سرشناسه : خادمي شيرازي، محمد، 1306 - 1378.
عنوان و نام پديدآور : نشانه هاي ظهور او/ محمد خادمي شيرازي .
مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس صاحب الزمان (جمكران) ، 1378.
مشخصات ظاهري : 220ص.
شابك : 0 650ريال ؛ 7000 ريال (چاپ دوم) ؛ 7000 ريال (چاپ سوم) ؛ 7000ريال (چاپ چهارم) ؛ 8000 ريال (چاپ پنجم) ؛ 8000 ريال (چاپ هشتم) ؛ 20000ريال: چاپ چهاردهم 978-964-6705-35-7 : ؛ 20000 ريال (چاپ پانزدهم) ؛ 20000 ريال (چاپ شانزدهم)
يادداشت : چاپ دوم، سوم و چهارم: 1380 .
يادداشت : چاپ پنجم: بهار1382.
يادداشت : چاپ هشتم: تابستان 1383.
يادداشت : چاپ چهاردهم: زمستان 1387.
يادداشت : چاپ پانزدهم: بهار 1388.
يادداشت : چاپ شانزدهم: بهار 1389.
يادداشت : كتابنامه: [219] - 220؛ همچنين به صورت زيرنويس .
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم ، 255ق -
موضوع : مهدويت-- انتظار
شناسه افزوده : مسجد جمكران (قم)
رده بندي كنگره : BP224/4 /خ 24ن 5 1378
رده بندي ديويي : 297/462
شماره كتابشناسي ملي : م 78-22410
آنچه در قرآن كريم از طرف خداوند بزرگ به وسيله رسول اكرم صلي الله عليه و آله به ما رسيده واجب الاطاعه است و كوچكترين ترديدي درباره آن نبايد داشت، چرا كه از منبع علم خداوندي سرچشمه گرفته است. از جمله بشارتهايي كه در قرآن مجيد در ضمن آياتي داده شده مساءله قيام جهاني حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء و سيطره عدل و داد در عالم بعد از پر شدن آن از ظلم و جور است كه مرحوم علامه نوري در مقدمه كتاب شريف «كشف الاءستار» ادعاي تواتر، از فريقين (شيعه و سني) فرموده است و اين نتيجه به دست مي آيد كه بايد ظلم و تباهي از
سرتاسر جهان محو گردد و جهان از عدالت پر شود، نه اينكه به خيال خام بعضي از نويسندگان، عدالت در حكومت حضرت مهدي سلام اللّه عليه تغليبي باشد و همچنان افراد شرور، كم يا زياد، در اجتماع ديده شوند. خير، طبق نص صريح آيات قرآن و تفاسير رسيده از اهل بيت عصمت و طهارت سلام اللّه عليهم اجمعين پس از پر شدن عالم از ظلم و جور، قسط عدل بر آن حاكميت خواهد يافت و همان گونه كه عرض شد در اين زمينه بزرگان مذهب نظير علامه نوري و ديگران نيز دعوي تواتر نموده اند. بنابراين، ديگر جايي براي عدالت تغليبي و طرفداران آن نمي ماند.
سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق اولم يكف بربك انه علي كل شيء شهيد. [1] .بزودي آيات و نشانه هايي از قدرت خود را در صحنه گيتي و در (كشور) وجودشان بدانها نشان خواهيم داد، تا بر آنها آشكار شود كه حق است.ممكن است نشانه هاي آفاقي همان صيحه آسماني باشد و منظور از آيات انفسي همان رعب و ترس باشد كه در دلها جاي مي گيرد.خواننده عزيز!تا اين ساعت چنين علائم و نشانه هايي كه براي بشر تمام مجهولات را از بين ببرد و پرده از روي حقايق و ملكوت عالم بردارد به نحوي كه حق آشكار و باطل نابود شود، در صحنه گيتي ديده نشده است و با توجه به اينكه خداوند خلف وعده نخواهد فرمود و حتما بايد اين كار بشود، غير از قيام آخرين نماينده و سفير اعظم او حضرت بقية الله روحي و ارواح العالمين له الفداء نشانه
ديگري نخواهد بود.و لنبونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين. [2] .و هر آينه شما را به وسيله ترس و گرسنگي و نقص در مالها و جانها و ميوه ها مي آزماييم، و صبركنندگان را بشارت ده.محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه پيش از قيام مهدي ما سلام اللّه عليه مردم به انواع بلاها مبتلا مي شوند و موفقيت با صابران است.به طور خلاصه علائم و نشانه هاي قبل از ظهور در اين روايات عبارت است از:1. وحشت و اضطرابي كه در حال حاضر در ميان مردم بعضي از كشورهاي اسلامي ديده مي شود.2. گرسنگي و قحطي كه در بعضي كشورهاي جهان مشهود است و به طور متوسط روزانه چند صد هزارتن از گرسنگي مي ميرند (مانند بعضي از قسمتهاي افريقا و هندوستان).3. فساد در تجارت و بازرگاني و كمبود درآمد بعضي از اقشار جامعه كه به ويژه در ايران ما مشهود است.4. تلفات جاني مانند تلفات در جنگ ايران و عراق و نقصان زراعت و ميوه جات ناشي از آفات و كمي بركت آنها.اكنون به اصل روايت كه از امام صادق عزيز ما - كه سلام خداوند بر ايشان باد - نقل كرده اند، توجه فرماييد:عن محمد بن مسلم عن ابي عبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام اءنه قال ان قدام قيام القائم علامات بلوي من الله تعالي لعباده المؤ منين قلت و ما هي قال ذلك قول الله عزوجل «و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين»
قال لنبلونكم (يعني المؤ منين) بشيء من الخوف من ملوك بني فلان في آخر سلطانهم (والجوع) بغلاء اسعارهم (و نقص من الاموال) فساد التجارات و قلة الفضل فيها (والانفس) قال موت ذريع (والثمرات) قلة ريع ما يزرع و قلة بركة الثمار (و بشر الصابرين) عند ذلك بخروج القائم عليه السّلام ثم قال لي يا محمد هذا تاءويله ان الله عزوجل يقول «و ما يعلم تاءويله الا الله و الراسخون في العلم [3] .». [4] .محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام نقل كرده است كه امام فرمودند: پيش از قيام قائم نشانه هايي است جهت آزمايش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤ منش. عرض كردم: آن نشانه ها چيست؟ فرمود: آن، گفتار خداوند عزوجل است كه فرمود:«و لنبلونكم بشيء». فرمود: «لنبلونكم»يعني هر آينه بيازماييم شما مؤ منان را «بشيء من الخوف»به مقداري و چيزي از ترس از ملوك بني فلان (بني عباس) در پايان زمامداريشان و«الجوع»و گرسنگي به خاطر بالا بودن قيمتها «و نقص من الاموال» و كاستي از مالها (يعني) فساد تجارتها «والانفس»و جان ها (يعني) مرگ سريع «والثمرات» و محصولات (يعني) كم شدن كشاورزي و كمبود بركت محصولات «و بشرالصابرين» (يعني) بشارت ده صابران را در چنين وقت به خروج قائم عليه السّلام. سپس به من فرمود: اي محمد! اين است تاءويل قول خداوند عزوجل كه مي فرمايد: «و ما يعلم تاءويله...» (يعني) نمي داند تاءويل قرآن را جز خداوند و پايداران در دانش.ان الله قادر علي ان ينزل آية. [5] .به درستي كه خداوند (تبارك و تعالي) قادر است كه نشانه اي فرو فرستد.در تفسير اين آيه به چند
نشانه از نشانه هاي ظهور حضرت ولي عصر عليه السّلام اشاره شده است:1. خروج دابة الارض [6] .2. دجال3. نزول عيسي بن مريم عليه السّلام4. طلوع خورشيد از مغربو اينك اصل روايت:في رواية ابي الجارود: عن ابي جعفر عليه السّلام في قوله «ان الله قادر علي ان ينزل آية» و سيريك في آخر الزمان آيات منها دابه الارض و الدجال و نزول عيسي بن مريم و طلوع الشمس من مغربها. [7] .ابي الجارود مي گويد: امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه «ان الله قادر الخ»فرمودند: زود است كه در آخر الزمان آيات و نشانه هايي از قدرت خداوند مي بيني:1. دابة الارض (كه منظور تشريف فرمايي حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام در رجعت و يا حضرت بقية الله روحي له الفداء است).2. دجال.3. نزول حضرت عيسي بن مريم از آسمان.4. طلوع خورشيد از مغرب.قل هو القادر علي ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باءس بعض. [8] .بگو او تواناست كه بر شما عذابي از بالاي سر و زير پاهاي شما بر انگيزد يا اينكه شما را از گروههاي غير متحد قرار دهد و آسيب برخي را به برخي ديگر بچشاند.در اين آيه به بعضي از علائم ظهور اشاره شده است:1. خروج دجال.2. صيحه آسماني.3. خسف و فرورفتن در زمين «بيداء». گويا مقصود لشكر سفياني باشد. 4. اختلاف مردم در دين و طعن و شتم يكديگر كردن و كشتار بعضي به وسيله افراد ديگر در حالتي كه همه آنها خودشان را مسلمان مي دانند.و اما روايتي كه در اين باب رسيده است:عن ابي جعفر عليه
السّلام في قوله تعالي «قل هو القادر علي الخ» قال هو الدجال و الصيحة «او من تحت ارجلكم» و هو الخسف «اويلبسكم شيعا» و هو اختلاف في الدين و طعن بعظكم علي بعض «و يذيق بعضكم باءس بعض» و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا في اهل القبلة. [9] .از ابي جعفر (امام باقر) عليه السّلام در فرموده خداوند متعال:«قل هو القادر علي...»منقول است كه فرمودند: آن دجال و صيحه است (عذاب آسماني و از بالا) و مراد از«او من تحت ارجلكم»عبارت از خسف و فرورفتگي زمين است و مراد از«اويلبسكم شيعا»اختلاف در دين و طعن به يكديگر زدن است و منظور از«يذيق بعضكم باءس بعض » كشتن بعضتان است بعضي ديگر را، و تمام اين حوادث در ميان اهل قبله و مسلمانان به وقوع مي پيوندد.قل اريتم ان اتاكم عذابه بياتا او نهارا ماذا يستعجل منه المجرمون. [10] .بگو آيا ديديد كه اگر عذاب الهي شب هنگام و يا روز بر شما برسد (چه راه گريزي داريد؟) چرا گناهكاران (به جاي توبه) عذاب را به تعجيل مي طلبند؟از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه فرمودند: مراد از عذاب در اين آيه بلاهايي است كه در آخرالزمان بر مردم نازل مي شود (البته بر مردم مسلمان).ولو تري اذا فزعوا فلا فوت و اخذوا من مكان قريب. [11] .و اگر تو سختي حال مجرمان را مشاهده كني هنگامي كه ترسان و هراسان هستند پس هيچ فرار و گذشتي نيست و از مكان نزديكي دستگير شوند.از حضرت باقر عليه السّلام نقل كردند در تفسير اين آيه شريفه كه در مقدمه قيام جهاني حضرت مهدي
ارواحنا له الفداء صيحه اي از آسمان بلند مي شود كه همه مردم در هر حالي كه هستند اين صدا را مي شنوند و در زمين بيداء لشكريان سفياني به زمين فرو خواهند رفت كه جمعيت آنها طبق روايات رسيده كه بعدا ذكر خواهد شد در حدود سيصد هزار نفر است. و اما اصل روايت:عن ابي الجارود عن ابي جعفر عليه السلام في قوله تعالي «ولو تري اذا فزعوا فلا فوت» قال من الصوت و ذلك صوت من السماء. [12] .ابي جارود از امام باقر عليه السّلام در مورد اين قول خدايتعالي كه مي فرمايد «ولو تري اذا فزعوا فلا فوت»، روايت كرده است كه آن حضرت فرمودند: اين از صداي آسماني (صيحه) است.ساءل سائل بعذاب واقع. [13] .سائلي از عذابي كه وقوع آن حتمي است سؤ ال نمود.از حضرت باقر عليه السّلام در رابطه با اين آيه مباركه سؤ ال كردند كه منظور از اين عذاب چيست؟ فرمودند:نار تخرج من المغرب و ملك يسوقها من خلفها حتي ياءتي من جهة دار بني سعد ابن همام عند مسجدهم فلا تدع دارا لبني امية الا احرقتها و اهلها و لا تدع دارا فيها و ترلال محمد الا احرقتها و ذلك المهدي عليه السّلام. [14] .عذاب در اينجا آتشي است كه از طرف مغرب شعله ور مي شد و پادشاهي آن را رهبري مي كند و تمام خانه هاي بني اميه و همه غاصبان حقوق اهل بيت را آتش مي زند و مخصوصا از بني اميه آثاري باقي نخواهد گذاشت و اوست مهدي آل محمد (سلام اللّه عليه و عجل الله له الفرج).علامه مجلسي مي فرمايد: اين
جريان يا از علائم ظهور است و يا در وقت ظهور واقع مي شود.
بحثي مفصل در روايات اهل بيت سلام اللّه عليهم اجمعين در كتب معتبره عنوان شده است كه آيا حجج الهي و ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين به تمام حوادث و آنچه كه پيش مي آيد و در گذشته روي داده و يا در آينده انجام مي شود عالم هستند يا خير؟ براي روشن شدن اين حقيقت و به ويژه اينكه آيا وجود مقدس امام زمان ارواحنا له الفداء علم به وقت ظهور خود دارند يا نه، از بيانات رسيده از ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين استفاده مي كنيم.
ابي بصير از حضرت باقر عليه السّلام از كيفيت علم رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي پرسد. آن حضرت مي فرمايند:سئل علي عليه السّلام عن علم النبي صلي الله عليه و آله فقال: علم النبي علم جميع النبيين و علم ما كان و ما هو كائن الي قيام الساعة ثم قال والذي نفسي بيده اني لاعلم علم النبي صلي الله عليه و آله و علم ما كان و ما هو كائن فيما بيني و بين قيام الساعة. [15] .سؤال شد از علي عليه السّلام از علم پيامبر صلي الله عليه و آله، فرمود: علم پيامبر يعني علم همه انبياء (يعني علم همه انبياء در خدمت و نزد رسول گرامي اسلام است) و پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله عالم به ماكان و مايكون است (آنچه در گذشته بوده و هرچه كه اكنون در دست اقدام است و كارهايي كه در آينده انجام مي گيرد) تا روز قيامت. قسم به خداوندي كه جانم در كف قدرت اوست كه من (علي عليه السّلام)
همه دانشهاي رسول معظم صلي الله عليه و آله را مي دانم و از آنچه كه در گذشته در دنيا رخ داده و هرچه كه اكنون در دست اقدام است و اموري كه در آينده عملي خواهد شد عالم هستم.خواننده عزيز!اين است شاءن علمي امام عليه السّلام، و طبق مدارك قطعيه اين مقام به امر خداوند و رسول مكرمش امروز (زمان غيبت) اختصاص به حضرت بقية الله روحي له الفداء دارد. بنابراين، چگونه ممكن است كسي كه وارث علوم همه انبياء و ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين است و علم ماكان مايكون و ماهو كائن را دارد از مهمترين مساءله حياتي خويش (يعني روز ظهور و قيامش) آگاهي نداشته باشد؟ حاشا و كلا، بلكه مي داند ولي چون از اسرار بزرگ الهي است، نبايد گفته شود؛ لذا فرمودند «لانوقت»، يعني روز و وقت ظهور را تعيين نمي كنيم.
امام صادق عليه السّلام موقعيت وجودي ائمه سلام اللّه عليهم را در اين روايت چنين بيان فرموده اند:نحن ولاة امر الله و خزنة علم الله و عيبة وحي الله. [16] .1. ما فرمانروايان از طرف خداوند هستيم.2. ما خزانه داران علوم الهي هستيم.3. ما مركز اسرار الهي هستيم.خواننده عزيز!چگونه ممكن است كه امام عليه السّلام خازن علم خداوند باشد، مركز اسرار ذات پاك حق باشد - يعني خداوند اسرار خودش را به دست آنها داده باشد - و از طرف او فرمانرواي عالم هستي باشد اما از روز قيام و هنگام انتقام از دشمنان خداوند كه براي او ذخيره شده است بي اطلاع باشد؟
امام باقر عليه السّلام به راوي مي فرمايند:والله انا لخزان الله في سمائه و ارضه لا علي ذهب و لا علي فضة الا علي علمه. [17] .به خدا سوگند ما خزانه داران خداوند در آسمانها و زمين هستيم و البته نه بر طلا و نقره بلكه بر علم او.خواننده گرامي!امروز وجود مقدس امام عصر روحي له الفداء گنجهاي علم خداوند در نزد آن وجود مقدس است، آنوقت چگونه ممكن است كه از علم به ظهور خود كه در راءس تمام مسائل حياتي عالم آفرينش قرار دارد، بي اطلاع باشد؟ابي حمزه مي گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله از خداوند متعال نقل مي كنند كه فرمود:استكمال حجتي علي الاشقياء من امتك من ترك ولاية علي والاوصياء من بعدك فان فيهم سنتك و سنة الانبياء من قبلك و هم خزاني علي علمي من بعدك ثم قال رسول الله صلي الله عليه و آله لقد
انباءني جبرئيل عليه السلام باسمائهم و اسماء آبائهم. [18] .حجت من بر اشقياي امت تو تمام است، يعني آنهايي كه ولايت علي بن ابي طالب (عليه السّلام) و جانشينان بعد از او را نپذيرفتند؛ زيرا در وجود مقدس اميرالمؤ منين و ائمه بعد از او روش شما و همه پيامبران در او و ائمه بعد از او وجود دارد و نيز علي (عليه السّلام) و ائمه بعد از او خزانه دار علم من اند (پس امروز كه حضرت ولي عصر عليه السّلام نگهبان و خزانه دار علم خداوند است، چگونه مي شود كه علم به وقت و روز و ساعت ظهور از آن حضرت پنهان بماند؟). آنگاه رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: جبرئيل عليه السّلام نامهاي ائمه و نامهاي پدرانشان را به من خبر داده است.
امام موسي بن جعفر عليهماالسلام مي فرمايند:مبلغ عملنا علي ثلاثة وجوه ماض و غابر و حادث فاما الماضي فمفسر و اما الغابر فمزبور و اما الحادث فقذف في القلوب و نقر في الاسماع و هو افضل علمنا لانبي بعد نبينا. [19] .دانش ما ائمه بر سه قسم است:1. علم به گذشته كه براي ما تفسير كرده اند (مفسر يا خداوند بزرگ است يا رسول او يا امام پيش از هر امام).2. علم به آينده و آنچه در جهان واقع مي شود (در لوح محفوظ يا در جامعه يا مصحف حضرت فاطمه - سلام اللّه عليها نوشته شده كه امام معصوم از همه آنها باخبر است).3. علم به آنچه در آينده رخ مي دهد (از رويدادهايي كه در آنها بدا حاصل مي شود) آگاهي ما به آنها
از طريق الهام در دل و يا به صورت سخن گفتن فرشته در گوش است، و اين برترين دانش ماست، و هرگز پيامبري بعد از پيامبر ما نخواهد بود.
امام باقر عليه السّلام به عبدالواحد فرزند مختار مي گويد:لوكان لا لسنتكم اوكية لحدثت كل امري ء بما له و عليه. [20] .اگر تملك زبان مي داشتيد و مي توانستيد رازدار باشيد، هر آينه به شما خبر مي دادم از آنچه به زيان و نفع شماست.خواننده گرامي!علم امام عليه السّلام نامحدود است و همه چيز در دايره علمش منعكس مي باشد. پس چگونه امام عصر روحي له الفداء از وقت ظهور خود خبر ندارد؟آري، اگر كسي بگويد كه امام عليه السّلام نمي داند چه وقت ظهور مي كند نسبت جهل و ناداني به امام داده و پيداست كه اگر كسي نسبت جهل به امام عليه السّلام بدهد مجازاتش چه خواهد بود.آنچه از روايت مذكور استفاده مي شود عدم ظرفيت شيعيان براي گرفتن اسرار از ائمه معصومين سلام اللّه عليهم است (به ويژه در اين زمان تاريك غيبت كبري از وجود مقدس آقا حضرت صاحب الامر روحي له الفداء آن هم در ارتباط با تعيين وقت ظهور).
ابي بصير گويد:دخلت علي ابي عبدالله عليه السلام فقلت له جعلت فداك اني اساءلك عن مساءلة هيهنا احد يسمع كلامي؟ قال فرفع ابو عبدالله عليه السّلام سترا بينه و بين بيت آخر فاطلع فيه ثم قال يا ابا محمد سل عما بدالك قال قلت جعلت فداك ان شيعتك يتحدثون ان رسول الله صلي الله عليه و آله علم عليا عليه السّلام بابا يفتح له منه اءلف باب قال فقال يا ابا محمد علم رسول الله صلي الله عليه و آله عليا عليه السّلام الف باب يفتح من كل باب الف باب قال قلت هذا والله العلم قال فنكت
ساعة في الارض ثم قال انه لعلم و ما هو بذلك قال ثم قال يا ابا محمد و ان عندنا الجامعة و ما يدريهم ما الجامعة؟ قال قلت جعلت فداك و ما الجامعة؟ قال صحيفة طولها سبعون ذراعا بذارع رسول الله صلي الله عليه و آله و املائه من فلق فيه و خط علي بيمينه فيها كل حلال و حرام و كل شيء يحتاج الناس اليه حتي الارش في الخدش و ضرب بيده الي قال تاءذن لي يا ابا محمد قال قلت جعلت فداك انما انا لك فاصنع ما شئت قال فغمزني بيده و قال حتي ارش هذا كانه مغضب قال قلت هذا والله العلم قال انه لعلم و ليس بذالك ثم سكت ساعة ثم قال و ان عندنا الجفر و ما يدريهم ما الجفر قال قلت و ما الجفر قال وعاء من ادم فيه علم النبيين و الوصيين و علم العلماء الذين مضوامن بني اسرائيل قال قلت ان هذا هو العلم قال انه لعلم و ليس بذلك ثم سكت ساعة ثم قال و ان عندنا لمصحف فاطمة عليهاالسلام و ما يدريهم ما مصحف فاطمة (ع)؟ قال قلت و ما مصحف فاطمة؟ قال مصحف فيه مثل قرآنكم هذا ثلاث مرات والله ما فيه من قرانكم حرف واحد قال قلت هذا والله العلم قال انه لعلم و ما هو بذاك ثم سكت ساعة ثم قال ان عندنا علم ما كان و علم ما هو كائن الي ان تقوم الساعة قال قلت جعلت فداك هذا هو والله العلم قال انه لعلم و ليس بذاك قال قلت له جعلت فداك فاي شيء العلم قال ما يحدث بالليل و
النهار الامر بعد الامر والشيء الي يوم القيامة. [21] .شرفياب محضر امام صادق عليه السّلام شدم، عرض كرم: قربانت گردم، مي خواهم از شما موضوعي بپرسم. آيا در اينجا غير از ما كسي هست كه سخن مرا بشنود؟ مي گويد امام پرده وسط اطاق را بالا زد تا ابي بصير ببيند كه كسي نيست. آنگاه فرمود: اي ابي بصير! هرچه مي خواهي سؤ ال كن عرض كردم: قربانت گردم، شيعيان شما مي گويند اميرالمؤ منين سلام اللّه عليه يك باب از علم از پيامبر بزرگ صلي الله عليه و آله آموخت كه از آن هزار باب علم بر روي حضرت علي باز شده است. حضرت فرمود: اي ابابصير! رسول اكرم صلي الله عليه و آله هزار باب از علم به علي عليه السّلام ياد داد كه از هر باب هزار باب علم به روي آن حضرت باز شد. ابابصير مي گويد عرض كردم: به خدا سوگند، اين است علم. ابي بصير مي گويد:مولايم ساعتي با انگشتان مباركش بر زمين زد و فرمود: مسلما اين علم است، اما آن علم كامل و همه جانبه نيست. فرمودند: كتاب جامعه نزد ماست و مردم نمي دانند جامعه چيست. مي گويد عرض كردم: جامعه چيست؟ فرمود: كتابي است كه طول آن هفتاد ذراع است با ذراع رسول اكرم صلي الله عليه و آله و آن را به زبان مبارك بيان فرموده و حضرت علي عليه السّلام نوشته است. به تمام احكام الهي از واجب و حرام و هرچه مردم نياز به آن دارند در آن هست، حتي ديه و جرم يك خراش. در اين موقع امام صادق عليه السّلام
دست مباركشان را بر من زده، فرمودند: اجازه مي دهي؟ عرض كردم: مولاي من! هرچه ميل داريد عمل كنيد. آنگاه حضرت يك نشگون (يا در اصطلاح فارسيها يك پنجير) به من گرفت و فرمود: حتي جزاي اين عمل كوچك هم در آن بيان شده است. در اين موقع امام عليه السّلام به نظر غضبناك مي رسيدند. عرض كردم: قربانت بروم، والله اين علم است. فرمودند: آري، اين علم است اما دانش نهايي نيست. سپس لختي سكوت كردند و سپس فرمودند: در نزد ما كتاب جفر است، و مردم چه مي دانند جفر چيست. عرض كردم: قربانت شوم، جفر كدام است؟ فرمود: ظرفي است كه تمام علوم انبياء و اوصياء و دانشمندان بني اسرائيل، همه در آن است. عرض كردم: قربانت گردم، اين است معني علم؟ فرمودند: اين علم است اما باز علم كامل نيست. آنگاه مدتي ساكت ماندند و فرمودند: نزد ماست مصحف مادرم فاطمه، و مردم چه مي دانند مصحف فاطمه چيست. عرض كردم: مصحف فاطمه چيست؟ فرمودند: سه برابر قرآن شماست، به خدا سوگند، يك كلمه از قرآن شما در آن مصحف نيست. عرض كردم: به خدا علم كامل اين است. فرمودند: اين كتاب علم است اما علم كامل نيست. و لحظاتي خاموش شدند، آنگاه فرمودند: در نزد ماست علم به آنچه گذشته و هرچه كه در آينده واقع مي شود تا قيام قيامت. عرض كردم: به خدا سوگند، علم نهايي اين است. فرمودند: اين علم است اما علم كامل نيست. ابي بصير مي گويد عرض كردم: پس علم كامل و نهايي چيست؟ فرمود: علم كامل آن است كه همواره در تزايد باشد،
و بر آنچه در شبانه روز پديد مي آيد، بر فرمانهايي كه صادر مي شود و حوادثي كه تا روز قيامت رخ مي دهد، احاطه داشته باشد.خواننده عزيز!اين كتابها و علمها در نزد حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء است. آيا باز هم مي توان باور كرد با اين قدرت بي نهايت علمي، آن حضرت عالم به روز و سال ظهور و ساعت قيام جهاني اش نباشد؟ ابدا. او مي داند و بايد هم بداند، اما از اسرار بزرگ خداوندي است و كسي به آن آگاهي پيدا نخواهد كرد.(اللهم عجل فرجه و اجعلنا من اعوانه و انصاره).
«عن السكوني عن ابي عبدالله عليه السلام قال: قال رسول الله عليه و آله سياتي علي امتي زمان تخبث فيه سرائر هم و تحسن فيه علانيتهم ظمعا في الدنيا لا يريدون به ما عند الله عزوجل يكون امرهم رياء لا يخالطه خوف يعلمهم الله منه بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجاب لهم. [22] .سكوني از امام جعفر صادق (ع) نقل مي كند كه رسول خدا ص فرمود بر امت من زماني بيايد كه باطن آنها پليد و ظاهرشان به جهت طمع در دنيا آراسته باشد و خداوند را در نظر ندارند عمل آنها ريا است و از او نمي ترسند. خداوند نيز همه آنان را عقوبت خواهد كرد و هر چه دعا كنند حتي غريق مستجاب نخواهد شد.از اين روايت علامت براي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا الفداء آن هم از زبان آوردنده اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله نقل كرده اند.1 - دلها مملو از خبائث و صفات رذيله مي شود.2 - مردم
تظاهر به خوبيها مي كنند در حالي كه دلشان از خوبيها خالي است3 - هدف از اين تظاهرات فرورفتن در كثافات اخلاقي دنيا و تعينات آن است4 - كارهاي آنها اكر چه به صورت عبادت است اما براي غير خدا انجام مي شود (ريا)5 - توجهي به عالم آخرت نخواهند داشت و از خداوند نمي ترسند.6 - به جهت اين صفات خداوند آنها را عقاب مي كند به بلاهاي اجتماعي از قبيل جنگ گرفتار ظلم شدن گراني سلب بركت و...7 - در اين موقع هر چه دعا كنند حتي دعاي غريق هم مستجاب نخواهد شد [23] .رسول خدا صلي الله عليه و آله در روايتي در مورد نشانه هاي ظهور مهدي روحي له الفداء مي فرمايند:سياتي زمان علي امتي لا يبقي من القران الا رسمه و لا من الاسلام الا اسمه يسمون به وهم ابعد الناس منه مساجد هم عامره و هي خراب من الهدي فقهاء ذلك الزمان شرفقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنه و اليهم تعود. [24] .بزودي زماني بر امت من فرارسد كه از قرآن جز رسم و از اسلام جز اسم باقي نماند آنان به نام مسلمانان خوانده مي شوند در حالي كه دورترين مردم از اسلام اند مساجد آنان آباد و از هدايت خراب (خالي) است فقهاي آن زمان بدترين فقها در زير آسمان اند فتنه از ايشان آغاز مي شود و به آنان باز مي گرددوجود مبارك منجي عالم بشريت حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله و سلم در اين حديث كه در حقيقت آيينه اي است كه دنياي اسلام و مردم آن را نشان مي
دهد و اين خود معجزه اي است از آن بزرگوار به جند علامت در ارتباط با ظهور فرزند عزيزش اشاره فرموده است:1 - محتوي و حقايق حياتبخش قرآن متروك و فقط اسمي از آن مي ماند.2 - از اسلام نامي مي ماند و قوانينن جامع و كامل آن به حالت تعطيل در مي آيد و به انزوا سپرده مي شود. [25] .3 - تقريبا يك چهارم از جمعيت دنيا ادعاي مسلماني مي كنند در صورتي كه عملا از اسلام بيگانه اند.4 - مساجدشان از نظر بنيان و جهات ظاهري آباد اما از لحاظ تقوا ويران است. مساجد مركز غيبت، تهمت، ريختن آبروي مردم و بدعتها - البته به صورتهاي مختلف - شده است.5 - فقها و دانشمندان بدترين دانشمنداني هستند كه در زير اين آسمان بسر مي برند. با تاملي كوتاه درباره عالم نماهاي زمان خودمان و فسادي كه در اجتماع كرده اند معني روايات معلوم مي شود.6 - تمام فتنه ها از ناحيه علماي سوء است و بازگشت آنها نيز به خودشان خواهد بود. «اذا فسد العالم فسد العالم» رسول اكرم ص مي فرمايد هرگاه دانشمندي راه فساد را پيش بگيرد جهاني را به تباهي مي كشد. زيرا مردم اين دسته از افراد راالگو و سمبل دين مي دانند.خواننده گرامي! نا گفته نماند كه از نظر منطق و برهان، هميشه حساب مكتب، از اشخاص جداست.امام صادق (ع) به نقل از پدران مكرم خود ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين مي فرمايد:قال رسول الله صلي الله عليه و آله: (ان) الاسلام بدا غريبا و سيعود غريبا كما بدا فطوبي للغرباء. [26] .رسول خدا ص
فرمودند: اسلام در ابتدا غريب و تنها بود و بزودي نيز همچون زمان پيدايش غريب و تنها خواهد شد. خوشا به حال تنهايان و غربا.خواننده ارجمند! اسلام عزيز ما در ابتدا بسيار غريب بود و فقط يك اقليت از آن استقبال كردند. در آخر الزمان نيز چنان خواهد شد، كما اينكه اكنوننيز اينچنين است و با اين همه امكانات نظامي، اقتصادي و انساني كه در جهان اسلام وجود دارد، مع الوصف، مسلمين در چنگال ستمگران و كفاري مانند اسرائيل بسر مي برند. دليل بر اثبات عرض ما وضع موجود دنياي اسلام است و در روايات بالا تحت عنوان نشانه هاي ظهور دولت حق، رسول اكرم ص به غربت مجدد اسلام اشاره فرموده و در ضمن كلمه «فطوبي للغرباء» بشارت پيروزي اسلام را داده اند (البته بشارت ضمني). آري، اسلام در ابتداي امر واقعا غريب بود، درست مانند كسي كه وارد شهري بشود، آشنايي نداشته باشد و پولي هم همراه نداشته باشد كه بتواند خودش را اداره كند و زبانش هم با مردم آن شهر يكي نباشد، همچنانكه زبان اسلام زبان توحيد بود در خالي كه زبان مردم لسان كفر و الحاد و بت پرستي بود و پيامبر بزرگوار فرمودند در آخرالزمان هم اين طور خواهد شد.خواننده محترم! ملاحظه مي فرماييد زبان اسلام در دنياي ما نيز زبان صلح، عدالت، ايمان، امنيت و برادري است، در حالي كه در جهان كنوني، اعمال مردم بر خلاف اين برنامه هاست.از امام صادق (ع) منقول است كه رسول خدا ص فرمودند: من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل يا رسول الله و ان شهد الشهادتين؟ قال نعم انما
احتجب بهاتين الكلمتين عند سفك دمه او يودي الجزية و هو صاغر ثم قال ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل و كيف يا رسول الله؟قال ان ادرك الدجال آمن به. [27] .هر كه ما اهل بيت را دشمن دارد خداوند (عزوجل) او را يهودي برانگيزد.سؤال شد: يا رسول الله! اگر چه شهادتين بگويد؟ فرمودند: بله. در نتيجه دو كلمه شهادت (اشهد ان لا الله و اشهد ان محمد رسول الله) فقط جان او محفوظ مي ماند و يا از پرداخت جزيه معاف مي شود. سپس ادامه دادند: هر كسي كه ما اهل بيت را دشمن بدارد خداوند او را يهودي بر انگيزد. پرسيدند: چگونه اي رسول خدا؟ فرمودند: اگر زمان دجال را دريابد به او ايمان آورد.در اين روايت، پيامبر بزرگوار اسلام (ص) پس از اشاره به وظيفه مردم در ارتباط با اهل بيت (ع) و نيز زيان دشمني با خاندان گرامي اش، به خروج دجال كه از علائم ظهور حضرت بقيه الله روحي له الفدا است، اشاره فرموده اند. بنابراين، زيان دشمني با اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين را مي توان اين گونه خلاصه كرد:1 - محشور شدن در روز قيامت با يهوديان.2 - حسرت و پشيماني كه در سايه قطع ارتباط با خاندان وحي دامنگير انسان مي شود.3 - از دست دادن نعمتهاي ابدي خداوند.4 - مخلد بودن در آتش جهنم.5 - محروميت از مصاحبت با ذوات مقدسه معصومين سلام الله عليهم اجمعين. رسول مكرم (ص) خبر از قيام مهدي روحي له الفدا مي دهد و از آن حضرت به نام خاتمه دهنده به دين چنين مي فرمايد:«المهدي منا يختم الدين
به كما فتح بنا... (و اخرج الحاكم في صحيحه) يحل بامتي في آخر الزمان بلاء شديد من سلطانهم لم يسمع بلاء اشد منه حتي لايجد الرجل ملجا فيبعث الله رجلا من عترتي اهل بيتي يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما وجورا و ساكن السماء و ترسل السماء قطرها و تخرج الارض نباتها.» [28] .همچنانكه دين به وسيله من آغاز شد، توسط فرزندم مهدي (ع) خاتمه مي يابد... در آخر الزمان امت من در سايه زمامداري ستمگر به بلاهايي مبتلا مي شوند كه مانند آن را نشنيده اند و به اندازه اي عرصه بر مردم تنگ مي شود كه پناهگاهي براي خود پيدا نمي كنند. در اين هنگام خداوند مردي از عترت و ظلم و جور شده باشد. از ويژگيهاي او اين است كه اهل زمين و ساكنان آسمانها او را دوست مي دارند و آسمان بارانهاي خودش را مي بارد و زمين بركاتش را در اختيار مردم قرار مي دهد.«سيجي ء في آخر الزمان اقوام تكون وجوههم وجوه الآدميين و قلوبهم قلوب الشياطين امثال الذئاب الضواري ليس في قلوبهم شيء من الرحمه سفاكين للدماء و لا يرعون عن قبيح ان تابعتهم واروك و ان تواريت عنهم اغتابوك و ان حد ثوك كذبوك و ان ائتمنتهم خانوك صبيهم عارم و شابهم شاطر و شيخهم لايامر بمعروف و لا ينهي عن منكر الاعتزازبهم ذل و طلب ما في ايديهم فقر الحليم فيهم غاو و الامر فيهم بالمعروف متهم المؤ من فيهم مستضعف و الفاسق فيهم مشرف السنه فيهم بدعه و البدعه فيهم سنه فعند ذلك يسلط الله عليهم شرارهم و يدعو خيارهم فلايستجاب لهم.» [29]
.در آخر الزمان مردماني بيايند كه از نظر ظاهر، سيماي آدميان را دارند، اما دلهايشان مانند قلبهاي شيطانها است (پر از خود خواهي و تكبر و غرور و امثال اينها است). مانند گرگهاي درنده دلشان خالي از رحمت و عطوفت انساني باشد، قتل و خونريزي براي آنها يك امر بسيار ساده و بي اهميت خواهد بود و از كارهاي زشت دوري نمي كنند. اگر از آنها متابعت كني تو را از خود مي رانند و اگر از آنان فاصله بگيري تو را مورد غيبت و عيبجوي قرار مي دهند،اگر با تو سخن گويند دروغ مي گويند و اگر آن مردم را امين خويش قرار دادي به تو خيانت مي كنند. بچه هاي آنها با ناز و نخوت زندگي مي كنند و جوانانشان بيباك و از خود راضي اند چندان كه مردم را از بي تربيتي خويش عاجز مي كنند. پيروان آنها امر به خوبيها و نهي از بديها نمي كنند. عزت جستن به وسيله آنها ذلت و خواري است، مطالبه موجودي آنها فقر و ناتواني است. شخص عاقل در ميان آنها گمراه به شمار مي آيد و امر به معروف كننده مورد تهمت و افترا قرار مي گيرد. افراد با ايمان و صاحبان تقوا در ميان ايشان ضعيف خواهند بود، اما افراد فاسق در ميان آنها با شخصيت حساب مي شوند. كارهاي خوب و سنتهاي الهي در ميان اين جمعيت بدعت محسوب مي شود و از طرفي بدعت در ميان آنها سنت به حساب مي آيد. در چنين زماني كه مردمش داراي چنين خصوصيات اخلاقي شده اند، خداوند اشرار و مردم بد را بر آنها
مسلط مي كند و ديگر دعاوي خوبان اجابت نخواهد شد.
در حديث مباركي كه ابن عباس از زبان پر نور آورنده اسلام حضرت محمد بن عبد الله (ص) نقل كرده به نشانه هايي در رابطه با قيام جهاني حضرت صاحب الامر(ع) تصريح شده است كه به نظر خوانندگان عزيز مي رسد:«عن ابن عباس عن رسول الله صلي الله عليه و آله: في حديث ان الله اوحي اليه ليله اسري به ان يوصي الي علي و اخبره بالائمه من ولده الي ان قال و آخر رجل منهم يصلي عيسي ابن مريم خلفه يملا الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما انجي به من الهلكه و اهدي به من الضلاله و ابري به الاعمي و اشفي به المريض فقلت الهي و سيدي متي يكون ذاك فاوحي الله عزوجل الي يكون ذلك اذا رفع العلم و ظهر الجهل و كثر القراءه و قل العمل و كثر القتل و قل الفقهاء و الهادون و كثر فقهاء الضلاله و الخونه و كثر الشعراء و اتخذ امتك قبورهم مساجد و حليت المصاحف و زخرفت المساجد و كثر الجور و الفساد و ظهر المنكر و امر امتك به و نهي عن المعروف و اكتفي الرجال بالرجال و النساء و صار الامراء كفره و اوليائهم فجره و اعوانهم ظلمه ذووا الراي منهم فسقه و عند ثلاثه خسوف خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزيره العرب و خراب بصره علي يد رجل من ذريتك تتبعه الزنوج و خروج رجل من ولد الحسين بن علي و ظهور الدجال يخرج من المشرق من سجستان و ظهور السفياني.» [30] .ابن عباس مي گويد: در شب معراج
مطالبي به رسول اكرم (ص) وحي شد كه بايد به وجود مقدس حضرت امير المؤ منين (ع) خبر داده شود و نيز به ائمه بعد از آن حضرت. بعد فرمودند كه خداوند براي آخرين آنها نشانه هايي بيان فرمودند:1 - عيسي بن مريم پشت سر آن بزرگوار نماز مي خواند.2 - زمين را پر از عدل و داد مي كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.3 - بندگان را به وسيله او (امام عصر) از هلاكت نجات مي دهم.4 - گمراهان را به وسيله او هدايت مي كنم.5 - نابينايان و بيماران را به وسيله او شفا مي دهم.عرض كردم خداوندا! آن كي خواهد شد؟ خطاب رسيد:6 - هرگاه علم از ميان برداشته شود و جهل و ناداني به جاي آن نشيند.قرائت قرآن زياد اما به آن كم شود.7 - قتل و كشتار زياد شود.8 - فقها و هدايت كنندگان واقعي كم شوند (اشاره است به وجود علماي رباني).9 - علماي فاسق (بي عمل) و خيانتكار زياد شوند (آنان كه دين را به فكر خود معني مي كنند).10 - شعرا زياد شوند.11 - امت شما قبرستانها را مساجد قرار دهند.12 - قرآنها را زينت كنند.13 - مساجد را مجلل بسازند.14 - جور و فساد زياد شود.15 - منكرات ظاهر شود.16 - امت شما امر به منكر كنند.17 - پيروان شما نهي از معروف كنند.18 - مردها به مردها اكتفا كنند (لواط).19 - زنان به زنان قناعت كنند (مساحقه).20 - زمامداران كافر شوند.21 - دوستان حكمرانان گنهكار باشند.22 - ياوران آنها ستمگران باشند.23 - صاحبان راءي و نظر از آنان فاسقان باشند.24 - سه
خسف [31] در دنيا واقع شود: يكي خسف در مشرق، خسف ديگر در مغرب و خسف سوم در جزيره العرب.25 - خراب شدن بصره به دست يكي از ذراري تو (سيد) كه زنگيها دنبالش را بگيرند.26 - قيام مردي از اولاد امام حسين (ع).27 - ظهور دجال و قيامش از سجستان.28 - خروج سفياني.
امام صادق عليه السّلام از وجود مبارك رسول اكرم صلي الله عليه و آله درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقية الله روحي له الفداء و آباء گرامي اش چنين نقل فرموده اند:طوبي لمن ادرك قائم اهلبيتي و هو مقتد به قبل قيامه يتولي وليه و يتبراء من عدوه و يتولي الائمة من قبله اولئك رفقائي و ذووا ودي و مودتي و اكرم امتي علي و اكرم خلق الله علي. [32] .خوشا به حال كساني كه قائم از اهل بيت مرا درك كنند و اقتداي به آن حضرت مي كنند (فرمانبرداري) پيش از قيامش، دوستان او را دوست مي دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا مي جويند و ائمه معصومين قبل از آن حضرت را دوست مي دارند. اينان رفقاي من و دوستان من و بهترين افراد امت من در نزد من بلكه بهترين مخلوقات خداوند براي من هستند (گوارا باد بر صاحبان اين نعمت (ولايت)).حذيفه مي گويد: ديدم رسول معظم اسلام صلي الله عليه و آله پرده كعبه را گرفته و گريه مي كند. عرض كردم يا رسول الله! چه چيز شما را به گريه آورده است؟خداوند چشمهاي تو را نگرياند. فرمودند:يا حذيفه قد ذهبت الدنيا او كانك بالدنيا لم
تكن قلت فداك ابي و امي يا رسول الله فهل من علامة يستدل بها علي ذلك قال نعم يا حذيفة احفظ بقلبك و انظر بعينك و اعقد بيدك اذا ضيعت امتي الصلواة و اتبعت الشهوات و كثر الخيانات و قلت الامانات و شربوا القهوات و اظلم الهوي و غار الماء و اغبرت الافق و خيفت الطرق و تشاتم الناس و فسدوا و فجرت الباعة و رفضت القناعة و ساءت الظنون و تلاشت السنون و كثرت الاشجار و قلت الثمار و غلت الاسعار و كثرت الرياح و تبينت الاشراط و ظهر اللواط و استحسنوا الخلف و ضاقت المكاسب و قلت المطالب و استمروا بالهوي و تفاكهوا بينهم بشتيمة الاباء و الامهات و اكلوا الربا و فشا الزنا و قل الرضا و استعملوا السفهاء و كثرت الخيانة و قلت الامانة و ذكي كل امرء نفسه و عمله و اشتهر كل جاهل بجهله و زخرفت جدران الدور و رفع بناء القصور و صار الباطل حقا و الكذب صدقا و الصحة عجزا و اللؤ م عقلا و الضلالة هدي و البيان عمي و الصمت بلاهة و العلم جهالة و كثرت الايات و تتابعت العلامات و تراجموا بالظنون و دارت علي الناس رحي المنون و عميت القلوب و غلب المنكر المعروف و ذهب التواصل و كثرت التجارات و استحسنوا البطالات و تهادوا انفسهم بالشهوات و تهاونوا بالمعضلات و ركبوا جلود النمور و اكلوا الماءتور و لبسوا الحبور و آثروا الدنيا علي الاخرة و ذهبت الرحمة من القلوب و عم الفساد و اتخذوا كتاب الله لعبا و مال الله دولا و استحل الخمر بالنبيذ و النجش بالزكوة و الربا بالبيع و
تكافاء الرجال بالرجال و النساء بالنساء و صارت المباهات في المعصية و الكبر في القلوب والجور في السلاطين و السفاهه في سائر الناس فعند ذلك لا يسلم لذي دين دينه الا من فر بدينه من شاهق الي شاهق و من واد الي واد و ذهب الاسلام حتي لايبقي الا اسمه و اندرس القران من القلوب حتي لايبقي الا رسمه يقرؤ ن القرآن لا يجاوز تراقيهم لا يعلمون بما فيه من وعد ربهم و وعيده و تحذيره و تنذيره و ناسخه و منسوخه فعند ذلك تكون مساجدهم عامرة و قلوبهم خاربة من الايمان علمانهم شر خلق الله علي وجه الارض منهم بدت الفتنة و اليهم تعود و يذهب الخير و اهله و يبقي الشر و اهله و يصير الناس بحيث لايعباء الله بشيء من اعماله قد حبب اليهم الدينار و الدارهم حتي ان الغني ليحدث نفسه بالفقر. [33] .اي حذيفه! دنيا از بين رفته يا مثل اينكه تو در اين دنيا نبودي. عرض كردم پدر و مادرم به قربانت باد! آيا علائمي هست كه دال بر وقوع چنين وضعي در دنيا باشد؟ فرمودند: آري - اي حذيفه! - مطالبي كه مي گويم به قلبت بسپار و با چشمت ببين و با انگشتانت شماره كن:1. وقتي كه امت من نماز را ضايع كنند.2. از شهوات پيروي كنند.3. خيانت در ميان مردم زياد شود.4. امانت و امانتداري كم شود.5. مشروبات الكلي بنوشند.6. فضا تاريك شود (ممكن است به خاطر آلودگي فضا به معصيت يا دود ناشي از بنزين و غيره باشد).7. به واسطه خشكسالي، آب قناتها و چاهها كم مي شود - كما اينكه الان شده است -.8.
