وظايف كلي شيعيان در دوره غيبت امام معصوم، عليه السلام

مشخصات كتاب

شماره كتابشناسي ملي : ايران80-9589

سرشناسه : امه طلب، محمدصادق

عنوان و نام پديدآور : وظايف كلي شيعيان در دوره غيبت امام معصوم، عليه السلام/ امه طلب، محمدصادق

منشا مقاله : ، موعود، ش 26 ، (خرداد، تير 1380): ص 62 - 69.

توصيفگر : شيعيان

توصيفگر : ظهور منجي

توصيفگر : عصر غيبت

توصيفگر : محمدبن حسن(عج)، امام دوازدهم

مقدمه

شيعيان تا سال 260 ق، كه حضرت امام حسن عسكري، عليه السلام، به شهادت رسيدند، مستقيماً و يا ازطريق نمايندگان و افراد مورداطمينانشان به امامان معصوم، عليهمالسلام، دسترسي داشتند، امّا در دوره غيبت، لزوماً با اين سؤال مواجه ميشوند كه آيا غيبت امام معصوم (حجّت خدا) بمثابه رفع تكاليف از مسلمان و بخصوص شيعيان است؟ اگر جواب منفي باشد، آيا تكاليف آنها را عقل افراد تعيين ميكند و يا منابعي ويژه براي تعيين تكاليف، و افراد خاصّي براي تشخيص آن وجود دارند؟ و اگر منابع و افراد خاصّي بايد تكاليف مردم را معلوم كنند، آيا گستره و حجم و وسعت تكاليف عصر غيبت امام، عليهالسلام، عيناً مانند دوره حضور است؟ در پاسخ به اين پرسشها، برخي از علماي شيعه كتابهايي تأليف كردهاند. از جمله مرحوم دبيرالدين ميرزا علياكبر صدرالاسلام همداني در كتاب خويش تكاليف مردم در عصر غيبت را تشريح كرده است.همچنين مرحوم آيةالله سيدمحمد تقي موسوي اصفهاني، قدّس سرّه، در كتاب مهم خود وظايف بسياري را براي منتظران برشمرده است.در مقاله حاضر كوشيدهايم تا وظايف كلي و راهبردي شيعيان درعصر غيبت را مطالعه كنيم. با مطالعه اين وظايف، ميتوانيم پاسخ پرسشهاي آغاز مقاله را بدهيم. براساس اين مقاله، ميتوانيم بگوييم كه تكليف در عصر غيبت رفع نميشود، بلكه براساس مقتضيات زمان و با تكيه

بر قرآن و سنت نبوي، صلّي الله عليه وآله، و سيره اهلبيت، عليهمالسلام، توسط فقهاي جامعالشرايط تعيين و مشخص ميگردد. همچنين بخوبي ميتوان دريافت كه همانطور كه حيرت و ابهام و فتنه زياد است و طبعاً زيركي فراوانتري لازم دارد؛ به دليل وقوع شبهات فراواني كه ازطرف پيامبر اسلام، صلّي الله عليه وآله، دستور به توقف در آنها داريم و نيز به خاطر حضور علني نداشتن و دردسترس نبودن امام معصوم، عليهالسلام، در جامعه و سيطره كفّار و ستمگران بر مقدّرات بشر و لزوم تحفّظ و احتياط بيشتر شيعيان، گسترة تكاليف محدودتر است تا با شرايط تقيّه تطبيق كرده و موجوديّت شيعه حفظ شود. نكته مهم اين است كه شيعه عصر غيبت، از نظر هويّت تاريخي و عقائد و احكام فرعي و وحدت كلمه و محاسن اخلاقي و امثال آن، نبايد فرقي با شيعه عصر ظهور داشته باشد. بايد چنان باشد كه اگر از قرن پانزدهم هجري به قرن اول هجري منتقل شد، بتواند همانطور موضعگيري و عمل كند كه برادرانش در كنار امام علي، عليه السلام، و ساير ائمه هدايت، عليهمالسلام، و يا در عصر پيامبر، صلّي الله عليه وآله، ميكردند و خصوصاً از جهت عقايد و نيز رضا (خشنودي) و سخط (ناخشنودي) همانند آنها باشد. البته اين ديدگاه با سكولاريسم و پلوراليسم ديني و دموكراسي و عصري شدن دين و امثال آن تقابل و برخورد پيدا ميكند كه در موضوع اين مقاله اهميتي ندارند.

