ناجي درخت نيم مرده!

مشخصات كتاب

برگرفته از:
سايت بهائي پژوهي

ناجي درخت نيم مرده!

اعتقادهاي ويژه در آئين بهائي (تازه ترين دين جهاني) داستان هاي شگفتي دارد بويژه كه ناقل آن سفير اسرائيل باشد. يكي از اين اعتقادات داستان درخت نيم مرده است كه با كمك كارشناسان اسرائيلي دوباره زنده شده و حيات دوباره اي يافت! مئير عزري سفير اسرائيل در ايران كه دوست صميمي سر لشكر ايادي پزشك بهائي محمدرضا شاه (پهلوي دوم) كه مقتدرترين فرد در حكومت شاه شمرده مي شد به شرح اين ماجرا پرداخته است... يكي ديگر از سرشناسان كيش بهائي، سرلشكر دكتر ايادي، پزشك ويژه شاه بود. ايادي افسري خوش نام بود و به چشم و گوش شاه مي مانست. او بهداري ارتش و بيمارستانها، اداره خريد دارو و ابزار پزشكي براي يگانهاي ارتش را سرپرستي مي كرد و با همه توان به هم كيشانش ياري مي داد. پروانه ورود داروهاي خريداري شده از كشورهاي بيگانه كه بايد به بازارهاي ايران مي رسيد، در كميته اي در وزارت بهداري، كه از گروهي پزشكان و كارشناسان كار كشته برپا شده بود، ارزيابي مي شد. دكتر ايادي يكي از كارشناسان اين كميته بود. روزي به ديدارش رفتم تا در زمينه برگزاري كنگره داروسازان ارتشها كه بايد روز بيست و پنجم آوريل 1960 (5 ارديبهشت 1339) در تهران انجام مي شد و درباره سرهنگ دوم اسرائيل ماهاريك، كه فرماندهي گروه اسرائيلي را داشت با وي گفتگو كنم. گو اينكه ايادي از برخي موش دوانيهاي نمايندگان كشورهاي تازي در واكنش به بودن نماينده اسرائيل در كنگره آگاه بود، ولي دلاورانه و با خوشرويي سرهنگ ماهاريك را در اين كنگره پذيرفت. يكي از ويژگيهايي كه ايادي را نزد همه يگانه ساخته بود، وفاداري و سرسپردگي او به شاه بود. كسي باور نمي كرد او از شاه درخواستي بكند و پذيرفته نشود. شايد همين پيوند ايادي با شاه بود كه هرگاه سران كشور با شاه به نكته دشواري بر مي خوردند، دست به دامن ايادي مي شدند و او مي توانست گره گشايي كند. ايادي به يهوديان مهري ناگسستني داشت و آنها را مردمي درد ديده و شايسته بي پيرايه ترين ياريها مي دانست. افزون بر آن ارزنده ترين و والاترين نيايشگاههاي بهائيان در كشور اسرائيل بود و اين پديده روشن تر از آفتاب را ايادي نمي توانست ناديده بگيرد. روزي در ميانه هاي سال 1962 (1341) نخست وزير علم در ديداري با تدي كولك، شهردار اورشليم، در تهران پيشنهاد او را پذيرفت و مهدي شيباني را به سرپرستي دستگاه جهانگردي كشور برگزيد. همسر شيباني دختر سناتور نمازي از دوستان نزديك ايادي بود. در يكي از ديدارهاي خانوادگي شيباني، كنار ايادي نشسته بودم و پيرامون همكاريهاي كارشناسان اسرائيلي با زمينه هاي سرپرستي او گفتگو مي كردم. چند روز پس از همان ديدار بود كه ايادي كارشناسان ما را به ايران فرا خواند و با آنها پيمان بست تا ميوه، مرغ و تخم مرغ ارتش را فراهم كنند و براي ارتش مرغداري و دهكده هاي نمونه بسازند. و ايادي به بازرگانان و كارشناسان اسرائيلي ياري داد تا ميوه ارتش ايران را فراهم آورند و براي يگانهاي گوناگون مرغداري و دهكده هاي نمونه كشاورزي بسازند. يكي از روزهايي كه سران بهايي در ايران بر آن شده بودند تا پيروانشان از نيايشگاههايشان در اسرائيل بازديد كنند، سرلشكر ايادي از من خواست، از ميان بردن دشواريهاي دريافت رواديدهاي همگاني نه روزه براي