صنايع دستي هزارگي

مشخصات كتاب

سرشناسه:كتابخانه مجازي افغانستان ،1392

عنوان و نام پديدآور:صنايع دستي هزارگي/ دكتر حفيظ الله شريعتي.

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1392.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع: صنايع دستي

صنايع دستي

سوزن دوزي

سوزن دوزي

يكي از ظريف ترين هنر هاي دستي زنان هزاره سوزن دوزي است كه طي آن تمام يا قسمت اعظم پارچه از كوك و بخيه هاي رنگين پوشيده مي شود. سوزن دوزي، قلاب دوزي، مليله دوزي، خامگ دوزي، پته دوزي و ديگر انواع سوزن دوزي هزارگي از صنايع دستي مهم هزارگي اند. اين صنعت دست هزارگي به طرز زيبا و تحسين برانگيزي توسط زنان و دختران جوان توليد مي گردد. در مورد سابقه ي تاريخي اين دوخت متاسفانه اطلاع چندان زيادي در دست نيست و آن چه كه مسلم است اين است كه اين دوخت از صد ها سال قبل تقريبا در ميان مردم هزاره رايج بوده است. بر اساس شواهدي از دوره ي غزنويان و به خصوص دوره ي تيموري اين هنر در هزارستان از رواج كامل بر خوردار بوده است. آثار به دست آمده از خاكريز جاغوري گواه بر اين باور است.

طرح هاي مورد استفادۀ سوزن دوزي مردم هزاره بيشتر به صورت هندسي است و براي تجسم بخشيدن به آن ها از رنگ هاي شاد استفاده مي كنند كه رنگ نارنجي روشن و قرمز به بقيه رنگ ها غلبه دارد. جزئيات طرح را بيشتر سبز و سفيد و سياه و قهوه اي تشكيل مي دهد. نمونه هايي از انواع نقوش هندسي را در سوزن دوزي ها مي توانيد مشاهده كنيد. همين طور سوزن دوز نقوشي را به كار مي برد، بدون اينكه قبلا طرحي براي آنان ايجاد كند. اين نقش ها را با نهايت ظرافت برروي پارچه مي آورد. براي ايجاد نقش

بيشتر سعي مي شود از عناصر بي جان طبيعت استفاده شود تا نقش هايي مانند نقش انسان و حيوان. به طور كلي نقوشي كه به كارگرفته مي شوند عبارتند از يك: نقش هاي انساني: از اين نقش ها در هنرسوزن دوزي كمتر استفاده مي شود.

دو: نقش هاي حيواني: كه برگرفته از انواع حيوانات است. اين حيوانات ممكن است در اطراف و خود منطقه وجود داشته باشد يا مانند نقش حيوانات مثل طاووس برگرفته از ذهن فرد باشد.

سه ديگر: نقش هاي گياهي: در اين نوع نقش ها از انواع گل ها و درختان استفاده مي شود.

انواع طرح ها

يك: طرح هاي تاري: سه تاري، چهارتاري، شش تاري، هفت تاري و ده تاري.

دو ديگر: طرح هاي گل و طرح هاي حاشيه يا اطراف گل.

سه ديگر: حيوانات اهلي و وحشي مانند اسب، شتر، مرغ، خروس، بز، پلنگ، شير، آهو و... و همين طور انواع پرندگان.

پيش سينه و يخن كشيده

زنان هزاره پيش سينه را هم براي مردان مي دوزند و هم زنان و دختران. براي اين كار نخست روي سينه ي لباس، يك لوزي طراحي مي كنند، پس از آن با شكل هاي هندسي، مربع و مستطل درون آن را پر مي كنند. پيش سينه را بيشتر با نخ سپيد نايلوني مي دوزند. اگرچند با نخ هاي استرج هم پيش سينه دوخته مي شود.

پيش سينه ي مردان را بيشتر(يخن كشيده) مي گويند.

يخن قاق

يخن قاق در زير پيش سينه(يخن كشيده و دوخته) قرارمي گيرد و تا نزديك دامن ادامه دارد. طول آن تقريبا 65 سانتيمتر است كه قسمت بالاي دوخته شده ي آن به صورت مثلث است و بيشترين مقدار آن به شكل مستطيل است.

سرآستين

سر آستين در دو قطعه فراهم مي شود. اين بخش ها زينت بخش سرآستين زنان و دختران است.

دهن ايزار

دهن ايزار همانند سرآستين است اما تفاوتي كه با هم دارند اين است براي دهن شلوار دوخته مي شود.

دستمال

در هزارستان انواع دستمال دستي سوزن دوزي مي شود كه بيشتر در عروسي ها كاربرد دارند.

پوش مور(مهر) و پوش آيينه

زنان و دختران هزاره براي مهر، آيينه، قلم، موبايل پوش درست مي كنند كه بيشتر با نخ استرج دوخته مي شوند. براي اين كار نخست به اندازه ي مهر، آيينه هاي جيبي، قلم و موبايل پارچه را برش مي زنند و از يك طرف آن شروع به دوختن مي كنند. وقتي پوش هاي مورد نظر دوخته شد، دور آن پولك دوزي مي كنند و با گلگ پيوند مي دهند.

نوارهاي سوزن دوزي شده يكي ديگراز انواع فراورده هاي سوزن دوزي هزاره ها است كه بيشتر براي تزيين لبه چادر، لبه پايين دامن و... به كار برده مي شود.

كلاه چهار ترك

كلاه چهار ترك از چهار تكه پارچه ي سپيد يا رنگي ساخته مي شد. برخي از اين كلاه ها ساده بود و بدون كدام طرح تهيه مي گرديد. برخي ديگر با دست دوخته مي شد و سوزن دوزي آن ساده و آسان بود. كلاه چهارترك را بيشتر پيرمردان سر مي كردند.

كلاه خلقي

كلاه خلقي داراي رنگ هاي گوناگون بود كه تنوع رنگ در آن بستگي به مقدار نخ رنگي داشت كه در آن به كار مي رفت. اين كلاه با سوزن دوخته مي شد. كلاه خلقي با نخ استرج بسيار معروف بود. طرح هاي كلاه خلقي بيشتر مثلثي، لوزي و در وسط كولاه مربعي و دايره يي بود. اين كلاه را بيشتر جوانان سر مي كردند. پسين ها در دوران حاكميت كمونيست هاي افغانستاني(خلقي) ها اين كلاه، به كلاه خلقي معروف شد. زيرا اين كلاه مانند پرچم خلقي ها بيشتر سرخ(قرمز) رنگ بود.

كلاه ارقچين(عرق چين)

كولاه ارقچي(عرقچين) با نخ نايلوني سفيد دوخته مي شد. زمينه ي اين كلاه پارچه ي سفيد رنگي بود كه به آن(تفته) مي گفتند. زنان و دختران جوان و نوجوان با سوزن اين كلاه بسيار زيبا و ظريف را به مدت يك ماه تا دوماه مي دوختند. كولاه عرق چين را همه مردان سر مي كردند.

جاجيم دوزي

زنان هزاره با سرهم كردن تكه پارچه هاي چند رنگ، ججيم(جاجيم) درست مي كنند. معروف ترين جاجيم هزارگي قورمايي(خرمايي رنگ) است كه بيشتر از صد تكه است. هرچه تكه هاي رنگارنگ بيشتر باشد، جاجيم ها قورمايي تر اند. نوع ديگر جاجيم هزارگي چهل تكه است كه بسيار ظريف و زيبا دوخته مي شود. هزاره ها از جاجيم براي گستردني(فرش) و پوشاندن وسايل خانه استفاده مي كنند. جاجيم ها را با نخ و سوزن مي دوزند و مانند لحاف دوخته مي شوند.

سنگ تراشي و حكاكي روي سنگ

سنگ تراشي و حكاكي روي سنگ

فيروزه- مرمر- يشم و مانند آن ها را هزاره ها پس تراشيدن به شكل هاي مختلف در مي آورند و از آن ها صنايع دستي درست مي كنند.مردم هزاره با تراشيدن سنگ يشم از آن قوطي نسوار، بتال(كاسه ي سنگي) تشت خمير، چراغ سنگي، سيركوي(كوبه) براي خرد كردن نان پتير، ظرف ريخت گري دارو() ظرف ريخت گري گلوله هاي تفنگ سربي، ظرف دارو سازي پزشكي و مانند آن مي سازند. هزاره ها طريقه ي استفاده از سنگ هاي قيمتي را به درستي مي دانند. آنان از سنگ هاي قيمتي كه در هزارستان يافت مي شوند و يا از جاي ديگر مي آورند؛ انگشتر، دست بند، انواع وسايل آرايش زنانه، گردن بند، آويزه هاي گوش و بناگوش، خال بيني، گوشواره، تاج عروس- پيكي، پيشانه بند، بالي، سلسله و مانند آن ها مي سازند.

