مناسک حج آیت الله سید ابوالقاسم خوئی

مشخصات کتاب

سرشناسه : خوئی، ابوالقاسم ، 1371 - 1278

عنوان و نام پدیدآور : مناسک حج/ فتاوای ابوالقاسم موسوی خوئی

مشخصات نشر : قم: مدینه العلم، 1412ق. = 1370.

مشخصات ظاهری : 411 ص.نمونه

شابک : بها:رایگان

موضوع : حج

رده بندی کنگره : BP188/8/خ 9م 8 1370

رده بندی دیویی : 297/357

شماره کتابشناسی ملی : م 71-1721

برگرفته از:

http://alkhoei.net/arabic/khlib/viewbook/fullbook/viewbook.php?bid=131

فهرست

پیش در آمد

مقدمه

وجوب حج

شرایط وجوب حج

بلوغ.

عقل

ستطاعت

امنیت وسلامتی

زاد وراحله

رجوع به کفایت

حج با مال غصبی

حج زن وزوجه

کفایت نایب گرفتن از میقات

وصیّت به حج

احکام نیابت

حج مستحبی

اقسام عمره

اقسام حج

حج تمتع

اعمال عمرهء تمتع

اعمال حج تمتع

شرایط حج تمتع

حج افراد

حج قران

میقات های احرام

1 - مسجد شجره

2 - وادی عتیق

3 - جحفه

4 - یلملم

7 - منزل خود شخص

9 - محاذات مسجد شجره

10 - اَدنی الحل

کیفیت احرام

نیت، ی

تلبیه

پوشیدن دو جامهء احرام

تروک احرام

شکار حیوان صحرایی

کفّارات شکار

نزدیکی با زنان

بوسیدن زن

لمس زن

استمناء

عقد نکاح

استعمال بوی خوش

پوشیدن لباس دوخته بر مردان

سرمه کشیدن

نگاه کردن در آینه

پوشیدن چکمه وجوراب

دروغ ودشنام

جدال نمودن

کشتن جانور بدن

زینت نمودن

مالیدن روغن به بدن

جدا نمودن مو از بدن

پوشانیدن سر بر مردان

پوشانیدن رو بر زنان

زیر سایه رفتن مردان

بیرون آوردن خون از بدن

دندان کندن

1 - شکار در حرم

2 - کندن درخت وگیاه حرم

جای کشتن کفارات

طواف

 : نیت

حیض شدن در عمره تمتع

حیضش هنگام احرام

از شرایط طواف، طهارت

واجبات طواف

نقص در طواف

زیادی در طواف

شک در عدد

اشواط

نماز طواف

سعی

سعی یعنی چه؟

احکام سعی

شک در سعی

تقصیر

واجبات حج

1 - احرام حج

2 - وقوف در عرفات

3 - وقوف در مزدلفه

درک وقوفین

واجبات منی

2 - ذبح ونحر در منی

مصرف قربانی

3 - حلق یا تقصیر

طواف حج ونماز آن وسعی

طواف نساء ونماز آن

بیتوته در منی

رمی جمرات

احکام مصدود

احکام محصور

آداب ومستحبات حج

مستحبات سفر

مستحبات احرام

مکروهات احرام

مستحبات دخول حرم

مستحبات دخول مکهء معظمه

آداب مسجد الحرام

آداب ومستحبات طواف

مستحبات نماز طواف

مستحبات سعی

مستحبات احرام تا وقوف به عرفات

مستحبات وقوف به عرفات

مستحبات وقوف به مزدلفه

مستحبات رمی جمرات

مستحبات هَدْی

مستحبات حلق

مسحبات طواف حج ونماز آن وسعی

مستحبات منی

مستحبات دیگر مکهء معظمه

طواف وداع

زیارت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از حج

زیارت حضرت صدیقه(علیها السلام)

زیارت جامعه

دعاء امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه

دعاء امام زین العابدین(علیه السلام) در روز عرفه

*****مناسک حج (فارسی): 1

*****مناسک حج (فارسی): 2

*****مناسک حج (فارسی): 3

پیش در آمد

( بسم الله الرحمن الرحیم )

مسائلی که در این جزوه درج شده مطابق نظر این جانب است وعمل به آن مجزی است انشاء الله تعالی.

محرم الحرام سنهء 1396 ه_ -

ابوالقاسم الموسوی الخوئی(رحمهء الله علیه)

*****مناسک حج (فارسی): 4

صفحه فارغه (مطابق للمطبوع)

*****مناسک حج (فارسی): 5

مقدمه

( بسم الله الرحمن الرحیم )

( الحمدالله رب العالمین وَ صلی الله علی خیر خلقه وَ افضل بریته محمد عترتهء الطاهرین. وَ اللعنه الدائمه علی أعدائهم أجمعین. )

و بعد، این رساله ای است در مناسک حج که اغلب مسائل مورد ابتلا را دربر دارد ورسالهء منظم ومرتبی است که فهمیدن ومراجعهء به آن آسان، ومستحبات را از واجبات جدا نموده ایم تا سبب اشتباه مؤمنان نگردد. وامیدواریم خداوند متعال این عمل را ذخیرهء آخرت ما قرار دهد.

*****مناسک حج (فارسی): 6

صفحه فارغه (مطابق للمطبوع)

*****مناسک حج (فارسی): 7

وجوب حج

اشاره

بر هر مکلفی که دارای شرایط ذیل باشد، حج واجب است ووجوبش از کتاب وسنّتِ قطعی، ثابت شده. وحج یکی از ارکان دین ووجوبش از ضروریات است وترک آن با اعتراف به ثبوتش از گناهان بزرگ است، همچنان که انکار اصل فریضه در صورتی که مستند به شبهه نباشد کفر است. خداوند متعال در کتاب مجید خود فرموده { : [وَ لله عَلَی النّاس حِجّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إلیهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإنَّ اللهَ غَنِیُّ عَنِ العالَمینِ] ی } عنی خداوند متعال حج بیت را بر کسانی که مستطیع ومتمکن از رفتن به سوی او هستند، واجب فرموده وهر کس از این واجب رو

*****مناسک حج (فارسی): 8

گردانده ومنکر آن شود، (به خود ضرر زده است) وخداوند از تمام موجودات بی نیاز است.

و شیخ کلینی(علیه الرحمه) به طریق معتبر از حضرت صادق (سلام الله علیه) روایت نموده که حضرت فرمود: هر کس از دنیا برود وحجهء الاسلام را بجا نیاورده باشد، بدون اینکه محتاج یا بیمار شده باشد که از آن باز ماند یا آن که حکومت از رفتنش جلوگیری

کرده باشد، چنین کس در حال مردن یهودی یا نصرانی خواهد بود.

این آی کریمه واین حدیث شریف در اهمیّت حج ووجوبش کافی است وروایات بسیاری در این دو موضوع وارد شده که این مختصر گنجایش آنها را ندارد واز جهت اختصار به همین قدر اکتفا شد.

بدان که حج واجب بر مکلف در اصل شریعت، یک مرتبه در تمام عمر است وآن را حجت

*****مناسک حج (فارسی): 9

الاسلام می نامند.

مسأله 1

وجوب حج پس از تحقق شرایطش فوری است وباید در سال استطاعت انجام شود، واگر کسی از روی نافرمانی وعصیان یا به جهت عذری آن را ترک کرد در سال آینده وهمچنین سالهای بعد واجب خواهد شد. وبعید نیست که تأخیر آن بدون عذر از گناهان کبیره باشد.

مسأله 2

هرگاه استطاعت حاصل شد وبه جا آوردن حج متوقف بر مقدمات وتهیهء وسائلی بود، باید فوراً به تحصیل آن پرداخته وخود را آماده ومهیا نماید، وهر گاه قافله های متعددی باشد که یکی پس از دیگری حرکت می کنند، پس مکلف اگر اطمینان دارد با اولین قافله اگر حرکت ننماید، می تواند با قافلهء بعدی به حج برسد تأخیر جایز است، والا باید در اولین فرصت حرکت کند.

*****مناسک حج (فارسی): 10

مسأله 3

هرگاه متمکن از رفتن با اولین کاروان وقافله بود ونرفت به اعتماد اینکه با تأخیر نیز حتماً ترک خواهد کرد، ولی اتفاقاً با قافلهء بعدی نتوانست برود یا آن که به علت تأخیر، حج را درک ننمود حج بر ذمه اش واجب ومستقر خواهد بود، هر چند در تأخیر معذور باشد.

شرایط وجوب حج

شرط اول: بلوغ.

اشاره

پس بر غیر بالغ اگرچه نزدیک به بلوغ باشد حج واجب نیست. وچنان چه بچه ای حج کند جای حجهءالاسلام را نمی گیرد، هر چند حجش صحیح می باشد بنابر اظهر.

مسأله 4

هرگاه نابالغ به حج رود وقبل از

*****مناسک حج (فارسی): 11

احرام از میقات بالغ شود ومستطیع باشد، حجش بی اشکال حجهءالاسلام خواهد بود. وچنان چه بعد از بستن احرام بالغ شود جائز نیست حجش را به عنوان استحباب تمام نماید یا عدول به حجهءالاسلام کند، بلکه واجب است به یکی از میقاتها رفته واز آن جا برای حجهءالاسلام احرام ببندد. وهر گاه متمکن از رفتن به میقات نباشد جای احرام بستن چنین شخصی تفصیلی دارد که بعداً بیان خواهد شد ان شاء الله.

مسأله 5

هرگاه به عقید اینکه هنوز بالغ نشده حج استحبابی به جا آورد وبعد از ادای حج معلوم شد که بالغ بوده، این حج کافی از حجهء الاسلام می باشد.

مسأله 6

طفل ممیز مستحب است حج نماید. ودر صحت آن اذن ولی معتبر نیست.

*****مناسک حج (فارسی): 12

مسأله 7

مستحب است ولی طفل ممیز (خواه پسر خواه دختر باشد) او را محرم نماید، به این معنی که جامه های احرام را به او پوشانده واو را وادار به تلبیه گفتن نماید وتلبیه را به او تلقین کند، اگر قابل تلقین باشد، به این معنی که بتواند هرچه به او بگویند بگوید، والا خود به جای او تلبیه بگوید، وباز دارد او را از آنچه بر محرم لازم است از او اجتناب نماید. وجایز است کندن رخت او را تا رسیدن به «فخ» تأخیر بیندازد، اگر راهش از آن طرف باشد، واو را وادارد که آنچه از اعمال حج را می تواند به جا آورد، وآنچه نمی تواند خود به نیابت او به جا آورد، واو را دور خانهء خدا طواف داده بین صفا ومروه سعی دهد ودر عرفات ومشعر نیز وقوفش دهد ووادار کند رمی را شخصاً انجام دهد اگر بتواند، والا خود به جای او رمی کند. وهمچنین نماز طواف وتراشیدن سر وبقیهء

*****مناسک حج (فارسی): 13

اعمال.

مسأله 8

نفقه (هزینهء) حج بچه، آنچه مازاد بر نفقهء عادی است بر ولی است نه بر خودش. بلی اگر حفظ بچه متوقف بر همراه بردن اوست به سفر، یا سفر مصلحت او باشد، جایز است از مال خودش خرجش کنند.

مسأله 9

پول قربانی بچه بر ولی اوست، وهمچنین کفارهء شکار. واما کفاراتی که با به جا آوردن عمدی موجباتشان واجب می شوند، ظاهر این است که به بچه واجب نمی شود، نه بر ولی ونه در مال بچه.

شرط دوم : عقل

است. بر دیوانه هرچند اَدواری باشد، حج واجب نیست. بلی اگر در ماههای حج، دیوانه عاقل شد ومستطیع بود وتمکن از به جا آوردن اعمال حج داشت بر او واجب می شود، هرچند در اوقات دیگر دیوانه باشد.

*****مناسک حج (فارسی): 14

شرط سوم : آزادی است. پس بر مملوک (غلام زر خرید) هر چند مستطیع ومأذون از قبل مولای خود باشد، حج واجب نیست. وهر گاه به اذن مولای خود حج نماید حجش صحیح است، ولی کفایت از حجهءالاسلام نمی کند وبعد از آزادی چنان چه دارای شرایط باشد باید دوباره حج نماید.

مسأله 10

مملوکی که به اذن مولای خود حج نمود هرگاه در حج کاری را که موجب کفاره باشد انجام دهد، کفارهء آن بر مولایش خواهد بود در غیر شکار، ودر شکار بر خودش.

مسأله 11

هرگاه مملوک به اذن مولای خود حج نموده وقبل از رفتن به مشعر آزاد شد، حجش کفایت از حجهءالاسلام می کند. بلکه ظاهر این است که وقوف به عرفات در حال آزادی نیز کفایت می کند هرچند مشعر را درک نکرده باشد. ودر اِجزاء آن

*****مناسک حج (فارسی): 15

استطاعت حین آزادی معتبر است. پس اگر هنگام آزاد شدن مستطیع نباشد، حجش به جای حجهءالاسلام شمرده نخواهد شد. ودر حکم به اِجزاء فرقی بین اقسام حج نیست وهر یک از حج قران یا افراد یا تمتّع کفایت می کند، در صورتی که آنچه به جا آورده مطابق وظیفهء واقعی اش بوده است.

مسأله 12

هرگاه آزادی بنده قبل از مشعر باشد، در حج تمتع قربانی بر وی می باشد. واگر تمکن نداشت عوض قربانی به دستوری که بعداً گفته خواهد شد روزه بگیرد. وچنان چه قبل از مشعر آزاد نشده باشد مولایش مخیر است که عوض او قربانی یا او را وادار به روزه نماید.

[شرط چهارم: استطاعت ]

اشاره

شرط چهارم: استطاعت است. ودر آن چند چیز معتبر است:

اول: سِعهء وقت

، به این معنی که وقت کافی

*****مناسک حج (فارسی): 16

برای رفتن به مکه وبه جا آوردن اعمال واجب در آن جا باشد. بنابراین اگر به دست آمدن مال وقتی باشد که برای این اعمال کافی نباشد، یا کافی باشد ولی با مشقت زیاد که عادهء تحمل نشود، واجب نخواهد بود ودر چنین صورت واجب است مال را تا سال بعد نگهداری نماید. پس اگر استطاعت باقی بود حج در سال بعد واجب خواهد بود والا واجب نیست.

دوم : امنیت وسلامتی

اشاره

، به این معنی که در رفتن وبرگشتن وبودن در آنجا، خطری بر جان ومال وناموسش نباشد، همچنان که مباشرت حج بر شخص مستطیعی که شخصاً نمی تواند به جهت پیری یا بیماری یا عذر دیگری به حج برود نیست، ولی نایب گرفتن بر او واجب است چنان که خواهد آمد.

مسأله 13

اگر برای حج دو راه باشد یکی مأمون وبی خطر ودیگری غیر مأمون وبا خطر

*****مناسک حج (فارسی): 17

وجوب حج ساقط نمی شود، بلکه واجب است از راه بی خطر برود هر چند دور باشد.

مسأله 14

اگر در بلد خود مالی داشته باشد که به حج رفتن تلف شود، حج بر او واجب نخواهد بود وهمچنین است اگر چیزی باشد که شرعاً مانع از رفتن به حج باشد، همچنان که اگر حج رفتن سبب ترک واجب اهمَ ّ از او شود، مانند نجات غریق یا نجات کسی از سوختن، یا آن که حجش متوقف بر این باشد که فعل حرامی انجام دهد که اجتناب از آن اهمِ از حج باشد که در تمام این صور حج واجب نیست.

مسأله 15

هرگاه با اینکه حجش مستلزم ترک واجب اهم یا به جا آوردن فعل حرام باشد به حج رود، در این صورت هرچند از جهت ترک واجب یا فعل حرام معصیت کار می شود، ولی ظاهر این است

*****مناسک حج (فارسی): 18

که حجش مجزی از حجهء الاسلام خواهد بود، البته اگر شرایط دیگر را دارا باشد. وفرقی نیست بین کسی که حج از سالها قبل بر ذمه اش مستقر بوده وکسی که حج در همان سال استطاعت بر او واجب شده.

مسأله 16

هرگاه در راه حج دشمنی باشد که دفع او جز به پرداخت مال زیاد ممکن نباشد، پرداخت مال واجب نیست ووجوب حج ساقط خواهد شد.

مسأله 17

هرگاه راه حج منحصر به دریا باشد، وجوب حج ساقط نخواهد شد مگر در صورت ترس از غرق یا بیماری. وچنان چه با ترس از این چیزها حج نمود بنابر اظهر حجش صحیح خواهد بود.

شرط سوم : زاد وراحله

اشاره

است. ومعنی زاد، داشتن توشهء راه است که آنچه در سفر محتاج است

*****مناسک حج (فارسی): 19

داشته باشد یا پولی داشته باشد که توشهء خود را تهیه نماید. ومعنی راحله، داشتن وسیلهء سواری که بدان وسیله برود وبرگردد. ولازم است زاد وراحله لایق به حال شخص باشد.

مسأله 18

داشتن راحله یا وسیلهء سواری مختص به صورت احتیاج نیست، بلکه مطلقاً شرط است هرچند محتاجش نباشد، مانند اینکه بدون مشقت قدرت پیاده روی داشته باشد، وپیاده روی هم منافی شرف وآبرویش نباشد.

مسأله 19

میزان ومعیار در زاد وراحله، وجود فعلی آنهاست، وکسی که می تواند آنها را با کار وکاسبی تحصیل نماید حج واجب نیست. وفرقی در اشتراط راحله بین دور ونزدیک نیست.

مسأله 20

استطاعتی که در وجوب حج معتبر است استطاعت از جایی است که در اوست نه

*****مناسک حج (فارسی): 20

از بلد ووطنش. پس هرگاه مکلف مثلاً برای تجارت یا غیر آن به مدینهء منوره یا جده رفت ودر آن جا دارای زاد وراحله یا قیمت آنها باشد که بتواند با آن حج نماید حج بر او واجب خواهد بود، هرچند اگر در بلد خود می بود مستطیع نمی شد.

مسأله 21

اگر مکلف ملکی داشته باشد، وبه قیمت خودش فروش نرود وچنان چه بخواهد حج نماید باید به کمتر از قیمت بفروشد که باعث ضرر کلی شود، فروشش واجب نیست. واما اگر هزینه ومخارج بالا برود ومثلاً کرایهء ماشین در سال استطاعت گرانتر از سال بعد باشد، تأخیر جایز نیست وباید همان سال برود.

مسأله 22

داشتن هزینهء بازگشت هنگامی معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد یا خواسته

*****مناسک حج (فارسی): 21

باشد در جای دیگر غیر از وطن خود ساکن شود، باید هزینهء رفتن به آن جا را داشته باشد ودارا بودن هزینهء بازگشت به وطن لازم نیست. بلی اگر جایی که می خواهد در آن جا بماند دورتر از وطنش باشد که هزینهء رفتن به آن جا بیشتر از هزینهء بازگشت به وطن باشد،در این صورت داشتن هزینهء تا آن جا شرط نیست، بلکه داشتن هزینهء بازگشت به وطن در وجوب حج کافی است.

شرط چهارم: رجوع به کفایت

اشاره

است. یعنی مکلف بایستی طوری باشد که پس از برگشتن از حج، بتواند خود وعائلهء خود را اداره نماید ودچار تهیدستی وفقر نگردد. پس اگر دارای مبلغی است که وسیلهء کسب وسرمایه است که چنان چه آن مبلغ را صرف حج نماید، پس از بازگشت محتاج خواهد بود وبداند که راه دیگری برای زندگی مناسب

*****مناسک حج (فارسی): 22

شأن خود نخواهد داشت بر چنین شخصی حج واجب نیست. پس از آنچه ذکر شد ظاهر می شود که فروختن چیزهای ضروری زندگی مانند منزل مناسب شأن ورختهایی که برای زینت وآبرو دارد، واثاث منزل، وابزار کار که برای زندگی به آنها احتیاج دارد ومانند آنها، مثل کتاب نسبت به اهل علم که برای تحصیلاتش لازم است، واجب نیست، وخلاصه آنچه در زندگی انسان مورد حاجت است وصرفش در راه حج سبب بیچارگی ومشقت شود، فروشش واجب نیست. بلی اگر آنها بیشتر از حاجتش باشند واجب است مازاد را برای هزینهء حج بفروشد. بلکه کسی که دارای منزلی است که مثلاً

دویست هزار تومان می ارزد ومی تواند آن را فروخته ومنزل دیگری به کمتر خریداری نموده وبدون مشقت در آن زندگی کند وتفاوت دو قیمت وافی به هزینهء حج وهزینهء زندگی زن

*****مناسک حج (فارسی): 23

و بچهء وی باشد، لازم است این عمل را انجام داده وبه حج برود.

مسأله 23

هرگاه انسان مالی داشته که به جهت احتیاج به آن فروشش برای حج واجب نبوده، بعداً از آن مستغنی شده ودیگر حاجتی به آن ندارد، واجب است آن را فروخته وحج نماید، مثلاً خانمی که دارای زینت وزیوری بوده که محل حاجتش بوده، وفعلاً به علت بزرگی وپیری یا به علت دیگر مورد حاجتش نیست، واجب است آن را فروخته وقیمتش را در حج صرف نماید.

مسأله 24

هرگاه انسان منزل ملکی داشته باشد ومنزل دیگری نیز باشد که می تواند بدون ناراحتی ومشقت در آن بنشیند وسکنی نماید مانند منزل وقفی که منطبق بر او باشد، واجب است منزل خود را در صورتی که قیمتش کفاف هزینهء حج را بدهد یا به

*****مناسک حج (فارسی): 24

ضمیمهء پولی که دارد وافی شود، فروخته وبه حج برود، واین حکم نسبت به کتابهای علمی وسایر وسایل زندگی جاری است.

مسأله 25

هرگاه کسی مقداری پول داشته باشد که کفاف هزینهء حج را می دهد وخود احتیاج به ازدواج یا خرید منزل برای خود دارد یا محتاج به وسایل دیگری است، در صورتی که صرف آن پول در راه حج باعث ناراحتی ومشقت در زندگی وی شود، حج بر او واجب نمی شود، وچنان چه سبب ناراحتی نشود واجب می شود.

مسأله 26

هرگاه انسان طلبی دارد که وقتش رسیده واجب است مطالبه کند وچنان چه بدهکار بدحساب وبد بده باشد، واجب است او را مجبور به پرداخت کند واگر تحصیل آن متوقف بر مراجعه به دادگاه باشد لازم است مراجعه نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 25

و همچنین است اگر مدت طلب سر نرسیده ولی چنان چه از بدهکار مطالبه شود خواهد پرداخت. واما اگر بدهکار نادارا یا بد بده باشد واجبارش غیر ممکن یا باعث ناراحتی ودردسر طلبکار شود، یا طلب هنوز مدت داشته باشد وبدهکار قبل از وقت نمی پردازد، در این چند صورت چنان چه بتواند طلب خود را به مبلغی که به تنهایی به ضمیمهء مال دیگر وافی به مصارف حج باشد، بفروشد ودر این کار ضرر ومشقتی به او متوجه نگردد، واجب است بفروشد وچنان چه موجب ضرر شود واجب نخواهد بود.

مسأله 27

هر صاحب صنعتی مانند آهنگر وبنّا ونجار وخیاط ومانند اینها از کسانی که کسبشان کفاف مخارج خود وعائله شان را می دهد، در صورتی که از بابت ارث یا غیر آن مالی به دست آورند که جوابگوی مخارج حج وزندگیشان باشد در موقع

*****مناسک حج (فارسی): 26

رفتن وبرگشتن، حج بر آنها واجب می شود.

مسأله 28

کسی که از وجوه شرعیه مانند خمس وزکاهء وامثال اینها زندگی خود را اداره می کند وبر حسب عادت مخارجش بدون مشقت مضمون وحتمی باشد، در صورتی که دارای مقداری پول گردد که وافی به هزینهء حج ومخارج عیالش باشد، بعید نیست حج بر او واجب باشد. وهمچنین است کسی که شخص دیگر در تمام مدت زندگی او، مخارجش را متکفل باشد. همچنین کسی که اگر آنچه دارد در راه حج صرف کند زندگی بعد از حجش با قبل از آن تفاوتی نکند.

مسأله 29

در استطاعت ملکیتِ لازم وثابت لازم نیست، بلکه ملکیت متزلزل نیز کافی است پس هرگاه با کسی مصالحه ای کند که طرف برای خود تا مدت معینی خیار گذاشته باشد ومال المصالحه به مقدار

*****مناسک حج (فارسی): 27

مصارف حجش باشد، حج بر او واجب خواهد بود. وهمچنین است در هبهء جائزه.

مسأله 30

بر مستطیع لازم نیست که حتماً از مال خود به حج برود، پس هرگاه به گدایی یا با مال دیگری حج کند کافی است. بلی اگر جامه های احرام یا پول قربانی اش غصبی باشد کافی نخواهد بود.

مسأله 31

تحصیل استطاعت به کسب یا غیر آن واجب نیست. پس هرگاه کسی مالی به انسان هبه کند که در صورت قبول آن مستطیع خواهد شد، قبولش لازم نیست، وهمچنین است اگر کسی از او بخواهد که خود را برای خدمتی اجیر کند که با اجرتش مستطیع خواهد شد، هر چند آن خدمت هم لایق به حالش باشد. بلی اگر خود را اجیر خدمت در راه حج نمود وبدان مستطیع شد، حج بر او واجب

*****مناسک حج (فارسی): 28

خواهد شد.

مسأله 32

اگر کسی خود را اجیر نیابت حج کند وبا پول نیابت مستطیع شود، در صورتی که حج نیابی مقید به همان سال باشد حج نیابی را باید مقدم بدارد.پس چنان چه استطاعتش تا سال بعد باقی ماند، حج بر او واجب خواهد بود وچنان چه باقی نماند، واجب نخواهد بود، واما اگر حج نیابی مقید به همان سال نباشد، حج خود را مقدم بدارد. مثال: زید به عمرو می گوید مبلغ بیست هزار تومان دارم که می خواهم برای پدر یا مادرم در حج نیابت بگیرم وعمرو حاضر می شود برای این عمل اجیر شود وفرض کنیم مصارف حج ده هزار تومان است که عمرو با این مبلغ می تواند دو مرتبه حج کند، در این صورت عمرو مستطیع خواهد شد. پس اگر زید حج را مقید به همان سال نمود عمرو همان سال را به نیابت

*****مناسک حج (فارسی): 29

پدر زید حج می نماید وچنان چه استطاعتش تا سال بعد باقی ماند، لازم است سال بعد برای خودش حج نماید وچنان چه باقی نماند، چیزی بر او واجب نخواهد بود. ولی اگر زید حج پدر خود را به همان سال مقید نکرد، عمرو

باید اول حج خود را به جای آورده وسال بعد به نیابت پدر زید حج نماید.

مسأله 33

هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد وقدرت پرداخت آن را بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.

مسأله 34

هرگاه انسان هزینهء حج را داشته باشد، وبدهکار نیز باشد وصرف آن مقدار در راه حج منافی با پرداخت بدهیش نباشد حج بر او واجب خواهد بود. ودر صورتی که آن پول را صرف حج کند نخواهد توانست بدهی خود را بپردازد، حج واجب

*****مناسک حج (فارسی): 30

نخواهد بود، وفرقی نیست بین اینکه بدهی وقتش رسیده باشد یا هنوز مدت داشته باشد، وبین اینکه بدهی قبل از بدست آوردن آن پول باشد یا بعد از آن.

مسأله 35

هرگاه انسان خمس یا زکات بدهکار باشد، ومقداری پول داشته باشد که اگر خمس یا زکات را بدهد مابقی کفاف هزینهء حج را نخواهد داد، واجب است خمس یا زکات را بدهد وحج بر او واجب نخواهد بود. وفرقی نیست بین آن که خمس وزکات در عین مالش باشد یا بر ذمه اش.

مسأله 36

کسی که حج بر او واجب شده، وخمس یا زکات ویا حقوق واجب دیگر بدهکار است، لازم است آنها را بدهد، وتا آنها را نپردازد جایز نیست به حج برود. وهرگاه جامه های احرام یا پول وقربانی اش از مالی باشد که حق به او تعلق گرفته حجش صحیح نخواهد بود.

*****مناسک حج (فارسی): 31

مسأله 37

هرگاه انسان مقداری پول داشته باشد، ونداند که کفاف مخارج حج را می دهد یا نه حج بر او واجب نیست، ولازم نیست فحص وتحقیق کند، هر چند فحص وتحقیق احوط است.

مسأله 38

هرگاه انسان مالی دارد که در دسترسش نیست وبه تنهایی یا با مالی که در دسترسش است کفاف مخارج

حج را می دهد، اگر نتواند در آن مال هرچند با وکالت دادن در فروشش باشد تصرف کند، حج بر او واجب نخواهد بود، وچنان چه بتواند واجب خواهد بود.

مسأله 39

هرگاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینهء حج را بدهد، حج بر او واجب می شود، وجایز نیست در آن مال تصرفی کند که از استطاعت خارج شود ونتواند تدارک کند. واین تصرف خواه پیش از تمکن از سفر باشد یا بعد از آن فرقی

*****مناسک حج (فارسی): 32

ندارد. بلکه ظاهر این است که قبل از ماههای حج تصرف جایز نیست. بلی اگر تصرف کرد وآن را فروخت ویا بخشید یا بنده ای بود وآزادش کرد، تصرفش صحیح است هرچند گناهکار خواهد بود.

مسأله 40

ظاهر این است که مالک بودن زاد وراحله معتبر نیست. پس هرگاه نزد انسان مالی باشد که تصرفش در آن جایز باشد، حج بر او واجب می شود. البته در صورتی که کفاف مخارج حج را بدهد وشرایط دیگر را نیز دارا باشد.

مسأله 41

همچنان که داشتن توشه ووسیلهء سواری ومخارج حج برای رفتن در اول لازم است، برای برگشتن وتا آخر نیز لازم است. یعنی باید انسان دارای آنها باشد چه هنگام رفتن وچه هنگامی که مشغول اعمال حج است وچه هنگام بازگشت به وطن. پس اگر مالی که داشت در بلد خودش یا در راه تلف

*****مناسک حج (فارسی): 33

شد، حج بر او واجب نخواهد بود واین امر کشف می کند از اینکه از اول استطاعت نداشته. ومانند این است هرگاه بدهی قهری پیدا کند. مثل اینکه از روی خطا مال کسی را تلف کند واگر دارایی خود را صرف حج نماید، نتواند عوض او را به صاحبش بدهد. بلی تلف کردن عمدی وجوب حج را از بین نمی برد بلکه حج بر او مستقر خواهد بود ولازم است حج را هرچند به سختی وگدایی باشد به جا آورد. اینها که گفته شد فقط در مورد تلف زاد وراحله است. واما تلف مالی که در بلد خود برای زندگی جا گذاشته، کاشف از این نیست که از اول مستطیع نبوده، بلکه در این صورت حجش کافی وبعد از آن حجی بر او نیست.

مسأله 42

اگر انسان مالی داشته باشد که به مقدار مصارف حج باشد ولی عقیده اش این بوده

*****مناسک حج (فارسی): 34

که کافی نیست، یا غفلت داشته، یا غافل از وجوب حج بوده غفلتی که معذور بوده، حج بر او واجب نیست. واما اگر شک داشته یا غافل از وجوب حج باشد ومنشأ غفلتش تقصیر بوده سپس دانسته یا یادش آمد بعد از آن که مالش تلف شده ومتمکن از حج نشده، ظاهر این است که حج بر

ذمهء وی مستقر شده اگر دارای سایر شرایط بوده.

مسأله 43

همچنان که استطاعت به داشتن زاد وراحله محقق می شود، به بذل، یعنی کسی مصارف یا هزینهء حج را به انسان بدهد، نیز محقق می شود. ودر بذل فرقی نیست بین آن که یک نفر تمام مخارج را بدهد یا چند نفر که هر کدام قسمتی را به عهده بگیرند. وچنان چه کسی را دعوت به حج نموده وملتزم به زاد وراحله ومخارج زندگی عائله وی شوند، حج بر او واجب می شود. وهمچنین است اگر به او مالی

*****مناسک حج (فارسی): 35

داده شده که در حج صرف نماید وآن مال کفاف هزینهء حج وزندگی عائلهء وی را بدهد. وفرقی بین اباحه (در اختیار گذاشتن) وتملیک ودادن عین مال یا قیمت آن نیست. مثل اینکه شخصی ماشین خود را که مثلاً بیست هزار تومان ارزش دارد در اختیار انسان گذاشته یا می بخشد که آن را در راه حج صرف کند یا قیمت آن را به انسان به همین منظور می پردازد.

مسأله 44

هر گاه شخصی برای شخصی مالی وصیت کند که با آن مال حج نماید، در صورتی که آن مال به مقدار هزینهء حج وخرج زندگی عائلهء وی باشد، پس از مردن موصی حج بر موصی له واجب می شود. وهمچنین است اگر شخصی مالی را برای حج وقف یا نذر یا وصیت نماید، ومتولی وقف یا ناظر یا وصی، آن مال را به انسان بذل نماید حج بر او واجب خواهد بود.

*****مناسک حج (فارسی): 36

مسأله 45

رجوع به کفایت که معنای آن در شرط چهارم بیان شد، در استطاعت بذلی شرط نیست. بلی اگر انسان مالی از خود داشته باشد که کمتر از مصارف وهزینهء حج است وشخصی کمبود او را بذل نماید، واجب است قبول کند ولی در این صورت رجوع به کفایت شرط است. مثلاً انسان ده هزار تومان دارد ومصارف حج پانزده هزار تومان است واگر خواسته باشد رجوع به کفایت کند باید بیست هزار تومان داشته باشد، در صورتی که باذل پنج هزارتومان به عنوان کمبود به او بدهد، چون رجوع به کفایت ندارد حج واجب نخواهد بود ولی اگر باذل دهد هزار تومان بدهد واجب می شود.

مسأله 46

اگر شخصی مالی به انسان هبه نماید (ببخشد) که با آن به حج برود واجب است قبول کند. واگر واهب(بخشنده) اختیار را به انسان

*****مناسک حج (فارسی): 37

بدهد وبگوید می خواهی با این مال حج برو ونمی خواهی نرو ویا مالی را ببخشد ونامی از حج نبرد، قبولش واجب نیست.

مسأله 47

در مسألهء (34) گفته شد که بدهکاری در یک صورت مانع از استطاعت است. در این جا می گوییم در استطاعت بذلی، دَین وبدهکاری مانع نیست. بلی اگر وقت پرداخت بدهی سررسیده باشد وطلبکار هم مطالبه کند وبدهکار قدرت پرداخت بدهی خود را داشته باشد، اگر به حج نرود حج بر او واجب نخواهد شد.

مسأله 48

هرگاه جماعتی مالی را در میان بگذارند که یکی از آنها به حج برود، چنان چه یکی سبقت وپیشدستی نموده ومال را برداشت وقبض نمود، تکلیف از دیگران ساقط می شود. وچنان چه همه ترک کردند وهر یک از آنها می توانست قبض کند حج

*****مناسک حج (فارسی): 38

بر همه واجب ومستقر می شود.

مسأله 49

با بذل، جز حجی که وظیفهء مبذول له بوده در صورت استطاعت، واجب نمی شود. پس اگر وظیفهء مبذول له حج تمتع بوده وحج قران یا افراد (معنای این دو بعداً بیان خواهد شد) به او بذل شود، بر او واجب نیست قبول کند وبالعکس، یعنی کسی که وظیفه اش حج قران یا افراد است اگر حج تمتع به او بذل شود، قبولش واجب نیست. وهمچنین است یعنی قبول واجب نیست بر کسی که حجهء الاسلام را به جا آورده باشد. واما کسی که حجهء الاسلام بر ذمهء وی آمده یعنی مستطیع شده وحج نرفته تا اینکه بی پول ونادار شده وبه او بذل شود، قبولش واجب است. وهمچنین کسی که حج بر او به نذر یا شبه آن واجب شده وتمکن ندارد که این شخص نیز در صورت بذل باید قبول کند.

*****مناسک حج (فارسی): 39

مسأله 50

هرگاه به کسی پولی بذل شود که با آن حج نماید وآن مال در بین راه تلف شود وجوب حج از او ساقط می شود. بلی اگر متمکن از ادامهء سفر از مال خود باشد واجب است ادامه بدهد وحج را به جا آورد واین حج مجزی از حجهء الاسلام خواهد بود. چیزی که هست در این صورت وجوب حج مشروط به رجوع با کفایت است، به این معنی که اگر این شخص پول خود را در راه حج صرف نماید پس از بازگشت در ادارهء زندگی خود وعائله در نخواهد ماند، ولی اگر بداند که در خواهد ماند ادامهء سفر بر او واجب نخواهد بود.

مسأله 51

در وجوب حج، بذل نقدی معتبر نیست یعنی لازم نیست بخشنده مال را نقد بدهد. بلکه اگر او را وکیل کند که از قِبَل او پولی قرض کرده وبه حج برود که بعد خودش قرض را بپردازد

*****مناسک حج (فارسی): 40

و قرض نمود، حج بر او واجب می شود.

مسأله 52

ظاهر این است که پول قربانی نیز بر باذل یعنی دهنده است. پس اگر مصارف حج را داد وپول قربانی را نداد، حج بر گیرنده واجب نمی شود، مگر در صورتی که خود توانای خرید آن را از مال خود داشته باشد، بلی اگر پرداخت پول قربانی موجود ناراحتی مالی او شود، قبول بر او واجب نخواهد بود. واما کفارات پس ظاهر این است که بر گیرنده واجب باشد نه بر دهنده.

مسأله 53

حج بذلی یعنی حجی که انسان با پول دیگری که به او داده به جا آورد، کفایت از حجهء الاسلام می کند، واگر گیرنده پس از این حج، خودش مستطیع شد دیگر حجی بر او واجب نخواهد شد.

مسأله 54

باذل (دهنده یا بخشنده) مال

*****مناسک حج (فارسی): 41

می تواند از بدل خود رجوع کند قبل از آن که گیرنده داخل احرام شود یا بعد از آن. لکن اگر بعد از دخول در احرام رجوع کند، بر گیرنده واجب است حج را تا آخر به جا آورد اگر مسطتیع باشد فعلاً وباذل ضامن است وآنچه او برای اتمام حج خرج نموده باید بدهد. وچنان چه باذل در بین راه از بذل خود رجوع نمود، باید هزینهء بازگشت گیرنده را بدهند.

مسأله 55

هر گاه به کسی از سهم سبیل الله زکاهء داده شود که در راه حج صرف نماید ودر آن مصلحت عامه باشد، حج بر او واجب است، ولی اگر از سهم سادات، خمس یا از سهم فقرا، زکات داده شود وشرط شود که در راه حج صرف نماید چنین شرطی صحیح نیست پس حج هم واجب نمی شود.

حج با مال غصبی

مسأله 56

چنان چه به انسان مالی داده شود وبا او حج نمود بعد معلوم شد که آن مال غصبی بوده،

*****مناسک حج (فارسی): 42

این حج از مجزی ازحجت الاسلام نخواهد بود ومالک آن مال، حق دارد به دهنده یا گیرنده رجوع نماید. لکن اگر به گیرنده رجوع کرد، گیرنده به دهنده رجوع می کند اگر غصب بودن را نمی دانسته وچنان چه می دانسته مال غصبی بوده وبا آن به حج رفته، حق رجوع به دهنده ندارد.

مسأله 57

اگر کسی برای خود بدون استطاعت یا به جای دیگری تبرعاً یا به اجاره حج نموده، حجش کفایت از حجه السلام نمی کند. در صورتی که مستطیع شود باید حج را به جا آورد.

مسأله 58

چنان چه کسی به اعتقاد اینکه مستطیع نیست، به عنوان استحباب به حج رفت وقصد فرمانبرداری امر فعلی را نمود، بعداً معلوم شد مستطیع بوده حجش کفایت می کند وحج دیگری بر او واجب نیست.

*****مناسک حج (فارسی): 43

حج زن وزوجه

مسأله 59

در صورتی که زن مستطیع شود می تواند بدون اذن شوهر حج نماید واذن او شرط نیست، همچنان که شوهر نمی تواند زن خود را از حج واجب منع نماید. بلی می تواند در صورتی که وقت وسعت دارد او را نگذارد با اولین قافله حرکت کند. وزنی که از شوهر خود طلاق گرفته وطلاقش رجعی است وعدهء او تمام نشده، مانند زن شوهردار است.

مسأله 60

هنگامی که بانویی واجب الحج شد، همراه داشتن محرم با خود شرط نیست در صورتی که مأمون بر نفس خود باشد، ودر صورتی که مأمون نباشد وبر خود بترسد لازم است محرمی همراه خود داشته باشد هر چند به اجرت باشد، البته در صورتی که متمکن از اجرت دادن باشد، والّا - حج بر او واجب نخواهد بود.

نذر مزاحم حج

مسأله 61

کسی که نذر کرده است هر ساله

*****مناسک حج (فارسی): 44

روز عرفه حضرت سید الشهداء را در کربلا زیارت کند مثلاً وبعد از این نذر مستطیع شود، نذرش منحل وحج بر او واجب می شود. وهمچنین است هر نذری که مزاحم حج باشد.

کفایت نایب گرفتن از میقات

مسأله 62

شخص مستطیع در صورتی که توانایی حج را داشته باشد باید شخصاً به حج برود، وچنان چه کسی خواسته باشد از قبل او تبرعاً یا با اجرت حج نماید، کفایت نمی کند.

مسأله 63

کسی که حج بر ذمهء وی مستقر شده وشخصاً نتوانسته به علت بیماری یا پیری یا مانعی دیگر، حج را به جا آورد یا حج نمودن برایش مشقت وحرج داشته وامید بهبودی وتوانایی را بعد از آن ندارد، واجب است برای خود نایب بگیرد. وهمچنین کسی که دارا وثروتمند است وتوانایی مباشرت اعمال حج را ندارد یا دشوار وبا مشقت است

*****مناسک حج (فارسی): 45

باید نایب بگیرد ووجوب نایب گرفتن مانند وجوب حج فوری است.

مسأله 64

در صورتی که نایب به جای کسی که توانایی نداشت شخصاً به حج برود،حج نمود ومنوب عنه در حالتی که عذرش باقی بود فوت نمود، حج نایب کفایت می کند هر چند حج بر ذمهء وی مستقر بوده، واما اگر اتفاقاً قبل از مردن عذر برطرف شد، پس احوط این است که شخصاً در صورت تمکن حج نماید. وچنان چه بعد از محرم شدن نایب عذرش بر طرف شود، بر منوب عنه واجب است شخصاً حج نماید وبر نایب واجب نیست عمل حج را تمام نماید.

مسأله 65

کسی که شخصاً از حج نمودن معذور است وتمکن نایب گرفتن هم ندارد، وجوب حج از او ساقط است، ولی واجب است بعد از فوتش قضا شود در صورتی که حج بر او مستقر بوده، واگر

*****مناسک حج (فارسی): 46

مستقر نبوده واجب نیست. وچنان که متمکن از نایب گرفتن بوده ونایب نگرفت تا فوت نمود، واجب است از قِبَل او قضایش به جا آورده شود.

مسأله 66

اگر استنابت واجب شد، ونایب نگرفت، ولی شخصی تبرعاً از قِبَل او حج به جا آورد، کفایت نمی کند، ونایب گرفتن بر خودش واجب است.

مسأله 67

در نایب گرفتن کفایت می کند که از میقات نایب بگیرد وواجب نیست از بلد خود نایب بگیرد.

مسأله 68

کسی که حج بر ذمه اش مستقر بوده، اگر بعد از احرام در حرم بمیرد کفایت از حجهء الاسلام می کند، خواه حجش حج تمتع خواه قران خواه افراد باشد. واگر فوتش در اثنای عمرهء تمتع بوده، کفایت از حجش نیز می نماید، وقضا از او واجب نیست. واگر قبل از آن بمیرد قضا واجب می شود، هر

*****مناسک حج (فارسی): 47

چند فوتش بعد از احرام وقبل از دخول حرم یا بعد از دخول حرم بدون احرام باشد، وظاهر این است که این حکم اختصاص به حجهء الاسلام دارد، پس در حجی که به نذر یا افساد واجب شده جاری نمی شود، بلکه در عمرهء مفرده نیز جاری نمی شود. پس در هیچ یک از اینها حکم به اجزا نمی شود. وکسی که بعد از احرام در حرم بمیرد وحج از سالهای پیش بر ذمه اش مستقر نبوده بی اشکال حج وی کفایت از حجهء الاسلام می کند، واما اگر قبل از آن بمیرد ظاهر این است قضا از او واجب باشد.

مسأله 69

هرگاه کافری که مستطیع بوده مسلمان شود حج بر او واجب می شود، ولی چنان چه پس از زوال استطاعت مسلمان شود، حج بر او واجب نخواهد بود.

مسأله 70

حج بر مرتد (کسی که از دین

*****مناسک حج (فارسی): 48

اسلام برگشته) واجب می شود، ولی در حال ارتداد چنان چه حج نماید حجش صحیح نخواهد بود. وهرگاه توبه کرد وحج نمود حجش صحیح خواهد بود، اگرچه مرتد فطری باشد بنابر اقوی.

مسأله 71

مسلمان غیر شیعه چنان چه به حج رفته سپس شیعه شود اعادهء حج بر او واجب نیست، در صورتی که حج را بر طبق مذهب خود صحیح بجا آورده باشد، اگر چه بر طبق مذهب شیعه صحیح نباشد.

مسأله 72

هرگاه حج بر کسی واجب شد، ودر به جا آوردنش اهمال وتأخیر کرد تا استطاعتش از بین رفت، واجب است حج را به هر ترتیبی شده به جا آورد حتی اگر به سختی وگدایی باشد والبته به حد عسر وحرج نرسد. وچنان چه قبل از حج بمیرد واجب است از ترکهء وی حج را قضا نمایند. وچنان چه کسی

*****مناسک حج (فارسی): 49

تبرعاً بدون اجرت به جای او حج نماید صحیح وکافی است.

وصیّت به حج

مسأله 73

کسی که حجهء الاسلام بر ذمه اش می باشد هنگامی که مرگش نزدیک شود واجب است وصیت کند که حجش را به جا آورند. پس اگر مُرد حجش از اصل ترکه داده می شود اگرچه وصیت نکرده باشد. وهمچنین است (یعنی حجش از اصل ترکه خارج می شود) در صورتی که وصیت نموده ولی مقید به ثلث خود نکرده است. واگر وصیت نموده ومقید به ثلث هم نموده، پس اگر ثلثش (یک سوم دارایی اش) وافی به مخارج حج باشد، واجب است حج را از ثلث اخراج نمایند، وبر سایر چیزهایی که

*****مناسک حج (فارسی): 50

وصیت کرده مقدم است. وچنان چه ثلث به مقدار مصارف وهزینهء حج نباشد، لازم است کمبود را از اصل ترکه تکمیل نمایند.

مسأله 74

کسی که بمیرد وحجت الاسلام بر ذمهء وی باشد ونزد شخصی ودیعه وامانتی داشته باشد، واین شخص احتمال بدهد که چنان چه آن ودیعه را به ورثه اش بر گرداند حج را بر جا نخواهد آورد، بر او واجب است خود از قِبَل او حج نماید وآن ودیعه را صرف در راه حج نماید وچنان چه چیزی زیاد آمد زیادی را به ورثهء او بدهد. وفرقی نیست بین آن که خود شخص به جای او حج نماید یا دیگری را اجیر کند که به جای صاحب مال حج نماید. وملحق به ودیعه است هر مالی که میت نزد دیگری داشته باشد، از قبیل عاریه یا اجاره یا غصب یا طلب وغیره اینها.

مسأله 75

کسی که بمیرد وحجت الاسلام بر

*****مناسک حج (فارسی): 51

ذمهء وی باشد ومقروض هم باشد وخمس وزکات نیز بر ذمه داشته باشد وترکهء او کفاف تمام اینها را ندهد، اگر مالی که خمس یا زکات به او تعلق گرفته موجود باشد، باید خمس وزکات را بپردازد. وچنان چه خمس وزکات به ذمهء وی منتقل شده، حج بر آنها مقدم خواهد بود، همچنان که بر قرض وبدهی نیز مقدم است.

مسأله 76

کسی که مرده وحجهء الاسلام بر او بوده، ورثه پیش از استیجار برای حج نمی توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزینهء حج برابر ترکه باشد یا کمتر از آن، بنابر احتیاط، بلی اگر ترکه خیلی زیاد باشد وورثه ملتزم به ادای حج شوند، می توانند تصرف کنند. وهمچنین است حال در قرض وبدهی.

مسأله 77

کسی که فوت کرده وحجهء الاسلام بر او هست وترکهء وی به مقدار هزینهء حج نیست، واجب است در صورتی که بدهی یا خمس

*****مناسک حج (فارسی): 52

و زکات دارد در آنها صرف شود،و چنان چه بدهکاری ندارد ترکه برای ورثه است وواجب نیست کمبود هزینهء حج را از مال خود تکمیل نمایند.

مسأله 78

چنانچه کسی فوت کند وحجهء الاسلام بر ذمهء وی باشد، واجب نیست از وطن وبلد وی نایب بگیرند، بلکه نایب گرفتن از میقات کافی است. ونزدیک ترین میقات به مکه در صورت امکان یا هرچه نزدیکتر باشد کافی است. واحوط واولی این است که اگر مال گنجایش داشته باشد از وطن نایب گرفته شود، ولی اجرت بیشتر از میقات بر ورثهء صغار واجب نیست.

مسأله 79

کسی که بمیرد وحجهء الاسلام بر ذمهء وی باشد، واجب است در همان سال فوتش نایب بگیرند، واگر در همان سال استیجار ونایب گرفتن از میقات ممکن نباشد، لازم است از بلد وی نایب بگیرند

*****مناسک حج (فارسی): 53

و هزینهء این نایب گرفتن از اصل ترکه است. وتأخیر انداختن تا سال بعد جایز نیست، هر چند معلوم باشد که نایب گرفتن از میقات در سال بعد ممکن است.

مسأله 80

کسی که مرده وحجهءالاسلام بر ذمهء وی بوده ونایبی پیدا نشود مگر به بیشتر از مقدار معمول، واجب است به بیشتر نایب گرفته شود، وهزینهء آن از اصل خارج می شود، وبه علت صرفه جویی بر ورثه تأخیر تا سال بعد جایز نیست، هر چند در ورثه کودکان نابالغ باشد.