آسمان و اين فضاي لايتناهي غبارآلود شود (ممكن است كنايه از ظلمهاي جهاني باشد مانند جنگهاي جهاني از قبيل دو جنگ اول و دوم و جنگهاي پراكنده).9. امنيت از راههاي زميني و هوايي برداشته شود (نظير هواپيما ربايي، آدم دزدي).10. و مردم همديگر را سب و لعن كنند.11. خانواده ها در دامن فساد سقوط كنند (مانند بي حجابي، رقاصي، قمار و غيره).12. مردم در زندگي گرفتار تجملات و مدپرستي شوند و سرانجام قناعت و ميانه روي متروك گردد.13. افراد جامعه نسبت به يكديگر بدبين شوند و سوءظن و عدم اعتماد بر جامعه سايه افكند.14. سالهاي دنيا پست و خوار شود.15. درختكاري زياد شود و محصولها اندك شود.16. قيمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آوري بالا برود تا جايي كه زندگي را تبديل به جهنم سوزان كند).17. بادها زياد شود (طوفانها و تندبادها مرتبا در دنيا زيانهاي سنگين جاني و مالي به بار آورد).18. پرده از روي باطن مردم برداشته شود (و جنايتكاران و دنياپرستان و جاه طلبان شناخته شوند، يا بدان آشكار شوند يا علائم ظاهر شوند).19. عمل شنيع لواط علني شود (كما اينكه در انگلستان با گذراندن قانوني از تصويب مجلس لواط بلامانع شده است).20. خلاف، پسنديده شود.21. تجارت و كاسبي دچار سختي و تنگي شود و اشياء مورد درخواست كم شود.22. تمام برنامه ها را با كمال گستاخي و خودسري بر مبناي هواي نفس (دلم مي خواهد) پياده كنند.23. ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسيله سرگرمي و مزاح قرار دهند.24. آشكارا ربا بخورند و كوچكترين ترسي از خداوند نداشته باشند.25. بي عصمتي و زنا در
ميان مردم رواج پيدا كند (مراكز خودفروشي و زنا در دنيا با ابعاد گسترده اي بالاترين شاهد ماست).26. خشنودي و راضي بودن از زندگي و برنامه آن بسيار كم شود.27. افراد سفيه و نادان زمام امور را به دست گيرند.28. خيانت به انواع و اقسام مختلف در ميان همه طبقات زياد شود.29. امانت را بي اهميت بدانند و به آن بي اعتنا باشند و افراد امين كم شوند.30. افراد از اخلاق و كار خويش تعريف كنند.31. نادانها به دليل ناداني خويش مشهورند.32. مردم خانه هاي خود را بيارايند و ديوارهاي آن را زينت دهند.33. قصرها و خانه ها بلند ساخته شود (مانند ساختمانهاي چندين طبقه اي كه آسايش و امنيت را از همسايه ها سلب مي كند.)34. باطل را به لباس حق جلوه دهند.35. زشتي دروغ از بين برود بحدي كه لباس راستي بر آن بپوشانند.36. اگر كسي در كارش صحت عمل داشته باشد او را ضعيف بدانند.37. پستي و لئامت و سرزنش يكديگر را به حساب عقل بگذارند (صاحبش را عاقل بدانند)38. گمراه بودن و راه كج رفتن را هدايت بشمارند.39. بيان را كوري بدانند (اگر به وسيله بيان، حقايقي گفته شود كه به نظر آنها خوش نيايد بگويند اين شخص كور است و واقعيت دنيا را نمي بيند).40. و خموشي را بي خردي بدانند.41. دانشمند اگر بخواهد از علم خويش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش را ناداني بدانند.42. نشانه ها بسيار شود و علامتها يكي پس از ديگري ظاهر گردد.43. تحقيق نكرده سخنان دور از حقيقت بگويند (مردم را متهم كنند و بدون دليل آبروي بندگان
خدا را بريزند).44. آسياي مرگ بر سر جامعه بچرخد (جنگهاي خانمانسوز به راه بيندازند و افراد بيگناه را قتل عام كنند، مانند بمباران مناطق مسكوني و غير نظامي و..).45. مردم از نظر بينش و ديد قلبي كور شوند و حقايق را نبينند (مانند جناياتي كه از زمامداران خود مي بينند و در عين حال مي گويند خوب است).46. كارهاي ناپسند بر اعمال خوب غلبه پيدا كند (مردم طرفدار كارهاي بد شوند).47. محبت نسبت به يكديگر وصله رحم از دلهاي مردم برداشته شود.48. تجارت و بازرگاني زياد شود و مردم كارهاي باطل و ناچيز را نيكو بدانند.49. جان خود را به يكديگر به خاطر شهوتهاي زيادي كه دارند، بذل كنند.50. كارهاي بزرگ را آسان شمارند (نظير جنگ با دولتهاي بزرگ).51. از پوشيدن پوستهاي حيوانات حرام گوشت (يا ذبح شرعي نشده) باكي نداشته باشند.52. جامه هاي نرم و زيبا و نازك بپوشند (و بدن آنها از روي لباس پيدا باشد).53. رغبت به دنيا پيدا كنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند (اعمال بد مردم گواه اين مطلب است).54. رحم از دلهاي همه مردم برود (اعم از زمامدار، تاجر، كاسب، زن، شوهر و غير آنها).55. فساد جنبه عمومي پيدا كند (خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو).56. قرآن را به بازي بگيرند (از نام آن و آياتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده كنند).57. اموال بيت المال (وجوه شرعيه) را مال شخصي خود بدانند يا حقوق شرعيه مال خود را ندهند و بگويند مال خودمان است.58. مسكرات را با تغيير نام حلال بدانند.59. در وقت دادن زكات مال خود خيانت كنند (كم بدهند يا جنس نامرغوب عرضه
كنند).60. ربا را به نام خريد و فروش و اجاره دادن محلي از مقروض بگيرند.61. در فسق و فجور مردها با مردها و زنها با زنها برابري كنند.62. به نافرماني از خداوند (گناه كردن) مباهات كنند.63. دلهاي مردم پر از تكبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و ناداني در مردم (زير بار ظلم رفتن) ظاهر شود.64. در چنين وضعي ديندار بايد دين خود را بردارد و از اين طرف به آن طرف و از اين قله كوه به آن قله و از اين دره به دره ديگر برود تا سلامت دين داشته باشد.65. از اسلام باقي نماند جز اسمي و از قرآن باقي نماند جز رسمي (قرآن در دلها كهنه شود و فقط اسم و رسمي از آن باقي بماند).66. قرآن بخوانند در حالي كه از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده هاي خداوندي و وعيدهاي آن عملا در ميان مردم خبري نباشد و از خداوند نترسند و به ياد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بي خبر باشند.67. در اين حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ايمان تهي.68. علما و دانشمندان آن زمان بدترين مردم روي زمين باشند و تمام فسادها و فتنه ها از ناحيه آنها برخيزد و بازگشت همه آنها (فتنه ها) به سوي خود ايشان است.69. مردم خيّر و نيكوكار و مراكز خير از بين برود اما اهل شر و فساد بمانند.70. مردم به خداوند عالم در كارهايشان بي اعتنا باشند و اعمالشان از روي تحقيق نباشد.71. تنها محبوب مردم دينار و درهم باشد (ثروت دنيا از هر
راهي كه بيايد، حلال يا حرام، مانعي نداشته باشد).72. هر قدر ثروتشان زياد شود باز بگويند فقيريم.خواننده عزيز!اين هفتاد و دو علامت را به منزله يك آيينه قرار بده و آن را در مقابل جهان امروز بگذار؛ اگر همه اينها را در اين آيينه و در قيافه هاي اين مردم نديديد نويسنده را نفرين كنيد وگرنه به دعاي خير از او ياد كنيد. حتما مي بينيد.جابر بن عبدالله انصاري مي گويد:قال حججت مع رسول الله صلي الله عليه و آله حجة الوداع فلما قضي النبي صلي الله عليه و آله ما افترض عليه من الحج اءتي مودع الكعبة فلزم حلقة الباب و نادي برفيع صوته ايها الناس فاجتمع اهل المسجد و اهل السوق فقال اسمعوا اني قائل ما هو بعدي كائن فليبلغ شاهد كم غائبكم ثم بكي رسول الله صلي الله عليه و آله حتي بكي لبكائه الناس اجمعين فلما سكت من بكائه قال اعلموا رحمكم الله ان مثلكم في هذا اليوم كمثل ورق لا شوك فيه الي اربعين و ماءئة سنة ثم ياءتي من بعد ذلك شوك و ورق الي مائتي سنة ثم ياءتي من بعد ذلك شوك لاورق فيه حتي لايري فيه الا سلطان جائر او غني بخيل او عالم مراغب في المال او فقير كذاب او شيخ فاجر او صبي و قح او امراة رعناء ثم بكي رسول الله صلي الله عليه و آله فقام اليه سلمان الفارسي و قال يا رسول الله اخبرنا متي يكون ذلك فقال صلي الله عليه و آله اذا قلت علمائكم و ذهبت قراؤ كم و قطعتكم زكاتكم و اظهرتم منكراتكم و علت اصواتكم في مساجدكم و
جعلتم الدنيا فوق رؤ وسكم و العلم تحت اقدامكم و الكذب حديثكم و الغيبة فاكهتكم و الحرام غنيمتكم و لا يرحم كبيركم صغيركم و لا يوقر صغيركم كبيركم فعند ذلك تنزل اللعنة عليكم و يجعل باءسكم بينكم و بقي الدين بينكم لفظا بالسنتكم فاذا اوتيتم هذه الخصال توقعوا الريح الحمراء او مسخا او قذفا بالحجارة و تصديق ذلك في كتاب الله عزوجل «قل هو القادر علي ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باءس بعض انظر كيف نصرف الايات لعلهم يفقهون». [34] .فقام اليه جماعة من الصحابة فقالوا يا رسول الله اخبرنا متي يكون ذلك فقال صلي الله عليه و آله عند تاءخير الصلوة و اتباع الشهوات و شرب القهوات و شتم الاباء و الامهات حتي ترون الحرام مغنما و الزكاة مغرما و اطاع الرجل زوجته و جفا جاره و قطع رحمه و ذهبت رحمة الاكابر و قل حياء الاصاغر و شيدوا البنيان و ظلموا العبيد و الاماء و شهدوا بالهوي و حكموا بالجور و يسب الرجل اباه و يحسد الرجل اخاه و يعامل الشركاء بالخيانة و قل الوفاء و شاع الزنا و تزين الرجال بثياب النساء و سلب عنهن قناع الحياء و دب الكبر في القلوب كدبيب السم في الابدان و قل المعروف و ظهرت الجرائم و هونت العظائم و طلبوا المدح بالمال و انفقوا المال للغناء و شغلوا بالدنيا عن الاخرة و قل الورع و كثر الطمع و الهرج و المرج و اصبح المؤ من ذليلا و المنافق عزيزا مساجدهم معمورة با لاذان و قلوبهم خالية من الايمان و استخفوا بالقرآن و بلغ المؤ
من عنهم كل هو ان فعند ذلك تري وجوههم وجوه الادميين و قلوبهم قلوب الشياطين كلامهم احلي من العسل و قلوبهم امر من الحنظل فهم ذئاب و عليهم ثياب ما من يوم الا يقول الله تبارك و تعالي اءفبي تغترون ام علي تجترون «افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون» [35] فو عزتي و جلالي لولا من يعبدني مخلصا ما امهلت من يعصيني طرفة عين ولولا ورع الورعين من عبادي لما انزلت من السماء قطرة ولا انبت ورقة خضراء فوا عجبا لقوم آلهتهم اموالهم و طالت آمالهم و قصرت آجالهم و هم يطمعون في مجاورة مولاهوم ولا يصلون الي ذلك الا بالعمل ولايتم العمل الا بالعقل. [36] .در حجة الوداع (آخرين حج) در خدمت رسول اكرم صلي الله عليه و آله بودم. وقتي كه پيامبر بزرگ اعمال واجب حج را تمام فرمودند به عنوان وداع به خانه كعبه نزديك شدند، حلقه در خانه را گرفتند و با صداي بلند كه همه اهل مسجدالحرام و بازاريان صداي مباركشان را شنيدند و اجتماع كردند، فرمودند: اي مردم! بشنويد و به آنهايي كه در اينجا نيستند برسانيد. آنگاه وجود مقدس رسول گرامي صلي الله عليه و آله گريه كردند و از گريه آن بزرگوار همه به گريه افتادند و چون از گريه فارغ شدند، فرمودند: اي مردم! خداوند شما را رحمت كند. مثل شما از امروز تا يكصد و چهل سال ديگر مانند درخت بي خار خواهيد بود (ممكن است كه كنايه از زندگي آرام باشد) و دويست سال ديگر بر شما خواهد آمد كه مانند درختي باشيد كه هم برگ دارد و هم خاردار است
(اين نيز ممكن است كنايه از زندگي همراه با نيش و نوش و زحمت و خوشي باشد). ديگر بعد از اين مثل شما مانند درختي است كه خارهاي جانگداز دارد و در اين فصل از زندگي نمي بينيد مگر پادشاه ستمگر يا ثروتمند بخيل يا عالم دنياپرست يا فقير دروغگو يا پيرمرد زناكار يا بچه گستاخ يا زن نادان و احمق. آنگاه رسول اكرم صلي الله عليه و آله گريه كردند. سلمان فارسي از جا برخاست و عرض كرد: يا رسول الله! به ما خبر بده كي خواهد شد. حضرت فرمودند: هرگاه علما و دانشمندان شما كم شوند و قاريان قرآن شما از بين بروند و زكات دادن متروك شود و منكرات در اجتماع شما رواج پيدا كند و در مساجد صداهاي شما بلند شود و كارهاي مربوط به دنيا را مقدم بر امور اخروي بلكه روي سر آخرت بگذاريد و علم را زير پاي خود قرار دهيد (كنايه از علوم اسلامي و معارف حقه اهل بيت عليهم السلام است) و سخن معمولي و همگاني شما دروغ، ميوه و نقل مجالس شما غيبت و آنچه به دست مي آوريد حرام باشد. (اي سلمان!) در آن زمان بزرگان بر كوچكان رحم نمي كنند و كوچكان نيز احترام بزرگان را نگاه نمي دارند (اي سلمان!) در اين حالت، لعنت خداوند بر شما نازل مي شود و سختيها دامن شما را خواهد گرفت و از دين در ميان شما جز لفظي باقي نمي ماند و آنگاه كه شما داراي اين صفات ناپسند شديد، منتظر وزيدن باد سرخ يا سنگباران شدن يا مسخ شدن باشيد، به درستي كه در
كتاب خداوند عزوجل آمده است: «خداست كه مي تواند به وسيله عذابهاي مختلف از بالا و پايين (سنگباران يا بادهاي سخت) شما را مجازات كند يا شما را گروه گروه كند و بچشاند برخي از شما را آسيب برخي ديگر. بنگر چگونه آيه ها را گونه گون مي كنيم، شايد آنها فهم كنند».در اين موقع بعضي از اصحاب برخاسته، عرض كردند: يا رسول الله! به ما خبر ده اين جريانات كي خواهد بود. فرمودند: آنگاه كه نماز را در وقت خودش نخوانند، متابعت از شهوات كنند، شرب خمر كنند (زيرا قهوه خوردن گناه نيست)، به پدران و مادران ناسزا بگويند، به دست آوردن مال حرام را غنيمت بدانند و زكات دادن را زيان و ضرر تلقي كنند، مرد از همسر خود اطاعت كند، درباره همسايه جفا كنند، با ارحام قطع ارتباط كنند، رحم از بزرگان برداشته شود و حياي كوچكان كم گردد، ساختمانها را محكم بنا كنند، درباره نوكران و كلفتها ظلم كنند، شهادتشان از روي هوي و هوس باشد، حكم آنها بر اساس ظلم باشد، مرد پدرش را لعنت كند، برادر نسبت به برادر حسد ورزد، شركاء در معاملاتشان به يكديگر خيانت كنند، وفا كم شود، زنا شيوع پيدا كند، مردان خود را به لباس زنان بيارايند، پرده حيا از زنها برداشته شود، تكبر دلهاي مردم را پر كند مانند سمهاي كشنده اي كه در بدنها جاي مي گيرد، كارهاي خوب كم شود و جرايم و بديها ظاهر شود، واجبات الهي سبك پنداشته شود، با گرفتن پول صاحبان مال را بستايند، ثروت را در راه غنا و خوانندگي به مصرف برسانند، از آخرت غفلت
كنند و تمام توجه خود را به دنيا معطوف دارند، ورع و پرهيزكاري كم و طمع زياد شود، هرج و مرج بالا گيرد، بندگان خدا در جامعه ذليل و منافقان در ميان مردم محترم باشند، مساجد از نظر ظاهر به وسيله اذان آباد اما دلهاي ساكنان آن تهي از ايمان باشد، قرآن را سبك بشمارند، انواع خواريها درباره اهل ايمان اعمال كنند. در اين هنگام مي بيني كه صورت اين مردم چهره آدمي است اما قلبهاي آنان دلهاي شياطين است (پر است از مكر و حيله و تكبر و امثال اين صفات بد)؛ سخنان آنان از عسل شيرين تر اما دلهايشان پر است از زهرهاي كشنده. اينان گرگهاي درنده اي هستند كه به لباس آدميان در آمده اند. در اين حالات، روزي نيست كه خداوند به آنها نفرمايد آيا از رحمت من مغرور شده و به من جراءت پيدا كرده ايد؟ «تصور مي كنيد كه من شما را بي فايده خلق كردم و بازگشت شما به سوي من نيست؟». به عزت و جلالم سوگند، اگر به خاطر بندگان صالح و با اخلاصم نبود يك آن به معصيتكاران مهلت نمي دادم و اگر ورع و پرهيزكاري بندگان باتقوا نبود يك قطره باران از آسمان فرو نمي فرستادم و يك برگ سبز از زمين نمي روياندم. عجبا از مردمي كه مال و ثروت را خداي خويش قرار داده اند و آرزوهاي آنها طولاني است (با توجه به عمر كوتاه دنيا) و چشم طمع دارند كه در جوار رحمت الهي باشند، و حال آنكه به مقام قرب نمي رسند مگر به وسيله عمل صالح و عمل هم قبول
نخواهد شد مگر با راهنمايي عقل.در اين حديث نبي معظم صلي الله عليه و آله از حوادث و بلاهايي كه بعد از آن بزرگوار متوجه خاندان عزيزش مي شود ياد مي فرمايند و در ضمن به بعضي از علائم ظهور امام عصر روحي له الفداء اشاره مي كنند:ان رسول الله صلي الله عليه و آله ذكر بلاء يلقاه اهل بيته حتي يبعث الله راية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله الله حتي ياءتوا رجلا اسمه كاءسمي فيولوه امرهم فيويده الله و ينصره. [37] .پرچمهاي سياهي از جانب مشرق (خراسان) به احتزاز در مي آيد. هر كسي كه زير اين پرچمها برود و صاحبش را ياري كند خداوند او را ياري خواهد فرمود و هر فردي كه آنها را مخذول كند، يعني با پرچم و صاحب آن مخالفت كند، خداوند او را مخذول خواهد كرد تا اينكه مردي بيايد كه نامش مانند نام من باشد. پس زمام امور را به دست گيرد و خداوند او را از نصرت و تاءييدات خودش بهره مند خواهد فرمود.نعيم بن حماد مي گويد:قال رسول الله صلي الله عليه و آله تكون فتنة ثم تكون جماعة ثم تكون فتنة تعوج فيها عقول الرجال. [38] .رسول معظم اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند: بعد از من فتنه هايي خواهد بود و جماعتهايي رهبري فتنه ها را به عهده خواهند گرفت؛ اما در آخر فتنه اي خواهد بود كه بر اثر آن عقل مردم دچار انحراف خواهد شد.ممكن است منظور از فتنه ها حادثه بعد از رسول اكرم صلي الله عليه و آله (غصب خلافت)، زمامداري بني
اميه، خلافت بني عباس و فتنه هاي ديگري باشد كه واقع شده است.عبدالله بن مسعود از بنيانگذار اسلام صلي الله عليه و آله روايت مي كند كه آن حضرت در ارتباط با حوادث بعد از خودشان چنين فرمودند:احذركم سبع فتن تكون بعدي فتنة تقبل من المدينة و فتنة بمكة و فتنة تقبل من اليمن و فتندة تقبل من المشرق و فتنة من قبل المغرب و فتنة من بطن الشام و هي فتنة السفياني قال ابن مسعود منكم من يدرك اولها و من هذه الامة من يدرك آخرها. [39] .من شما را از هفت فتنه مي ترسانم كه بعد از من در دنياي اسلام به وجود مي آيد:1. فتنه اي كه در مدينه برپا مي شود (ممكن است اشاره به فتنه طلحه و زبير باشد يا حادثه سقيفه).2. فتنه دوم از مكه است (ممكن است اشاره به جريان عبدالله بن زبير باشد).3. فتنه اي كه از جانب يمن (نجده) باشد.4. فتنه اي كه از جانب شام برخواهد خاست (ممكن است اشاره به فتنه بني اميه باشد).5. فتنه اي كه از جانب مشرق به وجود مي آيد (ممكن است فتنه بني عباس باشد).6. فتنه اي كه از سوي مغرب خواهد بود.7. فتنه هفتم از شام برمي خيزد، كه همانا قيام سفياني است.عبدالله بن مسعود مي گويد: بعضي از افراد اين امت اول اين فتنه ها را درك مي كنند و بعضي ديگر آخر اين فتنه ها را خواهند ديد.خواننده ارجمند!بايد از خداوند بزرگ به وسيله آقا حضرت بقية الله روحي له الفداء استدعا كنيم كه همه ما را در اين فتنه ها و امتحانات حفظ فرمايد تا
ظهور حضرت ولي عصر عليه السّلام را با عافيت درك نماييم - آمين يا رب العالمين -.راوي خبر مي گويد: در خدمت رسول اكرم صلي الله عليه و آله بودم، جواناني از بني هاشم وارد شدند، رنگ مبارك آن حضرت دگرگون. پس آن جوانان عرض كردند: يا رسول الله ما هميشه در رخسار شما حالي را مي بينيم كه آن را خوش نداريم. حضرت فرمودند:انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة علي الدنيا و ان اهل بيتي هؤ لاء يلقون بعدي بلاء و تطريدا و تشريدا حتي ياءتي قوم من هيهنا نحو المشرق اصحاب ريات سود يساءلون الحق فلا يعطونه مرتين او ثلاثا فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونها حتي يدفعوها الي رجل من اهل بيتي فيملاء الارض عدلا كما ملؤ وها ظلما فمن ادرك ذلك منكم فليائهم ولو حبوا علي الثلج فانه المهدي. [40] .ما اهل بيتي هستيم كه خداوند به جاي دنيا آخرت را براي ما قرار داده است. به درستي كه اهل بيت من (اين جمعيت) بعد از من به انواع بلاها مبتلا مي شوند (شهادت، اسارت، تبعيد، زندان و...) تا اينكه قومي از سمت مشرق بيايند كه داراي پرچمهاي سياه هستند. آنان مطالبه حق كنند و به آنها داده نشود. پس جنگ كنند تا دفعه دوم و سوم پيروزي نصيب آنها شود و آنها اين موفقيت را به مردي از خاندان من تقديم مي كنند و او جهان را پر از عدل و داد مي كند چنانكه پر شده باشد از ظلم و جور. پس هر كسي از شما آن زمان را درك كرد خودش را به او برساند ولو
اينكه از راه خزيدن و سينه خيز روي برف باشد، زيرا او مهدي من است.خواننده گرامي!در اين روايات خبر داده اند از قيام جناب سيد حسني و ياران او و تسليم شدنش به امام عصر روحي له الفداء و اينكه در خدمت آن بزرگوار خواهد بود، و البته مركز قيام خراسان خواهد بود.
در اين روايت رسول خدا صلي الله عليه و آله از مواريث انبياء سخن گفته اند. آري، يكي از علائم ظهور حضرت مهدي روحي له الفداء همين است كه بايد آنچه انبياي گذشته داشته اند و به وسيله آن دشمنان را به زانو در مي آوردند و موقيعت خود را تثبيت مي كردند، آن حضرت نيز داشته باشند. لذا در اين خبر مي گويد پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند:تخرج الدابة و معها عصا موسي و خاتم سليمان فتجلو وجه المؤ من بالعصار و تختم انف الكافر. [41] .«دابه» [42] بيرون مي آيد در حالتي كه عصاي موسي و انگشتر سليمان (عليهما السلام) در دست اوست. پس به وسيله عصا صورتهاي اهل ايمان روشن مي شود و دماغ كفار و دشمنان حق به وسيله خاتم سليمان مهر مي گردد.اين است معني ولايت مطلقه الهي و اين قدرتي است كه با آن تمام صفحه آفرينش را مسخّر خود قرار مي دهند.
مسجد براثا واقع در غرب بغداد مسجدي است بسيار باعظمت كه هفتاد پيامبر در آن نماز خوانده اند. در اين روايت، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پس از ذكر موقيعت اين مسجد، خراب شدن آن را يكي از فتنه هاي پيش از ظهور بيان فرموده اند. خلاصه روايت از اين قرار است كه مسجدي را در حيات پيامبر صلي الله عليه و آله شبانه خراب كردند. اصحاب ناراحت شدند، آن حضرت فرمودند:لا تنكروا ذلك فان هذا المسجد يعمر ولكن اذا هدم مسجد براثا بطل الحج قيل له و اين مسجد براثا هذا قال في غربي الزوارء من ارض العراق صلي
فيه سبعون نبيا و وصيا و آخر من يصلي فيه هذا و اشار بيده الي مولانا علي بن ابي طالب عليه السّلام. [43] .منكر نشويد اين را زيرا كه اين مسجد آباد مي شود، اما اگر مسجد براثا خراب شود (كنايه از اهميت مسجد است) زيانهايي در بر دارد كه از جمله آن تعطيل شدن برنامه حج است. عرض كردند: اين مسجد در كجا قرار گرفته است؟ فرمودند: در غرب زوراء (بغداد) از زمين عراق. هفتاد پيامبر در اين مسجد نماز خوانده اند و آخر كسي كه در آن نماز مي خواند علي بن ابي طالب عليه السّلام است.رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله بعد از خودشان براي امت اسلامي از سه عامل مي ترسيدند:1. لغزش عالم و دانشمند كه قدرت تخريبي آن از صدها بمب اتمي بيشتر است. زيرا لغزش عالم عقايد و افكار مردم را مسموم مي كند و آنها را براي ابد از بين مي برد، اما اثر بمبهاي اتمي فقط مربوط به جسم است.2. حكم حاكم ستمگر كه بر مبناي خلاف حق صادر مي شود.3. متابعت از هوي و هوس كه همه چيز مردم را به باد فنا مي دهد (وضع فعلي مسلمانان در دنيا خود گواه اين مطلب است):قال رسول الله صلي الله عليه و آله: اني اخاف علي امتي من بعدي من اعمال ثلاثه قالوا ما هن يا رسول الله قال: زلة العالم و حكم الجائر و هوي متبع. [44] .رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: در خصوص امت، پس از خود در سه مورد بيمناك هستم. سؤ ال شد يا رسول الله آن سه
مورد چيست؟ فرمودند: لغزش عالم و حكم ستمگر و هوي و هوسي كه متابعت و پيروي شود.ان جبرئيل اتي النبي صلي الله عليه و آله فقال انالله و انااليه راجعون فقال النبي صلي الله عليه و آله وسلم: و انالله و انااليه راجعون فمم ذلك؟ فقال ان امتك ستفتن بعدك بقليل زمان من دهرك غير كثير فقلت: فتنة كفر او فتنة ضلال؟ فقال: كل سيكون. فقلت: و من اين و انما فيهم كتاب الله تعالي؟ فقال: بكتاب الله تعالي يفتنون و ذلك من قبل اءمرائهم و قرائهم يمنع الامراء القراء الحقوق فيظلمون حقوقهم و لايعطونها فيقتتلون و يقتتنون و يتبع القرآن اهواء الامراء فيمدونهم بي الغي ثم لايقصرون فقلت يا جبرئيل فكيف يسلم من يسلم؟ فقال: بالكف والصبر ان اعطوا الذي لهم اخذوه و ان منعوا تركوه. [45] .جبرئيل شرفياب محضر مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و آله شد و اين آيه شريفه را تلاوت كرد:«انالله و انااليه راجعون». پس پيامبر صلي الله عليه و آله آيه «انالله و انااليه راجعون» را تلاوت فرمودند و سپس از جبرئيل پرسيدند: خواندن اين آيه براي چيست؟ عرض كرد: يا رسول الله! امت شما بعد از رحلتتان مبتلا به يك امتحان سنگين مي شوند، آن هم خيلي زود. فرمودند: امتحان كفر است يا گمراهي و گم كردن راه حق؟ عرض كرد: همه اينها خواهد بود. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: اين از كجاست، و حال آنكه قرآن در ميان امت من است؟ عرض كرد: به وسيله قرآن امتحان مي شوند و اين برنامه از ناحيه دو دسته پياده مي شود: زمامداران و قراء و دانشمندان
آنها. فرمانروايان حقوق قراء را نمي دهند، پس به آنها ظلم مي شود و درگيري و جنگ در بين آنها پديد مي آيد. آنگاه فرمانروايان قرآن را تابع هواهاي نفساني خود قرار مي دهند (طبق دلخواه خود تفسير مي كنند) و قراء را به گمراهي مي كشانند (ممكن است غرض از قراء علما و دانشمندان هر زماني باشند). پرسيدم از جبرئيل كه راه سلامت ماندن از اين خطر كدام است؟ گفت: كف نفس و بردباري در مقابل تضييع حقوق و كناره گيري از مراكز فتنه.درباره اوضاع و احوال آخرالزمان از رسول اكرم صلي الله عليه و آله روايت شده است كه فرمودند:ياءتي علي امتي زمان تكثر فيه الاراء و تتبع فيه الاهواء و يتخذ القرآن مزامير و يوضع علي الحان الاغاني يقراء بغير خشي لاياءجرهم الله علي قراءته بل يلعنهم فعند ذلك تهش النفوس الي طيب الالحان فتذهب حلاوة القرآن اولئك لانصيب لهم في الاخرة و يكثر الهراج و المرج و تخلع العرب اعنتها و تكتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و يتخذون ضرب القصيب فيما بينهم فلا ينكره منكر بل يتراضون به و هو من احدي الكبائر الخفية فويل لهم من ديان يوم الدين لاتنالهم شفاعتي فمن رضي بذلك منهم ولم ينههم ندم بذلك يوم القيمة و انا منه بري و عندها تتخذ النساء مجالس و تكون الجموع الكثيرة حتي ان المراءة لتتكلم فيها مثل الرجال و يكون جموعهن لهوا و لعبا و في غير مرضاة الله و هي من عجائب ذلك الزمان فاذا راءيتموه فباينوهم و احذروهم في الله فانهم حرب الله و لرسوله و الله منهم بري. [46] .زماني بر امت
من بيايد كه مردم داراي آراء مختلف خواهند شد و از هواها و خواهشهاي نفساني پيروي مي كنند و قرآن را با آواز و مزامير و به صورت غنا مي خوانند بدون اينكه از خداوند ترسي داشته باشند. خداوند بزرگ در سايه خواندن قرآن به آنها اجري نخواهد داد بلكه آنها را لعن مي كند (چون به قرآن عمل نمي كنند). پس، در چنين عصري ترانه ها و ساز و آواز آدميان را به طرب مي آورد آنچنانكه نفسهايشان گويي در طرب مي آيد و لذت و شيريني قرآن خواندن از آنها گرفته مي شود. اين دسته از مردم از ثوابهاي اخروي بي بهره اند. در اين موقعيت بيگناهان را زياد مي كشند، هرج و مرج بالا مي گيرد و اجتماع عرب خودسر مي شود (هر كاري كه خواستند انجام مي دهند و در مقابل دستورهاي دين بي تفاوت مي شوند)، مردها به مردها اكتفا مي كنند (از نظر جنسي) و زنها به زنها قناعت مي ورزند در فجور. ساز و آواز در ميان آنها رواج مي يابد و در مجامع خودشان از آن استفاده مي كنند و كسي آنها را نهي نمي كند بلكه تشويق مي شوند، با اينكه يكي از گناهان كبيره است كه كبيره بودنش بر آنها پوشيده است، پس اي واي بر آنها از جزا دهنده روز رستاخيز. و شفاعت من به آنها نخواهد رسيد و كسي كه راضي به اعمال بد آنها باشد و آنان را از اين عمل نهي نكند نيز در روز قيامت پشيمان شود (البته پشيماني ديگري سودي نخواهد داشت) و من بيزارم. در چنين جامعه اي
زنها براي خود تشكيل مجلس مي دهند (كنفراس تشكيل مي دهند) و جمعيتهاي زيادي به راه مي اندازند، به نحوي كه زنها در آن اجتماعات براي سرگرمي است و در مسير غير رضاي خداوند انجام مي شود. پس چون اين مردم را با اين كيفيت ديديد از آنها فاصله بگيريد و اگر مي توانيد آنها را نهي كنيد و از ايشان بترسيد براي خدا؛ زيرا اين جمعيت در حال جنگ با خدا و رسول او هستند و خداوند و رسولش از آنها بيزارند.خواننده عزيز!اين روايت را به منزله آيينه اي قرار ده و سيماي جهان را در آن ببين و براي تعجيل در امر فرج امام عصر ارواحنا له الفداء دعا كن - اللهم عجل فرجه -.رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله از سوي خداوند متعال اين حديث را بيان فرموده است:قال الله تبارك و تعالي: اذا هتكوا عبادي حرمتي و استحلوا محارمي و خالفوا امري سلطت عليهم جيشا من المشرق يقال لهم الترك هم فرساني انتقم بهم ممن عصاني نزعت الرحمة من قلوبهم لايرحمون من بكي لايجيبون من شكي يقتلون الاباء و الامهات و البنين و البنات يهلكون بلاد العجم و يفتحون العراق فيفترق جيش العراق بثلاث فرق فرقة يلحقون باذناب الابل و فرقة يتركون عيالهم وراء ظهورهم و فرقة يقاتلون فيقتلون اولئك هم الشهداء و تغبطهم الملائكة فاذا راءيتم ذلك فاستعدوا القيامة قالوا يا رسول الله اذا ادركنا ذلك الزمان اين تاءمرنا نستكن فقال رسول الله صلي الله عليه و آله عليكم بالغوطة بالشام الي جانب بلد يقال له دمشق خير بلاد الشام طوبي لمن كان له فيها مسكن ولو مربط
شاة فان الله تعالي تكفل بالشام و اهله. [47] .خداوند فرموده است: وقتي كه بندگان من هتك احترام مرا كردند (دين خداوند را محترم نشمردند) و حرام مرا حلال شمردند و اوامر مرا ترك گفتند، جمعيتي را بر آنها مسلط مي كنم كه سواران منند و به وسيله اينها از كساني كه نافرماني من كنند انتقام مي گيرم. رحمت را از دلهاي آنها كنده ام. لذا به آنهايي كه مي گويند رحم نمي كنند، التماس ملتمسان را ناديده مي گيرند، پدران و مادران و فرزندان را مي كشند، بلاد عجم را ويران مي سازند و عراق را فتح مي كنند لشكريان عراق سه دسته مي شوند: يك دسته به دنبال شتران مي روند (ممكن است كنايه از فرار آنها و رو به بيابان نهادن باشد)، دسته دوم خانواده هاي خود را رها مي كنند و مي روند، دسته سوم جنگ مي كنند، مي كشند و كشته مي شوند. اينها شهدا هستند و ملائكه آسمان به آنها غبطه مي خورند. هرگاه اين برنامه ها را در دنيا ديديد آماده قيامت باشيد. عرض كردند: يا رسول الله! اگر اين زمان را درك كرديم به كجا منزل كنيم؟ فرمودند: بر شما باد كه به غوطه در دمشق برويد كه بهترين بلاد شام است. خوشا به حال آن كسي كه در شام منزل بگيرد ولو به قدر جايگاه يك گوسفند باشد، زيرا خداوند بزرگ تكفل شام و مردم آن را خود قبول فرموده است.از وصاياي رسول اكرم صلي الله عليه و آله در كتاب «مكارم الاخلاق» به ابن مسعود است كه در آن آينده دنيا را در آيينه كلمات
و سخنان حياتبخش خود مجسم فرمودند و اكنون خلاصه فرمايشات آن سرور را با خوانندگان عزيز در ميان مي گذاريم. اميد است براي همه ما آموزنده باشد.يا ابن مسعود الاسلام بداء غريبا كما بداء فطوبي للغرباء فمن ادرك ذلك الزمان ممن يظهر من اعقابكم فلا يسلم عليهم في ناديهم و لايشيع جائزهم و لايعد مرضا هم فانهم يستسنون بسنتكم و يظهرون بدعواكم و يخالفون افعالكم فيموتون علي غير ملتكم اولئك ليسوا مني ولست منهم الي ان يقول يا ابن مسعود ياءتي علي الناس زمان الصابر فيه علي دينه مثل القابض بكفه الجمرة فان كان في ذلك الزمان ذئبا والا اكلته الذئاب.يا ابن مسعود علماؤ هم و فقهاؤ هم خونة فجرة الا انهم اشرار خلق الله و كذلك اتباعهم و من ياءتيهم و ياءخذ منهم و يحبهم و يجالسهم و يشاورهم اشرار خلق الله يدخلهم نار جهنم صم بكم عمي فهم لايرجعون و نحشرهم يوم القيمة علي وجوههم عميا و بكما وصما ماءويهم جهنم كلما خبت زدناهم سعيرا كلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب اذا القوا فيها سمعوا لها شهيقا و هي تفور تكاد تميز من الغيظ كلما ارادو اءن يخرجوا منها من غماعيدوا فيها و قيل لهم ذوقوا عذاب الحريق لهم فيها زفير و هم فيها لا يسمعون.يا ابن مسعود يدعون انهم علي ديني و سنتي و منهاجي و شرايعي انهم مني براء و انا منهم بري. يا ابن مسعود لاتجالسوهم في الملاء و لا تبايعوهم في الاءسواق و لا تهدوهم الي الطريق و لا تسقوهم الماء قال الله تعالي «من كان يريد الحيوة الدنيا و زينتها نوف اليهم اعمالهم فيها و
هم فيها لايبخسون» [48] يقول الله تبارك و تعالي «و من كان يريد حرث الدنيا نؤ ته منها و مالة في الاخرة من نصيب.» [49] ....يا ابن مسعود من تعلم العلم يريد به الدنيا و آثر عليه حب الدنيا و زينتها استوجب سخط الله عليه و كان في الدرك الاسفل من النار مع اليهود و النصاري الذين نبذوا كتاب الله تعالي قال الله تعالي فلما جائهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله علي الكافرين.يا ابن مسعود من تعلم القران للدنيا و زينتها حرم الله عليه الجنة يا ابن مسعود من تعلم العلم و لم يعمل بما فيه حشره الله يوم القيمة اعمي و من تعلم العلم رياء و سمعه يريد به الدنيا نزع الله بركته و ضيق عليه معيشته و وكله الله الي نفسه و من و كله الي نفسه فقد هلك قال الله «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لايشرك بعبادة ربه احدا». [50] .يا ابن مسعود فليكن جلساوك الابرار و اخوانك الاتقياء و الزهاد لانه تعالي قال في كتابه «الا خلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقين». [51] .يا ابن مسعود اعلم انهم يرون المعروف منكرا والمنكر معروفا ففي ذلك يطبع الله علي قلوبهم فلا يكون فيهم الشاهد بالحق و لا القوامون بالقسط قال الله تعالي «كونوا قوامين بالقسط شهداء لله ولو علي انفسكم او الو الدين» [52] .يا ابن مسعود يتفاضلون باءحسابهم و اموالهم يقول الله تعالي: «و ما لاحد عنده من نعمة تجزي الا ابتغاء وجه ربه الاعلي ولسوف يرضي» [53] . [54] .اي پسر مسعود! اسلام در روز اول غريب به اين دنيا آمد و بزودي به
غربت اول باز مي گردد (اشاره به غربت دين مقدس اسلام در ابتداي كار و نيز غربت مجدد در آخرالزمان). اي پسر مسعود! هر كسي از شما كه اين زمان را درك كرد از اعقاب شما. پس به آنها سلام نكند، در تشييع جنازه آنها شركت نجويد و از بيماران عيادت نكند. زيرا اينان به ظاهر خود را در همان راهي جلوه مي دهند كه شما مي رويد و تظاهر به ادعاهاي شما مي كنند، اما عملا با شما مخالف هستند. پس وقتي كه مرگ اينها فرا رسد به دين و ملت شما از دنيا نمي روند. آنان از من نيستند و من هم از آنان نيستم (سنخيتي با هم نداريم) تا اينكه مي فرمايد: اي پسر مسعود! زماني بر مردم بيايد كه آن كس كه بخواهد در دينداري ثابت بماند و ايمانش را حفظ كند همچون كسي است كه مي خواهد آتش را در كف دست خود قرار دهد. پس اگر در اين زمان (چون) گرگ باشد مي تواند زندگي كند، والا گرگهاي درنده او را مي خورند.اي پسر مسعود! علما و فقهاي آنها خيانتكار و فاجرند. آگاه باشيد كه اينها بدترين مردم روي زمين هستند و نيز آنهايي كه از آنها متابعت مي كنند و با آنها رفت و آمد دارند و از آنها علم ياد مي گيرند و يا آنان را دوست مي دارند و با آنها مجالست و مشورت مي كنند، جايگاهشان در جهنم است. اينان كور و كر و لال خواهند بود و در روز قيامت نيز نابينا و كر و لال محشور خواهند شد... [55] .اي پسر مسعود! اينها
مدعي دينداري و پيروي از من و ادامه دهنده راه من هستند. اما چنين نيست. اينها در حقيقت از من بيزارند و من هم از آنها بيزارم. اي پسر مسعود! در مجالس با آنها ننشينيد، در بازارها با آنها داد و ستد نكنيد، آنها را به سوي راه رهنمون نشويد، به آنها آب ندهيد، كه خداوند متعال درباره آنها فرموده است: «هر كس طالب دنيا و زينت دنيا باشد، پاداش اعمالشان را در دنيا به طور كامل عطا مي كنيم، و چيزي از آن در دنيا فروگذاري نمي شود». و خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: «هر كس خواهان كشت دنيا باشد از آن برايش مي دهيم و در آخرت بهره اي براي او نيست».اي پسر مسعود! كسي كه تحصيل علم كند اما براي دنيا و رسيدن به نعمتهاي دنيوي، مستحق عذاب خداوند خواهد بود و با يهود و نصاري در پست ترين مقامات جهنم محشور خواهد شد. يهود و نصاري كتاب خداوند را پشت سر انداختند و با اينكه نسبت به اسلام و آورنده آن شناخت پيدا كردند، در عين حال، كفر ورزيدند و در نتيجه از رحمت خداوند محروم ماندند. آري، لعنت خدا بر كافران باد.اي پسر مسعود! هر كس قرآن را براي دنيا و زينتهاي آن فرا گيرد، خداوند بهشت را به او حرام گرداند.اي پسر مسعود! هر كس علم را بياموزد و به آنچه در آن است عمل نكند، خداوند او را روز قيامت نابينا محشور سازد. و كسي كه به خاطر مردم (ريا) تحصيل علم كند و هدفش اين باشد كه دنيا را براي خود مرتب كند بركت از
زندگي اش برداشته مي شود و به تنگي معيشت گرفتار مي آيد و خداوند او را به خودش وامي گذارد كه سرانجامش البته هلاكت است. خداوند در قرآن مي فرمايد: «كسي كه به لقاي او (قرب جوار) اميدوار است بايد نيكوكار باشد و در پرستش خدا هرگز احدي را با او شريك نگرداند».اي پسر مسعود! سعي كن همنشينان تو از نيكان باشند و اگر براي خودت برادري انتخاب مي كني از زهاد برگزين (زاهد آن كسي است كه گناه نكند و دنيا را بر آخرت مقدم ندارد و نسبت به دنيا بي رغبت باشد)؛ چرا كه خداوند در كتابش فرموده است: «در آن روز دوستان همه با يكديگر دشمن اند مگر پرهيزكاران».اي پسر مسعود! بدان كه اين اشخاص معروف را منكر مي بينند (واجبات الهي به نظر آنها حرام است) و محرمات را معروف (ارتكاب حرام در نظر آنها مانعي ندارد). پس در اين حال، خداوند بر دلهاي آنان مهر مي زند. آنوقت در ميان آنها كسي شهادت به حق نمي دهد و نيز قيام به عدل نمي كند با اينكه خداوند امر فرموده است «نگهدار عدالت باشيد و براي خدا گواهي ديد ولو اينكه به ضرر خودتان و يا پدران و مادران و بستگان نزديك شما باشد».اي پسر مسعود! اينها افتخارشان را به مال مي دانند با اينكه خداوند فرموده «براي هيچ كس در نزد او نعمتي نيست كه پاداش داده شود، مگر در پي خشنودي پروردگار برترش، و بزودي خشنود گردد».
