عنوان : وضعيت شيعه در عربستان
پديدآورندگان : مهدوي راد، محمد علي، 1334-(پديدآور)
منشأ مقاله: فصلنامه ميقات حج، زمستان 1373، ش 10
آنچه در پي ميآيد گزارشي است از چگونگي وضع شيعيان در عربستان، كه بر اساس آگاهيهاي برگرفته شده از شاهدان عيني و شيعيان آن ديار و گفتگو با مردمان آن سامان به قلم آمده است؛ از اين رو نميتوان از آن انتظار پژوهشي دقيق و مستند بر آمار و واقعيتهاي ملموس و با دقت در همه جوانب را انتظار برد. اين مجموعه به قلم آمده بود تا در گزارش حج سال 1372 كه با عنوان «با كاروان عشق» نشر يافته است، منتشر شود، امّا به لحاظي در آن مجموعه نيامد و اكنون مجال نشر مييابد. براي آگاهي از چگونگي وضع شيعيان در آن ديار، خواندن كتاب «الشيعه فـي المملكـة الـعـربية السعوديه» جلـد دوّم «العهـدالسعـودي 1913 ـ 199» سودمند است. در مدينه شهر پيامبر ـ ص ـ شهر رسالت، شهر امامت، دياري كه قرنها چهرههاي بلند تشيّع و ستيغ انديشان علوي را در كوي و برزنش جاي داده بود. شهري كه روزگاري كوچه بنيهاشم در قلب آن چونان دُر ميدرخشيد، زماني فاطميان بر آن سلطه داشتند و مدتي زيديان بر آن ديار حكم ميراندند. آري اين شهر كه روزگاري آميخته بود با ياد علي و آل علي ـ عليهمالسلام ـ اكنون چگونه است؟ شيعيان در آن ديار چه ميكنند؟ جمعيت شيعيان چه اندازه است و چگونه روز ميگذرانند، در گوشه و كنار ديگر حجاز و عربستان چگونهاند و بر شيعيان چه ميگذرد؟! شيعيان در اين ديار هماره استقلال مذهبي و هويت مكتبي خويش را حفظ كردهاند؛ و عليرغم محدوديتها و دشواريهايي كه در حاكميت آل سعود بر آنها روا شده است، همچنان استوار و با صلابت ايستادهاند. يكي از آشنايان به وضع شيعيان در مدينه ـ و از شيعيان اين ديار ـ در گفتگويي مستقيم ميگويد: تعداد شيعيان مدينه حدود سي هزار نفر و تعداد سادات مدينه حدود سيزده هزار نفر است در مدينه حدود 20 حسينيه وجود دارد. بسياري از شيعيان مدينه تهيدست هستند. وضعيت به جهات گونهگون اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، چندان مناسب نيست. شيعيان «احساءِ»، «قطيف»، و «دمام» نيز وضع بهتري از اينان ندارند. گو اين كه آنان از آزادي عمل و فعاليت بيشتري برخوردارند. شيعيان مناطق ياد شده به لحاظ حضور عالمان شيعه در آن ديار، آگاهيهاي فرهنگي خوبي دارند. گفتگو با آنان بويژه تحصيل كردههايشان، نشان ميدهد كه در آگاهي از جاريهاي جهان اسلام ازسطح مطلوبي برخوردارند. پيگيري آنان از مسائل و مواضع سياسي ـ فرهنگي ايران و آگاهيشان از تحوّلات دروني جامعه ايراني و حتّي تحوّلات حوزوي، اعجابآور است. سؤالها از چگونگي مرجعيت و رهبري، تفكيك وظايف اين دو نهاد، تحولات حوزه علميه قم و... همه نشانگر حساسيّت و اطلاعات بالاي آنان از ايران و مسائل ايران است. آشنايي آنان با وضع اجتماعي و سياسي خودشان و لزوم موضعگيريهاي مناسب نيز نشان ميدهد كه دست كم نسل تحصيكرده آنان موضع اجتماعي و سياسي خود را بدرستي درمييابند. دانشجويي ميگفت: ما در دبيرستانها در نماز جماعت شركت ميكرديم و به فتواي امام عمل ميكرديم و