عنوان و نام پدیدآور : انتظار: بهار و باران واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران
مشخصات نشر : قم مسجد مقدس صاحب الزمان (جمکران 1418ق 1376.
مشخصات ظاهری : 120 ص 9 × 19س م.
فروست : آشنایی با امام زمان علیه السلام 12.
شابک : 1800ریال ؛ 3000ریال چاپ دوم 964-6705-60-X ؛ 3000 ریال چاپ سوم) ؛ 3000 ریال (چاپ پنجم) ؛ 6000ریال (چاپ ششم)
یادداشت : چاپ دوم: زمستان 1379.
یادداشت : چاپ سوم پاییز 1380.
یادداشت : چاپ پنجم 1382.
یادداشت : چاپ ششم: زمستان 1385.
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم 255ق -
موضوع : مهدویت-- انتظار
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم) . واحد تحقیقات
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم)
رده بندی کنگره : BP224 /الف 8 1376
رده بندی دیویی : 297/462
شماره کتابشناسی ملی : م 77-4279
ص: 1
انتظار: بهار و باران
واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران
ص: 2
ص: 3
عنوان و نام پدیدآور : انتظار: بهار و باران واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران
مشخصات نشر : قم مسجد مقدس صاحب الزمان (جمکران 1418ق 1376.
مشخصات ظاهری : 120 ص 9 × 19س م.
فروست : آشنایی با امام زمان علیه السلام 12.
شابک : 1800ریال ؛ 3000ریال چاپ دوم 964-6705-60-X ؛ 3000 ریال چاپ سوم) ؛ 3000 ریال (چاپ پنجم) ؛ 6000ریال (چاپ ششم)
یادداشت : چاپ دوم: زمستان 1379.
یادداشت : چاپ سوم پاییز 1380.
یادداشت : چاپ پنجم 1382.
یادداشت : چاپ ششم: زمستان 1385.
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم 255ق -
موضوع : مهدویت-- انتظار
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم) . واحد تحقیقات
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم)
رده بندی کنگره : BP224 /الف 8 1376
رده بندی دیویی : 297/462
شماره کتابشناسی ملی : م 77-4279
ص: 4
تصویر
ص: 5
تصویر
ص: 6
« یا صاحب الزّمان ادرکنا »
مبحث انتظار، سابقه ای به قدمت تاریخ آفرینش انسان دارد.
از آن زمان که فرشتگان الهی به امر خدا در برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند،(1) بحث انتظار قائم موعودی از سلاله پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبداللّه صلی الله علیه وآله وسلم مورد تأمّل قرار گرفت.(2)
از آن زمان که حضرت نوح علیه السلام پس از نهصد سال اقامت در میان قوم و فراخواندن آنان به دین خدا، ناامید گشت و برای نابودی کافران دعا
ص: 7
نمود،(1) چشم انتظاری او آغاز گشت.
او اگر چه تا آمدن طوفان و نابود شدن کافران زمان خودش بیش از پنجاه سال انتظار نکشید،(2) امّا انتظار چند هزار ساله او، برای غلبه کامل دین خدا و ریشه کن گشتن همگانی کافران تا زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام، ادامه خواهد یافت.
از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام پایه های کعبه را بالا برد و دعا کرد تا خداوند سر زمین مکّه را جایگاه امنیّت و ایمان قرار دهد،(3) انتظارِ روزی در دلش جاگرفته بود که فرزندی از نسل او و از سلاله آخرین پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم در همین دیار و در کنار همین خانه، تکیه بر همین پایه ها خواهد داد و ندای توحید را به گوش همه جهانیان باز خواهد خواند.(4)
ص: 8
از آن زمان که حضرت لوط علیه السلام در برابر فاسدان هوس پرستی که عزّت و احترام میهمانان عرشی و خاندان با ارزش او را مورد تهدید قرار داده بودند، آرزوی داشتن قوّت و تکیه گاهی استوار کرد، اندیشه انتظار قائم در روح و جانش جاری بود.
لوط گفت:
«کاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تکیه گاهی استوار پناه می جستم.»(1)
امام صادق علیه السلام فرمود:
«حضرت لوط این سخن را نگفت مگر به عنوان تمنّای دسترسی به قدرت قائم ماعلیه السلام ، و آن تکیه گاه استوار چیزی نبود جز استواری و توانایی یاران او! زیرا هر یک از آنان دارای قدرت چهل مرد و قلبش قوی تر از قطعه های فولاد است. آنان اگر بر کوههای
ص: 9
آهنین گذرند، آن را از بیخ و بن بر آورند. و شمشیرهایشان در غلاف نیارامد، مگر اینکه خدای تعالی راضی شود.»(1)
از آن زمان که حضرت موسی علیه السلام مردم را به مبارزه با فرعون فرا خواند و آنان را به یاری طلبیدن از خدا و شکیبایی تشویق کرد، بارقه انتظار حضرت مهدی علیه السلام در جانش می درخشید، و در آرزوی حاکمیت مطلق او بود که بشارت داد:
«همانا زمین از آن خداست و آن را به هر یک از بندگانش که بخواهد به ارث خواهد رساند، و فرجام نیکو برای تقوی پیشگان است.»(2)
ص: 10
از آن زمان که حضرت عیسی علیه السلام با دلی سرشار از مهربانی و با جانی سوخته از عشق، مردم را به همدلی و همداستانی دعوت کرد و آیه های محبّت را در گوش جان آنان زمزمه کرد، تذکّر به انتظار را جزو آیین خویش قرار داد(1) و زمانی که در برابر ناسپاسی و عداوت و ایمان ستیزی مردمی که به کشتن او برخاسته بودند به جوار قدس آسمانیان بالا رفت، انتظار تاریخی خود را برای فرود آمدن در کنار کعبه و نمازگزاردنِ به امامت مهدی علیه السلام و یاری کردن او را آغاز کرد.(2)
ص: 11
پس از آن نیز، از زمان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم تا آخرین لحظات عمر امام حسن عسکری علیه السلام هرگز امر انتظار فرج، مورد غفلت واقع نگشت و جلوه های گوناگون انتظار در ضمن صدها روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و دهها روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام و هر یک از امامان معصوم علیهم السلام، تجلّی یافت و در همه قرون گذشته نیز همین نور انتظار بود، که سینه به سینه از نسلی تا نسل دیگر، همواره آفاق جان و دل منتظران را در طی همه بحرانها و فتنه ها روشن داشته است.
و اینک دوران ما، به عنوان حسّاس ترین بخش از دوران غیبتِ آخرین حجّت الهی، حضرت مهدی علیه السلام، تابناک ترین عصر انتظار به شمار می رود.
پر شکوه ترین و بی مانندترین قیام مردمی شیعه، به رهبری سرخیل شیفتگان و منتظران حضرت مهدی علیه السلام و با فداکاری و جانبازی و خونفشانی میلیونها انسان پاکباخته راه انتظار ، در این دوران به ثمر نشسته، تا در قالب جمهوری اسلامی ایران، اسوه و الگویی برای همه جهانیان
ص: 12
باشد و دنیا را به سمت انتظارِ حکومت جهانی امام زمان علیه السلام سوق دهد.
در آن روزگاران که در این مملکت؛
هر نوع آزادی تبلیغ می شد جز «آزادی اندیشه دینی»!
هر نوع سخنی آزاد بود جز سخن از «رهبری مذهبی»!
هر کالایی خریدار داشت جز «قرآن»!
هر حرکتی مجاز بود جز حرکت در راه «اسلام ناب»!
در آن روزگار که «اسلام» را تسلیم در برابر سلطه حاکم!
«قرآن» را کتابی متبرّک برای عروسی ها و عزاها!
«ولایت» را اقامه مراسمی سرگرم کننده در ولادت ها و شهادت های ائمه علیهم السلام !
و «انتظار» را سکوتی ذلیلانه و نشستنی عافیت طلبانه! می خواستند، امام راحل برخاست و مردم را با انگیزه «چشم انتظاریِ خورشید» به سمت روشنایی ها هدایت کرد و مردم شیعه
ص: 13
چشم انتظار که اینک «اسلام» را به عنوان «برنامه زندگی»،
«قرآن» را به عنوان «کتاب قانون»،
«ولایت» را به عنوان «رهبری مبتنی بر وحی»،
و «انتظار» را به عنوان «حرکتی پرشور و پر امید» به سمت هدفهای آسمانی پذیرفته بودند تحت رهبریهای امام، با ایمان به پیروزی قطعی و نافرجام نماندن قیام، علیه طاغوت و استکبار شوریدند و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، راه پرافتخار استقلال و رهایی و عزّت را به سایر ملّت های حرمان کشیده و در بند دنیا نشان دادند.
اینک نیز در پایان دومین دهه این انقلاب همه جانبه، «همان امّت» به رهبری فرزند برومند «همان امام» (قدس اللّه نفسه) برای آشناتر کردن سرگشتگان دنیای مادّیت با انتظار حقیقی و فتح آفاق تازه تری از آرمانهای موعود، با ایمانی راسخ و با عزمی استوار، همچنان نستوهانه و بی تردید در راهند.
ص: 14
واحد تحقیقات مسجد مقدّس جمکران، در آستانه سالگرد میلاد منجی عالم بشریّت حضرت مهدی علیه السلام، حاصل تلاشی مختصر در زمینه بازشناسی انتظار را خدمت همه شیفتگان و منتظران امام زمان علیه السلام تقدیم می دارد.
به این امید که این خدمت ناچیز، در آستان مقدّس آن امام بزرگوار مورد قبول و عنایت قرار گیرد و به دعای حضرتش، خداوند چشمان منتظران را به دیدن جمال نورانیش فروغ و روشنی بخشد.
«یا ایّها العزیز مسّنا و اهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الکیل و تصدّق علینا إنّ اللّه یجزی المتصدقین.»(1)
والسلام واحد تحقیقات
مسجد مقدّس جمکران - قم
15 شعبان 1418
ص: 15
ص: 16
انتظار: دیده به راه دوختن است،
لحظه شماری کردن برای دیدار کسی یا انجام واقعه ای است،
به امید کسی یا چیزی ماندن است،
چشم داشتن و توقّع کاری یا حادثه ای است،
نگران شخص عزیزی یا امر مهمّی بودن است.
انتظار: امیدواری، چشم به راهی، آمادگی، نگرانی، چشم داشت و درنگ است.(1)
امّا انتظار مهدی علیه السلام : همه این ها و فراتر از این هاست.
انتظار مهدی علیه السلام: ایمان به «غیب» اقرار به
ص: 17
ص: 18
«ولایت» و باورداشت حق حاکمیت «قرآن» است.
