اسلام ديروز و اسلام امروز

مشخصات كتاب

عنوان: اسلام ديروز و اسلام امروز

پديدآورندگان: جلال شهيدي(مترجم)

حسيني شيرازي، محمد، 1305-1380.(پديدآور)

ملكي، محمد، 1337-(ويراستار)

ناشر : موسسه رسول اكرم (ص)

نوع: متن

جنس: كتاب

الكترونيكي

زبان: فارسي

توصيفگر: تاريخ اسلام

احكام شرعي

ازدواج

مسلمانان

اسلام[2]

پيشگفتار

دين اسلام، براي انسان از تولد تا مرگ و حتي براي سراي آخرت برنامه اي دارد كه، متضمن سعادت دنيا و آخرت است، اگر امروز سعادت از مسلمان گرفته شده، به اين خاطر است كه مسلمانان، به ويژه زمامداران مسلمانان پاي بند قوانين اسلامي نيستند. اسلامي كه خداوند متعال آن را در قالب قرآن كريم فرو فرستاد و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه معصومين عليهم السلام آن را در طول حيات خويش تبيين كردند، و در سيرة عادلانة خود به منصة ظهور رسانيدند.

از آنجا كه اسلام مجموعه اي كامل، و به هم پيوسته و شامل: اصول، فروع، فقه، عبادات، سياست، اقتصاد، مديريت و امور اجتماعي در دنيا و آخرت است لذا بر مسلمانان لازم است نسبت به همة آنها به طور كامل پاي بند بوده و به تمام جزئيات آن عمل كنند، زيرا براساس آن قاعدة معروف منطق «الكل ينتفي بانتفاء جزءه». اگر بخشي از اسلام فرو گذاشته شود، به گذشت زمان همة اسلام به فراموشي سپرده مي شود.

اگر يكي از احكام اسلام هم، فوت شود، به هواپيمايي مي ماند كه بعضي از قطعات را ندارد در اين صورت توان پرواز را، نخواهد داشت. بديهي است در چنين صورتي، كوتاهي و عيب از دست اندركاران راه اندازي هواپيما است نه از خود هواپيما.

اسلام نيز بي شباهت به اين مسئله نيست، چنانچه برخي از احكام آن، اجرا نشود طبيعي است چنين ديني سعادت انسان را تضمين نمي كند، در

اين صورت سرزنشي متوجه دين اسلام نيست، بلكه متوجه كساني است كه احكام اسلام را به طور كامل اجرا ننموده اند.

عمل ناتمام به احكام اسلام

از آن جا كه حكم و يا احكامي از اسلام ترك شود به مثابة ترك همة اسلام، به عنوان يك مجموعة كامل است، لذا خداوند متعال كساني را كه به قسمتي از اسلام همچون: نماز و روزه عمل مي كنند، و بخشي از آن را مانند: برادري ايماني، يگانگي امت اسلامي، آزادي هاي اسلامي در زراعت، تجارت، كار، آباداني، سفر و مانند آن را فرو گذارند به زبوني و خواري در دنيا و به رنج و شكنجه در آخرت وعده داده است، چنانچه در آيه شريفه مي فرمايد:

«افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم الا خزي في الحياه الدنيا، و يوم القيامه يردون الي اشد العذاب، و ما الله بغافل عما تعملون، اولئك الذين اشترو الحياه الدنيا بالاخره فلا يخفف عنهم العذاب و لاهم ينصرون».

اين از آن جهت است كه، زندگي دنيايي به بهاي از كف دادن زندگي جاويدان حاصل شود، به يقين اين نوع زندگي، زندگي خوش و آسوده اي نخواهد بود، بجز بدبختي و زيان چيز ديگري نيست. خداوند متعال مي فرمايد: «فما ربحت تجارتهم». و نيز مي فرمايد: «متاع في الدنيا ثم الينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد»، همچنين مي فرمايد: « … فان له معيشه ضنكا». «ضنك» در لغت به معناي «تنگي» است. و خداوند متعال به حق، زندگي چنين افرادي را سراسر تنگي معرفي نموده است، لذا امروزه شاهد آن هستيم كه مسلمانان در عين برخورداري از انواع ثروت هاي طبيعي، مواد معدني، نيروي كار و انديشه هاي پويا،

در زندگي، چنان گرفتارند كه به خاطر نبود يا كمي درآمد از گرسنگي و سوء تغذيه رنج مي برند. بر اثر بحران مسكن با سرما و گرما مواجه شده اند و به علت عدم امنيت و سلطة دشمنان و معاندان ترس و تلخي آوارگي را مي چشند. و اين پيامد پاي بند نبودن مسلمانان به اسلام و يا صرفا عمل كردن به برخي از احكام شريعت و فرو گذاشتن برخي ديگر است.

علاج سودمند

باري، تنها راه، بازگشت به اسلام و عمل به قوانين آن است، و عمل به همة احكام، و قوانيني كه خداوند متعال در كتاب كريم خود، براي ما نازل كرده است و هرگاه به طور كامل به فرامين الاهي باز گرديم، مانند زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شاهد پيشرفت و شكوفايي اسلام خواهيم بود، ممكن است اين پرسش پيش آيد كه: اكنون كه در ساية تحول شيوه هاي علمي، و پيشرفت هاي صنعتي و همراه با آن سلطة دشمنان و چيرگي گردن كشان بر مسلمانان، دنيا و مردم آن به گونه اي بي سابقه دگرگون شده اند، آيا با وجود چنين شرايطي باز هم مي توان، به اسلام بازگشت و شكوه و عظمت آن را احيا نمود؟

بايد گفت: چنين امري ممكن است، و تاريخ معاصر امكان تحقق آن را به اثبات رسانده است و نمونه بارز آن مهماتا گاندي است، كسي كه توانست پانصد ميليون انسان هندي عقب نگه داشته شده را، به قيام وادارد و براي آنان و كشورشان سروري و حاكميت و استقلال رابه ارمغان آورد، و اين در حالي بود كه استعمار همه چيز داشت و او با دست

خالي توانست در مقابل آنان ايستاده، آرمان هاي خود را تحقق بخشد.

از خداوند متعال مسئلت مي نماييم به ما توفيق عمل عنايت فرمايد تا سرافرازي، ارجمندي، سروري و خوشبختي از دست رفته مسلمانان به آنان باز گردد.

والله تعالي هو المستعان

قم المقدس

محمد شيرازي

جمادي الثانيه / 1420 ه. ق

پاره اي از راه كارهاي اسلامي

اسلام، به مسلمانان دستور داده وحدت و هوشياري خود را در برابر دسيسه هاي دشمنان حفظ نمايند و همة فعاليت هاي آنان را زير نظر داشته و تمامي نقشه ها و توطئه هاي آنان را خنثي كنند، و در اين امور بهترين شيوه ها و مسالمت آميزترين راهها را برگزينند. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) كه خود اولين مجري دستورات اسلام بود، بدون اينكه با دشمنان از در جنگ در آيد و با آنها به جنگ برخيزد برنامه هاي اسلامي را به بهترين وجه ممكن اجرا نمود. او مسلمانان را براي زير نظر گرفتن حركات دشمنان و جلوگيري از يورش آنان و خنثي كردن توطئه هايشان آماده مي كرد، يعني موضع پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در برابر دسيسه ها و يورش هاي دشمنان، موضع دفاع و دفع تجاوز بود. آن هم دفاعي قاطع و جوانمردانه. قاطع، از اين جهت كه با قدرت و قاطعيت عمل مي كرد. و جوانمردانه به اين معنا كه اقدامش بر حسب دستورات اسلام در چارچوب اخلاق و انسانيت انجام مي گرفت.

اتحاد و هوشياري

آري، موضع پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در برابر دشمنان، با توجه به يگانگي و هوشياري مسلمانان، موضع دفاع و دفع تجاوز بود، چه اين كه كافران، با مجهز كردن سپاهيان خود، مسلمانان را در مدينه مورد هجوم قرار مي دادند. همان گونه كه در دو جنگ بدر و احد، اتفاق افتاد، چون دشمنان در خارج از مدينه آمادة يورش به مسلمانان بودند و مسلمانان نيز از نيت آنان آگاه شدند و به همين خاطر در سرزمين خود آماده رويارويي با دشمنان شدند. آن گونه

كه در دو جنگ حنين و خيبر، رخ داد. در هر حال اين كافران بودند كه عليه مسلمانان توطئه مي كردند و آنان را مورد هجوم قرار مي دادند. زماني كه كافران مدينه را محاصره كردند و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با مقابله خود محاصرة آنان را شكست، به گونه اي كه خود حضرت با حمله به كاروان بازرگانان مكه، به نوعي مكه را، تحت محاصره قرار داد، و يا زماني كه كافران در منطقة حنين، گرد آمدند و آمادة نبرد با مسلمانان شدند و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پي به نيت سوء آنان برد آنها را در سرزمين خودشان مورد حمله قرار داد و با آنان جنگيد تا سرانجام آنان را از آن جا بيرون راند، البته اين درگيري پس از آنكه پند و اندرزها و تهديدهاي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در آنان مؤثر واقع نشد، به وقوع پيوست. البته بقيه جنگ هاي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز، به همين ترتيب جنبة دفاعي داشت و در تمامي جنگ ها، هرگاه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مسلمانان را براي جنگ با كافران فرا مي خواند مسلمانان آماده دفاع از اسلام مي شدند و با مقاومت شگفت انگيز ضربات دشمنان را تحمل مي كردند، و آنان را از مواضع خويش دور مي كردند و بدينوسيله آنان را از آسيب رساندن به مسلمانان باز مي داشتند. و اين حوادثي است كه در تاريخ زندگي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اتفاق افتاده و تا آن جايي كه كلام الاهي «ورد الله الذين كفروا

بغيظهم، لم ينالوا خيرا» در مورد آنان تحقق يافت.

بي شك همة اين پيروزي ها، پيشرفت ها و موفقيت ها در سايه پيروي مسلمانان از قوانين حكيمانة اسلام بود كه آنان را، به يگانگي و بيداري و فرمان برداري از پيامبر گرامي شان امر نموده بود. پيامبري كه احكام اسلام را مو به مو، تطبيق مي نمود و آن را به طور دقيق و كامل اجرا مي كرد.

پيامدهاي ترك اتحاد و هوشياري

در صدر اسلام پيوسته پيروزي از آن مسلمانان بود، زيرا آنان اسلام را دين يكتاپرستي و كامل مي دانستند و برنامه هاي آن را در تمام جنبه هاي زندگي اجرا مي كردند و تا حدود يك قرن پيش به اين برنامه پاي بند بودند. اما زماني كه فقط برخي از برنامه هاي اسلام را گرفته و به اسلام به عنوان يك مجموعة كامل زندگي ننگريستند و يگانگي و هوشياري خويش را حفظ نكردند، گرفتار انواع و اقسام نابساماني ها شدند، تا جايي كه كافران آنان را مورد حمله قرار داده و زمام امورشان را به دست گرفتند و مسلمانان و سرزمين آنها را به زير سلطه خود درآوردند، و به عنوان نمونه پيامد اين مسئله فروپاشي مسلمانان اندلس در تاريخ ثبت شده است زماني كه آنان از عمل كامل اسلام غفلت ورزيدند و كافران نيز از غفلت مسلمانان استفاده كرده و آنها را مورد هجوم خود قرار دادند و در سرزمين مادريشان با آنها جنگيدند و چنگال هاي خود را در پيكر آنان فرو بردند و ايشان را مورد بدترين انواع آزار و شكنجه قرار دادند.

