اعتيادهاى مدرن و خطرناك

مشخصات كتاب

سرشناسه : حیدری عزیزالله 1337 - عنوان و نام پديدآور : سلسله مباحث راهکارهای دوری از گناه: اعتیادهای مدرن و خطرناک/عزیزالله حیدری. مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران 1387. مشخصات ظاهری : 32ص. 11 × 16س م. شابک : 2500 ریال 978-964-973-152-0 وضعیت فهرست نویسی : فهرست نویسی توصیفی یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس. شماره کتابشناسی ملی : 1588239

مقدمه

اين سخن را حضرت على عليه السلام نقل كرده اند:

«عادت دشمنى است كه مالك تو مى شود»(1) تو اسير مى شوى و او امير.

مقاله اى كه پيش رو داريد نوشته هاى استاد مصطفى زمانى است كه از سر دلسوزى در سال هاى پيش از انقلاب نوشته است. اما سوگمندانه اكنون دوباره موضوعيت يافته است و ما شاهد اعتيادهاى جديد و مدرن هستيم.

بشر مفلوك كنونى فقط معتاد به هروئين و ترياك و امثال آن نيست، اعتيادهاى جديد مثل اعتياد اينترنتى و قرص هاى اكستازى از راه رسيده است و تارهاى عنكبوتى آن، مى رود تا همه ى عرصه هاى زندگى آدمى را در بند كشد.

اين مقاله آگاهى هاى مفيدى در اختيار خواننده قرار مى دهد و او را هوشيارتر مى كند.

راه نجات چيست؟

گذشته از روش هاى معمول مبارزه اجتماعى مثل:

بستن مرزها به روى قاچاقچيان؛

مجازات سوداگران مرگ؛

آموزش خانوادگى؛

تربيت انسانى از همه مهم تر است.

عشقِ بزرگ تر، دارويى مؤثر و نجات بخش است. اين عشقِ بزرگ تر مى تواند عشق به خدا، به دوستان، و به شخصيت انسانى و زندگى و سلامت و حتى صيانت فرزند خويش باشد.

به چند نمونه اشاره مى كنيم:

مى گويند از هنرمند متعهدى كه به فيض شهادت رسيد، پرسيدند: شما زمانى سيگار مى كشيديد؛ چطور ترك نموديد؟!

او گفت: يك روز با خود انديشيدم كه وقتى مولاى من آقا امام زمان عليه السلام شاهد همه ى كارهاى من است، من چگونه مى توانم در حضور او اين قدر جسور و بى ادب باشم و سيگار بكشم؟!

لذا آن را كنار گذاشتم.

در يك برنامه راديويى از فردى پرسيدند: شما چه طور سيگار را ترك كرديد؟

پاسخ داد: روزى خواستم سيگارم را روشن كنم، اما همين كه آتش را به سيگار نزديك كردم، فرزند كوچكم كه حدود دو سال دارد و تازه زبان باز كرده گفت: بابا!

من كى سيگار روشن كنم!

من به حياط رفتم و سيگار را در باغچه مدفون كردم و بازگشتم و گفتم: هيچ گاه پسرم!

يك فرد معتاد به ترياك، به نگارنده گفت: من از تحقيرى كه نسبت به معتاد مى شود، عبرت آموختم و نجات يافتم. چون روزى در صف سيگار ايستاده بودم و ناگهان جاى جوانى را كه چند لحظه اى غايب شده بود، گرفتم و او بازگشت و گفت: برو عقب.

گفتم: جاى خودم است.

او عصبانى شد و با لحنى تحقيرآميز مرا هُل داد و گفت: برو عقب ترياكى!

اين سخن آن قدر مرا ناراحت كرد كه تصميم به ترك گرفتم و اكنون بيست سال است كه آزاد شده ام.

معتاد ديگرى قصّه نجات خود را چنين شرح داده است:

او مى گويد: خانواده ام چندين بار مرا ترك دادند؛ اما من دوباره به عادتم بازگشتم. سرانجام آنان مرا طرد كردند و من با اتومبيل كهنه ام در خيابان پرسه مى زدم كه ناگهان بنزين تمام شد. پياده شدم و ظرفى در دستم گرفتم و جلوى اتومبيل ها به نشانه ى نياز به بنزين تكان مى دادم. برخى اتومبيل ها سرعت را كم مى كردند، اما همين كه نزديك من مى رسيدند و قيافه ام را مى ديدند؛ پا را روى گاز گذاشته مى رفتند.

خسته و نااميد روى جدول خيابان نشستم؛ سرم را پايين انداخته بودم، به صورتى عادى سرم را بالا آوردم و ناگهان چشمم به ديوار روبرو در آن طرف خيابان افتاد كه نوشته بود:

«گرفتار عادت ها و هواها،اسيرى است كه هرگز آزاد نمى شود.»(2)

اين جمله چنان شور و انقلابى در من افكند كه تمامى وجودم سرشار تصميم و اراده شد و به خانه بازگشتم و گفتم: من ديگر معتاد نيستم.

