عنوان : نوع مديريت و رهبري امام حسين(ع) در نهضت عاشورا
پديدآورندگان : امام سوم حسين بن علي(ع)(توصيف گر)
سرباز حسيني، حسينعلي، 1340-(پديدآور)
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
صاحب محتوا : موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان
توصيفگر : نظريه هاي مديريت
قيام عاشورا
شيوه هاي رهبري
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
ويرايش : -
خلاصه :
مخاطب :
يادداشت : , ملزومات سيستم: ويندوز 98+ ؛ با پشتيباني متون عربي؛ + IE6شيوه دسترسي: شبكه جهاني وبعنوان از روي صفحه نمايش عنوانداده هاي الكترونيكي
شناسه : oai:tebyan.net/3891
تاريخ ايجاد ركورد : 1387/11/3
تاريخ تغيير ركورد : 1387/11/3
تاريخ ثبت : 1389/6/28
قيمت شيء ديجيتال : رايگان
قيام امام حسين (ع) در طول تاريخ، از ديدگاههاي متفاوت و محورهاي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفته است. عدهاي جريانهاي حادثه كربلا و يا زندگي امام حسين (ع) را بدون هيچ تصرف و تجزيه و تحليل، ثبت و نقل نمودهاند. و كساني هم آثار قيام را تجزيه و تحليل كردهاند؛ مانند چهره آزادي خواهي امام، مبارزه با نظامهاي ستمگر،مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دادن. و افرادي نيز فلسفه عقيدتي قيام را تبيين نمودهاند يعني قيام براي اجرا و برقراري قوانين اسلام واقعي و امر به معروف و نهي از منكر.در اين مقاله سعي بر آن شده كه نوع مديريت و رهبري امام حسين (ع) در رابطه با قيام آن حضرت، مورد بررسي قرار گيرد.
در نهضت عاشورا بايد دو نوع «مديريت و رهبري» را به طور متمايز، مورد بررسي قرار داد:1- مديريت و رهبري امام حسين (ع) از شروع تا مرحله شهادت.2- تداوم مديريت و رهبري پس از شهادت امام (ع) كه توسط حضرت زينب (س) انجام گرفته است.
در اين مرحله، مديريت و رهبري بر مبناي هدف و نتيجه است. مديريت، برمبناي هدف و نتيجه، يك روش منطقي و سيستماتيك براي انجام امور بوده و بر اساس اصول و تكنيكهايي استوار ميباشد كه از آنها استفاده مينمايند، در اين مديريت، مدير بايد توجه خود را قبل از فعاليتها به نتايج معطوف دارد، در ضمن، قبل از آنكه يك جريان مكانيكي باشد، يك فرآيند انساني است. پس اين نوع مديريت، دو ركن اساسي دارد:الف) با توجه به اهداف، نتايج مورد بررسي قرار ميگيرد.ب) فرآيند انساني آن، كه اثر بخشي آن را افزايش ميدهد.
