پيدايش زمينه احياي علوم اسلامي در زمان امام محمد باقر عليه‌السلام

مشخصات كتاب

‏شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۰-۳۵۱۲۳
‏سرشناسه : عباسيان، آيت
‏عنوان و نام پديدآور : پيدايش زمينه احياي علوم اسلامي در زمان امام محمد باقر(ع)/ عباسيان، آيت
‏منشا مقاله : ، مبلغان، ش ۲۶ ، (ذيحجه ۱۴۲۲ هـ.ق): ص ۱۲ - ۲۰.
‏توصيفگر : محمدبن‌علي(ع)، امام پنجم
‏توصيفگر : علوم اسلامي
‏توصيفگر : امويان
‏توصيفگر : پيشرفتهاي علمي‌

مقدمه

دوازده امام معصوم در طول زندگاني خود دانشگاه اسلامي را پايه ريزي نموده و به حد اعلاي امكان خود رساندند. چهار امام معصوم اول اين دانشگاه را افتتاح نمودند كه متاسفانه با جهالت و ضلالت و جنگ‌ها و ماجراجوئي‌ها و كارشكني‌ها و جعل احاديث و خصومت‌ها مواجه بودند و موفق به تدريس گسترده نشدند. مولاي متقيان علي‌عليه السلام كه به تعبير پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله باب مدينه علم بود [1] مي‌فرمود: «سلوني قبل ان تفقدوني» [2] و هر كسي سؤال مي‌كرد با اقيانوس علم و فضيلت آن حضرت مواجه مي‌شد. اما دشمني‌ها مانع نشر علوم آن حضرت شد. حضرات امام حسن، امام حسين و امام زين‌العابدين عليهم السلام هم با نيروهاي قوي، مكار و حيله‌گر مواجه بودند و در اين مدت فقط توانستند مقام عظيم خود و غصب بودن خلافت اموي را اثبات كنند. با نهضت‌سرخ حسيني، نهضت و جنبش فكري ايجاد شد و امام زين‌العابدين عليه السلام در قالب راز و نياز و تعليم آن به ديگران، اين جنبش را فعال نمود. چهار امام بعدي زمينه را براي تدريس و تعليم علوم اسلامي حاضر ديدند، از اين رو با شكافتن مسائل علمي و بحث از فنون مختلف اصول دين، فقه اسلام، طب، رياضيات، اخلاق و فضيلت و... تشنگان حقيقت را سيراب كردند. امام باقر عليه السلام اولين اين چهار امام بود.

از تبار نور

امام محمد باقر عليه السلام فرزند امام زين‌العابدين و مادرش فاطمه «ام عبدالله» دختر امام حسن عليه السلام است. آن حضرت اولين هاشمي بود كه از دو طرف (پدر و مادر) فاطمي و علوي بود. «ان الباقر عليه السلام هاشمي من هاشميين، و علوي من علويين و فاطمي من فاطميين لانه اول من اجتمعت له ولادة الحسن و الحسين عليهما السلام و كانت امه ام عبدالله بنت الحسن بن علي». [3] . آن امام بزرگوار در اول ماه رجب يا سوم ماه صفر سال 57 هـ. ق در مدينه متولد شد و در روز دوشنبه هفتم ذيحجه سال 114 هـ. ق در سن 57 سالگي در مدينه از دنيا رفت. مرقد شريفش در قبرستان بقيع كنار قبر پدرش امام سجاد عليه السلام است. او نوزده سال و ده ماه و دوازده روز (از سال 95 تا 114 هـ. ق) امامت كرد و سرانجام به دستور هشام بن عبدالملك (دهمين خليفه اموي) مسموم گرديد.

خلفاي معاصر امام باقر

اشاره

خلفاي هم عصر آن حضرت عبارتند از 1 - وليد بن عبدالملك 2 - سليمان بن عبدالملك 3 - عمر بن عبدالعزيز 4 - يزيد بن عبدالملك 5 - هشام بن عبدالملك به استثناي عمر بن عبدالعزيز كه نسبتا دادگر بود و به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله علاقه داشت، همگي در ستمگري و استبداد و خودكامگي دست كمي از نياكان خود نداشتند و مخصوصا نسبت به پيشواي پنجم معصوم سختگيري مي‌كردند.

