فرقه سازي استعمارگران

مشخصات كتاب

مؤلف: مريم رفيعي
مجله زمانه / چاپ دوم / سال ششم / شماره 61 / مهر 1386
برگرفته از:

مقدمه

با توجه به قدرت نفوذ و تأثيرگذاري استعمارگران، بايد نيازمندي‌هاي آنان را به عنوان متغيري اساسي در رشد و گسترش فرقه‌هاي همسو با منافع آنان، نظير بابيگري و بهائيگري، در نظر گرفت. به بيان ديگر، تشخيص جايگاه اين فرقه‌ها نيازمند توجه به كاركرد آنان براي قدرت‌هاي استعماري مي‌باشد. در مقاله‌ي زير، ضمن معرفي اجمالي فرقه‌هاي ياد شده، اهداف استعمارگران در تقويت اين فرقه‌ها و بهره‌گيري از آن‌ها بررسي شده است. از ويژگي‌ها و خصوصيات بارز مسلك بابيت (و بهائيت منشعب از آن)، تقسيم مداوم آن به فرقه‌ها، دسته‌بندي‌ها و انشعابات جديد است. بگذريم از اينكه خود «بابيت»، در اصل، يكي از انشعاباتي بود كه در گروه شيخيه و در ميان پيروان شيخ احمد احسائي و سيد كاظم رشتي، رخ داد و رويارويي‌هاي بسياري را با شاخه‌هاي ديگر اين گروه (به رهبري حاج محمد كريم خان كرماني و ميرزا شفيع تبريزي و... در كرمان و تبريز و ديگر شهرهاي ايران) به دنبال آورد. عده‌اي از پژوهشگران معتقدند كه جريان باب و بهاء، طي تاريخ خود، «مانند يك بمب خوشه‌اي فرهنگي» در بين مسلمانان عمل كرده، كه تعبير جالب و درخور دقتي است. در بررسي سير تحولات تدريجي دو فرقه‌ي بابيت و بهائيت، مشاهده مي‌شود كه پس از مرگ ميرزا علي محمد شيرازي «باب»، مؤسس فرقه‌ي بابيت، اختلافات و تفرقه‌هاي فراواني به وجود آمد و فرقه‌هاي متعددي ساخته شد. اين فرقه‌سازي، اگر چه نتوانست به انهدام فرهنگ مسلط شيعي و از بين بردن انسجام جامعه‌ي اسلامي در كشور ما بيانجامد، به هر صورت، تعدادي از افراد را از بدنه‌ي اقتدار ديني حاكم بر كشور جدا كرد و با اين كار عملا به منافع استعمار غرب سود رساند.

فرقه‌ها و انشعابات بابيت و بهائيت

اشاره

پس از مرگ علي محمد باب، اختلافات و تفرقه‌هاي فراواني به وجود آمد. مهم‌ترين اختلاف در بين دو تن از پيروان او، ميرزا يحيي صبح ازل و ميرزا حسينعلي بهاء، رخ داد [1] كه آيين او را به دو شعبه‌ي اساسي تقسيم كرد: فرقه‌ي ازلي؛ يعني پيروان صبح ازل، كه به آيين باب وفادار و استوار ماندند، و فرقه‌ي بهائي كه به بهاء رو آوردند و او را مصلح كل و «من يظهره الله وعده داده شده در كتاب بيان» پنداشتند. [2] گفتني است كه صبح ازل و بهاء، با هم برادر، و در ترويج بابيت همكار يكديگر بودند، اما پس از رقابت و اختلافي كه بين ايشان بر سر رياست بابيان درگرفت، از هيچ گونه دشمني و كينه‌توزي و بدگويي (و حتي زمينه چيني براي ترور همديگر) دريغ نكردند كه شرح آن را بايد از كتاب‌هاي آن‌ها و اتباعشان جستجو كرد.

