رازهاي نهان در موسيقي

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1391

عنوان و نام پديدآور:رازهاي نهان در موسيقي/ مهدي آقابابايي.

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع: راز - موسيقي

مقدمه

اشاره

بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحيم

اخوان الصفا درباره ي ريشه موسيقي مي گويند:

«يكي از اسباب وضع قواعد و قوانين موسيقي اينست كه چون حوادث و وقايعي از ناحيه موجبان نجومي و تاثيرات كه كواكب و اجرام مساوي پديد مي آيد مانند قحط و غلاء و خشك سالي و جز آنها، خواستند راهي پيدا كنند كه از اين گونه بليات و حوادث ناگوار نجات يابند و به جهت اين كه هنگام اشتغال به عبادت حالت رقت قلبي به آنها دست دهد، ا لحاني به كار مي بردند كه لحن محزون مي ناميدند. كم كم لحن ديگري را استخراج نمودند به نام مشجع، كه رؤساي لشكر در جنگ ها به كار مي بردند و لحن ديگري استخراج كردند كه در بيمارستانها و اوقات سحر، براي تخفيف مرضها به كار مي بردند و بسياري از امراض را به وسيله آن الحان علاج مي كردند.

لحن ديگري را استخراج كردند كه در هنگام انجام كارهاي دشوار مانند حمّالي، بنايي و ملاحي به كار مي بردند تا بدين وسيله دشواري كار را احساس نكنند.

لحن ديگري استخراج كردند كه در هنگام فرح و لذت و سرور و عروسيها و وليمه ها به كار مي رفت. الحاني خاص براي حيوانات و تشويق آنها درست كردند كه شتربانان آن را در سفر به كار بردند و يا در تاريكي شب به كار بردند تا اين كه شتران به نشاط آيند و بار را بر آنها سبك نمايد. همين طور گوسفند چرانها وگاو چرانها و اسب چرانها

در هنگام آب دادن به حيوانات سوت مي زنند و صفير مي كشند كه اين خود لحني از موسيقي است.

همين طور شكارچيان الحاني در تاريكي شب به كار مي بردند تا طيور و حيوانات به آنها نزديك شوند. زنان براي اطفال خود الحاني درست كردند تا گريه آنها را آرام نموده، خوابشان نمايند. (معارف معاريف)

اين حالاتي از موسيقيست كه در زمان گذشته استفاده مي شده، ولي در حال حاضر با موسيقي چگونه برخورد مي شود؟

البته اين حالات هنوز هم كم و بيش در بين مردم موجود است، ولي بحث ما بر سر آن موسيقيست كه متاسفانه جامعه ما را به طرف فساد و تباهي مي كشاند، افكار جوانان ما را منحرف و تخريب مي نمايد و بعضاً ضررهاي بسيار مخربي را بر پيكره آنها وارد مي كند.

يك سري اصوات و الحان نابود كننده ي فكر و اعصاب و روان. آيا موسيقي كه اكثر جوانان ما در حال حاضر از آن استفاده مي كنند، اصلاً بهره اي از هنر موسيقي دارد يا صرفاً براي لهو و لعب، مجالس عيش و نوش، شب نشينيها و عروسيهاست؟

آيا اين گونه موسيقي ها – كه بيشتر منافع دشمنان ما را در بر دارد تا خود ما – ابزاري براي روح و تسلي خاطر است؟

يا ابزاريست براي دشمنان و نابود كننده ي اعصاب و روان ما كه به شدت باعث نامتعادل شدن اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك مي گردد؟!

چرا شرع مقدس ما آن را حرام كرده؟ چه سودي در تحريم اين گونه موسيقي نصيب شرع مقدس مي شود كه سر مخالفت با آن گذاشته؟ چرا ائمه اطهار عَلَيْهم ُالسَّلَام با آن مخالفت نموده اند؟ شما اين ضرر را متوجه چه كسي مي دانيد؟ متوجه شارع، يا متوجه مراجع يا علماء

كه تبيين كننده نظرات ائمه عَلَيْهم ُالسَّلَام هستند، يا صرفاً متوجه خود شخص استفاده كننده؟

اگر از جنبه و ديدگاه علمي به آن نگريسته شود متوجه مي شويم همانطوري كه تاكنون اثبات شده، ائمه معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام و علماء و مراجع صرفاً به فكر سلامت بشر هستند و بر همين اساس مي فرمايند:

«موسيقي مهيج و مطرب باعث مضرات مختلفه براي اعصاب و روح و روان خود استفاده كننده است».

و الا چه اشكالي دارد كه شارع مقدس مي فرمود:

براي آرامش روح و روان خود روزي چند دقيقه صرف گوش كردن موسيقي كنيد؟ ولي مي بينيم خلاف اين مطلب را بيان مي فرمايد! چرا؟ چون ساختار فيزيكي و متافيزيكي ما با موسيقي هاي مبتذل سنخيتي ندارد.

و در پايان اين نكته مهم را ياد آور مي شويم كه از راههايي كه مي توان جلوگيري كرد از موسيقي و تهاجم فرهنگي يكي موعظه و پند مي باشد و ديگري نهي از منكر در اينجا توجه شما را جلب مي كنيم به دو داستان واقعي زير، تا مطلب براي شما بيشتر روشن شود:

1 - در كوچه هاي بغداد

حضرت موسي بن جعفر عَلَيْهِ السَّلَام، در يكي از كوچه هاي بغداد مي گذشت از خانه اي آواي زنان آوازه خوان به گوشش رسيد حضرت كه با تعجب و تأسف از كنار ديوار مي گذشت كنيزكي ديد كه براي ريختن خاكروبه به كوچه آمد.

فرمود:

اي كنيزك اين خانه مال كيست؟

عرض كرد:

مال مردي از مشاهير اين شهر به نام بِشر است، فرمود او آزاد است يا بنده؟ عرض كرد:

آزاد است و بندگان زيادي دارد.

حضرت فرمود:

راست گفتي او آزاد است كه چنين به لهو و لعب آغشته شده و اگر او بنده بود هرگز در برابر مولاي خود چنين گستاخ نبود و مرتكب چنين گناه نمي شد.

امام

از آن محل گذشت و كنيزك به خانه برگشت و سؤال و جواب را با همان بيان به (بشر) در حالي كه بر سر بساط شراب نشسته بود گفت، اين بيان جالب و موعظه ي سودمند و منطق حكيمانه آن چنان در دل او اثر گذاشت و به طوري او را تكان داد كه بي اختيار از جاي جست و با پاي برهنه شتابان به كوچه آمد و به دنبال حضرتر وان شد تا اين كه به حضرت رسيد و خود را به پاهاي مباركش انداخت و بوسه داد و سپس با چهره اي اشك آلود گفت:

آقا تا اين دقيقه غافل بودم و در مقابل مولاي خود گستاخانه رفتار مي كردم و مرتكب گناه بي شماري شدم ولي با آن بياني كه به كنيزك فرموديد تكان خوردم و دانستم كه در اشتباهم آيا توبه ي من قبول است؟

حضرت فرمود:

بلي اما به شرط اين كه از تمامي آلودگي ها پشيمان باشي و ديگر غمزه هاي گناه ديدگانت را خيره نكند و بهتر است آلات و وسايل لهو و لعب را به دور افكني، او چنين كرد و از زنان مغنيه و آوازه خوان گذشت و مسير شيطاني را عوض كرده و به راه رحماني قدم گذاشت و بال نتيجه به مقامات عاليه نائل آمد. (1)

مقصود از نقل اين مطلب اشاره به تأثير موعظه است كه مردي ناپاك و آلوده ي به گناه با چند كلمه موعظه سودمند و مؤثر از تمام گناهان دست شست و كار او به جايي رسيد كه بعضي از بزرگان از نصايح حكمت آميز او استفاده مي كردند.

2 - نهي منكر ابوبصير از مجلس ميگساري و موسيقي همسايه اش

از ابي بصير است كه گفت:

من همسايه اي داشتم كه از اعوان سلطان جور

بود و مالي به دست آورده بود و كنيزان مغنيه اي گرفته بود و پيوسته انجمني از جماعت اهل لهو و لعب و عيش و طرب آراسته و شراب مي خوردند و مغنيات براي او مي خواندند و به جهت مجاورت با او پيوسته من در اذيت و صدمه بودم از شنيدن اين منكرات، لاجرم چند دفعه به سوي او شكايت كردم، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در اين باب اصرار و مبالغه ي بي حد كردم. جواب گفت مرا كه: اي مرد، من مردي هستم مبتلا و اسير شيطان و هوا و تو مردي هستي مُعافي (از اسارت شيطان رها)، پس اگر حال مرا عرضه داري خدمتِ صاحبت يعني حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلَام اميد مي رود كه خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد.

ابوبصير گفت:

كلام اين مرد در من اثر كرد، پس صبر كردم تا گاهي كه از كوفه به مدينه رفتم، چون شرفياب شدم خدمت امام عَلَيْهِ السَّلَام حال همسايه را براي آن جناب نقل كردم.

فرمود:

وقتي به كوفه برگشتي، او به ديدن تو مي آيد، پس به او بگو جعفر بن محمد مي گويد ترك كن آنچه را كه به جا مي آوري از منكرات الهي، تا من ضامن شوم از براي تو بر خدا بهشت را. پس چون به كوفه مراجعه كردم مردم به ديدن من آمدند، آن مرد نيز به ديدن من آمد، چون خواست برود، من او را نگاهداشتم تا آنكه منزلم از واردين خالي شد، پس او را گفتم كه: اي مرد، همانا حال تو را به جناب صادق عَلَيْهِ السَّلَام عرض كردم، فرمود:

كه او را سلام برسان و بگو ترك كند آن حال خود را

و من ضامن مي شوم بهشت را براي او. آن مرد از شنيدن اين كلمات گريست و گفت:

تو را به خدا سوگند كه جعفر بن محمد  چنين گفت؟ من قسم ياد كردم كه چنين فرمود.

گفت:

همين بس است مرا، اين بگفت و برفت. پس از چند روزي كه گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبيد، چون در خانه ي او رفتم ديدم برهنه در پشت در است و مي گويد:

اي ابوبصير، آنچه در منزل خود از اموال داشتم بيرون كردم و الآن برهنه و عريانم چنانكه مشاهده مي كني. چون حالآن مرد را ديدم نزد برادران ديني خود رفتم و از براي او لباس جمع كردم و او را به آن پوشاندم. چند روزي نگذشت كه باز به سوي من فرستاد كه من عليل شده ام، نزد من بيا. پس پيوسته به نزد او مي رفتم و مي آمدم و او را معالجه مي كردم، تا وقتي كه مرگش در رسيد من بر بالين او نشسته بودم و او مشغول جان كندن بود كه ناگاه حالت غشي او را عارض شد، چون به هوش آمد گفت:

اي ابوبصير، صاحبت جعفر بن محمد  وفا كرد براي من به آنچه وعده فرموده بود، اين بگفت و دنيا را وداع نمود.

پس از مردن او چون به سفر حج رفتم، همين كه به مدينه رسيدم و خواستم خدمت امام خود شرفياب شوم، درب خانه استيذان (اذن) خواستم و داخل شدم، چون داخل خانه شدم يك پايَم در دالان بود و يم پايم در صحنِ خانه كه حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلَام از داخل اطلاق مرا صدا زد:

اي ابوبصير، ما وفا كرديم براي رفيقت آنچه را كه

ضامن شده بوديم. (2)

كتابي كه پيش رو داريد پيرامون جوان و موسيقي مي باشد كه شامل … فصل مي باشد، كه برگرفته از آيات و روايات و سخنان بزرگان و انديشمندان و فتاواي مراجع بزرگوار تقليد و بيماري ها و امراض موسيقي مي باشد و در پايان هم آلات موسيقي معرفي شده است و از خداوند تبارك و تعالي خواستار توفيق روز افزون فراگيري احكام و عقائد و اخلاق هستيم.

اگر هم نقصي و مشكلي در كار است ما را با انتقادات سازنده و ارزنده ي خود ياري نمائيد.

ثواب اين كتاب را هديه مي كنم به ولي نعمت ما ايرانيها، حضرت ثامن الحجج علي بن موسي الرضا عَلَيْهِ السَّلَام.

پايان يافت در شام شهادت صديقه ي كبري، فاطمه زهرا .

ميرزا مهدي آقابابايي

18 / 3 / 1387

فاطميه 1429

فصل اول مفهوم غنا و موسيقي

پيشينه ي موسيقي وغنا

اختراع موسيقي و غنا

گاهي خوبي و بدي چيزي را از طريق شناخت مخترع و بنيانگذار آن مي توان به دست آورد؛ يعني اگر عمل و روشي به وسيله ي شخص محترمي، يا با سفارش او بنيان گذاشته شود يا رواج يابد، معلوم مي شود آن عمل پسنديده و موجب تقرب به خداست.

همچنين اگر عمل و سنتي به وسيلهي شخص خبيثي تأسيس و بنيان گذاشته شود در مي يابيم كه آن عمل ناپسند و باعث دوري از رحمت خدا مي شود.

بر اساس دلايل موجود و رواياتي كه در دست داريم، موسيقي و غنا به وسيله ي شيطان ملعون اخترع شده و در طول تاريخ به وسيله ي افراد غير متعهد و بي مبالات به دين، مانند:

سلاطين جود و مأموران فاسق آنان رواج يافته است.

مخترع موسيقي

همان طوري كه اشاره شد در برخي روايات، اختراع موسيقي به شيطان نسبت داده شده است:

1 - امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام مي فرمايد:

وقتي حضرت آدم عَلَيْهِ السَّلَام رحلت نمود، ابليس و قابيل با رحلت او خوشحال شدند آن دو در اجتماعي شركت جستند و به نشانه شادي براي مرگ آدم عَلَيْهِ السَّلَام از طنبورها (3) و وسايل لهو (موسيقي) استفاده كردند.

پس هر كسي در روي زمين از اين وسايل لذت مي برد از پيروان ابليس و قابيل مي باشد.

(4)

از اين حديث استفاده مي شود كه مخترع اصلي موسيقي و نوازندگي شيطان و قابيل مي باشند.

مخترع غنا

در برخي ديگر از روايات اختراع غنا به شيطان منسوب و از او به عنوان اولين خواننده ياد شده است.

در تفسير عياشي ا ز جابر بن عبدالله انصاري و از پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت كرده است:

شيطان نخستين كسيست كه آوازه خواني كرد و اولين كسيست كه نوحه گري نمود و اولين كسيست كه حدي خواند، هنگامي كه آدم عَلَيْهِ السَّلَام از (ميوهي) درخت خورد، شيطان آواز خواند و هنگامي كه از بهشت اخراج شد و هبوط كرد، حدا خواند و زماني كه در زمين مستقر شد نوحه گري را آغاز كرد كه به وسيله ي آن نعمت هاي بهشت را براي آدم عَلَيْهِ السَّلَام يادآوري مي كرد و تا اندوه آدم عَلَيْهِ السَّلَام افزون گشته و شيطان خوشحال گردد. (5)

از اين دو حديث روشن مي شود كه غنا (آوازه خواني) و موسيقي (نوازندگي) از كارهاييست كه به دست شيطان تأسيس شده است.

بديهيست كه شيطان هميشه دنبال كارهاي خلاف و دستور خدا بوده و هيچ كار مطلوبي انجام نمي دهد و از همين جا

مي توان به بدي غنا و موسيقي پي برد.

سابقه ي موسيقي در ايران

غنا و موسيقي در ايران سابقه اي طولاني دارد و مردم اين مرز و بوم با آن مأنوس بوده اند.

در كتاب تاريخ ايران، مشيرالدوله مي نويسد:

«بهرام گور از هند دوازده هزار موسيقي دان را جهت نوازندگي آورد».

راجع به همين بهرام گور «فخر الاسلام» از تاريخ اصفهاني نقل مي كند كه: بهرام گور دستور داد مردم نصف روز كار كنند و نيمي ديگر را به عيش و عشرت بگذرانند، باده بنوشند و نواي موسيقي بنوازند، از اين رو مقام آوازه خوانان اوج يافت، روزي بر گروهي عبور كردند كه مي نوشيدند؛ ولي گوش نمي دادند.

پرسيد:

كو آوازه خوان؟ جواب دادند:

مي خواستيم از وجودشان استفاده كنيم، اما هزينه شان به واسطه ي كميابي زياد است.

بهرام نامه اي به پادشاه هند نوشت و رامشگر (نوازنده و خواننده) خواست.

دوزاده هزار رامشگر از هند آمدند و بهرام آنها را به شهرهاي ايران تقسيم نمود.

پيشرفت چشمگير موسيقي بين اعراب

عرب با موسيقي و غنا به صورت بسيط و ساده اش آشنا نبود؛ پس از امتزاج با ايرانيان لهو و غنا به سرعت انتشار يافت. عجب اينست كه سرزمين حجاز از خود سرزمين هاي عراق و شام كه مركز اصلي اين صنعت بود جلو افتاد.

حجاز از نيمه ي دوم قرن اول هجري، هم مركز فقه و حديث بود و هم مركز لهو و موسيقي. امرا و حكام اموي سخت از لهويات ترويج مي كردند و به آنها سرگرم بودند. بر عكس ائمه ي اهل بيت عَلَيْهم ُالسَّلَام شديداً مخالفت مي كردند كه در فقه و حديث منعكس است.

اگر مطلب را در سطح عامه ي مردم بررسي كنيم، مي بينيم توده ي مسلمان ايراني و همچنين علماي ايراني نژاد با آن همه سوابق ملي در اين كار، بيش از توده ي عرب و علماي عربي نژاد عكس العمل و

مخالفت نشان دادند.

درباره ي «مالك بن انس» امام معروف اهل سنت كه نژاد عرب دارد، نوشته اند:

در آغاز كار مي خواست رشته ي موسيقي را تعقيب كند.

مادرش او را منع كرد و گفت:

چون چهره و قيافه اي زيبا نداري بهتر است رشته ي فقه را دنبال كني و همين كار را كرد. (6)

ورع و پرهيزگاري ايرانيان آن زمان

آنچه تأمل بر مي انگيزد اينست كه اولاً ايرانيان، اهل فن غنا و موسيقي بودند و در آن كار سابقه اي زيادي داشتند و عادتاً آنها بايد از نظر شرعي دنبال توجيه و تأويل بروند، ثانياً شيوع لهو و غنا در حجاز به وسيله ي ايرانيان صورت گرفت. مغنيان معروف آن عصر بيشتر ايراني بوده اند، در عين حال در جالت مذهبي آن روز، ايرانيان بيش از ساير ملت ها تورّع و پرهيزگاري نشان داده اند و همچنان كه اشاره شد، محل بحث حالت و محيط مذهبي است؛ اما محيطهاي غير مذهبي؛ مانند «دربار هارون و دستگاه برامكه» شكل ديگر بود.

(7)

موسيقي در جنگ هاي صدر اسلام

به هيمن جهت بوده است كه در جنگ هاي صدر اسلام كه در حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است، نمي بينيم كه مسليمن براي تهييج سربازان خود به موسيقي متوسل شوند، بلكه آنها شعارهاي واقعي خود را به طور دسته جمعي گفته تحريك مي گشتند، چنان كه در يكي از جنگ ها، قريش شعار ذيل را با موسيقي و هيجان رزم مي گفتند:

اُعلُ هُبَل، اٌ علُ هُبَل

بلند باد هبل، بلند باد هبل.

