پرورشهاي معنوي و اخلاقي عاشورا

مشخصات كتاب

عنوان : پرورشهاي معنوي و اخلاقي عاشورا
پديدآورنده : گلي زاده، غلامرضا
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
صاحب محتوا : موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان

چشمه جوشان كربلا

تمامي انبيا و اولياي الهي در سير و سلوك معنوي انسان، به سوي هدايت و كمال در راستاي توحيد و يكتا پرستي كه در فطرت انساني زمينه‌هاي آن وجود دارد، افراد را به هدفي مشترك و روشي واحد فرا مي‌خواندند و در اين مقصد با يكديگر تفاوتي نداشتند و آن ستارگان فروزان در جهت تحقق اين آرمان مقدس به رسالت مبعوث گرديدند.مهم‌ترين هدف عاشورا نيز اعتلاي توحيد و محو آثار هر گونه شرك، نفاق و خود خواهي بود. به همين دليل نبايد به حماسه كربلا، به عنوان حادثه‌اي تاريخي نگريست، بلكه لازم‌است ابعاد وجودي آن را در قلمرو گذشته و آينده و در سيطره زمان و در حيات انسان‌هامرود توجه قرار داد. در ستيز آدمي به عنوان خليفه خداوند بر روي زمين، با شياطين جنّي‌و انسي و نمودهاي جور و جهل، عاشورا عالي‌ترين راه و رسم زندگي سعادتمند را براي‌جهانيان ترسيم مي‌نمايد. به علاوه اين حركت مقدس مَثَل اعلاي جهاد اكبر و مبارزه بانفس است و در اين رهگذر درس درست زيستن، رسيدن به حيات معنوي و كسب‌مقامات عالي عرفاني و درجات معنوي را در عرصه عمل به مشتاقان كمالات ملكوتي‌آموخته و در اين مورد هيچ ابهامي براي پويندگان طريق حق و عاشقان عدالت باقي‌نگذاشته است. به همين دليل قلب‌هاي اهل معرفت و فضيلت در برابر اين مشعل فروزان‌به تعظيم فرو مي‌افتد و آن را بزرگ‌ترين تجلّي مقام والاي انسانيت تلقي كرده‌اند.از بارزترين مسائلي كه در سيره اهل بيت (ع) عصمت و طهارت مشاهده مي‌گردد،تبيين هدف امام حسين (ع) از نهضت عاشورا است. در زيارت اربعين كه صفوان جمال ازامام صادق (ع) نقل كرده است، مي‌خوانيم:«و بذل مهجتة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة»در اين عبارت هدف قيام مقدس حسيني براي جلوگيري از انحراف و ضلالت و درراستاي رهانيدن جامعه از ناداني بوده است. حضرت امام خميني؛ كه در مكتب تربيتي‌امام حسين (ع) رشد كرده بود و با تعاليم عاشورايي خود، اوضاع اجتماعي و سياسي و نيزحالات اخلاقي و تمايلات مردم را متحول ساخت و آنان را در قيام، مبارزه و فداكاري رهروشهيدان كربلا نمود، اساسي‌ترين محور بياناتشان در خصوص نهضت حسيني در بُعداصلاح اجتماعي و نيز تهذيب و خودسازي آحاد جامعه و جلوگيري از عواملي كه به اين دوتلاش آسيب وارد مي‌نمايد، جلوه گر مي‌شود. و اين كه براي صيانت از ديانت از كمي‌ِ نيروو قدرت زورگويان بايد نهراسيد و با روح ايثار و فداكاري به ذلت تن در نداد و مرگ سرخ رابر حيات ننگين برگزيد. آنان كه از چشمه جوشان عاشورا جرعه‌هاي حيات بخشي‌نوشيده‌اند، طبق بينش متعالي خويش هم، فرهنگ قرآن و عترت را در زندگي خود پياده‌نموده‌اند و جان خويش را سير ساخته‌اند تا حقيقت و فضيلت به نورافشاني خود ادامه دهدو نيز افراد جامعه را به سوي تعالي و مكارم عالي هدايت كند. شهيد سيد عبدالكريم‌هاشمي نژاد مي‌نويسد:«... خون حسين ريخته شد و نهضت مقدس او انجام گرديد تا آن عباد گمراه، آن‌اجتماع سرگردان، آن ملت نادان و بي خبر از آن وضع دردناك، خلاصي يابد. تا امت‌بصيرت پيدا كند و دانا شود. از گمراهي و ضلالت نجات يابد تا بداند چه مي‌كند و به كجامي‌رود. به چه كسي بار مي‌دهد و نيروي انساني خود را در اختيار چه قدرتي مي‌گذارد».به لحاظ تاريخي، نخستين مربي و معلم در جامعه اسلام، شخص رسول اكرم(ص)است كه به تعبير قرآن كريم «اُسوه حسنه» مي‌باشد و مورد تأسي صحابه و تابعين وديگر مسلمانان در اعصار بعد قرار گرفت و اين تأثير پذيري از خاتم رسولان منحصر به‌زمان و مكان خاصي نمي‌باشد و استمرار آن قطعي است. رزمندگان صدر اسلام به رغم‌نداشتن تحصيلات رسمي در مكاتب تربيتي و مراكز آموزشي، از پيامبرشان نكات خوبي‌را فرا گرفته بودند. وقتي كه رستم فرخ زاد از ربيع بن عامر- فرمانده فاتح سپاهيان اسلام- پرسيد: هدف شما از نبرد با ما چه مي‌باشد؟ وي همانند معلمي توانا كه مي‌داند چه‌مقصدي را تعقيب مي‌كند و چه كاري انجام مي‌دهد، پاسخ داد:«لنخرج العباد من عبادة العباد الي عبادة الله و من ضيق الدنيا (الارض) الي سعتهاو من جور الاديان الي عدل الاسلام».امام حسين (ع) نيز به عنوان انساني والا و مربي ملتزم و متعهد و نشان دهنده نمونه‌اي از تربيت اسلامي، به همه متصديان تربيت و پرورش انسان‌ها آموخت كه در اين‌مسير در برابر بدعت‌ها و انحراف‌ها مقاومت كنند، چهره نفاق افكنان و افراد ظاهر ساز ومردم فريب را افشا سازند، از تصفيه و پالايش نيروهاي فرصت طلب و جذب انسان‌هاي‌خالص، اهل صداقت و داراي انگيزه‌هاي پاك غفلت نورزيد و با اهتمام در تربيت و آماده‌سازي نيروهايي كه بتواند ادامه دهنده راه حق و حقيقت باشند، اين مسير را هموار سازندو وصول به هدف‌ها و آرمان‌هاي آن را امكان‌پذير نمايند.از زمان امام سجاد (ع) به بعد، ائمه هدي اهتمام داشتند كه ماجراي كربلا، يك‌درس تلقي گردد و براي مسلمانان جنبه تربيتي داشته باشد. البته در عين اين كه عاشورانسخه آموزنده‌اي براي همه حق جويان است، ماجرايي الهي هم مي‌باشد؛ يعني در ضمن‌آن كه همه جهات آن مي‌تواند الگو قرار گيرد، ولي در اين حماسه، كارهايي اختصاصي‌انجام شده كه تنها از عهده امام حسين (ع) و فرد معصوم بر مي‌آيد و نكته هايي ديده‌مي‌شود كه مختص ايشان است، اگر چه امام ماجرا را به گونه‌اي پيش برده كه هر كس به‌كارنامه عاشورا مي‌نگرد كاملاً كار امام حسين (ع) را معقول و منطقي درس‌آموز تلقي‌مي‌نمايد؛ در اين صورت حركتش مي‌تواند آموزنده باشد. صحنه‌هاي عاشورا در تمامي‌ابعادش رشد دهنده هستند و هر يك از افراد حاضر در اين صحنه - اعم از پير و جوان،كودك و نوجوان، زن و مرد- همه اُسوه‌هاي تربيتي اند.در واقع امام حسين (ع) با فداكاري‌هاي خالصانه و همه جانبه‌اش سرمشق‌جاويدان مسلمان هايي شده كه در مقام امامي هدايت آفرين با خون جوشان و تحول‌آفرين، رهبري الهي و الهام بخش بر اعماق قلوب و انديشه آنان پرتو افشاني مي‌نمايد وضمير آنها را از امور دنيوي و حالات فناپذير فراتر مي‌برد و به ملكوت و عرش و حقيقت‌پيوند مي‌دهد. يك مورد از اين تحولات دروني آن است كه آنها را در عرصه‌هاي زندگي‌مقاوم و مبارز مي‌نمايد و به دستشان نهضت‌هاي الهي را بر ضد قدرت‌هاي استبدادي‌بنيان مي‌نهد. قيام هايي كه به اعتراف مورخان و شرح نگاران در تمامي اعصار و جوامع،دگرگوني‌هاي مطلوب و مفيدي به وجود آورده است و مصالح توده‌هاي مسلمانان را تاحدودي زنده نموده و حفظ كرده است كه نمونه بارز آنها در عصر كنوني، انقلاب اسلامي‌ايران به رهبري امام خميني است.عباس محمود عقايد مي‌نويسد: حسين در روز عاشورا به ظاهر شكست خورد وپيروانش دچار مصائب گشتند، ولي دعوتي به جاي گذاشت كه پس از آن، قيام‌ها ودولت‌هايي شيعي را پديدار ساخت، دعوتي كه پيش چشم مردم در حلّه‌اي از نور كه‌پرتوش ديده‌ها را خيره مي‌كند نمايان است. علامه طباطبائي به نكته‌اي مهم‌تر وبنياني‌تر اشاره مي‌كند: اسلام زنده اين واقعه است و اگر اتقاق نيفتاده بود، بني اميه اسم‌ورسمي از اسلام نگذاشته بودند. و در جاي ديگر خاطر نشان مي‌نمايد: واقعه كربلاعامل مؤثري بود كه با تأثير مؤجّل خود حكومت بني اميه را بر انداخت و ريشه شيعه رااستوار ساخت.امام خميني در فراز يكي از بيانات خود، خطاب به علماي حوزه و دانشگاه‌فرموده‌اند:«اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم، دعوت كنيد به اين كه با خدا آشناشوند، با معارف اسلامي آشنا بشوند. اگر اين طور شد كشور شما سالم مي‌ماند و به سايرجاها سرايت مي‌كند...».بديهي است عاشورا با عزت معنوي و قدرت ملكوتي خود مي‌تواند در افرادپرورش‌هاي پر مايه و سالمي پديد آورد. از اين جهت ذيلاً به برخي آموزه‌هاي تربيتي‌عاشورا اشاره مي‌گردد

