سرشناسه : دملوجي، سلمي سمر
عنوان و نام پديدآور : ساختمان حرم نبوی مدینه منوره/توسعه جديد مسجد نبوي/ دملوجي، سلمي سمر؛ محمدرضا مرواريد
منشا مقاله : ، ميقات حج، ش 25 ، (پاييز 1377 ): ص 138 - 154.
توصيفگر : معماري
توصيفگر : مسجدالنبي
توصيفگر : مرواريد، محمدرضا
شماره كتابشناسي ملي : ايران77-16447]
ص:1
ص:2
ص:3
ص:4
ص:5
ص:6
ص:7
ص:8
هاله تقدّسى كه نام مدينه منوره را فرا گرفته است، از مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سرچشمه مى گيرد؛ مسجدى كه با فراز آمدن نداى دل انگيز اسلام و دميدن سپيده آن در جزيرةالعرب شكل گرفت و در گذر زمان، بنياد و نماد و نشانه آشكار دين اسلام و معمارى اسلامى شد. براستى هر رخداد تاريخى كه به برپا شدن مسجدى انجاميده است، نشانى از اهميت نمايان مسجدالنبى صلى الله عليه و آله و جايگاه بلند آن دارد.
پيوند بنيادين پيامبر اسلام و مدينه منوّره، آن شهر را نزد هر مسلمانى تقدّس بخشيده و از صدر اسلام بدين سو، اهتمام همگان را برانگيخته است.
اين كتاب، عمليّات گسترده نوسازى حرم شريف نبوى و طرح بزرگ و پيشرفته توسعه اين مسجد باشكوه و بافت شهرى پيرامون آن را بازمى تاباند. عمليات توسعه حرم، تنها ساختن تأسيساتى جديد در كنار مسجد قديمى نيست، بلكه نوسازى فراگير مسجد قديم نيز در چارچوب طرح و برنامه آن قرار مى گيرد و بدين ترتيب، مسجد نبوى به بزرگترين
ص: 9
مسجد جهان بدل مى شود. براى آشنايى با اين طرح معمارى، در آغاز بايد به ساختمان اصلى مسجد، كه به سان قلب طرح توسعه است، نظر افكند؛ بنابراين، بيان فشرده اى از تحوّلات تاريخى مسجد نبوى و شهر مدينه، از پگاه هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله تاكنون، بايسته است و از جمله به تغيير سمت قبله از قدس به مكّه مكرّمه، معرّفى عناصر نوين معمارى افزوده به مسجد، مدّت زمان ساخت و توسعه مسجد در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و ... اشاره مى شود.
پرداختن به اين گونه مسائل، از آن رو است كه تحليل كارهاى امروز و فردا و شناخت ويژگى هاى آن، بر بنياد همين امور برپاست، و اندكى گسترش در بحث، موجب شده است كه همه دگرگونيهاى ساختمانى و مجموعه بناى مسجد نيز مورد بررسى قرار گيرد.
ناگزيريم فروتنانه يادآور شويم كه براى سامان دادن به اين پژوهش، بايد در تاريخ معمارى جزيرةالعرب و دگرگونى هاى آن در گذر روزگار تا پيشرفت هاى گسترده اخير تلاش و كوششى فراوان به عمل آيد، امّا اين كتاب، كه در تهيّه آن تنها از اسناد و مدارك معمارى بهره گيرى شده است، به اين دليل فراهم آمده كه افزون بر سپاسگزارى از دست اندركاران اين توسعه، زمينه ساز جستارهاى گسترده تر پيرامون عمليات جديد نوسازى حرم شريف نبوى باشد.
ص: 10
تصوير ص 10 (نيمه اوّل تصوير مسجد)
نماى داخلى مسجد النبى در دو صفحه روبروى هم
نمايى عمومى از محلّ برگزارى نماز كه ستونهاى مرمرى، سرستونهاى آراسته به مس نگارين، طاقها و سقفهاى ساخته شده از سنگ صنعتى در آن ديده مى شود.
ص: 11
تصوير ص 11 (نيمه دوّم تصوير مسجد)
ص: 12
تصوير ص 12
نماى داخلى ميان مسجد قديم و توسعه جديد. سقفهاى نورگير كه به تازگى طرّاحى شده است و فضاى روباز بالاى وروديها در عكس نمايان است.
ص: 13
«صلاةٌ في مَسجِدي هَذَا خَيرٌ مِن الْف صلاة فيما سِوَاهُ مِن المَسَاجِدِ، الّا المَسجِد الحَرام».
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: «برپاداشتن يك نماز در اين مسجد من، بر هزار نماز در ديگر مساجد برترى دارد، جز در مسجدالحرام.»
در پرتو الطاف و عنايات خداوندى، پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور شد كه از مكّه به مدينه هجرت كند، پس روى به مدينه آورد و چندى بعد، ديگر ياران يكايك روانه شدند. با استقرار پيامبر در مدينه، مسجد و خانه حضرت در جايى كه خداوند پيشاپيش مقرّر فرموده بود، برپا شد.
پيامبر صلى الله عليه و آله در 27 صفر سال اوّل هجرى (10 سپتامبر سال 622 م) از مكّه بيرون آمد و ده روز بعد به قُبا رسيد. چهار روز در آنجا ماند و در 12 ربيع الاوّل (24 سپتامبر) رهسپار مدينه شد. پيامبر اعلام كرد: جايى را براى ساختمان مسجد و منزل خود برمى گزيند كه شترش بر زمين نشيند. گاهِ رسيدن حضرت، ياران مدنى گرد او را فرا گرفتند و هر يك، اميدوارانه مهار شتر را در دست داشتند تا شايد شتر در سراى آنان زانو زند، امّا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: رهايش كنيد كه او مأمور است.
ص: 14
هجرت پيامبر، مهم ترين انگيزه تاريخى در شكل گيرى و تحوّلات شهرى مدينه است و چنان كه مى دانيم، شهر مدينه با هجرت پديد آمد. در آغاز، همه مسؤوليت هاى دينى، و پس از چندى، همه امور دينى و حكومتى در مسجد شريف مدينه جريان داشت. خلفا نيز مدينه را پايگاه دولت خود قرار دادند. هجرت مسلمانان موجب شد كه دگرگونى هاى چشم گيرى در بافت شهر پديد آيد كه مهم ترين آنها چنين است:
* برپايى مسجد شريف نبوى در شهر كانونى آفريد كه تا امروز، همه گرايشهاى توسعه شهرى را جهت مى دهد و هيچ جايى نيست كه در جذّابيت و گيرايى با آن هماوردى كند. خيابانها، محلّه هاى مسكونى، مناطق عمومى و خصوصى، همه و همه گرداگرد مسجد نبوى شكل مى گيرد.
* جاهايى در مدينه ساخته شد كه پيش از آن، نشانى از آبادانى نداشت.
مهاجران مكّه در مناطق قُبا، العيون و ديگر زمين هاى باير، سكنى گزيدند و منزلگاه ايشان در طول و عرض اين مناطق گسترده شد.
* مهاجران در فضاى مستطيل شكل گسترده در غرب مدينه، بازارى برپا كردند كه اينك به «مناخه» معروف است.
* در سمت جنوب شرقى مسجد، گورستانى به نام بقيع الغرقد شكل گرفت.
شتر پيامبر بر زمينى زانو زد كه محلّ كنونى مسجد نبوى است. پيامبر
نمايى از بام مسجد با سه گنبد متحرّك و بخشى از حرم قديم با پس زمينه شهر مدينه.