چراغ سنگي

هزاره ها با تراشيدن سنگ يشم و سنگ هاي معمولي چراغ سنگي درست مي كردند. براي اين كار نخست ميان سنگ را خالي(تهي) مي كردند و مقداري تيل وطني مانند روغن بادام و شرشم در آن مي ريختند. سپس فتيله اي در ميان و يا گوشه اي آن جا مي گذاشتند و روشن مي كردند. چراغ سنگي در هزارستان اكنون برافتاده است اما از كهن ترين وسيله ي روشنايي هزارگي است.

حصير بافي

چيغ

زيرانداز، ان_واع سبد، چيغ بافي نمونه هاي از حصير بافي هزارگي اند كه بيشتر كاربرد خانگي دارند. هزاره ها از گياه ني كوهي و اهلي و گياه لوخ حصير- چيغ مي بافند. براي اين كار ني ها را به صورت عمودي استوار نگه مي دارند، از وسط آن ها نخ هاي پشمي را رد مي كنند و به صورت شلكي مي بافند. مردم هزاره از چيغ براي خانه سازي و خانه هاي نيي (كوته) آلاچيق استفاده مي كنند.

چيله

چيله را مانند چيغ مي بافند با اين تفاوت كه در آن به جاي نخ پشمي از تركه هاي درخت بيد، سپيدار، ارر، توت و مانند آن استفاده مي كنند. براي اين كار نخست دو چوب بزرگ را در دو طرف به صورت موازي روي زمين به اندازه ي يك متر تا دو متر جا مي گذارند. سپس از پايين با بافيدن، خم كردن و تا كردن تركه ها ميان هم ديگر، چيله را بالا مي برند و چيغ چيله اي مي سازند.

سبد بافي

هزاره ها بيشتر از تركه هاي درخت بيد، توت، ارر، سپيدار و مانند آن سبد مي بافند. براي اين كار نخست يك دايره از تركه هاي خم شده ي درخت درست مي كنند و سپس آن را ادامه مي دهند تا سبد درست شود. در پايان آخرين تركه را به داخل سبد تا مي كنند و سر آن را مي برند، و سبد را درست مي كنند. سبد تال الترغينه از بهترين نوع سبد هزارگي است كه در داخل و خارج كشور به فروش مي رسد. مردم از سبد براي گردآوري علوفه و ميوه هاي خوردني و مانند آن استفاده مي كنند.

فرآورده هاي پوست و چرم

فرآورده هاي پوست و چرم

پوستين، كلاه پوستي، چارق از صنايع دستي هزارگي اند كه از چرم حيوانات ساخته مي شوند.

كفش

پوشش پاي هزاره ها را ساده است. مهمترين صنايع دستي هزارگي درفرآورده هاي پوست و چرم كرو، چارق، كيرو، چاموش و چپلي است.

هزاره ها پوست حيوانات حلال گوشت را با احتياط از گوشت آن جدا مي كردند. وقتي پوست سالم به دست مي آمد، از آن مشك مي ساختند. اگر پوست اضافه داشتند، نخست آن را نمك مي زدند تا آب آن گرفته شود، بعد به فروش مي رساندند. اما اگر مي خواستند از آن پوست بسازند، نخست پوست را به مدت چهل شبانه روز در داخل خاگستر مي گذاشتند تا موهايش برود و آماده دباغي شود. در اين مدت چندين بار خاگستر آن را عوض مي كردند. پوست آماده را كه موهايش با كاردك كنده شده است، در ظرف مسي يا گلي مي انداختند. اين هنر را (خوراو) دباغي مي گفتند. پوست بايد چند روز در خوراو مي ماند، تا آماده مي شد. اين مرحله را شيرين كردن پوست مي ناميدند. در اين مرحله پوست خود را جمع و ضخيم مي ساخت و به مقاومت آن افزوده مي شد. اگر بعد از دو روز پوست خوب رنگ مي گرفت آن را قاغ(قاق) مي گفتند. براي اين كار پوست را در هواي سرد قرار مي دادند. وقتي پوست دباغي مي شد و رنگ مي گرفت، آن را خشك مي كردند و از آن چرم مي ساختند. دباغ گران هزاره مي كوشيدند تا فرايند دباغي پيش از ماه حوت ختم شود، زيرا در ماه حوت آب را يخ نمي زد

و پوست خوب قاق نمي شد. پوست قاق پيش از ماه حوت مقاومت زيادتر از ديگر پوست ها داشت. هزاره ها پوست قاق را خوب مي ماليد تا نرم مي شد. و براي چاموش و چارق سازي آماده مي گرديد.

ابزار دباغي هزاره ها بسيار ساده و طبيعي است. تشت دباغي بيشتر از گل رس است و رنگ آن از ريشه ي درخت زردالو و درختچه ي قرغينه. پوست دباغي شده ي هزارگي بسيار خوش رنگ و زيباست. كفش هاي كه از اين پوست ساخته مي شود، كم نظير اند.

چارق و سوگول

هزاره ها از پوست دباغي نشده كفش زيبايي مي سازند كه به آن چارق مي گويند. چارق مانند كفش هاي معمولي است، با اين تفاوت كه تمام آن از چرم است. كفي، تلي، بدنه ي چارق از چرم خالص است. بدنه ي چارق يك لايه و كفي آن چهار لايه است كه ضخيم تر از بدنه ي آن ساخته مي شود.

عبدالخالق آزاد در باره ساخت چارق و سوگول هزارگي چنين مي نويسد: چارق و سوگول پاي پوش عام و معمول مردم بود، تهيه آن در مقايسه با چاموش به وقت كم و امكانات اندك ضرورت داشت. اساس چارق و سوگول را پوست بز، پوست سرگاو و پوست شتر تشكيل مي داد. براي تهيه چارق وسوگول پوست را پخته نمي كردند، بلكه ازپوست خام پاي پوش مي ساختند. طرف صاف پوست را به طرف برون و سمت موي دار و پشم دار آن را به طرف درون و در تماس با با پا عيار مي ساختند. از همان پوست تسمه كشيده و به وسيله ي دروش

(درفش)، پس از آن كه پوست مذكور را بروي هم قرار مي دادند، كناره به كناره مي دوختند. در ناحيه بالايي كفش چند سوراخ روي ساق ايجاد كرده و بعد از آن كه چارق را مي پوشيدند، توسط تسمه چرمين آن را بسته و به پاي شان محكم مي نمودند.(همان ص6)

چاموش

چاموش گونه اي ازپاي پوش مردم هزاره است. اين كفش چرمي را بيشتر خان ها و پولداران هزاره مي پوشيدند. عبدالخالق آزاد مراحل ساخت چاموش را در ماهنامه ي پاتو چنين توضيح مي دهد: مراحل تهيه چاموش از اندازه گيري پاي فرد مورد نظر آغاز مي گرديد، ابتدا كف پاي را از همان پوست به شكل چند قاطبه برش كرده و آن را با الياف بته گيت روي هم مي دوختند. پاره، پارچه هاي پوست و بقاياي تل و كف پاي پوش را جمع و با آن تار روي هم دوخته و از آن پاشنه مي ساختند. گياه گيت يك نوع گياه كوتاه قد و داراي ريشه طولاني همانند ريشه خار درزمين فرو مي رفت، تار مذكور را از تابيدن ريشه آن گياه همانند تا انساج حيوانات تهيه مي نمودند. بعد از آن كه كار دوخت كف و پاشنه ختم مي گرديد از همان پوست گاو به اندازه كف پا روي آن همانند موزه با ساق بلند، آن چرم را برش و آن را باهمين تار مقاوم روي كف با مهارت تمام مي دوختند. بند چاموش را از همان پوست به شكل تسمه مي ساختند. به اندازه معين هر دو طرف ساق را سوراخ و آن تسمه را از درون آن گذرانده و توسط

آن چاموش را بعد از پوشيدن روي پا محكم مي بستند. بدين طريق يك جفت پاي پوش اشرافي به دست مي آمد.

