شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۲-۳۲۶۵۲
سرشناسه : عابدي، محمد
عنوان و نام پديدآور : امامباقر عليهالسلام مرزبان علوم نبوي/ عابدي، محمد
منشا مقاله : ، مبلغان، ش ۴۵، (شهريور و مهر ۱۳۸۲): ص ۱۰ - ۱۸.
توصيفگر : محمدبنعلي(ع)، امام پنجم
توصيفگر : علوم اسلامي
امام محمد باقر عليه السلام در شهر مدينه، در اول رجب سال 57 هـ.ق، روز جمعه يا سه شنبه ديده به جهان گشود. [1] او اولين فرزند در خاندان علوي بود كه از نسل دو امام (حسن و حسين عليهما السلام) متولد شد. پدرش امام سجاد عليه السلام و مادرش ام عبدالله (فاطمه) دختر امام حسن عليه السلام است. [2] نامش محمد و لقبش باقر، شاكر، هادي، امين، شبيه (مانند رسول خدا صلي الله عليه و آله) است. [3] كنيه آن حضرت ابوجعفر [4] بود. آن حضرت داراي دو همسر; ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابي بكر (مادر امام صادق عليه السلام و عبدالله بن محمد) و ام حكيم دختر اسيد بن ثقفي (مادر ابراهيم و عبدالله) بود و دو ام ولد هم داشت. علي، زينب و ام سلمه نام ديگر فرزندان آن حضرت است. [5] . آن حضرت بعد از شهادت پدرش امام سجاد عليه السلام در سال 95 هـ.، كشتي هدايت امت را در ميان طوفان هاي حوادث راهبري كرد و به مدت 19 سال پيشوايي شيعيان را عهده دار شد. (محرم 95 تا ذيحجه 114).
سالهاي (94 تا 114 هـ.ق) زمان آغاز مشربهاي فقهي و اوجگيري روايت حديث در رابطه با تفسير است. از علماي اهل سنت افرادي مثل زهري، مكحول، قتاده، هشام بن عروه و... در زمينه ي نقل حديث و ارائه ي فتوي فعاليت ميكردند و البته وابستگي اشخاصي مثل زهري، ابراهيم نخعي، ابوالزناد، رجاء ابن حيوة و... به دستگاه حكومتي، ضرورت پرداختن امام عليه السلام به سنت واقعي پيامبر صلي الله عليه و آله را روشن ميكرد. امام باقر عليه السلام به خوبي اين خطر را احساس ميكرد، در نامهاي به سعد الخير، ميفرمايد: «فاعرف اشباه الاحبار والرهبان الذين ساروا بكتمان الكتاب و تحريفه فما ربحت تجارتهم وما كانوا مهتدين; [6] همانند احبار و رهبان ها را بشناس. آنان كه كتاب خدا را از مردم كتمان و تحريف كرده و [با تمام اين احوال] سودي از كارشان نبرده و هدايت نشده بودند.» در اين دوره اساسا فقه نزد اهل سنت وارد مرحله ي تدوين خود شد. فروكش كردن تنش هاي سياسي پس از حادثه ي كربلا و شكست ابن زبير و يك پارچه شدن حاكميت بني اميه بسياري از علماء را از صحنه سياست دور كرد و آنان به حوزههاي ديگر مانند درس و حديث روي آوردند. فرمان تدوين حديث توسط عمر بن عبدالعزيز، در سال 100 هـ.ق به ابوبكر بن حزم، [7] بهترين شاهد بر تكاپوي فرهنگي اهل سنت در آغاز قرن دوم، مقارن با دوران امامت امام باقر عليه السلام است. پيش از آن، فقه و حديث در جامعه مورد بياعتنايي كامل قرار گرفته بود و بيخبري مردم زماني به اوج خود رسيد كه فتوحات اسلامي آغاز شد. در طول نيمه دوم قرن اول هجري، حتي مردم كيفيت اقامه نماز و حج را نيز نميدانستند. [8] .