ص: 15
تصوير ص 15
ص: 16
فرمود: منزل نيز همين جاست، ان شاءاللَّه. محلّ يادشده، زمينى از آنِ دو كودكِ يتيم نافع بن عمر نجار بود كه براى خشك كردن خرما به كار مى رفت. پيامبر صلى الله عليه و آله كودكان را فرا خواند و از آنان خواست كه آنجا را براى ساختن مسجد به وى بفروشند. آنان گفتند: يا رسول اللَّه! ما آن را به تو مى بخشيم. حضرت نپذيرفت و سرانجام با پرداخت ده دينار، آن زمين را خريد. آن محلّ در آغاز خرابه اى بود كه چندين اصله درخت خرما و شمارى گور در آن قرار داشت، پيامبر فرمان داد با قطع درختان آن را هموار كنند و از تنه و شاخه درختان در ساختمان مسجد بهره گيرند.
پيامبر نقشه مسجد را چنين ترسيم كرد كه قبله آن رو به بيت المقدّس باشد؛ از اين رو، نخل ها را به سوى قبله رديف كردند و براى بالا بردن پايه هاى مسجد، زمين را حدود سه ذراع كندند. حضرت همچنين براى مسجد، سه در قرار داد: درِ جنوبى در انتهاى مسجد، باب الرحمه در غرب و باب جبرئيل در شرق، كه خود از همين در وارد مى شد. ارتفاع مسجد به اندازه بلنداى يك مرد بود و مساحت آن 1050 مترمربّع؛ يعنى راستاى شمالى- جنوبىِ آن هفتاد ذراع (35 متر) و راستاى شرقى- غربىِ آن شصت ذراع (30 متر).
مسجد با چوب درخت خرما و خشت فراز آمد و سقف آن با شاخه هاى نخل پوشيده شد. پيامبر صلى الله عليه و آله در انتهاى مسجد سايه بانى نهاد كه آن را «صُفّه» خواندند و غريبان و بينوايان كه به اهل صُفّه شهرت يافتند، در آنجا منزل گزيدند.
مسلمانان در مسجد نبوى، شانزده ماه نماز را به سوى بيت المقدس
ص: 17
خواندند، تا اين كه آيه 144 سوره بقره نازل شد و بر پايه آن، قبله مسجد كه رو به شمال داشت، به سمت جنوب برگشت.
قَد نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ في السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الحَرام؛ «ما گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى بينيم. پس تو را به قبله اى كه بدان خوشنود شوى، بگردانيم؛ پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن.»
نخستين منبرى كه در مسجد براى پيامبر ساخته شد، سكّويى گلين و بى پلّه بود كه تازه واردان حضرتش را بشناسند. وى در نماز جمعه و ديگر مناسبت ها بر فراز آن خطبه مى خواند. به سال هفتم هجرى (628 م) با استفاده از چوب درختان گزِ باغهاى مدينه، منبرى جديد ساخته شد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در حديثى، حدود روضه شريفه را مشخص فرموده است، آنجا كه مى گويد: «مَا بينَ بَيتى و مِنبرى رَوضةٌ مِن رِياضِ الجنّة»؛ «ميان خانه و منبر من باغى از بوستانهاى بهشت است.» روضه شريفه 22 متر طول و 15 متر عرض دارد. در زمانهاى بعد، بخش نه چندان اندكى از روضه را به بناى پيرامون خانه حضرت (ضريح كنونى) افزوده اند.
ستون هاى مسجد، همه از تنه هاى نخل بوده و در عمليّات توسعه مسجد در زمان هاى گوناگون، محلّ آنها تغييرى نكرده است. از ميان اين
ص: 18
ستون ها، هشت ستون، هريك به دليل يك ويژگى، شهرت يافته اند:
1- ستون مخلّقه.
2- ستون قرعه (عايشه يا مهاجران)، محلّى براى نشست مهاجران از مكّه.
3- ستون توبه (ابولُبابه)، جايى كه ابولبابه، براى توبه، خود را بدان بست.
4- ستون محرس (على عليه السلام)، محلّ نماز حضرت على عليه السلام.
5- ستون وفود، محلّى كه پيامبر صلى الله عليه و آله، هيأتهاى نمايندگى را به حضور مى پذيرفت.
6- ستون سرير، مكان اعتكاف پيامبر صلى الله عليه و آله.
7- ستون مربعةالقبر.
8- ستون تهجّد، محلّ نماز شب و مناجات پيامبر صلى الله عليه و آله، كه اينك در جاى آن محرابى ساخته اند.
با همه اختلاف رواياتى كه در تعيين مدّت زمان بناى مسجد وجود دارد، درست تر آن است كه گفته شود احداث مسجد هفت ماه به درازا كشيده است.
پس از بازگشت پيامبر اكرم از غزوه خيبر و با توجّه به افزايش جمعيت مسلمانان، حضرت مسجد را نيازمند توسعه يافت؛ از اين رو، با افزودن زمين مجاور، مساحت مسجد به دو برابر اندازه آغازين رسيد و گستره خانه هاى پيامبر صلى الله عليه و آله در شمال و جنوب و شرق مسجد نيز دو برابر شد؛ بدين ترتيب، مسجد در مستطيلى به طول 136 ذراع (68 متر) از جنوب به شمال و عرض 114 ذراع (57 متر) از شرق تا غرب واقع بود. مسجد در
ص: 19
زمان حيات پيامبر گرامى اسلام، در نهايت، 3876 متر مساحت داشت.
حجره يا خانه حضرت، كه اينك مرقد مطهرش در آن واقع است، از شرق به غرب، در سمت جنوب (قبله)، ده ذراع و دو سوم ذراع، و در جهت شمال (شام) ده ذراع و ربع ذراع و يك ششم ذراع طول داشت و عرض شرقى- غربى از دو طرف، هفت و نيم ذراع و يك هشتم ذراع بود.
تصوير ص 19 (7* 10)
تصويرى قديمى از مدينه منوّره كه باروى كهن شهر و مسجد بازسازى شده در عصر عثمانى را نشان مى دهد.
در سال هفدهم هجرى، جمعيت مسلمانان چندان رو به فزونى نهاد كه فضاى مسجد گنجايش همه آنها را نداشت و توسعه آن لازم و
ص: 20
بايسته مى نمود.
عمر شكل مسجد را دگرگون نكرد، بلكه تنها به مساحت آن افزود و ساختمان جديد را، همچون عصر نبوى، با خشت و تنه و شاخه نخل فراز آورد. با اين توسعه، طول مسجد از سمت قبله به شام (در جهت شمالى) 140 ذراع و عرض آن 120 ذراع شد. بلندى سقف نيز به 11 ذراع، يعنى حدود 5/ 5 متر افزايش يافت؛ بدين ترتيب، 1100 متر مربع بر مساحت مسجد افزوده گشت و مسجد در سه جهت جنوبى و شمالى و غربى گسترش يافت. سه درِ جديد براى مسجد فراهم آمد و درهاى مسجد به شش باب رسيد و كف مسجد با حصير پوشانده شد. عمر همچنين در نورپردازى مسجد كوشيد و مبلغى در خور براى خوشبو كردن آن در روزهاى جمعه و ماه مبارك رمضان تعيين كرد.
درست تر آن است كه گفته شود: توسعه عصر عثمان، بين سالهاى 29 و 30 هجرى انجام گرفته و مجموعاً ده ماه به درازا كشيده است.
