مؤلف: سيد مصطفي تقوي
مجله زمانه / چاپ دوم / سال ششم / شماره 61 / مهر 1386
برگرفته از:
عضو هيات علمي گروه تاريخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي. تشخيص لايههاي زيرين و مبادي رفتارهاي انحرافي، امري دشوار و خطير است كه توفيق رهبري جنبشهاي مختلف در گرو آن ميباشد. بصيرت سياسي امام خميني (ره) در رهبري نهضت انقلابي و اسلامي موجب گرديد فرقهي بهائيت را به لحاظ هدف و كاركرد شناسايي نموده و آسيبهاي احتمالي را مورد توجه قرار دهد و گوشزد نمايد. مقالهي پيش رو، مروري بر اين دورانديشي و آينده نگري امام خميني (ره) قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن در مورد فرقهي بهائيت است. هنگامي كه پژوهشگر تاريخ معاصر ايران، تحولات اين دوره از تاريخ كشورمان را مطالعه ميكند، از جمله مسائلي كه به آن پي ميبرد، حساسيت ويژهي امام خميني (ره) نسبت به بهائيت است. اين موضوع، در نظر اول، تازگي چنداني ندارد. چه اينكه موضعگيري هر عالم و انديشمند ديني، در برابر هر گونه بدعت و انحراف، امري طبيعي است، به ويژه هنگامي كه انحراف در قالب فرقهاي ظهور و نمود پيدا كند كه مدعي نسخ اسلام و الغاي احكام مترقي آن باشد، و در برابر آن، زادگاه علي محمد باب در شيراز كعبه، و قبر حسينعلي بهاء در عكا قبله تلقي شود. [1] . البته مراجع ديني، به عنوان پاسداران كيان دين، مسئوليت دنيوي و اخروي بيشتري را در اين باره احساس ميكنند. به همين علت، فرقهي بابي و بهائي از نخستين لحظهي پيدايش، همواره با مخالفت و موضعگيري علماي ديني مواجه بوده است. براي نمونه، مرجع ديني پيش از امام خميني، يعني حضرت آيت الله بروجردي، نيز نسبت به فرقهي ياد شده، چنين حساسيتي داشته است. او در سال 1328. ش در نامهاي به آقاي فلسفي، واعظ مشهور، ضمن تأكيد بر ضرورت مبارزه با اين فرقه، آن را فتنهاي بزرگ دانست و مسامحهي دولت در مقابله با آن را محكوم كرد. وي همچنين، اين موضوع مهم را گوشزد كرد كه تقويت اين فرقه از روي عمد و قصد است نه خطا و سهو، و تظاهراتي كه به ندرت دولت عليه آنها انجام ميدهد، فقط و فقط، تظاهر است. [2] او، كه به ندرت از محمدرضا شاه تقاضايي ميكرد، از وي خواست تا در مواجهه با اين فرقه جديت از خود نشان دهد و بدين منظور امام خميني را، كه در آن زمان هنوز زعامت ديني نداشت و يكي از علماي آگاه به زمان و مورد وثوق و طرف مشورت سياسي او بود، نزد شاه فرستاد. [3] . هنگامي كه آيتالله بروجردي در سال 1340 به رحمت ايزدي پيوست، محمدرضا شاه ضمن تلاش براي انتقال مرجعيت به عراق، ميپنداشت كه پس از مرحوم بروجردي، ايران همچنان گرفتار خلأ مرجعيت ديني باقي ميماند و او فرصت مييابد تا سياستهاي مورد نظر ايالات متحده امريكا را در غياب يك مرجع ديني مقتدر به اجرا گذارد. در چنين وضعيتي بود كه آيت الله خميني آن روز، نه تنها به تدريج به عنوان يك مرجع ديني مطرح گرديد، بلكه به دليل درك دقيق و عميق خود از پيچيدگيهاي استعمار جديد و ماهيت برنامههاي نوگرايانهي آن براي كشوري چون ايران، با اتخاذ مواضع سياسي سنجيده و هوشيارانه، عملا در مقام رهبري مبارزات ملت بر ضد استبداد و استعمار نيز قرار گرفت. به بيان ديگر، در شرايطي كه بيشتر روشنفكران و رجال سياسي - كه در دهههاي قبل و تا آن هنگام، به عنوان رهبران اپوزيسيون فعاليت ميكردند - به دلايل متعدد از درك اهداف پنهان و بلند مدت سياستهاي جديد ايالات متحده امريكا در ايران بازمانده بودند، يا اگر به درك آن