ياران باوفاي حسين عليه السلام
پديدآور مهدوي، مصلح الدين، 1294-1374
تاريخ اثر، 1386
موضوع حسين بن علي (ع) امام سوم، 4-61 ق. -- اصحاب
واقعه كربلا، 61ق. -- شهيدان
شرح180ص
ناشر اصفهان: انديشه نيكان
شابك9789649573533
السلام عليك يا اباعبدالله و رحمة الله و بركاته صلي الله عليك و علي جدك و ابيك و امك و علي التسعة الائمة العصومين من ذريتك و بنيك و علي شيعتك و زائريك و علي المستشهدين معك فياليتني كنت معك فافوز فوزا عظيمااي جد بزرگوار اينك يكي از كوچكترين ذراري تو به قصد تقرب به آستان مقدست نام ياران باوفاي شما را كه خود آنان را: «بهترين و وفادارترين اصحاب و ياران» فرمودي در مجموعه اي گردآوري كرده و تقديم آستان مقدست مي كند و اميد قبول آن را دارد.تاكنون در جهان نديده كسي ياوراني چو ياوران حسين همگي جان و سر فدا كردند تا بجويد مگر رضاي حسين«سيد مجتبي كيوان»سيد مصلح الدين مهدوي [ صفحه 4] بسم الله الرحمن الرحيمالحمد لوليه و اشكر علي نعمائه و الصلوة و السلام علي خير خلقه محمد و آله المعصومين و اللعن الدائم علي اعدائهم و مخالفيهم و قاتليهم اجمعين الي يوم الدين آمين رب العالمين.قال الله تبارك و تعالي في القرآن المجيد.و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.سوره آل عمران آيه 169و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون.سوره البقره آيه 149نگوئيد و مپنداريد كه آنان كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه آنها زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي مي خورند و اين شما هستيد كه نمي دانيد و نمي فهميد.(مفهوم و منطق دو آيه ذكر شده)آنچه در فضيلت شهيد و شهادت
در راه خدا گفته شود اطاله كلام است و بزرگان و دانشمندان و نويسندگان در اين موضوع كتابها نوشته و رساله ها پرداخته و آنچه گفتني بوده است را گفته اند. [ صفحه 5] اما بعد:فاني لا اعلم اصحابا اوفي و لا خيرا من اصحابي و لا اهل بيت ابر و لا اوصل من اهل بيتي مجزاكم الله عني خيرا«از خطبه حضرت سيدالشهداء عليه السلام در شب عاشورا»السلام عليكم يا انصار الله و انصار رسوله و انصار علي بن ابيطالب و انصار فاطمة و انصار الحسن و الحسين و انصار الاسلام اشهد انكم قد نصحتم لله و جاهدتم في سبيله مجزاكم الله عن الاسلام و اهله افضل الجزاء. فزتم و الله فوزا عظيما يا ليتني كنت معكم فافور فوزا عظيما و اشهد انكم احياء عند ربكم ترزقون و اشهد انكم الشهداء و انكم الفائزون في الدرجات العلي و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. [ صفحه 6]
از گاهي كه خداوند جل و علا به قدرت كامله خود بشر را خلقت فرمود، جنگ حق عليه باطل شروع شد و اين جنگ و ستيز تا دامنه قيامت ادامه خواهد داشت.داستان فريفتن شيطان حوا و سپس حضرت آدم عليه السلام را و وادار ساختن آنان را به انجام ترك اولي و خوردن از شجره منهيه ابتداي اين داستان عبرت انگيز و بي انتهاست كه هر روز در طول تاريخ چندين هزار ساله بشر و انسان بگونه اي جلوه كرده است.داستان هابيل و قابيل دنباله آن و روياروئي حضرت ابراهيم عليه السلام با نمرود و حضرت موسي عليه السلام با فرعون از همين داستان سرچشمه گرفته است.در برابر هر پيغمبري مشركي و مدعي نبوتي قيام
كرده و كساني نيز از حد رسالت و نبوت تجاوز كرده مدعي الوهيت و خدائي نيز شدند. هركس از حق دم زد و از خداوند صحبت كرد ناحقي در برابر او قد علم كرده و با كمك جمعي از گمراهان كه به او پيوسته بودند در محو و نابودي آن كوشيد [ صفحه 7] و بالاخره عبارت منقول از بزرگان دين كه فرمودند:(لكل موسي فرعون) به حقيقت پيوست.چون رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم دعوت به توحيد و اسلام فرمود مشركين به زعامت ابوجهل و ابوسفيان و يارانشان در برابر آن حضرت صف آرائي نموده و بپاخاستند و تا حد توانائي خود كوشيدند و با حضرتش به جنگ و ستيز پرداختند و براي از بين بردن آن حضرت و ياران او و انديشه توحيد نقشه هاي شيطاني طرح كردند اما(يريدون ان يطفئوا نورالله بافواههم و يابي الله الا ان يتم نوره و لو كره الكافرون)سوره توبه آيه 32پس از رحلت حضرت رسول صلي الله عليه و آله نقشه مبارزه و طرز عمل عوض شد، مخالفين توحيد و اسلام در لباس اسلام خواهي غصب خلافات كرده و اميال شيطاني خود را در لباس خلافت دنبال كردند.از ابتداي خلقت تاكنون و هم از اكنون تا وقتي كه خداوند قادر متعال اراده فرمايد اين جنگ و جدالها و مبارزه حق و باطل ادامه خواهد داشت. دنيا جنگ و كشتار زياد ديده و تاريخ بشريت نام جنايتكاران زيادي را ثبت نموده است.اما بحق مي توان ادعا كرد كه در طول تاريخ بشريت داستاني فجيع تر و [ صفحه 8] مهيب تر و عبرت انگيزتر از واقعه كربلا روي نداده است.يك طرف
ايمان محض و محض ايمان و ديگر سو، شرك و كفر و نقال مطلق.يك طرف امامي معصوم پاره تن رسول خدا عليه السلام، مجسمه علم و فضيلت و تقوي قرار گرفته با ياراني معدود و دوستاني محدود همگان، عالم زاهد متهجد و پاي بند به اصول اخلاقي اسلام از صحابي و تابعي و غيره در طرف ديگر مدعي خلافت اسلامي، فردي شرابخوار و شطرنج باز و قمارباز، همبازي با سگ و خوك با مصاحباني غيرمسلمان، دروغ پرداز، منافق، رياست طلب و... و جمع كثيري از مدعيان مسلماني.همگان همج الرعاء و عده اي ديگر افراد راحت طلب و بي تفاوت كه فقط به زندگاني ظاهري توجه داشتند و در نظر آنان حق و باطل يكسان و مابين حكومت عدل الهي حضرت علي عليه السلام و سلطنت معاويه ظالم ستمگر فرقي نمي گذاشتند و مي خواستند زنده باشند و همچون حيوانات بخورند و بياشامند و از تنعمات زندگاني بهره ببرند. خود را مسلمان مي پنداشتند لكن از اسلام و حقايق آن فرسنگها به دور بودند.در اين جا بر سر آن نيستيم كه فجايع حكومت معاويه و يزيد را برشماريم فقط مي گوئيم كه: [ صفحه 9] «مسلمانان واقعي از اين نابسامانيها كه آن پدر و اين پسر در مدت سلطنت به نام خلافت خود به بار آورده بودند رنج مي بردند و طالب اضمحلال و نابودي آن بودند.»حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام برحسب وظيفه الهي با علم و يقين به اينكه قيام او به كشته شدن او و يارانش منتهي مي شود و با علم به اسارت اهل بيت و خاندانش، به خاطر اسلام، به خاطر احياء قوانين اسلام، به خاطر رفع بدعتها، به خاطر رفع ظلم و ستم و... قيام
فرمود. از مدينه حرم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بسوي مكه معظمه، حرم امن الهي رهسپار شد و چون در آنجا خطر را مشاهده فرمود به سمت عراق و كوفه حركت كرد اما در تمام حالات به ياران خود نتيجه اين نهضت را كه كشته شدن آنان و اسارت خاندان مي باشد گوشزد مي فرمود.درباره قيام و نهضت حضرت سيدالشهدا عليه السلام و آثار مترتبه آن كه: بقاي اسلام است دانشمندان بزرگوار شيعه و نويسندگان سني و افراد غيرمسلمان كتابها نوشته اند و هريك اين داستان دلخراش و حزن انگيز و عبرت آموز را، بگونه اي مورد بحث و تحقيق و تحليل قرار داده اند. طالبين بايد بدانها مراجعه كنند.در اين قيام مقدس خدائي، عده اي دوستان خاندان پيغمبر از بني هاشم و [ صفحه 10] ديگران از حضرت سيدالشهداء عليه السلام پيروي نموده و تا پاي جان استقامت كردند و جان خود را فداي اسلام ساختند و شايستگي آن را يافتند كه در زيارت آنان خوانده شود:(بابي انتم و امي طبتم و طابت الارض التي فيها دفنتم و فزتم فوزا عظيما)
اگرچه داستان كربلا و شهادت حضرت سيدالشهداء (ع) و ياران باوفايش در عاشوراي سال شصت و يكم هجرت روي داد، لكن بايد گفت كه حضرت امام حسين (ع) را در سقيفه بني ساعده شهيد كردند، همانها كه خلافت الهي را از مجراي طبيعي او و آنچه كه رسول اكرم (ص) طبق امر خداوند قادر متعال معين فرموده و در غديرخم به حاضرين ابلاغ فرموده و از آنان بيعت گرفته به شرحي كه در كتب تاريخ بطور تفصيل درباره آن بحث شد، خلافت را به انتخاب مردم مبدل ساخته و بعدا نيز
خليفه اول دومي را تعيين و خليفه دوم امر خلافت را به شوراي شش نفري واگذار كرد و در اين مدت احكام الهي و دستورات رسول اكرم (ص) يكي پس از ديگري تحريف يا تعطيل شد. پس بايد گفت هر بلائي به سر اسلام و مسلمين آمده است از روز وفات حضرت رسول اكرم (ص) و سقيفه بني ساعده است، لاغير. [ صفحه 11] آقاي حاج آقا جواد روستازاده فرزند ارجمند آقاي حاج آقا محمدعلي روستازاده «مدير و مؤسس چاپخانه نشاط اصفهان و بنيانگذار مؤسسه مطبوعاتي بهار و اخيرا گل بهار» يكي از دوستداران و خدمتگزاران خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام مي باشند كه در سال 1408 كتاب (عطية الجواد عليه السلام) در شرح زندگاني و كلمات قصار حضرت جواد الائمه عليهم السلام را به چاپ رسانيدند. از مدتها قبل به اين جانب پيشنهاد كردند كه اسامي شهداء بزرگوار كربلا را در مجموعه اي گردآوري نموده و آماده چاپ كنم. اين كار به عللي چند به تعويق افتاد تا در اوائل محرم الحرام سال 1409 مجددا تقاضاي خود را تكرار نموده و تأكيد كردند كه هرچه زودتر آماده شود.نويسنده بيش از اين تأخير در مسئول ايشان را جائز ندانسته و خواستم كه به سهم خود در آستان قدس حضرت سيدالشهداء عليه السلام خدمتي انجام داده باشم. بحول و قوه خداوندي شروع در مقصود نمودم و آن را به پيشگاه مقدس ارواح شهداء تقديم مي دارم و اميد قبول آن را دارم.در اخبار وارد است كه حضرت اباعبدالله الحسين روحي و ارواح العالمين له الفداء در واپسين ساعات و دقايق عمر شريف خود، ياران شهيد باوفاي خويش را مخاطب ساخته و برخي از آنان
را به نام صدا فرموده و در [ صفحه 12] مخاطبه با آنان فرمودند: (يا ابطال الصفاء...)مناسب آن ديدم كه نام اين مجموعه را:(ابطال الصفا في ذكر اسامي الشهداء عليهم السلام) بنامم. و نام ديگر آن را: (ياران باوفاي حسين (ع)) گذاردم.
آقاي روستازاده در چندين سال قبل از دوست دانشمند و همكار فرهنگي مرحوم حاج سيد علي علوي خوانساري (فوت جمادي الثانيه 1398 ه ق) اسامي شهداء كربلا را خواسته بودند و آن مرحوم نيز صورت آنها را تهيه كرده و آقاي روستازاده آن را به چاپ رسانيده اند كه اكنون نسخه اي از آن در دست ندارند. اين تذكر به خاطر يادآوري خدمت مرحوم آقاي علوي به آستان قدس حسيني است. خداوند ايشان را با اجداد بزرگوارش محشور گرداند.سيد مصلح الدين مهدوي [ صفحه 13]
در تعداد و اسامي ياران حضرت سيدالشهداء از اول هجرت آن حضرت از مدينه به مكه و سپس از مكه به كربلا و سرانجام آنان كه به فيض شهادت و سعادت ابدي فائز شدند در بين نويسندگان كتب تاريخ و مقاتل اختلاف زياد مي باشد ذيلا به برخي از اين گفتارها اشاره مي كنيم.1 - مسعودي در مروج الذهب تعداد آنها را:1000 سواره و 100 پياده 1100 جمعالبته اين تعداد تا وقتي است كه خبر شهادت حضرت مسلم نرسيده بود و سيدالشهداء عليه السلام به مردم خود، عاقبت كشته شدن را تذكر داده بود و فرموده بود كه هركس مي خواهد برود من او را آزاد مي گذارم.2- اصحاب حضرت در شب عاشوراء از پياده و سواره جمعا 500 نفر بودند كه بعد از خطبه حضرت و يقين به شهادت متفرق شدند و عده كمي از آنها باقي ماندند.3 - سيوطي و علامه امين در اعيان الشيعه:32 سواره و 40 پياده 72 جمع [ صفحه 14] 4 - در اعلام الوري گويد:33 سواره و 40 پياده 73 جمع5 - ابن جرير گويد:40 سواره و 100 پياده 140 جمع6
- ابن جوزي و همچنين ابن نما گويند:45 سواره و 100 پياده 145 جمع7 - از حضرت باقر عليه السلام روايت شده:45 سواره و 100 پياده 145 جمع8 - همچنين گفته شده است:70 سواره و 100 پياده 170 جمعمشهور در بين مورخين و نويسندگان كتب آن است كه تعداد ياران حضرت 72 نفر بوده است. [ صفحه 15]
اگر فرمايش حضرت باقر عليه السلام را در تعداد ياوران امام عليه السلام دقيقترين و صحيح ترين صورتها بدانيم (و در صورت صحت سند بايد بدانيم) بايد بگوئيم:مجموع شهداء بني هاشم و شهيدان در حمله اولي و غلامان و ديگر شهداء (145) نفر بوده است.
علامه جليل حجةالاسلام حاج سيد ابراهيم زنجاني در اواخر كتاب وسيلة الدارين چندين فائده و مجلس ذكر مي كند كه به اين صورت در كمتر كتابي به نظر رسيده است از آن جمله:الف: در صفحه 430 تعداد نفراتي كه با حضرت سيدالشهداء عليه السلام از مدينه به سمت مكه حركت كردند را به شرح زير مي نويسد.29 نفر مرد 42 نفر زن جمع 71 نفر (اينان همگي از اهل بيت بودند)10 نفر غلام و برده كه هشت نفر آنها شهيد شدند و دو تن زنده ماندند.9 نفر كنيز و جاريه - پسران كمتر از سن بلوغ 22 نفر و دختران كمتر از [ صفحه 16] سن بلوغ ده نفر.جمع كل نفرات از مرد و زن و كوچك و بزرگ و غلام و كنيز 122 نفر و كودكي نيز جهت حضرت در كربلا متولد گرديد.ب: سه كودك دختر بعد از واقعه عاشورا در زير پاي اسبهاي دشمن كشته شدند و آنها عبارت بودند از:1 - ام الحسن2 - ام الحسين دختران حضرت مجتبي عليه السلام3 - عاتكه دختر مسلم بن عقيل مادرش رقيه دختر حضرت علي عليه السلام كودك هفت ساله.
در كشف الغمه (ص 221 يكم) مي نويسد:حضرت سيدالشهداء عليه السلام در روز 3 شنبه هشتم ذي الحجة الحرام سال 60 هجري به اتفاق 82 نفر از اهل بيتش و شيعيانش و غلامانش از مكه به قصد عراق خارج گرديد. [ صفحه 17]
در تعداد نفرات قشون مخالف كه در صحراي كربلا جهت كشتن فرزند رسول خدا (ص) گرد آمده بودند اختلاف زياد است و عده آنها را از چهارصد هزار نفر تا سي هزار نفر نوشته اند.در وسيلة الدارين (ص 79) مي نويسد:در تعداد نفرات قشون ابن زياد گفته شده است هشتصد هزار نفر و ديگري گفته دويست هزار و يا يكصد هزار نفر نوشته اند و حضرت سيدالشهداء عليه السلام در مقام تشبيه فرمود: (كانهم الجراد المنتشر) مثل اينكه آنها ملخ پراكنده بودند. و همچنين گفته شده است كه:اگر كسي جهت تماشاي آنها بر پشته كوهي بالا مي رفت تا آنجا كه چشم مي ديد: اسب و مرد و شمشير و نيزه مي ديد و قشون دشمن را به: سيل خروشان تشبيه كرده اند. اما آنچه مسلم است و كمتر از آن نقل نشده است از اين قرار است. [ صفحه 18] اولين گروهي كه در مقابل حضرت سيدالشهداء عليه السلام جهت مبارزه حاضر شدند تعداد آنها با نام فرماندهاشان به قرار زير است:1 - عمر بن سعد بن ابي وقاص؛ 6000 نفر در روز سوم محرم2 - حر بن يزيد رياحي 1000 نفر (از منزل ذوجشم همراه حضرت بود)3 - شبث بن ربعي 4000 نفر4 - حجار بن ابجر 1000 نفر5 - عروة بن قيس 4000 نفر6 - سنان بن انس 4000 نفر7 - حصين بن نمير 4000 نفر پنجم محرم8 - يزيد بن
ركاب كلبي 2000 نفر9 - خولي اصبحي 3000 نفر10 - شمر بن ذي الجوشن 4000 نفر نهم محرم11 - عخلان المازني 3000 نفر12 كعب بن طلحه 3000 نفر39000 نفر جمع سي و نه هزار نفرابومخنف گويد: همگي اين نفرات از اهل كوفه بودند و در بين آنها از اهل بصره و حجاز و شام كسي نبود علاوه بر اين نفرات كه همگان به عنوان مبارز و جنگجو شركت كرده بودند عده زيادي نيز از انواع [ صفحه 19] مختلف كسبه و اهل صنعت از آهنگر و شمشيرساز و همچنين نانوا و ديگر مشاغل شركت داشتند كه بر سياهي لشكر مي افزودند.
