خشم سران بهائيت از بي توجهي جهانيان به آنان

مشخصات كتاب

برگرفته از:
بهائيت آن گونه كه هست / مؤسسه جام جم / چاپ اول / 1387

خشم سران بهائيت از بي توجهي جهانيان به آنان

بيش از يك و نيم قرن است كه بهائيت به وجود آمده و در طول اين دوران با وجود فعاليت تشكيلاتي منسجم در سر تا سر جهان و حمايت‌هاي بي‌دريغ كانون‌هاي قدرت جهاني از اين فرقه و سران آن، در اين زمان طولاني در جذب مردم جهان توفيقي نداشتند. اين عدم توفيق، باعث شگفتي سران اين مسلك سياسي شده است و از جمله روحيه ماكسول، همسر شوقي افندي در اين زمينه با شگفتي و يأس مي‌گويد: «غالبا تعجب مي‌كنيم كه چرا با وجودي كه علاج تمام آلام جهان در دست ماست، جهان از پذيرفتن آن احتراز مي‌كند؟ گاهي اين موضوع بسيار مأيوس كننده است.» [1] . وي آن گاه با ذكر مثالي كه عكس آن مصداق دارد، خط مشي همه‌ي جهانيان را رو به پرتگاه اما زيبا مي‌خواند و بهائيت را راه نجات اما باريك و ناهموار قلمداد مي‌كند:«ما به آن شخص مي‌مانيم كه علامتي در دست گرفته بر سر دو راهي ايستاده است. بر روي علامتي كه در دست دارد، نشانه‌اي به سوي راست ترسيم شده كه روي آن نوشته است: راه نجات [!!] و علامتي سمت چپ را نشان مي‌دهد [ صفحه 379] كه روي آن نوشته شده: خطر پرتگاه [!!] ولي عملا متوجه مي‌شود كه اغلب مردم، راه ظاهرا زيبايي را كه به پرتگاه ختم مي‌شود بر مي‌گزينند و فقط معدودي، راه باريك ناهموار سلامت را كه جلوه‌ي ظاهري ندارد، انتخاب مي‌كنند. ما بهائيان... از اين وضع به شگفتي در مي‌آييم. آيا همه‌ي مردم به راستي نمي‌بينند و يا اشكال در خود ماست؟» [2] . خانم ماكسول تاريخ بهائيت را نخوانده و يا توجه نداشته‌اند كه نخستين رهبر بهائيت يعني حسينعلي نوري (بهاء) نيز پيش از اين از عدم توجه و اقبال مردم به خود شديدا ناراحت و عصباني شده و زبان به لعن و دشنام مردم گشوده است. او با گلايه‌ي فراوان از مردم تهران به عراق مي‌رود و در لوح مريم مي‌گويد: از ارض طاء [تهران] بعد از ابتلاي لا تحصي [بلاهاي بي‌شمار] به عراق عرب به امر ظالم عجم [ناصرالدين شاه] مبتلا گشتيم...» [3] . ولي در عراق نيز حال و روزي بهتر از تهران نمي‌بيند تا آنجا كه نبيل زرندي از قول آقاخان (كاتب بهاء) نقل مي كند كه: «قبل از ايام هجرت از بغداد به سليمانيه يومي، جمال مبارك [بهاء] را بين فجر و طلوع آفتاب مشاهده نمودم... در اين حين چنان آثار اضطراب و تشويش در هيكل اقدس [بهاء] مشهود بود كه قدرت مواجهه با وجه مبارك از من سلب گرديد... [او] به كمال غضب و شدت به اين بيانات قهريه ناطق...» [4] . در اينجا نبيل، كلماتي را از حسينعلي نوري همان هيكل اقدس و جمال مبارك نقل مي كند كه شگفت‌آور است. پيشواي بهائيان جهان كه از هوشمندي و بي‌توجهي مردم عراق نيز شكايت دارد، زبان به بد و بيراه گويي به آنان مي‌گشايد:«اين نفوس همان نفوسي هستند كه مدت 3 هزار سال به پرستش اصنام [بت‌ها] مالوف و معبودي جز عجل [گوساله] زرين نداشتند، الحال نيز به همان اوهام، معتكف، چه نسبتي بين اين واهيه‌ي سافله و طلعت احديه [بهاء] موجود و