مقدم داشتن شرافت دين بر هر چيزي‌

اسلام براي تأمين و حفظ مصالح پنج گانه: دين و عقيده، نفس و جان، اموال،نسب و ناموس و عقل و خرد به وجود آمده است و فلسفه اصلي تمامي موازين شرعي و دستورات فقهي، اعم از عبادات، احكام، معاملات و امور سياسي تضمين مصالح و منافع مرتبط با اين احتياجات و نيازهاي زندگي مسلمانان مي‌باشد. هر فرد وظيفه شناسي مكلف است حداكثر توان و نيروي خود را براي حفاظت اين مقاصد به كارگيرد و در صورت تزاحم هر كدام با ديگري به حكم قاعده فقهي «اهم و مهم» بايد امور مهم فداي موارد مهم‌تر شود. در ميان پنج موضوع مورد اشاره، دين و باورها ارزش والاتري دارند و انسان مسلمان، متعهد و مسئول بايد براي صيانت از ديانت مهيا باشد، تا به تعبير قرآن به(احدي الحُسنيين) (پيروزي يا شهادت) برسد. امام حسين (ع) اُسوه مسلمانان و رهبر جبهه حق، شرافت ايمان و دين را بر جان و مال و فرزندان خويش مقدم داشت و براي بقاي اسلام از زندگي عادي خويش چشم پوشيد و به همگان آموخت كه همه چيز خود را در پيشگاه حق نثار نموده و رضايت پروردگار را جلب كرده و به لقاي حق نائل گرديده و با اين حركت حماسي، پايه‌هاي حكومت خلاف كاران و غاصبان را به لرزه در آورده است وبا جوشش خونش كه در واقع «ثار الله» بود، درخت مطهر اسلام بارورتر گرديد و مجد و عظمت آيين محمدي را تجديد نمود:گذشت از سر فرزند و مال و جان و عيالش چو مي‌ديد مي‌نتوان گذشت از سر دينش‌امام خميني در اين باره فرموده‌اند:«تكليف ما در آستانه شهر محرم الحرام چيست؟ تكليف علماي اعلام و خطباي معظم در اين شهر[ماه]چيست، در اين شهر محرم تكليف ساير قشرهاي ملت چيست؟ سيد الشهدا و اهل بيت آموختند تكليف را فداي در ميدان، تبليغ در خارج ميدان، تكليف ما را حضرت سيد الشهدا و معلوم كرده است، در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد.»

ايجاد روحيه حق طلبي و احقاق حق‌

نهضت عاشورا دين رسول الله را احيا كرد و آن را از بدعت و تحريف نجات داد. درحقيقت بايد خاطر نشان ساخت كه آن حضرت صرفاً به خاطر امتناع از پذيرش حكومت يزيد و عدم بيعت با او از مدينه خارج نگرديد، بلكه براي احياي سنت نبوي كه در آن زمان در معرض خطر جدي بود و آداب و رسوم جاهليت و تبليغات مسموم اموي جايش را گرفته بود و به منظور ايجاد اصلاح در رفتارهاي فردي و اجتماعي و تحقق امر به معروف و نهي از منكر به چنين حماسه‌اي روي آورد. امام خميني در اين باره ياد آور شده‌اند:«آنها (امويان) مي‌خواستند اصل اسلام را از بين ببرند و يك مملكت عربي درست كنند».آن روح قدسي در جاي ديگر فرموده‌اند:«اگر نبود اين نهضت، يزيد و اتباع يزيد، اسلام را وارونه به مردم نشان مي‌دادند».امام حسين (ع) با قيام خود به پيروان خويش آموخت كه در برابر تحريف اسلام و آلوده نمودن ارزش‌ها و جعل احاديث و ترويج فرقه‌هاي انحرافي كه حكومت جور و ضدعدل را توجيه مي‌كنند، نبايد خاموش بنشينند. هم چنين احياي فرهنگ قومي و قبيله‌اي و دامن زدن به امتيازها و تعصب‌هاي نژادي و مفاخر قومي و باب كردن طعن و هجو گروه‌ها و احزاب به يك يگر و ترويج ادبيات منحط آميخته به جهل، خرافات و اسطوره‌هاي موهوم، به جاي فرهنگ قرآن و عترت كار درستي نمي‌باشد. اين برنامه‌ها باروح ديانت در تعارض است، بايد در مقابل آنها به مقاومت برخاست. جا حظ امويان را نخستين كساني مي‌داند كه آشكارا در تاريخ اسلامي، رسوم و آداب غير ديني را بدعت گذاشتند و كوشيدند تا از شاهنشاهي ايران و بيزانس تقليد كنند و خلافت را به امپراتوري كسري و قيصري تبديل سازند.هم چنين قيام عاشورا به حق طلبان مي‌آموزد كه وقتي به احكام اسلام عمل نمي‌شود و دستورات ديني معطل گذاشته شده و جامعه در فساد و جهل غوطه ور است، امر به معروف و نهي از منكري بايد به تحول اوضاع اقدام كند و براي اصلاح اجتماع بكوشد.احياي معيارهاي حق و برگردانيدن جامعه از سمتي كه پيدا كرده، در بيانات و موضع گيري‌هاي امام حسين (ع) به خوبي بر مي‌آيد. امام هنگام خروج از مدينه فرموده‌اند:هر كس متابعت كند و سخن حق از من قبول نمايد، سعادت و سلامت يابد و هركس خودداري كند و از دايره اطاعت من بيرون رود صبر كنم تا آن وقتي كه خداي تعالي ميان من و او حكم كند. حضرت در نامه‌اي خطاب به بزرگان و رجال مي‌نويسد:«انا ادعوكم الي كتاب الله و سنة نبيه فان السنة قد اميتت و البدعة قد احييت؛من شما را به سوي قرآن و سنت نبوي فرا مي‌خوانم، زيرا سنت را ميرانده و بدعت را زنده كرده‌اند».در واقع سخن اصلي قيام عاشورا آن است كه بايد براي اقامه حق قيام كرد، اگر چه مقرون به توفيق ظاهري نباشد.