هم چنان كه نياكان ما، اين وضع مسلمانان و غفلت آنان از اسلام را در زمان عثمانيان نيز مشاهده كردند،

زماني كه استعمار انگليس متوجه غفلت مسلمانان در خاورميانه شد آنان را مورد هجوم خود قرار داد و اختياردار و مالك سرزمين هاي ايشان شدند و نظير اين موضوع مسئله استعمار شرق يعني، اتحاد جماهير شوروي سابق است كه مسلمانان را در خاور دور زير سلطة خود درآورد و به سرزمين هاي آنها چنگ انداخت و اختياردار دين و دنياي آنان شد، با وجود اين كه تعداد مسلمانان فقط در تركمنستان به هشتاد ميليون نفر مي رسيد و هنگامي كه شوروي و پس از آن چين، آنان را مورد هجوم قرار دادند رفته رفته مسلمانان آن سامان را از مراكز خويش كوچاندند و يا به قتل و تبعيد آنان پرداختند، و در سراسر جهان آنها را پراكنده و آواره و بي خانمان كردند. تا جايي كه تعداد اندكي از مسلمانان در آن ديار باقي ماندند با اين عمل تعداد مسلمانان تركمنستان به ده ميليون نفر رسيد.

در عصر حاضر نيز، اوضاع نابسامان مسلمانان بر هيچ كسي پوشيده نيست. زماني كه مسلمانان از اسلام به عنوان برنامة كامل زندگي غافل شدند، و فقط به نام اسلام بسنده كردند و نتيجه عمل به برخي از احكام اسلام، كافران آنان را غافل گير و با شدت و قساوت تام مورد هجوم خود قرار داده و سركوب كردند و مانند پيكر بي جان، گرسنه و برهنه و قطعه و قطعه شده، اين جا و آن جا پراكنده شدند، كه نمونه هاي بارز آن در ليبي، فلسطين، عراق، ايران و غيره مشاهده مي شود.

ايستادگي و پايداري

اسلام مسلمانان را به استواري عقيده و ايستادگي در راه تبليغ و گسترش اين آيين دستور داده است، خداوند

به اين مسئله در آيات: «فاستقيموا اليه» و «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون احدا الا الله و كفي بالله حسيبا» و «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف عليهم ولاهم يحزنون». تصريح كرده است.

از اين رو مسلمانان در راه عقيدة خويش انواع آزار و سختي ها را بر خود هموار مي كردند و بر آن پايداري مي ورزيدند و تا سر حد مرگ در راه عقيده مبارزه مي كردند. چه آن جايي كه مشركان مي خواستند مانع از عقيده و دينشان گردند مانند ماجراي عمار و پدر و مادرش، ياسر و سميه و بلال، خباب، ذي البجادين و ديگران كه در تاريخ مذكور است، يا آنان كه مسلمانان منحرف، در صدد بازداشتن ايشان از ايمان و دوستي شان نسبت به اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند چنان كه در ايستادگي مالك بن نويره، عبدالله بن مسعود، عمار بن ياسر، ابوذر و تبعيدهاي پي در پي او به شام و سپس ربذه و مرگ وي و همسر و پسرش از گرسنگي در آن جا را، در تاريخ اسلام، شاهد هستيم. تحمل همة مشكلات، بيانگر ايمان قوي آنان، و ثابت قدمي شان بر ولايت اميرمؤمنان (عليه السلام) و تمسك به مذهب حق، يعني مذهب اهل بيت پيامبر حكايت دارد.

سستي مسلمانان

مسلمانان از حدود يك قرن پيش تا كنون به دنيا پرداخته اند و از آخرت غفلت كردند به طوري كه ديگر حاضر نيستند در راه دين و عقيده و ايمان خود هيچ آسيبي را تحمل كنند. نه در برابر دشمناني كه كشورهاي آنان را مورد تاخت و تاز قرار مي دهند و نه در

مقابل مسلمانان منحرفي كه سرنوشت اينها را بدست گرفته و بر مقررات آنان حاكم گشته اند.

البته، درست است كه بعضي از مسلمانان، برخي از سختي را بر خودشان هموار كرده و مي كنند اين موارد را بايد از استثنائات شمرد، پس وقتي از عدم تحمل مسلمانان در برابر دشواري ها سخن به ميان مي آيد مقصود همگان نيستند، بلكه سخن در اين است كه امروزه سستي در ميان مسلمانان به صورت يك اصل درآمده است در حالي كه درصدر اسلام برعكس اين بوده است.

آري، امروزه بيشتر مسلمانان بي آن كه به وضع خويش بپردازند و سعي در اصلاح امور خويش نمايند در ياري دين و عقيدة خود سهل انگاري كرده و دفاع از ايمان و ولايت خويش را ترك كرده اند. و اين علي رغم همة خطراتي است كه آنها را احاطه كرده و دين و دنيايشان را مورد تهديد قرار مي دهد. و اين در حالي است كه خداي سبحان مي فرمايد: «ولو ارادوا الخروج لاعدوا له عده» و چون آنان خود را براي رهايي از بلايي كه ايشان را در برگرفته آماده ننمودند، خداي متعال نيز آنان را بابت اين امر، كيفر خواهد داد و مصداق اين آيه شريفه شدند كه مي فرمايد: «ولكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القاعدين».

نماز و زكات

اسلام به مسلمانان دستور داده است نماز را كه ارتباط روحي با خداوند است، بپا دارند، و پرداخت زكات را كه يك نوع ارتباط مادي با مردم است، بر ايشان واجب گردانيده. و با اين دو ارتباط است كه، زندگي فرد و جامعه نظم و سامان مي يابد. در آيه شريفه آمده است: «الذين مكناهم في الارض

اقاموا الصلاه و اتو الزكاه»، و نيز ميفرمايد: «ان الصلاه كانت علي المؤمنين كتابا موقوتا» و «والذين في اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم».

در آغاز اسلام، مسلمانان به اوامر اسلام گردن نهاده، در بپا كردن نماز حتي در سخت ترين شرايط از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) پيروي كردند هم چنان كه يكي از نمونه هاي آن در جريان نماز خوف، در تاريخ ثبت شده است، و در عين نيازمندي و تنگدستي، خمس و زكات مي پرداختند و در شرايط بسيار دشوار مادي، براي تقرب به خداوند انفاق مي كردند و صدقه مي دادند. همياري و همدردي مسلمانان با يكديگر، به ويژه انصار و مهاجرين، نمونه هايي است كه در اين زمينه مي توان به آنها اشاره كرد. به عنوان مثال انصار در مدينه، از مهاجراني كه از مكه و ديگر مناطق به مدينه آمده بودند استقبال كردند و نه تنها ايشان را مسكن داده و با آنان همدردي مي نمودند بلكه، آنان را بر خود مقدم مي داشتند تا آن جايي كه يك مسلمان انصاري داراي دو همسر بود يكي را طلاق مي داد و چون عدة، او تمام مي شد، وي را به ازدواج مسلماني از مهاجرين در مي آورد، و بدينسان مسلمانان صدر اسلام با دادن زكات و پرداخت صدقات به هم يكديگر را كمك مي كردند. و در كنار آن بر بندگي و عبادت، و نماز و روزه نيز خو گرفته بودند.

پيشي گرفتن ديگران بر مسلمانان

آري، مسلمانان در صدر اسلام به گونه اي بودند كه امروزه بشتر مسلمانان عكس آن را عمل مي كنند، در عبادات، حتي در نمازهاي پنجگانة روزانه سستي مي ورزند، و از نظر مادي، به همياري هيچ يك

از برادران ايماني خويش نمي شتابند. فقط اندكي خمس و زكات پرداخته و صدقاتشان بسيار ناچيز است، در حالي كه برعكس اين اعمار در ميان غير مسلمانان مشهود است. از نظر عبادت، هرچند به ظاهر، در بين آنها مرداني راهب و زناني راهبه وجود دارند. و اموال فراواني را مي بخشند. داراي مؤسسات خيريه فراواني هستند.

اين جناب اخيرا در مجلة المشاهد مي خواندم: كه تنها يك آمريكايي در حدود مبلغ صد ميليارد دلار را در اختيار بعضي از مؤسسات خيريه قرار داده است.

و بدينسان غير مسلمانان از مسلمانان سبقت گرفته و در همة زمينه هاي زندگي بر آنان پيشي گرفته اند. لذا، آنان ثروتمند شده و سروري يافته اند و ما بي چيز و زير دست قرار گرفته ايم.

آري، مسلمانان به دستورات اسلام نسبت به اداي نماز و پرداخت زكات بي توجه شدند و رغبتي از خود نشان نمي دهند. لذا، جايگاه نماز كه خداوند آن را در وقت هاي معين بر مؤمنان مقرر داشته است ضايع شده و زكاتي كه خداوند آن را براي ايشان تعيين نموده مهجور مانده است، و حال آن كه خداي سبحان آن را بر ايشان واجب كرده است و در اين خصوص مي فرمايد: «انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤلفه قلوبهم و في الرقاب و الغارمين و في سبيل الله و ابن السبيل فريضه من الله و الله عليم حكيم». اگر مسلمانان نماز را آن طوري كه شايستة نماز است اقامه مي كردند، معنويت مسلمانان بيشتر از آنچه كه امروز دارا هستند، مي بود و همان طور اگر زكات را، مانند مسلمانان صدر اسلام مي پرداختند امروز در جامعة اسلامي فقيري باقي نمي ماند

و به طور يقين عمل خير و مشروعي به سستي نمي گراييد.

حج و جهاد

يكي از دستورات اسلام به مسلمانان انجام فريضه حج است كه عبارت از خودسازي فردي و دور كردن شيطان هاي جن از اوست، و ديگر اين كه مسلمانان بايد با مال و جان خويش در راه خدا جهاد كنند و از اين طريق جامعه را تزكيه و از لوث وجود شيطان هاي انسان نما پاك نمايند، و اين دو امر ضامن سعادت فرد و جامعه است.

در آيه شريفه آمده است: «ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» و «وجاهدوا في الله حق جهاده» و «وجاهدوا في سبيل الله لعلكم تفلحون» و باز در جاي ديگر از كتاب مي فرمايد: «وجاهدوا باموالكم و انفسكم في سبيل الله ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون».

مسلمانان نيز از فرامين اسلام فرمانبرداري كرده و آموزه هاي آسماني آن را به ويژه در مورد حج و زيارت خانة خدا، و جهاد در راه خدا و همراه با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با دقت و قدرت تمام دنبال مي كردند. حال آن كه امروزه شاهديم كه همة اين آموزه ها در ميان مسلمانان بسيار كم رنگ و ضعيف شده است تا جايي كه گويي از دين روي گردان شده اند.

مسلمانان اولين و حج

بنا به شهادت تاريخ در روزگاران گذشته تعداد و رويكرد مردم به حج و زيارت بيت الله الحرام بيش از امروزه بوده است. به طوري كه در زمان امام زين العابدين (عليه السلام)، كه خود آن حضرت هر ساله حج بجا مي آورد، تعداد حاجيان به چهار و نيم ميليون نفر مي رسيد.

در كتاب وسائل، و ديگر كتاب ها آمده است كه: بارها از ائمه طاهرين (عليهم السلام) مي پرسيدند كه عرفات

و مشعر و منا، گنجايش وقوف حاجيان را ندارد وظيفه مردم چيست؟ و آنان مي فرمودند: در همان جايي كه ممكن است وقوف نمايند.

آري، روزگاران پيشين مسلمانان به حج اهتمام فراواني مي دادند و از راه هاي دور و نزديك قصد زيارت خانة خدا، كار و كاشانه را رها مي كردند و به سوي معبود مي شتافتند، با آن كه مسافرت در آن زمان بسيار دشوار و طاقت فرسا بود و با توجه به وسايل مسافرتي آن زمان (چهارپايان) چه سختي ها را بر خود هموار مي كردند تا خود را به معبود برسانند. و آيه شريفه چه زيبا بيان كرده است: «و تحمل اثقالكم الي بلد لم تكونوا بالغيه الا بشق الانفس ان ربكم لرؤف رحيم».

