نويسنده : محمد شاه آبادي
ناشر : قم: عصر رهايي
برگرفته از:
http://www.alshahabadi.ir/Default.aspx?tabid=4622
رساله توضيح المسائل كه متن آن مطابق است با فتاوي فقيد سعيد حضرت حجه الاسلام و المسلمين سيد العلما و المجتهدين آيت الله العظمي حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي با حاشيه حضرت آيت الله العظمي حاج آقا شيخ محمد شاه آبادي حفظه الله تعالي شماره هاي درج شده در متن هر مساله نشانه حاشيه معظم له است. در غير اينصورت ديدگاه ايشان عينا همان ديدگاه مرحوم آيت الله العظمي بروجردي مي باشد.
مسأله1- عقيده مسلمان به اصول دين بايد از روي دليل باشد (1) و نمي توان در اصول دين تقليد نمايد، يعني بدون دليل گفته كسي را قبول كند. ولي در احكام دين (2) بايد يا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روي دليل به دست آورد، يا از مجتهد تقليد كند، يعني به دستور او رفتار نمايد، يا از راه احتياط طوري به وظيفه خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهاي از مجتهدين عملي را حرام ميدانند و عده ديگر ميگويند حرام نيست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملي را بعضي واجب و بعضي مستحب ميدانند آن را بجا آورد. پس كساني كه مجتهد نيستند و نميتوانند به احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقليد نمايند.
1- بايد قطعي باشد ولو از طريق برهان و دليل نباشد
2- در غير احكام ضروري
كد مسأله: 15516
مسأله 2- تقليد در احكام، (1) عمل كردن به دستور مجتهد است. و از مجتهدي بايد تقليد كرد كه مرد و بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامي و حلال زاده و زنده (2) و عادل باشد. و عادل كسي است (3) كه كارهايي را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهايي را كه بر او حرام است ترك كند كه اگر از اهل محل يا همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبي او را تصديق نمايند. و نيز مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند بايد اعلم باشد،(4) يعني در فهميدن حكم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد.
1- تقليد عبارت است از عملي كه مستند به رأي و نظر مجتهد باشد نه صرفاً مطابق با نظر و رأي او باشد و استناد و اتكائي به او نداشته باشد.
2- لازم نيست مجتهد زنده باشد و تقليد ابتدايي از مجتهد ميت هم جايز است.
3- بلكه عادل كسي است كه داراي ملكه عدالت باشد و حسن ظاهري كه در عبارت ذكر شده طريق تعبدي آن است نه خود آن چنانچه تصديق ديگران طريق كشف آن است نه حقيقت آن پس منحصراً حقيقت آن ملكه نفساني است و اين دو، طريق به آن است تعبداً
4- در مسائل مورد اختلاف و با عدم اختلاف تقليد هر دو مساوي است.
كد مسأله: 15641
مسأله 3- مجتهد و اعلم را از سه راه ميتوان شناخت: اول: آنكه خود انسان يقين كند، مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آنكه دو نفر عالم عادل كه ميتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند، به شرط آنكه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند. سوم: آنكه عدهاي از اهل علم كه ميتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا ميشود، مجتهد بودن و يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند.
كد مسأله: 15642
مسأله4- اگر شناختن اعلم مشكل باشد بايد از كسي تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد،(1) بلكه اگر احتمال ضعيفي هم بدهد كه كسي اعلم استو بداند ديگري از او اعلم نيست به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد.(2) و اگرچند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوي باشند بايد از يكي ازآنان تقليد نمايد. ولي چنانچه يكي از آنان پرهيز كارتر باشد(3) بايد از او تقليد نمايد.
1-با علم به اختلاف ولو اجمالاً تقليد مظنون الاعلميه احتياط واجب است
2-با علم به اختلاف در فتوي ولو اجمالاً تقليد محتمل الاعلميه احتياط واجب است.
3-بنابر احتياط واجب
كد مسأله: 15643
مسأله 5- به دست آوردن فتوي يعني دستور مجتهد چهار راه دارد: اول: شنيدن از خود مجتهد. دوم: شنيدن از دو نفر عادل كه فتواي مجتهد را نقل كنند. سوم: شنيدن از كسي كه انسان به گفته او اطمينان دارد. چهارم: ديدن در رساله مجتهد در صورتي كه انسان به درستي آن رساله اطمينان داشته باشد.
كد مسأله: 15644
مسأله 6- تا انسان يقين نكند كه فتواي مجتهد عوض شده است، ميتواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نمايد، و اگر احتمال دهد كه فتواي او عوض شده، جستجو لازم نيست.
كد مسأله: 15645
مسأله 7- اگر مجتهد اعلم در مسالهاي فتوي دهد، مقلد آن مجتهد يعني كسي كه از او تقليد ميكند نميتواند در آن مساله به فتواي مجتهد ديگر عمل كند، ولي اگر فتوي ندهد و بفرمايد احتياط آن است كه فلان طور عمل شود، مثلا بفرمايد احتياط آن است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، سه مرتبه تسبيحات اربعه يعني "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر" بگويند، مقلد بايد يا به اين احتياط كه احتياط واجبش ميگويند عمل كند و سه مرتبه بگويد، و يا به فتواي مجتهدي كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاي ديگر بيشتر است عمل نمايد، پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافي بداند، ميتواند يك مرتبه بگويد و همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مسأله محل تامل يا محل اشكال است.
كد مسأله: 15646
مسأله 8- اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مسأله فتوا داده احتياط كند، مثلا بفرمايد ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كر بشويند پاك ميشود، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند، مقلد او نميتواند در آن مسأله به فتواي مجتهد ديگر رفتار كند بلكه بايد يا به فتوا عمل كند، يا به احتياط بعد از فتوا كه آن را احتياط مستحب ميگويند عمل نمايد.
كد مسأله: 15647
مسأله 9- اگر مجتهدي كه انسان از او تقليد مي¬كند، از دنيا برود بايد از مجتهد زنده تقليد كرد. ولي كسي كه در مسأله¬اي به فتواي مجتهدي عمل كرده، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتواي مجتهد زنده رفتار نكرده باشد، مي¬تواند در آن مسأله به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته باقي باشد (1) اگر چه احتياط مستحب آن است كه به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد.
1- اگر حي و ميت مساوي باشد و اگر ميت اعلم باشد بايد باقي بماند و اگر حي اعلم باشد بايد رجوع كند با اختلاف در فتوي و در صورت عدم اختلاف حكم، مخير است.
كد مسأله: 15648
مسأله10- اگر در مسالهاي به فتواي مجتهدي عمل كند و بعد از مردن او در همان مسأله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد دوباره نميتواند آن را مطابق فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته است انجام دهد. ولي اگر مجتهد زنده در مسألهاي فتوي ندهد، و احتياط نمايد و مقلد مدتي به آن احتياط عمل كند، دوباره ميتواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته عمل نمايد مثلا اگر مجتهدي گفتن يك مرتبه "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر" را در ركعتسوم و چهارم نماز،كافي بداند و مقلد مدتي به اين دستور عمل نمايد و يك مرتبه بگويد، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي به اين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد، دوباره ميتواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته برگردد و يك مرتبه بگويد.
كد مسأله: 15649
مسأله 11- مسائلي را كه انسان غالبا به آنها احتياج دارد واجب است، ياد بگيرد.
كد مسأله: 15650
مسأله 12- اگر براي انسان مسألهاي پيش آيد كه حكم آن را نميداند، چنانچه ممكن است، (1) بايد صبر كند تا فتواي مجتهد اعلم را به دست آورد. و اگر ممكن نيست بايد به فتواي مجتهدي كه علم او كمتر از مجتهد اعلم و بيشتر از مجتهدهاي ديگر است عمل كند، يا اگر مي تواند از راه احتياط وظيفه خود را انجام دهد.
1- در صورت عدم علم اختلاف در فتوي از مجتهد غير اعلم تقليد مي كند و يا احتياط اگر ممكن باشد و در صورت علم اختلاف در فتواي ولو اجمالاً احتياط مي كند اگر ممكن باشد و اگر نباشد بايد صبر كند.
كد مسأله: 15651
مسأله13- اگر كسي فتواي مجتهدي را به ديگري بگويد، چنانچه فتواي آن مجتهد عوض شود،لازم نيست به او خبر دهد كه فتوي عوض شده، ولي اگر بعد از گفتن فتوي بفهمد اشتباه كرده در صورتي كه ممكن باشد، بايد اشتباه را برطرف كند.
كد مسأله: 15652
مسأله 14- اگر مكلف مدتي اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد، در صورتي اعمال او صحيح است كه با فتواي مجتهدي كه وظيفه اش تقليد از او بوده يا با فتواي مجتهدي كه فعلا بايداز او تقليد كند، مطابق باشد، يا از راه ديگري بفهمد كه وظيفه واقعي خود رفتار كرده است.
كد مسأله: 15653
مسأله15- آب يا مطلق است يا مضاف: آب مضاف آبي است كه آن را از چيزي بگيرند: مثل آب هندوانه و گلاب، يا با چيزي مخلوط باشد، مثل آبي كه به قدري با گل و مانند آن مخلوط شود، كه ديگر به آن آب نگويند و غير اينها آب مطلق است، و آن بر پنج قسم است: اول: آب كر. دوم: آب قليل. سوم: آب جاري. چهارم: آب باران. پنجم: آب چاه.
كد مسأله: 15654
مسأله 16- آب كر مقدار آبي است كه اگر در ظرفي كه درازا و پهنا و گودي آن هر يك سه وجب و نيم است (1) بريزند آن ظرف را پر كنند، و وزن آن از صد و بيست و هشت من تبريز بيست مثقال كمتر است، كه 376.740 كيلوگرم ميشود. (2)
1- بلكه اگر حجم آن سي و شش وجب هم باشد كر است.
2- ظاهراً اين مقدار كمي زيادتر از كر است و بايد به دقت حساب شود.
كد مسأله: 15655
مسأله 17- اگر عين نجس مانند بول و خون يا چيز ديگري كه نجس شده است مانند لباس نجس، به آب كر برسد. چنانچه آن آب، بو يا رنگ يا مزه¬ي نجاست را بگيرد، نجس مي¬شود. و اگر تغيير نكند نجس نمي¬شود.
كد مسأله: 15656
مسأله 18- اگر بوي آب كر به واسطه غير نجاست تغيير كند، نجس نميشود.
كد مسأله: 15657
مسأله 19- اگر عين نجس مانند خون به آبي كه بيشتر از كر است برسد و بو يا رنگ يا مزه قسمتي از آن را تغيير دهد، چنانچه مقداري كه تغيير نكرده كمتر از كر باشد، تمام آب نجس ميشود. و اگر به اندازه كر يا بيشتر باشد، فقط مقداري كه بو يا مزه يا رنگ آن تغيير كرده نجس است.
كد مسأله: 15658
مسأله20- آب فواره اگر متصل به كر باشد، آب نجس را پاك ميكند. ولي اگر قطره قطره روي آب نجس بريزد، آن را پاك نميكند، مگر آنكه چيزي روي فواره بگيرند، تا آب آن قبل از قطره قطره شدن، به آب نجس متصل شود. و بنا بر احتياط واجب بايد (1) آب فواره با آن آب نجس مخلوط گردد.
1- اتصال كافي است و اختلاط مستحسن است.
كد مسأله: 15659
مسأله 21- اگر چيز نجس را زير شيري كه متصل به كر است بشويند، آبي كه از آن چيز ميريزد اگر متصل به كر باشد و بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد و عين نجاست هم در آن نباشد پاك است.
كد مسأله: 15660
مسأله 22- اگر مقداري از آب كر يخ ببندد و باقي آن بقدر كر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس ميشود، و هر قدر از يخ هم آب شود نجس است.
كد مسأله: 15661
مسأله 23- آبي كه به اندازه كر بوده، اگر انسان شك كند از كر كمتر شده يا نه، مثل آب كر است، يعني نجاست را پاك ميكند و اگر نجاستي هم به آن برسد نجس نميشود. و آبي كه كمتر از كر بوده و انسان شك دارد به مقدار كر شده يا نه حكم آب كر ندارد.
كد مسأله: 15662
مسأله 24- كر بودن آب به سه راه ثابت ميشود: اول: آن كه خود انسان يقين كند. (1) دوم: آن كه دو مرد عادل خبر دهند. سوم: كسي كه آب در اختيار او است به كر بودن آب خبر دهد مثلاً حمامي بگويد آب حوض حمام كر است.
1- يا اطمينان نمايد.
كد مسأله: 15663
مسأله 25- آب قليل آبي است كه از زمين نجوشد و از كر كمتر باشد.
كد مسأله: 15664
مسأله 26- اگر آب قليل روي چيز نجس بريزد، يا چيز نجس به آن برسد نجس ميشود. ولي اگر از بالا با فشار (1) روي چيز نجس بريزد، مقداري كه به آن چيز ميرسد نجس، و هر چه بالاتر از آن است پاك ميباشد.
1- فشار لازم نيست جهت علو كافي است و اگر در جهت دنّو است فشار معتبر است. مثل فواره
كد مسأله: 15665
مسأله 27- آب قليلي كه براي برطرف كردن عين نجاست روي چيز نجس ريخته شود و از آن جدا گردد، نجس است، و همچنين بنا براحتياط واجب بايد از آب قليلي هم كه بعد از برطرف شدن عين نجاست، براي آب كشيدن چيز نجس روي آن ميريزند، و از آن جدا ميشود، اجتناب كنند. (1) ولي آبي كه با آن مخرج بول و غائط را مي شويند با پنجشرط پاك است:
اول: آن كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد.
دوم: نجاستي از خارج به آن نرسيده باشد.
سوم: نجاست ديگري مثل خون، با بول يا غائط بيرون نيامده باشد.
چهارم: ذرههاي غائط در آب پيدا نباشد.
پنجم: بيشتر از مقدار معمول، نجاست به اطراف مخرج نرسيده باشد.
1- علي الاقوي نجس و بايد از آن اجتناب نمايد
كد مسأله: 15666
مسأله 28- آب جاري آبي است كه از زمين بجوشدو جريان داشته باشد مانند آب چشمه و قنات.
كد مسأله: 15667
مسأله 29- آب جاري اگر چه كمتر از كر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتي بو يا رنگ يا مزه آن بواسطه نجاست تغيير نكرده پاك است.
كد مسأله: 15668
مسأله 30- اگر نجاستي به آب جاري برسد، مقداري از آن، كه بو يا رنگ يا مزهاش بواسطه نجاست تغيير كرده نجس است. و طرفي كه متصل به چشمه است اگر چه كمتر از كر باشد پاك است. و آبهاي ديگر نهر اگر به اندازه كر باشد يا بواسطه آبي كه تغيير نكرده به آب طرف چشمه متصل باشد، پاك و گر نه نجس است.
كد مسأله: 15669
مسأله 31- آب چشمهاي كه جاري نيست ولي طوري است كه اگر از آن بردارند باز ميجوشد حكم آب جاري دارد. يعني اگر نجاست به آن برسد، تا وقتي بو يا رنگ يا مزه آن بواسطه نجاست تغيير نكرده پاك است.
كد مسأله: 15670
مسأله 32- آبي كه كنار نهر ايستاده و متصل به آب جاري است، حكم آب جاري دارد.
كد مسأله: 15671
مسأله 33- چشمهاي كه مثلا در زمستان ميجوشد و در تابستان از جوشش ميافتد فقط وقتي كه ميجوشد حكم آب جاري دارد.
كد مسأله: 15672
مسأله 34- آب حوض حمام اگر چه كمتر از كر باشد، چنانچه به خزينه اي كه آب آن به اندازه كر است متصل باشد، مثل آب جاري است.
كد مسأله: 15673
مسأله 35- آب لولههاي حمام كه از شيرها و دوشها ميريزد، اگر متصل به كر باشد مثل آب جاري است.
كد مسأله: 15674
مسأله 36- آبي كه روي زمين جريان دارد ولي از زمين نميجوشد، چنانچه كمتر از كر باشد و نجاست به آن برسد نجس ميشود. اما اگر از بالا با فشار (1) به پايين بريزد، چنانچه نجاست به پايين آن برسد بالاي آن نجس نميشود.
1- جهت علّو كافي در عدم انفعال است و فشار و شدت در آن معتبر نيست. ولي فشار معتبر است اگر آب قليل در جهت دنو باشد مثل فواره چون با فشار خارج مي¬شود اگر جهت علّو آن ملاقات با نجاست نمايد جهت دنو آن نجس نمي¬شود.
كد مسأله: 15675
مسأله 37- اگر به چيز نجسي كه عين نجاست در آن نيست يك مرتبه باران ببارد، جايي كه باران به آن برسد پاك ميشود. و در فرش و لباس و مانند اينها فشار لازم نيست. ولي باريدن دو سه قطره فايده ندارد، بلكه بايد طوري باشد كه بگويند باران ميآيد.
كد مسأله: 15676
مسأله 38- اگر باران، به عين نجس ببارد و به جاي ديگر ترشح كند، چنانچه عين نجاست همراه آن نباشد و بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد پاك است. پس اگر باران بر خون ببارد و ترشح كند، چنانچه ذرهاي خون در آن باشد، يا آن كه بو يا رنگ يا مزه خون گرفته باشد نجس مي باشد.
كد مسأله: 15677
مسأله 39- اگر بر سقف عمارت يا روي بام آن عين نجاست باشد، تا وقتي باران به بام ميبارد آبي كه به چيز نجس رسيده و از سقف يا ناودان ميريزد پاك است. و بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبي كه ميريزد، به چيز نجس رسيده است نجس ميباشد.
كد مسأله: 15678
مسأله 40- زمين نجسي كه باران بر آن ببارد پاك ميشود. و اگر باران بر زمين جاري شود و به جاي نجسي كه زير سقف است برسد آن را نيز پاك ميكند.
كد مسأله: 15679
مسأله 41- خاك نجسي كه به واسطه باران گل شود و آب آن را فرا گيرد پاك است.
كد مسأله: 15680
مسأله 42- هرگاه آب باران در جايي جمع شود اگر چه كمتر از كر باشد، چنانچه موقعي كه باران ميآيد چيز نجسي را در آن بشويند و آب بو يا رنگ يا مزه نجاست نگيرد، آن چيز نجس پاك ميشود.
كد مسأله: 15681
مسأله 43- اگر بر فرش پاكي كه روي زمين نجس است باران ببارد، و بر زمين نجس جاري شود، (1) فرش نجس نميشود و زمين هم پاك ميگردد.
1- جريان شرط نيست و وصول كافي در طهارت زمين و عدم انفعال فرش است.
كد مسأله: 15682
مسأله44- آب چاهي كه از زمين ميجوشد، اگر چه كمتر از كر باشد چنانچه نجاست به آن برسد، تا وقتي بو يا رنگ يا مزه آن به واسطه نجاست تغيير نكردهپاك است، ولي مستحب است پس از رسيدن بعضي از نجاستها مقداري كه در كتابهاي مفصل گفته شده از آب آن بكشند.
كد مسأله: 15683
مسأله 45- اگر نجاستي در چاه بريزد و بو يا رنگ يا مزه آب آن را تغيير دهد، چنانچه تغيير آب چاه از بين برود، بنا بر احتياط واجب (1) موقعي پاك ميشود كه با آبي كه از چاه ميجوشد، مخلوط گردد.
1- امتزاج و اختلاط لازم نيست و مجرد زوال تغيير كافي در طهارت است علي الاقوي
كد مسأله: 15684
مسأله 46- اگر آب باران يا آب ديگر، در گودالي جمع شود و كمتر از كر باشد، با رسيدن نجاست به آن نجس ميشود. (1)
1- اگر باران قطع شده باشد و الا نجس نمي شود.
كد مسأله: 15685
مسأله 47- آب مضاف كه معني آن گفته شد، چيز نجس را پاك نميكند، وضو و غسل هم باآن باطل است.
كد مسأله: 15686
مسأله 48-آب مضاف هر قدر زياد باشد (1) اگر ذرهاي نجاست به آن برسد نجس ميشود، ولي چنانچه از بالابا فشار (2) روي چيز نجس بريزد، مقداري كه به چيز نجس رسيده نجس، و مقداري كه بالاتر از آن است پاك ميباشد. مثلا اگر گلاب را از گلابدان روي دست نجس بريزند،آنچه به دست رسيده نجس، و آنچه به دست نرسيده پاك است.
1- نجاست مقدار كر و مافوق آن به مجرد ملاقات با نجاست محل اشكال است.
2- با فشار ولو از پايين پس ملاك فشار است و علو اعتباري ندارد.
كد مسأله: 15687
مسأله 49- اگر آب مضاف نجس، طوري با آب كر يا جاري مخلوط شود، كه ديگر آب مضاف به آن نگويند، پاك ميشود.
كد مسأله: 15688
مسأله 50- آبي كه مطلق بوده و معلوم نيست مضاف شده يا نه، مثل آب مطلق است،يعني چيز نجس را پاك ميكند، وضو و غسل هم با آن صحيح است. و آبي كه مضاف بودهو معلوم نيست مطلق شده يا نه مثل آب مضاف است، يعني چيز نجس را پاك نميكند،وضو و غسل هم با آن باطل است.
كد مسأله: 15689
مسأله 51- آبي كه معلوم نيست مطلق استيا مضاف، و معلوم نيست كه قبلا مطلق يا مضاف بوده نجاست را پاك نميكند، وضو و غسل هم با آن باطل است، ولي اگر بهاندازه كر يا بيشتر باشد و نجاست به آن برسد حكم به نجس بودن آن نميشود.
كد مسأله: 15690
مسأله 52- آبي كه عين نجاست مثل خون و بول به آن برسد و بو يا رنگ يا مزه آن را تغيير دهد، اگر چه كر يا جاري باشد، نجس ميشود. ولي اگر بو يا رنگ يا مزه آب، به واسطه نجاستي كه بيرون آن است عوض شود، مثلاً مرداري كه پهلوي آب است بوي آن را تغيير دهد، نجس نميشود.
كد مسأله: 15691
مسأله 53- آبي كه عين نجاست مثل خون و بول در آن ريخته و بو يا رنگ يا مزه آن را تغيير داده، چنانكه به كر يا جاري متصل شود، يا باران بر آن ببارد يا باد باران را در آن بريزد، يا آب باران از ناودان در آن جاري شود،و تغيير آن از بين برود، پاك ميشود، ولي بنا بر احتياط واجببايد آب باران يا كر يا جاري با آن مخلوط گردد. (1)
1- اختلاط و امتزاج لازم نيست و به مجرد زوال تغيير پاك مي¬شود علي الاقوي
كد مسأله: 15692
مسأله 54- اگر چيز نجس را در آب كر يا جاري آببكشند، آبي كه بعد از بيرون آوردن، از آن مي¬ريزد پاك است.
كد مسأله: 15693
مسأله 55- آبي كه پاك بوده و معلوم نيست نجس شده يا نه پاك است، و آبي كه نجس بوده و معلوم نيست پاك شده يا نه، نجس است.
كد مسأله: 15694
مسأله 56- نيم خورده سگ و خوك و كافر، نجس و خوردن آن حرام است. و نيم خورده حيوانات حرام گوشت، پاك و خوردن آن مكروه ميباشد.(1)
1- در گربه مكروه نيست و در مؤمن شفاء است.
كد مسأله: 15695
مسأله 57- واجب است انسان وقت تخلي و مواقع ديگر، عورت خود را از كساني كه مكلفند، اگر چه مثل خواهر و مادر با او محرم باشند، و همچنين از ديوانه و بچههاي مميز كه خوب و بد را ميفهمند، بپوشاند، ولي زن و شوهرلازم نيست عورت خود را از يكديگر بپوشانند. (1)
1- در مالك و كنيز لازم نيست عورت خود را از يكديگر ستر نمايند و همچنين در كنيز محلله براي طرفين (زن و مرد) ستر لازم نيست و نظر جائز است.
كد مسأله: 15696
مسأله 58- لازم نيست با چيز مخصوصي عورت خود را بپوشاند و اگر مثلا با دست هم آن را بپوشاند كافي است.
كد مسأله: 15697
مسأله 59- موقع تخلي بايد طرف جلوي بدن يعني شكم و سينه و زانوها (1) رو به قبله و پشت به قبله نباشد.
1- اعتباري به استقبال زانوها و استدبار آنها نيست.
كد مسأله: 15698
مسأله 60- اگر موقع تخلي طرف جلوي بدن كسي رو به قبله يا پشت به قبله باشد و عورت را از قبله بگرداند، كفايت نميكند. و اگر جلوي بدن او رو به قبله يا پشت به قبله نباشد، احتياط واجب آن است كه عورت را رو به قبله يا پشت به قبله ننمايد.
كد مسأله: 15699
مسأله 61- احتياط واجب آن است كه طرف جلو بدن در موقع استبراء كه احكام آن بعداً گفته مي شود. و در موقع تطهير مخرج بول و غائط رو به قبله و پشت به قبله نباشد. (1)
1- در موقع استبراء و تطهير اقوي جواز استقبال و استدبار قبله است ولكن احتياط حسن است
كد مسأله: 15700
مسأله 62- اگر براي آنكه نامحرم او را نبيند مجبور شود رو به قبله يا پشت به قبله بنشيند بايد رو به قبله يا پشت به قبله بنشيند. و نيز اگر از راه ديگر ناچار باشد كه رو به قبله يا پشت به قبله بنشيند، مانعي ندارد.
كد مسأله: 15701
مسأله 63- احتياط واجب آن است كه بچه را در وقت تخلي رو به قبله يا پشت به قبله ننشانند. ولي اگر خود بچه بنشيند. جلوگيري از او واجب نيست.
كد مسأله: 15702
مسأله 64- در چهار جا تخلي حرام است: اول: در كوچههاي بن بست در صورتي كه صاحبانش اجازه نداده باشند. دوم: در ملك كسي كه اجازه تخلي نداده است. سوم: در جايي كه براي عده مخصوصي وقف شده است، مثل بعضي از مدرسهها. چهارم: روي قبر مؤمنين در صورتي كه بياحترامي به آنان باشد.
كد مسأله: 15703
مسأله 65- در سه صورت مخرج غائط فقط با آب پاك ميشود: اول: آنكه با غائط، نجاست ديگري مثل خون بيرون آمده باشد. دوم: آنكه نجاستي از خارج به مخرج غائط رسيده باشد. سوم: آنكه اطراف مخرج بيشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد. و در غير اين سه صورت ميشود مخرج را با آب شست و يا به دستوري كه بعدا گفته ميشود. با پارچهو سنگ و مانند اينها پاك كرد، اگر چه شستن با آب بهتر است.
كد مسأله: 15704
مسأله 66- مخرج بول با غير آب پاك نميشود، و در كر و جاري اگر بعد از برطرف شدن بول يك مرتبه بشويند كافي است، ولي با آب قليل بايد دو مرتبه شست (1)و بهتر است سه مرتبه شسته شود.
1- بنابر احتياط واجب
كد مسأله: 15705
مسأله 67- اگر مخرج غائط را با آب بشويند، بايد چيزي از غائط در آن نماند. ولي باقي ماندن رنگ و بوي آن مانعي ندارد و اگر در دفعه اول طوري شسته شود كه ذرهاي از غائط در آن نماند، دوباره شستن لازم نيست.
كد مسأله: 15706
مسأله 68- با سنگ و كلوخ و مانند اينها اگر خشك و پاك باشند مي¬شود مخرج غائط را تطهير كرد، و چنانچه رطوبت كمي داشته باشند كه به مخرج نرسد اشكال ندارد. ولي بايد از سه دفعه كمتر نباشد اگر چه به يك مرتبه يا دو مرتبه مخرج پاكيزه شود. (1)
1- ملاك نقاء است اگر چه به يك مرتبه حاصل شود عل الاقوي و تعدد از نقاء (پاك شدن) مستحسن است.
كد مسأله: 15707
مسأله 69- احتياط واجب (1) آن است كه سنگ يا پارچه¬اي كه غائط را با آن بر طرف مي¬كنند، سه قطعه باشد و اگر با سه قطعه بر طرف نشود بايد به قدري اضافه نمايند تا مخرج كاملاً پاكيزه شود، ولي باقيماندن ذره¬هاي كوچكي كه ديده نمي¬شود اشكال ندارد.
1- اين احتياط مستحسن است و حجر يا خرقه ذوالجهات كافي است
كد مسأله: 15708
مسأله70- پاك كردن مخرج غائط با چيزهايي كه احترام آنها لازم است: مانند كاغذي كه اسم خدا و پيغمبران بر آن نوشته شده حرام است و با استخوان و سر گين هم (1) نبايد مخرج غائط را پاك كرد. و اگر كسي با اينها غائط را بر طرف كند، معصيت كرده ولي مخرج پاك مي¬شود.
1- بنابر احتياط مستحن و لكن اقوي جواز تطهير است با آنها
كد مسأله: 15709
مسأله 71- اگر شك كند كه مخرج را تطهير كرده يا نه، اگرچه هميشه بعد از بول يا غائط فوراً تطهير ميكرده، احتياط واجب (1) آن است كه تطهير نمايد.
1- علي الاقوي بايد تطهير نمايد.
كد مسأله: 15710
مسأله 72- اگر بعد از نماز شك كند كه قبل از نماز مخرج را تطهير كرده يا نه، نمازي كه خوانده صحيح است ولي براي نمازهاي بعد بايد تطهير كند.
كد مسأله: 15711
مسأله 73- استبراء عمل مستحبي است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام ميدهند، براي آنكه يقين كنند بول در مجري نمانده است و آن داراي اقسامي است و بهترين آنها اين است كه بعد از قطع شدن بول اگر مخرج غائط نجس شده اول آن را تطهير كنند، بعد سه دفعه با انگشت ميانه دست چپ از مخرج غائط تا بيخ آلت بكشند، و بعد شست را روي آلت و انگشت پهلوي شست را زير آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنهگاه بكشند (1) و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.
1- بلكه تا سر آلت سه مرتبه بكشند.
كد مسأله: 15712
مسأله 74- آبي كه گاهي بعد از ملاعبه و بازي كردن از انسان خارج ميشود، و به آن مذيميگويند پاك است.و نيز آبي كه گاهي بعد از مني بيرون ميآيد، و به آن وذي گفته ميشود و آبي كه گاهي بعد از بول بيرون ميآيد و به آن ودي ميگويند، اگر بول بهآن نرسيده باشد، پاك است. و چنانچه انسان بعد از بول استبراء كند و بعد آبي از او خارج شود و شك كند كه بول است يا يكي از اينها، پاك ميباشد.
كد مسأله: 15713
مسأله 75- اگر انسان شك كند استبراء كرده يا نه و رطوبتي از او بيرون آيد كه نداند پاك استيا نه، نجس ميباشد، و چنانچه وضو گرفته باشد باطل ميشود. ولي اگر شك كند كه استبرائي كه كرده درست بوده يا نه و رطوبتي از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه، پاك ميباشد، وضو را هم باطل نميكند.
كد مسأله: 15714
مسأله 76- كسي كه استبراء نكرده اگر به واسطه آنكه مدتي از بول كردن او گذشته، يقين كند (1) بول در مجري نمانده است، و رطوبتي ببيند و شك كند كه پاك است يا نه،آن رطوبت پاك ميباشد، وضو را هم باطل نمي كند.
1- يا اطمينان نمايد و لكن مظنّه كافي نيست و در حكم شك است.
كد مسأله: 15715
مسأله 77- اگر انسان بعد از بول استبراء كند و وضو بگيرد، چنانچه بعد از وضو رطوبتي ببيند كه بداند يا بول است يا مني، واجب است احتياطاً غسل كند، وضو هم بگيرد. ولي اگر وضو نگرفته باشد، فقط گرفتن وضو كافي است.
كد مسأله: 15716
مسأله 78- براي زن استبراء از بول نيست و اگر رطوبتي ببيند و شك كند پاك است يا نه، پاك ميباشد، وضو و غسل او را هم باطل نميكند.
كد مسأله: 15717
مسأله 79- مستحب است در موقع تخلي جايي بنشيند كه كسي او را نبيند، و موقع وارد شدن به مكان تخلي، اول پاي چپ و موقع بيرون آمدن اول پاي راست را بگذارد. و همچنين مستحب است در حال تخلي سر را بپوشاند و سنگيني بدن را بر پاي چپ بيندازد.
كد مسأله: 15718
مسأله 80- نشستن روبروي خورشيد و ماه در موقع تخلي مكروه است، ولي اگر عورت خود را به وسيلهاي بپوشاند مكروه نيست. و نيز در موقع تخلي نشستن روبروي باد، و در جاده و خيابان و كوچه و درب خانه، و زير درختي كه ميوه ميدهد، و چيز خوردن و توقف زياد، و تطهير كردن با دست راست مكروه ميباشد. و همچنين استحرف زدن در حال تخلي، ولي اگر ناچار باشد يا ذكر خدا بگويد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 15719
مسأله 81- ايستاده بول كردن و بول كردن در زمين سخت و سوراخ جانوران و در آب خصوصا آب ايستاده، مكروه است.
كد مسأله: 15720
مسأله 82- خودداري كردن از بول و غائط مكروه است. و اگر براي بدن ضرر داشته باشد، حرام است.
كد مسأله: 15721
مسأله 83- مستحب است انسان پيش از نماز و پيش از خواب و پيش از جماع و بعد از بيرون آمدن مني بول كند.
كد مسأله: 15722
مسأله 84- نجاسات دوازده چيز است: اول: بول. دوم: غائط. سوم مني. چهارم: مردار. پنجم: خون. ششم و هفتم: سگ و خوك. هشتم: كافر. نهم: شراب. دهم: فقّاع. يازدهم و داوازدهم عرق جنب از حرام (1) و عرق حيوان نجاستخوار كه بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كرد.
1- اقوي طهارت آن است ولكن نماز در ان صحيح نيست.
كد مسأله: 15723
مسأله 85- بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشتي كه خون جهنده دارد كه اگر رگ آن را ببرند، خون از آن جستن ميكند، نجس است. و بنابر احتياط واجب بايد از بول و غائط حيوان حرام (1) گوشتي كه خون آن جستن نميكند، مثل ماهي حرام گوشت اجتناب كرد ولي فضله حيوانات كوچك مثل پشه و مگس كه گوشت ندارد، پاك است.
1- اجتناب از غائط لازم نيست و مستحب است ولي از بول بايد اجتناب كرد علي الاقوي
كد مسأله: 15724
مسأله 86- بنابر احتياط واجب بايد از فضله پرندگان حرام گوشت، اجتناب كرد. (1)
1- بلكه بنا بر احتياط مستحسن ولكن اقوي طهارت است.
كد مسأله: 15725
مسأله 87- بول و غائط حيوان نجاستخوار، نجس است و همچنين است بول و غائط حيواني كه انسان آن را وطي كرده، يعني با آن نزديكي نموده، و گوسفندي كه گوشت آن از خوردن شير خوك، محكم شده است.
كد مسأله: 15726
مسأله 88- مني حيواني كه خون جهنده دارد نجس است.
كد مسأله: 15727
مسأله 89- مردار حيواني كه خون جهنده دارد، نجس است، چه خودش مرده باشد، يا به غير دستوري كه در شرع معين شده، آن را كشته باشند، و ماهي چون خون جهنده ندارد، اگر چه در آب بميرد پاك است.
كد مسأله: 15728
مسأله 90- چيزهايي از مردار كه مثل پشم و مو و كرك و استخوان و دندان روح نداشته، پاك ميباشد.
كد مسأله: 15729
مسأله 91- اگر از بدن انسان يا حيواني كه خون جهنده دارد و در حالي كه زنده است گوشتيا چيز ديگري را كه روح دارد جدا كنند نجس است.
كد مسأله: 15730
مسأله 92- پوستهاي مختصر لب و جاهاي ديگر بدن كه موقع افتادنشان رسيده، اگرچه آنها را بكنند پاك است. ولي بنابر احتياط واجب (1) بايد از پوستي كه موقع افتادنش نرسيده و آن را كندهاند اجتناب نمايند.
1- بلكه بنابر احتياط مستحسن نه لازم
كد مسأله: 15731
مسأله 93- تخم مرغي كه از شكم مرغ مرده بيرون ميآيد، اگر پوست روي آن سفت شده باشد (1) پاك است، ولي ظاهر آن را بايد آب كشيد.
1- سفت شدن لازم نيست.
كد مسأله: 15732
مسأله 94- اگر بره و بزغاله پيش از آن كه علفخوار شوند بميرند، پنير مايهاي كهدر شيردان آنها ميباشد پاك است، ولي ظاهر آن را بايد آب كشيد.
كد مسأله: 15733
مسأله 95- دواجات روان و عطر و روغن و واكس و صابون كه از خارجه ميآورند، اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد، پاك است.
كد مسأله: 15734
مسأله 96- گوشت و پيه و چرمي كه در بازار مسلمانان فروخته شود پاك است و همچنين است اگر يكي از اينها در دست مسلمان باشد. ولي اگر بدانند آن مسلمان از كافر گرفته و رسيدگي نكرده كه از حيواني است كه به دستور شرع كشته شده يا نه، نجس ميباشد.
كد مسأله: 15735
مسأله 97- خون انسان و هر حيواني كه خون جهنده دارد، يعني حيواني كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن ميكند نجس است، پس خون حيواني كه مانند ماهي و پشه خون جهنده ندارد پاك ميباشد.
كد مسأله: 15736
مسأله 98- اگر حيوان حلال گوشت را به دستوري كه در شرع معين شده بكشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد، خوني كه در بدنش ميماند پاك است ولي اگر به علت نفس كشيدن يا به واسطه اينكه سر حيوان در جاي بلندي بوده خون به بدن حيوان برگردد، آن خون نجس است.
كد مسأله: 15737
مسأله 99- بنابر احتياط واجب (1) از تخم مرغ كه ذره اي خون در آن است بايد اجتناب كرد. ولي اگر خون در زرده باشد تا پوست نازك روي آن پاره نشده سفيده پاك مي باشد.
1- اجتناب از تخم مرغ لازم نيست و لكن مستحسن است ولي خوردن خون جائز نيست.
كد مسأله: 15738
مسأله 100- خوني كه گاهي موقع دوشيدن شير ديده ميشود، نجس است و شير را نجس ميكند.
كد مسأله: 15739
مسأله 101- خوني كه از لاي دندانها ميآيد، اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود پاك است، ولي احتياط واجب (1) آن است كه آن را فرو نبرند.
1- واجب نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 15740
مسأله 102- خوني كه به واسطه كوبيده شدن، زير ناخن يا زير پوست ميميرد، اگر طوري شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است، و اگر به آن خون بگويند نجس است و در اين صورت چنانچه ناخن يا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد، بايد براي وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طوري كه نجاست زياد نشود بشويند، و پارچه يا چيزي مثل پارچه بر آن بگذارند و روي پارچه دست تر بكشند و تيمم هم بكنند. (1)
1- تيمم لازم نيست ولي مستحسن است
كد مسأله: 15741
مسأله 103- اگر انسان نداند كه خون زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن بهآن حالت در آمده، پاك است.
كد مسأله: 15742
مسأله 104- اگر موقع جوشيدن غذا ذرهاي خون در آن بيفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس ميشود، و جوشيدن و حرارت و آتش پاك كننده نيست.
كد مسأله: 15743
مسأله 105- زرد آبهاي كه در حال بهبودي زخم در اطراف آن پيدا ميشود، اگر معلوم نباشد كه با خون مخلوط است، پاك ميباشد.
كد مسأله: 15744
مسأله 106- سگ و خوكي كه در خشكي زندگي ميكنند، حتي مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهاي آنها نجس است، ولي سگ و خوك دريايي پاك است.
كد مسأله: 15745
مسأله 107- كافر يعني كسي كه منكر خدا است يا براي خدا شريك قرار ميدهد، يا پيغمبري حضرت خاتم الانبياء محمد ابن عبدالله (ص) را قبول ندارد، نجس است. و نيز كسي كه ضروري دين يعني چيزي را كه مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دين اسلام ميدانند منكر شود، چنانچه بداند آن چيز ضروري دين است نجس ميباشد، و اگر نداند، احتياطاً بايداز او اجتناب كرد.
كد مسأله: 15746
مسأله 108- تمام بدن كافر، حتي مو و ناخن و رطوبت هاي او نجس است.
كد مسأله: 15747
مسأله 109- اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نابالغ كافر باشند آن بچه هم نجس است و اگر يكي از اينها مسلمان باشد، بچه پاك است.
كد مسأله: 15748
مسأله 110- كسي كه معلوم نيست مسلمان است يا نه پاك ميباشد (1) ، ولي احكام ديگر مسلمانان را ندارد (2) ، مثلا نميتواند زن مسلمان بگيرد و نبايد در قبرستان مسلمانان دفن شود.
1 – اگر اصلي بر كفر او نباشد والا نجس است علي الاقوي
2 – اگر اصلي بر اسلام او نباشد والا ساير احكام بر او مترتب است علي الاقوي
كد مسأله: 15749
مسأله 111- اگر مسلماني به يكي از دوازده امام دشنام دهد، يا با آنان دشمني داشته باشد، نجس است.
كد مسأله: 15750
مسأله 112- شراب و هر چيزي كه انسان را مست ميكند، چنانچه به خودي خود روان باشد، نجس است و اگر مثل بنگ و حشيش روان نباشد، اگر چه چيزي در آن بريزند كه روان شود، پاك است.
كد مسأله: 15751
مسأله 113- الكل صنعتي كه براي رنگ كردن درب و ميز و صندلي و مانند اينها بكارميبرند، اگر انسان نداند از چيزي كه مست كننده و روان است درست كردهاند، پاك ميباشد. (1)
1- يا نداند كه خود الكل مست كننده است پاك است.
كد مسأله: 15752
مسأله 114- اگر انگور و آب انگور به خودي خود جوش بيايد حرام و نجس است (1) و اگر به واسطه پختن جوش بيايد، خوردنش حرام است، و بنابر احتياط واجب نجس ميباشد. (2)
1-علي الاقوي پاك است مگر در صورت اسكار كه نجس است علي الاقوي
2- علي الاقوي پاك است مگر اينكه مسكر باشد.
كد مسأله: 15753
مسأله 115- خرما و مويز و كشمش و آب آنها اگر جوش بيايد پاك و خوردن آنها حلال است اگر چه احتياط مستحب آن است كه از آنها اجتناب كنند.
كد مسأله: 15754
مسأله 116- فقاع كه از جو گرفته ميشود و به آن آبجو ميگويند، نجس است. ولي آبي كه به دستور طبيب از جو ميگيرند و به آن ماءالشعير ميگويند، پاك ميباشد.
كد مسأله: 15755
مسأله 117- عرق جنب از حرام بنابر احتياط واجب نجس است: (1) چه در حال جماع بيرون آيد يا بعد از آن، از مرد باشد يا از زن از زنا باشد يا از لواط يا از وطي و نزديكي كردن با حيوانات يا استمناء. (و استمناء آن است كه انسان با خود كاري كند كه مني از او بيرون آيد).
1- علي الاقوي پاك است ولي احتياط مستحسن است و نماز در آن صحيح نيست.
كد مسأله: 15756
مسأله 118- اگر انسان در موقعي كه نزديكي با زن حرام است مثلاً در روزه ماه رمضان، با زن خود نزديكي كند، بنابر احتياط واجب (1) بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.
1- علي الاقوي پاك است ولي نماز در آن صحيح نيست.
كد مسأله: 15757
مسأله 119- اگر جنب از حرام عوض غسل تيمم نمايد و بعد از تيمم عرق كند، باز هم بنابر احتياط واجب (1) بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.
1- پاك است حتي علي القول بالنجاسه
كد مسأله: 15758
مسأله 120- اگر كسي از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديكي كند، يا اول با حلال خود نزديكي كند و بعد، از حرام جنب شود، احتياط واجب آن است كه از عرق خود اجتناب نمايد. (1)
1- در صورت دوم پاك است حتي علي القول بالنجاسه و نماز در آن صحيح است و در صورت اول پاك است ولي نماز در آن صحيح نيست.
كد مسأله: 15759
مسأله 121- بنابر احتياط واجب بايد از عرق شتر نجاستخوار و هر حيواني كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده اجتناب كرد.
كد مسأله: 15760
مسأله 122- نجاست هر چيز از سه راه ثابت ميشود: اول: آنكه خود انسان يقين كند (1) چيزي نجس است و اگر گمان داشته باشد چيزي نجس است، لازم نيست از آن اجتناب نمايد بنابراين غذا خوردن در قهوهخانه و مهمانخانههايي كه مردمان لا ابالي و كساني كه پاكي و نجسي را مراعات نميكنند در آنها غذا ميخورند، اگر انسان يقين نداشته باشد غذايي را كه براي او آوردهاند نجس است، اشكال ندارد. دوم: آنكه كسي كه چيزي در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است، مثلا همسر انسان يا نوكر يا كلفت بگويد، ظرف يا چيز ديگري كه در اختيار او است نجس ميباشد. سوم: آنكه دو مرد عادل بگويند چيزي نجس است، و نيز اگر يك نفر عادل هم بگويد چيزي نجس است، بنابر احتياط واجب، بايد از آن چيز اجتناب كرد.
1- يا اطمينان داشته باشد.
كد مسأله: 15761
مسأله 123- اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاك بودن چيزي را نداند، مثلاً نداند عرق جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را بپرسد، ولي اگر با اين كه مسأله را ميداند. چيزي را شك كند پاك است يا نه، مثلاً شك كند آن چيز خون است يا نه يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك ميباشد.
كد مسأله: 15762
مسأله 124- چيز نجسي كه انسان شك دارد پاك شده يا نه نجس است، و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه پاك است، و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست وارسي كند.
كد مسأله: 15763
مسأله 125- اگر بداند يكي از دو ظرف يا دو لباسي كه از هر دوي آنها استفاده ميكند نجس شده و نداند كدام است، بايد از هر دو اجتناب كند، ولي اگرمثلا نميداند لباس خودش نجس شده يا لباسي كه هيچ از آن استفاده نميكند و مال ديگري است از لباس خودش هم لازم نيست اجتناب نمايد.
كد مسأله: 15764
مسأله 126- اگر چيز پاك به چيز نجس برسد و هر دو يا يكي از آنها به طوري تر باشد كه تري يكي به ديگري برسد چيز پاك نجس ميشود. و اگر تري به قدري كم باشد كه به ديگري نرسد چيزي كه پاك بوده نجس نميشود.
كد مسأله: 15765
مسأله 127- اگر چيز پاكي به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه هر دو يا يكي از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نميشود.
كد مسأله: 15766
مسأله 128- دو چيزي كه انسان نميداند كدام پاك است و كدام نجس است، اگر چيز پاكي با رطوبت به يكي از آنها برسد نجس نميشود.
كد مسأله: 15767
مسأله 129- زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتي كه نجاست به آن برسد نجس ميشود و جاهاي ديگر آن پاك است. و همچنين است خيار و خربزه و مانند اينها.
كد مسأله: 15768
مسأله 130- هرگاه شيره و روغن و مانند اينها طوري باشد كه اگر مقداري از آن بر دارند جاي آن خالي نمي ماند (1) ، همين كه يك نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس مي شود. ولي اگر طوري باشد كه جاي آن در موقع بر داشتن خالي بماند اگر چه بعد پر شود، فقط جائي كه نجاست به آن رسيده نجس مي باشد. پس اگر فضله موش در آن بيفتد جائي كه فضله افتاده نجس و بقيه پاك است.
1 – ملاك خالي ماندن و خالي نماندن نيست بلكه ملاك ميعان و جمود است.
كد مسأله: 15769
مسأله 131- اگر مگس يا حيواني مانند آن روي چيز نجسي كه تر است بنشيند و بعد روي چيز پاكي كه آن هم تر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حيوان بوده چيز پاك نجس ميشود و اگر نداند پاك است.
كد مسأله: 15770
مسأله 132- اگر جايي از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جاي ديگر برود، هر جا كه عرق به آن برسد نجس ميشود، و اگر عرق به جاي ديگر نرود جاهاي ديگر بدن پاك است.
كد مسأله: 15771
مسأله 133- اخلاطي كه از بيني يا گلو ميآيد، اگر خون داشته باشد، جايي كه خون دارد نجس و بقيه آن پاك است. پس اگر به بيرون دهان يا بيني برسد مقداري را كه انسان يقين دارد جاي نجس اخلاط به آن رسيده نجس است و محلي را كه شك دارد جاي نجس به آن رسيده يا نه پاك ميباشد.
كد مسأله: 15772
مسأله 134- اگر آفتابهاي را كه ته آن سوراخ است روي زمين نجس بگذارند چنانچه آب طوري زير آن جمع گردد كه با آب آفتابه يكي حساب شود آب آفتابه نجس ميشود،(1) ولي اگر آب بر زمين جاري شود يا فرو رود، در صورتي كه سوراخ آفتابه به زمين نجس متصل باشد، باز هم بنابر احتياط واجب (2) بايد از آب آفتابه اجتناب كرد، ولي اگر سوراخ آن به زمبن نجس متصل نباشد و آب زير آفتابه هم با آب داخل آن يكي حساب نشود آب آفتابه نجس نميشود.
1 – اگر آب آفتابه با فشار خارج ميشود نجس نميشود و اگر فشار ندارد نجس ميشود.
2- اين احتياط مستحسن است نه واجب علي الاقوي آب آفتابه پاك است.
كد مسأله: 15773
مسأله 135- اگر چيزي داخل بدن شود و به نجاست برسد در صورتي كه بعد از بيرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد پاك است. پس اگر اسباب اماله يا آب آن در مخرج غائط وارد شود يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و بعد از بيرون آمدن به نجاست آلوده نباشد نجس نيست. و همچنين است آب دهان و بيني اگر در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.
كد مسأله: 15774
مسأله 136- نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فورا آن را آب بكشند.
كد مسأله: 15775
مسأله 137- اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتي كه بياحترامي به قرآن باشد بايد آن را آب بكشند.
كد مسأله: 15776
مسأله 138- گذاشتن قرآن روي عين نجس مانند خون و مردار، اگر چه آن عين نجس خشك باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روي آن واجب ميباشد.
كد مسأله: 15777
مسأله 139- نوشتن قرآن با مركب نجس اگر چه يك حرف آن باشد حرام است. و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا به واسطه تراشيدن و مانند آن كاري كنند كه از بين برود.
كد مسأله: 15778
مسأله 140- دادن قرآن به كافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
كد مسأله: 15779
مسأله 141- اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام آن لازم است، مثل كاغذي كه اسم خدا يا پيغمبر يا امام بر آن نوشته شده، در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است. و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد، بايد تا وقتي كه يقين نكردهاند، به كلي از بين رفته به آن مستراح نروند.
كد مسأله: 15780
مسأله 142- خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و همچنين است خورانيدن آن به ديگري حتي به اطفال (1) ولي اگر خود طفل غذاي نجس را بخورد يا با دست نجس غذا را نجس كند و بخورد، لازم نيست از او جلوگيري كنند.
1- در اعيان نجسه و اما در متنجسات اقوي جواز است ولي احتياط حسن است
كد مسأله: 15781
مسأله 143- فروختن و عاريه دادن چيز نجسي كه ميشود آن را آب كشيد، اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 15782
مسأله 144- اگر انسان ببيند كسي چيز نجسي را ميخورد يا با لباس نجس نماز ميخواند، لازم نيست به او بگويد.
كد مسأله: 15783
مسأله 145- اگر جايي از خانه يا فرش كسي نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كساني كه وارد خانه او ميشوند با رطوبت به جاي نجس رسيده است، لازم نيست به آنان بگويد. (1)
1- لازم نيست به آنان بگويد مگر در صورت نسبيت
كد مسأله: 15784
مسأله 146- اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمانها بگويد. اما اگر يكي از مهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد. ولي چنانچه طوري با آنان معاشرت دارد كه ممكن است به واسطه نجس بودن آنان خود او هم نجس شود، بايد بعد از غذا به آنان بگويد.
كد مسأله: 15785
مسأله 147- اگر چيزي را كه عاريه كرده نجس شود چنانچه صاحبش آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي است استعمال ميكند مانند لباس كه با آن نماز ميخواند، واجب است (1) نجس شدن آنرا به او بگويد بلكه اگر در كاري هم كه شرط آن پاكي است استعمال نميكند، بنابراين احتياط واجب (2) بايد نجس شدن آنرا به او خبر دهد.
1- در مورد نماز واجب نيست ولي در مورد اكل و شرب بايد بگويد.
2-واجب نيست بلكه احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 15786
مسأله 148- اگر بچه بگويد چيزي نجس است يا چيزي را آب كشيده نبايد حرف او را قبول كرد ولي بچهاي كه تكليفش نزديك است اگربگويد چيزي را آب كشيدم حرف او قبول ميشود (1) و اگر بگويد چيزي نجس است احتياط مستحب آن است كه از آن اجتناب كنند.
1- بلكه قبول نميشود مگر موجب علم يا اطمينان شود.
كد مسأله: 15787
مسأله 149- يازده چيز نجاست را پاك ميكند و آنها را مطهرات گويند: اول: آب. دوم: زمين. سوم: آفتاب. چهارم: استحاله. پنجم: كم شدن دو سوم آب انگور. (1) ششم: انتقال. هفتم: اسلام. هشتم: تبعيت. نهم: برطرف شدن عين نجاست. دهم: استبراء حيوان نجاستخوار. يازدهم: غائب شدن مسلمان. و احكام اينها بطور تفصيل در مسايل آينده گفته ميشود.
1- از محلّلات است نه مطهرات علي الاقوي، زيرا غليان عصير موجب نجاست نيست تا ذهاب ثلثين مطهر آن باشد بلكه موجب حرمت است و ذهاب ثلثين محلل آن است.
كد مسأله: 15788
مسأله 150- آب با چهار شرط، چيز نجس را پاك ميكند: اول: آنكه مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بيد چيز نجس را پاك نميكند. دوم: آنكه پاك باشد. سوم: آنكه وقتي چيز نجس را ميشويند آب مضاف نشود و بو يا رنگ يا مزه نجاست هم نگيرد. (1) چهارم: آنكه بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد. و پاك شدن چيز نجس با آب قليل يعني آب كمتر از كر شرطهاي ديگري هم دارد كه بعداً گفته ميشود.
1- در خصوص غسله مطهره نه غير آن.
كد مسأله: 15789
مسأله 151- ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست. و در كر و جاري يك مرتبه كافي است، ولي ظرفي كه سگ ليسيده يا از آن ظرف، آب يا چيز روان ديگر خورده، بايد اول با خاك پاك، خاك مال كرد (1) و بعد يك مرتبه در كر يا جاري يا با آب قليل شست، و همچنين ظرفي را كه آب دهان سگ در آن ريخته، بنابر احتياط واجب(2) بايد پيش از شستن خاك مال كرد. (3)
1- بنابر احتياط
2- بلكه بنا بر اقوا
3 – بايد با مزج به آب خاك مال كرد نه با خاك بدون مزج با آب
كد مسأله: 16435
مسأله 152- اگر دهانه ظرفي كه سگ دهن زده، تنگ باشد و نشود آن را خاك مال كرد، چنانچه ممكن است بايد كهنه به چوبي به پيچند و به توسط آن، خاك را به آن ظرف بمالند (1) و اگر ممكن نيست بايد خاك را در آن بريزند و به شدت حركت دهند (2) تا به همه آن ظرف برسد.
1- با مزج مقداري آب كافي است.
2- با مزج مقداري آب كافي است.
كد مسأله: 16438
مسأله 153- ظرفي را كه خوك بليسد (1) يا از آن چيز رواني بخورد، با آب قليل بايد هفت مرتبه شست، و در كر و جاري يك مرتبه كافي است و لازم نيست آن را خاك مال كنند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه خاك مال شود.
1 – يا موش صحرايي در آن بميرد حكم هر دو يكي است
كد مسأله: 16440
مسأله 154- اگر بخواهند ظرفي را كه به شراب نجس شده با آب قليل آب بكشند، بنابر احتياط واجب (1) بايد هفت مرتبه بشويند.
1- زائد بر سه مرتبه مستحب است.
كد مسأله: 16445
مسأله 155- كوزهاي كه از گل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب كر يا جاري بگذارند، به هر جاي آن كه آب برسد پاك ميشود، و اگر بخواهند باطن آن هم پاك شود، بايد به قدري در آب كر يا جاري بماند كه آب به تمام آن فرو رود.
كد مسأله: 16448
مسأله 156- ظرف نجس را با آب قليل، دو جور ميشود آب كشيد: يكي آنكه سه مرتبه پر كنند و خالي كنند، ديگر آن كه سه دفعه قدري آب در آن بريزند و در هر دفعه آب را طوري در آن بگردانند كه به جاهاي نجس آن برسد و بيرون بريزند.
كد مسأله: 16450
مسأله 157- اگر ظرف بزرگي مثل پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر كنند و خالي كنند، پاك ميشود. و همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بريزند، به طوري كه تمام اطراف آن را بگيرد و در هر دفعه آبي كه ته آن جمع ميشود بيرون آورند و احتياط واجب آن است كه (1) در هر دفعه ظرفي را كه با آن آبها را بيرون ميآورند، آب بكشند.
1- اين احتياط مستحب است نه واجب.
كد مسأله: 16453
مسأله 158- اگر مس نجس و مانند آن را آب كنند و آب بكشند، ظاهرش پاك ميشود.
كد مسأله: 16455
مسأله 159- تنوري كه به بول نجس شده است، اگر دو مرتبه از بالا آب در آن بريزند به طوري كه تمام اطراف آن را بگيرد پاك ميشود. و در غير بول اگربعد از برطرف شدن نجاست يك مرتبه به دستوري كه گفته شد آب در آن بريزند كافي است. و بهتر است كه گودالي ته آن بكنند تا آبها در آن جمع شود و بيرون بياورند، بعد آن گودال را با خاك پاك پر كنند.
كد مسأله: 16459
مسأله 160- اگر چيز نجس را بعد از برطرف كردن عين نجاست، يك مرتبه در آب كر يا جاري فرو برند كه آب به تمام جاهاي نجس آن برسد، پاك ميشود. و در فرش و لباس و مانند اينها فشار لازم نيست.
كد مسأله: 16463
مسأله 161- اگر بخواهند چيزي را كه به بول نجس شده با آب قليل آب بكشند، چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند و از آن جدا شود، در صورتي كه بول در آن چيز نمانده باشد، يك مرتبه ديگر كه آب روي آن بريزند پاك ميشود، ولي در لباس و فرش و مانند اينها بايد بعد از هر دفعه فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد. (و غساله آبي است كه معمولا در وقت شستن و بعد از آن از چيزي كه شسته ميشود، خود به خود يا به وسيله فشار ميريزد)
كد مسأله: 16467
مسأله 162- اگر چيزي به بول پسر شيرخواري كه غذا خور نشده، و شير خوك و زن كافره (1) نخورده نجس شود، چنانچه يك مرتبه آب روي آن بريزند كه به تمام جاهاي نجس آن برسد، پاك ميشود ولي احتياط مستحب آنست كه يك مرتبه ديگر هم آب روي آن بريزند. و در لباس و فرش و مانند اينها فشار لازم نيست.
1- نخوردن شير خوك و زن كافره شرط نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 16470
مسأله 163- اگر چيزي به غير بول نجس شود، چنانچه بعد از برطرف كردن نجاست يك مرتبه آب روي آن بريزند و از آن جدا شود پاك ميگردد. و نيز اگر در دفعه اولي كه آب روي آن مي ريزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست هم آب روي آن بيايد پاك ميشود. ولي در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.
كد مسأله: 16473
مسأله 164- اگر حصير نجس را كه با نخ بافته شده در آب كر يا جاري فرو برند، بعد از بر طرف شدن عين نجاست پاك ميشود. ولي اگر بخواهند آنرا با آب قليل آب بكشند. بنابراين احتياط واجب بايد به هر قسم كه ممكن است اگرچه به لگد كردن باشد دو دفعه فشار دهند، (1) كه در هر دفعه غساله آن جدا شود.
1- در حصير و امثال آن فشار لازم نيست.
كد مسأله: 16477
مسأله 165- اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اينها نجس شود، به فرو بردن در كر و جاري پاك ميگردد. و اگر باطن آنها نجس شود، پاك شدن باطن آنها محل اشكال است. (1)
1- اگر آب مطلق به آن نفوذ كند بياشكال پاك ميشود.
كد مسأله: 16479
مسأله 166- اگر انسان شك كند كه آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه، باطن آن پاك است.
كد مسأله: 16482
مسأله 167- اگر ظاهر برنج و گوشتيا چيزي مانند اينها نجس شده باشد، چنانچه آن را در ظرفي بگذارند و سه مرتبه (1) آب روي آن بريزند و خالي كنند پاك ميشود، و ظرف آن هم پاك ميگردد. ولي اگر بخواهد لباس يا چيزي را كه فشار لازم دارد در ظرفي بگذارند و آب بكشند، بايد در هر مرتبه كه آب روي آن مي ريزند، آن را فشار دهند و ظرف را كج كنند، تا غسالهاي كه در آن جمع شده بيرون بريزد.
1- يك مرتبه در غير بول و دو مرتبه در بول كافي است ولي سه مرتبه مستحسن است.
كد مسأله: 16484
مسأله 168- لباس نجسي را كه به نيل و مانند آن رنگ شده اگر در آب كر يا جاري فرو برند و آب پيش از آنكه به واسطه رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، آن لباس پاك ميشود، اگر چه موقع فشار دادن، آب مضاف يا رنگين از آن بيرونآيد.
كد مسئله: 16486
گروه: آب
مسأله 169- اگر لباسي را در كر يا جاري آب بكشند، و بعد مثلا لجن آب در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند كه جلوگيري از رسيدن آب كرده آن لباس پاك است.
كد مسأله: 16489
مسأله 170- اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن، خورده گل يا اشنان در آن ديده شود پاك است. ولي اگر آب نجس به باطن گل يا اشنان رسيده باشد، ظاهر گل و اشنان پاك و باطن آنها نجس است. (1)
1- اگر آب نفوذ در آنها نكرده باشد و الا پاك است.
كد مسأله: 16491
مسأله 171- هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند، پاك نميشود، ولي اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند، پاك ميباشد. اما چنانچه به واسطه بو يا رنگ يقين كنند يا احتمال دهند كه ذرههاي نجاست در آن چيز مانده نجس است.
كد مسأله: 16495
مسأله 172- اگر نجاست بدن را در آب كر يا جاري برطرف كنند، بدن پاك ميشود. و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
كد مسأله: 16497
مسأله 173- غذاي نجسي كه لاي دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذاي نجس برسد پاك ميشود.
كد مسأله: 16499
مسأله 174- اگر موي سر و صورت زياد باشد و با آب قليل آب بكشند، بايد فشار دهند كه غساله آن جدا شود. (1)
1- در مورد كثيرالشعر لازم است ولي در خفيف الشعر فشار لازم نيست.
كد مسأله: 16502
مسأله 175- اگر جايي از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند، اطراف آن جا كه متصل به آن است و معمولا موقع آب كشيدن آن جا نجس ميشود، با پاك شدن جاي نجس پاك ميشود. و همچنين است اگر چيز پاكي را پهلوي چيز نجس بگذارند و روي هر دو آب بريزند. پس اگر براي آب كشيدن يك انگشت نجس، روي همه انگشتها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد، بعد از پاك شدن انگشت نجس تمام انگشتها پاك ميشود.
كد مسأله: 16504
مسأله 176- گوشت و دنبهاي كه نجس شده مثل چيزهاي ديگر آب كشيده ميشود. و همچنين است اگر بدن يا لباس، چربي كمي داشته باشد كه از رسيدن آب به آنها جلوگيري نكند.
كد مسأله: 16507
مسأله 177- اگر ظرف يا بدن نجس باشد، و بعد به طوري چرب شود كه جلوگيري از رسيدن آب به آنها كند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند، بايد چربي را برطرف كنند تا آب به آنها برسد.
كد مسأله: 16509
مسأله 178- چيز نجسي كه عين نجاست در آن نيست، اگر زير شيري كه متصل به كر است يك دفعه بشويند، پاك ميشود. و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيله ديگر برطرف شود و آبي كه از آن چيز ميريزد بويا رنگ يا مزه نجاست به خود نگرفته باشد، با آب شير پاك ميگردد. اما اگر آبي كه از آن مي ريزد، بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته باشد، بايد به قدري آب شير روي آن بريزند تا در آبي كه از آن جدا ميشود بو يا رنگ يا مزه نجاست نباشد.
كد مسأله: 16512
مسأله 179- اگر چيزي را آب بكشد و يقين كند پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن بر طرف كرده يا نه، چنانچه موقع آب كشيدن متوجه برطرف كردن عين نجاست بوده آن چيز پاك است، و اگر متوجه بر طرف كردن عين نجاست نبوده، بايد دوباره آن را آب بكشد. (1)
1- لازم نيست چون اُذكريت حين العمل حكمت است نه علت و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 16515
مسأله 180- زميني كه آب روي آن جاري نميشود، اگر نجس شود با آب قليل پاك نميگردد. (1) ولي زميني كه روي آن شن يا ريگ باشد، چون آبي كه روي آن ميريزند ازآن جدا شده و در شن و ريگ فرو ميرود، با آب قليل پاك ميشود، اما زير ريگها نجس ميماند.
1- اگر آبهاي مجتمع را به وسيلهاي بر دارند و دوباره به آب بشويند و آبهاي مجتمع را ثانياً بردارند پاك ميشود.
كد مسأله: 16517
مسأله 181- زمين سنگ فرش و آجر فرش و زمين سختي كه آب در آن فرو نمي رود، اگر نجس شود با آب قليل پاك ميگردد، ولي بايد به قدري آب روي آن بريزند كه جاري شود. و چنانچه آبي كه روي آن ريختهاند از سوراخي بيرون رود همه زمين پاك ميشود، و اگر بيرون نرود جايي كه آبها جمع مي شود نجس ميماند، و براي پاك شدن آنجا بايد گودالي بكنند، كه آب در آن جمع شود، بعداً آب را بيرون بياورند و گودال را با خاك پاك پر كنند. (1)
1- يا آب جمع شده را به وسيله اي بردارند و ثانياً بشويند و آب آن را دوباره بردارند پاك مي شود.
كد مسأله: 16520
مسأله 182- اگر ظاهر نمك سنگ و مانند آن نجس شود، با آب كمتر از كر هم پاك ميشود.
كد مسأله: 16522
مسأله 183- اگر شكر آب شده نجس را قند بسازند و در آب كر يا جاري بگذارند، پاك نميشود.
كد مسأله: 16524
مسأله 184- زمين با سه شرط كف پا و ته كفش نجس را پاك ميكند: اول: آنكه زمين پاك باشد. دوم: آنكه خشك باشد. (1) سوم: آنكه اگر عين نجس مثل خون و بول، يا متنجس مثل گلي كه نجس شده در كف پا و ته كفش باشد، به واسطه راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود. و نيز زمين بايد خاك يا سنگ يا آجر فرش و مانند اينها باشد، و با راه رفتن روي فرش و حصير و سبزه، كف پا و ته كفش نجس پاك نميشود.
1- لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 16528
مسأله 185- پاك شدن كف پا و ته كفش نجس، به واسطه راه رفتن روي آسفالت و روي زميني كه با چوب فرش شده، محل اشكال است.
كد مسأله: 16532
مسأله 186- براي پاك شدن كف پا و ته كفش، بهتر است پانزده قدم (1) يا بيشتر راه بروند، اگر چه به كمتر از پانزده قدم يا ماليدن پا به زمين، نجاست برطرف شود.
1- بلكه پانزده ذراع به حسب دليل
كد مسأله: 16534
مسأله 187- لازم نيست كف پا و ته كفش نجس، تر باشد. بلكه اگر خشك هم باشد به راه رفتن پاك ميشود.
كد مسأله: 16536
مسأله 188- بعد از آنكه كف پا و ته كفش نجس به راه رفتن پاك شد، مقداري از اطراف آن هم كه معمولا به گل آلوده ميشود، پاك ميگردد.
كد مسأله: 16539
مسأله 189- كسي كه با دست و زانو راه ميرود، اگر كف دستيا زانوي او نجس شود، با راه رفتن پاك ميگردد. و همچنين است ته عصا و ته پاي مصنوعي و نعل چهارپايان و چرخ اتومبيل و درشكه (1) و مانند اينها.
1- اينها مورد اشكال است.
كد مسأله: 16542
مسأله 190- اگر بعد از راه رفتن ذرههاي كوچكي از نجاست كه ديده نميشود، در كف پا يا ته كفش بماند، اشكال ندارد. (1) اگرچه احتياط مستحب آن است به قدري راه روند كه آنها هم بر طرف شوند.
1- اگر يقين به ذرات صغار دارد بايد زائل شود و الا مشكل است.
كد مسأله: 16544
مسأله 191- توي كفش و مقداري از كف پا كه به زمين نميرسد، به واسطه راه رفتن پاك نميشود. و پاك شدن كف جوراب به واسطه راه رفتن، محل اشكال است. (1)
1- اشكال ندارد و پاك مي شود.
كد مسأله: 16546
مسأله 192- آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايي كه مانند درب و پنجره در ساختمان به كار برده شده، و همچنين ميخي را كه به ديوار كوبيدهاند با پنج شرط پاك ميكند: اول: آنكه چيز نجس به طوري تر باشد كه اگر چيز ديگري به آن برسد تر شود. پس اگر خشك باشد، بايد به وسيلهاي آن را تر كنند تا آفتاب خشك كند. دوم: آنكه اگر عين نجاست در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب، آن را برطرف كنند. سوم: آنكه چيزي از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند. پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند، آن چيز پاك نميشود. ولي اگر ابر به قدري نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيري نكند، اشكال ندارد. چهارم: آنكه آفتاب به تنهايي چيز نجس را خشك كند. پس اگر مثلاً چيز نجس به واسطه باد و آفتاب خشك شود، پاك نميگردد، ولي اگر باد به قدري كم باشد، كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده، اشكال ندارد. پنجم: آنكه آفتاب مقداري از بنا و ساختمان را كه نجاست بهآن فرو رفته، يك مرتبه خشك كند. پس اگر يك مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد، و روي آن را خشك كند و دفعه ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روي آن پاك ميشود و زير آن نجس ميماند.
كد مسأله: 16549
مسأله 193- آفتاب حصير نجس را پاك ميكند (1) ولي اگر يك طرف آن را خشك كند، پاك شدن طرف ديگر آن اشكال دارد. و نيز پاك شدن درخت و گياه به واسطه آفتاب محل اشكال است. (2)
1- مشكل است.
2- اشكال ندارد پاك مي كند.
كد مسأله: 16551
مسأله 194- اگر آفتاب به زمين نجس بتابد، بعد انسان شك كند كه زمين موقع تابيدن آفتاب تر بوده يا نه، يا تري آن به واسطه آفتاب خشك شده يا نه، آن زمين نجس است و همچنين است اگر شك كند كه پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن برطرف شده يا نه، يا شك كند كه چيزي مانع تابش آفتاب بوده يا نه.
كد مسأله: 16554
مسأله 195- اگر آفتاب به يك طرف ديوار نجس بتابد، طرفي كه آفتاب به آن نتابيده پاك نميشود. (1)
1- مانند باطن ديوار است كه پاك ميشود در صورتي كه يك دفعه خشك كند و الا نجس است مانند باطن زمين و ديوار
كد مسأله: 16557
مسأله 196- اگر جنس چيز نجس به طوري عوض شود كه به صورت چيز پاكي در آيد، پاك ميشود و ميگويند استحاله شده است. مثل آن كه چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد، يا سگ در نمكزار فرو رود و نمك شود. ولي اگر جنس آن عوض شود، مثل آن كه گندم نجس را آرد كنند يا نان بپزند، پاك نميشود.
كد مسأله: 16561
مسأله 197- كوزه گلي و مانند آن، كه از گل نجس ساخته شده نجس است. و بنابر احتياط واجب (1) بايد از ذغالي كه از چوب نجس درست شده اجتناب نمايند.
1- بلكه احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 16563
مسأله 198- چيز نجسي كه معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است. (1)
1- بلكه پاك است.
كد مسأله: 16566
مسأله 199- اگر شراب به خودي خود يا به واسطه آنكه چيزي مثل سركه و نمك در آن ريختهاند سركه شود، پاك ميگردد.
كد مسأله: 16568
مسأله 200- شرابي كه از انگور نجس و مانند آن درست كنند، يا نجاست ديگري به آن برسد، به سركه شدن پاك نمي شود.
كد مسأله: 16571
مسأله 201- سركهاي كه از انگور و كشمش و خرماي نجس درست كنند نجس است.
كد مسأله: 16573
مسأله 202- اگر پوشال زير انگور يا خرما داخل آنها باشد و سركه بريزند، ضرر ندارد. ولي احتياط واجب (1) آن است كه تا خرما و كشمش و انگور سركه نشده، خيار و بادمجان و مانند اينها در آن نريزند.
1- اين احتياط مستحسن است نه واجب مگر در صورتي كه آنها قبل سركه شدن مسكر شوند.
كد مسأله: 16575
مسأله 203- آب انگوري كه به آتش جوش آمده، اگر آنقدر بجوشد كه ثلثان شود، يعني دو قسمت آن كم شود و يك قسمت آن بماند، پاك ميشود. (1) ولي اگر بخودي خود جوش بيايد فقط به سركه شدن پاك ميشود. (2)
1- قبل از ثلثان شدن پاك است ولي خوردن آن حرام و به ذهاب ثلثين حلال ميشود.
2- فرقي نيست در جوش آمدن با آتش و غير آن در حرمت قبل از ذهاب ثلثين و حليت به ذهاب ثلثين.
كد مسأله: 16578
مسأله 204- اگر دو قسمت آب انگور بدون جوش آمدن كم شود، چنانچه باقيماند ه آن جوش بيايد نجس است. (1)
1- بلكه پاك است فقط خوردنش حرام است و به ذهاب ثلثين حلال مي شود.
كد مسأله: 16583
مسأله 205- آب انگوري كه معلوم نيست جوش آمده يا نه پاك است، ولي اگر جوش بيايد تا انسان يقين نكند كه دو قسمت آن كم شده، پاك نميشود. (1)
1- پاك است ولي حرام و بذهاب ثلثين حلال مي شود.
كد مسأله: 16587
مسأله 206- اگر مثلاً در يك خوشه غوره يك دانه يا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبي كه از آن خوشه گرفته مي شود، آب غوره بگويند و اثري از شيريني انگور در آن نباشد و بجوشد پاك و خوردن آن حلال است.
كد مسأله: 16589
مسأله 207- اگر يك دانه انگور در چيزي كه با آتش ميجوشد، بيفتد و بجوشد، احتياط واجب آن است (1) كه از آن اجتناب كنند و خوردن آن هم حرام است.
1- پاك است و اجتناب واجب نيست بلكه مستحسن است و اما در صورت استهلاك خوردنش حلال است و الا حرام.
كد مسأله: 16591
مسأله 208- اگر بخواهند در چند ديگ شيره بپزند، بايد كفگيري را كه در ديگ جوش آمده زدهاند در ديگي كه جوش نيامده نزنند (1) و اگر همه جوش آمده باشد. بايد كفگير ديگي را كه ثلثان نشده، در ديگي كه ثلثان شده نزنند. (2)
1- اشكالي ندارد چون پاك است
2- اشكالي ندارد زيرا نجس نيست.
كد مسأله: 16594
مسأله 209- چيزي كه معلوم نيست غوره است يا انگور، اگر جوش بيايد نجس نمي شود.
كد مسأله: 16596
مسأله 210- اگر خون بدن انسان (1) يا خون حيواني كه خون جهنده دارد، يعني حيواني كه وقتي رگ آن را ببرند، خون از آن جستن ميكند، به بدن حيواني كه خون جهنده ندارد، برود و خون آن حيوان حساب شود پاك ميگردد، و اين را انتقال گويند. پس خوني كه زالو از انسان ميمكد، چون خون زالو به آن گفته نميشود و ميگويند خون انسان است، نجس ميباشد.
1- و كذا ساير نجاسات اگر انتقال پيدا كند به نحوي كه استناد به منتقل اليه داشته باشد نه منتقل منه پاك است.
كد مسأله: 16598
مسأله 211- اگر كسي پشهاي را كه به بدنش نشسته بكشد و نداند خوني كه از پشه بيرون آمده از او مكيده يا از خود پشه ميباشد، پاك است. و همچنين است اگر بداند از او مكيده ولي جزو بدن پشه حساب شود، اما اگر فاصله بين مكيدن خون و كشتن پشه به قدري كم باشد، كه بگويند خون انسان است، يا معلوم نباشد كه ميگويند خون پشه است يا خون انسان، نجس ميباشد.
كد مسأله: 16601
مسأله 212- اگر كافر شهادتين بگويد، يعني بگويد: "اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله"، (1) مسلمان ميشود، و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بيني و عرق او پاك است. ولي اگر موقع مسلمان شدن، عين نجاست به بدن او بوده، بايد برطرف كند و جاي آن را آب بكشد. بلكه اگر پيش از مسلمان شدن، عين نجاست برطرف شده باشد، احتياط واجب آنستكه جاي آنرا آب بكشد.
1- به هر لغت كه باشد و اختصاص به لغت عربي ندارد.
2- بلكه علي الاقوي بايد جاي آن را بشويد.
كد مسأله: 16605
مسأله 213- اگر موقعي كه كافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد نجس است، بلكه اگر در بدن او هم باشد، بنابر احتياط واجب (1) بايد از آن اجتناب كند.
1 – بلكه علي الاقوي بايد اجتناب نمايد.
كد مسأله: 16607
مسأله 214- اگر كافر شهادتين بگويد، و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه، پاك است. ولي اگر بداند قلباً مسلمان نشده نجس است.
كد مسأله: 16609
مسأله 215- تبعيت آن است كه چيز نجسي به واسطه پاك شدن چيز نجس ديگر، پاك شود.
كد مسأله: 16612
مسأله 216- اگر شراب سركه شود، ظرف آن هم تا جايي كه شراب موقع جوش آمدن بهآن جا رسيده، پاك ميشود. و كهنه و چيزي هم كه معمولا روي آن ميگذارند، اگر به آن رطوبت نجس شود، پاك ميگردد. ولي اگر پشت ظرف به آن شراب آلوده شود، احتياط واجب آن است كه بعد از سركه شدن شراب از آن اجتناب كنند.
كد مسأله: 16614
مسأله 217- آب انگور اگر به آتش جوش بيايد و پيش از آن كه دو قسمت از سه قسمت آن كم شود بجايي بريزد. بنابر احتياط واجب بايد آنجا را آب بكشند. (1) ولي ظرفي كه آب انگور در آن جوش ميآيد و چيزهايي كه مانند كفگير براي پختن آب انگور بكار ميرود، بعد از كم شدن دو قسمت آب انگور پاك ميشود. (2)
1- بنابر احتياط مستحسن زيرا علي الاقوي پاك است.
2- بلكه حلال ميشود ولي پاك بود.
كد مسأله: 16616
مسأله 218- تخته يا سنگي كه روي آن ميت را غسل ميدهند، و پارچهاي كه با آن عورت ميت را ميپوشانند، و دست كسي كه او را غسل ميدهد، بعد از تمام شدن غسل پاك ميشوند.
كد مسأله: 16619
مسأله 219- كسي كه چيزي را با دستخود آب ميكشد، بعد از پاك شدن آن چيز، دست او هم پاك ميشود. (1)
1- بالاصاله لا بالتبع
كد مسأله: 16621
مسأله 220- اگر لباس و مانند آن را با آب قليل، آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبي كه روي آن ريخته اند جدا شود، آبي كه در آن ميماند پاك است.
كد مسأله: 16623
مسأله 221- ظرف نجس را كه با آب قليل آب ميكشند، بعد از جدا شدن آبي كه براي پاك شدن، روي آن ريختهاند، آب كمي كه در آن ميماند پاك است.
كد مسأله: 16626
مسأله 222- اگر بدن حيوان به عين نجس مثل خون، يا متنجس مثل آب نجس آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شود، بدن آن حيوان پاك ميشود. و همچنين است باطن بدن انسان مثل توي دهان و بيني. مثلاً اگر خوني از لاي دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود، آب كشيدن توي دهان لازم نيست. ولي اگر دندان عاريه در دهان نجس شود، بايد آن را آب بكشند. (1)
1- احتياطاً
كد مسأله: 16629
مسأله 223 - اگر غذا لاي دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد، چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده، آن غذا پاك است. و اگر خون به آن برسد نجس ميشود. (1)
1- محل اشكال است چون نجاست در باطن متجنس نيست پس علي الاقوي پاك است.
كد مسأله: 16632
مسأله 224- مقداري از لبها و پلك چشم كه موقع بستن، روي هم ميآيد و نيز جايي را كه انسان نميداند از ظاهر بدن است يا باطن آن، اگر نجس شود بنابر احتياط واجب بايد آب بكشد. (1)
1- احتياط مستحسن است نه واجب زيرا نجاست مشكوك است و محل جريان قاعده طهارت است.
كد مسأله: 16635
مسأله 225- اگر گرد و خاك نجس به لباس و فرش و مانند اينها بنشيند، چنانچه طوري آنها را تكان دهند كه گرد و خاك نجس از آنها بريزد، پاك مي شود.
كد مسأله: 16638
مسأله 226- بول و غائط حيواني كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده، نجس است. و اگر بخواهند پاك شود بايد آن را استبراء كنند. يعني تا مدتي كه بعد از آن مدت ديگر نجاستخوار به آن نگويند، نگذارند نجاست بخورد و غذاي پاك به آن بدهند. و بنابر احتياط واجب (1) بايد شتر نجاستخوار را چهل روز و گاو را سي روز و گوسفند را ده روز و مرغابي را هفت يا پنج روز و مرغ خانگي را سه روز، از خوردن نجاست جلوگيري كنند و غذاي پاك به آنها بدهند، اگر بعد از اين مدت باز هم نجاستخوار به آنها گفته شود، بايد تا مدتي كه بعد از آن مدت ديگر نجاست خوار به آنها نگويند آنها را از خوردن نجاست جلوگيري نمايند.
1- اين احتياط مستحسن است نه واجب
كد مسأله: 16642
مسأله 227- اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگري كه مانند ظرف و فرش در اختيار او است، نجس شود و آن مسلمان غايب گردد، با شش شرط پاكست. (1)
1- بلكه با دو شرط اول و پنجم و بقيه اعتباري ندارد اگرچه احوط است.
اول- آنكه آن مسلمان چيزي كه بدن يا لباسش را نجس كرده نجس بداند پس اگر مثلاً لباسش به عرق جنب از حرام آلوده شود و آنرا نجس نداند، بعد از غائب شدن او نميشود آن لباس را پاك دانست.
دوم – آنكه بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است.
سوم – آنكه انسان ببيند آن چيز را در كاري كه شرط آن پاكي است استعمال ميكند، مثلاً ببيند با آن لباس نماز ميخواند.
چهارم – آنكه آن مسلمان بداند شرط كاري را كه با آن چيز انجام ميدهد پاكي است، پس اگر مثلاً نداند كه بايد لباس نمازگزار پاك باشد، و با لباسي كه نجس شده نماز بخواند، نميشود آن لباس را پاك دانست.
پنجم – آنكه انسان احتمال دهد آن مسلمان چيزي را كه نجس شده آب كشيده است پس اگر يقين داشته باشد كه آب نكشيده، نبايد آن چيز را پاك بداند. و نيز اگر نجس و پاك در نظر آن مسلمان فرق نداشته باشد، پاك دانستن آن چيز محل اشكال است.
ششم – آنكه بنابر احتياط واجب آن مسلمان بالغ باشد.
كد مسأله: 16647
مسأله 228- اگر خود انسان يقين كند كه چيزي كه نجس بوده، پاك شده است، يا دو عادل به پاك شدن آن خبر دهند، آن چيز پاك است. و همچنين است اگر كسي كه چيز نجس در اختيار او است بگويد آن چيز پاك شده، يا مسلماني چيز نجس را آب كشيده باشد، اگر چه معلوم نباشد درست آب كشيده يا نه.
كد مسأله: 16650
مسأله 229- كسي كه وكيل شده است لباس انسان را آب بكشد، اگر بگويد آب كشيدم و انسان به گفته او اطمنيان پيدا كند (1) آن لباس پاك است.
1- اطمينان لازم نيست
كد مسأله: 16652
مسأله 230- اگر انسان حالي دارد كه در آب كشيدن چيز نجس يقين پيدا نميكند، ميتواند به گمان اكتفا نمايد. (1)
1- تطهير به نحو متعارف كافي در طهارت است و علم و مظنه لازم نيست.
كد مسأله: 16655
مسأله 231- ظرفي كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده، خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است. و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايي كه بايد با چيز پاك انجام داد، استعمال كنند. بلكه احتياط واجب (1) آن است كه چرم سگ و خوك و مردار را اگر چه ظرف هم نباشد، استعمال نكنند.
1- اقوي جواز استعمال است اگر چه احوط استحبابي ترك استعمال است.
كد مسأله: 16659
مسأله 232- خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره و استعمال آنها اگر براي زينت اطاق هم باشد حرام است. (1) بلكه نگهداشتن آن اگرچه استعمال هم نكنند، حرام ميباشد. و بر صاحب ظرف واجب است طوري آن را بشكند كه ديگران به آن، ظرف نگويند.
1- براي زينت حرام نيست و نگهداشتن آن نيز حرام نيست و شكستن آن واجب نيست.
كد مسأله: 16661
مسأله 233- ساختن ظرف طلا و نقره و مزدي كه براي آن ميگيرند، حرام است.
1- ساختن و مزد گرفتن تكليفاً و وضعاً حرام نيست و ليكن احتياط استحبابي ترك آن است.
كد مسأله: 16664
مسأله 234- خريد و فروش ظرف طلا و نقره و پول عوضي هم كه فروشنده ميگيرد حرام است. (1)
1- خريد و فروش و عوض آن تكليفاً و وضعاً حرام نيست ولكن احتياط استحبابي ترك آن است.
كد مسأله: 16666
مسأله 235- گيره استكان كه از طلا يا نقره ميسازند اگر بعد از برداشتن استكان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن چه به تنهايي و چه با استكان حرام است. و اگر ظرف به آن گفته نشود، استعمال آن مانعي ندارد.
كد مسأله: 16669
مسأله 236- استعمال ظرفي كه روي آن را آب طلا يا آب نقره دادهاند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 16673
مسأله 237- اگر فلزي را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدري زياد باشد كه ظرف طلا يا نقره به آن ظرف نگويند، استعمال آن مانعي ندارد.
كد مسأله: 16675
مسأله 238- اگر انسان غذايي را كه در ظرف طلا يا نقره است به قصد اينكه چون غذا خوردن در ظرف طلا و نقره ديگر حرام مي باشد، در ظرف ديگر بريزد اشكال ندارد، و اگر به اين قصد نباشد، ريختن غذا از ظرف طلا يا نقره در ظرف ديگر حرام است (1) ولي در هر دو صورت خوردن غذا از ظرف دوم مانعي ندارد.
1- اگر به قصد خوردن از ظرف ديگر هم ، تخليه از ظرف طلا و نقره نكند اشكالي ندارد.
كد مسأله: 16678
مسأله 239- استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و كارد و قاب قرآن، (1) اگر از طلا يا نقره باشد، اشكال ندارد. ولي احتياط واجب آن است كه عطر دان و سرمه دان و ترياكدان طلا و نقره را استعمال نكنند.
1 – احتياط لازم ترك استعمال آنهاست.
كد مسأله: 16680
مسأله 240- استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچاري اشكال ندارد، ولي براي وضو و غسل، در حال ناچاري هم نمي شود ظرف طلا و نقره را استعمال كرد.
كد مسأله: 16682
مسأله 241- استعمال ظرفي كه معلوم نيست از طلا يا نقره است يا از چيز ديگر، اشكال ندارد.
كد مسأله: 16685
مسأله 242- در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوي سر و روي پاها را مسح كنند.
كد مسأله: 16687
مسأله 243- درازاي صورت را بايد از بالاي پيشاني جايي كه موي سر بيرون ميآيد تا آخر چانه شست، و پهناي آن به مقداري كه بين انگشت وسط و شست قرار ميگيرد، بايد شسته شود، و اگر مختصري از اين مقدار نشويد، وضو باطل است. و براي آنكه يقين كند اين مقدار كاملا شسته شده، بايد كمي اطراف آن را هم بشويد.
كد مسأله: 16689
مسأله 244- اگر صورت يا دست كسي كوچكتر يا بزرگتر از معمول مردم باشد، بايد ملاحظه كند كه مردمان معمولي تا كجاي صورت خود را ميشويند، او هم تا همان جا را بشويد. و اگر در پيشاني او مو روئيده يا جلوي سرش مو ندارد بايد به اندازه معمول، پيشاني را بشويد.
كد مسأله: 16692
مسأله 245- اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگري در ابروها و گوشههاي چشم و لب او هست كه نميگذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد پيش از وضو وارسي كند كه اگر هست برطرف نمايد.
كد مسأله: 16694
مسأله 246- اگر پوست صورت از لاي مو پيدا باشد، بايد آب را به پوست برساند، واگر پيدا نباشد، شستن مو كافي است و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
كد مسأله: 16696
مسأله 247- اگر شك كند كه پوست صورت از لاي مو پيدا است يا نه، بنابر احتياط واجب بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.
كد مسأله: 16701
مسأله 248- شستن توي بيني و مقداري از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نميشود واجب نيست، ولي براي آنكه يقين كند از جاهايي كه بايد شسته شود چيزي باقي نمانده، واجب است مقداري از آنها را هم بشويد. و كسي كه نميدانسته بايد اين مقدار را بشويد، اگر نداند در وضوهايي كه گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهايي كه خوانده صحيح است.
كد مسأله: 16703
مسأله 249- بايد صورت و دستها را از بالا به پائين شست و اگر از پايين به بالا بشويد وضو باطل است.
كد مسأله: 16706
مسأله 250- اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه تري دست بهقدري باشد كه به واسطه كشيدن دست، آب كمي در آنها جاري شود، كافي است.
كد مسأله: 16708
مسأله 251- بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.
كد مسأله: 16710
مسأله 252- براي آنكه يقين كند آرنج را كاملا شسته، بايد مقداري بالاتر از آرنج را هم بشويد.
كد مسأله: 16713
مسأله 253- كسي كه پيش از شستن صورت دستهاي خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است.
كد مسأله: 16715
مسأله 254- در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم مستحب و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام ميباشد. و اينكه كدام شستن، اول يا دوم يا سوم است مربوط به قصد كسي است كه وضو مي گيرد، پس اگر به قصد شستن مرتبه اول مثلاً ده مرتبه آب به صورت بريزد اشكال ندارد. و همه آنها شستن اول حساب مي شود، و اگر به قصد اينكه سه مرتبه بشويد سه مرتبه آب بريزد مرتبه سوم آن حرام است.
كد مسأله: 16717
مسأله 255- بعد از شستن هر دو دست بايد جلوي سر را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند. و احتياط واجب (1) آن است كه با دست راست از بالا به پائين مسح نمايد.
1- اين احتياط واجب نسبت بلكه مستحن است با دست راست و از بالا به پايين مسح نمايد.
كد مسأله: 16721
مسأله 256- يك قسمت از چهار قسمت سر، كه مقابل پيشاني است جاي مسح ميباشد، و هر جاي اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافي است، اگر چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازاي يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناي سه انگشت بسته مسح نمايد.
كد مسأله: 16723
مسأله 257- لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد، بلكه بر موي جلوي سر هم صحيح است، ولي كسي كه موي جلوي سر او به اندازهاي بلند است كه اگر مثلا شانه كند به صورتش ميريزد، يا به جاهاي ديگر سر ميرسد، بايد بيخ موها را مسح كند يا فرق سر را باز كرده، پوستسر را مسح نمايد، و اگر موهايي را كه به صورت ميريزد يا به جاهاي ديگر سر ميرسد جلوي سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد يا بر موي جاهاي ديگر سر كه جلوي آن آمده مسح كند باطل است.
كد مسأله: 16726
مسأله 258- بعد از مسح سر بايد با تري آب وضو كه در دست مانده روي پاها را از سر يكي از انگشتها تا برآمدگي روي پا مسح كند و احتياط واجب آن است تا مفصل را هم مسح نمايد.
كد مسأله: 16728
مسأله 259- پهناي مسح پا به هر اندازه باشد كافي است، ولي بهتر آنست كه به اندازه پهناي سه انگست بسته مسح نمايد، و بهتر از آن مسح تمام روي پا است.
كد مسأله: 16730
مسأله 260- احتياط واجب (1) آنست كه در مسح پا دست را بر سر انگشتها بگذارد و بعد به پشت پا بكشد، نه آنكه تمام دست را روي پا بگذارد و كمي بكشد.
1- اين احتياط مستحسن است نه واجب و اگر تمام دست را روي پا بگذارد و كمي بكشد كافي است.
كد مسأله: 16733
مسأله 261- در مسح سر و روي پا بايد دست را روي آنها بكشد و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد، وضو باطل است. ولي اگر موقعي كه دست را ميكشد سر يا پا مختصري حركت كند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 16735
مسأله 262- جاي مسح بايد خشك باشد و اگر به قدري تر باشد كه رطوبت كف دست بهآن اثر نكند مسح باطل است، ولي اگر تري آن به قدري كم باشد كه رطوبتي كه بعداز مسح در آن ديده ميشود، بگويند فقط از تري كف دست است، اشكال ندارد.
كد مسأله: 16738
مسأله 263- اگر براي مسح، رطوبتي در كف دست نمانده باشد، نميتواند دست را با آب خارج، تر كند بلكه بايد از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد و با آن مسح نمايد.
كد مسأله: 16740
مسأله 264- اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، احتياط واجب (1) آن است كه سر را با همان رطوبت مسح كند، و براي مسح پاها از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد.
1- اين احتياط واجب نيست.
كد مسأله: 16742
مسأله 265- مسح كردن از روي جوراب و كفش باطل است، ولي اگر به واسطه سرماي شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد، مسح كردن بر آنها اشكال ندارد. و اگر روي كفش نجس باشد، بايد چيز پاكي برآن بيندازد و بر آن چيز مسح كند. و احتياط واجب (1) آن است كه تيمم هم بنمايد.
1- واجب نيست وليكن مسحتسن است.
كد مسأله: 16744
مسأله 266- اگر روي پا نجس باشد و نتواند براي مسح، آن را آب بكشد، بايد تيمم نمايد.
كد مسأله: 16747
مسأله 267- وضوي ارتماسي آن است كه انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، (1) يا آنها را در آب فرو برد و به قصد وضو بيرون آورد. و اگر موقعي كه دستها را در آب فرو ميبرد نيت وضو كند و تا وقتي كه آنها را از آب بيرون ميآورد و ريزش آب تمام ميشود به قصد وضو باشد، وضوي او صحيح است و نيز اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند و تا وقتي كه ريزش آب تمام ميشود، به قصد وضو باشد وضوي او صحيح ميباشد.
1- خصوص دستها آنهارا به قصد وضو در آب فرو نبرد زيرا جهت مسح مشكل ميشود بلكه به قصد وضو، از آب بيرون بياورد تا جهت مسح اشكالي پيدا نشود.
كد مسأله: 16752
مسأله 268- در وضوي ارتماسي هم بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود. پس اگر وقتي كه صورت و دستها را در آب فرو ميبرد (1) قصد وضو كند بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد. و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج بيرون آورد.
1-خصوص دستها آنها را به قصد وضو در آب فرو نبرد زيرا جهت مسح مشكل مي شود بلكه به قصد وضوء از آب بيرون بياورد تا جهت مسح اشكالي پيدا نشود.
كد مسأله: 16754
مسأله 269- اگر وضوي بعضي از اعضا را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي انجام دهد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 16757
مسأله 270- كسي كه وضو ميگيرد مستحب است موقعي كه نگاهش به آب ميافتد بگويد:"بسم الله و بالله و الحمد لله الذي جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا" و موقعي كه پيش از وضو دست خود را ميشويد بگويد: "اللهم اجعلني من التوابين و اجعلني من المتطهرين" و در وقت مضمضه كردن، يعني آب در دهان گرداندن بگويد: "اللهم لقني حجتي يوم القاك و اطلق لساني بذكرك" و در وقت استنشاق يعني آب در بيني كردن بگويد: "اللهم لا تحرم علي ريح الجنه و اجعلني ممن يشم ريحها و روحها و طيبها" و موقع شستن رو بگويد: "اللهم بيض وجهي يوم تسود فيه الوجوه و لا تسود وجهي يوم تبيض فيه الوجوه" و در وقتشستن دست راست بخواند: "اللهم اعطني كتابي بيميني و الخلد في الجنان بيساري و حاسبني حسابا يسيرا" و موقع شستن دست چپ بگويد: "اللهم لا تعطني كتابي بشمالي و لا من وراء ظهري و لا تجعلها مغلوله الي عنقي و اعوذ بك من مقطعات النيران" و موقعي كه سر را مسح ميكند بگويد: "اللهم غشني برحمتك و بركاتك و عفوك" و در وقت مسح پا بخواند: "اللهم ثبتني علي الصراط يوم تزل فيه الاقدام و اجعل سعيي في ما يرضيك عني يا ذا الجلال و الاكرام".
كد مسأله: 16759
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اول: آنكه آب وضو پاك باشد. شرط دوم: آنكه مطلق باشد.
مسأله 271- وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است. اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد. و اگر با آن وضو نمازي هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بخواند.
كد مسأله: 16762
مسأله 272- اگر غير از آب آلوده مضاف، آب ديگري براي وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، بايد تيمم كند و اگر وقت دارد، احتياط واجب آن است كه (1) بايد صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد.
1- علي الاقوي بايد صبر نمايد تا آب صاف شود.
شرط سوم: آنكه آب وضو و فضايي كه در آن وضو ميگيرد مباح باشد. (1)
1- اباحه فضا در غسل شرط نيست چون غسل اتحاد با غصب ندارد ولي در مسح شرط است چون متحد با غصب است.
كد مسأله: 16764
مسأله 273- وضو با آب غصبي و با آبي كه معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه، حرام و باطل است. و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاي غصبي بريزد، چنانچه در غير آن نتواند وضو بگيرد وضوي او باطل ميباشد. و اگر در غير آنجا بتواند وضو بگيرد وضو صحيح است. (1)
1- اگر وضو علت براي تصرف در غصب است وضو باطل است و حرام است ولو در غير آن مكان بتوان وضو بگيرد.
كد مسأله: 16768
مسأله 274- وضو گرفتن از حوض مدرسهاي كه انسان نميداند آن حوض را براي همه مردم وقف كردهاند يا براي محصلين همان مدرسه، در صورتي كه معمولا مردم از آب آن وضو بگيرند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 16770
مسأله 275- كسي كه نميخواهد در مسجدي نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براي همه مردم وقف كردهاند يا براي كساني كه در آن جا نماز ميخوانند، نميتواند (1) از حوض آن وضو بگيرد، ولي اگر معمولا كساني هم كه نميخواهند در آن جا نماز بخوانند از حوض آن وضو ميگيرند، ميتواند از حوض آن وضو بگيرد.
1- بلكه ميتواند مگر با علم به اختصاص
كد مسأله: 16773
مسأله 276- وضو گرفتن از حوض تيمچهها و مسافرخانهها و مانند اينها براي كساني كه ساكن آن جاها نيستند، در صورتي صحيح است (1) كه معمولا كساني هم كه ساكن آن جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند.
1 – كه علم يا اطمينان به رضاي مالك حاصل شود.
كد مسأله: 16775
مسأله 277- وضو گرفتن در نهرهاي بزرگ اگر چه انسان نداند كه صاحب آنها راضي است، اشكال ندارد. ولي اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهي كند، احتياط واجب (1) آن است كه با آب آنها وضو نگيرند.
1- بلكه اقوي آن است كه وضو نگيرد.
كد مسأله: 16777
مسأله278- اگر فراموش كند آب غصبي است و با آن وضو بگيرد صحيح است، ولي كسي كه خودش آب را غصب كرده اگر غصبي بودن آن را فراموش كند و وضو بگيرد وضوي او باطل است. (1)
1- بلكه صحيح است چون حكم تحريم فعلي نيست.
شرط چهارم: آنكه ظرف آب وضو مباح باشد. (1)
1- اگر وضوي ارتماسي بگيرد و الا تدريجي وضوء اشكالي ندارد اگر چه باغتراف معصيت كرده.
شرط پنجم: آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. (1)
1- اگر وضوي ارتماسي بگيرد و الا تدريجي وضوء اشكالي ندارد اگر چه باغتراف معصيت كرده.
كد مسأله: 16779
مسأله 279- اگر آب وضو در ظرف غصبي است و غير از آن، آب ديگري ندارد بايد تيمم كند، و نمي تواند (1) با آب آنها وضو بگيرد. و اگر آب مباح ديگري دارد چنانچه در آن ظرف غصبي، يا طلا و نقره وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دست-ها بريزد وضوي او باطل است و در صورتي كه با مشت يا چيز ديگر، آب را از آنها بر دارد و به صورت و دست ها بريزد وضوي او صحيح است.
1- به نحو ارتماسي و اما به نحو تدريجي وضو صحيح است اگرچه باغتراف معصيت كرده است.
كد مسأله: 16782
مسأله 280- بنا بر احتياط واجب بايد در حوضي كه مثلا يك آجر يا يك سنگ آن غصبي است، وضو نگيرد. (1)
1- به نحو ارتماسي و اما به نحو تدريجي وضوء صحيح است اگر چه باغتراف معصيت كرده
كد مسأله: 16784
مسأله281- اگر در صحن يكي از امامان يا امامزادگان كه سابقا قبرستان بوده، حوض يا نهري بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براي قبرستان وقف كردهاند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.
شرط ششم: آنكه اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.
كد مسأله: 16787
مسأله 282- اگر پيش از تمام شدن وضو، جايي را كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.
كد مسأله: 16789
مسأله 283- اگر غير از اعضاي وضو جايي از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد، احتياط مستحب آن است كه اول آن را تطهير كند بعد وضو بگيرد.
كد مسأله: 16791
مسأله 284- اگر يكي از اعضاي وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آن جا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاك بودن و نجس بودن آن جا نبوده، وضو باطل است. (1) و اگر ميداند ملتفت بوده يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نه، وضو صحيح است. و در هر صورت جايي را كه نجس بوده بايد آب بكشد.
1- بلكه صحيح است.
كد مسأله: 16793
مسأله 285- اگر در صورت يا دستها بريدگي يا زخمي است كه خون آن بند نميآيد و آب براي آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جاري فرو برد و قدري فشار دهد كه خون بند بيايد بعد به دستوري كه گفته شد وضوي ارتماسي بگيرد.
شرط هفتم: آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد.
كد مسأله: 16796
مسأله286- هرگاه وقت به قدري تنگ است كه اگر وضو بگيرد، تمام نماز يا مقداري از آن بعد از وقت خوانده ميشود، بايد تيمم كند. ولي اگر براي وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.
كد مسأله: 16798
مسأله287- كسي كه در تنگي وقت نماز بايد تيمم كند، اگر به قصد قربت يا براي كار مستحبي مثل خواندن قرآن وضو بگيرد صحيح است و اگر براي خواندن آن نماز وضو بگيرد باطل است. (1)
1- اگر به عنوان تقييد باشد والا صحيح است.
شرط هشتم: آنكه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است.
كد مسأله: 0168
مسأله 288- لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، ولي بايد در تمام وضو متوجه باشد كه وضو ميگيرد، به طوري كه اگر از او بپرسند چه ميكني، بگويد وضو ميگيرم.
شرط نهم: آنكه وضو را به ترتيبي كه گفته شد به جا آورد، يعني اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و بايد پاي راست را پيش از پاي چپ مسح كند. و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، باطل است.
شرط دهم: آنكه كارهاي وضو را پشتسر هم انجام دهد.
كد مسأله: 16804
مسأله 289- اگر بين كارهاي وضو به قدري فاصله شود كه وقتي ميخواهد جايي را بشويد يا مسح كند، رطوبت جاهايي كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد، وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جايي كه جلوتر از محلي است كه ميخواهد بشويد يا مسح كند خشك شده باشد، مثلا موقعي كه ميخواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راستخشك شده باشد و صورت تر باشد، احتياط واجب آن است كه وضو را باطل كند و از سر بگيرد. (1)
1- ابطال وضو لازم نيست ولي احتياطاً استيناف كند.
كد مسأله: 16806
مسأله 290- اگر كارهاي وضو را پشتسر هم بجا آورد، ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشك شود، وضوي او صحيح است.
كد مسأله: 16808
مسأله 291- راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند، وضوي او صحيح است.
شرط يازدهم: آنكه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد. و اگر ديگري او را وضو دهد يا در رسانيدن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است.
كد مسأله: 16811
مسأله 292- كسي كه نميتواند وضو بگيرد، بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتي كه بتواند بايد بدهد، (1) ولي بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد، و اگر نميتواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاي او مسح بكشد. و اگر اين هم ممكن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت سر و پاي او را مسح كنند.
1- اگر مضر به حالش نباشد.
كد مسأله: 16813
مسأله 293- هر كدام از كارهاي وضو را كه ميتواند به تنهايي انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد.
شرط دوازدهم: آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد.
كد مسأله: 16815
مسأله 294- كسي كه ميترسد كه اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد، ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته وضوي او صحيح است.
كد مسأله: 16818
مسأله 295- اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمي كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
شرط سيزدهم – آنكه در اعضاء وضو مانعي از رسيدن آب نباشد.
كد مسأله: 16820
مسأله 296- اگر ميداند چيزي به اعضاي وضو چسبيده، ولي شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيري ميكند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.
كد مسأله: 16825
مسأله 297- اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد ولي اگر ناخن را بگيرند بايد براي وضو آن چرك را بر طرف كنند. و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقداري را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.
كد مسأله: 16833
مسأله 298- اگر در صورت و دستها و جلوي سر و روي پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگي پيدا شود، شستن و مسح روي آن كافي است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود لازم نيست آب را به زير قسمتي كه كنده نشده برساند. ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن ميچسبد و گاهي بلند ميشود، بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.
كد مسأله: 16843
مسأله 299- اگر انسان شك كند كه به اعضاي وضوي او چيزي چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد مثل آنكه بعد از گل كاري شك كند گل بدست او چسبيده يا نه، بايد وارسي كند يا به قدري دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.
كد مسأله: 16846
مسأله 300- جايي را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد، اگر چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر بعد از گچ كاري و مانند آن چيز سفيدي كه جلوگيري از رسيدن آب به پوست نمينمايد بر دست بماند، ولي اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن ميرسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.
كد مسأله: 16848
مسأله 301- اگر پيش از وضو بداند كه در بعضي از اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوي او صحيح است.
كد مسأله: 17646
مسأله 302- اگر در بعضي از اعضاي وضو مانعي باشد كه گاهي آب به خودي خود زير آن ميرسد و گاهي نميرسد، و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، احتياط واجب (1) آنست كه دوباره وضو بگيرد.
1- بلكه مستحب است دوباره وضو بگيرد.
كد مسأله: 17647
مسأله 303- اگر بعد از وضو چيزي كه مانع از رسيدن آب است در اعضاي وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوي او صحيح است. ولي اگر بداند كهدر وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب (1) آن است كه دوباره وضو بگيرد.
1- استيناف وضو مستحسن است نه واجب.
كد مسأله: 17650
مسأله 304- اگر بعد از وضو شك كند چيزي كه مانع رسيدن آب است در اعضاي وضو بوده يا نه، وضو صحيح است.
كد مسأله: 17651
مسأله 305- كسي كه در كارهاي وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبي نبودن آن خيلي شك ميكند، بايد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 17652
مسأله 306- اگر شك كند كه وضوي او باطل شده يا نه، بنا ميگذارد كه وضوي او باقي است. ولي اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتي ازاو بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر، وضوي او باطل است.
كد مسأله: 17653
مسأله 307- كسي كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.
كد مسأله: 17654
مسأله 308- كسي كه ميداند وضو گرفته و حدثي هم از او سر زده مثلا بول كرده، اگر نداند كدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند (1) و وضو بگيرد، و اگر بعد از نماز است نمازي كه خوانده صحيح است و براي نمازهاي بعد بايد وضو بگيرد.
1- ولي احتياط مستحب آن است كه نماز را تمام كند و بعد وضو بگيرد و نماز را اعاده نمايد.
كد مسأله: 17655
مسأله 309- اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين كند كه بعضي جاها را نشسته يا مسح نكرده است، چنانچه رطوبت جاهايي كه پيش از آن است خشك شده، بايد دوباره وضو بگيرد و اگر خشك نشده بايد جايي را كه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است بشويد يا مسح كند، و اگر در بين وضو در شستن يا مسح كردن جايي شك كند بايد به همين دستور عمل نمايد.
كد مسأله: 17656
مسأله 310- اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است، ولي بايد براي نمازهاي بعد وضو بگيرد.
كد مسأله: 17657
مسأله 311- اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است (1) و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند.
1- احتياط مستحب آن است كه نماز را تمام كند و بعد وضو بگيرد و اعاده نمايد.
كد مسأله: 17658
مسأله 312- اگر بعد از نماز شك كند كه قبل از نماز وضوي او باطل شده يا بعد از نماز، نمازي كه خوانده صحيح است.
كد مسأله: 17664
مسأله 313- اگر انسان مرضي دارد كه بول او قطره قطره مي ريزد يا نميتواند از بيرون آمدن غائط خودداري كند، چنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا ميكند، بايد نماز را در وقتي كه مهلت پيدا ميكند بخواند. و اگر مهلت او به مقدار كارهاي واجب نماز است بايد در وقتي كه مهلت دارد فقط كارهاي واجب نماز را بجا آورد و كارهاي مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد.
كد مسأله: 17665
مسأله 314- اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نميكند و در بين نماز چند دفعه بول يا غائط از او خارج ميشود، كه اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست، بايد ظرف آبي پهلوي خود بگذارد و هر وقت بول يا غائط از او خارج شد، فوراً وضو بگيرد و بقيه نماز را بخواند. و احتياط مستحب آن است كه همان نماز را دوباره با يك وضو بخواند و اگر در بين آن نماز وضوي او باطل شد اعتنا نكند.
كد مسأله: 17666
مسأله 315- كسي كه بول يا غائط او طوري پي در پي از او خارج ميشود كه وضو گرفتن بعد از هر دفعه براي او سخت است، اگر بتواند مقداري از نماز را با وضو بخواند، بايد براي هر نماز يك وضو بگيرد.
كد مسأله: 17669
مسأله 316- كسي كه بول يا غائط پي در پي از او خارج ميشود، اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، احتياط واجب (1) آن است كه براي هر نماز يك وضو بگيرد.
1- بلكه اين احتياط مستحسن است و اقوي كفايت يك وضو است براي نمازهاي كثير
كد مسأله: 17672
مسأله 317- اگر مرضي دارد كه نميتواند از خارج شدن باد جلوگيري كند، بايد به وظيفه كساني كه نميتوانند از بيرون آمدن غائط خودداري كنند، عمل نمايد.
كد مسأله: 17673
مسأله 318- كسي كه بول و غائط پي در پي از او خارج ميشود، بايد براي هر نمازي وضو بگيرد (1) و فورا مشغول نماز شود. ولي براي بجا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط كه بايد بعد از نماز انجام داد، در صورتي كه آنها را بعد از نماز فورا بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.
1- يك وضو براي نمازهاي كثيره كافي است.
كد مسأله: 17674
مسأله 319- كسي كه بول او قطره قطره مي ريزد بايد براي نماز به وسيله كيسهاي كهدر آن، پنبه يا چيز ديگري است كه از رسيدن بول به جاهاي ديگر جلوگيري ميكند، خود را حفظ نمايد. و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول و كيسه را كه نجس شده آب بكشد. (1) و نيز كسي كه نميتواند از بيرون آمدن غائط خودداري كند، چنانچه ممكن باشد، بايد به مقدار نماز از رسيدن غائط به جاهاي ديگر جلوگيري نمايد. و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت ندارد، براي هر نماز مخرج غائط را آب بكشد.
1- تطهير كيسه لازم نيست بلكه مستحب است.
كد مسأله: 17675
مسأله 320- كسي كه نميتواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، در صورتي كه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيري نمايد. اگر چه خرج داشته باشد، بلكه اگر مرض او به آساني معالجه شود، احتياط واجب آن است كه خود را معالجه نمايد.
كد مسأله: 17676
مسأله 321- كسي كه نميتواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايي را كه در وقت مرض مطابق وظيفهاش خوانده قضا نمايد. ولي اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد نمازي را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
كد مسأله: 17677
مسأله 322- براي شش چيز وضو گرفتن واجب است:
اول: براي نمازهاي واجب غير از نماز ميت.
دوم: براي سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثي از او سر زده مثلاً بول كرده باشد. و احتياط واجب آن است كه براي سجده سهو هم وضو بگيرد.
سوم: براي طواف واجب خانه كعبه.
چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.
پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند.
ششم: براي آب كشيدن قرآني كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتي كه مجبور باشد دستيا جاي ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند. ولي چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد، (1) قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بكشد.
1- اگر متمكن از تيمم نباشد و الا تيمم واجب است مگر اينكه تأخير بمقدار تيمم هم هتك حساب شود.
كد مسأله: 17678
مسأله 323- مس نمودن خط قرآن يعني رساندن جايي از بدن به خط قرآن براي كسي كه وضو ندارد، حرام است. و احتياط واجب (1) آن است كه موي خود را هم به خط قرآن نرساند. ولي اگر قرآن را به زبان فارسي يا به زبان ديگر ترجمه كنند. مس آن اشكال ندارد.
1- اين احتياط لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 17680
مسأله 324- جلوگيري بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست. ولي اگر مس نمودن آنان بي احترامي به قرآن باشد، بايد از آنان جلوگيري كنند.
كد مسأله: 17682
مسأله 325- كسي كه وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زباني نوشته شده باشد، مس نمايد. و احتياط واجب (1) آن است كه اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهرا عليهم السلام را هم مس ننمايد.
1- اين احتياط واجب نيست وليكن مستحسن است.
كد مسأله: 17685
مسأله326- اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد وضو بگيرد يا غسل كند، صحيح است. و نزديك وقت نماز هم اگر به قصد مهيا بودن براي نماز وضو بگيرد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 17687
مسأله 327- كسي كه يقين دارد وقت داخل شده اگر نيت وضوي واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوي او صحيح است. (1)
1- اگر به نحو تقييد نباشد والا باطل است.
كد مسأله: 17688
مسأله 328- مستحب است انسان براي نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان عليهم السلام وضو بگيرد، و همچنين براي همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براي مس حاشيه قرآن و براي خوابيدن، وضو گرفتن مستحب است و نيز مستحب است كسي كه وضو دارد دوباره وضو بگيرد. و اگر براي يكي از اين كارها وضو بگيرد هر كاري را كه بايد با وضو انجام داد، ميتواند بجا آورد، مثلا ميتواند با آن وضو نماز بخواند.
كد مسأله: 17689
مسأله 329- هفت چيز وضو را باطل ميكند: اول: بول. دوم: غائط. سوم: باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج شود. چهارم: خوابي كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود. ولي اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نميشود. پنجم: چيزهايي كه عقل را از بين ميبرد، مانند ديوانگي و مستي و بيهوشي. ششم: استحاضه زنان، كه بعدا گفته ميشود.
هفتم: كاري كه براي آن بايد غسل كرد مانند جنابت.
كد مسأله: 17690
چيزي كه با آن زخم و شكسته را ميبندند و دوايي كه روي زخم و مانند آن ميگذارند جبيره ناميده ميشود.
مسأله 330- اگر در يكي از جاهاي وضو زخم يا دمل يا شكستگي باشد، چنانچه روي آن باز است و آب براي آن ضرر ندارد، بايد به طور معمول وضو گرفت.
كد مسأله: 17694
مسأله 331- اگر زخم يا دمل يا شكستگي در صورت و دستها است و روي آن باز است و آب ريختن روي آن ضرر دارد، چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، احتياط واجب (1) آن است كه دست تر بر آن بكشد و بعد پارچة پاكي روي آن بگذارد و دست تر را روي پارچه هم بكشد. و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمي شود آب كشيد، بايد اطراف زخم را به طوري كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنا بر احتياط واجب (2) پارچهي پاكي روي زخم بگذارد و دست تر روي آن بكشد، و اگر گذاشتن پارچه ممكن نيست بايد اطراف زخم را بشويد و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد. (3)
1- اين احتياط لازم نيست بلكه مستحب است و فقط روي محل را مسح مي كند.
2- واجب نيست و شستن اطراف زخم كافي است ولي مستحن است.
3- لازم نيست و شستن اطراف زخم كافي است ولي تيمم مستحسن است.
كد مسأله: 17695
مسأله 332- اگر زخم يا دمل يا شكستگي در جلوي سر يا روي پاها است و روي آن باز است چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند،(1) و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، مسح لازم نيست ولي بايد بعد از وضو تيمم نمايد.
1 – گذاشتن پارچه لازم نيست ولي مستحسن است و بايد تيمم هم بعد از وضو بنا بر احتياط لازم بنمايد.
كد مسأله: 17696
مسأله 333- اگر روي دمل يا زخم يا شكستگي بسته باشد، چنانچه بازكردن آن ممكن است و آب هم براي آن ضرر ندارد، بايد روي آن را باز كند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، يا جلوي سر و روي پاها.
كد مسأله: 17697
مسأله 334- اگر زخم يا دمل يا شكستگي در صورت يا دستها باشد و بشود روي آن را باز كرد، چنانچه ريختن آب روي آن ضرر دارد و كشيدن دست تر ضرر ندارد، احتياط واجب (1) آن است كه دست تر روي آن بكشد و بعد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را هم دست تر بكشد.
1- لازم نيست ولي مستحسن است و كافي است دست تر روي زخم كشيدن
كد مسأله: 17698
مسأله 335- اگر نميشود روي زخم را باز كرد ولي زخم و چيزي كه روي آن گذاشته پاك است و رسانيدن آب به زخم ممكن است و ضرر و زحمت و مشقت هم ندارد، بايد آب را به روي زخم برساند، و اگر زخم يا چيزي كه روي آن گذاشته نجس است، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روي زخم ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتي كه آب براي زخم ضرر دارد، يا آن كه رساندن آب به روي زخم ممكن نيست يا زخم نجس است و نميشود آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاك استروي آن را مسح كند، و اگر جبيره نجس است يا نميشود روي آن را دست تر كشيد، مثلاً دوايي است كه به دست ميچسبد، پارچه پاكي را به طوري كه جزء جبيره حساب شود، روي آن بگذارد و دست تر روي آن بكشد و اگر اين هم ممكن نيست احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد.
كد مسأله: 17699
مسأله 336- اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكي از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد. بايد وضوي جبيره بگيرد و بنابر احتياط واجب(1) تيمم هم بنمايد.
1- لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 17700
مسأله 337- اگر جبيره تمام اعضاي وضو را گرفته باشد، بنابر احتياط واجب بايد وضوي جبيرهاي بگيرد و تيمم هم بنمايد. (1)
1- اقوي كفايت تيمم است و وضو جبيره لازم نيست ولي جمع مستحسن است.
كد مسأله: 17701
مسأله 338- كسي كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روي آن كشيده است بايد سر و پا را با همان رطوبت مسح كند.
كد مسأله: 17702
مسأله 339- اگر جبيره تمام پهناي روي پا را گرفته ولي مقداري از طرف انگشتان و مقداري از طرف بالاي پا باز است، بايد جاهايي كه باز است روي پا را و جايي كه جبيره است روي جبيره را مسح كند.
كد مسأله: 17704
مسأله 340- اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد. و اگر جبيرهها در سر يا روي پاها باشد، بايد بين آنها را مسح كند. و در جاهايي كه جبيره است بايد بدستور جبيره عمل نمايد.
كد مسأله: 17706
مسأله 341- اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست، بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد واگر برداشتن جبيره ممكن است بايد جبيره را بردارد، پس اگر زخم در صورت و دست است اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روي پاها است اطراف آن را مسح كند و براي جاي زخم به دستور جبيره عمل نمايد.
كد مسأله: 17708
مسأله 342- اگر در جاي وضو زخم و جراحت و شكستگي نيست، ولي به جهت ديگري آب براي همه دست و صورت ضرر دارد، بايد تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه وضوي جبيرهاي هم بگيرد.
كد مسأله: 17709
مسأله 343- اگر جايي از اعضاي وضو را رگ زده است و نميتواند آن را آب بكشد يا آب براي آن ضرر دارد، بايد به دستور جبيره عمل كند.
كد مسأله: 17710
مسأله 344- اگر در جاي وضو يا غسل چيزي چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست، يا بهقدري مشقت دارد كه نميشود تحمل كرد، بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنابر احتياط واجب(1) تيمم هم بنمايد.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 17711
مسأله 345- غسل جبيرهاي مثل وضوي جبيرهاي است، ولي بايد آن را تربيتي بجا آورد و اگر ارتماسي انجام دهند باطل است. (1)
1- علي الاقوي صحيح است.
كد مسأله: 17712
مسأله 346- كسي كه وظيفه او تيمم است، اگر در بعضي از جاهاي تيمم او زخم يا دمل يا شكستگي باشد، بايد به دستور وضوي جبيرهاي، تيمم جبيرهاي نمايد.
كد مسأله: 17713
مسأله 347- كسي كه بايد با وضو يا غسل جبيرهاي نماز بخواند چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف نميشود، ميتواند در اول وقت نماز بخواند. ولي اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود، احتياط واجب آن است كه صبر كند واگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيرهاي بجا آورد.
كد مسأله: 17714
مسأله 348- اگر انسان براي مرضي كه در چشم اوست موي چشم خود را بچسباند، بايد وضو و غسل را جبيرهاي انجام دهد، و احتياط آن است كه تيمم هم بنمايد.
كد مسأله: 17715
مسأله 349- كسي كه نميداند وظيفهاش تيمم است يا وضوي جبيرهاي بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد.
كد مسأله: 17716
مسأله 350- نمازهايي را كه انسان با وضوي جبيرهاي خوانده، صحيح است ولي بعد از آن كه عذرش برطرف شد، براي نمازهاي بعد هم بايد وضو بگيرد. (1)
1- لازم نيست و براي نمازهاي بعد كفايت ميكند ولي وضو گرفتن مستحسن است.
كد مسأله: 17720
غسلهاي واجب هفت است: اول: غسل جنابت. دوم: غسل حيض. سوم: غسل نفاس. چهارم: غسل استحاضه. پنجم: غسل مس ميت. ششم: غسل ميت. هفتم: غسلي كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب ميشود.
كد مسأله: 17721
مسأله 351- به دو چيز انسان جنب ميشود: اول: جماع. دوم: بيرون آمدن مني، چه در خواب باشد يا بيداري، كم باشد يا زياد، با شهوت باشد يا بيشهوت، با اختيار باشد يا بياختيار.
كد مسأله: 17722
مسأله 352- اگر رطوبتي از انسان خارج شود و نداند مني استيا بول يا غير اينها چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن بدن سستشده، آن رطوبتحكم مني دارد، و اگر هيچ يك از اين سه نشانه يا بعضي از اينها را نداشته باشد، حكم مني ندارد. ولي در زن و مريض، لازم نيست آن آب با جستن بيرون آمده باشد، بلكه اگر با شهوت بيرون آمده باشد، و در موقع بيرون آمدن بدن سست شود در حكم مني است.
كد مسأله: 17723
مسأله 353- اگر از مردي كه مريض نيست، آبي بيرون آيد كه يكي از سه نشانهاي را كه در مساله پيش گفته شد داشته باشد و نداند نشانههاي ديگري را داشته يا نه، چنانچه پيش از بيرون آمدن آن آب وضو داشته غسل تنها كافي است (1) و اگر وضو نداشته، بايد غسل كند (2) و بنا بر احتياط واجب وضو هم بگيرد.
1- بلكه بايد جمع كند بين وضو و غسل
2- بلكه وضو تنها كافي است و غسل لازم نيست اگر چه مستحسن است.
كد مسأله: 17724
مسأله 354- مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن مني بول كند، و اگر بول نكند و بعداز غسل رطوبتي از او بيرون آيد، كه نداند مني است يا رطوبت ديگر، حكم مني دارد.
كد مسأله: 17726
مسأله 355- اگر انسان جماع كند و به اندازه ختنهگاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قبل باشد يا در دبر، بالغ باشند يا نابالغ اگر چه مني بيرون نيايد هر دو جنب ميشوند.
كد مسأله: 17728
مسأله 356- اگر شك كند كه به مقدار ختنهگاه داخل شده يا نه، غسل بر او واجب نيست.
كد مسأله: 17730
مسأله 357- اگر نعوذ بالله حيواني را وطي كند يعني با او نزديكي نمايد و مني از او بيرون آيد غسل تنها، كافي است. و اگر مني بيرون نيايد، چنانچه پيش از وطي وضو داشته باز هم غسل تنها كافي است، و اگر وضو نداشته، احتياط واجب آن است كه غسل كند، وضو هم بگيرد.
كد مسأله: 17731
مسأله 358- اگر مني از جاي خود حركت كند و بيرون نيايد يا انسان شك كند كه مني ازاو بيرون آمده يا نه غسل بر او واجب نيست.
كد مسأله: 17732
مسأله 359- كسي كه نميتواند غسل كند ولي تيمم برايش ممكن است، بعد از داخل شدن وقت نماز، هم ميتواند با عيال خود نزديكي كند.
كد مسأله: 17733
مسأله 360- اگر در لباس خود مني ببيند و بداند كه از خود او است و براي آن غسل نكرده، بايد غسل كند و نمازهايي را كه يقين دارد بعد از بيرون آمدن مني خوانده قضا كند، ولي نمازهايي را كه احتمال ميدهد بعد از بيرون آمدن آن مني خوانده، لازم نيست قضا نمايد.
كد مسأله: 17734
مسأله 361- پنج چيز بر جنب حرام است:
اول: رساندن جايي از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و اسامي مباركه پيامبران و امامان (1) عليهمالسلام، به طوري كه در وضو گفته شد.
دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم، اگر چه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.
سوم: توقف در مساجد ديگر و حرم امامان عليهم السلام،(2) ولي اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا براي برداشتن چيزي برود مانعي ندارد.
چهارم: گذاشتن چيزي در مسجد.
پنجم: خواندن سوره اي كه سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: اول: سوره سي و دوم قرآن (الم تنزيل) دوم: سوره چهل و يكم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (و النجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرا) و اگر يك حرف را به قصد يكي از اين چهار سوره هم بخواند حرام است.
1- بنابر احتياط واجب.
2 – بنابر احتياط واجب
كد مسأله: 17737
مسأله 362- نه چيز بر جنب مكروه است:
اول و دوم: خوردن و آشاميدن، ولي اگر وضو بگيرد يا دستها را بشويد مكروه نيست.
سوم: خواندن بيشتر از هفت آيه از سورههايي كه سجده واجب ندارد.
چهارم: رساندن جايي از بدن به جلد و حاشيه و بين خطهاي قرآن.
پنجم: همراه داشتن قرآن.
ششم: خوابيدن، ولي اگر وضو بگيرد يا به واسطه نداشتن آب، بدل از غسل تيمم كند، مكروه نيست.
هفتم: خضاب كردن به حنا و مانند آن.
هشتم: ماليدن روغن به بدن.
نهم: جماع كردن بعد از آن كه محتلم شده، يعني در خواب مني از او بيرون آمده است.
كد مسأله: 17738
مسأله 363- غسل جنابت به خودي خود مستحب است، و براي خواندن نماز واجب و مانند آن واجب ميشود. ولي براي نماز ميت و سجده شكر و سجدههاي واجب قرآن غسل جنابت لازم نيست.
كد مسأله: 17739
مسأله 364- لازم نيست در وقت غسل نيت كند كه غسل واجب يا مستحب ميكنم و اگر فقط به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم غسل كند، كافي است.
كد مسأله: 17740
مسأله 365- اگر يقين كند وقت نماز شده و نيت غسل واجب كند بعد معلوم شود كه پيش از وقت غسل كرده، غسل او صحيح است. (1)
1- اگر بعنوان داعي باشد نه تقييد و الا باطل است.
كد مسأله: 17741
مسأله 366- غسل را چه واجب و چه مستحب، به دو قسم ميشود انجام داد: ترتيبي و ارتماسي.
كد مسأله: 17742
مسأله 367- در غسل ترتيبي بايد به نيت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست، بعد طرف چپ بدن را بشويد. (1) و اگر عمداً يا از روي فراموشي يا به واسطه ندانستن مسأله به اين ترتيب عمل نكند، غسل او باطل است.
1- ترتيب بين طرف راست و چپ بنابر احتياط لازم است نه علي الاقوي
كد مسأله: 17743
مسأله 368- نصف ناف و نصف عورت را بايد با طرف راست بدن و نصف ديگر را بايد با طرف چپ بشويد، بلكه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
كد مسأله: 17744
مسأله 369- براي آنكه يقين كند هر سه قسمت، يعني سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را كاملا غسل داده، بايد هر قسمتي را كه ميشويد مقداري از قسمتهاي ديگر را هم با آن قسمت بشويد. بلكه احتياط مستحب آن است كه تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن، و تمام طرف چپ گردن را با طرف چپ بدن بشويد.
كد مسأله: 17745
مسأله 370- اگر بعد از غسل بفهمد جايي از بدن را نشسته و نداند كجاي بدن است، بايد دوباره غسل كند.
كد مسأله: 17746
مسأله 371- اگر بعد از غسل بفهمد مقداري از بدن را نشسته، چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار كافي است، و اگر از طرف راست باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشويد. (1) و اگر از سر و گردن باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.
1- بنابر احتياط لازم
كد مسأله: 17747
مسأله 372- اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقداري از طرف چپ شك كند، شستن همان مقدار كافي است. ولي اگر در شستن مقداري از طرف راست شك كند،(1) بايد بعد از شستن آن مقدار، طرف چپ را هم بشويد و اگر در شستن مقداري از سر و گردن شك كند، (2) بايد بعد از شستن آن، دوباره طرف راست و طرف چپ را بشويد.
1- اگر داخل در طرف چپ شده اعتناء به آن نكند والا مشكوك و ما بعد آن را بشويد.
2- اگر داخل در طرف راست شده اعتناء به آن نكند و الا مشكوك و ما بعد ان را بشويد.
كد مسأله: 17748
مسأله 373- در غسل ارتماسي بايد آب در يك آن تمام بدن را بگيرد، (1) پس اگر به نيت غسل ارتماسي در آب فرو رود، چناچه پاي او روي زمين باشد بايد از زمين بلند كند.
1- و اگر آب بتدريج تمام بدن را فرا گيرد كافي است و در يك آن لازم نيست.
كد مسأله: 17749
مسأله 374- در غسل ارتماسي بنابر احتياط واجب بايد موقعي نيت كند كه مقداري از بدن از آب بيرون باشد. (1)
1- لازم نيست و اگر تمام بدن را آب فرا گرفت نيّت غسل كافي است و حركت مختصري زير آب به خود مي دهد.
كد مسأله: 17751
مسأله 375- اگر بعد از غسل ارتماسي بفهمد به مقداري از بدن آب نرسيده، چه جاي آن را بداند يا نداند، بايد دوباره غسل كند.
كد مسأله: 17752
مسأله 376- اگر براي غسل ترتيبي وقت ندارد و براي ارتماسي وقت دارد بايد غسل ارتماسي كند.
كد مسأله: 17753
مسأله 377- كسي كه روزه واجب گرفته يا براي حج يا عمره احرام بسته، نميتواند غسل ارتماسي كند. ولي اگر از روي فراموشي غسل ارتماسي كند، صحيح است.
كد مسأله: 17754
مسأله 378- در غسل ارتماسي بايد تمام بدن پاك باشد، ولي در غسل ترتيبي پاك بودن تمام بدن لازم نيست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتي را پيش از غسل دادن آن قسمت آب بكشد، كافي است.
كد مسأله: 17755
مسأله 379- كسي كه از حرام جنب شده و اگر بخواهد با آب گرم غسل كند. عرق ميكند، چون عرق او بنابر احتياط واجب نجس است، (1) بايد با آب سرد غسل كند و اگر آب سرد پيدا نكند يا براي او ضرر داشته باشد نميتواند در بيرون آب غسل ترتيبي كند و چنانچه بعد از آنكه تمام بدن زير آب رفت نيت غسل ترتيبي كند و به نيت سر و گردن بدن را حركت دهد بعد يك مرتبه به نيت طرف راست بدن و مرتبه ديگر به نيت طرف چپ بدن را حركت دهد غسل او صحيح است.
1- علي الاقوي پاك است و غسل با آب گرم و ترتيبي هر دو صحيح است.
كد مسأله: 17756
مسأله 380- اگر در غسل به اندازه سر مويي از بدن نشسته بماند، غسل باطل است، ولي شستن جاهايي از بدن كه ديده نميشود، (1) مثل توي گوش و بيني، واجب نيست.
1- ملاك باطن است نه عدم رؤيت
كد مسأله: 17757
مسأله 381- جايي را كه شك دارد از ظاهر بدن است يا از باطن آن، بنابراين احتياط واجب بايد بشويد. (1)
1- اين احتياط مستحسن است نه واجب و علي الاقوي لازم نيست مگر در صورتي كه مشكوك فعلي سابقاً از ظاهر بدن محسوب بوده بايد شسته شود.
كد مسأله: 17758
مسأله 382- اگر سوراخ جاي گوشواره و مانند آن به قدري گشاد باشد كه داخل آن ديده شود، بايد آن را شست و اگر ديده نشود، شستن داخل آن لازم نيست. (1)
1- ملاك باطن و ظاهر است نه رؤيت و عدم رؤيت
كد مسأله: 17759
مسأله 383- چيزي را كه مانع رسيدن آب به بدن است، بايد بر طرف كند. و اگر پيش از آن كه يقين كند بر طرف شده غسل نمايد، غسل او باطل است.
كد مسأله: 17760
مسأله 384- اگر موقع غسل شك كند، چيزي كه مانع از رسيدن آب باشد، در بدن او هستيا نه، بايد وارسي كند تا مطمئن شود كه مانعي نيست.
كد مسأله: 17761
مسأله 385- در غسل بايد موهاي كوتاهي را كه جزو بدن حساب ميشود، بشويد و شستن موهاي بلند واجب نيست. بلكه اگر آب را طوري به پوست برساند كه آنها تر نشود، غسل صحيح است ولي اگر رساندن آب به پوست بدون شستن آنها ممكن نباشد، بايد آنها را بشويد كه آب به بدن برسد.
كد مسأله: 17762
مسأله 386- تمام شرطهايي كه براي صحيح بودن وضو گفته شد، مثل پاك بودن آب و غصبي نبودن آن، در صحيح بودن غسل هم شرط است. ولي در غسل لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد، و نيز در غسل ترتيبي، لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فورا قسمت ديگر را بشويد، بلكه اگر بعد از شستن سر و گردن مقداري صبر كند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتي طرف چپ را بشويد، اشكال ندارد. ولي كسي كه نميتواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، اگر به اندازهاي كه غسل كند و نماز بخواند، بول و غائط از او بيرون نميآيد، بايد هر قسمت را فورا بعد از قسمت ديگر (1) غسل دهد و بعد از غسل هم فورا نماز بخواند. و همچنين است حكم زن مستحاضه كه بعدا گفته ميشود.
1- شرط صحّت غسل نيست ولي بحسب تكليف بايد چنين كند.
كد مسأله: 17763
مسأله 387- كسي كه قصد دارد پول حمامي را ندهد يا بدون اينكه بداند حمامي راضي است بخواهد نسيه بگذارد، اگر چه بعد حمامي را راضي كند، غسل او باطل است.
كد مسأله: 17764
مسأله 388- اگر حمامي راضي باشد كه پول حمام نسيه بماند ولي كسي كه غسل ميكند قصدش اين باشد كه طلب او را ندهد، يا از مال حرام بدهد، غسل او اشكال دارد. (1)
1- بلكه صحيح است ولي ذمه او بري نميشود.
كد مسأله: 17765
مسأله 389- اگر بخواهد پول حرام يا پولي كه خمس آن را نداده به حمامي بدهد، غسل او باطل است. (1)
1- اگر اجرت كلي باشد ولي منطبق بر حرام كند غسلش صحيح است ولي ذمه اش بري نمي شود و اگر اجرت شخصي باشد و حرام يا كلي في المعين باشد و حرام غسلش باطل است.
كد مسأله: 17766
مسأله 390- اگر مخرج غائط را در آب خزينه تطهير كند و پيش از غسل شك كند كه چون در خزينه تطهير كرده حمامي به غسل كردن او راضي است يا نه، غسل او باطل است، مگر اينكه پيش از غسل حمامي را راضي كند.
كد مسأله: 17767
مسأله 391- اگر شك كند كه غسل كرده يا نه، بايد غسل كند. ولي اگر بعد از غسل شك كند كه غسل او درست بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد.
كد مسأله: 17768
مسأله 392- اگر در بين غسل حدث اصغر از او سر زند مثلا بول كند، احتياط واجب (1) آن است كه غسل را تمام نمايد و دوباره غسل كند وضو هم بگيرد، يا غسل را رها كرده و غسل ديگري نمايد و بعد از آن وضو بگيرد.
1- اقوي صحت آن غسل است و اعاده و استيناف لازم نيست ولو بايد بعد از غسل وضوء بگيرد.
كد مسأله: 17771
مسأله 393- اگر به خيال اين كه به اندازه غسل و نماز وقت دارد براي نماز غسل كند، اگر چنانچه بعد از غسل به اندازه خواندن يك ركعت يا بيشتر وقت داشته باشد، غسل او صحيح است و اگر كمتر از يك ركعت وقت داشته باشد غسل او باطل است. (1)
1- اگر به عنوان تقييد باشد والا صحيح است.
كد مسأله: 17772
مسأله 394- كسي كه جنب شده اگر شك كند غسل كرده يا نه، نمازهايي را كه خوانده صحيح است، ولي براي نمازهاي بعد بايد غسل كند.
كد مسأله: 17773
مسأله 395- كسي كه چند غسل بر او واجب است ميتواند به نيت همه آنها يك غسل به جا آورد،(1) يا آنها را جدا جدا انجام دهد.
1- اقوي كفايت واحد معين است از باقي و اگر بخواهد بقيه را به جا آورد به عنوان رجاء قصد نمايد.
كد مسأله: 17774
مسأله 396- اگر بر جايي از بدن، آيه قرآن يا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، بنابراين احتياط واجب اگر ممكن است بايد آنرا از بين ببرد، (1) و اگر ممكن نيست بايد وضو و غسل را ارتماسي انجام دهد، و چنانچه بخواهد وضو يا غسل را ترتيبي به جا آورد، بايد آب را طوري به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد.
1- واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 17775
مسأله 397- كسي كه غسل جنابت كرده، نبايد براي نماز وضو بگيرد، ولي با غسلهاي ديگر نميشود نماز خواند و بايد وضو هم گرفت.
كد مسأله: 17776
يكي از خونهايي كه از زن خارج ميشود، خون استحاضه است. و زن را در موقع ديدن خون استحاضه، مستحاضه ميگويند.
مسأله 398- خون استحاضه در بيشتر اوقات زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون ميايد و غليظ هم نيست، ولي ممكن است گاهي سياه يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد.