در برابر يك دوره خاموش فقه و حديث و خيزش علمي اهل سنت در مرحله بعد، امام باقر عليه السلام به دو كار عمده دست زد: 1. ايجاد جنبش علمي شيعي در فقه، تفسير، حديث، اخلاق و.... 2. تلاش براي زدودن تحريف هاي ناشي از اقدامات علمي اهل سنت. [9] . درخشش امام عليه السلام در هر دو جبهه ي احياي ارزشهاي نبوي، به گونهاي بود كه عبدالله بن عطاء مكي ميگفت: «ما رايت العلماء عند احد قط اصغر منهم عند ابي جعفر و لقد رايت الحكم بن عيينة مع جلالته في القوم بين يديه كانه صبي بين يدي معلمه; [10] علماء را در محضر هيچ كس كوچكتر از آنها در حضور ابوجعفر عليه السلام نديدم. حكم بن عيينه با تمام عظمت علمياش در ميان مردم، در برابر او، مانند بچهاي مقابل معلم خود بود.» و ابوزهره مينويسد: «امام باقر عليه السلام وارث امام سجاد عليه السلام در امامت و هدايت مردم بود. از اينرو علماي تمام بلاد اسلامي از هر سو به محضر او ميشتافتند و كسي از مدينه ديدن نميكرد، مگر اينكه به خدمت او شرفياب شده و از علوم بيپايانش بهرهها ميگرفت.» [11] .
در مورد ايجاد جنبش عظيم علمي امام، همين قدر كافي است كه بدانيم امام باقر عليه السلام و فرزندش امام صادق عليه السلام در سايه بحرانهاي دروني نظام اموي كه آنها را مشغول خود ساخته بود، به تاسيس حوزههاي بزرگ درسي و علمي موفق شدند و بيشترين آراي فقهي، تفسيري و اخلاقي را از خود در كتب مربوطه به جاي گذاشتند، به گونهاي كه تنها يكي از شاگردان امام باقر عليه السلام يعني محمد بن مسلم، 30 هزار روايت از حضرت نقل ميكند و شخصي مانند جابر جعفي هفتاد هزار روايت و شيخ طوسي شاگردان حضرت را 462 نفر ميداند. [12] .
براي روشن شدن مبارزه حضرت با انحرافات علمي و فقهي بوجود آمده در آن عصر تنها به بيان نمونه هايي از اين مبارزات بسنده ميكنيم.
فردي از خوارج مدعي بود كه علي عليه السلام در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج گرفتار ظلم شده است. وي ميگفت: اگر بدانم كسي هست كه براي من ظالم نبودن علي عليه السلام را اثبات كند به سويش ميروم. امام باقر عليه السلام را به او معرفي كردند. او هم گروهي از يارانش را جمع كرد و به حضور امام رسيد. بعد از سخنان امام و برشمردن فضائل حضرت علي عليه السلام توسط ياران امام، آن مرد برخاست و گفت: من بيش از اين جمع به فضائل علي آگاهم، ولي اينها مربوط به زماني است كه حكميت را نپذيرفته بود، و بعد از حكميت كافر شد. سخن در فضائل علي عليه السلام به حديث خيبر رسيد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به فردي خواهم داد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. بر دشمن ميتازد و هرگز از ميدان نبرد نميگريزد...» امام باقر عليه السلام فرمود: درباره ي اين حديث چه ميگويي؟ گفت: حديث درست است ولي كفر علي بعد از اين بود. امام فرمودند: آيا آن روز كه خدا علي را دوست ميداشت، ميدانست كه او در آينده اهل نهروان را خواهد كشت يا نه؟ مرد گفت: اگر بگويم نميدانست كافر ميشوم، پس ميدانست. حضرت فرمودند: آيا محبت خدا به علي عليه السلام از آن جهت بود كه وي در خط اطاعت خدا حركت ميكرد يا به خاطر عصيان بود؟ مرد گفت: روشن است كه دوستي خدا به خاطر بندگي و اطاعت علي بود. امام باقر عليه السلام فرمودند: اكنون تو در ميدان مناظره مغلوب شدي، از جاي برخيز و مجلس را ترك كن. زيرا محبت خدا به علي نشان ميدهد كه علي تا پايان عمر در راه اطاعت خدا گام برميدارد و از مسير رضاي او خارج نميشود و آنچه كرده طبق وظيفه ي الهياش بوده است.» مرد از جاي برخاست و گفت: «الله اعلم حيث يجعل رسالته; [13] خدا داناتر است كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد.»