چپلي(دم پايي)

هزاره ها براي ساختن چبلي كه به آن (كروبن) مي گويند، روي ته كفش صنعتي و يا لاستيك موتر(ماشين) چند بريده ي نازك و پهن چرم را تا مي كنند و با ميخ به لاستيك مي كوبند. سپس براي آن پيش بند(جا انگشتي) درست مي كنند. چپلي هزارگي هنوز در بين هزاره ها با وجود چپلي هاي جديد طرفداراني زيادي دارد.

كيرو

كيرو همان چپلي است با اين تفاوت كه كفي آن از چوب درست مي شود. براي اين كار نخست دو تكه چوب آماده مي شود و كيرودوز چوب را با دقت تمام مي تراشد و به شكل تلي(كفي) دم پايي در مي آورد. سپس چند بريده ي نازك و پهن چرم را تا مي كند و با ميخ به لاستيك مي كوبد. پس از آن براي كيرو پيش بند(جا انگشتي) درست مي كنند. كيرو از كهن ترين كفش هاي هزارگي است. نشان از روزگاري دارد كه هزاره ها از ابتدايي ترين امكانات براي زندگي كردن و زنده ماندن استفاده مي كردند. كيرو را بيشتر زنان مي پوشيدند. مردان بسيار كم از كيرو استفاده مي كردند.

عبدالخالق آزاد مراحل ساخت كيرو را در ماهنامه ي پاتو چنين توضيح مي دهد: در زمستان ها معمولا كيرو(نعلين چوبي) به حيث پاي پوش مورد استفاده قرار مي گرفتند. كيرو عبارت از يك تخته چوب نازوك و دو پاي پايه بود كه در ناحيه جلوي آن يك سوراخ توسط برمه ايجاد مي گرديد. (پايه) پاي ها توسط ميخ چوبي كه قبلا به وسيله برمه شكاف شده بود با تخته كف پا محكم مي گرديد. دو بند كه يكي از ميان

انگشت كلان پا و انگشت كنار آن مي گذشت درون شكاف جلوي، توسط فانه و يا ميخ چوبي محكم مي شد. بند دومي از بين بند جلوي گذشته و از پشت پا گذشته و در ناحيه هر دو كناره ي تخته چوب كف پا و يا در وسطآن توسط ميخ آهني و ميخ چوبي داخل شكاف وسط تخته محكم مي گرديد. معمولا كيرو را پاي پوش دو بنده ياد مي كرد. كيرو ساختمان نهايت ساده داشته است و تركيب آن متشكل از چوب و پوست پخته ي حيوانات بوده است.(همان ص 6)

پوستين

هزاره با پوست دباغي نشده اي گاو، بز و گوسفند پوستين درست مي كنند. پوستين مانند كت دوخته مي شود با اين تفاوت كه نخ پوستين، تسمه هاي از چرم خام و پخته است. سوزن پوستين دوزي كلان تر از سوزن هاي معمولي است كه به آن تيبنه مي گويند. برخي از پوستين دوزان به جاي تيبنه از جاتي كه كلان تز از تيبنه است استفاده مي كنند. در برخي از مناطق هزارستان از پوست گرگ و ديگر حيوانات درنده پوستين درست مي كنند كه بسيار زيبا و گران است. اين پوستين ها از دور به شكل حيوانات درنده معلوم مي شوند كه ترسناك به نظر مي آيد. در گذشته هاي نه چندان دور گماشتگان حاكمان جور در هزارستان با پوشيدن اين پوستين ها به شكل گرگ در مي آمدند و هزاره ها را شكار مي كردند. ماجراي تلخ و دردناك گرگ هاي كشميري از اين گونه اند.

پوشش

تيقي چيغي(حمايل)

تيقي چيغي- حمايل عروس هزارگي مانند حمايل تفنگ ساخته مي شود با اين تفاوت كه در آن به جاي تير و گلوله سكه هاي زرين يا اشرفي همراه با دانه هاي رنگارنگ دكمه جا گذاشته مي شود. حمايل مانند كلاه با سوزن به زيبايي تمام دوخته مي شود. برخي مناطق هزاره نشين حمايل را با نخ هاي رنگارنگ روي پارچه مي دوزند.

انگشتر، گوشواره و خال بيني

انگشتر عروس هزاره ها بيشتر از نقره است اگر چند اين روزها طلا جاي نقره را گرفته است. زرگران هزاره براي ساختن انگشتر نخست نقره را آب مي كردند و سپس در قالب هاي از پيش ساخته شده مي ريختند و از آن انگشتر به اندازه هاي مختلف مي ساختند. نگين انگشتر عروس هاي هزاره از سنگ هاي قيمتي داخلي و خارجي درست مي شد. مشهور ترين نگين هاي انگشتر در هزارستان عبارت بودند از عقيق، فيروزه، لعل بدخشان، لاجورد، زمرد و مانند آن كه به شكل بسيار نيكويي تراشيده و جا گذاشته مي شدند.

گوشواره نيز مانند انگشتر از نقره درست مي شد، اگر چند امروزه جاي آن را طلا گرفته است. گوشواره ها به شكل هاي مختلف ساخته مي شدند كه نوع معمول آن لوزي، سه گوش و چهار است.

خال بيني را زرگران هزارگي از نقره مي ساختند. شكل معمول خال بيني ها شكل نقطه ي ريز و دكمه بسيار كوچك اند كه از دور خيلي به چشم نمي آيند.

آرايش

زنان هزاره كمتر آرايش مي كنند. تنها فرق زنان با دختران هزاره در اين است كه دختران هزاره «چتر زلف» دارند. هنگام عروسي براي آرايش عروس اين چتر زلف را درست مي كنند. پيچه را زنان و عروس هاي هزارگي مي بندند و دختران زلف را جلوي صورت پيج مي دهند و با پنگ(سوزن مو) به هم پيوند مي دهند. موهاي پشت سر زنان هزاره بيشتر اتيكي(بافته) اند اما موهاي دختران برخي افشان اند و برخي از وسط بند مي گيرند و پيچ در پيچ تاب مي خورند. زنان هزاره ها بيشتر نيازمندي

هاي روزانه خود را محدود و آسان در نظر مي گيرند و به وسيله خود مرتفع مي سازند. مثلا خود آرايش گراند، نوازندگي را نيز خود به عهده دارند و در جشن ها و عروسي ها ساز خود مي زنند و مي خوانند. آنان طبيب سنتي خود اند و كم تر به پزشك مراجعه مي كنند.

لباس مردان

لباس مردان هزاره بيشتر پيراهن و تنبان بلندي است كه تا مچ پا ميآيد و آستين بلند و گشاد دارد كه از دو طرف پهلو چاك است. بيشتر مردان پيراهن و تنبان فراخ مي پوشند كه لباس است بلند و تا پشت زانو مي رسد. اين لباس براي مردان پولدار و داماد ها معمولاسفيد رنگ است. ويژگي اين لباس خنك بودن آن در تابستان است. پيراهن مردان به رنگ هاي گوناگون ساده يا راه راه با وسكت بلند ساده يا راه راه پوشيده مي شود. كفش آن ها ساده و مردانه است. آنان كلاه از جنس پارچه ي دوخته شده بنام كلاه چارترك، عرقچين و خلقي سر ميكنند. شلوار مردان هزاره به طرح و شكل شلوارهاي وطني در افغانستان است و پيراهن آنان با برش ساده و اغلب به رنگ سفيد و گاه رنگي است.پيراهن مردان هزاره كه در گويش محلي به آن «پيرو» يا «پيرو تنبو» مي گويند داراي آستين هاي بلند و يقه گرد و چار گوش اند و از جنس هاي گوناگون سفيد و متنوع تهيه مي شود. به طور دقيق مي توان لباس مردم هزاره را كه با وضع آب و هوايي آن مطابقت دارد چنين بر شمرد:

1- دستار پلوي و مدراسي پرييج كه به سر مي پيچند با تحت الحنكي

يك بال چند وجبي كه از جلو يا پشت سر آويزان مي كنند.

2- پيراهن فراخ و بلند از پارچه ساده سفيد مانند (تيترون) يا پارچه هاي امروزي تر با چند رنگ كه تا برابر زانو انداخته مي شود.

3- نيم تنه (كت) اغلب روي پيراهن پوشيده مي شود و همچنين پالتو كه در فصل زمستان مي پوشند.

4- شلوار پرچين و پف كرده كه در دم ساق پا تنك تر مي شود.