بررسي نتايج، قبل از شروع فعاليتها ميباشد تا اين اطمينان حاصل شود كه، آيا هدفها با نتايج، منطبق هستند؟ و آيا در تصميمها نفع حاصله بر ضررها فزوني دارد؟ در حقيقت بايد براي شخص، نتايج فعاليتها روشن و نسبت به آنها اگاه باشد، تا اقدام خود را شروع كند.در واقعه كربلا، ابتدا بايد هدف قيام را در نظر بگيريم و سپس اين موضوع را مورد بررسي قرار دهيم كه آيا امام (ع) با توجه به هدف، نتايج را با آن منطبق دانسته و نسبت به آنها آگاهي داشته است يا نه؟1- هدف قيام. در ارزيابي از هدف قيام، اكثر انديشمندان و صاحبنظران با تحليلهايي كه نمودهاند، اتفاق نظر دارند كه هدف از قيام امام حسين (ع) يك قيام ملّي و يا قيامي مانند عبدالله بن زبير نبوده، بلكه به منظور اصلاح، و احيا در زشتترين صورتها و حفظ دين اسلام ميباشد كه انجام آن يك تكليف بود زيرا رهبريت جامعه اسلامي از مسيري كه در سيره پيامبر اسلام (ص) و قرآن آمده بود، منحرف گشته و بدعتها پديدار شده بود. بنابر اين، مديريت جامعه اسلامي، اين مهمترين عنصري كه تأثير بسزايي در شكلگيري و طرز تفكر مردم را داشته، خود عامل فراموشي ارزشهاي اسلامي شده بود.قسمت اعظم سرزمين اسلامي، بعد از رحلت پيامبر (ص) در اثر فتوحاتي بود كه مسلمانان در زمان عمر به دست آورده بودند. جوانان آن يعني قشر فعّال جامعه، در زماني رشد كرده بودند كه حكومت كساني چون مغيرة بن شعبه، و وليد و يا حاكماني كه عدم پرهيزگاري آنان بر برخي از مردم آن زمان مشخص شده بود؛ به عنوان مثال: وليد (حاكم كوفه) بر اثر نوشيدن شراب، نماز صبح را سه ركعت خواند.در حقيقت، تداوم اين نوع مديريت و رهبري براي جامعه اسلامي، نابودي اسلام و به بازي گرفتن امامت و رهبري امت اسلامي را در پي داشت، اگر بعد از رحلت پيامبراكرم (ص) كسي شراب ميخورد يا زنا ميكرد، خليفه مسلمين حكم ميكرد كه به وي حدّ بزنند، ولي اكنون همان كسي كه ميگساري و زنا ميكرده، خليفه شرعي مسلمانان شده است بنابر اين، هدف از قيام، اصلاح مفاسد امت احيا و زنده كردن سنت و قانون رسول خدا (ص) و راه و رسم علي بن ابيطالب (ع) بوده است. پس اين قيام براي نگهداري دين و يك تكليف بوده است؛ چرا كه امام (ع) به خودش تعلق ندارد، بلكه بيش ازهر چيز به اصول و ارزشهاي دين اسلام تعلق دارد.2- آگاهي نسبت به نتايج. امام حسين (ع) نسبت به نتيجه قيام، اطمينان داشتند و آگاه بودند كه نتيجه آن، شهادت ميباشد. صرف نظر از علم امامت و خبرهاي با واسطه يا بدون واسطه از پيامبر اكرم (ص) و اينكه اساساً مسأله شهادت حضرت سيد الشهداء در خانواده بني هاشم بخصوص خانواده امير المؤمنين (ع) مشهور بوده، امام نسبت به شهادت خويش و مشكلات مبارزه، آگاهي كامل داشته است.تيزبيني امام (ع) در نگرش پايان كار، تجزيه و تحليل حوادث از برادرش محمد حنفيه، و پسر عباس، فرزدق شاعر و عبدالله مطيع كه در مدينه و مكه و راه حجاز به عراق،او را از مردم كوفه بيم دادند، كمتر نبود، او كاملاً ميدانست كه پايان كار چه خواهد بود.امام حسين (ع) پيمان شكني كوفيان را ديده بود و اين كه پدرش علي (ع) چه خون دلي از كوفيان خورده و چندين بار از آنها در بالاي منبر گله نموده و فرموده بود:«شاميان در باطل خود يك سخن هستند و شما در حق خود، پراكندهايد». و در ضمن با برادرش حسن (ع) چگونه رفتار كردند. ابتدا گرد او جمع شدند و در نهان، به معاويه نوشتند: اگر ميخواهي، حسن (ع) را دست بسته نزد تو ميفرستيم.