مسلمانان اولين و جهاد

مسلمانان صدر اسلام هم چنان با مال و جان خويش در راه خدا جهاد مي كردند گويي دلباخته اين كار بودند، و اصرار داشتند كه اين واجب را در ركاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام دهند. شيفتة شهادت در راه خدا بودند، و هيچ عذر و بهانه اي، آنان را از آن باز نمي داشت، و در اين ميان افرادي همچون عمرو بن جموح و حنظلة غسيل الملائكه، همراه با رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به جهاد پرداختند تا سرانجام در راه خدا به شهادت رسيدند، حال آن كه عمرو بن جموع، لنگ بود، و به تصريح قرآن كريم جهاد به اين گونه افراد واجب نيست. خانواده اش او را از رفتن به ميدان باز مي داشتند. اما او خود را از آنان رهانيده نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده گفت: يا رسول

الله، خويشان من مي خواهند به جهت نقصي كه من دارم مرا از رفتن به ميدان باز دارند، اما به خدا قسم من اميدوارم با همين پاي لنگ به بهشت وارد شوم. آن گاه در ركاب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به مبارزه پرداخت تا به شهادت رسيد، و حنظلة غسيل الملائكه، فرداي شب زفافش به شهادت رسيد، با اين كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به او اجازه داده بود در مدينه بماند، اما او در همان بامداد شب زفاف در حالي كه هنوز غسل نكرده بود شتابان به سوي ميدان آمد و در ركاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) تا سرحد شهادت به مبارزه پرداخت. آن گاه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: فرشتگان را ديدم كه حنظله را ميان آسمان و زمين با آب باران بر گستره اي زرين غسل مي دهند.

امر به معروف و نهي از منكر

يكي ديگر از سفارشات اسلام به مسلمانان نيكي با يكديگر و پرهيزگاري، و همديگر را به حق و شكيبايي سفارش كردن است، چيزي كه عامل مصونيت جامعه است، هم چنان كه به مسلمانان گوشزد مي نمايد كه به نيكي ها رو آورند و از زشتي ها دوري گزينند. كه اين نيز باعث ولايت و سرپرستي جامعه است، و به سبب اين دو اصل: مصونيت و سرپرستي جامعه است كه جامعه بشري دچار انحراف نمي شود، و از سلطة گردنكشان و خودكامه گان در امان مي ماند. خداوند متعال در اين آيات: «وتعاونوا علي البر و التقوي» «والعصر ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» «ولتكن

منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون». به همين مسايل اشاره فرموده است.

البته، شايان ذكر است هرچند ظاهر آيه «ولتكن منكم امه … » به گروه ويژه اي از مؤمنان اختصاص دارد، اما برخي فقها فرموده اند كه، معنا و مفهوم آيه شامل همگان مي شود، لذا بر همگان است كه به كارهاي شايسته و دوري از زشتي ها امر كنند، زيرا خداوند در آخر اين آيه كريمه مي فرمايد: « … و اولئك هم المفلحون». يعني، كسي كه امر به معروف و نهي از منكر نكند، رستگار نخواهد بود، پس كلمة (من) در آيه شريفه «ولتكن منكم … » بنا به قول اديبان و ادبيات و به قرينة «و اولئك هم المفلحون» به معناي (بعض) نيست.

گذشته و حال مسلمانان

به گواهي تاريخ مسلمانان در روزگاران گذشته و در نيكوكاري و پرهيزگاري با يكديگر همكاري خوبي داشتند، همديگر را به حق و صبر سفارش مي نمودند و به نيكي و مهرباني فرا مي خواندند و امر به معروف و نهي از منكر مي كردند. اما امروزه همة اين صفات نيك در ميان مسلمانا كم رنگ شده است. از اين رو انحرافات گسترش يافته و سركشان و خودكامه گان بر مردم چيره شدند. سرزمين هاي اسلامي آكنده از منكرات علني شده است. و محرماتي همچون شراب، قمار، ربا، ماليات، عوارض گمركي و ديگر محرماتي كه برخلاف آموزه هاي اسلام است، جوامع اسلامي را فرا گرفته است. اما مسلمانان با كمال بي توجهي از كنار آن مي گذرند بدون اين كه امر به معروف و نهي از منكر نمايند، اين وضع موجود مسلمانان است.

و در خصوص فراخواندن به

نيكي ها و سفارش يكديگر به حق و صبر بايد گفت: اين دستور الاهي به بوته فراموشي سپرده شده است تا جايي كه عوض دعوت به اتحاد و همكاري و ديگر نيكي ها، فراخوان دشمني و تفرقه شده اند. و به جاي سفارش به حق و بردباري، يكديگر را به پيروي از باطل و هوا و هوس ها توصيه مي كنند.

بي ترديد مسلماناني هستند كه همه اين امور را رعايت مي كنند و تمام دستورات اسلام را اجرا مي نمايند، اما سخن از مسلمانان صدر اسال ماست كه يكپارچه همة اين امور را به طور كامل انجام مي دادند. حال آن كه امروز تنها بعضي از مسلمانان، آنهم به طور ناقص و گزينشي، به اين امور اهميت مي دهند، و اين امر بديهي است كه شكل ناقص، نتيجة مطلوب و كامل نمي دهد، لذا انحراف گسترش يافته، فساد فراوان گشته و استبداد غوغا مي كند. در مجله اي مي خواندم: در پايتخت يكي از كشورهاي اسلامي چهارده هزار مشروب فروشي و نيز تعداد زيادي مراكز فحشاء وجود دارد. و مجلة ديگري نوشته بود: درآمد بيشتر مردم يكي از كشورهاي اسلامي كه كشوري بزرگ و ثروتمند و پر جمعيت، داراي معادن فراوان، روزانه به يك دلار هم نمي رسد و نيز در مجلة ديگري آمده بود: مردم بيشتر كشورهاي اسلامي، گرفتار حكومت هاي بي رحم و خشن پليس هستند و با سركوب پليس، مردم در فضايي زندگي مي كنند كه خفقان سراسر آن را فرا گرفته است. از اين قبيل گرفتاري ها، آنان را مستاصل نموده است.

ثروت در اسلام

اسلام دستورات ويژه اقتصادي دارد كه به مسلمانان سفارش شده كه از اين روش پيروي نمايند. نظامي كه در تعادل و

انسجام، هيچ نظام اقتصادي ديگري به استواري آن نمي رسد، زيرا همة نظام هاي اقتصادي ديگر از افراط يا تفريط، و قصور يا تقصير خالي نيستند. حال آن كه در ساية نظام اقتصادي كامل اسلام، فرد و جامعه، و زمامدار و مردم سعادتمند خواهند بود.

اين نظام از سويي، امور منفي همچون: ربا، غش در داد و ستد، رشوه، اسراف و تبذير، خوردن به ناحق اموال مردم، مصادرة اموال، ماليات هاي كلان بر ساخت و سازها، به داد و ستدهاي ملكي، ماليات بر صادرات و واردات، و بر حرفه ها و پيشه هاي شغلي و … كه به نوعي با مسائل اقتصادي در ارتباطند را ممنوع و حرام كرده است. و از سوي ديگر امور مثبتي همچون: باز گرداندن امانت ها، پاي بندي به پيمان هاي معاملاتي، تقسيم ارث بين وارثان، خمس، زكات، جزيه، خراج و پاره اي از پرداخت هاي مالي ديگر را بر مردم واجب مي گرداند. و يكي ديگر از سفارش هاي اسلام اداي حقوق مرمد است. بايد اموال و دارايي هاي مردم حفظ شود و بخشش اموال در راه منافع عمومي، امور خيريه، قرض الحسنه، و ديگر اموري را كه موجب پيوند و انسجام جامعه و استحكام روابط اقشار مختلف جامعه اسلامي و همچنين استواري پايه هاي آن مي گردد، موجب تشويق قرار مي دهد. مسلمانان عصرهاي گذشته به اين امور اهميت ويژه اي مي دادند و در اجراي اوامر و نواهي نظام اقتصادي دقت كافي به كار مي بستند، لذا ربا و رشوه، تقلب و اسراف در ميان آنها كمتر بود. اموال يكديگر را به ناحق نمي خوردند. و در مقابل، امانتدار و به پيمان هايشان پاي بند بودند.

ارث را به وارثان حقيقي ادا مي كردند و به دادن خمس و زكات و برخي انفاق هاي واجب و مستحب پاي بند بودند. سنت قرض الحسنه در ميان مسلمانان يك امر رايجي بود. و در يك كلام تمام احكام مالي (اقتصادي) اسلام را رعايت مي كردند و به آن پاي بند بودند، لذا هم خود سعادتمند شدند و هم موجب رستگاري مردم و آبادي سرزمين ها گشتند.

اما با كمال تاسف امروزه مسلمانان از نظام اقتصادي اسلام فاصله گرفته اند، و از آن روي گردان شده اند، به گونه اي كه همة محرمات مالي در بين آنها گسترش يافته بيشتر واجبات و مستحبات مربوط به نظام مالي اسلام، متروك مانده است. به طوري كه نظام ربا، بي چون و چرا بر نظام بانكي كشورهاي اسلامي حاكم شده است. هم چنان كه نظام تقسيم ارث نيز در بين آنان مخدوش گرديده است، به گونه اي كه بسياري از آنها به احكام ارث عمل نمي كنند، يا بهرة زن را، به اندازة بهرة مرد قرار مي دهند. و اين برخلاف فرمايش خداوند در قرآن است كه مي فرمايند: «للذكر مثل حظ الانثيين».

اسلام و برابري مردان و زنان

اين مسئله بر كسي پوشيده نيست كه اختلاف در ارث مرد و زن صرفا جنبة اقتصادي دارد و در نهايت هم به نفع خانواده و جامعه اسلامي است، و اقتصاد دانان نيز اين مسئله را موجب تعديل ثروت قلمداد مي كنند. و الا از نگاه انساني، خداوند متعال تساوي مرد و زن را در اين آيه شريفه مورد تاكيد قرار داده است. «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم». و

در بعضي آيات قرآني نام هر يك از مرد و زن مسلمان را در كنار ديگر ذكر نموده است مانند:

«ان المسلمين و المسلمات، و المؤمنين و المؤمنات، و القانتين و القانتات، و الصادقين و الصادقات، و الصابرين و الصابرات، و الخاشعين و الخاشعات، و المتصدقين و المتصدقات، والصائمين و الصائمات، والحافظين فروجهم و الحافظات، و الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات، اعدالله لهم معفره و اجرا عظيما».

اسلام برترين نظام اقتصادي

به هر حال، نظام مالي اسلام برترين نظام اقتصادي است كه جهان بشريت از آغاز حيات تا انقراض خويش آن را شناخته يا خواهد شناخت، زيرا با دستورها و قانون هاي عادلانة خود، مي تواند همة مردم را بي نياز گرداند، و رفاه و آسايش زندگي آنان فراهم كند، ليكن به شرط آن كه به طور كامل مقررات آن اجرا شود، اما چنانچه بخشي از آن را گرفته و قسمي ديگر ترك شود، نتيجه اي جز فساد و ناخشنودي خداي متعال و زشت نشان دادن چهرة اسلام چيزي در پي نخواهد داشت. كه اين خود گناه نابخشودني است. به عنوان مثال اسلام گرفتن اموال مردم را هر چند كم، و زير هر عنوان، به طور مطلق حرام مي شمارد، لذا اموري مانند ربا، رشوه، گمرك، ماليات، مصادرة اموال، تعرفه هاي ساختمان، بازرگاني، شغل، صنعتگري، شركت و مانند آن در نظام اقتصادي اسلام وجود ندارد. و ماليات هاي اسلامي در خمس، زكات، جزيه و خراج محدود مي شود.

شخصي خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيده دربارة زكات و اموالي كه زكات به آنها تعلق مي گيرد پرسيد و عرض كرد: در شهرهاي ما برنج هست. آيا بر من واجب است زكات برنج را بپردازم؟ حضرت

او را از اين كار نهي كرد و فرمود: من به تو مي گويم رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) زكات را بر نه چيز واجب فرمود و تو مي گويي در شهرهاي ما برنج هست، پس بنا به فرمايش حضرت زكات به برنج تعلق نمي گيرد، و هم چنان كه از فقهاي بزرگ ما نقل شده، و اين جانب نيز ار مرحوم پدرم شنيدم، به كساني كه مي خواستند بيش از حقوق شرعي كه بر گردنشان بود بپردازند، اظهار مي داشتند من نمي خواهم حتي يك ريال از حقوق شرعي نزد شما باقي بماند و همين طور مايل نيستم حتي يك ريال اضافه بر آن دريافت نمايم.