ايجاد آگاهي در ميان انسان‌هاي غافل و بيدار كردن فطرت‌ها

در اثر برخي خطاها، بازي‌هاي سياسي، هجوم غنايم جنگي و بيدار شدن طمع نهفته و به دنبال آن حركت انحرافي و تبليغات مسموم امويان، مسلمانان از اعتقادها و ارزش‌ها فاصله گرفتند و حتي عاطفه و عرق مذهبي آنان رو به كاستي رفت، اين گونه دگرگوني‌ها، جامعه را در غفلتي مرگ بار و توأم با ذلت فرو برد. همت و غيرت مذهبي كه زماني مسلمانان را براي ابلاغ پيام دين حق به سرزمين‌هاي دور دست مي‌كشانيد، رو به ضعف رفت. دل‌ها و رفتارها با هم هماهنگي نداشت و ضعف در تصميم‌گيري در جامعه آن روز مشاهده مي‌شد. سخن فرزدق خطاب به امام حسين (ع): قلوبهم معك و سيوفهم عليك در اين باره صادق بود. سكوت كشنده و آزار دهنده، همراه با تأييدهاي منفعت طلبانه و سود جويانه برخي خواص تحولات روحي ناگوار در امت اسلامي پديد آورد. امام به رغم اين تيرگي فطرت پاك انساني و روح غيرتمندي را برانگيخت و در روح و نهادشان تحول ايجاد كرد. براي امام كاملاً مشخص و مسلم بود كه بذرهايي در مزرعه هستي انسان هاست كه در صورت شكوفايي، سعادت واقعي را به دست مي‌آورند و خود را از اين وضع ذلت بار و غفلتي ويران كننده نجات مي‌دهند و به سوي مقاصد والا و مقدّس گام برمي‌دارند و از امور پست و فناپذير فاصله مي‌گيرند. در خطبه‌ها و بيانات امام، از مدينه تاكربلا به خوبي عظمت روحي امام و علو مقام ايشان و نيز مسئوليت و تكليفي كه براي‌دست يابي به هدف متعالي حفظ ارزش‌ها و رسوخ آن در روح و روان انسان‌ها دارد،مشخص است. رفتار شناسي دقيق امام در اين سخن نهفته است:«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل‌ّ الديانون».امام خطاب به دين داران آن زمان و هر عصري هشدار مي‌دهد كه مردمان بندگان دنيا هستند و اين به اظهاراتشان منحصر گرديده است، حمايتشان از ديانت تا زماني است كه زندگي خويش را بگذرانند و اگر در ميدان امتحان قرار بگيرند؛ دين داران در اقليت هستند و به همين سبب با وجود آن كه مردم در اعماق گرايش‌هاي فطري خويش معتقد بودند كه طرفدار حق باشند، ليكن اين باور را به فراموشي سپردند و قيام عاشورا با كيمياي خود و آگاهي سريع و عميقش، انسان‌ها را از غفلتي كه در پيش گرفته بودند نجات داد و عده‌اي از خفتگان با فرياد حماسه آفرينان عاشورا بيداد شدند و براي جبران مسير خطايي كه پيموده بودند راه توبه پيش گرفتند. عده‌اي نيز كه تحت تاثير تبليغات مخرب حاكميت غاصبانه آن زمان، دچار خود باختگي شده و هويت اصيل خويش را در برابر عوامل نفاق، جهل و بيدار از دست داده بودند، چگونه زيستن را از كربلا آموختند.تربيت فكري و شكل‌گيري شخصيت‌ها بر صواب آگاهي‌ها و رشد شناخت‌ها و اصلاح نگرش‌ها گام مهمي است كه عاشوراييان مربي آن هستند، معرفت هايي كه با خود آگاهي و روش بيني پيوند خورده‌اند و جهت دهنده گرايش‌هاي انساني هستند.عاشورا به همه آموخت كه خود را بشناسند، توانايي‌ها، استعدادها، نيازهاي اصيل، رسالت و مسئوليت خطير آدمي در ارتباط با خداوند جهاني هستي، جامعه و تاريخ را ارزيابي و بازنگري كنند.امام حسين (ع) و ياران او تبلور اين ايمان سرشارند و آموزگار آن هستند كه چگونه تمايلات، احساسات و عواطف خود را جهت دهيم تا تمامي آنها در خدمت اعتقادات،باورها و بنيان‌هاي ديني به كار گرفته شوند.

ايثار و فداكاري‌

عنصري كه در عاشورا حضور قطعي، تاثير گذار و تعيين كننده دارد ايثار است.عشقي ملكوتي كه از رحمت الهي سرچشمه مي‌گيرد و بر تعلقات وجود فايق مي‌آيد و رشادت و فداكاري خلق مي‌كند.جانبازان كربلا متوقع پيامدهاي دنيوي امر به معناي امور عادي نبودند و سنجش‌هاي وسوسه گر را بر وجود خود حاكم نكردند و اقدام‌هاي دليرانه را بر تحليل‌هاي خواص و افراد زيرك ترجيح دادند. انساني كه اين گونه گذشتي را بر وجود خود چيره ساخت، دنيا را از چشم ديگر مي‌بيند، هستي بخش جهان هستي را با معرفتي فوق العاده مي‌شناسد. آدمي وقتي دعاي عرفه را كه نمودهاي بسيار عالي روح بزرگوار امام‌حسين (ع) است، مي‌خواند متوجه مي‌شود كه اين فروغ شهادت چگونه مهيّاي آن فداكاري بي نظير در صحراي كربلا بوده و آن چنان، جان خويش را در طبق اخلاص مي‌گذارد و با اشتياق به درگاه احديت نثار كند. هنگامي كه امام از مدينه بيرون آمد به خواص خاندان بني هاشم نوشت:«من لحق بي استشهد و من تخلف لم يبلغ الفتح؛ من راهي را برگزيده‌ام كه هر كس در اين مسير به من بپيوندد به شهادت مي‌رسد و آن كه چنين نكند (به من ملحق نشود) پيروزي را در آغوش نخواهد گرفت».به بيان ديگر اين حركت به پيروزي منجر مي‌شود، ولي بايد اين فتح از طريق ايثار و فداكاري و شهادت به دست آيد. اگر فردي تشخيص داد كه اين حركت به لحاظ وظيفه ديني و شرعي امر لازمي است؛ بايد افشاگري كند و امت مسلمان را از خواب غفلت بيدار نمايد تا جهان اسلام مسير صحيح خود را بيابد؛ اگر چه به بهاي دادن جانش تمام شود.زنده ماندن و كشته شدن هدف نيست، هدف مقدس بالاتر از اين چيزهاست. مصالح و منافع فردي و اجتماعي در بوته مقصدي والا ذوب مي‌شوند. امام خميني در اين باره فرموده‌اند:«هر چه روز عاشورا سيد الشهدا (ع) به شهادت نزديك‌تر مي‌شد، افروخته‌تر مي‌شد و جوانان او مسابقه مي‌كردند براي اين كه شهيد شوند؛ همه هم مي‌دانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند.مسابقه مي‌كردند آنها براي اين كه آگاه بودند كه ما آماده‌ايم كه اداي‌ِ وظيفه خدايي را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ كنيم...».به اعتقاد امام خميني اگر در ماجراي عاشورا فداكاري و ايثار وظيفه‌اي براي امام سوم تلقي مي‌گرديد، در پيش گرفتن اين روش در وضع كنوني عالم براي ما لازم است.اگر حفظ جان امام (ع) مجوزي براي سكوت و سازش نباشد، حفظ جان ديگران به طريق اولي مجوز خاموش ماندن و نخروشيدن بر عليه بيداد و ستم نخواهد بود. امام خميني تاكيد مي‌كند:«مگر خون‌ِ ما، رنگين‌تر از خون سيد الشهدا است. چرا بترسيم از اين كه خون بدهيم».اين بيان، تجلي والاي جرعه‌اي از كوثر عاشوراي حسيني و طنين خروش اعتراض‌آميز و ظلم ستيز و جهل سوز امام خميني است كه از شراب طهور قرآن و عترت سيراب گشته است و به سان زمزم هدايتي حيات بخش و چشمه زلال حماسه آفريني از فراز شخصيت عاشورايي او سرازير گرديده است.