مسأله 81

اگر کسی بمیرد وبعضی از ورثه وی اقرار کنند که حجه الاسلام بر متوفی بوده ودیگران یعنی سایر ورثه منکر آن باشند، بر اقرار کننده واجب است اجیر کند کسی را برای حج ولو به دفع تمام حصهء خود باشد. نهایتش می تواند اقامهء دعوی نماید بر منکرین ومطالبه نماید حصهء خود را از

*****مناسک حج (فارسی): 54

بقیهء ترکه. وهمچنین حکم جاری است در قرض که بعض از ورثه اقرار به دین داشته باشند. واگر حصهء او کفایت از مصرف حج ننماید، واجب نیست از مال شخصی خود تکمیل نماید.

مسأله 82

کسی که مرد وحجهءالاسلام بر ذمه دارد، چنان چه شخصی تبرعاً به جای او حج نمود، بر ورثه واجب نیست برایش نایب بگیرند بلکه مقدار هزینه حج هم بازگشت به ورثه خواهد نمود. بلی اگر وصیت به حج از ثلث خود نماید ومتبرعی حج را به جا آورد، در این صورت هزینهء حج، بازگشت به ورثه نخواهد نمود، بلکه باید در خیرات صرف یا از قبل او صدقه داده شود.

مسأله 83

کسی که حجهء الاسلام بر ذمه داشته باشد ووصیت نموده که از بلدش نایب گرفته شود واجب است از بلد نایب گرفته شود، ولی مازاد بر

*****مناسک حج (فارسی): 55

اجرت میقات از ثلث خارج می شود. وچنان چه فقط وصیت به حج نموده وچیزی تعیین نکند به نایب گرفتن از میقات اکتفا می شود، مگر در صورتی که قرینه ای باشد که مراد وی استیجار ونایب گرفتن از بلد باشد، مثل اینکه مقداری از مال را تعیین کند که مناسب حج بلدی باشد.

مسأله 84

هر گاه وصیت به حج بلدی باشد، ولی وصی یا وارث کسی را از میقات اجیر نماید، در صورتی که اجاره از مال میت باشد اجاره باطل است وذمهء میت با عمل اجیر از حج فارغ می شود.

مسأله 85

چنان چه وصیت به حج بلدی از غیر بلد خود نماید، مثلاً یک تهرانی وصیت کند که از مشهد مقدس برایش نایب بگیرند، عمل به این وصیت واجب است ومازاد بر اجرت حج میقاتی از ثلثش اخراج می شود.

*****مناسک حج (فارسی): 56

مسأله 86

اگر وصیت کند که برای حجهء الاسلام نایب گرفته شود واجرت را نیز تعیین نموده باشد، عمل به این وصیت واجب است وهزینه اش از اصل مال برداشته می شود، در صورتی که بیش از اجرت المثل نباشد، واگر بیش از آن بود تفاوتش از ثلث خواهد بود.

مسأله 87

هر گاه وصیت کند که از مال معینی برای او حج داده شود ووصی دانست که در آن مال خمس یا زکات هست واجب است اول خمس یا زکات آن مال را داده وباقیمانده را صرف در راه حج نماید. وچنان چه کفاف مصارف حج را ننمود، لازم است کمبود از اصل ترکه برداشته شود. این در صورتی است که حجی که وصیت نموده حجهءالاسلام باشد. واگر حجهء الاسلام نبوده، باقیمانده در خیرات دیگر صرف شود.

*****مناسک حج (فارسی): 57

مسأله 88

در صورتی که نایب گرفتن برای حج از قِبَل مرده، به وصیت یا غیر وصیت واجب شده باشد، کسی که واجب بود نایب بگیرد سهل انگاری واهمال نموده ومالی که برای حج در نظر گرفته شده بود تلف شد، این شخص ضامن خواهد بود وبر او واجب است که از مال خود برایش نایب بگیرد.

مسأله 89

در صورتی که ثبوت واستقرار حج بر ذمهء میت معلوم وبه جا آوردنش مشکوک باشد، واجب است از قِبَل او به جا آورده شود، وهزینه اش از اصل مال اخراج می گردد.

مسأله 90

به مجرد اجیر گرفتن ذمهء میت بری نمی شود. پس اگر دانسته شود که اجیر بجهت عذر یا بدون آن حج را به جا نیاورده، واجب است دوباره اجیر گرفته ومخارج از اصل مال خارج وبرداشت می شود. ودر صورتی که اجرت اوّلی از مال

*****مناسک حج (فارسی): 58

میت بوده وپس گرفتنش ممکن باشد، لازم است پس گرفته شود.

مسأله 91

چنان چه چندین اجیر پیدا شود، أحوط این است که کسی را که کمتر از دیگران اجرت می گیرد اجیر نمایند، در صورتی که اجرت به مال خود میت باشد، هر چند اظهر جواز استیجار اجیری است که از حیث فضیلت وشرف مناسب حال میت باشد پس می توان او را به مبلغ بیشتری اجیر نمود.

مسأله 92

اجیر گرفتن از بلد یا میقات تابع تقلید وارث است نه خود میت. پس چنان چه عقیدهء میت وجوب حج بلدی بوده وعقیدهء وارث جواز استیجار از میقات باشد، بر وارث واجب نیست از بلد میت اجیر بگیرد.

مسأله 93

هر گاه حجهء الاسلام بر ذمهء میت

*****مناسک حج (فارسی): 59

باشد وترکه ای نداشته باشد، بر وارث واجب نیست که برای او اجیر بگیرد. بلی مستحب است این عمل را انجام دهد.

مسأله 94

هر گاه میت وصیت به حج بنماید، اگر دانسته شود که حجی که وصیت کرده حجهء الاسلام بوده، لازم است هزینهء آن از اصل مال برداشت شود، مگر در صورتی که خودش تعیین کرده باشد که از ثلث برداشته شود، که در این صورت باید از ثلث برداشته شود. واما اگر دانسته شود که حجی که وصیت نموده حجهء الاسلام نیست یا شک در آن حاصل شود، در این صورت هزینهء حج از ثلث برداشته می شود.

مسأله 95

هر گاه وصیت به حج نموده وشخص بخصوصی را برای به جا آوردن حج تعیین کرده، لازم است عمل به وصیت شود، پس اگر آن

*****مناسک حج (فارسی): 60

شخص قبول نکرد مگر اینکه بیشتر از مقدار متعارف به او بدهند، مقدار زیادی از ثلث برداشت می شود، وچنان چه آن هم ممکن نباشد، دیگری را به همان مقدار متعارف اجیر نمایند.

مسأله 96

هر گاه وصیت به حج نموده واجرتی تعیین کند که هیچ کس به آن رغبت نداشته باشد یعنی کمتر از مقدار متعارف باشد، پس اگر حجی که وصیت نموده حجهء الاسلام باشد، لازم است کمبود از اصل ترکه برداشته شود، وچنان چه حجهء الاسلام نباشد وصیت باطل می شود واجرتی که برای حج تعیین شده صرف خیرات ومبرات می گردد.

مسأله 97

اگر کسی منزل خود را فروخته به یک مبلغی مثلاً، وبا مشتری شرط کرده که پول منزل را پس از مردنش صرف در حج از قِبَلش بنماید، پول منزل از ترکه خواهد بود. پس اگر آن حج حجهء

*****مناسک حج (فارسی): 61

الاسلام بوده، شرط مزبور لازم شده وواجب است پول منزل صرف اجرت حج شود در صورتی که بیش از مقدار متعارف نباشد وچنان چه بیش از متعارف باشد مقدار از اصل ترکه ومازاد بر آن از ثلث حساب می شود. واگر حج حجهء الاسلام نبوده، باز هم شرط لازم است وتمام پول حج از ثلث خارج می شود، وچنان چه ثلث کمتر از آن پول باشد، شرط مذکور در مازاد بر ثلث لازم نخواهد بود.

مسأله 98

هر گاه شخصی مثلاً منزل خود را به دیگری مصالحه کند به شرط آن که پس از مردنش برای او حج به جا آورد، چنین شرطی صحیح ولازم خواهد بود وآن منزل از ملک مصالح وشرط کننده خارج شده واز ترکه محسوب نخواهد بود، هر چند آن حج مستحبی باشد وحکم وصیت شامل آن منزل نخواهد شد، وهمچنین است اگر منزل خود را به

*****مناسک حج (فارسی): 62

دیگری واگذار وتملیک نماید به شرط آن که بعد از مردنش آن را فروخته وقیمتش را صرف حج برای او بنماید، تمام این ها صحیح ولازم خواهد بود، هر چند چیزی که شرط شده عمل مستحبی باشد وورثه حقی در آن منزل نخواهند داشت. واگر طرف مقابل از عمل به شرط تخلف نمود، حق به هم زدن معامله به ورثه منتقل نمی شود ونمی توانند اسقاط کنند این خیار را که حق میت بوده. واین حق به حاکم

شرع منتقل می شود. وبعد از فسخ، آن مال صرف در چیزی که شرط شده می شود، وچنان چه چیزی زیاد آمد در خیرات ومبرات صرف خواهد شد.

مسأله 99

هرگاه وصی بمیرد ودانسته نشود که برای حج موصیِ قبل از مردن اجیر گرفته یا نه، در صورتی که حج، حجهءالاسلامبوده واجب است از ترکه اش اجیر گرفته شود. واگر حجهءالاسلام

*****مناسک حج (فارسی): 63

نبوده از ثلثش باید اجیر گرفته شود. وچنان چه وجهی که بابت حج در نظر بوده، وصی آن را قبض کرده وموجود باشد، اخذ می شود. وچنان چه احتمال برود که وصی از مال خود اجیر گرفته وبعداً مال موصی را برای خود به جای او برداشته هرچند موجود نباشد، در این صورت ضمانتی بر وصی نخواهد بود، زیرا که احتمال می رود بدون تفریط نزد او تلف شده باشد.

مسأله 100

چنان چه مالی که برای حج در نظر گرفته شده بدون سهل انگاری در نگهداری در دست وصی تلف شود، وصی ضامن نخواهد بود وواجب است از بقیهء ترکه اجیر گرفته شود، در صورتی که حج وصیت شده حَجهءالاسلام باشد وچنان چه حجهءالاسلام نباشد از بقیهء ثلث باید اجیر گرفته شود. وچنان چه بقیه بین ورثه تقسیم شده باشد، از هریک به نسبت پس گرفته می شود. وهمچنین است

*****مناسک حج (فارسی): 64

اگر کسی برای حج اجیر شده وقبل از به جا آوردن حج بمیرد وترکه ای نداشته باشد یا داشته ولی گرفتن از آن ممکن نباشد، که در این صورت مانند فرض قبلی باید از ترکهء خود میت یا ثلثش بردارند.

مسأله 101

هرگاه مال قبل از اجیر گرفتن در دست وصی تلف شود ودانسته نشود که تلف در اثر سهل انگاری بوده، جایز نیست تاوان از وصی گرفته شود.

مسأله 102

اگر کسی وصیت کند که فلان مقدار مال در غیر حَجت الاسلام صرف شود، واحتمال برود که آن مقدار بیشتر از ثلث است، جایز نیست تمام آن صرف شود.

*****مناسک حج (فارسی): 65

احکام نیابت

مسأله 103

اشاره

در نایب چند چیز معتبر است:

اول: بلوغ، یعنی نایب باید بالغ باشد. پس حج بچهء نابالغ به جای دیگری کفایت نمی کند، البته در حَجهءالاسلام وحجهای واجب دیگر، هر چند آن بچه ممّیز باشد که خوب وبد را تشخیص دهد. بلی بعید نیست که نیابت وی در حج مستحبی با اذن ولی صحیح باشد.

دوم: عقل، یعنی نایب باید عاقل باشد، پس نیابت دیوانه از دیگری صحیح نخواهد بود، خواه دیوانه همیشگی یا ادواری (گاه به گاه) باشد اگر عمل در وقت دیوانگی باشدو واما نایب شدن سفیه عیبی ندارد.

*****مناسک حج (فارسی): 66

سوم: ایمان، یعنی نایب باید مؤمن (علاوه بر خدا وپیغمبر، دوازده امام را نیز قبول داشته) باشد. پس نیابت غیر مؤمن کافی نیست، هر چند عمل را برطبق مذهب ما به جا آورد.

چهارم: آن که ذمهء نایب در سال نیابت مشغول به حج واجب نباشد که وجوب آن منجّز وحتمی باشد. ودرصورتی که جاهل بوجوب باشد یعنی نداند که حج برخودش واجب است یا می دانسته ولی غافل است وفراموش کرده، که در این دو صورت نیابت وی عیبی ندارد. واین شرط شرط صحت اجاره است نه شرط صحت حج نایب. پس هرگاه در حالی که حج بر خودش واجب بود واز قِبَل دیگری به نیابت او حج نماید ذمهء منوب عنه بری شده است، ولی نایب اجرتی را که قرار داده مستحق نخواهد بود بلکه مستحق اجرهء المثل خواهد بود (اجرهء المثل یعنی نرخ

*****مناسک حج (فارسی): 67

متعارف).

مسأله 104

وقتی ذمهء منوب عنه فارغ وبری می شود که یقین حاصل شود که نایب عمل را به طور صحیح به جا آورده ونایب حتماً باید اعمال حج واحکامش را به خوبی بداند، هر چند با ارشاد وراهنمایی دیگری در هر عمل باشد. همچنان که بایستی مورد وثوق واطمینان باشد، اگرچه عادل نباشد.

مسأله 105

نایب شدن غلام زر خرید از شخص آزاد عیبی ندارد، اگر آن نیابت به اذن آقا واربابش باشد.

مسأله 106

نایب شخص بالغ وعاقل از بچهء نابالغ ممّیز ودیوانه عیبی ندارد. بلکه اگر حج بر ذمهء دیوانه در حال افاقه واجب شده ودر حال دیوانگی مرده باشد، لازم وواجب است برایش اجیر بگیرند که

*****مناسک حج (فارسی): 68

حج نماید.

مسأله 107

همجنس وهمانند بودن نایب ومنوب عنه لازم نیست ونیابت مرد از زن وبلعکس صحیح است.

مسأله 108

نایب گرفتن صَروره (کسی که هنوز حج نرفته) برای صروره وغیر صروره عیبی ندارد، خواه نایب یا منوب عنه مرد باشد یا زن. بلی بنابر آنچه مشهور است نایب گرفتن صروره مکروه است، بخصوص در صورتی که نایب زن ومنوب عنه مرد باشد. ویک مورد مستثنی است وکراهت ندارد وآن موردی است که منوب عنه مرد وزنده باشد ونتواند حجهءالاسلامرا به جا آورد، در این صورت احتیاط لزومی این است که نایب، صروره ومرد باشد.

مسأله 109

منوب عنه باید مسلمان باشد، ونیابت کافر صحیح نیست. پس هرگاه کافر

*****مناسک حج (فارسی): 69

مستطیعی بمیرد ووارث مسلمان باشد، واجب نیست برای او نیابت بگیرد. وناصبی (کسی که دشمن اهل بیت وائمه باشد) مانند کافر است. با این فرق که جایز است فرزند مؤمنش در حج بجای او نایب شود. یعنی حج را به نیابت وعوض او انجام دهد.

مسأله 110

نیابت از قِبَل شخص زنده در حج مستحبی عیبی ندارد، خواه مفت ومجانی باشد خواه به اجاره، وهمچنین در حج واجب در صورتی که خودش معذور از مباشرت عمل باشد چنان که گذشت. ودر غیر این مورد نیابت از زنده جایز نیست. واما نیابت از مرده در هر حال وبه هر نحو جایز است، خواه نیابت تبرعاً ومجانی باشد خواه به اجاره وخواه حج واجب باشد یا مستحب.

مسأله 111

نیابت در صورتی صحیح است که منوب عنه معیّن ومشخّص باشد به هر نحوی که

*****مناسک حج (فارسی): 70

شد. ولازم نیست نامش بر زبان آورده شود، همچنان که قصد نیابت نیز لازم است.

مسأله 112

همچنان که نیابت به تبرع واجاره صحیح است به جُعاله وشرطِ ضمن عقد ومانند اینها نیز صحیح است. جُعاله این است که شخصی به دیگری بگوید اگر به جای من یا فلان کس حج به جا آوردی، فلان مبلغ را به تو می دهم. شرط ضمن العقد این است که در ضمن عقد معامله، مثلا فروش منزل یا مغازه، شرط کند که از قِبَل من یا فلان کس حج به جا بیاوری.

مسأله 113

کسی را که در ترک بعضی از اعمال حج یا در به جا نیاوردن آن به طور صحیح معذور باشد نمی توان اجیر نمود، بلکه اگر چنین شخصی تبرعاً به نیابت دیگری حج نمود، اکتفا کردن به عملش مشکل است. بلی اگر در به جا آوردن

*****مناسک حج (فارسی): 71

کارهایی که بر محرم حرام است معذور باشد، مثل اینکه مضطر به تظلیل (زیر سایه رفتن) باشد اجیر گرفتن یا نایب گرفتن چنین شخصی عیبی ندارد.

مسأله 114

هرگاه نایب پیش از محرم شدن بمیرد، ذمهء منوب عنه فارغ وبری نمی شود ولازم وواجب است دوباره برایش نایب گرفته شود، البته در چیزهایی که نایب گرفتن در آن واجب است. وچنان چه پس از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه می کند، هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد بنابر اظهر. ودر این مورد فرقی بین حجهءالاسلامو غیر آن نیست. وهمچنین فرقی نیست بین اینکه نیابت، به مزد واجرت باشد یا به تبرع ومجان.

مسأله 115

هرگاه اجیر بعد از مُحرم شدن بمیرد تمام اجرت را مستحق خواهد شد، در صورتی که بر تفریغ ذمهء میت اجیر شده باشد. واما اگر اجیر

*****مناسک حج (فارسی): 72

بر به جا آوردن اعمال شده باشد، اجرت مقداری را که به جا آورده مستحق می شود. وچنان چه قبل از احرام بمیرد، چیزی مستحق نخواهد بود. بلی اگر مقدمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان همان مقدار را مستحق می شود.

مسأله 116

هرگاه برای حج بلدی اجیر شده وراهی تعیین نشده باشد، اجیر مخیّر است از هر راهی که دلش خواست برود. وچنان چه راهی تعیین شده باشد، عدول از آن راه به راه دیگری جایز نیست. پس اگر از راه دیگری رفته واعمال را به جا آورد، چنان چه راه تعیین شده، به طور شرطّیت بوده اجیر تمام اجرت را مستحق شده ومستأجر خیار فسخ دارد (یعنی می تواند معامله را به هم بزند) ودر صورت به هم زدن، اجرهء المثل (مرد مانند عمل) را به اجیر

*****مناسک حج (فارسی): 73

می دهد. وچنان چه در نظر گرفتن آن راه به نحو جزئیّت بوده (یعنی رفتن از آن راه به نحو جزئیّت بوده، یعنی رفتن از آن راه راه جزء عمل دانسته)، در این صورت نیز مستأجر حق فسخ (به هم زدن معامله) دارد. واگر فسخ نکرد اجیر اجرت مقرر را به مقداری که عمل نموده می برد ومقدار مخالفت ساقط می شود.

مسأله 117

هرگاه شخصی خود را اجیر از قِبَل دیگری نماید که شخصاً عمل را در سال معینی به جا آورد، چنان چه خواسته باشد از قِبَل دیگری در همان سال اجیر شود، اجارهء وی صحیح نخواهد بود. ولی چنان چه از قِبَل دو نفر در دو سال مختلف یا از قِبَل یکی به قید مباشرت واز قِبَل دیگری بدون قید مباشرت در یک سال اجیر شود، مانعی ندارد واجاره صحیح خواهد بود.

مسأله 118

هرگاه خود را برای حج در

*****مناسک حج (فارسی): 74

سال معینی اجیر نمود، نمی تواند تقدیم یا تأخیر نماید، ولی چنان چه تقدیم یا تأخیر نمود (یعنی در سال قبل از سال تعیین شده یا سال بعدش حج به جا آورد) ذمهء منوب عنه بری می شود واجرتی مستحق نخواهد بود، در صورتی که تقدیم یا تأخیر به رضایت مستأجر نباشد.

مسأله 119

هرگاه اجیر به علت جلوگیری دشمن یا از جهت بیماری نتواند به حج برود واعمال را به جا آورد، حکمش حکم کسی است که از قِبَل خود حج بنماید. وبیان حکم آن خواهد آمد. ودر صورتی که اجاره مقیّد به همان سال بوده به هم می خورد. وچنان چه مقید نبوده حج بر ذمه اش باقی می ماند.

مسأله 120

هرگاه نایب، کاری که موجب کفاره می شود انجام دهد، مثلاً در حال احرام زیر سایه

*****مناسک حج (فارسی): 75

برود یا در آیینه نگاه کند، کفاره را باید از مال خود بدهد، خواه نیابت به اجاره ومزد باشد یا به تبرع ومجانی باشد.

مسأله 121

هرگاه شخصی، دیگری را به مبلغ معینی برای حج اجیر گرفت وآن مبلغ کفاف مخارج حج را ندارد، بر مستأجر واجب نیست کمبود را تدارک کند، همچنان که در صورت زیاد آمدن نمی توان زیادی را پس بگیرد.

مسأله 122

هرگاه شخصی را برای حج واجب یا مستحب اجیر کنند، واجیر حج خود را به جماع قبل از مشعر فاسد نماید (یعنی پس از آن که احرام عمره تمتع بیرون آمد وبرای حج محرم شد ودر مکه یا در عرفات با همسر خود جماع نمود) واجب است حج را به آخر برساند. واین حج برای منوب عنه کافی است وبر نائب واجب است در سال بعد حج نموده

*****مناسک حج (فارسی): 76

و یک شتر نیز کفاره بدهد. وظاهر این است که استحقاق اجرت دارد، هر چند در سال بعد با عذر یا بدون عذر حج ننماید. واحکام ذکر شده نسبت به متبرع نیز جاری است، مگر اینکه استحقاق اجرت ندارد.

مسأله 123

اجیر هرچند اجرت را به عقد مالک می شود، ولی واجب نیست اجرت به او پرداخته شود مگر بعد از انجام عمل، البته در صورتی که شرطِ تعجیل ننموده باشد، به این معنی که به شرط پیش گرفتن اجرت اجیر نشده باشد، وچنان چه به این شرط اجیر شده باشد باید اجرت را پیش از عمل به او داد. ولی ظاهر این است کسی که برای حج اجیر می شود، می تواند پیش از انجام عمل مطالبهء اجرت نماید. واین به جهت این است که قرینه بر چنین شرطی وجود دارد. زیرا که غالباً اجیر برای حج تا

*****مناسک حج (فارسی): 77

اجرت را نگیرد نمی تواند به حج رفته ویا اعمال را انجام دهد.

مسأله 124

چنان چه کسی شخصاً اجیر شد که حج به جا آورد، نمی تواند دیگری را برای این حج اجیر نماید، مگر به اذن واجازهء مستأجر.

مسأله 125

هرگاه شخصی را برای حج تمتع اجیر نماید ووقت هم زیاد باشد واتفاقاً وقت برای حج تمتع تنگ شد واجیر از عمرهء تمتع به حج اِفراد عدول نماید وحج اِفراد به جا آورد وسپس عمرهء مفرده ای به جا آورده، ذمهء منوب عنه بری می شود. ولی در صورتی که اجاره بر اعمال عمره وحج تمتع بوده اجیر استحقاق اجرت را نخواهد داشت، بلی اگر بر تفریغ ذمهء منوب عنه بوده، مستحق اجرت خواهد بود. مثال: مرده یا زنده ای که شخصاً عاجز از حج است وحج به گردن دارد، شخصی اجیر می شود

*****مناسک حج (فارسی): 78

که این را از گردن او بردارد، اجیر هر طور حج به جا آورد، حج از گردن او برداشته می شود، واجیر مستحق اجرت خواهد بود، ولی اگر اجیر شود که حج را به طور مخصوصی انجام دهد وتخلف نموده وطور دیگر انجام داد، حج از گردن طرف برداشته شده واجیر مستحق اجرت نمی شود.

مسأله 126

در حج مستحبی یک نفر می تواند به جای چند نفر حج نماید. واما در حج واجب جایز نیست یک نفر به جای دو نفر یا بیشتر حج نماید وباید نیابت از قِبَل یک نفر باشد، مگر در صورتی که حج بر دو نفر یا بیشتر به نحو شرکت واجب شده باشد، مثل اینکه دو نفر یا بیشتر نذر کنند که با شرکت یکدیگر کسی را برای حج اجیر نمایند، که در این صورت می توانند یک نفر را برای حج اجیر نمایند که به جای آنها حج نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 79

مسأله 127

بیشتر از یک نفر می توانند در یک سال به جای یک نفر، خواه مرده خواه زنده، خواه به طور تبرع ومجان خواه به اجاره، حج به جا آورند، در صورتی که حج مستحبی باشد. وهمچنین است در حج واجب اگر متعدد باشد، مثل اینکه بر شخصی به واسطهء نذر دو حج واجب شده باشد که دو مرتبه نذر حج نموده یا یکی حَجهءالاسلام ودیگری حج نذری باشد که در این صورت می توان دو نفر را اجیر نمود، یکی را برای یکی از این دو واجب ودیگری را برای واجب دوم. وهمچنین جایز است دو نفر را برای یک نفر اجیر نمود، که یکی حج واجب به جا آورد ودیگری حج مستحبی. بلکه بعید نیست اجیر نمودن دو نفر برای یک حج واجب جایز باشد، مثل حجهءالاسلامکه دو نفر را از باب احتیاط اجیر می نمایند به جهت احتمال ناقص بودن یکی از آن دو.

*****مناسک حج (فارسی): 80

مسأله 128

طواف فی نفسه عمل مستحبی است پس نیابت در طواف از قِبَل مرده یا زنده ای که در مکه نباشد یا در مکه باشد وشخصاً نتواند طواف نماید جایز است.

مسأله 129

نایب پس از فراغت از اعمال حج نیابتی، می تواند برای خود یا دیگری عمرهء مفرده به جا آورد، همچنان که می تواند برای خود یا دیگری طواف نماید.

حج مستحبی

مسأله 130

مستحب است کسی که می تواند حج نماید به حج برود، هر چند مستطیع نباشد، یا آن که مستطیع شده وحجهءالاسلام را به جا آورده. ومستحب است متمکن، هر ساله حج را تکرار نماید.

مسأله 131

هنگام خروج از مکه، مستحب است نیت بازگشت

*****مناسک حج (فارسی): 81

نماید.

مسأله 132

مستحب است انسان کسی را که استطاعت حج رفتن ندارد به حج بفرستد، همچنان که در صورتی که بداند اگر برای رفتن به حج قرض نماید می تواند بعداً قرض خود را بدهد، مستحب است قرض نماید. وخرج زیاد نمودن در حج مستحب است.

مسأله 133

مستحب است به کسی که استطاعت حج ندارد، زکات داده شود که با آن حج نماید.

مسأله 134

هرگاه زن شوهردار خواسته باشد حج مستحبی به جا آورد، باید به اذن شوهر باشد. وهمچنین زنی که در عدهء رجعی باشد. ولی زنی

*****مناسک حج (فارسی): 82

که از شوهر خود طلاق بائن گرفته ودر عدّه است یا در عدّه وفات است، اذن شوهر در حج وی معتبر نیست.

اقسام عمره

مسأله 135

عمره مانند حج است: گاهی واجب وگاهی مستحب، وگاهی مفرده است وگاهی عمرهء تمتع است.

مسأله 136

عمره مانند حج، بر هر مستطیعی که دارای شرایط است واجب است. ووجوبش مانند وجوب حج، فوری است. پس کسی که مستطیع برای عمره شد، هر چند برای حج مستطیع نباشد، واجب است عمره را به جا آورد. بلی ظاهر این است که بر کسی که وظیفه اش حج تمتع

*****مناسک حج (فارسی): 83

باشد، عمره با تنهایی واجب نیست. پس کسی که استطاعت حج ندارد واستطاعت عمره را دارد ووظیفه اش حج تمتع است، واجب نیست عمره را به جا آورد. وبنابراین کسی که برای حج اجیر شده، پس از فراغت از اعمال حج نیابی واجب نیست عمره به جا آورد، هر چند در این هنگام استطاعت عمره را دارد لکن به جا آوردنش احوط است. واما کسی که حج تمتع را به جا آورده، پس عمرهء مفرده بر او واجب نیست جزماً.

مسأله 137

مستحب است عمرهء مفرده را مکرراً به جا آورد واولی این است که هر ماه به جا آورده شود. واظهر این است که اگر عمره در ماهی به جا آورد اگر چه در آخر آن باشد وعمرهء دیگر در ماه بعدی اگر چه در اول آن باشد، مانعی ندارد، ودو عمره در یک ماه نمی تواند به جا آورد، در صورتی که

*****مناسک حج (فارسی): 84

دو عمره برای به جا آورنده باشد. بلی عمرهء دوم را رجاءاً به جا آورد، عیبی ندارد. وچنان چه خواسته باشد یک عمره برای دیگری به جا آورد در یک ماه جایز است. وهمچنین است اگر هر دو عمره برای دیگری باشد. همچنان که عمرهء تمتع وعمرهء مفرده وبالعکس در یک ماه جایز است یعنی کسی که عمرهء مفرده را به جا آورد،

در همان ماه خواسته باشد عمرهء تمتع به جا آورد یا عمرهء تمتع را به جا آورده وبه حج رفته، در همان ماه عمرهء مفرده به جا آورده مانعی ندارد، ولی به جا آوردن عمرهء مفرده بین عمرهء تمتع وحج جایز نیست.

مسأله 138

همچنان که عمرهء مفرده به استطاعت واجب می شود، به نذر وعهد وقسم وغیر اینها نیز واجب می شود.

*****مناسک حج (فارسی): 85

مسأله 139

عمرهء مفرده با عمرهء تمتع در اعمال شریکند واعمال عمرهء تمتع خواهد آمد. وعمرهء مفرده با عمرهء تمتع چند فرق دارد:

1 - آن که در عمرهء مفرده طواف نساء واجب می شود، ولی در عمرهء تمتع طواف نساء واجب نیست.

2 - آن که عمرهء تمتع به جز در ماه های حج (شوال وذی القعده وذی الحجه) واقع نمی شود وصحیح نخواهد بود، ولی عمرهء مفرده در تمام ماه ها صحیح است وافضل وبرتر از همه ماه رجب است وبعد از آن ماه مبارک رمضان.

3 - آن که بیرون آمدن از احرام در عمرهء تمتع منحصر به تقصیر است، ولی خروج وبیرون آمدن از احرام در عمرهء مفرده گاهی به تقصیر وگاهی به سر تراشیدن است.

4 - آن که عمرهء تمتع وحج باید در یک سال

*****مناسک حج (فارسی): 86

واقع شوند چنان که خواهد آمد، ولی عمرهء مفرده چنین نیست. وکسی که حج افراد وعمرهء مفرده بر او واجب باشد، می تواند حج را در یک سال وعمره را در سال بعد به جا آورد.

5 - آن که عمرهء مفرده به جماع فاسد وباطل می شود وعمرهء تمتع چنین نیست وکسی که در عمرهء مفرده قبل از خارج شدن از سعی از روی علم وعمد جماع کند، عمرهء وی حتماً باطل شد وواجب است آن را در ماه بعد دوباره به جا آورد، به اینکه تا ماه بعد در مکه بماند، واما کسی که در اثنای عمرهء تمتع جماع نماید، باطل شده عمرهء وی مورد اشکال است وأظهر این است که

باطل نخواهد شد همچنان که خواهد آمد.

مسأله 140

احرام بستن بر عمرهء مفرده از مواقیتی که برای عمرهء تمتع احرام بسته می شود،

*****مناسک حج (فارسی): 87

جایز است. وبیان مواقیت خواهد آمد. واگر مکلف در مکه باشد وبخواهد عمرهء مفرده به جا آورد، جایز است از حرم خارج شده واحرام ببندد وواجب نیست به یکی از مواقیت برود واز آن جا مُحرم شود. وبهتر این است که احرامش از یکی از این سه جا باشد: حدیبیه، جعرانه، تنعیم. وبیان هر یک بعداً خواهد آمد. واین سه کلمه، نام سه جای معین در اطراف مکه است.

مسأله 141

عمرهء مفرده بر کسی که بخواهد وارد مکه شود، واجب است وجایز نیست بدون احرام وارد مکه شود. واز حکم وجوب احرام کسی که مکرراً باید رفت وآمد کند مستثنی است، مانند هیزم کش وعلّاف وامثال اینها. وهمچنین کسی که بعد از تمام نمودن اعمال حج یا بعد از عمرهء مفرده از مکه خارج شده وبیرون رفته باشد، چنین شخصی

*****مناسک حج (فارسی): 88

می تواند پیش از گذشتن یک ماه بدون احرام وارد مکه شود. وحکم کسی که بعد از عمرهء تمتع وقبل از حج از مکه خارج شود خواهد آمد.

مسأله 142

کسی که عمرهء مفرده را در ماه های حج به جا آورده واتفاقاً تا وقت حج در مکه باقی مانده، می تواند عمرهء مفردهء خود را عمرهء تمتع قرار داده وحج را به جا آورد، وفرقی در این حکم بین حج واجب وحج مستحبی نیست.

اقسام حج

مسأله 143

اشاره

حج بر سه قسم است:

1 - حج تمتع، 2 - حج اِفراد، 3 - حج قِران

قسم اول، یعنی حج تمتع وظیفهء کسی است که فاصلهء وطنش تا مسجدالحرام بیش از شانزده فرسخ

*****مناسک حج (فارسی): 89

باشد.

قسم دوم وسوم، ی عنی حج اِفراد وحج قِران وظیفهء کسی است که اهل خود مکه یا اطراف آن باشد، به شرطی که فاصلهء بین وطنش تا مسجدالحرام کمتر از شانزده فرسخ باشد.

و این رساله در بیان احکام قسم اول، یعنی حج تمتع است که محل ابتلای غالب برادران دینی است. ونظر به اینکه گاهی به جهت ضرورت وبعضی از پیش آمدها حج تمتع تبدیل به حج افراد می شود، ناچاریم کیفیت حج افراد را نیز به طور مختصر بیان نمائیم وکیفیت حج قران نیز بیان خواهد شد.

مسأله 144

کسی که وظیفه اش حج تمتع است، می تواند حج افراد یا قران را استحباباً به جا آورد، همچنان که کسی که وظیفه اش حج افراد یا قران است، می تواند حج تمتع را استحباباً به جا آورد. واین

*****مناسک حج (فارسی): 90

معنی در حج واجب جایز نیست، یعنی کسی که حج افراد یا حج قران بر او واجب شده، نمی تواند به جای آن حج تمتع به جا آورد وبالعکس، یعنی کسی که حج تمتع بر او واجب شده، نمی تواند به جای آن حج افراد یا قران به جا آورد، وچنان چه این افراد به جای حج واجب خود حج دیگری به جا آورند کفایت نمی کند. بلی گاهی وظیفهء کسی که باید حج تمتع به جا آورد، عوض شده وبه حج افراد بر می گردد، چنان که بیانش خواهد آمد.

مسأله 145

کسی که وطنش بیش از شانزده فرسخ از مسجد الحرام دور بوده وفعلاً در مکه اقامت نموده، چنان چه اقامتش بعد از استطاعت وواجب شدن حج بر او بوده، وظیفه اش حج تمتع است. واما اگر استطاعت او پس از اقامت در مکه وبعد از داخل شدن در سال سوّم باشد، وظیفه اش حج قران یا افراد

*****مناسک حج (فارسی): 91

است. واگر استطاعتش قبل از سال سوّم باشد، حج تمتع بر او واجب می شود. اینها در صورتی است که اقامتش به قصد مجاورت باشد، یعنی مدتی در جوار خانهء خدا بودن. وامّا اگر به قصد توطّن باشد، این هم دو صورت دارد:

1 - از اوّل قصد توطن داشته، در این صورت وظیفه اش حج افراد یا قران است، چه آن که وارد سال سوم شده باشد یا خیر.

2 - بعد از مدتی قصد توطن نموده،

که در این صورت اگر استطاعتش قبل از توطن وپیش از وارد شدن سال سوم باشد، وظیفه اش حج تمتع است. واگر بعد از قصد توطن باشد، وظیفه اش افراد یا قران می باشد، چه آن که وارد سال سوم شده باشد یا نشده باشد. همچنین است حکم کسی که قصد توطن در غیر مکه داشته باشد از اماکنی که فاصلهء آنها تا

*****مناسک حج (فارسی): 92

مسجد الحرام کمتر از شانزده فرسخ باشد.

مسأله 146

هرگاه در بلد خود مستطیع بوده وپس از استطاعت در مکه اقامت نمود یا پس از اقامت در مکه وقبل از انقلاب وبرگشتن وظیفه اش به حج افراد یا حج قران مستطیع شود، جایز است برای او که از ادنی الحل محرم شود، اگر چه احوط آن است که به یکی از مواقیت رفته واز آن جا برای عمرهء تمتع محرم شود. واحوط این است که به میقات اهل بلد خود برود. واهل هر بلدی میقاتی دارند که بیانش خواهد آمد.

t t t t t

حج تمتع

مسأله 147

حج تمتع، عبارت از دو عبادت است که نام عبادت اول، عمره ونام عبادت دوم حج

*****مناسک حج (فارسی): 93

است. وگاهی عبادت دوم را حج تمتع می گویند. وواجب است عمره را در حج تمتع پیش از حج به جا آورند.

اعمال عمرهء تمتع

مسأله 148

اشاره

در عمرهء تمتع پنج چیز واجب است:

اول : احرام از یکی از میقات ها، وتفصیل آنها را خواهی دانست.

دوم: طواف دور خانهء خدا.

سوم: خواندن دو رکعت نماز طواف.

چهارم: سعی (رفت وآمد) بین صفا ومروه که نام دو جای معین در جنب مسجد الحرام است.

پنجم: تقصیر، یعنی گرفتن مقداری از مو یا ناخن. وهنگامی که شخص این اعمال پنجگانه را به

*****مناسک حج (فارسی): 94

جا آورد، از احرام بیرون رفته وچیزهایی که به جهت احرام بر او حرام شده بود، حلال می شود.

مسأله 149

بر مکلف واجب است با نزدیک شدن روز نهم ذی الحجه خود را برای اعمال حج آماده ومهیا نماید.

اعمال حج تمتع

اشاره

در حج تمتع سیزده چیز واجب است:

اول: بستن احرام از مکه به تفصیل وشرحی که خواهد آمد.

دوم: وقوف (بودن) در عرفات از یک ساعت بعد از ظهر روز نهم ذی الحجه (روز عرفه) یا از اول ظهر تا مغرب. وعرفات نام جایی است در چهار فرسخی مکه.

*****مناسک حج (فارسی): 95

سوم: بودن در مزدلفه (مشعر) که بین عرفات ومکه است، از طلوع فجر روز عید قربان (دهم ذی الحجه) تا طلوع آفتاب.

چهارم: رمی جمرهء عقبه (زدن سنگریزه) در منی روز عید قربان. ومنی تقریباً یک فرسخ تا مکه فاصله دارد.

پنجم: قربانی کردن در منیروز عید.

ششم: تراشیدن سر یا گرفتن مقداری از مو یا ناخن در منی. وبه این عمل آنچه بسبب احرام بر وی حرام شده بود حلال می شود، مگر زن وبوی خوش وشکار بنابر احتیاط.

هفتم: طواف دور خانهء خدا به عنوان زیارت پس از بازگشت به مکه.

هشتم : به جا آوردن دو رکعت نماز طواف.

نهم: سعی (رفت وآمد) بین صفا ومروه. وبا این

*****مناسک حج (فارسی): 96

عمل بوی خوش نیز حلال می شود.

دهم: طواف نساء.

ی ازدهم: به جا آوردن نماز طواف نساء. وبه این عمل زن نیز حلال می شود.

دوازدهم: بیتوته (ماندن شب) در منی شب یازدهم وشب دوازدهم، بلکه شب سیزدهم در بعضی از صور که بیانش می آید.

سیزدهم: رمی سه جمره (اولی ووسطی وعقبه) در روز یازدهم ودوازدهم، بلکه در روز سیزدهم بنابر احتیاط در صورتی که شب سیزدهم را در منی مانده باشد.

شرایط حج تمتع

مسأله 150

اشاره

در حج تمتع چند چیز شرط است:

*****مناسک حج (فارسی): 97

اول: نیت، که قصدش این باشد که حج تمتع را به جا می آورد. پس اگر نیت حج دیگری نمود یا در نیت تردید داشت، حجش صحیح نخواهد بود.

دوم: آن که عمره وحج هر دو با هم در ماه های حج (شوال ذی القعده وذی الحجه) باشد. پس اگر یک جزء از عمره را قبل از ماه شوال به جا آورده باشد، عمره اش صحیح نخواهد بود.

سوم: آن که عمره وحج در یک سال به جا آورده شوند. پس اگر عمره را به جا آورد وحج را به سال بعد تأخیر نمود، تمتع صحیح نخواهد بود. وفرقی نیست در این حکم بین اینکه تا سال بعد در مکه بماند یا آن که به وطن خود مراجعت نموده ودوباره به مکه بیاید. همچنان که فرقی نیست بین اینکه بعد از عمره به تقصیر از احرام بیرون آید. یا تا سال آینده

*****مناسک حج (فارسی): 98

در احرام خود باقی بماند.

چهارم: آن که احرام حج در حال اختیار از خود مکه باشد. وبهترین موضع مقام ابراهیم یا حجر اسماعیل است. وچنان چه نتواند از خود مکه احرام ببندد، از هر جا که بتواند باید محرم شود.

پنجم: آن که مجموع اعمال عمرهء تمتع وحج تمتع را یک نفر انجام دهد از طرف یک نفر. پس اگر دو نفر برای انجام حج تمتع از طرف مرده یا زنده ای اجیر شوند که یکی عمره ودیگری حج را انجام دهد، صحیح نخواهد بود. وهمچنین اگر یک نفر حج نماید وعمره را به جای کسی وحج را به جای دیگری انجام دهد، صحیح نخواهد بود.

مسأله 151

همین که شخص اعمال عمرهء تمتع را به جا آورد، واجب است اعمال حج تمتع را به جا آورد، وجایز نیست برای کاری غیر از اعمال حج

*****مناسک حج (فارسی): 99

از مکه بیرون برود، مگر آن که خروج وی برای حاجتی باشد، وبیم آن نرود که اعمال حجش فوت گردد، که در این صورت واجب است برای حج خود، از مکه احرام حج را بسته وبرای کاری که دارد از مکه بیرون رفته وسپس با همان احرام به مکه برگشته واز مکه رهسپار عرفات گردد. وچنان چه نتواند به مکه برگردد از جای خود به عرفات رود.

مسأله 152

همچنان که بیرون رفتن از مکه برای کسی که عمرهء تمتع به جا می آورد پس از فراغ از اعمال عمرهء تمتع جایز نیست، در اثنای عمره نیز نباید از مکه بیرون برود. پس هر گاه پیش از وارد شدن به مکه بداند که محتاج به بیرون رفتن از مکه خواهد شد، مانند حمله دارها که نوعاً این طورند، می تواند اولاً به عنوان عمره مفرده محرم شده وبه مکه رفته واعمال مفرده را به جا آورده واز مکه

*****مناسک حج (فارسی): 100

برای کاری که دارد بیرون رفته وپس از انجام کار خود ثانیاً برای عمرهء تمتع احرام بسته وبه مکه بیاید. وگذشتن یک ماه از عمرهء مفرده که اول به جا آورده، معتبر نیست در صحت آن.

مسأله 153

بیرون رفتن از مکه بعد از عمره یا در اثنای آن که حرام شده، بیرون رفتن به جای دیگر است، واما رفتن به اطراف ونواحی تابع مکه عیبی ندارد. پس کسی که منزلش بیرون مکه است، می تواند در اثنا یا بعد از فراغت از اعمال عمره به منزل خود برگردد.

مسأله 154

اشاره

هر گاه پس از انجام عمره بدون احرام از مکه بیرون رفت واز میقاتها گذشت، دو صورت دارد:

اول: آن که بازگشتن به مکه پیش از گذشتن یک ماه از انجام عمره است، که در این

*****مناسک حج (فارسی): 101

صورت لازم است بدون احرام به مکه برگشته، واز مکه احرام بسته وبه سوی عرفات برود.

دوم: آن که بازگشت وی به مکه پس از گذشتن یک ماه باشد. در این صورت لازم است عمره را دوباره انجام دهد.

مسأله 155

کسی که وظیفه اش حج تمتع است، نمی تواند به حج افراد یا حج قران عدول نماید، مگر در صورتی که پس از شروع به عمرهء تمتع وقتش به اندازه ای تنگ شود که نتواند عمره را تمام نموده وخود را به حج برساند، یعنی اگر خواسته باشد اعمال عمره را انجام دهد بیم آن برود که به حج نرسد، نیت خود را به نیت حج افراد تبدیل نموده وعمره را ترک وبه حج رفته وبعد از حج عمر مفرده به جا آورد. ومیزان در تنگی وقت که این امر را جایز می کند، بیم از دست رفتن مقداری رکن از وقوف

*****مناسک حج (فارسی): 102

اختیاری عرفات است.

مثال: شخصی صبح روز نهم ذی الحجه وارد مکه می شود ومی خواهد عمرهء تمتع به جا آورد وشروع می نماید در آن.

پس می بیند اگر عمره را به جا آورد، تا ظهر یا یک بعد از ظهر که ابتدای وقت وقوف اختیاری عرفات است نمی تواند خود را به عرفات برسانند. این شخص به نیت حج افراد به عرفات رفته واعمال حج را به جا آورده وپس از اعمال حج به مکه برگشته وعمرهء مفرده به جا آورد.

مسأله 156

کسی که وظیفه وی حج تمتع است، چنان چه پیش از شروع به عمره بداند که وقتش گنجایش اعمال عمره ودرک حج را ندارد، نمی تواند از اول به حج افراد یا قران عدول نماید، بلکه واجب است حج را تا سال آینده تأخیر نماید.

مسأله 157

هر گاه در سع وقت برای عمرهء

*****مناسک حج (فارسی): 103

تمتع احرام بست وطواف وسعی خود را عمداً تا زمانی که نتواند آنها را به جا آورده وحج را درک نماید به تأخیر انداخت، عمر وی باطل است ونمی تواند بنابر اظهر به حج افراد عدول نماید. لکن احوط این است که عدول به افراد نموده وعمره را به قصد اعم از حج افراد یا عمرهء مفرده به جا آورد.

حج افراد

اشاره

حج افراد عملی است وجداگانه وهمچنان که گذشت بر کسی واجب می شود که فاصلهء بین وطنش تا مسجد الحرام کمتر از شانزده فرسخ باشد.

و در صورتی که بتواند علاوه بر حج افراد عمرهء مفرده را به جا آورد، عمرهء مفرده نیز به طور جداگانه بر او واجب خوهد بود. بنابر این کسی که می تواند فقط

*****مناسک حج (فارسی): 104

ی کی از این دو را به جا آورد، همانی را که می تواند به جا آورد بر او واجب می شود. وچنان چه بتواند یکی از این دو را در زمانی ودیگری را در زمان دیگری به جا آورد، واجب است آنچه وظیفهء وی در هر زمان اقتضا می نماید همان را به جا آورد. وچنان چه در یک وقت بتواند هردو را انجام دهد، واجب است هر دو را انجام دهد. ومشهور بین فقها در این صورت این است که باید حج پیش از عمره به جا آورده شود. واحوط نیز همین است.

مسأله 158

اشاره

حج افراد با حج تمتع در تمام اعمال مشترک هستند وحج افراد با حج تمتع چند فرق دارد:

اول: آن که حج افراد لازم نیست متصل به عمره ودر یک سال باشد، ولی حج تمتع همان طور که گفته شد لازم است متصل وبعد از عمره ودر یک سال

*****مناسک حج (فارسی): 105

انجام شود.

دوم: آن که در حج افراد قربانی لازم نیست، ولی در حج تمتع چنان که گفته شد، قربانی لازم است.

سوم: آن که در حج افراد جایز است در حال اختیار طواف وسعی حج را بر وقوفین مقدم نمود، ولی در حج تمتع نمی شود این کار را کرد.

چهارم: آن که احرام حج افراد باید از یکی از جاهایی که گفته شد باشد، واما احرام حج تمتع باید از خود مکه باشد.

پنجم: آن که عمرهء حج افراد را می شود پیش از حج یا بعد از آن به جا آورد، ولی در حج تمتع واجب است عمره پیش از حج باشد.

ششم: آن که بعد از احرام حج افراد می شود طواف مستحبی نمود. ودر حج تمتع پس از احرام

*****مناسک حج (فارسی): 106

بنابر احتیاط وجوبی، جایز نیست طواف مستحبی به جا آورده شود.

مسأله 159

هر گاه برای حج افراد مستحبی احرام بسته شود، می توان به عمر تمتع عدول نمود، مگر در صورتی که بعد از سعی تلبیه بگوید، که نمی تواند به عمر تمتع عدول نمود.

مسأله 160

هرگاه برای حج افراد احرام بست ووارد مکه شد، جایز است دور خانهء خدا استحباباً طواف نماید، ولی واجب است در این صورت پس از برگزاری نماز طواف، تلبیه بگوید بنابر احتیاط.

حج قران

مسأله 161

اشاره

حج قران با حج افراد در تمام

*****مناسک حج (فارسی): 107

جهات با هم متحد ویکسانند، مگر آن که در حج قران هنگام احرام باید مکلف قربانی را همراه داشته باشد، وبدین جهت قربانی بر او واجب می شود. واحرام در این قسم از حج همانطور که با تلبیه محقق می شود، با اِشعار (علامت گذاشتن) یا تقلید (چیزی به گردن حیوان آویختن)نیز محقق می شود. وهرگاه برای حج قران احرام ببندد جایز نیست به حج تمتع عدول نماید.

توضیح: آن که چون در حج قران باید قربانی همراه حاجی باشد، باید بر او علامت بگذارد یعنی اگر شتر است کوهان او را بشکافد واگر گوسفند باشد گوش او را دریده یا پشت وسر وگردن او را رنگ کند، که این را اشعار گویند یا آن که چیزی بر گردن حیوان مانند زنگوله یا چیزی دیگر بیاویزد که این را تقلید (قلاده، گردنبند) می گویند. ویکی از این دو

*****مناسک حج (فارسی): 108

کار جای تلبیه را می گیرد.