و در حديث آمده است: «خداوند براي بندگان فقير خود، حق مشخصي را در اموال ثروتمندان قرار داده است.» لذا، فقيه يا غير فقيه حق ندارد چيزي از اموال فقيران را در اموال ثروتمندان قرار دهد و بر عكس. مگر آنچه كه خداوند واجب فرموده و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بيان نموده است.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «انما امرت ان آخذ من اغنيائكم و اضع في فقرائكم». «من امر شده ام مال را از ثروتمندان بستانم و در راه فقيران شما مصرف كنم.

آري، اين شيوة مسلمانان در گذشته بود. اما در اين روزگار همان گونه كه بر همگان روشن است وضع كاملا متفاوت شده است.

اوامر و نواهي اسلام

اسلام مسلمانان را به عفت و پاكدامني سفارش مي كند. چيزي كه موجب پاكي و خوشبختي خانواده و نيز استحكام پيوندها و روابط و همچنين استواري بنيان و كيان آن مي گردد، و در مقابل، از بي بند

و باري و افسار گسيختگي و فساد و هرزگي باز مي دارد تا از اين طريق، پاكي و قداست جامعه بشري حفظ شده و پيوند و روابط آن استوار گردد و عفت و امنيت آن تامين گردد، و براساس اين دو محور است كه امنيت خانواده حفظ و جامعه سالم مي ماند.

در گذشته مسلمانان، به اوامر اسلام گردن نهاده، خود را به زينت عفت و پاكدامني و صلاح آراسته و از نواهي اسلام اجتناب مي كردند. از زنا و لواط دوري مي گزيدند و مصداق اين آيه شريفه بودند كه مي فرمايد: «والذين هم لفروجهم حافظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين».

در حالي كه امروزه در بيشتر شهرها و كشورهاي اسلامي روسپي خانه هاي عمومي، و مراكز فساد و فحشاء آشكارا فعاليت مي كنند تا جايي كه بعضي گزارش هاي رسمي حاكي از آن است كه حكومت يكي از كشورها در همة استان ها روسپي خانه هايي را به راه انداخته است. هم چنان كه لواط، نزد برخي دولت هاي حاكم بر كشورهاي اسلامي امري عادي تلقي مي شود. تا جايي كه حكومت يكي از كشورهاي اسلامي، انحراف جنسي را همچون ازدواج دانسته و با بي شرمي تمام، هتلي را براي ازدواج رسمي مردان با يكديگر اختصاص داده است. و از طريق اين تسهيلات شيطاني فريبنده، انحراف جنسي را ترويج، و ازدواج مرد با مرد را مورد تشويق قرار مي دهند. و مردم را نسبت به ازدواجي كه خداي سبحان آنرا دژي براي مرد و زن قرار داده تا جسمشان سلامت، فكرشان آسوده و نسل شان سالم بماند، بي رغبت مي كند. از اين گذشته، اين حكومت و ديگر حكومت هاي

كشورهاي اسلامي به همة اينها بسنده نكرده، بلكه از طريق قوانين خود كه هيچ اصل و ريشة الاهي ندارد در مقابل سنت ازدواج مي ايستند و مانع ازدواج شرعي مي شوند تا جائي كه پسر و دختر جوان مسلمان ديگر قادر به ازدواج نيستند. در گزارشي مي خواندم: كه تنها، در يك كشور اسلامي ده ميليون پسر و دختر جوان كه به سن ازدواج رسيده اند، امكان ازدواج برايشان فراهم نيست. هم چنان كه در گزارشي مربوط به كشور ديگر آمده است: كه در آن بيش از پانزده ميليون پسر و دختر جوان هستند كه امكان ازدواج ندارند.

چرا سهل انگاري در ازدواج

اگر امروز مي بينيم ازدواج اين گونه مورد سهل انگاري و بي توجهي قرار مي گيرد، از اين بابت است كه دولت هاي حاكم بر كشورهاي اسلامي به طور غير مستقيم مانع از اين امر شده اند، آنها آشكارا از ازدواج جلوگيري نمي كنند تا مردم تكفيرشان كرده عليه شان اعلام جنگ نمايند، بلكه در نهان و با نيرنگ اقداماتي انجام مي دهند كه در نتيجه سد راه امر ازدواج مي گردد.

عامل نخست

حكومت ها مردم را از حق خود در اين كه مالك قطعه زميني شوند محروم مي كنند، و به آنان اجازه نمي دهند جز با خريدن، مالك زميني شوند. حال آن كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «الارض لله و لمن عمرها» «زمين از آن خداست و هركس كه آن را آباد كند»، و به علت همين مشكلات زمين است كه يك جوان نمي تواند براي خود خانة ساده اي بنا كند.

عامل دوم

اين حكومت ها مانع از بهره برداري از مباحاتي شدهاند كه خداوند آنها را براي همة مردم قرار داده است. مباحاتي همچون: هوا، آب، اقيانوس ها، درياها و منابع آن مانند مرواريد، مرجان، ماهي و … جنگل ها و مراتع، بيشه ها و معادني مانند آهك، نمك و …، در گزارشي رسمي در اين زمينه آمده بود كه: در يكي از كشورها هشتصد نوع معدن از جمله طلا و نفت و اورانيوم وجود دارد، اما با كمال تاسف حكومت آن كشور با اين كه ادعاي اسلامي بودن هم دارد بر روي همة آنها دست گذاشته، و مردم را از بهره برداري آنها محروم ساخته است اگر كسي به خود جرات دهند تا مقداري از آن معادن را استخراج نمايد مورد تعقيب و پي گرد واقع مي شود و احيانا زنداني و مورد شكنجه قرار مي گيرد، و يا حداقل از او غرامت گرفته وي را تعزير مي كنند.

عامل سوم

هم چنان كه اين حكومت ها، برخلاف اسلام، مانع مردم از كسب مباح هستند، و زورگويانه، ادعا مي كنند كسب و كار نياز به پروانه كسب و ماليات و مانند آن دارد. اقداماتي كه مانع كسب و كار مردم مي شود. به هر حال اين سه معضل كه دست حكومت ها پشت آن است موجب كاهش ميزان ازدواج در بين جوانان مسلمانان و تقريبا متروك ماندن آن گرديده است.

اسلام و ازدواج

اسلام با قوانين عادلانه و نگرش دقيقي كه بر جوامع بشري دارد، مسئله ازدواج را بسيار مورد تشويق قرار داده است، زمينه هاي كمك به انجام آن را فراهم آورده، و تمام راه هايي را كه به ازدواج مي انجامد گشوده و هموار كرده است، و در مقابل همة عوامل باز دارنده را از سر راه ازدواج برداشته است، و بستر كسب و كار، و درآمد و مسكن را براي جوان فراهم مي كند و از سوي ديگر تجرد و روي گرداندن از ازدواج را ناخوشايند مي شمارد. خداي سبحان مي فرمايد: «وانحكوا الايامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله، و الله واسع عليم» و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «تناكحوا تناسلوا تكثروا، فاني اباهي بكم الامم يوم القيامه ولو بالسقط». در كتاب شريف كافي روايتي نقل است: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) دختر عزيز خويش فاطمة زهرا سلام الله عليها، آن سرور بانوان دو جهان، را با مهري كه از سي درهم بيشتر نبود به ازدواج علي (عليه السلام) درآورد.

اسلام و موانع پيشرفت

دين اسلام سربلندي و كرامت، شرافت و سروري، و پيشرفت و شكوفايي را براي بشريت به ارمغان آورده است، و براي تحقق همه آنها، راهكارهايي را پيش روي مسلمانان نهاده است و عوامل مانع اين تحول را بر آنان حرام كرده است، كه مهمترين آن عوامل، مشروبات الكلي و مواد مخدر است كه عقل را زايل و غيرت را مي ميراند و موجب از بين رفتن نشاط و فعاليت فرد مي گردد، از اين رو اسلام طبق نص صريح قرآن كريم و احاديث متواتر

از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت طاهرينش شراب خواري را مطلقا حرام كرده و به شدت با آن به مقابله برخاسته است. و براي شراب خوار حد شرعي و كيفر سختي معين كرده است. در صدر اسلام، مسلمانان نيز، از شراب خواري دوري مي جستند و با تمام توان با آن مبارزه مي كردند و با شراب خواران قطع رابطه و از آنها روي مي گردانيدند. به طوري كه نه به آنان همسر داده و نه از ايشان همسر مي گرفتند. حتي خلفاي بني اميه و بني عباس كه به شراب خواري مي پرداختند اين عمل را مخفيانه انجام مي دادند و سعي مي كردند ظاهر خود را آراسته جلوه دهند و بر كساني كه تظاهر به شراب خواري مي كردند حد شرعي جاري مي كردند.

مسلمانان امروز و مي گساري

متاسفانه، امروزه شراب خواري و مي گساري در كشورهاي اسلامي، به پديدة رايجي تبديل شده است تا جائي كه نقل شده: زماني نخست وزير يك كشور اسلامي به يكي از روستاهاي كشورش سفر كرد و چون در آن جا مغازه شراب فروشي نيافت، بخشدار آن ناحيه را توبيخ نمود و اولين كاري كه پس از بازگشت به پايتخت انجام داد اين بود كه آن بخشدار را از مقام خود بركنار كرد و نخستين كاري كه بخشدار جديد انجام داد اين بود كه يك مغازة شراب فروشي در آن روستا به راه انداخت.

داوري در اسلام

اسلام به مسئله قضاوت و دادگستري در جامعه اهميت ويژه اي قايل است و لذا، امنيت، آسايش، آرامش و آسودگي كامل و حفظ آبروي مسلمانان را در ساية احياي اين بخش از دين مي داند و حفظ حقوق فردي و اجتماعي آنان را مقرر مي دارد، لذا براي تحقق همة اين موارد و تضمين تداوم آنها، براي قوة قضائيه، استقلالي ويژه، و جايگاهي برجسته و احترامي فوق العاده قايل شده است. و كار قاضي را با دو زاويه ديد، از جهتي دشوار و از جهتي آسان قرار داده است.

اسلام از جهت بي طرفي و عدم جانبداري يكي از طرفين دعوا، و نيز از جهت دقت، و تقوا در صدور حكم، و پرهيز از رشوه خواري يا گرفتن هديه، بر قاضي سخت گرفته است تا جايي كه در تهديد او مي فرمايد: (القاضي علي شرف جهنم) «قاضي بر لبة پرتگاه جهنم قرار دارد»، اما از جهت سادگي كار و قرار ندادن و نداشتن حاجب و دربان بر او آسان گرفته است. هم چنين بر او لازم دانسته در

قضاوت و پايان دادن به اختلاف طرفين شتاب نمايد، بدون آن كه از طرفين دستمزدي طلب كند يا از آنان ماليات و كارمزد و مانند آن دريافت نمايد. چه اين كه اسلام چنين عملي را سخت بر او حرام كرده است، و مسلمانان نيز به اين اصول و مقررات مربوط به امر قضا پاي بند بودند. در نتيجه قضاوت در بين آنان طبق اوامر اسلام و نواهي قرآن و بيان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان اهل بيت عليهم السلام صورت مي گرفت. از اين رو امر قضاوت، در نهايت سادگي و بدون اتلاف وقت و مال، و همزمان در نهايت پاكي و عدالت، و بدون هيچ گونه انحراف و جانبداري و اجحاف و دست به دست كردن به سامان مي رسيد.

