطن دیگری هم برای خود اختیار نکرده باشد.
مسئله 1665- مسافری که قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلی بماند یا میداند بدون اختیار ده روز در محلی میماند باید در آنجا نماز را تمام بخواند.
مسئله 1666- مسافری که میخواهد ده روز در محلی بماند لازم نیست قصد شب اول یا شب یازدهم را داشته باشد و همین که قصد کند اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند باید نمازش را تمام بخواند ولی اگر مثلا قصدش اینست که از ظهر روز اول تا ظهر روز
یازدهم بماند احتیاط آنست که جمع بین قصر و اتمام نماید.
مسئله 1667- مسافری که قصد اقامه ده روز در شهری نموده نماز را باید تمام بخواند خواه تمام ده روز را در شهر باشد و خواه به حومه شهر که کمتر از چهار فرسخ است برود.
مسئله 1668- مسافری که میخواهد ده روز در محلی بماند اگر از اول قصد داشته باشد در بین ده روز به اطراف آنجا برود مادامی که قصد او رفتن کمتر از مسافت است اگر چه همان روز که میرود برنگردد باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1669- کسی که ناچار باشد ده روز در جائی بماند باید نماز را تمام بخواند ولی این در صورتی است که بداند حتما تا ده روز در آنجا خواهد ماند.
مسئله 1670- در خانه عشائری که ییلاق و قشلاق دارند و ماندن آنها در یک جا معلوم نیست نمی تواند قصد اقامت کند مگر در صورتی که اطمینان پیدا کند که تا ده روز از آنجا حرکت نمیکند و بر فرض آن که آنها حرکت کنند قصد نماید که خودش تا ده روز بماند.
مسئله 1671- مسافری که تصمیم ندارد ده روز در محلی بماند مثلا قصدش اینست که اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا کند ده روز بماند باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1672- کسی که تصمیم دارد ده روز در محلی بماند اگر چه احتمال دهد که برای ماندن او مانعی برسد باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1673- اگر مسافر بداند ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند تا آخر ماه در جائی بماند
باید نماز را تمام بخواند ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند تا آخر ماه بماند باید نماز را شکسته بخواند اگر چه تا آخر ماه ده روز یا بیشتر باشد.
مسئله 1674- اگر مسافر قصد کند ده روز در جائی بماند چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود یا مردد گردد باید نماز شکسته بخواند و اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود یا مردد گردد تا وقتی در آنجاست باید نمار را تمام بخواند.
مسئله 1675- مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود روزه اش صحیح است و تا وقتی در آنجا است باید نمازهای خود را تمام بخواند خواه یک نماز چهار رکعتی قبل از منصرف شدن از اقامه ده روز بجا آورده باشد یا نه، و روزه های سایر ایام او که در آنجاست صحیح است.
مسئله 1676- مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر رأیش از ماندن برگردد و شک کند قبل از آنکه از قصد ماندن برگردد یک نماز چهار رکعتی خوانده یا نه باید نمازهای خود را شکسته بخواند.
مسئله 1677- اگر مسافر به نیت اینکه نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند باید نماز را چهار رکعتی تمام کند.
مسئله 1678- مسافری که قصد کرده ده روز در جائی بماند اگر در بین نماز چهار رکتی از قصد خود برگردد چنانچه مشغول رکعت سوم نشده باید
نماز را به طور دو رکعتی تمام کند و بقیه نمازهای خود را نیز شکسته بخواند و اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته نمازش باطل است و تا وقتی در آنجاست باید نماز را شکسته بخواند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته نماز را چهار رکعتی تمام کند و تا موقعی که آنجاست نمازهایش را باید تمام بخواند.
مسئله 1679- مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر بیشتر از ده روز در آنجا بماند تا وقتی که مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند ولازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز نماید.
مسئله 1680- مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند باید روزه واجب را بگیرد و میتواند روزه مستحبی هم بجا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشاء را هم بخواند.
مسئله 1681- مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جائی که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد چه بخواهد ده روز بماند یا نه از وقتی که میرود تا برمیگردد و بعد از برگشتن نماز او تمام است.
مسئله 1682- مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد بجای دیگری که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند باید در رفتن و در محلی که قصد ماندن ده روز دارد نمازهای خود را تمام بخواند ولی اگر محلی که میخواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر باشد و نخواهد ده روز در
آنجا بماند باید موقع رفتن و مدتی که در آنجا میماند نمازهای خود را شکسته بخواند.
مسئله 1683- مسافری که قصد کرده در محلی ده روز بماند اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی به جائی که کمتر از چهار فرسخ است برود اگر مردد باشد که به محل اولش برگردد یا نه یا به کلی از مراجعت به آنجا غافل باشد یا بخواهد برگردد لکن مردد باشد که ده روز در آنجا بماند یا نه یا آنکه از ماندن ده روز در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد باید از وقتی که میرود تا برمیگردد و بعد از برگشتن نمازهای خود را تمام بخواند.
مسئله 1684- اگر به خیال اینکه رفقایش ده روز میخواهند در محلی بمانند قصد کند که ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بفهمد که آنها قصد نکرده اند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود تا مادامیکه در آنجا است باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1685- اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ سی روز در محلی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردد ماند بعد از گذشتن سی روز اگر چه مقدار کمی در آنجا بماند باید نماز را تمام کند ولی اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ در رفتن بقیه راه مردد شود از وقتی که مردد میشود باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1686- مسافری که میخواهد نه روز یا کمتر در محلی بماند اگر بعد از آنکه نه روز یا کمتر در آنجا بماند بخواهد نه روز دیگر یا کمتر
بماند و همین طور تا سی روز؛ روز سی و یکم باید نماز را تمام بخواند.
مسئله 1687- مسافری که سی روز مردد بوده در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند پس اگر مقداری از آنرا در جائی و مقداری از آنرا در جای دیگر بماند بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1688- مسافر در «مسجد الحرام» و «مسجد پیغمبر (» و «مسجد کوفه» و «حائر حضرت سید الشهداء(» مادامی که قصد اقامه ده روز ندارد احتیاط واجب آنست که نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1689- کسی که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند اگر عمدا تمام بخواند نمازش باطل است و اگر فراموش کند که نماز مسافر شکسته است و تمام بخواند مادامی که وقت باقی است اگر ملتفت شود نمازش باطل است و اگر بعد از وقت ملتفت شود نمازش صحیح است.
مسئله 1690- مسافری که نمیداند باید نماز را شکسته بخواند اگر تمام بخواند نمازش باطل است مگر اینکه جاهل قاصر باشد.
مسئله 1691- مسافری که نمیداند باید نماز را شکسته بخواند اگر بعضی از خصوصیات آنرا نداند، مثلا نداند که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخواند اگر تمام بخواند نمازش باطل است.
مسئله 1692- مسافری که میداند که باید نماز را شکسته بخواند اگر به گمان اینکه سفر او هشت فرسخ نیست تمام بخواند وقتی بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده نمازی را که تمام خوانده باید دوباره شکسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 1693- اگر فراموش کند که مسافر
است و نماز را تمام بخواند چنانچه در وقت یادش بیاید باید شکسته بجا آورد و اگر بعد از وقت یادش بیاید قضای آن نماز بر او واجب نیست.
مسئله 1694- کسی که باید نماز را تمام بخواند اگر شکسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.
مسئله 1695- اگر مشغول نماز چهار رکعتی شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است یا متوجه شود که سفر او هشت فرسخ است اگر به رکوع رکعت سوم نرفته باید نماز را دو رکعتی تمام کند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل است.
مسئله 1696- اگر مسافر بعضی از خصوصیات نماز مسافر را نداند مثلا نداند اگر چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن برگردد باید شکسته بخواند چنانچه به نیت نماز چهار رکعتی مشغول نماز شود و پیش از رکوع رکعت سوم مسئله را بفهمد باید نماز را دو رکعتی تمام کند و اگر در رکوع ملتفت شود نمازش باطل است.
مسئله 1697- مسافری که باید نماز را تمام بخواند اگر بواسطه ندانستن مسئله به نیت نماز دو رکعتی مشغول نماز شود و در بین نماز مسئله را بفهمد باید نماز را چهار رکعتی تمام کند.
مسئله 1698- مسافری که نماز نخوانده اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد یا به جائی برسد که میخواهد ده روز در آنجا بماند باید نماز را تمام بخواند و کسی که مسافر نیست اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت کند در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
مسئله 1699- اگر از مسافری که باید نماز را شکسته
بخواند نماز ظهر یا عصر یا عشاء قضا شود باید آنرا دو رکعتی قضا نماید اگر چه در غیر سفر بخواهد قضای آنرا بجا آورد و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود ذباید چهار رکعتی قضا نماید اگر چه در سفر بخواهد آنرا قضا نماید.
مسئله 1700- مستحب است مسافر بعد از نماز سی مرتبه بگوید: «سبحان ا... و الحمدلله و لا اله الا ا... و ا... اکبر» و در تعقیب نماز ظهر و عشاء بیشتر سفارش شده است بلکه بهتر است در تعقیب این سه نماز شصت مرتبه بگوید.
مسئله 1701- کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آنرا بجا آورد اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده باشد یا بواسطه مستی نماز نخوانده باشد. ولی نمازهای روزانه ای را که زن در حال حیض یا نفاس نخوانده قضا ندارد.
مسئله 1702- اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده باید قضای آنرا بخواند.
مسئله 1703- کسی که نماز قضا دارد باید در خواندن آن کوتاهی نکند ولی واجب نیست فورا آنرا بجا آورد.
مسئله 1704- کسی که نماز قضا دارد میتواند نماز مستحبی بخواند.
مسئله 1705- اگر شخص احتمال دهد که نماز قضائی دارد یا نمازهایی را که خوانده صحیح نبوده مستحب است احتیاطا قضای آنرا بجا آورد.
مسئله 1706- احتیاط آنست قضای نمازهای روزانه را به ترتیب بخواند مثلا کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده اول نماز عصر و بعد نماز ظهر را قضا نماید.
مسئله 1707- اگر
بخواهد قضای چند نماز غیر روزانه مانند نماز آیات را بخواند یا مثلا بخواهد قضای یک نماز روزانه و چند نماز غیر روزانه را بخواند لازم نیست آنها را به ترتیب بجا آورد.
مسئله 1708- کسی که میداند یک نماز چهار رکعتی نخوانده ولی نمیداند نماز ظهر است یا نماز عصر اگر یک نماز چهار رکعتی به نیت «ما فی الذمه» بخواند کافی است.
مسئله 1709- اگر نماز ظهر یک روز و نماز عصر روز دیگر یا دو نماز ظهر یا دو نماز عصر از او قضا شده و نمی داند کدام اول قضا شده چنانچه دو نماز چهار رکعتی بخواند به نیت اینکه اولی قضای نماز روز اول و دومی قضای نماز روز دوم باشد کافی است.
مسئله 1710- اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشاء یا یک نماز عصر و یک نماز عشاء از او قضا شده و نمیداند کدام اول قضا شده است بنا بر احتیاط باید طوری آنها را بخواند که یقین کند به ترتیب بجا آورده است، مثلا اگر یک نماز ظهر و یک نماز عشاء از او قضا شده و اولی انها را نمیداند باید اول یک نماز ظهر بعد یک نماز عشاء دو مرتبه یک نماز ظهر یا اول یک نماز عشاء بعد یک نماز ظهر دو مرتبه یک نماز عشاء بخواند.
مسئله 1711- اگر ترتیب نمازهائی را که نخوانده فراموش کند در صورتی که یادش نیاید ترتیب ساقط است.
مسئله 1712- کسی که پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نداند اولی آنها کدام است احتیاط آنکه نه نماز به ترتیب بخواند، مثلا از
نماز صبح شروع کند و بعد از آنکه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشائ را خواند دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اولی آنها را نمیداند ده نماز به ترتیب قضا نماید و همینطور برای هر یک نمازی که به نمازهای قضای او اضافه میشود در صورتی که پشت سر هم قضا شده باشد یک نماز بر مقداری که گفته شد اضافه نماید، مثلا اگر هفت نماز او قضا شده و اولی آنها را نمیداند یازده نماز به ترتیب بجا آورد.
مسئله 1713- کسی که میداند نمازهای پنجگانه او هر کدام از یک روز قضا شده و ترتیب آنها را نمیداند احتیاط آنکه پنج شبانه روز نماز بخواند اگر چه اقوی اکتفا نمودن به عددی که فوت شده است میباشد.
مسئله 1714- کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای قبل دارد بنا بر احتیاط اگر ممکن است باید اول آنرا بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود و نیز اگر از روزهای قبل نماز قضا ندارد ولی یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده است در صورتی که ممکن باشد بنا بر احتیاط باید نماز قضای آن روز را پیش از نماز اداء بخواند.
مسئله 1715- کسی که مثلا چند نماز صبح یا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمیداند، مثا نمیداند که سه یا چهار یا پنج نماز بوده چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است ولی اگر شماره آنها را میدانسته و فراموش
کرده بنا بر احتیاط باید به قدری نماز بخواند که یقین کند تمام آنها را خوانده است، مثلا اگر فراموش کرده که چند نماز صبح از او قضا شده است و یقین دارد که بیشتر از پنج نماز نبوده احتیاطا باید پنج نماز صبح بخواند.
مسئله 1716- تا شخص زنده است اگر چه از خواندن نماز های قضای خود عاجز باشد دیگری نمیتواند نمازهای او را قضا نماید.
مسئله 1717- نماز قضا را با جماعت میشود خواند چه نماز امام جماعت قضا باشد یا اداء و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند، مثلا اگر قضای نماز صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند اشکال ندارد.
مسئله 1718- مستحب است بچه ممیز یعنی بچه ایکه خوب و بد را میفهمد به نماز خواندن و عبادتهای دیگر عادت دهند بلکه مستحب است او را به قضای نمازها وادار نمایند.
مسئله 1719- اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده یا فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد چنانچه وقت وسعت دارد و ممکن است نیت را به نماز قضا برگرداند بنا بر احتیاط باید نیت نماز قضا کند، مثلا اگر در نماز ظهر پیش از تمام شدن رکعت دوم یادش بیاید که نماز صبح آنروز قضا شده در صورتی که وقت نماز ظهر تنگ نباشد احتیاطا باید نیت را به نماز صبح برگرداند و آنرا دو رکعتی تمام کند بعد نماز ظهر را بخواند ولی اگر وقت تنگ است یا نمیتواند نیت را به نماز قضا برگرداند، مثلا در رکوع رکعت سوم
نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده چون اگر بخواهد نیت نماز صبح کند یک رکوع که رکن است زیاد میشود نباید نیت را به قضای صبح برگرداند.
مسئله 1720- اگر از روزهای گذشته نماز قضا دارد و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده چنانچه برای قضای تمام آنها وقت ندارد یا نمیخواهد همه را در آن روز بخواند مستحب است قضای نماز آنروز را پیش از نماز اداء بخواند و مستحب است بعد از خواندن قضای نمازهای سابق دو مرتبه نماز قضائی را که در آنروز پیش از نماز اداء خود خوانده به جای آورد.
مسئله 1721- اگر پدر و مادر نماز و روزه خود را بجا نیاورده باشند چنانچه از روی نافرمانی ترک نکرده و نتوانسته اند قضا کنند باید پسر بزرگتر برای آنها قضا نماید ولی روزه ای را که در سفر نگرفته اند اگر چه نتوانسته اند قضا کنند احتیاط آن است که پسر بزرگتر قضا نماید یا برای آنها اجیر بگیرد لکن وجوب قضای آنچه در ایام مرض موت از آنها فوت شده محقق است و مزید آن محل تأمل است.
مسئله 1722- اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدر و مادرش نماز و روزه قضا داشته اند یا نه چیزی بر او واجب نیست.
مسئله 1723- اگر پسر بزرگتر بداند که پدر و مادرش نماز قضا داشته اند و شک کند که بجا آورده اند یا نه بنا بر احتیاط باید قضا نماید.
مسئله 1724- اگر معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام است قضای نماز و روزه پدر و مادر بر هیچ کدام از پسرها واجب
نیست ولی احتیاط واجب آنست که نماز و روزه آنان را بین خودشان قسمت کنند یا برای انجام آن قرعه بزنند.
مسئله 1725- اگر وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه او اجیر بگیرند بعد از آنکه اجیز نماز و روزه او را بطور صحیح بجا آورد بر پسر بزرگتر چیزی واجب نیست.
مسئله 1726- اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر و مادر را بخواند باید به تکلیف خود عمل نماید، مثلا قضای نماز صبح و مغرب و عشاء مادرش را باید بلند بخواند.
مسئله 1727- کسی که خودش نماز و روزه قضا دارد اگر نماز و روزه پدر و مادر هم بر او واجب شود هر کدام را اول بجا آورد صحیح است.
مسئله 1728- اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر یا مادر نابالغ یا دیوانه باشد وقتی که بالغ شد یا عاقل گردید باید نماز و روزه پدر و مادر را قضا نماید و چنانچه پیش از بالغ شدن یا عاقل شدن بمیرد بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
مسئله 1729- اگر پسر بزرگتر پیش از آنکه نماز و روزه پدر یا مادر را قضا کند بمیرد چنانچه بین مرگ پدر یا مادر و مرگ او به قدری طول کشیده که میتوانسته قضای نماز و روزه آنها را بجا آورد بر پسر دوم چیزی واجب نیست و اگر این مقدار طول نکشیده احتیاط آنست که قضای آنها را پسر دوم بجا آورد.
مستحب است نمازهای واجب خصوصا نمازهای روزانه را به جماعت بخوانند و در نماز صبح و مغرب و عشاء خصوصا برای همسایه مسجد و کسی که اذان مسجد را میشنود
بیشتر سفارش شده است و اخبار در فضیلت جماعت و مذمت تارک آن بسیار است و از بس تأکید در آن وارد شده نزدیک است که از واجبات شمرده شود و به روایت صحیح منقول است که : «زیادتی ثواب نماز جماعت بر نماز منفرد بیست و چهار درجه است» و روایت شده که «زراره» به حضرت صادق ( عرض کرد: «مردم روایت میکنند که فضیلت نماز جماعت از نماز فرادی بیست و پنج درجه بیشتر است؟» حضرت فرمود: «راست میگویند» عرض کرد: «با دو مرد جماعت محقق میشود؟» فرمود: «بلی اما باید مأموم در طرف راست امام بایستد» و هم نقل شده که «محمد بن عماره» کسی را به خدمت حضرت امام رضا ( فرستاد تا از آن بزرگوار سوال کند: «کسی که در مسجد کوفه نماز فرادی بخواند افضل است یا به جماعت در غیر آنجا؟» آن حضرت فرمود: «نماز جماعت افضل است» با آنکه وارد شده که نماز در مسجد کوفه معادل هزار نماز است. و در بعضی اخبار معادل دو هزار نماز است. بلکه در خبر است که حضرت رسول ( فرمود: «جبرئیل با هفتاد هزار ملک بعد از نماز ظهر نازل شد و عرض کرد یا محمد پروردگارت سلام میرساند و دو هدیه به سوی تو فرستاده؛ گفتم آن دو هدیه کدام است؟ گفت یکی سه رکعت نماز «وتر» است یعنی دو رکعت «شفع» و یک رکعت «وتر» و دیگری «نمازهای پنجگانه به جماعت» گفتم ای جبرئیل ثواب نماز جماعت امت من چقدر است؟ عرض کرد یا محمد ( اگر دو نفر باشند خدا برای هر کدام به هر رکعتی
ثواب صد و پنجاه نماز بنویسد و اگر سه نفر باشند به هر رکعتی ثواب ششصد نماز و اگر چهار نفر باشند به هر رکعتی ثواب یک هزار و دویست نماز و اگر پنج نفر باشند به هر رکعتی ثواب دو هزار و چهارصد نماز و اگر شش نفر باشند به هر رکعتی چهار هزار و هشتصد نماز و اگر هفت نفر باشند به هر رکعتی ثواب نه هزار و ششصد نماز و اگر هشت نفر باشند به هر رکعتی ثواب نوزده هزار و دویست نماز و اگر نه نفر باشند به هر رکعتی ثواب سی و شش هزار و چهارصد نماز و اگر ده نفر باشند اگر تمام دریاها مرکب شود و درختان قلم گردد و جن و انس با ملائکه نویسنده شوند از نوشتن ثواب یک رکعت آن عاجز شوند...»