میقات های احرام

اشاره

در شریعت مقدسهء اسلام جاهایی برای بستن احرام تعیین شده که به آنها میقات گفته می شود وواجب است احرام از یکی از آن جاها بسته شود. وآنها ده مکان می باشد:

1 - مسجد شجره

اشاره

مسجد شجره در نزدیکی مدینهء منوره است. وآن میقات اهل مدینه وهر کسی است که خواسته باشد از راه مدینه به حج برود. وجایز است در بیرون مسجد به طوری که محاذی وبرابر آن از طرف راست

*****مناسک حج (فارسی): 109

ی ا چپ باشد، احرام بسته شود. واحوط این است که در صورت امکان از درون مسجد احرام بسته شود.

مسأله 162

کسی که از راه مدینه به حج می رود وبه مسجد شجره می رسد ومیقات دیگری به نام «جحفه» در میان راه دارد، نمی تواند از مسجد شجره بدون احرام گذشته واز جحفه احرام ببندد، مگر شخص بیمار یا ضعیف ومانند این ها که نمی توانند از مسجد شجره احرام ببندند.

2 - وادی عتیق

اشاره

وادی عتیق میقات اهل عراق ونجد وهر کسی است که از آن جا عبور کند، هر چند اهل عراق ونجد نباشد، واین میقات دارای سه جزء می باشد: 1 - مسلخ، که نام جزء می باشد: 2 - عمره، که نام وسط

*****مناسک حج (فارسی): 110

آن است. 3 - ذات عرق، که نام آخر آن است. واحوط واولی آن است که مکلف در صورتی که مانعی مانند بیماری یا تقیه نداشته باشد، پیش از رسیدن به ذات عرق احرام ببندد.

مسأله 163

در حال تقیّه جایز است مخفیانه پیش از رسیدن به ذات عرق بدون اینکه عرق لباس های خود را بکند محرم شده وپس از رسیدن به ذات عرق لباس های خود را کنده ودو جامه جامه احرام را بپوشد.

3 - جحفه

جحفه میقات اهل شام ومصر ومغرب وهر کسی است که از آن جا عبور نماید، هر چند اهل آن جا نباشد. واین در صورتی است که این شخص از میقات سابق از آن احرام نبسته باشد.

*****مناسک حج (فارسی): 111

4 - یلملم

یلملم نام کوهی است. ومیقات أهل یمن وهر کسی است که از آن راه بگذرد.

5 - قرن المنازل

قرن المنازل میقات أهل طائف وهر کسی است که از آن راه برود.

6 - مکهء مکرمه

مکهء مکرمه قدیم که در زمان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بوده که حدود آن از عقبهء

*****مناسک حج (فارسی): 112

مدنیین است تا ذی طوی.

7 - منزل خود شخص

منزل خود شخص، میقات کسی است که منزلش به مکه نزدیکتر از میقات باشد، که چنین شخصی می تواند از منزل خود احرام ببندد ولازم نیست جهت احرام بستن به یکی از میقات های دیگر برود.

8 - جعرانه

جعرانه میقات اهل مکه است برای حج قران وافراد. ودر حکم اهل مکه است کسی که دو سال تمام در مکه مجاور بوده که پس از گذشتن آن به منزلهء اهل

*****مناسک حج (فارسی): 113

مکه خواهد بود. واما پیش از دو سال حکمش در مسألهء«146» گذشت.

9 - محاذات مسجد شجره

کسی که تقریباً یک ماه یا بیشتر در مدینهء منوره اقامت نموده وعازم حج باشد وبخواهد از غیر راه متعارف مدینه تا مکه برود، همین که شش میل از مدینه دور شود محاذی وبرابر مسجد شجره خواهد بود وهمان جا میقاتش خواهد بود واز همان جا احرام می بندد. ودر تجاوز نمودن از محاذات مسجد شجره واحرام بستن از محاذات یکی از مواقیت دیگر، بلکه از خصوص مورد مذکور نیز مشکل است، بلکه ظاهر این است که اگر فاصله زیاد باشد تعدی ننماید.

*****مناسک حج (فارسی): 114

10 - اَدنی الحل

اَدنی الحل میقات عمرهء مفرده است بعد از حج قران یا افراد. بلکه برای هر عمرهء مفرده است برای کسی که در مکه است وبخواهد عمرهء مفرده به جا آورد. وافضل وبهتر آن است از حدیبیه یا جعرانه وتنعیم احرام ببندد. وحدیبیه وجعرانه وتنعیم، نام سه مکان می باشد که نزد اهل مکه مشهور ومعروف است.

احکام میقات ها

مسأله 164

احرام بستن پیش از میقات جایز نیست، همچنان که عبور از میقات با احرام کفایت نمی کند. بلکه بایستی از خود میقات احرام

*****مناسک حج (فارسی): 115

بسته شود. واز این حکم، دو مورد استثناء شده است.

1 - آن که نذر نماید که پیش از رسیدن به میقات احرام ببندد، که در این صورت احرام بستن قبل از میقات صحیح واحتیاجی به تجدید آن در میقات یا گذشتن از میقات نیست. بلکه می تواند از راهی به مکه برود که به هیچ یک از میقات ها برخورد نکند، ودر این حکم فرقی بین حج واجب ومستحب وعمرهء مفرده نیست. بلی فرقی که هست این است که اگر احرام برای حج باشد، لازم است در

ماه های حج باشد(شوال، ذی القعده، ذی الحجه) چنان که گذشت.

2 - کسی که قصد عمرهء مفرده در ماه رجب دارد وبیم آن داشته باشد که اگر احرام را از میقات ببندد موفق به درک عمره نشود، برای چنین شخصی جایز است قبل از میقات احرام ببندد وبرای او عمرهء

*****مناسک حج (فارسی): 116

رجب شمرده می شود، هر چند اعمال عمره را در ماه شعبان به جا آورد. ودر این حکم فرقی بین عمرهء واجب ومستحب نیست.

مسأله 165

بر مکلف واجب است یقین به رسیدن به میقات پیدا نموده واحرام ببندد، یا اطمینان به آن حاصل نماید، یا حجت شرعی داشته باشد وچنان چه شک در رسیدن به میقات داشته باشد، احرام بستن برای او جایز نخواهد بود.

مسأله 166

کسی که نذر نموده قبل از میقات احرام ببندد وبرخلاف نذر خود از میقات احرام بست، احرام وی باطل نیست، ولی کفارهء مخالفت نذر بر او واجب می شود، اگر از روی عمد این کار را کرده باشد.

مسأله 167

همچنان که تقدیم احرام بر میقات جایز نیست، تأخیر آن از میقات نیز جایز

*****مناسک حج (فارسی): 117

نیست. پس کسی که قصد حج یا عمره یا دخول مکه را دارد، نمی تواند در حال اختیار بدون احرام از میقات عبور نماید مگر آن که از میقات احرام ببندد، هر چند میقات دیگری در جلو داشته باشد. وهر گاه بدون احرام از میقات گذشته وپیشروی کرد، در صورت امکان باید به میقات برگردد.

مسأله 168

اشاره

هر گاه مکلف از روی علم وعمد از میقات احرام نبسته واز آن گذشت، این مسأله چند صورت دارد:

اول: آن که می تواند به میقات برگردد، که در این صورت واجب است به میقات برگشته واز آن احرام ببندد، خواه برگشتنش از داخل حرم یا از خارج آن باشد. پس اگر چنین کاری کرد، عملش بدون اشکال صحیح خواهد بود.

دوم: آن که مکلف در حرم باشد ونتواند به

*****مناسک حج (فارسی): 118

میقات برگردد ولی بتواند از حرم بیرون برود، که در این صورت واجب است از حرم بیرون رفته واز بیرون حرم احرام ببندد.

سوم: آن که در حرم باشد ونتواند به میقات یا بیرون حرم برود، هر چند به جهت بیم فوت حج باشد. ودر این صورت لازم است از جای خود احرام ببندد.

چهارم: آن که خارج حرم باشد ونتواند به میقات برگردد. در این صورت لازم است از جای خود احرام ببندد.

و جمعی از فقها(رحمه الله علیهم) در سه صورت اخیر حکم به بطلان عمره نموده اند، ولی صحت آن خالی از وجه نیست، هر چند مکلف به جهت ترک احرام از میقات مرتکب حرام شده است. لکن احوط مع ذلک در صورت امکان اعادهء حج است. وچنان چه مکلف در سه صورت اخیر به وظیفه ای که

*****مناسک حج (فارسی): 119

گفته شد عمل ننمود وعمره را به جا آورد، بی شک حج وی فاسد خواهد بود.

مسأله 169

اشاره

هرگاه انسان بجهت فراموشی یا بی هوشی ومانند این ها یا ندانستن حکم یا ندانستن میقات، احرام را ترک نماید، یعنی بدون احرام از میقات بگذرد، این مسأله نیز دارای چهار صورت می باشد:

اول: آن که بتواند به میقات برگردد، که در این صورت واجب است به میقات برگشته واز همانجا احرام ببندد.

دوم: آن که در حرم باشد وبرگشتن به میقات غیر ممکن وبه خارج حرم ممکن باشد، که در این صورت لازم است از حرم بیرون رفته واز خارج حرم محرم شود. واولی در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود واحرام ببندد.

*****مناسک حج (فارسی): 120

سوم: آن که در حرم باشد وبرگشتن به خارج حرم برایش ممکن نباشد، که در این صورت لازم است از جای خود احرام ببندد، هر چند وارد مکه شده باشد.

چهارم: آن که در خارج حرم باشد ونتواند به میقات برگردد، که در این صورت لازم است از جای خود محرم شود. ودر تمام این چند صورت حکم به صحت عمل مکلف می شود، اگر وظایفی را که گفته شد انجام بدمد.

مسأله 170

هر گاه زن حائض از روی جهل به حکم وندانستن مسأله از میقات احرام نبسته وداخل حرم شد، بر او لازم است مانند دیگران در صورتی که نتواند به میقات برگردد، به خارج حرم رفته واز آن جا احرام ببندد. بلکه احتیاط این است که تا آن جا که ممکن است از حرم دور شود واحرام ببندد،

*****مناسک حج (فارسی): 121

به شرطی که این عمل مستلزم فوت حج نباشد. ودر صورتی که انجام این عمل برایش ممکن نباشد، با دیگران یکسان خواهد بود یعنی مانند دیگران از حرم محرم شود.

مسأله 171

هرگاه عمره فاسد شد، واجب است در صورت امکان از سر گرفته شود. وچنان چه اعادهء آن هر چند به جهت کمی وقت ممکن نباشد،حج وی فاسد خواهد بود ولازم است در سال بعد اعاده شود.

مسأله 172

جمعی از فقها فرموده اند که اگر مکلف از روی نادانی یا فراموشی عمره را بدون احرام به جا آورد، عمرهء وی صحیح است. واین فرمایش خالی از اشکال نیست، واحتیاط در این صورت این است که به طوری که گفته شد در این صورت امکان اعاده نماید واین احتیاط البته نباید

*****مناسک حج (فارسی): 122

ترک شود.

مسأله 173

در سابق گذشت کسی که وطنش از مکه دور باشد، واجب است از یکی از میقات های پنجگانه که ذکر شد برای عمره احرام ببندد. پس اگر راهش از آن میقات ها باشد که اشکالی ندارد، وچنان چه راهش از آن جا نباشد، مانند وضع حجاج در این زمان که همگی ابتداءاً وارد جده می شوند وجده از مواقیت نیست پس احرام از جده مجزی نیست حتی اگر محاذی وبرابر یکی از آن ها باشد چنان که دانسته شد، علاوه بر اینکه محاذاتش ثابت نشده بلکه اطمینان به عدم محاذات وی می باشد پس با این حال بر حاجی لازم است که در صورت امکان به یکی از مواقیت برود یا از وطن وبلد خود یا در راه قبل از رسیدن به جده به مقداری که قابل ملاحظه باشد، هر چند در هواپیما باشد، نذر احرام

*****مناسک حج (فارسی): 123

نموده واز محل نذر، احرام ببندد. وممکن است برای کسی که وارد جده شده بدون احرام، برود به «رابغ» که در راه مدینه است واز آن جا به نذر احرام ببندد، به اعتبار اینکه قبل از جحفه که یکی از مواقیت است می باشد. ودر صورتی که رفتن به یکی از مواقیت ممکن نباشد وقبل از میقات هم به نذر محرم نشده، لازم است که از

جده با نذر احرام بسته وبعداً در خارج حرم قبل از دخول آن تجدید احرام کند.

مسأله 174

در سابق گفته شد که شخصی که می خواهد حج تمتع به جا آورد، واجب است که برای حج خود از مکه محرم شود. پس اگر با علم وعمد از جای دیگری غیر از مکه احرام ببندد احرامش صحیح نخواهد بود، هر چند با احرام وارد مکه شود. بلکه در صورت امکان واجب است احرام را در مکه تجدید نماید، ودر غیر این صورت حجش

*****مناسک حج (فارسی): 124

باطل خواهد بود.

مسأله 175

هرگاه کسی که می خواهد حج تمتع نماید فراموش نمود که از مکه محرم شود، در صورت امکان واجب است به مکه برگردد واگر ممکن نشد، از جای خود هر چند در عرفات باشد احرام ببندد. وهمچنین است حکم کسی که مسأله را نمی دانسته.

مسأله 176

کسی که احرام حج را بکلی فراموش نموده وتا پایان اعمال حج یادش نیاید، حجش صحیح است. وهمچنین است حکم جاهل به مسأله.

کیفیت احرام

اشاره

واجبات احرام سه چیز است: نیت، تلبیه،

*****مناسک حج (فارسی): 125

پوشیدن لباس احرام.

اول: نیت،

اشاره

یعنی قصد به جا آوردن آنچه در حج وعمره واجب شده قربهء الی الله تعالی. وچنان چه اعمال واجب است را به طور تفصیل نداند، واجب قصد به جا آوردن را به طور اجمال نماید. ودر این هنگام لازم است تدریجاً آنچه بر او وارد می شود از روی مناسک یاد گرفته یا از کسی که مورد وثوقش باشد بپرسد. پس هرگاه بدون قصد، احرام بست احرامش باطل خواهد بود. ودر نیت چند چیز معتبر است:

1 - قصد قربت (نزدیکی به خدا) مانند عبادات دیگر غیر از احرام.

2 - همزمان بودن با شروع در احرام.

3 - تعیین احرام که برای عمره است یا برای حج، وتعیین حج که تمتع است یا قران یا افراد، وتعیین

*****مناسک حج (فارسی): 126

اینکه برای خود است یا برای دیگری، وتعیین اینکه حجش حجهء الاسلام است که برای اولین بار به استطاعت بر او واجب شده یا حج نذری است که به سبب نذر بر او واجب شده یا حج نذری است که به سبب فاسد بودن حج قبل بر او واجب شده یا حج مستحبی است. خلاصه هر یک از این ها که باشد باید در نیت مشخص شود. پس اگر بدون تعیین نیت، احرام نمود احرامش باطل خواهد بود.

مسأله 177

در صحت نیت گفتن به زبان وگذراندن از ذهن معتبر نیست یعنی لازم نیست نیت را به زبان آورده یا از ذهن خود بگذراند. بلکه داعی بر آن کفایت می کند، مانند عبادت های دیگر که در آن ها داعی کافی است.

مسأله 178

در صحت احرام عزم بر ترک محرمات از اول تا آخر احرام معتبر نیست، مگر

*****مناسک حج (فارسی): 127

استمناء وجماع. پس اگر از اول احرام حج قصدش این باشد که پیش از وقوف به مزدلفه استمناء یا با عیال خود جماع (نزدیکی) نماید یا مردد باشد، احرامش باطل خواهد بود. واما اگر از اول عزمش ترک این دو امر باشد وعزمش تا آخر استمرار نداشته باشد، به اینکه پس تحقق احرام قصد به جا آوردن یکی از این دو امر را نماید، احرامش باطل نخواهد شد.

دوم: تلبیه

اشاره

، یعنی گفتن این چند جمله است { : «لَبَّیْکَ اَللّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَیْک». } و احوط واولی اضافه نمودن این جمله { : «إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَهءَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَیْک». } و جایز است کلمهء « لَکَ » بعد از کلمهء { «وَ الْمُلْک» } اضافه شود که { بگوید «وَ الْمُلْکَ لَکَ». } و تلبیهء کامل این است: { «لَبَّیْکَ اَللّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ }

*****مناسک حج (فارسی): 128

{ لَبَّیْک، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَهءَ لَکَ وَ المَلْکَ لَک، لا شَرَیکَ لَکَ لَبَّیْک» } . یعنی پروردگارا اجابت واطاعت می کنم فرمان تو را، برای تو شریک نیست، به درستی که ستایش تو را سزاست ونعمت وملک وپادشاهی از آن تو است، شریکی برای تو در آن ها نیست.

مسأله 179

بر مکلف لازم است الفاظ تلبیه را یاد گرفته وبه طورصحیح ادا نماید، مانند تکبیره الاحرام در نماز، هر چند این معنی با تلقین دیگری باشد، یعنی دیگری که خوب بلد است بگوید واو مانند او بگوید. پس اگر این الفاظ را یاد نگرفت وتلقین هم برایش میسور نبود، واجب است آنچه می تواند بگوید. واحوط در این صورت جمع بین گفتن به مقدار میسور وگفتن ترجمهء آنها ونایب گرفتن دیگری است که به جای او بگوید.

مسأله 180

شخص گنگ ولال با انگشت

*****مناسک حج (فارسی): 129

خود به تلبیه اشاره نموده وزبان خود را حرکت دهد. واولی این است که این کار را خود انجام داده ونایب هم بگیرد که به جای او تلبیه بگوید.

مسأله 181

بچ غیر ممیز، دیگری به جای او تلبیه می گوید.

مسأله 182

احرام حج تمتع واحرام عمرهء تمتع واحرام حج افراد واحرام عمرهء مفرده، بدون تلبیه منعقد نمی شود. واما حج قران همچنان که به تلبیه محقق ومنعقد می شود، به اشعار یا تقلید نیز محقق می شود. واشعار مختص به شتر قربانی است وتقلید مشترک بین شتر وغیر آن از گاو وگوسفند از انواع قربانی است. واولی در شتر جمع بین اشعار وتقلید است. واحوط در حج قران تلبیه است، هرچند احرامش به اشعار یا تقلید منعقد شده است. واشعار عبارت از پاره کردن طرف راست کوهان شتر است به

*****مناسک حج (فارسی): 130

این معنی که محرم طرف چپ قران ایستاده وطرف راست کوهانش را پاره نموده خون آلود نماید. وتقلید عبارت از این است که نعلین کهنه ای که با آن نماز گزارده باشد به گردن قربانی بیاویزد.

مسأله 183

در صحت احرام، طهارت از حدث اصغر واکبر شرط نیست وکسی که محدث به حدث اصغر یا حدث اکبر باشد احرام وی صحیح است. به عبارت واضح تر احرام شخص بی وضو یا جنب یا زن در حال حیض یا نفاس اشکالی ندارد. بنابر این جنب وحائض ونفساء می توانند احرام ببندند.

مسأله 184

تلبیه در احرام به منزلهء تکبیرهء الاحرام در نماز است. پس احرام بدون تلبیه واشعار وتقلید نسبت به شخصی که می خواهد حج قران به جا آورد محقق نمی شود. پس هرگاه نیت احرام نموده

*****مناسک حج (فارسی): 131

و لباس احرام را پوشید ویکی از محرمات احرام را قبل از تحقیق احرام (تلبیه گفتن یا اشعار وتقلید) به جا آورد، گناهی نکرده وکفاره ای بر وی نخواهد بود.

مسأله 185

کسی که می خواهد از راه مدینه به حج برود، بهتر است گفتن تلبیه را تا رسیدن به «بیداء» (جایی است که یک میل با ذو الحلیفه به طرف مکه فاصله دارد) تأخیر نموده ودر آن جا تلبیه بگوید. وکسی که از راه دیگر به حج برود تلبیه را پس از قدری را رفتن بگوید. وکسی که از مکه می خواهد به حج برود، تلبیه را تا رسیدن به «رقطا» (جایی که نامش مدعی وقبل از ردم است) تأخیر نماید. ولی احتیاط این است که از جایی که احرام می بندد فوراً تلبیه را آهسته بگوید واز جایی که گفته شد بلند بگوید.

مسأله 186

کسی که عمرهء تمتع به جا

*****مناسک حج (فارسی): 132

می آورد واجب است هنگامی که چشمش به خانه های قدیم مکه افتاد تلبیه نگوید. وکسی که عمرهء مفرده به جا می آورد اگر از خارج حرم آمده باشد، هنگام دخول حرم وچنان چه از مکه بیرون رفته که احرام عمره ببندد، هنگام دیدن کعبه (خانه خدا) تلبیه را قطع نماید. وکسی که حج به جا می آورد هر نوع حجی باشد، هنگام زوال (ظهر) روز عرفه تلبیه را قطع نماید.

مسأله 187

اگر پس از پوشیدن لباس احرام وپیش از گذشتن از میقات، شک کند که تلبیه گفته یا نه بنابر نگفتن گذاشته وتلبیه بگوید واگر بعد از تلبیه گفتن شک کند که آیا درست گفته یا نه. بنابر درست بودن بگذارد واحرام وعملش صحیح است.

سوم: پوشیدن دو جامهء احرام

اشاره

(اِزار ورِداء) است پس از کندن رخت هایی که پوشیدنش بر محرم حرام است. وپوشیدن آن دو جامه به این نحو است

*****مناسک حج (فارسی): 133

که یکی را مانند لنگ به دور کمر خود بسته وآن را «اِزار» گویند ودیگری را مانند عبا بر دوش بگیرد وآن را «رِداء» گویند. وبچّهء نابالغ از این حکم مستثنی می باشد وجایز است کندن لباس او تا رسیدن به «فخ» تأخیر شود.

مسأله 188

پوشیدن دو جامهء احرام واجب تعبدی است وشرط تحقق احرام نیست بنابر اظهر. واحتیاط این است که پوشیدن آن ها به نحو متعارف باشد.

مسأله 189

اِزار باید به اندازه ای باشد که از ناف تا زانو را بپوشاند. وردا، باید به اندازه ای باشد که دو شانه را بپوشاند. واحتیاط این است که پوشیدن آن ها پیش از نیت وتلبیه باشد. پس اگر نیت وتلبیه را پیش از پوشیدن به جا آورد، پس از پوشیدن اعاده نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 134

مسأله 190

هرگاه از روی نادانی یا فراموشی موقعی که پیراهن پوشیده احرام بست، آن را فوراً بکند واحرامش صحیح است. بلکه اظهر این است که حتی در صورتی که از روی علم وعمد در پیراهن یا جامهء عادی احرام ببندد، صحیح خواهد بود. واما اگر بعد از احرام پیراهنی پوشید، احرامش بدون شک صحیح است ولی باید آن را از طرف پا بکَند وچنان چه یخهء آن تنگ باشد که نشود از طرف پا بکند، آن را شکافته یا دریده واز طرف پا بکند. خلاصه آن که نباید از طرف سر کنده شود.

مسأله 191

پوشیدن بیش از دو جامه در اول احرام یا بعد از آن برای جلوگیری از سرما یا گرما یا غیر آن عیبی ندارد.

مسأله 192

آن چه در لباس نمازگزار شرط است، در دو جامه احرام نیز شرط است. پس لازم

*****مناسک حج (فارسی): 135

است که دو جامهء احرام از حریر خالص واز اجزای حیوانی که خوردن گوشتش حرام است نباشد. وزربفت نیز نباشد وهمچنین لازم است پاک باشد. بلی نجس شدن به نجاستی که در نماز بخشوده است عیبی ندارد.

مسأله 193

ازار باید بدن نما نباشد. واحوط این است رداء نیز بدن نما نباشد.

مسأله 194

احوط در دو جامه احرام این است که بافتنی باشد واز قبیل چرم وپوست ونمد نباشد.

مسأله 195

پوشیدن رداءو ازار فقط بر مردان واجب است وزنان می توانند در رخت های عادی خود در صورتی که دارای شرایط ذکر شده باشد احرام ببندند.

مسأله 196

پوشیدن حریر گرچه فقط بر

*****مناسک حج (فارسی): 136

مردان حرام است، اما زنان نیز نباید در جامهء حریر احرام ببندند. واحتیاط این است که هیچ چیزی که از حریر خالص باشد، در تمام احوال احرام نپوشند.

مسأله 197

چنان چه یکی از دو جامهء احرام یا هر دو بعد از احرام بستن نجس شود، احوط این است که هر چه زودتر تبدیل یا تطهیر نماید.

مسأله 198

واجب نیست جامه های احرام را به طور دائم بپوشد وبرداشتن رداء از روی دوش برای ضرورت یا غیر آن عیبی ندارد، همچنان که عوض کردن آن در صورتی که آن عوض دارای شرایط ذکر شده باشد عیبی ندارد.

تروک احرام

اشاره

در گذشته گفته شد که احرام به تلبیه یا اشعار

*****مناسک حج (فارسی): 137

یا تقلید محقق می شود وبدون آن ها احرام منعقد نخواهد شد، هرچند نیت احرام حاصل شده باشد، پس هرگاه مکلف احرام بست، بیست وپنج چیز بر او حرام می شود که آن ها را تروک احرام می نامند:

1 - شکار حیوان صحرایی.

2 - نزدیکی با زنان

3 - بوسیدن زن

4 - دست زدن به زن

5 - نگاه کردن به زن

6 - استمناء

7 - عقد نکاح

8 - استعمال بوی خوش

9 - پوشیدن لباس دوخته بر مردان

10 - سرمه کشیدن

11 - نگاه در آیینه

*****مناسک حج (فارسی): 138

12 - پوشیدن چکمه وجوراب بر مردان

13 - دروغ گفتن

14 - مجادله(بگو مگو کردن)

15 - کشتن شپش ومانند آن

16 - زینت کردن

17 - روغنمالی بدن

18 - کندن موی بدن

19 - پوشاندن سر بر مردان

20 - پوشانیدن رو بر زنان

21 - زیر سایه رفتن بر مردان

22 - خارج نمودن خون از بدن

23 - ناخن گرفتن

24 - دندان کشیدن

25 - همراه داشتن سلاح

و تفصیل این امور در مسائل ذیل بیان خواهد

*****مناسک حج (فارسی): 139

شد.

1 - شکار حیوان صحرایی

مسأله 199

محرم خواه در حرم خواه در حل (خارج حرم) باشد، نباید حیوان صحرایی را شکار نموده یا بکشد، چه آن که حلال گوشت باشد یا نباشد همچنان که جایز نیست کشتن حیوان صحرایی، اگرچه بعد از شکار اهلی شده باشد. وشکار در حرم مطلقاً جایز نیست، هر چند شکارچی محرم نباشد.

مسأله 200

همچنان که شکار حیوان صحرایی بر محرم حرام است، کمک دیگری در شکار نیز حرام است، هر چند با اشاره باشد. ودر حرمت کمک بین اینکه شکارچی محرم باشد یا مُحل فرقی نیست.

*****مناسک حج (فارسی): 140

مسأله 201

محرم نباید شکار را به دست گرفته یا از او نگهداری کند، اگرچه شکارش پیش از احرام باشد. ونباید از گوشت شکار بخورد، هر چند شکار کنندهء مُحل باشد. ونیز حرام است بر محل خوردن گوشت شکاری که مُحرم او را ذبح نموده وهمچنین شکاری را که مُحل در حرم ذبح نموده باشد. وملخ ملحق به حیوان صحرایی است وشکار وگرفتن وخوردنش حرام است.

مسأله 202

حکم مذکور مختص به حیوان صحرایی است وشکار حیوان دریایی مانند ماهی اشکالی ندارد. ومقصود از دریایی آن است که فقط در آب زندگی کند، واما حیوانی که در صحرا ودریا هر دو زندگی می کند مُلحق به صحرایی می باشد. ودر صورت شک به اینکه صحرایی است یا دریایی بنابر اظهر اشکالی ندارد. همچنین کشتن حیوان اهلی مانند

*****مناسک حج (فارسی): 141

مرغ خانگی وحبشی اگرچه وحشی شده باشد، وگوسفند وگاو وشتر عیبی ندارد.

مسأله 203

جوجه وتخم حیوانات مذکور، در حکم تابع خود آن ها است یعنی همان طور که شکار حیوان صحرایی حرام است، شکار جوجه یا برداشتن تخم آن نیز حرام است وهمان طور که کشتن حیوان اهلی وشکار حیوان دریایی جایز است، کشتن جوجه وکشتن تخم آن ها نیز جایز است.

مسأله 204

کشتن درندگان برای محرم جایز نیست مگر در صورتی که از آن ها بر خود بترسد یا کبوتران حرم را اذیت کنند. ودر کشتن درندگان کفاره نیست حتی شیر بنابر اظهر، خواه کشتنشان جایز باشد یا نباشد.

مسأله 205

محرم می تواند افعی ومار بزرگ سیاه و مارهای بد وعقرب وموش را بکشد ودر کشتن

*****مناسک حج (فارسی): 142

هیچ کدام کفاره نیست.

مسأله 206

محرم می تواند به کلاغ وباز شکاری تیراندازی کند ودر صورتی که تیر به آن ها برسد وکشته شوند کفاره ندارد.

کفّارات شکار

اشاره

برای کشتن وشکار هر یک از حیوانات صحرایی در شریعت مطهره کفّاره ای معین شده که در مسائل ذیل بیان خواهد شد.

مسأله 207

در کشتن شتر مرغ، یک شتر ودر کشتن گاو وحشی، یک گاو در کشتن خر وحشی، یک شتر یا یک گاو، ودر کشتن آهو وخرگوش، یک گوسفند وهمچنین در کشتن روباه بنابر احتیاط یک گوسفند کفاره هست.

*****مناسک حج (فارسی): 143

مسإله 208

کسی که شکاری کرد چنان چه کفارهء آن شتر باشد ویافت نشود باید شصت مسکین را اطعام نماید، برای هر مسکین یک مُد که تقریباً ده سیر است. واگر این را هم نتواند، باید هیجده روز روزه بگیرد. واگر کفّاره گاو باشد ودست نیاید یا مقدور نباشد باید سی مسکین را اطعام نماید. واگر این را هم نتواند نُه روز، روزه بگیرد. واگر کفاره گوسفند باشد ویافت نشود یا نتواند تهیه کند باید ده مسکین را اطعام نماید. واگر متمکن نباشد بایدسه روز روزه بگیرد.

مسأله 209

هرگاه محرم در خارج از حرم کبوتر یا مانند آن را شکار نموده وبکشد یک گوسفند باید کفاره بدهد. ودر جوجهء آن، یک بره یا بزغاله باید کفاره بدهد. ودر شکستن تخم آن، یک درهم بنابر احتیاط باید کفاره بدهد. وهر گاه مُحل (غیر محرم)

*****مناسک حج (فارسی): 144

کبوتر ومانند آن را در حرم بکشد، یک درهم ودر جوجهء آن نیم درهم ودر تخم آن ربع درهم کفاره بدهد وهر گاه محرم در حرم آن را بکشد، هر دو کفاره بر او واجب می شود. وهمچنین است در کشتن جوجه وشکستن تخم. وتخم اگر جوجه در آن به حرکت آمده، حکم جوجه را دارد.

مسأله 210

کفاره شکار قطاهء (مرغی است که آن را به فارسی سنگخوار نامند) وکبک ودراج ومانند آن، یک بره است که از شیر گرفته شده وعلفخوار باشد. وکفار شکار گنجشک وقبره که نوعی از مرغان می باشد که در فارسی آن را چکاوک نامند وصعوه (مرغی است کوچک وبه فارسی آن را سنگانه نامند) ومانند آن بنابر مشهور، یک مُد که تقریباً سه ربع کیلو(ده سیر) گندم یا جو یا نان ومانند این هاست واحوط در این ها یک بره از شیر گرفته شده است.

*****مناسک حج (فارسی): 145

و کفارهء کشتن یک ملخ، یک دانه خرما وکفارهء بیشتر از یک ملخ، یک مشت گندم ومانند آن ودر زیاد آن یک گوسفند است.

مسأله 211

کشتن موش صحرایی وخار پُشت وسوسمار ومانند این ها، یک بزغاله کفاره دارد. ویک نوع مارمولک (عظایه) یک مشت طعام کفاره دارد.

مسأله 212

کشتن عمدی زنبور مقداری طعام کفاره دارد. ودر صورتی که کشتن به جهت دفع اذیت باشد کفاره ندارد.

مسأله 213

در راهی که ملخ زیاد است، بایستی محرم راه خود را کج کند که آن را نکشد واگر نتواند این کار را بکند که خواه ناخواه ملخ پایمال می شود عیبی ندارد.

مسأله 214

اگر جماعتی در کشتن شکاری

*****مناسک حج (فارسی): 146

شرکت کردند، بر هر یک کفارهء مستقلی هست.

مسأله 215

کفارهء خوردن شکار مانند کفارهء خود شکار است. پس اگر محرم شکاری کرد وآن را خورد، دو کفاره باید بدهد، یکی برای شکار ودیگری برای خوردن آن.

مسأله 216

کسی که شکار همراه دارد وداخل حرم شود. باید او را رها کند وچنان چه رهایش نکرد تا مُرد باید کفاره بدهد بلکه نسبت به کسی که قبل از احرام شکاری کرده وبعداً محرم شود، این نیز جاری است یعنی باید بعد از احرام شکار را رها کند، هر چند داخل حرم نشده باشد بنابر احتیاط.

مسأله 217

وجوب کفاره در کشتن شکار وخوردنش فرقی ندارد چه از روی عمد یا سهو یا نادانی باشد.

مسأله 218

در شکار مکرر کفاره نیز مکرر

*****مناسک حج (فارسی): 147

می شود،خواه شکار از روی نادانی یا فراموشی یا خطا باشد. وهمچنین است در صورت عمد اگر شکار در حرم وشکار کننده مُحل باشد یا شکار کننده محرم به احرام های متعدد باشد، واما اگر شکار عمداً از محرم به یک احرام مکرر شد، کفاره مکرر نخواهد شد.

2 - نزدیکی با زنان

مسأله 219

نزدیکی با زنان (جماع) در اثنای عمرهء تمتع وعمرهء مفرده وحج وبعد از آن پیش از به جا آوردن نماز طواف نساء، بر محرم حرام است.

مسأله 220

هرگاه در عمرهء تمتع از روی علم وعمد با زنی از عقب یا جلو نزدیکی نماید چنان چه پس از فراغت از سعی باشد، عمره اش فاسد

*****مناسک حج (فارسی): 148

نمی شود وکفاره بر او واجب می شود، وکفاره اش بنابر احتیاط یک شتر است ودر صورت عجز از آن، یک گاو ودر صورت عجز، یک گوسفند است. وچنان چه پیش از سعی باشد کفاره اش مانند گذشته است وعمره اش نیز بنابر اظهر باطل نمی شود ولی احتیاط این است که عمره را پیش از حج در صورت امکان اعاده نماید ودر صورت عدم امکان، در سال بعد حج را اعاده کند.

مسأله 221

هرگاه کسی که احرام حج بسته قبل از وقوف در مزدلفه از روی علم وعمد با زنی قبلاً ودبراً نزدیکی نماید، حج او وحج آن در صورتی که محرم ودانا وراضی به این عمل بوده باطل می شود وبر هر یک واجب است حج را تمام نموده وکفاره داده وحج را در سال بعد اعاده نماید، خواه حجشان واجب باشد یا مستحب. ولی اگر زن مجبور بر این عمل بوده حجش فاسد نمی شود وبر مرد دو کفاره واجب

*****مناسک حج (فارسی): 149

می شود وبر زن چیزی نخواهد بود. وکفارهء این عمل در صورت قدرت وتمکن، یک شتر ودر صورت عجز، یک گاو ودر صورت عجز، یک گوسفند است. وواجب است بین آن مرد وآن زن از جای وقوع این عمل در این حج وحجی که بعداً اعاده خواهد کرد جدایی باشد تا آن که پس از وقوفین به آن محل برسند. وهرگاه نزدیکی پس از گذشتن از منی به عرفات باشد، لازم است جدایی آن ها تا وقت نحر در منی مستمر باشد. واحوط

این است که جدایی آن ها ت فراغت از تمام اعمال حج استمرار داشته باشد.

مسأله 222

هرگاه محرم بعد از وقوف در مزدلفه از روی علم وعمد با عیال خود نزدیکی کند چنان چه پیش از طواف نساء باشد، مانند گذشته کفاره بر او واجب می شود ولی حجش فاسد نمی شود.و همچنین است اگر این عملش پیش از دور پنجم

*****مناسک حج (فارسی): 150

طواف نساء باشد. واما اگر بعد از طواف نساء بوده کفاره نیز ندارد.

مسأله 223

کسی که از روی علم وعمد در عمرهء مفرده بعد از سعی با زن خود نزدیکی نماید، مانند سابق کفاره بر او واجب می شود ولی عمره اش فاسد نمی شود. ولی اگر قبل از سعی باشد عمره اش نیز باطل وواجب است تا یک ماه در مکه توقف نماید سپس به یکی از مواقیت رفته واز آن جا برای عمرهء دوم محرم شود، واحوط این است که همان عمرهء فاسده را نیز تمام کند.

مسأله 224

کسی که از احرام درآمده اگر با زن خود که در حال احرام است نزدیکی نماید، کفاره بر زن واجب می شود ولی مرد باید غرامت آن را بدهد. وکفاره اش یک شتر است.

مسأله 225

شخص محرم هرگاه از روی

*****مناسک حج (فارسی): 151

نادانی یا فراموشی با زن خود نزدیکی نماید، عمره وحجش صحیح است وکفاره ای بر او واجب نمی شود. واین حکم نسبت به سایر محرماتی که موجب کفاره است وذیلاً بیان می شود، نیز جاری است، به این معنی که هر عملی که از محرم از روی جهل ونسیان سر بزند کفاره ندارد، مگر موارد ذیل:

1 - آن که طواف حج را فراموش نموده وبا عیال خود نزدیکی نماید یا مقداری از سعی را در عمرهء تمتع فراموش نموده واز احرام درآمد به گمان اینکه فارغ شده است از سعی ویا آن که بعد از سعی وقبل از تقصیر به جهت ندانستن حکم با زن خود نزدیکی کند.

2 - کسی که دست خود را بیخود بر سر یا ریش خود بکشد ویک یا دو مو از آن بیفتد.

3 - آن که بدن خود را روغن مالی کند از روی

*****مناسک حج (فارسی): 152

نادانی. وحکم تمام این ها در جای خود ذکر خواهد شد. ان شاالله تعالی

3 - بوسیدن زن

مسأله 226

جایز نیست محرم زن خود را از روی شهوت ببوسد وچنان چه او را بوسید ومنی از او خارج شد، لازم است یک شتر کفاره بدهد. وهمچنین است اگر منی از او خارج نشود بنابر احتیاط. واما اگر بوسیدن از روی شهوت نباشد یک گوسفند کفاره دارد.

مسأله 227

هرگاه شخص بعد از طواف نساء زن خود را که در حال احرام است ببوسد، باید بنابر احتیاط یک گوسفند بکشد.

*****مناسک حج (فارسی): 153

4 - لمس زن

مسأله 228

شخص محرم نباید دست یا بدن خود را از روی شهوت به بدن زن خود بمالد، وچنان چه این کار را کرد، باید یک گوسفند کفاره بدهد. وچنان چه این عمل از روی شهوت نباشد چیزی بر او نخواهد بود.

5 - نگاه کردن به زن وملاعبه با او

مسأله 229

هرگاه محرم از روی شهوت به زن خود نگاه کند ومنی از او بیرون بیاید، یک شتر باید کفاره بدهد. ولی اگر از روی شهوت نگاه کند ومنی از او بیرون نیاید یا بدون شهوت نگاه کند ومنی

*****مناسک حج (فارسی): 154

بیرون بیاید کفاره ندارد.

مسأله 230

هرگاه محرم با همسر خود ملاعبه وشوخی نماید تا آن که منی از او بیرون بیاید، لازم است یک شتر کفاره بدهد. وچنان چه به زن اجنبی از روی شهوت یا بدون شهوت نگاه کند ومنی از او بیرون بیاید، کفاره اش یک شتر است اگر دارا باشد ویک گاو است اگر متوسط باشد ویک گوسفند است اگر فقیر باشد. واما اگر به او نگاه کند هرچند از روی شهوت باشد ومنی از او بیرون نیاید، اگر چه حرامی به جا آورده امّا کفاره ندارد.

مسأله 231

محرم می تواند به غیر از آنچه گفته شد از عیال خود لذت ببرد بنابر اظهر. ولی احوط ترک استمتاع است مطلقاً.

*****مناسک حج (فارسی): 155

6 - _استمناء

مسأله 232

هرگاه محرم با آلت خود بازی نماید ومنی از او بیرون آمد، حکمش حکم کسی است که با زن خود نزدیکی کرده باشد. بنابر این اگر استمناء در احرام حج پیش از وقوف در مزدلفه باشد، حجش فاسد خواهد بود ولازم است حج را تا خر به جا آورد ودر سال بعد اعاده نماید. همچنان که اگر این کار را در عمرهء مفرد پیش از فراغت از سعی بکند، عمره اش فاسد بوده ولازم است آن را به پایان رسانده ویک ماه در مکه توقف نموده سپس به یکی از مواقیت رفته واز آن جا برای عمرهء مفرده احرام ببندد، چنان که در مسأله «223» بیان شد. وکفارهء استمناء مانند کفارهء جماع است. وچنان چه بدون بازی با آلت

*****مناسک حج (فارسی): 156

استمناء نمود مثل اینکه به نگاه کردن به زن یا در نظر آوردن وخیال مانند این ها منی از او بیرون بیاید، کفاره بر او واجب می شود وبنابر اظهر حج وعمره اش فاسد نخواهد شد هرچند رعایت احتیاط

بهتر است یعنی آنها را اعاده نماید.

7 - عقد نکاح

مسأله 233

ازدواج در حال احرام برای خود یا دیگری حرام است، خواه دیگری در حال احرام باشد یا از احرام بیرون آمده باشد وخواه عقد دائمی باشد یا منقطع یعنی ازدواج باشد یا صیغه. ودر تمام این چند صورت عقد باطل خواهد بود.

مسأله 234

هرگاه محرم یا غیر محرم زنی را برای محرم عقد نماید وشوهر با آن زن نزدیکی کند

*****مناسک حج (فارسی): 157

و عقد کننده وشوهر بدانند چنین عقدی در حال احرام حرام است، بر هر یک کفارهء یک شتر واجب می شود، وهمچنین بر زن نیز واجب می شود، اگر می دانسته که ازدواج در حال احرام حرام است.

مسأله 235

حاضر شدن در مجلس عقد وگواهی دادن بر آن بنابر قول مشهور بر محرم حرام است. واین قول موافق احتیاط است. وبعضی از فقها فرموده اند که گواهی بر عقدی که قبلاً واقع شده نیز بر محرم حرام است، ولی دلیلش ظاهر نیست.

مسأله 236

احوط این است که محرم خواستگاری نیز ننماید. بلی اگر زنی را قبلاً طلاق داده، رجوع به او عیبی ندارد. همچنان که خریدن کنیز عیبی ندارد، هر چند خریدنش برای لذت بردن از او باشد، واحتیاط این است که خریدنش به قصد استمناء در حال احرام نباشد. وتحلیل کنیز خود

*****مناسک حج (فارسی): 158

برای دیگری یا قبول آن از دیگری، اظهر جواز آن است.

8 - استعمال بوی خوش

مسأله 237

استعمال بوی خوش از قبیل زعفران وعود وعنبر ومُشک وورس به خوردن وبوئیدن ومالیدن بر بدن، بر محرم حرام است. وهمچنین پوشیدن لباسی که اثری از بوی خوش در او باشد. واحوط اجتناب از هر بوی خوشی است.

مسأله 238

خوردن میوه های خوشبو مانند سیب وبه عیبی ندارد. ولی بنابر احتیاط از بوییدن آن ها هنگام خوردن باید خودداری شود.

مسأله 239

بر محرم واجب نیست که هنگام سعی بین صفا ومروه در صورتی که عطر

*****مناسک حج (فارسی): 159

فروشی آن جا باشد، بینی خود را از بوی خوش ببندد. ولی احتیاط لازم این است که در غیر حال سعی، بینی خود را از هر بوی خوشی ببندد. وبوئیدن خلوق کعبه که یک نوع عطر است عیبی ندارد.

مسأله 240

هرگاه محرم عمداً مقداری بوی خوش استعمال کند، کفاره اش بنابر مشهور یک گوسفند است. ولی ثبوت کفاره در غیر خوردن، محل اشکال است هر چند احوط کفاره دادن است.

مسأله 241

بر محرم حرام است که بینی خود را از بوی بد بگیرد. بلی تند رفتن از جهت خلاصی از بوی بد عیبی ندارد.

9 - پوشیدن لباس دوخته بر مردان

مسأله 242

پوشیدن پیراهن وقبا وشلوار

*****مناسک حج (فارسی): 160

و زیر شلواری وجامهء دکمه دار با بستن دکمهء آن ودرع و(زره) وهر جامه ای که آستین دار باشد که دست در او برود، بر مرد محرم حرام است. واحوط اجتناب از هر جامهء دوخته بلکه شبیه دوخته است، مانند نمدی که چوپانان آن را می پوشند. وپوشیدن همیان دوخته (کمربندی که پول در او گذاشته می شود) جایز است. وهمچنین استعمال فتق بند برای کسی که فتق دارد عیبی ندارد. وجایز است محرم هنگام خوابیدن، با لحاف ومانند آن از چیزهای دوخته بجز سر، تن خود را بپوشاند.

مسأله 243

احوط این است که ازار (لنگ) خویش را به گردن خود بلکه مطلقاً گره نزند، ولو بعض آن را به بعض دیگر. وچیزی مانند سنجاق نیز در او فرو نبرد. واحوط این این است که رداء نیز گره زده نشود، ولی فرو کردن سوزن یا سنجاق در او عیبی

*****مناسک حج (فارسی): 161

ندارد.

مسأله 244

پوشیدن لباس دوخته هر طور باشد برای زنان عیبی ندارد، مگر دستکش که آن را نپوشد.

مسأله 245

هرگاه محرم لباسی را که حرام است عمداً بپوشد، کفاره اش یک گوسفند است. واحوط لزوم کفاره است حتی در صورتی که مضطر به پوشیدن آن باشد.

10 - سرمه کشیدن

مسأله 246

سرمه کشیدن چند صورت دارد:

1 - آن که سرمهء سیاه را به قصد زینت به چشم خود بکشد، که این کار بر محرم حرام است قطعاً

*****مناسک حج (فارسی): 162

و کفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است.

2 - آن که سرمه سیاه ولی به قصد زینت نباشد.

3 - آن که سرمه سیاه نباشد با قصد زینت. واحوط ودر این دو صورت اجتناب وکفاره دادن است در فرض سرمه کشیدن.

4 - آن که سرمه سیاه نباشد، وقصد زینت هم نداشته باشدکه این کار عیبی ندارد وکفاره هم ندارد.

11 - نگاه کردن در آینه

مسأله 247

نگاه کردن در آیینه بر محرم جهت زینت، حرام است وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است. ولی اگر نگاه کردن برای زینت نباشد، مانند نگاه کردن شوفر در آیینه که دو پهلو یا

*****مناسک حج (فارسی): 163

پشت سر خود را ببیند، عیبی ندارد. ومستحب است کسی که برای زینت در آیینه نگاه کردن، تلبیه را تجدید نماید. اما پوشیدن عینک بدون قصد زینت برای زن ومرد عیبی ندارد وبهتر نپوشیدن است. واین حکم در اجسام شفاف وصیقلی دیگر مانند آب صاف وشیشهء تمیز جاری نمی شود ونگاه کردن در آن ها عیبی ندارد.

12 - پوشیدن چکمه وجوراب

مسأله 248

پوشیدن چکمه (خُف) یا جوراب بر مرد محرم حرام است وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است. ولی زن می تواند آن را بپوشد. واحوط نپوشیدن چیزی است که تمام پشت پا را بپوشاند. وچنان چه برای مرد محرم نعلین ومانند آن فراهم نشد وضرورت ایجاب کرد که خف یا جوراب

*****مناسک حج (فارسی): 164

بپوشد. احوط این است روی آن را بشکافد. وپوشاندن پشت پا بدون پوشش عیبی ندارد.

13 - دروغ ودشنام

مسأله 249

دروغ ودشنام در هر حال حرام است، ولی حرمتشان در حال احرام مؤکد وشدیدتر است. ومراد از فسوق در آیهء مبارکهء (فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فی الْحَجّ) دروغ ودشنام است. اما مفاخرت یعنی اظهار فخر از حیث حسب ونسب که شخص محرم بگوید من چنین وچنان

اول: آن که بری اثبات فضیلت وبرتری برای خود باشد که توهین دیگری را دربر داشته باشد. این عمل فی نفسه حرام است.

*****مناسک حج (فارسی): 165

دوم: آن که اثبات فضیلت برای خود باشد بدون اینکه به دیگری اهانت شود. واین عیبی ندارد وبر محرم وغیر محرم حرام نیست.

14 - جدال نمودن

مسأله 250

جدال نمودن (قسم خوردن به کلمهء «لا وَ الله» و«بلی والله») بر محرم حرام است. واحتیاط در این است که به غیر این دو کلمه نیز قسم نخورد.

مسأله 251

اشاره

دو مورد از حرمت جدال استثنا شده است:

اول: آن که ضرورتی مانند اثبات حق یا از بین بردن باطلی اقتضای قسم خوردن کند، که در این صورت قسم خوردن حتی به دو کلمهء مذکور عیبی

*****مناسک حج (فارسی): 166

ندارد.

دوم: آن که مراد قسم خوردن نباشد بلکه قصدش اظهار محبت یا تعظیم باشد، مثل اینکه بگوید تو را به خدا این کار را نکن ومانند آن.

مسأله 252

در صورتی که جدال کننده در سخن خود راستگو باشد، کفاره ندارد بلکه فقط باید استغفار نماید به شرطی که از دو مرتبه تجاوز ننموده باشد. ودر غیر این صورت یک گوسفند کفاره دارد. واما اگر جدال وقسم خوردن بر دروغ باشد. در همان مرتبهء اول یک گوسفند ویک گوسفند دیگری برای مرتبهء دوم ودر مرتبهء سوم یک گاو کفاره دارد.