وليد بن عبدالملك

دوران خلافت وليد بن عبدالملك، دوره فتح و پيروزي مسلمانان در نبرد با كفار، وسعت حكومت اسلامي به شرق و غرب و پيوستن بخش‌هايي از هند، كابل، كاشغر، طوس و مناطق مختلف و امتداد آن به اندلس بود. [4] او سركش، خدانشناس، ستمگر، فاسد، عياش و هرزه بود. [5] روزي شراب مي‌خورد و روز ديگر آن را ترك مي‌كرد. [6] .

سليمان بن عبدالملك

دوره خلافت‌سليمان بن عبدالملك، دوره‌اي كوتاه و بيشتر از سه سال نبود. [7] در آغاز حكومت از خود نرمش نشان داد و زندانيان حجاج بن يوسف را آزاد و ماموران ماليات او را بركنار و برنامه‌هاي ظالمانه او را لغو كرد. او با استفاده از اين ترفند تقريبا چهره خود را در بين مردم مثبت جلوه داد، اما در كوتاه مدت دست‌به ظلم و خيانت زد. و اين همواره راهي براي سوء استفاده كنندگان از افكار عمومي بوده كه اول با دادن شعارها و وعده حل مشكلات روز جامعه، افكار عمومي را منحرف مي‌كنند. او با انگيزه تعصبات قومي و قبيلگي، افراد قبايل مضري را زير فشار و از رقباي آنان يعني قبايل يمني (قحطاني) پشتيباني كرد. [8] او فوق‌العاده حريص، پرخوار و شكم‌پرست (به طوري كه به اندازه دو نفر عادي غذا مي‌خورد)، خوشگذران و تجمل پرست‌بود. (سفره او هميشه رنگين و اشرافي و لباس‌هاي پر زرق و برق مي‌پوشيد و حتي خدمتگذاران او نيز موظف بودند كه با لباس گلدوزي شده شرفياب شوند و اين رسم در ديگر شهرها معمول شد.) [9] .

عمر بن عبدالعزيز

اشاره

دوره خلافت عمر بن عبدالعزيز دوراني بود كه كمتر در حق اهل بيت عليهم السلام ظلم شد. او نسبتا دادگرد بود و پس از رسيدن به حكومت طي بخشنامه‌اي به استانداران و نمايندگان حكومت دستور داد كه جبران ظلم‌هاي گذشته را بنمايند چرا كه آن‌ها در صدد اجري حق و رفتار ملايم و عمل نيك با مردم نبوده و جان مردم را بر لب رسانده بودند. وي فرمان داد كه هيچ كس حق ندارد كسي را پيش از مشاوره با من كيفر كند. [10] او به مبارزه با فساد پرداخت؛ اسب‌ها و مركب‌هاي دربار خلافت را به مزايده علني گذاشت، اموال و دارائي‌ها و مستغلات و لباس‌هاي سليمان بن عبدالملك را به مبلغ بالغ بر بيست و چهار هزار دينار فروخت و به همسرش دستور داد تمام جواهرات و اموال و هداياي گرانبهائي كه پدر و برادرش از بيت‌المال به او بخشيده بودند را بفروشد و همه آن‌ها را به بيت‌المال برگرداند و اگر اين كار را نكند خانه او را ترك كند. [11] و اموال عمومي كه بني اميه و عموزادگانش از بيت‌المال تصاحب كرده بودند به بيت المال برگرداند و اموالي كه از مردم به زور گرفتند با قاطعيت از آن‌ها گرفت و به صاحبان آن‌ها تحويل داد و دست آنها را تا حد زيادي از مال و جان مردم كوتاه كرد. [12] . بني اميه او را تهديد كردند كه بر ضد تو شورش مي‌كنيم و حكومت تو را واژگون مي‌كنيم، او مي‌گفت: غير از حساب قيامت از چيز ديگري نمي‌ترسم. [13] او در مبارزه با فساد بهترين راه را انتخاب كرد؛ كار را از خانه خود آغاز كرد و بعد از دستگاه خليفه قبلي و بعد شعاع مبارزه را افزايش داد.

خدمات عمر بن عبدالعزيز

ممنوعيت سب علي

اين بدعت ميراث شوم معاويه بود. او در سال 40 هجري زماني كه بر اوضاع مسلط شد براي آنكه چهره درخشان مولا علي عليه السلام را وارونه جلوه دهد، الف) دوستداران علي عليه السلام را با زور شمشير مجبور كرد كه از بيان فضائل علي عليه السلام خودداري كنند. ب) احاديثي بر ضد علي عليه السلام جعل كنند. ج) در سراسر كشور اسلامي در روزهاي جمعه بر فراز منابر لعن و دشنام علي عليه السلام را ضميمه خطبه كنند. عمر بن عبدالعزيز اين بدعت را ممنوع كرد. [14] .