تاريخ نگاران آگاه غربي معترفند: يكي از عوامل پيشرفت شگرف و گسترش سريع اسلام ناشي از اين بود كه مرم سادگي، پاكي، دادگري، سلامت، استقلال، بي طرفي و برابري همگان از حاكم و محكوم گرفته تا زمامدار و رعيت را در قضاوت اسلامي مشاهده كردند. به گونه كه حتي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرمؤمنان (عليه السلام) خود، همراه با طرف دعواي شان بي آن كه ميان خود و ايشان تفاوتي قائل شوند، در دادگستري حضور مي يافتند.

وظايف قاضي

آري، در گذشته قاضي، همان گونه كه اسلام تكليف او را مشخص كرده بود، مانند يك فرد معمولي در مسجد يا يكي از مكان هاي عمومي براي خدمت به مردم حضور مي يافت تا در دسترس و حضور همگان باشد و بر اساس گفتة شهود و دلايل موجود. يا طبق سوگند

«قسامه» ميان آنان داوري نمايد. گاهي نيز، بر اساس برخي قرائن و شواهد ديگري كه كاشف از اصل دعوا و ماهيت آن قضاوت مي كرد، كه اين گونه قضاوت ها، بر حسب موازين اسلامي مذكور در باب قضاوت انجام مي گرفت.

در يك مرحله از تاريخ اسلام، مسئوليت قضاوت يكي از قاضيان كه در شهر بزرگ و پر جمعيت كوفه قضاوت مي كرد، بسيار طولاني شد به طوري كه از زمان عمر بن الخطاب تا زمان عبدالملك بن مروان ادامه پيدا كرد. اين فرد در تمام اين مدت قاضي بود، و شيوة كار او بدين گونه بود كه در مقابل مردم و بي هيچ پرده پوشي و اين دست آن دست كردن و سهل انگاري در مسجد حضور مي يافت ودر بين مردم به داوري مي پرداخت. يكبار به مسجد نيامد و در خانه بين دو نفر داوري كرد. چون اين خبر به امام علي (عليه السلام) رسيد او را بابت اين كار سرزنش نمود و به وي دستور داد تا براي قضاوت در مسجد و ميان مردم حضور يابد. در صدر اسلام دادگاه اسلامي اين گونه بود و قاضي دور از هر آلودگي به ساده ترين شكل و سريع ترين وجه ممكن، به حل مشكلات و اختلافات مردم مي پرداخت.

اما امروزه همة اين مزاياي نظام قضايي اسلام از بين رفته، پاكي و عدالت از شرايط قضاوت محسوب نمي شود. قضاوت بي نهايت پيچيده شده و نه تنها اغلب غير اسلامي شده است، بلكه همان گونه كه در همة كشورهاي اسلامي شاهديم، براساس قوانين وارداتي غرب يا شرق، يا براساس قوانيني است كه قانون گذاران آن به نظام قضائي اسلام اعتقادي ندارند و

يا بي اطلاع از احكام قضايي اسلام هستند، قضاوت مي كنند.

جامعه و سياست در اسلام

اسلام ميخواهد، مسلمانان در ساية رحمت و رافت و قوانين حكيمانه و عادلانه اش، سروري، پيشوايي، بزرگي و عظمت يافت، رهبري ملت ها را در دست گيرند. و براي تحقق اين مهم آن را امر فرموده كه با يكديگر وحدت و يكپارچگي و برادري داشته در راه تشكيل امت واحده گام بردارند، و نيز ايشان را از تفرقه و از هم گسستن منع فرموده است.

مسلمانان نيز، دستورات اسلام مبني بر يگانگي و برادري و امت واحده را گردن نهاده از تفرقه و جدايي خودداري مي كردند. و بدين ترتيب همان گونه كه اسلام براي آنان مي خواست سروري جهان و رهبري ملت ها را در دست داشتند، در حالي كه امروزه پس از آن كه مسلمانان اوامر اسلام در اين زمينه را واگذاشته و برعكس گرد منهيات دين گشتند، زير دست و دنباله رو، ستم كش و ظلم پذير، بيچاره و آواره، و خوارتر و نگون بخت تر از بردگان شده اند، و اين سزاي روي برتافتن مسلمانان از تعاليم مترقي اسلام است.

پس همان طور كه گفته شد مسلمانان صدر اسلام، مقررات اسلامي را مو به مو اجرا مي كردند و اين آيه قرآن را سرلوحة كار خويش قرار مي دادند كه مي فرمايد: «و ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاتقون» و بر اين اساس بود كه نه از تفاوت هاي قومي و قبيله اي خبري بود و نه از مرزهاي جغرافيايي و درگيريهاي مرزي، گرچه مسلمانان در گسترة سرزمين هاي اسلامي، حكومت هاي متعددي داشتند اما متصرفات متعدد آنان بر اساس يك حكومت مركزي اداره مي شد، و لذا

مسلمانان با آزادي كامل در پهنة سرزمين اسلامي سفر مي كردند و به آساني از دياري به ديار ديگر مي رفتند بي آن كه نياز به گذرنامه و خروجي و امثال آن داشته باشند.

نمونه اي از امت واحده

اين جانب شصت سال پيش از اين، شخصا نمونه هايي از اين مظاهر اسلامي كه قرآن به آن دستور مي دهد را، شاهد بودم، زماني كه بين عراق و ديگر كشورهاي اسلامي مانند: ايران، كويت، بحرين، عمان، حجاز، سوريه، لبنان و ساير كشورها، مانند امروز مرزهاي جغرافيايي ساختگي وجود نداشت، هم چنان كه در آن دوران كشور پهناور هند نيز چنين بود. به طوري كه مسلمانان هند از آن خطه دور دست به عراق مي آمدند و مردم عراق نيز براي گردشگري و يا تجارت بدون هيچ مانعي به آن سامان سفر مي كردند، به همان سادگي كه امروز يك فرد عراقي از نجف به كربلا، يا از كربلا به كاظمين و سامرا و از آن جا به بغداد، يا از بغداد به بصره سفر مي كند، و خوب به خاطر دارم كه چگونه مردم از دورترين نقاط با آزادي كامل به عراق آمده و از آن جا به حج رفته، سپس به عراق بازگشته و عازم كشورها و شهرهاي خود مي شدند، و يا از حجاز و ساير كشورهاي اسلامي براي زيارت عتبات مقدسه و مراقد مشرفه به عراق مي آمدند بدون اين كه نيازمند گذرنامه يا اجازة ورود و خروج باشند و يا موانع كاذب و مرزهاي ساختگي جغرافيايي مانع آنان گردد.

اما برعكس، امروزه كشورهاي غربي امت واحده تشكيل داده اند. مرزها را از ميان برداشته و شناسنامه و گذرنامه را كنار گذاشته اند و زمينه را

براي تشكيل امتي واحده فراهم آورده اند، در حالي كه مسلمانان تمام اين ها را ترك كرده اند و مصداق هشدار امام علي بن ابي طالب (عليه السلام) واقع شده اند. آن گاه كه مسلمانان را از پيامدهاي روي گرداني از قرآن و تعاليم اسلام بر حذر داشت و فرمود: «والله الله في القرآن، لا يسبقنكم بالعمل به غيركم».

مسلمانان و برادري اسلامي

يكي ديگر از دستورات اسلام، برادري اسلامي است كه مسلمانان به آن پاي بند بودند. بر اين اساس يك فرد مسلمان، ديگر مسلمانان، چه مرد و چه زن را برادر و يا خواهر ديني خود مي دانست و خداي متعال نيز مي فرمايد: «انما المؤمنون اخوه».

و هم چنان كه تاريخ نگاران نگارش كرده اند پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز دو بار ميان مسلمانان پيوند برادري ايجاد كرد. يك بار در مكه و بار ديگر در مدينه. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در مدينه بين مهاجران و انصار برادري برقرار كرد. در نتيجه هر يك از مهاجران با يكي از انصار برادر شدند و اين به روشني گوياي آن است كه يكي از وظايف نظام تعدد ارا و احزاب آزاد، كه رمز پيشرفت و شكوفايي يك ملت است، همانا حفظ شؤون برادري در ميان يكايك آن ملت و نيز پاس داشتن حقوق برادري در تعامل آن با يكديگر است. هم چنان كه انصار و مهاجران نيز اين شؤون و حقوق را حفظ و رعايت مي كردند. درست عكس آنچه امروزه در بين گروه هاي اسلامي مشاهده مي شود. اين ها همديگر را ضايع مي كنند و به هيچ وجه به اصول اوليه تعدد آرا و احزاب،

كه اسلام براي آنان ترسيم نموده پاي بند نيستند، لذا زماني كه با يكديگر در ستيزند نمي توانند از اسلام دم زده، و يا خود را به مسلمانان نسبت دهند، چرا كه با اين سوء نيت و بدرفتاري خود، چيزي جز بدنامي نصيب اسلام و مسلمانان نمي كنند، در حقيقت آنان با رفتار ناپسند خود، برادري اسلامي را كه آيين اسلام بر مسلمانان واجب كرده است، زير پا گذاشته اند.

باري، مفهوم برادري اسلامي، همان رفتاري است كه انصار با برادران مهاجر خويش داشتند، خانه به آنان دادند و آن ها را مهمان خود نمودند، و همة نيازمندي هاي اولية زندگي را در اختيار و دسترس مهاجرين قرار دادند، و آنان را در كسب و كار و تجارت، كشت و زراعت، و حرف و صنعت و غيره سهيم نمودند.

امروز كمترين حد پاي بندي به همبستگي اسلامي اين است كه: چنانچه مسلماني از هر نقطة جهان، به كشوري اسلامي مسافرت كرد و در آنجا ساكن شد، مسلمانان آن سامان با او به گونه اي رفتار و برخورد نمايند كه با همديگر رفتار و برخورد مي كنند.

آزادي هاي جامعة مسلمان

در باب آزادي هاي اسلامي، مسلمانان همين وضعيت را داشتند يعني در هر شهر و يا كشور اسلامي كه وارد مي شدند در همة زمينه ها به جز محرمات، كه تعداد آن ها بسيار اندك بود، آزادي كامل داشتند. به طوري كه قرآن كريم نيز به اين مسئله اشاره نموده مي فرمايد: «الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مكتوبا عندهم في التوراه و النجيل يامرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر، و يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم» و

مراد از اصرا در آيه شريفه همان بار سنگيني است كه فرد به سبب عادات و آداب و رسوم نادرست رايج در جامعه متحمل مي شود. همين طور كه مراد از اغلال همان قوانين دست و پاگيري است كه انسان را در بند كرده و او را از رهايي، آزادي و پيشرفت باز مي دارد.

آري، مسلمانان در زمينه هايي همچون امت واحده، اخوت ديني و ازادي هاي اسلامي، براساس دستورات اسلام عمل مي نمودند، اما امروزه مي بينيم به طور كامل برخلاف گذشته عمل مي كنند. از اين رو به جاي اين كه امتي واحده باشند، ملت هايي از هم گسسته اند و به جاي اين كه همچون برادراني به همياري يكديگر بشتابند، چونان دشمنان خوني يكديگرند و قوانين خود نوشته، دست و پايشان را بسته و مانع آزادي شان شده و به دنبال آن كارها، دشوار و پيچيده گشته است و به اجازة دولت و پرداخت هزينه و ماليات و هزار و يك چيز ديگر از اين قبيل بستگي دارد. تا جائي كه بيشتر آزادي ها مانند آزادي كار و سفر، آزادي انديشه و قلم، آزادي بيان و عقيده و ديگر آزادي هاي اسلامي از مسلمانان گرفته شده است.

آداب اسلامي

همان گونه كه اسلام واجباتي همچون: نماز و روزه را، بر مسلمانان واجب دانسته و آنان را از ارتكاب محرمات همچون: دروغ و تهمت باز مي دارد، همين طور از آنان مي خواهد مستحبات مانند نظافت كردن و مسواك زدن را كه يك سنت رسول خداست انجام داده و مباحاتي مانند: سير و سفر را سفارش كرده «قل سيرو في الارض فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين» و از مكروهات بپرهيزند، و به عبارتي

ديگر اسلام از مسلمانان مي خواهد به آداب اسلامي آراسته بشوند و از وارفتگي پرهيز كنند و به دنبال وارستگي باشند، هم چنان كه آنان را به پاي بندي احكام شرعي فرمان مي دهد.