عثمان در شكل نخستين مسجد دگرگونى هايى به عمل آورد؛ خشت هاى مسجد را با گچ و سنگ هاى نگارين عوض كرد و ستون هاى سنگى پر نقش و نگارِ آميخته به آهن و سرب را جايگزين تنه هاى نخل ساخت. سقف مسجد را هم كه پيش از آن، از به هم بافتن شاخه هاى نخل و ريسمان درست شده بود، با چوب ساج بنا كرد. چند طاق در سمت شرقى و غربى مسجد فراهم آورد و بر شمار ستون هاى مسجد افزود.
گستره توسعه عثمان در جنوب، شمال و غرب مسجد، حدود 496 متر مربّع ارزيابى شده است. مقصوره (اتاقك)، يكى از نشانه هاى معمارى در
ص: 21
اين توسعه است و به محرابى مى ماند كه امام در آن مى ايستد و نماز مى خواند. در اين عمليّات، درى با نام باب النّبى نيز در مقابل مرقد منوّر حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله گشوده شد.
توسعه مسجد در عصر وليد از سال 88 ه. (706 م) آغاز شد و تا سال 91 ه. (709 م) ادامه يافت. در اين عمليات، نخست مسجد كاملًا ويران گرديد، سپس بازسازى آن آغاز شد؛ ديوارها، همانند بازسازى عصر عثمان، با سنگهاى نگارين و گچبرى بالا رفت، ستون ها نيز با سنگ هايى آميخته به آهن و سرب برپا شد، سقف را هم با چوب ساج پوشاندند.
براى نخستين بار، بخشهايى از مسجد با آب طلا و كاشى و سنگ مرمر زيباسازى شد. به جاى ديوار قبله، ديوارى ديگر فراز آمد و در همان جا اتاقكى با چوب ساج و سقفى آراسته ساخته شد. نيز براى پيشگيرى از آسيب هاى ناشى از بارش فراوان باران، مسجد را با دو سقف پوشاندند.
ديوار حجره مطهر هم با استفاده از نوعى سنگ چخماق سياهِ تراشيده بازسازى شد و گرداگرد آن حصارى پنج پهلو با اضلاع نابرابر قرار گرفت.
در چهار گوشه مسجد، چهار مناره برپا شد كه يكى از آنها در عصر سليمان ابن عبدالملك ويران گرديد. از افزوده هاى اين دوره، محرابى بود كه در پيشاپيش مسجد قرار داشت.
در پايان، عرض مسجد به 84 متر و طول آن به 100 متر رسيد و بدين سان، 2768 متر به مساحت مسجد افزوده شد.
ص: 22
تصوير ص 22، (نيمه اوّل تصوير توسعه جديد)
عكس هوايى بخشى از مساحت توسعه جديد با گنبدهاى متحرّك. چادرهاى تاشوى صحنهاى داخلى در انتهاى تصوير هويداست.
ص: 23
تصوير ص 23، (نيمه دوّم تصوير توسعه جديد)
ص: 24
نوسازى مسجد در عصر مهدى عبّاسى، به سال 161 ه. (777 م) آغاز شد و در سال 165 ه. (781 م) پايان گرفت.
در اين عمليات، بخشى كه وليد در سمت شمالى مسجد توسعه داده بود، ويران شد و با حدود پنجاه و پنج ذراع افزايش، بازسازى گرديد و طىّ آن، دگرگونى هايى در نماى مسجد پديد آمد كه از جمله كاشيكارى آن بود.
تاريخ نگاران مى گويند كه مهدى از سمت قبله (جنوب) و شرق و غرب مسجد چيزى بدان نيفزود و تنها صد ذراع از سمت شام (شمال) اضافه كرد. اين افزوده، شامل ده ستون در فضاى مسجد تا قسمت سرپوشيده زنانه و پنج ستون در قسمت زنانه بود.
مهدى 24 در به مسجد گشود؛ براى هريك از ديوارهاى غربى و شرقى 8 در، و براى ديوار شمالى و ديوار قبله، هريك 4 در.
شايد گوياترين متن پيرامون توسعه مسجد در آن عصر، سخن جهانگرد مغربى، ابن جبير باشد كه به سال 580 ه. (1183 م) ساختمان را ديده و يافته هاى خود را چنين نگاشته است:
«مسجد مبارك نبوى مستطيل است و در چهارسوى آن قطعه زمينهايى هموار قرار دارد. در ميان آن صحنى است مفروش به شن و سنگ ريزه. در سمت قبله، پنج قطعه سنگ فرش مستطيل از غرب به شرق گسترده است.
در جهت مقابل آن نيز همچنين. اما سمت شرقى را سه سنگ فرش و سمت غربى را چهارتاست. روضه مقدّس به سمت قبله و در راستاى شرق قرار دارد. روضه از هر طرف 172 وجب است و ازاره ديوار آن را با مرمرى خوش تراش و با شكوه پوشانده اند. در سمت راست روضه، منبر كه مرمر يك پارچه است، در گودالى به ژرفاى 5/ 1 وجب قرار دارد. ارتفاع
ص: 25
منبر به بلنداى آدمى يا اندكى فزون تر است و پنج وجب وسعت دارد. طول آن پنج گام و پلّه هايش هشت تاست. درازاى مسجد 196 و پهناى آن 126 قدم است، 290 ستون تراشيده از سنگ دارد كه بدون طاق، به سقف مسجد پيوسته است.
در پى آتش سوزى گسترده اى كه رمضان سال 654 ه. (1256 م) مسجد را در كام كشيد و همه چيز را سوزاند، مستعصم، خليفه عبّاسى، به سال 655 ه. (1257 م) به بازسازى آن پرداخت، امّا به دليل يورش تاتاران و چيرگى ايشان بر بغداد، توفيق به پايان رساندن آن را نيافت.»
شاهان مملوكى مصر نيز، چندى به نوسازى و ترميم مسجد نبوى همّت گماردند و از جمله، سقف مسجد و منبر را بازسازى كردند. اتاقكى كه در گرداگرد حجره مطهر پيامبر صلى الله عليه و آله و خانه حضرت فاطمه عليها السلام بنا شد، از مهم ترين اقداماتى بود كه در سال 668 ه. (1269 م) به دست ظاهر بيبرس به انجام رسيد.
به سال 678 ه. (1279 م) و در عصر ناصرالدين محمد بن قلاوون، براى نخستين بار بر بارگاه شريف نبوى، گنبدى بنا شد كه سمهودى آن را چنين توصيف مى كند: «پايه آن چهارگوش است و بالاى آن شش گوشى چوبى. گنبد بر فراز چند ستون برپاست و در آن ورقهاى سرب به كار رفته است. پنجره اى در آن فراهم آمده كه به سقف زيرين مسجد اشراف دارد.» در اين سال همچنين، در خارج از فضاى مسجد و در كنار باب السلام، وضوخانه اى ساخته شد.
از نوسازيهاى اين دوران، بازسازى چهارمين مناره اى است كه در زمان
ص: 26
تصوير ص 26، (نيمه اوّل تصوير وروديهاى جانبى)
پنج ورودى جانبى، كه نام پيامبر صلى الله عليه و آله داخل دايره اى در ميان هر يك نقش بسته است.
ص: 27
تصوير ص 27، (نيمه دوم تصوير وروديهاى جانبى)
ص: 28
سليمان بن عبدالملك ويران شده بود.
در رمضان سال 886 ه. (1481 م) صاعقه اى رخ داد، آتش سوزى گسترده اى پديد آمد و مناره جنوب شرقى مسجد فرو ريخت و همه فضاى مسجد و هرچه در آن بود سوخت؛ در نتيجه، سلطان قايتباى فرمان بازسازى كامل مسجد را صادر كرد و طى آن، دو گنبد به مسجد افزوده شد؛ يكى بر فراز محراب عثمانى و ديگرى بالاى حجره مطهّر پيامبر صلى الله عليه و آله كه هر دو بر ستون هايى تا كف مسجد استوار بودند و طاقهايى آجرى داشتند.