در روايتي از امام صادق عليه السلام، هفت نفر به عنوان افراد فرصت طلب و دروغگو معرفي شدهاند. (مغيرة بن سعيد، بيان، صائد، حمزة بن عماره بربري، حارث شامي، عبدالله بن عمر بن حارث، و ابوالخطاب) [14] امام باقر عليه السلام به افشاگري عليه آنان و لعن و نفرينشان ميپرداخت. امام عليه السلام ميفرمودند: «مغيره مانند بلعم است كه خداوند در حق او فرمود: «الذي آتيناه آياتنا فانسلخ منها فاتبعه الشيطان فكان من الغاوين» ; [15] مغيرة قائل به جسم بودن خدا بود و سخنان غلوآميز درباره ي امام علي عليه السلام ميگفت.» همچنين امام باقر عليه السلام درباره ي بيان فرمودند: «خداوند لعنت كند بيان را; زيرا برپدرم دروغ ميبست...» [16] . وي به الوهيت امام علي و حسن و حسين عليهم السلام و محمد بن حنفيه و ابوهاشم (فرزند محمد بن حنفيه) قائل بود و خود را مصداق آيه «هذا بيان للناس» ميدانست. [17] . ابومنصور عجلي، از ديگر غاليان بود كه پيرواني گردآورد و امام باقر عليه السلام به طور رسمي او را طرد كرد. پيروان او با نام «منصوريه» يا «كسفيه» مشهور شدند. پس از وفات آن حضرت، وي ادعا كرد امامت به او منتقل شده است. [18] .
امام باقر عليه السلام ميفرمود: كسي كه با گناه و ارتكاب كبائر به مبارزه با خدا برخاسته و از خود جرأت نشان دهد، كافر است. كسي كه روشي غير از دين خدا پي نهد مشرك است.» [19] . آن حضرت همواره با بدعتها مبارزه ميكرد كه نمونهاي را مرور ميكنيم.
عبدالله معمر ليثي به امام باقر عليه السلام گفت: شنيدهام متعه را جايز ميدانيد. امام فرمودند: بلي! خداوند آن را جايز شمرده و سنت رسول خدا هم بر آن بوده و اصحاب هم عمل ميكردند. عبدالله گفت: ولي عمربن خطاب آن را ممنوع كرد. حضرت فرمودند: بنابراين تو بر سخن رفيقت باش، من هم بر سخن و راي رسول خدا صلي الله عليه و آله استوار خواهم ماند. عبدالله گفت: آيا شما خشنود ميشوي وقتي ببيني شخصي با زني از بستگان و خانواده ي شما چنين عملي را انجام دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: اي بيخرد! چرا سخن از زنان به ميان ميآوري؟ آن خدايي كه ازدواج موقت را حلال كرد، از تو و همه كساني كه به تكلف و اجبار متعه را حرام شمردهاند، غيرتمندتر است. آيا دوست داري كه زني از خانواده ي تو به همسري مردي درآيد كه تهيدست است؟... عبدالله گفت: خير. امام عليه السلام فرمودند: چرا تو حلال خدا را حرام ميشماري؟ عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نميشمارم، ولي معتقدم مرد فقير و بافنده تهيدست كفو و هم سطح ما نيست. امام عليه السلام فرمودند: ولي برنامه ي خدا غير از اين است، زيرا اعمال نيك همين مرد را ميپذيرد و حوريان بهشتي را به ازدواج او در ميآورد، ولي تو از روي كبر و نخوت از خويشاوندي با مؤمني كه شايسته ي همسري حوريان بهشتي است، ناخشنود هستي. عبدالله تسليم شد و خنديد و گفت: به راستي كه سينههاي شما محل رويش درختان تناور دانش است. ميوههاي درخت دانش از آن شماست و برگهايش در اختيار مردم. [20] .