توحيد عبادي‌

در سيره نظري و علمي حضرت امام حسين (ع) همچون انبيا و اولياي ديگر،توحيد عبادي به وضوح مشاهده مي‌شود. بنا به نقل طبري، عصر پنج شنبه نهم محرم عمر سعد فرمان حمله داد. حضرت ابوالفضل (ع) از سوي امام حسين (ع) مأمور گرديد تا شب عاشورا را از جفاكاران مهلت گيرد و جنگ به روز بعد موكول شود، چرا كه سومين فروغ امامت آن شب مي‌خواهد به عبادت پردازد:«ارجع اليهم فأن استطعت ان توخّر هم الي غدوة و تدفعهم عنا العشيّة لنصلّي‌لربنا الليه و ندعوه و نستغفره فهو يعلم اني احب الصلاة و تلاوة كتابه و كثرة الدعا والاستغفار؛[اي برادرم]به سوي آنان بازگرد و اگر توانستي همين امشب را مهلت بگير و جنگ را به فردا موكول كن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با خدايمان بپردازيم،زيرا خداوند خودش مي‌داند كه من به نماز، تلاوت قرآن و طلب مغفرت و مناجات با او اشتياقي شديد دارم».از اين در خواست حضرت مي‌توان به اهميت توحيد عبادي در زندگي اش پي برد،زيرا اين موضوع برايش در آن درجه از اهميت است كه از دشمن حيله گر در خواست مهلت مي‌كند تا شبي را به عبادت بگذراند. اصولاً امام براي ترويج و زنده ساختن نماز و قرآن و شعائر توحيدي قيام كرد؛ به همين دليل در زيارت نامه‌اش مي‌خوانيم:«و اشهد انك قد اقمت الصلوة».يكي از ياران امام به نام عمرو بن كعب مشهور به «ابو ثمامه صائدي» متوجه گرديد كه وقت نماز ظهر فرا رسيده است و اين موضوع را به اطلاع امام رسانيد و افزود: جانم به فدايت گر چه اين مردم به حمله‌هاي متوالي خود ادامه مي‌دهند، ولي به خدا سوگند تا مرا نكشته‌اند نمي‌توانند به تو دست يابند. اما من دوست دارم آن گاه به لقاي حق نائل گردم كه اين نماز آخر را به امامت شما به جاي آورده باشم. امام در پاسخش فرمود:«ذكرت الصلوة جعلك الله من المصلين الذاكرين نعم هذا اول وقتها سلوهم ان‌يكفوا عنا حتي نصلي؛[اي ثمامه]نماز را به ياد ما آوردي، خداوند تو را از نماز گزاراني كه به ياد او هستند قرار بدهد،آري، اينك وقت نماز فرا رسيده از دشمن بخواهيد كه موقتاً از جنگ دست بردارد،تا اقامه نماز كنيم» چون به لشكر دشمن پيشنهاد آتش بس كوتاه مدت داده شد؛ يكي ازسران لشكر اموي گفت: نمازي كه شما مي‌خوانيد، خدا قبول نمي‌كند. آن حضرت بدون توجه به تير باران دشمن با آن گرفتاري و با آن كه دشمن حاضر نشد، حتي براي لحظاتي هجوم وحشيانه خود را تعطيل كند، نماز ظهر عاشورا را به جماعت برگزار نمود و به دو نفراز يارانش به نام‌هاي «زهير بن قين بجلي» و «سعيد بن عبدالله حنفي» فرمود تا پيش روي وي بايستند و سينه‌ها را سپر كنند و جلو حمله دشمن را بگيرند، تا امام نماز خود رابخواند. در حالي كه سعيد بن عبدالله پس از نماز با بدني خون آلود و ضعف شديد بر روي خاك افتاده بود، چشمان خويش را گشود و به سيماي امام نگريست و به آن حضرت‌عرض نمود:«اوفيت يابن رسول الله؟ اي فرزند رسول خدا آيا تكليف خويش را در مقابل شما انجام دادم؟ سيد الشهدا (ع) در پاسخش فرمود: «نعم انت امامي في الجنّة» آري، تو وظيفه ات را به خوبي انجام دادي و پيشاپيش من در بهشت برين هستي.اين كه امام حسين (ع) مي‌بيند دو نفر به دليل نماز خواندن او، در معرض كشته شدن قرار مي‌گيرند و در اين باره چيزي نمي‌گويد، خود گوياي آن است كه مي‌خواهد اهميت نماز را تا آن جا كه امكان دارد نشان دهد.در واقع، امام قيام كرد تا مردم بيشتر خداشناس شوند، عبادت كنند و اهل فضيلت گردند، خود گناه نكنند و جلو مفاسد و معاصي را هم بگيرند. امام كشته نشد تا به مردم بگويد كه به جاي عبادت، عدالت، امانت، درستي و راستي به عزاداري اكتفا كنيد.اين طرز فكر براي مسلمانان شرم آور است و روح مقدس شهيدان كربلا را كه براي مبارزه با گناه و روي آوردن مردم به عبادات و فضايل به شهادت رسيدند، رنج مي‌دهد. مردمي كه اين گونه فكر مي‌كنند نه تنها با روح نهضت ابا عبدالله (ع) به مخالفت‌برخاسته‌اند، بلكه با سرمايه شهادت امام و يارانش دستگاهي در مقابل حلال و حرام خداوند و ثواب و عقاب پرروردگار به راه انداخته‌اند.امامي كه در ناگوارترين و خطرناك‌ترين شرايط، از دعا و عبادت و مناجات با خداوند دست بر نمي‌دارد و دو نفر از يارانش را به هنگام نماز ظهر عاشورا بر حسب ظاهراز دست مي‌دهد، چگونه راضي مي‌شود كه كسي به جاي نماز، به عزاداري براي او اكتفا كند و يا با اطمينان كامل به طرفداري امام از او، واجبات را انجام ندهد و حرام‌ها را مرتكب شود. به قول مرحوم دكتر محمد ابراهيم آيتي، عزاداري براي فداكاران عاشورا بايدسوگواران را دين شناس كند و به خدا نزديك سازد و از معاصي بر حذر دارد و مجالس عزا هنگامي موجب خشنودي خدا و سبب اجر اخروي است كه در حدود بندگي خدا انجام گيردو مشتمل بر دروغ، تحريف و حرامي نباشد.