و مسلمانان هم در مقابل مي گفتند:

الله اعلي و اجل؛ خداوند بالا و بلند مرتبه است و با اين كه كفار به هر گونه وسايل موسيقي آن زمان براي تحريك سربازان خود متوسل مي گشتند، مسلمانان كوچك ترين اعتنايي به مسأله ي موسيقي نداشتند. (8)

موسيقي يكي از ابزار استعمار است

براي بيگانگان و اسعتمارطلبان كه در مقام بهره برداري از منابع طبيعي و ربودن گنج ها و ثروت كشورهاي ضعيف هستند، چيزي موثرتر از آشفتگي فرهنگ و ناتواني خرد و دانش ملتها نيست.

آنها خوب مي دانند، اگر ملتي فرهنگ صحيح داشته و به حقوق مدني و اجتماعي خود آشنا و

داراي عقل سليم و اعصاب سالم باشد، هيچگاه اجازه تجاوز به ديگران نمي دهد؛ روي همين اصل سخت مي كوشند تا با وسايل مختلف، نيروي خرد و دانش و عزم و اراده ملتهاي كوچك را ناتوان ساخته، تا از اين ضعف و ناتواني به نفع توانايي خويش، استفاده گيرند.

از جمله برنامه هايي كه در دفتر سياسي خود براي رسيدن به اين مقصود و برده ساختن مردم، تنظيم كرده اند.

آزادي افسار گسيخته ازدياد مجالس سستي و رقص و كنسرت و كاباره ها، نمايش فيلمهاي مهيج شهوت، انتشار عكس عريان و نيمه عريان زنان هوسباز به وسيله رسانه ها و نشر داستانها و رمانهاي محرك، ستايش رقاصه ها، تشويق جوانان به نوازندگي و خوانندگي، سرگرم ساختن ملتها به هر وسيله اي حتي به حل كردن جدول، پخش تصنيفهاي مهيج شهوت و اشعار عاشقانه و نمايش رقص خانمها، اينها همه از عوامليست كه در نقشه استعمار، براي ناتوان ساختن انديشه ملته ا به كار رفته است.

آري آنها مي خواهند به وسيله اجراي برنامه هاي فوق، در دنياي جديد كه خود مي گويند عصر آزادي و دموكراسي است، بردگي جديدي به وجود آورده و عده بسياري از انسانها را در اثر ابتلائات روحي دچار حيرت و سرگرداني، ناتوانيهاي فكري، تضييع نيروي تشخيص افسردگي و خمودي، ضعف اعصاب، ضعف جسماني، انگيزه هاي قوي اغتشاشات فكري، هيجانات روحي، جنون، بيماريهاي قلبي، انتحار، تهييج عشق، شكست عمر و بالاخره تسليم در برابر استعمار نموده اند، تا از بردگي آنان به سود آقايي خود استفاده تمام و كمال ببرند!

بديهيست وقتي ما در پيرامون عمل و كاركردموسيقي دقت كنيم، مي بينيم آنچه را كه بيگانگان مي خواهند به نفع سياست استعماري خود به دست آورند؛ همه رام وسيقي در

قدرت و نفوذ تحريكات خود به همراه دارد و آنچه خوبان! همه دارند او به تنهايي داراست و اگر بگوييم در دنياي امروز موسيقي مجهزترين ابزار استعمار است، راه خطا نرفته ايم.

بر اين اساس آن قدر كه در موسيقي و انتشار آن تبليغ مي شود، درباره ي هيچ يك از مسائل ضروري و امور حياتي بشر تبليغ نمي شود. صدا وسيما كه دستگاه حساسي براي تعليم و تربيت، گسترش دانش، بالا بردن سطح افكار عمومي و بهترين دستگاه براي نشر اخلاق و امور معنوي و آشنا ساختن جامعه به راه و رسم صحيح زندگي است، به وسيله موسيقي اكثراً وقات شبانه روزش اشتغال شده و تمام برنامه هاي اصلاحي تحت الشعاع زير و بم هاي موسيقي قرار گرفته است.

چه بسا ملتي كه كار و فرهنگ و بهداشت او با مشكلات فراواني مواجه است.

برنامه موسيقي آن از همه چيز كاملتر است.

در برنامه استعمار:

موسيقي هنر معرفي مي شود!

موسيقي را غذاي روح مي دانند!

موسيقي در رشد گياهان مؤثر مي گردد!

موسيقي سبب فربه شدن گوسفندان مي گردد!

موسيقي در ازدياد شير گاو و انسان تأثير مي كند! (9)

و حال آنكه هنر بايد خدمتگذار بشر باشد نه زيان زننده به جسم و جان او و غذاي روح بايد سطح دانش و فرهنگ بشري را بالا ببرد، نه او را به سوي بيماريهاي روحي و ناتوانيهاي فكري و ديوانگي رهسپار كند و براي رشد گياهان آب و كود طبيعي لازم است، تا در بافتها و ياخته ها و اندام و قسمتهاي «سيتوپلاسم» و «پروتوپلاسم» گياهان مؤثر واقع گردد، نه تار و ضرب نوازندگان و ازدياد شير گار و انسان و فربه شدن حيوانات احتياج به خوراك خوب و كافي دارد تا آنكه هضم و جذب

بدن شده و آنگاه شير خوب به وجود آورد يا جثه حيوان را قوي سازد؛ نواي موسيقي به طور غير طبيعي و زيان آور به هضم و جذب غذا و ازدياد شير كمك مي كند.

از همه مهمتر تهمتيست كه به عالم علم و جهان پزشكي زده و تبليغ مي كنند كه «موسيقي ديوانگي و بيماريهاي روحي را معالجه مي كند».

اگر چنين است چرا روز به روز بر تعداد بيماران روحي و كثرت مراكز درماني رواني اروپا و آمريكا و كشرهاي ديگر افزوده مي شود و چرا آمار خودكشي ها و ناكامي ها روز به روز بالا مي رود به طوري كه روانشناسان را متوحش ساخته است!

اگر موسيقي ديوانگان را معالجه مي كند چرا دانشمندان و روانشناسان و استادان روشنفكر طب و بهداشت براي خدمت به جهان بشريت، اجازه نمي دهند ويول نيستها و پيانيستها، تار و ضرب و وسايل موسيقي خود را برداشته و وارد تيمارستانها شوند و مدتي بخوانند و بنوازند و ديوانگان را شفاي عاجل بخشند تا هزينه ي سنگيني كه صرف تيمارستانها و معالجه ديوانگان مي شود را لااقل صرف بهبود وضع عقلاي مردم نمايند. (10)

آري همه اينها تبليغات است، زيرا موسيقي يكي از وسايل مجهز بردگي جديد بشر است كه به آساني مي تواند در دورترين نقاط به وسيله ماهواره ها زنجير بردگي خود را به دست و پاي بشر ببندد و بر نيروي فكري مرد و زن حكومت نمايد. روي هيمن اصل خدمتگزاران جهان بشري و دانشمندان و روانشناسان بزرگ و دلسوز دنيا، در مقام بيداري جامعه بشريت برآمده تا جهانيان را به اين طرز بردگي جديد واقف سازند. (11)

«ناپلئون هيل» نويسنده ي آمريكايي مي نويسد:

«ده چيز است كه باعث هيجان و تحريك مغز مي شود،

اين وسائل ده گانه اي كه مغز انسان را به هيجان و فعاليت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلاء درجه مي رساند به شرح زير مي باشد:

1 - اشتياق و علاقه ي جنسي

2 - عشق

3 - اشتياق سوزان براي كسب شهرت يا تحصيل مال

4 - موسيقي

5 - دوستي و رفاقت بين دو مرد يا دو زن يا يك زن و يكمرد

6 - تبادل افكار با روح اتحاد و سازگاري بين دو نفر يا بيشتر براي نيل به موفقيت

7 - تلقين به نفس

8 - تحمل زحمت و مشقت زياد

9 - ترس

10 - مخدرات و الكل. (12)

يكي از نويسندگان معاصر مي نويسد:

«به آن افراد نادان و بي فكري كه به جاي تشويق جامعه به صنايع و اختراعات و توجه به اكتشافات به موسيقي و شراب دنبك اهميت نمي دهند، بگوييد يش از اين خيانت به كشور روا مداريد.

وقتي استعمار گران و بيگانگان بخواهند اعصاب ملها را ضعيف نموده و آنان را ازكارهاي سودمند اجتماعي باز دارند، به برنامه موسيقي و ساز و آواز آنان بيش از كار و صنعت اهميت مي ده ند. (13)

و يكي ار راه هاي مبارزه با تهاجم فرهنگيست چنان چه مقام مظم رهبري در اين باره مي فرمايند:

راجع به موسيقي و روش مقابله با تهاجم فرهنگي مي فرمايد:

اين كه ما بگوييم موسيقي بهترين راه مقابله با تهاجم فرهنگي است، نه من به اين معتقد نيستم كه موسيقي يك چنين كششي داشته باشد؛ بهتر است بگوييم يكي از راه هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي است.

البته با شرايطي مي تواند باشد اما بهترين راهش را اين نمي دانم. (14)

فصل دوم، مفهوم غنا و موسيقي

مفهوم غنا و موسيقي

اشاره

قبل از آنكه به موضوع بحث بپردازيم لازم است با مفهوم لغوي و فقهي غنا و موسيقي و آنچه مربوط به اين دوست آشنا شويم، زيرا چنان چه ماهيت غنا و موسيقي براي ما روشن نشود موضوع بحث مجهول خواهد ماند و اين موجب ابهام در حكم نيز مي گردد.

[پيش درآمد]

1 - معناي لغوي موسيقي
اشاره

اصل واژه ي موسيقي يوناني است كه در زبان عربي و فارسي نيز استعمال مي شود.

اهل لغت مفهوم آن را با عبارتهاي گوناگون بيان كرده اند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم.

الف: در اقرب الموارد آمده است:

«الموسيقي فنُّ الغناء و التطريب، يونانيتها موسيكي و صاحب الفن موسيقي».

موسيقيا به معناي فن آوازه خواني، سرود خواني و شادي كردن است؛ لفظ يوناني آن موسيكا مي باشد و صاحب اين فن [در زبان عربي] موسيقي مي گويند. (15)

ب: در المعجم الوجيز مي خوانيم:

«الموسيقي يطلق علي فنون العزف علي آلات الطرب – الموسيقي المنسوب الي الموسيقي، الموسيقار: من حرفته الموسيقي».

موسيقا لفظيست كه بر فنون و نواختن آلان طرب اطلاق مي شود.

موسيقي به كسي گفته مي شود كه با موسيقي ارتباط داشته باشد و به آن منسوب گردد.

موسيقار كسيست كه حرفه و شغلش موسيقي باشد.

(16)

عبارت فوق در المعجم الوسيط نيز آمده است.

(17)

شكي نيست كه موسيقي مطرب را همه ي علما حرام مي دانند. بسياري از مردم فكر مي كنند كه موسيقي بايد به نظر هر شخص و طبع هر فردي طرب آور باشد، در حالي كه مطرب بودن عرفي و نوعيست و بسياري از مردم موسيقي اصيل و سنتي را حلال و موسيقي مبتذل را حرام مي دانند؛ در حالي كه اگر مطرب باشد، فرقي بين اصيل و غير آن نمي كند.

علامه ي جعفري (رحمه الله) پيرامون تعريف موسيقي مي فرمايند:

انسان ها به جهت داشتن كيفيت هاي

رواني مختلف، برداشت ها و دريافت هاي گوناگوني از موسيقي دارند. لذا در تعريف موسيقي گفته شده است:

«موسيقي هنريست كه از تنظيم و تركيبات اصوات به وجود مي آيد و زيبايي آن بر حسب اثريست كه در ذهن شنونده دارد سنجيده مي شود».

كسي ديگر درباره ي موسيقي چنين مي گويد:

«نواي موسيقي از احساسات و انفعالات دروني انسان ناشي مي شود و معرف غم و شادي، هيجان و آرامش روحي انسان است» و ما چون نمي دانيم كه پديده ي موسيقي در سطوح خود آگاه، نيمه خود آگاه و ناخود آگاه چه اثري ايجاد مي كند، لذا نمي توانيم يك تعريف روشني مانند تعريف يك نمود فيزيكي، در پديده ي موسيقي داشته باشيم. از مجموع مطالعات درباره ي اين پديده مي توان به دو اصطلاح عمده دسترسي پيدا كرد:

1 - مفهوم عمومي موسيقي: اين مفهوم شامل هر صدا و آهنگي مي باشد كه تاثير در روان آدمي از نظر احساسات و تموجات رواني به وجود مي آورد.

2 - مفهوم خاص موسيقي: اين نوع موسيقي به انواع گوناگون تقسيم مي گردد؛ مانند موسيقي كليسا، اپرت، ليد، سنفوني و …

البته تقسيم ديگري در باره موسيقي گفته شده:

موسيقي طبيعي: نغمه ي جويبارها، صداي آبشارها، صداي وزش بادهاي ملايم در درختان، نواي پرندگان، كه اين گونه نواهاي طبيعي چون غالباً يك رنگ و يك نواخت و بر يك آهنگ و ميزان ملايم است مسرت بخش مي باشد.

موسيقي هنري: عبارت است از همان آهنگ هايي كه بشر آنها را ساخته است و وسايل مصنوعي آن در دنياي كنوني عبارت است از: تار، ويلون، سنتور، اكوردئون، گيتار، پيانو و غيره.

آهنگ هاي مصنوعي داراي زير و بم و ارتعاشات و تحريكات گوناگوني است كه گاه مي خنداند و زماني مي گرياند و گاهي به حد افراط

نيروي نشاط را در آدمي تحريك مي كند.

زماني او را سخت به ديار غم و اندوه مي فرستد يا او را در حيرت و بهت فرو مي برد و گاهي انديشه هاي منطقي او را به خيالات و پندهايي تبديل مي كند، در صورتي كه آهنگ هاي طبيعي چنان كه متذكر شديم نمودهاي مستقيم واقعيت هاييست كه در جريانند. (18)

انواع موسيقي به لحاظ كاربرد محتوايي
1 - موسيقي اصيل و سنتي و غير سنتي
[موسيقي اصيل و سنتي ]

مقام معظم رهبري راجع به موسيقي اصيل و سنتي مي فرمايد:

من نمي توانم به طور مطلق بگويم كه موسيقي اصيل ايراني، موسيقي حلال است، نه اين طور نيست. بعضي خيال مي كنند كه مرز موسيقي حلال و حرام موسيقي سنتي است، نه اين طور نيست. آن موسيقي كه مناديان دين و شرع هميشه در دوره هاي گذشته با آن مقابله مي كردند و مي گفتند:

حرام است، همان موسيقي سنتي خودمان است كه به شكل حرامي در دربارهاي سلاطين، در نزد افراد بي بند و بار، در نزد افرادي كه به شهوات تمايل داشتند اجرا مي شده، اين همان موسيقي حرام است.

بنا بر اين مرز موسيقي حرام و حلال عبارت از ايراني بودن، سنتي بودن، قديمي بودن، كلاسيك بودن، غربي بودن يا شرقي بودن نيست. مرز آن چيزيست كه من عرض كردم. اين ملاك را مي شود به دست شما بدهيم؛ اما اين كه اين نوار جزو كدام گروه است، اين را من نمي توانم مشخص كنم.

آيا موسيقي سنتي كه ميراث ملي ايران مي باشد حرام است يا خير؟

مقام معظم رهبري (دامت بركاته): چيزي كه از نظر عرف موسيقي لهوي مناسب با مجالس لهو و معصيت محسوب مي شود به طور مطلق حرام است و در اين مورد فرقي بين موسيقي ايراني و غير ايراني و موسيقي سنتي و غير آن نيست. (19)

آيت الله العظمي سيستاني (دامت بركاته): معيار حرام و حلال سنتي بودن نيست.

آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): موسيقي مطرب حرام است و موسيقي ملهي نيز مورد احتياط است.

آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): حرام است.

آيت الله العظمي فاضل لنكراني رحمة الله عليه: سنت حرام بايد ترك شود.

آيت الله العظمي تبريزي رحمة الله عليه: موسيقي لهوي حرام است و فرقي بين سنتي و غير سنتي

نيست. (20)

2 - موسيقي حرام

مقام معظم رهبري پيرامون موسيقي حرام مي فرمايند:

در مورد موسيقي دو حرف وجود دارد، يكي اين كه ببينيم اساساً مشخصه هاي موسيقي حلال و حرام چيست؟

ديگر اين كه بياييم در مصداق، مرزهايي را مشخص كنيم تا به قول شما جوانان بدانند كه اين يكي حرام است و اين يكي حلال. البته اين دومي كار آساني نيست، كار دشواريست كه انسان از اين همه اجراي موسيقي هاي گوناگون، موسيقي خارجي، موسيقي ايراني هم با انواع و اقسامش، با كلام، بي كلام بخواهد يكي يكي اينها را مشخص كند؛ اما مشخصه هاي كلي دارد كه آن را مي شود گفت. البته من هم در جاهايي به بعضي از اشخاص كه دست اندر كار بودند، آنچه را كه مي توانستم گفته ام. حالا هم مختصري براي شما عرض مي كنم.

ببينيد موسيقي اگر انسان را به بيكاري و ابتذال، بي حالي و واخوردگي از موقعيت هاي زندگي و احوال اينها بكشاند، اين موسيقي، موسيقي حلال نيست موسيقي حرام است.

موسيقي اگر چنانچه انسان را از معنويت از خدا و از ذكر غافل كند اين موسيقي حرام است.

موسيقي اگر انسان را به گناه و شهوتراني تشويق كند اين موسيقي حرام است.

نظر اسلام اين است، موسيقي اگر اين خصوصيات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نيست. اينهايي را كه من گفتن بعضي از آنها در موسيقي بي كلام و سازهاست بعضي هم حتي در كلمات است؛ يعني ممكن است فرضاً يك موسيقي ساده ي بي ضرر را اجرا كنند، ليكن شعري كه در اين موسيقي خوانده مي شود، شعر گمراه كننده اي باشد.

شعر تشويش كننده ي به بي بند و باري به ولنگاري، شهوتراني، غفلت و اين طور چيزها باشد آن وقت حرام

مي شود.

بنا بر اين آن چيزي كه شاخص حرمت و حليت در موسيقيست و نظر شريف امام در اواخر حيات مباركشان كه آن نظريه را در باب موسيقي دادند همين مطلب بود.

لهو يعني غفلت، يعني دور شدن از ذكر خدا، دور شدن از مععويت، دور شدن از واقعيتهاي زندگي، دور شدن از كار و تلاش و فرو غلتيدن در ابتذال و بي بند و باري پس اين موسيقي مي شود حرام.

3 - موسيقي متعالي يا عرفاني

قسمتي از موسيقي كه احساسات متعالي شنونده را بر مي انگيزاند و او را به ياد خدا و بهشت مي اندازد و دلبستگي به زخارف دنيا را در وجود او كاهش مي دهد و رغبت به عبادت و اطاعت از خدا و تقوا و دينداري را در دل او تقويت مي كند و دوري از گناه را سلب مي شود. نفس اين موسيقي در تلطيف و ذوق و پرورش فضائل اخلاقي نيز قابل توجه است.

(21)

4 - موسيقي مفيد

آن است كه كاربرد مفيد و مثبت دنيايي داشته باشد و از عوارض سوء اخلاقي به دور باشد.

در موسيقي مفيو فوائد و نتايج مثبت دنيوي مانند رفع خستگي و … نهفته است.

(22)

5 - موسيقي مبتذل

اين نوع موسيقي بر خلاف دو نوع قبلي كه باعث تحريك و تحريص شهوات نفساني مي شود و انسان را از ياد خدا باز مي دارد و به ارتكاب گناهان سوق مي دهد و با اهداف دين در تضاد است.