وظايف كلي شيعيان در عصر غيبت كبراي حضرت امام حجة بن الحسن العسكري

اشاره

وظيفه شيعه درعصر غيبت اين است كه برآنچه از حق و هدايت كه به او رسيده، ثبات قدم داشته و چنگ بزند تا محفوظ بماند و پيداست كه منبع

شناخت اين مطالب حقّه و هدايت يافتن به آن، مطابق حديث متواتر ثقلين، قرآن مجيد و سنت نبوي و عترت طاهره است، كه در عصر غيبت روايات و سنت ايشان در كتب موجود است. روايات متعددي با الفاظ مختلف براين مطلب دلالت ميكنند، ازجمله:

پرهيز از شك

از امام صادق، عليه السلام، نقل شده كه ضمن حديثي درباره عصر غيبت فرمودند:... فإيّاكم والشّك والاءرتياب أنفو عن أنفسكم الشكوك و قد حذّرتم فاحذروا من الله...پس بپرهيزيد از شك و دودلي و ترديد، شكها را از خودتان برانيد و به تحقيق كه شما برحذر داشته شديد، پس از خدا پرهيز كنيد (كه درعصرغيبت ترديد به خود راهدهيد)...اين حديث نشان ميدهد كه يكي از وظايف شيعه در عصر غيبت، احراز درجة رفيع يقين و تلاش براي حفظ عقايد حقّه است. زيرا طولاني شدن دوره غيبتِ حجّتِ خدا، باعث ترديد و بياعتقادي بسياري ميشود و سيطره مادّيت (مادي گرايي) و فضلفروشي عالم نماياني كه علم و تخصص آنها ربطي به عقايد ندارد و درعين حال در آن دخالت و تخريب ميكنند، مزيد بر علت است.

چنگ زدن به امر اول تا وصول به امر آخر

ما مجموعه بزرگ و والايي از احاديث عقيدتي و اخلاقي و فقهي و غير آن داريم كه از جهتي مايه فخر و مباهات ما بر ساير مذاهب و ملل است و از جهت ديگر باعث هدايت و ثبات قدم ماست. ميتوان گفت مراد از «امر اول»، همين دوره دويست و هفتاد و سه ساله از آغاز بعثت تا آغاز غيبت و يا دوره امامان يازدهگانه شيعه باشد كه آن ميراث را به يادگار گذاشتهاند و حاملان و مبلّغان و مجريان آن، فقها و علماي صالح شيعهاند. البته توقيعات شريفه ناحيه مقدسه را نيز ميتوان جزءِ امرِ اول دانست. امّا «امرِ آخر (ديگر)» ظاهراً مربوط به عصر ظهور است كه تكاليف همه توسط شخص امام مهدي، عليه السلام، روشن ميشود و هيچ بلاتكليفي باقي نميماند. شيعه موظّف است كه در عصر غيبت،

كمال تحفّظ را نسبت به آن ميراث گرانبها داشته و به ثقلين چنگ بزند و اگر چيزي را نفهميد، آن را انكار و رد نكند كه ممكن است گرفتار كفر بشود.در روايتي از امام صادق، عليهالسلام، نقل شده كه درباره وظيفه شيعه دراين عصر فترت، فرمودند:فتمسّكوا بالامر الاوّل حتّي يبّين لكم الا´خَرو بنا به نقل ديگري:تمسّكوا بالامر الاوّل الّذي أنتم عليه حتي يبّين لكمبه امر نخستيني كه برآنيد، چنگ بزنيد تا براي شما آشكار شود.همچنين از آن حضرت دراين باره نقل شده كه فرمودند:كونوا علي ما أنتم عليه حتّي يُطلع الله لكم نجمكمبر آنچه كه برآنيد، باشيد تا خداوند ستاره شما را برايتان طالع گرداند.و نيز نقل شده كه فرمودند:فتمسّكوا بما في أيديكم حتي يصحّ لكم الامر.پس چنگ زنيد به آنچه كه در دستهايتان است تا امر براي شما راست واستوار آيد (يعني ظهور واقع شود).و در روايت ديگري هم به اين شكل تكليف شيعه را در «سَبطَة» (پايينتر از «فَترَت») مشخص فرمودند كه:إلي ما أنتم عليه حتّي يأتيكم الله بصاحبها.به آنچه كه شما برآنيد عمل كنيد تا خداوند صاحبش را براي شما بياورد.مفهوم همة اين روايات يكي است و آن محافظت و عمل كردن به قرآن و ميراث موجود اهل بيت در عصر غيبت است تا ظهور فرا رسد و هيچ ابهامي نماند.