فرقه‌ي ازليت

مرام ازليان همان مرام بابي است و چندان تفاوتي با آن ندارد، فقط وجه تمايزشان از ديگر بابيان اين است كه صبح ازل را جانشين باب مي‌دانند. [3] از اين فرقه، با عنوان بابي هم ياد شده است. فرقه‌ي ازلي پس از مرگ صبح ازل رفته رفته منقرض شد [4] و عامل اين امر، بيش از هر چيز، عدول ميرزا يحيي دولت‌آبادي (وصي رسمي صبح ازل) از پذيرش رهبري فرقه، بلكه توصيه‌ي وي به ازلي‌ها مبني بر تبعيت از مذهب تشيع بود كه شرح آن در كتاب حسين مكي آمده است. [5] .

فرقه‌ي بهائيت

ميرزا حسينعلي بهاء، پس از منازعات طولاني با رقيب خود، كه حدود 24 سال طول كشيد، بساط الوهيت و ربوبيت خود را پهن كرد و رهبري اين فرقه را به عهده داشت و در پايان عمر خود، به ترتيب، دو پسرش: ميرزا عباس (عباس افندي) و ميرزا محمدعلي را جانشينان پس از خود معرفي كرد. [6] با وجود اين، پس از مرگ بهاء (1309. ق) بر سر جانشيني او بين عباس افندي و محمدعلي اختلافي شديد و فزاينده افتاد و دو طرف، يكديگر را به باد هتاكي و ناسزا گرفتند. سرانجام نيز عباس افندي توانست با زيركي بر برادر غلبه يابد، او را براي هميشه از گردونه‌ي رهبري بهائيت طرد كند و ده‌ها سال بر مسند رياست بهائيان تكيه زند. [7] . پس از مرگ عباس افندي (1340. ق)، چون داراي فرزند ذكور نبود، با تلاش دخترش، و حمايت حكومت انگليس در فلسطين اشغالي، نوه‌ي دختري او موسوم به شوقي افندي (تحصيل كرده‌ي انگليس) بر مسند جانشيني عباس و پيشوايي بهائيت تكيه زد. اين جانشيني نيز در ميان بهائيان مشاجرات و انشعاب تازه‌اي را دامن زد. [8] اين انشعاب، پيدايش «فرقه‌ي سهرابي» بود كه رهبر آن ميرزا احمد سهراب (از فعالان و برجستگان بهائيت در زمان عباس افندي، و از مقربان نزد او) از اطاعت شوقي سرپيچي نمود و با او مخالفت كرد. پيروان اين فرقه بيشتر در امريكا هستند. [9] افزون بر اين، در پي مرگ عباس افندي، شمار بسياري از مبلغان مشهور بهائي همچون عبدالحسين آواره، حسن نيكو، صالح اقتصاد و نيز فضل الله صبحي (منشي و كاتب مخصوص عباس افندي) بر شوقي افندي، بلكه بر مسلك بهائيت، شوريدند و به دامان اسلام بازگشتند و عليه بهائيت و سران و رهبران آن، به افشاگري برخاستند. شوقي افندي (رهبر چهارم مسلك باب - بهاء) سال 1957. م / 1336. ش در سن 58 سالگي در لندن درگذشت و فرزندي از او نماند. بيوه‌ي كانادايي او، خانم روحيه ماكسول، در مورد شوقي ادعا كرد كه وي هيچ وصيت نامه‌اي از خود باقي نگذاشته است. مطلعان ادعاي ماكسول را با توجه به تأكيد بسيار آيين بهائي بر نوشتن وصيت نامه توسط افراد، سخت مشكوك تلقي كردند و رفتار انحصار طلبانه‌اي نيز كه وي بر ضد بعضي از افراد تراز اول فرقه و همكاري نزديك شوقي (نظير ميسون ريمي امريكايي) در پيش گرفت، بر اين شك افزود. شوقي افندي قبل از مرگ خود «هيأت بين‌المللي بهائي» را (كه از آن به عنوان جنين و نطفه‌ي اوليه «بيت العدل اعظم بهائيت» ياد مي‌شود) تشكيل داده و ميسن ريمي را به رياست اين نهاد بسيار مهم منصوب كرده بود. [10] اقدام ديگر ماكسول، تشكيل بيت العدل بدون حضور «ولي امر» بود كه با تأكيدات صريح و مكرر رهبران اوليه‌ي بهائيت، تعارض داشت و عملا بهائيت را به بن‌بست مشروعيت كشانيد. رهبري ميسن ريمي (به عنوان جانشين شوقي) را عده‌اي از پيروان شوقي تأييد كردند و او را ملقب به «ولي امر ثاني» نمودند. ميسن ريمي نام گروه خود را «بهائيان ارتودكس» نهاد و طبعا خانم ماكسول با انتخاب وي به اين سمت مخالفت نشان داد. اكثر بهائيان كنوني تابع ماكسول هستند. مدتي پس از آن، شخصي به نام جمشيد معاني در اندونزي خود را تحت عنوان «سماء الله» رهبر بهائيان خواند و در آنجا طرفداراني پيدا كرد و اعضاي محافل بهائيت پاكستان نيز به او پيوستند. [11] ماجرا به آنچه گفتيم ختم نشد و نمي‌شود و گذشته از فرقه‌هاي ياد شده، طريقه‌هاي جزئي ديگري نيز در مسلك بابي و بهائي مانند فرقه‌هاي بياني و مرآتي ظهور كردند كه شرح آن‌ها در اين مجمل نمي‌گنجد. هم اكنون نيز گروه‌هاي متعددي از بهائيت جدا شده‌اند و تحت عناوين بهائيان طرد شده (bahais-ex)، بهائيان همجنس‌گرا (gay bahais) و بهائيان اصلاح طلب (reformer bahais) به فعاليت خود ادامه مي‌دهند. [12] . امروزه بخش عمده‌ي بهائيان (پيروان روحيه ماكسول، بيوه‌ي شوقي افندي) با مركزيت بيت العدل اعظم، واقع در اسرائيل، اداره مي‌شوند. اعضاي بيت العدل در هر دوره نه نفر هستند كه در تمامي دوره‌ها اكثر كرسي‌هاي بيت العدل را افرادي با مليت امريكايي و بعضا ايراني تصاحب نمودند. [13] بيشتر پيروان اين فرقه در امريكا و هند ساكن هستند و تشكيلات آنان، علاوه بر اين دو كشور، در كشورهاي افريقايي و آسيايي شعبه دارند و به تبليغ آيين خود مشغول‌اند [14] .