(23)

6 - موسيقي بيهوده

اين نوع موسيقي، مستقيماً تأثير سويي را در برندارد اما سبب سرگرمي اتلاف وقت و گرايش به پوچي مي شود. (24)

چند استفتاء
موسيقي غم انگيز

گوش دادن به موسيقي غم انگيز چه حكمي دارد؟

همه مراجع: در موسيقي حرام تفاوتي بين شاد و غم انگيز بودن آن نيست و گوش دادن به هر دو حرام است.

(25)

موسيقي نيرو بخش

اگر گوش دادن به موزيك باعث نيرو گرفتن و علاقه پيدا كردن به كار باشد حكمش چيست؟

همه مراجع: اگر از نوع موسيقي حرام باشد گوش دادن به آن جايز نيست. هر چند باعث علاقه پيدا كردن به كار شود. (26)

موسيقي تفريحي

آيا استماع موسيقي و يا غنا به قصد تفريح، تفنن و گذراندن اوقات فراغت اشكال دارد؟

همه مراجع: اگر از نوع موسيقي حرام باشد گوش دادن به آن جايز نيست. هر چند به منظور هدف ياد شده باشد.

(27)

موسيقي كوتاه

آيا گوش دادن به موسيقي، (حد و اندازه و زمان) مشخص دارد؟

براي مثال اگر كسي دو دقيقه به قطعه اي از موسيقي لهوي گوش دهد آيا مرتكب گناه شده است؟

همه مراجع: تفاوتي ميان موسيقي كوتاه مدت و بلند مدت نيست. (28)

2 - مفهوم نوت = نت

فرهنگ زبان فارسي «نوت» را اين گونه معنا كرده است:

نوت ( = نت): نشانه هايي كه به وسيله ي آنها آوازهاي موسيقي را نشان مي دهند، دو، ر، مي، فا، سل، لا، سي.

در فرهنگ معين نيز «نوت» را شبيه عبارت فوق معنا كرده و سپس چگونگي كاربرد هر يك از آن هفت نشانه را توضيح داده است.

(29)

3 - معناي لغوي غناء

اكثر علماء و لغويين «غناء» را تفسير كرده اند به: ترجيع آوازي كه شنونده را به طرب آورد. (30)

صوت لهو يعني؛ آوازي كه از روي لهو و التذاذ از قوه ي شهويه بيرون آيد اعم از اين كه در عرف آن را سرود و خوانندگي بگويند مانند غناي در اشعار يا نگويند به واسطه ي آن كلمات قرآن يا مرثيه باشد اگر چه مشتمل بر طرب نباشد، پس در تحقيق غناء فرقي نيست بين اشعار و قرائت قرآن يا مرثيه و غير اينها، چون اذان بلكه حرمت غناء در مراثي و قرآن شديدتر است و معصيت آن بيشتر و عقاب آن مضاعف است.

(31)

فقهاي عالي قدر در تعريف غناء مي فرمايند:

«مد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب»

غناء عبارت است از: كشيدن و چرخانيدن صدا در حلق به حالتي كه مناسب مجالس لهو و باطل (مطرب) باشد.

(32)

غناء و جميع خوانندگي را در فارسي «سرود» مي گويند و در ميان عرب اكنون هم مي شنويم كسي را كه مي خواهند بگويند خوانندگي كن، مي گويند:

«تَغَنَّ»

يعني:

غناء بكن. (33)

4 - معناي ترجيع

ترجيع را تفسير كرده اند به: تكرير و حركت دادن آواز در گلو. (34)

صاحب قاموس و صحاح گفته اند:

ترجيع، گردانيدن آواز در حلق است و صاحب نهايه ترجيع را تصور نموده به اين كه بگويد:

اآ اآ اآ و ساير اهل لغت هم قريب به همين مضمون گفته اند و خلاصه ترجيع همانست كه در اصطلاح خواننده ها تحريرش گويند. (35)

بنا بر اين ترجيع عبارت است از: آوا، آهنگ دادن به صدا، زير و بم و چهچه ي صدا.

5 - معناي طرب (مطرب)
اشاره

حالتيست كه از آن براي آدمي خوشحالي يا اندوه حاصل مي شود. (36)

طرب را در صحاح اين طور معني كرده:

(الطرب خفه يصيب الانسان شده حزن او سرور) (صحاح، قاموس)

طرب يك سبكيست كه به سبب اندوه زياد يا خوشحالي فوق العاده به انسان دست مي دهند.

و قريب به همين معني را ساير اهل لغت ذكر كرده اند.

پس طرب حركتيست در طبع، از سرور يا اندوهي كه ناشي از شنيدن سازها و آوازهاي خوش است حاصل مي شود. (37)

به فيض كاشاني رحمة الله عليه و خراساني رحمة الله عليه نسبت داده اند كه اين دو بزرگوار منكر حرمت غناء شده اند.

امام خميني رحمة الله عليه در اين مورد مي فرمايد:

اين نسبت بر خلاف ظاهر كلام اين دو بزرگوار است؛ بلكه ظاهر كلامشان اينست كه غناء دو قسم است:

غناي حق و غناي باطل.

غناي حق در مورد اشعاريست كه ذكر بهشت و جهنم و تشويق مردم به آخرت را در بر دارد.

غناي باطل همان چيزيست كه در مجالس اهل لهو و باطل مثل مجالس بني اميه و بني عباس بوده است و سخن مرحوم فيض و مرحوم خراساني ثابت نشده است كه بر خلاف اجماع يا مذهب باشد.

(38)

پس طرب عبارت است از: حالتي كه در اثر غم يا شادي به انسان دست مي دهد به گونه اي كه در اثر آن، حركات سبك وخلاف شأن، وقار و متانت از او صادر گردد.

انواع طرب
1 - طرب مفرَّح و حزن انگيز

ابن خردادبه در تعريف غناء به نكات قابل توجهي اشاره مي كند.

او مي گويد:

«الغناء ما اطربك فافضك و ابكاك فاشجاك» غناء آن است تو را به طرب آورد، برقصاند، بگرياند و اندوهناك سازد.

طرب همان تأثر روح و نفس مي باشد از آنچه كه به سمع آن رسيده است.

در ينجا ابن خردادبه طرب غنايي را بيان كرده و تاثير غنا در نفس ظاهر مي شود و تاثير صوت خوش خدادادي كه باكلام الهي در آميخته، در روح ظاهر مي گردد.

شادي نفساني در حركات جسمي بدن ظاهر مي شود و در نوع مبتذل به بدن نمايي و دعوت به خود منتهي مي شود و حزن نفساني نيز با يادآوري آمال ناكام مانده و تداعي فريب خواسته هاي نفس، ظهور كند.

اين دو نوع شادي و حزن نفساني ناشي از صورت غنايي نفساني است كه با انگيز و حال خاص خواننده يا نوازنده و ملاحظه حال مستمع به وجود مي آيد.

2 - طرب خيالي

حسن بن الكاتب (در گذشته ي 625 ه. ق) در كتاب موسيقي خود مي گويد:

اصولاً موسيقي واقعي ان است كه خود موسيقي دان را به طرب اورد، يعني هنرمندي ا كه به رموز و اصول و قواعد علم موسيقي آشناست و سمع خود ا به هر صوتي آلوده نكرده و گرنه كسي كه به موسيقي علاقه اي ندارد و نسبت به رموز ان بي اطلاع است، با شنيدن موسيقي تنها در ذهنيات و خيالات خود غوته ور شده و خيال مي كند كه از موسيقي لذت برده است.

طرب نوع سوم، طربي معقول و مطابق با گرايش و فطري روح مي باشد.

تأثيري كه در خودش ظهور مي كند، كساني كه داراي قريحه اي لطيف و ذوقي سرشار و روحيه اي ظريف هستند و اصولاً و جوهره ي هيچ هنرمندي

از اين اوصاف مبرا نيست و بي آن نمي توان منشأ آثار هنر گرديد.

3 - طرب روحي

از آنجا كه روح از لطافت و ظرافت خاصي برخوردار است، ظهور تاثيرات خارجي در روح سريعتر و قوي تر مي باشد.

هنرمند چون در اوقات حضور و شهود خود منشأ آثار هنري مي شود بي شك از اين مرتبه ي عالي روح بهره مند است كه ما آن را طرب روحي موسوم كرديم.

حزن و شادي روح يا طرب روحي، در لسان عرفا به قبض و بسط تعبير شده است.

اين نوع تاثر روحي، منشأ اثاري متناسب با روح مي باشد.

تذكر و تفكر و توجه به باطن و حقيقت خلقت انسان و فلسفه ي وجودي او از اثار اين نوع طرب است.

استماع الحان ملكوتي قرآن كريم كه تداعي همان نغمات روحاني مزامير داووديست كه حضرت اميرالمؤمنان عَلَيْهِ السَّلَام بالحن خوش ايلياي نبي به مناجات مي پرداخت.

رسول اكرم صلي الله عليه و اله نيز مي فرمود:

«اوتيت مزماراً من مزامير داوود» با اين تفاوتكه حضرت نبي با صوت داوودي نمي خواند. زيرا طبق انچه در روايات است هيچ شنونده اي طاقت و توان استماع آن را نداشت و حضرت كاري ما فوق طاقت ديگران انجام نمي داد.

يا چو داوود از خوشي نغمه ها جان پراندي سوي بستان خدا

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام مي فرمودند:

«علي بن الحسين عَلَيْهِ السَّلَام خوش آوازترين مردم در خواندن قرآ بود و سايان به هنگام عبور از كنار منزل وي، براي استماع الحان خوش او توقف مي كردند به نواي ملكوتي قرآن گوش مي دادند، چنان كه سنگيني مشكهاي خود را متوجه نمي شدند و برخي نيز (از فرط خوشي و طرب روحي) از هوش مي رفتند. (39)

4 - طرب نفسي

اطراب نفسي، پس از تذكر و تحريك و تهييج حاصل مي شود. اگر نفس تذك يافت، حزن و شادي حاصل از آن، نفساني است.

رقص و پايكوبي و

بدن نمايي و دعوت به ظواهر جسماني، صورت عيني شادي نفساني است و حزن هم از متذكز شدن نفس به فقدان همان شاديها حاصل مي شوود، فقدان و غربت از آمال و آرزوهاي شهواني و نفساني عشقهاي مجازي شكست خوردهف فراق و غربت از محبوبها و تمنيات از دست رفته و لذا وقتي كه نفس در اثر حضور و حصول خوشيها تحريك مي شود ف به جنبش در مي آيد و گاه به حد افراط و جنون و اضطراب درون مي رسد. (40)

6 - معناي لهو

خلاصه اي از تعريف ها و واژه ي لهو و مشتقات آن:

در اين بيانات كه نسبت به واژه ي لهو و مشتقات ديگرش در اين تعريفها هست در هر يك گوشه اي از ابعاد معناي آن را روشن كرده اند كه خلاصه اش از اين قرار است:

1 - لهو آن است كه از حالت جدي و واقعي به حالت هزل و شوخي مي كشد.

2 - و آن كه دوام و بقاء ندارد، بلكه زودگذر است.

3 - و از آخرت فراموشي مي آورد و عاقبت انديشي را از ذهن بيرون مي برد.

4 - نفس انسان را يك ترويح و خوشي مي بخشد كه غير حكيمانه و غير عقلايي است.

5 - انسان را مشغول به چيز باطل و دروغين كرده و از حقايق واقعيات و حتي ياد آنها به كلي منصرف مي كند.

اين لغت با دقتهايي كه علماي لغت در آن كرده اند داراي اين چنين ابعاديست كه هر يك از علماي ادبيات عرب به گوشه اي از آن توجه كرده اند.

(41)

در كتاب جوامع الجامع در معناي لهو و لهو الحديث چنان آمده است:

لهو: يعني هر نوع باطلي كه انسان را از كار خير باز دارد و لهو الحديث عبارت است از: طعنه

زدن در حق و استهزاي به آن و بيان خرافات و سخنان خنده آور و غنا و آلات موسيقي. (42)

سخنان بزرگان پيرامون تعاريف واژه هاي موسيقي و غنا

در پايان اين فصل شايسته است با برخي از سخنان بزركان و مراجع و فقهاي اسلام در تعريف اين واژه ها آشنا شويم.

1 - مرحوم سيد در رساله ي وسيله اين طور مي فرمايد:

غناء حرام است و گوش دادن به آن و كسب كردن به آن حرام است و تنها صداي خوب غناء نيست بلكه عبارت است از: كشيدن صدا و گردانيدن آواز در حلق به كيفيت مخصوصه اي كه طرب آور و مناسب مجالس لهو و لعب و محفل اهل معصيت و طرب باشد و نيز با آلات موسيقي ملايم و موافق باشد.

(43)

2 - بين فقهاي شيعه در حرام بودن غناء اختلافي نيست و اجماع و اتفاق ايشان در حرمت غناء مسلم است و صاحب مستند حرمت غناء را از جمله ي ضروريات دين دانسته و صاحب ايضاح اخبار وارده در حرمت غناء را به حد تواتر شمرده است.

بلي در معني غناء و حقيقت آن مختصر اختلافيست و آنچه را كه شيخ انصاري عليه الرحمه در معني غناء بيان فرموده مورد تأييد و فتواي اكثر مراجع و علماي اعلام است.

غناء عبارتست از: آوازي كه طرب آور بوده (يعني بالقوه، هر چند بالفعل هم به سبب موانعي طرب آور نباشد ) و مطابق با لحن فساق و فجار باشد و نيز مناسب با آلات موسيقي و رقص (مانند اقسام تصنيفها) باشد چنانچه در عرف آن را آواز پاي تار، يا تنبك مي گويند و از شنيدن آن جهت شهوت تحريك شده و شخص بالتذاذات شهوانيه مايل مي شود. (44)

3 - موسيقي مطرب

و لهوي آن است كه به سبب ويژگي هايي كه دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقي دور نموده و به سمت بي بند و باري و گناه سوق مي دهد و مرجع تشخيص موضوع عرف است.

(45)

موسيقي مطرب: معناي مطرب اينست كه حالت غير عادي از نظر وجد و نشاط به وجود آورد. (46)

موسيقي به يك تعريف، تركيب اصوات است به نحوي كه خوش آيند باشد اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و گر نه اشكالي ندارد. (47)

4 - آيت الله گلپايگاني رحمة الله عليه در معناي غنا و حكم آن مي فرمايند:

: غنا كشيدن صدا و دور دادن آن به كيفيت خاصه ي طرب آور است كه مناسب با مجالس انس و طرب و موافق با آلات لهو ولعب است و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تكسب به آن حرام است و فرقي نمي كند كه همراه با آلات لهو خوانده شود يا نه و در كلام باطل استعمال شود يا در قرآن يا دعا يا مرثيه يا شعر. (48)

مقام معظم رهبري (دامت بركاته) پيرامون غنا و موسيقي و موسيقي و اصيل و سنتي مي فرمايند:

غنا خوانندگي مطرب و ملهي متناسب با مجالس عيش و نوش است و موسيقي نوازندگي با همان اوصاف است و در حكم با هم فرقي ندارند و هر دو حرام است.

آيت الله العظمي تبريزي رحمة الله عليه: غنا (آوازه خواني مناسب مجالس خوشگذراني كه از مضمون باطل باشد ) گوش دادن به آن حرام است و بنا بر احتياط واجب بايد از مطلق خوانندگي كه با ترجيع صوت و (چهچهه) است و لو در مضمون باطل

نباشد اجتناب نمود و نيز موسيقي لهوي (نواختن با آلات مخصوصه كه مناسب خوشگذراني باشد ) و گوش دادن به آن حرام است موسيقي اي كه مناسب خوشگذراني باشد حرام است و بين انواع آن فرقي نيست چه سنتي باشد يا غير آن.

آيت الله العظمي فاضل لنكراني رحمة الله عليه: غنا: آوازيست كه در آن صدا را در گلو مي گردانند كه بر زيان عربي چهچهه مي گويند و طرب انگيز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد اين حرام است و موسيقي به يك تعريف تركيب اصوات است له نحوي كه خوش آيند باشد لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است.

(49)

مستثنيات موسيقي و غنا

استثنائات از حرمت غناء در تاريخ

براي نشاط بخشيدن به هنگام انجام كارهاي مشكل، آن گونه كه در تاريخ اسلام در مسأله ي حفر خندق آمده يا اشعاري كه «انجشه» به هنگام حركت قافله به سوي مكه در حجه الوداع براي تحريك شتران مي خوانده است؛ اما آنچه امروز در ميان «صوفيه» معمول است كه انواع آلات طرب را در اين زمينه به كار مي برند حرام است.

آنچه را قرطبي به صورت استثناء بيان كرده از قبيل: خواندن «حدي» (آواز مخصوص) براي شتران يا اشعار مخصوصي كه مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق مي خواندند، به احتمال قوي اصلاً غنا نبوده و نيست و شبيه اشعاريست كه گروهي با آهنگ مخصوص در راهپيمايي ها يا مجالس جشن و عزاداري مذهبي مي خوانند.

ذكر اين نكته لازم است كه گاه براي غنا دو معني ذكر مي شود:

«معني عام» و «معني خاص».

معني خاص: يعني آهنگ هاي تحريك شهوات و متناسب با مجالس فسق و فجور؛ ولي معني عالم، هر گونه صورت زيباست و لذا آنها

كه غنا را به معني عام تفسير كرده اند بر آن دو قسم قائل شده اند؛ «غناي حلال» و «غناي حرام».

منظور از غناي حرام همان است كه گفته شد و منظور از غناي حلال، صداي زيبا و خوشيست كه مفسده انگيز نباشد و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد. (50)

خوب خواندن و غناء دوتاست

در حديث نشانه هاي نزديكي قيامت مي فرمايد:

مردماني مي آيند كه قرآن را براي منظور دنيوي ياد مي گيرند و قرآن را مانند خواندن و نواختن در آلات موسيقي و به طرز غناء مي خوانند.

(قال رسول الله صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:

فعندها يكون اقوام يتعلمون القرآن لغير الله و يتخذونه مزامير و يتغننون بالقرآن) (51)

احاديث وارده در استحباب نيكو خواندن قرآن (52) منافاتي با حرمت غناء در قرآن ندارد زيرا مجرد تحسين صوت و كشيدن و يا ترجيع و گردانيدن صدا كه آواز را نيكو گرداند غناء نيست چنان چه بيان گرديد.

صداي خوب مانعي ندارد

ولي اگر تنها صداي خوب و كشانيدن و گردانيدن در حلق بدون كيفيت مزبور باشد (طرب آور نباشد ) مانع ندارد. چنانچه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

قرآن را با لحن و لهجه ي عرب بخوانيد و از خواندن و لهجه ي اهل فسق و گناهان كبيره بپرهيزيد، به درستي كه مردماني مي آيند كه در خواندن قرآن ترجيع مي كنند مانند ترجيع غنايي (يعني به كيفيت غناء قرآن را مي خوانند) و مثل خواندن نوحه گر و رهبانيه ( چنانچه بين نصارا متداول است) و قرآن از گلوي آنها نمي گذرد (يعني مقصودشان تدبر در معاني قرآن نيست بلكه آواز خواني است) دلهاي ايشان و كساني كه كارشان را مي پسندند وارونه و از حق كج است.

(53)

غنا و موسيقي در مجلس عروسي زنانه

اشاره

متأسفانه در زمان حال كه وسايل گناه و موسيقي پيشرفت كرده و تنوع خاصي در رنگارنگي بزهكاري ها مشاهده مي شود، عده اي كه مي توان گفت كم هم نيستند، شب عروسي خويش را شب گناهان كبيره اي مانند:

ترانه خواني، رقاصي و … (كه گفتن و نوشتن، عرق شرم را بر چهره ي انسان مي نشاند) به پايان مي رسانند با اين توجيه شيطاني كه «يك شب هزار شب نمي شود و حال اين كه زماني اين كار، زشتي و قبح بيشتري به خود مي گيرد كه اكثر اين افراد، شب عروسي خود را به اصطلاح براي تيمن و تبرك شب ميلاد پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ساير معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام يا اعياد مبارك و مقدس چون عيد قربان، عيد غدير خم، شب ميلاد مولي الموحدين اميرالمؤمنين علي عَلَيْهِ السَّلَام و مانند آن قرار مي دهند و ان شب هاي پاك و با صفا را با گناهان مختلف و

متنوع شب عروسي، ضايع مي كنند.

پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وقتي متولد شد.

بساط فساد، مظاهر فسق، فجور، ظلم و جور به لرزه افتاد، اينها در شب ميلاد او بساط فسق بر پا مي كنند.

جاي بسي تأسف است كه گاهي ديده مي شود عده اي از انسان هاي متدين و نماز خوان، در مراسم عروسي خويش يا فرزندانشان نسبت به گناهان سهل انگاري و بي مبالاتي مي نمايند و در مجلس خويش به بهانه ي اين كه «يك شب هزار شب نمي شود» موسيقي، آوازه خواني، بي حجابي و … را امري جايز مي دانند. اي غافلان! اگر در همان لحظات عمرتان به پايان برسد و مرگتان فرا رسد در پيشگاه خداوند عز و جل چه جوابي داريد كه بدهيد؟ آيا نمي شود كه مراسم عروسي را با شادي و خوشي به انجام رسانيد و معصيت خدا را هم مرتكب نشد؟ برگزاري برنامه هايي چون مداحي و خواندن اشعار و اجراي نمايش و … (البته مباح و موافق شرع) از اموري هستند كه مي توان در مراسم شادي مورد استفاده قرار داد. اين گونه برنامه ها ضمن اين كه مهمان ها را سرگرم و راضي مي كند، سبب مسرت و شادي ايشان مي گردد، گناهي هم صورت نمي گيرد.

اسلام حتي براي شب عروسي و زفاف آدابي را متذكر شده است، از جمله اين كه شب زفاف وقتي عروس و داماد در منزل خود جهت آغاز زندگي مشترك وارد شوند، وضو بگيرند و دو ركعت نماز شكر به جا آورند و به اين وسيله از خداوند متعال، خير و بركت را براي خويشتن مسألت نمايند و كام زندگي مشتركشان را با ياد خدا باز كنند؛ ولي متأسفانه غالباً كام زندگي مشتركشان با گناه

بر داشته مي شود كه با اين توصيف معلوم است كه چه شب زفافي مي شود و چگونه زندگي اي خواهد داشت. غفلت و بدبختي اين چنين افرادي به حدي مي رسد كه دست به گناهان گوناگون و بزرگي مي زنند و در عين حال مباهات و افتخار مي كنند كه گناه مي كنند، چنان به عمل خويش مغرورند كه در هنگام گناه انسانيت را به فراموشي مي سپارند و متوجه نيستند كه چه جنايت بزرگي را مرتكب مي شوند به راستي چگونه مي شود كه آدمي گناه مي كند و بر آن افتخار مي كنند! (54)

شرايط سه گانه:

عده اي از فقهاء غنا را در مجلس عروسي به سه شرط از موضوع حرمت غنا خارج كرده اند:

اول:

مرد، هر چند محرم باشد در آن مجلس نباشد.

دوم:

در خواندن نشان باطلي نگويند (دروغ و فحش)

سوم:

آلات لهو و وسايل موسيقي استعمال نكنند و نيز جمعي از فقهاء، استعمال دف (دايره) را در مجلس عروسي جايز دانسته اند و شهيد و محقق ثاني فرموده اند به شرط آنكه حلقه نداشته باشد.

ليكن احتياط در ترك هر دو است؛ يعني استعمال آلات لهو حتي در مجلس عروسي و آواز خواندن زنان در مجلس مزبور حتي با اجتماع شرايط سه گانه مزبور بايد ترك شود. (55)

فصل سوم، آثار و عواقب غنا و موسيقي

اشاره

در اين فصل مي پردازيم آثار و عواقب موسيقي از ديدگاه دانشمندان و امراض و اثرات روحي و رواني غنا و موسيقي و بعد هم از ديدگاه دين در دنيا و آخرت مي پردازيم.

كار اعصاب و تأثير موسيقي بر آن

علماي علم فيزيولوژي دستگاه اعصاب انسان را به دو قسمت تقسيم كرده اند:

سلسله اعصاب ارتباطي و سلسله اعصاب نباتي.

سلسله اعصاب ارتباطي شامل ستون مركزي اعصاب از نخاع گرفته، نيمكره هاي مغز و نيز اعصاب محيطي مي باشد و سلسله اعصاب نباتي شامل سيستم سمپاتيك و پاراسماتيك مي باشد.

سيستم اعصاي سمپاتيك فقط از ابتداي ستون فقرات آغاز گرديده و دنباله ي آن به ساير اعضا پخش مي گردد. اما سلسله اعصاب پاراسماتيك از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازي سمپاتيك به تمام بدن تقسيم مي گردد. عمل سمپانيك عبارت است از تنگ كردن رگ ها، اتساع عضلات صاف، جلوگيري از ترشح، فشار خون و كار پاراسماتيك گشاد كردن رگ ها، انقباض عضلات صاف، ايجاد ترشح و تقليل فشار خون مي باشد.

پاراسماتيك پس از اين كه از دماغ و مخ جدا شده همينكه به سمپاتيك، يعني همان اعصابي كه از ستون فقرات شروع مي شود مصادف شده از همان جا اين دو عصب به موازات يكديگر به تمام بدن دوش به دوش و همراه يكديگر حركت مي كنند و چون اعمال اين دو عصب مخالف يكديگر است تا هنگامي كه تحريكاتي از خارج بر آنها وارد نيايد و هر دو به موازات يكديگر كار مي كنند تعادل بدن را حفظ نموده و اين تعادل در صحت و سلامي روحي و جسمي انسان مدخليت تام دارد. ولي هر گاه يكي از اين دو تعادل و توازن خود را از دست داد آن

گاه به نسبت عدم تعادل هر يك اختلال رواني و كالبدي (روحي وجسمي) براي شخص ايجاد مي نمايد

كار حساسه ي اعصاب سمپاتيك ايجاد امور فعاله بدن است از قبيل بيداري و جديت و فعاليت در كارها (كه در اصطلاح طب قديم، با صاحب آن را حرارتي مزاج و خون گرم مي نامند). ولي كار حساسه ي اعصاب پاراسماتيك درست مخالف سمپاتيك است يعني عمل آن ايجاد سستي، خواب، غفلت، سهو ونسيان، اندوه، حزن، بيهوشي، نزع و بالاخره مرگ است.

وقتي كه از خارج تحريكاني در درون اعصاب شروع مي شود اعصاب سمپاتيك يا پاراسماتيك به ميزان تحريكات خارجي تعادل خود را از دست داده پايين يا بالا مي روند، بديهيست به هر اندازه كه فاصله بين اين دو سيستم اعصاب ايجاد شود به همان اندازه نگراني هاي رواني، اغتشاشات فكري و خلاصه عدم تعادل روحي آغاز مي شود.

از جمله علل تحريكات خارجي كه عدم تعادل بين اعصاب سمپاتيك و پاراسماتيك ايجاد مي كند ارتعاشات موسيقي است، موسيقي وقتي كه به آهنك هاي نشاط انگيز يا نوارهاي حزن انگيز و مخصوصاً اگر با ارتعاشات عجيب و غريب موسيقي (سمفونيك) همراه گردد، به طور مسلم تعادل لازمي را كه بايستي بين دو دسته عصب «سمپاتيك و پاراسماتيك» وجود داشته باشد بر هم زده و در نتيجه اول حساس زندگي را اعم از هضم و جذب و

دفع و ترشحات و ضربات قلب و وضع فشار مايعات بدن از جمله خون و غيره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاري ها و امراضي نزديك مي سازد كه طب جديد با تمام پيشرفت هاي حيرت انگيز خود اغلب موارد از مطالب آن عاجز مي ماند (56)

و در صفحه 6 مي نگارد:

امراض مختلف رواني،

اغتشاشات فكري، عدم تعادل روحي، انواع و اقسام ديوانگي ها، وفور سكته هاي قلبي و مغزي كه در تمام دنيا روز به روز رو به فزوني است و فكر پزشكان بزرگ را به خود جلب نموده است، صدي نود پنج آنها نتيجه ي آثار همين تمدن شوم جديد است كه قسمت حساس آن تعميم موسيقي به وسيله راديو ها وازدياد مجالس ساز و آواز و كنسرت مي باشد.

در اثر ايجاد سر و صداها، كنسرت ها، موسيقي هاي گوناگون و فيلم ها و كاباره ها و دانسينگهاست كه آمار ديوانگان و بيماران رواني را در تمام كشورها رو به ازدياد رفته و هر روز بر شماره تيمارستان هاي كشورهاي جهان مخصوصاً اروپا و آمريكا افزوده مي شود.

در صفحه 10 مي نويسد:

اي كاش بشر مي فهميد كه استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نيروي فكري ملت ها چگونه از راه موسيقي و الكل در تحذير و ضعف اعصاب و ايجاد اغتشاشات فكري و بيماريهاي رواني فعاليت مي كنند و اي كاش انسان عصر اتم به خود مي آمد كه براي ساعتي كيف و عيش و نوش چگونه نيروهاي فعاله خويش را با دست خود در اختيار دشمنان خود گذاشته است.

پرفسور دانشگاه كلمبيا دكتر ولف آدلر ثابت كرد كه بهترين و دلكش ترين نواهاي موسيقي شوم ترين آثار را روي سلسله اعصاب انسان مي بخشد مخصوصاً ٌ اگر هوا گرم باشد اين تأثير مخرب خيلي بيشتر مي شود و در مناطق حاره چون عربستان و بعض نقاط ايران منتهاي سوء اثر را دارد.

دكتر آدلر رساله مفصلي در بيان زيان هاي موسيقي منشر نموده و در آمريكا هزاران تن از مردم پيرو او شده و موسيقي را بر خود حرام نموده و لايحه مفصلي تهيه كرده و به مجلس

سناي آمريكا تقديم داشتند كه براي نجات جامعه و جلوگيري از ضعف اعصاب كه يكي از بدبختي هاي دنياي متمدن امروزيست لازم است هر گونه كنسرت عمومي قدغن گردد. (57)

موسيقي موجب اخلال در دستگاه هاي مختلف بدن

اشاره

موسيقي با نواهاي حزن انگيز خود گاهي آن چنان تعادل بين اعصاب سمپاتيك و پاراسماتيك را از بين مي برد كه اصول زندگي حيوان يعني جذب، دفع، هضم، ترشحات و ضربان قلب، فشار خون مايعات ديگر را مختل ساخته و شخص را به امراض مختلفي نزديك مي كند.

آهنگ هاي شور انگيز موسيقي در اثر تحريك اعصاب نباتي گاهي آن چنان موجب اغتشاشات رواني شده كه شخص را وادار به فعاليت هاي بي موقع و خوشي هاي ناگهاني، خنده هاي بي جا گفتن سخنان مسخره آميز مي نمايد و در اثر ادامه ي اين عمل ممكن است كم كم شخص به مرض هايي كه نوعي از جنون است مبتلا گردد. (58)

1 - موسيقي مهمترين موجد ضعف اعصاب

مهمترين اثري كه موسيقي در شنونده مي گذارد همانا توليد ضعف اعصاب است و اين موضوع به درجه اي داراي اهميت است كه دنياي ما را دچار وحشت نموده است.

زيرا ضعف اعصاب سرچشمه ي هر مرض و مهمترين عامل پيدايش هر گونه ناراحتي جسمي و رواني است.

ضعف اعصاب از امراض صعب العلاج روز است و ابتلاي به آن از نظري خطرناكتر از مرض سل مي باشد و اتفاقاً اين مرض فوق العاده خطرناك در بين بسياري از افراد در دنياي روز شايع گرديده و مخصوصاً در كشورهاي غربي كه آمار مبتلايان به امراض عصبي گاهي بيشتر از مرضهاي ديگر است و شيوع اين مرض خطرناك در سراسر جهان تا جاييست كه كمتر كسي زا مي توان يافت كه هيچ درجه از ضعف اعصاب را دارا نباشد و بدين جهت مطالعات زيادي از طرف مجامع بزرگ پزشكي جهان روي اين مرض و علل پيدايش آن به عمل آمده و در نتيجه يكي از بزرگترين عوامل اين مرض خطرناك همانا اشاعه ي موسيقي و

كنسرت تشخيص داده شده است و اين نظريه مورد تأييد عده ي زيادي از دانشمندان اروپا و آمريكا واقع شده و بتدريج مورد تصديق همگي گرديد تا جايي كه از طرف جمعي از روشنفكران و نويسندگان و دانشمندان آمريكا لايحه اي تنظيم و به مجلس سناي آمريكا تقديم نموده تا دولت براي جلوگيري از امراضي كه بر اثر موسيقي پديد مي آيد كه خطرناك ترين آنها ضعف اعصاب است، از كنسرت و موسيقي هاي عمومي جلوگيري به عمل آورد. (59)

2 - موسيقي عامل ضعف اراده و توجه غير طبيعي

يكي ديگر از آثار شوم موسيقي همانا تضعيف اراده و ايجاد توجه غير طبيعي در شنونده است زيرا موسيقي در اثر كشش هاي صوتي و ارتعاش اصواتي كه دارد يك حالت بهت زدگي و توجه غير طبيعي در شنونده ايجاد مي كند كه به اعتراف دانشمندانعلم روانشناسي آثار مرموز را در دماغ و قواي مغز به جاي مي گذارد و آن اثري كه از اين حالت يعني توجه غير طبيعي محسوس است اينست كه اراده تضعيف مي گردد و شنونده ي موسيقي تمام قواي خود را گويا در گوش متمركز كرده و هيچ يك از اعضاي بدن او در آن حال گويا با اراده ي او حركت نمي كند و لذا گاهي دست و پاي شنونده طبق ارتعاشات صوتي و نواهاي موسيقي بناي حركت كردن را مي گذارد و خلاصه يك رقص خفيف بدون اراده ي شنونده هم انجام مي شود. (60)

3 - موسيقي عامل ركود

سومين اثر حتمي آهنگهاي موسيقي ايجاد ركود فكريست تا جايي كه به موسيقي سرپوش فكر لقب داده اند زيرا در اثر جذبه ي روحي كه به شنونده ي موسيقي دست مي دهد، چنان سكته اي براي مغز او رخ مي دهد كه اگر اولين متفكر باشد در آن حالت مغزش از انديشه هاي كوتاهي هم دريغ نخواهد داشت و اگر اولين قاضي زبردست باشد در آن ساعت از قضاوت در حادثه ي كوچكي هم عاجز خواهد ماند. خلاصه به طور كلي آن گونه قواي دماغيش تحت تاثير نواهاي موسيقي قرار مي گيرد كه نمي تواند در مراحل علمي و معضلات اجتماعي افكار خود را به كار اندازد و لذا متفكرين بزرگ و گاهي دانشجوياني كه زياد با موسيقي سر و كار دارند در امور فكري، كند و در رياضي در پس

غافله اند.

(61)

4 - موسيقي عامل فشار خون

اثر چهارم موسيقي فشار خون است، پزشكي در اروپا ضمن تجسس از علل فشار خون كه در دنياي جديد بسيار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دگمه ي راديو را باز و با گوش دادن به برنامه هاي مختلفه ي موسيقي به نتايج زير رسيد:

الف: هر قدر موسيقي نامطبوع و زننده باشد درجه ي فشار خود اضافه مي شود و در موقع استماع صداهايي كه موجب كسالت روح و ناراحتي مي باشد بالا رفتن درجه ي فشار خون به حدي بود كه پزشك را متوحش ساخت.

ب: قسمتي از برنامه هاي موسيقي هيچ گونه اثري را در شنونده به جاي نگذارده و به اندازه ي پر قويي هم در او موثر نيست.

ج - برخي از موسيقي ها اثر آرام كننده داشته و تا مدتي كه ادامه دارد فشار را از حد معمول پايين مي آورد.

د:

بالاخره موسيقي چنان تأثير در روي فشار خون پزشك داشت كه به طور جدي سلامتي او را تهديد نمود. (62)

5 - موسيقي عامل ديوانگي

در بعضي از زندانهاي روسيه كه مخصوصاً در آنجا محكومين (نهليست) را نگاه مي دارند، شكنجه اي مرسوم است به نام (هومه اوپاتيك) مرسوم مي باشد.

با اين وضع در يكي از زندانها (ادسا) يك محكوم سياسي را براي مدت شش ماه براي اين كه ميهن پرستي بياموزد! در معرض شنيدن موسيقي و نواهايي قرار دادند كه سرود ملي روس را مي نواخت ولي آن بيچاره پس از پنج ماه ديوانه شد.

(63)

6 - موسيقي عامل بزرگ اشاعه ي فحشاء

يكي از بزرگترين اثر سويي كه شنيدن موسيقي در بردارد سوق دادن افراد مخصوصاً دختران و پسران جوان به طرف شهوت و تحريك و قواي حيواني است و خلاصه دختر و پسر جواني كه ممكن بود قبل از شنيدن موسيقي تحت تأثير شرم و حيا و عفت و يا عوامل ديگر اخلاقي قرار داشته و راضي به يك رشته كارهاي ننگين شهوي و حيواني نشوند چنان با شنيدن موسيقي ممكن است خود آماده ي ننكين ترين عملي گردند كه ابداً گويا درسي از عار و ننگ و عفت و رشاد در زندگي نخوانده اند و تأثير سوء موسيقي در اين جهت بدرجه ايست كه مي توان گفت يك قسمت مهم از اشاعه ي فحشاء و تجاوزات بنواميس در دنياي روز، مربوط به پخش نوارهاي شوم و آهنگهاي مهيج موسيقي است.

(64)

7 - موسيقي در هم شكننده ي عواطف

از آثار شوم نوارهاي موسيقي در هم شكستن عواطف در شنونده است.

زيرا موسيقي عواطف را كم كرده و ممكن است آهسته آهسته از بين ببرد. زياد تجربه گرديده است كساني كه حس محبت و عواطف انسانيت آنان به درجه اي فوق العاده بوده كه با شنيدن كوچكترين منظره تأثير انگيز متأثر مي شدند. پس از شنيدن موسيقي به طور مداوم چنان عواطف خود را از دست داده اند كه بزرگترين مناظر رقت بار و جگرخراش، كوچكترين تأثيري در آنها به جاي نخواهد گذارد، البته هر قدر موسيقي بيشتر شنيده شود به همان درجه عواطف هم كم مي گردد. اشتباه نشود گاهي ممكن است نوازندگان موسيقي با ديدن بعضي از مناظر بسيار كوچك دچار ناراحتي شديدي گرديده و حتي گريه به خاطر ضعف شديد اراده ي آنها و از بين رفتن تعادل قواي آنان است و

ضعف اراده و اعصاب را نبايد با موضوع عاطفه اشتباه كرد. (65)

8 - كم كردن رغبت مطالعه

يكي از اثرات موسيقي، ايجاد حالت افسردگي و خمودگي است.

هر اندازه كه موسيقي بر اعصاب مسلط شده باشد به همان اندازه روح كاهلي، افسردگي و خمودگي بر انسان مستولي خواهد شد، رغبت مطالعه را در انسان كم مي كند، استعداد را ضعيف مي كند و با توجه به تأثيرات عميق و زيان بخشي كه موسيقي روي مغز و اعصاب دارد، نبوغ فكري و استعداد فطري آنها را براي پيشرفت در تحصيل به كل از بين مي برد.