محراب عثمانى به بهترين شكل زيباسازى گرديد، حجره مطهّر و اطراف آن، نيز نماى ديوار قبله، بار ديگر با سنگ مرمر آراسته شد و سرانجام در رمضان سال 888 ه. (1483 م) عمليات ساختمانى به پايان رسيد.
براى بازسازى مسجد ومدرسه وديگر متعلّقات آن، در اين مرحله، بيش از يكصدوبيست هزاردينار هزينه شد. افزوده هاى سلطان قايتباى به فضاى مسجد را حدود يكصد و بيست مترمربّع شمرده اند. از نشانه هاى نمايان اين بازسازى، برپا ساختن 305 ستون بود كه در مسجد به چشم مى آمد.
كارهاى ساختمانى شاه سليمان قانونى در مسجد نبوى، مهم ترين عمليات توسعه در سرآغاز عصر عثمانى است. در اين طرح، براى تقويت پايه ها، دو ستون در دو سوى باب الرحمه و باب النساء برپا شد، پس از ويران كردن مناره سنجارى در شمال شرقى مسجد، مناره سليمانى جايگزين آن گرديد، نماى ديوارها و ستون ها سفيدكارى، و نام شاه سليمان بر سقف كنار ديوار غربى و باب الرحمه و باب النساء نقش بست، مرمر روضه منوّره و نماى ازاره ديوار حجره شريفه پيامبر صلى الله عليه و آله بازسازى
ص: 29
شد. همه اين كارها در سال 947 ه. (1540 م) سامان گرفت.
در عصر سلطان عبدالحميد عثمانى، كاربرد سنگ مرمر در مسجد فزونى يافت و از جمله، همه سطح مسجد با مرمر سنگ فرش شد.
در عصر سلطان محمود ثانى، به سال 1228 ه. (1813 م) گنبدى كه در زمان قايتباى بنا شده بود، به دليل بروز شكاف در بنياد آن، برچيده شد و به جاى آن گنبدى جديد با پايه هايى از آجربزرگ فرازآمد، اين گنبد پوششى از جنس سرب داشت و با رنگ سبز آراسته شده بود، بالاى آن نيز نشانى از زرين مى درخشيد. گنبد سلطان محمود ثانى همچنان پابرجاست.
در همان سال، كف سمت شمال مسجد را با مرمر پوشاندند و پورسلين (چينى) ديوار قبر مطهّر را بازسازى كردند و اطلس زربفت سبزرنگى را كه با خطّى دلكش و زيبا آراسته بود، بر مضجع منوّر انداختند.
اقدامات عبدالمجيد (1255 ه./ 1839 م- 1277 ه./ 1861 م) گسترده ترين عمليّات توسعه مسجد نبوى در عصر عثمانى است، كه جز حجره شريف پيامبر صلى الله عليه و آله، محراب هاى سه گانه و منبر و مناره اصلىِ كنار گنبد، همه زواياى مسجد را فرا گرفت و دوازده سال به درازا كشيد.
در اين عمليّات، كف مسجد با سنگ سياهى كه از حرّه آورده بودند، پوشيده شد و استفاده از آن به ديگر بخش هاى مسجد هم سرايت كرد.
ستون ها و طاق ها با سنگ قرمز زينت يافت، ستون ها همچنين با مرمر نگارين و آراسته به آب طلا زيباسازى شد. پايه هاى يكپارچه جديدى هم كه طاقى در بالا و گنبدى بر فراز طاق داشت، برپا گرديد. براى تقويت تكيه گاه طاقها، ديوارهاى مسجد نيز استحكام بيشترى يافت و كف بخش انتهايى مسجد، با مرمر سنگ فرش شد. سراسر بام مسجد را گنبدهاى كوچكى از جنس سرب پوشاند. بلنداى سقف مسجد از داخل يكسان
ص: 30
بود، امّا از خارج، ارتفاع گنبدها تفاوت داشت و گنبد بالاى قبر مطهّر، بلندترين آنها به شمار مى رفت. اين گنبدها با خشت هاى چهارگوش بزرگ و گِل ناب ساخته شده بود و از داخل نگاره هايى زيبا داشت؛ با آيه هايى از قرآن و بريده هايى از چكامه بلند بُرده در وصف پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله.
مسجد سه محراب داشت: محراب نبوى كه محلّ برپايى نماز حضرت با يارانش بود و اينك در روضه شريفه واقع است، محراب دوم در راستاى محراب نخست در جهت قبله و محراب سوم بيرون از روضه شريفه.
سلطان عبدالمجيد، بجز ورودى هاى چهارگانه باب السلام، باب الرحمه، باب النساء و باب جبرئيل، ورودىِ پنجمى هم در شمال مسجد گشود. وى مناره هاى مسجد را نيز به پنج مناره افزايش داد: مناره اصلى، مناره سليمانى، مناره مجيدى، مناره باب الرحمه و مناره باب السلام.
از افزوده هاى وى تأسيس وضوخانه اى در بيرون مسجد، ميان باب النساء و باب جبرئيل بود. او منبر و سه محراب را طلاكارى كرد و سراسر مسجد را با مرمر پوشاند. در شمار هداياى وى به مسجد دو شمعدان طلاى الماس نشان است كه بالاسر مبارك نهاده اند. در عصر عبدالمجيد، نماى حجره مطهّر كه زائران در برابر آن مى ايستند، با پنجره اى مشبّك از مس زرد پوشانده شد كه بر روى آن نوشته شده است: «لا اله الّا اللَّه الملك الحقّ المبين، سيّدنا محمّد رسول اللَّه الصادق الوعد الأمين». چلچراغ هايى بلورين درهمه سقف هاى حرم آويزان است و از ورودى باب السلام تاحجره شريفه، زير هر گنبد جارى بلورى مى درخشد. در صحن حرم باغچه اى كوچك قرار دارد كه در آن نخل و سدر و تمر هندى كاشته بودند. گستره مسجد پس از عمليّات توسعه سلطان عبدالمجيد ثانى، به 10342 مترمربّع رسيد.
يكى از وروديهاى مسجد قديم پس از نوسازى عصر عثمانى و يكى از چلچراغها.
ص: 31
اين صفحه صدق الله العظيم ى و صدق الله العظيم ه ا صدق الله العظيم ت
تصويرص 31
ص: 32
به سال 1370 ه. (1951 م) و با دستور ملك عبدالعزيز، عمليات توسعه جديد مسجد آغاز شد. ويژگى اين توسعه، به كارگيرى بتون مسلّح در سقف ها، ستون ها و طاق ها بود. سقف، همانند بناهاى چوبى، به مربّع هايى چند تقسيم شد و به شكل هاى گوناگون زيباسازى گرديد.
بالاى ستون ها، تاجى از مس زرد و مفرغ نگارين قرار داشت و پوشش پايه هاى هر ستون از مرمر سفيد با رگه هايى از رنگ خاكسترى بود.
مى توان گفت كه در توسعه سعودى، به كارگيرى رنگ سفيد آميخته به سياه يا قرمز، بر ديگر رنگ ها غلبه داشت.
در اين مرحله، مناره هاى سليمانى و مجيدى تخريب شد و به جاى آنها دو مناره جديد همساز با پيكره ساختمان نوبنياد برپا گرديد. در نماسازى اين دو مناره، از نقشه مناره مملوكى مصرى الهام گرفته شد. محلّ اين دو مناره، كه هريك هفتاد متر بلندى داشت، در زواياى شمال شرقى و شمال غربى مسجد بود.