اكنون 14سال از آن روز مى گذرد

كه پاك پاك و آزاد زندگى مى كنم.

آرى!

انگيزه اى قدرتمند لازم است و انسان در درون خود چنين انرژى متراكمى را دارد؛ چنان كه درباره پادشاهى كه معتاد بود نوشته اند:

او اعلان داد كه هر كس من را از اعتياد نجات دهد، جايزه اى بزرگ در انتظار اوست و اگر نجات ندهد و ادعاى بيهوده نمايد، مجازات سختى دارد.

برخى به طمع جوايز آمدند و راه هايى را نشان دادند، ولى حاصل نبخشيد و او آنان را تنبيه نمود، تا آن كه پيرمردى دنيا ديده به نزد پادشاه آمد و گفت: من شاه را نجات مى دهم؛ اما بايد داروى آن را خود شاه تهيه كند.

شاه او را نزد خود خواند و گفت: قبول مى كنم، خودم به دنبال دارو خواهم رفت، اما بگو آن دارو چيست؟!

پيرمرد گفت: در گوش خود شاه خواهم گفت.

شاه گفت: نزديك بيا و بگو!

پيرمرد سر در گوش شاه نهاد و گفت: دارو اين است؛ يك جو غيرت!

شاه تكان خورد و اعتياد خويش را ترك نمود.

اين احساس غيرت مى تواند در شكل هاى ديگر ثمر بدهد، چنان كه يكى از دوستان نگارنده كه به سيگار اعتياد داشت، انگيزه ترك خود را چنين توضيح داد:

در يك زمستان سرد كه ساعت از نيمه شب گذشته بود از خواب بيدار شدم و هوس سيگار نمودم؛ مى دانستم كناره جاده اى كه اتوبوس هاى مسافربرى توقفى كوتاه مى كنند؛ سيگار فروش ها شب كارى مى كنند.

از خانه بيرون زدم در حالى كه پايم توى برف فرو مى رفت، روى پلى رسيدم كه به جاده متصل مى شد، ناگهان با خود انديشيدم كه اگر الآن بميرم و جانم گرفته شود، چه پاسخى خواهم داد؟!

آيا اين حركت قربة الى اللَّه يا قربة الى الدود؟!

از راه بازگشتم و

سيگار را ترك نمودم.

اعتيادهاى مدرن(اكستازى، كراك، اينترنت)

هنگامى كه انسان نگاه متعالى به زندگى نداشته و هدف و مقصد او هماهنگ با استعدادهاى شگرف آدم نباشد، در نتيجه به سرگرمى و خوشى ها و به طور كلى به تنوع روى مى آورد و اين انتخاب اوضاعى سراسر تغيير و تنوع را ايجاد مى كند كه پيوسته در كار كشف سرگرمى جديد خواهد بود و براى درك لذت هر چه بيشتر به هركارى دست مى زند و افراد سودجو كه هرگز مقصدى جز استفاده هاى كلان ندارند، همه توان خود را به كار مى گيرند تا اين نياز كاذب را اشباع كنند.

در اين راستا مى بينيم همان طورى كه آدم ها در لباس و ماشين به دنبال مُد و مُدل مى افتند؛ مواد جديد و روش جديد اعتياد هم پيش مى آيد.

البته اين تنوّع طلبى در كارهاى خلاف، آثار و صدمات جديد هم به دنبال مى آورد كه در موارد قبلى نبوده است، چنان كه در حديث مى خوانيم:

هرگاه مردم به گناهان جديد مبتلا شوند؛ به بلاى جديد گرفتار مى گردند كه دوا نخواهد داشت.(3)

دو مورد مشهور ومحرّك در دنياى معاصر قرص هاى شادى آور و يا روان گردان و اعتياد اينترنتى است.

در مقاله جالبى شناسايى نسبتاً كاملى درباره اين قرص ها آمده است.

هيولايى به نام اكستازى

در پى افزايش قيمت مواد مخدر، اسيران اعتياد، به ماده شيميايى جديد و خطرناكى روى آورده اند كه به نام قرص هاى شادى آور يا هيجان آور يا روانگردان ناميده مى شود.

اين قرص ها دايره يا بيضى شكل هستند و تقريباً به اندازه يك لوبيا حجم دارند.

اسم اصلى اين قرص خطرناك اكستازى مى باشد، قرصى كه 50% مصرف كنندگان را با مرگ روبرو مى سازد.

1. افرادى كه اين قرص ها را مصرف مى كنند؛ دچار توهم مى شوند و دست به كارهاى عجيب و غريب

مى زنند، آنها احساس مى كنند بسيار شاد هستند و بى اختيار خودشان را به در و ديوار مى كوبند و يا اين كه خود را از بلندى به پايين پرتاب مى كنند.