بازگرداندن فدك به فرزندان فاطمه زهرا

او در ملاقاتي كه درمدينه با امام باقر عليه السلام داشت [15] فدك را بازگرداند ولي در زمان خلافت‌يزيد بن عبدالملك مجددا فدك را از آن‌ها پس گرفتند.

جلوگيري از بعضي از انحراف‌ها

يكي از اقدامات عمر بن عبدالعزيز برداشتن منع حديث بود. منع حديث از بزرگترين انحراف‌هايي بود كه بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه وآله در جامعه اسلامي رخ داد. خليفه اول و دوم با مقاصد سياسي از هرگونه نوشتن و كتابت حديث جلوگيري كردند. ابوبكر گفت: از رسول خدا صلي الله عليه وآله چيزي نقل نكنيد و اگر كسي از شما درباره مساله‌اي پرسيد، بگوئيد كتاب خدا قرآن در ميان ما و شماست؛ حلالش را حلال و حرامش را حرام بشماريد. [16] عمر نيز بخشنامه كرد كه هر كس حديثي از پيامبر نوشته، بايد آن را از بين ببرد. [17] . او ياران پيامبر را كه به اطراف مي‌رفتند از گفتن حديث منع كرد و حتي ابن مسعود، ابو درداء و ابوذر را زنداني كرد و تا پايان عمر او نيز زنداني بودند. عبدالله بن عمر كه به دستور پيامبر احاديث را ضبط كرده بود از ترس، كتاب خود را پنهان كرد و تا به امروز اسمي از آن در ميان كتاب‌هاي حديثي نيست. [18] . ابوبكر عمل خود را چنين توجيه نمود: به خاطر اينكه احاديث با آيات قرآن مجيد آميخته نشود بايد احاديث را از بين برد. [19] . به دو دليل اين مطلب مردود است: 1 - زماني كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رحلت فرمودند، آيات و سوره‌هاي قرآن مضبوط و معين شده بود و نويسندگان و حافظان، آن‌ها را حفظ كرده و به گونه‌اي مشخص نموده بودند كه هرگز با غير آن آميخته نمي‌شد. 2 - قرآن معجزه است و از نظر فصاحت و بلاغت، رواني و سلامت و جذابيت و تركيبت جمله بندي، طوري است كه هيچ كلام و نوشته‌اي به آن شباهت ندارد، گر چه از نظر فصاحت به عاليترين درجه برسد. از اين رو آيات قرآن در ميان خطبه‌هاي فصيح نهج‌البلاغه مانند گوهري مي‌درخشد و هيچ وقت اشتباه نمي‌شود. بعضي از محدثان اين روايت را به پيامبر نسبت داده‌اند كه: «چيزي از طرف من جز قرآن ننويسيد و هر كس چيزي جز قرآن نوشته، بايد آن را از بين ببرد». [20] . آيا آن حضرت كتابت حديث را ممنوع كردند؟ بايد گفت اين مطلب به دو دليل بي‌اساس است: 1 - حضرت علي عليه السلام احاديث فراواني را ضبط كرده و دست به دست در ميان ائمه بود و اگر پيامبر اكرم نوشتن حديث را منع مي‌كردند، هرگز علي عليه السلام چنين نمي‌كرد. 2 - در زمان پيامبر و به دستور او قريب به 300 نامه در باب احكام و فرائض و مرافعات و سياسات نوشته شد و ضبط گرديد. عده‌اي مزدور و دروغ پرداز از فرصت منع حديث و حوادث بعد از آن استفاده نموده و مطالب دروغ و بي‌اساس را به نفع حكومت‌ها و زمامداران وقت‌به صورت حديث جعل كردند، به خاطر اينكه به حافظه‌ها تمسك شده بود و هر كس مي‌توانست هر گونه ادعايي بكند. راستي اين‌ها چرا چنين عمل نمودند؟ مگر گفتار پيامبر صلي الله عليه وآله مانند قرآن حجت نبود؟ مگر پيروي از آن بر همه مسلمانان واجب نبود؟ مگر اين كلام الهي در قرآن نيست كه هرگز پيامبر در گفتار خود از روي هوي و هوس سخن نمي‌گويد و هر چه بگويد طبق وحي الهي است؟ [21] . و در آيه ديگر صراحتا مي‌فرمايد: «آنچه را پيامبر براي شما آورده بگيريد و اجرا كنيد و از آنچه نهي كرده خودداري كنيد». [22] به نظر مي‌رسد هدف اين بخشنامه‌ها انگيزه سياسي بوده است تا حق را از بين ببرند.