همچنين گفتار امام (ع) در موارد بسيار، همه دلالت دارند كه امام (ع) يقين داشت اگر به كوفه هم نرود، به يمن يا بنا به پيشنهاد طرماح بن عدي، به قبيله طي برود، باز در هر صورت، وي را شهيد خواهند كرد.امام حسين (ع) پيوسته ميفرمودند: «اين دون صفتان خودكامه، دست از من بر نخواهند داشت و اگر در لانه جانوران زهرآگين نيز بسر برم، بر من دست يافته، به قتلم خواهند رسانيد».با توجه به اينكه از شهادت خود و يارانش آگاهي داشت، اما انجام قيام نسبت به اهداف آن براي امام حسين (ع) يك وظيفه و تكليف الهي بود؛ زيرا اساس دين مطرح بود. دين، آنقدر ارزش دارد كه نه تنها ارزشهاي پايدار (مطلق) در جهت آن قرار ميگيرند، بلكه انسان معتقد، ارزشهاي موقت را در مواقعي، فداي دين خود ميكند و خوشحال و خرسند است كه دينش به سلامت ميباشد و كشته شدن در راهش را ارزش ميداند.امام علي (ع) ميفرمايد: «گراميترين مرگ، كشته شدن است، سوگند به آن كه جان پسر ابوطالب به دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از جان دادن بربستري كه در غير اطاعت خدا باشد.باز ميفرمايد: «و مرا به رنج بيفكند مگر شناختن مردم به فلان (ابوبكر) كه با او بيعت كنند، پس دست خود نگاه داشتم، تا اينكه ديدم گروهي از مردم مرتد شدند و از اسلام برگشته ميخواستند دين محمد (ص) را ازبين ببرند، ترسيدم اگر به ياري اسلام و مسلمانان نپردازم، رخنه يا ويراني در آن ببينم كه مصيبت و اندوه آن بر من بزرگتر از فوت شدن ولايت و حكومت بر شما باشد.»بنابر اين، نتيجه ظاهري قيام (شهادت امام و يارانش) براي امام مسلم بوده و نتيجهاي كه امام براي آن نيز برنامه ريزي نموده و آموزش لازم را داده بود، پس از شهادت ميباشد. كه ما در جاي خود آن را مورد بررسي قرار ميدهيم. پس امام (ع) در قيام عاشورا، هم هدف و هم نتيجه را مورد بررسي و مقايسه قرار داده بودند.
فرآيند انساني در اين نوع مديريت كه در تمام مراحل آن وجود دارد، درك و تعهد را افزايش ميدهد و همين افزايش تعهد است كه اثر بخشي بيشتري حاصل ميشود. در نظر گرفتن بعد انساني در تمام مراحل، باعث ميگردد كه انجام امور، توأم با آگاهي افراد باشد و ديگر اطاعت كوركورانه نخواهد بود. در اين قسمت، مراحل مديريت بر مبناي هدف و نتيجه را با توجه به قيام عاشورا مورد بررسي قرار ميدهيم:الف) تعيين نقشها و مأموريتها: نقش رهبري امام حسين (ع) در نهضت عاشورا را ميتوان بصورت يك الگوي رفتاري و هدايت افراد در جهت رسيدن به هدفهاي نهايي در نظر گرفت. شروع مبارزه امام (ع) قبل از مرگ معاويه بود و بعد از مرگ معاويه، مبارزه امام حسين (ع) شكل بارزتري به خود ميگيرد در اينجا چند نمونه از نقشها و مأموريتهايي كه امام (ع) به افراد داده است را ميآوريم:1- مسلم بن عقيل، وقتي مبارزه علني امام (ع) شروع ميشود، قبل از حركت اماماز مكه با توجه به نامههاي مردم كوفه، مسلم بن عقيل را مأمور ميكند تا به همراه قيس بن مسهر صيداوي (يكي از آورندگان نامه مردم كوفه خدمت اباعبدالله (ع)) جهت اطلاع از افكار و اوضاع كوفه به عنوان