در اين دوره فقها به شدت فعال بودند و همين امر لزوم هوشياري امام را ميطلبيد. حضرت در برابر فقهايي مثل ابوحنيفه به شدت ايستادگي ميكرد. [21] . از جمله درباره ي اهل قياس به زراره فرمودند: «يا زرارة اياك واصحاب القياس في الدين فانهم تركوا علم ما وكلوا به وتكلفوا ما قد كفوه يتاولون الاخبار ويكذبون علي الله عزوجل; [22] . اي زراره! از كساني كه در كار دين قياس ميكنند، بپرهيز; زيرا آنان علمي را كه مكلف به آن بودند كنار گذاشته و به چيزي پرداختهاند كه به آنها سپرده نشده است. خبرها را [به ذوق خود] تفسير كرده و بر خداي بزرگ دروغ ميبندند. محمد بن طيار از اصحاب امام باقر عليه السلام ميگويد: امام باقر عليه السلام به من فرمودند: آيا با مردم بحث ميكني؟ گفتم: آري. فرمودند: آيا هرچه ميپرسند تو به هر حال پاسخي ميدهي؟ گفتم آري! فرمودند: پس در چه زمينه سكوت كرده و علم و دانش واقعي را به اهلش ارجاع ميدهي؟ امام عليه السلام با اين سؤال به او فهماند كه نحوه ي پاسخگويي او به پرسشهاي مردم غلط است و در مسائل ديني بايد به مرجع اصلي آن كه ائمه اطهار عليهم السلام هستند مراجعه كرد. همچنين ابوحمزه ثمالي از گفتگوي امام با قتاده چنين ياد ميكند: امام رو به آن مرد كرد و پرسيد: تو كيستي؟ گفت: قتادة بن دعامه بصري. فرمود: تو فقيه اهل بصرهاي؟ گفت: آري. فرمود: واي بر تو اي قتاده! خداوند بندگان شايستهاي را آفريده است تا حجت بر ديگران باشند. آنان اوتاد زمين و برپا دارنده ي امر الهي و نخبگان علم خدايند، آنان را قبل از آفرينش ديگر بندگان برگزيده است. قتاده پس از سكوتي طولاني گفت: به خدا سوگند من تا كنون در برابر فقيهان بسيار و نيز پيش روي ابن عباس نشستهام ولي آن گونه كه در برابر شما مضطرب شدهام، در مقابل هيچ يك از آنان، اضطراب مرا فرا نگرفت. امام فرمود: تو ميداني كجا نشستهاي؟ در مقابل خانداني هستي كه خدا دربارهاش فرموده است: «في بيوت اذنالله ان ترفع ويذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والآصال» [23] و فرموده است «رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله واقام الصلاة وايتاء الزكاة» [24] پس جايگاه تو آن جاست كه خود ميداني و ما آن خاندانيم كه خدا توصيف كرده است. [25] .
از مسئوليت هاي مهم امام باقر عليه السلام در راستاي وظيفه ي پاسداري از ارزشها، رد شبهات فكري بود. آن حضرت اين مسئوليت را در قالب نامه، سخنراني، مناظره و... انجام ميداد. نمونههايي را در ذيل ميخوانيم. - از امام باقر عليه السلام سؤال شد: آيا درست است واژه ي شيء برخدا اطلاق شود؟ فرمودند: بلي! اطلاق لفظ شيء بر خدا درست است، چون اين اطلاق او را از حد تعطيل و تشبيه بيرون ميآورد. [26] (يعني واژه ي شيء بر هر چيزي اطلاق ميشود كه وجود دارد و اگر اين واژه را به كار نبريم، لازم ميآيد دربارهاش هميشه سكوت كنيم و راه انديشه را تعطيل كنيم). - فردي به امام باقر عليه السلام گفت: خدا از چه زماني وجود داشت؟ آن حضرت فرمودند: واي بر تو! زمان براي موجودي است كه سابقه ي نيستي دارد، اما خدا داراي وجود هميشگي است. [27] . - از آن حضرت درباره ي تفسير آيه ي «يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدي» [28] سؤال شد. آن حضرت فرمودند: «يد» در كلام عرب به معناي قوت و عظمت است. خداوند ميفرمايد: «والسماء بنيناها بايد» [29] ; آسمان را با قدرت و نيرو افراشتيم.» [30] . - مردي از خوارج به امام باقر عليه السلام گفت: چه چيز را ميپرستي؟ فرمود: خداي متعال را. گفت: آيا او را ديدهاي؟ فرمود: «چشمها با مشاهده حسي او را نديدهاند، ولي قلبها به حقيقت ايمان خدا را يافتهاند. خدا را به وسيله ي مقايسه نميتوان شناخت و با حواس نميتوان درك كرد و شباهتي با آدميان ندارد. خدا به وسيله ي نشانهها و آياتش، وصف و شناخته ميشود و در حكم و داورياش هرگز ستم نميكند. اين همان خدايي است كه جز او معبودي نيست. [31] .
