بيت العدل اعظم بن بست مشروعيت

مشخصات كتاب

عنوان: بيت العدل اعظم: بن بست مشروعيت
پديدآورنده: علي اسماعيلي
نشريه: زمانه
شماره نشريه: 68
سال: 1376
ماه: 1
تعداد صفحه: 53 ـ 57
زبان: فارسي
موضوع: بررسي ضعف سازماني جريان انحرافي بهائيت ـ بررسي نحوه تشكيل بيت العدل

مقدمه

ضعف سازماني، به مثابه‌ي جلوه‌ي بارز ضعف انديشه و سستي رفتار بهائيان، در بيت العدل انعكاس يافته است. بيت العدل، كه سعي مي‌كند همچون حزبي فراگير عمل نمايد، فاقد انسجام سازماني و ارتباطات لازم ميان اعضاي خويش است. مقاله‌ي حاضر ضعف اين جريان انحرافي، و تضادها و پرسش‌هاي ناشي از آن براي بهائيت را بررسي نموده است. سازمان اداري بهائيان كه شوقي افندي آن را «نظم اداري امرالله» ناميده، زير نظر مركز اداري و روحاني بهائيان موسوم به «بيت العدل اعظم الهي» اداره مي‌شود كه در شهر حيفا (واقع در فلسطين اشغالي) قرار دارد. عباس افندي (عبدالبهاء)، دومين رهبر بهائيت، در «الواح وصايا»، كه به منشور و ميثاق جامعه‌ي بهائيان شهرت دارد، سازمان رهبري و اداري بهائيان را بر دو ركن - «ولي امر» و «بيت‌العدل» - بنيان نهاده و ضمن برشمردن حوزه‌ي اختيارات هر كدام، اعضاي سازمان بيت العدل، ايادي امرالله و همه‌ي آحاد بهائيان را به تبعيت از دستورات ولي امرالله فراخوانده است. او ولي امر را به عنوان عضو ارشد و رياست دائمي و عزل ناشدني بيت العدل منصوب كرده، و اختيارات گسترده‌اي، نظير اخراج يا تنبيه اعضاي خطا كار بيت العدل، براي وي برشمرده است. بر اساس منشور بهائيان، كه عباس افندي آن را در قالب «الواح وصايا» تدوين كرده است، ولي امر موجود بايد ولي امر بعد از خود را معرفي و تعيين كند و سازمان اداري بهائيان در همه‌ي اعصار بايد تحت اشراف و نظارت عاليه‌ي ولي امر اداره شود. با وجود اين، از زمان فوت شوقي افندي (سومين پيشوا و اولين ولي امر سازمان بهائيت) تاكنون نزديك به پنجاه سال است كه تشكيلات موسوم به بيت العدل، برخلاف منشور و دستورات عبدالبها، جايگاه ولي امر را از سازمان اداري بهائيان حذف نموده است و به تنهايي و بي‌حضور ولي امر، مديريت جامعه‌ي بهائيان را بر عهده دارد و بدين‌سان، سازمان بهائيت را با بحران مشروعيت مواجه ساخته است.