نماينده امام، به كوفه بروند.2- قيس بن مسهر صيداوي، ابتدا همراه مسلم بن عقيل به كوفه ميآيد، سپس خبر بيعت مردم كوفه را از طرف مسلم بن عقيل براي امام (ع) ميبرد و امام قيس را به عنوان سفير با نامهاي به سوي كوفه روانه ميكند تا خبر حركت امام (ع) را از مكه به اطلاع مردم و سران كوفه برساند.3- هاني بن هاني سبعي.4- سعيد بن عبدالله حنفي، سفيران ديگر امام بودند تا نامه امام را به كوفه برسانند.5- محمد حنفيه، در مدينه ماند تا خبر و اطلاعات لازم و عكس العملهاي دستگاه بني اميه را به اطلاع امام برساند.6- عبدالله بن عباس، زماني كه ميخواهد از مكه به مدينه برود، مأمور رساندن خبر از طرف امام ميشود.7- ابوالفضل العباس (ع)، به عنوان پرچمدار لشكر و فرمانده قلب سپاه امام (ع) منصوب ميگردد.8- حبيب بن مظاهر، فرمانده سمت چپ لشكر امام.9- زهير بن قيس، فرمانده سمت راست لشكر امام.10- مهمترين مأموريتي كه امام، در رابطه با بعد از شهادت خويش ابراز داشت،مأموريتي بود به حضرت زينب (س) مرحمت نمود و آن اين بود كه وي مرجع تصميمگيري و سرپرست اسرا و هدايت كننده پيام قيام امام حسين (ع) باشد.زينب (س) از جانب امام حسين (ع) نيابت خاصي داشت و مردم در احكام حلال و حرام به او مراجعه ميكردند، تا اينكه امام زين العابدين (ع) از بيماري خود شفا يافت.ب) اقدامات و نتايج مورد انتظار: در اقدامات و نتايج مورد انتظار، اولويتها مشخص ميشود كه بر اساس آنها چه اقداماتي با نوآوري و آينده نگري بايد انجام پذيرد.در نهضت عاشورا امام حسين (ع) اقداماتي را به موقع انجام ميدهد كه حاكي از آينده نگري امام ميباشد و در ان موارد، ما ضمن بررسي متوجه ميشويم كه واقعاً در آن شرايط، بهترين تدبير و عملكرد را امام داشته تا به نتايج مورد انتظار دسترسي يابد، براي نمونه به مواردي اشاره ميكنيم:1- وقتي وليد والي مدينه بعد از مرگ معاويه براي امام پيغام ميفرستد، امام به سي تن از ياران و نزديكان خويش ميفرمايد تا خود را مسلح كرده و در بيرون مجلس آماده باشند تا در صورت لزوم از آن حضرت دفاع كنند.(و اگر لازم شد، و داخل شوند).2- امام (ع) در مكه پي ميبرد كه عمروبن سعيد بن عاص از طرف يزيد مأمور قتل وي شده است، لذا از احرام حج به عمره عدول نموده و طواف خانه و سعي ما بين صفا و مرو را بجا آورده و محل شد و در همان روز متوجه عراق ميگرديد.3- در منزل زباله امام فرمود تا آب بردارند و به سوي كوفه حركت كنند در منزل قصر بني مقاتل يا شراف با سپاه حر روبه رو شد و جهت ايجاد رابطه انساني، دستور سيراب كردن آنها را داد.4- وجود زن و فرزندان امام در كاروان كه اگر در مكه يا مدينه ميماندند، همان خطري كه آنها را در رفتن به عراق تهديد ميكرد، آن جا هم وجود داشت، با اين تفاوت كه هيچ عكس العملي نداشت، ولي وجود آنها در كاروان بعد از شهادت امام (ع)، پيامبران نهضت بودند.ج) تعيين شاخصها: با كمك شاخصها ميتوانيم از منابع در دسترس؛ بهترين نتيجه را به دست آوريم. و بسياري از شاخصها ميتوانند استانداردي براي كنترل نيز بهكار روند.چون هدفها بر اساس شاخصها تعيين ميگردند در نتيجه اگر احياناً در طول مديريت و رهبري، با يك مشكل در جهت رسيدن به هدف روبه رو شوند با انطباق شاخصها ميتوان آن را بر طرف كرد بدون آنكه از هدف نهايي دور شويم.