مُهر نميگذاشتيم تا هماهنگي خود را با آنان حفظ كنيم ولي آنان برخورد مناسبي با ما نداشتند و هيچگاه بديده اعتماد بر ما نمينگريستند، و با ما گرم نميگرفتند. بهرحال شيعيان هوشمند و آگاه آن ديار؛ بويژه در سه منطقه ياد شده، به نيكي دريافتهاند كه براي حضور عيني در اجتماع و تداوم حيات فرهنگي، اجتماعي و سياسي، بايد حزم، دورانديشي و استوارنگري را پيشه سازند و چنين نيز كردهاند. آنان در موضع مذهبي با صلابت هستند اما در برخورد، با تسامح و هوشمند. در مدينه، شيعيان در قسمتهاي مختلف شهر سكونت دارند، آنان پيشتر و قبل از توسعه جديد شهر در بخشهاي جنوبي و شرقي، در حاشيه مسجدالنبي نيز زندگي ميكردند؛ اما اكنون بيشتر در محلّه عزيات، خيابان علي بن ابيطالب، حوالي مسجد قبا، خيابانهاي قربان، گاز و طالع ساكن هستند. هنگامه حج و فرا رسيدن ايّام مراسم حج، همه ساله سبب خوشنودي آنان است، آنان در اين روزها كساني را مينگرند كه براحتي ميتوانند در برابر آنها راز دل بگشايند و از آرمانها، دردها و رنجهايشان سخن بگويند. در سعي صفا و مروه متوجه شدم حجگزاري كه در پيش رويم حركت ميكند، از ديار ديرپاي قطيف است، دست بر شانهاش نهادم و گفتم «بارك اللّه بقطيف»، نگاهم كرد، چهرهاش شكُفت و گفت: ايراني هستي؟ گويا انتظار نداشت كسي جز ايراني بر او و سرزمينش درود بفرستد. آغوشش را باز كرد و چون برادري كه سالها هجران كشيده، مرا بغل گرفت، راز دل گشود و از حقايق تلخ و شيرين بسياري گفتگو كرد. جواني بسيار مطلع و آگاه با درد دلهاي بسيار در مقابل حجر اسماعيل با ما سخن گفت. او بر اين باور بود كه هوشمندي شيعيان ميتواند در چگونگي روابط آنان با حكومت و ايجاد مناسبات درست و سودمند كمك شايان توجهي كند. گزارش ديگر نشانگر آن است كه: رفتار اصولي و استوار شيعيان عربستان بسياري از تبليغات سوء وهابيان عليه آنان را خنثي كرده است. اين مطلب تا بدان حدّ است كه حساسيتهاي منفي، عليه شيعه در دانشگاه رياض كم رنگ شده است. برخي ديگر از گزارشها نيز نشانگر آن بود كه: وضع اقتصادي شيعيان رو به بهبودي است و بعضا از گرفتن كمكها خودداري كردهاند. شيعيان قطيف و احساء از روحيّه حماسي بالايي برخوردارند. جواني به نام «علي» از ديار قطيف كه در دعاي كميل مدينه شركت كرده بود، ميگفت: من ميدانم كه اينها فيلمبرداري ميكنند و حضور ما را كنترل ميكنند، امّا من هراسي ندارم. او با اين كه از عدم امكان سفر به مكه اندوهگين بود امّا به موضع قاطع و انقلابيش افتخار ميكرد. امسال از آغاز ايام حج بر در حسينيه شيعيان در نگاشته كوچك نوشته شده بود: كه شيعيان ايران به آنجا مراجعه نكنند. اين تشديد و منع در روزهاي پاياني سال گذشته ايام حج نيز اعمال شده بود، [1] امّا امسال از آغاز گويا چنين سختگيريها اعمال ميشده است. دو نفر از روحانيون به قصد شركت در نماز جماعت آقاي عمراوي به مسجد وي ميروند از آنها خواسته ميشود كه در آنجا نمانند، آنان ميگويند قبل از ايّام حج از آقاي عمراوي خواستهاند كه در ايّام حج، وي با ايرانيان ارتباط نداشته باشد. دانشجويي از دمّام، نيز گزارش ميدهد