در وسيلة الدارين (ص 79) مي نويسد:در نامه اي كه ابن سعد جهت عبيدالله بن زياد نوشت تعداد كشتگان را يكصد و پنجاه هزار نفر مي نويسد و گويد كه قادر نيستيم كه همه آنان را به خاك بسپاريم.
برخي از كساني كه با تاريخ سروكار ندارند چون مي شنوند كه يكي از اصحاب حضرت سيدالشهداء عليه السلام در ميدان كارزار تعداد زيادي از نفرات دشمن را هلاك نمود مثلا جناب حبيب بن مظاهر اسدي 62 نفر را هلاك نمود و يا ديگري يكصد و پنجاه نفر را كشت تعجب نموده و بي درنگ انكار مي كنند و حال آنكه وظيفه انسان عاقل آنست كه: هرچه را شنيد و نتوانست حقيقت آن را دريابد درباره آن سكوت كند و موافق يا مخالف سخني نگويد كه سخن را هميشه مي توان گفت اما اگر نفهميده و نسنجيده گفتيم و اشتباه بود آنگاه بر گفته خود در دنيا و آخرت افسوس زياد خواهيم خورد. [ صفحه 20]
همانگونه كه ذكر شد و بعدا به تفصيل خواهيم گفت، عده اي از ياران حضرت سيدالشهداء عليه السلام تعداد نفرات زيادي از دشمن را كشتند و يا مجروح ساختند.ابن شهرآشوب مازندراني در مناقب و محمد بن ابي طالب در مقتل مي نويسد كه عده حضرت سيدالشهداء عليه السلام در مبارزه روز عاشورا، يكهزار و پنجاه نفر را شكست بغير از آنان كه به دست ايشان مجروح شدند. (ص 17/293 عوالم)ظاهرا كشته شدن اين عده زياد و در مدت جنگ به نظر بعيد مي رسد و الحق كه بسيار زياد بعيد است كه فردي در مدت زمان اندكي بتواند اين همه دشمن را از پاي درآورد و به قتل برساند و خود مورد هجوم و حمله دشمنان از خبر باشد دشمني همچون شمر بن ذي الجوشن كه وقتي حضرت حسين عليه السلام به او مي فرمايد:آيا مرا مي كشي و نمي داني كه من كيستم؟ در جواب مي گويد:من تو را خوب مي شناسم: مادرت فاطمه زهرا
و پدرت علي مرتضي و جدت محمد مصطفي (صلوات الله عليه) مي باشد (ص 17/300 عوالم)براي رفع شبهه در استبعاد گوييم. همانگونه كه گفته شده است و [ صفحه 21] بعدا ما نيز آنرا شرح مي دهيم بعضي از دوستان حضرت كه در كوفه بودند و نتوانستند خود را به حضرت برسانند براي وصول به مقصد راه را منحصر در آن ديدند كه با قشون مخالف از كوفه خارج شده و در كربلا به هر نحو شده، خود را به كعبه آمال و مقصود برسانند عده اي از اينان كه طبق صورتيكه بعدا متذكر مي شويم (قريب 23 نفر موفق شدند كه خود را از دشمنان جدا ساخته و در ركاب حضرت شهيد شوند اما ديگران توفيق نيافتند.به نظر مي رسد كه اين دوستان كه اكنون به صورت دشمن جلوه گر شده اند هرگاه كه جنگ مغلوبه مي شد و صحنه كارزار از حمله يكي از ياران حضرت سيدالشهداء عليه السلام مضطرب و پريشان مي شد و دشمنان همچون روباه از مقابل شيران فرار مي كردند اينان دست يافته و به كشتن آنها مي پرداختند بنابراين، آن يار وفادار و اينان جمعا تعداد زيادي از مخالفين را مي كشتند (اين نظريه نويسنده است تا اهل تحقيق چگونه قضاوت كنند.) [ صفحه 22]
در هريك از كتابهاي مقاتل و شرح حال شهيدان كربلا، آنان را بگونه اي تقسيم كرده اند از معرفي به خاندانها و عشيره ها و غيره اكنون در اين مجموعه اسامي اين بزرگواران را به صورت زير نقل مي كنيم:1 - شهداء بني هاشم.2 - شهداء از صحابه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم.3 - جزو قشون عمر بن سعد به كربلا آمده و به حضرت
پيوستند و به فيض شهادت و سعادت ابدي رسيدند.4 - در حمله اولي شهيد شدند.5 - مبارزه كردند تا به مرتبه رفيعه شهادت نائل شدند.6 - بدون مبارزه كشته شدند و ذكر جمعي از كودكان.7 - در كوفه و بصره شهيد شدند.8 - غلامان و موالي.9 - شهداء گمنام. [ صفحه 23]
شهداء بني هاشم از اولاد حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام و حضرت مجتبي و حضرت سيدالشهداء عليهماالسلام و اولاد جناب جعفر طيار فرزند جناب ابوطالب و اولاد و اعقاب جناب عقيل عليهم السلام.در تعداد شهداء بني هاشم در بين نويسندگان كتب تاريخ و مقاتل اختلاف زياد مي باشد و عموما تعداد نفرات آنان را كه در جنگ شهيد شدند قريب 17 يا 20 نفر و برخي متجاوز از پنجاه نفر نوشته اند.در عوالم العلوم (ص 17/343) به نقل از مناقب ابن شهرآشوب و مناقب قديم و محمد بن ابي طالب جمعا نام 38 نفر از اولاد جناب ابوطالب را كه در اين وقعه هائله به مرتبه رفيعه شهادت رسيده اند را نام برده و گويد.در مناقب قديمه تعداد آنان را 16 نفر و در مشير الاحزان از قول حضرت باقر عليه السلام 17 نفر مي نويسد.گفته شده است كه از: 1 - اولاد جعفر طيار 3 نفر و از اولاد عقيل 7 نفر و از اولاد حضرت علي عليه السلام 9 نفر و از اولاد حضرت مجتبي عليه السلام 4 نفر از اولاد حضرت سيدالشهداء عليه السلام 6 نفر جمعا 29 نفر كه در اسامي آنان و اسامي عده اي ديگر اختلاف است (ص 17/343 عوالم). [ صفحه 24] اينك اسامي اين بزرگواران از خاندان بني هاشم مأخوذ از كتاب فرسان الهيجاء و وسيلة الدارين (با ذكر صفحه
آن دو) ذكر مي شود و به برخي ديگر از مآخذ نيز اشاره مي شود:1 - ابراهيم بن الحسن المجتبي عليه السلام ص 9 يكم فرسان الهيجاء2 - ابراهيم بن الحسين عليه السلام ص 10 يكم فرسان - اعيان الشيعه3 - ابراهيم بن علي بن ابيطالب عليه السلام ص 11 يكم فرسان - مقاتل الطالبيين (مختلف فيه)4 - ابراهيم بن مسلم بن عقيل كودكي كه در كوفه شهيد شد ص 17 يكم فرسان - امالي صدوق5 - ابوبكر بن الحسن المجتبي عليه السلام ارشاد مفيد - مقاتل الطالبيين6 - ابوبكر بن علي بن ابيطالب عليه السلام فرسان الهيجان نامش ابوعبيداله7 - احمد بن الحسن المجتبي عليه السلام شانزده ساله ص 30 يكم فرسان8 - احمد بن محمد بن عقيل ص 22 يكم فرسان - ناسخ التواريخ9 - اسماعيل بن عبدالله بن جعفر الطيار ص 187 شهيد كربلا10 - بشر بن الحسن المجتبي عليه السلام ص 135 اعيان الشيعه11 - جعفر بن عقيل بن ابيطاب ص 56 يكم فرسان12 - جعفر بن علي بن ابيطالب عموم مقاتل ص 74 يكم فرسان 27 ساله و يا 19 ساله [ صفحه 25] 13 - حمزة بن الحسين ص 17/345 عوالم14 - حمزة بن عقيل ص 308 - المجدي- حسن مثني بن الام المجتبي عليه السلام ص 129 يكم فرسان در جنگ زخمي شد لكن در اثر آن وفات ننمود.15 - عباس الاصغر ص 228 يكم فرسان16 - عباس الاكبر حضرت اباالفضل عليه السلام مادرش عليا جناب ام البنين - 34 ساله (تولد 26 ه ق)17 - عبدالرحمن بن عقيل 17 نفر را كشت (عوالم) ص 235 يكم فرسان 230 وسيله - زيارت ناحيه18 - عبدالله بن ابي سفيان بن حارث بن
عبدالمطلب ص 191 شهيد كربلا19 - عبدالله الاصغر بن الحسن المجتبي عليه السلام ص 239 يكم فرسان20 - عبدالله الاكبر بن الحسن المجتبي عليه السلام 14 نفر را كشت (عوالم) ص 238 يكم فرسان21 - عبدالله بن الحسين عليه السلام المولود في يوم عاشوراء ص 242 يكم فرسان - زيارت رجبيه22 - عبدالله بن عباس بن علي عليه السلام ص 135 - اعيان الشيعه23 - عبدالله الاصغر بن عقيل ص 243 يكم فرسان24 - عبدالله الاكبر بن عقيل [ صفحه 26] 25 - عبدالله الاكبر بن علي بن ابيطالب عليه السلام ص 250 فرسان - 25 ساله26 - عبدالله الاصغر بن مسلم بن عقيل 98 نفر را كشت (عوالم) ص 254 يكم فرسان، مادرش عليا جناب رقيه دختر اميرالمؤمنين عليه السلام 25 ساله شوهر عليا مخدره سكينه بنت الحسين عليه السلام.27 - عبيدالله بن علي بن ابيطاب عليه السلام ص 261 يكم فرسان، غير از: ابوبكر بن علي عليه السلام است - وي به دست اصحاب مختار در مذار شهيد شد (ص 17/282 عوالم)28- عبيدالله بن عبدالله بن جعفر الطيار ص 192 شهيد كربلا 260 فرسان29 - عتيق بن علي عليه السلام ص 92 شهيد كربلا30 - عثمان بن علي بن ابيطالب عليه السلام 21 ساله ص 262 يكم فرسان زيارت رجبيه و ناحيه مقدسه31 - عقيل بن عقيل بن ابيطالب ص 194 شهيد كربلا32 - علي اصغر كودك شيرخوار حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 267 يكم فرسان33 - علي اكبر فرزند حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 268 يكم فرسان - بحار - مقاتل الطالبيين 18 و يا 25 ساله 200 نفر را كشت (عوالم)34 - علي بن عقيل ص 17/277 (عوالم) ص 221 وسيلة الدارين 265 يكم
فرسان [ صفحه 27] 35 - عمر بن الحسن عليه السلام ص 12 دوم فرسان - ارشادعمر بن علي عليه السلام در شهادت او اختلاف است ظاهرا شهيد نشده ص 13 دوم فرسان، مناقب36 - عون بن جعفر الطيار صحابي ص 17 دوم فرسان، شوهر عليا مخدره ام كلثوم (زينب صغري) بنا به روايتي دختر حضرت فاطمه سلام الله عليها 57 ساله37 - عون بن عبدالله بن جعفر الطيار ص 18 فرسان، مادرش عليا جناب زينب دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام38 - عون بن عقيل ص 20 دوم فرسان39 - عون بن علي عليه السلام ص 20 دوم فرسان40 - عون بن مسلم بن عقيل41 - فضل بن عباس بن ربيعه42 - فضل بن علي عليه السلام ص 193 شهيد كربلا43 - قاسم بن حسن عليه السلام ص 26 دوم فرسان و عموم مقاتل44 - قاسم بن حسين عليه السلام ص 193 شهيد كربلا (ظاهرا حسين اشتباه و صحيح حسن مي باشد)45 - قاسم بن علي عليه السلام ص 193 شهيد كربلا46 - قاسم بن محمد بن جعفر الطيار ص 43 دوم فرسان [ صفحه 28] كودكي كه نام او ذكر شده است ص 22 دوم فرسان - بحارالانوار ممكن است كه نام وي محمد بن ابي سعيد باشد.47 - محسن بن حسين عليه السلام ص 52 دوم فرسان (مشهد السقط)48 - محمد بن ابي سعيد بن عقيل ص 54 دوم فرسان به سن 7 سالگي49 - محمد بن جعفر بن ابيطالب ص 194 شهيد كربلا50 - محمد بن الحسين عليه السلام ص 17/343 عوالم51 - محمد بن عباس بن علي عليه السلام ص 57 دوم فرسان (مورد خلاف است)52 - محمد بن عبدالله بن جعفر الطيار 10 نفر را
كشت (عوالم) 59 دوم فرسان مناقب - مادرش عليا جناب زينب عقيله بني هاشم53 - محمد اصغر بن علي عليه السلام ص 263 وسيلة الدارين 261 وسيله54 - محمد اوسط فرزند حضرت علي عليه السلام ص 55 دوم فرسان الهيجا55 - محمد بن مسلم بن عقيل ص 60 دوم فرسان كودكي 12 يا 13 ساله56 - مسلم بن عقيل بن ابيطاب شهيد كوفه ص 62 دوم فرسان عموم مقاتل - مادرش ايراني است.57 - موسي بن عقيل ص 124 دوم فرسان58 - يحيي بن الحسن المجتبي عليه السلام ص 254 دوم فرسان بحارالانوار (در او اختلاف است) [ صفحه 29] اسامي بسياري از اينان كه ذكر شد در كتب انساب مذكور نمي باشد براي شرح حال آنان به مآخذ ياد شده و ديگر كتب مراجعه شود ضمنا متذكر مي شود كه در كتاب (شهيد كربلا) اسامي عده ديگري را ذكر مي كند كه در هيچ يك از كتب نامي از آنها برده نشده و ما نيز آنها را ياد نكرديم و در آنچه نوشته ايم مسئوليت آنرا بعهده راويان آن وا مي گذاريم.
در اسامي صحابه بزرگواري كه در ياري حضرت سيدالشهداء عليه السلام شهيد شده اند و همچنين در تعداد آنان در بين نويسندگان كتب مقاتل اختلاف زياد وجود دارد اينك اسامي آنان با ذكر مأخذ:1 - انس بن حرث (حارث) كاهلي ص 37 يكم فرسان الهيجا ص 101 وسيلة الدارين2 - بشر بن حي بن علي ص 51 / يكم فرسان به نقل از اصابه3 - جابر بن عروه غفاري ص 112 وسيلة الدارين ص 54 يكم فرسان الهيجا4 - خياده بن حرث انصاري سلماني (جبار) ص 76 يكم فرسان الهيجا ص 113 وسيله
[ صفحه 30] 5 - جندب بن حجير كندي (جند) ص 78 يكم فرسان ص 114 وسيله تسميه- جون غلام ابي ذر ص 1/78 فرسان در صحابي بودنش اختلاف است.6 - حارث بن بنهان (حرث) ص 84 يكم فرسان ص 117 وسيله7 - حبيب بن مظاهر (مظهر) اسدي ص 87 يكم فرسان ص 119 وسيله كليه مقاتل - 63 نفر را كشت8 - ربيعة بن خوط بن رئاب ص 137 وسيله ص 136 يكم فرسان (از شعراء مخضرمين است)9 - زاهر بن عمرو اسلمي ص 138 يكم فرسان ص 138 وسيله، از اصحاب شجره (بيعت زير درخت) مي باشد10 - زياد بن عريب صاعدي ص 153 يكم فرسان11 - سعد بن حارث، مولي اميرالمؤمنين عليه السلام ص 156 يكم فرسان (سعيد) ص 148 وسيله12 - شبيب بن حرث (حمله اولي) ص 167 يكم فرسان (شبيب بن عبدالله بن حرث) ص 155 وسيله13 - شوذب بن عبدالله شاكري (154 وسيله)14 - عبدالرحمن ارحبي بن عبدالله ص 232 يكم ص 164 وسيله15 - عبدالرحمن بن عبد رب (عبدالله) ص 231 يكم ص 163 وسيله [ صفحه 31] 16 - عبدالله بن حارث بن نوفل ص 237 يكم ص 167 وسيله، شهيد كوفه17 - عبدالله بن عفيف شهيد كوفه ص 1/245 فرسان18 - عبدالله بن يقطر رضيع الحسين عليه السلام ص 257 يكم ص 216 وسيلة الدارين، شهيد كوفه19 - عقبة بن صلت جهني ص 265 يكم فرسان الهيجاء20 - عمرو بن ضبيعه تميمي ص 7 دوم فرسان ص 177 وسيله21 - كنانة بن عتيق ص 47 دوم فرسان ص 184 وسيله22 - مجمع بن زياد جهني ص 50 دوم فرسان ص
193 وسيله23 - مسلم بن عوسجه سعدي ص 116 دوم فرسان الهيجاء و جميع مقاتل24 - مسلم بن كثير اعرج ص 2/36 فرسان - تسميه25 - نصر بن ابي نيز، مولي علي عليه السلام صحابي ص 2/132 فرسان26 - هاني بن عروه مرادي شهيد كوفه ص 132 دوم فرسان الهيجاء و جميع قاتل27 - يزيد بن مغفل (يا معقل) بر وزن محسن) ص 152 دوم فرسان الهيجا و در صحابي بودن جمعي از اينان اختلاف است و اعتماد ما در اين نقل نوشته مرحوم شيخ و ذبيح الله محلاتي در فرسان الهيجا بوده و العهدة عليه. [ صفحه 32] توضيح: حضرت سيدالشهداء عليه السلام از پستان هيچ زني جز حضرت زهرا سلام الله عليها و يا ابهام حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شير نخورده است و علت آنكه عبدالله بن يقطر را رضيع (همشير) آن حضرت مي نامند آنكه در زبان عرب دو كودك كه در يك هفته به دنيا آيند را رضيع مي خوانند.