مقاومت، پايداري و شكيبايي‌

يكي از عواملي كه بر درخشندگي و فرو زندگي حماسه حسيني مي‌افزايد، اين‌است كه وقتي امام و يارانش با حوادث تلخ و ناگوار و احياناً هر گونه سدي در برابر هدف مقدس خويش مواجه مي‌گرديدند به هيچ عنوان از تصميم اصلي خود مبني بر مبارزه باباطل، افشاي جنايت‌ها و دفاع از حق، منصرف نگرديده و از خويش ضعف و سستي نشان نداده‌اند. در منزل شقوق مردي كه از كوفه آمده بود، اخباري از اين شهر به استحضار امام رسانيد كه كاملاً بر ضد نامه‌ها و دعوت‌هاي ساكنين اين ديار بود، زيرا وي خاطرنشان ساخت مردم عراق در مخالفت با شما متحد و هماهنگ گرديده و بر جنگ با شما هم پيمان شده‌اند. حضرت در مقابل اين تحول‌هاي غير منتظره نه تنها ذره‌اي از موضع قبلي عقب نشيني نمي‌كند، بلكه به راه خويش ادامه مي‌دهد و بر مقاصد والاي خود پافشاري مي‌كند و با سرودن اشعاري، زندگي روزمره فناپذير دنيا را بي ارزش نشان داده و يارانش را مصمم‌تر و نيرومندتر مي‌سازد.در پاسخ مردي از كوفه كه «ابوهرم» نام داشت، وقتي از امام پرسيد: چه انگيزه‌اي تو را وادار نمود كه از حرم جدّت بيرون آيي؟ امام فرمود: بني اميّه حرمت ما را در هم شكستند، ولي من صبر و شكيبايي را پيش گرفتم.بنا به قول ابن قولويه و مسعودي، وقتي امام حسين (ع) نماز صبح را به جاي آورد و رو به سوي نمازگزاران نمود و بعد از سپاس خداوند به آنان فرمود: «ان الله تعالي اذن في قتلكم و قتلي في هذا اليوم فعليكم بالصبر و القتال، خداوند به كشته شدن شما و من در اين روز اذن داده است و بر شماست كه صبر و استقامت در پيش گرفته با دشمن بجنگيد».در اين سخنان، حسين بن علي (ع) تاكيد مي‌فرمايد: كشته شدن به امر پروردرگار است و پايداري در برابر مخالفان بايد روش مبارزان مؤمن باشد؛ به علاوه روح پايداري از ارتباط با پروردگار به دست مي‌آيد و بايد در ميدان رزم از عبادت و پرهيزگاري مدد گرفت:«استعينوا بالصبر و الصلاة».نابرابري دو سپاه از نظر تعداد و نيرو و سلاح جنگي و نيز محاصره امام و ياران ومنع شدن آنان از آب و آذوقه شرايط بسيار آشفته‌اي را بر سلحشوران عاشورا تحميل كرده بود. در اين حال، امام بيعت را از يارانش برداشت و به آنها فرمود: از تاريكي شب استفاده كرده و برويد و افزود: اهل بيت و بستگان مرا نيز همراه خود ببريد، امّا آنان سختي‌ها و فشارها را بر خود هموار نمودند و به خود اجازه تنها گذاشتن امام را ندادند.سيد قطب در تفسير في ضلال القرآن ذيل آيه (انا لننصر رسلنا و الذين آمنوافي الحياة الدنيا) مي‌نويسد:در آيه مذكور خداوند وعده مي‌دهد كه رسولش و مؤمنان را در دنيا ياري مي‌كند؛ درصورتي كه مي‌دانيم بر حسب ظاهر پيامبران شكست خورده‌اند، آن وقت براي اين كه‌نشان دهد چگونه مؤمني در حيات اين جهان پيروز است مي‌گويد: اگر مي‌خواهي چنين‌فتحي را درك و لمس كني، روز عاشورا به كربلا برو. انساني كه تمام اهل خانه‌اش در اسارت دشمن مي‌باشد، يارانش كشته شده‌اند، خويشاوندانش به شهادت رسيده‌اند، باز قد علم كرده و يك تنه مبارز مي‌طلبد و برايش شكست مفهومي ندارد. تا لحظه مرگ استوارو مقاوم ايستاد، گرچه به شهادت رسيد، در هدف و مقصد خويش فتحي بزرگ را به دست‌آورد.