كه: فشار بر شيعيان عربستان بسيار زياد است و آنها بخاطر شيعه بودن از بسياري از حقوق و موقعيتهاي اجتماعي محرومند. در گفتگويي ديگر شيعيان مدينه اظهار ميكنند: وضع ما در اين ديار خوب نيست و ما در حالت بسيار بدي بسر ميبريم، البته امسال از جهاتي وضع بهتر است و در نهايت بايد بگوييم كه چگونگي اوضاع ما و رفتار حكومت با ما تا حدود زيادي بستگي به چگونگي ارتباط ايران با عربستان دارد. چند تن از شيعيان را دستگير كرده بودند كه با بهبودي روابط رها كردند. همه چيز ما، حركت، زندگي و اجتماعات ما زير نظر است. ما نياز شديد به كتابهاي شيعي و آثار اسلامي داريم و نميتوانيم به دست بياوريم، ما شرايط شما (ايرانيان) را درك ميكنيم ولي شما هم ما را فراموش نكنيد. روزي در جمع برخي از استادان و دانشوران به آهنگ ديدار از آثار تاريخي در مدينه، به گشت و گذار پرداختيم و براي رديابي «مسجدالشمس» به منطقهاي كه آن مسجد واقع بوده است رفتيم. در كناري تني چند از پيرمردان حصيري گسترده بودند، و با قلياني كه در وسط نهاده بودند لحظهها را ميگذراندند، از جمع ما استقبال خوشي كردند و سؤالات ما را با دقت جواب دادند، آنان ميگفتند در ايام سوگواري ما به سختي جمع ميشويم يكي از اين خانهها را حسينيه قرار دادهايم و عزاداري ميكنيم. پس از اندكي گفتگو از چگونگي حال و هواي آنان، دريافتيم كه از توقف بسيار ما بيم دارند براي آنان آرزوي توفيق كرده و جدا شديم. چنان كه در برخي بخشهاي اين گزارش آوردهايم [2] وهابيان با ذهني آلوده و تفكر انحرافي با شيعه برخورد ميكنند، آنان به هيچ روي از حقيقت انديشه شيعي آگاهي ندارند. يكي از عالمان سنگال در مدينه به كتابفروشي مراجعه ميكند و از كتابهاي شيعي جستجو ميكند، او در پاسخ ميگويد: اينجا مدينه است، شهري مقدس، در اين شهر مقدس اسم شيعه را كه كافر هستند بزبان نياور. با اين پندار طبيعي است كه شيعيان وضع مناسبي در محيط عربستان كه در نهايت در سيطره فكري وهابيان است، نداشته باشند. در پايان اين گزارش گونه، گفتگوي تنبهآفريني را كه نويسندهاي به قلم كشيده است ميآوريم: از يكي از كتابفروشيهاي اطراف مسجدالحرام، سراغ «سفينةالبحار» را گرفتم. گفت: چنين كتابي را نديدهام، از كيست؟ گفتم: از محدّث قمّي. گفت: از ائمّه اهل سنت و جماعت هرچه بخواهي داريم، صحيح بخاري، سنن بيهقي و... گفتم: ما در ايران، در كتابفروشيها و كتابخانههايمان به وفور، كتب شما را داريم. هم مطالعه ميشود و هم خريد و فروش، شما چطور از كتب شيعه هيچ نداريد؟ گفت: ما كتب مجوسيان را توزيع نميكنيم. من كه انتظار چنين سخني را از يك فرد آشنا به كتاب نداشتم، گفتم: اعتقاد و دين، مربوط به كشور و شهر خاصّي نيست، به صرف ايراني بودن نميتوان كسي را مجوس دانست. درست است كه ايران، قبل از اسلام دين زردشتي داشت، ولي ايرانيان از آيين حضرت رسول ـ ص ـ استقبال كردند و از مسلمانان راستين شدند. از جمله سلمانِ فارسي كه از ايران بود. گفت: پيامبر او را «سلمان محمدي» خطاب كرد. گفتم: اين از شدّت ايمان و بخاطر فضيلت بسيار و قرب سلمان به حضرت رسول بود. گفت: ايراني مجوس است. گفتم: اوّلاً ـ ما مسلمانيم و از ايران براي زيارت خانه خدا و مرقد مطهر پيامبر ـ ص ـ آمدهايم. مجوسيها كجا به حج ميآيند؟! ثانيا ـ بسياري از دانشمندان بزرگ شما اهل سنت، ايراني بودهاند. مثلاً بعضي از نويسندگان صحاح و سنن شما، مثل بيهقي، بخاري، ترمذي، نسائي، ابن ماجه و... ايراني هستند. ابو حنيفه، پيشواي مذهب حنفي، ايراني است. مفسّرين مشهوري چون طبري، زمخشري، فخر رازي و... همه ايراني بودند. اگر صِرف ايراني بودن دليل بر مجوسيّت است، پس بايد اين علما هم مجوسي باشند! صداي اذان برخاست، خداحافظي كردم و به طرف مسجدالحرام روانه شدم. بهرحال در فضا و محيطي كه بگفته دانشمند و دانشجويي هوشمند و شيعي، حقد، كينه و يكسر كذب و جعل از شيعه در دانشگاهها و محيطهاي علمي تدريس و عرضه ميشود و به گفته دانشجويي منصف و كتابخوان ـ پس از گفتگو و مباحثه ـ: متأسفانه همه آگاهي ما ـ دانشجويان دانشگاههاي سعودي ـ از شيعه مستند است به منابع فرقهشناسي كه هيچكدام از آنها به منابع اصيل خود شيعه مستند نيست. باري، آيا در چنين فضايي جز اين ميتوان انتظار داشت؟ خوب است اينجا خاطرهاي ديگر را نيز نقل كنم: در يك كتابفروشي بسيار بزرگ در مدينه كه كتابهاي متعدّدي عليه شيعه داشت، با جواني افغاني كه دانشجوي دانشگاه مدينه بود سخن گفتم. از كشورم سئوال كرد، گفتم ايرانيم، از مذهبم سؤال كرد، گفتم شيعي هستم. شانههايش را بالا انداخت و با بياعتنايي سخني ناروا گفت. من با خوشرويي گفتم چرا چنين داوري ميكني، او سخنان تباه بسياري را كه از استادانش فراگرفته بود براي من بافت و در نهايت گفت شما معتقد به تحريف قرآن هستيد، قرآني جز اين قرآن داريد، و روايات در منابع شما درباره تحريف بسيار است من پاسخ گفتم، و تأكيد كردم كه عالمان محقق شيعه بر اين باور نيستند و اين روايات را قبول ندارند، او گفت وعده ميگذاريم و من فردا كتابي ميآورم كه اين مطالب از منابع مهم شما نقل كرده است. گفتم لازم نيست بياوريد، من آن كتاب را ديدهام، خواندهام سخن استواري ندارد، گفت: من نگفتهام چه كتابي، چگونه ميگويي من آن را ديدهام. گفتم مگر مرادت كتاب «الشيعه والقرآن» احسان ظهير الهي نيست؟! جوان بهتش زد، و بالمرّه آرام شد و من ادامه دادم و آنگاه گفتم اكنون با هم فارسي حرف ميزنيم؛ و فارسي حرف زديم و او سبكبال از آنچه فهميده و شرمسار از داوري پيشين، مدّت زياد با من به گفتگو نشست و براي روز بعد وعده ديدار نهاد و.... اكنون لازم است خلاصه گزارشي را بياوريم كه از يكسوي حقايق قابل توجهي درباره حضور فيزيكي، فكري، اجتماعي و سياسي شيعيان در عربستان دارد و از سوي ديگر نشانگر آن چيزي است كه پيشتر آورديم، از نتيجه برخوردهاي هوشمندانه و دقيق شيعيان آن ديار. در اين گزارش يكي از وهابيان به نام ناصر بن سليمان العمر حضور جدّي شيعيان در عربستان را نمايانده و به مسؤولان آن كشور در اين باره هشدار داده است. لحن گزارش گزنده است و كينهتوزانه، ما گزارش را خلاصه كردهايم امّا در لحن آن تغييري ندادهايم تا نشانگر جرياني باشد از برخورد با شيعيان در آن ديار.