یا محمد! «یک تکبیر را که مومن با امام دریابد بهتر است از شصت هزار حج و عمره و بهتر باشد از دنیا و آنچه در آنست به هفتاد هزار مرتبه و یک رکعت که مومن با امام بجا آورد بهتر است از صدر هزار دینار که صدقه دهند به مساکین و یک سجده که مومن یا امام بجا آورد به جماعت بهتر است از آزاد کردن صد بنده...» و از حضرت صادق ( منقول است که «نماز پشت سر عالم معادل هزار رکعت است و نماز با امام سید عالم افضل است و هر چه امام جماعت با ورع و متقی باشد فضیلت آن بیشتر است و اگر مأمومین دارای فضیلت باشند فضیلت جماعت بیشتر میشود...»
مسئله 1730- مستحب است شخص صبر کند
نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت که فرادی یعنی تنها خوانده شود بهتر است و نیز نماز جماعتی را که «مختصر» بخوانند از نماز فرادی که آنرا «طول» بدهند بهتر میباشد.
مسئله 1731- وقتی که جماعت بر پا میشود مستحب است کسی که نمازش را فرادی خوانده دو مرتبه با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده نماز دوم او کافی است.
مسئله 1732- اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که به جماعت خوانده دو مرتبه به جماعت بخواند اشکال دارد.
مسئله 1733- کسی که در نماز وسواس دارد در صورتی که نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت میشود باید نماز را با جماعت بخواند.
مسئله 1734- اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را به جماعت بخواند نماز جماعت بر او واجب میشود.
مسئله 1735- نماز مستحبی را نمیشود به جماعت خواند مگر نماز استسقا که برای آمدن باران میخوانند و نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده مثل نماز عید فطر و قربان که در زمان حضور امام واجب است و بواسطه غیبت آنحضرت مستحب میباشد.
مسئله 1736- موقعی که امام جماعت نماز روزانه میخواند هر کدام از نمازهای روزانه را میشود به او اقتداء کرد ولو اینکه نماز امام قضای احتیاطی باشد.
مسئله 1737- اگر امام جماعت قضای نماز روزانه خود یا قضای نماز دیگری را میخواند اقتداء به او اشکال ندارد.
مسئله 1738- اگر شخص نداند نمازی را که امام میخواند نماز واجب یومیه است یا نماز مستحب نمیتواند به او اقتداء کند.
مسئله 1739- اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتداء نکرده باشد کسانی که دو طرف محراب ایستاده اند و بواسطه دیوار محراب امام را نمی بینند اقتداء به امام نمیتوانند بکنند بلکه اگر کسی هم پشت سر امام اقتداء کرده باشد اقتداء کردن کسانی که دو طرف او ایستاده اند و بواسطه دیوار محراب امام را نمی بینند اشکال دارد.
مسئله 1740- اگر بواسطه درازی صف اول کسانی که دو طرف صف ایستاده اند امام را نمی بینند اشکال ندارد و نیز اگر بواسطه درازی یکی از صفهای دیگر کسانی که دو طرف صف ایستاده اند صف جلو خود را نبینند نیز اشکال ندارد.
مسئله 1741- اگر صف های جماعت تا در مسجد برسد کسی که مقابل در پشت صف ایستاده نمازش صحیح است و نیز نماز کسانی که پشت سر او اقتداء میکنند صحیح میباشد ولی نماز کسانی که دو طرف او ایستاده اند و صف جلو را نمی بینند اشکال دارد.
مسئله 1742- کسی که پشت ستون ایستاده اگر از طرف راست یا چپ بواسطه مأموم دیگر به امام متصل نباشد نمیتواند اقتداء کند.
مسئله 1743- جای ایستادن امام باید از جای ایستادن مأموم بلندتر نباشد ولی اگر مکان امام مقدار خیلی کمی بلندتر باشد اشکالندارد و نیز اگر زمین سراشیب باشد و امام در طرفی که بلندتر است بایستد هر گاه سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن زمین مسطح گویند اشکالی ندارد.
مسئله 1744- اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد اشکال ندارد ولی اگر به قدری بلند باشد که جماعت صدق نکند نماز صحیح نیست.
مسئله 1745-
اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده اند بچه ممیز یعنی بچه ای که خوب و بد را میفهمد فاصله شود چنانچه ندانند نماز او باطل است اقتداء صحیح است.
مسئله 1746- بعد از تکبیر امام اگر صف جلو آماده نماز و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد کسی که در صف بعد ایستاده میتواند تکبیر بگوید ولی احتیاط واجب آنست که صبر کند تا تکبیر صف جلو تمام شود.
مسئله 1747- اگر بداند نماز یک صف از صفهای جلو باطل است در صف های بعد نمیتواند اقتداء کند، ولی اگر شک دارد که نماز آنان صحیح است یا نه میتواند اقتداء نماید.
مسئله 1748- هر گاه بداند نماز امام باطل است، مثلا بداند امام وضو ندارد اگر چه خود امام ملتفت نباشد نمیتواند به او اقتداء نماید.
مسئله 1749- اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده یا کافر بوده یا به جهتی نمازش باطل است مثلا بی وضو نماز خوانده نمازش صحیح است.
مسئله 1750- اگر در بین نماز شک کند که اقتداء کرده یا نه چنانچه در حالی باشد که وظیفه مأموم است مثلا به حمد و سوره امام گوش میدهد باید نماز را به جماعت تمام کند و اگر مشغول کاری باشد که هم وظیفه امام و هم وظیفه مأموم است، مثلا رکوع یا سجده باشد باید نماز را به نیت فرادی تمام نماید.
مسئله 1751- احتیاط مستحب آنست که در بین نماز جماعت تا ناچار نشود نیت فرادی نکند.
مسئله 1752- اگر مأموم بواسطه عذری بعد از حمد و سوره امام نیت فرادی کند لازم نیست حمد و سوره را بخواند ولی
اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فرادی نماید باید مقداری را که امام نخوانده بخواند.
مسئله 1753- اگر در بین نماز جماعت نیت فرادی نماید نمیتواند دو مرتبه نیت جماعت کند ولی اگر مردد شود که فرادی شود یا نه و بعد تصمیم بگیرد که نماز را به جماعت تمام کند نمازش صحیح است.
مسئله 1754- اگر شک کند که نیت فرادی کرده یا نه باید بنا بگذارد که نیت فرادی نکرده است.
مسئله 1755- اگر موقعی که امام در رکوع است اقتداء کند و به رکوع امام برسد اگر چه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش صحیح است و یک رکعت حساب میشود اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد نمازش باطل است.
مسئله 1756- اگر موقعی که امام در رکوع است اقتداء کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه نمازش باطل است.
مسئله 1757- اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، بنا بر احتیاط واجب باید بایستد تا امام برای رکعت بعد برخیزد و آنرا رکعت اول نماز خود حساب کند ولی اگر برخاستن امام بقدری طول بکشد که نگویند این شخص نماز جماعت میخواند، باید نیت فرادی نماید.
مسئله 1758- اگر اول نماز یا بین حمد و سوره اقتدا کند و پیش از آنکه به رکوع رود، امام سر از رکوع بردارد نماز او صحیح است.
مسئله 1759- مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و اگر مساوی او
بایستد اشکال ندارد، ولی اگر قد او بلندتر از امام است، بنابر احتیاط واجب باید طوری بایستد که در رکوع و سجود جلوتر از امام نباشد.
مسئله 1760- اگر موقعیبرسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیره الاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آنکه دوباره نیت کند و تکبیر بگوید حمد و سوره را بخواند و آنرا رکعت اول نماز خود حساب کند.
مسئله 1761- در نماز جماعت باید بین مأموم و امام پرده و مانند آن که پشت آن دیده نمیشود فاصله نباشد و همچنین است بین هر مأمومی با مأموم دیگری که بواسطه او به امام متصل شده است، ولی اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن بواسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشکال ندارد.
مسئله 1762- اگر بعد از شروع به نماز بین مأموم و امام یا بین مأموم و کسی که مأموم بواسطه او متصل به امام است پرده یا چیز دیگری که پشت آنرا نمیتوان دید فاصله شود، چنانچه مأموم فورا قصد فرادی نکند نمازش باطل است؛ مگر در صورتی که وظیفه مأموم و منفرد یکی باشد.
مسئله 1763- احتیاط واجب آنست که بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام بیشتر از یک قدم معمولی فاصله نباشد و نیز اگر شخص بواسطه مأمومی که جلوی او ایستاده به
امام متصل باشد، بنا بر احتیاط واجب باید فاصله جای سجده اش از جای ایستادن او بیشتر از یک قدم معمولی نباشد، و احتیاط مستحب آنست که جای سجده مأموم با جای کسی که جلو او ایستاده هیچ فاصله نداشته باشد.
مسئله 1764- اگر در نماز بین مأموم و امام یا بین مأموم و کسی که مأموم بواسطه او به امام متصل است بیشتر از یک قدم فاصل هپیدا شود چنانچه فورا قصد فرادی نکند نمازش باطل است مگر در صورتی که وظیفه مأموم و منفرد یکی باشد مثل آنکه مأموم و امام در رکعت سوم یا چهارم باشند که وظیفه هر دو خواندن تسبیحات است.
مسئله 1765- اگر مأموم بواسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتداء کرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، بنا بر احتیاط مستحب باید با کسی که در طرف راست یا چپ او اقتداء کرده، بیشتر از یک قدم معمولی فاصله نداشته باشد.
مسئله 1766- اگر نماز هممه آنها که در صف جلو هستند تمام شود یا همه نیت فرادی نمایند، چنانچه فورا برای نماز دیگری به امام اقتداء کنند، یا کسانی که در صف بعد ایستاده اند فورا قصد فرادی نمایند، نماز صف بعد صحیح است و در غیر این دو صورت نماز صف بعد باطل میباشد.
مسئله 1767- اگر در رکعت دوم اقتدا کند لازم نیست حمد و سوره بخواند ولی قنوت و تشهد را به امام میخواند و احتیاط آنست که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سینه یا پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند کند و باید بعد
از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد حمد را تمام کند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند ولی اگر در سجده به امام برسد، بهتر است که احتیاطا نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1768- اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است اقتداء کند باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد و چنانچه برای گفتن تسبیحات وقت ندارد یک مرتبه بگوید و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند.
مسئله 1769- اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند که اگر اقتداء کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمیرسد، بنا بر احتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود و بعد اقتداء نماید.
مسئله 1770- اگر در رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد باید حمد را تمام کند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند ولی اگر در سجده به امام برسد بهتر است که احتیاطا نماز را دو مرتبه بخواند.
مسئله 1771- کسی که می داند اگر سوره یا قنوت را تمام کند به رکوع امام نمیرسد، چنانچه عمدا سوره یا قنوت را بخواند و به رکوع نرسد نمازش اشکال دارد.
مسئله 1772- کسی که اطمینان دارد اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام میرسد احتیاط واجب آنست که سوره
را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید.
مسئله 1773- کسی که یقین دارد اگر سوره را بخواند به رکوع امام میرسد، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع امام نرسد نمازش صحیح است.
مسئله 1774- اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند در کدام رکعت است میتواند اقتدا نماید ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند اگر چه بعد بفهمد امام در رکعت اول یا دوم بوده.
مسئله 1775- اگر به خیال این که امام در رکعت اول یا دوم است حمد و سوره را نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده نمازش صحیح است ولی اگر پیش از رکوع بفهمد باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند.
مسئله 1776- اگر به خیال اینکه امام در رکعت سوم یا چهارم است حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اول یا دوم بوده نمازش صحیح است و اگر در بین حمد و سوره بفهمد لازم نیست آنها را تمام کند.
مسئله 1777- اگر موقعی که مشغول نماز مستحب است جماعت بر پا شود چنانچه اطمینان ندارد که نماز را تمام کند به جماعت برسد مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اول برسد مستحب است به همین دستور رفتار نماید.
مسئله 1778- اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است جماعت بر پا شود
چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.
مسئله 1779- اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد یا سلام اول باشد لازم نیست نیت فرادی کند.
مسئله 1780- کسی که یک رکعت از امام عقب مانده بنا بر احتیاط مستحب باید وقتی امام تشهد رکعت آخر را میخواند انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و بعد برخیزد.
مسئله 1781- امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد و اقتداء کردن بچه ممیز که خوب و بد را میفهمد به بچه ممیز دیگر مانعی ندارد.
مسئله 1782- امامی را که عادل میدانسته اگر شک کند به عدالت خود باقی است یا نه، میتواند به او اقتداء کند.
مسئله 1783- کسی که ایستاده نماز میخواند، نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز میخواند اقتداء کند و کسی که نشسته نماز میخواند، نمی تواند به کسی که خوابیده نماز میخواند اقتداء نماید.
مسئله 1784- کسی که نشسته یا خوابیده نماز میخواند، میتواند به کسی که نشسته نماز میخواند اقتداء کند و کسی که خوابیده نماز میخواند، میتواند به کسی که خوابیده نماز می خواند اقتداء کند.
مسئله 1785- اگر امام
جماعت به واسطه عذری با لباس نجس یا با تیمم یا با وضوی جبیره ای نماز بخواند میشود به او اقتداء کرد.
مسئله 1786- اگر امام مرضی دارد که نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، میشود به او اقتداء کرد و نیز زنی که مستحاضه نیست میتواند به زن مستحاضه اقتداء نماید.
مسئله 1787- بنا بر احتیاط واجب کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، نباید امام جماعت شود.
مسئله 1788- موقعی که مأموم نیت میکند باید امام را معین نماید، ولی دانستن اسم او لازم نیست، مثلا اگر نیت کند اقتداء میکنم به امام حاضر، نمازش صحیح است.
مسئله 1789- مأموم باید غیر از حمد و سوره همه چیز نماز را خودش بخواند ولی اگر رکعت اول یا دوم او رکعت سوم یا چهارم امام باشد باید حمد و سوره را بخواند.
مسئله 1790- اگر مأموم در رکعت اول و دوم نماز صبح و مغرب و عشاء صدای حمد و سوره امام را بشنود، اگر چه کلمات را تشخیص ندهد، باید حمد و سوره را نخواند و اگر صدای امام را نشنود مستحب است حمد و سوره بخواند ولی باید آهسته بخواند و چنانچه سهوا بلند بخواند اشکال ندارد.
مسئله 1791- اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آنست که حمد و سوره را نخواند.
مسئله 1792- در نماز صبح و مغرب و عشاء اگر مأموم قرائت امام را نشنود مستحب است خودش حمد و سوره را بخواند و فرق نیست بین آنکه نشنیدن او بواسطه دوری از امام باشد یا به جهت کر بودن مأموم
یا از کثرت صدا و مانند آن باشد.
مسئله 1793- هر گاه مأموم صدای قرائتی بشنود و خیال کند صدای غیر امام است و خودش قرائت بخواند و بعد معلوم شود صدای امام بوده نمازش صحیح است.
مسئله 1794- اگر مأموم در نماز سهوا قرائت بخواند نمازش صحیح است.
مسئله 1795- اگر شک کند در شنیدن قرائت امام و نشنیدن یا شک کند در آنکه آنچه میشنود صدای امام است یا صدای غیر او احوط ترک قرائت است هر چند اقوی جواز است.
مسئله 1796- واجب نیست بر مأموم طمأنینه در حال قرائت امام هر چند احوط است.
مسئله 1797- واجب نیست بر مأموم که ادراک کند تمام قرائت امام را در حال قیام بلکه جائز است سجده را طول دهد و بعد از آنکه امام بعضی حمد رکعت دوم را خواند برخیزد.
مسئله 1798- مقدم شدن مأموم بر امام در افعال نماز جایز نیست بلکه متابعت امام در افعال واجب است به آنکه افعال نماز را با امام یا بعد از او بجا آورد و لکن جایز نیست زیاد به تأخیر بیاندازد.
مسئله 1799- احتیاط آنست که مأموم در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است بجای آن ذکر بگوید.
مسئله 1800- مأموم نباید تکبیره الاحرام را پیش از امام بگوید بلکه احتیاط واجب آنست که تا تکبیر امام تمام نشده تکبیر نگوید.
مسئله 1801- اگر مأموم سلام امام را بشنود یا بداند چه وقت سلام میگوید احتیاط واجب آنست که پیش از امام سلام نگوید و چنان چه عمدا پیش از امام سلام دهد نمازش
اشکال دارد ولی اگر سهوا پیش از امام سلام دهد نمازش صحیح است ولازم نیست دو مرتبه با امام سلام دهد.
مسئله 1802- اگر مأموم غیر از تکبیره الاحرام و سلام چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید اشکال ندارد ولی اگر آنها را بشنود یا بداند امام چه وقت میگوید، احتیاط مستحب آنست که پیش از امام نگوید.
مسئله 1803- اگر سهوا پیش از امام سر از رکوع بردارد چنانچه امام در رکوع باشد باید به رکوع برگردد و با امام سربردارد و در اینصورت زیاد شدن رکوع که رکن است نماز را باطل نمیکند ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آنکه به رکوع برسد امام سر بردارد نمازش باطل است.
مسئله 1804- اگر اشتباها سربردارد و ببیند امام در سجده است باید به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده این اتفاق بیفتد برای زیاد شدن دو سجده که رکن است، نماز باطل نمیشود.
مسئله 1805- کسی که اشتباها پیش از امام سر از سجده برداشته هر گاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسیده امام سربردارد نمازش صحیح است ولی اگر در هر دو سجده این اتفاق بیفتد نمازش باطل است.
مسئله 1806- اگر اشتباها سر از رکوع یا سجده بردارد و سهوا یا به خیال اینکه به امام نمیرسد به رکوع یا سجده نرود نمازش صحیح است.
مسئله 1807- اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است چنانچه به گمان اینکه سجده اول امام است به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده سجده دوم
او حساب میشود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده باید به قصد اینکه با امام سجده نماید تمام کند و دوم مرتبه با امام به سجده رود و در هر دو صورت احتیاط مستحب آنست که نماز را به جماعت تمام کند و دو مرتبه بخواند.
مسئله 1808- اگر سهوا پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سربردارد به مقداری از قرائت امام میرسد چنانچه سربردارد و با امام به رکوع رود نمازش صحیح است و اگر عمدا برنگردد احتیاط واجب آنست که نماز را به جماعت تمام کند و دو مرتبه بخواند.
مسئله 1809- اگر سهوا پیش از امام به سجده رود در صورتی که صبر کند تا امام به او برسد نمازش صحیح است و اگر به قصد این که با امام نماز بخواند سربردارد و با امام به سجده رود احتیاط آنست که نماز را تمام کند و دو مرتبه بجا آورد.
مسئله 1810- اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد اشتباها قنوت بخواند یا در رکعتی که تشهد ندارد اشتباها مشغول خواندن تشهد شود مأموم نباید قنوت و تشهد را بخواند ولی نمی تواند پیش از امام به رکوع رود یا پیش از برخاستن امام برخیزد بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند.
مسئله 1811- اگر مأموم یک مرد باشد مستحب است طرف راست امام بایستد و اگر یک زن باشد مستحب است در طرف راست امام طوری باستد که جای سجده اش مساوی زانو
یا قدم امام باشد و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند مستحب است مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام بیستند و اگر چند مرد و یا چند زن باشند مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بایستند.
مسئله 1812- اگر امام و مأموم هر دو زن باشند بهتر است که ردیف یکدیگر بایستند و امام جلوتر از دیگران نایستد.
مسئله 1813- مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم و کمال و تقوی در صف اول بایستند.
مسئله 1814- مستحب است صفهای نماز جماعت منظم باشد و بین کسانی که در یک صف ایستاده اند فاصله نباشد و شانه آنان ردیف یک دیگر باشد.
مسئله 1815- مستحب است بعد از گفتن «قد قامت الصلوه» مأمومین برخیزند.
مسئله 1816- مستحب است امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است رعایت کند و قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد مگر بداند همه کسانی که به او اقتداء کرده اند مایلند.
مسئله 1817- مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهائی که بلند میخواند صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.
مسئله 1818- اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و میخواهد اقتداء کند مستحب است رکوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد برخیزد اگر چه بفهمد کس دیگری هم برای اقتداء وارد شده.
مسئله 1819- اگر در صفهای جماعت جا باشد مکروه است شخص تنها بایستد .
مسئله 1820- مکروه است مأموم ذکرهای
نماز را طوری بگوید که امام بشنود.
مسئله 1821- مسافری که نماز ظهر و عصر و عشاء را دو رکعت میخواند مکروه است در این نمازها به کسی که مسافر نیست اقتدا کند و کسی که مسافر نیست مکروه است در این نمازها به مسافر اقتدائ کند.