مساحت افزوده به مسجد در اين دوره، 6024 مترمربّع بود و بدين سان، گستره كلّ مسجد به 16327 مترمربّع رسيد. گو اين كه آن بخش از مسجد كه در عصر سلطان عبدالمجيد عثمانى ساخته شده بود به شكل خود باقى ماند، امّا معمارى جديد، نماى مسجد را بكلّى دگرگون كرد. به ساختمان عصر عثمانى، بنايى مستطيل شكل با درازاى 128 متر و پهناى 91 متر افزوده شد كه در آن صحنى است پوشيده از سنگ مرمر سرد و ديوار اطراف آن، هماهنگ با بناى قديم، 14 متر ارتفاع دارد.
عناصرى كه در توسعه سعودى به مسجد افزوده شد، از اين قرار است:
232 ستون استوانه اى و 474 ستون چهارگوش در فضايى محصور به
ص: 33
ديوارهايى كه از طرف شرق و غرب 128 متر و از طرف شمال 91 متر طول دارد. ژرفاى زيرسازى ديوارها و ستون ها پنج متر و عمق پايه مناره ها هفده متر است. در انتهاى بخش شمالى مسجد، پنج شبستان، در ميان دو صحن، سه رواق و در هريك از جهت هاى شرقى و غربى، سه رواق ساخته شد.
نُه در جديد و از جمله دو ورودى جانبى احداث گرديد كه باب السعودى، باب المجيدى، باب العزيزى، باب الضيافة و باب خالد بن الوليد از آن شمار است. چنان كه گفتيم، دو صحن و دو مناره به مسجد اضافه شد و مسجد نبوى در اين مرحله، 689 ستون و 44 پنجره داشت. امّا بخش هاى قديم حرم، كه يادگار عصر سلطان عبدالمجيد عثمانى بود، از
نماى مسجد قديم پس از توسعه اوّل سعودى.
باب السلام و ساختمان مخصوص خبازه ها درعكس ديده مى شود.
ص: 34
تصويرص 34، (نيمه اوّل تصوير هوايى مسجد النبى)
عكس هوايى از مسجد نبوى در سال 1412 ه/ 1992 م، پيش از اجراى توسعه. مسجد قديم در عكس ديده مى شود، در حالى كه عمليات ساختمانى توسعه جديد در پيرامون آن جريان دارد.
خيابان كمربندى ميان بافت شهرى و زمين هايى كه براى اجراى نقشه مسجد در نظر گرفته شده، پيوند داده است.
ص: 35
تصويرص 35، (نيمه دوّم تصوير هوايى مسجد النبى)
ص: 36
اين عناصر بهره مى برد: 173 ستون استوانه اى، از جمله 31 ستون مرمرى، 15 ستون داخل روضه منوّره، دو ستون در ديوار جنوبى حجره شريفه، دو ستون در ديوار شرقى آن، يك ستون در ديوار غربى خارج از روضه و 11 ستون در رواق قبله، پيش روى روضه شريفه.
در توسعه سعودى مُصحف خانه اى گشايش يافت كه مجموعه اى كم نظير شامل 1774 نسخه از قرآن هاى خطّى با شيوه هاى خوشنويسى گوناگون را دربرداشت. 12000 كتاب چاپى، 600 نسخه خطّى وشمارى از نسخه هاى عكسى و نشريات ادوارى نيز در اين كتابخانه نگهدارى مى شد.
توسعه دوم سعودى كه در عصر ملك فيصل صورت گرفت، سمت غربى حرم مطهّر و پيرامون آن را دربر داشت و مساحت آن 94000 مترمربّع، يعنى شش برابر گستره حرم در آن روز بود.
- عمارة الحرم النبوى الشريف فى المدينة المنوره، 1994، هزار للنشر.
- رسائل فى تاريخ المدينه، حمدالجاسر.
- رحلة ابن جبير.
- المقدّمه، ابن خلدون، ج 1
- مرآةالحرمين، ابراهيم رفعت، ج 1
- وفاءالوفا بأخبار دارالمصطفى، ابوالحسن عبداللَّه السمهودى، ج 1
- الروض الأنف، ابوالقاسم سهيلى، ج 4
- صحيح مسلم، ج 9
- موسوعة المدينة التاريخيه، محمد السيد الوكيل، ج 1 (يثرب قبل الاسلام).
- معجم البلدان، ياقوت الحموى، ج 5
ص: 37
كوشش در مسجدسازى، به شمارى از متون دينى، از جمله بخشى از آيات قرآنى و احاديث نبوى برمى گردد. فضيلت مسجد در حديث شريف پيامبر چنين آمده است: «هركس براى رضاى خداوند مسجدى برپا سازد، خداوند برايش خانه اى در بهشت، به همان سان خواهد ساخت.» و فرموده است: «روزى كه جز سايه سار الهى سايه اى نباشد، خداوند هفت تن را در زير سايه خود گرد آورَد ... و مردى كه دلش آويخته مسجد باشد».
پس از گسترش دولت اسلامى و فراخ شدن قلمرو جهان اسلام، مسلمانان در هرجا كه شهرى برپا مى كردند، نخست در ساختن مساجد و پرستشگاه هاى خود سخت مى كوشيدند و بدين سان معمارى مسجد، چونان ميراثى گرانبار، همپاى رشد فزاينده و نفوذ گسترده تمدّن اسلامى، پاى گرفت و نهادينه شد. برخى از نخستين نشانه هاى آن هنوز هم برپاست؛ جامع اموى در دمشق، جامع قرطبه در اسپانيا و قبّةالصخرة در قدس از اين شمار است.
شكل گيرى انديشه توسعه حرم نبوى، هماهنگ با محيط شهرى پيرامون آن، نشانى است از جايگاه قلب وار مسجد و اهمّيت طبيعى و
ص: 38
تاريخى آن؛ امرى كه مسجد را مركزيّتى ويژه بخشيده و آن را با بافت مدنى شهر همساز كرده است. تأسيسات عمومى و تجارى شهر، نخست بر اساس اهمّيت آنها و پيوندشان با مسجد و سپس بر پايه مناسبات ميان خود، در پيرامون مسجد گسترده اند. روان بودن حركت دوسويه ميان مسجد و خيابان هاى اطراف، ضرورتى است كه برپايه حفظ آسايش و آرامش مردم و توجّه به آثار اين آمد و شد بر محيط پيرامون، شكل گرفته است.
در اين طرح، فضاى گسترده اطراف، كه به سان كمربندى گرداگرد مسجد پيچيده است، كاربرد فضاى ميانجى را دارد و در هنگام ازدحام جمعيّت از آن براى برپايى نماز هم بهره گيرى مى شود. استفاده بهينه از فضاها و خيابانهاى اطراف ساختمان حرم مطهر، يكى از اهداف بنيادين توسعه است كه مسجد را كانون توسعه مدنى و محور طبيعى و معنوى آن مى سازد.
توسعه جديد كه ساختمان مسجد قديم را از سه سمت: شمال، شرق و غرب در برگرفته و با فضاهاى پيرامون خود در راستاى چندين خيابان گسترده است، اينك مركز اصلى شهر به شمار مى رود. محور اصلى ساختمان، ورودى اصلى مسجد، يعنى باب ملك فهد بن عبدالعزيز است.
اين در به خيابان ملك فهد گشوده مى شود. درهاى ديگر در خيابان هاى ابوذر، سلام و عمر بن خطّاب است كه به گونه اى مستقيم ميان بناى مسجد و خيابانهاى اطراف را پيوند مى دهد.