از رسول گرامي خدا صلي الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:اذا كانت الصيحة في رمضان فانها تكون معمة في
شوال و تمير القبائل و تتحارب في ذي القعدة و يسلب الحاج و تسفك الدماء في ذي الحجة و المحرم و ما المحرم؟ هيهات هيهات يقتل الناس هرجا هرجا ثم ينادي مناد من السماء الا ان فلانا ابن فلان هو المهدي قائم آل محمد فاسمعوا له و اطيعوا و ذلك الصوت صوت جبرائيل حين يدعوا للبيعة في صبيحة يوم الخلاص. [56] .زماني كه صيحه در ماه رمضان شنيده شد پس همهمه و آواز جنگ در شوال بلند مي شود و قبايل طعام گردآوري و ذخيره مي كنند و ذي القعده با هم نبرد مي كنند و در ماه ذي الحجه حجاج بيت الله الحرام قتل و غارت مي شوند و خونها ريخته مي شود. و محرم، چه محرمي؟ هرگز نمي تواني درك كني! نه هرگز! مردم، دسته دسته در اين فتنه و آن فتنه كشته مي شوند (در هرج و مرج)؛ آنگاه منادي از آسمان ندا مي كند كه فلاني پسر فلاني، مهدي و قائم آل محمد صلي الله عليه و آله است، به فرمان او گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد. آن صدا صداي جبرئيل است كه در بامداد روز رهايي، مردم را به بيعت فرا مي خواند.از حضرت رسول صلي الله عليه و آله منقول است كه مي فرمايند:لا تقوم الساعة حتي يقوم القائم منا و ذلك حين ياءذن الله عزوجل له و من تبعه نجا و من تخلف عنه هلك الله الله عبادالله فاءنوه ولو حبوا علي الثلج فاءنه خليفة الله عزوجل و خليفتي. [57] .روز رستاخيز برپا نمي شود تا اينكه قائم ما قيام كند و اين قيام در وقتي است
كه خداوند فرمان ظهورش را امضاء فرمايد. هر كس كه آن روز از قائم ما متابعت كند نجات مي يابد و كسي كه سرپيچي نمايد دچار هلاكت دو جهان خواهد شد. اي بندگان خدا! از خدا بترسيد و به سوي قائم ما بشتابيد اگرچه مجبور باشيد روي برفها به نحو سينه خيز خود را بكشيد، زيرا او جانشين خداوند و خليفه من است (در روي زمين).رسول اكرم صلي الله عليه و آله به فرزند عزيزش حضرت امام حسين عليه السّلام مي فرمايد:ثم يظهر اءمير الامرة و قاتل الكفرة السلطان الماءمول الذي تتحير في غيبته العقول و هو التاسع من ولدك يا حسين يظهر بين الركنين يظهر علي الثقلين و لايترك في الارض الا دنين طوبي للمؤ منين الذين ادركوا زمانه و لحقوا اوانه و شهدوا ايامه و لا قوا اقوامه. [58] .(اي حسين!) امير همه اميران عالم، كشنده كافران و ستمگران جهان و شهريار منتظري كه در غيبتش عقلها مات و حيران شده اند، نهمين فرزند از فرزندان شماست. اي حسين! او بين ركن و مقام ظاهر مي شود و بنيان و اساس گمراهي و پستي را از ريشه مي كند و چه سعادتمند افرادي كه عصر پرشكوه حكومت او را درك و در دولت حقه اش زندگي مي كنند و آن روزگار ميمون و مبارك را مي بينند و اصحاب باوفاي آن سرور را ملاقات مي كنند.واقعا خوشا به حال مردم آن زمان. از خداوند بخواهيم لياقت درك آن زمان را به همه ما عنايت بفرمايد.رسول اكرم صلي الله عليه و آله درباره نشانه هاي قيام حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء مي فرمايد:يستخرج
الزبور من بحيرة طبرية فيها مما ترك آل موسي و هارون تحمله الملائكة و فيها الا لواح و عصا موسي (ع)... يستخرج الكنوز يفتح مدائن الشرك. [59] .(حضرت مهدي عليه السّلام) زبور را از درياچه طبريه (كه گويا در شمال فلسطين است) بيرون مي آورد كه از خاندان موسي و هارون چيزهايي به عنوان ماترك اين دو خاندان با آن هست و ملائكه آن را به دوش مي گيرند (يا به هر وسيله اي آنها را مي برند) و نيز الواحي كه بر حضرت موسي نازل شده و عصاي آن حضرت در اين اشياء هست... گنجها را از دل زمين بيرون مي آورد و شهرهاي شرك را فتح مي كند.درباره لشكر سفياني كه به عزم نبرد با حضرت مهدي عليه السّلام به طرف مكه معظمه حركت مي كند از رسول اكرم صلي الله عليه و آله چنين نقل مي كنند:يبعث الله جبرائيل فيقون يا جبرائيل اذهب فاءبدهم فيضربها برجله ضربة يخسف الله بهم عندها و لايفلت منهم الا رجلان من جهينة. [60] .خداوند جبرئيل را مي فرستد و به او مي فرمايد: برو نابودشان كن. پس، با پاي خود به زمين مي كوبد و خداوند همه آنان را در كام زمين فرو مي برد و جز دو نفر از اهل جهينه كسي از آنها زنده نمي ماند.مفضل بن عمر از امام صادق عليه السّلام در ضمن حديث طويلي چنين نقل مي كند:ثم يقبل علي القائم رجل وجهه الي قفاه الي صدره و يقف بين يديه و يقول يا سيدي انا بشير امرني ملك من الملائكة ان الحق بك فابشرك بهلاك جيش السفياني بالبيداء فيقول القائم
بين قصتك و قصة اخيك فيقول الرجل كنت و اخي في جيش السفياني و خربنا الدنيا من دمشق الي الزوراء و تركناها جماء و خربنا الكوفة و خربنا المدينة و كسرنا المنبر في حضرة الرسول و رانت بغالنا في مسجده و خرجنا منها و عددنا ثلاثمائة الف رجل نريد اخراب البيت و قتل اهله فلما صرنا في البيداء عرسنا فيها فصاح بنا صائح يا بيداء ابيدي القوم الظالمين فانفجرت الارض و ابتلعت كل الجيش فوالله ما بقي علي وجه الارض عقال ناقة فما سواه غيري و غير اخي فاذا نحن بملك قد ضرب وجوهنا فصارت الي ورائنا كما تري فقال لاخي و يلك يا نذير امض الي الملعون السفياني بدمشق فانذره بظهور المهدي من آل محمد و عرفه ان الله قد اهلك جيشه بالبيداء و قال لي يا بشير الحق بالمهدي بمكة و بشره بهلاك الظالمين و تب علي يده فانه يقبل تو بتك فيمر القائم يده علي وجهه فيرده سويا كما كان و يبايعه و يكون معه. [61] .آنگاه در اين موقع كه حضرت قائم ارواحنا له الفداء در مسجدالحرام و در كنار كعبه تشريف فرما هستند، مردي كه صورتش به عقب برگشته است وارد مي شود و در حضور حضرتش مي ايستد و عرض مي كند: من بشير هستم و يكي از ملائكه به من امر فرموده است كه خدمت شما شرفياب شوم و به هلاكت لشكريان سفياني شما را بشارت بدهم. آري، همه آنها در سرزمين بيداء در زمين فرو رفتند. امام قائم عليه السّلام فرمودند: جريان خودت و برادرت را بيان كن. عرض كرد: من و برادرم در لشكر سفياني بوديم
كه شهرها را از دمشق تا زوراء (بغداد) ويران كرديم و نيز شهر كوفه را. آنگاه به مدينه آمديم و اين شهر را نيز در هم كوبيديم و منبر مسجد نبوي را خرد كرديم و مركبهاي سواري خود را در روضه نبوي بستيم و مركبهاي سواري ما آنجا را آلوده كردند. سپس از مدينه با سپاهي مجهز كه بيش از سيصد هزار نفر جمعيت بود به قصد خراب كردن خانه خدا يعني كعبه حركت كرديم و نيز كشتار مردم مكه در برنامه كار ما بود. چون به سرزمين بيداء رسيديم لختي در آنجا توقف كرديم. ناگاه صدايي بلند شد كه گفت: «اي سرزمين بيداء! ستمگران را در كام خويش فرو بر و آنها را هلاك كن». در اين حال، زمين شكافته شد و تمام جمعيت را در كام خويش فرو برد. به خدا سوگند جز من و برادرم كس ديگري نماند. نه تنها همه افراد بشر نابود شدند بلكه افسار مركبي هم نماند. در اين موقع فرشته اي نمايان شد و به صورت من و برادرم آنچنان كوبيد كه صورت ما اين گونه كه ملاحظه مي فرماييد به عقب برگشت و به برادرم دستور داد و فرمود: اي نذير! برو و خبر هلاكت و نيز ظهور مهدي آل محمد صلوات الله عليهم را به سفياني كه در دمشق است، برسان و به او بگو خداوند در سرزمين بيداء تمام سپاهيانت را نابود كرد و آنان در دل زمين فرو رفتند. و نيز به من فرمود:اي بشير! برو به مكه معظمه و خودت را به حضور مهدي عليه السّلام برسان و عرض كن بشارت باد شما
را كه خداوند لشكر سفياني را از بين برد (در سرزمين بيداء به زمين فرو رفتند) و در خدمت آن حضرت توبه كن كه او توبه ات را مي پذيرد. آنگاه حضرت قائم عليه السّلام دست مباركش را به صورت او مي كشد و به حالت اول برمي گردد. وي با آن حضرت بيعت مي كند و همراه ايشان خواهد بود.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در تعريف از ياران مخصوص حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء در منطقه طالقان چنين مي فرمايند:و له بالطالقان كنوز لاذهب و لافضة الا خيول مطهمة و رجال مسومة يجتمع الله عزوجل له من اقاصي البلاد علي عدد اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا. [62] .براي او (مهدي من) در طالقان گنجهايي است كه از طلا و نقره نيست بلكه عبارت است از اسبهاي زيبا و تكاوران و مرداني باتجربه و كاردان كه خداوند از اين نوع مردان سيصد و سيزده تن به تعداد اهل بدر از اطراف و اكناف جهان به دور او جمع مي كند.وجود مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و آله در اين روايت به برنامه هاي حضرت عيسي عليه السّلام در حكومت حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء اشاره فرموده اند:يكون عيسي بن مريم في امتي حكما مقسطا يرفع الشحناء و التباعض و يفيض المال حتي لايقبله احد و تنزع حمة كل دابة و تكون الارض كفاتور الفضة. [63] .1. حكم مي كند بين مردم بر اساس عدل و داد.2. كينه و عداوت را از ميان جامعه برمي دارد.3. چندان بذل مال و ثروت مي كند كه ديگر كسي به
سراغ مال نمي آيد (همه بي نياز مي شوند).4. دشمني و ستيزه جويي از تمام موجودات گرفته مي شود.5. امنيت و آسايش بقدري زياد مي شود كه صفحه گيتي مانند يك صفحه ساخته شده از نقره نرم مي شود.رسول اكرم صلي الله عليه و آله درباره قيام فرزندش و كيفيت آن چنين مي فرمايند:يخرج المهدي و علي راءسه غمامة فيها مناد ينادي هذا المهدي خليفة الله فاتبعوه. [64] .مهدي (عليه السّلام) ظاهر مي شود در حالي كه قطعه ابري بر سر آن حضرت قرار گرفته است. در آن حال، منادي فرياد مي زند: اي جهانيان! اين است مهدي آل محمد و جانشين خداوند در روي زمين. از او متابعت كنيد.جابر بن عبدالله انصاري از حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله در ارتباط با حوادث و مصائب آخرالزمان و قبل از ظهور چنين بيان مي كند: رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرمود:منا مهدي هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجا و مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغاز بعضهم علي بعض فلا كبير يرحم صغيرا ولا صغير يوقر كبيرا فيبعث الله عند ذلك مهدينا التاسع من صلب الحسين يفتح حصون الضلالة و قلوبا غفلا يقوم في الدين في آخر الزمان كما قمت به في اول الزمان و يملاء الارض عدلا كما ملئت جورا. [65] .مهدي اين امت از ما خاندان رسالت است (گويي حضرت رسول صلي الله عليه و آله به وجود مقدس حضرت مهدي ارواحنا له الفداء كه از فرزندان آن حضرت است افتخار مي كند). وقتي كه دنيا پر از هرج و مرج شد و فتنه ها در
ميان مردم نمايان گشت و امنيت از راهها گرفته شد و بعضي از اين مردم به بعضي ديگر هجوم آوردند و بزرگان قوم به زيردستان رحم نكردند و افراد كم سن و سال به بزرگان و كهنسالان احترام نگذاشتند، در چنين ايامي، خداوند مهدي ما را كه نهمين فرزند پسر امام حسين (عليه السّلام) است ماءمور مي كند دژهاي گمراهي را درهم بكوبد و قلبهاي غافل (وامانده از خير و آكنده از شر) را تسخير كند و دين مقدس اسلام را در آخرالزمان برپا دارد، چنانكه من در اول زمان آن را برپا داشتم. بعلاوه، فرزندم مهدي جان را پر از عدل و داد مي كند آنگاه كه پر از جور شده باشد.در حديث لوح حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها پس از بيان ويژگيهاي ائمه معصومين عليهم السلام نوبت به حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء مي رسد. خداوند مي فرمايد:ثم اكمل ذلك بالبنه رحمة للعالمين عليه كمال موسي و بهاء عيسي و صبر ايوب سيذل اوليائي في زمانه و تتهادي رؤ وسهم كما تتهادي رؤ وس الترك والديلم فيقتلون و يحرقون و يكونون خائفين مرعو بين و جلين تصبغ الارض بدمائهم و يفشو الويل و الرنة في نسائهم هؤ لاء اوليائي حقا بهم ادفع كل بلية و فتنة عمياء و بهم اكشف الزلازل و ادفع الاصار و الاغلال اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المتهدون. [66] .بعد از امام حسن عسكري عليه السّلام دين خود را به وسيله فرزندش كه رحمت واسعه براي جهانيان است كامل مي گردانم. خصوصيات او به اين شرح است:كمالات حضرت موسي بن عمران در
اوست، بهاي حضرت عيسي دارد و صبر و بردباري حضرت ايوب در وجود مقدسش جمع شده است. [67] (ديگر از نشانه هاي غيبت حضرتش اين است:) اولياء و بندگان صالح من به خاطر فشار ستمگران در زمان غيبت او در ذلت بسر مي برند و سرهاي بريده آنها را به عنوان تحفه براي يكديگر مي فرستند، چناچه سرهاي ترك و ديلم را پيشكش يكديگر مي كردند. بندگان و اولياي مرا مي كشند و مي سوزانند و مرعوب دشمنان باشند و زمين از خون آنها رنگين شود و ناله و شيون زنهاي آنها بلند باشد (در مصيبت عزيزانشان). اينها در حقيقت دوستان منند و به وسيله آنها انواع بلاها و فتنه هاي كور و تاريك را از مردم دفع مي كنم و زلزله ها را به بركت وجود آنها بر مي دارم. بر اينها باد درودها و رحمت پروردگارشان و آنها هستند هدايت يافتگان.
امام اميرالمؤ منين عليه السلام در جواب صعصعة بن صوحان كه از ياران آن حضرت بود در باب دجال و خروجش، به نشانه هايي از ظهور آقا حضرت بقية الله في الارضين ارواحنا له الفداء بياناتي فرمودند كه اجمالا به عرض خوانندگان عزيز مي رسد.ابتدا امام عليه السّلام اشاره فرمودند كه همه علوم از آن خداوند بزرگ است (والله ما المسؤ ل عنه با علم من السائل)، والا يكي از مسلمات مذهب شيعه اين است كه دانش امام معصوم و برگزيده از طرف خداوند عالم، نامحدود است؛ يعني از گذشته و آينده و حال اطلاع دارد، آن هم با قرينه «سلوني قبل ان تققدوني» (بپرسيد از من پيش از آنكه ديگر مرا
نيابيد)، والا لازمه اش يا تناقض يا تهافت در كلام امام است. از يك سو مي فرمايد هرچه مي خواهيد تا من ميان شما هستم از من بپرسيد و از سوي ديگر مي فرمايد در ندانستن، من هم مثل شما هستم. ممكن است نظر آقا اميرالمؤ منين اين باشد كه مردم در پيشگاه خداوند همه مساوي هستند. بنابراين علم ما هم از جانب خداوند است كه اگر نمي داد من هم مثل شما بودم. اجمالا به اصل مطلب توجه فرماييد.عن النزال بن سبرة: قال خطبنا علي بن ابيطالب عليه السّلام: فحمدالله و اثني عليه ثم قال سلوني ايها الناس قبل ان تفقدوني - ثلاثا - فقام اليه صعصعة بن صوحان فقال: يا اميرالمؤ منين متي يخرج الدجال؟ فقال له عليه السّلام: اقعد فقد سمع الله كلامك و علم ما اردت و الله ما المسؤ ل عنه باعلم من السائل ولكن لذلك علامات و هيئات يتبع بعضها بعضا كحذو النعل بالنعل و ان شئت اءنباتك بها قال: نعم يا اميرالمؤ منين فقال عليه السّلام: احفظ فان علامة ذلك اذا اءمات الناس الصلاة، و اضاعوا الامانة، و استحلوا الكذب، و اكلوا الربا، و اخذوا الرشا، و شيدوا البنيان، و باعوا الدين بالدنيا، و استعملوا السفهاء، و شاوروا النساء، و قطعوا الارحام، و اتبعوا الاهواء و استخفوا بالدماء، و كان الحلم ضعفا و الظلم فخرا، و كانت الامراء فجرة، و الوزراء ظلمة، و العرفاء خونة، والقراء فسقة، و ظهرت شهادت الزور، و استعلن الفجور، و قول البهتان، والاثم و الطغيان، و حليت المصاحف، و زخرفت المساجد، و طولت المنار، و اءكرم الاشرار، و ازدحمت الصفوف، و اختلفت الاهواء،
و نقضت العهود و اقترب الموعود، و شارك النساء ازواجهن في التجارة حرصا علي الدنيا، و علت اصوات الفساق و استمع منهم، و كان زعيم القوم ارذلهم، واتقي الفاجر مخافة شره، و صدق الكاذب، و اوتمن الخائن، و اتخذت القيان و المعارف، ولعن آخر هذه الامة اولها، و ركب ذوات الفروج السروج، و تشبه النساء بالرجال و الرجال بالنساء، و شهد شاهد من غير ان يستشهد و شهد الاخر، قضاء لذمام بغير حق عرفه و تفقه لغير الدين و آثروا عمل الدنيا علي الاخرة و لبسوا جلود الضان علي قلوب الذئاب و قلوبهم انتن من الجيف. [68] .نزال بن سبره نقل مي كند كه (حضرت اميرالمؤ منين) علي بن ابي طالب عليه السّلام خطبه مي خواندند. پس از حمد و ثناي الهي سه بار فرمودند: «سلوني قبل ان تفقدوني». پس، صعصعة بن صوحان برخاست و عرض كرد: يا اميرالمؤ منين! دجال كي خروج مي كند؟ فرمودند: خداوند سخنت را شنيد و از آنچه اراده كرده اي آگاه است. و قسم به خدا كه سؤ ال شونده داناتر از سؤ ال كننده نيست (مگر آنچه را كه خداوند تفضل فرموده است.) براي خروج دجال علائم و نشانه هايي است كه يكي از بعد ديگري واقع مي شود، البته پي درپي و طابق النعل بالنعال و اگر بخواهي براي تو بيان مي كنم. صعصعة عرض كرد: بفرماييد، يا اميرالمؤ منين!اميرالمؤ منين عليه السّلام فرمودند: مطالبي كه مي گويم به خاطر بسپار و بدان كه علائم خروج دجال به شرح زير است:1. مردم نماز را ترك مي كنند و در ميان مردم مي ميرد (كنايه از اعراض مردم
و بي تفاوت بودن در مقابل اين دستور حياتي است).2. امانتها را ضايع مي كنند (ديديم كه چطور قرآن و خاندان رسالت را كه امانت بزرگي الهي بودند به دست فراموشي سپردند و جامعه اسلامي را به تباهي كشاندند).3. دروغ گفتن را حلال مي شمارند (تحت عنوان سياست اجتماعي و غيره).4. ربا خوردن يكي از كارهاي معمولي جامعه مي شود.5. رشوه خواري در ميان مردم رواج پيدا مي كند.6. ساختمانها را محكم مي سازند (از بتون و آهن و سنگ ساخته مي شود).7. دين را به دنيا مي فروشند (يعني براي دست يافتن به دنيا و نعمتهاي زودگذر آن از ارتكاب هيچ گناهي باك ندارند).8. نابخرادان و مردم كم عقل را بر كارها مي گمارند.9. زنان را در كارهاي اجتماعي و شخصي طرف مشورت قرار مي دهند.10. قطع صله ارحام مي كنند و از خويشاوندان فاصله مي گيرند (مخصوصا خانواده هاي فقير و بي بضاعت).11. در كارهاي زندگي از هوي و هوس پيروي مي كنند (با منطق «دلم مي خواهد» خود را قانع مي كنند).12. در كشتار و خونريزي بيباك هستند (كه امروزه شاهد آن هستيم.13. بردباري و حلم را به حساب ضعف و ناتواني مي گذارند.14. ظلم و بيدادگري را مايه مباهات و فخر قرار مي دهند.15. زمامداران در آن زمان از فاسقان و فاجران (گناهكاران)اند (و مردم با وجود ديدن فسق آنها ساكت هستند بلكه ياريشان مي كنند).16. وزيران دولتها ستمگران جامعه هستند (كه با تكيه به مقام وزارت از هر ظلمي باك نخواهند داشت).17. عارفان و مدعيان مقام تهذيب نفس و تقوا خيانتكارانند (به عقايد و افكار مردم خيانت مي كنند).18. قاريان
قرآن از افراد فاسق اند.19. شهادت دادن بر اساس زور به وجود مي آيد (يعني از قدرتهاي فردي و اجتماعي سوء استفاده مي شود و مردم را وادار مي كنند كه به نفع آنها شهادتهاي دروغين بدهند).20. گناهان علني شده، حيا و شرم از ميان برداشته مي شود (مانند تشكيل مجالس علني از زن و مرد و پهن كردن بساط ميگساري و اعمال زشت جنسي، رقصهاي دسته جمعي از زن و مرد و برپا داشتن مجالس قمار و...).21. بهتان و برخلاف واقع گويي نسبت به مردم رايج مي شود.22. سركشي و طغيان و بدرفتاري علني مي شود.23. قرآنها را با چاپهاي زرين و جلدهاي زركوب در اختيار مردم قرار مي دهند (در صورتي كه از عمل كردن به احكام و قوانين قرآن در ميان آن مردم خبري نيست بلكه درست بر خلاف آنچه مي فرمايد عمل مي كنند).24. مساجد را از لحاظ ساختمان مزين مي سازند (در صورتي كه از محتواي آن يعني تقوا خبري نيست).25. مناره هاي مساجد را بسيار مرتفع مي سازند (كه از راه دور توجه بينندگان را جلب مي كند) اما از دورن - يعني تقوا - خالي است.26. اشرار و مردم دور از خدا و معنويت در جامعه محترم هستند.27. مردم در راه باطل و تقويت و پشتيباني از اشرار صفوف فشرده خواهند داشت.28. در كارهاي فردي و اجتماعي هواهاي نفساني مختلف است و هر دسته يك راه براي خودش انتخاب مي كند.29. پيمان شكني رايج مي شود و وعده الهي نزديك مي گردد.30. زنان با مردانشان به جهت حرص به دنيا در كار تجارت شركت مي كنند.31. صداي فساق
برخيزد و به آنها گوش فرا داده شود (مورد توجه و مقبول ديگران باشند).32. زعيم و حاكم بر آن مردم رذل ترين افراد جامعه است (فاقد تمام صفتهاي خوب).33. مردم از بدكاران و فاسقان مي ترسند (از شر آنها در امان نيستند).34. دروغگويان از طرف مردم به عنوان راستگو تاءييد مي شوند (مانند دروغهاي سياستمداران كه پيوسته در مجامع مورد تاءييد مردم قرار مي گيرد).35. خيانتكاران به عنوان امين مردم و پرچمدار امانت معرفي مي شوند (نظير انتخاباتي كه در سرتاسر جهان صورت مي گيرد، مانند انتخاب ريئس جمهورها، نخست وزيرها، يا نمايندگان مجلس كه به عنوان امين اجتماع انتخاب مي شوند، در صورتي كه از اول اكثرا كار اين دسته خيانت به امانتهاي مردم بوده است).36. هنر پيشه هاي آوازه خوان تربيت مي شوند.37. مردم گذشتگان را لعنت مي كنند.38. زنها سوار بر زينها مي شوند (اسب سواري، رانندگي و امثال اينها).39. مردان از نظر لباس و قيافه شباهت به زنها پيدا مي كنند و نيز زنان شبيه به مردها مي شوند (بطوريكه انسان گاه دچار ترديد مي شود كه اين زن است يا مرد - بكرات اتفاق افتاده است -.)40. بي آنكه از افراد شهادت بخواهند براي خوشايند اهل دنيا خود را به عنوان شاهد معرفي مي كنند.41. احكام و علوم دين را براي دنيا مي آموزند و اعمال دنيوي را بر كارهاي مربوط به آخرت ترجيح مي دهند. بر دلهاي گرگ صفتشان جامه ميش مي پوشند، قلبهاي آنها آكنده از كثافت است بطوريكه از هر مرداري گنديده تر است.عمر بن الخطاب از حضرت اميرالمؤ منين سلام اللّه عليه سؤ ال مي كند:اخبرني
عن المهدي ما اسمه فقال اما اسمه فان حبيبي عهد الي ان لا احدث باسمه حتي يبعثه الله. قال اخبرني عن صفته فقال هو شاب مربوع حسن الوجه حسن الشعر يسيل شعره علي منكبيه و نور وجهه يعلو سواد لحيته وراءسه، بابي ابن خيرة الاماء. [69] .نام حضرت مهدي چيست؟ امام فرمودند: اما اسمش را نمي گويم، زيرا حبيبم رسول خدا از من عهد گرفته است كه تا ظهورش نامش را نگويم. عرض كرد: اوصافش را براي من بيان كن. آقا فرمودند: او جواني است متوسط القامه، خوشرو و خوش موي كه موهايش بر شانه اش ريخته است و نور صورتش بر سياهي محاسن و سر مبارك آن حضرت احاطه نموده است. پدرم به قربان فرزند با شخصيت ترين كنيزان باد. [70] .اصبغ بن نباته مي گويد: از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام شنيدم كه مي فرمودند:ان بين يدي القائم سنين خداعة يكذب فيها الصادق و يصدق فيها الكاذب و يقرب فيها الماحل و ينطق فيها الرويبضة قلت و ما الرويبضة و ما الماحل؟ قال: او ما تقرؤ ون القرآن قوله «و هو شديد المحال» قال: يريد المكر فقلت و ما الماحل؟ قال: يريد المكار. [71] .قبل از قيام قائم سالهاي پر از خدعه اي است. در اين سالها (پيش از قيام) راستگويان به نام دروغگو معرفي مي شوند و دروغگويان به عنوان راستگو. در اين سالها «ماحل»تقرب پيدا مي كند و «رويبضه» سخن مي گويد. اصبغ مي گويد: عرض كردم «ماحل»و «رويبضه» چيست؟ فرمودند: مگر قرآن را نخوانده اي كه مي فرمايد:«و هو شديد المحال»؟ قال يريد المكر - فرمودند: منظور از «ماحل» آدم
مكاري است كه به وسيله مكر زياد مردم را به خود متوجه مي كند.و اما معني «رويبضه». اگر چه در اين حديث پاسخ معناي آن افتاده ولي در جاي ديگر از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده است كه «الرويبضة الرجل التافه ينطق في امر العامة» يعني مرد حقير و بي شخصيتي كه در امر عامه مردم دخالت مي كند و سخن مي گويد.عبيد بن كرب مي گويد:سمعت عليا يقول ان لنا اهل البيت راية من تقدمها مرق تاءخر عنها محق و من تبعها لحق. [72] .از امام اميرالمؤ منين عليه السّلام شنيدم كه فرمودند: از براي ما اهل بيت پرچمي هست. هر كسي كه جلو بيفتد و يا عقب بماند نابود است، اما هر كسي كه همراه اين پرچم گام بردارد و از آن متابعت كند، نجات مي يابد و با ما خواهد بود.خواننده عزيز!جلو افتادن يا عقب ماندن از اين پرچم معنايش اين است كه ايمان به ولايت ما نداشته باشد و معني متابعت اين است كه دستورها و اوامر ما را اطاعت كند.درباره نداي آسماني در روزهاي اول ظهور در اين حديث از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام نقل شده كه آن حضرت فرمودند:اذا نادي مناد من السماء ان الحق في آل محمد صلي الله عليه و آله فعند ذلك يظهر المهدي علي افواه الناس و يسرون فلا يكون لهم ذكر غيره. [73] .هرگاه منادي از آسمان فرياد زند كه حق با آل محمد صلي الله عليه و آله است در اين موقع مهدي ما ظاهر مي شود و مردم او را مي بينند و مي شناسند و
خوشحال و مسرورند و ديگر نام غير از حضرت بقية الله را نمي برند.ابي مروان از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام درباره حوادث پيش از قيام حضرت مهدي روحي له الفداء روايت مي كند كه فرمودند:اذا راءيتم الريات السود فالزموا الارض و لاتحركوا ايديكم و لا ارجلكم ثم يظهر قوم صغار لايوبه لهم قلوبهم كزبر الحديد اصحاب الدولة لايفون بعهد و لا ميثاق يدعوا الي الحق وليسوا من اهله اسمائهم الكني و نسبهم الغري شعورهم مرقاة كشعور النساء حتي يختلفوا فيما بينهم ثم يؤ تي الله الحق من يشاء. [74] .1. پرچمهايي پيدا مي شوند و رنگ آنها سياه است. در اين موقع در خانه هاي خود بنشينيد و هيچ حركت نكنيد.2. سپس مردمي كوچك (يا از نظر سن يعني جوان يا از لحاظ شخصيت تهيدست) پديد مي آيند كه به آنها اعتنا نمي شود. آنان داراي قلبهايي همچون پاره هاي آهن اند. اين افراد دولتمرداني هستند با چنين ويژگيهايي:الف. به عهد و ميثاق خود وفا نمي كنند (پاي بند وفاي به عهد نيستند).ب. مردم را به سوي حق مي خوانند اما خود از حق پيروي نمي كنند و از لحاظ واقع اهل حق نيستند.آنها به جاي اسم از كنيه خود استفاده مي كنند و نسبشان پوشيده و نامعلوم و موها آنها دراز و افتاده مانند موي زنان است. سپس در ميانشان ايجاد اختلاف مي شود. آنوقت خداوند به هر كسي كه بخواهد حق را واگذار مي كند.خواننده عزيز!در آيات زيادي از قرآن مجيد خداوند وعده فرموده است كه بايد به وسيله قيام حضرت بقية الله روحي له الفداء حق را به آل محمد برساند
و حكومت حقه آنان سراسر جهان را فرا بگيرد.حضرت علي عليه السّلام در خطبه اي معروف به «خطبة البيان» آنگاه كه خود را معرفي مي فرمايد، مي رسد به اين قسمت كه «اءنا اءبو الاءئمة اءلاطهار اءنا ابوالمهدي عليه السّلام القائم في آخرالزمان» يعني: منم پدر امامان پاك، منم پدر مهدي عليه السّلام كه در آخرالزمان قيام مي كند.در اين حال مالك اشتر كه پايين منبر مولا بود به پا خاسته، از حضرت مي پرسد كه اين قيام كننده از فرزندان شما كي قيام مي فرمايد؟ حضرت چنين فرمود: [75] .اذا زهق الزاهق «1» و خفت الحقايق «2» و لحق اللاحق «3» و ثقلت الظهور «4» و تقاربت الامور «5» و حجب النشور «6» و اءرغم المالك «7» و سلك السالك «8» و دهش العدد «9» و هاجت الوساوس «10» و غيطل العساعس (الفسارس) «11»و ماجت الامواج «12» و ضعف الحاج «13» و اشتد الغرام «14» و ازدلف الحضام «15» و اختلفت العرب «16» و اشتد الطلب «17» و نكص الهرب «18» و طلبت الديون «19» و ذرفت العيون «20» و اءغبن المغبون «21» و شاط النشاط«22» و حاط الهباط «23» و عجز المطاع «24» و اءظلم الشعاع «25» و صمت الاسماع «26» و ذهب العفاف «27» و سجسج الانصاف «28» واستحوذ الشيطان «29» و عظم العصيان «30» و حكمت النسوان «31» و فدحت الحوادث «32» و نفثت النوافت «33» و اختلفت الاهواء «34» و عظمت البلوي «35» و اشتدت الشكوي «36» و استمرت الدعوي «37» و قرض القارض «38» و لمض اللامض «39»و تلاحم الشداد «40» و نقل الملحاد «41» و عجت الفلاة «42»
و خجعج الولاة «43»و نضل البارخ «44» و عمل الناسخ «45»و زلزلت الارض «46» و عطل الفرض «47» و كبتت الامانة «48» و بدت الخيانة «49» و خشيت الصيانة «50» و اشتد الغيض «51» و اءراع الفيض «52» و قاموا الادعياء «53» و قعدوا الاولياء «54» و خبثت الاغنياء «55» و نالوا الاشقياء «56» و مالت الجبال «57» و اءشكل الاشكال «58» و شيع الكربال «59» و منع الكمال «60»... فيكدحون الجرائر - و يملكون الجزائر - و يحدثون كيسان - و يخربون خراسان - و يصرفون الحلسان - و يهدمون الحصون - و يظهرون المصون - و يقتطفون الغصون - و يفتحون العراق - و يحجمون الشقاق بدم يراق - فعند ذلك ترقبوا خروج صاحب الزمان عليه السّلام. [76] .1. هنگامي كه نابود شونده نابود شود.2. و حقايق مخفي شود (حقايقي كه سياستمداران و زمامداران آن را با زبان ديپلماسي و غيره كتمان مي كنند)، يا حقايق سبك شمرده شود (در صورتي كه جمله مزبور از «خف» باشد نه از «خفي»).3. و ملحق شونده ملحق شود (وقتي كه حكومت به سمتي رفت مردمان نيز به آن ملحق شوند، چون «الناس علي دين ملوكهم»).4. و پشتها سنگين شود (از مشكلات، از گناهان و...)5. و كارها و اشياء نزديك به هم شوند (مكانها نزديك به هم شوند و دنيا يك خانواده شود يا اينكه همه جا مثل هم است و نيرنگ و دروغ همگاني است).6. و از انتشار جلوگيري به عمل آيد (از انتشار حق جلوگيري شود، يا از انتشار در زمين منع گردد و محدوده هاي قانوني و مرزها مطرح شود).7. و دماغ مالك به
خاك ماليده شود (دنگ و فنگهايي كه براي مالك مثل گرفتن زمين و ماليات و... مطرح مي شود).8. و بپيمايد پيماينده.9. و به شگفتي وادارد عدد از كثرت و زيادتي (يا مبهوت و شگفت زده شود عدد).10. و وسوسه ها به هيجان در آيد (مثل شكوك اعتقادي و غيره مثل اينكه اين كار چون به مصلحت من است، پس چرا انجام ندهم؟).11. و گرگها به صدا (زوزه) در آيند (مراد، مردمان گرگ صفت است).12. و امواج به خروش در آيند (شايد اشاره به امواج گناه و مادي گرايي باشد كه به خروش آمده و هر گروهي را به سمتي كشانده و افراد زيادي را روانه ديار نيستي و هلاكت مي كند. لذا بايد در اين ميان سوار كشتي حق شد كه سبب نجات انسان است و در اخبار آمده كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است كه هر كس سوارش شود نجات يافته و هر كس از آن تخلف كند نابود شده است).13. و حج گزارنده ضعيف شود (رفتن به حج ممنوع شود يا مشكلات زيادي سر راهش قرار گيرد و يا نفقه و مخارج حج بالا رود كه حاجي در مقابلش ناتوان گردد).14. و مطالبه شديد شود (يا اشاره به ماليات دولتي است كه به زور ستانده شود، يا به خاطر ضعف افراد، افراد بدهكار نتوانند بدهي خود را بدهند و در شدت و تنگنا واقع شوند يا به معناي هلاكتها و عذابها است كه عذابهاي شديد بر سر مردمان بيايد).15. و نزاع و خصومت و جدال پيشرفت كند (فراگير باشد و به هر
جايي برسد يا دعواها و درگيريها پشت سرهم واقع شوند).16. و عربها با هم اختلاف كنند.17. و خواهشها و خواسته ها شديد شود (هر كس پا را فرا گذارد و درخواست بالاتر و سخت تري بكند).18. و درخواست فرار شود (هر كس مي كوشد به جايي فرار كند و خود را برهاند).19. و وامها درخواست شود (اكثر مردم مديون باشند، لذا مورد مطالبه واقع شوند.)20. و اشكها روان شود (گرفتاريها زياد شود و مادر نمي داند كه فرزندش زنده است يا نه و يا فرزندان و خانواده اش را در پيش چشمش مي كشند و...).21. و فريفته شود فريفته شده (نيرنگها زياد شود).22. تحركها و فعاليتها زياد شود (براي به دست آوردن مختصر چيزي بايستي سخت كار كند و به اصطلاح جان بكند).23. افراد بر حق محاصره و پايين نگهداشته شوند (خاموششان نگه دارند).24. و زمامدار مطاع ناتوان شود (چه رسد به زمامدار غير مطاع با توجه به شدت مشكلات).25. و تاريك شود شعاع (آفتاب) (شعاع حق تاريك شود و كسي به آن توجه نكند).26. و گوشها كر شود (صداي حق را نشنوند).27. و پاكدامني رخت بر بندد.28. و انصاف از بين برود.29. و شيطان چيره گردد.30. و نافرماني بزرگ شود (مردم گناهان بزرگ انجام دهند).31. و زنان زمامداري كنند و حكم برانند.32. و رويدادها بزرگ به وقوع پيوندد (قحطيها، زلزله ها و نابودي انسانها بر اثر سلاحهاي مخرب و نابودكننده مثل سلاحهاي اتمي و شيميايي).33. و دمنده ها بدمند (با سمپاشيها افكار را مسموم كنند).34. و خواهشها مختلف و گوناگون شود (هر كس سازي مي زند و به سازي مي رقصد).35. و بلاها و
سختيها بزرگ شود.36. و شكوائيه ها و گلايه ها سخت شود.37. و دعوا پيوسته باشد.38. و متجاوز تجاوز كند.39. و به خشم آينده به خشم آيد (در نتيجه، مردم شورش كنند).40. و سخت گيرندگان خونريزي و جنگ كنند.41. و ملحد و طعنه زنندگان در دين سخن گويند.42. و بيابان به زوزه و فرياد در آيد (يا بيابانها خشك شوند و طراوت خود را بر اثر جنگ و خونريزي از دست بدهند).43. و فرياد برآورند زمامداران.44. و به هدف زننده چيره شد.45. و عمل كرد زايل كننده.46. و زمين لرزيد.47. و واجب الهي تعطيل شد.48. و امانت گرفته شد و پرداخت نشد.49. و خيانت آشكار شد.50. و از محافظت و مراقبت ترسيده شد (افرادي كه خود را از گناه باز مي دارند و خود را در برابر گناه و امور مشتبه كنار مي كشند كارشان مورد قبول نباشد).51. كمبود شدت گيرد (كمبود باران و نعمتها).52. و فزوني و بسياري به هراس اندازد (بسياري قحطي و گرسنگي).53. و حرامزادگان به پا خاستند.54. و نيكان و اولياء نشستند و ايستادند (دست كشيدند يا اينكه نتوانستند كاري انجام دهند).55. و ثروتمندان پليد شوند.56. و شقاوتمندان به آرزوهاي خود دست يافتند.57. و كوهها انحراف پيدا كردند (يا اشاره به علما است كه همانند كوه اند و دچار انحراف مي شوند و يا اينكه عبارت «مالت الاجيال» است و جمع «جيل» يا «ياء» يعني گروهها و طوايف و دسته ها منحرف شدند).58. و امور شبيه به هم، همشكل شوند (و تشخيصشان مشكل شود).59. و سوزانده و نابود شوند غربال (ملاك تشخيص حق از باطل از بين برود).60. و از كمال منع
شود (كسي كه مي خواهد به كمال برسد برايش مانع تراشي مي شود).... پس، در زماني كه اين علائم واقع شد مردماني خروج مي كنند كه گناه و جناياتي را مرتكب مي شوند (و اگر عبارت «الحرائر» با «حاء» مهمله باشد يعني تجاوز به زنان و دوشيزگان مي كنند) و مالك مي شوند «جزائر» را (جزيره ها را) و نيرنگها به كار مي برند و خراسان را خراب مي كنند و دگرگون مي سازند حلسان را (يا اسم جايي است يا جمع «حلس» به معناي اينكه باز مي گردانند خانه نشينان را از خانه نشيني) و دژها و مواضع دفاعي مستحكم را ويران مي كنند و آشكار مي سازند آنچه را كه مصون و محفوظ مانده بود و مي چينند (و قطع مي كنند) شاخه ها را و فتح مي كنند عراق را و باز مي دارند از شكاف و دو دستگي با (ايجاد ترس و) خونريزي (يعني هر صداي مخالف را به سرعت در نطفه خفه مي كنند يا مراد اين است كه مي مكند و سوء استفاده مي كنند از شكاف و ايجاد اختلاف بين گروهها با خوني كه ريخته مي شود). [77] پس، در آن هنگام انتظار بكشيد ظاهر شدن صاحب الزمان را؛ يعني مراقب باشيد و چشم و حواستان را متوجه امام زمان كنيد كه بزودي ظهور خواهد فرمود.اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه و ارفع موانع الظهور يا من اليه تصير الامور بحق محمد و آله عليهم السلام.
فبعث الله عزوجل محمدا صلي الله عليه و آله بذلك ثم انه سياءني عليكم من بعدي زمان ليس في ذلك الزمان شيي
اخفي من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اكثر من الكذب علي الله تعالي و رسوله صلي الله عليه و آله و ليس عند اهل ذلك الزمان سلعة ابور من الكتاب اذا تلي حق تلاوته و لا سلعة انفق بيعا و لا اغلي ثمنا من الكتاب اذا حرف عن مواضعه و ليس في العباد و لا في البلاد شيي هو انكر من المعروف و لا اعرف من المنكر و ليس فيها فاحشة انكر و لا عقوبة انكي من الهدي عند الضلال في ذلك الزمان فقد نبذ الكتاب حملته و تناساه حفظته حتي تمالت بهم الاهواء و توارثوا ذلك من الاباء و عملوا بتحريف الكتاب كذبا و تكذيبا فباعوه بالبخس و كانوا فيه من الزاهدين فاالكتاب و اهل الكتاب في ذلك الزمان طريدان منفيان و صاحبان مصطحبان في طريق واحد لا ياءويهمامور و فحبذا ذانك الصاحبان واها لهما و لما يعملان له فاالكتاب و اهل الكتاب في ذلك الزمان في الناس وليسوا فيهم و معهم و ليسوا معهم و ذلك لان الضلالة لاتوافق الهدي و ان اجتمعا وقد اجتمع القوم علي الفرقة و اقترقوا قواعن الجماعة قد ولوا امرهم دينهم من يعمل فيهم بالمكر و المنكر و الرشا و القتل كانهم ائمة الكتاب وليس الكتاب امامهم لم يبق عندهم من الحق الا اسمه و لم يعرفوا من الكتاب الا خطه وزبره يدخل الداخل لما يسمع من حكم القرآن فلا يطمئن جالسا حتي يخرج من الدين ينتقل من دين ملك الي دين ملك و من ولاية ملك الي ولاية ملك و من طاعة ملك الي طاعة ملك و من عهود ملك الي عهود ملك
فاستدرجهم الله تعالي من حيث لايعلمون و ان كيده متين بالامل و الرجاء حتي توالدوا في المعصية ودانوا بالجور و الكتاب لم يضرب عن شيي منه صفحا ضلالا تائهين قد دانوا بغير دين الله عزوجل وادنوا لغير الله مساجدهم في ذلك الزمان عامرة من الضلالة خربة من الهدي (قد بدل فيها من الهدي) فقراؤ ها و عمارها اخائب خلق الله و خليقته من عندهم جرت الضلاله و اليهم تعود فحضور مساجدهم و المشي اليها كفر بالله العظيم الا من مشي اليها و هو عارف بضلالهم فصارت مساجدهم من فعالهم علي ذلك النحو خربة من الهدي عامرة من الضلالة قد بدلت سنة الله و تعديت حدوده و لا يدعون الي الهدي و لا يقسون الفي و لا يوفون بذمه يدعون القتيل منهم علي ذلك شهيدا قد اتو الله بالافتراء و الجحود و استغنوا بالجهل عن العلم و من قبل ما مثلوا بالصالحين كل مثله و سموا صدقهم علي الله فرية و جعلوا في الحسنة العقوبة السيئة و قد بعث الله عزوجل اليكم رسولا من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤ منين رؤ ف رحيم صلي الله عليه و آله و انزل عليه كتابا عزيزا لاياءتيه الباطل من بين يدية و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد قرآنا عربيا غير ذي عوج لينذر من كان حيا و يحق القول علي الكافرين فلا يلهينكم الامل و لايطولن عليكم الاجل فانما اهلك من كان قبلكم امد اءملهم و تغطية الاجال عنهم حتي نزل بهم الموعود. [78] .خداوند براي هدايت و ارشاد شما پيامبرش را مبعوث به رسالت فرمود و بدانيد كه بعد از من دوراني خواهيد
داشت كه در آن چيزي پنهان تر از حق نيست و نيز در آن زمان روشن تر از باطل چيز ديگري نخواهد بود. در اين عصر، دروغ بستن بر خدا و پيامبرش از هر چيزي بيشتر است. در اين زمان متاعي كم ارزش تر از قرآن خدا در نزد اين مردم نيست، در صورتي كه قرآن را بحق بخوانند و به آن عمل كنند، هيچ متاعي از نظر ارزش به پاي كتاب خدا نمي رسد، اگر تحريف شود و برخلاف حق تفسير گردد، به تحقيق، سودجويان از آن استفاده مي كنند. در اين زمان و در ميان مردم شهرها هيچ چيزي از معروف (كارهاي خوب و خداپسند) زشت تر و منكرتر، و هيچ كاري و عملي از منكر (گناه) زيباتر نيست. در نظر مردم گمراه اين زمان هيچ راهي بدتر از رفتن به راه حق نيست (پيمودن راه بندگي به معني واقعي). در اين عصر است كه دانايان به قرآن آن را پس پشت مي اندازند و نگهبانان قرآن آن را به دست فراموشي مي سپرند (البته در عمل نه به زبان) و هواي نفس آنها را به اين سو و آن سو مي كشد و اين انحرافي است كه آن را از پدران خود به ارث برده اند. آنان به دروغ قرآن را تحريف و تفسير مي كنند و حقايق آن را خلاف واقع دانسته، آن را به بهاي كمي مي فروشند و نسبت به آن بي رغبت اند. پس، قرآن و اهل قرآن در اين عصر رانده شده از اجتماع هستند و در عين اينكه (بسيار كم اندو) در ميان مردم از لحاظ
ظاهري حضور دارند در مغنا بيرون و بيگانه از اين جامعه اند، و در حقيقت، به تبعيد شدگان شباهت دارند و كسي به آنها (قرآن و اهل آن) مكان نمي دهد (آنان را تحويل نمي گيرد). آفرين بر اين دو يار موافق (يعني قرآن و پيروان واقعي آن). در اين زمان قرآن و اقليت عامل به آن ظاهرا در ميان جامعه هستند، اما در واقع بيرون از اين مردم زندگي مي كنند؛ زيرا راه سعادت و راه شقاوت و گمراهي يكسان نيستند اگر چه با هم در يك جا جمع شوند. مردم اين زمان گرفتار جدايي و نفاق و از هماهنگي با حق بر حذرند و امور ديني و دنيوي خود را با افرادي برگزار مي كنند كه كارشان نيرنگ و زشتكاري و رشوه خواري و كشتار انسانهاست گويي خود را پيشواي قرآن مي دانند و عملا از رهبري قرآن محروم اند. از حق در ميان آنها جز نامي و از قرآن جز جلد و كاغذ و نوشته هاي آن نمانده است. در اين جامعه صداي قرآن و احكام آن بر مي خيزد و بعضي به آن علاقه مند مي شوند و در مجلس مي نشينند، ولي آرام نگرفته از مجلس بيرون مي شوند در حالي كه از دين اسلام بيرون رفته اند (ديدن خلافها و شنيدن آن) از دين پادشاهي به مذهب حكمران ديگر مي روند، همين طور از سوي اين حاكم به سوي آن فرمانروا و از سوي آن حكومت به سوي حكومت ديگر و از فرمانبري حكمراني ديگر در رفت و آمدند (آري، چون پناهگاه اصلي «دين» را از دست داده اند).
خداوند آنها را گرفتار استدراج خود مي كند، يعني به بدبختي و عقوبت خود مي كشاند، اگر چه به ظاهر سرگرم دنياي خود هستند و به اصطلاح با خوشي زندگي مي كنند و به راستي كه آرزوها و اميدهاي بيجا زندگي آنها را فرا مي گيرد تا آنجا كه فرزنداني در معصيت به وجود مي آورند (نسل آينده را پديد مي آورند). در مقابل ناحق سر تسليم خم مي كنند و در عين حال خود را ديندار مي دانند (آري، دين دلخواه اهل دنيا، نه آن ديني كه خداوند فرستاده است).مساجد اين مردم در اين زمان از نظر ساختمان (كاشي كاري، فرشهاي قيمتي، بخاري، كولر و امثال اينها) آباد، اما از هدايت مردم به دين واقعي ويران است (تبليغات درست برخلاف آنچه در واقع هست پياده مي شود). خوانندگان قرآن و آبادكنندگان مساجد زيانكارترين و ناكام ترين خلق خدايند. اينان سرچشمه گمراهيها هستند و بازگشت ضلالت و گمراهي نيز به سوي خود آنها خواهد بود. شركت در مساجد اينها كفر به خداوند بزرگ است مگر براي آن افرادي كه نسبت به گمراهي آنها شناخت داشته باشند. بر اساس اعمال نادرست متصديان امور ديني، مساجد، اين پايگاه ديني، از نظر تقوا خراب و انباشته از گمراهي مي شود و سنتهاي خداوندي را مبدل مي سازند و حدود الهي را تغيير مي دهند و مردم را به راه راست نمي خوانند و در آمد كشور اسلامي و اموال بيت المال را به صاحبان واقعي اش، يعني مستحقان نمي دهند بلكه آن را در راه نامشروع و جنگ و خونريزي به مصرف مي رسانند و در ارتباط با
پناهندگان اسلام پيمان شكني مي كنند و كساني را كه در اين مسير ناحق از آنها كشته مي شوند شهيد مي نامند و به خداوند افترا مي بندند و او را انكار مي كنند و از دانش به خاطر ناداني خود روي بر مي گردانند. در گذشته هم كساني همچون اينان بودند كه بندگان خوب خداوند را شكنجه مي دادند و آنها را مثله مي كردند (يعني گوش و بيني آنها را مي بريدند) و گفتار آسماني و بر اساس مصلحت آن افراد را كه از طرف خداوند مي گفتند دروغ و ناحق مي انگاشتند و در برابر كار خوب و شايسته كيفرهاي ناصواب مقرر مي كردند و حال آنكه خداوند پيامبري را از ميان شما مبعوث كرد كه نمي تواند رنج شما را ببيند (يعني خوشي و رفاه شما را طالب است و همه مسلمانان را دوست مي دارد) و بر اين پيامبر كتابي نازل شده است كه نظير ندارد (چون كه جوابگوي تمام خواسته ها و نيازمنديهاي علمي، اقتصادي، صنعتي، كشاورزي، تجاري، دامپروري، نظامي، سياسي، اخلاقي، اجتماعي و ساير نيازهاي ديگر شماست). خداوند وعده فرموده است كه باطل به هيچ نحو نمي تواند به قرآن حمله ور شود و تحريف در آن راه نمي يابد (از پيش رو و پشت سر، خداوند نگهبان قرآن است) و با اينكه از تمام گذشته ها خبر داده كوچكترين خلافي در آن ديده نشده است و تاريخ دنيا نيز بر آن گواهي مي دهد...از خداوند بزرگ تقاضا دارم كه همه مسلمانان جهان به ويژه شيعيان آن حضرت را موفق به انجام و عمل كردن به دستورات دنيا
و نيز دوري از كجرويها بفرمايد. آمين يا رب العالمين.