مسئله 1822- نماز آیات به چهار چیز واجب میشود: اول- گرفتن خورشید. دوم- گرفتن ماه اگر چه مقدار کمی از انها گرفته شود و کسی هم از آن نترسد. سوم- زلزله اگر چه کسی هم نترسد. چهارم- رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند اینها در صورتی که بیشتر مردم بترسند.
مسئله 1823- اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد شخص باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلا اگر آفتاب بگیرد و زمین لرزه شود دو نماز آیات باید بخواند.
مسئله 1824- کسی که چند نماز آیات بر او واجب است اگر همه ی آنها برای یک چیز واجب شده باشد مثلا سه مرتبه آفتا گرفته و نماز آنها را نخوانده است موقعی که قضای آنها را میخواند لازم نیست که معین کند بای کدام دفعه آنها باشد و همچنین است اگر نماز برای رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و زمین لرزه و مانند اینها بر او واجب شده باشد ولی اگر برای خورشید گرفتن و ماه گرفتن و زلزله یا برای دو تای اینها نمازهائی بر او واجب شده باشد بنا بر احتیاط باید موقع نیت معین کند نمازی را که میخواند برای کدام یک از آنها است.
مسئله 1825-
چیز هائی که نماز آیات برای آنها واجب است در هر شهری اتفاق بیفتد فقط مردم آن شهر باید نماز آیات بخوانند و بر مردم شهرهای دیگر واجب نیست ولی اگر مکان آنها به قدری نزدیک باشد که با آن شهر یکی حساب شود نماز آیات بر آنها هم واجب است.
مسئله 1826- از وقتی که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می نماید شخص باید نماز آیات را بخواند و بنابر احتیاط نباید به قدری به تأخیر بیندازد که شروع به باز شدن کند.
مسئله 1827- اگر خواندن نماز آیات را به قدری تأخیر بیندازد که خورشید یا ماه شروع به باز شدن کند بنا بر احتیاط باید نیت اداء و قضاء نکند ولی اگر بعد از باز شدن تمام آن، نماز بخواند باید نیت قضا نماید.
مسئله 1828- اگر مدت گرفتن خورشید یا ماه به اندازه ی خواندن یک رکعت یا کمتر باشد نمازی که میخواند اداء است؛ و همچنین است اگر مدت گرفتن آنها بیشتر باشد ولی شخص نماز را نخواند تا به اندازه ی خواندن یک رکعت به آخر وقت آن مانده باشد.
مسئله 1829- موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق میافتد شخص باید فورا نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وت بخواند اداء است.
مسئله 1830- اگر بعد از باز شدن خورشید یا ماه بفهمد که تمام آن گرفته بوده باید قضای نماز آیات را بخواند ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نیست.
مسئله 1831- اگر عده ای بگویند که
خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه شخص از گفته آنان یقین پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند؛ در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات را بخواند بلکه اگر مقداری از آن هم گرفته باشد، بنا بر احتیاط خواندن نماز آیات بر او واجب است و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته بعد معلوم شود که عادل بوده اند.
مسئله 1832- اگر شخص به گفته کسانی که از روی قاعده علمی وقت گرفتن خورشید و ماه را میدانند اطمینان پیدا کند ه خورشید یا ماه گرفته بنا ب احتیاط واجب باید نماز آیات را بخواند و نیز اگر بگویند فلان وقت خورشید یا ماه میگیرد و فلان مقدار طول میکشد و شخص به گفته آنان اطمینان پیدا کند، بنا بر احتیاط واجب باید به حرف آنان عمل نماید، ملا اگر بگویند خورشید فلان ساعت شروع به باز شدن میکند، احتیاطا باید نماز را تا آنوقت به تأخیر نیندازد.
مسئله 1833- اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دو مرتبه بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
مسئله 1834- اگر در وقت نماز روزانه نماز آیات هم بر شخص واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد هر کدام را اول بخواند اشکال ندارد و اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد، باید اول آنرا بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد، باید اول نماز یومیه را بخواند.
مسئله 1835- اگر در بین نماز روزانه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است
چنانچه وقت نماز یومیه هم تنگ باشد، باید آنرا تمام کند بعد نماز آیات را بخواند و اگر وقت روزانه تنگ نباشد، باید آنرا بشکند و اول نماز آیات بخواند بعد نماز روزانه بجا آورد.
مسئله 1836- اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز روزانه تنگ است باید نماز آیات را رها کند و مشغول نماز روزانه شود و بعد از آنکه نماز را تمام کرد پیش از انجام کاری که نماز را به هم میزند بقیه نماز آیات را از همانجا که رها کرده بخواند.
مسئله 1837- اگر در حال حیض یا نفاس زن، خورشید یا ماه بگیرد نماز آیات بر او واجب نیست و قضا هم ندارد ولی اگر زلزله یا رعد و برق و مانند اینها اتفاق بیفتد احتیاط واجب آنست که بعد از پاک شدن نماز آیات را بخواند.
مسئله 1838- نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت «پنج رکوع» دارد و کیفیت آن اینست که شخص بعد از نیت تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دو مرتبه یک حمد و ی81پک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسئله 1839- در نماز ایات ممکن است بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آنرا بخواند و به رکوع رود و
سربردارد و بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید مثلا به قصد سوره قل هو ا... احد، بسم ا... الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید قل هو ا... احد دو مرتبه به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید ا... الصمد باز به رکوع رود و بایستد و بگوید لم یلد و لم یولد و به رکوع برود مجددا سربردارد و بگوید و لم یکن له کفوا احد و بعد از آن به رکوع پنجم رود و پس از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسئله 1840- اگر در یک رکعت نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند اشکالی ندارد.
مسئله 1841- چیزهائی که در نماز روزانه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب میباشد ولی در نماز آیات مستحب است بجای اذان و اقامه سه مرتبه بگویند «الصلوه».
مسئله 1842- مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم بگوید: «سمع ا... لمن حمده» و نیز پیش از هر رکوع و بعد از آن «تکبیر» بگوید ولی بعد از رکوع پنجم و دهم گفتن تکبیر مستحب است.
مسئله 1843- مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط پیش از «رکوع
دهم» بخواند کافی است.
مسئله 1844- اگر در نماز ایات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جائی نرسد نماز باطل است.
مسئله 1845- اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اول است یا در رکوع اول رکعت دوم و فکرش به جائی نرسد. نماز باطل است ولی اگر مثلا شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه برای رفتن به سجده خم نشده، باید رکوعی را که شک دارد بجا آورد یا نه، بجا آورد و اگر برای رفتن به سجده خم شده، باید به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1846- هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمدا یا اشتباها کم یا زیاد شود نماز باطل است.
مسئله 1847- نماز عید «فطر» و «قربان» در زمان ظهور امام ( واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان ما که امام ( غائب است، مستحب میباشد و میشود آنرا به جماعت یا فرادی خواند.
مسئله 1848- وقت نماز عید فطر و قربان از اول آفتاب روز عید است تا ظهر.
مسئلته 1849- مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است، بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکوه فطره را هم بدهند، بعد نماز عید را بخوانند.
مسئله 1850- نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و به رکوع
رود و دو سجده بجا آورده برخیزد و در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و بعد از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و سلام دهد.
مسئله 1851- در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافیست ولی بهتر است این دعا را بخوانند:
اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوی و المغفره اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی ا... علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتک علیه و علیهم اللهم انی اسئلک خیر ما سئلک به عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون.
مسئله 1852- در زمان غیبت امام ( مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو «خطبه» بخواند و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکوه فطر و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگوید.
مسئله 1853- نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره «شمس» و در رکعت دوم سوره «غاشیه» را بخواند یا در رکعت اول سوره «سبح اسم» و در رکعت دوم سوره «شمس» را بخواند.
مسئله 1854- مستحب است نماز عید را در صحرا بخوانند ولی در مکه مستحب است در مسجد الحرام خوانده
شود.
مسئله 1855- مستحب است پیاده و پا برهنه و با وقار به نماز عید بروند و پیش از نماز غسل نمایند و عمامه سفید بر سر گذارند.
مسئله 1856- مستحب است در نماز عید به زمین سجده کنند و در حال گفتن تکبیرها دستها را بلند کنند و کسی که نماز عید میخواند اگر امام جماعت است یا فرادی نماز میخواند نماز را بلند بخواند.
مسئله 1857- بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح آن و بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید:
ا... اکبر ا... اکبر لا اله الا ا... و ا... اکبر ا... اکبر و لله الحمد ا... اکبر علی ما هدانا.
مسئله 1858- مستحب است شخص در عید قربان بعد از ده نماز که اول آنها نماز روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تکبیرهائی را که در مسئله قبل گفته شد بگوید و بعد از آن بگوید: ا... اکبر علی ما رزقنا من لهیمه الانعام و الحمد لله علی ما ابلانا
ولی اگر عید قربان را در «منی» باشد مستحب است بعد از پانزده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذی الحجه است این تکبیرات را بگوید.
مسئله 1859- احتیاط مستحب آنست که زنها از رفتن به نماز عید خودداری نمایند ولی این احتیاط برای زنهای پیر نیست.
مسئله 1860- اگر در نماز عید موقعی برسد که امام در رکوع است میتواند نیت کند و تکبیر اول نماز را بگوید و به رکوع رود.
مسئله 1861- اگر در نماز
عید یک سجده یا تشهد را فراموش کند احتیاط آنست که بعد از نماز آنرا بجا آورد و نیز اگر کاری که برای آن سجده سهو لازم است پیش آید بنا بر احتیاط باید بعد از نماز دو سجده سهو بنماید.
مسئله 1862- بعد از مرگ شخص، میشود برای نماز و عبادتهای دیگر او که در حیات خود بجا نیاورده دیگری را اجیر نمایند یعنی به او مزد دهند که آنها را بجا آورد و اگر کسی بدون مزد انجام دهد صحیح است.
مسئله 1863- شخص میتواند برای بعضی از کارهای مستحبی مانند زیارت قبر پیغمبر و ائمه علیهم السلام از طرف زندگان اجیر شود و نیز میتواند کار مستحبی را انجام دهد و ثواب آنرا برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
مسئله 1864- کسی که برای نماز قضای میت اجیر شده باید یا مجتهد باشد یا مسائل نماز را از روی تقلید صحیح بداند.
مسئله 1865- اجیر باید موقع نیت میت را معین نماید و لازم نیست اسم او را بداند. پس اگر نیت نماید از طرف کسی نماز میخوانم که برای او اجیر شده ام کافی است.
مسئله 1866- اجیرباید خود را بجای میت فرض نماید و عبادتها او را قضا نماید و اگر عملی را انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه نماید کافی نمیباشد.
مسئله 1867- باید کسی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند عمل را به طور صحیح انجام میدهد.
مسئله 1868- کسی که دیگری را برای نمازهای میت اجیر کرده اگر بفهمد که عمل را بجا نیاورده یا باطل انجام داده باید دوباره اجیر بگیرد.
مسئلله
1869- هر گاه شک نماید که اجیر عمل را انجام داده یا نه اگر چه بگوید انجام داده ام باید دو مرتبه اجیر بگیرد ولی اگر شک نماید که عمل او صحیح بوده یا نه گرفتن اجیر لازم نیست.
مسئله 1870- کسی را که عذری دارد، مثلا با تیمم یا نشسته نماز میخواند نمیشود برای نمازهای میت اجیر کرد اگر چه نماز میت هم همانطور قضا شده باشد.
مسئله 1871- مرد برای زن و زن برای مرد میتواند اجیر بشود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید.
مسئله 1872- بهتر آنست قضای نمازهای میت به ترتیب خوانده شود.
مسئله 1873- اگر با اجیر شرط نماید که عمل را به طور مخصوصی انجام دهد باید همانطور بجا آورد و اگر با او شرط نماید باید در آن عمل به تکلیف خود عمل نماید و احتیاط مستحب آنست که از وظیفه خودش و میت هر کدام که به احتیاط نزدیکتر است عمل نماید.
مسئله 1874- اگر وظیفه میت گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه بوده و تکلیف او یک مرتبه است، سه مرتبه بگوید.
مسئله 1875- اگر با اجیر شرط ننماید که نماز را با چقدر از مستحبات آن بخواند باید مقداری از مستحبات نماز را که معمول است بجا آورد.
مسئله 1876- اگر شخص چند نفر را برای نماز قای میت اجیر نماید بهتر آنست برای هر کدام آنها وقتی را معین نماید، مثلا اگر با یکی از آنها قرار گذاشت که از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند با دیگری قرار گذارد که از ظهر تا شب نماز بخواند و
نیز باید نمازی را که در هر دفه شروع میکند تعیین نماید، مثلا قرار بگذارد اول نمازی را که میخواند صبح است یا ظهر یا عصر و همچنین با آنها قرار گذارد که در هر دفعه نماز یک شبانه روز را تمام کنند و اگر ناقص بگذارند آنرا حساب ننمایند و دفعه بعد نماز یک شبانه روز را از سر شروع نمایند.
مسئله 1877- اگر کسی اجیر شود که مثلا در مدت یک سال نمازهای میت را بخواند و پیش از تمام شدن سال بمیرد بنا بر احتیاط واجب باید برای نمازهائی که میدانند یا احتمال میدهند بجا نیاورده دیگری را اجیر نمایند.
مسئله 1878- کسی را که برای نمازهای میت اجیر کرده اند اگر پیش از تمام شدن نمازها بمیرد و اجرت تمام نمازها را گرفته باشد چنانچه شرط کرده باشند که تمام نمازها را خودش بخواند باید اجرت مقداری را که نخوانده از مال او به ولی میت بدهند، مثلا اگر نصف آنها را نخوانده باید نصف پولی را که گرفته از مال او به ولی میت بدهند و اگر شرط نکرده باشند، باید ورثه اش از مال او اجیر بگیرند اما اگر مالی نداشته باشد بر ورثه او چیزی نیست.
مسئله 1879- اگر اجیر قبل از تمام کردن نمازهای میت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد باید از مال او برای نمازهایی که اجیر بوده دیگری را اجیر نمایند و اگر چیزی زیاده آمد در صورتی که وصیت کرده باشد و ورثه اجازه بدهند برای تمام نمازهای او اجیر بگیرند و اگر اجازه ندهند ثلث آنرا به مصرف نماز خودش برسانند.
مسئله 1880- روزه آن است که شخص برای انجام فرمان خداوند عالم از ذان صبح تا مغرب از چیزهائی که روزه را باطل میکند و شرح آنها بعدا گفته میشود خودداری نماید.
مسئله 1881- لازم نیست شخص نیت روزه را در قلب خود بگذراند یا مثلا بگوید فردا را روزه میگیرم بلکه همینقدر که برای فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می کند انجام ندهد کافی است و برای اینکه یقین نماید که تمام این مدت را روزه بوده باید مقداری پیش از اذان صبح و مقداری هم بعد از مغرب از انجام کاری که روزه را باطل میکند خودداری نماید.
مسئله 1882- شخص میتواند در هر شب از ماه رمضان برای روزه ی فردای آن نیت نماید و بهتر است که شب اول ماه نیت تمام ماه را بنماید و در هر شب تجدید نیت نماید.
مسئله 1883- وقت نیت روزه ماه رمضان از اول شب است تا اذان صبح.
مسئله 1884- وقت نیت روزه مستحبی از اول شب است تا موقعی که به اندازه نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد که اگر تا این وقت کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبی نماید روزه او صحیح است.
مسئله 1885- کسی که پیش از اذان صبح بدون نیت روزه خوابیده است اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت نماید روزه او صحیح است و هر گاه بعد از ظهر بیدار شود نیت نماید و روزه آن روز را تمام کند و پس از ماه رمضان قضاء آن روز را
احتیاطا بجا آورد.
مسئله 1886- اگر بخواهد غیر روزه رمضان روزه دیگری بگیرد باید آنرا تعیین نماید مثلا نیت کند که روزه قضا یا روزه نذر میگیرم ولی در ماه رمضان لازم نیست نیت نماید که روزه ماه رمضان میگیرم بلکه اگر نداند ماه رمضان است یا فراموش نماید و روزه دیگری را نیت نماید روزه ماه رمضان حساب میشود.
مسئله 1887- اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نیت روزه غیر از رمضان نماید، نه روزه رمضان حساب میشود و نه روزه ای قصد کرده است.
مسئله 1888- اگر مثلا به نیت روزه اول ماه روزه بگیرد و بعد بفهمد دوم یا سوم بوده روزه او صحیح است.
مسئله 1889- اگر قبل از اذان صبح نیت نماید و بیهوش شود و در بین روز به هوش آید بنا بر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام نماید و اگر تمام نکرد قضای آنرا بجا آورد.
مسئله 1890- اگر قبل از اذان صبح نیت کند و مست شود و در بین روز به هوش بیاید احتیاط واجب آنست که روزه آن روز را تمام نماید و قضای آنر روز را بجای آورد.
مسئله 1891- اگر پیش از اذان صبح نیت نماید و بخوابد و بعد از مغرب بیدار شود روزه اش صحیح است.
مسئله 1892- اگر نداند یا فراموش نماید که ماه رمضان است و قبل از ظهر ملتفت شود چنانچه کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد باید نیت نماید و روزه او صحیح است و اگر بعد از ظهر متوجه شود که ماه رمضان است و مفطری به عمل نیاورده باشد نیت
روزه نماید وپس از ماه رمضان احتیاطا آنرا قضا نماید.
مسئله 1893- اگر بچه ای تا قبل از ظهر ماه رمضان بالغ شود و مفطری به عمل نیاورده باشد باید روزه بگیرد.
مسئله 1894- کسی که برای بجا آوردن روزه میتی اجیر شده اگر روزه ی مستحبی بگیرد اشکال ندارد ولی کسی که روزه قضا یا روزه واجب دیگری دارد نمی تواند روزه مستحبی بگیرد و چنانچه فراموش نماید و روزه مستحبی بگیرد در صورتی که قبل از ظهر یادش بیاید روزه مستحبی او به هم میخورد و نیت روزه واجب نماید و اگر بعد از ظهر ملتفت شود نیت واجب نماید و احتیاطا قضای آنرا بجا آورد و اگر بعد از مغرب یادش بیاید روزه اش صحیح است.
مسئله 1895- اگر غیر از روزه ماه رمضان روزه معین دیگری بر شخص واجب باشد مثلا نذر کرده باشد که روز معینی را روزه بگیرد چنانچه عمدا اذان صبح نیت نکند معصیت کرده و اگر تا قبل از ظهر نیت کند روزه اش صحیح است و اگر نداند که روزه آن روز بر او واجب است یا فراموش کند و قبل از ظهر یادش بیاید چنانچه کاری که روزه را باطل می نماید انجام نداده باشد و نیت کند روزه او صحیح است و گرنه باطل است.
مسئله 1896- اگر برای روزه واجب غیر معینی مثل روزه کفاره عمدا تا نزدیک ظهر نیت نکند اشکال ندارد بلکه اگر قبل از نیت تصمیم داشته باشد که روزه نگیرد یا تردید داشته باشد که بگیرد یا نه، چنانچه کاری که روزه را باطل مینماید انجام نداده باشد و پیش از ظهر نیت کند
روزه او صحیح است.
مسئله 1897- اگر در میان ماه رمضان قبل از ظهر کافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آنوقت کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد بنا بر احتیاط واجب باید نیت کند و روزه را تمام نماید و اگر آنروز را روزه نگیرد قضای آنرا بجا آورد.
مسئله 1898- اگر مریض قبل از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آنوقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد باید نیت روزه نماید و آن روز را روزه بگیرد و چنانچه بعد از ظهر خوب شود روزه آن روز بر او واجب نیست.
مسئله 1899- روزی را که شخص شک دارد آخر شعبان است یا اول ماه رمضان واجب نیست روزه بگیرد و اگر بخواهد روزه بگیرد نمیتواند نیت روزه ماه رمضان نماید یا نیت نماید که اگر رمضان است روزه رمضان و اگر رمضان نیست روزه قضا یا مانند آن باشد بلکه باید نیت روزه قضا و مانند آن بنماید و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده از رمضان حساب میشود.
مسئله 1900- اگر روزی را که شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان به نیت روزه قضا یا روزه مستحبی و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد که ماه رمضان است باید نیت رمضان کند.
مسئله 1901- اگر در روزه واجب معینی مثل روزه رمضان مردد شود که روزه خود را باطل کند یا نه یا قصد کند که روزه را باطل کند در صورتی که کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد و نیت
روزه نماید روزه اش صحیح است.
مسئله 1902- در روزه مستحب و روزه واجبی که وقت آن معین نیست مثل روزه کفاره اگر قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد یا مردد شود که بجا آورده یا نه چنانچه بجا نیاورد و پیش از ظهر دو مرتبه نیت روزه کند روزه او صحیح است.