كد مسأله: 17777
مسأله 399- استحاضه سه قسم است: قليله و متوسطه و كثيره. استحاضه قليله آن است كه خون فقط روي پنبهاي را كه زن داخل فرج مينمايد سوراخ كند و در آن فرو نرود، استحاضه متوسطه آن است كه خون در پنبه فرو رود، اگر چه در يك گوشه آن باشد، ولي از پنبه به دستمالي كه معمولاً زن ها براي جلوگيري از خون ميبندند، نرسد، استحاضه كثيره آن است كه خون پنبه را بگيرد و به دستمال هم برسد.
كد مسأله: 17778
مسأله 400- در استحاضه قليله بايد زن براي هر نماز يك وضو بگيرد و پنبه را عوض كند و ظاهر فرج را هم اگر خون به آن رسيده، آب بكشد.
كد مسأله: 17779
مسأله 401- در استحاضه متوسطه بايد زن براي نماز غسل كند و تا صبح ديگر براي نمازهاي خود، كارهاي استحاضه قليله را كه در مسأله پيش گفته شد انجام دهد. و اگر عمداً يا از روي فراموشي براي نماز صبح غسل نكند، بايد براي نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر براي نماز ظهر و عصر غسل نكند، بايد پيش از نماز مغرب و عشاء غسل نمايد، چه آنكه خون بيايد يا قطع شده باشد.
كد مسأله: 17780
مسأله 402- در استحاضه كثيره علاوه بر كارهاي استحاضه متوسطه كه در مسأله پيش گفته شد، بايد براي هر نماز دستمال را عوض كند، يا آب بكشد و يك غسل براي نماز ظهر و عصر و يكي براي نماز مغرب و عشا به جا آورد، و بين نماز ظهر و عصر فاصله نيندازد. و اگر فاصله بيندازد بايد براي نماز عصر دوباره غسل كند. و نيز اگر بين نماز مغرب و عشا فاصله بيندازد، بايد براي نماز عشا دوباره غسل نمايد.
كد مسأله: 17781
مسأله 403- اگر خون استحاضه، پيش از وقت نماز هم بيايد، چنانچه زن براي آن خون، وضو و غسل بجا نياورده باشد، بايد در موقع نماز وضو و غسل را بجا آورد.
كد مسأله: 17782
مسأله 404- مستحاضه متوسطه و كثيره كه بايد وضو بگيرد و غسل كند، هر كدام را اول بجا آورد، صحيح است. ولي بهتر آن است كه اول وضو بگيرد.
كد مسأله: 17784
مسأله 405- اگر استحاضه قليله زن، بعد از نماز صبح متوسطه شود، بايد براي نماز ظهر و عصر غسل كند. و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسطه شود، بايد براي نماز مغرب و عشا غسل نمايد.
كد مسأله: 17785
مسأله 406- اگر استحاضه قليله يا متوسطه زن بعد از نماز صبح كثيره شود، بايد براي نماز ظهر و عصر يك غسل، و براي نماز مغرب و عشا غسل ديگري بجا آورد. و اگربعد از نماز ظهر و عصر كثيره شود، بايد براي نماز مغرب و عشا غسل نمايد.
كد مسأله: 17786
مسأله 407- مستحاضه كثيره يا متوسطه اگر پيش از داخل شدن وقت نماز براي نماز غسل كند، غسل او باطل است. ولي اگر نزديك اذان صبح براي نماز شب غسل كند و نماز شب را بخواند، و همين كه وقت داخل شد، فوراً نماز صبح را بخواند اشكال ندارد.
كد مسأله: 17787
مسأله 408- زن مستحاضه، براي هر نمازي چه واجب باشد و چه مستحب، بايد وضو بگيرد. و نيز اگر بخواهد نمازي را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند،(1) يا بخواهد نمازي را كه تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند،(2) بايد تمام كارهايي را كه براي استحاضه گفته شد انجام دهد. ولي براي خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهد فراموش شده و سجده سهو، اگر آنها را بعد از نماز فوراً بجا آورد، لازم نيست كارهاي استحاضه را انجام دهد.
1- علي الاقوي لازم نيست تجديد نمايد اگرچه حسن است
2- علي الاقوي لازم نيست تجديد اعمال سابقه نمايد اگر چه حسن است.
كد مسأله: 17788
مسأله 409- زن مستحاضه بعد از آن كه خونش قطع شد، فقط براي نماز اولي كه ميخواند، بايد كارهاي استحاضه را انجام دهد و براي نمازهاي بعد لازم نيست.
كد مسأله: 17789
مسأله 410- اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است، موقعي كه ميخواهد نماز بخواند، بايد مقداري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند و بيرون آورد و بعد از آن كه فهميد استحاضه او كدام يك از آن سه قسم است كارهايي را كه براي آن قسم دستور داده شده انجام دهد، ولي اگر بداند تا وقتي كه ميخواهد نماز بخواند استحاضه او تغيير نميكند، پيش از داخل شدن وقت هم ميتواند خود را وارسي نمايد.
كد مسأله: 17790
مسأله 411- زن مستحاضه اگر پيش از آنكه خود را وارسي كند، مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته و به وظيفه خود عمل كرده مثلاً استحاضه اش قليله بوده و به وظيفه استحاضه قليله عمل نموده، نماز او صحيح است. و اگر قصد قربت نداشته يا عمل او مطابق وظيفهاش نبوده، مثل آنكه استحاضه او متوسطه بوده و به وظيفه قليله رفتار كرده، نماز او باطل است.
كد مسأله: 17791
مسأله 412- زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسي نمايد، بايد به آنچه مسلماً وظيفه اوست عمل كند، مثلاً اگر نميداند استحاضه او قليله است يا متوسطه، بايد كارهاي استحاضه قليله را انجام دهد، و اگر نميداند متوسطه است يا كثيره، بايد كارهاي استحاضه متوسطه را انجام دهد. ولي اگر بداند سابقا كدام يك از آن سه قسم بوده، بايد به وظيفه همان قسم رفتار نمايد.
كد مسأله: 17793
مسأله 413- اگر خون استحاضه در باطن باشد و بيرون نيايد، وضو و غسل باطل نميشود. (1) و اگر بيرون بيايد، هر چند كم باشد، وضو و غسل را به تفصيلي كه گذشت باطل ميكند.
1- اگر از عرق عاذل خارج شده و به فضاء رحم آمده ولو خارج از رحم نشده احتياط لازم بطلان وضو و غسل است.
كد مسأله: 17795
مسأله 414- زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسي كند و خون نبيند اگر چه بداند دوباره خون ميآيد، با وضويي كه دارد ميتواند نماز بخواند. (1)
1- اگر در باطن هم از عرق عاذل خارج نشده باشد و الا احتياط وضو ساختن است.
كد مسأله: 17798
مسأله 415- زن مستحاضه اگر بداند از وقتي كه مشغول وضو يا غسل شده، خوني از او بيرون نيامده ميتواند خواندن نماز را تأخير بيندازد. (1)
1- به شرط اينكه از عرق عاذل هم خارج نشده باشد و الا تأخير جائز نيست.
كد مسأله: 17799
مسأله 416- اگر مستحاضه بداند كه پيش از گذشتن وقت نماز به كلي پاك ميشود، يا به اندازه خواندن نماز، خون بند ميآيد، بايد صبر كند و نماز را در وقتي كه پاك است بخواند.
كد مسأله: 17800
مسأله 417- اگر بعد از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد، به مقداري كه وضو و غسل و نماز را به جا آورد، به كلي پاك ميشود، بايد نماز را تأخير بيندازد و موقعي كه به كلي پاك شد، دوباره وضو و غسل را بجا آورد و نماز را بخواند. و اگر وقت نماز تنگ شد، لازم نيست (1) وضو و غسل را دوباره به جا آورد، بلكه با وضو و غسلي كه دارد، ميتواند نماز بخواند.
1- و لكن تيمم نمايد و اگر وقت ضيق باشد نماز را با وضو و غسل سابق بخواند و بعد از وقت قضاء كند.
كد مسأله: 17801
مسأله 418- مستحاضه كثيره و متوسطه وقتي به كلي از خون پاك شد بايد غسل كند.ولي اگر بداند از وقتي كه براي نماز پيش، مشغول غسل شده ديگر خون نيامده (1) لازم نيست دوباره غسل نمايد.
1- ظاهراً و باطناً و الا اگر از عرق باذل در باطن آمده باشد غسل لازم است بنا بر احتياط واجب
كد مسأله: 17802
مسأله 419- مستحاضه قليله بعداز وضو، و مستحاضه كثيره و متوسطه بعد از غسل و وضو بايد فورا مشغول نماز شود، ولي گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهاي قبل از نماز اشكال ندارد. و در نماز هم ميتواند كارهاي مستحب مثل قنوت و غير آن را بجاآورد.
كد مسأله: 17803
مسأله 420 - زن مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد، بايد دوباره غسل كند (1) و بلافاصله مشغول نماز شود.
1- اگر خون مجدداً بيايد ولو در باطن فرج و الا لازم نيست.
كد مسأله: 17804
مسأله 421- اگر خون استحاضه زن جريان داشته باشد و قطع نشود، چنانچه براي او ضرر نداشته باشد، بايد پيش از غسل و بعد از آن به وسيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيري كند. ولي اگر هميشه جريان ندارد، فقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيري نمايد. و چنانچه كوتاهي كند و خون بيرون آيد، بايد دوباره غسل كند (1) و اگر نماز هم خوانده، بايد دوباره بخواند.
1- بنابر احتياط لازم
كد مسأله: 17805
مسأله 422- اگر در موقع غسل خون قطع نشود، غسل صحيح است. ولي اگر در بين غسل،استحاضه متوسطه كثيره شود، احتياط واجب آن است كه غسل را از سر بگيرد. (1)
1- بلكه علي الاقوي واجب است استيناف نمايد.
كد مسأله: 17806
مسأله 423- احتياط واجب آن است كه زن مستحاضه در تمام روزي كه روزه است، بهمقداري كه ميتواند از بيرون آمدن خون جلوگيري كند.
كد مسأله: 17807
مسأله 424- روزه زن مستحاضهاي كه غسل بر او واجب ميباشد، در صورتي صحيح است كه غسل نماز مغرب و عشاي شبي كه ميخواهد فرداي آن را روزه بگيرد بجا آورد. و نيز در روز غسل هايي را كه براي نمازهاي روزش واجب است، (1) انجام دهد. ولي اگر براي نماز مغرب و عشا غسل نكند و براي خواندن نماز شب پيش از اذان صبح غسل نمايد و در روز هم غسلهايي را كه براي نمازهاي روزش واجب است بجا آورد، روزه او صحيح است.
1- و همچنين غسل هايي را كه در شب بعد لازم است انجام دهد.
كد مسأله: 17808
مسأله 425- اگر بعد از نماز عصر مستحاضه شود و تا غروب غسل نكند، روزه او صحيح است. (1)
1- به شرط غسل نماز مغرب و عشاء و الا خالي از اشكال نيست.
كد مسأله: 17809
مسأله 426- اگر استحاضه قليله زن پيش از نماز متوسطه يا كثيره شود، بايد كارهاي متوسطه يا كثيره را كه گفته شد انجام دهد. و اگر استحاضه متوسطه، كثيره شود بايد كارهاي استحاضه كثيره را انجام دهد. و چنانچه براي استحاضه متوسطه غسل كرده باشد، فايده ندارد و بايد دوباره براي كثيره غسل كند.
كد مسأله: 17810
مسأله 427- اگر در بين نماز، استحاضه متوسطه زن كثيره شود، بايد نماز را بشكند و براي استحاضه كثيره غسل كند و وضو بگيرد و كارهاي ديگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند. و اگر براي هيچ كدام از غسل و وضو وقت ندارد، بايد دو تيمم كند، يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو. و اگر براي يكي از آنها وقت ندارد، بايد عوض آن تيمم كند و ديگري را بجا آورد. ولي اگر براي تيمم هم وقت ندارد، نميتواند نماز را بشكند، و بايد نماز را تمام كند، و بنابر احتياط واجب (1) قضا نمايد. و همچنين است اگر در بين نماز استحاضه قليله او متوسطه يا كثيره شود.
1- بلكه واجب است زيرا صدق فوت حتمي است.
كد مسأله: 17811
مسأله 428- اگر در بين نماز، خون بند بيايد و مستحاضه نداند كه در باطن هم قطع شده يا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده، بايد وضو و غسل و نماز را دوباره بجا آورد.
كد مسأله: 17812
مسأله 429- اگر استحاضه كثيره زن متوسطه شود، بايد براي نماز اول، عمل كثيره و براي نمازهاي بعد، عمل متوسطه را بجا آورد. مثلاً اگر پيش از نماز ظهر استحاضه كثيره متوسطه شود، بايد براي نماز ظهر غسل كند و براي نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگيرد. ولي اگر براي نماز ظهر غسل نكند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشد، بايد براي نماز عصر غسل نمايد. و اگر براي نماز عصر هم غسل نكند، بايد براي نماز مغرب غسل كند. و اگر براي آن هم غسل نكند و فقط به مقدار نماز عشا وقت داشته باشد، بايد براي عشا غسل نمايد.
كد مسأله: 17813
مسأله 430- اگر پيش از هر نماز خون مستحاضه كثيره قطع شود و دوباره بيايد، برايهر نماز بايد يك غسل بجا آورد.
كد مسأله: 17814
مسأله 431- اگر استحاضه كثيره قليله شود، بايد براي نماز اول عمل كثيره و براي نمازهاي بعد عمل قليله را انجام دهد. و نيز اگر استحاضه متوسطه قليله شود، بايد براي نماز اول، عمل متوسطه و براي نمازهاي بعد عمل قليله را بجا آورد.
كد مسأله: 17815
مسأله 432- اگر مستحاضه يكي از كارهايي را كه بر او واجب ميباشد حتي عوض كردن پنبه را ترك كند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 17816
مسأله 433- مستحاضه قليله اگر بخواهد غير از نماز كاري انجام دهد، كه شرط آن وضو داشتن است، مثلاً بخواهد جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد وضو بگيرد، و وضويي كه براي نماز گرفته كافي نيست.
كد مسأله: 17817
مسأله 434- اگر مستحاضه غسل هاي واجب خود را به جا آورد، رفتن در مسجد و توقف در آن و خواندن سورهاي كه سجده واجب دارد و نزديكي شوهر با او حلال ميشود، اگر چه كارهاي ديگري را كه براي نماز واجب است، مثل وضو و عوض كردن پنبه و دستمال انجام نداده باشد.
كد مسأله: 17818
مسأله 435- اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسطه بخواهد پيش از وقت نماز سوره اي را كه سجده واجب دارد بخواند، يا مسجد برود، بنابر احتياط واجب بايد غسل نمايد، و همچنين است اگر شوهرش بخواهد با او نزديكي كند (1) ولي اگر بخواهد جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد وضو هم بگيرد.
1- علي الاقوي بايد غسل نمايد.
كد مسأله: 17819
مسأله 436- نماز آيات بر مستحاضه واجب است. و بايد براي نماز آيات هم كارهايي را كه براي نماز يوميه گفته شد، انجام دهد.
كد مسأله: 17820
مسأله 437- هرگاه در وقت نماز يوميه نماز آيات بر مستحاضه واجب شود، اگر چه بخواهد هر دو را پشت سر هم به جا آورد، بايد براي نماز آيات هم تمام كارهايي را كه براي نماز يوميه او واجب است، انجام دهد. و نميتواند هر دو را با يك غسل و وضو بخواند. (1)
1- علي الاحوط اگر چه اقوي كفايت است.
كد مسأله: 17821
مسأله 438- اگر زن مستحاضه بخواهد نماز قضا بخواند، بايد براي هر نماز كارهايي را كه براي نماز ادا بر او واجب است بجا آورد. (1)
1- ولي احوط استحبابي آن است كه صبر نمايد تا نقاء حاصل شود مگر در صورت ضيق وقت قضاء
كد مسأله: 17822
مسأله 439- اگر زن بداند خوني كه از او خارج ميشود خون زخم نيست و شرعاً حكم حيض و نفاس را ندارد، بنابر احتياط واجب بايد به دستور استحاضه عمل كند. بلكه اگر شك داشته باشد كه خون استحاضه است يا خونهاي ديگر، چنانچه نشان@ آنها را نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد كارهاي استحاضه را انجام دهد.
كد مسأله: 17823
حيض خوني است كه غالباً در هر ماه چند روزي از رحم زنها خارج ميشود، و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض ميگويند.
مسأله 440- خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سياه يا سرخ است و با فشار و كمي سوزش بيرون ميآيد.
كد مسأله: 17824
مسأله 441- زنهاي سيده بعد از تمام شدن شصتسال يائسه ميشوند، يعني خون حيض نميبينند و زنهايي كه سيده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه ميشوند.
كد مسأله: 17825
مسأله 442- خوني كه دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن ميبيند، حيض نيست.
كد مسأله: 17826
مسأله 443- زن حامله و زني كه بچه شير ميدهد، ممكن استحيض ببيند.
كد مسأله: 17827
مسأله 444- دختري كه نميداند نه سالش تمام شده يا نه، اگر خوني ببيند كه نشانههاي حيض را نداشته باشد، حيض نيست. و اگر نشانههاي حيض را داشته باشد، حيض است و معلوم ميشود نه سال او تمام شده است.
كد مسأله: 17828
مسأله 445- زني كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
كد مسأله: 17829
مسأله 446- مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نميشود. و اگر مختصري هم ازسه روز كمتر باشد، حيض نيست.
كد مسأله: 17831
مسأله 447- بايد سه روز اول حيض، پشت سر هم باشد. پس اگر مثلا دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض نيست.
كد مسأله: 17832
مسأله 448- لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در فرج يا رحم، خون باشد، كافي است. و چنانچه در بين سه روز مختصري پاك شود و مدت پاك شدن به قدري كم باشد كه بگويند (1) در تمام سه روز در فرج يا رحم خون بوده، باز هم حيض است. (2)
1- بلكه كافي نيست علي الاقوي و بايد در فضاي فرج و در خارج از آن باشد.
2- علي الاقوي حيض نيست ولي علي الاحوط بين تروك حائض و عمل مستحاضه جمع نمايد.
كد مسأله: 17833
مسأله 449- لازم نيستشب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولي بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود. پس اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد، يا در وسطهاي روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم (1) هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.
1- و چهارم قطع نشود حيض است
كد مسأله: 17834
مسأله 450- اگر سه روز پشتسر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده، روي هم از ده روز بيشتر نشود، روزهايي هم كه در وسط پاك بوده حيض است.
كد مسأله: 17835
مسأله 451- اگر خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد، و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض بايد آن را حيض قرار دهد. (1)
1- اگر از طرف ايسر خارج مي شود حيض است والا حيض نيست مگر آنكه بداند زخم يا دمل طرف ايسر است در اين صورت بايد جمع بين تروك حائض و عمل طاهر نمايد مگر آنكه حالت سابقه حيض باشد كه بايد حيض قرار دهد و يا طهر باشد كه بايد طهر قرار دهد.
كد مسأله: 19200
مسأله 452- اگر خوني ببيند كه نداند خون زخم است يا حيض بنابر احتياط واجب (1) بايد عبادتهاي خود را به جا آورد و كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك كند.
1-حكم آن در مسأله سابق ذكر شد.
كد مسأله: 19204
مسأله 453- اگر خوني ببيند و شك كند كه خون حيض است يا نفاس، (1) چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.
1- ظاهراً طرف شك استحاضه است نه حيض و كلمه نفاس سهو قلم است.
كد مسأله: 19207
مسأله 454- اگر خوني ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسي كند، يعني مقداري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند بعد بيرون آورد، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است. و اگر به همه آن رسيده، حيض ميباشد.
كد مسأله: 19209
مسأله 455- اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد از سه روز خون ببيند خون دوم حيض است و خون اول اگر چه در روزهاي عادتش باشد حيض نيست.
كد مسأله: 19211
مسأله456- چند چيز بر حائض حرام است:
اول: عبادتهايي كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، ولي بجا آوردن عبادتهايي كه وضو و غسل و تيمم برايآنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعي ندارد.
دوم: تمام چيزهايي كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
سوم: جماع كردن در فرج، كه هم براي مرد حرام است و هم براي زن، اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنهگاه را هم داخل نكند. و در دبر زن حائض وطي ننمايد. (1)
1- حرام نيست ولي مكروه است و احتياط حسن است.
كد مسأله: 19216
مسأله 457- جماع كردن در روزهايي هم كه حيض زن قطعي نيست ولي شرعاً بايد براي خود حيض قرار دهد، حرام است. پس زني كه بيشتر از ده روز خون ميبيند و بايد به دستوري كه بعداً گفته ميشود روزهاي عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نميتواند در آن روزها با او نزديكي كند.
كد مسأله: 19217
مسأله 458- اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن، با زن خود در قبل جماع كند، هيجده نخود طلا كفاره (1) به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند، نه نخود و اگر در قسمتسوم جماع كند بايد چهار نخود و نيم بدهد. مثلاً زني كه شش روز خون حيض ميبيند اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع كند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد.
1- اين احتياط مستحب است نه واجب ولي احتياط حسن است.
كد مسأله: 19219
مسأله 459- بنابر احتياط واجب (1) براي وطي در دبر زن حائض، كفاره بدهد.
1- اين احتياط واجب نيست وليكن مستحن است.
كد مسأله: 19222
مسأله 460- احتياط واجب آن است (1) كه هيجده نخود طلاي كفاره را سكه دار بدهد و اگر ممكن نباشد، قيمت آن را هم ميتوان داد.
1- اين احتياط واجب نيست اگرچه مستحب است.
كد مسأله: 19225
مسأله 461- اگر قيمت طلا در وقتي كه جماع كرده با وقتي كه ميخواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد، بايد قيمت وقتي را كه ميخواهد به فقير بدهد حساب كند.
كد مسأله: 19226
مسأله 462- اگر كسي هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض بازن خود جماع كند، بايد هر سه كفاره را كه روي هم سي و يك نخود و نيم ميشود بدهد. (1)
1- واجب نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 19227
مسأله 463- اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده دوباره جماع كند واجب است باز هم كفاره بدهد. (1)
1- واجب نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 19228
مسأله 464- اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آن كفاره ندهد، احتياط واجب (1) آن است كه براي هر جماع يك كفاره بدهد.
1- واجب نيست وليكن مستحسن است.
كد مسأله: 19229
مسأله 465- اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فورا از او جدا شود. و اگر جدا نشود، بايد كفاره بدهد. (1)
1- عزل واجب است ولي كفاره لازم نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 19230
مسأله 466- اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمي به گمان اينكه عيال خود او است جماع نمايد، احتياط واجب (1) آن است كه كفاره بدهد.
1- اين احتياط واجب نيست ولي مستحب است.
كد مسأله: 19231
مسأله 467- كسي كه نميتواند كفاره بدهد، بنابر احتياط واجب بايد استغفار كند، و هر وقت توانست بايد كفاره بدهد. (1)
1- كفاره دادن واجب نيست ولي مستحب است.
كد مسأله: 19232
مسأله 468- طلاق دادن زن در حال حيض، به طوري كه در كتاب طلاق گفته ميشود، باطل است.
كد مسأله: 19234
مسأله 469- اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شدهام، بايد حرف او را قبول كرد.
كد مسأله: 19237
مسأله 470- اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.
كد مسأله: 19239
مسأله 471- اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نماز او صحيح است. ولي اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازي كه خوانده باطل است.
كد مسأله: 19241
مسأله 472- بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براي نماز و عبادتهاي ديگري كه بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل كند. و دستور آن مثل غسل جنابت است. ولي براي نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد، و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.
كد مسأله: 19244
مسأله 473- بعد از آن كه زن از خون حيض، پاك شد، اگر چه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است، و شوهرش هم ميتواند با او جماع كند. ولي احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل از جماع با او خودداري نمايد. اما كارهاي ديگري كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نكند بر او حلال نميشود.
كد مسأله: 19247
مسأله 474- اگر آب براي وضو و غسل كافي نباشد و به اندازهاي باشد كه بتواند يا غسل كند يا وضو بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد غسل كند و بدل از وضو تيمم نمايد. و اگر فقط براي وضو كافي باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد. و اگر براي هيچ يك از آنها آب ندارد، بايد دو تيمم كند، يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو.
كد مسأله: 19250
مسأله 475- نمازهاي يوميهاي كه زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد، ولي روزههاي واجب را بايد قضا نمايد.
كد مسأله: 19252
مسأله 476- هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تاخير بيندازد حائض ميشود، بايد فورا نماز بخواند.
كد مسأله: 19254
مسأله 477- اگر زن نماز را تاخير بيندازد و از اول وقت به اندازه انجام واجبات يك نماز بگذرد و حائض شود، قضاي آن نماز بر او واجب است. (1) ولي در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاي ديگر بايد ملاحظه حال خود را بكند، مثلاً زني كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاي آن در صورتي واجب ميشود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستوري كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود، و براي كسي كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافي است.
1- اگر از اول وقت به اندازه خواندن نماز يا تحصيل طهارت از حدث وقت بگذرد و نماز را نخواند قضا بر او واجب است اگرچه متمكن از ساير شرايط نباشد.
كد مسأله: 19257
مسأله 478- اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاي آن را بجا آورد.
1- بلكه اگر وقت به اندازه يك ركعت با طهارت از حدث داشته باشد نماز بر او واجب و اگر ترك كند قضا بر او لازم است اگرچه وقت به مقدار ساير شرايط نداشته باشد.
كد مسأله: 19258
مسأله 479- اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولي ميتواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست. اما اگر گذشته از تنگي وقت تكليفش تيمم است، مثل آنكه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند.
كد مسأله: 19259
مسأله 480- اگر زن حائض شك كند كه براي نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.
كد مسأله: 19260
مسأله 481- اگر به خيال اين كه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز نخواند، و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاي آن نماز را بجا آورد.
كد مسأله: 19262
مسأله 482- مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد، و اگر نميتواند وضو بگيرد تيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.
كد مسأله: 19265
مسأله 483- خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايي از بدن به حاشيه و ما بين خطهاي قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن براي حائض مكروه است.
كد مسأله: 19267
مسأله 484- زنهاي حائض بر شش قسمند:
اول: صاحب عادت وقتيه و عدديه، و آن زني است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و شماره روزهاي حيض اوهم در هر دو ماه يك اندازه باشد، مثل آنكه دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببيند.
دوم: صاحب عادت وقتيه، و آن زني است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين، خون حيض ببيند ولي شماره روزهاي حيض او در هر دو ماه يك اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشتسر هم از روز اول ماه خون ببيند ولي ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود.
سوم: صاحب عادت عدديه، و آن زني است كه شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشت سر هم به يك اندازه باشد، ولي وقت ديدن آن دو خون يكي نباشد، مثل آنكه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.
چهارم: مضطربه، و آن زني است كه چند ماه خون ديده، ولي عادت معيني پيدا نكرده يا عادتش به هم خورده و عادت تازهاي پيدا نكرده است.
پنجم: مبتدئه، و آن زني است كه دفعه اول خون ديدن او است.
ششم: ناسيه، و آن زني است كه عادت خود را فراموش كرده است.
و هر كدام اينها احكامي دارند كه در مسايل آينده گفته ميشود.
كد مسأله: 19272
مسأله 485- زنهايي كه عادت وقتيه و عدديه دارند سه دستهاند:
اول: زني كه دو ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاك شود، مثلا دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه، خون ببيند و روز هفتم پاك شود، كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است.
دوم: زني كه از خون پاك نميشود ولي دو ماه پشت سر هم چند روز معين مثلا از اول ماه تا هشتم خوني كه ميبيند نشانههاي حيض را دارد، يعني غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون ميآيد. و بقيه خونهاي او نشانههاي استحاضه را دارد، كه عادت او از اول ماه تا هشتم ميشود.
سوم: زني كه دو ماه پشتسر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعداز آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همه روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده روي هم يك اندازه باشد كه عادت او به اندازه تمام روزهايي است كه خون ديده و در وسط پاك بوده است، و لازم نيست روزهايي كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد، مثلا اگر در ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن كه سه روز خون ديد، سه روز يا كمتر يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روي هم از نه روز بيشتر نشود،همه حيض است، و عادت اين زن نه روز ميشود.
كد مسأله: 19273
مسأله 486- زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقبتر خون ببيند، به طوري كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته اگر چه آن خون، نشانههاي حيض را نداشته باشد، بايد به احكامي كه براي زن حائض گفته شد عمل كند. و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينكه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادتهايي را كه بجا نياورده قضا نمايد.
كد مسأله: 19277
مسأله 487- زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاي عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روي هم رفته از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خوني را كه در روزهاي عادت خود ديده، حيض است و خوني كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مي باشد. و بايد عبادت هايي را كه در روزهاي پيش از عادت و بعد از عادت به جاي نياورده قضا نمايد. و اگر همه روزهاي عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روي هم رفته از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاي عادت او حيض است و خوني كه جلوتر از آن ديده استحاضه مي باشد و چنانچه در آن روزها عبادت نكرده بايد قضا نمايد. و اگر همه روزهاي عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود فقط روزهاي عادت حيض و باقي استحاضه است.
كد مسأله: 19279
مسأله 488- زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر مقداري از روزهاي عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، روزهايي كه در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن كه روي هم به مقدار عادت او شود حيض، و روزهاي اول را استحاضه قرار ميدهد. واگر مقداري از روزهاي عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر بيشتر شود، بايد روزهايي كه در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن كه روي هم به مقدار عادت او شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
كد مسأله: 19281
مسأله 489- زني كه عادت دارد، اگر بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد، پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همه روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشد، مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد:
1- آنكه تمام خوني كه دفعه اول ديده، يا مقداري از آن، در روزهاي عادت باشد و خون دوم كه بعد از پاك شدن ميبيند در روزهاي عادت نباشد، كه بايدهمه خون اول را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2- آنكه خون اول در روزهاي عادت نباشد، و تمام خون دوم يا مقداري از آن در روزهاي عادت باشد كه بايد همه خون دوم را حيض و خون اول را استحاضه قرار دهد.
3- آنكه مقداري از خون اول و دوم در روزهاي عادت باشد، و خون اولي كه در روزهاي عادت بوده از سه روز كمتر نباشد و با پاكي وسط و مقداري از خون دوم كه آن هم در روزهاي عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، كه در اين صورت همه آنها حيض است. و مقداري از خون اول كه پيش از روزهاي عادت بوده و مقداري از خون دوم كه بعد از روزهاي عادت بوده استحاضه است، مثلاً اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتي كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه ميباشد.
4- آنكه مقداري از خون اول و دوم در روزهاي عادت باشد. ولي خون اولي كه در روزهاي عادت بوده، از سه روز كمتر باشد، كه بايد در تمام دو خون و پاكي وسط، كارهايي را كه بر حائض حرام است و سابقا گفته شد ترك كند و كارهاي استحاضه را بجا آورد، يعني به دستوري كه براي زن مستحاضه گفته شد عبادتهاي خود را انجام دهد.
كد مسأله: 19284
مسأله 490- زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاي حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.
كد مسأله: 19286
مسأله 491- زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند، ولي شماره روزهاي آن كمتر يا بيشتر از روزهاي عادت او باشد و بعد از پاك شدن، دوباره به شماره روزهاي عادتي كه داشته خون ببيند، بايد در هر دو خون كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك كند (1) و كارهاي استحاضه را بجا آورد.
1- بايد خون در ايام عادت را حيض قرار دهد و در غير ايام عادت را استحاضه مگر آنكه مجموع دو خون و نقاء متخلل متجاوز از ده روز نباشد كه در اين صورت مجموع محكوم به حيض است.
كد مسأله: 19287
مسأله 492- زني كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خوني كه در روزهاي عادت ديده اگر چه نشانههاي حيض را نداشته باشد، حيض است. و خوني كه بعد از روزهاي عادت ديده، اگر چه نشانههاي حيض را داشته باشد، استحاضه است. مثلا زني كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است، اگر از اول تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض، و پنج روز بعد استحاضه ميباشد.
كد مسأله: 19288
مسأله 493- زنهايي كه عادت وقتيه دارند سه دستهاند:
اول: زني كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين، خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود، ولي شماره روزهاي آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد. مثلا دو ماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببيند ولي ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود، كه اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد.
دوم: زني كه از خون پاك نميشود ولي دو ماه پشتسر هم در وقت معين خون او نشانههاي حيض را دارد، يعني غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون ميآيد، و بقيه خونهاي او نشانه استحاضه را دارد، و شماره روزهايي كه خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يك اندازه نيست. مثلا در ماه اول، از اول ماه تا هفتم، و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم، خون او نشانههاي حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
سوم: زني كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين، سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ولي ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد. مثلا در ماه اول (از اول ماه) هشت روز و در ماه دوم (از اول ماه) نه روز باشد، كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.
كد مسأله: 19289
مسأله 494- زني كه عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت، خون ببيند به طوري كه بگويند حيض راجلو يا عقب انداخته، اگر چه آن خون نشانههاي حيض را نداشته باشد، بايد به احكامي كه براي زنهاي حائض گفته شد، رفتار نمايد. و اگر بعد بفهمد حيض نبوده، مثل آنكه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادتهايي را كه بجا نياورده قضا نمايد.
كد مسأله: 19290
مسأله 495- زني كه عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را به واسطه نشانههاي آن تشخيص دهد، بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چه پدري باشند چه مادري، زنده باشند يا مرده. ولي در صورتي ميتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاي حيض همه آنان يك اندازه باشد و اگر شماره روزهاي حيض آنان يك اندازه نباشد، مثلاً عادت بعضي پنج روز و عادت بعضي ديگر هفت روز باشد، نميتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد. مگر كساني كه عادتشان با ديگران فرق دارد، به قدري كم باشند كه در مقابل آنان هيچ حساب شوند، كه در اين صورت بايد عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد.
كد مسأله: 19291
مسأله 496- زني كه عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار ميدهد، بايد روزي را كه در هر ماه اول عادت او بوده، اول حيض خود قرار دهد. مثلا زني كه هر ماه، روز اول ماه خون ميديده و گاهي روز هفتم و گاهي روز هشتم پاك ميشده، چنانچه يك ماه، دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد، بايد هفت روز اول ماه را حيض و باقي را استحاضه قرار دهد.
كد مسأله: 19292
مسأله 497- زني كه بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چنانچه خويش نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه از روزي كه خون ميبيند تا هفت روز را حيض، (1) و بقيه را استحاضه قرار دهد. ولي اگر در خون روزهاي وسط يا آخر نشانه¬هاي حيض بيشتر باشد بايد هفت روز وسط يا آخر را حيض قرار دهد.
1- يا تا شش روز را حيض قرار دهد يا تا سه روز را حيض قرار دهد و هفت روز تعيين ندارد بلكه يكي از اطراف تخيير است.
كد مسأله: 19293
مسأله 498- زنهايي كه عادت عدديه دارند سه دستهاند:
اول: زني كه شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشتسر هم يك اندازه باشد، ولي وقتخون ديدن او يكي نباشد كه در اين صورت هر چند روزي كه خون ديده عادت او ميشود. مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز ميشود.
دوم: زني كه از خون پاك نميشود ولي دو ماه پشتسر هم چند روز از خوني كه ميبيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايي كه خون نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه است، اما وقت آن يكي نيست، كه در اين صورت هر چند روزي كه خون او نشانه حيض را دارد، عادت او ميشود. مثلاً اگر يك ماه از اول ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم، خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاي عادت او پنج روز ميشود.
سوم: زني كه دو ماه پشتسر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، كه اگر تمام روزهايي كه خون ديده و روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاي آن هم به يك اندازه باشد، تمام روزهايي كه خون ديده با روزهاي وسط كه پاك بوده عادت حيض او ميشود، و لازم نيست روزهايي كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد. مثلاً اگر ماه اول از روز اول ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود، و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا كمتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روي هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز ميشود.
كد مسأله: 19295
مسأله 499- زني كه عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهايي كه ديده يك جور باشد، بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاي عادتش حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر همه خونهايي كه ديده يك جور نباشد، بلكه چند روز از آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهايي كه خون، نشانه حيض را دارد با شماره روزهاي عادت او يك اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر روزهايي كه خون نشانه حيض دارد، از روزهاي عادت او بيشتر است، فقط به اندازه روزهاي عادت او حيض، و بقيه استحاضه است. و اگر روزهايي كه خون نشانه حيض دارد از روزهاي عادت او كمتر است، بايد آن روز را باچند روز ديگر كه روي هم به اندازه روزهاي عادتش شود، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
كد مسأله: 19297
مسأله 500- مضطربه يعني زني كه چند ماه خون ديده ولي عادت معيني پيدا نكرده اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايي كه ديده يك جور باشد، چنانچه عادت خويشان او هفت روز است، بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر كمتر است مثلاً پنج روز است، بايد همان را حيض قرار دهد. و بنابر احتياط واجب (1) در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز، كه دو روز است، كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك نمايد، و كارهاي استحاضه را بجا آورد، يعني به دستوري كه براي زن مستحاضه گفته شد عبادتهاي خود را انجام دهد. و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز مثلاً نه روز است، بايد هفت روز را حيض قرار دهد و بنابر احتياط واجب (2) در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان، كه دو روز است، كارهاي استحاضه را بجا آورد و كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك نمايد.
1و2- بلكه بنابر احتياط مستحب
كد مسأله: 19304
مسأله 501- مضطربه اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند رز آن، نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد، چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز باشد، بايد به دستوري كه در مسألهي قبل گفته شد رفتار نمايد، و اگر خوني كه نشانهي حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. ولي اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني كه نشانه حيض دارد، دوباره خوني ببيند كه آن هم نشانه حيض را داشته باشد، مثل آنكه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد، و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد به دستوري كه در مسأله قبل گفته شد رفتار نمايد.
كد مسأله: 19307
مسأله 502- مبتدئه يعني زني كه دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايي كه ديده يك جور باشد، بايد عادت خويشان خود را به طوري كه در وقتيه گفته شد حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
كد مسأله: 19309
مسأله 503- مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. ولي اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني كه نشانه حيض دارد دوباره خوني ببيند كه آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آن كه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
كد مسأله: 19311
مسأله 504- مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
كد مسأله: 19312
مسأله 505- ناسيه يعني زني كه عادت خود را فراموش كرده است، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، بايد روزهايي كه خون او نشانه حيض را دارد تا ده روز حيض قرار دهد و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاي آن تشخيص دهد، بايد هفت روز اول را حيض (1) و بقيه را استحاضه قرار دهد.
1- به نحو تخيير بين هفت روز و يا شش روز و يا سه روز را حيض قرار دهد و تعيين هفت روز براي حيض وجهي ندارد.
كد مسأله: 19313
مسأله 506- مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زني كه عادت عدديه دارد، اگر خوني ببينند كه نشانههاي حيض داشته باشد يا يقين كنند كه سه روز طول ميكشد، بايد عبادت را ترك كنند. و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده، بايد عبادتهايي را كه بجا نياوردهاند، قضا نمايند. ولي اگر يقين نكنند كه تا سه روز طول ميكشد و نشانههاي حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز كارهاي استحاضه را بجا آورند و كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك نمايند. و چنانچه پيش از سه روز پاك نشدند، بايد آن را حيض قرار دهند.
كد مسأله: 19314
مسأله 507- زني كه در حيض عادت دارد، چه در وقت حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض، يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشتسر هم بر خلاف عادت خود خوني ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاي آن يا هم وقت و هم شماره روزهاي آن يكي باشد، عادتش بر ميگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است. مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون ميديده و پاك ميشده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه، خون ببيند و پاك شود، از دهم تا هفدهم عادت او ميشود.
كد مسأله: 19317
مسأله 508- مقصود از يك ماه، از ابتداي خون ديدن است تا سي روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
كد مسأله: 19319
مسأله 509- زني كه معمولا ماهي يك مرتبه خون ميبيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و آن خون نشانههاي حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.
كد مسأله: 19321
مسأله 510- اگر سه روز يا بيشتر خوني ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خوني ببيند كه نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خوني به نشانههاي حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را كه نشانههاي حيض داشته، حيض قرار دهد.
كد مسأله: 19323
مسأله 511- اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست، بايد براي عبادتهاي خود غسل كند، اگر چه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون ميبيند. ولي اگر يقين داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون ميبيند، نبايد غسل كند.
كد مسأله: 19324
مسأله 512- اگر زن پيش از ده روز پاك شود، و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد قدري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند و بيرون آورد. پس اگر پاك بود، غسل كند و عبادتهاي خود را بجا آورد. و اگر پاك نبود، اگر چه به آب زرد رنگي هم آلوده باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد يا عادت او ده روز است، بايد صبر كند كه اگر پيش از ده روز پاك شد، غسل كند، و اگر سر ده روز پاك شد، يا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نمايد. و اگر عادتش كمتر از ده روز است، در صورتي كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاك ميشود، نبايد غسل كند. و اگر احتمال دهد خون او از ده روز ميگذرد، احتياط واجب (1) آن است كه تا دو روز عبادت را ترك كند و بعد از دو روز تا روز دهم كارهاي استحاضه را بجا آورد و كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك نمايد. پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاك شد تمامش حيض است، و اگر از ده روز گذشت، بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهايي را كه بعد از روزهاي عادت بجا نياورده قضا نمايد.
1- بلكه واجب است استظهار نمايد يعني ترك عبادت كند تا ده روز اگر قطع شد تمامش حيض است و الا ايام عادت را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و نمازهاي ايام استحاضه را قضا ميكند.
كد مسأله: 19325
مسأله 513- اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند، بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد نماز و روزهاي را كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز را به گمان اين كه حيض نيست عبادت كند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته، بايد قضا نمايد.
كد مسأله: 19326
مسأله 514- از وقتي كه اولين جزو بچه از شكم مادر بيرون ميآيد، هر خوني كه زن ميبيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود، خون نفاس است، و زن را در حال نفاس، نفساء ميگويند.
كد مسأله: 19327
مسأله 515- خوني كه زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه ميبيند، نفاس نيست.
كد مسأله: 19328
مسأله 516- لازم نيست كه خلقت بچه تمام باشد، بلكه اگر خون بستهاي هم از رحم زن (1) خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند كه اگر در رحم ميماند انسان ميشد، خوني كه تا ده روز ببيند، خون نفاس است.
1- علقه و مضقه ملحق به ولد نيست و خون بعد از آن محكوم به نفاس نميباشد و در ترتيب احكام نفاس صدق ولد ولو به نحو ناقص معتبر است.
كد مسأله: 19330
مسأله 517- ممكن است خون نفاس يك آن بيشتر نيايد، ولي بيشتر از ده روز نميشود.
كد مسأله: 19333
مسأله 518- هرگاه شك كند كه چيزي سقط شده يا نه، يا چيزي كه سقط شده اگر ميماند انسان ميشد يا نه، لازم نيست وارسي كند. و خوني كه از او خارج ميشود شرعاً خون نفاس نيست.
كد مسأله: 19334
مسأله 519- توقف در مسجد و رساندن جايي از بدن به خط قرآن و كارهاي ديگري كه بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است. و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مكروه ميباشد.
كد مسأله: 19335
مسأله 520- طلاق دادن زني كه در حال نفاس است و نزديكي كردن با او حرام ميباشد. (1) و اگر شوهرش با او نزديكي كند، احتياط مستحب آن است به دستوري كه در احكام حيض گفته شد، كفاره بدهد.
1- طلاق دادن او باطل است نه حرام باشد.
كد مسأله: 19336
مسأله 521- وقتي زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادتهاي خود را بجا آورد. و اگر دوباره خون ببيند، چنانچه روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده، روي هم ده روز يا كمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است. و اگر روزهايي كه پاك بوده روزه گرفته باشد، بايد قضا نمايد.
كد مسأله: 19337
مسأله 522- اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد مقداري پنبه داخل فرج نمايد و كمي صبر كند كه اگر پاك است، براي عبادتهاي خود غسل كند.
كد مسأله: 19338
مسأله 523- اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد، به اندازه روزهاي عادت او نفاس و بقيه استحاضه است. و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه ميباشد. و احتياط مستحب آن است كسي كه عادت دارد، از روز بعد از عادت و كسي كه عادت ندارد، بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان كارهاي استحاضه را بجا آورد و كارهايي را كه بر نفساء حرام است، ترك كند.
كد مسأله: 19339
مسأله 524- زني كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاي عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاي عادت خود نفاس قرار دهد، و بعد از آن بنابر احتياط واجب (1) تا دو روز عبادت را ترك نمايد و بعد از دو روز تا دهم كارهاي استحاضه را بجا آورد و كارهايي را كه بر نفساء حرام است ترك نمايد و اگر از ده روز بگذرد استحاضه است و بايد روزهاي بعد از عادت تا روز دهم را هم استحاضه قرار دهد و عبادت هايي كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد. مثلاً زني كه عادت او شش روز بوده اگر بيشتر از شش روز خون ببيند، بايد شش روز را نفاس قرار دهد و بنابر احتياط واجب در روز هفتم و هشتم عبادت را ترك كند و در روز نهم و دهم كارهاي استحاضه را بجا آورد و كارهايي را كه بر نفساء حرام است ترك نمايد و اگر بيشتر از ده روز خون ديد. از روز بعد از عادت او استحاضه مي باشد.
1- بلكه واجب است تا ده روز استظهار نمايد اگر قطع شد همه نفاس است و اگر قطع نشد مازاد بر عادت حيض، استحاضه است و بايد احكام آنرا عمل نمايد و نمازهاي مازاد بر عادت حيض را قضا نمايد.
كد مسأله: 19340
مسأله 525- زني كه در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه، پي در پي خون ببيند، به اندازه روزهاي عادت او نفاس است. و ده روز از خوني كه بعد از نفاس ميبيند، اگر چه در روزهاي عادت ماهانهاش باشد، استحاضه است. مثلا زني كه عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زاييد و تا يك ماه يا بيشتر پي در پي خون ديد، تا روز هفدهم نفاس، و از روز هفدهم تا ده روز حتي خوني كه در روزهاي عادت خود كه از بيستم تا بيست و هفتم است ميبيند، استحاضه ميباشد. و بعد از گذشتن ده روز، اگر خوني را كه ميبيند، در روزهاي عادتش باشد حيض است، چه نشانههاي حيض را داشته باشد يا نداشته باشد. و همچنين است اگر در روزهاي عادتش نباشد، ولي نشانههاي حيض را داشته باشد، اما اگر خوني كه بعد از گذشتن ده روز از نفاس ميبيند، در روزهاي عادت حيض او نباشد و نشانههاي حيض را هم نداشته باشد استحاضه است.
كد مسأله: 19343
مسأله 526- زني كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتراز يك ماه خون ببيند، ده روز اول آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است. و خوني كه بعد از آن ميبيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض، و گرنه آن هم استحاضه ميباشد.
كد مسأله: 19345
مسأله 527- اگر كسي بدن انسان مردهاي را كه سرد شده و غسلش ندادهاند مس كند، يعني جايي از بدن خود را به آن برساند، بايد غسل مس ميت نمايد، چه در خواب مس كند چه در بيداري، با اختيار مس كند يا بياختيار. حتي اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد، بايد غسل كند. ولي اگر حيوان مردهاي را مس كند، غسل بر او واجب نيست.
كد مسأله: 19348
مسأله 528- براي مس مردهاي كه تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست، اگر چه جايي را كه سرد شده مس نمايد.
كد مسأله: 19349
مسأله 529- اگر موي خود را به بدن ميت برساند، يا بدن خود را به موي ميت، يا موي خود را به موي ميت برساند، (1) احتياط واجب آن است كه غسل است.
1- در موي ثلثه غسل واجب نسبت علي الاقوي و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 19350
مسأله 530- براي مس بچه مرده، حتي بچه سقط شدهاي كه چهار ماه او تمام شده غسل مس ميّت واجب است، بلكه بنا بر احتياط واجب (1) براي مس بچهي سقط شدهاي كه از چهار ماه كمتر دارد غسل كرد. بنابر اين اگر بچه چهار ماههاي مرده به دنيا بيايد، مادر او بايد غسل مس ميت كند، (2) بلكه اگر از چهار ماه كمتر هم داشته باشد بنا بر احتياط واجب (3) بايد مادر او غسل نمايد.
1- واجب نيست ولكن مستحسن است
2- اگر مولود بعد از سرد شدن به دنيا بيايد و در كيسه نباشد والا واجب نيست.
3- واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 19351
مسأله 531- بچهاي كه بعد از مردن مادر به دنيا ميآيد، وقتي بالغ شد، واجب است غسل مس ميت كند. (1)
1- در صورتيكه بعد از سرد شدن بدن مادر متولد شود و در كيسه نباشد و الا لازم نيست.
كد مسأله: 19352
مسأله 532- اگر انسان ميتي را كه سه غسل او كاملا تمام شده مس نمايد، غسل بر او واجب نميشود. ولي اگر پيش از آنكه غسل سوم تمام شود جايي از بدن او را مس كند، اگرچه غسل سوم آن جا تمام شده باشد بايد غسل مس ميت نمايد.
كد مسأله: 19353
مسأله 533- اگر ديوانه يا بچه نابالغي ميت را مس كند، بعد از آنكه آن ديوانه عاقل يا بچه بالغ شد، بايد غسل مس ميت نمايد.
كد مسأله: 19355
مسأله 534- اگر از بدن زنده يا مردهاي كه غسلش ندادهاند، قسمتي كه داراي استخوان است جدا شود و پيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آنرا مس نمايد، بايد غسل مس ميت كند، ولي اگر قسمتي كه جدا شده، استخوان نداشته باشد، براي مس آن غسل واجب نيست.
كد مسأله: 19357
مسأله 535- براي مس استخواني كه گوشت ندارد و آنرا غسل نداده اند، چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده بنابر احتياط واجب بايد غسل كرد. (1) و همچنين است براي مس دنداني كه از مرده جدا شده باشد، در صورتي كه آن مرده را غسل نداده باشند ولي براي مس دنداني كه از زنده جدا شده و گوشت ندارد. يا گوشت آن خيلي كم است، غسل واجب نيست.
1- در استخوان جدا شده از ميت و دندان جدا شده از ميت بايد غسل كرد و در استخوان و دندان جدا شده از حي غسل واجب نيست.
كد مسأله: 19360
مسأله 536- غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند. ولي كسي كه غسل مس ميت كرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.
كد مسأله: 19362
مسأله 537- اگر چند ميت را مس كند يا يك ميت را چند بار مس نمايد، يك غسل كافي است.
كد مسأله: 19363
مسأله 538- براي كسي كه بعداز مس ميت غسل نكرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سورههايي كه سجده واجب دارد، مانعي ندارد. ولي براي نماز و مانند آن بايد غسل كند و وضو بگيرد.
كد مسأله: 19364
مسأله 539- مسلماني را كه محتضر است يعني در حال جان دادن ميباشد، مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كوچك، بايد به پشت بخوابانند، به طوري كه كف پاهايش به طرف قبله باشد. و اگر خواباندن او كاملا به اين طور ممكن نيست، تا اندازهاي كه ممكن است، بايد به اين دستور عمل كنند. و چنانچه خواباندن او به هيچ قسم ممكن نباشد بايد او را رو به قبله بنشانند. و اگر آن هم نشود، بايد او را به پهلوي راستيا به پهلوي چپ، رو به قبله بخوابانند. (1)
1- علي الاحوط د رهمه مراحل
كد مسأله: 19365
مسأله 540- احتياط واجب (1) آن است كه تا وقتي غسل ميت تمام نشده او را رو به قبله بخوابانند ولي بعد از آنكه غسلش تمام شد، بهتر است او را مثل حالتي كه بر او نماز ميخوانند بخوابانند.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 19366
مسأله 541- رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمان واجب است، (1) و اجازه گرفتن از ولي او لازم نيست.
1- علي الاحوط
كد مسأله: 19367
مسأله 542- مستحب است شهادتين و اقرار به دوازده امام عليهم السلام و ساير عقايد حقه را، به كسي كه در حال جان دادن است طوري تلقين كنند كه بفهمد. و نيز مستحب است چيزهايي را كه گفته شد، تا وقت مرگ تكرار كنند.
كد مسأله: 19368
مسأله 543- مستحب است اين دعاها را طوري به محتضر تلقين كنند كه بفهمد: "اللهم اغفر لي الكثير من معاصيك و اقبل مني اليسير من طاعتك يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل مني اليسير و اعف عني الكثير انك انت العفو الغفور اللهم ارحمني فانك رحيم".
كد مسأله: 19369
مسأله 544- مستحب است كسي را كه سخت جان ميدهد، اگر ناراحت نميشود به جايي كه نماز ميخوانده ببرند.
كد مسأله: 19370
مسأله 545- مستحب است براي راحت شدن محتضر بر بالين او سوره مباركه "يس" و"الصافات" و " احزاب" و "آية الكرسي" و آيه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آيه آخر سوره بقره، بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.
كد مسأله: 19372
مسأله 546- تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چيزي (1) روي شكم او و بودن جنب و حائض نزد او و همچنين حرف زدن زياد، و گريه كردن و تنها گذاشتن زنها نزد او مكروه است.
1- اگر ايذاء نباشد و الاحرام است
كد مسأله: 19373
مسأله 547- بعد از مرگ مستحب است چشم ها و لبها (1) و چانه ميت را ببندند و دست و پاي او را دراز كنند و پارچهاي روي او بيندازند و اگر شب مرده است، در جايي كه مرده، چراغ روشن كنند، و براي تشييع جنازه او مؤمنين را خبر كنند. و در دفن او عجله نمايند، ولي اگر يقين به مردن او ندارند، بايد صبر كنند تا معلوم شود و نيز اگر ميت حامله باشد و بچه در شكم او زنده باشد بايد به قدري دفن را عقب بيندازند، كه پهلوي چپ او را بشكافند و طفل را بيرون آورند و پهلو را بدوزند.
1- بلكه دهان ميت را به هم گذارند كه باز نماند.
كد مسأله: 19374
مسأله 548- غسل و كفن و نماز و دفن مسلمان اگرچه دوازده امامي نباشد، بر هر مكلفي واجب است. و اگر بعضي انجام دهند، از ديگران ساقط ميشود. و چنانچه هيچ كس انجام ندهد همه معصيت كردهاند.
كد مسأله: 19375
مسأله 549- اگر كسي مشغول كارهاي ميت شود، بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند. ولي اگر او عمل را نيمه كاره بگذارد، بايد ديگران تمام كنند.
كد مسأله: 19376
مسأله 550- اگر انسان يقين كند كه ديگري مشغول كارهاي ميت شده، واجب نيست بهكارهاي ميت اقدام كند. ولي اگر شك يا گمان دارد، بايد اقدام نمايد.
كد مسأله: 19377
مسأله 551- اگر كسي بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميت را باطل انجام دادهاند، بايد دوباره انجام دهد. ولي اگر گمان دارد كه باطل بوده يا شك دارد كه درست بوده يا نه، لازم نيست اقدام نمايد.
كد مسأله: 19378
مسأله 552- براي غسل و كفن و نماز و دفن ميت، بايد از ولي او اجازه بگيرند.
كد مسأله: 19379
مسأله 553- ولي زن شوهر او است و بعد از او، مردهايي (1) كه از ميت ارث ميبرند مقدم بر زنهاي ايشانند.
1- بنابر احتياط
كد مسأله: 19380
مسأله 554- اگر كسي بگويد من وصي يا ولي ميتم يا ولي ميت به من اجازه داده كه غسل و كفن و دفن ميت را انجام دهم، چنانچه به حرف او اطمينان دارند و ديگري هم نميگويد من ولي يا وصي ميتم يا ولي ميت به من اجازه داده است، انجام كارهاي ميت با اوست. و اگر به حرف او اطمينان ندارند يا ديگري مي گويد من ولي يا وصي ميتم يا ولي ميت به من اجازه داده است، در صورتي كه دو نفر عادل به گفته اولي شهادت دهند بايد حرف او را قبول كرد.
كد مسأله: 19381
مسأله 555- اگر ميت براي غسل و كفن و دفن و نماز خود غير از ولي، كس ديگري را معين كند، احتياط واجب (1) آن است كه ولي و آن كس هر دو اجازه بدهند، و لازم نيست كسي كه ميت، او را براي انجام اين كارها معين كرده، اين وصيت را قبول كند ولي اگر قبول كرد، بايد به آن عمل نمايد.
1- احتياط واجب نيست بلكه وصيت نافذ است و محتاج به اجازه ولي نيست و لكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 19382
مسأله 556- واجب است ميت را سه غسل بدهند: اول: به آبي كه با سدر مخلوط باشد. دوم: به آبي كه با كافور مخلوط باشد. سوم: با آب خالص.
كد مسأله: 19384
مسأله 557- سدر و كافور بايد به اندازهاي زياد نباشد كه آب را مضاف كند و بهاندازهاي هم كم نباشد كه نگويند سدر و كافور با آب مخلوط شده است.
كد مسأله: 19386
مسأله 558- اگر سدر و كافور به اندازهاي كه لازم است پيدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد مقداري كه به آن دسترسي دارند، در آب بريزند.
كد مسأله: 19388
مسأله 559- كسي كه براي حج احرام بسته است، اگر پيش از تمام كردن طواف حج يا عمره بميرد نبايد او را با آب كافور غسل دهند و به جاي آن بايد با آب خالص غسلش بدهند.
كد مسأله: 19389
مسأله 560- اگر سدر و كافور يا يكي از اينها پيدا نشود يا استعمال آن جايز نباشد، مثل آن كه غصبي باشد، بايد بجاي هر كدام كه ممكن نيست، ميت را با آب خالص غسل بدهند.
كد مسأله: 19390
مسأله 561- كسي كه ميت را غسل ميدهد بايد مسلمان دوازده امامي و بالغ (1) و عاقل باشد و مسايل غسل را هم بداند.
1- بلوغ شرط صحت نيست بلكه غير بالغ اگر مميز باشد عمل او صحيح است.
كد مسأله: 19391
مسأله 562- كسي كه ميت را غسل ميدهد، بايد قصد قربت داشته باشد، يعني غسل را براي انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد و در اول غسل دوم و سوم هم نيت غسل را تجديد نمايد.
1- تجديد لازم نيست و داعي كافي است.
كد مسأله: 19392
مسأله 563- غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد، واجب است. و غسل و كفن و دفن كافر و اولاد او جايز نيست. و كسي كه از بچگي ديوانه بوده و به حال ديوانگي بالغ شده چنانچه پدر و مادر او يا يكي از آنان مسلمان باشند، بايد اورا غسل داد و اگر هيچ كدام آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جايز نيست.
كد مسأله: 19393
مسأله 564- بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند، و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچهاي بپيچند و بدون غسل دفن كنند.
كد مسأله: 19394
مسأله 565- حرام است مرد زن را، و زن مرد را غسل بدهد. ولي زن ميتواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم ميتواند زن خود را غسل دهد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه زن شوهر خود، و شوهر زن خود را غسل ندهد.
كد مسأله: 19395
مسأله 566- مرد ميتواند دختر بچهاي را كه سن او از سه سال بيشتر نيست، غسل دهد. زن هم ميتواند پسر بچهاي را كه سه سال بيشتر ندارد، غسل دهد.
كد مسأله: 19396
مسأله 567- اگر براي غسل دادن ميتي كه مرد است مرد پيدا نشود، زناني كه با او نسبت دارند و محرمند مثل مادر و خواهر و عمه و خاله، يا به واسطه شير خوردن با او محرم شدهاند، ميتوانند از زير لباس (1) يا چيزي كه بدن او را بپوشاند غسلش بدهند. و نيز اگر براي غسل ميت زن، زن ديگري نباشد، مردهايي كه با او نسبت دارند و محرمند، يا به واسطه شير خوردن با او محرم شدهاند، ميتوانند از زير لباس (2) او را غسل دهند.
1 و 2 - در خصوص عورت بايد از زير لباس باشد ولي در غير عورت ستر لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 19399
مسأله 568- اگر ميت و كسي كه او را غسل ميدهد، هر دو مرد يا هر دو زن باشند، بهتر آن است كه غير از عورت، جاهاي ديگر ميت برهنه باشد.
كد مسأله: 19401
مسأله 569- نگاه كردن به عورت ميت حرام است، و كسي كه او را غسل ميدهد اگر نگاه كند معصيت كرده، ولي غسل باطل نميشود.
كد مسأله: 19403
مسأله 570- اگر جايي از بدن ميت نجس باشد، بايد پيش از آنكه آنجا را غسل بدهند، آب بكشند. و احتياط مستحب آن است كه تمام بدن ميت، پيش از شروع به غسل پاك باشد.
كد مسأله: 19406
مسأله 571- غسل ميت مثل غسل جنابت است. و احتياط واجب (1) آن است كه تا غسل ترتيبي ممكن است، ميت را غسل ارتماسي ندهند. و در غسل ترتيبي هم اگر ممكن است هر يك از سه قسمت بدن را در آب فرو نبرند (2) بلكه آب را روي آن بريزند.
1 – واجب نيست بلكه غسل ارتماسي با تمكن از غسل ترتيبي صحيح است ولي احتياط مستحسن است.
2- ارتماس اعضاء در كر صحيح است اگرچه احتياط مستحسن ترك ارتماسي است.
كد مسأله: 19408
مسأله 572- كسي را كه در حال حيض يا در حال جنابت مرده، لازم نيست غسل حيض يا غسل جنابت بدهند، بلكه همان غسل ميت براي او كافي است.
كد مسأله: 19410
مسأله 573- مزد گرفتن براي غسل دادن ميت حرام است (1) و اگر كسي براي گرفتن مزد، ميت را غسل دهد، آن غسل باطل است (2) ولي مزد گرفتن براي كارهاي مقدماتي غسل حرام نيست.
1- علي الاحوط
2- مگر به عنوان داعي بر داعي كه در اين صورت صحيح است.
كد مسأله: 19413
مسأله 574- اگر آب پيدا نشود، يا استعمال آن مانعي داشته باشد، بايد عوض هر غسل، (1) ميت را يك تيمم بدهند و احتياط واجب آن است كه يك تيمم ديگر هم عوض هر سه غسل بدهند و اگر كسي كه تيمم مي دهد، در تيمم سوم قصد مافي الذمه نمايد يعني نيت كند كه اين تيمم را براي آن كه به تكليف عمل شده است، انجام مي دهم، تيمم چهارم لازم نيست.
1- بلكه يك تيمم از سه غسل كافي است اگر چه احتياط حسن است
كد مسأله: 19415
مسأله 575- كسي كه ميت را تيمم ميدهد، بايد دست خود را به زمين بزند و به صورت و پشت دستهاي ميت بكشد و اگر ممكن باشد، احتياط مستحب آن است كه با دست ميت هم او را تيمم بدهد.
كد مسأله: 19416
مسأله 576- ميت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را لنگ و پيراهن و سرتاسري ميگويند، كفن نمايند.
كد مسأله: 19421
مسأله 577- لنگ بايد از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است كه از سينه تا روي پا برسد. و پيراهن بايد از سر شانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند، و بهتر آن است كه تا روي پا برسد. و درازاي سرتاسري بايد بهقدري باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد، و پهناي آن بايد به اندازهاي باشد كه يك طرف آن روي طرف ديگر بيايد.
كد مسأله: 19422
مسأله 578- مقداري از لنگ، كه از ناف تا زانو را ميپوشاند و مقداري از پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را ميپوشاند، مقدار واجب كفن است. و آنچه بيشتر از اين مقدار در مسأله قبل گفته شد، مقدار مستحب كفن ميباشد.
كد مسأله: 19423
مسأله 579- اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند كه بيشتر از مقدار واجب كفن را، كه در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند، اشكال ندارد. و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثي كه بالغ نشده، برندارند. (1)
1- و نيز از سهم وارثي كه بالغ شده بر ندارند مگر با رضايت او
كد مسأله: 19424
مسأله 580- اگر كسي وصيت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را كه در دو مسأله قبل گفته شد، از ثلث مال او بردارند، يا وصيت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولي مصرف آن را معين نكرده باشد، يا فقط مصرف مقداري از آن را معين كرده باشد، ميتوانند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند.
كد مسأله: 19426
مسأله 581- اگر ميت وصيت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارند، و بخواهند از اصل مال بردارند، احتياط واجب آن است (1) كه مقدار واجب كفن را به ارزانترين قيمتي كه ممكن است تهيه نمايد ولي اگر كساني از ورثه كه بالغ هستند اجازه بدهند كه از سهم آنان بردارند، مقداري را كه اجازه دادهاند، از سهم آنان ميشود برداشت.
1- بلكه واجب نيست و جايز است مطابق شأن ميت كفن واجب را از اصل مال او بردارند.
كد مسأله: 19429
مسأله 582- كفن زن بر شوهر است، اگر چه زن از خود مال داشته باشد. و همچنين اگر زن را به شرحي كه در كتاب طلاق گفته ميشود، طلاق رجعي بدهند و پيش از تمام شدن عده بميرد، شوهرش بايد كفن او را بدهد. و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد، ولي شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
كد مسأله: 19431
مسأله 583- كفن ميت بر خويشان او واجب نيست، اگر چه مخارج او در حال زندگي برآنان واجب باشد.
كد مسأله: 19432
مسأله 584- احتياط واجب آن است كه هر يك از سه پارچه كفن به قدري نازك نباشد كه بدن ميت از زير آن پيدا باشد.
كد مسأله: 19433
مسأله 585- كفن كردن با پوست مردار (1) و چيز غصبي، اگر چيز ديگري هم پيدا نشود جايز نيست. و چنانچه كفن ميت غصبي باشد و صاحب آن راضي نباشد، بايد از تنش بيرون آورند، اگر چه او را دفن كرده باشند.
1- در حال ضرورت جايز است.
كد مسأله: 19434
مسأله 586- كفن كردن ميت با چيز نجس و با پارچه ابريشمي خالص، يا پارچهاي كه با طلا بافته شده جايز نيست، ولي در حال ناچاري اشكال ندارد.
كد مسأله: 19775
مسأله 587- كفن كردن با پارچهاي كه از پشم يا موي حيوان حرام گوشت تهيه شده، در حال اختيار جايز نيست. ولي احتياط واجب آن است كه با پوستحيوان حلال گوشتي هم كه به دستور شرع كشته شده، ميت را كفن نكنند ولي اگر كفن از مو و پشم حيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با اين دو هم كفن ننمايند.
كد مسأله: 19777
مسأله 588- اگر كفن ميت به نجاست خود او، يا به نجاست ديگري نجس شود، چنانچه كفن ضايع نميشود، بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند. اگرچه بعد از گذاشتن در قبر باشد. و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست، در صورتي كه عوض كردن آن ممكن باشد، بايد عوض نمايند.
كد مسأله: 19780
مسأله 589- كسي كه براي حجيا عمره احرام بسته، اگر بميرد بايد مثل ديگران كفن شود، و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.
كد مسأله: 19782
مسأله 590- مستحب است انسان در حال سلامتي، كفن و سدر و كافور خود را تهيه كند.
كد مسأله: 19784
مسأله 591- بعد از غسل واجب است ميت را حنوط كنند، يعني به پيشاني و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاي او كافور بمالند. و مستحب است به سر بيني ميت هم كافور بمالند، و بايد كافور ساييده و تازه باشد. و اگر به واسطه كهنه بودن، عطر او از بين رفته باشد، كافي نيست.
كد مسأله: 19786
مسأله 592- احتياط واجب آن است (1) كه اول كافور را به پيشاني ميت بمالند، ولي در جاهاي ديگر ترتيب لازم نيست.
1- احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 19789
مسأله 593- بهتر آن است كه ميت را پيش از كفن كردن، حنوط نمايند. اگر چه در بين كفن كردن و بعد از آن هم، مانعي ندارد.
كد مسأله: 19791
مسأله 594- كسي كه براي حج احرام بسته است، اگر پيش از تمام كردن طواف بميرد حنوط كردن او جايز نيست.
كد مسأله: 19794
مسأله 595- زني كه شوهر او مرده و هنوز عدهاش تمام نشده، اگر چه حرام است خود را خوشبو كند، ولي چنانچه بميرد، حنوط او واجب است.
كد مسأله: 19796
مسأله 596- احتياط واجب آن است كه ميت را با مشگ و عنبر و عود و عطرهاي ديگر خوشبو نكنند، و اينها را با كافور مخلوط ننمايد.
كد مسأله: 19798
مسأله 597- مستحب است، قدري تربتحضرت سيدالشهدا (ع) با كافور مخلوط كنند ولي بايد از آن كافور به جاهايي كه بياحترامي ميشود، نرسانند. و نيز بايد تربت به قدري زياد نباشد، كه وقتي با كافور مخلوط شد آن را كافور نگويند.
كد مسأله: 19800
مسأله 598- اگر كافور پيدا نشود، يا فقط به اندازه غسل باشد، حنوط لازم نيست. و چنانچه از غسل زياد بيايد ولي به همهي هفت عضو نرسد، بايد اول به پيشاني و اگر زياد آمد به جاهاي ديگر بمالند.
كد مسأله: 19802
مسأله 599- مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه ميت بگذارند.
كد مسأله: 19804
مسأله 600- نماز خواندن بر ميت مسلمان، اگر چه بچه باشد، واجب است. ولي بايد پدر و مادر آن بچه يا يكي از آنان مسلمان باشند و شش سال بچه تمام شده باشد.
كد مسأله: 19806
مسأله 601- نماز خواندن بر بچهاي كه شش سال او تمام نشده مستحب است ولي نماز خواندن بر بچهاي كه مرده به دنيا آمده مستحب نيست.
كد مسأله: 19808
مسأله 602- نماز ميت بايد بعد از غسل و حنوط و كفن كردن او خوانده شود و اگر پيش از اينها، يا در بين اينها بخوانند، اگر چه از روي فراموشي يا ندانستن مسأله باشد كافي نيست.
كد مسأله: 19811
مسأله 603- كسي كه ميخواهد نماز ميت بخواند، لازم نيست با وضو يا غسل يا تيمم باشد و بدن و لباسش پاك باشد و اگر لباس او غصبي هم باشد اشكال ندارد. اگرچه احتياط مستحب آن است كه تمام چيزهايي را كه در نمازهاي ديگر لازم است، رعايت كند.
كد مسأله: 19813
مسأله 604- كسي كه به ميت نماز ميخواند، بايد رو به قبله باشد و نيز واجب است ميت را مقابل او به پشت بخوابانند، به طوري كه سر او به طرف راست نمازگزار و پاي او به طرف چپ نمازگزار باشد.
كد مسأله: 19815
مسأله 605- مكان نمازگزار بايد غصبي نباشد و نيز بايد از جاي ميت پستتر يا بلندتر نباشد ولي پستي و بلندي مختصر اشكال ندارد.
كد مسأله: 19817
مسأله 606- نمازگزار بايد از ميت دور نباشد، ولي كسي كه نماز ميت را به جماعت ميخواند، اگر از ميت دور باشد، چنانچه صفها به يكديگر متصل باشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 19820
مسدله 607- نمازگزار بايد مقابل ميت بايستد، ولي اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف ميت بگذرد، نماز كساني كه مقابل ميت نيستند اشكال ندارد.
كد مسأله: 19822
مسأله 608- بين ميت و نمازگزار، بايد پرده و ديوار يا چيزي مانند اينها نباشد ولي اگر ميت در تابوت و مانند آن باشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 19824
مسأله 609- در وقت خواندن نماز، بايد عورت ميت پوشيده باشد و اگر كفن كردن او ممكن نيست، بايد عورتش را اگرچه با تخته و آجر و مانند اينها باشد بپوشانند.
كد مسأله: 19827
مسأله 610- نماز ميت را بايد ايستاده و با قصد قربت بخواند و در موقع نيت، ميت را معين كند، مثلاً نيت كند نماز ميخوانم بر اين ميت قربه الي الله.
كد مسأله: 19831
مسأله 611- اگر كسي نباشد كه بتواند نماز ميت را ايستاده بخواند، ميشود نشسته بر او نماز خواند.
كد مسأله: 19833
مسأله 612- اگر ميت وصيت كرده باشد كه شخص معيني بر او نماز بخواند، احتياط واجب آن است (1) كه آن شخص از ولي ميت اجازه بگيرد و بر ولي هم واجب است كه اجازه بدهد.
1- واجب نيست احتياطاً از ولي اجازه بگيرد و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 19836
مسأله 613- مكروه است بر ميت چند مرتبه نماز بخوانند، ولي اگر ميت اهل علم و تقوي باشد مكروه نيست.
كد مسأله: 19838
مسأله 614- اگر ميت را عمداً يا از روي فراموشي يا به جهت عذري بدون نماز دفن كنند، يا بعد از دفن معلوم شود، نمازي كه بر او خوانده شده باطل بوده است، تا وقتي جسد او از هم نپاشيده، واجب است با شرطهايي كه براي نماز ميت گفته شد به قبرش نماز بخوانند.
كد مسأله: 19840
مسأله 615- نماز ميت پنج تكبير دارد و اگر نماز گزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافي است: بعد از نيت و گفتن تكبير اول بگويد: "اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله". و بعد از تكبير دوم بگويد: "اللهم صل علي محمد و آل محمد". و بعد از تكبير سوم بگويد: "اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات". و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد: "اللهم اغفر لهذا الميت" و اگر زن است بگويد: "اللهم اغفر لهذه الميت" و بعد تكبير پنجم را بگويد. و بهتر است بعد از تكبير اول بگويد: "اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشيرا و نذيرا بين يدي الساعه". و بعد از تكبير دوم بگويد: "اللهم صل علي محمد و آل محمد و بارك علي محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد كافضل ما صليت و باركت و ترحمت علي ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد و صل علي جميع الانبياء و المرسلين و الشهداء و الصديقين و جميع عباد الله الصالحين". و بعد از تكبير سوم بگويد: "اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات الاحياء منهم و الاموات تابع بيننا و بينهم بالخيرات انك مجيب الدعوات انك علي كل شيء قدير". و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد: "اللهم ان هذا عبدك و ابن عبدك و ابن امتك نزل بك و انتخير منزول به اللهم انا لا نعلم منه الا خيرا و انت اعلم به منا اللهم ان كان محسنا فزد في احسانه و ان كان مسيئا فتجاوز عنه و اغفر له اللهم اجعله عندك في اعلي عليين و اخلف علي اهله في الغابرين و ارحمه برحمتك يا ارحم الراحمين". و بعد تكبير پنجم را بگويد. ولي اگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد: "اللهم ان هذه امتك و ابنه عبدك و ابنه امتك نزلت بك و انتخير منزول به اللهم انا لا نعلم منها الا خيرا و انت اعلم بها منا اللهم ان كانت محسنه فزد في احسانها و ان كانت مسيئه فتجاوز عنها و اغفر لها اللهم اجعلها عندك في اعلي عليين و اخلف علي اهلها في الغابرين و ارحمها برحمتك يا ارحم الراحمين".
كد مسأله: 19852
مسأله 616- بايد تكبيرها و دعاها را طوري پشت سر هم بخواند كه نماز از صورت خود خارج نشود.
كد مسأله: 19854
مسأله 617- كسي كه نماز ميت را به جماعت ميخواند، بايد تكبيرها و دعاهاي آن را هم بخواند.
كد مسأله: 19857
مسأله 618- چند چيز در نماز ميت مستحب است:
اول: كسي كه نماز ميت ميخواند با وضو يا غسل يا تيمم باشد. و احتياط مستحب آن است در صورتي تيمم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، يا بترسد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند به نماز ميت نرسد.
دوم: اگر ميت مرد است امام جماعتيا كسي كه فرادي به او نماز ميخواند مقابل وسط قامت او بايستد، و اگر ميت زن است مقابل سينهاش بايستد.
سوم: پابرهنه نماز بخواند.
چهارم: در هر تكبير دستها را بلند كند.
پنجم: فاصله او با ميت به قدري كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.
ششم: نماز ميت را به جماعت بخواند.
هفتم: امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كساني كه با او نماز ميخوانند، آهسته بخوانند.
هشتم: در جماعت اگر چه مأموم يك نفر باشد، عقب امام بايستد.
نهم: نمازگزار به ميت و مؤمنين زياد دعا كند.
دهم: پيش از نماز سه مرتبه بگويد: الصلاه.
يازدهم: نماز را در جايي بخوانند كه مردم براي نماز ميت بيشتر به آنجا ميروند.
دوازدهم: زن حائض اگر نماز ميت را به جماعت ميخواند، در صفي تنها بايستد.
كد مسأله: 19860
مسأله 619- خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است ولي در مسجد الحرام مكروه نيست.
كد مسأله: 19864
مسأله 620- واجب است ميت را طوري در زمين دفن كنند كه بوي او بيرون نيايد و درندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند. و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بيرون آورد بايد قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.
كد مسأله: 19867
مسأله 621- اگر دفن ميت در زمين ممكن نباشد، ميتوانند به جاي دفن او را در بنا يا تابوت بگذارند.
كد مسأله: 19869
مسأله 622- ميت را بايد در قبر به پهلوي راست طوري بخوابانند كه جلوي بدن او رو به قبله باشد.
كد مسأله: 19871
مسأله 623- اگر كسي در كشتي بميرد، چنانچه جسد او فاسد نميشود و بودن او در كشتي مانعي ندارد، بايد صبر كنند تا به خشكي برسند و او را در زمين دفن كنند، و گرنه بايد در كشتي غسلش بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز ميت چيز سنگيني به پايش ببندند و به دريا بيندازند، يا او را در خمره بگذارند (1) و درش را ببندند و به دريا بيندازند. و اگر ممكن است بايد او را در جايي بيندازند كه فوراً طعمه حيوانات نشود.
1- احتياط لازم آن است كه اول اين طريق را اختيار كنند و اگر اين طريق ممكن نشد آن طريق را عمل نمايند.
كد مسأله: 19874
مسأله 624- اگر بترسند كه دشمن قبر ميت را بشكافد و بدن او را بيرون آورد و گوش يا بيني يا اعضاي ديگر او را ببرد، چنانچه ممكن باشد بايد به طوري كه در مساله پيش گفته شد، او را به دريا بيندازند.
كد مسأله: 19876
مسأله 625- مخارج انداختن در دريا و مخارج محكم كردن قبر ميت را در صورتي كه لازم باشد بايد از اصل مال ميت بردارند.
كد مسأله: 19879
مسأله 626- اگر زن كافره بميرد و بچه در شكم او مرده باشد، يا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، بايد زن را در قبر به پهلوي چپ پشت به قبله بخوابانند كه روي بچه به طرف قبله باشد.
كد مسأله: 19882
مسأله 627- دفن مسلمان در قبرستان كفار و دفن كافر در قبرستان مسلمانان جايز نيست.
كد مسأله: 19884
مسأله 628- دفن مسلمان در جايي كه بياحترامي به او باشد، مانند جايي كه خاكروبه و كثافت ميريزند، جايز نيست.
كد مسأله: 19887
مسأله 629- دفن ميت در جاي غصبي و در زميني كه مثل مسجد براي غير دفن كردن وقف شده، جايز نيست.
كد مسأله: 19889
مسأله 630- دفن ميت در قبر مردهي ديگر، جايز نيست. مگر آنكه قبر، كهنه شده و ميت اولي از بين رفته باشد.
كد مسأله: 19893
مسأله 631- چيزي كه از ميت جدا ميشود، اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد، بايدبا او دفن شود. و دفن ناخن و دنداني كه در حال زندگي از انسان جدا ميشود، مستحب است.
كد مسأله: 19895
مسأله 632- اگر كسي در چاه بميرد و بيرون آوردنش ممكن نباشد، بايد در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
كد مسأله: 19897
مسأله 633- اگر بچه در رحم مادر بميرد و ماندنش در رحم براي مادر خطر داشته باشد، بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند. و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند، اشكال ندارد. ولي بايد به وسيله شوهرش اگر اهل فن است يا زني كه اهل فن باشد او را بيرون بياورند. و اگر ممكن نيست، مرد محرمي كه اهل فن باشد. و اگر آن هم ممكن نشود، مرد نامحرمي كه اهل فن باشد بچه را بيرون بياورد. و در صورتي كه آن هم پيدا نشود، كسي كه اهل فن نباشد ميتواند بچه را بيرون آورد.
كد مسأله: 19899
مسأله 634- هرگاه مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد، اگر چه اميد زنده ماندن طفل را نداشته باشند، بايد به وسيله كساني كه در مساله پيش گفته شد، پهلوي چپ او را بشكافند و بچه را بيرون آورند و دوباره بدوزند.
كد مسأله: 19902
مسأله 635- مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود كنند. و ميت را در نزديكترين قبرستان دفن نمايند، مگر آنكه قبرستان دورتر از جهتي بهتر باشد مثل آنكه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند يا مردم براي فاتحه اهل قبور بيشتر به آنجا ميروند و نيز جنازه را در چند ذرعي قبر زمين بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزديك ببرند و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند و اگر ميت مرد است در دفعه سوم طوري زمين بگذارند كه سر او طرف پايين قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند و در موقع وارد كردن پارچهاي روي قبر بگيرند و نيز مستحب است جنازه را به آرامي از تابوت بگيرند و وارد قبر كنند و دعاهايي كه دستور داده شده پيش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنكه ميت را در لحد گذاشتند گرههاي كفن را باز كنند و صورت ميت را روي خاك بگذارند و بالشي از خاك زير سر او بسازند و پشت ميتخشتخام يا كلوخي بگذارند كه ميت به پشت برنگردد و پيش از آنكه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست ميت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ ميت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند و به شدت حركت دهند و سه مرتبه بگويند : "اسمع افهم يا فلان بن فلان". و بجاي فلان، اسم ميت و پدرش را بگويند. مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علي است، سه مرتبه بگويند: "اسمع افهم يا محمد بن علي". پس از آن بگويند: "هل انت علي العهد الذي فارقتنا عليه من شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا صلي الله عليه و آله عبده و رسوله و سيد النبيين و خاتم المرسلين و ان عليا امير المؤمنين و سيد الوصيين و امام افترض الله طاعته علي العالمين و ان الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و القائم الحجه المهدي صلوات الله عليهم ائمه المؤمنين و حجج الله علي الخلق اجمعين و ائمتك ائمه هدي بك ابرار يا فلان بن فلان" و بجاي فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد. و بعد بگويد: "اذا اتاك الملكان المقربان رسولين من عند الله تبارك و تعالي و سئلاك عن ربك و عن نبيك و عن دينك و عن كتابك و عن قبلتك و عن ائمتك فلا تخف و لا تحزن و قل في جوابهما الله ربي و محمد صلي الله عليه و آله نبيي و الاسلام ديني و القرآن كتابي و الكعبه قبلتي و امير المؤمنين علي بن ابي طالب امامي و الحسن بن علي المجتبي امامي و الحسين بن علي الشهيد بكربلا امامي و علي زين العابدين امامي و محمد الباقر امامي و جعفر الصادق امامي و موسي الكاظم امامي و علي الرضا امامي و محمد الجواد امامي و علي الهادي امامي و الحسن العسكري امامي و الحجه المنتظر امامي هؤلاء صلوات الله عليهم اجمعين ائمتي و سادتي و قادتي و شفعائي بهم اتولي و من اعدائهم اتبرء في الدنيا و الاخره ثم اعلم يا فلان بن فلان" بجاي فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد. بعد بگويد: "ان الله تبارك و تعالي نعم الرب و ان محمداً صلي الله عليه و آله نعم الرسول و ان علي بن ابي طالب و اولاده المعصومين الائمه الاثني عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد صلي الله عليه و آله حق و ان الموت حق و سؤال منكر و نكير في القبر حق و البعثحق و النشور حق و الصراط حق و الميزان حق و تطاير الكتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتيه لا ريب فيها و ان الله يبعث من في القبور" پس بگويد: "ا فهمتيا فلان" و بجاي فلان اسم ميت را بگويد.پس از آن بگويد: "ثبتك الله بالقول الثابت و هداك الله الي صراط مستقيم عرفك الله بينك و بين اوليائك في مستقر من رحمته" پس بگويد: "اللهم جاف الارض عن جنبيه و اصعد بروحه اليك و لقه منك برهانا اللهم عفوك عفوك".
كد مسأله: 19904
مسأله 636- مستحب است كسي كه ميت را در قبر ميگذارد با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد، و از طرف پاي ميت از قبر بيرون بيايد، و غير از خويشان ميت كساني كه حاضرند با پشت دستخاك بر قبر بريزند و بگويند: "انا لله و انا اليه راجعون". اگر ميت زن است كسي كه با او محرم ميباشد او را در قبر بگذارد، و اگر محرمي نباشد خويشانش او را در قبر بگذارند.
كد مسأله: 19907
مسأله 637- مستحب است قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند كنند و نشانهاي روي آن بگذارند كه اشتباه نشود و روي قبر آب بپاشند. و بعد از پاشيدن آب كساني كه حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره مباركه "انا انزلناه" بخوانند و براي ميت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند: "اللهم جاف الارض عن جنبيه و اصعد اليك روحه و لقه منك رضوانا و اسكن قبره من رحمتك ما تغنيه به عن رحمه من سواك".
كد مسأله: 19909
مسأله 638- پس از رفتن كساني كه تشييع جنازه كردهاند، مستحب است ولي ميتيا كسي كه از طرف ولي اجازه دارد، دعاهايي را كه دستور داده شده به ميت تلقين كند.
كد مسأله: 19912
مسأله 639- بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتي دهند. ولي اگر مدتي گذشته است كه به واسطه سر سلامتي دادن مصيبت يادشان ميآيد، ترك آن بهتر است. و نيز مستحب است تا سه روز براي اهل خانه ميت غذا بفرستند، و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.
كد مسأله: 19915
مسأله 640- مستحب است انسان در مرگ خويشان مخصوصا در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت ميت را ياد ميكند "انا لله و انا اليه راجعون" بگويد. و براي ميت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.
كد مسأله: 19917
مسأله 641- جايز نيست انسان در مرگ كسي صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
كد مسأله: 19920
مسأله 642- پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جايز نيست. و احتياط واجب (1) آن است كه در مصيبت آنان هم يقه پاره نكند.
1- اين احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 19922
مسأله 643- اگر زن در عزاي ميت صورت خود را بخراشد، يا موي خود را بكند، (1) بايد يك بنده آزاد كند يا ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند. و همچنين است اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند.
1- و اگر موي خود را ببرد بايد كفاره افطار ماه رمضان را بدهد يعني دو ماه روزه يا اطعام شصت مسكين يا يك بنده آزاد نمايد.
كد مسأله: 19924
مسأله 644- احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت، صدا را خيلي بلند نكنند.
كد مسأله: 19927
مسأله 645- مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت براي ميت بخوانند. و دستور آن اين است كه در ركعت اول بعد از حمد، يك مرتبه آيه الكرسي و در ركعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره "انا انزلناه" بخوانند، و بعداز سلام نماز بگويند: "اللهم صل علي محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الي قبر فلان" و به جاي كلمه فلان، اسم ميت را بگويند.
كد مسأله: 19929
مسأله 646- نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر ميشود خواند، ولي بهتر است در اول شب بعداز نماز عشا خوانده شود.
كد مسأله: 19932
مسأله647- اگر بخواهند ميت را به شهر دوري ببرند، يا به جهت ديگر دفن او تاخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تاخير بيندازند.
كد مسأله: 19934
مسأله 648- نبش قبر مسلمان يعني شكافتن قبر او اگر چه طفل يا ديوانه باشد، حرام است. ولي اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 19937
مسأله 649- نبش قبر امامزادهها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سالها بر آن گذشته باشد، حرام است.
كد مسأله: 19939
مسأله 650- شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست:
اول: آنكه ميت در زمين غصبي دفن شده باشد و مالك زمين راضي نشود كه در آنجا بماند.
دوم: آنكه كفن يا چيز ديگري كه با ميت دفن شده غصبي باشد و صاحب آن راضي نشود كه در قبر بماند و همچنين است اگر چيزي از مال خود ميت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد و ورثه راضي نشوند كه آن چيز در قبر بماند ولي اگر وصيت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشتري را با او دفن كنند، براي بيرون آوردن اينها نميتواند قبر را بشكافند. (1)
سوم: آن كه ميت بي غسل يا بي كفن دفن شده باشد، يا بفهمند غسلش باطل بوده، يا به غير دستور شرع كفن شده يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشتهاند.
چهارم: آنكه براي ثابتشدن حقي بخواهند بدن ميت را ببيند.
پنجم: آنكه ميت را در جايي كه بياحترامي به اوست مثل قبرستان كفار يا جايي كه كثافت و خاكروبه ميريزند، دفن كرده باشند.
ششم: آنكه براي يك مطلب شرعي كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است قبر را بشكافند مثلا بخواهند بچه زنده را از شكم زن حاملهاي كه دفنش كردهاند بيرون آورند.
هفتم: آنكه بترسند درندهاي بدن ميت را پاره كند يا سيل او را ببرد يا دشمن بيرون آورد.
هشتم: آنكه قسمتي از بدن ميت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند. ولي احتياط مستحب آن است (2) كه آن قسمت از بدن را طوري در قبر بگذارند كه بدن ميت ديده نشود.
1- اگر مورد وصيت زايد بر ثلث نباشد والا با رضايت ورثه نبش قبر جايز است.
2- بلكه احتياط لازم است.
كد مسأله: 19942
مسأله 651- غسلهاي مستحب در شرع مقدس اسلام بسيار است و از آن جمله است:
1- غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر، و بهتر است نزديك ظهر بجاآورده شود. و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است كه بدون نيت ادا و قضا تا عصر جمعه بجا آورد. و اگر در روز جمعه غسل نكند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضاي آن را بجا آورد. و كسي كه ميترسد در روز جمعه آب پيدا نكند،ميتواند روز پنجشنبه يا شب جمعه غسل را انجام دهد، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد:
"اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علي محمد و آل محمد و اجعلني من التوابين و اجعلني من المتطهرين".
2- غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهاي طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم. ولي از شب بيست و يكم مستحب است همه شب غسل كند، و براي غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم و بيست و پنجم و بيست و هفتم و بيست و نهم بيشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهاي ماه رمضان تمام شب است، و بهتر است مقارن غروب بجا آورده شود، ولي از شب بيست و يكم تا آخر ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشا بجا آورد. و نيز مستحب است در شب بيست و سوم غير از غسل اول شب، يك غسل هم در آخر شب انجام دهد.
3- غسل روز عيد فطر و عيد قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب، (1) و بهتر است آن را پيش از نماز عيد بجا آورد.
4- غسل شب عيد فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح، و بهتر است در اول شب بجا آورده شود.
5- غسل روز هشتم و نهم ذيالحجه، و در روز نهم بهتر است آن را نزديك ظهر بجا آورد.
6- غسل روز اول و پانزدهم و بيست و هفتم و آخر ماه رجب.
7- غسل روز عيد غدير، و بهتر است پيش از ظهر آنرا انجام دهند.
8- غسل روز بيست و چهارم ذي الحجه.
9- غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذي قعده.
10- غسل دادن بچهاي كه تازه بدنيا آمده.
11- غسل زني كه براي غير شوهرش بوي خوش استعمال كرده است.
12- غسل كسي كه در حال مستي خوابيده.
13- غسل كسي كه جايي از بدنش را به بدن ميتي كه غسل دادهاند رسانده.
14- غسل كسي كه در موقع گرفتن خورشيد و ماه نماز آيات را عمدا نخوانده، (2) در صورتي كه تمام ماه و خورشيد گرفته باشد.
15- غسل كسي كه براي تماشاي دار آويخته رفته و آنرا ديده باشد. ولي اگر اتفاقا يا از روي ناچاري نگاهش بيفتد، يا مثلاً براي شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.
1- بلكه تا ظهر و از ظهر تا غروب به قصد رجاء عبوديت بجا آورد نه به قصد ورود.
2- احتياطاً آنرا ترك نكند و بقصد ما في الذمه بجا آورد.
كد مسأله: 19946
مسأله 652- پيش از داخل شدن در حرم مكه، شهر مكه، مسجدالحرام، خانه كعبه، حرم مدينه، شهر مدينه، مسجد پيغمبر و حرم امامان عليهمالسلام مستحب است انسان غسل كند و اگر در يك روز چند مرتبه مشرف شود، يك غسل كافي است و كسي كه ميخواهد در يك روز داخل حرم مكه و مسجدالحرام و خانه كعبه شود، اگر به نيت همه يك غسل كند كافي است و نيز اگر در يك روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبر (ص) شود، يك غسل براي همه كفايت ميكند و براي زيارت پيغمبر و امامان از دور يا نزديك و براي حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنين براي توبه و نشاط به جهت عبادت و براي سفر رفتن خصوصا سفر زيارت حضرت سيدالشهداء عليهالسلام مستحب است انسان غسل كند و اگر يكي از غسلهايي را كه در اين مساله گفته شد بجا آورد و بعد كاري كند كه وضو را باطل مينمايد مثلا بخوابد غسل او باطل ميشود و مستحب است دوباره غسل را بجا آورد.
كد مسأله: 19950
مسأله 653- انسان نميتواند با غسل مستحبي كاري كه مانند نماز وضو لازم دارد انجام دهد.
كد مسأله: 19952
مسأله 654- اگر چند غسل بر كسي مستحب باشد و به نيت همه، يك غسل بجا آورد، كافي است.
كد مسأله: 19955
در هفت مورد به جاي وضو و غسل بايد تيمم كرد:
اول آنكه تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.
مسأله 655- اگر انسان در آبادي باشد، بايد براي تهيه آب وضو و غسل بقدري جستجو كند كه از پيدا شدن آن نااميد شود. و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمي كه با كمان پرتاب ميكردند در جستجوي آب برود. و اگر زمين آن اين طور نيست، بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.
كد مسأله: 19958
مسأله 656- اگر بعضي از چهار طرف هموار و بعضي ديگر پست و بلند بايد در طرفي كه هموار است به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.
كد مسأله: 19961
مسأله 657- در هر طرفي كه يقين دارد آب نيست، در آن طرف جستجو لازم نيست.
كد مسأله: 19963
مسأله 658- كسي كه وقت نماز او تنگ نيست و براي تهيه آب وقت دارد، اگر يقين دارد در محلي دورتر از مقداري كه بايد جستجو كند آب هست بايد براي تهيه آب برود و اگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نيست (1) ولي اگر گمان او قوي باشد، بنابر احتياط واجب بايد براي تهيه آب به آن محل برود.
1- اگر به حد اطمينان واصل شده جستجو واجب است و اگر به حد اطمينان نرسيده لازم نيست ولو مظنه قوي باشد و لكن احتياط حسن است.
كد مسأله: 19965
مسأله 659- لازم نيستخود انسان در جستجوي آب برود، بلكه ميتواند كسي را كه بهگفته او اطمينان دارد بفرستد. و در اين صورت اگر يك نفر از طرف چند نفر برود، كافي است.
كد مسأله: 19968
مسأله 660- اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود يا در منزل يا در قافله آب هست بايد بقدري جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند يا از پيدا كردن آن نااميد شود.
كد مسأله: 19970
مسأله 661- اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همان جا بماند، چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا ميكند احتياط واجب آن است كه دوباره در جستجوي آب برود. (1)
1- اگر احتمال پيدا شدن آب عقلائي باشد والا احتياط لازم نيست.
كد مسأله: 19973
مسأله 662- اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز ديگر در همانجا بماند، چنانچه احتمال دهد كه آب پيدا ميشود، احتياط واجب آن است كه دوباره در جستجو آب برود. (1)
1- اگر احتمال پيدا شدن آب عقلائي باشد والا احتياط لازم است.
كد مسأله: 19977
مسأله 663- اگر وقت نماز تنگ باشد يا از دزد و درنده بترسد يا جستجوي آب به قدري سخت باشد كه نتواند تحمل كند، جستجو لازم نيست.
كد مسأله: 19980
مسأله 664- اگر در جستجوي آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، معصيت كرده ولي نمازش با تيمم صحيح است.
كد مسأله: 19982
مسأله 665- كسي كه يقين دارد آب پيدا نميكند، چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو ميكرد آب پيدا ميشد، نمازش باطل است.
كد مسأله: 19985
مسأله 666- اگر بعد از جستجو آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايي كه جستجو كرده آب بوده، نماز او صحيح است.
كد مسأله: 19987
مسأله 667- كسي كه يقين دارد وقت نماز تنگ است، اگر بدون جستجو با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه براي جستجو وقت داشته، احتياط واجب آن است كه دوباره نمازش را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد. (1)
1- اگر در وقت بفهمد اعاده كند و اگر در خارج وقت بفهمد قضاء ندارد.
كد مسأله: 19990
مسأله 668- اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوي خود را باطل كند، تهيهي آب براي او ممكن نيست، يا نميتواند وضو بگيرد، چنانچه بتواند وضوي خود را نگهدارد، نبايد آنرا باطل نمايد.
كد مسأله: 19993
مسأله 669- اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوي خود را باطل كند، تهيه آب براي او ممكن نيست، چنانچه بتواند وضوي خود را نگهدارد، احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.
كد مسأله: 19995
مسأله 670- كسي كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد، و ميداند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نميكند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است. و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد.
كد مسأله: 19997
مسأله 671- كسي كه ميداند آب پيدا نميكند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضوي خود را باطل كند يا آبي كه دارد بريزد، معصيت كرده ولي نمازش با تيمم صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن است كه قضاي آن نماز را بخواند.
كد مسأله: 20000
مسأله 672- اگر به واسطه پيري يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيلهاي كه آب از چاه بكشد، دسترسي به آب نداشته باشد، بايد تيمم كند. و همچنين است اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن به قدري مشقت داشته باشد كه مردم تحمل آن را نكنند.
كد مسأله: 20015
مسأله 673- اگر براي كشيدن آب از چاه دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد يا كرايه نمايد، اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد، بايد تهيه كند. و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند. ولي اگر تهيه آنها به قدري پول ميخواهد كه نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نيست تهيه نمايد.
كد مسأله: 20018
مسأله 674- اگر ناچار شود كه براي تهيه آب قرض كند، بايد قرض نمايد. ولي كسي كه ميداند يا گمان دارد كه نميتواند قرض خود را بدهد، واجب نيست قرض كند. (1)
1- اگر موجب اهانت و ذلّت شود و الا واجب است.
كد مسأله: 20021
مسأله 675- اگر كندن چاه مشقت ندارد، بايد براي تهيه آب، چاه بكند.
كد مسأله: 20024
مسأله 676- اگر كسي مقداري آب بيمنت به او ببخشد، بايد قبول كند.
كد مسأله: 20026
مسأله 677- اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد كه به واسطه استعمال آن، مرض يا عيبي در او پيدا شود يا مرضش طول بكشد يا شدت كند يا به سختي معالجه شود، بايد تيمم نمايد. ولي اگر آب گرم براي او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.
كد مسأله: 20028
مسأله 678- لازم نيستيقين كند كه آب براي او ضرر دارد، بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود، بايد تيمم كند.
كد مسأله: 20030
مسأله 679- كسي كه مبتلا به درد چشم است و آب براي او ضرر دارد، بايد تيمم نمايد.
كد مسأله: 20033
مسأله 680- اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد، بنابر احتياط واجب (1) بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1- اين احتياط مستحب است نه واجب.
كد مسأله: 20035
مسأله 681- كسي كه ميداند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براي او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.
1- ولكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 20037
مسأله 682- هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خود او يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و كساني كه با او مربوطند مانند نوكر و كلفت از تشنگي بميرند يا مريض شوند يا به قدري تشنه شوند كه تحمل آن مشقت دارد، بايد بهجاي وضو و غسل، تيمم نمايد. و نيز اگر بترسد حيواني كه مال خود اوست از تشنگي تلف شود بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد، و همچنين است اگر كسي كه حفظ جان او واجب است به طوري تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد، تلف شود.
كد مسأله: 20039
مسأله 683- اگر غير از آب پاكي كه براي وضو يا غسل دارد آب نجسي هم به مقدار آشاميدن خود و كساني كه با او مربوطند داشته باشد، بايد آب پاك را براي آشاميدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند ولي چنانچه آب را براي حيوانش بخواهد، بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك وضو و غسل را انجام دهد.
كد مسأله: 20042
مسأله 684- كسي كه بدن يا لباسش نجس است و كمي آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند براي آب كشيدن بدن يا لباس او نميماند، بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند. ولي اگر چيزي نداشته باشد كه بر آن تيمم كند،بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
كد مسأله: 20045
مسأله 685- اگر غير از آب يا ظرفي كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگري ندارد مثلاً آب يا ظرفش غصبي است و غير از آن، آب و ظرف ديگري ندارد، بايد به جاي وضو و غسل تيمم كند.
كد مسأله: 20047
مسأله 686- هرگاه وقت به قدري تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند، تمام نماز يا مقداري از آن بعد از وقت خوانده ميشود، بايد تيمم كند.
كد مسأله: 20049
مسأله 687- اگر عمداً نماز را به قدري تاخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد معصيت كرده، ولي نماز او با تيمم صحيح است. اگر چه احتياط مستحب (1) آن است كه قضاي آن نماز را بخواند.
1- ولي مستحب مؤكد است.
كد مسأله: 20052
مسأله 688- كسي كه شك دارد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند وقت براي نماز او ميماند يا نه، بايد وضو يا غسل بجا آورد. (1)
1- بلكه بايد تيمم كند
كد مسأله: 20054
مسأله 689- كسي كه به واسطه تنگي وقت تيمم كرده، چنانچه بعد از نماز آبي كه داشته از دستش برود، اگر چه تيمم خود را نشكسته باشد، در صورتي كه وظيفهاش تيمم باشد، بايد دوباره تيمم نمايد. (1)
1- اگر وقت به اندازه وضو گرفتن داشته باشد و بعد از آن فاقد آب شود و الا تكرار تيمم لازم نيست.
كد مسأله: 20057
مسأله 690- كسي كه آب دارد اگر به واسطه تنگي وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبي كه داشته از دستش برود، چنانچه وظيفهاش تيمم باشد احتياط واجب (1) آن است كه براي نمازهاي بعد دوباره تيمم كند.
1- لازم نيست و تيمم اول كافي است ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 20060
مسأله 691- اگر انسان به قدري وقت دارد كه ميتواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاي مستحبي آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاي مستحبي آن به جا آورد. بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.
كد مسأله: 20063
مسأله 692- تيمم به خاك و ريگ و كلوخ و سنگ صحيح است. ولي احتياط واجب آن است (1) كه اگر خاك ممكن باشد به چيز ديگر تيمم نكند و اگر خاك نباشد با ريگ و اگر ريگ نباشد با كلوخ و چنانچه كلوخ هم نباشد، با سنگ تيمم نمايد.
1- واجب نيست و همه در عرض هم واقعند ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 20065
مسأله 693- تيمم بر سنگ گچ و سنگ آهك صحيح است. ولي تيمم به گچ و آهك پخته (1) و سنگ معدن مثل عقيق باطل ميباشد.
1- اقوي جواز تيمم با آنهاست ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 20068
مسأله 694- اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غباري كه روي فرش و لباس و مانند اينهاست، تيمم نمايد. و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد به گل تيمم كند. و اگر گل هم پيدا نشود، احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند، و واجب است بعداً قضاي آن را بجا آورد.
كد مسأله: 20070
مسأله 695- اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند، تيمم به گرد باطل است. و اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمم به گل باطل ميباشد.
كد مسأله: 20072
مسأله 696- كسي كه آب ندارد، اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد. و اگر ممكن نيست و چيزي هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد، احتياط واجب (1) آن است كه با برف يا يخ، اعضاء وضو يا غسل را نمناك كند، و اگر اين هم ممكن نيست به يخ يا برف تيمم نمايد ولي در دو صورت اخير نمازي را كه خوانده بايد قضا كند.
1- واجب نيست ولي مستحسن است چنانچه تيمم به آنها هم لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 20075
مسأله 697- اگر با خاك و ريگ، چيزي مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود، نميتواند به آن تيمم كند. ولي اگر آن چيز به قدري كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود، تيمم به آن خاك و ريگ صحيح است.
كد مسأله: 20078
مسأله 698- اگر چيزي ندارد كه بر آن تيمم كند، چنانچه ممكن است بايد به خريدن و مانند آن تهيه نمايد.
كد مسأله: 20080
مسأله 699- تيمم به ديوار گلي صحيح است. و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.
كد مسأله: 20082
مسأله 700- چيزي كه با آن تيمم ميكند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكي كه تيمم به آن صحيح است ندارد، نماز بر او واجب نيست ولي بايد قضاي آن را بجا آورد.
كد مسأله: 20085
مسأله 701- اگر يقين داشته باشد كه تيمم به چيزي صحيح است و به آن تيمم نمايد، بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده، نمازهايي را كه با آن تيمم خوانده، بايد دوباره بخواند.
كد مسأله: 20087
مسأله 702- چيزي كه بر آن تيمم ميكند و مكان آن چيز بايد غصبي نباشد،(1) پس اگر بر خاك غصبي تيمم كند، يا خاكي را كه مال خود اوست بياجازه در ملك ديگري بگذارد و بر آن تيمم كند تيمم او باطل ميباشد.
1- عدم غصبي بودن مكان شرط نيست و تيمم صحيح است زيرا متحد با غصب نيست.
كد مسأله: 20089
مسأله 703- تيمم در فضاي غصبي باطل نيست. پس اگر در ملك خود دستها را به زمين بزند و بياجازه داخل ملك ديگري شود و دستها را به پيشاني بكشد، تيمم او باطل نميشود.
كد مسأله: 20091
مسأله 704- تيمم بر چيز غصبي، يا در فضاي غصبي يا بر چيزي كه در ملك غصبي است، در صورتي باطل است كه انسان بداند غصب است و عمداً تيمم كند و چنانچه نداند، يا فراموش كرده باشد، تيمم او صحيح است. ولي اگر چيزي را خودش غصب كند و فراموش كند كه غصب كرده و بر آن تيمم كند، يا ملكي را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده و چيزي را كه بر آن تيمم ميكند در آن ملك بگذارد، يا در فضاي آن ملك تيمم نمايد، تيمم او باطل است. (1)
1- بلكه صحيح است.
كد مسأله: 20094
مسأله 705- كسي كه در جاي غصبي حبس است، اگر آب و خاك او غصبي است، بايد با تيمم نماز بخواند.
كد مسأله: 20096
مسأله 706- مستحب است چيزي كه بر آن تيمم ميكند، گردي داشته باشد كه به دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.
كد مسأله: 20098
مسأله 707- تيمم به زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روي آن را نگرفته، مكروه است. واگر نمك روي آن را گرفته باشد، باطل است.
كد مسأله: 20101
مسأله 708- در تيمم چهار چيز واجب است: اول: نيت. دوم: زدن كف دو دست با هم (1) بر چيزي كه تيمم به آن صحيح است. سوم: كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشاني و دو طرف آن از جايي كه موي سر ميرويد تا ابروها و بالاي بيني و احتياطاً (2) بايد دست ها روي ابروها هم كشيده شود. چهارم: كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.
1- بعيد نيست كفايت وضع دو دست
2- اين احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است
كد مسأله: 20103
مسأله 709- در تيمم بدل از غسل، بعد از آنكه نيت كرد و به دستوري كه در مسأله پيش گفته شد، دست ها را به زمين زد و به پيشاني كشيد، بايد يك مرتبه ديگر دست ها را به زمين بزند و به پشت دست ها بكشد و احتياط مستحب آن است كه تيمم را چه بدل از وضو باشد، چه بدل از غسل، به اين ترتيب بجا آورد: يك مرتبه دست ها را به زمين بزند و به پيشاني و پشت دست ها بكشد و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و پشت دست ها را مسح نمايد.
كد مسأله: 20105
مسأله 710- اگر مختصري از پيشاني و پشت دستها را هم مسح نكند، تيمم باطل است، چه عمداَ مسح نكند يا مسأله را نداند يا فراموش كرده باشد. ولي دقت زياد هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشاني و پشت دست مسح شده كافي است.
كد مسأله: 20108
مسأله 711- براي آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقداري بالاتراز مچ را هم مسح نمايد. ولي مسح بين انگشتان لازم نيست.
كد مسأله: 20110
مسأله 712- پيشاني و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاي آن را بايد پشتسر هم بجا آورد و اگر بين آنها به قدري فاصله دهد كه نگويند تيمم ميكند، باطل است.
1- علي الاحوط
كد مسأله: 20113
مسأله 713- در موقع نيت بايد معين كند (1) كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو. و اگر بدل از غسل باشد، بايد آن غسل را معين نمايد. و چنانچه اشتباهاً بهجاي بدل از وضو، بدل از غسل، يا به جاي بدل از غسل، بدل از وضو، نيت كند يا مثلا در تيمم بدل از غسل جنابت، نيت تيمم بدل از غسل مس ميت نمايد، تيمم او باطل است. (2)
1- اگر مبدل مقصود باشد و الا لازم نيست.
2- اگر به نحو تقييد باشد و اگر به نحو اشتباه در تطبيق است صحيح است.
كد مسأله: 20115
مسأله 714- در تيمم بايد پيشاني و كف دستها و پشت دستها پاك باشد، و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، احتياط واجب (1) آن است كه دو تيمم كند: يكي با كف دست و يكي با پشت دست يعني پشت دست را به چيزي كه تيمم با آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد.
1- اين احتياط واجب نيست، تيمم به كف دست نجس كافي است مگر آنكه نجاست مسري باشد و تحفيف (خشك كردن) ممكن نباشد، آنگاه تيمم به پشت دست كافي است ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 20118
مسأله 715- انسان بايد براي تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد. و اگر در پيشاني يا پشت دستها يا در كف دستها مانعي باشد، مثلا چيزي به آنها چسبيده باشد، بايدبرطرف نمايد.
كد مسأله: 20120
مسأله 716- اگر پيشاني يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته، نميتواند باز كند، بايد دست را روي آن بكشد. و نيز اگر كف دست زخم باشدو پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد.
كد مسأله: 20122
مسأله 717- اگر پيشاني و پشت دستها مو داشته باشد، اشكال ندارد. ولي اگر موي سر روي پيشاني آمده باشد، بايد آن را عقب بزند.
كد مسأله: 20124
مسأله 718- اگر احتمال دهد كه در پيشاني و كف دستها يا پشت دستها مانعي هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين يا گمان كند (1) كه مانعي نيست.
1- مظنه كافي نيست ولي اگر اطمينان حاصل شود كافي است.
كد مسأله: 20127
مسأله 719- اگر وظيفه او تيمم است و نميتواند تيمم كند، بايد نايب بگيرد. و كسي كه نايب ميشود، بايد او را با دست خود او تيمم دهد. و اگر ممكن نباشد،بايد نايب دست خود را به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستهاي او بكشد.
كد مسأله: 20129
مسأله 720- اگر در بين تيمم شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، بايد آن قسمت را با آنچه بعد از آن است بجا آورد. (1)
1- اگر تجاوز از محل مشكوك نكرده باشد والا اعتنا به شك نكند.
كد مسأله: 20132
مسأله 721- اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه، تيمم او صحيح است.
كد مسأله: 20134
مسأله 722- كسي كه وظيفهاش تيمم است نميتواند پيش از وقت نماز براي نماز تيمم كند. ولي اگر براي كار واجب ديگر يا مستحبي تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقي باشد، ميتواند با همان تيمم نماز بخواند.
كد مسأله: 20136
مسأله 723- كسي كه وظيفهاش تيمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقي ميماند، در وسعت وقت ميتواند با تيمم نماز بخواند. ولي اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف ميشود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند. و نيز اگر اميد دارد كه عذرش بر طرف شود (1) ، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند. يا در تنگي وقت با تيمم نماز را بجا آورد.
1- در اين صورت صبر لازم نيست و نماز با تيمم صحيح است ولي صبر مستحسن است.
كد مسأله: 20138
مسأله 724- كسي كه نميتواند وضو بگيرد يا غسل كند، اگر احتمال ندهد كه عذرش به زودي برطرف شود، ميتواند نمازهاي قضاي خود را با تيمم بخواند، ولي اگر احتمال دهد، به زودي عذر او برطرف ميشود، خواندن نمازهاي قضا براي او اشكال دارد. (1)
1- اشكال ندارد ولي اگر يقين به زوال عذر عن قريب دارد نماز با تيمم مشكل است.
كد مسأله: 31345
مسأله 725- كسي كه نميتواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاي مستحبي را كه مثل نافلههاي شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند، ولي اگر احتمال دهد كه تا آخر وقت آنها عذر او برطرف ميشود. نبايد آنها را در اول وقتشان بجا آورد. (1)
1- در اين صورت جايز است در اول وقت نوافل را به جا آورد.
كد مسأله: 31348
مسأله 726- كسي كه احتياطا بايد غسل جبيرهاي و تيمم نمايد، مثلا جراحتي در پشت او است، اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند و بعداز نماز حدث اصغري از او سر زند، مثلا بول كند براي نمازهاي بعد بايد بدل از غسل احتياطاً تيمم كند و وضو بگيرد. (1)
1- تيمم بدل از غسل واجب نيست و تا عذر باقي است يك تيمم بدل از غسل كافي است فقط بايد براي رفع حدث اصغر وضو بگيرد و اگر نميتواند تيمم بدل از وضو كند و لكن احتياط مستحب است.
كد مسأله: 31350
مسأله 727- اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگري تيمم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمم او باطل ميشود.
كد مسأله: 31353
مسأله 728- چيزهايي كه وضو را باطل ميكند، تيمم بدل از وضو را هم باطل ميكند. و چيزهايي كه غسل را باطل مينمايد، تيمم بدل از غسل را هم باطل مينمايد.
كد مسأله: 31356
مسأله 729- كسي كه نميتواند غسل كند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، احتياط واجب آن است (1) كه بدل هر يك از آنها يك تيمم نمايد.
1- اين احتياط واجب نيست و يك تيمم به عنوان بدل از همه اغسال كافي است.
كد مسأله: 31358
مسأله 730- كسي كه نميتواند غسل كند، اگر بخواهد عملي را كه براي آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمم نمايد. و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملي را كه براي آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.
كد مسأله: 31360
مسأله 731- اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست براي نماز وضو بگيرد. ولي اگر بدل از غسلهاي ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد. و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگري هم بدل از وضو بنمايد.
كد مسأله: 31362
مسأله 732- اگر بدل از غسل تيمم كند و بعد كاري كه وضو را باطل ميكند براي او پيش آيد، چنانچه براي نمازهاي بعد نتواند غسل كند، بايد وضو بگيرد. و بنا بر احتياط واجب (1) بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نميتواند وضو بگيرد، بايد دوتيمم كند يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو ولي اگر تيمم او بدل از غسل جنابت باشد، چنانچه يك تيمم نمايد به قصد اينكه آنچه تكليف اوست انجام داده باشد، كافي است.
1- اين احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است و وضو يا تيمم بدل از آن كافي است.
كد مسأله: 31365
مسأله 733- كسي كه بايد براي انجام عملي مثلاً براي خواندن نماز، بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند، احتياط واجب (1) آن است كه تيمم سومي هم به قصد اينكه بتواند آن عمل را انجام دهد بنمايد. ولي اگر در تيمم اول، نيت بدل از وضو يا نيت بدل از غسل نمايد و تيمم دوم را به قصد اينكه وظيفهي خود را انجام داده باشد بجا آورد، تيمم سوم لازم نيست.
1- اين احتياط واجب نيست
كد مسأله: 31367
مسأله 734- كسي كه وظيفهاش تيمم است، اگر براي كاري تيمم كند، تا تيمم و عذر او باقي است، كارهايي را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، ميتواند به جا آورد. ولي اگر عذرش تنگي وقت بوده، يا با داشتن آب براي نماز ميت يا خوابيدن، تيمم كرده، فقط كاري را كه براي آن تيمم نموده، ميتواند انجام دهد.
كد مسأله: 31370
مسأله 735- در چند مورد مستحب است نمازهايي را كه انسان با تيمم خوانده، دوباره بخواند:
اول: آنكه از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
دوم: آنكه ميدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نميكند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.
سوم: آنكه تا آخر وقت عمداً در جستجوي آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو ميكرد، آب پيدا ميشد.
چهارم: آنكه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است.
پنجم: آنكه ميدانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نميشود و آبي را كه داشته ريخته است.
ششم: آنكه از ترس مزاحمت جمعيت و نرسيدن به نماز جماعت، نماز جمعه را با تيمم خوانده است.
كد مسأله: 31372
نماز مهمترين اعمال ديني است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاي ديگر هم قبول ميشود. و اگر پذيرفته نشود، اعمال ديگر هم قبول نميشود. و همانطور كه اگر انسان شبانه روزي پنج نوبت در نهر آبي شستشو كند، چرك در بدنش نميماند، نمازهاي پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك ميكند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند. و كسي كه نماز را پست و سبك شمارد، مانند كسي است كه نماز نميخواند. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: "كسي كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است". روزي حضرت در مسجد تشريف داشتند، مردي وارد و مشغول نماز شد، و ركوع و سجودش را كاملا به جا نياورد. حضرت فرمودند: "اگر اين مرد در حالي كه نمازش اين طور است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است". پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله و شتابزدگي نماز نخواند، و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد كه با چه كسي سخن ميگويد، و خود را در مقابل عظمت و بزرگي خداوند عالم بسيار پست و ناچيز ببيند. و اگر انسان در موقع نماز كاملا بهاين مطلب توجه كند، از خود بيخبر ميشود. چنانچه در حال نماز تير را از پاي مبارك امير المؤمنين عليهالسلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهاني كه مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات، بلكه هر معصيتي را ترك كند. و همچنين سزاوار است كارهايي كه ثواب نماز را كم ميكند بجانياورد، مثلا در حال خواب آلودگي و خودداري از بول به نماز نايستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند. و نيز كارهايي كه ثواب نماز را زياد ميكند بجا آورد، مثلا انگشتري عقيق به دست كند، و لباس پاكيزه بپوشد، و شانه و مسواك كند، و خود را خوشبو نمايد.
كد مسأله: 31395
نمازهاي واجب شش است: اول: نماز يوميه. دوم: نماز آيات. سوم: نماز ميت. چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه. پنجم: نماز قضاي پدر و مادر (1) كه بر پسر بزرگتر واجب است. ششم: نمازي كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب ميشود.
1- نمازهاي قضاي مادر بر ولد اكبر لازم نيست.
كد مسأله: 31397
نمازهاي واجب يوميه پنج است: ظهر و عصر هر كدام چهار ركعت، مغرب سه ركعت، عشا چهار ركعت، صبح دو ركعت.
مسأله 736- در سفر بايد نمازهاي چهار ركعتي را با شرايطي كه گفته ميشود، دو ركعتخواند.
كد مسأله: 31400
مسأله 737- اگر چوب يا چيزي مانند آن را راست در زمين هموار فرو برند، صبح كه خورشيد بيرون ميآيد، سايه آن به طرف مغرب ميافتد و هر چه آفتاب بالا ميآيد، اين سايه كم ميشود. و در شهرهاي ما در اول ظهر شرعي به آخرين درجهي كمي ميرسد، و ظهر كه گذشت، سايهي آن به طرف مشرق برميگردد. و هر چه خورشيد رو به مغرب ميرود، سايه زيادتر ميشود. بنابر اين وقتي سايه به آخرين درجه كمي رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم ميشود ظهر شرعي شده است. ولي در بعضي شهرها مثل مكه كه گاهي موقع ظهر سايه به كلي از بين ميرود، بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم ميشود ظهر شده است.
كد مسأله: 31403
مسأله 738- چوب يا چيز ديگري را كه براي معين كردن ظهر به زمين فرو ميبرند، شاخص گويند.
كد مسأله: 31405
مسأله 739- نماز ظهر و عصر هر كدام وقت مخصوص و مشتركي دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتي كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. كه اگر كسي سهواً تمام نماز عصر را در اين وقت بخواند، نمازش باطل است و وقت مخصوص نماز عصر موقعي است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسي تا اين موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند و ما بين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، كه اگر كسي در اين وقت اشتباهاً تمام نماز عصر را پيش از نماز ظهر بخواند نمازش صحيح است و بايد نماز ظهر را بعد از آن بجا آورد. (1)
1- بلكه صحيح است و عصر واقع مي شود و احتياط مستحسن آن است كه آن را ظهر حساب كند و چهار ركعت به عنوان مافي الذمه بجا آورد و نه قصد ظهر نمايد و نه عصر، اين حكم در وقت مشترك است نه مختص.
كد مسأله: 31408
مسأله 740- اگر پيش از خواندن نماز ظهر سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند. يعني نيت كند كه آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد ميخوانم، همه نماز ظهر باشد. و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد بنا بر احتياط واجب، (1) بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند، بعد هر دو نماز را به ترتيب بجا آورد.
1- بلكه در وقت مخصوص علي الاقوي باطل است و عدول صحيح نيست و بايد هر دو نماز را به جا آورد.
كد مسأله: 31410
مسأله 741- در زمان حضور امام (ع) واجب است، انسان در روز جمعه به جاي نماز ظهر، دو ركعت نماز جمعه بخواند. ولي در اين زمان اگر كسي نماز جمعه خواند، احتياط واجب (1) آن است كه نماز ظهر را هم بخواند.
1- بلكه اقوي وجوب نماز ظهر است و نماز جمعه را به عنوان رجاء عبوديت بجا آورد و كافي از نماز ظهر نيست.
كد مسأله: 31413
مسأله 742- وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا وقتي كه سايهي شاخص به اندازهي خود شاخص شود.
كد مسأله: 31415
مسأله 743- مغرب موقعي است كه سرخي طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا ميشود، از بالاي سر انسان بگذرد.
كد مسأله: 31418
مسأله 744- نماز مغرب و عشا هر كدام وقت مخصوص و مشتركي دارند:
وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتي كه از مغرب به اندازهي خواندن سه ركعت نماز بگذرد كه اگر كسي مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند، نماز ش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا موقعي است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسي تا اين موقع نماز مغرب را نخواند، بايد اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است، كه اگر كسي در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
كد مسأله: 31420
مسأله 745- وقت مخصوص و مشترك كه معني آن در مسأله پيش گفته شد، براي اشخاص فرق ميكند. مثلا اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر كسي كه مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترك ميشود. و براي كسي كه مسافر نيست، بايد به اندازهي خواندن چهار ركعت نماز بگذرد.
كد مسأله: 31423
مسأله 746- اگر پيش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده، چنانچه تمام آنچه را خوانده يا مقداري از آن را، در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند. و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب (1) را بخواند اما اگر تمام آنچه را خوانده، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پيش از ركوع ركعت چهارم يادش بيايد، احتياط واجب (2) آن است كه نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و دوباره نماز مغرب و بعد از آن عشا را بخواند.
1- و احتياط آن است كه نماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند
2- اقوي بطلان نماز است و بايد نماز مغرب و عشاء را بخواند ولي احتياط مستحسن عدول به نماز مغرب و اتمام آن و دوباره خواندن نماز مغرب و عشاء و اگر در ركوع ركعت چهارم و بعد از آن متذكر شد نماز را به عنوان عشاء تمام كند و صحيح است زيرا بعضي از آن در وقت مشترك واقع شده و بعد از آن نماز مغرب را ميخواند ولي احتياط مستحسن خواندن نماز عشاء است بعد از نماز مغرب.
كد مسأله: 31425
مسأله 747- آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و شب را بايد از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد، نه تا اول آفتاب.
كد مسأله: 31428
مسأله 748- اگر از روي معصيت يا به واسطهي عذري نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينكه نيت ادا و قضا كند، بجا آورد.
كد مسأله: 31430
مسأله 749- نزديك اذان صبح از طرف مشرق سفيدهاي رو به بالا حركت ميكند، كه آن را فجر اول گويند. موقعي كه آن سفيده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح، موقعي است كه آفتاب بيرون ميآيد.
كد مسأله: 31433
مسأله 750- موقعي انسان ميتواند مشغول نماز شود، كه يقين كند وقت داخل شده است، (1) يا دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند.
1- يا اطمينان كند به دخول وقت يا عدل عارف به وقت آذان بگويد يا ثقه عارفِ به وقت آذان بگويد يا دو عادل شهادت به دخول وقت بدهند يا يك عادل شهادت به دخول وقت بدهد.
كد مسأله: 31435
مسأله 751- اگر به واسطه ابر يا غبار يا نابينايي و يا بودن در زندان نتوان در اول وقت نماز به داخل شدن وقت يقين كند، چنانچه گمان (1) داشته باشد كه وقت داخل شده ميتواند مشغول نماز شود ولي احتياط مستحب آن است كه نماز را تأخير بيندازد تا يقين كند، وقت داخل شده است.
1- مظنه به دخول وقت كافي نيست مگر در مورد غيم براي افطار نه دخول در نماز و در بقيه موارد بايد اطمينان داشته باشد يا دو عادل بدخول وقت شهادت دهند يا آذان عادل عارف يا آذان ثقه عارف به دخول وقت باشد.
كد مسأله: 31437
مسأله 752- اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند يا انسان يقين كند كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده. ولي اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده، نماز او صحيح است.
كد مسأله: 31440
مسأله 753- اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحيح است. و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نماز باطل است. بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است، احتياط واجب آن است كه دوباره آن نماز را بخواند.
كد مسأله: 31442
مسأله 754- اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است. ولي اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقتشده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 31445
مسأله 755- اگر وقت نماز به قدري تنگ است كه به واسطه به جا آوردن بعضي از كارهاي مستحب نماز، مقداري از آن بعد از وقت خوانده ميشود، بايد آن مستحب را به جا نياورد. و اگر به واسطه خواندن قنوت مقداري از نماز بعد از وقت خوانده ميشود، بايد قنوت نخواند.
كد مسأله: 31447
مسأله 756- كسي كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيت ادا بخواند. ولي نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.
كد مسأله: 31450
مسأله 757- كسي كه مسافر نيست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعدا بايد نماز مغرب را قضا نمايد. (1)
1- به قصد مافي الذمه بجا آورد نه قصد اداء كند و نه قصد قضا نمايد چنانچه سابقاً ذكر شد.
كد مسأله: 31452
مسأله 758- كسي كه مسافر است، اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز ظهر و عصر را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند. و اگر تا نصف شب به اندازهي خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر كمتر وقت دارد، بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را قضا نمايد. (1) و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است، بايد فوراً نماز مغرب را به نيت ادا بجا آورد.
1- نه قصد قضاء و نه قصد اداء كند بلكه به عنوان مافي الذمه بجا آورد.
كد مسأله: 31455
مسأله 759- مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خيلي سفارش شده است. و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد، بهتر است. مگر آنكه تأخير آن از جهتي بهتر باشد، مثلا صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
كد مسأله: 31457
مسأله 760- هرگاه انسان عذري دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است مثلاً با تيمم يا با لباس نجس نماز بخواند، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقي است، ميتواند در اول وقت نماز بخواند. ولي اگر احتمال (1) دهد كه عذر او از بين ميرود، بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود. و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نيست به قدري صبر كند كه فقط بتواند كارهاي واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براي مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، ميتواند تيمم كند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
1- در غير موارد تيمم بايد صبر نمايد تا آخر وقت يا مأيوس شود از زوال عذر و در موارد تيمم صبر لازم نيست و در اول وقت هم ميتواند بخواند.
كد مسأله: 31460
مسأله 761- كسي كه مسايل نماز و شكيات و سهويات را نميداند و احتمال ميدهد كه يكي از اينها در نماز پيش آيد، بايد براي ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تاخير بيندازد. (1) ولي اگر اطمينان دارد كه نماز را به طور صحيح تمام ميكند، ميتواند در اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز مسالهاي كه حكم آن را نميداند پيش نيايد، نماز او صحيح است. و اگر مسالهاي كه حكم آن را نميداند پيش بيايد جايز است به يكي از دو طرفي كه احتمال ميدهد عمل نمايد و نماز را تمام كند. ولي بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند و اگر صحيح هم بوده، بنابر احتياط واجب دوباره بجا آورد. (2)
1- در صورت غلبه اتفاق يكي از مسائل مذكوره در متن و الا تأخير لازم نيست و تقدم جايز است.
2- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 31463
مسأله 762- اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه ميكند، در صورتي كه ممكن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند. و همچنين است اگر كار واجب ديگري كه بايد فوراً آنرا بجا آورد پيش آمد كند، مثلاً ببيند مسجد نجس است كه بايد اول مسجد را تطهير كند، بعد نماز بخواند. و چنانچه اول نماز بخواند معصيت كرده، ولي نماز او صحيح است.
كد مسأله: 31466
مسأله 763- انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند. و اگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند، باطل است.
كد مسأله: 31468
مسأله 764- اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است، نميتواند نيت را به نماز عصر برگرداند، بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند. و همينطور است در نماز مغرب و عشا.
كد مسأله: 31470
مسأله 765- اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيت را به نماز ظهر برگرداند چنانچه يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده بنابر احتياط واجب (1) بايد نيت را به نماز عصر برگرداند و بعد از تمام كردن نماز دوباره نماز عصر را بخواند.
1- احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است ولي نماز عصر را بايد بخواند ولو در صورت عدول نيت به نماز عصر
كد مسأله: 31473
مسأله 766- اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد نيت را (1) به نماز ظهر برگرداند. ولي اگر وقت به قدري كم است كه بعد از تمام شدن نماز مغرب ميشود، بايد به نيت نماز عصر، نماز را تمام كند.
1- لازم نيست و قاعده تجاوز حيثي جاري ميشود و نماز عصر را تصحيح ميكند و ميگويد صلوه ظهر قبل از آن از جهت اشتراط ترتيب آمده و بعد از نماز عصر بايد نماز ظهر را به جا آورد.
كد مسأله: 31475
مسأله 767- اگر در نماز عشا پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، چنانچه وقت به قدري كم است كه بعد از تمام شدن نماز، نصف شب ميشود، بايد به نيت عشا نماز را تمام كند. و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيت را (1) به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتي تمام كند، بعد نماز عشا را بخواند.
1- عدول لازم نيست نماز عشاء را تمام ميكند و نماز مغرب را بعد از آن بجا ميآورد.
كد مسأله: 31478
مسأله 768- اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم، شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد نماز را تمام كند، بعد نماز مغرب را بخواند. (1)
1- اگر در وقت مشترك شك واقع شود و اگر در وقت مختص به عشاء باشد نماز مغرب بعد از نماز عشاء لازم نيست.
كد مسأله: 31481
مسأله 769- اگر انسان نمازي را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد، نمازي را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نميتواند نيت را به آن نماز برگرداند. مثلا موقعي كه نماز عصر را احتياطاً ميخواند، اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است، نميتواند نيت را به نماز ظهر برگرداند.
كد مسأله: 31483
مسأله 770- برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا، و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.
كد مسأله: 31485
مسأله 771- اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان ميتواند در بين نماز نيت را به نماز قضا برگرداند، ولي بايد برگرداندن نيت به نماز قضا ممكن باشد. مثلا اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتي ميتواند نيت را به قضاي صبح برگرداند كه داخل ركعتسوم نشده باشد.
كد مسأله: 31487
مسأله 772- نمازهاي مستحبي زياد است و آنها را نافله گويند. و بين نمازهاي مستحبي، به خواندن نافلههاي شبانه روز بيشتر سفارش شده، و آنها در غير روز جمعه سي و چهار ركعتند، كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح ميباشد. و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتياط واجب (1) بايد نشسته خواند، يك ركعتحساب ميشود. ولي در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه ميشود.
1- اين احتياط مستحسن است و علي الاقوي قيام در آن جايز است.
كد مسأله: 31490
مسأله 773- از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب، و دو ركعت آن به نيت نماز شفع، و يك ركعت آن به نيت نماز وتر خوانده شود. و دستور كامل نافله شب در كتابهاي دعا گفته شده است.
كد مسأله: 31492
مسأله 774- نمازهاي نافله را ميشود نشسته خواند ولي بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند. مثلا كسي كه ميخواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده ركعت بخواند. و اگر ميخواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتي نشسته بخواند.
كد مسأله: 31495
مسأله 775- نافله ظهر و عصر و عشاء را (1) در سفر نبايد خواند.
1- علي الاقوي نافله عشاء در سفر ساقط است ولي بهتر آن است كه آنرا رجاء عبوديت بجا آورند.
كد مسأله: 31498
مسأله 776- نافلهي نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده ميشود. و وقت آن از اول ظهر است تا موقعي كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعداز ظهر پيدا ميشود، به اندازه دو هفتم آن شود. مثلاً اگر درازي شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايهاي كه بعد از ظهر پيدا ميشود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.
كد مسأله: 31500
مسأله 777- نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده ميشود. و وقت آن تا موقعي استكه آن مقدار از سايهي شاخص كه بعد از ظهر پيدا ميشود، به چهار هفتم آن برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافلهي عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بايد نافله ظهر را بعد از نماز ظهر (1) و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند. و بنابر احتياط واجب، نيت ادا و قضا نكند.
1- لازم نيست تأخير نافله ظهر و عصر از نماز ظهر و عصر بلكه تقديم و تأخير هر دو جايز است ولكن بعد از مضي وقت نافله به عنوان مافي الذمه بجا آورند نه قصد اداء كند و نه قصد قضا نمايد.
كد مسأله: 31503
مسأله 778- وقت نافله مغرب، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتي كه سرخي طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا ميشود، از بين برود. (1)
1- بلكه وقت نافله مغرب ممتد است به امتداد وقت نماز مغرب علي الاقوي ولكن احتياط آن است كه بعد از زوال حمزه مغربيه به عنوان رجاء عبوديت بجا آورد.
كد مسأله: 31505
مسأله 779- وقت نافله عشا، بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است. و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
كد مسأله: 31508
مسأله 780- نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده ميشود. و وقت آن بعد از فجر اول است تا وقتي كه سرخي طرف مشرق پيدا شود. و نشانه فجر اول در وقت نماز صبح گفته شد، و ممكن است نافله صبح را بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند.
كد مسأله: 31510
مسأله 781- وقت نافله شب از نصف شب است، تا اذان صبح، و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.
كد مسأله: 31512
مسأله 782- مسافر و كسي كه براي او سخت است، نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، ميتواند آن را در اول شب بجا آورد.
كد مسأله: 31515
مسأله 783- يكي از نمازهاي مستحبي نماز غفيله است، كه بين نماز مغرب و عشا خوانده ميشود. و وقت آن بنابر احتياط پيش از آن است كه سرخي طرف مغرب از بين برود. و در ركعت اول آن بعد از حمد، بايد به جاي سوره، اين آيه را بخوانند:
"و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجي المؤمنين". و در ركعت دوم بعد از حمد به جاي سوره، اين آيه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو و يعلم ما في البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا يعلمها و لا حبه في ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين". و در قنوت آن بگويند: "اللهم اني اسئلك بمفاتح الغيب التي لا يعلمها الا انت ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تفعل بي كذا و كذا". و به جاي كلمه كذا و كذا حاجتهاي خود را بگويند. و بعد بگويند: "اللهم انت ولي نعمتي و القادر علي طلبتي تعلم حاجتي فاسئلك بحق محمد و آل محمد عليه و عليهم السلام لما قضيتها لي".
كد مسأله: 31517
مسأله 784- خانه كعبه كه در مكههي معظمه ميباشد قبله است، و بايد روبروي آن نماز خواند. ولي كسي كه دور است، اگر طوري بايستد كه بگويند رو به قبله نماز ميخواند، كافي است. و همچنين است كارهاي ديگري كه مانند سر بريدن حيوانات بايدرو به قبله انجام گيرد.
كد مسأله: 31520
مسأله 785- كسي كه نماز واجب را ايستاده ميخواند، بايد صورت و سينه و شكم و جلوي پاهاي او رو به قبله باشد و احتياط مستحب آن است كه انگشتان پاي او هم روبه قبله باشد.
كد مسأله: 31522
مسأله 786- كسي كه بايد نشسته نماز بخواند، اگر نميتواند به طور معمول بنشيند ودر موقع نشستن، كف پاها را به زمين ميگذارد، بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم و ساق پاي او (1) رو به قبله باشد.
1- صدق عرفي در مقابه با جهت كعبه كافي است و مقابله ساق پا لازم نيست.
كد مسأله: 31525
مسأله 787- كسي كه نميتواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلوي راست طوري بخوابد كه جلوي بدن او رو به قبله باشد. و اگر ممكن نيست، بايد به پهلوي چپ طوري بخوابد كه جلوي بدن او رو به قبله باشد. و اگر اين را هم نتواند، بايد به پشت بخوابد، به طوري كه كف پاي او رو به قبله باشد.
كد مسأله: 31527
مسأله 788- نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش شده و سجده سهو را بايد رو به قبله بجا آورد.
كد مسأله: 31530
مسأله 789- نماز مستحبي را ميشود در حال راه رفتن و سواري خواند. و اگر انسان در اين دو حال نماز مستحبي بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد.
كد مسأله: 31532
مسأله 790- كسي كه ميخواهد نماز بخواند، بايد براي پيدا كردن قبله كوشش نمايد تا يقين كند (1) كه قبله كدام طرف است و اگر نتواند يقين پيدا كند، بايد به گماني كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاي آنان يا از راههاي ديگر پيدا ميشود عمل نمايد، حتي اگر از گفته فاسق يا كافري كه به واسطه قواعد علمي قبله را ميشناسد گمان به قبله پيدا كند، كافي است.
1- يا اطمينان پيدا كند يا دو عادل شهادت دهند.
كد مسأله: 31534
مسأله 791- كسي كه گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قويتري پيدا كند، نميتواند به گمان خود عمل نمايد. مثلا اگر ميهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله پيدا كند، ولي بتواند از راه ديگر گمان قويتري پيدا كند، نبايد به حرف او عمل نمايد.
كد مسأله: 31537
مسأله 792- اگر براي پيدا كردن قبله وسيلهاي ندارد، يا با اينكه كوشش كرده گمانش به طرفي نميرود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند. و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، بايد به اندازهاي كه وقت دارد نماز بخواند. مثلا اگر فقط به اندازه يك نماز وقت دارد، بايد يك نماز بههر طرفي كه ميخواهد بخواند. و بايد نمازها را طوري بخواند كه يقين كند يكي ازآنها رو به قبله بوده، يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسيده است.
كد مسأله: 31539
مسأله 793- اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكي از دو طرف است، بايد به هر دو طرف نماز بخواند. ولي احتياط مستحب آن است كه در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند.
كد مسأله: 31542
مسأله 794- كسي كه بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد دو نماز بخواند كه مثل نماز ظهر و عصر بايد يكي بعد از ديگري خوانده شد، احتياط واجب (1) آن است كه نماز اول را به هر چند طرف كه واجب است بخواند، بعد نماز دوم را شروع كند.
1- لازم نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 31544
مسأله 795- كسي كه يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از نماز كاري كند كه بايدرو به قبله انجام داد، مثلا بخواهد سر حيواني را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد. و اگر گمان ممكن نيست، به هر طرف كه انجام دهد، صحيح است. (1)
1- در صورت تحقق يكي از عناوين ثانيه مثل اضطرار يا ضرر يا غير اينها والا اشتراط استقبال ساقط نميشود.
كد مسأله: 31547
مسأله 796- مرد بايد در حال نماز، اگر چه كسي او را نميبيند، عورتين خود را بپوشاند. و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
كد مسأله: 31549
مسأله 797- زن بايد در موقع نماز تمام بدن، حتي سر و موي خود را بپوشاند. و احتياط واجب (1) آن است كه كف پا را هم بپوشاند. ولي پوشاندن صورت به مقداري كه در وضو شسته ميشود، و دستها تا مچ، و پاها تا مچ پا لازم نيست. اما براي آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقداري از اطراف صورت و قدري پايين تر از مچ را هم بپوشاند.