[1] اعلام الوري، ص264; مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 227. در سال تولد حضرت چهار نظريه وجود دارد: سال 56 و 57 (اصول كافي، ج2، ص372 و...)، سال 58 (اثبات الوصية، ص150 - 153)، سال 59 (بحارالانوار، ج46، ص217)، و سال 57 كه با رواياتي كه حضور امام را در سه سالگي در كربلا نشان ميدهد، سازگارتر است. در ماه تولد هم 4 نظر وجود دارد: سوم و پنجم صفر، جمعه اول رجب; دوشنبه يا شنبه اول رجب.
[2] اصول كافي، ج2، ص372.
[3] دلايل الامامة، ص 940; تاج المواليد، ص 39; كشف الغمه، ج 2، ص 318; تذكرة الخواص، ج 5، ص 302; احقاق الحق، ج 12، ص 165; تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 302.
[4] سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 401.
[5] فصول المهمه، ص221; ارشاد مفيد، ج 2، ص 172; طبقات ابن سعد، ج 5، ص 236; تذكرة الخواص، ص 306. برخي زينب و ام سلمه را نام يك نفر ميدانند (اعلام الوري، ص265).
[6] كافي، الروضه، ص77.
[7] المصنف، عبدالرزاق، ج9، ص337.
[8] كشف القناع عن حجية الاجماع، ص56، ضحي الاسلام، ج1، ص386.
[9] ر. ك، به: حيات فكري و سياسي امامان شيعه، رسول جعفريان، ص 208 تا 214. [
[10] ارشاد مفيد، ص280.
[11] الامام الصادق، ابوزهره، ص22.
[12] ائمتنا، ج 1، ص 332.
[13] كافي، ج 8، ص 349; بحارالانوار، ج21، ص26.
[14] اختيار معرفة الرجال، جزء 4، ص302، ح543.
[15] اعراف / 175; بحارالانوار، ج 46، ص 322. (ترجمه آيه: آن كسي كه آيات خود را به او داديم; ولي خود را از آن تهي ساخت و شيطان در پي او افتاد، و از گمراهان شد.».
[16] اختيار معرفة الرجال، ص301.
[17] طبري، ج5، ص457; الكامل في التاريخ، ج4، ص209.
[18] فرق الشيعه، ص38.
[19] بحارالانوار، ج72، ص222.
[20] كشف الغمه، ج2، ص362; بحارالانوار، ج46، ص356.
[21] المجالس المفيدة، ص39; وسايل الشيعه، ج18، ص39.
[22] بحارالانوار، ج2، ص304 و 308; وسائل الشيعه، ج27، ص59 و امالي مفيد، ص51.
[23] در خانههايي قرار دارد كه خداوند اذن فرموده آن را بالا برند; خانه هايي كه نام خدا در آنها برده ميشود و صبح و شام در آنها تسبيح او ميگويند.».
[24] نور / 37. «مرداني كه نه تجارت و نه معاملهاي آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداي زكات غافل نميكند.».
[25] اصول كافي، ج6، ص256; بحارالانوار، ج46، ص358.
[26] اصول كافي، باب اطلاق القول بانه شيء، ج7.
[27] همان، باب الكون والمكان، ج3.
[28] ص / 75. «اي ابليس! چه چيزي تو را مانع شده است از اينكه براي آنچه با دست خود آفريدم، سجده كني؟».
[29] الذاريات / 47.
[30] سيرة الائمة الاثني عشر، ج3، ص213.
[31] الاحتجاج، ص321.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».