عصاره «یقین»، چکیده «تقوی» و خلاصه «عمل صالح» است.
عشق به «زیبایی ها»، التزام به «خوبی ها» و شوق به «کمالات» است.
«تلاش» برای «یافتن»، «مقاومت» برای «رسیدن» و «جهاد» برای «ساختن» است.
انتظار مهدی علیه السلام : روایت «اشتیاق»، حدیث «جستجو» و قصّه «وصل» است.
انتظار مهدی علیه السلام : اقتدای به او، بیعت با او، و سرسپاری به فرمان اوست. رمز پایداری، سرّ استقامت و راز جانبازی در راه اوست.
انتظار مهدی علیه السلام : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت» و «ضامن پیروزی» پیروان امامت است.
انتظار مهدی علیه السلام : سنگربانی «عقیده»، مرزبانی «اندیشه» و مبارزه در راه پاسداری از «فرهنگ اسلام و ولایت» است.
ص: 19
انتظار مهدی علیه السلام : انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن، انتظار تحقق وعده های خداوند است.
ص: 20
ص: 21
انتظار امام زمان علیه السلام از چنان عظمتی بر خوردار است که در برخی روایات، نه در ردیف فروع دین بلکه در شمار اصول و قواعد اساسی دین قرار گرفته است.
انتظار در کنار شهادت به توحید (شهادة أن لا اله اِلاّ اللَّه) و ایمان به پیامبر (و أنَّ محمّداً عبده و رسوله) و اعتراف به قرآن (تقرّ بماجاء من عنداللَّه) و اقرار به ولایت (والولایة لنا اهل البیت) چه مفهومی جز اصل اساسی بودن آن دارد؟
دین اسلام بدون «انتظار قائم علیه السلام» ناقص می ماند، چنانکه اگر «ولایت علی علیه السلام » نمی بود ناقص مانده بود. پس همچنانکه اعلام ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام باعث تکمیل دین و اتمام
ص: 22
نعمت الهی و رضایت خدا نسبت به اسلام بود، انتظار مهدی علیه السلام نیز موجب کمال دین و تمام نعمت و رضای خداوند است.
خداوند «دین بی ولایت» را نمی پذیرد چنانکه «ولایت بی انتظار» را نمی پذیرد و این خود به این معناست که خداوند «دین بی انتظار» را نمی پذیرد و همین است که امام صادق علیه السلام همه آن اصول را تحت این عنوان می فرماید که:
«اَلا اخبرکم بما لایقبل اللّه عزّوجلّ من العباد عملاً اِلاّ به».(1)
«آیا شما را خبر ندهم از آنچه که خداوند بدون آن هیچ عملی را از بندگانش نمی پذیرد؟»
و امام باقرعلیه السلام از مضمونی شبیه به آنچه ذکر شد عنوانی روشن تر و رساتر ذکر می فرماید:
«الدّین الّذی یقبل اللّه فیه العمل.»
«دینی که خداوند بر اساس آن عمل بندگانش را می پذیرد.»(2)
ص: 23
در این حدیث شریف که در غیبت نعمانی و امالی شیخ طوسی و اصول کافی با مختصر اختلافی نقل شده و با وجوه مختلفه آن در کتاب ارزشمند بحارالأنوار نیز آمده است، اصولی دیگر چون برائت از دشمنان اهلبیت و تسلیم بودن در برابر فرمان امامان علیهم السلام و پرهیزگاری و سخت کوشی در راه دین و ثبات و طمأنینه نیز ذکر شده است.
و از مجموع آن نکاتی چند در خور تأمّل است:
1 - انتظار یکی از پایه های اساسی دینِ مورد قبول خداوند را تشکیل می دهد.
2 - قرار گرفتن انتظار حضرت مهدی علیه السلام در کنار شهادت به توحید و نبوّت و ولایت، حاکی از شدّت اهمیّت و اعتبار آن در نزد خداوند است.
3 - خداوند بر اساس مجموعه اصول مذکور است که اعمال بندگانش را می پذیرد، بنابراین اگر نقصی از ناحیه هر یک از اصول پیش آید
ص: 24
مقتضی برای قبولی اعمال حاصل نخواهد گشت، و بر اساس همین نکته است که می توان گفت: «هیچ عملی را از بنده غیر منتظِر نمی پذیرند.»
4 - آمدن دو اصل پرهیزکاری و سخت کوشی (ورع و اجتهاد) هم ردیف با انتظار قائم علیه السلام علاوه بر تصریح به جدایی ناپذیر بودن «انتظار و ورع» و نیز «انتظار و اجتهاد»، به کامل نبودن دین بدون آن دو نیز، دلالت دارد؛ همچنانکه به عدم قبول انتظار بدون آن دو اشاره دارد.
5 - در پایان حدیث این عبارت آمده است:
«إنّ لنا دولةً یجیئ اللَّه بها اذا شاء.»
«ما را دولتی هست که هر زمان خدا بخواهد آن را پدیدار خواهد ساخت.»(1)
این عبارت را می توان «حکمت انتظار» دانست، یعنی از آنرو که دولت پایدار و جهانی اهلبیت علیهم السلام روزی به دست امام زمان علیه السلام و به
ص: 25
اراده خدا عملی خواهد گشت و در آن همه اهداف پیامبران علیهم السلام تعالیم قرآن و اهلبیت تحقق خواهد، یافت شایسته است که مسلمان موحّد چشم انتظار آن باشد و این انتظار از اصول اساسی دینش به شمار آید.
ص: 26
امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه های متعددی سخن از انحرافات و نابسامانی های پیش از ظهور پیامبر به میان می آورد و اوضاع اجتماعی دوران جاهلیت را به بیان های مختلفی متذکر می شود.
از آن جمله می فرماید:
«خداوند یکتا بنده و پیامبر خویش حضرت محمدصلی الله علیه وآله وسلم را هنگامی فرستاد که نشانه های هدایت به کهنگی گرائیده و جاده های دین محو و نابود شده بود. او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود و آنها را به سوی کمال هدایت کرد و به میانه روی و عدالت فرمان داد.»(1)
ص: 27
«خداوند در زمانی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را مبعوث ساخت که نه نشانه ای از دین برپا، و نه چراغ هدایتی روشن، و نه طریق حقّی آشکار بود!»(1)
«هنگامی او را به رسالت برگزید که با زمان پیامبران پیشین فاصله زیادی ایجاد شده بود، جهانیان از انجام عمل نیک دوری گزیده و منحرف گشته، و ملتها به جهالت و گمراهی گراییده بودند.»(2)
«وی را در آن هنگام که ملت های جهان به خواب طولانی فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود، برای هدایت انسانها فرستاد.»(3)
«آن زمان که فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. کارهای خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه می کشید، دنیا
ص: 28
بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره زندگی خبری نبود، آب حیات انسانی به اعماق زمین فرو رفته، مناره های هدایت مندرس گشته و پرچمهای هلاکت و بدبختی آشکار شده بود، دنیا با چهره ای زشت به اهلش می نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه می کرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر حکومت می کرد.»(1)
«ناگهان طلوع کننده ای طالع گشت، درخشنده ای درخشید، آشکار شونده ای آشکار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل کرد و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون ساخت.
ص: 29
و ما همانند کسانی که در خشکسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم.»(1)
به راستی در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزی جز «امید طلوع سپیده» می تواند حق باوران را به استقامت وا دارد؟
چه چیزی جز «انتظار درخشش خورشید» می تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگهدارد؟
به راستی در آن «پاییز زندگی»، چه چیزی جز چشم به راه بهارِ ماندن، می تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوی ثمر دادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاک، زنده بدارد؟
چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حکمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشکسال! خصوصاً برای کسانی که در آخرالزمان زندگی می کنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه
ص: 30
کرده اند، چنانکه ظهور صاحب الزمان علیه السلام را با بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم همانند دانسته اند.
پس اگر خشکسالی تکرار شود چه چاره ای هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشکسالی» عاطفه ها، در «قحطی» محبت و مهربانی، در «تنگدستی» آسمان ایمان و «بی نوایی» زمین عمل، در «عطش» دشت های احساس و «بی آبی» چاههای وجدان، در «سوزش» کامهای تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگی» جگرهای سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید کرد، جز «انتظار باران» کشیدن؟!
خوشا روزی که ناگهان طلوع کننده ای طالع گردد، درخشنده ای بدرخشد، آشکار شونده ای آشکار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.
خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل کند و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون سازد و ما همانند کسانی که در خشکسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونی ها بوده باشیم.
ص: 31
راستی آیا می شود وقتی قحطسالی به پایان می رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز می شود ما از گروه منتظران باشیم؟!
آیا می شود وقتی حضرت مهدی علیه السلام می آید، با جانی سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!
ص: 32
در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:
«کسی که در انتظار اقامه نماز به سر برد در طی زمان انتظارش، در حال نماز محسوب می شود».(1)
و به همین مقدار اکتفا ننمود بلکه در جای دیگر فرمود:
«کسی که منتظر وقت نماز بماند بعد از ادای نمازش در زمره زیارت کنندگان خدای عزوجل به شمار می آید.»(2)
اقامه نماز اگر چه ستون دین است، امّا همه دین نیست. نماز با همه اهمیّتی که دارد تنها
ص: 33
بخشی از تعالیم انسان ساز اسلام و تنها یکی از راه های اصلی، قرب به خداوند است. نماز در کنار روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و سایر احکام نورانی قرآن، تنها یکی از فروع دین به شمار می رود و اهمیّتش هرگز بالاتر از اصول دین نیست.
حال اگر قرار باشد به فرموده مولای متقیان، که کلامش برگرفته از کلام پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و ریشه دار در سخن خدای عزّوجلّ است، ارزش انتظار یک مؤمن برای برگزار شدن نماز جماعت و یا حتی رسیدن وقت، برای ادای نمازِ خودش در حدّی باشد که نفس زدنهایش را قرائت و ذکر نماز، و نشستنش را قیام و رکوع و سجود نماز بشمارند و او را در حال انجام نماز محسوب دارند، باید دید منتظران قیام دینِ مجسّد و عدالت موعود، حضرت مهدی علیه السلام را در چه مقام و منزلتی می بینند؟
باید دید آنها که منتظر اقامه تمامیّت دین و پیاده شدن همه تعالیم حیاتبخش اسلام هستند
ص: 34
در نزد خدا و امینان او چه جایگاهی دارند؟
راستی اگر قرار باشد کسی که در انتظار داخل شدن وقت نماز بسر برده و شوق «ایستادن در برابر معبود» او را چشم به راه «اذان» قرار داده است بعد از نماز در شمار دیدار کنندگان خدا (زوّار اللَّه) قرار گیرد، کسی که در انتظار فرار رسیدن وقت «ظهور روح نماز و عبادت» بسر برده است، کسی که اشتیاق «سر نهادن همه جهانیان به اطاعت معبود» او را چشم به راه قیام مهدی علیه السلام قرار داده است، در شمار چه طائفه ای از مقرّبین خداوند است؟!