رعايت معيارهاي عصر ائمه در دوستي و دشمني و پيروي كردن و سرپرست گزيدن

اين مفهومي بسيار دقيق و مهم است؛ زيرا آنچه كه ما را با پيشينيان شيعه ما كه اصحاب ائمه هُدي، عليهمالسلام، بودند و در راه ولايت آنها كوشيدند و سختيها و رنجها كشيدند و قربانيها دادند، پيوند ميدهد، همين مطلب است. چنانكه حالات روحي ما ميتواند (بنابر بعضي از روايات)، ما

را در عمل ياران پيامبر، صلّي الله عليه وآله، در جنگهاي ايشان و امام علي، عليه السلام، و ساير امامانِ گذشته شريك كند و همچنين آرزوهاي ما درباره ياري امام زمان، عجّلالله تعالي فرجه، ميتواند باعث پاداش ياري آن حضرت و جنگ و شهادت در ركاب ايشان شود، هرچند آن دوره را درك نكنيم. درواقع همين حبّ و بُغض و ولايت مشترك است كه افراد يك زمان و يا زمانهاي مختلف را به هم متصّل ميكند؛ زيرا اين همدلي و همرأيي باعث حفظِ ميراثِ گذشتگان و تحقّق اميدِ آينده ميشود. اينك با مقدمه مذكور، حديث منصور صيقل را بخوانيم:إذا أمسيت يوماً لاتري فيه اماماً من آل محمد، فأحبّ من كنت تحبّ و أبغض من كنت تُبغض و وال من كنت تُوالي و انتظرالفرج صباحاً و مساءً.چون بهروزي گرفتار شدي كه در آن امامي از آل محمد (صلّي الله عليه وآله) را نديديد، پس دوست بدار هر كه را دوست ميداشتي و دشمنبدار هر كه را دشمن ميداشتي و به ولايت هر كه سر ميسپردي، گردن گذار و امر فرج را صبح و عصرمنتظر باش.پيداست كه تولّي و تبرّي، مقدمه و شرط لازم اين انتظار صحيح است و كسي كه آن را نداشته باشد، نميتواند منتظرِ راستين باشد. با توجه به اين مطلب ميفهميم كه منتظرانِ واقعي اندكند. چنانكه احاديثي هم مُشعِر به اين واقعيتند.

تقواي الهي و عمل به دين اسلام

بسياري از خوبيها و بديها و واجبات و محرّمات در قرآن كريم آمده است و اصول و فروع دين مبين اسلام در آن پيداست. از وظايف شيعيان، بلكه مهمترين وظيفه آنها، رعايت تقوا و كسب درجه متقيّن و عمل به دين

اسلام است. چنانكه از امام صادق، عليه السلام، نقل شده كه فرمودند:إنّ لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عند غيبتة و ليتمسّك بدينه.براي صاحبِ اين امر غيبتي است، پس (شيعه) بايد هنگام غيبتش پرهيزكاري پيشه كند و به دين او چنگ زند.مطالعه قرآن بخوبي معلوم ميكند كه «دين اسلام» (دين خدا) در قرآن تعريف و مشخص شده است. بايد به آن چنگ زد و جدا نشد.

رجوع به سنت نبوي و سيره اهل البيت

همانطور كه دو حرم مقدّس وجود دارد كه يكي را خدا قرار داده و ديگري را رسول بزرگوارش؛ دو مرجع بزرگ هم وجود دارد كه يكي قرآن است كه خداوند نازل فرموده و بزرگتر است و ديگري سيره (اعمّ از فعل و قول و تقرير) كه حاصل زندگي پيامبر اكرم، صلّياللهعليهوآله، و اهلبيت، عليهمالسلام، در طي چند قرن است و پيداست كه سيره، به دليل برخورد با مقتضيات زمانها و رويارويي با حوادث واقعه و پاسخ به آنها، بمثابه مفسّر و مؤوّل و شارح قرآن است. همانطور كه در حديث مشهور نبوي به مسلمانان، سفارش شده كه به هنگام هجوم فتنهها چون پارههاي شب تيره، به قرآن پناه ببرند و ضمناً در حديث مشهور ديگري، از جداييناپذيري ثقلين تا قيامت و لزوم رجوع و تمسّك به آن دو جهت مصون ماندن از گمراهي سخن رفته است. و از همينروست كه ميبينيم اساسيترين وظيفه شيعه به هنگام عصر حيرت (غيبت) براي رهايي از سرگرداني، رجوع به مدينه (يعني متن و بستر مكانيِ پيدايش سيره مذكور) ذكر ميشود. چنانكه اميّه بن علي القيسي ميگويد:قلت لابي جعفر محمد بن علي الرضا، عليهماالسلام، من الخلف بعدك؟ فقال: إبني عليّ و ابنا عليّ، ثم