مسئله 1903- شخصی که قضاء رمضان امسال و قضائ رمضان سال قبل بر او باشد واجب نیست که در نیت تعیین یکی از آن دو را بنماید بلکه روزه به قصد قضاء کافیست و همچنین هر گاه دو روزه نذر که هر روز به نذری بر او واجب شده کفایت می کند قصد روزه نذر بدون تعیین یکی از آن دو.
مسئله 1904- کسی که روزه جمعه معینی را نذر کرده و روز معینی از ماه معینی و اتفاقا همان روز از آن ماه همان جمعه باشد، روزه آن روز برای وفاء دو نذر کافی است و اگر قصد هر دو را کند ثواب هر دو را ادراک میکند.
مسئله 1905- هر گاه شخصی از طرف دیگری نائب شود که روزه بگیرد واجب است قصد نیابت کند هر چند روزه دیگر بر او نباشد ولی هر گاه بداند یک روزه بر او واجب است و نداند که از خود او یا نیابت از دیگری است قصد روزه ای که در ذمه دارد کافی است.
مسئله 1906- نه چیز روزه را باطل میکند: اول و دوم خوردن و آشامیدن. سوم-جماع. چهارم-دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر علیهم السلام. پنجم – استمناء یعنی شخص کاری کند که
منی از او بیرون آید. ششم- رساندن غبار غلیظ به حلق. هفتم- باقی ماندن بر جنابت از شب تا صبح و همچنین تأخیر انداختن غسل از وقت احتلام در روز. هشتم- اماله کردن با چیزهای روان. نهم- قی کردن. و احکام اینها به تفصیل ذکر میشود. مشهور آنست که سر زیر آب کردن مبطل روزه است و نزد حقیر ارتماس حرام است ولی مبطل صوم نیست.
مسئله 1907- اگر روزه دار عمدا چیزی بخورد یا بیاشامد روزه او باطل میشود خواه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل آب و نان و خواه معمول نباشد مثل خاک و شیره درخت و چه کم باشد چه زیاد حتی اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دو مرتبه به دهان ببرد و رطوبت خارج بر آن صدق نکند.
مسئله 1908- اگر موقعی که مشغول خوردن است بفهمد صبح شده است باید لقمه را از دهان بیرون آورد و چنانچه عمدا فرو برد روزه اش باطل است و کفاره بر او واجب میشود.
مسئله 1909- اگر روزه دار سهوا چیزی بخورد یا بیاشامد روزه اش باطل نمیشود.
مسئله 1910- احتیاط آنست که روزه دار از استعمال آمپولی که بجای دوا و غذا بکار میرود خودداری کند ولی تزریق سایر آمپولها اشکال ندارد.
مسئله 1911- اگر روزه دار چیزی را که لای دندان مانده عمدا فرو برد روزه اش باطل میشود.
مسئله 1912- آب دهن هر چند زیاد باشد فرو بردن آن ضرر ندارد اگر چه مثلا به یاد ترشی زیاد شود لکن احوط فرو نبردن آب زیاد دهن است بخصوص در صورتی که عمدا با یاد آوردن ترشی مثلا آب در
دهن جمع شود.
مسئله 1913- مجرد رسیدن چیزی به جوف اگر از راه حلق نباشد ضرر ندارد مثل آنکه دوائی را بر زخم بگذارند. و همچنین در گوش یا چشم مگر اینکه بداند از راه خلق به جوف میرسد. ولی هر گاه از راه بینی چیزی را عمدا فرو برد، ظاهر آنست که مبطل باشد زیرا که از راه حلق به جوف میرسد.
مسئله 1914- کسی که میخواهد روزه بگیرد لازم نیست پیش از اذان دندان هایش را خلال کند. لکن اگر بداند غذائی که لای دندان مانده در روز فرو میرود، اگر خلال نکند و چیزی از آن فرو برود، روزه اش باطل میشود.
مسئله 1915- فرو بردن سوزن یا پول و انگشتر و مانند آنها مبطل نیست، هر چند عمدی باشد.
مسئله 1916- فرو بردن اخلاط تا به فضای دهان نرسیده اشکال ندارد و اگر داخل فضای دهان شود احتیاط واجب آنست که آنرا فرو نبرند.
مسئله 1917- اگر روزه دار به قدری تشنه شود که بترسد از تشنگی بمیرد میتواند به اندازه ای که از مردن نجات پیدا کند آب بیاشامد روزه او باطل نمیشود ولی اگر ماه رمضان باشد باید در بقیه روز از مفطرات روزه خودداری کند و قضائ آن روز را بعد از ماه رمضان بعمل آورد.
مسئله 1918- جویدن غذا برای پرنده یا بچه و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولا به حلق نمیرسد اگر چه اتفاقا به حلق برسد روزه را باطل نمیکند ولی اگر شخص از اول بداند که به حلق میرسد روزه اش باطل میشود و باید قضای آنرا بگیرد و کفاره بر او واجب است.
مسئله
1919- شخص نمیتواند برای ضعف روزه را بخورد ولی اگر ضعف او به قدری است که معمولا نمیشود آنرا تحمل کرد خوردن روزه اشکال ندارد.
مسئله 1920- مضمضه و استنشاق برای روزه دار هر چند برای غیر وضو باشد، مانند خنک شدن جائز است، و لکن بهتر ترک آنست در غیر وضو و مستحب است بعد از مضمضه سه مرتبه آب دهن را بیندازد پائین و اگر سهوا آب از دهن فرو رود روزه اش اشکالی ندارد.
مسئله 1921- جویدن سقز و کندر و مانند آن و فرو بردن آب دهان مشروط به آنکه جزئی از اجزای آنها مخلوط به آب دهان نباشد هر چند طعم به هم برساند برای روزه اشکال ندارد.
مسئله 1922- جماع روزه را باطل میکند اگر چه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید برای مرد و زن چه در قبل و چه در دبر؛ کوچک باشد یا بزرگ، زنده باشد یا مرده، برای فاعل و مفعول ولو اینکه مفعول حیوان باشد و کمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، اقوی بطلان روزه است.
مسئله 1923- در بطلان روزه با جماع فرق نیست، بین آنکه قصد انزال منی داشته باشد یا نه.
مسئله 1924- باطل نمیشود روزه به داخل کردن آلت در غیر قبل و دبر در صورتیکه انزال نشود.
مسئله 1925- داخل کردن انگشت در قبل یا دبر مبطل روزه نیست.
مسئله 1926- جماع کردن در حال خواب یا به اجبار که از اختیار بیرون رود مبطل نیست.
مسئله 1927- اگر روزه دار فراموش کرد و جماع نمود روزه اش صحیح
است ولی چنانچه در بین جماع یادش بیاید باید فورا از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود روزه او باطل است.
مسئله 1928- اگر بخواهد آلت خود را در میان ران فرو برد و بدون اختیار در قبل یا دبر فرو رود، روزه اش صحیح است ولی به خلاف اینکه قصد جماع کند و داخل نشود که احتیاط قضای آن روزه است.
مسئله 1929- کسی که حال خود را میداند که اگر در روز ماه رمضان بخوابد محتلم میشود احتیاط آنست که نخوابد ولی در صورتی که به سبب نخوابیدن به زحمت بیفتد اگر بخوابد روزه اش باطل نمیشود.
مسئله 1930- کسی که در روز محتلم شود جائز است استبراء کند به بول هر چند که به استبراء بقیه منی از مجری بیرون می آید و اگر بین احتلام بیدار شود نباید خود را بگیرد که منی بیرون نیاید.
مسئله 1931- اگر روزه دار «استمناء» کند یعنی با خود کاری کند که منی از او بیرون آید روزه اش باطل میشود.
مسئله 1932- اگر بی اختیار منی از او بیرون آید روزه اش باطل نیست ولی اگر کاری کند که بی اختیار از او منی خارج شود روزه اش باطل میشود.
مسئله 1933- روزه داری که محتلم شده اگر بداند منی در مجری مانده و در صورتی که پیش از غسل بول نکند بعد از غسل منی از او بیرون می آید بنا بر احتیاط واجب باید پیشاز غسل بول کند.
مسئله 1934- کسی که میداند که اگر عمدا منی از خود بیرون آورد روزه اش باطل میشود در صورتی که به قصد بیرون آمدن منی با کسی شوخی
و بازی کند و منی از او بیرون نیاید روزه را تمام کند و بنا بر احتیاط قضای آنرا هم بجا آورد.
مسئله 1935- اگر کسی با زوجه خود شوخی نماید و میداند که اینگونه کارها باعث میشود که منی از او بیرون بیاید و انزال نماید روزه او باطل است.
مسئله 1936- کسی که قصد انزال نداشته و عادت نداشته که به شوخی از او منی بیرون آید و اتفاقا انزال نموده روزه اش صحیح است.
مسئله 1937- اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و به پیغمبران و جانشینان پیغمبران عمدا نسبت دروغ بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه نماید روزه اش باطل است و احتیاط واجب آنست که به حضرت زهرا علیها السلام هم نسبت دروغ ندهد.
مسئله 1938- اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ نقل نماید بنا بر احتیاط واجب باید از کسی که آن خبر را گفته یا از کتابی که آن خبر در آن نوشته شده نقل نماید.
مسئله 1939- اگر چیزی را به اعتقاد اینکه راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل نماید و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمیشود.
مسئله 1940- اگر بداند دروغ گفتن به خدا و پیغمبر روزه را باطل میکند و چیزی را که میداند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آنچه را که گفته راست بوده احتیاط واجب آنست که روزه را تمام نماید و احتیاط مستحب آنست قضاء آنرا بجا آورد.
مسئله 1941- اگر دروغی را که دیگری ساخته عمدا به خدا
و پیغمبر و جانشینان پیغمبر نسبت دهد روزه اش باطل میشود ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل نماید اشکال ندارد.
مسئله 1942- اگر از روزه دار بپرسند که پیغمبر ( چنین مطلبی فرموده اند و او جائی که در جواب باید بگوید نه عمدا بگوید بلی و جائی که عمدا بگوید بلی عمدا بگوید نه روزه اش باطل میشود.
مسئله 1943- اگر از قول خدا یا پیغمبر حرف راستی را بگوید بعد بگوید دروغ گفتم یا در شب دروغی را به آنان نسبت دهد و فردای آن که روزه میباشد بگوید آنچه دیشب گفتم راست است روزه اش باطل میشود.
مسئله 1944- رسانیدن غبار غلیظ به حلق روزه را باطل مینماید چه غبار چیزی باشد که خوردن آن حلال است مانند آرد یا غبار آن، یا چیزی باشد که خوردن آن حرام است مانند خاک و بنا بر احتیاط واجب باید غباری را هم که غلیظ نیست به حلق نرساند.
مسئله 1945- اگر به واسطه باد غبار غلیظی پیدا شود و شخص با اینکه متوجه است مواظب ننماید و به حلق برسد روزه اش باطل میشود.
مسئله 1946- احتیاط واجب آنست که روزه دار بخار غلیظ و دود سیگار و تنباکو و مانند اینها را هم به حلق نرساند.
مسئله 1947- اگر مواظبت ننماید و غبار یا بخار یا دود و مانند اینها داخل حلق شود چنانچه یقین داشته ه به حلق نمیرسد روزه اش صحیح است و اگر گمان میکرده که به حلق نمیرسد بنا بر احتیاط واجب باید آن روزه را قضا نماید.
مسئله 1948- اگر فراموش نماید که روزه است و مواظبت ننماید
یا بی اختیار غبار یا مانند آن به حلق او برسد روزه اش باطل نمیشود و چنانچه ممکن باشد باید آنرا بیرون آورد.
مسئله 1949- اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل ننماید یا اگر وظیفه او تیمم است عمدا تیمم نکند روزه اش باطل است.
مسئله 1950- اگر در روزه ی واجبی مانند روزه ماه مبارک رمضان که وقت آن معین است تا اذان صبح غسل نکند و تیمم هم ننماید ولی از روی عمد نباشد مثل اینکه دیگری نگذارد غسل یا تیمم نماید یا فراموش کند که روزه اش صحیح است.
مسئله 1951- کسی که جنب است و میخواهد روزه واجبی بگیرد مثل روزه رمضان که وقت آن معین است چنانچه عمدا غسل ننماید تا وقت تنگ شود واجب است تیمم کند و روزه بگیرد و قضای آنرا هم بنا بر احتیاط بجا آورد.
مسئله 1952- اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش کند و بعد از یک روز یا چند روز یادش بیاید بنا بر احتیاط روزه آن ایام را قضا نماید.
مسئله 1953- کسی که در شب ماه رمضان برای هیچ کدام از غسل و تیمم وقت ندارد اگر خود را جنب کند روزه اش باطل و قضاء و کفاره بر او واجب میشود ولی اگر برای تیمم وقت دارد چنانچه خود را جنب کند بنابر احتیاط واجب باید تیمم نماید و روزه بگیرد و احتیاطا قضای آن روز را بجا آورد.
مسئله 1954- اگر برای آنکه بفهمد وقت دارد یا نه جستجو نماید و گمان کند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب کند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده چنانچه تیمم
کند روزه اش صحیح است. و اگر بدون جستجو گمان نماید که وقت دارد و خود را جنب کند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده و با تیمم روزه بگیرد مستحب است قضای آن روز را بجا آورد.
مسئله 1955- کسی که در شب ماه رمضان جنب است و میداند که اگر بخوابد تا صبح بیدار نمیشود نباید بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بیدار نشود روزه اش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب میشود و چنانچه بدون اختیار خواب رفته باشد روزه او صحیح است.
مسئله 1956- هر گاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود باید قبل از غسل نخوابد ولی هر گاه عادت دارد که بیدار میشود خوابیدن او اشکال ندارد.
مسئله 1957- کسی که در شب ماه رمضان جنب است و میداند یا احتمال میدهد که اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار میشود چنانچه تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل نماید و به این تصمیم بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند روزه اش صحیح است.
مسئله 1958- کسی که در شب ماه رمضان جنب است و میداند یا احتمال میدهد که اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار میشود چنانچه غفلت داشته باشد که بعد از بیدار شدن باید غسل نماید در صورتی که بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود قضای آن روز را احتیاطا بجا آورد.
مسئله 1959- کسی که در شب ماه رمضان جنب است و میداند یا احتمال میدهد که اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار میشود چنانچه نخواهد بعد از بیدار شدن غسل کند یا تردید داشته باشد
که غسل نماید یا نه در صورتی که بخوابد و بیدار نشود روزه اش باطل است.
مسئله 1960- اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و بداند یا احتمال دهد که اگر دو مرتبه بخوابد قبل از اذان صبح بیدار میشود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل نماید چنانچه دو مرتبه بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود باید روزه آن روز را قضا نماید و اگر از خواب دوم بیدار شود و برای مرتبه سوم بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود قضاء روزه و کفاره بر او واجب میشود.
مسئله 1961- کسی که آب ندارد برای غسل و خاک برای تیمم نیز ندارد باید به همین حال روزه بگیرد و احتیاط واجب آنست که قضای آن را هم بجا آورد.
مسئله 1962- بنا بر احتیاط واجب خوابی را که در آن حمحتلم شده باید خواب اول حساب نماید پس اگر بعد از بیدار شدن دو مرتبه بخوابد و بداند یا احتمال دهد که بیدار میشود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل نماید چنانچه تا اذان صبح خواب بماند بنا بر احتیاط باید قضای آن روز را بگیرد و اگر دو مرتبه بیدار شود و بداند یا احتمال دهد که اگر بخوابد بیدار میشود و تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل نماید در صورتی که باز هم بخوابد و تا اذان خواب بماند باید قضای آن روز را بگیرد و بنا بر احتیاط کفاره هم بر او واجب میشود.
مسئله 1963- اگر روزه دار در روز محتلم شود واجب است
فوری غسل نماید با امکان و با عدم امکان تیمم نماید.
مسئله 1964- هر گاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده اگر چه بداند قبل از اذان محتلم شده روزه او صحیح است.
مسئله 1965- کسی که میخواهد قضای روزه رمضان را بگیرد هر گاه تا اذان صبح جنب بماند اگر چه از روی عمد نباشد روزه او باطل است.
مسئله 1966- کسی که میخواهد قضای روزه رمضان را بگیرد اگر بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده و بداند قبل از اذان محتلم شده چنانچه وقت قضای روزه تنگ است مثل آنکه پنج روز، روزه قضای رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است، بنا بر احتیاط واجب باید آن روز را روزه بگیرد و بعد از رمضان عوض آن را هم بجای آورد و اگر وقت قضای روزه تنگ نباشد روزه او باطل است.
مسئله 1967- اگر در روزه واجبی غیر از روزه رمضان و قضای آن تا اذان صبح جنب بماند، ولی از روی عمد نباشد چنانچه وقت آن روزه معین است، مثلا نذر کرده که آن روز را روزه بگیرد روزه اش صحیح است و اگر مانند روزه کفاره وقت آن معین ننیست احتیاط واجب آنست که غیر از آن روز، روز دیگری را روزه بگیرد.
مسئله 1968- اگر به سبب فراموشی از روزه، جماع نماید روزه ی او باطل نمیشود و اگر در اثناء عمل یادش بیاید باید فورا خوداری نماید و اگر خودداری ننمود قضاء و کفاره بر او واجب است.
مسئله 1969- اگر زن قبل از اذان صبح از
حیض یا نفاس پاک شود و عمدا غسل ننماید یا اگر وظیفه او تیمم است عمدا تیمم ننماید روزه اش باطل است.
مسئله 1970- اگر زن قبل از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و برای غسل وقت نداشته باشد چنانچه بخواهد روزه واجبی بگیرد که مانند روزه رمضان وقت آن معین است باید تیمم نماید و بنا بر احتیاط واجب تا اذان صبح بیدار بماند و اگر بخواهد روزه مستحب یا روزه واجبی بگیرد که مانند روزه کفاره، وقت آن معین نباشد نمیتواند با تیمم روزه بگیرد.
مسئله 1971- اگر زن نزدیک اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و برای هیچ کدام از غسل و تیمم وقت نداشته باشد یا بعد از اذان بفهمد که قبل از اذان پاک شده چنانچه روزه ای را که میگیرد مانند روزه رمضان واجب معین باشد واجب است که بعد از فجر با امکان غسل نماید و با عدم امکان تیمم کند.
مسئله 1972- اگر زن بعد از اذان صبح از خون حیض یا نفاس پاک شود و یا در بین روز خون حیض یا نفاس ببیند اگر چه نزدیک مغرب هم باشد روزه ی او باطل است.
مسئله 1973- اگر زن غسل حیض یا نفاس را فراموش نماید و بعد از یک روز یا چند روز یادش بیاید روزه هائی که گرفته صحیح است.
مسئله 1974- اگر زن قبل از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و در غسل کردن کوتاهی کند و تا اذان غسل ننماید روزه اش باطل است و چنانچه کوتاهی ننماید. مثلا منتظر باشد که حمام زنانه شود اگر چه سه مرتبه بخوابد
در صورتی که عادت به بیدار شدن داشته باشد صحیح است و الا باید بیدار بماند و هر گاه وقت تنگ شود تیمم نماید و تا اذان بیدار بماند و پس از دخول وقت غسل کند روزه او صحیح است.
مسئله 1975- زنی که در حال استحاضه است اگر غسلهای خود را به تفصیلی که در استحاضه گفته شد بجا آورد روزه اش صحیح است.
مسئله 1976- کسی که مس میت نموده یعنی جائی از بدن خود را به بدن میت رسانیده میتواند بدون غسل مس میت روزه بگیرد و اگر در حال روزه هم میت را مس نماید روزه او باطل نمیشود.
مسئله 1977- اماله کردن با چیز روان اگر چه از روی ناچاری و معالجه باشد روزه را باطل میکند.
مسئله 1978- هر گاه روزه دار عمدا قی کند اگر چه بواسطه مرض و مانند آن ناچار باشد روزه اش باطل میشود ولی اگر سهوا یا بی اختیار قی کند اشکال ندارد.
مسئله 1979- اگر در شب چیزی بخورد که میداند بواسطه خوردن آن در روز بی اختیار قی میکند احتیاط واجب آنست که روزه آن روز را قضا نماید.
مسئله 1980- اگر روزه دار بتواند از قی کردن خودداری نماید چنانچه برای او ضرر و مشقت نداشته باشد باید خودداری نماید.
مسئله 1981- اگر مگس در گلوی روزه دار برود چنانکه ممکن باشد باید آنرا بیرون آورد و روزه او باطل نمیشود ولی اگر بداند که بواسطه بیرون آوردن آن قی می کند واجب نیست بیرون آورد و روزه او صحیح است.
