بهائيت و رژيم پهلوي‌

مشخصات كتاب

مؤلف: علي حقيقت جو
بهائيت آن گونه كه هست / مؤسسه جام جم / چاپ اول / 1387
برگرفته از كتاب:

مقدمه

پيوند و همكاري بهائيت با رژيم پهلوي ـ كه تاريخ، آن را به دو ويژگي «فساد» و «وابستگي» مي‌شناسد ـ از واقعيات آشكار تاريخ است. اين همكاري و تعامل، كه به نحو «فزاينده» تا آخرين لحظات عمر آن رژيم ادامه داشت، سابقه‌اي حتي بيش از عمر سلطنت پهلوي داشت و به سالها پيش از كودتاي 1299 مي‌رسيد.

بهائيت و كودتاي انگليسي 1299

اسناد و مدارك تاريخي حاكي است كه، محفل بهائيت در ايران، مدتها پيش از كودتاي «انگليسي» سوم اسفند 1299، توسط مهره نشاندار خويش: حبيب الله عين‌الملك (پدر هويدا نخست وزير مشهور عصر پهلوي)، رضاخان را كشف و به سرجاسوس بريتانيا در ايران (سر اردشير ريپورتر يا اردشير جي) براي انجام كودتا معرفي كرد. جز اين، عوامل ديگري نيز از بهائيان با كودتاچيان همكاري داشتند كه پس از پيروزي كودتا حتي به كابينه سيدضياء (رهبر سياسي كودتا) راه يافتند. پاره‌اي گزارش‌ها حاكي است كه رضاخان نيز متقابلا (در تعهداتش به انگليسي‌ها) وعده‌هايي درباره ميدان دادن به اين فرقه در ايران، داده بود. در زير به معرفي عناصر بهائي ذينقش در كودتا مي‌پردازيم: الف) حبيب‌الله عين‌الملك: عين‌الملك (پدر عباس هويدا) از بهائيان سرشناس است كه پدرش (ميرزا رضا قناد شيرازي) «از حواريون عباس افندي» [1] يعني سر عبدالبهاء (پيشواي بهائيان) و اصحاب سر‌ّ وي بود و تا دم مرگ به وي ارادت داشت. [2] ادوارد براون مي‌نويسد: «محمدرضا شيرازي يكي از چند تن رازدار بهاء است كه پس از وي عهده دار حفاظت رسالت اسرار بهائيت مي‌شود». [3] او يكي از 9 تن بهائياني است كه عباس افندي، دو روز پس از مرگ بهاء وصيتنامه (دست كاري شده ي) بهاء را در حضور آنان گشود و امر به خواندن آن كرد. [4] . پيوستگي و تقرب خاص ميرزا رضا قناد به پيشواي بهائيت، به پسرش عين‌الملك امكان داد كه مدتي در جواني، منشي و مباشر عبدالبهاء باشد. [5] عين الملك در اثر تمريناتي كه كرده بود، خطي نزديك به خط عباس افندي داشت. [6] فاضل مازندراني (از مبلغان مشهور بهائي) مي‌نويسد: «آقا محمدرضا قناد... از مخلصين مستقيمين اصحاب آن حضرت [عباس افندي] شد تا وفات نمود. مدفنش در قبرستان عكا [7] است و از پسرانش: ميرزا حبيب الله عين‌الملك كه به پرتو تأييد و تربيت آن حضرت، صاحب حسن خط و كمال شد و همي سعي كرده و كوشيد كه شبيه به رسم خط مبارك نوشت و در سنين اوليه نزد آن حضرت كاتب آثار و مباشر خدمات گرديد، بعدا شغل دولتي و ماموريت در وزارت خارجه ايران يافت و پسر ديگرش ميرزا جليل خياط در عكا و هم از دخترش كه در شام شوهر نمود، مآل باسعادت و رضايتي بروز نكرد»! [8] . يادداشت كوتاهي از عباس افندي در دست است كه طي آن از پيروانش در تهران مي‌خواهد براي عين‌الملك كاري دست و پا كنند و براي اين كار،به دليل انتساب عين‌الملك به ميرزا رضا قناد، «اهميت» قائل مي‌شود. [9] ظاهرا با همين سفارشها و حمايتها است كه عين الملك «وارد كادر وزارت خارجه» گرديده و «مدت مديدي» در كشورهاي عربي (سوريه، لبنان و عربستان) كنسول