يكى از رواقهاى نماز در توسعه جديد كه طاقهاى پياپى ميان ستونها را نشان مى دهد.
ص: 39
تصوير ص 39
ص: 40
به منظور پرهيز از آميزش فضاى روحانى مسجد با سر و صداى برخاسته از تأسيسات رفاهى از يك سو و جلوه دادن فرّ و شكوه مسجد در ميان بافت مدنى شهر و آسيب نديدن نماى آن از درآميختن با ساختمان هاى گوناگون اطراف، از سوى ديگر، همه تأسيسات خدماتى و رفاهى در ساختمانى به فاصله هفت كيلومتر از مسجد گرد آمده و با يك زيرگذر كه براى آسايش رهگذران در مسيرهاى مسجد و روان بودن آمد و شد نمازگزاران فراهم آمده، به حرم ارتباط يافته است.
طبقه همكف مسجد، كه شامل مسجد قديم و گستره توسعه جديد است، مهم ترين بخش از مسجد نبوى را شكل مى دهد.
نيمه زوج تصوير، ص 40
ص: 41
توسعه جديد كه همه جاى آن براى نماز است، در طبقه همكف قرار دارد و بخش هاى شرقى و غربى آن همانند است. بخش ميانى كه دو بخش جانبى را به هم پيوند مى دهد، در راستاى ساختمان قديم شكل گرفته است. فضاى نماز در همه جا، بجز صحن هاى روبازى كه سقف متحرّك دارند، پوشيده است.
در همه سقف هاى مسجد، ابعاد 6* 6 يا 18* 18 متر رعايت شده است.
ستون هايى كه بار سقف بر آنهاست، هريك دوازده متر بلندى دارد. طبقه همكف و فضاى اصلى، همه جا داراى 14 متر ارتفاع است كه خط افق ساختمان مسجد را ترسيم مى كند.
نماى شمالى حرم شريف نبوى
نيمه فرد تصوير، ص 41
ص: 42
ضرورت پيوند يكنواخت ميان ساختمان قديم و جديد موجب شد كه نوسازى هايى در مسجد قديم صورت گيرد؛ از جمله مى توان به پوشاندن صحن روباز ميان دو ساختمان با دوازده سايه بان برقى به شكل گنبدهاى قديم اشاره كرد. همين طرح 18* 18 مترى در دو فضاى روباز با ابعاد 32* 64 متر نيز اجرا شده است.
طبقه همكف 27 فضاى روباز با 27 گنبد متحرّك كشويى دارد. ابعاد هريك از اين فضاها 18* 18 متر است و به گونه اى مناسب در اطراف طرح گسترده است.
اين فضاها هوا و نور طبيعى را به بخش هاى مختلف مسجد مى رسانند و حسّ پيوند با آسمان را در نمازگزاران زنده مى كنند و اين فرصت را براى آنان فراهم مى سازند كه با چشمانى گشوده به آسمان، خداى خود را بخوانند.
افزون بر چهار مناره اصلى، اينك شش مناره در مسجد فراز آمده است.
گلدسته هاى جديد هريك 104 متر ارتفاع دارند و بر فراز هريك هلالى مى درخشد.
چهار مناره از مناره هاى جديد، چهارگوشه توسعه جديد را نشان مى دهند و دو مناره ديگر، بر محور اصلى نماى شمالى و در دو سوى بزرگترين ورودى، يعنى باب ملك فهد بنا شده اند.
يكى از مناره هاى ششگانه در توسعه جديد
ص: 43
تصوير ص 43
ص: 44
در اين طبقه كه برابر مساحت طبقه همكف است، شمارى از تأسيسات قرار دارد. ارتفاع اين طبقه چهار متر است و پايه هاى اصلى بنا كه در ژرفاى بيست مترى كف زمين واقع است، از ميان آن مى گذرد. گذرگاهى كه از زير خيابان ها عبور مى كند و سرانجام به ساختمان مخصوص خدمات كه تأسيسات برق و تهويه و تأمين آب سرد در آن است، مى رسد، با همين طبقه ارتباط دارد. دو گذرگاه شيب دار، راه ورود به زيرزمين است.
به علاوه، شش پلكان از بيرون مسجد و يك پلكان از داخل به طبقه زيرزمين راه مى برد.
سراسر فضاى بام مسجد را براى نماز درنظر گرفته اند، به گونه اى كه
پشت بام مسجد كه در توسعه جديد براى نماز در نظر گرفته شده است.
ص: 45
گنجايش نودهزار نمازگزار را دارد. راه هاى ارتباطى نمازگزاران با مسجد متعدّد است، امّا براى پيشگيرى از رودررويى با كسانى كه از درهاى اصلى خارج مى شوند يا آنان كه به طبقه زيرين مى روند، چند درِ خروجى در كنار ورودى هاى هفت گانه اصلى درنظر گرفته شده كه مخصوص نمازگزاران طبقه بالاست.
پلكان ثابت و برقى كه جمعاً به سى چشمه مى رسد، مسير رفت و برگشت نمازگزاران بين سطح و زيرزمين است. پشت بام را ايوانى مسقّف به عرض شش متر در برگرفته است. عدد «6»، در همه جاى ساختمانِ مسجد كاربرد بسيار دارد.
برنامه جديد طرّاحى توسعه حرم شريف نبوى، برپايه الهام از سنّتهاى پايدار معمارى اسلامى شكل گرفته و بر آن است تا از يك سو نيازهاى بازسازى را برآورده سازد و از سوى ديگر، فنّاورى نوين را براى اجراى بهترين نقشه هاى مورد نظر به كار گيرد؛ به عنوان مثال، طرّاحى چادرهاى صحن مسجد با همين نگرش انجام گرفته، به گونه اى كه توانسته است ميان انديشه سنّتىِ استفاده از پارچه هاى نازك براى پوشش سقف و حفظ روشنايى مسجد حتّى در صورت باز بودن چادرها، ايجاد ارتباط كند.
دو صحن روبازى كه در توسعه اول سعودى به مسجد افزوده شد، نياز به اجراى برنامه اى داشت كه هم به جريان هوا آسيبى وارد نسازد و هم با شبستان هاى پيرامون صحن كه بخشى از آن، ساختمان قديم مسجد است، همساز باشد؛ از اين رو، بحث به كارگيرى چادرهاى تاشو به ميان آمد، كه اينك در جهان بى همتاست.
ص: 46
دوازده دستگاه از چادرهاى يادشده در دو صحن مسجد برپا شده است؛ در هر صحن شش چادر. چادرها در حالت گشوده چهارده متر ارتفاع دارند كه با بلنداى ديوار مسجد برابر است و با ابعاد صحن هاى مسجد كاملًا هماهنگ. در لابلاى هر چادر، رشته سيمهايى فلزّى و انعطاف پذير تعبيه شده است. پايه هر چادر ستونى است پوشيده از مرمر سفيد، با سيستمى خودكار كه چادرها را باز و بسته مى كند. هر چادر مساحتى به اندازه 17* 18 متر را مى پوشاند، ميان چادرها حدود 24 سانتيمتر فاصله است و هريك ده تن وزن دارد.
چادرها در وضعيّت جوّى گوناگون، باز و بسته مى شوند و بستن و گشودن آنها كمتر از نود ثانيه زمان مى خواهد. استفاده از اين نوع پوشش به شكلى كاملًا محسوس بر هواى داخلى مسجد و ميزان انرژى مصرفى تأثير مى گذارد.