موسيقي در اثر تسلط يافتن بر اعصاب و روان حالتي در شخص ايجاد مي كند كه انسان را به كلي از قضاوت هاي صحيح و انديشه هاي درست باز داشته و گاهي همه چيز را در نظر او يكسان نمايش مي دهد.

9 - تضعيف بينايي

از نظر فيزيولوژي چشم؛ حركت عضلات صاف چشم توسط دو دسته اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك صورت مي گيرد.

وقتي تحريكات خارجي (موسيقي) تعادل بين اين دو سيستم عصبي را به هم بزند، در اين صورت يكي از آثار شوم آن ضعف نيروي باصره خواهد بود.

(66)

10 - كوتاهي عمر

اشاره

معروف است دوران عمر طبيعي بشر 120 سال است، ولي فيزيولوژيست ها و علماي وان شناس و زيست شناس و به و يژه متخصصان علوم رواني و اعصاب معتدند كه بشر هرگاه در محيطي قرار بگيرد كه از سر و صداها دور و روان و اعصابش از ناراحتي هاي گوناگون و پيش آمدهاي ناگوار بر كنار و اعصاب او سالم بوده و بهداشت او دقيقاً مراعات گردد؛ طول عمر او به مراتب بيشتر از 120 سال خواهد شد و حتي بهچند برابر اين سن هم خواهد رسيد. چنانچه اغلب جرايدعنوان كهنسالترين افراد و عصر حاضر كساني را معرفي كرده اند كه گاهي عمرشاننزديك به دو قرن رسيده است.

( براي اطلاعات بيشتر درباره ي نام اين افراد به كتاب تاثير موسيقي بر اعصاب و روان مراجعه نماييد).

موسيقي دشمن سرسخت طول عمر است.

در كتاب تاثير موسيقي بر اعصاب و روان از ص 128 تا ص 135 نام 100 نفر از موسيقيدانان را آورده است كه در سنين زير 60 سالگي از اين دنيا كوچ كرده اند.

از بسياري ار آيات قرآن كريم (67) و روايات ائمه اطهار عَلَيْهم ُالسَّلَام استفاده مي شوود كه اعما ل خير بر وسعت رزق و طول عمرمي افزايد. ولي كناه و لهو و لعب بركت را از بين خواهد برد و از عمر انسان مي كاهد و چون موسيقي مطرب گناه محسوب مي شود و معمولاً مروجين موسيقي با وضع نا مناسب و عمر كوتاه از دنيا رفته اند.

هم اكنون اسم هاي برخي از آنها همراه با مدت عمرشان ذكر خواهد شد.

1 - مالي ران: استاد معروف موسيقي در حال خواندن آواز در سن 27 سالگي سكته كرد.

2 - پر گولوزي: نوازنده ايتاليايي در سن 26 سالگي

3 -

بليني: نوازنده ايتاليايي در سن 34 سالگي

4 - موريس ژوبر: نوازنده فرانسوي در سن 40 سالگي

5 - شوسون: نوازنده فرانسوي در سن 30 سالگي

6 - نيكلا دوگريني: نوازنده فرانسوي در سن 32 سالگي

7 - ژاربيژه: نوازنده فرانسوي در سن 37 سالگي

8 - مندلس: نوازنده آلماني در سن 38 سالگي

9 - هوگو ولف: نوازنده آلماني در سن 43 سالگي

10 - ماكس رگر: نوازنده آلماني در سن 43 سالگي

11 - موزارت: نوازنده اتريشي در سن 35 سالگي

12 - شوبرت: نوازنده اتريشي در سن 31 سالگي

13 - لانر: نوازنده اتريشي در سن 42 سالگي

14 - حبيب سماعي: نوازنده ايراني در سن 45 سالگي (68)

همچنين نبايد در اين راستا، جنون يا سكته ي برخي از مشاهير موسيقي را چون بتهوون، باخ، شومان، واگنر، شوپ، آرمسترانگ و … را ناديده گرفت.

11 - جنون و ديوانگي

در اثر فشار شديدي كه ارتعاشات و تحريكات خارجي موسيقي رواني روي اعصاب وارد مي كند، قدرت انديشه و فكر را از انسان مي گيرد.

زيرا قوه ي انديشه ي انسان در بين ارتعاشات موسيقي زنداني مي گردد و به تدريج منجر به اغتشاشات فكري و نگراني هاي روحي مي شود جايي كه موسيقي نيروي خِرد را فلج مي كند و آثار جنون براي چنين افرادي پيش مي آيد.

ضرر موسيقي از ديدگاه دانشمندان جهان

اشاره

بر اساس نظر بسياري از روان شناسان، موسيقي احساسات بشر را در مسير غير طبيعي و غير عادي توسعه مي دهد و انسان را در يك عالم ناخودآگاهي كامل فرو مي برد و قوه ي خيالبافي غيرطبيعي و غير واقعي را در انسان زياد مي كند.

موسيقي لذت نيست بلكه قوه ي خيال را تحريك مي كند و انسان را از آن خيال هاي خود لذت مي برد به خاطر آن كه اگر چند نفر حتي يك موسيقي گوش دهند. لذتي كه اينها از موسيقي مي برند يك جور نيست و آن تخيلاتي كه در آن فرو مي روند يك شكل نيست؛ بلكه هر كس يك نوع لذتي مي برد و در يك عالم خيالي سير مي كنند لذا مي گويند اكثر بيماريهاي رواني از همين جا شروع مي شود كه انسان در يك عالم گنگ فرو مي رود كه خود نمي تواند تعريف نمايد. (69)

واين كه به نظر بعضي از دانشمندان در اين مورد توجه فرماييد:

1 - از عوامل سكته ي قلبي

دكتر اوريزن اسوت مارون مي گويد:

«هيجان بزرگترين عامل سكته هاي قلبيست هنرمندان اغلب به علت سكته قلبي در گذشته اند از اين بيان معلوم مي شود هيجان حاصله از موسيقي تا چه حد خطرناك است.» (70)

2 - از عوامل سر درد

دكتر آرلوند فريد ماني (پزشك بيمارستان نيويورك و ريئس كلينيك سردرد): «او با كمك دستگاه هاي الكتروني، تعيين امواج مغز و تجربياتي كه در طي مراجعه هزاران بيمار به دست آورد ثابت كرده است كه يكي از عوامل مهم خستگي هاي روحي و فكري و سردردهاي عصبي، گوش دادن به موسيقي راديوست مخصوصاً براي كساني كه به موسيقي آن دقت و توجه مي كنند». (71)

3 - تأثير بر روي جنين

دكتر ربرت (متخصص روانشناسي كودك در انگليس) مي گويد:

«اطفال در رحم مادر تحت تأثير موسيقي قرار مي گيرند و اگر مادر حامله به موسيقي گوش دهد ضربان قلب طفل در رحم زياد مي شود اين حالت از 6 ماهگي به بعد است» (72)

4 - فلج كردن روحيه

دكتر آلكسيس كارل (فيزيو لوژيست بزرگ فرانسوي) مي گويد:

«ساز و آ و از و كنسرت ها و اتومبيل و ورزش نمي توانند جاي فعاليت ها و كارهاي سودمند اجتماعي را بگيرند. راديو نيز مانند سينما و موزيكال، كاهلي كاملي به كساني مي بخشد كه با آن سر گرمند. بدون شك الكليسم كاگران ما را از پادر مي آورند و سر و صدا ي راديو، سينما و ورزش نا مناسب روحيه ي فرزندان ما را فلج مي كند.» (73)

5 - خستگي شديد سلسله اعصاب

دكتر ولف آدلر (پرفسور دانشگاه كلمبيا) مي گويد:

«موسيقي علاوه بر اين كه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبيعي آن، سخت خسته مي كند، عمل ارتعاش صوتي كه موسيقي انجام مي شود توليد تعرض خارج از حد طبيعي در جلد مي نمايد كه بسيار زيانمند است». (74)

6 - رقص بدون اراده

دانشمندان روانشناسي در مورد موسيقي مي گويند): موسيقي) آثار مرموزي را در دماغ و قواي مغز به جاي مي گذارد و آن اثري كه از اين حالت يعني توجه غير طبيعي محسوس است اينست كه اراده تضعيف مي گردد و شنونده ي موسيقي تمام قواي غدد را گويا در گوش متمركز كرده و هيچ يك از اعضاي بدن او در آن حال با اراده ي او حركت نمي كند، لذا گاهي دست و پاي شنونده طبق ارتعاشات صوتي ونواهاي موسيقي بناي حركت كردن را مي گذارد و خلاصه يك رقص خفيف بدون اراده ي شنونده انجام مي شود. (75)

7 - از عوامل فشار خون

جمعي از روان شناسان آلماني ثابت كرده اند كه موسيقي فشار خون را بالا و پايين مي برد.

يك پزشك اروپايي ضمن تجسس از علل فشار خون كه در دنياي جديد بسيار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دگمه ي راديو را باز و با گوش دادن به برنامه هاي مختلفه ي موسيقي به نتايج زير رسيد:

الف: هر قدر موسيقي نامطبوع و زننده باشد درجه ي فشار خود اضافه مي شود و در موقع استماع صداهايي كه موجب كسالت روح و ناراحتي مي باشد بالا رفتن درجه ي فشار خون به حدي بود كه پزشك را متوحش ساخت.

ب - برخي از موسيقي ها اثر آرام كننده داشته و تا مدتي كه ادامه دارد فشار را از حد معمول پايين مي آورد.

ج: بالاخره موسيقي چنان تأثير در روي فشار خون پزشك داشت كه به طور جدي سلامتي او را تهديد نمود. (76)

ضررهاي موسيقي از ديدگاه محمد تقي جعفري رحمة الله عليه

1 - ايجاد عدم تعادل و توازن بين اعصا ب سمپاتيك و پاراسماتيك (77)

2 - مرض ماني (Maniae) نوعي جنون است كه درجات متعددي دارد

3 - مرض سيكلموتي (Cyclothmie) (78)

4 - كوتاهي عمر

5 - مرض پارانو (Paranoia) (79)

6 - ضعف اعصاب

7 - اختلالات دماغي (اغتساسات مغزي، هيجانات روحي – جنون)

8 - تأثيرات قلبي

9 - واسطه انتحار و خود كشي

10 - بيماري فشار خون

11 - عامل فحشا

12 - تضعيف و تضييع حس شنوايي (سامعه)

13 - تضعيف و تضييع حس بينايي (باصره)

14 - هيجان

15 سلب اراده و شكست شخصيت

16 - سلب غيرت

17 - عامل جنايت

18 - جلب توجه غير طبيعي

19 - از دست دادن نيروي فكري

20 - تضييع نيروي قضاوت

21 - افسردگي و خمودگي

22 - تهييج عشق (80)

23 - شكست عمر و جوان

مرگي

24 - زنجير بردگي

25 - روش لغو

26 - اتلاف وقت (81)

ديگر امراض موسيقي عبارتند از:

1 - غافل كردن از مقدرات

امام خميني رحمة الله عليه در مورد موسيقي مي فرمايد:

«… از جمله چيزهايي كه مغزهاي باز جوان ها را مخدر و تخدير مي كند موسيقي است.

موسيقي اسباب اين مي شود كه مغز انسان وقتي چند وقت به موسيقي گوش كرد، تبديل مي شود به يك مغز غير آن كسي كه جدي باشد، انسان را از جديت بيرون مي كند و متوجه جهات ديگر مي كند.

تمام اين وسايلي كه در هر مملكتي رواج دارد، همه براي اينست كه ملت خود را از مقدرات خودشان غافل كنند». (82)

2 - بيرون آوردن از جديت

اشاره

«… موسيقي از اموريست كه البته هر كسي بر حسب طبع، خوشش مي آيد لكن از اموريست كه انسان را از جديت بيرون مي برد و به يك مطلب هزل مي كشاند. ديگر يك جوان كه عادت كرده روزي چند ساعت با موسيقي سر و كار داشته باشد و اكثر اوقاتش را صرف بكند و پاي موسيقي بنشيند و اينها، از مسائل زندگي و از مسائل جدي به طور كلي غافل مي شود، عادت مي كند، همان طور كه به مواد مخدر عادت مي كند ديگر نمي تواند يك انسان جدي باشد كه بتواند در مسائل سياسي فكر بكند، فكر انسان را موسيقي طوري بار مي آورد كه ديگر انسان نتواند در غير هما ن محيط مربوط به شهوت و موسيقي فكر بكند». (83)

دو داستان زيبا و عبرت آموز
الف:

اصفهاني مي گويد:

يزيد بن عبدالملك معبر خواننده را احضار كرد. معبر ترانه اي خواند كه خليفه را به طرب آورد و فرياد زد:

احسنت. پدر و مادرم فدايت.

دوباره معبر همان ترانه را تكرار كرد و يزيد نيز گفته خود را تكرار كرد. لحظاتي بعد يزيد از خود بي خود شد و به كنيزانش گفت:

هر كار من كردم شما هم بكنيد، سپس به دورخانه مي چرخيد و كنيزان نيز مي چرخيدند و چنين مي خواند:

اي خانه مرا بچرخان و اي زمان مرا آرام كن! اي معشوقه من مرا رها نكن و به خاطر خدا به من رحم كن و سوگندت را فراموش نكن.

يزيد آنقدر همانند كودكان به دور خانه گرديد، تا بي حال بر روي زمين افتاد. غلامان و كنيزان به سويش رفتند و او را به اندرون بردند. (84)

چقدر زشت و ناپسند است كه خليفه اي زمام امور را به دست دارد، در برابر خواننده اي اين گونه به

گرد خانه بچرخد و كنيزان و حضار او را به باد سخره واستهزاء بگيرند.

ب:

مورخين پيرامون يزيد بن وليد نيز نقل كرده اند:

هنگامي كه يزيد به خلافت رسيد نامه اي به والي خودش در مدينه نوشت و از او خواست كه خواننده اي به نام «عطرد» را نزد او بفرستد خود عطرد چنين مي گويد:

بر يزيد وارد شدم در حالي كه در برابرش ظرف زيبايي قرار داشت كه لبالب از شراب بود و مردي آن را در پيمانه مي كرد. به خدا سوگند همين كه به او سلام كردم گفت:

آيا تو عطرد هستي؟ گفتم:

آري اي اميرالمؤمنين.

گفت:

اي اباهارون (لقب عطرد) به ديدار تو علاقه مند بودم برايم بخوان.

برايش خواندم به خدا سوگند هنوز برنامه ام تمام نشده بود كه ردائش را در آورد و خود را درون تشت شراب انداخت و ن قدر نوشيد كه عقلش زايل شد هنگامي كه بيرون آمد، همانند ديوانه اي شده بود كه عربده مي كشيد. من آن رداء را برداشتم و بيرون آمدم.

فرداي آن روز نيز يزيد مرااحضار كرد و من نيز برايش ترانه اي خواندم. يزيد نيز ردايش كه بر روي آن شيء همچون طلا مي درخشيد را به كناري افكند، سپس خود را درون تشت افكند و از روز گذشته بيشتر نوشيد و سپس همانند مرده اي مست در حالي كه فرياد مي كشيد بيرون آمد و به خواب رفت و من نيز جامه را برداشتم و بيرون آمدم. (85)

اين در حاليست كه در مجلس غناء، دلقكان و بازيگران نيز حاضر مي شدند و گويا اين افراد نيز در شكوه اين مجالس نقش به سزايي داشتند. يكي از اين افراد اشعث بود.

گفته اند:

وليد بن يزيد او را احضار كرد و به او لباسي

از پوست ميمون پوشاند و دُمي بر آن آويزان كرد و به او گفت:

برقص و بخوان. (86)

3 - مريض شدن مغز

«يك مغزي اگر دنبال اين رفت كه موسيقي گوش كند، اين مغز مريض مي شود، اين نمي تواند فكر بكند كه كشورش به چه حال دارد مي گذرد، ديگر دنبال اين نيست، مثل آدم هروئيني مي ماند …» (87)

نظر برخي از نوابغ جهان در مورد موسيقي

1 - و يكتور هوگو (نويسنده مشهور فرانسه):

«علت اين كه ما از موسيقي خوشمان مي آيد اينست كه در عالم خيال ها و روياها فرو مي رويم» (88)

2 - آرون كوپلند:

«موسيقي انسان را از عالم اصوات بيرون مي برد و به يك دنياي خيالي ورؤيايي مي راند.» (89)

3 - لئون تولستوي (نويسنده روسي):

«موسيقي محصول احساسات و هدف احوال نفساني و عواطف انساني است». (90)

4 هگل (فيلسوف مشهور فرانسوي):

«ذكر و عبادت مسلمانان در معابد بي آلايش خود فكر مي آورد و دعاي (مسيحيان) كليسا با عربده ي ناقوس و نقش و نگار در و ديوار، تشويش خاطر و انصراف ناظر.» (91)

5 - كانت (فيلسوف آلماني):

«موسيقي اگر از همه ي موسيقي ها مطبوع تر باشد ولي چون به بشر چيزي نمي آموزد از تمام هنر ها پست تر است». (92)

6 - ويليام جيمز:

ممكن است خداوند از گناهان و گناه موسيقي ما بگذرد؛ ولي ضعف اعصاب دست از سر ما بر نمي دارد.

نمونه هاي واقعي از تأثير موسيقي

اشاره

براي اين كه بتوان به روشني، حوادثي را كه در زير آورده شده درك كرد، تأثير زدن يك وسيله ي موسيقي را به سه روش متفاوت در نمونه ي زير مي خوانيم.

حال با اين مثال به نمونه هاي واقعي زير دقت كنيد:

حكايت ابونصر فارابي در مجلس سيف الدوله

در اينجا بد نيست داستان حكيم و فيلسوف مسلمان شيعي، معلم ثاني، شيخ ابونصر فارابي را كه در همه ي علوم، مجتهد و مبتكر و از جمله موسيقي دان نيز بوده بشنويد.

روزي در لباس ترك ها قبل از آنكه كسي او را شناسايي كند به مجلس سلطان سيف الدوله وارد شد و مجلس او محل اجتماع دانشمندان بود.

فارابي (93) از ميان جمعيَّت حاضرين عبور كرد تا به مسند خودِ سيف الدوله رسيد و با همان لغت و زبان ساختگي مخصوصي كه سيف الدوله با خواص درباريان سخنان خصوصي مي گفت سخن گفت، سپس از چنته ي خود يك عودي در آورد و تارهاي آن را منظم كرده و بنواخت كه از آن همه ي اهل مجلس به خنده در آمدند، سپس تارهاي آن را طور ديگري تنظيم كرد و بنواخت كه از آن همه ي اهل مجلس به گريه در آمدند، سپس تارهاي آن را به شكل ديگر تنظيم كرد و بنواخت كه از آن همه ي اهل مجلس به خواب رفتند و در حال واب مجلس را ترك كرد و از آنجا خارج شد.

(94)

در اين قضيه ملاحظه مي كنيد يك موسيقي دان موسيقي نواز در مجلس سلطان و حاكم بر ممالك اسلامي و جمعيَّتي از دانشمندان چگونه روحيه ي همه را تحت سيطره ي خويش در آورد و ساعتي آنها را به هر شكلي خواست ساخت و به هر عالمي از تخيلات مورد نظرش به حركت

برد و غرق در آن نمود. اين نمونه ي از سازندگي عميق و موثر موسيقيست و ساير اقسام آن نيز به همين طريق و همگي جز به پرواز در آوردن روح در فضاي اوهام دروني چيز ديگري نيست.