مي‌شود و تا پيش از جنگ جهاني (دوم) فعالانه به اين كار ادامه مي‌دهد و در عين حال «به او ماموريت داده مي‌شود كه در كشورهاي عربي به گسترش و تبليغ بهائيت بپردازد». [10] با اين بستگي و پيوستگي، صحت شايعاتي نظير اين‌كه: نام فرزند عين‌الملك (اميرعباس هويدا) را عباس افندي برگزيده. [11] و حتي نام وي در اصل: غلام عباس، بوده است، چندان دور از ذهن به نظر نمي‌رسد. عين الملك، تحصيلكرده «مدرسه امريكايي‌هاي بيروت» بود كه «همانجا زبانهاي عربي، انگليسي و فرانسه را آموخت». [12] سپس راهي پاريس شد و در آنجا با سردار اسعد بختياري (از سرداران مشروطه سكولار) ملاقات كرد. پس از چندي معلم فرزندان اسعد شد و به دستياري او از احمد شاه لقب عين‌الملك گرفت. چندي بعد، نقشي تاريخي (به زيان اسلام و ايران و سود استعمار) ايفا كرد: كشف و معرفي رضاخان به سرجاسوس بريتانيا (سر اردشير ريپورتر يا اردشير جي) براي رهبري نظامي كودتاي سوم اسفند 1299. محمدرضا آشتياني‌زاده، وكيل پراطلاع مجلس شوراي ملي در عصر پهلوي، مي‌گويد: حبيب‌الله رشيديان (مستخدم سفارت انگليس و عامل مشهور بريتانيا در ايران) برايم نقل كرد كه چند سال قبل از كودتاي 1299، به دستور كلنل فريزر انگليسي، بيشتر روزهاي هفته صبح به «منزل عين الملك كه از متنفذين و كملين فرقه بهائيه بود و با وي سوابق دوستي و صحبت داشتم» مي‌رفتم. در آنجا با اردشير جي آشنا شدم و اردشير جي روزي به عين الملك گفت: «از شما خواهشمندم كه با محفل بهائيان به مشورت بنشينيد و از آنها بخواهيد تا صاحب منصبي بلند قامت و خوش قيافه پيدا كنند و به شما معرفي نمايند و شما آن صاحب منصب را با من آشنا كنيد، اما به دو شرط: اولا اينكه آن صاحب منصب نبايد صاحب منصب ژاندارم باشد و حتما بايد صاحب منصب قزاق باشد. ثانيا شيعه اثني عشري خالص نباشد ـ كه ارباب اردشير جي، مخصوصا جمله اخير را باز تكرار كرد و براي بار دوم گفت كه آن صاحب منصب نبايد شيعه اثني عشري خالص باشد. رشيديان گفت: پس از آن ملاقات، عين‌الملك، رضاخان را با ارباب اردشير جي آشنا كرد و اردشير وسيله آشنايي رضاخان با فريزر مي‌شود و فريزر او را به ديگر انگليسي‌هاي دست‌اندر كار كودتا، چون هاوارد، اسمايس و گاردنر ـ كنسول انگليس در بوشهر ـ معرفي مي‌نمايد». [13] . گفتني است: عين الملك كه زمان نخست وزيري سيدضياء جنرال قنسول ايران در شامات بود، روز ششم فروردين 1300 شمسي (يعني 12 روز پس از كودتا) با روزنامه لسان العرب (شامات، 16 رجب 1339 ق) مصاحبه‌اي به عمل آورد و ضمن ستايش كودتا، از سيدضياء به عنوان يكي از «رجال بزرگ و كاري» ايران يادكرد كه «براي احياي روح تاريخي ايران و ترقي دادن ايرانيان... نهايت كفايت را دارا مي‌باشد» و افزود كه با وي سابقه رفاقت و معاشرتي «12 ساله» دارد [14] (يعني از آغاز مشروطه دوم، با سيدضياء دوست و معاشر است). [15] همين جا بيفزاييم كه: اديب‌السلطنه رادسر، رئيس شهرباني سفاك رضاخان، نيز كه ترور مشهور و نافرجام شهيد مدرس در اوايل سلطنت رضاخان را منتسب به او مي‌دانند، برادر زن همين جناب عين‌الملك، يعني دايي عباس هويدا بود. [16] . ب) موقرالدوله: بهائي سرشناس ديگري