حضور در انجمنهاي ماسوني و شبه ماسوني

مشخصات كتاب

عنوان: حضور در انجمن‌هاي ماسوني و شبه ماسوني
پديدآورنده: علي رجبي
نشريه: ايام
شماره نشريه: 29
سال: 1386
ماه: 6
تعداد صفحه: 30
زبان: فارسي
موضوع: بهائيت ـ اسراييل ـ رابطه‌ها

حضور در انجمنهاي ماسوني و شبه ماسوني

‌‌با دستگيري و اعدام باب و وقوع حوادث خونين در ايران (در خلال سالهاي 1264 و 1265ق) نظير ترور آيت الله شهيد ثالث و آشوب در نقاط مختلف ايران (مازندران، زنجان و نيريز) مقارن با سالهاي نخست سلطنت ناصرالدين شاه، اوضاع كشور بسيار آشفته شد و حمايت پنهان و آشكار بيگانگان از عناصر شورشي، بر پيچيدگي اوضاع افزود. اما اقدامات قاطع اميركبير در سركوب غائله، عرصه را بر آنها تنگ كرد و توانست موج نا آرامي‌هاي ناشي از شورش مسلحانه بابيان را مهار كند. اتباع باب كه بعد از اعدام او بر سر جانشيني دچار درگيريهايي شده بودند در 1268ق ناصرالدين‌شاه را با هماهنگي برخي از سران حكومت نظير ميرزا آقاخان نوري ترور كردند كه البته به جايي نرسيد و توطئه‌گران (از جمله حسينعلي بهاء) دستگير شدند. حمايت جدي سفارت روسيه و شخص سفير، پرنس دالگوركي، از بهاء باعث شد كه او همچون يك تحت الحمايه روس از زندان و اعدام نجات يافته و در 1269 تحت‌الحفظ به بغداد منتقل شود. بهاء با همكاري برادرش (يحيي صبح‌ازل) كه او نيز خود را به بغداد رسانده بود موفق شد بابيان را گرد خود جمع كند و به فعاليتهاي سوء خويش ادامه دهد. در فاصله 1270ــ1280ق اتفاقات مهمي در ايران رخ داد كه از جمله آنها مي‌توان به واقعه تجزيه هرات و افغانستان از ايران، تأسيس فراموشخانه فراماسونري ملكم خان و انحلال آن، ورود مانكجي ليمجي هاتريا (رئيس سازمان اطلاعاتي انگليس در ايران) به كشورمان در 1270ق و ملاقاتش در 1280ق با حسينعلي بهاء در بغداد اشاره كرد. با سرخوردگي بابيان از عدم موفقيت در سرنگوني قاجاريه و آشنايي آنها با افكار و تحركات اعضاي محفل فرهنگي مانكجي نظير شاهزاده جلال‌الدين ميرزا، آخوندزاده، ميرزا ملكم خان، ميرزا حسين خان سپهسالار و...، تغييراتي در روش فكري ايشان به وجود آمد و آنها با افكار ماسوني و ليبرالي آشنا شدند. بابيان در ادرنه با افكار آخوندزاده (يعني همان بالگونيك فتحعلي آخوندوف: دستيار نايب السلطنه روسيه در قفقاز اشغالي، و يكي از مروجين فراماسونري در ايران) آشنا شدند. آنان با ديدن مكاتيب جلال‌الدوله و كمال‌الدوله اثر آخوندوف پي بردند غير از دعاوي باب، حرفهاي ديگري نيز از جمله افكار ضد ديني آخوندوف و ملكم وجود دارد كه در ايران رواج يافته است. نفوذ سپهسالار و ملكم در حلقه اطرافيان ناصرالدين شاه به آنان آموخت كه اگر راه شورش مسلحانه مسدود است، از راه ديگر هم مي‌توان به مقصود رسيد. آنان با تدوين كتاب «تاريخ جديد» كه صورت اصلاح شده «تاريخ قديم» بابيان بود واژه‌هاي تند بر ضد شاه قاجار و برخي عوامل حكومت را حذف يا تعديل كردند و در عوض، هم صدا با امثال آخوندوف، حملات پيشين خود به روحانيت