حضرت شيخ عبدالعزيز بن عبداللّه بن باز (حفظه اللّه) حضرات گرامي، اعضاي كبار العلماء (وفّقهم اللّه) سلام عليكم به استناد حديث نبوي «الدّينُ نصيحةٌ» بر خود واجب ميدانم در اين يادداشت شما را نسبت به خطر رافضيان و فعاليتهاي آنان و اهداف پنهان و خطرناكشان باخبر سازم. سـروران! من اين حقايق را در اختيار شما ميگذارم و شما خود ميدانيد براي برائت ذمّه و كمك به مسلمانان چگونه عمل كنيد.
رافضيان مدعي هستند كه 25% از شهروندان اين كشور را آنان تشكيل ميدهند. ليكن در حقيقت، تعدادشان به 5% نيز نميرسد. آنان سخت هوادار ازدواج در سنين پايين، تكثير نسل و داشتن همسران متعدّد هستند و هر روزه در قطيف اعلاميههايي بر در و ديوار ميبينيم كه خبر از مراسم ازدواجهاي متعدد ميدهد؛ مثلاً تنها در يك شب، در سيهات، طي يك جشن 44 زوج ازدواج كردند كه اين مطلب، بيخبرانه و سادهلوحانه مورد استقبال و تشويق مطبوعات و جرايد نيز قرار گرفت.
1ـ تعليمات عمومي در كليه روستاهاي قطيف مدارسي وجود دارد كه مملو از دانشآموزان است. 2ـ آموزش حرفهاي آموزشگاههاي حرفهاي، صنعتي و بهداشتي و دانشكدههاي فني، پر است از رافضيان؛ زيرا آنان، برخلاف بيشتر اهل سنت، ميل و علاقه غريبي به آموختن اين هنرها دارند. لذا در قطيف آموزشگاه خاصي براي تعليمات حرفهاي و يك دبيرستان بازرگاني وجود دارد. 3ـ آموزش عالي آنان حضور فعالي در دانشگاهها دارند و از آنها بسيار بهره ميبرند. براي نمونه به آمار زير بنگريد: دانشگاه ملك فيصل در دمام و احساء: رافضيان در اين دانشگاه در پي تخصصهاي قوي و علمي هستند. همچنان كه در رشتههاي ادبيات و زبان عربي به تحصيل اشتغال دارند. آنان در برخورد با اساتيد به شبههانگيزي ميپردازند و در جاهاي مختلف دانشگاه نماز ميخوانند. دانشگاه نفت و معدن ملك فهد در ظهران: برخي از رافضيان در رشتههاي حساسِ نفت، به تحصيل مشغولند و عدهاي حتي به استادي در اين دانشگاه دست يافتهاند. دانشگاه ملك سعود در رياض: تعداد بسياري از رافضيان كه از منطقه شرقي ميآيند، به تدريس در اين دانشگاه مشغولند. برخي از دانشجويان رافضي به توزيع پارهاي نوشتهها كه بيانگر عقايد آنان است، دست ميزنند و حتي اطلاعيههاي مربوط به برپايي جشن عروسي در حسينيههاي خود را به در و ديوار ميزنند و همچنين كارگران و دانشجويان خارجي را به مذهب باطل! خود فرا ميخوانند.
1ـ معلمان. كمتر مدرسهاي در منطقه شرقي يافت ميشود كه در آن معلمي رافضي يافت نشود. بيشتر معلمان رافضي در علوم، رياضيات، زبان و علوم اجتماعي تخصّص يافته و تا آن جا پيش رفتهاند كه در اين دروس، منطقه را از معلمين ديگر بينياز كردهاند. در مدينه و روستاهاي اطراف آن بيش از 300 معلم رافضي وجود دارد. آنان چه در داخل مدرسه ـ روزنامههاي ديواري و جز آن ـ و چه در فعاليتهاي خارج از مدرسه مانند سفرها، سخت فعاليت ميكنند و ميكوشند دل دانشآموزان را به دست آورند و سپس آنان را وسوسه كنند و دچار شبهه سازند. اين مطلب در مورد معلمان زن نيز صادق است. آنان در قطيف و روستاهاي آن و مناطق سني نشين ـ چه دور و چه نزديك ـ درس ميدهند و تعداد معلمان زن رافضي در منطقه مدينه نبوي نزديك به 300 تن ميرسد. طبيعي است كه زنان و مردان معلم رافضي، از مذهب خود دفاع ميكنند و با نشان دادن اخلاقي خوش و ارائه الگويي خوب، ميكوشند تا احساسات اهل سنت را تحت كنترل خود درآورده و دلهاي آنان را تسخير كنند. حال چه خطري بر معتقدات اهل سنت، مهمتر از آن است كه معلمان ـ مرد و زن ـ رافضي و بدعتگذار الگوي جوانانشان باشند؟! «لا حول و لا قوة الا باللّه و اليه المشتكي»(!) 2ـ اداريها. كافي است بدانيد غالب مديران، ناظمان و گردانندگان مدارس قطيف و روستاهاي آن رافضي هستند. نتيجه بودن اين تعداد فراوان از رافضيان در عرصه آموزش و پرورش، آن است كه اينك خواستار انجام خدمات آموزشگاهي بيشتري مانند ايجاد دانشگاه در قطيف يا ايجاد شعبههاي دانشگاهي در آن جا شدهاند و حتي خواهان ايجاد نظام آموزشي منطبق بر عقايدشان در مناطقي كه اكثريت آن رافضي هستند، شدهاند.