آيا اين هنر عميق مؤثر نبايد مؤكَّداً و عميقاً تحريم شود؟

موضوع قدرت نمايي يك موسيقي نواز بر روحيه ي حاكمان و سلاطين و خلفاء و فرمانفرمايان ممالك، چيز كوچكي نيست، آنها با چيره شدن بر روحيه هاي آن حاكمانِ صاحب قدرت، بر سرنوشت ميليون ها انسان چيره خواهند شد و بالاتر از آن هنگامي كه وسايل انتقال صوت و امواج راديويي و تلويزيوني به دست آنها قرار گيرد و همچنين مردم عادت به اين نوع چيزها پيدا كنند.

شما در فعاليت هاي مطربان و موسيقي دانان در دربارهاي خلفاء و سلاطين كه برخي از داستان هاي آنها را ذكر نموديم تامل و دقت كنيد و اثر سوء آن را در سرنوشت ملت بيچاره فكر كنيد و بينديشيد كه آيا اين هنر مؤثر، مثبت، عميق بايد حرام باشد يا حلال؟ (95)

1 - مجله روشنفكر درباره ي يك كنسرت موسيقي مي نويسد:

… وقتي دخترها و پسرها آهنگ هاي تندرو، رعشه انگيزشان را مترنم مي سازند سالن به لرزه مي افتد، دختر ها جيغ مي كشند، به سر و گوش هم مشت مي كوبند، غش مي كنند، موهاي خود را چنگ چنگ مي سازند و پسرها از هوش مي روند. همه ي اينها در تأثير آهنگ هاي موسيقي در آنها است.

(96)

2 - در جريان كنسرت پر شر وشور گرووه موزيك (ولينك استونر) مردي از شدت هيجان برهنه شد و با حالت جنون آميز بر سر و كول انبوه خلايق به راه افتاد كه توسط پليس دستگير شد.

(97)

3 - چندي پيش (براون)

خواننده انگليسي ضمن اجرا ي برنامه اي در فستيول موسيقي پوپ تمام لباس هايش را از تن بيرون آورد و در برابر جمعيَّتي بيش از 15000 نفر برنامه اجرا كرد. ابتدا پيراهنش را در آورد و چون تماشاگران به هيجان آمدند وي هنگام خواندن آواز به كلي لخت وعريان شد و به خواندن و رقصيدن پرداخت. در اين موقع افراد پليس خود را به صحنه رساندند و به خواننده عريان را دستگير كردند.

(98)

4 - در ملبورن 50000 ( پنجاه هزار) نفر بعد از گوش دادن به كنسرت موسيقي چنان آنها را به هيجان آورد ناگهان همه به هم ريختند و بدون جهت يكديگر را زخمي و مصدوم كردند تا پليس خود را رساند چند نفر به ضرب چاقو از پاي در آمدند و به چند دختر تجاوز شد و تعداد زيادي مجروح شدند. (99)

5 - در ايالت لتيل راك خانم 64 ساله اي به نام نيكيام به جواني پيانو مي آموخت نغمات موسيقي چنان در روح جوان هيجان ايجاد كرد كه بدون دليل از جا برخاست و با 19 ضربه چاقو معلم موسيقي خود را از پاي در آورد. (100)

6 - در يك كنسرت موسيقي به دسته اي از جوانان براي اولين بار (هيستري (يك نوع بيماري روحي) دست داد. آنها پس از برنامه پيتلها به خيابان ها ريختند. اتومبيل ها را به آتش زدند، شيشه مغازه ها را شكستند و مغازه ها را غارت كردند و تعداد 315 نفر از آنها از فرط هيجان غش كرده و به بيمارستان انتقال داده شدند. (101)

تقاضاي ممنوعيت موسيقي در غرب

كساني كه عمري به دنبال ترويج موسيقي بوده اند امروز از عمل خويش پشيمان شده اند.

بر همين اساس تقاضاي ممنوعيت آن

را نموده اند.

مجله صبح در اين مورد مي نويسد:

«گروهي از والدين نوچوانان، ضمن طوماري ار كنگره ي آمريكا خواستند تا موسيقي «راك» و «رپ» را غير قانوني اعلام كنند زيرا باعث از بين رفتن بچه هاي آنها مي شود.

يكي از افراد به شبكه ي بي بي سي گفت كه: پسر او تحت تأثير يكي از آهنگ هاي (رپ) قرا ر گرفته كه خود كشي را تبليغ مي كند و يك پزشك نيز گفت كه گوش دادن به اين آهنگ ها باعث تضعيف حس شنوايي مي شود. (102)

نظر خوانندهي مشهور ايتاليايي درباره ي موسيقي

فرانكو باتياتو يكي از خواننندگان مشهور ايتاليايي كه موسيقي (راك) را رها كرده است طي اظهار نظري در مورد موسيقي راك گفت:

انسان كافيست پيام هاي برخي گروه هاي راك را گوش دهد تا شيطان پرست شود. وي افزود:

بسياري از گروه هاي راك دچار نوعي تشنج رفتاري شده و پيا م هاي شيطاني را در موسيقي خود وارد مي كننند. در چهان امروز واقعيت ها با حماقت و بي كفايتي اعلام مي شود و لذا جوانان را بايد مطلع كرد.

او كه به عارف مو سيقي ايتاليايي مشهور شده است در حال حاضر طرفداران زيادي دارد. باتيوتا تنها خواننده ي غربيست كه براي پاپ رهبر كليساي كاتوليك واتيكان آواز خوانده است.

(103)

ريئس انجمن شهر كوتابارو مركز ايالت كلانتان مالزي رقص و آواز را ممنوع كرد. ايشان گفت:

مقامات دولتي معتقدند:

رقص و آواز منجر به رفتارهاي غير اخلاقي مي شود. (104)

ضررهاي موسيقي بر آب

تحقيقاتي را كه يك محقق ژاپني پيرامون اين مسأله (ضررهاي موسيقي بر آب) نموده را بررسي مي نماييم. البته تحقيقات او وسيع است و ما فقط بخشي از تخقيقات و پژوهشهاي موسيقي آن را ك از مجله سروش جوان براي شما انتخاب شده، خدمت شما عزيزان ارائه مي نماييم.

اين تحقيقات پيرامون آب و اثرات مختلفي كه از اطراف خود مي گيرد مي باشد.

اين محقق ژاپني به نام «ماساروايي موتو» ديد تازه اي نسبت به آب پيدا كرده كه اين چنين بيان مي كند:

آب براي ما انسانها پيام بسيار مهمي دارد، آب به ما مي گويد:

نگاه بسيار عميق تري به خود بيندازيم.

اگر در آيينه آب به خودمان نگاه كنيم پيامش را با شفافيت و وضوح شگفت انگيزي در خواهيم يافت. مي دانيم كه حيات بشر با كيفيت آب ارتباط مستقيم دارد. چه آبي كه درون بدن ماست و

چه آبي كه اطراف ما را احاطه نموده است.

«ايي موتو» يافته هاي خود را در كتاب بسيار مهمي منتشر كرده كه نتيجه ي پژوهش هاي وي در سطح بين المللي است.

آقاي ايي موتو با استفاده از مدارك مبتني بر واقعيات نشان مي دهد كه نيروهاي ارتعاش انشان مثل افكار، كلام، تصورات و موسيقي بر ساختار مولكولي آب اثر مي گذارد. توجه شما را به اين مطلب جلب مي كنم كه: بدن ما از هفتاد در صد آب تشكيل يافته و همين ميزان از سطح زمين را نيز تشكيل مي دهد. آب سرچشمه حيات در كره ماست كيفيت و سلامت آن براي هر يك از اشكال حيات بي اندازه مهم است.

بدن انسان شباهت زيادي به يك اسفنج دارد كه از تريلياردها حفره به نام سلول تشكيل شه كه مايعات را درخود نگه مي دارد. ارتباط كيفيت زندگي ما با كيفيت آب در بدنمان كاملاً مستقيم است.

آب مايعيست بسيار انعطاف پذير، شكل فيزيكي خود را با هر محيطي كه در آن قرار بگيرد وفق مي دهد، اما علاوه بر ظاهر فيزيكي شكل مولكولي آب هم تغيير مي كند.

انرژي يا ارتعاشات محيط باعث تغيير شكل مولكولي آب مي شود، از ايننظر آب نه تنها قابليت بازتاباندن محيط را دارد - آن هم به طرزي كه مي بينيم – بلكه محيط خود را در سطح مولكولي هم انعكاس مي دهد. آقاي «ايي موتو» با به كار گيري يك شيوه خاص عكس برداري، تغييرات مولكولي آب را براي ما قابل رؤيتنموده. او قطره هاي آب را منجمد مي كند، سپس آنها را در زير ميكروسكوپي كه زمينه تيره رنگ و قابليت عكسبرداري دارد، مورد مطالعه قرار مي دهد. كار او تنوع شاختاري مولكول آب و تاثير محيط

را بر روي آن به روشني نشان مي دهد. آقاي ايي موتو تصميم گرفت تأثير موسيقي را در شكل گيري بلورهاي آب مورد مطالعه قرار دهد. شيشه آب مقطر را بين دو بلندگو قرار داد و براي آن چند ساعت موسيقي پخش كرد، صبح روز بعد آب را منجمد نموده و از بلورها عكس گرفت؛ عكس ها تأثير بازتابهاي حيرت انگيز آب را مورد توجه او قرار داد، او وقتي موسيقي هوي متال - كه ازموسيقي هاي پر ارتعاش است - براي آب پخش كرد و از بلورهاي آب عكس گرفت متوجه شد كه بلورهاي آب شكسته شده اند و شكل منظمي كه بلورهاي آب داشته از بين رفته و نابود شده است.

(105)

حال شما دقت بفرماييد بدن ما كه از 70 در صد آب تشكيل شده و در تمامي سلولهاي ما نيز وجود دارد، وقتي موسيقي هاي مبتذل و طرب آور با آن برخورد كند روي آنها چه تأثيرات مخرب و نابود كننده اي خواهد گذاشت؟ ديگر قضاوت و داوري را به عهده ي فكر باز و شكوفاي خودتان مي گذاريم كه انشاء الله با فهم و انديشه والاي خود تصميم زيبايي نسبت به اين دستور شرع مقدس اسلام بگيريد.

الف: موسيقي و غناء از منظر دين

بررسي عواقب غنا و موسيقي

اشاره

استعمار گران جهان هميشه از بيداري مردم مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند؛ به همين دليل بخشي از برنامه هاي گسترده ي آنها براي ادامه ي استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت، بي خبري، ناآگاهي و گسترش انواع سرگرمي هاي ناسالم است.

امروزه مواد مخدر، تنها جنبه ي تجارتي ندارد، بلكه يك ابزار مهم سياسي؛ يعني سياست هاي استعماري است.

ايجاد مراكز فحشاء، كلوپ هاي قمار و همچنين سرگرمي هاي ناسالم ديگر و از جمله توسعه ي غنا و موسيقي، يكي از مهم ترين ابزاريست كه آنها

براي تحذير افكار مردم بر آن اصرار دارند و به همين دليل قسمت عمده ي وقت راديوهاي جهان را موسيقي تشكيل مي دهد و از برنامه ي عمده ي وسايل ارتباط جمعي همين موضوع است.

حال به عواقب آن در دوران زندگي در اين جهان كه همان هدف استعمار گران است از ديدگاه روايات مي پردازيم.

الف: آثار وخيم آن در دنيا
1: مرگ ناگهاني و قبول نشدن دعا

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

خانه اي كه در آن غنا باشد از مرگ و مصيبت دردناك ايمن نيست و دعا در آن به اجابت نمي رسد و فرشتگان وارد آن نمي شوند. (106)

2: سبب نفاق

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

نواختن موسيقي (مثل تار و …) نفاق را در دل مي روياند همان طوري كه آب سبزه را مي روياند. (107)

3: عامل زنا

رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

«الْغِنَاءُ رُقْيَةُ الزِّنَا»

غنا و (موسيقي) كاريست كه انسان را به زنا مي كشاند. (108)

و در حديث ديگري آمده است كه:

از غناء و موسيقي دوري كنيد زيرا موسيقي حياء را از بين مي برد و سبب زياد شدن غريزه جنسي مي شود، مردانگي را نابود مي سازد و هر كاري كه شراب مي كند موسيقي هم انجام مي دهد و اگر مبتلا به موسيقي شديد از زنان بپرهيزيد براي آن كه موسيقي و غناء انسان را به زنا مي كشاند. (109)

4 - بدبختي جامعه

از امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام روايت شده است:

«لَا يُقَدِّسُ اللَّهُ أُمَّةً فِيهَا بَرْبَطٌ يُقَعْقِعُ»

پاك و سعادتمند نمي شوند ملتي كه در ميان آنان بربط (كه يكي از آلات موسيقي مي باشد ) به صدا در آيد. (110)

5 - ناسپاسي از حق تعالي

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

كسي را كه خداوند سبحان نعمتي به او عطا كند و او در اثر نعمت به وسايل آواز خواني و موسيقي رو كند با اين عملش ناسپاسي حق تعالي را مرتكب شده و همچنين كسي كه مصيبتي ( براي امتحان و …) به او برسد و آه و ناله كند او هم كفران نعمت نموده است.

(111)

6 - بي تفاوت شدن نسبت به ناموس

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

به شيطان قفندر (بد قيافه) گفته مي شود زماني كه در خانه كسي چهل روز با وسايل موسيقي (چون تار بنوازد) و مردان و زنان در آن مجلس باطل گرد آيند شيطان تمام اعضاي بدن صاحبخانه را لمس مي كند (به طوري كه چشم و گوش، زبان و سا ير اعضايش در مسير و فرمان شيطان و گناه قرار مي گيرند) بعد از آن براي اين كه كاملاً او را در زشتي و ظلمت غرق كند نفسي شيطاني در او مي دمد كه بعد از آن غيرت را از دست مي دهد آن چنان كه نسبت به رابطه نا مشروع ديگران با همسرش بي تفاوت مي شود. (112)

7 - رفتن بركت

حضرت محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

فرشتگان به خانه اي كه شراب و وسايل موسيقي و قمار (مثل دايره، طنبور، نرد) در آن باشد وارد نمي شوند و دعاي اهل خانه مستجاب نمي گردد، خير و بركت هم از آنجا مي رود. (113)

8 - موسيقي علني در آخرالزمان

در كتاب مهدي منتظر نوشته ي حاج شيخ محمد جواد خراساني رحمة الله عليه در مورد حوادث و وقايعي كه در دوران غيبت و نزديك ظهور حضرت مهدي  رخ مي دهد چنين مي خوانيم:

در اين زمان مردم غنا و آوازه را دوست دارند.

رقص و طرب و غنا را حلال مي شمرند.

آلات ساز و آواز ظاهر مي شود.

تار و طنبور زني را مستحسن شمارند و نيكو بياموزند.

زن هاي آوازه خوان و رقاصه آشكار مي شوند.

زن هاي آوازه خوان و آلات آواز براي خود اتخاذ كنند.

لهو و آلات لهو ظاهر شود، عابرين بروي بگذرند و احدي، احدي را منع نكند.

براي غنا و آوازه مالها، خرج مي كنند.

همچنين آلات غنا و موسيقي در حرمين (مكه و مدينه) ظاهر مي شود. (114)

9 - زبان حال موسيقي

نقل شده است كه: حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام ديد مردي طنبور مي زد.

حضرت او را از اين كار باز داشت و حتي طنبور را گرفت و شكست. سپس او را نصيحت فرمود و او توبه كرد. آن گاه حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام به او فرمود:

آيا مي داني طنبور هنگامي كه به صدا در مي آيد چه مي گويد؟

مرد عرض كرد:

وصي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داناتر است.

حضرت فرمود:

طنبور هنگام نواختنش مي گويد:

سَتَندِمُ سَتَندِمُ أيا صاحِبي سَتَدخُلُ جَهَنَّمَ أيا ضارِبي

به زودي پشيمان مي شوي، به زودي پشيمان مي شوي اي صاحب من! به زودي داخل دوزخ مي گردي اي زننده ي من! (115)

10 - سبب ازدياد شهوت جنسي (116)

يعني موسيقي عامل بزرگ اشاعه ي فحشاء مي شود.

11 - غضب خدا

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

من بقي بيته طنبور اربعين صباحاً، فقد باءَ بغضب من الله.

هر كس در خانه اش چهل روز طنبور بماند، به غضب خدا گرفتار مي شود. (117)

12 - مقدمه ي قساوت قلب

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و اله ضمن وصيت خود به حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام فرمودند:

(118)

يا علي! سه چيزاست كه موجب قساوت قلب مي شود:

گوش دادن به لهو؛ دنبال شكار رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان جائر. (119)

اگر انسان قسي القلب شود كمتر توفيق توبه پيدا مي كند، هر چه قدر انسان بيشتر گناه كند نامه ي اعمالش از بار گناهان سنگين مي شود و شخص قساوت قلب پيدا مي كند وقتي هم قساوت قلب پيدا شود ديگر انسان كمتر مي تواند توبه كند پس چه بهتر كه انسان گناه نكند و به فرمايش مولاي متقيان علي بن ابيطالب عَلَيْهِ السَّلَام گوش نمايد كه فرمودند:

گناه نكردن بهتر از توبه كردن مي باشد از كجا معلوم كه انسان زنده بماند و بتواند توبه نمايد و به قول پزشكان پيشگيري بهتر از درمان است.

ب: عواقب وخيم غناء و موسيقي پس از مرگ
1 - با روي سياه محشور مي شود

رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

كسي كه اهل طنبور است روز قيامت محشور مي شود در حالي كه سياهترين صورت را دارد و به دستش تنبوري از آتش جهنم است و بالاي سرش هفتاد هزار فرشته عذاب همراه با گرزي كه در دست دارند بر سر و صورتش مي كوبند و كسي كه اهل (غناء و موسيقي) است از قبرش بيرون مي آيد در حالي كه نابينا و گنگ و كر خواهد بود.

همچنين زنا كار و آنكه فلوت و دايره مي زند همانند ايشان محشور مي شود. (120)

2 - خدا نظر رحمت به او نمي فرمايد.

در حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله مي خوانيم:

خمسه لا ينظر الله اليهم يو مالقيامه - الي ان قال:

- و المغني.

خداوند در قيامت به پنج طايفه نظر رحمت نمي كند و يكي از آنان مغني (آوازه خوان) است (121)

3 - به صورت خوك و بوزينه در مي آيند

از ابي هريره روايت شده كه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

گروهي از اين امت مسخ شده و به صورت بوزينه و خوك در مي آيند.

گفتند:

يا رسول الله، مگر آنها شهادت به لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و محمد رسول الله نمي دهند؟

فرمود:

بلي، روزه هم مي گيرند، نماز نيز مي خوانند، حج نيز به جاي مي آورند.

گفتند:

پس عيب آنها چيست؟

فرمود:

آنها وسايل ساز و موسيقي و دايره را به كار مي برند و كنيزان آوازه خوان مي گيرند و با شب نشيني به مي گساري و لهويات خويش را به صبح مي رسانند كه مبدل به بوزينه و خوك خواهند شد.

(122)

4 - در گوشش سرب ذوب شده (گداخته) مي ريزند.

در حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله مي خوانيم:

(123)

كسي كه در مجلس زن خواننده بنشيند كه به آوازه خواني وي گوش دهد، خداوند به گوش هاي او سرب خواهد ريخت. (124)

5 - در قيامت به صورت نابينا و گنگ و كر خواهد بود.

(125)

كسي كه در دنيا موسيقي گوش نمي كند آيا ثوابي هم براي آن بيان شده است يا نه؟ جواب اين سؤال را از لسان گوياي امام رضا عَلَيْهِ السَّلَام مي خوانيم.