بیهوده نیست که جایگاه منتظر را جایگاه شهید بخون غلطیده در پیش روی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم دانسته اند. چه مقامی از این بالاتر می توان تصور کرد؟ شهید که شهادتش دری به سوی بهشت است بی هیچ وصف دیگری، از خاصّان اولیاء است. او با شهادت خود به مقامی دست می یابد که «لیس فوقه برّ» بالاتر از آن فضیلتی نیست.
ص: 35
امّا تنها این مقام در خور منتظِر نیست، مقام او مقام شهیدی است که زیر پرچم پیامبر و در رکاب پیامبر جنگیده و در برابر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آخرین مرحله ایمان و جانبازی و ایثارش را به نمایش گذاشته و در پیشگاه او به خاک و خون طپیده است.
زیباتر اینکه منتظِر نماز می نشیند و چشم انتظار وقت نماز یا برپایی نماز جماعت می ماند، امّا منتظِر قیام حضرت مهدی علیه السلام که نماز مجسم، حج و جهاد مجسم، بلکه قرآن مجسّم و دین مجسّم است، در انتظار اقامه نماز و حج و جهاد و ... و در انتظار احیای قرآن و دین بر می خیزد، می کوشد و می خروشد.
و چقدر فاصله است بین اجر نشستگان و برخاستگان!
چقدر دور است فاصله بین مقام منتظران قاعد و قائم!
ص: 36
«احب الاعمال الی اللّه عزّوجلّ انتظار الفرج.»(1)
«رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام»
گرچه به ظاهر در ترجمه این حدیث شریف، فرقی بین دو تعبیر، «الی اللَّه» و «عنداللَّه» نیست، یعنی در هر دو صورت می توان آن را «در نزد خدا» معنا کرد؛ لکن بعید نیست واژه اوّل - الی - که در اصل به معنای «سوی و جهت و طرف» استعمال می شود، در اینجا نیز حاکی از عنایتی خاصّ باشد که با حکمت و دقّتی که در فرمایش معصومین علیهم السلام نهفته است، می تواند نشاندهنده حرکتی با سمت و سویی الهی باشد.
ص: 37
به عبارت دیگر وقتی پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم که لسان صدق خداوندی است و امیرالمؤمنین علیه السلام که امیر بیان است به جای «احب الاعمال عنداللّه» عبارت «احب الاعمال الی اللَّه» را در مورد انتظار به کار می گیرند، گویا به حرکت آفرینی انتظار نظر دارند، گویا بر آن هستند که انتظار را به عنوان عامل پویایی و رشد «الی اللَّه» و پشتوانه حرکت به سوی خدا معرّفی نمایند.
پس «انتظار فرج» کار است، حرکت است، تلاشی هدفمند است و با بی هدفی و سکون و تن آسایی سازگاری ندارد.
دیگر اینکه در انتظار چون حرکت و عملی در راستای اراده خداوند و در جهت عملی شدن وعده های او صورت می گیرد، محبوب خداست.
و دیگر اینکه چون انتظار در تحقّق احکام الهی و آرمانهای توحیدی نقشی تعیین کننده تر از سایر اعمال دارد، بیشتر از آنها مورد محبّت خداست.
ص: 38
و فرمود:
«افضل جهاد امّتی انتظار الفرج.»(1)
بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است.
در میان همه خلایق، امّتی والاتر از امّت حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم نمی توان یافت، و چون چنین است اعمال امت پیامبر والاتر از اعمال همه امّت هاست.
در میان چنین اعمال والایی از امّت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم والاتر از «انتظار فرج» نمی توان یافت، چون «انتظار فرج» انتظار «قدرت اسلام و توحید» است. انتظار «حاکمیّت وحی و ولایت» است، انتظار اجرای حدود الهی و احکام قرآنی است.
از دیگر سو، «انتظار فرج» عمل است، کار و تلاش و تکاپو است و چه عملی از مقدمه سازی برای قدرتمند گشتن اسلام و توحید و به حاکمیت رسیدن وحی و ولایت و اجرا شدن
ص: 40
حدود الهی و احکام قرآنی، مقدّس تر و پسندیده تر و با فضیلت تر است؟
در کلام نورانی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به همین بسنده نمی شود که «انتظار فرج»، والاترین عمل از والاترین امّت به شمار رود. بلکه بالاترین درجه از با ارزش ترین عمل مؤمنین یعنی «عبادت» که نمایش خالصانه اطاعت و بندگی خداست، به آن اختصاص می یابد.
«انتظار فرج»، عبادت است زیرا جلوه ای زیبا از گردن گزاری به فرمان خدا و گردن فرازی در برابر طاغوتیان است و قصد قربت می طلبد. و بالاترین عبادت است چون رنگ گرفته از ایمانی راستین به خدا و پیامبر و رستاخیز، و برخاسته از باوری پویا به امامت و ولایت و حق حاکمیت قرآن، و مستلزم ایثار و استقامت و فداکاری است.
و به این نیز اکتفا نمی شود بلکه «انتظار فرج» نه تنها جهاد، بلکه بالاترین جهاد امت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم محسوب می شود. جهاد که خود شورانگیزترین و سرنوشت سازترین حرکت
ص: 41
عبادی مؤمنان است، درجاتی دارد و برترین این درجات در کلام نورانی امین وحی به «انتظار فرج» اختصاص یافته است.
راستی این چه شکوه شگرفی است که در «انتظار فرج» نهفته و آن چه حماسه و شور شعوری است که چنین منزلتی شگفت به «انتظار فرج» بخشیده است؟!
ص: 42
«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللّه.»(1)
تشبیه در هر زبانی از یک نوع قاعده منطقی عام پیروی می کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.
تشبیه نوعی تصرّف ذوقی است امّا با قانونمندی عقلی، نوعی کاربرد هنری است امّا با شیوه ای خِردپذیر.
اگر اشک را به شبنم، و گونه های طفلی یتیم را به گلبرگ تشبیه می کنند، اولی از جهت زلالیّت و طهارت و دیگری از باب لطافت و زیبایی است.
اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را
ص: 43
به رعد همانند می کنند، اولی از نظر صلابت و پایمردی، و دیگری از حیث مهابت و خروشندگی است.
اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه می پذیرند که باید نوعی یکسانی و همانندی بی نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتی؟
آیا می توان پذیرفت که در این روایت نورانی، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟
متأسّفانه مقدّمه بسیاری تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل های ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القای مضامین خنثی و غیر مسئولیت آور از بخشی تعالیم حیاتی و انسان ساز اسلام است.
امری که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکی از ناب ترین تعالیم مبارزاتی اسلام یعنی «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینی و بی تفاوتی و تا مرز تسلیم
ص: 44
و کرنشی ذلیلانه در برابر نیروی مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکی از عالی ترین جلوه های عرفان انسانهایی مؤمن و مدیر و سختکوش است، به یکی از ابزارهای خمودی و سستی تن پرورانِ مؤمن نما، تبدیل شود.
با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنی به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفی دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.
در این صورت آنان که انتظار را دست روی دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن می شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده می دانند، چه مانع ورادعی دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، برای منتظرانی از این قبیل اثبات کنند؟
براستی در این صورت بحث هماهنگی و همخوانی کلیه تعالیم اسلامی را چگونه می توان تفسیر کرد؟
ص: 45
اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه ای هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل می دهد و در هر زمینه ای نوعی قانونمندی واحد بر آن حکومت دارد، نشان می دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشواری عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمی شود قبول کرد کسی که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشی ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازی به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگی کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانی پرداخته، اجری برابر داشته باشد.
این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم علیه السلام، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.
انتظار را نوعی مبارزه می شمارد و سختی های راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان می سازد.
ص: 46
منتظِر را تلاشگری نستوه می داند که در برابر هر انحرافی می ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت می پردازد و آنقدر می کوشد تا شایستگی همانندی و همنوایی با مجاهدان فی سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجی دست می یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!
ص: 47
ص: 48
سایه نشینان ابر «اهل زمین» اند. آنان که پای بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهایند که تا ابر هست از دیدار خورشید محرومند، تا ابر هست از تابش مستقیم آفتاب محرومند.(1)
امّا آنها که بالی یا مجالی برای پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند یا بر بال پرنده ای نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمتری فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آسانی خود را در معرض نگاه مستقیم خورشید می بینند و گرمای آفتاب را
ص: 49
بر رگ و پوست خویش لمس می نمایند.
بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همینکه پایی برای صعود داشته باشند و از گستره عادیِ زندگیِ زمینی فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسیده، ابرها را زیرپای خویش ببینند و جمال دلا رای خورشید را، بر بالای سر خود نظاره کنند.
منتظرانِ حضرت مهدی علیه السلام، آن خورشید همیشه فروزان منظومه هستی، چنین حالی دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خویشند از دیدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و برای رسیدن روزی آفتابی، در پی بر طرف شدن ابرهای تیره غیبت، لحظه شماری کنند.
امّا آنگاه که پای در راه خویشتن سازی و دیگرسازی می نهند و صخره های سخت حوادث و ابتلاءات دوران غیبت را یکی پس از دیگری در می نوردند، دیری نمی پاید که به قله ای آفتاب گرفته دست می یابند و جلالت
ص: 50
بیمثال خورشید عالم افروز زاده زهرا را به تماشا می نشینند.
لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنیای حقیر و متاع قلیل، دل آسمانی شان را هرگز تسخیر نمی کند. راستی آنان در آن اوج فراتر از این همه ابری که فضای زندگی ما را پوشانده است، چه می بینند؟!
ص: 51
ص: 52
شناخت شخص مورد انتظار و آگاهی نسبت به ویژگی ها و عملکردهای او، در کیفیت انتظار مؤثر است. همین که منتظر بداند در انتظار کیست و پس از به سر آمدن انتظار با چگونه انسانی روبرو خواهد شد و در چه اقداماتی با او همراه خواهد بود، در نحوه آمادگی او و آماده سازی محیط او تأثیرگذار است.
همینکه منتظر بداند مولای منتظرش «بنده راستین خدا»(1) و «خلیفه حقیقی او»
ص: 53
و «حجّت واقعی» اوست و جز او را نمی پرستد و جز بر طبق اراده او حکم نمی کند و مردم را جز به سوی او فرا نمی خواند کافیست تا مرام و سکوت منتظِر را سمت و سویی خدایی ببخشد.