2. اين قرص به طور مستقيم، روى مخچه تأثير مى گذارد و بعد از مدتى مخچه را از كار مى اندازد؛ گرچه اين قرص ها اعتيادآور نيستند، اما مصرف كننده ها دچار سكته هاى وسيع قلبى، تنگى نفس و افسردگى شديد مى شوند.

3. مصرف كننده اين قرص ها احساس درد نمى كند و به همين دليل وقتى كارهاى غيرعاقلانه انجام مى دهد، متوجه درد نمى شود.

4. اكستازى تا پنج ساعت اثر خود را كاملاً حفظ مى كند و بعد از آن كم كم اثرش كاهش مى يابد؛ اما اثر آن تقريباً تا 18 ساعت در بدن باقى مى ماند، بعد از اين كه اثر آن كاملاً از بين رفت، فرد به شدت احساس افسردگى مى كند.

5. اين قرص هاى از صد تا ده هزار تومانى، ممكن است به صورت پودر طعم دار، شياف، آدامس يا كپسول چند رنگ باشد.

6. خطر اين قرص به حدى است كه توليد و استفاده از آن در اروپا ممنوع شده است و پليس براى توزيع كنندگان آن جرايم سنگين در نظر گرفته است.

7. متأسفانه همزمان باظهور اين قرص ها در اروپا توليدكنندگان كثيف و جنايتكاران، بازارهاى خود را در ساير قاره ها، به خصوص آسيا پيدا كردند. علت اصلى مبارزه اروپا با اين قرص، بالا بودن درصد ناخالصى اين قرص ها (كه تركيبى از اكسيژن و متيل است) مى باشد، تا حدى كه منجر به مرگ افراد مى شود.

8. از جمله عوارض ديگر اين قرص ها آسيب روانى شديد، تشنج، خونريزى داخلى، اغماء، خستگى مفرط، اختلال در حافظه و يادگيرى، بالا رفتن درصد تشنگى، كور شدن

اشتها و انرژى زايى مفرط تا حدى كه فرد را از تعادل خارج مى كند.

عوارض ديگر

1. از كار انداختن ترموستات بدن كه در نتيجه آن فرد دچار سرمازدگى شديد حتى مرگ مغزى مى شود.

2. اِدِم مغزى؛ در اثر گرماى زيادى كه با خوردن قرص در بدن فرد ايجاد مى شود، آب زيادى مى نوشد كه ممكن است به اِدِم مغزى دچار شود.

3. اختلال در رسانه هاى عصبى مغز و ايجاد توهم.

4. آسيب مغزى؛ زيرا جريان خون دچار اختلال شده و ممكن است، سبب سكته در فرد شود.

5. آسيب هاى كبدى و كليوى؛ اين قرص ها گاهى در بدن ايجاد حساسيت نموده و موجب آسيب به كليه و كبد مى شود و گاهى كار به دياليز هم مى كشد.

6. گاهى عده اى اين قرص ها را همراه با الكل و حشيش مصرف مى كنند كه سبب خطرات زيادى بوده و به چشم آسيب جدى وارد مى كند.(4)

اينترنت و اعتياد

اشاره

خط سير تمدن غربى كه براساس سود و تجارت آزاد و سلطه بر همه شؤون زندگى انسان طرح ريزى شده است، اكنون با محصولات خود در همه حوزه هاى زندگى انسان وارد شده و سيطره آن، چنان گسترده شده كه در همه حريم هاى خصوصى افراد نيز وارد مى شود.

اينترنت، فرزند كامپيوتر نيز چنين است و با همه ظاهر زيبا و درخشنده، همچون مار خوش خط و خالى سم خويش را به همه ى سلول هاى بدن جامعه مى ريزد و همه محو يك ويژگى به ظاهر مفيد آن - اطلاع رسانى گسترده - شده ايم. اما در يك نگاه دقيق تر و به اعترافات كارشناسان و منتقدين غربى مى توان ضايعات رايانه و اينترنت را چنين فهرست نمود:

1. اعتياد شديد

ولاديمير پوتين رهبر روسيه به زياده روى دخترش در چت كردن و وبگردى ها اعتراف كرد و گفت او خيلى از وقتش را چنين تلف مى نمايد.

در جرايد نوشتند كه يك خانواده چنان معتاد شده اند كه فرصت كار و خواب را از آنان گرفته است، اعتياد اينترنتى در بيشتر موارد مربوط به سايت هاى سكس مى باشد.

قاضى دادگاهى در لهستان يك مادر و سه فرزندش را به علت اعتياد شديد به اينترنت به بسترى شدن در بيمارستان محكوم كرد، اين مادر و فرزندان در اثر اعتياد شديد به اينترنت توانايى تميز بين واقعيت و خيال را از دست داده اند.(5)

2. تنبل ساز

چنان كه ديده مى شود،بسيارى از دانشجويان براى تهيه تحقيق،يكسره به سراغ اينترنت و سايتى مشخص مى روند و كپى بردارى مى كنند.