1- لازم نيست.
كد مسأله: 31552
مسأله 798- موقعي كه انسان قضاي سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را بجا ميآورد، بلكه بنابر احتياط واجب در موقع سجده سهو هم، بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند.
كد مسأله: 31554
مسأله 799- اگر انسان عمداً، يا از روي ندانستن مسأله (1) در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
1- در صورت جهل حكم چه قصوري باشد و چه تقصيري نماز صحيح است ولي اعاده مستحسن است.
كد مسأله: 31557
مسأله 800- اگر در بين نماز بفهمد كه عورتش پيدا است، بايد آن را بپوشاند. و احتياط واجب (1) آن است كه نمازش را تمام كند و دوباره بخواند. ولي اگر بعداز نماز بفهمد كه در نماز عورت او پيدا بوده، نمازش صحيح است.
1- نمازش صحيح است و اعاده لازم نيست اگرچه مستحسن است.
كد مسأله: 31559
مسأله 801- اگر در حال ايستاده، لباسش عورت او را ميپوشاند، ولي ممكن است در حال ديگر مثلا در حال ركوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعي كه عورت او پيدا ميشود بهوسيلهاي آن را بپوشاند، نماز او صحيح است. ولي احتياط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند.
كد مسأله: 31562
مسأله 802- انسان ميتواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند، ولي احتياط مستحب آن است كه موقعي خود را با اينها بپوشاند كه چيز ديگري نداشته باشد.
كد مسأله: 31564
مسأله 803- انسان در حال ناچاري ميتواند در نماز خود را با گل بپوشاند.
كد مسأله: 31566
مسأله 804- اگر چيزي ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه احتمال دهد كه پيدا ميكند، بنابر احتياط واجب (1) بايد نماز را تأخير بيندازد و اگر چيزي پيدا نكرد، در آخر وقت مطابق وظيفهاش نماز بخواند.
1- بلكه علي الاقوي بايد نماز را تأخير بياندازد.
كد مسأله: 31568
مسأله 805- كسي كه ميخواهد نماز بخواند، اگر براي پوشاندن خود حتي برگ درخت و علف و گل و لجن نداشته باشد، و آب گل آلود يا چاله اي هم كه در آن به ايستد پيدا نكند و احتمال ندهد كه تا آخر وقت چيزي پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند، در صورتي كه احتمال بدهد كه نامحرم او را ميبيند، بايد نشسته نماز بخواند و براي ركوع و سجود به قدري خم شود (1) كه عورتش پيدا نباشد و براي سجود كمي بيشتر از ركوع خم شود و مهر را بالا بياورد و پيشاني را بر آن بگذارد و اگر اطمينان دارد كه نامحرم او را نمي بيند، احتياط واجب آن است كه دو نماز ايستاده بخواند (2) و موقعي كه ايستاده قبل خود را با دست بپوشاند (3) و در يكي از آن دو نماز، ركوع و سجود را بجا آورد و در ديگري بجاي ركوع و سجود با سر اشاره نمايد.
1- خم شدن لازم نيست و براي ركوع و سجود ايماء و اشاره مي كند.
2- بلكه علي الاقوي يك نماز قائماً با ايماء و اشاره به ركوع و سجود كافي است و نماز دوم لازم نيست ولي احتياط مستحسن است.
3- علي الاحوط.
كد مسأله: 31572
مسأله 806- لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول: آنكه پاك باشد. دوم: آنكه مباح باشد. سوم: آنكه از اجزاي مردار نباشد. چهارم: آنكه از حيوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم: آنكه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و طلاباف نباشد. و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته ميشود.
كد مسأله: 31575
شرط اول
مسأله 807- لباس نمازگزار بايد پاك باشد. و اگر كسي عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 31577
مسأله 808- كسي كه نميداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل ميباشد. (1)
1- در جهل تقصيري نه قصوري
كد مسأله: 31580
مسأله 809- اگر به واسطه تقصير در ندانستن مسأله، چيز نجسي را نداند نجس است، مثلاً نداند عرق جنب از حرام نجس است و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است. (1)
1- در جهل تقصيري نه قصوري
كد مسأله: 31582
مسأله 810- اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نماز او صحيح است. ولي احتياط مستحب آن است كه اگر وقت دارد دوباره آن نماز را بخواند.
كد مسأله: 31585
مسأله 811- اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
كد مسأله: 31587
مسأله 812- كسي كه در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن يا لباس او نجس شود و پيش از آن كه چيزي از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود كه نجس شده يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتي كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن، نماز را به هم نميزند، بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض نمايد يا اگر چيز ديگري عورت او را پوشانده لباس را بيرون آورد. ولي چنانچه طوري باشد كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض كند يا بيرون آورد نماز به هم ميخورد و اگر لباس را بيرون آورد برهنه ميماند، بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند.
كد مسأله: 31590
مسأله 813- كسي كه در تنگي وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز لباس او نجس شود و پيش از آنكه چيزي از نماز را با نجاست بخواند بفهمد كه نجس شده يا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتي كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس، نماز را به هم نميزند و ميتواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند يا اگر چيز ديگري عورت او را پوشانده، لباس را بيرون آورد و نماز را تمام كند. اما اگر چيز ديگري عورت او را نپوشانده و لباس را هم نميتواند آب بكشد يا عوض كند، بايد لباس را بيرون آورد و به دستوري كه براي برهنگان گفته شد، نماز را تمام كند. ولي چنانچه طوري است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند، نماز به هم ميخورد و يا به واسطههي سرما و مانند آن نميتواند لباس را بيرون آورد، بايد با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحيح است.
كد مسأله: 31592
مسأله 814- كسي كه در تنگي وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن او نجس شود و پيش از آن كه چيزي از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود كه نجس شده يا بفهمد بدن او نجس است، و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتي كه آب كشيدن بدن نماز را به هم نميزند، بايد آب بكشد. واگر نماز را به هم ميزند، بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است.
كد مسأله: 31594
مسأله 815- كسي كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده، نماز او صحيح است.
كد مسأله: 31597
مسأله 816- اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد. (1)
1- اعاده و قضاء لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 31599
مسأله 817- اگر خوني در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه از خونهاي نجس نيست، مثلا يقين كند كه خون پشه است، چنانچه بعداز نماز بفهمد از خونهايي بوده كه نميشود با آن نماز خواند، نماز او صحيح است.
كد مسأله: 31602
مسأله 818- اگر يقين كند خوني كه در بدن يا لباس اوست، خون نجسي است كه نماز با آن صحيح است، مثلا يقين كند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خوني بوده كه نماز با آن باطل است، احتياط واجب (1) آن است كه نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1- بلكه اقوي وجوب اعاده در وقت يا قضاء خارج وقت است.
كد مسأله: 31604
مسأله 819- اگر نجس بودن چيزي را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشي نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نماز او صحيح است. ولي اگر بدنش با رطوبت به چيزي كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون اينكه خود را آب بكشد غسل كند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است. و نيز اگر جايي از اعضاي وضو با رطوبت به چيزي كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش از آنكه آن جا را آب بكشد وضو بگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل ميباشد.
كد مسأله: 31606
مسأله 820- كسي كه يك لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب كشيدن يكي از آنها آب داشته باشد، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد، بايد بدن را آب بكشد و نماز را به دستوري كه براي برهنگان گفته شد به جا آورد. و اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد، هر كدام از بدن يا لباس را كه مي خواند، مي تواند آب بكشد. ولي اگر مثلاً نجاست يكي بول است كه اگر بخواهد با آب قليل آب بكشد بايد دو مرتبه آب روي آن بريزد و ديگري خون است كه يك مرتبه ريختن آب روي آن كافيست، بايد آن را كه به بول نجس شده آب بكشد. (1)
1- تعيين ندارد اگرچه احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 31608
مسأله 821- كسي كه غير از لباس نجس لباس ديگري ندارد بايد نماز را به دستوري كه براي برهنگان گفته شد بجا آورد. ولي اگر به واسطههي سرما و مانند آن نمي تواند لباسش را بيرون آورد، بايد با لباس نجس نماز بخواند و نماز او صحيح است.
كد مسأله: 31610
مسأله 822- كسي كه دو لباس دارد، اگر بداند يكي از آنها نجس است و نداند كدام يك آنهاست، چنانچه وقت دارد بايد با هر دو لباس نماز بخواند، مثلاً اگر مي خواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هر كدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند، ولي اگر وقت تنگ است بايد نماز را به دستوري كه براي برهنگان گفته شد بجا آورد. و احتياط مستحب (1) آن است كه آن نماز را با لباس پاك قضا نمايد.
1- بلكه احتياط لازم آن است كه آن نماز را با لباس پاك قضا نمايد.
كد مسأله: 31613
شرط دوم
مسأله 823- لباس نمازگزار بايد مباح باشد و كسي كه ميداند پوشيدن لباس غصبي حرام است، اگر عمداً در لباس غصبي يا در لباسي كه نخ يا دگمه يا چيز ديگر آن غصبي است نماز بخواند، باطل است.
كد مسأله: 31615
مسأله 824- كسي كه ميداند پوشيدن لباس غصبي حرام است ولي نميداند نماز را باطل ميكند، اگر عمدا با لباس غصبي نماز بخواند، نمازش باطل است. (1)
1- بلكه صحيح است ولي احتياط مستحسن اعاده است.
كد مسأله: 31618
مسأله 825- اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبي است و با آن، نماز بخواند، نمازش صحيح است. ولي اگر خودش آن لباس را غصب نمايد و فراموش كند كه غصب كرده است و باآن نماز بخواند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 31620
مسأله 826- اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبي است و در بين نماز بفهمد، چنانچه چيز ديگري عورت او را پوشانده است و ميتواند فورا يا بدون اينكه موالات يعني پي در پي بودن نماز بهم بخورد لباس غصبي را بيرون آورد، بايد آن را بيرون آورد و نمازش صحيح است. و اگر چيز ديگري عورت او را نپوشانده يا نميتواند لباس غصبي را فورا بيرون آورد يا اگر بيرون آورد پي در پي بودن نماز بهم ميخورد، در صورتي كه به مقدار يك ركعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبي نماز بخواند. و اگر به اين مقدار وقت ندارد، بايد در حال نماز لباس را بيرون آورد و به دستور نماز برهنگان، نماز را تمام نمايد.
كد مسأله: 31622
مسأله 827- اگر كسي براي حفظ جانش با لباس غصبي نماز بخواند، يا مثلا براي اينكه دزد لباس غصبي را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 31625
مسأله 828- اگر با عين پولي كه خمس يا زكات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل است. (1)
1- ولي اگر معامله كلي نمايد نماز صحيح است ولو در مقام تفريغ ذمّه از مال غير مخمّس اداء نمايد ولو اينكه از اوّل قاصد همين معني باشد.
كد مسأله: 31627
شرط سوم
مسأله 829- لباس نمازگزار بايد از اجزاي حيوان مردهاي كه خون جهنده دارد، يعني حيواني كه اگر رگش را ببرند، خون از آن جستن ميكند، نباشد. بلكه اگر از حيوان مردهاي كه مانند ماهي، خون جهنده ندارد لباس تهيه كند، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند. (1)
1- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 31630
مسأله 830- هر گاه چيزي از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد، گرچه لباس او هم نباشد نمازش باطل است.
كد مسأله: 31632
مسأله 831- اگر چيزي از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد يا با لباسي كه از آنها تهيه كردهاند نماز بخواند، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 31650
شرط چهارم
مسأله 832- لباس نمازگزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد. و اگر مويي ازآن هم همراه نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
كد مسأله: 31653
مسأله 833- اگر آب دهان يا بيني يا رطوبت ديگري از حيوان حرام گوشت مانند گربه بربدن يا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد، نماز صحيح است.
كد مسأله: 31655
مسأله 834- اگر مو و عرق و آب دهان كسي بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، اشكال ندارد. و همچنين است اگر مرواريد و موم و عسل همراه او باشد.
كد مسأله: 31657
مسأله 835- اگر شك داشته باشد كه لباسي از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، چه در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه، احتياط واجب (1) آن است كه با آن نماز نخواند.
1- احتياط مستحسن است و اقوي صحت صلوه در ثوب مشكوك است.
كد مسأله: 31660
مسأله 836- صدف از حيوان حرام گوشت است. (1) و اگر انسان احتمال دهد كه تكمههي صدفي و مانند آن از آن حيوان است، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند.
1- معلوم نيست صدف از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد و در صورت احتمال احتياط لازم نيست بلكه مستحسن است و اقوي صحّت صلوه در صدف است.
كد مسأله: 31662
مسأله 837- پوشيدن خز خالص در نماز اشكالي ندارد، ولي احتياط واجب آن است كه با پوست سنجاب(1) نماز نخوانند.
1- احتياط مستحسن است و اقوي صحت صلوه در پوست سنجاب است.
كد مسأله: 31667
مسأله 838- اگر با لباسي كه نميداند يا فراموش كرده كه از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند بنابر احتياط واجب (1) بايد آن نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1- احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است و اقوي صحت صلوه است و اعاده و قضاء هم ندارد.
كد مسأله: 31669
شرط پنجم
مسأله 839- پوشيدن لباس طلاباف براي مرد حرام و نماز با آن باطل است. ولي براي زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
كد مسأله: 31671
مسأله 840- زينت كردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا به دست كردن و بستن ساعت مچي طلا به دست براي مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است و احتياط واجب آن است كه از استعمال عينك طلا هم خودداري كند. ولي زينت كردن به طلا براي زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
كد مسأله: 31673
مسأله 841- اگر مردي نداند يا فراموش كند كه انگشتري يا لباس از طلا است يا شك داشته باشد و با آن نماز بخواند احتياط واجب (1) آن است كه آن نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1- احتياط مستحسن است و اقوي صحّت صلوه است و اعاده و قضاء ندارد.
كد مسأله: 31675
شرط ششم
مسأله 842- لباس مرد نمازگزار حتي عرقچين و بند شلوار او بايد ابريشم خالص نباشد و در غير نماز هم پوشيدن آن براي مرد حرام است.
كد مسأله: 31677
مسأله 843- اگر آستر تمام لباس يا آستر مقداري از آن ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براي مرد حرام و نماز در آن باطل است.
كد مسأله: 31679
مسأله 844- لباسي را كه نميداند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، اگر در غير نماز بپوشد اشكال ندارد، ولي احتياط واجب (1) آن است كه با آن نماز نخواند.
1- احتياط مستحسن است و اقوي صحّت صلوه است.
كد مسأله: 31681
مسأله 845- دستمال ابريشمي و مانند آن اگر در جيب مرد باشد، اشكال ندارد، و نماز را باطل نميكند.
كد مسأله: 31684
مسأله 846- پوشيدن لباس ابريشمي براي زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد.
كد مسأله: 31686
مسأله 847- پوشيدن لباس غصبي و ابريشمي خالص و طلاباف و لباسي كه از مردار تهيه شده، در حال ناچاري مانعي ندارد. و نيز كسي كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگري غير از اينها ندارد ميتواند با اين لباسها نماز بخواند.
كد مسأله: 31688
مسأله 848- اگر غير از لباس غصبي و لباسي كه از مردار تهيه شده لباس ديگري ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند.
كد مسأله: 31690
مسأله 849- اگر غير از لباسي كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگري ندارد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد ميتواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد، و بنابر احتياط واجب يك نماز ديگر هم با همان لباس بخواند. (1)
1- احتياط واجب نيست و اقوي كفايت نماز بدون ستر است ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 31692
مسأله 850- اگر مرد غير از لباس ابريشمي خالص يا طلاباف لباس ديگري نداشته باشد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند.
كد مسأله: 31694
مسأله 851- اگر چيزي ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به كرايه يا خريداري باشد تهيه نمايد. ولي اگر تهيه آن به قدري پول لازم دارد كه نسبت به دارايي او زياد است، يا طوري است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد،نماز بخواند.
كد مسأله: 31696
مسأله 852- كسي كه لباس ندارد، اگر ديگري لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول كردن آن براي او مشقت نداشته باشد، بايد قبول كند. بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براي او سخت نيست، بايد از كسي كه لباس دارد طلب بخشش يا عاريه نمايد.
كد مسأله: 31698
مسأله 853- پوشيدن لباسي كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براي كسي كه ميخواهد آن را بپوشد معمول نيست مثل آنكه اهل علم لباس نظامي بپوشد، حرام است ولي اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد.
كد مسأله: 31700
مسأله 854- احتياط واجب آن است كه مرد لباس زنانه، و زن لباس مردانه نپوشد ولي اگر با آن نماز بخواند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 31702
مسأله 855- كسي كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشك (1) او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاي حيوان حرام گوشت باشد، احتياط واجب آن است كه در نماز، خود را با آنها نپوشاند.
1- تشك با عدم تستّر به آن اشكالي ندارد.
كد مسأله: 31704
مسأله 856- در سه صورت كه تفصيل آنها بعدا گفته ميشود، اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است:
اول: آنكه به واسطه زخم يا جراحتيا دملي كه در بدن او است، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد.
دوم: آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (1) «كه تقريبا به اندازه يك اشرفي ميشود» به خون آلوده باشد.
سوم: آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است:
اول: آنكه لباسهاي كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.
دوم: آنكه لباس زني كه پرستار پسر بچه است، نجس شده باشد. و احكام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته ميشود.
1- كه تقريباً به مقدار بند انگشت سبابه است.
كد مسأله: 31707
مسأله 857- اگر در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا جراحتيا دمل باشد، چنانچه طوري است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براي بيشتر مردم سخت است، (1) تا وقتي كه زخم يا جراحتيا دمل خوب نشده است،ميتواند با آن خون نماز بخواند. و همچنين است اگر چركي كه با خون بيرون آمده يا دوايي كه روي زخم گذاشتهاند و نجس شده، در بدن يا لباس او باشد.
1- بلكه براي شخص سخت باشد چه اينكه براي نوع سخت باشد يا نباشد
كد مسأله: 31709
مسأله 858- اگر خون بريدگي و زخمي كه به زودي خوب ميشود و شستن آن آسان است، در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است. (1)
1- مگر آنكه كمتر از درهم باشد كه در اين صورت نمازش صحيح است.
كد مسأله: 31712
مسأله 859- اگر جايي از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند. ولي اگر مقداري از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده ميشود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعي ندارد.
كد مسأله: 31714
مسأله 860- اگر از زخمي كه توي دهان و بيني و مانند اينها است خوني به بدن يا لباس برسد احتياط واجب (1) آن است كه با آن نماز نخواند و همچنين است خون بو اسير در صورتي كه دانههايش بيرون نباشد ولي با خون بواسير كه دانههاي آن بيرون است، ميشود نماز خواند.
1- واجب نيست و لكن مستحسن است و همچنين در بواسير فرقي بين ظاهر و باطن نيست، يعني هر دو معفّو است.
كد مسأله: 31716
مسأله 861- كسي كه بدنش زخم است، اگر در بدن يا لباس خود خوني ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر، احتياط واجب (1) آن است كه با آن نماز نخواند.
1- واجب نيست و لكن مستحسن است
كد مسأله: 31718
مسأله 862- اگر چند زخم در بدن باشد و به طوري نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود، تا وقتي همه خوب نشدهاند، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد. ولي اگر به قدري از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب شود، هر كدام كه خوب شد، بايد براي نماز بدن و لباس را از خون آن، آب بكشد.
كد مسأله: 31721
مسأله 863- اگر سر سوزني خون حيض يا نفاس، يا استحاضه يا خون سگ يا خوك يا كافر، يا مردار يا حيوان حرام گوشت در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل (1) است. ولي خونهاي ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت، اگرچه در چند جاي بدن و لباس باشد در صورتي كه روي هم كمتر از درهم باشد (كه تقريباً به اندازه يك اشرفي (2) ميشود) نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
1- بنابر احتياط واجب در نفاس و استحاضه
2- كه تقريباً به مقدار بند انگشت سبابه است.
كد مسأله: 31723
مسأله 864- خوني كه به لباس بيآستر بريزد و به پشت آن برسد، يك خون حساب ميشود. ولي اگر پشت آن، جدا خوني شود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود پس اگر خوني كه در پشت و روي لباس است، روي هم كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح، و اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.
كد مسأله: 31725
مسأله 865- اگر خون روي لباسي كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد، و يا به آستر بريزد و روي لباس خوني شود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روي لباس و آستر كمتر از درهم باشد، نماز با آن صحيح، و اگر بيشتر باشد،نماز با آن باطل است.
كد مسأله: 31727
مسأله 866- اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتي به آن برسد، در صورتي كه خون و رطوبتي كه به آن رسيده، به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند، نماز با آن باطل است. بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند، نماز خواندن با آن اشكال دارد. (1)
1- در صورت عدم استهلاك ولي در صورت استهلاك نماز صحيح است چه اطراف را آلوده كرده باشد يا نه.
كد مسأله: 31729
مسأله 867- اگر بدن يا لباس خوني نشود ولي به واسطه رسيدن به خون نجس شود، اگرچه مقداري كه نجس شده كمتر از درهم باشد، نميشود با آن، نماز خواند.
كد مسأله: 31731
مسأله 868- اگر خوني كه در بدن يا لباس است، كمتر از درهم باشد و نجاست ديگري بهآن برسد، مثلاً يك قطره بول روي آن بريزد، نماز خواندن با آن جايز نيست. (1)
1- در صورت عدم استهلاك ولي در صورت استهلاك صحيح است علي الاقوي
كد مسأله: 31734
مسأل 869- اگر لباسهاي كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نميشود با آنها عورت را پوشانيد نجس باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد، نماز با آنها صحيح است. و نيز اگر با انگشتري نجس نماز بخواند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 31735
مسأله 870- احتياط واجب (1) آن است كه چيز نجس مانند دستمال و كليد و چاقوي نجس همراه نمازگزار نباشد، ولي كسي كه اين مسأله را نميدانسته و مثلاً مدتي با اينكه دستمال نجس در جيبش بوده نماز خوانده، لازم نيست آن نمازها را قضا كند.
1- واجب نيست در محموليكه ساتر عورت نباشد و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 31738
مسأله 871- زني كه پرستار بچه است (1) و بيشتر از يك لباس ندارد، چنانچه نتواند (2) لباس ديگري بخرد، يا كرايه و يا عاريه نمايد، هرگاه شبانه روز يك مرتبه لباس خود را آب بكشد، اگرچه تا روز ديگر لباسش به بول بچه نجس شود، مي تواند با آن لباس نماز بخواند. ولي احتياط مستحب آن است كه لباس خود را طرف عصر براي نماز ظهر و عصر آب بكشد و نيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولي ناچار است كه همههي آن ها را بپوشد، چنانچه شبانه روزي يك مرتبه همههي آنها را آب بكشد كافي است.
1- در غير مادر محل اشكال است
2- بلكه در صورت تمكن از تهيه لباس ديگر هم نماز با آن لباس صحيح است و تهيه لباس لازم نيست.
كد مسأله: 31740
مسأله 872- هرگاه لباس پرستار (1) به بول دختر بچه نجس شود، اگرچه روزي يك مرتبه آن را آب كشد، چنانچه بعد از آن نجس شود، احتياط واجب (2) آن است كه با آن لباس نماز نخواند.
1- در غير مادر محل اشكال است.
2- احتياط واجب نيست و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 31742
مسأله 873- چند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است: عمامه با تحت الحنك، پوشيدن عبا و لباس سفيد و پاكيزهترين لباسها، و استعمال بوي خوش، و دست كردن انگشتري عقيق.
كد مسأله: 31745
مسأله 874- چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است، و از آن جمله است: پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس كسي كه از نجاست پرهيز نميكند، و لباسي كه نقش صورت دارد. و نيز باز بودن تكمههاي لباس و دست كردن انگشتري كه نقش صورت دارد، مكروه ميباشد.
كد مسأله: 31747
مكان نمازگزار چند شرط دارد:
شرط اول: آنكه مباح باشد.
مسأله 875- كسي كه در ملك غصبي نماز ميخواند، اگر چه روي فرش و تخت (1) و مانند اينها باشد، نمازش باطل است. ولي نماز خواندن در زير سقف غصبي و خيمه غصبي، مانعي ندارد.
1- اگر فضاء نمازگزار غصبي باشد و الا نماز صحيح است.
كد مسأله: 31749
مسأله 876- نماز خواندن در ملكي كه منفعت آن مال ديگري است بدون اجازه كسي كه منفعت ملك مال او ميباشد باطل است مثلا در خانه اجارهاي اگر صاحب خانه يا ديگري بدون اجازه كسي كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند نمازش باطل است و همچنين است اگر در ملكي كه ديگري در آن حقي دارد نماز بخواند مثلاً اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفي برسانند تا وقتي ثلث را جدا نكنند نميشود در ملك او نماز خواند.
كد مسأله: 31752
مسأله 877- كسي كه در مسجد نشسته، اگر ديگري جاي او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 31754
مسأله 878- اگر در جايي كه نميداند غصبي است، نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده، نماز بخواند، و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است. ولي كسي كه خودش جايي را غصب كرده، اگر فراموش كند و در آن جا نماز بخواند نمازش باطل است. (1)
1- علي الاقوي صحيح است ولكن مستحسن اعاده است.
كد مسأله: 31756
مسأله 879- اگر بداند جايي غصبي است ولي نداند كه در جاي غصبي نماز باطل است، و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است.
كد مسأله: 31759
مسأله 880- كسي كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سواري يا زين يا نعل (1) آن غصبي باشد، نماز او باطل است و همچنين است اگر بخواهد بر آن حيوان نماز مستحبي بخواند.
1-در نعل غصبي مورد اشكال است چون صدق تصرف در غصب معلوم نيست.
كد مسأله: 31761
مسأله 881- كسي كه در ملكي با ديگري شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نميتواند در آن ملك تصرف كند، و نماز بخواند.
كد مسأله: 31764
مسأله 882- اگر با عين پولي كه خمس و زكات آن را نداده ملكي بخرد تصرف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است.
كد مسأله: 31766
مسأله 883- اگر صاحب ملك به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضي نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضي است نماز صحيح است.
كد مسأله: 31768
مسأله 884- تصرف در ملك ميتي كه خمس يا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است ولي اگر بدهي او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند، تصرف و نماز در ملك او اشكال ندارد.
كد مسأله: 31770
مسأله 885- تصرف در ملك ميتي كه به مردم بدهكار است حرام، و نماز در آن باطل است. ولي اگر ضامن شوند كه قرضهاي او را بپردازند يا اين كه طلبكارها و وصي ميت (1) يا طلبكارها و حاكم شرع اجازه بدهند، تصرف و نماز در ملك او مانعي ندارد.
1- در صورت وصيت به ثلث احتياج به اذن وصي يا حاكم شرع در صورت فقدان وصي هست و اما در صورت عدم وصيت به ثلث احتياج به اذن وصي يا حاكم شرع نيست و فقط رضايت ديان كافي است براي صحت صلوه و جواز تصرف
كد مسأله: 31772
مسأله 886- اگر ميت قرض نداشته باشد، ولي بعضي از ورثه او صغير يا ديوانه يا غايب باشند، تصرف در ملك او حرام، و نماز در آن باطل است. (1)
1- مگر به اذن ولي صغير و مجنون و غايب كه تصّرف جايز و نماز صحيح است.
كد مسأله: 31775
مسأله 887- نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اينها كه براي واردين آماده است اشكال ندارد (1) ولي در غير اين قبيل جاها، در صورتي ميشود نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد، يا حرفي كه معلوم شود، (2) براي نماز خواندن اذن داده است، مثل اينكه به كسي اجازه دهد در ملك او بنشيند و بخوابد كه از اينها فهميده ميشود براي نماز خواندن هم اذن داده است.
1- اگر از قرائن و شواهد علم يا اطمينان به رضاي مالك حاصل شود و الا صحيح نيست.
2- يا وثوق و اطمينان به رضاء مالك تحقق پيدا كند و الا نماز باطل است.
كد مسأله: 31777
مسأله 888- در زمين بسيار وسيعي كه براي بيشتر مردم مشكل است،(1) موقع نماز از آنجا به جاي ديگر بروند، بي اجازههي مالك مي شود نماز خواند.
1- ملاك تعذّر و تعسّر شخصي است نه نوعي و عمومي اگر چه براي شخص تعذّر و تعسّر نداشته باشد پس سقوط رضاي مالك جهت تعذّر يا تعسّر اجتناب از چنين اراضي است. پس اگر براي شخص تعسّر يا تعذّر نداشته باشد تصرف بدون اجازه مالك صحيح نيست و نماز باطل است.
كد مسأله: 31780
شرط دوم
مسأله889- مكان نمازگزار بايد بيحركت باشد، (1) و اگر به واسطه تنگي وقت يا جهت ديگر ناچار باشد در جايي كه حركت دارد، مانند اتومبيل و كشتي و ترن نماز بخواند، به قدري كه ممكن است بايد در حال حركت چيزي نخواند، و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند، به طرف قبله برگردد.
1- به حيثي كه منافي استقرار باشد و الا اگر منافي استقرار مصلي نباشد حركت مكان مصلي مضر نيست و عدم آن لازم نميباشد مثل مراكبي كه تكان ندارد و ميشود با استقرار نماز خواند در اين صورت در حال اختيار هم نماز اشكال ندارد.
كد مسأله: 31783
مسأله 890- نماز خواندن در اتومبيل و كشتي و ترن و مانند اينها، وقتي ايستادهاند، مانعي ندارد.
كد مسأله: 31786
مسأله 891- روي خرمن گندم و جو و مانند اينها، كه نميشود بيحركت ماند، نماز باطل است.
كد مسأله: 31788
شرط سوم
مسأله 892- بنابر احتياط واجب بايد در جايي نماز بخواند كه اطمينان داشته باشد (1) نماز را تمام مي كند و در جايي كه به واسطه احتمال باد و باران و زيادي جمعيت و مانند اينها اطمينان ندارد كه بتواند نماز را تمام كند، احتياط واجب آن است كه نماز نخواند. (2)
1- اطمينان شرط نيست بلكه احتمال اتمام در جواز كافي است.
2- تكليفاً حرام است و اما وضعاً حكم به اشتراط و فساد مشكل است.
شرط چهارم: آنكه در جايي كه ماندن در آن حرام است. مثلاً زير سقغي كه نزديك است خراب شود نماز نخواند.
شرط پنجم: آنكه روي چيزي كه ايستادن و نشستن روي آن حرام است، مثل فرشي كه اسم خدا بر آن نوشته نماز نخواند.
شرط ششم: آنكه در جايي كه سقف آن كوتاه است و نمي تواند در آنجا راست بايستد، يا به اندازه اي كوچك است كه جاي ركوع و سجود ندارد، نماز نخواند، و اگر ناچار شود كه در چنين جايي نماز بخواند، بايد به قدري كه ممكن است قيام و ركوع و سجود را بجا آورد.
كد مسأله: 31791
شرط هفتم
مسأله 893- بنابر احتياط واجب (1) بايد جلوتر از قبر پيغمبر و امام عليهم السلام نماز نخواند.
1- اقوي عدم جواز تقدم است.
كد مسأله: 31793
مسأله 894- اگر در نماز چيزي مانند ديوار بين او و قبر مطهر باشد كه بياحترامي نشود اشكال ندارد، ولي فاصله شدن صندوق شريف و ضريح و پارچهاي كه روي آن افتاده،كافي نيست.
شرط هشتم: آنكه مكان نمازگزار اگر نجس است به طوري تر نباشد كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولي جايي كه پيشاني را بر آن ميگذارد اگر نجس باشد در صورتي كه خشك هم باشد، نماز باطل است، و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار اصلا نجس نباشد.
كد مسأله: 31797
شرط نهم
895- بنابر احتياط واجب، (1) بايد زن عقبتر از مرد بايستد و جاي سجده او ازجاي ايستادن كمي عقبتر باشد.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است و اگر زن مقدم بر مرد يا مساوي با او نماز كند مكروه است نه باطل
كد مسأله: 31800
مسأله 896- اگر زن برابر مرد يا جلوتر بايستد، و با هم وارد نماز شوند، احتياط واجب (1) آن است كه نماز را دوباره بخوانند و اگر يكي زودتر از ديگري به نماز بايستد، نماز او صحيح است و كسي كه بعد مشغول نماز شده، بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دو باره بخواند.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است و همچنين احتياط بعد از آن واجب نيست بلكه مستحب است.
كد مسأله: 31802
مسأله 897- اگر بين مرد و زن، ديوار يا پرده يا چيز ديگري باشد كه يكديگر را نبينند.يا بين آنان اقلاً ده ذراع كه تقريباً پنج ذرع مي شود، فاصله باشد چنانچه زن برابر مرد يا جلوتر از او باشد نماز هر دو صحيح است و همچنين است اگر مكان يكي از آنان به قدري بلند باشد كه نگويند زن جلوتر از مرد يا برابر او ايستاده است. (1)
1- قبلاً گفته شد كه تقدم يا مساوي بودن زن با مرد مكروه است نه موجب بطلان نماز
شرط دهم: آنكه جاي پيشاني نمازگزار از جاي زانوهاي او، بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر نباشد، و تفصيل اين مسأله در احكام سجده گفته مي شود.
كد مسأله: 31805
مسأله 898- بودن مرد و زن نامحرم در اطاقي كه كسي در آنجا نيست و كسي هم نميتواند وارد شود، حرام است و احتياط واجب آن است كه در آنجا نماز نخوانند ولي اگر يكي از آنها مشغول نماز باشد و ديگري كه با او نامحرم است وارد شود، نماز او اشكال ندارد.
كد مسأله: 31807
مسأله 899- نماز خواندن در جايي كه تار و مانند آن استعمال ميكنند باطل است.
كد مسأله: 31809
مسأله 900- احتياط واجب (1) آن است كه در خانه كعبه و بر بام آن نماز واجب نخوانند ولي در حال ناچار اشكال ندارد.
1- واجب نيست بلكه مستحن است و اقوي صحت صلوه واجب است در حال اختيار و اضطرار
كد مسأله: 31811
مسأله 901- خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد. بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركني دو ركعت نماز بخوانند.
كد مسأله: 31814
مسأله 902- در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است، كه نماز را در مسجد بخوانند. و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است، و بعد از آن مسجد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم، و بعد مسجد كوفه، و بعد از آن مسجد بيتالمقدس، (1) و بعد از مسجد بيتالمقدس مسجد جامع هر شهر، و بعد از آن مسجد محله، و بعد از مسجد محله مسجد بازار است.
1- مسجد كوفه با مسجد بيت المقدس از جهت فضيلت مساوي است.
كد مسأله: 38346
مسأله 903- براي زنها نماز خواندن در خانه، بلكه در صندوقخانه و اطاق عقب بهتر است، ولي اگر بتوانند كاملا خود را از نامحرم حفظ كنند بهتر است (1) در مسجد نماز بخوانند.
1- اگر عنوان ديگري غير از عنوان مسجد نباشد در بيت افضل است.
كد مسأله: 38349
مسأله 904- نماز در حرم امامان عليهمالسلام مستحب، بلكه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام برابر دويست هزار نماز است.
كد مسأله: 38353
مسأله 905- زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدي كه نمازگزار ندارد، مستحب است. و همسايه مسجد اگر عذري نداشته باشد، مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.
كد مسأله: 38355
مسأله 906- مستحب است انسان با كسي كه در مسجد حاضر نميشود، غذا نخورد و در كارها با او مشورت نكند، و همسايه او نشود، و از او زن نگيرد و به او زن ندهد.
كد مسأله: 38357
مسأله 907- نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است: حمام، زمين نمكزار، مقابل انسان، مقابل دري كه باز است، در جاده و خيابان و كوچه اگر براي كساني كه عبور ميكنند زحمت نباشد. و چنانچه زحمت باشد حرام و نماز باطل است، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هر كجا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و چالهاي كه محل بول باشد، روبروي عكس و مجسمه چيزي كه روح دارد، مگر آنكه روي آن پرده بكشند، در اطاقي كه جنب در آن باشد، در جايي كه عكس باشد اگر چه روبروي نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روي قبر، بين دو قبر، در قبرستان.
كد مسأله: 38360
مسأله 908- كسي كه در محل عبور مردم نماز ميخواند، يا كسي روبروي اوست، مستحب است جلوي خود چيزي بگذارد، و اگر چوب يا ريسماني هم باشد كافي است.
كد مسأله: 38363
مسأله 909- نجس كردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است. و هر كس بفهمد كه نجس شده است، بايد فوراً نجاست آن را برطرف كند. و احتياط واجب (1) آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند. و اگر نجس شود، نجاستش را برطرف نمايند
1- بلكه اقوي تحريم تنجيس است مگر اين كه جزء وقف مسجد نباشد كه در اين صورت تنجيس حرام نيست علي الاقوي
كد مسأله: 38368
مسأله 910- اگر نتواند مسجد را تطهير نمايد، يا كمك لازم داشته باشد و پيدا نكند، تطهير مسجد بر او واجب نيست. ولي بنابر احتياط واجب بايد به كسي كه ميتواند تطهير كند اطلاع دهد.
كد مسأله: 38371
مسأله 911- اگر جايي از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن ممكن نيست، بايد آنجا را بكنند، يا خراب (1) نمايند. و پر كردن جايي كه كنده¬اند، و ساختن جايي كه خراب كرد¬اند، واجب نيست. ولي اگر چيزي مانند آجر مسجد نجس شود، در صورتي كه ممكن باشد، بايد بعد از آب كشيدن، به جاي اولش بگذارند.
1- اگر جزيي باشد كه ضرري به وقف وارد ننمايد و اگر كلي باشد كه موجب ضرر شود جايز نيست.
كد مسأله: 38374
مسأله 912- اگر مسجدي را غصب كنند و به جاي آن خانه و مانند آن بسازند يا به طوري خراب شود كه نماز خواندن در آن ممكن نباشد، باز هم نجس كردن آن حرام و تطهير آن واجب است.
كد مسأله: 38376
مسأله 913- نجس كردن حرم امامان عليهمالسلام، حرام است. و اگر يكي از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بياحترامي باشد، تطهير آن واجب است. بلكه احتياط مستحب آن است كه اگر بياحترامي هم نباشد، آن را تطهير كنند.
كد مسأله: 38382
مسأله 914- اگر حصير مسجد نجس شود، بايد آن را آب بكشند، ولي چنانچه به واسطه¬ آب كشيدن، خراب مي¬شود و بريدن جاي نجس بهتر است بايد آن را ببرند.
كد مسأله: 38384
مسأله 915- بردن عين نجس مانند خون در مسجد اگر بياحترامي به مسجد باشد حرام است. بلكه احتياط واجب آن است كه اگر بي¬احترامي هم نباشد، عين نجس را در مسجد نبرند. ولي بردن چيزي كه نجس شده، در صورتي حرام است كه بياحترامي به مسجد باشد.
كد مسأله: 38398
مسأله 916- اگر مسجد را براي روضه خواني چادر بزنند و فرش كنند و سياهي بكوبند و اسباب چاي در آن ببرند، در صورتي كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود، اشكال ندارد.
كد مسأله: 38406
مسأله 917- زينت كردن مسجد به طلا حرام است و بنابر احتياط واجب، نبايد صورت چيزهايي كه مثل انسان و حيوان روح دارد در مسجد نقش كنند، و نقاشي چيزهايي كه روح ندارد، مثل گل و بوته، مكروه است.
كد مسأله: 38408
مسأله 918- اگر مسجد خراب هم شود، نميتوانند آن را بفروشند يا داخل ملك و جاده نمايند.
كد مسأله: 38410
مسأله 919- فروختن در و پنجره و چيزهايي ديگر مسجد حرام است، و اگر مسجد خراب شود، بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد بايد در مسجد ديگر مصرف شود. ولي اگر به درد مسجدهاي ديگر هم نخورد، ميتوانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.
كد مسأله: 38412
مسأله 920- ساختن مسجد و تعمير مسجدي كه نزديك به خرابي ميباشد مستحب است. و اگر مسجد طوري خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد، ميتوانند آن را خراب كنند و دوباره بسازند. بلكه ميتوانند مسجدي را كه خراب نشده براي احتياج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند.
كد مسأله: 38415
مسأله 921- تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است و كسي كه ميخواهد مسجد برود، مستحب استخود را خوشبو كند و لباس پاكيزه و قيمتي بپوشد و ته كفش خود را وارسي كند كه نجاستي به آن نباشد. و موقع داخل شدن به مسجد اول پاي راست و موقع بيرون آمدن اول پاي چپ را بگذارد. همچنين مستحب است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر از مسجد بيرون رود.
كد مسأله: 38417
مسأله 922- وقتي انسان وارد مسجد ميشود، مستحب است دو ركعت نماز به قصد تحيت و احترام مسجد بخواند، و اگر نماز واجب يا مستحب ديگري هم بخواند كافي است.
كد مسأله: 38422
مسأله 923- خوابيدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت كردن راجع به كارهاي دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعري كه نصيحت و مانند آن نباشد، مكروه است. و نيز مكروه است آب دهان و بيني و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد، و گمشدهاي را طلب كند و صداي خود را بلند كند، ولي بلند كردن صدا براي اذان مانعي ندارد.
كد مسأله: 38424
مسأله 924- راه دادن بچه و ديوانه به مسجد مكروه است. و كسي كه پياز و سير و مانند اينها خورده كه بوي دهانش مردم را اذيت ميكند، مكروه است به مسجد برود.
كد مسأله: 38426
مسأله 925- براي مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاي واجب يوميه اذان و اقامه بگويند (1) ولي پيش از نمازهاي واجب غير يوميه مثل نماز آيات، مستحب است سه مرتبه بگويند الصلوه(2)
1- ولي اقامه مستحب مؤكد است خصوصاً در نماز صبح و مغرب
2- در خصوص نماز عيدين و در غير آن به عنوان رجاء گفته شود.
كد مسأله: 38429
مسأله 926- مستحب است در روز اولي كه بچه به دنيا ميآيد يا پيش از آنكه بندنافش بيفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
كد مسأله: 38439
مسأله 927- اذان هيجده جمله است:
"الله اكبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حي علي الصلاه، حي علي الفلاح، حي علي خير العمل، الله اكبر، لا اله الا الله"، هر يك دو مرتبه. و اقامه هفده جمله استيعني دو مرتبه"الله اكبر" از اول اذان، و يك مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن كم ميشود، و بعداز گفتن "حي علي خير العمل" بايد دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
كد مسأله: 38441
مسأله 928- "اشهد ان عليا ولي الله" جزو اذان و اقامه نيست، ولي خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود.»
كد مسأله: 38446
"الله اكبر" يعني خداي تعالي بزرگتر از آن است كه او را وصف كنند."اشهد ان لا اله الا الله" يعني شهادت ميدهم كه غير خدايي كه يكتا و بيهمتا است، خداي ديگري سزاوار پرستش نيست. "اشهد ان محمدا رسول الله" يعني شهادت ميدهم كه حضرت محمد بن عبد الله صلي الله عليه و آله و سلم، پيغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان عليا امير المؤمنين ولي الله" يعني شهادت ميدهم كه حضرت علي عليه الصلاة و السلام، امير المؤمنين و ولي خدا بر همه خلق است. "حي علي الصلاه"يعني بشتاب براي نماز. "حي علي الفلاح" يعني بشتاب براي رستگاري. "حي علي خيرالعمل" يعني بشتاب براي بهترين كارها كه نماز است. "قد قامت الصلاه" يعني به تحقيق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" يعني خدايي سزاوار پرستش نيست مگر خدايي كه يكتا و بيهمتا است.
مسأله 929- بين جملههاي اذان و اقامه بايد خيلي فاصله نشود. و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را از سر بگيرد.
كد مسأله: 38450
مسأله 930- اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بيندازد، چنانچه غنا شود يعني به طور آوازه خواني كه در مجالس لهو و بازيگري معمول است اذان و اقامه را بگويد حرام است، و اگر غنا نشود مكروه ميباشد.
كد مسأله: 38453
مسأله 931- در پنج نماز اذان ساقط ميشود : اول: نماز عصر روز جمعه. دوم: نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذيحجه است. سوم: نماز عشاي شب عيد قربان براي كسي كه در مشعر الحرام باشد. چهارم: نماز عصر و عشاي زن مستحاضه. پنجم: نماز عصر و عشاي كسي كه نميتواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند. و در اين (1) پنج نماز در صورتي اذان ساقط ميشود كه با نماز قبلي فاصله نشود، يا فاصله كمي بين آنها باشد، ولي فاصله شدن نافله (2) و تعقيب ضرر ندارد.
1- بلكه در هر موردي كه دو نماز متوالياً خوانده شود اذان از نماز دوم ساقط است.
2- فصل نافله مضر به جمع بين صلوتين است.
كد مسأله: 38455
مسأله 932- اگر براي نماز جماعتي اذان و اقامه گفته باشند، كسي كه با آن جماعت نماز ميخواند، نبايد براي نماز خود اذان و اقامه بگويد.
كد مسأله: 38458
مسأله 933- اگر كسي براي خواندن نماز جماعت (1) به مسجد رود و ببيند جماعت تمام شده، تا وقتي كه صفها به هم نخورده و جمعيت متفرق نشده ميتواند (2) براي نماز خود اذان و اقامه نگويد.
1- يا فرادي
2- احتياط واجب ترك اذان و اقامه است
كد مسأله: 38461
مسأله 934- در جايي كه عدهاي مشغول نماز جماعتند يا نماز آنان تازه تمام شده وصفها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فرادي يا با جماعت ديگري كه برپا ميشود نماز بخواند، با شش (1) شرط اذان و اقامه از او ساقط ميشود:
اول: آن كه نماز جماعت در مسجد باشد و اگر در مسجد نباشد، ساقط شدن اذان و اقامه اشكال دارد.
دوم: آن كه براي آن نماز اذان و اقامه، گفته باشند.
سوم: آن كه نماز جماعت باطل نباشد.
چهارم: آن كه نماز او و نماز جماعت در يك مكان باشد، پس اگر نماز جماعت، داخل مسجد باشد. و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.
پنجم: آن كه نماز او و نماز جماعت هر دو ادا باشد.
ششم: آن كه وقت نماز او و نماز جماعت مشترك باشد مثلاً هر دو نماز ظهر، يا هر دو نماز عصر بخوانند، يا نمازي كه به جماعت خوانده مي¬شود، نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند، يا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.
1- بلكه با سه شرط زيرا اولي و پنجمي و ششمي معتبر نيست.
كد مسأله: 38463
مسأله 935- اگر در شرط سوم از شرطهايي كه در مساله پيش گفته شده شك كند، يعني شك كند كه نماز جماعت صحيح بوده يا نه، اذان و اقامه از او ساقط است. ولي اگردر يكي از پنج شرط ديگر شك كند مستحب (1) است اذان و اقامه بگويد.
1- اگر شك كند كه اذان و اقامه به جماعت گفته شده يا نه ولي اگر شك وحدت در مكان داشته باشد، مستحب نيست اذان و اقامه بگويد. و اگر خواست بگويد به عنوان رجاء عبوديت بگويد و سه شرط ديگر معتبر نيست تا شك در آنها مورد بحث باشد زيرا در صورت قطع به وجود هم اذان و اقامه مستحب است.
كد مسأله: 38466
مسأله 936- كسي كه اذان و اقامه ديگري را ميشنود، مستحب است هر قسمتي را كه ميشنود بگويد. (1)
1- و اولي تبديل حيعلات به حولقه است (يعني بجاي حيّ علي ها كه حيعلات مي باشند، ذكر لا حول و لا قوه الا بالله بگويد.)
كد مسأله: 38468
مسأله 937- كسي كه اذان و اقامه ديگري را شنيده، چه با او گفته باشد يا نه، در صورتي كه بين آن اذان و اقامه و نمازي كه ميخواهد بخواند زياد فاصله نشده باشد، ميتواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد.
كد مسأله: 38471
مسأله 938- اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود، اذان از او ساقط نميشود. بلكه اگر قصد لذت هم نداشته باشد، ساقط شدن اذان اشكال دارد. (1)
1- با عدم حرمت سماع يا استماع و عدم حرمت اذان زن ظاهراً سقوط بي اشكال است.
كد مسأله: 38473
مسأله 939- اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، ولي در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگويد، كافي است.
كد مسأله: 38476
مسأله 940- اقامه بايد بعد از اذان گفته شود. و اگر قبل از اذان بگويند، صحيح نيست.
كد مسأله: 38478
مسأله 941- اگر كلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد، مثلا "حي علي الفلاح" را پيش از "حي علي الصلاه" بگويد، بايد از جايي كه ترتيب به هم خورده دوباره بگويد.
كد مسأله: 38485
مسأله 942- بايد بين اذان و اقامه فاصله ندهد. و اگر بين آنها به قدري فاصله دهد كه اذاني را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگويد. و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز به قدري فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براي آن نماز اذان و اقامه بگويد.
كد مسأله: 38487
مسأله 943- اذان و اقامه بايد به عربي صحيح گفته شود. پس اگر به عربي غلط بگويد يا به جاي حرفي حرف ديگر بگويد، يا مثلا ترجمه آنها را به فارسي بگويد، صحيح نيست.
كد مسأله: 38490
مسأله 944- اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود. و اگر عمدا يا از روي فراموشي پيش از وقت بگويد، باطل است.
كد مسأله: 38492
مسأله 945- اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه، بايد اذان را بگويد. ولي اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته يا نه، گفتن اذان لازم نيست.
كد مسأله: 38494
مسأله 946- اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتي را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتي را كه در گفتن آن شك كرده بگويد. ولي اگر در حال گفتن قسمتي از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش از آن است گفته يا نه، گفتن آن لازم نيست.
كد مسأله: 38497
مسأله 947- مستحب است انسان در موقع گفتن اذان رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل باشد و دستها را به گوش بگذارد (1) و صدا را بلند نمايد و بكشد و بين جملههاي اذان كمي فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.
1- بلكه انگشت در گوش بگذارد
كد مسأله: 38499
مسأله 948- مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد، و آن را از اذان آهستهتر بگويد، و جملههاي آن را به هم نچسباند. ولي به اندازهاي كه بين جملههاي اذان فاصله ميدهد، بين جملههاي اقامه فاصله ندهد.
كد مسأله: 38501
مسأله 949- مستحب است بين اذان و اقامه يك قدم بردارد يا قدري بنشيند يا سجده كند يا ذكر بگويد يا دعا بخواند يا قدري ساكت باشد يا حرفي بزند يا دو ركعت نماز بخواند. ولي حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح و نماز خواندن بين اذان و اقامه نماز مغرب مستحب نيست. (1)
1- بلكه مستحب است.
كد مسأله: 38503
مسأله 950- مستحب است كسي را كه براي گفتن اذان معين ميكنند، عادل (1) و وقتشناس و صدايش بلند باشد و اذان را در جاي بلند بگويد.
1- عدالت معتبر نيست بلكه مستحب است از اخيار باشد ولو عادل نباشد.
كد مسأله: 38506
واجبات نماز يازده چيز است: اول: نيت. دوم: قيام يعني (ايستادن). سوم: تكبيره الاحرام يعني گفتن "الله اكبر" در اول نماز. چهارم: ركوع. پنجم: سجود. ششم: قرائت. هفتم: ذكر. هشتم: تشهد. نهم: سلام. دهم: ترتيب. يازدهم: موالات يعني پي در پي بودن اجزاء نماز.
مسأله 951- بعضي از واجبات نماز ركن است، يعني اگر انسان آنها را بجا نياورد يا در نماز(1) اضافه كند، عمداً باشد يا اشتباهاً، نماز باطل ميشود. و بعضي ديگر ركن نيست، يعني اگر عمداً كم يا زياد شود، نماز باطل ميشود. و چنانچه اشتباهاً كم يا زياد گردد، نماز باطل نميشود. و ركن پنج چيز است: اول: نيت. دوم: تكبيره الاحرام. سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع يعني ايستادن پيش از ركوع. چهارم: ركوع. پنجم: دو سجده.
1- تصوير زيادي نيت بنابر داعي ممكن نيست و بنابر اخطار ممكن است ولي قادح (يعني مضر) نيست.
كد مسأله: 38508
مسأله 952- انسان بايد نماز را به نيت قربتيعني براي انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد و لازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند يا مثلا به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر ميخوانم قربه الي الله.
كد مسأله: 38511
مسأله 953- اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز ميخوانم و معين نكند ظهر است يا عصر، نماز او باطل است. و نيز كسي كه مثلا قضاي نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضا يا نماز ظهر را بخواند، بايد نمازي را كه ميخواند در نيت معين كند.
كد مسأله: 38516
مسأله 954- انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيتخود باقي باشد. پس اگر در بين نماز به طوري غافل شود كه اگر بپرسند چه ميكني نداند چه بگويد، نمازش باطل است.
كد مسأله: 38518
مسأله 955- انسان بايد فقط براي انجام امر خداوند عالم نماز بخواند. پس كسي كه ريا كند يعني براي نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط براي مردم باشد، يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد.
كد مسأله: 38521
مسأله 956- اگر قسمتي از نماز را هم براي غير خدا بجا آورد نماز باطل است، چه آن قسمت واجب باشد مثل حمد و سوره، چه مستحب (1) باشد مانند قنوت. بلكه اگر تمام نماز را براي خدا بجا آورد ولي براي نشان دادن به مردم در جاي مخصوصي مثل مسجد، يا در وقت مخصوصي مثل اول وقت، يا به طرز مخصوصي مثلا با جماعت بخواند، نمازش باطل است.
1- در اجزاء مستحبه ريا موجب بطلان نماز نيست و اقوي صحت صلوه است و لكن احتياط اعاده آن نماز است.
كد مسأله: 38524
مسأله 957- گفتن "الله اكبر" در اول هر نماز واجب و ركن است و بايد حروف"الله" و حروف "اكبر" و دو كلمه "الله" و "اكبر" را پشتسر هم بگويد. و نيز بايد اين دو كلمه به عربي صحيح گفته شود، و اگر به عربي غلط بگويد يا مثلا ترجمه آن را به فارسي بگويد صحيح نيست.
كد مسأله: 38526
مسأله 958- احتياط واجب (1) آن است كه تكبيره الاحرام نماز را به چيزي كه پيش از آن ميخواند مثلا به اقامه يا به دعايي كه پيش از تكبير ميخواند، نچسباند.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 38529
مسأله 959- اگر انسان بخواهد "الله اكبر" را به چيزي كه بعد از آن ميخواند مثلا به"بسم الله الرحمن الرحيم" بچسباند، بايد (ر) اكبر را پيش بدهد.
كد مسأله: 38531
مسأله 960- موقع گفتن تكبيره الاحرام بايد بدن آرام باشد، و اگر عمداً در حالي كه بدنش حركت دارد تكبيره الاحرام را بگويد، باطل است.
كد مسأله: 38533
مسأله 961- تكبير و حمد و سوره و ذكر و دعا را بايد طوري بخواند كه خودش بشنود. و اگر به واسطه سنگيني يا كري گوش يا سر و صداي زياد نميشنود، بايد طوري بگويد كه اگر مانعي نباشد بشنود.
كد مسأله: 38537
مسأله 962- كسي كه لال است يا زبان او مرضي دارد كه نميتواند "الله اكبر" را درست بگويد، بايد به هر طور كه ميتواند بگويد. و اگر هيچ نميتواند بگويد، بايد در قلب خود بگذارند و براي تكبير اشاره كند، و زبانش را هم اگر ميتواند حركت دهد.
كد مسأله: 38540
مسأله 963- مستحب است بعد از تكبيره الاحرام بگويد: "يا محسن قد اتاك المسيء و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسيء انت المحسن و انا المسيء بحق محمد و آل محمد صل علي محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم مني"، يعني اي خدايي كه به بندگان احسان ميكني، بنده گنهكار به در خانه تو آمده و تو امر كردهاي كه نيكوكار از گنهكار بگذرد، تو نيكوكاري و من گناهكار، به حق محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بديهايي كه ميداني از من سر زده بگذر.
كد مسأله: 38542
مسأله 964- مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاي بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.
كد مسأله: 38551
مسأله 965- اگر شك كند كه تكبيره الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزي شده به شك خود اعتنا نكند. و اگر چيزي نخوانده، بايد تكبير را بگويد.
كد مسأله: 38555
مسأله 966- اگر بعد از گفتن تكبيره الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزي شده به شك خود اعتنا نكند و اگر چيزي نخوانده بايد تكبير (1) را بگويد و احتياط واجب (2) آن است كه اول عملي كه نماز را باطل مي كند، انجام دهد مثلاً صورت خود را از قبله برگرداند، بعد تكبير را بگويد.
1- اقوي صحت تكبيره الاحرام است ولي احتياط مستحسن تمام كردن نماز و اعاده آن است.
2- واجب نيست بلكه احتياط مستحسن آن است كه بعد از تمام كردن نماز دوباره نماز را بخواند.
كد مسأله: 38560
مسأله 967- قيام در موقع گفتن تكبيره الاحرام و قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع ميگويند ركن است. ولي قيام در موقع خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع، ركن نيست و اگر كسي آن را از روي فراموشي ترك كند، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 38563
مسأله 968- واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقداري بايستد تا يقين كند كهدر حال ايستادن تكبير گفته است.
كد مسأله: 38566
مسأله 969- اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود. و اگر بدون اين كه بايستد به حال خميدگي به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده، نماز او باطل است.
كد مسأله: 38568
مسأله 970- موقعي كه ايستاده است بايد بدن را حركت ندهد و به طرفي خم نشود وبه جايي تكيه نكند. ولي اگر از روي ناچاري باشد، يا در حال خم شدن براي ركوع پاها را حركت دهد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 38570
مسأله 971- اگر موقعي كه ايستاده از روي فراموشي بدن را حركت دهد يا به طرفي خم شود يا به جايي تكيه كند اشكال ندارد. ولي در قيام موقع گفتن تكبيره الاحرام و قيام متصل به ركوع اگر از روي فراموشي هم باشد، بنابر احتياط واجب (1) بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
1- واجب نيست و اقوي صحت نماز است ولي احتياط مستحسن اعاده آن است
كد مسأله: 38573
مسأله 972- احتياط واجب (1) آن است كه در موقع ايستادن هر دو پا روي زمين باشد. ولي لازم نيست سنگيني بدن روي هر دو پا باشد، و اگر روي يك پا هم باشد اشكال ندارد.
1- واجب نيست ولي مستحسن است و بعيد نيست كفايت قيام بر يك پا
كد مسأله: 38575
مسأل 973- كسي كه ميتواند درست بايستد، اگر پاها را خيلي گشاد بگذارد كه به حال ايستادن معمولي نباشد، نمازش باطل است. (1)
1- اگر صدق قيام نكند والا صحيح است.
كد مسأله: 38578
مسأله 974- موقعي كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزيست حتي موقع گفتن ذكرهاي مستحبي نماز، بايد بدنش آرام باشد. و در موقعي كه ميخواهد كمي جلو يا عقب رود يا كمي بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، بايد چيزي نگويد، ولي "بحول الله و قوته اقوم و اقعد" را بايد در حال برخاستن بگويد.
كد مسأله: 38580
مسأله 975- اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلا موقع رفتن به ركوع يا رفتن به سجده تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكري كه در نماز دستور دادهاند بگويد، بايد احتياطا نماز را دوباره بخواند. و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكري گفته باشد، نماز صحيح است.
كد مسأله: 38583
مسأله 976- حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد اشكال ندارد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد.
كد مسأله: 38585
مسأله 977- اگر موقع خواندن حمد و سوره يا خواندن تسبيحات بياختيار به قدري حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، احتياط واجب (1) آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
1- واجب نيست و اقوي صحت حمد و سوره و تسبيحات است ولي احتياط مستحسن اعاده است.
كد مسأله: 38587
مسأله 978- اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند، و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد، ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
كد مسأله: 38590
مسأله 979- تا انسان ميتواند ايستاده نماز بخواند، نبايد بنشيند. مثلا كسي كه در موقع ايستادن بدنش حركت ميكند يا مجبور است به چيزي تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد، (1) بايد به هر طور كه ميتواند ايستاده نماز بخواند. ولي اگر به هيچ قسم حتي مثل حال ركوع هم نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
1- در صورتي كه صدق قيام بكند والا جلوس مقدم بر آن است.
كد مسأله: 38592
مسأله 980- تا انسان ميتواند بنشيند، نبايد خوابيده نماز بخواند. و اگر نتواند راست بنشيند بايد هر طور كه ميتواند بنشيند، و اگر به هيچ قسم نميتواند بنشيند بايد به طوري كه در احكام قبله گفته شد به پهلوي راست بخوابد، و اگر نميتواند به پهلوي چپ، و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طوري كه كف پاهاي او رو به قبله باشد.
كد مسأله: 38596
مسأله 981- كسي كه نشسته نماز ميخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود. و اگرنتواند، بايد ركوع را هم نشسته بجا آورد.
كد مسأله: 38599
مسأله 982- كسي كه خوابيده نماز ميخواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند، بايد مقداري را كه ميتواند نشسته بخواند. و نيز اگر ميتواند بايستد، بايد مقداري را كه ميتواند ايستاده بخواند، ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
كد مسأله: 38601
مسأله 983- كسي كه نشسته نماز ميخواند، اگر در بين نماز بتواند بايستد بايد مقداري را كه ميتواند ايستاده بخواند، ولي تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزي نخواند.
كد مسأله: 38603
مسأله 984- كسي كه ميتواند بايستد، اگر بترسد كه به واسطه ايستادن مريض شود يا ضرري به او برسد، ميتواند نشسته نماز بخواند. و اگر از نشستن هم بترسد، ميتواند خوابيده نماز بخواند.
كد مسأله: 38605
مسأله 985- اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند، بايد نماز را تأخير بيندازد. پس اگر نتوانست بايستد، در آخر وقت مطابق وظيفه¬اش نماز را بجا آورد.
كد مسأله: 38607
مسأله 986- مستحب است در حال ايستادن بدن را راست نگهدارد، شانهها را پايين بيندازد، دستها را روي رانها بگذارد، انگشتها را به هم بچسباند، جاي سجده را نگاه كند، سنگيني بدن را به طور مساوي روي دو پا بيندازد، با خضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.
كد مسأله: 38610
مسأله 987- در ركعت اول و دوم نمازهاي واجب يوميه انسان بايد اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام بخواند. (1)
1- بنا بر احتياط واجب
كد مسأله: 38612
مسأله 988- اگر وقت نماز تنگ باشد يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند، مثلاً بترسد كه اگر سوره را بخواند دزد يا درنده يا چيز ديگري به او صدمه بزند، نبايد سوره را بخواند.
كد مسأله: 38614
مسأله 989- اگر عمدا سوره را پيش از حمد بخواند، نمازش باطل است. و اگر اشتباها سوره را پيش از حمد بخواند و در بين آن يادش بيايد، بايد سوره را رها كند و بعد از خواندن حمد سوره را از اول بخواند.
كد مسأله: 38617
مسأله 990- اگر حمد و سوره يا يكي از آنها را فراموش كند و بعد از رسيدن به ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 38623
مسأله 991- اگر پيش از آنكه براي ركوع خم شود، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده بايد بخواند، و اگر بفهمد سوره را نخوانده بايد فقط سوره را بخواند. ولي اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، بايد اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند. و نيز اگر خم شود و پيش از آن كه به ركوع برسد بفهمد حمد و سوره يا سوره تنها، يا حمد تنها را نخوانده، بايد بايستد و به همين دستور عمل نمايد.
كد مسأله: 38625
مسأله 992- اگر در نماز يكي از چهار سورهاي را كه آيه سجده دارد و در مسأله 361 گفته شد عمداً بخواند، نمازش باطل است. (1)
1- در صورتي كه آيه سجده را بخواند و سجده بجا آورد و الا به مجرد شروع باطل نمي شود و اگر آيه سجده را بخواند و سجده نياورد احتياطاً نماز را تمام مي كند و نماز ديگري بجا مي آورد.
كد مسأله: 38629
مسأله 993- اگر اشتباهاً مشغول خواندن سورهاي شود كه سجده واجب دارد، چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند. و اگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد، (1) مي تواند سوره را تمام كند و بعد از نماز سجده آن را بجا آورد.
1- اگر عمداً بخواند بايد بعد از به جا آوردن سجده تلاوت بصورت ايماء، سوره ديگري به قصد قربت مطلقه بخواند و نماز را تمام كند و دوباره آن نماز را بخواند علي الاحوط و اگر بعد از بجا آوردن آيه سجده نسياناً متذكر شد نمازش صحيح است و اعاده ندارد علي الاقوي اگرچه اعاده مستحسن است.
كد مسأله: 38632
مسأله 994- اگر در نماز آيه سجده را بشنود (1) نمازش صحيح است و بايد بعد از نماز سجده آن را به جا آورد.
1- يا استماع نمايد در اثناء نماز براي سجده ايماء نمايد و نماز را تمام كند و بعد از نماز احتياطاً سجده تلاوت را به نحو متعارف بجا آورد.
كد مسأله: 38634
مسأله 995- در نماز مستحبي خواندن سوره لازم نيست، اگر چه آن نماز به واسطه نذر كردن واجب شده باشد. ولي در بعضي از نمازهاي مستحبي مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصي دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد، بايد همان سوره را بخواند.
كد مسأله: 38638
مسأله 996- در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در ركعت اول بعد از"حمد" سوره " جمعه"، و در ركعت دوم بعد از "حمد" سوره "منافقين" بخواند. واگر مشغول يكي از اينها شود، بنابر احتياط واجب نميتواند(1) آن را رها كند و سوره ديگر بخواند.
1- نمي تواند اگر تجاوز از نصف كرده باشد والا علي الاقوي جائز است.
كد مسأله: 38641
مسأله 997- اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره "قل هو الله احد" يا سوره "قل يا ايها الكافرون" شود، نميتواند آن را رها كند و سوره ديگر بخواند. ولي در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روي فراموشي به جاي سوره "جمعه" و "منافقين" يكي از اين دو سوره را بخواند، تا به نصف نرسيده ميتواند آن را رها كند و سوره"جمعه" و "منافقين" را بخواند.
كد مسأله: 38643
مسأله 998- اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمداً سوره "قل هو الله احد"يا سوره "قل يا ايها الكافرون" بخواند، اگر چه به نصف نرسيده باشد، بنابر احتياط واجب نميتواند رها كند و سوره "جمعه" و "منافقين" را بخواند.
كد مسأله: 38646
مسأله 999- اگر در نماز غير سوره "قل هو الله احد" و "قل يا ايها الكافرون" سوره ديگري بخواند، تا به نصف نرسيده ميتواند رها كند و سوره ديگر بخواند.
كد مسأله: 38648
مسأله 1000- اگر مقداري از سوره را فراموش كند يا از روي ناچاري مثلا به واسطه تنگي وقت يا جهت ديگر نشود آن را تمام نمايد، ميتواند آن سوره را رها كند و سوره ديگر بخواند، اگر چه از نصف گذشته باشد يا سورهاي را كه ميخوانده "قل هو الله احد" يا "قل يا ايها الكافرون" باشد.
كد مسأله: 38652
مسأله 1001- بر مرد واجب استحمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند. و بر مرد و زن واجب استحمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
كد مسأله: 38654
مسأله 1002- مرد بايد در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتي حرف آخر آنها را بلند بخواند.
كد مسأله: 38657
مسأله 1003- زن ميتواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند يا آهسته بخواند. ولي اگر نامحرم صدايش را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.
كد مسأله: 38659
مسأله 1004- اگر در جايي كه بايد نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند، يا در جايي كه بايد آهسته خواند عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است. ولي اگر از روي فراموشي يا ندانستن مساله باشد، صحيح است. و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده، لازم نيست مقداري را كه خوانده دوباره بخواند.
كد مسأله: 38661
مسأله 1005- اگر كسي در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند، مثل آنكه آنها را با فرياد بخواند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 38664
مسأله 1006- انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند. و كسي كه به هيچ قسم نميتواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه ميتواند بخواند، و احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت بجا آورد.
كد مسأله: 38666
مسأله 1007- كسي كه حمد و سوره و چيزهاي ديگر نماز را به خوبي نميداند و ميتواند ياد بگيرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد ياد بگيرد و اگر وقت تنگ است، بنابر احتياط (1) واجب در صورتي كه ممكن باشد بايد نمازش را به جماعت بخواند.
1- واجب نيست علي الاقوي و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 38668
مسأله 1008- مزد گرفتن براي ياد دادن واجبات نماز حرام است ولي براي مستحبات آن اشكال ندارد.
كد مسأله: 38670
مسأله 1009- اگر يكي از كلمات حمد يا سوره را نداند، يا عمداً آن را نگويد، يا بجاي حرفي، حرف ديگر بگويد مثلاً به جاي (ض)، (ظ) بگويد، يا جايي كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود زير و زبر بدهد، يا تشديد را نگويد، نماز او باطل است.
كد مسأله: 38673
مسأله 1010- اگر انسان كلمهاي را صحيح بداند و در نماز همانطور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده، بايد دوباره (1) نماز را بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1- علي الاقوي لازم نيست ولكن مستحسن است چه در وقت باشد و چه در خارج وقت.
كد مسأله: 38675
مسأله 1011- اگر زير و زبر كلمهاي را نداند يا نداند مثلاً كلمه اي به (س) است يا به (ص)، بايد ياد بگيرد و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، مثل آن كه در "اهدنا الصراط المستقيم"، "مستقيم"را يك مرتبه با "سين" و يك مرتبه با "صاد" بخواند نمازش باطل است.
كد مسأله: 38677
مسأله 1012- اگر در كلمهاي "واو" باشد و حرف قبل از "واو" در آن كلمه پيش داشته باشد و حرف بعد از "واو" در آن كلمه همزه (ء) باشد مثل كلمه "سوء" بايد آن واو را مد بدهد يعني آن را بكشد و همچنين اگر در كلمهاي "الف" باشد و حرف قبل از "الف" در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از "الف" در آن كلمه همزه باشد مثل "جاء"، بايد "الف" آن را بكشد و نيز اگر در كلمهاي (ي) باشد و حرف پيش از (ي) در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از (ي) در آن كلمه همزه باشد مثل "جيء"، بايد (ي) را با مد بخواند و اگر بعداز اين "واو" و "الف" و "ي" بجاي همزه (ء) حرفي باشد كه ساكن است، يعني زير و زبر و پيش ندارد باز هم بايد اين سه حرف را با مد بخواند، مثلاً در"و لا الضالين" كه بعد از "الف" حرف "لام" ساكن است ، بايد الف آنرا با مد بخواند و چنانچه به دستور كه گفته شد رفتار نكند، احتياط واجب (1) آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
1- در صورتي كه بعد از حروف مد همزه باشد مد كلمه مستحسن است و ترك آن موجب بطلان و اعاده نيست و در صورتي كه بعد از حروف مد حرف ساكن باشد مد كلمه لازم است و ترك آن موجب بطلان نماز و لزوم اعاده و قضاء است.
كد مسأله: 38680
مسأله 1013- احتياط واجب (1) آن است كه در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد. (2) و معني وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمهاي را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد. مثلاً بگويد "الرحمن الرحيم" و ميم "الرحيم"را زير بدهد و بعد قدري فاصله دهد و بگويد: "مالك يوم الدين". و معني وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمهاي را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند، مثل آنكه بگويد : "الرحمن الرحيم" و ميم "الرحيم" را زير ندهد و فورا"مالك يوم الدين" را بگويد.
1- لازم نيست ولي از محسنات قرائت است و ترك آن موجب بطلان و لزوم اعاده و قضا نيست علي الاقوي
2- در صورتي كه وقف جائز نباشد و الا تعلّم لازم نيست زيرا وقف جائز است و كلمه را به صورت وقف اداء مي كند.
كد مسأله: 38682
مسأله 1014- در ركعت سوم و چهارم نماز ميتواند فقط يك حمد بخواند، يا بنابر احتياط واجب سه مرتبه (1) تسبيحات اربعه بگويد، يعني سه مرتبه بگويد: "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر"، و ميتواند در يك ركعت حمد، و در ركعت ديگر تسبيحات بگويد، و بهتر است (2) در هر دو ركعت تسبيحات بخواند.
1- واجب نيست ولي مستحن است سه مرتبه بگويد و بعد از آن استغفار نمايد.
2- براي خصوص مأموم اما براي امام حمد افضل است و براي منفرد هر دو مساوي است.
كد مسأله: 38684
مسأله 1015- در تنگي وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد.
كد مسأله: 38686
كد مسأله: 38693
مسأله 1016- بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند.
كد مسأله: 38697
مسأله 1017- اگر در ركعتسوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتياط واجب (1) بايد "بسم الله" آن را هم آهسته بگويد.
1- واجب نيست بلكه علي الاقوي استحباب جهر است ولي اخفات احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 38700
مسأله 1018- كسي كه نميتواند تسبيحات را ياد بگيرد يا درست بخواند، بايد در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند.
كد مسأله: 38702
مسأله 1019- اگر در دو ركعت اول نماز به خيال اين كه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد، چنانچه پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 38706
مسأله 1020- اگر در دو ركعت آخر نماز به خيال اينكه در دو ركعت اول است حمد بخواند، يا در دو ركعت اول نماز با اينكه گمان ميكرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 38709
مسأله 1021- اگر در ركعتسوم يا چهارم ميخواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد يا ميخواست تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند ولي اگر عادتش (1) خواندن چيزي بوده كه به زبانش آمده ميتواند همان را تمام كند و نمازش صحيح است.
1- با قصد اجمالي كافي است والا بايد دوباره با قصد شروع كند.
كد مسأله: 38711
مسأله 1022- كسي كه عادت دارد در ركعتسوم و چهارم تسبيحات بخواند اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود بايد آن را رها كند و دوباره حمد يا تسبيحات را بخواند.
كد مسأله: 38722
مسأله 1023- در ركعتسوم و چهارم مستحب است بعد از تسبيحات استغفار كند، مثلاً بگويد: "استغفر الله ربي و اتوب اليه" يا بگويد: "اللهم اغفر لي". و كسي كه مشغول گفتن استغفار است، اگر شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، چنانچه عادت داشته در نماز فقط بعد از تسبيحات استغفار كند بايد به شك خود اعتنا ننمايد (1) و اگر در جاهاي ديگر نماز هم استغفار مي كرده بايد حمد يا تسبيحات را بخواند و نيز اگر نماز گزار پيش از خم شدن براي ركوع در حالي كه مشغول گفتن استغفار نيست، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند.
1- بلكه بايد اعتنا كند و تسبيحات يا حمد را بجا آورد زيرا ترتيب استغفار بر تسبيحات با حمد معلوم نيست.
كد مسأله: 38725
مسأله 1024- اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم يا در حال رفتن (1) به ركوع شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند.
1- اگر به حد ركوع نرسيده باشد برگردد و حمد يا تسبيحات را بخواند.
كد مسأله: 38727
مسأله 1025- هرگاه شك كند كه آيه يا كلمهاي را درست گفته يا نه، اگر بهچيزي كه بعد از آن است مشغول نشده، بايد آن آيه يا كلمه را (1) به طور صحيح بگويد. و اگر به چيزي كه بعد از آن است مشغول شده، چنانچه آن چيز ركن باشد مثل آنكه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند. و اگر ركن نباشد، مثلاً موقع گفتن "الله الصمد" شك كند كه "قل هو الله احد"را درست گفته يا نه، باز هم ميتواند به شك خود اعتنا نكند. ولي اگر احتياطا آن آيه يا كلمه را به طور صحيح بگويد، اشكال ندارد. و اگر چند مرتبه هم شك كند،ميتواند چند بار بگويد. اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگويد، بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره بخواند.
1- لازم نيست چون قاعده فراغ در اجزاء مركب هم جاري ميشود و دخول در غير شرط جريان قاعده فراغ نيست.
كد مسأله: 38730
مسأله 1026- مستحب است در ركعت اول پيش از خواندن حمد بگويد: "اعوذ بالله من الشيطان الرجيم" و در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر "بسم الله" را بلند بگويد و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف كند، يعني آن آيه را به آيه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معناي آيه توجه داشته باشد. اگر نماز را به جماعت مي¬خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادي مي¬خواند، بعد از آنكه حمد خودش تمام شد، بگويد "الحمد لله رب العالمين". بعد از خواندن سوره "قل هو الله احد" يك يا دو يا سه مرتبه "كذلك الله ربي" يا سه مرتبه"كذلك الله ربنا" بگويد، بعد از خواندن سوره كمي صبر كند و بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد يا قنوت را بخواند.
كد مسأله: 38732
مسأله 1027- مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول سوره "انا انزلناه" و در ركعت دوم سوره "قل هو الله احد" را بخواند.
كد مسأله: 38735
مسأله 1028- مكروه است انسان در تمام نمازهاي يك شبانه روز سوره "قل هو الله احد" را نخواند.
كد مسأله: 38737
مسأله 1029- خواندن سوره "قل هو الله احد" به يك نفس مكروه است.
كد مسأله: 38739
مسأله 1030- سورهاي را كه در ركعت اول خوانده، مكروه است در ركعت دوم بخواند، ولي اگر سوره " قل هو الله احد" را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست.
كد مسأله: 38741
مسأله 1031- در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازهاي خم شود (1) كه بتواند دست را به زانو بگذارد، و اين عمل را ركوع ميگويند.
1- بلكه بتواند اطراف اصابع را به زانو بگذارد كافي است.
كد مسأله: 38744
مسأله 1032- اگر به اندازه ركوع خم شود ولي دستها را به زانو نگذارد اشكال ندارد.
كد مسأله: 38746
مسأله 1033- هرگاه ركوع را بطور غير معمول بجا آورد، مثلا به چپ يا راست خم شود، اگر چه دستهاي او به زانو برسد صحيح نيست.
كد مسأله: 38748
مسأله 1034- خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگري مثلا براي كشتن جانور خم شود، نميتواند آن را ركوع حساب كند بلكه بايد بايستد و دوباره براي ركوع خم شود، و به واسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نميشود.
كد مسأله: 38750
مسأله 1035- كسي كه دست يا زانوي او با دست و زانوي ديگران فرق دارد، مثلاً دستش خيلي بلند است كه اگر كمي خم شود به زانو ميرسد يا زانوي او پايينتر از مردم ديگر است كه بايد خيلي خم شود تا دستش به زانو برسد بايد به انداره معمول خم شود.
كد مسأله: 38752
مسأله 1036- كسي كه نشسته ركوع ميكند بايد به قدري خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر است به قدري خم شود كه صورت نزديك جاي سجده برسد.
كد مسأله: 38755
مسأله 1037- احتياط واجب (1) آن است كه در ركوع، سه مرتبه "سبحان الله" يا يك مرتبه "سبحان ربي العظيم و بحمده" بگويد ولي در تنگي وقت و در حال ناچاري گفتن يك سبحان الله كافي است.
1- اين احتياط واجب نيست و اقوي كفايت مطلق ذكر است به مقدار سه تسبيح صغيره يا يك تسبيح كبيره.
كد مسأله: 38757
مسأله 1038- ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربي صحيح گفته شود. و مستحب است آن را سه يا پنچ يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويند.
كد مسأله: 38759
مسأله 1039- در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد و در ذكر مستحب هم اگر آن را به قصد ذكري كه براي ركوع دستور دادهاند بگويد بنابر احتياط واجب، (1) آرام بودن بدن لازم است.
1- بلكه مستحسن است نه لازم.
كد مسأله: 38761
مسأله 1040- اگر موقعي كه ذكر واجب ركوع را ميگويد، بياختيار به قدري حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود بايد بعد از آرام گرفتن بدن بنابر احتياط واجب دوباره ذكر را بگويد (1) ولي اگر كمي حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود، يا انگشتان را حركت دهد اشكال ندارد.
1- لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 38763
مسأله 1041- اگر پيش از آن كه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد عمداً ذكر ركوع را بگويد نمازش باطل است.
كد مسأله: 38766
مسأله 1042- اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد نمازش باطل است، و اگر سهواً سر بردارد چنانچه پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود، يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام نكرده، بايد در حال آرامي بدن دوباره ذكر را بگويد، (1) و اگر بعد از آنكه از حال ركوع خارج شد، يادش بيايد، نماز او صحيح است.
1- لازم نيست و لكن مستحن است.
كد مسأله: 38768
مسأله 1043- اگر نتواند به مقدار ذكر در ركوع بماند احتياط واجب آن است كه بقيه آن را در حال برخاستن بگويد. (1)
1- مخير است كه در حال برخاستن اتمام نمايد يا قبل از وصول به حد ركوع شروع كند و هيچ كدام تعيين ندارد.
كد مسأله: 38770
مسأله 1044- اگر به واسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نماز صحيح است، ولي بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود، ذكر واجب يعني "سبحان ربي العظيم و بحمده" يا سه مرتبه " سبحان الله" را بگويد.
كد مسأله: 38772
مسأله 1045- هرگاه نتواند به اندازه ركوع خم شود بايد به چيزي تكيه دهد و ركوع كند و اگر موقعي هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند بايد به هر اندازه ميتواند خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود بايد موقع ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند، و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگري هم بخواند و براي ركوع آن با سر اشاره نمايد.
كد مسأله: 38774
مسأله 1046- كسي كه ميتواند ايستاده نماز بخواند اگر در حال ايستاده يا نشسته نتواند ركوع كند بايد ايستاده نماز بخواند و براي ركوع با سر اشاره كند، و اگرنتواند اشاره كند بايد به نيت ركوع چشمها را هم بگذارد و ذكر آن را بگويد و به نيت برخاستن از ركوع چشمها را باز كند. و اگر از اين هم عاجز است بايد در قلب نيت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.
كد مسأله: 38777
مسأله 1047- كسي كه نميتواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براي ركوع فقط ميتواند در حالي كه نشسته است كمي خم شود يا در حالي كه ايستاده است با سر اشاره كند بايد ايستاده نماز بخواند و براي ركوع با سر اشاره نمايد و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگري هم بخواند و موقع ركوع آن بنشيند و هر قدر ميتواند براي ركوع خم شود.
كد مسأله: 38779
مسأله 1048- اگر بعد از رسيدن به حد ركوع و آرام گرفتن بدن سر بردارد و دو مرتبه به اندازه ركوع خم شود نمازش باطل است، يا بعد از آنكه به اندازه ركوع خم شد و بدنش آرام گرفت، به قدري خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد و دوباره به ركوع برگردد چون ركوع زياد شده نمازش باطل است. (1)
1- در فرض دوم ركوع زياد نشده و نماز باطل نيست ولي در فرض اول ركوع زياد شده در صورتي كه به قصد ركوع خم شود.
كد مسأله: 38781
مسأله 1049- بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد و بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود، و اگر عمداً پيش از ايستادن يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
كد مسأله: 38783
مسأله 1050- اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده برسد يادش بيايد بايد بايستد بعد به ركوع رود و چنانچه به حالت خميدگي به ركوع برگردد نمازش باطل است.
كد مسأله: 38785
مسأله 1051- اگر بعد از آنكه پيشاني به زمين رسيد يادش بيايد كه ركوع نكرده، نمازش باطل است. (1)
1- اگر در سجده دوم يادش بيايد كه ركوع نكرده ولي اگر در سجده اول يادش بيايد نمازش باطل نيست برمي گردد و ركوع را بجا مي آورد و بعد از نماز دو سجده سهو براي سجده زياد شده بجا مي آورد و احتياط مستحب آن است كه آن نماز را دوباره اعاده كند و لكن اقوي صحت است.
كد مسأله: 38788
مسأله 1052- مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالي كه راست ايستاده تكبير بگويد و در ركوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بكشد و مساوي پشت نگه دارد و بين دو قدم را نگاه كند (1) و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد ولي آن را به نيت ذكر ركوع نگويد (2) و بعد از آنكه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامي بدن بگويد: "سمع الله لمن حمده".
1- در حال برخاستن از ركوع ولي در حال ركوع غمض عين نمايد چنانچه مفاد صحيحه حماد است.
2- گفتن به نيت ذكر ركوع مانعي ندارد.
كد مسأله: 38790
مسأله 1053- مستحب است در ركوع زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
كد مسأله: 38792
مسأله 1054- نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاي واجب و مستحب بعد از ركوع دو سجده كند و سجده آن است (1) كه پيشاني و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد.
1- حقيقت سجده وضع جبهه به زمين است و بقيه امور واجبات سجده است نه حقيقت سجده
كد مسأله: 38795
مسأله 1055- دو سجده روي هم يك ركن است كه اگر كسي در نماز واجب عمداً يا از روي فراموشي هر دو را ترك كند يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد، نمازش باطل است.
كد مسأله: 38798
مسأله 1056- اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند نماز باطل ميشود، و اگر سهواً يك سجده كم كند حكم آن بعداً گفته خواهد شد.
كد مسأله: 38800
مسأله 1057- اگر پيشاني را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد سجده نكرده است اگر چه جاهاي ديگر به زمين برسد، ولي اگر پيشاني را به زمين بگذارد و سهواً جاهاي ديگر را به زمين نرساند يا سهواً ذكر نگويد سجده صحيح است.
كد مسأله: 38802
مسأله 1058- احتياط واجب (1) آن است كه در سجده سه مرتبه سبحان الله يا يك مرتبه سبحان ربي الاعلي و بحمده بگويد و بايد اين كلمات دنبال هم و به عربي صحيح گفته شود. و مستحب است سبحان ربي الاعلي و بحمده را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است زيرا علي الاقوي مطلق ذكر در سجده كافي است به شرطي كه از سه تسبيح صغيره يا يك تسبيح كبيره كمتر نشود
كد مسأله: 38804
مسأله 1059- در سجود بايد به مقدار ذكر واجب، بدن آرام باشد وموقع گفتن ذكر مستحب (1) هم اگر آن را به قصد ذكري كه براي سجده دستور داده¬اند بگويد، آرام بودن بدن لازم است.
1- آرام بودن لازم نيست و ليكن احوط است.
كد مسأله: 38807
مسأله 1060- اگر پيش از آن كه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، يا پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
كد مسأله: 38809
مسأله 1061- اگر پيش از آن كه پيشاني به زمين برسد و بدن آرام گيرد، سهواً ذكر سجده را بگويد و پيش از آن كه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه كرده است، بايد دوباره در حال آرام بودن، ذكر را بگويد. (1)
1- واجب نيست تكرار ذكر اگر از جهت عدم استقرار بوده ولي واجب است تكرار ذكر در صورتي كه پيش از وضع جبهه بر زمين باشد.
كد مسأله: 38811
مسأله 1062- اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته، يا پيش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 38814
مسأله 1063- اگر موقعي كه ذكر سجده را مي گويد، يكي از هفت عضو را عمداً از زمين بردارد، نماز باطل مي شود ولي موقعي كه مشغول گفتن ذكر نيست، اگر غير پيشاني جاهاي ديگر را از زمين بردارد و دوباره بگذارد اشكال ندارد.
كد مسأله: 38816
مسأله 1064- اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده سهواً پيشاني را از زمين بردارد نمي تواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند. ولي اگر جاهاي ديگر را سهواً از زمين بردارد، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد. (1)
1- احتياطاً و لكن اقوي عدم وجوب آن است.
كد مسأله: 38819
مسأله 1065- بعد از تمام شدن ذكر سجده اول، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
كد مسأله: 38821
مسأله 1066- جاي پيشاني نمازگزار بايد از جاي زانوها و سرانگشتان پاي او بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد. بلكه احتياط واجب (1) آن است كه جاي پيشاني او از جاي انگشتان و سر زانوها پست تر از چهار انگشت بسته نباشد.
1- بل علي الاقوي بايد جاي پيشاني از جاي انگشتان و سر زانوها پست تر از چهار انگشت بسته نباشد.
كد مسأله: 38823
مسأله 1067- در زمين سراشيب كه سراشيبي آن درست معلوم نيست، اگر جاي پيشاني نمازگزار از جاي انگشت هاي پا و سر زانوهاي او مختصري بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد اشكال ندارد. (1)
1- اشكال دارد و فرقي بين زيادي مختصر و غير مختصر نيست.
كد مسأله: 38830
مسأله 1068- اگر پيشاني را به چيزي بگذارد كه از جاي انگشتهاي پا و سر زانوهاي او بلندتر از چهار انگشت بسته است، چنانچه بلندي آن به قدري است كه نميگويند در حال سجده است بايد سر را بردارد و به چيزي كه بلندي آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد، و اگر بلندي آن به قدري است كه ميگويند در حال سجده است احتياط واجب (1) آن است كه پيشاني را از روي آن به روي چيزي كه بلندي آن به انداره چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد، و اگر كشيدن پيشاني ممكن نيست بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند. (2)
1- علي الاقوي جرّ جبهه نمايد و الا سجده زياد شود.
2- بعد از تدارك سجده به رفع و وضع اتمام نماز نمايد و دوباره نماز را بخواند.
كد مسأله: 38833
مسأله 1069- بايد بين پيشاني و آنچه بر آن سجده ميكند چيزي نباشد، پس اگر مهر بهقدري چرك باشد كه پيشاني به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولي اگر مثلا رنگ مهر تغيير كرده باشد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 38835
مسأله 1070- در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد ولي در حال ناچاري پشت دست هم مانعي ندارد، و اگر پشت دست ممكن نباشد بايد مچ دست را بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند بايد تا آرنج هر جا كه ميتواند بر زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافي است.
كد مسأله: 38837
مسأله 1071- در سجده بايد سر دو انگشت بزرگ پاها (1) را به زمين بگذارد و اگر انگشتهاي ديگر پا، يا روي پا را به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن، سر شست به زمين نرسد نمازش باطل است. و كسي كه به واسطههي ندانستن مسأله نمازهاي خود را اين طور خوانده، بايد دوباره بخواند.
1- فرقي بين طرف انگشت و ظهر و بطن آن نيست علي الاقوي هر سه كافي است.
كد مسأله: 38840
مسأله 1072- كسي كه مقداري از شست پايش بريده بايد بقيه آن را به زمين بگذارد، واگر چيزي از آن نمانده يا اگر مانده خيلي كوتاه است بايد بقيه انگشتان را بگذارد و اگر هيچ انگشت ندارد بايد هر مقداري از پا باقي مانده به زمين بگذارد. (1)
1- و احتياط استحبابي آن است كه محل ابهام را مراعات نمايد.
كد مسأله: 38842
مسأله 1073- اگر به طور غير معمول سجده كند مثلا سينه و شكم را به زمين بچسباند يا پاها را دراز كند، اگرچه هفت عضوي كه گفته شد به زمين برسد بنابر احتياط واجب (1) بايد نماز را دوباره بخواند.
1- اگر صدق سجد نمايد احتياط لازم نيست ولكن مستحسن است و اگر صدق سجده نكند نماز باطل است و علي الاقوي بايد نماز را دوباره بخواند.
كد مسأله: 38844
مسأله 1074- مهر يا چيز ديگري كه بر آن سجده مي كند بايد پاك باشد ولي اگر مثلا مهر را روي فرش نجس بگذارد يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشاني را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد.
كد مسأله: 38847
مسأله 1075- اگر در پيشاني دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است بايد با جاي سالم پيشاني سجده كند. و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاي سالم را به مقداري كه براي سجده كافي باشد بر زمين بگذارد.
كد مسأله: 38849
مسأله 1076 – اگر دمل يا زخم تمام پيشاني را گرفته باشد، بايد به يكي از دو طرف پيشاني سجده كند و اگر ممكن نيست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست بايد به هر جاي از صورت كه ممكن است سجده كند و اگر به هيچ جاي از صورت ممكن نيست بايد با جلوي سر سجده نمايد. (1)
1- لازم نيست با جلوي سر سجده كند بلكه در حال جلوس ايماء به سجده مي كند.
كد مسأله: 38853
مسأله 1077 – كسيكه نمي تواند پيشاني را بزمين برساند، بايد بقدري كه ميتواند خم شود و مهر يا چيز ديگري را كه سجده بر آن صحيح است روي چيز بلندي گذاشته و طوري پيشاني را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، ولي بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول به زمين بگذارد.
كد مسأله: 38855
مسأله 1078- كسي كه هيچ نميتواند خم شود بايد براي سجده بنشيند و با سر اشاره كند، و اگر نتواند بايد با چشمها اشاره نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب (1) آن است كه اگر ميتواند مهر را بلند كند و به پيشاني بگذارد و اگر با سر يا چشمها هم نميتواند اشاره كند بايد در قلب نيت سجده كند و بنابر احتياط واجب با دست و مانند آن براي سجده اشاره نمايد.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است چنانچه اشاره به دست و مانند آن لازم نيست و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 38857
مسأله 1079- كسي كه نميتواند بنشيند بايد ايستاده نيتسجده كند و چنانچه ميتواند براي سجده با سر اشاره كند، و اگر نميتواند با چشمها اشاره نمايد، و اگر اين را هم نميتواند در قلب نيت سجده كند و بنابر احتياط واجب (1) با دست و مانند آن براي سجده اشاره نمايد.
1- واجب نيست و نيت قلبي كافي است ولكن ايماء به دست و مانند آن مستحسن است.
كد مسأله: 38859
مسأله 1080- اگر پيشاني بياختيار از جاي سجده بلند شود چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاي سجده برسد و اين يك سجده حساب ميشود چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه و اگر نتواند سر را نگه دارد و بياختيار دوباره به جاي سجده برسد روي هم يك سجده حساب ميشود و اگر ذكر نگفته باشد بايد بگويد.
كد مسأله: 38862
مسأله 1081- جايي كه انسان بايد تقيه كند مي تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براي نماز به جاي ديگر برود ولي اگر بتواند بر حصير يا چيزي كه سجده بر آن صحيح ميباشد، طوري سجده كند كه به زحمت نيفتد، نبابد بر فرش و مانند آن سجده نمايد.
كد مسأله: 38864
مسأله 1082- اگر روي تشك پر يا چيز ديگري كه بدن روي آن آرام نمي گيرد، سجده كند باطل است.
كد مسأله: 38866
مسأله 1083- اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براي او مشقت ندارد، بايد سجده و تشهد را به طور معمول بجا آورد و اگر مشقف دارد. مي تواند در حالي كه ايستاده براي سجده با سر اشاره كند و تشهد را ايستاده بخواند و اگر سجده و تشهد را به طور معمول هم بجا آورد، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 38868
مسأله 1084- در ركعت اول و ركعت سومي كه تشهد ندارد مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا بنا بر احتياط واجب (1) بايد بعد از سجده دوم قدري بيحركت بنشيند و بعد برخيزد.
1- اقوي عدم وجوب جلسه استراحت است و ليكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 38870
مسأله 1085- بايد بر زمين و چيزهاي غير خوراكي كه از زمين ميرويد مانند چوب و برگ درخت سجده كرد و سجده بر چيزهاي خوراكي و پوشاكي و معدني صحيح نيست.
كد مسأله: 38873
مسأله 1086- احتياط واجب آن است كه بر برگ درخت مو اگر تازه باشد سجده نكنند. (1)
1- علي الاقوي بر برگ تازه جايز نيست و بر برگ خشك جايز است.
كد مسأله: 38875
مسأله 1087- سجده بر چيزهايي كه از زمين ميرويد و خوراك حيوان است مثل علف و كاه صحيح است.
كد مسأله: 38877
مسأله 1088- سجده بر گلهايي كه خوراكي نيستند صحيح است ولي سجده بر دواهاي خوراكي كه از زمين ميرويد مانند گل بنفشه و گل گاو زبان صحيح نيست.
كد مسأله: 38879
مسأله 1089- سجده بر گياهي كه خوردن آن در بعضي از شهرها معمول است و در شهرهاي ديگر معمول نيست و نيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست.
كد مسأله: 38881
مسأله 1090- سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ صحيح است و احتياط واجب (1) آن است كه در حال اختيار به گچ و آهك پخته و آجر و كوزه گلي و مانند آن سجده نكنند.
1- بلكه احتياط مستحسن است و اقوي جواز سجده بر تمام آنهاست.
كد مسأله: 38884
مسأله 1091- اگر كاغذ را از چيزي كه سجده بر آن صحيح است مثلاً از كاه ساخته باشند ميشود بر آن سجده كرد. ولي سجده بر كاغذي كه از پنبه و مانند آن ساخته شده اشكال دارد. (1)
1- جايز نيست.
كد مسأله: 38886
مسأله 1092- براي سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيدالشهدا عليه السلام ميباشد، بعد از آن خاك، بعد از خاك سنگ، و بعد از سنگ گياه است.
كد مسأله: 38888
مسأله 1093- اگر چيزي كه سجده بر آن صحيح است ندارد، يا اگر دارد بواسطه سرما يا گرماي زياد و مانند اينها نميتواند بر آن سجده كند، چنانچه لباس او از كتان يا پنبه است، بايد به لباس سجده كند و اگر از چيز ديگر است بايد بر پشت دست يا چيز معدني مانند انگشتر عقيق سجده نمايد. ولي احتياط مستحب (1) آن است كه تا سجده بر پشت دست ممكن است، بر چيز معدني سجده نكند.
1- بلكه بنابر احتياط لازم
كد مسأله: 38891
مسأله 1094- سجده بر گل و خاك سستي كه پيشاني روي آن آرام نميگيرد باطل است.
كد مسأله: 38893
مسأله 1095- اگر در سجده اول مهر به پيشاني بچسبد و بدون اينكه مهر را بردارد، دوباره به سجده برود اشكال ندارد (1) و دو سجده حساب مي شود.
1- اشكال دارد
كد مسأله: 38895
مسأله 1096- اگر در بين نماز چيزي كه بر آن سجده ميكند گم شود و چيزي كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است بايد به لباسش اگر از پنبه يا كتان است سجده كند و اگر ازچيز ديگري است بر پشت دست، يا چيز معدني مانند انگشتر عقيق سجده نمايد و احتياط مستحب (1) آن است كه تا سجده بر پشت دست ممكن است، به چيز معدني سجده نكند.
1- بلكه احتياط لازم اگر نگوئيم اقوي است.
كد مسأله: 38897
مسأله 1097- هرگاه در حال سجده بفهمد پيشاني را بر چيزي گذاشته كه سجده بر آن باطل است اگر ممكن باشد بايد پيشاني را از روي آن به روي چيزي كه سجده بر آن صحيح است بكشد و اگر ممكن نباشد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است، در صورتي كه لباسش از پنبه يا كتان است بايد پيشاني را از روي آن بر روي لباس بكشد و اگر از چيز ديگر است پيشاني را از روي آن به پشت دست (1) يا چيز معدني بكشد.
1- با تقدم پشت دست بر چيز معدني بنابر احتياط واجب
كد مسأله: 38900
مسأله 1098- اگر بعد از سجده بفهمد پيشاني را روي چيزي گذاشته كه سجده بر آن باطل است اشكال ندارد.
كد مسأله: 38902
مسأله 1099- سجده كردن براي غير خداوند متعال حرام ميباشد و بعضي از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عليهم السلام پيشاني را به زمين ميگذارند اگر براي شكر خداوند متعال باشد اشكال ندارد و گرنه حرام است.
كد مسأله: 38904
مسأله 1100- در سجده چند چيز مستحب است:
1- كسي كه ايستاده نماز ميخواند بعد از آنكه سر از ركوع برداشت و كاملا ايستاد و كسي كه نشسته نماز ميخواند بعد از آن كه كاملا نشست، براي رفتن به سجده تكبير بگويد.
2- موقعي كه مرد ميخواهد به سجده برود اول دستها را و زن اول زانوها را به زمين بگذارد.
3- بيني را به مهر يا چيزي كه سجده بر آن صحيح است بگذارد.
4- در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد بطوري كه سر آنها رو به قبله باشد.
5- در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را بخواند: «يا خير المسؤلين و يا خير المعطين ارزقني و ارزق عيالي من فضلك فانك ذو الفضل العظيم»، يعني اي بهترين كسي كه از او سؤال ميكنند و اي بهترين عطا كنندگان، روزي بده به من و عيال من از فضل خودت، پس به درستي كه تو داراي فضل بزرگي.
6- بعد از سجده بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را بر كف پاي چپ بگذارد.
7- بعد از هر سجده وقتي نشست و بدنش آرام گرفت تكبير بگويد.
8- بعد از سجده اول بدنش كه آرام گرفت «استغفر الله ربي و اتوب اليه» بگويد.
9- سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روي رانها بگذارد.
10- براي رفتن به سجده دوم در حال آرامي بدن «الله اكبر» بگويد.
11- در سجدهها صلوات بفرستد ولي آن را به قصد ذكري (1) كه در سجده دستور دادهاند نگويد.
12- در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمين بردارد.
13- مردها آرنجها و شكم را به زمين نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شكم را بر زمين بگذارند و اعضاء بدن را به يكديگر بچسبانند.و مستحبات ديگر سجده در كتابهاي مفصل گفته شده است.
1- بآن قصد اشكال ندارد.
كد مسأله: 38912
مسأله 1101- قرآن خواندن در سجده مكروه است و نيز مكروه است براي برطرف كردن گرد و غبار جاي سجده را فوت كند و اگر در اثر فوت كردن دو حرف از دهان بيرون آيد، نماز باطل است و غير اينها مكروهات ديگري هم در كتابهاي مفصل گفته شده است.
كد مسأله: 41382
مسأله 1102- در هر يك از چهار سوره: «و النجم، و اقرا، و الم تنزيل و حم سجده» يك آيه سجده است كه اگر انسان بخوانديا بشنود بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند و اگر فراموش كرد هر وقت يادش آمد بايد سجده نمايد.
كد مسأله: 41385
مسأله 1103- اگر انسان موقعي كه آيه سجده را ميخواند از ديگري هم بشنود بنا بر احتياط واجب بايد دو سجده نمايد.
كد مسأله: 41388
مسأله 1104- در غير نماز اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند يا بشنود، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.
كد مسأله: 41390
مسأله 1105- اگر انسان از بچه غير مميز كه خوب و بد را نمي فهمد، يا از كسي كه قصد خواندن قرآن ندارد، آيه سجده را بشنود، احتياط واجب (1) آن است كه سجده كند. و همچنين است اگر مثلاً از گرامافون و راديو آيه سجده را بشنود.
1- واجب نيست و همچنين در مورد گرامافون و ضبط صوت و راديو اگر از ضبط و گرامافون پخش شود، ولي اگر از انساني مستقيماً پخش شود و قاصد قرآن باشد سجده واجب است و اگر قصد قرآن نداشته باشد واجب نيست.
كد مسأله: 41393
مسأله 1106- در سجده واجب قرآن بايد جاي انسان غصبي نباشد و جاي پيشاني او از جاي زانوها و سرانگشتانش بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد (1) ولي لازم نيست با وضو يا غسل و رو به قبله باشد و عورت خود را بپوشاند و بدن و جاي پيشاني او پاك باشد و نيز چيزهايي كه در لباس نمازگزار شرط مي باشد، در لباس او شرط نيست. اما اگر لباس او غصبي است، چنانچه سجده كردن، تصرف در آن لباس باشد (2) سجده باطل است.
1- بنابر احتياط و صدق سجده كافي است
2- ولي تصرف نيست.
كد مسأله: 41396
مسأله 1107- احتياط واجب آن است كه در سجده واجب قرآن، پيشاني را بر مهر يا چيز ديگري كه سجده بر آن صحيح است گذاشته و جاهاي ديگر بدن را به دستوري كه در سجده نماز گفته شد بر زمين بگذارد.
كد مسأله: 41398
مسأله 1108- هرگاه در سجده واجب قرآن پيشاني را به قصد سجده به زمين بگذارد، اگر چه ذكر نگويد كافي است، و گفتن ذكر مستحب است. و بهتر است بگويد: «لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ايمانا و تصديقا لا اله الا الله عبوديه و رقا سجدت لك يا رب تعبدا و رقا لا مستنكفا و لا مستكبرا بل انا عبد ذليل ضعيف خائف مستجير».
كد مسأله: 41401
مسأله 1109- در ركعت دوم تمام نمازهاي واجب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند يعني بگويد: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علي محمد و آل محمد». و احتياط واجب (1) آن است كه به غير از اين ترتيب نگويد.
1- و اقوي جواز اختصار بر خصوص شهادت به رسالت است به اينكه بگويد اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و كلمه عبده نگويد و اقوي جواز اقتصار بر خصوص شهادت الهيت است بدون اضافه كلمه وحده لا شريك له ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 41403
مسأله 1110- كلمات تشهد بايد به عربي صحيح و به طوري كه معمول است پشت سر هم گفته شود.
كد مسأله: 41405
مسأله 1111- اگر تشهد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع يادش بيايد كه تشهد را نخوانده، بايد بنشيند و تشهد را بخواند و دوباره بايستد و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام كند و بنا بر احتياط واجب (1) بعد از نماز براي ايستادن بيجا، دو سجده سهو بجا آورد. و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را تمام كند و بعد از سلام نماز ، تشهد را قضاء كند. وبراي تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد.
1- علي الاقوي واجب است.
كد مسأله: 41408
مسأله 1112- مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را به كف پاي چپ بگذارد و پيش از تشهد بگويد: «الحمد لله» يا بگويد: «بسم الله و بالله و الحمد لله و خير الاسماء لله» و نيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد و انگشتها را به يكديگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهد بگويد: «و تقبل شفاعته و ارفع درجته».
كد مسأله: 41410
مسأله 1113- مستحب است زنها در وقت خواندن تشهد رانها را به هم بچسبانند.
كد مسأله: 41413
مسأله 1114- بعد از تشهد ركعت آخر نماز مستحب است در حالي كه نشسته و بدن آرام است بگويد: «السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته» و بعد از آن بايد بگويد: «السلام عليكم» و احوط استحبابي آن است كه «و رحمه الله و بركاته» را اضافه نمايد يا بگويد: «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» ولي اگر اين سلام را بگويد احتياط واجب (1) آن است كه بعد از آن السلام عليكم و رحمه الله و بركاته را هم بگويد.
1- واجب نيست و علي الاقوي يكي از دو سلام كافي است و در سلام اول واجب خصوص كلمه السلام عليكم است و كلمه و رحمه الله و بركاته واجب نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 41415
مسأله 1115- اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعي يادش بيايد كه صورت نماز به هم نخورده و كاري هم كه عمدي و سهوي آن نماز را باطل ميكند مثل پشت به قبله كردن انجام نداده بايد سلام را بگويد و نمازش صحيح است.
كد مسأله: 41417
مسأله 1116- اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعي يادش بيايد كه صورت نماز به هم خورده است چنانچه پيش از آن كه صورت نماز به هم بخورد كاري كه عمدي و سهوي آن نماز را باطل ميكند مثل پشت به قبله كردن انجام نداده باشد نمازش صحيح است. و اگر پيش از آن كه صورت نماز به هم بخورد كاري كه عمدي و سهوي آن نماز را باطل ميكند انجام داده باشد، نمازش باطل است. (1)
1- بلكه نمازش صحيح است و تدارك سلام هم لازم نيست ولي فقط دو سجده سهو بنابر احتياط واجب بجا آورد.
كد مسأله: 41420
مسأله 1117- اگر عمداً ترتيب نماز را به هم بزند مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند يا سجود را پيش از ركوع بجا آورد، نماز باطل ميشود.
كد مسأله: 41422
مسأله 1118- اگر ركني از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه ركوع كند دو سجده نمايد، نماز باطل است.
كد مسأله: 41425
مسأله 1119- اگر ركني را فراموش كند و چيزي را كه بعد از آن است و ركن نيست بجاآورد مثلاً پيش از آنكه دو سجده كند تشهد بخواند، بايد ركن را بجا آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره (1) بخواند.
1- و بعد از نماز دو سجده براي زيادتي تشهد بنابر احتياط واجب بجا آورد.
كد مسأله: 41427
مسأله 1120- اگر چيزي را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود، نمازش صحيح است. (1)
1- و جهت نقيصه حمد دو سجده سهو بنابر احتياط واجب بجا آورد.
كد مسأله: 41430
مسأله 1121- اگر چيزي را كه ركن نيست فراموش كند و چيزي را كه بعد از آن است و آن هم ركن نيست بجا آورد. مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند چنانچه مشغول ركن بعد شده باشد مثلاً در ركوع يادش بيايد كه حمد را نخوانده بايد بگذرد و نماز او صحيح است. (1) و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد بايد آنچه را فراموش كرده بجا آورد و بعد از آن چيزي را كه اشتباها جلوتر خوانده دوباره بخواند. (2)
1- و جهت نقيصه حمد دو سجده سهو بنابر احتياط واجب بجا آورد.
2- و جهت زيادتي سهوره سهواً دو سجده سهو بنابر احتياط واجب بجا آورد.
كد مسأله: 41432
مسأله 1122- اگر سجده اول را به خيال اين كه سجده دوم استيا سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول است بجا آورد نماز صحيح است و سجده اول او سجده اول و سجده دوم او سجده دوم حساب ميشود.
كد مسأله: 41434
مسأله 1123- انسان بايد نماز را با موالات بخواند يعني كارهاي نماز مانند ركوع و سجود و تشهد را پشتسر هم بجا آورد و چيزهايي را كه در نماز ميخواند به طوري كه معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدري بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز ميخواند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 41437
مسأله 1124- اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد و فاصله به قدري نباشد كه صورت نماز از بين برود چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد بايد آن حرفها يا كلمات را به طور معمول بخواند و اگر مشغول ركن بعد شده باشد نمازش صحيح است.
كد مسأله: 41439
مسأله 1125- طول دادن ركوع و سجود و خواندن سورههاي بزرگ موالات را به هم نميزند.
كد مسأله: 41442
مسأله 1126- در تمام نمازهاي واجب و مستحب پيش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند (1) و در نماز وتر با آن كه يك ركعت ميباشد خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد و نماز آيات پنج قنوت و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اول پنج قنوت و در ركعت دوم چهار قنوت دارد.
1- غير از نماز شفع كه به عنوان ورود نخواند بلكه به عنوان رجاء بخواند.
كد مسأله: 41445
مسأله 1127- مستحب است در قنوت دست ها را مقابل صورت و كف آنها را رو به آسمان و پهلوي هم نگهدارد و غير شست، انگشت هاي ديگر را به هم بچسباند و به كف دست ها نگاه كند.
كد مسأله: 41447
مسأله 1128- در قنوت هر ذكري بگويد اگر چه يك «سبحان الله» باشد كافي است. و بهتر است بگويد: «لا اله الا الله الحليم الكريم، لا اله الا الله العلي العظيم، سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضين السبع و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم و الحمد لله رب العالمين».
كد مسأله: 41450
مسأله 1129- مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند. ولي براي كسي كه نماز را به جماعت ميخواند، اگر امام جماعت صداي او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نيست.
كد مسأله: 41456
مسأله 1130- اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش كند و پيش از آن كه بهاندازه ركوع خم شود يادش بيايد مستحب است بايستد و بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد مستحب است بعد از ركوع قضا كند و اگر در سجده يادش بيايد مستحب است بعد از سلام نماز قضا نمايد.
كد مسأله: 41458
1- ترجمه سوره حمد
«بسم الله الرحمن الرحيم» يعني ابتدا ميكنم بنام خداوندي كه در دنيا بر مؤمن و كافر رحم ميكند و در آخرت بر مؤمن رحم مينمايد. «الحمد لله رب العالمين» يعني ثنا مخصوص خداوندي است كه پرورش دهنده همه موجودات است.«الرحمن الرحيم» يعني در دنيا بر مؤمن و كافر و در آخرت بر مؤمن رحم ميكند.«مالك يوم الدين» يعني پادشاه و صاحب اختيار روز قيامت است. «اياك نعبد و اياك نستعين» يعني فقط تو را عبادت ميكنيم و فقط از تو كمك ميخواهيم. «اهدنا الصراط المستقيم» يعني هدايت كن ما را به راه راست كه آن دين اسلام است. «صراط الذين انعمت عليهم» يعني به راه كساني كه به آنان نعمت دادي كه آنان پيغمبران و جانشينان پيغمبران هستند. «غير المغضوب عليهم و لا الضالين» يعني نه به راه كساني كه غضب كردهاي بر ايشان و نه آن كساني كه گمراهند.
2- ترجمه سوره قل هو الله احد
بسم الله الرحمن الرحيم: «قل هو الله احد»، يعني بگو اي محمد (ص) كه خداوند، خدايي استيگانه. «الله الصمد»، يعني خدايي كه از تمام موجودات بينياز است. «لم يلد و لم يولد»، فرزند ندارد و فرزند كسي نيست. «و لم يكن له كفوا احد»، يعني هيچ كس از مخلوقات مثل او نيست.
3- ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهايي كه بعد از آنها مستحب است
«سبحان ربي العظيم و بحمده»، يعني پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم. «سبحان ربي الاعلي و بحمده» يعني پروردگار من كه از همه كس بالاتر ميباشد از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم. «سمع الله لمن حمده»، يعني خدا بشنود و بپذيرد ثناي كسي كه او را ستايش ميكند. «استغفر الله ربي و اتوب اليه»، يعني طلب آمرزش و مغفرت ميكنم از خداوندي كه پرورش دهنده من است و من به طرف او بازگشت مينمايم. «بحول الله و قوته اقوم و اقعد»، يعني به ياري خداي متعال و قوه او برميخيزم و مينشينم.
4- ترجمه قنوت
«لا اله الا الله الحليم الكريم»، يعني نيست خدايي سزاوار پرستش مگر خداي يكتاي بيهمتايي كه صاحب حلم و كرم است. «لا اله الا الله العلي العظيم» يعني نيستخدايي سزاوار پرستش مگر خداي يكتاي بيهمتايي كه بلند مرتبه و بزرگ است. «سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضين السبع»، يعني پاك و منزه است خداوندي كه پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمين است. «و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم»، يعني پروردگار هر چيزي است كه در آسمانها و زمينها و مابين آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. «و الحمد لله رب العالمين»،يعني حمد و ثنا مخصوص خداوندي است كه پرورش دهنده تمام موجودات است.
5- ترجمه تسبيحات اربعه
«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر»، يعني پاك و منزه استخداوند تعالي و ثنا مخصوص اوست و نيستخدايي سزاوار پرستش مگر خداي بيهمتا. و بزرگتر است از اينكه او را وصف كنند.
6- ترجمه تشهد و سلام
«الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له»، يعني ستايش،مخصوص پروردگار است و شهادت ميدهم كه خدايي سزاوار پرستش نيست مگر خدايي كه يگانه است و شريك ندارد. «و اشهد ان محمدا عبده و رسوله»، يعني شهادت ميدهم كه محمد صلي الله عليه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. «اللهم صل علي محمد و آلمحمد»، يعني خدايا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. «و تقبل شفاعته و ارفع درجته» يعني قبول كن شفاعت پيغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند كن. «السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته»، يعني سلام بر تو اي پيغمبر و رحمت و بركات خدا بر تو باد. «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين»، يعني سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. «السلام عليكم و رحمه الله و بركاته» يعني سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنين باد.
كد مسأله: 41470
مسأله 1131- مستحب است انسان بعد از نماز مقداري مشغول تعقيب يعني خواندن ذكر و دعا و قرآن شود و بهتر است پيش از آنكه از جاي خود حركت كند و وضو و غسل و تيمم او باطل شود رو به قبله تعقيب را بخواند و لازم نيست تعقيب به عربي باشدولي بهتر است چيزهايي را كه در كتابهاي دعا دستور دادهاند بخواند و از تعقيبهايي كه خيلي سفارش شده است تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها است كه بايد به اين ترتيب گفته شود: 34 مرتبه «الله اكبر»، بعد 33 مرتبه «الحمد لله»، بعد از آن 33 مرتبه «سبحان الله» و ميشود «سبحان الله» را پيش از «الحمد الله» گفت ولي بهتر است بعد از «الحمد الله» گفته شود.
كد مسأله: 41473
مسأله 1132- مستحب است بعد از نماز سجده شكر نمايد و همين قدر كه پيشاني را به قصد شكر بر زمين بگذارد كافي است، ولي بهتر است صد مرتبه يا سه مرتبه يا يك مرتبه «شكرا لله» يا «شكرا» يا «عفوا» بگويد و نيز مستحب است هر وقت نعمتي به انسان ميرسد يا بلائي از او دور ميشود سجده شكر بجا آورد.
كد مسأله: 41476
مسأله 1133- هر وقت انسان اسم مبارك حضرت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مانند محمد و احمد يا لقب و كنيه آن جناب را مثل مصطفي و ابوالقاسم بگويد يا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد. (1)
1- در غير نماز احتياطاً ترك نشود.
كد مسأله: 41480
مسأله 1134- موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مستحب است صلوات را هم بنويسد. و نيز بهتر است هر وقت آن حضرت را ياد ميكند صلوات بفرستد.
كد مسأله: 41484
مسأله 1135- دوازده چيز نماز را باطل ميكند و آنها را مبطلات ميگويند:
اول : آنكه در بين نماز يكي از شرطهاي آن از بين برود مثلاً در بين نماز بفهمد مكانش غصبي است.
دوم: آنكه در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روي ناچاري، چيزي كه وضو يا غسل را باطل ميكند پيش آيد، مثلاً بول از او بيرون آيد ولي كسي كه نميتواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، اگر چه در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود، چنانچه به دستوري كه در احكام وضو گفته شد رفتار نمايد، نمازش باطل نمي شود. و نيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتي كه به دستور استحاضه رفتار كرده باشد، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 41531
مسأله 1136- كسي كه بياختيار خوابش برده اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره بخواند.
كد مسأله: 41534
مسأله 1137- اگر بداند به اختيار خودش خوابيده و شك كند كه بعد از نماز بوده يا در بين نماز يادش رفته كه مشغول نماز است و خوابيده نمازش صحيح است. (1)
1- اگر خود را فارغ از نماز مي بيند پس شك كند و الا دوباره نماز را اعاده كند چون قاعده فراغ جاري نيست.
كد مسأله: 41535
مسأله 1138- اگر در حال سجده از خواب بيدار شود و شك كند كه در سجده آخر نماز است يا در سجده شكر بايد آن نماز را دوباره بخواند.
سوم: از مبطلات نماز آن است كه مثل بعض كساني كه شيعه نيستند دستها را روي هم بگذارد. (1)
1- به شرط قصد جزئيت
كد مسأله: 41537
مسأله 1139- هرگاه براي ادب دستها را روي هم بگذارد اگر چه مثل آنها نباشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند، ولي اگر از روي فراموشي يا ناچاري يا براي كار ديگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دستها را روي هم بگذارد اشكال ندارد.
چهارم: از مبطلات نماز آن است كه بعد از خواندن حمد آمين بگويد ولي اگر اشتباهاً يا از روي تقيه بگويد، نماز باطل نمي شود.
پنجم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً يا از روي فراموشي پشت به قبله كند، يا به طرف راست يا چپ قبله برگردد، بلكه اگر عمداً بقدري برگردد كه نگويند رو به قبله است، اگر چه به طرف راست يا چپ نرسد، نمازش باطل است.
كد مسأله: 41541
مسأله 1140- اگر عمداً سر را به قدري بگرداند كه بتواند پشت سر را ببيند، نمازش باطل است و اگر سهواً سر را به اين مقدار بگرداند احتياط واجب(1) آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخوانند ولي اگر سر را كمي بگرداند عمداً باشد يا اشتباها نمازش باطل نميشود.
1- علي الاقوي باطل است و تمام كردن لازم نيست و اگر سر را به نقطه يمين و يسار بگرداند اگر فاحش باشد احتياط واجب در صورت عمد و سهو هر دو اعاده نماز است و اگر فاحش نباشد نماز صحيح است چه عمداً باشد و چه سهواً
ششم: از مبطلات نماز آن است كه عمداً كلمهاي بگويد كه دو حرف يا بيشتر باشد، اگر چه معني هم نداشته باشد، ولي اگر سهواً بگويد نماز باطل نمي شود.
كد مسأله: 41543
مسأله 1141- اگر كلمهاي بگويد كه يك حرف دارد چنانچه آن كلمه معني داشته باشد مثل (ق) كه در زبان عرب به معناي اين است كه «نگهداري كن» چنانچه معني آن را بداند و قصد آن را نمايد نمازش باطل ميشود، بلكه اگر قصد معناي آن را نكند ولي ملتفت معناي آن باشد احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند.
كد مسأله: 41546
مسأله 1142- سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد ولي گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو حرف است اگر عمدي باشد نماز را باطل ميكند. (1)
1- اگر گفتن كلمه آه از جهت خوف از خداوند باشد نماز باطل نمي شود.
كد مسأله: 41548
مسأله 1143- اگر كلمهاي را به قصد ذكر بگويد، مثلاً به قصد ذكر بگويد: «الله اكبر» و در موقع گفتن آن، صدا را بلند كند كه چيزي را به ديگري بفهماند اشكال ندارد. ولي چنانچه به قصد اين كه چيزي به كسي بفهماند بگويد اگرچه قصد ذكر هم داشته باشد نماز باطل ميشود. (1)
1- اگر قصد ذكر داشته باشد نمازش صحيح است چه قصد فهماندن داعي بر ذكر باشد يا در عرض قصد ذكر باشد
كد مسأله: 41550
مسأله 1144- خواندن قرآن در نماز، غير از چهار سورهاي كه سجده واجب دارد و در احكام جنابت گفته شد و نيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد ولي احتياط واجب (1) آن است كه به غير عربي دعا نكند.
1- واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 41554
مسأله 1145- اگر چيزي از حمد و سوره و ذكرهاي نماز را عمداً يا احتياطا چند مرتبه بگويد اشكال ندارد. ولي اگر از روي وسواس چند مرتبه بگويد، نماز باطل مي شود.
كد مسأله: 41556
مسأله 1146- در حال نماز انسان نبايد به ديگري سلام كند و اگر ديگري به او سلام كند بايد همان طور كه او سلام كرده جواب دهد مثلاً اگر گفته «سلام عليكم» در جواب بگويد سلام عليكم ولي در جواب عليكم السلام بايد بگويد سلام عليكم
1- لازم نيست بلكه مراعات مماثله را نمايد.
كد مسأله: 41558
مسأله 1147- انسان بايد جواب سلام را چه در نماز يا در غير نماز فوراً بگويد و اگر عمداً يا از روي فراموشي جواب سلام را به قدري طول دهد كه اگر جواب بگويد جواب آن سلام حساب نشود چنانچه در نماز باشد نبايد جواب بدهد و اگر در نماز نباشد جواب دادن واجب نيست.
كد مسأله: 41561
مسأله 1148- بايد جواب سلام را طوري بگويد كه سلام كننده بشنود، ولي اگر سلام كننده كر باشد چنانچه انسان بطور معمول جواب او را بدهد كافي است.
كد مسأله: 41564
مسأله 1149- احتياط واجب (1) آن است كه نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگويد، يعني از خداوند عالم براي كسي كه سلام كرده سلامتي بخواهد.
1- واجب نيست بلكه بايد به قصد تحيت نه دعا و قرآن جواب گويد ولكن به نحو طوليت قصد دعا و قرآن اشكال ندارد.
كد مسأله: 41568
مسأله 1150- اگر زن يا مرد نامحرم يا بچه مميز يعني بچهاي كه خوب و بد را ميفهمد به نمازگزار سلام كند نمازگزار مي تواند جواب او را بدهد (1) ولي در جواب سلام زن بايد بگويد، سلام عليك و كاف را زير و زبر و پيش ندهد.
1- بايد جواب او را بدهد و در جواب سلام زن مي تواند ضمير خطاب را كسره بدهد.
كد مسأله: 41573
مسأله 1151- اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد معصيت كرده، ولي نمازش صحيح است.
كد مسأله: 41576
مسأله 1152- اگر كسي به نمازگزار غلط سلام كند به طوري كه سلام حساب نشود جواب او واجب نيست.
كد مسأله: 41579
مسأله 1153- جواب سلام كسي كه از روي مسخره يا شوخي سلام ميكند و جواب سلام مرد و زن غير مسلمان واجب نيست. (1)
1- اگر ذمي باشد لازم است.
كد مسأله: 41581
مسأله 1154- اگر كسي بعده اي سلام كند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است، ولي اگر يكي از آنان جواب دهد كافي است.
كد مسأله: 41584
مسأله 1155- اگر كسي به عدهاي سلام كند و كسي كه سلام كننده قصد سلام دادن به او را نداشته، جواب دهد باز هم جواب سلام او بر آن عده واجب است.
كد مسأله: 41588
مسأله 1156- اگر به عدهاي سلام كند و كسي كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه نبايد جواب بدهد و همچنين است اگر بداند قصد او را هم داشته ولي ديگري جواب سلام را بدهد. اما اگر بداند كه قصد اورا هم داشته و ديگري جواب ندهد بايد جواب او را بگويد.
كد مسأله: 41591
مسأله 1157- سلام كردن مستحب است و خيلي سفارش شده است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و كوچكتر به بزرگتر سلام كند.
كد مسأله: 41593
مسأله 1158- اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند بر هر يك واجب است جواب سلام ديگري را بدهد.
كد مسأله: 41595
مسأله 1159- در غير نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد مثلاً اگر كسي گفت: «سلام عليكم» در جواب بگويد: «سلام عليكم و رحمه الله».
هفتم: از مبطلات نماز خنده با صدا و عمدي است و چنانچه سهواً هم با صدا بخندد، نمازش اشكال دارد (1) ولي لبخند نماز را باطل نمي كند.
1- اشكال ندارد و صحيح است.
كد مسأله: 41599
مسأله 1160- اگر براي جلوگيري از صداي خنده حالش تغيير كند مثلاً رنگش سرخ شود بنابر احتياط واجب (1) بايد نمازش را دوباره بخواند.
1- واجب نيست و لكن مستحسن است.
هشتم: از مبطلات نماز آن است كه براي كار دنيا عمداً با صدا گريه كند. (1) و احتياط واجب آن است كه براي كار دنيا بي صدا هم گريه نكند، ولي اگر از ترس خدا يا براي آخرت گريه كند، آهسته باشد يا بلند اشكال ندارد بلكه از بهترين اعمال است.
1- بلكه اضطراراً و بي اختيار هم گريه كند نمازش باطل مي شود.
نهم: از مبطلات نماز كاري است كه صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن و به هوا پريدن و مانند اينها كم باشد يا زياد عمداً باشد يا از روي فراموشي (1) ولي كاري كه صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره كردن به دست اشكال ندارد.
1- در صورت فراموشي اشكالي ندارد.
كد مسأله: 41602
مسأله 1161- اگر در بين نماز به قدري ساكت بماند كه نگويند نماز ميخواند نمازش باطل ميشود. (1)
1- در صورت عمد و اما در صورت فراموشي اشكالي ندارد و نماز صحيح است.
كد مسأله: 41604
مسأله 1162- اگر در بين نماز كاري انجام دهد يا مدتي ساكتشود و شك كند كه نماز بههم خورده يا نه، نمازش صحيح است.
دهم: از مبطلات نماز خوردن و آشاميدن است، اگر در نماز طوري بخورد يا بياشامد كه نگويند نماز ميخواند. عمداً باشد يا از روي فراموشي (1) نمازش باطل مي شود. ولي كسي كه مي خواهد روزه بگيرد، اگر پيش از اذان صبح نماز مستحبي بخواند و تشنه باشد، چنانچه بترسد كه اگر نماز راتمام كند صبح شود، در صورتي كه آب رو به روي او در دو سه قدمي باشد مي تواند دربين نماز آب بياشامد، اما بايد كاري كه نماز را باطل مي كند، مثل رو گرداندن از قبله انجام ندهد.
1- در صورت فراموشي نماز باطل نيست ولي احتياط مستحسن اعاده آن است.
كد مسأله: 41606
مسأله 1163- اگر به واسطه خوردن يا آشاميدن عمدي موالات نماز به هم بخورد، يعني طوري شود كه نگويند نماز را پشت سر هم مي خواند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند.
كد مسأله: 41610
مسأله 1164- اگر در بين نماز غذايي را كه در دهان يا لاي دندانها مانده فرو ببرد، نمازش باطل نميشود. و نيز اگر قند يا شكر و مانند اينها در دهان مانده باشد و در حال نماز كم كم آب شود و فرو رود اشكال ندارد.
يازدهم: از مبطلات نماز شك در ركعتهاي نماز دو ركعتي يا سه ركعتي يا در دو ركعت اول نمازهاي چهار ركعتي است.
دوازدهم: از مبطلات نماز آن است كه ركن نماز را عمداً يا سهواً كم يا زياد كند، يا چيزي را كه ركن نيست عمداً كم يا زياد نمايد.
كد مسأله: 41613
مسأله 1165- اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كاري كه نماز را باطل ميكند انجام داده يا نه، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 41615
مسأله 1166- مكروه است در نماز صورت را كمي به طرف راست يا چپ بگرداند و چشمها را هم بگذارد يا به طرف راست و چپ بگرداند و با ريش و دستخود بازي كند و انگشتها را داخل هم نمايد و آب دهان بيندازد و به خط قرآن يا كتاب يا خط انگشتري نگاه كند و نيز مكروه است موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذكر، براي شنيدن حرف كسي ساكت شود بلكه هر كاري كه خضوع و خشوع را از بين ببرد مكروه ميباشد.
كد مسأله: 41617
مسأله 1167- موقعي كه انسان خوابش ميآيد و نيز موقع خودداري كردن از بول و غائط مكروه است نماز بخواند و همچنين پوشيدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد در نماز مكروه ميباشد و غير از اينها مكروهات ديگري هم در كتابهاي مفصل گفته شده است.
كد مسئله: 41621
مسأله 1168- شكستن نماز واجب از روي اختيار حرام است، ولي براي حفظ مال و جلوگيري از ضرر مالي يا بدني مانعي ندارد.
كد مسئله: 41623
مسأله 1169- اگر حفظ جان خود انسان يا كسي كه حفظ جان او واجب است يا حفظ مالي كه نگهداري آن واجب ميباشد بدون شكستن نماز ممكن نباشد بايد نماز را بشكند ولي شكستن نماز براي مالي كه اهميت ندارد مكروه است.
كد مسئله: 41625
مسأله 1170- اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبكار طلب خود را از او مطالبه كند چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد بايد در همان حال بپردازد و اگر بدون شكستن نماز دادن طلب او ممكن نيست بايد نماز را بشكند و طلب او را بدهد، بعد نماز را بخواند.
كد مسئله: 52855
مسأله 1171- اگر در بين نماز بفهمد كه مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد بايد نماز را تمام كند و اگر وقت وسعت دارد و تطهير مسجد نماز را به هم نميزند بايد در بين نماز تطهير كند بعد بقيه نماز را بخواند و اگر نماز را به هم ميزند در صورتي كه بعد از نماز تطهير مسجد ممكن باشد، شكستن نماز جايز نيست (1) و اگر بعد از نماز تطهير مسجد ممكن نباشد، بايد نماز را بشكند و مسجد را تطهير نمايد، بعد نماز را بخواند.
1- بلكه واجب است چه بعد از نماز تطهير ممكن باشد و چه ممكن نباشد مگر در صورتي كه اتمام نماز منافات با فوريت عرفيه ازاله نجاست از مسجد نداشته باشد كه در اين صورت قطع جايز نيست بلكه نماز را تمام كند و بعداً ازاله نمايد.
كد مسأله: 52862
مسأله 1172- كسي كه بايد نماز را بشكند اگر نماز را تمام كند معصيت كرده ولي نماز او صحيح است. اگر چه احتياط مستحب آن است كه دوباره بخواند.
كد مسأله: 52864
مسأله 1173- اگر پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد كه اذان يا اقامه را فراموش كرده، (1) چنانچه وقت نماز وسعت دارد مستحب است براي گفتن آنها نماز را بشكند.
1- ولي اگر اذان تنها را فراموش كرده قطع جايز نيست.
كد مسأله: 52867
شكيات نماز 23 قسم است: هشت قسم آن شكهايي است كه نماز را باطل ميكند، و به شش قسم آن نبايد اعتنا كرد، و نه قسم ديگر آن صحيح است.
كد مسأله: 52870
مسأله 1174- شكهايي كه نماز را باطل ميكند از اين قرار است:
اول: شك در شماره ركعتهاي نماز دو ركعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولي شك در شماره ركعتهاي نماز مستحب دو ركعتي و نماز احتياط نماز را باطل نميكند.
دوم: شك در شماره ركعتهاي نماز سه ركعتي.
سوم: آنكه در نماز چهار ركعتي شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر.
چهارم: آنكه در نماز چهار ركعتي پيش از تمام شدن سجده دوم شك كند كه دو ركعت خوانده يا بيشتر (تفصيل اين مسأله در صورت چهارم از مسأله 1208)
پنجم: شك بين دو و پنج يا دو و بيشتر از پنج. (1)
ششم: شك بين سه و شش يا سه و بيشتر از شش. (2)
هفتم: شك در ركعتهاي نماز كه نداند چند ركعت خوانده است.
هشتم: شك بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش، پيش از تمام شدن سجده دوم، ولي اگر بعد از سجده دوم شك بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش براي او پيش آيد، احتياط واجب (3) آن است كه بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.
1- در صورتي كه قبل از اكمال سجدتين باشد و اگر بعد از اكمال سجدتين باشد احتياط واجب آن است كه بنا را بر دو گذارد و نماز را تمام كند و دوباره نماز را بخواند.
2- احتياط واجب آن است كه بنا را بر اقل گذارد و نماز را تمام كند و دوباره آن را بخواند.
3- احتياط واجب آن است كه بنا را بر اقل بگذارد و نماز را تمام كند و دوباره آن را بخواند چه شك قبل از اكمال سجدتين باشد يا بعد از اكمال سجدتين.
كد مسأله: 52874
مسأله 1175- اگر يكي از شكهاي باطل كننده براي انسان پيش آيد نميتواند نماز را به هم بزند، بلكه بايد به قدري فكر كند (1) كه صورت نماز به هم بخورد، يا از پيدا شدن يقين يا گمان نا اميد شود.
1- كه شك استقرار پيدا كند تا رجهان يكي از دو طرف معلوم يا مظنون شود و احتياجي به، به هم خوردن صورت نماز نيست.
كد مسأله: 52882
مسأله 1176- شكهايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد از اين قرار است:
اول: شك در چيزي كه محل بجا آوردن آن گذشته است، مثل آنكه در ركوع شك كند كه حمد را خوانده يا نه.
دوم: شك بعد از سلام نماز.
سوم: شك بعد از گذشتن وقت نماز.
چهارم: شك كثيرالشك، يعني كسي كه زياد شك مي كند.
پنجم: شك امام در شماره ركعتهاي نماز در صورتي كه ماموم شماره آنها را بداند و همچنين شك مأموم در صورتي كه امام شماره ركعتهاي نماز را بداند.
ششم: شك در نماز مستحبي.
كد مسأله: 52885
مسأله 1177- اگر در بين نماز شك كند كه يكي از كارهاي واجب آن را انجام داده يا نه مثلاً شك كند كه حمد خوانده يا نه چنانچه مشغول كاري كه بايد بعد از آن انجام دهد نشده بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده بجا آورده و اگر مشغول كاري كه بايد بعد از آن انجام دهد شده به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52891
مسأله 1178- اگر در بين خواندن آيهاي شك كند كه آيه پيش را خوانده يا نه، يا وقتي آخر آيه را ميخواند شك كند كه اول آن را خوانده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52894
مسأله 1179- اگر بعد از ركوع يا سجود شك كند كه كارهاي واجب آن مانند ذكر و آرام بودن بدن را انجام داده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52896
مسأله 1180- اگر در حالي كه به سجده ميرود شك كند كه ركوع كرده يا نه، يا شك كند كه بعد از ركوع ايستاده يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52898
مسأله 1181- اگر در حال برخاستن شك كند كه تشهد (1) را بجا آورده يا نه، بايد برگردد و بجا آورد.
1- در صورت شك در تشهد اعتناء نكند.
كد مسأله: 52901
مسأله 1182- كسي كه نشسته يا خوابيده نماز ميخواند اگر موقعي كه حمد يا تسبيحات ميخواند شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر پيش از آن كه مشغول حمد يا تسبيحات شود شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد. (1)
1- اگر در جلوس بدل از قيام شك كند، اعتناء نكند و اگر جلوس بدل از قيام معلوم نيست بايد بجا آورد.
كد مسأله: 52903
مسأله 1183- اگر شك كند كه يكي از ركنهاي نماز را بجا آورد يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن تشهد شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد بجا آورد و چنانچه بعد يادش بيايد كه آن ركن را بجا آورده بوده چون ركن زياد شده نمازش باطل است.
كد مسأله: 52906
مسأله 1184- اگر شك كند عملي را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد، مثلاً اگر پيش از خواندن سوره شك كند كه حمد را خوانده يا نه بايد حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن يادش بيايد كه آن را بجا آورده بوده چون ركن زياد نشده نماز صحيح است.
كد مسأله: 52909
مسأله 1185- اگر شك كند كه ركني را بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول تشهد است اگر شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر يادش بيايد كه آن ركن را بجا نياورده در صورتي كه مشغول ركن بعد نشده بايد آن را بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است مثلاً اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد كه دو سجده را بجا نياورده بايد بجا آورد و اگر در ركوع يا بعداز آن يادش بيايد نمازش باطل است.
كد مسأله: 52911
مسأله 1186- اگر شك كند عملي را كه ركن نيست بجا آورده يا نه، چنانچه مشغول كاري كه بعد از آن استشده بايد به شك خود اعتنا نكند، مثلاً موقعي كه مشغول خواندن سوره است اگر شك كند كه حمد را خوانده يا نه، بايد به شك خود اعتنا نكند و اگربعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده در صورتي كه مشغول ركن بعد نشده بايد بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش صحيح است، بنابراين اگر مثلاً در قنوت يادش بيايد كه حمد را نخوانده بايد بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است.
كد مسأله: 52913
مسأله 1187- اگر شك كند كه سلام نماز را گفته يا نه يا شك كند درست گفته (1) يا نه ، چنانچه مشغول تعقيب نماز يا مشغول نماز ديگر شده، يا به واسطه انجام كاري كه نماز را به هم ميزند از حال نمازگزار بيرون رفته بايد به شك خود اعتنا نكند و اگر پيش از اينها شك كند بايد سلام را بگويد.
1- در صورت شك در صحت سلام مطلقاً اعتنا به شك خود نكند چه داخل در غير شده باشد يا نه.
كد مسأله: 52917
مسأله 1188- اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه ، مثلاً شك كند ركوع كرده يا نه يا بعد از سلام نماز چهار ركعتي شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت به شك خود اعتنا نكند، ولي اگر هر دو طرف شك او باطل باشد، مثلاً بعد از سلام نماز چهار ركعتي شك كند كه سه ركعتخوانده يا پنج ركعت، نمازش باطل است.
كد مسأله: 52919
مسأله 1189- اگر بعد از گذشتن وقت نماز شك كند كه نماز خوانده يا نه يا گمان كند كه نخوانده، خواندن آن لازم نيست. ولي اگر پيش از گذشتن وقت شك كند كه نماز خوانده يا نه يا گمان كند كه نخوانده، بايد آن نماز را بخواند، بلكه اگر گمان كند كه خوانده، بايد آن را بجا آورد.
كد مسأله: 52921
مسأله 1190- اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه نماز را درست خوانده يا نه، (1) به شك خود اعتنا نكند.