15 - کشتن جانور بدن

مسأله 253

کشتن شپش وانداختن او از

*****مناسک حج (فارسی): 167

بدن برای محرم جایز نیست. وجابه جا کردن او عیبی ندارد. ودر صورت کشتن احوط آن است که یک مشت از طعام به فقیری کفاره بدهد. اما پشه وکک احتیاط در نکشتن آن هاست در صورتی که ضرری متوجه محرم نشود. وأما تاراندن آن ها ظاهراً جایز است، هر چند احوط ترک است.

16 - زینت نمودن

مسأله 254

پوشیدن انگشتر به قصد زینت بر محرم حرام است. ولی به قصد استحباب عیبی ندارد. بلکه زینت نمود به هر چیز باشد بر محرم حرام است وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است.

مسأله 255

حنا بستن در صورتی که زینت گفته شود بر مُحرم حرام است، هر چند خود قصد

*****مناسک حج (فارسی): 168

زینت ننموده باشد. بلی اگر زینت گفته نشود عیبی ندارد، مثل اینکه دوا ودرمان ومانند آن باشد.

مسأله 256

پوشیدن زیور برای زینت بر بانوان محرم حرام است. وزیوری که پیش از احرام عادت به پوشیدن آن داشته مستثنی است ومی تواند او را بپوشد. ولی نباید او را به شوهر خود ودیگر مردان نشان دهد.

17 - مالیدن روغن به بدن

مسأله 257

محرم نبایستی تن خود را روغنمالی کند، هر چند خوش بو هم نباشد، وصورت درمان وضرورت استثنا شده است.

مسأله 258

کفارهء روغن مالی در صورتی که روی علم وعمد باشد، یک گوسفند است واگر از

*****مناسک حج (فارسی): 169

روی نادانی باشد، کفاره اش اطعام یک فقیر است بنابر احتیاط در هر دو مورد.

18 - جدا نمودن مو از بدن

مسأله 259

اشاره

محرم نبایستی موی خود یا دیگری را از بدن جدا کند، خواه دیگری محرم باشد یا محل. از این حکم چهار مورد استثناء شده است:

اول: آن که شپش بدن محرم زیاد شود ومتأذّی باشد از آن.
دوم: آن که ضرورت ایجاب کند که مو جدا شود، آن که بلندی مو وزیادی اش باعث سردرد یا ناراحتی دیگر شود.
سوم: آن که مو در پلک چشم روییده باشد که محرم را ناراحت کند.

*****مناسک حج (فارسی): 170

چهارم: آن که مو هنگام وضو یا غسل خود به خود جدا شود، که در این چهار صورت جدا نمودن مو عیبی ندارد.

مسأله 260

اگر محرم بدون ضرورت سر خود را بتراشد، کفاره اش یک گوسفند است. وچنان چه به ایجاب ضرورت سر خود را بتراشد، کفاره اش یک گوسفند یا سه روز روزه یا اطعام شش مسکین که به هر یک دو مُد (یک کیلو ونیم) بدهد. واگر بوی زیر هر دو بغل خود را بکند، کفاره اش یک گوسفند است. وهمچنین است اگر موی یک طرف را بکند بنابر احتیاط. وچنان چه موی ریش خود یا غیر آن را بکند، بایستی یک مشت طعام به فقیر کفاره بدهد. وچنان چه سر دیگری را چه محرم وچه محل باشد بتراشد کفاره ندارد.

مسأله 261

چنان چه محرم سر یا بدن خود

*****مناسک حج (فارسی): 171

را به طوری که مویی از او نیفتد وخونی نشود بخاراند عیبی ندارد. وچنان چه دست به سر یا ریش خود کشیده ویک یا دو مو از آن بیفتد، یک مشت طعام صدقه بدهد.

19 - پوشانیدن سر بر مردان

مسأله 262

محرم نبایستی تمامی یا قسمتی از سر خود را بپوشاند به هر چیزی باشد حتی با گل. بلکه نبایستی چیزی روی سر خود حمل کند بنابر احتیاط. بلی انداختن بند مشک بر سر یا بستن دستمال ومانند آن بجهت سر درد عیبی ندارد. وپوشاندن گوش ها نیز جایز نیست.

مسأله 263

پوشانیدن سر به قسمتی از بدن مثل دست جایز وترک آن بهتر است.

*****مناسک حج (فارسی): 172

مسأله 264

محرم نبایستی در آب ومانند آن فرو رود که سرش زیر آب شود بنابر احتیاط. وظاهراً مرد وزن در این حکم فرقی با هم ندارند.

مسأله 265

هرگاه محرم سر خود را پوشانید، بنابر احتیاط کفاره اش یک گوسفند است. وظاهراً در مورد اضطرار کفاره واجب نیست.

20 - پوشانیدن رو بر زنان

مسأله 266

بانوان در حالت احرام نبایستی صورت خود را به پوشه یا نقاب ومانند آن هر چیزی باشد بپوشانند بنابر احتیاط. همچنان که احتیاط این است که قسمتی از روی خود را نیز نپوشانند. بلی پوشاندن صورت در حال خواب وپوشاندن قسمتی از رو مقدمهءً برای پوشاندن سر در حال نماز، عیبی ندارد.

*****مناسک حج (فارسی): 173

و احتیاط این است که پس از فراغت از نماز آن را بردارد.

مسأله 267

بانوان محرم می توانند از مرد اجنبی رو بگیرند، به این نحو که گوشهء چادر یا عبا ومانند آن را که بر سر دارند تا مقابل بینی یا چانهء خود پایین بکشند. واحتیاط این است که قسمت پایین آمده را به وسیلهء دست یا چیز دیگر از صورت خود دور نگه دارند.

مسأله 268

کفارهء پوشانیدن صورت بنابر احتیاط یک گوسفند است.

21 - زیر سایه رفتن مردان

مسأله 269

مردان محرم هنگام سیر نبایستی زیر سایهء متحرک رفته یا سایبانی مانند چتر

*****مناسک حج (فارسی): 174

بر سر بگیرند، هر چند سایهء سقف محمل یا ماشین یا هواپیما ومانند این ها باشد. ولی راه رفتن در سایهء کوه یا دیوار یا درخت وامثال آن ها از اجسامی که ثابت باشد اشکالی ندارد. ونیز جایز است راه رفتن زیر ابری که مانع از تابش آفتاب است. وفرقی نیست در حرمت زیر سایه قرار گرفتن در مورد محرّمه بین اینکه پیاده باشند یا سواره بنابر احتیاط. واحوط بلکه اظهر این است که زیر سایهء چیزی که روی سر نباشد نیز نرود، مثل اینکه بغل شتر یا ماشین حرکت کند که سایه از طرف چپ یا راستش بر او بیفتد. بلی می تواند با دست خود جلو آفتاب را بگیرد. وزیر سایهء محمل رفتن هنگام سیر وهمچنین احرام زیر سقف مسجد شجره عیبی ندارد.

مسأله 270

مراد از زیر سایه رفتن که حرام است این است که بدان وسیله از آفتاب یا سرما یا

*****مناسک حج (فارسی): 175

گرما یا باران ومانند این ها جلوگیری کند. وچنان چه هیچ یک از این ها نباشد به طوری که بود ونبود سایبان یکسان باشد، عیبی ندارد.

مسأله 271

هنگامی که محرم به مکه رسید هر چند منزل تهیه نکرده باشد. زیر سایه رفتنش عیبی ندارد. همچنان که اگر در جایی در بین راه توقف نمود، تا وقتی که در آنجاست زیر سایه رفتنش عیبی ندارد. واظهر این است که در این موارد می تواند چتر ومانند آن بر سر بگیرد. اگر چه احتیاط در اجتناب است.

مسأله 272

زیر سایه رفتن زنان وکودکان وهمچنین مردان در حال ضرورت یا ترس از گرما وسرما عیبی ندارد.

مسأله 273

کفارهء زیر سایه رفتن یک گوسفند است وفرقی بین حال اختیار واضطرار نیست.

*****مناسک حج (فارسی): 176

و چنان چه این عمل تکرار شود، احتیاط این است که عوض هر روز یک کفاره بدهد، هرچند اظهر این است که در هر احرام یک کفاره لازم است.

22 - بیرون آوردن خون از بدن

مسأله 274

شخص محرم نبایستی بدن خود را در خاراندن بلکه به مسواک نمودن بنابر احتیاط خونی نماید. ودر حال ضرورت یا رفع ناراحتی عیبی ندارد. وکفاره اش بنابر احتیاط یک گوسفند است.

23 - ناخن گرفتن

مسأله 275

محرم نبایستی تمامی یا قسمتی

*****مناسک حج (فارسی): 177

از ناخن خود را بگیرد مگر در صورتی که بقای ناخن ضرر داشته باشد، مانند اینکه ناخن کنده شده وماندنش سبب ناراحتی شود، که در این صورت بریدنش جایز است واز هر ناخنی یک مشت طعام کفاره بدهد.

مسأله 276

کفارهء گرفتن هر ناخنی یک مُد طعام است، وکفارهء گرفتن ناخن ها دست در یک مجلس یک گوسفند است. وهمچنین پا. وچنان چه گرفتن ناخن دست وپا در یک مجلس باشد، کفاره اش نیز یک گوسفند است. وچنان چه ناخن دست ها در یک مجلس وناخن پاها را در مجلس دیگر بگیرد، کفارهء آن دو گوسفند است.

مسأله 277

هرگاه محرم به فتوای کسی که ناخن گرفتن را جایز می داند ناخن خود را گرفت وخون درآمد، کفاره اش بنابر احتیاط بر فتوا دهنده

*****مناسک حج (فارسی): 178

است.

24 - دندان کندن

مسأله 278

جمعی از فقها نظرشان این است که کندن دندان هرچند خون در نیاید، از محرمات احرام است وکفاره اش را یک گوسفند دانسته اند. ولی دلیلش تأمل دارد وبعید نیست این عمل جایز باشد.

25 - برداشتن سلاح

مسأله 279

برداشتن سلاح مانند شمشیر ونیزه وچیزهایی که عرفاً به آن ها سلاح گفته می شود بر محرم حرام است. وبعضی از فقها آلات دفاع وحفظ

*****مناسک حج (فارسی): 179

مانند کلاه خود وزره وسپر را سلاح خوانده اند. واین قول احوط است.

مسأله 280

بودن سلاح نزد محرم اگر حملش نکند عیبی ندارد. ولی مع ذلک ترکش احوط است یعنی بنابر احتیاط سلاح را نزد خود نگذارد.

مسأله 281

اشاره

حرمت حمل سلاح مختص به حال اختیار است ودر حال اضطرار عیبی ندارد. وکفارهء حمل سلاح بنابر احتیاط یک گوسفند است.

تا این جا بیست وپنج چیزی که بر محرم حرام است بیان شد. ودو چیز است که بر محرم ومحل حرام است:

1 - شکار در حرم
مسأله 282

شکار در حرم بر محرم وغیر

*****مناسک حج (فارسی): 180

محرم، بر زن ومرد حرام است چنان که قبلاً بیان شد.

2 - کندن درخت وگیاه حرم
مسأله 283

کندن وبریدن هر چیزی که در حرم روییده از درخت وغیر درخت وگیاه بر محرم وغیر محرم حرام است. اما چیزی که به راه رفتن متعارف کنده شود عیبی ندارد. همچنان که رها کردن حیوانات که از علف حرم بچرند اشکالی ندارد. واز این حکم چند چیز استثنا شده است:

1 - اذخر که گیاه معروفی است.

2 - نخل خرما ودرخت میوه دار.

3 - علف هایی که خوراک شتر است.

4 - علف ودرختی که در ملک یا خانهء شخص می روید یا خود شخص آن را می کارد ومی نشاند. واما

*****مناسک حج (فارسی): 181

درختی که قبلاً پیش از تملک منزل بوده در منزل، حکمش حکم سایر درخت هاست. (کندن وبریدن این چهار چیز عیبی ندارد).

مسأله 284

درختی که ریشه وساقه اش در حرم وشاخ وبرگش در خارج حرم یا بعکس باشد، حکمش حکم درختی است که تمامش در حرم باشد.

مسأله 285

کفارهء کندن درخت از بیخ، قیمت همان درخت است. وکفارهء قطع مقداری از آن، قیمت همان مقدار است. وکندن علف یا قطع آن کفاره ندارد.

جای کشتن کفارات

مسأله 276

جای کشتن کفار شکار در

*****مناسک حج (فارسی): 182

احرام عمره، مکه مکرمه است وجای کشتن کفارهء شکار در احرام حج، منی است.

مسأله 287

کفاره ای بر محرم برای غیر از شکار واجب شده است، اظهر این است که می تواند کشتنش را تا بازگشت از حج تأخیر انداخته وهر جا بخواهد بکشد. وبهتر این است که کفاره را در حج خود بکشد. ومصرف آن فقرا می باشد وعیبی ندارد که مقداری از آن را خودش بخورد وقیمت آن را برای فقرا به عهده بگیرد.

طواف

اشاره

واجب دوم عمرهء تمتع، طواف است. وبه ترک آن از روی عمد، چه حکم را بداند یا نداند یا موضوع را حج فاسد می شود. وترک آن به تأخیرش تا زمانی

*****مناسک حج (فارسی): 183

که دیگری نتواند خود را به اندازهء درک مقدار رکن از وقوف در عرفات برساند محقق می شود. وچنان چه عمره اش باطل شود احرامش نیز بنابر اظهر باطل خواهد بود. واحوط وبهتر در این صورت عدول به حج افراد است. وبر هر دو تقدیر واجب است حج را در سال بعد اعاده نماید. ودر طواف چند چیز شرط است:

اول : نیت

، وطواف بدون قصد قربت باطل است.

دوم: [طهارت از حدث]

اشاره

طهارت از حدث

اکبر واصغر، پس چنان چه از روی عمد یا نادانی یا فراموشی در حال حدث وبدون طهارت طواف نماید، طوافش صحیح نخواهد بود.

مسأله 288

چنان چه از محرم در اثنای طواف حدثی سر زد، مسأله چند صورت خواهد

*****مناسک حج (فارسی): 184

داشت:

1 - آن که حدث پیش از رسیدن به نصف طواف باشد، که در این صورت طواف باطل ولازم است پس از طهارت اعاده شود.

2 - آن که حدث بعد از تمامی دور چهارم وبدون اختیار باشد، که در این صورت طواف را قطع نموده وطهارت گرفته وطواف را از همانجا که قطع نموده ادامه می دهد.

3 - آن که حدث بعد از نصف یا تمامی دور چهارم طواف، یا بعد از تمامی دور چهارم واختیاری باشد، که احوط در این دو صورت این است که طواف خود را پس از طهارت از جایی که قطع نموده تمام کرده سپس اعاده اش نماید. وبه جای این احتیاط اگر این کار را بکند کافی است که پس از قطع طواف وطهارت، یک طواف کامل به قصد

*****مناسک حج (فارسی): 185

اعم از تمام کردن طواف پیش ویک طواف کامل جدید به جا آورد. به این معنی که قصدش این باشد که طوافی را که به جا می آورد چنان چه تمامش بر ذمه بوده، به این طواف ذمهء او فارغ می شود وگر نه مقداری از آن به جای کمبود طواف سابق وباقیمانده لغو باشد.

مسأله 289

اگر پیش از شروع به طواف یا در اثنای آن شک در طهارت بنماید، چنان چه بداند که قبلاً با طهارت بوده ونمی داند بعداً از او حدثی سر زده یا نه، در این صورت اعتنا به شک خود نکند. ودر غیر این صورت واجب است طهارت گرفته وشروع به طواف یا طوافی که در دست داشته از سر بگیرد.

مسأله 290

هرگاه پس از فراغت از طواف، شک در طهارت نماید به شک خود اعتنا نکند، هر چند احوط اعاده است. ولی برای نماز طواف حتماً باید وضو بگیرد.

*****مناسک حج (فارسی): 186

مسأله 291

هرگاه مکلف نتواند وضو بگیرد تیمم نموده وطواف را به جا آورد. واگر تیمم هم نمی تواند بکند، حکمش حکم کسی است که نمی تواند طواف را به جا آورد. پس اگر مأیوس از توانایی شد، لازم است برای طواف نایب بگیرد، واحوط واولی این است که خود نیز بدون طهارت طواف نماید.

مسأله 292

اشاره

بر زن حائض ونفساء (زاهو) بعد از گذشتن ایام حیض ونفاس وبر جنب واجب است که برای طواف غسل کنند، ودر صورت معذور بودن از غسل ومأیوس شدن از توانایی بر غسل، واجب است با تیمم طواف کنند. واحوط واولی این است که نایب نیز بگیرد. ودر صورت معذور بودن از تیمم، نایب گرفتن متعین است.

حیض شدن در عمره تمتع
مسأله 293
اشاره

هرگاه زن هنگام بستن احرام

*****مناسک حج (فارسی): 187

برای عمرهء تمتع یا پس از بستن احرام، خون حیض ببیند ووقت گنجایش به جا آوردن اعمال عمره را داشته باشد، بایستی صبر کند تا پاک شود وغسل نموده واعمال عمره را به جا آورد. وچنان چه وقت وسعت این کار را نداشته باشد، مسأله دارای دو صورت خواهد بود:

اول: آن که حیضش هنگام احرام پیش از بستن احرام باشد، در این صورت حج تمتعش بدل به حج افراد شده وبر او واجب است در صورت تمکن بعد از فراغت از حج، عمرهء مفرده به جا آورد.
دوم: آن که حیضش بعد از بستن احرام

باشد. در این صورت مخیر است بین اینکه اول حج افراد را به جا آورد وبعد از فراغت، عمرهء مفرده به جا آورد مانند صورت اول، وبین اینکه اعمال عمرهء تمتع را بدون طواف ونمازش به جا آورد، به اینکه سعی

*****مناسک حج (فارسی): 188

و تقصیر نموده وبرای حج احرام بسته وبه حج رفته وپس از فراغت از حج وبازگشت به مکه قضای طواف عمره را پیش از طواف حج به جا آورد. ودر صورتی که یقین داشته باشد که حیضش ادامه خواهد داشت ونمی تواند حتی پس از بازگشت به مکه طواف نماید، برای طواف خود نایب گرفته وشخصاً سعی را به جا آورد. وروزی که باید خود را آزمایش کند، در حکم ایام حیض است وحکم آن ایام بر آن روز جاری است.

مسأله 294

اگر زن در اثنای طواف حیض شود، مشهور بین فقها این است که اگر حیض شدن پیش از تمام شدن چهار شوط باشد طوافش باطل می شود وچنان چه بعد از آن باشد، آنچه به جا آورده صحیح وواجب است بعد از پاکی وغسل نمودن باقیمانده را به جا آورده. واحوط در هر دو صورت این

*****مناسک حج (فارسی): 189

است که بعد از پاکی یک طواف کامل به نیت اعم از تمام واتمام به جا آورد به این معنی که چنین نیت کند که اگر یک طواف کامل بر من واجب است، که این طواف است واگر به جا آوردن کمبود طواف سابق بر من واجب است، هر مقدار از این طواف کمبود او را تکمیل می کند بکند وباقیمانده زیادی باشد. واین در صورتی است که وقت گنجایش این کار را داشته باشد ودر

غیر این صورت سعی وتقصیر نموده وبرای حج محرم شود ولازم است پس از بازگشت از منی وقبل از طواف حج، قضای طواف عمره را به نحوی که گفته شد به جا آورد.

مسأله 295

هرگاه زن پس از طواف وپیش از نماز آن، یعنی بین طواف ونمازش، حیض شود طوافش صحیح است ونماز طواف را پس از پاکی وغسل به جا آورد. وچنان چه وقت نداشت

*****مناسک حج (فارسی): 190

سعی وتقصیر را به جا آورده ونماز طواف را پیش از طواف حج قضا نماید.

مسأله 296

هر گاه زنی پس از طواف ونمازش احساس نمود که حیض دارد ونداند که پیش از طواف یا پیش از نماز یا در اثنا بوده یا بعد از نماز رخ داده، در این صورت بنابر صحت طواف ونماز بگذارد. وچنان چه بداند که قبل از نماز حادث شده ووقتش هم تنگ است، سعی وتقصیر نموده ونماز را تا پس از پاکی تأخیر بیندازد وعمره اش صحیح است.

مسأله 297

هر گاه زنی به مکه رسید ومی توانست اعمال عمره را به جا آورد ولی با علم وعمد به جا نیاورد تا حیض شد ووقت هم تنگ شد، ظاهراً عمره اش فاسد است. واحتیاط این است که عدول به حج افراد نموده وحج خود را در سال بعد اعاده نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 191

مسأله 298

طواف مستحبی را می توان بدون طهارت به جا آورد وطهارت در او معتبر نیست ولی نماز طواف ومستحبی بدون طهارت صحیح نخواهد بود وباید با طهارت باشد.

مسأله 299

کسی که معذور از طهارت (وضو یا غسل) تمام است، مانند کسی که در دست وپایش شکستگی وزخمی است که پانسمان شده وکسی که (سلس) مرضی دارد که بولش قطره قطره می ریزد، به همان دستوری که برای نماز خود طهارت می گیرد، برای طواف نیز همان طهارت کافی است. واما مبطون (کسی که نمی تواند از غایط خودداری کند) احوط این است که در صورت تمکن، هم شخصاً طواف نموده وهم برای طواف نایب بگیرد. واما زن مستحاضه پس احوط آن است که برای هر کدام از طواف ونماز طواف وضو بگیرد، اگر

*****مناسک حج (فارسی): 192

استحاضه قلیله باشد واینکه یک غسل به جا آورد برای هر دو وبرای هر کدام نیز وضو بگیرد، اگر متوسطه باشد واما کثیره غسل کند برای هر کدام ومحتاج به وضو نیست مگر اینکه محدث به حدث اصغر باشد، که در این صورت احوط ضم وضو است به غسل.

شرط سوم :[طهارت از خبث]

اشاره

از شرایط طواف، طهارت از خبث است یعنی پاکی بدن ولباس. پس طواف با بدن یا لباس نجس صحیح نیست. ونجاستی که در نماز بخشوده بود، مانند خود کمتر از درهم، در طواف بخشوده نیست بنابر احتیاط.

مسأله 300

بودن خون وخونابهء زخم ودمل که اجتناب از آن سخت باشد در بدن یا لباس در طواف مانعی ندارد وبر طرف کردنش لازم نیست. همچنان که بودن چیز نجس همراه انسان در طواف

*****مناسک حج (فارسی): 193

عیبی ندارد. وهمچنین است نجس بودن چیزهایی که در آن نماز خوانده نمی شود مانند همیان وکلاه وجوراب.

مسأله 301

در صورتی که نجس بودن بدن یا لباس خود را نمی دانسته وپس از انجام طواف بفهمد، طوافش صحیح است وحاجتی به اعاده ندارد، وهمچنین است طواف نماز اگر نمی دانسته بدن یا لباسش نجس بوده وبعد از نماز بفهمد نمازش صحیح است.

مسأله 302

هر گاه نجاست بدن یا لباس خود را فراموش نموده وبا آن ها طواف نمود وبعد از طواف یادش آمد طوافش بنابر اظهر صحیح است، اگرچه اعادهء آن با لباس پاک احوط است. وچنان چه بعد از نماز طواف یادش بیاید که بدن ولباسش نجس بوده، حتماً باید با بدن ولباس پاک اعاده نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 194

مسأله 303

هرگاه نجس بودن بدن یا لباس خود را نمی دانسته و در اثنای طواف دانست یا آن که پیش از فراغت از طواف بدن یا لباسش نجس شد، اگر جامهء پاکی داشته باشد همان جا جامهء نجس را کنده وبا جامهء پاک طواف خود را تمام نماید. وچنان چه جامهء پاک همراه نداشته باشد، اگر این حادثه بعد از تمام شدن شوط چهارم بوده، طواف را قطع نموده وپس از ازالهء نجاست از بدن یا لباس باقیماندهء طواف را به جا آورد. وچنان چه علم به نجاست یا حدوثش پیش از تمام شدن شوط چهارم باشد، باز هم طواف را قطع ونجاست را ازاله نموده وبنابر احتیاط یک طواف کامل به قصد اعم از تمام یا اتمام به جا آورد. (معنای اعم واتمام سابقاً بیان شد)

شرط چهارم [مختون بودن مردان]

اشاره

*****مناسک حج (فارسی): 195

مختون بودن است. واحوط بلکه اظهر این است که بچهء ممیز که خوب وبد را تشخیص می دهد، اگر شخصاً محرم شود باید ختنه کرده باشد. واما اگر بچهء ممیز نباشد یا احرامش را ولیش ببندد، اعتبار ختان در او ظاهر نیست، اگرچه اعتبارش احوط است.

مسأله 304

هرگاه محرم ختنه نشده خواه بالغ خواه بچهء ممیز طواف نموده طوافش کافی نخواهد بود. واگر طواف را ختنه شده اعاده نکند، مانند کسی خواهد بود که طواف را ترک کرده باشد. واحکام آینده بر وی جاری خواهد شد.

مسأله 305

هر گاه مکلف ختنه نشده مستطیع شود، اگر بتواند بین ختنه وحج در سال استطاعت جمع کند، یعنی در همان سال خود را ختنه نموده وبه حج برود، واجب است این کار را بکند. وچنان چه ممکن نباشد، حج را تا سال بعد تأخیر

*****مناسک حج (فارسی): 196

نماید. پس اگر متمکن از ختنه نباشد اصلاً، به این معنی که ختنه کردن برای او ضرر ومشقت یا ناراحتی داشته باشد،لازم است حج را به جا آورد. لکن احتیاط این است که در عمره وحج شخصاً طواف نموده وبرای طواف نایب نیز بگیرد، ولی خودش نماز طواف را به جا آورد.

شرط پنجم از شرط طواف، پوشاندن عورت است بنابر احتیاط. وساتر بایستی مباح باشد. واحتیاط این است که ساتر دارای جمیع شرایط لباس نمازگزار باشد.

واجبات طواف

هفت چیز در طواف معتبر وواجب است:

اول: آن که از حجر الاسود شروع شود،

*****مناسک حج (فارسی): 197

و احوط واولی این است که تمام بدن خود را بر تمام حجر الاسود بگذراند. وبرای این احتیاط این مقدار کفایت می کند که قبل از حجر الاسود ایستاده ونیت نماید که طواف را از جایی که محاذات واقعی محقق می شود به جا می آورم وزیاده بر آن از باب مقدمهء علمیه باشد. یعنی انسان وقتی از جلوتر شروع کرد علم پیدا می کند که اولین جزء طوافش با اولین جزء حجر محاذی وبرابر شده است.

دوم: آن که هر شوط ودوری به حجر الاسود ختم شود. ودر شوط آخر احتیاطاً قدری از حجر بگذرد وزیادی را مقدمهء علمیه محسوب دارد.

سوم: آن که کعبه (خانهء خدا) در جمیع احوال طواف طرف چپ خود قراردهد. وچنان چه کعبه به جهت بوسیدن ارکان یا به جهت ازدحام رو به رو یا پشت سر یا طرف راست قرار گرفت، آن مقدار از

*****مناسک حج (فارسی): 198

طواف شمرده نمی شود. وظاهر این است که میزان در قرار دادن کعبه طرف چپ صدق عرفی است، همچنان که از طواف پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بر می آید که سواره طواف می نمودند. وبهتر این است که دقت شود به خصوص در دو دهانهء حجر اسماعیل ودر نبش های خانهء خدا که در این جاها باید مواظب بود که به چپ یا راست منحرف نگردد.

چهارم: آن که حجر اسماعیل را داخل مطاف قرار دهد، به این معنی که دور حجر اسماعیل بگردد وداخل حجر نرود.

پنجم: آن که طواف کننده از بیرون دور خانهء خدا دور بزند نه درون خانهء خدا، ودور تا دور خانهء خدا به طور شیب بنایی شده که به آن شاذروان می گویند که نبایستی طواف کننده روی آن راه برود.

ششم: آن که هفت دور متوالی وپی در پی دور

*****مناسک حج (فارسی): 199

خانهء خدا بچرخد وکمتر از هفت دور کافی نیست. وعمداً زیادتر از هفت دور هم طواف را باطل می کند، چنان که خواهد آمد.

مسأله 306

مشهور بین فقها این است که طواف باید بین مقام ابراهیم علیه السلام خانهء خدا باشد. یعنی از هر طرف این مسافت در نظر گرفته شود. ومسافت آن بیست وشش ذراع ونیم تقدیر شده است ونظر به اینکه حجر اسماعیل داخل مطاف است وخود بیست ذراع است، پس در طرف آن بیش از شش ذراع ونیم نباید دور شد. لکن ظاهر این است که طواف در دورتر از این مسافت بیست وشش ذراع ونیم نیز کافی باشد، خصوصاً برای کسانی که در این مسافت نتوانند طواف کنند یا طواف در آن بر آن ها مشقت داشته باشد. ومراعات احتیاط با قدرت وتمکن بهتر واولی است.

*****مناسک حج (فارسی): 200

مسأله 307

هرگاه طواف کننده از مطاف بیرون رفته ووارد کعبه شود، طوافش باطل واعادهء آن لازم است. وبهتر این است که طواف خود را تمام نموده سپس اعاده نماید، اگر بیرون رفتنش پس از تجاوز از نصف طواف بوده.

مسأله 308

چنان چه هنگام طواف روی شاذروان رفت، آن مقدار از طواف که روی شاذروان بوده باطل است واحتیاط این است که آن مقدار را تدارک نموده وطواف خود را تمام وسپس طواف را اعاده نماید. واحتیاط این است که هنگام طواف دست خود را از طرف شاذروان به دیوار کعبه یا ارکان آن دراز ننماید.

مسأله 309

هرگاه طواف کننده در حجر اسماعیل برود، شوطی که رفتن در حجر در او بوده باطل ولازم است اعاده شود. وبهتر این است که

*****مناسک حج (فارسی): 201

طواف را تمام نموده وسپس اعاده نماید. ودر حکم رفتن در حجر است بالا رفتن بر دیوار حجر بنابر احتیاط. بلکه احوط این است که در حال طواف دست بر دیوار حجر هم نگذارد.

مسأله 310

هرگاه طواف کننده پیش از تجاوز از نصف طواف بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفیه از او فوت شود طوافش باطل واعاده اش لازم است وچنان چه موالات فوت نشود یا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتیاط این است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند.

مسأله 311

چنان چه در اثنای طواف حدثی از او سر بزند، جایز است بیرون رفته وتطهیر نموده وبرگشته وطواف خود را تمام نماید، همچنان که گذشت. وهمچنین است بیرون رفتن برای ازالهء

*****مناسک حج (فارسی): 202

نجاست از بدن یا لباس. واگر زنی در اثنای طواف حیض شود، واجب است طواف را قطع نموده وفوراً از مسجد بیرون برود. وحکم چنین افراد در شرایط طواف بیان شد.

مسأله 312

هرگاه طواف کننده به علت سر درد یا دل درد ومانند آن ناچار طواف خود را قطع نموده واز مطاف بیرون رفت، چنان چه قبل از تمامی شوط چهارم باشد طوافش باطل واعاده اش لازم است وچنان چه بعد از آن بوده، احتیاط این است که برای باقیمانده نایب گرفته وشخصاً بعد از زوال عذر، احتیاطاً باقی مانده را به جا آورده وطواف را اعاده نماید.

مسأله 313

طواف کننده می تواند جهت عیادت مریض یا رفع حاجت خود یا حاجت برادر دینی خود از مطاف بیرون برود. ولی لازم است اگر

*****مناسک حج (فارسی): 203

طوافش واجب باشد ومقدار یک یا دو شوط به جا آورده باشد، طواف را اعاده نماید وچنان چه بیرون رفتنش بعد از شوط سوم بوده، احتیاط این است که یک طواف کامل به قصد اعم از تمام یا اتمام به جا آورد.

مسأله 314

نشستن در اثنای طواف جهت استراحت ورفع خستگی جایز است. ولی باید به اندازه ای نباشد که موالات عرفیه از بین برود، که در این صورت طوافش باطل شده ولازم است از سر بگیرد.

نقص در طواف

مسأله 315

هرگاه عمداً مقداری از طواف را کم کند وموالات فوت شود، طوافش باطل

*****مناسک حج (فارسی): 204

خواهد بود. وچنان چه موالات فوت نشود، تا از مطاف بیرون نرفته می تواند کمبود را به جا آورد. وحکم بیرون رفتن عمدی از مطاف در سابق گفته شد.

مسأله 316

هر گاه مقداری از طواف را سهواً کم کند، اگر پیش از فوت موالات یادش آمد واز مطاف بیرون نرفته باشد، کمبود را به جا آورد وطوافش صحیح خواهد بود. وچنان چه پس از فوت موالات یا بیرون رفتن از مطاف یادش بیاید ومقدار فراموش شده یک شوط باشد، یک شوط را به جا آورد وطوافش صحیح است. وچنان چه شخصاً نتواند کمبود را انجام دهد هرچند به جهت این باشد که پس از بازگشت به وطن یادش بیاید، باید دیگری را نایب بگیرد که آن شوط را به جا آورد. وچنان چه مقدار فراموش شده بیش از یک وکمتر از چهار شوط باشد، بایستی برگشته وکمبود را شخصاً به جا آورد. وبهتر

*****مناسک حج (فارسی): 205

این است که پس از به جا آوردن کمبود، طواف را اعاده نماید، واگر مقدار فراموش شده چهار یا بیش از چهار شوط باشد، احوط اتمام سپس اعاده است.

زیادی در طواف

مسأله 317

زیادی در طواف پنج صورت دارد.

اول: آن که طواف کننده مقدار زیادی را به قصد جزئیت طوافی که مشغول است یا طواف دیگری به جا نیاورده باشد، که در این صورت طوافش به این زیادی باطل نخواهد شد.

دوم: آن که هنگام شروع به طواف یا در اثنا چنین قصد کند که زیادی، جزء طوافش باشد. یعنی بنا داشته باشد که طواف را هشت شوط یا بیشتر نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 206

در این صورت طوافش جزماً باطل ولازم است اعاده نماید.

سوم: آن که زیادی را پس از فراغت از طواف، به قصد جزئیت آن به جا آورد، که در این صورت نیز اظهر بطلان طواف است.

چهارم: آن که زیادی را به قصد جزئیت طواف دیگری به جا آورد وطواف دوم را تمام کند، که در این صورت گرچه در طواف زیادی نداشته، ولی احوط بلکه اظهر بطلان طواف اول است به جهت آن که دو طواف واجب را پشت سر هم آورده.

پنجم: آن که قصد جزئیت زیادی را برای طواف دیگر بنماید واتفاقاً نتواند طواف دیگر را به آخر برساند. در این صورت نه زیادی هست ونه قران، ولی گاهی طواف در این صورت به جهت عدم تحقق قصد قربت باطل می شود، وآن در صورتی است که

*****مناسک حج (فارسی): 207

مکلف هنگام شروع به طواف یا در اثنای آن با اینکه می داند قران حرام ومبطل طواف است آن را قصد نماید، که قصد قربت با قصد حرام جمع نمی شود هر چند از باب اتفاق آن حرام انجام نشود که قران بین دو طواف باشد.

مسأله 318

هرگاه طواف خود را از روی سهو بیش از هفت شوط نماید، چنان چه زیادی کمتر از یک شوط باشد آن را قطع نماید وطوافش صحیح است. وچنان چه زیادی یک شوط یا بیشتر باشد، احتیاط این است که باقی آن را تا یک طواف کامل شود به قصد قربت مطلقه تمام نماید.

شک در عدد اشواط

مسأله 319

هرگاه بعد از تمامی طواف

*****مناسک حج (فارسی): 208

و تجاوز از محل شک نماید که آیا طوافم هفت شوط یا کمتر یا بیشتر بوده، اعتنا به شک ننماید، مانند کسی که بعد از شروع به نماز طواف چنین شکی بکند.

مسأله 320

هرگاه یقین داشته باشد که هفت شوط به جا آورده وشک کند که زیادتر بوده یا نه، مثلاً احتمال بدهد که شوط آخری هشتم بوده، به شک خود اعتنا ننماید وطوافش صحیح است، مگر در صورتی که شکش قبل از تمامی شوط آخری باشد، که در این صورت ظاهر این است که طوافش باطل است واحتیاط این است که به قصد رجا تمامش نموده واعادهء طواف کند.

مسأله 321

هرگاه بین شش وهفت یا پنج وشش وهمچنین عددهای قبل شک کند، حکم به بطلان طواف می شود. وهمچنین اگر شک کند که آیا شش شوط به جا آورده یا هشت شوط، که نداند

*****مناسک حج (فارسی): 209

شوط آخر ششم است یا هشتم، که در این صورت نیز طوافش باطل خواهد بود.

مسأله 322

چنان چه بین شش وهفت شک نموده واز روی نادانی بنا را بر شش گذاشته وطواف را تمام کند، لازم است طواف را از سر بگیرد. وچنان چه بر نادانی خود باقی ماند تا وقتی که تدارک ممکن نباشد بعید نیست طوافش صحیح باشد.

مسأله 323

طواف کننده می تواند بر رفیق وهمراه خود در حفظ شمارهء شوطها اعتماد کند، در صورتی که صاحبش یقین داشته باشد، مثلاً در صورت شک اگر رفیق انسان بگوید این شوط پنجم است، می شود بر گفتهء او اعتماد نموده ودو شوط دیگر به جا آورد.

مسأله 324

هرگاه در طواف مستحبی شک نماید، بنا را بر کمتر بگذارد وطوافش صحیح است.

*****مناسک حج (فارسی): 210

مسأله 325

هرگاه از روی عمد وعلم به حکم یا جهل بر آن طواف عمرهء تمتع را ترک نموده ونتواند بیش از وقوف به عرفات تدارکش نماید، عمره اش باطل بوده وواجب است حج را در سال بعد اعاده نماید. ودر سابق گفته شد که اظهر این است که احرامش نیز باطل می شود، ولی احوط این است که عدول به حج افراد نموده واو را به قصد اعم از حج وعمرهء مفرده تمام نماید، وچنان چه عمداً طواف حج را ترک نماید، وتدارکش ممکن نباشد، حجش باطل خواهد بود ولازم است در سال بعد اعاده نماید. واگر ترک طواف از جهت ندانستن حکم بوده، یک شتر کفاره نیز لازم خواهد شد.

مسأله 326

هرگاه از روی فراموشی طواف ترک شود، بعد از یاد آمدن تدارکش واجب است. وچنان چه پس از گذشتن وقتش به یاد آمد،

*****مناسک حج (فارسی): 211

قضای آن به جا آورده شود وحج صحیح خواهد بود واحتیاط این است که بعد از قضای طواف، سعی نیز به جا آورده شود. واگر وقتی یادش بیاید که قضا نمودن آن ممکن نباشد، مثل اینکه پس از بازگشت به وطن یادش آمد واجب است نایب بگیرد واحتیاط این است نایب پس از طواف، سعی را نیز به جا آورد.

مسأله 327

اگر طواف را فراموش نمود وبه وطن خود بازگشت وبا عیال خود نزدیکی کرد وسپس یادش آمد، لازم است در صورتی که فراموش شده طواف حج باشد، یک قربانی به منی واگر فراموش شده طواف عمره باشد، یک قربانی به مکه بفرستد. ودر این قربانی گوسفند کافی است.

مسأله 328

هرگاه طواف را فراموش نموده وزمانی یادش آمد که قضایش ممکن است، با همان احرام اول قضایش نماید وحاجتی به تجدید

*****مناسک حج (فارسی): 212

احرام نیست. بلی در صورتی که از مکه خارج شد ویک ماه یا بیشتر بر آن گذشته باشد، لازم است برای دخول مکه احرام تازه ببندد چنان که گذشت.

مسأله 329

آن چه در طواف کننده حلال می شود، بر فراموش کنندهء طواف تا آن را شخصاً یا نایبش قضا ننموده حلال نمی شود.

مسأله 330

هرگاه جهت بیماری یا شکستگی یا امثال این ها شخصاً نتواند طواف را به جا آورد، لازم است به کمک دیگری طواف را به جا آورد، هرچند به سوار شدن بر دوش او باشد. وچنان چه با کمک دیگری نیز نتواند طواف کند، واجب است نایب بگیرد که به جای او طواف کند. وهمچنین در نماز طواف که شخصً باید خودش به جا آورد ودر صورت نتوانستن دیگری را نایب بگیرد. وحکم زن حائض ونفساء (زاهو) در شرایط طواف بیان شد.

*****مناسک حج (فارسی): 213

نماز طواف

اشاره

واجب سوم از واجبات عمرهء تمتع، دو رکعت نماز طواف است که مانند نماز صبح است، ولی مکلف مخیر است که آن را بلند یا آهسته بخواند، وواجب است در نزدیکی مقام ابراهیم به جا آورده شود. واحوط بلکه اظهر این است که پشت مقام باشد. ودر صورت عدم تمکن، با مراعات نزدیکی به مقام بنابر احتیاط در هر جای مسجد می تواند به جا آورد. واین حکم نماز طواف واجب است ونماز طواف مستحب در هر جای مسجد باشد جایز است.

مسأله 331

کسی که از روی علم وعمد نماز طواف را به جا نیاورد حجش باطل است. زیرا که بدون این نماز، سعی باطل خواهد بود.

*****مناسک حج (فارسی): 214

مسأله 332

نماز طواف بایستی بعد از طواف فوراً به جا آورده شود که در عرف نگویند بین طواف ونماز فاصله شده است.

مسأله 333

هرگاه فراموش کرد نماز طواف را بخواند وسعی نمود وبعد از سعی یادش آمد که نماز طواف را نخوانده، فوراً نماز طواف را بخواند واعادهء سعی واجب نیست اگر چه احوط است.و چنان چه در اثنای سعی یادش بیاید، سعی را بریده ونماز طواف را در جاهایی که گفته شد به جا آورده سپس سعی را از جایی که بریده تمام نماید. وچنان چه بعد از بیرون رفتن از مکه یادش بیاید که نماز طواف را نخوانده، بایستی به مکه برگشته ونماز را در جاهایی که گفته شد به جا آورد. ودر صورتی که نتواند به مکه برگردد هرجا که یادش آمد به جا آورد. بلی اگر بتواند به حرم برگردد احوط واولی این است که

*****مناسک حج (فارسی): 215

برگشته ونماز را در حرم به جا آورد. وحکم کسی که نماز طواف را به جهت نادانی ترک کرده، حکم کسی است که فراموشش کرده. وفرقی بین جاهل قاصر ومقصر در این جا نیست.

مسأله 334

هرگاه نماز طواف را فراموش نمود وتا دم مردن یادش نیامد ومُرد، بر ولیش واجب است آن را قضا نماید.

مسأله 335

هرگاه قرائت نمازگزار غلطی داشته باشد، در صورتی که نتواند آن را درست کند اشکالی در اکتفا به آنچه می تواند، در نماز طواف وغیر آن نیست وهمان اندازه کافی است، وچنان چه می تواند آن را تصحیح ودرست کند، لازم است تصحیح نماید. وچنان چه در این کار اهمال وسهل انگاری کرد تا وقت تنگ شد، احوط این است که به اندازه ای که می تواند نماز طواف را به جا آورد وآن را

*****مناسک حج (فارسی): 216

به جماعت بخواند ونایب نیز بگیرد.

مسأله 336

هرگاه نداند که قرائتش درست نیست ودر نادانی خود معذور باشد، نمازش صحیح است وحاجتی به اعاده ندارد، حتی اگر بعد از نماز بفهمد که قرائتش اشکال داشته، ولی اگر معذور نبوده، لازم است پس از تصحیح نماز را اعاده کند. وحکم کسی که نماز طواف را فراموش کرده بر او جاری می شود.

سعی

اشاره

واجب چهارم از واجبات عمرهء تمتع، سعی بین صفا ومروه است. وخود یکی از ارکان است که اگر عمداً ترک شود حج باطل خواهد بود، خواه علم به حکم داشته یا جاهل به حکم باشد. وقصد قربت در

*****مناسک حج (فارسی): 217

سعی معتبر است. ولی ستر عورت وطهارت از حدث یا خبث در آن معتبر نیست. وبهتر این است که طهارت رعایت شود.

مسأله 337

سعی باید بعد از طواف ونماز طواف به جا آورده شود. واگر پیش از طواف یا نماز آن به جا آورده شود، لازم است بعد از آنها اعاده شود. وحکم کسی که طواف را فراموش کند وبعد از سعی یادش بیاید، پیشتر گفته شد.

مسأله 338

نیت در سعی معتبر است به این معنی که اگر در عمره است، به نیت عمره واگر در حج است به نیت حج، قربهءً الی الله به جا آورده شود.

*****مناسک حج (فارسی): 218

سعی یعنی چه؟

رفت وآمد بین صفا ومروه را سعی گویند. صفا در یک طرف ومروه در طرف دیگر قرار دارد. رفتن از اول جزء از صفا به مروه را یک شوط گویند. وهمچنین برگشتن از اول جزءِ مروه به صفا یک شوط است. وتمام سعی هفت شوط است. بنابر این سعی از صفا شروع ودر شوط هفتم به مروه ختم می شود. واحتیاط لازم در این است که موالات (پی در پی بودن) را مراعات کند به طوری که فصل معتد به، در بین اشواط حاصل نشود. ووقتی حاجی بخواهد از مسجد الحرام به مسعی برود، صفا طرف دست راستش قرار می گیرد.

مسأله 339

هرگاه سعی را از مروه شروع کند، اگر یک شوط به جا آورده یعنی از مروه به صفا رسیده، باید آن را لغو دانسته واز صفا شروع نماید، وچنان چه بعد از شوط اول باشد، مثل اینکه در بین راه صفا ومروه در شوط دوم باشد، آن را نیز لغو نموده وسعی را از صفا از سر بگیرد

*****مناسک حج (فارسی): 219

مسأله 340

لازم نیست رفت وآمد (سعی) بین صفا ومروه، پیاده باشد وسعی سواره بر حیوان یا دوش انسان یا چرخ هایی که فعلاً در آن جا متداول است، جایز است. ولی در هر حال باید ابتدا از صفا وختم به مروه باشد.

مسأله 341

لازم است رفت وآمد بین صفا ومروه از راه متعارف باشد، واگر از صفا از توی مسجد یا راه دیگری به سوی مروه برود کافی نیست. بلی لازم نیست رفت وآمد، در یک خط مستقیم باشد.

*****مناسک حج (فارسی): 220

مسأله 342

واجب است هنگام توجه به مروه آن را رو به روی خود قرار دهد. وهمچنین در بازگشت از مروه به صفا، باید متوجه به صفا باشد. پس اگر به هنگام سعی به طور عقب گرد برود،کفایت نمی کند. والتفات به طرف راست وچپ وپشت سر، هنگام سعی عیبی ندارد.

مسأله 343

نشستن روی صفا یا مروه یا در بین آن ها به جهت استراحت عیبی ندارد، گرچه احوط این است که بین آن دو ننشیند.

*****مناسک حج (فارسی): 221

احکام سعی

اشاره

در گذشته گفته شد که سعی از ارکان حج است وترک آن عمداً با علم یا جهل به حکم، تا زمانی که تدارکش پیش از وقوف به عرفات ممکن نشود، حج باطل واعاده اش در سال بعد لازم خواهد بود. واظهر این است که احرامش باطل خواهد بود، اگر چه احوط واولی این است که عدول به افراد نموده وسعی را به قصد اعم از حج افراد یا عمرهء مفرده تمام نماید.

مسأله 344

هرگاه سعی از روی فراموشی ترک شود، هر وقت یاد او بیاید باید به جا آورد هرچند یاد آمدنش پس از فراغت از اعمال حج باشد. وکسی که شخصاً نتواند یا برایش مشقت داشته باشد

*****مناسک حج (فارسی): 222

بایستی نایب بگیرد وحجش در هر دو صورت صحیح خواهد بود.

مسأله 345

کسی که شخصاً پیاده یا سواره نتواند سعی را به جا آورد، دیگری را نایب بگیرد که به جای اوسعی کند وحجش صحیح است.

مسأله 346

احتیاط این است که بعد از طواف ونماز آن بدون ضرورت مانند شدت گرما یا خستگی زیاد،تأخیر نکند، اگر چه اقوی این است که می تواند سعی را تا شب تأخیر کند، بلی در حال اختیار نباید سعی را به فردا بیندازد.

مسأله 347

زیادی در سعی مانند زیادی در طواف سبب بطلان خواهد بود، اگر از روی علم وعمد باشد، چنان که در طواف گذشت. بلی اگر جاهل به حکم باشد، اظهر این است که سعیش به زیادی باطل نمی شود، هر چند احتیاط در اعادهء آن

*****مناسک حج (فارسی): 223

است.

مسأله 348

هرگاه از روی خطا در سعی خود زیاد نمود، سعیش درست است. ولی اگر زیادی یک شوط کامل باشد، مستحب است که شش شوط دیگر به آن اضافه نماید تا یک سعی کامل غیر از سعی اول شود وختم سعی دوم طبعاً به صفا خواهد بود، وچنان چه زیادی بیش از یک شوط باشد، تمام نمودن او به قصد رجا عیبی ندارد.

مسأله 349

هرگاه عمداً با علم به حکم یا جهل به آن، از سعی خود کم نمود، وتدارکش تا زمان وقوف به عرفات ممکن نباشد، حجش فاسد شده ولازم است سال بعد اعاده نماید، وظاهرش این است که احرامش نیز باطل می شود،هرچند اولی این است که عدول به حج افراد نموده وبه نیت اعم از حج وعمرهء مفرده تمامش نماید. وچنان چه کمبود سعی از

*****مناسک حج (فارسی): 224

روی فراموشی وبعد از شوط چهارم بوده، واجب است باقی را هر وقت یادش آمد هر چند بعد از فراغت از اعمال حج باشد، تدارک نماید. ودر صورتی که خود نتواند تدارک کند یا تدارک سخت باشد واجب است نایب بگیرد، هرچند به این جهت باشد که پس از بازگشت به وطن یادش آمده باشد، در این صورت احتیاط این است که نایب به نیت فراغ ذمهء منوب عنه از اتمام یا تمام، یک سعی کامل به جا آورد. واگر کمبودش پیش از شوط چهارم واز روی فراموشی بوده، احتیاط این است که شخصاً یک سعی کامل به قصد اعم از تمام یا اتمام به جا آورد. ودر صورت دشواری آن، نایب بگیرد.

مسأله 350

چنان چه از روی فراموشی، مقداری از سعی در عمرهء تمتع کم نموده وبه اعتقاد اینکه از سعی فارغ شده محل شده، در این صورت

*****مناسک حج (فارسی): 225

احوط بلکه اظهر این است که یک گاو کفاره دارد ولازم است سعی را به نحوی که گفته شد تمام نماید.