3. قطع رابطه انسان با كتاب

4. ترويج شديد سكس و خشونت

5. تحيّر زا

زيرا با بمباران اطلاعات ضد و نقيض، انسان را دچار سرگردانى مى كند.

6. آموزش و گسترش دروغ و فريب

چنان كه، زنى دوازده ميليون سرمايه خود را به شوهر دروغين اينترنتى باخت، در اينترنت كاربرهاى مرد، خود را زن يا زنان، خود را مرد معرفى مى كنند.

7. ابزار سلطه سرمايه دارى و مصرف زدگى هرچه تمام تر

آقاى «مارك لاسر» يكى از رهايى يافتگان از چنگال اعتياد به سكس، معتقد است: اينترنت به واسطه داشتن سه ويژگى مهم، مهم ترين منبع اشاعه هر بزهكارى است:

الف) قابليت آسان دسترسى كاربران به آن؛

ب) استطاعت داشتن همگان در پرداخت بهاى آن؛

ج) ناشناس ماندن مصرف كنندگان.

در سال 1998 دكتر «الكوپر» از طريق مطالعه صدها كاربر متصل به طور همزمان پى برد 15% از آنان به يكى از پنج سايت اينترنتى در زمينه سكس متصل بودند.

همين مطالعه در سال 1999 به 31% رسيد.

تازه ترين مطالعه در اين زمينه كه زير نظر مؤسسه بازپرورى معتادان به سكس لوس آنجلس صورت گرفته، حاكى از آن است كه هر هفته 25 ميليون آمريكايى به سايت هاى اينترنتى سكس متصل مى شوند.

اصولاً 60% از بازديد كنندگان هر گونه سايت اينترنتى به دنبال مطالب مربوط به سكس هستند تا سال 2001، 95 ميليون آمريكايى به اينترنت دسترسى داشته اند.(6)

آقاى «كاليفورد استول» مى گويد: كامپيوتر به صورت نسنجيده و بدون بررسى وارد شبكه آموزش ما شده است، داشتن يك اتاق پر از رايانه و تغذيه با خطوط بسيار اينترنت چيزى بيشتر از يك مدرسه بى روح را ثابت نخواهد كرد.

استفاده از اين نوع وسائل(نوار ويدئوئى، تلويزيون، كامپيوترها):

بى رغبتى در خواندن؛

فرو نشاندن حسّ مطالعه و تحقيق به خاطر پاسخ سريع؛

تضعيف در كسب مهارت هاى اجتماعى؛

تبديل كردن حسّ يادگيرى به يك مسأله ساده تفريحى؛

بى ارزش نمودن آموزش را به دنبال داشته و محصول آن آموزش بدون تلاش مى باشد.

پس كامپيوتر در مدارس مشكلى را حل نكرده، بلكه به جاى تشويق

به خواندن و نوشتن، با ارائه يك كپى از دروس، آموزش در مدرسه را بى اهميت جلوه مى دهد.

از ديگر آثار مخرّب كامپيوتر؛ براى اين نسلِ «دات كام» اين است كه به دسترسى ACCESS دچار است، عمده ى وقت خود را در اتاق هاى كامپيوتر و گفتگوهاى مخابراتى به هدر مى دهند.

روانشناسان به آن، عنوان شخصيت چند بُعدى مى دهند، نقابى كه دربرگيرنده ى پاره پاره هاى هوشيارى كوتاهى مدتى است.

مواد مخدر جديد، مصيبت خانمان برانداز جوانان!(7)

1.

جسدش در گوشه اى از غسالخانه افتاده است و غسال ها سعى مى كنند تا حد امكان از آن دورى كنند.

مى گويند: ما اين جسد را غسل نمى دهيم، پوستش ضعيف است، نمى توانيم جا به جايش كنيم. بدنش متلاشى مى شود. تنها بارى كه براى درمان به يك مركز ترك اعتياد در شمال شهر رفته بود، در فرم ثبت نام نوشت: اصلاً فكر نمى كردم اين قرص ها چنين سرانجامى داشته باشند. به من گفتند مخدر نيست. اعتيادآور نيست، نشاط آور است، خستگى بر است، آرامش بخش است.

حالا جسد مچاله شده او كه نتوانست در مقابل كراك مقاومت كند، در گوشه اى از غسالخانه افتاده است.

2.

تعداد قابل توجهى از جوانان با آرزوى يك «پرواز شادمانه» به سراغ قرص ها و موادى مى روند كه طى چند سال اخير به جمع هاى جوانان وارد شده است و هر روز هم در شكل و شمايلى جديد ظاهر مى شوند.