در اين ميان جوانان و تحصيل كردگان هزاره كم كم لباس بومي منطقه را كه با شرايط اقليمي متناسب است كنار مي گذارند و بيشتر به سبك شهري كت و شلوار و لباس مد روز را مي پوشند.

جبه (برك)

جبه پوشاك ديگري است كه ويژه مردان پير يا مردمدار است. جبه را از پارچه پشميآستين دار سفيد رنگ و نازكي تهيه ميكنند. بلندي جبه تا زانوان و قسمت جلو آن مانند قبا چاكداراست. در پشت جبه بند رنگيني قرار دارد كه دو سر آن منگوله ي زيبايي دارد. كاربند جبه جمع كردن و نگهداري آستين هاي جبه در روي بازوان است. اين جبه را لباس شالي يا برك هم مي گويند. مردان هزاره صورت خود را كمتر مي تراشند و به سبيل گذاشتن گرايش دارند كه با جبه ها هم خواني دارند.

لباس زنان

پوشاك زنان هزاره بسيار زيبا و جالب توجه است. اين لباس ها عبارت اند از: دامن چين دار كه با تنبان يا زير جامه همراه است. تنبان هاي زيري از پارچه هاي ارزان مانند: چيت گلدار و دامن هاي رويي از پارچه هاي بهتر مانند مخمل يا زري و تور اند و در پايين حاشيه يا تزيين دارند. پيراهن زنان تا ساق پا، يقه بسته و آستين بلند است و در دو طرف پهلو رو به پايين چاك دارد كه روي دامن ها قرار مي گيرد. برخي از اين لباس ها چاك ندارند و به صورت گل(دايره) ساخته مي شوند. اگر پيراهن از جنس ساده و گلدار نباشد، پيش سينه را پولك دوزي مي كنند.

بدون شك همه افسانه ها و پيشينۀ مردم هزاره با آداب و رسوم و پوشش اين منطقه پيوند خورده است كه اگر اين پوشش در افغانستان بي نظير نباشد، مي شود گفت كم نظيراست. پوشاك مردم هزاره در نهايت زيبايي و سادگي نمادي از پوشش اصيل هزاره هايي است كه امروز جز

در برخي مناطق روستايي در جاي ديگر شايد نتوان نشاني از آن يافت. پوشاك زنان هزاره بنابه موقعيت اجتماعي، اقتصادي و شرايط سني از ويژگي هاي مشخصي برخوردار است. پوشاك زنان جوان هزاره با پارچه هاي گوناگون در رنگ ها و طرح هاي شاد با چادر زيبا و رنگي همراست اما زنان مسن تر پارچه هايي به رنگ تيره با طرح هاي ساده و سياه و سفيد را ترجيح مي دهند. چادرهاي زنان هزاره كه در زبان محلي به آن «لاته» مي گويند علاوه بر وظيفۀ پوشش، زيبايي خاصي به زنان هزاره مي دهد. «لاته» و «چادر» سرپوش نخي مخصوصي است كه زنان هزاره به سر مي كنند. «لاته» را در حالت عادي و در روزهاي معمولي مي پوشند ولي چادر را بيشتر در مراسم جشن و سرور سر مي كنند. پيراهن زنان هزاره داراي برشي ساده، بلند و فراخ با طرح هاي گلدار و رنگ هاي متنوع است. لباس زنان هزاره داراي قسمت هاي مختلفي چون «بالاتنه يا پيرو»، «ايزار» يا «تن بان» و وسكت «جليقه» است. لباس محلي مردان و زنان هزاره در كنار ديگر اقوام و طايفه هاي هزاره با زيبايي هاي منحصر به فرد خود همواره مجالي براي تجلي ذوق و استعداد طراحان لباس هاي روز بوده است. در حقيقت لباس محلي و سنتي در هزارستان نمادي از فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن است و نوع دوخت اين لباس ها و رنگ هاي به كار رفته در اين پوشش ها منحصر به فرد و بي نظير است.

لباس زنان و دختران هزاره از هم متفاوت است، زناني كه سن سالي از آن ها گذشته همان لباس هاي قديمي كه عبارتند از: 1- چادر 2- قديفه (چارقد)

3- وسكت 4- پيراهن بلند و گشاد 5- شلوار بلند

و گشاد

6- دستمالي كه به دور سر مي بندند.

دختران جوان هم مانند پسران جوان لباس هاي مد روز را مي پوشند و بندرت دختران لباس هاي زنان را به تن مي كنند. امروزه برخي از آنان مانتو شلوار مي پوشند.

وسكت

زنان هزاره روي پيراهن، وسكت كوتاهي كه از زري گلدار يا مخمل است مي پوشند. اين وسكت(جليقه) با ماشين دستي با نخ دوخته مي شوند. دوخت اين وسكت ها بسيار زيبايند. انواع درخت، پرنده و خط هاي كج و پيچان در آن دوخته مي شوند. هزاره ها با دوختن و بند انداختن سكه هاي نقره اي روي وسكت براي نو عروسان، لباس عروس مي سازند. سكه هاي نقره اي كه روي وسكت (پر روپي) عروس هاي هزارگي دوخته مي شدند، از نوع سكه هاي شاهي بودند كه اكنون از بين رفته اند. امروزه وسكت هاي نو عروس هاي هزارگي را با سكه هاي معمولي تزيين مي كنند.

كلاه(سرغوت يا سرغوج)

كلاه يي كه سرغوچ مي نامند از جنس پارچه ي زيبا و خوش دوخت و چند تكه است كه زنان هزاره بر سر مي گذارند. پس از آن كه كلاه را سر كردند، موهاي بلند عقب سر را در داخل دم و آويزه كلاه مي اندازند. دختران جوان روي چارقد، تور يا زري سه گوش بزرگي سر ميكنند و آن را با سنجاقي محكم زير گلو ميبندند و روي آن را از قسمت جلوي سر و بالاي پيشاني دستمال كلاغي رنگي ميبندند. و كلاغي از پشت سر گره ميزنند و قسمت زيادي آن را از پشت آويزان ميكنند.

زيور آلات

زيور روي لباس زنان گلوبند زرين يا اشرفي همراه با دانههاي رنگارنگ دكمه و النگو و دستبند نقره يا طلا است. هزاره ها از طلا كمتر استفاده مي كنند. وسايل زينتي هزاره ها بيشتر از زر(نقره) اند.

پيكي

پيكي دايره ي ماه گون است كه نو عروسان هزاره آن را روي پيشانه به صورت عمودي مي بندند. به اين دايره كه در اطراف آن منگوله هاي از زر به صورت هاي مختلف مانند نقش درخت، بوته ي گياه و شاخه هاي گل است، تاويذك(تعويذ كوچك) هم مي گويند. تعويذك مانند تعويذ داراي چهارگوش و لوزي مانند است. در هر گوش آن چند تعويذ كوچك ديگر آويزان مي شود كه هنگام بالا و پايين كردن سر صداي موسيقي دلنشيني مي دهد.

جودانه و طوق

طوق همان گردن بند است كه عروس هاي هزارگي هنگام عروسي آن را به گردن مي آويزانند. جودانه آويزه هاي طوق است كه به صورت عمودي برآن گره زده مي شود. جودانه يك نيم دايره ي كلان است. در كناره هاي اين دايره چند منگوله و طوق كوچك جا گذاشته مي شوند. هر طوق داراي چند دايره و چند طوق كوچك تراست. اين طوق هاي سلسله وار در چند منزل ساخته مي شوندكه به آن جودانه ي چند منزله مي گويند. آخرين منزل و طبقه ي اين طوق ها باريك تر است كه در راس آن دايره يي كوچك وجود دارد. داخل اين دايره پراست. روي اين دايره نگين بزرگي به رنگ سرخ(قرمز) جا گذاشته مي شود كه هنگام تكان خورن نور مي دهد.

بالي و سلسله

بالي همواره با سلسله ي كوچك همراه است. چند منگوله و طوق كه به شكل پيكي ساخته مي شود. عروس هاي هزاره بالي را در نباگوش به صورت عمودي آويزان مي كنند. طرف پايين بالي همسان با گوشواره است و بالاي آن به كلاه و يا سرغوچ عروس بند مي شود. سلسله به صورت افقي روي پيشانه ي عروس كشيده مي شود و بالاي دو گوش عروس بند مي گردد. سلسله داراي آويزه هاي زيادي است كه در وسط آن پيكي قرار مي گيرد.