قادر بودند، به علت همسويي با آن يا ناتواني از موضعگيري در مقابل آن، حالت انفعال و استيصال پيدا كرده بودند، آيت الله خميني بود كه درك دقيق و شجاعت لازم را براي رويارويي با وضعيت جديد و دفاع از هويت و استقلال كشور دارا بود. بدين ترتيب، يك مرجع ديني در موقعيتيسياسي قرار گرفت و مباني اعتقادي او به وي حكم ميكردند كه كشور را از فرو افتادن در چنگ استعمار جديد رهايي بخشد. البته آگاهي او از تاريخ چند سدهي اخير براي او روشن ساخته بود كه استعمار، اسلام و تشيع را مهمترين سد و مانع خود براي اعمال سلطه بر كشورهاي اسلامي از جمله ايران ميداند و براي شكستن آن، متناسب با شرايط، تاكتيكها و تدابير ويژهاي را به كار ميبندد. بنابراين، امام خميني (ره) افزون بر اينكه در مقام يك مرجع ديني، اسلام را به عنوان خاتم اديان، راه سعادت دنيا وآخرت انسانها و عامل پيوند آنها با مبدأ هستي ميدانست، در مقام رهبري سياسي مبارزات جامعه، آن را به عنوان قائمه هويت جامعهي ايراني و عامل وحدت ملي و حفظ استقلال كشور ميدانست. از سوي ديگر، او در آن شرايط، بهائيان را فقط به عنوان يك فرقه منحرف نميديد، بلكه آنان را تشكيلاتي ميدانست كه اولا به رغم تظاهر به غير سياسي بودن، به شدت سياسياند و براي تحقق اهداف خود در پي كسب قدرت، و ثانيا، از بدو پيدايش، همواره آلت و ابزار قدرتهاي سياسي استعماري براي تضعيف باورها و تشويش هويت ملي جامعه بودهاند. همان گونه كه اشاره شد، يكي از عوامل مهمي كه باعث گرديد امام خميني (ره) گرفتار انفعال و استيصالي كه گريبانگير بيشتر نخبگان سياسي سالهاي آغازين دهه 1340 شده بود، نشود و با شكستن بنبست مبارزات ملي بر ضد استبداد و استعمار، ابتكار عمل را به دست گيرد، شناخت ويژهي او از ماهيت صهيونيستي استعمار جديد و پيچيدگيهاي ساز و كار و تاكتيكهاي آن بود. پيوند سياستهاي امريكا با صهيونيسم و پيوند بهائيان با آن دو، و اهدافي كه آنها براي سلطه بر ايران داشتند و راهكارهايي كه بدين منظور در پيش گرفته بودند، راز و امتياز حساسيت امام نسبت به بهائيت و اهميت و تفاوت مواضع او را روشن ميسازد. بدين ترتيب، از مظهر امام، به عنوان كسي كه افزون بر مرجعيت ديني، پرچم مبارزه با استعمار و دفاع از استقلال كشور را بر دوش داشت، بهائيت ابزار استعمار مدرن و آلت فعل دشمنان كشور و تهديدي براي استقلال آن شناخته ميشد. سخنان امام دربارهي فرقهي ياد شده در چنين بستري بيان ميشد و از شناختي عالمانه و كارشناسالنه حكايت ميكرد.بر پايهي چنين شناختي است كه او در سخنان خود ميكوشيد پيوند بهائيت با صهيونيسم و امپرياليسم و خطري را كه از اين ناحيه متوجه كشور ميشد، به آگاهي ملتي برساند كه استعمار به آن چشم طمع داشت. با چنين دركي است كه ايشان بهائيان را عمال اسرائيل ياد كرد و اهداف سياسي آن فرقه را به جامعه و حكومت گوشزد نمود و در سخناني فرمود: «عمال اسرائيل در ايران، هر جا انگشت ميگذاري ميبيني كه يكي از اينها در مراكز حساس، مراكز خطرناك، و الله خطرناك براي تاج اين آقا [شاه]، ملتفت نيستند اينها. اينها، آنها بودند كه در شميران تهران توطئه كردند ناصرالدينشاه را بكشند، مملكت ايران را قبضه كنند. شما تاريخ نگاه كنيد. تاريخ كه ميدانيد. در نياوران توطئه كردند، در نياوران چند نفر رفتند ناصرالدين شاه را ترور كنند و يك عده هم در تهران بودند كه حكومت را قبضه كنند. اينها حكومت را از خودشان ميدانند. اينها در كتابهايشان نوشتهاند، در مقالاتشان