طبق آخرين اخبار، شانزده هزار سايت اينترنتى براى تبليغ اين قرص ها و موادى كه نزد آسيب شناسان اجتماعى و دستگاه قضايى به عنوان «مواد مخدر صنعتى» شناخته مى شوند، راه اندازى شده است. همه اين سايت ها با استفاده از جذابيت هاى گرافيكى و برنامه نويسى هاى اينترنتى، اين گونه تبليغ مى كنند كه مصرف اين مواد خطرى ندارد و باعث آرامش و افزايش ادراكات مصرف كننده مى شود، اما واقعيت امر كاملاً خلاف آن است و نشان مى دهد كه حتى با يك بار تجربه، مغز و دستگاه عصبى مصرف كننده دچار آسيب هاى بسيار جدى خواهد شد.

3.

مطالعات از تغيير الگوى مصرف مواد مخدر از شيوه سنتى به مواد جديدى همچون قرص هاى اكستازى و شيشه و كراك خبر مى دهند. اين تغيير الگو در سطح جهانى پديد آمده است و محدود به ايران نيست. البته هنوز مصرف مواد مخدر جديد(صنعتى) در بين معتادان شهرهاى كوچك ايران عموميت پيدا نكرده است و مشتريان اين قبيل محصولات مرگ آور جديد بيشتر در شهرهاى بزرگ هستند. ناگفته نماند كه همين ميزان مصرف نيز تاكنون دامن بسيارى از جوانان را گرفته است. بنا به اظهار نظر يكى از مسؤولان دفتر پيشگيرى از اعتياد سازمان بهزيستى، 60% مصرف كنندگان مواد مخدر صنعتى زير نوزده سال سن دارند.

عليرغم اين كه مصرف مخدرهاى جديد تا حدود زيادى در شهرهاى بزرگ متمركز شده است اما ميزان مصرف در همين شهرها تا حد غيرقابل باورى در حال

افزايش است. به گونه اى كه تنها قاچاق قرص هاى اكستازى طى سال هاى 90 تا 98 ميلادى چهار برابر شده است. همچنين بر اساس برآورد به عمل آمده پنجاه درصد معتادان، به كراك اعتياد دارند.

جالب اين جاست كه مسير ترانزيت مواد مخدر صنعتى برعكس مسير ترانزيت مواد مخدر سنتى، از غرب به شرق است.

4.

تمام محققان معتقدند بسترهاى متفاوت اجتماعى، سياسى و اقتصادى، همواره شرايطى را بر هر نسل تحميل مى كند كه آستانه مقاومت آن نسل را در مقابل بحران ها و فشارهاى روزمره آن جامعه تعيين مى كند. متأسفانه به نظر مى رسد مسايل اقتصادى و اجتماعى جامعه امروز ايران، آستانه تحمل نسل جوان را تا حد زيادى پايين آورده است و اين نسل براى رهايى از فشار تنگاتنگ و شديد اجتماعى و اقتصادى، به سراغ مخدرهايى مى روند كه فشار را براى لحظات كوتاهى با لذت عوض كنند، لذتى كه خيلى زود جاى خود را با فشار مضاعف عوض مى كند.

همچنين «كنجكاوى زياد جوانان» و نيز «ادعاى همگرايى با روند تحولات اجتماعى» و «هويت يابى» و «فرار از مشكلات و مسؤوليت ها» از ساير عوامل روى آوردن جوانان به مواد مخدر به خصوص مخدرهاى جديد است.

5.

كراك در سال 1985 از تركيب كوكائين با سديم هيدروكلرايد و چند ماده آزمايشگاهى غيرمجاز توليد شد و رفته رفته وارد چرخه قاچاق گرديد. اين ماده، بسيار گران قيمت است و هر كسى قدرت خريد كراك را ندارد. اين ماده به وسيله پيپ هاى شيشه اى تدخين، و دود آن استنشاق مى شود و در عرض چند دقيقه به مغز حمله كرده و نشئگى ايجاد مى كند و تأثيرات ناپايدارى از خود بُروز مى دهد.

به خاطر گران قيمت بودن اين ماده، استفاده از آن در كشورهاى شرقى محدود است. آنچه هم اكنون تحت عنوان كراك در بازار و ميادين ايران به فروش مى رسد كراك واقعى نيست. اين ماده نوعى هروئين فشرده شده است با خلوص حدود شصت تا نود درصد.

6.

از چند سال قبل هروئين در ميان مردم به عنوان ماده مخدر خطرناك و خانمانسوز جا افتاد. از آن زمان به بعد ميل به مصرف هروئين در افراد كم شد. در اين شرايط قاچاقچيان مواد مخدر كه با كاهش شديد سود مواجه شده بودند، با استفاده از ناآگاهى مصرف كنندگان تركيب جديدى از هروئين را به اسم كراك روانه بازار كردند. محققان با آزمايش بر روى حدود سى نمونه از كراك هاى مصرفى با قيمت هر گرم بيست تا پنجاه هزار تومان، متوجه شدند اين مواد كراك واقعى نيست، بلكه هروئين است. در حالى كه كراك واقعى، قيمتى چندين برابر اين رقم را دارد و نام صحيحش هم كرك مى باشد.