در فصل تابستان، به هنگام روز، پوشش سفيدرنگ اين چادرها گشوده مى شود تا تمام صحن مسجد را زير سايه خود گيرد. اين پوشش شبها جمع مى شود و هواى مطبوع شامگاهى جريان مى يابد. در فصل زمستان، روزهنگام چادرها بسته است تا خورشيد بر صحن بتابد و فضاى آن را گرما بخشد و شامگاهان باز مى شود كه سرماى شديد به درون مسجد راه نيابد. باز و بسته بودن چادرها با موقعيت آفتاب، گرماى هوا، سرعت باد و موقعيت ابرها ارتباط تنگاتنگ دارد و اين امر با دستگاه هاى پيشرفته كنترل مى شود. هنگامى كه گرماى هوا به 45 درجه سانتيگراد مى رسد، براى مطبوع نگه داشتن هواى داخلى مسجد، چادرها همواره باز مى ماند.
نماى يكى از صحنهاى روباز داخلى با چادرى كه بر فراز آن گشوده شده است.
ص: 47
تصوير ص 47
ص: 48
دريچه هاى تهويه درست بالاى ستون چادرها قرار گرفته تا تمام فضاى مسجد به گونه اى يكنواخت خنك شود.
هنگام ريزش باران كه چادرها گشوده است، آب از روى چادرها به داخل پايه هر چادر مى ريزد و از آنجا به شبكه پساب زيرزمينى مسجد راه مى يابد.
در بالاى ستونِ هر يك از چادرها، از چهار طرف نورافكن هايى يكسان با ديگر ستون هاى مسجد نصب شده است، تا در شب روشنايى مسجد را فراهم سازد. نماى پايه چادرها در هنگام بسته بودن، بازتابى از شكل گلدسته هاى مسجد است.
اين چادرهاى تاشو، افزون بر همه اين دقّت و هدفمندى، از سادگى و زيبايى خاصّى برخوردارند.
تصويرى از صحنهاى داخلى با چادرهاى گشوده.
تصوير ص 48 (نيمه اوّل صحنهاى داخلى)
ص: 49
اين گنبدها كاملًا هماهنگ با نقشه 27 صحن توسعه جديد طرّاحى شده است و كاربرد آن، پوشش دادن به صحن ها در حالات مختلف جوّى و تنظيم هواى داخل مسجد است. در تابستان، با تابش نخستين پرتو خورشيد، گنبدها به آرامى حركت مى كنند و صحن مسجد را كاملًا مى پوشانند و سايه اى دلنشين فراهم مى سازند و دستگاه هاى تهويه را در اجراى وظيفه خود يارى مى دهند و با فرا رسيدن شب، گنبدها به جاى خود برمى گردند و سقف را براى خارج شدن فضاى گرم داخل به سوى آسمان سرد شب مى گشايند. اين بستن و گشودن در زمستان، برعكس انجام مى شود؛ يعنى به هنگام روز براى گرماى مسجد از خورشيد بهره مى گيرند و شامگاهان با پوشاندن سقف ها از نفوذ سرما جلوگيرى مى كنند.
تصويرى از صحنهاى داخلى با چادرهاى بسته.
تصوير ص 49 (نيمه دوّم صحنهاى داخلى)
ص: 50
نيمه اوّل تصوير ص 50 و 51
نماى داخلى يكى از گنبدهاى متحرّك در صحنهاى 27 گانه مسجد. چوب كاريهاى دقيق دستى و نقشه زبياى آن با استفاده از سنگهاى آمازونيت آبى روشن ديده مى شود.
ص: 51
نيمه دوّم تصوير ص 50 و 51
ص: 52
نيمه اوّل تصوير ص 52 و 53
پوشش داخلى يكى از گنبدهاى متحرّك. طرّاحى دقيق از كنده كارى قرنيزها و آرايش ميانى گنبد.
ص: 53
نيمه دوّم تصوير ص 52 و 53
ص: 54
طرّاحى اين گنبدها به گونه اى انجام گرفته است كه با طرّاحى ديگر بخش هاى توسعه جديد و ساختمان قديم همنواخت باشد؛ از اين رو، گنبدهايى هماهنگ با گنبد سبز مسجد و البته كوتاهتر از آن، طرّاحى شده است. قطر انحناى هر گنبد 02/ 8 متر است و در طرّاحى آن از نرم افزار كامپيوترى سه بعدى آوتوكد (AutoCAD) كه با معادلات پيچيده رياضى، عناصر و ابعاد داخلى و خارجى بنا را تعيين مى كند، بهره گيرى شده است.
استفاده از اين برنامه، در اجرا، موجب پديد آمدن سازه هايى كاملًا سنجيده شده است.
هر گنبد از داخل و خارج پوششى آراسته دارد و در عين استحكام از وزنى اندك برخوردار است. پوشش درونى گنبد چوب آميخته به نوعى چسب است و نماى بيرون آن از چوب خالص. بر فراز هر گنبد، هلالى برنزى مى درخشد كه با طلاى 23 قيراط روكش شده است.
ريل هايى كه گنبدها به صورت كشويى روى آنها حركت مى كنند، لبه هايى از سنگ مصنوعى محلّى دارد تا با نماى ايوان هاى پيرامون مسجد هماهنگ باشد.
مناره از آغاز يكى از نشانه هاى اصلى هر مسجد بوده، و به سان عنصرى بنيادين در مسجدسازى به شمار مى رفته است. در توسعه جديد مسجد نبوى نيز، با بهره گيرى از اين عنصر، شش مناره جديد به بلنداى 104 متر برپا شده و چونان نمادى زيبا براى مسجد درآمده است.
بخش هاى پايينى هر مناره، تا ارتفاع سه متر، با قطعاتى از گرانيت محلّى
نماى يكى از صحنهاى 27 گانه داخلى كه با گنبدهاى متحرّك پوشيده شده است.
ص: 55
تصوير ص 55
ص: 56
معروف به رزيزه پوشيده شده و بالاتر از آن قطعات گرانيت محلّى با نام بكرى است كه رنگى سوخته دارد. بخش هاى بالايى آن از گرانيت صنعتى است و بالاى هر مناره، هلالى از جنس مس و آراسته به آب طلا، با پنج متر ارتفاع جلوه مى كند.
در بخش توسعه يافته مسجد، 2104 ستون برپاست. برفراز ستون ها، طاق هايى قرار دارد كه فضاى نماز را مى پوشاند. همه ستون ها باسنگ مرمر ايتاليايى سفيد نماسازى شده است. سر ستون ها از مس صيقل يافته اعلاست كه با يك هشت ضلعى به ستون ارتباط مى يابد. سر ستون ها از چهار طرف با نگاره هايى از گل و بوته آرايش يافته و بلندگوها به گونه اى ناديدنى در ميان آن نصب شده است. بالاتر از آن مستطيلى سنگى است كه در هر طرف آن سه ستاره ديده مى شود.
در اين نقطه كه دقيقاً پايه طاق هاست نورافكن هايى با قاب مسى نصب شده و گرداگرد آن آيه شريفه اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالأرْضِ نقش بسته است.
هر ستون، پايه چهار طاق است كه رواق ها و سقف ها را شكل مى بخشد. طاق ها با قطعاتى از سنگ گرانيت صنعتى پوشيده شده و پيرامون آن به رنگ هاى آبى، خاكسترى و سفيد است.
در نقطه پيوند ميان طاق و سقف، تصاويرى از گل و بوته نمايان مى باشد. قطر هر ستون در طبقه همكف 64 سانتيمتر است و ارتفاع آن 13 متر است.
گستردگى توسعه جديد موجب شده كه در اين بخش، ستون ها با فاصله هجده متر از يكديگر نصب شود، در حالى كه اين فاصله در بخش هاى
ص: 57
يكى از شبستانهاى جانبى كه پوشش مرمرين ديوارها و نقشه هاى ساده ستاره هشت پر در پايه هاى ديوار را نشان مى دهد. ديوار، نقش و نگارها، طاقها و سقفها در عكس ديد مى شود.