لذا، در روزگاران پيشين مسلمانان همان گونه كه به احكام شرعي متعهد بودند، همين طور خود را به آداب اسلامي آراسته مي كردند، با همة فراواني آن آداب، كوشش مي كردند كه انسان هاي مبادي آداب شوند. و برخي از آن آداب در كتاب الاداب و السنن آمده است كه برخي از آنها عبارت اند از:

آداب تعليم و تعلم، آداب كسب و كار، آداب سلامتي و بيماري، آداب معاشرت و همنشيني، آداب ازدواج، آداب بارداري و زايمان، آداب خوردن و آشاميدن، آداب خواب و بيداري، آداب سفر و حضر، آداب مرگ و احتضار، آداب كفن و دفن، آداب قبر و مزار، و ديگر آداب فردي و اجتماعي در اين سراي و سراي باقي حتي پيش از تولد و پس از مرگ نيز مسايلي در اين خصوص مطرح است.

آري، اين آداب اسلامي ناشناخته شده بود و مسلمانان با شوق و اقبال فراوان به آن عمل مي كردند، اما امروزه اين آداب اسلامي در ميان مسلمانان ناشناخته مانده و متروك و مهجور واقع شده است. و سخن شان اين است كه: فلان چيز مستحب است نه واجب، و فلان چيز مكروه است نه حرام، و همين طور …،

پيامدهاي عمل نكردن به آداب اسلامي

يكي از بزرگان علما، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را در خواب ديد، پيش رفت و پرسيد: يا رسول الله، چرا مسلمانان صدر اسلام علي رغم تعداد اندكشان چنان پيشرفت عظيمي بدست آوردند، ولي ما با وجود

فزوني تعدادمان تا اين حد عقب مانده ايم؟! رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در جوابش پاسخي فرمودند كه مضمون آن چنين است:

مسلمانان نخستين احكام شرعي پنج گانه را به دو بخش تقسيم كرده بودند قسمت واجبات، مستحبات و مباحات، و تمام آنها را به جا مي آوردند. و قسمت محرمات و مكروهات كه هر دو را با هم ترك كرده بودند. در حالي كه شما فقط به انجام واجبات و ترك محرمات اكتفا مي كنيد. اما نسبت به مستحبات و مباحات و مكروهات هيچ اهميتي نداده، بلكه به طور كامل از آنها روي بتافته ايد. در نتيجه اين چنين عقب مانده ايد.

حقيقت نيز همين است. و بايد گفت اين خواب از رؤياهاي صادقه و خواب هايي است كه با واقعيت مطابقت دارد، زيرا آداب اسلامي كه در برگيرنده مستحبات و مباحات و مكروهات است، ضامن قبولي واجبات شرعي و نيز اجتناب از محرمات ديني است، و زمينة مناسب براي پيشرفت و شكوفايي را فراهم مي آورد.

هم چنين عمل به مستحبات و ترك مكروهات فوايد زيادي در پي دارد و موجب دفع زيان هاي فراوان مي گردد.

سنت حجامت

بي ترديد فرو گذاشتن سنت حجامت، يكي از عوامل افزايش آمار سكته در روزگار ماست. در حالي كه اسلام آن را مورد تشويق قرار داده و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم عليهم السلام بر آن تاكيد بسيار نموده اند و خود نيز حجامت كرده و ديگران را نسبت به آن سفارش مي فرمودند.

از امام محمد باقر (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سر، بين

دو كتف، و پشت خود را حجامت مي نمودند و اولي را «نافعه» دومي را «مغيثه» و سومي را «منقذه» مي ناميدند.

و از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: «حجامت سر، مغيثه است و براي هر بيماري جز مرگ سودمند است». و اين دو روايت بعلاوة روايات ديگري كه در باب حجامت وارد شده است مسئله «قمه زني» را به عنوان همدردي با امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا، پسنديده جلوه مي دهد. چه اين كه قمه زني، علاوه بر سود طبي، عملي عبادي، اخلاقي، و شعاري ديني، حسيني است.

از امام رضا (عليه السلام) نيز روايت شده است كه فرمود: «خون در بدن انسان، به منزلة بنده است، و چه بسا بنده اي، مولا و سرور خود را بكشد».

سنت ازدواج

در مورد سنت ازدواج نيز بايد گفت: امروزه علت بروز بسياري از بيماري ها، دوري جوانان از ازدواج بهنگام است. غافل از اين كه به تاخير انداختن اين سنت، باعث بيماري هاي مختلفي مانند تنگي نفس، التهاب مجاري ادرار، و اختلال در دستگاه هاي و مانند آن مي گردد. كه طب قديم و جديد، جزئيات آن را به تفصيل بيان كرده اند، لذا رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) دربارة اهميت ازدواج و آسيب هاي تجرد و مفاسد آن اين آيه را تلاوت مي فرمود كه: «الا تفعلوه تكن فتنه في الارض و فساد كبير». كه ما از اين آيه مباركه آسيب هاي ناشي از تاخير در امر ازدواج را نيز در مي يابيم كه برخي از آنها عبارت اند از: فساد و بي بند و باري، زنا، لواط، سحق، و ساير بيماري هاي جنسي

شايع در ميان مسلمانان امروز، كه همگي آنها خانمان سوزند.

در يكي از كتاب هاي مربوط به سيرة نبوي مي خواندم كه: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هرگاه جواني را مي ديد از او دو سؤال مي پرسيد: نخست از كسب و كارش مي پرسيد. اگر پاسخ مي داد كه كسب و كاري ندارد مي فرمود: «از چشمم افتادي» سپس از ازدواجش مي پرسيد، اگر مي گفت: ازدواج نكرده ام، مي فرمود: «تو از برادران شياطين و راهبان نصارا هستي».

در كتاب اسد الغابه روايتي ديدم كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) جوياي ازدواج دختران جوان مي شد چنانچه ازدواج نكرده بودند آنان را به ازدواج كساني كه هم شان آنان بودند در مي آورد.

سنت هاي ديگر

به غير از سنت ازدواج و حجامت، سنت هاي بسيار زياد ديگري نيز وجود دارد كه مرحوم رضي الدين طبرسي «قدس سره» برخي از آنها را در كتاب مشهور خود مكارم الاخلاق ذكر كرده است. هم چنين مرحوم علامة مجلسي «قدس سره» بعضي از آن آداب و سنت هاي اسلامي را در كتاب معروف خود حليه المتقين و باب هاي الروضه و العشره، الفكر و الايمان، از مجموعه بحارالانوار آورده است. و اين جانب نيز بحمدالله موفق شدم برخي از آن آداب و سنت ها را در كتاب المستحبات و المكروهات گردآوري نمايم.

لطف پروردگار به انسان از طريق وضع قانون

در حقيقت، اسلام دين خداي متعال است كه آفريننده انسان هاست، و آفريدگار انسان به خير و صلاح وي، خواسته هايش، و آنچه موجب خوشبختي او در زندگي است، از ديگران آگاه تر است. به همين جهت اسلام قوانين و احكام پيشرفته اي آورده كه با عقل و منطق مطابقت دارد، و به خواسته هاي فرد و جامعه، مرد و زن، كوچك و بزرگ، پاسخ مي گويد، آدميان را به تمام آنچه موجب خير و صلاح شان است سفارش كرده و از آنچه باعث ضرر، و زيان شان است باز مي دارد، به عنوان مثال قانون حرام بودن قمار، از اين جهت است كه باعث دامن زدن به دشمني ها و كينه ورزي ها مي شود و قانون حرام بودن گمرك و ماليات، از اين رو است كه آزادي كسب و بازرگاني و واردات و صادرات را از مردم مي گيرد و قانون حرام بودن ربا، بدان جهت است كه باعث اخلال در اقتصاد و طبقاتي شدن جامعه مي شود. و قانون حرام بودن ماليات، به جز موارد چهارگانة مالي

كه در صفحات گذشته به آنها اشاره شد، به علت آن است كه بر مردم فشار آورده و سبب گراني قيمت ها مي شود.

اين نمونة برخي از احكام اسلامي دربارة محرمات است، اما قوانين اسلام در جايز شمردن و حلال بودن امور، براساس مفاد حديث رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) «الارض لله و لمن عمرها» مي باشد.

براساس اين حديث مردم در مسئله مسكن در بحران قرار نمي گيرند، براساس اين قانون، زمين از آن كسي است كه آن را آباد كرده باشد. مانند: كشاورزي، درخت كاري، كندن چاه و قنات، ساختن خانه و مؤسسه و كارخانه، يا ديگر نيازمنديهاي فردي و اجتماعي كه از آن مي توان بهره برداري كرد.

اما به شرط آن كه از حدودي كه در حديث با كلمه لكم، مشخص شده است تجاوز نكند كه ما آن امور را در برخي از كتاب هايمان ذكر كرده ايم.

و يا مانند قانون «من سبق الي ما لم يسبق اليه مسلم فهو احق به» هر كس زودتر از ديگران به چيزي دست يافت در مالك بودن به آن سزاوارتر است، اين قانون در مورد امور مباح، اصلي است كه مردم در آن برابرند، البته اسلام چنين تملكي را در حد نياز مي داند، چون، اگر افراد فراتر از حد نياز مباحات را در اختيار خود داشته باشند ميان آنان اختلاف پيش آمده در اين صورت نظام اجتماعي از هم گسسته خواهد شد، از اين گذشته مشهور ميان فقها اين است كه مراد از واژه مسلم، در اين روايت، آن كسي است كه در سرزمين هاي اسلامي زندگي مي كند اعم از مسلمان و ذمي و يا هم پيمان

مسلمانان باشد. چنان كه در گذشته نيز چنين بوده است.

سپاس گزاري نكردن مردم از خالق

امروزه اين احكام در بين مسلمانان متروك و مهجور مانده است، هم چنان كه امروزه در برخي كشورهاي اسلامي ديده مي شود دولت زمين را مي فروشد و آن را وسيله اي براي تجارت و درآمد خود تبديل مي كند و گاهي نيز از آباداني و ساخت و ساز در آن جلوگيري مي كند و حتي گاهي جز با گرفتن پول اجازة دفن ميت نمي دهد، لذا همة درب ها به روي مردم بسته شده است و در نتيجه بحران مسكن و غيره پديدار گشته است.

اينجانب به خوبي بياد مي آورم كه در حدود شصت سال قبل، چگونه مسلمانان عراق قانون «الارض لله و لمن عمرها» را تنفيذ مي نمودند و لذا، زمين جهت خانه سازي، كشاورزي، درخت كاري، و بناي مؤسسات و موقوفات و حتي گورستان و دفن مردگان و غيره، براي عموم مردم آزاد و مباح بود و مردم در رفاه و آسايش و بركت و سعادت به سر مي بردند.

زمين، در كشورهاي خليج و حجاز و ديگر كشورهاي اسلامي، براي دفن مردگان و بناي قبرستان، بي هيچ وجهي در اختيار مردم قرار داده مي شد، در حالي كه در برخي از كشورهاي اسلامي زمين را حتي براي گورستان و دفن مردگان نيز به فروش مي رسانند و اين برخلاف احكام اسلام و قوانين الاهي است. نيز اين جانب به ياد دارم زماني كه مسئله قبر فروشي در عراق باب شد، يكي از اديبان قصيده اي به نام دفتر اعزام به آخرت، سرود و آن را بدعتي در دين خواند. از يك روحاني، در راديوي يكي از كشورهايي كه حكومتش ادعاي اسلاميت مي كند سخنراني

مي كرد، شنيدم كه مي گفت: دولت هم به اسلام و هم به قوانين موضوعه عمل مي كند در حالي كه هركس اسلام را مي شناسد مي داند كه تنها عمل كردن به احكام و قوانين اسلام، واجب است، اما قوانين ساخته دست بشر كه برخلاف اسلام است، از اين جهت كه جايگاهي نزد مسلمانان ندارد بايد كنار گذاشته شود. خداي متعال مي فرمايد: «ولا تقولوا لما تصف السنتكم الكذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علي الله الكذب ان الذين يفترون علي الله الكذب لا يفلحون».