شک در سعی

مسأله 351

شک در عدد اشواط سعی پس از تقصیر اعتبار ندارد. وجمعی از فقها فرموده اند که شک در عدد اشواط بعد از سعی هر چند پیش از تقصیر باشد، به ان اعتنا نباید کرد. ولی اظهر این است که در این صورت باید به این شک اعتنا شود.

مسأله 352

اگر هنگامی که در مروه است شک کند که شوط آخری هفتم است یا نهم، اعتنا به شک خود ننماید، وسعیش صحیح خواهد بود. وچنان چه این شک در اثنای شوط باشد، یعنی هنوز به مروه نرسیده چنین شکی کند، سعیش باطل ولازم

*****مناسک حج (فارسی): 226

است سعی را از سر بگیرد.

مسأله 353

حکم شک در عدد اشواط سعی، مانند حکم شک در عدد اشواط طواف است. پس هر گاه شک کند در عدد اشواط، سعی را باطل می کند.

تقصیر

اشاره

واجب پنجم از واجبات عمرهء تمتع تقصیر است. یعنی گرفتن مقداری از ناخن دست یا پا، یا چیدن مقداری از موی سر یا ریش یا سبیل. وقصد قربت در تقصیر معتبر است. وکندن مو، جای چیدن را نمی گیرد.

مسأله 354

بیرون آمدن از احرام عمرهء تمتع، باید فقط به تقصیر باشد، پس اگر خواسته باشد به جای تقصیر سر خود را بتراشد کفایت

*****مناسک حج (فارسی): 227

نمی کند. بلکه سر تراشیدن، بر متمتع حرام است وچنان چه از روی عمد وعلم بتراشد، باید یک گوسفند کفاره بدهد. وبنابر احتیاط، این حکم مطلقاً حتی در صورت جهل نیز جاری است.

مسأله 355

هر گاه بعد از سعی وپیش از تقصیر، با زنی نزدیکی وجماع کند وجاهل به حکم باشد، بنابر احتیاط باید یک شتر کفاره بدهد.

مسأله 356

تقصیر، پیش از تمامی سعی حرام است. وچنان چه کسی پیش از فراغت از سعی، تقصیر نماید باید کفاره بدهد.

مسأله 357

لازم نیست تقصیر بعد از سعی بلافاصله به جا آورده شود. وشخص می تواند هر جا دلش خواست، خواه در سعی یا در منزل یا جای دیگر تقصیر نماید.

مسأله 358

هر گاه تقصیر را عمداً ترک

*****مناسک حج (فارسی): 228

نموده وبرای حج احرام بست، عمره اش فاسد وباطل خواهد بود. وظاهر این است که حج تمتعش بدل به حج افراد شده ولازم است بعد از حج، عمرهء مفرده به جا آورد. واحتیاط این است که حج را در سال بعد اعاده نماید.

مسأله 359

هر گاه از روی فراموشی تقصیر را ترک نموده وبرای حج احرام بست، عمره اش صحیح است واحتیاطاً یک گوسفند کفاره بدهد.

مسأله 360

همین که محرم در عمرهء تمتع تقصیر نمود، آنچه به جهت احرام بر وی حرام شده بود حلال می شود به جز تراشیدن سر. واما سر تراشیدن تفصیلی دارد که از این قرار است: هرگاه عمرهء تمتع در ماه شوال به جا آورده شود، سر تراشیدن تا سی روز از عید فطر گذشته جایز است، واما بعد از آن

*****مناسک حج (فارسی): 229

احتیاط این است که سر تراشیده نشود وچنان چه تراشیده شد واز روی علم وعمد بود، احتیاط این است که یک گوسفند کفاره داده شود.

مسأله 361

طواف نساء در عمرهء تمتع واجب نیست وبه جا آوردن آن به قصد رجا عیبی ندارد. وشیخ شهید - رحمه الله از بعض علما وجوب طواف نساء را در عمرهء تمتع نقل فرموده اند.

واجبات حج

1 - احرام حج

اشاره

در گذشته واجبات حج به طوراجمال بیان شد، وتفصیل هر یک به قرار ذیل است:

اول احرام است. وبهترین وقت آن روز تَروِیَه (هشتم ذی الحجه) است. وسه روز پیشتر از آن هم جایز است، خصوصاً برای پیرمردان وبیماران

*****مناسک حج (فارسی): 230

در صورتی که از ازدحام بترسند. این دو دسته احرام بسته وپیش از بیرون رفتن مردم از مکه بیرون می روند. ودر گذشته گفته شد که بیرون رفتن از مکه با احرام حج برای ضرورت بعد از فراغ از عمره هر وقت باشد جایز است.

مسأله 362

همچنان که برای شخصی که عمره به جا می آورد جایز نیست قبل از تقصیر برای حج احرام ببندد، برای حاجی جایز نیست پیش از تمامی اعمال حج برای عمرهء مفرده احرام ببندد. بلی احرام بستن برای عمرهء مفرده پس از اعمال حج وپیش از طواف نساء مانعی ندارد.

مسأله 363

وقت احرام در صورتی تنگ می شود که تأخیرش باعث نرسیدن به وقوف در عرفات روز عرفه (نهم ذی الحجه) شود.

مسأله 364

احرام حج در کیفیت وواجبات

*****مناسک حج (فارسی): 231

و محرمات، مانند احرام عمره است واختلاف بین آن ها فقط در نیت است.

مسأله 365

مکلف می تواند از هر جای شهر مکهء قدیم برای حج احرام ببندد. ومستحب است احرام حج از مسجد الحرام در مقام ابراهیم یا حجر اسماعیل باشد.

مسأله 366

کسی که احرام حج را از روی فراموشی یا جهل به حکم ترک نموده واز مکه بیرون رفته سپس یادش بیاید یا علم به حکم پیدا کند، واجب است به مکه برگردد هر چند از عرفات باشد واز مکه محرم شود وچنان چه به جهت تنگی وقت یا عذر دیگری نتواند به مکه برگردد، از همان جایی که هست محرم شود. وهمچنین است اگر بعد از وقوف به عرفات یادش بیاید یا حکم را یاد بگیرد باید از جایی که هست احرام ببندد، هر چند متمکن از

*****مناسک حج (فارسی): 232

بازگشت به مکه واحرام از مکه باشد. وچنان چه اصلاً یادش نیامد وحکم را ندانست تا از اعمال حج فارغ شد حجش صحیح است.

مسأله 367

کسی که احرام حج را از روی علم وعمد ترک کند، لازم است تدارکش نماید، وچنان چه پیش از وقوف به عرفات متمکن از تدارک نشود، حجش فاسد ولازم است سال بعد اعاده اش نماید.

مسأله 368

احوط این است شخصی که احرام حج تمتع بسته، پس از احرام وپیش از رفتن به عرفات طواف مستحبی ننماید، وچنان چه طواف نمود بنابر احتیاط بعد از طواف تلبیه را تجدید کند.

*****مناسک حج (فارسی): 233

2 - وقوف در عرفات

اشاره

واجب دوم از واجبات حج تمتع، وقوف(بودن) در «عرفات» است با قصد قربت. ومراد از وقوف حاضر بودن در عرفات است چه سواره چه پیاده، چه در حال حرکت چه آرام.

مسأله 369

صحرای عرفات حدودی برای آن معین شده که نام آن ها ثویه ونمره وذی المجاز ومأزمین است. وخود این ها خارج از موقف می باشند.

مسأله 370

کوهی به نام «جبل الرحمه» در صحرای عرفات است که ظاهراً موقف است ووقوف روی آن کوه مکروه است. ومستحب است وقوف در دامنهء کوه از طرف چپ باشد.

مسأله 371

وقوف در عرفات بایستی از

*****مناسک حج (فارسی): 234

روی اختیار باشد. پس اگر در مجموع وقت خواب یا بیهوش باشد، وقوفی نکرده است.

مسأله 372

وقوف در عرفات برای شخص مختار بنابر احتیاط، از اول ظهر روز نهم ذی الحجه تا غروب است. واظهر این است که می تواند تا یک ساعت بعد از ظهر وقوف را تأخیر نماید یعنی از یک بعد از ظهر وقوف نماید. ووقوف در تمام این وقت هر چند واجب است وترکش گناه است، ولی از ارکان حج نیست به این معنی که اگر کسی مقداری از این وقت را وقوف نکند حجش فاسد نخواهد شد. بلی اگر وقوف را اصلاً از روی اختیار ترک نماید حجش فاسد نخواهد بود. وآنچه رکن است وقوف فی الجمله است.

مسأله 373

کسی که به جهت فراموشی یا نادانی یا عذر موجه دیگر وقوف اختیاری (از ظهر تا

*****مناسک حج (فارسی): 235

غروب) را درک ننماید، وقوف اضطراری (مقداری از شب عید) بر او لازم است وبا این وقوف حجش صحیح خواهد بود. واگر این وقوف را عمداً ترک نماید حجش فاسد می شود.

مسأله 374

کوچ کردن از عرفات پیش از غروب آفتاب با علم وعمد، حرام است. ولی حج را فاسد نمی کند. وکسی کوچ کرد وپشیمان شده وبرگشت چیزی بر او نیست. واگر برنگشت باید یک شتر کفاره بدهد ودر منی آن را بکشد وچنان چه نتواند یک شتر کفاره بدهد باید هجده روز

*****مناسک حج (فارسی): 236

روزه بگیرد وبنابر احتیاط پی در پی ومتوالی باشد. واین حکم نسبت به کسی که از روی فراموشی یا ندانستن حکم، کوچ کند نیز جاری است یعنی اگر یادش آمد یا حکم را دانست، باید برگردد که اگر برنگشت بنابر احتیاط باید یک شتر کفاره بدهد واگر نتوانست هجده روز روزه بگیرد.

مسأله 375

اشاره

اگر ماه نزد قاضی اهل سنت ثابت شد وبر طبق آن حکم نمود ونزد شیعه ثابت نشد. دو صورت دارد:

اول: آن که احتمال برود که حکم او مطابق واقع است، که در این صورت پیروی از آن ها ووقوف با آن ها وترتیب جمیع آثار ثبوت ماه که راجع به اعمال حج است واجب می شود. وبنابر اظهر همین مقدار در حج کافی است. وکسی که مخالفت تقیه نموده وبگوید احتیاط در مخالفت آنها است فعل حرام به جا آورده ووقوفش فاسد خواهد بود. وخلاصه آن که پیروی از حاکم سنّی به جهت تقیه واجب است وبا تقیه حج صحیح است. واحتیاط در این جا مشروعیت ندارد، بخصوص که بیم تلف نفس ومانند آن باشد که در زمان ما این اتفاق می افتد.

*****مناسک حج (فارسی): 237

دوم: آن که علم به خلاف فرض شود، که انسان بداند روزی که به حکم قاضی روز عرفه (نهم) است، واقعاً روز ترویه وهشتم باشد، که در این صورت وقوف با آن ها کافی نخواهد بود. ودر این حال اگر مکلف تمکن از عمل به وظیفه را داشته باشد ولو به وقوف اضطراری در مزدلفه بدون محذور حتی محذور مخالفت تقیه، باید عمل به وظیفه نماید، ودر غیر این صورت حجش بدل به عمرهء مفرده شده وحجی نخواهد داشت. وچنان چه استطاعتش از همین سال بوده وبرای سال های بعد باقی نخواهد ماند، وجوب حج از او ساقط خواهد بود، مگر اینکه استطاعت تازه ای پیدا کند که در این صورت دوباره حج می نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 238

3 - وقوف در مزدلفه

اشاره

واجب سوم از واجبات حج تمتع، وقوف در «مزدلفه» است با قصد قربت. ومزدلفه اسم مکانی است به آن «مشعر الحرام» نیز گفته می شود. وحدود آن از مأزمین تا حیاض ووادی محسّر است که در آن ها نباید وقوف نمود، مگر در ازدحام وتنگی وقت که مأزمین (دو راه تنگ وباریک) باید بالا رفت.

مسأله 376

هرگاه حاجتی از عرفات کوچ کرد احتیاط این است که شب عید را در مزدلفه بیتوته کند، هر چند وجوب بیتوته ثابت نشده است.

مسأله 377

وقوف در مزدلفه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب روز عید قربان واجب است، ولی آنچه رکن است، وقوف مختصراست که اگر مقداری

*****مناسک حج (فارسی): 239

بین الطلوعین وقوف نموده وعمداً کوچ کند حجش صحیح است، اگر چه فعل حرامی به جا آورده است.

مسأله 378

کسی که وقوف بین الطلوعین مزدلفه را اصلاً ترک نماید، حجش باطل وفاسد خواهد بود. وزنان وکودکان واشخاص ضعیف مانند پیرمردان وبیماران وشخصی که از دشمن می ترسد، از این حکم مستثنی هستند وبرای این ها جایز است شب عید مقداری وقوف نموده وقبل از طلوع فجر به سوی منی کوچ کنند.

مسأله 379

کسی که شب عید را در مزدلفه وقوف نموده واز جهت ندانستن مسأله قبل از طلوع فجر کوچ نماید، حجش بنابر اظهر صحیح است ویک گوسفند باید کفاره بدهد.

مسأله 380

کسی که از روی فراموشی یا عذر دیگری نتواند بین الطلوعین در مزدلفه وقوف

*****مناسک حج (فارسی): 240

اختیاری را بنماید، وقوف اضطراری (بودن مختصر بعد از طلوع آفتاب تا ظهر روز عید) کافی است واگر آن راعمداً ترک کند، حجش فاسد خواهد شد.

درک وقوفین

اشاره

دانسته شد که هر یک از وقوف عرفات ووقوف مزدلفه دو قسم است. اختیاری واضطراری. وهر گاه مکلف وقوف اختیاری هر یک را درک نماید که عملش صحیح است. ودر صورتی که درک نکند چند صورت خواهد داشت که هر صورتی حکمی دارد:

اول: آن که هیچ یک از وقوفهای اختیاری واضطراری را درک نکند، که در این صورت حجش باطل، ولازم است با همان احرام حج، عمرهء مفرده به جا آورد. وواجب است در صورتی که استطاعتش

*****مناسک حج (فارسی): 241

باقی یا حج از سال های پیش بر ذمه اش مستقر باشد، سال بعد حج نماید.

دوم: آن که وقوف اختیاری عرفات واضطراری نزدلفه را درک نماید.
سوم: آن که وقوف اضطراری عرفات واختیاری مزدلفه را درک نماید، که در این صورت حجش بی اشکال صحیح است.
چهارم: آن که وقوف اضطراری هر یک از عرفات ومزدلفه را درک نماید، که اظهر در این صورت این است که حجش صحیح باشد، گرچه احوط در صورتی که شرایط وجوب حج باقی یا حج قبلاً بر ذمه اش مستقر شده باشد، در سال آینده حج به جا آورد.
پنجم: آن که فقط وقوف اختیاری در مزدلفه را درک کند، که در این صورت نیز حجش صحیح است.
ششم: آن که فقط وقوف اضطراری مزدلفه

*****مناسک حج (فارسی): 242

را درک کند که در این صورت بعید نیست حجش صحیح باشد. ولی احتیاط این است که باقی اعمال را به قصد فراغ ذمه از آن چه به او تعلق گرفته چه عمرهء مفرده وچه حج به جا آورده ودر سال بعد حج را اعاده نماید.

هفتم: آن که فقط وقوف اختیاری عرفات را درک نماید، که اظهر در این صورت باطل بودن حج وانقلاب آن به عمرهء مفرده است مگر آن که شب، وقوف در مزدلفه بنماید واز روی جهل به مسئله قبل از فجر از آن جا افاضه (کوچ) کند چنان چه قبلاً گذشت. ولی در صورت امکان بازگشت، اگر چه تا ظهر روز عید باشد واجب است برگردد وقدری در مزدلفه توقف نماید وچنان چه ممکن نباشد حج او صحیح است ومی بایست یک گوسفند قربانی کند.
هشتم: آن که فقط وقوف اضطراری عرفات

*****مناسک حج (فارسی): 243

را درک نماید، که در این صورت حجش باطل است وبدل به عمرهء مفرده می شود.

واجبات منی

[1 - رمی جمرهء عقبه = واجب چهارم از واجبات حج]

[2 - ذبح ونحر در منی = واجب پنجم از واجبات حج]

[3 - حلق یا تقصیر = واجب ششماز واجبات حج]

هرگاه مکلف از مزدلفه کوچ کرد بایستی به منی رفته واعمالی را که در آن جا واجب است انجام دهد. واعمال آن جا همان طور که تفصیلاً بیان خواهد شد، سه عمل است:

4 - رمی جمرهء عقبه

اشاره

واجب چهارم از واجبات حج رمی جمرهء عقبه است در روز عید. یعنی به جایی که نامش جمرهء عقبه

*****مناسک حج (فارسی): 244

است سنگریزه بیندازد. وآن چند شرط دارد:

1 - نیت وقصد قربت.

2 - بودن هفت ریگ، که کمتر از آن کفایت نمی کند چنان که کفایت نمی کند غیر از ریگ از اجسام.

3 - زدن ریگ ها یکی پس از دیگری باشد. وزدن دو تا یا بیشتر با هم کافی نیست.

4 - رسیدن سنگریزه ها به جمره.

5 - آن که رسیدن بایستی با پرتاب کردن باشد وگذاشتن سنگریزه بر جمره کافی نیست. وظاهر اینکه اگر سنگریزه در راه به چیزی برخورد نموده وسپس به جمره برسد کافی باشد. بلی اگر سنگریزه در راه به چیز نسبتاً سفتی مانند برخورد ودر آن جسته وبه جمره رسید، کفایت نخواهد کرد.

6 - آن که رمی بین طلوع وغروب آفتاب (در

*****مناسک حج (فارسی): 245

روز) باشد. وزنان وکسانی که کوچ از مشعر در شب برایشان جایز است، می توانند شب عید رمی جمره نمایند.

مسأله 381

هرگاه شک کند که سنگریزه به جمره رسید یا نه بنابر نرسیدن گذاشته وسنگ دیگری بزند، مگر آن که شک وی در وقتی باشد که به واجب دیگری مشغول شده یا پس از فرارسیدن شب باشد، که در این صورت اعتنا نکند.

مسأله 382

زدن جسم دیگری غیر از سنگریزه کافی نیست. ودو چیز در سنگریزه معتبر است:

1 - آن که از سنگ های حرم باشد. وبهتر این است که از مشعر برچیده شود.

2 - آن که بکر ودست نخورده باشند وقبلاً در رمی استعمال نشده باشند.

*****مناسک حج (فارسی): 246

مسأله 383

کفایت نمودن زدن سنگ بر مقداری که بر ارتفاع جمره افزوده شده، محل اشکال است واحوط آن است که مقدار سابق را رمی نماید. واگر متمکن نباشد مقدار زیادی را خودش رمی کند ونایب نیز بگیرد برای زدن به مقدار سابق.

مسأله 384

چنان چه کسی از روی ندانستن مسأله یا فراموشی در روز عید رمی جمره ننمود، لازم است تا روز سیزدهم هر وقت یادش آمد یا مسأله را دانست تدارکش نماید وچنان چه شب یادش آمد، بایستی روز بعد آن را انجام دهد. واین در صورتی است که از کسانی نباشد که رمی در شب برایش جایز است. وحکمش خواهد آمد، چنان چه بعد از روز سیزدهم مسأله را دانست یا یادش آمد، احتیاط این است که به منی رفته ورمی نموده ودر سال بعد رمی را شخصاً خودش یا نایبش به جا آورد. وچنان چه پس از

*****مناسک حج (فارسی): 247

بیرون رفتن از مکه دانست یا یادش آمد، برگشتن بر او واجب نیست بلکه در سال بعد بنابر احتیاط شخصاً یا نایبش انجام دهد.

مسأله 385

چنان چه از روی فراموشی یا نادانی روز عید رمی ننمود وپس از طواف حج دانست یا یادش آمد وتدارک نمود، اعادهء طواف بر او واجب نیست، هرچند احوط است. ولی اگر ترک رمی از روی علم وعمد باشد، ظاهر این است که طوافش باطل است وواجب است که پس از تدارک رمی اعادهء طواف نماید.

5 - ذبح ونحر در منی

اشاره

واجب پنجم از واجبات حج تمتع، ذبح یا نحر در منی است. ذبح یعنی کشتن گاو وگوسفند ونحر

*****مناسک حج (فارسی): 248

ی عنی کشتن شتر (قربانی کردن). وباید با قصد قربت ودر روز باشد، مگر کسی که ترسی داشته باشد، که چنین شخصی می تواند قربانی خود را شب بنماید. وواجب است قربانی پس از رمی باشد ولی چنان چه او را از روی فراموشی یا نادانی پیش از رمی به جا آورد صحیح است وحاجتی به اعاده ندارد. وواجب است ذبح یا نحر در منی باشد وهرگاه متمکن نباشد چنان چه میگویند ذبح را تغییر داده اند ودر وادی محسر قرار داده اند. پس اگر متمکن از تأخیر وذبح در منی باشد اگر چه تا آخر ذالحجه، حلق یا تقصیر نماید ومُحل شود وذبح را تأخیر بیندازد. وهمچنین طواف ونماز طواف وسعی را تأخیر بیندازد والّا - جایز است به ذبح در مذبح فعلی اکتفا کند.

مسأله 386

احتیاط این است که ذبح ونحر در روز عید قربان باشد. ولی اگر از روی فراموشی

*****مناسک حج (فارسی): 249

ی ا عذر دیگر یا نادانی ترک نمود، لازم است تا آخر ایام تشریق (یازدهم ودوازدهم وسیزدهم) تدارکش نماید. وچنان چه عذر او مستمر بود می تواند تا آخر ماه ذی الحجه تأخیر نماید، وچنان چه بعد از طواف دانست یا یادش آمد وتدارکش نمود، اعادهء طواف بر او واجب نخواهد بود، هر چند اعاده اش احوط است. ولی اگر از روی علم وعمد قربانی را ترک نموده وطواف کرد، ظاهر این است که طوافش باطل وواجب است بعد از تدارک قربانی اعاده اش نماید.

مسأله 387

ی ک قربانی فقط برای یک نفر کفایت می کند ونمی شود برای دو نفر یا بیشتر باشد.

مسأله 388

قربانی بایستی یا شتر یا گاو یا گوسفند باشد. وشتر بایستی سال پنجم را تمام کرده ودر سال ششم داخل شده باشد وشتر اگر شش ساله نباشد کافی نیست. وگاو وبز بایستی بنابر

*****مناسک حج (فارسی): 250

احتیاط سه ساله باشند وکمتر از آن کافی نیست. ودر گوسفند بایستی هشت ماه باشد وکمتر از آن کافی نیست واحتیاط این است که یک سالش تمام ودر سال دوم داخل شده باشد. وچنان چه پس از قربانی کردن معلوم شد که قربانی در سن معتبر نبوده، لازم است قربانی دیگری در سن معتبر بنماید. وقربانی بایستی از جمیع اعضا سالم باشد وقربانی کور وشل وگوش بریده وشاخ شکسته ومانند این ها کفایت نمی کند. واظهر این است که اخته شده نیز کفایت نمی کند. ولاغر نیز نباشد. واحوط واولی این است که بیمار وموجوء (رگ مالیده) ومرضوض (تخم کوبیده) وپیر که مغز استخوانش آب شده نباشد، وقربانی ای که گوشش شکافته یا سوراخ باشد عیبی ندارد، اگر چه احوط این است که از این ها نیز سالم باشد، واحوط واولی این است که قربانی طوری نباشد که از اصل

*****مناسک حج (فارسی): 251

خلقت شاخ ودم نداشته باشد.

مسأله 389

چنان چه قربانی را به عقیدهء اینکه سالم است خریداری نموده وقیمتش را پرداخته وبعد معلوم شد که عیبی دارد، ظاهر این است که می تواند به آن اکتفا نماید ولازم نیست قربانی دیگری بنماید.

مسأله 390

آنچه از شرایط در قربانی ذکر شد تماماً در صورت تمکن وقدرت است. وکسی که نتواند قربانی را به این شرایط تهیه کند، هرچه ممکنش باشد همان کافی است.

مسأله 391

چنان چه قربانی را به عقیدهء اینکه چاق است، کشت وبعد از کشتن معلوم شد لاغر است کافی است وحاجتی به قربانی دیگر ندارد.

مسأله 392

هرگاه شک در لاغری قربانی داشته وبه جهت فرمانبرداری خداوند متعال او را کشت

*****مناسک حج (فارسی): 252

هر چند به امید اینکه به درگاه الهی قبول باشد سپس معلوم شد چاق بوده است کفایت می کند.

مسأله 393

هرگاه قربانی سالم وبی عیبی خرید وپس از خریداری ناخوش ومریض شد یا شکستی دید یا عیب دیگری پیدا کرد، کشتن همان کافی است ولازم نیست تعویضش نماید.

مسأله 394

هرگاه قربانی خرید وگم شد، قربانی دیگری به جای او بخرد. پس چنان چه اولی را پیش از کشتن دومی یافت، اولی را بکشد ونسبت به دومی مختار است که بکشد یا نکشد ودر حکم سایر اموال او خواهد بود. واحوط واولی این است که او را نیز بکشد. وچنان چه اولی را پس از کشتن دومی یافت، بنابر احتیاط اولی را نیز بکشد.

مسأله 395

اگر قربانی گمشده ای را پیدا کرد باید تا روز دوازدهم اعلان وتعریف کند چنان چ

*****مناسک حج (فارسی): 253

صاحبش پیدا نشد عصر روز دوازدهم او را از قبل صاحبش بکشد.

مسأله 396

کسی که پول قربانی را دارد وقربانی گیرش نمی آید، بایستی پول او را نزد شخص امینی امانت بگذارد که تا آخر ماه ذی الحجه با آن پول قربانی خریده وبکشد وچنان چه ماه ذی الحجه گذشت نباید بکشد مگر در سال بعد.

مسأله 397

کسی که نه قربانی دارد ونه پولش را، به جای قربانی باید ده روز روزه بگیرد، سه روزش را در حج یعنی روز هفتم وهشتم ونهم ذی الحجه را روزه بگیرد وهفت روز دیگر را در وطن خود بگیرد. واحتیاط این است که هفت روز، پی در پی باشد. وسه روز اول را می تواند پس از شروع به اعمال عمرهء تمتع از اول ماه ذی الحجه بگیرد وبایستی پی در پی باشند. وچنان چه به وطن خود بر

*****مناسک حج (فارسی): 254

نگشت ودر مکه اقامت نمود، بایستی تا بازگشت اصحاب وهمراهانش به وطن یا تا یک ماه صبر نموده وبعد از آن هفت روز را روزه بگیرد.

مسأله 398

کسی که باید در حج روزه بگیرد چنان چه نتواند روز هفتم را روزه بگیرد، هشتم ونهم را روزه گرفته وروز دیگر را پس از بازگشت از منی روزه بگیرد. واگر روز هشتم نیز نتواند روزه بگیرد، هر سه روز را تا بعد از برگشتن از منی تأخیر نماید. واحتیاط این است که پس از بازگشت هر چه زودتر روزه ها را بگیرد وبدون عذر تأخیر ننماید. وچنان چه پس از گذشت از منی نتوانست روزه بگیرد، این سه روز را در راه بازگشت به وطن روزه بگیرد یا در وطن خود ولی نباید بین سه روز وهفت روز جمع نماید یعنی بین روزهء سه روز وروزهء هفت روز فاصله بگذارد وچنان چه تا اول محرم سه روز را

*****مناسک حج (فارسی): 255

روزه نگرفت، روزه از او ساقط می شود وقربانی برای سال بعد از او متعین می شود.

مسأله 399

کسی که نه قربانی داشته ونه پولش را ودر حج سه روز روزه گرفته سپس قربانی برای او ممکن شد، بنابر احتیاط قربانی بر او واجب خواهد شد.

مسأله 400

کسی که نتواند به تنهایی قربانی تهیه نماید ومی تواند با دیگری شرکت نماید، احتیاط این است که بین شرکت در قربانی وروزه گرفتن به ترتیبی که گفته شد جمع نماید.

مسأله 401

هرگاه قربانی یا پولش را به کسی داده ودر کشتن آن وکیلش نماید پس شک کند که وکیل قربانی را کشته یا نه، بنا را به نکشتن بگذارد. بلی اگر وکیل راستگو ومورد وثوق باشد وبگوید کشته ام کافی است.

*****مناسک حج (فارسی): 256

مسأله 402

آنچه از شرایط در قربانی ذکر شد، در کفاره شرط نیست، هرچند احتیاط این است که آن شرایط در کفاره نیز مراعات شود.

مسأله 403

کشتار واجب در قربانی وکفاره، لازم نیست به مباشرت خود شخص باشد بلکه جایز است درحال اختیار دیگری را نایب قرار دهد. وبایستی کشنده مسلمان باشد ونیت از صاحب قربانی تا هنگام کشتن مستمر باشد وکشنده لازم نیست نیت کند هر چند احوط واولی نیت نمودن اوست.

مصرف قربانی

مسأله 404

احتیاط این است که قربانی را سه قسمت نموده یک قسمت را به فقیر مومن صدقه

*****مناسک حج (فارسی): 257

داده ویک قسمت را به مؤمنین هدیه نموده ویک قسمت باقی را خود بخورد. وواجب نیست ثلث فقیر را به شخص خود فقیر بدهد بلکه جایز است به وکیل فقیر داده شود گرچه وکیل فقیر خود صاحب قربانی باشد. وکیل در آن قسمت بر حسب اجازهء موکل خود هر تصرفی را که گفته است می نماید چه بخشیدن به دیگر یا فروش یا اعراض وغیر این ها. وجایز است اخراج گوشت قربانی از منی. (مراعات این نکته برای حجاج محترم بسیار مفید است که هنگام حرکت از وطن از فقیری وکالت بگیرد که در یک سوم قربانی طبق خواستهء او تصرف کند. زیرا یافتن فقیر مؤمن در منی برای حجاج بسیار مشکل است).

مسأله 405

افراز وجدا کردن هر قسمتی از یکدیگر لازم نیست وهمین که یک سوم مشاع را به عنوان صدقه ویک سوم مشاع را به عنوان هدیه داده

*****مناسک حج (فارسی): 258

و از قسمت باقی مانده مقداری بخورد کافی است.

مسأله 406

کسی که صدقه یا هدیه را قبض می کند، هر طور بخواهد می تواند تصرف کند. وچنان چه او را به غیر مؤمن یا غیر مسلمان ببخشد عیبی ندارد.

مسأله 407

چنان چه قربانی را کشت وپیش از تصدق وهدیه نمودن، دزدی قربانی را دزدید یا کسی به زور از او گرفت، صاحب قربانی ضامن نخواهد بود. بلی اگر خود به اختیار خود او را تلف یا به نااهل بخشید، بنابر احتیاط دو سوم هدیه وصدقه را ضامن خواهد بود.

6 - حلق یا تقصیر

اشاره

واجب ششم از واجبات حج تمتع، حلق(سر

*****مناسک حج (فارسی): 259

تراشیدن) یا تقصیر (گرفتن مقداری از مو یا ناخن) است. وقصد قربت در او معتبر است. واحتیاط این است که در روز انجام شود وبعد از رمی جمره وقربانی باشد. ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن حکم، آن را بر رمی جمره یا قربانی یا هر دوی آن ها مقدم داشت اعاده اش لازم نیست.

مسأله 408

سرتراشیدن بر زنان جایز نیست، ودر حق آن ها تقصیر متعین است.

مسأله 409

مرد بین حلق وتقصیر مخیر است وهر کدام را خواسته باشد می تواند اختیار کند وسر تراشیدن (حلق) بهتر است. وکسی که برای دفع شپش ومانند آن موی سر خود را با عسل یا صمغ چسبانیده یا موی سر خود را جمع کرد ودر هم پیچیده وگره زده یا بافته یاشد، احتیاط این است که سر تراشیدن را اختیار کند بلکه وجوب آن اظهر

*****مناسک حج (فارسی): 260

است. وصَروره (کسی که برای اولین بار حج می نماید) احتیاط این است که سر تراشیدن را اختیار کند، هرچند مخیر بودنش بین حلق وتقصیر خالی از قوت نیست.

مسأله 410

کسی که بخواهد سر بتراشد وبداند سلمانی سر او را زخمی خواهد کرد، بایستی اول تقصیر کند ومقداری از موی سر خود را چیده سپس سر تراشد.

مسأله 411

خنثای مشکل اگر موی سر خود را نچسبانده یا نبافته باشد باید تقصیر نماید. والّا - باید هم تقصیر وهم حلق نماید وبنابر احتیاط تقصیر را بر حلق مقدم بدارد.

مسأله 412

پس از حلق یا تقصیر آنچه بر محرم به احرام حرام شده بود حلال می شود جز زن وبوی خوش (عطر زن) بلکه شکار نیز بنابر

*****مناسک حج (فارسی): 261

احتیاط.

مسأله 413

هرگاه از روی فراموشی یا ندانستن حکم، حلق وتقصیر ننمود تا از منی بیرون رفت، بایستی به منی برگشته ودر آن جا سر تراشیده یا تقصیر نماید. وچنان چه بازگشت به منی غیر ممکن یا دشوار باشد، در جای خود حلق یا تقصیر نموده وموی خود را در صورت امکان به منی بفرستد.

مسأله 414

هرگاه از روی فراموشی یا نادانی، حلق وتقصیر ننمود یا پس از فراغت از اعمال حج یادش آمد وتدارک نمود، بنا بر اظهر اعادهء طواف واجب نخواهد بود، هر چند اعادهء آن بلکه اعادهء سعی نیز احوط است. ودر صورتی که تذکر یا دانستن حکم پیش از خروج از مکه باشد، احتیاط به اعادهء طواف در صورت امکان ترک نشود.

*****مناسک حج (فارسی): 262

[7 - 8 - 9]طواف حج ونماز آن وسعی

اشاره

واجب هفتم وهشتم ونهم از واجبات حج طواف ونماز وسعی است وکیفیت وشرایط این سه واجب، عین کیفیت وشرایطی است که در طواف عمرهء تمتع ونماز وسعی آن بیان شد.

مسأله 415

در حج تمتع واجب است طواف حج بعد از حلق یا تقصیر باشد. وچنان چه با علم وعمد پیش از حلق یا تقصیر طواف نمود واجب است طواف را بعد از حلق یا تقصیر اعاده نموده ویک گوسفند کفاره بدهد.

مسأله 416

احتیاط این است که طواف حج از روز یازدهم ذی الحجه تأخیر نشود، گرچه جواز تأخیرش تا بعد از ایام تشریق ( سه روز پس از

*****مناسک حج (فارسی): 263

عید اضحی: یازدهم ودوازدهم وسیزدهم) بلکه تا آخر ماه ذی الحجه خالی از قوت نیست.

مسأله 417

تقدیم طواف حج ونماز وسعی بر وقوفین در حج تمتع جایز نیست مگر برای پیرمردان یا زنی که بیم حیض شدن دارد، که این دو می توانند طواف حج ونمازش را قبل از وقوفین به جا آورده وسعی را در وقت خودش بنمایند. واحوط این است که سعی را نیز مقدم داشته ودر وقتش هم اعاده نمایند. واولی بهتر نیز در صورت امکان، اعادهء طواف ونماز است در ایام تشریق یا بعد از آن تا آخر ماه ذی الحجه.

مسأله 418

کسی که از رفتن به مکه بر جان خود می ترسد، می تواند طواف حج ونماز وسعی را بر وقوفین مقدم بدارد. بلکه مقدم داشتن طواف نساء نیز عیبی ندارد. وبعد از اعمال منی هر جا دلش

*****مناسک حج (فارسی): 264

بخواهد برود.

مسأله 419

کسی که عارضه ای برایش رخ داد که نتواند طواف نماید، مانند زنی که حیض ببیند یا زاهو شود، ونتواند تا پاک شدن خود در مکه بماند که طواف کند لازم است برای طواف ونماز نایب بگیرد وپس از طواف نایب شخصاً سعی کند.

مسأله 420

وقتی متمتع طواف حج ونماز آن را به جا آورد وسعی نمود بوی خوش بر او حلال می شود. واز محرمات احرام فقط زن وبنابر احتیاط شکار باقی می ماند. وظاهر این است که بتواند بعد از طواف وسعی عقد نماید ولی لذت بردن از زن برایش جایز نیست بنابر احتیاط، اگر چه اظهر جواز غیر از جماع است.

مسأله 421

کسی که تقدیم طواف وسعی بر وقوفین برایش جایز باشد هرگاه طواف وسعی نمود

*****مناسک حج (فارسی): 265

بوی خوش بر او حلال نمی شود تا مناسک منی (رمی وذبح وحلق یا تقصیر) را به جا نیاورد.

10 - 11 - طواف نساء ونماز آن

اشاره

واجب دهم ویازدهم از واجبات حج تمتع، طواف نساء ونماز آن است. واین دو گرچه واجبند ولی از اعمال ومناسبات حج نیستند وترک آن ها حتی عمداً موجب فساد وبه هم خوردن حج نمی شود.

مسأله 422

طواف نساء همچنان که بر مردان واجب است بر زنان نیز واجب است. پس اگر مرد به جا نیاورد، زن بر او حرام، وچنان چه زن ترک نماید، مرد بر او حرام می شود وکسی که به نیابت دیگری حج می نماید، طواف نساء را برای او به جا می آورد نه برای خود.

*****مناسک حج (فارسی): 266

مسأله 423

طواف نساء ونمازش در کیفیت وشرایط عیناً مانند طواف حج ونماز آن است.

مسأله 424

کسی که از جهت بیماری یا غیر آن به تنهایی نمی تواند طواف نساء را به جا بیاورد، از دیگری کمک بگیرد وطواف نماید هر چند بر دوش انسان یا پشت حیوانی سوار شود. وچنان چه از این هم متمکن نباشد، لازم است دیگری را نایب بگیرد. واین حکم نسبت به نماز طواف نیز جاری است.

مسأله 425

کسی که عمداً با دانستن حکم یا ندانستن یا از روی فراموشی آن، طواف نساء را به جا نیاورد تا وقتی که شخصاً تدارکش ننماید، زن بر او حرام خواهد بود. وکسی که از روی فراموشی به جا نیاورد، در صورتی که مباشرتش غیر ممکن یا دشوار باشد می تواند دیگری را نایب نماید وهر وقت

*****مناسک حج (فارسی): 267

نایب طواف را به جا آورد، زن بر او حلال خواهد شد.

و چنان چه قبل از تدارک فوت نماید، احتیاط این است که از ترکه اش قضای آن به جای آورده شود.

مسأله 426

تقدیم طواف نساء بر سعی جایز نیست وکسی که از روی علم وعمد تقدیم نماید، لازم است بعد از سعی اعاده کند. وهمچنین است در صورتی که از روی نادانی وفراموشی مقدم نماید بنابر احتیاط.

مسأله 427

کسی که از روی عذر طواف نساء را قبل از وقوفین به جا می آورد تا وقتی که مناسک منی(رمی وذبح وحلق یا تقصیر) ننموده، زن بر او حلال نمی شود.

مسأله 428

زنی که حائض شود وقافله تا وقت پاکی او منتظرش نشود، می تواند طواف نساء را ترک نموده وبا قافلهء خود همراه شود. ودر این صورت

*****مناسک حج (فارسی): 268

و احتیاط این است که برای طواف نساء ونمازش نایب بگیرد. چنان چه مشغول طواف بوده وپس از به جا آوردن نصف آن حیض شود، می تواند باقی را ترک وبا قافله برود. واحتیاط در این صورت این است که برای باقی ماندهء طواف ونمازش نایب بگیرد.

مسأله 429

فراموشی نماز طواف نساء مانند فراموشی نماز طواف حج است. وحکم آن گذشت.

مسأله 430

هر گاه متمتع، طواف نساء ونمازش را به جا آورد، اگر مرد است زن بر او حلال واگر زن است، مرد بر او حلال می شود. وفقط چیزی که از حرام ها باقی می ماند شکار است که تا ظهر روز سیزدهم حرام است بنابر احتیاط. وأما کندن گیاه ودرخت حرم وشکار در حرم، گفته شد که حرمتش اختصاص به محرم ندارد وشامل غیر محرم نیز هست.

*****مناسک حج (فارسی): 269

12 - بیتوته در منی

اشاره

واجب دوازدهم از واجبات حج، بودن شب یازدهم ودوازدهم است در منی. وقصد قربت در آن معتبر است. وچنان چه حاجی روز عید را جهت به جا آوردن طواف وسعی به مکّه برود، واجب است به منی برگشته وشب را در آن جا بماند، وکسی که در حال احرام از شکار خودداری نکرده، واجب است شب سیزدهم را نیز در منی بماند. وهمچنین است کسی که با زن نزدیکی کرده است بنابر احتیاط. وبرای غیر این ها کوچ کردن از منی بعد از ظهر روز دوازدهم جایز است. ولی چنان چه تا شب در منی باقی ماند، واجب است شب سیزدهم را نیز بماند.

مسأله 431

هر گاه آمادهء حرکت وکوچ از

*****مناسک حج (فارسی): 270

منی شد واز جای خود حرکت نمود وبه جهت ازدحام ومانند آن نتوانست قبل از غروب از منی برایش ممکن باشد واجب است بماند. واگر ممکن نباشد یا دشوار باشد جایز است از منی شبانه خارج شود وبنابر احتیاط یک گوسفند باید بکشد.

مسأله 432

کسی که بودن شب در منی بیش از مقداری که بتواند رمی جمرات کند واجب نیست. وواجب نیست تمام شب را در منی باشد ومی تواند از سر شب تا بعد از نیمهء شب یا از قبل از نیم شب تا طلوع فجر در آن جا بماند. واولی برای کسی که نصف اول شب را آن جا مانده وبیرون رفته، این است که پیش از طلوع فجر وارد مکّه نشود.

مسأله 433

چند طایفه از وجوب بیتوته در

*****مناسک حج (فارسی): 271

منی مستثنی هستند:

1 - کسانی که از بیتوته معذورند، مانند بیمار وپرستارش وکسی که بر جان ومال خود در آن جا بترسد.

2 - کسی که در مکّه تمام شب ویا باقیمانده از شب اگر بعد از دخول در شب از منی خارج شده ومشغول به عبادت بوده به جز حاجت ضروری مانند خوردن وآشامیدن وتطهیر وامثال آن ها کار دیگری نداشته.

3 - کسی که طواف خانهء خدا را نموده ودر عبادت خود باقی مانده ودر عبادت خود باقی مانده سپس از مکّه بیرون رفته واز عقبهء مدنیین گذشته باشد. چنین شخصی می تواند در راه بیتوته نماید ولازم نیست خود را به منی برساند.

مسأله 434

کسی که بیتوتهء منیرا عمداً ترک کند، برای هر شب باید یک گوسفند کفاره بدهد.

*****مناسک حج (فارسی): 272

و احتیاط این است که در صورت فراموشی یا ندانستن حکم نیز کفاره بدهد. واحوط برای شخص معذور از بیتوته را ترک نموده کفاره نیست. وهمچنین کسی که بعد از انجام طواف وسعی از مکّه به سوی منیخارج شده ودر اثر راه بندان قبل از فجر به منینرسیده، بر چنین شخصی نیز کفاره نیست.

مسأله 435

کسی که از منیکوچ کرده وبعد از اینکه شب شد در شب سیزدهم جهت کاری به منیبرگشت، واجب نیست در منی بیتوته کند.

13 - رمی جمرات

اشاره

واجب سیزدهم از واجبات حج، رمی جمرات

*****مناسک حج (فارسی): 273

سه گانه(جمرهء اولی، جمرهء وسطی، جمرهء عقبه) است. ورمی در روز یازدهم ودوازدهم واجب است. وهر گاه شب سیزدهم در منیبیتوته کند، رمی روز سیزدهم نیز بنابر احتیاط واجب خواهد شد. ورمی جمرات بایستی به مباشرت خود شخص انجام شود ونایب گرفتن در حال اختیار جایز نیست.

مسأله 436

در رمی واجب است ابتدا از جمرهء اولی سپس جمرهء وسطی ودر آخر جمرهء عقبه باشد. وچنان چه برخلاف این ترتیب عمل شود دوباره رمی کند، هر چند مخالفت از روی نادانی یا فراموشی باشد. بلی اگر بعد از اینکه جمر سابق را چهار ریگ زد فراموش نموده وبه جمر بعدی رفت، واجب نیست رمی را تماماً اعاده کند بلکه اگر سه ریگ دیگر به جمر قبلی زد کفایت می کند.

*****مناسک حج (فارسی): 274

مسأله 437

واجباتی که در رمی جمرهء عقبه در اعمال روز عید قربان ذکر شد، در جمرات سه گانه نیز واجب است.

مسأله 438

رمی جمرات باید در روز انجام شود. وکسی که در روز نتواند رمی کند مانند غلام وچوپان وبدهکاری که می ترسد گرفتار شود وهر کسی که بر جان ومال وناموس خود بترسد (و این حکم شامل پیرمرد وزن وبچه وضعیف که بر جان خود از ازدحام می ترسند می باشد)، برای چنین کسانی جایز است رمی را شب آن روز انجام دهند. ولکن جایز نیست برای غیر از کسی که ترس از مکث در منی دارد، کوچ کردن در شب دوازدهم بعد از رمی تا بعد از ظهر آن روز.

مسأله 439

کسی که رمی روز یازدهم را فراموش کند واجب است روز دوازدهم آن را قضا

*****مناسک حج (فارسی): 275

نماید. وکسی که رمی روز دوازدهم را فراموش کرده، بایستی در روز سیزدهم قضا نماید. واحتیاط این است که در بین ادای همان روز وقضای روز قبل فاصله گذاشته،و قضای روز قبل را پیش از ادای همان روز به جا آورد وقضای روز قبل طرف صبح وادای همان روز هنگام زوال باشد.

مسأله 440

کسی که رمی را در منی فراموش نموده وپس از کوچ به مکه یادش آمد، واجب است به منی بازگشته ورمی نماید. وچنان چه فراموش شده رمی دو روز یا سه روز باشد، احتیاط این است که بین وظیفهء هر روز وروز دیگری یک ساعت فاصله بگذارد. وچنان چه پس از خروج از مکه یادش آمد که رمی نکرده، واجب نیست به منی برگردد بلکه در سال بعد خود یا نایبش آن را قضا نماید.

مسأله 441

بیماری که امید ندارد تا مغرب

*****مناسک حج (فارسی): 276

بهبود حاصل کند، برای رمی نایب بگیرد. وچنان چه اتفاقاً پیش از غروب آفتاب بهبودی یافت وحالش خوب شد، بنابر احتیاط خودش نیز رمی کند.

مسأله 442

حج به ترک رمی هرچند عمداً باشد باطل نمی شود وواجب است در سال بعد قضای آن را شخصاً یا به نایب گرفتن به جا آورد بنابر احتیاط.

احکام مصدود

مسأله 443

مصدود کسی است که بعد از بستن احرام برای عمره یا حج از انجام اعمال آن جلوگیری ومنع شود.

مسأله 444

مصدود از عمره در جای خود قربانی کرده واز احرام خارج می شود. واحتیاط این

*****مناسک حج (فارسی): 277

است که حلق یا تقصیر را به آن ضمیمه نماید بلکه احتیاط این است که حلق را اختیار نماید در صورتی که قربانی را با خود آورده باشد در عمرهء مفرده.

مسأله 445

مصدود از حج چنان چه از موقف عرفات ومشعر یا خصوص موقف مشعر مصدود باشد، وظیفه اش قربانی در محل صد (جلوگیری) وبیرون آمدن از احرام است. واحتیاط این است که علاوه بر قربانی، حلق یا تقصیر نیز بنماید. وچنان چه مصدود از طواف وسعی بعد از موقفین وقبل از اعمال منی باشد یا بعد از آن، در این صورت اگر نتواند نایب بگیرد وظیفه اش قربانی در محل صد وجلوگیری است واگر بتواند برای طواف وسعی نایب بگیرد، احوط این است که هر دو وظیفه را انجام دهد یعنی هم قربانی کند وهم نایب بگیرد، گرچه اظهر جواز اکتفا به قربانی است در صورتی که جلوگیری از دخول در

*****مناسک حج (فارسی): 278

مکه باشد، وجواز اکتفا به نایب گرفتن است اگر جلوگیری بعد از آن باشد. وچنان چه فقط از اعمال منی جلوگیری شده باشد نه از رفتن به مکه، در این صورت چنان چه بتواند برای رمی وقربانی نایب بگیرد، صحیح است وخود حلق یا تقصیر نموده واز احرام خارج شده سپس بقیهء مناسک واعمال را به جا آورد. وچنان چه نتواند نایب بگیرد، در این صورت ظاهراً وظیفه اش این است که پول قربانی را نزد کسی بگذارد که به جای او قربانی کند ودر جای خود حلق یا تقصیر نموده وبرای به جا آوردن اعمال مکه به مکه رفته وپس از

انجام اعمال آن جا از سعی وطواف تمام چیزهایی که به احرام بر او حرام شده بود حلال خواهد شد حتی زن وحاجتی به چیز دیگر ندارد وحجش صحیح است وبایستی در سال بعد بنابر احتیاط رمی را اعاده نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 279

مسأله 446

در صورتی که مصدود از سالهای پیش مستطیع بوده یا استطاعتش تا سال بعد باقی بماند به قربانیی که ذکر شد حج از او ساقط نمی شود بلکه واجب است در سال بعد حج نماید.

مسأله 447

کسی که تمام اعمال حج را به جا آورده ودر مکه است وجهت بیتوته در منی ورمی جمرات می خواهد به منی برود ومنع وجلوگیری شود، حجش تمام است وبرای رمی در صورت امکان همان سال نایب می گیرد ودر صورت عدم امکان برای سال بعد نایب بگیرد بنابر احتیاط. وحکم مصدود بر چنین شخصی جاری نیست.

مسأله 448

کسی که نتواند حج خود را ادامه دهد از جهت پیش آمد مانعی غیر از صد وحصر، احتیاط این است که در جای خود قربانی نموده واز احرام خارج شود.

*****مناسک حج (فارسی): 280

مسأله 449

قربانیی که در این موارد گفته شد خواه شتر باشد خواه گاو یا گوسفند فرقی ندارد. وچنان چه نتواند قربانی کند، بنابر احتیاط بدل آن را که روزه است به ترتیبی که گفته شد انجام دهد.

مسأله 450

کسی که حج خود را خراب کرده وبعداً مصدود شود آیا حکم صد بر او جاری می شود یا نه، دو وجه دارد ظاهر این است که جاری می شود ولی بایستی علاوه بر قربانی کفارهء افساد حج را نیز بدهد.