نحوه‌ي تشكيل بيت العدل

عنوان بيت العدل، اول بار توسط حسينعلي بهاء در كتاب «اقدس» به كار رفت. بر اساس نظر وي، در هر شهر و محله‌اي كه حداقل نه تن بهائي در آنجا ساكن باشند، تشكيل بيت العدل واجب است. عباس افندي (جانشين بهاء) به دنبال مسافرت به كشورهاي اروپايي و امريكايي، دايره‌ي تشكيلاتي بيت العدل را بسيار فراتر از آن چيزي كه بهاء پيش‌بيني كرده بود، گسترش داد و آن را ركن و مركز تشريع (يكي از دو ركن و مركز اصلي سازمان بهائيت) تلقي نمود. رهبري سازمان به عنوان ولي امر الله (ركن اول) مركز تبيين، و تشكيلات بيت العدل (به عنوان ركن ديگر) مركز تشريع ناميده شد. پس از عباس افندي به دلايلي همچون ناتواني و ضعف شخصيتي شوقي افندي، بنيان‌هاي تهي و سست مرام بهائيت، بي‌رغبتي مردم براي گرايش به اين مسلك (به رغم تبليغات بسيار گسترده و فراگير آن)، ريزش تعداد بسياري از پيروان، و از همه مهم‌تر تجارب مثبت نودينان امريكايي در امر سازمان دهي فرقه‌هاي به ظاهر ديني، و تأكيد و توصيه‌ي دسته‌اي از حكام دولت غاصب اسرائيل بر تأسيس هر چه سريع‌تر بيت العدل، سير شكل‌گيري بيت العدل در دوره‌ي شوقي شدت بيشتري به خود گرفت و بر همين اساس «هيأت بين‌المللي بهائي» (جنين بيت العدل) تشكيل، و ميسن ريمي امريكايي توسط شوقي به رياست آن منصوب شد. شوقي در 1957. م / 1336. ش به طور مشكوكي در لندن فوت كرد. هم زمان با مرگ مشكوك وي و به رغم وجود و ادامه‌ي فعاليت هيأت بين‌المللي بهائي، خانم روحيه ماكسول (بيوه‌ي شوقي) بدون كمترين توجه به هيأت منصوب شوقي، عملا مديريت تشكيلات بهائيت را به عهده گرفت. ماكسول ابتدا هيأتي سه نفره را (متشكل از خود، جان فرابي و حسن موقر باليوزي) تشكيل داد، سپس هيأت بين‌المللي بهائي را، كه در زمان حيات شوقي براي استقرار بيت العدل تأسيس شده و ميسن ريمي رياستش را بر عهده داشت، ملغي اعلام كرد. هيأت سه نفره در گام بعدي، اعضاي ايادي امر الله را از سراسر جهان دعوت نمود و با حضور آن‌ها (كه 27 تن بودند) هيأت نه نفره‌اي از ايادي به عنوان «هيأت ايادي امر الله مقيم ارض اقدس» انتخاب شد. هم‌زمان با اين امر، ميسن ريمي (منصوب شوقي) از جمع ايادي امر الله طرد، و به بهائيان مقيم كشورهاي جهان نيز اعلان شد كه از هر گونه تماس با او و طرفدارانش خودداري كنند. محفل بهائيت در فرانسه نيز، كه از طرفداران ميسن ريمي تشكيل مي‌شد، منحل گشت و ساير حاميانش از عضويت سازمان بهائيت اخراج شدند. هيأت ايادي امر الله مقيم ارض اقدس به مدت شش سال (1963 - 1957. م) اداره‌ي تشكيلات بهائيت را بر عهده داشت و طي اين مدت، تعداد محافل ملي از نه به 56 محفل افزايش يافت. سرانجام در 1342) 1963.ش) با حضور نمايندگان 56 محفل ملي، نخستين انتخابات بيت العدل برگزار و طي آن سه ايراني، چهار امريكايي بيت العدل برگزار و طي آن سه ايراني، چهار امريكايي، يك انگليسي و يك ايرلندي، جمعا نه نفر به عنوان اعضاي بيت العدل انتخاب شدند. بر اساس قانون اساسي بيت‌العدل، اعضاي آن هر پنج سال يك بار با حضور نمايندگان محافل ملي كشورها و اجتماع آن‌ها در قالب «انجمن شوراي بين‌المللي بهائي»، با رأي اكثريت اين شورا انتخاب مي‌شوند و تاكنون طي سال‌هاي 2003 - 1963. م نه دوره‌ي انتخاب بيت العدل برگزار شده است. اختيارات و وظايف بيت العدل نسبت به جوامع و آحاد بهائي، نامحدود و فاقد هر نوع قيد و شرط است، همچنان كه تسليم بودن جوامع و آحاد بهائي در قبال اوامر و تصميمات بيت العدل نيز مطلق و فاقد قيد و شرط مي‌باشد. بيت العدل به لحاظ ساختار، داراي واحدهاي سازماني گسترده‌اي است كه از طريق اين واحدها، تمامي عرصه‌هاي فردي و اجتماعي بهائيان جهان را پوشش مي‌دهد. در واقع، ساختار بيت العدل همانند ساختار حزبي فراگير است كه اعضاي آن، خود را در هر حال ملزم به رعايت اصول حاكم بر حزب مي‌دانند و هر كدام از اعضا در يك يا چند واحد سازماني حزب مشغول فعاليت‌اند. به علاوه، تمامي بهائيان بايد طي تشريفات خاصي، به عضويت سازمان بهائيت درآيند و كساني كه اين تشريفات را رعايت، و تعرفه‌ي عضويت در سازمان بيت العدل را تكميل نكنند، بهائي شناخته نمي‌شوند و از مزاياي حزبي و حمايت‌هاي سازماني محروم خواهند بود. [1] . در خور ذكر است كه پس از مرگ شوقي، جمعي از بهائيان كه بر لزوم حضور و استمرار ولايت امر باور داشتند، يكي از ايادي امر به نام چارلز ميسن ريمي را (كه شوقي او را به رياست هيأت بين‌المللي بهائي منصوب كرده بود) به عنوان ولي امر دوم خود برگزيدند. ميسن ريمي در 1974. م مرد و پس از وي جوئل مارانژلا به عنوان ولي امر سوم و در حال حاضر نيز نصرت الله بهره‌مند در جايگاه ولي امر چهارم قرار دارد. مقر اصلي طرفداران ميسن ريمي فعلا در كشور استرالياست. اين گروه، كه خود را بهائيان راستين مي‌خوانند، تحت عنوان بهائيان ارتودكس در كشورهاي مختلف از جمله امريكا، هند، استراليا، و كانادا فعال، و داراي مراكز تبليغي و محافل تشكيلاتي مي‌باشند.