يظهر في شبهة ليستبين فيعلو ذكره و يظهر امره و ينادي باسمه و كنيته و نسبه و يكثر ذلك علي افواه المحقين و المبطلين و الموافقين والمخالفين لتلزمهم الحجة بمعرفتهم به علي انه قد قصصنا و دللنا عليه و نسبناه و سمينا و كنيناه و قلنا سمي جده رسول الله و كنيه لئلا يقول الناس ما عرفنا له اسما و لا كنية و لا نسبا و الله ليتحقق الايضاح به و باسمه و كنيته علي السنتهم حتي ليسميه بعضهم لبعض كل ذلك للزوم الحجة عليهم ثم يظهره الله كما وعد به جده صلي الله عليه و آله في قوله عزوجل «و هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ولو كره المشركون». [79] .آنگاه كه فتنه ها و شبهات جامعه را فراگيرد امام عصر (روحي له الفداء) ظاهر مي شود. (همه جا از قيام او سخن گفته مي شود و مانند خورشيد فروزان مي درخشد). در ميان آسمان و زمين او را به نام كنيه و نسب ياد مي كنند و نام عزيزش در محافل دوست و دشمن و مردم باايمان و بي ايمان نقل مي گردد تا حجت بر همگان تمام شود و جامعه او را بشناسد و ما پيوسته نام و نشان او را اعلام كرده ايم (در كتابها و در سخنان) و گفته ايم كه او همنام جدش خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله و هم كنيه اوست تا كسي نگويد كه من نام و نسب و كنيه او را نمي دانستم. به خدا سوگند آنقدر نام
و نسب و كنيه او بر زبان مردم جاري مي شود تا ديگر براي كسي ابهامي نماند. اجراي اين برنامه ها يكسره براي اين است كه حجت بر همگان تمام شود. آنگاه خداوند امر به ظهورش مي فرمايد، چنانكه در آيه شريفه «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ولو كره المشركون» [80] به جدش خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله وعده فرموده است كه بايد دين مقدس اسلام بر تمام اديان غلبه و پيروزي داشته باشد اگر چه دشمنان خداوند نخواهند.عن اميرالمؤ منين عليه السّلام: ان لنا اهل البيت راية من تقدمها سرق و من تاءخر عنها زهق و من تبعها لحق يكون مكتوبا في راءيته «البيعة لله». [81] .حضرت اميرالمؤ منين علي بن ابي طالب عليه السّلام مي فرمايد: براي ما اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله) پرچمي هست كه هر كسي بر آن سبقت بگيرد دزديده مي شود (استعمارگران و استثمارگران او را مي برند و عقايدش را مي دزدند كما اينكه تمام سرمايه هاي معنوي دنياي اسلام را دزديدند) و هر كسي كه عقب بماند از اين پرچم، نابود و هلاك خواهد شد و هر كسي كه متابعت از اين پرچم نمود، سعادتمند و موفق خواهد شد. روي آن پرچم نوشته است «بيعت از آن خداوند است».اللهم فاجعل بيته خروجا من الغمة واجمع به شمل الامة. [82] .خداوندا! بيعت با حضرت بقية الله (عليه السّلام و عجل الله له الفرج) را براي مردم بيرون رفتن از تمام غم و اندوه ها قرار بده و پراكندگي و سرگرداني امت را به اتحاد و اتفاق
مبدل فرما.
سلمان فارسي مي گويد: آمدم خدمت حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام عرض كردم قائم از فرزندان شما كي قيام مي كند؟ آن حضرت آهي كشيده، فرمودند:لايظهر القائم حتي يكون امور الصبيان و يضيع حقوق الرحمن و يتغني بالقرآن فاذا قتلت ملوك بني العباس اولي العمي و الالتباس اصحاب الرمي عن الاقواس بوجوه كالتراس و خربت البصرة هناك يقوم القائم من ولد الحسين عليه السّلام. [83] .قائم ظاهر نمي شود تا اينكه چند نشانه به وجود آيد:1. كارها به دست نوجوانان و افراد ناآگاه قرار گيرد.2. حقوق خداوند رحمان (احكام دين خدا) ضايع گردد.3. قرآن را با تغني (به غنا) بخوانند.4. پادشاهان بني عباس كه از ديدن حق محروم، و از شناخت آن ناتوانند، به دست تيراندازان و كمانداراني كشته شوند، كه صورتهايشان همانند سپر مي باشد (منظور مغولها هستند كه در نهج البلاغه - خطبه 128 - از آنها «المجان المطرقة» يعني: سپرهاي چكش خورده، تعبير شده است).5. بصره خراب گردد.در اين موقع قائم ما از فرزندان امام حسين عليه السّلام قيام مي كند.از امام اميرالمؤ منين و نيز از حضرت صادق و حضرت باقر عليهم السلام نقل شده است كه فرموده اند:و يحا للطالقان فان لله فيها كنوزا ليست من ذهب ولا فضة ولكن بها رجال عرفواالله حق معرفته و هم انصار المهدي في آخر الزمان. [84] .خوشا به حال مردم طالقان كه در اجتماع و منطقه آنان براي خداوند متعال گنجهايي است كه از طلا و نقره نيست، اما مرداني هستند كه به درستي خداوند را شناخته اند و اينان از ياوران حضرت مهدي روحي له الفداء در آخر الزمان هستند
(به راستي خوشا به حال آنها).حضرت امام امير المومنين و وسايل نقليهزمان حكومت حضرت مهدي (ع)امام امير المومنين (ع) درباره وسايل نقليه دوران جهانگيري حضرت بقيه الله روحي له لفدا چنين مي فرمايد:«ثم يامر المهدي بالنشاء مراكب يبني اربعمائه سفينه في ساحل عكا و يوافي المهدي طرطوس فيفتحها و يتقدم الي انطاكيه فيفتحها و يهاجم القسطنطنيه فيفتحها و يتوجه الي بلاد الروم فيفتح روميه مع اصحابه.» [85] .آنگاه حضرت مهدي (ع) امر مي فرمايند مركبهاي سواري بسازند و در كرانه عكا چهار صد كشتي ساخته مي شود و به طرف طرطوس [86] به حركت در مي آيند و آنجا را فتح مي كند و از طرطوس به سمت انطاكيه مي رود، آنجا را هم فتح مي كند و از انطاكيه به طرف قسطنطنيه [87] هجوم مي آورد، آن سرزمين را هم فتح مي كند و به جانب بلاد روم (كشورهاي غربي) حركت مي كند و همه آن كشورها را مسخر مي نمايد (اللهم عجل فرجه).
امام اميرالمؤ منين عليه السّلام به تشريف فرمايي حضرت عيسي بن مريم علي نبينا و عليه السّلام در روزهاي اول ظهور اشاره مي فرمايند، آن هم در بيت المقدس روز جمعه:ثم ان المهدي يرجع الي بيت المقدس فيصلي بالناس اياما فاذا كان يوم الجمعة وقد اقيمت الصلوة ينزل عيسي بن مريم في تلك الساعة من السماء و عليه ثوابان احمر ان كانما يقطر من راءسه الدهن و هو رجل صبيح المنظر والوجه اشبه الخلق بابراهيم فياءتي المهدي و يصافحه و يبشره بالنصر فعند ذلك يقول له المهدي تقدم يا روح الله وصل بالناس فيقول عيسي بل الصلوة لك يا ابن
رسول الله فعند ذلك يؤ ذن عيسي و يصلي خلف المهدي. [88] .مهدي ما به جانب بيت المقدس برمي گردد و چند روزي در آنجا با مردم نماز مي خواند تا روز جمعه مي رسد و مردم آماده نماز هستند كه ناگهان حضرت عيسي بن مريم در همين ساعت از آسمان به زير مي آيد، در حالتي كه دو لباس قرمز به تن دارد و قطرات عرق از سر و صورتش مانند قطرات روغن مي ريزد. مردي زيبا و خوش اندام است كه شبيه ترين مردم به حضرت خليل الرحمن (عليه السّلام) است پيش مي آيد و با حضرت بقية الله مصاحفه مي كند و بشارت به فتح و پيروزي مي دهد. در اين موقع حضرت مهدي عليه السّلام تعارف مي فرمايد به حضرت عيسي كه جلو بايستيد و با مردم نماز بخوانيد. حضرت عيسي مي فرمايد: اي فرزند رسول خدا! «بل الصلوة لك». كنايه از اينكه پيشوايي ديگر مخصوص به شماست. در اين موقع حضرت عيسي اذان مي گويد و حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء جلو مي ايستد و جناب عيسي عليه السّلام به آن حضرت اقتدا مي كند (اللهم عجل فرجه).امام اميرالمومنين و نشانه هاي پيش از قيامامام صادق (ع) از وجود مقدس حضرت اميرالمومنين سلام عليهما روايت مي كنند كه آن سرور فرمودند:«قال امير المؤ منين عليه السلام لياتين علي الناس زمان يظرف فيه الفاجر و يقرب فيه الماجن و يضعف فيه المنصف قال فقيل له متي ذاك يا امير المؤ منين فقال (اذ اتخذت الامانه مغنما و الزكاه مغرما و العباده استطاله و الصله منا قال فقيل له متي ذلك
يا امير المؤ منين فقال (ع» اذا تسلطن النساء وسلطن الاماء و امر الصبيان. [89] .مسلما زماني بر مردم خواهد آمد كه افراد فاجر و گناهكار را مورد احترام خاص قرار مي دهند، سخن چين و بد زبان را مقرب خود مي سازند و افراد با انصاف را ضعيف و ناتوان مي شمارند. عرض كردند: يا امير المؤ منين! كي خواهد شد؟ فرمودند: (هر وقت ديديد امانت را غنيمت مي شمارند (خيانت به امانت مي كنند)، دادن زكات را براي خود زيان و غرامت مي پندارند، عبادت را بار و سنگيني بر دوش خود مي دانند وصله كردن را با منت انجام مي دهند. عرض كردند: يا امير المؤ منين! كي خواهد شد؟ فرموند:) هرگاه ديديد زنان تسلط پيدا كردند (بر امور اجتماعي و سياسي و غيره) و نيز هر وقت ديديد كه اماء و كنيزان استيلا يافتند و نوجوانان به زمامداري رسيدند.خواننده عزيز!اگر دقت كنيد تمام اين علامتها در اجتماع ما در ابعاد مختلف ديده مي شود.
عن السكوني عن ابي عبدالله عليه السّلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله سياءتي علي امتي زمان تخبث فيه سرائرهم و تحسن فيه علانيتهم طمعا في الدنيا لايريدون به ما عند الله عزوجل يكون امرهم رياء، لا يخالطه خوف، يعمهم الله منه بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجاب لهم. [90] .سكوني از امام جعفر صادق عليه السّلام نقل مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: بر امت من زماني بيايد كه باطن آنها پليد و ظاهرشان به جهت طمع در دنيا آراسته باشد و خداوند را در نظر ندارند عمل
آنها ريا است و از او نمي ترسند. خداوند نيز همه آنان را عقوبت خواهد كرد و هرچه دعا كنند، حتي دعاي غريق، مستجاب نخواهد شد.از اين روايت چند علامت براي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء - آن هم از زبان آورنده اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله - نقل كرده اند:1. دلها مملو از خبائث و صفات رذيله مي شود.2. مردم تظاهر به خوبيها مي كنند در حالي كه دلشان از خوبيها خالي است.3. هدف از اين تظاهرات، فرورفتن در كثافات اخلاقي دنيا و تعينات آن است.4. كارهاي آنها اگرچه به صورت عبادت است اما براي غير خدا انجام مي شود (ريا).5. توجهي به عالم آخرت نخواهند داشت و از خداوند نمي ترسند.6. به جهت اين صفات، خداوند آنها را عقاب مي كند به بلاهاي اجتماعي از قبيل جنگ، گرفتار ظلم شدن، گراني، سلب بركت و...7. در اين موقع هرچه دعا كنند حتي دعاي غريق هم مستجاب نخواهد شد. [91] رسول خدا صلي الله عليه و آله در روايتي در مورد نشانه هاي ظهور مهدي روحي له الفداء مي فرمايند:سياءتي زمان علي امتي لايبقي من القرآن الا رسمه و لا من الاسلام الا اسمه يسمون به وهم ابعد الناس منه مساجدهم عامرة و هي خراب من الهدي فقهاء ذلك الزمان شرفقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنه و اليهم تعود. [92] .بزودي زماني بر امت من فرا رسد كه از قرآن جز رسم و از اسلام جز اسم باقي نماند. آنان به نام مسلمان خوانده مي شوند در حالي كه دورترين مردم از اسلام اند، مساجد آنان آباد
و از هدايت خراب (خالي) است. فقهاي آن زمان بدترين فقها در زير آسمان اند فتنه از ايشان آغاز مي شود و به آنان باز مي گردد.وجود مبارك منجي عالم بشريت حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله وسلم در اين حديث كه در حقيقت آيينه اي است كه دنياي اسلام و مردم آن را نشان مي دهد و اين خود معجزه اي است از آن بزرگوار، به چند علامت در ارتباط با ظهور فرزند عزيزش اشاره فرموده است:1. محتوي و حقايق حياتبخش قرآن، متروك و فقط اسمي از آن مي ماند.2. از اسلام نامي مي ماند و قوانين جامع و كامل آن به حالت تعطيل در مي آيد و به انزوا سپرده مي شود. [93] .3. تقريبا يك چهارم از جمعيت دنيا ادعاي مسلماني مي كنند در صورتي كه عملا از اسلام بيگانه اند.4. مساجدشان از نظر بنيان و جهات ظاهري آباد اما از لحاظ تقوا ويران است. مساجد مركز غيبت، تهمت، ريختن آبروي مردم و بدعتها - البته به صورتهاي مختلف - شده است.5. فقها و دانشمندان بدترين دانشمنداني هستند كه در زير اين آسمان بسر مي برند. با تاءملي كوتاه درباره عالم نماهاي زمان خودمان و فسادي كه در اجتماع كرده اند معني روايت معلوم مي شود.6. تمام فتنه ها از ناحيه علماي سوء است و بازگشت آنها نيز به خودشان خواهد بود.«اذا فسد العالم فسد العالم»رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد هرگاه دانشمندي راه فساد را در پيش بگيرد جهاني را به تباهي مي كشد. زيرا مردم اين دسته از افراد را الگو و سمبل دين
مي دانند.خواننده گرامي!ناگفته نماند كه از نظر منطق و برهان، هميشه حساب مكتب، از اشخاص جداست.امام صادق عليه السّلام به نقل از پدران مكرم خود ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين مي فرمايد:قال رسول الله صلي الله عليه و آله: (ان) الاسلام بداء غريبا و سيعود غريبا كما بداء فطوبي للغرباء. [94] .رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: اسلام در ابتدا غريب و تنها بود و بزودي نيز همچون زمان پيدايش غريب و تنها خواهد شد. خوشا به حال تنهايان و غربا.خواننده ارجمند!اسلام عزيز ما در ابتدا بسيار غريب بود و فقط يك اقليت از آن استقبال كردند. در آخرالزمان نيز چنان خواهد شد، كما اينكه اكنون نيز اينچنين است و با اين همه امكانات نظامي، اقتصادي و انساني كه در جهان اسلام وجود دارد، مع الوصف، مسلمين در چنگال ستمگران و كفاري مانند اسرائيل بسر مي برند. دليل بر اثبات عرض ما وضع موجود دنياي اسلام است و در روايت بالا تحت عنوان نشانه هاي ظهور دولت حق، رسول اكرم صلي الله عليه و آله به غربت مجدد اسلام اشاره فرموده و در ضمن كلمه «فطوبي للغرباء»بشارت پيروزي اسلام را داده اند (البته بشارت ضمني). آري، اسلام در ابتداي امر واقعا غريب بود، درست مانند كسي كه وارد شهري بشود، آشنايي نداشته باشد و پولي هم همراه نداشته باشد كه بتواند خودش را اداره كند و زبانش هم با مردم آن شهر يكي نباشد، همچنانكه زبان اسلام زبان توحيد بود در حالي كه زبان مردم لسان كفر و الحاد و بت پرستي بود و پيامبر بزرگوار فرمودند در آخرالزمان هم اين طور
خواهد شد.خواننده محترم!ملاحظه مي فرماييد زبان اسلام در دنياي ما نيز زبان صلح، عدالت، ايمان، امنيت و برادري است، در حالي كه در جهان كنوني، اعمال مردم برخلاف اين برنامه هاست.از امام صادق عليه السّلام منقول است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل يا رسول الله و ان شهد الشهادتين؟ قال نعم انما احتجب بهاتين الكلمتين عند سفك دمه او يؤ دي الجزية و هو صاغر ثم قال من ابغضنا اهل البيت بعثه الله يهوديا قيل و كيف يا رسول الله؟ قال ان ادرك الدجال آمن به. [95] .هر كه ما اهل بيت را دشمن دارد خداوند (عزوجل) او را يهودي برانگيزد. سؤ ال شد: يا رسول الله! اگرچه شهادتين بگويد؟ فرمودند: بله، در نتيجه دو كلمه شهادت (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله) فقط جان او محفوظ مي ماند و يا از پرداخت جزيه معارف مي شود. سپس ادامه دادند: هر كسي كه ما اهل بيت را دشمن بدارد خداوند او را يهودي برانگيزد. پرسيدند: چگونه اي رسول خدا؟ فرمودند: اگر زمان دجال را دريابد به او ايمان آورد.در اين روايت، پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله پس از اشاره به وظيفه مردم در ارتباط با اهل بيت عليهم السلام و نيز زيان دشمني با خاندان گرامي اش، به خروج دجال كه از علائم ظهور حضرت بقية الله روحي له الفداء است، اشاره فرموده اند. بنابراين، زيان دشمني با اهل بيت سلام اللّه عليهم اجمعين را مي توان اين گونه خلاصه كرد:1. محشور شدن در روز
قيامت با يهوديان.2. حسرت و پشيماني كه در سايه قطع ارتباط با خاندان وحي دامنگير انسان مي شود.3. از دست دادن نعمتهاي ابدي خداوند.4. مخلد بودن در آتش جهنم.5. محروميت از مصاحبت با ذوات مقدسه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين.رسول مكرم صلي الله عليه و آله خبر از قيام مهدي روحي له الفداء مي دهد و از آن حضرت به نام خاتمه دهنده به دين چنين مي فرمايد:المهدي منا يختم الدين به كما فتح بنا... (و اخرج الحاكم في صحيحه) يحل بامتي في آخر الزمان بلاء شديد من سلطانهم لم يسمع بلاء اشد منه حتي لايجد الرجل ملجاء فيبعث الله رجلا من عترتي اهل بيتي يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا يحبه ساكن الارض و ساكن السماء و ترسل السماء قطرها و تخرج الارض نباتها. [96] .همچنانكه دين به وسيله من آغاز شد، توسط فرزندم مهدي (عليه السّلام) خاتمه مي يابد... در آخرالزمان امت من در سايه زمامداري ستمگر به بلاهايي مبتلا مي شوند كه مانند آن را نشنيده اند و به اندازه اي عرصه بر مردم تنگ مي شود كه پناهگاهي براي خود پيدا نمي كنند. در اين هنگام خداوند مردي از عترت و اهل بيت من بر مي انگيزد كه جهان را پر از عدل و داد مي كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد. از ويژگيهاي او اين است كه اهل زمين و ساكنان آسمانها او را دوست مي دارند و آسمان بارانهاي خودش را مي بارد و زمين بركاتش را در اختيار مردم قرار مي دهد.سيجي ء في آخر الزمان اقوام تكون وجوههم وجوه الادميين
و قلوبهم قلوب الشياطين امثال الذئاب الضواري ليس في قلوبهم شيء من الرحمة سفاكين للدماء و لا يرعون عن قبيح ان تابعتهم و ارواك و ان تواريت عنهم اغتابوك و ان حدثوك كذبوك و ان ائتمنتهم خانوك صبيهم عارم و شابهم شاطر و شيخهم لايامر بمعروف و لا ينهي عن منكر الاعتزاز بهم ذل و طلب ما في ايديهم فقر الحليم فيهم غاو و الامر فيهم بالمعروف متهم المؤ من فيهم مستضعف و الفاسق فيهم مشرف السنة فيهم بدعة و البدعة فيهم سنة فعند ذلك يسلط الله عليهم شرارهم و يدعو خيارهم فلا يستجاب لهم. [97] .در آخرالزمان مردماني بيايند كه از نظر ظاهر، سيماي آدميان را دارند، اما دلهايشان مانند قلبهاي شيطانها است (پر از خودخواهي و تكبر و غرور و امثال اينها است). مانند گرگهاي درنده دلشان خالي از رحمت و عطوفت انساني باشد، قتل و خونريزي براي آنها يك امر بسيار ساده و بي اهميت خواهد بود و از كارهاي زشت دوري نمي كنند. اگر از آنها متابعت كني تو را از خود مي رانند و اگر از آنان فاصله بگيري تو را مورد غيبت و عيبجويي قرار مي دهند؛ اگر با تو سخن گويند دروغ مي گويند و اگر آن مردم را امين خويش قرار دادي به تو خيانت مي كنند. بچه هاي آنها با ناز و نخوت زندگي مي كنند و جوانانشان بي باك و از خود راضي اند چندان كه مردم را از بي تربيتي خويش عاجز مي كنند. پيروان آنها امر به خوبيها و نهي از بديها نمي كنند. عزت جستن به وسيله آنها ذلت و خواري است،
مطالبه موجودي آنها فقر و ناتواني است. شخص عاقل در ميان آنها گمراه به شمار مي آيد و امر به معروف كننده مورد تهمت و افترا قرار مي گيرد. افراد با ايمان و صاحبان تقوا در ميان ايشان ضعيف خواهند بود، اما افراد فاسق در ميان آنها با شخصيت حساب مي شوند. كارهاي خوب و سنتهاي الهي در ميان اين جمعيت بدعت محسوب مي شود و از طرفي بدعت در ميان آنها سنت به حساب مي آيد. در چنين زماني كه مردمش داراي چنين خصوصيات اخلاقي شده اند، خداوند اشرار و مردم بد را بر آنها مسلط مي كند و ديگر دعاوي خوبان اجابت نخواهد شد.
در حديث مباركي كه ابن عباس از زبان پرنور آورنده اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله نقل كرده به نشانه هايي در رابطه با قيام جهاني حضرت صاحب الامر عليه السّلام تصريح شده است كه به نظر خوانندگان عزيز مي رسد:عن ابن عباس عن رسول الله صلي الله عليه و آله: في حديث ان الله اوحي اليه ليلة اسري به ان يوصي الي علي و اخبره با لائمة من ولده الي ان قال و آخر رجل منهم يصلي عيسي ابن مريم خلفه يملا الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما انجي به من الهلكة و اهدي به من الضلالة و ابري به الاعمي و اشفي به المريض فقلت الهي و سيدي متي يكون ذاك فاوحي الله عزوجل الي يكون ذلك اذا رفع العلم و ظهر الجهل و كثر القراءة و قل العمل و كثر القتل و قل الفقهاء و الهادون و كثر فقهاء الضلالة و
الخونة و كثر الشعراء و اتخذ امتك قبورهم مساجد و حليت المصاحف و زخرفت المساجد و كثر الجور و الفساد و ظهر المنكر و اءمر امتك به و نهي عن المعروف و اكتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و صار الامراء كفرة و اوليائهم فجرة و اعوانهم ظلمة ذووالراءي منهم فسقة و عند ثلاثة خسوف خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزيرة العرب و خراب بصرة علي يد رجل من ذريتك تتبعه الزنوج و خروج رجل من ولد الحسين بن علي و ظهور الدجال يخرج من المشرق من سجستان و ظهور السفياني. [98] .ابن عباس مي گويد: در شب معراج مطالبي به رسول اكرم صلي الله عليه و آله وحي شد كه بايد به وجود مقدس حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام خبر داده شود و نيز به ائمه بعد از آن حضرت. بعد فرمودند كه خداوند براي آخرين آنها نشانه هايي بيان فرمودند:1. عيسي بن مريم پشت سر آن بزرگوار نماز مي خواند.2. زمين را پر از عدل و داد مي كند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.3. بندگانم را به وسيله او (امام عصر) از هلاكت نجات مي دهم.4. گمراهان را به وسيله او هدايت مي كنم.5. نابينايان و بيماران را به وسيله او شفا مي دهم.عرض كردم خداوندا! آن كي خواهد شد؟ خطاب رسيد:6. هرگاه علم از ميان برداشته شود و جهل و ناداني به جاي آن نشيند.قرائت قرآن زياد اما عمل به آن كم شود.7. قتل و كشتار زياد شود.8. فقها و هدايت كنندگان واقعي كم شوند (اشاره است به وجود علماي رباني).9. علماي فاسق (بي عمل) و خيانتكار
زياد شوند (آنان كه دين را به فكر خود معني مي كنند).10. شعرا زياد شوند.11. امت شما قبرستانها را مساجد قرار دهند.12. قرآنها را زينت كنند.13. مساجد را مجلل بسازند.14. جور و فساد زياد شود.15. منكرات ظاهر شود.16. امت شما امر به منكر كنند.17. پيروان شما نهي از معروف كنند.18. مردها به مردها اكتفا كنند (لواط).19. زنان به زنان قناعت كنند (مساحقه).20. زمامداران كافر شوند.21. دوستان حكمرانان گنهكاران باشند.22. ياوران آنها ستمگران باشند.23. صاحبان راءي و نظر از آنان فاسقان باشند.24. سه خسف [99] در دنيا واقع شود: يكي خسف در مشرق، خسف ديگر در مغرب و خسف سوم در جزيرة العرب.25. خراب شدن بصره به دست يكي از ذراري تو (سيد) كه زنگيها دنبالش را بگيرند.26. قيام مردي از اولاد امام حسين عليه السّلام27. ظهور دجال و قيامش از سجستان.28. خروج سفياني.
امام صادق عليه السّلام از وجود مقدس حضرت اميرالمؤ منين سلام الله عليها روايت مي كنند كه آن سرور فرمودند:قال اميرالمؤ منين عليه السّلام لياءتين علي الناس زمان يظرف فيه الفاجر و يقرب فيه الماجن و يضعف فيه المنصف قال فقيل له متي ذاك يا اميرالمؤ منين فقال (اذ اتخذت الامانة مغنما والزكاة مغرما و العبادة استطالة والصلة منا قال فقيل له متي ذلك يا اميرالمؤ منين فقال (عليه السّلام)) اذا تسلطلن النساء و سلطن الاماء و امر الصبيان. [100] .مسلما زماني بر مردم خواهد آمد كه افراد فاجر و گناهكار را مورد احترام خاص قرار مي دهند، سخن چين و بد زبان را مقرب خود مي سازند و افراد با انصاف را ضعيف و ناتوان مي شمارند. عرض كردند: يا اميرالمؤ
منين! كي خواهد شد؟ فرمودند: (هر وقت ديديد امانت را غنيمت مي شمارند (خيانت به امانت مي كنند)، دادن زكات را براي خود زيان و غرامت مي پندارند، عبادت را بار و سنگيني بر دوش خود مي دانند و صله كردن را با منت انجام مي دهند. عرض كردند: يا اميرالمؤ مين! كي خواهد شد؟ فرمودند:) هرگاه ديديد زنان تسلط پيدا كردند (بر امور اجتماعي و سياسي و غيره) و نيز هر وقت ديديد كه اماء و كنيزان استيلا يافتند و نوجوانان به زمامداري رسيدند.خواننده عزيز!اگر دقت كنيد تمام اين علامتها در اجتماع ما در ابعاد مختلف ديده مي شود.
فضل بن شاذان از ابي حمزه ثمالي چنين نقل مي كند:قلت لابي جعفر عليه السّلام خروج السفياني من المحتوم؟ قال نعم و النداء من المحتوم و طلوع الشمس من مغربها من المحتوم و اختلاف بني العباس في الدولة من المحتوم و قتل النفس الزكية محتوم و خروج القائم من آل محمد صلي الله عليه و آله محتوم، قلت: و كيف يكون النداء؟ قال ينادي من السماء اول النهار الا ان الحق مع علي وشيعته ثم ينادي ابليس في آخر النهار من الارض الا ان الحق مع عثمان وشيعته فعند ذلك يرتاب المبطلون. [101] .به امام باقر عليه السّلام عرض كردم: خروج سفياني حتمي است؟ فرمودند: آري، صيحه آسماني نيز از علائم حتمي است، طلوع خورشيد از مغرب حتمي است، اختلاف بين بني عباس در رابطه با حكومت حتمي است، كشته شدن نفس زكيه حتمي است، قيام قائم آل محمد حتمي است. عرض كردم: نداي آسماني چگونه است؟ فرمودند: اول صبح منادي از آسمان ندا مي
كند كه حق با علي (عليه السّلام) و شيعيان اوست. آخر وقت همان روز منادي فرياد مي زند كه حق با عثمان و پيروان اوست. از شنيدن صداي دوم اهل باطل در شك مي افتد (آري، آزمايش است).ابوالجارود، يكي از اصحاب حضرت باقر عليه السّلام، مي گويد آن حضرت با آگاهي كامل از آينده قيام حضرت مهدي عليه السّلام فرمودند:اذا قام القائم عليه السّلام سار الي الكوفة فيخرج منها بضعة عشر الف نفس يدعون البترية عليهم السلاح فيقولون له ارجع من حيث جئت فلا حاجة لنا في بني فاطمة فيضع فيهم السيف حتي ياءتي علي آخرهم ثم يدخل الكوفة فيقتل بها كل منافق مرتاب و يهدم قصورها و يقتل مقاتليها حتي يرضي الله عزوجل. [102] .زماني كه حضرت قائم عليه السّلام قيام كند، به كوفه تشريف فرما مي شوند و بيش از ده هزار نفر از آنجا بيرون مي آيند كه آنها را «بتريه» مي گويند. پس، به آن حضرت عرض مي كنند: برگرد به همان مكاني كه بوده اي، ما نيازي به فرزندان فاطمه (سلام الله عليها) نداريم. پس، شمشير را مي كشد و همه آنها را مي كشد. سپس وارد كوفه مي شود و تمام افراد منافق و جنگجو را مي كشد تا خداوند متعال راضي گردد.جابر از امام باقر عليه السّلام در ارتباط با برنامه هاي دولت كريمه حضرت مهدي عليه السّلام چنين مي فرمايد:اذا قام القائم عليه السّلام ضرب فساطيط و يعلم الناس القرآن علي ما انزل الله عزوجل فاصعب ما يكون علي من حفظه اليوم لانه يخالف فيه التاءليف. [103] .هنگامي كه قائم آل محمد قيام مي كند، خيمه
هاي خودش را برپا مي سازد (گويا در كوفه باشد) و قرآن را به مردم ياد مي دهد، چنانكه خداوند بر رسول گرامي نازل فرمود (از نظر ترتيب فرود آمدن در روزهاي اول) و مردم را با قرآن اين طور آشنا مي كند. آن روز براي آنهايي كه قرآن را قبلا حفظ كرده اند بسيار مشكل است (از نظر ترتيب سوره ها و نازل شدن در گذشته).به امام باقر عليه السّلام عرض شد:ان اصحابنا بالكوفة جماعة كثيرة فلو امرتهم لاطاعوك و اتبعوك فقال يجي احدهم الي كيس اخيه فياخذ منه حاجته؟ فقال لا فقال فهم بدمائهم ابخل... ثم قال ان الناس في هدنة نناكحهم و نوارثهم و نقيم عليهم الحدود و نؤ دي اماناتهم حتي اذا قام القائم جاءت المزايله و ياءت الرجل الي كيس اخيه فياءخذ حاجته لايمنعه. [104] .اصحاب و شيعيان ما در كوفه زياد هستند؛ اگر دستوري صادر بفرماييد از شما اطاعت مي كنند. امام در جوابش فرمودند: آيا شيعيان ما دست در جيب يكديگر مي كنند و نيازمنديهاي خودشان را برطرف مي سازند؟ عرض شد: خير. فرمودند: كسي كه از انفاق ماديات در راه خداوند مضايقه مي كند چگونه جانش را به فرمان ما در راه حق بذل مي نمايد؟ مردم در معرض امتحان هستند. ما با آنها ازدواج مي كنيم، از آنها ارث مي بريم، حدود الهي را بر آنها اقامه مي كنيم و امانات آنها را به ايشان بر مي گردانيم تا اينكه حضرت قائم عليه السّلام قيام كند. برادري آنچنان گسترش مي يابد كه مردم بدون اجازه دست در جيب يكديگر مي كنند و هرچه لازم داشته باشند
برمي دارند (اين است برنامه عملي حكومت حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء).محمد بن مسلم ثقفي مي گويد از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه فرمودند:القائم منصور بالرعب مؤ يد بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الكنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله تعالي به دينه ولو كره المشركون فلا يبقي في الارض خراب الا عمر و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه فقلت له يا ابن رسول الله متي يخرج قائمكم قال اذا تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و اكتفي الرجال بالرجال والنساء بالنساء و ركب ذوات الفروج السروج و قبلت شهادة الزور و ردت شهادة العدل واستخف الناس بالدماء و ارتكاب الزنا و الكل الربا و اتقي الاسرار مخافة السنتهم و خرج السفياني من الشام واليماني من اليمن و خسف بالبيداء و قتل غلام من آل محمد صلي الله عليه و آله بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزكية و جائت صيحة من السماء بان الحق فيه و في شيعته فعند ذلك خروج قائمنا فاذا خرج اسند ظهره الي الكعبة و اجتمع اليه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا و اول ما ينطق به هذه الاية: «بقية الله خير لكم ان كنتم مؤ منين». [105] ثم يقول انا بقية الله و حجته و خليفته عليكم فلا يسلم عليه مسلم الا قال السلام عليك يا بقية الله في ارضه فاذا اجتمع له العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج فلا يبقي في الارض معبود دؤ ن الله عزوجل من صنم او غيره الا وقعت فيه نارفا حترق و ذلك بعد غيبة طويلة ليعلم الله من
يطيعه بالغيب و يؤ من به. [106] .قائم ما به وسيله نيروهاي مختلفي ياري مي شود:1. ترس و رعبي كه در دلهاي مردم جايگزين مي شود.2. نصرت و ياري خداوند بزرگ.3. زمين در اختيار و زير پاي مباركش و ياران عزيزش درنورديده و جمع مي شود.4. گنجهاي زمين خودشان را در اختيار آن حضرت قرار مي دهند.5. سلطنتش مشرق و مغرب زمين را فرا مي گيرد.6. دين مقدس اسلام بر تمام اديان غلبه مي يابد ولو اينكه دشمنان خدا راضي نباشند، و در زمين جايي غيرآباد ديده نخواهد شد.7. حضرت عيسي بن مريم از آسمان نازل مي شود و پشت سر آن حضرت نماز مي خواند.مي گويد عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! اين قيام كي خواهد بود و چه زماني قائم شما قيام مي كند؟ فرمودند:1. هرگاه مردان شبيه به زنان و زنان مانند مردان شوند.2. مردها به مردها اكتفا كنند و زنان به زنان (اشاره به لواط و مساحقه).3. زنان سوار بر زينها شوند (سوار شدن بر اسب، اتومبيل و وسايط نقليه ديگر).4. شهادت دروغ و برخلاف واقع را بپذيرند.5. گواهي مردان عادل و صاحبان تقوا را رد كنند.6. قتل و خونريزي در ميان مردم كوچك شمرده شود.7. مردم مرتكب زنا شوند.8. رباخواري در ميان مردم رواج يابد.9. مردم از زبان اشرار بترسند.10. سفياني از شام بيرون آيد.11. يماني از يمن حركت كند.12. خسف و فرورفتگي در بيداء پديد آيد.13. جواني از آل محمد صلي الله عليه و آله در ميان ركن مقام كشته شود كه نام عزيزش محمد بن حسن معروف به نفس زكيه است.14. صيحه اي از آسمان بلند شود كه
حق با او و پيروان اوست.در اين هنگام قائم ما قيام مي كند. پس، آنگاه كه بيرون آمد به كعبه تكيه مي دهد و سيصد و سيزده تن از ياران مخصوص آن حضرت اطرافش را مي گيرند و اول سخني كه مي فرمايند اين آيه شريفه است: «باقيمانده خدا بهتر است براي شما اگر به خدا ايمان داريد». سپس مي فرمايد من بقية الله و حجت و جانشين خداوند در روي زمين هستم. پس، همه مسلمانان آن حضرت را با اين عبارت سلام مي كنند: «سلام بر تو اي بقية الله در روي زمين». پس، وقتي كه آن عدد معين كه ده هزار نفر باشد در خدمت آن حضرت اجتماع كردند از مكه بيرون مي آيند و در كره زمين معبودي جز خداوند يكتا عبادت نخواهد شد، اساس بت پرستي و غيره از بين خواهد رفت و همه آنها در آتش غضب آن سرور خواهند سوخت. اي محمد بن مسلم! البته اين قيام با اين محتوي بعد از غيبت طولاني خواهد بود. براي اينكه خداوند عالم، بندگان مطيع و فرمانبردار خودش را به جهانيان معرفي كند و بشناساند.علي بن مهزيار از حضرت ابوجعفر عليه السّلام حديث مي كند كه آن جناب فرمودند:كاني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائما بين الركن و المقام بين يديه جبرئيل ينادي البيعة لله فيملاها عدلا كما ملئت ظلما وجورا. [107] .گويا مي بينم قائم (آل محمد) را در روز عاشورا، روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده در حالي كه جبرئيل (ع) در كنار ايشان است و فرياد مي زند بيعت براي خداست (مردم دنيا! بيعت با حضرت مهدي روحي
له الفداء، در حقيقت، بيعت با خداوند است). آنگاه دنيا را پر از عدل و داد مي كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.يعقوب سراج از جابر روايت مي كند كه آن حضرت فرمودند:يا جابر لايظهر القائم حتي يشمل (الناس ب)الشام فتنة يطلبون المخرج منها فلا يجدونه و يكون قتل بين الكوفة و الحيرة قتلا هم علي سواء و ينادي مناد من السماء. [108] .اي جابر! قائم ظاهر نمي شود مگر اينكه فتنه اي (مردم را) در شام فرا گيرد. مردم راه فرار از اين فتنه را پيدا نمي كنند. بين كوفه و حيره كشتاري مي شود كه هر دو طرف از نظر دادن كشته مساوي هستند (يا از لحاظ كميت يا كيفيت) و منادي از آسمان ندا مي دهد.محمد بن مسلم از حضرت باقر العلوم عليه السّلام حديث مي كند كه آن حضرت فرمودند:توقعوا الصوت ياءتيكم بغتة من قبل دمشق فيه لكم فرج عظيم. [109] .منتظر صدا كه ناگهان از ناحيه دمشق مي رسد، باشيد. البته در اين (صوت) براي شما فرجي عظيمي است.خواننده عزيز!آيا منظور از كلمه «صوت» صيحه آسماني است؟ به ظاهر يا همين است يا قيام سفياني. اميد است صداي حياتبخش جبرئيل عليه السلام باشد.از حضرت باقر عليه السّلام در باب نشانه هاي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء حديث مفصلي نقل شده است كه ما به بيان مختصري از آن بسنده مي كنيم.امام باقر عليه السّلام مي فرمايند:فينزل امير جيش السفياني البيداء فينادي مناد من السماء «يابيداء ابيدي القوم» فيخسف بهم فلا يفلت منهم الا ثلاثة نفر يحول الله وجوههم الي اففيتهم و هم من كلب و
فيهم نزلت هذه الاية «يا ايها الذين اوتوا الكتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معكم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علي ادبارها».قال و القائم يومئذ بمكة قد اسند ظهره الي البيت الحرام مستجيرا به فينادي يا ايها الناس انا نستنصر الله فمن اجابنا من الناس فانا اهل بيت نبيكم محمد و نحن اولي الناس بالله و بمحمد صلي الله عليه و آله فمن حاجني في آدم فانا اولي الناس بآدم و من حاجني في نوح فانا اولي الناس بنوح و من حاجني في ابراهيم فانا اولي الناس بابراهيم و من حاجني في محمد صلي الله عليه و آله فانا اولي الناس بمحمد صلي الله عليه و آله و من حاجني في النبيين فانا اولي الناس بالنبيين اليس الله يقول في محكم كتابه «ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم».فانا بقية من آدم و ذخيرة من نوح و مصطفي من ابراهيم و صفوة من محمد صلي الله عليهم اءجمعين الا فمن حاجني في كتاب الله فانا اولي الناس بكتاب الله الا فمن حاجني في سنة رسول الله صلي الله عليه و آله فانا اولي بسنة رسول الله صلي الله عليه و آله فاءنشد الله من سمع كلامي اليوم لما بلغ الشاهد منكم الغائب و اساءلكم بحق الله و حق رسوله صلي الله عليه و آله و بحقي فان لي عليكم حق القربي من رسول الله الا اعنتمونا و منعتمونا ممن يظلمنا فقد اءخفنا و ظلمنا و طردنا من ديارنا و ابنائنا و بغي علينا و دفعنا عن حقنا و افتري اهل
الباطل علينا فا الله الله فينا لاتخذلونا و انصرونا ينصركم الله تعالي.قال فيجمع الله عليه اصحابة ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا و يجمعهم الله له علي غير ميعاد قزعا كقزع الخريف و هي يا جابر الاية التي ذكرها الله في كتابه: «اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا ان الله علي كل شيي قدير».فيبايعونه بين الركن و المقام ومعه عهد من رسول الله صلي الله عليه و آله عليه و آله قد توارثة الابناء عن الاباء. و القائم يا جابر رجل من ولد الحسين يصلح الله له امره في ليلة، فما اشكل علي الناس من ذلك يا جابر فلا يشكلن عليهم ولادته من رسول الله صلي الله عليه و آله ووراثته العلماء عالما بعد عالم فان اشكل هذا كله عليهم فان الصوت من السماء لايشكل عليهم اذا نودي باسمه و اسم ابيه و امه. [110] .فرمانده لشكر سفياني در زمين بيداء فرود مي آيد. ناگهان منادي از آسمان ندا مي دهد: اي زمين بيداء! دشمنان خداوند را نابود كن. پس، زمين شكافته مي شود و همه آن جميعت را فرو مي برد مگر سه نفر را كه صورتهاي آنها به عقب برمي گردد و اينها از طايفه كلب هستند و اين آيه درباره آنها نازل شده است: «اي كساني كه ايمان آورده ايد! به قرآني كه فرستاديم ايمان آوريد كه تصديق كننده تورات و انجيل شماست پيش از آنكه به رويتان از اثر ضلالت خط بطلان كشيم يا گونه ها را واژگون كنيم.» [111] .امام باقر عليه السّلام مي فرمايد: قائم عليه السّلام آن روز در مكه است و پشت به خانه كعبه داده در حالي
كه پناه به كعبه برده است. پس ندا مي دهد: اي مردم! ما از خداوند طلب ياري مي كنيم. پس، هر كسي از مردم كه دعوت ما را اجابت كرد بايد بداند كه ما از اهل بيت پيامبر شماها هستيم و من از همه مردم سزاوارتر هستم نسبت به خداوند بزرگ و پيامبر او. اي مردم! هر كسي كه با من محاجه كند در مورد آدم عليه السّلام، بايد بداند كه من نسبت به آدم از همه برترم و هر كسي كه در ارتباط با نوح با من محاجه كند، بايد بداند كه من نسبت به نوح از همه مقدم ترم و هر كسي كه با من محاجه كند نسبت به ابراهيم، بايد بداند كه من اولي از همه هستم و آن كسي كه نسبت به حضرت محمد صلي الله عليه و آله از همه برترم و هر كسي كه در ارتباط با انبياء با من محاجه كند، من اولي هستم از همه نسبت به انبياء. آيا نمي بيني كه خداوند در قرآن محكمش مي فرمايد: «خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و دودمان عمران را بر عالميان برگزيده است»؟ [112] .پس، من باقيمانده از آدم و ذخيره از نوح و برگزيده ابراهيم و خلاصه اي هستم از وجود مقدس محمد صلي الله عليه و آله. آگاه باشيد، هر كسي كه با كتاب خدا با من به مجادله بپردازد، من اولي از همه هستم نسبت به قرآن خداوند، و هر كسي در ارتباط با سنت رسول اكرم صلي الله عليه و آله با من محاجه نمايد، من از همه سزاوارترم نسبت به آن بزرگوار.