اطرق مليّا، ثّم رفع رأسه ثمّ قال: إنّها ستكون حيرة. قلت: فإذا كان ذلك فإلي اين؟ فسكت ثُم قال: لا أين، حتي قالها ثلاثا... فقال إلي المدينة. فقلت: أيّ المُدن؟ فقال: مدينتنا هذه، و هل مدينة غيرها؟به ابي جعفر محمد بن علي، عليهماالسلام، (امام جواد، عليه السلام) گفتم: امام جانشين شما كيست؟ فرمود: پسرم علي و دو پسر علي (يعني پسرش امام حسن و نوهاش امام زمان، عليه السلام) آنگاه مدتي سرش را پايين انداخت و بعد از آن سرش را بلند كرد و فرمود: همانا به زودي حيرتي خواهد بود. عرض كردم: وقتي كه چنين شد به كجا بايد روي آورد؟ حضرت سكوت كردند، سپس فرمودند: به هيچ جا، و اين عبارت را سهبار تكرار كردند. سؤالم را تكرار كردم، فرمودند: به مدينه. عرض كردم: كدام يكي از شهرها؟ فرمودند: به همين مدينه خودمان، و آيا مدينهاي جز آن هست؟از سكوت حضرت ميتوان استنباط كرد كه هيچ راه حلّي جاي خالي امام غايب را پر نميكند (چون هيچكس در عصر غيبت كبري نخواهد توانست مستقيماً مستند به آن حضرت باشد) و بطور قطعي مردم را از حيرت نجات نميدهد، امّا براي آنكه گمراه نشوند و ثابتقدم بمانند، ايشان مردم را به مدينه ارجاع ميدهند و ميدانيم كه مدينه محل نزول وحي و ايجاد سيره (اعم از سنت نبوي و سيره اهل البيت، عليهمالسلام) بوده است و مقصود ايشان از مدينه، در و ديوار آن نيست و مردم آن نيز نيستند؛ زيراكه در بسياري از زمانها منافقان فراواني هم در آن ميزيستند و اينك نيز تحت سيطرهگمراهان وهّابي است. بلكه شايد مقصود رهايي نظري از

هر زمان و مكاني و رجوع به ثقلين است كه چون خورشيدي تابان، مدينه را از ديگر شهرها، و سه قرن نخستين هجري را از بقيه قرون متمايز كردهاند. يعني وقتي يك انديشمندِ مُصلحِ مسلمان به دنبال راه حلّي براي هدايت در شرايط حيرت است، بايد خود را از قيود شرايط زماني و مكاني پيرامونش رها كرده و از آن بيرون برود و به آن سه قرن در مدينه بنگرد و دنبال راه حل بگردد.به عنوان نمونه، مطالعه كتاب «ولايت فقيه» و ساير كتب مرحوم امام خميني، قدّس سرّه، نشان ميدهد كه ايشان با همين روش، لزوم ولايت فقيه را اثبات كرده و براي تحقّق آن كوشيدهاند كه منجر به انقلاب اسلامي و تشكيل جمهوري اسلامي ايران شده است.

انكار نكردن غيبت

از امام صادق، عليه السلام، نقل شده كه فرمودند:إن بلغكم عن صاحبكم غيبة فلا تنكروها.اگر از صاحبتان به شما غيبتي رسيد، آن را انكار نكنيد.ميدانيم كه مرحله اول پذيرش هر چيزي آن است كه آن را انكار نكرده و ممكن بدانيم و پس از تحقيق و بررسي، در بود و نبود آن به يقين برسيم. درحالي كه كسيكه بدون مطالعه انكار كند هرگز وارد مرحله بررسي نميشود تا از حالت دودلي و ترديد خارج گردد و اگر مطالعه كرده باشد، هرگز قادر بر ردّ آن نخواهد بود و بيقين (هرچند فقط نظري) خواهد رسيد. البته بنابر حديث ديگري از امام صادق، عليهالسلام، هيچكس بر عقيده به وجود و غيبت (يا امامت) امام مهدي، عليه السلام، ثابت قدم نميماند مگر آن كه خداوند از او در عالم ذرّ ميثاقش را گرفته ب_اش_د.