رافضيان در بسياري از ادارات و مؤسسات دولتي و غير دولتي نفوذ كردهاند و در برخي از آنها مانند وزارت كشاورزي، وزارت بهداشت، وزارت برق و پست و تلفن و وزارت تبليغات، اكثريت را تشكيل ميدهند. عجيب آن كه در وزارت حج و اوقاف نيز تعدادي از آنان يافت ميشوند. اما در بخشهاي نظامي، وزارت دفاع، نيروي انتظامي و راهنمايي و رانندگي تعدادشان بسيار است همچنان كه در نيروي دريايي ـ كه بسيار حسّاس است ـ كساني از آنان به رتبههاي بالا دست يافتهاند. آنان نفوذ گستردهاي در ادارات دولتيِ مدينه پيامبر ـ ص ـ بويژه بهداشت و راهنمايي و رانندگي اين شهر دارند.
رافضيان علاوه بر قطيف، در دمام، جبيل و ديگر شهرهاي اين سرزمين، فعاليّت تجاري گسترده و قابل توجهي دارند. برخي از تاجران رافضي شهرت بسيار كسب كردهاند و شركتهايشان معروف است مانند: «شركة المخابزالوطنيّه» كه به توليد انواع نان و لبنيات ميپردازند. بازار ميوهجات و سبزيجات در منطقه شرقي عمدتا در اختيار آنان است و لذا چندان شگفتآور نيست كه نرخ ميوهها و سبزيها در ايام سوگواري؛ بويژه در روز عاشورا افزايش مييابد؛ زيرا تعداد بسياري از فروشندگان رافضي در اين اوقات از داد و ستد خودداري ميكنند. تجارت خرما بويژه خرماي احساء ـ كه كيفيت آن زبانزد است ـ در اختيار رافضيان است.
در قطيف و اطراف آن، بسياري از عالمان بزرگ رافضي با پيرواني كوشا و مدافع مذهب خود، وجود دارند. در تمام روستاهاي قطيف، غير از واعظاني كه «ملاّ» ناميده ميشوند، عالمي رافضي حضور دارد. آنان فعاليتهاي گستردهاي در زمينههاي علمي و تبليغي دارند؛ از جمله: 1ـ درسها و سخنرانيها بدور از چشم مسؤولان مربوط، اطلاعيههاي متعددي بر در و ديوار مساجد و حسينيههاي آنان به چشم ميخورد كه خبر از درس و سخنراني رافضيان ميدهد. اين درسها موجب برافروختن آتش فتنه و ايجاد محبت نسبت به تهران و قم و دشمني با حاكمان و رهبران اين سرزمين ميشود. در اين جا عنوان برخي از سخنرانيها و سخنوران را ذكر ميكنم: ـ اهل بيت در قرآنسيد علي السيد ناصر ـ مهدي در قرآنشيخ محسن المعلم ـ تشيع و ولايتسيد عبداللّه الموسوي ـ تقيه و حدود آنسيد منير الخباز ـ رحلت امام عليشيخ مهدي المصلي 2ـ مساجد و حسينيهها در مناطق رافضي نشين، مساجد و حسينيههاي بسياري وجود دارد كه اگر پيش آيد هنگام اذان وارد قطيف شوي، از شنيدن بانگ: «اشهد ان عليا ولي اللّه و حي علي خير العمل» كه در فضا پيچيده است، نبايد تعجب كني. در اين مساجد مردمي را ميبيني كه بر رانهاي خود ميكوبند و بر سنگ سجده ميكنند. اگر در اين خطه از مساجد اهل سنت بپرسي، تعداد آن كم، بلكه نادر است. حسينيهها تريبون تبليغاتي براي رافضيان و تقويت روحيه همبستگي