بحران ناشي از خلأ وجود ولي امر

طبق دستور رهبران بهائيت، مديريت جامعه‌ي بهائيان بر عهده‌ي ولايت امر (سازمان تبيين) و تشكيلات بيت العدل (سازمان تشريع) مي‌باشد. از منظر شوقي افندي، اولين ولي امر بهائيان «اين نظم بديع - سازمان مديريت بهائيان - بر دو ركن استوار است ركن اول او و اعظم ركن ولايت الهيه است كه مصدر تبيين است - سازمان تبيين - و ركن ثاني بيت العدل اعظم الهي - سازمان تشريع - كه مرجع تشريع است.» [2] . بر اساس اين نگرش، سازمان‌هاي تبيين و تشريع بايد در كنار هم وظايف محول شده را انجام دهند و هيچ يك نمي‌تواند جانشين ديگري گردد و در حوزه‌ي وظايف ديگري مداخله كند و «انفصال ركنين نظم بديع نيز از يكديگر ممتنع و محال است» [3] و ثبات، دوام و استقرار جامعه‌ي بهائي ناشي از وجود ولايت امر مي‌باشد و «هر گاه ولايت امر - سازمان تبيين - از نظم بديع حضرت بهاء الله - سازمان تشريع - منتزع شود، اساس اين نظم، متزلزل و الي الابد محروم از اصل توارثي مي‌گردد.» [4] . در اين چارچوب كه رهبران بهائيت آن را ترسيم كرده‌اند، هيچ فردي حق اعتراض و اظهار نظر ندارد و همه‌ي بهائيان مكلف‌اند در مسير تعيين شده حركت نمايند. «... و جميع افنان و ايادي و احباي الهي بايد اطاعت او نمايند و توجه به او كنند.... اين كلمات را مبادا كسي تأويل نمايد و مانند بعد از صعود، هر ناقض ناكسي بهانه‌اي كند و علم مخالفت برافرازد و خودرأيي كند و باب اجتهاد باز نمايد، نفسي را حق رأيي و اعتقاد مخصوصي نه. بايد كل، اقتباس از مركز امر - ولي امر - و بيت عدل نمايند و ماعداهما كل مخالف في ضلال مبين.» [5] . بر اساس نوشته‌ي رهبران بهائيت، سامان‌يابي، همبستگي دروني و نيز تأمين مصالح جامعه‌ي بهائي در سايه‌ي توافق، استمرار و تداوم همكاري نهاد ولي امر و سازمان بيت العدل محقق مي‌شود. اين دو بايد در حوزه‌ي اختيارات ديگري مداخله و همديگر را تضعيف نكنند و «چون اين دو مؤسسه - سازمان تبيين و سازمان تشريع - لا ينقسم متفقا به اجراي وظايف پردازند، امور تمشيت پذيرد و اقدامات جامعه مرتبط گردد و مصالح امر الله ترويج يابد.» [6] بر همين اساس، سازمان‌هاي ياد شده «هيچ يك نمي‌توانند به حدود مقدسه‌ي ديگري تجاوز نمايند و هرگز نيز تعدي نخواهد نمود. هيچ يك در صدد تضعيف سلطه و اختيارات منصوصه مسلمه ديگري، كه از طرف خداوند عنايت گشته است، بر نخواهد آمد» [7] و هر مؤسسه‌اي كه بر خلاف منشور بهائيان - الواح وصايا - ايجاد گردد، ولو نام بيت‌العدل اعظم الهي بر خود نهد، در خور اعتنا نيست و فاقد مشروعيت است: «... هر هيأتي كه به نظام الهي و بر حسب تعليمات و اصول و شرايط سماويه، كه در صحف الهيه مشروحا مثبوت و مسطور است، كاملا كما ينبغي و يليق لهذا المقام الرفيع و المركز المنيع انتخاب و تشكيل نشود آن هيأت از اعتبار اصلي و رتبه‌ي روحاني ساقط، و از حق تشريع و وضع احكام و سنن و قوانين غير منصوصه ممنوع، و از اشرف اسني و قوه مطلقه‌ي عليا محروم» است. [8] . چنان كه اشاره شد، طبق نظر بنيان گذاران بهائيت، ولي امر، علاوه بر آنكه ركن اول و اعظم سازمان مديريت بهائيان است، عضو ارشد و رياست دائمي و عزل ناشدني تشكيلات بيت العدل - سازمان تبيين - نيز هست. عباس افندي به موجب آنچه در الواح وصايا آمده، ولي امر را به عنوان رياست هميشگي بيت العدل - سازمان تبيين - انتخاب، و ضمن تأكيد بر لزوم تبعيت بهائيان در همه‌ي اعصار از دستورات ولي امر تصريح كرده است كه «... ولي امر الله رئيس