قيمت هر گرم كرك حدود 120 تا 150 هزار تومان و قيمت هر كيلو از آن حدود 150 ميليون تومان است.

7.

شخصى كه كرك مصرف مى كند به سرعت در حالات و شرايط مختلف روانى در حركت مى باشد كه با خوشى و رضايت فراوان و احساس برانگيختگى و هيجان همراه است، سپس با كم شدن اثر اين ماده، دلتنگى و افسردگى و متعاقب آن زود رنجى، بى خوابى و پارُانويا بر شخص غلبه مى كند. كسانى كه مصرف كرك بسيار زيادى دارند در اثر ابتلا به پارانويا و افسردگى ناشى از مصرف دائم كراك، دست به خودكشى يا جنايت مى زنند.

ابتدايى ترين تأثيرات جسمانى كرك، گلو درد مزمن، گرفتگى صدا و تنگى نفس است كه به برونشيت (ورم نايژه) و نفخ ريه منجر مى شود. چشم ها درشت شده و شخص هنگام تمركز براى ديدن هر چيز، هاله هايى نورانى در اطراف آن مشاهده مى كند. ضربان قلب تا حد 50% افزايش مى يابد و رگ ها به سرعت

منقبض شده موجب بالا رفتن فشار خون مى شوند كه مى تواند به حمله ى قلبى، تشنج و سكته منجر شود. كرك به دليل از بين بردن ميل به غذا خوردن و ايجاد بى خوابى، موجب كاهش وزن شديد و سوء تغذيه مى شود. اثرات تخريبى مصرف موادى همچون شيشه، كريستال و كرك بين 110 تا 140 برابر ترياك و هروئين بر روى مغز و اعصاب مى باشد.

مصرف مداوم اين ماده مخدر در كوتاه مدت (يكسال) اثرات مخرب جبران ناپذيرى در بدن فرد مصرف كننده اعم از عفونت اجزاى داخلى بدن، پوسيدگى دندان ها، سرطان حنجره و ريه، نابودى ريه و كبد ايجاد مى كند به طور كلى تمام اجزايى كه در تماس مستقيم با كرك هستند، ذره ذره نابود شده و مى پوسند و در برخى موارد طبق گزارش هاى موجود، در افراد معتاد به كرك، ميزان عفونت بدن به قدرى است كه اجزاى بدن از هم جدا مى شوند و گوشت زير پوست دچار عفونت شده و به اصطلاح كرم مى گذارد.

مصرف چهار روز كرك باعث مى شود كه اثرات آن به مدت هفت سال در فرد باقى بماند و موجب اختلالات حركتى،افزايش هذيان گويى و تضعيف حس بينايى و لامسه مى شود.

كرك با هفتاد درصد تخريب و اعتياد جسمى، سومين ماده مخدر پرمصرف و دومين مخدر مرگ آور در كشور است.

8.

براساس آخرين آمار اعلام شده ميانگين سن اعتياد در حال كاهش است و در حال حاضر بسيارى از دانش آموزان دبيرستانى با مواد مخدر صنعتى مانند: كرك و شيشه آشنا هستند. كرك، اين ماده نوظهور به دليل مصرف تميز و ساده و مخصوصاً وجه مدرن و «با كلاس»، مورد توجه نسل جوان است. مصرف ترياك با دود و

بو همراه بود، اما كرك ردّى از خود به جا نمى گذارد و به همين دليل مناسب مصرف پنهانى است. حتى مى توان اين ماده را در حضور ديگران و بدون اين كه آنها متوجه شوند مصرف كرد.

در اين شرايط كه همه مسئولان از گرايش دانش آموزان و دانشجويان به مواد مخدر جديد اظهار نگرانى مى كنند، گزارش ها حكايت از اين مى كند كه طرح هاى پيشگيرانه نهادهاى مسئول به دليل عدم تخصيص بودجه متوقف مانده است.

طبق شنيده ها، از كل بودجه حدود دو هزار ميليارد ريالى برنامه پيش گيرى از سيگار و مواد دخانى كه مجلس شوراى اسلامى مصوب كرده بود، شصت درصد آن به وزارت بهداشت و چهل درصد به تربيت بدنى اختصاص يافته است و سهمى براى آموزش و پرورش و وزارت علوم در نظر گرفته نشده، اين در حالى است كه جامعه جوان ما در معرض تهديد جدى مواد مخدر جديد قرار دارد و لازم است كه نهادهاى مسئول، نسبت به آگاه سازى و مقاوم سازى جوانان در مقابل اين تهديدها اقدام كنند.

بازگشت از اعماق، آنجا كه تنها سياهى است(8)

روزى كه مادر و ناپدرى ام توانستند به آرزوى قديمى خود برسند و رستورانى بخرند، در خانه ما روز بزرگى بود. همه ما شاد بوديم و فكر مى كرديم اين حرفه جديد خانوادگى، آينده مان را تغيير مى دهد و بعد از اين، مى توانيم به تمام آروزهايمان برسيم: تأمين هزينه تحصيل در دانشگاه، برخوردارى از رفاه و خيلى چيزهاى ديگر. اما در عمل رنج و بدبختى انتظار من و خانواده ام را مى كشيد.