1- گذشتن وقت دخالت ندارد بلكه شك در صحت ولو در وقت باشد اعتناء نكند.
كد مسأله: 52924
مسأله 1191- اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار ركعت نماز خوانده ولي نداند به نيت ظهر خوانده يا به نيت عصر بايد چهار ركعت نماز قضا به نيت نمازي كه بر او واجب است بخواند.
كد مسأله: 52926
مسأله 1192- اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بداند يك نماز خوانده ولي نداند سه ركعتي خوانده يا چهار ركعتي بايد قضاي نماز مغرب و عشا را بخواند.
كد مسأله: 52928
مسأله 1193- اگر كسي در يك نماز سه مرتبه شك كند يا در سه نماز پشتسر هم مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر شك كند، كثيرالشك است و چنانچه زياد شك كردن او از غضب يا ترس يا پريشاني حواس نباشد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52932
مسأله 1194- كثيرالشك اگر در بجا آوردن چيزي شك كند، چنانچه بجا آوردن آن نماز را باطل نميكند بايد بنا بگذارد كه آن را بجا آورده، مثلاً اگر شك كند كه ركوع كرده يا نه بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است و اگر بجا آوردن آن نماز را باطل ميكند بايد بنا بگذارد كه آن را انجام نداده، مثلاً اگر شك كند كه يك ركوع كرده يا بيشتر چون زياد شدن ركوع نماز را باطل ميكند بايد بنا بگذارد كه بيشتر از يك ركوع نكرده است.
كد مسأله: 52934
مسأله 1195- كسي كه در يك چيز نماز زياد شك ميكند چنانچه در چيزهاي ديگر نماز شك كند بايد به دستور آن عمل نمايد، (1) مثلاً كسي كه زياد شك ميكند سجده كرده يا نه، اگر در بجا آوردن ركوع شك كند بايد به دستور آن رفتار نمايد يعني اگر ايستاده، ركوع را بجا آورد و اگر به سجده رفته، اعتنا نكند.
1- بعيد نيست جريان كثيرالشك در حق او ماداميكه در نماز متصّف بكثرت شك است.
كد مسأله: 52941
مسأله 1196- كسي كه در نماز مخصوصي مثلاً در نماز ظهر زياد شك ميكند اگر در نماز ديگر مثلاً در نماز عصر شك كند بايد به دستور شك رفتار نمايد. (1)
1- بعيد نيست جريان كثيرالشك در حق او مادامي كه در نماز متصّف به كثرت شك است.
كد مسأله: 52944
مسأله 1197- كسي كه وقتي در جاي مخصوصي نماز ميخواند، زياد شك ميكند اگر در غير آن جا نماز بخواند و شكي براي او پيش آيد بايد به دستور شك عمل نمايد. (1)
1- بلكه بايد به وظيفه كثيرالشك عمل نمايد چون در نماز متصّف به كثيرالشك است.
كد مسأله: 52946
مسأله 1198- اگر انسان شك كند كه كثيرالشك شده يا نه، بايد به دستور شك عمل نمايد و كثيرالشك تا وقتي يقين نكند كه به حال معمولي مردم برگشته بايد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52948
مسأله 1199- كسي كه زياد شك ميكند اگر شك كند ركني را بجا آورده يا نه و اعتنا نكند بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده چنانچه مشغول ركن بعد نشده بايد آن را بجا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است، مثلاً اگر شك كند ركوع كرده يا نه و اعتنا نكند چنانچه پيش از سجده يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد ركوع كند و اگر در سجده يادش بيايد نمازش باطل است. (1)
1- در صورتي كه در سجده دوم متذكر شود و اگر قبل از سجده دوم متذكر شود برمي گردد و ركوع را بجا مي آورد و نمازش صحيح است و احتياط مستحب اعاده نماز است.
كد مسأله: 52950
مسأله 1200- كسي كه زياد شك ميكند اگر شك كند چيزي را كه ركن نيست بجا آورده يا نه و اعتنا نكند و بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده، چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته بايد آن را بجا آورد و اگر از محل آن گذشته نمازش صحيح است، مثلاً اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه و اعتنا نكند چنانچه در قنوت يادش بيايد كه حمد نخوانده بايد بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است.
كد مسأله: 52952
مسأله 1201- اگر امام جماعت در شماره ركعتهاي نماز(1) شك كند، مثلاً شك كند كه سه ركعتخوانده يا چهار ركعت چنانچه ماموم يقين يا گمان داشته باشد كه چهار ركعت خوانده و به امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است امام بايد نماز را تمام كند و خواندن نماز احتياط لازم نيست و نيز اگر امام يقين يا گمان داشته باشد كه چند ركعت خوانده است و مأموم در شماره ركعتهاي نماز شك كند بايد به شك خود اعتنا ننمايد.
1- الحاق افعال به ركعات نماز بعيد نيست.
كد مسأله: 52955
مسأله 1202- اگر در شماره ركعتهاي نماز مستحبي شك كند چنانچه طرف بيشتر شك نماز را باطل ميكند بايد بنا را بر كمتر بگذارد، مثلاً اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت بايد بنا بگذارد كه دو ركعتخوانده است و اگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نميكند، مثلاً شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت، به هر طرف شك عمل كند نمازش صحيح است.
كد مسأله: 52957
مسأله 1203- كم شدن ركن نافله را باطل ميكند (1) ولي زياد شدن ركن آن را باطل نميكند، پس اگر يكي از كارهاي نافله را فراموش كند و موقعي يادش بيايد كه مشغول ركن بعد از آن شده بايد آن كار را انجام دهد و دوباره آن ركن را بجا آورد، مثلاً اگر در بين ركوع يادش بيايد كه سوره را نخوانده بايد برگردد و سوره را بخواند و دوباره به ركوع رود.
1- بعيد نيست عدم بطلان مثل زياد شدن ركن
كد مسأله: 52959
مسأله 1204- اگر در يكي از كارهاي نافله شك كند خواه ركن باشد يا غير ركن چنانچه محل آن نگذشته بايد بجا آورد (1) و اگر محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند.
1- حكم آن مثل شك در ركعات است و بعيد نيست عدم لزوم اعتناء به آن
كد مسأله: 52961
مسأله 1205- اگر در نماز مستحبي دو ركعتي گمانش به سه ركعت يا بيشتر برود، بايد اعتنا نكند و نمازش صحيح است. (1) و اگر گمانش به دو ركعتيا كمتر برود بايد، بنا بر احتياط واجب (2) بايد به همان گمان عمل كند، مثلاً اگر گمانش به يك ركعت مي رود احتياطاً بايد يك ركعت ديگر بخواند.
1- بلكه بايد اعتناء نمايد ولو موجب فساد نماز شود و به عبارت ديگر مظنه در نماز نافله حجت است و بايد به او ترتيب اثر داده شود.
2- بلكه علي الاقوي بايد بنا را بر مظنون گذارد و نماز را به حسب آن تمام نمايد.
كد مسأله: 52963
مسأله 1206- اگر در نماز نافله كاري كند كه براي آن سجده سهو واجب ميشود، يا يك سجده يا تشهد را فراموش نمايد، لازم نيست بعد از نماز سجده سهو يا قضاي سجده و تشهد را بجا آورد.
كد مسأله: 52966
مسأله 1207- اگر شك كند كه نماز مستحبي را خوانده يا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طيار وقت معين نداشته باشد بنا بگذارد كه نخوانده است و همچنين است اگر مثل نافله يوميه وقت معين داشته باشد، پيش از گذشتن وقتشك كند كه آن را بجا آورده يا نه، ولي اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه خوانده است يا نه، به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 52968
مسأله 1208- در نه صورت اگر در شماره ركعتهاي نماز چهار ركعتي شك كند بايد فوراً فكر نمايد، پس اگر يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا كرد، همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند و گرنه به دستورهايي كه گفته ميشود عمل نمايد و آن نه صورت از اين قرار است:
اول: آنكه بعد از سر برداشتن (1) از سجده دوم شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت، كه بايد بنا بگذارد سه ركعت خوانده و يك ركعت ديگر بخواند و نماز را تمام كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به دستوري كه بعداً گفته ميشود بجا آورد. (2)
1- يا قبل از سر برداشتن و بعد از ذكر سجده دوم و همچنين در مابقي شكوك
2- احتياط مستحب آن است كه يك ركعت ايستاده بجا آورد.
دوم: شك بين دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم، كه بايدبنا بگذارد چهار ركعتخوانده و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند.
سوم: شك بين دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنابر چهار بگذارد و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته بجا آورد. (1)
1- يا يك ركعت ايستاده بجاي دو ركعت نشسته بجا آورد.
چهارم: شك بين چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد. ولي اگر بعد از سجده اول يا پيش از سر برداشتن از سجده دوم، يكي از اين چهار شك، براي او پيش آيد، بنابر احتياط واجب (1) بايد به دستور همان شك عمل كند و نماز را هم دوباره بخواند.
1- اگر در سجده دوم بعد از ذكر باشد اين احتياط لازم نيست ولي مستحسن است و اگر قبل از ذكر باشد يا بعد از سجده اول نماز باطل است و بايد استيناف نمايد.
پنجم: شك بين سه و چهار كه در هر جاي نماز باشد بايد بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بجا آورد.
ششم: شك بين چهار و پنج در حال ايستاده كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بجا آورد.
هفتم: شك بين سه و پنج در حال ايستاده كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو ركعت نماز احتياط ايستاده بجا آورد.
هشتم: شك بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده كه بايد بنشيند و تشهد بخواند بعد از سلام نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته بجاآورد. (1)
1- يا يك ركعت ايستاده بجاي دو ركعت نشسته بجا آورد.
نهم: شك بين پنج و شش در حال ايستاده كه بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو بجا آورد. (1) و بنابر احتياط واجب دو سجده سهو ديگر براي ايستادن بيجا بنمايد.
1- علي الاقوي
كد مسأله: 52973
مسأله 1209- اگر يكي از شكهاي صحيح براي انسان پيش آيد نبايد نماز را بشكند و چنانچه نماز را بشكند معصيت كرده است. پس اگر پيش از انجام كاري كه نماز را باطل ميكند مثل رو گرداندن از قبله، نماز را از سر گيرد نماز دومش هم باطل است. و اگر بعد از انجام كاري كه نماز را باطل ميكند مشغول نماز شود نماز دومش صحيح است.
كد مسأله: 52975
مسأله 1210- اگر يكي از شكهايي كه نماز احتياط بر آنها واجب است در نماز پيش آيد، چنانچه انسان نماز را تمام كند و بدون خواندن نماز احتياط، نماز را از سر بگيرد، معصيت كرده است. پس اگر پيش از انجام كاري كه نماز را باطل ميكند نماز را از سر گرفته، نماز دومش هم باطل است، و اگر بعد از انجام كاري كه نماز را باطل ميكند، مشغول نماز شده، نماز دومش صحيح است.
كد مسأله: 52977
مسأله 1211- وقتي يكي از شكهاي صحيح براي انسان پيش آيد، چنانكه گفته شد، بايد فوراً فكر كند ولي اگر چيزهايي كه به واسطه آنها ممكن است يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا شود از بين نميرود، چنانچه كمي بعد فكر كند، اشكال ندارد، مثلاً اگر در سجده شك كند ميتواند تا بعد از سجده فكر كردن را تاخير بيندازد.
كد مسأله: 52979
مسأله 1212- اگر اول گمانش به يك طرف بيشتر باشد، بعد دو طرف در نظر او مساوي شود بايد به دستور شك عمل نمايد، و اگر اول دو طرف در نظر او مساوي باشد و به طرفي كه وظيفه او است بنا بگذارد، بعد گمانش به طرف ديگر برود. بايد همان طرف را بگيرد و نماز را تمام كند.
كد مسأله: 52981
مسأله 1213- كسي كه نميداند گمانش به يك طرف بيشتر است يا هر دو طرف در نظر او مساوي است، بايد به دستور شك عمل كند.
كد مسأله: 52984
مسأله 1214- اگر بعد از نماز بداند كه در بين نماز حال ترديدي داشته كه مثلاً دو ركعت خوانده يا سه ركعت و بنا را بر سه گذاشته، ولي نداند كه گمانش به خواندن سه ركعت بوده يا هر دو طرف در نظر او مساوي بوده، بايد نماز احتياط را بخواند. (1)
1- بنابر احتياط لازم
كد مسئله: 52986
مسأله 1215- اگر موقعي كه تشهد ميخواند يا بعد از ايستادن شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه و در همان موقع يكي از شكهايي كه اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بيفتد صحيح ميباشد، براي او پيش آيد، مثلاً شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، چنانچه به دستور آن شك عمل كند نمازش صحيح است. (1)
1- ولي احتياط مستحسن اعاده آن است خصوصاً اگر شك در ركعت تقدم بر شك در سجده داشته باشد.
كد مسئله: 52989
مسأله 1216- اگر پيش از آنكه مشغول تشهد شود يا در ركعتهايي كه تشهد ندارد پيش از ايستادن شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه، و در همان موقع يكي از شكهايي كه بعد از تمام شدن دو سجده صحيح است برايش پيش آيد، نمازش باطل است.
كد مسئله: 52991
مسأله 1217- اگر موقعي كه ايستاده، بين سه و چهار يا بين سه و چهار و پنج شك كند و يادش بيايد كه دو سجده يا يك سجده از ركعت پيش بجا نياورده، نمازش باطل است.
كد مسأله: 52994
مسأله 1218- اگر شك او از بين برود و شك ديگري برايش پيش آيد، مثلاً اول شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بعد شك كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت، بايد به دستور شك دوم عمل نمايد.
كد مسأله: 52996
مسأله 1219- اگر بعد از نماز شك كند كه در نماز مثلاً بين دو و چهار شك كرده يا بين سه و چهار، احتياط واجب آن است كه به دستور هر دو عمل كند و نماز را هم دوباره بخواند. (1)
1- لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 52998
مسأله 1220- اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز شكي براي او پيش آمده ولي نداند از شكهاي باطل بوده يا از شكهاي صحيح و اگر از شكهاي صحيح بوده كدام قسم آن بوده است، بايد دو ركعت نماز احتياط ايستاده و دو ركعت نشسته و دو سجده سهو بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.
كد مسأله: 53003
مسأله 1221- كسي كه نشسته نماز ميخواند اگر شكي كند كه بايد براي آن، يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بخواند، بايد يك ركعت نشسته به جا آورد، (1) و اگر شكي كند كه بايد براي آن دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند، بايد دو ركعت نشسته بجا آورد.
1- بلكه مخيّر است بين يك ركعت نشسته يا دو ركعت نشسته
كد مسأله: 53006
مسأله 1222- كسي كه ايستاده نماز ميخواند، اگر موقع خواندن نماز احتياط از ايستادن عاجز شود، بايد مثل كسي كه نماز را نشسته ميخواند و حكم آن در مساله پيش گفته شد نماز احتياط را بجا آورد.
كد مسأله: 53008
مسأله 1223- كسي كه نشسته نماز ميخواند اگر موقع خواندن نماز احتياط بتواند بايستد، بايد به وظيفه كسي كه نماز را ايستاده ميخواند عمل كند.
كد مسأله: 53010
مسأله 1224- كسي كه نماز احتياط بر او واجب است، بعد از سلام نماز بايد فوراً نيت نماز احتياط كند و تكبير بگويد و حمد را بخواند و به ركوع رود و دو سجده نمايد. پس اگر يك ركعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد، و اگر دو ركعت نماز احتياط بر او واجب است، بعد از دو سجده يك ركعت ديگر مثل ركعت اول بجا آورد و بعد از تشهد سلام دهد.
كد مسأله: 53017
مسأله 1225- نماز احتياط سوره و قنوت ندارد و بايد آن را آهسته بخوانند (1) و نيت آن را به زبان نياورد، و احتياط واجب (2) آن است كه "بسم الله" آن را هم آهسته بگويد.
1- علي الاحوط
2- بلكه مستحب است بسم الله را به جهر بخوانند
كد مسأله: 53020
مسأله 1226- اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد نمازي كه خوانده درست بوده، لازم نيست نماز احتياط را بخواند، و اگر در بين نماز احتياط بفهمد، لازم نيست آن را تمام نمايد.
كد مسأله: 53022
مسأله 1227- اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد كه ركعتهاي نمازش كم بوده، چنانچه كاري كه نماز را باطل ميكند انجام نداده، بايد آنچه از نماز را كه نخوانده بخواند و براي سلام بيجا دو سجده سهو نمايد، و اگر كاري كه نماز را باطل ميكند انجام داده، مثلاً پشت به قبله كرده، بايد نماز را دوباره بجا آورد.
كد مسأله: 53025
مسأله 1228- اگر بعد از نماز احتياط بفهمد كسري نمازش به مقدار نماز احتياط بوده، مثلاً در شك بين سه و چهار يك ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه ركعت خوانده، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 53027
مسأله 1229- اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسري نماز كمتر از نماز احتياط بوده، مثلاً در شك بين دو و چهار، دو ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را سه ركعتخوانده، بايد نماز را دوباره بخواند.
كد مسأله: 53032
مسأله 1230- اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسري نماز بيشتر از نماز احتياط بوده، مثلاً در شك بين سه و چهار يك ركعت نماز احتياط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو ركعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتياط كاري كه نماز را باطل ميكند انجام داده، مثلاً پشت به قبله كرده، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر كاري كه نماز را باطل ميكند انجام نداده، بايد دو ركعت كسري نمازش را بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند. (1)
1- لازم نيست ولكن مستحسن است و دو سجده سهو براي سلام بي جا بجا آورد.
كد مسأله: 53034
مسأله 1231- اگر بين دو و سه و چهار شك كند و بعد از خواندن دو ركعت نماز احتياط ايستاده، يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده، لازم نيست دو ركعت نماز احتياط نشسته را بخواند.
كد مسأله: 53039
مسأله 1232- اگر بين سه و چهار شك كند و موقعي كه دو ركعت نماز احتياط نشسته يا يك ركعت ايستاده را ميخواند يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده، بايد نماز احتياط را تمام كند (1) و بنا بر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند.
1- بلكه بايد نماز احتياط را القاء نمايد و نقيصه نماز را انجام دهد و دو سجده سهو براي سلام بي جا به جا آورد و نمازش صحيح است و اعاده لازم نيست اگرچه مستحسن است.
كد مسأله: 53042
مسأله 1233- اگر بين دو و سه و چهار شك كند و موقعي كه دو ركعت نماز احتياط ايستاده را ميخواند پيش از ركوع ركعت دوم يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده بايد بنشيند و نماز احتياط را يك ركعتي تمام كند (1) و بنابر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند.
1- بلكه بايد نماز احتياط را القاء نمايد و نقيصه نماز را بجا آورد و دو سجده سهو براي سلام بي جا بجا آورد و اعاده نماز لازم نيست اگرچه مستحسن است.
كد مسأله: 53045
مسأله 1234- اگر در بين نماز احتياط بفهمد كسري نمازش بيشتر يا كمتر از نماز احتياط بوده، چنانچه نتواند (1) نماز احتياط را مطابق كسري نمازش تمام كند بايد آن را رها كند و كسري نماز را بجا آورد و بنابر احتياط واجب نماز را دوباره بخواند مثلاً در شك بين سه و چهار اگر موقعي كه دو ركعت نماز احتياط نشسته را ميخواند يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده، چون نميتواند دو ركعت نشسته را به جاي دو ركعت ايستاده حساب كند، بايد نماز احتياط نشسته را رها كند و دو ركعت كسري نمازش را بخواند و احتياطاً نماز را دوباره بجا آورد.
1- چه بتواند و چه نتواند بايد نمازاحتياط را القاء كند و نقيصه نماز را بجا آورد و دو سجده سهو براي سلام بيجا بجا آورد و نماز او صحيح است و اعاده لازم نيست اگر چه مستحسن است.
كد مسأله: 53047
مسأله 1235- اگر شك كند نماز احتياطي را كه به او واجب بوده بجا آورده يا نه چنانچه وقت نماز گذشته به شك خود اعتنا نكند و اگر وقت دارد، در صورتي كه مشغول كار ديگري نشده و از جاي نماز برنخاسته و كاري هم مثل رو گرداندن از قبله كه نماز را باطل ميكند، انجام نداده بايد نماز احتياط را بخواند و اگر مشغول كار ديگري شده يا كاري كه نماز را باطل ميكند (1) بجا آورده يا بين نماز و شك او زياد طول كشيده احتياط واجب آن است كه نماز احتياط را بجا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.
1- در اين صورت خواندن نماز احتياط لازم نيست و فقط اصل نماز را اعاده مي كند.
كد مسأله: 53049
مسأله 1236- اگر در نماز احتياط، ركني را زياد كند يا مثلاً به جاي يك ركعت دو ركعت بخواند، نماز احتياط باطل ميشود و بايد دوباره نماز احتياط، و اصل نماز را بخواند.
كد مسأله: 53052
مسأله 1237- موقعي كه مشغول نماز احتياط است اگر در يكي از كارهاي آن شك كند چنانچه محل آن نگذشته، بايد بجا آورد و اگر محلش گذشته بايد به شك خود اعتنا نكند مثلاً اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه چنانچه به ركوع نرفته بايد بخواند واگر به ركوع رفته بايد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 53055
مسأله 1238- اگر در شماره ركعتهاي نماز احتياط شك كند، چنانچه طرف بيشتر شك نماز را باطل ميكند بنابر كمتر گذارد و اگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمي كند، بايد بنا را بر بيشتر بگذارد؛ مثلاً موقعي كه مشغول خواندن دو ركعت نماز احتياط است، اگر شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، چون طرف بيشتر شك نماز را باطل مي كند، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده و اگر شك كند يك ركعت خوانده يا دو ركعت، چون طرف بيشتر شك نماز را باطل نمي كند، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است.
كد مسأله: 53058
مسأله 1239- اگر در نماز احتياط چيزي كه ركن نيست سهواً كم يا زياد شود سجده سهو ندارد.
كد مسأله: 53062
مسأله 1240- اگر بعد از سلام نماز احتياط شك كند كه يكي از اجزاء يا شرايط آن را بجاآورده يا نه به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 53068
مسأله 1241- اگر در نماز احتياط، تشهد يا يك سجده را فراموش كند، احتياط واجب آن استكه بعد از سلام نماز آن را قضا نمايد.
كد مسأله: 53071
مسأله 1242- اگر نماز احتياط و قضاي يك سجده يا قضاي يك تشهد يا دو سجده سهو بر او واجب شود بايد اول نماز احتياط را بجا آورد.
كد مسأله: 53078
مسأله 1243- حكم گمان در نماز مثل حكم يقين است. مثلاً اگر انسان گمان دارد كه نماز را چهار ركعت خوانده، نبايد نماز احتياط بخواند و اگر گمان دارد ركوع كرده، نبايد آن را بجا آورد و اگر گمان دارد حمد را نخوانده ، چنانچه به ركوع نرفته، بايد بخواند، و اگر به ركوع رفته نمازش صحيح است.
كد مسأله: 53080
مسأله 1244- حكم شك و سهو و گمان در نمازهاي واجب يوميه و نمازهاي واجب ديگر فرق ندارد، مثلاً اگر در نماز آيات شك كند كه يك ركعت خوانده يا دو ركعت، چون شك او در نماز دو ركعتي است، نمازش باطل ميشود.
كد مسأله: 53082
مسأله 1245- براي پنج چيز بعد از سلام نماز، انسان بايد دو سجده سهو به دستوري كه بعدا گفته ميشود بجا آورد:
اول: آنكه در بين نماز، سهواً حرف بزند. (1)
دوم: جايي كه نبايد نماز را سلام دهد، مثلاً در ركعت اول سهواً سلام بدهد. (2)
سوم: آنكه يك سجده را فراموش كند. (3)
چهارم: آنكه تشهد را فراموش كند.
پنجم: آنكه در نماز چهار ركعتي بعد از سجده دوم شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت. و نيز اگر در جايي كه بايد بايستد مثلاً موقع خواندن حمد و سوره اشتباهاً بنشيند يا در جايي كه بايد بنشيند مثلاً موقع خواندن تشهد اشتباهاً بايستد، بنابر احتياط واجب بايد دو سجده سهو بجا آورد. بلكه براي هر چيزي كه در نماز اشتباهاً كم يا زياد كند، احتياط مستحب (4) آن است كه دو سجده سهو بنمايد. و احكام اين چند صورت در مسائل آينده گفته مي شد.
1- علي الاحوط و استحباب بعيد نيست.
2- علي الاحوط
3- علي الاحوط
4- علي الاحوط لزوماً نه احتياط مستحب
كد مسأله: 53085
مسأله 1246- اگر انسان اشتباهاً يا به خيال اين كه نمازش تمام شده حرف بزند بايد دو سجده سهو بجا آورد. (1)
1- علي الاحوط ولي استحباب بعيد نيست.
كد مسأله: 53087
مسأله 1247- براي حرفي كه از آه كشيدن و سرفه پيدا ميشود، سجده ي سهو واجب نيست،ولي اگر مثلاً سهواً آخ يا آه بگويد، بايد سجده سهو نمايد. (1)
1- علي الاحوط ولي استحباب بعيد نيست.
كد مسأله: 53089
مسأله 1248- اگر چيزي را كه غلط خوانده دوباره بطور صحيح بخواند براي دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نيست.
كد مسأله: 53092
مسأله 1249- اگر در نماز سهواً مدتي حرف بزند و تمام آنها يك مرتبه حساب شود، دو سجده سهو بعد از سلام نماز كافي است. (1)
1- علي الاحوط ولكن استحباب آن بعيد نيست.
كد مسأله: 53094
مسأله 1250- اگر سهواً تسبيحات اربعه را نگويد يا بيشتر يا كمتر از سه مرتبه بگويد احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد. (1)
1- در ترك اصل تسبيحات دو سجده سهو احتياطاً لازم است و در ترك كمتر از سه مرتبه يا زائد بر آن دو سجده سهو احتياط مستحب است.
كد مسأله: 53096
مسأله 1251- اگر در جايي كه نبايد سلام نماز را بگويد سهواً بگويد: "السلام علينا و علي عباد الله الصالحين" يا بگويد: "السلام عليكم و رحمه الله و بركاته"، بايد دو سجده سهو بنمايد، (1) ولي اگر اشتباهاً مقداري از اين دو سلام را بگويد،يا بگويد: "السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته" احتياط مستحب آن است كه دو سجده سهو بجا آورد.
1- بنابر احتياط لازم و همچنين در اجزاء دو سلام واجب ولي در سلام بر نبي صلي الله عليه و آله كه سلام واجب نيست احتياطاً دو سجده، سهو بجا آورد.
كد مسأله: 53099
مسأله 1252- اگر در جايي كه نبايد سلام دهد اشتباها هر سه سلام را بگويد. دو سجده سهو كافي است. (1)
1- احتياطاً به تعداد سلام سجده سهو تكرار شود.
كد مسأله: 53101
مسأله 1253- اگر يك سجده يا تشهد را فراموش كند و پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد بايد برگردد و بجا آورد و بعد از نماز بنابر احتياط واجب براي ايستادن بي جا دو سجده سهو بنمايد.
كد مسأله: 53104
مسأله 1254- اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد كه يك سجده يا تشهد را از ركعت پيش فراموش كرده بايد بعد از سلام نماز سجده يا تشهد را قضا نمايد و بعد ازآن دو سجده سهو بجا آورد. (1)
1- بنابر احتياط لازم در سجده فراموش شده و علي الاقوي در تشهد فراموش شده.
كد مسأله: 53107
مسأله 1255- اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً بجا نياورد، معصيت كرده و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه سهواً بجا نياورد هر وقتيادش آمد، بايد فوراً انجام دهد (1) و لازم نيست نماز را دوباره بخواند.
1- بنابر احتياط لازم.
كد مسأله: 53109
مسأله 1256- اگر شك دارد كه سجده سهو بر او واجب شده يا نه لازم نيست بجا آورد.
كد مسأله: 53111
مسأله 1257- كسي كه شك دارد مثلاً دو سجده سهو بر او واجب شده يا چهار تا، اگر دو سجده بنمايد كافي است.
كد مسأله: 53114
مسأله 1258- اگر بداند يكي از دو سجده سهو را بجا نياورده بايد دو سجده سهو بجا آورد و اگر بداند سهواً سه سجده كرده ، احتياط واجب (1) آن است كه دوباره دو سجده سهو بنمايد.
1- بلكه واجب است
كد مسأله: 53116
مسأله 1259- دستور سجده سهو اين است كه بعد از سلام نماز فوراً نيتسجده سهو كند و پيشاني را به چيزي كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و بگويد: «بسم الله و بالله و صلي الله علي محمد و آله» يا «بسم الله و بالله اللهم صلي علي محمد و آل محمد» ولي بهتر است بگويد «بسم الله و بالله السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته» بعد بايد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكي از ذكرهايي را كه كه گفته شد بگويد و بنشيند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
كد مسأله: 53118
مسأله 1260- سجده و تشهدي را كه انسان فراموش كرده و بعد از نماز قضاي آن را بجاميآورد بايد تمام شرايط نماز مانند پاك بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهاي ديگر را داشته باشد.
كد مسأله: 53120
مسأله 1261- اگر سجده يا تشهد را چند دفعه فراموش كند مثلاً يك سجده از ركعت اول و يك سجده از ركعت دوم فراموش نمايد بايد بعد از نماز قضاي هر دو را با سجدههاي سهوي كه براي آنها لازم است بجا آورد (1) و لازم نيست معين كند كه قضاي كدام يك از آنها است.
1- سجده سهو براي سجده فراموش شده بنابر احتياط واجب و براي تشهد فراموش شده علي الاقوي واجب است.
كد مسأله: 53123
مسأله 1262- اگر يك سجده و تشهد را فراموش كند احتياط واجب (1) آن است كه هر كدام را اول فراموش كرده اول قضا نمايد. واگر نداند كدام اول فراموش شده، بايد احتياطاً (2) يك سجده و تشهد و بعد يك سجده ديگر بجا آورد يا يك تشهد و يك سجده و بعد يك تشهد ديگر بجا آورد تا يقين كند سجده و تشهد را به ترتيبي كه فراموش كرده قضا نموده است.
1- بلكه مستحسن است.
2- لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 53125
مسأله 1263- اگر به خيال اين كه اول، سجده را فراموش كرده، اول قضاي آن را بجا آورد و بعد از خواندن تشهد يادش بيايد كه اول تشهد را فراموش كرده احتياط واجب (1) آن است كه دوباره سجده را قضا نمايد و نيز اگر به خيال اين كه اول تشهد را فراموش كرده اول قضاي آن را بجا آورد، و بعد از سجده يادش بيايد كه اول سجده را فراموش كرده بنابر احتياط واجب بايد دوباره تشهد را بخواند.
1- واجب نيست ولكن مستحسن است و همچنين احتياط بعد لازم نيست ولكن مستحسن است
كد مسأله: 53128
مسأله 1264- اگر بين سلام نماز و قضاي سجده يا تشهد كاري كند كه اگر عمداً يا سهواً در نماز اتفاق بيفتد نماز باطل ميشود مثلاً پشت به قبله نمايد، احتياط واجب (1) آن است كه بعد از قضاي سجده و تشهد دوباره نماز را بخواند.
1- واجب نيست و لكن مستحسن است و اقوي كفايت قضاء تشهد و سجده است.
كد مسأله: 53131
مسأله 1265- اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك سجده از ركعت آخر را فراموش كرده چنانچه كاري كه عمدي و سهوي آن نماز را باطل مي كند، مثل رو گرداندن از قبله انجام نداده، بنابر احتياط واجب (1) بايد به قصد اينكه وظيفه خود را انجام داده باشد، سجده فراموش شده و بعد از آن تشهد و سلام و دو سجده سهو به جا آورد. و نيز اگر يادش بيايد كه تشهد ركعت آخر را فراموش كرده، احتياطاً بايد به قصد اينكه وظيفه خود را انجام داده باشد، تشهد را بخواند و بعد از آن سلام دهد و دو سجده سهو بنمايد.
1- اين احتياط واجب نيست بلكه سجده فراموش شده را بايد قضا نمايد و همچنين در تشهد آخر نماز بايد تشهد فراموش شده را قضا كند و دو سجده سهو بنا بر احتياط لازم در سجده فراموش شده و علي الاقوي در تشهد فراموش شده بجا آورد.
كد مسأله: 53133
مسأله 1266- اگر بين سلام نماز و قضاي سجده يا تشهد كاري كند كه براي آن سجده سهو واجب ميشود، مثل آن كه سهواً حرف بزند، بنابر احتياط واجب بايد سجده يا تشهد را قضا كند و غير از سجده سهوي كه براي قضاي سجده يا تشهد لازم است دو سجده سهو ديگر بنمايد.
كد مسأله: 53136
مسأله 1267- اگر نداند كه سجده را فراموش كرده يا تشهد را بايد هر دو را قضا نمايد و هر كدام را اول بجا آورد اشكال ندارد.
كد مسأله: 53139
مسأله 1268- اگر شك دارد كه سجده يا تشهد را فراموش كرده يا نه واجب نيست قضا نمايد.
كد مسأله: 53141
مسأله 1269- اگر بداند سجده يا تشهد را فراموش كرده و شك كند كه پيش از ركوع ركعت بعد بجا آورده يا نه ، احتياط واجب (1) آن است كه آن را قضا نمايد.
1- بلكه علي الاقوي بايد قضا نمايد
كد مسأله: 53143
مسأله 1270- كسي كه بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد، اگر براي كار ديگري هم سجده سهو بر او واجب شود، بايد بعد از نماز سجده يا تشهد را قضا نمايد، بعد سجده سهو را بجا آورد. (1)
1- در سجده فراموش شده ولي در تشهد فراموش شده تأخير سجده سهو از تشهد لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 53149
مسأله 1271- اگر شك دارد كه بعد از نماز، قضاي سجده يا تشهد فراموش شده را بجا آورده يا نه، چنانچه وقت نماز نگذشته، بايد سجده يا تشهد را قضا نمايد و اگر وقت نماز گذشته قضاي آن مستحب است.
كد مسأله: 53151
مسأله 1272- هرگاه چيزي از واجبات نماز را عمداً كم يا زياد كند، اگر چه يك حرف آن باشد نماز باطل است.
كد مسأله: 53153
مسأله 1273- اگر به واسطه ندانستن مسأله، چيزي از اجزاء نماز را كم يا زياد كند، نماز باطل است. (1) ولي چنانچه به واسطه ي ندانستن مسأله حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را آهسته بخواند، يا حمد و سوره نماز ظهر و عصر را بلند بخواند، يا در مسافرت نماز ظهر و عصر و عشاء را چهار ركعتي بخواند، نماز صحيح است.
1- در خصوص اركان و در غير آن نسبت به جاهل قاصر صحيح و نسبت به جاهل مقصر احتياط لازم لزوم اعاده و قضاء است.
كد مسأله: 53156
مسأله 1274- اگر در بين نماز بفهمد وضو يا غسلش باطل بوده يا بدون وضو يا غسل مشغول نماز شده بايد نماز را به هم بزند و دوباره با وضو يا غسل بخواند، و اگر بعد از نماز بفهمد بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
كد مسأله: 53160
مسأله 1275- اگر بعد از رسيدن به ركوع يادش بيايد كه دو سجده از ركعت پيش فراموش كرده نمازش باطل است، و اگر پيش از رسيدن به ركوع يادش بيايد بايد برگردد و دو سجده را بجا آورد و برخيزد و حمد و سوره يا تسبيحات را بخواند و نماز را تمام كند و بعد از نماز بنابر احتياط واجب، براي ايستادن بيجا دو سجده سهو بنمايد.
كد مسأله: 53162
مسأله 1276- اگر پيش از گفتن " السلام علينا "و " السلام عليكم " يادش بيايد كه دو سجده ركعت آخر را بجا نياورده بايد دو سجده را بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد. (1)
1- و براي تشهد زائد دو سجده سهو بنا بر احتياط واجب بجا آورد.
كد مسأله: 53164
مسأله 1277- اگر پيش از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر، از آخر نماز نخوانده، بايد مقداري را كه فراموش كرده بجا آورد.
كد مسأله: 53166
مسأله 1278- اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر از آخر نماز را نخوانده چنانچه كاري انجام داده كه اگر در نماز عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد نماز را باطل ميكند، مثلاً پشت به قبله كرده، نمازش باطل است. و اگر كاري كه عمدي و سهوي آن نماز را باطل ميكند انجام نداده بايد فوراً مقداري كه فراموش كرده بجا آورد. (1)
1- و جهت تشهد و سلام زائد هر كدام دو سجده سهو بنابر احتياط واجب بجا آورد
كد مسأله: 53168
مسأله 1279- هرگاه بعد از سلام نماز عملي انجام دهد كه اگر در نماز عمداً يا سهواً اتفاق بيفتد نماز را باطل ميكند مثلاً پشت به قبله نمايد وبعد يادش بيايد كه دو سجده آخر را بجا نياورده، نمازش باطل است. و اگر پيش از انجام كاري كه نماز را باطل مي كند، يادش بيايد، بايد دو سجده اي را كه فراموش كرده بجا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو براي سلامي كه اول گفته است بنمايد. (1)
1- و دو سجده سهو ديگر جهت تشهد زائد انجام دهد
كد مسأله: 53171
مسأله 1280- اگر بفهمد نماز را پيش از وقت خوانده، يا پشت به قبله يا به طرف راست يا به طرف چپ قبله (1) بجا آورده، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
1- در مورد جاهل و ناسي و غافل حكم چنين است كه در متن ذكر شده ولي در مورد مجتهد مخطي در وقت اعاده لازم است ولي در خارج وقت قضاء لازم نيست اگرچه احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 53173
مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شكسته بجا آورد، يعني دو ركعت بخواند:
شرط اول: آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد و فرسخ شرعي تقريباً پنج كيلومتر و نيم است. (1)
1- اگر دو ذراع متعارف كمتر از يك متر باشد والا اگر هر ذراع متعارف نيم متر باشد فرسخ شرعي عين فرسخ عرفي است يعني 6 كيلومتر است نه كمتر.
مسأله 1281- كسي كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر در يك شب و يك روز برود و برگردد، (1) مثلاً اگر روز برود و همان روز يا شب آن برگردد، چنانچه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند. بنابراين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد، بايدنماز را تمام يعني چهار ركعتي بخواند.
1- شرط نيست ذهاب و اياب در يوم و ليله واحد باشد بلكه قصد اقامه عشره نداشته باشد و همچنين شرط نيست ذهاب كمتر از چهار فرسخ نباشد بلكه ملاك قصد هشت فرسخ است ولو ذهاب يك فرسخ و اياب هفت فرسخ باشد يا بالعكس كه نماز شكسته است.
كد مسأله: 53176
مسأله 1282- اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد ولي روزي كه مي رود، همان روز يا شب آن برنگردد، مثلاً امروز برود و فردا برگردد، به اندازه اي كه ممكن است، بايد احتياط را مراعات كند، (1) يعني نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند و روزه بگيرد و قضاي آن را هم بجا آورد.
1- در مسأله سابق گذشت كه شرط نيست ذهاب و اياب در يوم و ليله واحده باشد پس احتياط لازم نيست و وظيفه نماز قصر و افطار صوم است در صورت عدم قصد اقامه عشره ايام.
كد مسأله: 53178
مسأله 1283- اگر سفر مختصري از هشت فرسخ كمتر باشد يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند، و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، در صورتي كه تحقيق كردن برايش مشقت دارد بايد نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد بنابر احتياط واجب بايد تحقيق كند (1) كه اگر دو عادل بگويند، يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است نماز را شكسته بخواند.
1- واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 53180
مسأله 1284- اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است بنابر احتياط واجب (1) بايد نماز را هم شكسته بخواند و هم تمام بخواند و روزه بگيرد و قضاي آن را هم بجا آورد
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است و اقوي وجوب نماز تمام است و به قول عدل واحد هشت فرسخ شرعي ثابت نمي شود.
كد مسأله: 53183
مسأله 1285- كسي كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخوانند، بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، بايد آن را چهار ركعتي بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
كد مسأله: 53186
مسأله 1286- كسي كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده اگر چه كمي از راه باقي باشد بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر تمام خوانده دوباره شكسته بجاآورد.
كد مسأله: 53188
مسأله 1287- اگر بين دو محلي كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند اگر چه روي هم رفته هشت فرسخ شود بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53190
مسأله 1288- اگر محلي دو راه داشته باشد يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد چنانچه انسان از راهي كه هشت فرسخ يا بيشتر است به آنجا برود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهي كه هشت فرسخ نيست، برود بايد تمام بخواند.
كد مسأله: 53192
مسأله 1289- اگر شهر ديوار دارد بايد ابتداي هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانه هاي آخر شهر حساب نمايد.
شرط دوم: آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگربه جايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آن جا قصد كند جايي برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود، و همان روز يا شب (1) آن، به وطنش يا به جايي كه ميخواهد ده روز بماند برگردد بايد نماز را شكسته بخواند.
1- گذشت كه معتبر نيست ذهاب و اياب در يوم و ليله واحد باشد بلكه تا قبل از ده روز كه برگردد و قصد اقامه نكرده باشد، نمازش قصر است.
كد مسأله: 53195
مسأله 1290- كسي كه نميداند سفرش چند فرسخ است مثلاً براي پيدا كردن گمشدهاي مسافرت ميكند و نميداند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند بايد نماز را تمام بخواند. ولي در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جايي كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد نماز را شكسته بخواند. و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن (1) برگردد چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، بايد نماز را شكسته بخواند.
1- شرط نيست كه آن روز يا شب آن روز برگردد بلكه همينكه قصد اقامه ده روز نداشته باشد بايد نماز را قصر بخواند.
كد مسأله: 53198
مسأله 1291- مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود پس كسي كه از شهر بيرون مي رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخي برود چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا ميكند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
كد مسأله: 53201
مسأله 1292- كسي كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمي راه برود، وقتي به جايي برسد كه ديوار شهر را نبيند و اذان آن را نشنود (1) بايد نماز را شكسته بخواند ولي اگر در هر روز مقدار خيلي كمي راه برود كه نگويند مسافر است بايد نمازش را تمام بخواند(2) و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- يكي از دو خفاء كافي است و اجتماع هر دو معتبر است.
2- بلكه بايد نمازش را قصر بخواند ولي احتياط مستحسن جمع است.
كد مسأله: 53203
مسأله 1293- كسي كه در سفر به اختيار ديگري است مانند نوكري كه با آقاي خود مسافرت ميكند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر نداند بنابر احتياط واجب (1) بايد از او بپرسد، كه اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته بجا آورد.
1- اين احتياط لازم نيست اگرچه مستحسن است و وظيفه در صورت عدم استخبار نماز تمام است.
كد مسأله: 53205
مسأله 1294- كسي كه در سفر به اختيار ديگري است اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا ميشود بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53207
مسأله 1295- كسي كه در سفر به اختيار ديگري است، اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي شود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر شك او از اين جهت است كه احتمال مي دهد مانعي براي سفر او پيش آيد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط سوم: آنكه در بين راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53210
مسأله 1296- اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه همان جا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53212
مسأله 1297- اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه همان روز يا شب آن برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر همان روز يا همان شب برنگردد و بخواهد كمتر از ده روز در آنجا بماند، به اندازه ممكن احتياط را مراعات كند (1) و نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند.
1- اين احتياط لازم نيست و وظيفه نماز قصر است ولكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 53215
مسأله 1298- اگر براي رفتن به محلي حركت كند و بعد از رفتن مقداري از راه بخواهد جاي ديگري برود، چنانچه از محل اولي كه حركت كرده تا جايي كه ميخواهد برود هشت فرسخ باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53217
مسأله 1299- اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعي كه مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود، بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند. (1)
1- اگر باقي مسافت ولو تلفيقاً هشت فرسخ باشد والا احتياط جمع است نه قصر.
كد مسأله: 53220
مسأله 1300- اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعي كه مردد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن (1) برگردد تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند.
1- شرط نيست ذهاب و اياب در يوم و ليله واحد باشد چنانچه گذشت بلكه تا قبل از ده روز كه برگردد نمازش قصر است.
كد مسأله: 53222
مسأله 1301- اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعي كه مردد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود چنانچه باقيمانده سفر او كمتر از هشت فرسخ باشد و نخواهد همان روز يا شب آن برگردد (1) بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر راهي كه پيش از مردد شدن و راهي كه بعد از آن ميرود روي هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- و نخواهد تا قبل از ده روز برگردد بايد نماز را تمام بخواند و اگر بخواهد تا قبل از ده روز برگردد بايد نماز را قصر بخواند در صورتي كه تلفيقاً هشت فرسخ باشد و الا بايد تمام بخواند و احتياط مذكور در ذيل مسأله لازم نيست ولي مستحسن است.
شرط چهارم: آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايي بماند، پس كسي كه ميخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، يا ده روز در محلي بماند بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53225
مسأله 1302- كسي كه نميداند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش ميگذرد يا نه، يا ده روز در محلي ميماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53228
مسأله 1303- كسي كه ميخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در محلي بماند و نيز كسي كه مردد است كه از وطنش بگذرد يا ده روز در محلي بماند، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز يا شب آن برگردد (1) بايد نماز را شكسته بخواند.
1- بلكه تا قبل از ده روز برگردد نمازش قصر است چنانچه در مسائل سابق گذشت.
شرط پنجم: آن كه براي كار حرام سفر نكند، و اگر براي كار حرامي مانند دزدي سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن كه براي او ضرر داشته باشد، يا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهي پدر و مادر (1) سفري برود كه بر آنان واجب نباشد، ولي اگر مثل سفر حج واجب باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
1- در صورتي كه موجب ايذاء آنان شود، والا بايد نماز قصر بخواند.
كد مسأله: 53233
مسأله 1304- سفري كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
كد مسأله: 53236
مسأله 1305- كسي كه سفر او حرام نيست و براي كار حرام هم سفر نميكند اگر چه در سفر، معصيتي انجام دهد مثلاً غيبت كند يا شراب بخورد بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53239
مسأله 1306- اگر مخصوصاً براي آن كه كار واجبي را ترك كند، مسافرت نمايد نمازش تمام است، پس كسي كه بدهكار است اگر بتواند بدهي خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهي خود را بدهد و مخصوصاً براي فرار از دادن قرض مسافرت نمايد بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر مخصوصاً براي ترك واجب مسافرت نكند، بايد نماز را شكسته بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
كد مسأله: 53242
مسأله 1307- اگر سفر او سفر حرام نباشد ولي حيوان سواري يا مركب ديگري كه سوار است غصبي باشد يا در زميني غصبي مسافرت كند، بنابر احتياط واجب (1) بايد نماز را هم شكسته است و هم تمام بخواند.
1- بلكه علي الاقوي نماز را تمام بخواند و احتياط مستحسن جمع است.
كد مسأله: 53244
مسأله 1308- كسي كه با ظالم مسافرت ميكند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براي نجات دادن مظلومي با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.
كد مسأله: 53246
مسأله 1309- اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند، حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53248
مسأله 1310- اگر براي لهو و خوشگذراني به شكار رود نمازش تمام است و چنانچه براي تهيه معاش به شكار رود، نمازش شكسته است و اگر براي كسب و زياد كردن مال برود احتياط واجب (1) آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند ولي بايد روزه نگيرد.
1- واجب نيست ولي مستحسن است و اقوي نمازش شكسته است.
كد مسأله: 53250
مسأله 1311- كسي كه براي معصيت سفر كرده، موقعي كه از سفر برميگردد اگر توبه كرده، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر توبه نكرده، (1) بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- بلكه بايد قصر بخواند مگر آنكه در عود از سفر نيز قاصد معصيت باشد كه در اين صورت بايد تمام بخواند.
كد مسأله: 53253
مسأله 1312- كسي كه سفر او سفر معصيت است، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز يا شب آن برگردد (1) بايد نماز را شكسته بخواند.
1- بلكه تا قبل از ده روز برگردد نمازش قصر است چنانچه در مسائل سابق مكرراً ذكر باشد.
كد مسأله: 53255
مسأله 1313- كسي كه براي معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براي معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند ولي نمازهايي را كه شكسته خوانده صحيح است.
شرط ششم: آنكه از صحرانشينهايي نباشد كه در بيابانها گردش ميكنند و هر جا آب و خوراك براي خود و حشمشان پيدا كنند مي مانند و بعد از چندي به جاي ديگر ميروند و صحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
كد مسأله: 53258
مسأله 1314- اگر يكي از صحرانشينها براي پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان سفر كند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد احتياطاً واجب (1) آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- واجب نيست و بايد قصراً بخواند اگر بدون چادر و اثاثيه سفر كرده و بايد تمام بخواند اگر با منزل حركت كرده
كد مسأله: 53260
مسأله 1315- اگر صحرانشين براي زيارت يا حجيا تجارت و مانند اينها مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند. (1)
1- اگر با چادر و اثاثيه حركت نكرده باشد و اگر با منزل حركت كرد باشد، بايد تمام بخواند.
شرط هفتم: آنكه شغل او مسافرت نباشد، بنابراين شتردار و راننده و چوبدار و كشتيبان و مانند اينها، اگر چه براي بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند، در غير سفر اول (1) بايد نماز را تمام بخوانند، ولي در سفر اول اگرچه طول بكشد، نمازشان شكسته است.
1- بلكه در سفر اول هم تمام بخواند چون صدق شغل به قصد با سفر اول محقق مي شود و احتياجي به تكرار نيست.
كد مسأله: 53263
مسأله 1316- كسي كه شغلش مسافرت است اگر براي كار ديگري مثلاً براي زيارت يا حج مسافرت كند، بايد نماز را شكسته بخواند. ولي اگر مثلاً شوفر، اتومبيل خود را براي زيارت كرايه بدهد و در ضمن خودش هم زيارت كند، بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53265
مسأله 1317- حمله دار يعني كسي كه براي رساندن حاجيها به مكه مسافرت ميكند چنانچه شغلش مسافرت باشد بايد نماز را تمام بخواند، و اگر شغلش مسافرت نباشد، بايد شكسته بخواند.
كد مسأله: 53268
مسأله 1318- كسي كه شغل او حمله داري است و حاجيها را از راه دور به مكه ميبرد، چنانچه تمام سال يا بيشتر سال (1) را در راه باشد، بايد نماز را تمام بخواند.
1- شرط شغل بودن سفر است براي شخص و اعتبار به تمام سال يا بيشتر آن نيست بلكه اگر در اشهر حج شغل او سفر است كافي است و بايد نماز را تمام بخواند مثل كساني كه سفر شغل آنهاست در فصول خاصي از سال.
كد مسأله: 53270
مسأله 1319- كسي كه در مقداري از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفري كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه ميدهد، بايد در سفر نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
كد مسأله: 53272
مسأله 1320- راننده و دوره گردي كه در دو سه فرسخي شهر رفت و آمد ميكند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخي برود ، بايد نماز را شكسته بخواند. ولي اگر مردم بگويند شغل او مسافرت است، در صورتي كه سفر هشت فرسخي برود، بنابر احتياط واجب (1) بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- واحب نيست و وظيفه نماز قصر است ولكن مستحسن جمع است.
كد مسأله: 53274
مسأله 1321- كسي كه شغلش مسافرت است، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد چه بدون قصد بماند، بايد در سفر اولي كه بعد از ده روز مي رود، نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53276
مسأله 1322-
كد مسأله: 53279
مسأله 1323- كسي كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاي ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53281
مسأله 1324- كسي كه در شهرها سياحت ميكند و براي خود وطني اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند. (1)
1- ولي مستحسن جمع است.
كد مسأله: 53283
مسأله 1325- كسي كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً در شهري يا دهي جنسي دارد كه براي حمل آن مسافرتهاي پي در پي ميكند بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53286
مسأله 1326- كسي كه از وطنش صرف نظر كرده و ميخواهد وطن ديگري براي خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.
شرط هشتم: آنكه به حد ترخص برسد، يعني از وطنش يا جايي كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند، بقدري دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان آن را نشنود، (1) ولي بايد در هوا غبار يا چيز ديگري نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيري كند، و لازم نيست بقدري دور شود كه منارهها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوارها كاملا معلوم نباشد، كافي است.
1- يكي از آن دو كافي است و اجتماع هر دو معتبر نيست
كد مسأله: 53289
مسأله 1327- كسي كه به سفر مي رود، اگر به جايي برسد كه اذان را نشنود، ولي ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند و صداي اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آن جا نماز بخواند، بنابر احتياط واجب (1) بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- واجب نيست و لكن مستحسن است و نماز قصر كافي است، زيرا اجتماع هر دو معتبر نيست.
كد مسأله: 53295
مسأله 1328- مسافري كه به وطنش برميگردد، وقتي ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود (1) بايد نماز را تمام بخواند. و نيز مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند وقتي ديوار آن جا را ببيند و صداي اذانش را بشنود. بايد نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه نمازشان را تأخير بيندازند تا به منزل برسند، يا نماز را هم شكسته و هم تمام بخوانند.
1- يكي از آن دو كافي است و اجتماع هر دو معتبر نيست همچنين در صورت دوّم
كد مسأله: 53297
مسأله 1329- هرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند كسي كه از آن شهر مسافرت ميكند، وقتي به اندازهاي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آن جا ديده نميشد، بايد نماز خود را شكسته بخواند و نيز اگر پستي و بلندي خانهها بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
كد مسأله: 53299
مسأله 1330- اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمي شد. بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53302
مسأله 1331- اگر به قدري دور شود كه نداند صدايي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديگر بايد نماز را شكسته بخواند. (1) ولي اگر بفهمد اذان مي گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
1- بلكه بايد نماز را تمام بخواند
كد مسأله: 53304
مسأله 1332- اگر به قدري دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولي اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويند، بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53307
مسأله 1333- اگر به جايي برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند نشنود ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند مي-گويند بشنود بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53309
مسأله 1334- اگر چشم يا گوش او، يا صداي اذان غير معمولي باشد، در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانهها را نبيند و گوش متوسط صداي اذان معمولي را نشنود.
كد مسأله: 53311
مسأله 1335- اگر موقعي كه سفر مي رود شك كند كه به حد ترخص يعني جايي كه اذان را نشنود و ديوار او را نبيند، رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند.
كد مسأله: 53313
مسأله 1336- مسافري كه در سفر از وطن خود عبور ميكند وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود (1) بايد نماز را تمام بخواند.
1- بلكه يكي از آن دو كافي است و اجتماع هر دو معتبر نيست.
كد مسأله: 53315
مسأله 1337- مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتي در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب برگردد (1) وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداي اذان آن را نشنود، (2) بايد نماز را شكسته بخواند.
1- تا قبل از ده روز برگردد نمازش قصر است.
2- ديوار وطن يا صداي اذان را نشنود و اجتماع هر دو معتبر نيست.
كد مسأله: 53317
مسأله 1338- محلي را كه انسان براي اقامت و زندگي خود اختيار كرده وطن اوست، چه در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براي زندگي اختيار كرده باشد.
كد مسأله: 53319
مسأله 1339- اگر قصد دارد در محلي كه وطن اصيلش نيست مدتي بماند و بعد به جاي ديگر رود، آن جا وطن او حساب نميشود.
كد مسأله: 53321
مسأله 1340- جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده و مثل كسي كه آنجا وطن اوست در آنجا زندگي مي كند كه اگر مسافرتي براي او پيش آيد، دوباره به همان جا برمي گردد. گر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند، وطن او حساب مي شود. (1)
1- به شرط اينكه قصد توقيت نداشته باشد.
كد مسأله: 53324
مسأله 1341- كسي كه در دو محل زندگي ميكند مثلاً شش ماه در شهري و شش ماه در شهر ديگر ميماند، هر دو وطن او است. و نيز اگر بيشتر از دو محل را براي زندگي خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مي شود.
كد مسأله: 53326
مسأله 1342- كسي كه در محلي ملك دارد، اگر موقعي كه آن ملك را دارد شش ماه در آنجا بماند، تا وقتي كه آن ملك، مال اوست هر وقت در مسافرت به آنجا برسد بايد نماز را تمام بخواند. (1)
1- اگر قصد توطن كرده باشد و از آنجا اعراض هم نكرده باشد بايد تمام بخواند والا اگر قصد توطن نكرده يا اعراض كرده باشد بايد نماز را قصراً بخواند.
كد مسأله: 53328
مسأله 1343- اگر به جايي برسد كه وطن او بوده و از آن جا صرف نظر كرده نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد.
كد مسأله: 53331
مسأله 1344- مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلي بماند، يا ميداند كه بدون اختيار ده روز در محلي ميماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53333
مسأله 1345- مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند، احتياط واجب (1) آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
1- واجب نيست و اقوي لزوم نماز تمام است و لكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 53335
مسأله 1346- مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند، در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و شميران بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53338
مسأله 1347- مسافري كه ميخواهد ده روز در محلي بماند، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آن جا برود، چنانچه جايي كه ميخواهد برود به قدري دور باشد كه از آنجا صداي اذان آن محل را نشنود و ديوار آنرا نبيند (1) اگر چه بخواهد همان روزي كه مي رود برگردد، بايد در تمام ده روز نماز را شكسته بخواند (2) و اگر به اين مقدار دور نباشد بايد نمازش را تمام بخواند.
1- و يا ديوار آن را نبيند زيرا اجتماع هر دو معتبر نيست.
2- اگر خارج شدن از محل اقامه به مقدار يك ساعت يا دو ساعت باشد مضر به قصد اقامه نيست و بايد نماز را تمام بخواند و اگر بيش از آن باشد، مثلاً يك روز و نصف آن مضر به قصد اقامه است و بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53340
مسأله 1348- مسافري كه تصميم ندارد ده روز در محلي بماند مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبي پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53342
مسأله 1349- كسي كه تصميم دارد، ده روز در محلي بماند، اگر چه احتمال بدهد كه براي ماندن او مانعي برسد، بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53344
مسأله 1350- اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايي بماند، بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند (1) اگرچه از موقعي كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
1- اگر از زمان قصد تا آخر ماه ده روز بيشتر نباشد و الا بايد تمام بخواند.
كد مسأله: 53346
مسأله 1351- اگر مسافر قصد كند ده روز در محلي بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود، يا مردد شود كه در آن جا بماند يا به جاي ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند. و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود. يا مردد شود تا وقتي در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53348
مسأله 1352- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد روزهاش صحيح است و تا وقتي در آن جا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد روزه آن روزش صحيح است (1) اما نمازهاي خود را بايد شكسته بخواند و روزهاي بعد هم نميتواند روزه بگيرد.
1- بلكه صحيح نيست و بايد قضا نمايد اگر تا قبل از ظهر منصرف شود والا اگر بعد از ظهر منصرف شود روزه اش صحيح است و قضا ندارد ولكن احتياط در هر دو صورت مستحسن است.
كد مسأله: 53351
مسأله 1353- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر از ماندن منصرف شود و شك كند پيش از آن كه از قصد ماندن برگردد، يك نماز چهار ركعتي خوانده يا نه، بايد نمازهاي خود را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53353
مسأله 1354- اگر مسافر به نيت اين كه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
كد مسأله: 53355
مسأله 1355- مسافري كه قصد كرده، ده روز در محلي بماند، اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتي تمام نمايد و بقيه نمازهاي خود را شكسته بخواند، و اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته نمازش باطل است (1) و تا وقتي در آن جا هست بايد نماز را شكسته بخواند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، بنابر احتياط واجب (2) بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند و دوباره شكسته بخواند و تا در آنجا هست نمازهايش را هم تمام و هم شكسته بجا آورد.
1- بلكه باطل نيست و بايد بنشيند و سلام گويد و دو سجده سهو بجا آورد.
2- نمازش باطل است و بايد او را القاء كند و نماز قصراً بخواند و همچنين تا آنجا هست نماز را قصراً بخواند و احتياط لازم نيست اگر چه مستحسن است.
كد مسأله: 53357
مسأله 1356- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند تا وقتي مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
كد مسأله: 53359
مسأله 1357- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند بايد، روزه واجب را بگيرد و ميتواند روزه مستحبي را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
1- نماز جمعه مشروط به قصد اقامه نيست و مسافر هم مي تواند بخواند چنانچه نماز و تيره از مسافر ساقط نيست.
كد مسأله: 53362
مسأله 1358- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاي اول خود ده روز بماند، از وقتي كه مي رود تا برمي گردد و بعد از برگشتن بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر نخواهد بعد از برگشتن ده روز بماند در موقع رفتن به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است و در مدتي كه آنجا مي ماند، بنابر احتياط واجب (1) بايد هم شكسته و هم تمام بخواند، و در موقع برگشتن و بعد از آنكه برگشت بايد نماز را شكسته بخواند.
1- بلكه بايد قصر بخواند ولكن احتياط به جمع مستحسن است.
كد مسأله: 53364
مسأله 1359- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند، بايد در رفتن و در محلي كه قصد ماندن ده روز دارد، نمازهاي خود را تمام بخواند ولي اگر محلي كه ميخواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد و نخواهد ده روز در آنجا بماند بايد موقع رفتن و مدتي كه در آنجا مي ماند نمازهاي خود را شكسته بخواند. (1)
1- ولو بخواهد ده روز در آنجا بماند بايد در رفتن نماز را قصر بخواند.
كد مسأله: 53366
مسأله 1360- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلي از برگشتن به آن جا غافل باشد، يا بخواهد برگردد، ولي مردد باشد كه ده روز در آن جا بماند يا نه، يا آن كه از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد، بايد از وقتي كه مي رود تا برميگردد و بعد از برگشتن نمازهاي خود را تمام بخواند.
كد مسأله: 53368
مسأله 1361- اگر به خيال اين كه رفقايش ميخواهند ده روز در محلي بمانند، قصد كند كه ده روز در آن جا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكردهاند. اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتي كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند. (1)
1- اگر قصد آنها داعي باشد براي قصد ماندن اين شخص بايد نماز را تمام بخواند و اگر قصد آنها قيد باشد براي قصد ماندن اين شخص بايد نماز را قصراً بخواند.
كد مسأله: 53370
مسأله 1362- اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آن جا بماند، بايد نماز را تمام بخواند. ولي اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ، در رفتن بقيه راه مردد شود، از وقتي كه مردد ميشود (1) بايد نماز را تمام بخواند.
1- اگر مردد بين رفتن و ماندن ده روز شود يا مردد بين ماندن ده روز و برگشتن و اما اگر مردد بين رفتن و ماندن كمتر از ده روز باشد قصراً بخواند يا مردد بين ماندن كمتر از ده روز و برگشتن اگر 4 فرسخ رفته باشد بايد قصراً بخواند و اگر كمتر از 4 فرسخ باشد بايد تمام بخواند.
كد مسأله: 53373
مسأله 1363- مسافري كه ميخواهد نه روز يا كمتر در محلي بماند اگر بعد از آن كه نه روز يا كمتر در آن جا ماند بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند همين طور تا سي روز، روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
كد مسأله: 53375
مسأله 1364- مسافري كه سي روز مردد بوده، در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يك جا بماند، پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند، بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 53377
مسأله 1365- مسافر ميتواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر (1) صلي الله عليه و آله و سلم و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند. ولي اگر بخواهد در جايي كه اول جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه شكسته بخواند (2) و نيز مسافر ميتواند در حائر حضرت سيد الشهدا عليه السلام نماز را تمام بخواند. ولي احتياط واجب آن است كه اگر دورتر از اطراف ضريح (3) مقدس نماز بخواند، شكسته بجا آورد.
1- بلكه در تمام شهرستان مكه و مدينه مسافر مخير است بين اتمام و قصر و اتمام افضل و قصر احوط است و در خصوص مسجد كوفه مخير است بين اتمام و قصر و افضل اتمام و و احوط قصر است و در شهرستان كربلا مخير نيست بلكه در خصوص حائر حسيني عليه السلام مخير است بين اتمام و قصر و اتمام افضل و قصر احوط است .
2- در مسجد الحرام و مسجد النبي احتياط لازم نيست زيرا تخيير اختصاص به مسجد ندارد و اما در مسجد كوفه اصلي و فرعي ندارد و حكم در اصلي و فرعي تخيير است ولي احتياط مستحسن در خصوص فرعي به خواندن نماز قصر است.
3- اين احتياط لازم نيست و حكم در تمام حائر حسيني علي السلام تخيير است ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 54471
مسأله 1366- كسي كه ميداند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر در غير چهار مكاني كه در مساله پيش گفته شد عمداً تمام بخواند نمازش باطل است. و همچنين است اگر فراموش كند (1) كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند.
1- در نسيان حكم سفر اگر در وقت ملتفت شد اعاده كند و اگر در خارج وقت ملتفت شد قضا ندارد و نمازش صحيح است علي الاقوي
كد مسأله: 54474
مسأله 1367- كسي كه ميداند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر فراموش كند (1) و تمام بخواند نمازش باطل است.
1- مراد از نسيان در اينجا، نه نسيان حكم است و نه نسيان موضوع بلكه مراد سهو است.
كد مسأله: 54476
مسأله 1368- مسافري كه نميداند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54478
مسأله 1369- مسافري كه ميداند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضي از خصوصيات آن را نداند مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخي بايد شكسته بخواند چنانچه تمام بخواند، نمازش باطل است.
كد مسأله: 54480
مسأله 1370- مسافري كه ميداند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتي بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازي را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
كد مسأله: 54482
مسأله 1371- اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند چنانچه در وقت يادش بيايد بايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد قضاي آن نماز بر او واجب نيست.
كد مسأله: 54484
مسأله 1372- كسي كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است. (1)
1- مگر در صورتي كه قصد اقامه كند و جهلاً نماز را قصر بخواند علي الاقوي نمازش صحيح است و اعاده و قضاء ندارد.
كد مسأله: 54486
مسأله 1373- اگر مشغول نماز چهار ركعتي شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است ودر صورتي كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 54487
مسأله 1374- اگر مسافر بعضي از خصوصيات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد (1) بايد شكسته بخواند، چنانچه به نيت نماز چهار ركعتي مشغول نماز شود، و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتي كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
1- لازم نيست شب آن روز برگردد بلكه تا قبل از ده روز برگردد نمازش قصر است.
كد مسأله: 54488
مسأله 1375- مسافري كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيت نماز دو ركعتي مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتي بخواند.
كد مسأله: 54489
مسأله 1376- مسافري كه نماز نخوانده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه ميخواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و كسي كه مسافر نيست اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت كند در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
كد مسأله: 54490
مسأله 1377- اگر از مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشاء قضا شود بايد آن را دو ركعتي قضا نمايد اگر چه در غير سفر بخواهد قضاي آن را به جا آورد و اگر از كسي كه مسافر نيست يكي از اين سه نماز قضا شود بايد چهار ركعتي قضا نمايد اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
كد مسأله: 54491
مسأله 1378- مستحب است مسافر بعد از هر نمازي سي مرتبه بگويد: "سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر" و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشاء بيشتر سفارش شده است. بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد.
كد مسأله: 54492
مسأله 1379- كسي كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاي آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستي يا بيهوشي (1) نماز نخوانده باشد ولي نمازهاي يوميهاي را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارد.
1- در مغمي عليه قضا واجب نيست اگر تمام وقت را به حالت اغماء بوده و الا قضاء واجب است.
كد مسأله: 54493
مسأله 1380- اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازي را كه خوانده باطل بوده بايد قضاي آن را بخواند.
كد مسأله: 54494
مسأله 1381- كسي كه نماز قضا دارد بايد در خواندن آن كوتاهي نكند ولي واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
كد مسأله: 54495
مسأله 1382- كسي كه نماز قضا دارد ميتواند نماز مستحبي بخواند.
كد مسأله: 54496
مسأله 1383- اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايي دارد يا نمازهايي را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطاً قضاي آن را بجا آورد.
كد مسأله: 54497
مسأله 1384- قضاي نمازهاي يوميه بايد به ترتيب خوانده شود مثلاً كسي كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، بايد اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نمايد.
كد مسأله: 54498
مسأله 1385- اگر بخواهد قضاي چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند يا مثلاً بخواهد قضاي يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
كد مسأله: 54499
مسأله 1386- اگر ترتيب نمازهايي را كه نخوانده فراموش كند بنابر احتياط واجب، (1) بايد طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبي كه قضا شده بجا آورده است مثلاً اگر قضاي يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمي داند كدام اول قضا شده، احتياطاً بايد اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است اما اگر نمازهايي كه ترتيب آنها را فراموش كرده به قدري زياد باشد كه اگر بخواهد به ترتيب بخواند خيلي مشقت دارد، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
1- بلكه علي الاقوي بايد طوري آنها را بخواند كه يقين كند ترتيب حاصل شده مگر در صورتيكه موجب عسر و حرج شود كه ترتيب ساقط است.
كد مسأله: 54500
مسأله 1387- اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمي داند كدام اول قضا شده است، چنانچه دو نماز چهار ركعتي بخواند به نيت اينكه اولي قضاي نماز روز اول و دومي قضاي نماز روز دوم باشد كافي است.
كد مسأله: 54501
مسأله 1388- اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشاء يا يك نماز عصر و يك نماز عشاء از او قضاء شود و نداند كدام اول قضا شده است، بنابر احتياط واجب (1) بايد طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب بجا آورده است، مثلاً اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشاء از او قضا شده و اولي آنها را نمي داند، بايد اول يك نماز ظهر، بعد يك نماز عشاء دوباره يك نماز ظهر، يا اول يك نماز عشاء بعد يك نماز ظهر، دوباره يك نماز عشاء بخواند.
1- اين احتياط واجب نيست بلكه يك چهار ركعتي بعنوان قضاء اول و يك چهار ركعتي ديگر به عنوان قضاء ثاني كافي است علي الاقوي
كد مسأله: 54502
مسأله1389- كسي كه مي داند يك نماز چهار ركعتي نخوانده ولي نمي داند نماز ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتي به نيت قضاي نمازي كه نخوانده بجا آورد كافي است.
كد مسأله: 54503
مسأله 1390- كسي كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمي داند اولي انها كدام است بايد نه نماز به ترتيب بخواند مثلاً از نماز صبح شروع كند و بعد از آن كه ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خوانده دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخوانند و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضاء شده و اولي آنها را نمي داند، بايد ده نماز به ترتيب قضا كند و همين طور براي هر يك نمازي كه به نمازهاي قضاي او اضافه مي شود در صورتي كه پشت سر هم قضاء شده باشد، بايد يك نماز بر مقداري كه گفته شد اضافه نمايد مثلاً اگر هفت نماز او قضاء شده و اولي آنها را نمي داند بايد يازده نماز به ترتيب بجا آورد.
كد مسأله: 54504
مسأله 1391- كسي كه مي داند نمازهاي پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نمي داند، بايد پنج شبانه روز نماز بخواند و اگر شش نماز از شش روز او قضا شده بايد شش شبانه روز نماز بخواند و همچنين براي هر نمازي كه به نمازهاي قضاي او اضافه شود. بايد يك شبانه روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبي كه قضا شده بجا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد، بايد هفت شبانه روز قضا نمايد.
كد مسأله: 54505
مسأله 1392- كسي كه مثلاً چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمي داند مثلاً نمي داند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافي است. ولي اگر شماره آنها را مي دانسته و فراموش كرده، بنابر احتياط واجب (1) بايد به قدري نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است. مثلاً اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده تا نبوده، احتياطاً بايد ده نماز صبح بخواند.
1- اين احتياط واجب نيست و اكتفاء به قدر معلوم كافي است ولي احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 54507
مسأله 1393- كسي كه فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد، بنابر احتياط واجب (1) اگر ممكن است بايد اول آنرا بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود. و نيز اگر از روزهاي پيش نماز قضا ندارد ولي يك نماز يا بيشتر از همان روز قضا شده است، در صورتي كه ممكن باشد بنابر احتياط واجب بايد نماز قضاي آن روز را پيش از نمازء اداء نمايد.
1- اين احتياط و احتياط مذكور در ذيل مسأله هيچ كدام واجب نيست ولكن هر دو مستحسنند
كد مسأله: 54509
مسأله 1394- اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده، يا فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است نيت را به نماز قضا برگرداند، بنابر احتياط واجب (1) بايد نيت نماز قضا كند مثلاً اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده در صورتي كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد احتياطاً بايد نيّت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتي تمام كند بعد نماز ظهر را بخواند ولي اگر وقت تنگ است يا نمي تواند نيت را به نماز قضا برگرداند. مثلاً در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد مي شود، نبايد نيت را به قضاي صبح برگرداند.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 54512
مسأله 1395- اگر از روزهاي گذشته نمازهاي قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضاء شده چنانچه براي قضاي تمام آنها وقت ندارد، يا نمي خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضاي آن روز را پيش از نماز اداء بخواند ولي بايد بعد از خواندن قضاي نمازهاي سابق دو باره نماز قضايي را كه در آن روز پيش از نماز ادا خوانده بجا آورد. (1)
1- لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 54514
مسأله 1396- تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاي خود عاجز باشد ديگري نمي تواند نمازهاي او را قضا نمايد.
كد مسأله: 54516
مسأله 1397- نماز قضا را با جماعت مي شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
كد مسأله: 54518
مسأله 1398- مستحب است بچههيمميز يعني بچهاي كه خوب و بد را ميفهمد به نماز خواندن و عبادتهاي ديگر عادت دهند بلكه مستحب است او را به قضاي نمازها هم وادار نمايند.
كد مسأله: 54520
مسأله 1399- اگر پدر و مادر (1) نماز و روزه خود را بجا نياورده باشند، چنانچه از روي نافرماني ترك نكرده (2) و ميتوانسته قضا كند بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگشان بجا آورد، يا براي آنان اجير بگيرد. ولي روزه اي را كه در سفر نگرفته اند، اگرچه نمي-توانسته اند قضا كنند، احتياط واجب (3) آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، يا براي آنان اجير بگيرد.
1- بنا بر احتياط لازم در خصوص نماز و روزه مادر .
2- فرقي نيست در ترك عمدي و غير عمدي همه را بايد قضا كند.
3- در خصوص سفر اگر چه تمكن از قضا نداشته باشد علي الاقوي ولد اكبر بايد قضا كند.
كد مسأله: 54521
مسأله 1400- اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر و مادرش نماز و روزه قضا داشته يا نه چيزي بر او واجب نيست.
كد مسأله: 54522
مسأله 1401- اگر پسر بزرگتر بداند كه پدر و مادرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجا آورده يا نه، بنابر احتياط واجب (1) بايد قضا نمايد.
1- بلكه علي الاقوي بايد قضا كند.
كد مسأله: 54523
مسأله 1402- اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضاي نماز و روزه پدر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست. ولي احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه آنان را بين خودشان قسمت كنند، يا براي انجام آن قرعه بزنند.
كد مسأله: 54524
مسأله 1403- اگر ميت وصيت كرده باشد كه براي نماز و روزه او اجير بگيرند، بعداز آنكه اجير، نماز و روزه او را به طور صحيح بجا آورد، بر پسر بزرگتر چيزي واجب نيست.
كد مسأله: 54525
مسأله 1404- اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر و مادر را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند، مثلاً قضاي نماز صبح و مغرب و عشا را بايد بلند بخواند.
كد مسأله: 54526
مسأله 1405- كسي كه خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر و مادر هم بر او واجب شود، هر كدام را اول بجا آورد صحيح است.
كد مسأله: 54527
مسأله 1406- اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه باشد، وقتي كه بالغ شد يا عاقل گرديد بايد نماز و روزه پدر و مادر را قضا نمايد، و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد، بر پسر دوم چيزي واجب نيست.
كد مسأله: 54528
مسأله 1407- اگر پسر بزرگتر پيش از آنكه نماز و روزه پدر را قضا كند بميرد چنانچه بين مرگ پدر يا مادر و مرگ او به قدري طول كشيده كه مي توانسته قضاي نماز و روزه آنها را به جا آورد بر پسر دوم چيزي واجب نيست و اگر اين مقدار طول نكشيده قضاي آنها بر پسر دوم واجب است. (1)
1- در هر دو صورت حكم واحد است و اقوي عدم وجوب است و لكن احتياط در هر دو صورت مستحسن است.
كد مسأله: 54529
مسأله 1408- مستحب است نمازهاي واجب خصوصاً نمازهاي يوميه را به جماعت بخوانند ودر نماز صبح و مغرب و عشا خصوصاً براي همسايه مسجد و كسي كه صداي اذان مسجد را ميشنود بيشتر سفارش شده است.
كد مسأله: 54530
مسأله 1409- اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتي ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر ميشود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و درياها مركب و درختها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نميتوانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
كد مسأله: 54531
مسأله 1410- حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بياعتنايي جايز نيست. و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.
كد مسأله: 54532
مسأله 1411- مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادي يعني تنها خوانده شود، بهتر است. و نيز نماز جماعتي را كه مختصر بخوانند، از نماز فرادي كه آن را طول بدهند، بهتر ميباشد.
كد مسأله: 54533
مسأله 1412- وقتي كه جماعت بر پا ميشود مستحب است كسي كه نمازش را فرادي خوانده دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اولش باطل بوده نماز دوم او كافي است.
كد مسأله: 54534
مسأله 1413- اگر امام يا ماموم بخواهد نمازي را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند، اشكال دارد. (1)
1- اشكالي ندارد چه با جماعت ديگر بخواند يا با همان جماعت.
كد مسأله: 54535
مسأله 1414- كسي كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتي كه نماز را با جماعت بخواند، از وسواس راحت ميشود، بايد نماز را با جماعت بخواند.
كد مسأله: 54536
مسأله 1415- اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر او واجب مي شود.
1- اگر مخالفت موجب ايذاء آنان شود والا واجب نمي شود.
كد مسأله: 54538
مسأله 1416- نماز مستحب را نميشود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء كه براي آمدن باران ميخوانند و نمازي كه واجب بوده و به جهتي مستحب شده است، مانند نماز عيد فطر و قربان كه در زمان امام عليه السلام واجب بوده و به واسطه غايب شدن ايشان مستحب مي باشد.
كد مسأله: 54544
مسأله 1417- موقعي كه امام جماعت نماز يوميه ميخواند، هر كدام از نماز يوميه را ميشود به او اقتدا كرد ولي اگر نماز يوميهاش را احتياطاً دوباره ميخواند، اقتداء كردن به او اشكال دارد. (1)
1- بلكه جايز نيست مگر در صورتي كه سبب احتياط امام و مأموم يكي باشد كه در اين مورد اقتداء جايز است و اشكالي ندارد.
كد مسأله: 54546
مسأله 1418- اگر امام جماعت قضاي نماز يوميه خود را ميخواند ميشود به او اقتدا كرد، ولي اگر نمازش را احتياطاً قضا ميكند، يا قضاي نماز كس ديگر را ميخواند، اگر چه براي آن پول نگرفته باشد، اقتداي به او اشكال دارد. (1)
1- اگر قضاي حتمي باشد اشكالي ندارد چه تبرعاً بخواند و چه استيجاراً و اگر قضاي غير حتمي باشد جايز نيست مطلقاً.
كد مسأله: 54548
مسأله 1419- اگر انسان نداند نمازي را كه امام ميخواند نماز واجب يوميه است يا نماز مستحب، نميتواند به او اقتدا كند.
كد مسأله: 54550
مسأله 1420- اگر امام در محراب باشد و كسي پشتسر او اقتدا نكرده باشد كساني كه دو طرف محراب ايستادهاند و به واسطه ديوار محراب امام را نميبينند، نميتوانند اقتدا كنند، بلكه اگر كسي هم پشتسر امام اقتدا كرده باشد اقتدا كردن كساني كه دو طرف او ايستادهاند و به واسطه ديوار محراب امام را نميبينند اشكال دارد. (1)
1- اشكالي ندارد و طرفين صف اول مانند ساير صفوف است در حكم چنانچه لازم نيست ساير صفوف امام را رؤيت كنند و رؤيت مأموم رآيي ولو به واسطه كافي است. همچنين كساني كه در دو طرف صف اول ايستاده اند و مأموم را مشاهده مي كنند كافي است.
كد مسأله: 54552
مسأله 1421- اگر به واسطه درازي صف اول، كساني كه دو طرف صف ايستادهاند امام را نبينند ميتوانند اقتدا كنند و نيز اگر به واسطه درازي يكي از صفهاي ديگر، كساني كه دو طرف آن ايستادهاند، صف جلوي خود را نبينند، ميتوانند اقتدا نمايند.
كد مسأله: 54555
مسأله 1422- اگر صفهاي جماعت تا درب مسجد برسد كسي كه مقابل درب پشت صف ايستاده نمازش صحيح است، و نيز نماز كساني كه پشت سر او اقتدا ميكنند، صحيح ميباشد ولي نماز كساني كه دو طرف او ايستادهاند و صف جلو را نميبينند، اشكال دارد. (1)
1- در اين صورت هم اشكالي ندارد چنانچه در مسأله قبل مفصلاً ذكر شد.
كد مسأله: 54557
مسأله 1423- كسي كه پشت ستون ايستاده، اگر از طرف راست يا چپ به واسطه ماموم ديگر به امام متصل نباشد نميتواند اقتدا كند.
كد مسأله: 54559
مسأله 1424- جاي ايستادن امام بايد از جاي مأموم بلندتر نباشد، ولي اگر مكان امام مقدار خيلي كمي بلندتر (1) باشد، اشكال ندارد. و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفي كه بلندتر است بايستد در صورتي كه سراشيبي آن زياد نباشد و طوري باشد كه به آن زمين مسطح بگويند مانعي ندارد.
1- به مقدار كمتراز يك وجب بلند باشد اشكالي ندارد ولي اگر به مقدار يك وجب و بيشتر بلند باشد اشكال دارد و جماعت منعقد نمي شود.
كد مسأله: 54560
مسأله 1425- اگر جاي مأموم بلند تر از جاي امام باشد اشكال ندارد. ولي اگر به قدري بلند باشد كه نگويند اجتماع كرده اند جماعت صحيح نيست.
كد مسأله: 54561
مسأله 1426- اگر بين كساني كه در يك صف ايستادهاند بچه مميز يعني بچهاي كه خوب و بد را ميفهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است، ميتوانند اقتدا كنند. (1)
1- بلكه اگر بدانند نماز او باطل است باز هم مي توانند اقتداء كنند چون اين مقداراز فاصله مضر به جماعت نيست مگر آنكه اطفال متعدد باشند كه فاصله زياد شود در اين صورت بايد نماز آنها صحيح باشد والا چنين فصلي مضر به جماعت است.
كد مسأله: 54562
مسأله 1427- بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز، و تكبير گفتن آنان نزديك باشد كسي كه در صف بعد ايستاده، ميتواند تكبير بگويد ولي احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود.
كد مسأله: 54563
مسأله 1428- اگر بداند نماز يك صف از صفهاي جلو باطل است، در صفهاي بعد نميتواند اقتدا كند، ولي اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، ميتواند اقتدا نمايد.
كد مسأله: 54564
مسأله 1429- هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نميتواند به او اقتدا كند.
كد مسأله: 54565
مسأله 1430- اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده، يا كافر بوده، يا به جهتي نمازش باطل بوده، مثلاً بي وضو نماز خوانده، نمازش صحيح است. (1)
1- اگر غير از فقدان قرائت ركن زياد نكرده باشد.
كد مسأله: 54566
مسأله 1431- اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالي باشد كه وظيفه مأموم است، مثلاً به حمد و سوره امام گوش ميدهد بايد نماز را به جماعت تمام كند، (1) و اگر مشغول كاري باشد كه هم وظيفه امام و هم وظيفه مأموم است مثلاً در ركوع يا سجده باشد، بايد نماز را به نيت فرادي تمام نمايد.
1- بايد نماز را به فرادي تمام كند بنابر اقوي در هر دو صورت
كد مسأله: 54567
مسأله 1432- احتياط واجب (1) آن است كه در بين نماز جماعت تا ناچار نشود نيت فرادي نكند.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است و اقوي جواز قصد انفراد است در هر حال
كد مسأله: 54568
مسأله 1433- اگر مأموم به واسطه عذري (1) بعد از حمد و سوره امام، نيت فرادي كند، لازم نيست حمد و سوره را بخواند، ولي اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادي نمايد، بايد مقداري را كه امام نخوانده بخواند.
1- فرقي بين عذر و غير عذر نمي كند چون قصد فرادي مطلقاً جايز است ولي احتياط مستحسن آن است كه بدون عذر قصد فرادي نكند.
كد مسأله: 54569
مسأله 1434- اگر در بين نماز جماعت نيت فرادي نمايد، نمي تواند دوباره نيت جماعت كند. ولي اگر مردد شود كه نيت فرادي كند يا نه، و بعد تصميم بگيرد نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54570
مسأله 1435- اگر شك كند كه نيت فرادي كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيت فرادي نكرده است.
كد مسأله: 54571
مسأله 1436- اگر موقعي كه امام در ركوع است، اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگر چه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش صحيح است و يك ركعت حساب ميشود، اما اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد، نمازش باطل است. (1)
1- اقوي صحت نماز است به عنوان فرادي و اعاده آن هم لازم نيست ولكن احتياط مستحن است.
كد مسأله: 54572
مسأله 1437- اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كندو به مقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه، نمازش باطل است. (1)
1- به عنوان جماعت و اما بعنوان فرادي صحيح است علي الاقوي و اعاده آن هم لازم نيست و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 54573
مسأله 1438- اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود، امام سر از ركوع بردارد، بنابر احتياط واجب (1) بايد بايستد تا امام براي ركعت بعد برخيزد و آن را ركعت اول نماز خود حساب كند ولي اگر برخاستن امام به قدري طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت ميخواند، بايد نيت فرادي نمايد.
1- اين احتياط واجب نيست و مخير است قصد فرادي كند و نمازش را بخواند يا صبر كند تا امام براي ركعت بعد برخيزد و نمازش را به جماعت بخواند.
كد مسأله: 54574
مسأله 1439- اگر اول نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آن كه به ركوع رود، امام سر از ركوع بردارد، نماز او صحيح است. (1)
1- به عنوان جماعت ولي خود را به سجده امام برساند.
كد مسأله: 54576
مسأله 1440- اگر موقعي برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تكبيره الاحرام بنشيند و تشهد را با امام بخواند ولي سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بايستد و بدون آن كه دوباره نيت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اول نماز خود حساب كند.
كد مسأله: 54579
مسأله 1441- مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد، و اگر مساوي او بايستد، اشكال ندارد ولي اگر قد او بلند تر از امام است، بنابر احتياط واجب (1) بايد طوري بايستد كه در ركوع و سجود جلوتر از امام نباشد.
1- اين احتياط مستحسن است نه واجب
كد مسأله: 54580
مسأله 1442- در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نميشود فاصله نباشد، و همچنين است بين انسان و مأموم ديگري كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است، ولي اگر امام، مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن زن و امام يا بين آن زن و مأموم ديگري كه مرد است و زن به بواسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 54583
مسأله 1443- اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه او متصل به امام است، پرده يا چيز ديگري كه پشت آن را نميتوان ديد فاصله شود، چنانچه مأموم فوراً قصد فرادي نكند نمازش باطل است. (1)
1- قصد فرادي لازم نيست و قهراً فرادي مي شود و نمازش صحيح است اگر به وظيفه منفرد عمل نمايد والا باطل است.
كد مسأله: 54585
مسأله 1444- احتياط واجب آن است كه بين جاي سجده مأموم و جاي ايستادن امام بيشتر از يك قدم معمولي فاصله نباشد. (1) و نيز اگر انسان به واسطه مأمومي كه جلوي او ايستاده به امام متصل باشد، بنابر احتياط واجب بايد فاصله جاي سجده اش از جاي ايستادن او بيشتر از يك قدم معمولي نباشد، و احتياط مستحب آن است كه جاي سجده مأموم با جاي كسي كه جلوي او ايستاده، هيچ فاصله نداشته باشد.
1- اگر به مقدار يك قدم بلند و غير معمولي هم بين امام و مأموم و يا بين مأموم و مأموم ديگر فاصله باشد اشكالي ندارد ولي احتياط لازم آن است كه زائد بر اين مقدار نشود.
كد مسأله: 54586
مسأله 1445- اگر ماموم به واسطه كسي كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، بنابر احتياط واجب بايد با كسي كه در طرف راست يا چپ او اقتداء كرده، بيشتر از يك قدم معمولي فاصله نداشته باشد.
كد مسأله: 54587
مسأله 1446- اگر در نماز بين مأموم و امام يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه او به امام متصل است، بيشتر از يك قدم فاصله پيدا شود (1) چنانچه فوراً قصد فرادي نكند نمازش باطل است.
1- اگر يك قدم بلند و غير معمولي هم فاصله شود اشكال ندارد ولي اگر زائد بر يك قدم بلند و غير معمولي فاصله شود نماز جماعت باطل مي شود و احتياج به قصد فرادي هم ندارد و نماز فرادي صحيح است مگر آنكه اخلال به نماز فرادي شود.
كد مسأله: 54588
مسأله 1447- اگر نماز همه كساني كه در صف جلو هستند تمام شود، يا همه نيت فرادي نمايند، چنانچه فوراً براي نماز ديگري (1) به امام اقتدا كنند، يا كساني كه در صف بعد ايستاده اند فوراً قصد فرادي نمايند، نماز صف بعد صحيح است و در غير اين دو صورت نماز صف بعد باطل مي شود.
1- اقتداء فوري آنان موجب اتصال بعد از انفصال نيست و نماز آنان فرادي مي شود ولي قصد فرادي هم نكنند بلكه احتياجي در اين صورت به قصد فرادي نيست و نماز آنان به عنوان انفرادي صحيح است مگر اخلالي به نماز منفرد شود.
كد مسأله: 54589
مسأله 1448- اگر در ركعت دوم اقتدا كند، لازم نيست حمد و سوره بخواند. ولي قنوت و تشهد را با امام ميخواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند (1) و در ركوع يا سجده، خود را به امام برساند، ولي اگر در سجده، به امام برسد بهتر است كه احتياطاً نماز را دوباره بخواند.
1- يا قصد فرادي نمايد و يا حمد را قطع كند و خود را به ركوع امام برساند و بعد از نماز حمد را قضا نمايد. و در هر سه صورت نماز صحيح است و اعاده لازم نيست اگر چه در صورت اول و سوم اعاده نماز مستحسن است.
كد مسأله: 54590
مسأله 1449- اگر موقعي كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتي است اقتدا كند، بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است، بعد از دو سجده بنشيند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد، و چنانچه براي گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد، يك مرتبه بگويد و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند. (1)
1- گذشت كه يك مرتبه مطلقاً كافي است.
كد مسأله: 54591
مسأله 1450- اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمي رسد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود، بعد اقتدا نمايد.
كد مسأله: 54592
مسأله 1451- اگر در ركعت سوم يا چهارم امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد بايد حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده خود (1) را به امام برساند، ولي اگر در سجده به امام برسد بهتر است كه احتياطاً نماز را دوباره بخواند.
1- يا قصد فرادي كند و يا حمد را قطع كند و به ركوع رود و بعد از نماز حمد را قضا نمايد و اعاده هم لازم نيست.
كد مسأله: 54593
مسأله 1452- كسي كه ميداند اگر سوره يا قنوت را تمام كند به ركوع امام نمي رسد، چنانچه عمداً سوره يا قنوت را بخواند و به ركوع نرسد نمازش اشكال دارد. (1)
1- نمازش صحيح است و اشكالي ندارد.
كد مسأله: 54594
مسأله 1453- كسي كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد به ركوع امام مي رسد، احتياط واجب (1) آن است كه سوره را شروع كند، يا اگر شروع كرده تمام نمايد.
1- بلكه اقوي آن است كه سوره را ترك نكند و اگر شروع كرده قطع نكند و اتمام نمايد.
كد مسأله: 54595
مسأله 1454- كسي كه يقين دارد، اگر سوره را بخواند به ركوع امام مي رسد، چنانچه سوره را بخواند و به ركوع نرسد نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54596
مسأله 1455- اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است ميتواند اقتدا كند ولي بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمد كه امام در ركعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54597
مسأله 1456- اگر به خيال اين كه امام در ركعت اول يا دوم است حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده نمازش صحيح است. ولي اگر پيش از ركوع بفهمد بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند. (1)
1- و يا قصد فرادي كند و يا قطع حمد نمايد و خود را به ركوع امام برساند و بعد از نماز حمد را قضاء نمايد.
كد مسأله: 54598
مسأله 1457- اگر به خيال اين كه امام در ركعت سوم يا چهارم است حمد و سوره را بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح است. و اگر در بين حمد و سوره بفهمد، لازم نيست آنها را تمام كند.
كد مسأله: 54599
مسأله 1458- اگر موقعي كه مشغول نماز مستحبي است جماعت بر پا شود، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود. بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد مستحب است به همين دستور رفتار نمايد.
كد مسأله: 54600
مسأله 1459- اگر موقعي كه مشغول نماز سه ركعتي يا چهار ركعتي است جماعت بر پا شود، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبي نماز را دو ركعتي تمام كند و خود را به جماعت برساند.
كد مسأله: 54601
مسأله 1460- اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد، لازم نيست نيت فرادي كند.
كد مسأله: 54603
مسأله 1461- كسي كه يك ركعت از امام عقب مانده بنابر احتياط واجب، بايد (1) وقتي امام تشهد ركعت آخر را ميخواند،انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد.
1- واجب نيست و مي تواند قصد انفراد نمايد و پيش از تشهد برخيزد
كد مسأله: 54605
مسأله 1462- امام جماعت بايد بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامي و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند، و نيز اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد و اقتدا كردن بچه مميز كه خوب و بد را ميفهمد به بچه مميز ديگر مانعي ندارد. (1)
1- اگر امام كه طفل مميز است ده سالش تمام شده باشد والا مشكل است.
كد مسأله: 54608
مسأله 1463- امامي را كه عادل مي دانسته، اگر شك كند به عدالت خود باقي است يا نه، مي تواند به او اقتدا نمايد.
كد مسأله: 54610
مسأله 1464- كسي كه ايستاده نماز ميخواند نميتواند به كسي كه نشسته يا خوابيده نماز ميخواند اقتدا كند و كسي كه نشسته نماز ميخواند، نميتواند به كسي كه خوابيده نماز ميخواند، اقتدا نمايد.
كد مسأله: 54612
مسأله 1465- كسي كه نشسته يا خوابيده نماز ميخواند، ميتواند به كسي كه نشسته نماز ميخواند اقتدا كند و همچنين كسي كه خوابيده نماز مي خواند، ميتواند به كسي كه خوابيده نماز مي خواند اقتداء نمايد.
كد مسأله: 54614
مسأله 1466- اگر امام جماعت به واسطه عذري با لباس نجس يا با تيمم يا با وضوي جبيره اي نماز بخواند، مي شود به او اقتداء كرد.
كد مسأله: 54616
مسأله 1467- اگر امام مرضي دارد كه نميتواند از بيرون آمدن بول و غائط خودداري كند، مي شود به او اقتدا كرد. و نيز زني كه مستحاضه نيست مي تواند به زن مستحاضه اقتدا نمايد.
كد مسأله: 54618
مسأله 1468- بنابر احتياط واجب (1) كسي كه مرض خوره يا پيسي دارد، نبايد امام جماعت شود.
1- اين احتياط مستحسن است نه واجب.
كد مسأله: 54621
مسأله 1469- موقعي كه مأموم نيت ميكند، بايد امام را معين نمايد، ولي دانستن اسم او لازم نيست، مثلاً اگر نيت كند اقتدا مي-كنم به امام حاضر نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54623
مسأله 1470- مأموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولي اگر ركعت اول يا دوم او، ركعتسوم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.
كد مسأله: 54625
مسأله 1471- اگر مأموم در ركعت اول و دوم نماز صبح و مغرب و عشا صداي حمد و سوره امام را بشنود، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد، بايد حمد و سوره را نخواند و اگر صداي امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره بخواند ولي بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.
كد مسأله: 54628
مسأله 1472- اگر مأموم بعضي از كلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتياط واجب آن است كه حمد و سوره را نخواند.
كد مسأله: 54631
مسأله 1473- اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، يا خيال كند صدايي را كه ميشنود صداي امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداي امام بوده نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54634
مسأله 1474- اگر شك كند كه صداي امام را ميشنود يا نه، يا صدايي بشنود و نداند صداي امام است يا صداي كس ديگر، مي تواند حمد و سوره بخواند.
كد مسأله: 54636
مسأله 1475- احتياط واجب (1) آن است كه مأموم در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است به جاي آن ذكر بگويد.
1- اين احتياط واجب نيست و اقوي جواز قرائت حمد و سوره است و لكن ترك مستحسن است.
كد مسأله: 54640
مسأله 1476- مأموم نبايد تكبيره الاحرام را پيش از امام بگويد. بلكه احتياط واجب (1) آن است كه تا تكبير امام تمام نشده، تكبير نگويد.
1- اين احتياط واجب نيست و اقوي جواز شروع در تكبيره الاحرام است بعد از شروع امام در تكبيره الاحرام و لكن اين احتياط مستحسن است.
كد مسئله: 54642
مسأل 1477- اگر مأموم سلام امام را بشنود، يا بداند چه وقت سلام مي گويد، احتياط واجب (1) آن است كه پيش از امام سلام نگويد و چنانچه عمداً پيش از امام سلام بدهد، نمازش اشكال دارد ولي اگر سهواً پيش از امام سلام دهد، نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است و اگر عمداً سبقت به سلام نمايد نمازش صحيح است و اشكالي ندارد.
كد مسئله: 54646
مسأله 1478- اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام، (1) چيزهاي ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد. ولي اگر آنها را بشنود، يا بداند امام چه وقت ميگويد، احتياط مستحب آن است كه پيش از امام نگويد.
1- در خصوص سلام اشكال ندارد هر چند مستحسن است.
كد مسئله: 54648
مسأله 1479- مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده ميشود، كارهاي ديگر آن، مانند ركوع و سجود را با امام يا كمي بعد از امام به جا آورد. و اگر عمداً پيش از امام يا مدتي بعد از امام انجام دهد، معصيت كرده. و احتياط واجب (1) آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
1- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسئله: 54649
مسأله 1480- اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بردارد، چنانچه امام در ركوع باشد بايد به ركوع برگردد و با امام سر بردارد و در اين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نميكند. ولي اگر به ركوع برگردد و پيش از آن كه به ركوع برسد، امام سر بردارد نمازش باطل است.
كد مسئله: 54650
مسأله 1482- كسي كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته هرگاه به سجده برگردد، و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد، نمازش صحيح است ولي اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد، نماز باطل است.
كد مسئله: 54652
مسأله 1482- كسي كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته هرگاه به سجده برگردد، و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد، نمازش صحيح است ولي اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد، نماز باطل است.
كد مسأله: 54652
مسأله 1483- اگر اشتباها سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اينكه به امام نميرسد به ركوع يا سجده نرود نمازش صحيح است.
كد مسأله: 54653
مسأله 1484- اگر سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است چنانچه به خيال اين كه سجده اول امام است، به قصد اين كه با امام سجده كند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم او حساب مي شود. و اگر به خيال اينكه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول اما بوده، بايد به قصد اينكه با امام سجده كند (1) تمام كند و دوباره با امام به سجده رود. و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند.
1- قصد متابعت لازم نيست قهراً سجده اول حساب مي شود و اعاده در هيچ يك از دو صورت لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 54654
مسأله 1485- اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر سر بردارد بهمقداري از قرائت امام مي رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به ركوع رود نمازش صحيح است. و اگر عمداً برنگردد، احتياط واجب (1) آن است كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند.
1- واجب نيست و اقوي صحت نماز است ولكن مستحسن اعاده است
كد مسأله: 54655
مسأله 1486- اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر برگردد به چيزي از قرائت امام نمي رسد، در صورتي كه صبر كند (1) تا امام به او برسد، نمازش صحيح است. و اگر به قصد اينكه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به ركوع رود، احتياط واجب (2) آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بجا آورد.
1- نبايد صبر كند بلكه بايد متابعت نمايد ولي اگر صبر كند نمازش صحيح است.
2- اين احتياط واجب نيست و نمازش صحيح است و اعاده ندارد، و بنابر احتياط لازم ذكر ركوع در هر دو ركوع ترك نشود.
كد مسأله: 54656
مسأله 1487- اگر سهواً پيش از امام به سجده رود، در صورتي كه صبر (1) كند تا امام به او برسد نمازش صحيح است و اگر به قصد اينكه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به سجده رود، احتياط واجب آن است (2) كه نماز را تمام كند و دوباره بجا آورد.
1- نبايد صبر كند بلكه بايد متابعت نمايد ولي اگر متابعت نكرد نمازش صحيح است.
2- واجب نيست و نمازش صحيح است و اعاده ندارد ولي احتياط لازم ذكر سجده است كه بايد ترك نشود چنانچه در مسأله سابق ذكر ركوع بنابر احتياط لازم در هر دو ركوع ترك نشود.
كد مسأله: 54657
مسأله 1488- اگر امام در ركعتي كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، يا در ركعتي كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود، مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند، ولي نمي تواند پيش از امام به ركوع رود، يا پيش از ايستادن امام بايستد، بلكه بايد صبر كند تا قنوت و تشهد امام تمام شود (1) و بقيه نماز را با او بخواند.
1- مأموم اگر بتواند امام را متوجه كند كه اشتباهاً قنوت يا تشهد مي خواند مستحسن است نه واجب و نه احتياط مطلق
كد مسأله: 54658
مسأله 1489- اگر مأموم يك مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بايستد، واگر يك زن باشد، (1) مستحب است در طرف راست امام طوري بايستد كه جاي سجدهاش مساوي زانو يا قدم امام باشد، و اگر يك مرد و يك زن، يا يك مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقي پشت سر امام بايستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زنها پشت مردها بايستند.
1- بلكه افضل آن است كه خلف امام بايستد نه محاذي قدم و نه محاذي زانو
كد مسأله: 54659
مسأله 1490- اگر امام و مأموم هر دو زن باشند بهتر است كه رديف يكديگر بايستند و امام جلوتر از ديگران نايستد.
كد مسأله: 54660
مسأله 1491- مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و كمال و تقوي در صف اول بايستند.
كد مسأله: 54661
مسأله 1492- مستحب است صفهاي جماعت منظم باشد و بين كساني كه در يك صف ايستادهاند فاصله نباشد و شانه آنان رديف يكديگر باشد.
كد مسأله: 54662
مسأله 1493- مستحب است بعد از گفتن "قد قامت الصلاه" مامومين برخيزند.
كد مسأله: 54663
مسأله 1494- مستحب است امام جماعت حال مأمومي را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و قنوت و ركوع و سجود را طول ندهد. مگر بداند همه كساني كه به او اقتدا كرده اند مايلند.
كد مسأله: 54664
مسأله 1495- مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهايي كه بلند ميخواند، صداي خود را بقدري بلند كند كه ديگران بشنوند، ولي بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.
كد مسأله: 54665
مسأله 1496- اگر امام در ركوع بفهمد كسي تازه رسيده و ميخواهد اقتدا كند مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد و بعد برخيزد، اگر چه بفهمد كس ديگري هم براي اقتدا وارد شده است.
كد مسأله: 54667
مسأله 1497- اگر در صفهاي جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد.
كد مسأله: 54669
مسأله 1498- مكروه است مأموم ذكرهاي نماز را طوري بگويد كه امام بشنود.
كد مسأله: 54671
مسأله 1499- مسافري كه نماز ظهر و عشا را دو ركعت ميخواند مكروه است در اين نمازها به كسي كه مسافر نيست اقتدا كند و كسي كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد.
كد مسأله: 54673
مسأله 1500- نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد، به واسطه چهار چيز واجب ميشود:
اول: گرفتن خورشيد.
دوم: گرفتن ماه، اگر چه مقدار كمي از آنها گرفته شود و كسي هم از آن نترسد.
سوم: زلزله، اگر چه كسي هم نترسد.
چهارم: رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اينها در صورتي كه بيشتر مردم بترسند.
كد مسأله: 54675
مسأله 1501- اگر از چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است بيشتر از يكي اتفاق بيفتد، انسان بايد براي هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلاً اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود بايد دو نماز آيات بخواند.
كد مسأله: 54677
مسأله 1502- كسي كه چند نماز آيات بر او واجب است اگر همه آنها براي يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است موقعي كه قضاي آنها را ميخواند، لازم نيست معين كند كه براي كدام دفعه آنها باشد. و همچنين است اگر چند نماز براي رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اينها بر او واجب شده باشد، ولي اگر براي آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، يا براي دوتاي اينها نمازهايي بر او واجب شده باشد، بنابر احتياط واجب بايد موقع نيت معين كند، نماز آياتي را كه ميخواند براي كدام يك آنها است.
كد مسأله: 54679
مسأله 1503- چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است در هر شهري اتفاق بيافتد فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست، ولي اگر مكان آنها بقدري نزديك باشد كه با آن شهر يكي حساب شود نماز آيات بر آنها هم واجب است. (1)
1- علي الاقوي واجب نيست و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 54681
مسأله 1504- از وقتي كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن ميكند انسان بايد نماز آيات را بخواند و بنابر احتياط واجب (1) بايد به قدري تاخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند.
1- واجب نيست و علي الاقوي وقت تا انجلاء تمام قرص باقي است.
كد مسأله: 54684
مسأله 1505- اگر خواندن نماز آيات را به قدري تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند، بنابر احتياط واجب نيت ادا و قضا نكند (1) ولي اگر بعد از باز شدن تمام آن، نماز بخواند بايد نيت قضا نمايد.
1- واجب نيست و علي الاقوي نيّت اداء مانعي ندارد.
كد مسأله: 54686
مسأله 1506- اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه خواندن يك ركعت نماز (1) يا كمتر باشد، نمازي كه مي خواند ادا است. و همچنين است اگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد ولي انسان نماز نخواند، تا به اندازه خواندن يك ركعت به آخر وقت آن مانده باشد.
1- اگر قايل به توقيف باشيم در چنين صورت نماز واجب نيست و اگر قايل نباشيم نماز واجب است و محتاج به دليل ادراك ركعت در وقت نيستيم و علي الاحوط نماز خوانده شود.
كد مسأله: 54690
مسأله 1507- موقعي كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتفاق مي افتد، انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
كد مسأله: 54693
مسأله 1508- اگر بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاي نماز آيات را بخواند. ولي اگر بفهمد مقداري از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.
كد مسأله: 54694
مسأله 1509- اگر عدهاي بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفتهاند، در صورتي كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات را بخواند. بلكه اگر مقداري از آن هم گرفته باشد، بنابر احتياط خواندن نماز آيات بر او واجب است. (1) و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست، بگويند خورشيد يا ماه گرفته، بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.
1- واجب نيست بلكه مستحن است و همچنين در صورت بعد واجب نيست ولكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 54695
مسأله 1510- اگر انسان به گفته كساني كه از روي قاعده علمي، وقت گرفتن خورشيد و ماه را مي دانند، اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بنابر احتياط واجب بايد نماز آيات را بخواند. و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه ميگيرد و فلان مقدار طول مي كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند، بنابر احتياط واجب بايد به حرف آنان عمل نمايد، مثلاً اگر بگويند آفتاب فلان ساعت شروع به بازشدن (1) ميكند، احتياطاً بايد نماز را تا آن وقت تاخير نيندازد.
1- بلكه لازم نيست زيرا وقت آن تا انجلاء تمام قرص باقي است.
كد مسأله: 54696
مسأله 1511- اگر بفهمد نماز آياتي را كه خوانده باطل بوده، بايد دوباره بخواند، واگر وقت گذشته قضا نمايد.
كد مسأله: 54697
مسأله 1512- اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود، چنانچه براي هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد، (1) و اگر وقتيكي از آن دو تنگ باشد، بايد اول آن را بخواند، و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اول نماز يوميه را بخواند.
1- ولي احوط تقدم نماز يوميه است.
كد مسأله: 54698
مسأله 1513- اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند، بعد نماز آيات را بخواند، و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، بايد آن را بشكند و اول نماز آيات، بعد نماز يوميه را بجا آورد.
كد مسأله: 54699
مسأله 1514- اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آن كه نماز را تمام كرد، پيش از انجام كاري كه نماز را به هم بزند، بقيه نماز آيات را از همان جا كه رها كرده بخواند.
كد مسأله: 54700
مسأله 1515- اگر در حال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد ولي اگر زلزله يا رعد و برق و مانند اينها اتفاق بيفتد، احتياط مستحب آن است كه بعد از پاك شدن، نماز آيات را بخواند.
كد مسأله: 54701
مسأله 1516- نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد، و دستور آن اين است كه انسان بعد از نيت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه، و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
كد مسأله: 54702
مسأله 1517- در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد، آيههاي يك سوره را پنج قسمت كند و يك آيه يا بيشتر (1) از آن را بخواند وبه ركوع رود و سر بردارد و بدون اين كه حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد، مثلاً به قصد سوره "قل هو الله احد" بسم الله الرحمن الرحيم بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد: "قل هو الله احد" دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: "الله الصمد" باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: "لم يلد و لم يولد" و برود به ركوع بازهم سر بردارد و بگويد: "و لم يكن له كفوا احد" و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
1- و يا كمتر از آن را بخواند و به ركوع رود
كد مسأله: 54703
مسأله 1518- اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند، مانعي ندارد.
كد مسأله: 54704
مسأله 1519- چيزهايي كه در نماز يوميه واجب و مستحب است، در نماز آيات هم واجب و مستحب ميباشد، ولي در نماز آيات مستحب است به جاي اذان و اقامه سه مرتبه بگويند: "الصلوه".
كد مسأله: 54705
مسأله 1520- مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد "سمع الله لمن حمده" و نيز پيش از ركوع و بعد از آن تكبير بگويد، ولي بعد از ركوع پنجم و دهم، گفتن تكبير مستحب نيست.
كد مسأله: 54706
مسأله 1521- مستحب است پيش از ركوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند، كافي است.
كد مسأله: 54708
مسأله 1522- اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جايي نرسد، نماز باطل است.
كد مسأله: 54711
مسأله 1523- اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است يا در ركوع اول ركعت دوم، و فكرش به جايي نرسد، نماز باطل است. ولي اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه براي رفتن به سجده خم نشده، بايد ركوعي را كه شك دارد بجا آورده يا نه، بجا آورد. واگر براي رفتن به سجده خم شده، بايد به شك خود اعتنا نكند. (1)
1- در صورتي كه به سجده نرسيده بايد اعتناء كند و برگردد و ركوع مشكوك را بجا آورد.
كد مسأله: 54713
مسأله 1524- هر يك از ركوع هاي نماز آيات ركن است كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود، نماز باطل است.
كد مسأله: 54715
مسأله 1525- نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايد به جماعت خوانده شود، و در زمان ما كه امام عليه السلام غايب است مستحب ميباشد. و مي شود آن را به جماعت يا فر ادي خواند.
كد مسأله: 54719
مسأله 1526- وقت نماز عيد قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.
كد مسأله: 54723
مسأله 1527- مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند (1) بعد نماز عيد را بخوانند.
1- واجب است قبل از نماز عيد فطر، زكوه فطره را بدهند يا جهت فقير منظور كنار بگذارد.
كد مسأله: 54726
مسأله 1528- نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمد و سوره بايد پنج تكبير بگويد، و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعداز قنوت پنجم تكبيري بگويد و به ركوع رود و دو سجده بجا آورد و برخيزد، و در ركعت دوم چهار مرتبه تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
كد مسأله: 54734
مسأله 1529- در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذكري بخوانند كافي است ولي بهتر است اين دعا را بخوانند: "اللهم اهل الكبرياء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوي و المغفره اسئلك بحق هذا اليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلي الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامه و مزيدا ان تصلي علي محمد و آل محمد و ان تدخلني في كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجني من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتك عليه و عليهم اللهم اني اسئلك خير ما سئلك به عبادك الصالحون و اعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون".
كد مسأله: 54736
مسأله 1530- در زمان غايب بودن امام عليه السلام مستحب است بعد از نماز عيد فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است كه در خطبه عيد فطر احكام زكوه فطره و در خطبه عيد قربان احكام قرباني را بگويند.
كد مسأله: 54738
مسأله 1531- نماز عيد سوره مخصوصي ندارد، ولي بهتر است كه در ركعت اول آن سوره "شمس" (سوره 91) و در ركعت دوم سوره "غاشيه" (سوره 88) را بخوانند، يا در ركعت اول سوره "سبح اسم" (سوره 87) و در ركعت دوم سوره "شمس" را بخوانند.
كد مسأله: 54741
مسأله 1532- مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند ولي در مكه مستحب است در مسجد الحرام خوانده شود.
كد مسأله: 54742
مسأله 1533- مستحب است پياده و پا برهنه و با وقار به نماز عيد بروند و پيش از نماز غسل كنند، و عمامه سفيد بر سر بگذارند.
كد مسأله: 54743
مسأله 1534- مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و كسي كه نماز عيد مي خواند، اگر امام جماعت است، يا فرادي نماز مي خواند، نماز را بلند بخواند.
كد مسأله: 54744
مسأله 1535- بعد از نماز مغرب و عشاء شب عيد فطر و بعد از نماز صبح آن، و بعد از نماز عيد فطر (1) مستحب است اين تكبيرها را بگويند:"الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد الله اكبر علي ما هدانا".
1- و بعد از نماز ظهر و عصر روز عيد فطر نيز مستحب است.
كد مسأله: 54745
مسأله 1536- مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تكبيرهايي را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد و بعد از آن بگويد: "الله اكبر علي ما رزقنا من بهيمه الانعام و الحمد لله علي ما ابلانا" ولي اگر عيد قربان را در مني باشد، مستحب است بعداز پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذيحجه است، اين تكبيرها را بگويد.
كد مسأله: 54746
مسأله 1537- احتياط مستحب آن است كه زن ها از رفتن به نماز عيد خوداري كنند ولي اين احتياط براي زنهاي پير نيست.
كد مسأله: 54747
مسأله 1538- در نماز عيد هم مثل نمازهاي ديگر، مأموم بايد غير از حمد و سوره چيزهاي ديگر نماز را خودش بخواند.
كد مسأله: 54748
مسأله 1539- اگر مأموم موقعي برسد كه امام مقداري از تكبيرها را گفته، بعد از آنكه امام به ركوع رفت، بايد آنچه از تكبيرها و قنوت ها را كه با امام نگفته خودش بگويد و اگر در هر قنوت يك سبحان الله يا يك الحمد الله بگويد كافي است.
كد مسأله: 54749
مسأله 1540- اگر در نماز عيد موقعي برسد كه امام در ركوع است مي تواند نيت كند و تكبير اول نماز را بگويد و به ركوع رود. (1)
1- بلكه بايد بعد از تكبيره الاحرام تكبيرات و قنوتات را بخواند و بعد به ركوع رود و اگر نمي رسد اقتداء نكند.
كد مسأله: 54750
مسأله 1541- اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند احتياط آن است كه بعد از نماز آن را بجا آورد. و اگر كاري كه براي آن، سجده سهو لازم است پيش آيد. بنابر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو بنمايد.
كد مسأله: 54751
مسأله 1542- بعد از مرگ انسان ميشود براي نماز و عبادتهاي ديگر او كه در زندگي بجا نياورده، ديگري را اجير كنند يعني به او مزد دهند كه آنها را بجا آورد. و اگر كسي بدون مزد هم آنها را انجام دهد، صحيح است.
كد مسأله: 54752
مسأله 1543- انسان ميتواند براي بعضي از كارهاي مستحبي مثل زيارت قبر پيغمبر و امامان عليهم السلام، از طرف زندگان اجير شود. و نيز ميتواند كار مستحبي را انجام دهد و ثواب آن را براي مردگان يا زندگان هديه نمايد.
كد مسأله: 54753
مسأله 1544- كسي كه براي نماز قضاي ميت اجير شده بايد يا مجتهد باشد يا مسايل نماز را از روي تقليد صحيح، بداند. (1)
1- يا عمل به احتياط نمايد.
كد مسأله: 54754
مسأله 1545- اجير بايد موقع نيت، ميت را معين نمايد، و لازم نيست اسم او را بداند. پس اگر نيت كند از طرف كسي نماز مي خوانم كه براي او اجير شدهام، كافي است.
كد مسأله: 54755
مسأله 1546- اجير بايد خود را به جاي ميت فرض كند (1) و عبادتهاي او را قضا نمايد، و اگر عملي را انجام دهد و ثواب آن را براي او هديه كند، كافي نيست.
1- يا عملي كه ذمه ميت به آن مشغول است انجام دهد
كد مسأله: 54757
مسأله 1547- بايد كسي را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را به طور صحيح انجام مي دهد.
كد مسأله: 54759
مسأله 1548- كسي كه ديگري را براي نمازهاي ميت اجير كرده اگر بفهمد كه عمل را بجا نياورده يا باطل انجام داده بايد دوباره اجير بگيرد.
كد مسأله: 54761
مسأله 1549- هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر چه بگويد انجام دادهام، بايد دوباره اجير بگيرد. (1) ولي اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.
1- قول اجير مسموع است و دوباره لازم نيست اجير بگيرد.
كد مسأله: 54762
مسأله 1550- كسي را كه عذري دارد و مثلاً با تيمم يا نشسته نماز ميخواند، نميشود براي نمازهاي ميت اجير كرد، اگرچه نماز ميت هم همانطور قضا شده باشد.
كد مسأله: 54763
مسأله 1551- مرد براي زن و زن براي مرد ميتواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد.
كد مسأله: 54764
مسأله 1552- قضاي نمازهاي ميت بايد به ترتيب خوانده شود و اگر ترتيب آنها را نمي دانند بايد با اجير شرط كنند به قدري نماز بخواند كه ترتيب به عمل آيد.
كد مسأله: 54765
مسأله 1553- اگر با اجير شرط كنند كه عمل را به طور مخصوصي انجام دهد، بايد همان طور بجا آورد و اگر با او شرط نكنند، بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد، و احتياط مستحب آن است كه از وظيفه خودش و ميت هر كدام كه به احتياط نزديك تر است به آن عمل كند، مثلاً اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است سه مرتبه بگويد.
كد مسأله: 54766
مسأله 1554- اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، بايد مقداري از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد.
كد مسأله: 54767
مسأله 1555- اگر انسان چند نفر را براي نماز قضاي ميت اجير كند، بايد براي هر كدام آنها وقتي را معين نمايد مثلاً اگر با يكي از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند با ديگري قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند و نيز بايد نمازي را كه در هر دفعه شروع مي كند معين نمايد مثلاً قرار بگذارد، اول نمازي را كه مي خواند صبح باشد يا ظهر يا عصر و همچنين بايد با آنها قرار بگذارد كه در هر دفعه نماز يك شبانه روز را تمام كنند و اگر ناقص بگذارند آن را حساب نكنند و دفعه بعد نماز يك شبانه روز را از سر شروع نمايند.
كد مسأله: 54768
مسأله 1556- اگر كسي اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاي ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال، بميرد بنا بر احتياط واجب (1) بايد براي نمازهايي كه ميدانند يا احتمال مي دهند بجا نياورده، ديگري را اجير نمايند.
1- نسبت به آنچه احتمال مي دهند بجا نياورده باشد و بنابر اقوي نسبت به آنچه مي دانند بجا نياورده است.
كد مسأله: 54769
مسأله 1557- كسي را كه براي نمازهاي ميت اجير كردهاند، اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقداري را كه نخوانده از مال او به ولي ميت بدهند، مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولي را كه گرفته از مال او به ولي ميت بدهند، و اگر شرط نكرده باشند، بايد ورثهاش از مال او اجير بگيرند، اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزي واجب نيست.
كد مسأله: 54770
مسأله 1558- اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاي ميت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او (1) براي نمازهايي كه اجير بوده ديگري را اجير نمايند و اگر چيزي زياد آمد، در صورتي كه وصيت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند براي تمام نمازهاي او اجير بگيرند و اگر اجازه ندهند ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند.
1- در صورتي كه شرط مباشرت نشده باشد والا بايد اجرت مقداري را كه نخوانده به ولّي منوب عنه بدهند.
كد مسأله: 54771
روزه آن است كه انسان براي انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چيزهايي كه روزه را باطل ميكند و شرح آنها بعداً گفته ميشود، خودداري نمايد.
كد مسأله: 57756
مسأله 1559- لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلاً بگويد فردا را روزه ميگيرم بلكه همين قدر كه براي انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كاري كه روزه را باطل ميكند انجام ندهد، كافي است. و براي آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقداري پيش از اذان صبح و مقداري هم بعد از مغرب از انجام كاري كه روزه را باطل ميكند خودداري نمايد.
كد مسأله: 57765
مسأله 1560- انسان ميتواند در هر شب از ماه رمضان براي روزه فرداي آن، نيت كند و بهتر است كه شب اول ما هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.
كد مسأله: 57767
مسأله 1561- وقت نيت روزه ماه رمضان از اول شب است تا اذان صبح.
كد مسأله: 57770
مسأله 1562- وقت نيت روزه مستحبي از اول شب است تا موقعي كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد كه اگر تا اين وقت كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبي كند، روزه او صحيح است.
كد مسأله: 57773
مسأله 1563- كسي كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود و نيت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بيدار شود، نميتواند نيت روزه واجب نمايد.
كد مسأله: 57776
مسأله 1564- اگر بخواهد غير روزه رمضان، روزه ديگري بگيرد، بايد آن را معين نمايد، (1) مثلاً نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر ميگيرم. ولي در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان ميگيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است، يا فراموش نمايد و روزه ديگري را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب ميشود.
1- اگر يقين نداشته باشد.
كد مسأله: 57778
مسأله 1565- اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نيت روزه غير رمضان كند، نه روزه رمضان حساب ميشود و نه روزهاي كه قصد كرده است.
كد مسأله: 57780
مسأله 1566- اگر مثلاً به نيت روز اول ماه روزه بگيرد، بعد بفهمد دوم يا سوم بوده روزه او صحيح است.
كد مسأله: 57783
مسأله 1567- اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و اگر تمام نكرد، قضاي آن را بجا آورد.
كد مسأله: 57785
مسأله 1568- اگر پيش از اذان صبح نيت كند و مست شود و در بين روز بهوش آيد، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاي آن را هم بجا آورد. (1)
1- قضا واجب نيست و اداء كافي است.
كد مسأله: 57788
مسأله 1569- اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود، روزهاش صحيح است.
كد مسأله: 57790
مسأله 1570- اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت شود، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، بايد نيت كند و روزه او صحيح است و اگر كاري كه روزه را باطل ميكند انجام داده باشد، يا بعداز ظهر ملتفت شود كه ماه رمضان است، روزه او باطل ميباشد. ولي بايد تا مغرب كاري كه روزه را باطل ميكند انجام ندهد و بعد از رمضان هم روزه آن روز را قضا نمايد.
كد مسأله: 57792
مسأله 1571- اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد، واگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
كد مسأله: 57793
مسأله 1572- كسي كه براي به جا آوردن روزه ميتي اجير شده اگر روزه مستحبي بگيرد اشكال ندارد، (1) ولي كسي كه روزه قضا يا روزه واجب ديگري دارد، نميتواند روزه مستحبي بگيرد (2) و چنانچه فراموش كند و روزه مستحب بگيرد، در صورتي كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبي او به هم ميخورد و ميتواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند. و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او باطل است و اگر بعداز مغرب يادش بيايد، روزهاش صحيح است. (3)
1- اشكال دارد.
2- مي تواند روزه مستحبي بگيرد بشرط عدم ضيق وقت.
3- شرط صحت وجود ندارد.
كد مسأله: 57794
مسأله 1573- اگر غير از روزه ماه رمضان، روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده باشد كه روز معيني را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيت نكند، روزهاش باطل است، و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است، يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد و نيت كند روزه او صحيح و گرنه باطل ميباشد.
كد مسأله: 57795
مسأله 1574- اگر براي روزه واجب غير معيني مثل روزه كفاره، عمداً تا نزديك ظهر نيت نكند، اشكال ندارد. بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.
كد مسأله: 57796
مسأله 1575- اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب بايد نيت روزه كند (1) و روزه را تمام نمايد. و اگر آن روز را روزه نگيرد، قضاي آن را بجا آورد.
1- واجب نيست بلكه روزه او صحيح نيست و قضا هم ندارد.
كد مسأله: 57797
مسأله 1576- اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، بايد نيت روزه كند (1) و آن روز را روزه بگيرد، و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روزه بر او واجب نيست.
1- اگر مرض جهل مركب باشد والا واجب نيست بلكه صحت ندارد.
كد مسأله: 57800
مسأله 1577- روزي را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد نميتواند نيت روزه رمضان كند، يا نيت كند كه اگر رمضان است (1) روزه رمضان و اگر رمضان نيست روزه قضا يا مانند آن باشد بلكه بايد نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب ميشود.
1- صحت به اين نحو بعيد نيست بلكه به قصد امر واقعي فعل نيز صحيح است.
كد مسأله: 57804
مسأله 1578- اگر روزي را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيت روزه قضا يا روزه مستحبي و مانند آن روزه بگيرد، و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيت روزه رمضان كند.
كد مسأله: 57806
مسأله 1579- اگر در روزه واجب معيني مثل روزه رمضان مردد شود كه روزه خود را باطل كند يا نه، يا قصد كند كه روزه را باطل كند، روزه اش باطل مي شود،اگر چه از قصدي كه كرده توبه نمايد و كاري هم كه روزه را باطل مي كند انجام ندهد.
كد مسأله: 57809
مسأله 1580- در روزه مستحب و روزه واجبي كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفاره، اگر قصد كند كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، يا مردد شود كه به جا آورد يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است. (1)
1- در روزه مستحب تا قبل از غروب نيت كند روزه او صحيح است.
كد مسأله: 57811
مسأله 1581- نه چيز روزه را باطل ميكند:
اول: خوردن و آشاميدن. دوم: جماع. سوم:استمناء و استمناء آن است كه انسان با خود كاري كند كه مني از او بيرون آيد. چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر عليهم السلام. پنجم: رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقي ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله كردن با چيزهاي روان. نهم: قي كردن. و احكام اينها در مسايل آينده گفته ميشود.
كد مسأله: 57818
مسأله 1582- اگر روزهدار عمداً چيزي بخورد يا بياشامد، روزه او باطل ميشود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت، و چه كم باشد يا زياد. حتي اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل ميشود، مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طوري از بين برود كه رطوبتخارج به آن گفته نشود.
كد مسأله: 57821
مسأله 1583- اگر موقعي كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد. و چنانچه عمداً فرو برد، روزهاش باطل است و به دستوري كه بعداً گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب ميشود.
كد مسأله: 57824
مسأله 1584- اگر روزهدار سهواً چيزي بخورد يا بياشامد، روزهاش باطل نميشود.
كد مسأله: 57826
مسأله 1585- احتياط واجب آن است (1) كه روزهدار از استعمال آمپولي كه به جاي دوا و غذا به كار مي رود، خودداري كند. ولي تزريق آمپولي كه عضو را بي حس ميكند، اشكال ندارد.
1- واجب نيست چون صدق خوردن و آشاميدن نمي كند و لكن احتياط حسن است.
كد مسأله: 57827
مسأله 1586- اگر روزهدار چيزي را كه لاي دندان مانده است، عمداً فرو ببرد، روزهاش باطل ميشود.
كد مسأله: 57828
مسأله 1587- كسي كه ميخواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولي اگر بداند غذايي كه لاي دندان مانده در روز فرو مي رود، چنانچه خلال نكند و چيزي از آن فرو رود روزهاش باطل ميشود. (1)
1- بلكه اگر فرو نرود نيز روزه اش باطل است زيرا منافي با قصد صوم (روزه) است.
كد مسأله: 57829
مسأله 1588- فرو بردن آب دهان، اگر چه بواسطه خيال كردن ترشي و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نميكند.
كد مسأله: 57830
مسأله 1589- فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا به فضاي دهان نرسيده، اشكال ندارد. ولي اگر داخل فضاي دهان شود، احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.
كد مسأله: 57831
مسأله 1590- اگر روزه دار به قدري تشنه شود كه بترسد ازتشنگي بميرد (1) مي تواند به اندازه اي كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد ولي روزه او باطل مي شود و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيه روز از بجا آوردن كاري كه روزه را باطل مي كند خودداري نمايد.
1- بلكه به او ضرر برسد يا در حرج واقع شود جايز است آب بياشامد بلكه در دو صورت اول و دوم واجب است.
كد مسأله: 57832
مسأل 1591- جويدن غذا براي بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولاً به حلق نمي رسد، اگر چه اتفاقاً به حلق برسد، روزه را باطل نمي كند، ولي اگر انسان از اول بداند كه به حلق مي رسد روزه اش باطل مي شود (1) و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب است.
1- بلكه اگر هم نرسد باطل مي شود زيرا منافي با نيت است
كد مسأله: 57833
مسأه 1592- انسان نميتواند براي ضعف روزه را بخورد، ولي اگر ضعف او به قدري است كه معمولاً نميشود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.
كد مسأله: 57835
مسأله 1593- جماع روزه را باطل ميكند، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد.
كد مسأله: 57838
مسأله 1594- اگر كمتر از مقدار ختنهگاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد، روزه باطل نميشود.
كد مسأله: 57840
مسأله 1595- اگر شك كند كه به اندازه ختنهگاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است.
كد مسأله: 57842
مسأله 1596- اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، (1) روزه او باطل نميشود. ولي چنانچه در بين جماع يادش بيايد. يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.
1- به نحوي كه از خود اراده نداشته باشد والا روزه اش باطل است و قضا هم دارد.
كد مسأله: 57845
مسأله 1597- اگر روزهدار استمناء كند، يعني با خود كاري كند كه مني از او بيرونآيد، روزهاش باطل ميشود.
كد مسأله: 57847
مسأله 1598- اگر بي اختيار مني از او بيرون آيد، روزهاش باطل نيست. ولي اگر كاري كند كه بي اختيار مني از او بيرون آيد، روزهاش باطل ميشود.
كد مسأله: 57853
مسأله 1599- هرگاه روزهدار بداند كه اگر در روز بخوابد، محتلم ميشود، يعني در خواب مني از او بيرون مي آيد، بنابر احتياط واجب (1) بايد نخوابد. ولي در صورتي كه به سبب نخوابيدن به زحمت بيفتد اگر بخوابد روزه اش باطل نمي شود.
1- بلكه بنابر احتياط مستحب نخوابد.
كد مسأله: 57857
مسأله 1600- اگر روزهدار در حال بيرون آمدن مني از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيري كند.
كد مسأله: 57861
مسأله 1601- روزهداري كه محتلم شده، ميتواند بول كند و به دستوري كه در مساله73 گفته شد، استبرا نمايد. اگرچه بداند به واسطه بول يا استبراء كردن باقيمانده مني از مجري بيرون ميآيد.
كد مسأله: 57866
مسأله 1602- روزهداري كه محتلم شده، اگر بداند مني در مجري مانده و در صورتي كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل مني از او بيرون ميآيد، بنابر احتياط واجب (1) بايد پيش از غسل بول كند.
1- بلكه بنابر احتياط مستحب پيش از غسل بول كند.
كد مسأله: 57870
مسأله 1603- كسي كه مي دانند كه اگر عمداً مني از خود بيرون آورد، روزه اش باطل مي شود، در صورتي كه به قصد بيرون آمدن مني با كسي بازي و شوخي كند، اگرچه مني از او بيرون نيايد، بنابر احتياط واجب (1) بايد روزه را تمام كند و قضا هم بنمايد.
1- بلكه اقوي روزه اش باطل است زيرا منافي با نيت است.
كد مسأله: 57873
مسأله 1604- اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن مني با كسي بازي و شوخي كند، چنانچه اطمينان دارد كه مني از او خارج نمي-شود، اگر چه اتفاقاً مني بيرون آيد روزه او صحيح است. ولي اگر اطمينان ندارد در صورتي كه مني از او بيرون آيد، روزه اش باطل است.
كد مسأله: 57875
مسأله 1605- اگر روزهدار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و پيغمبران و جانشينان پيغمبران عمداً نسبت دروغ بدهد، اگر چه فوراً بگويد دروغ گفتم، يا توبه كند، روزه او باطل است. و احتياط واجب آن است كه به حضرت زهرا سلام الله عليها هم نسبت دروغ ندهد.
كد مسأله: 57876
مسأله 1606- اگر بخواهد خبري را كه نميداند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسي كه آن خبر را گفته يا از كتابي كه آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد.
كد مسأله: 57877
مسأله 1607- اگر چيزي را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نميشود.
كد مسأله: 57878
مسأله 1608- اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل ميكند و چيزي را كه ميداند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آن چه را كه گفته، راست بوده، احتياط واجب آن است كه روزه را تمام كند (1) و قضاي آن را هم بجا آورد.
1- روزه باطل است از جهت قصد خبر كه منافي با نيت است و قضا هم واجب است و بايد در ماه رمضان به جهت حرمت ماه مبارك امساك نمايد.
كد مسأله: 57879
مسأله 1609- اگر دروغي را كه ديگري ساخته عمداً به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر نسبت دهد، روزهاش باطل ميشود، ولي اگر از قول كسي كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 57880
مسأله1610- اگر از روزهدار بپرسند كه آيا پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم چنين مطلبي فرمودهاند و او جايي كه در جواب بايد بگويد نه، عمداً بگويد بلي، يا جايي كه بايد بگويد بلي، عمداً بگويد نه، روزهاش باطل ميشود.
كد مسأله: 57881
مسأله 1611- اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستي را بگويد، بعد بگويد دروغ گفتم، يا در شب دروغي را به آنان نسبت دهد و فرداي آن روز كه روزه ميباشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است، روزهاش باطل ميشود.
كد مسأله: 57882
مسأله 1612- رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل ميكند، چه غبار چيزي باشد كه خوردن آن حلال است، مثل آرد، يا غبار چيزي باشد كه خوردن آن حرام است مثل خاك و بنابر احتياط واجب بايد غباري را هم كه غليظ نيست به حلق نرساند.
كد مسأله: 59815
مسأله 1613- اگر به واسطه باد غبار غليظي پيدا شود و انسان با اين كه متوجه است مواظبت نكند و به حلق برسد، روزه اش باطل ميشود.
كد مسأله: 59818
مسأله 1614- احتياط واجب آن است كه روزه دار بخار غليظ و دود سيگار و تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند.
كد مسأله: 59820
مسأله 1615- اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نمي رسد روزهاش صحيح است. و اگر گمان مي كرده كه به حلق نمي رسد، بنابر احتياط واجب (1) بايد آن روزه را قضا كند.
1- اگر گمان به سر حد اطمينان برسد روزه صحيح است و قضا ندارد و الا روزه باطل است و قضا هم واجب علي الاقوي
كد مسأله: 59822
مسأله 1616- اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بياختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزهاش باطل نميشود، و چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.
كد مسأله: 59824
مسأله 1617- اگر روزهدار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقي بدن او از آب بيرون باشد، روزه اش باطل مي شود ولي اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقداري از سر بيرون باشد روزه باطل نمي شود.
كد مسأله: 59827
مسأله 1618- اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعههي ديگر در آب فرو برد، روزهاش باطل نميشود.
كد مسأله: 59829
مسأله 1619- اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه روزهاش صحيح است.
كد مسأله: 59832
مسأله 1620- اگر تمام سر زير آب برود ولي مقداري از موها بيرون بماند، روزه باطل ميشود.
كد مسأله: 59838
مسأله 1621- اگر سر را در گلاب فرو برد، روزه باطل مي شود (1) و احتياط واجب آن است (2) كه سر را در آبهاي مضاف ديگر هم فرو نبرد ولي در چيزهاي ديگري كه روان است اشكال ندارد.
1- باطل نمي شود.
2- واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 59841
مسأله 1622- اگر روزهدار بياختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نميشود.
كد مسأله: 59844
مسأله 1623- اگر به خيال اين كه آب سر او را نمي گيرد، خود را در آب بيندازد و آب تمام سر او را بگيرد، روره اش اشكال دارد. (1)
1- اگر گمانش به حد اطمينان نرسيده اشكال دارد والا روزه اش صحيح است.
كد مسأله: 59847
مسأله 1624- اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگري به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است، يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فوراً سر را بيرون آورد، و چنانچه بيرون نياورد، روزهاش باطل ميشود.
كد مسأله: 59849
مسأله 1625- اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
كد مسأله: 59852
مسأله 1626- اگر بداند كه روزه است و عمداً براي غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او مثل روزه رمضان واجب معين باشد، روزه و غسل هر دو باطل است و اگر روزه مستحب باشد، يا روزه واجبي باشد (1) كه مثل كفاره وقت معيني ندارد غسل صحيح و روزه باطل مي باشد.
1- كه ابطال آن جايز باشد والا هر دو باطل است
كد مسأله: 59855
مسأله 1627- اگر براي آنكه كسي را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزهاش باطل مي شود.
كد مسأله: 59863
مسأله 1628- اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم ننمايد، روزه اش باطل است.
كد مسأله: 59865
مسأله 1629- اگر در روزه واجبي كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است، تا اذان صبح غسل نكند و تيمم هم ننمايد، ولي از روي عمد نباشد مثل آنكه ديگري نگذارد غسل و تيمم كند روزه اش صحيح است.
كد مسأله: 59870
مسأله 1630- كسي كه جنب است و ميخواهد روزه واجبي بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، بنابر احتياط واجب (1) بايد تيمم كند و روزه بگيرد و قضاي آن را هم بجا آورد.
1- بلكه واجب است و روزه صحيح و قضا هم ندارد.
كد مسأله: 59876
مسأله 1631- اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد، و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزي را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلاً اگر نميداند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.
كد مسأله: 59879
مسأله 1632- كسي كه در شب ماه رمضان براي هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند، روزهاش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب ميشود، ولي اگر براي تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، بنابر احتياط واجب (1) بايد تيمم نمايد و روزه بگيرد و قضاي آن را هم بجا آورد.
1- بلكه تيمم واجب و روزه صحيح و قضا هم ندارد.
كد مسأله: 59881
مسأله 1633- اگر براي آن كه بفهمد وقت دارد يا نه، جستجو نمايد و گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند، روزه اش صحيح است و اگر بدون جستجو گمان كند كه وقت دارد و خود را جنب نمايد و بعد بفهد وقت تنگ بوده و با تيمم روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب (1) بايد روزه آن روز را قضا كند.
1- احتياط واجب نيست زيرا روزه صحيح است.
كد مسأله: 59884
مسأله 1634- كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نميشود، نبايد بخوابد، و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب ميشود.
كد مسأله: 59887
مسأله 1635- هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، احتياط واجب (1) آن است كه پيش از غسل نخوابد، اگر چه احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مي شود.
1- احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 59890
مسأله 1636- كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند يا احتمال ميدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزهاش صحيح است.
كد مسأله: 59892
مسأله 1637- كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند يا احتمال ميدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتي كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، بنابر احتياط قضا و كفاره بر او واجب مي شود. (1)
1- بلكه واجب نمي شود و روزه اش صحيح است.
كد مسأله: 59896
مسأله 1638- كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند يا احتمال ميدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتي كه بخوابد و بيدار نشود، روزهاش باطل است.