را شدت بخشيدند. آنها با استفاده از روش ملكم و آخوند زاده، دست به تأليف رساله‌هاي جديدي مانند مقاله سياح يا رسالات ديگري به تقليد از روش رساله «شيخ و رفيق» زدند. ملكم‌خان مؤ‌سس فراموشخانه در ايران با حسينعلي بهاء ارتباطاتي داشت. بر طبق گزارش ركن‌الدوله به امين‌السلطان در 1308ق، ملكم در عكا با بهاء ديدار و مذاكره داشته است. [1] عباس افندي نيز بعدها طي نوشته‌اي تلويحاً از زحمات ملكم تقدير و از اينكه دوستانش حق او را پاس نداشتند اظهار تأسف مي‌كند. [2] . ارتباط بهاء با مانكجي، كه يكي از مهمترين پلهاي ارتباط بين بهائيان با فراماسونها و دولت بريتانيا بود، بسيار مهم است. جايگاه سياسي / اطلاعاتي مانكجي در تحولات ايران، عضويتش در لژهاي ماسوني هندوستان و راه‌اندازي فراموشخانه توسط و به تشويق اعضاي محفل او در ايران و حضور برخي از بابيان در اين سازمان مخفي و فوق سري جاسوسي، حكايت از تجمع همه براندازان فعال، در تشكيلاتي مخفي مي كرد كه مبارزه با اديان وحياني و نفوذ در شئون سياسي و فرهنگي و اقتصادي ملتهاي مسلمان را با ادبياتي جديد و نوين مبتني بر اومانيسم، وحدت عالم انساني، حكومت واحده بشري و... تعقيب مي‌كردند. نقش مانكجي در تدوين تاريخ باب و بهاء و اشتغال بهائيان در تجارتخانه او، ارتباط سران بهائيت را با مانكجي، چهره شاخص فراماسونري در ايران، ثابت مي‌كند. (ايام: بحث راجع به مانكجي و روابط او با بهائيان، قبلاً در مقاله‌اي جداگانه گذشت). حضور تعدادي از بابيان در انجمنهاي مخفي در كنار چهره‌هاي شاخص فراماسونري و عضويت تعدادي از آنها در فراموشخانه ملكم و لژ بيداري در دوره قاجار و در آستانه مشروطه، حكايت از همنوايي اين دو جريان با هم دارد. حبيب ثابت از چهره‌هاي مطرح بهائيت، در كتابچه‌اي تحت عنوان سجن اعظم سخني دارد كه درخور تعمق و پيگيري است. او مدعي است كه اكثريت اعضاي انجمني كه قبل از طلوع آفتاب در دوره مشروطه تشكيل مي‌شد از بابيها تشكيل مي‌شدند. [3] احتمالاً منظور او انجمن بين‌الطلوعين است كه افرادي نظير ابراهيم حكيمي، ملك‌المتكلمين، سيد جمال واعظ، اردشيرجي و... عضو آن بودند. حضور جدي بابيان در لژهاي ماسوني و انجمنهاي مخفي شبه ماسوني حكايت از ارتباط عميق شاخه ازلي بابيت با فراماسونري دارد. حضور افرادي نظير يحيي دولت‌آبادي، علي‌محمد دولت‌آبادي، سيد جمال واعظ‌اصفهاني، ملك‌المتكلمين و... در لژ بيداري مؤ‌يد اين نظر است. يكي ديگر از بهائياني كه عضو فراماسونري و داراي درجه 33 فراماسونري بود، عليقلي‌خان نبيل‌الدوله بود كه در لژهاي آمريكا عضويت داشت. وي جايگاهي ويژه در نزد بهائيان داشت و مدتي در سفارت ايران در واشنگتن مشغول كار بود. تعلق خاطر سران بهائيت به فراماسونري، با سفرهاي عباس افندي به اروپا و آمريكا جلوه آشكارتري به خود گرفت. حضور رهبر بهائيان (سر عباس افندي) در لژهاي ماسوني آمريكا و ايراد سخنراني در لژهاي ماسوني و انجمنهاي شبه ماسوني تئوسوفي [4] ، گواهي ديگر بر وجوه و اهداف