چون خبر حركت حضرت سيدالشهداء عليه السلام از مكه به سمت كوفه به دوستان حضرت در كوفه رسيد و متوجه شدند كه عبيدالله بن زياد حاكم كوفه كليه راهها را بسته راه وصول به آن حضرت را در آن ديدند كه خويشتن را در جزو قشون عمر بن سعد وارد كرده و به اين كيفيت خود را به كربلا برسانند سپس در آن جا بهر كيفيتي كه ممكن شود از قشون دشمن جدا شده و به فيض حضور مبارك برسند و درك شهادت نمايند اسامي اين شهداء بزرگوار بدين قرار است.1 - ابوالحتوف سلمة بن حرث انصاري ص 105 وسيله الدارين - تسميه
او و برادرش 13 نفر را كشتند.2 - بكر بن حي ص 111 وسيله به اضافه 51 يكم فرسان [ صفحه 33] 3 - بكر بن حر رياحي برخي نام او را علي نوشته اند ص 111 وسيله به اضافه 51 يكم فرسان4 - جابر بن حجاج كوفي ص 111 وسيله 53 يكم فرسان5 - جوين بن مالك تميمي ص 116 وسيله 82 يكم فرسان6 - حارث بن امرؤالقيس كندي (حرث) ص 116 وسيله 83 يكم فرسان - تسميه7 - حر بن يزيد رياحي چهل نفر را كشت ص 127 وسيله و عموم مقاتل8 - حلاس بن عمرو راسبي 1/131 فرسان ص 133 وسيله. نام او را جلاس (به جيم) نيز نوشته اند.9 - زهير بن سليم بن عمر وازدي ص 139 وسيله. نام پدرش را سليمان نيز نوشته اند 141 فرسان10 - سعد بن حارث بن سلمه انصاري عجلاني ص 149 وسيله 156 يكم فرسان - تسميه11 - شبيب بن جراد كلابي وحيدي ص 156 وسيله 166 يكم فرسان (حمله اولي و يا در مبارزه)12 - ضرغامة بن مالك تغلبي ص 157 وسيله 169 يكم (حمله اولي و يا در مبارزه شهيد شد)13 - عبدالرحمن بن مسعود تميمي ص 166 وسيله 236 يكم فرسان [ صفحه 34] 14 - عبدالله بن بشير خثغمي ص 167 وسيله 236 يكم فرسان15 - عمرو بن ضبعة ضبعي صحابي ص 177 وسيله 2/7 فرسان16 - عروه مولي حر بن يزيد رياحي ص 179 وسيله نام او را غره و به غين منقوط نيز نوشته اند)- علي بن حر بن يزيد رياحي نام او را بكير (مصغر بكر) نيز گفته اند17 - قاسم بن
حبيب ازدي (حمله اولي) ص 182 وسيله 26 دوم فرسان18 - مسعود بن حجاج تميمي 190 وسيله 62 دوم فرسان19 - مصعب بن يزيد رياحي برادر حر ص 192 وسيله 121 دوم فرسان20 - موقع بن تمامه اسدي صيداوي ص 125 وسيله يكم فرسان (موقع بر وزن معظم بمعني مبتلي. پس از يكسال وفات يافت)21 - نعمان بن عمرور اسبي ازدي كوفي ص 200 وسيله 1/131 فرسان - مناقب22 - مردي از خزيمه فرستاده عمر بن سعد به نزد حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 219 وسيله
در صبحگاه روز عاشوراء به فرمان عمر بن سعد بن وقاص، قشون كوفه بيك بار بر لشكر توحيد حمله آورد و آنان مردانه از اسلام و امام [ صفحه 35] مسلمين حضرت سيدالشهداء عليه السلام دفاع كردند. در اين حمله عده زيادي از نفرات ياران حضرت شهيد شدند در تعداد آنان و اسامي آن ها بين نويسندگان كتب مقاتل اختلاف زياد است از 30 نفر كمتر و از 50 نفر بيشتر نبوده است اينك اسامي آنان برحسب حروف: در اسامي اينان و پدرشان نيز اختلاف زياد است.1 - اسلم تركي مولي الحسين عليه السلام در مبارزه شهيد شده و در وسيله (ص 51) وي را از شهداء حمله اولي مي نويسند.2 - اسوار بن ابي عمير نهمي ص 94 وسيلة الدارين (اسوار نيز گفته اند)3 - امية بن سعد طائي ص 36 يكم فرسان - تسميه من قتل4 - بشير (بشر) بن عمرو حضرمي ص 50 يكم فرسان5 - بكر بن حي با قشون عمر سعد آمد و به حضرت پيوست ص 51 يكم فرسان6 - جبلة بن علي شيباني برخي گويند در مبارزه شهيد شد
و برخي وي را از شهداء حمله اولي مي نويسند ص 55 يكم فرسان الهيجاء، عوالم ص 17/3417 - جنادة بن كعب انصاري خزرجي ص 75 يكم فرسان- اعيان الشيعهجندب بن حجر كندي (حجير بر وزن زبير) صحابي ص 77 فرسان يكم 114 وسيله [ صفحه 36] 8 - جون بن جوي مولي ابي ذر غفاري از اهالي نوبه در مبارزة شهيد شد در وسيلة الدارين (ص 95) وي را شهيد در حمله اولي مي نويسدجوين بن مالك تميمي با لشكر عمر سعد بود شب عاشورا به حضرت سيدالشهداء عليه السلام ملحق شد ص 81 يكم فرسان 116 وسيله و تمام مقاتلحارث بن امرؤالقيس كندي با لشكر عمر سعد به كربلاء آمد و به حضرت پيوست ص 83 يكم فرسانحارث بن بنهان صحابي غلام حمزه سيدالشهداء عليه السلام ص 84 يكم فرسان9 - حباب بن عامر تميمي ص 85 يكم فرسان 117 وسيله10 - حبشة بن قيس نهمي در مبارزه شهيد شد و در وسيله (ص 118) وي را از شهداء حمله اولي مي نويسد نام او را جعبه نيز نوشته اند.11 - حجاج بن يزيد (ابن بدر بصري) يا ابن زيد بصري سعدي ص 102 يكم فرسان12 - حجير بن جندب كندي خولاني ص 109 يكم فرسان تسميهحلاس بن عمرو راسبي با لشكر عمر سعد به كربلا آمد و به حضرت پيوست ص 131 يكم فرسان)حنظلة بن عمرو شيباني (ص 94 وسيلة الدارين) ص 17/341 عوالمزاهر بن بشر كندي صحابي [ صفحه 37] 13 - زاهربن عمرو مولي عمر بن الحمق ص 17/341 عوالم14 - زهير بن بشير خثعمي ص 142 يكم فرسان - منتهي الآمال - عوالم15 - زهر بن سليم
ازدي (سليمان) ص 141 يكم فرسان - عوالم16 - سالم بن عمرو مولي بني المدينه ص 1/154 فرسان - زيارت ناحيه17 - سالم مولي عامر بن مسلم ص 155 يكم فرسان18 - سعدبن بشر حضرمي الهيجاء19 - سعد بن حرث (حارث) صحابي مولي علي بن ابيطاب علي عليه السلام ص 156 - يكم فرسانسوار بن ابي عمير مجروح گرديد. يا سوار بن منهم فهمي، زيارت ناحيه مقدسه - عوالم20 - سيف بن مالك ص 166 يكم فرسان - عوالم21 - شبيب بن جراد ص 166 يكم فرسان22 - شبيب بن عبدالله نهشلي ص يكم فرسان23 - ضباب بن عامر تميمي تسمية من قتل24 - غارب بن عبدالله مولي الحسين عليه السلام ص 25/2 فرسان - زيارت ناحيه25 - ضرغامة بن مالك تغلبي ص 169 يكم فرسان - عوالم26 - عامر بن مسلم عبدي بصري ص 185 يكم فرسان - عوالم27 - عائد بن مجمع بن عبدالله ص 1/180 فرسان [ صفحه 38] 28 - جهني ص 186 يكم فرسان - تسميه29 - عبدالرحمن بن عبد ربه صحابي ص 231 يكم فرسان 163 وسيله30 - عبدالرحمن بن عبدالله ازدي عوالم - مناقب31 - عبدالرحمن بن مسعود بن حجاج تيمي 1/236 فرسان - تسميه32 - عبدالله بن بشير خثعمي ص 236 يكم فرسان 167 وسيله33 - عبدالله بن زيد بصري ص 17/341 عوالم34 - عبدالله بن عروه غفاري ص 17/341 عوالم35 - عبدالله بن عمر ص 17/341 عوالم36 - عبدالله بن يزيد بن ثبيط قيسي بصري ص 260 / يكم فرسان37 - عبيدالله بن زيد (يزيد) بصري ص 262 / يكم فرسان - عوالم38 - عقبة بن صلت جهني
ص 265 / يكم فرسان - تسميه39 - عمار بن حسان طائي ص 347 / يكم فرسان زيارت رجبيه و ناحيه - عوالم40 - عمارة بن ابي سلامه دالاني (ابن سلامه) ص 3. / دوم فرسان - عوالم - تسميه41 - عمران بن كعب اشجعي ص 17/341 عوالم42 - عمرو بن جندب حضرمي ص 6 دوم فرسان - 175 وسيلهعمرو بن خالد صيداوي بنابر روايتي، تسميه من قتل ص 155 تراثنا43 - عمرو بن ضبيعه تميمي ضبعي صحابي ص 177 وسيله [ صفحه 39] 44 - عمرو بن شيعه ص 17/341 عوالم45 - قارب بن عبدالله مولي الحسين عليه السلام ص 24 دوم فرسان - 183 وسيله46 - قاسط بن زهير تغلبي (ابن عبدالله بن زهير) ص 2/26 فرسان - عوالم47 - قاسم بن حبيب ازدي ص 26 دوم فرسان48 - قاسم بن سعد طائي49 - كردوس بن زهير تغلبي ص 46 دوم فرسان 185 وسيله50 - كنانة بن عتيق تغلبي ص 17/341 عوالم51 - مجمع عائدي ص 17/341 عوالم52 - مسعود بن حجاج و 1/23 فرسان ص 62 دوم فرسان - عوالم53 - مسقط بن عبدالله بن زهي ص 2/122 فرسان54 - مسلم بن كثير ازدي از موالي ص 136 يكم فرسان و 121 دوم فرسان - عوالم55 - منجج بن سهم مولي الحسن عليه السلام ص 2/122 فرسان56 - نصر بن ابي نيزر صحابي ص 2/132 فرسان57 - نعمان بن عمرو راسبي ازدي ص 2/134 فرسان - عوالم58 - عيم بن عجلان انصاري خزرمي ص 2/134 فرسان59 - واضح بن اسلم تركي (يا اسلم بن عمرو) ص 2/147 فرسان60 - يحيي بن هاني بن عروه ص
2/147 فرسان [ صفحه 40] در عوالم (ص 17/334) نقل از رجال كشي در ضمن بيان شرح حال حبيب بن مظاهر مي نويسد:(كان حبيب من السبعين الرجال الذين نصروا الحسين...)همانگونه كه گفتيم عده اي از اينان مبارزه كردند و شهيد شدند و در كتب گاهي آنها را شهيد در حمله ي اولي و زماني شهيد در جنگ نوشته اند 12 نفر از اينان مورد اختلاف است كه آيا در حمله اولي شهيد شده اند و يا جنگ كرده و شهيد شده اند.
نام تعدادي از اينان را قبلا در ضمن شهداء اهل بيت و صحابه ذكر نموده ايم.1 - ابراهيم بن الحسين 84 نفر را هلاك نمود ص 10 يكم فرسان به اضافه ص 102 وسيله2 - ابوثمامه صائدي همداني، عمرو بن عبدالله تابعي ص 3 يكم فرسان به اضافه ص 97 وسيله3 - ابوشعثاء يزيد بن زياد كندي چهل و چند نفر را كشت ص 28/ يكم فرسان به اضافه ص 103 وسيله [ صفحه 41] 4 - ابوعمرو نهشلي (حبيب بن عبدالله نهشلي) ص 86/ يكم ف به اضافه ص 97 وسيله5 - اسد كلبي از مخاطبين حضرت سيدالشهداء در لحظات آخر عمر شريف ص 33/ يكم فرسان به اضافه ص 101 وسيلهاسلم بن كثير ظاهرا همان مسلم بن كثير مي باشد6 - انيس بن معقل اصبحي بيست و چند نفر را هلاك كرد ص 38/ يكم فرسان به اضافه ص 105 وسيله7 - بدر بن رقيط در زيارت ناحيه مقدسه نام او مذكور است ص 49/ يكم فرسان ص 111 وسيله (بدر بن رقيد)8 - برير بن خضير همداني تابعي از قراء قرآن و معروف به: سيدالقراء 30 نفر را
هلاك كرد ص 39/ يكم فرسان به اضافه ص 106 وسيله بحار عوالم (عموم مقاتل)9 - جبلة بن عبدالله در زيارت ناحيه مقدسه نام او مذكور است و شايد جبلة بن علي باشد ص 55/ يكم فرسان به اضافه ص 112 وسيله10 - حبشة بن قيس نهمي همداني (به سكون ميم) ص 85/ يكم فرسان به اضافه ص 118 وسيله نام او را برخي جعبه و شهادتش را در حمله اولي نوشته اند.11 - حجاج بن مالك از اصحاب حضرت سيدالشهداء مجهول الحال ص 1/102 فرسان به اضافه ص 132 وسيله [ صفحه 42] 12 - حجاج بن مزروق از اصحاب حضرت سيدالشهداء عليه السلام مجهول الحال ص 102 يكم فرسان 132 وسيله13 - حجاج مسروق مؤذن حضرت 25 نفر را كشت ص 3/ يكم فرسان 132 وسيله14 - حنظلة بن اسعد شبامي همداني (م) كوفي ص 132/ يكم فرسان به اضافه ص 134 وسيله در معجم رجال الحديث وي را حنظلة بن عمر مي نويسد15 - حيان بن حارث زيارت رجبيه و ناحيه مقدسه ص 1/134 فرسان به اضافه ص 136 وسيله16 - خالد بن عمرو ازدي بعد از پدرش به ميدان جنگ شتافته و چند تن از دشمنان را هلاك كرد ص 1/134 فرسان به اضافه ص 136 وسيله17 - خلف بن مسلم بن عوسجه بعد از پدر به ميدان جنگ رفت و چند تن را كشته و شهيد شد ص 134/ يكم فرسان به اضافه ص 136 وسيله 30 نفر را كشت18 - داود بن طرماح از جمله مخاطبين حضرت سيدالشهداء عليه السلام در لحظات آخر ص 1/135 فرسان به اضافه ص 136 وسيله19 - رميث
(ر م ي ث) بن عمرو زيارت رجببيه ص 1/137 فرسان به اضافه ص 137 وسيله20 - زائدة بن مهاجر زيارت رجببيه ص 140/ يكم فرسان به اضافه ص 139 وسيله (مرحوم محلاتي احتمال مي دهد كه وي همان زياد بن مصاهر باشد) [ صفحه 43] 21 - زهير بن سيار زيارت رجببيه ص 1/141 فرسان به اضافه ص 137 وسيله (مرحوم محلاتي گويد ممكن است زهير بن سليم باشد)22 - زهير بن قين بجلي انماري يكصد و بيست تن را هلاك كرد ص 152/ يكم فرسان به اضافه ص به روايتي 19 نفر23 - سعد بن بشر بن عمرو حضرمي ص 1/155 فرسان ناسخ التواريخ24 - سعد بن حنظله تميمي ص 1/157 فرسان به اضافه ص 149 وسيله نفس المهموم25 - سعيد بن عبدالله حنفي ص 1/157 فرسان به اضافه ص 146 وسيله عموم مقاتل26 - سفيان بن مالك زيارت رجببيه ص 1/161 فرسان به اضافه ص 152 وسيله27 - سلمان بن مضارب بن قيس عموزاده زهير بن قين ص 1/160 فرسان به اضافه ص 151 وسيله28 - سليمان بن سليمان ازدي زيارت رجببيه ص 1/161 فرسان به اضافه ص 152 وسيله29 - سليمان بن كثير زيارت رجببيه ص 1/161 فرسان به اضافه ص 152 وسيله30 - سويد بن عمرو در زيارت رجببيه سويد مولي شاكر گويد و در برخي مقاتل وي را سويد بن ابي المطاع اغاري نوشته اند احتمال تعدد ضعيف است. ص 1/164 فرسان به اضافه ص 152 وسيله گويد سويد بن عمرو بن ابي المطاع. [ صفحه 44] 31 - سيف بن حارث (حرث) بن سريع جابري همداني (ه م) ص 1/165