قاطعيت، صراحت و صداقت‌

سومين فروغ امامت، حضرت امام حسين (ع) در برابر غاصبان و خلاف كاران لحظه‌اي نرمش نشان نداد، نه از ساز و برگ نظامي دشمن هراسي داشت و نه فضاي اختناق سياسي امويان بيمي در دلش مي‌افكند و نه آن كه از كمي‌ِ نيروي حمايت كننده‌نگران بود. با خداي خويش پيمان بسته بود كه رضاي حق را بر هر چيز ديگري مقدم بدارد، اگر تمام جهان عليه او قيام مي‌كردند دست از حق و حقيقت بر نمي‌داشت. در زير شمشيرها و نيزه‌ها و سُم‌ّ اسب‌هاي دشمنان با قاطعيتي تزلزل‌ناپذير و در مقابله با دشمن‌بس قوي، خونخوار و بي رحم فرياد زد: ما با اين نيروي اندك در برابر خصم با قدرت به‌جنگ اقدم مي‌كنيم؛ اگر پيروز شويم تازگي ندارد و اگر كشته شويم، دنيا مي‌داند كه مغلوب نشده‌ايم و اگر بدن هايمان در زير سم اسبان پاره پاره گرديد در اراده ما خللي وارد نگرديده است. موقعي كه برخي از خواص امام را از عواقب خطرناك مخالفت با دستگاه اموي و اقدام به جنگ بر حذر داشتند و محمد حنفيه (برادرش) عرض كرد تا آنجا كه امكان دارد در شهر معينّي اقامت نكنيد، امام فرمود: «اگر در تمام اين دنياي وسيع، هيچ پناهگاه و مأوايي نباشد باز هم با يزيد بيعت نخواهم كرد. امام حسين (ع) با اتكا به اصل ايمان و عقيده در مسيري كه پيش گرفته بود، صداقت و صراحت داشت، اگر چه شيوه مذكور براي شخص او با خسران توأم بود. در منزل «زباله» امام با نامه‌اي رسمي ازشهادت مسلم بن عقيل، هاني و عبدالله يقطر آگاهي يافت، حضرت در حالي كه اين مكتوب را در ميان يارانش به دست گرفته بود، فرمود: خبر تأسف انگيزي به دست ما رسيده و شيعيان دست از ياريمان برداشته‌اند، اينكه هر يك از شما كه بخواهد باز گردد،آزاد است و از سوي ما حقي بر گردنش نمي‌باشد. اين طرح و پيشنهاد نه يك بار و نه دريك منزل، بلكه در موارد مختلف و به مناسبت‌هاي گوناگون مطرح گرديد.حتي در منزل بطن عقبه كه تنها گروهي معدود و با صداقت و استقامت و فداكار به عنوان ياران امام باقي ماندند، باز هم موضوع مذكور با بياني ديگر، امّا صراحتي افزون‌تر ازسوي امام حسين (ع) عنوان گشت.البته اين برخوردهاي آزاد منشانه با حالتي از مهرباني و عطوفت هم توام بود و گويا هدف امام تلاش گسترده در جهت آموزش و تربيت نسلي خالص، فداكار و پرهيزگار است. سخنان امام در شب عاشورا مؤيد اين نكته است:اما بعد، ياراني شايسته‌تر و بهتر از يارانم نمي‌شناسم و خانداني از خاندان خودم نكوتر و خويش دوست‌تر سراغ ندارم، بدانيد كه به شما اجازه مي‌دهم با رضايت من همگي برويد كه حقي بر شما ندارم. اين كه شب شما را در برگرفته و آن را وسيله‌اي براي رفتن خود قرار دهيد.امام خميني از اين شيوه حضرت سيدالشهدا كاملاً الهام گرفته بود و صلابت و استقامت ايشان در مقاطع دشوار قبل و بعد از انقلاب اسلامي بر كسي پوشيده نيست.امام خميني در جايي گفته است:«خيال نكنيد از هياهو و جنجال مي‌ترسم، اگر تمامي اين جمعيتي كه فرياد بر مي‌آورند: درود بر خميني، زماني خلاف آن را بگويند برايم تفاوتي نخواهد داشت، كاري به هياهو ندارم به تكليف شرعي ام مي‌پردازم و همين و بس».و نيز تاكيد نموده‌اند:«من بارها اعلام كرده‌ام كه با هيچ كس در هر مرتبه‌اي كه باشد عقد اُخوّت نبسته‌ام، چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است، دفاع از اسلام و... اصل خدشه‌ناپذير جمهوري اسلامي است.»