مشترك اين دو فرقه است. اين امر در عملكرد ساير بهائيان نيز مشاهده مي‌شود، كه ذيلاً به اختصار به مواردي از آن اشاره مي‌كنيم: ابوالفضل گلپايگاني، از ياران عباس افندي و از نويسندگان بهائي، در سفر به آمريكا در مجامع فراماسونري حاضر شد و به ايراد سخنراني پرداخت. [5] ميرزا محمدرضا شيرازي معروف به پروفسور شيرازي، عضو انجمن تئوسوفي هندوستان، در 1914 با عباس افندي در فلسطين ملاقات كرد و شرح ملاقات و گفتگويش را در بازگشت براي اعضاي انجمن تشريح كرد. [6] روحيه ماكسول (بيوه شوقي افندي سومين رهبر بهائيان) در سفر به برزيل از سوي جمعيتهاي وابسته به فراماسونري لاينز، روتاري و تسليح اخلاقي مورد استقبال واقع شد [7] و با اعضاي روتاري و لاينز ملاقات نمود. [8] . علي‌اكبر فروتن (از سران شاخص و فعال بهائيت) به عنوان نماينده بيت‌العدل در سفر به هنگ كنگ در كلوپ روتاري حاضر و سخنراني كرد. [9] اولينگا از ديگر سران بهائيت در سفر به جامائيكا در باشگاه لاينز سخن گفت. [10] بهائيان مي‌كوشيدند اعضاي فراماسونري و تئوسوفي را به بهائيت جذب كنند، از جمله «هارلان اوبر» موفق شد دكتر هرمان گروسمن عضو مجمع تئوسوني را به عضويت بهائيت درآورد. [11] بهائيان شهر سااورك برزيل نيز آثار بهائي را در كلوپهاي روتاري و لاينز پخش مي‌كردند. [12] در سفر جمعي از بهائيان به آفريقا، آنان در كلوپ روتاري شهر آروشا حضور يافته و با اعضاء [درباره بهائيت] صحبت كردند. [13] در 1332 بهائيان جشن صد سالگي فرقه خود را در اقدامي معنادار در سالن بزرگ لژ فراماسونري آمريكا به نام «معبد مدينه» برگزار كردند. [14] مجله روتاري اسرائيل به مناسبت صدمين سال تأسيس خود پشت جلد مجله، عكس حسينعلي نوري را چاپ كرد و قسمتي از آثار او را نيز در مجله درج نمود. [15] . در سالهاي نهضت ملي شدن نفت، شاهد تشكيل لژ همايون در ايران هستيم كه يكي از كاركردهاي اصلي آن مقابله با نهضت ضد استعماري نفت، و جاسوسي براي انگليس بود. يكي از اعضاي اين لژ دكتر ذبيح قربان از اعضاي فرقه بهائيت بود كه نفوذ فراواني در شيراز داشت. او رئيس دانشكده پزشكي دانشگاه شيراز و عضو مؤ‌سس لژ ديگري به نام حافظ نيز بود. [16] قربان در رژيم پهلوي، تا رياست دانشگاه شيراز نيز بالارفت. او داراي پنجاه سمت رسمي و غيررسمي در كشور بود. وابستگي وي به بريتانيا به قدري آشكار بود كه مردم شيراز هنگامي كه كنسولگري انگليس در شيراز مدتي تعطيل شد مي‌گفتند: احمق آن كس است كه با بودن قربان از تعطيل كنسولخانه خوشحال شود! [17] ذبيح قربان با همكاري مستر شارپ انگليسي (كشيش كليساي شمعون غيور شيراز) آرم دانشگاه شيراز را با استفاده از علائم مسيحيت صهيونيستي (سپر عيسويان در جنگهاي صليبي عليه مسلمانان) سفارش داد كه استاد محيط طباطبايي از آن پرده برداشت. [18] . اميرعباس هويدا، بهائي ديگري است كه به عضويت لژهاي ماسوني درآمد و بيش از 13 سال نخست وزيري رژيم پهلوي را عهده دار بود. جد و پدرش از بهائيان مشهور بودند (جدش محرم