فرسان به اضافه ص 154 وسيله32 - شبيب بن عبدالله نهشلي ص 1/167 فرسان به اضافه ص 154 وسيله33 - شوذب بن عبدالله همداني شاكري ص 1/168 فرسان به اضافه ص 154 وسيله و در آنجا وي را صحابي مي نويسد34 - ضبيعة عمرو زيارت رجببيه ص 1/171 فرسان به اضافه ص 158 وسيله35 - ضرغامة بن مالك تغلبي شصت نفر را كشت و به روايتي در حمله اولي شهيد شد 1/169 فرسان به اضافه ص 157 وسيله36 - طراح بن عدي هفتاد نفر را كشت (ص 1/ 171 فرسان به اضافه ص 158 وسيله)37 - طهير بن حسان اسدي ص 1/180 فرسان به اضافه ص 158 وسيله38 - عائذ بن مجمع بن عبدالله ص 2/51 فرسان به اضافه ص 180 وسيله39 - عابس بن شبيب شاكري ص 1/180 فرسان به اضافه ص 158 وسيله40 - عامر بن حسان طائي ص 1/184 فرسان به اضافه ص 161 وسيله - اعيان شيعه - يكم تسميه41 - عامر بن خليده زيارت رجببيه ص 1/184 ص 162 وسيله (نام پدرش را جليده و يا عليده نيز گفته اند)42 - عامر بن مالك زيارت رجببيه ص 1/185 فرسان [ صفحه 45] 43 - عبدالرحمن بن عبدالله يزني چند تن را هلاك كرد ص 233 را ص 170 وسيله (ذي يزني يمني)44 - عبدالرحمن بن عروه غفاري ص 1/233 فرسان به اضافه ص 165 وسيله.45 - عبدالرحمن كدري ص 1/234 فرسان به اضافه ص 167 وسيله. - ناسخ التواريخ46 - عبدالرحمن بن يزيد زيارت رجببيه ص 1/236 فرسان به اضافه ص 167 وسيله.47 - عبدالله بن عروه غفاري زيارت ناحيه مقدسه ص
1/243 فرسان ص 165 وسيله. - تسميه48 - عبدالله بن عمير (بن عمرو) كلبي بيشتر از 5 نفر را هلاك كرد ص 1/251 فرسان به اضافه ص 168 وسيله. - تسميه49 - عبدالله بن يزيد بن ثببط قيسي عبدي بصري ص 2/147 فرسان50 - عبيدالله بن يزيد قيسي عبدي ص 2/147 فرسان51 - عثمان بن عروه غفاري زيارت رجببيه ص 1/264 فرسان به اضافه ص52 - علي بن مظاهر اسدي 70 نفر را كشت ص 1/267 فرسان به اضافه ص 179 وسيله53 - عمروبن جنادة بن كعب انصاري پدرش در حمله اولي كشته شده بود و خود در مبارزه شهيد شد ص 4 دوم فرسان به اضافه ص 174 وسيله. به سن 9 و يا 11 سالگي [ صفحه 46] 54 - عمرو بن خالد صيداوي زيارت ناحيه مقدسه ص 6 دوم فرسان به اضافه ص 176 وسيله.عمرو بن عبدالله جندعي زيارت ناحيه مقدسه مجروح شد و پس از يك سال وفات يافت ص 8 دوم فرسان به اضافه ص 178 وسيله.55 - عمرو بن قرظه انصاري ص 8 دوم فرسان به اضافه ص 173 وسيله (زيارت ناحيه و رجببيه)56 - عمرو بن كعب انصاري (يا عمران و يا عمر و پدرش را ابي كعب نيز گفته اند) زيارت رجببيه ص 8 دوم فرسان به اضافه ص 178 وسيله.57 - عمرو بن مطاع جعفي ص 11 دوم فرسان به اضافه ص 178 وسيله (نام وي را در مقتل ابومخنف عمير مي نويسد) عمرو بن ابي المطاع نيز نوشته اند.58 - عمير بن عبدالله مذحجي ص 2/16 فرسان به اضافه ص 179 وسيله مناقب59 - عمير بن كناد زيارت رجببيه
ص 2/17 فرسان به اضافه ص 179 وسيله.60 - غيلان بن عبدالرحمن زيارت رجببيه ص 2/22 فرسان به اضافه ص 180 وسيله.61 - قاسم بن حارث زيارت رجببيه ص 2/26 فرسان به اضافه ص 181 وسيله.62 - قرة بن ابي قره غفاري 68 نفر را هلاك كرد ص 25 دوم فرسان به اضافه ص 180 وسيله در آنجا مقتولين بدست او را 66 نفر مي نويسند63 - فحنب بن عمرو غربي بصري ص 2/44 فرسان64 - قيس بن عبدالله همداني (ه م) زيارت رجببيه ص 2/44 فرسان [ صفحه 47] به اضافه ص 183 وسيله.65 - مالك بن انس مالكي (كاهلي) 18 نفر يا 14 نفر را هلاك كرد ص 2/47 فرسان به اضافه ص 185 وسيله.66 - مالك بن اوس چند تن را هلاك كرده است ص 2/48 فرسان به اضافه ص 186 وسيله.67 - مالك بن دودان 15 نفر و بنا به نقل ابومخنف 60 نفر را هلاك كرد ص 2/48 فرسان به اضافه ص 186 وسيله.68 - مالك بن عبد بن سريع ص 2/49 رسان به اضافه ص 193 وسيله (همداني جابري) - تسميه69 - مالك بن عبدالله جابري رجببيه ممكن است همان مالك بن عبد باشد ص 2/50 فرسان به اضافه ص 186 وسيله70 - مجمع بن عبدالله عائذي ص 2/51 فرسان به اضافه ص 192 وسيله. تبسميه من قتل71 - محمد بن انس بن ابي دجانه ص 2/61 فرسان به اضافه ص 195 وسيله.72 - محمد بن بشر (بشير) بن عمرو حضرمي ص 2/56 فرسان به اضافه ص 194 وسيله.73 - محمدبن مطاع جعفي سي نفر را هلاك كرد ص 2/61
فرسان به اضافه ص 194 وسيله.74 - مسلم بن كناد زيارت رجبيه ص 2/121 فرسان به اضافه ص 190 وسيله.75 - معلي بن العلي شصت و چهار نفر را هلاك كرد ص 2/122 فرسان به اضافه ص 191 وسيله. [ صفحه 48] 76 - منذر بن سليمان زيارت رجببيه ص 2/123 فرسان به اضافه ص وسيله. (منذرن مفضل جعفي)77 - منيع بن زياد (ابن رقاد) ص 2/123 ف ص 911 وسيله (زيارت رجببيه)78 - نافع بن هلال جمعي 92 نفر را مقتول ساخت ص 2/126 فرسان ص 195 وسيله.79 - وهب بن عبدالله بن جناب كلبي 31 نفر و به روايتي 50 نفر را هلاك نمود ص 352/ يكم فرسان به اضافه ص 201 وسيله جواني بيست و پنج ساله80 - وهب بن وهب ص 2/132 فرسان نصراني بود مسلمان شد و شهيد گرديد 8 نفر را كشت81 - هفهاف بن مهند راسبي بصري عصر عاشورا پس از شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السلام به كربلا وارد شد و جنگيد و شهيد شد ص 2/144 فرسان ص 203 وسيله82 - هلال بن نافع بمبي83 - يحيي بن سليم مازني ص 2/146 فرسان به اضافه ص 210 وسيله. بحارالانوار84 - يحيي بن كثير انصاري چهل و يا پنجاه نفر را مقتول ساخت ص 2/146 فرسان به اضافه85 - يزيد بن ثبيط (بر وزن زبير) بصري قيسي عبدي ص 2/147 فرسان به اضافه ص 211 وسيله. [ صفحه 49] 86 - يزيد بن حصين مشرقي همداني ص 2/149 فرسان به اضافه ص 213 وسيله.يزيد بن زياد همان ابوالشعثا و سابق الذكر است87 - يزيد بن مغفل (بر وزن محسن) كوفي
صحاني بيشتر از 20 نفر را هلاك كرد 2/152 فرسان به اضافه ص 214 وسيله88 - يزيد بن مهاجر (ابن مظاهر) اسدي چهل و يا پنجاه نفر را هلاك نمود ص 2/153 فرسان به اضافه ص (ابن زيد بن مهاجر - تسميه)
1 - سليمان بن ربيعه2 - ضباب بن عامر3 - عبدالله بن قيس غفاري4 - عبيدالله بن قيس غفاري5 - قاسم بن بشر و ظاهرا وي همان قاسم بن ابي بشر مي باشد6 - كثير بن عبدالله7 - مهاجر بن اوس8 - همام بن سلمه قانصي9 - يزيد بن عبداللهبا نفرات قبل جمعا 97 نفر كه در عده اي از آنها اختلاف است [ صفحه 50]
چند تن از بني هاشم از كودكان دختر و پسر در كربلا و كوفه و در بين راه كوفه و شام همگان از شدت خوف و وحشت و به ضرب تير دشمن و يا از شدت عطش وفات يافتند اينك اسامي برخي از آنان:1 - ام الحسن دختر حضرت مجتبي عليه السلام عصر عاشورا در زير پاي اسبان دشمن شهيد شد ص 297 وسيلة الدارين.2 - ام الحسين دختر حضرت مجتبي عليه السلام عصر عاشورا در زير پاي اسبان دشمن شهيد شدند ص 297 وسيلة الدارين.3 - رقيه بنت الحسين عليه السلام در خرابه شام در اثر شكنجه هاي دشمنان و سختي راه به شهادت رسيد كودك چهار ساله ص 393 وسيله4 - سعد بن عبدالرحمن بن عقيل مادر او و برادرش عقيل، خديجه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بوده و عصر عاشورا از شدت عطش فوت نمود ص 296 وسيله5 - عاتكه دختر جناب مسلم بن عقيل از عليا مخدره رقيه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كودك هفت ساله در موقع هجوم دشمن زير سم اسبان آنان شهيد شد ص 297 وسيله6 - عبدالله بن الحسن عليه السلام در قتلگاه در پهلوي عم بزرگوار خود [ صفحه 51] حضرت سيدالشهداء عليه السلام شهيد شد ص 249 وسيله عموم مقاتل7 -
عبدالله بن الحسين عليه السلام كه در كربلا متولد گرديد در روز عاشورا (ص 280 وسيله)8 - عبدالله بن مسلم بن عقيل مادرش عليا جناب رقيه دختر اميرالمؤمنين عليه السلام است ص 230 وسيله9 - عقيل بن عبدالرحمن بن عقيل از شدت عطش عصر عاشورا فوت شد (ص 296 وسيله)10 - علي اصغر طفل شيرخوار حضرت سيدالشهداء عليه السلام شهيد به تير دشمن (ص 281 وسيله) نام او را عبدالله نوشته اند.11 - محسن بن الحسين عليه السلام (شهيد السقط) در بين راه كوفه و شام در دامنه كوه جوشن12 - محمدبن مسلم بن عقيل كودك 12 يا 13 ساله. ص 233 وسيلة الدارين.
قبل از واقعه جانگداز كربلا و پس از آن عده اي از دوستان و ياران حضرت سيدالشهداء عليه السلام در كوفه و بصره به دست عمال ستمگر [ صفحه 52] يزيد بن معاويه به مرتبه رفيعه شهادت نائل شدند. اينك اسامي آن بزرگواران:1 - ابراهيم بن مسلم بن عقيل شهيد كوفه ص 17 يكم فرسان به اضافه ص 224 وسيله2 - ابوذر بن سليمان شهيد بصره ص 248 وسيله3 - پسر محمد بن كثير نام او ذكر نشده است ص 221 وسيله ص 61 دوم فرسان4 - حنظلة بن مره همداني (به سكون ميم) شهيد كوفه ص 218 وسيله5 - سليمان بن ابي رزين (ابن رزين) مولي الحسين عليه السلام شهيد بصره ص 161 يكم فرسان به اضافه ص 150 وسيله6 - عباد بن مهاجر شهيد كوفه ص 186 يكم فرسان ص 162 وسيله7 - عباس بن جعده جدلي شهيد كوفه ص 186 يكم فرسان ص 162 وسيله8 - عبدالاعلي بن يزيد كلبي ص 230 يكم فرسان شهيد كوفه9
- عبدالله بن حارث بن نوفل همداني (به سكون ميم) ص 237 يكم فرسان به اضافه ص 167 وسيله صحابي شهيد كوفه10 - عبدالله بن عفيف ص 245 يكم فرسان به اضافه 231 وسيله. صحابي - شهيد كوفه11 - عبيدالله بن عمرو كندي شهيد كوفه ص 261 يكم فرسان12 - عبدالله بن يقطر رضيع الحسين عليه السلام صحابي شهيد كوفه حامل نامه حضرت سيدالشهداء عليه السلام 248 فرسان [ صفحه 53] 13 - عمارة بن ابي الصلت ازدي ص 3 دوم فرسان به اضافه ص 172 وسيله شهيد كوفه (ابن صلخب)14 - قيس بن مصهر (مسهر) صيداوي ص 247 يكم فرسان ص 181 وسيله شهيد كوفه15 - محمد بن كثير شهيد كوفه ص 61 دوم فرسان ص 221 وسيله16 - محمد بن مسلم بن عقيل شهيد كوفه ص 224 وسيله17 - جناب مسلم بن عقيل بن ابيطالب عليه السلام نماينده حضرت سيدالشهداء عليه السلام و شوهر خواهر الحضرت18 - هاني بن عروه مرادي صحابي 89 ساله شهيد كوفه ص 247 يكم فرسان به اضافه ص 204 وسيله عموم مقاتل19 - يحيي بن هاني بن عروه مرادي ص 147 دوم فرسان به اضافه ص 209 وسيله عموم مقاتل شهيد كوفه
غلام در لغت در معاني زير استعمال شده است: بنده زرخريد، جوان نورس، شاگرد مولي نيز در معاني زير بكار رفته است: دوست، هم پيمان، غلام و بنده، مالك، سرور و بنده آزاد شده (از اضداد است) و در اين جا در معاني غلام و هم پيمان بكار رفته است (مولي بني مدينه - مولي شاكر يعني هم پيمان) [ صفحه 54] اينك اسامي جمعي از غلامان و موالي كه در وقعه كربلاء به
فيض شهادت و سعادت ابدي نائل شدند1 - اسد غلام حضرت مجتبي عليه السلام فرسان2 - اسلم مولي بني كلب تسميه - ص 33 يكم فرسان الهيجاء.3 - اسلم بن عمرو تركي غلام آزاد كرده حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 34 يكم فرسان الهيجاء4 - جابر بن حجاج مولي عامر بن نهشل ص 154 تسميه من قتل5 - جون بن حوي غلام جناب ابي ذر غفاري رضوان الله عليه (ابن جوي) ص 78 يكم فرسان عموم مقاتل6 - حارث بن بنهان مولي حمزه (ابن پنهان) ص 84 يكم فرسان 136 وسيله7 - رافع بن عبدالله مولي مسلم بن كثير ازدي ص 136 يكم تسميه8 - زاهر مصاحب عمرو بن حمق خزاعي (زاهر بن عمرو كندي) ص 137 وسيله - تسميه9 - سالم بن عمرو كوفي مولي بني المدينه ص 154 يكم فرسان به اضافه 145 وسيله10 - سالم مولي عامر بن مسلم عبدي بصري ص 185 يكم به اضافه 146 وسيله11 - سعد بن بشر حضرمي مولي عمرو بن خاله صيداوي (سعيد) ص 192 ياران باوفاي حسين - ناسخ التواريخ12 - سعد بن حارث مولي اميرالمؤمنين عليه السلام صحابي ص 156 يكم به اضافه 148 وسيله [ صفحه 55] 13 - سليمان بن رزين مولي الحسين عليه السلام شهيد بصره (ابن رزين) ص 161 يكم فرسان14 - سويد بن عمرو مولي شاكر ص 163 يكم15 - شبيب بن حرث (حارث) يا شبيب بن عبدالله مولي حارث ص 167 يكم - زيارت ناحيه16 - شوذب مولي شاكر (شوذب بن عبدالله) ص 168 يكم به اضافه 154 وسيله17 - عامربن مسلم عبدي مولي سالم بصري ص 185 يكم18 - عروه يا غره غلام حر بن يزيد رياحي ص 23
دوم فرسان به اضافه 176 وسيله19 - غلام نافع بن هلال نامش فروزان يا كامل ص 24 و 46 دوم20 - فيروزان غلام حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 24 دوم فرسان21 - قارب بن عبدالله ديلمي مولي الحسين عليه السلام حمله اولي ص 24 دوم فرسان22 - مبارك غلام حجاج بن مسروق ص 50 دوم فرسان - ناسخ التواريخ23 - مسلم غلام حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 194 شهيد كربلا24 - منجح بن سهم مولي الحسين عليه السلام ص 122 دوم فرسان الهيجاء - زيارت ناحيه25 - نصر بن ابي نيزر مولي اميرالمؤمنين عليه السلام صحابي ص 132 دوم فرسان26 - واضح تركي مولي حرث (حارث) سلماني ص 134 دوم فرسان - تسميه [ صفحه 56]
در بين كساني كه در كربلاء و كوفه شهيد شدند چند تن از آن ها نامشان مجهول مانده و در كتب مقاتل ذكر نشده است و اينك جهت آگاهي خوانندگان عزيز و توجه به ارواح مقدسه آنان يادي از آنها مي كنيم با ذكر مأخذ:1 - برادر عبدالرحمن كدري ص 234 يكم فرسان الهيجا ص 167 وسيلة الدارين2 - برادرزاده حذيفة بن اسيد غفاري ص 12 يكم فرسان ص 219 وسيله نفس الهموم3 - پسر محمد بن كثير شهيد كوفه ص 92 دوم فرسان ص 221 وسيله4 تا 7 - چهار نفر جوان از مردم يمن ص 13 يكم فرسان ص 220 وسيله8 و 9 - دو كودك در ظاهرا از اولاد جناب مسلم ص وسيله10 - غلام عبدالرحمن بن عبد ربه ص 24 دوم فرسان ص 180 وسيله11 - غلام نافع بن هلال ظاهرا نام او كامل بوده است ص 62 دوم فرسان ص 180 وسيله12 -