مسئله 1982- اگر سهوا چیزی را فرو ببرد و قبل از رسیدن به شکم متذکر شود که روزه است چنانچه ممکن باشد باید آنرا بیرون آورد و روزه او صحیح است.
مسئله 1983- اگر یقین داشته باشد که بواسطه آروغ زدن چیزی از گلو بیرون میآید نباید عمدا آروغ بزند ولی اگر یقین ننداشته باشد اشکال ندارد.
مسئله 1984- روزه دار میتواند عمدا انگشت خود را داخل حلق نماید و چیزی که فرورفته بیرون آورد.
مسئله 1985- اگر آروغ بزند و چیزی در گلو یا دهانش بیاید باید آنرا بیرون آورد و اگر بی اختیار فرو رود روزه اش صحیح است.
مسئله 1986- اگر شخصی عمدا از روی اختیار کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد روزه او باطل میشود و چنانچه از روی عمد نباشد روزه او اشکال ندارد، ولی اگر جنب بخوابد
به تفضیلی که قبلا گفته شد و تا اذان صبح سل نکند، روزه او باطل است.
مسئله 1987- اگر روزه دار سهوا یکی از کارهائی که روزه را باطل میکند انجام دهد و به خیال اینکه روزه اش باطل شده عمدا دو مرتبه یکی از آنها را بجا آورد، روزه او باطل است.
مسئله 1988- اگر چیزی به زور در گلوی روزه دار بریزند روزه او باطل نمیشود ولی اگر مجبورش کنند که روزه خود را باطل کند، مثلا به او بگویند اگر غذا نخوری ضرر جانی یا مالی بر تو وارد میکنیم، و خودش برای جلوگیری از ضرر چیزی بخورد روزه اش باطل میشود.
مسئله 1989- روزه دار نباید جائی برود که میداند چیزی در گلویش میریزند یا مجبورش میکنند که خودش روزه خود را باطل کند و اگر برود و چیزی در گلویش بریزند یا از روی ناچاری کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد روزه او باطل میشود ولی اگر قصد رفتن کند و نرود به مجرد قصد روزه اش باطل نخواهد شد.
مسئله 1990- برای روزه دار چند چیز مکروه است: اول شوخی نمودن و بازی کردن با زوجه خود و هر چه تهییج شهوت نماید، به شرط آنکه قصد انزال نداشته و عادتش انزال نباشد و الا در روزه واجب معین، حرام است.
دوم: سرمه کشیدن یا چیزی که بوی آن به حلق میرسد مانند صبر و مشک
سوم: حمام رفتن اگر چه بترسد که موجب ضعف شود.
چهارم: انفیه در بینی کشیدن اگر نداند که به حلق میرسد و اگر بداند که میرسد جائز نیست.
پنجم: خون گرفتن به حجامت و رگ زدن و کشیدن دندان.
ششم: نشستن
زن در آب. هفتم: بو کردن نرگس و ریاحین. هشتم: استعمال شیاف. نهم: تر کردن لباس در بدن است .
مسئله 1991- اگر در شب جنب گردد و بیدار شود و بداند یا احتمال دهد که اگر دو مرتبه بخوابد پیش از اذان صبح بیدار میشود و قصد غسل دارد چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بیدار نشود قضا تنها بر او واجب است ولی اگر بعد از مرتبه ی سوم بخوابد و بیدار نشود قضا و کفاره بر او واجب است و چنانچه در روز جنب شود، غسل را تأخیر نیاندازد و هر گاه عمدا تأخیر بیاندازد قضا نماید بلکه احتیاطا کفاره هم بدهد.
مسئله 1992- کسی که در شب ماه رمضان جنب شود و بخوابد و بیدار شود و دو مرتبه بخوابد تا صبح شود به قصد اینکه بیدار شود و غسل کند روزه او باطل است و باید قضاء کند ولی کفاره بر او نیست و اگر مرتبه سوم خوابید تا اذان صبح، احوط وجوب کفاره است، در این مسئله عالم و جاهل مقصر فرق ندارد.
مسئله 1993- کسی که کفاره روزه رمضان بر او واجب است، باید یک «بنده» آزاد کند یا «دو ماه پی در پی» روزه بگیرد و لازم نیست که تمام شصت روز پشت سر هم باشد، بلکه سی و یک روز اگر متوالی بوده در باقی روزها پی در پی بودن شرط نیست، و یا اینکه شصت مسکین را «اطعام» کند یا به هر کدام یک «مد» که تقریبا ده سیر (سه ربع کیلو) است جو یا گندم بدهد. و چنانچه اینها برایش ممکن نباشد باید هیجده روز پشت سر هم روزه بگیرد و اگر نتواند بنا بر احتیاط واجب هر چند مد که میتواند به فقیر
اطعام بدهد و اگر هیچ کدام از اینها را نمیتواند انجام دهد باید استغفار نماید.
مسئله 1994- کسی که میخواهد دو ماه کفاره رمضان را روزه بگیرد نباید موقعی شروع کند که در بین سی و یک روز، روزی باشد که روزه ی آن حرام باشد مانند عید قربان.
مسئله 1995- شخصی که باید پی در پی روزه بگیرد اگر در اثناء آن بدون عذر یک روز روزه نگیرد یا موقعی شروع کند که در بین آن به روزی برسد که روزه آن واجب است مثلا به روزی برسد که نذر کرده آن روز را روزه بگیرد باید روزه ها را از سر بگیرد.
مسئلهت 1996- اگر در بین روزهائی که باید پشت سر هم روزه بگیرد عذری مثل حیض یا نفاس یا سفری که در رفتن آن مجبور است برای او پیش آید پس از برطرف شدن عذر بجا آورد.
مسئله 1997- اگر به چیز حرامی روزه خود را باطل کند چه آن چیز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا، یا به جهتی حرام شده باشد مثل خوردن غذای حلالی که برای شخص ضرر دارد، و جماع با عیال خود در حال حیض، بنا بر احتیاط کفاره جمع بر او واجب میشود. یعنی باید یک بنده را آزاد کند و دو ماه روزه بگیرد و شصت فقیر را اطعام کند یا به هر کدام آنها یک مد که تقریبا یکصد و شصت مثقال (سه ربع کیلو) میباشد گندم یا جو یا نان و مانند اینها بدهد و چناچه هر سه اینها برایش ممکن نباشد هر کدام آنها که ممکن است باید انجام دهد.
مسئله 1998-
در چهار قسم روزه واجب کفاره واجب میشود: اول- روزه ماه رمضان که کفاره آن ذکر شد. دوم- روزه قضاء رمضان اگر بعد از زوا افطار کند و کفاره آن اطعام ده مسکین است به هر کدام مدی (سه ربع کیلو) و اگر نتواند سه روز، روزه بگیرد.
سوم- روزه نذر معین و کفاره آن همان کفاره افطار روزه رمضان است.
چهارم- روزه اعتکاف و کفاره آن مثل کفاره روزه رمضان است و کفاره اعتکاف فقط به جماع است و به سائر مفطرات واجب نمیشود.
مسئله 1999- سایر اقسام روزه غیر از چهار قسم مذکور در مسئله قبل به افطار به آنها کفاره واجب نمیشود چه واجب باشد مثل نذر غیر معین یا روزه کفاره و چه مستحب باشد هر چند بعد از ظهر افطار نماید.
مسئله 2000- اگر دو روز یا زیادتر افطار کند در چهار قسم روزه که کفاره دارد به عدد ایام، کفاره مکرر میشود.
مسئله 2001- اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر ( نسبت دهد اگر چه روزه خود را به چیز حرام باطل کرده ولی کفاره جمع بر او واجب نمیشود.
مسئله 2002- اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه مفطری غیر جماع به عمل آورد بنابر احتیاط هر مرتبه باید یک کفاره بدهد.
مسئله 2003- اگر روزه دار مفطری غیر جماع به عمل آورد و بعد با عیال خود نزدیکی کند بنا بر احتیاط برای هر یک یک کفاره واجب میشود.
مسئله 2004- اگر روزه دار غیر جماع مفطری به عمل آورد مثلا نان بخورد و بعد مفطری که حرام است انجام دهد مثلا آب نجسی بنوشد بنا
بر احتیاط باید یک کفاره برای مفطر حلال و کفاره جمع برای مفطر حرام بدهد.
مسئله 2005- اگر روزه دار آروغ بزند و چیزی در دهانش بیاید چنانچه عمدا فرو برد روزه اش باطل است و باید قضای آنرا بگیرد و کفاره هم بر او واجب میشود و اگر خوردن آن چیز حرام باشد مثلا موقع آروغ زدن خون یا غذائی که از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بیاید و عمدا آن را فرو برد باید قضای آن روز را بگیرد و بنا بر احتیاط کفاره جمع هم بر او واجب میشود.
مسئله 2006- هر گاه عمدا افطار نماید و بعد از ظهر به سفر برود کفاره از او ساقط نمیشود و همچنین اگر قبل از ظهر مسافرت کند به قصد فرار از کفاره به شرط آنکه قبل از مسافرت افطار کرده باشد یا اینکه سفر نماید و قبل از رسیدن به حد ترخص افطار کند که در تمام این صور باید کفاره بدهد.
مسئله 2007- اگر نذر کند که روزه معینی را بگیرد چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل کند باید کفاره بدهد.
مسئله 2008- هر گاه عمدا افطار کند بعد از آن عذری مانند حیض یا نفاس یا مرض یا جنون عارض شود کفاره از او ساقط نیست.
مسئله 2009- کسی که میتواند وقت را تشخیص دهد اگر به گفته کسی که میگوید مغرب شده افطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده قضا و کفاره بر او واجب میشود مگر اینکه اطمینان از قول گوینده پیدا کرده باشد که در اینصورت کفاره ساقط است.
مسئله 2010- اگر روزی را
که شک دارد آخر رمضان است یا اول شوال افطار کند و بعد از آن معلوم شود که اول شوال بوده، کفاره بر او واجب نیست.
مسئله 2011- اگر یقین کند که روز اول ماه رمضان است و عمدا روزه خود را باطل کند بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده کفاره بر او واجب نیست.
مسئله 2012- اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود که روزه دار است جماع کند چنانچه زن را مجبور کرده باشد کفاره روزه خودش و روزه زن را باید بدهد و اگر زن به جماع راضی بوده، بر هر کدام یک کفاره واجب میشود.
مسئله 2013- اگر زنی شوهر روزه دار خود را مجبور کند که جماع نماید یا مفطر دیگری انجام دهد واجب نیست کفاره روزه شوهر را بدهد.
مسئله 2014- اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را مجبور به جماع کند و در بین جماع زن راضی شود بنا بر احتیاط واجب باید مرد دو کفاره و زن یک کفاره بدهد.
مسئله 2015- اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود که خواب است جماع نماید یک کفاره بر او واجب میشود و روزه زن صحیح است و کفاره هم بر او واجب نیست.
مسئله 2016- اگر مرد زن خود را مجبور کند که غیر جماع کار دیگری که روزه را باطل میکند بجا آورد مثلا غذا بخورد کفاره زن را نباید بدهد و بر خود زن هم واجب نیست.
مسئله 2017- کسی که بواسطه مسافرت یا مرض روزه نمیگیرد نمی تواند زن روزه دار خود را به جماع مجبور کند ولی اگر او را مجبور کند
کفاره بر مرد واجب نیست.
مسئله 2018- شخص نباید در بجا آوردن کفاره کوتاهی کند ولی لازم نیست فورا آنرا انجام دهد.
مسئله 2019- اگر کفاره بر شخص واجب شود و چند سال آنرا بجا نیاورد چیزی بر آن اضافه نمی شود.
مسئله 2020- شخصی که باید برای کفاره یک روز شصت فقیر را طعام بدهد اگر به شصت فقیر دسترسی دارد نباید به هر یک از آنها بیشتر از یک مد(سه ربع کیلو) طعام بدهد یا یک فقیر را بیشتر از یک مرتبه سیر نماید ولی میتواند برای هر یک از عیالات فقیر اگر چه صغیر باشند یک مد به آن فقیر بدهد.
مسئله 2021- کسی که منکر وجوب روزه رمضان باشد «مرتد» است و اگر منکر آن نباشد ولی بدون عذر روزه نمیگیرد باید تأدیبش کنند به بیست و پنج تازیانه و اگر بعد از تأدیب باز افطار کند دو مرتبه تأدیبش کنند و اگر بعد از مرتبه دوم باز افطار کند در مرتبه سوم حاکم شرع میتواند او را بکشد و احتیاط آنست که در مرتبه چهارم واجب القتل میشود.
مسئله 2022- کسی که کفاره بر او واجب شده باشد و بمیرد بر ورثه او واجب میشود که از اصل ترکه کفاره که اطعام یابنده آزاد کردن است بدهند و دیگری میتواند تبرعا از طرف میت کفاره بدهد و شخص زنده نمیشود دیگری از طرف او کفاره بدهد.
مسئله 2023- در چند صورت فقط قضای روزه بر شخص واجب است و کفاره واجب نیست: اول – آنکه روزه دار در روزه ماه رمضان عمدا قی کند. دوم- آنکه در شب ماه رمضان
جنب باشد و به تفصیلی که قبلا گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. سوم- آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد که در این صورت احتیاطا باید قضای آن روزها را بگیرد. چهارم- آنکه در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه مفطری به عمل آورد بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعد از تحقیق با اینکه گمان دارد صبح شده مفطری بجا آورد بعد معلوم شود صبح بوده، در این صورت احتیاطا قضا نماید.
پنجم- آنکه کسی بگوید صبح نشده و شخص به گفته او افطار کند بعد معلوم شود صبح بوده و در این صورت احتیاطا باید قضای آن روز را بگیرد.
ششم- آنکه کسی بگوید صبح شده و شخص به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخی می کند و افطار نماد بعد معلوم شود صبح بوده احتیاطا قضا نماید. هفتم- آنکه کور و مانند آن به گفته کس دیگر افطار کنند بعد معلوم شود مغرب نبوده. هشتم- آنکه در هوای صاف بواسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است احتیاطا قضا نماید ولی اگر در هوای ابر به گمان اینکه مغرب شده افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست. نهم- آنکه برای خنک شدن یا بی جهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد یا برای وضو مضمضه کند و بی
اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست.
مسئله 2024- اگر غیر آب چیز دیگری را در دهان ببرد و بی اختیار فرو رود با آب داخل بینی کند و بی اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست.
مسئله 2025- مضمضه زیاد برای روزه دار مکروه است اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد بهتر است سه مرتبه آب دهان را بیرون بیندازد.
مسئله 2026- اگر شخص بداند بواسطه مضمضه بی اختیار یا از روی فراموشی آب وارد گلویش می شود نباید مضمضه کند.
مسئله 2027- اگر در ماه رمضان بعد از تحقیق یقین کند صبح نشده است و مفطری به عمل آورد بعد معلوم شود که صبح بوده قضا لازم نیست.
مسئله 2028- اگر شخص شک کند که مغرب شده یا نه نمیتواند افطار کند ولی اگر شک کند صبح شده یا نه پیش از تحقیق هم میتواند مفطر به عمل آورد.
مسئله 2029- اگر دیوانه عاقل شود واجب نیست روزه های وقتی را که دیوانه بوده قضا نماید.
مسئله 2030- اگر کافر مسلمان شود واجب نیست روزه های وقتی را که کافر بوده قضا نماید ولی اگر مسلمان کافر شود و دو مرتبه مسلمان گردد روزه های وقتی را که کافر بوده باید قضاء نماید.
مسئله 2031- روزه ای که از شخص بواسطه مستی فوت شده باید قضاء نماید اگر چه چیزی را که بواسطه آن مست شده برای معالجه خورده باشد.
مسئله 2032- اگر بواسطه عذری چند روز روزه نگیرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او برطرف شده بنا بر احتیاط واجب باید مقدار بیشتری را که احتمال میدهد روزه
نگرفته قضا نماید مثلا کسی که قبل از ماه رمضان مسافرت کرده و نمیداند دهم رمضان از مسافرت برگشته یا پانزدهم باید احتیاطا پانزده روز روزه بگیرد ولی کسی که نمی داند چه وقت عذر برایش پیدا شده می تواند کمتر را قضا نماید مثلا اگر در اواخر ماه رمضان مسافرت کند و بعد از رمضان برگردد و نداند که بیست و پنجم رمضان مسافرت کرده یا بیست و ششم می تواند مقدار کمتر یعنی پنج روز را قضاء کند.
مسئله 2033- اگر چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد قضای هر یک را که اول بگیرد مانعی ندارد ولی اگر وقت قضاء رمضان تنگ باشد مثلا سه روز از رمضان آخر قضاء داشته باشد و سه روز هم به ماه رمضان مانده باشد احتیاط آنست که اول قضای ماه رمضان آخر را بگیرد.
مسئله 2034- کسی که قضاء روزه چند رمضان بر او واجب باشد و در نیت معین نکند روزه ای را که میگیرد قضای کدام رمضان است قضای سال اول حساب میشود.
مسئله 2035- کسی که قضای روزه رمضان را گرفته اگر وقت قضای روزه او تنگ نباشد می تواند قبل از ظهر افطار نماید.
مسئله 2036- اگر قضای روزه میتی را گرفته باشد احتیاط واجب آنست که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.
مسئله 2037- اگر بواسطه مرض یا حیض یا نفاس روزه رمضان را نگیرد و قبل از تمام شدن رمضان بمیرد. لازم نیست روزهائی را که نگرفته برای او قضاء کنند.
مسئله 2038- اگر بواسطه مرضی روزه رمضان را نگیرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد قضای روزه هائی را
که نگرفته بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مد (سه ربع کیلو) گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد ولی اگر بواسطه عذر دیگری مانند مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقی بماند روزه هائی را که نگرفته باید قضا نماید و احتیاط مستحب آنست که برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
مسئله 2039- اگر بواسطه مرضی روزه رمضان را نگیرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولی عذر دیگری پیدا کند که نتواند تا رمضان بعد قضای روزه را بگیرد باید روزه هایی را که نگرفته قضا نماید و نیز اگر در ماه رمضان غیر مرض عذر دیگری داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگیرد، روزه هائی را که نگرفته باید قضاء نماید.
مسئله 2040- اگر در ماه رمضان بواسطه عذری روزه نگیرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آینده عمدا قضای روزه را نگیرد باید روزه را قضاء کند و برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند آنها به فقیر بدهد.
مسئله 2041- اگر در قضای روزه کوتاهی کند تا وقت تنگ شود و در تنگی وقت عذری پیدا کند باید قضا را بگیرد و برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد ولی اگر موقعی که عذر دارد تصمیم داشته باشد که بعد از برطرف شدن عذر روزه های خود را قضا کند و قبل از آنکه قضا نماید در تنگی وقت عذر پیدا کند
قضاء کافی است.
مسئله 2042- اگر مرض شخص چند سال طول بکشد بعد از آنکه خوب شد باید قضای رمضان آخر را بگیرد و برای هر روز از سالهای قبل یک مد گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد.
مسئله 2043- شخصی که باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد میتواند کفاره چند روز را به یک فقیر بدهد.
مسئله 2044- اگر قضای رمضان را چند سال تأخیر بیندازد باید قضا را بگیرد و برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و نسبت به سالها «مد» تکرار نمیشود.
مسئله 2045- اگر روزه رمضان را عمدا نگیرد باید قضای آنرا بجا آورد و برای هر روز کفاره بدهد.
مسئله 2046- اگر روزه ماه رمضان را عمدا نگیرد و در روز مکرر جماع کند کفاره هم مکرر میشود و اگر مکرر زنا کند کفاره جمع مکرر میشود و اگر مفطر دیگری بجا آورد مثلا چند مرتبه غذا بخورد احتیاط واجب تکرار کفاره است.
مسئله 2047- بعد از مرگ پدر و مادر پسر بزرگتر باید قضای نماز و روزه آنان را به تفصیلی که گفته شد بجا آورد.
مسئله 2048- اگر پدر و مادر غیر از روزه ی رمضان روزه واجب دیگری را مانند روزه نذر نگرفته باشند احتیاط آنست که پسر بزرگتر قضا نماید.
مسئله 2049- مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر دو رکعت بخواند نباید روزه بگیرد و مسافری که نمازش را تمام میخواند مثل کسی که شغلش مسافرت است یا سفر او معصیت است باید در سفر روزه بگیرد.
مسئله 2050- مسافرت در ماه رمضان
اشکال ندارد هر چند برای فرار از روزه باشد ولی مکروه است.