و احساسات مذهبي آنان و كينهتوزي نسبت به اهل سنت در مناسبتهاي مختلف به شمار ميرود. حيرتآور آن كه حسينيهها عجيب زيادند، تا آن جا كه در يك محله، بيش از يك حسينيه با موقوفه خاص و صبغه قداست وجود دارد. از جمله ميتوان اين حسينيهها را نام برد: حسينية الزهراء، حسينية الامام المنتظر و حسينية الناصر، در سيهات، حسينية الزائر در قطيف، حسينية الامام زينالعابدين و حسينية الرسول الاعظم. 3ـ نمايشگاههاي كتاب رافضيان در قطيف و توابع آن، هر سال نمايشگاههايي برگزار ميكنند و در آنها بسياري از كتابها و اباطيل (!) خود را به فروش ميرسانند. در روز چهارشنبه 12/10/1412ق، ششمين نمايشگاه كتاب به مدت پانزده روز در قطيف با ويژگيها و فعاليتهاي جنبي زير برگزار شد: ـ برگزاري مسابقه بزرگي با جوايز ارزنده ـ اختصاص برخي از روزها به آقايان و پارهاي روزها به بانوان ـ تخفيف برخي از كتابها در روزهاي خاص ـ و برگزاري مسابقههاي روزانه همانطور كه ميبينيم اين «ششمين» نمايشگاه است؛ يعني قبلاً پنج نمايشگاه از اين دست برگزار شده است. همچنين در سال 1412 ق. نمايشگاه كتابي در باشگاه ورزشي الهدي و جزيره تاورت، برگزار شد. باز در آغاز سال 1413 ق. نمايشگاه كتابي در باشگاه ورزشي ابتسام در روستاي «ام الحمام» با مشاركت بيش از ده ناشر برگزار شد. عجيب آن كه اطلاعيهها و پلاكاردهاي بازديد از اين نمايشگاه را در شهر دمام آويخته بودند و عجيبتر آن كه مدير كل آموزش و پرورش منطقه شرقي آن را افتتاح كرد. در اين نمايشگاه، كتابهايي ديده ميشود كه از مذهب رافضيان سخن ميگويد، به آن دعوت ميكند، عقيده اهل توحيد را مخدوش و پيروان آن را نكوهش ميكند، با ستايش و غلو از اهل بيت، از ديگران با ناسزا ياد ميكند. از جمله ميتوان اين كتابها را نام برد: التوحيد نوشته ابن بابويه قمي، موسوعة العتبات المقدسه، نوشته جعفر خليلي، صد و پنجاه صحابي ساختگي نوشته مرتضي عسكري و الآيات البينات، نوشته محمد حسين كاشف الغطاء كه ردّي است بر وهابيت. 4ـ جمعيتهاي خيريه در تمام روستاهاي رافضينشين، جمعيتهاي خيريهاي وجود دارند كه به فعاليتهاي گستردهاي دست ميزنند؛ از جمله: الف ـ كمكهاي مالي براي ازدواج. ب ـ ايجاد شهر بازي براي كودكان. ج ـ برگزاري كلاسهاي آموزش خياطي، ماشيننويسي و كامپيوتر. د ـ رسيدگي به بيماران و كوشش براي درمان آن. درآمد يكي از اين جمعيتهاي خيريه به نام «جمعيةالعوامية الخيرية» طي سال 1411ق. 2381078 ريال سعودي بوده است. متأسفانه اين جمعيتها از طرف اهل سنت نيز مورد حمايت مالي قرار ميگيرند و اين غير از پشتيباني رسمي وزارت كار و امور اجتماعي از آنان است كه گاه تا 325000 ريال سعودي به آنان پرداخت كرده است.