يزيد بن عبدالملك

دوران خلافت‌يزيد بن عبدالملك از تاريكترين ادوار حكومت‌بني اميه بود. او در زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز وليعهد بود و در مقام خود با ظاهري فريبنده و با قيافه مقبولي ظاهر گشت. بعد از مرگ عمر بن عبدالعزيز مردم از او استقبال كردند، اما طولي نكشيد كه شروع به خشونت و سختگيري كرد. او عياش و خوشگذران و لاابالي بود و مجالس شبانه دربار را به مجالس ساز و آواز تبديل كرد. [23] .

هشام بن عبدالملك

هشام بن عبدالملك در جمع‌آوري ثروت و عمران و آباداني تلاش مي‌كرد. [24] زماني كه حكومت او استقرار يافت، با آشوب‌ها و نهضت‌هاي داخلي مواجه شد. او آن‌ها را سركوب كرد و آتش جنگ‌هاي خارجي را نيز خاموش ساخت. در اين دوران قبائل تركمن و خزر به دولت مركزي فشار مي‌آوردند و توطئه مخفيانه رهبران عباسي بر عليه حكومت اموي شروع شده بود. با اين وضع جوانان بسياري از عرب قرباني سياست بدبيني و حسادت دربار فاسد او شد و موج اعتراضات مردمي بر عليه حكومت شروع شد. علاوه بر اين افرادي خودخواه و ناشايست كه توانايي اداره حكومت را نداشتند در راس حكومت بودند و عده كمي كه توانايي داشتند نيز به خاطر منافع مادي خود فعاليت مي‌كردند نه به خاطر دين و آئين. هشام مردي بخيل، خشن، جسور، ستمگر، بي رحم و سخنور بود. [25] و اين صفات باعث شد كه كمبودهاي اخلاقي و اجتماعي در جامعه نمايان شود.

شرايط ايجاد دانشگاه ديني به دست امام باقر

در دوره امامت پيشواي پنجم با توجه به مطالبي كه توضيح داده شد زمزمه‌هاي نارضايتي از خلفاء آغاز گرديد و قيام‌هايي در گوشه و كنار سرزمين پهناور اسلامي صورت گرفت. هر چند بسياري از اين قيام‌ها ناكام ماند اما خلفاء اموي را به خود مشغول ساخت و شرائط مساعدتري براي ائمه عليهم السلام فراهم آمد تا به احياي سنت فراموش شده نبوي بپردازند. امام باقر عليه السلام با فراغت كامل دانشگاه دين را گشود و زندگي را كاملا به تعليم و تربيت آميخته و در تمام شؤون زندگي در مدت بيست سال، لحظه‌اي فراغت نداشت و شب و روز در حضر و سفر، در هر حال كه بود، علم و دانش را آموزش مي‌داد. او مردم را بيدار و هوشيار كرد و حقايق يك قرن گذشته دين را به آن‌ها آموخت. آن حضرت اسلام را دور از غبار تحريفات بني اميه و خرافات يهود ترويج كرد. مكتب او مكتب فضيلت و احسان بود و هزارها دانشمند، فريفته ملكات اخلاقي و احسان و اكرام او بودند.

شاگردان مكتب امام باقر

شاگردان آن حضرت شخصيت‌هاي بزرگي همچون محمد بن مسلم، زرارة بن اعين، ابوبصير، بريد بن معاويه عجلي، جابر بن يزيد، حمران بن اعين و هشام بن سالم بودند كه از درياي علم آن حضرت بهره‌مند شدند. پيشواي ششم مي‌فرمايد: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلي مكتب ما و احاديث پدرم را زنده كردند و اگر اين چهار نفر نبودند، كسي از تعاليم دين و مكتب پيامبر بهره‌اي نمي‌يافت. [26] .