مسئله 2051- اگر غیر روزه رمضان روزه معین دیگری بر شخص واجب باشد مثلا نذر کرده باشد روز پنجشنبه را روزه بگیرد تا ناچار نشود نمیتواند در آنروز مسافرت کند و اگر در سفر باشد چنانچه ممکن است قصد اقامه ده روز نماید و آن روز را روزه بگیرد و اگر ممکن نیست قضای آن روز را احتیاطا بگیرد.
مسئله 2052- اگر نذر کند روزه بگیرد و روزه آنرا معین نکند نمیتواند آنرا در سفر بجا آورد ولی چنانچه نذر کند روزه معینی را در سفر روزه بگیرد باید آنرا در سفر بجا آورد و نیز اگر نذر کند روز معینی را چه مسافر باشد یا نباشد روزه بگیرد، باید آنروز را اگر چه مسافر باشد روزه بگیرد.
مسئله 2053- مسافر میتواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیبه روزه مستحبی بگیرد.
مسئله 2054- کسی که نمیداند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگیرد و در بین روز مسئله را بفهمد باید افطار کند و اگر تا مغرب نفهمد روزه اش صحیح است. مسئله 2055- اگر فراموش کند که مسافر است یا فراموش کند که روزه مسافر باطل است و در سفر روزه بگیرد اظهر آنست که روزه او صحیح است.
مسئله 2056- اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نماید باید روزه خود را تمام کند و اگر پیش از ظهر مسافرت کند و قبل از ظهر از حد ترخص خارج شود باید روزه خود را افطار نماید و اگر پیش از رسیدن به حد ترخص روزه را افطار کند کفاره
بر او واجب است.
مسئله 2057- اگر مسافر پیش از ظهر به وطنش برسد یا به جائی برسد که قصد اقامت ده روز در آنجا دارد چنانچه مفطری به عمل نیاورده باید آنروز را روزه بگیرد و اگر مفطری به عمل آورده روزه آنروز بر او واجب نیست.
مسئله 2058- اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد یا به جائی برسد که میخواهد ده روز در آنجا بماند نباید آن روز را روزه بگیرد.
مسئله 2059- مسافر و کسی که از روزه گرفتن عذر دارد مکروه است در روز ماه رمضان جماع نماید و در خوردن و آشامیدن کاملا خود را سیر نماید.
مسئله 2060- کسی که بواسطه پیری نمیتواند روزه بگیرد یا روزه گرفتن برایش دشوار است روزه بر او واجب نیست و در صورت دوم باید برای هر روز یک مد که تقریبا (سه ربع کیلو) میباشد گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد و در صورت اولی نیز احتیاطا برای هر یک روز یک مد بدهد.
مسئله 2061- کسی که بواسطه پیری روزه نگرفته اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگیرد باید قضای روزهائی را که نگرفته بجا آورد.
مسئله 2062- اگر شخص مرضی دارد که زیاد تشنه میشود و نمیتواند تشنگی را تحمل کند یا برای او مشقت دارد روزه بر او واجب نیست ولی در صورت دوم باید برای هر روز یک مد (سه ربع کیلو) گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد و احتیاط مستحب آنست که بیشتر از مقدار ضرورت آب نیاشامد و چنانچه بعد بتواند روزه بگیرد باید قضای روزه هائی
را که نگرفته بگیرد.
مسئله 2063- زنی که زائیدن او نزدیک است و روزه برای حملش ضرر دارد روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مد گندم یا جو و مانند اینها به فقیر بدهد و نیز اگر روزه برای خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نیست و احتیاطا باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در هر دو صورت روزه هائی که نگرفته قضا نماید.
مسئله 2064- زنی که بچه شیر میدهد و شیر او کم است چه مادر بچه یا دایه بچه باشد یا بی اجرت شیر بدهد اگر روزه برای بچه ضرر دارد روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و نیز اگر برای خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نیست و احتیاطا باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در هر دو صورت قضاء روزه هائی را که نگرفته بگیرد.
مسئله 2065- اگر برای شیر دادن بچه کسی پیدا شود که بی اجرت شیر بدهد یا برای شیردادن بچه از پدر یا مادر بچه یا از کس دیگری که اجرت او را بدهد اجرت بگیرد احتیاط آنست که بچه را به او بدهند و مادرش روزه بگیرد.
مسئله 2066- اول ماه به پنج چیز ثابت میشود: اول آنکه خود شخص ماه را بببیند. دوم عده ای که از گفته آنان یقین پیدا میشود بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیزی که بواسطه آن یقین حاصل شود. سوم دو مرد عادل بگویند که ماه را دیده ایم به شرط آنکه
صفت ماه را بر خلاف یکدیگر نگویند. چهارم سی روز از اول ماه شعبان گذشته باشد که اول ماه رمضان ثابت میشود یا سی روز از اول ماه رمضان گذشته باشد که اول ماه شوال ثابت میشود. پنجم حاکم شرع حکم کند که اول ماه است.
مسئله 2067- اگر حاکم شرع حکم کند که اول ماه است کسی هم که تقلید او را نمیکند باید به حکم او عمل نماید ولی کسی که میداند حاکم شرع اشتباه کرده نمیتواند به حکم او عمل نماید.
مسئله 2068- اول ماه با پیشگوئی منجمین ثابت نمیشود ولی اگر شخص از گفته آنان یقین پیدا کند باید به آن عمل نماید.
مسئله 2069- بلند بودن ماه یا دیر غروب کردن آن دلیل نمیشود که شب پیش شب اول ماه بوده است.
مسئله 2070- اگر اول ماه برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد چنانچه دو مرد عادل بگویند که شب پیش ماه را دیده ایم باید قضای روزه آنروز را بگیرد.
مسئله 2071- اگر در شهری اول ماه ثابت شود برای مردم شهر دیگر فائده ندارد مگر آن دو شهر با هم نزدیک باشند یا شخص بداند که افق آنها یکی است.
مسئله 2072- اول ماه با تلگراف ثابت نمیشود مگر دو شهری که از یکی به دیگری تلگراف کرده اند نزدیک یا هم افق باشند و شخص بداند که تلگراف از روی حکم حاکم شرع یا شهادت دو مرد عادل بوده است.
مسئله 2073- روزی را که شخص نمیداند آخر رمضان است یا اول شوال باید روزه بگیرد ولی اگر پیش از مغرب ثابت شود که شوال است باید افطار
کند.
مسئله 2074- اگر شخص زندانی نتواند به ماه رمضان یقین کند باید به گمان عمل نماید و اگر آن هم ممکن نباشد هر ماهی را که روزه بگیرد صحیح است ولی باید بعد از گذشتن یازده ماه از ماهی که روزه گرفته دو مرتبه یک ماه روزه بگیرد.
مسئله 2075- روزه عید فطر و عید قربان حرام است و نیز روزی را که شخص نمیداند آخر شعبان است یا اول رمضان اگر به نیت رمضان روزه بگیرد حرام میباشد.
مسئله 2076- اگر بواسطه روزه مستحبی حق شوهرش ضایع شود روزه او حرام است و احتیاطا بدون اجازه او روزه مستحبی نگیرد هر چند حق شوهر از بین نرود و احتیاط واجب آنست که روز عاشورا روزه نگیرد.
مسئله 2077- روزه مستحبی بچه های نابالغ اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد بشود حرام است.
مسئله 2078- اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبی بگیرد و در بین روز پدر او را نهی کند باید افطار نماید.
مسئله 2079- کسی که میداند روزه برای او ضرر ندارد اگر چه طبیب بگوید ضرر دارد روزه بر او واجب است و کسی که یقین یا گمان دارد که روزه برایش ضرر دارد اگر چه طبیب بگوید ضرر ندارد نباید روزه بگیرد و اگر روزه بگیرد صحیح نیست.
مسئله 2080- اگر شخصی احتمال دهد که روزه برایش ضرر دارد و از آن احتمال ترس برای او پیدا شود چنانچه احتمال او عقلانی باشد نباید روزه بگیرد و اگر روزه بگیرد باطل است.
مسئله 2081- کسی که عقیده اش اینست که روزه برای او ضرر ندارد اگر روزه
بگیرد و بعد از مغرب معلوم شود برای او ضرر داشته احتیاطا باید قضای آنرا بجا آورد.
مسئله 2082- غیر از روزه هائی که گفته شد روزه های حرام دیگری هم هست که در کتابهای مفصل گفته شده.
مسئله 2083- روزی که شخص شک دارد روز عرفه است یا عید قربان روزه آن مکروه است.
مسئله 2084- 1- روزه تمام روزهای سال غیر از روزه های حرام و مکروه که گفته شد مستحب است و برای بعضی از روزها بیشتر سفارش شده است. از آن جمله است پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه و چهارشنبه اولی که بعد از روز دهم ماه است و اگر کسی اینها را بجا نیاورده مستحب است قضا نماید و چنانچه اصلا نتواند روزه بگیرد مستحب است برای هر روز یک مد طعام یا نیم مثقال نقره به فقیر صدقه بدهد.
2- سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه. 3- تمام ماه رجب و شعبان و بعضی از این دو ماه اگر چه یک روز باشد.
4- روز عید نوروز و روز چهارم تا نهم شوال و روز بیست پنجم و بیست و نهم ذی قعده و روز اول تا نهم ذی حجه (روز عرفه) ولی اگر به واسطه ضعف روزه نتواند دعاهای روز عرفه را بخواند روزه آنروز مکروه است و عید سعید غدیر (18 ذی حجه) و روز مباهله(24 ذی حجه) و روز اول و سوم و هفتم محرم و میلاد مسعود پیغمبر((17 ربیع الاول) و پانزدهم جمادی الاولی و روز مبعث حضرت رسول ((27 رجب)- و اگر کسی روزه مستحبی بگیرد واجب نیست آن را به آخر رساند بلکه اگر
برادر مومنش او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را بپذیرد و افطار نماید.
مسئله 2085- برای شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نیستند از کاری که روزه را باطل میکند خودداری نمایند:
اول- مسافری که در سفر کاری که روزه را باطل میکند انجام داده باشد و پیش از ظهر به وطنش یا به جائی که میخواهد ده روز بماند برسد.
دوم- مسافری که بعد از ظهر به وطنش یا به جائی که میخواهد ده روز در آنجا بماند برسد.
سوم- مریضی که پیش از ظهر خوب شود و کاری که روزه را باطل میکند، انجام داده باشد.
چهارم- مریضی که بعد از ظهر خوب شود.
پنجم- زنیکه در بین روز از خون حیض یا نفاس پاک شود.
ششم- کافری که بعد از ظهر مسلمان شود.
مسئله 2086- مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشاء را پیش از افطار کردن بخواند ولی اگر کسی منتظر او است یا میل زیادی به غذا دارد که نمیتواند با حضور قلب نماز بخواند بهتر است اول افطار کند ولی به قدری که ممکن است نماز را در وقت فضیلت آن بجا آورد.
مسئله 2087- زکوه بر نه چیز واجب است: اول – گندم. دوم- جو. سوم- خرما. چهارم- کشمش. پنجم- طلا. ششم- نقره. هفتم- شتر. هشتم-گوسفند. نهم-گاو. هر گاه کسی مالک یکی از این نه چیز باشد با شروطی که بعدا گفته میشود باید مقداری که معین شده به یکی از مصارف زکوه که گفته میشود مصرف نماید.
مسئله 2088- «سلت» که دانه ای است به نرمی گندم و خاصیت جو دارد و «علس» که مثل گندم است و خوراک مردمان صنعا میباشد بنا بر احتیاط واجب
زکوه دارند.
مسئله 2089- زکوه در صورتی واجب میشود که مال به مقدار نصاب که بعدا گفته میشود برسد و مالک آن بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرف کند.
مسئله 2090- هر گاه شخص یازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد اول ماه دوازدهم باید زکوه آنرا بدهد ولی اول سال بعد را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کند.
مسئله 2091- اگر مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بین سال بالغ شود احتیاط واجب آنست که زکوه را بدهد مثلا اگر بچه ای در اول محرم مالک چهل گوسفند باشد و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد یازده ماه که از اول محرم بگذرد اگر شرائط دیگر را هم دارا باشد احتیاطا باید زکوه بدهد.
مسئله 2092- زکوه گندم و جو وقتی واجب میشود که به آنها گندم و جو گفته شود و زکوه کشمش بنا بر احتیاط وقتی واجب میشود که غوره است و موقعی که رنگ خرما زرد یا سرخ شد بنا بر احتیاط زکوه آن واجب میشود ولی وقت دادن زکوه گندم و جو موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها و زکوه خرما و کشمش موقعی است که خشک شده باشند.
مسئله 2093- اگر موقع واجب شدن زکوه گندم و جو و کشمش و خرما که در مسئله قبل گفته شد صاحب آنها بالغ باشد باید زکوه آنها را بدهد.
مسئله 2094- اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال دیوانه باشد زکوه بر او واجب
نیست ولی اگر در مقداری از سال دیوانه باشد و در آخر سال عاقل شود بنا بر احتیاط زکوه بر او واجب است.
مسئله 2095- اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداری از سال مست یا بیهوش شود زکوه از او ساقط نمیشود و همچنین است اگر موقع واجب شدن زکوه گندم و جو و خرما و کشمش مست یا بیهوش باشد.
مسئله 2096- مالی را که از شخصی غصب کرده اند و نمیتواند در آن تصرف کند زکوه ندارد ولی اگر زراعتی را که از او غصب کنند و موقعی که زکوه آن واجب میشود در دست غاصب باشد هر وقت به صاحبش برگشت احتیاط آنست که زکوه آنرا بدهد.
مسئله 2097- اگر طلا و نقره یا چیز دیگری را که زکوه آن واجب است قرض کند و یکسال نزد او بماند باید زکوه آنرا بدهد و بر کسی که آنرا به قرض داده چیزی واجب نیست.
مسئله 2098- زکوه گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب میشود که به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها دویست و هشتاد و هشت من لبریز و چهل و پنج مثقال کم است.
مسئله 2099- اگر پیش از دادن زکوه از انگور و خرما و جو و گندمی که زکوه آنها واجب شده خود و عیالاتش بخورند یا مثلا به فقیر ببخشد باید زکوه مقداری که مصرف کرده بدهد.
مسئله 2100- اگر بعد از آنکه زکوه گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالک آن بمیرد باید مقدار زکوه را از مال او بدهند ولی اگر پیش
از واجب شدن زکوه بمیرد هر یک از ورثه که سهم او به اندازه نصاب برسد باید زکوه سهم خود را بدهد.
مسئله 2101- کسی که از طرف حاکم شرع مأمور جمع آوری زکوه است موقع خرمن که گندم و جو را از کاه جدا میکنند و بعد از خشک شدن خرما و انگور میتواند زکوه را مطالبه کند و اگر مالک ندهد و چیزی که زکوه آن واجب شده از بین برود باید عوض آنرا بدهد.
مسئله 2102- اگر بعد از مالک شدن درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو زکوه آنها واجب شود مثلا خرما در ملک او زرد یا سرخ شود باید زکوه آنرا بدهد.
مسئله 2103- اگر بعد از آنکه زکوه گندم و جو و خرما و انگور واجب شد زراعت و درخت را بفروشد زکوه آن بر فروشنده است.
مسئله 2104- اگر شخص گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد و بداند که فروشنده زکوه آنرا داده یا شک کند که داده یا نه چیزی بر او واجب نیست و اگر بداند که زکوه آنرا نداده چنانچه حاکم شرع معامله مقداری را که باید از بابت زکوه داده شود اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاکم شرع میتواند مقدار زکوه را از خریدار بگیرد و اگر معامله مقدار زکوه را اجازه دهد معامله صحیح است و خریدار باید قیمت آن مقدار را به حاکم شرع بدهد و در صورتی که قیمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد میتواند از او پس بگیرد.
مسئله 2105- اگر وزن گندم و جو و خرما و کشمش
موقعی که تر است به دویست و هشتاد و هشت من و چهل و پنج مثال کم برسد و بعد از خشک شدن کمتر از مقدار نامبرده باشد زکوه آن واجب نیست.
مسئله 2106- اگر گندم و جو و خرما را پیش از خشک شدن مصرف کند چنانچه خشک آنها به اندازه نصاب باشد باید زکوه آنها را بدهد.
مسئله 2107- خرمائی که تازه آنرا میخورند و اگر بماند خیلی کم میشود یا بعد از خشک شدن خرما نمیگویند، چنانچه مقداری باشد که خشک آن به حد نصاب برسد زکوه بر آن واجب است.
مسئله 2108- گندم و جو و خرما و کشمش که زکوه آنها را داده اگر چند سال هم نزد او بماند زکوه ندارد.
مسئله 2109- اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود یا مثل زراعتهای مصر از رطوبت زمین استفاده کند زکوه آن «ده یک» است و اگر بادلو و مانند آن آبیاری شود زکوه آن «بیست یک» است و اگر مقداری از باران یا نهر یا رطوبت زمین استفاده کند و به همان مقدار از آبیاری بادلو و مانند آن استفاده نماید زکوه نصف آن ده یک و زکوه نصف دیگر آن «بیست یک» است یعنی از چهل قسمت سه قسمت آنرا بابت زکوه بدهند.
مسئله 2110- اگر گندم و جو و انگور هم از آب باران مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده کند چنانچه طوری باشد که بگویند آبیاری بادلو و مانند آن غلبه داشته زکوه آن بیست یک است و اگر بگویند آبیاری با آب
نهر و باران غلبه داشته زکوه آن ده یک است بلکه اگر نگویند آب باران و نهر غلبه داشته ولی آبیاری با آب باران و نهر بیشتر از آب دلو و مانند آن باشد بنا بر احتیاط واجب زکوه آن ده یک است.
مسئله 2111- اگر شک کند که آبیاری با آب باران و دلو به یک اندازه بوده یا آب باران غلبه داشته میتواند از نصف آن ده یک و از نصف دیگر آن بیست یک بدهد و نیز اگر شک کند که هر دو به یک ندازه بوده یا آبیاری با دلو غلبه داشته نصف آنرا ده یک و نصف دیگر آنرا بست یک باید بدهد.
مسئله 2112- اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد ولی با آب دلو هم آبیاری شود و آب دلو به زیاد شدن محصول کمک نکند، زکوه آن ده یک است. و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد ولی با آب نهر و باران هم مشروب شود و آنها را به زیاد شدن محصول کمک نکنند زکوه آن «بیست یک» است.
مسئله 2113- اگر نخل یا درخت انگور یا زراعت را مالک شود پیش از وقت تعلق زکوه و در وقت تعلق مالک او شده باشد زکوه آن در صورت اجتماع شرائط بر او واج است و هر گاه بعد از زمان تعلق مالک شود زکوه آن بر فروشنده است و فروش آن قبل از دادن زکوه صحیح است پس اگر
خریدار بداند یا احتمال دهد که فروشنده میدهد چیزی بر او نیست و هر گاه بداند که نداده یا نمیدهد بر خریدار است که زکوه را بدهد و عوض آنرا از فروشنده بگیرد.
مسئله 2114- اگر کسی زمینی را آبیاری نماید نه به قصد زراعت و دیگری در آن زمین زراعت کند به همان رطوبتی که در آن باقی مانده اقوی آنست که «ده یک» زکوه بدهد و همچنین اگر شخص خودش زمینی را به قصد غیر زراعت آبیاری کند و بعد از آن آن را زراعت نماید به همان رطوبت باز هم باید «ده یک» بدهد.
مسئله 2115- اگر کسی به عنوان «مزارعه» و «مساقات» با دیگری شریک شود و زراعتی نمایند سهم هر یک از آنها که به حد نصاب باشد با اجتماع سایر شرائط باید زکوه آنرا بدهد و هر گاه ملکی را اجاره کرده برای زراعت زکوه بر مستدجر است نه بر موجر اگر چه وجه الاجاره گندم و جو یا خرما و مویز باشد.
مسئله 2116- اگر درخت انگور یا خرما را بخرد قیمت آن جزء مخارج نیست ولی اگر خرما یا انگور را پیش از چیدن بخرد پولی را که برای آن داده جزء مخارج حساب میشود.
مسئله 2117- تخمی را که به مصرف زراعت رسانیده اگر از خودش باشد به مقدار وزن آن میتواند از حاصل کسر کند و اگر خریده باشد میتواند قیتی را که برای خرید آن داده جزء مخارج حساب نماید.
مسئله 2118- اگر زمین و اسباب زراعت یا یکی از این دو، ملک خود او باشد نباید کرایه آها را جزء مخارج حساب کند و
نیز برای کارهائی که خودش کرده یا دیگری بی اجرت انجام داده چیزی از حاصل کسر نمیشود.