كه در كودتاي سوم اسفند نقش داشت و پس از انجام آن نيز در كابينه برآمده از كودتا (به رياست ضياءالدين طباطبايي) عضويت داشت، ميرزا علي محمد خان موقرالدوله بود كه از «افنان» يعني خويشاوندان مادري علي محمد باب محسوب مي‌شد. [17] موقرالدوله، كه اندكي پس از كودتاي 1299 درگذشت، قبلا سركنسول ايران در بمبئي (در سال 1898)، نماينده وزارت خارجه در فارس (1900) و حاكم بوشهر [18] (1911 - 1915) بود و در كابينه سيدضياء نيز وزارت فوايد عامه و تجارت و فلاحت را بر عهده داشت وي علاوه بر خويشاوندي با باب، با عباس افندي و شوقي نيز خويشي داشت؛ ميرزا هادي، داماد عباس و پدر شوقي، پسردايي موقرالدوله بود. [19] اهميت موقرالدوله بين بهائيان تا آنجا است كه عباس افندي در مكاتيب خود [20] فصلي را به وي اختصاص داده است. موقرالدوله ضمنا پدر حسن موقر افنان باليوزي (1908 - 1980م) از گويندگان سابق بخش فارسي راديو بي‌بي‌سي لندن [21] (و به قولي، بنيانگذار اين بخش) و از سران طراز اول بهائيت است كه رياست محفل ملي روحاني بريتانيا را در سالهاي 1937 - 1960 برعهده داشت و در 1957 توسط شوقي افندي، رهبر بهائيان، به عنوان يكي از «ايادي امرالله» منصوب شد. [22] و پس از مرگ شوقي نيز «چند سال عضو هيات ايادي امرالله مقيم» فلسطين اشغالي بود. [23] . حسن موقر، همچنين، از نويسندگان مشهور بهائيت است و آثار متعددي در تاريخ زندگاني باب و بهاء و عبدالبهاء و مسائل مربوط به آنان (همچون كتاب ادوارد گرانويل براون و ديانت بهائي، طبع 1970) دارد و افزون بر اين، مشوق برخي از كتب مشهور و معاصر اين فرقه بوده است. [24] . ج) افراد ديگر: همكاري بهائيان با كودتاچيان سوم اسفند، به افراد فوق محدود نمي‌شود و حسن نيكو (مبلغ پيشين بهائي كه به اسلام گرويد و كتابي بر ضد فرقه نوشت) پس از شرحي راجع به ضديت ارامنه داشناك با مسلمانان در ايران و عثماني مي‌نويسد: «وقتي سيدضياءالدين [طباطبايي نخست وزير كودتا] مصدر كار شد و خواست بلديه [شهرداري] تأسيس كند، ايپكيان [همكار ديرين سيدضياء در روزنامه رعد و شهردار منصوب از جانب سيد در دوران نخست وزيري]... فوري بهائياني را كه از معارف اخراج شده بودند به روي كار آورد و به علاوه، چندين نفر ديگر را هم در بلديه وارد نمود، در صورتي كه هزاران نفر ديگر با لياقت‌تر بودند و حق تقدم داشتند». [25] . سيدمحمد كمره‌اي (ليدر دموكراتهاي ضد تشكيلي و از مخالفان قرارداد وثوق‌الدوله)، به سابقه همكاري ايپكيان با بهائيها در وزارت معارف زمان وثوق‌الدوله اشاره دارد: «...منتصر الدوله [شاغل در وزارت معارف] را ديده، گفت: كاسپار ايپكيان، مقاله نويس [روزنامه] رعد [26] ، رئيس تفتيش معارف شده و نصيرالدوله [وزير معارف وثوق الدوله] مثل نوكر، حاضر خدمات و با او اغلب در خلوت است و آنچه بهائي است جزو مفتشين مدارس زنانه و مردانه نموده، من جمله اشراقه خانم زن ابن‌اصدق يا ابهي [27] و منيره خانم و امثالهما را براي مدارس زنها و ديگر از بابيها را براي مدارس مردها و تمام بودجه و سياست وزارت معارف با او است و ارامنه خودشان مي‌گويند كه كاسپار ايپكيان بابي و از دين ما خارج است». [28] .