مسأله 451

کسی که قربانی همراه خود برده ومصدود شود، کشتن همان قربانی کافی است وقربانی دیگری بر او واجب نمی شود.

*****مناسک حج (فارسی): 281

احکام محصور

مسأله 452

محصور کسی را گویند که در اثر بیماری ومانند آن پس از پوشیدن احرام نتواند اعمال عمره وحج را انجام دهد.

مسأله 453

وظیفهء کسی که در عمرهء مفرده محصور شده این است که یک قربانی بفرستد وبا دوستان خود وقت بگذارد که در آن وقت معین قربانی نمایند وخود در آن وقت معین از احرام خارج می شود. وبرای چنین شخصی بخصوص جایز است در جای خود قربانی نموده واز احرام بیرون بیاید. وبر چنین شخصی بعد از این کار، تمام محرمات احرام حلال می شود بجز زن، وزن بر او حلال نمی شود مگر بعد از آن که خوب شود وعمرهء مفرده را به جا آورد. وکسی

*****مناسک حج (فارسی): 282

که در عمرهء تمتع محصور شده حکمش حکم سابق است با این فرق که زن هم بر این شخص حلال می شود. وکسی که محصور در حج شده بازهم حکمش حکم سابق است واحتیاط این است که با زن نزدیکی نکند تا آن که طواف حج وسعی وطواف نساءرا در حج یا عمرهء مفرده به جا آورد، آن وقت زن بر او حلال می شود.

مسأله 454

هرگاه محصور شد وقربانی خود را فرستاد وبعد از آن مرضش سبکتر شد، چنان چه گمان کند یا احتمال دهد که حج را درک خواهد نموده، واجب است خود را برساند. وچنان چه هر دو موقف یا فقط موقف مشعر را درک نمود، حج را درک نموده ودر غیر این صورت اگر قربانیش کشته نشده، حج او بدل به عمرهء مفرده می شود واگر کشته شده باشد از احرام بیرون آمده است وتمام محرمات

*****مناسک حج (فارسی): 283

بر او حلال شده مگر زن. وبر او واجب است که طواف حج ونماز طواف وسعی وطواف نساء ونمازش را به جا آورد تا زن نیز بر او حلال شود بنابر احتیاط.

مسأله 455

اگر محصور از اعمال وواجبات منی شد ویا محصور از طواف وسعی بعد از درک وقوفین شد، پس وظیفهء آن همان است که در مسألهء «445» برای مصدود گذشت. بلی اگر حصر از طواف وسعی بعد از دخول مکه شد، پس هیچ اشکالی نیست در اینکه وظیفه اش نایب گرفتن است.

مسأله 456

هرگاه شخص محصور شد وقربانی خود را فرستاد سپس به سر خود آسیبی رساند قبل از آن که قربانی به جای خود برسد، جایز است خود گوسفندی کشته یا سه روز روزه گرفته یا شش مسکین را اطعام نماید که به هر کدام دو مُد بدهد

*****مناسک حج (فارسی): 284

و حلق نماید.

مسأله 457

در صورتی که محصور، استطاعتش تا سال بعد باقی بماند یا از سال های پیش حج بر او واجب شده باشد به فرستادن قربانی وبیرون آمدن از احرام، حج از او ساقط نمی شود وبایستی در سال بعد حج نماید.

مسأله 458

هرگاه شخص محصور نه قربانی داشته باشد ونه قیمت آن را، بایستی به ترتیبی که گذشت ده روز روزه بگیرد یعنی سه روز در حج وهفت روز پس از بازگشت به وطن.

مسأله 459

مستحب است محرم هنگامی که می خواهد احرام ببندد، بر پروردگار خود شرط کند که هر جا نتواند اعمال را ادامه دهد از احرام بیرونش بیاورد، هرچند بیرون آمدن از احرام متوقف بر او نیست، زیرا هر جا که نتواند وعذر یا مانعی پیدا

*****مناسک حج (فارسی): 285

کرد خود به خود از احرام بیرون خواهد آمد، چه این شرط را کرده باشد چه نکرده باشد.

تا این جا واجبات حج بیان شد واز این به بعد مستحبات وآداب آن را بیان خواهیم نمود، وفقها - رضوان الله علیهم آداب ومستحبات زیادی بیان فرموده اند که این رسال مختصر، گنجایش آن را ندارد وما به بیان مختصر ومقدار کمی از آن ها اکتفا می نماییم.

آداب ومستحبات حج

اشاره

بدان که مستحبات حج بیش از آن است که در این رساله بیان نماییم. لذا به بیان مقداری از آنها اکتفا کرده وبقیه را به کتب مفصله وا می گذاریم.

*****مناسک حج (فارسی): 286

مستحبات سفر

کسی که ارادهء سفر به مکه یا سفر دیگر را دارد، مستحب است که از حضرت حق جل وعلا طلب خیر کند ووصیت بنماید وصدقه بدهد تا آن که به آن صدقه سلامتی خود را خریداری نماید، ووقتی که برای مسافرت مهیا شده، مستحب است در خانهء خود چهار رکعت نماز در هر رکعتی فاتحه الکتاب وسورهء توحید را بخواند وبگوید { : «اَللّهُمَّ إنّی أتَقَرَّبُ ألَیْکَ بِهِنَّ فَاجْعَلْهُنَّ خَلیفَتی فی أَهْلی وَ مَالی». }

و مستحب است به درب خانهء خود ایستاده وسه مرتبه از پیش رو وطرف راست وچپ سورهء فاتحه وبه همین ترتیب سه مرتبه آیهءالکرسی را بخواند وبعد بگوید { : «اَللّهُمَّ احْفَظْنی واحْفَظْ }

*****مناسک حج (فارسی): 287

{ مَا مَعِی، وَ سلِّمْنی وَ سَلِّمْ مَا مَعی، وَ بَلِّغْنی وَ بَلِّغْ مَا مَعی بَبَلاغِکَ الحَسَنِ الجَمیلِ». }

مستحبات احرام

مستحبات احرام چند چیز است:

1 - آن که قبلاً بدن خود را پاکیزه نموده وناخن وشارب خود را بگیرد وموی زیر بغل وعانه را با نوره ازاله نماید.

2 - کسی که قصد حج دارد از اول ماه ذی القعده وشخصی که قاصد عمرهء مفرده است پیش از یک ماه موی سر وریش را رها کند. وبعضی از فقها به وجوب آن قائل شده اند. واین قول اگر چه ضعیف است ولی احوط است.

3 - آن که پیش از احرام در میقات غسل

*****مناسک حج (فارسی): 288

احرام بنماید. واین غسل از زن حائض ونفساء نیز صحیح است. وتقدیم این غسل به خصوص در صورتی که خوف آن باشد که در میقات آن یافت نشود، جایز است. ودر صورت تقدیم اگر در میقات آب یافت شد،

مستحب است غسل را اعاده بنماید. وبعد از این غسل اگر مکلف لباسی را پوشید یا چیزی را خورد که بر محرم حرام است، باز هم اعادهء مستحب است. واگر مکلف در روز غسل نمود، آن غسل تا آخر شب آینده کفایت می کند وهمچنین اگر غسل در شب نموده، تا آخر روز آینده کافی است. ولی اگر بعد از غسل وپیش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نماید.

4 - هنگام پوشیدن دو جامهء احرام بگوید:

{ «الحَمْدُ للهِ الَّذِی رَزَقَنی مَا اُواری بِه عَوْرَتی، وَ اُؤدِّی فیهِ فَرْضی، وَ أعْبُدُ فیهِ رَبِّی، وَ أنْتَهی }

*****مناسک حج (فارسی): 289

{ فیه إلی مَا أمَرَنِی. الحَمْدُ لله الَّذِی قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنی وَ أرَدْتُهُ فأعانَنی وَ قَبِلنی وَ لَمْ یَقْطَعْ بی، وَ وَجْهَهُ أرَدْتُ فَسَلَّمنی، فَهُوَ حِصْنی وَ کَهْفِی وَ حِرْزی وَ ظَهْری وَ مَلاذِی وَ رَجائی وَ مَنْجای وَ ذُخْری وَ عُدَّتی فِی شِدَتی وَ رَخَائی». }

5 - آن که دو جامهء احرام از پنبه باشد.

6 - آن که احرام را به ترتیب ذیل ببندد: در صورت تمکن بعد از فریضهء ظهر ودر صورت عدم تمکن از آن، بعد از شش یا دو رکعت نماز نافله در رکعت اوّل پس از حمد سور توحید ودو رکعت دوّم سورهء جحد را بخواند، وشش رکعت افضل است وبعد از نماز، حمد وثنای الهی را به جا آورد وبر پیغمبر وآل او صلوات بفرستد آن گاه بگوید:

{ «اَللّهُمَّ إنِّی أسئلُکَ أنْ تَجْعَلَنی مِمَّن }

*****مناسک حج (فارسی): 290

{ اسْتَجابَ لَکَ، وَ آمَنَ بِوَعْدکَ، وَ اتَّبَعَ أمْرَکَ، فَإنِّی عَبدُکَ وَ فی قَبْضَتِکَ، لا اُوقِی الاَّ مَا

وَقیت وَ لا آخذ الاّ ما أعْطَیْتَ، وَ قَدْ ذَکَرْتَ الحَجَّ فَأسْئَلُکَ أنْ تَعْزِمُ لی عَلَیهِ عَلَی کِتابِکَ وَ سُنَهءِ نَبیِکَ(صَلواتُکَ عَلیهِ وَ آله) وَ تُقَوِّیَنِی عَلی ما ضَعُفْتَ عَنْهُ وَ تَسَّلَمَ مِنّی مَناسِکی فی یُسرٍ مِنْکَ وَ عافیَهءٍ، وَ اجْعَلْنی مِنْ وَ فْدِکَ الَّذینَ رَضِیْتَ وَ ارْتَضَیْتَ وَ سَمَّیْتَ وَ کَتَبْتَ، اَللّهُمَّ إنِّی خَرَجْتُ مِنْ شُقَهءٍ بَعیدَهءٍٍ وَ أنْفَقْتُ مالِی ابْتِغَاء مَرْضاتِک، اَللّهُمَّ فَتَمِّم لی حَجِّی وَ عُمْرَتی، اَللّهُمَّ إنی اُریدُ التَّمَتُّع بِالْعُمْرَهءِ إلی الحَجِّ عَلَی کِتابِکَ وَ سُنِهء نَبیِّکَ(صَلوَاتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فَإنْ عَرَضَ لی عارضٌ یَحْسُبنی فَحُلَّنی حَیثُ حَبَسَتَنی لِقَدَرِکَ الَّذی قَدَّرْتَ عَلَیَّ، اَللّهُمَّ إن لَمْ تَکُنْ حَجَهءً فَعُمْرَهءَ، أحْرَمَ لَکَ شَعْری وَ بَشَری وَ لَحْمی وَ دَمی وَ عِظِامی وَ مُخِّی وَ عَصَبِی مِنَ النِّساءِ وَ الثِّیابِ وَ الطِّیب، أبْتَغی بِذلِکَ }

*****مناسک حج (فارسی): 291

{ وَجْهَکَ وَ الدَّارَ الاخِرَهءَ». }

7 - آن که به نیت احرام تلفظ نموده وبه اخطار یا مجرد داعی نفسانی اکتفا ننماید. وبرای مردان مستحب است تلبیه را بلند بگویند.

8 - سابقاً گفتیم که تلبیه واجب که احرام به آن محقق می شود، بنابر احوط این است:

( «لَبَّیکَ اَللّهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شریک لک لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعمَهءَ لَکَ وَ الْمُلکَ لا شَریکَ لَکَ» )

و مستحب است بعد از آن بگوید:

( «لَبَّیکَ ذَا المَعارَجِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ داعیاً إلی دار السّلامِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ غفّار الذنوبِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ أهْلَ التبیهء لَبَّیکَ، لَبَّیکَ ذا الجلالِ والاکرام لَبَّیکَ، لَبَّیکَ تبدئ والمعاد الیک لَبَّیکَ، لَبَّیکَ تستغنی ویفتقر الیک لَبَّیکَ، لَبَّیکَ مرهوباً ومرغوباً إلیک إله الحقِّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ ذالنعماء والفضل الحسن الجمیل )

*****مناسک حج (فارسی): 292

(

لَبَّیکَ، لَبَّیکَ کشاف الکرب العظام لَبَّیکَ، لَبَّیکَ عبدک وابن عبدیک لَبَّیکَ، لَبَّیکَ یا کریم لَبَّیکَ». )

و این جملات را نیز بگوید خوب است:

( «لَبَّیکَ اَتَقَرَّب إلیک بِمُحَمَّد وآل محمد لَبَّیکَ، لَبَّیکَ بحجهء أو عمرهء لَبَّیکَ، لَبَّیکَ وهذه عمرهء متعهء إلی الحج لبیک، لَبَّیکَ أهل التلبیهء لَبَّیکَ، لَبَّیکَ تلبیهء تمامها وبلاغها علیک» )

9 - آن که تلبیه ها را در حال احرام تکرار کند ودر موارد آینده نیز آن را بگوید: وقت برخواستن از خواب، بعد از هر نماز واجب ومستحب، وقت رسیدن به سواره هنگام بالا رفتن از تلّ یا سرازیر شدن از آن، وقت سوار شدن یا پیاده شدن واوقات سحر تلبیه بسیار بگوید، وزن حائض ونفساء نیز این تلبیه ها را بگویند. وشخص متمتع تلبیه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن که خانه های مکّه را ببیند وپس از آن

*****مناسک حج (فارسی): 293

قطع خواهد شد. واما حج، پس تلبیهء آن تا ظهر روز عرفه مستمر است وپس از آن بریده خواهد شد.

مکروهات احرام

مکروهات احرام چند چیز است:

1 - احرام در جامهء سیاه بلکه أحوط ترک آن است، وافضل احرام در جامهء سفید است.

2 - خوابیدن محرم در رخت وبالش زرد رنگ.

3 - احرام بستن در جامهء چرکین، واگر جامه در حال احرام چرک شود بهتر آن است که مکلف مادامی که در حال احرام است آن را نشوید.

4 - احرام بستن در جامهء راه راه.

5 - استعمال حنا پیش از احرام در صورتی که اثر آن تا حال احرام باقی بماند.

*****مناسک حج (فارسی): 294

6 - حمام رفتن، واولی بلکه احوط آن است که محرم بدن خود را با کیسه

ونحو آن نساید.

7 - لبیک گفتن محرم در جواب کسی که او را صدا نماید، بلکه احوط ترک آن است.

مستحبات دخول حرم

1 - همین که حاجی به حرم رسید پیاده شده وبه جهت دخول حرم غسل نماید.

2 - از برای تواضع وفروتنی نسبت به حضرت حق جل وعلا، پا برهنه شده ونعلین خود را در دست گرفته داخل حرم شود واین عمل ثواب زیادی دارد.

3 - وقت دخول حرم این دعا را بخواند:

( «اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتابِکَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأتُوکَ رِجالا وَ عَلی کُلِّ ضامِر یَاْتِینَ )

*****مناسک حج (فارسی): 295

( مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق اَلّلهُمَّ اِنّی اَرْجُو اَنْ اَکُونَ مِمَّنْ اَجابَ دَعْوتَکَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّهء بَعیدَهء وَ فَجٍّ عَمیق، سامِعاً لِنِدائِکَ، وَ مُستَجیباً لَکَ، مُطیعاً لاَِمْرِکَ وَ کُلِّ ذِلکَ بِفَضْلِکَ عَلَیَّ وَاِحْسانِکَ إلَیَّ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی ما وَفَّقْتَنِی لَهُ، أبْتَغِی بِذلِکَ الزُّلْفَهءَ عِنْدَکَ، وَالْقُرْبَهءَ إلَیْکَ، وَالْمَنْزِلَهءَ لَدَیْکَ، وَالْمَغْفِرَهءَ لِذُنُوبِی، وَالتَّوْبَهءَ عَلَیَّ مِنْهَا بِمَنِّکَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ حَرِّمْ بَدَنِی عَلَی النَّارِ، وَ آمِنِّی مِنْ عَذابِکَ وَ عِقابِکَ، بِرَحْمَتِکَ یَا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» )

4 - وقت دخول حرم مقداری از علف «اذخر» گرفته آن را مضغ نماید.

مستحبات دخول مکهء معظمه

برای دخول مکهء معظمه نیز مستحب است

*****مناسک حج (فارسی): 296

مکلف غسل بنماید وهنگامی که وارد مکّه می شود با حالت تواضع وارد شود. وکسی که از راه مدینه برود، از بالای مکه داخل شده ووقت بیرون آمدن از پایین آن بیرون آید.

آداب مسجد الحرام

مستحب است مکلف برای دخول مسجد الحرام غسل بنماید. وهمچنین مستحب است با پای برهنه وبا حالت سکینه ووقار وارد شود، وهنگام ورود از در «بنی شیبه» وارد شود. وگفته اند که باب بنی شیبه در حال کنونی مقابل «باب السلام» است، بنابراین نیکو این است که شخص از باب السلام وارد شده ومستقیماً بیاید تا از اسطوانات بگذرد. ومستحب است بر در مسجد الحرام ایستاده وبگوید:

*****مناسک حج (فارسی): 297

( «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهءُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ ما شآءَ اللَّهُ، السَّلامُ عَلی انبیاء اللَّهِ وَ رُسُلُهِ وَ اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَ اَلسَّلامُ عَلی اِبْراهیمَ خلیلِ اللَّهِ، اَلْحَمْدُ للَّهِ ِ رَبِّ الْعالَمینَ». )

پس داخل مسجدالحرام شود ورو به کعبه دست ها را بلند نموده وبگوید:

( «اَللَّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ فِی مَقامِی هذا، وَ فِی أوَّلِ مَناسِکِی، أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِی، وَ أنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِیئَتِی، وَ أنْ تَضَعَ عَنِّی وِزْرِی، الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی بَلَّغَنِی بَیْتَهُ الْحَرامَ، اَلَّلهُمَّ إنِّی أشْهَدُ أنَّ هذا بَیْتُکَ الْحَرامُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ مَثابَهءً لِلنَّاسِ، وَ أمْناً مُبارَکاً، وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ، اَلَّلهُمَّ إنِّی عَبْدُکَ، وَالْبَلَدَ بَلَدُکَ، وَالْبَیْتَ بَیْتُکَ، جِئتُ أطْلُبُ رَحْمَتَکَ، وَ أؤُمُّ طاعَتَکَ، مُطِیعاً لاِمْرِکَ، راضِیاً بِقَدَرِکَ، أسْألُکَ مَسْألَهءَ الْفَقِیرِ إلَیْکَ، الْخائِفِ لِعُقُوبَتِکَ، اَلَّلهُمَّ افْتَحْ لِی أبْوابَ رَحْمَتِکَ، واسْتَعْمِلْنِی بِطاعَتِکَ )

*****مناسک حج (فارسی): 298

( وَ مَرْضاتِکَ» )

و در روایت دیگر وارد است

که نزد در مسجد بگوید:

( «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ إلَی اللهِ وَ ماشاءَاللهُ، وَ عَلی مِلَّهءِ رَسُولِ اللهِ، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ خَیْرُ الاْسْماءِ لِلّهِ، وَ الْحَمْدُللهِ ِ، وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهءُاللهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلی أنْبِیاءِاللهِ وَ رُسُلِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلِیلِ اللهِ الرَّحْمنِ، اَلسَّلامُ عَلی الْمُرْسَلِینَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِاللهِ الصَّالِحِینَ، اَللَّهُمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّد، وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، کَما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وَ آلِ إبْراهیمَ، إنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، ألَّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد )

*****مناسک حج (فارسی): 299

( عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وعَلی إبْراهِیمَ خَلِیلِکَ، وَ عَلی أنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ سَلِّمْ عَلَیْهِمْ، وَ سَلامٌ عَلیَ الْمُرْسَلِینَ، وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اَلَّلهُمَّ افْتَحْ لِی أبْوابَ رَحْمَتِکَ، وَاسْتَعْمِلْنِی فِی طاعَتِکَ وَ مَرْضاتِکَ، وَاحْفَظْنِی بِحِفْظِ الاْیمانِ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی، جَلَّ ثَناءُ وَجْهِکَ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ، وَجَعَلَنِی مِمَّنْ یَعْمُرُ مسَاجِدَهُ، وَ جَعَلَنِی مِمَّن یُناجِیهِ، اَلَّلهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ زائِرُکَ فِی بَیْتِکَ، وَ عَلی کُلِّ مَأتِیٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَ أنْتَ خَیْرُ مَأتِیٍّ وَأکْرَمُ مَزُور، فأسْألُکَ یا اللهُ یا رَحْمنُ، بِأنَّکَ أنْتَ اللهُ لاإلهَ إلاّ أَنتَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وبِأنَّکَ واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ (لَکَ خ ل) کُفُواً أحَدٌ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلی أهْلِ بَیْتِهِ، یا جَوادُ یِا کَرِیمُ، یا ماجِدُ یا جَبَّارُ یا کَرِیمُ، أسْألُکَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ بِزِیارَتِی إیَّاکَ، أوَّلَ شَیْ ءٍ )

*****مناسک حج (فارسی): 300

( تُعطینی

فَکاکَ رَقَبَتی مِنَ النَّار.» ) پس سه مرتبه می گوید: ( «اَلَّلهُمَّ فَکُّ رَقَبَتی مِنَ النَّار» )

پس می گوید:

( «وَأوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَیِّبِ، وَ ادْرَأ عَنِّی شَرَّ شَیاطِینِ الاِْنْسِ وَ الْجِنِّ، وَ شَرَّ فَسَقَهءِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ» )

و مستحب است وقتی که محاذی حجر الاسود شد بگوید:

( «أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلاَاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لهُ، وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ کَفَرْتُ بالطاغُوتِ وَاللاَّتِ وَالْعُزّی، وَ بِعِبادَهءِ الشَیْطانِ، وَ بِعِبادَهءِ کُلِّ نِدٍّ یُدْعی مِنْ دُونِ اللّهِ» )

پس نزدیک حجر الاسود رفته وآن را استلام نماید وبگوید:

( «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا، وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللّهُ، سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ ولا إلهَ إلاَ )

*****مناسک حج (فارسی): 301

( اللّهُ وَاللهُ أکْبَرُ، أکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ، أکْبَرُ مِمّن أخْشی وَاَحْذَرُ، ولا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ ولَهُ الْحَمْدُ، یُحْیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی، وَ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ء قَدِیرٌ» )

و صلوات بر پیغمبر وآل او بفرستد، وسلام بر پیغمبران بدهد چنان چه وقت دخول مسجد سلام می داد. آن گاه می گوید:

( «إنِّی اُومِنُ بِوَعْدِکَ وَ اُوفی بِعَهدِکَ» )

و در روایت معتبر وارد است که وقتی نزدیک حجر الاسود رسیدی دست های خود را بلند کن وحمد وثنای الهی را به جای آور وصلوات بر پیغمبر بفرست واز خداوند عالم بخواه که حج تو را قبول کند، پس از آن حجر را بوسیده واستلام نما، واگر بوسیدن ممکن نشد با دست استلام نما، واگر آن هم ممکن نشد اشاره به آن کن وبگو:

*****مناسک حج (فارسی): 302

( «اَللَّهُمَّ أمانَتِی

أدَّیْتُها، وَ مِیثْاقِی تَعاهَدْتُهُ، لِتَشْهَدَ لِی بِالْمُوافاهءِ، اَلَّلهُمَّ تَصْدِیقاً بِکِتابِکَ، وَ عَلی سُنَّهءِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ کَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ، وَباللاَّتِ وَالْعُزّی، وَ عِبادَهءِ الشَّیْطانِ، وَ عِبادَهءِ کُلِّ نِدٍّ یُدْعی مِنْ دُونِ اللهِ» )

و اگر نتوانی همه را بخوانی، بعضی را بخوان وبگو:

( «اَللَّهُمَّ إلَیْکَ بَسَطْتُ یَدِی، وَ فِیما عِنْدَکَ عَظُمَتْ رَغْبَتِی، فَاقْبَلْ سُبْحَتِی، وَاغْفِرْلِی وَارْحَمْنِی، اَلَّلهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَالْفَقْرِ، وَ مَواقِفِ الْخِزْیِ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَهءِ» )

آداب ومستحبات طواف

در حال طواف مستحب است بگوید:

*****مناسک حج (فارسی): 303

( «اَللّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی یُمْشی بِهِ عَلی طَلَلِ الْماءِ، کَما یُمْشی بِهِ جُدُدِ الاَْرْضِ، وأسْألُکَ بِاسْمِکَ الّذِی یَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُکَ، وَأسْألُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی تَهْتَزُّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِکَتِکَ، وَأسْألُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعاکَ بِهِ مُوْسی مِنْ جانِبِ الّطُورِ، فاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَألْقَیْتَ عَلَیْهِ مَحَبَّهءً مِنْکَ، وَأسْألُکَ بِاسْمِکَ الذَّی غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ماتَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ ما تَأخَرَ، وأتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ أنْ تَفْعَلَ بِی کَذا وکَذا ) »و حاجت خود را بطلبد. ونیز مستحب است در حال طواف بگوید:

( «ألَّلهُمَّ إنِّی إلَیْکَ فَقِیرٌ، وإنِّی خائِفٌ مُسْتَجِیرٌ، فَلا تُغَیِّرْ جِسْمِی، ولا تُبَدِّلْ اِسْمِی» وصلوات بر محمّد وآل او بفرستد ) به خصوص وقتی که به در خانهء کعبه می رسد. ووقتی که به حجر اسماعیل رسید به ناودان نگاه نموده وبگوید:

( «اَللَّهُمَّ أدْخِلْنِی الْجَنَّهءَ بِرَحمَتِکَ وَ أجِرْنِی )

*****مناسک حج (فارسی): 304

( بِرَحْمَتِکَ مِنَ النَّارِ، وَ عافِنِی مِنَ الْسُّقْمِ، وَأوْسِعْ عَلَیَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ، وَادْرَأ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهءِ الْجِنِّ وَالاْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَهءِ الْعَرَبِ

وَ الْعَجَمِ ) » وچون از حجر بگذرد به پشت سر کعبه برسد بگوید:

( «یا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، والجُودِ وَالْکَرَمِ، إنَّ عَمَلِی ضَعِیفٌ فَضاعِفْهُ لِی، وَتَقَبَّلْهُ مِنِّی، إنَّکَ أنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ». ) چون به رکن یمانی برسد دست بردارد وبگوید:

( «یا اَللهُ یا وَلیَّ الْعافِیَهءِ، وخَالِقَ الْعافِیَهءِ، ورَازِقَ الْعافِیَهءِ، وَ الْمُنْعِمُ بِالْعافِیَهءِ، وَ الْمَنّانُ بِالْعافِیَهءِ، وَ المُتَفَضِّلُ بِالْعافِیَهءِ عَلَیَّ وَ عَلی جَمِیع خَلْقِکَ، یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَ الآخِرَهءِ وَ رَحِیمَهُما، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ ارْزُقْنَا الْعافِیَهءَ، وَ تَمامَ الْعافِیَهءِ، وَ شُکْرَ الْعافِیَهءِ فی الدُّنْیا وَالآخِرَهءِ، یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ». ) پس سر به جانب کعبه بالا کند وبگوید:

*****مناسک حج (فارسی): 305

( «اَلْحَمْدُللهِ الَّذِی شَرَّفَکِ وَ عَظَّمَکِ، وَ الْحَمْدُلِلّهِ الْذَّی بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِیّاً، وَ جَعَلَ عَلِیّاً اِماماً، اَللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِیارَ خَلْقِکَ، وَ جَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِکَ». ) و چون میان رکن یمانی وحجر الاسود برسد بگوید:

( «رَبَّنا آتِنا فِی الْدُّنیا حَسَنَهءً وَ فِی الاْخِرَهءِ حَسَنَهءً وَقِنا عَذابَ النَّارِ». )

و در شوط هفتم وقتی که به مستجار رسید مستحب است دو دست خود را بر دیوار خانه بگشاید وشکم وروی خود را به دیوار کعبه بچسباند وبگوید:

( «اَللَّهُمَّ الْبَیْتُ بَیْتُکَ، وَالْعَبْدُ عَبْدُکَ، وَ هذا مَکان الْعائِذِبِکَ مِنَ النَّارِ». ) پس به گناهان خود اعتراف نموده واز خداوند آمرزش بطلبد که ان شاء الله تعالی مستجاب خواهد شد. بعد بگوید:

( «اَللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِکَ الرَّوْحُ وَ الْفَرَجُ وَ الْعافِیَهءُ اَللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِی ضَعِیفٌ فَضاعِفْهُ لِی، وَ اغْفِرْلِی مَااطَّلَعْتَ )

*****مناسک حج (فارسی): 306

( عَلَیْهِ مِنِّی وَ خَفِیَ عَلی خَلْقِکَ، أسْتَجِیرُ بِاللهِ مِنَ النَّار». ) و آن چه خواهد آمد دعا

کند، ورکن یمانی را استلام کند وبه حجر الأسود آمده وطواف خود را تمام نموده وبگوید:

( «اَللّهُمَّ قَنَّعْنی بما رَزَقْتَنی وَ بارِکْ لی فِیمَا آتَیْتَنی». )

و برای طواف کننده مستحب است در هر شوط، ارکان خانهء کعبه وحجرالاسود را استلام نماید ودر وقت استلام حجر بگوید:

( «أمانَتی أدَّیتُها وَ میثاقِی تَعاهَدتُهَ لِتُشهَدَ لی بالمُوافاهء» )

مستحبات نماز طواف

در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در

*****مناسک حج (فارسی): 307

رکعت اولی سورهء توحید، ودر رکعت دوم سورهء جحد را بخواند، وپس از نماز حمد وثنای الهی را به جا آورده وصلوات بر محمد وآل محمد بفرستد واز خداوند عالم طلب قبول نماید. ودر بعضی از روایات است که حضرت صادق(علیه السلام) بعد از نماز طواف به سجده رفته وچنین می گفت:

( «سَجَدَ وَجْهِی لَکَ تَعَبُّداً وَرِقّاً، لاإلهَ إلاّ أنْتَ حَقّاً حَقّاً، اَلأوَّلُ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ء، وَالاْخِرُ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ء، وَها أنَا ذا بَیْنَ یَدَیْکَ، ناصِیَتِی بَیَدِکَ، فاغْفِرْلِی، إنَّهُ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ غَیْرُکَ، فَاغْفِرْ لِی، فَإنِّی مُقِرٌّ بذُنُوْبِی عَلی نَفْسِی، وَلا یَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِیْمَ غَیْرُکَ». )

و بعد از سجده روی مبارک آن حضرت از گریه چنین بود که گویا در آب فرو رفته باشد.

و بعد از فراغ از نماز طواف وپیش از سعی مستحب است به نزد چاه زمزم رفته یک یا دو دلو آب

*****مناسک حج (فارسی): 308

بکشد وآن را به سر وپشت وشکم خود بریزد وبگوید:

( «اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ وَعِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً، وَشِفآءً مِنْ کُلِ دآءٍ وَ سُقْمٍ». )

پس از آن به نزد حجر الاسود بیاید.

مستحبات سعی

مستحب است که از در مقابل حجر الاسود به طرف صفا خارج شود، با رعایت وقار وآرامش. ووقتی بر صفا بالا رفت به کعبه نگاه کند، وبه طرف رکنی که حجر الاسود در آن است متوجه شود وخدای را حمد وثنا گوید ونعمت های الهی را به یاد آورد. سپس هفت مرتبه «اللَّهُ أکبَرُ» بگوید، وهفت مرتبه« اَلْحَمْدُ للَّهِ» ِ بگوید، وهفت مرتبه «لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ» بگوید، وسه مرتبه:

*****مناسک حج (فارسی): 309

(

«لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ یُحْیی وَ یُمیتُ، وَهُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ، وَهُوَ عَلی کُلِّشَی ءٍ قَدیر )

سپس بر محمد وآل محمد صلوات بفرستد بعد سه مرتبه بگوید:

( «اللَّهُ أکبَرُ عَلی ما هَدانا وَ الْحَمْدُللَّهِ ِ عَلی مااولانا، وَ الْحَمْدُللَّهِ ِ الحَیِّ القَیّومِ، وَالْحَمْدُللَّهِ الحَیِّ الدائِمِ»، ) سپس سه مرتبه بگوید:

( «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ لا نَعْبُدُ اِلاَّ اِیَّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»، ) و سه مرتبه بگوید:

( «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعافِیَهءَ وَ الْیَقینَ فی الدّنْیا وَ الآخِرَهءِ». )

و سه مرتبه بگوید:

( «اَللّهُمَّ آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنهءً، وَفِی الْاخِرَهءِ حَسَنَهءً، وَقِنا عَذابَ النَّارِ». )

بعد صد مرتبه «اللَّهُ أکبَرُ» بگوید،

*****مناسک حج (فارسی): 310

و صد مرتبه «اَلْحَمْدُ للَّهِ» بگوید، وصد مرتبه «لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ» بگوید، صد مرتبه «الحمدلله» بگوید وصد مذتبه «سُبْحانَ اللَّهِ» بگوید، بعد بگوید:

( «لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ، اَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ غَلَبَ الْأَحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، اَللّهُمَّ بارَِکَ لی فی المَوتِ وَ فیمَا بَعْدَ المَوْتِ، اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ ظُلْمَهءُ الْقَبْرِ وَ وَحْشِتِهُ، اَللّهُمَّ اَظِلنی فی ظِلَّ عَرْشِکَ یَوْمَ لا ظِلَّ اِلَّا ظِلِّکَ». )

و دین وخویشتن واهل وعیال خود را به خدا بسپارد واین کار را زیاد کند، پس بگوید:

( «اسْتَوْدِعَ اللَّهُ الرَّحْمنُ الرَّحیمَ الَّذی لاتَضیعُ وَدائِعُهُ دینی وَ نَفْسِی وَ أهلی، اَللّهُمَّ اسْتَعْمِلْنی عَلَی کِتابِکَ وَ سنَّهءِ نَبِیِّکَ، وَ تَوَفَّنی عَلَی مِلَّهءَ وَ اَعِذْنی مِنْ الْفِتْنَهءٍ». )

سپس سه مرتبه «اللَّهُ أکبَرُ» بگوید، وآن

را دو بار اعاده کند، ویک بار دیگر نیز تکبیر بگوید، وبعد

*****مناسک حج (فارسی): 311

آن را اعاده کند، واگر همهء آن را نتواند پس مقداری را که می تواند انجام دهد.

از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است که آن حضرت به صفا بالا می رفت به طرف کعبه روی می کرد وبعد دو دست خود را بلند می کرد سپس می گفت:

( «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْب أذْنَبْتُهُ قَطُّ، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَیَّ بِالْمَغْفِرَهءِ، فَإِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ، أللّهُمَّ افْعَلْ بِی ما أنْتَ أهْلُهُ، فَإِنَّکَ إنْ تَفْعَلْ بِی ما اَنْتَ أهْلُهُ تَرْحَمْنِی وإن تُعَذِّبْنِی فَاَنْتَ غَنِیٌّ عَنْ عَذابِی، وَ اَنَا مُحْتَاجٌ إلی رَحْمَتِکَ، فَیا مَنْ اَنَا مُحْتاجٌ إلی رَحْمَتِهِ ارْحَمْنِی اَللّهُمَّ لاتَفْعَلْ بِی ما اَنَا أهْلُهُ فَإِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ بِی ما اَنَا اَهْلُهُ تُعَذِّبْنِی، وَ لَمْ تَظْلِمْنِی، اَصْبَحْتُ اَتَّقِی عَدْلَکَ، وَلا اَخافُ جَوْرَکَ فَیا مَنْ هُوَ عَدْلٌ لایَجُورُ ارْحَمْنِی». )

و از امام صادق(علیه السلام) روایت شده

*****مناسک حج (فارسی): 312

است که فرمود: اگر می خواهی مال وثروتت زیاد شود پس وقوف در صفا را زیاد کن(در صفا زیاد بایست).

و مستحب است پیاده سعی کند وبا آرامش ووقار راه برود تا به محل منارهء اوّلی برسد پس به طرف منارهء دوّمی هروله نماید، سپس با وقار وآرامش راه برود تا به مروه بالا رود وبر بالای مروه همان اعمالی را انجام دهد که در صفا انجام داده بود، واز مروه به طرف صفا بر می گردد به همین صورت که گفتیم، واگر سواره باشد در میان دو مناره سرعت کند.

پس سزاوار است که بکوشد تا گریه کند(خود را به گریه وادار کند) وبسیار خدا را بخواند.

و برای زنان هروله نیست.

*****مناسک حج (فارسی):

313

مستحبات احرام تا وقوف به عرفات

اموری که در احرام عمره مستحب بود، در احرام حج نیز مستحب است. وپس از اینکه شخص احرام بسته واز مکّه بیرون آمد همین که بر ابطح مشرف شود به آواز بلند تلبیه بگوید، وچون متوجه منیشود بگوید:

( «اَللَّهُمَّ إیّاکَ أرْجُو، وَ إیّاکَ أدْعُو، فَبَلِّغْنِی أَمَلِی، وَ أصْلِحْ لِی عَمَلِی». ) و با تن ودلی آرام با تسبیح وذکر حق تعالی برود. وچون به منی رسید بگوید:

( «اَلْحَمْدُللهِ ِ الَّذِی أقْدَمَنِیها صالِحاَ فِی عافِیَهءٍ وَ بَلَّغَنِی هذَا الْمَکانِ»، پس بگوید: )

( «اَللَّهُمَّ هذِهِ مِنی، وَ هِیَ مِمّا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیْنا مِنَ الْمَناسِکِ، فَاَسْأَلُکَ أنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِما مَنَنْتَ به عَلی )

*****مناسک حج (فارسی): 314 

( أنْبِیائِکَ، فَاِنَّما أنَا عَبْدُکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ». )

و مستحب است شب عرفه را در منی بوده وبه طاعت الهی مشغول باشد، وبهتر آن است عبادات وخصوصاً نمازها را در مسجد خیف به جا آورد، وچون نماز صبح را بخواند تا طلوع آفتاب تعقیب گفته پس به عرفات روانه شود، واگر خواسته باشد بعد از طلوع صبح روانه شود مانعی ندارد، ولی سنت بلکه أحوط آن است که تا آفتاب طلوع نکرده از وادی محسِّر رد نشود وروانه شدن پیش از صبح مکروه واز بعضی حرمت آن را نقل نموده اند، مگر از برای ضرورت مانند بیمار وکسی که از ازدحام مردم خائف باشد. وچون به عرفات متوجه این دعا را بخواند.

( «اَلّلهُمَّ إلَیْکَ صَمَدْتُ، وَ إیّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَ وَجْهَکَ أرَدْتُ، أسْأَلُکَ أنْ تُبارِکَ لِی فِی رِحْلَتِی، وَأنْ تَقْضِیَ لِی )

*****مناسک حج (فارسی): 315

( حاجَتِی، وَ أن تَجْعَلَنِی مِمَّنْ تُباهِی بِهِ الیَوْمَ مَنْ هُوَ أفْضَلُ مِنِّی». )

و

تا رسیدن به عرفات تلبیه بگوید.

مستحبات وقوف به عرفات

در وقوف به عرفات چند چیز مستحب است:

1 - با طهارت بودن در حال وقوف.

2 - غسل نمودن، وبهتر آن است که نزدیک ظهر باشد.

3 - آن چه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آن که قلب او متوجّه جناب أقدس الهی گردد.

4 - نسبت به قافله ای که از مکّه می آید، وقوف شخص در طرف دست چپ کوه واقع گردد.

*****مناسک حج (فارسی): 316

5 - وقوف او در پایین کوه ودر زمین هموار بوده باشد، وبالا رفتن کوه مکروه است.

6 - در اول وقت، نماز ظهر وعصر را به یک اذان ودو اقامه به جا آورد.

7 - قلب خود را به حضرت حق جل وعلا متوجه سازد وحمد الهی وتهلیل وتمجید نموده وثنای حضرت حق را به جا آورد، پس از آن صد مرتبه «اللهُ أکْبَر»، و صد مرتبه «الْحَمْدُللهِ»، و صد مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» بگوید و، صد مرتبه سورهء توحید را بخواند وآن چه خواهد دعا نماید واز شیطان رجیم به خدا پناه ببرد، وبگوید:

( «اَلَّلهُمَّ إنّی عَبدُکَ، فَلا تَجعَلْنی مِنْ أخْیَبِ وَفدِکَ، وَارْحَمْ مَسیری إلَیکَ مِنَ الفجِّ العمیقَ»، ) و این دعا را نیز بخواند:

( «اَلَّلهُمَّ رَبِّ الْمشَاعِرِ کُلِّها فُکَّ رَقَبَتِی مِنَ )

*****مناسک حج (فارسی): 317

( النَّارِ وَ أوْسِعْ عَلِیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهءِ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ، اَلَّلهُمَّ لاتَمْکُرْ بِی وَلا تَخْدَعْنِی وَلا تَسْتَدْرِجْنِی اللهمَ انی اسألکَ وحودِکَ وکَرَمِکَ ومِنکَ وفَضلِکَ یا أسْمَعَ السَّامِعینَ وَ یا أبْصَرَ النَّاظِرینَ وَ یا أسْرَعَ الْحاسِبِینَ وَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد

وَ أنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا». )

وحاجت خود را نام ببرد، پس دست به آسمان بردارد وبگوید:

( «اَلَّلهُمَّ حاجَتِی إلَیْکَ الَّتِی إنْ أعْطَیْتَنِیها لَمْ یَضُرَّنِی ما مَنَعْتَنِی وَ التی إنْ مَنَعْتَنِیها لَمْ یَنْفَعْنِی ما أعْطَیْتَنِی، أسْأَلُکَ خَلاصَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ اَلَّلهُمَّ إنِّی عَبْدُکَ وَ مِلْکُ یَدِکَ ناصِیتَی بِیَدِکَ وَ أجَلِی بِعِلْمِکَ، أسْألُکَ أنْ تُوَفِّقَنِی لِما یُرْضِیکَ عَنِّی وَ أنْ تُسَلِّمَ مِنِّی مَناسِکِیَ الَّتِی أرَیتَها خَلِیلَکَ إبْراهِیمَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ دَلَلْتَ عَلَیْها نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، )

*****مناسک حج (فارسی): 318

( اَلَّلهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ رَضِیتَ عَمَلَهُ وَ أطَلْتَ عُمْرَهُ وَ أحْیَیْتَهُ بَعْدَ الْمَوْتِ حیاهءً طَیِّبَهء». )

8 - این دعا را بخواند:

( «لا إلهَ إلاَ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی ویُمِیتُ وَ یُمِیتُ یحیی وهُوَ حَیٌ لایَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ء قَدِیرٌ، اَلَّلهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ انت کما تَقُولُ وَ خَیْر ما یَقُولُ الْقائِلُونَ، اَلَّلهُمَّ لَکَ صَلاتِی وَ دینی وَ مَحْیای وَ مَماتِی وَ لَکَ تُراثِی (بَراءَتِی خ ل) وَ بِکَ حَوْلِی وَ مِنْکَ قُوَّتِی، اَلَّلهُمَّ إنِّی أعُوذُبِکَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَسواِسِ الْصُّدُرِ وَ مِنْ شَتاتِ الاَْمْرِ ومِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، اَلَّلهُمَّ اِنِّی أسْألُکَ من خَیْرَ ماتأتی الرِّیاح وَ أعُوذُبِکَ مِنْ شَرِّ ما تأتی بِهِ الْرِّیاحُ وَ أَسْأَلُکَ خَیْرَ الْلَّیْلِ وَ خَیْرَ النَّهارِ، اَلَّلهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُوراً وسَمْعِی وَ بَصَرِی نُوراً وَ فِی لَحْمِی وَ دَمِی وَ عِظامِی وَ عُرُوقِی وَ مَقْعَدِی وَ مَقامِی )

*****مناسک حج (فارسی): 319

( وَ مَدْخَلِی وَ مَخْرَجِی نُوراً وَ أعْظِمْ لِی نُوراً یا رَبِّ یَوْمَ ألْقاکَ إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ء قَدیرٌ». )

و در

این روز تا می تواند از خیرات وصدقات تقصیر نکند.

9 - آن که کعبه را استقبال نموده واین اذکار را بگوید: «سُبْحانَ اللهِ» صد مرتبه ،«اللهُ أکْبَر» صد مرتبه، «ماشاءَ اللهُ لا قُوَّهءَ إلاّ بِاللهِ» صد مرتبه، ( «أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ الخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ء قَدِیرٌ» ) صد مرتبه، پس از اول سورهء بقره ده آیه بخواند پس سورهء توحید سه مرتبه، و آیهء الکرسی را بخواند تا آخر، پس این آیات را بخواند:

( «إنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذِیْ خَلَقَ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ فِی سِتَّهءِ أیّام ثُمَ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی الْلَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ )

*****مناسک حج (فارسی): 320

( وَالنُجُوْمَ مُسَخَّرات بِأمْرِهِ اَلا لَهُ الْخَلْقُ والاَْمْرُ تَبارَکَ اللهُ رَبُّ الْعالَمِینَ * اُدْعُوْا رَبَّکُمُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهءً إنَّهُ لا یُحِبُّ المُعْتَدِینَ * وَلا تُفْسِدُوا فی الاَْرْضِ بَعْدَ إصْلاحِها وَادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»، ) پس سورهء «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق» و سورهء «قُل أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ» را بخواند، پس آن چه از نعم الهی به یاد داشته باشد یکایک ذکر نموده وحمد الهی نماید، وهمچنین بر أهل ومال وسایر چیزهایی که حضرت حق به او تفضل نموده حمد بنماید وبگوید:

( «أللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلی نَعْمائِکَ الَّتی لاتُحْصی بِعَدَد وَلا تُکافَأُ بِعَمَل». )

و به آیاتی از قرآن که در آن ها حمد شده است خدا را حمد نماید، وبه آیاتی که در آن ها ذکر تسبیح شده است، خدا را تسبیح نماید، وبه آیاتی که در

آن ها ذکر تکبیر شده است خدا را تکبیر نماید،

*****مناسک حج (فارسی): 321

و به آیاتی که در آن ها تهلیل شده است خدا را تهلیل نماید، وبر محمد وآل محمد(علیهم السلام) زیاد صلوات بفرستد وبه هر اسمی از اسماء الله که در قرآن موجود است خدا را بخواند، وبه آن چه از اسماء الهی که در یاد دارد خدا را ذکر کند، وبه اسماء الهی که در آخر سورهء حشر موجود است خدا را بخواند، وآن ها عبارتند از:

( «اللهُ عالِمُ الْغَیْبِ وَالشّهادَهءِ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ اَلمُتَکَبِّرُ الخالِقُ الْبارِی ءُ المُصَوِّرُ». )

و این دعا را بخواند:

( «أَسْأَلُکَ یا اللهُ یا رَحْمنُ، بِکُلِّ اسْم هُوَ لَکَ، وَ أسْألُکَ بِقُوِّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ عِزَّتِکَ، وَ بِجَمِیع ما أحاطَ بِهِ عِلْمُکَ، وَبِجَمْعِکَ وَ بِأرْکانِکَ کُلِّها، وَ بِحَقِّ رَسُولِکَ صَلواتُ اللهِ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَبِاسْمِکَ الاَْکْبَرِ الأکْبَرِ، وَبِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی مَنْ دَعاکَ بِهِ کانَ حَقّاً عَلَیْکَ أنْ لا تُخَیِّبَهُ، وَ بِاسْمِکَ )

( الاْعْظَمِ )

*****مناسک حج (فارسی): 322

( الاْعْظَمِ الَّذْی مَنْ دَعاکَ بِهِ کانَ حَقّاً عَلَیْکَ أنْ لاتَرُدَّهُ، وَ أنْ تُعْطِیَهُ ماسَأَلَ، أنْ تَغْفِرَ لِی جَمِیعَ ذُنُوبِی فِی جَمِیعِ عِلْمِکَ فِیَّ». )

و هر حاجت که داری بخواه، واز حق سبحانه وتعالی طلب کن که توفیق حج بیابی در سال آینده وهر سال. وهفتاد مرتبه بگو: «أسْألُکَ الْجَنَّهء» و هفتاد مرتبه «أسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّی وَ أتُوبُ إلَیْهِ».