كد مسأله: 59899
مسأله 1639- اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند، و اگر از خواب دوم بيدار شود و براي مرتبه سوم بخوابد، و تا اذان صبح بيدار نشود، قضاي روزه و كفاره بر او واجب مي شود. (1)
1- وجوب كفاره محل اشكال است و لكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 59901
مسأله 1640- بنابر احتياط واجب خوابي را كه در آن محتلم شده، بايد خواب اول حساب كند (1) پس اگر بعد از بيدار شدن دوباره بخوابد و بداند يا احتمال دهد كه بيدار مي شود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه تا اذان خواب بماند بنابر احتياط واجب (2) بايد قضاي آن روز را بگيرد. اگر دوباره بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر بخواند بيدار مي شود و تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند در صورتي كه باز هم بخوابد و تا اذان خواب بماند، بايد قضاي آن روز را بگيرد و بنابر احتياط كفاره هم بر او واجب مي شود. (3)
1- نبايد خواب اول حساب كرد.
2- بنا بر احتياط غير واجب
3- بنا بر احتياط كفار بر او مستحسن است نه واجب
كد مسأله: 59904
مسأله 1641- اگر روزهدار در روز محتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند.
كد مسأله: 59907
مسأله 1642- هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچهبداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.
كد مسأله: 59909
مسأله 1643- كسي كه ميخواهد قضاي روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روي عمد نباشد، روزه او باطل است.
كد مسأله: 59911
مسأله 1644- كسي كه ميخواهد قضاي روزه رمضان را بگيرد، اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلاً پنچ روز روزه رمضان دارد، و پنج روز هم به رمضان مانده است، بنابر احتياط واجب (1) بايد آن روز را روزه بگيرد و بعد از رمضان هم عوض آن را بجا آورد و اگر وقت قضاي روزه تنگ نيست، روزه او باطل است.
1- بنابر احتياط مستحسن آن روزه را بگيرد و الا واجب نيست.
كد مسأله: 59913
مسأله 1645- اگر در روزه واجبي غير روزه رمضان و قضاي آن، تا اذان صبح جنب بماند، ولي از روي عمد نباشد چنانچه وقت آن روز معين است مثلاً نذر كرده كه آن روز را روزه بگيرد، روزه اش صحيح است و اگر مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست، احتياط واجب (1) آن است كه غير از آن روز، روز ديگري را روزه بگيرد.
1- بلكه احتياط مستحسن آن است كه غير آن روز را روزه بگيرد.
كد مسأله: 59920
مسأله 1646- اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است تيمم نكند، روزهاش باطل است.
كد مسأله: 59923
مسأله 1647- اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براي غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه واجبي بگيرد كه مثل روزههي رمضان وقت آن معين است بايد تيمم نمايد (1) و بنا بر احتياط واجب (2) تا اذان صبح بيدار بماند. و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزههي واجبي بگيرد كه مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست، نمي توانند با تيمم روزه بگيرد.
1- بلكه مي تواند با تيمم روزه بگيرد.
2- بنابر احتياط مستحسن
كد مسأله: 59926
مسأله 1648- اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براي هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، چنانچه روزه اي را كه مي گيرد مثل روزه رمضان واجب معين باشد صحيح است. و اگر روزه مستحب يا روزه اي باشد كه مثل روزه كفاره وقت آن معين نيست، صحيح بودن آن اشكال دارد.
1- بلكه صحت آن اشكال ندارد.
كد مسأله: 59928
مسأله 1649- اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.
كد مسأله: 59932
مسأله 1650- اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزههايي كه گرفته صحيح است.
كد مسأله: 59935
مسأله 1651- اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود ودر غسل كردن كوتاهي كند و تا اذان غسل نكند روزهاش باطل است. (1) ولي چنانچه كوتاهي نكند، مثلاً منتظر باشد كه حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، روزه او صحيح است. (2)
1- اگر تيمم نكرده باشد والا صحيح است.
2- در صورتي كه با تيمم وارد صبح شود.
كد مسأله: 59937
مسأله 1652- اگر زني كه در حال استحاضه است، غسلهاي خود را به تفصيلي كه در احكام استحاضه در مساله 401-405 گفته شد بجا آورد، روزه او صحيح است.
كد مسأله: 59940
مسأله 1653- كسي كه مس ميت كرده، يعني جايي از بدن خود را به بدن ميت رسانده، ميتواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد. و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد، روزه او باطل نميشود.
كد مسأله: 59942
مسأله 1654- اماله كردن با چيز روان اگر چه از روي ناچاري و براي معالجه باشد، روزه را باطل ميكند.
كد مسأله: 59944
مسأله 1655- هرگاه روزهدار عمداً قي كند اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد روزهاش باطل ميشود، ولي اگر سهواً يا بياختيار قي كند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 59948
مسأله 1656- اگر در شب چيزي بخورد كه ميداند به واسطه خوردن آن در روز بياختيار قي ميكند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
كد مسأله: 59950
مسأله 1657- اگر روزهدار بتواند از قي كردن خودداري كند، چنانچه براي او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خودداري نمايد. (1)
1- لازم نيست خودداري كردن
كد مسأله: 59953
مسأله 1658- اگر مگس در گلوي روزهدار برود، چنانچه ممكن باشد، بايد آن را بيرون آورد و روزه او باطل نمي شود. ولي اگر بداند كه به واسطه بيرون آوردن آن قي مي كند واجب نيست بيرون آورد و روزه او صحيح است.
كد مسأله: 59955
مسأله 1659- اگر سهواً چيزي را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه ممكن باشد، بايد آن را بيرون آورد (1) و روزه او صحيح است.
1- بعد از گذشتن از حلق بيرون آوردن واجب نيست ولو به معده نرسيده باشد
كد مسأله: 59958
مسأله 1660- اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزي از گلو بيرون ميآيد، نبايد عمداً آروغ بزند ، ولي اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 59961
مسأله 1661- اگر آروغ بزند و چيزي در گلو يا دهانش بيايد (1) بايد آن را بيرون بريزد و اگر بي اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.
1- در مورد دهان صحيح است و اما در مورد گلو لازم نيست آن را بيرون آورد.
كد مسأله: 59963
مسأله 1662- اگر انسان عمداً و از روي اختيار كاري كه روزه را باطل ميكند، انجام دهد، روزه او باطل ميشود و چنانچه از روي عمد نباشد اشكال ندارد، ولي جنب اگر بخوابد و به تفصيلي كه در مسأله 1639 گفته شد تا اذان صبح غسل نكند، روزه او باطل است.
كد مسأله: 59965
مسأله 1663- اگر روزهدار سهواً يكي از كارهايي كه روزه را باطل ميكند انجام دهد و به خيال اين كه روزهاش باطل شده، عمداً دوباره يكي از آنها را بجا آورد، روزه او باطل ميشود.
كد مسأله: 59968
مسأله 1664- اگر چيزي به زور در گلوي روزهدار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمي شود، ولي اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلاً به او بگويند اگر غذا نخوري ضرر مالي يا جاني به تو مي زنيم و خودش براي جلوگيري از ضرر، چيزي بخورد، روزه او باطل ميشود.
كد مسأله: 59971
مسأله 1665- روزهدار نبايد جايي برود كه ميداند چيزي در گلويش مي ريزند يا مجبورش ميكنند كه خودش روزه خود را باطل كند، و اگر برود و چيزي در گلويش بريزند، يا از روي ناچاري كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، روزه او باطل مي شود، بلكه اگرقصد رفتن كند، اگرچه نرود روزه اش باطل است.
كد مسأله: 59973
مسأله 1666- چند چيز براي روزهدار مكروه است و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن در صورتي كه مزه يا بوي آن به حلق برسد، انجام دادن هر كاري كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف ميشود، انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق ميرسد و اگر بداند به حلق مي رسد جايز نيست، بو كردن گياههاي معطر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباسي كه در بدن است، كشيدن دندان و هر كاري كه به واسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن به چوب تر، بي جهت آب يا چيزي در دهان كردن. و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن مني زن خود را ببوسد، يا كاري كند كه شهوت خود را به حركت آورد. و اگر به قصد بيرون آمدن مني باشد، روزي او باطل مي شود.
كد مسأله: 59976
مسأله 1667- اگر در روزه ماه رمضان عمداً قي كند يا در شب جنب شود و به تفصيلي كه در مسأله 1639 گفته شد بيدار شود و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، فقط بايد قضاي آن روز را بگيرد ولي اگر كار ديگري كه روزه را باطل مي كند، عمداً انجام دهد، در صورتي كه مي دانسته آن كار روزه را باطل مي كند، قضا و كفاره (1) بر او واجب مي شود.
1- غير از تماس و اماله قضا و كفاره واجب مي شود و در آنها احتياط است.
كد مسأله: 59979
مسأله 1668- اگر به واسطه ندانستن مسأله كاري انجام دهد كه روزه را باطل ميكند، چنانچه ميتوانسته مسأله را ياد بگيرد، بنابر احتياط كفاره بر او واجب مي شود و اگر نمي توانسته مسأله را ياد بگيرد كفاره بر او واجب نيست.
كد مسأله: 59984
مسأله 1669- كسي كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستوري كه در مسأله بعد گفته ميشود، دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام، يك مد كه تقريبا ده سير است، طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، بايد 18 روز پي در پي روز بگيرد (1) و اگر نتواند، بنابر احتياط واجب هر چند مد كه مي تواند به فقرا طعام بدهد، و اگر نتواند روزه بگيرد و طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلاً يك مرتبه بگويد: "استغفرالله"، و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.
1- مخير است بين هيجده روز روزه و هر مقدار طعام كه مي تواند و ترتيب بين آن دو نيست.
كد مسأله: 59986
مسأله 1670- كسي كه ميخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سي و يك روز آن را پي در پي بگيرد، و اگر بقيه آن پي در پي نباشد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 59989
مسأله 1671- كسي كه ميخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعي شروع كند كه در بين سي و يك روز، روزي باشد كه مانند عيد قربان، روزه آن حرام است.
كد مسأله: 59992
مسأله 1672- كسي كه بايد پي در پي روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتي شروع كند كه در بين آن به روزي برسد كه روزه آن واجب است، مثلاً به روزي برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزهها را از سر بگيرد.
كد مسأله: 59995
مسأله 1673- اگر در بين روزهايي كه بايد پي در پي روزه بگيرد، عذري مثل حيض يا نفاس يا سفري كه در رفتن آن مجبور است، براي او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزهها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بجاميآورد.
كد مسأله: 59998
مسأله 1674- اگر به چيز حرامي روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتي حرام شده باشد مثل خوردن غذاي حلالي كه براي انسان ضرر دارد و نزديكي كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط (1) كفاره جمع بر او واجب ميشود، يعني بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريبا ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد. و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن است بايد انجام دهد.
1- بنابر اقوي كفاره جمع بر او واجب است.
كد مسأله: 60001
مسأله 1675- اگر روزه دار دروغي را به خدا و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نسبت دهد، اگرچه روزه خود را به چيز حرام باطل كرده، ولي كفاره جمع كه تفصيل آن در مسأله پيش گفته شد بر او واجب نمي شود. (1)
1- بلكه واجب مي شود
كد مسأله: 60003
مسأله 1676- اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، بنابر احتياط براي هر دفعه يك كفاره براو واجب است، ولي اگر جماع او حرام باشد براي هر دفعه يك كفاره جمع واجب ميشود.
كد مسأله: 60006
مسأله 1677- اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، براي همه آنها يك كفاره كافي است.
كد مسأله: 60008
مسأله 1678- اگر روزهدار غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و بعد با حلال خود جماع نمايد، بنابر احتياط (1) براي هر كدام يك كفاره واجب مي شود.
1- بلكه يك كفاره كافي است و زائد بر ان مستحسن است.
كد مسأله: 60010
مسأله 1679- اگر روزهدار غير جماع كار ديگري كه حلال است و روزه را باطل ميكند، انجام دهد، مثلاً آب بياشامد، و بعد كار ديگري كه حرام است و روزه را باطل ميكند غير جماع انجام دهد، مثلاً غذاي حرامي بخورد، يك كفاره كافي است.
كد مسأله: 60013
مسأله 1680- اگر روزهدار آروغ بزند و چيزي در دهانش بيايد، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزهاش باطل است و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب ميشود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلاً موقع آروغ زدن خون يا غذايي كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو برد، بايد قضاي آن روزه را بگيرد، و بنابر احتياط (1) كفاره جمع هم بر او واجب ميشود.
1- علي الاقوي كفاره جمع بر او واجب است.
كد مسأله: 60015
مسأله 1681- اگر نذر كند كه روز معيني را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام دهد.
كد مسأله: 60017
مسأله 1682- كسي كه مي تواند وقت را تشخيص دهد، اگر به گفته كسي كه ميگويد مغرب شده (1) افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب ميشود.
1- در صورتي كه علم يا اطمينان حاصل نشده باشد يا شرعاً قول گوينده متبع نباشد والا قضا بدون كفاره واجب است.
كد مسأله: 60020
مسأله 1683- كسي كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براي فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نميشود، بلكهاگر قبل از ظهر مسافرتي براي او پيش آمد كند، بنابر احتياط (1) كفاره بر او واجب است.
1- بلكه علي الاقوي كفاره بر او واجب است.
كد مسأله: 60022
مسأله 1684- اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذري مانند حيض يا نفاس يا مرض براي او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60025
مسأله 1685- اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است، و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفاره بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60027
مسأله 1686- اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال، و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفاره بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60030
مسأله 1687- اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و اگر زن به جماع راضي بوده، بر هر كدام يك كفاره واجب است.
كد مسأله: 60032
مسأله 1688- اگر زني شوهر روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد، يا كاري ديگري كه روزه را باطل مي كند، انجام دهد، واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.
كد مسأله: 60035
مسأله 1689- اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را مجبور به جماع نمايد و در بين جماع زن راضي شود بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد.
كد مسأله: 60037
مسأله 1690- اگر روزهدار در ماه رمضان با زن روزهدار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب ميشود، و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60039
مسأله 1691- اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل ميكند بجا آورد، كفاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.
كد مسأله: 60042
مسأله 1692- كسي كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نميگيرد، نميتواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع كند، ولي اگر او را مجبور نمايد، كفاره بر مرد واجب نيست.
كد مسأله: 60044
مسأله 1693- انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهي كند، ولي لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.
كد مسأله: 60047
مسأله 1694- اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزي بر آن اضافه نميشود.
كد مسأله: 60051
مسأله 1695- كسي كه بايد براي كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسي دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولي ميتواند براي هر يك از عيالات فقير اگرچه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.
كد مسأله: 60054
مسأله 1696- كسي كه قضاي روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، و اگر نميتواند سه روز پي در پي روزه بگيرد.
كد مسأله: 60057
مسأله 1697- در چند صورت فقط قضاي روزه بر انسان واجب است، و كفاره واجب نيست:
اول: آنكه روزهدار در روز ماه رمضان عمداً قي كند.
دوم: آنكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي كه در مسأله 1639 گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
سوم: عملي كه روزه را باطل مي كند بجا نياورد، ولي نيت روزه نكند. يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد. يا قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد.
چهارم: آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
پنجم: آنكه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضاي آن روزه بر او واجب است. بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، احتياط واجب آن است كه قضاي روزه آن روز را بجا آورد.
ششم: آنكه كسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم: آنكه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخي ميكند و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم: آنكه كور و مانند آن به گفته كس ديگر افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. (1)
نهم: آنكه در هواي صاف به واسطه تاريكي يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولي اگر در هواي ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.
دهم: آنكه براي خنك شدن، يا بي جهت مضمضه كند، يعني آب در دهان بگرداند و بياختيار فرو رود. ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براي وضو مضمضه كند (2) و بياختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
1- اگر مفيد علم و اطمينان باشد يا قول او حجت باشد والا كفاره هم واجب است.
2- اگر وضو واجب باشد والا روزه را قضا كند.
كد مسأله: 60061
مسأله 1698- اگر غير آب چيز ديگري را در دهان ببرد و بياختيار فرو رود، يا آب داخل بيني كند و بياختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60065
مسأله 1699- مضمضه زياد براي روزهدار مكروه است. و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
كد مسأله: 60067
مسأله 1700- اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بياختيار يا از روي فراموشي آب وارد گلويش ميشود، نبايد مضمضه كند. (1)
1- تكليفاً اشكالي ندارد ولو وضعاً در بعض صور موجب قضا شود.
كد مسأله: 60072
مسأله 1701- اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.
كد مسأله: 60076
مسأله 1702- اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نميتواند افطار كند، ولي اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم ميتواند كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد.
كد مسأله: 60079
مسأله 1703- اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزههاي وقتي را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
كد مسأله: 60083
مسأله 1704- اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزههاي وقتي را كه كافر بوده قضا نمايد، ولي اگر مسلماني كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزههاي وقتي را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
كد مسأله: 60086
مسأله 1705- روزهاي كه از انسان به واسطه مستي فوت شده بايد قضا نمايد، اگرچه چيزي را كه به واسطه آن مستشده براي معالجه خورده باشد.
كد مسأله: 60089
مسأله 1706- اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، بنابر احتياط واجب (1) بايد مقدار بيشتري را كه احتمال ميدهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً كسي كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نميداند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، بايد احتياطاً شش روز روزه بگيرد. ولي كسي كه نميداند چه وقت عذر برايش پيدا شده، ميتواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاي ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيستو ششم، ميتواند مقدار كمتر يعني پنج روز را قضا كند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعني شش روز را قضا نمايد.
1- بلكه بنا بر احتياط مستحب و اقوي كفايت اقل است در هر دو صورت.
كد مسأله: 60092
مسأله 1707- اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاي هر كدام را كه اول بگيرد مانعي ندارد. ولي اگر وقت قضاي رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، احتياط آن است كه اول قضاي رمضان آخر را بگيرد.
كد مسأله: 60095
مسأله 1708- اگر قضاي روزه چند رمضان بر او واجب باشد، و در نيت معين نكند روزهاي را كه ميگيرد قضاي كدام رمضان است، قضاي سال اول حساب ميشود. (1)
1- انصراف به سال اول محل كلام است مگر اينكه قرينه اي بر تعيين ولو به نحو اجمال در نيت باشد.
كد مسأله: 60097
مسأله 1709- كسي كه قضاي روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد، ميتواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.
كد مسأله: 60100
مسأله 1710- اگر قضاي روزه ميتي را گرفته باشد، احتياط واجب (1) آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
1- بلكه واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
كد مسأله: 60102
مسأله 1711- اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايي را كه نگرفته، براي او قضا كنند.
كد مسأله: 60106
مسأله 1712- اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاي روزههايي را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است طعام، يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. ولي اگر به واسطه عذر ديگري، مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقي بماند، روزههايي را كه نگرفته، بايد قضا كند، و احتياط مستحب آن است كه براي هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
كد مسأله: 60108
مسأله 1713- اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولي عذر ديگري پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد، بايد روزههايي را كه نگرفته، قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض، عذر ديگري داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزههايي را كه نگرفته، بايد قضا كند. (1)
1- در اين صورت اقوي وجوب يك مد طعام است و احتياط جمع بين فديه و قضا است.
كد مسأله: 60113
مسأله 1714- اگر در ماه رمضان به واسطه عذري روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
كد مسأله: 60115
مسأله 1715- اگر در قضاي روزه كوتاهي كند تا وقت تنگ شود و در تنگي وقت عذري پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولي اگر موقعي كه عذر دارد، تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزههاي خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگي وقت عذر پيدا كند، قضا كافي است. (1)
1- بلكه اقوي جمع بين قضا و كفاره است.
كد مسأله: 60117
مسأله 1716- اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد بايد قضاي رمضان آخر را بگيرد و براي هر روز از سالهاي پيش يك مد كه تقريباً ده سير است، طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
كد مسأله: 60124
مسأله 1717- كسي كه بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، ميتواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
كد مسأله: 60126
مسأله 1718- اگر قضاي روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
كد مسأله: 60130
مسأله 1719- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاي آن را به جا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند. و چنانچه تا رمضان آينده قضاي آن روزه را به جا نياورد، براي هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم نيست. (1)
1- بلكه علي الاقوي لازم است.
كد مسأله: 60132
مسأله 1720- اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز، مكرر جماع كند، بنابر احتياط واجب (1) كفاره هم مكرر مي شود ولي اگر چند مرتبه كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، مثلاً چند مرتبه غذا بخورد، يك كفاره كافي است.
1- بلكه بنابر احتياط مستحسن مكرر مي شود و لكن علي الاقوي تكرار واجب نيست.
كد مسأله: 60134
مسأله 1721- بعد از مرگ پدر و مادر (1) پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه آنان را به تفصيلي كه در مسأله 1399 گفته شد بجا آورد.
1- در خصوص مادر بنا بر احتياط
كد مسأله: 60137
مسأله 1722- اگر پدر و مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشد، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد. (1)
1- در خصوص پدر واجب است و اما نسبت به مادر احتياط است.
كد مسأله: 60139
مسأله 1723- مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد. و مسافري كه نمازش را تمام ميخواند، مثل كسي كه شغلش مسافرت، يا سفر او سفر معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد.
كد مسأله: 60142
مسأله 1724- مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد ولي اگر براي فرار از روزه باشد، مكروه است.
كد مسأله: 60144
مسأله 1725- اگر غير روزه ي رمضان، روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده باشد روز معيني را روزه بگيرد، تا ناچار نشود، نمي توانند (1) در آن روز مسافرت كند. و اگر در سفر باشد. چنانچه ممكن است بايد قصد كند (2) كه ده روز در جايي بماند و آن روز را روزه بگيرد.
1- بلكه علي الاقوي سفر جايز است.
2- واجب نيست قصد كند علي الاقوي.
كد مسأله: 60147
مسأله 1726- اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند، نميتواند آن را در سفر بجا آورد. ولي چنانچه نذر كند كه روز معيني را در سفر روزه بگيرد، بايد آن را در سفر بجا آورد. و نيز اگر نذر كند روز معيني را چه مسافر باشد يا نباشد، روزه بگيرد، بايد آن روز را اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد.
كد مسأله: 60149
مسأله 1727- مسافر ميتواند براي خواستن حاجت، سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبي بگيرد.
كد مسأله: 60152
مسأله 1728- كسي كه نميداند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد، روزهاش باطل ميشود، و اگر تا مغرب نفهمد، روزهاش صحيح است.
كد مسأله: 60162
مسأله 1729- اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل ميباشد و در سفر روزه بگيرد، روزه او باطل است.
كد مسأله: 60164
مسأله 1730- اگر روزهدار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند، و اگر پيش از ظهر مسافرت كند، وقتي به حد ترخص برسد، يعني به جايي برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان (1) آن را نشنود، بايد روزه خود را باطل كند و اگر پيش از آن روزه را باطل كند، كفاره بر او واجب است.
1- اجتماع شرط نيست و هر كدام به تنهايي كافي است.
كد مسأله: 60167
مسأله 1731- اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد، و اگر انجام داده روزه آن روز بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60169
مسأله 1732- اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
كد مسأله: 60172
مسأله 1733- مسافر و كسي كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن كاملا خود را سير كند.
كد مسأله: 60176
مسأله 1734- كسي كه به واسطه پيري نميتواند روزه بگيرد، يا براي او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست، ولي در صورت دوم (1) بايد براي هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
1- بلكه در صورت اول هم براي هر روز يك مد طعام علي الاقوي بدهد
كد مسأله: 60178
مسأله 1735- كسي كه به واسطه پيري روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد، بايد قضاي روزهايي را كه نگرفته بجا آورد. (1)
1- بنا بر احتياط مستحسن و لكن اقوي عدم وجوب قضا است.
كد مسأله: 60180
مسأله 1736- اگر انسان مرضي دارد كه زياد تشنه ميشود و نميتواند تشنگي را تحمل كند، يا براي او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولي در صورت دوم (1) بايد براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مقداري كه ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بايد روزههايي را كه نگرفته قضا نمايد. (2)
1- بلكه در صورت اول هم بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد علي الاقوي
2- علي الاقوي قضا واجب نيست ولكن مستحسن است
كد مسأله: 60185
مسأله 1737- زني كه زاييدن او نزديك است و روزه براي حملش ضرر دارد. روزه بر او واجب نيست، و بايد براي هر روز يك مد طعام، يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر روزه براي خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست. و بنابر احتياط واجب (1) بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و در هر دو صورت روزههايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد.
1- بلكه علي الاقوي بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد
كد مسأله: 60188
مسأله 1738- زني كه بچه شير ميدهد و شير او كم است، چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بياجرت شير دهد، اگر روزه براي بچهاي كه شير ميدهد ضرر دارد، روزه براو واجب نيست و بايد براي هر روز يك مد طعام، يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر براي خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بنابر احتياط واجب (1) بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد. و در هر دو صورت روزههايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد. ولي اگر كسي پيدا شود كه بي اجرت بچه را شير دهد، يا براي شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه يا از كس ديگري كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب (2) آن است كه بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.
1- بلكه واجب است علي الاقوي براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد
2- بلكه واجب است علي الاقوي بچه را به او بدهد و خودش روزه بگيرد
كد مسأله: 60191
مسأله 1739- اول ماه به پنج چيز ثابت ميشود:
اول: آنكه خود انسان ماه را ببيند.
دوم: عدهاي كه از گفته آنان يقين پيدا ميشود (1) بگويند ماه را ديده ايم. و همچنين است هر چيزي كه به واسطه آن يقين پيدا شود. (2)
سوم: دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديدهايم، ولي اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، اول ماه ثابت نميشود.
چهارم: سي روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت ميشود، و سي روز از اول رمضان بگذرد كه بواسطه آن اول ماه شوال ثابت ميشود.
پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.
1- عموماً اطمينان پيدا مي شود
2- يا اطمينان پيدا شود.
كد مسأله: 60193
مسأله 1740- اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسي هم كه تقليد او را نميكند، بايد به حكم او عمل نمايد، ولي كسي كه ميداند حاكم شرع اشتباه كرده، نميتواند به حكم او عمل نمايد.
كد مسأله: 60196
مسأله 1741- اول ماه با پيشگويي منجمين ثابت نميشود، ولي اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند، (1) بايد به آن عمل نمايد.
1- يا اطمينان پيدا كند بايد به آن عمل نمايد.
كد مسأله: 60198
مسأله 1742- بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نميشود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.
كد مسأله: 60201
مسأله 1743- اگر اول ماه رمضان براي كسي ثابت نشود و روزه نگيرد، چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديدهايم، بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
كد مسأله: 60205
مسأله 1744- اگر در شهري اول ماه ثابتشود، براي مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنها يكي است. (1)
1- و در صورت اختلاف افق به شهري كه رؤيت هلال شده آفتاب زودتر غروب كند تا شهري كه رؤيت هلال نشده نه عكس آن، لذا اثبات اول ماه مي شود.(يعني ماه در آنجا بالاتر است از شهري كه رؤيت هلال ماه شده است پس وقتي در شرق ماه ديده شود در غرب هم ديده مي شود مثلاً اگر در ايران ديده شود در انگلستان كه 3 ساعت بالاتر است اول ماه است ولي نمي شود اول ماه را با رؤيت در ايران براي مثل ژاپن اثبات كرد چون در شرق ايران است نه در غرب)
كد مسأله: 60209
مسأله 1745- اول ماه به تلگراف ثابت نميشود، مگر دو شهري كه از يكي به ديگري تلگراف كردهاند، نزديك يا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روي حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است.
كد مسأله: 60211
مسأله 1746- روزي را كه انسان نميداند آخر رمضان است يا اول شوال، بايد روزه بگيرد. ولي اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است، بايد افطار كند.
كد مسأله: 60214
مسأله 1747- اگر زنداني نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد، و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهي را كه روزه بگيرد صحيح است. ولي بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهي كه روزه گرفته دوباره يك ماه روزه بگيرد.
كد مسأله: 60216
مسأله 1748- روزه عيد فطر و قربان حرام است، و نيز روزي را كه انسان نميداند آخر شعبان است يا اول رمضان، اگر به نيت اول رمضان روزه بگيرد، حرام ميباشد.
كد مسأله: 60222
مسأله 1749- اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبي حق شوهرش از بين برود، روزه او حرام است. و احتياط واجب (1) آن است كه اگر حق شوهر هم از بين نرود، بدون اجازه او روزه مستحبي نگيرد.
1- در صورت نهي و الا احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 60224
مسأله 1750- روزه مستحبي اولاد اگر اسباب اذيت پدر و مادر يا جد شود، حرام است.
كد مسأله: 60227
مسأله 1751- اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبي بگيرد، و در بين روز پدر او را نهي كند، (1) بايد افطار كند.
1- اگر مخالفت نهي موجب ايذا پدر شود و الا افطار لازم نيست.
كد مسأله: 60230
مسأله 1752- كسي كه ميداند روزه براي او ضرر ندارد، اگرچه دكتر بگويد ضرر دارد،بايد روزه بگيرد و كسي كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد، اگرچه دكتر بگويد ضرر ندارد، بايد روزه نگيرد، و اگر روزه بگيرد، صحيح نيست. (1)
1- با عدم كشف خلاف والا با تمشي قصد قربت صحيح است.
كد مسأله: 60232
مسأله 1753- اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، نبايد روزه بگيرد، و اگر روزه بگيرد صحيح نيست.
كد مسأله: 60235
مسأله 1754- كسي كه عقيدهاش اين است كه روزه براي او ضرر ندارد، اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براي او ضرر داشته، بنابر احتياط واجب (1) بايد قضاي آن را بجا آورد.
1- بلكه علي الاقوي قضا واجب است.
كد مسأله: 60239
مسأله 1755- غير از روزههايي كه گفته شد، روزههاي حرام ديگري هم هست كه در كتابهاي مفصل گفته شده است.
كد مسأله: 60241
مسأله 1756- روزه روز عاشورا و روزي كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان، مكروه است.
كد مسأله: 60244
مسأله 1757- روزه تمام روزهاي سال غير از روزههاي حرام و مكروه كه گفته شد مستحب است. و براي بعضي از روزها بيشتر سفارش شده است، كه از آن جمله است:
1- پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه، و چهارشنبه اولي كه بعد از روز دهم ماه است. و اگر كسي اينها را بجا نياورد مستحب است قضا نمايد، و چنانچه اصلاً نتواند روزه بگيرد، مستحب است براي هر روز يك مد طعام يا 6/12 نخود نقره به فقير بدهد.
2- سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه.
3- تمام ماه رجب و شعبان و بعضي از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد.
4- روز عيد نوروز، روز چهارم تا نهم شوال، روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذيقعده، روز اول تا روز نهم ذيحجه (روز عرفه) ولي اگر بواسطه ضعف روزه، نتواند دعاهاي روز عرفه را بخواند، روزه آن روز مكروه است، عيد سعيد غدير (18 ذيحجه) روز مباهله (24 ذي حجه) روز اول و سوم و هفت محرم، ميلاد مسعود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، (17 ربيع الاول) پانزدهم جمادي الاولي، روز مبعثحضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، (27 رجب) و اگر كسي روزه مستحبي بگيرد واجب نيست آن را به آخر برساند، بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند، مستحب است دعوت او را قبول كند، و در بين روز افطار نمايد.
كد مسأله: 60247
مسأله 1758- براي شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كارهاي كه روزه را باطل ميكند خوداري نمايند:
اول: مسافري كه در سفر، كاري كه روزه را باطل ميكند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش يا به جايي كه ميخواهد ده روز بماند، برسد.
دوم: مسافري كه بعد از ظهر به وطنش يا به جايي كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند برسد.
سوم: مريضي كه پيش از ظهر خوب شود و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام داده باشد.
چهارم: مريضي كه بعد از ظهر خوب شود.
پنجم: زني كه در بين روز از خون حيض يا نفاس پاك شود.
ششم: كافري كه بعد از ظهر مسلمان شود. (1)
1- يا پيش از ظهر مسلمان شود چه افطار كرده باشد يا نه.
كد مسأله: 60250
مسأله 1759- مستحب است روزهدار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند، ولي اگر كسي منتظر او است يا ميل زيادي به غذا دارد كه نميتواند با حضور قلب نماز بخواند، بهتر است اول افطار كند. ولي به قدري كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن بجا آورد.
كد مسأله: 60252
مسأله 1760- در هفت چيز خمس واجب ميشود: اول: منفعت كسب. دوم: معدن. سوم: گنج. چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهري كه به واسطه غواصي، يعني فرو رفتن در دريا به دست ميآيد. ششم: غنيمت جنگي. هفتم: زميني كه كافر ذمي از مسلمان بخرد. و احكام اينها مفصلا گفته خواهد شد.
كد مسأله: 60256
مسأله 1761- هرگاه انسان از تجارت يا صنعت يا كسبهاي ديگر مالي به دست آورد، اگرچه مثلاً نماز و روزه ميتي را به جا آورد و از اجرت آن مالي تهيه كند، چنانچه از مخارج سال خود و عيالاتش زياد بيايد، بايد خمس، يعني پنج يك آن را به دستوري كه بعداً گفته خواهد شد بدهد.
كد مسأله: 60258
مسأله 1762- اگر از غير كسب، مالي به دست آورد، مثلاً چيزي به او ببخشند، واجب نيست (1) خمس آن را بدهد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه اگر از مخارج سالش زياد بيايد، خمس آن را هم بدهد.
1- بلكه واجب است علي الاقوي
كد مسأله: 60260
مسأله 1763- مهري كه زن مي گيرد خمس ندارد. (1) و همچنين است ارثي كه به انسان ميرسد. ولي اگر مثلاً با كسي خويشاوندي دوري داشته باشد و نداند چنين خويشي دارد، احتياط مستحب (2) آن است خمس ارثي را كه از او ميبرد، اگر از مخارج سالش زياد بيايد بدهد.
1- بنابر احتياط لازم خمس دارد.
2- بلكه علي الاقوي خمس واجب است در ميراث لايحتسب و فرقي بين دور و نزديك نيست.
كد مسأله: 60266
مسأله 1764- اگر مالي به ارث به او برسد، و بداند كسي كه اين مال از او به ارث رسيده خمس آن را نداده، بايد خمس آن را بدهد. و نيز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولي انسان بداند كسي كه آن مال از او به ارث رسيده، خمس بدهكار است، بايد خمس را از مال او بدهد.
كد مسأله: 60268
مسأله 1765- اگر به واسطه قناعت كردن چيزي از مخارج سال انسان زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60271
مسأله 1766- كسي كه ديگري مخارج او را ميدهد، بايد خمس تمام مالي را كه به دست ميآورد بدهد.
كد مسأله: 60273
مسأله 1767- اگر ملكي را بر افراد معيني، مثلاً بر اولاد خود وقف نمايد، چنانچه در آن ملك زراعت و درختكاري كنند و از آن چيزي به دست آورند و از مخارج سال آنان زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهند. بلكه اگر طور ديگري هم از ملك نفع ببرد مثلاً اجاره آن را بگيرند، بنابر احتياط واجب (1) بايد خمس مقداري را كه از مخارج سالشان زياد مي آيد بدهند.
1- بلكه بنابر اقوي بايد خمس بدهد
كد مسأله: 60277
مسأله 1768- اگر مالي را كه فقير بابتخمس و زكوه و صدقه مستحبي گرفته، (1) از مخارج سالش زياد بيايد، واجب نيست خمس آن را بدهد. ولي اگر از مالي كه به او دادهاند منفعتي ببرد، مثلاً از درختي كه بابت خمس به او دادهاند ميوهاي به دست آورد، و از مخارج سالش زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.
1- بنابر احتياط واجب خمس در خصوص صدقه مستحبي بدهد.
كد مسأله: 60279
مسأله 1769- اگر با عين پول خمس نداده جنسي را بخرد، يعني به فروشنده بگويد اين جنس را به اين پول ميخرم، چنانچه حاكم شرع معامله پنج يك آن را اجازه بدهد، معامله آن مقدار صحيح است. و انسان بايد پنجيك جنسي را كه خريده به حاكم شرع بدهد، و اگر اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است. پس اگر پولي را كه فروشنده گرفته از بين نرفته، حاكم شرع خمس همان پول را ميگيرد، و اگر از بينرفته، عوض خمس را از فروشنده يا خريدار مطالبه ميكند.
كد مسأله: 60282
مسأله 1770- اگر جنسي را بخرد و بعد از معامله قيمت آن را از پول خمس نداده بدهد، معامله اي كه كرده صحيح است. ولي چون از پولي كه خمس در آن است بفروشنده داده، به مقدار پنجيك آن پول به او مديون مي باشد. و پولي را كه به فروشنده داده اگر از بين نرفته، حاكم شرع پنج يك همان را ميگيرد، و اگر از بين رفته، عوض آن را از خريدار يا فروشنده مطالبه ميكند.
كد مسأله: 60284
مسأله 1771- اگر مالي را كه خمس آن داده نشده بخرد، چنانچه حاكم شرع معامله پنج يك آن را اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است و حاكم شرع ميتواند پنجيك آن مال را بگيرد، و اگر اجازه بدهد، معامله صحيح است. و خريدار بايد مقدار پنج يك پول آن را به حاكم شرع بدهد، و اگر به فروشنده داده، ميتواند از او پس بگيرد.
كد مسأله: 60287
مسأله 1772- اگر چيزي را كه خمس آن داده نشده به كسي ببخشند، پنجيك آن چيز مال او نميشود.
كد مسأله: 60292
مسأله 1773- اگر از كافر يا كسي كه به دادن خمس عقيده ندارد، مالي به دست انسان آيد. واجب نيست خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60294
مسأله 1774- تاجر و كاسب و صنعتگر و مانند اينها از وقتي كه شروع به كاسبي ميكنند، (1) يك سال كه بگذرد بايد خمس آنچه را كه از خرج سالشان زياد ميآيد بدهند. و كسي كه شغلش كاسبي نيست، اگر اتفاقاً منفعتي ببرد بعد از آن كه يكسال از موقعي كه فايده برده بگذرد، بايد خمس مقداري را كه از خرج سالش زياد آمده بدهد.
1- بلكه از زمان حصول صنعت علي الاقوي نه شروع كسب
كد مسأله: 60297
مسأله 1775- انسان ميتواند در بين سال هر وقت منفعتي به دستش آيد خمس آن را بدهد، و جايز است دادن خمس را تا آخر سال تاخير بيندازد. و اگر براي دادن خمس سال شمسي قرار دهد، مانعي ندارد. (1)
1- خالي از اشكال نيست مدت در صورت اذن حاكم شرع در تأخير (يعني براي ده روز اختلاف سال شمسي و قمري از حاكم شرع اجازه بگيرد)
كد مسأله: 60299
مسأله 1776- كسي كه مانند تاجر و كاسب بايد براي دادن خمس، سال قرار دهد، اگر منفعتي به دست آورد و در بين سال بميرد، بايد مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت كسر كنند و خمس باقي مانده را بدهند.
كد مسأله: 60302
مسأله 1777- اگر قيمت جنسي كه براي تجارت خريده بالا رود و آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پايين آيد، خمس مقداري كه بالا رفته بر او واجب نيست.
كد مسأله: 60304
مسأله 1778- اگر قيمت جنسي را كه براي تجارت خريده بالا رود و به اميد اين كه قيمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قيمتش پايين آيد، چنانچه به اندازه اي نگهداشته كه تجار معمولاً براي گران شدن جنس، آن را نگه ميدارند، خمس مقداري را كه بالا رفته بر او واجب نيست. (1)
1- واجب است علي الاقوي
كد مسأله: 60306
مسأله 1779- اگر غير مال التجاره مالي داشته باشد كه خمسش را داده يا خمس ندارد، مثلاً به او بخشيدهاند، (1) چنانچه قيمتش بالا رود، اگرچه آن را بفروشد مقداري كه بر قيمتش اضافه شده خمس ندارد، (2) ولي اگر مثلاً درختي كه خريده ميوه بياورد، يا گوسفندي چاق شود، در صورتي كه مقصود او از نگهداري آنها اين بوده كه منفعتي از آن ببرد، بايد خمس آنچه را زياد شده بدهد. بلكه اگر مقصودش منفعت بردن هم نبوده، بنابر احتياط واجب (3) بايد خمس آن را بدهد.
1- علي الاقوي خمس واجب است چنانچه گذشت
2- در صورت فروش خمس در اضافه قيمت لازم است اگر زائد بر مؤنه سال باشد
3- علي الاقوي بايد بدهد
كد مسأله: 60309
مسأله 1780- اگر باغي احداث كند براي آن كه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد، بايد خمس ميوه و نمو درختها و زيادي قيمت باغ را بدهد، ولي اگر قصدش اين باشد كه از ميوه آن استفاده كند، فقط بايد خمس ميوه و نمو درخت ها را بدهد.
كد مسأله: 60311
مسأله 1781- اگر درخت بيد و چنار و مانند اينها را بكارد، سالي كه موقع فروش آنها است، اگرچه آنها را نفروشد بايد خمس آنها را بدهد (1) ولي اگر مثلاً از شاخههاي آن كه معمولا هر سال ميبرند استفادهاي ببرد و به تنهايي يا با منفعتهاي ديگر كسبش از مخارج سال او زياد بيايد، در آخر هر سال بايد خمس آن را بدهد.
1- بلكه بايد در هر سال زيادي آنها را خمس بدهد.
كد مسأله: 60314
مسأله 1782- كسي كه چند رشته كسب دارد، مثلاً اجاره ملك ميگيرد و خريد و فروش و زراعت هم ميكند، بايد خمس آنچه را در آخر سال از مخارج او زياد مي آيد بدهد. و چنانچه از يك رشته نفع ببرد و از رشته ديگر ضرر كند، بنابر احتياط مستحب (1) بايد خمس نفعي را كه برده بدهد.
1- ولكن اقوي جبران و تدارك ضرر است چه در نوع واحد باشد يا در دو نوع مختلف و بعد از تدارك و جبران اگر از مؤنه سال زياد آمد بايد خمس بدهد والا واجب نيست.
كد مسأله: 60318
مسأله 1783- خرجهايي را كه انسان براي به دست آوردن فايده ميكند، مانند دلالي و حمالي مي تواند جزء مخارج ساليانه حساب نمايد.
كد مسأله: 60321
مسأله 1784- آنچه از منافع كسب در بين سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثيه و خريد منزل و عروسي و جهيزيه دختر و زيارت و مانند اينها ميرساند، در صورتي كه از شأن او زياد نباشد و زياده روي هم نكرده باشد خمس ندارد.
كد مسأله: 60323
مسأله 1785- مالي را كه انسان به مصرف نذر و كفاره ميرساند، جزء مخارج ساليانه است. و نيز مالي را كه به كسي ميبخشد يا جايزه ميدهد، در صورتي كه از شأن او زياد نباشد از مخارج ساليانه حساب ميشود.
كد مسأله: 60326
مسأله 1786- اگر انسان در شهري باشد كه معمولاً هر سال مقداري از جهيزه دختر را تهيه مي كنند، چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه بخرد، خمس آن را نبايد بدهد و اگر از منافع آن سال در سال بعد جهيزيه تهيه نمايد، بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60341
مسأله 1787- مالي را كه خرج سفر حج و زيارتهاي ديگر ميكند، از مخارج سالي حساب ميشود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده، اگرچه سفر او تا مقداري از سال بعد طول بكشد. (1)
1- آنچه در سال بعد خرج مي شود از قبيل آذوقه و امثال آن كه عينش باقي نمي ماند، بايد تخميس شود و از مؤنه نيست و آنچه عينش باقي مي ماند مانند مركب سواري از مؤنه حساب مي شود و خمس ندارد.
كد مسأله: 60344
مسأله 1788- كسي كه از كسب و تجارت فايدهاي برده، اگر مال ديگري هم دارد كه خمس آن واجب نيست، ميتواند مخارج سال خود را فقط از فايده كسب حساب كند.
كد مسأله: 60350
مسأله 1789- اگر آذوقهاي كه براي مصرف سالش خريده، در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. (1) و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد، در صورتي كه قيمتش از وقتي كه خريده زياد شده باشد، بايد قيمت آخر سال را حساب كند.
1- اگر از منافع اكتساب تهيه كرده باشد نه از اصل سرمايه و مال
كد مسأله: 60352
مسأله 1790- اگر از منفعت كسب پيش از دادن خمس اثاثيهاي براي منزل بخرد، هر وقت احتياجش از آن برطرف شود، احتياط واجب (1) آن است كه خمس آن را بدهد. و همچنين است زيور آلات زنانه، اگر وقت زينت كردن زن بهآنها گذشته باشد.
1- اين احتياط و مابعدش واجب نيست و علي الاقوي خمس ندارد مگر آنكه در اثناء سال منفعت احتياج برطرف شود و در اين صورت بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60355
مسأله 1791- اگر در يك سال منفعتي نبرد، نميتواند مخارج آن سال را از منفعتي كهدر سال بعد ميبرد كسر نمايد.
كد مسأله: 60357
مسأله 1792- اگر در اول سال منفعتي نبرد و از سرمايه خرج كند و پيش از تمام شدن سال منفعتي به دستش آيد، ميتواند مقداري را كه از سرمايه برداشته از منافع كسر كند.
كد مسأله: 60359
مسأله 1793- اگر مقداري از سرمايه از بين برود و از باقي مانده آن منافعي ببرد كه از خرج سالش زياد بيايد، نميتواند مقداري را كه از سرمايه كم شده (1) از منافع بردارد. ولي اگر با سرمايه اي كه براي او مانده، نتواند كسبي كند كه سزاوار شأن او باشد، يا منافعي كه از آن پيدا مي شود، براي مخارج او كافي نباشد، مي تواند مقداري را كه از سرمايه كم شده از منافع كسر نمايد.
1- بلكه مي توان علي الاقوي
كد مسأله: 60361
مسأله 1794- اگر غير از سرمايه چيز ديگري از مالهاي او از بين برود، نميتواند از منفعتي كه به دستش ميآيد آن چيز را تهيه كند. ولي اگر در همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد، ميتواند در بين سال از منافع كسب آن را تهيه كند.
كد مسأله: 60364
مسأله 1795- اگر در اول سال براي مخارج خود قرض كند و پيش از تمام شدن سال منفعتي ببرد، ميتواند مقدار قرض خود را از آن منفعت كسر نمايد.
كد مسأله: 60367
مسأله 1796- اگر در تمام سال منفعتي نبرد و براي مخارج خود قرض كند، ميتواند از منافع سالهاي بعد قرض خود را ادا نمايد.
كد مسأله: 60370
مسأله 1797- اگر براي زياد كردن مال يا خريدن ملكي كه به آن احتياج ندارد قرض كند، نميتواند از منافع كسب آن قرض را بدهد، ولي اگر مالي را كه قرض كرده و چيزي را كه از قرض خريده از بين برود و ناچار شود كه قرض خود را بدهد، ميتواند از منافع كسب قرض را ادا نمايد.
كد مسأله: 60372
مسأله 1798- انسان مي توان خمس هر چيز را از همان چيز بدهد يا به مقدار قيمت خمس كه بدهكار است، پول يا جنس ديگر بدهد.
كد مسأله: 60375
مسأله 1799- كسي كه قصد دادن خمس را دارد تا پنج يك مال باقي است مي تواند در بقيه آن تصرف كند.
1- نمي تواند تصرف كند مگر بدادن خمس يا اجازه حاكم شرع
كد مسأله: 60377
مسأله 1800- كسي كه خمس بدهكار است، نميتواند آن را به ذمه بگيرد، يعني خود را بدهكار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف كند، و چنانچه تصرف كند و آن مال تلف شود، بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60380
مسأله 1801- كسي كه خمس بدهكار است اگر با حاكم شرع مصالحه كند، ميتواند در تمام مال تصرف نمايد، و بعد از مصالحه، منافعي كه از آن به دست ميآيد مال خود اوست.
كد مسأله: 60382
مسأله 1802- كسي كه با ديگري شريك است، اگر خمس منافع خود را بدهد و شريك او ندهد و در سال بعد از مالي كه خمسش را نداده براي سرمايه شركت بگذارد، هيچ كدام نميتوانند در آن تصرف كنند.
كد مسأله: 60385
مسأله 1803- اگر بچه صغير سرمايهاي داشته باشد و از آن منافعي به دست آيد، بنابر احتياط واجب (1) بعد از آنكه بالغ شد بايد خمس آن را بدهد.
1- بلكه علي الاقوي بر ولي واجب است قبل از بلوغ اخراج (خمس) كند.
كد مسأله: 60387
مسأله 1804- انسان نميتواند در مالي كه يقين دارد خمسش را ندادهاند تصرف كند، ولي در مالي كه شك دارد خمس آن را دادهاند يا نه، ميتواند تصرف نمايد.
كد مسأله: 60389
مسأله 1805- كسي كه از اول تكليف خمس نداده، اگر ملكي بخرد و قيمت آن بالارود، چنانچه آن ملك را براي آن نخريده كه قيمتش بالا رود و بفروشد، مثلاً زميني را براي زراعت خريده است، در صورتي كه آن را خريده و از پول خمس نداده قيمت آن را داده، بايد خمس قيمتي را كه خريده بدهد. ولي اگر مثلاً پول خمس نداده را به فروشنده داده و به او گفته اين ملك را به اين پول ميخرم، در صورتي كه حاكم شرع معامله پنجيك آن را اجازه بدهد، خريدار بايد خمس مقداري كه آن ملك ارزش دارد بدهد.
كد مسأله: 60392
مسأله 1806- كسي كه از اول تكليف خمس نداده، اگر از منافع كسب چيزي كه به آن احتياج ندارد خريده و يك سال از خريد آن گذشته، (1) بايد خمس آن را بدهد، و اگر اثاث خانه و چيزهاي ديگري كه به آنها احتياج دارد مطابق شأن خود خريده، پس اگربداند در بين سالي كه در آن سال فايده برده آنها را خريده، لازم نيستخمس آنها را بدهد. و اگر نداند كه در بين سال خريده يا بعد از تمام شدن سال، بنابر احتياط واجب (2) بايد با حاكم شرع مصالحه كند.
1- بلكه يك سال از ابتداء حصول رنج گذشته باشد نه يك سال از خريد آن
2- واجب نيست ولي مستحسن است
كد مسأله: 60394
مسأله 1807- اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فيروزه، عقيق، زاج، نمك و معدنهاي ديگر چيزي به دست آورد، در صورتي كه به مقدار نصاب باشد، بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60397
مسأله 1808- نصاب معدن (1) بنابر احتياط 105 مثقال معمولي نقره يا 15 مثقال معمولي طلاست، يعني اگر قيمت چيزي را كه از معدن بيرون آورده، بعد از كم كردن مخارجي كه براي آن كرده به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد، بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد.
1- نصاب معدن فقط به مقدار بيست مثقال طلاي مسكوك شرعي كه مطابق پانزده مثقال صيرفي است مي باشد و نصاب ديگري ندارد.
كد مسأله: 60400
مسأله 1809- استفادهاي را كه از معدن برده، اگر قيمت آن به 105 مثقال نقره (1) يا 15 مثقال طلا نرسد، خمس آن در صورتي لازم است كه به تنهايي يا با منفعتهاي ديگر كسب او از مخارج سالش زياد بيايد.
1- در مسأله 1808 گفته شد كه نصاب معدن فقط به طلا مي باشد.
كد مسأله: 60402
مسأله 1810- گچ و آهك و گل سر شور و گل سرخ از چيزهاي معدن نيست (1) و كسي كه اينها را بيرون مي آورد، در صورتي بايد خمس بدهد كه آنچه را بيرون آورده، به تنهايي يا با منافع ديگر كسبش از مخارج سال او زياد بياد.
1- بلكه معدني است و احكام معدن بر آنها جاري است علي الاقوي
كد مسأله: 60404
مسأله 1811- كسي كه از معدن چيزي به دست ميآورد بايد خمس آن را بدهد، چه معدن روي زمين باشد يا زير آن، در زميني باشد كه ملك استيا در جايي باشد كه مالك ندارد.
كد مسأله: 60408
مسأله 1812- اگر نداند قيمت چيزي را كه از معدن بيرون آورده به 105 مثقال نقره (1) يا 15 مثقال طلا مي رسد يا نه، بايد به وزن كردن يا از راه ديگر قيمت آن را معلوم كند. (2)
1- در مسأله 1808 گفته شد كه نصاب معدن فقط به طلا مي باشد.
2- بنابر احتياط واجب
كد مسأله: 60410
مسأله 1813- اگر چند نفر چيزي از معدن بيرون آورند چنانچه بعد از كم كردن مخارجي كه براي آن كردهاند قيمت آن به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد، (1) اگر چه سهم هر كدام آنها اين مقدار نباشد، بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهند. (2)
1- در مسأله 1808 گفته شد كه نصاب معدن فقط به طلا مي باشد.
2- اين احتياط واجب نيست و اقوي عدم وجوب خمس است.
كد مسأله: 60413
مسأله 1814- اگر معدني را كه در ملك ديگري است بيرون آورد، آنچه از آن به دست ميآيد مال صاحب ملك است و چون صاحب ملك براي بيرون آوردن آن خرجي نكرده بايد خمس تمام آنچه را كه از معدن بيرون آمده بدهد. (1)
1- در صورتي كه به حد نصاب رسيده باشد و الا خمس ندارد.
كد مسأله: 60415
مسأله 1815- گنج مالي است كه در زمين يا درخت يا كوه يا ديوار پنهان باشد و كسي آن را پيدا كند، و طوري باشد كه به آن گنج بگويند.
كد مسأله: 60418
مسأله 1816- اگر انسان در زميني كه ملك كسي نيست گنجي پيدا كند، مال خود اوست و بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60425
مسأله 1817- نصاب گنج بنابر احتياط 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا است، يعني اگر قيمت چيزي را كه از گنج به دست ميآورد، بعد از كم كردن مخارجي كه براي آن كرده به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد، بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد. (1)
1- علي الاقوي بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60427
مسأله 1818- اگر در زميني كه از ديگري خريده گنجي پيدا كند و بداند مال كساني كه قبلاً مالك آن زمين بودهاند نيست، مال خود او ميشود و بايد خمس آن را بدهد. ولي اگر احتمال دهد كه مال يكي از آنان است، بايد به او اطلاع دهد و چنانچه معلوم شود مال او نيست، بايد به كسي كه پيش از او مالك زمين بوده اطلاع دهد و به همين ترتيب به تمام كساني كه پيش از او مالك زمين بودهاند خبر دهد، واگر معلوم شود مال هيچ يك آنان نيست مال خود او ميشود و بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60430
مسأله 1819- اگر در ظرفهاي متعددي كه در يك جا دفن شده مالي پيدا كند كه قيمت آنها روي هم 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا باشد، بنابر احتياط واجب (1) بايد خمس آن را بدهد. ولي چنانچه در چند جا گنج پيدا كند، هر كدام آنها كه قيمتش به اين مقدار برسد، بنابر احتياط خمس آن واجب است (2) و گنجي كه قيمت آن به اين مقدار نرسيده خمس ندارد.
1- بلكه علي الاقوي بايد خمس بدهد
2- بلكه علي الاقوي خمس ان واجب است.
كد مسأله: 60434
مسأله 1820- اگر دو نفر گنجي پيدا كنند كه قيمت آن به 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا برسد، اگرچه سهم هر يك از آنان به اين مقدار نباشد، نبابر احتياط واجب (1) بايد خمس آن را بدهند.
1- واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 60436
مسأله 1821- اگر كسي حيواني را بخرد و در شكم آن مالي پيدا كند چنانچه احتمال دهد كه مال فروشنده است، بايد به او خبر دهد. و اگر معلوم شود مال او نيست، بايد به ترتيب، صاحبان قبلي آن را خبر كند، و چنانچه معلوم شود كه مال هيچ يك آنان نيست، اگرچه قيمت آن 105 مثقال نقره يا 15 مثقال طلا نباشد، بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60439
مسأله 1822- اگر مال حلال با مال حرام بطوري مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را از يكديگر تشخيص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هيچ كدام معلوم نباشد، بايد خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقيه مال حلال ميشود.
كد مسأله: 60442
مسأله 1823- اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را بداند ولي صاحب آن را نشناسد، بايد آن مقدار را به نيت صاحبش صدقه بدهد و احتياط واجب آن است كه از حاكم شرع هم اذن بگيرد.
كد مسأله: 60444
مسأله 1824- اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را نداند ولي صاحبش را بشناسد، بايد يكديگر را راضي نمايند (1) و چنانچه صاحب مال راضي نشود، در صورتي كه انسان بداند چيز معيني مال اوست و شك كند كه بيشتر از آن هم مال او هست يا نه، بايد چيزي را كه يقين دارد مال اوست به او بدهد، و احتياط مستحب آن است مقدار بيشتري را كه احتمال ميدهد مال اوست به او بدهد.
1- مصالحه يكي از طرق تخلص است و تعيين ندارد.
كد مسأله: 60446
مسأله 1825- اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بفهمد كه مقدار حرام بيشتر از خمس بوده، بنابر احتياط واجب (1) بايد مقداري را كه ميداند از خمس بيشتر بوده، از طرف صاحب آن صدقه بدهد.
1- واجب نيست ولي مستحسن است خصوصاً با اذن حاكم شرع
كد مسأله: 60450
مسأله 1826- اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد، يا مالي كه صاحبش را نميشناسد به نيت او صدقه بدهد، بعد از آنكه صاحبش پيدا شد بنابر احتياط واجب (1) بايد به مقدار مالش به او بدهد.
1- در مورد مال حلال مخلوط به حرام اقوي عدم ضمان است و احتيا ط مستحسن است و در مورد مجهول المالك اقوي ضمان است اگر مالك صدقه را قبول نكند و الا اقوي عدم ضمان است.
كد مسأله: 60452
مسأله 1827- اگر مال حلالي با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند كه صاحب آن از چند نفر معين بيرون نيست ولي نتواند بفهمد كيست، بايد آن مال را به طور مساوي بين آن چند نفر قسمت كند. (1)
1- اقوي جلب رضايت همه آن افراد است و اگر ممكن نشد بايد با قرعه تعيين مالك نمايد و تمام مال را با آن رد كند نه تقسيم بين آنها به طور مساوي
كد مسأله: 60454
مسأله 1828- اگر به واسطه غواصي يعني فرو رفتن در دريا لؤلؤ و مرجان يا جواهر ديگري بيرون آورند، روييدني باشد، يا معدني، چنانچه بعد از كم كردن مخارجي كه براي بيرون آوردن آن كردهاند، قيمت آن به 18 نخود طلا برسد، بايد خمس آن را بدهند، چه در يك دفعه آن را از دريا بيرون آورده باشند يا در چند دفعه، آنچه بيرون آمده از يك جنس باشد يا از چند جنس، يك نفر آن را بيرون آورده باشد، يا چند نفر. (1)
1- در صورتي كه سهم هر يك به مقدار نصاب برسد والا واجب نيست علي الاقوي اگرچه مستحسن است.
كد مسأله: 60457
مسأله 1829- اگر بدون فرو رفتن در دريا به وسيله اسبابي جواهر بيرون آورد و بعد از كم كردن مخارجي كه براي آن كرده قيمت آن به 18 نخود طلا برسد بنابر احتياط خمس آن واجب است. ولي اگر از روي آب دريا يا از كنار دريا جواهر بگيرد، در صورتي بايد خمس آن را بدهد كه آنچه را به دست آورده به تنهايي يا با منفعت هاي ديگر كسب او از مخارج سالش زيادتر باشد. (1)
1- ولو به حد نصاب نرسد خمس به عنوان ارباح مكاسب لازم است.
كد مسأله: 60459
مسأله 1830- خمس ماهي و حيوانات ديگري كه انسان بدون فرو رفتن در دريا ميگيرد (1) در صورتي واجب است كه به تنهايي يا با منفعت هاي ديگر كسب او از مخارج سالش زيادتر باشد.
1- يا با فرو رفتن در دريا بگيرد اين قيد مدخليتي در حكم ندارد و در هر دو صورت حكم يكي است و بايد به عنوان ارباح مكاسب خمس آن را بدهند.
كد مسأله: 60462
مسأله 1831- اگر انسان بدون قصد اين كه چيزي از دريا بيرون آورد در دريا فرو رود و اتفاقاً جواهري به دستش آيد بنا بر احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60464
مسأله 1832- اگر انسان در دريا فرو رود و حيواني را بيرون آورد و در شكم آن جواهري پيدا كند كه قيمتش هيجده نخود طلا يا بيشتر باشد چنانچه آن حيوان مانند صدف باشد كه نوعا در شكمش جواهر است، بايد خمس آن را بدهد، و اگر اتفاقا جواهر بلعيده باشد در صورتي خمس آن واجب است كه به تنهايي يا با منفعت هاي ديگر كسب او از مخارج سالش زيادتر باشد.
كد مسأله: 60467
مسأله 1833- اگر در رودخانههاي بزرگ مانند دجله و فرات فرو رود و جواهري بيرون آورد، چنانچه در آن رودخانه جواهر عمل ميآيد بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60469
مسأله 1834- اگر در آب فرو رود و مقداري عنبر بيرون آورد كه قيمت آن 18 نخود طلا يا بيشتر باشد بايد خمس آن را بدهد و چنانچه از روي آب يا از كنار دريا به دست آورد اگر قيمت آن به مقدار 18 نخود طلا هم نرسد بنابر احتياط (1) خمس آن واجب است.
1- اقوي عدم وجوب خمس است اگرچه مستحسن است مگر در صورتي كه از منافع سال زياد آيد كه خمس به عنوان مكاسب به آن تعلق مي گيرد نه به عنوان غوص
كد مسأله: 60472
مسأله 1835- كسي كه كسبش غواصي يا بيرون آوردن معدن است اگر خمس آنها را بدهد و چيزي از مخارج سالش زياد بيايد لازم نيست دوباره خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60475
مسأله 1836- اگر بچهاي معدني را بيرون آورد يا مال حلال مخلوط به حرام داشته باشد يا گنجي پيدا كند يا به واسطه فرو رفتن در دريا جواهري بيرون آورد ولي او بايد خمس آنها را بدهد.
كد مسأله: 60477
مسأله 1837- اگر مسلمانان به امر امام (1) عليه السلام با كفار جنگ كنند و چيزهايي در جنگ به دست آورند به آنها غنيمت گفته ميشود. و مخارجي را كه براي غنيمت كردهاند مانند مخارج نگهداري، و حمل و نقل آن و نيز مقداري را كه امام عليه السلام صلاح ميداند به مصرفي برساند و چيزهايي كه مخصوص به امام است بايد از غنيمت كنار بگذارند و خمس بقيه آن را بدهند.
1- و اگربه امر امام (ع) نباشد غنيفمت ملك امام (ع) است و اگر در زمان غيبت واقع شود اگر به عنوان دعوت به اسلام است باز غنيمت ملك امام (ع) است و اگر به عنوان ازدياد ملك باشد غنيمت ملك آخذين است و بايد بعد از زياد امدن آن از مؤنه سال به عنوان ارباح مكاسب بپردازد نه به عنوان غنيمت كه شرط آن زياد آمدن از مؤنه سال نيست.
كد مسأله: 60479
مسأله 1838- اگر كافر ذمي زميني را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را از همان زمين يا از مال ديگرش بدهد. و نيز اگر خانه و دكان و مانند اينها را از مسلمان بخرد، بايد خمس زمين را بدهد و در دادن اين خمس قصد قربت لازم نيست، بلكه حاكم شرع هم كه خمس را ا از او مي گيرد، لازم نيست قصد قربت نمايد.
كد مسأله: 60481
مسأله 1839- اگر كافر ذمي زميني را كه از مسلمان خريده به مسلمان ديگري هم بفروشد بايد خمس آن را بدهد و نيز اگر بميرد و مسلماني آن زمين را از او ارث ببرد، بايد خمس آن را از همان زمين يا از مال ديگرش بدهند.
كد مسأله: 60484
مسأله 1840- اگر كافر ذمي موقع خريد زمين شرط كند كه خمس ندهد، يا شرط كند كه فروشنده خمس آن را بدهد شرط او صحيح نيست و بايد خمس را بدهد ولي اگر شرط كند كه فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 60486
مسأله 1841- اگر مسلمان زميني را به غير خريد و فروش، ملك كافر كند و عوض آن را بگيرد مثلاً به او صلح نمايد، كافر ذمي بايد خمس آن را بدهد. (1)
1- لازم نيست اگرچه احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 60488
مسأله 1842- اگر كافر ذمي صغير باشد و ولي او برايش زميني بخرد، بايد خمس آن را بدهد.
كد مسأله: 60491
مسأله 1843- خمس را بايد دو قسمت كنند : يك قسمت آن سهم سادات است، و بايد به سيد فقير، يا سيد يتيم، يا به سيدي كه در سفر درمانده شده بدهند و نصف ديگر آن سهم امام (ع) است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند يا به مصرفي كه او اجازه مي دهد برسانند ولي اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدي كه از او تقليد نمي كند بدهد، در صورتي به او اذن داده مي-شود كه بداند آن متجهد ومجتهدي كه از او تقليد مي كند، سهم امام را به يك طور مصرف مي كنند.
كد مسأله: 60495
مسأله 1844- سيد يتيمي كه به او خمس ميدهند، بايد فقير باشد ولي به سيدي كه در سفر درمانده شده اگر در وطنش فقير نباشد ميشود خمس داد.
كد مسأله: 60497
مسأله 1845- به سيدي كه در سفر درمانده شده، اگر سفر او سفر معصيت باشد بنابر احتياط واجب (1) نبايد خمس بدهند.
1- اين احتياط واجب نيست و دادن خمس اشكالي ندارد اگرچه ترك آن مستحسن است.
كد مسأله: 60500
مسأله 1846- به سيدي كه عادل نيست ميشود خمس داد، ولي به سيدي كه دوازده امامي نيست، نبايد خمس بدهند. (1)
1- بنابر احتياط اگر اعانت بر عدم ايمان باشد و الا جائز است چون جزء مؤلفه بين قلوب محسوب مي شود.
كد مسأله: 60502
مسأله 1847- به سيدي كه معصيت كار است، اگر خمس دادن كمك به معصيت او باشد نميشود خمس داد و به سيدي هم كه آشكارا معصيت ميكند، اگر چه دادن خمس كمك به معصيت او نباشد، بنابر احتياط واجب (1) نبايد خمس بدهند.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 60504
مسأله 1848- اگر كسي بگويد سيدم نميشود به او خمس داد مگر آنكه دو نفر عادل، سيد بودن او را تصديق كنند يا در بين مردم به طوري معروف باشد كه انسان يقين كند (1) سيد است.
1- يا اطمينان پيدا كند كه سيد است.
كد مسأله: 60507
مسأله 1849- به كسي كه در شهر خودش مشهور باشد سيد است، اگر چه انسان به سيد بودن او يقين (1) نداشته باشد، ميشود خمس داد.
1- بلكه بايد وثوق و اطمينان داشته باشد والا نمي شود به او خمس داد.
كد مسأله: 60512
مسأله 1850- كسي كه زنش سيده است بنابر احتياط واجب نبايد به او خمس بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند، ولي اگر مخارج ديگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، جايز است انسان خمس به آن زن بدهد كه به مصرف آنان برساند.
كد مسأله: 60516
مسأله 1851- اگر مخارج سيدي كه زوجه انسان نيست بر انسان واجب باشد. بنابر احتياط واجب نميتواند از خمس، خوراك و پوشاك او را بدهد ولي اگر مقداري خمس ملك او كند كه به مصرف مخارج خودش برساند (1) مانعي ندارد.
1- در صورتي كه واجب النفقه باشد نمي شود براي مخارج خودش تمليك او كند ولي براي غير خودش كه واجب النفقه خمس دهنده باشند مي شود داد.
كد مسأله: 60520
مسأله 1852- به سيد فقيري كه مخارجش بر ديگري واجب است و او نمي تواند مخارج آن سيد را بدهد مي شود خمس داد.
كد مسأله: 60524
مسأله 1853- احتياط واجب آن است كه بيشتر از مخارج يكسال به يك سيد فقير خمس ندهند.
كد مسأله: 60527
مسأله 1854- اگر در شهر انسان سيد مستحقي نباشد و احتمال هم ندهد كه پيدا شود يا نگهداري خمس تا پيدا شدن مستحق ممكن نباشد بايد خمس را به شهر ديگر ببرد و به مستحقق به رساند و مي تواند (1) مخارج بردن آن را از خمس بردارد. و اگر خمس از بين برود. چنانچه در نگهداري آن كوتاهي كرده ، بايد عوض آن را بدهد و اگر كوتاهي نكرده، چيزي بر او واجب نيست.
1- در نقل واجب نه نقل مستحسن (يعني به شرط بودن فقير در شهر اگر انتقال دهد اين نقل مستحسن است و با نبود فقير در شهر انتقال واجب است.)
كد مسأله: 60529
مسأله 1855- هرگاه در شهر خودش مستحقي نباشد، ولي احتمال دهد كه پيدا شود اگرچه نگهداري خمس تا پيدا شدن مستحق ممكن باشد، ميتواند خمس را به شهر ديگر ببرد و چنانچه در نگهداري آن كوتاهي نكند و تلف شود نبايد چيزي بدهد ولي نمي تواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد.
كد مسأله: 60531
مسأله 1856- اگر در شهر خويش مستحق پيدا شود، باز هم مي تواند خمس را به شهر ديگر ببرد و به مستحق برساند. ولي مخارج بردن آن را بايد از خودش بدهد و در صورتي كه خمس از بين برود اگرچه در نگهداري آن كوتاهي نكرده باشد ضامن است.
كد مسأله: 60534
مسأله 1857- اگر با اذن حاكم شرع خمس را به شهر ديگر ببرد و از بين برود لازم نيست دوباره خمس بدهد و همچنين است اگر به كسي بدهد كه از طرف حاكم شرع وكيل بوده كه خمس را بگيرد و از آن شهر به شهر ديگر ببرد.
كد مسأله: 60536
مسأله 1858- اگر خمس را از خود مال ندهد و از جنس ديگر بدهد، بايد به قيمت واقعي آن جنس حساب كند و چنانچه گرانتر از قيمت حساب كند، اگر چه مستحق به آن قيمت راضي شده باشد، بايد مقداري را كه زياد حساب كرده بدهد.
كد مسأله: 60539
مسأله 1859- كسي كه از مستحق طلبكار است و ميخواهد طلب خود را بابت خمس حساب كند، بنابر احتياط واجب (1) بايد خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهي خود به او برگرداند.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 60541
مسأله 1860- مستحق نميتواند خمس را بگيرد و به مالك ببخشد، ولي كسي كه مقدار زيادي خمس بدهكار است و فقير شده و ميخواهد مديون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضي شود كه خمس را از او بگيرد و به او ببخشد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 60543
مسأله 1861- زكوه نه چيز واجب است: اول: گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم:كشمش. پنجم: طلا. ششم: نقره. هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند. و اگر كسي مالك يكي ازاين نه چيز باشد، با شرايطي كه بعدا گفته ميشود بايد مقداري كه معين شده به يكي از مصرفهايي كه دستور دادهاند برساند.
كد مسأله: 62974
مسأله 1862- سلت كه دانهاي است به نرمي گندم و خاصيت جو دارد، و علس كه مثل گندم است و خوراك مردمان صنعا مي باشد، زكوتشان بنابر احتياط واجب بايد داده شود.
كد مسأله: 62982
مسأله 1863- زكوه در صورتي واجب ميشود كه مال به مقدار نصاب كه بعداً گفته ميشود برسد و مالك آن، بالغ و عاقل و آزاد باشد و بتواند در آن مال تصرف كند.
كد مسأله: 62985
مسأله 1864- اگر انسان يازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد، اول ماه دوازدهم بايد زكوه آن را بدهد. ولي اول سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب كند.
كد مسأله: 62987
مسأله 1865- اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال بالغ شود، احتياط واجب (1) آن است كه زكوه را بدهد مثلاً اگر بچه اي در اول محرم مالك چهل گوسفند شود و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد، يازده ماه كه از اول محرم بگذرد، اگر شرايط ديگر را هم دارا باشد احتياطاً بايد زكوه آن را بدهد.
1- اين احتياط واجب نيست و اول حول از اول بلوغ است.
كد مسأله: 62991
مسأله 1866- زكوه گندم و جو وقتي واجب ميشود كه به آنها گندم و جو گفته شود، و زكوه كشمش بنابر احتياط وقتي واجب ميشود كه غوره است، (1) و موقعي هم كه رنگ خرما زرد يا سرخ شد (2) بنابر احتياط زكوه آن واجب مي شود. ولي وقت دادن زكوه در گندم و جو موقع خرمن و جدا كردن كاه آنها و در خرما و كشمش موقعي است كه خشك شده باشند. (3)
1- وقتي واجب مي شود كه عنوان انگور بر او صادق باشد علي ااقوي
2- وقتي واجب مي شود كه عنوان خرما بر او صدق كند.
3- در موقع كندن خرمان و انگور است.
كد مسأله: 62997
مسأله 1867- اگر موقع واجب شدن زكوه گندم و جو و كشمش و خرما كه در مسأله پيش گفته شد صاحب آنها بالغ باشد بايد زكوه آنها را بدهد.
كد مسأله: 63000
مسأله 1868- اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد، زكوه بر او واجب نيست. ولي اگر در مقداري از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد،بنابر احتياط زكوه بر او واجب است. (1)
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 63002
مسأله 1869- اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقداري از سال مست يا بيهوش شود، زكوه از او ساقط نميشود و همچنين است اگر موقع واجب شدن زكوه گندم و جو و خرما و كشمش مست يا بيهوش باشد.
كد مسأله: 63005
مسأله 1870- مالي را كه از انسان غصب كردهاند و نميتواند در آن تصرف كند زكوه ندارد ولي اگر زراعتي را از او غصب كنند و موقعي كه زكوه آن واجب ميشود، در دست غصب كننده باشد هر وقت به صاحبش برگشت، احتياط واجب (1) آن است كه زكوه آن را بدهد.
1- اين احتياط واجب نيست و لكن مستحن است
كد مسأله: 63010
مسأله 1871- اگر طلا و نقره يا چيز ديگري را كه زكوه آن واجب است قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكوه آن را بدهد و بر كسي كه قرض داده چيزي واجب نيست.
كد مسأله: 63015
مسأله 1872- زكوه گندم و جو و خرما و كشمش وقتي واجب ميشود كه به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 من تبريز (1) و 45 مثقال كم است كه 207/847 كيلوگرم ميشود. (2)
1- بلكه (1/4)53 مثقال كم است و ظاهراً در حساب اشتباه شده است.
2- بلكه در حدود 17 كيلو بيشتر از مقدار مذكور مي شود و بهتر آن است كه به حسب من تبريز نصاب را حساب كنند تا اشتباه كمتر باشد.
كد مسأله: 63018
مسأله 1873- اگر پيش از دادن زكوه از انگور و خرما و جو و گندمي كه زكوه آنها واجب شده خود و عيالاتش بخورند يا مثلا به فقير بدهد، بايد زكوه مقداري (1) را كه مصرف كرده بدهد.
1- اگر زايد از مقدار متعارف مصرف كرده باشد والا به مقدار متعارف زكوه ندارد.
كد مسأله: 63020
مسأله 1874- اگر بعد از آن كه زكوه گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالك آن بميرد، بايد مقدار زكوه را از مال او بدهند، ولي اگر پيش از واجب شدن زكوه بميرد، هر يك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است بايد زكوه سهم خود را بدهد.
كد مسأله: 63023
مسأله 1875- كسي كه از طرف حاكم شرع مامور جمع آوري زكوه است موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدا ميكنند و بعد از خشك شدن خرما و انگور ميتواند زكوه را مطالبه كند. و اگر مالك ندهد و چيزي كه زكوه آن واجب شده از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63026
مسأله 1876- اگر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور يا زراعت گندم و جو زكوه آنها واجب شود، مثلاً خرما در ملك او زرد يا سرخ شود (1) بايد زكوه آن را بدهد.
1- بلكه در ملك او خرما شود چنانچه سابقاً گذشت.
كد مسأله: 63029
مسأله 1877- اگر بعد از آن كه زكوه گندم و جو و خرما و انگور واجب شد زراعت و درخت را بفروشد، بايد زكوه آنها را بدهد.
كد مسأله: 63031
مسأله 1878- اگر انسان گندم يا جو يا خرما يا انگور را بخرد و بداند كه فروشنده زكوه آن را داده يا شك كند كه داده يا نه، چيزي بر او واجب نيست و اگر بداند كه زكوه آن را نداده چنانچه حاكم شرع معامله مقداري را كه بايد از بابت زكوه داده شود اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاكم شرع ميتواند مقدار زكوه را از خريدار بگيرد و اگر معامله مقدار زكوه را اجازه دهد معامله صحيح است و خريدار بايد قيمت آن مقدار را به حاكم شرع بدهد و در صورتي كه قيمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد ميتواند از او پس بگيرد.
كد مسأله: 63033
مسأله 1879- اگر وزن گندم و جو و خرما و كشمش موقعي كه تر است به 288 من و 45 مثقال كم برسد و بعد از خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكوه آن واجب نيست.
كد مسأله: 63035
مسأله 1880- اگر گندم و جو و خرما را پيش از خشك شدن مصرف كند چنانچه خشك آنها به اندازه نصاب باشد بايد زكوه آنها را بدهد.
كد مسأله: 63038
مسأله 1881- خرمايي كه تازه آن را ميخورند و اگر بماند خيلي كم ميشود يا بعد از خشك شدن، خرما به آن نمي گويندچنانچه مقداري باشد كه خشك آن به 288 من و 45 مثقال كم برسد، زكوه آن واجب است. (1)
1- اگر بعد از خشك شدن عنوان خرما بر آن صادق نباشد زكوه واجب نيست ولو اين كه بعد از خشك شدن به مقدار نصاب باشد.
كد مسأله: 63042
مسأله 1882- گندم و جو و خرما و كشمشي كه زكوه آنها را داده، اگر چند سال هم نزد او بماند، زكوه ندارد.
كد مسأله: 63044
مسأله 1883- اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران يا نهر مشروب شود، يا مثل زراعت هاي مصر از رطوبت زمين استفاده كند، زكوه آن ده يك است و اگر با دلو و مانند آن آبياري شود، زكوه آن بيست يك است. و اگر مقداري از باران، يا نهر يا رطوبت زمين استفاده كند وبه همان مقدار از آبياري با دلو و مانند آن استفاده نمايد، زكوه نصف آن ده يك و زكوه نصف ديگر آن بيست يك مي باشد يعني از چهل قسمت سه قسمت آن را بايد بابت زكوه بدهد.
كد مسأله: 63047
مسأله 1884- اگر گندم و جو و خرما و انگور هم از آب باران مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند، چنانچه طوري باشد كه بگويند آبياري با دلو و مانند آن غلبه داشته (1) زكوه آن بيست يك است، و اگر بگويند آبياري با آب نهر و باران غلبه داشته زكوه آن ده يك است بلكه اگر نگويند آب باران و نهر غلبه داشته ولي آبياري با آب باران و نهر بيشتر از آب دلو و مانند آن باشد بنابر احتياط واجب زكوه آن ده يك ميباشد.
1- ملاك غلبه نيست بلكه عرفاً صدق كند كه به آب باران يا جاري مشروب شده يا صدق كند كه با آب چاه يا با دلو مشروب شده و در صورت اول ده يك و در صورت دوم بيست يك و در صورت شك ده يك واجب نيست و احتياط لازم نيست اگرچه مستحسن است و اقوي از هر چهل قسمت سه قسمت است در صورتي كه صدق كند بهر دو مشروب شده والا بيست يك واجب است.
كد مسأله: 63051
مسأله 1885- اگر شك كند كه آبياري با آب باران و آب دلو به يك اندازه بوده يا آب باران غلبه داشته، مي تواند از نصف آن ده يك و از نصف ديگر آن بيست يك بدهد و نيز اگر شك كند (1) كه هر دو به يك اندازه بوده، يا آبياري با دلو غلبه داشته مي تواند زكوه تمام آن را بيست يك بدهد.
1- در صدق آبياري هر دو يا آبياري به جاري فقط 3/40 واجب است و اگر شك كند در صدق آبياري بهر دو يا آبياري به دلو بيست يك واجب است و اگر شك كند در صدق آبياري بهر و يا آبياري به جاري يا آبياري به دلو بيست يك كافي است.
كد مسأله: 63055
مسأله 1886- اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد، ولي با آب دلو هم آبياري شود و آب دلو به زياد شدن محصول كمك نكند، زكوه آن ده يك است و اگر با دلو و مانند آن آبياري شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد، ولي با آب نهر و باران هم مشروب شود و آنها به زياد شدن محصول كمك نكنند زكوه آن بيستيك است.
كد مسأله: 63061
مسأله 1887- اگر زراعتي را با دلو و مانند آن آبياري كنند، و در زميني كه پهلوي آن است زراعتي كنند كه از رطوبت آن زمين استفاده نمايد و محتاج به آبياري نشود، زكوه زراعتي كه با دلو آبياري شده بيستيك و زكوه زراعتي كه پهلوي آن است ده يك ميباشد.
كد مسأله: 63063
مسأله 1888- مخارجي را كه براي گندم و جو و خرما و انگور كرده است، حتي مقداري از قيمت اسباب و لباس را كه به واسطه زراعت كم شده ميتواند از حاصل كسر كند، و چنانچه باقيمانده آن به 288 من و 45 مثقال كم برسد، بايد زكوه آن را بدهد.
كد مسأله: 63067
مسأله 1889- تخمي را كه به مصرف زراعت رسانده، اگر از خودش باشد، به مقدار وزن آن مي تواند از حاصل كسر كند و اگر خريده باشد، مي تواند قيمتي را كه براي خريد آن داده جزء مخارج حساب نمايد. (1)
1- در صورت خريد هم مثل صورت اول خود بذر را از حاصل كسر مي كند نه قيمت آن را
كد مسأله: 63070
مسأله 1890- اگر زمين و اسباب زراعت يا يكي از اين دو ملك خود او باشد، نبايد كرايه آنها را جزء مخارج حساب كند و نيز براي كارهايي كه خودش كرده يا ديگري بياجرت انجام داده چيزي از حاصل كسر نميشود.
كد مسأله: 63077
مسأله 1891- اگر درخت انگور يا خرما را بخرد قيمت آن جزء مخارج نيست، ولي اگر خرما يا انگور را پيش از چيدن بخرد، (1) پولي را كه براي آن داده جزء مخارج حساب ميشود.
1- در صورتي كه در ملك مشتري مورد تعلق زكوه شود نه در ملك بايع
كد مسأله: 63079
مسأله 1892- اگر زميني را بخرد و در آن زمين گندم يا جو بكارد، پولي را كه براي خريد زمين داده جزء مخارج حساب نميشود ولي اگر زراعت را بخرد، پولي را كه براي خريد آن داده ميتواند جزء مخارج حساب نمايد و از حاصل كم كند، اما بايد قيمت كاهي را كه از آن بدست ميآيد، از پولي كه براي خريد زراعت داده كسر نمايد. مثلاً اگر زراعتي را پانصد تومان بخرد و قيمت كاه آن صد تومان باشد فقط چهارصد تومان آن را ميتواند جزء مخارج حساب نمايد. (1)
1- در صورتي كه در ملك مشتري زكوه به آن تعلق بگيرد نه در ملك بايع
كد مسأله: 63082
مسأله 1893- كسي كه بدون گاو و چيزهاي ديگري كه براي زراعت لازم است ميتواند زراعت كند، اگر اينها را بخرد، نبايد پولي را كه براي خريد اينها داده جزو مخارج حساب نمايد.
كد مسأله: 63085
مسأله 1894- كسي كه بدون گاو و چيزهاي ديگري كه براي زراعت لازم است، نميتواند زراعت كند، اگر آنها را بخرد و به واسطه زراعت به كلي از بين بروند ميتواند تمام قيمت آنها را جزو مخارج حساب نمايد. و اگر مقداري از قيمت آنها كم شود ميتواند آن مقدار را جزو مخارج حساب كند ولي اگر بعد از زراعت چيزي از قيمتشان كم نشود، نبايد چيزي از قيمت آنها را جزء مخارج حساب نمايد.
كد مسأله: 63088
مسأله 1895- اگر در يك زمين جو و گندم و چيزي مثل برنج و لوبيا كه زكوه آن واجب نيست بكارد چنانچه مقصودش زراعت كردن چيزي بوده كه زكوه ندارد و بعداً چيزي را كه زكوه دارد زراعت كرده، نبايد مخارج را حساب كند و اگر مقصودش زراعت كردن چيزي بوده كه زكوه دارد و بعداً چيزي را كه زكوه ندارد زراعت كرده مي تواند تمام مخارج را حساب نمايد و از حاصل كم كند و در صورتي كه مقصودش زراعت هر دو بوده مخارجي را كه كرده بايد به هر دو قسمت نمايد مثلاً اگر هر دو به يك اندازه بوده، مي تواند نصف مخارج را از جنسي كه زكوه دارد كسر نمايد.
كد مسأله: 63090
مسأله 1896- اگر براي شخم زدن يا كار ديگري كه تا چند سال براي زراعت فايده دارد خرجي كند، مي تواند آن را جزء مخارج سال اول حساب نمايد.
كد مسأله: 63093
مسأله 1897- اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و ميوه آنها در يك وقت به دست نميآيد گندم يا جو يا خرما يا انگور داشته باشد و همه آنها محصول يك سال حساب شود چنانچه چيزي كه اول مي رسد به اندازه نصاب يعني 288 من و 45 مثقال كم باشد بايد زكوه آن را موقعي كه ميرسد بدهد و زكوه بقيه را هر وقت به دست ميآيد ادا نمايد و اگر آنچه اول مي رسد به اندازه نصاب نباشد، در صورتي كه يقين دارد با آنچه به دست ميآيد به اندازه نصاب مي شود، باز هم واجب است (1) زكوه آنچه را كه رسيده همان وقت و زكوه بقيه را موقعي كه مي رسد بدهد و اگر يقين ندارد كه همه آنها به اندازه نصاب شود، صبر مي كند تا بقيه آن برسد، پس اگر روي هم به مقدار نصاب شود، زكوه آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود زكوه آن واجب نيست.
1- بلكه واجب نيست و بايد صبر كند تا نصاب كامل شود آن وقت واجب است.
كد مسأله: 63095
مسأله 1898- اگر درخت خرما يا انگور در يك سال دو مرتبه ميوه دهد چنانچه روي هم به مقدار نصاب باشد بنابر احتياط زكوه آن واجب است.
كد مسأله: 63097
مسأله 1899- اگر مقداري خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازه نصاب مي شود، چنانچه به قصد زكوه از تازه آن به قدري به مستحق بدهد كه اگر خشك شود به اندازه زكوتي باشد كه براي او واجب است اشكال ندارد.
كد مسأله: 63100
مسأله 1900- اگر زكوه خرماي خشك يا كشمش بر او واجب باشد نميتواند زكوه آن را خرماي تازه يا انگور بدهد و نيز اگر زكوه خرماي تازه يا انگور بر او واجب باشد، نميتواند زكوه آن را خرماي خشك يا كشمش بدهد اما اگر يكي از اينها يا چيز ديگري را به قصد قيمت زكوه بدهد مانعي ندارد.
كد مسأله: 63115
مسأله 1901- كسي كه بدهكار است و مالي هم دارد كه زكوه آن واجب شده اگر بميرد بايد اول تمام زكوه را از مالي كه زكوه آن واجب شده بدهند بعد قرض او را ادا نمايند.
كد مسأله: 63133
مسأله 1902- كسي كه بدهكار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد اگر بميرد و پيش از آن كه زكوه اينها واجب شود ورثه قرض او را از مال ديگر بدهند، هر كدام كه سهمشان به 288 من و 45 مثقال كم برسد بايد زكوه بدهد و اگر پيش از آن كه زكوه اينها واجب شود قرض او را ندهند چنانچه مال ميت فقط به اندازه بدهي او باشد، واجب نيست زكوه اينها را بدهند و اگر مال ميت بيشتراز بدهي او باشد در صورتي كه بدهي او بقدري است كه اگر بخواهند ادا نمايند بايد مقداري از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلبكار بدهند، آنچه را به طلبكار ميدهند زكوه ندارد و بقيه مال ورثه است و هر كدام آنان كه سهمش بهاندازه نصاب شود بايد زكوه آن را بدهد.
كد مسأله: 63138
مسأله 1903- اگر گندم و جو و خرما و كشمشي كه زكوه آنها واجب شده خوب و بد دارد، احتياط واجب (1) آن است كه زكوه هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد.
1- واقوي جواز اداء زكوه است از جنس خوب
كد مسأله: 63143
مسأله 1904- طلا دو نصاب دارد: نصاب اول آن بيست مثقال شرعي است كه هر مثقال آن 18 نخود است، پس وقتي طلا به بيست مثقال شرعي كه پانزده مثقال معمولي است برسد اگر شرايط ديگر را هم كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد چهل يك آن را كه نه نخود ميشود از بابت زكوه بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زكوه آن واجب نيست. و نصاب دوم آن چهار مثقال شرعي است كه سه مثقال معمولي ميشود يعني اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود، بايد زكوه تمام 18 مثقال را از قرار چهل يك بدهد و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود، فقط بايد زكوه 15 مثقال آن را بدهد و زيادي آن زكوه ندارد، و همچنين است هر چه بالا رود، يعني اگر سه مثقال اضافه شود بايد زكوه تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود، مقداري كه اضافه شده زكوه ندارد.
كد مسأله: 63147
مسأله 1905- نقره دو نصاب دارد : نصاب اول آن 105 مثقال معمولي است كه اگر نقره به 105 مثقال برسد و شرايط ديگر را هم كه گفته شد داشته باشد انسان بايد چهل يك آن را كه 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زكوه بدهد و اگر به اين مقدار نرسد زكوه آن واجب نيست. و نصاب دوم آن، 21 مثقال استيعني اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود بايد زكوه تمام 126 مثقال را بطوري كه گفته شد بدهد و اگر كمتر از 21 مثقال اضافه شود فقط بايد زكوه 105 مثقال آن را بدهد و زيادي آن زكوه ندارد و همچنين است هر چه بالا رود، يعني اگر 21 مثقال اضافه شود بايد زكوه تمام آنها را بدهد و اگر كمتر اضافه شود مقداري كه اضافه شده و كمتر از 21 مثقال است زكوه ندارد. بنابراين اگر انسان چهل يك هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زكوتي را كه بر او واجب بوده داده و گاهي هم بيشتر از مقدار واجب داده است مثلاً كسي كه 110 مثقال نقره دارد اگر چهل يك آن را بدهد، زكوه 105 مثقال آن را كه واجب بودهداده و مقداري هم براي 5 مثقال آن داده كه واجب نبوده است.
كد مسأله: 63150
مسأله 1906- كسي كه طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگر چه زكوه آن را داده باشد، تا وقتي از نصاب اول كم نشده همه ساله بايد زكوه آن را بدهد.
كد مسأله: 63154
مسأله 1907- زكوه طلا و نقره در صورتي واجب ميشود كه آن را سكه زده باشند و معامله با آن رواج باشد و اگر سكه آن از بين رفته باشد، بايد زكوه آن را بدهند. (1)
1- در صورت رواج بنابر احتياط واجب و در صورت عدم رواج واجب نيست.
كد مسأله: 63269
مسأله 1908- طلا و نقره سكه داري كه زنها براي زينت به كار ميبرند، در صورتيكه معامله با آن رواج داشته باشد زكوه آن واجب است بلكه اگر معامله با آن رواج نباشد، ولي پول طلا و نقره به آن بگويند. بنابر احتياط زكوه آن واجب مي باشد. (1)
1- علي الاقوي زكوه آن واجب نيست.
كد مسأله: 63271
مسأله 1909- كسي كه طلا و نقره دارد، اگر هيچ كدام آنها به اندازه نصاب اول نباشد،مثلا 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشد، زكوه بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63274
مسأله 1910- چنان كه سابقاً گفته شد، زكوه طلا و نقره در صورتي واجب ميشود كه انسان يازده ماه مالك مقدار نصاب باشد، و اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اواز نصاب اول كمتر شود، زكوه بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63277
مسأله 1911- اگر در بين يازده ماه طلا و نقرهاي را كه دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد، يا آنها را آب كند، زكوه بر او واجب نيست، ولي اگر براي فرار از دادن زكوه اين كارها را بكند، احتياط مستحب آن است كه زكوه را بدهد.
كد مسأله: 63280
مسأله 1912- اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب كند، بايد زكوه آنها را بدهد،و چنانچه به واسطه آب كردن وزن يا قيمت آنها كم شود، بايد زكوتي را كه پيش از آب كردن بر او واجب بوده بدهد.
كد مسأله: 63282
مسأله 1913- اگر طلا و نقرهاي كه دارد خوب و بد داشته باشد، ميتواند زكوه هر كدام از خوب و بد را از خود آن بدهد، ولي بهتر است زكوه همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
كد مسأله: 63289
مسأله 1914- طلا و نقرهاي كه بيشتر از اندازه معمولي فلز ديگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب كه مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زكوه آن را بدهد، و چنانچه شك دارد كه خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه، بنابر احتياط واجب (1) بايد به وسيله آب كردن يا از راه ديگر مقدار خالص آن را معلوم كند.
1- اين احتياط واجب نيست و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 63292
مسأله 1915- اگر طلا و نقرهاي كه دارد به مقدار معمول فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نميتواند زكوه آن را از طلا و نقرهاي بدهد كه بيشتر از معمول فلز ديگر دارد. ولي اگر به قدري بدهد كه يقين كند طلا و نقره خالصي كه در آن هست به اندازه زكوتي ميباشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.
كد مسأله: 63297
مسأله 1916- زكوه شتر و گاو و گوسفند غير از شرطهايي كه گفته شد دو شرط ديگر دارد:
اول: آنكه حيوان در تمام سال بيكار باشد، و اگر در تمام سال يكي دو روز كار كرده باشد، بنابر احتياط (1) زكوه آن واجب است.
دوم: آنكه در تمام سال از علف بيابان بچرد. پس اگر تمام سال يا مقداري از آن را از علف چيده شده يا از زراعتي كه ملك مالك يا ملك كس ديگر است بچرد، زكوه ندارد، ولي اگر در تمام سال يك روز يا دو روز از علف مالك بخورد، بنابر احتياط زكوه آن واجب ميباشد.
1- بلكه علي الاقوي زكوه آن واجب نيست و همچنين در مورد خوردن علف مالك يا غير مالك در يك روز يا دو روز علي الاقوي زكوه آن واجب نيست و لكن در هر دو صورت زكوه مستحب است.
كد مسأله: 63300
مسأله 1917- اگر انسان براي شتر و گاو و گوسفند خود چراگاهي را كه كسي نكاشته بخرد يا اجاره كند، يا براي چراندن در آن باج بدهد، بايد زكوه را بدهد.
كد مسأله: 63303
مسأله 1918- شتر دوازده نصاب دارد:
اول: پنجشتر، و زكوه آن يك گوسفند است، و تا شماره شتر به اين مقدار نرسد، زكوه ندارد.
دوم: ده شتر، و زكوه آن دو گوسفند است.
سوم: پانزده شتر، و زكوه آن سه گوسفند است.
چهارم: بيستشتر، و زكوه آن چهار گوسفند است.
پنجم: بيست و پنجشتر، و زكوه آن پنج گوسفند است.
ششم: بيست و شش شتر، و زكوه آن يك شتر است كه داخل سال دوم شده باشد.
هفتم: سي و شش شتر، و زكوه آن يك شتر است كه داخل سال سوم شده باشد.
هشتم: چهل و شش شتر، و زكوه آن يك شتر است كه داخل سال چهارم شده باشد.
نهم: شصت و يك شتر، و زكوه آن يك شتر است كه داخل سال پنجم شده باشد.
دهم: هفتاد و شش شتر، و زكوه آن دو شتر است كه داخل سال سوم شده باشند.
يازدهم: نود و يك شتر، و زكوه آن دو شتر است كه داخل سال چهارم شده باشند.
دوازدهم: صد و بيستو يك شتر و بالاتر آن است كه بايد يا چهل تا چهل تا حساب كند و براي هر چهل تا يك شتري بدهد كه داخل سال سوم شده باشد، يا پنجاه تا پنجاه تا حساب كند و براي هر پنجاه تا يك شتري بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد، و يا با چهل و پنجاه حساب كند، ولي در هر صورت بايد طوري حساب كند كه چيزي باقي نماند، يا اگر چيزي باقي ميماند، از نه تا بيشتر نباشد، مثلا اگر 140 شتر دارد، بايد براي صد تا، دو شتري كه داخل سال چهارم شده، و براي چهل تا، يك شتري كه داخل سال سوم شده بدهد.
كد مسأله: 63306
مسأله 1919- زكوه مابين دو نصاب واجب نيست. پس اگر شماره شترهايي كه دارد از نصاب اول كه پنج تا است بگذرد، تا به نصاب دوم كه ده تا است نرسيده، فقط بايد زكوه پنج تاي آن را بدهد. و همچنين است در نصابهاي بعد.
كد مسأله: 63308
مسأله 1920- گاو دو نصاب دارد:
نصاب اول آن سي تا است، كه وقتي شماره گاو به سي رسيد، اگر شرايطي را كه گفته شد داشته باشد، انسان بايد يك گوسالهاي كه داخل سال دوم شده از بابت زكوه بدهد. و
نصاب دوم آن چهل است، و زكوه آن يك گوساله مادهاي است كه داخل سال سوم شده باشد. و زكوه مابين سي و چهل واجب نيست، مثلا كسي كه سي و نه گاو دارد، فقط بايد زكوه سي تاي آنها را بدهد، و نيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد، تا به شصت نرسيده، فقط بايد زكوه چهل تاي آن را بدهد، و بعد از آن كه به شصت رسيد، چون دو برابر نصاب اول را دارد، بايد دو گوسالهاي كه داخل سال دوم شده بدهد، و همچنين هر چه بالا رود بايد يا سي تا سي تا حساب كند، يا چهل تا چهل تا، يا با سي و چهل حساب نمايد، و زكوه آن را به دستوري كه گفته شده بدهد، ولي بايد طوري حساب كند كه چيزي باقي نماند، يا اگرچيزي باقي ميماند، از نه تا بيشتر نباشد، مثلا اگر هفتاد گاو دارد، بايد به حساب سي و چهل حساب كند و براي سي تاي آن، زكوه سي تا، و براي چهل تاي آن، زكوه چهل تا را بدهد، چون اگر به حساب سي تا حساب كند، ده تا زكوه نداده ميماند.
كد مسأله: 63312
مسأله 1921- گوسفند پنج نصاب دارد:
اول: چهل، و زكوه آن يك گوسفند است، و تا گوسفند به چهل نرسد زكوه ندارد.
دوم: صد و بيست و يك، و زكوه آن دو گوسفند است.
سوم: دويست و يك، و زكوه آن سه گوسفند است.
چهارم: سي صد و يك، و زكوه آن چهار گوسفند است.
پنجم: چهارصد و بالاتر از آن است كه بايد آنها را صد تا صد تا حساب كند و براي هر صد تاي آنها يك گوسفند بدهد، و لازم نيست زكوه را از خود گوسفندها بدهد، بلكه اگر گوسفند ديگري بدهد يا مطابق قيمت گوسفند پول يا جنس ديگر بدهد كافي است.
كد مسأله: 63315
مسأله 1922- زكوه مابين دو نصاب واجب نيست. پس اگر شماره گوسفندهاي كسي از نصاب اول كه چهل است بيشتر باشد، تا به نصاب دوم كه صد و بيست و يك است نرسيده، فقط بايد زكوه چهل تاي آن را بدهد و زيادي آن زكوه ندارد. و همچنين است در نصابهاي بعد.
كد مسأله: 63317
مسأله 1923- زكوه شتر و گاو و گوسفندي كه به مقدار نصاب برسد واجب است، چه همه آنها نر باشند يا ماده، يا بعضي نر باشند و بعضي ماده.
كد مسأله: 63319
مسأله 1924- در زكوه، گاو و گاو ميش يك جنس حساب ميشود، و شتر عربي و غير عربي يك جنس است، و همچنين بز و ميش و شيشك در زكوه با هم فرق ندارند.
كد مسأله: 63322
مسأله 1925- اگر گوسفند براي زكوه بدهد، بنابر احتياط واجب (1) بايد اقلا داخل سال دوم شده باشد. و اگر بز بدهد، احتياطاً بايد داخل سال سوم شده باشد.
1- بلكه علي الاقوي در آن و ما بعد آن
كد مسأله: 63324
مسأله 1926- گوسفندي را كه بابت زكوه ميدهد، اگر قيمتش مختصري از گوسفندهاي ديگر او كمتر باشد اشكال ندارد، ولي بهتر است گوسفندي را كه قيمت آن از تمام گوسفندهايش بيشتر است بدهد. و همچنين است در گاو و شتر.
كد مسأله: 63326
مسأله 1927- اگر چند نفر با هم شريك باشند، هر كدام آنان كه سهمش به نصاب اول رسيده، بايد زكوه بدهد، و بر كسي كه سهم او كمتر از نصاب اول است زكوه واجب نيست.
كد مسأله: 63329
مسأله 1928- اگر يك نفر در چند جا گاو يا شتر يا گوسفند داشته باشد و روي هم بهاندازه نصاب باشند، بايد زكوه آنها را بدهد.
كد مسأله: 63333
مسأله 1929- اگر گاو و گوسفند و شتري كه دارد مريض و معيوب هم باشند، بايد زكوه آنها را بدهد.
كد مسأله: 63336
مسأله 1930- اگر گاو و گوسفند و شتري كه دارد، همه مريض يا معيوب يا پير باشند، ميتواند زكوه را از خود آنها بدهد. ولي اگر همه سالم و بي عيب و جوان باشند، نميتواند زكوه آنها را مريض يا معيوب يا پير بدهد، بلكه اگر بعضي از آنها سالم و بعضي مريض، و دستهاي معيوب و دسته ديگري بي عيب، و مقداري پير و مقداري جوان باشند، احتياط واجب آن است كه براي زكوه آنها سالم و بي عيب و جوان بدهد.
كد مسأله: 63351
مسأله 1931- اگر پيش از تمام شدن ماه يازدهم، گاو و گوسفند و شتري را كه دارد باچيز ديگر عوض كند يا نصابي را كه دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نمايد، مثلاً چهل گوسنفد بدهد، و چهل گوسفند ديگر بگيرد زكوه بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63354
مسأله 1932- كسي كه بايد زكوه گاو و گوسفند و شتر را بدهد اگر زكوه آنها را از مال ديگرش بدهد تا وقتي شماره آنها از نصاب كم نشده، همه ساله بايد زكوه را بدهدو اگر از خود آنها بدهد و از نصاب اول كمتر شوند، زكوه بر او واجب نيست مثلا كسي كه چهل گوسفند دارد اگر از مال ديگرش زكوه آنها را بدهد تا وقتي كه گوسفندهاي او از چهل كم نشده همه ساله بايد يك گوسفند بدهد و اگر از خود آنها بدهد تا وقتي به چهل نرسيده زكوه بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63357
مسأله 1933- انسان ميتواند زكوه را در هشت مورد مصرف كند:
اول: فقير، و آن كسي كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و كسي كه صنعت يا ملك يا سرمايهاي دارد كه ميتواند مخارج سال خود را بگذراند فقير نيست.
دوم: مسكين، و آن كسي است كه از فقير سخت تر ميگذراند.
سوم: كسي كه از طرف امام عليهالسلام يا نايب امام مامور است كه زكوه را جمع و نگهداري نمايد و به حساب آن رسيدگي كند و آن را به امام عليه السلام يا نايب امام يا فقرا برساند.
چهارم: كافرهايي كه اگر زكوه به آنان بدهند به دين اسلام مايل ميشوند يا در جنگ به مسلمانان كمك ميكنند.
پنجم: خريداري بندهها و آزاد كردن آنان.
ششم: بدهكاري كه نميتواند قرض خود را بدهد.
هفتم: سبيل الله يعني كارهايي كه منفعت عمومي ديني دارد، مثل ساختن مسجد و مدرسه اي كه علوم دينيه در آن خوانده مي شود.
هشتم: ابنالسبيل، يعني مسافري كه در سفر درمانده شده. و احكام اينها در مسايل آينده گفته خواهد شد.
كد مسأله: 63360
مسأله 1934- احتياط واجب (1) آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكوه نگيرد، و اگر مقداري پول يا جنس دارد فقط به اندازه كسري مخارج يك سالش زكوه بگيرد.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است ولي در صورتي كه يك دفعه نگيرد و به تدريج اخذ زكوه نمايد نمي تواند زايد بر مخارج سالش اخذ كند.
كد مسأله: 63363
مسأله 1935- كسي كه مخارج سالش را داشته اگر مقداري از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقي مانده به اندازه مخارج سال او هستيا نه نميتواند زكوه بگيرد
كد مسأله: 63365
مسأله 1936- صنعتگر يا مالك يا تاجري كه در آمد او از مخارج سالش كمتر است، ميتواند براي كسري مخارجش زكوه بگيرد و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را به مصرف مخارج برساند.
كد مسأله: 63373
مسأله 1937- فقيري كه خرج سال خود و عيالاتش را ندارد اگر خانهاي دارد كه ملك اوست و در آن نشسته يا مال سواري دارد چنانچه بدون اينها نتواند زندگي كند اگرچه براي حفظ آبرويش باشد ميتواند زكوه بگيرد و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستاني و زمستاني و چيزهايي كه به آنها احتياج دارد و فقيري كه اينها را ندارد اگر به اينها احتياج داشته باشد ميتواند از زكوه خريداري نمايد.
كد مسأله: 63377
مسأله 1938- فقيري كه ياد گرفتن صنعت براي او مشكل نيست بنابر احتياط واجب بايد ياد بگيرد، و با گرفتن زكوه زندگي نكند ولي تا وقتي مشغول ياد گرفتن است، ميتواند زكوه بگيرد.
كد مسأله: 63380
مسأله 1939- به كسي كه قبلا فقير بوده، و ميگويد فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، ميشود زكوه داد.
كد مسأله: 63383
مسأله 1940- كسي كه ميگويد فقيرم و قبلا فقير نبوده يا معلوم نيست، فقير بوده يا نه چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، احتياط واجب آن است كه به او زكوه ندهند. (1)
1- بلكه علي الاقوي ندهند تا علم يا اطمينان يا بينه اقامه شود.
كد مسأله: 63385
مسأله 1941- كسي كه بايد زكوه بدهد، اگر از فقيري طلبكار باشد ميتواند طلبي را كه از او دارد بابت زكوه حساب كند.
كد مسأله: 63388
مسأله 1942- اگر فقير بميرد و مال او به اندازه قرض نباشد، انسان مي تواند طلبي را كه از او دارد بابت زكوه حساب كند. ولي اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، بنابر احتياط واجب (1) نبايد طلبي را كه از او دارد ، بابت زكوه حساب كند.
1- بلكه علي الاقوي نبايد طلب را از زكوه حساب كرد.
كد مسأله: 63391
مسأله 1943- چيزي را كه انسان بابت زكوه به فقير ميدهد لازم نيست به او بگويد كه زكوه است. بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب است به اسم پيشكش بدهد ولي بايد قصد زكوه نمايد.
كد مسأله: 63395
مسأله 1944- اگر به خيال اين كه كسي فقير است به او زكوه بدهد، بعد بفهمد فقير نبوده يا از روي ندانستن مسأله به كسي كه ميداند فقير نيست زكوه بدهد، چنانچه چيزي را كه به او داده باقي باشد بايد از او بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته باشد پس اگر كسي كه آن چيز را گرفته ميدانسته زكوه است انسان بايد عوض آن را از او بگيرد و به مستحق بدهد و اگر نمي دانسته زكوه است نميتواند چيزي از او بگيرد و بايد از مال خودش زكوه را به مستحق بدهد.
كد مسأله: 63397
مسأله 1945- كسي كه بدهكار است و نميتواند بدهي خود را بدهد اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد ميتواند براي دادن قرض خود زكوه بگيرد ولي بايد مالي را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد يا اگر در معصيت خرج كرده از آن معصيت توبه كرده باشد. (1)
1- توبه شرط اداء دين از زكوه نيست ولكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 63404
مسأله 1946- اگر به كسي كه بدهكار است و نميتواند بدهي خود را بدهد زكوه بدهد بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده چنانچه آن بدهكار فقير باشد ميتواند آنچه را به او داده بابت زكوه حساب كند ولي احتياط واجب آن است كه اگر از آن معصيت توبه نكرده (1) چيزي را كه به او داده بابت زكوه حساب نكند.
1- اين احتياط واجب نيست و لكن مستحسن است.
كد مسأله: 63408
مسأله 1947- كسي كه بدهكار است و نميتواند بدهي خود را بدهد، اگرچه فقير نباشد انسان ميتواند طلبي را كه از او دارد بابت زكوه حساب كند.
كد مسأله: 63411
مسأله 1948- مسافري كه خرجي او تمام شده يا مركبش از كار افتاده چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزي، خود را به مقصد برساند اگرچه در وطن خود فقير نباشد ميتواند زكوه بگيرد ولي اگر بتواند در جاي ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزي مخارج سفر خود را فراهم كند فقط به مقداري كه به آنجا برسد. ميتواند زكوه بگيرد.
كد مسأله: 63414
مسأله 1949- مسافري كه در سفر در مانده شده و زكوه گرفته، بعد از آنكه به وطنش رسيد، اگر چيزي از زكوه زياد آمده باشد، بايد آن را به حاكم شرع بدهد (1) و بگويد آن چيز زكوه است.
1- لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 63417
مسأله 1950- كسي كه زكوه ميگيرد بايد شيعه دوازده امامي باشد، و اگر انسان كسي را شيعه بداند و به او زكوه بدهد، بعد معلوم شود شيعه نبوده، بايد دوباره زكوه بدهد.
كد مسأله: 63419
مسأله 1951- اگر طفل يا ديوانهاي از شيعه فقير باشد انسان ميتواند به ولي او زكوه بدهد، به قصد اينكه آنچه را ميدهد ملك طفل يا ديوانه باشد.
كد مسأله: 63422
مسأله 1952- اگر به ولي طفل و ديوانه دسترسي ندارد ميتواند خودش يا به وسيله يك نفر امين زكوه را به مصرف طفل يا ديوانه برساند و بايد موقعي كه زكوه به مصرف آنان مي رسد نيت زكوه كنند.
كد مسأله: 63424
مسأله 1953- به فقيري كه گدايي ميكند ميشود زكوه داد، ولي به كسي كه زكوه را در معصيت مصرف ميكند نميشود زكوه داد.
كد مسأله: 63427
مسأله 1954- به كسي كه معصيت كبيره را آشكارا بجا ميآورد احتياط واجب (1) آن است كه زكوه ندهند.
1- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 63431
مسأله 1955- به كسي كه بدهكار است و نميتواند بدهي خود را بدهد، اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد ميشود زكوه داد.
كد مسأله: 63434
مسأله 1956- انسان نميتواند مخارج كساني را كه مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زكوه بدهد ولي اگر مخارج آنان را ندهد ديگران ميتوانند به آنان زكوه بدهند.
كد مسأله: 63437
مسأله 1957- اگر انسان زكوه به پسرش بدهد كه خرج زن و نوكر و كلفت خود نمايد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 63439
مسأله 1958- اگر پسر به كتابهاي علمي ديني احتياج داشته باشد پدر ميتواند براي خريدن آنها به او زكوه بدهد.
كد مسأله: 63442
مسأله 1959- پدر ميتواند به پسرش زكوه بدهد كه براي خود زن بگيرد پسر هم ميتواند براي آن كه پدرش زن بگيرد، زكوه خود را به او بدهد.
كد مسأله: 63444
مسأله 1960- به زني كه شوهرش مخارج او را نميدهد يا خرجي نميدهد ولي ممكن است او را بدادن خرجي مجبور كنند، نمي شود زكوه داد.
كد مسأله: 63447
مسأله 1961- زني كه صيغه شده اگر فقير باشد شوهرش و ديگران ميتوانند به او زكوه بدهند ولي اگر شوهرش در ضمن عقد شرط كند كه مخارج او را بدهد يا به جهت ديگري دادن مخارجش بر او واجب باشد، در صورتي كه بتواند مخارج آن زن را بدهد، نميشود به آن زن زكوه داد.
كد مسأله: 63449
مسأله 1962- زن ميتواند به شوهر فقير خود زكوه بدهد اگر چه شوهر زكوه را صرف مخارج خود آن زن نمايد.
كد مسأله: 63451
مسأله 1963- سيد نميتواند از غير سيد زكوه بگيرد ولي اگر خمس و ساير وجوهات كفايت مخارج او را نكند و از گرفتن زكوه ناچار باشد ميتواند از غير سيد زكوه بگيرد.
كد مسأله: 63453
مسأله 1964- به كسي كه معلوم نيست سيد است يا نه ميشود زكوه داد.
كد مسأله: 63456
مسأله 1965- انسان بايد زكوه را به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نيت معين كند كه آنچه را ميدهد زكوه مال است يا زكوه فطره، ولي اگر مثلا زكوه گندم و جو بر او واجب باشد لازم نيست معين كند چيزي را كه ميدهد زكوه گندم است يا زكوه جو.
كد مسأله: 63458
مسأله 1966- كسي كه زكوه چند مال بر او واجب شده اگر مقداري زكوه بدهد و نيت هيچ كدام آنها را نكند، چنانچه چيزي را كه داده هم جنس يكي از آنها باشد زكوه همان جنس حساب ميشود،(1) و اگر هم جنس هيچ كدام آنها نباشد به همه آنها قسمت ميشود پس كسي كه زكوه چهل گوسفند و زكوه پانزده مثقال طلا بر او واجب است اگر مثلاً يك گوسفند از بابت زكوه بدهد و نيت هيچ كدام آنها را نكند زكوه گوسفند حساب ميشود ولي اگر مقداري نقره بدهد به زكوتي كه براي گوسفند و طلا بدهكار است تقسيم ميشود.
1- در صورتي كه قصد زكوه آن جنس بكند والا توزيع مي شود مثل صورتي كه با هيچ كدام هم جنس نباشد.
كد مسأله: 63461
مسأله 1967- اگر كسي را وكيل كند كه زكوه مال او را بدهد، موقعي كه زكوه را به آن وكيل مي دهد، بنابر احتياط واجب بايد نيت كند كه آنچه را وكيل او بعداً به فقير مي دهد زكوه باشد، وكيل هم وقتي كه زكوه را به فقير مي دهد، بايد از طرف مالك نيت زكوه كند.
كد مسأله: 63464
مسأله 1968- اگر مالك يا وكيل او بدون قصد قربت زكوه را به فقير بدهد و پيش از آن كه آن مال از بين برود، خود مالك نيت زكوه كند زكوه حساب ميشود.
كد مسأله: 63466
مسأله 1969- موقعي كه گندم و جو را از كاه جدا ميكنند و موقع خشك شدن خرما و انگور (1) انسان بايد زكوه را به فقير بدهد يا از مال خود جدا كند و زكوه طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن، ماه يازدهم بايد به فقير بدهد يا از مال خود جدا نمايد. ولي اگر منتظر فقير معيني باشد، يا بخواهد به فقيري بدهد كه از جهتي برتري دارد، مي تواند زكوه را جدا نكند.
1- بلكه موقع چيدن خرما و انگور
كد مسأله: 63468
مسأله 1970- بعد از جدا كردن زكوه لازم نيست فوراً آن را به مستحق بدهد. ولي اگربه كسي كه ميشود زكوه داد دسترسي دارد احتياط مستحب (1) آن است كه دادن زكوه را تاخير نيندازد.
1- اين احتياط واجب است مگر براي جهتي مثل انتظار فقير معين يا فقير افضل
كد مسأله: 63471
مسأله 1971- كسي كه ميتواند زكوه را به مستحق برساند اگر ندهد و به واسطه كوتاهي او از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63473
مسأله 1972- كسي كه ميتواند زكوه را به مستحق برساند اگر زكوه را ندهد و بدون آن كه در نگهداري آن كوتاهي كند از بين برود چنانچه دادن زكوه را به قدري تاخير انداخته كه نميگويند فوراً داده است بايد عوض آن را بدهد و اگر به اين مقدار تأخير نينداخته مثلاً دو سه ساعت تأخير انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده، در صورتي كه مستحق حاضر نبوده چيزي بر او واجب نيست و اگر مستحق حاضر بوده بنابر احتياط واجب بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63476
مسأله 1973- اگر زكوه را از خود مال كنار بگذرد ميتواند در بقيه آن تصرف كند واگر از مال ديگرش كنار بگذارد ميتواند در تمام مال تصرف نمايد.
كد مسأله: 63478
مسأله 1974- انسان نميتواند زكوتي را كه كنار گذاشته براي خود بردارد و چيز ديگري بهجاي آن بگذارد
كد مسأله: 63481
مسأله 1975- اگر از زكوتي كه كنار گذاشته منفعتي ببرد مثلاً گوسفندي كه براي زكوه گذاشته بره بياورد، مال فقير است.
كد مسأله: 63484
مسأله 1976- اگر موقعي كه زكوه را كنار ميگذارد مستحقي حاضر باشد بهتر است زكوه را به او بدهد (1) مگر كسي را در نظر داشته باشد كه دادن زكوه به او از جهتي بهتر باشد.
1- لازم است مگر فقير معين يا فقير افضل در نظر داشته باشد.
كد مسأله: 63487
مسأله 1977- اگر بدون اجازه حاكم شرع با مالي كه براي زكوه كنار گذشته تجارت كند و ضرر نمايد، نبايد چيزي از زكوه كم كند، ولي اگر منفعت كند، بنابر احتياط واجب (1) بايد آن را به مستحق بدهد.
1- در صورت اجازه حاكم شرع معامله صحيح و منفعت متعلق به مال زكوي است والا معامله صحيح نيست.
كد مسأله: 63489
مسأله 1978- اگر پيش از آن كه زكوه بر او واجب شود چيزي بابت زكوه به فقير بدهد زكوه حساب نميشود و بعد از آن كه زكوه بر او واجب شد، اگر چيزي را كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقي باشد ميتواند چيزي را كه بهاو داده بابت زكوه حساب كند.
كد مسأله: 63496
مسأله 1979- فقيري كه ميداند زكوه بر انسان واجب نشده اگر چيزي بابت زكوه بگيردو پيش او تلف شود ضامن است پس موقعي كه زكوه بر انسان واجب ميشود اگر آن فقير به فقر خود باقي باشد ميتواند عوض چيزي را كه به او داده بابت زكوه حساب كند.
كد مسأله: 63509
مسأله 1980- فقيري كه نميداند زكوه بر انسان واجب نشده اگر چيزي بابت زكوه بگيردو پيش او تلف شود ضامن نيست و انسان نميتواند عوض آن را بابت زكوه حساب كند.
كد مسأله: 63511
مسأله 1981- مستحب است زكوه گاو و گوسفند و شتر را به فقيرهاي آبرومند بدهد و در دادن زكوه، خويشان خود را بر ديگران و اهل علم و كمال را بر غير آنان، و كساني را كه اهل سؤال نيستند، بر اهل سؤال مقدم بدارد، ولي اگر دادن زكوه به فقيري از جهت ديگري بهتر باشد مستحب است زكوه را به او بدهد.
كد مسأله: 63513
مسأله 1982- بهتر است زكوه را آشكار، و صدقه مستحبي را، مخفي بدهند.
كد مسأله: 63517
مسأله 1983- اگر در شهر كسي كه ميخواهد زكوه بدهد مستحقي نباشد، و نتواند زكوه را به مصرف ديگري هم كه براي آن معين شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد كه بعداً مستحق پيدا كند بايد زكوه را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زكوه برساند و مي تواند مخارج بردن به آن شهر را از زكوه بردارد و اگر زكوه تلف شود ضامن نيست.
كد مسأله: 63520
مسأله 1984- اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود ميتواند زكوه را به شهر ديگر ببرد، ولي مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكوه تلف شود ضامن است مگر آنكه با اجازه حاكم شرع برده باشد.
كد مسأله: 63525
مسأله 1985- اجرت وزن كردن و پيمانه نمودن گندم و جو و كشمش و خرمايي را كه براي زكوه ميدهد با خود اوست.
كد مسأله: 63529
مسأله 1986- كسي كه 2 مثقال و 15 نخود نقره يا بيشتر، از بابت زكوه بدهكار است، بنابر احتياط واجب (1) بايد كمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره به يك فقير ندهد و نيز اگر غير نقره چيز ديگري مثل گندم و جو بدهكار باشد و قيمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره برسد، بنابر احتياط واجب بايد به يك فقير كمتر از آن ندهد.
1- اين احتياط و احتياط بعد از ان لازم نيست ولكن مستحسن است
كد مسأله: 63530
مسأله 1987- مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكوتي را كه از او گرفته به او بفروشد ولي اگر مستحق بخواهد چيزي را كه گرفته بفروشد بعد از آنكه به قيمت رساند كسي كه زكوه را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.
كد مسأله: 63531
مسأله 1988- اگر شك كند زكوتي را كه بر او واجب بوده داده يا نه بايد زكوه را بدهد هر چند شك او براي زكوه سالهاي پيش باشد.
كد مسأله: 63532
مسأله 1989- فقير نميتواند زكوه را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزي را گرانتر از قيمت آن بابت زكوه قبول نمايد، يا زكوه را از مالك بگيرد و به او ببخشد. ولي كسي كه زكوه زيادي بدهكار است و فقير شده و نميتواند زكوه را بدهد، چنانچه بخواهد توبه كند، فقير ميتواند زكوه را از او بگيرد و به او ببخشد. (1)
1- ولي بر او شرط كند در صورت تجدد تمكن زكوه را بدهد.
كد مسأله: 63533
مسأله 1990- انسان ميتواند از زكوه قرآن يا كتاب ديني يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگر چه بر اولاد خود و بر كساني وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است. و نيز ميتواند توليت وقف را براي خود يا اولاد خود قرار دهد.
كد مسأله: 63534
مسأله 1991- انسان نميتواند از زكوه ملك بخرد و بر اولاد خود يا بر كساني كه مخارج آنان بر او واجب است وقف نمايد كه عايدي آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
كد مسأله: 63535
مسأله 1992- فقير ميتواند براي رفتن به حج و زيارت و مانند اينها زكوه بگيرد، ولي اگر به مقدار خرج سالش زكوه گرفته باشد، براي زيارت و مانند آن نميتواند زكوه بگيرد. (1)
1- به عنوان فقراء ولي مي تواند از سهم سبيل الله زكوه بگيرد و زيارت و حج برود
كد مسأله: 63536
مسأله 1993- اگر مالك فقيري را وكيل كند، كه زكوه مال او را بدهد، چنانچه آن فقير احتمال دهد كه قصد مالك اين بوده كه خود آن فقير از زكوه بر ندارد، نميتواند چيزي از آن را براي خودش بردارد و اگر يقين داشته باشد كه قصد مالك اين نبوده، براي خودش هم ميتواند بردارد.
كد مسأله: 63537
مسأله 1994- اگر فقير شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زكوه بگيرد، چنانچه شرطهايي كه براي واجب شدن زكوه گفته شد در آنها جمع شود بايد زكوه آنها را بدهد.
كد مسأله: 63538
مسأله 1995- اگر دو نفر در مالي كه زكوه آن واجب شده با هم شريك باشند و يكي ازآنان زكوه قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كنند چنانچه بداند شريكش زكوه سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش هم اشكال دارد.
كد مسأله: 63539
مسأله 1996- كسي كه خمس يا زكوه بدهكار است و كفاره و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد چنانچه نتواند همه آنها را بدهد اگر مالي كه خمس يا زكوه آن واجب شده از بين نرفته باشد بايد خمس و زكوه را بدهد و اگر از بينرفته باشد ميتواند خمس يا زكوه را بدهد يا كفاره و نذر و قرض و مانند اينها را ادا نمايد.
كد مسأله: 63540
مسأله 1997- كسي كه خمس يا زكوه بدهكار است و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بميرد و مال او براي همه آنها كافي نباشد چنانچه مالي كه خمس و زكوه آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زكوه را بدهند و بقيه مال او را به چيزهاي ديگري كه بر او واجب است قسمت كنند و اگر مالي كه خمس و زكوه آن واجب شده از بين رفته باشد بايد مال او را به خمس و زكوه و قرض و نذر و مانند اينها قسمت نمايند مثلا اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بيست تومان به كسي بدهكار است و همه مال او سي تومان است، بايد بيست تومان بابتخمس و ده تومان به دين او بدهند.
كد مسأله: 63541
مسأله 1998- كسي كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند ميتواند براي معاش خود كسب كند، چنانچه تحصيل آن علم واجب يا مستحب باشد، ميشود به او زكوه داد و اگر تحصيل آن علم واجب يا مستحب نباشد، زكوه دادن به او اشكال دارد. (1)
1- در صورت تحصيل علم مباح هم اشكال ندارد با صدق عنوان فقر بر او و لكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 63542
مسأله 1999- كسي كه موقع غروب شب عيد فطر بالغ و عاقل و هوشيار است و فقير و بنده كس ديگر نيست، بايد براي خودش و كساني كه نان خور او هستند هر نفري يك صاع كه تقريبا سه كيلو است، گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنجيا ذرت و مانند اينها به مستحق بدهد، و اگر پول يكي از اينها را هم بدهد، كافي است.
كد مسأله: 63543
مسأله 2000- كسي كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و كسبي هم ندارد كه بتواند مخارج سال خود و عيالاتش را بگذراند، فقير است و دادن زكوه فطره بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63544
مسأله 2001- انسان بايد فطره كساني را كه در غروب شب عيد فطر نان خور او حساب ميشوند، بدهد كوچك باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر.
كد مسأله: 63557
مسأله 2002- اگر كسي را كه نان خور اوست و در شهر ديگر است، وكيل كند كه از مال او فطره خود را بدهد چنانچه اطمينان داشته باشد كه فطره را ميدهد، لازم نيستخودش فطره او را بدهد.
كد مسأله: 63558
مسأله 2003- فطره مهماني كه پيش از غروب شب عيد فطر با رضايت صاحبخانه وارد شده و نان خور او حساب ميشود، (1) بر او واجب است.
1- بعيد نيست كه صدق عنوان مهمان و ضيف كافي باشد و لازم نيست كه عنوان غيلوله بر مهمان صدق كند. (يعني شرط نيست نان خور او حساب شود و همين كه صدق مهمان كند كافي است.)
كد مسأله: 63559
مسأله 2004- فطره مهماني كه پيش از غروب شب عيد فطر بدون رضايت صاحبخانه وارد ميشود و مدتي نزد او ميماند بنابر احتياط، واجب است، و همچنين است فطره كسي كه انسان را مجبور كردهاند كه خرجي او را بدهد.
كد مسأله: 63560
مسأله 2005- فطره مهماني كه بعد از غروب شب عيد فطر وارد ميشود بر صاحبخانه واجب نيست، اگر چه پيش از غروب او را دعوت كرده باشد و در خانه او هم افطار كند.
كد مسأله: 63561
مسأله 2006- اگر كسي موقع غروب شب عيد فطر، ديوانه يا بيهوش باشد زكوه فطره بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63562
مسأله 2007- اگر پيش از غروب يا مقارن غروب بچه بالغ شود، يا ديوانه عاقل گردد، يا فقير غني شود، در صورتي كه شرايط واجب شدن فطره را دارا باشد، بايد زكوه فطره را بدهد.
كد مسأله: 63563
مسأله 2008- كسي كه موقع غروب شب عيد فطر، زكوه فطره براو واجب نيست، اگر تاپيش از ظهر روز عيد شرطهاي واجب شدن فطره در او پيدا شود، مستحب است زكوه فطره را بدهد.
كد مسأله: 63564
مسأله 2009- كافري كه بعد از غروب شب عيد فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نيست. ولي مسلماني كه شيعه نبوده اگر بعد از ديدن ماه شيعه شود، بايد زكوه فطره را بدهد.
كد مسأله: 63565
مسأله 2010- كسي كه فقط به اندازه يك صاع كه تقريباً سه كيلو است گندم و مانند آن دارد، مستحب است زكوه فطره را بدهد و چنانچه عيالاتي داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد ميتواند به قصد فطره، آن يك صاع را به يكي از عيالاتش بدهد و او هم به همين قصد به ديگري بدهد و همچنين تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر چيزي را كه ميگيرد به كسي بدهد كه از خودشان نباشد و اگر يكي از آنها صغير باشد، ولّي او بجاي او مي گيرد و احتياط آن است چيزي را كه براي صغير گرفته به كسي ندهد.
كد مسأله: 63566
مسأله 2011- اگر بعد از غروب شب عيد فطر بچهدار شود، يا كسي نانخور او حساب شود، واجب نيست فطره او را بدهد، اگر چه مستحب است فطره كساني را كه بعد از غروب تا پيش از ظهر روز عيد نانخور او حساب ميشوند بدهد.
كد مسأله: 63567
مسأله 2012- اگر انسان نانخور كسي باشد و پيش از غروب يا مقارن غروب نانخور كس ديگر شود، فطره او بر كسي كه نانخور او شده واجب است، مثلاً اگر دختر پيش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش بايد فطره او را بدهد.
كد مسأله: 63568
مسأله 2013- كسي كه ديگري بايد فطره او را بدهد، واجب نيست فطره خود را بدهد.
كد مسأله: 63569
مسأله 2014- اگر فطره انسان بر كسي واجب باشد و او فطره را ندهد بر خود انسان واجب نميشود.
كد مسأله: 63570
مسأله 2015- اگر كسي كه فطره او بر ديگري واجب است خودش فطره را بدهد، از كسي كه فطره بر او واجب شده ساقط نميشود. (1)
1- مگر در صورتي كه به اذن او يا بدون اذن او از طرف اوتبرعاً بدهد كه ساقط مي شود.
كد مسأله: 63571
مسأله 2016- زني كه شوهرش مخارج او را نميدهد، چنانچه نانخور كس ديگر باشد، فطرهاش بر آن كس واجب است. و اگر نانخور كس ديگر نيست، در صورتي كه فقير نباشد، بايد فطره خود را بدهد.
كد مسأله: 63572
مسأله 2017- كسي كه سيد نيست نميتواند به سيد فطره بدهد. حتي اگر سيدي نانخور او باشد، نميتواند فطره او را به سيد ديگر بدهد.
كد مسأله: 63573
مسأله 2018- فطره طفلي كه از مادر يا دايه شير ميخورد بر كسي است كه مخارج مادر يا دايه را ميدهد، ولي اگر مادر يا دايه مخارج خود را از مال طفل برميدارد فطره طفل بر كسي واجب نيست.
كد مسأله: 63574
مسأله 2019- انسان اگر چه مخارج عيالاتش را از مال حرام بدهد، بايد فطره آنان را از مال حلال بدهد.
كد مسأله: 63575
مسأله 2020- اگر انسان كسي را اجير نمايد و شرط كند كه مخارج او را بدهد بايد فطره اور ا هم بدهد، ولي چنانچه شرط كند كه مقداري از مخارج او را بدهد و مثلاً پولي براي مخارجش بدهد، واجب نيست فطره او را بدهد.
كد مسأله: 63576
مسأله 2021- اگر كسي بعد از غروب شب عيد فطر بميرد بايد فطره او و عيالاتش را از مال او بدهند، ولي اگر پيش از غروب بميرد واجب نيست فطره او و عيالاتش را از مال او بدهند.
كد مسأله: 63577
مسأله 2022- اگر زكوه فطره را به يكي از هشت مصرفي كه سابقاً براي زكوه مال گفته شد برسانند كافي است، ولي احتياط مستحب آن است كه فقط به فقراي شيعه بدهد.
كد مسأله: 63578
مسأله 2023- اگر طفل شيعهاي فقير باشد، انسان ميتواند فطره را به مصرف او برساند يا به واسطه دادن به ولّي طفل ملك طفل نمايد.
كد مسأله: 63579
مسأله 2024- فقيري كه فطره به او ميدهند، لازم نيست عادل باشد، ولي احتياط واجب آن است كه به شراب خوار (1) و كسي كه آشكارا معصيت ميكند (2) فطره ندهند.
1- بلكه احتياط مستحسن است نه واجب.
2- اين احتياط مستحسن است نه واجب.
كد مسأله: 63580
مسأله 2025- به كسي كه فطره را در معصيت مصرف ميكند، نبايد فطره بدهند.
كد مسأله: 63581
مسأله 2026- احتياط واجب آن است كه به يك فقير كمتر از يك صاع كه تقريبا سه كيلو است فطره ندهند. ولي اگر بيشتر بدهند اشكال ندارد.
كد مسأله: 63582
مسأله 2027- اگر از جنسي كه قيمتش دو برابر قيمت معمولي آن است مثلاً از گندمي كه قيمت آن دو برابر قيمت گندم معمولي است نصف صاع كه معناي آن در مسأله پيش گفته شد بدهد كافي نيست، و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد. (1)
1- مگر آنكه بفروشد به فقير و ثمن آن را بعنوان زكوه فطره حساب كند كه در اين صورت بي اشكال است.
كد مسأله: 63583
مسأله 2028- انسان نميتواند نصف صاع را از يك جنس مثلا گندم و نصف ديگر آن را از جنس ديگر مثلا جو بدهد، و اگر آن را به قصد قيمت فطره هم بدهد اشكال دارد. (1)
1- به قصد قيمت اشكالي ندارد ولكن احتياط مستحن آن است كه آن را به فقير بفروشد و ثمن آن را به عنوان قيمت فطره حساب كند.
كد مسأله: 63584
مسأله 2029- مستحب است در دادن زكوه فطره خويشان فقير خود را بر ديگران مقدم دارد و بعد همسايگان فقير را بعد اهل علم فقير را ولي اگر ديگران از جهتي برتري داشته باشند مستحب است آنها را مقدم بدارد.
كد مسأله: 63585
مسأله 2030- اگر انسان به خيال اين كه كسي فقير است به او فطره بدهد و بعد بفهمد فقير نبوده، چنانچه مالي را كه به او داده از بين نرفته باشد، ميتواند پس بگيرد و به مستحق بدهد، و اگر نتواند بگيرد بايد از مال خودش فطره را بدهد، (1) و اگر از بين رفته باشد در صورتي كه گيرنده فطره ميدانسته آنچه را گرفته فطره است، بايد عوض آن را بدهد، و اگر نمي دانسته دادن عوض بر او واجب نيست و انسان بايد دوباره فطره را بدهد. (2)
1- در صورت مسامحه در تشخيص مستحق والا لازم نيست.
2- در صورت مسامحه در تشخيص و الا ضامن نيست و دوباره واجب نيست.
كد مسأله: 63586
مسأله 2031- اگر كسي بگويد فقيرم نميشود به او فطره داد، مگر آن كه از گفتن او اطمينان پيدا شود يا انسان بداند كه قبلا فقير بوده است.
كد مسأله: 63587
مسأله 2032- انسان بايد زكوه فطره را به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعي كه آن را ميدهد نيت دادن فطره نمايد.
كد مسأله: 63588
مسأله 2033- اگر پيش از ماه رمضان فطره را بدهد صحيح نيست، و احتياط واجب آن است كه در ماه رمضان هم فطره را ندهد، ولي اگر پيش از رمضان يا در ماه رمضان به فقير قرض بدهد و بعد از آن كه فطره بر او واجب شد طلب خود را بابت فطره حساب كند مانعي ندارد.
كد مسأله: 63589
مسأله 2034- گندم يا چيز ديگري را كه براي فطره ميدهد بايد به جنس ديگر يا خاك مخلوط نباشد و چنانچه مخلوط باشد اگر خالص آن به يك صاع كه تقريباً سه كيلوگرم است برسد، يا آنچه مخلوط شده به قدري كم باشد كه قابل اعتنا نباشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 63590
مسأله 2035- اگر فطره را از چيز معيوب بدهد، كافي نيست.
كد مسأله: 63591
مسأله 2036- كسي كه فطره چند نفر را ميدهد لازم نيست همه را از يك جنس بدهد و اگرمثلاً فطره بعضي را گندم و فطره بعض ديگر را جو بدهد كافي است.
كد مسأله: 63592
مسأله 2037- كسي كه نماز عيد فطر ميخواند، بنابر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد، ولي اگر نماز عيد نميخواند ميتواند دادن فطره را تا ظهر تأخير بيندازد.
كد مسأله: 63593
مسأله 2038- اگر به نيت فطره مقداري از مال خود را كنار بگذارد و تا ظهر روز عيد به مستحق ندهد احتياط واجب (1) آن است كه هر وقت آن را ميدهد نيت فطره نمايد.
1- بلكه واجب آن است كه به عنوان فطره بدهد.
كد مسأله: 63594
مسأله 2039- اگر موقعي كه دادن زكوه فطره واجب است فطره را ندهد و كنار هم نگذارد، بعداً بايد بدون اين كه نيت ادا و قضا كند، فطره را بدهد. (1)
1- بلكه علي الاقوي نيّت زكوه فطره نمايد و آن را به عنوان اداء بپردازد
كد مسأله: 63595
مسأله 2040- اگر فطره را كنار بگذارد، نميتواند آن را براي خودش بردارد و مالي ديگر را براي فطره بگذارد.
كد مسأله: 63596
مسأله 2041- اگر انسان مالي داشته باشد كه قيمتش از فطره بيشتر است، چنانچه فطره را ندهد و نيت كند كه مقداري از آن مال براي فطره باشد اشكال دارد.
كد مسأله: 63597
مسأله 2042- اگر مالي را كه براي فطره كنار گذاشته از بين برود، چنانچه دسترسي به فقير داشته و دادن فطره را تأخير انداخته بايد عوض آن را بدهد و اگر دسترسي به فقير نداشته ضامن نيست. (1)
1- در صورتي كه مسامحه در حفظ نكرده باشد والا ضامن است.
كد مسأله: 63598
مسأله 2043- اگر در محل خودش مستحق پيدا شود، احتياط واجب (1) آن است كه فطره را به جاي ديگر نبرد. و اگر به جاي ديگر ببرد و تلف شود، بايد عوض آن را بدهد.
1- بلكه احتياط مستحسن آن است كه به جاي ديگري نبرد و اقوي جواز نقل است. ولي در صورت نقل و تلف ضامن است.
كد مسأله: 63599
مسأله 2044- حج: زيارت كردن خانه خدا و انجام اعمالي است كه دستور دادهاند در آن جا بجا آورده شود، و در تمام عمر بر كسي كه اين شرايط را دارا باشد يك مرتبه واجب ميشود: اول: آنكه بالغ باشد. دوم: آنكه عاقل و آزاد باشد. سوم: به واسطه رفتن به حج مجبور نشود كه كار حرامي را انجام دهد يا عمل واجبي را كه از حج مهمتر است (1) ترك نمايد. پس اگر مثلاً مجبور باشد از راه غصبي برود و راه ديگري هم نباشد نبايد به حج برود. چهارم: آنكه مستطيع باشد، و مستطيع بودن به چند چيز است: اول: آنكه توشه راه و مركب سواري يا مالي كه بتواند آنها را تهيه كند داشته باشد. دوم: سلامت مزاج و توانايي آن را داشته باشد كه بتواند مكه رود و حج را بجا آورد. سوم: در راه مانعي از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد، يا انسان بترسد كه در راه جان يا عرض او از بين برود، يا مال او را ببرند، حج بر او واجب نيست. ولي اگر از راه ديگري بتواند برود، اگرچه دورتر باشد بايد از آن برود. چهارم: به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. پنجم: مخارج كساني را كه خرجي آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج كساني را كه مردم خرجي دادن به آنها را لازم ميدانند داشته باشد. ششم: بعد از برگشتن، كسب يا زراعت يا عايدي ملك يا راه ديگري براي معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود به زحمت زندگي كند
1- اهميت شرط نيست بلكه ملاك فوت واجب و يا ارتكاب معصيت است زيرا ايجاب حج مشروط به استطاعه شرعيه است و با ترك واجب يا فعل حرام استطاعت حاصل نيست پس حج واجب نيست.