در نهضت امام حسين (ع) شاخصها همان چيزهايي است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند:«من دو چيز گرانبها در ميان شما ميگذارم و مادام كه به آن دو چنگ زنيد، هرگز گمراه نميشويد و آن دو كتاب خدا و عترت من است».«اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابداً»بنابراين، شخص امام، خود يكي از شاخصها ميباشد.د) تعيين هدفها: هدف از نهضت امام حسين (ع).همانطور كه قبلاًدر رابطه با بررسي نتايج آمد ـ اصلاح امت محمد (ص) و برقراري قانون اسلام واقعي و امر به معروف و نهي از منكر، يعني در حقيقت زنده كردن سنت و قانون رسول خدا (ص) و راه و رسم علي بن ابيطالب (ع) بود، با توجه به اين اهداف، اگر مسأله بيعت خواستن با يزيد هم نبود، امام به تكليف عمل نموده و قيام كرده است.هـ) طرحهاي عملياتي: يك سلسله مراحل عملياتي كه بايد به منظور نيل به هدفها انجام گيرد، در واقع براي اجراي طرحهاي عملياتي بايد يك برنامه ريزي دقيق سياسي، تبليغاتي، فرهنگي و تربيتي همراه با انتخاب بهترين و مطلوبترين راه براي رسيدن به هدفها انجام گيرد.بهترين راهي كه امام انتخاب نمودند، اول، نوع مبارزه ـ برنامه ريزي سياسي،تبليغاتي ـ مبارزه بدون سلاح و مبارزه علني و سپس مسلحانه ميباشد و دوّم، برنامههايي كه امام در قيام علني و مسلحانه طرح ريزي نموده بودند، يك برنامه كوتاه مدت در برخورد با حوادث احتمالي و اعلام اهداف قيام وحركت امام بود، دوم برنامه بلند مدت درجهت تدوم انقلاب ميباشد.برنامه بلند مدت، در حقيقت همان برنامه ريزي فرهنگي وتربيتي است كه هدايت آن ـ بعد از آنكه انقلاب با يك بحران بزرگ روبهرو شد و آن تبليغات وسيع عليه امام، شهادت امام و ياران وي واسارت خاندان امام بود ـ با رهبري حضرت زينب (س) رهبر اين بحران، به پيروزي ميرسد.اما برنامه كوتاه مدت مبارزه؛ مبارزه بدون سلاح بود. اين نوع مبارزه كه امام بعد ازشهادت برادر بزرگوارشان امام حسن (ع) با توجه به شرايط و اوضاع آن زمان شروع كرد و تا هلاكت معاوية بن ابوسفيان ـ سال پنجاه تا شصت هجري ـ ادامه دادند، بيشتر با برنامهها و خطابهها و يا سيره آن حضرت جهت آگاه نمودن مردم نسبت به وضعيت اسفبار اسلام، بي عدالتيها، ظلمها و تحريف اصول اسلام كه با جعل احاديث توسط حكومت معاويه بود، ميباشد، به همين دليل است كه از نظر امام، فرمانروايي معاويه،بزرگترين فتنه براي جامعه اسلامي بوده است.در سالهاي آخر عمر معاويه، امام (ع) حدود هزار نفر از صحابه و تابعين را جمع و شروع كرد مناقب و فضايل اميرالمؤمنين (ع) را يكي يكي به آنان گوشزد نمودن و آنان در امر به معروف و نهي از منكر، ترغيب و تحريص كرد، اين خطبه در «تحف العقول» آمدهاست. آن طور كه از فقرات و خطابات آن پيداست، در مجمع صما به و تابعين خوانده شده وزمينه انقلاب امام در همان جا پي ريزي شده است.مبارزه و قيام علني امام (ع) با حركت امام از مدينه شروع ميشود؛ يعني زماني كهامام براي وداع به زيارت رسول خدا (ص) آمد آمادگي خويش را براي شهادت اعلام كرد و فرمود: «اين شكايت ـ من است به پيشگاه تو تابه حضورت بشتابم، سپس برنامه حركت امام از مدينه به مكه با توجه به پيشنهادي كه به امام شده بود تا از بيراهه به مكه برود، اما امام راه اصلي را انتخاب كردند تا خبر حركت امام منتشر شود و حركت ناگهاني و نابهنگام امام در ايام حج از مكه به طرف عراق نيز باعث شگفتي و سؤال برانگيز شده بود، حتي برادر عمربن سعيد بن عاص، جهت دستگيري امام ميآيد ولي امام با او به مقاله برميخيزد.