اهداف و انگيزه‌هاي استعمار از فرقه سازي‌ها

دلايل و شواهد خلل ناپذيري در صفحات تاريخ، گواه اين است كه دست‌هاي پنهان و پيداي استعمار، اگر نه در پيدايش، دست كم در تداوم بابيگري و خصوصا بهائيگري در كار بوده و هست. بررسي اين امر و دلايل و شواهد آن، مجالي مبسوط مي‌طلبد كه در ظرفيت محدود اين مقاله نمي‌گنجد. اما آنچه پس از آشنايي با فرقه‌ها و شاخه‌هاي پربار! اين آيين ساختگي، از اشاره به آن ناگزيريم، طرح اين سؤال اساسي است كه استعمار از فرقه‌سازي و ايجاد شاخه‌هاي متعدد در دين مقدس اسلام، چه سودي مي‌برد و با تقويت و تداوم اين امر، چه اهدافي را دنبال مي‌كند؟ پوشيده نيست كه هدف اصلي استكبار و نظام سلطه، سيطره بر تمام جهان، و استثمار ملت‌هاست. لذا همواره مي‌كوشد با غارت منابع و ذخاير كشورها و تضعيف اقتصاد آنان سيطره‌ي خود را بر جهان حفظ نمايند. سلطه‌گران جهاني براي حفظ رابطه‌ي سلطه‌گري و سلطه‌پذيري ديگر جوامع همواره در تلاش‌اند هر گونه مقاومت را در برابر امواج افزون طلبي‌هاي خود، از ميان بردارند. [15] . با سيري در تاريخ درك مي‌گردد كه استعمارگران به سرزمين‌هاي آباد و پر از معادن و ذخاير شرق، به خصوص خاورميانه، همواره توجه داشته‌اند. از ميان كشورهاي خاورميانه نيز، ايران، به دليل داشتن موقعيت جغرافيايي منحصر به فرد و منابع و ذخاير متعدد، از چشم طمع سلطه‌گران در امان نبوده و مورد چپاول و غارت آنان قرار گرفته است كه البته در هر دوره‌اي مردم آزاده و مسلمانان اين خطه، صحنه‌هاي شگفتي از مقاومت، ايستادگي و سلطه ستيزي را به نمايش گذاشته‌اند. با مختصر تأملي در اوضاع و شرايط داخلي ايران در دوره‌ي قاجار (زمان پيدايش و ظهور بابيگري) روشن مي‌گردد كه دولت‌هاي استعمارگر روس و انگليس بر سر منافع و امتيازات در ايران، در رقابت با يكديگر بودند و در نهايت در صدد برآمدند ايران را بين خود تقسيم كنند، به گونه‌اي كه بعد از برقراري مشروطه در دوره‌ي مجلس اول، قرارداد 1907 و تكمله‌هاي سري آن در 1915 نشان مي‌دهد كه آنان به اين توافق، كه شمال از آن روسيه و جنوب در اختيار انگليس باشد، رسيده بودند. [16] . بعد از جنگ‌هاي ايران و روس، روسيه عمدتا دولت ايران را در دست داشت و انگلستان نيز قدرت نفوذ ديرينه‌ي خود در ايران را حفظ نموده بود. امام خميني (ره) فرموده است: استكبار در حدود سيصد سال در مورد منابع اقتصاد ايران مطالعه كرده است و قصد غارت ثروت ايران و كشورهاي شرقي مهم‌ترين هدف «استكبار است». [17] اما آنچه سد راه آنان در چپاول اين مملكت و مانع اجراي نقشه‌ي شومشان بود، مذهب ملت ايران بود. عامل اساسي اتحاد اين ملت، كه رهبري، تشكيلات و اقتدار سياسي هم داشت، «مذهب شيعه» يا «اسلام ناب محمدي» بود. از آنجا كه استعمار پير در طي تاريخ استعمارگري خود، زيركانه دريافته بود كه با شيوه‌ي منسوخ قديمي جنگ‌هاي صليبي و لشكر كشي