بهائيان را بررسي كنم (يك ويزا براي نود تن ديدار كننده). شماره نه و نوزده در فرهنگ كيش بهايي نشانه اي آسماني است. بهائيان در روش گاه شماريشان (تاريخ) ماه را نوزده روز و سال را نوزده ماه مي شمارند. با دريافت رواديدهاي همگاني نه تنها ديداركنندگان هزينه كمتري مي پرداختند و از رفت و آمدهاي بسياري كاسته مي شد، كه گروههاي بازديد كننده نيز فزوني مي يافت. درخواست سرلشكر ايادي را با وزارت امور خارجه اسرائيل در ميان نهادم و روش پيشنهادي را به آگاهي اش رساندم. كمي دشوار بود ولي چاره اي نبود. مسئول كميته اجرايي امور بهائيان در ايران به هر ويزاي همگاني بايد نامه اي الصاق مي كرد و ضمن نامه تعهد مي نمود كه مسئوليت همه آسيبهاي احتمالي زيارت كننده را از نخستين روزي كه به اسرائيل وارد مي شود تا روزي كه از اين كشور خارج مي شود به عهده مي گيرد. پس از آنكه ريزه كاريهاي امنيتي و نياز به چنين روشي را براي چنان رويدادهايي براي تيمسار ايادي و چند تن از همكيشانش روشن كردم، آن را پذيرفتند و سالها از همين شيوه پيروي كرديم و هرگز به هيچ گونه گرفتاري برنخورديم. در سايه دوستي با ايادي، با گروهي از سرشناسان كشور آشنا شدم كه هرگز باور نمي كردم پيرو كيش بهايي باشند. بسياري از آنها در باور خود چون سنگ خارا بودند، ولي به خوبي مي توانستند در برابر ديگران باور خود را پنهان نمايند. آنها همه دريافته بودند كه در برابر من نيازي به پنهان كاري ندارند. روزي ايادي مرا براي چاشت به خانه اش فرا خواند. مي خواست از رازي شگفت برايم سخن بگويد كه گفت و گو در اين زمينه شايسته نشستهاي اداري نبود. خوش و بشهاي گرم پايان يافت و سرانجام با چهره اي افسرده افزود: حضرت بهاءالله در يكي از بازديدهايشان از شيراز به دست مبارك خويش بوته نهال نارنجي در خانه محل سكونتشان كاشته اند كه تا دوسال پيش درخت سرسبزي بود. ولي شوربختانه از چندي پيش به اين طرف درخت بيمار شده و به تدريج برگهايش مي خشكد. شنيديم كه ژاپنيها در شناسايي درختهاي مركبات بويژه نارنج بهترين كارشناسان دنيا هستند، كه دو نفر از بهترين كارشناسان ژاپني آمدند و چهار ماه درخت را معاينه كردند و نتوانستند راه حلي برايش پيدا كنند. هيچ كس نمي تواند بفهمد چرا درختي كه به دستهاي مبارك حضرتشان كاشته شده، بايد بخشكد. پيشنهاد من بر پايه فروش خانه و فراموش كردن داستان، تيمسار ايادي را ناخرسند و پريشان كرد. با دستپاچگي از من خواست هر چه زودتر براي زنده كردن درخت نيمه مرده كاري بكنم. داستان را با كارشناسان كشاورزي در اسرائيل در ميان نهادم. آنها پيش از همه چيز از اينكه ژاپنيها نتوانسته اند بيماري درخت را دريابند، شگفت زده شده بودند. روزي همراه عزرا دانين و دو تن از كارشناسان وزارت كشاورزي براي بازديد درخت به شيراز رفتيم. آنها پس از بازبينيهاي نخستين دريافتند كه ريشه هاي درخت در زير زمين جايي به رگه هاي گچ، سنگ يا نمك برخورده و ريشه ها فرسوده شده اند. گرداگرد درخت را به آرامي شكافتند، گمانشان درست از كار درآمد. رگه هاي سنگ و گچ را چند متر كندند و با خاك شايسته پر كردند. چيزي نگذشت كه درخت بهاءالله جاني تازه گرفت و شادي را به چشمان ايادي و دوستانش بازگرداند. نه تن از سران كميته رهبري بهائيان در ايران مرا براي مراسم زيارت درخت به شيراز فراخواندند. از خرسندي چنان مي