شما را به خدا سوگند مي دهم آن افرادي كه امروز سخنان مرا شنيدند آن را به غايبان برسانند. از شما سؤ ال مي كنم به حق خداوند و حق رسول خدا صلي الله عليه و آله، به حق من بر شما كه به جهت نزديك بودن با رسول خدا بر شما دارم (فرزند او هستم) ما را ياري كنيد نسبت به آن افرادي كه به ما ظلم كردند. به درستي كه ستمگران ما را از وطنمان دور ساختند و حق ما را غصب كردند و ما و فرزندانمان را آواره نمودند و درباره ما ستم روا داشتند و نگذاشتند كه ما از حق خودمان استفاده كنيم و اهل باطل بر ما افترا بستند. بترسيد از خدا، بترسيد از خدا و ما را رها نسازيد بلكه ياريمان كنيد تا اينكه خداوند شما را ياري فرمايد.امام باقر عليه السّلام فرمودند: در اين موقع خداوند سيصد و سيزده تن اصحاب خاص آن حضرت را مانند ابرهاي پراكنده در فصل سوم از فصول چهارگانه كه آن را «خريف» (پاييز) مي نامند در خدمت آن حضرت حاضر مي كند و اين جريان (حضور اصحاب) - اي جابر! مصداق اين آيه شريفه است: «هر كجا باشيد خداوند همه شما را به ميعادگاه خواهد آورد، به درستي كه خداوند بر هر چيز تواناست». [113] پس آن سيصد و سيزده تن بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مي كنند (با مهدي آل محمد سلام الله عليه) و بااو عهدي است از رسول الله صلي الله عليه و آله كه توسط پدران بزرگوارش به دست او رسيده است. اي جابر! قائم
مردي است از فرزندان امام حسين (عليه السّلام) كه خداوند امر قيامش را در يك شب اصلاح مي كند. اي جابر! چگونه براي اين مردم مشكل است باور كنند كه او (قائم) فرزند رسول اكرم صلي الله عليه و آله است و مقام وراثت از آباء و اجدادش به او رسيده و او وراث علم همه آنهاست؟ اي جابر!اگر پذيرفتن اينها بر مردم مشكل باشد اما صيحه آسماني را نمي توانند نپذيرند كه او (قائم آل محمد روحي له الفداء) را به اسم خودش و نام پدرش و اسم مادرش معرفي مي كند (محمد فرزند حسن مادرش نرجس، ديگر نمي توانند او را رد و انكار كنند).جابر بن يزيد از حضرت از حضرت باقر عليه السّلام حديث مي كند درباره اصحاب حضرت مهدي عليه السّلام كه امام باقر عليه السّلام فرمودند:كاني باصحاب القائم عليه السلام و قد احاطوا بما بين الخافقين فليس من شيء الا و هو مطيع لهم حتي سباع الارض و سباع الطير يطلب رضاهم في كل شيء حتي تفجر الارض علي الارض و تقول مربي اليوم رجل من اصحاب القائم عليه السّلام. [114] .گويي مي بينم كه ياران امام عصر عليه السّلام جهان را محاصره كرده اند و همه موجودات مطيع و فرمانبردار آنها هستند حتي درندگان صحرا و درندگان پرنده. موجودات مختلف عالم فقط خشنودي آنها را مي خواهند. حتي بعضي از نقاط زمين مباهات مي كند بر بعضي ديگر و مي گويد امروز يكي از ياران قائم عليه السّلام بر روي من عبور كرد.درباره قيام جناب سيد حسني از خراسان و تشرف ايشان به خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا
له الفداء، امام باقر عليه السّلام چنين فرموده است:تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان الي الكوفة فاذا ظهر المهدي بمكة بعثت اليه بالبيعة. [115] .پرچمهايي كه از خراسان حركت كرده اند در سرزمين كوفه به اهتزاز در مي آيند (پرچمدار و رهبر اين قيام جناب سيد حسني است). وقتي حضرت مهدي عليه السّلام در مكه ظاهر شدند افرادي را خدمت آن حضرت مي فرستد و آمادگي خودش را براي بيعت با آن حضرت اعلام مي دارد.راوي مي گويد از حضرت ابوجعفر عليه السّلام در مورد حضرت قائم عليه السّلام پرسيدم فرمودند:انه لايكون حتي ينادي مناد من السماء يسمع اهل المشرق و المغرب حتي تسمع الفتاة في خذرها. [116] .امر قيام آن حضرت محقق نخواهد شد مگر اينكه منادي از آسمان صدا بلند كند كه تمام مردم مشرق و مغرب حتي دختران پرده نشين نيز بشنوند.ناجيه قطان از حضرت باقر عليه السّلام نقل مي كند كه شنيدم كه آن حضرت مي فرمودند:ان المنادي ينادي ان المهدي من آل محمد فلان ابن فلان باسمه و اسم ابيه (يعني محمد بن الحسن العسكري عليهما السلام) فينادي الشيطان ان فلانا و شيعته علي الحق يعني رجلا من بني اميه. [117] .منادي از آسمان ندا سر مي دهد كه مهدي آل محمد (فلان پسر فلان است) كه نام مبارك اصلي حضرت باشد و نيز شيطان فرياد مي زند و نام يكي از بني اميه را مي برد كه فلاني و پيروان او بر حق هستند.خواننده عزيز!امتحاني است براي مردم. خوشا به حال آن كساني كه صداي اول را مي شنوند و متابعت مي كنند و صداي دوم را رد
مي كنند.امام باقر عليه السّلام در رابطه با فتنه ها (پيش از قيام حضرت بقية الله روحي له الفداء) چنين مي فرمايند:تكون قبل المهدي فتنة تحصر الناس حصرا فلا تسبوا اهل الشام بل ظلمتهم فان الابدال منهم و سير سل الله سببا من السماء فيفرقهم حتي لوقاتلهم الثعالب غلبتهم ثم يبعث الله المهدي في اثني عشر الفا ان قلوا و خمسة عشر الفا ان كثروا و علامتهم انهم اذا هجموا صرخوا امت امت ثم يظهر فيرد الي المسلمين اءلفتهم و نعمتهم. [118] .مردم پيش از قيام مهدي ما به فتنه اي بسيار مهم و كوبنده مبتلا مي شوند. به همه مردم شام ناسزا نگوييد بلكه ستمگران آنها را نفرين كنيد؛ زيرا از ميان آنها ابدال و صلحائي بر مي خيزند. خداوند از آسمان چيزي بر آنها فرو مي فرستد كه آنچنان وحدت آنها را درهم مي كوبد كه اگر با ضعيف ترين حيوانات مانند روباه جنگ كنند شكست مي خورند. آنگاه خداوند مهدي ما را با لشكري بين دوازده تا پانزده هزار نفر مي فرستد كه در وقت حمله رمزشان «امت، امت» (بميران، بميران) است. سپس پيروز مي شوند و الفت و يگانگي و نعمتهاي مسلمين را به آنها برمي گردانند (چه فتنه اي بالاتر از هجوم اسرائيل به سرزمينهاي اسلام و كشتار بيرحمانه مردم؟).امام باقر عليه السّلام درباره عصاي حضرت موسي عليه السّلام كه سرانجام فرعون و لشكريانش را در رود نيل غرق كرد و از بين برد چنين مي فرمايند:كانت عصاء موسي لادم فصارت الي شعيب ثم صارت الي موسي بن عمران عليه السّلام و انها لعندنا و ان عهدي بها انفا و
هي خضراء كهيئتها حين انتزعت من شجرتها و انها لتنطق اذا استنطقت اعدت لقائمنا يصنع بهاما كان يصنع موسي و انها لتروع و تلقف ما يافكون و تصنع ما تؤ مربه، انها حيث اقبلت تلقف ما يافكون، يفتح لها شعبتان احداهما في الارض و الاخري في السقف و بينهما اربعون ذراعا، تلقف ما يافكون بلسانها. [119] .اين عصا (عصاي موسي) روز اول به دست حضرت آدم بود، سپس به شعيب داده شد، بعد از شعيب به حضرت موسي بن عمران عليه السّلام اعطا شد و اكنون نزد ماست و اخيرا كه آن را ديدم، درست مانند روزي كه از درخت جدا شده باشد رنگش سبز و خرم بود. اگر فرمان سخن گفتن به او بدهيم حرف مي زند. و اين عصا براي قائم ما ذخيره شده است تا مثل موسي بن عمران در راه نشان دادن عظمت حق و نابودي دشمنان خدا از آن استفاده كند. از خصوصيات اين عصا اين است كه دشمنان را مي لرزاند و هرچه را جلوي آن بيندازند يا ببيند مي بلعد و آنچه فرمانرواي عالم هستي (به اذن خدا) بگويد اطاعت مي كند و چون لب بگشايد فاصله بين آن از زمين تا سقف را كه چهل ذراع است، مي بلعد (هرچه بيندازند همه را مي بلعد).امام باقر عليه السّلام درباره تجهيزات لشكريان امام عصر روحي له الفداء و ساعت حركت از مكه معظمه به طرف كوفه چنين فرموده اند:اذا خرج القائم عليه السّلام من مكة ينادي مناديه الا لايحملن احد طعاما ولا شرابا و يحمل مه حجر موسي بن عمران عليه السّلام و هو وقر بعير فلا ينزل
منزلا الا انفجرت منه عيون فمن كان جائعا شبع و من كان ظامئا روي و رويت دوابهم فهو زادهم حتي ينزلوا النجف من ظهر الكوفة. [120] .ساعت اول حركت، منادي از طرف آن سرور فرياد مي زند كه هيچ كس حق بار كردن مواد غذايي و آب آشاميدني را ندارد و سنگ معروفي كه حضرت موسي بن عمران عليه السّلام داشتند آن حضرت همراه خويش بر مي دارند كه حجم و قطر آن سنگ به اندازه بار يك شتر است. به هر منزلي كه مي رسند و سربازان و مركبهاي سواري آنها تشنه يا گرسنه مي شوند چشمه هايي از آن سنگ خارج مي شود. آنهايي كه گرسنه اند از آن چشمه ها مي خورند و سير مي شوند و افرادي كه تشنه اند از آنها سيراب مي شوند تا اينكه وارد نجف اشرف كه در پشت كوفه واقع است، مي شوند.اين است معناي ولايت تكويني و تشريعي و اين است آن حكومتي كه تمام رژيمها را در هم مي كوبد.حضرت باقر عليه السّلام در ارتباط با نشانه هاي قيام حضرت بقية الله روحي له الفداء مي فرمايند:آيتان بين يدي هذا الامر خسوف القمر لخمس و كسوف الشمس لخمس عشرة ولم يكن ذلك منذ هبط آدم عليه السّلام الي الارض و عند ذلك يسقط حساب المنجمين. [121] .در پيشاپيش ظهور مهدي ما دو نشانه بزرگ ديده مي شود:1. خسوف ماه در پنجم آن.2. كسوف خورشيد در پانزدهم ماه.از وقتي كه خداوند حضرت آدم را به اين دنيا فرستاده چنين واقعه اي رخ نداده است. بنابراين، ديگر اعتباري براي منجمان باقي نخواهد ماند.محمد بن مسلم از
حضرت باقر عليه السّلام روايت مي كند كه آن حضرت فرمودند:السفياني و القائم في سنة واحدة. [122] .سفياني و قائم ما (عليه السّلام) در يك سال قيام مي كنند.مسلما سفياني در همان سال پيش از حضرت ولي عصر عليه السّلام خروج مي كند. امام پنجم عليه السّلام بعد از اشاره به نداي آسماني و فرورفتن لشكر سفياني در سرزمين بيداء (نزديك مكه معظمه) چنين امر مي فرمايند:فاسعوا اليه ولو حبوا والله كاني انظر اليه بين الركن و المقام يبايع الناس. [123] .به سوي حضرت بقية الله بشتابيد ولو از طريق خزيدن بر روي سينه باشد. به خدا سوگند، گويي مي بينم بين ركن و مقام ايستاده و با مردم بيعت مي كنند.از حضرت ابي جعفر عليه السّلام نقل مي كنند كه فرمودند:اذا راءيتم نارا من المشرق شبه الهردي العظيم تطلع ثلاثة ايام او سبعة فتوقعوا فرج آل محمد صلي الله عليه و آله ان شاء الله عزوجل ان الله عزيز حكيم. ثم قال عليه السّلام الصيحة لايكون الا في شهر رمضان لان شهر رمضان شهر الله و هي صيحة جبرئيل الي هذا الخلق. ثم قال ينادي مناد من السماء باسم القائم عليه السّلام فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب لايبقي راقد الا استيقظ ولا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام علي رجليه فزعا من ذلك الصوت فرحم الله من اعتبر بذلك الصوت فاجاب فان الصوت صوت جبرئيل الروح الامين.و قال عليه السّلام الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعة ليلة ثلاث و عشرين فلا تشكوا في ذلك و اسمعوا و اطيعوا و في آخر النهار صوت ابليس اللعين ينادي الا ان فلانا قتل
مظلوما ليشكك الناس و يفتنهم فكم ذلك اليوم من شاك متحير قد هوي في النار فاذا سمعتم الصوت في شهر رمضان فلا تشكوا فيه انه صوت جبرئيل عليه السّلام و علامة ذلك انه ينادي باسم القائم و اسم ابيه عليهما السلام حتي تسمعه العذراء في خدرها فتحرض اباها و اخاها علي الخروج.قال عليه السّلام لابد من هذين الصوتين قبل خروج القائم صوت من السماء و هو صوت جبرئيل باسم صاحب هذا الامر و اسم ابيه و الصوت الثاني الذي من الارض و هو صوت ابليس اللعين ينادي باسم فلان انه قتل مظلوما يريد بذلك الفتنة فاتبعوا الصوت الاول و اياكم والاخير ان تفتنوا به. [124] .هرگاه ديديد كه آتشي عظيم از جانب مشرق روشن شد و عمر آن سه روز يا هفت روز ادامه پيدا كرد، منتظر فرج آل محمد باشيد (ظهور امام عصر روحي له الفداء)، البته اگر خداوند حكيم و مقتدر بخواهد. صيحه آسماني حتما در ماه رمضان است، زيرا ماه رمضان ماه خداوند است و اين صيحه هم صداي جبرئيل عليه السّلام است كه از طرف خداوند براي اين مردم فرستاده مي شود. منادي از آسمان حضرت قائم عليه السّلام را به اسم صدا مي كند (محمد بن الحسن العسكري). پس هر كسي كه در مشرق و مغرب زمين است اين صدا را مي شنود و به جهت ترسناك بودن اين صدا، آن كه در خواب است بيدار مي شود و هر كه ايستاده است مي نشيند و آن كسي كه نشسته است برمي خيزد و سرپا مي ايستد. خداوند رحمت كند كسي كه آن صدا را بشنود و عبرت بگيرد و
عملا اين صدا را جواب بگويد (اطاعت كند از حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء). براي اينكه اين صدا، صداي جبرئيل روح الامين است (پيام او از سوي خداوند براي جهانيان است).امام عليه السّلام مي فرمايد: صداي آسماني در شب بيست و سوم ماه رمضان خواهد بود. براي شما ترديدي پيدا نشود، بشنويد و اطاعت كنيد و در آخر روز ابليس ملعون فرياد مي زند: اي مردم! آگاه باشيد كه فلاني مظلوم كشته شده است. براي اينكه مردم در شك بيفتند و گرفتار امتحان بشوند. چه بسا اشخاصي كه در آن روز به خاطر شنيدن اين صدا سرگردان و در آتش غضب خداوند سرنگون خواهند شد. پس، وقتي كه در ماه رمضان صدا را شنيديد (اينكه قائم آل محمد آمد) در آن شك نكنيد و بدانيد آن، صداي جبرئيل عليه السّلام است و علامت حقانيت آن صدا اين است كه حضرت قائم عليه السّلام را به نام پدرش ذكر مي كند (يعني ان شاءالله مي گويد محمد بن الحسن العسكري عليهماالسلام آمد). اين صدا چنان فراگير است كه حتي دختران پرده نشين نيز آن را مي شنوند و پدر و برادر خود را ترغيب مي كنند كه از منزل بيرون برويد (و امام عصر را ياري كنيد).امام پنجم عليه السّلام مي فرمايد: دو صدا بايد قبل از ظهور شنيده شود: يك صدا از آسمان كه صداي جبرئيل است و صاحب اين امر را به نام او و نام پدرش معرفي مي كند (محمد بن الحسن العسكري عليهماالسلام)؛ صداي دوم صداي شيطان است كه به نام فلاني است و مي گويد او را مظلوم كشتند و
مي خواهد مردم را گمراه كند. پس، از صداي اول متابعت كنيد؛ اما بترسيد از اينكه صداي دوم (صداي شيطان) شما را به گمراهي كشاند.زراره مي گويد از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم: آيا نداي آسماني حق است؟ فرمودند:اي والله حتي يسمعه كل قوم بلسانهم. [125] .آري، به خدا قسم، حق است و به صورتي است كه تمام مردم به زبان خودشان اين ندا را مي شنوند.از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه فرمودند:فذكر آيتين قبل القائم لم يكونا منذ هبط آدم عليه السّلام ابدا و ذلك ان الشمس تنكسف في النصف من شهر رمضان و القمر في آخره فقال رجل يا ابن رسول الله لابل الشمس في آخر الشهر و القمر في النصف فقال له ابوجعفر عليه السلام اني لاعلم بما تقول ولكنهما آيتان لم تكونا منذ هبط آدم. [126] .در محضر امام باقر عليه السّلام بوديم. آن سرور دو علامت پيش از قيام حضرت قائم را ذكر كرده، فرمودند: از وقتي كه حضرت آدم عليه السّلام به اين دنيا آمد اين دو آيت بزرگ هرگز ديده نشده است: اول كسوف خورشيد است در نيمه ماه رمضان؛ دوم خسوف ماه است در آخر همان ماه رمضان. مردي در مجلس نشسته بود، عرض كرد: اي پسر پيامبر! اينطور نيست بلكه درست برعكس است؛ يعني كسوف در آخر ماه و خسوف در وسط ماه پديد مي آيد. امام باقر عليه السّلام فرمودند: مي دانم شما چه مي گوييد (از لحاظ برنامه هاي جاري همين است)، اما من مي خواهم بگويم از اول تا قبل از قيام مهدي ما اين كار نشده است و اختصاص
به پيش از ظهور دارد.ابي الجارود از حضرت باقر عليه السّلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:لاترون الذي تنتظرون حتي تكونوا كالمعزي المواة التي لايبالي الخابس اين يضع يده منها ليس لكم شرف ترقونه ولاسناد تسندون اليه امركم. [127] .آن چيزي را كه منتظرش هستيد (ظهور حضرت مهدي روحي له الفداء) نمي بينيد مگر وضع شما به جايي برسد كه مانند گوسفنداني شويد كه گرفتار گرگهاي درنده شده باشند، در حالي كه چوپاني هم نداشته باشيد و گرگها از هر جاي بدن شما كه بخواهند شروع به خوردن مي كنند. از سوي ديگر، شرف و موقيعتي هم نداشته باشيد كه به آن تكيه كنيد و نيز اسناد و مداركي هم در اختيار شما نباشد كه استناد به آنها كنيد و سرانجام از خودتان دفاع نماييد.جابر از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده است كه آن حضرت فرمودند:تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان الي الكوفة فاذا ظهر المهدي بعث اليه بالبيعة. [128] .پرچمهاي سياه از خراسان به جانب كوفه مي آيد (كنايه است از قيام جناب حسني). پس، وقتي كه مهدي ما (عليه السّلام) ظهور كرد امر به بيعت مي كند.بعضي از علائم مانند سفياني و خروج او از حتميات است؛ يعني حتما بايد پيش از ظهور تحقق پيدا كند. لذا در روايت زير از زراة بن اعين آمده است:كنت عند ابي جعفر عليه السّلام فجري ذكر القائم عليه السّلام فقلت ارجوا ان يكون عاجلا و لايكون سفياني فقا لا والله انه لمن لمحتوم الذي لابدمنه. [129] .در خدمت حضرت باقر عليه السّلام بوديم، سخن از حضرت قائم عليه السّلام به ميان آمد. عرض
كردم: اميدوارم ظهور قائم بسيار نزديك باشد بدون اينكه نيازي به سفياني داشته باشد. فرمودند: به خدا نه اينچنين است؛ خروج سفياني حتما بايد پيش از ظهور باشد.
ابي بصير از حضرت صادق عليه السّلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:لا يخرج القائم عليه السّلام الا في وتر من السنين سنة احدي او ثلاث او خمس او سبع او تسع. [130] .قائم ما قيام نمي كند مگر در سالهاي طاق: يك يا سه يا هفت يا نه.محمد بن مسلم مي گويد:سمعت ابا عبد الله عليه السّلام يقول ان قدام القائم عليه السّلام بلوي من الله قلت و ما هو جعلت فداك فقراء «ولنبلونكم بشيي من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين». [131] .شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه فرمودند: پيش از قيام قائم مردم دست به گريبان يك امتحان بزرگ خواهند بود. عرض كردم آن امتحان چيست؟ حضرت آيه بالا را تلاوت فرمودند: «هر آئينه امتحان مي كنيم شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كم شدن مال و ثروت و از بين رفتن جانها و ميوه ها، و مژده بده به صبر كنندگان (به اينكه مهدي ما قيام مي كند)». [132] .ابي بصير نقل مي كند كه امام صادق عليه السّلام فرمودند:ينادي باسم القائم عليه السّلام في ليلة ثلاث و عشرين و يقوم في يوم عاشوراء و هو اليوم الذي قتل فيه الحسين بن علي عليهما السلام لكاني في يوم السبت العاشر من المحرم قائما بين الركن و المقام جبرئيل عليه السّلام عن يمينه ينادي «البيعة لله» فتصير اليه شيعته من اطراف
الارض تطوي لهم طيا حتي يبايعوه فيملا الله به الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما. [133] .در شب بيست و سوم منادي به اسم قائم عليه السّلام ندا مي كند. و قيام آن حضرت در روز عاشورا است كه حضرت امام حسين عليه السّلام و يارانش را كشتند. گويا مي بينم (قائم را) كه در روز شنبه دهم محرم (عاشورا) بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل عليه السّلام در طرف راست اوست و ندا مي كند كه «بيعت براي خدا». شيعيان امام عصر روح له الفداء (شيعيان خاص) از اطراف و اكناف عالم مي آيند و زمين زير پاي آنها به سرعت درنورديده مي شود. آنگاه امام زمان دنيا را پر از عدل و داد مي كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.در ارتباط با نشانه هاي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء ابي بصير از امام صادق عليه السّلام به چند علامت اشاره مي فرمايد:1. نداي آسماني در شب بيست و سوم است (ظاهرا بيست و سوم ماه مبارك رمضان).2. قيام در روز عاشورا است.3. جبرئيل در طرف راست آن حضرت مي ايستد و فرياد مي زند: «بيعت براي خدا»؛ يعني بيعت با امام عصر بيعت كردن با خداست.4. شيعيان (افراد خاص) با طي الارض خدمتشان مي رسند.5. زمين پر از عدل و داد مي شود.ابي بصير، يكي از ياران برجسته امام صادق عليه السّلام از آن حضرت نقل مي كند كه فرمودند:اذا قام القائم عليه السّلام هدم المسجد الحرام حتي يرده الي اساسه و حول المقام الي الموضع الذي كان فيه و قطع ايدي بني شيبة و علفها
علي باب الكعبة و كتب عليها «هؤ لاء سراق الكعبة.» [134] .يكي از برنامه هاي روزهاي اول امام عصر عليه السّلام عبارت است از:1. مسجدالحرام را ويران مي كنند و آن را به صورت اوليه بر مي گردانند.2. مقام حضرت ابراهيم عليه السّلام را نيز به جاي اولش برمي گردانند (جنب خانه كعبه).3. دست طايفه بني شيبه را قطع مي كنند و آن را بر درب كعبه مي آويزند و اين عبارت بر ديوار كعبه نوشته مي شود: «صاحبان اين دستها كه از بني شيبه هستند به كعبه معظمه خيانت نمودند» (دزدهاي كعبه هستند).ارشاد مفيد مي گويد:اذا قام القائم عليه السّلام حكم بالعدل و ارتفع في ايامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض بركاتها ورد كل حق الي اهله ولم يبق اهل دين حتي يظهروا الاسلام و يعترفوا بالايمان اما سمعت الله سبحانه يقول: «وله اسلم من في السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون».وقتي قائم آل محمد عليه السّلام قيام مي كند برنامه هايش در چند اصل خلاصه مي شود:1. حكومت آن حضرت بر اساس عدل واقعي و همه جانبه است.2. ظلم و ستم از سرتاسر گيتي برداشته مي شود.3. امنيت سرتاسر راهها و جاده ها را فرا مي گيرد.4. زمين بركات خودش را در اختيار مردم مي گذارد.5. حقوق همه مردم به آنها پس داده مي شود (از غاصبان گرفته مي شود).6. اسلام دين همه جهانيان مي شود و همه مردم به ايمان اعتراف مي كنند.آيا شنيده اي كه خداوند مي فرمايد: «آنچه در آسمانها و كرات بي شمار و در زمين است (از وجود مقدس امام عصر عليه
السّلام) چه بخواهند و چه نخواهند بايد اطاعت كنند»؟ [135] .ابوخديجه از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه فرمودند:اذا قام عليه السّلام جاء بامر جديد كما دعي رسول الله صلي الله عليه و آله في بدوا الاسلام الي امر جديد. [136] .هر زمان كه قائم ما عليه السّلام قيام كند امر تازه اي (قانون جديدي) مي آورند، چنانكه رسول اكرم صلي الله عليه و آله در ابتداي اسلام چنين بودند (قرآن را آوردند).خواننده عزيز!معلوم مي شود پيش از ظهور، احكام خداوند تغيير مي كند؛ يعني حلال، حرام و حرام، حلال مي شود كما اينكه الان در دنياي اسلام شده است.مفضل بن عمر از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه آن حضرت فرمودند:يخرج مع القائم عليه السّلام من ظهر الكوفة سبعة و عشرون رجلا خمسة عشر من قوم موسي عليه السّلام الذين كانوا يهدون بالحق و به يعدلون و سبعة من اهل الكهف و يوشع بن نون، و سلمان، و ابودجانة الانصاري، والمقداد و مالك الاشتر فيكونون بين يديه انصارا و حكاما. [137] در پشت كوفه (سهله) قائم ما بيرون مي آيد در حالي كه بيست و هفت نفر مرد در خدمت او هستند: پانزده نفر از اقوام موسي كه به حق گرويدند و بحق عدالت ورزيدند و هفت نفر از اصحاب كهف و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصاري و مقداد و مالك اشتر. پس اين بيست و هفت تن در خدمت امام زمان عليه السّلام هستند و از ياران و فرمانروايان دولت آن بزرگوارند.عبدالله بن عجلان از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه فرمودند:اذا قام قائم
آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم حكم بين الناس بحكم داود عليه السّلام لايحتاج الي بينة يلهمه الله تعالي فيحكم بعلمه و يخبر كل قوم بما استبطنوه و يعرف وليه من عدوه بالتوسم. قال الله سبحانه و تعالي: «ان في ذلك لايات للمتوسمين و انها لبسبيل مقيم». [138] .قائم ما وقتي قيام مي كند، بين مردم همانند حضرت داوود عليه السّلام حكم كند. احتياج به شاهد و دليل ندارد، خداوند احكام واقعي را به او الهام مي كند. پس، به علم واقعي حكم مي كند و از هرچه كه مردم در دلهاي خود پنهان كرده اند، آن حضرت خبر مي دهد، دوستانش را از دشمنانش جدا مي كند و مي شناسد با فراست و هوشمندي كه خداوند در ديدگان مقدسش قرار داده است. خداوند مي فرمايد: «به راستي در اين، نشانه هايي است براي هوشمندان، آنان كه در راه راست پايدارند.» [139] .از امام صادق عليه السّلام ده صفت و نشانه براي امام بيان شده است:العصمة و النصوص و ان يكون اعلم الناس و اتقاهم لله و اعلمهم بكتاب الله و ان يكون صاحب الوصية الظاهرة و يكون له المعجزة و الدليل و تنام عينه و لاينام قلبه و لايكون له في ء ويري من خلفه كما يري من بين يديه. [140] .1. عصمت از گناه و خلاف اخلاق و دور از حق.2. نص بر امامت او از طرف خداوند و پيامبر و امام قبل از او.3. بايد از همه مردم داناتر باشد.4. از نظر تقوا و پرهيزكاري بايد بر همه برتري داشته باشد.5. به قرآن خداوند و احكام او از همه اعلم
باشد (علوم و معارف بيكران قرآن در نزد او باشد).6. از طرف امام قبل از او به عنوان وصي از لحاظ ظاهر هم معرفي شده باشد.7. داراي معجزه باشد (كارهاي خارج از عادت انجام دهد و در مقابل دشمن متكي به دليل باشد).8. چشمش به خواب برود اما قلبش بيدار باشد.9. بدن مقدسش هيچگاه سايه ندارد.10. همان گونه كه از پيش رو همه چيز را مي بيند از پشت سر نيز ببيند (هيچ عاملي نمي تواند بين او و عالم هستي و موجوداتش مانع گردد).زراره از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه:ينادي مناد باسم القائم عليه السّلام قلت خاص او عالم قال عام يسمع كل قوم بلسانهم قلت فمن يخالف القائم عليه السّلام و قد نودي باسمه قال لايدعهم ابليس حتي ينادي في آخر الليل فيشكك الناس. [141] .منادي آن حضرت را به نام اصلي از آسمان صدا مي كند. زراره مي گويد عرض كردم: آيا همه مردم اين صدا را مي شنوند يا يك دسته خاص؟ فرمودند: همه مردم به زبان خودشان مي شنوند. عرض كردم: پس چه كسي با توجه به اينكه به اسم حضرتش ندا داده شده است با ايشان مخالفت مي كند؟ فرمود: شيطان هم ندايي سر مي دهد كه مردم پس از شنيدن آن ترديد و تزلزل پيدا مي كنند و از شر شيطان در امان نيستند و اين موجب شك و ترديد مردم مي شود. (آري، مكتب آزمايش است. خداوند همه ما را در اين آزمايش پيروز فرمايد، آمين.)ابن مغيره از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه فرمودند:الصيحة التي في شهر رمضان تكون ليلة الجمعة
لثلاث و عشرين مضين من شهر رمضان. [142] .صيحه آسماني كه در ماه رمضان واقع مي شود حتما در شب جمعه، بيست و سوم آن ماه خواهد بود.از ميمون بان نقل شده است كه در خيمه اختصاصي حضرت صادق عليه السّلام در خدمت آن سرور بوديم. دامن خيمه را بالا زد و فرمود:ان امرنا لو قد كان لكان ابين من هذه الشمس ثم قال ينادي مناد من السماء ان فلان بن فلان هو الامام باسمه و ينادي ابليس من الارض كما نادي برسول الله ليلة العقبة. [143] عامر ما (ولايت و امامت) از اين آفتاب روشن تر است و منادي از آسمان قائم ما را به نام خودش و پدرش معرفي مي كند و شيطان در همان روز فرياد خود را بلند مي كند، مانند شب عقبه كه صدا بلند كرد (در آن شبي كه رسول الله از جنگ تبوك مراجعت مي فرمودند و از گردنه گذشتند، شيطان فريادش بلند شد). در روز قيام جهاني حضرت صاحب الامر عليه السّلام شيطان براي گمراه كردن مردم فريادش بلند مي شود.خواننده عزيز!از خداوند بخواهيم كه همه ما را در آن روز پرخطر از پيروان صداي اول قرار بدهد (پيروان حضرت مهدي نه ارتباع شيطان).از امام صادق روايت شده است كه فرمود:ليس بين قيام القائم عليه السّلام و بين قتل النفس الزكية الا خمس عشرة ليلة. [144] .بين قيام حضرت قائم عليه السّلام و شهادت نفس زكيه [145] بيش از پانزده شب نخواهد بود.امام صادق عليه السّلام مي فرمايد:لاتمضي الايام و الليالي حتي ينادي من السماء يا اهل الحق اعتزلوا يا اهل الباطل اعتزلوا فيعزل هؤ لاء من
هؤ لاء قال قلت اصلحك الله يخالط هؤ لاء و هؤ لاء بعد ذلك النداء قال كلا انه يقول في الكتاب «ما كان الله ليذر المؤ منين علي ما انتم عليه حتي يميز الخبيث من الطيب». [146] .روزها و شبها تمام نمي شود تا اينكه ندا كننده اي از آسمان فرياد بزند: اي اهل حق! (صاحبان تقوا) كنار برويد، اي پيروان باطل! شما نيز از اهل حق جدا شويد. پس، اين دو دسته از يكديگر جدا مي شوند. راوي مي گويد عرض كردم: خداوند امر شما را اصلاح فرمايد، بعد از اين ندا آيا اين دو دسته (حق و باطل) با يكديگر مخلوط خواهند شد؟ فرمودند: هرگز مخلوط نشوند. مگر نه اينكه خداوند در قرآنش مي فرمايد: «خداوند اهل ايمان را با مشركان و بندگان دنيا مخلوط نخواهد گذاشت. آري، پاكان حتما بايد از ناپاكها جدا بشوند» [147] .؟حمران كه يكي از اصحاب امام صادق عليه السّلام است از آن حضرت نقل مي كند كه فرمودند:و ذكر هؤ لاء عنده و سوء حال الشيعة عندهم فقال اني سرت مع ابي جعفر (المنصور) و هو في موكبه و هو علي فرس و بين يديه خيل و من خلفه خيل و انا علي حمار الي جانبه فقال لي يا با عبدالله قد كان ينبغي لك ان تفرح بما اعطانا الله من القوة و فتح لنا من العزة و لاتخبر الناس انك احق بهذا الامر منا و اهل بيتك فتغرينا بك و بهم قال فقلت و من رفع هذا اليك عني فقد كذب فقال اتحلف علي ما تقول قال فقلت ان الناس سحرة يعني يجبون ان يفسدوا قلبك
علي فلا تمكنهم من سمعك فانا اليك احوج منك الينا فقال لي تذكر يوم ساءلتك «هل لنا ملك» فقلت «نعم طويل عريض شديد فلا تزالون في مهلة من امركم و فسحة من دنياكم حتي تصيبوا منا دما حراما في شهر حرام في بلد حرام؟» فعرفت انه حفظ الحديث فقلت لعل الله عزوجل ان يكفيك فاني لم اخصك بهذا انما هو حديث رويته ثم لعل غيرك من اهل بيتك ان يتولي ذلك فسكت عني فلما رجعت الي منزلي اتاني بعض موالينا فقال جعلت فداك و الله لقد راءيتك في موكب ابي جعفر و انت علي حمار و هو علي فرس و قد اشرف عليك يكلمك كانك تحته فقلت بيني و بين نفسي هذا حجة الله علي الخلق و صاحب هذا الامر الذي يقتدي به و هذا الاخر يعمل بالجور و يقتل اولاد الانبياء و يسفك الدماء في الارض بما لايحب الله و هو في موكبه و انت علي حمار فدخلني من ذلك شك حتي خفت علي ديني و نفسي قال فقلت لوراءيت من كان حولي و بين يدي و من خلفي و عن يميني و عن شمالي من الملائكة لاحتقرته و احتقرت ما هو فيه فقال الان سكن قلبي ثم قال الي متي هؤ لاء يملكون؟ اومتي الراحة منهم؟ فقلت اليس تعلم ان لكل شيء مدة قال بلي فقلت هل ينفعك علمك ان هذا الامر اذا جاء كان اسرع من طرفة العين انك لو تعلم ما لهم عندالله عزوجل و كيف هي كنت لهم اشد بعضا ولو جهدت وجهد اهل الارض ان يدخلهم في اشد ما هم فيه من الاثم لم يقدروا فلا يستفزنك الشيطان فان
العزة لله و لرسوله و للمؤ منين ولكن المنافقين لا يعلمون الا تعلم ان من انتظر اءمرنا و صبر علي ما يري من الاذي و الخوف هو غدا في زمرتنا فاذا راءيت الحق قد مات و ذهب اهله و راءيت الجور قد شمل البلاد و راءيت القرآن قد خلق و احدث فيه ما ليس فيه و وجه علي الاهواء و راءيت الدين قد انكفاء كما ينكفي الاناء و راءيت اهل الباطل قد استعلوا علي اهل الحق و راءيت الشر ظاهرا لاينهي عنه و يعذر اصحابه و راءيت الفسق قد ظهر و اكتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و راءيت المؤ من صامتا لايقبل قوله و راءيت الفاسق يكذب و لا يرد عليه كذبه و فريته و راءيت الصغير يستحقر بالكبير و راءيت الارحام قد و راءيت من يمتدح بالفسق يضحك منه و لا يرد عليه قوله و راءيت الغلام يعطي ما تعطي المرئة و راءيت النساء يتزوجن النساء و راءيت الثناء قد كثر و راءيت الرجل ينفق المال في غير طاعة الله فلا ينهي و لا يؤ خذ علي يديه و راءيت الناظر يتعوذ بالله مما يري المؤ من فيه من الاجتهاد و راءيت الجار يؤ ذي جاره و ليس له مانع و راءيت الكافر فرحا لما يري في المؤ من مرحا لما يري في الارض من الفساد و راءيت الخمور تشرب علانية و يجتمع عليها من لايخاف الله عزوجل و راءيت الامر با المعروف ذليلا و راءيت الفاسق فيما لا يحب الله قويا محمودا و راءيت اصحاب الايات يحقرون و يحتقر من يحبهم و راءيت سبيل الخير منقطعا و سبيل الشر مسلوكا و راءيت
بيت الله قد عطل و يؤ مر بتركه و راءيت الرجل يقول ما لايفعله و راءيت الرجال يتسمنون للرجال و النساء للنساء و راءيت الرجل معيشته من دبره و معيشة المراءة من فرجها و راءيت النساء يتخذون المجالس كما يتخذها الرجال و راءيت التاءنيث في ولد العباس قد ظهر و اظهروا الخضاب و امتشطوا كما تمتشط المراة لزوجها و اعطوا الرجال الاموال علي فروجهم و تنوفس في الرجل و تغاير عليه الرجال و كان صاحب المال اعز من المؤ من و كان الربا ظاهرا لايعير و كان الزنا تمتدح به النساء و راءيت المراة تصانع زوجها علي نكاح الرجال و راءيت اكثر الناس و خير بيت من يساعد النساء علي فسقهن و راءيت المؤ من محزونا ذليلا محتقرا و راءيت البدع و الزنا قد ظهر و راءيت الناس يعتدون بشاهد الزور و راءيت الحرام يحلل و راءيت الحلال يحرم و راءيت الدين بالراءي و عطل الكتاب و احكامه و راءيت الليل لايستخفي به من الجراءة علي الله و راءيت المؤ من لايتطيع ان ينكر الا بقلبه و راءيت العظيم من المال ينفق في سخط الله عزوجل و راءيت الولاة يقربون اهل الكفر و يباعدون اهل الخير و راءيت الولاة يرتشون في الحكم و راءيت الولاية قبالة لمن زاد و راءيت ذوات الارحام ينكحن و يكتفي بهن و راءيت الرجل يقتل علي (التهمة و علي) الظنة و يتغاير علي الرجل الذكر فيبذل له نفسه و ماله و راءيت الرجل يعير علي اتيان النساء و راءيت المراءة تقهر زوجها و تعمل ما لا يشتهي و تنفق علي زوجها و راءيت الرجل يكري امراته و جاريته و يرضي
بالذني من الطعام و الشرب و راءيت الايمان بالله عزوجل كثيرة علي الزور و راءيت القمار قد ظهر و راءيت الشرب تباع ظاهرا ليس عليه مانع و راءيت النساء يبذلن انفسهن لاهل الكفر و راءيت الملاهي قد ظهرت يمربها لايمنعها احد و لايجتري احد علي منعها و راءيت الشريف يستذله الذي يخاف سلطانه و راءيت اقرب الناس من الولاة من يمتدح بشتمنا اهل البيت و راءيت من يحبنا يزور و لايقبل شهادته و راءيت الزور من القول ينافس فيه راءيت القرآن قد ثقل علي الناس استماعه و خف علي الناس استماع الباطل و راءيت الجار يكرم الجار خوفا من لسانه و راءيت الحدود قد عطلت و عمل فيها بالاهواء و راءيت المساجد قد زخرفت و راءيت اصدق الناس عند الناس المفتري الكذب و راءيت الشر قد ظهر والسي بالنميمة و راءيت البغي قد فشا و راءيت الغيبة تستملح و يبشربها الناس بعضهم بعضا و راءيت طلب الحج و الجهاد لغير الله و راءيت السلطان يذل للكافر المؤ من و راءيت الخراب قد اديل من العمران و راءيت الرجل معيشته من بخس المكيال و الميزان و راءيت سفك الدماء يستخف بها و راءيت الرجل يطلب الرئاسة لعرض الدنيا و يشهر نفسه بخبث اللسان ليتقي و تسند اليه الامور و راءيت الصلوة قد استخف بها و راءيت الرجل عنده المال الكثير لم يزكه منذ ملكه و راءيت الميت ينشر من قبره و يؤ ذي و تباع اكفانه و راءيت الهرج قد كثر و راءيت الرجل يمسي نشوان و يصبح سكران لايهتم بما يقول الناس فيه و راءيت البهائم تنكح و راءيت البهائم تفرس بعضها بعضا و راءيت
الرجل يخرج الي مصلاة و يرجع و ليس عليه شيء من ثيابه و راءيت قلوب الناس قد قست و جمدت اعينهم و ثقل الذكر عليهم و راءيت السحت قد ظهر ينافس فيه و راءيت المصلي انما يصلي ليراه الناس و راءيت الفقيه يتفقه لغير الدين يطلب الدنيا و الرئاسة و راءيت الناس مع من غلب و راءيت طالب الحلال يذم و يعير و طالب الحرام يمدح و يعظم و راءيت الحرمين من يعمل فيهما بما لا يحب الله لا يمنعهم مانع و لا يحول بينهم و بين العمل القبيح احد و راءيت المعازف ظاهرة في الحرمين و راءيت الرجل يتكلم بشيء من الحق و ياءمر بالمعروف و ينهي عن المنكر فيقوم اليه من ينصحه في نفسه فيقول هذا عنك موضوع و راءيت الناس ينظر بعضهم الي بعض و يقتدون باهل الشرور و راءيت مسلك الخير و طريقه خاليا لايسلكه احد و راءيت الميت يهزبه فلا يقزع له احد و راءيت كل عام يحدث فيه من البدعة و الشر اكثر مما كان و راءيت الخلق و المجالس لايتابعون الا الاغنياء و راءيت المحتاج يعطي علي الضحك به ويرحم لغير وجه الله و راءيت الايات في السماء لايفزع لها احد و راءيت الناس يتسافدون كم تسافد البهائم لاينكر احد منكرا تخوفا من الناس راءيت الرجل ينفق الكثير في غير طاعة الله و يمنع اليسير في طاعة الله و راءيت العقوق قد ظهر و استخف بالوالدين و كانا من اسوء الناس حالا عند الولد و يفرح بان يفتري عليهما و راءيت النساء قد غلبن علي الملك و غلبن كل امر لايؤ تي الا ما لهن فيه هوي
و راءيت ابن الرجل يفتري علي ابيه و يدعو علي والديه و يفرح بموتهما و راءيت الرجل اذا مربه يوم ولم يكسب فيه الذنب العظيم من فجور او بخس مكيال او ميزان او غشيان حرام او شرب مسكر كئيبا حزينا يحسب ان ذلك اليوم عليه وضيعة من عمره و راءيت السلطان يحتكر الطعام و راءيت اموال ذوي القربي تقسم في الزور و يتقامربها و يشرب بها الخمور و راءيت الخمر يتدواي بها و توصف للمريض و يستشفي بها و راءيت الناس قد استووا في ترك الامر با المعروف و النهي عن المنكر و ترك التدين به وراءيت رياح المنافقين و اهل النفاق دائمة و رياح اهل الحق لاتحرك و راءيت الاذان بالاجر و الصلاة بالاجر و راءيت المساجد محتشية ممن لايخاف الله مجتمعون فيها للغربية و اكل لحوم اهل الحق و يتواصفون فيها شراب المسكر و راءيت السكران يصلي بالناس فهو لايعقل و لايشان بالسكر و اذا سكر اكرم واتقي و خيف و ترك لايعاقب و يعذر بسكره و راءيت من اكل اموال اليتامي يحدث بصلاحه و راءيت القضاة يقضون بخلاف ما امر الله و راءيت الولاة ياءتمنون الخونة للطمع و راءيت الميراث قد وضعته الولاة لاهل الفسوق و الجراءة علي الله ياءخذون منهم و يخلونهم و ما يشتهون و راءيت المنابر يؤ مر عليها بالتقوي و لايعمل القائل بما ياءمر و راءيت الصلاة قد استخف باوقاتها و راءيت الصدقة بالشفاعة لايردابها وجه الله و تعطي لطلب الناس و راءيت الناس همهم بطونهم و فروجهم لايبالون بما اكلوا و بما نكحوا و راءيت الدنيا مقبلة عليهم و راءيت اعلام الحق قد درست فكن علي حذر
و اطلبت من الله عزوجل النجاة و اعلم الناس في سخط الله عزوجل (و انما يمهلهم لامر يردابهم فكن مترقبا و اجتهد ليراك الله عزوجل) في خلاف ما هم عليه فان نزل بهم العذاب و كنت فيهم عجلت الي رحمة الله و ان اخرت ابتلوا و كنت قد خرجت مما هم فيه عجلت الي رحمة الله و ان اخرت ابتلوا و كنت قد خرجت مما هم فيه من الجراءة علي الله عزوجل و اعلم ان الله لا يضيع اجر المحسنين و ان رحمة الله قريب ما المحسنين. [148] .در خدمت آن بزرگوار سخن از موفقيت بني عباس (در امر دنيا) و گرفتاري شيعيان به ميان آمد، آن حضرت فرمودند: روزي همراه منصور (خليفه عباسي) بودم در حالي كه او سوار بر اسب بود و از طرفين راست و چپ او لشكريان فراواني در حركت بودند و من كنار وي سوار بر الاغي حركت مي كردم. منصور در عين حالي كه به شوكت خود مغرور بود به من گفت: يا ابا عبدالله! سزاوار است كه شما از قدرت و عزتي كه خداوند به ما داده است خوشحال باشيد و به مردم نگوييد كه شما اهل بيت احق و اولي هستيد از ما در مورد خلافت، تا مانسبت به شما و دوستانتان بدبين بشويم. من به منصور گفتم: آن كسي كه اين سخن از زبان من به شما گفته است دروغ مي گويد. منصور به من گفت: آيا سوگند مي خوري كه اين حرف را نزده اي؟ به او گفتم: مردم دوست مي دارند كه فساد كنند و قلب شما را از ما پر از كينه سازند؛