نظامي، نمي‌تواند به هدف خود، كه محو و نابودي اسلام است، نايل آيد، با انواع ترفندها در صدد برآمد آن را تضعيف كند و براي رسيدن به هدف خود ابزارهاي ديگري به كار گرفت. در دوره‌ي فتحعلي‌شاه در جنگ‌هاي ايران و روس، كه در آغاز ايران به فتوحاتي دست يافت، قدرت دين و مردم براي روس‌ها مسلم شد و در دوره‌ي ناصرالدين شاه اولين مقاومت‌هاي ديني و ملي در مقابل قراردادهاي ظالمانه‌ي بيگانگان انجام شد. [18] . كاربرد و كارآيي مذهب تشيع پس از مقابله‌ي روحانيت با قرارداد رويتر، به خصوص پس از رويداد «رژي» كه به جنبش معروف تنباكو و پيروزي مردم و روحانيت منجر شد، [19] توجه قدرت‌هاي استعمارگر را برانگيخت و پس از آن به كارگيري جاسوسان و عوامل مختلف براي بهره‌برداري از اين مسأله در جهت برآوردن منافع مورد نظر خويش، در رأس اقدامات آنان قرار گرفت. در چنين زماني بود كه دعاوي باب و بهاء نظر سياست بازان خارجي را به تداوم حيات اين فرقه‌ها به عنوان نطفه‌اي كه مي‌تواند تهديدي جدي براي تشيع، روحانيت و نظام مدافع و مروج شيعه به شمار آيد، به خود جلب كرد. به نحوي كه از همان آغاز تقويت و تحريك اين مدعيان در دستور كار دولت‌هاي استعماري قرار گرفت. در مقابل نيز رهبران بهائي و ازلي نيز سرسپردگي خود را به سفارتخانه‌هاي روس و انگليس دو چندان ساختند تا از اين طريق و تحت حمايت سياست‌هاي بيگانه، مجري طرح‌ها و توطئه‌هايي شوند كه از يك سو رونق كسب و كارشان و از سوي ديگر جلب رضايت بازيگران و سياست گذاران خارجي را به دنبال داشت. [20] . از سوي ديگر مردم از جنگ‌هاي سختي كه در سال‌هاي پيش از ظهور جنبش باب، بين ايران و روسيه‌ي تزاري وجود داشت و نيز بي‌كفايتي دولت‌هاي قاجار، خسته و افسرده شده بودند و به دنبال پناهگاهي معنوي مي‌گشتند. لذا حالتي پيش آمده بود كه همه در انتظار فرج امام زمان (عج) به سر مي‌بردند تا ملت اسلام را از يوغ ظلم روسيه‌ي تزاري و چپاول‌هاي انگليس و دولت حاكم نجات دهد، اين زمينه‌ها و عوامل باعث شد كه عده‌اي از مردم با شنيدن ادعاهاي باب و پيروانش به آنان گرايش پيدا كنند و به جاي پناهگاه صحيح، به پناهگاه كاذب روي آورند. [21] . بدين ترتيب، استكبار جهاني، پس از اينكه دريافت مذهب شيعه و فرهنگ انتظار و مهدويت مهم‌ترين مانع سلطه‌ي آنان بر ايران است، با سوء استفاده از جهل و ناداني مردم و ساير زمينه‌هاي مساعد، به ايجاد فرقه‌هاي ضاله، دست زد و از اين طريق سعي كرد فرهنگ اصيل شيعه را تضعيف نمايد. آنان با تفرق و تحزب گرايي، به اقتدار، انسجام و وحدت مردم مسلمان ايران ضربه وارد نمودند و تلاش كردند از يك سو با تحقير هويت ملي و اعتقادات و باورهاي ديني مسلمانان زمينه را براي پذيرش فرهنگ منحط غرب فراهم كنند و از سوي ديگر با تبليغ گسترده‌ي مكتب‌ها و مذهب‌هاي پوشالي و تقويت آن‌ها، به هدف خود، كه محو و نابودي اسلام است، برسند.