البته مشكل از رستوران نبود، اين ما بوديم كه نمى دانستيم در موقعيت جديد چگونه بايد رفتار كنيم.

رستوران تقريباً تمام وقت والدينم را مى گرفت و آنها هيچ وقت خانه نبودند.

در عوض، مقدار زيادى پول در اختيارم مى گذاشتند تا هر كارى را كه دوست دارم انجام دهم. من كه روزهاى پانزده سالگى را مى گذراندم به شدت شيفته خوانندگان راك و هنرپيشه هاى هاليوود شده بودم از تقليد رفتارشان لذت مى بردم. آنها بت هاى رؤياى من بودند و سبك زندگى بى بند و بارشان الگوى من!

عدم نظارت خانوادگى باعث شد، به زودى پايم به مهمانى هايى كه در آن مواد مخدر و الكل مصرف مى شد باز شود. من آنقدر نسبت به مواد مخدر و تأثير آن كنجكاو بودم كه بدون ترس و تأمل، به راحتى پيشنهاد دوستانم را براى مصرف پذيرفتم. از آن به بعد، پول تو جيبى ام صرف خريد مواد مى شد و من هر بار به خودم مى گفتم: «اين بار دفعه آخر است». دفعه اخرى كه هرگز پيش نيامد. در عوض، بى آنكه متوجه باشم معتاد شدم و اعتياد بر وضع درسى و رفتارم اثر گذاشت. وقتى به هفده سالگى رسيدم دختر سركش، ياغى و معتادى بودم كه هيچ كس نمى توانست جلو دارم شود.

فقط دوست داشتم ول بگردم و مواد مصرف كنم تا در بى خبرى فرو روم!

با اين حال، هيچ وقت حالى را كه دنبالش بودم، به دست نمى آوردم. كار به جايى كشيد كه ديدم انرژى هيچ كارى را ندارم. گاهى تا هفته ها از رختخواب بيرون نمى آمدم و با آنكه به سختى تلاش مى كردم تا هوشيار باشم، بدنم يارى نمى كرد. مغزم از كار افتاده بود. از خودم بدم مى آمد. از آن همه آرزو و برنامه فقط يك موجود بى مصرف باقى مانده بود يك بار تصميم گرفتم ترك كنم.

شغلى در يك پمپ بنزين پيدا كردم تا از نظر مالى مستقل

شوم. ولى بعد از يك ماه، دوباره به طرف مواد برگشتم و كارم را از دست دادم.

در اين ميان با «جان» آشنا شدم، او كه توزيع كننده مواد بود به من پيشنهاد ازدواج داد و من بدون رضايت و اطلاع خانواده ام عروسى كردم. از آن به بعد، به راحتى مواد در اختيارم بود و آن قدر در مصرف افراط مى كردم كه در يك قدمى مرگ قرار داشتم. نه به خودم فكر مى كردم و نه به جنينى كه در بدنم در حال رشد بود و بيش از هر چيز به زندگى سالم والدينش احتياج داشت.

در دوران باردارى همراه شوهرم در مكان هايى كه او مى توانست به راحتى مواد توزيع كند، زندگى مى كرديم. در جنگل ها، حتى زير حفره هاى خالى تنه درختان.

پسرم را در چنين شرايطى به دنيا آوردم، وقتى حتى سقفى بالاى سرمان نداشتيم.

بعد از تولد «ايسايا» دوباره سعى كردم تا به زندگى عادى برگردم، ولى خيلى زود فهميدم كه به همين راحتى نمى شود از شر اعتياد رها شد. به سختى آپارتمان كوچكى براى خودمان دست و پا كرديم و من نهايت تلاشم را به كار مى بردم تا مادر خوبى باشم؛ ولى مگر يك مادر معتاد مى تواند فرزندش را تربيت كند؟

خانه ام هميشه به هم ريخته و آشفته بود تمام وسايل روى زمين پخش بودند. ظرف هاى كثيف، لباس هاى نشسته، آشغال ها و... همه جا به چشم مى خوردند. خانه ما بيشتر، به يك طويله شباهت داشت تا خانه!

اعتيادم به سطح بدى رسيده بود. هرگز نمى خوابيدم و از غذا خوردن بيزار شده بودم وزنم كه پيش از اعتياد، 60 كيلو بود به 30 كيلو رسيده بود. يك بار به دليل عفونت كليه

در بيمارستان بسترى شدم و خلاصه پسر نازنينم در ميان اين آشفتگى، فلاكت و نكبت زندگى مى كرد و ذرّه اى محبت از من يا پدرش نمى ديد. از صميم قلب دوستش داشتم و بهترين ها را برايش مى خواستم ولى با وجود مواد لعنتى نمى توانستم برايش مادرى كنم. تمام روز عصبانى بودم، دعوا مى كردم، داد مى زدم و نااميدانه به زندگى ادامه مى دادم. تراژدى زندگى من وقتى كامل شد كه فهميدم همسرم با يكى از دوستانم رابطه دارد.