نمود كه گويي خداوند دنيا را به آنان ارمغان داشته است!! درباره مئير عزري: «شيمعون پرس» يا همان شيمون پرز، دو بار در اسرائيل به نخست وزيري رسيد. او يكي از عوامل اصلي و محوري كشتار مسلمانان فلسطيني بويژه در فاجعه اردوگاههاي «صبرا» و «شتيلا» مي باشد. او در معرفي «مئير عزري» - اولين سفير اسرائيل در ايران (1352 - 1337) - مي گويد: از سالهاي بسيار دور، شايد هم از نسل پيش به اين سو، آقاي مئير عزري يكي از سران يهوديان ايران و سفير بي سيليندر و فراگ اسرائيل در ايران بوده كه براي همگان چهره اي شناخته شده است. دشوار بتوان ميان ما اسرائيليها كسي را يافت كه مانند وي از پيچ و خمهاي تاريخ و سياست ايران آگاه باشد... مئير هم زبان ايرانيان را خوب مي داند، هم با فرهنگ آنان به خوبي آشناست. آنچه ما در آينه مي بينيم او در خشت خام مي بيند. او با منش و بينش ويژه خويش اين هنر دارد كه گروههاي گوناگون را از رده هاي رنگارنگ گرد خود بياورد، چون استادي روان شناس ريشه يكايكشان را دريابد تا شاهكاري بي همتا بيافريند. [1] . «مئير عزري» - اولين سفير اسرائيل در ايران (1352 - 1337) بود. او در يادداشتهايش بعد از معرفي فرقه بهائيت در مورد افرادي كه به اين فرقه تعلق داشتند مي نويسد: يكي از يهودياني كه با گرايش به بهائيت به آب و ناني رسيد و نامي براي خود ساخت، ثابت پاسال همداني بود كه در كشاكش جنگ جهاني دوم راننده ساده اي بيش نبود و توانست در دوره كوتاهي يكي از توانگران كشور گردد.... هويدا و برخي از سران لشكري و كشوري در دولت به كيش بهائي پيوسته اند.... يكي ديگر از سرشناسان كيش بهائي، سرلشكر دكتر ايادي، پزشك ويژه شاه بود.... سرلشكر ايادي از من خواست، از ميان بردن دشواريهاي دريافت رواديدهاي همگاني نه روزه براي بهائيان را بررسي كنم (يك ويزا براي نود تن ديدار كننده).... در سايه دوستي با ايادي، با گروهي از سرشناسان كشور آشنا شدم كه هرگز باور نمي كردم پيرو كيش بهايي باشند. بسياري از آنها در باور خود چون سنگ خارا بودند، ولي به خوبي مي توانستند در برابر ديگران باور خود را پنهان نمايند. آنها همه دريافته بودند كه در برابر من نيازي به پنهان كاري ندارند.... «مئير عزري» كه نام كامل او «ربي مئير عزري» است در دوم مارس 1923 (11 اسفند 1302 ش) از «صيون» و «خانم حنا» در محله يهوديان شهر اصفهان، به دنيا آمد. پدرش از نخستين شاگردان مدرسه «آليانس» بود، كه توسط يهوديان فرانسوي، در اصفهان برپا شده بود. او هنگام تولد مئير، كارمند اداره ماليه (دارايي) اصفهان بود. صيون عزريصيون كه تربيت شده دستگاههاي اطلاعاتي انگلستان بود، به مقتضاي ماموريت پس از چندي اداره ماليه را رها كرد و معلمي فرزندان فرمانده بريگارد قزاق در اصفهان را بر عهده گرفت و پس از چندي هم به دانشكده افسري رفت و درجه سلطاني (سرواني) گرفت و به همكاري با فرانسويان در ژاندارمري پرداخت. او زماني هم مترجم «آرميتاژ اسميت» (نماينده انگلستان در وزارت اقتصاد) شد. او كه از زمان حضور آرميتاژ در ميان بختياريها در خصوص مسئله نفت با وي دوستي كرده بود، مصطفي فاتح، همكلاس و همكار ديرينش را به انگليسيها معرفي كرد. مئير عزري در اين باره مي نويسد: پدرم، شادروان فاتح را با سر سيدني (آرميتاژ) و مستر فلي آشنا كرده بود و اين آشنائيها در داد و ستدهاي نفتي ميان ايران