صنايع دستي هزارگي

صنايع دستي مجموعه اي از صنايع هنري و سنتي هزارگي شامل انواع سوزن دوزي، بافته هاي سنتي، بافته هاي داري مانند پلاس و گليم، پوشاك سنتي مانند انواع برگ و جوراب هاي پشمي، آثار چرمي و كاغذي، انواع كفش هاي سنتي مانند كيرو، چپلي، هنرهاي چوبي و تالي، كوزه گري، هنرهاي فلزي مانند زيور و زرينه هاي عروس و داماد و هنرهاي سنگي، لباس هاي محلي، پاي پوش هاي سنتي مانند چارق دوزي، پوستين دوزي؛ عروسك بافي، مجسمه هاي محلي، قلاب بافي و مانند آن مي شوند كه با محوريت هنر محلي و ذوق و تراوش ذهني و زيباشناختي هزارگي بافته و دوخته مي شوند. اين صنايع دستي با بهره گيري از مواد اوليه و قابل دسترس و بومي به كمك دست و ابزار مورد نياز و با كاربري در زندگي فردي و جمعي توليد مي شوند كه ريشه در تاريخ كهن مناطق هزاره نشين دارند.

شناخت كلي

صنايع دستي هزارگي گونه يي از كار، شغل و ايجاد درآمدخانگي و محلي است كه در آن لوازم تزييني و كاربردي تنها با استفاده از دست يا ابزار ساده ساخته مي شود. در ادبيات شفاهي مردم هزاره اين واژه ها بيشتر به روش هاي سنتي ساختن كالاهاي محلي اطلاق مي گردد. استادكاري و كاردستي مخصوص، مهم ترين ملاك شناخت صنايع دستي هزارگي است، كه از لحاظ فرهنگي و تجاري مورد توجه گردشگران داخلي و خارجي قرار دارد. در اين ميان لوازمي كه به صورت توليد انبوه و يا با ماشين آلات مختلف به صورت صنعتي ساخته مي شوند جزء صنايع دستي هزارگي شمرده نمي شوند. صنايع دستي هزارگي لوازمي هستند كه بيشتر جنبه ي هنري دارد. لذا موارد استفاده ي

آن ها بيش از يك تزيين ساده است.

صنايع دستي هزارگي بيشتر به كارهاي فرهنگي و رسومي تلقي مي شوند كه بخشي از ملزومات زندگي روزمره هزارها هستند. به ديگر سخن با وضعيت فرهنگي و تمايلات جامعه ي هزاره، صنايع دستي هزارگي بيان كنندۀ، علاقه و ذوق هنري و فردي مردم هزاره است كه بخشي از فرهنگ آنان را تشكيل مي دهد.

باري، اين دست آوردهاي هنري هزارگي در حقيقت عشق و حاصل تراوش فكر، روح و ذهن انسان هاي وارسته و فرهيخته اي هزارگي است كه شبانه روز كار و اثري را خلق مي كنند. از طرف ديگر مردم هزاره امروزه در هرگوشه و كنار مناطق مركزي به يك نوع صنعت محلي ك_ه داراي اصالت و مشخصات وي_ژه اي هستند؛ آشنايي دارند، از اين رو امكان توسعه ي صنايع دستي در مناطق هزاره نشين ميسر است. طرح اين محصولات كه انباشته اي از عادات و سنن گذشته و بازگو كننده ي هزاران شكل طبيعي كهنسال از ياد رفته هستند؛ مي تواند براي گردشگران داخلي و خارجي يادآور تاريخ و فرهنگ كهن اين مردم باشد.

پيوسته با گذشته اي تاريخي

فرهنگ و تمدن كهن و پيشينه ي تاريخي چندين هزار ساله ي هزاره هارا از طريق صنايع دستي هزاره ها كه حكم مالكيت معنوي آنان را دارد؛ مي توان باز شناخت. همين طور دانش سنتي و فرهنگ عامه، فرهنگ شفاهي و مردم شناختي آنان، از اين طريق قابل شناسايي است. اكن_ون باگذشت دو قرن از انقلاب صنعتي و با پيشرفت شگرف صنايع ماشيني و رشد عظيم تكنولوژي، صنايع دستي هزارگي نه تنها از صحنه ي اقتصاد اين مردم محو نشده است بلكه روز به

روز در حال بسط و گسترش در بازارهاي منطقه اي و جهاني است. از طرف ديگر موضوع توليد و خريد محصولات صنايع دستي و توزيع فروش آن ها، بازاريابي و تهيه و توزيع مواد اوليه و ابزار كار مورد نياز صنعتگران و همين طور ترتيب امور بازرگاني، فعاليت هاي آموزشي، ترويجي و تحقيقي مي تواند در راستاي شناخت فرهنگ و زندگي هزاره ها مفيد واقع شود. به ديگر سخن صنايع دستي هزارگي در اين ميان به انسان هزاره فرصت بروز شخصيت و عينيت بخشيدن در خلوتگاه دروني آنان مي بخشد و باعث شكوفايي و گريز از خود بيگانگي وي مي شود.

اشتغال در صنايع دستي هزارگي

با ترويج صنايع دستي هزارگي قسمتي از منابع كه بدون استفاده مانده است به بهره برداري مي رسد. منابعي مانند: به كارگماردن كارگران بيكار، استفاده از ساعات بيكاري كارگران بخش كشاورزي و يا استفاده از خدمات زنان در قريه ها و شهرهاي كوچك. در صورت وجود بخشي تحت عنوان صنايع دستي هزارگي، اكثر اين افراد كه امروزه تعداد آن ها كم هم نيست و نمي توانند جذب ساير بازارهاي كار شوند؛ به كار گرفته مي شوند.

استفاده از سرمايه ناچيز براي توليدات انبوه

صنايع دستي هزارگي نيازي به سرمايه ي ثابت و زياد ندارد زيرا با هزينه اندك و زمان كوتاه مي توان كار و وسايل كار آنان را فراهم كرد. در اين بخش چرخش سرمايه درگردش نيز زياد است و احتياج به سرمايه گذاري كلان و زير بنايي نخواهد بود. امروزه همگان مي دانند تنها راه حل نجات كشورهاي كمتر توسعه يافته، توليد است و توليد هم نيازمند سرمايه گذاري داخلي است.

افزايش سطح رفاه عمومي

با افزايش توليد درآمد توليد كنندگان صنايع دستي هزارگي نيز بيشتر مي شود و به تبع آن سطح رفاه جامعه و مردم هزاره هم افزايش مي يابد و اين سبب مي شود ساير بخش هاي اقتصادي هم داراي رونق بهتري شوند.

كم هزينه بودن آموزش نيروي كار

در اين بخش نيروي كار با سرمايه بسيار ناچيزي تبديل به يك فرد ماهر و با تجربه خواهد شد. در صنايع دستي هزارگي كارگر بعد از مدتي به فنون و تكنيك كار آشنا مي گردد و تخصص لازم را در كار خ_ود كسب مي كند.

محصولات، سوغات و صنايع دستي

از مهم ترين صنايع دستي هزارستان مي توان پارچه بافي از نوع سنتي، سفالگري سنتي، برك بافي، گليم، نمد مالي، سوزن دوزي را نام برد. محصولات و سوغات اصلي منطقه را خشكبار، گياهان دارويي، بادام، پارچه هاي سوزن دوزي، گردو، انواع كشك، قره قروت و ... تشكيل مي دهد. از ديگر اقلام صادراتي هزاره ها مي توان به جامه هاي پشمي بومي، فرش هاي دستباف و پوست گاو و گوسفند و سمور اشاره كرد. صنايع دستي مانند: فرش هاي دستي، گليم، نمد يا نماد، و جاجيم بافي در هزارستان به طور خودجوش توسط زنان درست مي شوند. به دليل سه دهه جنگ و خرابي، اين منطقه از آباداني و پيشرفت بازمانده است. هزاره ها ظرفيت اقتصادي زيادي دارند، اگر در اين بخش سرمايه گذاري و پژوهش هاي گسترده به عمل آيد، مطمئنا رشد اقتصادي سريعي را در پي خواهد داشت و نيز فرصت هاي شغلي چشمگيري ايجاد خواهد شد.

طبقه بندي صنايع دستي

كوزه گري

محصولاتي كه با استفاده از گل رس يا گل حاصل از سنگ هاي كوارتز و كايولن به كمك دست و چرخ سفالگري ساخته و سپس پخته مي شود.