نگهداشتن زبانها (تقيه و كتمان سر) و كمتر آميختن با مردم و عجله نكردن و تسليم بودن

لازمه حفظ موجوديت شيعه و حفظ دينِ شيعيان خالص و منتظر، اين است كه اولاً اصلِ تقيّه را رعايت كرده و زبانشان را از آنچه كه سودي ندارد، نگهدارند (تا چه رسد به آنچه كه زيانبار باشد)؛ ثانياً در شرايطي كه قدم به قدم انباشته از شبهه ها و گناهان و فسادهاست، شيعيانِ منتظر بايد به همان اندازه كه رفعِ نياز ميكند، حضور اجتماعي داشته و بقيه اوقات را صرف حضور در خانه يا خانواده كنند و بدانند كه خداوند به آنها دستور داده كه خودشان و اهلشان را از آتش حفظ كنند و در اين ساعات ميتوانند به مطالعه و تدبّر و مذاكره و عبادت و تهجّد و يا لذّات مباح بپردازند و از تربيت و محافظت زنان و فرزندانشان غافل نشوند و

آنها را به امواج سهمناك جامعه حيرت زده و سرگردان و گنهكار نسپارند و گمان نكنند كه ملاك خداوند براي شتاب در امر ظهور، عجله آنهاست. بلكه بخش بزرگي از شرايط ظهور مربوط به آمادگي انسانها براي پذيرش تعاليم و حكومت و دولت كريمه امام زمان، عجّل الله تعالي فرجه، است. از امام صادق، عليه السلام، نقل شده كه: «كفوا السنتكم و الزموا بيوتكم...زبانهايتان را نگهداريد و ملازم خانه هايتان باشيد.و از همان حضرت نقل شده كه فرمودند:محاضير هلاك شدند!پرسيدند: «محاضير كدامند؟» فرمود:المستعجلون و نجا المقرّبون... كونوا أحلاس بيوتكم فإنّ الفتنة علي من أثارها...شتاب خواهان هلاك شدند و نزديكي خواهان (به خدا و رسولش و اهلبيت، عليهمالسلام) نجات يافتند... فرشهاي خانه هايتان (يعني خانگي و بيتحرك) باشيد. پس بدرستي كه فتنه عليه كسي كه آن را برانگيخته، ميگردد...و نيز از همان امام معصوم، عليهالسلام، نقل شده كه در جواب كسي كه از وقتِ اين امر پرسيد و از طولاني شدن انتظارش شكوه داشت، فرمود:«كذب المتمنّون و هلك المستعجلون و نجا المسلمون و الينا تصيرون.آرزو كنندگان دروغ گفتند و شتاب خواهان هلاك شدند و تسليم شوندگان رهايي يافتند و شما به سوي ما ميگرديد.پيداست كه علّتِ ادّعايِ باطلِ بسياري از مدعيان مهدويت، آرزوي مقام آن امام همام، عليهالسلام، و اقدامات ايشان و يا آرزوي اصلاح امور در غياب ايشان و آرزوهاي مشابه است و بسياري از پيروان مرامهاي باطل ايشان نيز بواسطه همين آرزوها و عجله وشتاب درباره اصلاح امور به ورطه هلاكت وگمراهي افتاده اند.چون امروزه به خلاف گذشته كه در فردگرايي افراط ميشد، در جمع گرايي زياده روي ميشود، ممكن است به ما نسبت