راز بهاء و عباس افندي بود). هويدا نيز در لژ فروغي عضويت داشت. [19] در دوره نخست‌وزيري او بهائيت توانست اركان دولت و نظام را درچنگ خود گيرد و عضو لژ بزرگ ايران و موقعيت خود را تقويت كند. منصور روحاني، عضو كابينه هويدا، و وزير آب و برق و كشاورزي و منابع طبيعي، ديگر بهائي ماسن آن روزگار بود. او عضو لژهاي مولوي، سعدي و مشعل بود و در كلوپ روتاري نيز عضويت داشت. [20] همچنين، داراي رابطه نامشروع با وقيحترين خواننده زن عصر پهلوي (عهديه) بود، كه از بازگوكردن اسناد تكان دهنده آن شرم داريم. منوچهر تسليمي، ديگر بهائي فراماسون و عضو لژ ابن سينا بود كه در آن لژ به مقام سرپرست اول و قائم مقام استاد اعظم رسيد. وي،كه در 1339 دبير لژ مولوي نيز شد، در كابينه هويدا عهده دار وزارت بازرگاني و اطلاعات بود. عباس آرام وزير خارجه كابينه، ديگر بهائي فراماسون دستگاه پهلوي بود كه در لژ ستاره سحر عضويت داشت. [21] اين موارد، شمه‌اي از ارتباط بهائيت و فراماسونري در ايران بود كه به آن پرداختيم. ارتباط سران بهائيت با فراماسونري در جهان، موضوعي است كه تحقيق و تعمق بيشتري مي‌طلبد. فراماسونري و بهائيت در ايران و جهان اسلام، داراي اهداف مشترك بوده و از منشاء مشتركي نيز حمايت مي‌شوند. خاستگاه اصلي فراماسونري، انديشه‌هاي (در گوهر) صهيونيستي و آرمان‌هاي صليب ــ صهيون و به اصطلاح رايج: مسيحيت صهيونيستي است. از سوي ديگر، پيوند عميق سران بهائيت با صهيونيسم و خدمات آنان به مسيحيت صهيونيستي، باعث نزديكي اين دو جريان به يكديگر شده است. استعمار مي‌كوشد از اين دو، به مثابه ابزاري جهت شكستن اقتدار و صلابت فرهنگي جهان اسلام، و نفوذ در اركان حكومتهاي سرزمينهاي اسلامي، سود جويد ــ واقعيت تلخي كه، مقابله با آن، هوشياري نخبگان سياسي و فرهنگي جهان اسلام را طلب مي‌كند.

پاورقي

[1] ابراهيم صفايي، پنجاه نامه تاريخي، دوران قاجاريه، ص 121.
[2] مائده‌هاي آسماني، 9/144.
[3] اسناد مؤ‌سسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، اسناد حبيب ثابت.
[4] آهنگ بديع، سال سوم، ش 15 و 16، ص 16.
[5] آهنگ بديع، سال هشتم، ش 6 و 7، ص 128.
[6] آهنگ بديع، س 21، ش 7 و 8، ص 208.
[7] اخبار امري، سال 1347، ش 3، صص 186-187.
[8] اخبار امري، سال 1347، ش 6 و 7، ص 447.
[9] اخبار امري، سال 1356، ش 2، ص 77. [
[10] اخبار امري، سال 1349، ش 12، صص 332-333.
[11] آهنگ بديع، سال 18(1342)، ش 1، ص 27.
[12] اخبار امري، سال 1347، ش 6 و 7، ص 457.
[13] اخبار امري، سال 1353، ش 6، صص 176-177.
[14] آهنگ بديع، سال هشتم (1332)، ش 6 و 7، ص 114.
[15] اخبار امري، سال 1351، ش 1.
[16] رائين. فراموشخانه و فراماسونري در ايران، ج 3، ص 380.
[17] همان، ص 385.
[18] همان، ص 385.
[19] رائين، همان، ص 680.
[20] همان، ص 375 و اسناد مؤ‌سسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
[21] رائين، ج 3، ص 527.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».