كد مسأله: 63600
مسأله 2045- كسي كه بدون خانه ملكي رفع احتياجش نميشود، وقتي حج بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.
كد مسأله: 63601
مسأله 2046- زني كه مي تواند مكه برود، اگر بعد از برگشتن از خودش مال نداشته باشد و شوهرش هم مثلاً فقير باشد و خرجي او را ندهد، و ناچار شود كه به سختي زندگي كند. حج بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63602
مسأله 2047- اگر كسي توشه راه و مركب سواري نداشته باشد و ديگري به او بگويد حج برو، من خرج تو و عيالات تو را در موقعي كه در سفر حج هستي ميدهم، در صورتي كه اطمينان داشته باشد كه خرج او را ميدهد، حج بر او واجب ميشود.
كد مسأله: 63603
مسأله 2048- اگر خرجي رفتن و برگشتن و خرجي عيالات كسي را در مدتي كه مكه ميرود و برميگردد به او ببخشند و با او شرط كنند كه حج كند، و او قبول نمايد (1) حج بر او واجب ميشود، اگر چه قرض داشته باشد و در موقع برگشتن هم مالي كه بتواند با آن زندگي كند نداشته باشد.
1- واجب است قبول نمايد.
كد مسأله: 63604
مسأله 2049- اگر مخارج رفتن و برگشتن و مخارج عيالات كسي را در مدتي كه مكه ميرود و برميگردد به او بدهند و بگويند حج برو، ولي ملك او نكنند در صورتي كه اطمينان داشته باشد كه از او پس نميگيرند، حج بر او واجب ميشود.
كد مسأله: 63605
مسأله 2050- اگر مقداري مال كه براي حج كافي است به كسي بدهند و با او شرط كنند كه در راه مكه خدمت كسي كه مال را داده بنمايد، حج بر او واجب نميشود.
كد مسأله: 63606
مسأله 2051- اگر مقداري مال به كسي بدهند و حج بر او واجب شود، چنانچه حج نمايد، هر چند بعداً مالي از خود پيدا كند، ديگر حج بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63607
مسأله 2052- اگر براي تجارت مثلا تا جده برود و مالي به دست آورد كه اگر بخواهد ازآنجا به مكه رود مستطيع باشد بايد حج كند، و در صورتي كه حج نمايد اگر چه بعداً مالي پيدا كند كه بتواند از وطن خود به مكه رود ديگر حج بر او واجب نيست.
كد مسأله: 63608
مسأله 2053- اگر انسان اجير شود كه از طرف كس ديگر حج كند، چنانچه خودش نتواند برود و بخواهد ديگري را از طرف خودش بفرستد بايد از كسي كه او را اجير كرده اجازه بگيرد. (1)
1- در صورت تقييد اجازه به مباشرت والا محتاج به اجازه نيست.
كد مسأله: 63609
مسأله 2054- اگر كسي مستطيع شود و مكه نرود و فقير شود بايد اگر چه به زحمت باشد بعداً حج كند، و اگر به هيچ قسم نتواند حج برود، چنانچه كسي او را براي حج اجير كند بايد به مكه رود و حج كسي را كه براي او اجير شده بجا آورد و تا سال بعد در مكه بماند و براي خود حج نمايد، ولي اگر ممكن باشد كه اجير شود و اجرت را نقد بگيرد و كسي كه او را اجير كرده راضي شود كه حج او در سال بعد بجا آورده شود، بايد سال اول براي خود و سال بعد براي كسي كه اجير شده حج نمايد.
كد مسأله: 63610
مسأله 2055- اگر در سال اولي كه مستطيع شده به مكه رود و در وقت معيني كه دستور دادهاند به عرفات و مشعرالحرام نرسد، چنانچه در سالهاي بعد مستطيع نباشد، حج بر او واجب نيست، ولي اگر از سالهاي پيش مستطيع بوده و نرفته اگر چه به زحمت باشد بايد حج كند.
كد مسأله: 63611
مسأله 2056- اگر در سال اولي كه مستطيع شده حج نكند و بعد به واسطه پيري يا مرض و ناتواني نتواند حج نمايد و نااميد باشد (1) از اين كه بعداً خودش حج كند بايد ديگري را از طرف خود بفرستد، بلكه اگر در سال اولي كه به قدر رفتن حج مال پيدا كرده، به واسطه پيري يا مرض يا ناتواني نتواند حج كند، احتياط مستحب آن است (2) كسي را از طرف خود بفرستد كه حج نمايد.
1- بلكه اگر نااميد هم نباشد واجب است نايب بگيرد.
2- بلكه واجب است نايب بگيرد.
كد مسأله: 63612
مسأله 2057- كسي كه از طرف ديگري براي حج اجير شده بايد طواف نساء را از طرف او بجا آورد. و اگر بجا نياورد، زن بر آن اجير حرام ميشود.
كد مسأله: 63613
مسأله 2058- اگر طواف نساء را درست بجا نياورد يا فراموش كند چنانچه بعد از چند روز يادش بيايد و از بين راه برگردد و بجا آورد صحيح است.
كد مسأله: 63614
چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است
مسأله 2059- پنج چيز در خريد و فروش مستحب است:
اول – ياد گرفتن احكام آن (1) حضرت صادق (ع) فرمودند: كسي كه ميخواهد خريد و فرش كند، بايد احكام آن را ياد بگيرد و اگر پيش از ياد گرفتن احكام آن خريد و فروش كند، به واسطه معاملههاي باطل و شبهه ناك به هلاكت ميافتد.
دوم – آنكه در قيمت جنس بين مشتريهاي مسلمان فرق نگذارد. (2)
سوم – آنكه در قيمت جنس سخت گيري نكند.
چهارم – چيزي را كه ميفروشد زيادتر بدهد و آنچه را ميخرد كمتر بگيرد.
پنجم – كسي كه با او معامله كرده اگر پشيمان شود و از او تقاضا كند كه معامله را به هم بزند، براي به هم زدن معامله حاضر شود.
1- در صورت احتمال ابتلاء به معاملات حرام يا باطل واجب است احكام تجارت را بياموزد نه مستحب باشد.
2- مگر به جهت فضيلت علم و تقوي
كد مسأله: 63615
مسأله 2060- اگر انسان نداند معاملهاي كه كرده صحيح استيا باطل، نميتواند در مالي كه گرفته تصرف نمايد. (1)
1- مي تواند ولكن مستحسن عدم تصرف است تا علم به صحت معامله پيدا نكرده است.
كد مسأله: 63616
مسأله 2061- كسي كه مال ندارد و مخارجي بر او واجب است مثل خرج زن و بچه، بايد كسب كند، و براي كارهاي مستحب مانند وسعت دادن به عيالات و دستگيري از فقرا كسب كردن مستحب است.
كد مسأله: 63617
مسأله 2062- عمده معاملات مكروه از اين قرار است: اول: ملك فروشي. دوم: قصابي. سوم: كفن فروشي. چهارم: معامله با مردمان پست. پنجم: معامله بين اذان صبح و اول آفتاب. ششم: آنكه كار خود را خريد و فروش گندم و جو و مانند اينها قرار دهد. هفتم: آنكه براي خريدن جنسي كه ديگري ميخواهد بخرد داخل معامله او شود.
كد مسأله: 63618
مسأله 2063- معاملات حرام شش است: اول: خريد و فروش عين نجس، (1) مثل بول و غائط دوم: خريد و فروش مال غصبي، (2) سوم: خريد و فروش چيزهايي كه مال نيست. مثل حيوانات درنده. (3) چهارم: معامله چيزي كه منافع معمولي آن حرام باشد، مانند: اسباب قمار. پنجم: معاملهاي كه در آن ربا باشد. ششم – فروش جنسي كه با چيز ديگر مخلوط است، در صورتي كه آن چيز معلوم نباشد و فروشنده هم به خريدار نگويد، مثل فروختن روغني كه آن را با پيه مخلوط كرده است، و اين عمل را غش ميگويند. (4) پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: از ما نيست كسي كه در معامله با مسلمانان غش كند يا به آنان ضرر بزند يا تقلب و حيله نمايد، و هر كه با برادر مسلمان خود غش كند، خداوند بركت روزي او را ميبرد و راه معاش او را ميبندد و او را به خودش واگذار ميكند.
1- مطلق اعيان نجسه خريد و فروش آنها حرام نيست بلكه بعض آن حرام است مثل كلب هراش و مسكر و خوك و مردار و بعضي آن حلال است مثل كلب معلم و عبد كافر و غائط بجهت كود كردن
2- اصل معامله آن حرام نيست چون تصرف در غصب نيست بلكه فضولي است و صحت آن منوط با اجازه مالك است ولي تصرف در مال مغصوب حرام است.
3- اگر منفعت محلّل عقلائي نداشته باشد و الا معامله باطل نيست.
4- غش حرام است ولي معامله در صورت عيب باطل نيست و خيار (اختيار) فسخ دارد و در صورت تباين مغشوش با مورد معامله بيع باطل است.
كد مسأله: 63619
مسأله 2064- فروختن چيز پاكي كه نجس شده و آب كشيدن آن ممكن است اشكال ندارد، ولي اگر مشتري آن چيزي را براي كاري بخواهد كه شرط آن پاك بودن است مثلاً لباس است كه مي خواهد با آن نماز بخواند بنابر احتياط واجب (1) بايد فروشنده نجس بودن آن را به او بگويد.
1- در اين مورد احتياط لازم نيست بلكه مستحن است ولي در مورد جنس نجسي كه مشتري براي خوردن مي خرد بايد بايع به او بگويد علي الاقوي.
كد مسأله: 63620
مسأله 2065- اگر چيز پاكي مانند روغن و نفت كه آب كشيدن آن ممكن نيست نجس شود، چنانچه آن را براي كاري بخواهند كه شرط آن پاك بودن است، مثلاً روغن نجس را براي خوردن بخواهند، فروش آن حرام است (1) و اگر براي كاري بخواهند كه شرط آن پاك بودن نيست مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند، فروش آن اشكال ندارد.
1- اگر بشرط خوردن يا تباني طرفين برخوردن باشد معامله باطل است والا باطل نيست چون منافع محلله عقلائي غير خوردن دارد و بايد بايع به مشتري اعلام نمايد. چنانچه در مسأله سابق گفته شد.
كد مسأله: 63621
مسأله 2066- خريد و فروش دواهاي نجس حرام است (1) ولي اگر پول را براي ظرف آن يا براي زحمت دوا فروش بدهند اشكال ندارد.
1- اگر منفعتي غير از خوردن و آشاميدن نداشته باشد والا معامله صحيح و جايز است.
كد مسأله: 63622
مسأله 2067- خريد و فروش روغن و دواهاي روان و عطرهايي كه از ممالك غير اسلامي ميآورند اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد اشكال ندارد، ولي روغني را كه از حيوان بعد از جان دادن آن ميگيرند چنانچه در شهر كفار از دست كافر (1) بگيرند و از حيواني باشد كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن ميكند نجس است و معامله آن باطل ميباشد.
1- كه مسبوق به يد مسلم نباشد والا حكم به طهارت و صحّت معامله مي شود و در صورتي كه مسبوق به يد مسلم نباشد حكم به نجاست مسلم (حتمي) است و حكم به بطلان معامله صحيح نيست بلكه چون داراي منافع محلّل غير اكل (خوردن) مي باشد معامله صحيح است.
كد مسأله: 63623
مسأله 2068- اگر روباه را به غير دستوري كه در شرع معين شده كشته باشند يا خودش مرده باشد، خريد و فروش پوست آن حرام و معامله آن باطل است.
كد مسأله: 63624
مسأله 2069- خريد و فروش گوشت و پيه و چرمي كه از ممالك غير اسلامي ميآورند يا از دست كافر گرفته ميشود باطل است، (1) ولي اگر انسان بداند كه آنها از حيواني است كه به دستور شرع كشته شده خريد و فروش آنها اشكال ندارد.
1- در صورتي كه مسبوق به يد مسلم نباشد والا معامله آن صحيح است و اگر مسبوق به يد مسلم نبود بطلان معامله منوط است به عدم قائده محلله والا باطل نيست.
كد مسأله: 63625
مسأله 2070- خريد و فروش گوشت و پيه و چرمي كه از دست مسلمان گرفته شود اشكال ندارد. ولي اگر انسان بداند كه آن مسلمان آن را از دست كافر گرفته و تحقيق نكرده كه از حيواني است كه به دستور شرع كشته شده يا نه، خريدن آن حرام و معامله آن باطل است.
كد مسأله: 63626
مسأله 2071- خريد و فروش مسكرات حرام و معامله آنها باطل است.
كد مسأله: 63627
مسأله 2072- فروختن مال غصبي باطل است، (1) و فروشنده بايد پولي را كه از خريدار گرفته به او برگرداند.
1- در صورت عدم اجازه مالك و الا صحيح است.
كد مسأله: 63628
مسأله 2073- اگر خريدار قصدش اين باشد كه پول جنس را ندهد معامله اشكال دارد. (1)
1- بلكه معامله صحيح است ولي در عدم تأديه ثمن (پرداختن قيمت) مسئول و معاقب است.
كد مسأله: 63629
مسأله 2074- اگر خريدار بخواهد پول جنس را بعداً از حرام بدهد، معامله صحيح است، ولي بايد مقداري را كه بدهكار است از مال حلال بدهد.
كد مسأله: 63630
مسأله 2075- خريد و فروش آلات لهو مثل تار و ساز حتي سازهاي كوچك حرام است.
كد مسأله: 63631
مسأله 2076- اگر چيزي را كه ميشود استفاده حلال از آن ببرند به قصد اين بفروشد كه آن را در حرام مصرف كنند، مثلا انگور را به اين قصد بفروشد كه از آن شراب تهيه نمايند، معامله آن حرام و باطل است.
كد مسأله: 63632
مسأله 2077- خريد و فروش مجسمه حرام است (1) ولي خريد و فروش صابون كه روي آن مجسمه دارد، اگر مقصود معامله صابون باشد اشكال ندارد.
1- بلكه مكروه است علي الاقوي ولي ساختن مجسمه حرام است. چنانچه مجسمه صاحب روح باشد و كامل باشد
كد مسأله: 63633
مسأله 2078- خريدن چيزي كه از قمار يا دزدي يا از معامله باطل تهيه شده حرام است (1) و اگر كسي آن را بخرد بايد به صاحب اصليش برگرداند.
1- عقد بيع حرمت ندارد ولي تصرف در آن مال حرام است و معامله فضولي است و اگر مالك اجازه بدهد صحيح والا باطل است.
كد مسأله: 63634
مسأله 2079- اگر روغني را كه با پيه مخلوط است بفروشد، چنانچه آن را معين كند، مثلا بگويد اين يك من روغن را ميفروشم، معامله به مقدار پيهي كه در آن است باطل مي باشد (1) و پولي كه فروشنده براي پيه ان گرفته مال مشتري و پيه مال فروشنده است و مشتري مي تواند معامله روغن خالصي را هم كه در آن است به هم بزند ولي اگر آن را معين نكند بلكه يك من روغن بفروشد، بعد روغني كه پيه دارد بدهد. مشتري مي تواند آن روغن را پس بدهد و روغن خالص مطالبه نمايد.
1- در صورت امتزاج با روغن والا مبيع معيوب و معامله خياري است و باطل نيست.
كد مسأله: 63635
مسأله 2080- اگر مقداري از جنسي را كه با وزن يا پيمانه ميفروشند، به زيادتر از همان جنس بفروشد، مثلا يك من گندم را به يك من و نيم گندم بفروشد ربا و حرام است، و گناه يك درهم ربا بزرگتر از آن است كه انسان هفتاد مرتبه با محرم خود زنا كند، بلكه اگر يكي از دو جنس سالم و ديگري معيوب، يا جنس يكي خوب و جنس ديگري بد باشد يا با يكديگر تفاوت قيمت داشته باشند، چنانچه بيشتر از مقداري كه ميدهد بگيرد باز هم ربا و حرام است، پس اگر مس درست را بدهد و بيشتر ازآن مس شكسته بگيرد، يا برنج صدري را بدهد و بيشتر از آن برنج گرده بگيرد، يا طلاي ساخته را بدهد و بيشتر از آن طلاي نساخته بگيرد ربا و حرام ميباشد.
كد مسأله: 63636
مسأله 2081- اگر چيزي را كه اضافه ميگيرند غير از جنسي باشد كه ميفروشد، مثلا يك من گندم به يك من گندم و يك قران پول بفروشد باز هم ربا و حرام است. بلكه اگرچيزي زيادتر نگيرد ولي شرط كند كه خريدار عملي براي او انجام دهد، ربا و حرام ميباشد.
كد مسأله: 63637
مسأله 2082- اگر كسي كه مقدار كمتر را ميدهد چيزي علاوه كند، مثلا يك من گندم و يك دستمال را به يك من و نيم گندم بفروشد، اشكال ندارد و همچنين است اگر از هر دو طرف چيزي زياد كنند مثلا يك من گندم و يك دستمال را بهيك من و نيم گندم و يك دستمال بفروشد.
كد مسأله: 63638
مسأله 2083- اگر چيزي را كه مثل پارچه با متر و ذرع ميفروشند يا چيزي را كه مثل گردو و تخم مرغ با شماره معامله ميكنند بفروشد و زيادتر بگيرد، مثلا ده تا تخم مرغ بدهد و يازده تا بگيرد اشكال ندارد.
كد مسأله: 63639
مسأله 2084- جنسي را كه در بعضي از شهرها به وزن يا پيمانه ميفروشند و در بعضياز شهرها با شماره معامله ميكنند، احتياط واجب آن است (1) كه آن جنس را به زيادتر از آن نفروشند.
1- در شهري كه به عدد معامله مي كنند ربا جايز است و در شهري كه به وزن يا كيل معامله صورت مي گيرد ربا جايز نيست.
كد مسأله: 63640
مسأله 2085- اگر چيزي را كه ميفروشد و عوضي را كه ميگيرد از يك جنس نباشد، زيادي گرفتن اشكال ندارد، پس اگر يك من برنج بفروشد و دو من گندم بگيرد معامله صحيح است.
كد مسأله: 63641
مسأله 2086- اگر جنسي را كه ميفروشد و عوضي را كه ميگيرد، از يك چيز عمل آمده باشد بايد در معامله زيادي نگيرد، پس اگر يك من روغن بفروشد و در عوض آن يك من و نيم پنير بگيرد ربا و حرام است، و احتياط واجب آن است كه اگر ميوه رسيده را با ميوه نارس معامله كند زيادي نگيرد.
كد مسأله: 63642
مسأله 2087- جو و گندم در ربا يك جنس حساب ميشود، پس اگر يك من گندم بدهد و يك من و پنجسير جو بگيرد ربا و حرام است، و نيز اگر مثلا ده من جو بخرد كه سر خرمن ده من گندم بدهد، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدتي گندم را ميدهد مثل آن است كه زيادي گرفته و حرام ميباشد.
كد مسأله: 63643
مسأله 2088- اگر مسلمان از كافري كه در پناه اسلام نيست (1) ربا بگيرد اشكال ندارد، و نيز پدر و فرزند و زن و شوهر ميتوانند از يكديگر ربا بگيرند.
1- ولو در پناه اسلام هم باشد ربا گرفتن از آنها جايز است.
كد مسأله: 63644
مسأله 2089- براي فروشنده و خريدار شش چيز شرط است: اول: آنكه بالغ باشند. دوم:آنكه عاقل باشند. سوم: آنكه سفيه نباشند يعني مال خود را در كارهاي بيهود مصرف نكند. چهارم: آنكه قصد خريد و فروش داشته باشند، پس اگر مثلاً به شوخي بگويد مال خود را فروختم، معامله باطل است. پنجم: آنكه كسي آنها را مجبور نكرده باشد. ششم: آنكه جنس و عوضي را كه ميدهند مالك باشند، (1) و احكام اينها در مسايل آينده گفته خواهد شد.
1- يا حق تصرف در مثمن و ثمن را داشته باشند ولو اينكه مالك نباشند.
كد مسأله: 63645
مسأله 2090- معامله با بچه نابالغ باطل است، اگر چه پدر يا جد آن بچه به او اجازه داده باشند (1) كه معامله كند، اما اگر طفل وسيله باشد كه پول را بفروشنده بدهد و جنس را به خريدار برساند يا جنس را به خريدار بدهد و پول را به فروشنده برساند، چون واقعاً دو نفر بالغ با يكديگر معامله كردهاند، معامله صحيح است، ولي بايد فروشنده و خريدار يقين داشته باشند كه طفل جنس و پول را به صاحب آن ميرساند.
1- در صورت اجازه ولّي معامله طفل مميّز صحيح است.
كد مسأله: 63646
مسأله 2091- اگر از بچه نابالغ چيزي بخرد يا چيزي به او بفروشد بايد جنس يا پولي را كه از او گرفته به صاحب آن بدهد (1) يا از صاحبش رضايت بخواهد، و اگر صاحب آن را نميشناسد و براي شناختن او هم وسيلهاي ندارد بايد چيزي را كه از بچه گرفته از طرف صاحب آن مظالم بدهد. (2)
1- در صورتي كه معامله بدون اجازه ولّي مميّز صورت گرفته باشد والا معامله صحيح است.
2- يا به نظر حاكم شرع به عنوان مظلمه صدقه دهد.
كد مسأله: 63647
مسأله 2092- اگر كسي با بچه نابالغ معامله كند و جنس يا پولي كه به بچه داده از بين برود، نميتواند (1) از بچه يا ولي او مطالبه كند.
1- در صورتي كه معامله بدون اجازه ولي واقع شود و باطل باشد مي تواند از صبي مميز و از ولي مطالبه كند.
كد مسأله: 63648
مسأله 2093- اگر خريدار يا فروشنده را به معامله مجبور كنند، چنانچه بعد از معامله راضي شود و بگويد راضي هستم معامله صحيح است. ولي احتياط مستحب آن استكه دوباره صيغه معامله را بخوانند.
كد مسأله: 63649
مسأله 2094- اگر انسان مال كسي را بدون اجازه او بفروشد، چنانچه صاحب مال به فروش آن راضي نشود و اجازه ندهد معامله باطل است.
كد مسأله: 63650
مسأله 2095- پدر و جد پدري طفل و نيز وصي پدر و وصي جد پدري مي توانند مال طفل را بفروشند، مجتهد عادل هم مي تواند مال ديوانه يا طفل يتيم يا مال كسي را كه غايب است بفروشد. (1)
1- در تمام اين امور لحاظ غبطه و مصلحت بايد بشود.
كد مسأله: 63651
مسأله 2096- اگر كسي مالي را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش صاحب مال معامله را براي خودش اجازه دهد معامله صحيح است. و چيزي را كه غصب كننده به مشتري داده و منفعت هاي آن از موقع معامله ملك مشتري است و چيزي را كه مشتري داده و منفعت هاي آن موقع معامله، ملك كسي است كه مال او را غصب كرده اند.
كد مسأله: 63652
مسأله 2097- اگر كسي مالي را غصب كند و بفروشد به قصد اين كه پول آن، مال خودش باشد، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه ندهد معامله باطل است، و اگر براي كسي هم كه مال را غصب كرده اجازه نمايد صحيح بودن معامله اشكال دارد. (1)
1- بلكه صحيح است ولي ثمن ملك مالك است نه غاصب مگر اينكه مالك به غاصب هبه نمايد.
كد مسأله: 63653
مسأله 2098- جنسي كه ميفروشند و چيزي كه عوض آن ميگيرند پنجشرط دارد.
اول: آنكه مقدار آن با وزن يا پيمانه يا شماره و مانند اينها معلوم باشد.
دوم :آنكه بتوانند آن را تحويل دهند، بنابر اين فروختن اسبي كه فرار كرده صحيح نيست ولي اگر اسبي را كه فرار كرده با چيزي كه ميتواند تحويل دهد مثلا با يك فرش بفروشد. اگر چه آن اسب پيدا نشود معامله صحيح است.
سوم: خصوصياتي را كه در جنس و عوض هست و به واسطه آنها ميل مردم به معامله فرق ميكند، معين نمايد.
چهارم: كسي در جنس يا در عوض آن حقي نداشته باشد، پس مالي را كه انسان پيش كسي گرو گذاشته بدون اجازه او نميتواند بفروشد.
پنجم: خود جنس را بفروشد، نه منفعت آن را، پس اگر مثلا منفعت يك ساله خانه را بفروشد صحيح نيست. و چنانچه خريدار به جاي پول منفعت ملك خود را بدهد، مثلا فرشي را از كسي بخرد و عوض آن منفعتيك ساله خانه خود را به او واگذار كند اشكال ندارد. و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.
كد مسأله: 63654
مسأله 2099- جنسي را كه در شهري با وزن يا پيمانه معامله ميكنند، در آن شهر انسان بايد با وزن يا پيمانه بخرد، ولي ميتواند همان جنس را در شهري كه با ديدن معامله ميكنند با ديدن خريداري نمايد.
كد مسأله: 63655
مسأله 2100- چيزي را كه با وزن خريد و فروش ميكنند با پيمانه هم ميشود معامله كرد، به اين طور كه اگر مثلا ميخواهد ده من گندم بفروشد با پيمانهاي كه يك من گندم ميگيرد ده پيمانه بدهد.
كد مسأله: 63656
مسأله 2101- اگر يكي از شرطهايي كه گفته شد در معامله نباشد معامله باطل (1) است. ولي اگر خريدار و فروشنده راضي باشند كه در مال يكديگر تصرف كنند، تصرف آنها اشكال ندارد. (2)
1- مگر در مورد تعلق حق غير معين ثمن و مثمن كه در اين صورت بطلان معامله مشروط به رد صاحب حق است والا معامله صحيح است.
2- در صورت رضاي مطلق نه مقيد به معامله والا تصرف جايز نيست.
كد مسأله: 63657
مسأله 2102- معامله چيزي را كه وقف شده باطل است، ولي اگر بطوري خراب شود كه نتواند استفادهاي را كه مال براي آن وقف شده از آن ببرند ، مثلا حصير مسجد بطوري پاره شود كه نتوانند روي آن نماز بخوانند فروش آن اشكال ندارد، و در صورتي كه ممكن باشد بايد پول آن را در همان مسجد به مصرفي برسانند كه به مقصود وقف كننده نزديكتر باشد.
كد مسأله: 63658
مسأله 2103- هرگاه بين كساني كه مال را براي آنان وقف كردهاند به طوري اختلاف پيدا شود كه اگر مال وقف را نفروشند گمان آن برود كه مال يا جاني تلف شود ميتوانند آن مال را بفروشند و به مصرفي كه به مقصود وقف كننده نزديكتر است برساند.
كد مسأله: 63659
مسأله 2104- خريد و فروش ملكي كه آن را به ديگري اجاره دادهاند اشكال ندارد، ولي استفاده آن ملك در مدت اجاره مال مستاجر است، و اگر خريدار نداند كه آن ملك را اجاره دادهاند يا به گمان اين كه مدت اجاره كم است ملك را خريده باشد پس از اطلاع ميتواند معامله خودش را به هم بزند.
كد مسأله: 63660
مسأله 2105- در خريد و فروش لازم نيست صيغه عربي بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسي بگويد اين مال را در عوض اين پول فروختم و مشتري بگويد قبول كردم معامله صحيح است، ولي خريدار و فروشنده بايد قصد انشاء داشته باشند، يعني به گفتن اين دو جمله مقصودشان خريد و فروش باشد.
كد مسأله: 63661
مسأله 2106- اگر در موقع معامله صيغه نخوانند ولي فروشنده در مقابل مالي كه از خريدار ميگيرد مال خود را ملك او كند و او بگيرد معامله صحيح است و هر دو مالك ميشوند.
كد مسأله: 63662
مسأله 2107- فروش ميوهاي كه گل آن ريخته و دانه بسته پيش از چيدن صحيح است، و نيز فروختن غوره بر درخت اشكال ندارد.
كد مسأله: 63663
مسأله 2108- اگر بخواهند ميوه اي را كه بر درخت است، پيش از آنكه دانه به بندد و گلش بريزد بفروشند بايد چيزي از حاصل زمين مانند سبزي ها را با آن بفروشند يا با مشتري شرط كنند (1) كه ميوه را پيش از دانه بستن بچيند يا ميوه بيشتر از يكسال را به او بفروشند.
1- اين شرط مصحّح معامله نيست.
كد مسأله: 63664
مسأله 2109- اگر خرمايي را كه زرد يا سرخ شده بر درخت بفروشند اشكال ندارد، ولي نبايد عوض آن را خرما بگيرند. اما اگر كسي يك درخت خرما در خانه يا باغ كس ديگر (1) داشته باشد، در صورتي كه مقدار آن را تخمين كنند و صاحب درخت آن را به صاحب-خانه يا باغ بفروشد و عوض آن، خرما بگيرد. چناچه خرمايي را كه مي گيرد كمتر يا زيادتر از مقداري كه تخمين زده اند نباشد اشكال ندارد.
1- مورد استثناء نيست و معامله نكنند.
كد مسأله: 63665
مسأله 2110- فروختن خيار و بادمجان و سبزيها و مانند اينها كه سالي چند مرتبه چيده ميشود، در صورتي كه ظاهر و نمايان شده باشد و معين كنند كه مشتري در سال چند دفعه آن را بچيند اشكال ندارد.
كد مسأله: 63666
مسأله 2111- اگر خوشه گندم و جو را بعد از آن كه دانه بسته به چيز ديگري غير گندم و جو بفروشند اشكال ندارد.
كد مسأله: 63667
مسأله 2112- اگر جنسي را نقد بفروشند، خريدار و فروشنده بعد از معامله ميتوانند جنس و پول را از يكديگر مطالبه نموده و تحويل بگيرند، و تحويل دادن خانه و زمين و مانند اينها به اين است كه آن را در اختيار خريدار بگذارند كه بتواند در آن تصرف كند، و تحويل دادن فرش و لباس و مانند اينها به اين است كه آن را طوري در اختيار خريدار بگذارند كه اگر بخواهد آن را به جاي ديگر ببرد فروشنده جلوگيري نكند.
كد مسأله: 63668
مسأله 2113- در معامله نسيه بايد مدت كاملا معلوم باشد، پس اگر جنسي را بفروشد كه سر خرمن پول آن را بگيرد، چون مدت كاملا معين نشده معامله باطل است.
كد مسأله: 63669
مسأله 2114- اگر جنسي را نسيه بفروشد، پيش از تمام شدن مدتي كه قرار گذاشتهاند، نميتواند عوض آن را از خريدار مطالبه نمايد. ولي اگر خريدار بميرد و از خودش مال داشته باشد، فروشنده ميتواند پيش از تمام شدن مدت طلبي را كه دارد از ورثه او مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63670
مسأله 2115- اگر جنسي را نسيه بفروشد، بعد از تمام شدن مدتي كه قرار گذاشتهاند ميتواند عوض آن را از خريدار مطالبه نمايد، ولي اگر خريدار نتواند بپردازد بايداو را مهلت دهد.
كد مسأله: 63671
مسأله 2116- اگر به كسي كه قيمت جنس را نميداند، مقداري نسيه بدهد و قيمت آن را به او نگويد معامله باطل است. ولي اگر به كسي كه قيمت نقدي جنس را ميداند نسيه بدهد و گرانتر حساب كند، مثلا بگويد جنسي را كه به تو نسيه ميدهم توماني يك ريال از قيمتي كه نقد ميفروشم گرانتر حساب ميكنم و او قبول كند اشكال ندارد.
كد مسأله: 63672
مسأله 2117- كسي كه جنسي را نسيه فروخته و براي گرفتن پول آن مدتي قرار داده، اگرمثلا بعد از گذشتن نصف مدت مقداري از طلب خود را كم كند و بقيه را نقد بگيرد اشكال ندارد.
كد مسأله: 63673
مسأله 2118- معامله سلف آن است كه مشتري پول را بدهد كه بعد از مدتي جنس را تحويل بگيرد، و اگر بگويد اين پول را ميدهم كه مثلا بعد از شش ماه فلان جنس را بگيرم و فروشنده بگويد قبول كردم، يا فروشنده پول را بگيرد و بگويد فلان جنس را فروختم كه بعد از شش ماه تحويل بدهم معامله صحيح است.
كد مسأله: 63674
مسأله 2119- اگر پولي را سلف بفروشد و عوض آن را پول بگيرد معامله باطل است، (1) ولي اگر جنسي را سلف بفروشد و عوض آن را جنس ديگر يا پول بگيرد معامله صحيح است. و احتياط مستحب آن است در عوض جنسي كه ميفروشد پول بگيرد و جنس ديگر نگيرد.
1- در پولي كه از جنس طلا و نقره باشد اين حكم جاري است و در غير آن اشكالي ندارد و معامله صحيح است.
كد مسأله: 63675
مسأله 2120- معامله سلف شش شرط دارد:
اول: خصوصياتي را كه قيمت جنس به واسطه آنها فرق ميكند معين نمايند ولي دقت زياد هم لازم نيست همين قدر كه مردم بگويند خصوصيات آن معلوم شده كافي است پس معامله سلف در نان (1) و گوشت و پوست حيوان و مانند اينها كه نميشود خصوصياتشان را كامل معين كرد باطل است
دوم: پيش از آنكه خريدار و فروشنده از هم جدا شوند خريدار تمام قيمت را به فروشنده بدهد يا به مقدار پول آن از فروشنده طلبكار باشد و طلب خود را بابت قيمت جنس حساب كند و او قبول نمايد و چنانچه مقداري از قيمت آن را بدهد، اگرچه معامله به آن مقدار صحيح است، ولي فروشنده ميتواند معامله همان مقدار را به هم بزند.
سوم: مدت را كاملا معين كنند، و اگر مثلاً بگويد تا اول خرمن جنس را تحويل ميدهم چون مدت كاملا معلوم نشده معامله باطل است.
چهارم: وقتي را براي تحويل جنس معين كنند كه در آن وقت جنس به قدري كمياب نباشد كه فروشنده نتواند آن را تحويل دهد.
پنجم: جاي تحويل جنس را معين نمايند. (2) ولي اگر از حرفهاي آنان جاي آن معلوم باشد لازم نيست اسم آن جا را ببرند.
ششم: وزن يا پيمانه آن را معين كنند و جنسي را هم كه معمولاً با ديدن معامله ميكنند اگر سلف بفروشند اشكال ندارد. ولي بايد مثل بعضي از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدري كم باشد كه مردم به آن اهميت ندهند.
1- در صورتي كه رفع ضرر به تعيين اوصاف از مذكورات در متن شود معامله باطل است و الا صحيح است.
2- اگر بدون تعيين مستلزم ضرر باشد والا لازم نيست و معامله بدون آن صحيح است.
كد مسأله: 63676
مسأله 2121- انسان نميتواند جنسي را كه سلف خريده پيش از تمام شدن مدت بفروشد، و بعد از تمام شدن مدت اگر چه آن را تحويل نگرفته باشد فروختن آن اشكال ندارد. (1) ولي فروختن غله مانند گندم و جو پيش از تحويل گرفتن آن مكروه است. (2)
1- اگر به نحو قوليت بفروشد والا مشكل است بلكه جايز نيست. (يعني بگويد بشرطي كه جنس به دستم برسد فروختم آن را)
2- بلكه جايز نيست و اين حكم در كليه مكيل و موزون جاري است.
كد مسأله: 63677
مسأله 2122- در معاملههي سلف اگر فروشنده جنسي را كه قرارداد كرده بدهد، مشتري بايد قبول كند. و نيز اگر بهتر از آنچه قرار گذاشته بدهد، و طوري باشد كه از همان جنس حساب شود، مشتري بايد قبول نمايد.
كد مسأله: 63678
مسأله 2123- اگر جنسي را كه فروشنده ميدهد پستتر از جنسي باشد كه قرارداد كرده، مشتري ميتواند قبول نكند.
كد مسأله: 63679
مسأله 2124- اگر فروشنده به جاي جنسي كه قرارداد كرده جنس ديگري بدهد، در صورتي كه مشتري راضي شود اشكال ندارد.
كد مسأله: 63680
مسأله 2125- اگر جنسي را كه سلف فروخته، در موقعي كه بايد آن را تحويل دهد ناياب شود و نتواند آن را تهيه كند، مشتري ميتواند صبر كند تا تهيه نمايد يا معامله را به هم بزند و چيزي را كه داده پس بگيرد.
كد مسأله: 63681
مسأله 2126- اگر جنسي را بفروشد و قرار بگذارد كه بعد از مدتي تحويل دهد و پول آن را هم بعد از مدتي بگيرد، معامله باطل است.
كد مسأله: 63682
مسأله 2127- اگر طلا را به طلا، يا نقره را به نقره بفروشد، سكهدار باشند يا بيسكه، در صورتي كه وزن يكي از آنها زيادتر از ديگري باشد معامله حرام و باطل است.
كد مسأله: 63683
مسأله 2128- اگر طلا را به نقره، يا نقره را به طلا بفروشد، معامله صحيح است و لازم نيست وزن آنها مساوي باشد.
كد مسأله: 63684
مسأله 2129- اگر طلا يا نقره را به طلا يا نقره بفروشند بايد فروشنده و خريدار پيش از آنكه از يكديگر جدا شوند جنس و عوض آن را به يكديگر تحويل دهند، و اگر هيچ مقدار از چيزي را كه قرار گذاشتهاند، تحويل ندهند معامله باطل است.
كد مسأله: 63685
مسأله 2130- اگر فروشنده يا خريدار تمام چيزي را كه قرار گذاشته، تحويل دهد و ديگري مقداري از آن را تحويل دهد و از يكديگر جدا شوند، اگر چه معامله به آن مقدار صحيح است. ولي كسي كه تمام مال به دست او نرسيده، ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63686
مسأله 2131- اگر خاك نقره معدن را به نقره خالص و خاك طلاي معدن را به طلاي خالص بفروشند معامله باطل است. ولي فروختن خاك نقره به طلا، و خاك طلا به نقره اشكال ندارد.
كد مسأله: 63687
مسأله 2132- حق به هم زدن معامله را خيار ميگويند و خريدار و فروشنده در يازده صورت ميتوانند معامله را به هم بزنند:
اول: آنكه از مجلس معامله متفرق نشده باشند، و اين خيار را خيار مجلس ميگويند.
دوم: آنكه مغبون شده باشند (خيار غبن).
سوم: در معامله قرارداد كنند كه تا مدت معيني هر دو يا يكي از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند (خيار شرط).
چهارم: فروشنده يا خريدار مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوري كند كه قيمت مال در نظر مردم زياد شود (خيار تدليس).
پنجم: فروشنده يا خريدار شرط كند كه كاري انجام دهد يا شرط كند مالي را كه ميدهد طور مخصوصي باشد و به آن شرط عمل نكند، كه در اين صورت ديگري ميتواند معامله را به هم بزند (خيار تخلف شرط).
ششم: در جنس يا عوض آن عيبي باشد (خيار عيب).
هفتم: معلوم شود مقداري از جنسي را كه فروختهاند مال ديگري استكه اگر صاحب آن به معامله راضي نشود خريدار ميتواند معامله را به هم بزند يا پول آن مقدار را از فروشنده بگيرد، و نيز اگر معلوم شود مقداري از چيزي را كه خريدار عوض قرار داده، مال ديگري است و صاحب آن راضي نشود، فروشنده ميتواند معامله را به هم بزند يا عوض آن مقدار را از خريدار بگيرد (خيار شركت). (1)
هشتم: فروشنده خصوصيات جنس معيني را كه مشتري نديده به او بگويد، بعد معلوم شود طوري كه گفته، نبوده است، كه در اين صورت مشتري ميتواند معامله را به هم بزند، و نيز اگر مشتري خصوصيات عوض معيني را كه ميدهد بگويد، بعد معلوم شود طوري كه گفته نبوده است، فروشنده ميتواند معامله را بههم بزند (خيار رؤيت).
نهم: مشتري پول جنسي را كه نقداً خريده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحويل ندهد، كه اگر مشتري شرط نكرده باشد كه دادن پول را تاخير بيندازد فروشنده ميتواند معامله را به هم بزند. ولي اگر جنسي را كه خريده مثل بعضي از ميوهها باشد كه اگر يك روز بماند ضايع ميشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نكرده باشد كه دادن پول را تاخير بيندازد فروشنده ميتواند معامله را بههم بزند (خيار تاخير).
دهم: حيواني را خريده باشد كه تا سه روز ميتواند معامله را بههم بزند و اگر در عوض حيواني كه خريده، حيوان ديگري داده باشد فروشنده هم تا سه روز مي تواند معامله را به هم بند (خيار حيوان).
يازدهم: فروشند نتواند جنسي را كه فروخته تحويل دهد، مثلاً اسبي را كه فروخته فرار نمايد، كه در اين صورت مشتري ميتواند معامله را به هم بزند (خيار تعذر تسليم). و احكام اينها در مسايل آينده گفته خواهد شد.
1- در صورت امتزاج خيار شركت و در صورت عدم امتزاج خيار تبعيض صفقه است. (صفقه يعني متاع و كالا)
كد مسأله: 63688
مسأله 2133- اگر خريدار قيمت جنس را نداند يا در موقع معامله غلفت كند و جنس را گرانتر از قيمت معمولي آن بخرد، چنانچه بقدري گران خريده كه مردم به آن اهميت مي دهند ميتواند معامله را به هم بزند، و نيز اگر فروشنده قيمت جنس را نداند يا موقع معامله غلفت كند و جنس را ارزانتر از قيمت آن بفروشد، در صورتي كه مردم به مقداري كه ارزان فروخته اهميت بدهند، ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63689
مسأله 2134- در معامله بيع شرط، كه مثلاً خانه هزار توماني را به دويست تومان ميفروشند و قرار ميگذارند كه اگر فروشنده سر مدت پول را بدهد بتواند معامله را به هم بزند، در صورتي كه خريدار و فروشنده قصد خريد و فروش داشته باشند، معامله صحيح است.
كد مسأله: 63690
مسأله 2135- در معامله بيع شرط، اگرچه فروشنده اطمينان داشته باشد كه هرگاه سر مدت پول را ندهد خريدار ملك را به او ميدهد معامله صحيح است، ولي اگر سر مدت پول را ندهد حق ندارد ملك را از خريدار مطالبه كند، و اگر خريدار بميرد نميتواند ملك را از ورثه او مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63691
مسأله 2136- اگر چاي اعلا را با چاي پست مخلوط كند و به اسم چاي اعلا بفروشد، مشتري ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63692
مسأله 2137- اگر خريدار بفهمد مالي را كه گرفته عيبي دارد، (1) مثلا حيواني را بخرد و بفهمد كه يك چشم آن كور است، چنانچه آن عيب پيش از معامله در مال بوده و او نميدانسته، ميتواند معامله را به هم بزند يا فرق قيمتسالم و معيوب آن را معين كند و به نسبت تفاوت قيمت سالم و معيوب از پولي كه به فروشنده داده پس بگيرد، مثلا مالي را كه به چهار تومان خريده اگر بفهمد معيوب است، در صورتي كه قيمتسالم آن هشت تومان و قيمت معيوب آن شش تومان باشد. چون فرق قيمت سالم و معيوب يك چهارم ميباشد ميتواند يك چهارم پولي را كه داده يعني يك تومان از فروشنده بگيرد.
1- در صورتي كه مبيع مشخص باشد والا خيار عيب ندارد و مصداق معيوب را مي دهد و مصداق صحيح مي گيرد و هم چنين است در ثمن معيوب.
كد مسأله: 63693
مسأله 2138- اگر فروشنده بفهمد در عوضي كه گرفته عيبي هست، چنانچه آن عيب پيش از معامله در عوض بوده و او نميدانسته، ميتواند معامله را به هم بزند يا تفاوت قيمتسالم و معيوب را به دستوري كه در مسأله پيش گفته شد بگيرد.
كد مسأله: 63694
مسأله 2139- اگر بعد از معامله و پيش از تحويل گرفتن مال عيبي در آن پيدا شود خريدار ميتواند معامله را به هم بزند، و نيز اگر در عوض مال، بعد از معامله و پيش از تحويل گرفتن عيبي پيدا شود فروشنده ميتواند معامله را به هم بزند، ولي اگر بخواهند تفاوت قيمت بگيرند اشكال دارد. (1)
1- مطالبه ارش (تفاوت قيمت) اشكالي ندارد.
كد مسأله: 63695
مسأله 2140- اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد و فوراً معامله را به هم نزند ديگر حق به هم زدن معامله را ندارد. (1)
1- خيار عيب فوري نيست.
كد مسأله: 63696
مسأله 2141- هرگاه بعد از خريدن جنس عيب آن را بفهمد، اگرچه فروشنده حاضر نباشد،ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63697
مسأله 2142- در چهار صورت اگر خريدار بفهمد مال عيبي دارد، نميتواند معامله را به هم بزند يا تفاوت قيمت بگيرد:
اول: آنكه موقع خريدن عيب مال را بداند.
دوم: به عيب مال راضي شود.
سوم: در وقت معامله بگويد اگر مال عيبي داشته باشد پس نميدهم و تفاوت قيمت هم نميگيرم.
چهارم: فروشنده در وقت معامله بگويد اين مال را با هر عيبي كه دارد ميفروشم، ولي اگر عيبي را معين كند و بگويد مال را با اين عيب ميفروشم و معلوم شود عيب ديگري هم دارد، خريدار ميتواند براي عيبي كه فروشنده معين نكرده مال را پس دهد يا تفاوت قيمت بگيرد.
كد مسأله: 63698
مسأله 2143- در سه صورت اگر خريدار بفهمد مال عيبي دارد نميتواند معامله را بههم بزند، ولي ميتواند تفاوت قيمت بگيرد:
اول: آنكه بعد از معامله در مال تصرف كند. (1)
دوم: بعد از معامله بفهمد مال عيب دارد و فقط حق برگرداندن آن را ساقط كند.
سوم: بعد از تحويل گرفتن مال عيب ديگري در آن پيدا كند، ولي اگر حيوان معيوبي را بخرد و پيش از گذشتن سه روز عيب ديگري پيدا كند، اگر چه آن را تحويل گرفته باشد باز هم ميتواند آن را پس دهد، و نيز اگر فقط خريدار تا مدتي حق به هم زدن معامله را داشته باشد و در آن مدت مال عيب ديگري پيدا كند، اگرچه آن را تحويل گرفته باشد ميتواند معامله را به هم بزند.
1- بنحويكه تغييري در آن پيدا شود والا مي تواند رد كند.
كد مسأله: 63699
مسأله 2144- اگر انسان مالي داشته باشد كه خودش آن را نديده و ديگري خصوصيات آن را براي او گفته باشد، چنانچه او همان خصوصيات را به مشتري بگويد و آن را بفروشد و بعد از فروش بفهمد كه بهتر از آن بوده، ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63700
مسأله 2145- اگر فروشنده قيمتخريد جنس را به مشتري بگويد بايد تمام چيزهايي را كه به واسطه آنها قيمت مال كم يا زياد ميشود بگويد، اگرچه به همان قيمت يا به كمتر از آن بفروشد، مثلا بايد بگويد كه نقد خريده است يا نسيه.
كد مسأله: 63701
مسأله 2146- اگر انسان جنسي را به كسي بدهد و قيمت آن را معين كند و بگويد اين جنس را به اين قيمت بفروش و هر چه زيادتر فروختي مال خودت باشد، هر چه زيادتر از آن قيمت بفروشد مال صاحب (1) مال است و فروشنده فقط مي تواند مزد زحمت خود را از صاحب مال بگيرد. ولي اگر بگويداين جنس را به اين قيمت به تو فروختم و او بگويد قبول كردم يا به قصد فروختن جنس را به او بدهد و او هم به قصد خريدن بگيرد، هر چه زيادتر از آن قيمت بفروشد مال خود اوست.
1- اگر زيادي به عنوان حق الجعاله يا به عنوان صلح باشد اشكالي ندارد و مال واسطه و دلال است.
كد مسأله: 63702
مسأله 2147- اگر قصاب گوشت نر بفروشد و به جاي آن گوشت ماده بدهد معصيت كرده است. پس اگر آن گوشت را معين كرده و گفته اين گوشت نر را ميفروشم،مشتري ميتواند معامله را به هم بزند. و اگر آن را معين نكرده، در صورتي كه مشتري به گوشتي كه گرفته راضي نشود، قصاب بايد گوشت نر به او بدهد.
كد مسأله: 63703
مسأله 2148- اگر مشتري به بزاز بگويد پارچهاي ميخواهم كه رنگ آن نرود، و بزاز پارچهاي به او بفروشد كه رنگ آن برود، مشتري ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63704
مسأله 2149- قسم خوردن در معامله اگر راست باشد مكروه است، و اگر دروغ باشد حرام است.
كد مسأله: 63705
مسأله 2150- اگر دو نفر بخواهند با هم شركت كنند، چنانچه هر كدام مقداري از مال خود را با مال ديگري به طوري مخلوط كند كه از يكديگر تشخيص داده نشود (1) و به عربي يا به زبان ديگر صيغه شركت را بخوانند،يا كاري كنند كه معلوم باشد ميخواهند با يكديگر شريك باشند، شركت آنان صحيح است.
1- در حصول شركت به عقد تشريك احتياج به خلط و مزج مال شريكين نيست بلكه نفس صيغه تشريك كافي در حصول شركت است ولي مزج به صورت عدم تشخيص مالين به تنهايي خود موجب شركت است منتهي شركت ظاهري نه واقعي.
كد مسأله: 63706
مسأله 2151- اگر چند نفر در مزدي كه از كار خودشان ميگيرند با يكديگر شركت كنند، مثل دلاكها كه قرار ميگذارند هر قدر مزد گرفتند با هم قسمت كنند، شركت آنان صحيح نيست.
كد مسأله: 63707
مسأله 2152- اگر دو نفر با يكديگر شركت كنند كه هر كدام به اعتبار خود جنسي بخرد و قيمت آن را خودش بدهكار شود ولي در جنسي كه هر كدام خريدهاند و در استفاده آن با يكديگر شريك باشند، صحيح نيست، اما اگر هر كدام ديگري را وكيل كند كه جنس را براي او نسيه بخرد، بعد هر شريكي جنس را براي خودش و شريكش بخرد كه هر دو بدهكار شوند، شركت صحيح است.
كد مسأله: 63708
مسأله 2153- كساني كه به واسطه عقد شركت با هم شريك ميشوند، بايد مكلف و عاقل باشند و از روي قصد و اختيار شركت كنند، و نيز بايد بتوانند در مال خود تصرف نمايند. پس آدم سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند، چون حق ندارد در مال خود تصرف نمايد، اگر شركت كند صحيح نيست. (1)
1- در صورتي كه بدون اذن يا اجازه ولي باشد والا صحيح است.
كد مسأله: 63709
مسأله 2154- اگر در عقد شركت شرط كنند كسي كه كار ميكند يا بيشتر از شريك ديگر كار ميكند بيشتر منفعت ببرد، بايد آنچه را شرط كرده اند به او بدهند ولي اگر شرط كنند كسي كه كار نمي كند، يا كمتر كار ميكند بيشتر منفعت ببرد، شركت آنان اشكال دارد. (1)
1- بلكه عقد شركت و شرط هر دو صحيح است.
كد مسأله: 63710
مسأله 2155- اگر قرار بگذارند كه همه استفاده را يك نفر ببرد، يا تمام ضرر يا بيشتر آنرا يكي از آنان بدهد شركت باطل است. (1)
1- بلكه عقد شركت و شرط هر دو صحيح است.
كد مسأله: 63711
مسأله 2156- اگر شرط نكنند كه يكي از شريكها بيشتر منفعت ببرد، چنانچه سرمايه آنان يك اندازه باشد، منفعت و ضرر را همه به يك اندازه ميبرند، و اگر سرمايه آنان يك اندازه نباشد، بايد منفعت و ضرر را به نسبت سرمايه قسمت نمايند، مثلاً اگر دو نفر شركت كنند و سرمايه يكي از آنان دو برابر سرمايه ديگري باشد، سهم او از منفعت و ضرر دو برابر سهم ديگري است، چه هر دو به يك اندازه كار كنند يا يكي كمتر كار كند يا هيچ كار نكند.
كد مسأله: 63712
مسأله 2157- اگر در عقد شركت شرط كنند كه هر دو با هم خريد و فروش نمايند يا هر كدام به تنهايي معامله كنند يا فقط يكي از آنان معامله كند، بايد به قرارداد عمل نمايند.
كد مسأله: 63713
مسأله 2158- اگر معين نكنند كه كدام يك از آنان با سرمايه خريد و فروش نمايد، هيچ يك از آنان بدون اجازه ديگري نميتواند با آن سرمايه معامله كند.
كد مسأله: 63714
مسأله 2159- شريكي كه اختيار سرمايه شركت با اوست بايد به قرارداد شركت عمل كند، مثلاً اگر با او قرار گذاشتهاند كه نسيه بخرد يا نقد بفروشد يا جنس را از محل مخصوصي بخرد، بايد به همان قرارداد رفتار نمايد، و اگر با او قراري نگذاشته باشند بايد به طور معمول معامله كند و داد و ستدي نمايد كه براي شركت ضرر نداشته باشد. و نبايد نسيه بخرد (1) يا نسيه بفروشد. يا مال شركت را در مسافرت همراه خود ببرد.
1- در صورت عدم اشتراط خريد و فروش نسيه يا بردن مال شركت در سفر اشكالي ندارد.
كد مسأله: 63715
مسأله 2160- شريكي كه با سرمايه شركت معامله ميكند، اگر بر خلاف قراردادي كه با او كردهاند خريد و فروش كند و خسارتي براي شركت پيش آيد ضامن است، ولي اگر بعدا به قراردادي كه شده معامله كند صحيح است، و نيز اگر با او قراردادي نكرده باشند و بر خلاف معمول معامله كند ضامن ميباشد، (1) اما اگر بعداً مطابق معمول معامله كند معامله او صحيح است.
1- در صورت اطلاق عقد شركت و عدم اشتراط ضامن نيست.
كد مسأله: 63716
مسأله 2161- شريكي كه با سرمايه شركت معامله ميكند اگر زيادهروي ننمايد و در نگهداري سرمايه كوتاهي نكند و اتفاقاً مقداري از آن يا تمام آن تلف شود ضامن نيست.
كد مسأله: 63742
مسأله 2162- شريكي كه با سرمايه شركت معامله ميكند اگر بگويد سرمايه تلف شده و پيش حاكم شرع قسم بخورد، بايد حرف او را قبول كرد.
كد مسأله: 63743
مسأله 2164- هر وقتيكي از شريكها تقاضا كند كه سرمايه شركت را قسمت كنند، اگر چه شركت مدت داشته باشد بايد ديگران قبول نمايند. (1)
1- در صورتي كه قسمت موجب ضرر نسبت به شركاء نباشد والا قبول واجب نيست.
كد مسأله: 63745
مسأله 2165- اگر يكي از شريكها بميرد يا ديوانه يا بيهوش شود، شريك هاي ديگر نمي توانند در مال شريك تصرف كنند و همچنين است اگر يكي از آنان سفيه شود يعني مال خود را در كارهاي بيهود مصرف نمايد.
كد مسأله: 63746
مسأله 2166- اگر شريك چيزي را نسيه براي خود بخرد، نفع و ضررش مال خود اوست، ولي اگر براي شركت بخرد و شريك ديگر بگويد به آن معامله راضي هستم، (1) نفع و ضررش مال هر دوي آنان است.
1- اگر قصد شركت مطلق باشد و مقيد به معامله نقد نباشد احتياج به امضاء شركاء نيست و نفع و ضرر آن معامله بين شركاء نسبت به سهام تقسيم مي-شود.
كد مسأله: 63747
مسأله 2167- اگر با سرمايه شركت معاملهاي كنند، بعد بفهمند شركت باطل بوده، چنانچه طوري باشد كه اگر ميدانستند شركت درست نيست به تصرف در مال يكديگر راضي بودند معامله صحيح است، و هر چه از آن معامله پيدا شود مال همه آنان است، و اگر اين طور نباشد، در صورتي كه كساني كه به تصرف ديگران راضي نبودهاند بگويند به آن معامله راضي هستيم، معامله صحيح و گرنه باطل ميباشد، و در هر صورت هر كدام آنان كه براي شركت كاري كرده است، اگر به قصد مجاني كار نكرده باشد ميتواند مزد زحمتهاي خود را به اندازه معمول از شريكهاي ديگر بگيرد.
كد مسأله: 63748
مسأله 2168- صلح آن است كه انسان با ديگري سازش كند كه مقداري از مال يا منفعت مال خود را ملك او كند، يا از طلب يا حق خود بگذرد، كه او هم در عوض، مقداري از مال، يا منفعت مال خود را به او واگذا نمايد، يا از طلب يا حقي كه دارد بگذرد. بلكه اگر بدون آنكه عوض بگيرد مقداري از مال، يا منفعت مال خود را به كسي واگذار كند، يا از طلب يا حق خود بگذرد، باز هم صلح صحيح است.
كد مسأله: 63749
مسأله 2169- دو نفري كه چيزي را به يكديگر صلح ميكنند بايد بالغ و عاقل باشند، (1) و كسي آنها را مجبور نكرده باشد، و قصد صلح داشته باشند.
1- و سفيه و مفلس ممنوع التصرف نباشند.
كد مسأله: 63750
مسأله 2170- لازم نيست صيغه صلح به عربي خوانده شود، بلكه با هر لفظي كه بفهماند باهم صلح و سازش كردهاند صحيح است.
كد مسأله: 63752
مسأله 2171- اگر كسي گوسفندهاي خود را به چوپان بدهد كه مثلا يك سال نگهداري كند و از شير آن استفاده نمايد و مقداري روغن بدهد، چنانچه شير گوسفند را در مقابل زحمتهاي چوپان و آن روغن صلح كند صحيح است، (1) ولي اگر گوسفند را يك ساله به چوپان اجاره دهد كه از شير آن استفاده كند و در عوض مقداري روغن بدهد اشكال دارد. (2)
1- اگر ان روغن بر ذمه چوپان باشد نه روغن مشخص حاصل از شير آن گوسفندان
2- اگر از روغن آن گوسفندان باشد والا جايز است.
كد مسأله: 63753
مسأله 2172- اگر كسي بخواهد طلب يا حق خود را به ديگري صلح كند، در صورتي صحيح است كه او قبول نمايد ولي اگر بخواهد از طلب يا حق خود بگذرد قبول كردن او لازم نيست.
كد مسأله: 63754
مسأله 2173- اگر انسان مقدار بدهي خود را بداند و طلبكار او نداند، چنانچه طلبكار طلب خود را به كمتر از مقداري كه هست صلح كند، مثلا پنجاه تومان طلبكار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نمايد، زيادي براي بدهكار حلال نيست، مگر آنكه مقدار بدهي خود را به او بگويد و او را راضي كند، يا طوري باشد كه اگر مقدار طلب خود را ميدانست باز هم به آن مقدار صلح ميكرد.
كد مسأله: 63755
مسأله 2174- اگر بخواهند دو چيزي را كه از يك جنس، و وزن آنها معلوم است به يكديگر صلح كنند، احتياط واجب آن است كه وزن يكي بيشتر از ديگري نباشد، ولي اگر وزن آنها معلوم نباشد، اگر چه احتمال دهند كه وزن يكي بيشتر از ديگري است صلح صحيح است. (1)
1- خالي از اشكال نيست و از اين جهت ترك كنند.
كد مسأله: 63756
مسأله 2175- اگر دو نفر از يك نفر طلبكار باشند يا دو نفر از دو نفر ديگر طلبكار باشند و بخواهند طلبهاي خود را به يكديگر صلح كنند، چنانچه طلب آنان ازيك جنس و وزن آنها يكي باشد، مثلا هر دو ده من گندم طلبكار باشند، مصالحه آنان صحيح است، و همچنين است اگر جنس طلب آنان يكي نباشد، مثلا يكي ده من برنج و ديگري دوازده من گندم طلبكار باشد، ولي اگر طلب آنان از يك جنس و چيزي باشد كه معمولا با وزن يا پيمانه آن را معامله ميكنند، در صورتي كه وزن يا پيمانه آنها مساوي نباشد مصالحه آنان اشكال دارد. (1)
1- بلكه باطل است.
كد مسأله: 63757
مسأله 2176- اگر از كسي طلبي دارد كه بايد بعد از مدتي بگيرد، چنانچه طلب خود را به مقدار كمتري صلح كند و مقصودش اين باشد كه از مقداري از طلب خود گذشت كند و بقيه را نقد بگيرد اشكال ندارد.
كد مسأله: 63758
مسأله 2177- اگر دو نفر چيزي را با هم صلح كنند، با رضايت يكديگر ميتوانند صلح را به هم بزنند، و نيز اگر در ضمن معامله براي هر دو يا يكي از آنان حق به هم زدن معامله را قرار داده باشند، كسي كه آن حق را دارد ميتواند صلح را به هم بزند.
كد مسأله: 63759
مسأله 2178- تا وقتي خريدار و فروشنده از مجلس معامله متفرق نشدهاند ميتوانند معامله را به هم بزنند. و نيز اگر مشتري حيواني را بخرد تا سه روز حق به هم زدن معامله را دارد، و همچنين اگر پول جنسي را كه نقد خريده تا سه روز ندهد و جنس را تحويل نگيرد، فروشنده ميتواند معامله را به هم بزند، ولي كسي كه مالي را صلح ميكند در اين سه صورت حق به هم زدن صلح را ندارد، و در هشت صورت ديگر كه در احكام خريد و فروش گفته شد، ميتواند صلح را به هم بزند.
كد مسأله: 63760
مسأله 2179- اگر چيزي را كه به صلح گرفته معيوب باشد ميتواند صلح را به هم بزند، ولي اگر بخواهد تفاوت قيمت صحيح و معيوب را بگيرد اشكال دارد. (1)
1- جايز نيست ارش بگيرد. (ارش يعني تفاوت قيمت گرفتن)
كد مسأله: 63761
مسأله 2180- هرگاه مال خود را به كسي صلح نمايد و با او شرط كند كه اگر بعد از مرگ وارثي نداشتم بايد چيزي را كه به تو صلح كردم وقف كني، و او هم اين شرط را قبول كند، بايد به شرط عمل نمايد.
كد مسأله: 63762
مسأله 2181- اجاره دهنده و كسي كه چيزي را اجاره ميكند بايد مكلف و عاقل باشندو به اختيار خودشان اجاره را انجام دهند، و نيز بايد در مال خود حق تصرف داشته باشند، پس سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند، چون حق ندارد در مال خود تصرف نمايد اگر چيزي را اجاره كند يا اجاره دهد صحيح نيست. (1)
1- ولي با اجازه ولّي صحيح است زيرا سفيه مسلوب العباره نيست تا اجازه ولي مؤثر در صحت نباشد.
كد مسأله: 63763
مسأله 2182- انسان ميتواند از طرف ديگري وكيل شود و مال او را اجاره دهد.
كد مسأله: 63764
مسأله 2183- اگر ولي يا قيم بچه مال او را اجاره دهد، يا خود او را اجير ديگري نمايد اشكال ندارد. و اگر مدتي از زمان بالغ شدن او را جزء مدت اجاره قرار دهد، بعد از آنكه بچه بالغ شد ميتواند (1) بقيه اجاره را به هم بزند، ولي هرگاه طوري بوده كه اگر مقداري از زمان بالغ بودن بچه را جزء مدت اجاره نميكرد بر خلاف مصلحت بچه بود، نميتواند اجاره را به هم بزند.
1- د رصورت صحت و لزوم عقد اجاره وجهي براي سلطه بر فسخ عقد اجاره بعد از بلوغ نيست و مابين دو صورت در متن فرقي نيست.
كد مسأله: 63765
مسأله 2184- بچه صغيري را كه ولي ندارد بدون اجازه مجتهد نميشود اجير كرد، و كسي كه به مجتهد دسترسي ندارد ميتواند از چند نفر مؤمن كه عادل باشند، اجازه بگيرد واو را اجير نمايد.
كد مسأله: 63766
مسأله 2185- اجاره دهنده و مستأجر لازم نيست صيغه عربي بخوانند، بلكه اگر مالك به كسي بگويد ملك خود را به تو اجاره دادم و او بگويد قبول كردم، اجاره صحيح است، و نيز اگر حرفي نزنند و مالك به قصد اين كه ملك را اجاره دهد آن را به مستأجر واگذار كند و او هم به قصد اجاره كردن بگيرد اجاره صحيح ميباشد.
كد مسأله: 63767
مسأله 2186- اگر انسان بدون صيغه خواندن بخواهد براي انجام عملي اجير شود، همين كه مشغول آن عمل شد اجاره صحيح است.
كد مسأله: 63768
مسأله 2187- كسي كه نميتواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده يا اجاره كرده، صحيح است.
كد مسأله: 63769
مسأله 2188- اگر خانه يا دكان يا اطاقي را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه فقط خود او از آنها استفاده نمايد، مستأجر نميتواند آن را به ديگري اجاره دهد، و اگر شرط نكند، ميتواند آن را به ديگري اجاره دهد ولي اگر بخواهد به زيادتر از مقداري كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، بايد در آن كاري مانند تعمير و سفيد كاري انجام داده باشد يا به غير جنسي كه اجاره كرده (1) آن را اجاره دهد، مثلاً اگر با پول اجاره كرده، به گندم يا چيز ديگر اجاره دهد.
1- در صورتي كه به حسب قيمت بيشتر از مال الاجاره نباشد و الاجايز نيست و معامله باطل است.
كد مسأله: 63770
مسأله 2189- اگر اجير با انسان شرط كند كه فقط براي خود انسان كار كند، نميشود او را به ديگري اجاره داد. و اگر شرط نكند، چنانچه او را به چيزي كه اجرت او قرار داده اجاره دهد، بايد زيادتر نگيرد، و اگر به چيز ديگري اجاره دهد ميتواند زيادتر بگيرد. (1)
1- نمي تواند زيادتر از مال الاجاره بگيرد مگر خودش عملي انجام دهد.
كد مسأله: 63771
مسأله 2190- اگر غير خانه و دكان و اطاق و اجير، چيز ديگر مثلاً زمين را اجاره كند و مالك با او شرط نكند كه فقط خودش از آن استفاده نمايد، اگر چه بيشتر از مقداري كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 63772
مسأله 2191- اگر خانه يا دكاني را مثلا يك ساله به صد تومان اجاره كند و از نصف آن خودش استفاده نمايد، ميتواند نصف ديگر آن را به صد تومان اجاره دهد، ولي اگر بخواهد نصف آن را به زيادتر از مقداري كه اجاره كرده مثلا به صد و بيست تومان اجاره دهد، بايد در آن كاري مانند تعمير انجام داده باشد.
كد مسأله: 63773
مسأله 2192- مالي را كه اجاره ميدهند چند شرط دارد:
اول: آنكه معين باشد، پس اگربگويد يكي از خانههاي خود را اجاره دادم درست نيست.
دوم: مستاجر آن را ببيند يا كسي كه آن را اجاره ميدهد طوري خصوصيات آن را بگويد كه كاملا معلوم باشد.
سوم: تحويل دادن آن ممكن باشد، پس اجاره دادن اسبي كه فرار كرده باطل است.
چهارم: آن مال به واسطه استفاده كردن از بين نرود، پس اجاره دادن نان و ميوه و خوردنيهاي ديگر صحيح نيست.
پنجم: استفادهاي كه مال را براي آن اجاره دادهاند ممكن باشد، پس اجاره دادن زمين براي زراعت در صورتي كه آب باران كفايت آن را نكند و از آب نهر هم مشروب نشود صحيح نيست.
ششم: چيزي را كه اجاره ميدهد مال خود او باشد و اگر مال كس ديگر را اجاره دهد در صورتي صحيح است كه صاحبش رضايت دهد.
كد مسأله: 63774
مسأله 2193- اجاره دادن درخت براي آن كه از ميوهاش استفاده كنند اشكال دارد. (1)
1- اشكالي ندارد و صحيح است.
كد مسأله: 63775
مسأله 2194- زن ميتواند براي آنكه از شيرش استفاده كنند اجير شود و لازم نيست از شوهر خود اجازه بگيرد، ولي اگر به واسطه شير دادن حق شوهر از بين برود، بدون اجازه او نميتواند اجير شود.
كد مسأله: 63776
مسأله 2195- استفادهاي كه مال را براي آن اجاره ميدهند چهار شرط دارد:
اول: آنكه حلال باشد، بنابر اين اجاره دادن دكان براي شراب فروشي يا نگهداري شراب و كرايه دادن حيوان براي حمل و نقل شراب باطل است.
دوم: پول دادن براي آن استفاده در نظر مردم بيهوده نباشد.
سوم: اگر چيزي را كه اجاره ميدهند چند استفاده دارد، استفادهاي را كه مستاجر بايد از آن ببرد معين نمايد، مثلاً اگر حيواني را كه سواري ميدهد و بار ميبرد اجاره دهند، بايد در موقع اجاره معين كنند كه سواري يا باربري آن مال مستاجر استيا همه استفادههاي آن.
چهارم: مدت استفاده را معين نمايند و اگر مدت معلوم نباشد ولي عمل را معين كنند، مثلاً با خياط قرار بگذارند كه لباس معيني را بطور مخصوصي بدوزد كافي است. (1)
1- ولي با عدم تعيين زماني عمل و اطلاق عقد اجاره از اين جهت اقتضاي تعجيل عرفي دارد.
كد مسأله: 63777
مسأله 2196- اگر ابتداي مدت اجاره را معين نكنند، ابتداي آن بعد از خواندن صيغه اجاره است.
كد مسأله: 63778
مسأله 2197- اگر خانهاي را مثلا يك ساله اجاره دهند و ابتداي آن را يك ماه بعد از خواندن صيغه قرار دهند اجاره صحيح است، اگرچه موقعي كه صيغه ميخوانند خانه در اجاره ديگري باشد.
كد مسأله: 63779
مسأله 2198- اگر مدت اجاره را معلوم نكند و بگويد هر وقت در خانه نشستي اجاره آن ماهي ده تومان است اجاره صحيح نيست.
كد مسأله: 63780
مسأله 2199- اگر به مستاجر بگويد خانه را ماهي ده تومان به تو اجاره دادم (1) و يا بگويد خانه را يك ماهه به ده تومان به تو اجاره دادم و بعد از آن هم هر قدر بنشيني اجاره آن ماهي ده تومان است، در صورتي كه ابتداي مدت اجاره را معين كنند يا ابتداي آن معلوم باشد، اجاره ماه اول صحيح است.
1- در اين صورت چون مدت اجاره معلوم نيست اجاره باطل است و در صورت دوم اگر ابتداي اجاره معلوم باشد فقط ماه اول اجاره صحيح است و الا ماه اول هم باطل است.
كد مسأله: 63781
مسأله 2200- خانهاي را كه غريب و زوار در آن منزل ميكنند و معلوم نيست چقدر در آن ميمانند، اگر قرار بگذارند كه مثلا شبي يك تومان بدهند و صاحب خانه راضي شود، استفاده از آن خانه اشكال ندارد، ولي چون مدت اجاره را معلوم نكردهاند اجاره صحيح نيست و صاحب خانه هر وقت بخواهد ميتواند آنان را بيرون كند.
كد مسأله: 63782
مسأله 2201- مالي را كه مستأجر بابت اجاره ميدهد بايد معلوم باشد، پس اگر ازچيزهايي است كه مثل گندم با وزن معامله ميكنند، بايد وزن آن معلوم باشد، و اگراز چيزهايي است كه مثل تخم مرغ با شماره معامله ميكنند، بايد شماره آن معين باشد، و اگر مثل اسب و گوسفند است، بايد اجاره دهنده آن را ببيند يا مستاجر خصوصيات آن را به او بگويد.
كد مسأله: 63783
مسأله 2202- اگر زميني را براي زراعت جو يا گندم اجاره دهد و مال الاجاره را جو يا گندم همان زمين قرار دهد، اجاره صحيح نيست.
كد مسأله: 63784
مسأله 2203- كسي كه چيزي را اجاره داده، تا آن چيز را تحويل ندهد حق ندارد اجاره آن را مطالبه كند، و نيز اگر براي انجام عملي اجير شده باشد، پيش از انجام عمل حق مطالبه اجرت ندارد.
كد مسأله: 63785
مسأله 2204- هرگاه چيزي را كه اجاره داده تحويل دهد، اگرچه مستأجر تحويل نگيرد يا تحويل بگيرد و تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نكند، بايد مال الاجاره آن را بدهد.
كد مسأله: 63786
مسأله 2205- اگر انسان اجير شود كه در روز معيني كاري را انجام دهد و در آن روز براي انجام آن كار حاضر شود، كسي كه او را اجير كرده اگرچه آن كار را به او مراجعه ندهد، بايد اجرت او را بدهد، مثلا اگر خياطي را در روز معيني براي دوختن لباسي اجير نمايد و خياط در آن روز آماده كار باشد، اگرچه پارچه را به او ندهد كه بدوزد، بايد اجرتش را بدهد، چه خياط بيكار باشد، چه براي خودش يا ديگري كار كند.
كد مسأله: 63787
مسأله 2206- اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، مستاجر بايد مال الاجاره را به مقدار معمول به صاحب ملك بدهد، مثلا اگر خانهاي را يك ساله به صد تومان اجاره كند بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجاره آن خانه معمولا پنجاه تومان است، بايد پنجاه تومان را بدهد و اگر دويست تومان است، بايد دويست تومان را بپردازد، و نيز اگر بعد از گذشتن مقداري از مدت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، بايد اجاره آن مدت را به مقدار معمول به صاحب ملك بدهد.
كد مسأله: 63788
مسأله 2207- اگر چيزي را كه اجاره كرده از بين برود، چنانچه در نگهداري آن كوتاهي نكرده و در استفاده بردن از آن هم زيادهروي ننموده ضامن نيست، و نيز اگر مثلا پارچهاي را كه به خياط داده از بين برود، در صورتي كه خياط زيادهروي نكرده و در نگهداري آن هم كوتاهي نكرده باشد نبايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63789
مسأله 2208- هرگاه صنعتگر چيزي را كه گرفته ضايع كند ضامن است.
كد مسأله: 63790
مسأله 2209- اگر قصاب سر حيواني را ببرد و آن را حرام كند چه مزد گرفته باشد چه مجاني سر بريده باشد، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.
كد مسأله: 63791
مسأله 2210- اگر حيواني را اجاره كند و معين نمايد كه چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار كند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است و نيز اگر مقدار بار را معين نكرده باشند و بيشتر از معمول بار كند و حيوان تلف شود يا معيوب گردد ضامن ميباشد.
كد مسأله: 63792
مسأله 2211- اگر حيواني را براي بردن بار شكستني اجاره دهد، چنانچه آن حيوان بلغزد يا رم كند و بار را بشكند صاحب حيوان ضامن نيست، ولي اگر به واسطه زدن و مانند آن كاري كند كه حيوان زمين بخورد و بار را بشكند ضامن است.
كد مسأله: 63793
مسأله 2212- اگر كسي بچهاي را ختنه كند و ضرري به آن بچه برسد يا بميرد، چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست. (1)
1- بلكه علي الاقوي ضامن است
كد مسأله: 63794
مسأله 2213- اگر دكتر به دستخود به مريض دوا بدهد يا درد و دواي مريض را به او بگويد و مريض دوا را بخورد، چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضرري برسد يا بميرد دكتر ضامن است، ولي اگر فقط بگويد فلان دوا براي فلان مرض فايده دارد و به واسطه خوردن دوا ضرري به مريض برسد يا بميرد دكتر ضامن نيست. (1)
1- در صورتي كه در مقام معالجه نباشد و الا ضامن است و فرقي بين صور مذكور نيست.
كد مسأله: 63795
مسأله 2214- هرگاه دكتر به مريض يا ولي او بگويد كه اگر ضرري به مريض برسد ضامن نباشد، در صورتي كه دقت و احتياط خود را بكند و به مريض ضرري برسد يا بميرد، دكتر ضامن نيست.
كد مسأله: 63796
مسأله 2215- مستاجر و كسي كه چيزي را اجاره داده با رضايت يكديگر ميتوانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو يا يكي از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند ميتوانند مطابق قرارداد اجاره را به هم بزنند.
كد مسأله: 63797
مسأله 2216- اگر اجاره دهنده يا مستاجر بفهمد كه مغبون شده است، چنانچه در موقع خواندن صيغه ملتفت نباشد كه مغبون است، ميتواند اجاره را به هم بزند، ولي اگر در صيغه اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند، نميتوانند اجاره را به هم بزنند.
كد مسأله: 63798
مسأله 2217- اگر چيزي را اجاره دهد و پيش از آن كه تحويل دهد كسي آن را غصب نمايد مستاجر ميتواند اجاره را به هم بزند و چيزي را كه به اجاره دهنده داده پس بگيرد، يا اجاره را به هم نزند و اجاره مدتي را كه در تصرف غصب كننده بوده به ميزان معمول از او بگيرد، پس اگر حيواني را يك ماهه به ده تومان اجاره نمايد و كسي آن را ده روز غصب كند و اجاره معمولي ده روز آن پانزده تومان باشد ميتواند پانزده تومان را از غصب كننده بگيرد.
كد مسأله: 63799
مسأله 2218- اگر چيزي را كه اجاره كرده تحويل بگيرد و بعد ديگري آن را غصب كند نميتواند اجاره را به هم بزند و فقط حق دارد كرايه آن چيز را به مقدار معمول از غصب كننده بگيرد.
كد مسأله: 63800
مسأله 2219- اگر پيش از آن كه مدت اجاره تمام شود ملك را به مستاجر بفروشد اجاره به هم نميخورد و مستاجر بايد مال الاجاره را به فروشنده بدهد و همچنين است اگر آن را به ديگري بفروشد.
كد مسأله: 63801
مسأله 2220- اگر پيش از ابتداي مدت اجاره ملك بطوري خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد يا قابل استفادهاي كه شرط كردهاند نباشد اجاره باطل ميشود و پولي كه مستاجر به صاحب ملك داده به او برميگردد بلكه اگر طوري باشد كه بتواند استفاده مختصري هم از آن ببرد ميتواند اجاره را به هم بزند.
كد مسأله: 63802
مسأله 2221- اگر ملكي را اجاره كند و بعد از گذشتن مقداري از مدت اجاره به طوري خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد يا قابل استفادهاي كه شرط كردهاند نباشد اجاره مدتي كه باقي مانده باطل ميشود و اگر استفاده مختصري هم بتواند از آن ببرد ميتواند اجاره مدت باقي مانده را به هم بزند. (1)
1- بلكه اجاره را به هم بزند و به مقدار استفاده از مورد اجاره اجره المثل بدهد و تمام اجره المسمي را برگرداند.
كد مسأله: 63803
مسأله 2222- اگر خانهاي را كه مثلا دو اطاق دارد اجاره دهد و يك اطاق آن خراب شود چنانچه فوراً آن را بسازد و هيچ مقدار از استفاده آن از بين نرود اجاره باطل نميشود و مستاجر هم نميتواند اجاره را به هم بزند،(1) ولي اگر ساختن آن به قدري طول بكشد كه مقداري از استفاده مستأجر از بين برود اجاره به آن مقدار باطل ميشود و مستأجر ميتواند اجاره باقي مانده را به هم بزند.
1- بلكه مي تواند اجاره را فسخ كند و تمام اجره المسمي را بگيرد و به مقدار استفاده از مورد اجاره اجره المثل بدهد.
كد مسأله: 63804
مسأله 2223- اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد اجاره باطل نميشود ولي اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد مثلا ديگري وصيت كرده باشد كه تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدت اجاره بميرد، از وقتي كه مرده اجاره باطل است.
كد مسأله: 63805
مسأله 2224- اگر صاحب كار بنّا را وكيل كند كه براي او عمله بگيرد چنانچه بنّا كمتر از مقداري كه از صاحب كار ميگيرد به عمله بدهد، زيادي آن بر او حرام است و بايد آن را به صاحب كار بدهد، ولي اگر اجير شود كه ساختمان را تمام كند و براي خود اختيار بگذارد كه خودش بسازد يا به ديگري بدهد در صورتي كه كمتر ازمقداري كه اجير شده به ديگري بدهد زيادي آن براي او حلال مي-باشد. (1)
1- در صورتي كه مقداري از عمل را خودش انجام داده باشد والا زيادي براي او حلال نيست.
كد مسأله: 63806
مسأله 2225- اگر رنگرز قرار بگذارد كه مثلا پارچه را با نيل رنگ كند چنانچه با رنگ ديگر رنگ نمايد حق ندارد چيزي بگيرد.
كد مسأله: 63807
مسأله 2226- جعاله آن است كه انسان قرار بگذارد در مقابل كاري كه براي او انجام مي دهند مال معيني بدهد، مثلاً بگويد هر كس گمشده مرا پيدا كند، ده تومان به او مي دهم و به كسي كه اين قرار را مي گذارد جاعل و كسي كه كار را انجام مي دهد عامل مي-گويند. و فرق بين جعاله و اينكه كسي را كه براي كاري اجير كنند، اين است كه در اجاره بعد از خواندن صيغه، اجير بايد عمل را انجام دهد و كسي هم كه او را اجير كرده اجرات را به او بدهكار مي شود، ولي در جعاله عامل مي تواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام ندهد، جاعل بدهكار نمي شد.
كد مسأله: 63808
مسأله 2227- جاعل بايد بالغ و عاقل باشد و از روي قصد و اختيار قرارداد كند و شرعاً بتواند در مال خود تصرف نمايد، بنابراين جعاله آدم سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند، صحيح نيست. (1)
1- بدون اجازه ولي ولكن با اجازه ولي صحيح است زيرا او مسلوب الجاز نيست.
كد مسأله: 63809
مسأله 2228- كاري را كه جاعل ميگويد براي او انجام دهند بايد حرام يا بيفايده نباشد، پس اگر بگويدهر كس شراب بخورد يا در شب به جاي تاريكي برود ده تومان به او ميدهم جعاله صحيح نيست.
كد مسأله: 63810
مسأله 2229- اگر مالي را كه قرار ميگذارد بدهد معين كند مثلا بگويد: "هر كس اسب مرا پيدا كند اين گندم را به او ميدهم"، لازم نيست بگويد آن گندم مال كجاست و قيمت آن چيست. ولي اگر مال را معين نكند مثلا بگويد: "كسي كه اسب مرا پيدا كند ده من گندم به او ميدهم"، بايد خصوصيات آن را كاملا معين نمايد. (1)
1- لازم نيست ولي موافق احتياط است.
كد مسأله: 63811
مسأله 2230- اگر جاعل مزد معيني براي كار قرار ندهد مثلا بگويد: هر كس بچه مرا پيدا كند پولي به او ميدهم و مقدار آن را معين نكند چنانچه كسي آن عمل را انجام دهد، بايد مزد او را به مقداري كه كار او در نظر مردم ارزش دارد بدهد.
كد مسأله: 63812
مسأله 2231- اگر عامل پيش از قرارداد كار را انجام داده باشد يا بعد از قرارداد به قصد اين كه پول نگيرد انجام دهد، حقي به مزد ندارد.
كد مسأله: 63813
مسأله 2232- پيش از آنكه عامل شروع به كار كند جاعل و عامل ميتوانند جعاله را به هم بزنند.
كد مسأله: 63814
مسأله 2233- بعد از آن كه عامل شروع به كار كرد اگر جاعل بخواهد جعاله را به هم بزند اشكال دارد.
1- اشكالي ندارد ولي بايد اجرت عمل به مقدار انجام شده را بدهد.
كد مسأله: 63815
مسأله 2234- عامل ميتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولي اگر تمام نكردن عمل اسباب ضرر جاعل شود، بايد آن را تمام نمايد. مثلا اگر كسي بگويد: "هر كس چشم مرا عمل كند فلان مقدار به او ميدهم" و دكتر جراحي شروع به عمل كند، چنانچه طوري باشد كه اگر عمل را تمام نكند چشم معيوب ميشود، بايد آن را تمام نمايد و در صورتي كه ناتمام بگذارد حقي به جاعل ندارد.
كد مسأله: 63816
مسأله 2235- اگر عامل كار را ناتمام بگذارد چنانچه آن كار مثل پيدا كردن اسب است كه تا تمام نشود، براي جاعل فايده ندارد عامل نميتواند چيزي مطالبه كند و همچنين است اگر جاعل مزد را براي تمام كردن عمل قرار بگذارد مثلا بگويد: "هر كس لباس مرا بدوزد ده تومان به او ميدهم". ولي اگر مقصودش اين باشد كه هر مقدار از عمل كه انجام گيرد براي آن مقدار مزد بدهد، جاعل بايد مزد مقداري را كه انجام شده به عامل بدهد، اگر چه احتياط اين است كه به طور مصالحه يك ديگر را راضي نمايند.
كد مسأله: 63817
مسأله 2236- مزارعه آن است كه مالك با زارع به اين قسم معامله كند كه زمين را در اختيار او بگذارد تا زراعت كند و مقداري از حاصل آن را به مالك بدهد.
كد مسأله: 63818
مسأله 2237- مزارعه چند شرط دارد:
اول: آنكه صاحب زمين به زارع بگويد زمين را به تو واگذار كردم و زارع هم بگويد قبول كردم، يا بدون اينكه حرفي بزنند، مالك زمين را واگذار كند و زارع قبول نمايد، ولي در اين صورت تا زارع مشغول كار نشده مالك و زارع مي توانند معامله را به هم بزنند. (1)
دوم: صاحب زمين و زارع هر دو مكلف و عاقل باشند و با قصد و اختيار خود مزارعه را انجام دهند و سفيه نباشد يعني مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف نكنند.
سوم: مالك و زارع از تمام حاصل زمين ببرند، پس اگر مثلاً شرط كنند كه آنچه اول يا آخر مي رسد، مال يكي از آنها باشد مزارعه باطل است.
چهارم: سهم هر كدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد. پس اگر مالك بگويد در اين زمين زراعت كن و هر چه ميخواهي به من بده، صحيح نيست.
پنجم: مدتي را كه بايد زمين در اختيار زارع باشد معين كنند، و بايد مدت به قدري باشد كه در آن مدت به دست آمدن حاصل ممكن باشد.
ششم: زمين قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممكن نباشد اما بتوانند كاري كنند كه زراعت ممكن شود، مزارعه صحيح است.
هفتم: اگر منظور هر كدام آنان زراعت مخصوصي است چيزي را كه زارع بايد بكارد معين كند ولي اگر زراعت معيني را در نظر ندارند، يا زراعتي را كه هر دو در نظر دارند معلوم است، لازم نيست آن را معين نمايد.
هشتم: مالك، زمين را معين كند. پس كسي كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند اگر به زارع بگويد در يكي از اين زمينها زراعت كن، و آن را معين نكند، مزراعه باطل است.
نهم: خرجي را كه هر كدام آنان بايد كنند معين نمايند، ولي اگر خرجي را كه هر كدام بايد كنند معلوم باشد، لازم نيست آن را معين نمايند.
1- در اين صورت هم نمي توانند فسخ كنند زيرا معاطات مفيد لزوم است مثل معامله به صيغه
كد مسأله: 63819
مسأله 2238- اگر مالك با زارع قرار بگذارد كه مقداري از حاصل براي او باشد و بقيه را بين خودشان قسمت كنند چنانچه بدانند كه بعداز برداشتن آن مقدار چيزي باقي ميماند مزارعه صحيح است.
كد مسأله: 63820
مسأله 2239- اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نيايد، چنانچه مالك راضي شود كه با اجاره يا بدون اجاره زراعت در زمين او بماند و زارع هم راضي باشد مانعي ندارد و اگر مالك راضي نشود ميتواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچيند واگر براي چيدن زراعت ضرري به زارع برسد لازم نيست عوض آن را به او بدهد. ولي زارع اگرچه راضي شود كه به مالك چيزي بدهد نميتواند مالك را مجبور كند كه زراعت در زمين بماند.
كد مسأله: 63821
مسأله 2240- اگر به واسطه پيش آمدي زراعت در زمين ممكن نباشد مثلا آب از زمين قطع شود، مزارعه به هم مي خورد و اگر زارع بدون عذر زراعت نكند، چناچه زمين در تصرف او بوده و مالك در آن تصرفي نداشته است، بايد اجاره آن مدت را به مقدار معمول به مالك بدهد.
كد مسأله: 63822
مسأله 2241- اگر مالك و زارع صيغه خوانده باشند بدون رضايت يكديگر نميتوانند مزارعه را به هم بزنند و نيز اگر مالك به قصد مزارعه زمين را به كسي واگذار كند و بعد از آن كه او مشغول عمل شد، جايز نيست (1) بدون رضايت يكديگر معامله را به هم بزنند، ولي اگر در ضمن خواندن صيغه مزارعه شرط كرده باشند كه هر دو يا يكي از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند ميتوانند مطابق قراري كه گذاشتهاند معامله را به هم بزنند.
1- قبل از عمل هم فسخ جايز است زيرا معاطات مثل عقد به صيغه است.
كد مسأله: 63823
مسأله 2242- اگر بعد از قرارداد مزارعه مالك يا زارع بميرد مزارعه به هم نميخورد، و وارثشان به جاي آنان است ولي اگر زارع بميرد و شرط كرده باشند كه خود زارع زراعت را انجام دهد مزارعه به هم ميخورد و چنانچه زراعت نمايان شده باشد بايد سهم او را به ورثهاش بدهند و حقوق ديگري هم كه زارع داشته، ورثه او ارث ميبرند ولي نميتوانند مالك را مجبور كنند كه زراعت در زمين باقي بماند.
كد مسأله: 63824
مسأله 2243- اگر بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده چنانچه تخم مال مالك بوده حاصلي هم كه به دست ميآيد مال اوست و بايد مزد زارع و مخارجي را كه كرده و كرايه گاو يا حيوان ديگري را كه مال زارع بوده و در آن زمين كار كرده بهاو بدهد و اگر تخم مال زارع بوده زراعت هم مال اوست و بايد اجاره زمين و خرجهايي را كه مالك كرده و كرايه گاو يا حيوان ديگري كه مال او بوده و در آن زراعت كار كرده به او بدهد.
كد مسأله: 63825
مسأله 2244- اگر تخم مال زارع باشد و بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده، چنانچه مالك و زارع راضي شوند كه با اجرت يا بي اجرت زراعت در زمين بماند اشكال ندارد و اگر مالك راضي نشود پيش از رسيدن زراعت هم ميتواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچيند و زارع اگرچه راضي شود چيزي به مالك بدهد نميتواند او را مجبور كند كه زراعت در زمين بماند و نيز مالك نميتواند زارع را مجبور كند كه اجاره بدهد و زراعت را در زمين باقي بگذارد.
كد مسأله: 63829
كد مسأله: 63826
كد مسأله: 63827
كد مسأله: 63828
مسأله 2245- اگر بعد از جمع كردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ريشه زراعت در زمين بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد چنانچه مالك و زارع از زراعت صرف نظر نكرد باشند حاصل سال دوم را هم بايد مثل سال اول قسمت كنند.
كد مسأله: 63830
مسأله 2246- اگر انسان با كسي به اين قسم معامله كند كه درختهاي ميوهاي را كه ميوه آن مال خود اوست، يا اختيار ميوه هاي آن با اوست تا مدت معيني به آن كس واگذار كند كه تربيت نمايد و آب دهد و به مقداري كه قرار ميگذارند از ميوه آن بردارد اين معامله را مساقات ميگويند.
كد مسأله: 63831
مسأله 2247- معامله مساقات در درختهايي كه مثل بيد و چنار ميوه نميدهد صحيح نيست و در مثل درخت حنا كه از برگ آن استفاده ميكنند اشكال دارد. (1)
1- اشكالي ندارد بلكه در قسم اول هم كه از چوب آنها استفاده مي شود مي توان گفت اشكالي ندارد زيرا معامله عقلايي است و ردع بخصوص نشده و داخل در عمومات است.
كد مسأله: 63832
مسأله 2248- در معامله مساقات لازم نيست صيغه بخوانند بلكه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار كند و كسي كه كار ميكند به همين قصد مشغول كار شود (1) معامله صحيح است.
1- نفس تحويل گرفتن كافي است و احتياجي به اشتغال عمل ندارد.
كد مسأله: 63833
مسأله 2249- مالك و كسي كه تربيت درختها را به عهده ميگيرد بايد مكلف و عاقل باشند و كسي آنها را مجبور نكرده باشد و نيز بايد سفيه نباشند (1) يعني مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف نكنند.
1- در صورت سفاهت با اجازه ولي معامله صحيح است.
كد مسأله: 63834
مسأله 2250- مدت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اول آن را معين كنند و آخر آن را موقعي قرار دهند كه ميوه آن سال به دست ميآيد صحيح است.
كد مسأله: 63835
مسأله 2251- بايد سهم هر كدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد و اگر قرار بگذارند كه مثلا صد من از ميوهها مال مالك و بقيه مال كسي باشد كه كار ميكند، معامله باطل است.
كد مسأله: 63836
مسأله 2252- بايد قرار معامله مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند و اگربعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرار بگذارند پس اگر كاري مانند آبياري كه براي تربيت درخت لازم است باقي مانده باشد معامله صحيح است وگرنه اشكال دارد اگر چه احتياج به كاري مانند چيدن ميوه و نگهداري آن داشته باشد.
كد مسأله: 63837
مسأله 2253- معامله مساقات در بوته خربزه و خيار و مانند اينها صحيح نيست. (1)
1- بلكه صحيح است ولو مساقات معطلحه نباشد زيرا ردع بخصوص نشده و عمومات شامل اوست
كد مسأله: 63838
مسأله 2254- درختي كه از آب باران يا رطوبت زمين استفاده ميكند و به آبياري احتياج ندارد، اگر به كارهاي ديگر مانند بيل زدن و كود دادن محتاج باشد معامله مساقات در آن صحيح است.
كد مسأله: 63839
مسأله 2255- دو نفري كه مساقات كردهاند با رضايت يكديگر ميتوانند معامله را بههم بزنند و نيز اگر در ضمن خواندن صيغه مساقات شرط كنند كه هر دو يا يكي ازآنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند مطابق قراري كه گذاشتهاند به هم زدن معامله اشكال ندارد. بلكه اگر در معامله شرط كنند و عملي نشود كسي كه براي نفع او شرط كردهاند، ميتواند معامله را به هم بزند.
كد مسأله: 63840
مسأله 2256- اگر مالك بميرد معامله مساقات به هم نميخورد و ورثهاش به جاي او هستند.
كد مسأله: 63841
مسأله 2257- اگر كسي كه تربيت درختها به او واگذار شده بميرد چنانچه در عقد شرط نكرده باشند كه خودش آنها را تربيت كند ورثهاش به جاي او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند حاكم شرع از مال ميت اجير ميگيرد و حاصل را بين ورثه ميت و مالك قسمت ميكند و اگر شرط كرده باشند كه خود او درختها را تربيت نمايد پس اگر قرار گذاشتهاند كه به ديگري واگذار نكند (1) با مردن او معامله به هم ميخورد و اگر قرار نگذاشتهاند مالك ميتواند عقد را بههم بزند يا راضي شود كه ورثه او يا كسي كه آنها اجيرش ميكنند درختها را تربيت نمايد.
1- اين شرط عين شرط اول است و با مردن عامل معامله باطل نمي شود بلكه براي مالك حق فسخ مي باشد.
كد مسأله: 63842
مسأله 2258- اگر شرط كند كه تمام حاصل براي مالك باشد مساقات باطل است و ميوه مال مالك ميباشد و كسي كه كار ميكند نميتواند مطالبه اجرت نمايد ولي اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگر باشد مالك بايد مزد آبياري و كارهاي ديگر را به مقدار معمول به كسي كه درختها را تربيت كرده بدهد.
كد مسأله: 63843
مسأله 2259- اگر زميني را به ديگري واگذار كند كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل ميآيد مال هر دو باشد، معامله باطل است. (1) پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده، بعداز تربيت هم مال او است و بايد مزد كسي كه آنها را تربيت كرده بدهد و اگر مال كسي بوده كه آنها را تربيت كرده، بعد از تربيت هم مال او است و ميتواند آنها را بكند، ولي بايد گودالهايي را كه به واسطه كندن درختها پيدا شده پر كند و اجاره زمين را از روزي كه درختها را كاشته به صاحب زمين بدهد و مالك هم ميتواند او را مجبور نمايد كه درختها را بكند و اگر به واسطه كندن درخت عيبي در آن پيدا شود، بايد تفاوت قيمت آن را به صاحب درخت بدهد (2) و نميتواند اورا مجبور كند كه با اجاره يا بدون اجاره درخت را در زمين باقي بگذارد.
1- بلكه معامله صحيح است زيرا از طرف شارع ردع خصوص نشده و داخل در اطلاقات عقود است اگر چه مساقات اصطلاحي نباشد و در نتيجه تمام فروع مذكوره ساقط مي شود.
2- در صورتي كه قايل به بطلان معامله بشويم دادن تفاوت قيمت بر مالك لازم نيست زيرا عامل حق بقاء اشجار در زمين مالك ندارد.
كد مسأله: 63844
مسأله 2260- بچهاي كه بالغ نشده شرعاً نميتواند (1) در مال خود تصرف كند و نشانه بالغ شدن يكي از سه چيز است: اول: روييدن موي درشت زير شكم بالاي عورت. دوم: بيرون آمدن مني. سوم: تمام شدن پانزده سال قمري در مرد و تمام شدن نه سال قمري در زن.
1- بدون اذن و اجازه ولي اما با اذن و اجازه ولي مي تواند تصرف كند.
كد مسأله: 63845
مسأله 2261- روييدن موي درشت در صورت و پشت لب و در سينه و زير بغل و درشتشدن صدا و مانند اينها نشانه بالغ شدن نيست، مگر انسان به واسطه اينها به بالغ شدن يقين كند.
كد مسأله: 63846
مسأله 2262- ديوانه و سفيه (1) يعني كسي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند، نميتوانند در مال خود تصرف نمايند.
1- بدون اجازه و اذن ولّي، اما با اذن و اجازه ولّي تصرف سفيه جايز است.
كد مسأله: 63847
مسأله 2263- كسي كه گاهي عاقل و گاهي ديوانه است، تصرفي كه موقع ديوانگي در مال خود ميكند صحيح نيست.
كد مسأله: 63848
مسأله 2264- انسان ميتواند در مرضي كه به آن مرض از دنيا مي رود هر قدر از مال خود را به مصرف خود و عيال و مهمان و كارهايي كه اسراف شمرده نميشود برساند. و نيز اگر مال خود را به قيمت بفروشد، يا اجازه دهد اشكال ندارد ولي اگر مثلاً مال خود را به كسي ببخشد يا ارزانتر از قيمت بفروشد، چنانچه مقداري را كه بخشيده يا ارزانتر فروخته، به اندازه ثلث مال او يا كمتر باشد، تصرف او صحيح است و اگر بيشتر از ثلث باشد، در صورتي كه ورثه اجازه بدهند صحيح و اگر اجازه ندهند تصرف او در مقدار بيشتر از ثلث باطل مي باشد. (1)
1- منجزّات مريض در زائد بر ثلث صحيح است و احتياجي به اذن و اجازه ورثه ندارد. (منجزّات مريض يعني معاملات مريض در مرضي كه منجر به فوت او مي شود.)
كد مسأله: 63849
وكالت آن است كه انسان كاري را كه ميتواند در آن دخالت كند به ديگري واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسي را وكيل كند كه خانه او را بفروشد يا زني را براي او عقد نمايد پس آدم سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند چون حق ندارد در مال خود تصرف كند، نمي تواند براي فروش آن، كسي را وكيل نمايد. (1)
1- بدون اذن يا اجازه ولي اما با اذن يا اجازه ولي وكالت او صحيح است.
مسأله 2265- در وكالت لازم نيست صيغه بخوانند و اگر انسان به ديگري بفهماند كه اورا وكيل كرده و او هم بفهماند قبول نموده، مثلا مال خود را به كسي بدهد كه براياو بفروشد و او مال را بگيرد وكالت صحيح است.
كد مسأله: 63850
مسأله 2266- اگر انسان كسي را كه در شهر ديگر است وكيل نمايد و براي او وكالتنامه بفرستد و او قبول كند اگرچه وكالتنامه بعد از مدتي برسد وكالت صحيح است.
كد مسأله: 63851
مسأله 2267- موكل يعني كسي كه ديگري را وكيل ميكند، و نيز كسي كه وكيل ميشود بايد بالغ و عاقل باشند (1) و از روي قصد و اختيار اقدام كنند.
1- مميز غير بالغ با اذن ولي يا اجازه او وكالتش ايجاباً و قبولاً صحيح است.
كد مسأله: 63852
مسأله 2268- كاري را كه انسان نميتواند انجام دهد، يا شرعاً نبايد انجام دهد نميتواند براي انجام آن از طرف ديگري وكيل شود، مثلا كسي كه در احرام حج است چون نبايد، صيغه عقد زناشويي را بخواند، نميتواند براي خواندن صيغه از طرف ديگري وكيل شود.
كد مسأله: 63853
مسأله 2269- اگر انسان كسي را براي انجام تمام كارهاي خودش وكيل كند صحيح است.ولي اگر براي يكي از كارهاي خود وكيل نمايد و آن كار را معين نكند وكالت صحيح نيست.
كد مسأله: 63854
مسأله 2270- اگر وكيل را عزل كند يعني از كار بر كنار نمايد بعد از آن كه خبر به او رسيد نميتواند آن كار را انجام دهد. ولي اگر پيش از رسيدن خبر آن كار را انجام داده باشد صحيح است.
كد مسأله: 63856
مسأله 2271- وكيل ميتواند از وكالت كناره بگيرد و اگر موكل غايب هم باشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 63857
مسأله 2272- وكيل نميتواند براي انجام كاري كه به او واگذار شده ديگري را وكيل نمايد ولي اگر موكل به او اجازه داده باشد كه وكيل بگيرد به هر طوري كه به او دستور داده، ميتواند رفتار نمايد، پس اگر گفته باشد براي من وكيل بگير بايد از طرف او وكيل بگيرد و نميتواند كسي را از طرف خودش وكيل كند. (1)
1- در صورتي كه در مورد وكالت قيد مباشرت وكيل نشده باشد مي تواند ديگري را از طرف خود وكيل نمايد.
كد مسأله: 63858
مسأله 2273- اگر انسان با اجازه موكل خودش كسي را از طرف او وكيل كند، نميتواند آن وكيل را عزل نمايد و اگر وكيل اول بميرد يا موكل، او را عزل كند وكالت دومي باطل نميشود.
كد مسأله: 63859
مسأله 2274- اگر وكيل با اجازه موكل، كسي را از طرف خودش وكيل كند موكل و وكيل اول ميتوانند آن وكيل را عزل كنند و اگر وكيل اول بميرد يا عزل شود وكالت دومي باطل ميشود.
كد مسأله: 63860
مسأله 2275- اگر چند نفر را براي انجام كاري وكيل كند و به آنها اجازه دهد كه هر كدام به تنهايي در آن كار اقدام كنند، هر يك از آنان ميتواند آن كار را انجام دهد و چنانچه يكي از آنان بميرد وكالت ديگران باطل نميشود، ولي اگر نگفته باشد (1) كه با هم يا به تنهايي انجام دهند، يا گفته باشد كه با هم انجام دهند، نميتوانند به تنهايي اقدام نمايند. و در صورتي كه يكي از آنان بميرد، وكالت ديگران باطل ميشود.
1- در اين صورت مي توانند هر كدام به تنهايي آن كار را انجام دهند مگر عقد وكالت ظهور در انضمام داشته باشد.
كد مسأله: 63861
مسأله 2276- اگر وكيل يا موكل بميرد يا ديوانه، يا بيهوش شود. وكالت باطل مي شود و نيز اگر چيزي كه براي تصرف در آن وكيل شده است از بين رود، مثلا گوسفندي كه براي فروش آن وكيل شده بميرد، وكالت باطل ميشود.
كد مسأله: 63862
مسأله 2277- اگر انسان كسي را براي كاري وكيل كند و چيزي براي او قرار بگذارد بعد از انجام آن كار، چيزي را كه قرار گذاشته بايد به او بدهد.
كد مسأله: 63863
مسأله 2278- اگر وكيل در نگهداري مالي كه در اختيار او است كوتاهي نكند و غير از تصرفي كه به او اجازه دادهاند، تصرف ديگري در آن ننمايد و اتفاقاً آن مال از بينبرود نبايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63864
مسأله 2279- اگر وكيل در نگهداري مالي كه در اختيار او است كوتاهي كند، يا غير از تصرفي كه به او اجازه دادهاند تصرف ديگري در آن بنمايد و آن مال از بين برود ضامن است. پس اگر لباسي را كه گفتهاند بفروش، بپوشد و آن لباس تلف شود بايد عوض آن را بدهد
كد مسأله: 63865
مسأله 2280- اگر وكيل غير از تصرفي كه به او اجازه داده اند. تصرف ديگري در مال بكند، مثلاً لباسي را كه گفتهاند بفروش، بپوشد و بعداً تصرفي را كه به او اجازه دادهاند بنمايد، آن تصرف صحيح است.
كد مسأله: 63866
قرض دادن از كارهاي مستحبي است كه در آيات قرآن و اخبار، راجع به آن زياد سفارش شده است. از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم روايتشده كه هر كس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زياد ميشود و ملائكه بر او رحمت ميفرستند و اگر با بدهكار خود مدارا كند بدون حساب و به سرعت از صراط ميگذرد. و كسي كه برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد بهشت بر او حرام ميشود.
مسأله 2281- در قرض لازم نيست صيغه بخوانند بلكه اگر چيزي را به نيت قرض به كسي بدهد و او هم به همين قصد بگيرد صحيح است ولي مقدار آن بايد كاملا معلوم باشد.
كد مسأله: 63867
مسأله 2282- هر وقت بدهكار بدهي خود را بدهد، طلبكار بايد قبول نمايد. (1)
1- اگر مؤجل نباشد و الا لازم نيست مگر در صورتي كه اجل رسيده باشد كه لازم است قبول كند.
كد مسأله: 63868
مسأله 2283- اگر در صيغه قرض براي پرداخت آن مدتي قرار دهند، احتياط واجب (1) آن است كه طلبكار پيش از تمام شدن آن مدت طلب خود را مطالبه نكند ولي اگر مدت نداشته باشد طلبكار هر وقت بخواهد ميتواند طلب خود را مطالبه نمايد.
1- بلكه اقوي عدم جواز مطالبه است.
كد مسأله: 63869
مسأله 2284- اگر طلبكار طلب خود را مطالبه كند، چنانچه بدهكار بتواند بدهي خود را بدهد بايد فورا آن را بپردازد و اگر تاخير بيندازد گناهكار است.
كد مسأله: 63870
مسأله 2285- اگر بدهكار غير از خانهاي كه در آن نشسته و اثاثيه منزل و چيزهاي ديگري كه به آنها احتياج دارد، چيزي نداشته باشد طلبكار نميتواند طلب خود را از او مطالبه نمايد، بلكه بايد صبر كند تا بتواند بدهي خود را بدهد.
كد مسأله: 63871
مسأله 2286- كسي كه بدهكار است و نميتواند بدهي خود را بدهد چنانچه بتواند كاسبي كند، احتياط واجب (1) آن است كه كسب كند و بدهي خود را بدهد.
1- بلكه واجب است مگر در صورتي كه كسب بر او حرجي باشد.
كد مسأله: 63872
مسأله 2287- كسي كه دسترسي به طلبكار خود ندارد، چنانچه اميد نداشته باشد كه اورا پيدا كند بايد با اجازه حاكم شرع طلب او را به فقير بدهد، ولي اگر طلبكار او سيد نباشد، احتياط واجب آن است كه طلب او را به سيد فقير ندهد. (1)
1- جايز است به سيد فقير هم بدهد.
كد مسأله: 63873
مسأله 2288- اگر مال ميت بيشتر از خرج واجب كفن و دفن و بدهي او نباشد بايد مالش را به همين مصرفها برسانند و به وارث او چيزي نميرسد.
كد مسأله: 63874
مسأله 2289- اگر كسي مقداري پول طلا يا نقره قرض كند و قيمت آن كم شود، يا چند برابر گردد چنانچه همان مقدار را كه گرفته پس بدهد كافي است ولي اگر هر دو به غير آن راضي شوند اشكال ندارد.
كد مسأله: 63875
مسأله 2290- اگر مالي را كه قرض كرده از بين نرفته باشد و صاحب مال، آن را مطالبه كند احتياط مستحب آن است كه بدهكار همان مال را به او بدهد.
كد مسأله: 63876
مسأله 2291- اگر كسي كه قرض ميدهد شرط كند كه زيادتر از مقداري كه ميدهد بگيرد، مثلا يك من گندم بدهد و شرط كند كه يك من و پنجسير بگيرد، يا ده تخم مرغ بدهد كه يازده تا بگيرد ربا و حرام است بلكه اگر قرار بگذارد كه بدهكار كاري براي او انجام دهد يا چيزي را كه قرض كرده با مقداري جنس ديگر پس دهد، مثلا شرط كند يك توماني را كه قرض كرده با يك كبريت پس دهد ربا و حرام است. و نيز اگر با او شرط كند كه چيزي را كه قرض ميگيرد به طور مخصوصي پس دهد مثلا مقداري طلاي نساخته به او بدهد و شرط كند كه ساخته پس بگيرد باز هم ربا و حرام ميباشد ولي اگر بدون اين كه شرط كند خود بدهكار زيادتر از آنچه قرض كرده پس بدهد اشكال ندارد بلكه مستحب است.
كد مسأله: 63877
مسأله 2292- ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و كسي كه قرض ربايي گرفته مالك آن نمي شود و نمي تواند در آن تصرف كند (1) ولي چنانچه طوري باشد كه اگر قرار ربا را هم نداده بودند، صاحب پول راضي بود كه گيرنده قرض در آن پول تصرف كند، قرض گيرنده مي تواند در آن تصرف نمايد.
1- مالك ربا و زياده نمي شود ولي اصل قرض صحيح است و مستقرض مالك آن مي شود و تصرف در آن جايز است.
كد مسأله: 63878
مسأله 2293- اگر گندم يا چيزي مانند آن را به طور قرض ربايي بگيرد و با آن زراعت كند، حاصلي كه از آن به دست ميآيد مال قرض دهنده است. (1)
1- چون اصل قرض صحيح است پس زراعت ملك مستقرض است نه مقرض.
كد مسأله: 63879
مسأله 2294- اگر لباسي را بخرد و بعداً از پولي كه به قرض ربائي گرفته يا از پول حلالي كه مخلوط با ربا است به صاحب لباس بدهد، پوشيدن آن لباس و نماز خواندن با آن اشكال ندارد. ولي اگر به فروشنده بگويد كه اين لباس را با اين پول مي خرم پوشيدن آن لباس حرام است و اگر بداند پوشيدن آن حرام است نماز هم با آن باطل ميباشد.
كد مسأله: 63880
مسأله 2295- اگر انسان مقداري پول به تاجر بدهد كه در شهر ديگر از طرف او كمتر بگيرد اشكال ندارد و اين را صرف برات ميگويند.
كد مسأله: 63881
مسأله 2296- اگر مقداري پول به كسي بدهد كه بعد از چند روز در شهر ديگر زيادتر بگيرد، مثلا نهصد و نود تومان بدهد كه بعد از ده روز در شهر ديگر هزار تومان بگيرد ربا و حرام است (1) ولي اگر كسي كه زيادي را ميگيرد در مقابل زيادي جنس بدهد يا عملي انجام دهد اشكال ندارد.
1- اگر به عنوان قرض باشد والا اشكالي ندارد و ربا نيست چون اسكناس هاي معمولي نه مكيل است و نه موزون بلكه معدود است و ربا در بيع معدود نيست.
كد مسأله: 63882
مسأله 2297- اگر در مقابل طلبي كه از كسي دارد سفته يا براتي داشته باشد و بخواهد طلب خود را پيش از وعده آن به كمتر از آن بفروشد اشكال ندارد.
كد مسأله: 63883
مسأله 2298- اگر انسان طلبكار خود را حواله بدهد كه طلب خود را از ديگري بگيرد و طلبكار قبول نمايد بعد از آن كه حواله درست شد كسي كه به او حواله شده بدهكار ميشود، و ديگر طلبكار نميتواند طلبي را كه دارد از بدهكار اولي مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63884
مسأله 2299- بدهكار و طلبكار و كسي كه سر او حواله شده بايد مكلف و عاقل باشند و كسي آنها را مجبور نكرده باشد و نيز بايد سفيه نباشند (1) يعني مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف نكنند.
1- و نيز مفلس هم نباشد مگر آنكه حواله بر برئي (بر برئي الذمه) باشد كه در اين صورت افلاس محيل مضر به حواله نيست. (يعني به شخصي بايد حواله بدهد كه برئي الذمه نباشد بلكه مشغول الذمه باشد والا حواله كردنش صحيح نيست چون طلبي از او ندارد تا كسي را به او حواله دهد.)
كد مسأله: 63885
مسأله 2300- حواله دادن سر كسي كه بدهكار نيست در صورتي صحيح است كه او قبول كند و نيز اگر انسان بخواهد به كسي كه جنسي بدهكار است جنس ديگر حواله دهد مثلاً به كسي كه جو بدهكار است گندم حواله دهد تا او قبول نكند حواله صحيح نيست.
كد مسأله: 63886
مسأله 2301- موقعي كه انسان حواله ميدهد بايد بدهكار باشد، پس اگر بخواهد از كسي قرض كند تا وقتي از او قرض نكرده نميتواند او را به كسي حواله دهد كه آنچه را بعدا قرض ميدهد از آن كس بگيرد.
كد مسأله: 63887
مسأله 2302- حواله دهنده و طلبكار بايد مقدار حواله و جنس آن را بدانند، پس اگر مثلاً ده من گندم و ده تومان پول به يك نفر بدهكار باشد و به او بگويد، يكي از دو طلب خود را از فلاني بگير و آن را معين نكند، حواله درست نيست.
كد مسأله: 63888
مسأله 2303- اگر بدهي واقعا معين باشد ولي بدهكار و طلبكار در موقع حواله دادن مقدار آن يا جنس آن را ندانند حواله صحيح است (1) مثلاً اگر طلب كسي را در دفتر نوشته باشد و پيش از ديدن دفتر حواله بدهد و بعد دفتر را ببيند و به طلبكار مقدار طلبش را بگويد حواله صحيح ميباشد.
1- بلكه خالي از اشكال نيست
كد مسأله: 63889
مسأله 2304- طلبكار ميتواند حواله را قبول نكند اگرچه كسي كه به او حواله شده فقير نباشد و در پرداختن حواله هم كوتاهي ننمايد
كد مسأله: 63890
مسأله 2305- اگر سر كسي حواله بدهد كه بدهكار نيست چنانچه او حواله را قبول كند پيش از پرداختن حواله نميتواند مقدار حواله را از حواله دهنده بگيرد ولي اگر طلبكار طلب خود را به مقدار كمتري صلح كند كسي كه حواله را قبول كرده همان مقدار را ميتواند از حواله دهنده مطالبه نمايد. (1)
1- بلكه مي تواند تمام حواله را بگيرد ولو اينكه محال عليه با محتال به كمتر از آن صلح كرده باشد يا محتال ذمه محال عليه را ابراء نموده باشد.
كد مسأله: 63891
مسأله 2306- بعد از آن كه حواله درستشد، حواله دهنده و كسي كه به او حواله شده نميتوانند حواله را به هم بزنند و هرگاه كسي كه به او حواله شده در موقع حواله فقير نباشد. اگرچه بعدا فقير شود طلبكار هم نميتواند حواله را به هم بزند و همچنين است اگر موقع حواله فقير باشد و طلبكار بداند فقير است ولي اگر نداند فقير است و بعد بفهمد، اگرچه در آن وقت مالدار شده باشد طلبكار ميتواند حواله را به هم بزند و طلب خود را از حواله دهنده بگيرد.
كد مسأله: 63892
مسأله 2307- اگر بدهكار و طلبكار و كسي كه به او حواله شده يا يكي از آنان براي خود حق به هم زدن حواله را قرار دهند، مطابق قراري كه گذاشتهاند، ميتوانند حواله را به هم بزنند.
كد مسأله: 63893
مسأله 2308- اگر حواله دهنده خودش طلب طلبكار را بدهد چنانچه به خواهش كسي كه به او حواله شده داده است ميتواند چيزي را كه داده از او بگيرد. و اگر بدون خواهش او داده و قصدش اين بوده كه عوض آن را نگيرد، نمي تواند چيزي را كه داده از او مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63894
مسأله 2309- رهن آن است كه بدهكار مقداري از مال خود را نزد طلبكار بگذارد كه اگر طلب او را ندهد طلبش را از آن مال به دست آورد.
كد مسأله: 63895
مسأله 2310- در رهن لازم نيست صيغه بخوانند و همين قدر كه بدهكار مال خود را به قصد گرو به طلبكار بدهد و طلبكار هم به همين قصد بگيرد رهن صحيح است.
كد مسأله: 63896
مسأله 2311- گرو دهنده و كسي كه مال را گرو ميگيرد بايد مكلف و عاقل باشند و كسي آنها را مجبور نكرده باشد و نيز بايد سفيه نباشد (1) يعني مال خود را بيهوده مصرف نكند.
1- در مرتهن عدم سفاهت شرط نيست و نيز بايد راهن مفلس نباشد.
كد مسأله: 63897
مسأله 2312- انسان مالي را ميتواند گرو بگذارد كه شرعاً بتواند در آن تصرف كند. و اگر مال كس ديگر را گرو بگذارد، در صورتي صحيح است كه صاحب مال بگويد به گرو گذاشتن راضي هستم.
كد مسأله: 63898
مسأله 2313- چيزي را كه گرو ميگذارند بايد خريد و فروش آن صحيح باشد پس اگر شراب و مانند آن را گرو بگذارند درست نيست.
كد مسأله: 63899
مسأله 2314- استفاده چيزي را كه گرو ميگذارند، مال كسي است كه آن را گرو گذاشته. (1)
1- اگر مالك باشد والا ملك مالك عين مرهونه است.
كد مسأله: 63900
مسأله 2315- طلبكار و بدهكار نميتوانند مالي را كه گرو گذاشته شده، بدون اجازه يكديگر ملك كسي كنند. مثلاً ببخشند يا بفروشند ولي اگر يكي از آنان آن را ببخشديا بفروشد بعد ديگري بگويد راضي هستم اشكال ندارد.
كد مسأله: 63901
مسأله 2316- اگر طلبكار چيزي را كه گرو برداشته با اجازه بدهكار بفروشد پول آن هم مثل خود مال گرو ميباشد.
كد مسأله: 63902
مسأله 2317- اگر موقعي كه بايد بدهي خود را بدهد طلبكار مطالبه كند و او ندهد، طلبكار ميتواند مالي را كه گرو برداشته بفروشد و طلب خود را بردارد و بايد بقيه را به بدهكار بدهد، ولي اگر به حاكم شرع دسترسي دارد، بايد براي فروش آن از حاكم شرع اجازه بگيرد.
كد مسأله: 63903
مسأله 2318- اگر بدهكار غير از خانهاي كه در آن نشسته و چيزهايي كه مانند اثاثيه خانه محل احتياج او است چيز ديگري نداشته باشد طلبكار نميتواند طلب خود را از او مطالبه كند ولي اگر مالي را كه گرو گذاشته خانه و اثاثيه هم باشد، طلبكار ميتواند بفروشد و طلب خود را بردارد.
كد مسأله: 63904
مسأله 2319- اگر انسان بخواهد ضامن شود كه بدهي كسي را بدهد، ضامن شدن او در صورتي صحيح است كه به هر لفظي (1) اگر چه عربي نباشد به طلبكار بگويد كه من ضامن شدهام طلب تو را بدهم، و طلبكار هم رضايت خود را بفهماند، ولي راضي بودن بدهكار شرط نيست.
1- يا عملي كه دلالت بر ايجاب ضمان داشت باشد و در قبول هم قول يا فعلي كه دلالت بر قبول ضمان داشته باشد و صرف رضايت مضمون له كافي نيست.
كد مسأله: 63905
مسأله 2320- ضامن و طلبكار بايد مكلف و عاقل باشند و كسي هم آنها را مجبور نكرده باشد و نيز بايد سفيه نباشد (1) يعني مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف نكنند، ولي اين شرطها در بدهكار نيست مثلاً اگر كسي ضامن شود كه بدهي بچه يا ديوانه را بدهد صحيح است.
1- و نيز مضمون له مفلس نباشد ولي اين شرط در ضامن معتبر نيست.
كد مسأله: 63906
مسأله 2321- هرگاه براي ضامن شدن خودش شرطي قرار دهد، مثلا بگويد: "اگر بدهكار قرض تو را نداد من ميدهم"، ضامن شدن او باطل است. (1)
1- باطل نيست زيرا تعليق در ضمان مضر به انعقاد آن نمي باشد.
كد مسأله: 63907
مسأله 2322- كسي كه انسان ضامن بدهي او ميشود بايد بدهكار باشد، پس اگر كسي بخواهد از ديگري قرض كند تا وقتي قرض نكرده انسان نميتواند ضامن او شود.
كد مسأله: 63908
مسأله 2323- در صورتي انسان ميتواند ضامن شود كه طلبكار و بدهكار و جنس بدهي همه معين باشد پس اگر دو نفر از كسي طلبكار باشند و انسان بگويد: "من ضامن هستم كه طلب يكي از شماها را بدهم"، چون معين نكرده كه طلب كدام را مي دهد، ضامن شدن او باطل است. و نيز اگر كسي از دو نفر طلبكار باشد و انسان بگويد: "من ضامن هستم كه بدهي يكي ازآن دو نفر را به تو بدهم"، چون معين نكرده كه بدهي كدام را ميدهد، ضامن شدن او باطل ميباشد. و همچنين اگركسي از ديگري مثلا ده من گندم و ده تومان پول طلبكار باشد و انسان بگويد: "من ضامن يكي از دو طلب تو هستم" و معين نكند كه ضامن گندم استيا ضامن پول، صحيح نيست.
كد مسأله: 63909
مسأله 2324- اگر طلبكار طلب خود را به ضامن ببخشد،(1) ضامن نميتواند از بدهكار چيزي بگيرد و اگر مقداري از آن را ببخشد، نميتواند آن مقدار را مطالبه نمايد.
1- در صورت بخشش ضامن مي تواند به مضمون عنه مراجعه كند ولي در صورت ابراء (يعني بري الذمه كردن او) ضامن نمي تواند از مضمون عنه مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63910
مسأله 2325- اگر انسان ضامن شود كه بدهي كسي را بدهد نميتواند از ضامن شدن خود برگردد.
كد مسأله: 63911
مسأله 2326- ضامن و طلبكار ميتوانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را به هم بزنند.
كد مسأله: 63912
مسأله 2327- هرگاه انسان در موقع ضامن شدن، بتواند طلب طلبكار را بدهد اگرچه بعد فقير شود، طلبكار نميتواند ضامن بودن او را به هم بزند و طلب خود را از بدهكار اول مطالبه نمايد و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولي طلبكار بداند و به ضامن شدن او راضي شود.
كد مسأله: 63913
مسأله 2328- اگر انسان در موقعي كه ضامن ميشود نتواند طلب طلبكار را بدهد و طلبكار در آن وقت نداند و بعد ملتفتشود ميتواند ضامن بودن او را به هم بزند. ولي اگر پيش از آنكه طلبكار ملتفت شود، ضامن قدرت پيدا كرده باشد، چنانچه بخواهد ضامن بودن او را به هم بزند، اشكال دارد. (1)
1- اشكالي ندارد و مي تواند عقد ضمان را فسخ كند.
كد مسأله: 63914
مسأله 2329- اگر كسي بدون اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهي او را بدهد، نميتواند چيزي از او بگيرد.
كد مسأله: 63915
مسأله 2330- اگر كسي با اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهي او را بدهد، ميتواند مقداري را كه ضامن شده از او مطالبه نمايد. (1) ولي اگر به جاي جنسي كه بدهكار بوده جنس ديگري به طلبكار او بدهد نميتواند، چيزي را كه داده از او مطالبه نمايد، مثلا اگر ده من گندم بدهكار باشد و ضامن ده من برنج بدهد نميتواند برنج را از او مطالبه نمايد، اما اگر خودش راضي شود كه برنج بدهد اشكال ندارد.
1- بعد از اداء ضمان به مضمون له مي تواند به مضمون عنه مراجعه كند ولي قبل از اداء ضمان نمي تواند
كد مسأله: 63916
مسأله 2331- كفالت آن است كه انسان ضامن شود كه هر وقت طلبكار بدهكار را خواست، به دست او بدهد (1) و به كسي كه اين طور ضامن ميشود كفيل ميگويند.
1- يا حق ديگري غير از دين و اختصاص بدين ندارد.
كد مسأله: 63917
مسأله 2332- كفالت در صورتي صحيح است كه كفيل به هر لفظي (1) اگر چه عربي نباشد به طلبكار بگويد كه من ضامنم هر وقت بدهكار خود را بخواهي به دست تو بدهم و طلبكار هم قبول نمايد.
1- يا فعلي كه دلالت بر ايجاب كفالت كند.
كد مسأله: 63918
مسأله 2333- كفيل بايد مكلف و عاقل باشد و او را در كفالت مجبور نكرده باشند و بتواند كسي را كه كفيل او شده حاضر نمايد.
كد مسأله: 63919
مسأله 2334- يكي از پنج چيز كفالت را به هم مي زند: اول: كفيل، بدهكار را به دست طلبكار بدهد. دوم: طلب طلبكار داده شود. سوم: طلبكار از طلب خود بگذرد. چهارم: بدهكار بميرد. پنجم: طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند.
كد مسأله: 63920
مسأله 2335- اگر كسي به زور بدهكار را از دست طلبكار رها كند، چنانچه طلبكار دسترسي به او نداشته باشد، كسي كه بدهكار را رها كرده، بايد او را به دست طلبكار بدهد. (1)
1- يا حق او را به صاحب حق بپردازد.
كد مسأله: 63921
مسأله 2336- اگر انسان مال خود را به كسي بدهد و بگويد نزد تو امانت باشد و او هم قبول كند، يا بدون اين كه حرفي بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را براي نگهداري به او ميدهد و او هم به قصد نگهداري كردن بگيرد، بايد به احكام وديعه و امانتداري كه بعدا گفته ميشود عمل نمايد.
كد مسأله: 63924
مسأله 2337- امانت دار و كسي كه مال را امانت ميگذارد بايد هر دو بالغ و عاقل باشند پس اگر انسان مالي را پيش بچه (1) يا ديوانه امانت بگذارد، يا ديوانه و بچه مالي را پيش كسي امانت بگذارند صحيح نيست.
1- صبي مميز به اذن ولي مي تواند امانت بگذارد و امانت قبول كند.
كد مسأله: 63926
مسأله 2338- اگر از بچه يا ديوانه چيزي را به طور امانت قبول كند، بايد آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چيز مال خود بچه يا ديوانه است بايد به ولي او برساند و چنانچه در رساندن مال به آنان كوتاهي كند (1) و تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
1- در صورت عدم صحت عقد وديعه امانت دار ضامن است چه تعدي و تفريط كرده باشد يا نكرده باشد مگر اينكه مال را به عنوان حفظ براي صاحبش اخذ كرده باشد. كه در اين صورت با عدم تعدي و تفريط ضامن نيست زيرا محسن است و بر محسن است سبيلي نيست.
كد مسأله: 63929
مسأله 2339- كسي كه نميتواند امانت را نگهداري نمايد، بنابر احتياط واجب بايد قبول نكند. (1)
1- بلكه واجب است قبول نكند مگر با علم مودع به حال مستودع كه در اين صورت قبول امانت اشكالي ندارد.
كد مسأله: 63930
مسأل 2340- اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه براي نگهداري مال او حاضر نيست ،چنانچه او مال را بگذارد و برود و آن مال تلف شود، كسي كه امانت را قبول نكرده ضامن نيست، ولي احتياط مستحب آن است كه اگر ممكن باشد آن را نگهداري نمايد.
كد مسأله: 63931
مسأله 2341- كسي كه چيزي را امانت ميگذارد، هر وقت بخواهد ميتواند آن را پس بگيرد، و كسي هم كه امانت را قبول ميكند، هر وقت بخواهد ميتواند آن را به صاحبش برگرداند.
كد مسأله: 63932
مسأله 2342- اگر انسان از نگهداري امانت منصرف شود و وديعه را به هم بزند، بايد هر چه زودتر مال را به صاحب آن يا وكيل يا ولي صاحبش برساند يا به آنان خبر دهد كه به نگهداري حاضر نيست و اگر بدون عذر، مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63933
مسأله 2343- كسي كه امانت را قبول ميكند، اگر براي آن، جاي مناسبي ندارد، بايد جاي مناسب تهيه نمايد. و طوري آن را نگهداري كند كه مردم نگويند در امانت خيانت كرده و در نگهداري آن كوتاهي نموده است و اگر در جايي كه مناسب نيست بگذارد و تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63934
مسأله 2344- كسي كه امانت را قبول ميكند اگر در نگهداري آن كوتاهي نكند و تعدي يعني زياده روي هم ننمايد و اتفاقا آن مال تلف شود، ضامن نيست ولي اگر آن را در جايي بگذارد كه گمان مي رود ظالمي بفهمد و آن را ببرد چنانچه تلف شود بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.
كد مسأله: 63935
مسأله 2345- اگر صاحب مال براي نگهداري مال خود جايي را معين كند و به كسي كه امانت را قبول كرده بگويد: كه بايد مال را در اين جا حفظ كني و اگر احتمال هم بدهي كه از بين برود، نبايد آن را به جاي ديگري ببري، چنانكه امانت دار احتمال دهد كه در آن جا از بين برود و بداند چون آن جا در نظر صاحب مال براي حفظ بهتر بوده، گفته است كه نبايد از آن جا بيرون ببري، ميتواند آن را به جاي ديگر ببرد و اگر در آن جا ببرد و تلف شود ضامن نيست. ولي اگر نداند به چه جهت گفته كه به جاي ديگر نبر، چنانچه به جاي ديگر ببرد و تلف شود، احتياط واجب (1) آن است كه عوض آن را بدهد.
1- بلكه واجب است عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63936
مسأله 2346- اگر صاحب مال براي نگهداري مال خود جايي را معين كند ولي به كسي كه امانت را قبول كرده نگويد كه آن را به جاي ديگر نبر، چنانكه امانت دار احتمال دهد كه در آن جا از بين برود، مي تواند آن را به جاي ديگري كه مال در آنجا محفوظ تر است ببرد و چنانچه مال در آنجا تلف شود ضامن نيست.
كد مسأله: 63937
مسأله 2347- اگر صاحب مال ديوانه شود، كسي كه امانت را قبول كرده بايد فوراً امانت را به ولي او برساند، و يا به ولي او خبر دهد و اگر بدون عذر شرعي مال را به ولي او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهي كند و مال تلف شود بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63938
مسأله 2348- اگر صاحب مال بميرد، امانت دار بايد مال را به وارث او برساند، يا به وارث او خبر دهد، و چنانچه مال را به وارث او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهي كند و مال تلف شود ضامن است، ولي اگر براي آن كه ميخواهد بفهمد كسي كه ميگويد من وارث ميتم راست ميگويد يا نه، يا ميت وارث ديگري دارد يا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم كوتاهي كند و مال تلف شود ضامن نيست.
كد مسأله: 63939
مسأله 2349- اگر صاحب مال بميرد و چند وارث داشته باشد، كسي كه امانت را قبول كرده بايد مال را به همه ورثه بدهد، يا به كسي بدهد كه همه آنان گرفتن مال را به او واگذار كردهاند، پس اگر بدون اجازه ديگران تمام مال را به يكي از ورثه بدهد ضامن سهم ديگران است.
كد مسأله: 63940
مسأله 2350- اگر كسي كه امانت را قبول كرده بميرد، يا ديوانه شود، وارث يا ولي او بايد هر چه زودتر به صاحب مال اطلاع دهد، يا امانت را به او برساند.
كد مسأله: 63941
مسأله 2351- اگر امانت دار نشانههاي مرگ را در خود ببيند چنانچه ممكن است، بايد امانت را به صاحب آن يا وكيل او برساند و اگر ممكن نيست بايد آن را به حاكم شرع بدهد و چنانچه به حاكم شرع دسترسي ندارد، در صورتي كه وارث او امين است و از امانت اطلاع دارد، لازم نيست وصيت كند و گرنه بايد وصيت كند و شاهد بگيرد و به وصي و شاهد، اسم صاحب مال و جنس و خصوصيات مال و محل آن را بگويد.
كد مسأله: 63942
مسأله 2352- اگر امانت دار نشانههاي مرگ را در خود ببيند و به وظيفهاي كه در مسأله پيش گفته شد عمل نكند، چنانچه آن امانت از بين برود، بايد عوضش را بدهد، اگر چه در نگهداري آن كوتاهي نكرده باشد (1) و مرض او خوب شود يا بعد از مدتي پشيمان شود و وصيت كند.
1- حكم به ضمان با عدم تعدي و تفريط در حفظ امانت و صحت مستودع مشكل است.
كد مسأله: 63943
مسأله 2353- عاريه آن است كه انسان مال خود را به ديگري بدهد كه از آن استفاده كند و در عوض، چيزي هم از او نگيرد.
كد مسأله: 63944
مسأله 2354- لازم نيست در عاريه صيغه بخوانند، و اگر مثلا لباس را به قصد عاريه به كسي بدهد و او به همين قصد بگيرد عاريه صحيح است.
كد مسأله: 63945
مسأله 2355- عاريه دادن چيز غصبي و چيزي كه مال انسان است ولي منفعت آن را به ديگري واگذار كرده مثلاً آن را اجاره داده، در صورتي صحيح است كه مالك چيز غصبي يا كسي كه آن چيز را اجاره كرده بگويد به عاريه دادن راضي هستم.
كد مسأله: 63946
مسأله 2356- چيزي را كه منفعتش مال انسان است مثلاً آن را اجاره كرده ميتواند عاريه بدهد. ولي اگر در اجاره شرط كرده باشند كه خودش از آن استفاده كند، نميتواند آن را به ديگري عاريه دهد.
كد مسأله: 63947
مسأله 2357- اگر ديوانه و بچه (1) مال خود را عاريه بدهند صحيح نيست، اما اگرولي بچه مصلحت بداند كه مال او را عاريه دهد و بچه آن مال را به دستور ولي به عاريه كننده برساند اشكال ندارد.
1- بچه مميز با اذن ولي عاريه بدهد صحيح است.
كد مسأله: 63948
مسأله 2358- اگر در نگهداري چيزي كه عاريه كرده كوتاهي نكند و در استفاده از آن هم زياده روي ننمايد و اتفاقا آن چيز تلف شود ضامن نيست ولي چنانچه شرط كنند كه اگر تلف شود عاريه كننده ضامن باشد يا چيزي را كه عاريه كرده طلا و نقره باشد،بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 63949
مسأله 2359- اگر طلا و نقره را عاريه نمايد و شرط كند كه اگر تلف شود ضامن نباشد، چنانچه تلف شود ضامن نيست.
كد مسأله: 63950
مسأله 2360- اگر عاريه دهنده بميرد، عاريه گيرنده بايد چيزي را كه عاريه كرده به ورثه او بدهد.
كد مسأله: 63951
مسأله 2361- اگر عاريه دهند طوري شود كه شرعاً نتواند در مال خود تصرف كند مثلا ديوانه شود عاريه كننده بايد مالي را كه عاريه كرده به ولي او بدهد.
كد مسأله: 63952
مسأله 2362- كسي كه چيزي عاريه داده هر وقت بخواهد ميتواند آن را پس بگيرد و كسي هم كه عاريه كرده هر وقت بخواهد ميتواند آن را پس دهد.
كد مسأله: 63953
مسأله 2363- عاريه دادن چيزي كه استفاده حلال ندارد مثل ظرف طلا و نقره باطل است. (1)
1- اگر معير براي استعمال ظروف طلا و نقره عاريه بدهد باطل است ولي اگر براي تزيين اطاق و غيره عاريه دهد باطل نيست زيرا تزين مباح است.
كد مسأله: 63954
مسأله 2364- عاريه دادن گوسفند براي استفاده از شير و پشم آن و عاريه دادن حيوان نر براي كشيدن بر ماده صحيح است.
كد مسأله: 63955
مسأله 2365- اگر چيزي را كه عاريه كرده به مالك يا وكيل يا ولي او بدهد و بعد آن چيز تلف شود، عاريه كننده ضامن نيست. ولي اگر بدون اجازه صاحب مال، يا وكيل، يا ولي او آن را به جايي ببرد كه صاحبش معمولاً به آنجا مي برده مثلاً اسب را در اصطبلي كه صاحبش براي آن درست كرده ببندد و بعد تلف شود، يا كسي آن را تلف كند ضامن است.
كد مسأله: 63956
مسأله 2366- اگر چيز نجس را براي كاري كه شرط آن پاكي است عاريه دهد، مثلاً لباس را عاريه دهد كه با آن نماز بخوانند، بنابر احتياط واجب (1) بايد نجس بودن آن را به كسي كه عاريه ميكند بگويد.
1- در مورد عاريه ظروف براي استعمال در اكل و شرب واجب است نجاست آن را بگويد و در غير اكل و شرب ولو مشروط به طهارت باشد لازم نيست معير نجاست آن را به مستعير بگويد ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 63957
مسأله 2367- چيزي را كه عاريه كرده بدون اجازه صاحب آن نميتواند به ديگري اجاره يا عاريه دهد.
كد مسأله: 63958
مسأله 2368- اگر چيزي را كه عاريه كرده با اجازه صاحب آن به ديگري عاريه دهد، چنانچه كسي كه اول آن چيز را عاريه كرده بميرد يا ديوانه شود، عاريه دومي باطل نميشود.
كد مسأله: 63959
مسأله 2369- اگر بداند مالي را كه عاريه كرده غصبي است بايد آن را به صاحبش برساند و نميتواند به عاريه دهنده بدهد.
كد مسأله: 63960
مسأله 2370- اگر مالي را كه ميداند غصبي است عاريه كند و از آن استفادهاي ببرد و در دست او از بين برود، مالك ميتواند عوض مال و عوض استفاده اي را كه عاريه كننده برده از او يا از كسي كه مال را غصب كرده مطالبه كند و اگر از عاريه كننده بگيرد، او نمي-توانند چيزي را كه به مالك مي دهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63961
مسأله 2371- اگر نداند مالي را كه عاريه كرده غصبي است و در دست او از بين برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگيرد او هم ميتواند آن چه را به صاحب مال داده از عاريه دهنده مطالبه نمايد، ولي اگر چيزي را كه عاريه كرده طلا و نقره باشد يا عاريه دهنده با او شرط كرده باشد كه اگر آن چيز از بين برود عوضش را بدهد نميتواند چيزي را كه به صاحب مال ميدهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
كد مسأله: 63962
زناشويي
به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال ميشود و آن بر دو قسم است: دائم و غير دائم. عقد دائم آن است كه مدت زناشويي در آن معين نشود، (1) و زني را كه بهاين قسم عقد ميكنند دائمه گويند. و عقد غير دائم آن است كه مدت زناشويي در آن معين شود، مثلا زن را به مدت يك ساعتيا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند، و زني را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه مينامند.
1- اصلاً عقد دايم مدت ندارد نه اينكه تعيين مدت در او نمي شود.
كد مسأله: 63963
مسأله 2372- در زناشويي چه دائم چه غير دائم بايد صيغه خوانده شود و تنها راضي بودن زن و مرد كافي نيست و صيغه عقد را يا خود زن و مرد ميخوانند يا ديگري را وكيل ميكنند كه از طرف آنان بخواند.