امام در طول حركت خويش، روشهاي متفاوتي را با بصيرت اتخاذ فرمودند، تا اثرات منفي تبليغات بني اميه را از بين ببرد و خبر قيام در سر تا سر جامعه اسلامي منتشر شود و هيچگونه تحريفي هم در رابطه با قيام امام صورت نگيرد، در نتيجه راهي براي آينده و پشتوانهاي قوي براي مكتب باشد. در رابطه با برنامه بلند مدت كه تداوم قيام امام است، در بخش دوم مورد بررسي قرار ميدهيم.ي) كنترل: كنترل در حقيقت ارتباط بين تمام مراحل است تا افراد احساس تعهد جديتري بنمايند و شاخصها كنترل كنندهاي براي كنترل هستند.كنترل، به منظور آگاهي از انحراف احتمالي ميباشد و همين اطمينان از اينكه تلاشها در جهت رسيدن به هدفها به كار گرفته شده است.امام دائماًافرادي را كه همراه كاروان بودند، آزمايش مينمودند، تا افرادي باقي بمانند كه نسبت به اهداف قيام ونتيجه آن آگاه بوده و ايمان كامل دارند و براي نمونه، در منزل زباله، امام اوضاع كوفه، بي وفايي كوفيان را براي همراهان خود تشريح نموده و فرمود: «شيعيان ما در كوفه دست از ياري ما برداشتهاند، اكنون هر كس كه ميخواهد، بازگردد و...» كه عدهاي از اطراف امام پراكنده شدند، در شب عاشورا وقتي با صراحت فرمودند: «وقت شهادت است و با استفاده از تاريكي شب به سوي شهر خويش حركت كنيد»، نتيجه آن اظهار وفاداري ياران امام شد كه وقتي زينب (س) از امام پرسيد: «آيا ياران خود را آزمودهاي؟» امام فرمود: «به خدا سوگند آنها را آزمودهام و محكم و دلاور و غرنده ديدم و با صلابت و استوار، به كشته شدن در ركاب من چنان مشتاقند كه مانند اشتياق طفل شيرخوار به پستان مادرش».
تداوم و مديريت و رهبري پس از شهادت امام و يارانش (رهبري در بحران) در رابطه با قيام امام حسين (ع)؛ توسط حضرت زينب (س) انجام گرفته است. يزيد از تمام ابزارهاي قدرت مانند قانون (ظالمانه)، تبليغات، نيروهاي نظاميو زر (مال) جهت پيروزي خويش استفاده ميكند.قانون، اعلام كردند كه حسين، عليه خليفه عصيان كرده است و جنگ با حسين بن علي (ع) حمايت از خليفه شرعي ميباشد براي نمونه عمر بن حجاج كه فرمانده چهارهزار نفر بود، براي تشويق افراد خود ميگفت: «بجنگيد با كسي كه از دين خدا برگشته و از صف مسلمانان بيرون رفته است».اما از نظر وقتي كه خاندان پيامبر (ص) را در مضيقه بي آبي قرار دادند، عبيدالله به عمر سعد نوشته بود، ميان حسين و ياران او و آب جدايي بينداز، آنان نبايد دسترسي به قطره آبي داشته باشند، بلكه بايد در تشنگي قرار داده شوند همانطور كه با عثمان اينگونه رفتار شد.شمر بن ذي الجوشن گاهي در منزلهاي بين راه در مقابل تماشاچيان ميگفت: «اين سر يك مرد خارجي وعصيانگر عليه يزيد بن معاويه است» و يا مردم شام در اثر تبليغات، آنها را اسيران كفار و از مشركان ميدانستند.استفاده از ابزار مالي، (نيز چنين بود كه) سران و بزرگان قبايل كوفه را با رشوههاي سنگين يا طمع حكومت، عليه امام (ع) برانگيختند.