پاورقي

[1] اسماعيل رائين، انشعاب در بهائيت؛ پس از مرگ شوقي رباني، تهران، مؤسسه تحقيقي رائين، ص 145.
[2] يوسف فضايي، شيخيگري، بابيگري، بهائيگري، آشيانه كتاب، 1382، ص 181.
[3] سيد سعيد زاهد زاهداني، بهائيت در ايران، چاپ دوم، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1381، ص 109.
[4] يوسف فضايي، همان، ص 181.
[5] ر ك: زندگي ميرزا تقي خان اميركبير، حسين مكي، چاپ 9، تهران، انتشارات ايران، 1366، صص 360 - 362، اظهارات غلامرضا آگاه.
[6] دانشنامه جهان اسلام، بنياد دايره المعارف اسلامي، چاپ 1375، 2، ج 4، ص 740.
[7] اسماعيل رائين، همان، ص 46.
[8] احمد كسروي، بهائيگري، ص 49.
[9] يوسف فضايي، همان، ص 210.
[10] درباره‌ي ميسون ريمي رك: اسماعيل رائين، همان، صص 148 - 155.
[11] يوسف فضايي، همان، صص 205 - 211.
[12] رك: سايت http://vahdatebahai.persianblog.com.
[13] رك: سايت http://hamianesheitan.blogfa.com.
[14] سيد سعيد زاهد زاهداني، همان، ص 286.
[15] حسن قدوسي‌زاده، نكته‌هاي ناب، گزيده بيانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع دانشجويان و دانشگاهيان، نشر معارف، 1384، ص 62.
[16] سيد جلال‌الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ 2، بي‌تا، صص 71 - 73.
[17] سيد محمد هاشمي تروجني و حميد بصيرت منش، تاريخ معاصر از ديدگاه امام خميني (تبيان 20)، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، صص 27 - 29.
[18] سيد جلال الدين مدني، همان، صص 15 - 17.
[19] موسي نجفي و موسي فقيه حقاني، تاريخ تحولات سياسي ايران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1381، صص 169 - 170.
[20] سيدمحمد باقر نجفي، بهائيان، كتابخانه طهوري، 1357، صص 616 و 516.
[21] حاج شيخ حسن فريد گلپايگاني، مفتاح باب الابواب يا تاريخ باب و بهاء، چاپ 1346، 3، صص 118 - 119.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».