هزاره ها به شكل سنتي براي خمره سازي(ديگ لي) كوزه گري، پياله سازي از گل رس با رنگ هاي سپيد، زرد، سبز و سرخ استفاده مي كنند. گل رس از معدن گل(گل كينه) با الاغ و پشت به خانه آورده مي شود. گل رس را نخست در آب مي گذارند، پس از يك شبانه روز به هم مي زند. در پايان با كاه و موي بز يكي مي كنند و از آن كوزه و مانند آن مي سازند. وقتي كوزه و خمره خشك شدند، آن ها در يك جاي جمع مي كنند

و روي آن ها را با گياه ايلنگ، گياه گرز و يا چوب توت و زردالو مي پوشانند. پس از آن چوب ها آتش مي زنند تا خوب بسوزد و كوزه ها پاجم(پخته) شوند. اين كوزه ها و خمره ها در اثر هرم آتش و قوغ نخست سياه مي شوند، سپس سرخ(قرمز) و در پايان رنگ گلابي را به خود مي گيرد. وقتي آتش خاموش شد، كوزه ها در درون قوغ رها مي كنند. كوزه ها يك تا دو روز در درون قوغ مي مانند و خوب پاجم مي شوند. كوزه هاي پاجم شده بسيار محكم اند و به راحتي شكسته نمي شوند.

هنرهاي مرتبط با فلز

ف_رآورده ه_ايي كه ب_ه شيوه ي سنتي از انواع فلز به دست مي آيند، از كهن ترين صنايع دستي هزارگي اند. اب_زارهاي دستي از انواع فلزات (مس، نقره، طلا و آهن) حجم هاي فلزي سنتي، افزار فلزي (اسلحه سازي و چاقو سازي، حكاكي روي فلز)، ساخت زيورآلات سنتي، قفل سازي، قلم زني، مس گري، زرگري و مانند آن از هنرهاي مرتبط به فلز اند. برخي از پيشه وران هزاره مانند «استا» آهنگر كه كارشان ساختن وسايل مورد نياز مردم است، بيشتر با فلز آهني سرو كار دارند. آهنگر چكش، بيل، كلنگ، داس، تيشه، اره و جز آن را از فلز آهن مي سازند. براي اين كار از كوره هاي زميني و دم هاي دستي و پوستي استفاده مي كنند.

زرگري

هزاره ها به نقره زر مي گويند. آنان با آب كردن نقره و شكل دادن آن، انواع زرينه ي زنان را مي سازند. انگشترهاي زري هزارگي بسيار لطيف و نازك اند كه به دو قسمت تقسيم مي شوند. قسمت بالايي يا روي انگشتر كه همواره با دانه هاي قيمتي مانند زمرد، لعل، لاجورد، عقيق و مانند آن نگين مي شوند. قسمت زيرين نگين، چوب انگشتر است كه مانند برگ درختان و گياهان كنده كاري و نقاشي مي شوند. هزاره ها براي انگشتر بهترين و گران ترين نگين ها انتخاب مي كنند. زرينه هاي زنان نيز با زر(نقره) ساخته مي شوند. اين زرينه ها عبارت اند از بالي، پيكي، طوق، سلسله. زرگران هزارگي از نقره گوشواره هاي ظريف و خال بيني بسيار ريز مي سازند كه زينت بخش جهاز عروس هاي هزارگي اند.

آهنگري

آهنگري از هنرهاي بسيار كهن در هزارستان است. آهنگران ارج و قرب زيادي بين مردم هزاره دارند. آهنگر ضمن تفته كردن آهن، براي مردم هزاره وسايل زندگي و معيشت مي سازند. اگر آهنگر نباشد پاي كميت زراعت و كشاورزي در هزارستان لنگ مي زند. مردم هزاره آهن را از راه هاي دور تهيه مي كنند و به آهنگر مي سپارند. آهنگر از آهن خام ابزار كشاورزي و مانند آن براي دهقانان مي سازند. آهنگر به نوبت در روز معين، عده اي را دعوت مي كند كه براي دم كردن دوكو و پولگ زدن گرد بيايند. وقتي مردان پولگ زن و دم گر گرد آمدند، آهنگر دست به كار مي شود. نخست دوكو را گرم مي كند. سپس در ميان ذغال ويژه ي آهنگري،

آهن مي گذارد تا تفته شود. وقتي آهن تفته شد، آن را مي كشد و با صداي بلند(هه) علامت مي دهد كه پولك زنان پولگ بزنند. پولگ زنان با هه هه گفتن، نفس زنان پولگ را بالا مي برند و روي آهن فرود مي آوردند. وقتي آهن تفته شده، شكل گرفت، آهنگر آن را داخل آب مي اندازد كه آبديده شود. آهنگر چكش، بيل، كلنگ، داس، تيشه، اره و مانند آن ها را به صورت ابتدايي مي سازد.

مسگري

مسگري در هزارستان هنوز رونق دارد. مسگران هزارگي از مس انواع ديگ، ديگچه، ديگ كلان نذري، چاي جوش، پياله، كاسه، آفتابه و لگن، گيلاس آب خوري و مانند اين ها درست مي كنند. براي اين كار مس را آب مي كنند و يا قطعه هاي از مس را تا مي كنند و از آن ها ظرف هاي مسي مي سازند. ظرف هاي مسي طلايي رنگ اند و داشتن آن به خانه نمود ديگري مي بخشند. مسگران افزون بر ساختن ظرف هاي مسي آن را قليايي هم مي كنند كه به آن (سپيد كردن) مي گويند.

هنرهاي مرتبط با چوب

خ_راطي، منبت كاري، مشبك كاري، خاتم كاري، ريزه كاري و نازك كاري.حجم هاي چوبي سنتي(پيكر تراشي) ارسي سازي ساخت، سازهاي چوبي سنتي، كنده كاري روي چوب، نقاشي روي چوب، بيل چوبي، خط كش(آله كش) چوبي، پاروي چوبي، يوغ، ماله و اسپار چوبي(قلبه) و مانند آن از صنايع دستي هزارگي اند.

هزاره ها از چوب بيشتر در خانه سازي و تزيينات آن استفاده مي كنند. ساختن ارسي(پنجره) دريچه، در، دروازه، تاق، رفك، تاقچه، سردرگه يي، الماري(كمد) لير قرآن، صندوق، صندوق تفنگ و انواع دسته هاي ابزار دستي از هنرهاي مرتبط با چوب در صنايع دستي هزارگي اند. هزاره ها بيشتر از چوب ارر(عرعر) سپيدار براي ساختن صنايع دستي چوبي استفاده مي كنند. آنان درخت را مي برند، پس از آن پوستش را مي كنند و در آفتاب مي گذارند كه خشك شود. وقتي چوب ها آماده ي كار شدند، آن ها اره كشي و تراق بري مي كنند. چوب هاي اره كشي شده را به خانه ها مي برند و از آن ها

در و پنجره و مانند آن مي سازند.

دمبوره سازي

دمبوره را هزاره ها بيشتر از چوب توت مي سازند. استادان دمبوره ساز پس از قطع درخت توت، تنه اي آن را مي تراشند و از مغز آن كاسه ي دمبوره مي سازند. اين چوب بسيار ظريف و خوش رنگ است. وقتي چوب درخت توت آماده ي ساخت شد، آن را چند روز در آب مي گذارند. پس از آن درون آن را خالي مي كنند و كاسه ي دمبوره مي سازند. ظرافت مغز تنه ي درخت توت باعث خوش صدايي دمبوره مي شود و به قول دمبوره نوازان(درنگ و درنگ) صدا مي دهند. وقتي كاسه ي دمبوره ساخته شد، دسته ي آن را مي سازند. در پايان با دوتار نايلولي يا روده ي گوسفند تار(زه)آن را مي سازند.

چوخال

هزاره ها از چوخال براي رفتن روي برف استفاده مي كنند. چوخال در هزارستان از چوب سبك مانند چوب سپيدار و ارر ساخته مي شود. چوخال ساز هزاره نخست از چهار چوب يك مستطيل مي سازد ،پس از آن درون مستطيل را با سه چوب ديگر پر مي كنند. از آن پس به شكل چپلي چند بند از نخ پشم گوسفند و يا چرم دور آن بند مي اندازد. مردم هزاره چوخال را در فصل زمستان پا مي كنند و روي برف راه مي روند. ويژگي چوخال در اين است كه در برف فرو نمي رود.