نوشتند، حكومت مال ماست، بايد ما يك سلطنت جديدي به وجود بياوريم، يك حكومت جديدي به وجود بياوريم. حكومت عدل. همينهايي كه يك همچنين سوء نظرها و سوء نيتهايي را دارند، از دربار گرفته تا آن آخر مملكت از اين اشخاص آنجا موجود است... خوب اي ارتش محترم توي دهن اينها بزن.... جلو بگيرند از يك اشخاصي كه با مذهبشان مخالفاند، با تخت و تاجشان مخالفاند، با مملكتشان مخالفاند، با استقلالشان مخالفاند.» [4] . سير حوادث و واقعيتهاي عيني تاريخ ايران ازسال 1340 به بعد، بر درست بودن شناخت و تشخيص امام مهر تأييد نهادند. به همان ميزان كه سلطهي امريكا و وابستگي رژيم پهلوي به بيگانگان بيشتر تحقق مييافت، حضور و نفوذ بهائيان در دستگاههاي دولتي و مداخلهي آنها در امور كشور بيشتر ميشد. حضور بهائياني چون امير عباس هويدا در رأس دولت، پرويز ثابتي در معاونت ساواك، اسدالله صنيعي در وزارت جنگ، هوشنگ نهاوندي در رياست دانشگاههاي شيراز و تهران، منوچهر شاهقلي در وزارتهاي آموزش عالي و بهداري، سپهبد خسرواني در معاونت نخستوزير و رياست سازمان تربيت بدني، فرخ روپارسا در وزارت آموزش و پرورش، سپهبد علي محمد خادمي، آجودان مخصوص شاه، در رياست ستاد نيروي هوايي و رياست هواپيمايي، ثابت پاسال در رياست تلويزيون، عبدالكريم ايادي، پزشك مخصوص شاه، كه بيش از هشتاد شغل ديگر را نيز داشت، نمونههايي از حضور بهائيان در رأس نهادهاي تصميمگيري سياسي، فرهنگي، اقتصادي و امنيتي كشور را به نمايش ميگذارد. روشن است كه اين افراد در سازمانهاي زيرمجموعهي خود از به كارگيري هم كيشانشان دريغ نداشتند. بدين گونه است كه فردي مانند ارتشبد حسين فردوست كه خود از افراد نزديك به محمدرضا شاه بود، در خاطراتش نوشته است: «نميدانم دورهي محمدرضا، بهائيان بر ايران حكومت ميكردند يا محمدرضا، ولي با چشم ميديدم كه سر نخ همهي امور مهم در دست بهائيان است.» [5] همين فردوست، به عنوان يك شاهد عيني، دربارهي ماهيت بهائيان و ميزان وفاداري آنها به كشور مينوشته است: «بهائيهايي كه من ديدهام واقعا احساس ايرانيت نداشتند و اين كاملا محسوس بود و طبعا اين افراد جاسوسهاي بالفطره بودند.» [6] . اين چهرهاي كه امروز آينه تاريخ، پس از گذشت دهها سال، از پيوند ميان بهائيت و استعمار، و نفوذ دادن آنها در اركان سياستگذاريها و تصميمگيريهاي كشور، ترسيم ميكند، امام خميني (ره) در خشت خام حوادث سالهاي آغازين دههي 1340 ديد و فرياد آن را برآورد. بر پايهي چنين بصيرتي بود كه او، زودتر از همهي علما و نخبگان سياسي - فرهنگي آن زمان، ماهيت واقعي لايحهي انجمنهاي ايالتي و ولايتي را دريافت و اعلام كرد: «ما ميدانيم كه دستگاه جبار چه خوابهاي خطرناكي براي اسلام ديده است كه ميآيد شرط مسلمان بودن را از انتخاب كننده و انتخاب شونده حذف ميكند، براي اينكه راه را براي نفوذ طايفهي ضاله باز كند و آنها را بر مقدرات ملتهاي مسلمان و كشورهاي اسلامي مسلط سازد» [7] او در موردي ديگر، به طور روشنتري تبارشناسي طرحهاي حكومت پهلوي را مدنظر قرار داده و اظهار كرده است: «ما موقعي كه يقين پيدا كرديم كه محافل لا مذهب بهائيهاي يهودي الاصل ايران و امريكا اراده دارند درخواست تساوي حقوق زن و مرد را آلت تجاوز به حريم مذهب رسمي اين مملكت قرار دهند، و دين اسلام را كه موجب بقاي استقلال ظاهري اين ملك و ملت است، تضعيف كنند، دوستانه نامههايي از براي اين دولت نوشتيم كه مواظب باشند.» [8] يك روز پس از اين سخنان، امام در آغاز درس فقه خود