همینکه بداند او «شریک قرآن» و «احیاگر قرآن» است، کافی است تا هیچگاه قرآن را مهجور قرار ندهد و از انس با آیات و مضامین شریفه آن بی نصیب نماند.
همینکه بداند او «حیاتبخش سنّت های الهی» و «عامل بی چون و چرای سنن پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم» است، کافی است تا هرگز سنّت های خدا و پیامبر را به فراموشی نسپارد و سریره و سیرت خود را جز مبنای چنین سنّتهایی سامان نبخشد.
همینکه بداند او «دروازه هدایت» و «راه بی انحراف» و «نورخاموشی ناپذیر» و «راهنمای به سوی خدا» است، کافی است تا هرگز تن به
ص: 54
ضلالت و ظلمت گمراهی ندهد و زیر پرچم داعیان دروغین به راههای شیطانی کشیده نشود.
همینکه بداند او «حافظ اسرار الهی» و «گنجینه علوم پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم» و «ابراز کننده حکمتها» و «تجسم کتاب خدا» و «مظهر دانشهای فرو ریزنده پروردگار» است، کافی است تا در جهالت ننشیند و بردیده بصیرت خویش حجابی را نبندد.
همینکه بداند او «قیام کننده به عدالت» و «از بین برنده ستم و تجاوز» و «درهم کوبنده کاخ عزّت مستکبرین» است کافی است تا در مقابل بی عدالتی ها بی تفاوت نماند و روحیه ستم ستیزی را همواره در خود زنده نگه دارد.
همینکه بداند او «سرپرست و دوستدار مؤمنان» و «عزت دهنده اولیاء» و «احیاگر اهل دین» و «ذخیره شده برای کرامت بخشیدن به دوستان خدا»ست، کافی است تا هرگز در حق هیچ مؤمنی بی حرمتی روا ندارد، و به حقوق شان تجاوز نکند و در دفاع از آنان کوتاهی نورزد.
ص: 55
همینکه بداند او «پرچم هدایت» و «کشتی نجات» و «خورشید شب شکن» و «روشنی بخش تاریکی ها» و «روشن سازنده حق و حقیقت ها»ست، کافی است تا در فتنه های پیاپی روزگار غیبت راه را گم نکند، در موج خیز حادثه جان نبازد، تسلیم شب نشود، در تاریکی نماند و باطل را به جای حق نپذیرد.
مگر می شود در انتظار «بهار امّت» بود و تسلیم یأس پاییز شد؟!
مگر می شود در انتظار «سرسبزی روزگاران» بود و در فصل برگ ریزان از پا نشست؟!
مگر می شود در انتظار «باران و رحمت بی منتهای الهی» بود و از تشنگی جان داد؟!
مگر می شود در انتظار «چشمه زندگی» بود و مرگ ذلّت بار را پذیرفت؟!
ص: 56
آنان که در تاریخ براساس وحی یا الهام یا نگرشی اصلاح طلبانه دم از مدینه فاضله ای زده اند، شاید خود نیز به وضوح می دانسته اند که تحقق چنان مدینه ای حداقل در شرایط موجود جامعه و وضعیت حاکم برتوده های آن روزگاران اگر ناممکن نباشد، حداقل بسیار دور از دسترس است. با اینهمه از هیچ تلاشی در تبیین دیدگاه خود نسبت به چنین مطلوبی فروگذار نکرده و از هیچ وسیله ای در ایجاد شوق مردمان نسبت به آن غافل نبوده و از تحمّل هیچ رنجی در سوق دادن جامعه به سمت تحقق آن آرمانها شانه خالی نکرده اند. بلکه برعکس همه این رنج و تلاش را در برابر انگیزش و خیزش و حرکت مردم در این راستا - هر چند مختصر و نافرجام -
ص: 57
مقدّس شمرده به جان خریده اند.
اینجاست که رهبران اسلامی از شخص پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم تا هر یک از معصومین علیهم السلام به انگیزه بیدارسازی نیروی خداجویی و کمال طلبی انسان و واداشتن او به حرکت در راه خدا و ایجاد پویایی و تلاش در او، به خاطر آماده سازی زمینه های مساعد جهت اجرای اراده خدا در همه هستی، همواره از دورانی سخن گفته اند که نقطه اوج این بیداری و سرفرازی است، و آخرین مرحله کمال انسان مؤمن به خدا، و آخرین فصل کتاب خلیفة اللّهی در روی زمین، و آخرین برگ از صحیفه تقدیر خداوندی در رشد خداگونگی انسان است.
و بدینگونه است که سخن گفتن از پیامدهای ظهور حضرت مهدی علیه السلام و دستاوردهای قیام جهانی او، به نوعی سخن از انتظار گفتن و بیان حال منتظران نمودن است.
اگر فرموده اند:
«در دوران پس از ظهور در هیچ جای زمین غیر
ص: 58
خدا پرستش نمی شود، بندگی خدا عالمگیر می گردد و تمام دین و مرامنامه زندگی عالمیان از آن خدا خواهد بود.»(1)
و اگر فرموده اند:
«خدا به وسیله امام زمان علیه السلام تمام زمین را از هر ستمی تطهیر خواهد کرد و آن را از هرگونه بی عدالتی منزّه خواهد ساخت و او در میان مردم میزان عدالت برپا می دارد و در پناه حکومت او هیچ کس به دیگری ظلم نمی کند.»(2)
و اگر فرموده اند:
«خدا به دست حضرت مهدی علیه السلام، هر گردن فرازِ معاندی را به خاک مذلّت می نشاند و هر شیطان مستکبری را به هلاکت می رساند.»(3)
و اگر فرموده اند:
«در زمان حضرت مهدی علیه السلام، همگی شما به زیور حکمت و دانش آراسته می شوید، تا جایی که
ص: 59
رهرزنی در خانه خویش برطبق کتاب خدای تعالی و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم حکم می کند.»(1)
و اگر فرموده اند:
«آنگاه که قائم آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم قیام کند، دوستی و صمیمیّت در بین مردم ایجاد می شود. به حدّی که هر دوستی مبلغ مورد نیاز خود را از کسیه دوستش بر می دارد و او ممانعت نمی کند.»(2)
و اگر فرموده اند:
«قائم ما که قیام نماید، آسمان با نزول بارانش و زمین با رویاندن گیاهانش، زمین را غرق نعمت خواهند ساخت و کینه و بدخواهی از دلهای بندگان خدا رخت بر خواهد بست.»(3)
و اگر فرموده اند:
«در دوران حکومت مهدی علیه السلام، بندگان خدا
ص: 60
در روی زمین به معصیت و نافرمانی او نمی پردازند.»(1)
و اگر فرموده اند : ...
همه اینها بشارتهایی است که در ضمن تبیین ویژگی های دوران پس از ظهور، بیانگر آرمانها و ایده آل های پیشوایان دین در تحقق جامعه ای مبتنی بر وحی و ولایت است.
این نویدهای امید آفرین نشان می دهند که پیامبر بزرگوار اسلام و امامان معصوم علیهم السلام در پس آن همه رنج و تلاش و شکیبایی و مبارزه خویش، از مردم چه می خواسته اند و در جستجوی چه موقعیت هایی بوده اند.
مگر نه این است که مهدی علیه السلام تحقق بخش اهداف همه انبیاء و اولیای الهی و عمل کننده همه خواسته ها و وعده های خدا و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است. پس منتظران مهدی علیه السلام نیز هر چه توان دارند در همین راستا به کار می گیرند.
ص: 61
«حاکمیت توحید در گیتی»، «جهانی شدن آیین بندگی خدا»، «غلبه دین اسلام»، «پاکسازی دنیا از ستم و بی عدالتی»، «برپایی میزان عدالت»، «زبونی مستکبران و نابودی شیطان صفتان»، «فراگیر شدن حکمت و دانش دینی»، «برادری و یکرنگی عمومی»، «رحمت همگانی و برطرف شدن کینه ها»، «دوری از گناه و معصیت» و دهها عنوان دیگر که در صدها حدیث مشابه آنچه قبلاً ذکر شد، عناوینی نیستند که فقط در دوران پس از ظهور مطلوبیّت و محبوبیّت داشته باشند و یا فقط امام زمان علیه السلام در صدد عملی ساختن آنها بوده باشد، اینها همگی گمشده های یک جامعه آرمانگرای تشکیل شده بر اساس «توحید» و «رسالت» و «امامت» است و یک منتظر واقعی، جستجوگر همین گمشده هاست.
یک منتظر و یا حتی مجموعه منتظران اگر چه قادر به ساختن چنین جامعه ای نباشند که نیستند، هرگز از این ایده ها و نویدها صرفنظر
ص: 62
نمی کنند و آسوده خاطر نسبت به هر چه در جامعه می گذرد بی تفاوت نمی مانند، بلکه همواره چشم به همین هدفها می دوزند و از هر چه در توان دارند نسبت به سوق دادن خود و خانواده و جامعه عصر غیبت به سمت این ایده آلها مایه می گذارند. نسبت به دور شدن خود یا جامعه از این معیارها حساسیّت به خرج می دهند و در برابر انحرافات بر می آشوبند و سوز و شوری را که لازمه انتظار حقیقی است فدای مصلحت جویی ها و عافیت طلبی ها نمی کنند.
ص: 63
ص: 64
روزه داران واقعی چگونه اند؟
شب زنده داران سحرخیزی که به نیّت قرب الهی دست از خوردن و آشامیدن و بسیاری لذّت های حلال دیگر کشیده اند، بندگان با اخلاصی که زبان و چشم و گوش و دست و حتّی دلشان را در محدوده فرمان خدای تعالی از هر چه ناخوشایند اوست باز داشته اند، ایمان آوردگان صادقی که یاد محرومان مجال کامرانی را از آنان گرفته و ذکر قیامت فرصت گناه و نافرمانی را از ایشان سلب کرده است، از طلوع فجر تا غروب خورشید چه حالی دارند؟ حال منتظران نیز همانگونه است! آنان در پیشگاه خدا چه اجری دارند؟ پاداش منتظران نیز همانند اجر آنان است!(1)
ص: 65
همنشینان امام زمان علیه السلام چگونه اند؟
سعادتمندانی که توفیق دیدار یافته اند، امتحان شدگانی که لیاقت همنشینی با امام خویش را به اثبات رسانده اند، یاران با وفایی که به خاطر اوج ایمان و تقوی و ولایت شان شرافت حضور در خیمه قائم علیه السلام را پیدا کرده اند، در کنار مولا و مراد خویش چه حالی دارند؟ حالِ منتظران نیز همانگونه است!