پس بخوان این دعا را:

( «أللَّهُمَّ فُکَّنِی مِنَ النَّارِ، وَأوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَیَّبِ، وَادْرَأْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهءِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَهءِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ». )

10 - آن که نزدیک غروب آفتاب بگوید:

( «اَللَّهُمَّ

إنِّی أعُوذُبِکَ مِنَ الفَقْرِ، وَ مِنْ تَشَتُّتِ الاُْمُُرِ، وَ مِنْ شَرِّ ما یَحْدُثُ بِالْلَّیْلِ وَالنَّهارِ، أمْسی ظُلْمِی مُسْتَجِیراً بِعَفْوِکَ، وَ أمْسی خَوْفِی مُسْتَجِیراً بِأمانِکَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 323

( وَ أمْسی ذُلِّی مُسْتَجِیراً بِعِزِّکَ، وَ أمْسی وَجْهِیَ الْفانِیَ الْبالِی مُسْتَجِیْراً بِوَجْهِکَ الباقِی، یاخَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یا أجْوَدَ مَنْ أعْطی، جَلِّلْنِی بِرَحْمَتِکَ، وألْبِسْنِی عافِیَتَکَ، وَاصْرِفْ عَنِّی شَرَّ جَمِیعِ خَلْقِکَ». )

و بدان که ادعیهء وارده در این روز شریف بسیار است وهر قدر که میسور باشد خواندن دعا مناسب است. وبسیار خوب است که در این روز دعای صحیفهء کامله ودعای حضرت سیّد الشهداء وحضرت زین العابدین(سلام الله علیما) خوانده شود وبعد از غروب آفتاب بگوید:

( «اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذَا الْمَوْقِفِ، وَارْزُقْنِیهِ مِنْ قابِل أبَداً ما أبْقَیْتَنِی، وَاقْلِبْنِیَ الْیِوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لِی، مَرْحُوماً مَغْفُوراً لِی، بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بِهِ الْیَوْمَ أحَدٌ مِنْ وَفْدِکَ، وَ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، وَاجْعَلْنِیَ الْیِوْمَ مِنْ أکْرَمِ وَفْدِکَ عَلَیْکَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 324

( وَأعْطِنی أفْضَلَ ما أعْطَیْتَ أحَداً مِنْهُمْ مِنَ الْخَیْرِ وَالْبَرَکَهءِ وَالرَّحْمَهءِ وَالرِّضْوانِ وَالْمَغْفِرَهءِ، وَ بارِکْ لِی فِی ما أرْجِعُ إلَیْهِ مِنْ أهْل أوْ مال أوْ قَلِیل أو کَثِیر، وَ بارِکْ لَهُمْ فِیَّ» )

و بسیار بگوید:

( «ألَّلهُمَّ أعْتِقْنِی مِنَ النّارِ» )

مستحبات وقوف به مزدلفه

بدان که مستحب است با تن ودلی آرام از عرفات به سوی مزدلفه متوجه شده واستغفار نماید، وهمین که از طرف دست راست به تل سرخ رسید بگوید:

( «اَللَّهُمَّ ارْحَمْ مَوَقُّفِی، وَ زِدْهُ فِی عَمَلِی، وَ سَلِّمْ لِی دِینِی، وَ تَقَبَّلْ مَناسِکِی» )

و در راه رفتن میانه روی نماید وکسی را آزار ندهد. مستحب است نماز شام وخفتن را تا

مزدلفه به

*****مناسک حج (فارسی): 325

تأخیر اندازد اگر چه ثلث شب نیز بگذرد، ومیان هر دو نماز به یک اذان ودو اقامه جمع کند، ونوافل مغرب را بعد از نماز عشا به جا آورد. ودر صورتی که از رسیدن به مزدلفه پیش از نصف شب مانعی رسید، باید نماز مغرب وعشا را به تأخیر نینداخته ودر میان راه بخواند. ومستحب است که در وسط وادی از طرف راست راه نزول نماید. واگر حاجی صَروره باشد مستحب است که در مشعر الحرام قدم بگذارد. ومستحب است که آن شب را به هر مقدار که میسور باشد به عبادات واطاعت الهی به سر برد واین دعا را بخواند.

( «اَللَّهُمَّ هذِهِ جُمَعُ، اَللَّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ أنْ تَجْمَعَ لِی فِیها جَوامِعَ الْخَیْرِ، اَلَّلهُمَّ لاتُؤْیِسْنِی مِنَ الْخَیْرِ الَّذِیْ سَألْتُکَ أنْ تَجْمَعَهُ لِیْ فِی قَلْبِی، وَأَطْلُبُ إلَیْکَ أنْ تُعَرِّفَنِی ماعَرَّفْتَ أوْلِیاءَکَ فِی مَنْزِلِی هذا، وَ أنْ تَقِیَنِی )

*****مناسک حج (فارسی): 326

(جَوامِعَ الشَرِّ».)

و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت، حمد وثنای الهی را به جا آورد، وبه هر مقداری که میسور باشد از نعم وتفضلات حضرت حق ذکر کند، وبر محمد وآل محمد صلوات بفرستد، آن گاه دعا نماید، وبعضی به وجوب آن قائل شده اند. واین دعا را نیز بخواند:

( «اَلَّلهُمَّ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، فُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَأوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ، وَادْرَأ عَنِّی شَرَّ فَسَقَهءِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، اَلَّلهُمَّ أنْتَ خَیْرُ مَطْلُوب إلَیْهِ، وَ خَیْرُ مَدْعُوٍّ وَ خَیْرُ مَسْؤول، وَ لِکُلِّ وافِد جائِزَهءٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتِی فِی مَوْطِنِی هذا، أنْ تُقِیلَنِی عَثْرَتِی، وَ تَقْبَلَ مَعْذِرَتِی، وَ أنْ تُجاوِزَ عَنْ خَطِیْئَتِی، ثُمَّ اجْعَلِ التَّقْوی مِنَ الدُّنیا زادِی». )

و مستحب

است سنگریزه هایی را که در منی

*****مناسک حج (فارسی): 327

رمی خواهد نمود از مزدلفه بردارد. ومجموع آن ها هفتاد است.

و مستحب است وقتی که از مزدلفه به سوی منی رفته وبه وادی محسّر رسید به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود، واگر سواره است سواری خود را حرکت دهد وبگوید:

( «اَللَّهُمَّ سَلِّمْ لی عَهْدِی، وَاقْبَلْ تَوبَتِی، وَأجِبْ دَعْوَتِی، وَاخْلُفْنِی فِیْ مَنْ تَرَکْتُ بَعْدِی». )

مستحبات رمی جمرات

در رمی جمرات چند چیز مستحب است:

1 - با طهارت بودن در حال رمی.

2 - هنگامی که سنگ ها را در دست گرفته این دعا را بخواند:

( «اَللّهُمَّ هؤلاءِ حَصَیَاتی فَأحْصِهِنَّ لی وَ ارفَعهُنَّ فی عَمَلی» )

*****مناسک حج (فارسی): 328

3 - با هر سنگی که می اندازد تکبیر بگوید:

4 - هر سنگی را که بیندازد این دعا را بخواند:

( «اللهُ أکْبَرُ، اَلَّلهُمَّ ادْحَرْ عنِّی الشَّیْطانَ، اَلَّلهُمَّ تَصْدِیقاً بِکِتابِکَ، وَ عَلی سُنَّهءِ نَبِیِّکَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجّاً مَبْرُوراً، وَ عَمَلا مَقْبُولا، وَسَعْیاً مَشْکُوراً، وَ ذَنْباً مَغْفُوراً» )

5 - میان او وجمره در جمره عقبه، ده یا پانزده ذراع فاصله باشد، ودر جمرهء اولی ووسطی کنارهء جمره بایستد.

6 - جمرهء عقبه را رو به جمره وپشت به قبله رمی نماید وجمرهء اولی ووسطی را رو به قبله ایستاده رمی نماید.

7 - سنگریزه را بر انگشت ابهام گذارده وبا ناخن انگشت شهادت بیندازد.

8 - پس از برگشتن به جای خود در منی این

*****مناسک حج (فارسی): 329

دعا را بخواند:

( «اَللَّهُمَّ بِکَ وَ ثِقْتُ، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، فَنِعْمَ الرَّبُ، وَ نِعْمَ المَوْلی، ونِعْمَ النَّصِیرُ» )

مستحبات هَدْی

مستحبات هدی چند چیز است:

1 - در صورت تمکن، قربانی شتر باشد ودر صورت نبودن آن، گاو ودر صورت نبودن آن، گوسفند باشد.

2 - قربانی بسیار فربه باشد.

3 - در صورت شتر یا گاو بودن آن، از جنس ماده ودر صورت گوسفند یا بز بودن آن، از جنس نر باشد.

4 - شتری که می خواهند او را نحر کنند، ایستاده واز سر دست ها تا زانوی او را ببندند وشخص

*****مناسک حج (فارسی): 330

از جانب راست او بایستد، وکارد یا نیزه یا

خنجر به گودال گردن او فروبرد، ودر وقت ذبح یا نحر این دعا را بخواند:

( «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا مِنَ المُشْرِکِینَ، إنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، لا شَرِیکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ اُمِرْتُ وَ أنَا مِنَ المُسْلِمِیْنَ، اَلَّلهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ أکْبَرُ، اَلَّلهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی» )

5 - اینکه خود، قربانی را بکشد واگر نتواند دست خود را بالای دست کشنده بگذارد.

مستحبات حلق

در حلق چند چیز مستحب است:

*****مناسک حج (فارسی): 331

1 - آن که از جانب راست پیش سر ابتدا کند واین دعا را بخواند:

( «اَللّهُمَّ أعْطِنی بِکُلِّ شَعْرَهءٍ نُوراً یَومَ القِیامَهِ» )

2 - آن که موی را در منی در خیمهء خود دفن نماید. واولی این است که بعد از حلق، از اطراف ریش وشارب خود گرفته وهمچنین ناخن ها را بگیرد.

مسحبات طواف حج ونماز آن وسعی

آنچه که از مستحبات در طواف عمره ونماز آن وسعی ذکر شد این جا نیز جاری است. ومستحب است شخصی که به جهت طواف حج می آید، در روز عید قربان بیاید وبر در مسجد بایستد واین دعا را بخواند:

*****مناسک حج (فارسی): 332

( «اَللَّهُمَّ اَعِنّی علَی نُسُکِکَ، وَ سَلِّمْنی لَهُ وَ سَلِّمْهُ لِی، أَسْأَلُکَ مَسْألَهءَ الْعَلِیلِ الذَّلِیلِ، الْمُعْتَرِفِ بِذَنْبِهِ، أنْ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی، وَ أنْ تُرْجِعَنِی بِحاجَتَی، اَلَّلهُمَّ إنَّی عَبدُکُ، وَالْبَلَدُ بَلَدُکَ، وَالبَیْتُ بَیْتُکَ، جِئتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَکَ، وَ أؤُمُّ طاعَتَکَ، مُتَّبِعاً لأمْرِکَ، راضِیاًبِقَدَرِکَ، أَسْأَلُکَ مَسْألَهءَ الْمُضْطَرِّ إلَیْکَ، الْمُطِیعِ لاِمْرِکَ، الْمُشْفِقِ مِنْ عَذابِکَ، الْخائِفِ لِعُقُوبَتِکَ، أنْ تُبَلِّغَنِی عَفْوکَ، وَتُجِیرَنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ» )

پس به نزد حجر الاسود بیاید واستلام وبوسه نماید، واگر بوسیدن ممکن نشد دست بر حجر مالیده ودست خود را ببوسد، واگر آن هم ممکن نشد مقابل ایستاده وتکبیر بگوید، وبعد آنچه در طواف عمره به جا آورده بود به جا آورد.

*****مناسک حج (فارسی): 333

مستحبات منی

بدان که برای حاجی مستحب است که روز یازدهم ودوازدهم وسیزدهم را در منی بماند، وحتی به جهت طواف مستحب از منی بیرون نرود. وتکبیر گفتن در منی بعد از پانزده نماز ودر غیر منی بعد از ده نماز که اول آن ها نماز

ظهر روز عید است مستحب می باشد وبعضی آن را واجب دانسته اند. واولی در کیفیت تکبیر آن است که بگوید:

( «اَللهُ أکْبَرُ اَللهُ أکْبَرُ، لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ، اَللهُ أکْبَرُ وَلِلّهِ الْحَمْدُ، اللهُ أکْبَرُ عَلی ما هَدانَا، اللهُ أکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهِیمَهءِ الاَْنْعامِ، وَالْحَمْدُللهِ عَلی ما أبْلانا». )

و مستحب است مادامی که در منی اقامت دارد

*****مناسک حج (فارسی): 334

نمازهای واجب ومستحب را در مسجد خیف به جا آورد. ودر حدیث است که صد رکعت نماز در مسجد خیف با عبادت هفتاد سال برابر است، وهر کس در آن جا صد مرتبه «سُبْحانَ اللهِ» بگوید ثواب آن برابر ثواب بنده آزاد کردن است، وهر کس در آن جا صد مرتبه «لا اِله إلاّ اللهُ» بگوید ثواب آن برابر است با ثواب کسی که احیای نفس کرده باشد، وهر کس در آن جا صد مرتبه «اَلْحَمْدُ للهِ» بگوید ثواب آن برابر است با ثواب خراج عراقین که در راه خدا تصدیق نماید.

مستحبات دیگر مکهء معظمه

آداب ومستحبات دیگر در مکهء معظمه از این قرار است.

*****مناسک حج (فارسی): 335

1 - زیاد ذکر نمودن خدا وخواندن قرآن.

2 - ختم نمودن یک قرآن.

3 - خوردن از آب زمزم، وبعد از خوردن این دعا را بخواند:

( «اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ وَعِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً، وَشِفآءً مِنْ کُلِ دآءٍ وَ سُقْمٍ» و ) نیز بگوید:

( «بسم الله، وَالْحَمدللهِ، والشُکرُللهِ» )

4 - نظر نمودن به کعبه واکثار از آن.

5 - در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن: در اول شب سه طواف ودر آخر شب سه طواف وپس از دخول صبح دو طواف وبعد از ظهر دو طواف.

6 - هنگام

توقف در مکه به عدد أیام سال یعنی سیصد وشصت مرتبه طواف مکه نماید واگر این مقدار نشد پنجاه ودو مرتبه واگر آن هم میسور نشد هر

*****مناسک حج (فارسی): 336

مقداری که بتواند.

7 - شخص صَروره به خانهء کعبه داخل شود. ومستحب است قبل از دخول غسل بنماید ودر وقت داخل شدن بگوید:

( «اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمناً فآمِنِّی مِنْ عَذابِ النَّار» )

پس دو رکعت نماز گزارده در رکعت اول بعد از حمد، حم سجده ودر رکعت دوم بعد از حمد، پنجاه وپنج آیه از سایر جاهای قرآن بین ستون بر سنگ قرمز بخواند.

8 - دو رکعت نماز خواندن در هر یک از چهار زاویهء کعبه وبعد از نماز این دعا را بخواند.

( «اَللّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأًأوْ تَعَبَّأَأوَ اَعَدَّأوَاسْتَعدَّ،لِوِفادَهءٍ اِلی مَخْلُوقٍ رَجآءَ رِفْدِهِ وَجآئِزَتِهِ وَ نوافِلِه وَ فواضِلِه، فَاِلَیْکَ یاسَیِّدی تَهْیِئَتی وتَعْبِِئَتی وَإعْدادی )

*****مناسک حج (فارسی): 337

( وَاسْتِعْدادی رَجآءَ رَفْْدکَ وَ نوافِلِکَ وَ جآئزَتِکَ، فَلا تُخَیِّبْ الیَومَ رَجائی یا مَنْ لا یَخیبُ عَلَیْهِ سائِلٌ وَلا یَنْقُصُهُ نآئِلٌ، فَاِنّی لَمْ آتِکَ الیَومَ بِعَمَلٍ ٍ صالِح ٍ قدَّمتُهُ وَ لا شفاعَهءِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ، وَ لِکِنّی اَتَیْتُکَ مُقِرّاً بِالظُّلْمِ وَ الْإِسآءَهءِ عَلی نَفْسی، فَإنَّهُ لاحُجَّهءَ لی وَ لا عُذْرَ، فَأسألُکَ یا مَنْ هُوَ کَذلِکَ أنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تُعطِیَنی مَسْألَتی وتُقیلَنی عَثْرَتی وَ تقِلبنی بِرَغْبَتی وَ لا تَرُدَّنی مَجبوهاً مَمنوعاً ولا خائباً، یا عَظیمُ یاعَظیمُ یا عظیم أرجُوکَ لِلْعَظیمِ، أسألُکَ یاعَظیمُ أن تَغْفِرَلی الذَّنبَ العَظیمَ، لا اِلهَ اِلاَّ أنتَ» )

مستحب است هنگام خروج از کعبه سه مرتبه «الله اکبر» بگوید پس بگوید:

( «اَللّهُمَّ لاتَجْهِدْ بَلاءَنا، ربَّنا وَ لا تُشمِتْ

بِنا أعْداءَنا، فإنَّکَ أنتَ الضَّارُّ النافعُ» )

بعداً پایین آمده وپله ها را دست چپ قرار داده

*****مناسک حج (فارسی): 338

کعبه را استقبال نماید ونزد پله ها دو رکعت نماز بخواند:

طواف وداع

بدان که برای کسی که می خواهد از مکه بیرون رود مستحب است طواف وداع نماید، ودر هر شوطی حجر الاسود ورکن یمانی را در صورت امکان استلام نماید. وچون به مستجار رسد مستحباتی که قبلاً برای آن مکان ذکر شد به جا آورد وآنچه خواهد دعا نماید. بعداً حجرالاسود را استلام نموده وشکم خود را به خانهء کعبه بچسباند، یک دست را بر حجر ودست دیگر را به طرف در گذاشته وحمد وثنای الهی نماید وصلوات بر پیغمبر وآل او بفرستد واین دعا را بخواند:

*****مناسک حج (فارسی): 339

( «اَللّهُمَّ صل عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ اَمینِکَ وَ حَبیبِکَ وَ نَجِیِّبکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، اَللّهُمَّ کَما َلَّغَ رِسالتکَ جاهَدَ فی سَیبلِکَ وصَدَعَ بِاَمْرِکَ وَ اُوذِیَ فِیکَ وفی جَنْبِکَ حَتّی اَتاهُ الیَقینُ، اَللّهُمَّ اَقْبَلَنی مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لی بِاَفْضَلِ ما یَرْجِعَ بِهِ اَحَدٌ مِنْ وَفدِکَ مِنْ المَغْفِرِهءِ وَ الْبَرَکَهءِ وَ الرِّضْوانِ وَ الْعافِیَهءِ». )

و مستحب است وقت بیرون آمدن، از باب حناطین که مقابل رکن شامی است بیرون رود واز خداوند متعال توفیق مراجعت را بطلبد. ووقت بیرون رفتن یک درهم خرما خریده وآن را به فقرا تصدیق نماید.

*****مناسک حج (فارسی): 340

زیارت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از حج

بدان که از جملهء امور مستحبه که بسیار موکد است این است که شخص هنگام برگشتن از راه مدینهء طیبه برگردد تا آن که به زیارت حضرت رسول الله(صلی

الله علیه وآله وسلم) وحضرت صدیقهء طاهره(سلام الله علیها) وأئمهء بقیع(علیهم السلام) مشرف گردد.

زیارت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)

( «اَلسَّلامُ عَلَیْ رَسُولَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَهءَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللَّهِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ، وَ جاهَدْتَ )

( فی )

*****مناسک حج (فارسی): 341

( سَبیلِ اللَّهِ، وَ عَبَدْتَهُ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ، فَجَزاکَ اللَّهُ اَفْضَلَ ما جَزی نَبِیّاً عَنْ اُمَّتِهِ، اَللّهُمَّ صَلِ عَلی مَحَمِّدٍ وَ آلِ مُحَمِّدٍ، اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اِبْراهِیمَ وَ آلِ اِبْراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ.» )

زیارت حضرت صدیقه(علیها السلام)

که هر یک از ائمه به آن زیارت می شود:

( «یا مُمْتَحَنَهءُ، اِمْتَحَنَکِ اللهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَکِ، فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَهءً، وَ زَعَمْنْا انَّا لَکِ اَولِیآءُ وَ مُصَدِّقُونَ، وَ صابِرونَ لِکُلِّ ما اَتانا بِهِ اَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَ اَتانا بِهِ وَصِیُّهُ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ فانَّا نَسْئَلُکَ أنْ کُنَّا صْدَّقِناکِ الّا الْحِقَتنا بِتَصْدیقِنا لَهُما(بالبشری خ ل) لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَلایَتِکَ». )

*****مناسک حج (فارسی): 342

زیارت جامعه

( اَلسَّلامُ عَلی اَوْلِیآءِ اللَّهِ وَ اَصْفِیآئِه، اَلسَّلامُ عَلی اُمَنآءِ اللَّهِ وَ اَحِبَّآئِهِ، اَلسَّلامُ عَلی اَنْصارِ اللَّهِ وَ خُلَفآئِهِ، اَلسَّلامُ عَلی مَحآلِّ مَعْرِفَهءِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلی مَساکِنِ ذِکْرِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلی مُظْاهِری اَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الدُّعاهءِ اِلَی اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الْمُسْتَقِرّینَ فی مَرْضاتِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الْمُخْلِصینَ فی طاعَهءِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الْأَدِلاَّءِ عَلَی اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَی الَّذینَ مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والَی اللَّهَ، وَ مَنْ عاداهُمْ فَقَدْ عادَی اللَّهَ، وَ مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَ مَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ، وَ مَنْ تَخَلّی مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلّی مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَاُشْهِدُ اللَّهَ اَنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ، وَ حَرْبٌ )

*****مناسک حج (فارسی): 343

(

لِمَنْ حارَبْتُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیَتِکُمْ، مُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّهِ اِلَیْکُمْ، لَعَنَ اللَّهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْأِنْسِ، وَ اَبْرَءُ اِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ» . والحمدلله أولاً وآخراً. )

*****مناسک حج (فارسی): 344

*****مناسک حج (فارسی): 345

*****مناسک حج (فارسی): 346

*****مناسک حج (فارسی): 347

دعاء امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه

( اَلْحَمْدُ للَّهِ ِ الَّذی لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ، وَ لا لِعَطائِهِ مانِعٌ، وَ لا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، وَ هُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ، وَ اَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ، لا تَخْفی عَلَیْهِ الطَّلایِعُ، وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ، جازی کُلِّ صانِعٍ، وَ رائِشُ کُلِّ قانعٍ، وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ، وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ، وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ، وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ، وَ لِلْکُرُباتِ دافِعٌ، وَ لِلدَّرَجاتِ رافِعٌ، وَ لِلْجَبابِرَهءِ قامِعٌ، فَلا اِلهَ غَیْرُه )

*****مناسک حج (فارسی): 348

( ُوَلا شَیْ ءَ یَعْدِلُهُ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ، وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، اللَّطیفُ الْخَبیرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّشَیْ ءٍ قَدیرٌ، اَللَّهُمَّ اِنّی اَرْغَبُ إِلَیْکَ، وَ اَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّهءِ لَکَ، مُقِرّاً بِاَنَّکَ رَبّی، وَ اِلَیْکَ مَرَدّی، اِبْتَدَاْتَنی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً، وَخَلَقْتَنی مِنَ التُّرابِ، ثُمَّ اَسْکَنْتَنِی الْأَصْلابَ، آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ، وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَ السِّنینَ، فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلی رَحِمٍ فی تَقادُمٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْماضِیَهءِ، وَالْقُرُونِ الْخالِیَهءِ، لَمْ تُخْرِجْنی لِرَاْفَتِکَ بی وَلُطْفِکَ لی وَ اِحْسانِکَ اِلَیَّ، فی دَوْلَهءِ اَئِمَّهءِ الْکُفْرِ الَّذینَ )

*****مناسک حج (فارسی): 349

( نَقَضُوا عَهْدَکَ، وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ،لکِنَّکَ اَخْرَجْتَنی لِلَّذی سَبَقَ لی مِنَ الْهُدَی الَّذی لَهُ یَسَّرْتَنی، وَ فیهِ اَنْشَأْتَنی، وَ مِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بی بِجَمیلِ صُنْعِکَ، وَ سَوابِغِ نِعَمِکَ، فابْتَدَعْتَ خَلْقی مِنْ مَنِیٍ یُمْنی، وَ اَسْکَنْتَنی فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَ دَمٍ وَ جِلْدٍ، لَمْ ُشْهِدْنی خَلْقی، وَ لَمْ تَجْعَلْ

اِلَیَّ شَیْئاً مِنْ اَمْری، ثُمَّ اَخْرَجْتَنی لِلَّذی سَبَقَ لی مِنَ الْهُدی اِلَی الدُّنْیا تآمّاً سَوِیّاً، وَحَفِظْتَنی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً، وَ رَزَقْتَنی مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِیّاً، وَ عَطَفْتَ عَلَیَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ، وَ کَفَّلْتَنی الْأُمَّهاتِ الرَّواحِمَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 350

( وَکَلَأْتَنی مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ، وَ سَلَّمْتَنی مِنَ الزِّیادَهءِ وَ النُّقْصانِ، فَتَعالَیْتَ یا رَحیمُ یا رَحْمنُ، حتّی اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکَلامِ، اَتْمَمْتَ عَلَیَّ سَوابغَ الْاِنْعامِ، وَ رَبَّیْتَنی زایِداً فی کُلِّ عامٍ، حَتّی إذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتی، وَ اعْتَدَلَتْ مِرَّتی، اَوْجَبْتَ عَلَیَّ حُجَتَّکَ بِاَنْ اَلْهَمْتَنی مَعْرِفَتَکَ، وَ رَوَّعْتَنی بِعَجائِبِ حِکْمَتِکَ، وَ اَیْقَظْتَنی لِما ذَرَاْتَ فی سَمآئِکَ وَاَرْضِکَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِکَ، وَ نَبَّهْتَنی لِشُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ، وَاَوجَبْتَ عَلَیَّ طاعَتَکَ وَ عِبادَتَکَ، وَ فَهَّمْتَنی ما جآءَتْ بِهِ رُسُلُکَ، وَ یَسَّرْتَ لی تَقَبُّلَ مَرْضاتِکَ، وَ مَنَنْتَ عَلَیَّ فی جَمیعِ )

*****مناسک حج (فارسی): 351

( ذلِکَ بِعَونِکَ وَ لُطْفِکَ، ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنی مِنْ خَیْرِ الثَّری، لَمْ تَرْضَ لی یا اِلهی نِعْمَهءً دُونَ اُخری، وَ رَزَقْتَنی مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ، وَ صُنُوفِ الرِّیاشِ، بِمَنِّکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ عَلَیَّ، وَ اِحْسانِکَ الْقَدیمِ اِلَیَّ، حَتّی اِذا اَتْمَمْتَ عَلَیَّ جَمیعَ النِّعَمِ، وَ صَرَفْتَ عَنّی کُلَّ النِّقَمِ، لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلی وَ جُرْأَتی عَلَیْکَ، اَنْ دَلَلْتَنی اِلی ما یُقَرِّبُنی اِلَیْکَ، وَ وَفَّقْتَنی لِما یُزْلِفُنی لَدَیْکَ، فَاِنْ دَعَوْتُکَ اَجَبْتَنی، وَ اِنْ سَئَلْتُکَ اَعْطَیْتَنی، وَ اِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنی، وَ اِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنی، کُلُّ ذلِکَ اِکْمالٌ لِأَنْعُمِکَ عَلَیَّ وَ اِحْسانِکَ اِلَیَّ، فَسُبْحانَکَ سُبْحانَکَ مِنْ مُبْدِئٍ )

*****مناسک حج (فارسی): 352

( مُعیدٍ حَمیدٍ مَجیدٍ، تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُکَ، وَ عَظُمَتْ الآؤُکَ، فَأَیَ ُ نِعَمِکَ یا اِلهی اُحْصی عَدَداً وَ ذِکْراً، أَمْ اَیُّ عَطایاکَ أَقُومُ بِها شُکْراً، وَ هِیَ یا رَبِّ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ یُحْصِیَهَا الْعآدّوُنَ، أَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا

الْحافِظُونَ، ثُمَ ما صَرَفْتَ وَ دَرَأْتَ عَنّی اَللَّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَ الضَّرَّآءِ، أَکْثَرُ مِمَّا ظَهَرَ لی مِنَ الْعافِیَهءِ وَ السَّرَّآءِ، وَ اَنَا اَشْهَدُ یا اِلهی بِحَقیقَهءِ ایمانی، وَ عَقْدِ عَزَماتِ یَقینی، وَ خالِصِ صَریحِ تَوْحیدی، وَ باطِنِ مَکْنُونِ ضَمیری، وَ عَلائِقِ مَجاری نُورِ بَصَری، وَ اَساریرِ صَفْحَهءِ جَبینی، وَ خُرْقِ مَسارِبِ نَفْسی، وَ خَذاریفِ مارِنِ عِرْنینی، )

*****مناسک حج (فارسی): 353

( وَ مَسارِبِ سِماخِ سَمْعی، وَ ما ضُمَّتْ وَ اَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتایَ، وَ حَرَکاتِ لَفْظِ لِسانی، وَ مَغْرَزِ حَنَکِ فَمی وَ فَکّی، وَ مَنابِتِ اَضْراسی، وَ مَساغِ مَطْعَمی وَ مَشْرَبی، وَ حِمالَهءِ اُمِّ رَأْسی، وَ بُلُوعِ فارِغِ حَبآئِلِ عُنُقی، وَ مَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْری، وَ حمائِلِ حَبْلِ وَ تینی، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبی، وَ أَفْلاذِ حَواشی کَبِدی، وَ ما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعی وَ حِقاقُ مَفاصِلی، وَ قَبضُ عَوامِلی، وَ اَطرافِ ُ اَنامِلی، وَ لَحْمی وَ دَمی، وَ شَعْری وَ بَشَری، وَ عَصَبی وَ قَصَبی، وَ عِظامی وَ مُخّی وَعُرُوقی، وَ جَمیعِ ُ جَوارِحی، وَ مَا انْتَسَجَ عَلی ذلِکَ )

*****مناسک حج (فارسی): 354

( اَیَّامَ رِضاعی، وَ ما اَقلَّتِ الْأَرْضُ مِنّی، وَ نَوْمی وَ یَقَظَتی وَ سُکُونی، وَ حَرَکاتِ رُکُوعی وَ سُجُودی، اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَ اجْتَهَدْتُ مَدَی الْأَعصارِ وَ الْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ أُؤَدِّیَ شُکْرَ واحِدَهءٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ، اِلاَّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَیَّ بِهِ شُکْرُکَ اَبَداً جَدیداً، وَ ثَنآءً طارِفاً عَتیداً اَجَلْ، وَ لوْ حَرَصْتُ اَنَا وَ الْعآدُّونَ مِنْ اَنامِکَ أَنْ نُحْصِیَ مَدی اِنْعامِکَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ، ما حَصَرْناهُ عَدَداً، وَ لا اَحْصَیناهُ اَمَداً هَیْهاتَ أنّی ذلِکَ، وَ اَنْتَ الْمُخْبِرُ فی کِتابِکَ النَّاطِقِ، وَ النَّبَأِ الصَّادِقِ، وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهءَ اللَّهِ لا تُحْصُوها، صَدَقَ

کِتابُکَ )

*****مناسک حج (فارسی): 355

( اْللَّهُمَّ وَاِنْبآؤُکَ، وَبَلَّغَتْ اَنْبِیآؤُکَ وَ رُسُلُکَ ما اَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ، وَ شَرَعْتَ لَهُمْ وَ بِهِمْ مِنْ دینِکَ، غَیْرَ أَنّی یا اِلهی اَشْهَدُ بِجَُهْدی وَجِدّی، وَ مَبْلَغِ طاعَتی وَوُسْعی، وَ أَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً، اَلْحَمْدُ للَّهِ ِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً فَیَکُونَ مَوْرُوثاً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی مُلْکِهِ فَیُضآدَُّهُ فیَما ابْتَدَعَ، وَ لا وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فیما صَنَعَ، فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ کانَ فیهِما الِهَهءٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا وَ تَفَطَّرَتا، سُبْحانَ اللَّهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ، الَّذی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ، اَلْحَمْدُ للَّهِ ِ حَمْداً یُعادِلُ حَمْدَ مَلآئِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ، وَ اَنْبِیآئِهِ )

*****مناسک حج (فارسی): 356

( الْمُرْسَلینَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ، وَ آلِهِ الطَّیِبینَ الطَّاهِرینَ الْمُخلَصینَ، وَ سَلَّمَ ) . پس شروع فرمود آن حضرت در سؤال واهتمام نمود در دُعا وآب از دیده های مبارَکَش جاری بود پس گفت: ( اَللَّهُمَّ اجْعَلْنی اَخْشاکَ کَانّی اَراکَ، وَاَسْعِدْنی بِتَقویکَ، وَ لا تُشْقِنی بِمَعْصِیَتِکَ، وَ خِرْلی فی قَضآئِکَ، وَ بارِکْ لی فی قَدَرِکَ، حَتّی لا أُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَ لا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنایَ فی نَفْسی، وَ الْیَقینَ فی قَلْبی، وَ الْإِخْلاصَ فی عَمَلی، وَالنُّورَ فی بَصَری، وَ الْبَصیرَهءَ فی دینی، وَ مَتِّعْنی بِجَوارِحی، وَ اجْعَلْ سَمْعی وَ بَصَری اَلْوارِثَیْنِ مِنّی وَ انْصُرْنی عَلی )

*****مناسک حج (فارسی): 357

( مَنْ ظَلَمَنی، وَ اَرِنی فیهِ ثاری وَ مَأرِبی، وَ اَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنی، اَللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتی، وَ اسْتُرْ عَوْرَتی، وَ اْغْفِرْ لی خَطیئَتی، وَ اخْسَأْ شَیْطانی، وَ فُکَّ رِهانی، وَ اْجَعْلْ لی یا اِلهی، الدَّرَجَهءَ الْعُلْیا فِی الْأخِرَهءِ وَ الْأُوْلی، اَللَّهُمَّ لَکَ

الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنی، فَجَعَلْتَنی سَمیعاً بَصیراً، وَ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنی، فَجَعَلْتَنی خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَهءً بی، وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقی غَنِیّاً، رَبِّ بِما بَرَأْتَنْی فَعَدَّلْتَ فِطْرَتی، رَبِّ بِما اَنْشَأْتَنی فَاَحْسَنْتَ صُورَتی، رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَیَّ وَ فی نَفْسی عافَیْتَنی، رَبِّ بِما کَلَاْتَنی وَ وَفَّقْتَنی، رَبِّ بِما اَنَعْمَتَ عَلَیَّ فَهَدَیْتَنی، رَبِّ بِما اَوْلَیْتَنی وَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَعْطَیْتَنی، رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنی )

*****مناسک حج (فارسی): 358

( وَ سَقَیْتَنی، رَبِّ بِما اَغْنَیْتَنی وَ اَقْنَیْتَنی، رَبِّ بِما اَعَنْتَنی وَ اَعْزَزْتَنی رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنی مِنْ سِتْرِکَ الصَّافی، وَ یَسَّرْتَ لی مِنْ صُنْعِکَ الْکافی صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَعِنّی عَلی بَوآئِقِ الدُّهُورِ، وَ صُرُوفِ اللَّیالی وَ الْأَیَّامِ، وَ نَجِّنی مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَ کُرُباتِ الْأخِرَهءِ وَ اکْفِنی شَرَّ ما یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ فِی الْأَرْضِ، اَللَّهُمَّ ما اَخافُ فَاکْفِنی وَ ما اَحْذَرُ فَقِنی، وَ فی نَفْسی وَ دینی فَاحْرُسْنی، وَ فی سَفَری فَاحْفَظْنی وَ فی اَهْلی وَ مالی فَاخْلُفْنی، وَ فیما رَزَقْتَنی فَبارِکْ لی، وَ فی نَفْسی فَذَلِّلْنی، وَ فی اَعْیُنِ النَّاسِ فَعَظِّمْنی، وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ فَسَلِّمْنی، وَ بِذُنُوبی فَلا تَفْضَحْنی )

*****مناسک حج (فارسی): 359

( ،وَ بِسَریرَتی فَلا تُخْزِنی، وَ بِعَمَلی فَلا تَبْتَلِنی، وَ نِعَمَکَ فَلا تَسْلُبْنی، وَ اِلی غَیْرِکَ فَلا تَکِلْنی اِلهی اِلی مَنْ تَکِلُنی، اِلی قَریبٍ فَیَقْطَعُنی، اَمْ اِلی بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنی، اَمْ اِلَی الْمُسْتَضْعَفینَ لی وَ اَنْتَ رَبّی، وَ مَلیکُ اَمْری اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتی، وَ بُعْدَ داری، وَ هَوانی عَلی مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْری، اِلهی فَلا تُحْلِلْ عَلَیَ غَضَبَکَ، فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلا اُبالی سِواکَ سُبْحانَکَ غَیْرَ اَنَ عافِیَتَکَ اَوْسَعُ لی، فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذی اَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَ

السَّمواتُ، وَ کُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ، وَ صَلَُحَ بِهِ اَمْرُ الْأَوَّلینَ وَ الْأخِرینَ، اَنْ لا تُمیتَنی عَلی غَضَبِکَ )

*****مناسک حج (فارسی): 360

( وَ لا تُنْزِلْ َ بی سَخَطَکَ لَکَ الْعُتْبی لَکَ الْعُتْبی حَتّی تَرْضی قَبْلَ ذلِک، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ، وَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، وَ الْبَیْتِ الْعَتیقِ الَّذی اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَهءَ، وَ جَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ اَمْناً، یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ، یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ بِفَضْلِهِ، یا مَنْ اَعْطَی الْجَزیلَ بِکَرَمِهِ، یا عُدَّتی فی شِدَّتی، یا صاحِبی فی وَحْدَتی، یا غِیاثی فی کُرْبَتی، یا وَلِیّی فی نِعْمَتی، یا اِلهی وَ اِلهَ آبائی اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ، وَ رَبَ جَبْرَئیلَ وَ میکائیلَ وَ اِسْرافیلَ، وَ ربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیّینَ، وَ الِهِ الْمُنْتَجَبینَ، وَ مُنْزِلَ التَّوریهءِ )

*****مناسک حج (فارسی): 361

( وَ الْإِ نْجیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقانِ، وَ مُنَزِّلَ کهیعص وَ طه وَ یس وَ الْقُرآنِ الْحَکیمِ، اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها، وَ تَضیقُ بِیَ الْأَرْضُ بِرُحْبِها، وَ لَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ، وَ اَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتی، وَ لَوْلا سَتْرُکَ اِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ، وَ اَنْتَ مُؤَیِّدی بِالنَّصْرِ عَلی اَعْدآئی، وَ لَوْلا نَصْرُکَ اِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ، یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَ الرِّفْعَهءِ، فَاَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ، یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُکُ نیرَ الْمَذَلَّهءِ عَلی اَعْناقِهِمْ، فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ، یَعْلَمُ خائِنَهءَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ، وَ غَیْبَ ما تَاْتی بِهِ الْأَزْمِنَهءُ وَ الدُّهُورُ )

*****مناسک حج (فارسی): 362

( یا مَنْ لا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ. اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یَعْلَمُ ما هُوَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یَعْلَمُهُ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ کَبَسَ الْأَرْضَ عَلَی الْمآءِ، وَ سَدَّ

الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ یا مَنْ لَهُ اَکْرَمُ الْأَسْمآءِ یا ذَاالْمَعْرُوفِ الَّذی لا یَنْقَطِعُ اَبَداً، یا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِی الْبَلَدِ الْقَفْرِ، وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ، وَ جاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّهءِ مَلِکاً، یا رادَّهُ عَلی یَعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ، یا کاشِفَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوی عَنْ اَیُّوبَ، وَ یا مُمْسِکَ یَدَیْ اِبْرهیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَ فَنآءِ عُمُرِهِ، یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیی، وَ لَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحیداً، یا مَنْ اَخْرَجَ )

*****مناسک حج (فارسی): 363

( یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنی اِسْرآئیلَ فَاَنْجاهُمْ، وَ جَعَلَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ، یا مَنْ اَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ، یا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلی مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَهءَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ، وَ قَدْ غَدَوْا فی نِعْمَتِهِ یَاْکُلُونَ رِزْقَهُ وَ یَعْبُدُونَ غَیْرَهُ، وَ قَدْ حآدُّوهُ وَ نآدُّوهُ وَ کَذَّبُوا رُسُلَهُ، یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ، یا بَدیُ یا بَدیعاً، لا نِدَّلَکَ، یا دآئِماً لا نَفادَ لَکَ، یا حَیّاً حینَ لا حَیَّ، یا مُحْیِیَ الْمَوْتی، یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْری فَلَمْ یَحْرِمْنی، وَ عَظُمَتْ خَطیئَتی )

*****مناسک حج (فارسی): 364

( فَلَمْ یَفْضَحْنی، وَ رَ انی عَلَی الْمَعاصی فَلَمْ یَشْهَرْنی، یا مَنْ حَفِظَنی فی صِغَری، یا مَنْ رَزَقَنی فی کِبَری، یا مَنْ اَیادیهِ عِنْدی لا تُحْصی، وَنِعَمُهُ لا تُجازی، یا مَنْ عارَضَنی بِالْخَیْرِ وَ الْإِحْسانِ، وَ عارَضْتُهُ بِالْإِسائَهءِ وَ الْعِصْیانِ، یا مَنْ هَدانی بالِلْإیمانِ مِنْ قَبْلِ اَنْ اَعْرِفَ شُکْرَ الْإِمْتِنانِ، یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَریضاً فَشَفانی، وَ عُرْیاناً فَکَسانی، وَ جائِعاً فَاَشْبَعَنی، وَ عَطْشانَ فَاَرْوانی، وَ ذَلیلاً

فَاَعَزَّنی، وَ جاهِلاً فَعَرَّفَنی، وَ وَحیداً فَکَثَّرَنی، وَ غائِباً فَرَدَّنی، وَ مُقِلّاً فَاَغْنانی، وَ مُنْتَصِراً فَنَصَرَنی، وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنی، وَ اَمْسَکْتُ )

*****مناسک حج (فارسی): 365

( عَنْ جَمیعِ ذلِکَ فَابْتَدَاَنی، فَلَکَ الْحَمْدُ وَ الشُّکْرُ، یا مَنْ اَقالَ عَثْرَتی، وَ نَفَّسَ کُرْبَتی، وَ اَجابَ دَعْوَتی، وَ سَتَرَ عَوْرَتی، وَ غَفَرَ ذُنُوبی، وَ بَلَّغَنی طَلِبَتی، وَ نَصَرَنی عَلی عَدُوّی، وَ اِنْ اَعُدَّ نِعَمَکَ وَ مِنَنَکَ وَ کَرائِمَ مِنَحِکَ لا اُحْصیها، یا مَوْلایَ اَنْتَ الَّذی مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذی اَنْعَمْتَ، اَنْتَ الَّذی اَحْسَنْتَ، اَنْتَ الَّذی اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذی اَفْضَلْتَ، اَنْتَ الَّذی اَکْمَلْتَ، اَنْتَ الَّذی رَزَقْتَ، اَنْتَ الَّذی وَ فَّقْتَ، اَنْتَ الَّذی اَعْطَیْتَ، اَنْتَ الَّذی اَغْنَیْتَ، اَنْتَ الَّذی اَقْنَیْتَ، اَنْتَ الَّذی اوَیْتَ، اَنْتَ الَّذی کَفَیْتَ، اَنْتَ الَّذی )

*****مناسک حج (فارسی): 366

( هَدَیْتَ، اَنْتَ الَّذی عَصَمْتَ، اَنْتَ الَّذی سَتَرْتَ، اَنْتَ الَّذی غَفَرْتَ، اَنْتَ الَّذی اَقَلْتَ، اَنْتَ الَّذی مَکَّنْتَ، اَنْتَ الَّذی اَعْزَزْتَ، اَنْتَ الَّذی اَعَنْتَ، اَنْتَ الَّذی عَضَدْتَ، اَنْتَ الَّذی اَیَّدْتَ، اَنْتَ الَّذی نَصَرْتَ، اَنْتَ الَّذی شَفَیْتَ، اَنْتَ الَّذی عافَیْتَ، اَنْتَ الَّذی اَکْرَمْتَ، تَبارَکْتَ وَ تَعالَیْتَ، فَلَکَ الْحَمْدُ دآئِماً، وَ لَکَ الشُّکْرُ واصِباً اَبَداً، ثُمَّ اَنَا یا اِلهیَ، الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبی، فَاغْفِرْها لی، اَنَا الَّذی اَسَاْتُ، اَنَا الَّذی اَخْطَاْتُ اَنَا الَّذی هَمَمْتُ، اَنَا الَّذی جَهِلْتُ، اَنَاالَّذی غَفَلْتُ اَنَا الَّذی سَهَوْتُ، اَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ، اَنَا الَّذی تَعَمَّدْتُ، اَنَا الَّذی وَعَدْتُ )

*****مناسک حج (فارسی): 367

( وَ اَنَا الَّذی اَخْلَفْتُ، اَنَا الَّذی نَکَثْتُ، اَنَا الَّذی اَقْرَرْتُ، اَنَا الَّذِی اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَعِنْدی، وَ اَبوُءُ بِذُنُوبی فَاغْفِرْها لی، یا مَنْ لا تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ، وَ هُوَ الَغَنِیُّ عَنْ طاعَتِهِمْ، وَ الْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَ رَحْمَتِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ اِلهی وَ سَیِّدی، اِلهی اَمَرْتَنی

فَعَصَیْتُکَ، وَ نَهَیْتَنی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ، فَاَصْبَحْتُ لا ذا بَرآءَهءٍ لی فَاَعْتَذِرَُ، وَ لاذا قُوَّهءٍ فَاَنْتَصِرَُ فَبِأَیِّ شَیْ ءٍ اَسْتَقْبِلُکَ یا مَوْلایَ، اَبِسَمْعی اَمْ بِبَصَری اَمْ بِلِسانی اَمْ بِیَدی اَمْ بِرِجْلی، اَلَیْسَ کُلُّها نِعَمَکَ عِندی، وَ بِکُلِّها عَصَیْتُکَ یا مَوْلایَ، فَلَکَ الْحُجَّهءُ وَ السَّبیلُ )

*****مناسک حج (فارسی): 368

( عَلَیَّ، یا مَنْ سَتَرَنی مِنَ الْأباءِ وَ الْاُمَّهاتِ اَنْ یَزجُرُونی، وَ مِنَ الْعَشائِرِ وَ الْإِخْوانِ اَنْ یُعَیِّرُونی، وَ مِنَ السَّلاطینِ اَنْ یُعاقِبُونی، وَ لَوِاطَّلَعُوا یا مَوْلایَ عَلی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنّی اِذاً ما اَنْظَرُونی، وَ لَرَفَضُونی وَ قَطَعُونی، فَها اَنَا ذا یا اِلهی بَیْنَ یَدَیْکَ، یا سَیِّدی خاضِعٌ ذَلیلٌ حَصیرٌ حَقیرٌ، لا ذُو بَر آئَهءٍ فَاَعْتَذِرَُ، وَ لا ذُو قُوَّهءٍ فَاَنْتَصِرَُ، وَ لا حُجَّهءٍ فَاَحْتَجُ َ بِها وَ لا قائِلٌ لَمْ اَجْتَرِحْ، وَ لَمْ اَعْمَلْ سُوءاً وَ ما عَسَی الْجُحُودَ، وَ لَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلایَ یَنْفَعُنی، کَیْفَ وَ اَنّی ذلِکَ وَ جَوارِحی کُلُّها شاهِدَهءٌ عَلَیَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ، وَ عَلِمْتُ یَقیناً غَیْرَ ذی شَکٍّ اَنَّکَ سآئِلی مِنْ عَظایِمِ )

*****مناسک حج (فارسی): 369

( الْاُمُورِ، وَ اَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذی لا تَجُورُ، وَ عَدْلُکَ مُهْلِکی، وَ مِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبی، فَاِنْ تُعَذِّبْنی یا اِلهی فَبِذُنُوبی بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَیَّ، وَ اِنْ تَعْفُ عَنّی فَبِحِلْمِکَ وَ جُودِکَ وَ کَرَمِکَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْخآئِفینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْوَجِلینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 370

( سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،

سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الرَّاغِبینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ السّآئِلینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرینَ، لااِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ رَبّی وَ رَبُّ ابآئِیَ الْأَوَّلینَ، اَللَّهُمَ هذا ثَنائی عَلَیْکَ مُمَجِّداً، وَ اِخْلاصی لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً، وَ اِقْراری بِالائِکَ مُعَدِّداً، وَ اِنْ کُنْتُ مُقِرّاً اَنّی لَمْ اُحْصِها لِکَثْرَتِها وَ سُبُوغِها وَ تَظاهُرِها، وَ تَقادُمِها اِلی حادِثٍ، ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنی بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنی )

*****مناسک حج (فارسی): 371

( وَ بَرَاْتَنی مِنْ اَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الْإِغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ، وَ کَشْفِ الضُّرِّ، وَ تَسْبیبِ الْیُسْرِ، وَ دَفْعِ الْعُسْرِ، وَ تَفریجِ الْکَرْبِ، وَ الْعافِیَهءِ فِی الْبَدَنِ، وَ السَّلامَهءِ فِی الدّینِ، وَ لَوْ رَفَدَنی عَلی قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمیعُ الْعالَمینَ مِنَ الْأَوَّلینَ وَ الْأخِرینَ، ما قَدَرْتُ وَ لاهُمْ عَلی ذلِکَ، تَقَدَّسْتَ وَ تَعالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَریمٍ عَظیمٍ رَحیمٍ، لا تُحْصی الآؤُکَ، وَ لا یُبْلَغُ ثَنآؤُکَ، وَ لا تُکافی نَعْمآؤُکَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَتْمِمْ عَلَیْنا نِعَمَکَ وَ اَسْعِدْنا بِطاعَتِکَ، سُبْحانَکَ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَللَّهُمَ اِنَّکَ تُجیبُ الْمُضْطَرَّ وَ تَکْشِفُ السُّوءَ،وَ تُغیثُ الْمَکْرُوه، وَ تَشْفِی السَّقیمَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 372

( وَ تُغْنِی الْفَقیرَ، وَ تَجْبُرُ الْکَسیرَ، وَ تَرْحَمُ الصَّغیرَ، وَ تُعینُ الْکَبیرَ، وَ لَیْسَ دُونَکَ ظَهیرٌ، وَ لا فَوْقَکَ قَدیرٌ، وَ اَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبیرُ، یا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الْأَسیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ، یا عِصْمَهءَ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ، یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَ لا وَزیرَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَعْطِنی فی هذِهِ الْعَشِیَّهءِ اَفْضَلَ ما اَعْطَیْتَ وَ اَنَلْتَ اَحَداً مِنْ

عِبادِکَ مِنْ نِعْمَهءٍ تُولیها، وَ الاءٍ تُجَدِّدُها، وَ بَلِیَّهءٍ تَصْرِفُها، وَ کُرْبَهءٍ تَکْشِفُها، وَ دَعْوَهءٍ تَسْمَعُها، وَ حَسَنَهءٍ تَتَقَبَّلُها، وَ سَیِّئَهءٍ تَتَغَمَّدُها، اِنَّکَ لَطیفٌ بِما تَشآءُ خَبیرٌ، وَ عَلی کُلِّشَیْ ءٍ قَدیرٌ، اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَقْرَبُ )

*****مناسک حج (فارسی): 373

( مَنْ دُعِیَ، وَ اَسْرَعُ مَنْ اَجابَ وَ اَکْرَمُ مَنْ عَفی، وَ اَوْسَعُ مَنْ اَعْطی، وَ اَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ، یا رَحمنَ الدُّنْیا وَ الْأخِرَهءِ وَ رحیمَهُما، لَیْسَ کَمِثْلِکَ مَسْئُولٌ، وَ لا سِواکَ مَاْمُولٌ، دَعَوْتُکَ فَاَجَبْتَنی، وَ سَئَلْتُکَ فَاَعْطَیْتَنی، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَنی، وَ وَثِقْتُ بِکَ فَنَجَّیْتَنی، وَ فَزِعْتُ اِلَیْکَ فَکَفَیْتَنی اَللَّهُمَ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ، وَ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ، وَ عَلی الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ اَجْمَعینَ، وَ تَمِّمْ لَنا نَعْمآئَکَ، وَ هَنِّئْنا عَطآئَکَ، وَ اکْتُبْنا لَکَ شاکِرینَ، وَلِألآئِکَ ذاکِرینَ، آمینَ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ، اَللَّهُمَّ یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ، وَ قَدَرَ فَقَهَرَ، وَ عُصِیَ )

