بحثي در توبه نامه علي محمد باب‌

مشخصات كتاب

برگرفته از:
بهائيت آن گونه كه هست / مؤسسه جام جم / چاپ اول / 1387

هيچ ادعايي ندارم و توبه مي‌كنم

باب در سه شهر با علماي عصر خود مستقيماً برخورد و احياناً مناظره داشت: شيراز، اصفهان و تبريز. الف) شيراز: شيراز براي باب (در دوران ادعاي «بابيتش») از همه جاي ايران بدتر بود [1] و مردم آنجا عموماً با او مخالف بودند. [2] حتي دوستان سابقش هم دشمن ترين كسان شدند! [3] علت اين امر، بيش از هر چيز، اقدام باب به تكذيب آشكار مدعيات خود بود. باب (به اعتراف كاتب و دستيارش: سيد حسين يزدي) همه مدعيات خود را بالاي منبر مسجد وكيل شيراز در حضور علما و مردم تكذيب كرد [4] و به تصريح نبيل زرندي (نويسندهِ مشهور بهائي): بر فراز منبر گفت: «لعنت خدا بر كسي كه مرا باب امام بداند... لعنت خدا بر كسي كه مرا منكر امامت اميرالمؤ‌منين و ساير ائمه بداند». [5] پس از آن نيز در ابلاغيه معروف به ابلاغيهِ «الف»، ضمن تصريح به جاودانگي احكام اسلام، از ادعاي بابيت و نيابت خاصهِ امام عصر (ع) برائت جست. [6] . ب) اصفهان: باب در اصفهان نيز با برخي از علماي شهر مناظره داشت و در آنجا هم حكيم جلوه (كه با استادش: ميرزا حسن نوري در مجلس حضور داشت) شاهد طفره باب از پاسخ به سؤ‌الات علمي نوري بود. [7] (ايام: گزارش جلوه، از زبان محيط طباطبايي، در صفحهِ قبل گذشت). ج) تبريز: زماني كه باب را براي مناظره با علما، از زندان چهريق (اطراف اروميه) به تبريز مي‌آوردند، در سر راه، مردم اروميه (به اعتبار «سـيـادت» بـاب، و به ويژه شايعاتي كه درباره ي ارتباطش با امام عصر «عج» بر سر زبانها بود) از وي به گرمي استقبال كردند، و موج اين احساسات، به تبريز نيز رسيد. اين مطلب، در منابع تاريخي (اعم از بابي و غير آن) بازتاب يافته است. [8] حجة الاسلام نيّر، كه خود و پدرش در جلسهِ گفتگوي علما با باب حضور داشتند، مي‌نويسد: اگر مناظرهِ علماي تبريز با باب انجام نمي‌شد و «پايهِ جهالت» وي «در آن مجمع بر عارف و عامي به آن وضوح منكشف نمي‌شد، در همان روز تقريباً يك ثلث اهل آذربايجان از نفس شهر و نواحي، مستعدّ اين بودند كه» به باب ايمان آورده و مطيع وي گردند و در راه او جهاد كنند. [9] . اما برغم اين اقبال اوليه، زماني كه گفتگوي باب با علما پايان يافت، ورق كاملاً برگشت و به گواه خود بابيان: علما و مردم تبريز يكپارچه با باب مخالف شدند. سيد حسين يزدي (كاتب باب) كه آن ايام در تبريز بود، در نامه به دايي باب (حسنعلي شيرازي) نوشت: در تبريز، «كلّ اهل بلد» از شيخي و غير شيخي و حاكم و محكوم و تابع و متبوع، همگي «متفق شدند در جحد [انكار] و عدم استماع به كلمات اهل حق [= بابيه] و كل، متفقاً مشتعل كردند نار انكار خود را» بر باب، و حتي در حق او خيالات بدي داشتند كه از تهران فرمان رسيد او را به زندان چهريق برگردانند و اين جان باب را نجات داد. [10] . علت، ناگفته پيدا است: باب در بحث با علماي تبريز، شكست خورد و اين امر، بي بنيادي ادعايش را بر همگان آشكار ساخت. نكتهِ درخور ملاحظه در آن مناظره، اين است كه سؤ‌الات علما از باب، حتي به اعتراف منابع بهائي [11] ، پرسشهايي «سطح پايين» بوده و «سير نزولي» داشته است. پيدا است كه اگر باب از پاسخ به سؤ‌الات اوليه درنمي‌ماند، علما ناچار مي‌شدند سـطح سؤ‌الات را بالاتر برده و بدان روند «صعودي» بخشند. بهرروي، باب پس از شكست مفتضحانه در بحث با علما، چوبكاري شد و سپس عريضه‌اي خطاب به وليعهد نوشت و در آن، ضمن برائت از از ادعاي بابيت و ديگر ادعاها، اظهار توبه و استغفار كرد.