مقدس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لا ينعزل» است [9] و «جميع اغصان و افنان و ايادي امرالله بايد كمال اطاعت و تمكين و انقياد و توجه و خضوع و خشوع را به ولي امرالله داشته باشد.» [10] افزون بر اين، تشخيص تصميمات غلط بيت العدل، و منطبق ساختن اين تصميمات با منصوصات رهبران بهائيت بر عهده‌ي ولي امر است. به نوشته‌ي كتاب دور بهائي، «هر چند ولي امر الله رئيس لا ينعزل اين مجلس فخيم - بيت العدل - است... و لكن هر گاه تصميمي را وجدانا مباين با روح آيات منزله تشخيص دهد بايد ابرام و تأكيد در تجديد نظر آن نمايد.» بنابراين، طبق دستورات دومين رهبر بهائيان - عباس افندي - اعضاي سازمان بيت العدل، ايادي امرالله، رجال مؤثر بهائي، و همه‌ي آحاد بهائيان بايد در برابر ولي امر الله خاضع، و مطيع دستورات و فرمان‌هاي وي باشند و بر اساس همين اختيارات گسترده است كه او مي‌تواند نسبت به تنبيه يا اخراج اعضاي خطاكار بيت العدل اقدام نمايد و «چنانچه عضوي از اعضا - بيت‌العدل - گناهي ارتكاب نمايد كه در حق عموم ضرري حاصل شود، ولي امر الله صلاحيت اخراج او را دارد.» [11] بر اساس همين نگاه است كه ولي امر به عنوان مهم‌ترين كانون اين جماعت، مسئوليت دريافت و توزيع اموال عمومي بهائيان را نيز بر عهده دارد و «... حقوق الله راجع ولي امر الله است تا در نشر نفحات الله و ارتفاع كلمه الله و اعمال خيريه و منافع عموميه صرف گردد.» [12] . همچنين، طبق دستورات رهبران بهائي، وجود مبين (يعني تبيين و تفسير كننده متون مقدس بهائيان) براي تبيين و تفسير متون بهائي در همه‌ي اعصار، از منصوصات و تصريحات انكار ناپذير است و اين وظيفه در طي زمان از ولي امر موجود به ولي امر بعدي منتقل مي‌گردد و هيچ نهاد و سازمان ديگري حق تفسير، توجيه و تبيين متون را ندارد. شوقي افندي در كتاب «دور بهائي» از قول عبدالبها در خصوص اه وظايف ولي امر گفته است: «اوست مبين آيات الله» و عبدالبهاء نيز تصريح كرده است: «اي احباي الهي، صريح كتاب اين است كه اگر دو نفس در مسائل الهيه جدال و بحث نمايند و اختلاف و منازعه نمايند هر دو باطل‌اند... اگر اندك معارضه‌اي به ميان آيد، سكوت كنند و حقيقت حال را از مبين - ولي امر - سؤال كنند.» [13] عبدالبها در اين فراز از سخن خود، ولي امر را علاوه بر تبيين كننده‌ي امر الله در كرسي رافع اختلافات و منازعات بهائيان نشانده و همه‌ي آحاد بهائيان را به تبعيت از وي فرا خوانده است و اينكه: «... ولي امر حاضر و ولاه امر در مستقبل ايام بايد با اقوال و اعمال خود كاملا به حقيقت اين اصل مهم آيين نازنين ما شهادت دهند و با روش و سلوك خود حقيقت اين اصل را بر اساس متين استوار سازند.» [14] . ولي امر، از نظر نصوص بهائي، نماد وحدت و همدلي جامعه‌ي بهائيت است و بدون آن، بهائيان از هدايت و فيض معنوي محروم مي‌گردند، و «بدون اين مؤسسه - و ولي امر الله - وحدت و اساس در خطر افتد و بنيانش متزلزل گردد و از منزلتش بكاهد و از واسطه‌ي فيضي كه بر عواقب امور طي دهور احاطه دارد بالنده بي‌نصيب ماند و هدايتي كه جهت تعيين حدود و وظايف منتخبين ضروري است، سلب شود.» [15] . توجه به اين نكته لازم است كه مطابق تعاليم بهائي، بيت العدل نمي‌تواند وظايف ولي امر را انجام دهد، همچنان كه ولي امر نمي‌تواند وظايف بيت العدل را انجام دهد و اين دو سازمان به طور مستقل و هر يك با شرح وظايف معين، جامعه‌ي بهائي را اداره مي‌كنند و «قدرت و اختيارات و حقوق و امتيازات اين