كودكي از اهل بيت ص 22 دوم فرسان13 - مردي از خزيمه ص 136 وسيله ص 219 وسيله14 - مردي از لشكر عمر سعد ص 214 الوقايع و الحوادث - دوم15 و 16 - دو كودك در عصر عاشورا ص 276 الوقايع و الحوادث - دوم [ صفحه 57]
پس از شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السلام از طرف عمر بن سعد فرمانده قشون دستور رسيد كه سر مبارك كليه شهداء را از تن جدا كنند. برخي از شهداء كه عشيره و قبيله آنها در قشون دشمن موقعيتي داشتند از عمر بن سعد بن وقاص خواستند كه آن افراد از اين حكم مستثني شوند و او قبول كرد. مجموع سرهائيكه از بدنها جدا گرديد 78 رأس شد كه براي حفظ و نگهداري آنها و هم جهت حمل و بردن بين قبائل بدين ترتيب تقسيم شد: (منقول از صفحه 315 وسيله الدارين)1 - قبيله بني اسد 16 رأس2 - قبيله بني تميم 17 رأس3 - قبيله بني كنده 13 رأس4 - قبيله مذحج 7 رأس5 - قبيله هوازن 12 رأس و به روايتي 20 رأس6 - قبايل متفرقه ديگر 13 رأسجمع 78 رأس و به روايتي 86 رأستوضيح: بفرمان عمر بن سعد سرهاي عموم شهداء را از تن جدا كردند مگر دو سر را:1 - حر بن يزيد رياحي2 - علي اصغر رضيعكه حضرت سيدالشهداء عليه السلام آنان را دفن كرده بودند. به شرحي كه در كتب تاريخ و مقاتل نوشته شده است. اين رؤس مبارك را بر سر نيزه كرده و به كوفه وارد شدند در كوفه غير از سرهاي مطهر بني هاشم سرهاي ديگران را به قبائل آنان و بستگانشان
داده كه آنها دفن كردند و علي المشهور 18 سر مبارك كه مربوط به بني هاشم بود را به شام فرستادند و در برخي از اخبار مي نويسد كه فقط سر مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام را به شام فرستادند.في حديث عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم و قدأ هدي رأس و لدي الحسين الي يزيد لعنه الله. ينظر احد الي رأس الحسين عليه السلام و يفرح الا حالت الله بين قلبه و لسانه و عذبه الله عذابا اليما (ص 17/117 عوالم)
ياران حضرت سيدالشهداء بغير از بني هاشم، ديگران عموما بدون زن و فرزند در خدمت حضرت حاضر شده بودند، زيرا همگان خويشتن را براي شهادت آماده ساخته بودند و از گرفتاري خانواده هاي خود بدست دشمن بيم داشتند و جمعي نيز خويشتن را مخفيانه به حضرت رسانيده بودند. [ صفحه 59] زنان زير در كربلا نامشان مذكور است:1 - دختر مسلم بن عوسجه ص 17/263 معالم2 - زن جنادة بن حرث سلماني ص 180 ياران باوفاي حسين3 - زوجه زيد بن القين ص 144 يكم فرسان4 - زن مسلم بن عوسجه ص 180 ياران5 - زوجه عبدالله بن عمير كلبي ص 180 ياران6 - زوجه قارب بنام فكيهه (به صيغه تصغير)7 - زوجه نافغ بن هلال بن نافع ص 2/130 ف8 - زوجه وهب بن عبدالله (وهب بن وهب) ص 17/260 معالم اول زني كه در كربلا شهيد شد9 - كنيز مسلم بن عوسجه ص 180 ياران10 - مادر عبدالله بن عمير كلبي11 - مادر عمر بن جناده12 - مادر قارب غلام سيدالشهداء عليهاالسلام ص 183 وسيله13 - مادر منجح بن سهم غلام سيدالشهداء عليه السلام بنام
حسنه ص 194 وسيله - ص 2/123 ف14 - مادر وهب بن عبدالله كلبي ص 17/260 معالم [ صفحه 60]
وسيلة الدارين صفحه 351 و ساير كتب مقاتل.مشهور بين نويسندگان كتب مقاتل و در بين ذاكرين مصائب و عموم شيعيان آن است كه:تعداد شهداء كربلا كه در ركاب حضرت سيدالشهداء عليه السلام جانفشاني نموده و خويشتن را فداي اسلام و قرآن و ذات مقدس حضرت حسين عليه السلام نموده هفتاد و دو نفر بوده است. البته مسلم است البته اينان غير از شهداء كوفه و بصره و بغير از كشته شدگان در حمله اولي مي باشند و همچنين غير از شهداء اهل بيت عليهم السلام و موالي مي باشند.در فهرست اسامي شهدائي كه در مبارزه شهيد شدند نام 81 نفر (97 نفر با توجه به اختلاف در نام و نام پدر) را ذكر نموديم كه يك نفر در عصر عاشوراء پس از شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السلام به كربلا وارد شده و جنگيد و شهيد گرديد و چند تن نيز در مبارزه كردن آنها و يا در حمله اولي بودنشان اختلاف است و همچنين ترديد در نام و پدرشان اين نفرات حدود هشت نفر مي شوند كه از عدد 81 كسر مي شود باقي مانده 72 نفر مي شود. [ صفحه 61] سبط پيغمبر حضرت حسين فرمود در حق ايشان، هيچ اصحابي را از اصحابم نديدم باوفاتر.آن جوانمردان كه شد بر نامشان ختم فتوت جانثاران حسيني كشتگان راه داور (امام جمعه كاشمر)
پس از آنكه عبيدالله بن زياد جناب مسلم بن عقيل را بشرحي كه در كتب مسطور است. شهيد نمود ياران و اصحاب او پراكنده شدند جمعي كه اهل دنيا و طالب آن بودند به ابن زياد پيوستند و به زمين كربلا حركت كرده و در قتل حضرت سيدالشهداء عليه السلام و ياران آن حضرت
شركت نمودند و ننگ و عار دينا و عذاب آخرت را جهت خويش مهيا ساختند.جمعي ديگر با قشون عمر بن سعد به كربلا آمدند و در آنجا خود را به حضرت سيدالشهداء عليه السلام رسانيده و در ركاب آن امام معصوم فيض شهادت يافتند فطوبي لهم ثم طوبي لهم.ابن زياد عده زيادي از كساني را كه با جناب مسلم بن عقيل بيعت كرده بودند را گرفته و زنداني نمود تعداد اين نفرات را قريب 4500 نفر مي نويسند كه در يك روز به آنها آب و نان داده نمي شد و ديگر روز چيزي به [ صفحه 62] آنها نمي داد و آنان را همچنان گرسنه و تشنه نگاه مي داشت. و چنان حكومت ترس و وحشتي در كوفه ايجاد كرده بود كه دوستان و مواليان حضرت سيدالشهداء عليه السلام و شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام قدرت هيچ نوع فعاليتي را نداشتند تا موضوع توابين و قيام مختار عليه الرحمه پيش آمد كه شرح آن را بايد در كتب تاريخ مطالعه نمود.
گاهي از عده اي از افراد جاهل و نادان كه از اخبار و آيات آگاهي ندارند و فقط احساسات بر آنها حكومت مي كند مي شنويم كه بين برخي از كشته شدگان در اعصار مختلف و بخصوص در اين زمان را با شهيدان كربلا مقايسه نموده حتي اينان را بر آنها مقدم مي شمارند. اينك به جهت تذكر به آنها يادآور مي شويم كه:طبق اخبار و احاديث وارده از منابع وحي و نبوت مقام شهداء كربلا از جميع شهداء حتي شهداء بدر و احد نيز بالاتر و والاتر است. بدلائل زير:1 - جناب شيخ مفيد در ارشاد از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت مي كند كه: حضرت سيدالشهداء عليه السلام
در عصر روز تاسوعا نزديك مغرب اصحاب خود را جمع فرمود و بر آنها خطبه اي خواند و در آن فرمود: [ صفحه 63] (اما بعد فاني لا اعلم اصحابا اوفي و لاخيرا من اصحابي و لا اهل بيت ابر و لا اوصل من اهل بيتي فجزاكم الله خيرا).2 - در زيارت ناحيه مقدسه است كه:(السلام عيكم يا خير انصار السلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبي الدار.)مرحوم حاج ملا هاشم خراساني، در منتخب التواريخ پس از نقل اين دو روايت مي فرمايد كه:از اين روايت افضليت اصحاب آن بزرگوار بر اصحاب همه انبياء و اوصياء حتي بر اصحاب خاتم النبيين و اصحاب اميرالمؤمنين عليهماالسلام روشن مي شود و جهت افضليت آنان بر همه اصحاب انبياء و ائمه اطهار عليهم السلام به چند وجه ثابت است:1 - علامه مجلسي عليه الرحمه در جلد نهم بحارالانوار از خرائج راوندي از حضرت باقر عليه السلام (درباره زمين كربلا) روايت كرده كه فرمودند:(مناخ ركاب و مصارع عشاق لايسبقهم من قبلهم و لايلحقهم من بعدهم)2 - در تهذيب از حضرت صادق عليه السلام روايت فرموده كه:حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام گذارش به كربلا افتاد فرمود:(مناخ ركاب و مصارع شهداء لايسبقهم من قبلهم و لايلحقهم من كان بعدهم)3 - اسامي اين بزرگواران يعني شهداء كربلا در لوح محفوظ ثبت بوده [ صفحه 64] و در آن زياده و كم نمي شده است.1 - محدث قمي عليه الرحمه در نفس المهموم درباره آنها مي نويسد كه:جناب محمد بن الحنفيه گفت:(و ان اصحابه عندنا لمكتوبون باسمائهم و سماء آبائهم. بابي و امي فياليتني كنت معهم فافوز فوزا عظيما)ص 2/156 ف2 - علامه مجلسي در بحارالانوار از مناقب ابن شهر آشوب نقل مي كند كه: عبدالله بن عباس
در علت ترك ياري حضرت حسين عليه السلام مي گويد:(ان اصحاب الحسين عليه السلام لم ينقصوا رجلا و لم يزيدوا رجلا باسمائهم من قبل شهودهم)3 - اصحاب حضرت سيدالشهداء عليه السلام سادات شهداء مي باشنددر تحفة الزائرين اين عبارت از فقرات زيارت شهداء مي باشد كه:(انتم سادات الشهداء في الدنيا و الاخرة و انتم السابقون)4 - در كامل الزيارات در ضمن حديث كعب الاحبار در ضمن وصاياي حضرت عيسي علي نبينا و عليه السلام به بني اسرائيل مي گويد:(يا بني اسرائيل العنوا قاتله و ان ادركتم أيامه فلا تجلسوا عنه؛ فان الشهيد معه كالشهيد مع الانبياء مقبل غير نذير)5 - در كتاب كمال الدين در ضمن حديثي از حضرت علي [ صفحه 65] عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت مي فرمايد:(و خير الخلق و سيدهم بعد الحسن ابني اخوه الحسين المظلوم بعد اخيه، المقتول في ارض كربلا الا انه و اصحابه من سادة (سادات) الشهداء يوم القيامة)بحارالانوار - ص 148 و 347 و 348 جلد 17 عوالم العلوممرحوم حاج ملا هاشم خراساني و ديگران در كتابهاي خود ادله افضليت شهداء كربلا را، بر جميع شهداء بتفصيل نقل نموده اند طالبين بدان كتابها مراجعه فرمايند.
1 - مردان 29 نفر2 - زنان 42 نفر3 - پسران كمتر از سن بلوغ 22 نفر4 - دختران كمتر از سن بلوغ 10 نفر5 - موالي 10 نفر6 - كنيزان 9 نفرجمع 122 نفر (ص 432 وسيلة الدارين) [ صفحه 66]
1 - خيمه مربوط به آن حضرت و بني هاشم 70 عدد2 - خيمه مربوط به اصحاب 66 عدد جمع 136 عدد (ص 171 وسيلة الدارين)
1 - ام وهب زوجه عبدالله بن عمير ص 170 و 413 وسيله2 - زوجه وهب بن عبدالله كلبي بنام هانيه كشته شد ص 202 وسيله3 - زوجه وهب بن وهب ص 137 وسيله4 - مادر عمرو بن جناده بنام بحريه يك نفر را كشت ص 175 وسيله5 - مادر وهب بن عبدالله سه نفر را كشت ص 202 وسيله
1 - از اصحاب و ياران حر بن يزيد رياحي2 - از بني هاشم جناب علي اكبر عليه السلام3 - آخرين فرد: سويد بن عمرو [ صفحه 67]
1 - ام الحسن دختر حضرت مجتبي عليه السلام2 ام الحسين دختر حضرت مجتبي عليه السلام مادرشان بشر دختر مسعود انصاري بود برادر مادري اند، احمد بن امام الحسن المجتبي عليه السلام شانزده ساله نيز در كربلا شهيد شد3 - عاتكه دختر جناب مسلم بن عقيل عليه السلام هفت ساله مادرش رقيه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام
1 - سعيد بن عبدالرحمن بن عقيل2 - عقيل بن عبدالرحمن بن عقيل مادرشان خديجه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام (ص 344 وسيله)
1 - ابراهيم2 - محمد (ص 419 وسيله) [ صفحه 68]
1 - عبيدالله بن حر جعفي در همان روزهاي اول بعد از شهادت حضرت ص 419 وسيله2 - ابي الصمت پس از چند روز بعد از شهادت حضرت ص 420 وسيله
1 - حضرت زينب كبري سلام الله عليها2 - جناب ام كلثوم زينب صغري3 - جناب فاطمه صغري بنت الحسين عليه السلام
حضرت سجاد عليه السلام در كوفه و شام و همچنين در موقع ورود به مدينه خطبه خواندند.
1 - بني هاشم جمعا 57 نفر2 - اصحاب حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم 30 نفر [ صفحه 69] 3 - حمله اولي 58 نفر4 موالي 31 نفر5 - گمنام 10 نفر6 - مبارزين 90 نفر7 - كوفه و بصره 18 /294 نفر
در تعداد افرادي كه در قشون دشمن هلاك شده اند اختلاف زياد است.همان گونه كه نوشتيم برخي از ياران حضرت بيست تا سي نفر و عده اي تا هشتاد و دويست نفر را كشته اند از اين رو تعداد حقيقي آنها معلوم نيست و چون عده دشمن زياد بوده بطوريكه آنان را به (جراد منتشر) ملخ پراكنده تشبيه كرده اند هر قدر از آنان هلاك مي شدند در ظاهر نمودي نداشت.در نامه اي كه عمر بن سعد فرمانده قشون كربلا به ابن زياد نوشت و درباره كشته شدگان دستور خواست نوشته بود: تعداد آنان بقدري زياد است كه ما قدرت بر دفن كردن آنها نداريم در جواب نوشت مشهورترين و بزرگان آنها را دفن كنيد و بقيه را يك جا، زير خاك كنيد. [ صفحه 70] جمع كشته شدگان مطابق صورت حداقل 219 نفر مي باشد و تعدادي كه به شمشير حضرت سيدالشهداء عليه السلام كشته شده اند را مختلف نوشته اند كمترين عدد 1950 نفر مي باشد (ص 309 وسيله) غير از آنها كه مجروح شدند. در روضة الشهداء تعداد مقتولين بدست حضرت سيدالشهداء عليه السلام را عددي مي نويسد كه ظاهرا بعيد به نظر مي رسد.