تحجّر داده و خُرده گيري كنند كه چرا سخن از لزوم دوري از مردم و ملازمتِ بيوت در عصرِ غيبت ميگوييم؟ در پاسخ به اين شبهه، بهتر است با رجوع به روايات مربوطه، مفهوم و فايده اين اعتزال و كنارهگيري از مردم را بيشتر درك كنيم:مرحوم شيخ جمال الدين ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد حلي (مشهور به ابن فهد الحلي (م 841 ق.) «عزلت» را چنين تعريف ميكند:عزلت عبارت است از رويگردان شدن از همه و روي نهادن به خداي تعالي در غار كوهي، يا شبستان مسجدي و يا گوشة خانه... عزلت دوري گزيدن از مردم و بريدن از آفريدگان و اُنس گرفتن با حضرت حقّ است و اين تعريف دايره شمولش بيشتر از تعريف نخست است. گوشه نشيني، تنها براي كسي امكان پذير است كه نفس خويش را به ترك فزونخواهي ها و خواسته هاي دنيا توانمند ساخته و نفس و خواهشهاي نفساني او پيرو خِرَدَش باشد...از امام صادق، عليه السلام، نقل شده كه فرمودند:لولا الموضع الّذي وضعني الله فيه، لسرّني أن أكون علي رأس جبل لا أعرف النّاس و لا يعرفوني، حتي يأتيني الموت.اگر نبود جايگاهي كه خداوند مرا در آن قرار داده است (امامت)، دوست ميداشتم بر فراز كوهي ميبودم؛ نه كسي را ميشناختم و نه كسي مرا ميشناخت تا اين كه مرگ مرا دريابد.و از همان حضرت، عليه السلام، نقل شده كه سهبار فرمودند:ما يضرّ الموُمن أن يكون منفرداً عن الناس و لو علي قلّة جبل.اين به مؤمن زيان نميرساند كه تنها وجدا از مردم باشد، هرچند بر فراز قلّه كوهي باشد.همچنين از رسول اكرم، صلّي الله عليه وآله، نقل

شده كهوقتي نزد ايشان از فتنه ياد شد، فرمودند:إذا رأيت النّاس مَرَجت عهودهم و خَفرت أماناتهم و كانوا هكذا _ و شبّك بين أصابعه.(فتنه روي خواهد داد) وقتي كه مردم به پيمانهايشان وفا نكنند و در امانتهايشان خيانت كنند و همانند اين باشند _ و بين انگشتانش شبكه ساخت، (يعني در هم فرو برد كنايه از اين كه مردم به جان هم ميافتند).راوي ميگويد: گفتم فدايت گردم، آن موقع چه كنم؟ فرمودند:ألزم بيتك و أمسك عليك لسانك و خذ ما تعرف و ذر ما تنكر و عليك بأمر خاصّة نفسك و ذر عنك أمر العامّة.در خانهات بنشين و زبانت را از سخن بازدار و آنچه ميشناسي (معروف را) بگير و آنچه نميشناسي (منكر را) واگذار و به كار مربوط به خودت مشغول شو و خود را از پرداختن به كار عمومي دور ساز.مرحوم ابن فهد فوايد متعددي هم براي كنارهگيري از مردم براساس روايات ذكر كرده كه خواننده را به آن كتاب ارجاع ميدهيم.

صبر و پايداري و دعوت همديگر به صبر و مقابله با دشمن و ايجاد حفظ يا گسترش ارتباط با امام معصوم

شرايط بسيار دشوار عصر غيبت، مستلزم آن است كه ازطرفي هر شيعه منتظري، در زندگياش با اندوه و اميدواري فراوان، به تكاليف و مسؤوليتهاي ديني خود عمل كرده و از طرف ديگر با استقامت و اتحاد با همكيشان، مانند هر اقليت مقاومي، در برابر دشمن خود ايستاده و از موجوديت و هويت خويش دفاع كند و بالاخره از طُرُق مختلف (مانند عبادات نيابتي از طرف امام خود، پرداخت صدقه و دعا براي سلامتي آن حضرت، دعا براي تعجيل در فَرَج آن حضرت، زيارت و سخن گفتن صميمانه با آن حضرت و كمك خواستن از ايشان و غيره) با امام خود رابطه

داشته و آن را عميقتر و گستردهتر كند. چنان كه در تفسير آيه شريفة:يا ايّها الّذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا الله لعلّكم تتقون.از حضرت امام محمد بن علي الباقر، عليه السلام، نقل شده كه فرمودند:إصبروا علي أداء الفرائض و صابروا عدوّكم و رابطوا إمامكم.پايداري كنيد بر اداي واجبات و در برابر دشمنتان استقامت بورزيد و با امامتان پيوند برقرار كنيد (رابطه داشته باشيد).