مسئله 2119- اگر زمینی را بخرد و در آن زمین گندم یا جو بکارد پولی را که برای خرید زمین داه جزء مخارج حساب نمیشود ولی اگر زراعت را بخرد پولی را که برای خرید آن داده میتواند جزء مخارج حساب نماید و از حاصل کم کند اما باید قیمت کاهی را که از آن بدست میاید از پولی که برای خرید زراعت داده کسر نماید مثلا اگر زراعتی را هزار تومان خریده و قیمت کاه آن دویست تومان باشد فقط هشتصد تومان آنرا میتواند جزء مخارج حساب نماید.
مسئله 2120- کسی که بدون گاو و چیزهای دیگری که برای زراعت لازم است میتواند زراعت کند اگر اینها را بخرد نباید پولی را که برای خرید اینها داده جزء مخارج حساب نماید.
مسئله 2121- اگر زراعتی را با دلو و مانند آن آبیاری کنند و در زمینی که پهلوی آنست زراعتی کنند که از رطوبت آن زمین استفاده نماید و محتاج به آبیاری نشود زکوه زراعتی که با دلو آبیاری شده «بیست یک» و زکوه زراعتی که پهلوی آن است «ده یک» میباشد.
مسئله 2122- اعتبار نصاب قبل از اخراج مصارف زراعت است بلکه اقوی عدم اخراج مصارف زراعت است مطلقا مگر حق سلطان و بهره مالک و تخم زراعت و شارع مقدس اسلام لحاظ مخارج را در مقدار زکوه رعایت فرموده در بعض موارد «بیست یک» و در بعض موارد «ده یک».
مسئله 2123- اگر زراع بعد از بلوغ نصاب و تعلق زکوه بمیرد باید زکوه آنرا بدهند و
اگر پیش از تعلق زکوه بمیرد سهم هر یک از ورثه که به حد نصاب رسیده باید زکوتش را بدهند.
مسئله 2124- اگر شخص در چند شهر که فصل آنها با یکدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه آنها در یک موقع بدست نمی آید گندم یا جو یا خرما یا انگور داشته و همه آنها محصول یکسال حساب شود چنانچه چیزی که اول میرسد به اندازه نصاب باشد باید زکوه آنرا موقعی که میرسد بدهد و زکوه بقیه را هر وقت میرسد اداء نماید و اگر آنچه اول میرسد به اندازه نصاب نباشد در صورتی که یقین دارد با آنچه بعد بدست می اید به اندازه نصاب میشود باز هم واجب است زکوه آنچه را که رسیده همان وقت و زکوه بقیه را موقعی که میرسد بدهد پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود زکوه آن واجب است و اگر نشود زکوه آن واجب نیست.
مسئله 2125- اگر مالی که زکوه به آن تعلق گرفته در آن تجارت نماینده فائده آن تقسیم میشود پس فائده ای که از زکوه حاصل شده باید به مصرف فقرا رسانیده شود و اگر خسارت نماید به عهده مالک است.
مسئله 2126- اگر درخت خرما یا انگور در یکسال دو مرتبه میوه دهد چنانچه اگر روی هم به مقدار نصاب باشد بنا بر احتیاط زکوه آن واجب است.
مسئله 2127- اگر مقداری خرما یا انگور تازه دارد که خشک آن به اندازه نصاب میشود چنانچه به قصد زکوه از تازه آن به قدری به مستحق بدهد که اگر خشک شود به اندازه زکوتی باشد که بر او واجب است اشکال
ندارد.
مسئله 2128- اگر زکوه خرمای خشک یا کشمش بر او واجب باشد نمیتواند زکوه آنرا خرمای تازه یا انگور بدهد و نیز اگر زکوه خرمای تازه یا انگور بر او واجب باشد نمیتواند زکوه آنرا خرمای خشک یا کشمش بدهد اما اگر یکی از اینها یا چیز دیگری را به قصد قیمت زکوه بدهد مانعی ندارد.
مسئله 2129- کسی که بدهکار است و مالی هم دارد که زکوه آن واجب شده اگر بمیرد باید اول زکوه را از مالی که زکوه آن واجب شده بدهند بعد قرض او را اداء نمایند.
مسئله 2130- کسی که از طرف حاکم شرع مأمور گرفتن زکوه باشد جایز است خرما و انگور و زراعت را تخمین کند و مقدار زکوه را معین کند بر مالک به شرط قبول مالک و فائده تخمین آنست که بعد از آن برای مالک جائز است هر نوع تصرفی که میخواهد بنماید و وقت تخمین بعد از وقت تعلق زکوه است.
مسئله 2131- اگر گندم و جو و خرما و کشمش که زکوه آنها واجب شده خوب و بد دارد احتیاط واجب آنست که زکوه هر کدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد.
مسئله 2132- کسی که بدهکار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد اگر بمیرد و پیش از آنکه زکوه بر آنها واجب شود ورثه قرض او را از مال دیگر ندهند چنانچه مال میت فقط به اندازه بدهی او باشد واجب نیست زکوه اینها را بدهد و اگر مال میت بیشتر از بدهی او باشد در صورتی که بدهی او بقدری است که اگر
بخواهند اداء نمایند باید مقداری از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلب کار بدهند آنچه را به طلب کار میدهند زکوه ندارد و بقیه مال ورثه است و هر کدام آنان که سهمش به اندازه نصاب شود باید زکوه آنرا بدهد.
مسئله 2133- کسی که مدیون زکوه دهنده و طلبکار از فقیر باشد جایز است که زکوه دهنده را حواله کند بر فقیر که طلب خود را از او بگیرد و بعد از حواله، زکوه دهنده میتواند آنچه از فقیر طلبکار شده به حواله بابت زکوه حساب کند.
مسئله 2134- طلا دو نصاب دارد: نصاب اول آن بیست مثقال شرعی است که هر مثقال آن هجده نخود است پس وقتی طلا به بیست مثقال شرعی که پانزده مثقال معمولی است برسد اگر شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد شخص باید چهل یک (یک چهلم) که «نه نخود» میشود از بابت زکوه بدهد و اگر به این مقدار نرسد زکوه آن واجب نیست و نصاب دوم آن چهار مثقال شرعی است که سه مثقال معمولی میشود یعنی اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود باید زکوه تمام هیجده مثقال را از قرار چهل یک بدهد و اگر کمتر از سه مثقال اضافه شود فقط باید زکوه پانزده مثقال آنرا بدهد و زیادی آن زکوه ندارد و همچنین است هر چه بالا رود یعنی اگر سه مثقال اضافه شود باید زکوه تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود مقداری که اضافه شده زکوه ندارد.
مسئله 2135- نقره دو نصاب دارد. نصاب اول آن یکصد و پنج مثقال معمولی است که اگر نقره به یکصد و پنج مثقال برسد و شرائط دیگر را هم که گفته شد دارا باشد شخص باید چهل یک آنرا که دو مثقال و پانزده نخود است از بابت زکوه بدهد و اگر به این مقدار نرسد زکوه آن واجب نیست و نصاب دوم آن بیست و یک مثقال است یعنی اگر بیست و یک مثقال به یکصد و پنج مثقال اضافه شود باید زکوه تمام یکصد و بیست و شش مثقال را به طوری که گفته شد بدهد؛ و اگر کمتر از بیست و
یک مثقال اضافه شود فقط باید زکوه یکصد و پنج مثقال آنرا بدهد و زیادی آن زکوه ندارد و همچنین است هر چه بالا رود یعنی اگر بیست و یک مثقال اضافه شود باید زکوه تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود مقداری که اضافه شده و کمتر از بیست و یک مثقال است زکوه ندارد بنابراین اگر شخص چهل یک هر چه طلا و نقره دارد بدهد زکوتی را که بر او واجب بوده داده و گاهی هم بیشتر از مقدار واجب داده است مثلا کسی که یکصد و ده مثقال نقره دارد اگر چهل یک آنرا بدهد زکوه یکصد و پنج مثقال آنرا که واجب بوده داده و مقداری هم برای پنج مثقال آن داده که واجب نبوده است.
مسئله 2136- کسی که طلا یا نقره او به اندازه نصاب است، اگر چه زکوه آنها را داده باشد تا وقتی که از نصاب اول کم نشده همه ساله باید زکوه آنرا بدهد.
مسئله 2137- زکوه طلا و نقره در صورتی واجب میشود که آنرا سکه زده باشند و معامله با آن رواج باشد و اگر سکه آنهم از بین رفته باشد باید زکوه آنرا بدهند.
مسئله 2138- طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت می بندند در صورتی که معامل با آن رواج باشد زکوه آن واجب است بلکه اگر معامله با آن رواج نباشد ولی پول طلا و نقره به آن بگویند بنابر احتیاط زکوه آن واجب میباشد.
مسئله 2139- کسی که طلا و نقره دارد اگر هیچ یک آنها به اندازه نصاب اول نباشند، مثلا یکصد و چهار
مثقال نقره و چهارده مثقال طلا داشته باشد زکوه بر او واجب نیست.
مسئله 2140- چنانچه سابقا گفته شد زکوه طلا و نقره در صورتی واجب میشود که شخص یازده ماه مالک نصاب باشد و اگر در بین یازده ماه طلا و نقره او از نصاب اول کمتر شود زکوه بر او واجب نیست.
مسئله 2141- اگر در بین یازده ماه طلا و نقره ای که دارد با طلا یا نقره یا چیز دیگر عوض کند یا آنها را آب کند زکوه بر او واجب نیست ولی اگر برای فرار از دادن زکوه این کارها را بکند احتیاط مستحب آنست که زکوه را بدهد.
مسئله 2142- اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب کند باید زکوه آنها را بدهد و چنانچه بواسطه آب کردن وزن یا قیمت آنها کم شود باید زکوتی را که پیش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسئله 2143- اگر طلا و نقره ای که دارد خوب و بد داشته باشد میتواند زکوه هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد ولی بهتر است زکوه همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
مسئله 2144- طلا و نقره ای که بیشتر از اندازه معمول فلز دیگر دارد اگر خالص آن به اندازه نصاب که مقدار آنها گفته شد برسد شخص باید زکوه آنرا بدهد و چنانچه شک دارد که خالص آن به اندازه نصاب است یا نه بنا بر احتیاط واجب باید به وسیله آب کردن یا از راه دیگر مقدار خالص آنرا معلوم کند.
مسئله 2145- اگر طلا و نقره ای که دارد به مقدار
معمول فلز دیگر با آن مخلوط باشد نمیتواند زکوه آنرا از طلا و نقره ای بدهد که بیشتر از معمول فلز دیگر دارد ولی اگر به قدری بدهد که یقین کند طلا و نقره خالص که در آن هست به اندازه زکوتی میباشد که بر او واجب است اشکال ندارد.
مسئله 2146- زکوه شتر و گاو و گوسفند غیر از شرائطی که گفته شد دو شرط دیگر دارد: اول- آنکه حیوان در تمام سال بیکار باشد و اگر در تمام سال یکی دو روز هم کار کرده باشد بنا بر احتیاط زکوه آن واجب است. دوم- آنکه در تمام سال از علف بیابان چرا نماید، پس اگر تمام سال یا مقداری از آنرا از علف چریده باشد یا از زراعتی که ملک مالک یا ملک کس دیگر است بچرد، زکوه ندارد ولی اگر در تمام سال یک روز یا دو روز از علف مالک بخورد بنا بر احتیاط زکوه آن واجب میباشد.
مسئله 2147- اگر شخص برای گاو و گوسفند و شتر خود چراگاهی را که کسی کشت ننموده بخرد یا اجاره کند یا برای چراندن در آن باج دهد باید زکوه را بدهد.
مسئله 2148- شتر دوازده نصاب دارد: اول- پنج شتر و زکوه آن یک گوسفند است و تا شماره شتر به این مقدار نرسد زکوه ندارد. دوم- ده شتر و زکوه آن دو گوسفند است. سوم- پانزده شتر و زکوه آن سه گوسفند است. چهارم- بیست شتر و زکوه آن چهار گوسفند است. پنجم- بیست و پنج شتر و زکوه آن پنج گوسفند است. ششم- بیست و شش شتر و زکوه آن یک شتر ماده است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم- سی و شش شتر و زکوه آن یک ماده شتر است که داخل در سال سوم شده باشد.
هشتم- چهل و شش شتر و زکوه آن یک ماده شتر است که داخل سال چهارم شده باشد.
نهم- شصت و
یک شتر و زکوه آن یک ماده شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم- هفتاد و شش شتر و زکوه آن دو ماده شتر است که داخل سال سوم شده باشد.
یازدهم- نود و یک شتر و زکوه آن دو ماده شتر است که داخل سال چهارم شده باشد.
دوازدهم- صد و بیست و یک شتر و بالتر از آن که باید با چهل چهل حساب کند و هر چهل، یک شتر بدهد که داخل سال سوم شده باشد یا پنجاه پنجاه حساب کند و برای هر پنجاه، یک شتر بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا چهل و پنجاه حساب کند ولی در هر صورت باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند یا اگر چیزی باقی میماند از نه تا بیشتر نباشد مثلا اگر صد و چهل شتر دارد باید برای صد تا دو شتری که داخل سال چهارم شده و برای چهل تا یک شتری که داخل سال سوم شده بدهد.
مسئله 2149- زکوه ما بین دو نصاب واجب نیست پس اگر شماره شترهائی که دارد از نصاب اول که پنج است بگذرد تا به نصاب دوم که ده است نرسیده، فقط باید زکوه پنج تای آن را بدهد و همچنین است در نصابهای بعد.
مسئله 2150- در نصاب ششم شتر که بیست و شش است هر گاه برای زکوه آن شتر ماده ای که داخل سال دوم شده باشد ندارد میتواند یک شتر نر که داخل سال سوم شده باشد بدهد.
مسئله 2151- گاو دو نصاب دارد: اول سی که وقتی شماره گاو به سی رأس رسید
اگر شرائطی را که گفته شد داشته باشد شخص باید یک گوساله که داخل سال دوم شده باشد بابت زکوه بدهد چه نر باشد چه ماده. دوم چهل و زکوه آن یک گاو ماده است که داخل سال سوم شده باشد و هر گاه زیاده از آن گاو داشته باشد مخیر است بین اینکه سی سی حساب کند و به عدد هر سی زکوه آنرا بدهد یا آنکه چهل چهل حساب کند و به عدد هر چهل زکوه آنرا بدهد و زکوه بین سی و چهل واجب نیست مثلا کسی که سی و نه گاو دارد فقط باید زکوه سی تای آنها را بدهد و نیز اگر چهل گاو داشته باشد تا به شصت نرسیده فقط باید زکوه چهل تای آنرا بدهد و بعد از آنکه به شصت رسید چون دو برابر نصاب اول را دارد، باید دو گوساله ای را که داخل سال دوم شده باشد بدهد و همچنین هر چه بالا رود باید سی سی حساب کند یا چهل چهل یا با سی و چهل حساب کند و زکوه آنرا به دستوری که ذکر شد بدهد ولی باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند یا اگر چیزی باقی میماند از نه تا بیشتر نباشد مثلا اگر هفتاد گاو دارد باید به حساب سی و چهل حساب کند و برای سی تای آنها زکوه سی و برای چهل تای آنها زکوه چهل را بدهد چون اگر به حساب سی حساب کند ده تا از زکوه نداده میماند.
مسئله 2152- گاو و گاومیش یک جنس محسوب است چنانچه در شتر فرق نیست بین انواع آن.
مسئله 2153- گوسفند پنج نصاب دارد: اول چهل و زکوه آن یک گوسفند است.
دوم- یکصد و بیست و یک و زکوه آن دو گوسفند است.
سوم- دویست و یک و زکوه آن سه گوسفند است.
چهارم- سیصد و یک و زکوه آن چهار گوسفند است.
پنجم- چهارصد و هر چه زیاده از آن گوسفند داشته باشد در هر صد گوسفند یک گوسفند باید بدهد و میان دو نصاب آنچه زیاد بماند زکوه ندارد.
مسئله 2154- در زکوه گوسفند بز و میش و اقسام دیگر آن فرق ندارد.
مسئله 2155- مال مشترک اگر سهم هر یک به قدر نصاب باشد هر یک باید زکوه سهم خود را بدهد و هر گاه سهم بعضی از آنها به حد نصاب باشد و سهم دیگری نباشد تنها بر صاحب نصاب واجب است.
مسئله 2156- در دادن زکوه گوسفند بز بیمار و پیر و عیب دار صحیح نیست مگر آنکه تمام گوسفندان بیمار یا پیر باشند.
مسئله 2157- هر گاه کسی جنسی که زکوه به آن تعلق میگیرد داشته باشد و لکن جدا جدا باشند و در یک محل نباشند تمام آنها را ملاحظه ماید چنانچه به حد نصاب رسیده باشند باید زکوه آنها را بدهد.
مسئله 2158- گوسفندی که برای زکوه گوسفند یا شتر میدهند حداقل باید داخل سال دوم شده باشد و اگر بز بدهد احتیاطا باید داخل سال سوم شده باشد.
مسئله 2159- لازم نیست زکوه را از عین گوسفندانی که زکوه به آن تعلق گرفته بدهد بلکه میتواند گوسفند دیگری بدهد هر چند قیمتش از تمام گوسفندهایش کمتر باشد.
مسئله 2160- زکوه شتر و گاو و
گوسفندی که به حد نصاب برسد واجب است چه همه آنها نر باشند یا ماده یا بعضی نر و بعضی ماده باشند.
مسئله 2161- شخص میتواند بجای گوسفند یا گاو یا شتر قیمت آنها را به مستحقین زکوه بدهد.
مسئله 2162- در جائی که میخواهد قیمت جنس زکوی را بدهد باید قیمت روزی که میدهد حساب نماید چه عین زکوی موجود باشد یا تلف شده باشد نه قیمت روز تعلق وجوب و همچنین در محلی که زکوه را میدهد قیمت همانجا را باید بدهد البته در صورتی که عین زکوی تلف شده باشد ولی اگر موجود باشد مدار بر قیمت جائی است که عین زکوی در آنجاست.
مسئله 2163- اگر پیش از تمام شدن ماه یازدهم گاو و گوسفند و شتری را که دارد با چیز دیگر عوض کند یا نصابی را که دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نماید مثلا چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند دیگر بگیرد زکوه بر او واجب نیست.
مسئله 2164- کسی که باید زکوه گاو و گوسفند و شتر را بدهد اگر زکوه آنها را از مال دیگرش بدهد تا وقتی شماره آنها از نصاب کم نشده همه ساله باید زکوه آنها را بدهد و اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اول کمتر شوند زکوه بر او واجب نیست مثلا کسی که چهل گوسفند دارد اگر از مال دیگرش زکوه آنها را بدهد تا وقتی که گوسفندهای او از چهل کم نشده همه ساله باید یک گوسفند بدهد و اگر از خود آنها بدهد تا وقتی که عدد آنها به چهل نرسد زکوه بر او نیست.
مسئله 2165- شخص میتواند زکوه را در هشت مورد مصرف کند: اول- فقیر یعنی کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایه دارد که میتواند مخارج سال خود را بگذارند فقیر نیست. دوم- مسکین و آن کسی است که از فقیر سخت تر میگذراند. سوم- کسی که از طرف امام ( یا نائب امام مأمور است که زکوه را جمع و نگاهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آنرا به امام یا نائب امام یا فقراء برساند. چهارم- کفاری که اگر زکوه به آنها بدهند به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ به مسلمانان کمک میکنند. پنجم- خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان. ششم- بدهکاری که نمی تواند قرض خود را بدهد. هفتم- سبیل ا... یعنی کارهائی که منفعت عموم دینی دارد مثل ساختن مسجد و مدرسه ای که طلاب علوم دینیه در آن مشغول تحصیل میشوند. هشتم- ابن سبیل یعنی مسافری که درمانده شده ... و احکام اینها ذکر خواهد شد.
مسئله 2166- احتیاط واجب آنست که فقیر و مسکین بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زکوه نگیرد و اگر مقداری پول یا جنس دارد فقط به اندازه ی کسری مخارج سک سالش زکوه بگیرد.
مسئله 2168- اگر سرمایه ای دارد که خود آن کفایت مخارج سال او میکند لکن فائده آن کفایت مخارج سال او نمی نماید یا آنکه دکانی ای باغی دارد که بر فرض فروختن آن برای مخارج یک سال یا چند سال او کافی است ولی درآمد آن کفایت نکند میتوان به او زکوه داد که سرمایه یا ملک
را از دست ندهد و درآمد و فائده را به مصرف برساند و کسری مخارج خود را از زکوه تأمین نماید.
مسئله 2169- جائز است یک مرتبه زیاده از مخارج یک سال از بابت زکوه به فقیر بدهند که مستغنی شود.