آنان چه آدابی را مراعات می کنند؟ در نشست و برخاست ها و در سکوت و سخن گفتن های شان چه مراقبت هایی دارند؟
آداب و سلوک منتظران نیز همانند آداب و سلوک آنان است!(1)
ص: 66
جنگاوران رکاب مهدی علیه السلام چگونه اند؟
رزم آوران خدا جویی که به عنوان جنود الهی برگزیده شده اند، جهادگران پیروزی که پس از عمری مجاهده با شیطان و هوس در زمره یاوران سپاه ایزدی امام قائم علیه السلام در آمده اند، پیکارجویان افتخار آفرینی که شمشیر برکف در رکاب امام نور بر صف ظلمت زدگان سپاه شرک و کفر و ستم تاخته اند، در زیر پرچم سردار لشکر توحید چه حالی دارند؟ حال منتظران نیز همانگونه است!
حرکت و حمله و جنگ و جهادشان به فرمان امام مجاهدین چگونه است؟ تلاش و مبارزه منتظران نیز همانند تلاش و مبارزه آنان است(1)
شاهدان شهید سپاه رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم چگونه اند؟
به خاک افتادگان مجروحی که در دفاع از
ص: 67
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم تا پای جان جنگیده اند، به خون غلطیده گانی که برای خدا و به عشق رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم از همه چیز و همه کس دست شسته و در آخرین لحظات حیات، چشم انتظار نگاه عطوفت و دست نوازش او، دیده به میانه میدان دوخته اند، مرغان شکسته بال و خونین پری که سر بر دامان پیامبر رحمت نهاده و با امداد از لبخند رضایت او، اجازه پرواز به باغ عطرآگین ملکوت یافته اند، چه حالی دارند؟ حال منتظران نیز همانگونه است!
ارزش آنان در تاریخ، اهمیّت آنان در بقای دین، اعتبار آنان در نزد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و اجر و مقام آنان در نزد خدا چقدر است؟ ارزش و اهمیّت و اعتبار و اجر و مقام منتظران نیز همانند ارزش و اهمیت و اعتبار و اجر و مقام آنان است!(1)
و اینگونه احادیث، خود بالاترین گواه بر میزان درجات منتظران است. درجاتی که از
ص: 68
همسانی با درجات روزه داران شروع می شود و تا بی نهایت ادامه می یابد. بی نهایتی که تنها «عنداللَّه» تحقق می یابد، فقط در نزد خدا عملی می شود.
«اَحْیاءٌ عند ربّهم یُرزَقُونَ».(1)
اگر چه در نگاهی عمیق تر همه درجات منتظرین در محدوده بی نهایت ها و خارج از حیطه درک و فهم ماست. زیرا در اولین درجه آنان نیز که مقام روزه داران است، خدا فرمود:
«الصوم لی و أنا اجزی به.»(2)
ص: 69
ص: 70
چشم انتظاری جز بر پایه شناخت میسّر نیست. ابتدا باید رهبری مبتنی بر وحی و عصمت را شناخت و به لزوم آن معتقد بود تا بتوان خود را برای استقرار و پذیرش آن آماده ساخت . چنانکه ابتدا باید نسبت به رهبر معصوم و امام منصوب از طرف خدا و پیامبر، معرفت پیدا کرد تا بتوان در دوران غیبتش به امید زمان ظهورش به اطاعتش برخواست . و بدینگونه است که امام باقرعلیه السلام این ویژگی را قبل از انتظار بیان می فرماید:
«العارف منکم هذا الأمر المنتظر له ........... کمن جاهد.»(1)
ص: 71
«از میان شما هرکس که این امر را بشناسد و در انتظار آن باشد، بمنزله جهادگران است.»
و نیز از این روست که امام سجادعلیه السلام اعتقاد به امامت را پیش از انتظار بیان می دارد:
«اِنّ اهلَ زمان غیبته القائلون بامامته، المنتظرون لظهوره، فضل اهل کل زمان»(1)
«همانا مردم دوران غیبت امام زمان علیه السلام که به امامت و پیشوائی او معتقد باشند و در انتظار ظهورش بسر برند، برتر از مردم هر دوران دیگرند.»
معیار و اساس کرامت در اسلام چیزی جز پرهیزکاری و دوری از گناه نیست.(2)
پس اگر قرار باشد انتظار فرج و دیده به راه
ص: 72
حاکمیت اسلام و قرآن دوختن، فضیلت و کرامت مؤمنین به شمار آید، هرگز خارج از مدار تقوی نمی تواند باشد. اجر و مقام منتظران اگر همپایه جهادگران در رکاب پیامبرصلی الله علیه وآله و شهیدان بخون فتاده در برابر او قرار می گیرد، به یقین چنین درجه و پاداشی جز در سایه جهاد با نفس و پیروزی بر شیطان درون و پرهیز از گناه و معصیت دست یافتنی نیست.
دامن آلودگانِ به خباثت گناه، اگر درفراق یار به ظاهر، خون از دیده ببارند بازهم در شمار منتظرین نیستند.
آشنایان با لذّتهای شیطانی و کامرانی های نفسانی، اگر در هجر یار عمری را ناله برآورند بازهم به ساحت یزدانی انتظار راه نمی یابند.
و بدین خاطر است که امام صادق علیه السلام دوری از گناه را همراه و همدوش انتظار شمرده است:
«اجتناب المحارم و انتظار الفرج.»(1)
ص: 73
و در جای دیگر انتظار و پرهیزکاری را در کنار هم، شرط یاری امام زمان علیه السلام قرار داده است:
«من سرّ أن یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر.»(1)
«هرکس شادمان می شود به اینکه از یاوران حضرت قائم علیه السلام باشد، پس انتظار بورزد و بر اساس تقوی و خوش خلقی رفتار نماید، در حالیکه منتظر است.»
قابل دقت است که نفرموده «پرهیزکار باشد»، بلکه فرموده «براساس پرهیزکاری عمل کند».
پرهیزکاران منتظر اهل فرار از صحنه های عمل و مسئولیّت نیستند. به بهانه پرهیزکاری راکد و ساکن نمی نشینند، بلکه پرسوز و پرتوان مسئولیّت می پذیرند و به میدان کار و فعالیّت های اجتماعی قدم می نهند، امّا همواره مواظب و مراقبند که مبادا در دام گناه گرفتار آیند
ص: 74
یا قدم در محدوده گناه و نارضایتی خداوند نهند.
منتظران امام زمان علیه السلام که اورا مظهر کامل اخلاق ربّانی و آئینه تمام نمای آداب الهی می دانند، چگونه ممکن است اخلاقی زشت و آدابی ناپسند داشته باشند؟ آنان که امام منتظر خویش را همچون جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تکمیل کننده مکرمت های اخلاقی می شمارند و ظهور حکومت او را استمرار بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله در اوج بخشیدن به فضیلت های معنوی به شمار می آورند، چگونه است سریره و سیرتی رذیلانه داشته باشند؟
در حدیثی که اندکی پیشتر درباره همدوشی و همراهی انتظار و ورع ذکر شد، خوش خلقی نیز به عنوان عاملی تعیین کننده در کسب افتخار یاوری قائم علیه السلام به شمار آمده بود .
«آن کس که می خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدی علیه السلام در آید باید که منتظر
ص: 75
باشد و در عین منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نماید و دارای خُلق و خوئی پسندیده و نیکو باشد.»(1)
و نیز در همین مورد است کلام دیگر آن بزرگوار که معاشرت نیکو و برخورد خوب با همسایگان را از ویژگیهای منتظران می شمارد:
«و انتظار الفرج بالصبر و حسن الصحبه و حسن الجوار.»(2)
امام باقرعلیه السلام می فرماید:
«المنتظر له المتحسب فیه الخیر.»
«کسی که دیده به راه اوست، نیکوکاری خویش را به حساب او نهد.»(3)
چه مقارنت زیبایی بین این دو صفت وجود دارد! انتظار و نیکوکاری به حساب منتظَر!
ص: 76
آنکس که منتظر واقعی امام زمان علیه السلام است هم از او رنگ می گیرد و هم خود را فانی در او می بیند! اگر به نیکوئی و نیکوکاری رو می کند، به اقتضای انتظارش رو می کند و اگر عمل خیر و کار شایسته ای از او سر می زند، آن را از خودش نمی بیند، بلکه خودش را هم نمی بیند و هرچه خیرات در وجودش هست به سرچشمه نسبت می دهد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی الظهوره»(1)
«خوشا به حال شیعیان قائم ماعلیه السلام ! که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهورش و در دوران ظهورش سرنهاده به فرمانش هستند.»
ص: 77
«انتظار در غیبت» و «اطاعت در ظهور» وصف دو گروه متمایز جدا از یکدیگر نیست، بلکه هر دو صفت، بیانگر چگونگی وضع و حال یک گروه است.
اطاعت کنندگان امام در ظهور، همانهایند که در غیبت انتظار کشندگان او بودند و چشم انتظاران امام در غیبت، همانانند که در ظهور مطیع فرمانهای اویند.
اصلاً برای شیعیان حقیقی، فرقی بین غیبت و ظهور امام زمان علیه السلام نیست. آنها حتی در غیبت هم خود را در حضور می بینند. فرمانپذیری آنان به گونه ای است که هر لحظه غیبت برای شان به منزله مقدمه ظهور است. آنگونه زندگی می کنند که هرزمان امام شان ظاهر گشت، آنان را گوش به فرمان ببیند و تا پای جان آماده اطاعت بیابد.
امام زین العابدین علیه السلام در بیان علّت برتری مردمان زمان غیبت، نسبت به مردم سایر دورانها می فرماید:
ص: 78
«لاَنّ اللَّه تعالی ذکرُه اعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفة ماصارت به الغیبة بمنزلة المشاهدة.»(1)
«زیرا خدای تعالی آنقدر از عقل و اندیشه و دانش به آنان بخشیده که غیبت در نظر آنان به منزله مشاهده و حضور درآمده است.»
در این ویژگی چهار نکته قابل تأمل وجود دارد:
یکی اینکه این امتیاز به همه مردم در عصر غیبت داده نشده بلکه اختصاص به شیعیان حضرت مهدی علیه السلام و منتظران او دارد، چنانکه امام سجّادعلیه السلام تصریح می فرماید:
«القائلون بامامته المنتظرون الظهوره.»(2)
دیگر اینکه این قوّت و فزونی عقل و دانش، وابسته به عطای خداوند است. فیض و رحمت
ص: 79
اوست که چنین قدرت و رشدی را در اندیشه و فهمِ مردم ایجاد می کند. بنابراین باید پذیرفت که آنچه خارج از دایره فیض و عطای الهی است عقل و معرفت به شمار نمی آید. اگرچه بیگانگان آنرا جزو افتخارات فلسفه و علم خود به حساب آورند. ویا حداقل باید قبول کرد که عقل و دانش شیعیان تعریفی متمایز از تعریف علم و خرد مادیگرانه اغیار، و محدوده ای به مراتب فراتر از آن دارد.