رضايت كامل و تسليم بي چون و چرا در برابر اراده و خواست حضرت حق

اين البته مكمّل مطلب هفتم، بلكه علت آن است و براي آنكه بدانيم چقدر مهم است، كافي است به يكي از دعاهاي عصر جمعهها كه معروف به «دعا در زمان غيبت» بوده و با جمله «اللهم عرفني نفسك» شروع ميشود، مراجعه و آن را مطالعه كنيم. در اين دعا با خداوند متعال چنين مناجات ميكنيم:... أللّهم فثّبتني علي دينك و استعملني بطاعتك و ليّن قلبي لوليّ أمرك و عافني ممّا امتحنت به خلقك و ثبّتني علي طاعة ولي أمرك الّذي سترته عن خلقك و باذنك غاب عن بريتك و أمرك ينتظر و أنت العالم غير المعلّم بالوقت الّذي فيه صلاح أمر وليّك في الاءذن له بإظهار أمره و كشف ستره فصبّرني علي ذلك حتّي لا أحبّ تعجيل ما أخّرت و لا تأخير ما عجّلت و لا كشف ما سترت و لا البحث عما كتمت و لا أنازعك في تدبيرك و لا أقول لم و كيف و ما بال ولي الامر لا يظهر و قد امتلات الارض من الجور و افوضّ أموري كلّها اليك...پس اي خدا! مرا بر اين دينت ثابت قدم گردان و به كار طاعتت مشغولدار و قلبم را براي ولّي امرت نرم و مطيع ساز و

عافيت و حُسن عاقبت در آنچه خلقت را به امتحان آن آزمودي، مرا به كَرَمت عطا فرما و به طاعت ولّي امرت ثابتقدم بدار؛ آن ولّي امري كه او را از چشم آفريدههايت پنهان داشتهاي و به اجازه تو از مردم غايب گرديده و در ظهور و قيامش منتظر فرمان توست و تو اي خدا، به ذاتِ خود، بدون آموزش ديدن، دانايي كه چه هنگامي مصلحت در اذن به اوست كه امرش را آشكار كرده و پردهاش را كنار بزند. پس اي خدا مرا صبر و شكيبايي بر آن (تحمّل غيبت آن حضرت)ده تا اينكه آنچه را تو تأخيرش انداختي، من تعجيل آن نخواهم و آنچه تو تعجيل آن خواهي، من تأخيرش نطلبم و آنچه را تو پوشيده داشتي، من پردهگيري و كشف آن نخواهم و در آنچه كه تو كتمان و پنهان كردي، من بحث و كنكاش نكنم و در تدبيرت با تو تنازع و درگيري نكنم و نگويم: «براي چه؟» و «چگونه؟» (چون و چرا نكنم) و نگويم كه چه شده است كه ولي امر، امام غايب ظاهر نميشود درصورتيكه زمين هماكنون پر از جور و ستم گرديده است؟ و تمام امورم را به تو تفويض كرده واگذارم.در دنباله همين دعا تقاضا ميكنيم كه:حتي تتوفّانا و نحن علي ذلك لا شاكيّن و لا ناكثين و لا مرتابين و لا مكذبين.تا آنكه درحالي ما را قبض روح كني كه بر اين ايمان و يقين باقي باشيم و ترديد كننده و پيمان شكننده و سست عقيده و تكذيب كننده نباشيم.اگر اين تسليم و رضايت مطلق در برابر خداوند متعال همراه با دينداري و رجوع به

قرآن و سيره در كسي باشد، او ميتواند منتظر واقعي تلقّي شود و از گزند گمراهي و حيرت و سرگرداني آخرالزمان محفوظ بماند و دعاها و زيارات روز جمعه نيز براي ايجاد و حفظ چنين روحيهاي بسيار مفيد است.