دو مؤسسه هيچ يك با يكديگر متناقض نيست و به هيچ وجه از مقام اهميت ديگري نمي‌كاهد.» [16] . اين در حالي است كه در حال حاضر تشكيلات، بدون توجه به دستورات صريح رهبران خود، ركن اول و اعظم سازمان اداري بهائيان - ولي امر - را حذف نموده است و به تنهايي بر كرسي مديريت جامعه‌ي بهائي يكه تازي مي‌كند! بنابراين با توجه به اينكه اختيارات هر دو سازمان (سازمان ولي امر و سازمان بيت العدل) را به صورت شفاف رهبران بهائيان تعريف و تعيين كرده و بر مداخله نكردن هر سازمان در حوزه‌ي وظايف ديگري تأكيد فراوان نموده‌اند، هيچ يك از سازمان‌هاي ياد شده بدون وجود سازمان ديگر و به تنهايي نمي‌تواند جماعت بهائيان را اداره كند و در اين صورت موضوعيت و مشروعيت خود را از دست مي‌دهد و نمي‌تواند وظايف و رسالت خود را تحقق بخشد. مضافا اينكه هيچ يك از اين سازمان‌ها نمي‌توانند در جايگاه سازمان ديگر قرار گيرند و وظايف و رسالت آن را انجام دهند. از منظري ديگر، با عنايت به اينكه در نظامنامه‌ي اداري بهائيان، ولي امر، عضو ارشد و رياست دائمي بيت العدل خواهد بود، در صورتي كه با تسامح يا بر اساس مصالح و ضرورت‌هايي ناگزير از قرار گرفتن يكي از سازمان‌هاي ياد شده در جايگاه ديگري باشد، اين سازمان ولي امر است كه مي‌تواند متناسب با جايگاه خود، در جايگاه بيت العدل قرار گيرد و در غياب بيت العدل وظايف آن را تحقق بخشد، ولي سازمان بيت العدل با هيچ فرضي نمي‌تواند به جاي سازمان ولي امر قرار گيرد؛ اتفاقي كه در حال حاضر سازمان بهائيان را دچار بحران فزاينده نموده و اين جماعت را با معمايي لاينحل مواجه ساخته است. علاوه بر نصوص و دستورات ياد شده، در ده‌ها نوشته‌ي ديگر از رهبران بهائيت تأكيد شده كه ولي امر، ركن اعظم و اول سازمان مديريت بهائيان و رئيس و عضو ارشد بيت العدل است و تبعيت همه‌ي آحاد و رجال بهائي از وي واجب مي‌باشد، اساس سازمان مديريت بهائيان بدون ولي امر متزلزل مي‌گردد، سازمان بيت العدل فقط با رياست و حضور ولي امر معنا و موضوعيت مي‌يابد و بدون وجود و حضور ولي امر فاقد مشروعيت مي‌باشد؛ اتفاقي كه قريب نيم قرن در سازمان مديريت بهائيان رخ داده، جامعه‌ي بهائيان را با مشكل اساسي و بنيادي دچار ساخته، ريزش جماعت زيادي از سازمان بهائيت را موجب گرديده، پرسش‌هاي بسياري را متوجه سازمان بيت‌العدل نموده و اين سازمان را به آشفته گويي و تناقض گويي وادار ساخته است. با توجه به توضيحات فوق، حذف سازمان ولايت امر از سازمان مديريت بهائيان و قرار دادن تشكيلات بيت‌العدل به جاي ولي امر، در تعارض آشكار با دستورات و نوشته‌هاي بنيان گذاران بهائي قرار دارد، زيرا به پيامدهاي مهم و سوء زير (از نظرگاه بهائيت) مي‌انجامد: 1 - حذف ستون و ركن اول و اعظم سازمان مديريت بهائيان؛ 2- حذف تكيه گاهي كه مانع تزلزل جامعه بهائيت مي‌شود؛ 3- حذف وجودي كه بهائيان معتقدند به موجب وجود و حضور او كسب فيض مي‌كنند؛ 4- حذف عضو ارشد و رياست دائمي بيت العدل؛ 5 - حذف مقامي كه ناظر بر تصميمات و اعمال اعضاي بيت العدل مي‌باشد و قرار است از تصميمات غلط بيت العدل جلوگيري كند و به وسيله‌ي آن، افراد خاطي در سازمان بيت العدل تنبيه يا اخراج شوند؛ 6 - مرجع كل جامعه‌ي بهائيان؛ 7 - حذف تنها مرجع مشروع (از ديدگاه بهائيت) براي دريافت و توزيع پول‌هايي كه بهائيان (به عنوان حقوق الله) به تشكيلات مي‌پردازند؛ 8 - حذف مقامي كه رسما تبيين متون و نوشته‌هاي رهبران بهائي را بر عهده دارد، و حذف....