توبه نامه باب

توبهِ باب از دعاوي خويش، از مسلّمات تاريخ است و نسخهِ اصلي اين توبه نامه به خط وي، هـم اينك در كتابخانهِ مجلس شوراي ملي (بهارستان) موجود است و متن آن را حتي ابوالفضل گلپايگاني (مبلغ برجستهِ بهائي) [12] در كتاب «كشف الغطاء» (چاپ تاشكند) آورده است. [13] گلپايگاني، پس از نقل گزارش وليعهد به تهران راجع به مذاكرهِ علما با باب كه در آن به توبهِ باب اشاره شده، در ص 204 مي‌نويسد: «چون در اين عريضه، انابه و استغفار كردن باب و التزام پا به مهر سپردن آن حضرت مذكور است، مناسب است چنان به نظر مي‌آيد كه به صورت دست خط مبارك را نيز محض تكميل فايده درين مقام مندرج سازيم و موازنهِ آن را با الواحي كه از قلم جمال قدم در سجن اعظم به جهت ملوك و سلاطين عالم نازل گرديده به دقت اولي البصائر واگذاريم». فضل الله صبحي (منشي و كاتب عباس افندي كه از بهائيت برگشت) درج توبه نامهِ باب در كشف الغطاء را امري «شگفت» مي‌داند. چون به قول او: «بابيان و بهائيان نمي‌خواستند» اين نوشته «پخش شود تا مردم ندانند كه سيد باب سخن خود را پس گرفته و از آنچه گفته بازگشت كرده» است. [14] متن توبه نامه، كه كليشهِ آن را در صفحهِ روبرو مي‌بينيد، چنين است: «فداك روحي، الحمد لله كما هو اهله و مستحقّه كه ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر كافّهِ عباد خود شامل گردانيده، فحمداً ثم حمداً كه مثل آن حضرت را ينبوع راءفت و رحمت خود فرموده كه به ظهور عطوفتش، عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم بر اعيان فرموده. اُشهِدُ الله و مَن عَبَده [15] كه اين بندهِ ضعيف را قصدي نيست كه خلاف رضاي خداوند عالم و اهل ولايت او باشد. اگر چه بنفسه وجودم ذنب صرف است ولي چون قلبم موقن به توحيد خداوند جلّ ذكره و شيوهِ رسول او و ولايه اهل ولايه اوست و لسانم مقرّ بر كلّ مانزل من عند الله [16] است، اميد رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضاي حق را نخواسته‌ام و اگر كلماتي كه خلاف رضاي او بوده از قلم جاري شد غرضم عصيان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و اين بنده را مطلق علمي نيست كه منوط به ادعايي باشد. استغفر الله ربي و اتوب اليه من ان يُنسَب اليّ امر [17] و بعضي مناجات و كلمات كه از لسان جاري شده دليل بر هيچ امري نيست و مدعي نيابت خاصهِ حضرت حجة الله عليه السلام را محض ادعي [ادعا] مبطل است و اين بنده را چنين ادعايي نبوده و نه ادعاي ديگر. مستدعي از الطاف حضرت شاهنشاهي و آن حضرت چنان است كه اين دعاگو را به الطاف و عنايات بساط راءفت و رحمت خود سرافراز فرمايند. والسلام». » توبه نامه باب در كتاب كشف الغطاء نوشته ابوالفضل گلپايگاني (مبلغ مشهور بهائي) كليك كنيد.

تلون در عقيده، تغيير در ادعا

تلون در عقيده و ادعا، از ويژگيهاي شاخص علي محمد باب است كه حتي منابع بابي و بهائي بدان اعتراف دارند. مرحوم حسين محبوبي اردكاني در تعليقاتش بر «المآثر و الاثار» مي‌نويسد: باب «در 1260 ادعاي ذكريّت كرد يعني كه مفسر قرآن است. در 1261 ادعاي بابيت كرد يعني وسيلهِ رابطه با امام زمان است. در 1262 ادعاي مهدويت كرد يعني امام زمان است. در 1263 ادعاي نبوت كرد يعني كه پيغمبرم. در 1264 ادعاي ربوبيت كرد يعني كه پروردگار عالميانم. در 1265 ادعاي الوهيت كرد. در 1266 تمام دعاوي خود را منكر شد و توبه كرد و توبه نامه نزد وليعهد فرستاد ولي مريدانش كار او را دشوار ساختند. شورش و فتنه برپا نمودند و گرفتاريها براي دولت ايجاد كردند». [18] عبدالحسين آيتي (مبلغ مستبصر بهائي) نيز در جلد سوم كشف الحيل، خاطر نشان مي‌سازد كه: باب در 1260ق ادعاي ذكريت (مفسر قرآن) و در 61 ادعاي بابيت و نايب خاص امام زمان و در 62 داعيهِ مهدويت داشت و در 63 نبوت و در 64 ربوبيت و در 65 مدعي الوهيت شد و در 66 توبه نامه نوشت و به دار آويخته شد.