*****مناسک حج (فارسی): 374

( فَسَتَرَ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ، یا غایَهءَ الطَّالِبینَ الرَّاغِبینَ وَ مُنْتَهی اَمَلِ الرَّاجینَ، یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً، وَ وَسِعَ الْمُسْتَقیلینَ رَاْفَهءً وَ رَحْمَهءً وَحِلْماً، اَللَّهُمَّ اِنَّا نَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ فی هذِهِ الْعَشِیَّهءِ الَّتی شَرَّفْتَها وَ عَظَّمْتَها بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ، وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ اَمینِکَ عَلی وَحْیِکَ، الْبَشیرِ النَّذیرِ، السِّراجِ الْمُنیرِ، الَّذی اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی الْمُسْلِمینَ، وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَهءً لِلْعالَمینَ، اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، کَما مُحَمَّدٌ اَهْلٌ لِذلِکَ مِنْکَ، یا عَظیمُ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلی الِهِ الْمُنْتَجَبینَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ )

*****مناسک حج (فارسی): 375

( اَجْمَعینَ، وَ تَغَمَّدْنا بِعَفْوِکَ عَنَّا، فَاِلَیْکَ عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ، فَاجْعَلْ لَنَا اَللَّهُمَّ فی هذِهِ الْعَشِیَّهءِ نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تَقْسِمُهُ بَیْنَ عِبادِکَ، وَ نُورٍ تَهْدی بِهِ وَ رَحْمَهءٍ تَنْشُرُها، وَ بَرَکَهءٍ تُنْزِلُها،

وَ عافِیَهءٍ تُجَلِّلُها، وَ رِزْقٍ تَبْسُطُهُ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، اَللَّهُمَّ اَقْلِبْنا فی هذَا الْوَقْتِ مُنْجِحینَ مُفْلِحینَ مَبْرُورینَ غانِمینَ، وَ لاتَجْعَلْنا مِنَ الْقانِطینَ، وَ لا تُخْلِنا مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ لا تَحْرِمْنا ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ فَضْلِکَ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنْ رَحْمَتِکَ مَحْرُومینَ، وَ لا لِفَضْلِ ما نُؤَمِّلُهُ مِنْ عَطآئِکَ قانِطینَ، وَ لا تَرُدَّنا )

*****مناسک حج (فارسی): 376

( خائِبینَ، وَ لا مِنْ بابِکَ مَطْرُودینَ، یا اَجْوَدَ الْأَجْوَدینَ، وَ اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ، اِلَیْکَ اَقْبَلْنا مُوقِنینَ، وَ لِبَیْتِکَ الْحَرامِ امّینَ قاصِدینَ، فَاَعِنَّا عَلی مَناسِکِنا، وَ اَکْمِلْ لَنا حَجَّنا، وَ اعْفُ عَنَّا وَ عافِنا، فَقَدْ مَدَدْنا اِلَیْکَ اَیْدِیَنا، فَهِیَ بِذِلَّهءِ الْإِعْتِرافِ مَوْسُومَهءٌ، اَللَّهُمَ فَاَعْطِنا فی هذِهِ الْعَشِیَّهءِ ما سَئَلْناکَ، وَ اکْفِنا مَا اسْتَکْفَیْناکَ، فَلا کافِیَ لَنا سِواکَ، وَ لا رَبَّ لَنا غَیْرُکَ، نافِذٌ فینا حُکْمُکَ، مُحیطٌ بِنا عِلْمُکَ، عَدْلٌ فینا قَضآؤُکَ، اِقْضِ لَنَا الْخَیْرَ، وَاجْعَلْنا مِنْ اَهْلِ الْخَیْرِ، اَللَّهُمَّ اَوْجِبْ لَنا بِجُودِکَ عَظیمَ الْأَجْرِ، وَ کَریمَ الذُّخْرِ، وَ دَوامَ )

*****مناسک حج (فارسی): 377

( الْیُسْرِ، وَ اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اَجْمَعینَ، وَ لا تُهْلِکْنا مَعَ الْهالِکینَ، وَ لا تَصْرِفْ عَنَّا رَاْفَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا فی هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَئَلَکَ فَاَعْطَیْتَهُ، وَ شَکَرَکَ فَزِدْتَهُ، وَ تابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ، وَ تَنَصَّلَ اِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، یا ذَاالْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ، اَللَّهُمَّ وَنَقِّنا وَسَدِّدْنا وَ اقْبَلْ تَضَرُّعَنا، یا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، یا مَنْ لا یَخْفی عَلَیْهِ اِغْماضُ الْجُفُونِ، وَ لا لَحْظُ الْعُیُونِ، وَ لا مَا اسْتَقَرَّ فِی الْمَکْنُونِ، وَ لا مَا انْطَوَتْ عَلَیْهِ مُضْمَراتُ الْقُلُوبِ، اَلا کُلُّ ذلِکَ )

*****مناسک حج (فارسی): 378

( قَدْ اَحْصاهُ عِلْمُکَ، وَ وَسِعَهُ حِلْمُکَ، سُبْحانَکَ وَ تَعالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ

عُلُوّاً کَبیراً، تُسَبِّحُ لَکَ السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ وَمَنْ فیهِنَّ، وَ اِنْ مِنْ شَیْ ءٍ اِلاَّیُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، یا ذَاالْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ الْفَضْلِ وَ الْإِنْعامِ، وَ الْأَیادِی الْجِسامِ، وَ اَنْتَ الْجَوادُ الْکَریمُ الرَّؤُوفُ الرَّحیمُ، اَللَّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ، وَ عافِنی فی بَدَنی وَ دینی، وَ امِنْ خَوْفی، وَ اَعْتِقْ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ، اَللَّهُمَّ لا تَمْکُرْ بی وَ لا تَسْتَدْرِجْنی وَ لا تَخْدَعْنی، وَ ادْرَءْ عَنّی شَرَّ فَسَقَهءِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ )

*****مناسک حج (فارسی): 379

پس سر ودیده خود را به سوی آسمان بلند کرد واز دیده های مبارکش آب می ریخت مانند دو مشک وبه صدای بلند گفت: ( یا اَسْمَعَ السَّامِعینَ، یا اَبْصَرَ النَّاظِرینَ، وَ یا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، السَّادَهءِ الْمَیامینِ، وَاَسْئَلُکَ اَللَّهُمَّ حاجَتِیَ الَّتی اِنْ اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنی ما مَنَعْتَنی وَ اِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنی ما اَعْطَیْتَنی، اَسْئَلُکَ فَکاکَ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ، لااِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ، لَکَ الْمُلْکُ، وَ لَکَ الْحَمْدُ، وَ اَنْتَ عَلی کُلِّشَیْ ءٍ قَدیرٌ، یا رَبِ ُّ یا رَبِ. )

*****مناسک حج (فارسی): 380

پس مکرّر می گفت: یا رَبِ ُّ وکسانی که دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعاء آن حضرت واکتفا کرده بودند به آمین گفتن پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت تا غروب کرد آفتاب وبارکردند وروانه جانب مشعر الحرام شدند مؤلف گوید: که کفعمی دعاء عرفه امام حسین(علیه السلام) رادر بلدالأمین تا این جا نقل فرموده وعلاّمه مجلسی در زاد المعاد این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده ولکن سیّد بن طاوُس در اقبال بعد از یا رَبِّ یا رَبِ این زیادتی را ذکر فرموده:

(

اِلهی اَنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ، فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقیراً فی فَقْری، اِلهی اَنَا الْجاهِلُ فی عِلْمی، فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فی جَهْلی، اِلهی اِنَّ اخْتِلافَ تَدْبیرِکَ وَ سُرْعَهءَ طَوآءِ مَقادیرِکَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 381

( مَنَعا عِبادَکَ الْعارِفینَ بِکَ عَنْ السُّکُونِ اِلی عَطآءٍ، وَ الْیَأْسِ مِنْکَ فی بَلآءٍ، اِلهی مِنّی ما یَلیقُ بِلُؤْمی، وَمِنْکَ ما یَلیقُ بِکَرَمِکَ، اِلهی وَ صَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَ الرَّأْفَهءِ لی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفی، اَفَتَمْنَعُنی مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفی، اِلهی اِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنّی فَبِفَضْلِکَ، وَ لَکَ الْمِنَّهءُ عَلَیَّ، وَ اِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوی مِنّی فَبِعَدْلِکَ وَ لَکَ الْحُجَّهءُ عَلَیَّ، اِلهی کَیْفَ تَکِلُنی وَ قَدْ تَکَفَّلْتَ لی، وَ کَیْفَ اُضامُ وَ اَنْتَ النَّاصِرُ لی، اَمْ کَیْفَ )

( اَخیبُ وَ اَنْتَ الْحَفِیُّ بی، ها اَنَا اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِفَقْری اِلَیْکَ، وَ کَیْفَ اَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِما هُوَ مَحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ، اَمْ کَیْفَ )

*****مناسک حج (فارسی): 382

( اَشْکوُ اِلَیْکَ حالی وَ هُوَ لا یَخْفی عَلَیْکَ، اَمْ کَیْفَ اُتَرْجِمُ بِمَقالی وَهُوَ مِنَکَ بَرَزٌ اِلَیْکَ، اَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ امالی وَ هِیَ قَدْ وَفَدَتْ اِلَیْکَ، اَمْ کَیْفَ لا تُحْسِنُ اَحْوالی وَ بِکَ قامَتْ، اِلهی ما اَلْطَفَکَ بی مَعَ عَظیمِ جَهْلی، وَ ما اَرْحَمَکَ بی مَعَ قَبیحِ فِعْلی، اِلهی ما اَقْرَبَکَ مِنّی وَ اَبْعَدَنی عَنْکَ، وَ ما اَرْاَفَکَ بی، فَمَا الَّذی یَحْجُبُنی عَنْکَ، اِلهی عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَ تَنقُّلاتِ الْأَطْوارِ، اَنَّ مُرادَکَ مِنّی اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَیَّ فی کُلِّشَیْ ءٍ، حَتّی لا اَجْهَلَکَ فی شَیْ ءٍ، اِلهی کُلَّما اَخْرَسَنی لُؤْمی اَنْطَقَنی کَرَمُکَ، وَ کُلَّما ایَسَتْنی اَوْصافی اَطْمَعَتْنی )

*****مناسک حج (فارسی): 383

( مِنَنُکَ، اِلهی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِیَ، فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساویهِ مَساوِیَ، وَ مَنْ کانَتْ حَقایِقُهُ دَعاوِیَ، فَکَیْفَ لا

تَکُونُ دَعاویهِ دَعاوِیَ، اِلهی حُکْمُکَ النَّافِذُ، وَ مَشِیَّتُکَ الْقاهِرَهءُ، لَمْ یَتْرُکا لِذی مَقالٍ مَقالاً، وَ لا لِذی حالٍ حالاً، اِلهی کَمْ مِنْ طاعَهءٍ بَنَیْتُها، وَ حالَهءٍ شَیَّدْتُها هَدَمَ اعْتِمادی عَلَیْها عَدْلُکَ، بَلْ اَقالَنی مِنْها فَضْلُکَ، اِلهی اِنَّکَ تَعْلَمُ اَنّی وَ اِنْ لَمْ تَدُمِ الطَّاعَهءُ مِنّی فِعْلاً جَزْماً، فَقَدْ دامَتْ مَحَبَّهءً وَعَزْماً، اِلهی کَیْفَ اَعْزِمُ وَاَنْتَ الْقاهِرُ، وَ کَیْفَ لا اَعْزِمُ وَ اَنْتَ الْأمِرُ، اِلهی تَرَدُّدی فِی الْأثارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزارِ )

*****مناسک حج (فارسی): 384

( فَاجْمَعْنی عَلَیْکَ بِخِدْمَهءٍ تُوصِلُنی اِلَیْکَ، کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِما هُوَ فی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلَیْکَ، اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَیْسَ لَکَ، حَتّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ، مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ، وَ مَتی بَعُدْتَ حَتّی تَکُونَ الْأثارُ هِیَ الَّتی تُوصِلُ اِلَیْکَ، عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقیباً، وَ خَسِرَتْ صَفْقَهءُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً، اِلهی اَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ اِلَی الْأثارِ، فَارْجِعْنی اِلَیْکَ بِکِسْوَهءِ الْأَنْوارِ، وَ هِدایَهءِ الْإِسْتِبصارِ، حَتّی اَرْجِعَ اِلَیْکَ مِنْها، کَما دَخَلْتُ اِلَیْکَ مِنْها، مَصُونَ )

*****مناسک حج (فارسی): 385

( السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ اِلَیْها، وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّهءِ عَنِ الْإِعْتِمادِ عَلَیْها، اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیْ ٍ قَدیرٌ، اِلهی هذا ذُلّی ظاهِرٌ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ هذا حالی لا یَخْفی عَلَیْکَ، مِنْکَ اَطْلُبُ الْوُصُولَ اِلَیْکَ، وَبِکَ اَسْتَدِلُّ عَلَیْکَ فَاهْدِنی بِنُورِکَ اِلَیْکَ، وَ اَقِمْنی بِصِدْقِ الْعُبُودِیَّهءِ بَیْنَ یَدَیْکَ اِلهی عَلِّمْنی مِنْ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ، وَصُنّی بِسِتْرِکَ الْمَصُونِ، اِلهی حَقِّقْنی بِحَقائِقِ اَهْلِ الْقُرْبِ، وَ اسْلُکْ بی مَسْلَکَ اَهْلِ الْجَذْبِ اِلهی اَغْنِنی بِتَدْبیرِکَ لی عَنْ تَدْبیری، وَ بِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیاری، وَ اَوْقِفْنی عَلی مَراکِزِ اضْطِراری، اِلهی اَخْرِجْنی مِنْ ذُلِّ نَفْسی، )

*****مناسک حج (فارسی): 386

( وَ طَهِّرْنی مِنْ شَکّی وَ شِرْکی، قَبْلَ حُلُولِ رَمْسی، بِکَ اَنْتَصِرُ فَانْصُرْنی، وَ

عَلَیْکَ اَتَوَکَّلُ فَلاتَکِلْنی، وَاِیَّاکَ اَسْئَلُ فَلا تُخَیِّبْنی، وَ فی فَضْلِکَ اَرْغَبُ فَلا تَحْرِمْنی، وَ بِجَنابِکَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدْنی وَ بِبابِکَ اَقِفُ فَلا تَطْرُدْنی، اِلهی تَقَدَّسَ رِضاکَ اَنْ یَکُونَ لَهُ عِلَّهءٌ مِنْکَ، فَکَیْفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّهءٌ مِنّی، اِلهی اَنْتَ الْغَنِیُّ بِذاتِکَ اَنْ یَصِلَ اِلَیْکَ النَّفْعُ مِنْکَ، فَکَیْفَ لا تَکُونُ غَنِیّاً عَنّی، اِلهی اِنَّ الْقَضآءَ وَ الْقَدَرَ یُمَنّینی، وَ اِنَّ الْهَوی بِوَثائِقِ الشَّهْوَهءِ اَسَرَنی، فَکُنْ اَنْتَ النَّصیرَ لی حَتّی تَنْصُرَنی وَ تُبَصِّرَنی، وَ اَغْنِنی بِفَضْلِکَ حَتّی اَسْتَغْنِیَ بِکَ عَنْ )

*****مناسک حج (فارسی): 387

( طَلَبی، اَنْتَ الَّذی اَشْرَقْتَ الْأَنْوارَ فی قُلُوبِ اَوْلِیآئِکَ، حَتّی عَرَفُوکَ وَ وَحَّدُوکَ، وَ اَنْتَ الَّذی اَزَلْتَ الْأَغْیارَ عَنْ قُلُوبِ اَحِبَّائِکَ، حَتّی لَمْ یُحِبُّوا سِواکَ، وَلَمْ یَلْجَئُوااِلی غَیْرِکَ، اَنْتَ الْمُوْنِسُ لَهُمْ حَیْثُ اَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ، وَاَنْتَ الَّذی هَدَیْتَهُمْ حَیْثُ اسْتَبانَتْ لَهُمُ الْمَعالِمُ، ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ ما الَّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ، لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِیَ دُونَکَ بَدَلاً، وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغی عَنْکَ مُتَحَوِّلاً، کَیْفَ یُرْجی سِواکَ وَ اَنْتَ ما قَطَعْتَ الْإِحْسانَ، وَکَیْفَ یُطْلَبُ مِنْ غَیْرِکَ وَاَنْتَ ما بَدَّلْتَ عادَهءَ الْإِمْتِنانِ، یا مَنْ اَذاقَ )

*****مناسک حج (فارسی): 388

( اَحِبّآئَهُ حَلاوَهءَ الْمُؤانَسَهءِ، فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُتَمَلِّقینَ، وَیا مَنْ اَلْبَسَ اَوْلِیائَهُ مَلابِسَ هَیْبَتِهِ، فَقامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُسْتَغْفِرینَ، اَنْتَ الذَّاکِرُ قَبْلَ الذَّاکِرینَ، وَ اَنْتَ الْبادی بِالْإِحْسانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعابِدینَ، وَاَنْتَ الْجَوادُ بِالْعَطآءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبینَ، وَاَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِما وَهَبْتَ لَنامِنَ الْمُسْتَقْرِضینَ، اِلهی اُطْلُبْنی بِرَحْمَتِکَ حَتّی اَصِلَ اِلَیْکَ، وَ اجْذِبْنی بِمَنِّکَ حَتّی اُقْبِلَ عَلَیْکَ، اِلهی اِنَّ رَجآئی لا یَنْقَطِعُ عَنْکَ وَاِنْ عَصَیْتُکَ، کَما اَنَّ خَوْفی لا یُزایِلُنی وَ اِنْ اَطَعْتُکَ، فَقَدْ )

*****مناسک حج (فارسی): 389

( دَفَعَتْنِی الْعَوالِمُ اِلَیْکَ، وَ قَدْ اَوْقَعَنی عِلْمی بِکَرَمِکَ عَلَیْکَ، اِلهی کَیْفَ اَخیبُ وَ اَنْتَ اَمَلی، اَمْ کَیْفَ اُهانُ وَعَلَیْکَ مُتَّکَلی، اِلهی

کَیْفَ اَسْتَعِزُّ وَ فِی الذِّلَّهءِ اَرْکَزْتَنی، اَمْ کَیْفَ لا اَسْتَعِزُّ وَاِلَیْکَ نَسَبْتَنی، اِلهی کَیْفَ لا اَفْتَقِرُ وَ اَنْتَ الَّذی فِی الْفُقَرآءِ اَقَمْتَنی، اَمْ کَیْفَ اَفْتَقِرُ وَاَنْتَ الَّذی بِجُودِکَ اَغْنَیْتَنی، وَ اَنْتَ الَّذی لا اِلهَ غَیْرُکَ تَعَرَّفْتَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ، فَما جَهِلَکَ شَیْ ءٌ، وَ اَنْتَ الَّذی تَعَرَّفْتَ اِلَیَّ فی کُلِّشَیْ ءٍ، فَرَاَیْتُکَ ظاهِراً فی کُلِّ شَیْ ءٍ، وَ اَنْتَ الظَّاهِرُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ، یا مَنِ اسْتَوی )

*****مناسک حج (فارسی): 390

( بِرَحْمانِیَّتِهِ، فَصارَ الْعَرْشُ غَیْباً فی ذاتِهِ، مَحَقْتَ الْأثارَ بِالْأثارِ، وَمَحَوْتَ الْأَغْیارَ، بِمُحیطاتِ اَفْلاکِ الْأَنْوارِ، یا مَنِ احْتَجَبَ فی سُرادِقاتِ عَرْشِهِ عَنْ اَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ، یا مَنْ تَجَلّی بِکَمالِ بَهآئِهِ، فَتَحَقَّقَتْ عَظَمَتُهُ [مِنَ] الْإِسْتِوآءَ، کَیْفَ تَخْفی وَ اَنْتَ الظَّاهِرُ، اَمْ کَیْفَ تَغیبُ وَ اَنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیْ ءٍ قَدیرٌ، وَ الْحَمْدُ للَّهِ ِ وَحْدَهُ. )

*****مناسک حج (فارسی): 391

دعاء امام زین العابدین(علیه السلام) در روز عرفه

( «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، رَبَّ الْأَرْبَابِ، وَ إِلَهَ کُلِّ مَأْلُوهٍ، وَ خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ، وَ وَارِثَ کُلِّ شَیْ ءٍ، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ، وَ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَیْ ءٍ، وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطٌ، وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ رَقِیبٌ. أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْکَرِیمُ الْمُتَکَرِّمُ، الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ، الْکَبِیرُ الْمُتَکَبِّرُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِ، الشَّدِیدُ الْمِحَالِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ، الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ. وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، السَّمِیعُ الْبَصِیرُ، الْقَدِیمُ الْخَبِیرُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْکَرِیمُ الْأَکْرَمُ، الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ، وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَوَّلُ

قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ الْآخِرُ بَعْدَ کُلِّ عَدَدٍ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَجْدِ، وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی أَنْشَأْتَ الْأَشْیَاءَ مِنْ غَیْرِ سِنْخٍ، وَ صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَیْرِ مِثَالٍ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ. أَنْتَ الَّذِی قَدَّرْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ تَقْدِیراً، وَ یَسَّرْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ تَیْسِیراً، وَ دَبَّرْتَ مَا دُونَکَ تَدْبِیراً أَنْتَ الَّذِی لَمْ یُعِنْکَ عَلَی خَلْقِکَ شَرِیکٌ، وَ لَمْ یُوَازِرْکَ فِی أَمْرِکَ وَزِیرٌ، وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ. أَنْتَ الَّذِی أَرَدْتَ فَکَانَ حَتْماً مَا أَرَدْتَ، وَ قَضَیْتَ فَکَانَ عَدْلًا مَا قَضَیْتَ، وَ حَکَمْتَ فَکَانَ نِصْفاً مَا حَکَمْتَ. أَنْتَ الَّذِی لَا یَحْوِیکَ مَکَانٌ، وَ لَمْ یَقُمْ لِسُلْطَانِکَ سُلْطَانٌ، وَ لَمْ یُعْیِکَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَیَانٌ. أَنْتَ الَّذِی أَحْصَیْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً، وَ جَعَلْتَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ أَمَداً، وَ قَدَّرْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ تَقْدِیراً. أَنْتَ الَّذِی قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِیَّتِکَ، وَ عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ کَیْفِیَّتِکَ، وَ لَمْ تُدْرِکِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَیْنِیَّتِکَ. أَنْتَ الَّذِی لَا تُحَدُّ فَتَکُونَ مَحْدُوداً، وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَکُونَ مَوْجُوداً، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَکُونَ مَوْلُوداً. أَنْتَ الَّذِی لَا ضِدَّ مَعَکَ فَیُعَانِدَکَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 392

( وَ لَا عِدْلَ لَکَ فَیُکَاثِرَکَ، وَ لَا نِدَّ لَکَ فَیُعَارِضَکَ. أَنْتَ الَّذِی ابْتَدَأَ، وَ اخْتَرَعَ، وَ اسْتَحْدَثَ، وَ ابْتَدَعَ، وَ أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ. سُبْحَانَکَ مَا أَجَلَّ شَأْنَکَ، وَ أَسْنَی فِی الْأَمَاکِنِ مَکَانَکَ، وَ أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَکَ سُبْحَانَکَ مِنْ لَطِیفٍ مَا أَلْطَفَکَ، وَ رَءُوفٍ مَا أَرْأَفَکَ، وَ حَکِیمٍ مَا أَعْرَفَکَ سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ، وَ جَوَادٍ مَا أَوْسَعَکَ، وَ

رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَجْدِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ. سُبْحَانَکَ بَسَطْتَ بِالْخَیْرَاتِ یَدَکَ، وَ عُرِفَتِ الْهِدَایَهءُ مِنْ عِنْدِکَ، فَمَنِ الْتَمَسَکَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیَا وَجَدَکَ سُبْحَانَکَ خَضَعَ لَکَ مَنْ جَرَی فِی عِلْمِکَ، وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِکَ مَا دُونَ عَرْشِکَ، وَ انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَکَ کُلُّ خَلْقِکَ سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ وَ لَا تُمَسُّ وَ لَا تُکَادُ وَ لَا تُمَاطُ وَ لَا تُنَازَعُ وَ لَا تُجَارَی وَ لَا تُمَارَی وَ لَا تُخَادَعُ وَ لَا تُمَاکَرُ سُبْحَانَکَ سَبِیلُکَ جَدَدٌ. وَ أَمْرُکَ رَشَدٌ، وَ أَنْتَ حَیٌّ صَمَدٌ. سُبْحَانَکَ قَولُکَ حُکْمٌ، وَ قَضَاؤُکَ حَتْمٌ، وَ إِرَادَتُکَ عَزْمٌ. سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ، وَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ. سُبْحَانَکَ بَاهِرَ الْآیَاتِ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ، بَارِئَ النَّسَمَاتِ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً یَدُومُ بِدَوَامِکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً خَالِداً بِنِعْمَتِکَ. وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً یُوَازِی صُنْعَکَ وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ. وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ کُلِّ حَامِدٍ، وَ شُکْراً یَقْصُرُ عَنْهُ شُکْرُ کُلِّ شَاکِرٍ حَمْداً لَا یَنْبَغِی إِلَّا لَکَ، وَ لَا یُتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَیْکَ حَمْداً یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ یُسْتَدْعَی بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ. حَمْداً یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الْأَزْمِنَهءِ، وَ یَتَزَایَدُ أَضْعَافاً مُتَرَادِفَهءً. حَمْداً یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَهءُ، وَ یَزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی کِتَابِکَ الْکَتَبَهءُ حَمْداً یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَجِیدَ وَ یُعَادِلُ کُرْسِیَّکَ الرَّفِیعَ. حَمْداً یَکْمُلُ لَدَیْکَ ثَوَابُهُ، وَ یَسْتَغْرِقُ کُلَّ جَزَاءٍ جَزَاؤُهُ حَمْداً ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیَّهءِ حَمْداً لَمْ یَحْمَدْکَ خَلْقٌ مِثْلَهُ، وَ لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاکَ فَضْلَهُ حَمْداً یُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِی تَعْدِیدِهِ، وَ یُؤَیَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعاً فِی تَوْفِیَتِهِ. حَمْداً یَجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ، وَ یَنْتَظِمُ مَا أَنْتَ خَالِقُهُ مِنْ بَعْدُ. حَمْداً لَا

حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَی قَوْلِکَ مِنْهُ، وَ لَا أَحْمَدَ مِمَّنْ یَحْمَدُکَ بِهِ. حَمْداً یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ )

*****مناسک حج (فارسی): 393

( بِوُفُورِهِ، وَ تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْکَ حَمْداً یَجِبُ لِکَرَمِ وَجْهِکَ، وَ یُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِکَ. رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی الْمُکَرَّمِ الْمُقَرَّبِ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ، وَ بَارِکْ عَلَیْهِ أَتَمَّ بَرَکَاتِکَ، وَ تَرَحَّمْ عَلَیْهِ أَمْتَعَ رَحَمَاتِکَ. رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهءً زَاکِیَهءً لَا تَکُونُ صَلَاهءٌ أَزْکَی مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهءً نَامِیَهءً لَا تَکُونُ صَلَاهءٌ أَنْمَی مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهءً رَاضِیَهءً لَا تَکُونُ صَلَاهءٌ فَوْقَهَا. رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهءً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهءً تُرْضِیکَ وتَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهءً لَا تَرْضَی لَهُ إِلَّا بِهَا، وَ لَا تَرَی غَیْرَهُ لَهَا أَهْلًا. رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهءً تُجَاوِزُ رِضْوَانَکَ، وَ یَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِکَ، وَ لَا یَنْفَدُ کَمَا لَا تَنْفَدُ کَلِمَاتُکَ. رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهءً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهءِ کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ. رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهءً تُحِیطُ بِکُلِّ صَلَاهءٍ سَالِفَهءٍ وَ مُسْتَأْنَفَهءٍ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ، صَلَاهءً مَرْضِیَّهءً لَکَ وَ لِمَنْ دُونَکَ، وَ تُنْشِئُ مَعَ ذَلِکَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْکَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ زِیَادَهءً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدُّهَا غَیْرُکَ. رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَایِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَهءَ عِلْمِکَ، وَ حَفَظَهءَ دِینِکَ، وَ خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ، وَ حُجَجَکَ

عَلَی عِبَادِکَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیراً بِإِرَادَتِکَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَهءَ إِلَیْکَ، وَ الْمَسْلَکَ إِلَی جَنَّتِکَ رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهءً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ، وَ تُکْمِلُ لَهُمُ الْأَشْیَاءَ مِنْ عَطَایَاکَ وَ نَوَافِلِکَ، وَ تُوَفِّرُ عَلَیْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِکَ وَ فَوَائِدِکَ. رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهءً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا، وَ لَا غَایَهءَ لِأَمَدِهَا، وَ لَا نِهَایَهءَ لِآخِرِهَا. رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ زِنَهءَ عَرْشِکَ وَ مَا دُونَهُ، وَ مِلْ ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ، وَ عَدَدَ أَرَضِیکَ )

*****مناسک حج (فارسی): 394

( وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ، صَلَاهءً تُقَرِّبُهُمْ مِنْکَ زُلْفَی، وَ تَکُونُ لَکَ وَ لَهُمْ رِضًی، وَ مُتَّصِلَهءً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَداً. اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَهءَ إِلَی رِضْوَانِکَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ، والّا - یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَهءُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُؤْمِنِینَ وَ عُرْوَهءُ الْمُتَمَسِّکِینَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِینَ. اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَاناً نَصِیراً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً، وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِکَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِکَتِکَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ. وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ، وَ أَزِلْ بِهِ

النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاهءَ قَصْدِکَ عِوَجاً وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَی أَعْدَائِکَ، وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ، وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ، وَ فِی رِضَاهُ سَاعِینَ، وَ إِلَی نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَهءِ عَنْهُ مُکْنِفِینَ، وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ. اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ، الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ، الْمُقْتَفِینَ آثَارَهُمُ، الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ، الْمُؤْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ، الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ، الْمُجْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ، الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمُ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ. وَ سَلِّمْ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ، وَ اجْمَعْ عَلَی التَّقْوَی أَمْرَهُمْ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُئُونَهُمْ، وَ تُبْ عَلَیْهِمْ، إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ، وَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ، وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهءَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَکَ، وَ مَنَنْتَ فِیهِ )

*****مناسک حج (فارسی): 395

( بِعَفْوِکَ، وَ أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ. اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیْتَهُ لِدِینِکَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِکَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِکَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاهءِ أَوْلِیَائِکَ، وَ مُعَادَاهءِ أَعْدَائِکَ. ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ یَأْتَمِرْ، وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ یَنْزَجِرْ، وَ نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ، لَا مُعَانَدَهءً لَکَ، وَ لَا اسْتِکْبَاراً عَلَیْکَ، بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفاً بِوَعِیدِکَ، رَاجِیاً لِعَفْوِکَ، وَاثِقاً بِتَجَاوُزِکَ، وَ کَانَ أَحَقَّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیْهِ أَلَّا یَفْعَلَ. وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِراً

ذَلِیلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً، مُعْتَرِفاً بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ، مُسْتَجِیراً بِصَفْحِکَ، لَائِذاً بِرَحْمَتِکَ، مُوقِناً أَنَّهُ لَا یُجِیرُنِی مِنْکَ مُجِیرٌ، وَ لَا یَمْنَعُنِی مِنْکَ مَانِعٌ. فَعُدْ عَلَیَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِکَ، وَ جُدْ عَلَیَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیَدِهِ إِلَیْکَ مِنْ عَفْوِکَ، وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ مِنْ غُفْرَانِکَ، وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِکَ، وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْراً مِمَّا یَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَکَ مِنْ عِبَادِکَ وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ وَ نَفْیَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْکَ، وَ أَتَیْتُکَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَی مِنْهَا، وَ تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهءِ إِلَیْکَ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِکَانَهءِ لَکَ، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ، وَ الثِّقَهءِ بِمَا عِنْدَکَ، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِکَ الَّذِی قَلَّ مَا یَخِیبُ عَلَیْهِ رَاجِیکَ. وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهءَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِکَ خِیفَهءً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً، لَا مُسْتَطِیلًا بِتَکَبُّرِ الْمُتَکَبِّرِینَ، وَ لَا مُتَعَالِیاً بِدَالَّهءِ الْمُطِیعِینَ، وَ لَا مُسْتَطِیلًا بِشَفَاعَهءِ الشَّافِعِینَ. وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّهءِ أَوْ دُونَهَا، فَیَا مَنْ لَمْ یُعَاجِلِ الْمُسِیئِینَ، وَ لَا یَنْدَهُ الْمُتْرَفِینَ، )

*****مناسک حج (فارسی): 396

( وَ یَا مَنْ یَمُنُّ بِإِقَالَهءِ الْعَاثِرِینَ، وَ یَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ. أَنَا الْمُسِی ءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ. أَنَا الَّذِی أَقْدَمَ عَلَیْکَ مُجْتَرِئاً. أَنَا الَّذِی عَصَاکَ مُتَعَمِّداً. أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ. أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ. أَنَا

الَّذِی لَمْ یَرْهَبْ سَطْوَتَکَ، وَ لَمْ یَخَفْ بَأْسَکَ. أَنَا الْجَانِی عَلَی نَفْسِهِ أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِیَّتِهِ. أَنَا القَلِیلُ الْحَیَاءِ. أَنَا الطَّوِیلُ الْعَنَاءِ. بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ، بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، وَ مَنِ اجْتَبَیْتَ لِشَأْنِکَ، بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ، وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیَتَهُ کَمَعْصِیَتِکَ، بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِکَ، وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِکَ، تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا، وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِباً. وَ تَوَلَّنِی بِمَا تَتَوَلَّی بِهِ أَهْلَ طَاعَتِکَ وَ الزُّلْفَی لَدَیْکَ وَ الْمَکَانَهءِ مِنْکَ. وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ، وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِی ذَاتِکَ، وَ أَجْهَدَهَا فِی مَرْضَاتِکَ. وَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ، وَ تَعَدِّی طَوْرِی فِی حُدُودِکَ، وَ مُجَاوَزَهءِ أَحْکَامِکَ. وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ یَشْرَکْکَ فِی حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِی. وَ نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَهءِ الْغَافِلِینَ، وَ سِنَهءِ الْمُسْرِفِینَ، وَ نَعْسَهءِ الْمَخْذُولِینَ وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِینَ، وَ اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِینَ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِینَ. وَ أَعِذْنِی مِمَّا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ، وَ یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ، وَ یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهءَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ، وَ الْمُشَاحَّهءَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدْتَ. وَ لَا تَمْحَقْنِی فِیمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّینَ بِمَا أَوْعَدْتَ وَ لَا تُهْلِکْنِی مَعَ مَنْ تُهْلِکُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِکَ وَ لَا تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِکَ وَ نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَهءِ، وَ خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَی، وَ أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ. وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَدُوٍّ یُضِلُّنِی، وَ هَوًی یُوبِقُنِی، وَ مَنْقَصَهءٍ تَرْهَقُنِی وَ لَا

تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِکَ وَ لَا تُؤْیِسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیکَ فَیَغْلِبَ عَلَیَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لَا تَمْنَحْنِی بِمَا لَا طَاقَهءَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی )

*****مناسک حج (فارسی): 397

( مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ. وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یَدِکَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیْرَ فِیهِ، وَ لَا حَاجَهءَ بِکَ إِلَیْهِ، وَ لَا إِنَابَهءَ لَهُ وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ، وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیْهِ الْخِزْیُ مِنْ عِنْدِکَ، بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهءِ الْمُتَرَدِّینَ، وَ وَهْلَهءِ الْمُتَعَسِّفِینَ، وَ زَلَّهءِ الْمَغْرُورِینَ، وَ وَرْطَهءِ الْهَالِکِینَ. وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ، وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ، وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیداً، وَ تَوَفَّیْتَهُ سَعِیداً وَ طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ، وَ یَذْهَبُ بِالْبَرَکَاتِ وَ أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ، وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِکُهُ إِلَّا بِکَ عَمَّا لَا یُرْضِیکَ عَنِّی غَیْرُهُ وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهءٍ تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِیلَهءِ إِلَیْکَ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْکَ. وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ هَبْ لِی عِصْمَهءً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ، وَ تَقْطَعُنِی عَنْ رُکُوبِ مَحَارِمِکَ، وَ تَفُکَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ. وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا، وَ سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ، وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِکَ، وَ جَلِّلْنِی سَوَابِغَ نَعْمَائِکَ، وَ ظَاهِرْ لَدَیَّ فَضْلَکَ وَ طَوْلَکَ وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ، وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّهءِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ. وَ لَا تُخْزِنِی

یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ، وَ لَا تَفْضَحْنِی بَیْنَ یَدَیْ أَوْلِیَائِکَ، وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ، وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِیَ بِمَا أَوْلَیْتَنِیهِ، وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَیْتَهُ إِلَیَّ. وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی إِلَیْکَ فَوْقَ رَغْبَهءِ الرَّاغِبِینَ، وَ حَمْدِی إِیَّاکَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِینَ وَ لَا تَخْذُلْنِی عِنْدَ فَاقَتِی إِلَیْکَ، وَ لَا تُهْلِکْنِی بِمَا. أَسْدَیْتُهُ إِلَیْکَ، وَ لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَکَ، فَإِنِّی لَکَ مُسَلِّمٌ، أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّهءَ لَکَ، وَ أَنَّکَ أَوْلَی بِالْفَضْلِ، وَ أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ، وَ أَهْلُ التَّقْوَی، وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَهءِ، وَ أَنَّکَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَی مِنْکَ بِأَنْ تُعَاقِبَ، وَ أَنَّکَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْکَ إِلَی أَنْ تَشْهَرَ. فَأَحْیِنِی حَیَاهءً طَیِّبَهءً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ، )

*****مناسک حج (فارسی): 398

( وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَیْثُ لَا آتِی مَا تَکْرَهُ، وَ لَا أَرْتَکِبُ مَا نَهَیْتَ عَنْهُ، وَ أَمِتْنِی مِیتَهءَ مَنْ یَسْعَی نُورُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ. وَ ذَلِّلْنِی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِکَ، وَ ضَعْنِی إِذَا خَلَوْتُ بِکَ، وَ ارْفَعْنِی بَیْنَ عِبَادِکَ، وَ أَغْنِنِی عَمَّنْ هُوَ غَنِیٌّ عَنِّی، وَ زِدْنِی إِلَیْکَ فَاقَهءً وَ فَقْراً. وَ أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَهءِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ، وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ، تَغَمَّدْنِی فِیمَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ، وَ الْآخِذُ عَلَی الْجَرِیرَهءِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهءً أَوْ سُوءاً فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذاً بِکَ، وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهءٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِیمَ فَوَائِدِکَ بِحَوَادِثِهَا، وَ لَا تَمْدُدْ لِی مَدّاً یَقْسُو مَعَهُ قَلْبِی، وَ لَا تَقْرَعْنِی

قَارِعَهءً یَذْهَبُ لَهَا بَهَائِی، وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَهءً یَصْغُرُ لَهَا قَدْرِی وَ لَا نَقِیصَهءً یُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَکَانِی. وَ لَا تَرُعْنِی رَوْعَهءً أُبْلِسُ بِهَا، وَ لَا خِیفَهءً أُوجِسُ دُونَهَا، اجْعَلْ هَیْبَتِی فِی وَعِیدِکَ، وَ حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِکَ وَ إِنْذَارِکَ، وَ رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهءِ آیَاتِکَ. وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ، وَ تَجَرُّدِی بِسُکُونِی إِلَیْکَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ، وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ، وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ. وَ لَا تَذَرْنِی فِی طُغْیَانِی عَامِهاً، وَ لَا فِی غَمْرَتِی سَاهِیاً حَتَّی حِینٍ، وَ لَا تَجْعَلْنِی عِظَهءً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَکَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ، وَ لَا فِتْنَهءً لِمَنْ نَظَرَ، وَ لَا تَمْکُرْ بِی فِیمَنْ تَمْکُرُ بِهِ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیْرِی، وَ لَا تُغَیِّرْ لِی اسْماً، وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْماً، وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُواً لِخَلْقِکَ، وَ لَا سُخْرِیّاً لَکَ، وَ لَا تَبَعاً إِلَّا لِمَرْضَاتِکَ، وَ لَا مُمْتَهَناً إِلَّا بِالِانْتِقَامِ لَکَ. وَ أَوْجِدْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ، وَ حَلَاوَهءَ رَحْمَتِکَ وَ رَوْحِکَ وَ رَیْحَانِکَ، وَ جَنَّهءِ نَعِیمِکَ، وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهءٍ مِنْ سَعَتِکَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِیمَا یُزْلِفُ لَدَیْکَ وَ عِنْدَکَ، وَ أَتْحِفْنِی بِتُحْفَهءٍ مِنْ تُحَفَاتِکَ. وَ اجْعَلْ تِجَارَتِی رَابِحَهءً، وَ کَرَّتِی غَیْرَ خَاسِرَهءٍ، وَ أَخِفْنِی مَقَامَکَ، وَ شَوِّقْنِی لِقَاءَکَ، وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهءً نَصُوحاً لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِیرَهءً وَ لَا کَبِیرَهءً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهءً وَ لَا سَرِیرَهءً. )

*****مناسک حج (فارسی): 399

( وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخَاشِعِینَ، وَ کُنْ لِی کَمَا تَکُونُ لِلصَّالِحِینَ، وَ حَلِّنِی حِلْیَهءَ الْمُتَّقِینَ، وَ اجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْغَابِرِینَ، وَ ذِکْراً نَامِیاً فِی

الْآخِرِینَ، وَ وَافِ بِی عَرْصَهءَ الْأَوَّلِینَ. وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ، عَلَیَّ، وَ ظَاهِرْ کَرَامَاتِهَا لَدَیَّ، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِکَ یَدِی، وَ سُقْ کَرَائِمَ مَوَاهِبِکَ إِلَیَّ، وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ، وَ جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهءِ لِأَحِبَّائِکَ. وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنّاً، وَ مَثَابَهءً أَتَبَوَّؤُهَا، وَ أَقَرُّ عَیْناً، وَ لَا تُقَایِسْنِی بِعَظِیمَاتِ الْجَرَائِرِ، وَ لَا تُهْلِکْنِی یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ، وَ أَزِلْ عَنِّی کُلَّ شَکٍّ وَ شُبْهَهءٍ، وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقاً مِنْ کُلِّ رَحْمَهءٍ، وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِکَ، وَ وَفِّرْ عَلَیَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِکَ. وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَکَ، وَ هَمِّی مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَکَ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَکَ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ، وَ اجْمَعْ لِیَ الْغِنَی وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَهءَ وَ الْمُعَافَاهءَ وَ الصِّحَّهءَ وَ السَّعَهءَ وَ الطُّمَأْنِینَهءَ وَ الْعَافِیَهءَ. وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ، وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ، وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ، وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ. وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً، وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ کِتَابِکَ یَداً وَ نَصِیراً، وَ حُطْنِی مِنْ حَیْثُ لَا أَعْلَمُ حِیَاطَهءً تَقِینِی بِهَا، وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رِزْقِکَ الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیْکَ مِنَ الرَّاغِبِینَ، وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَکَ، إِنَّکَ خَیْرُ الْمُنْعِمِینَ وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهءِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ، یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ، وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَبَدَ الْآبِدِین.َ» )

*****مناسک حج (فارسی): 400

صفحه فارغه

(مطابق للمطبوع)

*****مناسک حج (فارسی): 401

دعاء امام زین العابدین(علیه السلام) در روز عرفه

مناسک حج

مقدمه.. .... ص: 5

وجوب حج.. .... ص: 7

شرایط وجوب حج.. .... ص: 10

بلوغ.. .... ص: 10

عقل. .... ص: 13

ستطاعت. .... ص: 15

سعه وقت. .... ص: 15

امنیت وسلامتی. .... ص: 16

*****مناسک حج (فارسی): 402

زاد وراحله. .... ص: 18

رجوع به کفایت. .... ص: 21

حج با مال غصبی. .... ص: 41

حج زن وزوجه. .... ص: 43

نذر مزاحم حج. .... ص: 43

کفایت نایب گرفتن از میقات. .... ص: 44

وصیت به حج

احکام نیابت. .... ص: 65

*****مناسک حج (فارسی): 403

حج مستحبی. .... ص: 80

اقسام عمره

اقسام حج. .... ص: 88

حج تمتع

اعمال عمره تمتع

اعمال حج تمتع. .... ص: 94

شرایط حج تمتع. .... ص: 96

حج افراد. .... ص: 103

حج قران. .... ص: 106

میقات های احرام

1 - مسجد شجره. .... ص: 108

*****مناسک حج (فارسی): 404

2 - وادی عتیق. .... ص: 109

3 - جحفه. .... ص: 110

4 - یلملم. .... ص: 111

5 - قرن المنازل. .... ص: 111

6 - مکه مکرمه. .... ص: 111

7 - منزل خود شخص. .... ص: 112

8 - جعرانه. .... ص: 112

9 - محاذات مسجد شجره. .... ص: 113

10 - ادنی الحل. .... ص: 114

احکام میقات ها. .... ص: 114

کیفیت احرام

نیت، ی. .... ص: 125

تلبیه. .... ص: 127

*****مناسک حج (فارسی): 405

پوشیدن دو جامه احرام. .... ص: 132

تروک احرام. .... ص: 136

- شکار حیوان صحرایی. .... ص: 139

کفارات شکار. .... ص: 142

نزدیکی با زنان. .... ص: 147

- بوسیدن زن. .... ص: 152

- لمس زن. .... ص: 153

- نگاه کردن به زن وملاعبه با او. .... ص: 153

- استمناء. .... ص: 155

- عقد نکاح. .... ص: 156

استعمال

بوی خوش. .... ص: 158

پوشیدن لباس دوخته بر مردان. .... ص: 159

سرمه کشیدن. .... ص: 161

نگاه کردن در آینه. .... ص: 162

*****مناسک حج (فارسی): 406

پوشیدن چکمه وجوراب. .... ص: 163

دروغ ودشنام. .... ص: 164

جدال نمودن. .... ص: 165

کشتن جانور بدن. .... ص: 166

زینت نمودن. .... ص: 167

مالیدن روغن به بدن. .... ص: 168

جدا نمودن مو از بدن. .... ص: 169

پوشانیدن سر بر مردان. .... ص: 171

پوشانیدن رو بر زنان. .... ص: 172

زیر سایه رفتن مردان. .... ص: 173

- بیرون آوردن خون از بدن. .... ص: 176

ناخن گرفتن. .... ص: 176

دندان کندن. .... ص: 178

- برداشتن سلاح. .... ص: 178

1 - شکار در حرم. .... ص: 179

2 - کندن درخت وگیاه حرم. .... ص: 180

*****مناسک حج (فارسی): 407

جای کشتن کفارات. .... ص: 181

طواف

: نیت. .... ص: 183

طهارت از حدث. .... ص: 183

حیض شدن در عمره تمتع

حیضش هنگام احرام. .... ص: 187

حیضش بعد از بستن احرام. .... ص: 187

از شرایط طواف، طهارت. .... ص: 192

واجبات طواف

نقص در طواف

زیادی در طواف

شک در عدد اشواط

*****مناسک حج (فارسی): 408

نماز طواف

سعی

سعی یعنی چه؟

احکام سعی. .... ص: 221

شک در سعی. .... ص: 225

تقصیر

واجبات حج

1 - احرام حج. .... ص: 229

2 - وقوف در عرفات. .... ص: 233

3 - وقوف در مزدلفه. .... ص: 238

*****مناسک حج (فارسی): 409

درک وقوفین. .... ص: 240

واجبات منی. .... ص: 243

1 - رمی جمره عقبه. .... ص: 243

2 - ذبح ونحر در منی. .... ص: 247

مصرف قربانی. .... ص: 256

3 - حلق یا تقصیر. .... ص: 258

طواف حج ونماز آن وسعی. .... ص: 262

طواف نساء ونماز آن. .... ص: 265

بیتوته در منی. .... ص: 269

رمی جمرات.

.... ص: 272

احکام مصدود

*****مناسک حج (فارسی): 410

احکام محصور

آداب ومستحبات حج. .... ص: 285

مستحبات سفر. .... ص: 286

مستحبات احرام. .... ص: 287

مکروهات احرام. .... ص: 293

مستحبات دخول حرم. .... ص: 294

مستحبات دخول مکه معظمه. .... ص: 295

آداب مسجد الحرام. .... ص: 296

آداب ومستحبات طواف. .... ص: 302

مستحبات نماز طواف. .... ص: 306

مستحبات سعی. .... ص: 308

مستحبات احرام تا وقوف به عرفات. .... ص: 313

مستحبات وقوف به عرفات. .... ص: 315

مستحبات وقوف به مزدلفه. .... ص: 324

مستحبات رمی جمرات. .... ص: 327

مستحبات هدی. .... ص: 329

مستحبات حلق. .... ص: 330

مسحبات طواف حج ونماز آن وسعی. .... ص: 331

*****مناسک حج (فارسی): 411

مستحبات منی. .... ص: 333

مستحبات دیگر مکه معظمه. .... ص: 334

طواف وداع. .... ص: 338

زیارت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از حج. .... ص: 340

زیارت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم). .... ص: 340

زیارت حضرت صدیقه(علیها السلام). .... ص: 341

زیارت جامعه. .... ص: 342

دعاء امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه. .... ص: 347

دعاء امام زین العابدین(علیه السلام) در روز عرفه. .... ص: 391

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109