به آنها گوش مسپاريد. نياز ما به شما بيش از احتياج شما به ما است. [149] پس منصور به من گفت: به خاطر داريد يك روز از شما سؤ ال كردم كه آيا ما (بني عباس) به حكومت مي رسيم؟ شما گفتيد آري، حكومتي بس طولاني و پيوسته؛ شما همواره در وسعت از نظر دنيا و حكومت بر آن هستيد تا اينكه دست شما به ريختن خون ما آن هم در ماه حرام آلوده بشود؛ در آن هنگام خداوند خشم مي گيرد و سلطنت شما را نابود مي كند. متوجه شدم حديثي را كه قبلا به او گفته بودم حفظ كرده است؛ لذا به او گفتم: شايد خداوند تو را از اين بلا حفظ كند و من نگفتم كه تو خون ما را مي ريزي؛ شايد كسي از خويشانت اين كار را بكند. پس ساكت شد. وقتي به منزلم برگشتم يكي از دوستان ما به ديدن من آمد و گفت: قربانت گردم، ديدم همراه منصور سوار بر الاغي هستيد و او سوار بر اسب است و طوري با شما صحبت مي كرد كه گويي برتر از شماست. پيش خودم گفتم اين آقا حجت خداوند است و صاحب اين امر و اين دستگاه و حال آنكه منصور دشمن خداوند است و فرزندان انبياء را مي كشد و خون آنها را مي ريزد و برخلاف رضاي خداوند عمل مي كند و سوار بر مركب قدرت است و حال آنكه شما سوار بر الاغي هستيد. شكي در دلم پيدا شد كه چرا بايد اين طور باشد و ترسيدم كه دينم از دستم برود. به آن دوست گفتم:
اگر تو مي ديدي كه در طرف راست و چپ و جلوي رو و پشت سر من افواجي از ملائكه در حركت هستند هر آينه سطوت و شوكت منصور در نظرت ناچيز مي آمد. آن مردي شيعي به من (امام صادق عليه السّلام) گفت: اكنون دلم آرام گرفت. آنگاه گفت: يا ابن رسول الله! اين حكومت باطل تا كي در دنيا خواهد بود و كي ما از دست اين جباران راحت مي شويم؟ به او گفتم: آيا نمي داني كه براي هر دولتي مدتي خواهد بود؟ گفت: چرا، مي دانم. گفتم: آيا مي داني كه اين امر (حكومت ما) وقتي بخواهد بيايد زودتر از يك چشم به هم زدن خواهد آمد؟ به آن دوست گفتم: تو اگر آنچه را كه خداوند بزرگ براي آنان مهيا كرده است مي دانستي (كنايه از عذابهايي كه خداوند براي آنها مقرر فرموده است) تعجب نمي كردي. تو و همه مردم اگر بكوشيد و تمام قدرتها را روي هم انباشته كنيد نمي توانيد مانند آن عذابي كه خداوند براي آنها خلق فرموده است آماده كنيد. مراقب باش شيطان تو را فريب ندهد، زيرا عزت مخصوص خداوند و پيامبران و ايمان آورندگان است (مقصود از مؤ منان در اين عبارت، ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين هستند) كه البته منافقان اين حقيقت را درك نمي كنند. آيا نمي داني كسي كه منتظر امر ما باشد (حكومت ما) و در مقابل اذيتها و ترسها صبر كند، فردا در عالم آخرت با ما نخواهد بود؟(در اينجا امام عليه السّلام نشانه هاي ظهور را بيان مي فرمايد:)هرگاه ديدي كه حق و طرفداران آن از
بين رفتند و ديدي كه جهان پر از جور و ستم شد و ديدي كه چيزهايي كه در قرآن نيست به آن نسبت مي دهند و چيزهايي به نام قرآن بيان مي كنند كه در آن نيست و بر طبق هوي و هوس خود توجيه مي كنند و ديدي كه دين موقعيت خود را از دست داده و دچار انقلاب شده است و ديدي كه طرفداران باطل بر پيروان حق برتري يافته اند و ديدي كه شر ظاهر شده است و كسي را از آن نهي نمي كنند و مجريان شر را معذور مي دارند و ديدي كه فسق (فساد اخلاقي) در اجتماعات رواج يافته است و ديدي كه مردها به مردها اكتفا مي كنند (اشاره به عمل شنيع لواط) و زنها به زنها (اشاره به مساحقه) و ديدي كه افراد با ايمان خاموش نشسته اند و اگر حرف بزنند سخن آنها را رد مي كنند و ديدي كه دروغگو با شناختي كه از او دارند در عين حال دروغش را رد نمي كنند و ديدي كه افراد كوچك به بزرگترها احترام نمي گذارند و ديدي كه مردم قطع رحم مي كنند و با افرادي كه به گناهان مباهات مي ورزند با خنده برخورد مي شود و حرف بد آنان را به ايشان برنمي گردانند و ديدي كه پسر بچه ها مانند زنان خود فروشي مي كنند و ديدي كه عده اي از زنها با زنان ازدواج مي كنند و ديدي كه تعريف بيجا زياد مي شود و ديدي كه مرد اموال خودش را در راه غير مشروع به مصرف مي رساند (قمار، شراب، ربا
و...) و كسي او را نهي نمي كند و ديدي كه مردم از مشاهده كارهاي اهل ايمان به خدا پناه مي برند و ديدي همسايه، همسايه خود را اذيت مي كند و احدي او را باز نمي دارد (نگارنده سالهاي اين ابتلاء را داشتم) و ديدي كه كفار از رنجي كه اهل ايمان به خاطر شيوع فساد در زمين مي برند خوشحال هستند و ديدي كه علنا شرب خمر مي شود و افرادي كه از خداوند نمي ترسند مجلس شراب را گرم مي كنند و ديدي كسي كه امر به معروف مي كند (امر به كارهاي خوب و مفيد) در بين مردم ذليل و طرفداران فساد اخلاق در جامعه برومند و محترم هستند و ديدي كه صاحب آيات (يعني طرفداران و خوانندگان آيات قرآن و هر كسي كه آنها را دوست بدارد) كوچك شمرده مي شوند و ديدي كه راه خير منقطع و مسدود و راه بديها و شرها باز و محل رفت و آمد مردم است و ديدي كه زيارت خانه كعبه معطل و متروك مانده است (به خاطر مشكلاتي كه در اين راه به وجود آمده است) و ديدي كه افراد به آنچه مي گويند عمل نمي كنند و ديدي كه مردها و زنها و دواها و اغذيه اي استعمال مي كنند تا براي اعمال قبيحه فربه شوند و ديدي كه مردها از راه خود فروشي (لواط) و زنها از راه زنا زندگي خود را تاءمين مي كنند [150] و ديدي كه زنان براي خود مجلس و كنفراس تشكيل مي دهند - چنانكه مردها داراي مجالس و محافل سياسي هستند - و در
سياست اجتماعي دخالت مي كنند و ديدي كه از فرزندان عباس افرادي خود را مانند زنان مي آرايند و اموال خود را در اين راه صرف مي كنند براي پياده كردن برنامه هاي جنسي اعم از مرد يا زن، در اين دوره از زمان صاحب مال در ميان مردم از صاحب ايمان عزيزتر است و آشكارا رباخواري مي شود و كسي سرزنش نمي كند و ديدي كه زنان به عمل بد زنا ستوده مي شوند و ديدي كه زنان به شوهران خود رشوه مي دهند تا بتوانند با مردان ديگر رابطه داشته باشند و ديدي كه اكثر مردم و بهترين خانه ها آن خانه اي است كه زنان را در فسق و گناهانشان كمك كنند و ديدي كه مؤ من در اجتماع خوار و ذليل زندگي مي كند و ديدي كه بدعت و زنا شيوع يافته است و ديدي كه مردم به وسيله شهادت ناحق به يكديگر تعدي مي كنند و ديدي كه مردم فعل حرام را حلال و حلال را حرام مي شمارند (تغيير احكام) و ديدي كه مردم دين را با راءي خودشان تطبيق مي دهند و قرآن و احكام آن معطل مانده است و ديدي كه براي انجام كارهاي بد مردم انتظار شب را نمي كشند بلكه در روز انجام مي دهند و ديدي كه اهل ايمان در مقابل منكرات جز با قلبشان، توان انكار ندارند و ديدي كه بخش عظيمي از مال صرف در غضب خدا مي شود (مانند پولهاي كلاني كه خرج خريد اسلحه مي شود و افراد مسلمان و غير مسلمان را آتش مي زنند و نابود مي كنند)
و ديدي كه فرمانروايان به دشمنان خدا و كفار تقرب مي يابند (مانند فرستادن هياءتهاي به اصطلاح حسن نيت، بستن قراردادهاي مختلف، ديدارهاي سياسي از كشورهاي غير مسلمان) و ديدي كه زمامداران از اهل خير دوري مي جويند و ديدي كه فرمانروايان در حكم دادن رشوه مي گيرند و ديدي كه به دست آوردن حكومت با پول انجام مي شود و ديدي كه با محارم خود ازدواج مي كنند و به آنها اكتفا مي كنند و ديدي كه به مجرد تهمت و سوءظن افراد را مي كشند (بدون تحقيق و بررسي) و ناگهان هجوم مي آورند و مال و جان او را تصاحب مي كنند (ممكن است در راه طغيان شهوت باشد كه زنان هرجايي همه چيز مردها را مي برند يا به وسيله حكام جور اموال مردم مصادره مي شود و جانشان هم به مخاطره مي افتد) يا اينكه در راه رسيدن به پسر بچه ها براي كار زشت از مال و جان مي گذرند و ديدي كه مردها را به خاطر تماس و آميزش با زنان سرزنش مي كنند و ديدي كه بعضي از مردها از درآمد زنان خود در ارتباط با بي بند و باري و فجور امرار معاش مي كنند در حالي كه مي دانند زن آنها فاسد است و به اين وضع تن مي دهند.و ديدي كه زنان بر مردان غالب مي شوند و برخلاف رضاي شوهر عمل مي كنند و مردشان را از نظر زندگي اداره مي كنند و ديدي كه بعضي از مردها زنان و كنيزان خود را در اختيار اشخاص قرار مي دهند و در مقابل به
مختصري از خوراكيها و آشاميدنيها قناعت مي ورزند و ديدي كه ايمان به خداوند بزرگ (اظهار ايمان) با زور و جبر انجام مي شود (يا از طرف اولياء يا زمامداران) و ديدي كه مردم علنا قمار مي كنند و ديدي كه علنا شراب خريد و فروش مي شود و هيچ مانعي هم بر سر راه آن نيست و ديدي كه زنان مسلمان خودشان را در اختيار كفار قرار مي دهند و ديدي كه گناهان در اجتماع آشكار مي شود و مردم آنها را مي بينند و كسي هم منع نمي كند و جراءت بر منع آنها در مردم نيست و ديدي كه افراد با شخصيت ذليل صاحبان قدرت مي شوند و ديدي كه نزديكترين افراد به زمامداران آنهايي هستند كه نسبت به ما اهل بيت بدگويي مي كنند (يا به زبان و يا در عمل) و ديدي افرادي كه نسبت به ما اظهار محبت مي كنند مورد احترام نيستند و حرف آنها را نمي پذيرند و ديدي كه مردم در گفتار خلاف حق با هم رقابت مي كنند و ديدي كه شنيدن آيات كريمه قرآن براي مردم سنگين اما شنيدن ساز و آواز آسان و شيرين است و ديدي كه به خاطر زبان بد همسايه، همسايه ديگر او را اكرام مي كند و ديدي كه حدود الهي معطل مانده است و مردم آنها را طبق هواي نفسشان پياده مي كنند و ديدي كه مساجد زينت داده مي شود (از نظر ساختمان و رنگ آميزي) و ديدي كه راستگوترين مردم دروغگوترين افراد است (از نظر واقع) و ديدي كه شر و سخن چيني در ميان مردم
ظاهر گشته است و ديدي كه ستمگري در ميان مردم شيوع يافته است و ديدي كه غيبت كردن را سخني خوشمزه و دلچسب مي دانند و يكديگر را به غيبت كردن بشارت مي دهند و ديدي حج خانه خدا و جهاد را براي غير رضاي خدا انجام مي دهند و ديدي كه پادشاهان به خاطر دلجويي از كفار اهل ايمان را ذليل مي كنند و ديدي كه خرابي بر عمران و آباداني فزوني يافته است (اثر شوم جنگها) و ديدي كه مردم روزي خود را با كم فروشي به دست مي آورند و ديدي كه خونريزي در جامعه سبك شمرده مي شود و ديدي كه مرد به خاطر رسيدن به رياست دنيا بدزباني مي كند و خود را به بد زباني مشهور مي سازد تا مردم از او بترسند و ديدي كه مردم نماز را سبك مي شمارند (هر وقت كه شد يا آخر وقت مي خوانند) و ديدي كسي كه داراي اموال فراوان است از اول زكات آن را نداده است و ديدي كه نبش قبر مي كنند و كفن مردگان را مي فروشند و ديدي كه هرج و مرج زياد مي شود (امنيت از مردم گرفته مي شود) و ديدي كه مردم شبانه سر سفره شراب مي نشينند و صبح مست بر مي خيزند و به فكر مردم نيستند و ديدي كه با حيوانات معامله جنسي انجام مي دهند (با آنها آميزش مي كنند) و ديدي كه حيوانات بعضي، بعضي ديگر را مي درند و ديدي كه مردي براي نماز مي رود و در برگشتن لباس ندارد (لباس او را مي برند) و
ديدي كه قلبهاي مردم سخت شده است و اشكشان جاري نمي شود (و ياد خدا بر آنها گران مي آيد) و ديدي كه مردم در خوردن مال حرام با يكديگر رقابت مي كنند و ديدي كه نمازگزار براي خوش آيند و خودنمايي به مردم نماز مي خواند و ديدي كه فقيه احكام دين را براي رسيدن به دنيا مي آموزد (نه خدا) و ديدي كه مردم طرفدار آن كسي هستند كه قدرت در دست اوست و ديدي كه طالب مال حلال را سرزنش و دوستدار حرام را تمجيد و تكريم مي كنند و ديدي در حرمين (مكه و مدينه) كارهاي خلاف انجام مي دهند و كسي جلوي آنها را نمي گيرد و ديدن آلات لهو و لعب را در حرمين به طور آشكار (مانند ساز و آواز، قمار و انواع گناهان ديگر) و ديدي به كساني كه حق را مي گويند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند، به عنوان نصيحت گفته مي شود اين موضوع به شما مربوط نيست و بهتر است دست برداريد و ديدي كه مردم با هماهنگي يكديگر به مردم بد اقتدا مي كنند (يا پيروي) و ديدي كه راه خير و سعادت خالي مانده است و كسي بدان راه نمي رود و ديدي كه مردگان را به مسخره مي گيرند و زندگي ابدي ندارند (از خدا) و ديدي كه هر سال بدعتها و فتنه هاي تازه به وجود مي آيد كه بدتر از سال قبل است و ديدي كه در ميان مردم و در محافل عمومي تنها نسبت به اغنيا احترام مي شود و ديدي كه در
مقابل فقير و كمك به او مردم مي خندند و براي غير خدا به او رحم مي كنند و ديدي كه مردم از آيات و نشانه هاي آسماني وحشت و ترسي ندارند (مانند سرخي در آسمان و ستاره دنباله دار در همين سال اخير) و ديدي كه مردم مانند بهائم سوار يكديگر مي شوند و كسي آنها را سرزنش نمي كند و ديدي كه مردم در راه غير رضاي خداوند انفاق زياد و در راه خدا انفاق كم مي كنند و ديدي كه فرزندان احترام پدر و مادر به جاي نمي آورند و آنها را حقير مي شمارند و بدترين حالات را پدر و مادر دارند (نزد فرزندانشان) و از افترا زدن به پدر و مادر خوشحال مي شوند (پسران و دختران) و ديدي كه زنها بر كشورها و بر تمام امور غلبه مي يابند (نخست وزير مي شوند، پادشاه مي شوند، وكيل مجلس مي شوند) و كارها بدون رضا و هوس زنان انجام نمي گيرد و ديدي كه پسر به پدرش افترا مي زند و به پدر و مادر نفرين مي كند و انتظار مرگ آنها را مي كشد و از اين بابت خوشحال است (براي تقسيم ارث و غيره) و ديدي در هر روزي كه بر مرد بگذرد و در آن روز مرتكب معصيتي مانند خوردن حرام و شرب مسكرات يا كم فروشي يا غش در معامله نشود، آن روز براي او روز سختي خواهد بود و ديدي كه پادشاهان مواد غذايي را در اختيار خود قرار مي دهند و ديدي كه خمس آل محمد (سهم امام و سهم سادات) در راه باطل
تقسيم مي شود و با آن ميخوارگي مي كنند و ديدي كه شراب را وسيله درمان امراض قرار مي دهند (بعضي از پزشكان گاه به بيماران خود توصيه مي كنند كه براي شفاي پاره اي امراض از شراب استفاده كنند) و ديدي كه همه مردم در ترك امر به معروف و نهي از منكر هماهنگي پيدا كرده اند و ديدي كه پرچم نفاق و منافقان به اهتزاز در آمده است اما از حق خبري نيست و ديدي كه مؤ ذن براي اذان و نمازگزار (نماز استيجاري) براي نماز خواندن مطالبه پول مي كنند (يا نماز ميت و امثال آن) و ديدي كه مساجد محل اجتماع، اما بيشتر برنامه هاي غيبت و خوردن گوشت مردم است و در مساجد وصف شراب و شرابخوار را مي كنند و ديدي كه آدم مست براي مردم نماز مي خواند (پيشنماز مي شود)و هرگاه مشروب خورد مردم او را احترام مي كنند و ديدي كه اموال يتيم را مي خورند ولي به صلاح و نيكي هم معروف هستند و ديدي كه قضات بر خلاف آنچه خداوند فرموده است قضاوت مي كنند و ديدي كه زمامداران به جهت طمع، خيانتكاران را امين خويش قرار مي دهند و ديدي كه حكام اجتماع، ميراث را به دست اهل فسق و فجور مي دهند و آنها بر خدا جراءت پيدا مي كنند و از اين اموال مي خورند و به هر نحو كه بخواهند با آن عمل مي كنند و ديدي كه بر سر منبرها امر به تقوا مي كنند اما گوينده خود به آن عمل نمي كند و ديدي كه مردم نماز را
در وقت خودش نمي خوانند و آن را سبك مي شمارند و ديدي كه زكات و صدقات ديگر را به وساطت افراد مي دهند اما براي خدا نيست و قصد تقرب به خداوند را ندارند و ديدي كه هّم و هدف مردم پر كردن شكم و ارضاي غرايز جنسي است و از هر راهي باشد مانعي ندارد و ديدي كه دنيا رو به آنها آورده و ديدي كه نشانه هاي حق و درستي كهنه شده است، - اي حمران!- پس بر حذر باش و از پيشگاه خداوند بزرگ تقاضاي رهايي كن و بدان كه مردم گرفتار خشم خداوند هستند و به آنها مهلت داده شده در مقابل اوامري كه به آنها شده است. پس، مواظب خويشتن باش و كوشش كن تا خداوند تو را برخلاف آنها ببيند و اگر در ميان آنها باشي و عذاب خداوند نازل شود همانا به سوي رحمت واسعه الهي شتافته اي و اگر از آنها جدا شدي آنها گرفتار هستند و تو از جراءت بر خداوند در امان مانده اي. و بدان كه خداوند پاداش نيكوكاران را مي دهد و همانا رحمت خداوند نزديك به نيكوكاران است.مفضل بن عمر از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام، از محل و كيفيت ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء و نشانه هاي آن سؤ ال كرد، مي گويد:يا سيدي فمن اين يظهر و كيف يظهر قال يا مفضل يظهر وحده و ياءتي البيت وحده و يلج الكعبة وحده و يجن عليه الليل وحده فاذا نامت العيون و غسق الليل نزل اليه جبرئيل و ميكائيل عليهماالسلام و الملئكة صفوفا فيقول له جبرئيل يا سيدي
قولك مقبول و امرك جائز فيمسح عليه السّلام يده علي وجهه و يقول «الحمدلله الذي صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنة حيث نشاء فنعم اجر العاملين».و يقف بين الركن و المقام فيصرخ صرخة فيقول يا معشر نقبائي و اهل خاصتي و من ذخرهم الله لنصرتي قبل ظهوري علي وجه الارض ائتوني طائعين فترد صيحته عليه السّلام عليهم و هم علي محاريبهم و علي فرشهم في شرق الارض و غربها فيسمعونه في صيحة واحدة في اذن كل رجل فيجيئون نحوها و لايمضي لهم الا كلمحة بصر حتي يكون كلهم بين يديه عليه السّلام بين الركن و المقام فياءمر الله عزوجل النور فيصير عمودا من الارض الي السماء فيستضيي به كل مؤ من علي وجه الارض و يدخل عليه نور من جوف بيته فتفرح نفوس المؤ منين بذالك النور و هم لايعلمون بظهور قائمنا اهل البيت عليه و عليهم السلام ثم يصبحون وقوفا بين يديه و هم ثلثمائة و ثلاثة عشر رجلا بعدة اصحاب رسول الله صلي الله عليه و آله يوم بدر. [151] .اي مولاي عزيزم! محل ظهور مهدي شما كجاست و چگونه ظاهر مي شود؟ فرمودند: به تنهايي ظاهر مي شود، به تنهايي وارد مسجد الحرام مي شود، به تنهايي دست به دامن كعبه مي زند، شب را به تنهايي در كنار بيت بسر مي برد. چون مردم به خواب روند و شب فرا رسد جبرئيل و ميكائيل و صفوف فرشتگان بر او وارد شوند. جبرئيل به آن حضرت عرض مي كند كه اي آقاي من! گفتارت مقبول و فرمانت مطاع است. پس، آن حضرت دست بر چهره اش كشيده، مي فرمايد:
«ستايش خداوندي را كه وعده لطف و رحمتش را بر ما محقق فرمود و ما را وارث همه سرزمين بهشت گردانيد تا هر جاي آن كه بخواهيم، منزل كنيم، زيرا آن روز پاداش نيكوكاران بسيار نيكو خواهد بود». [152] آنگاه امام بين ركن و مقام مي ايستد و فرياد مي زند: اي ياران مخصوص من و اي كساني كه خداوند شما را براي نصرت و ياري من بر روي زمين ذخيره كرده است! با حالت اطاعت نزد من حاضر شويد. صيحه و فرياد امام در شرق و غرب به گوش آنها مي رسد و آن صداي ملكوتي را مي شنوند و به طرف امام حركت مي كنند و در چشم به هم زدني بين ركن و مقام نزد امام حاضر مي گردند. در اين حال، خداوند متعال به نور امر مي كند كه به صورت عمودي از زمين تا آسمان بر آيد و تمام ساكنان روي زمين را از پرتو خود روشن سازد. مؤ منان را اين نور به شادي و سرور وا مي دارد، زيرا از قيام قائم ما اهل بيت خبر ندارند، اما چون صبح شود آنها در محضر مقدس و در فرمان امام عليه السّلام قرار مي گيرند و تعداد آنها سيصد و سيزده نفر - به عدد اصحاب پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در روز جنگ بدر - است.عمر بن حنظله از امام ششم عليه السّلام روايت مي كند كه فرمودند:خمس قبل قيام القائم من العلامات الصيحة و السفياني و الخسف بالبيداء و خروج اليماني و قتل النفس الزكية. [153] .پيش از ظهور حضرت مهدي (عليه السّلام) پنج
نشانه تحقق پيدا مي كند:1. صيحه آسماني2. خروج سفياني3. فرورفتگي در بيداء (زميني است نزديك مكه منوره)4. خروج يماني5. كشته شدن نفس زكيهفضل بن شاذان از ابي بصير نموده است كه او گفت:قال ابو عبدالله عليه السّلام ان القائم صلوات الله عليه ينادي اسمه ليلة ثلاث و عشرين و يقوم يوم عاشورا يوم قتل فيه الحسين بن علي عليه السّلام. [154] .حضرت صادق عليه السّلام فرمودند كه قائم آل محمد صلوات الله عليه در شب بيست و سوم ماه رمضان با نداي آسماني معرفي مي شود و روز عاشورا قيام مي كند و آن روزي است كه امام حسين عليه السّلام را شهيد كردند.يعقوب سراج به امام صادق عليه السّلام عرض مي كند:متي فرج شيعتكم؟ فقال: اذا اختلف ولد العباس و وهي سلطانهم و طمع فيهم من لم يكن يطمع و خلعت العرب اعنتها و رفع كل ذي صيصيه صيصيته و ظهر السفياني و اقبل اليماني و تحرك الحسني خرج صاحب هذا الامر من المدينة الي مكة بتراث رسول الله صلي الله عليه و آله قلت و ما تراث رسول الله صلي الله عليه و آله؟ فقال سيفه و درعه و عمامته و برده و رايته و قضيبه و فرسه ولامته و سرجه. [155] .عرض كردم: يا ابن رسول الله! فرج شيعيان شما كي خواهد بود؟ فرمودند: وقتي كه اولاد عباس در حكومت با هم اختلاف پيدا نمايند و افرادي طمع رياست را پيدا كنند كه نبايد بكنند (شايستگي اجتماعي نداشتن) و عرب كيان خود را از دست بدهد، سفياني خروج مي كند و يماني قيام مي نمايد و حسني (منظور جناب سيد حسني است
از خراسان) حركت مي كند. در اين هنگام، صاحب اين امر (امر ولايت) از مدينه به سمت مكه معظمه حركت مي كند در حالي كه «تراث» رسول خدا صلي الله عليه و آله را همراه دارد. مي گويد عرض كردم: «تراث» چيست؟ فرمودند: شمشير، زره و عمامه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و برد آن حضرت و پرچم او و عصاي آن سرور و اسب سواري با آلات جنگي و همه وسايل نبرد كه جدش خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله داشتند، امام عصر ارواحنا له الفداء همه اين مواريث را همراه دارد.ابي بصير از حضرت صادق عليه السّلام خبر مي دهد كه آن حضرت فرمودند:علامة خروج المهدي كسوف الشمس في شهر رمضان في ثلاث عشرة و اربع عشرة منه. [156] .نشانه ظهور مهدي (عليه السّلام) كسوف خورشيد در ماه مبارك رمضان است و وقت كسوف سيزدهم يا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.زراره از امام صادق عليه السّلام درباره حق بودن صيحه آسماني مي پرسد، آن حضرت مي فرمايند:اي والله حتي يسمعه كل قوم بلسانهم. [157] .آري، به خدا سوگند حق است و تمام مردم به زبان مخصوص خودشان اين صدا را مي شنوند.هشام بن سالم از امام صادق عليه السّلام حديث مي كند كه فرمودند:ما يكون هذا الامر حتي لايبقي صنف من الناس الا وقد ولوا علي الناس حتي لايقول قائل «انا لو ولينا لعدلنا» ثم يقوم القائم با لحق و العدل. [158] .امر قيام مهدي ما محقق نخواهد شد مگر اينكه تمام اصناف مردم به حكومت برسند تا نتوانند بگويند اگر حكومت به دست ما داده مي شد عدالت و
حق را اجرا مي كرديم. بعد از رسيدن همه طبقات به حكومت آنگاه مهدي ما ظاهر مي شود و حق و عدالت را اجرا مي كند.موضوع امتحان و آزمايش شدن همه طبقات يكي از مقدمات و نشانه هاي قيام جهاني حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء است. لذا امام صادق عليه السّلام در اين روايت به منصور مي فرمايد:قال ابوعبدالله عليه السّلام يا منصور ان هذا الامر لاياءتيكم الا بعد (ا) ياءس لا و الله لا ياءتيكم حتي تميزوا لا والله لاياءتيكم حتي تمحصوا ولا والله لاياءتيكم حتي يشقي من شقي و يسعد من سعد. [159] .امر ولايت و حكومت ما آل محمد محقق نخواهد شد مگر بعد از اينكه آزمايشهايي به عمل آيد:1. به خدا سوگند، مهدي ما قيام نمي كند مگر بعد از ماءيوس شدن همه از وجود مقدسش (آري، مي گويند اگر بود، مي آمد؛ پس چرا اينقدر طول كشيده است؟).2. نه به خدا سوگند نمي آيد مگر اينكه افراد از يكديگر امتياز پيدا كنند (خوبان از بدان مشخص شوند).3. نه به خدا سوگند، قائم ما ظاهر نمي شود تا اينكه همه شناخته بشنوند (از نظر ديني و ولايت).4. نه به خدا سوگند، آنگاه موعود اسلام ظهور مي كند كه افرادي كه بايد سعادتمند بشوند، به اختيار خودشان راه سعادت را برگزينند و آنهايي كه داراي خبث باطن و سوء سريره هستند به اختيار خودشان راه شقاوت را در پيش گيرند.آري، همه مردم بايد قبل از حكومت جهاني سرور عالم حضرت مهدي ارواحنا له الفداء امتحان بشوند. سعادتمند آن افرادي هستند كه در اين آزمايش با معدلي خوب قبول مي شوند.از حضرت
صادق عليه السّلام حديث كرده اند كه آن امام عزيز فرمودند:ان لله مائدة بقرقيسا يطلع مطلع من السماء فينادي يا طير السماء و يا سباع الارض هلموا الي الشبع من لحوم الجباين. [160] .از سوي خداوند متعال سفره اي گسترده مي شود، گوينده اي از آسمان فرياد مي زند: اي پرندگان آسمان و اي درندگان روي زمين! بياييد و شكم را از گوشت ستمگران و جباران عالم سير كنيد.خواننده عزيز!اين بيان كنايه است از اينكه ديگر عمر ستمگران خاتمه يافته و امنيت و رفاه در زندگي براي همه موجودات آماده است.امام صادق عليه السّلام درباره آينده عرب چنين اعلام خطر فرموده اند:ويل لطغاة العرب من شر قد اقترب قلت كم مع القائم من العرب قال شيء يسير و عن غيبة النعماني انه لايخرج مع القائم من العرب احد. [161] .واي بر سركشان عرب از شري كه نزديك شده است. راوي مي گويد عرض كردم: از اصحاب حضرت قائم چند نفر عرب هستند؟ فرمودند: ناچيز (بسيار كم). اما «غيبت نعماني» مي گويد از عرب در خدمت حضرت قائم كسي نيست.(منظور اصحاب خاص هستند).بنابر نقل «الزام الناصب»، امام صادق عليه السّلام در باب علائم قبل از ظهور امام عصر روحي له الفداء چنين فرمودند:لايخرج القائم عجل الله تعالي فرجه من مكة حتي يكون مثل الحلقة قلت و كم الحلقة قال عشرة آلاف جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن يساره ثم يهز الراية المغلبة و يسيربها فلا يبقي احد في المشرق و لا في المغرب الا بلغها و هي راية رسول الله صلي الله عليه و آله نزل بها جبرئيل يوم بدر ثم لفها و دفعها الي علي
عليه السّلام حتي اذا كان يوم البصرة فنشرها اميرالمؤ منين عليه السّلام ففتح الله عليه ثم لفها فهي عندنا لاينشرها احد حتي يقوم القائم فاذا هو قام فنشرها لم يبق بين المشرق و المغرب الا بلغها و يسير الرعب قدامها شهرا و عن يمينها شهرا و عن يسارها شهرا ثم قال يا محمد (صلي الله عليه و آله) انه يخرج موتورا غضبان اسفا لغضب الله علي هذا الخلق عليه قميص رسول الله الذي كان عليه يوم احد و عمامة السحاب و درع رسول الله السابغة و سيف رسول الله ذوالفقار يجرد السيف علي عاتقه ثمانية اشهر هرجا فيبدا ببني شيبة فيقطع ايديهم و يعلقها في الكعبة و ينادي مناديه هؤ لاء سراق الله ثم يتناول المفقودين عن فرشهم و هو قول الله عزوجل «اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا». [162] .مهدي ما عجل الله تعالي فرجه از مكه خارج نمي شود تا اينكه داراي حلقه باشد. راوي مي گويد عرض كردم: ميزان حلقه چيست؟ فرمودند: يك سپاه ده هزار نفري در حالي كه جبرئيل عليه السّلام در طرف راست و ميكائيل در طرف چپ آن حضرت در حركت اند و پرچم رسول اكرم صلي الله عليه و آله را به اهتزاز در مي آورند و تمام مردم مشرق و مغرب از خبر قيام و به اهتزاز در آمدن آن آگاه مي شوند و اين پرچم مخصوص رسول اكرم صلي الله عليه و آله است كه در روز بدر جبرئيل آن را از آسمان آورد. آنگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله آن پرچم را پيچيد و به علي عليه السّلام داد تا اينكه جنگ
بصره پيش آمد و حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام پرچم را به اهتزاز درآورد و خداوند آن پيروزي درخشان را نصيبش فرمود و بعد از فتح بصره حضرت امام اميرالمؤ منين عليه السّلام آن پرچم را پيچيدند و الان در نزد ماست. و هيچ كس آن پرچم را نمي گشايد و به دست نمي گيرد مگر اينكه قائم ما قيام كند و آن را به اهتزاز درآورد و اين پرچم و خبر برافراشته شدنش به شرق و غرب عالم مي رسد و جهان را در سيطره خود قرار مي دهد و از آن طرف در پيشاپيش آن به اندازه يك ماه مسافت و نيز از طرف راست و چپ آن موجي از خوف و ترس راه مي افتد (البته دلهاي مردم را پر مي كند) و قلبها را مسخر مي نمايد. او ناراحت و غضبناك ظاهر مي شود و براي اين مردم كه گرفتار غضب خداوند شده اند متاءسف است، در حالي كه پيراهن رسول اكرم صلي الله عليه و آله در جنگ احد و نيز عمامه مخصوص و زره آن حضرت را پوشيده و شمشير جدش (ذوالفقار) را به دست گرفته است و اين شمشير را از غلاف بيرون مي كشد و هشت ماه آن را به زمين نمي گذارد.ابتدا بني شيبه را از بين مي برد و دستهاي آنها را قطع مي كند و به ديوار كعبه مي آويزد و از طرف حضرت بقية الله روحي له الفداء منادي ندا مي كند كه اينها دزدان دين خدا و حرم خدا هستند. سپس سيصد و سيزده تن ياران مخصوص شرفياب مي شوند كه خداوند
درباره شان فرموده است: «همه شما را خداوند خواهد آورد». [163] .امام صادق عليه السّلام درباره جهانگيري حضرت ولي عصر و ياران عزيزش برنامه جالبي در اين حديث فرموده اند كه شرح آن را به نظر خوانندگان عزيز مي رسانيم تا مشكل بي اساس به نظر بعضيها در ارتباط با اينكه چگونه حكومت واحد جهاني به وجود مي آيد، حل بشود. امام صادق عليه السّلام در اين حديث مي فرمايد:اذا قام القائم عجل الله تعالي فرجه بعث في اقاليم الارض في كل اقليم رجلا يقول عهدك في كفك فاذا ورد عليك ما لاتفهمه و لاتعرف القضاء فيه فانظر الي كفك و اعمل بما فيها قال و يبعث جندا الي القسطنطنية فاذا بلغوا الي الخليج كتبوا علي اقدامهم شيئا و مشوا علي الماء فاذا نظر اليهم الروم يمشون علي الماء قالوا هؤ لاء اصحابه يمشون علي الماء فكيف هو فعند ذلك يفتحون لهم ابواب المدينة فيد خلونها فيحكمون فيها ما يريدون. [164] .وقتي قائم ما عجل الله تعالي فرجه قيام كند و جهان را مسخر اراده و حكومت خود قرار دهد، در هر قسمتي و قاره اي از دنيا كسي را به عنوان نمايندگي از طرف خودش معين مي فرمايد و فرمان كارش را به اين مضمون صادر مي كند: برنامه قضايي تو در كف دست تو است. پس، هرگاه مشكلي پيش آيد كه حكم خداوند را در آن امر نمي داني به كف دستت نظر كن و آنچه را در كف دستت ديدي همان تكليف تو است و به آن عمل كن. امام صادق عليه السّلام مي فرمايد: آنگاه حضرت قائم لشكري به قسطنطنيه مي
فرستد و وقتي كه به دريا رسيدند عبارتي به كف پاهاي خود مي نويسند و روي آب راه مي روند. مردم مي گويند: اينها كه اصحاب حضرت قائم هستند و روي آب راه مي روند پس خود آن حضرت چه خواهد كرد. در اين موقع چون شكست خود را قطعي مي بينند دروازه هاي شهر را به روي آنها مي گشايند. پس، آنها فرمانروايي را به دست مي گيرند و هر فرماني بخواهند صادر مي كنند (اين است معني ولايت تكويني و تشريعي).از امام صادق عليه السّلام در رابطه به صيحه آسماني حديث مي كنند كه فرمودند:انه قال العام الذي فيه الصيحة قبله الاية في رجب قلت و ما هي قال وجه يطلع في القمر و يد بارزة. [165] .پيش از آن سالي كه نداي آسماني بلند مي شود در ماه مبارك رجب نشانه ديگري بايد ديده شود. عرض كردم: آن چيست؟ فرمودند: صورتي در ماه پيدا مي شود و دستي ظاهر مي گردد كه همه آن را مي بينند.امام صادق عليه السّلام در مقام بيان مواريث انبياء اين طور فرموده اند:الواح موسي عندنا و عصا موسي عندنا و نحن ورثة النبيين. [166] .الواحي كه خداوند به حضرت موسي عليه السّلام نازل فرموده نزد ماست (وظايف و تكاليف آسماني از طرف خداوند) و نيز عصاي حضرت موسي عليه السّلام كه به وسيله دشمنان خداوند را به خاك مذلت مي انداخت در نزد ما آل محمد است. بنابراين، ما خاندان رسالت وارث همه پيامبران هستيم.خواننده عزيز!اكنون آن الواح و عصاي حضرت موسي عليه السّلام به دست وجود مقدسش حضرت بقية الله روحي له الفداء است -
اللهم عجل فرجه -.امام صادق عليه السّلام درباره ساعت اول تشرف حضرت بقية الله روحي له الفداء به مسجد الحرام مي فرمايد:و الله لكاءني انظر اليه دخل مكة و عليه بردة رسول الله و علي راءسه عمامة صفراء و في رجليه نعل رسول الله المخصوفة و في يده هراوته يسوق بين يديه اعنزا عجافا حتي يصل بها نحو البيت ليس ثم احد يعرفه. و يصبح الناس في مكة فيقولون من هذا الرجل الذي بجانب الكعبة و ما هذا الخلق الذي معه هذه الاية التي راءيناها اليلة ولم نر مثلها؟ فيقول بعضهم لبعض هذا صاحب العنيزات. [167] .به خدا سوگند، گويي با اين چشم او را مي بينم كه داخل مكه شده است، در حالي كه برد رسول اكرم صلي الله عليه و آله را به تن كرده و عمامه زرد بر سر دارد و نعلين مخصوص رسول الله صلي الله عليه و آله را به پا كرده و نيزه آن حضرت را در دست دارد. در جلوي او تعدادي بزهاي لاغر در حركت اند و آنها را به سوي كعبه سوق مي دهد در حالي كه كسي آن حضرت را نمي شناسد.مردم مكه صبحگاهان كه برمي خيزند به يكديگر مي گويند: اين مردي كه در اطراف كعبه است، كيست؟ اين افرادي كه اطراف او را گرفته اند چه كساني هستند؟ نشانه هايي ملاحظه كرديم كه نظيرش را نديده بوديم. اينها چيست و از كجاست؟ بعضي مردم به بعضي ديگر مي گويند: اين آقا صاحب بزهاست كه ديروز وارد مكه معظمه شد.امام صادق عليه السّلام مي فرمايد:بخ بخ للطالقان. [168] .آفرين بر طالقان.امام صادق عليه
السّلام مي فرمايد:اذا قام القائم عجل الله تعالي فرجه نزلت سيوف القتال علي كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه. [169] .زماني كه قائم ما عجل الله تعالي فرجه قيام مي كند شمشيرهايي از آسمان فرود مي آيند كه خصوصياتشان اين است كه نام جنگجو و نام پدرش با قلم قدرت روي لبه آنها نوشته شده است.امام صادق عليه السّلام در كيفيت آمدن سيصد و سيزده تن ياران مخصوص حضرت مهدي روحي لتراب مقدمة الفداء چنين مي فرمايند:سياءني الله بثلاثماءة و ثلاثة عشر رجلا في مسجدكم هذا يعلم اهل مكة انهم لم يولدوا من آبائهم ولا اجدادهم عليهم سيوف مكتوب علي كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه و نسبه. [170] .خداوند سيصد و سيزده تن ياران مخصوص حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه را در همين مسجد شما (مسجدالحرام) جمع مي كند و مردم مكه با ديدنشان مي دانند كه ايشان از اهل مكه و از آباء و اجداد آنها نيستند. شمشيرهايي به دست دارند كه روي لبه آنها اسامي صاحبانشان و نام پدرشان و نسب آنها نوشته شده است.در اين فرمان كوتاه امام صادق عليه السّلام شيعيان را براي شركت در قيام جهاني حضرت ولي عصر عليه السّلام مكلف فرموده اند كه در خود آمادگي رزمي ايجاد كنند اگر چه تهيه يك تير باشد و مي فرمايند: وقتي كه خداوند اين آمادگي را در شما ببيند اميدوارم به شما مهلتي مرحمت كند و ظهور آن سرور را درك نماييد:ليعد احدكم لخروج القائم عليه السّلام ولو سهما فان علم الله ذلك من نيته رجوت لان ينساء في عمره حتي يدركه و يكون من اعوانه
و انصاره. [171] .درباره قدرت سپاهيان حضرت بقية الله روحي له الفداء امام ششم عليه السّلام مي فرمايد:يخرج بجيش لو استقبل به الجبال لهدمها و اتخذ فيها طريقا. [172] .لشكريان آن حضرت اگر با كوه روبرو شوند كوهها را درهم مي كوبند و دل آنها را شكافته، مسير خود قرار مي دهند.آري، با نيروي مادي و معنوي، ايجاد تونلها مي كنند و بدون گذشت زمان و صرف وقت زياد به هدفهاي خود مي رسند.امام صادق عليه السّلام درباره آثار شكوهمند قيام حضرت بقية الله روحي له الفداء چنين مي فرمايند:يعز الله به الاسلام بعد ذله و يحييه بعد موته و يضع الجزية و يدعو الي الله بالسيف فمن ابي قتل و من نازعه خذل يظهر من الدين ما هو عليه الدين في نفسه ما لو كان رسول الله صلي الله عليه و آله يحكم به يرفع المذاهب من الارض فلا يبقي الا الدين الخالص. [173] .1. عزت واقعي اسلام را بعد از ذلتش به آن برمي گرداند.2. احكام و قوانين مرده اسلام را (از نظر ظاهر) حيات مي بخشد.3. جزيه از كفار برداشته مي شود.4. با شمشير قيام مي كند و مردم را به سوي خداوند مي خواند و هركس اجابت نكرد كشته مي شود و هركس با آن حضرت نبرد كند منكوب مي شود.5. در قيام جهاني حضرت صاحب الامر عليه السّلام قيافه واقعي اسلام كه بعد از رسول اكرم صلي الله عليه و آله در زير پرده ها پنهان مانده است، بطوريكه در زمان حيات آن حضرت بود، آشكار مي گردد.6. تمام مذاهب از سرتاسر جهان برچيده مي شود.7. تنها دين جهاني همه
مردم دين مقدس اسلام، آن هم بر اساس رهبري اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين، خواهد بود.امام صادق عليه السّلام در مورد چگونگي برخورد امام عصر روحي له الفداء با مردم - اعم از عرب و عجم و... - چنين مي فرمايد:اذا خرج القائم لم يكن بينه و بين العرب و الفرس الا السيف لا ياءخذها الا بالسيف و لا يعطيها الا السيف. [174] .قيام قائم ما بر اساس قدرت است و چون بنابر اصلاح جهان است ديگر مدارا كردن در اين دولت وجود ندارد: با عرب و فارس و غيره با شمشير برخورد مي كند، با شمشير مي گيرد و آنچه بخواهد عطا كند نيز با شمشير است (كنايه از اينكه تمام برنامه و برخوردها بر پايه قدرت است).حضرت امام ششم عليه السّلام در اين روايت تفاوت ميان برخورد مردم زمان جاهليت با رسول اكرم صلي الله عليه و آله و برخورد مردم زمان ظهور را با حضرت بقية الله روحي له الفداء بيان فرموده اند و شايسته است خوانندگان عزيز خوب دقت كنند تا ويژگيهاي حكومت حضرت مهدي عليه السّلام را بيشتر درك كنند. امام صادق عليه السّلام فرمودند:ان قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس اشد مما استقبله رسول الله صلي الله عليه و آله من الجاهلية فقيل له كيف ذلك فقال ان رسول الله اتي الناس و هم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان و الخشب المنحوتة و ان قائمنا اذا قام اتي الناس و كلهم يتاءولون عليه كتاب الله و يحتج عليه به ويقاتله عليه اما و الله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحر و القر. [175]
.هنگامي كه قائم ما قيام كند آنچه از مردم نادان مي بيند به مراتب بيش از آن چيزي است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم از مردم دوران جاهليت ديدند. گفته شد: چگونه است آن؟ پس فرمودند: وقتي كه جدم خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله به رسالت مبعوث شد مردم انواع بتهاي سنگي و چوبي را پرسش مي كردند (اينها كمتر نياز به دليل بر اثبات بطلان بت پرستي داشتند)؛ اما حضرت صاحب الامر آنگاه كه قيام مي كند همه مردم با تمسك به قرآن و تاءويل كتاب خداوند (به نفع خودشان) با آن حضرت به مقابله مي پردازند. قسم به خداوند كه عدالت مهدي ما در تمام خانه هاي آنها وارد مي شود چنانچه سرما و گرما داخل مي شود (قدرت نفوذ معنوي ولايت را بيان مي كند).امام صادق عليه السّلام درباره آزمايشي كه روزهاي اول ظهور براي ياران مخصوص امام عصر عليه السّلام (سيصد و سيزده تن) پيش مي آيد چنين فرموده اند:كاني انظر الي القائم عليه السّلام علي منبر الكوفة و حوله اصحابه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا عدة اهل بدر و هم اصحاب الالوية و هم حكام الله في ارضه علي خلقه حتي يستخرج من قبائه كتابا مختوما بخاتم من ذهب عهد معهود من رسول الله صلي الله عليه و آله فيجفلون عنه اجفال الغنم البكم فلا يبقي منهم الا الوزير و احد عشر نقيبا كما بقوامع موسي بن عمران فيجولون في الارض و لايجدون عنه مذهبا فيرجعون اليه و الله اني لاعرف الكلام الذي يقوله لهم فيكفرون به. [176] .گويي مي بينم قائم ما عليه
السّلام در كوفه بالاي منبر نشسته و اصحاب مخصوص كه سيصد و سيزده تن هستند، به عدد اصحاب بدر، در خدمت حضور دارند. ناگهان امام زمان عليه السّلام نامه اي با مهر طلايي از جيب قباي خود بيرون مي آورد كه البته عهدنامه اي است از رسول خدا صلي الله عليه و آله براي آن حضرت. چون مفاد عهدنامه را براي آنها مي خوانند مانند گله گوسفند گرگ زده همه، بجز و زير و يازده تن از نقبا به عدد نقباي بني اسرائيل، بقيه همه آن سرور را رها كرده، در سرتاسر كره زمين سير مي كنند و چون مرجع و پناهي غير از او نمي بينند دوباره برمي گردند. امام صادق عليه السّلام مي فرمايد: اي مفضل! به خدا سوگند، من مي دانم كه حضرت قائم عليه السّلام چه مي فرمايد كه سبب فرار كردن آنها مي شود.مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السّلام درباره پيراهن يوسف عليه السّلام اينچنين مي فرمايد:سمعته يقول اءتدري ما كان قميص يوسف عليه السّلام؟ قلت: لا. قال ان ابراهيم عليه السّلام لما اوقدت له النار اتاه جبرئيل بثوب من ثياب الجنة فالبسه اياه فلم يضره معها حر و لابرد فلما حضر ابراهيم الموت جعله في تميمة و علقه علي اسحق و علقه اسحق علي يعقوب فلما ولد يوسف عليه السّلام علقه عليه و كان في عضده حتي كان من امره ما كان فلما اخرجه يوسف عليه السّلام بمصر من التميمة وجد يعقوب عليه السّلام ريحه و هو قوله تعالي حكاية عنه «اني لاجد ريح يوسف لولا ان تفندون» فهو ذلك القميص الذي انزل من الجنة قلت جعلت
