مولف:جعفر سبحاني
يكي از عقايد مسلم اسلامي، شفاعت شافعان در روز قيامت است كه به اذن الهي انجام مي يابد. شفاعت در مورد افرادي صورت مي گيرد كه پيوند خود را بكلي با دين خداي متعال قطع نكرده و قابليت آن را دارند كه، با وجود آلودگي به برخي گناهان، به بركت شفاعت شافعان بار ديگر مشمول رحمت حق شوند. عقيده به شفاعت از قرآن و سنت گرفته شده كه ذيلا به آنها اشاره مي كنيم:
آيات قرآن حاكي از وجود اصل شفاعت در روز رستاخيز بوده و اين كتاب شريف به اصل شفاعت، و منوط بودن آن به اذن و رضاي خداوند، تصريح دارد: (و لا يشفعون الا لمن ارتضي) (انبياء / 28): شافعين جز در حق كساني كه خدا مي پسندد، شفاعت نمي كنند. در آيه ديگر مي فرمايد: (ما من شفيد الا من بعد اذنه) (يونس / 2). بنابر اين اصل شفاعت (البته با اذن و رضاي خداوند) از نظر قرآن، امري قطعي و واقعيتي مسلم است.
از برخي آيات استفاده مي شود كه فرشتگان از شافعانند چنانكه مي فرمايد: (و كم من ملك في السموات لا تغني شعاعتهم شيئا الا من بعد ان ياذن الله لمن يشاء و يرضي) (نجم / 26): چه بسيار فرشتگاني در آسمانها هستند كه شفاعت آنان جز پس از اذن خداوند، در مورد آن كس كه مشيت و رضايت الهي به (رستگاري وي) تعلق گيرد، سود نمي بخشد. مفسران در تفسير آيه (عسي ان يبعثك ربك مقاما محمودا) (اسراء / 79): اميد است كه پروردگارت تو را به مقام پسنديده اي برساند، مي گويند مقصود از مقام محمود، همان مقام شفاعت براي پيامبر اسلام است.
گذشته از قرآن، در كتب حديث نيز روايات بسياري درباره شفاعت پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم نقل شده است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم: 1. پيامبر مي فرمايد: «انما شفاعتي لاهل الكبائر من امتي »: شفاعت من مخصوص مرتكبان كباير از امتم مي باشد. ظاهرا علت اينكه شفاعت را مخصوص مرتكبان كباير دانسته اين است كه خداوند صراحتا در قرآن وعده داده كه هر گاه انسانها از گناهان كبيره اجتناب ورزند، آنها را خواهد بخشيد(نساء / 31) و ديگر نيازي به شفاعت و امثال آن نيست. 2. نيز مي فرمايد:«اعطيت خمسا و اعطيت الشفاعة، فادخرتها لامتي فهي لمن لا يشرك بالله ». از جانب خداوند پنج موهبت به من اعطا شده، و (از آن جمله) به من شفاعت داده شده، كه آن را براي امتم ذخيره كرده ام. شفاعت من در حق كساني خواهد بود كه به خداوند شرك نمي ورزند. طالبان آگاهي از هويت شافعان روز محشر غير از پيامبر (مانند ائمه معصومين و
دانشمندان و شهداء) و نيز شفاعت شوندگان آنها بايستي به كتابهاي عقايد و كلام و حديث رجوع كنند. ضمنا، بايد توجه داشت كه اعتقاد به شفاعت - همچون اعتقاد به قبولي توبه - نبايد مايه تجري افراد بر گناه شود، بلكه بايد آن را روزنه اميدي شمرده و اصطلاح، آب را از سرگذشته مي پندارند و در نتيجه هيچگاه به فكر بازگشت به طريق صحيح نمي افتند. از بيان گدشته همچنين روشن مي شود كه اثر بارز شفاعت، بخشودگي برخي از گنهكاران است، و بنابر اين تاثير آن منحصر به ترفيع درجه شفاعت شوندگان، كه برخي از فرق اسلامي (مانند معتزله) گفته اند، نيست.