پرسش‌هاي بي جواب

اين تناقض و دوگانگي در رفتار و نظر كارگزاران بهائي، پرسش‌هاي متعددي را فرا روي آنان قرار مي‌دهد كه بايد براي پيروان اين مسلك پاسخگو باشند. از جمله: 1 - شوقي در كتاب «دور بهائي» گفته است: «با حذف مؤسسه‌ي ولايت امر، نظم جهاني حضرت بهاء الله تحريف شده و براي هميشه از آن اصل موروثي، كه طبق نص حضرت عبدالبها هميشه مورد حمايت قانون الهي بوده است، محروم مي‌گردد.» بدين ترتيب آيا بيت العدل از طريق حذف ولايت امر، بزرگ‌ترين تحريف و انحراف را در مسلك بهائيت ايجاد ننموده و جامعه‌ي بهائيان را براي هميشه از اصل موروثي مورد نظر شوقي افندي محروم نساخته است؟ 2 - با توجه به تأكيد شوقي افندي مبني بر اينكه «هر گاه ولايت امر از نظم بديع حضرت بهاء الله منتزع شود، اساس اين نظم متزلزل گردد. بدون اين مؤسسه وحدت امر الله در خطر افتد و بنيانش متزلزل»، آيا مؤسسه‌ي ولايت امر امروز وجود خارجي دارد و نبود آن بنيان جامعه‌ي بهائي را متزلزل نمي‌سازد؟ 3 - نصوص و دستورات متعدد بر ضرورت وجود و حضور ولي امر در ميان جامعه‌ي بهائي چگونه ناديده گرفته شده است؟ 4 - چگونه سازمان بيت العدل به خود اجازه داده كه مهم‌ترين سند و منشور اداري بهائيان - الواح وصايا - را كه موجوديت خود را از آن كسب كرده است، به دور اندازد و به مفاد آن كوچك‌ترين وقعي ننهد؟ 5 - آيا آيين بهائيت مطابق نگرش بنيان گذاران بهائي، بدون وجود و حضور ولي امر الله ارزش و مشروعيتي دارد؟ 6 - ولي امر (ركن اول و اعظم سازمان بهائيت) در حال حاضر كيست؟ 7 - آيا ركن دوم سازمان بهائيت (بيت العدل)، بنا به ديدگاه رهبران بهائي، بدون ركن اول و اعظم (ولي امر الله) اعتبار و مشروعيتي دارد؟ 8 - وظيفه‌ي تطبيق برنامه‌هاي بيت‌العدل با تعاليم بهائيت چگونه و به دست چه مرجعي انجام شود؟ 9 - چه مرجعي به تخلفات بيت العدل از تعاليم بهائيت رسيدگي مي‌كند؟ 10 - عضو ارشد و رئيس دائمي بيت العدل در حال حاضر چه كسي است؟ 11 - مرجع مشروع براي دريافت و توزيع پول‌هايي كه بهائيان به تشكيلات مي‌پردازند كيست؟ 12 - تبيين متون و نوشته‌هاي رهبران بهائي به دست چه مرجعي انجام مي‌شود؟ 13 - دوره‌ي شش ساله‌ي پس از فوت شوقي، كه جامعه بهائي بدون ولي امر و بيت العدل بوده است، بر اساس تعاليم بهائيت چگونه توجيه مي‌گردد؟ 14 - خانم روحيه ماكسول به دستور چه كسي و بر اساس كدام اختيارات بلادرنگ، پس از فوت شوقي افندي، هيأت بين‌المللي بهائي را، كه شوقي افندي آن را تأسيس كرده بود، منحل نمود و گروه ديگري را به جاي آن قرار داد. 15 - ميسن ريمي، عضو هيأت بين‌المللي بهائي، كه شوقي افندي او را به رياست اين هيأت منصوب كرده بود، به دستور چه كسي و بر اساس كدام اختيارات از مقام خود عزل، و از جامعه‌ي بهائيان طرد گرديد؟ 16 - آيا جامعه‌ي بهائيان را گريزي از اين تناقض هست كه تشكيلات بيت العدل از يك سو فلسفه و ضرورت وجودي خود را به سخنان حسينعلي نوري - بهاء الله - و عباس افندي مستند سازد و در همان حال دستورات موكد آن‌ها در خصوص ضرورت حضور و استمرار ولي امر را در رأس جامعه‌ي بهائيان ناديده انگارد؟ اگر رهبران و هاديان بيت العدل ذره‌اي به مطالبي كه در باب مقام و مرتبه‌ي رهبران بهائيت منتشر مي‌كنند، اعتقاد داشتند، بسيار بديهي مي‌نمود كه وضع كنوني را برنمي‌تافتند، اما آنان هيچ وقعي به آرزوهاي خانواده‌ي ميرزا حسينعلي ننهاده‌اند و در حالي كه بر اساس اظهارات عبدالبهاء در نبود فردي از خانواده‌ي ميرزا حسينعلي در رأس بهائيت، براي بيت العدل هيچ اعتباري منظور نمي‌شود و از مقام عصمت ادعايي نيز ساقط مي‌گردد، هم اكنون بيت العدل به تنهايي جامعه‌ي بهائيان را رهبري مي‌كند. بيت العدل در مقام پاسخگويي به اين پرسش، نسبت به رفتار شوقي افندي نيز به نوعي تعريض كرده و گفته است: «حضرت شوقي افندي طي 36 سال ولايت بدون وجود بيت العدل اعظم به انجام وظيفه مي‌پرداختند، اينك بيت العدل اعظم بايد بدون ولي امر فعاليت كند»! ناگفته پيداست كه معاني روشن چنين سخني، همانا تلافي رفتار نامقبول شوقي افندي درگذشته مي‌باشد. بيت العدل، همچنين، از پيروان بهائيت درخواست كرده است در مواجهه با چنين سؤالاتي، ايمان خود را تقويت كنند و به همه‌ي تعاليم بهائيت يقين داشته باشند تا از انحراف مصون مانند، آنگاه خواهند فهميد كه هيچ تناقضي در تعاليم بهائي نيست و «در اين زمينه ياران بايد اهميت سلامت فكر و فروتني را دريابند... بايد از توجهات مصلحت آميز درباره‌ي حقايق ضروريه بر حذر بود و از اين قبيل كبر و غرور فكري قطعا اجتناب نمود»! در هر حال، هاديان بيت العدل و مدعيان مسلك بهائيت بايد تكليف خود را با اين تناقض روشن سازند و به استناد متون رهبران خويش، به اين پرسش‌ها و ده‌ها پرسش مشابه‌ي ديگر پاسخ گويند و توده‌ي بهائيان را از باتلاق تناقض‌ها و آشفتگي‌هاي موجود نجات دهند.