در مسجد اعظم قم به شاگردانش گوشزد كرد كه «بعد كه ما مطالعه كرديم ديديم آقا، قضيه، قضيه بانوان نيست، اين يك امر كوچكي است، قضيه معارضه با اسلام است.» [9] و به همين دليل در نامهاي به اسدالله علم هشدار داد كه «اگر گمان كرديد ميشود با زور چند روزه قرآن كريم را در عرض اوستاي زرتشت، انجيل و بعضي كتب ضاله قرار داد و به خيال از رسميت انداختن قرآن كريم، تنها كتاب بزرگ آسماني چند صد ميليون مسلم جهان،افتادهايد و كهنه پرستي را ميخواهيد تجديد كنيد، بسيار در اشتباه هستيد.» [10] او در نامهاي به محمدرضا شاه نيز همين مضمون را گوشزد كرد. [11] تذكارها و هشدارهاي امام به شاه و نخستوزير، براي اتمام حجت بود، زيرا ديگر مواضع و عملكرد او ثابت ميكنند كه همدستي و هم داستاني حكومت پهلوي و دولت امريكا براي تحكيم وابستگي كشور و سلب استقلال آن و استفاده از بهائيان براي تحقق اهدافشان، برايشان روشن شده بود. از اين رو، همزمان با نهيب به شاه و دولت، به بيدارگري قشرهاي مختلف جامعه، به ويژه مراجع ديني و علماي شهرهاي مختلف كشور كه مهمترين گروه مرجع جامعه بودند، برخاست. ايشان در نامهاي به آيتالله سيد هادي ميلاني، از مراجع تقليد مقيم مشهد، از خطرهايي كه متوجه اسلام و كشور بود، ياد كرد و از تسهيلاتي كه حكومت پهلوي در عرصههاي مختلف براي تقويت بهائيها و گسترش فعاليتهاي ضد اسلامي و ضد وطني آنها فراهم ميساخت، سخن گفت. [12] او افزون بر نامههاي خصوصي كه به علما و مراجع شهرهاي مختلف كشور مينگاشت، همان مضامين را در نامهاي سرگشاده خطاب به روحانيان، وعاظ و ملت مسلمان ايران مطرح كرد و ضمن افشاي نقشههاي امريكا، اسرائيل و حكومت پهلوي، و خطرهايي كه كيان كشور را تهديد ميكرد، هشدار داد كه «آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بنياميه نيست. دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائيل و عمال آنها (فرقهي ضال و مضله) [بهائيت] همراهي ميكند. دستگاه تبليغات را به دست آنها سپرده و در دربار دست آنها باز است. در ارتش و فرهنگ و ساير وزارتخانهها براي آنها جا باز نموده و شغلهاي حساس به آنها دادهاند. خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد.» [13] . امام خميني (ره) پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز بر آلت فعال بيگانه بودن بهائيان تأكيد نموده و با توجه به حمايتهاي ريگان (رئيسجمهور وقت امريكا) از فرقهي ياد شده، از آنان با تعبير جاسوس ياد كرده و اظهار نموده است: «اينها... يك مذهب نيستند، يك حزب هستند. يك حزبي كه در سابق انگلستان پشتيباني آنها را ميكرد و حالا هم امريكا دارد پشتيباني ميكند. اينها هم جاسوساند.» [14] .
[1] سيد سعيد زاهد زاهداني، بهائيت در ايران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1380، صص 106 - 108.
[2] روزنامه رسالت، 17 اسفند 1384، ص 17.
[3] روزنامه شرق، 17 ارديبهشت 1384، ص 19.
[4] صحيفه امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1385، ج 1، صص 388 - 389.
[5] روزنامه جمهوري اسلامي، 27 فروردين 1384، ص 12.
[6] حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، تهران، اطلاعات، 1369، ص 375.
[7] صحيفه امام، همان، ص 160.
[8] همان، ص 193.
[9] همان، ص 209. [
[10] همان، ص 90.
[11] همان، ص 89.
[12] همان، صص 233 - 234.
[13] همان، ص 230.
[14] همان، ج 17، صص 266 - 267.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».