با ابزار نظامي، هزاران نفر را براي شهادت امام (ع) بسيج نمودند.سرانجام امام و يارانش شهيد شدند، و بقيه كه شامل حضرت زينب (س) و امامسجاد (ع) و زنان و كودكان داغدار بودند بصورت اسير به طرف كوفه و از آنجا به طرف شامحركت دادند، اما قيام امام داراي دو مرحله بوده كه برنامه بلند مدت بعد از شهادت امام ميباشد. و در اين جهت، امام برنامه ريزي نموده و آموزش لازم را در جهت بالا بردن روحيه و آگاهي بازماندگان و ارائه طريق و رهبري نسبت به برخورد بعد از عاشورا كرده است.در تأييد وجود نوعي برنامه ريزي در حركت امام حسين (ع) لازم است بدين نكته اشاره كنيم كه اولاً وي در آستانه عزيمت از مدينه طيبه به عراق، صراحتاً به دو فصل ازمبارزه خود اشاره ميكند؛ يكي فصل شهادت و ديگري فصل اسارت رفتن خاندان اوست كه اين فصل اخير همان برنامه ريزي فرهنگي و تربيتي است و خاص نهضت امامحسين (ع) ميباشد...ثانياً وي نيروي لازم را براي رهبري و هدايت اين فصل از مبارزهپيش بيني كرده بود و حتي آموزشهاي لازم رانيز به آنان داده بود و با آنكه بر ميزانكفايت و كارآيي اين نيرو وقوف كامل داشت، اما به دليل اهميت موضوع بيشترين توجه اودر آخرين لحظات حيات بدين فصل از مبارزه بوده است.پس از شهادت امام حسين (ع)، مرجع تصميمگيري، حضرت زينب بوده است كه از طرف امام به وي تفويض شده و نسبت به آن آگاهي لازم را داشته است. و در ضمن،شرايط يك رهبر كه به مقابله با بحران ميرود تابحران را كنترل و اثرات منفي آن را به حداقل برساند نيز دارد». حضرت زينب (س) در همين مدت كوتاهي كه بعد از شهادت برادرش زندگي كرد، با رهبري خود (كه ريشه در تربيت علي (ع) داشت) توانست ابتدا،احساسات اهل كوفه را برانگيزد و زماني كه اهل كوفه اشك ميريختند، فرمود: «آيا گريهميكنيد؟ هرگز اشك چشمانتان خشك نشود.» و گناهانشان را به يادشان ميآورد.و سپس علي بن حسين امام سجاد (ع) در شامي كه ابداً اسمي از حسين به افتخارنشنيده و شايد يكي از هزار افتخارات بني هاشم را نميداند، از همان منبري كه همهاش تبليغ بر عليه علي (ع) و بني هاشم بود، يزيد و معاويه را رسوا كند تا جايي كه يزيد،پيروزي در كامش تلخ شد و پشيمان گشته، از روي ناچاري ميگويد: «خدا پسر مرجانه را لعنت كند به خدا قسم اگر من در نزد پدرت حاضر بودم، آنچه از من طلب مينمود، عطا مينمودم و به هر وسيله ممكن، از مرگ او جلوگيري مينمودم نميگذاشتم او كشته شود».مردم شام كه زمان ورود اهل بيت (ع) جشن گرفته و همه جا را تزيين كرده بودند،با آگاهي كه زينب (س) داد، بني اميه را رسوا كرد، وضع شام عوض شد و عموم مردم درمراسم توديع خاندان پيامبر (ص) شركت كرده بودند و ضجه و ناله عزاداري و سوگواري،فضاي شهر شام را پر كرده بود.در سال 65 هجري، توابين با شعار و انتقام خون حسين (ع) قيام نمودند، شورش عبدالله بن زبير در حجاز، برادرش مصعب در عراق، قيام مختار، روي كار آمدن دولت فاطميه و...و در نهايت رسيدن به هدف اصلي كه جاويدان شدن مكتب اهل بيت (ع) است، همه از تداوم رهبري حضرت زينب (س) پس از شهادت امام حسين (ع) در نهضت عاشورا ميباشد.اللهم اجعل محياي محيا محمد (ص) و آل محمد (ص) و مماتي ممات محمد (ص) آل محمد (ص).
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».