نتيجه

انتظار واقعيِ شيعه، بايد بتواند حتيالامكان خلاء غيبت امام معصوم، عليهالسلام، را برايش پر كند و او را سعادتمند سازد، چنان كه از امام جعفر بن محمد الصادق، عليهماالسلام، نقل شده كه فرمودند:من مات منكم علي هذا الامر منتظراً كان كمن هو في الفسطاط للقائم.هر كه از شما شيعيان بر اين امر درحال انتظار بميرد، مانند كسي است كه در خيمه حضرت قائم آل محمد (صلّي الله عليه وآله) باشد.و در حديث ديگري كه ابوبصير از ايشان نقل كرده، كاملاً وضعيت شيعه منتظر را تشريح كردند، آنجا كه روزي فرمودند:ألا أخبركم بما لا يقبل الله عزّوجل من العباد عملاً ألاّ به؟... شهادةُ أن لا إله إلاّ الله و أنّ محمّداً عبده و الاءقرار بما أمر الله و الولاية لنا و البرائة من أعدائنا يعني الائمة خاصّة و التسليم لهم و الورع و الاءجتهاد و الطمانينة و الاءنتظار للقائم... من سرّه أن يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فإن مات و قام القائم بعده كان له من الاجر أجر من أدركه، فجدوا و انتظروا هنيئا لكم أيّها العصابة المرحومة.آيا شما را به چيزي آگاهي ندهم كه خداوند عزوجل از بندگان عملي را جز به آن نميپذيرد؟ گواهي به اينكه معبودي جز خداي يگانه نيست؛ و اين كه محمد، صلّي الله عليه وآله، بنده اوست، و اقرار به آنچه كه

خداوند فرمان داده؛ و ولايت براي ما؛ و بيزاري از دشمنان ما ائمه؛ و تسليم براي ائمه؛ و پرهيزكاري؛ و اجتهاد (كوشش) و طمأنينه (آرامش و اطمينان قلبي و وقار)؛ و انتظار كشيدن حضرت قائم (عليه السلام) هر كه اين او را خشنود ميكند كه از اصحاب قائم (عليه السلام) باشد، پس بايد انتظار بكشد و با تقوا و خويهاي نيكو عمل كند و منتظر باشد، پس اگر مُرد و حضرت قائم (عليه السلام) پس از او به پاخاست، پاداش وي مانند پاداش كسي است كه آن حضرت را درك كند. پس بكوشيد و انتظار بكشيد! گوارا باد براي شما اي گروه مورد رحمت واقع شده!علاوه بر آنچه كه از وظايف دشوار يك شيعه راستين و منتظر واقعي برشمرديم و تلويحاً دانستيم كه شيعه همانطور كه فضيلتهاي فراواني دارد، صفاتي هم دارد كه دستيابي به آنها بسيار سخت و نيازمند به قلبي سليم و عزمي راسخ و ايماني استوار و مجاهدتي طولاني است. امّا همچنين ميتوان ازسطور گذشته دريافت كه جايگاه والاي روحانيت و مرجعيت شيعه (كه به حق نيز بايد چنين جايگاهي داشته باشد) ناشي از ممارست و تبحّر آنها در مطالعه قرآن و سيره و دفاع و استنباط از آن دو و تشخيص و بيان تكاليف شيعه و تحريض ايشان به آنچه كه بايد بر آن باشند و والاتر از همه، تلاش براي شناساندن مبدأ و معاد و پيامبر، صلّي الله عليه وآله، و امامان، عليهالسلام، و بيم و نويد دادن به مردم است و پيداست كه اين طبقه شريف بايد در چارچوب نوعي «راهبرد انتظار» بكوشند تا مردمي منتظر و شيعياني ثابتقدم

تربيت كرده و با دفعِ شبهات و رفعِ ترديدها، به نزديك شدن امر ظهور كمك كنند و البته خود بايد منتظراني راستين باشند.به اين ترتيب، شيعيان در عصر غيبت، اگر به تكاليف خود عمل كنند و منتظراني واقعي باشند، تحت ولايت خدا و رسولش و اوليالامر زيسته وبه نور، هدايت شده و در اين امر نهتنها غيبت و حضور برايشان يكسان است، بلكه به ارزشمندترين مسلمانان تبديل شده و بنابر حديث مشهور، از برادران رسول اكرم، صلّي الله عليه وآله، خوانده شدهاند و علاوه بر شرافت مشترك با اصحاب آن حضرت، به شرافت انتظار و صبر در فراق امام، عليهالسلام، هم مشرّف ميشوند. آنها چنان خردمند و انديشمندند كه كتابهاي حديث براي ايشان در هدايت و سعادت، همان كاري را ميكند كه حضور پيامبر، صلّي الله عليه وآله، و امام، عليه السلام، براي اصحابشان، و اين به معناي شدّت يقين در آنهاست. و به هر حال بايد توجه كنند كه وجود امام، عليه السلام، عليرغم ابرِ متراكم غيبت، چون خورشيد، مايه حيات و گرماي لذّتبخش و نور هدايت براي آنهاست و خداوند سرپرست پرهيزكاران و توفيق دهنده به صواب و حفظ كننده از گناهان و لغزشهاست.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109