تشويق و تنبيه، ضامن اجرا

اسلام مجموعة كاملي از احكام و قوانين فراگيري است كه جامعة انساني را از فرد گرفته تا اجتماع، از قبل از تولد و بلكه پيش از انعقاد نطفه و حتي پس از مرگ در بر مي گيرد. اما براي اجراي اين قوانين فراگير، بايد ضمانت اجرايي نيرومندي وجود داشته باشد. لذا، اسلام تشويق و تنبيه را به عنوان انگيزه اي براي تنفيذ و ضمانتي براي اجرا قرار داده است. از اين رو فرمان برداران را، به پاداش دنيوي و اخروي وعده داده است و نافرمانان را به كيفر دنيا و عذاب آخرت تهديد نموده و هشدار داده است. به عنوان مثال، حدود، قصاص و ديات از جملة قوانين جزايي و احكام كيفرزي اسلام است كه كاربرد تنبيهي و تهديدي دارند.

البته علاوه بر شروطي كه اسلام براي اجراي اين قوانين جزايي مقرر كرده است، لازم براي تنفيذ اين قوانين دو شرط عمومي ديگر نيز لحاظ گردد:

1 اجراي تمام احكام اسلام و فراهم آوردن همة آزادي هاي انساني.

2 قطع ريشه هاي فقر و بيماري، جهل و فرومايگي، و گسترش آگاهي و فرهنگ و نيز تندرستي و فضيلت

در جامعه.

هم چنان كه لازم است موارد استثنا كه مانع اجراي آن قوانين مي شود نيز در نظر گرفته شود، كه فقيهان به تفصيل آنها را در كتاب هاي خود مانند مسالك الافهام و جواهر الكلام و غيره ذكر كرده اند و ما نيز پاره اي از آن موارد را در كتاب الفقه، آورده ايم. قوانيني كه در نظر گرفتن آنها باعث مي شود تا اجراي آنها از افراط و تفريط در امان بماند و برخي از مهمترين آن موارد عبارتند از:

اهم و مهم

براي اجراي قانون كيفرهاي اسلامي، بايد قاعدة «مهم و مهمتر» را در نظر گرفت، بر اين اساس اگر امري داير بود بين مهم، مانند اجراي حد سرقت، و مهمتر مانند بدنام شدن اسلام، و متهم شدن آن به بي رحمي، در چنين موردي اهم، بر مهم، مقدم داشته شده و از اجراي حد سرقت صرف نظر مي شود.

در سرزمين دشمن

هم چنين در سرزمين دشمن، حد جاري نمي شود. بنابراين چنانچه مسلماني در زمين دشمن، يعني در كشوري غير اسلامي مرتكب خلافي شد كه مستوجب حد بود، حاكم شرع بدون اجراي حد او را آزاد مي كند.

اضطرار

ناچار بودن، يكي از موارد عدم اجراي حد است. بدين معنا كه فرد از روي ناچاري مرتكب عمل خلاف شده باشد، مانند: سرقت در قحط سالي، و يا ارتكاب زنا براي رفع تشنگي، لذا اميرمؤمنان (عليه السلام) از آن زني كه در اثر شدت تشنگي ناچار از نوشيدن آب بود، ولي صاحب آب جز در برابر زنا، از آب دادن به او خودداري كرده بود، حد را بر آن زن جاري نكرد.

ناچار ساختن

يكي ديگر از موارد عدم اجراي حد ناچار ساختن و مجبور كردن فرد است. و روشن است كه ناچاري غير از اجبار است، و آن مانند اين است كه شخصي را با طناب بسته و با زور در گلويش شراب بريزند.

اكراه

هم چنين اگر ارتكاب جرم يا عمل خلاف از روي اكراه باشد، حد اجرا نمي شود، به عنوان مثال چنانچه فردي توسط ستمگري وادار به شرب خمر شود، حدي بر او نيست، زيرا اسلام كسي را كه از روي اكراه مرتكب عمل شود، مؤاخذه نمي كند. و در اسلام عملي كه از روي اكراه باشد مورد بخشش بوده و گناهي بر آن نيست. كه اين مسئله از فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديث، رفع، استفاده مي شود و آن حديث مشهوري است كه فقيهان و علماي اصول آن را در كتاب هاي فقه و اصول ذكر كرده اند.

ندانستن تكليف

كسي كه به وظيفه شرعي خود آگاه نيست بر او نيز حد جاري نمي شود، زيرا در اسلام حد بر كسي است كه حرام را با علم به حرام بودن آن مرتكب مي شود، و يا مي داند كه نبايد اين كار را انجام دهد. بنابراين، چنانچه از روي ناداني خمر بنوشد يا نماز نخواند گناه يا كيفري بر او نيست، لذا در تاريخ مي بينيم شخصي شراب نوشيده بود و ادعا مي كرد كه آيه تحريم (خمر) را نشنيده و حرام بودن شراب خواري را نمي دانسته است، اميرمؤمنان (عليه السلام) دستور داد او را نزد قاريان قرآن ببرند و مسئله آن شخص را از آنان جويا شوند، پس چون قاريان گفتند كه او اين آيه را نشنيده، حضرت دستور داد حد بر وي جاري نشود.

شرط هاي ديگر

براي اجراي قوانين جزائي اسلام شروط ديگري هم در نظر گرفته شده است كه در هنگام اجرا بايد مد نظر باشد، و برخي علما براي اجراي پاره اي از آن احكام، بيش از چهل شرط را لازم دانسته اند، و روشن است كه فراهم بودن همة آن شرايط، اجراي حدود را به كاري شبيه محال تبديل مي كند، لذا به همين جهت موارد اجراي قوانين جزائي در صدر اسلام و بلكه در طول قرن هاي متمادي نيز از تعداد انگشتان دست فراتر نرفته است.

زندان و جريمه

اسلام به غير از قوانين جزائي، زندان را نيز در نظر گرفته است، اما بسيار محدود و دقيق و حساب شده است، براي زنداني، در زندان هيچ گونه شكنجة روحي و جسمي جايز نيست، و بايد به دور از هر گونه فساد و انحراف باشد، بلكه در قوانين اسلامي، زنداني كه باعث تربيت زنداني و تهذيب نفس و اصلاح اخلاق وي، و تعديل كنندة روش و رفتار او مي گردد، وضع شده است.

جريمه نيز از جمله قوانين جزائي اسلام است كه آن نيز بسيار محدود، و موجب تربيت فرد و تهذيب اخلاق وي را در پي داشته باشد. نه اين كه نسبت به وي اجحاف كنند و ستم نمايند به گونه اي كه جلو هر نوع فعاليت فرد را گرفته، او را فقير و تهيدست گرداند تا نسبت به همه چيز متنفر و بيزار و ناخشنود گردد. به غير از زندان و جريمه، قانون ديگري نيز در مجموعة قوانين جزائي اسلام است كه نه در محدوده قصاص و نه در دايره حد مي گنجد، و آن تعزير و تاديب، است، اما اين حكم در

چارچوب عقل و عطوفت اسلامي اجرا مي شود. و همة اين ها براي حفظ حقوق فرد و جامعه و سالم ماندن جامعه از پرده دري است، از اين گذشته برخي فقهاي معاصر فتوا داده اند: زنداني در اسلام از سيزده دسته تجاوز نمي كند آن هم با شرايطي كه بايد فراهم شود.

افراط و تفريط

قوانين جزائي اسلام به دور از هرگونه افراط و تفريط است، هم چنان كه در زمان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرمؤمنان علي (عليه السلام) كه حاكمان اسلامي بودند و اجراي قوانين به عهده آنان بود، به اين اصل عمل مي كردند. امام حسن مجتبي (عليه السلام) كه زمان كوتاهي متصدي اجراي احكام الاهي بودند، به دور از هر گونه افراط و تفريط عمل مي كردند. اما ساير امامان عليهم السلام حكومت ظاهري نداشتند كه اجراي احكام بدست آنان باشد، بلكه، چيزي كه از ايشان عليهم السلام به ما رسيده است روايات و احاديث است كه فقيهان در كتاب هاي فقهي خود ثبت كرده اند و آن احاديث و روايات بيانگر سيرة اين بزرگواران و جدشان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرمؤمنان (عليه السلام) است.

ديگرگوني در احوال مسلمانان

اسلام، همان اسلام است. ليكن اين مسلمانان هستند كه دگرگون شده اند، لذا از روزي كه عمل به اسلام را واگذاشتند، مشكلات فراوان آنان را درمانده كرده است به گونه اي كه آنان را مستاصل كرده و راه چاره اي براي ايشان باقي نگذاشته است، و اين مصداق كلام خداي متعال است كه مي فرمايد: «و من اعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا». مسلمانان به خاطر روي گردانيدن از احكام و قوانين الاهي، سرزمين هاي هند و اندلس و فلسطين و ديگر سرزمين هاي اسلامي را از دست دادند. به گونه اي كه در دنياي امروز، ديگر كشوري كه در آن احكام اسلام اجرا شود وجود ندارد.

البته، برخي از كشورها، مدعي حكومت اسلامي هستند، اما روشن است كه اين ادعايي بيش نيست،

زيرا، بيشتر قوانين آنها، قانون هاي غرب و شرق است كه در همة زمينه ها از جمله: مسئله زن، ربا، بي اعتنايي نسبت به سال خوردگان و سپردن ايشان به خانه هاي سالمندان و غيره و اجرا مي شود.

از خداوند متعال خواهانيم عزت، سربلندي، سروري و كرامت مسلمانان را كه باعث سعادت دنيا و آخرت ايشان است، به آنان بازگرداند.

والله المستعان

قم مقدسه

محمد شيرازي

غم نامه

در فقدان مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيه الله العظمي

سيد محمد حسيني شيرازي (اعلي الله درجاته)

با تو از تو مي گويم اي هميشه زنده در دل من، اي مرجع كبير و اي ابر نويسنده قرن، روح بلندت در عين ناباروري به سوي حق شتافت و همگان را در اين اندوه و ماتم عظمي بهت زده كرد.

در و ديوار ساده اتاقت چشم به راه قدومت مي باشد، ميز كوچكي بيش از هزار عنوان كتاب روي آن به رشتة تحرير درآوردي چشم به راه مي باشد و قلمت، قلمي كه ساليان سال با آن تبليغ دين خدا كردي چشم به راه است بار ديگر آن را به دست گيري و بنويسي، از خدا و پيغمبر و علي.

اما صد افسوس و صد آه كه اتاق كوچك و ميز و قلمت هم بايد چون من بگريند كه ديگر از ديدار روي نوراني تو محرومند قلم بايد خون بگريد كه ديگر در بين انگشتان لاغر و نحيف تو كه از فرط نوشتن اينگونه شده بودند قرار نخواهد گرفت. آيا مادر دهر چون تو فرزندي به خود خواهد ديد؟.

محرومان و مظلوماني كه از ايشان به حكم خدا و پيامبر حمايتها كردي اكنون بايد در فراق تو خون بگريند، آري بايد مصيبت از دست

دادن چون تويي خون گريه كرد تو كه از نسل پاك حسين به علي (عليه السلام) بودي و در مدت 75 سال عمر با بركتت توانستي از خود در تاريخ اثري تابناك بگذاري همان گونه كه اسلافت همچون آيت الله العظمي ميرزا حسن شيرازي با فتواي مشهور تحريم تنباكو و آيت الله العظمي ميرزا محمد تقي شيرازي با رهبري انقلاب مردم عراق در سال 1920 م و پدر بزرگوارت آيت الله العظمي ميرزا مهدي شيرازي از اين سلسله جليل القدر آثار باقي گذاشتند كه منحصر به فرد مي باشد.