حقارت دانشمندان در مقابل امام باقر

در بيان فضائل علمي پيشواي پنجم، عبدالله بن عطاء كه يكي از شخصيت‌هاي برجسته و از دانشمندان بزرگ عصر امام بود مي‌گويد: «من هرگز دانشمندان اسلام را در هيچ محفل و مجمعي به اندازه محفل محمد بن علي عليه السلام از نظر علمي حقير نديدم. من «حكم بن عتبه» را كه در علم و فقه مشهور آفاق بود ديدم كه در خدمت محمد باقر عليه السلام مانند كودكي در برابر استاد عالي مقام زانوي ادب بر زمين زده، شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود». [27] . امام باقر عليه السلام در سخنان خود اغلب به آيات قرآن استناد مي‌كرد و مي‌فرمود: هر مطلبي كه گفتم، از من بپرسيد كه در كجاي قرآن است تا آيه مربوط به آن موضوع را معرفي كنم. [28] .

باقر العلوم

آثار درخشان علمي پيشواي پنجم و شاگردان برجسته‌اي كه مكتب بزرگ وي تحويل جامعه اسلامي داد، پيشگويي پيامبر اسلام را عينيت بخشيد. جابر بن عبدالله انصاري از شخصيت‌هاي صدر اسلام مي‌گويد: روزي پيامبر صلي الله عليه وآله به من فرمود: «بعد از من شخصي از خاندان مرا خواهي ديد كه اسمش اسم من و قيافه‌اش شبيه قيافه من خواهد بود. او درهاي دانش را به روي مردم خواهد گشود». اين سخن زماني گفته شد كه امام باقر عليه السلام چشم به جهان نگشوده بود. بعد از سال‌ها حضرت را در كوچه‌هاي مدينه ديد، متوجه نشانه‌هاي پيامبر شد، پرسيد اسم تو چيست؟ فرمود: اسم من محمد بن علي بن الحسين است. جابر بوسه بر پيشاني او زد و گفت: جدت به وسيله من به تو سلام رساند. او به احترام آن حضرت هر روز دوبار به ديدارش مي‌رفت و در مسجد پيامبر در ميان انبوه جمعيت مي‌نشست و در پاسخ مغرضين كه از كار او خرده‌گيري مي‌كردند، پيشگويي پيامبر اسلام را نقل مي‌كرد. [29] . مؤلف كتاب لسان العرب درباره لقب باقرالعلوم براي امام پنجم مي‌نويسد: محمد بن علي را باقر لقب دادند؛ چون او علم را شكافت و اصل آن را معرفي و فروع آن را استنباط كرد و آن را توسعه داد. [30] .

پاورقي

[1] مناقب علي بن ابي‌طالب، ص 83.
[2] بحارالانوار، ج 10، ص 128، روايت 7.
[3] همان، ج 46، ص 215، روايت 13.
[4] اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا، دكتر محمد ابراهيم آيتي، ص 18 - 17.
[5] مروج الذهب، مسعودي، ج 3، ص 96.
[6] التاج في اخلاق الملوك، ص 151.
[7] الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 5، ص 11 و 37.
[8] تاريخ صدر الاسلام والدولة الاموية، ص 197.
[9] مروج الذهب، ج 3، ص 175.
[10] تاريخ يعقوبي، ابن واضح، ج 3، ص 50.
[11] الامامة و السياسة، ابن قتيبه، ج 2، ص 116.
[12] تاريخ الخلفاء، سيوطي، ص 232.
[13] الاخبار الطوال، ابوحنيفه دينوري، تحقيق عبدالمنعم عامر، ص 331.
[14] شرح نهج‌البلاغه، ابن ابي‌الحديد، ج 3، ص 57.
[15] خصال، شيخ صدوق، باب الثلاثة.
[16] تذكرة الحفاظ، شمس الدين ذهبي، ج 1، ص 3.
[17] اضواء علي السنة المحمديه، محمود ابو رريه، ص 43.
[18] سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، صص 325 - 324.
[19] اضواء علي السنة المحمديه، محمود ابو رريه، ص 43.
[20] مسند احمد حنبل، ج 3، ص 12.
[21] نحل / 3 و 4.
[22] حشر / 7.
[23] سيره پيشوايان، صص 334 - 336.
[24] مروج الذهب، ج 3، ص 205.
[25] تاريخ يعقوبي، ج 3، ص 70.
[26] اختيار معرفة الرجال، شيخ طوسي، تصحيح حسن مصطفوي، ص 136، حديث 219.
[27] علم الحديث و دراية الحديث، كاظم مدير شانه‌چي، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، ص 67.
[28] احتجاج، طبرسي، ص 176.
[29] بحارالانوار، ج 46، ص 225، روايت 5.
[30] لسان العرب، ذيل كلمه باقر.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».