تعيين نشدن جانشين ولي امر توسط شوقي افندي

بر اساس متون منسوب به رهبران بهائي، ولي امر موجود بايد ولي امر پس از خود را معرفي و تعيين كند. عباس افندي - دومين رهبر بهائيان - در «الواح وصايا» با صراحت بر اين امر تأكيد ورزيده است كه «اي احباي الهي ولي امر از زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.» عقيم بودن يا مانع ديگري نيز نمي‌تواند باعث شود ولي امر بعدي تعيين نگردد، چه آنكه طبق دستور عباس افندي در «الواح وصايا»، اگر فرزند ذكور ولي امر، شايسته‌ي خلافت و جانشيني نباشد بايد غصن و فرد ديگري به عنوان محور وحدت، مانع از فروپاشي جامعه‌ي بهائيان گردد. اين نكته بسي حائز اهميت است كه بر اساس پيش بيني رهبران بهائي، سلسله‌ي ولايت امر در جامعه‌ي بهائيان تا 24 نفر استمرار مي‌يابد. عباس افندي در تفسير مكاشفات يوحنا، ضمن مقايسه‌ي مسلك بهائيت با اديان آسماني يهود، مسيحيت و اسلام، و ادعاي برتري مسلك بهائيت بر اين اديان، تصريح كرده است: «... در هر دوره، اوصيا و اصفيا دوازده نفر بودند: در ايام حضرت يعقوب دوازده پسر بودند و در ايام حضرت موسي دوازده نقيب رؤساي اسباط بودند و در ايام حضرت مسيح دوازده حواري بودند و در ايام حضرت محمد دوازده امام بودند، و لكن در اين حضور اعظم، 24 نفر هستند، دو برابر جميع، زيرا عظمت اين ظهور اين چنين اقتضا نمايد.» [17] . به رغم جايگاه ممتاز و اختيارات گسترده‌اي كه در كلام رهبران بهائيت براي ولي امر تعريف گشته و بر همين اساس بر ضرورت حضور و استمرار سلسله‌ي ولايت امر فراوان تأكيد شده و ولي امر موجود به تعيين و انتخاب ولي امر پس از خود مكلف گرديده است، شوق افندي به دستور اجداد و بزرگان خود توجهي ننمود و مطابق نظر بيت العدلي‌ها، ولي امر پس از خود را انتخاب نكرد و بدين ترتيب، جامعه‌ي بهائيان را از واسطه‌ي فيضي كه خود براي آن‌ها قرار داده بود محروم ساخت. معين نشدن ولي امر بعدي توسط شوقي افندي، نقض صريح منشور اداري، دستورات و نصوص كارگزاران بهائي، و گواه روشني است بر آشفتگي در مسلك بهائيت. بي‌توجهي و غفلت شوقي از تعيين ولي امر پس از خود، در واقع غفلت از تعيين عضو ارشد و رئيس دائمي سازمان بيت العدل، بي توجهي نسبت به تعيين و انتخاب مرجع كل جامعه‌ي بهائيان، غفلت از تعيين ستون و ركن اول و اعظم سازمان مديريت بهائيان، غفلت از تعيين تكيه گاهي كه مانع تزلزل جامعه‌ي بهائيت مي‌گردد، غفلت از تعيين وجودي كه بهائيان به موجب وجود و حضور او كسب فيض مي‌نمايند، غفلت از تعيين مقامي كه از تصميمات نادرست بيت العدل جلوگيري مي‌كند و افراد خاطي در سازمان بيت العدل را تنبيه يا اخراج مي‌نمايد، غفلت از تعيين تنها مرجع صالح دريافت و توزيع حقوق الله بهائيان، غفلت از تعيين مقام مبين متون و نوشته‌هاي رهبران بهائي و... است.

جمع بندي

1 - اگر بپذيرم كه شوقي افندي وصيتي نداشته و ولي امر پس از خود را تعيين نكرده است؛ اين پرسش به جد مطرح مي‌شود كه چرا و چگونه شوقي به دستورات اكيد پدر بزرگش (عباس افندي) و در واقع به مهم‌ترين سند نظم اداري بهائيان (الواح وصايا) عمل نكرده است؟ 2 - اگر مرام ميسن ريمي امريكايي را بپذيريم كه شوقي افندي داراي وصيت‌نامه بوده و به موجب وصيت‌نامه‌اش، ميسن ريمي ولي امر دوم بهائيان انتخاب شده، در اين صورت وجود سازمان بيت العدل فعلي، كه قريب پنجاه سال است به تنهايي، رهبري بهائيان جهان را به عهده دارد، چگونه توجيه پذير است؟! و آيا در اين فرض، مشروعيتي براي بيت العدل كنوني تصور كردني مي‌باشد؟! 3 - با توجه به تأكيد عباس افندي بر اينكه «اگر بهائيان دو فرقه شوند و هر يك بيت العدلي بنا كنند و مخالفت يكديگر نمايند هر دو باطل است»، [18] تكليف بهائيان موجود چيست؟ اگر اين سازمان، موجوديت و مشروعيتش را از رهبران خود مي‌گيرد، طبق دستور صريح عبدالبها، سازمان بهائيت به دليل انشعابات و اختلافات موجود، مشروعيتش را از دست داده و در تاريكخانه‌ي بطلان سكنا گزيده است. 4 - آيا اقدام نكردن شوقي افندي به تعيين جانشين خود و معرفي ولي امر بعدي، گواه اعتقاد نداشتن وي به جايگاهي كه خود و ساير رهبران بهائي به گزاف براي ولي امر تعيين كرده‌اند، نيست؟! 5 - آيا وجود تناقضات بي شمار در بين گفتار و كردار رهبران بهائيت، تحريف و نوسازي پياپي متون و نوشته‌هاي رهبران اوليه، [19] انشعابات متعدد در تمامي ادوار بهائيت و...، همه و همه بيانگر اين حقيقت نيست كه اساسا در بين كارگزاران و سياستمداران تراز اول بهائيت، كوچك‌ترين نشانه‌اي از ايمان و اعتقاد مشاهده نمي‌شو و...؟ به راستي اگر شوقي افندي - اولين ولي امر بهائيان - به سخنان خود و بنياد گذاران مسلك بهائيت وقعي ننهاده است، آيا سرسپردگي و دلدادگي افراد بهائي به او و ديگر كارگزاران بهائيت، جز فرو رفتن در باتلاق انحطاط و ظلمت جهل و تعصب، و محروم ساختن خويش از معنويت و درك حقيقت، و فاصله گرفتن از عقلانيت، توجيه ديگري دارد؟!