1 - ام بشر دختر مسعود انصاري2 - ام جعفر معروف به جمانه (بضم جيم) ص 423 وسيله3 - ام الحسن دختر حضرت مجتبي عليه السلام با خواهرش ام الحسين عصر عاشوراء زير سم ستور شهيد شدند و يا از تشنگي مردند ص 430 وسيله4 - ام الحسين خواهر عمر بن الحسن عليه السلام ص 430 وسيله5 - ام الحسين دختر حضرت مجتبي عليه السلام6 - ام سلمه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله7 - ام كلثوم صغري معروف به رقيه8 - ام كلثوم كبري موسوم به فاطمه ص 422 وسيله. [ صفحه 71]
9 - ام كلثوم دختر عليا مخدره زينب سلام الله عليها زوجه قاسم بن محمد بن جعفر بن ابيطالب10 - ام مسعود دختر عروه ثقفي زوجه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مادر رمله ص 423 وسيله11 - امامه يا امانه دختر ابي العاص زوجه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله12 - ام هاني دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه عبدالله اكبر فرزندش عقيل بن ابيطالب ص 423 وسيله13 - خديجه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه عبدالرحمن بن عقيل بن ابيطالب در كوفه وفات يافت ص 422 وسيله14 - خديجه صغري دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه عبدالله اوسط بن عقيل بن ابيطالب ص 423 وسيله15 - رباب زوجه حضرت سيدالشهداء عليه السلام مادر عليا جناب سكينه خاتون دختر امروالقيس16 - رقيه صغري بنت الحسين عليه السلام مدفون در خرابه شام طفل سه ساله17 - رمله كبري دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه عبدالرحمن اوسط بن عقيل بن ابيطالب18 - زينب صغري دختر اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله زوجه [ صفحه 72] محمد بن عقيل بن ابيطالب19 - عقيله بني هاشم، عليا مخدره زينب سلام الله عليها دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه عبدالله بن جعفر الطيار20 - سكينه بنت الحسين عليه السلام زوجه عبدالله بن مسلم بن عقيل و مادر عبدالله، عليا جناب رقيه خاتون دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي باشد. ص 254 يكم فرسان الهيجاء21 - شهربانويه خود را به فرات انداخته و غرق شد و به اسارت نرفت ص 351 وسيله22 - شهربانو مادر محمد بن ابي سعيد بن عقيل ص 131 اعيان الشيعه23 - صفيه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام24 - صهباء ثعلبيه زوجه اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله. مادر رقيه كبري25 - عاتكه دختر جناب مسلم بن عقيل
مادرش رقيه كبري. عصر عاشوراء در زير سم ستوران دشمن شهيد شد.26 - عاتكه دختر زيد بن عمرو بن فضيل زوجه حضرت سيدالشهداء عليه السلام27 - فاطمه دختر حضرت سيدالشهداء عليه السلام28 - فاطمه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه ابي سعيد بن عقيل بن ابيطالب ص 423 وسيله29 - فاطمه دختر حضرت مجتبي عليه السلام زوجه حضرت سجاد عليه السلام و مادر حضرت باقر عليه السلام ص 430 وسيله [ صفحه 73] 30 - ليلي بنت مسعود دارميه زوجه اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله31 - مادر خديجه زوجه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله32 - مادر زينب صغري زوجه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله33 - مادر فاطمه زوجه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ص 423 وسيله34 - مادر محسن كه فرزندش در راه شام سقط گرديد: مشهد السقط در كوه جوش سو و قسمت و زيارتگاه35 - ميمونه دختر حضرت علي عليه السلام ص 423 وسيله36 - رقيه صغري دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه صلت بن عبدالله بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب37 - جمانه دختر جناب ابي طالب عمه حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 424 وسيله38 - ليلي دختر مرة بن عروة بن مسعود ثقفي مادر حضرت علي اكبر عليه السلام ص 285 وسيله39 - ام السحق دختر طلحه بن عبيدالله تيمي زوجه حضرت مجتبي عليه السلام مادر فاطمه ص 430 وسيله و در ص 426 مشاراليها را زوجه حضرت سيدالشهداء عليه السلام مي نويسد [ صفحه 74]
1 - حسنه در منزل حضرت سجاد عليه السلام خدمت مي كرد مادر منجح2 - روضه خدمتگزار رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود پس از رحلت حضرت به خانه حضرت علي عليه السلام آمد و سپس به حضرت زينب
پيوست3 - سلمه معروف به ام رافع خدمتگزار رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود سپس به خانه حضرت علي و از آن پس به خانه حضرت مجتبي و بعدا به خانه حضرت زينب عليهم السلام رفت.4 - فاكهه در خانه رباب دختر امرؤالقيس زوجه حضرت سيدالشهداء عليه السلام بود.5 - فضه نوبيه خدمتگزار حضرت زهراء سلام الله عليهاء و حضرت علي عليه السلام بود پس از رحلت آن حضرت گاهي در خانه حضرت مجتبي و زماني در خانه حضرت سيدالشهداء عليهماالسلام بود.6 - قفره يا ملكيه در خانه حضرت علي عليه السلام بود خدمت حضرت زهرا عليهاالسلام سپس به خانه حضرت زينب رفت.7 - كثبه در خانه ام السحق زوجه حضرت سيدالشهداء عليه السلام خدمت مي كرد. [ صفحه 75] 8 - ملكيه در خانه حضرت مجتبي عليه السلام و گاهي منزل عبدالله بن جعفر و زماني در منزل حضرت سيدالشهداء عليه السلام خدمت مي كرد.9 - ميمونه مادر عبدالله بن يقطر رضيع حضرت سيدالشهداء عليه السلام
چون خبر حركت حضرت سيدالشهداء عليه السلام از مكه به سمت كوفه به دوستان حضرت در كوفه رسيد و متوجه شدند كه عبيدالله بن زياد حاكم كوفه كليه راهها را بسته و راه وصول بدان حضرت را گرفته و همه راهها ديده بانها و جاسوسان قرار داده است براي رسيدن به آن حضرت راه منحصر را در آن ديدند كه خويشتن را در جزو قشون عمر بن سعد وارد كرده و به اين كيفيت خود را به كربلا برسانند سپس در آنجا بهر راهي كه ممكن شود از قشون دشمن جدا شده و به فيض حضور مبارك برسند و درك شهادت نمايند اسامي اين شهداء بزرگوار بدين قرار
است.1 - ابو الحتوف سلمه من حرث انصاري ص 105 وسيله2 - بكر بن حي ص 111 وسيله3 - بكير بن حر رياحي برخي نام او را علي نوشته اند ص 111 وسيله4 - جابر بن حجاج كوفي ص 111 وسيله [ صفحه 76] 5 - جوين بن مالك تميمي ص 116 وسيله6 - حارث بن امرؤالقيس كندي ص 116 وسيله7 - حر بن يزيد رياحي ص 127 وسيله8 - حلاس بن عمرو راسبي ص 133 وسيله نام او را جلاس (به جيم) نيز نوشته اند9 - زهير بن سليم بن عمرو ازدي ص 139 وسيله پدرش را سليمان نيز نوشته اند10 - سعد بن حرث بن سلمه انصاري عملاني ص 149 وسيله11 - شبيب بن جراد كلابي وحيدي ص 156 وسيله12 - ضرغامة بن مالك تغلبي ص 157 وسيله13 - عبد الرحمن بن مسعود تميمي ص 166 وسيله14 - عبدالله بن بشير خثعمي ص 167 وسيله15 - عمرو بن ضبعة ضبعي صحابي ص 177 وسيله16 - عروه مولي حر بن يزيد رياحي ص 179 وسيله نام او را غره العين منقوط نيز نوشته اند17 - قاسم بن حبيب ازدي ص 182 وسيله18 - مسعود بن حجاج تميمي ص 190 وسيله19 - مصعب بن يزيد رياحي ص 192 وسيله20 - موقع بن ثمامه اسدي صيداوي ص 195 وسيله (موقع بر وزن معظم بمعني مقبلي) [ صفحه 77] 21 - نعمان بن عمرو راسبي ازدي كوفي ص 200 وسيله22 - مردي از خزيمه فرستاده عمر بن سعد نبرد حضرت سيدالشهداء عليه السلام ص 219 وسيله
عده زيادي از نفرات قشون دشمن پس از وقعه جانسوز كربلا در كوفه نام و نشان ياران
حضرت سيدالشهداء عليه السلام را بيان داشته و از شجاعت و دلاوريهاي آنان و كيفيت شهادتشان خبر داده اند دو نفر از اصحاب حضرت سيدالشهداء عليه السلام كه توفيق شهادت نيافتند و از ميدان معركه فرار كرده اند نيز اخبار معركه را بيان داشته اند. در قشون عمر بن سعد نيز افرادي بعنوان وقايع نگار (خبرگزار) بودند كه وقايع را ثبت مي كردند ذيلا به نام عده اي از كساني كه اخبار جنگ از قول آنان بيشتر نقل شده است مبادرت مي كنيم.1 - حضرت سجاد علي بن الحسين عليهاالسلام2 - حسن بن الحسن المجتبي عليه السلام (حسن مثني)3 - مخدره خديجه دختر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زوجه عبدالرحمن بن عقيل4 - عليا مخدره فاطمه بنت الحسين عليه السلام [ صفحه 78] 5 - حميد بن مسلم ازدي صاحب الجريده (وقايع نگار)6 - عبدالله بن ضحاك مشرقي7 - عفيف بن زبير بن ابي الاحمس8 - عقبة بن سمعان9 - غلام عبدالرحمن بن عبد ربه انصاري10 - ابومخنف لوط بن يحيي ازدي صاحب مقتل معروف11 - مهران مولي بني كاهل12 - هاني بن ثبيت حضرمي
1 - در رسم الخط عربي معمولا حرف الف وسط كلمه را نمي نويسند مانند (اسماعيل و ابراهيم و حارث و هارون كه بصورت اسمعيل - ابرهيم - حرث و هرون مي نويسند) از اين رو در اسامي برخي از اين شهداء بزرگوار و نام پدر جمعي از آنان اختلاف در كتابها مشاهده مي شود و همين امر سبب گرديده كه عده اي نويسندگان آنها را دو نفر و يا سه نفر نوشته اند.2 - در اسامي بسياري از اين شهداء و همچنين نام پدرانشان تصحيف روي داده مثلا فردي را زيد يا بدر و يا يزيد نوشته اند از اين
رو نام يك نفر [ صفحه 79] در دو محل ذكر گرديده و دو نفر به حساب آمده است مانند يزيد بن مصاهر و يزيد بن مظاهر و يزيد بن مهاجر كه بظن قوي يك نفر مي باشد و تعدد بسيار بعيد است.3 - در اين مجموعه بيشتر اعتماد نويسنده به دو كتاب فرسان الهيجاء تأليف نويسنده محقق موفق واعظ خبير و بصير مورخ مرحوم حاج شيخ ذبيح الله محلاتي عليه الرحمه و كتاب وسيلة الدارين تأليف حجة الاسلام و المسلمين عالم جليل آقا سيد ابراهيم موسوي زنجاني بوده است از كتابهاي ديگري نيز كه در فهرست به نام آنها اشاره مي كنيم مستقيما و غير مستقيم بهره گرفته ايم.4 - در دو زيارت منقول از حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بنام، زيارت رجببيه و زيارت ناحيه، اسامي عده اي از شهداء ذكر گرديده كه در كتب رجال نامي از آنان برده نشده است اسامي كليه مذكورين در اين دو زيارت را برحسب حرف تهجي يادآور مي شويم و خواننده عزيز خود نام اين شهيدان را با مقايسه و مطابقت با فهرستهاي قبلي متذكر مي گردد. [ صفحه 80]
دو پيش آمد در موقع تنظيم و پاكنويس مطالب اين رساله جهت نويسنده رويداد كه آن را به فال نيك گرفته و دليل بر آن دانستم كه تأليف اين جزوه مورد نظر خاص حضرت سيدالشهداء عليه السلام و مورد قبول آن حضرت از مؤلف و ناشر مي باشد انشاءالله و آن دو رويداد بدينقرار است:1 - مدتها بود كه به ديدار يكي از دوستان قديمي نرفته بودم، روزي به ملاقاتش رفتم پس از سلام و احوالپرسي، بدون مقدمه مجله: «تراثنا» شماره دوم سال اول
آن را به من نشان داد. در ضمن مطالعه مجله نامبرده مشاهده شد كه رساله «تسمية من قتل مع الحسين عليه السلام من ولده و اخوته و اهل بيته و شيعته» تأليف محدث بزرگوار: فضل بن زبير بن عمر بن درهم كوفي اسدي از اصحاب امامين همامين صادقين عليهماالسلام در آنست.2 - براي تكميل دوره بحارالانوار چاپ جديد از مدتها قبل به يكي از دوستان كتابفروش مراجعه كرده بودم كه دوره من ناقص است. در همين روزها به ديدارم آمد و جلد 101 چاپ جديد كه شامل زيارات حضرت سيدالشهداء عليه السلام مي باشد و از آن جمله زيارت ناحيه مقدسه نيز در آن مي باشد را همراه آورد (متن زيارت ناحيه مقدسه را قبلا از جلد 22 بحارالانوار چاپ كمپاني و كتاب هدية الزائرين مرحوم محدث قمي [ صفحه 81] عليه الرحمه و اسامي شهداء را از آنجا نقل نموده بودم)اين دو پيش آمد مرا به نتيجه كار خود اميدوار ساخت اميد است كه خداوند اميد هيچ اميدواري را به يأس و نوميدي نينجامند، انه ولي قدير.
از براي شهداء كربلا در كتب ادعيه و زيارات دو زيارت از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه الشريف روايت گرديده است كه در آن دو جمعا اسامي هفتاد تن از شهداء ذكر گرديده و در يكي از آن دو نام قاتل يا قاتلين آنها نيز برده شده و بر آنها لعن شده است.اين دو زيارت اگرچه از نظر سند ضعيف مي باشد لكن محدثين بزرگوار و علماء از باب تسامح در ادله سنن، توجهي به ضعف حديث نكرده و با توجه به حديث: «من بلغ» آن را نقل فرموده اند.
اكنون ما نيز به پيروي از آنان به نقل آن مبادرت مي كنيم و اميدواريم كساني كه موفق به قرائت آن شدند و در حال خواندن توجهي پيدا كردند مؤلف و خطاط و باني چاپ كليه كساني را كه در اين تأليف خدمتي انجام داده اند را از دعاي خير فراموش نفرمايند اين دو زيارت به نام:1 - زيارت رجبيه2 - زيارت ناحيه مقدسه معروفست. [ صفحه 93]
بسم الله الرحمن الرحيمهذا ما اوصي به الحسين بن علي بن ابيطالب الي اخيه محمد المعروف بابن حنفيهان الحسين يشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، و ان محمدا عبده و رسوله، جاء بالحق من عنده، و ان الجنة و النار حق، و ان الساعة آتية لا ريب فيها، و ان الله يبعث من في القبور، و اني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي و شيعة ابي علي بن ابيطالب، فمن قبلني بقبول الحق، فالله اولي بالحق و من رد علي هذا اصبر حتي يقضي الله بيني، و بين القوم بالحق، و هو خيرالحاكمين، و هذه وصيتي لك، اخي، و ما توفيقي الا بالله، عليه توكلت و اليه انيب. [ صفحه 94] اين وصيت حسين بن علي بن ابيطاب استبه برادر خود «محمد» معروف به «ابن حنفيه»من كه حسين بن علي هستم شهادت مي دهم كه خدا يكي است و به يكتايي او اقرار مي كنم.او خداوندي است كه شريك و نظير ندارد و نيز شهادت مي دهم كه محمد «ص» بنده ي او و فرستاده ي اوست و از جانب پروردگار براستي و درستي و حق
و حقيقت به رسالت برخاست.گواهي مي دهم كه بهشت و دوزخ حق است و روز رستاخير يعني روزي كه تمام آفريدگان در برابر ميزان عدل الهي بر خود مي لرزند قابل انكار نيست.در آن روز است كه همه سر از خاك گور برمي دارند و در محضر عدل الهي جبين تضرع بر خاك مي سايند و خداوند قهار، ميان بندگانش داوري مي كند.من شهادت مي دهم كه قيام من براي حرص به مقام و خوشگذراني يا دامن زدن بر آتش ظلم و فساد نيست و من ستمكار [ صفحه 95] و مفسد نيستم بلكه برخاسته ام تا زنجير بدبختي و اسارت را از دست و پاي ستمديدگان باز كنم.برخاسته ام تا بر آتش دل درماندگان آبي بيافشانم.برخاسته ام تا ديگر يتيمي از مظالم ستمكاران اشك محنت بر چهره فرونبارد.برخاسته ام تا پيروان جد ارجمندم محمد بن عبدالله و پدر بزرگوارم «علي» را از زير بار شكنجه ها و مصيبت ها رهائي بخشم.هركه مرا در اين قيام الهي ياري كند و گفته هايم را بپذيرد، در پيشگاه خداوند پاداشي نيكو خواهد داشت و هركه زير بار انديشه ي اصلاح طلبانه ي من نرود و با من به عناد و ستيزه برخيزد، آنقدر در برابرش مقاومت خواهم كرد تا پروردگار ميان من و او حكم دهد و داد مرا بستاند.اي برادر! اين بود وصيت من به تو، و در راه ثمر رسيدن اين انديشه ي مقدس از خداوند موفقيت مي طلبم، و تنها بر ذات بي همتاي او توكل مي كنم، زيرا بازگشت ما به سوي اوست. [ صفحه 97]
بسم الله الرحمن الرحيمو من دعائه عليه السلامفي يوم العاشر من المحرم لما صبحت للخيل. رفع يديهو قال اللهمانت ثقتي في كل كرب،و انت رجائي في
كل شدة،و انت لي في كل امر ننزل بي ثقة وعده،كم من كرب يضعف فيه الفؤاد،و تقل فيه الحيلة،و يخذل فيه الصديق،و يشمت فيه العدو.انزلته بك،و شكوته اليك،رغبة مني اليك عمن سواك،فغوجته عني و كشفته ولي كل نعمة و صاحب كل حسنة،و منتهي كل رغبة. [ صفحه 98]