غيرت و عزت‌

بنياد، اساس و محور منطق حسيني اين است كه زندگي در زير سلطه اهل ستم با مرگ و نابودي تفاوتي ندارد و كشته شدن در راه مبارزه با موانع حق به آدمي حيات معنوي مي‌دهد و او را از ذلت مي‌رهاند:«اني لا اري الموت الا سعادة و لا الحيوة مع الظالمين الا برما».امام حتي بر اين باور است كه اساساً زيستن با اهل طاغوت با زبوني و خواري قرين است و اين گونه سازش، ننگي است كه با ايمان و كرامت انساني سازگاري ندارد، پس بايد مرگ سرخ توأم با شرافت را بر اين نوع زندگي ذليلانه ترجيح داد و به حماسه‌اي شكوهمند كه شيوه مردان حق است، دست زد.سرچشمه اين نگرش و بينش شگرف، ايمان و اعتقادي راستين است كه دل وروح مردان خدا را از تعلقات مادي و امور پست و فناپذير مي‌رهاند و به ابديّت پيوند مي‌زند و آنها را از روي اختيار و با حالتي پرنشاط و توأم با اشتياق به قربانگاه حق مي‌برد. همين ويژگي‌ها موجب گرديد كه رسول اكرم(ص) درباره امام حسين (ع) بفرمايد:«ان الحسين بن علي مصباح هدي و سفينه نجاة و امام خير و يمن و عز و فخر؛حسين بن علي (ع) چراغ هدايت، كشتي نجات، پيشواي سعادت و خجستگي و امام عزت و افتخار است».عبدالله زبير كه درباره تهديد يزيد مبني بر گرفتن بيعت از او، افكار نگران كننده‌اي در ذهن مي‌پرورانيد و با وجود شهرت سياسي اجتماعي در هاله‌اي از رعب و هراس به سر مي‌برد، نظر امام حسين (ع) را در خصوص بيعت با يزيد جويا گرديد. حضرت وقتي آشفتگي و سراسيمگي را در چهره اين شخص ديد، فرمود:من كسي نيستم كه زير بار ذلّت روم و با بي تدبيري خود را به آساني در پنجه دشمن اسلام و قرآن گرفتار سازم و چون مروان اموي از امام خواست به بيعت با يزيد تن‌در دهد كه براي دين و دنيايش بهتر است، امام با شجاعت و صراحت فرمود: بر اسلام،سلام باد! هنگامي كه رهبري امت اسلامي به عهده فردي چون يزيد ناپاك گذارده شود،به خدا قسم! از جدّم رسول اكرم(ص) شنيدم كه فرمودند: رهبري و زعامت بر آل ابي سفيان حرام است.در واقع امتناع از بيعت با يزيد سرآغاز عزت مندي، شكست ناپذيري و عظمت قيام كربلا گرديد و از آن زمان پيوسته اين شكوه مندي و غيرت حسيني تكرار گشت و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي از اين هدف والا و پاك دست بر نداشت. در روز عاشورا، آن‌گاه كه سپاه ستم روياروي امام و يارانش قرار گرفت و لشكر عمر سعد از هر سو امام ويارانش را چون نگين انگشتري محاصره كرد، آن وجود مقدس چون خورشيد تابان از ميان سپاه خود بيرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و فرمود: آگاه باشيد! كه اين‌فرو مايه (عبيدالله بن زياد) فرزند فردي پست، مرا ميان دو راهي‌ِ شمشير و زبوني قرار داده‌است، هرگز ما زير بار ذلت نمي‌رويم. زيرا خداوند، رسولش و مؤمنان از اين كه ما به چنين ننگي روي آوريم، شرم دارند و دامن‌هاي مطهر، مادران و انسان‌هاي پاك و انديشه‌هاي غيرتمند و نفوس با شرافت جاير نمي‌دارند كه ما پيروي از لئيمان و اهل دنائت را بر قتلگاه انسان‌هاي با كرامت و نيك منش برتري دهيم.در اوج حماسه آفريني، آن گاه كه امام به عرصه رزم گام نهاد تا لحظه‌اي كه به شهادت رسيد، در رجزهايش اين نكته فرو زندگي داشت:مرگ، از پذيرش ذلت بهتر است و شكست ظاهري، از ورود در آتش سزاوارتر است.از آن جا كه امام حسين (ع) از ايجاد انحراف و بدعت در آيين محمدي(ص) جلوگيري كرد و مجد و عظمت را براي مسلمانان به ارمغان آورد و اوضاع نابسامان عصر خويش را اصلاح كرد و مردم را از جاهليت امويان رهانيد، مي‌توان گفت: قيام عاشورا پيوندي ناگسستني با بعثت رسول اكرم(ص) دارد و در عبارت:«حسين مني و انا من‌حسين» كه گوهر افشاني حضرت محمد(ص) است، چنين حكمت هايي را در درون‌خويش دارد. امام حسين (ع) در قيام خود به همه انسان‌ها آموخت كه انسانيت بالاتر از هرچيزي است و كرامت نفس، ارزشي برتر از معادلات و محاسبه‌هاي منفعت گرايانه فردي و اجتماعي دارد. صاحبان عزت نفس، هرگز خواسته‌هاي دل را زمينه ساز حقارت، زبوني وخواري نمي‌كنند. آدمي بايد پاسدار كرامت وجودي خود باشد و ارزش‌هاي مقدس و فوق مادي را با تمايلات فناپذير و هوس‌هاي ناپايدار و خواسته‌هاي ذلت آور مخدوش و آلوده نسازد.وقتي شخصي با عزت نفس و روحيه‌اي شكست‌ناپذير به صحنه‌هاي اجتماعي و عرصه‌هاي گوناگون گام مي‌نهد، توانايي‌هاي دروني و فرآيندي فروزان را با خود، چون چشمه‌اي در ميان آحاد مردم جاري مي‌كند. چنين اجتماعي وقتي از عزت و كرامت والا ومثبت و سازنده سرشار گرديد و به هويت اصيل، افتخارهاي معنوي و اهداف مقدس خويش تكيه نمود؛ كمتر تحت تأثير هجوم فرهنگي و تبليغي طوفان استكبار و زورگويي جهاني قرار مي‌گيرد. وقتي عزت و افتخار حسيني در شريان‌هاي اعتقادي، فكري وعاطفي امتي جرايان يابد، دشمنان و جناح باطل قادر نخواهند بود به اهداف و مقاصد پليد و آلوده خويش دست و پا زند. بي جهت نيست كه مقام معظم رهبري حضرت آية الله خامنه‌اي فرموده‌اند: «چشم‌ها و دل‌ها از چهره مبارك و منور سيدالشّهدا اميد و نور مي‌گيرند».

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».