و اسرائيل، سرانجام سودمند افتاد. [2] . پدر مئير عزري كه چون ديگر هم كيشان خود، در كار عتيقه جات و خروج آن از كشور فعاليت داشت و از اين رهگذر سرمايه اي نيز به هم زده بود، پس از پايان ماموريتهايش در اصفهان و هم زمان با خاتمه جنگ دوم جهاني به تهران آمد و پس از چندي درحدود 9 - 1328، به سرزمين اشغالي فلسطين مهاجرت كرد و در آنجا ماندگار شد. مئير عزري كه در چنين خانواده اي پرورش يافته بود با تحصيل در دبيرستانهاي آليانس يهودي - فرانسوي و «ادب» انگليسي در 1322 ديپلم گرفت و از همان زمان به ترغيب و تشويق يهوديان براي مهاجرت به سرزمين اشغالي فلسطين پرداخت. وي درخصوص انگيزه اين فعاليتها مي گويد: «رشته نيرومند صيون دوستي در اندرونم مانند هر يهودي ديگري از پيشينيانم آغازيده، در خانواده ام پرورش يافته و شيره جانم شده بود.» [3] . مئير عزري نيز پس از مهاجرت خانواده اش به اسرائيل، به آنها ملحق شد و چندي در فعاليتهاي مختلف حزبي و غير حزبي مشغول بود. با تثبيت قدرت حكومت پهلوي و جابه جائي آمريكا و انگليس، به ايران بازگشت تا با بهره گيري از شناخت گسترده اش نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم مردم ايران به ماموريتهاي پنهاني خويش مشغول گردد. مئير عزري از سال 1337 تا 1352 در ايران هر آنچه خواست كرد و پس از آن به اسرائيل بازگشت تا ضمن فعاليتهاي متعددش در وزارت دارايي، مشاور ويژه مسائل نفتي با ايران باشد. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي يادداشتهاي خود را از فعاليتهاي دوران حضورش در ايران منتشر گرد و در طليعه آن نوشت: ناچارم از گشودن پاره اي نكته ها چشم بپوشم، زيرا گمان مي كنم زمان برخي فاش گوئيها هنوز فرا نرسيده است. ديگر اينكه برخي دستگاههاي دولتي و دستگاههاي امور امنيتي (اسرائيل) برتر مي بينند بر پاره اي رويدادها، سرپوش نهند كه به ناچار بخشهاي ارزشمندي از اين نوشته خود به خود ناگفته مي ماند. [4] . ربي مئير عزري در بخش بيست و پنجم يادداشتهايش به موضوع «بهائي ها و اسرائيل» مي پردازد. از آنجا كه بهائيت يكي از متحدان اسرائيل شمرده مي شود چنانكه روحيه ماكسول همسر شوقي افندي در ديدار با بن گوريون سرنوشت اسرائيل و بهائيت را همچون حلقه هاي يك زنجير به هم پيوسته مي شمرد بايد به سخنان او با دقت بيشتري انديشيد. عزري با سرپوش نهادن به بسياري از مسائل، ضمن جانبداري از بهائيت به برخي ارتباطات دوجانبه نيز اشاراتي دارد كه جالب توجه است... مئير عزري به خاطر همين خوش خدمتي ها بود كه در پايان اقامت 71 ساله اش در تهران، روز سه شنبه 19 تير ماه 1352 موفق به دريافت نشان درجه دوم تاج مي شود. شاه به اسدالله علم وزر دربار خود دستور مي دهد كه تاريخ فرمان همراه نشان را به پيش از جنگ 1967 اعراب و اسرائيل تغيير دهد. پس از مئير عزري، اوري لويراني مسئوليت دفتر نمايندگي اسرائيل در تهران را عهده دار مي شود... كتاب خاطرات مئير عزري سفير شانزده ساله اسرائيل در تهران با حجمي بالا در دو جلد، پنجاه فصل، 710 صفحه، قطع رحلي و 450 قطعه تصوير و سند در سال 2000 ميلادي در بيت المقدس (اورشليم) به زبان عبري منتشر شده است...

پاورقي

[1] يادنامه مئير عزري ص 5 و 6.
[2] همان، ص 19.
[3] همان، ص 15.
[4] همان، ص 7.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».