ثواب پرهيز از غناء

امام رضا عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

كسي كه از غناء دوري كند در عوض، درختي در بهشت است كه خداوند دستور مي دهد باد آن را به حركت در آورد. نغمه خوشي از آن درخت بهشتي بلند مي شود كه مانند آن را تا به حال نشنيده است و كسي كه از غناء اجتناب نكند آن صوت زيبا را نمي شنود. (126)

تا اينجا آثار وخيم موسيقي در دنيا و آخرت را آورديم و قبل از وارد شدن به مبحث پزشكي و سخنان دانشمندان خوب است كه بپردازيم به موضوعي درباره ي خريد و فروش و تعليم و تعلّم موسيقي و ببينيم كه چه حكمي دارد.

خريد و فروش، تعليم و ياد دادن

به اتفاق جميع فقهاء ساختن و خريد و فروش آلات لهو و معامله اش باطل است و مانند آلات قمار نگهدارش نيز حرام و از بين بردنش واجب است.

چنان چه در ضمن حديثي مفصلي كه در كتاب تحف العقول از حضرت امام جعفر صادق  نقل مي كند و همچنين شيخ حر عاملي در فصول المهمه روايت مي كند كه حضرت فرمود:

صنعتي را كه هيچ جهت حلالي در آن نباشد و جز شر و فساد چيزي بر آن مترتب نيست مانند بربط (آلت موسيقيست شبيه عود كه به آن مي نوازند) و مانند مزمارها و ني و شطرنج و هر آلت و وسيله لهوي و صليب نصاري و بتها و هر چه شبيه اينها باشد پس ياد دادنش و ياد گرفتن و عمل كردن به آن و اجرت گرفتن بر آن و جميع تصرفات در آن حرام است.

(127)

خريد و فروش و كسب با وسايل لهو

رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:

آموزش دادن خوانندگان و خريد و فروش كنيزكان آوازه خوان حرام است و در آمدي كه از اين راه به دست مي آيد نيز حرام مي باشد، گواه اين مطلب آيه ايست كه خداوند در كتابش فرموده است:

«بعضي از مردم سخنان بيهوده را خريداري مي كنند». (128)

ابوبصير مي گويد:

از درآمد كنيزكان خواننده پرسيدم، امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

كسبشان حرام است؛ اما در عروسي ها در صورتي كه زن و مرد از يكديگر جدا بوده و صداي زن را نامحرم نشنود خواندن اشكال ندارد. (129)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

كنيز و زن خواننده و كسي كه اجرتي به او مي دهد و كسي كه پول آن را مصرف مي كند، همه مورد لعنت قرار گرفته اند.

(130)

فردي نزد پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه

وَ سَلَّم آمد و عرض كرد:

يا رسول الله! خداوند مرا بيچاره كرده به طوري كه روزي من فقط از راه نوازندگي ممكن است پس شما اجازه دهيد كه دايره بزنم و غنا بخوانم.

حضرت فرمود:

من به اين كار اجازه نمي دهم. كرامت و بزرگ منشي براي تو نيست اي دشمن خدا! رزق و روزي تو را خداوند حلال داده و تو در طريق حرام تلاش داري، اگر دوباره چنين درخواستي كني تو را تأديب خواهم كرد. برو دنبا كسب حلال. (131)

به اتفاق جميع فقهاء، ساختتن و خريد و فروش آلات لهو و لعب و معامله اش باطل است و مانند آلات قمار نگهداري اش نيز حرام و از بين بردنش واجب است.

در اين جا مي پردازيم به استفتائات مراجع پيرامون اين موضوع.

دو استفتاء

اجرت گرفتن جهت تكثير فيلم و نوارهاي مبتذل و حرام آيا حلال است يا حرام؟ و در صورت كسب از اين راه پولهاي به دست آمده را چه بايد كرد؟

مقام معظم رهبري (دامت بركاته): در فرض سؤال اجرت حلال نيست و پولهاي به دست آمده بايد به صاحبان آن برگردانده شود و اگر از يافتن ايشان مأنوس است از طرف ايشان به فقير صدقه بدهد.

آيت الله العظمي سيستاني (دامت بركاته): حرام و مالك اجرت نمي شود.

آيت الله العظمي تبريزي رحمة الله عليه: اجرت گرفتن جهت امر مزبور اكل مال به باطل بوده و جايز نيست و پولي كه از اين طريق به دست آمده بايد به صاحبان آن برگردانده شود و چنانچه شخص صاحبان پول را نمي شناسد بايد آن را از طرف آنها به فقير صدقه بدهد.

آيت الله العظمي فاضل لنكراني رحمة الله عليه: حرام است.

در صورتي كه صاحب آن را نمي شناسد آن را به فقير صدقه بدهد.

آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): اجرت مذكوره حرام است و پولهاي به دست آمده را بايد به صاحبانش برگرداند

اگر دسترسي به صاحبان نداشته باشد بايد از طرف آنها به عنوان صدقه به فقير غير سيد داده شود و احتياطاً براي اين كار از مجتهد هم اجازه بگيرد.

آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): حرام است و در آمد از حرام هم حرام است و پويهاي به دست آمده را به صاحبان آن برگردانيد و در صورت يأس در حكم مجهول المالك است.

آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): اجرت كار حرام نيز حرام است و بايد به صاحبان آنها باز گردد و اگر دسترسي به آنها نيست از طرف آنها به فقيري صدقه بدهيد. (132)

خريد و فروش آلات لهو و لعب

خريد و فروش و استعمال و نگهداري تنبك و دايره و فلوت چه صورت دارد؟

مقام معظم رهبري (دامت بركاته): خريد و فروش آلات مختص حرام جايز نيست.

آيت الله العظمي فاضل لنكراني رحمة الله عليه: استعمال و نگهداري آلات مختصه ي لهو و لعب حرام است.

آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): جايز نيست.

آيت الله العظمي تبريزي رحمة الله عليه: خريد و فروش و استعمال آلات لهو جايز نيست.

آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): با توجه به اين كه بيشترين استفاده از اين وسايل در حال حاضر استفاده حرام است خريد و فروش و نگهداري آنها جايز نيست.

آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): جايز نيست. (133)

فصل چهارم دلائل حرمت موسيقي

دلائل چهارگانه در موسيقي و غناء

اشاره

از ديدگاه علماي شيعه، منابع فقه (منابعي كه مي توان احكام الهي را از آنها به دست آورد و بر اساس آن نظر داد) چهار چيز است:

كتاب، سنت، اجماع و عقل كه به «ادلهي اربعه» معروفند.

درباره ي مبغوض بودن موسيقي و غناء مي توان از هر چهار منبع فقهي، دلايلي به دست آورد.

كتاب (قرآن)

اشاره

در قرآن مجيد كه اولين و مهمترين منبع احكام و مقررات اسلامي است، آياتي وجود دارد كه طبق نظر مفسران قرآن و احاديث معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام دليل بر حرمت غنا يا موسيقي يا هر دو مي باشد.

غنا و موسيقي در قرآن كريم
اشاره

بعضي از سور در مكه نازل شده است مانند سوره ي فرقان، سوره لقمان، سوره اسراء و سوره نجم و بعضي در مدينه نازل شده است مانند سوره حج و سوره جمعه. از اين سور مي توان فهميد كه قرآن از همان ابتداي بعثت با موسيقي مبارزه مي كرده و آن را مورد نكوهش و حتي چنانچه از آيات سوره لقمان روشن مي شود صريحاً موردتحريم قرار داده و مبارزه با موسيقي مانند مبارزه با بت پرستي از ابتدايي ترين احكام اسلام قرار داشته است.

قرآن كريم نياز به مفسر دارد و مفسران حقيقي آن، ائمه ي معصومين عَلَيْهم ُالسَّلَام مي باشند. هر آيه اي از قرآن بطني دارد و هر بطن آن هفتاد بطن دارد ما آياتي كه پيرامون موسيقي بود را آورده ايم و روايات آن آيات را از لسان مبارك ائمه اطهار عَلَيْهم ُالسَّلَام ذكر مي نماييم. در قرآن كريم آياتي پيرامون موسيقي مي باشد كه ما به پنج آيه پيرامون موسيقي مي پردازيم. كه آنها عبارتند از:

آيه اول:

فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (134)

ترجمه: از پليديها، از بتها اجتناب كنيد و از سخن باطل و بي اساس بپرهيزيد.

ابوبصير مي گويد:

از امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام درباره ي سخن خداي تعالي كه مي فرمايد:

«از پليديها، از بتها اجتناب كنيد و از سخن باطل و بي اساس بپرهيزيد». سؤال كردم، امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

منظور غناء (آواز طرب انگيز) است.

(135)

امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام درباره ي آيه ي شريفه فرمود:

منظور از پليدي شطرنج و مراد از سخن باطل غنا وو آواز طرب انگيز است.

(136)

آنجا كه قرآن كريم اوصاف بندگان صالح و عباد الرحمن را بر مي شمارد مي فرمايد:

آيه دوم:

وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً (137)

ترجمه: و آنان ند كه حاضر شوند در مجالس غنا و …

امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام در مورد سخن خداي تعالي كه مي فرمايد:

بندگان خاص خداوند كساني هستند كه هرگز شهادت به باطل نمي دهند. (138)

فرمود:

منظور غناء است.

(139)

علي بن ابراهيم قمي در تفسيرش كه به طور كامل يك تفسير روايي مي باشد - «زور» را به غناء و مجالس لهو تفسير نموده است.

(140)

در تفسير جوامع الجامع آمده است:

منظور از اين آيه اينست كه بندگان خاص خداوند در مجالس بي فايده و بدكاران شركت ن مي كنند.

(141)

در تفسير شريف لاهيجي آمده است كه: احاديث اهل بيت متكثر الورد است كه، مراد از «زور» غناست، ليكن علي بن ابراهيم روايت كرده كه مراد از «زور» غنا و مجالست با اهل لهو است، اعم از آنكه غنا باشد يا غير آن. (142)

آيه سوم:

 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (143)

ترجمه: بعضي از مردم هستند كه سخنان

بيهوده خريداري مي كنند تا مردم را از روي جهل و ناداني از راه خداوند گمراه كنند و به دنبال آن، آيات الهي را مسخره مي كنند.

خداوند بدين عمل آنها را به عذاب خوار كننده اي مبتلا مي سازد

امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

غنا از جمله چيزهاييست كه خداوند براي ارتكاب آن وعده ي عذاب جهنم داده است.

سپس آن حضرت اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:

بعضي از مردم هستند كه سخنان بيهوده خريداري مي كنند تا مردم را از روي جهل و ناداني از راه خداوند گمراه كنند و به دنبال آن، آيات الهي را مسخره مي كنند.

خداوند بدين عمل آنها را به عذاب خوار كننده اي مبتلا مي سازد. (144)

امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

مجلس خوانندگي لهو و باطل، مجلسيست كه خداوند به اهل آن نمي نگرد ( آنها را مورد لطفش قرار نمي دهد) و اين مصداق همان چيزيست كه خداوند عز و جل فرموده:

«بعضي از مردم هستند كه سخنان بيهوده خريداري مي كنند تا مردم را از روي جهل و ناداني از راه خدا گمراه سازند». (145)

مردي مي گويد:

نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام بودم، كسي به ايشان گفت:

پدر و مادرم فداي شما باد، همسايگان من كنيزاني دارند كه آواز مي خوانند و با عود (يكي از آلات موسيقي) مي نوازند من هنگامي كه براي قضاي حاجت مي روم، چه بسا نشستن خودم را طول مي دهم تا صداي آنها را بيشتر بشنونم!!

امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

اين كار را انجام مده! در روز قيامت در برابر خداوند هيچ عذر و بهانه اي نداري، مگر سخن حق تعالي را در قرآن كريم نشنيده اي كه مي فرمايد:

«إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (146)

«گوش و چشم و دل همگي مسؤولند و در

برابر كارهايي كه انجام داده اند از آنها سؤال مي شود».

مرد گفت:

به خدا سوگند گويا تا به حال اين آيه قرآن را از عرب و غير عرب نشنيده بودم. ديگر به خداوند اين كارها را انجام نمي دهم و از او آمرزش مي طلبم.

بعد امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

برخيز و غسل كن و آنچه مي تواني نماز بخوان تاكنون به گناه بزرگي مشغول بودي و چقدر حال بدي داشتي اگر بر اين حال مي مردي. (147)

لهو الحديث هر سخن نادرستيست كه انسان را از شنيدن و پذيرفتن سخن حق كه كلام خدا و قرآن مجيد است باز دارد؛ مانند داستان هاي خرافي و قصه هايي كه شنونده را به فساد، فسق و فجور مي كشاند و نيز مانند آوازه خواني و سرگرمي به آلات موسيقي.

آشكار است كه سرگرمي به هر يك از امور باطله آدمي را از شنيدن و پذيرفتن معارف اعقتادي قرآن مجيد و دستورات عمليه ي آن و داستان هاي عبرت بخش آن و گزارشات عجيبه ي عالم آخرت و بهشت و دوزخ كه بيان فرموده، باز مي دارد و اگر شخص سخنان حق را بشنود مسخره مي كند و چنين آدمي هرگاه آيات قرآن مجيد برايش خوانده شود، كبر ورزد و از پذيرفتن آنها رو برگرداند؛ مانند اين كه اين آيات را اصلاً نشنيده و نديده است، چنانچه در آيه ي 7 سوره ي لقمان اين چنين مي فرمايد:

«و هرگاه بر اين مردم آيات قرآن تلاوت شود چنان با غرور و تكبر پشت گردانند كه گويي هيچ آن آيات الهي را نشنيدند، پنداري از هر دو گوش كر هستند اين مردم را به عذاب دردناك بشارت ده».

و خلاصه كسي كه به ساز و آواز و ساير اباطيل سرگرم شد و

مشتري آنها گرديد كجا به خدا و آخرت و حقايق قرآن مجيد آشنا و مشتري مي گردد و آنها را خواهان مي شود و نتيجه ي گرويدن به اباطيل، بي ايماني و موهوم پنداشتن حقايق است و چنين شخص ناداني گمراه و گمراه كننده و مورد وعده ي عذاب الهي در آيه هاي 6 و 7 سوره ي لقمان است.

از آنچه كه توضيح داده شد معلوم گرديد كه غنا لهو الحديث است و بر آن وعده ي عذاب داده شده، پس گناه كبيره است.

(148)

غنا از گناهان كبيره است

از گناهاني كه به كبيره بودنش تصريح شده، سرگرمي به آلات موسيقي و نواختن انواع سازها مانند تار و كمانچه و پيانو و طنبور و نظائر آن يا گوش دادن به آنهاست و يكي از ملاكهاي گناه كبيره آن است كه: خداي تعالي بر آن وعده آتش دوزخ داده است.

(149)

پس غناء (آواز طرب انگيز) يكي از گناهان كبيره مي باشد زيرا امام هشتم حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:

«اعلم ان الغناء مما وعدالله عليه النار في قوله: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (150)

بدان همانا غناء از چيزهاييست كه خداي تعالي در سخنش بر آن وعده ي آتش داده است:

«و بعضي از مردم سخنان بيهوده را مي خرند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزاء گيرند، براي آنان عذابي خوار كننده است.

(151)

در تفسير قمي «حديث لهو» به عناء و نوشيدن خمر و تمام آلات لهو تفسير شده است.

(152)

و مرحوم طبرسي با استفاده ي از سخن امام محمد باقر و امام جعفر صادق و حضرت رضا عَلَيْهم ُالسَّلَام و بسياري از مفسرين،

«حديث لهو» را به غنا تفسير نموده است.

(153)

مرحوم علامه سيد عبدالله شبر رحمة الله عليه مي فرمايد:

هر چيزي كه انسان را از كارهاي خوب باز دارد، مانند غناء و سخنان دروغ و مضحكه ها و سخنان بي فايده، حديث لهو به شمار مي آيد. (154)

آيه چهارم:

و الذين عن اللغو المعرضون (155)

ترجمه: مؤمنان كساني هستند كه از هر گونه لغو و سخن بيهوده دوري مي كنند.

1 - و الذين عن اللغو المعرضون يعني عن الغناء و الملاهي.

مؤمنان كساني هستند كه از هر گونه لغو و سخن بيهوده دوري مي كنند (يكي از مصاديق لغو، غناء و آلات لهو مي باشد ). (156)

با توجه به مطالب فوق روشن مي شود كه مجلس ساز و آواز يكي از نمونه هاي آشكار مجالس باطل مي باشد.

آيه پنجم:

 أَ فَمِنْ هذَا الْحَديثِ تَعْجَبُونَ * وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ * وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ (157)

ترجمه: آيا از اين سخن تعجب مي كنيد و مي خنديد و نمي گرييد و پيوسته در غفلت و هوسراني به سر مي بريد.

برخي از مفسران قرآن كلمه ي «سامدون» را در اين آيه شريفه به معناي اشتغال به غنا و آوازه خواني داسنته اند.

علي شريحي در تفسير البشائر:

«سمود» به معناي لهو و «سامد» به معناي لاهيست و معناي آيه ي  انتم سامدون اين است، شما مشغول لهو و لعب هستيد و از هدف آفرينش غافليد. (158)

علامه اميني رحمة الله عليه در كتاب الغدير از دوازده تفسير اهل سنت نقل كرده است كه طبق روايت عكرمه از ابن عباس، منظور از «سمود» غنا و آوازه خواني است، زيرا در لغت قبيله ي حمير هرگاه بگويند:

«سمِّدلَنا» منظورشان اينست كه براي ما آواز بخوان. (159)

سنت

سنت كه در لغت به معناي راه روشن و پسنيدده و

در اصطلاح فقهاء عبارت است از قول (گفتار)، فعل (رفتار) و تقرير (امضاي) پيامبر و معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام، از منابع مهم احكام اسلامي است.

احاديث فراواني (به صورت قول، فعل و تقرير) در كتابهاي حديثي از معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام درباره ي غنا و موسيقي نقل شده كه در حرمت هر دو به حد تواتر رسيده است.

كه ما تعدادي از اين احاديث را در فصل … خواهد آمد.

اجماع

اشاره

يكي از معان ياجماع در لغت، اتفاق است و در اصطلاح فقهاء، اجماع عبارت است از: اتفاق نظر علماي اسلام، يا علماي شيعه درباره ي يك حكم شرعي. (160)

اجماع، نزد اهل سنت، در كنار كتاب و سنت، دليل مستقلي محسوب مي شود، ولي در فه شيعه؛ اجماع دليل مستقلي نيست، بلكه از يزر شاخه هاي سنت است و تنها در صورتي اعتبار دارد كه كاشف از قول يا فعل و يا تقرير معصوم باشد.

(161)

كاشف بودن اجماع از قول معصوم مبتني بر چهار شرط زير مي باشد:

1 - اجماع از ناحيه ي قدماي فقهي زمان غيبت، انجام گرفته كه به زمان حضور معصوم نزديك بوده است.

2 - همه ي اجماع كنندگان يا بعضي از آنان به مدرك حكم تصريح نكرده باشند.

3 - قرائني از زمان امامان معصوم عَلَيْهمُالسَّلَام و اصحابشان بر خلاف مطلب مورد اجماع وجود نداشته باشد.

4 - مطلب مورد اجماع از مسائلي باشد كه جز از ناحيه ي شرع به دست نمي آيد.