آثار لاكي و روغني

نقاشي روي بوم، قلمدان، جلد كتاب، جعبه و مانند آن از صنايع دستي آثار لاكي و روغني هزارگي اند.

صحافي و جلدسازي سنتي

شيرازه بندي و حفظ ورقه هاي كتاب از ديگر صنايع دستي هزارگي اند.

بافته هاي داري

محصولاتي كه به كمك دستگاه هاي داري افقي يا عمودي توليد مي شود از بافته هاي داري هزارگي اند. ق_الي،گليم، پلاس، جوال، جل اسب، خورجين، نمد، سرانداز، پوشاك سنتي مانند: برك و كرباس از اين گونه اند.

بافتني ها

بافندگي گونه اي از صنايع دستي است كه با بافتن نخ و تبديل آن به پارچه انجام مي شود. در اين گونه از صنايع دستي، نخ ها به صورت حلقه هايي در هم تنيده ريشته(رسيده) مي شوند. دست كش، جوراب، شال گردن بافي و مانند آن ها از بافتني هاي صنايع دستي هزارگي اند.

عبدالخالق آزاد در باره نخ كردن پشم بز و گوسفند در هزارستان چنين مي نويسد: زن ها بعد از آن كه پشم گوسفند را ذريعه قيچي آهني(قيچي مال) كه توسط آهنگران محل درون كوره هاي آهنگري ساخته مي شد) مي گرفتند، آن را شسته و سپس تار تار توسط دست انساج آن را از هم جدا(تيت) مي نمودند بعد آن را باهم دست چل مي كردند.- شانه آهني بعدها ساخته شد. بعد از دست چل پشم آن را به وسيله دوك دستي كه پشم پيچانده شده روي آرنج دست چپ پيچانده مي شد، ذريعه دست راست دوك را چرخانده و بعد آن را به تدريج به تار تبديل مي كردند.(ماهنامه پاتو ص 8)

كار ديگر زنان بافت جاجيم، گليم، گَبِّه، قالي، خورجين، خوابگاه و جز آن است. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوك مي ريسند و پس از آن كه آن ها را رنگ كردند به صورت كلاف براي بافت آماده مي سازند. بافت با دارهاي زميني و با شانه فلزي كه «شانه گليم بافي» ناميده مي

شود انجام مي گيرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت يك يا دو ماه كار مي كنند تا يك قطعه جاجيم يا گليم زيباي هزارگي بوجود آيند. آنان نخست كلاف ها را سراسر دار مي كشند و از يك سو شروع به بافتن و طرح انداختن مي كنند. دوخت پوشاك خانواده نيز به عهده ي زن هاست و زن ها نيز بايد اين هنر را بدانند به همين جهت مادران وظيفه دارند كه دوزندگي را مانند بافت جاجيم و گليم و قالي به دختران خود بياموزند.

نمد مالي و شلكي بافي

نمد مالي و شلكي بافي در هزارستان سابقه زيادي دارد كه خود در اصل نوعي فرش ضخيم و يا گستردني است كه از پشم تهيه مي شود. نمد در حقيقت از نفوذ رطوبت و سرما جلوگيري مي كند. فرش نمدي در انواع مختلف براي مصرف متفاوت و با نقش هاي گوناگون آماده مي شود. شلكي نيز از پشم گوسفند تهيه مي شود. همۀ زنان هزاره تقريبا در اين هنر ها مهارت دارند. تا همين اواخر در هزارستان اين هنر زيبا ادامه داشت و هنوز هم بيشتر بافندگان اين هنر در قيد حياتند اگر چند با ورود فرش هاي صنعتي هر دو از رونق افتاده اند.

شلكي بافي

شلكي را مانند پلاس مي بافند. با اين تفاوت كه بافنده ي شلكي بيشتر زنان هزاره است. براي اين كار نخست پشم گوسپند را مي ريسند، سپس آن را نخ مي كنند. نخ هاي آماده را روي دستگاه شلكي بافي مي تنند و دستگاه را آماده ي شلكي بافي مي كنند. زنان شلكي باف در يك سمت دستگاه مي نشينند و با شانه هاي دست ساز شلكي بافي، روي نخ ها مي كوبند. نخ ها را از لاي يك ديگر رد مي كنند و نقش مي اندازند. نقش هاي شلكي نسبت به گليم و قالي ساده تر است. رنگ شلكي خاكستري است. طرح هاي آن بيشتر لوزي مانند اند. وقتي شلكي آماده شد، آن را روي سنگي كه زير آن آتش شعله مي كشد، مي مالند، آب مي ريزند و با پا مي كوبند. در فرجام شلكي را در آب مي خشكانند و به جاي لحاف و پتو استفاده مي كنند.

نمد مالي

هزاره ها براي ساختن جنس نمدي نخست مقداري پشم بز و گوسفند را روي سنگ داغ پهن مي كنند و با چوب بر آن مي كوبند و تكان مي دهند. وقتي پشم ها به هم فشرده شد، روي آن آب گرم مي ريزند و دوباره مي كوبند. هنگامي كه پشم ها به صورت دوشك در آمد و سخت فشرده شد، با دست آن را لوله مي كنند و دوباره باز مي كنند. وقتي پشم ها صورت گليم به خود گرفت، روي آن را با چوب مي مالند و آب گرم مي ريزند تا خوب فشرده شود. در پايان با دست و پا پشم ها

را مي مالند تا نمد شود. هزاره ها از نمد به عنوان زيرانداز استفاده مي كنند.

عبدالخالق آزاد در باره ي شال مالي و نمد مالي در هزارستان چنين مي نويسد: بعد از آن مرحله ماليدن شال فرا مي رسيد. ماليدن شال مرحله ي كار پرمشقت و عمدتا كار مردانه بود. سنگ شال مال روي ديگدان كلان كه زير آن آتش افروخته مي شد، قرار داشت. در مناطق مرفه كه مردم مسجد داشتند، سنگ مزكور را روي لرتابه خانه قرار مي دادند و از آتشدان مسجد زير آن آتش مي كردند تا داغ گردد. بعد از آن پارچه ي شال را با آب جوش خيس مي كردند و آن را روي سنگ داغ مي انداختند. مرد شال مال، آن را با پاهاي شان مي كوبيد. اين كار با شدت تمام از شفق شروع و تا شام ادامه مي يافت. گه گاهي آن را روي سنگ پايين مي كردند و با چوب دراز مي كوبيدند. هزاره ها اين چوب را (شال كوي) مي گفتند. به تدريج نخ هاي تار شال گم شده، شال ضخيم و پرپشم مي گرديد. در نهايت شال را از روي سنگ پايين مي نمودند و آن را خشك مي كردند.(همان ص 7)

گليم بافي

در هزارستان گليم و پلاس به يك معنا به كار مي رود. پلاس مدتي است رونق خود را از دست داده است اگر چند هنوز مي توان آن را در برخي خانه هاي هزاره ها ديد. اين هنر دستي مردمي كه سابقه ي تاريخي چند صده دارد به منظور خودكفايي و تهيه ي گستردني محلي رواج كامل داشته است. ولي از

حدود سي سال پيش كه قالين صنعتي در كشور گسترش پيدا كرده است، مردم به تدريج از اين صنعت دستي دست بر داشته اند. اگر چه پيش از گسترش قالين هاي صنعتي در كشور، در هر خانه ي هزاره يك گليم هزارگي فرش بود. گليم را مانند شلكي مي بافند. با اين تفاوت كه بافندگان گليم بيشتر مرد هستند. براي اين كار نخست چهار ميخ را در چهارگوش زمين مي كوبند. مردم هزاره به اين چوب، تيرچوب شال مي گفتند. پس از آن دو چوب به صورت افقي در كنار ميخ ها جا مي گذارند. سپس دو چوب بلند روي زمين به صورت موازي قرار مي دهند. در وسط اين دو چوب دو چوب ديگر را ستون قرار مي دهند. روي دو ستون يك چوب افقي مي گذارند و نخ را ها بر آن گره مي زنند. در پايين سر اين ستون ها دو چوب نازك افقي مي گذارند و نخ ها را يك دور، دور آن مي پيچانند و گره مي زنند. آن وقت نخ هاي رنگارنگ را به صورت افقي و عمودي از ميان ستون ها و دو چوب موازي رد مي كنند و بر چوب هاي كنار ميخ ها گره مي بندند. وقتي نخ ها جا گذاشته شد، در سمت راست آن دو نفر روي زمين مي نشينند و شروع به بافيدن مي كنند. براي بافتن دو چوب نازك را كه بر آن نخ پيچيده شده است، از درون ساير نخ ها رد مي كنند و گره مي زنند. با جا به جا كردن چوب ها و زدن شانه هاي گليم بافي، گليم باف

ها طرح مي ريزند و نقش مي بندند.