ماه عسل رژيم پهلوي و بهائيت‌

پيوند بهائيت با رژيم پهلوي، خصوصا در زمان محمدرضا و سالهاي پس از كودتاي‌28‌مرداد، به اوج خود رسيد و در دو دهه آخر سلطنت وي، آنان به بالاترين مقامات سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي ايران دست يافتند. سپهبد عبدالكريم ايادي، عنصر مشهور بهائي، در مقام پزشك مخصوص شاه و رئيس بهداري ارتش نفوذي تام در دربار پهلوي يافت و پست مهم نخست وزيري نيز به مدت نزديك به 14 سال در اختيار عباس هويدا (فرزند همان عين‌الملك) قرار گرفت. افزون بر اين دو، مي‌توان سياهه‌اي بلند از مقامات مهم سياسي و نظامي و امنيتي رژيم در نيمه دوم سلطنت محمدرضا ارائه داد كه توسط اعضاي اين فرقه اشغال شده است. همچون: منصور روحاني (وزير آب و برق و نيز كشاورزي)، عباس آرام (وزير خارجه)، سپهبد اسد اله صنيعي (آجودان مخصوص محمدرضا در زمان وليعهدي و وزير جنگ و نيز وزير توليدات كشاورزي و مواد مصرفي در زمان سلطنت وي)، غلامرضا كيان‌پور (وزير دادگستري)، منوچهر تسليمي (وزير بازرگاني و اطلاعات)، دكتر منوچهر شاهقلي پسر سرهنگ شاهقلي مو‌ذن بهائيها (وزير بهداري و علوم)، هوشنگ نهاوندي (وزير علوم، رئيس دانشگاه تهران و شيراز، رئيس دفتر فرح و يكي از اركان حزب شه ساخته رستاخيز)، فرخ‌رو پارساي (وزير آموزش و پرورش)، سپهبد پرويز خسرواني (فرمانده ژاندارمري ناحيه مركز در جريان كشتار 15 خرداد 42، آجودان فرح، معاون نخست وزير و رئيس سازمان تربيت بدني و مدير عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگي)، دكتر شاپور راسخ (رئيس سازمان برنامه و بودجه)، پرويز ثابتي (معاون سازمان امنيت و «مقام امنيتي» مشهور)، ارتشبد جعفر شفقت (رئيس ستاد ارتش)، سپهبد علي محمد خادمي (رئيس هيات مديره و مدير عامل هواپيمايي ملي ايران «هما») و در رده‌هاي پايين تر: مهتدي، از بهائيان كاشان (عضو دفتر مخصوص فرح پهلوي)، ايرج آهي (رئيس دفتر شهرام سپهري نيا پسر اشرف)، نويدي (معاون دكتر اقبال رئيس شركت نفت)، ايرج وحيدي، (معاون شهرسازي و مسكن)، منوچهر وحيدي برادر وي (معاون شهرسازي و مسكن)، مهندس مجد (معاون فني وزارت كار)، پرتو اعظم (مدير كل امور اجتماعي وزارت كار)، خانم نبيل (عضو دفتر دكتر نهاوندي) و... بر آنچه گفتيم، بايد ارتباط ديرين و تنگاتنگ ميان برخي از نخست وزيران عصر پهلوي نظير حسين علاء و اسدالله علم با بهائيان و محافل آنها را افزود و چهره‌هايي چون هژبر يزداني (سرمايه‌دار «لمپن‌مآب» مشهور)، حبيب ثابت ميليونر مشهور، مشهور به ثابت پاسال (رئيس محفل ملي بهائيان ايران، صاحب پيشين راديو تلويزيون و نيز مالك كارخانه پپسي كولا)، مهندس ارجمند (رئيس كارخانه ارج)، عباس رادمهر (رئيس كارگزيني بانك پارس) و مهدي ميثاقيه (سرمايه‌دار و صاحب استوديو ميثاقيه) را نيز كه بر شريانهاي اقتصادي و هنري كشور در آن روزگار چنگ انداخته بودند بدان اضافه كرد. در آن ميان، مناصب و مقامات فرهنگي كشور آماج حمله خاص بهائيان قرار داشت و در اين باره، علاوه بر وزارت پيشگاني چون: دكتر منوچهر شاهقلي (وزير علوم)، هوشنگ نهاوندي (وزير علوم و رئيس دانشگاههاي شيراز و تهران) و فرخ‌رو پارساي (وزير آموزش و پرورش) كه فوقا از آنها ياد شد، مي‌توان به اسامي زير اشاره كرد: ذبيح قربان، بهائي فراماسون (رئيس دانشگاه شيراز)، مهندس هوشنگ سيحون (رئيس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران)، دكتر علي محمد ورقا (مدير گروه جغرافي دانشگاه تربيت معلم)، دكتر ايرج ايمن، رئيس مو‌سسه تحقيقات تربيتي همان دانشگاه)، دكتر علي توانگر و دكتر منجذب (استادان دانشكده اراك در زمان پهلوي) و.... حضور وابستگان به فرقه در مصادر مهم و حساس سياسي، فرهنگي، نظامي و...، ضمنا بستر مساعدي را براي گسترش فعاليت تبليغي آنان در مهد تشيع ايجاد كرد كه از آن تا مي‌توانستند سود جستند.