مسئله 2170- خانه مسکونی و خدمتکار و اسب سواری که لایق حال او باشد و اسباب خانه و لوازم منزل و کتاب و سائر چیزهائی که طبق شأن او لازم دارد، جائز است از بابت زکوه به او بدهند یا در صورت داشتن آنها میتواند مخارج خود را از زکوه بگیرد.
مسئله 2171- صنعت گر یا مالک یا تاجری که درآمد او از مخارج سالش کمتر است میتواند برای کسری مخارجش زکوه بگیرد و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایه خود را به مصرف مخارج برساند.
مسئله 2172- کسی که مخارج سالش را داشته اگر مقداری از آنرا مصرف نماید و بعد شک کند که آنچه باقی مانده به اندازه مخارج سال او هست یا نه نمیتواند زکوه بگیرد.
مسئله 2173- فقیری که یاد گرفتن صنعت برای او مشکل نیست بنا بر احتیاط واجب باید یاد بگیرد و با گرفتن زکوه زندگی نکند ولی تا وقتی که مشغول یادگرفتن است میتواند زکوه بگیرد.
مسئله 2174- کسی که قبلا فقیر بوده و میگوید فقیرم اگر چه شخص از گفته او اطمینان پیدا نکند میشود به او زکوه داد.
مسئله 2175- کسی که میگوید فقیرم و قبلا فقیر نبوده یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه چنانچه از گفته او اطمینان پیدا نشود احتیاط واجب آنست که به او زکوه ندهند.
مسئله 2176- کسی باید
زکوه بدهد اگر از فقیری طلبکار باشد میتواند طلبی را که از فقیر دارد بابت زکوه حساب نماید.
مسئله 2177- اگر فقیر بمیرد و مال او به اندازه قرضش نباشد شخص میتواند طلبی را که از او دارد بابت زکوه حساب کند ولی اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند یا به جهتی دیگر شخص نتواند طلب خود را بگیرد بنا بر احتیاط واجب نباید طلبی را که از او دارد بابت زکوه حساب نماید.
مسئله 2178- لازم نیست آنچه از بابت زکوه به فقیر می دهد اعلام کند از بابت زکوه است بلکه مستحب است زکوه را شخص به فقیر که می دهد و او از گرفتن زکوه خجالت میکشد در ظاهر به صورت هدیه و تعارف به او بدهد ولی نزد خود قصد زکوه نماید.
مسئله 2179- کسی که نتواند تمام سال مشغول کسب شود مگر یک مدت بخصوص و به همان مدت مخارج سالش را میتواند تحصیل کند و لکن در آن مدت مشغول به کسب نشود و بعد از آن قادر نشود از کسب، میشود به او زکوه داد اگر چه در ترک کسب آن مدت معصیت کرده.
مسئله 2180- کسی که قادر بر کسب باشد ولی مشغول تحصیل علوم دینیه میشود میتواند زکوه بگیرد.
مسئله 2181- اگر چیزی را به عنوان زکوه از روی ندانستن مسئله به کسی بدهد که مستحق زکوه نباشد و بعد مسئله را ملتفت شود چنانچه عین آنچه را داده موجود است باید مسترد شود و اگر تلف شده خودش ضامن است و هر گاه گیرنده ملتفت بوده که از بابت
زکوه است باید عوض آن را به مالک رد نماید و اگر ملتفت نبوده ضامن نیست.
مسئله 2182- اگر به خیال اینکه کسی فقیر است و مطمئن به فقر او نبوده و به او زکوه بدهد و بعد بفهمد فقیر نبوده چنانچه چیزی را که به او داده موجود باشد باید از او بگیرد و به مستحق بدهد و اگر از بین رفته باشد، اگر کسی آن چیز را گرفته میدانسته زکوه است باید عوض آنرا از او بگیرد و به مستحق برساند و اگر نمیدانسته زکوه است نمیتواند چیزی از او بگیرد و باید از مال خود زکوه را به مستحق بدهد.
مسئله 2183- کسی که بدهکار است و نمیتواند بدهی خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد میتواند برای دادن قرض خود زکوه بگیرد ولی باید مالی را که قرض کرده در معصیت خرج نکرده باشد یا اگر در معصیت خرج کرده از آن معصیت توبه کرده باشد.
مسئله 2184- اگر به کسی که بدهکار است و نمیتواند بدهی خود را رد نماید زکوه بدهد از برای بدهی او بعد بفهمد قرض خود را در معصیت صرف کرده چنانچه آن بدهکار فقیر باشد میتواند آنچه را به او داده از بابت زکوه حساب کند ولی احتیاط مستحب آنست که اگر از آن معصیت توبه نکرده، چیزی را که به او داده از بابت زکوه حساب نکند.
مسئله 2185- کسی که بدهکار است و نمیتواند بدهی خود را بدهد اگر چه فقیر نباشد شخص میتواند طلبی را که از او دارد از بابت زکوه حساب نماید.
مسئله 2186- مسافری که خرجی
او تمام شده یا مرکبش از کار افتاده چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد رساند اگر چه در وطن خود فقیر نباشد میتواند زکوه بگیرد ولی اگر بتواند در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کند فقط به مقداری که به آنجا برسد میتواند زکوه بگیرد.
مسئله 2187- مسافری که در سفر درمانده شده و زکوه گرفته بعد از آنکه به وطنش رسید اگر چیزی از زکوه زیاد آمده باشد باید آنرا به حاکم شرع بدهد و بگوید آن چیز زکوه است.
مسئله 2188- کسی که زکوه میگیرد باید شیعه دوازده امام باشد و اگر شخص کسی را شیعه بداند و به او زکوه بدهد بعد معلوم شود شیعه نبوده باید دو مرتبه زکوه بدهد.
مسئله 2189- اگر طفل یا دیوانه از شیعه، فقیر باشد شخص میتواند به ولی او زکوه بدهد به قصد آنکه آنچه را میدهد ملک طفل یا دیوانه باشد.
مسئله 2190- اگر به ولی طفل و دیوانه دسترسی ندارد میتواند خودش یا بوسیله یک نفر امین زکوه را به مصرف طفل صغیر یا دیوانه برساند و باید موقعی که زکوه به مصرف آنان میرسد نیت زکوه کند.
مسئله 2191- به فقیری که گدائی میکند میشود زکوه داد ولی به کسی که زکوه را در معصیت مصرف میکند نمیشود زکوه داد.
مسئله 2192- کسی که معصیت کبیره را بطور آشکار بجا میآورد احتیاط واجب آنست به او زکوه ندهند.
مسئله 2193- به کسی که بدهکار است و نمیتواند بدهی خود را بدهد اگر چه
مخارج او بر شخص واجب باشد، میشود برای دادن بدهیش زکوه داد.
مسئله 2194- شخص نمیتواند مخارج کسانی را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکوه بدهد ولی اگر مخارج آنان را ندهد دیگران میتوانند به آنها زکوه بدهند.
مسئله 2195- اگر شخص زکوه به پسرش بدهد که خرج زن و نکر و کلفت خود نماید؛ اشکال ندارد.
مسئله 2196- اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکوه بدهد.
مسئله 2197- پدر میتواند به پسرش زکوه بدهد که برای خود زن بگیرد پسر هم میتواند برای آنکه پدرش زن بگیرد زکوه خود را به او بدهد.
مسئله 2198- به زنی که شوهرش مخارج او را میدهد یا خرجی نمیدهد ولی ممکن است او را به دادن مخارج مجبور کنند نمیشود زکوه داد.
مسئله 2199- زنی که صیغه شده اگر فقیر باشد شوهرش و دیگران میتوانند به او زکوه بدهند ولی اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر او واجب باشد در صورتی که بتواند مخارج آن زن را بدهد نمیشود به آن زن زکوه داد.
مسئله 2200- زن میتواند به شوهر فقیر خود زکوه بدهد؛ اگر چه شوهر زکوه را صرف مخارج خود آن زن نماید.
مسئله 2201- سید نمیتواند از غیر سید زکوه بگیرد ولی اگر خمس و سائر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکوه ناچار باشد میتواند از غیر سید زکوه بگیرد.
مسئله 2202- به کسی که معلوم نیست سید است یا نه میشود زکوه داد.
مسئله 2203- شخص باید
زکوه را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند آنچه را میدهد زکوه مال است یا زکوه فطره ولی اگر مثلا زکوه گندم و جو بر او واجب باشد لازم نیست معین کند چیزی را که میدهد زکوه گندم است یا زکوه جو.
مسئله 2204- اگر کسی را وکیل کند که زکوه مال او را بدهد موقعی که زکوه را به آن وکیل میدهد بنا بر احتیاط واجب باید نیت کند که آنچه را وکیل او بعدا به فقیر میدهد زکوه باشد و وکیل هم وقتی زکوه را به فقیر میدهد باید از طرف مالک نیت زکوه کند.
مسئله 2205- اگر مالک یا وکیل او بدون قصد قربت زکوه را به فقیر بدهد و پیش از آنکه مال از بین برود خود مالک نیت زکوه کند زکوه حساب میشود.
مسئله 2206- کسی که زکوه چند مال بر او واجب شده اگر مقداری زکوه بدهد و نیت هیچ کدام آنها را نکند چنانچه چیزی را که داده هم چنس یکی از آنها باشد زکوه همان جنس حساب میشود و اگر هم جنس هیچ کدام از آنها نباشد به همه آنها قسمت می شود پس کسی که زکوه چهل گوسفند و زکوه پانزده مثقال طلا ب او واجب است اگر مثلا یک گوسفند از بابت زکوه بدهد و نیت هیچکدام آنها را نکند زکوه گوسفند حساب میشود ولی اگر مقداری نقره بدهد به زکوتی که برای گوسفند و طلا بدهکار است تقسیم میشود.
مسئله 2207- موقعی که گندم و جو را از کاه جدا میکنند و موقع خشک شدن خرما و
انگور شخص باید زکوه را به فقیر بدهد یا از مال خود جدا کند و زکوه طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه یازدهم باید به فقیر بدهد یا از مال خود جدا نماید و اگر منتظر فقیر معینی باشد یا بخواهد به فقیری بدهد که از جهتی برتری دارد میتواند زکوه را جدا نکند.
مسئله 2208- کسی که میتواند زکوه را به مستحق برساند اگر ندهد و بواسطه کوتاهی او از بین برود باید عوض آنرا بدهد.
مسئله 2209- بعد از جدا کردن زکوه لازم نیست فورا آنرا به مستحق برساند ولی اگر به کسی که میشود زکوه داد دسترسی دارد احتیاط مستحب آنست که دادن زکوه را تأخیر نیندازد.
مسئله 2210- اگر موقعی که زکوه را جدا میکند مستحقی حاضر باشد بهتر است زکوه را به او بدهد مگر کسی را در نظر داشته باشد که دادن زکوه به او از جهتی بهتر باشد.
مسئله 2212- اگر از زکوتی که جدا کرده منفعتی ببرد مثل گوسفندی که برای زکوه جدا کرده بره بیاورد مال فقیر است.
مسئله 2213- اگر بدون اجازه حاکم شرع با مالی که برای زکوه جدا کرده تجارت نماید و ضرر نماید نباید چیزی از زکوه کم کند ولی اگر منفعت کند بنابر احتیاط واجب باید آنرا به مستحق بدهد.
مسئله 2214- اگر پیش از آنکه زکوه بر او واجب شود چیزی بابت زکوه به فقیر بدهد زکوه حساب نمیشود و بعد از آنکه زکوه بر او واجب شد اگر چیزی را که به فقیر داده از بین نرفته باشد و آن
فقیر به فقر خود باقی باشد میتواند چیزی را که به او داده از بابت زکوه حساب کند.
مسئله 2215- بهتر است زکوه را آشکار و صدقه مستحبه را پنهانی بدهد.
مسئله 2216- مستحب است زکوه گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد و در دادن زکوه خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و کمال را بر غیر آنان و کسانی را که اهل سوال نیستند بر اهل سوال مقدم بدارد ولی اگر دادن زکوه به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد مستحب است زکوه را به او بدهد.
مسئله 2217- اگر کسی قبل از تعلق زکوه مالی به فقیر به عنوان قرض الحسنه بدهد که در وقت تعلق زکوه از بابت زکوه حساب نماید و وقت تعلق زکوه فقیر بر فقر خود باقی باشد میتواند آنرا بابت زکوه حساب نماید چه عین آن موجود یا تلف شده باشد.
مسئله 2218- اگر دادن زکوه متوقف باشد بر کیل یا وزن اجرت کیل کردن و وزن کردن بر مالک است نه بر زکوه.
مسئله 2219- اگر صاحب صنعت بواسطنه نبودن اسباب آن نتواند به کارش مشغول شود یا به جهت آنکه صنعت او طالب ندارد جائز است زکوه بگیرد.
مسئله 2220- شخصی که دو مثقال و پانزده نخود نقره یا بیشتر از بابت زکوه بدهکار است بنا بر احتیاط باید کمتر از دو مثقال و پانزده نخود نقره به یک فقیر ندهد و نیز اگر غیر نقره چیز دیگر مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن دو مثقال و پانزده نخود نقره برسد بنا بر احتیاط باید به یک فقیر کمتر
از آن ندهد.
مسئله 2221- مکروه است شخص از مستحق طلب کند که زکوتی را که از او گرفته به او بفروشد ولی اگر مستحق چیزی را که گرفته بخواند به کسی که زکوه را به او داده بفروشد در خریدن آن مقدم است.
مسئله 2222- اگر شک کند زکوتی را که بر او واجب بوده داده یا نه باید زکوه را بدهد هر چند شک او برای زکوه سالهای پیش باشد.
مسئله 2223- کسی که نداند دارائی او به قدر کفایت سالش هست و سابق به قدر کفایت بوده جائز نیست زکوه بگیرد.
مسئله 2224- اگر مالی نزد دیگری داشته باشد و نداند باقی است یا تلف شده مقدار زکوه آن مال را بدهد به این قصد که در صورتی که باقی باشد زکوه آن مال باشد و الا صدقه مستحبه باشد جائز است.
مسئله 2225- اگر کسی که زکوه بر ذمه اش هست فقیر شود میتواند با فقیر دیگر زکوه را دست به دست کند با شرائطش مثل رد مظالم.
مسئله 2226- فقیر نمیتواند زکوه را به کمتر از مقدار آن صلح کند یا چیزی را گران تر از قیمت آن بابت زکوه قبول نماید یا زکوه را از مالک بگیرد و به او ببخشد ولی شخصی که زکوه زیادی بدهکار است و فقیر شده و نمیتواند زکوه را بدهد چنانچه بخواهد توبه کند فقیر میتواند زکوه را از او بگیرد و به او ببخشد.
مسئله 2227- کسی که مالش به حد نصاب رسیده ولی خودش فقیر است نمیتواند زکوه خودش را خود تصرف کند یا قرضش را از آن ادا کند بلکه باید به فقیر
بدهد.
مسئله 2228- شخص میتواند از زکوه، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعاء بخرد و وقف نماید اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
مسئله 2229- صرف سهم سبیل ا... در هر کار خیری جائز است حتی دادن به ظالم برای نجات مومن در صورتی که متوقف بر آن باشد.
مسئله 2230- دادن زکوه به فقیر برای رفتن به زیارت یا حج و مانند آن جائز نیست ولی از سهم سبیل ا... جائز است.
مسئله 2231- کسی که زکوه مال خود را نمیدهد برای فقیر جائز نیست که جبرا از مالش بردارد مگر با اجازه حاکم شرع.
مسئله 2232- شخص نمیتواند از زکوه ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که درآمد آنرا به مصرف مخارج خود برسانند.
مسئله 2233- بهتر آنست که زکوه را به مجتهد جامع الشرائط برساند یا با اجازه او به مصرف فقرا برساند چون مجتهد ارباب زکوه را بهتر میشناسد و اگر مجتهد به مقلد ایجاب کند که زکوه را به او بدهد واجب است بر او اطاعت کند.
مسئله 2234- فقیر میتواند کسی را وکیل کند که هر کس یا هر جا زکوه پیدا شود برای او بگیرد و با معلوم بودن حال مالک میتواند زکوه را به وکیل بدهد و به دادن ذمه اش بری میشود هر چند پیش از رسیدن به فقیر در دست وکیل تلف شود و ضرر ندارد که برای وکیل حق الزحمه
قرار دهد.
مسئله 2235- اگر مالک فقیری را وکیل کند که زکوه مال او را بدهد چنانچه آن فقیر احتمال دهد که قصد مالک این بوده که خود آن فقیر زکوه برندارد نمیتواند چیزی از آنرا برای خودش بردارد و اگر یقین داشته باشد که قصد مالک این نبوده برای خودش هم میتواند بردارد.
مسئله 2236- فضولی (بی اذن) در زکوه جاری نیست پس اگر کسی بدون ذن مالک زکوه کسی را بدهد و او جازه کند صحیح نیست ولی در صورتی که آنچه به فقیر داده باقی باشد یا تلف شده و لکن چون فقیر عالم به حال بوده ضامن آنست میتواند با بقاء فقرش بر او حساب کند.
مسئله 2237- اگر زکوتی را که جدا کرده دیگری از بین ببرد، تلف کننده ضام نسات نه مالک در صورتی که تأخیر نینداخته باشد و الا هر دو ضامن هستند اگر چه قرار ضمان بر تلف کننده است.
مسئله 2238- اگر فقیر گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکوه بگیرد هر گاه شرائطی که برای واجب شدن زکوه گفته شد در آنها جمع شود زکوه آنها را باید بدهد مثلا اگر چهل گوسفند یک مرتبه یا به تدریج از بابت زکوه به فقیر بدهند و یکسال نزد او بماند باید زکوه آنرا بدهد.
مسئله 2239- شخصی که خمس یا زکوه بدهکار است و کفاره و نذر و مانند آن بر او واجب است و قرض هم دارد چنانچه نتواند همه آنها را بدهد اگر مالی که خمس یا زکوه آن واجب شده از بین نرفته باشد باید خمس و زکوه را بدهد
و اگر از بین رفته باشد میتواند خمس یا زکوه را بدهد یا کفاره و نذر و قرض را ادا نماید.
مسئله 2240- شخصی که خمس یا زکوه بدهکار است و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد اگر بمیرد و مال او برای همه آنها کافی نباشد چنانچه مالی که خمس و زکوه آن واجب شده از بین نرفته باشد باید خمس یا زکوه را بدهند و بقیه مال او را به چیزهای دیگری که بر او واجب است قسمت کنند و اگر مالی که خمس و زکوه آن واجب شده از بین رفته باشد باید مال او را به خمس و زکوه و قرض و نذر و مانند اینها قسمت نمایند مثلا اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بیست تومان به کسی بدهکار است و همه مال او سی تومان است باید بیست تومان بابت خمس و ده تومان بابت قرض او بدهند.
مسئله 2241- کسی که موقع غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و هوشیار باشد و فقیر و بنده کس دیگر نباشد باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند هر نفری یک «صاع» که تقریبا سه کیلو است گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یکی از اینها را بدهد کافی است.
مسئله 2242- کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذارند فقیر است و دادن زکوه فطره بر او
واجب نیست.
مسئله 2243- شخص باید فطره کسانی را که در غروب شب عید فطر نان خور او حساب میشوند بدهد، کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر.
مسئله 2244- اگر کسی را که نان خور اوست و در شهر دیگر است وکیل کند که از مال او فطره خود را بدهد چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را میدهد لازم نیست خودش فطره او را بدهد.
مسئله 2245- فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحب خانه وارد شده و نان خور او حساب میشود بر او واجب است.
مسئله 2246- مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر بدون رضایت صاحب خانه وارد میشود و مدتی نزد او میماند بنا بر احتیاط فطره او واجب است و همچنین است فطره شخصی که انسان را مجبور کرده اند که خرجی او را بدهد.
مسئله 2247- مهمانی که بعد از غروب شب عید فطر وارد میشود فطره او بر صاحب خانه واجب نیست اگر چه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کرده باشد.
مسئله 2248- اگر کسی موقع غروب شب عید فطر دیوانه یا بیهوش باشد زکوه فطره بر او واجب نیست.
مسئله 2249- در وجوب فطره «اسلام» معتبر نیست پس بر کافر نیز واجب است ولی اگر بدهد از او صحیح نیست و اگر بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شود از او ساقط است.
مسئله 2250- در زکوه فطره نیت قربت لازم
است مثل زکوه مال.
مسئله 2251- مهمانی که فطره او بر صاحب خانه است فرق ندارد که از غذای صاحب خانه بخورد یا نخورد.
مسئله 2252- کسی که به اندازه یک صاع (سه کیلو گندم) و مانند آن داشته باشد مستحب است زکوه فطره را بدهد و هر گاه عیالاتی داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد میتوا