حوزه هاي علميه و علماء بايد در فقدان چون تويي اشكها بريزند تويي كه در شهر مقدس نجف اشرف ديده به جهان گشودي و 9 سال در كنار مرقد شريف اميرمؤمنان علي بن ابيطالب (عليه السلام) زندگي كردي و از فضاي مقدس نجف و حوزة آن كسب فيضها نمودي و پس از آن خود را به كنار تربت پاك حسين (عليه السلام) در كربلا رساندي تويي كه ساليان سال پشت درب بستة حرم سيدالشهدا (عليه السلام) هر روز به انتظار و با ادب كامل مي ايستادي تا اولين زائر هر روزة او باشي و بالاخره پس از 24 سال تلاش بي وقفه و بهره مندي از عنايات سيدالشهدا (عليه السلام) توانستي پرچم مرجعيت را در سن 33 سالگي به دوش گيري.

اما افسوس كه هميشه بي خردان و جاهلان تحمل پذيرش حق را نداشته اند و ندارند و همين تاريكي و ظلم باعث شد تا در سن 44 سالگي جوار حسين (عليه السلام) را ترك نمايي و ابتدا به سوريه، لبنان و پس از آن به كشور كويت بروي، آري

اگر چه ترك جوار ابي عبدالله الحسين (عليه السلام) امر آساني نيست ولي تو چون شمع هستي سوختي تا ديگران از نور تو كه حسين (عليه السلام) به تو عطا كرده بود كسب نور نمايند.

براي تو از حسين گفتن و از خدا ملاك بود نه مكان و زمان و شرايط، تو 75 تمام براي اسلام شعله ور بدي 43 سال در عراق، 9 سال در كويت و بالاخره 23 سال در ايران.

علم تو، خلق تو، حلم تو، ارادة عجيب تو، بيان تو، قلم تو و همه چيز تو مرا به حيرت واداشته است.

نوشتن موسوعه اي در فقه با بيش از 150 جلد و صدها جلد كتاب ديگر و هزاران سخنراني و خدمات گوناگون و گسترده به جهان اسلام نه تنها مرا كه دوست و دشمن را به تعجب واداشته است. و بالاخره چه سرانجام زيبايي. تو مصداق اين روايت پيامبري كه فرمود: «بهترين شما كسي است كه در جايي بميرد كه در حال تعليم قران و يا در حال تعلم آن از دنيا برود» تو نيز تا آخرين لحظات عمرت در خدمت قرآن و خدا بودي و در لحظاتي قبل از سفرت به آخرت در شب عيد سعيد فطر مردم را ارشاد كردي و در آخر لحظات عمرت هم براي ارشاد مردم دست به قلم، در خدمت خدا و پيامبر بودي.

تو اگرچه از اين دنيا كه گذرگاهي بس خطرناك است به سلامت عبور كردي و غمي عظيم بر دلهايمان گذاشتي ولي نظريات ناب اسلامي تو هميشه در جهان باقي خواهد ماند چراكه ريشه در نور خدا دارد نظرياتي همچون شورا در اسلام، آزادي در اسلام،

ممالك اسلامي بدون مرز، تجارت اسلامي، اقتصاد اسلامي و غيره …

و اگرچه از دست دادن تو ضايعه اي بس اسفناك است اما وجود درخشان مرجع عظيم الشان آيت الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي (دام ظله) مرا اميدوار مي گرداند و به من نويد تداوم خط فكري تو را مي دهد، او نيز بر دلها تسلي خاطر مي دهد و آرامش را به قلوب مي آورد.

(وسلام عليك يوم ولدت و يوم مت و يوم تبعث حيا)

پي نوشتها

1 اگر اجزاء يك كل از بين برود، خود آن كلي نيز از بين خواهد رفت.

2 «آيا شما به پاره اي از كتاب (تورات) ايمان مي آوريد، و به پاره اي كفر مي ورزيد؟ پس جزاي هركس از شما كه چنين كند، جز خواري در زندگي دنيا چيزي نخواهد بود، و روز رستاخيز ايشان را به سخت ترين عذاب ها باز برند، و خداوند از آنچه مي كنيد غافل نيست.» سوره بقره، آيه 85 و 86.

3 «در نتيجه داد و ستدشان سودي به بار نياورد» سوره بقره، آيه 16.

4 بهره اي اندك در دنيا دارند، سپس بازگشتشان به سوي ماست. آن گاه به سزاي آن كفر مي ورزيدند، عذاب سخت به آنان مي چشانيم.

1 و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگي تنگ و سختي خواهد داشت. سوره طه، آيه 124.

1 و خداوند آنان را كه كفر ورزيدند، بي آن كه به مالي رسيده باشند، با غيظ و حسرت برگرداند. سوره احزاب، آيه 25.

1 فروپاشي اندلس، در حدود شش قرن پيش اتفاق افتاده است.

2 پس مستقيما به سوي او بشتابيد. سوره فصلت، آيه 6.

3 «همان كساني كه پيام هاي خدا را ابلاغ مي كنند و از او

مي ترسند و ازهيچ كس جز خدا بيم ندارند. و خدا براي حسابرسي كفايت مي كند». سوره احزاب، آيه 39.

4 محققا كساني كه گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ايستادگي كردند، بيمي بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد. سوره احقاف، آيه 13.

1 مانند آتاتورك در تركيه، ياسين هاشمي در عراق و پهلوي در ايران.

2 و به راستي اگر ارادة بيرون رفتن داشتند، قطعا براي آن ساز و برگي تدارك مي ديدند. سوره توبه، آيه 46.

3 ولي خداوند راه افتادن آنها را خوش نداشت، پس ايشان را منصرف گردانيد و به آنان گفته شد: باماندگان بمانيد. سوره توبه، آيه 46.

4 كساني كه چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز برپا مي دارند و زكات مي دهند. سوره حج، آيه 41.

5 نماز بر مؤمنان، در اوقات معين مقرر شده است. سوره نساء، آيه 103.

6 و كساني كه در اموالشان حقي است معلوم، براي سائل و محروم. سوره معارج، آيه 24 و 25.

1 پرداختن به نماز و عبادت در برخي از مسلمانان به طوري بود كه بيشتر وقت خود را به آن پرداخته و زن و فرزند و كسب و كار را رها كرده بودند. اما رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آنان را از اين كار به شدت باز داشت و به شدت فرمود: «لارهبانيه في الاسلام»، «در اسلام رهبانيت نيست».

2 صدقات، تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان گردآوري و پخش آن، و كساني كه دلشان به دست آورده مي شود، و در راه آزادي بردگان، و وامداران، و در راه خدا، و به درمانده، اختصاص دارد. اين به عنوان فريضه از جانب خداست، و خدا داناي حكيم

است. سوره توبه، آيه 60.

3 و براي خدا، حج آن خانه، بر عهدة مردم است، البته بر كسي كه بتواند به سوي آن راه يابد. سوره آل عمران، آيه 97.

4 و در راه خدا چنان كه حق جهاد در راه اوست جهاد كنيد. سوره حج، آيه 78.

5 و در راه خدا جهاد نماييد، باشد كه رستگار شويد. سوره مائده، آيه 35.

1 «و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد، اگر بدانيد، اين براي شما بهتر است». سوره توبه، آيه 41.

2 و بارهاي شما را به شهري مي برند كه جز با مشقت بدن ها بدان نمي توانستيد برسيد به يقين پروردگار شما روؤف و مهربان است. سوره نحل، آيه 7.

1 و در نيكوكاري و پرهيزكاري با يكديگر همكاري كنيد. سوره مائده، آيه 2.

2 سوگند به عصر غلبة حق بر باطل، كه واقعا انسان دستخوش زيان است، مگر كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايي توصيه كرده اند. سوره عصر، آيه 13.

3 و بايد از ميان شما، گروهي مردم را به نيكي دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتي باز دارند، و آنان همان رستگارانند. سوره آل عمران، آيه 104.

4 و بايد از ميان شما، گروهي باشند.

5 مشهور فقها امر به معروف و نهي از منكر را واجب كفايي مي دانند.

1 سهم پسر، چون سهم دو دختر است. سوره نساء، آيه 11.

1 اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم، و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمند ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين

شماست. سوره حجرات، آيه 13.

2 مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زناني كه خدا را فراوان ياد مي كنند، خدا براي همة آنان آمرزش و پاداشي بزرگ فراهم ساخته است. سوره احزاب، آيه 35.

3 مرحوم حضرت آيت الله العظمي حاج سيد مهدي شيرازي كه يكي از مراجع تقليد زمان خويش بود.

4 اين عمل را بعضي بنا بر احتياط، انجام مي دادند.

1 و آنان كه دامان خود را حفظ مي كنند. و تنها با همسران و كنيزان خود در مي آميزند كه در اين صورت نكوهشي بر ايشان نيست. سوره مؤمنون، آيه 5 و 6.

1 بي همسران خود، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بي نياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست. سوره نور، آيه 32.

2 ازدواج كنيد و زاد و ولد نماييد تا فزوني يابيد، چرا كه من به تعداد شما ولو فرزند سقط شده اي هم كه باشد، بر ديگر امت ها مباهات مي كنم. اصول كافي، ج ص

1 البته پوشيده نماند اين حديث كه مهر فاطمه زهرا (س) را سي درهم ذكر مي كند با احاديث ديگري كه مهر السنه را نزديك به پانصد درهم مي دانند منافاتي ندارد. چرا كه در آن زمان، بهاي درهم و دينار در مناطق مختلف، متفاوت بوده است هم چنان كه امروز نيز بهاي درهم و دينار در كشورهاي مختلف،

متفاوتند مانند درهم اماراتي، درهم كويتي، درهم عراقي، و درهم اردني و …

1 در اصطلاح «قضا» به شهودي مي شود كه در اثبات ادعاي خود سوگند ياد مي كنند.

2 و اين طبق فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بود كه فرمود: «انما اقضي بينكم بالبينات و الايمان» من براساس بينه و سوگند، بين شما قضاوت مي كنم.

1 در حقيقت اين امت شماست كه امتي يگانه و يكپارچه است، و من پروردگار شمايم، پس از من پروا داريد. سورة مؤمنون، آيه 52.

2 مانند حكومت عثمانيان در تركيه، صفويان و قاجار در ايران، در دوران اخير.

3 نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه 47، ص 422، قطع جيبي.

1 در حقيقت مؤمنان با هم برادرند. سوره حجرات، آيه 10.

2 كساني كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده اي كه نام او را در نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مي يابند پيروي مي كنند، همان پيامبري كه آنان را به كار پسنديده اي فرمان مي دهد، و از كار ناپسند باز مي دارد، و براي آنان چيزهاي پاكيزه را حلال و چيزهاي ناپاك را حرام مي گرداند، و از دوش آنان قيد و بندهايي را كه بر ايشان بوده است بر مي دارد … سوره اعراف، آيه 157.

1 كتابي كه مولف محترم، حضرت آيت الله العظمي شيرازي آن را تاليف كرده اند.

1 اگر اين دستور را به كار نبنديد، در زمين فتنه و فسادي بزرگ پديد خواهد آمد. سوره انفال، آيه 73.

1 زمين از آن خداست و هركس كه آن را آباد نمايد. در بعضي نسخه ها دنباله حديث چنين آمده است: «ثم انها لكم مني ايها المسلمون» پس اي مسلمانان هركس زميني را آباد

نمايد، من آن را براي او قرار دادم.

1 و براي آنچه زبان شما به دروغ مي پردازد، مگوييد «اين حلال است و آن حرام» تا بر خدا دروغ بنديد، زيرا كساني كه بر خدا دروغ مي بندند رستگار نمي شوند. سوره نحل، آيه 116.

1 قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): «رفع عن امتي تسع … » رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: نه چيز از امت من برداشته شده است …

1 و هركس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگي تنگ و سختي خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مي كنيم. سوره طه، آيه 124.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109