سوّمین نکته اینکه عطای الهی هرگز به معنی اشراقی معجزه آسا و بدور از اسباب نیست و هیچ منافاتی با سعی و تلاش شیعیان منتظر در راه کسب معارف و تقویّت بنیانهای خود ندارد. بلکه برعکس انگیزه ها کوششِ بیشتر و پویایی عمیق تر در این راه را تقویت می نماید، زیرا عطای الهی همچون باران رحمتی است که اگر بر زمین شخم زده و آماده، و بر بذرهای پاشیده و آفت نزده نازل گردید ثمربخش و حیات آفرین و پربرکت و اعجاب انگیز است.
ص: 80
چهارمین نکته اینکه ثمره چنین قدرت و رشدی در عقل و دانش منتظران، یکسان دیدن غیبت و ظهور، و برخورد همگون بانهانی و پیدائی امام زمان علیه السلام است، که این خود سر فصل بحثی گسترده پیرامون کیفیت مسئولیت پذیری و انجام وظایف آنان به شمار می آید و مجالی وسیع تر می طلبد.
دوستِ دوست، دوست است و دشمنِ دوست ، دشمن.
دوستِ دشمن، دشمن است و دشمنِ دشمن، دوست.
این قانون اگر چه قانونی مطلق نیست غالبیت دارد.
با اینهمه ولایت و دوستی نسبت به دوستان و موالیان امام زمان علیه السلام و عداوت و دشمنی نسبت به دشمنان و مخالفان او یک تکلیف است و از ویژگی های شیعیان و منتظران او به شمار می رود.
ص: 81
یک شیعه منتظر باید دوست مولایش را دوست بدارد، اگر چه دوست خودش به حساب نیاید.
و باید از دشمنِ امامش بیزاری جوید، اگر چه دشمن خودش محسوب نگردد.
یک منتظر حقیقی باید با بیگانه ترین اشخاص احساس دوستی کند، آنجا که او را در خط امام خود سر نهاده به فرمان او می بیند. و باید از آشناترین کسان حتی از پدر و برادر خویش دوری جوید و احساس تنفر نماید، آن زمان که او را در ستیز با امام خود و پیوسته با مخالفان او می یابد.
که اگر چنین شد افتخار رفاقت با پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را درک می کند. چنانکه خود آن بزرگوار فرمود:
«طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو یأتمّ به فی غیبته قبل قیامه و یتولیَّ اولیائه و یعادی أعدائه ذاک من رفقائی و ذوی مودّتی و اکرم أمّتی علی یوم القیامه.»(1)
ص: 82
«خوشا به حال آنکس که قائم اهل بیت مرا درک نماید، در حالیکه قبل از قیام او در زمان غیبتش پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنی برخاسته باشد. چنین شخصی از رفیقان و همراهان من و مورد محبت و مودت من است و روز قیامت در زمره گرامی ترین افراد امت من محشور می شود.»
اخلاص، کمال توحید است، رمز قبولی طاعات است، وجه مشترک همه عبادات است، راز در امان ماندن از وساوس شیطان است، کلید نجات است، راه رهایی از زندان نفس و دام شیطان و عذاب قیامت است، اخلاص خلاصه دین است، روح انتظار است.
آنان که منتظران واقعی امام زمان علیه السلام و شیفتگان صادق دیدار اویند، مخلصان حقیقی درگاه خداوندند. از همین روست
ص: 83
که امام سجاد علیه السلام فرموده است:
«المنتظرون لظهوره ... اولئک المخلصون حقاً و شیعتنا صدقاً.»(1)
«آنان که منتظران ظهور او هستند ... مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما هستند.»
بدون اخلاص نمی توان سختی های دوره غیبت را تحمّل کرد، نمی توان در مقابل فتنه های کمر شکن مقاومت کرد، نمی توان بر انتظار پافشاری کرد.
امام باقرعلیه السلام فرمود:
«یخرج بعد غیبة و حیرة لایثبت فیها علی دینه اِلاّ المخلُصون المباشرون لروح الیقین.»(2)
«حضرت مهدی علیه السلام پس از غیبت و حیرتی ظهور می کند که در آن جز مخلصین و دارندگان یقین بر دین ثابت قدم نمی مانند.»
ص: 84
به راستی اگر اخلاص نمی بود آنهمه جدّ و جهد و مبارزه و رویارویی با مرارت و محرومیت و مظلومیّت در راه انتظار، را به چه حسابی می شد به جان پذیرفت؟
امام جوادعلیه السلام در کلامی طولانی وقتی سخن از انتظار به میان می آورد، از «منتظران» ظهور حضرت مهدی علیه السلام به تعبیر بلند و زیبای «مخلصین» یاد می فرماید:
«فینتظر خروجه المخلصون».(1)
شبهه های تردید آفرین و مشکلات فراوان و فشارهای گوناگونی که از سوی مخالفین اسلام و ولایت بر شیعیانِ چشم انتظار وارد می آید و حیرت و بی پناهی آنان آنچنان طاقت فرسا و شکننده است که برای منحرف نشدن و ناامید نگشتن و از انتظار دست برنداشتن، استقامتی
ص: 85
چون کوه و صبری همچون صبر ایّوب بایسته است.
لغزیدن و از راه منحرف شدن، مأیوس گشتن و از صف منتظرین بیرون رفتن، از مبارزه دست کشیدن و به خیل بی تفاوتان پیوستن، بر ظهور دیده فرو بستن و به روز مرّگی و نان به نرخ روز خوردن، سرنوشت محتوم غیر صابرین است.
بی جهت نیست که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:
«طوبی للصّابرین فی غیبته! طوبی للمقیمین فی محبّته!».(1)
«خوشا به حال صبر کنندگان در دوران غیبت مهدی علیه السلام! خوشا به حال پابرجایان در مقام محبت او!»
و در جای دیگر دست به دعا برداشت و عرض کرد:
پروردگارا برادرانم را به من بنمایان!
ص: 86
یکی از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم که در جمع حاضر بود گفت: آیا ما برادران شما نیستیم ای رسول خدا !؟
آن حضرت فرمود:
نه! شما اصحاب من هستید. و برادران من قومی در آخر زمان هستند که به من ندیده ایمان آورند...
و بعد چونانکه بخواهد سرّ اینهمه تکریم و تعظیم را بنمایاند از استقامت و صبرِ سختِ منتظران فرمود:
«لأحدهم أشدّ بقیّة علی دینه من خارط القتاد فی اللّیلة الظّلماء أوکالقابض علی جمرالغضا اولئک مصابیح الدجی.»(1)
سختی استقامت هر یک از آنان بر دین خود، بیشتر از سختی کسی است که در شبی ظلمانی بخواهد بوته خاری را با دست
ص: 87
خود از خار بپیراید، یا کسی که بخواهد ذغال گداخته سوزانی را در مشت نگهدارد. آنان چراغهای فروزان شبهای ظلمانی اند.
تبلیغ پیام ولایت و دعوت به اطاعت خدا و پیامبر و امام، جلوه با شکوه انتظار منتظران است. آنکس که چشم انتظار دولت با شکوه امام زمان علیه السلام اسلام است و به آمیزه نورانی دنیا، در پناه حاکمیت قرآن و دین چشم دوخته است، هرگز این همه را برای نجات شخص خویش نمی طلبد و تنها به فکر سعادت و بهروزی خود نیست، بلکه به نجات و رهایی همه انسانها، همه مستضعفین، همه گمراهان می اندیشد و به سعادت همه بندگان خدا دل بسته است. چنین کسی نه در دوران و نه در زمان ظهور نمی تواند نسبت به دعوت و تبلیغ دیگران بی تفاوت باشد.
در دوره غیبت هر جا گمراهی را می بیند و معصیت کاری را مشاهده می کند می سوزد و در
ص: 88
راستای هدایت او هر چه از دستش برآید انجام می دهد. او نه تنها آلودگی و گمراهی مردم را تاب نمی آورد بلکه بر کم توجّهی آنان به ساحت مقدّس مولایش نیز آزرده خاطر و ناراحت می شود:
در دعای ندبه می خواند:
«عزیز عَلَیَّ أن أبکیک و یخذلک الوری.»
«مولای من ... بر من دشوار است که بر تو بگریم امّا دیگران تو را وا نهند و در فراقت احساس تأثّر و اندوه نکنند.»
منتظران امام زمان علیه السلام در دوره غیبت نه تنها از گروه بی تفاوت ها و گوشه نشین ها نیستند و بر رفتار گناه آلوده بندگان خدا و انحرافات جامعه خود بی خیال و بی احساس نمی گذرند، بلکه شب و روز در تلاش هدایت و دعوت دیگران به سر می برند و در پیدا و پنهان به کار تبلیغ فرهنگ ولایت و انتظار به بی خبران و غفلت زدگان اشتغال دارند.
ص: 89
امام سجادعلیه السلام می فرماید:
«المنتظرون لظهوره ... الدعاة الی دین اللَّه سراً و جهراً.»(1)
«منتظران ظهور مهدی علیه السلام ... در پیدا و پنهان دعوت کنندگان به دین خدایند.»
اینکه زمان ظهور و پایان یافتن غیبت حضرت مهدی علیه السلام از امور غیبی شمرده شده، و اینکه خداوند امر فرج او را بناگهان در یک شب امضاء خواهد فرمود، و اینکه ما را در هر صبح و شام به انتظار فرج فرمان داده اند، همگی برای حفظ آمادگی همیشگی در جهت پاسخگویی به ندای یاری خواهیِ آن امام بزرگوار می تواند باشد.
شیعه ای که می خواهد از جمله یاران امام خویش باشد، منتظری که می خواهد در زمره رزمندگان رکاب مولای خود به حساب آید،
ص: 90
رزمنده ای که می خواهد، محض ورود فرمانده، دوشادوش او و پابپای او در فتح همه کاخهای ستم وافراختن پرچم اسلام بر فراز همه بامهای جهان سهیم باشد، هرگز بدون آمادگی سر بر بستر استراحت نمی گذرد. چنین کسی حتّی اگر می خوابد سلاح آماده خویش را در زیر متکّای خود حفظ می کند.
«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ»(1)
برای رویارویی با کافران و مستکبران هر چه توانایی دارید تجهیزات فراهم آورید و سلاح آماده کنید.