آن چنان افسرده شدم كه تصميم به خودكشى گرفتم، ولى هنوز ذرّه اى از عاطفه مادرى در وجودم باقى مانده بود و مى توانستم درك كنم كه اين تصميم آينده ايسايا را از بين خواهد برد. من به خاطر فرزندم مى بايست مقاومت مى كردم. اگر وضع به همين نحو ادامه مى يافت، پسرم را از من مى گرفتند. من زنان زيادى را مى شناختم كه با مصرف مواد مخدر شيميايى، سر از تيمارستان در آورده بودند و دير يا زود ممكن بود كه من هم به آنها بپيوندم. ولى اصلاً نمى توانستم جدايى از فرزندم را تحمل كنم، همين باور باعث شد كه تغيير اساسى در زندگى ام به وجود آورم. بعد از چند بار تلاش، برايم مثل روز روشن شد كه همسرم قصد تغيير ندارد و ماندن در كنار او به معنى ادامه اعتياد و تباهى و مرگ براى من است. به همين دليل از او جدا شدم. به خانه مادرم برگشتم و خواستم كمكم كند. به مركز بازپرورى مراجعه كردم و با جدّيّت در تمام جلسات درمانى حضور يافتم. گاهى در پنج جلسه درمانى در يك روز شركت مى كردم.

هم چنين با مهارت هاى اوليه زندگى آشنا شدم، نُه ماه تمام

در مركز توان بخشى ماندم و تربيت فرزند، پس انداز پول و اقتصاد خانواده را ياد گرفتم. مى خواستم خودكفا شوم و دوباره روى پاهاى خودم بايستم، از هدفى كه:

داشتم لذت مى بردم و با اين كه در آغاز، از انجام هر كارى مى ترسيدم ولى خود را موظف به انجام آن كردم و شناس زندگى جديد و سالم را به دست آوردم.

حالا به لطف خدا مجدداً مشغول به تحصيل شده ام و كارى نيمه وقت دارم. مددكار اجتماعى ام را هفته اى يك بار مى بينم و با او اهداف جديدم را بررسى مى كنم، خوشبختانه توانسته ام به خيلى از هدف هايم برسم و به تنهايى از پسرم نگهدارى كنم.

بالأخره صاحب سرپناهى امن شده ايم و فرزندم براى اولين بار در طول زندگى اش، اتاقى دارد. زمانى كه به كارهاى خانه و هزينه ها رسيدگى مى كنم احساس خوبى دارم چون مى بينم زنى مسئول و مادرى متعهد هستم.

مى خواهم مدرسه را به پايان برسانم و بدون كمك مالى يا معنوى ديگران، پسرم را بزرگ كنم و از او مردى مستقل، سالم و توانا بسازم. مى دانم كه زن خوشبختى هستم كه شانس دومى را به دست آورده ام، امثال من به ندرت به چنين شانسى دست مى يابند.

هر زمان به پسرم نگاه مى كنم، دلم مملو از غرور مى شود. مى دانم كه به خاطر او دست به هر كارى خواهم زد و هميشه حمايتش خواهم كرد. اين چيزى است كه در زمان اعتياد، هرگز نمى توانستم به او هديه كنم.

دوست دارم براى تمام افرادى كه مثل من در گرداب اعتياد غوطه ور هستند بگويم هر چند در ابتداى مصرف مواد احساس از خود بى خودى و لذت تمام نشدنى به آدم دست مى دهد ولى در پايان

راه، فقط پوچى و بدبختى است و اين شما هستيد كه پايان راه زندگى خود را انتخاب مى كنيد.

همچنين مى خواهم به خانواده هايى كه فرزند يا همسر معتادى دارند اميد بدهم:

مهم اين است كه به آنها اميد رهايى از منجلاب اعتياد را بدهيد و هرگز مأيوس نشويد؛

معجزه ها هر روز و هر لحظه در زندگى ما اتفاق مى افتند.

پي نوشت ها

1) غررالحكم، آمدى، حرف 4، شماره 7478.

2) اميرالمؤمنين على عليه السلام.

3) ميزان الحكمه، سخنان امام رضاعليه السلام، ج 3، شماره 6641.

4) ايمنى در زندگى، اصغر جدايى، صص 133 - 130.

5) همه جرايد آذر ماه 1384.

6) منبع: http: g alemet.GALeopop.com

7) هفته نامه يا لثارات، سال چهاردهم، شماره 448، ص 5 (چهارشنبه 16 آبان 1386).

8) مجله راه زندگى، شماره 348.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109