چه ارتباطي بين اين عبده اوثان [بندگان بت‌ها] و مقصد اعلي [بهائيت].... مشهود؟» [5] . او در نهايت، همان بياني را دارد كه روحيه خانم ماكسول ده‌ها سال بعد [ صفحه 380] به آن زبان مي‌گشايد: «چندي در بين اين قوم، مكث نموديم ولي ادني [كمترين]توجه و اقبال و كمترين تذكر و انتباهي از آنان مشاهده نگرديد». [6] . اما مهم‌تر از عدم اقبال پيروان ساير اديان، آن است كه بهائيان نيز كه اعتقاد خود را از پدر و مادر به ارث برده‌اند، در مقابل ساير مردم، احساس كهتري مي‌كنند، ولي به دليل ارتباطات خانوادگي و تشكيلاتي و ترس از صدور دستور طرد (بايكوت) توسط محفل، جسارت لازم براي بريدن را ندارند. روحيه در بيان احساس حقارت بهائيان مي‌گويد:«عده‌ي معدودي از احبا [بهائيان] هستند كه نمي‌خواهند و يا خجالت مي‌كشند به مردم بگويند ما بهائي هستيم. آنها مي‌ترسند كه همشاگردي، همكاران و يا دوستانشان به آنها به نظر آدم‌هاي عجيب و غريب نگاه مي‌كنند. چنين طرز تفكري تأثرآور است زيرا نشانه‌ي عدم بلوغ ايماني اين عده است. هر كس در راه امر تازه‌اي قدم بر مي‌دارد، بايستي تا حدي استهزاء و تمسخر ديگران را به جان بخرد. [7] . خانم ماكسول به همين اكتفا نمي‌كنند و اين منادي وحدت عالم انساني «كنترل اعصاب خود را از دست داده با تعابيري به همه‌ي جهانيان حمله مي‌كند كه انسان از بيان آن شرم دارد كه با پوزش از همه‌ي «عالم انساني» به ناچار اين عبارات خلاف نزاكت را ذكر مي‌كنيم:«مردم به طور كلي چون گله گوسفندند كه دسته جمعي بع بع مي‌كنند، مي‌چرند و حركت مي‌كنند.» [8] . به راستي، راز اين همه شكست و احساس حقارت چيست؟ واقعيت آن است كه بهائيت شعار وحدت عالم انساني را از اسلام به سرقت برده و به نام خود جعل كرده است. قرآن مجيد ميان نژادهاي مختلف انساني (اعم از سياه و سفيد و...) فرقي قائل نشده مگر در تقوي؛ در حالي كه بهائيت شعار «همه بار يك داريد و برگ يك شاخسار» را تكرار مي‌كند ولي در عمل همچون صهيونيست‌ها، روحيه خود برتربيني را رواج مي‌دهد، آنجا كه روحيه ماكسول مي‌گويد:«اگر يك بهائي نفهمد كه با در آمدن در سلك بزرگترين، مترقي‌ترين و سازنده‌ترين جنبش عالم انساني از گله ممتاز شده و خود را به منزلتي شامخ رسانيده، بسي تاسف‌انگيز است.» [9] . [ صفحه 381] بهائيان خود را عاقل‌ترين انسان‌ها مي‌دانند و تمام مردم را حقيرترين بندگان خدا، آنجا كه مي‌گويند:اعقل [عاقل‌ترين] عباد، اگر خادم اين آستان [بهائيت] نباشد، احقر [حقيرترين] عباد است. [10] . بي‌گمان وجود چنين رگه‌هاي پنهان اما قوي در لايه‌هاي زيرين بهائيت، راز شكست روز افزون و نفرت بيش از پيش همه‌ي كره‌ي ارض از اين فرقه است.

پاورقي

[1] آهنگ بديع، سال 1351، ش 7 و 8، ص 3.
[2] همان، همان صفحه.
[3] آهنگ بديع، سال 1353، ش 3 و 4، صص 57 -56.
[4] همان، ص 57.
[5] همان، همان صفحه.
[6] همان، همان صفحه.
[7] همان، سال 1351، ش 7 و 8، ص 11.
[8] همان / همان صفحه.
[9] همان، صص 12 -11. [
[10] آهنگ بديع، سال 1332، ش 12 و 13، ص 263.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».