دستها را بسوي آسمان بلند كرد و اين دعا را خواند:پروردگارا!تو بزرگترين پشتيبان من هستي، تنها توئي كه رنگ غم را از دل من پاك مي كني.تو غمگسار مني، تو در سختي و محنت مايه ي اميد محنت زدگاني.چه بسيار غمهاست كه دلها را از گرانباري خويش به محنت مبتلاء مي كند و چه بسيار ناگواريها به آدمي روي مي آورد كه حربه ي ملامت بدست دشمنان مي دهد.آري، چنين غم روان سوزي مرا مي گدازد. [ صفحه 99] پروردگارا!تو تنها پشتيبان پسر فاطمه ي زهرا هستي و از ستمكاران تنها به تو شكايت مي كنم، زيرا جز تو آشنائي نمي شناسم و جز سايه ي لطف و مرحمت تو پناهگاهي ندارم.خداي من!هرگاه غمي گرانبار سينه ام را سنگين كرده، غمگسارم ذات مقدس تو بوده و سر انگشت مهرپرور تو گره ي محنت را از كارم گشوده است.تو ولي نعمت من هستي، و شجر نيكي ها از چشمه ي مهر و محبت تو آب مي خورد.آري..، تو آرزوي آرزومنداني. [ صفحه 104]
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين بي نفح صور خاسته تا عرش اعظم است [ صفحه 105] اين صبح تيره باز دميد از كجا كز او كار جهان و خلق جهان جمله درهمست گويا طلوع مي كند از مغرب آفتاب كاشوب در تمامي ذرات عالمست [ صفحه 106] گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست اين رستخيز عام كه نامش محرم است در بارگاه قدس كه جاي ملال نيست سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است [ صفحه 107] جن و ملك بر آدميان نوحه مي كنند گويا عزاي اشرف اولاد آدم
استخورشيد آسمان و زمين نور مشرقين پرورده ي كنار رسول خدا «ص» حسين [ صفحه 108]
كشتي شكست خورده ي طوفان كربلا در خاك و خون طپيده به ميدان كربلاگر چشم روزگار بر او زار مي گريست خون مي گذشت از سر ايوان كربلا [ صفحه 109] نگرفت دست دهر گلابي بغير اشك زان گل كه شد شكفته به بستان كربلااز آب هم مضايقه كردند كوفيان خوش داشتند حرمت مهمان كربلا [ صفحه 110] بودند ديو و دد همه سيراب و ميمكيد خاتم ز قحط آب سليمان كربلازان تشنگان هنوز بعيوق ميرسد فرياد العطش ز بيابان كربلا [ صفحه 111] آه از دمي كه لشكر اعدا نكرد شرم كردند رو بخيمه سلطان كربلاآندم فلك بر آتش غيرت سپند شد كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد [ صفحه 112]
كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدي وين خرگه بلند ستون بي ستون شدي كاش آن زمان درآمدي از كوه تا به بكوه سيل سيه كه روي زمين قيرگون شدي [ صفحه 113] كاش آن زمان ز آه جهان سوز اهلبيت يك شعله برق خرمن گردون دون شدي كاش آن زمان كه اين حركت كرد آسمان سيماب وار گوي زمين بي سكون شدي [ صفحه 114] كاش آن زمان كه پيكر او شد درون خاك جان جهانيان همه از تن برون شدي كاش آن زمان كه كشتي آل نبي شكست عالم تمام غرقه ي درياي خون شدي [ صفحه 115] آن انتقام گر نفتادي بروز حشر با اين عمل معامله ي دهر چون شدي آل نبي چو دست تظلم برآورند اركان عرش را به تلاطم درآورند [ صفحه 116]
بر خوان غم چو عالميان را صلا زدند اول صلا به سلسله ي انبيا زدندنوبت به اوليا چو رسد اسمان طپيد زان ضربتي كه بر سر شير خدا «ع» زدند [ صفحه 117] آن در كه جبرئيل امين بود خادمش اهل ستم به پهلوي خيرالنسا زدندپس آتشي ز اخگر الماس ريزه ها افروختند و در حسن مجتبي «ع» زدند [ صفحه 118] وآنگه سرادقي كه ملك محرمش نبود كند ندا ز مدينه و در كربلا زدندوز تيشه ي ستيزه در آندشت كوفيان بس نخلها ز گلشن آل عبا «ع» زدند [ صفحه 119] پس ضربتي كز آن جگر مصطفي «ص» دريد بر حلق تشنه ي خلف مرتضي «ع» زدنداهل حرم دريده گريبان گشوده مو فرياد بر در حرم كبريا زدند [ صفحه 120]
چون خون ز حلق تشنه او بر زمين رسيد جوش از زمين بذروه ي عرش برين رسيدنزديك شد كه خانه ي ايمان شود خراب از بس شكستها كه باركان دين رسيد [ صفحه 121] نخل بلند او چو خسان بر زمين زدند طوفان به آسمان ز غبار زمين رسيدباد آن غبار چون بمزار نبي رساند گرد از مدينه بر فلك هفتمين رسيد [ صفحه 122] يكباره جامه در خم گردون به نيل زد چون اين خبر به عيسي «ع» گردون نشين رسيدپرشد فلك ز غلغله چون نوبت خروش از انبيا بحضرت روح الامين رسيد [ صفحه 123] كرد اين خيال وهم غلط كار كان غبار تا دامن جلال جهان آفرين رسيدهست از ملال گرچه بري ذات ذوالجلال او در دلست و هيچ دلي نيست بي ملال [ صفحه 124]
ترسم جزاي قاتل او چون رقم زنند يكباره بر جريده ي رحمت قلم زنندترسم كزين گناه شفيعان روز حشر دارند شرم كز گنه خلق دم زنند [ صفحه 125] دست عتاب حق بدر آيد ز آستين چون اهلبيت دست در اهل ستم زنندآه از دمي كه با كفن خون چكان ز خاك آل علي «ع» چو شعله آتش علم زنند [ صفحه 126] فرياد از آن زمان كه جوانان اهلبيت گلگون كفن بعرصه ي محشر قدم زنندجمعي كه زد بهم صفشان شور كربلا در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند [ صفحه 127] از صاحب حرم تو توقع كنند باز آن ناكسان كه تيغ به صيد حرم زنندپس بر سنان كنند سري را كه جبرئيل شويد غبار گيسويش از آب سلسبيل [ صفحه 128]
روزيكه شد به نيزه سر آن بزرگوار خورشيد سر برهنه برآمد ز كوهسارموجي به جنبش آمد و برخاست كوه كوه ابري ببارش آمد بگريست زار زار [ صفحه 129] گفتي تمام زلزله شد خاك مطمئن گفتي فتاد از حركت چرخ بي قرارعرش آن زمان بلرزه درآيد كه چرخ پير افتاد در گمان كه قيامت شد آشكار [ صفحه 130] آن خيمه اي كه گيسوي حورش طناب بود شد سرنگون ز باد مخالف حباب وارجمعي كه پاس محملشان داشت جبرئيل گشتند بي عماري و محمل شترسوار [ صفحه 131] با آنكه سر زد آن عمل از امت نبي روح الامين ز روح نبي گشت شرمساروآنگه ز كوفه خيل الم رو بشام كرد نوعي كه عقل گفت قيامت قيام كرد [ صفحه 132]
بر حربگاه چون ره آن كاروان فتاد شور و نشور واهمه را در گمان فتادهم بانك نوحه غلغله در شش جهة فكند هم گريه بر ملائك هفت آسمان فتاد [ صفحه 133] هرجا كه بود آهوئي از دشت پاكشيد هرجا كه بود طايري از آشيان فتادشد وحشتي كه شور قيامت بباد رفت چون چشم اهلبيت بر آن كشتگان فتاد [ صفحه 134] هرچند بر تن شهدا چشم كاركرد بر زخمهاي كاري تيغ و سنان فتادناگاه چشم دختر زهرا «ع» در آن ميان بر پيكر شريف امام زمان «ع» فتاد [ صفحه 135] بي اختيار نعره ي هذا حسين «ع» زد سر زد چنانكه آتش از او در جهان فتادپس با زبان پر گله ان بضعة البتول رو در مدينه كرد كه يا ايهاالرسول [ صفحه 136]
اين كشته فتاده بهامون حسين «ع» تست؟ وين صيد دست و پازده در خون حسين «ع» تست؟ اين نخل تر كز آتش جانسوز تشنگي دود از زمين رسانده بگردون حسين «ع» تست؟ [ صفحه 137] اين ماهي فتاده بدرياي خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين «ع» تست؟اين غرقه ي محيط شهادت كه روي دشت از موج خون او شده گلگون حسين «ع» تست؟ [ صفحه 138] اين خشك لب فتاده دور از لب فرات كز خون او زمين شده جيحون حسين «ع» تست؟اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه خرگاه زين جهان زده بيرون حسين «ع» تست؟ [ صفحه 139] اين قالب طپان كه چنين مانده بر زمين شاه شهيد ناشده مدفون حسين «ع» تست؟چون روي در بقيع و به زهرا «س» خطاب كرد
وحش زمين و مرغ هوا را كباب كرد [ صفحه 140]
كاي مونس شكسته دلان حال ما ببين ما را غريب و بي كس و بي آشنا ببين اولاد خويش را كه شفيعان محشرند در ورطه ي عقوبت اهل جفا ببين [ صفحه 141] در خلد بر حجاب دو كون آستين فشان واندر جهان مصيبت ما بر ملا ببين ني ني وراچو ابر خروشان به كربلا طغيان سيل فتنه و موج بلا ببين [ صفحه 142] تن هاي كشتگان همه در خاك و خون نگر سرهاي سروران همه بر نيزه ها نگرآن سر كه بود بر سر دوش نبي «ص» مدام يك نيزه اش ز دوش مخالف جدا ببين [ صفحه 143] آن تن كه بود پرورشش در كنار تو غلطان بخاك معركه كربلا ببين يا بضعة الرسول «ص» ز ابن زياد داد كو خاك اهلبيت رسالت بباد داد [ صفحه 144]
خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد بنياد صبر و خانه ي طاقت خراب شدخاموش محتشم كه از اين حرف سوزناك مرغ هوا و ماهي دريا كباب شد [ صفحه 145] خاموش محتشم كه از اين شعر خونچكان در ديده اشك مستمعان خون ناب شدخاموش محتشم كه از اين نظم گريه خيز روي زمين به اشك جگرگون كباب شد [ صفحه 146] خاموش محتشم كه فلك بسكه خون گريست دريا هزار مرتبه گلگون حباب شدخاموش محتشم كه بسوز تو آفتاب از آه سرد ماتميان ماهتاب شد [ صفحه 147] خاموش محتشم كه ز ذكر غم حسين «ع» جبريل را ز روي پيمبر حجاب شدتا چرخ سفله بود خطائي چنين نكرد بر هيچ آفريده جفائي چنين نكرد [ صفحه 148]
اي چرخ غافلي كه چه بيداد كرده اي وز كين چها در اين ستم آباد كرده اي بر طعنت اين بس است كه با عترت رسول «ص» بيداد كرده خصم و تو امداد كرده اي [ صفحه 149] اي زاده ي زياد نكرده است هيچگه نمرود اين عمل كه تو شداد كرده اي كام يزيد داده اي از كشتن حسين «ع» منگر كرا به قتل كه دلشاد كرده اي [ صفحه 150] بهر حسني كه بار درخت شقاوت است در باغ دين چه با گل شمشاد كرده اي با دشمنان دين نتوان كرد آنچه تو با مصطفي و حيدر و اولاد كرده اي [ صفحه 151] حلقي كه سوده لعل لب خود نبي «ص» بر آن آزرده اش به خنجر بيداد كرده اي ترسم ترا دميكه به محشر درآورند از آتش تو دود به محشر برآورند [ صفحه 154]
بسم الله الرحمن الرحيمسلام بر سرور شهيدان و ياران و اصحاب با وفايش كه جهت پيروي از امام زمان خود و حفظ قرآن و اسلام از هيچ چيز نهراسيد و جان خود را فداي آن كردند.السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السلام از بعد واقعه جانسوز كربلا و شهادت حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام تاكنون از طرف نويسندگان شيعه و سني و محققين غير مسلمان ده تا بلكه صد تا كتاب راجع به زندگاني و قيام و نهضت آن بزرگوار نوشته شده است همگان اين نهضت و قيام را الهي و خدائي وصف كرده اند كه بخاطر زنده كردن احكام قرآن و دستورات اسلام بوده و اگرچه بصورت ظاهر موفق نشده اند لكن در حقيقت فتح و پيروزي واقعي نصيب آن بزرگوار
شده است.و همچين در بيشتر كتابها جملات و عبارات كوتاهي (كلمات قصار) در پند و موعظه از آن حضرت نقل شده و عده اي از بزرگان علماء اين كلمات را در مجموعه اي گرد آورده اند و به عربي يا فارسي درباره آنها توضيحاتي داده اند نويسنده نيز به تبعيت از آن بزرگواران مجموعه اي [ صفحه 155] از خطبه ها نامه ها و كلمات قصار آن حضرت گرد آورده و اينك بعنوان تيمن و تبرك چهل جمله از آنها را زينت بخش اين رساله مي نمايد باشد كه مشمول حديث معروف:«من حفظ علي امتي اربعين حديثا في امر دينها بعثه الله تعالي يوم القيامه في زمره الفقهاء و العلماء» گردم.1 - اتقوا هذه الاهواء التي جماعها الضلالة و ميعادها النار.ترجمه: از اين هواهاي نفساني كه مجموعه آنها گمراهي و بازگشت آنها آتش دوزخ است بپرهيزيد. [1] .2 - اصبر علي ما تكره فيما يلزمك الحق و اصبر عما تحب فيما يدعوك الي الهدي.ترجمه: در راه حق و آنچه ترا به حق برساند شكيبا باش و هر آنچه را كه ترا به رستگاري و هدايت راهنما باشد دوست بدار. [2] .3 - اعلموا ان حوائج الناس اليكم من نعم الله عليكم فلا تملو النعم [ صفحه 156] فتحول نقيما.ترجمه: بدانيد كه نياز مردم به شما از جمله نعمت هاي خداوند است بر شما. مبادا اين نعمت ها شما را خسته و ملول گرداند كه در اين صورت نعمت به نقمت و گرفتاري تبديل مي شود. [3] .4 - اعلموا ان الدنيا حلوها و مرها علم و الانتباه في الاخرة و الفائز من فاز فيها و الشقي من شقي فيها.ترجمه: بدانيد كه تلخ و شيرين دنيا خواب
و خيالي بيش نيست و بيداري در آخرتست.رستگار كسي است كه در دنيا رستگار شد و شقي و بدبخت نيز در دنيا بدبخت و تيره روز گشت (كه الدنيا مزرعة الآخرة) [4] .5 - اعلموا ان المعروف مكسب حمدا و معقبت اجرا فلو رايتم المعروف رجلا رأيتموه حسنا جميلا تسر الناظرين و لو رايتم الئوم رأيتموه سمجا مشوها تنفر منه القلوب و تغض دونه الابصار. [ صفحه 157] ترجمه: بدانيد و آگاه باشيد كارهاي نيك (انجام دادن) سبب ستايش (مردم) مي باشد و دنباله آن او و پاداش الهي است. اگر خوبي بصورت مردي جلوه كند آن را مردي زيبارخ و خوشروي مي بيند كه از ديدار او بينندگان مسرور و خوشحال مي شوند و اگر هم پستي لئامت (كه بصورت انساني جلوه كرده است) را ببيند او را در صورت مردي زشتي اندام و بد صورت مي بيند كه دلها نسبت به او نفرت دارد و چشمها در موقع ديدار او بسته مي شود (كه او را نبينند) [5] .6 - اعمل عمل رجل يعلم انه مأخوذ بالاجرام مجزئي بالاحسان.ترجمه: بدانگونه كه كسي كه مي داند گرفتار كارهاي بد و گناه و خطايش مي شود و سزا و پاداش كارهاي نيكش را مي برد عمل مي كند تو نيز عمل كن. اين نصيحت را حضرت به ابن عباس فرمودند. [6] .7 - اكثروا مؤاخاة المؤمنين فان لهم عندالله يدا يكافيهم بها يوم القيامة. [ صفحه 158] با مؤمنين و اهل ايمان زياد برادري و يك دلي كنيد زيرا كه آنان در نزد خداوند قدرتي و دستي است كه بدان در روز رستاخيز مكافات مي كنند [7] .8 - ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر
دعاء الي اسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفئي و الغنائم و أخذ الصدقات من مواضعها و وضعها في حقها.ترجمه: بدرستيكه امر به معروف و نهي از منكر دو منادي اسلامند كه موجب مي شود:رد مظالم و ستمگريها و مخالفت با ستم پيشه و تقسيم اموال عمومي بطور صحيح و درست و دريافت صدقات از جايگاهش و صرف كردن آن در موردش. [8] .9 - ان الحلم زينة والوفاء مروءة و الصلة نعمة و الاستكبار صلف و العجلة سفه و السفه ضعف و الغلو ورطة و مجالسة اهل الدنائة شر و مجالسة اهل الفسوق ريبة. [ صفحه 159] ترجمه: علم و بردباري زينت و پيرايه است وفاي به عهد از مردانگي است پيوند خويشي از جمله نعمتها مي باشد خود بزرگ ديدن لاف و گزافه است شتاب در كارها از بي خردي است شفاعت و سبكسري از ناتواني است غلو و از حد خود تجاوز كردن همچون گرداب است همنشيني با مردم پست و فرومايه موجب شر مي باشد و همنشيني با مردم بدكردار و زشت عمل موجب شك (درباره همنشين) است. [9] .10 - ان الخير في الصبر و الصبر من الدين و الكرم ودع العجز فان العجز لايغنيك.ترجمه: حضرت سيدالشهداء در هنگام وداع با جناب ابوذر غفاري كه عثمان بن عفان او را به ربده تبعيد كرده بود در ضمن فرمايشات فرمودند كه: بدرستيكه خير و خوبي در صبر و شكيبائي است و صبر نتيجه دينداري و بزرگواري است. عجز و ناتواني را رها كن زيرا كه عجز ترا بي نياز نمي گرداند.در برخي از كتب مي نويسد كه: و ان الجشع لاتقدم رزقنا و الجزع لايؤخر اجلا
يعني بدرستيكه طمع روزي، را جلو نمي اندازد (زياد نمي كند) و بيتابي [ صفحه 160] مرگ را به عقب نمي افكند. [10] .11 - ان الرجل اذا تكلم بكلام فينبغي ان يصدقه بالفعل.ترجمه: انسان وقتي سخني و مطلبي گفت بايد عمل او گفتارش را گواهي كند. (عمل طبق گفتار باشد نه بگويد بخلق و خود نكند) [11] .سعديا گرچه سخندان و مصالح گوئي به عمل كار برآيد به سخنداني نيست 12 - انظر الي كل، ما يفيدك، منفعة في دينك فلا تعتدن به و لا ترغبن في صحبته فان كل ما سوي الله مضمحل و خيم عاقبته.ترجمه: توجه داشته باش و نگاه كن بهر كس كه براي تو سودي ندارد (سود معنوي) فائده ندارد و به او توجه منما و در صحبت و دوستي با او ميل و رغبت نكن زيرا هرچه جز خداست نابودشدني است و عاقبت آن (كليه كارهائي كه براي غير خدا باشد از دوست گرفتن و...) سخت و ناگوار است. [12] . [ صفحه 161] 13 - ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت به معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون.ترجمه: (حضرت سيدالشهداء عليه السلام در بين راه مكه به عراق فرزدق را ملاقات فرمود و از حال مردم كوفه از او سئوال كرد در جواب حضرت گفت كه: مردم دلشان با شماست لكن شمشيرهاي آنها به سود بني اميه است و بر روي شما حضرت فرمودند كه راست گفتي)مردم بندگان دنيا هستند و دين بازيچه زبان آنها تا هنگامي كه زندگاني مادي آنها اجازه دهد دين دار هستند اما چون مورد آزمايش قرار گرفتند و در آن موقع تعداد افراد متدين