اظهار عبوديت و جان نثاري

قربان حضور مباركت شوم. مدتي قبل... يك جعبه شيريني، كار شام و باقلواي بيروت تقديم حضور مبارك نمودم. اگرچه تا به حال كه چند ماه مي‌گذرد هنوز از وصول آن اطلاعي ندارم، لكن به مناسبت نزديكي عيد نوروز اينك... يك صندوق امانت محتوي دو قوتي [كذا] راحت الحلقوم مغز پسته و بادام و دو قوطي شيريني متنوع كار شام و دو قوطي راحت الحلقوم بي‌مغز تقديم آستان مباركت مي‌نمايم كه نوش جان فرماييد. به احساسات رعيت پروري و مرحمت گستري حضرت اشرف عالي اعتماد كامل دارم كه غمض عين از حقارت تقديمي اين حقير فرموده، به صرف لطف و عنايت و ذره‌پروري مقبول حضور مبارك خواهد آمد. زيرا هديه اگر چه حقير و قابل حضور مباركت نيست، اما تقديم كننده را دل و جان سرشار به احساسات عبوديت و جان نثاري به آن وجود مقدس است... در مقابل امر و اراده مباركت تفويض صرف هستم. چاكر [امضا: حبيب الله هويدا]. [29] .

پاورقي

[1] معماي هويدا، عباس ميلاني، ص 53.
[2] ظهور الحق، فاضل مازندراني، جلد 8، قسمت دوم، ص 1138.
[3] تاريخ جامع بهائيت (نوماسوني)، بهرام افراسيابي، به نقل از: 20 Material for study the Babi Religion. P.
[4] كشف الحيل، عبدالحسين آيتي: چ 4: ج 3، ص 126.
[5] تاريخ جامع بهائيت (نوماسوني)، بهرام افراسيابي، صص 723-722؛ كشف الحيل، آيتي،...ص 211.
[6] براي مشاهده خط عين‌الملك ر.ك، اسنادي از عملكرد خاندان پهلوي، رضا آذري شهرضايي، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران 1381، ص 12.
[7] مركز سابق بهائيت در فلسطين اشغالي.
[8] ظهور الحق، جلد 8، قسمت دوم، ص 1138. تعريض به ميرزا جليل خياط (جليل افندي: برادر عين‌الملك و از بهائيان حيفا) در نوشته فوق از آن رو است كه وي از بهائيت برگشت. ر.ك، كشف الحيل، چ 4: 3 / 224.
[9] معماي هويدا، صص 53، 54. [
[10] مجله چهره نما، شماره 29 رمضان 1350.
[11] اليگارشي يا خاندانهاي حكومتگر ايران، ج 4: خاندان هويدا، گماشته صهيونيسم و امپرياليسم، ابوالفضل قاسمي، ص 85.