كد مسأله: 63964
مسأله 2373- وكيل لازم نيست مرد باشد، زن هم ميتواند براي خواندن صيغه عقد از طرف ديگري وكيل شود.
كد مسأله: 63965
مسأله 2374- زن و مرد تا يقين نكنند كه وكيل آنها صيغه را خوانده است نميتوانند به يكديگر نگاه محرمانه نمايند، و گمان به اين كه وكيل صيغه را خوانده است كفايت نميكند ولي اگر وكيل بگويد صيغه را خواندهام كافي است.
كد مسأله: 63966
مسأله 2375- اگر زني كسي را وكيل كند كه مثلا ده روز او را به عقد مردي در آورد و ابتداي ده روز را معين نكند، آن وكيل ميتواند هر وقت بخواهد او را ده روزه به عقد آن مرد در آورد واگر معلوم باشد كه زن، روز يا ساعت معيني را قصد كرده، بايد صيغه را مطابق قصد او بخواند.
كد مسأله: 63967
مسأله 2376- يك نفر ميتواند براي خواندن صيغه عقد دائم يا غير دائم از طرف دو نفر وكيل شود و نيز انسان ميتواند از طرف زن وكيل شود و او را براي خود به طور دائم يا غير دائم عقد كند، ولي احتياط مستحب آن است كه عقد را دو نفر بخوانند.
كد مسأله: 63968
مسأله 2377- اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگويد: "زوجتك نفسي علي الصداق المعلوم" (يعني خود را زن تو نمودم به مهري كه معين شده) پس از آن بدون فاصله مرد بگويد: "قبلت التزويج" (يعني قبول كردم ازدواج را) عقد صحيح است. و اگر ديگري را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكيل زن بگويد: "زوجت موكلتي فاطمة موكلك احمد علي الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: "قبلت لموكلي احمد علي الصداق"، صحيح ميباشد. و بنابر احتياط واجب (1) بايد لفظي كه مرد مي گويد با لفظي كه زن مي گويد مطابق باشد، مثلاً اگر زن زوجّت مي گويد مرد هم قبلت التزويج بگويد.
1- تطابق لفظين احتياط لازم نيست ولكن مستحسن است.
كد مسأله: 63969
مسأله 2378- اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد: "زوجتك نفسي في المده المعلومه علي المهر المعلوم" بعد بدون فاصله مرد بگويد: "قبلت" صحيح است. و اگر ديگري را وكيل كنند و اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد: "متعت موكلتي موكلك في المده المعلومه علي المهر المعلوم" پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: "قبلت لموكلي هكذا"، صحيح ميباشد.
كد مسأله: 63970
مسأله 2379- عقد ازدواج چند شرط دارد:
اول: آنكه به عربي صحيح خوانده (1) شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند، چنانچه ممكن باشد احتياط واجب (2) آن است كسي را كه مي تواند به عربي صحيح بخواند وكيل كنند و اگر ممكن نباشد، خودشان مي توانند به غير عربي بخوانند، ، اما بايد لفظي بگويند كه معني زوجت و قبلت را بفهماند.
دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را ميخوانند قصد انشاء داشته باشند يعني اگر خود مرد و زن صيغه را ميخوانند، زن به گفتن «زوجتك نفسي» قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قبلت التزويج» زن بودن او را براي خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را ميخوانند، به گفتن «زوجت و قبلت» قصدشان اين باشد كه مرد و زني آنان را وكيل كردهاند، زن و شوهر شوند.
سوم: كسي كه صيغه را ميخواند بالغ و عاقل باشد، (3) جه براي خودش بخواند يا از طرف ديگري وكيل شده باشد.
چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولي آنها صيغه را ميخوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسي كه چند دختر دارد، اگر به مردي بگويد زوجتك احدي بناتي (يعني زن تو نمودم يكي از دخترانم را) و او بگويد قبلت يعني قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نكردهاند عقد باطل است.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضي باشند، ولي اگر زن ظاهرا به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضي است عقد صحيح است.
1- بنابراحتياط و الا بغير عرب جايز است.
2- اين احتياط واجب نيست ولكن مستحسن است.
3- عقد صبي مميز با اجازه ولي مطلقاً صحيح است.
كد مسأله: 63971
مسأله 2380- اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معني آن را عوض كند عقد باطل است.
كد مسأله: 63972
مسأله 2381- كسي كه دستور زبان عربي را نميداند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناي هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظي معناي آن را قصد نمايد، ميتواند عقد را بخواند.
كد مسأله: 63973
مسأله 2382- اگر زني را براي مردي بدون اجازه آنان عقد كنند و بعداً زن و مرد بگويند به آن عقد راضي هستيم عقد صحيح است.
كد مسأله: 63974
مسأله 2383- اگر زن و مرد يا يكي از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضي شوند و بگويند به آن عقد راضي هستيم، احتياط واجب (1) آنست كه دوباره عقد را بخوانند.
1- اين احتياط واجب نيست بلكه مستحسن است.
كد مسأله: 63975
مسأله 2384- پدر و جد پدري ميتوانند براي فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگي بالغ شده است ازدواج كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجي كه براي او كردهاند مفسدهاي نداشته، نميتواند آن را به هم بزند و اگر مفسدهاي داشته، ميتواند آن را به هم بزند.
كد مسأله: 63976
مسأله 2385- دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است يعني مصلحت خود را تشخيص ميدهد اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بنابر احتياط واجب (1) بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد، و اجازه مادر و برادر لازم نيست.
1- اين احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 63977
مسأله 2386- اگر پدر و جد پدري غايب باشند، يا اگر دختر باكره نباشد اجازه پدر و جد لازم نيست.
كد مسأله: 63978
مسأله 2387- اگر پدر يا جد پدري براي پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن بدهد. (1)
1- با تمكين زوجه قبل از بلوغ زوج و قابليت زوج جهت تمتع از زوجه بايد نفقه زوجه از مال زوج داده شود و در صورت عدم تأديه زوج ضامن است.
كد مسأله: 63979
مسأله 2388- اگر پدر يا جد پدري براي پسر نابالغ خود، زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالي داشته، مديون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالي نداشته، پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.
كد مسأله: 63980
مسأله 2389- اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكي از اين هفت عيب را دارد ميتواند عقد را به هم بزند: اول: ديوانگي. دوم: مرض خوره. سوم: مرض برص. چهارم: كوري. پنجم: زمين گير بودن ششم: آنكه افضاء شده، يعني راه بول و حيض و يا راه حيض و غائط او يكي شده باشد. (1) هفتم: آنكه گوشت يا استخواني در فرج او باشد كه مانع از نزديكي شود.
1- يا مسلك جميع يكي شده باشد.
كد مسأله: 63981
مسأله 2390- اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او ديوانه است يا آلت مردي ندارد يا مرضي دارد كه نمي تواند وطي و نزديكي نمايد، يا تخمهاي او را كشيدهاند (1) ميتواند عقد را به هم بزند. (2)
1- يا كوبيده باشند اگرچه قدرت بر وطي داشته باشد.
2- يا مرد مجذوم باشد علي الاقوي زن مي تواند عقد را فسخ كند.
كد مسأله: 63982
مسأله 2391- اگر مرد يا زن، به واسطه يكي از عيبهايي كه در دو مساله پيش گفته شد عقد را به هم بزند، بايد بدون طلاق از هم جدا شوند.
كد مسأله: 63983
مسأله 2392- اگر به واسطه آن كه مرد نمي تواند وطي و نزديكي كند، زن عقد را به هم بزند شوهر بايد نصف مهر را بدهد. ولي اگر به واسطه يكي از عيبهاي ديگري كه گفته شد، مرد يا زن عقد را به هم بزند، چنانچه مرد با زن نزديكي نكرده باشد چيزي بر او نيست و اگر نزديكي كرده، بايد تمام مهر را بدهد.
كد مسأله: 63984
مسأله 2393- ازدواج با زنهايي كه مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند حرام است.
كد مسأله: 63985
مسأله 2394- اگر كسي زني را براي خود عقد نمايد، اگر چه با او نزديكي نكند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم ميشوند.
كد مسأله: 63986
مسأله 2395- اگر زني را عقد كند و با او نزديكي نمايد، دختر و نوه دختري و پسري آن زن هر چه پايين روند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند، به آن مرد محرم ميشوند.
كد مسأله: 63987
مسأله 2396- اگر با زني كه براي خود عقد كرده نزديكي هم نكرده باشد، تا وقتي كه آن زن در عقد او است نميتواند با دختر او ازدواج كند.
كد مسأله: 63988
مسأله 2397- عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر، و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.
كد مسأله: 63989
مسأله 2398- پدر و جد شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسري و دختري او هر چه پايين آيند چه در موقع عقد باشند، يا بعداً به دنيا بيايند به زن او محرم هستند.
كد مسأله: 63990
مسأله 2399- اگر زني را براي خود عقد كند، دائمه باشد، يا صيغه تا وقتي كه آن زن در عقد اوست نميتواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.
كد مسأله: 63991
مسأله 2400- اگر زن خود را به ترتيبي كه در كتاب طلاق گفته ميشود طلاق رجعي دهد، در بين عده نميتواند خواهر او را عقد نمايد ، بلكه در عده طلاق بائن هم كه بعدا بيان ميشود، احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با خواهر او خودداري نمايد.
كد مسأله: 63992
مسأله 2401- انسان نميتواند بدون اجازه زن خود با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج كند ولي اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد و بعداًٌ زن بگويد به آن عقد راضي هستم اشكال ندارد.
كد مسأله: 63993
مسأله 2402- اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده يا خواهر زاده او را عقد كرده و حرفي نزد، (1) چنانچه بعدا رضايت ندهد عقد آنان باطل است.
1- در صورتي كه سكوت دليل بر رضايت نباشد والا عدم رضايت بعد از سكوت دال بر رضايت اثري ندارد و موجب بطلان عقد نيست علي الاقوي.
كد مسأله: 63994
مسأله 2403- اگر انسان پيش از آنكه دختر عمه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نميتواند با آنان ازدواج نمايد.
كد مسأله: 63995
مسأله 2404- اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آن كه با آنان نزديكي كند با مادرشان زنا نمايد، احتياط واجب (1) آن است كه از ايشان جدا شود.
1- اين احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 63996
مسأله 2405- اگر با زني غير از عمه و خاله خود زنا كند، احتياط واجب آن است كه با دختر (1) او ازدواج نكند، ولي اگر زني را عقد نمايد و با او نزديكي كند بعد با مادر او زنا كند، آن زن بر او حرام نميشود، و همچنين است اگر پيش از آنكه با او نزديكي كند با مادر او زنا نمايد، ولي در اين صورت احتياط مستحب آن است كه از آن زن جدا شود.
1- اين احتياط واجب نيست و لكن مستحسن است
كد مسأله: 63997
مسأله 2406- زن مسلمان نميتواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نميتواند با زنهاي كافره بطور دائم ازدواج كند (1) ولي صيغه كردن زنهاي اهل كتاب مانند يهود و نصاري مانعي ندارد.
1- و يا به طور غير دائم ازدواج كند.
كد مسأله: 63998
مسأله 2407- اگر با زني كه در عده طلاق رجعي است زنا كند آن زن بر او حرام ميشود و اگر با زني كه در عده متعه، يا طلاق بائن، يا عده وفات است زنا كند، بعداً ميتواند او را عقد نمايد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند و معناي طلاق رجعي و طلاق بائن و عده متعه و عده وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.
كد مسأله: 63999
مسأله 2408- اگر با زن بيشوهري كه در عده نيست زنا كند، بعداً ميتواند آن زن را براي خود عقد نمايد، ولي احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد و همچنين است اگر ديگري بخواهد آن زن را عقد كند.
كد مسأله: 64000
مسأله 2409- اگر زني را كه در عده ديگري است براي خود عقد كند، چنانچه مرد و زن يا يكي از آنان بدانند كه عد ه زن تمام نشده و بدانند عقد كردن زن در عده حرام است،آن زن بر او حرام ميشود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكي نكرده باشد.
كد مسأله: 64001
مسأله 2410- اگر زني را براي خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عده بوده، چنانچه هيچكدام نميدانستهاند زن در عده است و نميدانستهاند كه عقد كردن زن در عده حرام است، در صورتي كه مرد با او نزديكي كرده باشد آن زن بر او حرام ميشود.
كد مسأله: 64002
مسأله 2411- اگر انسان بداند زني شوهر دارد و با او ازدواج كند بايد از او جدا شود و احتياط واجب (1) آن است كه بعداً هم او را براي خود عقد نكند.
1- بلكه علي القوي آن زن بر او حرام مؤبد (حرام ابدي) مي شود.
كد مسأله: 64003
مسأله 2412- زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نميشود و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقي باشد، بهتر است كه شوهر او را طلاق دهد ولي بايد مهرش را بدهد.
كد مسأله: 64004
مسأله 2413- زني را كه طلاق دادهاند و زني كه صيغه بوده و شوهرش مدت او را بخشيده يا مدتش تمام شده، چنانچه بعد از مدتي شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم عده شوهر اول تمام بوده يا نه بايد به شك خود اعتنا نكند.
كد مسأله: 64005
مسأله 2414- مادر و خواهر و دختر پسري كه لواط داده بر لواط كننده حرام است اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند. ولي اگر گمان كند كه دخول شده، يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نميشوند.
كد مسأله: 64006
مسأله 2415- اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسي ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن كس لواط كند، آنها بر او حرام نميشوند. (1)
1- ولي اگر طلاق بدهد مجدداً نمي تواند آنها را عقد نمايد.
كد مسأله: 64007
مسأله 2416- اگر كسي در حال احرام كه يكي از كارهاي حج است با زني ازدواج نمايد عقد او باطل است، و چنانچه ميدانسته كه زن گرفتن بر او حرام است، ديگر نميتواند آن زن را عقد كند.
كد مسأله: 64008
مسأله 2417- اگر زني كه در حال احرام است با مردي كه در حال احرام نيست ازدواج كند عقد او باطل است، و اگر زن ميدانسته كه ازدواج كردن در حال احرام حرام است احتياط واجب (1) آن است كه بعدا با آن مرد ازدواج نكند.
1- بلكه علي الاقوي با آن مرد ازواج نكند.
كد مسأله: 64009
مسأله 2418- اگر مرد طواف نساء را كه يكي از كارهاي حج است بجا نياورد، زنش بر او حرام ميشود. و نيز اگر زن طواف نساء نكند، شوهرش بر او حرام مي شود، ولي اگر بعدا طواف نساء را انجام دهند به يكديگر حلال ميشوند.
كد مسأله: 64010
مسأله 2419- اگر كسي دختر نابالغي را براي خود عقد كند و پيش از آنكه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكي و دخول كند، احتياط واجب (1) آن است كه تا آخر عمر از دخول با او خودداري نمايد.
1- اين احتياط واجب نيست چه افضاء شده باشد يا افضاء نشده باشد ولكن احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 64011
مسأله 2420- زني را كه سه مرتبه طلاق دادهاند بر شوهرش حرام ميشود، ولي اگر با شرايطي كه در كتاب طلاق گفته مي شود با مرد ديگري ازدواج كند، شوهر اول ميتواند دوباره او را براي خود عقد نمايد.
كد مسأله: 64012
مسأله 2421- زني كه عقد دائمي شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براي هر لذتي كه او ميخواهد، تسليم نمايد و بدون عذر شرعي از نزديكي كردن او جلوگيري نكند و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند تهيه غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است و اگر تهيه نكند چه توانايي داشته باشد، يا نداشته باشد مديون زن است.
كد مسأله: 64013
مسأله 2422- اگر زن در كارهايي كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است و حق غذا و لباس و همخوابي ندارد ولي مهر او از بين نميرود.
كد مسأله: 64014
مسأله 2423- مرد حق ندارد زن خود را به خدمتخانه مجبور كند.
كد مسأله: 64015
مسأله 2424- مخارج سفر زن اگر بيشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نيست ولي اگر شوهر مايل باشد كه زن را سفر ببرد، بايد خرج سفر او را بدهد.
كد مسأله: 64016
مسأله 2425- زني كه از شوهر اطاعت ميكند و شوهر خرج او را نمي دهد اگر ممكن است مي تواند خرجي خود را بدون اجازه از مال او بردارد (1) و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعي كه مشغول تهيه معاش است اطاعتشوهر بر او واجب نيست.
1- با اجازه حاكم شرع در صورت تمكن
كد مسأله: 64017
مسأله 2426- مرد بايد در هر چهار شب يك شب نزد زن دائمي خود بماند.
كد مسأله: 64018
مسأله 2427- شوهر نميتواند بيش از چهار ماه نزديكي با عيال دائمي خود را ترك كند.
كد مسأله: 64019
مسأله 2428- اگر در عقد دائمي مهر را معين نكنند عقد صحيح است، و چنانچه مرد با زن نزديكي كند، بايد مهر او را مطابق مهر زنهائي كه مثل او هستند بدهد.
كد مسأله: 64020
مسأله 2429- اگر موقع خواندن عقد دائمي براي دادن مهر مدتي را معين نكرده باشند، زن ميتواند پيش از گرفتن مهر از نزديكي كردن شوهر جلوگيري كند، چه شوهر توانايي دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولي اگر پيش از گرفتن مهر به نزديكي راضي شود و شوهر با او نزديكي كند ديگر نميتواند بدون عذر شرعي از نزديكي شوهر جلوگيري نمايد.
كد مسأله: 64022
مسأله 2430- صيغه كردن زن اگر چه براي لذت بردن هم نباشد صحيح است.
كد مسأله: 64023
مسأله 2431- احيتاط واجب (1) آن است كه شوهر بيش از چهار ماه نزديكي با متعه خود را ترك نكند.
1- بلكه واجب است علي الاقوي فرقي نيست بين زوجه دايم و متعه و بين زوجه مشابه (زن جوان)و شائبه (زن پير)
كد مسأله: 64024
مسأله 2432- زني كه صيغه ميشود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكي نكند، عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط ميتواند لذتهاي ديگر از او ببرد ولي اگر بعدا بهنزديكي راضي شود، شوهر ميتواند با او نزديكي نمايد.
كد مسأله: 64025
مسأله 2433- زني كه صيغه شده اگر چه آبستن شود حق خرجي ندارد.
كد مسأله: 64026
مسأله 2434- زني كه صيغه شده حق همخوابي ندارد و از شوهر ارث نميبرد و شوهر هم ازاو ارث نميبرد.
كد مسأله: 64027
مسأله 2435- زني كه صيغه شده اگر نداند كه حق خرجي و همخوابي ندارد عقد او صحيح است و براي آن كه نميدانسته، حقي به شوهر پيدا نميكند.
كد مسأله: 64028
مسأله 2436- زني كه صيغه شده، ميتواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولي اگر به واسطه بيرون رفتن، حق شوهر از بين ميرود بيرون رفتن او حرام است.
كد مسأله: 64029
مسأله 2437- اگر زني مردي را وكيل كند كه به مدت و مبلغ معين او را براي خود صيغه نمايد، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد، يا به غير از مدت يا مبلغي كه معين شده او را صيغه كند، وقتي آن زن فهميد، اگر فوراً بگويد (1) راضي هستم عقد صحيح و گرنه باطل است.
1- فوريت در اجازه عقد فضولي لازم نيست. چه فوراً اجازه كند يا متراخياً اجازه نمايد عقد صحيح است.
كد مسأله: 64030
مسأله 2438- اگر پدر و جد پدري براي محرم شدن، يك ساعت يا دو ساعت زني را به عقد پسر نابالغ خود در آورد كافي است. و نيز ميتوانند دختر نابالغ خود را براي محرم شدن، به عقد كسي در آورند ولي بايد آن عقد براي دختر نفعي داشته باشد. (1)
1- نفع لازم نيست، عدم مفسده در صحت عقد كافي است.
كد مسأله: 64031
مسأله 2439- اگر پدر يا جد پدري، طفل خود را كه در محل ديگري است و نميداند زنده است يا مرده، براي محرم شدن به عقد كسي در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل ميشود و چنانچه بعداً معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است و كساني كه به واسطه عقد ظاهرا محرم شده بودند نامحرمند.
كد مسأله: 64032
مسأله 2440- اگر مرد مدت صيغه را ببخشد، چنانچه با او نزديكي كرده بايد تمام چيزي را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزديكي نكرده بايد نصف آن را بدهد.
كد مسأله: 64033
مسأله 2441- مرد ميتواند زني را كه صيغه او بوده و هنوز عدهاش تمام نشده به عقد دائم خود در آورد.
كد مسأله: 64034
مسأله 2442- نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم و دختري كه (1) نه سالش تمام نشده ولي خوب و بعد را مي فهمد و همچنين نگاه كردن به موي آنان چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه كردن به صورت و دستها اگر به قصد لذت باشد حرام است، بلكه احتياط واجب (2) آن است كه بدون قصد لذت هم به آنها نگاه نكند. و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام ميباشد.
1- با عدم ريبه و تلذّذ جايز است.
2- بلكه علي الاقوي واجب است.
كد مسأله: 64035
مسأله 2443- اگر انسان بدون قصد لذت به صورت و دستهاي زنهاي اهل كتاب مثل زنهاي يهود و نصاري نگاه كند در صورتي كه نترسد كه به حرام بيفتد اشكال ندارد. و احتياط واجب (1) آن است كه به غير صورت و دستها آنان نگاه نكند.
1- آنچه به حسب عادت عدم تستر آن است نگاه كردن با عدم تلذّذ و ريبه جايز است در اين حكم ساير كفار هم شامل اهل كتاب مي باشند.
كد مسأله: 64036
مسأله 2444- زن بايد بدن و موي خود را از مرد نامحرم بپوشاند بلكه احتياط واجب (1) آن است كه بدن و موي خود را از پسري هم كه بالغ نشده ولي خوب و بد را ميفهمد بپوشاند.
1- اين احتياط واجب نيست.
كد مسأله: 64037
مسأله 2445- نگاه كردن به عورت ديگري حتي به عورت بچه مميزي كه خوب و بد را مي فهمد حرام است، اگرچه از پشت شيشه يا در آئينه يا آب صاف و مانند اينها باشد. (1) ولي زن و شوهر ميتوانند به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
1- بنابر احتياط
كد مسأله: 64038
مسأله 2446- مرد و زني كه با يكديگر محرمند، اگر قصد لذت نداشته باشند ميتوانند غير از عورت به تمام بدن يكديگر نگاه كنند.
كد مسأله: 64039
مسأله 2447- مرد نبايد با قصد لذت به بدن مرد ديگر نگاه كند و نگاه كردن زن هم به بدن زن ديگر با قصد لذت حرام است.
كد مسأله: 64040
مسأله 2448- مرد نبايد (1) عكس زن نامحرم را بيندازد و اگر زن نامحرام را بشناسد نبايد به عكس او نگاه كند. (2)
1- در صورتي كه مستلزم حرام نباشد اشكالي ندارد و در صورت استلزام همان حرام محرم است نه عكس برداري
2- بنا بر احوط استحبابي مگر آنكه ريبه و تلذّذ شود و فرقي هم در نامحرم آشنا و يا غريبه نمي باشد.
كد مسأله: 64041
مسأله 2449- اگر زن بخواهد (1) زن ديگر، يا مردي غير از شوهر خود را تنقيه كند، يا عورت او را آب بكشد بايد چيزي در دست كند كه دست او به عورت آن مرد نرسد و همچنين است اگر مرد بخواهد مرد ديگر، يا زني غير زن خود را تنقيه كند يا عورت او را آب بكشد.
1- اين حكم در صورت اضطرار است و الا جائز نيست.
كد مسأله: 64042
مسأله 2450- اگر مرد براي معالجه زن نامحرم ناچار باشد كه او را نگاه كند و دست به بدن او بزند اشكال ندارد، ولي اگر با نگاه كردن بتواند معالجه كند نبايد دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه كند نبايد او را نگاه كند.
كد مسأله: 64043
مسأله 2451- اگر انسان براي معالجه كسي ناچار شود كه به عورت او نگاه كند، بنابر احتياط واجب (1) بايد آئينه را در مقابل گذاشته و در آن نگاه كند ولي اگر چارهاي جز نگاه كردن به عورت نباشد اشكال ندارد.
1- اگر با نگاه كردن در آينه معالجه ممكن است اضطرار به نگاه كردن به عورت نيست و در اين صورت حتماً بايد در آيينه نگاه كند و اگر با نگاه كردن در آينه معالجه ممكن نيست نگاه كردن به عورت جايز است و در اين صورت احتياط موضوع ندارد پس در هر دو صورت احتياط بي مورد است.
كد مسأله: 64044
مسأله 2452- كسي كه به واسطه نداشتن زن به حرام ميافتد، واجب است زن بگيرد.
كد مسأله: 64046
كد مسأله: 64047
مسأله 2453- اگر شوهر در عقد شرط كند كه زن باكره باشد و بعد از عقد معلوم شود كه باكره نبوده، ميتواند عقد را به هم بزند. (1)
1- اگر به اقرار يا بينه ثابت شود قبل از عقد باكره نبوده والا نمي تواند عقد را فسخ كند و فقط بايد تفاوت بگيرد.
كد مسأله: 64048
مسأله 2454- ماندن مرد و زن نامحرم در محل خلوتي كه كسي در آنجا نيست و ديگري هم نميتواند وارد شود (1) حرام است چه به ذكر خدا مشغول باشند يا به صحبت ديگر، خواب باشند يا بيدار، ولي اگر طوري باشد كه كس ديگر بتواند وارد شود، يا بچه اي كه خوب و بد را مي فهمد در آنجا باشد اشكال ندارد.
1- چه ورود شخصي ثالث ممكن باشد يا نباشد حرام است زيرا صدق خلوت با اجنبيه مي كند.
كد مسأله: 64049
مسأله 2455- اگر مرد مهر زن را در عقد معين كند و قصدش اين باشد كه آن را ندهد عقد صحيح است ولي مهر را بايد بدهد.
كد مسأله: 64050
مسأله 2456- مسلماني كه منكر خدا يا پيغمبر شود، يا حكم ضروري دين يعني حكمي را كه مسلمانان جزء دين اسلام ميدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انكار كند، در صورتي كه بداند آن حكم ضروري دين است مرتد مي شود.
كد مسأله: 64051
مسأله 2457- اگر زن پيش از آن كه شوهرش با او نزديكي كند به طوري كه در مسأله پيش گفته شد مرتد شود، عقد او باطل مي گردد. همچنين است اگر بعد از نزديكي مرتد شود ولي يائسه باشد يعني اگر سيده است شصت سال و اگر سيده نيست پنجاه سال او تمام شده باشد اما اگر يائسه نباشد، بايد به دستوري كه در احكام طلاق گفته خواهد شد عده نگهدارد، پس اگر در بين عده مسلمان شود عقد باقي و اگر تا آخر عده مرتد بماند عقد باطل است.
كد مسأله: 64052
مسأله 2458- مردي كه مسلمان زاده است اگر مرتد شود زنش بر او حرام مي شود و بايد به مقداري كه در احكام طلاق گفته مي-شود عده وفات نگهدارد.
كد مسأله: 64053
مسأله 2459- مردي كه از پدر و مادر غير مسلمان به دنيا آمده و مسلمان شده، اگر پيش از نزديكي با عيالش مرتد شود، عقد او باطل ميگردد. و اگر بعد از نزديكي مرتد شود، چنانچه زن او در سن زنهايي باشد كه حيض مي بينند بايد آن زن به مقداري كه در احكام طلاق گفته ميشود، عده نگهدارد، پس اگر پيش از تمام شدن عده، شوهر او مسلمان شود عقد باقي و گرنه باطل است.
كد مسأله: 64054
مسأله 2460- اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهري بيرون نبرد و مرد هم قبول كند نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد.
كد مسأله: 64055
مسأله 2461- اگر زن انسان از شوهر ديگرش دختري داشته باشد انسان ميتواند آن دختر را براي پسر خود كه از آن زن نيست عقد كند و نيز اگر دختري را براي پسر خود عقد كند ميتواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد.
كد مسأله: 64056
مسأله 2462- اگر زني از زنا آبستن شود، در صورتي كه خود آن زن، يا مردي كه با او زنا كرده، يا هر دوي آنان مسلمان باشند، براي آن زن جايز نيست بچهاش را سقط كند.
1- در صورت عدم اسلام هر دو اگر اهل ذمه هستند سقط جايز نيست و اگر كافر حربي هستند سقط جايز است
كد مسأله: 64057
مسأله 2463- اگر كسي با زني كه شوهر ندارد و در عده كسي هم نيست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچهاي از آنان پيدا شود، در صورتي كه ندانند از نطفه حلال است يا حرام. آن بچه حلال زاده است.
كد مسأله: 64058
مسأله 2464- اگر مرد نداند كه زن در عده است و با او ازدواج كند، چنانچه زن هم نداند و بچهاي از آنان به دنيا آيد، حلال زاده است و شرعا فرزند هر دو مي باشد. ولي اگر زن ميدانسته كه در عده است، (1) شرعا بچه فرزند پدر است و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر حرام ميباشند.
1- و مي دانسته كه نكاح در عده جايز نيست.
كد مسأله: 64059
مسأله 2465- اگر زن بگويد يائسهام نبايد حرف او را قبول كرد ولي اگر بگويد شوهر ندارم حرف او قبول ميشود.
كد مسأله: 64060
مسأله 2466- اگر بعد از آنكه انسان با زني ازدواج كرد كسي بگويد آن زن شوهر داشته و زن بگويد نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود كه زن شوهر داشته، بايد حرف زن را قبول كرد.
كد مسأله: 64061
مسأله 2467- تا هفتسال دختر تمام نشده، پدر نميتواند او را از مادرش جدا كند. (1)
1- بلكه بعد از دو سال مي تواند و فرقي بين دختر و پسر نيست و لكن تا هفت سال مراعات احتياط حسن است.
كد مسأله: 64062
مسأله 2468- مستحب است در شوهر دادن دختري كه بالغه است يعني مكلف شده عجله كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكي از سعادتهاي مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند.
كد مسأله: 64063
مسأله 2469- اگر زن مهر خود را به شوهر صلح كند كه زن ديگر نگيرد، احتياط واجب (1) آن است كه زن مهر را نگيرد و شوهر هم با زن ديگر ازدواج نكند.
1- بلكه واجب است و نتيجه صلح خروج مهر از ملكيت زوجه و دخول آن در ملكيت زوج است و وجوب وفاء و عمل بر طبق صلح نسبت به زوج در ترك ازدواج با زن ديگر است و اگر مرد با زن ديگر ازدواج كرد عقد او صحيح است ولي معصيت كرده.
كد مسأله: 64064
مسأله 2470- كسي كه از زنا به دنيا آمده، اگر زن بگيرد و بچهاي پيدا كند آن بچه حلال زاده است.
كد مسأله: 64065
مسأله 2471- هر گاه مرد در روزه ماه رمضان يا در حال حيض زن، با او نزديكي كند معصيت كرده ولي اگر بچهاي از آنان به دنيا آيد، حلال زاده است.
كد مسأله: 64066
مسأله 2472- زني كه يقين دارد شوهرش در سفر مرده، اگر بعد از عده وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد، شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد بايد از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است ولي اگر شوهر دوم با او نزديكي كرده باشد، زن بايد عده نگه دارد و شوهر دوم بايد مهر او را مطابق زنهايي كه مثل او هستند بدهد، ولي خرج عده ندارد.
كد مسأله: 64067
مسأله 2473- اگر زني بچهاي را با شرايطي كه در مسأله 2483 گفته خواهد شد شير دهد، آن بچه به اين عده محرم ميشود:
اول: خود زن و آن را مادر رضاعي ميگويند.
دوم: شوهر زن كه شير مال اوست و او را پدر رضاعي ميگويند.
سوم: پدر و مادر آن زن هر چه بالا روند، اگر چه پدر و مادر رضاعي او باشند.
چهارم: بچههايي كه از آن زن به دنيا آمدهاند، يا به دنيا ميآيند.
پنجم: بچههاي اولاد آن زن هر چه پايين روند، چه از اولاد او به دنيا آمده، يا اولاد او آن بچهها را شير داده باشند.
ششم: خواهر و برادر آن زن اگر چه رضاعي باشند. يعني به واسطه شير خوردن، با آن زن خواهر و برادر شده باشند.
هفتم: عمو و عمه آن زن اگر چه رضاعي باشند.
هشتم: دايي و خاله آن زن اگر چه رضاعي باشند.
نهم: اولاد شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هر چه پايين روند، اگر چه اولاد رضاعي او باشند.
دهم: پدر و مادر شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هر چه بالا روند.
يازدهم: خواهر و برادر شوهري كه شير مال او است اگر چه خواهر و برادر رضاعي او باشند.
دوازدهم: عمو و عمه و دايي و خاله شوهري كه شير مال اوست هر چه بالا روند، اگر چه رضاعي باشند. و نيز عده ديگري هم كه در مسايل بعد گفته ميشود، به واسطه شير دادن محرم ميشوند.
كد مسأله: 64068
مسأله 2474- اگر زني بچهاي را با شرايطي كه در مسأله 2483 گفته ميشود شير دهد پدر آن بچه نميتواند با دخترهايي كه از آن زن به دنيا آمدهاند ازدواج كند و نيز نميتواند دخترهاي شوهري را كه شير مال اوست، اگر چه دخترهاي رضايي او باشند براي خود عقد نمايد ولي جايز است با دخترهاي رضاعي آن زن ازدواج كند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با آنان ازدواج نكند و نگاه محرمانه يعني نگاهي كه انسان ميتواند به محرمهاي خود كند به آنان ننمايد.
كد مسأله: 64069
مسأله 2475- اگر زني بچهاي را با شرايطي كه در مسأله 2483 گفته ميشود شير دهد، شوهر آن زن كه صاحب شير است به خواهرهاي آن بچه محرم نميشود. ولي احتياط مستحب آن است كه با آنان ازدواج ننمايد و نيز خويشان شوهر به خواهر و برادر آن بچه محرم نميشوند.
كد مسأله: 64070
مسأله 2476- اگر زني بچهاي را شير دهد به برادرهاي آن بچه محرم نميشود و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر بچهاي كه شير خورده محرم نميشوند.
كد مسأله: 64071
مسأله 2477- اگر انسان با زني كه دختري را شير كامل داده ازدواج كند و با آن زن نزديكي نمايد، ديگر نميتواند آن دختر را براي خود عقد كند.
كد مسأله: 64072
مسأله 2478- اگر انسان با دختري ازدواج كند ديگر نميتواند با زني كه آن دختر را شير كامل داده ازدواج نمايد.
كد مسأله: 64073
مسأله 2479- انسان نميتواند با دختري كه مادر يا مادر بزرگ انسان او را شير كامل داده ازدواج كند و نيز اگر زن پدر انسان از شير پدر او دختري را شير داده باشد انسان نميتواند با آن دختر ازدواج نمايد و چنانچه دختر شيرخواري را براي خود عقد كند بعد مادر يا مادر بزرگ يا زن پدر (1) او آن دختر را شير دهد عقد باطل ميشود.
1- به شرطي كه از شير پدر او باشد.
كد مسأله: 64074
مسأله 2480- با دختري كه خواهر يا زن برادر انسان (1) او را شير كامل داده نميشود ازدواج كرد. و همچنين است اگر خواهرزاده يا برادرزاده يا نوه خواهر يا نوه برادر انسان آن دختر را شير داده باشد.
1- بشرطي كه از شير بردار او باشد.
كد مسأله: 64075
مسأله 2481- اگر زني بچه دختر خود را شير دهد آن دختر به شوهر خود حرام ميشود و همچنين است اگر بچهاي را كه شوهر دخترش از زن ديگر دارد شير دهد ولي اگر بچه پسر خود را شير دهد زن پسرش كه مادر آن طفل شير خوار است بر شوهر خود حرام نميشود.
كد مسأله: 64076
مسأله 2482- اگر زن پدر دختري، بچه شوهر آن دختر را از شير دهد، (1) آن دختر به شوهر خود حرام ميشود، چه بچه از همان دختر يا زن ديگر شوهر او باشد.
1- به شرطي كه از شير پدر آن دختر باشد.
كد مسأله: 64077
مسأله 2483- شير دادني كه علت محرم شدن است هشتشرط دارد:
اول: بچه شير زن زنده را بخورد، پس اگر از پستان زني كه مرده است شير بخورد فايده ندارد.
دوم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچهاي را كه از زنا به دنيا آمده به بچه ديگر بدهند، به واسطه آن شير، بچه به كسي محرم نميشود.
سوم: بچه شير را از پستان بمكد پس اگر شير را در گلوي او بريزند نتيجه ندارد.
چهارم: شير خالص و باچيز ديگر مخلوط نباشد. (1)
پنجم: شير از يك شوهر باشد. پس اگر زن شير دهي را طلاق دهند، بعد شوهر ديگري كند و از او آبستن شود و تا موقع زاييدن، شيري كه از شوهر اول داشته باقي باشد و مثلا هشت دفعه پيش از زاييدن از شير شوهر اول و هفت دفعه بعد از زاييدن از شير شوهر دوم به بچهاي بدهد، آن بچه به كسي محرم نميشود.
ششم: بچه به واسطه مرض شير را قي نكند و اگر قي كند بنابر احتياط واجب كساني كه به واسطه شير خوردن به آن بچه محرم ميشوند بايد با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
هفتم: پانزده مرتبه يا يك شبانه روز به طوري كهدر مساله بعد گفته ميشود شير سير بخورد يا مقداري شير به او بدهند كه بگويند ازآن شير استخوانش محكم شده و گوشت در بدنش روييده است، بلكه اگر ده مرتبه هم به او شير دهند احتياط مستحب آن است كساني كه به واسطه شير خوردن او به او محرم ميشوند با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
هشتم: دو سال بچه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال او را شير دهند به كسي محرم نميشود بلكه اگر مثلا پيش از تمام شدن دو سال چهارده مرتبه و بعد از آن يك مرتبه شير بخورد به كسي محرم نميشود، ولي چنانچه از موقع زاييدن زن شيرده بيشتر از دو سال گذشته باشد و شير او باقي باشد و بچهاي را شير دهد آن بچه به كساني كه گفته شد محرم ميشود.
1- در صورت استهلاك آن چيز در شير اشكالي ندارد
كد مسأله: 64078
مسأله 2484- بايد بچه در بين يك شبانه روز غذا يا شير كس ديگر را نخورد ولي اگر كمي غذا بخورد كه نگويند در بين، غذا خورده اشكال ندارد و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يك زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير كس ديگر را نخورد ودر هر دفعه بدون فاصله شير بخورد ولي اگر در بين شير خوردن نفس تازه كند يا كمي صبر كند كه از اولي كه پستان در دهان ميگيرد تا وقتي سير ميشود يك دفعه حساب شود اشكال ندارد.
كد مسأله: 64079
مسأله 2485- اگر زن از شير شوهر خود بچهاي را شير دهد بعد شوهر ديگر كند و از شير آن شوهر هم بچه ديگر را شير دهد آن دو بچه به يكديگر محرم نميشوند اگر چه بهتر است با هم ازدواج نكنند و نگاه محرمانه به يكديگر ننمايند.
كد مسأله: 64080
مسأله 2486- اگر زن از شير يك شوهر چندين بچه را شير دهد، همه آنان به يكديگر و به شوهر و به زني كه آنان را شير داده محرم ميشوند.
كد مسأله: 64081
مسأله 2487- اگر كسي چند زن داشته باشد و هر كدام آنان با شرايطي كه گفتيم بچهاي را شير دهد همه آن بچهها به يكديگر و به آن مرد و به همه آن زنها محرم ميشوند.
كد مسأله: 64082
مسأله 2488- اگر كسي دو زن شيرده داشته باشد و يكي از آنان بچهاي را مثلا هشت مرتبه و ديگري هفت مرتبه شير بدهد آن بچه به كسي محرم نميشود.
كد مسأله: 64083
مسأله 2489- اگر زني از شير يك شوهر پسر و دختري را شير كامل بدهد خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نميشوند.
كد مسأله: 64084
مسأله 2490- انسان نميتواند بدون اذن زن خود با زنهايي كه به واسطه شير خوردن خواهرزاده يا برادر زاده زن او شدهاند ازدواج كند و نيز اگر با پسري لواط كند، احتياط واجب (1) آن است كه دختر و خواهر و مادر و مادر بزرگ آن پسر را كه رضاعي هستند يعني به واسطه شير خوردن دختر و خواهر و مادر او شدهاند، براي خود عقد نكند.
1- بلكه واجب است علي الاقوي
كد مسأله: 64085
مسأله 2491- زني كه برادر انسان را شير داده به انسان محرم نميشود، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند.
كد مسأله: 64086
مسأله 2492- انسان نميتواند با دو خواهر اگر چه رضاعي باشند يعني به واسطه شير خوردن خواهر يكديگر شده باشند ازدواج كند و چنانچه دو زن را عقد كند و بعد بفهمد خواهر بودهاند در صورتي كه عقد آنان در يك وقت بوده هر دو باطل است (1) و اگر در يك وقت نبوده عقد اولي صحيح و عقد دومي باطل ميباشد.
1- بحسب قاعده ولكن نص صحيح دلالت دارد بر تخيير يعني يكي را امساك كند و ديگري را ترك نمايد.
كد مسأله: 64087
مسأله 2493- اگر زن از شير شوهر خود كساني را كه بعداً گفته ميشود شير دهد شوهرش براو حرام نميشود، اگر چه بهتر آن است كه احتياط كنند:
اول: برادر و خواهر خود را.
دوم: عمو و عمه و دايي و خاله خود را.
سوم: اولاد عمو و اولاد دايي خود را.
چهارم:برادر زاده خود را.
پنجم: برادر شوهر يا خواهر شوهر خود را.
ششم: خواهر زاده خود يا خواهر زاده شوهرش را.
هفتم: عمو و عمه و دايي و خاله شوهرش را.
هشتم: نوه زن ديگر شوهر خود را.
كد مسأله: 64088
مسأله 2494- اگر كسي دختر عمه يا دختر خاله انسان را شير دهد به انسان محرم نميشود ولي احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با او خودداري نمايد.
كد مسأله: 64089
مسأله 2495- مردي كه دو زن دارد اگر يكي از آن دو زن فرزند عموي زن ديگر را شير دهد زني كه فرزند عموي او شير خورده به شوهر خود حرام نميشود.
كد مسأله: 64090
مسأله 2496- براي شير دادن بچه بهتر از هر كس مادر اوست و سزاوار است كه مادر براي شير دادن از شوهر خود مزد نگيرد و خوب است كه شوهر مزد بدهد و اگر مادر بخواهد بيشتر از دايه مزد بگيرد شوهر ميتواند بچه را از او گرفته و به دايه بدهد.
كد مسأله: 64091
مسأله 2497- مستحب است دايهاي كه براي طفل ميگيرند دوازده امامي و داراي عقل و عفت و صورت نيكو باشد و مكروه است كم عقل يا غير دوازده امامي يا بد صورت يابد خلق يا زنا زاده باشد و نيز مكروه است دايهاي بگيرند كه بچهاي كه دارد از زنا به دنيا آمده باشد.
كد مسأله: 64092
مسأله 2498- مستحب است از زنها جلوگيري كنند كه هر بچهاي را شير ندهند زيرا ممكن است فراموش شود كه به چه كساني شير دادهاند و بعدا دو نفر محرم با يكديگر ازدواج نمايند.
كد مسأله: 64093
مسأله 2499- كساني كه به واسطه شير خوردن خويشي پيدا ميكنند مستحب است يكديگر را احترام نمايند ولي از يكديگر ارث نميبرند و حقهاي خويشي كه انسان با خويشان خود دارد براي آنان نيست.
كد مسأله: 64094
مسأله 2500- در صورتي كه ممكن باشد مستحب است بچه را دو سال تمام شير بدهند.
كد مسأله: 64095
مسأله 2501- اگر به واسطه شير دادن حق شوهر از بين نرود زن ميتواند بدون اجازه شوهر بچه كس ديگر را شير دهد، ولي جايز نيست بچهاي را شير دهد كه به واسطه شير دادن به آن بچه به شوهر خود حرام شود مثلا اگر شوهر او دختر شيرخواري را براي خود عقد كرده باشد زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون اگر آن دختر را شير دهد خودش مادر زن شوهر ميشود و بر او حرام ميگردد.
كد مسأله: 64096
مسأله 2502- اگر كسي بخواهد زن برادرش به او محرم شود بايد دختر شيرخواري را مثلا دو روزه براي خود صيغه كند و در آن دو روز با شرايطي كه در مسأله 2483 گفته شد زن برادرش آن دختر را شير دهد.
كد مسأله: 64097
مسأله 2503- اگر مرد پيش از آن كه زني را براي خود عقد كند بگويد به واسطه شير خوردن آن زن بر او حرام شده: مثلا بگويد شير مادر او را خورده چنانچه تصديق او ممكن باشد نميتواند با آن زن ازدواج كند. و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن هم حرف اورا قبول نمايد عقد باطل است پس اگر مرد با او نزديكي نكرده باشد يا نزديكي كرده باشد ولي در وقت نزديكي كردن زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعداز نزديكي بفهمد كه بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهر او را مطابق زنهايي كه مثل او هستند بدهد.
كد مسأله: 64098
مسأله 2504- اگر زن پيش از عقد بگويد به واسطه شير خوردن بر مردي حرام شده چنانچه تصديق او ممكن باشد نميتواند با آن مرد ازدواج كند و اگر بعد از عقد بگويد مثل صورتي است كه مرد بعد از عقد بگويد كه زن بر او حرام است و حكم آن در مساله پيش گفته شد.
كد مسأله: 64099
مسأله 2505- شير دادني كه علت محرم شدن است به دو چيز ثابت ميشود:
اول: خبر دادن عدهاي كه انسان از گفته آنان يقين پيدا كند. (1)
دوم: شهادت دو مرد عادل يا چهار زن (2) كه عادله باشند.
ولي بايد شرايط شير دادن را هم بگويند مثلاً بگويند ما ديدهايم كه فلان بچه بيست و چهار ساعت از پستان فلان زن شير خورده و چيزي هم در بين نخورده و همچنين ساير شرطها را كه در مسأله 2483 گفته شد شرح دهند.
1- يا اطمينان پيدا كند.
2- و يا يك مرد عادل و دو زن عادله شهادت دهند ثابت مي شود.
كد مسأله: 64101
مسأله 2506- اگر شك كنند بچه به مقداري كه علت محرم شدن استشير خورده يا نه يا گمان داشته باشند كه به آن مقدار شير خورده، بچه به كسي محرم نميشود ولي بهتر آن است كه احتياط كنند.
كد مسأله: 64103
مسأله 2507- مردي كه زن خود را طلاق ميدهد، بايد بالغ (1) عاقل باشد و به اختيار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نيز بايد قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخي بگويد صحيح نيست.
1- بلوغ زوج در طلاق شرط نيست پس طلاق زوج عاقل غير بالغ صحيح است.
كد مسأله: 64104
مسأله 2508- زن بايد در وقت طلاق از خون حيض و نفاس پاك باشد و شوهرش در آن پاكي با او نزديكي نكرده باشد و تفصيل اين دو شرط در مسايل آينده گفته ميشود.
كد مسأله: 64105
مسأله 2509- طلاق دادن زن در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است:
اول: آنكه شوهرش بعد از ازدواج با او نزديكي نكرده باشد.
دوم: معلوم باشد آبستن است و اگر معلوم نباشد و شوهر در حال حيض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده، احتياط واجب (1) آن است كه دوباره او را طلاق دهد.
سوم: مرد به واسطه غايب بودن نتواند بفهمد كه زن از خون حيض يا نفاس پاك است يا نه.
1- اين احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 64106
مسأله 2510- اگر زن را از خون حيض پاك بداند و طلاقش دهد، بعد معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض بوده، طلاق او باطل است، و اگر او را در حيض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحيح است.
كد مسأله: 64107
مسأله 2511- كسي كه ميداند زنش در حال حيض يا نفاس است، اگر غايب شود مثلا مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد، بايد تا مدتي كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك ميشوند، صبر كند.
كد مسأله: 64108
مسأله 2512- اگر مردي كه غايب است بخواهد زن خود را طلاق دهد، چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، اگر چه اطلاع او از روي عادت حيض زن يا نشانههاي ديگري باشد كه در شرع معين شده، بايد تا مدتي كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك ميشوند، صبر كند.
كد مسأله: 64109
مسأله 2513- اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است، نزديكي كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، ولي زني را كه نه سالش تمام نشده، يا آبستن است، اگر بعد از نزديكي طلاق دهند، اشكال ندارد،و همچنين است اگر يائسه باشد، يعني اگر سيده است بيشتر از شصت سال و اگر سيده نيست بيشتر از پنجاه سال داشته باشد.
كد مسأله: 64110
مسأله 2514- اگر با زني كه از خون حيض و نفاس پاك است، نزديكي كند و در همان پاكي طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، بنابر احتياط واجب (1) بايد دوباره او را طلاق دهد.
1- اين احتياط مستحسن است
كد مسأله: 64111
مسأله 2515- اگر با زني كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكي كند و مسافرت نمايد، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد، بايد به قدري كه زن معمولا بعد از آن پاكي، خون ميبيند و دوباره پاك ميشود، صبر كند.
كد مسأله: 64136
مسأله 2516- اگر مرد بخواهد زن خود را كه به واسطه مرضي حيض نميبيند طلاق دهد، بايد از وقتي كه با او نزديكي كرده، تا سه ماه از جماع با او خودداري نمايد و بعداو را طلاق دهد.
كد مسأله: 64137
مسأله 2517- طلاق بايد به صيغه عربي صحيح خوانده شود (1) و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، بايد بگويد: "زوجتي فاطمه طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر ديگري را وكيل كند،آن وكيل بايد بگويد: "زوجه موكلي فاطمه طالق".
1- بنابر احتياط در صورت ممكن والا به هر لغتي كافي است.
كد مسأله: 64138
مسأله 2518- زني كه صيغه شده، مثلا يك ماهه يا يك ساله او را عقد كردهاند طلاق ندارد، و رها شدن او به اين است كه مدتش تمام شود يا مرد مدت را به اوببخشد،به اين ترتيب كه بگويد: " مدت را به تو بخشيدم"، و شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض لازم نيست.
كد مسأله: 64139
مسأله 2519- زني كه نه سالش تمام نشده و زن يائسه عده ندارد، يعني اگر چه شوهرش با او نزديكي كرده باشد، بعد از طلاق ميتواند فورا شوهر كند.
كد مسأله: 64140
مسأله 2520- زني كه نه سالش تمام شده و يائسه نيست، اگر شوهرش با او نزديكي كند و طلاقش دهد، بعد از طلاق بايد عده نگهدارد يعني بعد از آن كه در پاكي طلاقش داد، به قدري صبر كند كه دوبار حيض ببيند و پاك شود و همين كه حيض سوم را ديد، عده او تمام ميشود و ميتواند شوهر كند، ولي اگر پيش از نزديكي كردن با او طلاقش دهد، عده ندارد، يعني ميتواند بعد از طلاق فوراً شوهر كند.
كد مسأله: 64141
مسأله 2521- زني كه حيض نميبيند اگر در سن زنهايي باشد كه حيض ميبينند، چنانچه شوهرش او را طلاق دهد، بايد بعد از طلاق تا سه ماه عده نگهدارد.
كد مسأله: 64142
مسأله 2522- زني كه عده او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند، بايد سه ماه هلالي يعني از موقعي كه ماه ديده ميشود تا سه ماه عده نگهدارد، و اگر در بين ماه طلاقش بدهند، بايد باقي ماه را با دو ماه بعد از آن و نيز كسري ماه اول را از ماه چهارم عده نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلا اگر غروب روز بيستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بيست و نه روز باشد، بايد نه روز باقي ماه را با دو ماه بعد از آن و بيست روز از ماه چهارم عده نگهدارد، و احتياط مستحب آن است كه از ماه چهارم بيست و يك روز عده نگهدارد تا با مقداري كه از ماه اول عده نگهداشته سي روز شود.
كد مسأله: 64143
مسأله 2523- اگر زن آبستن را طلاق دهند، عدهاش تا دنيا آمدن يا سقط شدن بچه او است، بنابر اين اگر مثلا يك ساعت بعد از طلاق بچه او به دنيا آيد، عدهاش تمام ميشود.
كد مسأله: 64144
مسأله 2524- زني كه نه سالش تمام شده و يائسه نيست، اگر صيغه شود، مثلاً يك ماهه يا يك ساله، شوهر كند، چنانچه شوهرش با او نزديكي نمايد و مدت آن زن تمام شود يا شوهر مدت را به او ببخشد بايد عده نگهدارد، پس اگر حيض مي بيند بنابر احتياط واجب (1) بايد به مقدار دو حيض يا به مقدار دو پاكي هر كدام كه بيشتراست عده نگهدارد و شوهر نكند و اگر حيض نمي بيند، احتياط واجب (2) آن است كه چهل و پنج روز از شوهر كردن خودداري نمايد.
1- اين احتياط واجب نيست دو حيض يا دو طهر هر كدام كافي است ولي ملاحظه اكثر مستحسن است.
2- بلكه علي الاقوي عده او چهل و پنج روز است.
كد مسأله: 64145
مسأله 2525- ابتداي عده طلاق از موقعي است كه خواندن صيغه طلاق تمام ميشود، چه زن بداند طلاقش دادهاند يا نداند، پس اگر بعد از تمام شدن عده بفهمد كه او را طلاق دادهاند، لازم نيست دوباره عده نگهدارد.
كد مسأله: 64146
مسأله 2526- زني كه شوهرش مرده، اگر آبستن نباشد، بايد تا چهار ماه و ده روز (1) عده نگهدارد يعني از شوهر كردن خودداري نمايد اگر چه يائسه يا صيغه باشد، يا شوهرش با او نزديكي نكرده باشد، و اگر آبستن باشد بايد تا موقع زاييدن عده نگهدارد، ولي اگر پيش از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچهاش به دنيا آيد، بايد تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش صبر كند، و اين عده را عده وفات ميگويند.
1- اگر حرّه (آزاد) باشد والا دو ماه و پنج روز عده وفات اوست.
كد مسأله: 64147
مسأله 2527- زني كه در عده وفات ميباشد حرام است لباس الوان بپوشد و سرمه بكشد و همچنين كارهاي ديگري كه زينت حساب شود بر او حرام ميباشد.
كد مسأله: 64148
مسأله 2528- اگر زن يقين كند كه شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات شوهر كند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعدا مرده است، بايد از شوهر دوم جدا شود و در صورتي كه آبستن باشد، به مقداري كه در عده طلاق گفته شد براي شوهر دوم عده طلاق و بعد براي شوهر اول عده وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، براي شوهر اول عده وفات و بعد براي شوهر دوم عده طلاق نگهدارد.
كد مسأله: 64149
مسأله 2529- ابتداي عده وفات از موقعي است كه زن از مرگ شوهر مطلع شود.
كد مسأله: 64150
مسأله 2530- اگر زن بگويد عدهام تمام شده، با دو شرط از او قبول ميشود:
اول:آنكه مورد تهمت نباشد.
دوم: از طلاق يا مردن شوهرش به قدري گذشته باشد كه در آن مدت، تمام شدن عده ممكن باشد.
كد مسأله: 64151
مسأله 2531- طلاق بائن آن است كه بعد از طلاق مرد حق ندارد به زن خود رجوع كند يعني بدون عقد او را به زني قبول نمايد و آن بر پنج قسم است:
اول: طلاق زني كه نه سالش تمام نشده باشد.
دوم: طلاق زني كه يائسه باشد. يعني اگر سيده است بيشتراز شصتسال و اگر سيده نيست بيشتر از پنجاه سال داشته باشد.
سوم: طلاق زني كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكي نكرده باشد.
چهارم: طلاق زني كه او را سه دفعه طلاق دادهاند.
پنجم: طلاق خلع و مبارات، و احكام اينها بعدا گفته خواهد شد.
و غير اينها طلاق رجعي است، كه بعد از طلاق تا وقتي زن در عده است مرد ميتواند به او رجوع نمايد.
كد مسأله: 64152
مسأله 2532- كسي كه زنش را طلاق رجعي داده، حرام است او را از خانهاي كه موقع طلاق در آن خانه بوده بيرون كند، ولي در بعضي از مواقع (1) در كتابهاي مفصل گفته شده، بيرون كردن او اشكال ندارد، و نيز حرام است زن براي كارهاي غير لازم از آن خانه بيرون رود.
1- جهت اجراء حد زنا يا به جهت ايذا اهل خانه آن را به خانه ديگر منتقل مي كنند.
كد مسأله: 64153
مسأله 2533- در طلاق رجعي مرد به دو قسم ميتواند به زن خود رجوع كند:
اول: حرفي بزند كه معنايش اين باشد كه او را دوباره زن خود قرار داده است.
دوم: كاري كند كه از آن بفهمد رجوع كرده است.
كد مسأله: 64154
مسأله 2534- براي رجوع كردن لازم نيست مرد شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، بلكه اگر بدون اين كه كسي بفهمد بگويد به زنم رجوع كردم، صحيح است.
كد مسأله: 64155
مسأله 2535- مردي كه زن خود را طلاق رجعي داده اگر مالي از او بگيرد و با او صلح كند كه به او رجوع نكند حق رجوع او از بين نمي رود.
كد مسأله: 64156
مسأله 2536- اگر زني را دوبار طلاق دهد و به او رجوع كند، يا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش كند، بعد از طلاق سوم، آن زن بر او حرام است. ولي اگر بعد از طلاق سوم به ديگري شوهر كند، با چهار شرط به شوهر اول حلال ميشود، يعني ميتواند آن زن را دوباره عقد نمايد:
اول: آنكه عقد شوهر دوم هميشگي باشد و اگرمثلا يك ماهه يا يك ساله او را صيغه كند، بعد از آن كه از او جدا شد، شوهر اول نميتواند او را عقد كند.
دوم: شوهر دوم با او نزديكي و دخول كند. (1)
سوم: شوهر دوم طلاقش دهد يا بميرد.
چهارم: عده طلاق يا عده وفات شوهر دوم تمام شود.
1- احتياط لازم آن است كه در قبل باشد و انزال هم واقع گردد.
كد مسأله: 64157
مسأله 2537- طلاق زني را كه به شوهرش مايل نيست (1) و مهر يا مال ديگر خود را به او ميبخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
1- بلكه كراهت دارد و در صورت عدم كراهت بذل باطل و طلاق رجعي است.
كد مسأله: 64158
مسأله 2538- اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد ميگويد: "زوجتي فاطمه خالعتها (1) علي ما بذلت هي طالق" يعني زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
1- بايد خلعتها بگويد
كد مسأله: 64159
مسأله 2539- اگر زني كسي را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد. چنانچه مثلاً اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه را اين طور ميخواند: "عن موكلتي فاطمه بذلت مهرها لموكلي محمد ليخلعها عليه" پس از آن بدون فاصله ميگويد: "زوجه موكلي خالعتها (1) علي ما بذلت هي طالق" و اگر زني كسي را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگري را به شوهر ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل به جاي كلمه (مهرها) آن چيز را بگويد، مثلاً اگر صد تومان داده بايد بگويد: "بذلت ماه تومان".
1- بايد خلعتها بگويد و احتياطاً وكيل از طرف زوج قبول بذل نمايد به اين نحو كه بگويد قبلت البذل لموكلي فهي علي ما بذلت مختلعه
كد مسأله: 64160
مسأله 2540- اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالي به مرد بدهد كه او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گويند.
كد مسأله: 64161
مسأله 2541- اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد: "بارات زوجتي فاطمه علي مهرها فهي طالق" يعني مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر ديگري را وكيل كند، وكيل بايد بگويد: "بارات زوجه موكلي فاطمه علي مهرها فهي طالق" ودر هر دو صورت اگر بجاي كلمه "علي مهرها" "بمهرها" بگويد اشكال ندارد.
كد مسأله: 64162
مسأله 2542- صيغه طلاق خلع و مبارات بايد به عربي صحيح خوانده شود،(1) ولي اگر زن براي آن كه مال خود را به شوهر ببخشد مثلا به فارسي بگويد: "براي طلاق فلان مال را به تو بخشيدم"، اشكال ندارد.
1- بنابر احتياط
كد مسأله: 64163
مسأله 2543- اگر زن در بين عده طلاق خلع يا مبارات از بخشش خود برگردد، شوهر ميتواند رجوع كند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.
كد مسأله: 64164
مسأله 2544- مالي را كه شوهر براي طلاق مبارات ميگيرد، بايد بيشتر از مهر نباشد، ولي در طلاق خلع اگر بيشتر باشد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 64165
مسأله 2545- اگر با زن نامحرمي به گمان اين كه عيال خود او است نزديكي كند، چه زن بداند كه او شوهرش نيست، يا گمان كند كه شوهرش ميباشد بايد عده نگهدارد. (1)
1- در صورتي كه از طرف زن وطي به شبهه باشد احتياط لازم اين است كه عده نگهدارد
كد مسأله: 64166
مسأله 2546- اگر با زني كه ميداند عيالش نيست، زنا كند، چه زن بداند كه آن مرد شوهر او نيست، يا گمان كند شوهرش مي باشد، لازم نيست عده نگهدارد.
كد مسأله: 64167
مسأله 2547- اگر مرد، زني را گول بزند كه از شوهر طلاق بگيرد و زن او شود، طلاق و عقد آن صحيح است، ولي هر دو معصيت بزرگي كردهاند
كد مسأله: 64168
مسأله 2548- هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد، يا مثلا شش ماه به او خرجي ندهد، اختيار طلاق با او باشد، اين شرط باطل است، ولي چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند، يا مثلا تا شش ماه خرجي ندهد، از طرف او براي طلاق خود وكيل باشد، چنانچه به رضايت (1) شوهرش خود را طلاق دهد صحيح است.
1- اگر عزل از وكالت نشده رضايت نمي خواهد
كد مسأله: 64169
مسأله 2549- زني كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگري شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نمايد.
كد مسأله: 64170
مسأله 2550- پدر و جد پدري ديوانه ميتوانند زن او را طلاق بدهند. (1)
1- با رعايت مصلحت و اتصال جنون به زمان صغر و الا ولايت با حاكم شرع است و احتياط آن است كه با اذن آنها باشد و اين احتياط ترك نشود.
كد مسأله: 64171
مسأله 2551- اگر پدر و جد پدري براي طفل خود زني را صيغه كند، اگرچه مقداري از زمان تكليف بچه جزء مدت صيغه باشد، مثلا براي پسر چهارده ساله خودش زني را دو ساله صيغه كند چنانچه صلاح بچه باشد، ميتواند مدت آن زن را ببخشد ولي زن دايمي او را نميتواند طلاق دهد.
كد مسأله: 64172
مسأله 2552- اگر از روي علاماتي كه در شرع معين شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگري كه آنان را عادل نميداند (1) مي تواند آن زن را بعد از تمام شدن عده اش براي خود يا براي كس ديگر عقد كند، اگر چه احتياط مستحب (2) آن است كه از ازدواج با او خودداري نمايد و براي ديگري هم او را عقد نكند.
1- اگر شاك باشد ميتواند و اگر عالم به عدم عدالت باشد نمي تواند نه براي خودش و نه براي غير او را عقد كند.
2- اين احتياط لازم بلكه علي الاقوي جايز نيست آن را براي خود يا براي غير ازدواج نمايد.
كد مسأله: 64173
مسأله 2553- اگر كسي زن خود را بدون اين كه او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتي كه زنش بوده بدهد و مثلا بعد از يك سال بگويد: يك سال پيش تو را طلاق دادم و شرعا هم ثابت كند، ميتواند چيزهايي را كه در آن مدت براي زن تهيه نموده و او مصرف نكرده است از او پس بگيرد ولي چيزهايي را كه مصرف كرده نميتواند از او مطالبه نمايد.
كد مسأله: 64174
غصب آن است كه انسان از روي ظلم بر مال يا حق كسي مسلط شود و اين يكي از گناهان بزرگ است كه اگر كسي انجام دهد در قيامت به عذاب سخت گرفتار ميشود. از حضرت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم روايتشده است كه هر كس يك وجب زمين از ديگري غصب كند، در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق بر گردن او مي اندازد.
مسأله 2554- اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاي ديگري كه براي عموم ساخته شده استفاده كنند، حق آنان را غصب نموده، و همچنين است اگر كسي در مسجد جايي براي خود بگيرد و ديگري نگذارد كه از آنجا استفاد نمايد.
كد مسأله: 64175
مسأله 2555- چيزي را كه انسان پيش طلبكار گرو ميگذارد، بايد پيش او بماند كه اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد. پس اگر پيش از آن كه طلب او را بدهد آن چيز را از او بگيرد، حق او را غصب كرده است.
كد مسأله: 64176
مسأله 2556- مالي را كه نزد كسي گرو گذاشتهاند، اگر ديگري غصب كند، صاحب مال و طلبكار ميتوانند چيزي را كه غصب كرده، از او مطالبه نمايند، و چنانچه آن چيز را از او بگيرند، باز هم در گرو است، و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو ميباشد.
كد مسأله: 64177
مسأله 2557- اگر انسان چيزي را غصب كند بايد به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد.
كد مسأله: 64178
مسأله 2558- اگر از چيزي كه غصب كرده منفعتي به دست آيد مثلا از گوسفندي كه غصب كرده برهاي پيدا شود، مال صاحب مال است، و نيز كسي كه مثلا خانهاي را غصب كرده، اگر چه در آن ننشيند، بايد اجاره آن را بدهد.
كد مسأله: 64179
مسأله 2559- اگر از بچه يا ديوانه چيزي را غصب كند، بايد آن را به ولي او بدهد و اگر از بين رفته، بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 64180
مسأله 2560- هرگاه دو نفر با هم چيزي را غصب كنند، اگر چه هر يك به تنهايي ميتوانستهاند آن را غصب نمايند، هر كدام آنان ضامن نصف آن است. (1)
1- اگر استيلاء و يد هر كدام بر نصف آن چيز باشد و الا هر كدام ضامن مجموع است نه نصف مثل تعاقب ايادي در غصب.
كد مسأله: 64181
مسأله 2561- اگر چيزي را كه غصب كرده با چيز ديگري مخلوط كند، مثلا گندمي را كه غصب كرده با جو مخلوط نمايد، چنانچه جدا كردن آنها ممكن است اگر چه زحمت داشته باشد بايد جدا كند و به صاحبش برگرداند.
كد مسأله: 64182
مسأله 2562- اگر ظرف طلا و نقره يا چيز ديگري را كه ساختنش حرام است، (1) غصب كند و خراب نمايد، لازم نيست مزد ساختن آن را به صاحبش بدهد. ولي اگر مثلاً گوشواره اي را كه غصب كرده خراب نمايد، بايد آن را با مزد ساختنش به صاحب آن بدهد، و چنانچه براي اينكه مزد ندهد، بگويد آن را مثل اولش مي سازم، مالك مجبور نيست قبول نمايد و نيز مالك نمي تواند او را مجبور كند كه آن را مثل اولش بسازد.
1- ساختنش حرام نيست و اگر هيئت آن ظرف را خراب كند ضامن است و بايد مزد ساختن را بدهد.
كد مسأله: 64183
مسأله 2563- اگر چيزي را كه غصب كرده به طوري تغيير دهد كه از اولش بهتر شود، مثلا طلايي را كه غصب كرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگويد: مال را به همين صورت بده، بايد به او بدهد و نميتواند براي زحمتي كه كشيده مزد بگيرد، بلكه بدون اجازه مالك حق ندارد آن را به صورت اولش در آورد و اگر بدون اجازه او آن چيز را مثل اولش كند بايد مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد. (1)
1- بلكه مابه التفاوت بين ساخته و نساخته را بايد به مالك بدهد نه اجرت ساخت
كد مسأله: 64185
مسأله 2564- اگر چيزي را كه غصب كرده به طوري تغيير دهد كه از اولش بهتر شود، و صاحب مال بگويد: "بايد آن را به صورت اول در آوري"، واجب است آن را به صورت اولش در آورد، و چنانچه قيمت آن به واسطه تغيير دادن ازاولش كمتر شود، بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلايي را كه غصب كرده، اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگويد: "بايد به صورت اولش در آوري"، در صورتي كه بعد از آب كردن، قيمت آن از پيش از گوشواره ساختن كمتر شود، بايد تفاوت آن را بدهد.
كد مسأله: 64187
مسأله 2565- اگر در زميني كه غصب كرده زراعت كند، يا درخت بنشاند، زراعت و درخت و ميوه آن مال خود او است، و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد كه زراعت، و درخت در زمين بماند، كسي كه غصب كرده، بايد فورا زراعت، يا درختخود را، اگر چه ضرر نمايد، از زمين بكند، و نيز بايد اجاره زمين را در مدتي كه زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمين بدهد، و خرابيهايي را كه در زمين پيدا شده درست كند، مثلا جاي درختها را پر نمايد، و اگر به واسطه اينها قيمت زمين از اولش كمتر شود،بايد تفاوت آن را هم بدهد، و نميتواند صاحب زمين را مجبور كند كه زمين را به او بفروشد، يا اجاره دهد، و نيز صاحب زمين نميتواند او را مجبور كند كه درختيا زراعت را به او بفروشد.
كد مسأله: 64188
مسأله 2566- اگر صاحب زمين راضي شود كه زراعت و درخت در زمين او بماند، كسي كه آن را غصب كرده، لازم نيست درخت و زراعت را بكند، ولي بايد اجاره آن زمين را از وقتي كه غصب كرده تا وقتي صاحب زمين راضي شده بدهد.
كد مسأله: 64189
مسأله 2567- اگر چيزي را كه غصب كرده از بين برود در صورتي كه مثل گاو و گوسفند باشد كه قيمت اجزاء آن با هم فرق دارد (1) مثلاً گوشت آن يك قيمت و پوست آن قيمت ديگر دارد، بايد قيمت آن را بدهد و چنانچه قيمت بازار آن فرق كرده باشد، بايد قيمت وقتي را كه غصب كرده بدهد (2) و احتياط مستحب آن است كه بالاترين قيمتي را كه از زمان غصب تا زمان تلف داشته بدهد.
1- بلكه افراد آن به جهت خصوصيات فرديه اختلاف قيمت دارند و مثل بر خلاف آن است.
2- قيمت يوم الاداء را بايد بدهد و احتياطاً اعلي القيم از زمان غصب تا زمان اداء داده شود
كد مسأله: 64190
مسأله 2568- اگر چيزي را كه غصب كرده و از بين رفته مانند گندم و جو باشد كه قيمت اجزايش با هم فرق ندارد، بايد مثل همان چيزي را كه غصب كرده بدهد، ولي چيزي را كه ميدهد، بايد خصوصياتش مثل چيزي باشد كه آن را غصب كرده و از بين رفته است.
كد مسأله: 64191
مسأله 2569- اگر چيزي را كه مثل گوسفند قيمت اجزاء آن با هم فرق دارد غصب نمايد و از بين برود چنانچه قيمت بازار آن فرق نكرده باشد ولي در مدتي كه پيش او بوده مثلا چاق شده باشد بايد قيمت وقتي را كه چاق بوده (1) بدهد.
1- بايد چاقي را به قيمت يوم الاداء بدهد.
كد مسأله: 64192
مسأله 2570- اگر چيزي را كه غصب كرده ديگري از او غصب نمايد و از بين برود، صاحب مال ميتواند عوض آن را از هر يك از آنان بگيرد يا از هر كدام آنان مقداري از عوض آنرا مطالبه نمايد و چنانچه عوض مال را از اولي بگيرد، اولي ميتواند آنچه را داده از دومي بگيرد ولي اگر از دومي بگيرد، او نمي تواند آنچه را داده از اولي مطالبه نمايد.
كد مسأله: 64193
مسأله 2571- اگر چيزي را كه ميفروشند يكي از شرطهاي معامله در آن نباشد، مثلا چيزي را كه بايد با وزن خريد و فروش كنند بدون وزن معامله نمانيد، معامله باطل است. و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله راضي باشند كه در مال يك ديگر تصرف كنند اشكال ندارد وگرنه چيزي را كه از يكديگر گرفتهاند مثل مال غصبي است و بايد آن را به هم برگرداند. و در صورتي كه مال هر يك در دست ديگري تلف شود چه بداند معامله باطل است چه نداند، بايد عوض آن را بدهد.
كد مسأله: 64194
مسأله 2572- هرگاه مالي را از فروشنده بگيرد كه آن را ببيند يا مدتي نزد خود نگهدارد تا اگر پسنديد بخرد، در صورتي كه آن مال تلف شود، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.
كد مسأله: 64195
مسأله 2573- مالي كه انسان پيدا ميكند اگر نشانهاي نداشته باشد كه به واسطه آن صاحبش معلوم شود، مي تواند به قصد اينكه ملك خودش (1) شود آن را بردارد. ولي احتياط مستحب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد.
1- اگر كمتر از درهم باشد والا تملك جايز نيست چه نشانه داشته باشد يا نه، بلكه بايد از طرف صاحبش صدقه بدهد
كد مسأله: 64196
مسأله 2574- اگر مالي پيدا كند كه نشانه دارد و قيمت آن از 6/12 نخود نقره سكهدار كمتر است، چنانچه صاحب آن معلوم باشد و انسان نداند راضي است يا نه، نميتواند بدون اجازه او بردارد، و اگر صاحب آن معلوم نباشد، ميتواند به قصد اين كه ملك خودش شود بردارد و احتياط واجب آن است كه هر وقت صاحبش پيدا شد، عوض آن را به او بدهد.
كد مسأله: 64197
مسأله 2575- هرگاه چيزي كه پيدا كرده نشانهاي دارد كه به واسطه آن ميتواند صاحبش را پيدا كند اگر چه بداند صاحب آن سنّي يا كافري باشد كه در امان مسلمانان است در صورتي كه قيمت آن چيز به 6/12 نخود نقره سكهدار برسد بايد از روزي (1) كه آن را پيدا كرده تا يك هفته روزي دو مرتبه و بعد تا يك ماه هفتهاي يك مرتبه و بعد تا يكسال ماهي يك مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان كند.
1- به اين نحو كه در متن ذكر شده است لازم نيست بلكه بايد به نحوي تعريف كند كه بگوييد در طول سال تعريف مي كرده
كد مسأله: 64198
مسأله 2576- اگر انسان خودش نخواهد اعلان كند، ميتواند به كسي كه اطمينان دارد بگويد از طرف او اعلان نمايد.
كد مسأله: 64199
مسأله 2577- اگر تا يك سال اعلان كند و صاحب مال پيدا نشود، ميتواند آن را براي خود بردارد به قصد اين كه هر وقت صاحبش پيدا شد به او بدهد يا براي او نگهداري كند كه هر وقت پيدا شد به او بدهد ولي احتياط مستحب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد.
كد مسأله: 64200
مسأله 2578- اگر بعد از آن كه يك سال اعلان كرد و صاحب مال پيدا نشد، مال را براي صاحبش نگهداري كند و از بين برود، چنانچه در نگهداري آن كوتاهي نكرده و تعدي يعني زياده روي هم ننموده، ضامن نيست، ولي اگر از طرف صاحبش صدقه داده باشد، يا براي خود برداشته باشد، در هر صورت ضامن است. (1)
1- در صورتي كه مالك، صدقه را قبول نكند والا ضامن نيست.
كد مسأله: 64201
مسأله 2579- كسي كه مالي را پيدا كرده اگر عمداً به دستوري كه گفته شد اعلان نكند، گذشته از اين كه معصيت كرده، باز هم واجب است اعلان كند.
كد مسأله: 64202
مسأله 2580- اگر بچه نابالغ چيزي پيدا كند، ولي او بايد اعلان نمايد.
كد مسأله: 64203
مسأله 2581- اگر انسان در بين سالي كه اعلان ميكند، از پيدا شدن صاحب مال نااميد شود، و بخواهد آن را صدقه بدهد اشكال دارد. (1)
1- اشكال ندارد.
كد مسأله: 64208
مسأله 2582- اگر در بين سالي كه اعلان ميكند، مال از بين برود، چنانچه در نگهداري آن كوتاهي كرده يا تعدي يعني زيادهروي كرده باشد، بايد عوض آن را به صاحبش بدهد، و اگر كوتاهي نكرده و زياده روي هم ننموده، چيزي بر او واجب نيست.
كد مسأله: 64209
مسأله 2583- اگر مالي را كه نشانه دارد و قيمت آن به 6/12 نخود نقره سكهدار ميرسد در جايي پيدا كند كه معلوم است به واسطه اعلان صاحب آن پيدا نميشود، ميتواند در روز اول آن را از طرف صاحبش صدقه بدهد و چنانچه صاحبش پيدا شود و به صدقه دادن راضي نشود، بايد عوض آن را به او بدهد و ثواب صدقهاي كه داده، مال خود او است.
كد مسأله: 64210
مسأله 2584- اگر چيزي را پيدا كند و به خيال اين كه مال خود اواست بردارد، بعد بفهمد مال خودش نبوده، بايد تا يك سال اعلان نمايد و همچنين است اگر مثلاً پاي خود را به گمشده اي بزند و آن را از جاي خودش حركت دهد. (1)
1- به مجرد پا زدن حكم ضاله را پيدا نمي كند.
كد مسأله: 64211
مسأله 2585- لازم نيست موقع اعلان، جنس چيزي را كه پيدا كرده بگويد بلكه همين قدر كه بگويد چيزي پيدا كرده ام، كافي (1) است.
1- در صورتيكه صدق تعريف بكند و الا بايد نوع را تعريف نمايد.
كد مسأله: 64212
مسأله 2586- اگر كسي چيزي را پيدا كند و ديگري بگويد مال من است، در صورتي بايد به او بدهد كه نشانههاي آن را بگويد (1) ولي لازم نيست نشانه هائي را كه بيشتر اوقات صاحب مال هم ملتفت آنها نيست بگويد.
1- به طوري كه موجب علم يا اطمينان شود كه او مالك است.
كد مسأله: 64213
مسأله 2587- اگر قيمت چيزي كه پيدا كرده به 6/12 نخود نقره سكهدار برسد، چنانچه اعلان نكند و در مسجد، يا جاي ديگري كه محل اجتماع مردم است بگذارد و آن چيز از بين برود يا ديگري آن را بردارد، كسي كه آن را پيدا كرده ضامن است.
كد مسأله: 64214
مسأله 2588- هرگاه چيزي پيدا كند كه اگر بماند فاسد ميشود، بايد با اجازه (1) حاكم شرع يا وكيل او قيمت آن را معين كند و بفروشد و پولش را نگهدارد و اگر صاحب آن پيدا نشد از طرف او صدقه بدهد.
1- بنابر احتياط و در صورت عدم تمكن از اجازه حاكم يا وكيل او خودش تقويم مي كند و مي فروشد يا خودش آن را به همان قيمت مصرف مي كند و پول آن را نگه مي دارد.
كد مسأله: 64215
مسأله 2589- اگر چيزي را كه پيدا كرده موقع وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد، در صورتي كه قصدش اين باشد كه صاحب آن را پيدا كند، اشكال ندارد.
كد مسأله: 64216
مسأله 2590- اگر كفش او را ببرند و كفش ديگري به جاي آن بگذارند، چناچه بداند كفشي كه مانده مال كسي است كه كفش او را برده، (1) ميتواند به جاي كفش خودش بردارد. ولي اگر قيمت آن از كفش خودش بيشتر باشد، بايد هر وقت صاحب آن پيدا شد زيادي قيمت را به او بدهد، و چنانچه از پيدا شدن او نااميد شود، بايد با اجازه حاكم شرع (2) زيادي قيمت را از طرف صاحبش صدقه بدهد، و اگر احتمال دهد كفشي كه مانده، مال كسي نيست كه كفش او را برده، در صورتي كه قيمت آن از 6/12 نخود نقره سكه دار كمتر باشد، مي تواند براي خود بردارد و اگر بيشتر باشد، بايد تا يكسال اعلان كند و بعد از يكسال احتياطاً از طرف صاحبش صدقه بدهد.
1- با تعمد (علم) به عنوان تقاص بر مي دارد و در غير اين صورت حكم مجهول المالك را دارد.
2- بنابر احتياط
كد مسأله: 64217
مسأله 2591- اگر مالي را كه كمتر از 12/6 نخود نقره سكهدار ارزش دارد پيدا كند و از آن صرف نظر نمايد و در مسجد يا جاي ديگر بگذارد، چنانچه كسي آن را بردارد، براي او حلال است.
كد مسأله: 64218
مسأله 2592- اگر حيوان حلال گوشت را به دستوري كه بعداً گفته ميشود سر ببرند: وحشي باشد يا اهلي، بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، ولي حيواني كه انسان با آن وطي و نزديكي كرده و حيواني كه نجاستخوار شده، اگر به دستوري كه در شرع معين نمودهاند آن را استبراء نكرده باشند، بعد از سر بريدن گوشت آن حلال نيست.
كد مسأله: 64219
كد مسأله: 64220
مسأله 2593- حيوان حلال گوشت وحشي مانند آهو و كبك و بز كوهي و حيوان حلال گوشتي كه اهلي بوده و بعداً وحشي شده مثل گاو و شتر اهلي كه فرار كرده و وحشي شده است، اگر به دستوري كه بعداً گفته ميشود آنها را شكار كنند، پاك و حلال است ولي حيوان حلال گوشت اهلي مانند گوسفند و مرغ خانگي و حيوان حلال گوشت وحشي كه به واسطه تربيت كردن اهلي شده است، با شكار كردن پاك و حلال نميشود.
كد مسأله: 64221
مسأله 2594- حيوان حلال گوشت وحشي در صورتي با شكار كردن پاك و حلال ميشود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد، بنابر اين بچه آهو كه نميتواند فرار كند و بچه كبك كه نميتواند پرواز نمايد، با شكار كردن پاك و حلال نميشود، و اگر آهو و بچهاش را كه نميتواند فرار كند با يك تير شكار نمايند، آهو حلال و بچهاش حرام است.
كد مسأله: 64222
مسأله 2595- حيوان حلال گوشتي كه مانند ماهي خون جهنده ندارد، اگر به خودي خود بميرد، پاك است، ولي گوشت آن را نميشود خورد.
كد مسأله: 64223
مسأله 2596- حيوان حرام گوشتي كه خون جهنده ندارد، مانند مار با سر بريدن حلال نميشود، ولي مرده آن پاك است.
كد مسأله: 64224
مسأله 2597- سگ و خوك به واسطه سر بريدن و شكار كردن پاك نميشوند و خوردن گوشت آنها هم حرام است و حيوان حرام گوشتي را كه درنده و گوشتخوار است مانند گرگ و پلنگ، اگر به دستوري كه گفته ميشود سر ببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند، پاك است ولي گوشت آن حلال نميشود، و اگر با سگ شكاري آن را شكار كنند، پاك شدن بدنش هم اشكال دارد.
كد مسأله: 64225
مسأله 2598- فيل و خرس و بوزينه و موش و حيواناتي كه مانند مار و سوسمار در داخل زمين زندگي ميكنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودي خود بميرند، نجسند، بلكه اگر سر آنها را هم ببرند، يا آنها را شكار نمايند، پاك شدن بدنشان اشكال دارد. (1)
1- بي اشكال است و از پوست آنها بعد از ذبح شرعي استفاده جايز است.
كد مسأله: 64226
مسأله 2599- اگر از شكم حيوان زنده بچه مردهاي بيرون آيد يا آن را بيرون آورند،خوردن گوشت آن حرام است.
كد مسأله: 64227
مسأله 2600- دستور سر بريدن حيوان آن است كه چهار رگ (1) بزرگ گردن آن را از پايين برآمدگي زير گلو به طور كامل ببرند، و اگر آنها را بشكافند، كافي نيست.
1- مري و حلقوم ودو رگ محيط به حلقوم بايد از پايين برآمدگي قطع شود و مجازاً اطلاق اوداج اربعه بر آنها مي كنند.
كد مسأله: 64228
مسأله 2601- اگر بعضي از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد، بعد بقيه را ببرند، فايده ندارد. بلكه اگر به اين مقدار هم صبر نكنند، ولي به طور معمول چهار رگ را پشت سر هم نبرند، اگر چه پيش از جان دادن حيوان بقيه رگها را ببرند، اشكال دارد. (1)
1- اگر صدق وحدت عمل نمايد اشكالي ندارد.
كد مسأله: 64229
مسأله 2602- اگر گرگ گلوي گوسفند را به طوري بكند كه از چهار رگي كه در گردن است و بايد بريده شود چيزي نماند، آن حيوان حرام ميشود. ولي اگر مقداري از گردن را بكند و چهار رگ باقي باشد، يا جاي ديگر بدن را بكند، در صورتي كه گوسفند زنده باشد، و به دستوري كه گفته ميشود سر آن را ببرند، حلال و پاك ميباشد.
كد مسأله: 64230
مسأله 2603- سر بريدن حيوان پنجشرط دارد:
اول : كسي كه سر حيوان را ميبرد چه مرد باشد چه زن، بايد مسلمان باشد و اظهار دشمني با اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نكند و بچه مسلمان هم اگر مميز باشد يعني خوب و بد را بفهمد، ميتواند سر حيوان را ببرد.
دوم: سر حيوان را با چيزي ببرند كه از آهن باشد، ولي چنانچه آهن پيدا نشود و طوري باشد كه اگر سر حيوان را نبرند ميميرد، (1) با چيز تيزي كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ تيز، ميشود، سر آن را بريد.
سوم: در موقع سر بريدن، صورت و دست پا و شكم حيوان رو به قبله باشد و كسي كه مي داند بايد رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند، حيوان حرام ميشود. ولي اگر فراموش كند، يا مسأله را نداند، يا قبله را اشتباه كند، يا نداند قبله كدام طرف است، يا نتواند حيوان را رو به قبله كند، اشكال ندارد.
چهارم: وقتي ميخواهد سر حيوان را ببرد يا كارد به گلويش بگذارد به نيتسر بريدن، نام خدا را ببرد و همين قدر كه بگويد: "بسم الله" كافي است واگر بدون قصد سر بريدن، نام خدا را ببرد، آن حيوان پاك نميشود و گوشت آن هم حرام است، ولي اگر از روي فراموشي نام خدا را نبرد، اشكال ندارد.
پنجم: حيوان بعد از سر بريدن حركتي بكند، اگرچه مثلاً چشم يادم خود را حركت دهد، يا پاي خود را به زمين زند و نيز احتياط واجب (2) آن است كه به اندازه معمول خون از بدن حيوان بيرون آيد.
1- تعذر حديد كافي است در جواز ذبح به سائر آلات ولو حيوان نميرد.
2- اين احتياط واجب نيست بلكه يكي از دو امر واجب است نه هر دو
كد مسأله: 64231
مسأله 2604- اگر بخواهند شتر را بكشند كه بعد از جان دادن پاك و حلال باشد، بايد با پنجشرطي كه براي سر بريدن حيوانات گفته شد كارد يا چيز ديگري را كه از آهن و برنده باشد، در گودي بين گردن و سينهاش فرو كنند.
كد مسأله: 64232
مسأله 2605- وقتي ميخواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر است كه شتر ايستاده باشد، ولي اگر در حالي كه زانوها را به زمين زده يا به پهلو خوابيده و دست و پا و سينه اش، رو به قبله است، كارد را در گودي گردنش فرو كنند اشكال ندارد.
كد مسأله: 64233
مسأله 2606- اگر به جاي اين كه كارد در گودي گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند يا گوسفند و گاو و مانند اينها را مثل شتر كارد در گودي گردنشان فرو كنند، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است، ولي اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است، به دستوري كه گفته شد، كارد در گودي گردنش فرو كنند، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است، و نيز اگر كارد در گودي گردن گاو يا گوسفند يا مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آن را ببرند، حلال و پاك ميباشد.
كد مسأله: 64234
مسأله 2607- اگر حيواني سركش شود و نتوانند آن را به دستوري كه در شرع معين شده بكشند يا مثلا در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آن جا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد، هر جاي بدنش را كه زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد حلال مي شود و رو به قبله بودن آن لازم نيست ولي بايد شرطهاي ديگري را كه براي سر بريدن حيوان گفته شد دارا باشد.
كد مسأله: 64235
مسأله 2608- چند چيز در سر بريدن حيوانات مستحب است:
اول: موقع سر بريدن گوسفند، دو دست و يك پاي آن را ببندند و پاي ديگرش را باز بگذارند، و موقع سر بريدن گاو، چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند، و موقع كشتن شتر دو دست آن را از پايين تا زانو، يا تا زير بغل به يك ديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند، و مستحب است مرغ را بعد از سر بريدن رها كنند تا پر و بال بزند.
دوم: كسي كه حيوان را ميكشد، رو به قبله باشد.
سوم: پيش از كشتن حيوان، آب جلوي آن بگذارند.
چهارم: كاري كنند كه حيوان كمتر اذيتشود. مثلا كارد را خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.
كد مسأله: 64236
مسأله 2609- چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است:
اول: آنكه كارد را پشت حلقوم فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه حلقوم از پشت آن بريده شود.
دوم: پيش از بيرون آمدن روح، سر حيوان را از بدنش جدا كنند (1) ولي اگر از روي غفلت يا به واسطه تيز بودن كارد بي اختيار سر حيوان جدا شود مكروه نيست.
سوم: پيش از بيرون آمدن روح، پوست حيوان را بكنند.
چهارم: پيش از آنكه روح از بدن حيوان بيرون رود، مغز حرام را كه در تيره پشت است ببرند. (2)
پنجم: در جايي حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آنرا ببند.
ششم: در شب يا پيش از ظهر روز جمعه سر حيوان را ببرند ولي در صورت احتياج عيبي ندارد.
هفتم: خود انسان چهارپايي را كه پرورش داده است بكشد.
1- اين عمل حرام است ولي موجب حرمت گوشت آن نمي شود و در صورت عدم تعمد حرام نيست ولكن احتياط مستحب اجتناب از گوشت آن است.
2- اين عمل حرام است ولي موجب حرمت گوشت آن نمي شود و لكن احتياط مستحب اجتناب از گوشت آن است.
كد مسأله: 64237
مسأله 2610- اگر حيوان حلال گوشت وحشي را با اسلحه شكار كنند، با پنجشرط حلال و بدنش پاك است:
اول: آنكه اسلحه شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد، يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه به واسطه تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند. و اگر به وسيله دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيواني را شكار كند، پاك نميشود و خوردن آن هم حرام است. و اگر حيواني را با تفنگ شكار كنند، چنانچه گلوله آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند، پاك و حلال است. و اگر گلوله تيز نباشد بلكه با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد، يا به واسطه حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حيوان بميرد، پاك و حلال بودنش اشكال دارد. (1)
دوم: كسي كه شكار ميكند بايد مسلمان باشد يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد، و اگر كافر يا كسي كه اظهار دشمني با اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ميكند، حيواني را شكار نمايد، آن شكار حلال نيست.
سوم: اسلحه را براي شكار كردن حيوان به كار برد و اگر مثلاً جايي را نشان كند و اتفاقا حيواني را بكشد، آن حيوان پاك نيست و خوردن آن هم حرام است.
چهارم: در وقت بكار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد، شكار حلال نميشود. ولي اگر فراموش كند، اشكال ندارد.
پنجم: وقتي به حيوان برسد كه مرده باشد، يا اگر زنده است، به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد. و چنانچه به اندازه سر بريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد، حرام است.
1- در صورت خرق و پاره كردن چه از جهت تيزي يا شدت يا تحريق اشكالي ندارد.
كد مسأله: 64238
مسأله 2611- اگر دو نفر حيواني را شكار كنند، و يكي از آنان مسلمان و ديگري كافر باشد يا يكي از آن دو نام خدا را ببرد و ديگري عمدا نام خدا را نبرد، آن حيوان حلال نيست.
كد مسأله: 64239
مسأله 2612- اگر بعد از آنكه حيواني را تير زدند مثلاً در آب بيفتد، و انسان بداند كه حيوان بواسطه تير و افتادن در آب جان داده حلال نيست. بلكه اگر شك كند كه فقط براي تير بوده يا نه، حلال نمي باشد.
كد مسأله: 64240
مسأله 2613- اگر با سگ غصبي يا اسلحه غصبي حيواني را شكار كند، شكار حلال است و مال خود او ميشود. ولي گذشته از اين كه گناه كرده بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.
كد مسأله: 64241
مسأله 2614- اگر با شمشير يا چيز ديگري كه شكار كردن با آن صحيح است، با شرطهايي كه در بالا گفته شد، حيواني را دو قسمت كنند و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتي برسد كه حيوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است و همچنين است اگر حيوان زنده باشد ولي به اندازه سر بريدن وقت نباشد اما اگر به اندازه سر بريدن وقت باشد و ممكن باشد كه مقداري زنده بماند، قسمتي كه سر و گردن ندارد حرام و قسمتي كه سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستوري كه در شرع معين شده ببرند حلال و گرنه آن هم حرام مي باشد.
كد مسأله: 64242
مسأله 2615- اگر با چوب يا سنگ يا چيز ديگري كه شكار كردن با آن صحيح نيست حيواني را دو قسمت كنند، قسمتي كه سر و گردن ندارد حرام است و قسمتي كه سر و گردن دارد اگر زنده باشد و ممكن باشد كه مقداري زنده بماند، و سر آن را به دستوري كه در شرع معين شده ببرند حلال و گرنه آن قسمت هم حرام است.
كد مسأله: 64243
مسأله 2616- اگر حيواني را شكار كنند يا سر ببرند و بچه زنده اي از آن بيرون آيد چنانچه آن بچه را به دستوري كه در شرع معين شده سر ببرند حلال و گرنه حرام مي باشد.
كد مسأله: 64244
مسأله 2617- اگر حيواني را شكار كنند يا سر ببرند و بچه مرده اي از شكمش بيرون آورند، چنانچه خلقت آن بچه كامل باشد و مو يا پشم در بدنش روئيده پاك و حلال است.
كد مسأله: 64245
مسأله 2618- اگر سگ شكاري، حيوان وحشي حلال گوشتي را شكار كند، پاك بودن و حلال بودن آن حيوان شش شرط دارد:
اول: سگ به طوري تربيتشده باشد كه هر وقت آن را براي گرفتن شكار بفرستند، برود و هر وقت از رفتن جلوگيري كنند، بايستد. و نيز بايد عادتش اين باشد كه تا صاحبش نرسد از شكار نخورد ولي اگر اتفاقاً شكار را بخورد اشكال ندارد.
دوم: صاحبش آنرا بفرستد و اگر پيش خود دنبال شكار رود و حيواني را شكار كند خوردن آن حرام است. بلكه اگر پيش خود دنبال شكار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند كه زودتر آنرا به شكار برساند، اگر چه بواسطه صداي صاحبش شتاب كند، بنابر احتياط واجب بايد از خوردن آن شكار خودداري نمايند.
سوم: كسي كه سگ را ميفرستد بايد مسلمان باشد يا بچه مسلمان باشد كه خوب و بد را بفهمد، و اگر كافر يا كسي كه اظهار دشمني با اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ميكند سگ را بفرستد، شكار آن سگ حرام است.
چهارم: وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد. و اگر عمدا نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است. ولي اگر فراموش كند اشكال ندارد.
پنجم: شكار به واسطه زخمي كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد. پس اگر سگ شكار را خفه كند يا شكار از دويدن يا ترس بميرد، حلال نيست.
ششم: كسي كه سگ را فرستاده، وقتي برسد كه حيوان مرده باشد يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد. و چنانچه وقتي برسد كه بهاندازه سر بريدن وقت باشد مثلا حيوان چشم يا دم خود را حركت دهد، يا پاي خود را به زمين بزند، چنانچه سر حيوان را نبرد تا بميرد، حلال نيست.
كد مسأله: 64246
مسأله 2619- كسي كه سگ را فرستاده اگر وقتي برسد كه بتواند سر حيوان را ببرد، چنانچه مثلاً بواسطه بيرون آوردن كارد و مانند آن وقت بگذرد و آن حيوان بميرد، حلال است. ولي اگر چيزي همراه او نباشد كه با آن سر حيوان را ببرند و حيوان بميرد احتياط واجب آن است كه از خوردن آن خودداري كنند.
كد مسأله: 64247
مسأله 2620- اگر چند سگ را بفرستد و با هم حيواني را شكار كنند، چنانچه همه آنها داراي شرطهايي كه در بالا گفته بودهاند، شكار حلال است و اگر يكي از آنها داراي آن شرطها نبوده شكار حرام است.
كد مسأله: 64248
مسأله 2621- اگر سگ را براي شكار حيواني بفرستد و آن سگ حيوان ديگري را شكار كند،آن شكار حلال و پاك است. و نيز اگر آن حيوان را با حيوان ديگري شكار كند، هر دوي آنها حلال و پاك ميباشند.
كد مسأله: 64249
مسأله 2622- اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و يكي ازآنها كافر باشد يا عمداً نام خدا را نبرد، آن شكار حرام است. و نيز اگر يكي از سگهايي را كه فرستادهاند به طوري كه در صفحه گذشته گفته شد، تربيت شده نباشد، آن شكار حرام ميباشد.
كد مسأله: 64250
مسأله 2623- اگر باز يا حيوان ديگري غير سگ شكاري، حيواني را شكار كند آن شكار حلال نيست ولي اگر وقتي برسند كه حيوان زنده باشد و به دستوري كه در شرع معين شده سر آن را ببرند، حلال است.
كد مسأله: 64251
مسأله 2624- اگر ماهي فلسدار را زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد، پاك و خوردن آن حلال است. و چنانچه در آب بميرد، پاك است ولي خوردن آن حرام ميباشد و ماهي بي فلس را، اگر چه زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد، خوردن آن حرام است.
كد مسأله: 64252
مسأله 2625- اگر ماهي از آب بيرون بيفتد يا موج آن را بيرون بيندازد يا آب فرو رود و ماهي در خشكي بماند، چنانچه پيش از آن كه بميرد با دستيا به وسيله ديگر كسي آن را بگيرد، بعد از جان دادن حلال است.
كد مسأله: 64253
مسأله 2626- كسي كه ماهي را صيد ميكند، لازم نيست مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد. ولي مسلمان بايد گرفتن آن را ديده باشد. (1)
1- بايد اخذ آن از آب مقطوع باشد ولو به غير طريق رؤيت
كد مسأله: 64254
مسأله 2627- ماهي مردهاي كه معلوم نيست آن را زنده از آب گرفتهاند يا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست كافر باشد، اگر چه بگويد آن را زنده گرفتهام، حرام ميباشد. (1)
1- مگر در صورت علم يا اطمينان يا اقامه بينه بر اخذ آن از آب حياً
كد مسأله: 64255
مسأله 2628- بنابر احتياط واجب بايد از خوردن ماهي زنده خودداري كرد. (1)
1- اين احتياط مستحسن است.
كد مسأله: 64256
مسأله 2629- اگر ماهي زنده را بريان كنند يا در بيرون آب پيش از جان دادن بكشند، احتياط واجب (1) آن است كه از خوردن آن خودداري نمايند.
1- اين احتياط مستحسن است
كد مسئله: 64257
مسأله 2630- اگر ماهي را بيرون آب دو قسمت كنند، و يك قسمت آن در حالي كه زنده است در آب بيفتد، بنا بر احتياط واجب (1) قسمتي را كه بيرون آب مانده نبايد خورد.
1- اين احتياط مستحسن است
كد مسأله: 64258
مسأله 2631- اگر ملخ را با دستيا به وسيله ديگري زنده بگيرند، بعداز جان دادن (1) خوردن آن حلال است. و لازم نيست كسي كه آن را ميگيرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد، ولي اگر ملخ مردهاي در دست كافر باشد و معلوم نباشد كه آن را زنده گرفته يا نه، اگر چه بگويد زنده گرفتهام، حلال نيست. (2)
1- بنابر احتياط مستحسن والا علي الاقوي زهاق روح شرط حلّيت آن نيست.
2- مگر به طريق شرعي اثبات شود كه آن را زنده گرفته در اين صورت جايز است اكل آن.
كد مسئله: 64259
مسأله 2632- خوردن ملخي كه بال در نياورده، و نميتواند پرواز كند حرام است.
كد مسئله: 64260
مسأله 2633- خوردن گوشت مرغي كه مثل شاهين چنگال دارد، حرام است و پرستو حلال مي باشد، و احيتاط واجب (1) آن است كه از خوردن گوشت هدهد خودداري نمايند.
1- اين احتياط مستحسن است و خوردن آن مكروه است
كد مسئله: 64261
مسأله 2634- اگر چيزي را كه روح دارد، از حيوان زنده جدا نمايند، مثلا دنبه يا مقداري گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس و حرام ميباشد.
كد مسئله: 64262
مسأله 2635- پانزده چيز از حيوانات حلال گوشت، حرام است: 1- خون 2- فضله 3- نري 4- فرج 5- بچهدان 6- غدد كه آن را دشول ميگويند 7- تخم كه آن را دنبلان ميگويند 8- چيزي كه در مغز كله است و به شكل نخود ميباشد 9- مغز حرام كه در ميان تيره پشت است 10- پي كه در دو طرف تيره پشت است 11- زهره دان 12- سپرز (طحال) 13- بول دان (مثانه) (1) 14- حدقه چشم 15- چيزي كه در ميان سم است و به آن "ذات الاشاجع" ميگويند. (2)
1- بنابر احتياط
2- بنابر احتياط
كد مسئله: 64263
مسأله 2636- خوردن سرگين و بول حيوان (1) و آب دماغ و چيزهاي خبيث ديگر كه طبيعت انسان از آن متنفر است، حرام مي باشد. ولي اگر پاك باشد، و مقداري از آن به طوري با چيز حلال مخلوط شود كه در نظر مردم نابود حساب شود، خوردن آن اشكال ندارد.
1- بول شتر به جهت استشفاء (طلب شفاء كردن) شرب آن جايز است.
كد مسأله: 64264
مسأله 2637- خوردن خاك حرام است ولي خوردن كمي از تربت حضرت سيد الشهدا عليه السلام براي شفا و خوردن گل داغستان و گل ارمني براي معالجه اشكال ندارد.
كد مسأله: 64265
مسأله 2638- فرو بردن آب بيني و خلط سينه كه در دهان آمده، حرام نيست، و نيز فرو بردن غذايي كه موقع خلال كردن از لاي دندان بيرون ميآيد، اگر طبيعت انسان از آن متنفر نباشد، اشكال ندارد.
كد مسأله: 64266
مسأله 2639- خوردن چيزي كه براي انسان ضرر دارد، حرام است.
كد مسأله: 64267
مسأله 2640- خوردن گوشت اسب و قاطر و الاغ مكروه است، و اگر كسي با آنها وطي كند، يعني نزديكي نمايد، حرام ميشود، و بايد آنها را از شهر بيرون ببرند و در جاي ديگر بفروشند.
كد مسأله: 64268
مسأله 2641- اگر با حيوان حلال گوشتي مانند گاو و گوسفند نزديكي كنند بول و سرگين آنها نجس ميشود و آشاميدن شير آنها هم حرام است و بايد فوري آن حيوان را بكشند و بسوزانند و كسي كه با آن وطي كرده، پول آن را به صاحبش بدهد.
كد مسأله: 64269
مسأله 2642- آشاميدن شراب، حرام و در بعضي از اخبار بزرگترين گناه شمرده شده است، و اگر كسي آن را حلال بدان كافر است از حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام روايتشده است كه فرمودند: شراب ريشه بديها، و منشا گناهان است، و كسي كه شراب ميخورد عقل خود را از دست ميدهد و در آن موقع خدا را نميشناسد و ازهيچ گناهي باك ندارد، و احترام هيچ كس را نگه نميدارد، و حق خويشان نزديك را رعايت نميكند، و از زشتيهاي آشكار، رو نميگرداند، و روح ايمان و خدا شناسي از بدن او بيرون مي رود و روح ناقص خبيثي كه از رحمت خدا دور است، در او ميماند و خدا و فرشتگان و پيغمبران و مؤمنين، او را لعنت ميكنند، و تا چهل روز نماز او قبول نميشود، و روز قيامت روي او سياه است، و زبان از دهانش بيرون ميآيد، و آب دهان او به سينهاش مي ريزد و فرياد تشنگي او بلند است.
كد مسأله: 64270
مسأله 2643- نشستن سر سفرهاي كه در آن شراب ميخورند اگر انسان يكي از آنان حساب شود، حرام و چيز خوردن از آن سفره نيز حرام است.
كد مسأله: 64271
مسأله 2644- بر هر مسلمان واجب است مسلمان ديگري را كه نزديك است از گرسنگي يا تشنگي بميرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.
كد مسأله: 64272
مسأله 2645- چند چيز در غذا خوردن مستحب است:
اول: هر دو دست را پيش از غذا بشويد.
دوم: بعد از غذا دستخود را بشويد و با دستمال خشك كند.
سوم: ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن كند و بعد از همه دست بكشد، و پيش از غذا اول ميزبان دست خود را بشويد بعد كسي كه طرف راست او نشسته و همين طور تا برسد بهكسي كه طرف چپ او نشسسته، و بعد از غذا اول كسي كه طرف چپ ميزبان نشسته دستخود را بشويد و همين طور تا به طرف راست ميزبان برسد.
چهارم: در اول غذا"بسم الله" بگويد ولي اگر سر يك سفره چند جور غذا باشد، در وقتخوردن هر كدام آنها، گفتن "بسم الله" مستحب است.
پنجم: با دست راست غذا بخورد.
ششم: با سه انگشتيا بيشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد.
هفتم: اگر چند نفر سر يك سفره نشستهاند، هر كسي از غذاي جلو خودش بخورد.
هشتم: لقمه را كوچك بردارد.
نهم: سر سفره زياد بنشيند و غذا خوردن را طول بدهد.
دهم: غذا را خوب بجود.
يازدهم: بعد از غذا خداوند عالم را حمد كند.
دوازدهم: انگشتها را بليسد.
سيزدهم: بعداز غذا خلال نمايد، ولي با چوب انار و چوب ريحان و ني و برگ درختخرما خلال نكند.
چهاردهم: آنچه بيرون سفره ميريزد جمع كند و بخورد ولي اگر در بيابان غذا بخورد، مستحب است آنچه ميريزد براي پرندگان و حيوانات بگذارد.
پانزدهم: در اول روز و اول شب غذا بخورد و در بين روز و در بين شب غذا نخورد.
شانزدهم: بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پاي راست را روي پاي چپ بيندازد.
هفدهم: در اول غذا و آخر آن نمك بخورد. هيجدهم: ميوه را پيش از خوردن با آب بشويد.
كد مسأله: 64273
مسأله 2646- چند چيز در غذا خوردن مكروه است:
اول: در حال سيري غذا خوردن.
دوم: پر خوردن و در خبر است كه خداوند عالم بيشتر از هر چيز از شكم پر بدش ميآيد.
سوم: نگاه كردن به صورت ديگران در موقع غذا خوردن.
چهارم: خوردن غذاي گرم.
پنجم: فوت كردن چيزي كه ميخورد يا ميآشامد.
ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چيز ديگر شدن.
هفتم:پاره كردن نان با كارد.
هشتم: گذاشتن نان زير ظرف غذا.
نهم: پاك كردن گوشتي كه به استخوان چسبيده به طوري كه چيزي در آن نماند.
دهم: پوست كندن ميوه.
يازدهم: دور انداختن ميوه پيش از آن كه كاملا آن را بخورد.
كد مسأله: 64274
مسأله 2647- در آشاميدن آب چند چيز مستحب است:
اول: آب را به طور مكيدن بياشامد.
دوم: در روز ايستاده آب بخورد.
سوم: بيش از آشاميدن آب "بسم الله" و بعد از آن "الحمد لله" بگويد.
چهارم: به سه نفس آب بياشامد.
پنجم: از روي ميل آب بياشامد.
ششم: بعد از آشاميدن آب حضرت ابا عبد الله عليه السلام و اهل بيت ايشان را ياد كند و قاتلان آن حضرت را لعنت نمايد.
كد مسأله: 64275
مسأله 2648- زياد آشاميدن آب و آشاميدن آن بعد از غذاي چرب و در شب به حال ايستاده مكروه است، و نيز آشاميدن آب با دست چپ، و همچنين از جاي شكسته كوزه و جايي كه دسته آن است، مكروه است.
كد مسأله: 64276
مسأله2649- نذر آن است كه انسان بر خود واجب كند كه كار خيري را براي خدا بجاآورد، يا كاري را كه نكردن آن بهتر است براي خدا ترك نمايد.
كد مسأله: 64277
مسأله 2650- در نذر بايد صيغه خوانده شود و لازم نيست آن را به عربي بخوانند، پس اگر بگويد: "چنانچه مريض من خوب شود، براي خدا بر من است كه ده تومان به فقير بدهم"، نذر او صحيح است.
كد مسأله: 64278
مسأله 2651- نذر كننده بايد مكلف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند. بنابراين نذر كردن كسي كه او را مجبور كردهاند، يا به واسطه عصباني شدن بياختيار نذر كرده، صحيح نيست.
كد مسأله: 64279
مسأله 2652- آدم سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند، اگر مثلاً نذر كند چيزي به فقير بدهد صحيح نيست.
كد مسأله: 64280
مسأله 2653- اگر شوهر از نذر كردن زن جلوگيري نمايد، زن نمي تواند نذر كند و اگر با جلوگيري شوهر نذر كند نذر او باطل است.
كد مسأله: 64281
مسأله 2654- اگر زن با اجازه شوهر نذر كند، شوهرش نميتواند نذر او را به هم بزند، يا او را از عمل كردن به نذر جلوگيري نمايد.
كد مسأله: 64282
مسأله 2655- اگر فرزند با اجازه پدر نذر كند، بايد به آن نذر عمل نمايد. بلكه اگر بدون اجازه او نذر كند، بنابر احتياط عمل كردن به آن نذر واجب است.
1- بلكه علي الاقوي واجب است مگر آنكه پدر نذر را منحل كند.
كد مسأله: 64283
مسأله 2656- انسان كاري را ميتواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن باشد، بنابراين كسي كه نميتواند پياده كربلا برود، اگر نذر كند كه پياده برود نذر او صحيح نيست.
كد مسأله: 64284
مسأله 2657- اگر نذر كند كه كار حرام يا مكروهي را انجام دهد، يا كار واجب يا مستحبي را ترك كند، نذر او صحيح نيست.
كد مسأله: 64285
مسأله 2658-هر جهت مساوي باشد، نذر او صحيح نيست، و اگر انجام آن از جهتي بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند، مثلا نذر كند غذايي را بخورد كه براي عبادت قوت بگيرد، نذر او صحيح است، و نيز اگر ترك آن از جهتي بهتر باشد، و انسان براي همان جهت نذر كند كه آن را ترك نمايد، مثلا براي اين كه دود مضر است، نذر كند كه آن را استعمال نكند، نذر او صحيح ميباشد.
كد مسأله: 64286
مسأله 2659- اگر نذر كند نماز واجب خود را در جايي بخواند كه بخودي خود ثواب نماز در آنجا زياد نيست، مثلا نذر كند نماز را در اطاق بخواند، چنانچه نماز خواندن در آنجا از جهتي بهتر باشد مثلا به واسطه اين كه خلوت است انسان حضور قلب پيدا ميكند، نذر صحيح است.
كد مسأله: 64287
مسأله 2660- اگر نذر كند عملي را انجام دهد، بايد همانطور كه نذر كرده بجا آورد. پس اگر نذر كند كه روز اول ماه صدقه بدهد يا روزه بگيرد يا نماز اول ماه بخواند، چنانچه قبل از آن روز يا بعد از آن به جا آورد، كفايت نميكند. و نيز اگر نذر كند كه وقتي مريض او خوب شد، صدقه بدهد، چنانچه پيش از آن كه خوب شود صدقه را بدهد، كافي نيست.
كد مسأله: 64288
مسأله 2661- اگر نذر كند روزه بگيرد ولي وقت و مقدار آن را معين نكند چنانچه يك روز روزه بگيرد، كافي است. و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معين نكند، اگر يك نماز دو ركعتي بخواند كفايت ميكند واگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معين نكند اگر چيزي بدهد كه بگويند صدقه داده، به نذر عمل كرده است و اگر نذر كند كاري براي خدا بجا آورد، در صورتي كه يك نماز بخواند يا يك روز روزه بگيرد، يا چيزي صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.
كد مسأله: 64289
مسأله 2662- اگر نذر كند روز معيني را روزه بگيرد، بايد همان روز را روزه بگيرد، و نمي تواند در آن روز مسافرت كند (1) و اگر به واسطه مسافرت روزه نگيرد، بايد گذشته از قضاي آن روز كفاره هم بدهد. يعني يك بنده آزاد كند، يا شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد ولي اگر ناچار شود كه مسافرت كند يا غذر ديگري مثل مرض يا حيض براي او پيش آيد، قضاي تنها كافيست.
1- بلكه مي تواند و بايد قضاء آن روز را انجام دهد
كد مسأله: 64290
مسأله 2663- اگر انسان از روي اختيار به نذر خود عمل نكند بايد به مقداري كه در مسأله پيش گفته شد كفاره بدهد.
كد مسأله: 64291
مسأله 2664- اگر نذر كند كه تا وقت معيني عمل را ترك كند، بعد از گذشتن آن وقت ميتواند آن عمل را به جا آورد و اگر پيش از گذشتن وقت از روي فراموشي، يا ناچاري انجام دهد، چيزي بر او واجب نيست، ولي باز هم لازم است كه تا آن وقت آن عمل را به جا نياورد، و چنانچه دوباره پيش از رسيدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد، بايد به مقداري كه در دو مسأله پيش گفته شد كفاره بدهد.
كد مسأله: 64292
مسأله 2665- كسي كه نذر كرده عملي را ترك كند و وقتي براي آن معين نكرده است اگر از روي فراموشي يا ناچاري يا ندانستن، آن عمل را انجام دهد كفاره بر او واجب نيست، ولي بعداً هر وقت از روي اختيار آن را بجا آورد، بايد به مقداري كه در سه مسأله پيش گفته شد كفاره بدهد.
كد مسأله: 64293
مسأله 2666- اگر نذر كند كه در هر هفته روز معيني مثلا روز جمعه را روزه بگيرد چنانچه يكي از جمعهها عيد فطر يا قربان باشد، يا در روز جمعه عذر ديگري مانند حيض براي او پيدا شود، بايد آن روز را روزه نگيرد و قضاي آن را به جا آورد.
كد مسأله: 64294
مسأله 2667- اگر نذر كند كه مقدار معيني صدقه بدهد، چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد بايد آن مقدار را از مال او صدقه بدهند.
كد مسأله: 64295
مسأله 2668- اگر نذر كند كه به فقير معيني صدقه بدهد، نميتواند آن را به فقير ديگر بدهد و اگر آن فقير بميرد، بنابر احتياط بايد به ورثه او بدهد.
كد مسأله: 64296
مسأله 2669- اگر نذر كند كه به زيارت يكي از امامان مثلا به زيارت حضرت اباعبدالله عليهالسلام مشرف شود چنانچه به زيارت امام ديگربرود كافي نيست و اگر به واسطه عذري نتواند آن امام را زيارت كند، چيزي بر او واجب نيست.
كد مسأله: 64297
مسأله 2670- كسي كه نذر كرده زيارت برود و غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده لازم نيست آنها را بجا آورد.
كد مسأله: 64298
مسأله 2671- اگر براي حرم يكي از امامان يا امامزادگان چيزي نذر كند، بايد آن را در تعمير و روشنايي و فرش حرم و مانند اينها مصرف كند (1) يا به زوار و خدام آنان بدهد.
1- در صورتي كه مصرف خاصي را در نظر نگرفته باشد.
كد مسأله: 64299
مسأله 2672- اگر براي خود امام عليه السلام چيزي نذر كند، چنانچه مصرف معيني را قصد كرده، بايد به همان مصرف برساند و اگر مصرف معيني را قصد نكرده، بايدبه فقرا و زوار بدهد يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هديه آن امام نمايد،و همچنين است اگر چيزي را براي امامزادهاي نذر كند.
كد مسأله: 64300
مسأله 2673- گوسفندي را كه براي صدقه، يا براي يكي از امامان نذر كردهاند، اگر پيش از آن كه به مصرف نذر برسد شير بدهد يا بچه بياورد، مال كسي است كه آن را نذر كرده ولي پشم گوسفند و مقداري كه چاق مي شود جزء نذر است.
كد مسأله: 64301
مسأله 2674- هر گاه نذر كند كه اگر مريض او خوب شود، يا مسافر او بيايد، عملي را انجام دهد چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده، يا مسافر آمده است عمل كردن به نذر لازم نيست.
كد مسأله: 64302
مسأله 2675- اگر پدر يا مادر نذر كند كه دختر خود را به سيد شوهر دهد، بعد از آن كه دختر به تكليف رسيد، اختيار با خود اوست و نذر آنان اعتبار ندارد.
كد مسأله: 64303
مسأله 2676- هرگاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجتشرعي خود برسد كار خيري را انجام دهد، بعد از آن كه حاجتش برآورده شد، بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون آن كه حاجتي داشته باشد عهد كند كه عمل خيري را انجام دهد، آن عمل براو واجب ميشود.
كد مسأله: 64304
مسأله 2677- در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود و نيز كاري را كه عهد ميكند انجام دهد، بايد يا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحب يا كاري بكند كه انجام آن بهتر از تركش باشد.
كد مسأله: 64305
مسأله 2678- اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد يعني شصت فقير را سير كند، يا دو ماه روزه بگيرد، يا يك بنده آزاد كند.
كد مسأله: 64306
مسأله 2679- اگر قسم بخورد كه كاري را انجام دهد يا ترك كند، مثلا قسم بخورد كه روزه بگيرد، يا دود استعمال نكند، چنانچه عمداً مخالفت كند، بايد كفاره بدهد يعني يك بنده آزاد كند. يا ده فقير را سير كند يا آنان را بپوشاند و اگر اينها را نتواند بايد سه روز روزه بگيرد.
كد مسأله: 64307
مسأله 2680- قسم چند شرط دارد:
اول: كسي كه قسم ميخورد بايد بالغ و عاقل باشد، و از روي قصد و اختيار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و ديوانه و مست و كسي كه مجبورش كردهاند، درست نيست و همچنين است اگر در حال عصباني بودن بي قصد قسم بخورد.
دوم: كاري را كه قسم ميخورد انجام دهد، بايد حرام و مكروه نباشد و كاري را كه قسم ميخورد ترك كند، بايد واجب و مستحب نباشد، و اگر قسم بخورد كه كار مباحي را به جا آورد، بايد ترك آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نيز اگر قسم بخورد كار مباحي را ترك كند، بايد انجام آن در نظر مردم بهتر از تركش نباشد.
سوم: به يكي از اسامي خداوند عالم قسم بخورد كه به غير ذات مقدس او گفته نميشود، مانند خدا و الله و نيز اگر به اسمي قسم بخورد كه به غير خدا هم ميگويند، ولي به قدري به خدا گفته ميشود كه هر وقت كسي آن اسم را بگويد، ذات مقدس حق در نظر ميآيد، مثل آن كه به خالق و رازق قسم بخورد، صحيح است.
چهارم: قسم را به زبان بياورد و اگر بنويسد يا در قلبش آن را قصد كند صحيح نيست ولي آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحيح است.
پنجم: عمل كردن به قسم براي او ممكن باشد و اگر موقعي كه قسم ميخورد ممكن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتي كه عاجز مي شود، قسم او به هم مي خورد و همچنين است اگر عمل كردن به نذر به قدري مشقت پيدا كند كه نشود آن را تحمل كرد.
كد مسأله: 64308
مسأله 2681- اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيري كند يا شوهر از قسم خوردن زن جلوگيري نمايد، قسم آنان صحيح نيست.
كد مسأله: 64309
مسأله 2682- اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد، پدر و شوهر مي توانند قسم آنان را به هم بزنند.
كد مسأله: 64310
مسأله 2683- اگر انسان از روي فراموشي يا ناچاري به قسم عمل نكند، كفاره براو واجب نيست و همچنين است اگر مجبورش كنند كه به قسم عمل ننمايد و قسمي كه آدم وسواسي ميخورد مثل اينكه ميگويد: "و الله الان مشغول نماز ميشوم" و به واسطه وسواس مشغول نماز نميشود، اگر وسواس او طوري باشد كه بي اختيار به قسم عمل نكند، كفاره ندارد.
كد مسأله: 64311
مسأله 2684- كسي كه قسم ميخورد اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است، و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ ميباشد، ولي اگر براي اين كه خودش يا مسلمان ديگري را از شر ظالمي نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد بلكه گاهي واجب ميشود، اما اگر بتواند توريه كند يعني موقع قسم خوردن طوري نيت كند كه دروغ نشود، بنابر احتياط واجب (1) بايد توريه نمايد. مثلاً اگر ظالمي بخواهد كسي را اذيت كند و از انسان بپرسد كه او را نديده اي و انسان يك ساعت قبل او را ديده باشد، احتياط آن است كه بگويد او را نديده ام و قصد كند كه از پنج دقيقه پيش نديده ام.
1- بلكه علي الاقوي بايد توريه نمايد.
كد مسأله: 64312
مسأله 2685- اگر كسي چيزي را وقف كند، از ملك او خارج ميشود و خود او و ديگران نميتوانند آن را ببخشند يا بفروشند و كسي هم از آن ملك ارث نميبرد، ولي در بعضياز موارد كه در مسأله 2102 و 2103 گفته شد، فروختن آن اشكال ندارد.
كد مسأله: 64313
مسأله 2686- لازم (1) نيست صيغه وقف را به عربي بخوانند. بلكه اگر مثلا بگويد خانه خود را وقف كردم، و خودش يا كسيكه خانه را براي او وقف كرده يا وكيل يا ولّي آنكس بگويد قبول كردم وقف صحيح است. ولي اگر براي افراد مخصوصي وقف نكند، بلكه مثل مسجد و مدرسه براي عموم وقف كند، يا مثلاً بر فقرا يا سادات وقف نمايد، قبول كردن كسي لازم نيست.
1- بلكه وقف معاطاتي نيز صحيح است.
كد مسأله: 64314
مسأله 2687- اگر ملكي را براي وقف معين كند و پيش از خواندن صيغه وقف پشيمان شود يا بميرد، وقف درست نيست. (1)
1- در صورتي كه وقف معاطاتي حاصل نشده باشد.
كد مسأله: 64315
مسأله 2688- كسي كه مالي را وقف ميكند بايد قصد قربت داشته باشد (1) و از موقع خواندن صيغه، مال را براي هميشه وقف كند و اگر مثلاً بگويد اين مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صيغه تا مردنش وقف نبوده صحيح نيست و نيز اگر بگويد تا ده سال وقف باشد، و بعد از آن نباشد، يا بگويد تا ده سال وقف باشد ، بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد، وقف صحيح نمي باشد.
1- قصد قربت شرط كمال است نه شرط صحت
كد مسأله: 64316
مسأله 2689- وقف در صورتي صحيح است كه مال وقف را به تصرف كسي كه براي او وقف شده يا وكيل، يا ولي او بدهند ولي اگر چيزي را بر اولاد صغير خود وقف كند و به قصد اين كه آن چيز ملك آنان شود از طرف آنان نگهداري نمايد، وقف صحيح است.
كد مسأله: 64317
مسأله 2690- اگر مسجدي را وقف كنند بعد از آن كه يك نفر در آن مسجد نماز خواند (1) وقف درست ميشود.
1- به عنوان قبض وقف و تسليم آن
كد مسأله: 64318
مسأله 2691- وقف كننده بايد مكلف و عاقل و با قصد و اختيار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرف كند. بنابر اين سفيهي كه مال خود را در كارهاي بيهوده صرف مي كند، چون حق ندارد در مال خود تصرف نمايد، اگر چيزي را وقف كند صحيح نيست. (1)
1- در صورتي كه ولي او اذن يا اجازه وقف را نداده باشد والا صحيح است.
كد مسأله: 64319
مسأله 2692- اگر مالي را براي كساني كه به دنيا نيامدهاند وقف كند، درست نيست، ولي اگر براي زندگان و بعد از آنها براي كساني كه بعداً به دنيا مي آيند وقف نمايد مثلاً چيزي را بر اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوه هاي او باشد و هر دسته اي بعد از دسته ديگر از وقف استفاده كنند صحيح است.
كد مسأله: 64320
مسأله 2693- اگر چيزي را بر خودش وقف كند مثل آن كه دكاني را وقف كند كه عايدي آن را بعد از مرگ او خرج مقبرهاش نمايند صحيح نيست، ولي اگر مثلا مالي را بر فقرا وقف كند و خودش فقير شود ميتواند از منافع وقف استفاده نمايد.
كد مسأله: 64321
مسأله 2694- اگر براي چيزي كه وقف كرده متولي معين كند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايند. و اگر معين نكند، چنانچه بر افراد مخصوصي مثلا بر اولاد خود وقف كرده باشد، و آنها بالغ باشند، اختيار با خود آنان است و اگر بالغ نباشند، اختيار با ولي ايشان است و براي استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست.
كد مسأله: 64322
مسأله 2695- اگر ملكي را مثلا بر فقرا يا سادات وقف كند، يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد در صورتي كه براي آن ملك متولي معين نكرده باشد، اختيار آن با حاكم شرع است.
كد مسأله: 64323
مسأله 2696- اگر ملكي را بر افراد مخصوصي مثلا بر اولاد خود وقف كند كه هر طبقهاي بعداز طبقه ديگر از آن استفاده كنند چنانچه متولي ملك آن را اجاره دهد و بميرد اجاره باطل نمي شود (1) ولي اگر متولي نداشته باشد و يك طبقه از كساني كه ملك بر آنها وقف شده آنرا اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند، اجاره باطل مي شود (2) و در صورتي كه مستأجر مال الاجاره تمام مدت را داده باشد، مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدت اجاره را از مال آنان مي گيرد.
1- نسبت به طبقه ثانيه فضولي است و منوط به اجازه آنان است.
2- در صورتي كه طبقه ثانيه به قيد اجاره را امضاء نكنند والا صحيح است.
كد مسأله: 64324
مسأله 2697- اگر ملك وقف خراب شود، از وقف بودن بيرون نميرود.
كد مسأله: 64325
مسأله 2698- ملكي كه مقداري از آن وقف است و مقداري از آن وقف نيست اگر تقسيم نشده باشد، حاكم شرع يا متولي وقف ميتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا كند.
كد مسأله: 64326
مسأله 2699- اگر متولي وقف خيانت كند و عايدات آن را به مصرفي كه معين شده نرساند، حاكم شرع مي توانند بجاي او متولي اميني معين نمايد.
كد مسأله: 64327
مسأله 2700- فرشي را كه براي حسينيه وقف كردهاند نميشود براي نماز به مسجد ببرند اگرچه آن مسجد نزديك حسينيه باشد.
كد مسأله: 64328
مسأله 2701- اگر ملكي را براي تعمير مسجدي وقف نمايند، چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد و انتظار هم نمي رود كه تا مدتي احتياج به تعمير پيدا كند ميتوانند عايدات آن ملك را به مصرف مسجدي كه احتياج به تعمير دارد برسانند. (1)
1- در صورتي كه حفظ عايدات براي تعمير مسجد اول لغو و بيهوده نباشد نمي توانند در مسجد ديگر مصرف نمايند و در غير اين صورت مي توانند.
كد مسأله: 64329
مسأله 2702- اگر ملكي را وقف كند كه عايدي آن را خرج تعمير مسجد نمايند و به امام جماعت و به كسي كه در آن مسجد اذان ميگويد بدهند، در صورتي كه بدانند يا گمان داشته باشند (1) كه براي هر يك چقدر معين كرده، بايد همانطور مصرف كنند، و اگر يقين يا گمان نداشته باشند، بايد اول مسجد را (2) تعمير كنند و اگر چيزي زياد آمد، بين امام جماعت و كسي كه اذان مي گويد به طور مساوي قسمت نمايند و بهتر آن است كه اين دو نفر در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
1- گمان تا به حد اطمينان نرسد در حكم شك است
2- اوليت مسجد در مصرف وقف معلوم نيست بلكه بايد در هر سه مصرف به نحو تساوي تقسيم نمايد.
كد مسأله: 64330
مسأله 2703- وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براي او كارهايي انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزي از مال او ملك كسي باشد (1) يا براي اولاد خود و كساني كه اختيار آنان با اوست، قيم و سرپرست معين كند، و كسي را كه به او وصيت ميكنند وصي ميگويند.
1- يا تمليك مشخصي نمايند.
كد مسأله: 64331
مسأله 2704- كسي كه نمي تواند حرف بزند اگر، با اشاره مقصود خود را بفهماند براي هر كاري مي تواند وصيت كند و كسي هم كه مي تواند حرف بزند، اگر در كارهاي كوچك و كم ارزش با اشاره اي كه مقصودش را بفهماند وصيت كند صحيح است ولي در كارهاي بزرگ مثل آنكه بخواهد وصيت كند مبلغ زيادي به كسي بدهند اشاره فائده ندارد. (1)
1- در انشاء وصيت تلفظ اعتباري ندارد بلكه انشاء وصيت به هر قول و فعلي محقق مي شود پس انشاء وصيت به اشاره در امور حقيره و خطيره صحيح و فايده دارد.
كد مسأله: 64332
مسأله 2705- اگر نوشتهاي به امضا يا مهر ميت ببينند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه براي وصيت كردن نوشته، بايد مطابق آن عمل كند.
كد مسأله: 64333
مسأله 2706- كسي كه وصيت ميكند، بايد عاقل و بالغ باشد (1) و از روي اختيار وصيت كند و نيز بايد سفيه نباشد (2) يعني مال خود را در كارها بيهوده مصرف نكند.
1- بلوغ در صحت و لزوم وصيت شرط نيست بلكه وصيت پسر ده ساله كه مميز باشد و خير و شر را درك كند نافذ و صحيح است.
2- وصيت سفيه به اذن يا اجازه ولي صحيح و نافذ است.
كد مسأله: 64334
مسأله 2707- كسي كه از روي عمد مثلا زخمي بخود زده يا سمي خورده است كه به واسطه آن، يقين يا گمان به مردن او پيدا ميشود، اگر وصيت كند كه مقداري از مال او را به مصرفي برسانند صحيح نيست. (1)
1- ولي اگر قبل از عمل جنايي وصيت كند و سپس خودكشي نمايد وصيت او نافذ است.
كد مسأله: 64335
مسأله 2708- اگر انسان وصيت كند كه چيزي به كسي بدهند در صورتي آن كس آن چيز را مالك ميشود كه بعد از مردن وصيت كننده آن را قبول كند. (1) و اگر در زمان زنده بودن او قبول نمايد مالك نمي شود. (2)
1- در حصول ملكيت موصي له قبول لازم نيست همين كه رد وصيت نكند مالك مي شود
2- در صورت اعتبار قبول در حصول ملكيت موصي له قبول زمان حيات كافي است و مالك مي شود و لكن علي الاقوي قبول شرط نيست.
كد مسأله: 64336
مسأله 2709- وقتي انسان نشانههاي مرگ را در خود ديد بايد فوراً امانتهاي مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهي رسيده بايد بدهد، و اگر خودش نميتواند بدهد يا موقع دادن بدهي او نرسيده، بايد وصيت كند و بر وصيت شاهد بگيرد، ولي اگر بدهي او معلوم باشد وصيت كردن لازم نيست.
كد مسأله: 64337
مسأله 2710- كسي كه نشانههاي مرگ را در خود ميبيند، اگر خمس و زكوه و مظالم بدهكار است، بايد فوراً بدهد و اگر نميتواند بدهد، چنانچه از خودش مال دارد، يا احتمال ميدهد كسي آنها را ادا نمايد، بايد وصيت كند، و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.
كد مسأله: 64338
مسأله 2711- كسي كه نشانههاي مرگ را در خود ميبيند اگر نماز و روزه قضا دارد، بايد وصيت كند كه از مال خودش براي آنها اجير بگيرند، بلكه اگر مال نداشته باشد ولي احتمال بدهد كسي بدون آن كه چيزي بگيرد آنها را انجام ميدهد، باز هم واجب است وصيت نمايد، و اگر قضاي نماز و روزه او به تفصيلي كه در مسأله 1399 گفته شد، بر پسر بزرگترش واجب باشد، بايد به او اطلاع دهد يا وصيت كند كه براي او بجا آورند.
كد مسأله: 64339
مسأله 2712- كسي كه نشانههاي مرگ را در خود ميبيند، اگر مالي پيش كسي دارد يا در جايي پنهان كرده است كه ورثه نميدانند، چنانچه به واسطه ندانستن حقشان از بين برود، بايد به آنان اطلاع دهد، و لازم نيست براي بچههاي صغير خود قيم و سرپرست معين كند، ولي در صورتي كه بدون قيم مالشان از بين مي رود، يا خودشان ضايع ميشوند، بايد براي آنان قيم اميني معين نمايد.
كد مسأله: 64340
مسأله 2713- وصي بايد مسلمان و بالغ و عاقل و مورد اطمينان باشد.
كد مسأله: 64341
مسأله 2714- اگر كسي چند وصي براي خود معين كند، چنانچه اجازه داده باشد كه هر كدام به تنهايي به وصيت عمل كنند، لازم نيست در انجام وصيت از يكديگر اجازه بگيرند، و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد كه همه با هم به وصيت عمل كنند، يا نگفته باشد، بايد با نظر يكديگر به وصيت عمل نمايند، و اگر حاضر نشوند كه با يكديگر به وصيت عمل كنند، حاكم شرع آنها را مجبور ميكند و اگر اطاعت نكنند به جاي آنان ديگران را معين مينمايد.
كد مسأله: 64342
مسأله 2715- اگر انسان از وصيت خود برگردد مثلا بگويد ثلث مالش را به كسي بدهند، بعد بگويد به او ندهند وصيت باطل ميشود، و اگر وصيت خود را تغيير دهد مثل آن كه قيمي براي بچههاي خود معين كند، بعد ديگري را به جاي او قيم نمايد، وصيت اولش باطل ميشود و بايد به وصيت دوم او عمل نمايند.
كد مسأله: 64343
مسأله 2716- اگر كاري كند كه معلوم شود از وصيت خود برگشته، مثلا خانهاي را كه وصيت كرده به كسي بدهند بفروشد، يا ديگري را براي فروش آن وكيل نمايد، وصيت باطل ميشود.
كد مسأله: 64344
مسأله 2717- اگر وصيت كند چيز معيني را به كسي بدهند بعد وصيت كند كه نصف همان را به ديگري بدهند، بايد آن چيز را دو قسمت كنند و به هر كدام از آن دو نفر يك قسمت آن را بدهند.
كد مسأله: 64345
مسأله 2718- اگر كسي در مرضي كه به آن مرض ميميرد، مقداري از مالش را به كسي ببخشد و وصيت كند كه بعد از مردن او هم مقداري به كس ديگر بدهند، چنانچه روي هم بيشتر از ثلث نباشد، يا اگر بيشتر است ورثه اجازه بدهند كه گفته او عملي شود، بايد به آنچه گفته عمل كنند و اگر روي هم بيشتر از ثلث باشد، و ورثه هم اجازه ندهند، بايد مالي را كه پيش از مرگ بخشيده از ثلث بدهند (1) و اگر چيزي از ثلث زياد آمد مال دومي است.
1- مالي كه در حال مرض بخشيده از اصل حساب مي شود و مالي كه وصيت كرده بعد از مرگ بدهند از ثلث حساب مي شود اگر به مقدار ثلث يا كمتر از آن باشد بدون اجازه ورثه نافذ است و اگر بيشتر از ثلث باشد با اجازه ورثه زائد بر ثلث نافذ والا به مقدار ثلث نافذ است.
كد مسأله: 64346
مسأله 2719- اگر وصيت كند كه ثلث مال او را نفروشند و عايدي آن را به مصرفي برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.
كد مسأله: 64347
مسأله 2720- اگر در مرضي كه به آن مرض ميميرد، بگويد مقداري به كسي بدهكار است، چنانچه متهم باشد كه براي ضرر زدن به ورثه گفته است، بايد مقداري را كه معين كرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد، و كسي هم منكر گفته او نشود بايد از اصل مالش بدهند.
كد مسأله: 64348
مسأله 2721- كسي كه انسان وصيت ميكند كه چيزي به او بدهند، بايد وجود داشته باشد. پس اگر وصيت كند به بچهاي كه ممكن است فلان زن حامله شود چيزي بدهند باطل است، ولي اگر وصيت كند به بچهاي كه در شكم مادر است چيزي بدهند، اگر چه هنوز روح نداشته باشد، وصيت صحيح است. پس اگر زنده به دنيا آمد، بايد آنچه را كه وصيت كرده به او بدهند، و اگر مرده به دنيا آمد وصيت باطل ميشود و آنچه را كه براي او وصيت كرده ورثه ميان خودشان قسمت ميكنند.
كد مسأله: 64349
مسأله 2722- اگر انسان بفهمد كسي او را وصي كرده، چنانچه به اطلاع وصيت كننده برساند كه براي انجام وصيت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيت عمل كند، ولي اگر پيش از مردن او نفهمد كه او را وصي كرده، يا بفهمد و به او اطلاع ندهد كه براي عمل كردن به وصيتحاضر نيست. در صورتي كه مشقت نداشته باشد، بايد وصيت او را انجام دهد. و نيز اگر وصي پيش از مرگ، موقعي ملتفتشود كه مريض بواسطه شدت مرض، نتواند بهديگري وصيت كند، بايد وصيت را قبول نمايد.
كد مسأله: 64350
مسأله 2723- اگر كسي كه وصيت كرده بميرد، وصي نميتواند (1) ديگري را براي انجام كارهاي ميت معين كند و خود از كار كناره گيري نمايد، ولي اگر بداند مقصود ميت اين نبوده كه خود وصي آن كار را انجام دهد، بلكه مقصودش فقط انجام كار بوده، ميتواند ديگري را از طرف خود وكيل نمايد.
1- اگر قيد مباشرت در وصيت شده باشد و الا مي تواند
كد مسأله: 64351
مسأله 2724- اگر كسي دو نفر را وصي كند، چنانچه يكي از آن دو بميرد يا ديوانه يا كافر شود، حاكم شرع يك نفر ديگر را (1) به جاي او معين ميكند، و اگر هر دو بميرند،يا ديوانه يا كافر شوند، حاكم شرع دو نفر ديگر را (2) معين ميكند، ولي اگريك نفر بتواند وصيت را عملي كند، معين كردن دو نفر لازم نيست.
1- اگر دو وصي مستقل نباشند والا تعيين فرد ديگر لازم نيست.
2- اگر دو وصي سابق مستقل نباشند والا تعيين يك نفر كافي است و تعيين دو نفر لازم نيست.
كد مسأله: 64352
مسأله 2725- اگر وصي نتواند به تنهايي كارهاي ميت را انجام دهد، حاكم شرع براي كمك او يك نفر ديگر را معين ميكند.
كد مسأله: 64353
مسأله 2726- اگر مقداري از مال ميت در دست وصي تلف شود، چنانچه در نگهداري آن كوتاهي كرده و يا تعدي نموده، مثلا ميت وصيت كرده است كه فلان مقدار به فقراي فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته، (1) ضامن است واگر كوتاهي نكرده و تعدي هم ننموده، ضامن نيست.
1- در اين فرض ضامن است ولو اينكه تلف نشده باشد زيرا بغير مورد وصيت صرف كرده.
كد مسأله: 64354
مسأله 2727- هرگاه انسان كسي را وصي كند، و بگويد كه اگر آن كس بميرد فلاني وصي باشد، بعد از آن كه وصي اول مرد، وصي دوم بايد كارهاي ميت را انجام دهد.