قديمى مسجد شش متر است. سقف شبستان ها كه طاق ها را به هم پيوند مى دهد، به نه مربّع تقسيم شده كه با پوششى از سنگ صنعتى و با استفاده از تصوير ستاره هشت پر به صورتى يكنواخت آرايش يافته است. افزون بر ستون هاى داخل مسجد، ايوان مسقّفِ چهار سوى بام مسجد نيز، ستون هايى استوانه اى شكل دارد.
ص: 58
بناى جديد در نماى بيرونى خود، تعدادى پنجره با ابعاد 9/ 1* 2/ 4 متر دارد. بيشتر اين پنجره ها از دو لنگه نورگير تشكيل شده و از بيرون حفاظ مسى مشبّكى بانقش و نگار هندسى آن را پوشانده است. هر پنجره يك تورى ثابت دارد. شمارى از پنجره ها سه لنگه است و تنها لنگه ميانى كه به شكل ستاره هشت پر است، بازوبسته مى شود. پنجره ها همه از چوب ساج است.
در قسمت بالاى نماى خارجى، پنجره هاى دو لنگه، سنگ هايى سه گوشه به رنگ آبى مزيّن به نقوش گل و بوته و مثلث هايى سفيد و خاكسترى نصب شده است.
در بالاى پنجره ها سردرهاى سنگى نگارينى قرار دارد كه در لابه لاى آن روزنه هايى باشيشه هاى رنگى گشوده شده است. بين پنجره و سردر، كتيبه اى است كه بر آن جمله هاى «لا اله الّا اللَّه» و «محمّد رسول اللَّه» هويداست.
در پيرامونِ مسجد، هفت ورودى بزرگ وجود دارد كه هريك را ستون ها و سردرهايى است. اين درها در سمت شمال، شرق و غرب تعبيه شده و هريك ورودى و خروجى جداگانه اى دارد. طول و عرض درها 3* 6 متر است. باب ملك فهد مهم ترين ورودى و مدخل رسمى و اصلى مسجد است كه دو مناره در دو طرف آن قرار دارد. همه درها از جنس چوب
در يكى از وروديهاى اصلى و ستونهاى دوقلو كه سردر و سقف بر آنها تكيه دارد. آرايش ميان درها با جمله «محمّد رسول اللَّه» و كتبيه زيرطاق نما با آيه «ادخلوها بسلام آمنين» نمايان است.
ص: 59
تصوير ص 59
ص: 60
ساج، با قطر پانزده سانتيمتر است و از بيرون روكشى از مس دارد. در وسط هر در، دايره بزرگى است كه نام محمّد صلى الله عليه و آله بر آن نقش بسته و در دايره كوچكترى كه درون آن است، رسول اللَّه نوشته شده است.
از آنجا كه هر لنگه ازدرهاى مسجد، 5/ 1 تن وزن دارد، زير هريك از درها چرخهايى نصب شده تا باز و بسته كردن درها با سهولت بيشترى انجام گيرد. درهايى ديگر به همين شكل در شرق و غرب و قبله مسجد ساخته شده است. در جهت شمالى و در طرفين باب ملك فهد دو درِ ديگر با همان ابعاد وجود دارد.
سردراصلى، لوحى ازسنگ صنعتى است. زير آن نورگيرى مشبّك و پايين تر از آن كتيبه اى با اين آيه است:
ادخُلُوها بِسَلامٍ آمِنينَ.
سرسراى ورودى با مرمرهايى چيده شده به شكل هاى اسلامى و از جمله ستاره هشت پر، سنگ فرش شده است. بخش ميانى اين سنگ فرش رنگ و شكلى برجسته دارد.
افزون بر درهاى ياد شده و بجز درهاى قسمت زيرزمين، دوازده ورودى با درهاى چوبى در بخش پلكان برقى تعبيه شده است كه ابعادى كوچكتر، يعنى دقيقاً 9/ 1* 2/ 2 متر دارند؛ بنابراين، مجموع درهاى طبقه همكف به ترتيب زير است:
هفت ورودى بزرگ، هر كدام با پنج در به ابعاد 6* 3 متر.
چهارده در جانبى با همان اندازه.
دو ورودى از پشت ساختمان، هركدام با سه در، با همان ابعاد.
دو در ورودى و خروجى.
دو در ورودى، ورودى باب الرحمه (با دو در)، ورودى باب النساء (با
ص: 61
دو در).
ودوازده در دولنگه كوچك كه به شش پلّه برقى و پلكان سنگىِ درهاى چهارده گانه يادشده منتهى مى شود.
در طبقه زيرزمين دو ورودى شيبدار خارجى و شش پلكان به خارج و يك پلكان به داخل مسجد وجود دارد.
همه سقف ها از گرانيت صنعتى است. شكل غالب در همه سقفها مربّع است؛ كوچك و بزرگ، ضلع مربّعهاى بزرگ، هجده متر و ضلع مربّع هاى كوچك شش متر است.
سنگ هاى به كار رفته در سقف با لوح هاى چوبى به شكل بوته گياهان و اشكال هندسى آميخته شده است. تصاوير گل و بوته اطراف سقف ها تا طاق نماها نيز ادامه يافته و تركيبى هماهنگ را به وجود آورده است.
اين شكلها روى هم رفته، ستاره هايى هشت گوشه را بر فراز رواق ها مى نماياند.
ديوارهاى بيرونى، به طور كلّى با گرانيت طبيعى پوشيده شده و اندكى گرانيت صنعتى در نماسازى آن به كار رفته است. ديوارها ازاره اى مرمرى دارد.
براى زيباسازى نماى ساختمان از آجر سبزرنگ (آجر مغربى و عربى) با روكش طلا در بالاى ورودى ها استفاده شده است. در چارچوب ها نيز كاشى هاى طلاكارى شده به چشم مى خورد. ديوارها، تا ارتفاع سه متر پوششى از گرانيت محلّى (رزيزه) دارند و نماى قسمت هاى بالاتر، سنگ گرانيت بكرىِ سوخته است.
ص: 62
بالاى ازاره مرمرى، قرنيزى قرار دارد كه با خط ثلث آياتى از قرآن كريم را در طول 5/ 1 كيلومتر از ديوارهاى داخلى حرم نوشته است. اين قرنيز در ميان كمربندى مرمرى است و بالاتر از آن نمايى است با سنگ صنعتى به شكلهاى مختلف.
نظر به اهميّت ورودى هاى هفت گانه و ضرورت نمايان بودن آن، كف سرسراهاى ورودى به گونه اى ويژه با سنگ مرمر سفيد و ستاره اى هشت پر در ميان، پوشيده شده است. به كارگيرى سنگ مرمر (كراره) در مسجد به اندازه اى گسترده شده كه ديوارهاى پلكان را هم فرا گرفته تا با گستره كف مسجد هماهنگ باشد. استفاده از مرمرسفيد براى احساس سرما و گرماى بيشتر، در فصول مختلف، و ايجاد محيطى شاد و آسوده در فضاى مسجد صورت گرفته است، امّا در زيرزمين براى هماهنگى بيشتر از پوشش سراميك بهره گيرى شده است. بخش هاى خارجى مسجد، همگى سنگ فرشى از گرانيت دارد.
نماى داخلى يكى از سرسراهاى ورودى و درهاى جانبى با سنگفرشهاى ويژه كه به شكل ستاره هشت پر و رنگ نمايان آرايش شده است.