كم مي شود [13] .14 - ان مجاري الامور و الاحكام علي ايدي العلماء بالله الامناء علي حلاله و حرامه.ترجمه: بدرستيكه سرنوشت و گزارش كارهاي مردم (در امور دين و دنياي آنها) و احكام خداوندي در دست دانشمندان و عالمان خداوندي است (عالمان عادل خداترس) كه آنان در حلال و حرام كارها از طرف خداوند امين مي باشند. [ صفحه 162] در منطق الحسين عليه السلام (ص 108) مي نويسد: شيخ مرتضي انصاري رحمة الله عليه اين عبارت را در رديف بعضي روايات ديگر در موضوع ولايت حاكم نقل فرموده است. [14] .15 - ان من حسن المرء تركه ما لايعنيه.ترجمه: از نشانه هاي خوبي شخص آنست كه: آنچه را كه براي او فائده و سودي (مادي و معنوي) ندارد را رها كند. [15] .و هم از رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرمودند ان من حسن اسلام المرء تركه، ما لا يحبه. [16] .16 - اني لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما؛ و انما خرجت لطلب الاصلاح في جدي صلي الله عليه و آله. اريد ان آمر بالمعروف و النهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و سيرة ابي علي بن ابيطالب.ترجمه: حضرت سيدالشهداء عليه السلام هنگام خروج از مدينه كه [ صفحه 163] بقصد مكه حركت فرمود ضمن وصيت نامه خود به برادر خويش جناب محمد حنفيه منظور خود را از قيام عليه يزيد بدينگونه بيان فرمود:من به قصد تجاوز و طغيان و فساد و ستمگري قيام نكردم بلكه (قيام من) به جهت اصلاح امور جدم و امر به معروف و نهي منكر نمودن و اينكه رفتار كنم
به سيرت و روش جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و روش پدرم حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام [17] .17 - اوصيكم بتقوي الله فان الله قد ضمن لمن القاه ان يحوله عما لا يحب الي ما يحب و يرزقه من حيث لا يحتسب.ترجمه: سفارش مي كنم شما را به تقوي و پارسائي به خاطر خداوند زيرا كه خداوند بر خود لازم گردانيده است كه آنكس كه بخاطر او پرهيزكار باشد را از آنچه موجب نارضايتي است به آنچه دوست مي دارد برگرداند و روزي او را از جائي كه گمان ندارد برساند. [18] .18 - ياك ان تكون ممن يخاف علي العباد من ذنوبهم و يأمن العقوبة من ذنبه فان الله تبارك و تعالي لا يخدع عن جنته و لا ينال ما [ صفحه 164] عنده الا بطاعته انشاء الله.ترجمه: بپرهيز از اينكه در جمله كساني باشي كه بر مردم از جهت گناهشان مي ترسند و از عقوبت گناه خود ايمن و آسوده مي باشند. زيرا كه خداوند تبارك و تعالي فريب نمي خورد از بهشتش (در مورد بهشتش) و به كسي از نعمت ها و رحمت هايش كه نزد اوست نمي رسد مگر به طاعت و فرمانبرداريش. [19] .19 - ايها الناس؛ من جاد ساد و من بخل ذل (رذل)و ان اجود الناس من اعطي من لا يرجوه و اعفي الناس من عفي عن قدرته و اوصل الناس من وصل من قطعه و الاصول علي مغارسها بفروعها تسموا.ترجمه: اي مردم (بدانيد كه) هركس بخشيد بزرگ شد و آنكش كه بخل ورزيد پست و خوار گرديد و بخشيده ترين مردم كسي است كه بدانكه اميد ندارد ببخشد و با
گذشت ترين مردم آنست كه با داشتن قدرت انتقام كشيدن گذشت كند و رحم نوازتر آنست كه با كسي كه از او قطع پيوند خويش كرده پيوند كند و ريشه ها در محل كشتشان بوسيله شاخه هايشان رشد [ صفحه 165] مي كنند (انسان به وسيله خويشان و بستگان خود در جامعه بزرگ مي شود). [20] .20 - خيرالمال ما وقي به العرض.ترجمه: بهترين ثروتها و مالها آنست كه بوسيله آن عرض و آبروي انسان حفظ شود (اين سخن را حضرت به برادر خود حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود)ان خير، لك، و قيت به عرضك. [21] .21 - دراسة العلم لقاح المعرفة و طول التجارب زيادة في العقل و الشرف و التقوي و القنوع راحة الابدان و من اجل نهاك و من ابغضك اغراك.ترجمه: درس خواندن و درس گفتن موجب زيادتي و پيوند علم و معرفت است. آزمايش و تجربه زياد سبب فزوني عقل و خرد مي باشد. شرافت و پاكدامني و قناعت سبب راحتي جسم (و روح) مي باشد آنكس كه ترا دوست دارد ترا از بديها نهي مي كند و دشمن تو، تو را فريب داده [ صفحه 166] و به كارهاي زشت و بد ترغيب مي كند. [22] .22 - رب ذنب احسن من الاعتذار.ترجمه: (عبدالله بن عمرو بن عاص از اينكه در جنگ صفين حركت نكرد در خدمت آنحضرت پوزش طلبيد) حضرت به او فرمود:چه بسا گناهي كه از پوزش خواستن بهتر است.از مثلهاي فارسي است كه مي گويد: «عذر بدتر از گناه» [23] .23 - سئل عنه عليه السلام؛ ما اقبح الشيئي؛ قال:الفسق في الشيخ قبيح و الحدة في السلطان قبيحة و الكذب في ذي الحسب قبيح و البخل في ذي
الغني و الحرص في العالم.ترجمه: از حضرت سيدالشهداء عليه السلام پرسيدند كه: قبيح ترين و زشترين چيزها چيست؟ در جواب فرمود: انجام دادن كارهاي خلاف دين از پيران زشت است. خشم و غضب و ناشكيبايي از پادشاهان و صاحبان قدرت دروغگوئي از بزرگ زادگان بخل و امساك از ثروتمندان [ صفحه 167] حرص و آز از دانشمندان زشت و بد مي باشد. [24] .24 - صاحب الحاجة لم يكرم وجهه عن سؤالك فاكرم وجهك عن رده.ترجمه: آنكس كه حاجت خود را از تو خواست در اين خواستن آبرويش زياد نمي شود (بلكه از قدر و منزلت او در نزد تو كاسته مي شود) بنابراين تو در برآوردن حاجت او آبرو و شخصيت خود را در نزد او زياد گردان. [25] .25 - الصدق عز و الكذب عجز و السر امانة و الجوار قرابة و المعونة صداقة و العمل تجربة و الخلق الحسن عبادة و الصمت زين و الشح فقره و السخاء غني و الرفق لب.ترجمه: راستگوئي موجب عزت و بزرگواري است و دروغ از ناتواني و اسرار مردم امانت است (كه نبايد فاش شود) و همسايگي چون خويشاوندي است (حق همسايه مانند حقوق بستگان است) - ياري كردن نتيجه دوستي است كار نيكو در اثر تجربه و آزمايش است خوش خلقي عبادت است. [ صفحه 168] سكوت موجب زينت انسان است حرص و طمع فقر مي آورد بخشندگي بي نيازي است مرافقت و همراهي كردن با مردم از خرد و عقل است. [26] .26 - لا افلح قوم اشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.ترجمه: (وقتي حضرت سيدالشهداء عليه السلام در كربلا نامه ابن زياد را قراءت كرد فرمود) رستگار نشد گروهي و قومي كه رضايت
بندگان خدا را به غضب خداوند فروختند (يعني غضب و سخط خداوند را گفته و در ازاء آن خوشنودي مردم را خواستند) [27] .27 - لا تصبحوا اهل البدع و لا تجالسوهم فتصبروا عند الناس كاحد منهم.ترجمه: با مردم بدعت گذار (كساني كه سنت هاي تازه كه برخلاف دين است ايجاد مي كنند) مصاحبت و همنشيني نكنيد زيرا در نظر اجتماع و مردم يكي از آنان محسوب مي شويد. [28] .28 - لا تقولن في اخيك المؤمن اذا تواري عنك الا ما تحب ان تقول فيك اذا تواريت عنه. [ صفحه 169] ترجمه: (حضرت به عباس فرمود كه)درباره برادر مؤمنت كه از نظر تو غايب گرديده (پشت سر او) حرفي نزن جز آنچه را كه دوست مي داري در پشت سر تو بگويند. [29] .29 - لا يأمن يوم القيامة الا من خاف الله في الدنيا.ترجمه: (به حضرت سيدالشهداء عليه السلام گفته شد كه: ما اعظم خوفك من ربك حضرت فرمود)در روز رستاخير هيچ كس در امن و امان نمي باشد مگر كسي كه در دنيا از خداوند مي ترسد. [30] .30 - لا يكمل العقل الا باتباع الحق.ترجمه: خرد و عقل كامل نمي شود مگر در راه پيروي نمودن از حق [31] .31 - لو عقل الناس و تصور ذا الموت بصورته لخربت الدنيا.ترجمه: اگر مردم عقل و خرد را بكار مي بستند و مرگ را آنچنان كه بود [ صفحه 170] تصور مي كردند دنيا خراب مي شد. [32] .32 - ما اهون الموت علي سبيل نيل العز و احياء الحق.ليس الموت في سبيل العز الا حياة خالدة و ليست الحيوة مع الذل الا الموت الذي لاحياة معه...ترجمه: هنگاميكه حضرت سيدالشهداء عليه السلام در راه
مكه به عراق با حر برخورد كرد و او حضرتش را از جنگ بر حذر مي داشت و از مرگ و كشته شدن خبر مي داد حضرت به او فرمود:ليس شأني شأن من يخاف الموت سپس فرمود:چقدر مرگ در راه وصول به عزت و بزرگواري و زنده گردانيدن حق خوار و سبك است.مرگ در راه وصول به عزت چيزي جز حيات جاويد نمي باشد و زندگي با ذلت و خواري درحقيقت مرگي است كه زندگي با او نيست. [33] .33 - ما عبدالله بشيئي افضل من اداء حق المؤمن.ترجمه: خداوند متعالي به چيزي بهتر و شايسته تر از اداء حق مومن عبادت [ صفحه 171] نشده است. [34] .34 - المجالس يالامانة و ليس لاحد ان يحدث بحديث يكتمه صاحبه الا باذنه الا ان يكون فقها او ذكرا له بخير.ترجمه: انجمن ها و مجالس همچون امانت است (كه نبايد در آن خيانت كرد) و كسي را نمي رسد كه آنچه را كه دوستش آن را پنهان داشته بازگو كند مگربه اذن و اجازه او مگر آن موضوع مسئله اي فقهي و علمي باشد و يا يادآوري از او به نيكي و خوبي باشد. [35] .35 - من زهد في الدنيا أثبت الله الحكمة في قلبه و انطق به لسانه و بصره عيوب الدنيا دائها و دوائها و اخرجه الله سالما الي دار السلام.ترجمه: آنكس كه زهد در دنيا پيشه خود گردانيد خداوند حكمت و خرد را در قلب او ثابت مي گرداند و زبانش را در علم و حكمت گويا مي كند و زشتيهاي دنيا را در نظرش مي آورد و دردهاي دنيا و درمانها آن را بدو [ صفحه 172] مي فهماند و او را
سالم از دنيا بيرون برده و به بهشت مي برد. [36] .36 - من اتعظ قبل ان يوعظ و استيقظ قبل او يوقظ فقال ان هذا هو السعيد.ترجمه: آنكس كه قبل از آنكه وي را پند دهد خود پند گيرد و پيش از آنكه وي را از خواب (غفلت و بي خبري) بيدار كنند خود بيدار شود اين چنين شخص در حقيقت خوشبخت و سعادتمند مي باشد.توضيح: كسي از حضرت پرسيد: من اشرف الناس آن حضرت در جواب او فرمودند كه. [37] .37 - من عادانا فلرسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يعادي و من والانا فلجدي صلي الله عليه و آله و سلم و الي.ترجمه: كسي كه با ما خاندان دشمني و عداوت كند با پيغمبر خدا عليه السلام دشمني كرده و آنكس كه با ما دوستي نمايد با آن حضرت دوستي نموده است. [ صفحه 173] (در برخي از كتابها در عبارت اندكي اختلاف دارد) [38] .38 - يابن آدم: اذكر مصارع آبائك و ابنائك كيف كانوا و حيث حلوا و كانك عن قليل قد حللت محلهم و عبرت عبرة المعتبر.ترجمه: اي فرزند آدم بخاطر بياور حالت پدران و فرزندان خود را كه چگونه بودند و كجا شدند و تو خود نيز به همين زودي به منزلگاه آنان وارد مي شوي و موجب عبرت و پندگرفتن پندگيران قرار خواهي گرفت. [39] .39 - يابن آدم: اذكر مصرعك و في قبرك مضجعك و موقفك بين يدبي الله، تشهد جوارحك عليك يوم تزل فيه الاقدام و تبلغ القلوب الحناجر و يبيض وجوه و تسود وجوه و تبددا السرائر و يوضع الميزأن القسط.ترجمه: اي فرزند آدم. جايگاه خود
و خوابگاهت در قبر بخاطر بياور آن هنگام كه در برابر خداي تعالي ايستاده اي و اعضاء و دستهايت بر تو شهادت مي دهند آنجائيكه گامها مي لغزد و دلها به گلو برسد در آن هنگام [ صفحه 174] جمعي كه نيكوكار بودند سفيد چهره اند و گروه بدكرداران سياه رو. باطن اشخاص ظاهر شود (ديگر چيزي مخفي نمي ماند) و آنجا ميزان عدل الهي قرار مي گيرد. [40] .40 - يابن آدم:انما انت ايام كلما مضي يوم ذهب بعضك.ترجمه: اي فرزند آدم. نصيب و بهره تو از دنيا چند روزي بيش نيست. هر روز كه از عمر گذشت يك قسمت از عمرت گذشته است (عمر خود را غنيمت شمار و آن را بيهوده از دست مده) [41] .
[1] ص 591 يازدهم احقاق الحق به اضافه 55 هشتم لسان العرب.
[2] ص 89 - يلاغة الحسين عليه السلام.
[3] ص 204 دوم كشف الغمه به اضافه ص 6 لمعات الحسين عليه السلام.
[4] ص 73 تفسير حضرت امام حسن عسكري عليه السلام به اضافه ص 347 هفدهم عوالم العلوم.
[5] ص 594 يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 204 دوم كشف الغمه به اضافه ص 275 چهارم ناسخ التواريخ..
[6] ص 74 بلاغة الحسين به اضافه ص 256 شخصيت حسين به اضافه ص 235 منطق الحسين عليه السلام.
[7] ص 100 يكم اقوال الائمة.
[8] ص 24 بلاغة الحسين به اضافه 52 تحف العقول....
[9] ص 593 يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 162 چهارم اعيان الشيعه به اضافه ص 205 كشف الغم دوم. [
[10] ص 8 بلاغة الحسين به اضافه ص 71 منطق الحسين عليه السلام.
[11] ص 446 يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 153 مقتل الحسين خوارزمي.
[12] ص 104 يكم اقوال الائمه نقل از فصل
الخطاب.
[13] ص بحارالانوار به اضافه ص 245 تحف العقول و كليه هاي مصادر ديگر.
[14] ص 25 بلاغة الحسين به اضافه ص 238 تحف العقول....
[15] ص 25 بلاغة الحسين به اضافه ص 238 تحف العقول....
[16] ص بحارالانوار به اضافه ص 94 بلاغة الحسين عليه السلام.
[17] ص 601 يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 188 مقتل خوارزمي به اضافه ص 45 نفس المهموم و تمام كتب.
[18] ص 9 بلاغة الحسين به اضافه ص تحف العقول.
[19] ص 9 - بلاغة الحسين به اضافه ص 113 منطق الحسين عليه السلام.
[20] ص 205 دوم كف الغمه به اضافه ص 6 لمعات الحسين به اضافه ص 275 چهارم ناسخ التواريخ.
[21] ص 206 كشف الغمه به اضافه ص 65 چهارم مناقب.
[22] ص 220 يكم اقوال الائمه به اضافه ص 10 لمعات الحسين به اضافه ص 233 نطق الحسين عليه السلام.
[23] ص 83 بلاغة الحسين عليه السلام.
[24] ص 91 - بلاغة الحسين به اضافه ص 216 شخصيت حسين به اضافه ص 225 منطق الحسين عليه السلام.
[25] ص 163 چهارم اعيان الشيعه به اضافه ص 64 هفدهم عوالم به اضافه ص 208 دوم كشف الفحه.
[26] ص 83 بلاغة الحسين عليه السلام.
[27] ص 101 چهارم اعيان الشيعه به اضافه ص 237 هفدهم عوالم العلوم.
[28] ص 130 يكم اقوال الائمه.
[29] ص 84 بلاغة الحسين به اضافه ص 259 شخصيت حسين به اضافه ص 235 منطق الحسين عليه السلام.
[30] ص 86 بلاغة الحسين به اضافه ص 561 شخصيت حسين عليه السلام به اضافه ص 69 چهارم مفاضت.
[31] ص 95 بلاغة الحسين به اضافه ص 236 منطق الحسين عليه السلام.
[32] ص 592 - يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 281 شخصيت حسين عليه السلام به اضافه ص 458 دوم مخاصات راغب اصفهاني.
[33] ص 601 يازدهم احقاق الحق به
اضافه ص 448 - اهل البيت به اضافه ص 17 لمعات الحسين عليه السلام.
[34] ص 86 يكم اقوال الائمه.
[35] ص 244 يكم اقوال الائمه به اضافه ص وافي به اضافه ص 51 پندها و اندرزها.
[36] ص 184 يكم اقوال الائمه به اضافه ص بحارالانوار.
[37] ص 590 يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 281 شخصيت حسين به اضافه ص 402 چهارم محاضرات راغب.
[38] ص 592 - يازدهم احقاق الحق به اضافه ص 65 بلاغة الحسين عليه السلام.
[39] ص ارشاد ديلمي به اضافه ص 10 بلاغة الحسين به اضافه ص 109 منطق الحسين عليه السلام.
[40] ص 120 يكم اقوال الائمه به اضافه ص 10 بلاغة الحسين به اضافه ص 109 منطق الحسين عليه السلام.
[41] ص ارشاد القلوب ديلمي به اضافه ص 202 اقوال الائمه به اضافه ص 87 بلاغة الحسين عليه السلام.