رافضيان در درجه اول گورپرست و بندگان ضريح و آرامگاهها هستند و رافضيان سعودي نيز چون ديگر رافضيانند. از جمله مظاهر شرك علني رافضيان در سرزمين توحيد ميتوان موارد زير را نام برد: 1 ـ آنان گورهاي خود را محكم ميكنند. آنها را ميآرايند و بر ميآورند و بر آن بنا ميكنند و گاه عكسهاي مردگان را بر گورها نصب ميكنند و براي آمرزش روح آنان فاتحه ميخوانند و پرچم نصب ميكنند. 2 ـ آنان تصاوير منسوب به قبور اهل بيت مانند آرامگاه كاظم، باقر، مشهد، حسين و مانند آن را آشكارا در بازارهايشان ميفروشند. همچنين عكسهاي عالمان و مجتهدان خود مانند خميني و خويي را دست به دست ميكنند و از داشتن آنها احساس سرافرازي ميكنند و آنها را در بازارهايشان ميفروشند يا ميآويزند. بعلاوه اوراقي ميفروشند كه در آنها نام امامان، تاريخ تولد و وفات و آرامگاههايشان بيان شده است. 3 ـ بودن اوراد شركآميز مانند اوراد زيارت قبور و توسل به امامان كه غلو در آن كاملاً آشكار است. از آن جمله است گفته آنان در زيارت علي ـ رضي اللّه عنه ـ: «السلام علي ميزانالأعمال، و مقلبالاحوال... الحاكم يومالدين....» 4 ـ ساختن حسينيه و گذاشتن بلندگو در آن و همچنين ساختن مساجد و گفتن اذان، در ديگر نواحي قطيف. 5 ـ چراغاني، نصب پلاكارد، برگزاري سخنرانيها، سمينارها و توزيع شيريني در حسينيههاي قطيف به مناسبتهاي خاص؛ مانند عيد غدير يا تولد اين يا آن امام. 6 ـ بسياري از رافضيان قطيف و احساء، درست هنگام نماز ظهر و عصر و پس از اذان ـ بدون اين كه كسي اعتراض كند ـ از مسجد پيامبر خارج ميشوند؛ مردم وارد ميشوند و آنان بيرون ميروند. رافضيان نماز ظهر و عصر را طبق اعتقاد خود با هم ميخوانند. آنان حدود ساعت دو بعد از ظهر، به گونهاي كه جلب توجه كند در مسجد نبوي گرد ميآيند و نماز ميخوانند. 7 ـ بيشتر رافضيان هنگام حضور در مسجد نبوي، كتابهاي متعلق به مذهب خود را همراه دارند و در آن جا ميخوانند و حتي يكي از آنان دست به توزيع كتاب «اكذوبة تحريف القرآن بين السنة و الشيعه» زد. اين كتاب اتهام تحريف قرآن را از شيعيان رد ميكند و آن را به اهل سنت نسبت ميدهد.
1 ـ دولت سعودي، به تشيع چونان يكي از مذاهب اسلامي، احترام بگذارد و اعمال مذهبي شهروندان شيعه را به رسميت بشناسد. 2 ـ آزاد ساختن مساجد و حسينيهها و بازسازي قبور امامان در بقيع و ديگر اولياء، به شيعيان داده شود. 3 ـ نظام آموزش ديني در مناطقي كه بيشتر ساكنان آن شيعه هستند، طبق مذهب آنان باشد. 4 ـ آزادي فكري و فرهنگي به شيعيان داده شود و آنان بتوانند كتابهاي شيعي را وارد و مجلاتي با ديدگاههاي شيعي طبق قانون، منتشر كنند. 5 ـ شيعيان آزادي ايجاد حوزههاي علمي و مدارس ديني را داشته باشند. 6 ـ از توهين و اهانت به مذهب شيعه خودداري شود و آنان بتوانند از مذهب دفاع كنند. [3] .
[1] با كاروان ابراهيم، ص 230.
[2] مراد كتاب «با كاروان عشق» است كه گزارشي است از حج سال 72.
[3] اين گزارش مفصل را فاضل ارجمند جناب آقاي سيد حسن اسلامي ترجمه و تلخيص كردهاند.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».