فداك فالي من صار هذا القميص؟ قال الي اهله و هو مع قائمنا اذا خرج ثم قال كل نبي ورث علما او غيره فقد انتهي الي محمد صلي الله عليه و آله. [177] .از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مي فرمايد: مي داني پيراهن يوسف عليه السّلام چه بود؟ عرض كردم: نه. فرمودند: چون براي سوزاندن ابراهيم عليه السّلام آتش افروختند و خواستند آن حضرت را در آتش بيندازند، جبرئيل عليه السّلام براي او پيراهني آورد و به تن او كرد كه جلوي حرارت آتش و همچنين سردي هوا را مي گرفت؛ لذا آتش حضرت ابراهيم عليه السّلام را نسوزانيد. چون زمان وفاتش رسيد آن را در يك جلد قرار داد و به بازو (يا گردن) اسحاق آويزان كرد و جناب اسحاق آن را به يعقوب داد و يعقوب اين بازوبند را يا در هنگام ولادت يوسف عليه السّلام و يا وقت رفتن همراه برادرانش به صحرا به بازوي او بست. يوسف عليه السّلام بعد از آن سرگذشت بزرگ آن را از جلدش در مصر بيرون آورد. آنوقت يعقوب پيامبر در كنعان به فرزندانش گفت بوي يوسف را مي شنوم اگر مرا متهم قرار ندهيد (خرافات پيري يا غير آن). و اين است معني آيه «اگر مرا تخطئه نكنيد من بوي يوسف را مي شنوم» [178] و اين همان پيراهن است كه جبرئيل از بهشت آورد. مفضل مي گويد عرض كردم: آن پيراهن كجاست؟ فرمودند: در نزد اهلش و آن با مهدي ما است، وقتي كه قيام كند. و بدان هر پيامبري كه علم يا چيز ديگري داشته است همه آنها به جدم حضرت
محمد صلي الله عليه و آله داده شده است.امام صادق عليه السّلام درباره چگونگي قدرت حكومت حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء توضيح مي فرمايند كه بايد كوردلان توجه كنند تا بدانند چگونه حكومت واحد جهاني را بر اساس عدل و داد اجتماعي تشكيل مي دهد و همه حكومتها و رژيمهاي خون آشام را از بين مي برد و پرچم مقدس قرآن و مكتب اهل بيت را در سرتاسر جهان به اهتزاز در مي آورد. و اينك روايت و ترجمه اش:انه اذا تناهت الامور الي صاحب هذا الامر رفع الله تبارك و تعالي كل منخفض من الارض و خفض له كل مرتفع منها حتي يكون الدنيا عنده بمنزلة راحته فايكم لو كانت في راحته شعرة لم يبصرها. [179] .هرگاه قائم ما قيام كند خداوند بزرگ تمام پستيها و بلنديهاي زمين را براي او يكسان مي كند تا همه چيز را ببيند و دنيا براي او درست مانند كف دستي مي شود. آيا اگر يكي از شما مويي در كف دستش باشد مي شود كه آن رانبيند؟اين است معناي قدرت بي نهايت و اين است جلوه گاه حكومت واحد جهاني آن سرور بر اساس عدالت.امام صادق عليه السّلام درباره برخورد بعضي از علما و پيروان آنها با امام عصر روحي له الفداء چنين مي فرمايد:اعدؤ اه مقلدة الفقهاء اهل الاجتهاد لما يرونه يحكم بخلاف ما ذهب اليه ائمتهم ولولا ان السيف بيده لافتي الفقهاء بقلته ولكن الله يظهره بالسيف والكرم فيطيعونه و يخافون فيتقبلون حكمه من غير ايمان بل يضمرون خلافه اذا خرج فليس له عدومبين الا الفقهاء خاصة هو والسيف اخوان. [180] .دشمنان روزهاي اول
قيام حضرت مهدي عليه السّلام مقلدان و پيروان فقها هستند؛ چون مي بينند احكامي كه از طرف آن حضرت صادر مي شود برخلاف فتواي پيشوايان آنهاست. نه تنها مقلدان فقها دشمن امام عصر هستند بلكه خود فقها هم اگر آن حضرت قيام به شمشير نكرده بودند و قدرت در دستشان نبود هر آينه فتواي كشتن آن سرور را صادر مي كردند، اما چون آن حضرت با شمشير برنده و دست بخشنده ظهور مي كند، از روي ترس و به طمع مقام اظهار ايمان و پيروي از او مي كنند و خلاف آن را در دل پنهان مي دارند. هنگامي كه خروج كند دشمن آشكاري بجز فقها ندارد. امام و شمشير برادر هستند (كنايه از اينكه در همه جا و با همه كس از موضع قدرت سخن مي گويد).امام ششم عليه السّلام در هنگام ظهور حضرت بقية الله روحي له الفداء به مردم هشدار مي دهند:يخرج علي فترة من الدين و من ابي قتل و من نازعه خذل يظهر من الدين ما هو الدين عليه في نفسه ما لو كان رسول الله يحكم به. اعداؤ ه الفقهاء المقلدون يدخلون تحت حكمه خوفا من سيفه و سطوته و رغبة فيما لديه يبايعه العارفون بالله تعالي من اهل الحقائق عن شهود و كشف بتعريف الهي. [181] .مهدي ما در زمان فترت دين قيام مي كند (زمان فترت دين به از اول غيبت صغري تا ساعت آخر غيبت كبراي آن حضرت گفته مي شود؛ يعني در اين مدت دست مردم به رهبر واقعي آسماني نمي رسيده است). هر كس دعوت و امر آن حضرت را نپذيرد حتما كشته مي
شود و كسي كه سر ستيز و مبارزه داشته باشد مخذول و منكوب خواهد شد. او چهره واقعي دين را ظاهر مي كند كه اگر رسول اكرم صلي الله عليه و آله بود همان سيما را به عنوان دين به مردم نشان مي داد. دشمنان او در آن زمان فقهايي هستند كه مقلداني دارند كه از ترس شمشير و براي رسيدن به مقام و جاه به آن حضرت اظهار ايمان مي كنند. مردان حق و تربيت شدگان آغوش مقدس توحيد كه تا اندازه اي پرده از جلوي چشمشان بالا رفته است با حضرت بقية الله روحي له الفداء بيعت مي كنند.خواننده عزيز!ممكن است اين تظاهر به ايمان به حضرت مهدي روحي له الفداء مربوط به روزهاي اول باشد، چون امام دوازدهم باطن افراد را مي بيند و بر حسب واقع با مردم برخورد مي كند.امام صادق عليه السّلام درباره برنامه هاي ابتدايي قيام حضرت قائم روحي له الفداء مي فرمايد:انه اول قائم منا اهل البيت يحدثكم بحديث لا تحتملونه فتخرجون عليه برميلة الدسكر فتقاتلونه فيقتلكم و هي آخر خارجة تكون. [182] .امام مهدي عليه السّلام اولين قائم ما خاندان رسالت است كه قيام مي كند و به شما سخني مي گويد كه تاب تحمل شنيدن آن را را نداريد. از اين جهت، در مقابل او در تپه هاي دسكره خروج مي كنيد و با او مي جنگيد و او شما را طعمه شمشير خود مي سازد. و اين آخرين جمعيتي است كه در مقابل حضرت مي جنگد.دسكره در لغت به معناي قريه بزرگ و دهكده آمده، شايد اين حديث اسم مكاني در عراق باشد).امام ششم
عليه السّلام در تاءويل آيه «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهرة علي الدين كله و لو كره المشركون» [183] (خدا آن كسي است كه پيامبرش را با دين حق فرستاد تا اينكه بر همه اديان و مذاهب غلبه پيدا مي كند ولو اينكه مشركان و كافران ناراحت باشند) مي فرمايد:والله ما نزل تاءويلها بعد ولا ينزل تاءويلها حتي يخرج القائم عليه السّلام فاذا خرج القائم عليه السّلام لم يبق كافر بالله العظيم و لا مشرك بالامام الا كره خروجه حتي ان لو كان كافرا و مشركا في بطن صخرة لقالت يا مؤ من في بطني كافر فاكسرني واقتله. [184] .به خدا سوگند هنوز تاءويل اين آيه نيامده است تا اينكه قائم ما ظهور كند. وقتي كه قائم عليه السّلام ظهور كرد هيچ كافري به خداوند بزرگ و هيچ مشركي نسب به امام نمي ماند مگر اينكه خروج حضرت مهدي عليه السّلام را دوست ندارند؛ اما آنچنان عرصه بر دشمنان خداوند تنگ مي شود كه اگر كافري يا مشركي در شكاف كوهي پنهان شده باشد آن كوه فرياد مي زند: اي سپاهيان حضرت مهدي! بياييد يك دشمن اينجاست؛ او را بيرون كنيد و بكشيد.آري حكومت امام عصر روحي له الفداء حكومت خداوند است و درباره اين حكومت فرموده اند:«ولا يمكن الفرار من حكومتك» (هيچ كس نمي تواند از حكومت خداوند بگريزد).ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه آن حضرت فرمودند:اول من يبايع القائم عليه السّلام جبرائيل عليه السّلام فينزل في صورة طير ابيض فيبايعه ثم يضع رجلا علي البيت الحرام و رجلا علي المسجد الاقصي و ينادي بصوت
طلق ذلق تسمعه الخلائق اتي امرالله فلا تستعجلوه. [185] .اول كسي كه با قائم ما بيعت مي كند جبرئيل عليه السّلام است كه به صورت پرنده سفيدي از آسمان به زير مي آيد و با حضرت بقية الله روحي له الفداء بيعت مي كند. سپس يك پاي خود را بر روي بام كعبه مي گذارد و پاي ديگر را بر روي بام بيت المقدس. آنگاه فرياد مي زند كه همه مردم صدايش را مي شنوند و مي گويد: «امر خدا آمد، در آن شتاب نكنيد».امام ششم عليه السّلام در ارتباط با روزهاي اول ظهور، از امام عصر عليه السّلام بياني نقل فرمودند كه خلاصه و جان اين خطبه به فرمايش علامه مجلسي چنين است: «من مجموعه اي از كمالات انبياء و ائمه معصومين هستم و آنچه سبب شد كه مردم از آنها متابعت كنند همه در وجود من جمع شده است». به گفته شاعر آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري. اكنون به متن و ترجمه فرمايش امام صادق عليه السّلام توجه فرماييد:و سيدنا القائم مسندا ظهره الي الكعبة و يقول يا معشر الخلائق الا و من اراد ان ينظر الي آدم و شيث فها اناذا آدم و شيث الا و من اراد ينظر الي نوح و ولده سام فها اناذا نوح و سام الا و من اراد ان ينظر الي ابراهيم و اسمعيل فها اناذا ابراهيم و اسمعيل الا و من اراد ان ينظر الي عيسي و شمعون فها اناذا عيسي و شمعون الا و من اراد ان ينظر الي محمد و اميرالمؤ منين صلوات الله عليهما فها اناذا محمد و اميرالمؤ منين الا
و من اراد ان ينظر الي الحسن و الحسين فها اناذا الحسن و الحسين الا و من اراد ان ينظر الي الائمة من ولد الحسين فها اناذا الائمة. [186] .آقاي ما قائم پشت به خانه كعبه مي زند و مردم را مخاطب قرار داده، چنين مي فرمايد: هر كسي بخواهد آدم و شيث را ببيند بيايد مرا ببيند. اي مردم! هر كس بخواهد نوح و پسر او سام را ببيند من نوح و سام هستم. آگاه باشيد هر كس بخواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند بيايد مرا ببيند. اي جهانيان! آن كسي كه مايل باشد عيسي و شمعون را زيارت كند بداند كه من عيسي و شمعون هستم. اي مردم دنيا! اگر كسي بخواهد محمد و اميرالمؤ منين صلوات الله عليهما را زيارت كند من محمد و اميرالمؤ منين هستم. اي مردم عالم! هر كسي بخواهد حسن و حسين را زيارت كند بيايد مرا ببيند، من حسن و حسينم. اي مردم! هر كسي كه بخواهد ائمه معصومين از فرزندان امام حسين (عليه السلام) را ببيند من همان ائمه از فرزندان حسين هستم.خواننده عزيز!تمام صفات و كمالات كه در پيامبران و اوصياي آنها جمع شده و همه اوامري كه خداوند بزرگ درباره آنها صادر فرموده كه وجوب اطاعت از آنها و ترك نافرماني اين ذوات مقدسه زيربناي آن را تشكيل مي دهد، همه اينها در وجود مقدس حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء جمع است و مي توان گفت به عنوان مثال وجود عزيزش آيينه اي است كه تمام فرستادگان خداوند در آن نمايان اند - اللهم عجل فرجه -.عيسي بن اعين از حضرت صادق عليه
السّلام نقل مي كند كه آن سرور فرمودند:السفياني من المحتوم و خروجه في رجب و من اول خروجه الي آخرة خمسة عشر شهرا، ستة اشهر يقاتل فيها فاذا ملك الكور الخمس ملك تسعة اشهر لايريد عليها يوما. [187] .خروج سفياني از حتميات است (بايد واقع شود) و تمام مدت خروجش بيش از پانزده ماه نخواهد بود كه شش ماه آن را مي جنگد و چون بر پنج ايالت فرمانروايي پيدا كرد نه ماه بدون يك روز زيادتر حكومت مي كند.گفته شده است كه پنج ايالت عبارتند از: دمشق، فلسطين، اردن، حمص و حلب.عبدالله سنان از حضرت صادق عليه السّلام حديث مي كند كه آن حضرت فرمودند:النداء من المحتوم و السفياني من المحتوم و قتل النفس الزكية من المحتوم و كف تطلع من السماء من المحتوم و قال فزعة في شهر رمضان توقظ النائم و تفزع اليقظان و تخرج الفتاة من خذرها. [188] .نداي آسماني حتمي است، خروج سفياني حتمي است، كشته شدن نفس زكيه حتمي است، پيدا شدن دستي در آسمان حتمي است و ترس و فزعي در ماه مبارك رمضان پيش مي آيد كه افراد خوابيده را بيدار كند، آنهايي كه بيدارند به فزع درآيند و دختران از پس پرده بيرون بيايند (البته از ترس).امام صادق عليه السّلام به معلي بن خنيس كه از اصحاب آن حضرت است فرمودند:ان امر السفياني من الامر المحتوم و خروجه في رجب. [189] .خروج سفياني از اموري است كه حتما بايد قبل از ظهور واقع گردد و خروج او در ماه رجب است.امام ششم عليه السّلام مي فرمايند:للقائم عليه السّلام خمس علامات السفياني و اليماني و الصيحة
من السماء و قتل النفس الزكية و الخسف بالبيداء. [190] .براي قائم ما پنج نشانه است:1. خروج سفياني2. خروج يماني3. صيحه آسماني4. كشته شدن نفس زكيه5. فرورفتن لشكر سفياني در زمين بيداءحمران بن اعين از امام ششم عليه السّلام والصلوة حديث كرده است كه آن بزرگوار فرمودند:من المحتوم الذي لابد ان يكون من قبل قيام القائم عليه السّلام خروج السفياني و خسف بالبيداء و قتل النفس الزكية و المنادي من السماء. [191] .از علائمي كه حتما بايد پيش از ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء در خارج محقق شود خروج سفياني و فرورفتن در زمين بيداء و كشته شدن نفس زكيه و نداي آسماني است.زرارة بن اعين مي گويد: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم كه مي فرمايند:ينادي مناد من السماء ان فلانا هو الامير و ينادي مناد «ان عليا و شيعته هم الفائزون» قلت فمن يقاتل المهدي عليه السّلام بعد هذا فقال عليه السّلام ان الشيطان ينادي «ان فلانا و شيعته هم الفائزون» يعني رجلا من بني امية قلت فمن يعرف الصادق من الكاذب قال عليه السّلام يعرفه الذين كانوا يروون حديثنا و يقولون انه يكون قبل ان يكون و يعلمون انهم هم المحقون الصادقون. [192] .منادي از آسمان فرياد مي زد به اينكه فلان (حضرت مهدي روحي له الفداء) امير بر مردم است و نيز منادي از آسمان مي گويد كه علي (عليه السّلام) و شيعيانش رستگارند. گفتم: پس از اين دو نداي آسماني ديگر چه كسي با حضرت مهدي عليه السّلام جنگ مي كند؟ امام صادق عليه السّلام فرمودند: بعد از اين دو ندا شيطان فرياد مي زند كه فلاني و
پيروانش رستگارانند. منظور از فلاني يعني مردي از بني اميه. عرض كردم: چگونه راستگو از دروغگو تميز داده مي شود؟ (بين اين دو برنامه چگونه مي توان حق را شناخت؟). فرمودند: آنهايي كه احاديث ما خاندان رسالت را خوانده اند، مي دانند و مي گويند از پيش به ما گفته شده كه حق با صيحه اول و برنامه اول است و صداي ديگر صداي شيطان است و نبايد از آن پيروي كرد.مرحوم شيخ صدوق رضوان الله عليه از عبدالله بن عجلان نقل مي كند كه ايشان فرمودند:ذكرنا خروج القائم عليه السّلام عند ابي عبدالله فقلت له كيف لنا ان نعلم ذلك فقال يصبح احدكم و تحت راءسه صحيفة عليها مكتوب طاعة معروفة. [193] .در خدمت امام صادق عليه السّلام شرفياب بوديم، سخن از خروج حضرت قائم عليه السّلام به ميان آمد. عرض شد: ما چگونه از روز قيام آگاهي پيدا كنيم؟ فرمودند: سر از خواب بر مي دارد كسي از شما در حالي كه مي بيند ورقه اي زير سر او گذاشته اند و روي آن نوشته شده «طاعة معروفة».عبدالله بن سنان مي گويد:كنت عند ابي عبدالله عليه السّلام فسمعت رجلا من همدان يقول له ان هولاء العامة يعيرونا و يقولون لنا انكم تزعمون ان مناديا ينادي من السماء باسم صاحب هذا الامر و كان عليه السّلام متكاءفغضب و جلس. ثم قال لاترووه عني و ارووه عن اءبي و لا حرج عليكم في ذلك اشهد اني قد سمعت ابي عليه السلام يقول و الله ان ذلك في كتاب الله عزوجل لبين حيث يقول «ان نشاء ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين» فلا
يبقي في الارض يومئذ احد الا خضع و ذلت رقبته لها فيومن اهل الارض اذا سمعوا الصوت من السماء الا ان الحق في علي بن ابي طالب عليه السّلام و شيعته قال فاذا كان من لغد صعد ابليس في الهواء حتي يتواري عن الارض ثم ينادي الا ان الحق في عثمان بن عفان و شيعته فانه قتل مظلوما فاطلبوا بدمه قال عليه السلام فيثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت علي الحق و هو النداء الاول و يرتاب يومئذ الذين في قلوبهم مرض، و المرض و الله عداوتنا فعند ذلك يتبرؤ ون منا و يتناولونا فيقولون ان المنادي الاول سحر من سحر اهل (هذا) البيت. [194] .در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم، شنيدم مردي از اهل همدان به آن حضرت عرض كرد: دشمنان شما ما را سرزنش مي كنند و مي گويند شما گمان مي كنيد كه منادي از آسمان به نام صاحب اين امر (ولايت) صدا مي زند؟ امام عليه السّلام همان گونه كه تكيه داده بودند نشستند در حالي كه آثار غضب از چهره مباركشان نمايان بود. فرمودند: اين مطلب را از من روايت نكنيد بلكه از پدرم روايت كنيد. به خدا قسم، شنيدم پدرم مي فرمود اين مطلب (صيحه آسماني) در قرآن خداوند است آنجايي كه مي فرمايد «ااگر ما بخواهيم، از آسمان آيت قهر نازل گردانيم كه همه به جبر گردن زير بار ايمان فرود آورند». [195] در آن روز در سرتاسر كره زمين نمي ماند كسي مگر اينكه در مقابل اين صيحه به زانو در مي آيد و گردنها كج مي شوند. پس، وقتي كه صيحه آسماني بلند شد و
حجت خداوند (حضرت مهدي روحي له الفداء) را معرفي كردند تمام ساكنان كره زمين ايمان مي آورند. مضمون صدا اين است كه اي مردم دنيا! آگاه باشيد كه حق با علي بن ابي طالب عليه السّلام و پيروان اوست. فرداي آن روز شيطان در ميان زمين و آسمان فرياد مي زند كه حق با عثمان بن عفان و پيروان اوست؛ او مظلوم كشته شده است؛ پس انتقام خون او را بگيريد. آنگاه خداوند دوستان ما را بر نداي اول ثابت قدم مي دارد (به دوستي اميرالمؤ منين عليه السّلام و فرزندانش)، اما آنهايي كه داراي قلبهاي بيمار هستند در وادي هلاكت سقوط خواهند كرد. و به پروردگار سوگند كه امراض قلبي آنها غير از دشمني ما اهل بيت چيز ديگري نخواهد بود و مي گويند صداي اول از سحر و جادوهاي اين خانواده بود (اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله اجمعين).سدير از امام صادق عليه السّلام حديث مي كند كه آن حضرت فرمودند:يا سدير الزم بيتك و كن حلسا من احلاسه واسكن ماسكن الليل و النهار فاذا بلغ ان السفياني قد خرج فارحل الينا ولو علي رجلك قلت جعلت فداك هل قبل ذلك شيء قال نعم و اشاربيده بثلاث اصابعه الي الشام و قال ثلاث رايات راية حسنية و راية اموية و راية قيسيه فبيناهم (علي ذلك) اذ قد خرج السفياني فيحصدهم حصد الزرع ما راءيت مثله قط. [196] .اي سدير! در خانه خودت قرار بگير و مانند فرش منزل باش و ساكت بمان تا وقتي كه سفياني خروج مي كند. به مجرد رسيدن خبر خروج سفياني فورا به سوي ما (مهدي ما) حركت
كن اگر چه با پاي پياده باشد. عرض كردم: آيا پيش از اين جريان نشانه اي هست كه دليل بر تحقق خروج سفياني باشد؟ فرمودند: آري. و با سه انگشت اشاره به شام فرمودند و توضيح دادند كه سه پرچم در اهتزاز مي آيد:1. پرچم حسنيه2. پرچم امويه3. پرچم قيسيهدر همين اثنا سفياني خروج مي كند و پيروان هر سه پرچم را مانند محصولات زراعي درو مي كند و به كشتاري دست مي زند كه مانند آن را هيچگاه نديده اي.امام صادق عليه السّلام فرمودند:خروج الثلاثة الخراساني والسفياني واليماني في سنة واحدة في شهر واحد في يوم واحد و ليس فيها راية باهدي من راية اليماني يهدي الي الحق. [197] .خروج خراساني و سفياني و يماني هر سه در يك سال و در يك ماه و در يك روز است؛ اما هيچ پرچمي هدايتگرتر از پرچم يماني نيست. آري، مردم را دعوت به حق مي كند.ابان بن تغلب از حضرت صادق عليه السّلام روايت مي كند كه فرمودند:سيئاتي في مسجدكم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا يعني مسجد مكة يعلم اهل مكة انه لم يلد (هم) آباؤ هم ولا اجدادهم عليهم السيوف مكتوب علي كل سيف. كلمة تفتح الف كلمة فيبعث الله تبارك و تعالي ريحا فتنادي بكل واد هذا المهدي يقضي بقضاء داود و سليمان عليهماالسلام لايريد عليه البينة. [198] .زود باشد كه در مسجد شما (مكه معظمه) سيصد و سيزده نفر اجتماع مي كنند. مردم مكه مي دانند كه اينها در مكه متولد نشده اند. شمشيرهايي به دست دارند و روي لبه هر شمشير جمله اي نوشته شده است كه هزار كلمه از آن
گرفته مي شود (در اين جمله از روايت سري از اسرار بزرگ ولايت نهفته است كه در ظهور معلوم مي شود). خداوند تبارك و تعالي بادي را ماءمور مي كند كه در تمام دنيا فرياد بزند: اي مردم جهان! اين است مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله كه داوري مي كند مانند سليمان و داود عليهماالسلام و احتياج به دليل و برهان ندارد (قضاوت آن حضرت بر اساس واقع است).
حسن بن محبوب از وجود مقدس حضرت ثامن الائمه علي بن موسي الرضا عليه السّلام حديثي بيان كرده كه ذيلا به نظر خوانندگان عزيز مي رسد:انه قال لابد من فتنة صماء صيلم يسقط فيها كل بطانة و وليجة و ذلك عند فقدان الشيعة الثالث من ولدي يبكي عليه اهل السماء و اهل الارض و كم من مؤ من متاءسف حران حزين عند فقد الماء المعين كاني بهم اسرما يكونون وقد نودوا نداء يسمعه من بعد كما يسمعه من قرب يكون رحمة للمؤ منين و عذابا للكافرين فقلت و اي نداء هو (قال عليه السّلام) ينادون في رجب ثلاثة اصوات من السماء صوتا منها الا لعنة الله علي الظالمين و الصوت الثاني ازفت الازفة يا معشر المؤ منين والصوت الثالث يرون بدنا بارزا نحو عين الشمس هذا اميرالمؤ منين قد كر في هلاك الظالمين (و في رواية الحميري) و الصوت بدن يري في قرن الشمس يقول ان الله بعث فلانا فاسمعوا له و اطيعوا و قالا جميعا فعند ذلك ياءتي الناس الفرج و تود الناس لو كانوا احياء و يشفي الله صدور قوم مؤ منين. [199] .امام عليه السّلام فرمودند: ناچار بايد فتنه
اي سخت و بزرگ و بلايي و بنيان كن دامن مردم را بگيرد كه تمام سدهاي دوستي و رابطه هاي خويشاوندي و اعتمادهاي قومي و دوستي درهم كوبيده شود (پناهگاهي نباشد) و اين سختيها و بلاها در وقتي است كه شيعه سومين فرزندم را از دست بدهند (يعني امام حسن عسكري وفات كند و حضرت مهدي عليه السّلام غايب باشد). پنهان بودن او چندان سنگين است كه ساكنان آسمانها و نيز اهل زمين بر او و از فراق او گريه مي كنند و چه بسيار افراد با ايمان كه در اين زمان در آتش هجران مي سوزند و به آب گوارا (ماء معين) دست نمي يابند. گويي مي بينم سرور و خوشحالي آنان را كه در نتيجه شنيدن يك صدا به آنها دست مي دهد. شنيدن اين صدا براي آنهايي كه نزديك يا دورند يكسان است (همه مي شنوند) و آن ندا رحمت است براي اهل ايمان و عذاب است براي كافران. عرض كردم: آن ندا چيست؟ فرمودند: سه صدا در ماه مبارك رجب شنيده مي شود البته از آسمان:اول. آگاه باشيد كه ستمگران از رحمت خداوند دور و ملعون اند.دوم.«ازفت الازفة يا معشر المؤ منين»(نزديك شد نزديك شونده اي گروه مؤ منان!).سوم. بدني را در خورشيد مي بينند. گوينده آسماني فرياد مي زند: اين است اميرالمؤ منين كه به دنيا برگشته است براي هلاك كردن ستمگران (اين بدن، وجود مقدس حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام است).روايت حميري مي گويد: صوت سوم از آسمان گوينده اي مي گويد: اي مردم! خداوند فلان بن فلان (يعني حجة بن الحسن العسكري) را ماءمور فرموده است بر شما،
واجب است او را اطاعت كنيد. در اين موقع براي همه مردم فرج مي شود و آنهايي كه از اين دنيا رفته اند آرزو مي كنند اي كاش زنده بودند. و خداوند دلهاي مؤ منان را شفا مي دهد.
والله لو ان قائمنا قام يجمع الله اليه شيعته من جميع البلدان.به خدا سوگند اگر مهدي ما قيام كند خداوند تمام شيعيانش را از سرتاسر جهان در اطراف او جمع مي كند.اباصلت مي گويد: به حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام عرض كردم نشانه قائم چيست؟ فرمودند:ما علامة قائمكم قال علامته ان يكون شيخ السن شاب المنظر حتي ان الناظر ليحسبه ابن اربعين سنة او مادونها و ان علاماته ان لايهرم بمرور الليالي و الايام حتي ياءتيه اجله. [200] عيكي از علائم قائم ما اين است كه بزرگ سن و جوان منظر است بطوريكه بيننده خيال مي كند او چهل سال يا كمتر دارد و تا فرا رسيدن مرگ اثر پيري در او ظاهر نخواهد شد.اين است معني خليفة الله و فرمانرواي عالم هستي كه تمام قوانين و سنن طبيعي اين جهان محكوم اراده او هستند.بزنطي از حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام در باب نشانه هاي ظهور حضرت بقية الله روحي له الفداء نقل مي كند كه آن حضرت مي فرمايند:قبل هذا الامر السفياني و اليماني و المرواني و شعيب بن صالح و كف يقول هذا و هذا. [201] .در مقدمه قيام فرزندم حضرت مهدي (عليه السّلام) پنج علامت ديده مي شود:1. خروج سفياني2. قيام يماني3. خروج مرواني4. شعيب بن صالح5. بيرون آمدن دستي از آسمان بطوريكه افراد آن را به يكديگر نشان
بدهند.
عميره بنت نفيل از حضرت امام حسن يا از حضرت امام حسين عليهماالسلام نقل كرده است كه فرمودند:قالت سمعت الحسن (الحسين) بن علي سلام الله عليهما يقول لا يكون الامر الذي تنظرون (امر ظهور) حتي يبراء بعضكم من بعض و يتفل بعضكم في وجوه بعض و يشهد بعضكم علي بعض بالكفر و يلعن بعضكم بعضا فقلت له ما في ذلك الزمان من خير فقال الحسين عليه السّلام الخير كله في ذلك الزمان يقوم قائمنا و يدفع ذلك كله. [202] .امري كه (به آن) چشم دوختيد (ظهور مهدي ما) محقق نخواهد شد مگر بعد از به وجود آمدن نشانه هاي زير:1. بيزاري جستن مؤ من و مسلمان از برادر خويش.2. آب دهان به صورت يكديگر مي اندازند.3. بعضي شهادت بر كفر بعضي ديگر مي دهند.4. بعضي از مسلمانان ديگري را لعن مي كنند.مي گويد عرض كردم: پس خيري در اين زمان نخواهد بود؟ فرمودند: اين طور نيست، تمام خيرات و خوبيها در اين زمان است؛ چون قائم ما قيام مي كند و تمام صفات مذمومه ذكر شده را از بين مي برد - اللهم عجل فرجه -.فضل بن شاذان از عمار ياسر نقل مي كند كه فرمودند:دعوة اهل بيت نبيكم في آخر الزمان فالزموا الارض و كفوا حتي تروا قادتها فاذا خالف الترك الروم و كثرت الحروب في الارض ينادي مناد علي سور دمشق ويل لازم من شر قد اقترب و يخرب حائط مسجدها. [203] .دعوت اهل بيت پيامبر شما در آخرالزمان است. ملازم خانه هاي خود باشيد و از جاي خود حركت نكنيد و صبر پيشه سازيد تا اينكه رهبر قيام را ببيند. پس،
هرگاه تركها با روميها درگير شوند و جنگ و خونريزي در زمين بالا گيرد منادي بر دروازه دمشق فرياد خواهد زد كه واي از شري كه نزديك شده است، و نيز ديوار مسجد دمشق فرو ريزد.شيخ الطائفه (طوسي) در كتاب غيبتش از سيعد بن جبير نقل فرموده است:السنة التي يقوم فيها المهدي تمطر اربعا و عشرين مطرة يري آثرها و بركتها. [204] .در آن سالي كه حضرت مهدي ارواحنا له الفداء قيام مي كنند بيست و چهار ساعت باران مي بارد و آثار و بركات آن بارانها ديده مي شود.محمد بن بشر از جناب محمد حنيفه نقل مي كند كه فرمودند:قلت له قد طال هذا الامر حتي متي؟ (قال) فحرك راءسه ثم قال اني يكون ذلك ولم يعض الزمان يكون ذلك ولم يجفوا الاخوان اني يكون ذلك ولم يظلم السلطان اني يكون ذلك ولم يقم الزنديق من قزوين فيهتك ستورها و يكفر صدورها و يغير سورها و يذهب بهجتها من فرمنه ادركه و من حاربه قتله و من اعتزله افتقر و من تابعه كفر حتي يقوم باكيان باك يبكي علي دينه و باك يبكي علي دنياه. [205] .به آن حضرت عرض كردم كه قيام و دولت شما طول كشيده است. اين امر كسي خواهد شد؟ پس، سر مبارك را تكان داده، فرمودند: هنوز اوضاع جهان دگرگون نشده و برادر درباره برادر جفا نكرده است. كجاست آن قيام و حال آنكه سلطان درباره رعيت ظلم نكرده است. كجاست آن حكومت و حال آنكه زنديقي از قزوين حركت نكرده است كه پرده هاي عصمت را بدرد و قلبها را انباشته از كفر كند، ديوارهاي آن را تغيير
دهد و طراوت و بهجت آن را از بين ببرد؟ كسي كه از او فرار كند او را مي گيرد و هر كسي با او بجنگد او را مي كشد و كسي كه خانه نشيني اختيار كند فقر او را فرا مي گيرد و آن كسي كه از او متابعت نمايد كافر مي شود. سرانجام كار به جايي مي رسد كه با يك چشم بر دنياي خود گريه كند و با چشم ديگر بر آخرت (كنايه است از كسي كه بر دين و ديگري كه بر دنياي خود خواهد گريست و ممكن است اشاره به قيام رضان و جنايات او باشد).محمد بن مسلم خبر مي دهد كه:ينادي مناد من السماء باسم القائم فيسمع ما بين المشرق الي المغرب فلايبقي راقد الا قام و لا قائم الا قعد و لا قاعد الا قام علي رجليه من ذلك الصوت و هو صوت جبرئيل عليه السّلام الروح الامين. [206] .منادي، حضرت قائم آل محمد (ارواحنا له الفداء) را به اسم صدا مي زند و معرفي مي كند و همه مردم روي زمين از مشرق تا مغرب و آنچه بين ايندوست اين صدا را مي شنوند. آنهايي كه خواب هستند بيدار مي شوند و مي ايستند و آن دسته اي كه ايستاده اند مي نشينند؛ افرادي كه نشسته اند از هيبت اين صدا بر مي خيزند و مي ايستند و اين صداي جبرئيل روح الامين عليه السّلام است.سيد بن طاوس اعلي الله مقامه در كتاب خود به يكي از نشانه هاي ظهور حضرت بقية الله روحي له الفداء تحت عنوان ستاره دنباله دار اما پرفروغ چنين اشاره فرموده اند:يطلع
نجم من المشرق قبل خروج المهدي له ذنب يضي ء لاهل الارض كاءضاءة القمر ليلة البدر. [207] .قبل از خروج حضرت مهدي عليه السّلام ستاره دنباله دار طالع مي شود كه تمام ساكنان كره زمين از نور استفاده مي كنند، مانند ماه شب چهارده كه جهان را غرق در نور مي سازد. اين ستاره قبل از ظهور چنين است. [208] .سيد بن طاوس اعلي الله مقامه از ابن شهر آشوب در ارتباط با ايوان كسري روايتي نقل مي كند كه مشروح آن به خاطر اهميت فوق العاده اش در اختيار خوانندگان عزيز قرار مي گيرد. اميد است براي همه ما در تحكيم عقائدمان مؤ ثر باشد. البته به گفته سيد بن طاوس ابن شهر آشوب اين مطلب را در باب امامت حضرت قائم روحي له الفداء نقل فرموده است (در جلد هشتم از «مناقب»). محمد بن علي نوشجاني خبر داده است كه:اخبر يزجرد بيوم القادسيه و انجلائها عن خمسين الف قتيل من الفرس فخرج يزدجرها ربا في اهل بيته فوقف بباب الايوان فقال السلام عليك ايها الايوان ها انا ذا منصرف عنك و راجع اليك انا او رجل من ولدي لم يدن زمانه ولا آن اوانه قال سليمان الديلمي فساءلت الصادق عليه السّلام عن معني قوله او رجل من ولدي قال ذلك قائمكم السادس من ولدي وقد ولده يزجرد ابن شهريار من قبل ام علي بن الحسين عليه السّلام شهر بانو بنت يزجرد فهو ولده من الحسين عليه السّلام و في هذا الحديث آيات منها ان الصادق عليه السّلام اخبر ان القائم هو السادس من ولده كما جرت الحال عليه فلا بد ان يكون علم
ذلك من جانب الله و عن آبائه الطاهرين والا كيف كان يعلم انه يكون له عقب متصل الي السادس من ولده و منها تصدق النقل لما تجدد للسادس من ولده عليه السّلام من اعتقاد انه القائم ولم يعتقد ذلك في احد من آبائه قبله و منها بقاء الايوان الي الان وقد هدم جميع دور كسري و آثارها و منها معرفة كسري بطريق النجوم او غيرها تحديد ذلك و تصديق اهل بيت النبوة في اعتقادهم ولله الحجة البالغة. [209] .يزدجرد پادشاه ايران در شكست با مسلمانان و كشته شدن پنجاه هزار سرباز ايراني كه منجر به گريختن يزدجرد و خانواده اش شد، مي گويد: پس يزدجرد در حالي كه خودش و اهل بيتش فرار مي كردند آمد در ايوان پادشاهي مدائن ايستاد و گفت: سلام بر تو اي ايوان پادشاهي من! اكنون من ناگزيرم كه از تو جدا بشوم و بروم، اما طولي نمي كشد كه به سوي تو باز مي گردم: يا خود من يا يكي از فرزندان من. سليمان ديلمي مي گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: معني كلام يزدجرد (يا خود من يا يكي از فرزندان من) چيست؟ حضرت فرمودند: اين مردي از فرزندان من است و او قائم شماست كه ششمين فرزند من است كه از طرف مادر فرزند يزدجرد است؛ (چون) حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام نوه يزدجرد بوده و شهربانو دختر يزدجرد همسر حضرت امام حسين عليه السّلام است (بنابراين، حضرت بقية الله روحي له الفداء از طرف مادر نوه يزدجرد مي شود). مرحوم سيد بن طاوس مي فرمايد: در اين روايت آياتي از قدرت خداوند است:1. اينكه حضرت
امام صادق عليه السّلام خبر داده كه حضرت قائم فرزند ششم آن حضرت است لابد از طرف خداوند يا آباء گرامي اش به او گفته شده كه حضرت قائم فرزند ششم شماست، والا از كجا مي دانسته كه از اعقاب او مردي به وجود مي آيد كه نامش قائم است؟2. از آيات قدرت خداوند اينكه تمام كاخها و قصرها و خانه هاي كسري ويران شده است فقط ايوان مانده است تا الان، آن هم ايواني با آن ارتفاع كه ميان زمين و آسمان مانده است.3. خبر داشتن كسري از طريق علم نجوم يا غيره از اينكه در آينده فرزندي از او به وجود مي آيد و برمي گردد به سمت ايوان مدائن (اتفاقا مركز سلطنت حضرت مهدي روحي له الفداء در عراق - مسجد سهله - خواهد بود).4. ديگر اينكه ممكن است عالم غيب ناخودآگاه بر زبان يزدجرد جاري كرده باشد كه در آينده چنين خواهد شد. به هر حال، حجتهاي خداوند بايد بر بندگانش به صورتهاي مختلف تمام بشود تا راه بهانه اي براي كسي نماند.
در اين فصل روايات رسيده از وجود مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و آله و اوصياي عزيزش را كه در كتابها معتبر اهل سنت و جماعت، آن هم در معتبرترين آنها (صحاح سته) و كتابهاي معتبر ديگر در باب علائم ظهور آمده است عنوان مي كنيم تا خوانندگان عزيز بدانند كه تنها علماي شيعه درباره علائم و نشانه هاي ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء كتاب ننوشته و نقل احاديث نكرده اند، بلكه حتي آنهايي كه بر حسب ظاهر ولايت و امامت را از مسير اصلي
خودش تغيير داده و بزرگان آنها آنچه نبايد بكنند، كرده اند (اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك)نيز درباره آن حضرت و نشانه هاي ظهور او روايات عديده نقل كرده اند.اينك به خواست خداوند و الطاف كريمانه امام مظلوم و عزيز ما، حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، به سراغ كتابهاي ياد شده مي رويم و تا آنجايي كه عنايت بشود در جمع روايات رسيده از پيشوايان معصوم سلام الله عليهم اجمعين پيگيري خواهيم كرد و اميد است براي عموم مسلمانان راهنماي خوبي باشد.
محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي الرضا بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي ابي طالب و كنيته ابوعبدالله و ابوالقاسم و هو الخلف الحجة صاحب الزمان القائم المنتظر و التالي و هو آخر الائمة. انباءنا عبدالعزيز بن محمود البزاز عن ابن عمر قال قال رسول الله صلي الله عليه و آله يخرج في آخر الزمان رجل من ولدي اسمه كاسمي و كنيته ككنيتي يملاء الارض عدلا كما ملئت جورا فذلك هو المهدي. [210] .او محمد فرزند حسن فرزند علي فرزند محمد فرزند علي الرضا فرزند موسي فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علي فرزند حسين فرزند علي بن ابي طالب كنيه او ابوعبدالله و ابوالقاسم. او تنها بازمانده از حجتهاي خداوند است و صاحب الزمان و قائم منتظر و آخرين امام معصوم. اين خبر از زبان عبدالعزيز فرزند محمود پسر بزاز از فرزند عمر نقل شده است كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: در آخرالزمان مردي از عترت و
فرزندان من كه اسمش مانند اسم من و كنيه او مانند كنيه من است زمين را پر از عدل و داد مي كند همچنانكه پر از جور شده باشد و اين است مهدي (آل محمد).
من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية. [211] .هر كس بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است.در اين روايت بنيانگذار اسلام در ارتباط با شخصيت امام عليه السّلام به اصولي اشاره فرموده اند:1. وجوب شناسايي امام در هر زمان.2. امام بايد معصوم از خطا باشد تا به جاهليت گرايش نيابد.3. امام بايد به تمام احكام اسلام، اعم از واجب و حرام، آگاه باشد.4. امام بايد حتما از طرف خداوند انتخاب شده و علم او علم خدايي باشد.5. بدون شناخت امام بهره برداري از نعمتهاي عالم آخرت ميسر نيست.6. نظام عالم هستي در سايه وجود امام باقي مي ماند.7. با اين اوصاف، حكومت بر جهان حق مسلم امام است.8. تنها امام معصوم است كه با اتكا به قدرت بي نهايت خداوند، جهان را پس از پرشدن از ظلم و جور مملو از عدل و داد مي كند.9. نفي امامت امام غير معصوم و مدعيان مهدويت.10. برنامه كار و دولت امام آسماني بايد از طرف خداوند عالم تدوين شود و آن حضرت همان را در اجتماع پياده كند.در پايان، شايان ذكر است كه منظور از اين بحث (شناخت امام عليه السّلام) شناسايي آن حضرت از لحاظ كمالات روحي و جسمي است و نيز نحوه ارتباط آن سرور با خداوند بزرگ و كيفيت استيلاي آن وجود مقدس بر عالم هستي و شكل پياده
شدن سلطنت آن امام عزيز و برنامه حكومت آن تنها يادگار رسول اكرم صلي الله عليه و آله، والا نه تنها بنده بي بضاعت، عاجز و از پا درآمده هستم بلكه به طور مسلم بزرگان ما نيز از بيان شناخت واقعي امام عاجزند. لذا رسول اكرم صلي الله عليه و آله به اميرالمؤ منين فرمودند: اي علي! غير از خدا و تو كس ديگري مرا نمي شناسد و نيز غير از من و خداوند كس ديگري نمي تواند تو را بشناسد. البته شناخت ظاهري از لحاظ پدر و مادر و ساير مشخصات، عملي و ممكن است و همه مي توانند و بايد اين شناخت را داشته باشند.
و انما الائمة قوام الله علي خلقه و عرفاؤ ه علي عباده لايدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه و لايدخل النار الا من انكرهم و انكره. [212] .و پيشوايان براي خلق پيرو (امر و نهي) خداوند هستند و او را به بندگانش مي شناسانند. داخل بهشت نمي شود مگر كسي كه آنها را بشناسد و ايشان هم او را بشناسند و داخل آتش نمي شود مگر كسي كه منكر آنان باشد و ايشان هم او را از آن خويش ندانند.امام اميرالمؤ منين در اين خطبه كوتاه در اوصاف ائمه معصومين و فرستادگان خداوند با اشاره به سه اصل مسلم فرموده اند:اول:اين ذوات مقدسه از طرف خداوند متعال ماءمور قيام براي هدايت و ارشاد مخلوقات الهي هستند. نهايت اينكه براي هر كدام برنامه خاصي از طرف آفريننده جهان تدوين شده است كه ناگزير بايد بر طبق آن عمل كنند (خانه نشيني، دست به شمشير بردن، با دشمن
صلح كردن، معارف عاليه اسلام را به زبان دعا به مردم رساندن، باب مكتب علوم اهل بيت را به روي افراد گشودن و تربيت هزاران شاگرد برجسته، در زندانها جان دادن و به وسيله مناجات مردم را متوجه مبداء و معاد كردن) تا وقتي كه ان شاءالله نوبت به حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء برسد و جهان را آباد و معمور فرمايد و ريشه ظلم و بيدادگري را از بيخ و بن بركند و عدل و داد واقعي را در سرتاسر جهان پياده كند و حكومت جهاني الله را در سرتاسر گيتي فرمانروايي بخشد.دوم:ائمه معصومين مركز عرفان و شناسايي ذات حق در ميان مردم هستند و اگر افراد جامعه بخواهند نسبت به عالم غيب عرفاني پيدا كنند و احكام و مقررات الهي را فرا بگيرند، تنها اين ذوات مقدسه هستند كه مي توانند به آنها آگاهي بدهند، همان گونه كه در زيارت مبارك «جامعه كبيره» مي خوانيم «السلام علي محال معرفة الله». (سلام بر جايگاههاي شناخت خدا).سوم:بهره برداري از بهشت و نعمتهاي ابدي آن در گرو عرفان و شناسايي ائمه دوازده گانه سلام الله عليهم اجمعين و دور ماندن از جهنم و عذابهاي دردناكش در سايه ايمان و اعتقاد به اين ذوات مقدسه است.به هر حال، وصول به سعادت ابدي در سايه پيروي و اطاعت از فرمان اين عزيزان خواهد بود.در روايت زير به مناسبت آيه شريفه «واستمع يوم الخ» [213] از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمودند:قال ينادي المنادي باسم القائم واسم ابيه عليهما السلام و الصيحة في هذه الاية صيحة من السماء و ذلك يوم خروج القائم عليه السّلام.