پاورقي

[1] ر.ك، نامهِ ملا عبدالكريم قزويني (دستيار و كاتب باب) به دايي بزرگ وي، حاجي ميرزا سيد محمد تاجر شيرازي (عهد اعلي...، ابوالقاسم افنان، ص 277.
[2] ر.ك، نامهِ جالب سيد ابوالقاسم، برادر زن باب، به دايي باب، سيد محمد (همان، صص 170ـ172).
[3] ر.ك، نامهِ دايي كوچك باب (حسنعلي) به سيد محمد (دايي بزرگ باب) پس از فرار باب از شيراز (عهد اعلي...، ص 175).
[4] در اين باره ر.ك، از منابع بهائي: تلخيص تاريخ نبيل زرندي، ترجمهِ اشراق خاوري، لجنهِ ملي نشر آثار امري، تهران 1325ـ13329ش / 103 بديع، ص 138؛ عهد اعلي...، ابوالقاسم افنان، ص 167 و 189ـ190 و نيز ص 133 (اعتراف حسن موقر باليوزي، از سران بهائيت)، و از منابع مسلمان: روضه الصفاي ناصري، رضاقلي هدايت، تهران 1339، 10/311؛ فتنهِ باب، اعتضاد السلطنه، تعليقات دكتر نوايي، ص 15. تكذيب باب در شيراز حتي در منابع خارجي معاصر واقعه (نظير: تايمز لندن، 19 نوامبر 1845 و خاطرات ليدي شيل، ترجمهِ دكتر حسين ابوترابيان، ص 127) بازتاب يافته است. براي عبارت تايمز ر.ك، عهد اعلي...، صص 128ـ129؛ كتاب حضرت رب اعلي، ح.م. باليوزي، ص 62، كه هر دو از منابع بهائي است.
[5] تلخيص تاريخ نبيل زرندي، ترجمهِ اشراق خاوري، لجنهِ ملي نشر آثار امري، تهران 1325ـ1329ش / 103 بديع، ص 141.
[6] اسرار الاثار، فاضل مازندراني، مؤ‌سسهِ مطبوعات امري، 124 بديع، 1/179.
[7] مجلهِ گوهر، سال 5، ش 7، مهر 1356، ص 501 به بعد، مقالهِ استاد محيط. دربارهِ مذاكرات باب و علماي اصفهان، و نقد اظهارات منابع بهائي در اين زمينه، ر.ك، بهائيان، محمدباقر نجفي، صص 176ـ183.
[8] در اين باره از منابع بهائي، ر.ك، الكواكب الدريه، 1/223؛ عهد اعلي...، صص 310ـ312 و 314ـ317 و 370؛ اديان بابي و بهائي 1844ـ1944، موژان مؤ‌من، ص 74. از منابع ديگر نيز ر.ك، اظهارات ملا محمد تقي مامقاني (حجة الاسلام نير) در رسالهِ «گفت و شنود سيد علي محمد باب...»، چاپ حسن مرسلوند، ص 40.
[9] گفت و شنود...، صص 25ـ26. [
[10] ر.ك، عهد اعلي...، صص 337ـ 338. نامهِ ملك قاسم ميرزا، حاكم اروميه، به اميركبير (7 ربيع‌الاول 1265ق) كه «بالمرّه بابي در آذربايجان نمانده» (همان، ص 389) نيز مؤ‌يد همين امر است.
[11] براي نمونه ر.ك، الكواكب الدريه، 1/224ـ 225.
[12] الكواكب الدريه (از تواريخ مشهور بهائي) فصلي مستقل را به شرح حال ميرزا ابوالفضل اختصاص داده (ج 1، صص 443ـ447) و از او با عنوان «بزرگترين مبلغ دانشمند و فاضل ارجمند در امر بهائي» ياد مي كند (همان: ص 443).
[13] عباس علوي، مبلغ ديگر اين فرقه، نيز در «بيان الحق»، موضوع توبهِ باب را تاييد كرده است (باب كيست و سخن او چيست؟، نورالدين چهاردهي، ص 266 و 89 ـ90).
[14] اسناد و مدارك درباره ي بهائيگري (جلد دوم خاطرات صبحي)، چاپ سيد هادي خسروشاهي، ص 97.
[15] شاهد مي‌گيرم خداوند و پرستندگان او را.
[16] نازل شده.
[17] از خداوند طلب آمرزش، و به درگاه او توبه مي‌كنم از اينكه امري به من نسبت داده شود.
[18] چهل سال تاريخ ايران در دورهِ پادشاهي ناصرالدين شاه (المآثر و الاثار)، به كوشش ايرج افشار، 2 / 629.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».