آزاد اين مراحل را چنين توضيح مي دهد: با دو چوب، دو شاخه اي دم چوب را پس و پيش و تاو و بالا مي كنند. چوب گوله بعد از هر دفعه گذشتاندن تار، ذريعه چوب چك كه روي آن تار پيچانده شده است با شانه ي چوبي، آن را محكم محكم مي كوبند. ذريعه ي چوب ميخ مانند آن را مي كشانند و بار ديگر باركش را از محل اصلي آن كنده و آن را پيش تر قرار مي دهند. چوب ميخ مانند را چوقيسو و چوب ديگري را كه در اصل عرض پارچه را تعيين و كنترول مي كند، چوب باركش مي گويند. چوب بركش از ناحيه هر دو سر داراي دو نوك تيز است، كه آن را درون ناحيه ي آخري ساحه ي بافته شده به فشار محكم مي كنند. در جريان يك روز زنان بافنده فقط مي توانند به اندازه 60cm كه عرض شال حدود 50 تا 60 cm بود ببافند.(همان ص7)

يك دست گليم از پنج روز تا يك هفته طول مي كشد تا بافته شود.

جوراب شالي بافي

مردان و زنان هزاره با سيخ هاي آهني كه از پيش براي جوراب بافي و مانند آن ساخته شده اند، جوراب شالي را مي بافند. جوراب شالي مانند ديگر بافته هاي شالي از چوغ(نخ) ريشته(رسيده) ي پشم گوسفند و بز ساخته مي شود. جوراب باف نخست چوغ را دور حلقه ي مي پيچد و سپس از سر باز شده اي آن شروع به بافيدن مي كند. جوراب باف نخ را به دور سيخ حلقه مي كند و

به درون نخ هاي بافته شده مي پيچاند و يك دور كامل مي بافد. اين بافيدن ها تا پايان جوراب ادامه مي يابد و در پايان سر نخ را به درون جوراب گره مي زند و مي برد. بدين صورت جوراب آماده براي پوشيدن مي شود.

دست كش شالي وگلوبند(گردن بند) شالي نيز به اين صورت بافيده مي شوند.

جوال بافي

جوال مانند شلكي از نخ پشم بز و گوسفند بافته مي شود. اندازه آن نيز مانند شلكي است. جوال را پس از بافتن دوتا مي كنند، قد مي زنند و دو طرف تا شده را به هم مي دوزند و جوال درست مي كنند. در جوال مي شود جو، جواري، موشنگ، ماش، گندم و مانند آن نگهداري كرد.

شال بافي(برك)

لباس شالي را در برخي مناطق هزارستان برك مي گويند. برك را نخست مانند شلكي مي بافند. سپس روي سنگ داغ و يا ديگ آب جوش با پا مي مالند تا مو(كرك) در آورد. وقتي برك آماده شد، از آن كت، شلوار و وسكت(جليقه) شالي يا بركي درست مي كنند. درگذشته زنان خياط لباس بركي را مي دوختند، اكنون خياط هاي عصري آن را مي دوزند. لباس برك بسيار خوش رنگ و زيبا است. امروزه هركسي نمي تواند لباس برك بپوشد، چون ساختنش سخت است و هم بسيار گران است. برك هزارگي امروزه بيشتر براي فروش به گردشگران خارجي ساخته مي شوند.

آزاد در اين باره مي نويسد: به دنبال آن، مرحله ي تهيه شال پيراهن و شال پاي جامه (شال برزو) مي رسيد. شال پيراهن متشكل از چهار بخش بود، دوپارچه آستين و دو پارچه پيش رو و پشت سر. شال را افراد ماهر برش مي كردند. بعد از برش زنان آن ر ا با دست و سوزن آهنگري مي دوختند. در ناحيه علياي پارچه پيش رو به شكل نيم دايره براي جاي گردن، شال را برش مي نمودند. و از ناحيه ي وسط نيم دايره به طرف پايين تا اندازه ي كه سر از آن داخل

شده بتواند، در ناحيه سينه آن را چاك مي نمودند. كناره چاك و محل دايره كه گردن در آن قرار مي گرفت، با تناب مخصوص كه آن را قيغ مي گفتند، كناره دوزي مي كردند. قيغ را زن ها از تاب دادن چند تار گردهمديگر و بافتن به شكل آتيكي(تاباندن سه تار لاي همديگر) تهيه مي كردند. آن سه تار به رنگ هاي مختلف سياه، سفيد و سرخ بود، كه از تركيب پيچيدن آن رنگ مرغوب و زيباي به دست مي آيد.

در ناحيه بالا تنه شال پيراهن آستين ها و محل گردن و در ناحيه پاياني دامن شال قرار داشت. براي آن كه شال با بدن در تماس قرار بگيرد و در نتيجه به زيبايي شال افزوده شود آن را با شال ديگر كه آن را شال ميمن (شال ميان بند) كه مفهوم كمربند را داشت مي بست.

شال ميمن (شال ميان بند)

شال ميمن به عرض 5 تا 10 cm همانند شال بافته مي شد، كمتر آن را مي ماليدند. و به تناسب بزرگي كمر طول داشت. هدف از بستن آن در كمر جمع و جور كردن شال براي جلوگيري از مزاحمت در جريان كار بود. در ناحيه بالاي روي سينه چپ يك يا دو جيب از همان پارچه شال درست مي كردند.

بعضي افراد روي دامن هم جيب داشت، مردم آن گونه افراد را در جامعه افراد چارجيبه خطاب مي كردند.

لباس مردان و اطفال اعم ازدختر و پسر چندان از هم تفاوت نداشت ولي لباس زنان دامن درازتر و و دايره وسيع تر داشت.

شال برزو

شال برزو كه بيشتر مشابه پطلون(شلوار) هاي امروزي بود، با پطلون هاي اين قدر تفاوت داشت، كه فاقد جيب بود. و مانند ازار امروزي جاي مخصوص داشت، كه درون آن تناب(ازاربند) آتيكي(بافته شده) قرار داده مي شد.

اين گونه ازار بند كه سخت ناحيه كمر را اذيت مي كرد، براي مردان و زنان پديده ي آزار دهنده بود. مردان و زنان كه جاي ازار بند آن از پارچه كرباس بود به ديگران مباهات مي كردند. و يا ديگران مي گفتند خوشا به حال فلاني كه جاغه شال بند(محل اختفاي ازاربند) آن از كرباس است. ازار بندها را هزاره ها از پشم گوسفند و بز مي ساختند.(همان ص7)

كرباس بافي

كرباس را هزاره ها از نخ پنبه مي سازند. ساخت آن مانند شلكي است با اين تفاوت كه نخ كرباس باريك تر از نخ پشمي شلكي است و پارچه ي آن ضخامت شلكي را ندارد. كرباس نخستين دست بافت هزارگي است كه به عنوان لباس از آن استفاده مي شده است. كرباس از پارچه ي معلومي كمي ضخيم تر است، از اين رو براي زمستان هزارستان لباس مورد پسند هزاره ها است.

خورجين بافي

هزاره ها خورجين را از نخ پشم بز و گوسفند مي سازند. ساخت آن مانند شلكي است. وقتي پارچه ي خورجين آماده شد،آن را از دو طرف تا مي كنند. قسمت تا شده را جيب مانند مي سازند. خورجين را بيشتر اسپ سواران استفاده مي كنند. داخل خورجين وسايل ضروري را مي گذارند و از دو طرف اسپ، قاطر و الاغ مي آويزانند.

كلاه چوغي بافي

زنان هزاره با نخ نيلوني و سخ هاي مخصوص كلاه دوزي، نوعي كلاه مي بافند كه به آن كلاه چوغي مي گويند. كلاه چوغي كه از نخ نايلوني بافيده مي شود، سفت و استوار روي سر مي استد و بيشتر مورد پسند جوانان و نو جوانان است. اما كلاه چوغي كه از انواع نخ هاي معمولي بافته مي شود؛ شل است و بيشتر ميان سالان و پير سالان سر مي كنند. كلاه چوغي مانند جوراب و دستكش شالي و چوغي بافته مي شود.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109