چنین کسی نه فقط همواره خود را آماده نگه می دارد بلکه دیگران را نیز برای آماده شدن بر می انگیزاند.
او نه فقط خود نیرومند و مسلّح است، بلکه دیگران را هم به نیرومند شدن و مسلّح گشتن ترغیب می کند، زیرا خود این آماده سازی
ص: 91
دیگران و نیرومند و مسلّح ساختن آنان نیز در راستای یاری رساندن به مولای غایب از نظر است، و منتظرِ یاور، همیشه آماده برای یاری است.
«وَ نُصْرَتی مُعَدَّةٌ لکم.»(1)
«یاری من آماده برای شماست.»
ص: 92
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در روایتی شگفت می فرماید:
«بر خدا سزاوار است که اهل ضلالت را به بهشت وارد سازد؟»
«حقیقٌ علی اللّه أنْ یُدخِلَ اَهلَ الضَّلالِ الجنّة.»(1)
ضلالت و بهشت ؟؟! آیا پذیرفتنی است؟
این غرابت شاید در همان دوران هم همه را به شگفتی کشانده باشد. و شاید از همین روست که امیرالمؤمنین علیه السلام برادر و یار همیشگی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سخن او را تبیین و تفسیر می کند:
«پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم با این تعبیر ایمان
ص: 93
آوردگانی را قصد فرمود که در زمان فتنه بر پیروی از امام غائبِ خویش به پا خیزند، امامی که جایگاهش پنهان و وجود نازنینش پوشیده از همه دیدگان است.
آنان به پیشوایی او اقرار دارند و به ریسمان ولایت او چنگ زده و چشم انتظار ظهور او هستند. یقین می ورزند، تردید ندارند، صابر و شکیبا، و تسلیم فرمانهای او هستند.
ضلالت آنها تنها به این معناست که نسبت به جایگاه امام شان و شناسایی شخص پیشوای شان گمشده به حساب می آیند.»(1)
پس این «گمشدگی» است نه «گمراهی»! و این «گمشدگی» ماست نه «گمشدگی امام»! این گمشدگی را به تعبیری دیگر می توان سرگشتگی نامید.
ص: 94
و زیباست تعبیر مولا که فرمود:
«در زمان فتنه به پیروی از امام بر می خیزند.»(1)
گمشده نمی نشیند، گمشده احساس آرامش نمی کند، گمشده از جستجوی راه دست نمی کشد، گمشده منتظِر در طلب امامش، در تکاپوی یافتن مولایش، سرگشته و سرگردان است.
پس یکی از ویژگیهای منتظرین را همین سرگشتگی و سرگردانی و احساس گمشدگی می توان دانست.
ص: 95
ص: 96
انتظار، وقت نمی شناسد، صبح و شام نمی شناسد، گاه و بیگاه نمی شناسد. انتظار سوز شوقی است که به جان می افتد، شعله عشقی است که در دل می گیرد، تا جان به تن منتظران است و تا دلشان می طپد، انتظارشان می سوزاند و گرما می بخشد.
در خانه اند یا در کوچه و بازار، در بسترند یا در کشاکش کار، در تنهایی یا در اجتماع، در آسانی یا در سختی، در سلامت یا در مریضی، در وطن یا سفر، در هر زمان، در هر جا، و در هر حال، فکر و ذکر منتظران مشغول به یار مورد انتظار است. اصلاً بنده مؤمن خدا، در دوران غیبت امامش، لحظه ای را بی انتظار نمی گذراند:
«انّ احبّ الاعمال الی اللّه عزّوجلّ
ص: 97
انتظار الفرج و مادام علیه العبد المؤمن.»
«محبوب ترین کارها در نزد خدای عزّوجلّ انتظار فرج است و بنده مؤمن همواره در حال انتظار به سر می برد.»(1)
و امام صادق علیه السلام فرمود:
«انتظر الفرج صباحاً و مَساءً.»
«در هر صبح و شام منتظر فرج باش»!
این فرمان امام به انتظار، از نگاهی دیگر نوعی خبردادن از نامعلومی زمان فرج است، به عبارت دیگر شاید مقصود این باشد که صبحگاهان منتظر فرج باش، زیرا چه بسا تا شامگاهان فرج فرا برسد؛ و شامگاهان منتظر فرج باش، زیرا چه بسا تا صبحگاه بعدی ظهور امضاء گردد.
ص: 98
در بین قصه های کهن ایرانی، قصّه پیرمردی را می خوانیم که وقتی مرگ خویش را نزدیک می یابد، پسرانش را فرا می خواند و سخن از گنجی بزرگ به میان می آورد که در مزرعه مدفون است. او بدون آنکه مکان دقیق نهانی گنج را به آنان بگوید چشم از دنیا فرو می بندد.
فرزندان او در طلب گنج سرتاسر زمین مزرعه را می کاوند و در پایان ناامید از پیدا کردن گنج، بر زمین زیر و رو شده و به خوبی شخم خورده، بذر می پاشند. چند ماهی بعد، زمانی که انبوه چشم نوازِ گیاهانِ روییده از خاک خوب و آماده، به بار می نشینند و محصولی سرشار و ثروتی فراوان به ارمغان می آورند، راز گنج مزرعه گشوده می شود و عاقبت اندیشی پیرمرد حکیم
ص: 99
بر فرزندان آشکار می گردد.
انتظار را از آن رو که خود کندوکاوی جهادگرانه است و از آن جهت که حرکت و تلاش و مقاومت و صبر را به همراه دارد، می توان به جستجوی بی امان فرزندان در طلب گنج موعودِ پیرمرد شبیه دانست. با این تفاوت که گنج موعود انتظار، خود نیز حقیقتی تردید ناپذیر است.
انتظار دوران با شکوه امام زمان علیه السلام تنها بهانه ای برای حرکت پیگیر منتظران نیست، بلکه خود نیز براستی گنجی واقعی است، گنجی که پربهاتر از آن در سرتاسر آفرینش وجود ندارد.
انتظار امام زمان علیه السلام یعنی انتظار خلاصه همه خوبیهای خلقت.
و انتظار دوران امام زمان علیه السلام یعنی انتظار عصاره همه تاریخِ سراسر نور و هدایت پیامبران.
اگر انتظار کشیدی و به مقصود رسیدی، او را دیدی، کلام جانبخشش را شنیدی، دست عنایتش را برسرت احساس نمودی، در سایه
ص: 100
حکومتش حکومت توحید و عدالت و انسانیت را تجربه کردی، و در دوران خلافتش، خلیفة اللّهیِ انسان را مجسّم یافتی، کامیاب خواهی بود.
و اگر انتظار کشیدی و به مقصود نرسیدی، او را ندیده مُردی، و طعم عدالت موعود را نچشیده وعده حق را اجابت کردی، باز هم کامیاب خواهی بود؛ زیرا انتظار فرج خود از بالاترین مصادیق فرج و گشایش است.
«انتظار الفرج من اعظم الفرج»(1)
ص: 101
ص: 102
دو نفر که به هم پشت کرده اند هر چه پیشتر بروند و هر چه بیشتر زمان بگذرد از هم دورتر می شوند. حال اگر یک نفر ایستاد یا برگشت برای به هم رسیدن آن دو کافی نیست، مگر آنکه وقتی برگشت آنقدر سریع حرکت کند که بتواند راه رفته خویش و مسافت طی شده توسط دیگری را جبران کند.
امّا اگر هر دو رو به هم برگشتند دیری نمی پاید که دوباره به هم می رسند.
بیایید تا مواظب باشیم پشت به یارِ موعود نکنیم و در راهی خلاف راه او حرکت ننماییم.
بیایید مراقب باشیم که اگر خود از او روی گردانده ایم لااقل آنقدر به فساد و تباهی کشیده نشویم که او هم از ما روی بگرداند.
ص: 103
امّا - اگر خدا نکند - روزی چنین نیز شد، مبادا که ناامید شویم، مبادا که غفلتمان ادامه پیدا کند! بیایید در آن حال هم باز به سوی او برگردیم و از همه قوای خود از همه استعدادهای خود، از همه بود و نبود و دار و ندار خود، مایه بگذاریم و از هر کس و از هر وسیله ممکن مدد بگیریم و فاصله فراق را جبران کنیم.
اصلاً بیایید کاری کنیم که همیشه رو به او داشته باشیم، کاری کنیم که هرگز او روی از ما نتابد و ما از او روی نتابیم.
آخر مگر نه این است که در یکی از همین فرداها او خواهد آمد و ما را به یاری خواهد طلبید؟ اگر رو به او نداشته باشیم، اگر از او فاصله گرفته باشیم، اگر صدایش را نشنویم، یا اگر اینهمه دوری معنوی ما را در جبهه مخالفین او قرار داده باشد، چه باید بکنیم؟ چگونه باید سیاه روزی و نگون بختی خود ساخته را، جبران کنیم؟
ص: 104
در آنروز درد و داغ و حسرت مان چه سودی می بخشد و ابراز باور و ایمان مان چه نفعی دارد؟
«امام صادق علیه السلام درباره آیه:
«یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لایَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِهَا خَیْراً.»(1)
فرمود:
«الآیات هم الأئمة و الآیة المنتظر القائم علیه السلام فیومئذ لاینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت به قبل قیامه بالسیف، و إن آمنت بمن تقدّمه من آبائه علیهم السلام .»(2)
«روزی که برخی آیات پروردگارت ظاهر گردد، کسی که از قبل ایمان نیاورده است یا در ایمان خود خوبی و خیراتی بدست نیاورده باشد، ایمان آوردنش سود نمی بخشد. آیات همان أئمه علیهم السلام هستند و آیه مورد انتظار، حضرت قائم علیه السلام است. پس در آنروز کسی که قبل از
ص: 105
ظهور با شمشیر به او ایمان نیاورده باشد، ایمان آوردنش نفعی نمی رساند، اگر چه به همه امامان پیش از او ایمان داشته باشد.»
ص: 106
دعا کردن خواستنی ساده نیست، طلب نمودنی معمولی نیست، بلکه ایمان به خدا و قدرت مطلق اوست، باور داشت سبب سازی و سبب سوزی اوست، جهت بخشی به خواسته هاست، نوعی تطبیق دادن یا در خواست مطابقت بین مطلوبات مورد نیاز بشر، با اراده و مشیّت خداست.
و بدین سان در دعا برای فرج، تنها به الفاظی حاکی از نیاز به گشایش و جملاتی با مفهوم در خواستِ تعجیل ظهور، اکتفاء نمی شود، بلکه چنین دعایی با ایمان به خدا و اعتراف به توانایی های بی نهایت او و عشق به حاکمیت اراده او و جهت گیری به سمت توحید و عدالت و حرکت در مسیر تحقق خواسته های الهی
ص: 107
و کوشش در راه نزدیک ساختن ایده های خویش به نویدهای دوران پس از ظهور همراه است.