[12] معماي هويدا، ص 52.
[13] ر.ك، «سوابق رضاخان و كودتاي سوم حوت 1299»، محمدرضا آشتياني زاده»، به اهتمام سهلعلي مددي، تاريخ معاصر ايران، كتاب سوم، زمستان 1370، ص 107.
[14] اسناد مو‌سسه تاريخ معاصر ايران، ش 24 تا28 - 1139 ك.
[15] اسناد و مكاتبات تيمورتاش وزير دربار رضاشاه (1304 - 1312 هـ. ش)، تهيه و تنظيم: مركز اسناد رياست جمهوري...، به كوشش عيسي عبدي، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تهران 1383، ص 56.
[16] ر.ك، اليگارشي...، ابوالفضل قاسمي، همان، 4 / 80.
[17] سفرنامه سديدالسلطنه، ص 399.
[18] «سالها حاكم بنادر و ولايات خليج فارس بوده» است.
[19] جستارهايي از تاريخ بهائيگري در ايران...، عبدالله شهبازي، همان، ص 18.
[20] ج 3، صص 241-238.
[21] گوهر، سال 2، ش 11 و 12، بهمن و اسفند 1353، مقاله استاد محيط طباطبايي؛ بهائيان، محمدباقر نجفي، كتابخانه طهوري، ص 379.
[22] ر.ك، جستارهايي از تاريخ بهائيگري در ايران...، عبدالله شهبازي، مندرج در: تاريخ معاصر ايران، س 7، ش 27، پاييز 1382، ص 18؛ آهنگ بديع، سال 16 (1340 ش)، ش 3، ص 72؛ 1353، ش 330، ص 35.
[23] آهنگ بديع، 1353، ش 330، ص 35.
[24] درباره آثار باليوزي و اهميت آن نزد بهائيان، ر.ك، مقاله هوشنگ راءفت، مندرج در مجله آهنگ بديع، سال 1353، ش 330، ص 37-35.
[25] فلسفه نيكو، چاپ 2: مو‌سسه مطبوعاتي فراهاني، 2 / 198.
[26] متعلق به سيدضياء الدين طباطبايي، عامل كودتاي انگليسي حوت 1299 شمسي.
[27] از ايادي چهارگانه عباس افندي در تهران.
[28] روزنامه خاطرات سيد محمد كمره‌اي، به كوشش محمدجواد مرادي نيا، نشر و پژوهش شيرازه، تهران 1382، 2 / 847.
[29] نامه تملق‌آميز و خاكسارانه عين‌الملك (پدر عباس هويدا و دخيل در مقدمات كودتاي 1299) به تيمورتاش، وزير دربار رضاخان، در آستانه نوروز 1307 ش، گوياي «عبوديت و جان‌نثاري» او به پيشگاه ديكتاتوري است.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».