[214] .منادي از آسمان قائم ما را به اسم و نيز اسم پدرش معرفي مي كند و صيحه در اين آيه صيحه از آسمان است و آن روز، روز قيام مهدي ما است.معاوية بن عمار از حضرت امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه 41 سوره رحمان [215] نقل مي كند كه فرمودند:لو قام قائمنا عليه السّلام يعرف اعداؤ نا بسيماهم فياخذهم بنواصيهم واقدامهم يخبطهم هو و اصحابه بالسيف خبطا. [216] .در هنگام قيام مهدي قائم ما دشمنان ما به وسيله صورتهايشان شناخته مي شوند. آنگاه آن حضرت و ياران عزيزش آنها را دستگير و منكوب خواهند ساخت.عمر بن خنظله روايت مي كند كه ضمن خواندن آيه 4 سوره اشعرا [217] از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: نشانه هاي قيام قائم شما چيست؟ فرمودند:خمس علامات لقيام القائم عليه السّلام الصيحة و خروج السفياني والخسف و قتل النفس الزكية و اليماني قال فتلوت هذه الاية فقلت له اءهي الصيحة قال نعم. [218] .براي قيام قائم ما پنج علامت است:1. صيحه آسماني (كه البته تمام مردم كره زمين آن را مي شنوند و به زبانهاي مختلف ترجمه مي شود تا همه مردم بدانند).2. خروج سفياني (كه از نوادگان بني اميه است).3. خسف و فرورفتن (در زمين بيداء كه ظاهرا فرورفتن لشكر سفياني باشد).4. كشتن نفس زكيه (در بين ركن و مقام كه البته از دوستان خوب امام عصر روحي له الفداء است).5. خروج يماني.مي گويد: آيه بالا را خواندم و عرض كردم: اين است صيحه؟ فرمودند: آري.ابي سعيد در حديث زير، از رسول اكرم صلي الله عليه و آله نقل مي كند كه آن حضرت به چند
نشانه از مشخصات وجودي حضرت بقية اللّه ارواحنا له الفداء چنين اشاره فرموده اند:المهدي مني اجلي الجبهة اقني الانف يملاء يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا [219] .1. مهدي از من است (بنابراين، حتما بايد از فرزندان آن حضرت باشد، و در نتيجه، مدعيان دروغگو رسوا خواهند بود).2. پيشاني او (مهدي روحي له الفداء) گشاده است.3. بيني او قلمي و كشيده است.4. كره زمين را پر از عدل و داد مي كند و چناچه از ظلم و جور پر شده باشد.ابو داود، ابن ماجه، طبراني و حاكم از ام سلمه نقل كرده اند كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:المهدي من عترتي من ولد فاطمة. [220] .مهدي از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه عليهاالسلام خواهد بود.بنابراين حديث، مدعيان مهدويت كه از فرزندان فاطمه عليهما السلام نباشد دروغگو خواهند بود. - لعنة الله عليهم -.ابي سعيد از رسول اكرم صلي الله عليه و آله حديث مي كند كه آن حضرت فرمودند:ابشركم بالمهدي رجل من قريش (من عترتي) يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا كما ملئت جورا و ظلما و يرضي عنه ساكن السماء و ساكن الارض و يقسم المال صحاحا فقال له رجل ما صحاحا قال بالسويه بين الناس و يملاء قلوب امة محمد غني و يسعهم عدله حتي انه ياءمر مناديا فينادي من له حاجة الي فما ياءتيه احد الا رجل واحد ياءتيه فيساءله فيقول ائت السادن حتي يعطيك. [221] .بشارت بدهم به شما به مردي از خاندانم كه نام او مهدي است. در ميان امت من برانگيخته
مي شود در حالتي كه اختلاف فوق العاده اي در ميان مردم به وجود آمده و اركان اجتماع متزلزل است. او (مهدي من) جهان را پر از عدل و داد مي كند بعد از اينكه پر از ظلم و جور شده باشد. در سايه حكومت عدل پرورش اهل آسمانها و ساكنان زمين راضي و خوشحال هستند، اموال بيت المال را بالسويه تقسيم مي كنند (آري، در آن دولت تبعيض وجود ندارد)، قلبهاي امت من پر از بي نيازي خواهد بود و عدل حكومتش سرتاسر دنيا را خواهد گرفت و چندان عدالت گسترش مي يابد كه منادي از طرف آن حضرت ندا مي دهد كه هر كس نيازي دارد به سوي ما بيايد تا احتياج او تاءمين شود. فقط يك نفر مراجعه مي كند. پس، از او درخواست مي كند. مي فرمايد: پيش خادم و پرده دار برو تا به تو بدهد.احمد، نعيم بن حماد، حاكم و ابونعيم از ثوبان نقل مي كنند كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:اذا راءيتم الرايات السود قد اقبلت من خراسان فاءتوها ولو حبوا علي الثلج فان فيها خليفة الله المهدي. [222] .هنگامي كه پرچمهاي سياه را كه از خراسان مي آيند مشاهده كرديد به آن جمعيت ملحق شويد اگر چه روي برفها (با سينه) حركت كنيد؛ زيرا جانشين خداوند حضرت مهدي (روحي له الفداء) در آن لشكر خواهد بود.حذيفه نقل مي كند كه پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند:المهدي رجل من ولدي وجهه كالكوكب الدري. [223] .مهدي مردي از فرزندان من است كه صورتش مانند ستاره درخشان است.حذيفه مي گويد كه رسول گرامي اسلام
صلي الله عليه و آله فرمودند:المهدي رجل من ولدي لونه لون عربي و جسمه جسم اسرائيلي علي خده الايمن خال كانه كوكب دري يملاء الارض عدلا كما ملئت جورا يرضي في خلافته اهل الارض و اهل المساء و الطير في الجور. [224] .مهدي مردي از فرزندان من است. اما نشانه هاي وجودي او:1. از نظر رنگ و قيافه، عربي است.2. از لحاظ جسم و قواي جسمي اسرائيلي است (اشاره به قدرت جسمي فوق العاده آن سرور است).3. در سمت راست صورت مباركش خال سياهي است كه مانند ستاره اي پرفروغ بر روي صفحه صورتش مي درخشد.4. برنامه كار دولتش: جهان را پر از عدالت مي كند چناچه پر از جور شده باشد. به نحوي كه در دوران خلافتش اهل زمين و اهل آسمان و پرندگان در فضا خشنود مي شوند.طبراني در كبير و ابونعيم از علي بن هلالي نقل مي كند كه پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله به حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمودند:والذي بعثني بالحق ان منهما - يعني من الحسن و الحسين - مهدي هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجا مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علي بعض فلا كبير يرحم صغيرا ولا صغير يوقر كبيرا بعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضلالة و قلوبا علفا يقوم بالدين في آخر الزمان كما قمت في اول الزمان و يملاء الارض عدلا كما ملت جورا. [225] .دخترم! به آن خدايي كه مرا مبعوث به رسالت فرموده مهدي از امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) است. [226] دخترم! آنگاه كه دنيا از هرج و مرج پر
شد و انواع فتنه ها جهان را فرا گرفت و عدم امنيت راه زندگي را بر مردم مسدود نمود، مردم اموال يكديگر را به غارت بردند، بزرگسالان به كوچكتر از خود رحم نكردند و افراد كم سن و سال احترام بزرگان را رعايت ننمودند، در اين موقع، خداوند از فرزندان امام حسن و امام حسين (سلام الله عليهما) مهدي اين امت را ماءمور به قيام مي فرمايد و كاخهاي ضلالت و گمراهي (شرك و كفر و نفاق) را درهم مي كوبند و خلاصه به عمر تمام مكتبهاي ضد خدايي و ضد ولايي خاتمه مي دهد و قلبهاي غافل از حق را مسخر مي كند و دين را در آخرالزمان برپا مي دارد (احكامش را در سرتاسر گيتي اجرا مي كند) - چنانچه من به دوران جاهليت دين مقدس اسلام را در تاريكترين محيطها (شبه جزيرة العرب) برپا داشتم - و جهان را پر از عدل و داد مي كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.طبراني از عوف بن مالك روايت كرده است كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:تجي فتنة غبراء مظلمة ثم يتبع الفتن بعضها بعضا حتي يخرج رجل من اهل بيتي يقال له المهدي (عليه السّلام) فان ادركته فاتبعه و كن من المهتدين. [227] .فتنه اي بس تاريك جهان را دربر مي گيرد، آنگاه فتنه ها يكي پس از ديگري در دنيا پديد مي آيند و مردم از آنها متابعت مي كنند تا آنكه مردي از فرزندان من كه او را مهدي (عليه السّلام) مي گويند قيام كند. پس، اگر زمان او را درك كردي فرمانش را اطاعت كن
تا از هدايت شوندگان حق باشي.در روايت زير كه از رسول معظم صلي الله عليه و آله نقل شده است، آن حضرت ضمن اشاره به قيام سيد حسني كه مبداء حركتشان از خراسان است، چنين امر فرموده اند:فلا يبقي اهل بيته حتي يبعث الله راءية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله و من خذلها خذله حتي ياءتوا رجلا اسمه كاسمي فيوليه امرهم فيويده الله و ينصره. [228] .پس، باقي نماند اهل بيتش تا اينكه خداوند برانگيزد پرچم سياهي را از مشرق. هر كس او را ياري كند خداوند را نصرت نموده و هركس او را رها سازد (ياري اش ننمايد) خداوند او را خوار مي كند. صاحب پرچم سياه خود را به كسي مي رساند كه همنام من است (حضرت محمد بن الحسن العسكري روحي له الفداء). آنگاه آن حضرت آنان را زير پرچم ولايتش جاي مي دهد و خداوند هم او را تاءييد مي فرمايد و نصرت مي دهد.سعيد بن مسيب از بنيانگذار اسلام صلي الله عليه و آله حديث مي كند كه فرمودند:تخرج من المشرق رايات سود لبني العباس ثم يمكثون ماشاء الله ثم تخرج رايات سود صغار تقاتل رجلا من ولد ابي سفيان و اصحابه من قبل المشرق يؤ دون الطاعة للمهدي. [229] عپرچمهاي سياه از مشرق ظاهر مي شوند كه مربوط به اولاد عباس هستند. آنها حكومت را به دست مي گيرند و مدت زمامداري آنها آنچه خداوند بخواهد مي شود (اشاره به قيام عليه بني اميه و به حكومت رسيدن بني عباس به دست ابومسلم خراساني و طول دوران زمامداري آنها و نيز اشاره به قيام جناب سيد
حسني است). سپس پرچمهاي سياه كوچك ديگري ظاهر مي شوند كه با سفياني و لشكريانش مبارزه مي كنند و مردم را به فرمانبرداري از حضرت ولي عصر (عليه السّلام) فرا مي خوانند.(ممكن است اشاره به لشكريان جناب سيد حسني باشد كه روزهاي اول كم اند). ابي سعيد خدري گفته است كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:المهدي مني اجلي الجبهة افني الانف يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما. [230] .مهدي از من است. پيشاني اش گشاد و پرفروغ و بيني اش كشيده و قلمي خواهد بود. صفحه گيتي را پس از انباشته شدن از ظلم و جور، از عدل و داد پر مي كند.صالح فرزند ابي خليل از دوستش نقل مي كند كه ام سلمه همسر رسول گرامي صلي الله عليه و آله فرمودند:يكون اختلاف عند موت الخليفة فيخرج رجل من اهل المدينة هاربا الي مكة فتاءتيه ناس من اهل مكة فيخر جونه و هو كاره فيبايعونه بين الركن والمقام و يبعث اليه بعث من الشام فيخسف بهم بالبيداء بين مكة والمدينة فاذا راءي الناس ذلك اتاه ابدال الشام و عصائب اهل العراق فيبايعونه ثم ينشاء رجل من قريش اخواله كلب فيبعث اليهم بعثا فيظهرون عليهم و ذلك بعث كلب والخيبة لمن لم يشهد غنيمة كلب فيقسم المال و يعمل في الناس بسنة نبيهم صلي الله عليه و آله وسلم. [231] .هنگام مرگ خليفه اختلافي به وجود مي آيد و مردي از اهل مدينه به سوي مكه مي گريزد و جمعي از مردم مكه بين ركن و مقام با او بيعت مي كنند. آنگاه جمعيتي از شام به خلاف
او قيام مي كنند و به طرف مكه به حركت درمي آيند. پس، در زمين بيداء بين مكه و مدينه به زمين فرو مي روند و چون مردم از اين جريان آگاه مي شوند برجستگان شام و نيز جمعي از مردم عراق به سوي او مي آيند و با او بيعت مي كنند و مردي از طايفه كلب به سوي كسانش مي فرستد. پس جمعتي به سوي آنها مي آيند و درگيري بين آنها پيدا مي شود و آنان شكست مي خورند و در اين پيروزي هركس كه از غنائم طايفه كلب نصيبي نداشته باشد زيان كرده است و اينان به روش رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در ميان مردم عمل مي كنند و اموال و غنائم را بين مردم تقسيم مي نمايند.مسلم از ابي نضره نقل مي كند:كنا جالسا عند جابربن عبدالله فقال يوشك اهل العراق ان لا يجبي اليهم قفيز ولا درهم قلنا من اين ذاك؟ قال من قبل العجم يمنعون ذلك ثم قال يوشك اهل الشام ان لايجبي اليهم دينار ولا مدي قلنا من اين ذاك قال من قبل الروم ثم سكت هنيئة ثم قال قال رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم يكون في آخر امتي خليفة يحثي المال حثيا و لايعده عدا قيل لابي نضرة وابي العلاء اتريان انه عمر! بن عبدالعزيز قالا لا. [232] .در خدمت جابرن عبدالله انصاري نشسته بودم. فرمود: در آينده به اهالي عراق درهم و ديناري نخواهد رسيد. عرض شد: چرا؟ فرمود: عجم ممانعت خواهد كرد. سپس فرمود: از طرف روميها. آنگاه مكثي فرمود و گفت: رسول اكرم صلي الله عليه
و سلم فرموند: در آخر الزمان خليفه اي بر جهان حكم مي راند كه اموال را بدون حساب و شمارش مي دهند. شنوندگان به ابي نضره و ابي علاء گفتند: آيا احتمال مي دهيد كه اين خليفه با اين اوصاف عمر بن عبدالعزيز باشد؟ هر دو گفتند: نه، چنين نيست. ثوبان درباره آينده دنيا از زبان بنيانگذار اسلام صلي الله عليه و آله چنين مي گويد:يقتتل عند كنزكم ثلاثة كلهم ابن خليفة ثم لايصير الي واحد منهم ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقتلونكم قتلا لم يقتله قوم ثم ذكر شيئا لا احفظه فقال فاذا راءيتموه فبايعوه ولو حبوا علي الثلج فانه خليفة الله المهدي. [233] .سه نفر در كنار كعبه مي جنگند كه تمامشان فرزند يك خليفه هستند (كنز راكنايه از كعبه گرفته اند). آنگاه حكومت به هيچ كدام از آنها نمي رسد؛ سپس پرچمهاي سياه از جانب شرق به اهتزاز درمي آيد و نبرد سختي درمي گيرد (كه مانند آن ديده نشده است). چون اين پرچمها را مشاهده كرديد با صاحب آن (فرمانده) بيعت كنيد حتي اگر روي برفها راه برويد ولو با سرزانو يا سينه. زيرا آن فرمانده نماينده و جانشين خدا مهدي منتظر است.عبدالله مي گويد:بينا نحن عند رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم اذا اقبل فتية من بني هاشم فلما رآهم رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم اغرورقت عيناه و تغير لونه فقلت ما نزال في وجهك شيئا نكرهه فقال انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة علي الدنيا و ان اهل بيتي سيلقون بعدي بلاء و تشديدا و تطريدا حتي ياءتي قوم من قبل
المشرق معهم رايات سود فيسئلون الخير فلا يعطونه فيقاتلون فينصرون فيعطون ما ساءلوا فلا يقبلونه حتي يدفعوها الي رجل من اهل بيتي فيملؤ ها قسطا كما ملؤ وها جورا فمن ادرك ذلك منكم فلياءتهم ولو حبوا علي الثلج. [234] .همينطوري كه در خدمت رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم بوديم ناگهان عده اي از بني هاشم (البته از جوانان) بر آن حضرت وارد شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نگاهي به آنها فرمودند و چشمان مباركشانپر از اشك شد و رنگ صورت شريفشان تغيير كرد. عرض كردم: يا رسول الله! هميشه در رخسار شما حالتي را مي بينم كه ما ناراحت مي كند (در حقيقت، سؤ ال از علت تغيير قيافه و ناراحتي بوده است). در جواب فرمودند: ما اهل بيتي هستيم كه خداوند عالم آخرت را بر دنيا براي ما اختيار فرموده است. بعد از من خاندانم گرفتار مصائب و بلايا و سختيها خواهند شد (قتل، اسارت، زندان، تبعيد و خانه نشيني) تا اينكه مردمي از جانب مشرق بيايند در حالي كه پرچمهاي سياه به دست دارند و از مردم مي خواهند كه از كارها و مردم بد دوري گزينند و به سوي خوبيها روي آورند. آنها را اجابت نمي كنند. سرانجام مي جنگند تا پيروز مي شوند. آنگاه مردم اعلام آمادگي براي قبول خيرات و خوبيها مي كنند، اما آنها نمي پذيرند تا اينكه مي آيند و پرچم پيروزي را به يكي از مردان خاندان من مي دهند و او جهان را پر از عدل و داد مي كند پس اينكه از ظلم و جور انباشته شده باشد. پس،
هر كس از شما آن زمان را درك كرد به سراغ آنها برود ولو به نحو سينه خيز روي برف باشد.خواننده عزيز!ممكن است فرمايش رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله اشاره به قيام جناب سيد حسني باشد كه از خراسان با يارانش حركت مي كند و جمع كثيري از دشمنان اهل بيت را به هلاكت مي رساند و خدمت امام عصر روحي له الفداء مي رسد و با يارانش تسليم آن حضرت مي شوند و اسلام واقعي پياده مي شود و جهان از عدالت لبريز مي گردد- اللهم عجل فرجه -.عبدالله بن عباس روايت كرده است از رسول اكرم صلي الله عليه و آله كه فرمودند:ان خلفائي و اوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي لاءثناعشر اولهم اخي و آخرهم ولدي قيل يا رسول الله و من اخوك قال علي بن ابي طالب قيل فمن ولدك قال المهدي الذي يملؤ ها قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما والذي بعثني بالحق بشيرا (و نذيرا) لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج فيه ولدي المهدي فينزل الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه و تشرق الارض بنور ربها و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب. [235] .جانشينان من و اوصياي من و حجتهاي خداوند بر مردم بعد از من دوازده نفرند كه اول آنها برادرم آدم است و آخرين آنان فرزندم خواهد بود. عرض شد: يا رسول الله! برادر شما كيست؟ فرمودند: علي بن ابي طالب. عرض شد: فرزندتان كيست؟ فرمودند: مهدي كه جهان را پر از عدل و داد مي كند بعد از اينكه از ظلم و جور
پر شده باشد. آنگاه اضافه مي فرمايند: به حق آن خداوندي كه مرا به راستي و حق مبعوث فرموده است براي راهنمايي بشر و بشارت دادن آنها به نعمتهاي ابدي خداوند و ترساندنشان از عذابهاي او،كه اگر از عمر دنيا جز يك روز نماند پروردگارم آن روز را آنقدر طولاني مي كند تا اينكه فرزندم مهدي در آن روز قيام كند و عيسي بن مريم روح الله از آسمان به زير آيد و پشت سر او نماز بخواند و جهان به نور پروردگارش روشن گردد و حكومت فرزندم شرق و غرب عالم را فراگيرد.ابو نعميم به سند خودش از ثوبان نقل مي كند كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:«اذا راءيتم الرايات السود من خراسان فاتوها و لو حبوا علي الثلج فان فيها خليفه الله المهدي». [236] .هرگاه ديديد كه از جانب خراسان پرچمهايي به رنگ سياه به اهتزاز در آمد، از آنها استقبال كنيد و لو اينكه پاي پياده بلكه با سر زانو روي برفها راه برويد؛ زيرا حجت و جانشين خداوند در اين جمعيت است و آن حضرت مهدي (عليه السلام) است.حضرت جواد الائمة عليه السلام درباره نشانه هاي ظهور و روز اول آن چنين فرموده است:«قال ينادي مناد من السماء باسم المهدي فيسمع من بالمشرق و المغرب حتي لا يبقي راقد الا استيقظ». [237] .منادي از آسمان به نام حضرت مهدي فرياد مي زند و اهل مشرق و مغرب همه آن صدا را مي شنوند. حتي افرادي كه در خواب هستند از شنيدن آن بيدار مي شوند.خواننده عزيز!با قدرت بي نهايت خداوند صدا به زبانهاي مختلف ترجمه مي شود و
اهل هر زباني آن را مي شنود.امّ سلمه بانوي حرم رسول اكرم صلي الله عليه و آله نقل كرده است كه آن حضرت فرمودند:«يبايع لرجل من امتي بين الركن و المقام كعدة اهل بدر فتاتيه عصب العراق و ابدال الشام فياتيهم جيش من الشام حتي اذا كانوا بالبيداء خسف بهم ثم يسير اليه رجل من قريش اخوا له كلب فيهزمهم الله تعالي قال و كان يقال ان الخائب يومئذ من خاب من غنيمة كلب». [238] .در بين ركن و مقام (كنار كعبه معظمه) با مردي از امت من بيعت مي شود.بيعت كنندگان به تعداد اهل بدر هستند (يعني سيصد و سيزده نفرند). پس، جمعيتي نيرومند از عراق و برجستگاني از شام خواهند آمد و در اين موقع لشكري از شام مي آيد كه چون به سرزمين بيداء مي رسد (نزديك مكه مكرمه) در اين سرزمين همه جمعيت فرو مي روند. آنگاه مردي از قريش با اقوامش از قبيله كلب مي آيد. خداوند آنها را از بين مي برد و در آن روز مغبون كسي است كه از غنائم بني كلب محروم بماند.ابي سعيد خدري در ارتباط با سالهاي قبل از ظهور حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء از آورنده اسلام صلي الله عليه و آله حديثي نقل نموده است كه آن حضرت مي فرمايد:«ستكون بعدي فتن منها فتن الاطلاس يكون فيها هرب و حرب ثم من بعدها فتن اشد منها كلما قيل انقطعت تمادت حتي لايبقي بيت من العرب الا دخلته و لا مسلم الا وصلته حتي يخرج رجل من عترتي.» [239] .زود است كه بعد از من فتنه هايي بر پا مي شود
(اطلاس). در اين فتنه هرج و مرج و نبرد به چشم مي خورد. بعد از اين، فتنه هايي سنگين تر و شديدتر به وجود خواهد آمد كه مردم پيوسته انتظار تمام شدن آن را مي كشند، اما متاءسفانه ادامه خواهد داشت تا اينكه خانه اي در دنياي عرب نماند مگر اينكه اين فتنه داخل آن خانه شود. بعلاوه، شعاع اين فتنه چندان وسيع است كه هر مسلماني در هر كجا كه باشد دچار آن فتنه خواهد شد تا اينكه مردي از دودمان من قيام كند.ابي هريره از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:«يخرج رجل يقال له السفياني في عمق دمشق و عامة من تبعه من كلب فيقتل حتي يبقر بطون النساء و يقتل الصبيان فتجمع لهم قيس فيقتلها حتي لايمنع ذنب تعلة و يخرج رجل من اهل بيتي في الحرم فيبلغ السفياني فيبعث اليه جندا من جنده (او من اجناده) فيهزمهم فيسير اليه السفياني بمن معه حتي اذا جاز ببيداء من الارض خسف بهم فلاينجو الا المخبر عنهم. [240] .مردي از شام به نام سفياني خروج مي كند و تمام افرادي كه از او متابعت مي كنند از طايفه كلب هستند. پس، كشتار مي كنند؛ حتي شكم زنها را مي درند و بچه ها را مي كشند. آنگاه طايفه قيس با او جنگ مي كنند و همگي كشته مي شوند و كسي كه بتواند مقاومت كند نمي ماند. در اين هنگام مردي از خاندان من در مكه مكرمه قيام مي كند و خبر قيامش به سفياني مي رسد.پس، از لشكريان خود جمعيتي را به جنگ او
مي فرستد و خود با لشكريانش به طرف مكه معظمه حركت مي كند. وقتي كه به سرزمين بيداء (در نزديكي مكه مكرمه) مي رسند به امر خداوند، زمين آنها را فرو مي برد و نمي ماند از آن لشكر مگر خبردهنده اي (كه خبر نابودي لشكر را به مكه معظمه يا شام مي رساند).يكي از مهاجران قبطيه از امّ سلمه همسر گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نقل مي كند كه ايشان فرمودند:«ليخسفن بقوم يغزون هذا البيت ببيداء من الارض فقالت امّ سلمة يا رسول الله ارايت ان كان فيهم الكاره فقال (ص) يبعث كل رجل علي نيته.» [241] .همانا گروهي كه عازم نبرد با خانه كعبه هستند در سرزمين بيداء فرو مي روند. امّ سلمه عرض مي كند: يا رسول الله! آيا امكان دارد كه يك نفر در ميان اين مردم مجبور باشد؟ فرمودند: هر كسي بر اساس نيتي كه دارد (در پيشگاه خداوند) محشور مي شود.خواننده محترم!البته منظور از نبرد با خانه كعبه يعني جنگ با حضرت بقية الله روحي له الفداء و مراد از اين لشكر، لشكر سفياني است.از حذيفه روايت شده است كه حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله فرمودند:«تكون وقعه بالزوراء قالوا يا رسول الله و ما الزوراء قال مدينه بالمشرق بين انهار سكنها شرار خلق الله و جبابرة من امتي تقذف باربعة اصناف من العذاب بالسيف و الخسف و القذف و المسخ.» [242] .فاجعه اي بس بزرگ در زوراء پياده مي شود. عرض كردند: زوراء كجاست؟ فرمودند: شهري است در مشرق و در اطرافش نهرهايي قرار گرفته است. ساكنان آن از ستمگران امت من و
بدترين مخلوقات روي زمين هستند كه به وسيله چهار نوع از بلا عذاب مي شوند:1. كشتار به وسيله شمشير2. فرو رفتن در زمين3.پرتاب كردن و درهم كوبيدن4.مسخ شدن.پيامبر بزرگ اسلام فرمودند:«اذا خرجت السودان طلبت العرب ينكشفون حتي يلحقوا ببطن الارض او قال ببطن الاردن فبينماهم كذلك اذا خرج السفياني في ستين و ثلاثمائة راكب حتي ياتي دمشق فلا ياتي عليهم شهر حتي يبايعه من كلب ثلثون الفا فيبعث جيشا الي العراق فيقتل بالزوراء مائة الف و يخرجون الي الكوفه فينهبونها صالح فيستنفذ ما في ايديهم من سبي اهل الكوفة و يقتلهم و يخرج جيش آخر من جيوش السفياني الي المدينة فينهبونها ثلاثة ايام ثم يسيرون الي مكة حتي اذا كانوا بالبيداء بعث الله تعالي جبرئيل عليه السلام فيقول يا جبرئيل عذبهم فيضربهم برجله ضربة يخسف الله عزوجل بهم فلا يبقي منهم الا رجلان فيقدمان علي السفياني فيخبرانه بخسف الجيش فلا يهوله ثم ان رجالا من قريش يهربون الي قسطنطنية فيبعث السفياني الي عظيم الروم ان ابعث بهم في المجامع فيبعث بهم اليه فيضرب اعناقهم علي باب المدينه بدمشق.»«قال حذيفة حتي انه يطاف بالمراءة في مسجد دمشق بالثوب علي مجلس مجلس حتي تاءتي فخذ السفياني فتجلس عليه و هو في المحراب قاعدا فيقوم رجل من المسلمين فيقول و يحكم اكفرتم بعد ايمانكم ان هذا لا يحل فيقوم فيضرب عنقه في مسجد دمشق و يقتل كل من شايعه علي ذلك فعند ذلك ينادي مناد من السماء يا ايها الناس ان الله عزوجل قد قطع عنكم مدة الجبارين و المنافقين و اشياءهم و ولاكم خير امة محمد صلي الله عليه فالحقوا به بمكة فانه المهدي.»«قال حذيفة فقام عمر
بن الحصين فقال يا رسول الله كيف لنا حتي نعرفه قال هو رجل من ولدي كانه من رجال بني اسرائيل عليه عباءتان قطوانيتان كان وجهه الكوكب الدري في اللون في خده الايمن خال اسود بن اربعين سنة فيخرج الابدال من الشام و اشباههم و تخرج اليه النجباء من مصر و عصائب اهل الشرق و اشباههم حتي ياتوا مكة فيبايع له بين الركن و المقام ثم يخرج متوجها الي الشام و جبرئيل علي مقدمته و ميكائيل علي ساقته فيفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير و الوحوش و الحيتان في البحر و تزيد المياه في دولته و تمد الانهار و تضعف الارض اكلها و تستخرج الكنوز كلها فيقدم الشام فيذبح السفياني تحت الشجرة التي اغصانها الي بحيرة طبرية و يقتل كلبا.»«قال حذيفة قال رسول الله صلي الله عليه و سلم فالخائب من خاب يوم كلب و لو بعقال قال حذيفة يا رسول الله يحل قتالهم و هم موحدون فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم يا حذيفة هم يومئذ علي ردة يزعمون ان الخمر حلال و لا يصلون.» [243] .هرگاه سودان براي دست يافتن به عرب حركت كرد و در زمين اردن، در اين موقع، سفياني قيام مي كند و در حالي كه سيصد و شصت هزار سوار در اختيار او هست، مي آيد تا به شهر شام مي رسد و در بين راه تمام شهرها با او بيعت مي كنند، از جمله سي هزار تن از طايفه كلب با او بيعت مي نمايند. پس، سفياني لشكري به عراق مي فرستد و در زوراء (ظاهرا بغداد باشد) صد هزار تن از جمعيت آن
شهر را مي كشد. آنگاه از آنجا به سمت كوفه مي رود و كوفه را خراب مي كند. در اين موقع، پرچمهايي از مشرق حركت مي كنند و رهبري آنها را مردي به نام شعيب بن صالح به عهده دارد كه با سفياني درگيري پيدا مي كند و اسراي كوفه را نجات مي دهد. بعد از اين جريان، لشكر ديگري از جانب سفياني به سمت مدينه حركت مي كند و سه روز آنجا را مورد تعدي و تجاوز قرار مي دهد. آنگاه به سمت مكه حركت مي كنند تا اينكه به سرزمين بيداء مي رسند. جبرئيل عليه السّلام از طرف خداوند ماءموريت پيدا مي كند و با اشاره به زمين، تمام اين جمعيت را فرو مي برد مگر دو نفر كه خودشان را به سفياني مي رسانند و او را از هلاكت لشكريانش آگاه مي سازند. مقارن اين وضع، عده اي از قريش به قسطنطنيه مي گريزند و سفياني از پادشاه روم مي خواهد كه آنها را تسليم وي كند. او هم اين كار را مي كند و پناهندگان را تسليم سفياني مي نمايد و او همه آنها را در ابتداي شهر در دمشق گردن مي زند.حذيفه گفت: سرانجام كار به جايي مي رسد كه زنها در مسجد جامع دمشق حركت مي كنند و محافلي تشكيل مي دهند و در حالي كه سفياني در محراب نشسته است بعضي از زنان در دامن او مي نشينند. در اين موقع، يك نفر بلند مي شود و فرياد مي زند:اي مردم! اين عمل حرام است، مگر كافر شده ايد؟ به امر سفياني گردنش را مي زنند و هر
كسي كه متابعت از اين شخص بكند او را مي كشند. پس، در اين موقع منادي از آسمان فرياد مي زند:اي مردم روي زمين! خداوند به زندگي ستمكاران خاتمه داد و منافقان و پيروان آنها از بين رفتند (حكومت باطل و اهل آن واژگون شد). خداوند براي شما فرمانروايي از آل محمد صلي الله عليه و آله معين فرموده كه در مكه است. بشتابيد و از دستورهايش پيروي كنيد و نامش مهدي است.حذيفه گويد: عمر بن حصين برخاست و عرض كرد: يا رسول الله! مشخصات او را براي ما بيان فرماييد تا او را بشناسيم. حضرت فرمودند: او مردي از فرزندان من است كه از نظر جسم و قواي جسماني مانند اسرائيليان است. دو عباي سفيد پوشيده است، صورتش مانند ستاره درخشان مي درخشد، در طرف راست صورتش خالي سياه است و از لحاظ سن به مرد چهل ساله اي مي ماند. مرداني از شام به نام ابدال و پيروانشان و نيز نجبا و ياران آنها از مصر و جمعيتي از مشرق حركت مي كنند تا اينكه به مكه معظمه مي رسند و در بين ركن و مقام با آن حضرت بيعت مي كنند. در اين موقع، مهدي ما به طرف شام حركت مي كند در حالتي كه جبرئيل عليه السّلام پيشاپيش او و ميكائيل به دنبال او در حركت اند. موجودات آسمان و زمين - اعم از حيوانات دريايي، پرندگان و چرندگان - از حكومت و قيام او خوشحال هستند. در دولت او نهرهاي آب زياد مي شود و زمين بركات خود را مضاعف مي كند و تمام گنجهاي نهفته آشكار مي گردد.
او با لشكريانش به شام مي رسند و سفياني را در زير درختي كه شاخه هاي آن به طرف درياچه طبريه است سر مي برند و طايفه بني كلب را مي كشند.حذيفه گويد: حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: چه روز بدي است روز كلب. حذيفه عرض كرد: يا رسول الله! چگونه مي شود با آنها جنگيد و حال آنكه آنها مسلمان اند؟ پيامبر فرمود: اينها در آن روز مرتد هستند و گمان مي كنند مشروبات الكلي حلال است و نماز نمي خوانند.حضرت امام اميرالمؤ منين عليه السّلام خبر از قيام سفياني و آمدنش به كوفه مي دهد و نيز مي فرمايد:«اذا خرجت خيل السفياني الي الكوفه بعث في طلب اهل خراسان و يخرج اهل خراسان في طلب المهدي فيلتقي هو والهاشمي برايات سود علي مقدمته شعيب بن صالح فيلتقي هو والسفياني بباب اصطخر فيكون بينهم ملحمة عظيمه فتظهر رايات السود و تهرب خيل السفياني فعند ذلك يتمني الناس المهدي و يطلبونه.» [244] .در اين موقع سفياني از كوفه قصد حمله به خراسان دارد و مردم خراسان در طلب حضرت مهدي (عليه السّلام) به حركت در مي آيند و با سيد هاشمي ملاقات مي كنند در حالي كه پرچمهاي سياه در اهتزاز است (رايات جنات سيد حسني). پيشاپيش سپاه، شعيب بن صالح قرار گرفته است و در جايي به نام اصطخر نبرد شديدي در مي گيرد كه لشكريان سفياني از بين مي روند و آنگاه مردم تمناي ديدار حضرت مهدي (عليه السّلام) را دارند.نعيم بن حماد در كتاب فتن با سند صحيح از علي عليه السّلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:«والفتن
اربع فتنة السراء و فتنة الضراء و فتنة كذا فذكر معدن الذهب ثم يخرج رجل من عترة الرسول عليه الصلوة و السلام يصلح علي يديه امرهم». [245] .فتنه (فتنه هاي آخر الزمان) بر چهار قسم است: فتنه سراء، فتنه ضراء و فتنه كذا(ممكن است اشاره به فتنه هاي عقيدتي باشد). آنگاه اشاره به معدن طلا فرمودند. در اين هنگام، مردي از آل رسول صلي الله عليه و آله قيام مي كند و امور مردم به دست پرقدرتش اصلاح خواهد شد.نعيم بن حماد از علي عليه السّلام نقل مي كند كه فرمودند:«و اذا نادي مناد من السماء ان الحق في آل محمد (صلي الله عليه و آله) فعند ذلك يظهر المهدي علي افواه الناس و يشربون حبه و لا يكون لهم ذكر غيره.» [246] .هرگاه منادي از آسمان (جبرئيل عليه السّلام) ندا در داد كه حق با آل محمد (صلي الله عليه و آله) است، در اين هنگام، مهدي اين خاندان ظاهر مي شود كه همه مردم او را مي بينند و محبت نسبت به آن سرور در دلهاي مردم متمركز مي شود بطوريكه يادي از غير آن حضرت نمي كنند.ابي اسحاق از امام اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت مي كند كه فرمودند:«نظر الي ابنه الحسين فقال ان ابني هذا سيد كما سماه النبي صلي الله عليه و آله سيخرج من صلبه رجل يسمي باسم نبيكم يشبهه في الخلق و لا يشبهه في الخلق ثم ذكر قصة يملا الارض عدلا.» [247] .آن حضرت نگاهي به حضرت امام حسين (عليه السّلام) كردند و فرمودند: اين فرزند من سيد و آقاست چنانكه جدش او را سيد خوانده است
(شايد اشاره به حديث «الحسن و الحسين سيد اشباب اهل الجنة» باشد). بزودي خداوند از نسل او مردي را بوجود مي آورد كه همنام (محمد) و از نظر ظاهر و قيافه شبيه پيامبر شماست اما از نظر اخلاق با او فرق مي كند(ممكن است اشاره به اختلاف برنامه كار باشد كه وجود مقدس رسول الله صلي الله عليه و آله ماءمور به ظاهر بود، اما حضرت مهدي عليه السّلام چون بايد جهان را اصلاح كند ماءمور به واقع است).سپس داستاني را كه زمين را پر از عدل مي كند، ذكر كرد.هلال بن عمرو از امام اميرالمؤ منين عليه السّلام حديث مي كند كه آن سرور فرمودند:«قال النبي صلي الله عليه و آله يخرج رجل من وراء النهر يقال له الحارث بن حراث علي مقدمته رجل يقال له المنصور يواطي ء او يمكن لآل محمد كما مكنت قريش لرسول الله صلي الله عليه و آله وجب علي كل مؤ من نصره او قال «اجابته». [248] .از رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم شنيدم مردي از وراءالنهر كه او را حارث بن حراث مي گويند قيام مي كند. در پيشاپيش او مردي در حركت است كه نامش منصور است (يكي از نامهاي مبارك آقا حضرت مهدي روحي له الفداء منصور است) و زمينه را براي حكومت آل محمد آماده مي سازد چنانچه قريش نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم همين معامله را كردند (آماده ساختن زمينه پيشرفت). فرمودند: بر هر مسلماني واجب است او را ياري كند (يا دعوتش را اجابت نمايد).محمد بن صامت مي گويد:«قلت لاءبي عبدالله الحسين بن علي
عليهما السلام اما من علامة بين يدي هذا الامر - يعني ظهور المهدي عليه السّلام - فقال بلي قلت و ما هي قال هلاك بني العباس و خروج السفياني والخسف بالبيداء قلت جعلت فداك اخاف ان يطول هذا الامرقان انما هو كنظام الخرز يتبع بعضه بعضا. [249] .از حضرت امام حسين عليه السّلام پرسيدم: آيا براي ظهور حضرت مهدي عليه السّلام نشانه هايي هست؟ فرمودند: آري. عرض كردم: چيست؟ فرمودند: هلاكت بني عباس، قيام سفياني (از شام) و فرو رفتن در سرزمين بيداء (نزديكي مكه معظمه لشكريان سفياني به زمين فرو مي روند). عرض كردم: فدايت شوم، مي ترسم اين امر به طول انجامد. فرمودند: اين سه نشانه منظم يكي بعد از ديگري خواهد آمد.بخاري در كتاب خودش از عوف بن مالك از حضرت امام حسين عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمودند:اذا هدم حائط مسجد الكوفة مما يلي دار عبدالله بن مسعود (او دار عبدالملك) فعند ذلك زوال ملك القوم و عند زواله خروج المهدي. [250] .هرگاه ديوار مسجد كوفه كه در جنب خانه عبدالله بن مسعود (يا خانه عبدالملك است) خراب شد، در اين هنگام، سلطنت دشمنان ما (كنايه از انقراض بني العباس يا ديگران) ساقط مي شود و در اين زمان است كه مهدي ما قيام مي كند.(اللهم عجل فرجه).
[1] فصلت / 53.
[2] بقره / 156.
[3] آل عمران / 7.
[4] غيبت نعماني، ص 250.
[5] انعام / 37.
[6] در باب «دابة الارض» بعضي گفته اند منظور، حضرت اميرالمؤ منين سلام اللّه عليه است و بعضي ديگر برآنند كه منظور، حضرت بقية الله روحي له الفداء است.
[7] بحارالانوار، ج 52 / ص
181.
[8] انعام / 65.
[9] بحارالانوار، ج 52 / ص 182. [
[10] يونس / 51.
[11] سباء / 50.
[12] بحارالانوار، ج 52 / ص 185.
[13] معارج / 1.
[14] بحارالانوار، ج 52 / ص 188.
[15] بصائر الدرجات، ص 147.
[16] اصول كافي، ج 1 / ص 192.
[17] همان ماءخذ، ج 1 / ص 192.
[18] همان ماءخذ، ج 1 / ص 193.
[19] همان ماءخذ، ج 1 / ص 264.
[20] همان ماءخذ، ج 2، / ص 17.
[21] همان ماءخذ، ج 1 / ص 239.
[22] بحار النوار ج 52 / ص 190.
[23] البته در بعضي روايات دعاي يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك به نام دعاي غريق ذكر شده.
[24] بحار الانوار ج 52 / ص 190
[25] اين آيينه در مقابل اسلام و كشورهاي به اصطلاح مسلمان قرار بده مسلما غير از اسم و رسم از قرآن و اسلام چيز ديگري نمي بيني.
[26] همان ماخذ ج 52 / ص 191.
[27] همان ماءخذ، ج 52 / ص 192.
[28] الامام المهدي عند اهل السنه، ج 2، مشارق الانوار، ص 29.
[29] نوائب الدهور، ج 1 / ص 150.
[30] اثباه الهداه، ج 7 / ص 390 و 391.
[31] فرورفتگي زمين
[32] غيبت طوسي، ص 275.
[33] نوائب الدهور، ص 291.
[34] انعام / 65.
[35] مؤ منون / 115.
[36] بحارالانوار، ج 52 / ص 262 - 264.
[37] الملاحم و الفتن، ص 54.
[38] نوائب الدهور، ص 106.
[39] الملاحم و الفتن، ص 21.
[40] الملاحم و الفتن، ص 52.
[41] الملاحم والفتن، ص 100.
[42] يكي از نامهاي حضرت مهدي روحي له الفداء.
[43] نوائب الدهور، ص 131. طبق روايات زيادي مراد از «دابة الارض» حضرت علي عليه السلام است
(ناشر).
[44] نوائب الدهور، ص 146.
[45] نوائب الدهور، ص 166.
[46] نوائب الدهور، ص 170.
[47] نوائب الدهور، ص 168.
[48] هود / 15.
[49] شوري / 20.
[50] كهف / 110.
[51] زخرف / 67.
[52] نساء / 135.
[53] ليل / 20.
[54] الزام الناصب، ج 2، ص 150 - 152.
[55] آنگاه آياتي از قرآن تلاوت فرمودند از سوره «تبارك». طالبان به شرح آيات مراجعه نمايند.
[56] روزگار رهايي، ص 450.
[57] همان ماءخذ، ص 451.
[58] همان ماءخذ، ص 452.
[59] همان ماءخذ، ص 453 و 454.
[60] همان ماءخذ، ص 467.
[61] بحار، ج 53، ص 10.
[62] روزگار رهايي، ص 429.
[63] همان ماءخذ، ص 554.
[64] الامام المهدي (عج) من المهد الي الظهور، ص 365.
[65] بحارالانوار، ج 52 / ص 266.
[66] اختصاص مفيد، ص 207.
[67] با اين تفاوت كه جناب ايوب تقريبا هفت سال در مصائب و بلاها صبر كرد، اما حضرت مهدي ارواحنا له الفداء بيش از يكهزار و صد و چهل و چند سال در مقابل همه مصائب و سختيها و هجوم دشمنان و تبليغات مسموم منافقان و معاندان صبر كرده اند تا زماني كه خداوند فرمان ظهورشان را امضاء فرمايد.
[68] بحارالانوار، ج 52 / ص 193.
[69] اثباة الهداة، ج 7 / ص 414.
[70] اشاره به شخصيت مادر مكرمه حضرت بقية الله، حضرت نرجس خاتون سلام الله عليها، فرموده اند.
[71] غيبت نعماني، ص 278.
[72] كمال الدين، ج 2، ص 654.
[73] الملاحم و الفتن، ص 59.
[74] همان ماءخذ، ص 35.
[75] قابل توجه اينكه خطبه مزبور با تفاوتهايي نقل شده است، از جمله در خود الزم الناصب (ج 2 / ص 213 و سپس در ص 232). ضمنا در مورد ترجمه، آنچه كه به ذهن نزديكتر مي آمد
ذكر شد و ممكن است معاني ديگري هم از آن بتوان استفاده كرد، كه حتما نيز چنين است و ما به خاطر عدم اطاله كلام آنها را ذكر نكرده، اين كار را به خود خوانندگان پژوهشگر واگذار نموديم. همچنين، بايد متذكر اين نكته شد كه خطبه مورد بحث داراي مضامين بسيار عالي است و گويا اصلا طوري القاء شده كه احتمالات مختلف در آن مطرح و ملحوظ گردد، و به اصطلاح، استعمال لفظ در اكثر از معني كه نزد محققان صحيح است در اينها انجام شده، يعني هر فقره چندين معني دارد.
[76] الزم الناصب، ج 2 / ص 181.
[77] شايد هم كلمه مزبور «شقاق» به ضم «شين» باشد به معناي مرضي كه در پاي چارپا پيدا مي شود و او را از رفتن و دويدن باز مي دارد، كه كنايه از اين است كه اگر در جايي به مانعي برخورد كردند، با خونريزي هم كه شده است خود را از آن مانع عبور مي دهند و هيچ ابايي از هيچ كاري ندارند.
[78] روضة كافي، ج 2 / ص 359 - 362.
[79] روزگارهايي، ص 459.
[80] توبه / 33.
[81] روزگارهايي، ص 461.
[82] همان ماءخذ و صفحه.
[83] بحارالانوار، ج 52 / ص 275.
[84] روزگار رهايي، ص 429.
[85] همان ماءخذ، ص 471.
[86] طرطوس از شهرهاي بندري سوريه است.
[87] استانبول فعلي.
[88] روزگارهايي، ص 554.
[89] بحار الانوار، ج 52 / ص 265.
[90] بحارالانوار، ج 52 / ص 190.
[91] البته در بعضي روايات دعاي (يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك)به نام دعاي غريق ذكر شده.
[92] بحار الانوار، ج 52 / ص 190.
[93] اين آيينه را
در مقابل دنياي اسلام و كشورهاي به اصطلاح مسلمان قرار بده، مسلما غير از اسم و رسم از قرآن و اسلام چيز ديگري نمي بيني.
[94] همان ماءخذ ج 52 / 191.
[95] همان ماءخذ، ج 52 / ص 192.
[96] الامام المهدي عند اهل السنه، ج 2؛ مشارق الانوار، ص 29.
[97] نوائب الدهور، ج 1/ ص 150.
[98] اثباة الهداه، ج 7 / ص 390 و 391.
[99] فرورفتگي زمين.
[100] بحارالانوار، ج 52 / ص 265.
[101] ارشاد مفيد، ج 3، ص 347.
[102] همان ماءخذ، ص 358.
[103] همان ماءخذ، ص 360.
[104] تاريخ ما بعد الظهور، ص 762.
[105] هود / 86.
[106] اثباة الهداة، ج 7 / ص 392.
[107] غيبت طوسي، ص 274.
[108] غيبت نعماني، ص 279.
[109] همان ماءخذ، ص 279.
[110] غيبت نعماني، ص 280.
[111] نساء / 47.
[112] آل عمران / 34.
[113] بقره / 148.
[114] الامامة و التبصرة، ص 131.
[115] الملاحم و الفتن، ص 56.
[116] غيبت نعماني، ص 257.
[117] همان ماءخذ، ص 264.
[118] روزگارهايي، ج 1 / ص 453.
[119] اصول كافي، ج 1، ص 231.
[120] روزگارهايي، ج 1 / ص 458.
[121] الامام المهدي عليه السّلام من المهد الي الظهور، ص 390.
[122] اثباة الهداة، ج 7 / ص 426.
[123] مكيال المكارم، ج 2 / ص 184.
[124] همان ماءخذ، ص 186.
[125] همان ماءخذ، ص 187.
[126] همان ماءخذ، ص 189.
[127] مكيال المكارم، ج 2 / ص 189.
[128] بحارالانوار، ج 52 / ص 217.
[129] بحارالانوار، ج 52 / ص 249.
[130] ارشاد مفيد، ص 353.
[131] همان ماءخذ، ص 352.
[132] بقره / 155.
[133] ارشاد مفيد، ص 353.
[134] روزگارهايي، ج 1 / ص 517.
[135] آل عمران / 83.
[136] ارشاد مفيد، ص 359.
[137] همان ماءخذ، ص 361.
[138] همان ماءخذ، ص
361.
[139] حجر / 75 و 76.
[140] اثباة الهداة، ج 7 / ص 403.
[141] همان ماءخذ، ص 397.
[142] همان ماءخذ، ص 396.
[143] همان ماءخذ، ص 396.
[144] غيبت طوسي، ص 271.
[145] نفس زكيه طبق روايات معتبر جواني است از آل محمد كه پيش از ظهور در بين ركن و مقام در كنار خانه كعبه شهيد مي شود.
[146] آل عمران / 179.
[147] نوائب الدهور، ج 1، 78.
[148] بحار الانوار، ج 52، ص 254 - 260.
[149] اين عبارت يا از باب تقيه است يا جهت امتحان و آزمايش منصور؛ والا حجت خداوند كه تمام عالم هستي به امر خداوند متعال در دست اوست چگونه نياز به دشمن خدا دارد؟.
[150] در انگلستان عمل شنيع لواط قانوني اعلام شده و مساءله همجنس بازي فوق العاده شايع است و نيز در بعضي از كشورهاي اروپايي ديگر - مانند فرانسه - عمل لواط شايع است و خودفروشان خودشان را عرضه مي دارند.
[151] بحارالانوار، ج 53 / ص 7.
[152] زمر/ 74.
[153] غيبت طوسي، ص 267.
[154] همان ماءخذ، ص 274.
[155] غيبت نعماني، ص 270.
[156] همان ماءخذ، ص 272.
[157] همان ماءخذ، ص 274.
[158] همان ماءخذ، ص 274.
[159] الامامة و التبصرة، ص 130.
[160] الزام الناصب، ج 2 / ص 163.
[161] همان ماءخذ، ص 159.
[162] همان ماءخذ، ص 164.
[163] بقره / 148.
[164] الزام الناصب، ج 2 / ص 287.
[165] غيبت نعماني، ص 252.
[166] روزگارهايي، ص 458.
[167] همان ماءخذ، ص 458.
[168] همان ماءخذ، ص 429.
[169] همان ماءخذ، ص 430.
[170] همان ماءخذ، ص 430.
[171] همان ماءخذ، ص 431.
[172] همان ماءخذ، ص 513.
[173] همان ماءخذ، ص 514.
[174] همان ماءخذ، ص 515.
[175] همان ماءخذ، ص 515.
[176] كمال الدين صدوق، ج 2 /
ص 390 (چاپ جديد، ص 672، ح 25).
[177] همان ماءخذ، ص 391 (چاپ جديد، ص 674، ح 28).
[178] يوسف / 94.
[179] كمال الدين صدوق، ج 2 / ص 392 (چاپ جديد، ص 674، ح 29).
[180] روزگارهايي، ص 515.
[181] همان ماءخذ، ص 516.
[182] همان ماءخذ، ص 516.
[183] توبه / 33.
[184] كمال الدين صدوق، ج 2 / ص 387 (چاپ جديد، ص 670، ح 16).
[185] روزگارهايي، ج 1 / ص 506.
[186] الامام المهدي عليه السّلام من المهد الي الظهور، ص 516.
[187] اثبات الهداة، ج 7 / ص 430.
[188] همان ماءخذ، ص 423.
[189] همان ماءخذ، ص 396.
[190] مكيال المكارم، ج 2 / ص 185.
[191] همان ماءخذ، ص 188.
[192] همان ماءخذ، ص 188.
[193] همان ماءخذ، ص 189.
[194] همان ماءخذ، ص 187.
[195] شعرا / 4.
[196] بحارالانوار، ج 52 / ص 270 و 271.
[197] همان ماءخذ، ص 210.
[198] همان ماءخذ، ص 286.
[199] غيبت طوسي، ص 268.
[200] اثباة الهداه، ج 7 / ص 398.
[201] مكيال المكارم، ج 2 / ص 186.
[202] غيبت نعماني، ص 206.
[203] غيبت طوسي، ص 268.
[204] همان ماءخذ، ص 269.
[205] همان ماءخذ، ص 269.
[206] همان ماءخذ، ص 274.
[207] الملاحم و الفتن، ص 46.
[208] در سال تاءليف اين كتاب ستاره مذكور در كره زمين ديده شد، حتي با چشمهاي غير مسطح.
[209] الملاحم و الفتن، ص 200،.
[210] تذكرة الخواص، ص 138.
[211] الامام المهدي عند اهل السنة، ج 1 / ص 12.
[212] شرح ابن الحديد، ج 9 ص 152.
[213] «و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب. يوم يسمعون الصيحة بالحق ذلك يوم الخروج» (ق / 41 و 42).
[214] ينابيع المودة (چاپ بمبئي)، ص 439.
[215] «يعرف المجرمون بسيماهم فيوخذ بالنواصي و الاقدام»
(رحمان / 41).
[216] ينابيع المودة، ص 439.
[217] «ان نشاء ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين.»
[218] ينابيع المودة، ص 426.
[219] الحاوي للفتاري، جزء دوم، ص 355.
[220] مهدي از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه عليهماالسلام خواهد بود.
[221] همان ماءخذ، ص 355.
[222] همان ماءخذ، ص 364.
[223] همان ماءخذ، ص 368.
[224] همان ماءخذ، ص 368.
[225] همان ماءخذ، ص 368.
[226] اشاره به اينكه همسر حضرت سجاد عليه السّلام دختر حضرت امام حسن است. بنابراين، امام زمان روحي له الفداء از طرف پدر از حضرت امام حسين و از طرف مادر از امام حسن عليهما السلام است. آري نوشته اند كه مادر مكرمه حضرت باقر عليه السّلام ام عبدالله دختر حضرت امام حسن عليه السّلام بوده است.
[227] الحاوي الفتاري، جزء دوم، ص 369.
[228] همان ماءخذ، ص 371.
[229] همان ماءخذ، ص 372.
[230] سنن ابي داود (مختصر)، جزء 6 / ص 160.
[231] همان ماءخذ، ص 161.
[232] تذكرة القرطبي، ص 609 و صحيح مسلم، ج 4 / ص 2234.
[233] النهاية ابن اثير، ص 300 و 301.
[234] همان ماءخذ، ص 300.
[235] فرائدالمسطين ج 2 / ص 312.
[236] فصول المهمه، فصل دوازدهم، ص 295.
[237] عقد الدرر،ص 137.
[238] همان ماءخذ، ص 70.
[239] همان ماءخذ، ص 51.
[240] همان ماءخذ، ص 73.
[241] همان ماءخذ، ص 74.
[242] همان ماءخذ، ص 81 تا 84.
[243] همان ماءخذ، ص 81 تا 84.
[244] الحاوي، ص 372.
[245] همان ماءخذ، ص 369.
[246] همان ماءخذ، ص 371.
[247] سنن ابي داود (مختصر)، جزء 6، ص 162.
[248] همان ماءخذ، ص 162.
[249] عقدالدرر، ص 49.
[250] همان ماءخذ، ص 51.