پاورقي

[1] واحدهاي سازماني بيت العدل از دارالتبليغ بين‌المللي شروع، و به هيأتها و لجنه‌هاي محلي ختم مي‌گردد. بالاترين مرجع تصميم‌گيري بيت العدل، دارالتبليغ بين‌المللي است، علاوه بر دارالتبليغ، واحدهاي: روابط عمومي، دارالآثار، هيأت مهاجرين،دفتر بين‌المللي بهائي، دارالآثار جامعه‌ي بين‌المللي بهائي، با شرح وظايف مخصوص مستقيما زير نظر بيت العدل اداي وظيفه مي‌كنند. هيأت مشاورين قاره‌اي، به عنوان يكي از واحدهاي وابسته به دارالتبليغ بين‌المللي، در قالب قاره‌هاي آسيا، اروپا، امريكا، آفريقا و اقيانوسيه، از طريق هيأتهاي معاونت خود، مديريت محافل ملي كشورها را بر عهده دارد. اين هيأتها، علاوه بر مديريت محافل ملي كشورها، دو وظيفه‌ي عمده‌ي، «صيانت» از تشكيلات و جامعه‌ي بهائي و «تبليغ و نشر» مرام بهائيت را نيز عهده‌دار مي‌باشد. بخش ديگر تشكيلات بيت العدل، محافل ملي و محلي است كه در سطح كشورها فعال‌اند. محفل ملي، عالي‌ترين سازمان تصميم‌گيري و سياست‌گذاري بيت العدل در هر كشور است كه هر ساله طي انتخاباتي، با حضور نمايندگان محافل محلي آن كشور، اعضاي نه نفره‌ي آن انتخاب مي‌شوند. محفل ملي در واقع رابط جامعه‌ي بهائي هر كشور با تشكيلات بيت العدل، و مجري سياست‌ها و اهداف بيت‌العدل در آن كشور است. تبعيت از دستورات محفل ملي بر بهائيان آن كشور واجب است و تخلف از اين دستورات، محروميت‌هاي گسترده‌اي در پي دارد و متخلفان به اشد وجه مجازات مي‌شوند (اخيرا البته بر اثر فشارهاي موجود، در اين مجازات‌ها تجديد نظرهايي شده است). محفل محلي، از ديگر واحدهاي سازماني بيت العدل اعظم است كه در شهرها و محله‌هاي بهائي نشين، برپا مي‌گيرد، بهائيان ساكن هر شهر و محله، چنانچه به حد نصاب نه نفر برسند، ملزم‌اند محفل محلي برپا نمايند. محفل محلي، همانند محفل ملي، مركب از نه نفر، و در واقع، زيرمجموعه محفل ملي است و از تمامي اختيارات و وظايف لازم براي اداره و كنترل بهائيان تحت حوزه‌ي خود، برخوردار مي‌باشد. علاوه بر محافل ملي و محلي، هيأت‌ها و لجنه‌ها از ديگر واحدهاي سازمان بيت العدل‌اند كه زير نظر محفل ملي و محلي، و متناسب با نيازها و ضرورت‌هاي ملي و منطقه‌اي بهائيان تأسيس مي‌گردند و هر هيأت و لجنه در حوزه‌ي تعريف شده‌اي فعاليت مي‌كند. در واقع، ملموس‌ترين واحد سازماني بيت العدل براي آحاد بهائي، هيأت‌ها لجنه‌ها و محافل محلي‌اند. اين واحدها بر كليه فعاليت‌هاي اجتماعي، فردي و احوال شخصي بهائيان نظارت و اشراف كامل دارد.
[2] ولي امر الله، توقيع منيع، ص 21.
[3] همان جا.
[4] اركان نظم، بديع، ص 46.
[5] الواح وصايا، ص 27.
[6] دور بهائي، ص 76.
[7] همان، ص 77.
[8] شوقي افندي، توقيعات، ص 240.
[9] همان، صص 15 - 16. [
[10] همان جا.
[11] همان جا.
[12] همان جا.
[13] عبدالبها، مكاتيب، ج 3.
[14] دور بهائي، ص 82.
[15] اركان نظم بديع، ص 46.
[16] دور بهائي، ص 77.
[17] عبدالبها، مفارضات، صص 45 - 46.
[18] بديع الآثار، ج 1، ص 119.
[19] نظير تغييرات و تحريفات آشكاري كه در چاپ‌هاي مختلف كتاب «نظر اجمالي به ديانت بهائي» (نوشته احمد يزداني، نويسنده و مبلغ مشهور بهائي)، بخش‌هاي مربوط به مقام ولي امر و مبين آيات و...، روي داده است و شرح آن فرصتي ديگر مي‌طلبد.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».