كد مسأله: 64355
مسأله 2728- حجي كه بر ميت واجب است و بدهكاري و حقوقي را كه مثل خمس و زكوه و مظالم، ادا كردن آنها واجب ميباشد، بايد از اصل مال ميت بدهند اگر چه ميت براي آنها وصيت نكرده باشد.
كد مسأله: 64356
مسأله 2729- اگر مال ميت از بدهي و حج واجب و حقوقي كه مثل خمس و زكوه و مظالم بر او واجب است زياد بيايد، چنانچه وصيت كرده باشد كه ثلث يا مقداري از ثلث را به مصرفي برسانند، بايد به وصيت او عمل كنند و اگر وصيت نكرده باشد، آنچه ميماند مال ورثه است.
كد مسأله: 64357
مسأله 2730- اگر مصرفي را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيت اودر بيشتر از ثلث در صورتي صحيح است كه ورثه حرفي بزنند يا كاري كنند كه معلوم شود عملي شدن وصيت را اجازه دادهاند و تنها راضي بودن آنان كافي نيست (1) و اگر مدتي بعد از مردن او هم اجازه بدهند، صحيح است.
1- بلكه كافي است و احتياجي به انشاء اذن يا اجازه ندارد.
كد مسأله: 64358
مسأله 2731- اگر مصرفي را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد و پيش از مردن او ورثه اجازه بدهند كه وصيت او عملي شود، بعد از مردن او نميتوانند از اجازه خود برگردند.
كد مسأله: 64359
مسأله 2732- اگر وصيت كند كه از ثلث او خمس و زكوه يا بدهي ديگر او را بدهند، و براي نماز و روزه او اجير بگيرند، و كار مستحبي هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند، بايد اول بدهي او را از ثلث بدهند و اگر چيزي زياد آمد براي نماز و روزه او اجير بگيرند و اگر از آن هم زياد آمد به مصرف كار مستحبي كه معين كرده برسانند و چنانچه ثلث مال او فقط به اندازه بدهي او باشد، و ورثه هم اجازه ندهند كه بيشتر از ثلث مال مصرف شود، وصيت براي نماز و روزه و كارهاي مستحبي باطل است. (1)
1- باطل نيست بلكه واجبات مالي ميت (خمس و زكوه) را در اين فرض از اصل مال او اداء مي كنند و ثلث را مصرف واجبات بدني (نماز و روزه) و مستحبات قرار مي دهند.
كد مسأله: 64360
مسأله 2733- اگر وصيت كند كه بدهي او را بدهند و براي نماز و روزه او اجير بگيرند و كار مستحبي هم انجام دهند چنانچه وصيت نكرده باشد كه اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهي او را از اصل مال بدهند، و اگر چيزي زياد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و كارهاي مستحبي كه معين كرده برسانند، و در صورتي كه ثلث كافي نباشد، پس اگر ورثه اجازه بدهند، بايد وصيت او عملي شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چيزي زياد آمد به مصرف كار مستحبي كه معين كرده برسانند.
كد مسأله: 64361
مسأله 2734- اگر كسي بگويد كه ميت وصيت كرده فلان مبلغ به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصديق كنند، يا قسم بخورد و يك مرد عادل هم گفته او را تصديق نمايد، يا يك مرد عال و دو زن عادله، يا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند، بايد مقداري را كه ميگويد به او بدهند، و اگر يك زن عادله شهادت بدهد، بايديك چهارم چيزي را كه مطالبه ميكند به او بدهند، و اگر دو زن عادله شهادت دهند نصف آن را، و اگر سه زن عادله شهادت دهند، بايد سه چهارم آن را به او بدهند، و نيز اگر دو مرد كافر ذمي كه در دين خود عادل باشند گفته او را تصديق كنند، در صورتي كه ميت ناچار بوده است كه وصيت كند، و مرد و زن (مسلمان) عادلي هم در موقع وصيت نبوده، بايد چيزي را كه مطالبه ميكند به او بدهند.
كد مسأله: 64362
مسأله 2735- اگر كسي بگويد من وصي ميتم كه مال او را به مصرفي برسانم يا ميت مرا قيّم بچههاي خود قرار داده، در صورتي بايد حرف او را قبول كرد كه دو مرد عادل گفته او را تصديق نمايند.
كد مسأله: 64363
مسأله 2736- اگر وصيت كند چيزي به كسي بدهند و آن كس پيش از آن كه قبول كند يا رد نمايد بميرد، تا وقتي ورثه او وصيت را رد نكردهاند ميتوانند آن چيز را قبول نمايند، ولي اين در صورتي است كه وصيت كننده از وصيتخود برنگردد و گرنه حقي به آن چيز ندارند.
كد مسأله: 64364
مسأله 2737- كساني كه به واسطه خويشي ارث ميبرند سه دسته هستند:
دسته اول: پدر و مادر و اولاد ميت است و با نبودن اولاد، اولاد اولاد هر چه پائين روند هر كدام آنان كه به ميت نزديكتر است ارث ميبرد و تا يك نفر از اين دسته هست دسته دوم ارث نميبرند.
دسته دوم: جد يعني پدر بزرگ و جده يعني مادر بزرگ، و خواهر و برادر و بانبودن برادر و خواهر، اولاد ايشان هر كدام آنان كه به ميت نزديكتر است ارث ميبرد و تا يك نفر از اين دسته هست دسته سوم ارث نميبرند.
دسته سوم: عمو و عمه و دايي و خاله و اولاد آنان است و تا يك نفر از عموها و عمهها و داييها و خالههاي ميت زندهاند اولاد آنان ارث نميبرند، ولي اگر ميت عموي پدري و پسر عموي پدر و مادري داشته باشد، ارث به پسر عموي پدر و مادري مي رسد و عموي پدري ارث نميبرد.
كد مسأله: 64365
مسأله 2738- اگر عمو و عمه و دايي و خاله خود ميت و اولاد آنان و اولاد اولاد آنان نباشند، عمو و عمه و دايي و خاله پدر و مادر ميت ارث ميبرند. و اگر اينها نباشند، اولادشان ارث ميبرند و اگر اينها هم نباشند، عمو و عمه و دايي و خاله جدو جده ميت، و اگر اينها نباشند، اولادشان ارث ميبرند.
كد مسأله: 64366
مسأله 2739- زن و شوهر به تفصيلي كه بعداً گفته ميشود، ازيكديگر ارث ميبرند.
كد مسأله: 64367
مسأله 2740- اگر وارث ميت فقط يك نفر از دسته اول باشد، مثلا پدر يا مادر يا يك پسر يا يك دختر باشد، همه مال ميت به او مي رسد. و اگر چند پسر يا چند دختر باشند، همه مال به طور مساوي بين آنان قسمت ميشود. و اگر يك پسر و يك دختر باشند مال را سه قسمت ميكنند، دو قسمت را پسر، و يك قسمت را دختر ميبرد. و اگر چند پسر و چند دختر باشند، مال را طوري قسمت ميكنند كه هر پسري دو برابر دختر ببرد.
كد مسأله: 64368
مسأله 2741- اگر وارث ميت فقط پدر و مادر او باشند، مال سه قسمت ميشود، دو قسمت آن را پدر و يك قسمت را مادر ميبرد، ولي اگر ميت دو برادر يا چهار خواهر يا يك برادر و دو خواهر داشته باشد كه همه آنان پدري باشند (1) يعني پدر آنان با پدر ميتيكي باشد، خواه مادرشان هم با مادر ميتيكي باشد يا نه، اگر چه تا ميت پدر و مادر دارد اينها ارث نميبرند، اما به واسطه بودن اينها مادر شش يك مال را ميبرد و بقيه را به پدر ميدهند.
1- و موانع ارث در آنان نباشد مثلاً عبد يا كافر يا قاتل نباشند و الا حاجب مادر نمي شوند.
كد مسأله: 64369
مسأله 2742- اگر وارث فقط پدر و مادر و يك دختر باشند، چنانچه ميت دو برادر يا چهار خواهر يا يك برادر و دو خواهر پدري نداشته باشد، مال را پنج قسمت ميكنند، پدر و مادر، هر كدام يك قسمت و دختر سه قسمت آن را ميبرد. و اگر دو برادر يا چهار خواهر يا يك برادر و دو خواهر پدري داشته باشد، مال را شش قسمت ميكنند، پدر و مادر، هر كدام يك قسمت، و دختر سه قسمت ميبرد، و يك قسمت باقي مانده را چهار قسمت ميكنند، يك قسمت را به پدر و سه قسمت را به دختر ميدهند. مثلا اگر مال ميت را 24 قسمت كنند، 15 قسمت آن را به دختر، و 5 قسمت آن را به پدر، و 4 قسمت آن را به مادر ميدهند.
كد مسأله: 64370
مسأله 2743- اگر وارث ميت فقط پدر و مادر و يك پسر باشند مال را شش قسمت ميكنند، پدر و مادر هر كدام يك قسمت و پسر چهار قسمت آن را ميبرد. و اگر چند پسر يا دختر باشند، آن چهار قسمت را به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند و اگر پسر و دختر باشند، آن چهار قسمت را طوري تقسيم ميكنند كه هر پسري دو برابر دختر ببرد.
كد مسأله: 64371
مسأله 2744- اگر وارث ميت فقط پدر و يك پسر، يا مادر و يك پسر باشند، مال را شش قسمت ميكنند، يك قسمت آن را پدر يا مادر، و پنج قسمت را پسر ميبرد.
كد مسأله: 64372
مسأله 2745- اگر وارث ميت فقط پدر، يا مادر، با پسر و دختر باشد، مال را شش قسمت ميكنند يك قسمت آن را پدر يا مادر ميبرد و بقيه را طوري قسمت ميكنند كه هر پسري دو برابر دختر ببرد.
كد مسأله: 64373
مسأله 2746- اگر وارث ميت فقط پدر و يك دختر، يا مادر و يك دختر باشد، مال را چهار قسمت ميكنند، يك قسمت آن را پدر يا مادر و بقيه را دختر ميبرد.
كد مسأله: 64374
مسأله 2747- اگر وارث ميت فقط پدر و چند دختر، يا مادر و چند دختر باشد، مال را پنج قسمت ميكنند، يك قسمت را پدر يا مادر ميبرد و چهار قسمت را دخترها به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند.
كد مسأله: 64375
مسأله 2748- اگر ميت اولاد نداشته باشد، نوه پسري او اگر چه دختر باشد، سهم پسر ميت را ميبرد، و نوه دختري او اگر چه پسر باشد، سهم دختر ميت را ميبرد، مثلاً اگر ميت يك پسر از دختر خود و يك دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت ميكنند و يك قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر ميدهند.
كد مسأله: 64376
مسأله 2749- دسته دوم از كساني است كه به واسطه خويشي ارث ميبرند. جد يعني پدر بزرگ و جده يعني مادر بزرگ و برادر و خواهر ميت است و اگر برادر و خواهر نداشته باشد، اولادشان ارث ميبرند.
كد مسأله: 64377
مسأله 2750- اگر وارث ميت فقط يك برادر، يا يك خواهر باشد، همه مال به او مي رسد و اگر چند برادر و مادري با هم باشند، يا چند خواهر پدر و مادري باشند مال به طور مساوي بين آنان قسمت مي شود، و اگر برادر و خواهر پدر و مادري با هم باشند، هر برادري دو برابر خواهر مي برد مثلاً اگر دو برادر و يك خواهر پدر و مادري دارد، مال را پنج قسمت مي كنند، هر يك از برادرها دو قسمت و خواهر يك قسمت آن را مي برد.
كد مسأله: 64378
مسأله 2751- اگر ميت برادر و خواهر پدر و مادري دارد، برادر و خواهر پدري كه از مادر با ميت جدا است ارث نمي برد، و اگر برادر و خواهر پدر و مادري ندارد، چنانچه فقط يك خواهر يا يك برادر پدري داشته باشد، همه مال به او مي رسد و اگر چند برادر و چند خواهر پدري داشته باشد مال به طور مساوي بين آنان قسمت مي شود و اگر هم برادر و هم خواهر پدري داشته باشد هر برادري دو برابر خواهر مي برد.
كد مسأله: 64379
مسأله 2752- اگر وارث ميت فقط يك خواهر، يا يك برادر مادري باشد، كه از پدر با ميت جدا است، همه مال باو مي رسد. و اگر چند برادر مادري، يا چند خواهر مادري،يا چند برادر و خواهر مادري باشند، مال به طور مساوي بين آنان قسمت ميشود.
كد مسأله: 64380
مسأله 2753- اگر ميت برادر و خواهر پدر و مادري، و برادر و خواهر پدري، و يك برادر يا يك خواهر مادري داشته باشد، برادر و خواهر پدري ارث نميبرند، و مال را شش قسمت ميكنند، يك قسمت آن را به برادر يا خواهر مادري، و بقيه را به برادر و خواهر پدر و مادري ميدهند. و هر برادري دو برابر خواهر ميبرد.
كد مسأله: 64381
مسأله 2754- اگر ميت برادر و خواهر پدر و مادري، و برادر و خواهر پدري، و برادر و خواهر مادري داشته باشد، برادر و خواهر پدري ارث نميبرد، و مال را سه قسمت ميكنند، يك قسمت آن را برادر و خواهر مادري به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند، و بقيه را به برادر و خواهر پدر و مادري ميدهند، و هر برادري دو برابر خواهر ميبرد.
كد مسأله: 64382
مسأله 2755- اگر وارث ميت فقط برادر و خواهر پدري، و يك برادر مادري، يا يك خواهر مادري باشد، مال را شش قسمت ميكنند، يك قسمت آن را برادر يا خواهر مادري ميبرد و بقيه را به برادر و خواهر پدري ميدهند، و هر برادري دو برابر خواهر ميبرد.
كد مسأله: 64383
مسأله 2756- اگر وارث ميت فقط برادر و خواهر پدري، و چند برادر و خواهر مادري باشد، مال را سه قسمت ميكنند، يك قسمت آن را برادر و خواهر مادري به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند، و بقيه را به برادر و خواهر پدري ميدهند، و هر برادري دو برابر خواهر ميبرد.
كد مسأله: 64384
مسأله 2757- اگر وارث ميت فقط برادر و خواهر و زن او باشد، زن ارث خود را به تفصيلي كه بعداً گفته ميشود ميبرد، و خواهر و برادر به طوري كه در مسايل گذشته گفته شد ارث خود را ميبرند. و نيز اگر زني بميرد و وارث او فقط خواهر و برادر و شوهر او باشد. شوهر نصف مال را ميبرد و خواهر و برادر به طوري كه در مسايل پيش گفته شد ارث خود را ميبرند، ولي براي آن كه زن يا شوهر ارث ميبرد، از سهم برادر و خواهر مادري چيزي كم نميشود، و از سهم برادر و خواهر پدر و مادري يا پدري كم ميشود، مثلاً اگر وارث ميت، شوهر و برادر و خواهر مادري و برادر و خواهر پدر و مادري او باشد، نصف مال به شوهر مي رسد، و يك قسمت از سه قسمت اصل مال را به برادر و خواهر مادري ميدهند، و آنچه ميماند مال برادر و خواهر پدر و مادري است. پس اگر همه مال او شش تومان باشد، سه تومان به شوهر و دو تومان به برادر و خواهر مادري و يك تومان به برادر و خواهر پدر و مادري ميدهند.
كد مسأله: 64385
مسأله 2758- اگر ميتخواهر و برادر نداشته باشد، سهم ارث آنان را به اولادشان ميدهند، و سهم برادر زاده و خواهر زاده مادري به طور مساوي بين آنان قسمت ميشود،و از سهمي كه به برادر زاده و خواهر زاده پدري يا پدر و مادري مي رسد، هر پسري دو برابر دختر ميبرد.
كد مسأله: 64386
مسأله 2759- اگر وارث ميت فقط يك جد يا يك جده است، چه پدري باشد يا مادري، همه مال به او مي رسد و با بودن جد ميت پدر جد او ارث نميبرد.
كد مسأله: 64387
مسأله 2760- اگر وارث ميت فقط جد و جده پدري باشد، مال سه قسمت ميشود، دو قسمت را جد و يك قسمت را جده ميبرد. و اگر جد و جده مادري باشد، مال را به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند.
كد مسأله: 64388
مسأله 2761- اگر وارث ميت فقط يك جد يا جده پدري و يك جد يا جده مادري باشد، مال سه قسمت ميشود، دو قسمت را جد يا جده پدري و يك قسمت را جد يا جده مادري ميبرد.
كد مسأله: 64389
مسأله 2762- اگر وارث ميت جد و جده پدري، و جد و جده مادري باشد، مال سه قسمت ميشود، يك قسمت آن را جد و جده مادري به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند و دو قسمت آن را به جد و جده پدري ميدهند، و جد دو برابر جده ميبرد.
كد مسأله: 64390
مسأله 2763- اگر وارث ميت فقط زن و جد و جده پدري و جد و جده مادري او باشد، زن ارث خود را به تفصيلي كه در بعداً گفته ميشود ميبرد، و يك قسمت از سه قسمت اصل مال را به جد و جده مادري ميدهند كه به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند و بقيه را به جد و جده پدري ميدهند و جد دو برابر جده ميبرد، و اگر وارث ميتشوهر و جد و جده باشد، شوهر نصف مال را ميبرد و جد و جده به دستوري كه در مسايل گذشته گفته شد، ارث خود را ميبرند.
كد مسأله: 64391
مسأله 2764- دسته سوم عمو و عمه و دايي و خاله و اولاد آنان است به تفصيلي كه گفته شد، كه اگر از طبقه اول و دوم كسي نباشد اينها ارث ميبرند.
كد مسأله: 64392
مسأله 2765- اگر وارث ميت فقط يك عمو يا يك عمه است، چه پدر و مادري باشد يعني با ميت از يك پدر و مادر باشد، يا پدري باشد يا مادري همه مال به او ميرسد، و اگر چند عمو يا چند عمه باشند و همه پدر و مادري يا همه پدري باشند، مال به طور مساوي بين آنان قسمت ميشود، و اگر عمو و عمه هر دو باشند، و همه پدر و مادري، يا همه پدري باشند، عمو دو برابر عمه ميبرد، مثلاً اگر وارث ميت دو عمو و يك عمه باشد، مال را پنج قسمت ميكنند، يك قسمت را به عمه ميدهند و چهار قسمت را عموها به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند.
كد مسأله: 64393
مسأله 2766- اگر وارث ميت فقط چند عموي مادري يا چند عمه مادري، يا عمو و عمه مادري باشند مال به طور مساوي بين آنان قسمت ميشود.
كد مسأله: 64394
مسأله 2767- اگر وارث ميت عمو و عمه باشد و بعضي پدري و بعضي مادري و بعضي پدر و مادري باشند، عمو و عمه پدري ارث نميبرند، پس اگر ميتيك عمو يا يك عمه مادري دارد مال را شش قسمت ميكنند، يك قسمت را به عمو يا عمه مادري و بقيه را به عمو و عمه پدر و مادري ميدهند و عموي پدر و مادري دو برابر عمه پدر و مادري ميبرد و اگر هم عمو و هم عمه مادري دارد، مال را سه قسمت ميكنند دو قسمت را به عمو و عمه پدر و مادري ميدهند و عمو دو برابر عمه ميبرد و يك قسمت را به عمو و عمه مادري ميدهند، كه به طور مساوي بين خودشان قسمت مي كنند و احتياط آن است كه در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
كد مسأله: 64395
مسأله 2768- اگر وارث ميت فقط يك دايي، يا يك خاله باشد همه مال به او مي رسد، واگر هم دايي و هم خاله باشد، و همه پدر و مادري، يا پدري، يا مادري باشند مال به طور مساوي بين آنان قسمت ميشود و احتياط آن است كه در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
كد مسأله: 64396
مسأله 2769- اگر وارث ميت فقط يك دايي، يا يك خاله مادري و دايي و خاله پدر و مادري، و دايي و خاله پدري باشد، دايي و خاله پدري ارث نميبرد، و مال را شش قسمت ميكنند، يك قسمت را به دايي يا خاله مادري و بقيه را به دايي و خاله پدر و مادري ميدهند (1) و احتياط آن است كه در تقسيم با يكديگر صلح كنند.
1- به طور مساوي ولي احتياط مستحب آن است كه با يكديگر صلح كنند.
كد مسأله: 64397
مسأله 2770- اگر وارث ميت فقط دايي و خاله پدري و دايي و خاله مادري و دايي و خاله پدر و مادري باشد، دايي و خاله پدري ارث نميبرد و بايد مال را سه قسمت كنند يك قسمت آن را دايي و خاله مادري به طور مساوي بين خودشان قسمت نمايند و بقيه را به دايي و خاله پدر و مادري بدهند (1) و احتياط آن است كه در تقسيم آن با يكديگر صلح كنند.
1- به طور مساوي ولي احتياط مستحب آن است كه با يكديگر صلح كنند.
كد مسأله: 64398
مسأله 2771- اگر وارث ميتيك دايي يا يك خاله و يك عمو يا يك عمه باشد مال را سه قسمت ميكنند، يك قسمت را دايي يا خاله و بقيه را عمو يا عمه ميبرد.
كد مسأله: 64399
مسأله 2772- اگر وارث ميتيك دايي يا يك خاله، و عمو و عمه باشد، چنانچه عمو و عمه پدر و مادري يا پدري باشند، مال را سه قسمت ميكنند، يك قسمت را دايي يا خاله ميبرد، و از بقيه، دو قسمت به عمو و يك قسمت به عمه ميدهند، بنابر اين اگر مال را نه قسمت كنند، سه قسمت را به دايي يا خاله و چهار قسمت را به عمو و دو قسمت را به عمه ميدهند.
كد مسأله: 64400
مسأله 2773- اگر وارث ميتيك دايي يا يك خاله و يك عمو يا يك عمه مادري، و عمو و عمه پدر و مادري يا پدري باشد، مال را سه قسمت ميكنند، يك قسمت آن را به دايي يا خاله ميدهند و دو قسمت باقي مانده را شش قسمت ميكنند، يك قسمت را به عمو يا عمه مادري و بقيه را به عمو و عمه پدر و مادري يا پدري ميدهند، و عمو دو برابر عمه ميبرد. بنابراين اگر مال را نه قسمت كنند، سه قسمت را به دايي يا خاله و يك قسمت را به عمو يا عمه مادري و پنج قسمت ديگر را به عمو و عمه پدر و مادري يا پدري ميدهند.
كد مسأله: 64401
مسأله 2774- اگر وارث ميتيك دايي، يا يك خاله و عمو و عمه مادري، و عمو و عمه پدر و مادري، يا پدري باشد، مال را سه قسمت ميكنند، يك قسمت را دايي يا خاله ميبرد و دو قسمت باقي مانده را سه سهم ميكنند، يك سهم آن را به طور مساوي بين عمو و عمه مادري تقسيم مي كنند و دو سهم ديگر را بين عمو و عمه پدر و مادري يا پدري قسمت مينمايند، و عمو دو برابر عمه ميبرد. بنابراين اگر مال را نه قسمت كنند، سه قسمت آن سهم خاله يا دايي و دو قسمتسهم عمو و عمه مادري و چهار قسمتسهم عمو و عمه پدر و مادري يا پدري ميباشد.
كد مسأله: 64402
مسأله 2775- اگر وارث ميت چند دايي و چند خاله باشد كه همه پدر و مادري، يا پدري يا مادري باشند و عمو و عمه هم داشته باشد، مال سه سهم ميشود، دو سهم آن به دستوري كه در مساله پيش گفته شد عمو و عمه بين خودشان قسمت ميكنند و يك سهم آن را داييها و خالهها به طور مساوي بين خودشان قسمت مينمايند.
كد مسأله: 64403
مسأله 2776- اگر وارث ميت، دايي يا خاله مادري، و چند دايي و خاله پدر و مادري يا پدري، و عمو و عمه باشد، مال سه سهم ميشود، و دو سهم آن را به دستوري كه سابقا گفته شد، عمو و عمه بين خودشان قسمت ميكنند، پس اگر ميت يك دايي يا يك خاله مادري دارد، يك سهم ديگر آن را شش قسمت ميكنند، يك قسمت را به دايي يا خاله مادري ميدهند، و بقيه را به دايي و خاله پدر و مادري يا پدري ميدهند، كه بنا بر احتياط (1) بايد در تقسيم آن با هم صلح كنند، و اگر چند دايي مادري يا چند خاله مادري يا هم دايي مادري و هم خاله مادري دارد، آن يك سهم را سه قسمت ميكنند، يك قسمت را داييها و خالههاي مادري به طور مساوي بين خودشان قسمت ميكنند و بقيه را به دايي و خاله پدر و مادري يا پدري ميدهند، كه بنابر احتياط در تقسيم آن با هم صلح مي كنند.
1- اين احتياط و احتياط بعدي مستحسن است و اقوي تقسيم به طور مساوي است.
كد مسأله: 64404
مسأله 2777- اگر ميت عمو و عمه و دايي و خاله نداشته باشد، مقداري كه به عمو و عمه ميرسد، به اولاد آنان و مقداري كه به دايي و خاله مي رسد، به اولاد آنان داده ميشود.
كد مسأله: 64405
مسأله 2778- اگر وارث ميت عمو و عمه و دايي و خاله پدر و عمو و عمه و دايي و خاله مادر او باشند، مال سه سهم ميشود، يك سهم آن را عمو و عمه و دايي و خاله مادر ميت به طور مساوي، بين خودشان قسمت مي كنند و دو سهم ديگر آن را سه قسمت مي-كنند يك قسمت را دايي و خاله پدر ميت به طور مساوي بين خودشان قسمت مينمايند، و دو قسمت ديگر آن را به عمو و عمه پدر ميت ميدهند، و عمو دو برابر عمه ميبرد.
كد مسأله: 64406
مسأله 2779- اگر زني بميرد و اولاد نداشته باشد، نصف همه مال را شوهر او و بقيه را ورثه ديگر ميبرند، و اگر از آن شوهر يا از شوهر ديگر اولاد داشته باشد، چهار يك همه مال را شوهر و بقيه را ورثه ديگر ميبرند.
كد مسأله: 64407
مسأله 2780- اگر مردي بميرد و اولاد نداشته باشد چهار يك مال او را زن و بقيه را ورثه ديگر ميبرند. و اگر از آن زن يا از زن ديگر اولاد داشته باشند. هشت يك مال را زن و بقيه را ورثه ديگر ميبرند و ، زن از زمين خانه مسكوني، نه از خود زمين و نه از قيمت آن ارث نمي برد و احتياط واجب (1) آن است كه در زمين باغ و زراعت و زمين هاي ديگر هم با ورثه ميت صلح كند و نيز از خود هوايي خانه مانند بنا و درخت ارث نمي برد ولي از قيمت آنها ارث مي برد و از درخت و زراعت و ساختماني كه در زمين باغ و زراعت و زمين-هاي ديگر است اگرچه ارث مي برد، اما چون ارث بردن او از خود اينها يا از قيمت اينها محل اشكال است، احتياط واجب آن است كه در اينها هم با ورثه ديگر صلح نمايد.
1- زن از زمين مطلقاً عيناً و قيمه ارث نمي برد و از اعياني هر چه باشد قيمه ارث مي برد و عيناً ارث نمي برد و اين دو احتياط لازم نيست ولي مستحسن است.
كد مسأله: 64408
مسأله 2781- اگر زن بخواهد در چيزهايي كه از آنها ارث نميبرد، مانند زمين خانه مسكوني، تصرف كند، بايد از ورثه ديگر اجازه بگيرد. و نيز احتياط واجب (1) آن است كه ورثه تا سهم زن را ندادهاند در چيزهايي كه زن از قيمت آنها ارث مي برد، مانند بنا و درخت بدون اجازه ي او تصرف نكنند. و چناچه پيش از دادن سهم زن، اينها را بفروشند، در صورتي كه زن معامله را اجازه دهد، صحيح و گرنه باطل است. (2)
1- اين احتياط مستحسن است زيرا زوجه از اعياني حقي ندارد كه مانع از جواز تصرف باشد مگر در صورت اذن زوجه.
2- اجازه زوجه دخالت در صحت ندارد تا عدم آن موجب بطلان معامله باشد.
كد مسأله: 64409
مسأله 2782- اگر بخواهند بنا و درخت و مانند آن را قيمت نمايند، بايد حساب كنند كه اگر آنها بدون اجاره در زمين بمانند تا از بين بروند، چقدر ارزش دارند، و سهم زن را از آن قيمت بدهند.
كد مسأله: 64410
مسأله 2783- مجراي آب قنات و مانند آن حكم زمين را دارد، و آجر و چيزهايي كه در آن بكار رفته، در حكم ساختمان است.
كد مسأله: 64411
مسأله 2784- اگر ميت بيش از يك زن داشته باشد، چنانچه اولاد نداشته باشد، چهار يك مال، و اگر اولاد داشته باشد، هشتيك مال، به شرحي كه گفته شد، بطور مساوي بين زنهاي او قسمت ميشود، اگر چه شوهر با هيچ يك از آنان، يا بعض آنان نزديكي نكرده باشد، ولي اگر در مرضي كه به آن مرض از دنيا رفته، زني را عقد كرده، و با او نزديكي نكرده است، آن زن از او ارث نميبرد، و حق مهر هم ندارد.
كد مسأله: 64412
مسأله 2785- اگر زن در حال مرض شوهر كند، و به همان مرض بميرد شوهرش اگر چه با او نزديكي نكرده باشد، از او ارث ميبرد.
كد مسأله: 64413
مسأله 2786- اگر زن را به ترتيبي كه در احكام طلاق گفته شد، طلاق رجعي بدهند، و در بين عده بميرد، شوهر از او ارث ميبرد. و نيز اگر شوهر در بين عده زن بميرد، زن از او ارث ميبرد. ولي اگر بعد از گذشتن عده رجعي يا در عده طلاق بائن يكي از آنان بميرد، ديگري از او ارث نميبرد.
كد مسأله: 64448
مسأله 2787- اگر شوهر در حال مرض، عيالش را طلاق دهد، و پيش از گذشتن دوازده ماه هلالي بميرد، زن با سه شرط از او ارث ميبرد:
اول: آنكه در اين مدت شوهر ديگر نكرده باشد.
دوم: به واسطه بي ميلي به شوهر، مالي به او نداده باشد كه به طلاق دادن راضي شود. بلكه اگر چيزي هم به شوهر ندهد ولي طلاق به تقاضاي زن باشد، باز هم ارث بردنش اشكال دارد.
سوم: شوهر در مرضي كه در آن مرض زن را طلاق داده، به واسطه آن مرض يا به جهت ديگري بميرد، پس اگر از آن مرض خوب شود و به جهت ديگري از دنيا برود، زن از او ارث نميبرد.
كد مسأله: 64449
مسأله 2788- لباسي كه مرد براي پوشيدن زن خود گرفته اگر چه زن آن را پوشيده باشد، بعد از مردن شوهر، جزء مال شوهر است. (1)
1- در صورتي كه زوج به زوجه تمليك نكرده باشد و الا جزء مال شوهر نيست.
كد مسأله: 64450
مسأله 2789- قرآن و انگشتري و شمشير ميت و لباسي را كه پوشيده مال پسر بزرگتر است و اگر ميت از اين چهار چيز بيشتر از يكي دارد، مثلاً دو قرآن يا دو انگشتر دارد احتياط واجب آن است كه پسر بزرگ در آنها با ورثه ديگر صلح كند.
كد مسأله: 64451
مسأله 2790- اگر پسر بزرگ ميت، بيش از يكي باشد، مثلاً از دو زن او در يك وقت دو پسر به دنيا آمده باشد، بايد لباس و قرآن و انگشتري و شمشير ميت را به طور مساوي بين خودشان قسمت كنند.
كد مسأله: 64452
مسأله 2791- اگر ميت قرض داشته باشد، چنانچه قرضش به اندازه مال او يا زيادتر باشد، بايد چهار چيزي هم كه مال پسر بزرگتر است و در مسأله پيش گفته شد، به قرض او بدهند. و اگر قرضش كمتر از مال او باشد، بايد ازآن چهار چيزي هم كه به پسر بزرگتر ميرسد به نسبت به قرض او بدهند. مثلاً اگر همه دارايي او شصت تومان است و به مقدار بيست تومان آن از چيزهايي است كه مال پسر بزرگتر است و سي تومان هم قرض دارد، پسر بزرگ بايد بهمقدار ده تومان از آن چهار چيز را بابت قرض ميت بدهد.
كد مسأله: 64453
مسأله 2792- مسلمان از كافر ارث ميبرد، ولي كافر اگر چه پدر يا پسر ميت باشد، ازاو ارث نميبرد.
كد مسأله: 64454
مسأله 2793- اگر كسي يكي از خويشان خود را عمداً و بناحق بكشد، از او ارث نميبرد. ولي اگر از روي خطا باشد، مثل آنكه سنگ به هوا بيندازد و اتفاقا به يكي از خويشان او بخورد و او را بكشد، از او ارث ميبرد، ولي ارث بردن او از ديه قتل كه بعداً گفته مي شود، محل اشكال است.
كد مسأله: 64455
مسأله 2794- هرگاه بخواهند ارث را تقسيم كنند، براي بچهاي كه در شكم است، كه اگر زنده به دنيا بيايد ارث ميبرد، سهم دو پسر را كنار ميگذارند. ولي اگر احتمال بدهند بيشتر است، مثلا احتمال بدهند كه زن سه بچه حامله باشد، سهم سه پسر را كنار ميگذارند. و چنانچه مثلا يك پسر يا يك دختر به دنيا آمد، زيادي را ورثه بين خودشان تقسيم ميكنند.
كد مسأله: 64456
مسأله 2795- اگر كسي با يكي از محرم هاي خود كه مثل مادر و خواهر با او نسبت دارند زنا كند، به حكم شرع بايد او را بكشند و همچنين است اگر مرد كافر با زن مسلمان زنا كند. و در اخبار بسيار وارد شده است كه انجام دادن يكي از حدها باعث مي شود كه مردم كار نامشروع نكنند و دنيا و آخر آنان را حفظ مي كنند و منفعتش براي انان بيشتر است از اينكه چهار روز باران ببارد.
كد مسأله: 64457
مسأله 2796- اگر مرد آزادي زنا كند، بايد او را صد تازيانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا كند ودر هر دفعه صد تازيانه اش بزنند، در فعه چهارم بايد او را بكشند. ولي كسي كه زن عقدي دايمي دارد و درحالي كه بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزديكي كرده و هر وقت هم بخواهد مي تواند با او نزديكي كند، اگر با زني كه بالغه و عاقله است زنا كند، بايد او را سنگسار نمايند.
كد مسأله: 64458
مسأله 2797- اگر مردي ببيند كه كسي با زن او زنا مي كند چنانچه نترسد كه به او ضرر بزنند، ميتواند هر دو را بكشد. و اگر آنان را نكشد، آن زن بر او حرام نمي شود.
كد مسأله: 64459
مسأله 2798- اگر مرد مكلف عاقلي با مكلف عاقل ديگر لواط كند، بايد هر دوي آنان را بكشندو حاكم شرع مي تواند لواط كننده را با شمشير بكشد. يا سنگسار كند، يا زنده به آتش بسوزاند، يا دست و پاي او را ببندد و از جاي بلندي به زير اندازد و يا ديواري را روي او خراب كند.
كد مسأله: 64460
مسأله 2799- اگر يك نفر كس ديگر را امر كند كه به ناحق كسي را بكشد در صوتي كه قاتل و كسي كه به او دستور داده، هر دو مكلف و عاقل باشند، قاتل را بايد كشت و كسي كه او را امر كرده بايد حبس كرد تا بميرد.
كد مسأله: 64461
مسأله 2800- اگر فرزند، پدر يا مادر را عمداً بكشد، بايد او را بكشند، ولي اگر پدري فرزند خود را عمداً بكشد، بايد به دستوري كه در احكام ديه گفته مي شود ديه بدهد و هر قدر حاكم شرع صلاح مي داند او را بزنند.
كد مسأله: 64462
مسأله 2801- هر گاه كسي پسري را از روي شهوت ببوسد، حاكم شرع از سي تا نود هر قدر صلاح مي داند تازيانه به او مي زند. و روايت شده است كه خداوند عالم دهانه اي از آتش به دهان او مي زند و ملائكه آسمان و زمين و ملائكه رحمت و غضب بر او لعنت مي كنند و جهنم براي او مهيا خواهد بود. ولي اگر توبه كند توبه او قبول مي شود.
كد مسأله: 64463
مسأله 2802- اگر كسي مرد و زن را براي زنا يا مرد و پسر را براي لواط به هم برساند، چنانچه آنكس زن باشد، بايد هفتاد و پنج تازيانه به او بزنند و اگر مرد باشد، بعد از هفتاد و پنج تازيانه بايد سر او را بتراشند و در كوچه و بازار بگردانند و از محلي كه در ان محل اين كار را كرده بيرونش كنند.
كد مسأله: 64464
مسأله 2803- اگر كسي بخواهد با زني زنا كند، يا با پسري لواط نمايد و بدون آن كه او را بكشند جلوگيري از او ممكن نباشد، كشتن او جايز است.
كد مسأله: 64465
مسأله 2804- اگر كسي به مرد يا زن مسلماني كه بالغ و عاقل و آزاد است نسبت زنا يا لواط بدهد، يا ولد الزنا بگويد، بايد هشتاد تازيانه از روي لباس به او بزنند.
كد مسأله: 64466
مسأله 2805- كسي كه مكلف و عاقل است اگر از روي اختيار شراب بخورد، در دفعه اول و دوم بايد تمام بدنش را غير از عورت برهنه كنند و هشتاد تازيانه به او بزنند ودر دفعه سوم يا چهارم بايد او را بكشند.
كد مسأله: 64467
مسأله 2806- كسي كه مكلف و عاقل است اگر چهار نخود و نيم طلا سكه دار يا چيز ديگري را كه به اين مقدار ارزش دارد بدزدد. چنانچه شرطهايي را كه در شرع براي آن معين شده دارا باشد، در فعه اول بايد چهار انگشت دست راست او را از بيخ ببرند و كف دست و شست او را بگذارد و دفعه دوم بنا بر احتياط بايد پاي چپ او را از وسط قدم ببرند و در دفعه سوم بايد او را حبس كنند تا بميرد و چنانچه مال دارد خرج او را از مال خودش و اگر ندارد از بيت المال بدهند و در صورتي كه در زندان دزدي كند، بايد او را بكشند.
كد مسأله: 64468
مسأله 2807- اگر كسي عمداً و به ناحق ديگري را بكشد، ولي كشته مي تواند قاتل را عفو كند يا بكشد يا مقداري كه در مسأله بعد گفته مي شود از او ديه بگيرد. اما اگر از روي خطا بكشد مثلاً براي حيواني تير بيندازد و اشتباهاً كسي را بكشد، ولي كشته حق ندارد او را بكشد، اما مي تواند ديه بگيرد.
كد مسأله: 64469
مسأله 2808- ديه اي كه قاتل بايد بدهد يكي از شش چيز است: اول – صد شتر كه داخل سال ششم شده باشند. دوم – دويست گاو. سوم – هزار گوسفند چهارم – دويست حله و هر حله دو پارچه اي است كه در يمن مي بافند. پنجم – هزار مثقال شرعي طلا كه هر مثقال آن 18 نخود است. ششم – ده هزار درهم كه هر درهمي 6/12 نخود نقره سكه دار است.
كد مسأله: 64470
مسأله 2809- ديه چند چيز مثل ديه كشتن است كه مقدار آن در مسأله پيش گفته شد. اول – آنكه دو چشم كسي را كور كند، يا چهار پلك چشم او را از بين ببرد و اگر يك چشم او را كوركند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. دوم – دو گوش كسي را ببرد، يا كاري كند كه دو گوش او كر شود (1) و اگر يك گوش او را ببرد يا كر كند، نصف ديه كشتن را بدهد (2) و اگر نرمه گوش او را ببرد، بايد ثلث ديه كشتن را بدهد. سوم – تمامي بيني يا نرمه بيني كسي را ببرد. چهارم – زبان كسي را از بيخ ببرند و اگر مقداري از آن را ببرند بايد به نسبت ديه بدهد مثلاً اگر نصف زبان را ببرند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. پنجم – تمام دندان هاي كسي را از بين ببرد و ديه هر كدام از دوازده دندان جلوي دهان كه شش عدد بالا و شش عدد پايين مي باشد، پنجاه مثقال شرعي طلا (3) است و هر مثقال شرعي18 نخود است و اگر يكي از شانزده دندان عقب را كه هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پايين است از بين ببرد، بايد بيست و پنج مثقال شرعي طلا بدهد. ششم – هر دو دست كسي را از بند جدا كند و اگر يك دست را از بند جدا كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. هفتم – ده انگشت كسي را ببرد و ديه هر انگشت ده يك ديه كشتن است. هشتم – پشت كسي را طوري بشكند كه ديگر درست نشود (4) نهم – هردو پستان زني را (5) ببرد و اگر يكي از آنها را ببرد، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. دهم- هر دو پاي كسي را تا مفصل، يا همه ده انگشت پا را ببرد و ديه هر انگشت، ده يك ديه كشتن است. يازدهم- تخم هاي مردي را از بين ببرد. دوازدهم – طوري به كسي آسيب برساند كه عقل او از بين برود. سيزدهم – به كسي صدمه اي بزند كه ديگر بوي خوب و بد را نفهمد. و يا مني از او خارج نشود
1- و اميد صحت نباشد والا صبر كنند اگر شنوا شد فنعم المطلوب ولي بايد ارش و نقيصه زمان كري را بدهد و اگر شنوا نشد تمام ديه را بايد تأديه نمايد.
2- بلكه به نسبت تأديه حروف بيست و هشت گانه حساب مي شود. مثلاً اگر ثلث زبان را قطع كند ولي تكلم به نصف حروف براي او مقدور نباشد بايد نصف ديه تأديه شود و بالعكس عكس آن ثلث ديه را تأديه نمايد اينها در صورتي است كه لال نباشد و الا ديه لال ثلث ديه صحيح است و هر كسري از آن قطع شود به نسبت ثلث ديه حساب مي شود.
3- يا پانصد درهم نقره كه هر درهم دوازده نخود و شش عشر نخود نقره خالص است و همچنين در دندان هاي ضواحك و اضراص هركدام بيست و پنج مثقال طلاي شرعي يا دويست و پنجاه درهم پول نقره و زن با مرد تا ثلث ديه مساوي است و چون از ثلث ديه تجاوز كرد ديه ديه زن نصف ديده مرد است.
4- يا محدّب بماند و يا نتواند بنشيند بايد تمام ديه را تأديه نمايد و اگر صحت يافته بايد ثلث ديه را تأديه نمايد و احوط در صورت صحت صلح است.
5- تمام ديه زن كه نصف ديه مرد است بايد تأديه نمايد.
كد مسأله: 64471
مسأله 2810- اگر اشتباهاً (1) كسي را بكشد بايد ديه او را بدهد و يك بنده آزاد كند و اگر نتواند بنده آزاد كند. دو ماه روزه بگيرد و اگر اين را هم نتواند شصت فقير را سير كند و اگر عمدتاً و به ناحق بكشد، در صورت عفو يا گرفتن ديه بايد دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند و يك بنده را آزاد نمايد.
1- چه خطاي محض باشد يا شبه عمد ولي در صورت خطاي محض ديه بر عاقله است و در صورت شبه عمد ديه بر قاتل است.
كد مسأله: 64472
مسأله 2811- كسي كه سوار حيوان است، اگر كاري كند كه آن حيوان به كسي آسيب برساند، ضامن است. و نيز اگر ديگري كاري كند كه حيوان به سوار خود، يا به كس ديگر صدمه بزند، ضامن مي باشد.
كد مسأله: 64473
مسأله 2812- اگر انسان كاري كند كه زن حامله سقط كند (1) چنانچه چيزي كه سقط شده نطفه باشد ديه اش بيست مثقال شرعي طلا است كه هر مثقال آن 18 نخود مي باشد. و اگر علقه يعني خون بسته باشد، چهل مثقال و اگر مضغه يعني پاره گوشت باشد، شصت مثقال و اگر استخوان شده باشد هشتاد مثقال و اگر گوشت آورده ولي هنوز روح در او دميده نشده، صد مثقال. و اگر روح در او دميده شده، چنانچه پسر باشد، ديه او هزار مثقال و اگر دختر باشد، ديه او پانصد مثقال شرعي طلا است.
1- و ساقط محكوم به اسلام و حرّيت باشد و الا حكم چنين نيست.
كد مسأله: 64474
مسأله 2813- اگر زن حامله كاري كند كه بچه اش سقط شود، بايد ديه آن را به تفصيلي كه در مسأله پيش گفته شد، به وارث بچه بدهد و به خود زن چيزي از آن نمي رسد.
كد مسأله: 64475
مسأله 2814- اگر كسي زن حامله را بكشد، بايد ديه ي زن و بچه را بدهد.
كد مسأله: 64476
كد مسأله: 64477
مسأله 2815- اگر پوست سر يا صورت مردي را پاره كند، بايد يك شتر به او بدهد. و اگر به گوشت برسد و قدري از آن را هم ببرد، بايد دو شتر بدهد. و اگر خيلي از گوشت را پاره كند، بايد سه شتر بدهد. و اگر به پرده نازك استخوان برسد، چهار شتر، و اگر استخوان نمايان شود، پنج شتر، و اگر استخوان بشكند، ده شتر. و اگر بعضي از ريزه هاي استخوان از جاي خود بيرون آيد، پانزده شتر. و اگر به پرده مغز برسد، ايد سي و سه شتر بدهد.
كد مسأله: 64478
مسأله 2816- اگر به صورت كسي سيلي يا چيز ديگري بزند به طوري كه صورت او سرخ شود بايد يك مثقال و نيم شرعي (1) طلا كه هر مثقالي 18 نخود است بدهد. و اگر كبود شود، سه مثقال، و اگر سياه شود، بايد شش مثقال شرعي طلا بدهد ولي اگر جاي ديگر بدن كسي را به واسطه زدن، سرخ يا كبود يا سياه كند، بايد نصف آنچه را كه گفته شد بدهد.
1- كه مسكوك به سكه معامله باشد.
كد مسأله: 64479
مسأله 2817- اگر به حيوان حلال گوشت كسي زخم بزند، يا چيزي از بدن آن را ببرد بايد تفاوت قيمت سالم و معيوب آن را به صاحبش بدهد.
كد مسأله: 64480
مسأله 2818- اگر انسان سگ شكاري كسي را بكشد، بايد بيست و يك مثقال معمولي نقره سكه دار به او بدهد. (1) و اگر سگي را كه نگهداري خانه را مي كند، يا سگ گله كسي را تلف نمايد. بايد ده مثقال و نيم نقره سكه دار بدهد و اگر سگي كه پاسباني زراعت را مي كند بكشد بايد نه من ونيم و سه سير و چهارده مثقال و نيم گندم كه تقريباً 29 كيلو و 75 گرم مي شود بدهد.
1- و احتياط آن است كه قيمت آن را به صاحبش تأديه نمايد و در كلب ماشيه يك گوسفند تأديه نمايد و احتياط ضمان قيمت آن است و در كلب حائط كه بستان باشد و كلب دار كه خانه باشد احتياط نيز ضمان قيمت آن است و در كلب زرع يك قفير گندم كه تقريباً 29 كيلو و 75 گرم مي شود و احتياط ضمان قيمت آن است.
كد مسأله: 64481
مسأله 2819- اگر حيوان زراعت يا مال كسي را از بين ببرد، چنانچه صاحب حيوان در نگهداري آن كوتاهي كرده باشد، بايد مقداري را كه ضرر زده به صاحب مال يا زراعت بدهد.
كد مسأله: 64482
مسأله 2820- اگر بچه يكي از گناهان كبيره را انجام دهد، ولي يا معلم او (1) مي تواند به قدري كه ادب شود و ديه واجب نشود او را بزند.
1- به اذن ولّي شرعي كه پدر يا جدّ يا حاكم شرع است و بدون اذن ولّي شرعي معلم نمي تواند او را تأديب كند.
كد مسأله: 64483
مسأله 2821- اگر كسي بچه اي را طوري بزند كه ديه واجب شود، ديه مال طفل است و اگر مرده بايد به ورثه او بدهد و چنانچه مثلاً پدر بچه به قدري او را بزند كه بميرد، ديه او را ورثه ديگرش مي برند و به خود پدر از ديه چيزي نمي رسد.
كد مسأله: 64484
مسائل متفرقه اي كه به صورت سؤال و جواب در آخر رساله هاي ديگر حضرت مستطاب آيه الله العظمي ياد داشت شده در اين رساله هر كدام در محل مناسب خود نوشته شد و قسمتي از آنها كه مناسب با مسائل گذشته نبود در اينجا بيان مي شود.
مسأله 2822- اگر ريشه درخت همسايه در ملك انسان بيايد، مي تواند از آن جلوگيري كند و چنانچه ضرري هم از ريشه درخت به او برسد، مي تواند از صاحب درخت بگيرد.
كد مسأله: 64485
مسأله 2823- جهيزيه اي كه پدر دختر مي دهد، اگر مثلاً به واسطه صلح يا بخشش ملك او كرده باشد، نمي تواند از او پس بگيرد و اگر ملك او نكرده باشد، پس گرفتن آن اشكال ندارد.
كد مسأله: 64486
مسأله 2824- اگر كسي بميرد، ورثه بالغ او مي توانند از سهم خودشان خرج عزاداري ميت نمايند ولي از سهم صغير نمي شود چيزي برداشت.
كد مسأله: 64487
مسأله 2825- اگر انسان غيبت مسلماني را كند، احتياط واجب آن است كه اگر مفسده اي پيدا نشود، از آن مسلمان خواهش كند كه او را حلال نمايد. و چنانچه ممكن نباشد بايد براي او از خدا طلب آمرزش كند و اگر به واسطه غيبتي كه كرده توهيني به آن مسلمان شده در صورتي كه ممكن است، بايد آن توهين را برطرف نمايند.
كد مسئله: 64488
مسأله 2826- انسان نمي تواند بدون اذن حاكم شرع از مال كسي كه مي داند خمسي نمي دهد، خمس را بردارد و به حاكم شرع برساند.
كد مسئله: 64489
مسأله 2827- آوازي كه مخصوص مجالس لهو و بازيگري است، غنا و حرام مي باشد. و اگر نوحه يا روضه يا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است. ولي اگر آن را با صداي خوب بخوانند كه غنا نباشد اشكال ندارد.
كد مسئله: 64490
مسأله 2828- كشتن حيواني كه اذيت مي رساند و مال كسي نيست، اشكال ندارد.
كد مسئله: 64491
مسأله 2829- جايزه اي را كه بانك به بعضي از كساني كه در صندوق پس انداز حساب دارند مي دهد، چون براي تشويق مردم از خودش مي دهد و ضرر آن به كسي نمي رسند حلال است.
كد مسأله: 64492
مسأله 2830- اگر چيزي را به صنعتگري بدهند كه درست كند و صاحب آن نيايد آن را ببرد، چنانچه صنعتگر جستجو كند و از پيدا كردن صاحب آن نا اميد شود، بايد آن را به نيت صاحبش صدقه بدهد. (1)
1- به اذن حاكم شرع
كد مسأله: 64493
مسأله 2831- سينه زدن در كوچه و بازار با اينكه زن ها عبور مي كنند در صورتي كه سينه زن پيراهن پوشيده باشد، اشكال ندارد و نيز اگر جلوي جمعيت عزادار بيرق و مانند آن ببرند، مانعي ندارد ولي بايد استعمال آلات لهو نشود.
كد مسأله: 64494
مسأله 2832-گذاشتن دندان طلا و دنداني كه روكش طلا دارد، براي زن مانعي ندارد. ولي اگر زينت حساب شود (1) براي مرد جايز نيست.
1- اگر بقصد زينت باشد و اگر بقصد علاج باشد و يا حفظ دندان از فساد اشكالي ندارد ولو زينت حساب شود.
كد مسأله: 64495
مسأله 2833- حرام است انسان استمناء كند يعني با خود كاري كند كه مني از او بيرون آيد.
كد مسأله: 64496
مسأله 2834- تراشيدن ريش و ماشين كردن آن اگر مثل تراشيدن باشد حرام است (1) و در اين حكم تمام مردم يكسانند و حكم خدا به واسطه مسخره مردم تغيير نمي كند پس كسي هم كه اول تكليف اوست، يا اگر ريش نتراشد مردم او را مسخره مي كنند، چنانچه ريش بتراشد يا طوري ماشين كند كه مثل تراشيدن باشد حرام مي باشد.
1- حرمت معلوم نيست ولي احتياط نمايد.
كد مسأله: 64497
مسأله 2835- احتياط واجب آن است كه (1) ولي بچه پيش از آنكه بچه بالغ شود، او را ختنه نمايد و اگر او را ختنه نكند، بعد از بالغ شدن برخود بچه واجب است.
1- واجب نيست ولي بر ولّي مستحب است كه مولود را ختنه كند.
كد مسأله: 64498
مسأله 2836-اگر پدر و مادر فقير باشند و نتوانند كاسبي كنند، فرزند آنان اگر بتواند، بايد خرجي آنان را بدهد
كد مسأله: 64499
مسأله 2837- اگر كسي فقير باشد و نتواند كاسبي كند، پدر او بايدخرجي او را بدهد و اگر پدر ندارد، يا نميتواند خرجي او را بدهد، چنانچه فرزندي هم نداشته باشد كه بتواند خرجي او را بدهد، جد پدري او بايد خرجي او را بدهد. و اگر جد پدري ندارد، يا نمي تواند خرجي او را بدهد، مادرش بايد خرجي او را بدهد. و اگر مادر هم ندارد، يا نميتواند خرجي او را بدهد، بايد مادر پدر، و مادر مادر و پدر مادر، با هم خرجي او را بدهند و اگر مادر پدر و مادر مادر ندارد، پدر مادر، بايد خرجي او را بدهد.
كد مسأله: 64500
مسأله 2838- ديواري كه مال دو نفر است، هيچ كدام آنان حق ندارد بدون اذن شريك ديگر ان را بسازد، يا سر تير يا پايه عمارت خود را روي آن ديوار بگذارد. يا به ديوار ميخ بكوبد ولي كارهايي كه معلوم است شريك راضي است مانند تكيه دادن به ديوار و لباس انداختن روي آن اشكال ندارد، اما اگر شريك او بگويد به اين كارها راضي نيستم. انجام اينها هم جايز نيست.
كد مسأله: 64501
مسأله 2839- عكاسي و نقاشي صورت مكروه است.
كد مسأله: 64502
مسأله 2840- درخت ميوه اي كه شاخه آن از ديوار باغ بيرون آمده، اگر انسان نداند صاحبش راضي است، نمي تواند (1) از ميوه آن بچيند و اگر ميوه آن روي زمين هم ريخته باشد، نمي تواند آن را بردارد.
1- در چيدن ميوه و از روي زمين برداشتن آن هر دو احتياط كنند.
كد مسأله: 64503
مسأله 2841- امر بمعروف و نهي از منكر با شرائطي كه ذكر خواهد شد ، واجب است ، و ترك آن معصيت است ، و در مستحبات و مكروهات امر و نهي مستحب است .
كد مسأله: 64536
مسأله 2842- امر بمعروف و نهي از منكر واجب كفائي مي باشد و در صورتي كه بعضي از مكلفين قيام به آن مي كنند از ديگران ساقط است ، و اگر اقامه معروف و جلوگيري از منكر موقوف بر اجتماع جمعي از مكلفين باشد واجب است اجتماع كنند .
كد مسأله: 64537
مسأله 2843- اگر بعضي امر و نهي كنند و موثر نشود و بعضي ديگر احتمال بدهند كه امر آنها يا نهي آنها موثر است واجب است امر و نهي كنند .
كد مسأله: 64538
مسأله 2844- بيان مسأله شرعيه كفايت نمي كند در امر بمعروف و نهي از منكر بلكه بايد مكلف امر و نهي كند .
كد مسأله: 64539
مسأله 2845- در امر بمعروف و نهي از منكر قصد قربت معتبر نيست (1) ، بلكه مقصود اقامه واجب و جلوگيري از حرام است .
1- چون امر بمعروف و نهي از منكر از عبادات است قصد قربت در آن معتبر است .
كد مسأله: 64540
مسأله 2846- چند چيز شرط است در واجب بودن امر بمعروف و نهي از منكر :
اول : آنكه كسي كه مي خواهد امر ونهي كند ، بداند كه آنچه شخص مكلف بجا نمي آورد واجب است بجا آورد ، و آنچه بجا مي آورد بايد ترك كند . و بر كسي كه معروف و منكر را نمي داند واجب نيست .
دوم : آنكه احتمال بدهد امر ونهي او تاثير مي كند ، پس اگر بداند اثر مي كند واجب نيست .
سوم : آنكه بداند شخص معصيت كار بنا دارد كه معصيت خود را تكرار كند ، پس اگر بداند يا گمان كند يا احتمال صحيح بدهد كه تكرار نمي كند واجب نيست . (1)
چهارم : آنكه در امر و نهي مفسده اي نباشد ، پس اگر بداند يا گمان كند كه اگر امر يا نهي كند ضرر جاني يا عرضي و آبروئي يا مالي قابل توجه به او مي رسد واجب نيست ، بلكه اگر احتمال صحيح بدهد كه از آن ترس ضررهاي مذكور را پيدا كند واجب نيست ، بلكه اگر بترسد كه ضرري متوجه متعلقان او مي شود واجب نيست ، بلكه با احتمال وقوع ضرر جاني يا عرضي و آبروئي يا مالي موجب حرج بر بعضي مومنين ، (2) واجب نمي شود بلكه در بسياري از موارد حرام است .
1- در صورت احتمال عدم تكرار واجب است و با احتمال عدم تكرار واجب بودن ساقط نميشود .
2- ضرر مالي بر بعضي مومنين كافي در عدم وجوب است و احتياجي به قيد حرج نيست .
كد مسأله: 64541
مسأله 2847- اگر معروف يا منكر از اموري باشد كه شارع مقدس به آن اهميت زياد مي دهد مثل اصول دين يا مذهب و حفظ قرآن مجيد و حفظ عقايد مسلمانان يا احكام ضروريه ، بايد ملاحظه اهميت شود ، و مجرد ضرر ، موجب واجب نبودن نمي شود ، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضروريه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن . (1)
1- اگر اصل دين مقدس اسلام در خطر سقوط باشد از بذل جان و مال مضايفه جائز نيست و در غير اين صورت ملاحظه شرائط امر بمعروف و نهي از منكر بايد بشود .
كد مسأله: 64542
مسأله 2848- اگر بدعتي در اسلام واقع شود مثل منكراتي كه دولت هاي جائر انجام مي دهند به اسم دين مبين اسلام ، واجب است خصوصا بر علماء اسلام اظهار حق و انكار باطل ، و اگر سكوت علماء اعلام موجب هتك مقام علم و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق بهره نحوي كه ممكن است اگر چه بدانند تاثير نمي كند . (1)
1- اگر از باب ارشاد جاهل است احتمال تاثير در آن معتبر نيست و اگر از باب امر بمعروف و نهي از منكر است احتمال تاثير در وجوب آن معتبر است و در صورت عدم احتمال تاثير واجب نيست .
كد مسأله: 64543
مسأله 2849- اگر احتمال صحيح داده شود كه سكوت موجب آن مي شود كه منكري معروف شود يا معروفي منكر شود واجب است خصوصا بر علماء اعلام اظهار حق و اعلام آن ، و جايز نيست سكوت .
كد مسأله: 64544
مسأله 2850- اگر سكوت علماء اعلام موجب تقويت ظالم شود يا موجب تاييد او گردد يا موجب جرات او شود بر ساير محرمات ، واجب است اظهار حق و انكار باطل اگر چه تاثير فعلي نداشته باشد .
كد مسأله: 64545
مسأله 2851- اگر سكوت علماء اعلام باعث شود كه مردم به آنها بدگمان شوند و آنها را متهم كنند بسازش با دستگاه ظلم ، واجب است اظهار حق و انكار باطل اگر چه بدانند جلوگيري از محرم نمي شود و اظهار آنها اثري براي رفع ظلم ندارد .
كد مسأله: 64546
مسأله 2852- اگر ورود بعض علماء اعلام در دستگاه ظلمه موجب شود كه از مفسده ها و منكراتي جلوگيري شود واجب است تصدي آن امر مگر آنكه مفسده اهمي در آن باشد ، مثل آ«كه تصدي آنها باعث سستي عقايد مردم شود يا سلب اعتماد آنها به علماء گردد ، در اين صورت جايز نيست .
كد مسأله: 64547
مسأله 2853- جائز نيست براي علماء و ائمه جماعت تصدي مدارس دينيه از طرف دولت جائر و اداره اوقاف چه حقوق خود و طلاب علوم دينيه را از دولت جائر يا از مردم يا از موقوفات نگيرند اگر چه موقفه خود مدرسه باشد زيرا دخالت دولت جائر در اين امور و امثال آن مقدمه است براي هدم اساس اسلام به دستور مستعمرين كه در جميع دول اسلامي اشباه آن اجرا شده يا در شرف اجراء است.
كد مسأله: 64548
مسأله 2854- جائز نيست براي طلاب علوم دينيه دخول در موسسات دولت جائر كه به اسم موسسات تدينيه تاسيس نموده اند مثل مدارس دينيه كه دولت هاي جائر در آنها دخالت مي نمايند ، و از متوليان گرفته اند ، و يا متوليان را تحت سلطه و نفوذ خود قرا داده اند ، و آنچه با دست اداره اوقاف يا به تصويب آن به آنها بدهند حرام است .
كد مسأله: 64549
مسأله 2855- جائز نيست براي طلاب علوم دينيه دخول در مدارس كه بعض معممين و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و يا با اشاره دولت جائر تصدي نموده اند چه برنامه تحصيلي از طرف دولت باشد يا از طرف اين نحو متصديان كه عمال دولت جائر هستن د، زير ا در اين امور نقشه محو آثار اسلام و احكام قرآن كريم كشيده شده است .
كد مسأله: 64550
مسأله 2856- كساني كه با لباس اهل علم ، در اين موسسات كه به اشاره دولت جائر تاسيس شده است وارد شوند ، لازم است مسلمانان و متدينين از آنها اعراض كنند و با آنها معاشرت شده است وارد شوند ، لازم است مسلمان و متدينين از آنها اعراض كنند و با آنها معاشرت نكنند ، و آنها محكوم بعدم عدالت هستند و نماز جماعت با آنها جايز نيست ، و طلاق در محضر آنها باطل است ، و سهم مبارك امام عليه السلام و سهم سادات عظام را نبايد به آنها بدهند ، و اگر دادند از ذمه آنها ساقط نمي شود و اگر اهل منبر هستند لازم است آنها را دعوت براي منبر نكنند ، و در مجالسي كه اين قبيل اشخاص از طرف دولت براي ترويج باطل و تشريح برنامه هاي خلاف اسلام منبر مي روند شركت نكنند .
كد مسأله: 64551
مسأله 2857- در تصدي اين نحو معممين كه عمال ظلمه هستند ، مفاسد عظيمه اي است كه به تدريج آثار آن ظاهر خواهد شد ، و لهذا نبايد مسلمانان به عذرهائي كه آنها بر اي تصدي مي آورند اعتنا كنند و علماء علام نيز لازم است آنها را از حوزه هاي خود اخراج نمايند و با آنها معاشرت نكنند ، و بر كافه علماء اعلام و طلاب علوم دينيه و خطباء محترم و ساير طبقات مطلع از دسايس عمال اجانب لازم است اين اشخاص فاسق فاسد را به ملت معرفي كنند ، و مردم را از شر آنها برحذر دارند .
كد مسأله: 64552
مسأله 2858- اگر به واسطه قرائني ظن حاصل شد كه شخص متصدي كه به لباس اهل علم است موسسه را از طرف دولت جائر تصدي نموده است لازم است كه به مفاد مسأله 2801 با آنها عمل شود يا آنكه برائت او ثابت شود .
كد مسأله: 64553
مسأله 2859- براي امر بمعروف و نهي از منكر مراتبي است ، و جائز نيست با احتمال حاصل شدن مقصود از متربه پائين به مراتب ديگر عمل شود .
كد مسأله: 64554
مسأله 2860- مرتبه اول آنكه با شخص معصيت كار طوري عمل شود كه بفهمد براي ارتكاب او به معصيت اين نحو عمل با او شده است ، مثل اينكه از او رو برگرداند ، يا با چهره عبوس با او ملاقات نكند ، يا ترك مراوده با او كند و از او اعراض كند به نحوي كه معلوم شود اين امور براي آن است كه او ترك معصيت كند .
كد مسأله: 64555
مسأله 2861- اگر در اين مرتبه درجاتي باشد لازم است با احتمال تاثير درجه خفيف تر ، به همان اكتفا كند ، مثلا اگر احتمال مي دهد كه با تكلم با او مقصود حاصل مي شود ، به همان اكتفا كند و به درجه بالاتر ، عمل نكند ، خصوصا اگر طرف شخصي است كه اين نحو عمل موجب هتك او مي شود.
كد مسأله: 64556
مسأله 2862- اگر اعراض نمودن ترك معاشرت با معصيت كار موجب تخفيف معصيت مي شود يا احتمال بدهد كه موجب تخفيف مي شود ، واجب است اگر چه بداند موجب ترك بكلي نمي شود ، و اين امر در صورتي است كه با مراتب ديگر ، نتواند از معصيت جلوگيري كند .
كد مسأله: 64557
مسأله 2863- اگر علماء اعلام احتمال بدهند كه اعراض از ظلمه و سلاطين جور ، موجب تخفيف ظلم آنها مي شود ، واجب است اعراض كنند از آنها ، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را
كد مسأله: 64558
مسأله 2864- اگر مراوده و معاشرت علماء اعلام با ظلمه و سلاطين جور ، موجب تخفيف ظلم آنها شود بايد ملاحظه كنند كه آيا ترك معاشرت اهم است ـ زيرا ممكن است معاشرت موجب سستي عقايد مردم شود ، و موجب هتك اسلام و مراجع اسلام شود ـ يا تخفيف ظلم ، پس هر كدام اهم است ، به آن عمل كنند .
كد مسأله: 64559
مسأله 2865- اگر معاشرت و مراوده علماء اعلام با ظلمه ، خالي از مصلحت راجحه ملزمه باشد ، نبايد معاشرت كنند ، زيرا اين امر موجب اتهام آنها خواهد شد .
كد مسأله: 64560
مسأله 2866- اگر ارتباط علماء اعلام باظلمه ، موجب تقويت آنها شود يا موجب تبرئه آنها پيش افراد بي اطلاع شود ، يا موجب جرات آنها گردد ، يا موجب هتك مقام علم شود ، واجب است ترك آن.
كد مسأله: 64561
مسأله 2867- كساني كه ترويج مقاصد ظلمه را مي كنند و كمك به جشنها و معاصي و ظلم آنها مي كنند از قبيل بعض تجارو كسبه ، لازم است بر مسلمانان كه آنها را نهي كنند ، و اگر تاثير نكرد ، از آنها اعراض كنند و با آنها معاشرت و معامله نكنند .
كد مسأله: 64562
مسأله 2868- مرتبه دوم از امر بمعروف و نهي از منكر ، امر و نهي به زبان است ، پس با احتمال تاثير و حصول شرايط گذشته ، واجب است اهل معصيت را نهي كنند ، و تارك واجب را امر كنند به آوردن واجب .
كد مسأله: 64563
مسأله 2869- اگر احتمال بدهد كه با موعظه و نصحيت ، معصيت كار ترك مي كند معصيت را ، لازم است اكتفا به آن ، و نبايد از آن تجاوز كند .
كد مسأله: 64564
مسأله 2870- اگر مي داند كه نصيحت تاثير ندارد ، واجب است با احتمال تاثير امر و نهي الزامي كند و اگر تاثير نمي كند مگر با تشديد در گفتار و تهديد بر مخالفت ، لازم است لكن بايد از دروغ و معصيت ديگر احتراز شود .
كد مسأله: 64565
مسأله 2871- جايز نيست براي جلوگيري از معصيت ، ارتكاب معصيت مثل فحش و دروغ و اهانت ، مگر آنكه معصيت ، از چيزهائي باشد كه مورد اهتمام شارع مقدس باشد و راضي نباشد به آن به هيچ وجه ، مثل قتل نقس محترمه ، در اين صورت بايد جلوگيري كند به هر نحو ممكن است .
كد مسأله: 64566
مسأله 2872- اگر عاصي ترك معصيت نمي كند مگر به جمع ما بين مرتبه اولي و ثانيه از انكار ، واجب جمع به اينكه هم از او اعراض كند و ترك معاشرت نمايد و با چهره عبوس با او ملاقات كند ، و هم او را امر بمعروف كند لفظا و نهي كند لفظا .
كد مسأله: 64567
مسأله 2873- اگر ممكن شود جلوگيري از معصيت به اينكه بين شخص و معصيت حائل شود و با اين نحو مانع از معصيت شود ، لازم است اقتصار به آن اگر محذور آن كمتر از چيزهاي ديگر باشد .
كد مسأله: 64568
مسأله 2874- اگر جلوگيري از معصيت توقف داشته باشد بر اينكه دست معصيت كار را بگيرد يا او را از محل معصيت بيرون كند يا در آلتي كه به آن معصيت مي كند تصرف كند ، جايز است ، بلكه واجب است عمل كند .
كد مسأله: 64569
مسأله 2875- جايز نيست اموال محترمه معصيت كار را تلف كند مگر آنكه لازمه جلوگيري از معصيت باشد ، در اين صورت اگر تلف كند ضامن نيست ظاهرا ، و در غير اين صورت، ضامن و معصيت كار است . (1)
1- بلكه ظاهراً ضامن است اگرچه اتلاف آن معصيت نيست.
كد مسأله: 64570
مسأله 2876- اگر جلوگيري از معصيت توقف داشته باشد بر حبس نمودن معصيت كار ، در محلي يا منع نمودن از آنكه به محلي وارد شود ، واجب است ، با مراعات مقدار لازم و تجاوز ننمودن از آن .
كد مسأله: 64571
مسأله 2877- اگر توقف داشته باشد جلوگيري از معصيت ، بر كتك زدن و سخت گرفتن بر شخص معصيت كار ، و در مضيقه قرار دادن او جايز است ، لكن لازم است مراعات شود كه زياده روي نشود ، و بهتر آن است كه در اين امر و نظير آن اجازه از مجتهد جامع الشرايط گرفته شود . (1)
1- بلكه استجازه از حاكم شرع ترك نشود .
كد مسأله: 64572
مسأله 2878- اگر جلوگيري از منكرات و اقامه واجبات موقوف باشد بر جرح و قتل ، جائز نيست مگر به اذن مجتهد جامع الشرايط با حصول شرائط آن .
كد مسأله: 64573
مسأله 2879- اگر منكر از اموري است كه شارع اقدس به آن اهتمام مي دهد و راضي نيست به وقوع آن به هيچ وجه ، جايز است دفع آن به هر نحو كه ممكن باشد ، مثلا اگر كسي خواست يك شخص را كه جايز القتل نيست بكشد بايد از او جلوگيري كرد ، و اگر ممكن نيست دفاع از قتل مظلوم مگر به قتل ظالم ، جائز است بلكه واجب است ، و لازم نيست از مجتهد اذن حاصل نمايد . لكن بايد مراعات شود كه در صورت امكان جلوگيري به نحو ديگري كه به قتل منجر نشود به آن نحو عمل كند ، و اگر از حد لازم تجاوز كند معصيت كار و احكام متعدي بر او جاري خواهد شد .
كد مسأله: 64574
مسأله 2880- اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نمايد ، واجب است بر جميع مسلمانان دفاع از آن به هر وسيله اي كه امكان داشته باشد : (1) از بذل جان و مال . و در اين امر احتياج به اذن حاكم شرع نيست .
1- حكم در اين مسئله تا مسئله 2829 همينطور است در صورتيكه خوف بر بضيه و اصل اسلام باشد و الا چنين نيست .
كد مسأله: 64575
مسأله 2881- اگر مسلمانان بترسند كه اجانب نقشه استيلاء بر بلاد مسلمين را كشيده اند چه بدون واسطه يا به واسطه عمال خود از خارج يا داخل واجب است دافع از ممالك اسلامي كنند به هر وسيله اي كه امكان داشته باشد.
كد مسأله: 64576
مسأله 2882- اگر در داخل ممالك اسلامي نقشه هائي از طرف اجانب كشيده شده باشد كه خوف آن باشد كه تسلط بر ممالك اسلامي پيدا كنند ، واجب است بر مسلمانان كه با هر وسيله اي كه ممكن است ، نقشه آنها را به هم بزنند ، و جلوگيري از توسعه نفوذ آنها كنند .
كد مسأله: 64577
مسأله 2883- اگر به واسطه توسعه نفوذ سياسي يا اقتصادي و تجاري اجانب خوف آن باشد كه تسلط بر بلاد مسلمين پيدا كنند ، واجب است بر مسلمانان ، دفاع به هر نحو كه ممكن است و قطع ايادي اجانب . چه عمال داخلي باشند يا خار جي .
كد مسأله: 64578
مسأله 2884- اگر در روابط سياسي بين دولت هاي اسلامي و دول اجانب ، خوف آن باشد كه اجانب بر ممالك اسلامي ، تسلط پيدا كنند اگرچه تسلط سياسي و اقتصادي باشد ، لازم است بر مسلمانان كه با اين نحو روابط مخالفت كنند ، و دول اسلامي را الزام كنند به قطع اين گونه روابط .
كد مسأله: 64579
مسأله 2885- اگر در روابط تجاري با اجانب خوف آن است كه به بازار مسلمين صدمه اقتصادي وارد شود و موجب اسارت تجاري و اقتصادي شود ، واجب است قطع اين گونه روابط و حرام است اين نحو تجارت .
كد مسأله: 64580
مسأله 2886- اگر عقد رابطه چه سياسي و چت تجاري بين يكي از دول اسلامي و اجانب ، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد ، جايز نيست اين گونه رابطه ، و اگر دولتي اقدام به آن نمود ، بر ساير دول اسلامي واجب است آن را الزام كنند به قطع رابطه به هر نحو ممكن است . (1)
1- در صورتيكه موجب خوف بر بيضه و اصل اسلام نباشد طبق موازين امر بمعروف و نهي از منكر بايد عمل شود .
كد مسأله: 64581
مسأله 2887- اگر بعض روساي ممالك اسلامي يا بعض وكلاء مجلسين موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سياسي يا اقتصادي يا نظامي كه مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است به واسطه اين خيانت ، از مقامي كه دارد ، هر مقامي باشد ـ منعزل است . اگر فرض شود كه احراز آن مقام به حق بوده ، و بر مسلمانان لازم است او را مجازات كنند به هر نحو كه ممكن شود . (1)
1- در صورتي كه موجب خوف بر بيضه و اصل اسلام باشد و الا طبق موازين امر بمعروف و نهي از منكر بايد عمل شود .
كد مسأله: 64582
مسأله 2888- روابط تجاري و سياسي با بعض دول كه آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبيل دولت اسرائيل ، جائز نيست ، و بر مسلمانان لازم است كه به هر نحو ممكن است با اين نحو روابط مخالف كنند ، (1) و بازرگاناني كه با اسرائيل و عمال اسرائيل روابط تجاري دارند ، خائن به اسلام و مسلمانان و كمك كار به هدم احكام هستند ، و بر مسلمانان لازم است با اين خيانت كاران چه دولت ها و چه تجار قطع رابطه كنند ، و آنها را ملزم كنند و توبه و ترك روابط با اين نحو دولت ها .
1- در صورتيكه موجب خوف بر بضيه و اصول اسلام باشد و الا طبق موازين امر بمعروف و نهي از منكر بايد عمل شود .
مسائل دفاع از جان و عرض در كتاب تحرير الوسيله است به آنجا رجوع شود .
كد مسأله: 64583
مسأله 2889- قوانين و مصوباتي كه از مجالس قانونگذاري دولت هاي جائر به امر عمال اجانب خذلهم الله تعالي بر خلاف صريح قرآن كريم و سنت پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم مي گذرد و گذشته است ، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بي ارزش است ، و لازم است مسلمان ها از امر كننده و راي دهنده به هر طور ممكن است اعراض كنند ، و با آنها معاشرت و معامله نكنند ، و آنان مجرمند و عمل كننده به راي آنها معصيت كار و فاسق است .
كد مسأله: 64584
مسأله 2890- قانوني كه اخيرا به اسم قانون خانواده به امر عمال اجانب براي هدم احكام اسلام و بر هم زدن كانون خانواده مسلمانان از مجلسين غيرقانوني و شرعي رژيم طاغوت گذشته است ، بر خلاف احكام اسلام ، و امر كننده و راي دهندگان از نظر شرع و قانون مجرم هستند ، و زن هائي كه به امر محكمه طلاق داده مي شوند ، طلاق آنها باطل و زن هاي شوهرداري هستند كه اگر شوهر كنند زنان كارند . و كسي كه دانسته آنها را بگيرد زنا كار است ، و مستحق حد شرعي ، و اولادهاي آن ها اولاد غير شرعي ، و ارث نمي برد ، و ساير احكام اولاد زنا بر آنها جاري است ، چه محكمه مستقيما طلاق بدهد يا امر دهد طلاق دهند ، و شوهر را الزام كنند به طلاق .
كد مسأله: 64585
مسأله 2891- بر علماء اعلام ايّدهم الله تعالي لازم است در مقابل اين نحو قوانين بي ارزش از نظر اسلام و قانون ،اعتراض شديد كنند ، نه استرحام از مجرمين اصلي و دولت خواهي براي آن ها كه مامور اجراء و اوامر مخالفين اسلام مي باشند ، زيرا اين نحو تقاضاها و دولت خواهي ها و توجه جرم را به مامورين جزء و دست دوم دادن موجب تطهير مجرم اصلي و جرات او بر هدم احكام الهيه است ، و بر كافه مسلمانان لازم است در مقابل اين قوانين كه دين و دنيا و خاندان آنها را تهديد مي كنند ، و دخترهاي معلوم آن ها را به فساد و مراكز تباهي مي كشد ، و زحمت انبياء عظام و اولياء گرام صلي الله عليهم اجمعين را تضييع مي نمايد ، مقاومت كنند ، و اظهار تنفر نمايند ، و به اين قوانين مخالف اسلام عمل نكنند ، و به هر وسيله اي كه ممكن است (1) هم اكنون دفاع از احكام اسلام كنند تا خداي نخواسته به آتيه سياه و وحشتاكي كه عمال استعمار خذلهم الله تعالي در نظر دارند براي اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند .
1- در صورتيكه خوف بر بضيه و اصل اسلام باشد والا طبق موازين امر بمعروف و نهي از منكر بايد عمل شود .
كد مسأله: 64586
مسأله 2892- سفته دو قسم است : اول سفته حقيقي كه شخص بدهكار در مقابل بدهي خود ، سفته بدهد ، دوم سفته دوستانه كه شخص به ديگري مي دهد بدون آن كه در مقابلش بدهكاري داشته باشد.
كد مسأله: 64587
مسأله 2893- سفته حقيقي را اگر كسي از بدهكار بگيرد كه با ديگري معامله كند به مبلغي كمتر ، بايد به نحوي معالمه كند كه ربا لازم نيايد ، مثل آن كه اسكناسي كه در ذمه بدهكار طلب دارد (1) ، بفروشد به كمتر و پولش را بگيرد و سفته را بدهد كه شخص ثالث از بدهكار تمام بگيرد . اين قسم تنزيل سفته اشكال ندارد .
1- بلكه ميتواند خود سفته را بفروشد چه بمديون باشد يا شخص ثالث و اين تنزيل سفته نيست بلكه بيع سفته است و تنزيل آن است كه دائن با مديون كند و دين موجل را مقداري از آن كم نمايد و بقيه را معجلا بگيرد .
كد مسأله: 64588
مسأله 2894- سفته پولي نيست ، و معامله به خود آن واقع نمي شود (1) بلكه پول ، اسكناس است و معامله به آن واقع مي شود و سفته ، برات و قبض است ، و چك هاي تضميني كه در ايران متداول است مثل اسكناس پول است و خردي و فروش آن به زياد و كم مانع ندارد .
1- سفته از اوراق بهادار و ذي قيمت و پول است و معامله بخود آن واقع مي شود پس اگر سفته صدتوماني را بفروشد به نود تومان صحيح است .
كد مسأله: 64589
مسأله 2895- كسي كه سفته در دست اوست اگر از طرف ، پول قرض كند و سفته بدهد كه در موعد ، بيشتر از آنچه قرض نموده بگيرد ، ربا و حرام است و قرض باطل است .
كد مسأله: 64590
مسأله 2896- سفته دوستانه را كه شخص مي دهد به ديگري كه نزد ثالثي تنزيل كند و شخص ثالث در موعد مقرر حق رجوع داشته باشد به صاحب سفته كه شخص اول است به چند وجه مي توان تصحيح نمود : اول آن كه اين امر برگشت كند به اين كه شخص اول ، وكيل نموده شخص دوم را كه در ذمه او معامله كند باش شخص سوم ، و بفروشد بعهده او مقداري اسكناس را كه همان مقدار سفته است به كمتر از آنچه هست ، و وكيل بايد شخص دوم پولي را كه گرفته است به قرض بردارد ، و شخص اول كه قرض دهنده است در موعدي كه قرار مي دهند ، براي مطالبه قرض به شخص دوم رجوع كند ، بنابراين پس از معامله صاحب اول سفته كه بدهكار نبود واقعا بدهكار مي شود به شخص سوم ، و پس از قرض نمودن شخص دوم ، مقداري را كه گرفته است از شخص سوم به صاحب اول سفته بدهكار مي شود ، و بايد اين قرض بدون قرار نفع باشد والا باطل و حرام است ، لكن اگر زياده را مجانا بدهد يا براي عمل به استحباب شرعي بدهد مانعي ندارد .
بنابراين پس از معامله شخص ثالث در موعد مقرر مي تواند به شخص اول ، رجوع كند و طلب خود را بگيرد و شخص اول پس از قرص مي تواند رجوع كند به شخص دوم در موعد مقرر و طلب خود را بگيرد و اگر متعارف در اين سفته ها آن است كه اگر شخص اول ، طلب را ندارد شخص ثالث به شخص ثاني مي تواند رجوع كند ، با توجه به اين امر شرط ضمني است و مي تواند رجوع كند .
وجه دوم ، آنكه دادن سفته دوستانه را به شخص دوم كه نزد سومي تنزيل كند و شخص سوم هم حق داشته باشد رجوع كند به دومي موجب دو امر است . يكي آنكه به واسطه دادن سفته ، گيرنده صاحب اعتبار مي شود نزد سومي ، از اين جهت با خود او معامله مي كند ، و شخص دوم بدهكار مي شود به شخص سوم . دوم آنكه به واسطه معهود بودن در نزد اين اشخاص شخص او ملتزم مي باشد كه مقدار معلوم را اگر شخص دوم ندهد ، او بدهد ، بنابراين پس از معامله ، شخص ثالث در موعد مي تواند رجوع كند به شخص دوم و گر او نداد رجوع كند به شخص اول ، و شخص اول اگر پرداخت ، رجوع كند به شخص دوم ، و چون اين امور معهود است . قرار دادهاي ضمني است و مانعي ندارد ، و بعض وجوه ديگر نيز براي صحت هست . (1)
1- چون سفته از اوراق بهادار و ذي قيمت است بيع و معامله با خود آن صحيح است چنانچه سابقا ذكر شد.
كد مسأله: 64591
مسأله 2897- چون متعارف است در معاملات بانكي و تجاري كه هر كس امضاء او در سفته باشد ، حق رجوع به او هست اگر سفته دهنده بدهكاري خود را ندهد ، بنابراين اين قرارداد ضمني بر اين امر است در ضمن معامله ، و لازم است مراعات آن لكن اگر طرف معامله اطلاع بر اين معهوديت نداشته باشد نمي شود به او رجوع كرد.
كد مسأله: 64592
مسأله 2898- اگر براي تاخير بدهكاري ، طلبكار چه بانكها يا غير آنها چيزي از بدهكار بگيرد حرام است ، اگر چه بدهكار راضي به آن شود .
كد مسأله: 64593
مسأله 2899- در مثل اسكناس و دينار كاغذي و ساير پول هاي كاغذي مثل دلار و ليره تركي رباء غير قرضي تحقق پيدا نمي كند و جايز است معاوضه ارزي به زياده و كم ، طبق مقررات دولت جمهوري اسلامي و اما رباء قرضي در تمام آن ها تحقق پيدا مي كند ، و جايز نيست قرض دادن ده دينار به دوازده دينار .
كد مسأله: 64594
مسأله 2900- كساني كه خانه يا دكان يا غير آنها را از صاحبانش اجاره مي كنند ، مدت اجاره كه بسر رسيد حرام است بدون اذن صاحب محل در آنجا اقامت كنند ، و بايد محل را فورا با عدم رضايت صاحب تخليه كنند ، و اگر نكنند غاصب و ضامن محل ، و ضامن مثل مال الاجاره آن هستند و براي آن به هيچ وجه حقي شرعا نيست ، چه مدت اجاره آن ها كوتاه باشد يا طولاني ، و چه بودن آن ها در مدت اجاره موجب زيادت ارزش محل شده باشد يا نه ، و چه بيرون رفتن از محل موجب نقض در تجارتشان باشد يا نه .
كد مسأله: 64595
مسأله 2901- اگر كسي از مستاجر سابق كه مدت اجاره اش گذشته است ، آن محل را اجاره كند ، اجاره اش صحيح نيست ، مگر به اجازه صاحب محل ، و توقفش در محل حرام و غصب است و اگر به محل خسارت وارد شود يا تلف شود موجب ضمان است براي اين شخص و مادامي كه توقف نموده است بايد مثل مال الاجاره را به صاحب محل بپردازد .
كد مسأله: 64596
مسأله 2902- اگر شخص غاصب كه مستاجر سابق است ، چيزي به عنوان سرقفلي از شخصي كه محل را به او اجاره داده است بگيرد ، حرام است و اگر آنچه را كه گرفته است تلف كند يا به حادثه اي تلف شود ضامن دهنده است .
كد مسأله: 64597
مسأله 2903- اگر محلي را اجاره كند در مدتي و حق داشته باشد كه به غير اجاره دهد در بين مدت و اجاره محل ترقي كند ، مي تواند آن محل را اجاره دهد به همان مقدار كه اجاره كرده است ، و مقداري هم به عنوان سرقفلي از آن شخص بگيرد كه به او اجاره دهد ، مثلا اگر دكاني را اجاره نمود ده سال به ماهي ده تومان ، و پس از مدتي اجاره محل افزايش پيدا كرد به ماهي صد تومان ، در صورتي كه حق اجاره داشته باشد مي تواند آنجا را در مابقي مدت اجاره دهد به ماهي ده تومان ، و يك هزار تومان مثلا به رضايت طرفين از آن شخص بگيرد كه محل را به او اجاره دهد .
كد مسأله: 64598
مسأله 2904- اگر محلي را اجاره كند از صاحبش و شرط كند بر او كه مدت بيست سال مثلا قيمت اجاره را بالا نبرد و شرط كند كه اگر محل مذكور را به غير تحويل داد ، صاحب محل با شخص ثالث نيز همين نحو عمل كند ، و اگر ثالث به ديگري تحويل داد ، و نيز همين نحو عمل كند و اجاره را بالا نبرد ، جايز است از براي مستاجر كه محل را به ديگري تحويل دهد و مقداري سرقفلي از او بگيرد كه محل را به او تحويل دهد ، و سرقفلي به اين نحو حلال است و دومي به سومي و سومي به چهارمي نيز مي تواند به حسب قرار تحويل دهد و از او به اين عنوان سرقفلي بگيرد .
كد مسأله: 64599
مسأله 2905- اگر مساجر بر موجر شرط كند در ضمن عقد اجاره كه مال الاجاره را تا مدتي زياد نكند ، و حق اخراج او را از محل نداشته باشد ، و حق داشته باشد به مقداري كه اجاره نموده در سالهاي بعد از اواجاره نمايد ، و بر موجر الازم باشد كه اجاره به او بدهد ، مي تواند مبلغي از او بگيرد يا از غير او ، براي اسقاط حق خود يا براي تخليه محل ، و اين گونه سرقفلي حلال است .
كد مسأله: 64600
مسأله 2906- مالك مي تواند هر مقداري بخواهد به عنوان سرقفلي از شخص بگيرد كه محل را به او اجاره دهد ، و اگر مستاجر حق اجاره به غير داشته باشد مي تواند از او مقداري بگيرد كه اجاره به او بدهد ، و اين نحو سرقفلي مانع ندارد .
كد مسأله: 64601
مسأله 2907- آنچه اشخاص از بانك ها مي گيرند به عنوان معامله قرض يا غير قرض ، در صورتي كه معامله به وجه شرعي انجام بگيرد حلال است و مانع ندارد ، اگر چه بداند كه در بانك ها پول هاي حرامي است و احتمال بدهد پولي را كه گرفته است از حرام است ، ولي اگر بداند پولي را كه گرفته است حرام است ، تصرف در آن جائز نيست ، و بايد با اذن فقيه معامله مجهول المالك با آن بكند اگر مالك آن را نتواند پيدا كند ، و در اين مسأله فرقي ميان بانك هاي خارجي و داخلي و دولتي و غير دولتي نيست .
كد مسأله: 64602
مسأله 2908- سپرده هاي در بانك اگر به عنوان قرض باشد و نفعي در آن قرار نشود ، اشكال ندارد ، (1) و جايز است از براي بانك ها كه در آن تصرف كنند ، و اگر نفع قرار داده شود ، قرض باطل است ، و بانك ها نمي توانند در آنچه مي گيرند تصرف كنند .
1- و اگر بعنوان معامله و بيع و شراء باشد نه قرض زياده در يك طرف اشكالي ندارد .
كد مسأله: 64603
مسأله 2909- فرقي نيست در قرار نفع كه موجب ربا است بين آنكه صريحا قرار داد شود يا بناي طرفين در حال قرض به گرفتن نفع باشد پس اگر قانون بانك آن باشد كه به قرض هائي كه مي گيرد سود بدهد و قرض مبني بر اين قانون باشد حرام است .
كد مسأله: 64604
مسأله 2910- اگر در موردي قرض ، بدون قرار نفع باشد نه بطور صراحت و نه به غير آن قرض صحيح است ، و اگر چيزي بدون قرار به قرض دهنده بدهند حلال است .
كد مسأله: 64605
مسأله 2911- سپرده هاي در بانك كه به عنوان وديعه و امانت است اگر مالك اذن ندهد كه بانك درآن ها تصرف كند ، جايز نيست تصرف ، و اگر تصرف كند ، ضامن است و اگر اذن بدهد يا راضي باشد ، جايز است و اگر بانك چيزي بدهد يا بگيرد به رضايت حلال است ، مگر رضاي به تصرف برگردد حقيقتا به قرض ، يعني تملك به ضامن ، در اين صورت اگر چيزي با قرار بدهد ، حرام است و ديعه بانكي ظاهرا از اين قبيل است اگر چه به اسم وديعه باشد ، پس در اين صورت بايد از ربا به نحوي تخلص پيدا كند .
كد مسأله: 64606
مسأله 2912- جايزه هائي كه بانك ها يا غير آنها براي تشويق قرض دهنده مي دهند ، يا موسسات ديگر براي تشويق خريدار و مشتري مي دهند با قرعه كشي ، حلال است و چيزهائي كه فروشنده هاي در جوف جنسهاي خود مي گذارند براي جلب مشتري ، و زياد شدن خريدار ، مثل سكه طلا در قوطي روغن ، حلال است و اشكال ندارد .
كد مسأله: 64607
مسأله 2913- حواله هاي بانكي يا تجاري كه به آنها صرف برات گفته مي شود مانع ندارد ، پس اگر بانك يا تاجر پولي از كسي در محل بگيرد و حواله بدهد كه از بانك يا طرف در محل ديگر اين شخص آن پول را بگيرد و در مقابل اين حواله از دهنده چيزي بگيرد مانع ندارد و حلال است ، مثلا اگر هزار تومان در تهران به بانك دهد و بانك حواله بدهد كه شعبه اصفهان هزار تومان به اين شخص بپردازد . و در مقابل اين حواله بانك تهران ده تومان بگيرد ، اشكال ندارد و اگر هزار تومان بگيرد و حواله بدهد نهصد و پنجاه تومان از محل ديگر بگيرد اشكال ندارد ، چه آن پول را كه بانك مي گيرد به عنوان قرض بگيرد يا عنوان ديگر و در فرض مذكور اگر زيادي ر ا به عنوان حق العمل بگيرد اشكال ندارد .
كد مسأله: 64608
مسأله 2914- اگر بانك يا موسسه ديگر پولي به شخص بدهد و حواله كند كه اين شخص پول را در محل ديگر به شعبه بانك يا طرف خود بپردازد پس اگر مقداري به عنوان حق زحمت بگيرد اشكال ندارد ، و همين طور اگر به عنوان فروش اسكناس به زيادتر باشد ، مانع ندارد ، و اگر قرض بدهد و قرار نفع بگذارد ، حرام است ، اگر چه قرار نفع صريح نباشد و قرض مبني بر آن باشد .
كد مسأله: 64609
مسأله 2915- بانك هاي رهني و غير آنها اگر قرض بدهند با قر ار نفع و چيزي را رهن بگيرند كه در سر موعد اگر بدهكار بدهي خود را نپرداخت بفروشند ، و مال خود را بردارند ، اين قرض باطل و حرام است و رهن نيز باطل است و جايز نيست براي بانك آن را بفروشد و اگر كسي آن را بخرد ، مالك نمي شود ، و ضامن است ، و اگر قرار نفع نباشد و حق الزحمه بگيرد ، (1) و در مقابل قرض رهن بگيرد ، مانع ندارد و با مقررات شرعيه فروش رهن و خر يد آن مانع ندارد .
1- يا پول را بانكي بفروشد زيادتر از آن و خانه يا دكان ويشي ديگر را در مقابل ثمن رهن بگيرد اشكالي ندارد .
كد مسأله: 64610
مسأله 2916- بيمه قرار و عقدي است بين بيمه كننده و موسسه و شركت يا شخص كه بيمه را مي پذيرد ، و اين عقد مثل ساير عقدها محتاج به ايجاب و قبول است ، و شرايطي كه در موجب و قابل و عقد در ساير عقود معتبر است در اين عقد نيز معتبر است ، و مي توان اين عقد را با هر لغتي و زباني اجرا كرد .
كد مسأله: 64611
مسأله 2917- در بيمه علاوه بر شرائطي كه در ساير عقود است از قبيل بلوغ و عقل و اختيار و غير آنها ، چند شرط معتبر است .
اول: تعيين مورد بيمه كه فلان شخص است يا فلان مغازه است يا فلان كشتي يا اتومبيل يا هواپيما است .
دوم: تعيين دو طرف عقد كه اشخاص هستند ، يا موسسات ، يا شركت ها يا دولت .
سوم: تعيين مبلغي كه بايد بپردازند .
چهارم: تعيين اقساطي كه بايد بپردزاند ، و تعيين زمان اقساط .
پنجم: تعيين زمان بيمه كه از اول فلان ماه يا سال تا چند ماه يا چند سال .
ششم: تعيين خطرهائي كه موجب خسارت مي شود ، مثل حريق يا غرق يا سرقت يا وفات يا مرض ، و ميتوان كليه آفات كه موجب خسارت مي شود ، قرار دهند .
كد مسأله: 64612
مسأله 2918- لازم نيست در قرار بيمه ميزان خسارت تعيين شود پس اگر قرار بگذارند كه هر مقدار خسارت وارد شد ، جبران كنند صحيح است .
كد مسأله: 64613
مسأله 2919- صورت عقد بيمه چند نحو است : يكي آنكه بيمه كننده بگويد بعهده من فلان مقدار كه در فلان زمان ماهي فلان مقدار بدهم ، در مقابل آنكه خسارتي كه به مغازه من مثلا از ناحيه حريق يا دزدي وارد شد ، جبران نمائي و طرف قبول كند ، يا طرف بگويد بر عهده من خسارتي كه به موسسه شما وارد مي شود از ناحيه حريق يا دزدي مثلا در مقابل آنكه فلان مقدار بدهي و بايد تمام قيودي كه در مسأله سابق ذكر شد ، معلوم شود و قرار داد شود .
كد مسأله: 64614
مسأله 2920- ظاهرا تمام اقسام بيمه صحيح باشد ، با بكار بردن شرايطي كه ذكر شد ، چه بيمه عمر باشد ، يا بيمه كالاهاي تجارتي ، يا عمارت يا كشتيها يا هواپيماها ، و يا بيمه كارمندان دولت يا موسسات يا بيمه اهل يك قريه يا شهر ، يا بيمه عقد مستقلي است و مي توان به عنوان بغض عقود ديگر از قبيل صلح آن را اجرا كرد .
كد مسأله: 64615
مسأله 2921- بليطهاي بخت آزمائي كه متعارف شده است مي فروشند به مبلغ معيني ، پس از آن با قرعه كشي به اشخاصي كه قرعه به نام آنها بيرون بيايد مبلغ معيني مي دهند ، خريد و فروش آنها جايز نيست و باطل است ، و پولي را كه در مقابل بليط مي گيرند ، حرام است و گيرنده ضامن است و مبلغي را كه از قرعه كشي بدست مي آيد حرام است ، و شخص گيرنده ضامن صاحبان واقعي آن مبلغ است .
كد مسأله: 64616
مسأله 2922- فرقي نيست در حرام بودن پول بليط بين آنكه بليط را بخرند يا بليط را بگيرند و پولي بدهند به اميد آنكه قرعه به اسم آنها بيرون بيايد در هر دو صورت پول بليط حرام و پولي كه به قرعه دست مي آيد حرام و موجب ضمان است .
كد مسأله: 64617
مسأله 2923- اخيرا اسم بليط بخت آزمائي را عوض كرده اند و به اسم اعانه ملي بليط را مي دهند ولي عمل ، همان عمل است ، و چون بليط بخت آزمائي مورد اشكال بوده است و جمعي از خريد آن خودداري مي نمودند ، سود جويان اسم را براي اغفال اين دسته عوض نموده ، لكن در عمل فرقي ندارد ، و در اين صورت با تغيير اسم حلال نمي شود ، و پول بليط و پول قرعه حرام و موجب ضمان است .
كد مسأله: 64618
مسأله 2924- اگر فرضاً يك شركت يا موسسه پيدا شود و براي اعانت به موسسات خيريه از قبيل بيمارستان يا مدارس بليطهائي منتشر كند ، و مردم هم براي اعانت اين موسسات مبلغي بدهند ، و آن شركت از مال خودش يا وجهي كه از انتشار بليط به دست مي آيد ، با اجازه تمام پول دهندگان مبلغي به اشخاصي كه قرعه به نام آنها بيرون مي آيد بدهد مانع ندارد ، لكن اين مجرد فرض است و بليطهائي كه اكنون فروخته مي شود و قرعه كشي هائي كه اكنون عمل مي شود ، به اين نحو نيست ، و پول بليط و قرعه حرام است .
كد مسأله: 64619
مسأله 2925- پول بليطهائي كه بدست شركت ها مي آيد ، و پول قرعه كشي ها كه بدست اشخاص مي آيد مجهول المالك است ، و اگر مي توانند صاحبان آنها را پيدا كنند ، بايد به صاحبانش رد كنند ، و اگر نمي شود بايد از طرف صاحبان آن صدقه بدهند ، و احتياط لازم آن است كه از مجتهد جامع الشرايط اجازه بگيرند و صدقه بدهند .
كد مسأله: 64621
مسأله 2926- اگر آن كسي كه پول به دستش مي آيد فقير باشد نمي تواند خودش به عنوان صدمه از صاحبش بردارد ، (1) بلكه بايد به فقير بدهد بنابر احتياط لازم ، بلكه خالي از قوت نيست .
1- بلكه علي الاقوي ميتواند مال را چون مجهول المالك است بخودش صدقه بدهد چنانچه ميتواند بفقير ديگر صدقه بدهد و لكن در هر دو صورت بايد با اذن حاكم شرع باشد .
كد مسأله: 64622
كد مسأله: 64623
مسأله 2927- اگر مال زايد به دست آورد از قرعه كشي و با فقيري قرار گذارد كه به او صدقه بدهد و فقير مقداري بردارد و باقي را به او رد كند و بخواهد با حيله حلال كند ، جائز نيست و حلال نمي شود ، لكن اگر بدون شر ط و قيد به فقير داد و فقير مقداري كه مناسب حالش هست به او رد كند با رضايت اشكال ندارد .
كد مسأله: 64624
مسأله 2928- وارد نمودن مني مرد را در رحم زوجه او با آلتي مثل آب دزدك اشكال ندارد ، لكن بايد از مقدمات حرام احتراز نمايند ، پس اگر مرد با رضايت زن ، اين عمل را خودش انجام دهد و مني خود را به وجه حلالي بدست بياورد مانع ندارد .
كد مسأله: 64625
مسأله 2929- اگر مني مرد را در رحم زنش وارد نمودند چه به وجه حلال يا حرام و از آن ، بچه توليد شد ، اشكالي نيست كه بچه مال مرد و زن است و همه احكام فرزند را دارد .
كد مسأله: 64626
مسأله 2930- جايز نيست (1) داخل نمودن مني اجنبي را در رحم زن اجنبيه چه با اجازه زن باشد يا نه ، و چه شوهر داشته باشد يا نه ، و چه با اجازه شوهر باشد يا نباشد .
1- بلكه با اجازه شوهر در مورد زنان شوهردار و با اجازه زن درمورد زنان بي شوهر جائز است ولو از صاحب مني و زن هر دو حساب مي شود و جمع احكام آن مترتب مي شود .
كد مسأله: 64627
مسأله 2931- اگر مني مردي را داخل رحم زن اجنبيه نمودند و معلوم شد بچه از آن مني است ، پس اگر اين عمل بطور شبهه بوده مثل آنكه گمان مي كرد زن خودش هست ، و زن نيز گمان مي كرد مني شوهر هست ، و بعد از عمل معلوم شد از شوهر نيست ، اشكالي نيست كه بچه شرعا از آن مرد و زن است و تمام احكام فرزندي را دارد ، ولكن اگر از روي علم و عمد باشد ، محل اشكال است (1) ، و بايد احتياط در جميع مسائل مراعات شود ، لكن اشكالي نيست كه اگر اين بچه دختر باشد ، پدر نمي تواند او را به زني بگيرد ، و اگر بچه پسر باشد نمي تواند مادرش را بگيرد ، و نمي شود دختر به محارمش اگر به عقد صحيح بود شوهر كند ، و پسر محارمش را بگيرد ، لكن بايد در تمام مسائل ديگر احتياط نمايد .
1- بلكه اشكالي نيست كه مولود فر زند صاحب مني و زن حساب مي شود و تمام احكام مولود مترتب ميگردد ولي مولود با زوج ارتباطي ندارد چنانچه حكم درمورد شبهه همينطور است يعني مولود فرزند صاحب مني و زن محسوب مي شود نه زوج و زوجه .
كد مسأله: 64628
مسأله 2932- مرده مسلمان را تشريح نمي توان نمود ، و اگر تشريح كنند حرام است ، و براي قطع سر او و قطع ساير اعضاء او ديه است كه در كتاب تحرير الوسيله ذكر نموده ام ، ولي تشريح مرده غير مسلمان جايز است ، و ديه ندارد ، چه اهل ذمه باشد يا نباشد . (1)
1- تشريح اهل ذمه جائز است و ديه در آن ثابت است مثلا اگر كسي سر ميت ذمي را قطع كند عشر ديه ذمي را بايد بدهد و آن هشتاد درهم است و همچنين در سائر اعضاء آن .
كد مسأله: 64629
مسأله 2933- اگر ممكن باشد تشريح غيرمسلمان ، جايز نيست تشريح مسلمان براي ياد گرفتن مطالب طبي اگر چه متوقف باشد حفظ جان مسلماني يا عده اي از مسمانان بر تشريح ، و اگر با امكان تشريح غير مسلمان تشريح مسلمان كنند معصيت كار ، و بر آنها ديه است .
كد مسأله: 64630
مسأله 2934- اگر توقف داشته باشد حفظ جان مسلماني يا عده اي از مسلمانان بر تشريح ، و امكان نداشته باشد تشريح غيرمسلمان ، جايز است تشريح مسلمان و اما بر اي يادگرفتن بدون آنكه زندگي مسلماني موقوف بر آن باشد جائز نيست و موجب ديه است .
كد مسأله: 64631
مسأله 2935- در موردي كه حفظ جان مسلمانان موقوف بر تشريح مسلمان است بعيد نيست ديه نداشته باشد گرچه احتياط در ديه است . بعيد است رفع حكم تكليفي بجهت ضرورت يا اهميت حكم ديگر منافات با ثبوت حكم وضعي ندارد پس علي الاقوي ديه ثابت است اگر چه تشريح جايز است .
كد مسأله: 64632
مسأله 2936- اگر حفظ جان مسلماني موقوف باشد بر پيوند عضوي از اعضاء ميت مسلماني جائز است قطع آن عضو ، و پيوند آن و بعيد نيست ديه داشته باشد و آيا ديه بر قطع كننده است يا بر مريض (1) ، محل اشكال است ، لكن مي تواند طبيب با مريض قرار دهد كه او ديه را بدهد و اگر حفظ عضوي از مسلمان موقف باشد بر قطع عضو ميت ، در اين صورت بعيد نيست جائز نباشد و اگر قطع كند ديه دارد ، لكن اگر ميت درحال زندگي اجازه داد ظاهراً ديه (2) ندارد ، لكن جواز شرعي آن محل اشكال است و اگر خود او اجازه نداد ، اولياء او بعد از مرگش نمي توانند اجازه بدهند و ديه از قطع كننده ساقط نمي شود ، و معصيت كار است
1- ديه بر قاطع است .
2- ظاهراً ديه دارد و جواز تكليفي هم ندارد .
كد مسأله: 64633
مسأله 2937- قطع عضو ميت غير مسلمان براي پيوند ، حرام نيست و ديه ندارد ، (1) لكن اگر پيوند كرد اشكال واقع مي شود در نجاست آن و ميته بودن آن براي نماز ، اگر ميته انساني در نماز اشكال داشته باشد ، بنابراين اشكال در ميته مسلمان نيز هست و اشكال نجاست اگر قبل از غسل قطع نمايند نيز هست ، لكن مي توان گفت كه اگر عضو ميت پس از پيوند ، حيات پيدا كند از عضويت ميت مي افتد و به عضويت زنده در مي آيد و نجس و ميته نيست بلكه اگر عضو حيوان نجس العين نيز پيوند شود ، و زنده به زندگي انسان شود از عضويت حيوان خارج و به عضويت انسان در مي آيد .
1- در ميت ذمي حرام است ديه هم دارد چنانچه در سابق ذكر شد .
كد مسأله: 64634
مسأله 2938- اگر قطع عضو را بعد از مدرن جايز دانستيم ، بعيد نيست كه در حال حيات ، فروش آن جايز باشد (1) ، و انسان بتواند اعضاء خودش را بفروشد براي پيوند در مواردي كه قطع جايز است بلكه جواز فروش تمام جسم را تشريح در موردي كه جايز است ، خيلي بعدي نيست . اگر چه بي اشكال نيست لكن گرفتن مبلغي براي اجازه دادن درمورد جواز مانع ندارد .
1- بلكه بعيد است چنانچه بيع همه جسد نيز بعيد است چنانچه گرفتن مبلغ جهت اجازه دادن جايز نيست.
كد مسأله: 64635
مسأله 2939- انتفاع بردن به خون در غير خوردن و فروختن آن براي انتفاع حلال ، جائز است پس آنچه اكنون متعارف است كه خون را مي فروشند براي استفاده مريضها و مجروحين مانع ندارد و بهتر آن است كه مصالحه كنند يا آنكه پول را در مقابل حق اختصاص يا در ازاء اجازه خون گرفتن بگيرند كه خالي از اشكال و احواط است . بلكه اين احتياط حتي الامكان ترك نشود . لكن اگر گرفتن خون ، براي صاحب آن ضرورت داشته باشد ، اشكال دارد . خصوصا اگر ضرر فاحش و زياد باشد .
كد مسأله: 64636
مسأله 2940- جائز است خون بدن انساني را به بدن ديگري با آلات ديگري منتقل كنند و وزن آن را با مقياسهائي كه دارند تعيين كنند ، و ثمن آن را بگيرند و با جهالت به وزن جائز است بطور مصالحه انتقال دهند . و احواط آن است كه پول را در مقابل اجازه نقل بگيرند و اين احتياط چنانچه گذشت حتي الامكان ترك نشود .
كد مسأله: 64637
مسأله 2941- گوسفند يا حيوانات ديگر را اگر ذبح كنند با كارخانه ها و مكينه هائي كه اخيرا در بعض بلاد متعارف شده است ، حرام و نجس و مردار است (1) ، و فروش و خردي آنها جائز نيست و فروشنده ضامن پول خريدار است چه كليد برق را مسلمان بزند و تسميه بگويد و رو به قبله باشد و از حلقوم ببرد يا نه چه بر سد به آنكه اين امور نيز مراعات نشود ، ولي گوشتهائي كه در بازار مسلمانان فروش مي رود و احتمال داده مي شود كه به طور شرعي ذبح شده باشد ، حلال و خريد و فروش آن جايز است .
1- اگر شرائط ذبح مراعات شود حلال و طاهر است و خريد و فروش آن جائز است يعني كليد برق را مسلمان بزند و تسميه بگويد و حيوان رو بقبله باشد و اوداج اربعه حيوان قطع بشود و از زير برآمدگي اوداج اربعه قطع بشود نه روي آن ، حلال و طاهر است و خريد و فروش آن جائز است .
كد مسأله: 64638
مسأله 2942- گوشتها يا مرغهاي سر بريده اي كه از بلاد كفر مي آورند محكوم به نجاست و حرمت و مردار بودن است مگر آنكه ثابت شود ذبح شرعي آنها .
كد مسأله: 64639
مسأله 2943- راديو و تلويزيون داراي منافع حلال عقلائي و منافع حرام است از نظر اسلام و جائز است انتفاع بردن از آنها به نحو حلال ، از قبيل اخبار و مواعظ از راديو و نشان دادن چيزهاي حلال براي تعليم و تر بيت صحيح ، يا نشان دادن كالاها و عجايب خلقت از بر و بحر از تلويزيون و اما چيزهاي حرام از قبل پخش غنا ، و موسيقي و اشاعه منكرات از قبيل پخش قوانين خلاف اسلام و مدح خائن و ظالم ، و ترويج باطل و ارائه چيزهائي كه اخلاق جامعه را فاسد و عقايد آنها را متزلزل مي كند ، حرام و معصيت است .
كد مسأله: 64640
مسأله 2944- چون استعمال اين آلات در دوران طاغوت در منافع حرام شايع و رايج بود به طوري كه استعمال حلال آن تقريبا غير مقصود بود (1) اجازه نمي دادم فروش و خريد آنها را ما خريد و فروش آنها براي استفاده مشروع اشكال ندارد .
1- اگر خصوص انتفاع حرام مورد شرط يا تباني بين طرفين معامله باشد معامله جائز نيست والا جائز است اگرچه بدانند در خصوص محرم صرف ميشود .
كد مسأله: 64641
مسأله 2945- كساني كه مي خواهند از بانك ها يا غير آنها قرض بگيرند و دهنده بدون ربا قرض نمي دهد ، جائز است اصل قرض را قبول كنند و شرط را در واقع و به طور جد قبول نكنند و در اين صورت اگر اظهار قبول كنند بدون جد و قصد حقيقي ، اين فرار صوري حرام نيست ، بنابراين اصل قرض صحيح است شرط باطل ، و مرتكب حرام هم نشده اند .
كد مسأله: 64642
مسأله 2946- اگر پولي به بانك يا غير آن بدهند و بانك به آنها ربا بدهد جائز نيست بگيرند اگر چه قرار هم نگذاشته باشند ولي اگر قرض گيرنده مجانا چيزي بدهد حرام نيست ، و جائز است گرفتن آن .
كد مسأله: 64643
مسأله 2947- در بيع مثل به مثل اگر قيمتها با هم اختلاف داشته باشد و نخواهند از بيع مثل به مثل فرار كنند ـ نه از زيادي ـ جائز است حيله ، مثلا اگر يك كيلو گندم خوب به دو كيلو گندم بد ارزش دارد و مي خواهند يك كيلو خوب بدهند و دو كيلو بد بگيرند در اين مورد اگر چيزي ضميمه كنند از بيع مثل به مثل فرار كنند جائز است .
كد مسأله: 64644
مسأله 2948- اگر بخواهند مثل به مثل را مبادله كنند و ربا بگيرند با حيله ، جائز نيست ، مثلا يك خروار گندم را كه ارزش آن نصف دو خروار است اگر بخواهند مبادله كنند كه يك خروار بدهند و بعد از شش ماه دو خروار بگيرند زيادي ربا است و با ضم چيزي صحيح نمي شود ، و علاوه بر آنكه معامله حرام است باطل هم مي باشد ، و مثل باب قرض نيست كه قرض صحيح باشد و شرط باطل ، بلكه اصل معامله باطل است .
كد مسأله: 64645
مسأله 2949- از مسأله قبل ظاهر شد كه حيله در موردي است كه بخواهند از معامله مثل به مثل فرار كنند بدون آنكه زياده قيمت و ربا دركار باشد و اما مواردي كه مي خواهند ربا بگيرند حيله جائز نيست . و اگر در بعض رساله هاي علميه اينجانب چيزي بر خلاف آن ذكر شده است صحيح نيست .
كد مسأله: 64646
مسأله 2951- كسي كه نماز جمعه را بجا آورده واجب نيست نماز ظهر را هم بخواند ، ولي احتياط مستحب آن است كه آن را نيز بجا آورد .
كد مسأله: 64648
مسأله 2952- نماز جمعه تنها توسط مردان منعقد مي شود ، ولي زنان هم مي توانند در آن شركت كنند .
كد مسأله: 64649
مسأله 2953- نماز جمعه بايد به جماعت بر گز ار شود و نمي توان آن را به طور فرادي بجا آورد .
كد مسأله: 64650
مسأله 2954- همه شرائطي كه در نماز جماعت معتبر است در نماز جمعه نيز لازم است ، مانند نبودن حائل ف بالاتر نبودن جاي امام ، فاصله بيش از حد نداشتن و غير اينها .
كد مسأله: 64651
مسأله 2955- همه شرائطي كه در امام جماعت لازم است بايد در امام جمعه هم باشد مانند عقل ، ايمان ، حلال زادگي و عدالت . ولي امامت كودكان و زنان در نماز جمعه جائز نيست اگر چه در نمازهاي ديگر براي خودشان جائز است .
كد مسأله: 64652
مسأله 2956- بر هر مرد مكلف آزاد غير مسافري كه نابينا ، بيمار و پير فرتوت نباشد ، نماز جمعه واجب است البته در صورتي كه فاصله او تا محل اقامه جمعه بيش از دو فرسخ نباشد . بنابراين بر كساني كه فاقد يكي از اين شروط باشند حركت به سوي نماز جمعه به فرض اينكه وجوب تعييني هم داشته باشد واجب نيست گرچه حضور در آن برايشان هيچ مشتقي نداشته باشد .
كد مسأله: 64653
مسأله 2957- كمترين فاصله لازم بين دو نماز جمعه يك فرسخ است .
كد مسأله: 64654
مسأله 2958- كمترين عدد لازم براي انعقاد نماز جمعه ـ 5 نفر ـ است كه بايد يكي از آنها امام باشد پس نماز جمعه با كمتر از ـ5 نفر ـ واجب نيست و منعقد نمي شود ولي اگر ـ 7 نفر ـ و بيشتر باشند فضيلت جمعه بيشتر خواهد بود .
كد مسأله: 64655
مسأله 2959- در صورت وجود شرائط لازم ، نماز جمعه بر سكنه شهرها و شهركها و حاشيه نشينان آنها و روستائيان ، چادرنشينان و بيابانگردهائي كه روش زندگي آنها چنين است واجب است .
كد مسأله: 64656
مسأله 2960- فاقدين شرائط وجوب نماز جمعه اگر اتفاقا در نماز حاضر شوند يا با مشقت خود را به آن برسانند نمازشان صحيح است و نماز ظهر بر آنها واجب نيست . همچنين كساني كه با وجود باران يا سرماي شديد يا نداشتن پا يا عضو ديگر كه موجب مشقت و اسقاط تكليف نماز جمعه است در نماز جمعه شركت كرده اند ، نمازشان صحيح است . اما اگر ديوانه به نماز جمعه بپردازد نمازش صحيح نيست ولي نماز جمعه پسران نابالغ صحيح است گرچه نمي توانند مكمل عدد لازم ـ 5 نفر ـ باشند همانگونه كه نمي توانند بتنهائي تشكيل نماز جمعه بدهند .
كد مسأله: 64657
مسأله 2961- مسافر مي تواند در نماز جمعه شركت كند و در اين صورت نماز ظهر از او ساقط است . لكن مسافر ين به تنهائي ( بتون شركت حاضرين ) نمي توانند نماز جمعه تشكل دهند و در اين صورت نماز ظهر بر آنها واجب است و نيز مسافر نمي تواند مكمل عدد لازم ـ 5 نفر ـ باشد ولي اگر مسافرين قصد اقامه ( ده روز يا بيشتر ) بنمايند مي توانند نماز جمعه تشكيل دهند .
كد مسأله: 64658
مسأله 2962- زنان مي توانند در نماز جمعه شركت كنند و نمازشان صحيح است و مجزي از نماز جمعه است اما به تنهائي ( بدون شركت مردان ) نمي توانند نماز جمعه تشكيل دهند چنانكه نمي توانند مكمل عدد لازم ـ 5 نفر ـ هم باشند زيرا نماز جمعه تنها با شركت مردان منعقد مي شود .
كد مسأله: 64659
مسأله 2963- خنثي مشكله مي تواند در نماز جمعه شركت كند ولي نمي تواند مكمل عدد لازم ـ 5 نفر ـ يا امام جمعه باشد پس اگر غير از او فقط چهار نفر جمع شده باشند نماز جمعه برگزار نمي شود و بايد نماز ظهر بخوانند .
كد مسأله: 64660
مسأله 2964- وقت نماز جمعه با زوال خورشيد شروع مي شود و تا وقتي كه سايه شاخص به اندازه دو قدم متعارف برسد ، امتداد دارد . ولي احتياط واجب آن است كه از اوائل عرفي زوال ظهر تاخير نياندازند و اگر تاخير افتاد احتياط مستحب آن است كه نماز ظهر را بخوانند .
كد مسأله: 64661
مسأله 2965- اگر امام خطبه ها را قبلا شروع كرده و هنگام زوال به پايان برساند و نماز جمعه را شروع كند صحيح است .
كد مسأله: 64662
مسأله 2966- جائز نيست امام جمعه خطبه ها را آن قدر طولاني كند كه وقت نماز بگذرد ، والا بايد نماز ظهر را بخواند ، زيرا نماز جمعه در خارج وقت آن قضا ندارد .
كد مسأله: 64663
مسأله 2967- اگر در بين نماز جمعه وقت آن تمام شود در صورتي كه يك ركعت آن در وقت واقع شده باشد صحيح است ولي احتياط مستحب آن است كه پس از اتمام آن ، نماز ظهر را هم بجا آورد و اگر يك ركعت آن در وقت واقع نشده باطل است ولي احتياط مستحب آن است كه آن را تمام كند و سپس نماز ظهر را بخواند .
كد مسأله: 64664
مسأله 2968- اگر عمدا نماز جمعه را طوري به تاخير بياندازد كه تنها يك ركعت آن وقت باقي باشد احتياط واجب آن است كه نماز ظهر را بجا آورند .
كد مسأله: 64665
مسأله 2969- اگر يقين دارد وقت به اندازه اي هست كه مي تواند حداقل واجب را در تحقق دو خطبه و دو ركعت نماز بجا آورد بين نماز جمعه و ظهر مخير است . و اگر يقين دارد كه به اين اندازه وقت نيست بايد نماز ظهر را بخواند و اگر شك دارد ، نماز جمعه صحيح است ولي در صورتي كه پس از نماز معلوم شود كه حتي براي يك ركعت هم وقت باقي نبوده ، بايد نماز ظهر را بجا آورد گرچه احتياط مستحب آن است كه اگر تنها يك ركعت آن هم در وقت واقع شده ، نماز ظهر را بخواند .
كد مسأله: 64666
مسأله 2970- اگر مقدار وقت را مي داند ولي شك دارد كه در اين مقدار مي تواند نماز جمعه را بجا آورد يا نه ، جايز است نماز جمعه را شروع كند ، پس اگر وقت براي همه نماز كافي بود نمازش صحيح است والا بايد نماز ظهر را بجا آورد ولي احتياط مستحب آن است كه در اين صورت اساسا نماز ظهر را اختيار كند .
كد مسأله: 64667
مسأله 2971- در صورتي كه نماز جمعه با عدد كامل و در وقت دامنه دار شروع شده ولي مامومي به ركعت اول نرسيده باشد ، اگر به ركعت دوم ، ولو به ركوع آن برسد و اقتدا كند نمازش صحيح است به شرط آنكه بداند وقت به اندازه اي هست كه ركعت دوم او هم وقت واقع مي شود ) در اين صورت دومين ركعت نماز خود را بطور فرادي بجا آورد ولي براي كسي كه تكبير ركوع ركعت دوم امام را درك نكرده بهتر آ« است كه نيت خود را به ظهر برگردانده و نماز ظهر را بجا آورد .
كد مسأله: 64668
مسأله 2972- نماز جمعه دو ركعت است و كيفيت آن مانند نماز صبح است . و مستحب است كه حمد و سوره با صداي بلند خوانده شود و در ركعت اول بعد از حمد ، سوره جمعه و در ركعت دوم ، سوره منافقون را قرائت نمايند .
كد مسأله: 64669
مسأله 2973- نماز جمعه داراي دو قنوت است ، قنوت اول قبل از ركوع ركعت اول و قنوت دوم پس از ركوع ركعت دوم است .
كد مسأله: 64670
كد مسأله: 64671
مسأله 2974- نماز جمعه داراي دو خطبه است كه مانند اصل نماز واجب بوده و بايد توسط امام جمعه ايراد شود . بدون اين دو خطبه نماز جمعه محقق نمي شود .
كد مسأله: 64672
مسأله 2975- واجب است دو خطبه را قبل از نماز جمعه بخواند و اگر اول نماز جمعه را بجا آورد باطل است و در صورتي كه وقت باقي است بايد پس از ايراد خطبه ها مجددا ناز جمعه را بخواند ولي اگر نيست به حكم مسأله جاهل بوده يا اشتباه كرده ، اعاده خطبه ها لازم نيست بلكه اعاده نماز هم لازم نيست .
كد مسأله: 64673
كد مسأله: 64674
مسأله 2976- جائز است دو خطبه نماز جمعه قبل از ظهر شرعي ايراد شود به طوري كه پايان خطبه ها با ظهر شرعي مصادف باشد . ولي احتياط مستحب آن است كه آنها را در وقت ظهر بخواند .
كد مسأله: 64675
مسأله 2977- در خطبه اول واجب است حمد الهي گرچه به هر لفظي كه حمد الهي محسوب شود جائز است ، ولي احتياط مستحب آن است كه به لفظ جلاله (الله) باشد و احتياط واجب آن است كه پس از آن به ثناي الهي بپردازد و سپس به پيغمبر اسلام درود فرستد و واجب است مردم را به تقوي سفارش كند و يك سوره كوچك از قرآن را بخواند .
و در خطبه دوم نيز حمد و ثناي الهي ( به صورتي كه ذكر شد ) و درود بر پيغمبر اسلام واجب است و احتياط واجب آن است كه در اين خطبه نيز به تقوي سفارش كند و سوره كوچكي از قرآن تلاوت نمايد . و احتياط مستحب و موكد آن است كه در خطبه دوم پس از درود بر پيغمبر (ص) به ائمه معصومين (ع) نيز درود فرستد و براي مومنين استغفار كند .
و بهتر است از خطبه هاي منسوب به اميرالمومنين (ع) يا آنچه از ائمه معصومين (ع) وارد شده انتخاب كند .
كد مسأله: 64676
مسأله 2978- شايسته است امام خطيب ،بليغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن گويد و عبارات فصيح و روان به كار برد ، به حوادثي كه در سراسر عالم بر مسلمين مي گذرد به خصوص حوادث منطقه خود ،آشنا باشد . مصالح اسلام و مسلمين را تشخيص دهد . چنان شجاع باشد كه در راه خدا از ملامت و نكوهش احدي بيم بخود راه ندهد ، در اظهار حق و ابطال باطل بر حسب شرائط زمان و مكان صراحت داشته باشد ، اموري از قبيل مواظبت در اوقات نماز و عمل به روش صلحا و اولياء خدا را كه موجب تاثير كلام او در مردم است رعايت كند ، كارهاي او با مواعظ و وعد و وعيدهايش تطبيق نمايد ، از آنچه كه موجب سبكي او و كلامش مي شود حتي از قبيل پرگوئي ، شوخي و بيهوده گوئي بپرهيزد و همه اين امور را تنها براي خداوند رعايت كند و هدف اعراض از دنيا پرستي و رياست طلبي باشد كه بر سلسله همه گناهان است تا كلامش در جان مردم موثر افتاد .
كد مسأله: 64677
مسأله 2979- شايسته است امام خطيب در خطبه نماز جمعه مصالح دين و دنياي مسلمين را تذكر دهد و مردم را در جريان مسائل زيان بار و سودمند كشورهاي اسلامي و غير اسلامي قرار دهد و نيازهاي مسلمين را در امر معاد و معاش تذكر دهد و از امور سياسي و اقتصادي آنچه را كه در استقلال و كيان مسلمين نقش مهمي دارد گوشزد كند و كيفيت صحيح روابط آنان را با سائر ملل بيان نمايد و مردم را از دخالتهاي دول ستمگر و استعمارگر در امور سياسي و اقتصادي مسلمين كه منجر به استعمار و استثمار آنها مي شود بر حذر دارد . خلاصه نماز جمعه و دو خطبه آن نظير حج و مراكز تجمع آن و نمازهاي عيد فطر و قربان و غيره از سنگرهاي بزرگي است كه متاسفانه مسلمانان از وظائف مهم سياسي خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از ساير پايگاه هاي عظيم سياست اسلامي هم غافلند . اسلام دين سياست آن هم در همه شئون آن است و كسي كه در احكام قضائي ، سياسي ، اجتماعي و اقتصادي اسلام اندكي تامل كند متوجه اين معني مي شود . هر كس گمان كند دين از سياست جدا است ، جاهلي است كه نه اسلام را مي شناسد و نه سياست را .
كد مسأله: 64678
مسأله 2980- مستحب است امام خطيب در زمستان و تابستان عمامه داشته باشد و ردائي از برد يماني يا ( عدني ) بپوشد و خود را بيارايد ، تميزترين لباسهاي خود را بپوشد و بوي خوش بكار برد به طوري كه با وقار و سكينه باشد و قبل از خطابه هنگامي كه موذن اذن مي گويد او بر منبر نشسته باشد تا اذان به پايان رسد و خطبه را آغاز كند و هنگام صعود بر منبر خطابه روبروي مردم بايستد و سلام كند و مردم نيز با چهره هاي خود از او استقبال كنند و به چيزي از قبيل كمان و شمشير ( اسلحه ) و عصا تكيه كند . و مردم نيز خود را روبروي او قرار دهند .
كد مسأله: 64679
مسأله 2981- واجب است امام جمعه شخصا و درحال ايستاده به ايراد خطبه بپردازد و اگر نتواند خطبه ها را درحال ايستاده بخواند ، بايد ديگري به ايراد خطبه بپردازد و امامت نماز را هم به عهده گيرد . و اگر هيچكس براي ايراد خطبه ها درحال ايستاده پيدا نشود نماز جمعه ساقط و نماز ظهر وجب است .
كد مسأله: 64680
مسأله 2982- جائز نيست امام جمعه خطبه ها و به خصوص موعظه و توصيه به تقوي را به آهستگي ادا كند و احتياط واجب آن است كه با صداي بلند به ايراد خطبه بپردازد بطوري كه حداقل عدد لازم ـ 4 نفر ـ صداي او را بشنوند بلكه احتياط مستحب آن است كه در هنگام موعظه و سفارش به تقوي صداي خود را چنان بلند نمايد كه همه حاضرين مواعظ او را بشنوند و در مجامع بزرگ به توسط بلندگوها به خطبه بپردازد تا تشويق و تحذير و مسائل مهمه را به گوش همگان برساند .
كد مسأله: 64681
مسأله 2983- احتياط مستحب آن است كه امام در حال خطبه سخني غير مربوط به خطبه ها نگويد البته در فاصله بين خطبه ها و نماز، سخن گفتن بلامانع است .
كد مسأله: 64682
مسأله 2984- واجب است امام پس از خطبه اول مقدار كمي بنشيند و سپس به خطبه دوم بپردازد .
كد مسأله: 64683
مسأله 2985- احتياط مستحب آن است كه امام و مستمعين در حال خطبه واجد طهارت كامل ( كه براي نماز معتبر است ) باشند .
كد مسأله: 64685
مسأله 2986- احتياط مستحب آن است كه مامومين در حال خطبه روبروي امام بوده و بيش از مقداري كه در نماز مي توانند خود را از قبله منحرف كنند رو بر نگردانند .
كد مسأله: 64687
مسأله 2987- وجب است مامورين به خطبه هاي امام گوش فرا دهند و احتياط مستحب آن است كه ساكت باشند و از حرف زدن بپرهيزند كه صحبت كردن در وقت خطبه ها مكروه است بلكه اگر سخن گفتن مامومين موجب نشنيدن خطبه و از بين رفتن فائده آن باشد سكوت لازم است .
كد مسئله: 64689
مسأله 2988- احتياط واجب آن است كه امام جمعه در خطبه حمد الهي و درود بر پيغمبر و ائمه عليهم السلام را به زبان عربي ايراد نمايد ، گرچه او و مستمعين او عرب نباشند اما مي تواند در مقام وعظ و توصيه به تقوي به زبان ديگري تكلم نمايد . و احتياط مستحب آن است كه موعظه و آنچه را به مصالح مسلمين مربوط مي شود به زبان مستمعين ادا نمايد ، اگر مستمعين مختلفند آنها را به زبان هاي مختلف تكرار كند . گرچه در صورتي كه مامومين بيش از حد نصاب ـ 4 نفر ـ باشند مي تواند به زبان حد نصاب ـ 4 نفر ـ اكتفا نايد ولي احتياط در آن است كه آنها را به زبان خودشان موعظه كند .
كد مسئله: 64691
مسأله2989- اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است.
كد مسأله: 64692
مسأله 2991- اگر امام و ماموم بخواهند پس از نماز جمعه نماز ظهر را احتياطا بجا آورند مي توانند آن را به جماعت برگزار كنند ولي مامومي كه در نماز جمعه شركت نكرده اگر به اين نماز احتياطي اقتدار كند از نماز ظهر او مجزي نيست و بايد آن را اعاده نمايد .
كد مسأله: 64694
مسأله 2992- اگر مامومي كه ركوع ركعت اول امام جمعه را درك كرده به علت كثرت جمعيت يا غير آن نتواند در سجده ها با امام همراهي كند در اين صورت اگر بتواند ( پس از قيام امام براي ركعت دوم ) سجده ها را خود بجا آورده و قبل از ركوع يا در حين آن به امام ملحق شود ، نمازش صحيح است . والا بايد به حال خود باقي بماند تا امام به سجده هاي ركعت دوم برسد آنگاه دو سجده را به نيت سجده هاي ركعت اول نماز خود همراه امام بجا آورد و سپس ركعت دوم را فرادي بخواند و نمازش صحيح است . ولي اگر آنها را به نيت سجده هاي ركعت دوم و يا به نيت متعابعت امام انجام دهد احتياط واجب آن است كه از آن دو سجده صرفنظر كرده و دو سجده ديگر به نيت سجده هاي ركعت اول بجا آورد و سپس به ركعت دوم بپردازد و پس از اتمام نماز ، نماز ظهر را هم بجا آورد .
كد مسأله: 64695
مسأله 2993- اگر مامور به قصد اتصال به نماز ، در ركوع ركعت دوم تكبير بگويد و به ركوع برود ولي شك كند كه ركوع امام را درك كرده يا نه ، نماز جمعه او محقق نمي شود و احتياط وجب آ« است كه آن نماز را به نيت نماز ظهر به پايان برساند و سپس نماز ظهر را اعاده كند .
كد مسأله: 64696
مسأله 2994- اگر مامومين پس از اتمام خطبه ها و شروع نماز امام ، از اقتدا به او خودداري كنند و امام را تنها بگذارند نماز جمعه منعقد نشده و باطل است و امام مي تواند آن نماز را رها نموده و به نماز ظهر بپردازد ولي احتياط مستحب آن است كه نيت خود را به ظهر برگرداند و پس از اتمام آن مجددا نماز ظهر را بخواند و احتياط بيشتر در آن است كه نماز را با همان نيت نماز جمعه تمام كند و سپس نماز ظهر را بجا آورد .
كد مسأله: 64697
مسأله 2995- اگر نماز جمعه با عدد كامل ( حداقل 4 نفر به اضافه امام ) منعقد شود ـ ولو اينكه فقط تكبير آن را گفته باشند ـ و سپس متفرق شوند ، نماز باطل مي شود چه همه مامومين يا بعضي از آنها متفرق شوند و امام باقي بماند و چه برعكس ، چه يك ركعت كامل نماز را خوانده باشند و چه كمتر ولي احتياط مستحب آن است كه باقيمانده ها نماز جمعه را تمام كنند و سپس نماز ظهر را هم بجا آورند اما اگر بعضي از آنها در اواخر ركعت دوم بلكه بعد از ركوع ركعت دوم بلكه بعد از ركوع دوم متفرق شوند نماز جمعه صحيح است و احتياط مستحب آن است كه پس از آن نماز ظهر را هم بجا آورند .
كد مسأله: 64698
مسأله 2996- اگر عاد مامومين بيش از حد لازم ـ 4 نفر ـ براي نماز جمعه باشد پراكندگي عده اي از آنها مطلقا ضرر ندارد به شرط آنكه افراد باقيمانده از ـ 4 نفر ـ كمتر نباشند .
كد مسأله: 64699
مسأله 2997- اگر ـ 5 نفر ـ ( يا بيشتر ) ، براي نماز جمعه مهيا شوند ولي در اثناء خطبه ها يا بعد از آنها و قبل از اقامه نماز متفرق شوند و برنگردند به طوري كه كمتر از ـ 5 نفر ـ باقي مانده باشند وظيفه افراد باقي مانده نماز ظهر است .
كد مسأله: 64700
مسأله 2998- در صورتي كه قبل از انجام مسماي وجب در خطبه ( يعني حداقلي از واجبات خطبه ها كه بتوان آنها را خطبه ناميد ) عده اي از مامومين متفرق شوند و كمتراز ـ 4 نفر ـ بمانند و پس از مدت كوتاهي برگردند ( بطوري كه عدد لازم ـ 5 نفر » كامل شود ) اگر امام در اين فاصله سكوت كرده باشد ، پس از مراجعه مامومين بايد از نقطه اي كه خطبه را قطع نموده ادامه دهد ولي اگر (با وجود تقليل مامومين از حد نصاب لازم ) خطبه را ادا مه داده و جريان امر بصورتي بوده كه افراد پراكنده صداي او را نشنيده اند ، بايد پس از مراجعه آنها و تكميل عدد لازم ، آن قسمت را كه در غياب آنها خوانده اعاده كند . و اگر زمان بازگشت مامومين طولاني باشد بطوري كه عرفا به يك پارچگي خطبه لطمه بزند بايد امام خطبه را اعاده كند . چنانچه اگر با ورود مامومين جديد هم عدد لازم ـ 5 نفر ـ كامل بشود اعاده خطبه ضروري است .
كد مسأله: 64701
مسأله 2999- اگر مامومين بعد از خطبه يا در اثناي آن متفرق شوند ( بطوري كه كمتر از 5 نفر باقي بمانند ) و سپس برگردند تا عدد لازم كامل شود در صورتي كه مسماي خطبه محقق شده باشد اعاده خطبه وجب نيست ، گرچه مدت تفرق طولاني باشد . و در صورتي كه مسماي خطبه محقق نشده باشد ، اگر علت تفرق ، انصراف مامومين از نماز جمعه بوده احتياط واجب آن است كه پس از بازگشت آنها ، امام ، خطبه ها را از نو بخواند ( ولو اينكه مدت تفرق كم باشد ) و اگر علت تفرق و پراكندگي امري نظير باران و غيره بوده در اين صورت اگر مدت آن به قدري طولاني شود كه عرفا به يك پارچگي خطبه لطمه بزند واجب است خطبه ها را از نو بخواند والا خطبه قبلي را ادامه مي دهد و صحيح است .
كد مسأله: 64702
مسأله 3000- اگر در جائي نماز جمعه برگزار شد نبايد در فاصله اي كمتر از يك فرسخي آن نماز جمعه ديگري منعقد شود . پس اگر با فاصله يك فرسخ دو نماز جمعه اقامه شود هر دو صحيح است . لازم به تذكر است كه ميزان در مسافت ، محل نماز جمعه است نه شهري كه نماز جمعه در آن تشكيل شده است . بنابراين در شهرهاي بزرگي كه طول آن چند فرسخ است مي توان چند نماز جمعه تشكيل داد .
كد مسأله: 64703
مسأله 3001- احتياط مستحب آن است كه قبل از اقامه نماز جمعه مطمئن شوند كه در كمتر از حد مقرر نماز جمعه ديگري قبل از آنها و يا مقارن آنها برگزار نشده و نمي شود
كد مسأله: 64704
مسأله 3002- اگر دو نماز جمعه در يك زمان و با فاصله كمتر از حد معين ( يك فرسخ ) تشكيل شود هر دو باطل است. ولي اگر يكي از آنها قبلا شروع شده ولو فقط تكبيره الاحرام را گفته باشد ، ديگري باطل است . چه نمازگزاران بدانند كه قبل از آنها يا بعد از آنها نماز جمعه ديگري در فاصله كمتر بر قرار شده و يا مي شود و چه ندانند . و ميزان در صحت ، تقدم در نماز است نه در خطبه ها . بنابراين اگر يكي از دو نماز جمعه در خطبه ها مقدم بوده اما نماز دوم در شروع نماز تقدم داشته نماز دوم صحيح و اولي باطل خواهد بود .
كد مسئله: 64705
مسأله 3003- اگر يقين دارند كه در فاصله كمتر از حد لازم ( يك فرسخ ) نماز جمعه اي بر پا شده ولي شك دارند كه آن نماز قبلا برگزار شده يا نه ، و يا شك دارند كه آن نماز مقارن با آنها برگزار مي شود يا نه ، در هر دو صورت مي توانند خود نماز جمعه اي تشكيل دهند و همچنين است در صورتي كه نسبت به اصل انعقاد نماز جمعه ديگر اطمينان نداشته باشند .
كد مسئله: 64706
مسأله 3004- اگر پس از پايان نماز جمعه متوجه شوند كه نماز جمعه ديگري در كمتر از حد مقرر تشكيل شده و هر يك از دو گروه احتمال دهد كه قبل از ديگري به اقامه جمعه پرداخته ، بر هيچ يك اعاده جمعه و نيز نماز ظهر واجب نيست . گرچه قول به وجوب اعاده ، مطابق احتياط است ولي اگر گروه سومي خواسته باشند در همان محدوده اقامه جمعه ديگري بنمايند ، بايد يقين داشته باشند كه آن دو نماز جمعه باطل است و اگر احتمال صحت يكي از آن دو را بدهند نمي توانند اقامه جمعه ديگري بنمايند .
كد مسئله: 64707
مسأله 3005- در زمان غيبت ولي عصر (عج) كه نماز جمعه واجب تعييني نيست خريد و فروش و ساير معاملات پس از اذان جمعه حرام نيست .
كد مسئله: 64708
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».