چون چنین است، دعا برای فرج از مصادیق انتظار است. بلکه بالاتر از این، دعاکننده منتظِر از زمره خاصّان به شمار می آید، چنانکه فرموده اند:
«هرکس بر بلا شکیبا باشد و به وسیله دعا چشم انتظار فرج از سوی خدا باشد، از خاصّان محسوب می شود.»(1)
و چون چنین است، دعا برای فرج در کلام معصومین علیهم السلام ملازم و همراه با انتظار فرج ذکر می شود، چنانکه راوی گوید: در نزد امام علیه السلام سخن از غیبت مهدی علیه السلام پیش آمد، پرسیدم: شیعیان شما در آن زمان چه کنند؟ فرمود:
«علیکم بالدّعاء و انتظار الفرج.»
«بر شما باد که دعا کنید و منتظر فرج باشید.»(2)
و نیز از این روست که حضرت مهدی علیه السلام
ص: 108
در توقیع شریف خویش مردم را نه فقط به دعا کردن، بلکه به زیاد دعا نمودن برای تعجیل فرج، سفارش می فرماید و همین دعا کردن را فرج و گشایش مسلمین می شمارد:
«اکثروا الدّعاء بتعجیل الفرج فانّ ذلک فَرجُکم.»(1)
و بهمین خاطر است که امام رضاعلیه السلام به دعا کردن برای حضرت صاحب الزّمان علیه السلام فرمان می داد:
«عن یونس بن عبدالرحمان: أن الرّضاعلیه السلام کان یأمر بالدّعاء لصاحب الامرعلیه السلام.»(77)
ص: 109
ص: 110
نه چنان است که خلقی چشم انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام و عملی گشتن وعده های الهی به دست او باشند ولی او خود بی خبر از اینهمه اشتیاق، رها از هر دغدغه ای، گوشه آسایشی برای خویش گزیده و نسبت به درد و رنج و شکنجه شیعه و یارانش بی تفاوت و بی احساس، روزگار غیبت را سپری سازد!
او علاوه بر آنکه از اوضاع و احوال منتظرانش آگاه است.(1) و در مراعات حال آنان کوتاهی نمی کند و یادشان را از خاطر نمی برد(2)، خود نیز در حالت انتظار به سر می برد.
ص: 111
او چشم انتظار اذن خداست(1)، تا از پرده غیبت بدر آید و خورشید جمال خویش را بی هیچ حجابی به جهانیانِ در ظلمت نشسته بنمایاند.
او چشم انتظار فرمان پروردگار است(2) تا با سلاح عقل و علم و عطوفت - و نه با شمشیر فقط - همه دلها را مسخّر خویش گرداند و همه سرزمینها را به زیر سلطه دین و عدالت در آورد.
او چشم انتظار آسایش دوستان و موالیان خداست.(3) تا در سایه حکومت توحیدی او از رنج انتظار بیاسایند و از فتنه های دوران غیبت رهایی یابند و با استمداد از علم و عدالت او قلّه های کمال را یکی پس از دیگری در نوردند.
ص: 112
همین چشم انتظاری های امام زمان علیه السلام است که نیمه شب ها خواب را از چشمان مبارکش می گیرد و اشک سوزانش را برگونه های مقدّسش جاری می سازد و ناله و ندبه اش را باعث می گردد.
«اللّهم طال الانتظار وصَعُبَ علینا الانتصار و شَمتَ منّا الفجّار.»
ص: 113
بسیاری از شاعران شیعی از دیر باز ، عشق و شور و شیدایی و سرگشتگی و چشم انتظاری خود نسبت به ساحت مقدّس امام زمان علیه السلام را، در قالب اشعاری پرمایه و گرانسنگ ، جاودانه ساخته اند ، که بدون تردید در انگیزش انتظار توده های مختلف مردم در هر زمان تأثیری چشم گیر داشته است . اینک ما در ختام این نامه انتظار ، تنها به ذکر نمونه هائی چند از شعر معاصر که خواستگاه همگی شاعران آنها حوزه های مقدّس علمیه است، اکتفا می کنیم.(1)
ما ندیم و ندیدیم به ناز آمدنت چون سرو سرافراز فراز آمدنت دل در خم کوچه شهادت ماندست
ص: 114
یک عمر در انتظار باز آمدنت (صادق رحمانی)
ز دستهای تو، گوئی بهار می روید گل و شکوفه، هزاران هزار می روید عبور یاد تو از دل چه معجزه آسا بود که از کویر دلم، چشمه سار می روید چو سر به دار نهم، من به شوق دیدارت ز باغ چشم ، گل انتظار می روید (زهرا رضوی)
ای نسیم سرخوش که از کرانه ها عبور می کنی ای چکاوکی که کوچ تا به جلگه های دور می کنی ای شهاب روشنی که از دیار آفتاب می رسی این فضای قیرگونه را پر از طنین نور می کنی آی ابر دل گرفته مهاجری که خاک تیره را آشنای بارش شبانه بلور می کنی ای ترنمی که پا به پای رودها و آبشارها خلوت سواحل خموش را فضای شور می کنی
ص: 115
آی رهسپر! گر از دیار یار ما عبور می کنی پرسشی نما بگو که ای بهار! کی ظهور می کنی (محمّد رضا ترکی)
بالنده می شود گل سرخ محمّدی وا کرده ایم پنجره های بهار را تا خطبه ای فصیح بخوانم به نام حق بر پا کنید منبر به شکوه دار را مرد مصاف کیست تا زین نهد به پشت این اسب غرقه خون شده بی سوار را ای منتقم بیا که زمین در نظاره است تا چند باید آه کشم انتظار را (سیّد عبداللَّه حسینی)
کامی چو کویر خشک و سوزان دارم دیریست که آرزوی باران دارم من راز عبور ابر را می دانم سر می رسد انتظار، ایمان دارم (عباس ساعی)
ص: 116
مرا به خلوت دلهای بیقرار ببر مرا به غربت گلهای بی بهار ببر مرا به دیده بی خواب مادری بی تاب به لحظه های عطشناک انتظار ببر مگو که خسته شدی از بهانه های دلم مرا به سبزترین فصل روزگار ببر (پروین غلامی)
کران شرق کمان خطر کشید ، بیا کویر فتنه امان مرا برید ، بیا در آسمان کبودم ، کران سبزی باش بیا که قامت این کهکشان خمید ، بیا به خون نشست هزاران دل تماشایی هزار دیده به یاد تو آرمید بیا (محمّد تقوی)
کاشکی مردی بیاید حرفهای سینه را معنا کند واژه واژه ، رمز خط کوفی آیینه را معنا کند
ص: 117
بس که ماندم در حصار انتظاری تلخ، معلومم نشد خوبِ من کی خواهدآمد،عصر آن آدینه را معنا کند خواب سبزی دیده ام،انگار می آید سواری سبزپوش شعله ور خشمی به دستش تا تب دیرینه را معنا کند (علی پور حسن آستانه)
ای آخرین امید ! در شام تار ما ای روشنای عشق ! ای غمگسار ما ! داغم به سینه ماند ، در انتظار تو از رهگذار شوق ، این یادگار ما تا روز واپسین ، می ماند ای نسیم ! بر جاده ظهور ، چشم مزار ما روزی که می رسی ، می بینی ای عزیز ! خون گریه های شوق ، بر رهگذار ما آغاز چشم تو ، در انتهای شب پایان روشنی است ، در انتظار ما (رضائی نیا)
ص: 118
کتابهایی که انتشارات مسجد مقدّس جمکران منتشر نموده است :
1 - در کربلا چه گذشت
- مهدی موعود (عج)
2 - نجم الثّاقب
3 - خزائن الأشعار جوهری (اشعار)
4 - خوشه های طلایی (اشعار)
5 - در جستجوی قائم علیه السلام (کتابنامه)
6 - یاد مهدی علیه السلام
7 - عقد الدّرر
8 - کلّیات مفاتیح الجنان
9 - منتخب المفاتیح
10 - هدیه احمدیه
11 - تاریخچه مسجد مقدّس جمکران (به زبان فارسی)
12 - تاریخچه مسجد مقدّس جمکران (به زبان عربی)
13 - تاریخچه مسجد مقدّس جمکران (به زبان اردو)
14 - تاریخچه مسجد مقدّس جمکران (به زبان انگلیسی)
15 - زیارت ناحیه مقدّسه
16 - کرامات المهدی علیه السلام
17 - در جستجوی نور
18 - آخرین خورشید پیدا
19 - فدک ذوالفقار فاطمه علیها السلام
20 - اعتکاف، تطهیر صحیفه اعمال
21 - امامت و غیبت از دیدگاه علمِ کلام
22 - غیبت، ظهور، امامت
23 - اهمیّت اذان و اقامه و ...
24 - پرچمدار نینوا
25 - حضرت مهدی علیه السلام فروغ تابان ولایت
26 - از زلال ولایت (چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)
ص: 119
واحد تحقیقات مسجد مقدّس جمکران آماده پاسخگویی به سؤالات و مشکلات اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، فقهی و اعتقادی شما عزیزان می باشد.
می توانید سؤالات خود را به آدرس «قم - صندوق پستی 617 - واحد تحقیقات فرهنگی مسجد مقدّس جمکران» ارسال نمایید.
شایان توجّه است که مطالب و نامه های عزیزانی که با این صندوق پستی مکاتبه می نمایند، بمنزله اَسرار ایشان بوده، و در حفظ و نگهداری آنها کاملاً دقت و مراقبت خواهد شد.
مسجد مقدّس جمکران - قم
واحد تحقیقات
بسمه تبارک و تعالی
«به مردم بگو: به این مکان (مسجد مقدّس جمکران) رغبت نمایند و آن را عزیز دارند ... ».
«از فرمایشات حضرت مهدی علیه السلام به حسن بن مثله جمکرانی»
قابل توجه عاشقان و شیفتگان حضرت مهدی (عج) و ارادتمندان به ساحت مقدّس آن حضرت:
مسجد مقدّس جمکران در رابطه با اجرای طرح جامع مسجد و تأمین نیازمندیهای شما عزیزان نمازگزار، آماده هرگونه همکاری و جذب کمکهای نقدی و غیر نقدی شما می باشد.
کمکهای نقدی خود را به حساب جاری 313 بانک ملت - شعبه مسجد مقدّس جمکران - واریز نموده و رسید آن را به آدرس: قم صندوق پستی 161 مسجد مقدّس جمکران، ارسال نمائید.
مسجد مقدّس جمکران - قم
ص: 120