با توجه به مطالب فوق، اجماع در حرمت موسيقي و غنا – كه مدارك حكم در عبارت اجماع كنندگان آمده است – نمي تواند دليل مستقلي باشد، بلكه فايده ي اجماع در اين گونه موارد كه دليلي از كتاب يا سنت وجود دارد، اينست كه مؤيد دلالت يه و

روايت مي باشد؛ يعني معلوم مي شود همه ي فقهاء در فهم معناي آيه يا روايت اتفاق نظر دارند؛ مگر اين كه از اجماع و اتفاق نظر همه ي فقهاي شيعه معلوم شود اين حكم از ضروريات مذهب اماميه است – هم چنان كه در عبارت بعضي از فقهاء مانند ميرزاي قمي، صاحب جواهر، شريف كاشاني و نراقيين به اين مطلب تصريح شده است - در اين صورت از اعتبار بيشتري برخوردار بوده و مي تواند دليل محكمي بر حرمت غنا و موسيقي به حساب آيد. در اين جا به عبارت برخي از فقهايي كه ادعاي اجماع فرموده اند، اشاره مي شود.

ادعاي اجماع فقها در حرمت موسيقي

فقهاي اسلام در حرمت موسيقي، ساخت و ساز و خريد و فروش آلات موسيقي اتفاق نظر دارند و برخي از فقهاء به اين اجماع تصريح كرده اند.

ما فقط در اين جا نام آن بزرگواران همراه با نام كتاب و صفحه ي آن را مي نويسيم براي اطلاعات بيشتر دوستان مي توانند به كتابهايي كه ذكر مي شود و كتاب موسيقي و غنا از ديدكاه اسلام مراجعه كنند.

1 - شيخ محمد حسن صاحب جواهر در كتاب جواهر الكلام ج 22 ص 25 و ج 41 ص 51

2 - سيد علي صاحب رياض در رياض المسائل ج 8 ص 49

3 - مولي احمد نراقي در كتاب مستند الشيعه ج 18 ص 160

4 - شيخ مرتضي انصاري در مكاسب ج 1 ص 117

5 - آيه الله خويي در مصباح الفقاهه ج 1 ص 155

6 - آيت الله گلپايگاني در كتاب الشهادات ص 114

اين بزرگواران مدعي اجماع بر حرمت موسيقي هستند.

ادعاي اجماع فقها بر حرمت غناء

تعداد كثيري از فقهاي بزرگ، در حرمت غناء ادعاي اجماع كرده اند، كه در اين جا با نام و كتاب آنها و صفحات كتاب آنها آشنا مي شويم:

1 - شيخ طوسي (متوفاي 460 ه. ق) در كتاب تلخلاف ج 6 ص 305 مسأله 54

2 - سيد علي طباطبايي صاحب رياض (متوفاي 1231 ه. ق) در رياض المسائل ج 8 ص 49 و 155

3 - مقدس اردبيلي (متوفاي 993 ه. ق) در كتاب مجمع الفائده و البرهان في شرح ارشاد الاذهان ج 8 ص 57 و 59

4 - شيخ حر عاملي (متوفاي 1104 ه. ق) در كتاب رساله في الغناء ص 47

5 - آقا محمود بهباني (1269 ه. ق) نواده ي وحيد بهبهاني در رساله في الغناء،

كه در كتاب ميراث فقهي ج 2 ص 809 و 810 به نقل از كتاب فوق نقل كرده است.

6 - شيخ عبدالصمد همداني (1216 ه. ق) از شاگردان برجسته ي وحيد بهبهاني در راسله في الغناء، كه در كتاب ميراث فقهي ج 1 ص 672 و 708 به نقل از كتاب فوق نقل كرده است.

7 - ميرزاي قمي (1231 ه. ق) در رساله في تحقيق الغناء، كه در كتاب ميراث فقهي ج 2 ص 809 و 810 به نقل از كتاب فوق نقل كرده است.

8 - سيد محمد جواد حسيني عاملي (1226 ه. ق) صاحب مفتاح الكرامه در ج 4 ص 52

9 - شيخ يوسف بحراني صاحب حدائق در الحدائق الناضره ج 18 ص 101

10 - مولي احمد نراقي (1245 ه. ق) در مستند الشيعه ج 14 ص 129

11 - مولي محمد نراقي (1297 ه. ق) در كتاب مشارق الاحكام، نراقي ص148

12 - علامه حلي (648 - 726 ه. ق) در منتهي المطلب ج 2 ص 1012

و ديگر علماي مانند شهيد ثاني، محقق سبزواري، شيخ حر عاملي، علامه محمد باقر مجلسي، سيد عليخان مدني، مولي محمد رسول كاشاني، شيخ محمد حسن نجفي صاحب جواهر الكلام، آقا محمود بهبهاني، شيخ هادي تهراني، شيخ مرتضي انصاري و علامه ملا حبيب الله شريف كاشاني، آيت الله سيد احمد خوانساري، آيت الله سيد ابوالقاسم خويي، آيت الله سيد محمد رضا گلپايگاني و دهها و بلكه صدها تن ديگر از مراجع و علماي سلف و تازه قائل به اجماع بر حرمت غناء هستند.

تا اينجا با نام علماي آشنا شديد كه درباره ي حرمت موسيقي و غنا ادعاي اجماع كرده اند و عده اي از

همين بزرگان حرمت آنها را از ضروريات و مسلمات مذهب شيعه (بلكه اسلام) معرفي كرده اند، در اين صورت مدركي بودن اجماع، خدشه اي بر استدلال به آن وارد نمي كند.

عقل

از ديدگاه فقهاي اماميه، عقل نيز – در كنار كتاب و سنت - منبع مستقلي براي احكام شرعي است.

اگر در موضوع خاصي از طريق كتاب و سنت و اجماع هيچ حكمي به ما نرسيده باشد، ولي عقل به طور جزم و يقين به مصلحت يامفسده ي آن موضوع پي ببرد، مي تواند حكم آن را كشف كند و در حقيقت، عقل در اين موارد استدلال منطقي ترتيب مي دهد، به صورت زير:

در فلان مورد (مثل ترياك، هروئين و سيگار) مفسده ي لازم الاحتراز وجود دارد. (صغرا)

هر جا چنين مفسده اي باشد، قطعاً شارع از آن نهي مي كند و بايد آن را ترك كرد. (كبرا)

پس، در مرود مزبور، حكم شرع اينست كه بايد آن راترك كرد. ( نتيجه)

اين در مورد حكم تحريمي عقل بود.

در مورد وجوب و مصلحت لازم الاستيفا نيز عقل استدلال مشابهي انجام مي دهد.

درباره ي غنا و موشيقي نيز با توجه به مضرات فراواني از قبيلك ايجاد عدم تعادل بين اعصاب شمپاتيك و پاراسمپاتيك، مرض ماني، مرض پارانويا، مرض سيكلوتمي، هيجان، اختلالات دماغي، فشار خون، نامنظم شدن ضربان قلب، تضعيف حس شنوايي و بينايي، تضعيف نيروي قضاوت، از دست دادن توانايي هاي فكري، سلب اراده، سلب غيرت، تهييج عشق، ازدياد فحشاء و منكر، ايجاد حالت افسردگيو خمودي، انتحار و خودكشي، كوتاهي عمر و صدها بيماري ديگر كه توسط پزشكان و روان شناسان جامعه شناسان اثبات شده است كه ما در فصل … اين كتاب خواهد آمد. عقل مي تواند با استدلال منطقي به ترتيب

زير، حرمت غناء را اثبات نمايد:

غنا و موسيقي ضرر معتنا به و مهم دارد (صغرا)

هر چيزي كه ضرر معتنابه داشته باشد حرام است (كبرا)

پس غنا و موسيقي حرام است.

( نتيجه)

اين از طريق فلسفه ي احكام بود.

عقل از طريق لوازم احكام نيز مي تواند حرمت غنا و موسيقي را اثبات نمايد، زيرا شكي در اين نيست كه موسيقي و غنا در برخ ياز موارد، مقدمه ي جرأت بنده در مقابل مولا شده و زمينه ي گناهان را فراهم مي كند.

جرأت در مقابل مولا و هتك محرمات الهي، از چيزهاييست كه عقل هر عاقلي به قباحت و زشتي آن حكم مي كند.

پس، انسان عاقل بايد خود را از هر عملي (مثل غنا و موسيقي) كه موجب جرأت عبد در مقابل مولا مي شود، دور نگه دارد.

تا اين جا روشن شد كه همه ي ادله اربعه (كتاب، سنت، اجماع و عقل) بر ممنوعيت غنا و موسيقي دلالت دارد و مهم ترين آنها – كه در دلالتشان هيچ گونه اي خدشه اي نمي توان كرد - كتاب و سنت است كه در فصل هاي آتي خواهد آمد.

فصل پنجم، سؤالاتي پيرامون موسيقي و غناء

اشاره

در اين فصل مي پردازيم به يك سري از سؤالاتي كه زياد امروزه پيرامون موسيقي مطرح مي شود.

1 - شايستگي موسيقي به خاطر لذت به هيچ منطقي تكيه نمي كند

لذت و احساس خوشي كه معلول شنيدن موسيقيست در تاريخ بشري دوشادوش در تمام جوامع وجود داشته است به اين معنا كه هر يك از جوامع با در نظر گرفتن تنوع و دوران هايش، نوع يا انواعي از موسيقي را مورد بهره برداري قرار داده و روان خود را با موسيقي نوازش داده اند.

انگار اين موضوع بي شباهت به انكار مردن طبيعت گرايي بشر نيست.

اگر كمي دقت داشته باشيم، خواهيم ديد كه لذت خودگرايي نه تنها بالاتر از لذت موسيقي است، بلكه اصلاً قابل مقايسه نيست؛ زيرا خودگرايي كه اجراي اميال بي نهايت را در اين زندگاني ضروري مي بيند به متن حيات نزديك تر از موسيقي است؛ زيرا افراد فراواني پيدا مي شوند كه موسيقي را متن حيات خود قرار نمي دهند در صورتي كه خود خواهي براي اكثريت قريب به اتفاق مانند محور اساسي زندگي تلقي شده است و هيچ جاي ترديد نيست كه همه ي مكتب هاي انساني اعم از ديني، اخلاقي و ساير مكتب هايي كه شايستگي انسان را مطرح مي كنند، خودخواهي را محكوم نموده و لذتش را فريبنده و بي احساس دانسته اند؛ بنا بر اين اگر دليل شايستگي موسيقي همان احساس لذت بوده باشد به هيچ منطقي تكيه نمي كند.

درست است كه تحريك مثبت و تشجيعي را كه موسيقي انجام مي دهد ما را از موجوديت حقيقي خود با يك گروه نوسانات بالاتر مي برد؛ ولي هنگامي كه موسيقي تمام مي شود يك سرا زيري حقيقي در خود احساس مي كنيم و مي بينيم كه موسيقي سايه اي از براي ما ساخته. اكنون شبح مصنوعي از بين رفته، واقعيات با

همان خشونت براي ما نمودار مي شود.

3 - علت ممنوعيت موسيقي در منابع اسلامي

بايستي گفت بشر از نظر كمبودي كه در معرفت توانايي مواجه با واقعيت دارد، موسيقي را براي تسلي خود تأئيد مي كند، پس نام آن را ضرورت مي گذارد و به همين جهت است كه اسلام به موسيقي روي نشان نمي دهد و مي خواهد انسان ها در زندگاني روحي و طبيعي با خود واقعيات روبرو گردند.

علتي كه براي ممنوعيت موسيقي در منابع اسلامي ذكر شده است، مسأله ي لهو و لعب است با نظر به اين علت، كاملاً روشن مي شود كه اسلام مي خواهد انسان در اين دنيا خود را در مقابل هيجانات نبازد و آمادگي واقعي خود را از دست ندهد تا بتواند اختيار را از خود سلب كند.

4 - آيا موسيقي روح انسان را تصفيه مي كند؟

اگر موسيقي آن چنان كه عاشقان دلباخته اش مي گويند حقيقتاً روح انساني را تصفيه مي كند، چرا با شيوع موسيقي در شرق و غرب، بيماري هاي رواني و فساد اخلاقي به حديست كه گفت و گو درباره ي آن باعث شرمساري است.

ما نمي دانيم كه اگر انسان ها به اين موسيقي اشتغال نمي ورزيدند و با خود واقعيات رو به رو مي گشتند چه اندازه راه ترقي و اعتلا را مي پيمودند!

5 - اگر موسيقي واقعاً ضرر داشت آيا مي توانست اين اندازه مردم را به خود مشغول كند؟

مي گويند امروزه مانند دوران هاي گذشته، موسيقي از آن موضوعات است كه اكثريت به اتفاق آن را تأييد مي كنند.

اگر واقعاً ضرر داشت آيا مي توانست اين اندازه مردم را به خود مشغول بدارد.

مي گوييم:

صحيح است، ولي فراموش نكنيم كه بشر در دوران هاي گذشته بردگي را هم زير بناي تمام مسائل اجتماعي و سياسي خود قرار داده بود و به فكر هيچ كس نمي رسيد كه يك اصل خلاف انساني بوده باشد.

حتي ارسطوها و افلاطون ها كه از آنها با تمام تأكيد دفاع مي كردند.

امروزه اگر مردم از انديشه هاي عميق درباره ي مسائل ديني، اجتماعي، رواني و تكامل به معناي عمومي سرباز مي زدند، آيا مي توان گفت اين اكثريت بدون علت صحيح نمي تواند از انديشه ي صحيح سرباز بزند، پس ناچاريم اين هم يك واقعيت است كه بايستي تمامي موضوعات را از نظر سطحي آنها رسيدگي كرد.

امروزه جوان اروپا، آمريكا وكشورهاي زيادي از آسيا در مستي شگفت آوري به سر مي برند. براي آنان زندگي شكل هدفمند خود را نشان نمي دهد. آيا مي توان گفت زندگاني هدفي ندارد؛ زيرا اگر هدفي داشت جوانان امروزي ما هم در جستجوي آن تلاش مي كردند؟

خلاصه براي انسان خردمندي كه مي خواهد همه ي موضوعات را همه جانبه بنگرد روش اكثريتي كه «برتراندراسل» فيلسوف انگليسي درباره ي آن مي گويد:

هر فردي از انسان

زاويه اي براي جنون دارد! او راه اعتدال بشر را هنوز نمي شناسد يا راه اعتدال را نمي رود!! هيچ گونه ملاك نمي باشد و نمي تواند راه واقعي را به او نشان بدهد.

6 - موسيقي نمي تواند چاشني روح باشد

كسي كه مي گويد:

موسيقي چاشني روح است، اين مطلب را در نظر نمي گيرد كه ارواح آدمي كه در شعله هاي انحراف از واقعيت ها مي سوزد چه نتيجه اي از تحريكات خيالات و رؤياهاي غير علمي به دست خواهد آورد. آيا اين تحريكات امضا و ادامه ي تخدير در مقابل واقعيت ها نيست؟

آن كه مي گويد:

خشونت، جريانات طبيعت، بدبختي ها و ناگواري هاست كه ما را به موسيقي پناهنده مي كند.

اولاً:

كدامين فرمول علمي و رياضيست كه بتواند حدود واقعي موسيقي را مشخص نموده و بگويد:

اين نوع آهنگ مي تواند علاج دردهاي ناشي از خشونت زندگي باشد و آن نوع نمي تواند حال روي اين منطق بايستي براي هر فرد از انسان ها به شماره بدبختي ها و ناگواري هاي زندگاني اش يك آهنگ معين بسازيم.

ثانياً:

آيا با اعتبار به موسيقي، موضوع خشونت و ناملايمات زندگي مبدل به خوشي و آسايش مي شود يا عينك تار به ديدگان آدمي مي زند كه واقعيت ها را دگرگون ببيند. كار اين انسان خيلي تعجب آور است؛ مثل اينست كه سوگند خورده است كه براي بازي گري خود در جهان واقعيات حد و اندازه هايي قائل نشود.

7 - آيا موسيقي در محل كار سبب كار بيشتر است؟!

مي گويند:

آزمايش كرده اند وقتي در كارگاه ها موسيقي نواخته مي شود؛ راندمان كارگران بيشتر مي شود. اين پديده را چگونه مي توان با تحريم موسيقي توجيه كرد؟

مي گوييم چون مسلماً افزايش راندمان مار انرژي مي خواهد، خود تموجات صوتي نمي تواند در داخل بدن انرژي توليد كند، پس آن كارگر مجبور است انرژي بيشتري را در زمان كوتاه تري از دست بدهد تا پديده ي فوق به وقوع بپيوندد. به اين ترتيب ملاحظه مي شود كه ظاهراً موسيقي در اينجا نقش مثبتي داشته؛ ولي همان طور كه گفته شد، اين نقش مثبت ظاهريست و در واقع موسيقي در اينجا هيچ عمل مثبتي انجام

نداده بلكه جنبه ي منفي هم داشته است كه باعث شده انرژي كارگران در زمان كوتاه تري صرف شود به علاوه كدامين اصل انساني مي گويد:

براي افزايش دادن منافع سود، كارگران را در خيالات و تجسمات بي اساس غوته ور سازيم؟

8 - احتلالات تعقل در موسيقي دانان

«… مكتبي كه ممنوعيت موسيقي را گوشزد مي كند (اسلام)، در حقيقت بزرگترين حمايت را از درون آدميان به عهده گرفته است.

حال اگر ما در درون موسيقي دانان و آهنگ سازان و نه شنوندگان موسيقي هيچ اختلالي نمي بينيم؛

اولاً:

اين ادعاي كلي به هيچ وجه قابل اثبات نيست؛ زيرا مگر نمي گويند موسيقي حافظه ي آدمي را از كار مي اندازد يا كم مي كند.

ثانياً:

فرض مي كنيم كه ما هيچ ضرر محسوسي در آن اشخاص كه با موسيقي سرو كار دارند نمي بينيم؛ اما نبايد فراموش كنيم كه هيچ حقوق دان، فيزيك دان و هيچ يك از دانشمندان علوم تحقيق، نه تنها از موسيقي براي كارهاي خود بهره برداري نكرده اند، بلكه به جهت مخالف بودن موسيقي با فعاليت هاي علمي مغز همواره راه تعقل و انديشه را از موسيقي جدا كرده اند.

اين حقيقت دليل آن است كه انديشه و تعقل با تحريكات و تجسمات موسيقي سازش ندارد؛ بنا بر اين ما نوعي از اختلال تعقل در موسيقي مي يابيم.

9 - گوش دادن به موسيقي هاي مجاز

در مواردي كه اداي موسيقي را در مي آوريم يا به برخي از موسيقي ها كه گمان مي كنيم جزء موسيقي هاي ممنوع نيست گوش فرا مي دهيم. اگر اين گونه امور ممنوع نباشد حداقل قدم روي نوار باريكي گذاشته ايم كه يك طرف آن قطعاً قلمرو ممنوعيت و حرمت مي باشد و چون نفس آدمي لذت طلب است، لذا تدريجاً قانون را پايمال مي سازد. اين را هم بدانيم كه طبق خاصيت پديده ي تقليد و مقتضاي قانون محاكمات نوعي از تأثير و تلقين ناخود آگاه در درون به وجود مي آيد كه تدريجاً سطح مربوط روان ساييدگي پيدا كرده و كم كم از ممنوعيت موضوع تقليد مي كاهد. (162)

10 - آيا در اسلام به زيبايي و جمال عنايتي شده؟

اسلام مخالفتي با جمال و زيبايي ندارد و با اين حس نه تنها مبارزه نكرده، بلكه در قسمت هايي اين حس را تأييد هم كرده است.

در «اصول كافي» بابي داريم تحت عنوان «الزي والتجمل» كه تجمل همان خود را زيبا كردن است.

حديثي داريم كه: «ان الله جميل و يحب الجمال» خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و از همه بالاتر خود زيبايي بيان است كه در اسلام در حد اعلايي به آن توجه شده است.

اسلام خود اعجازش – يا لا اقل يكي از موارد اعجازش - زيبايي كلام قرآن است.

(163)

11 - آيا بيماران روحي به وسيله ي موسيقي معالجه مي شوند؟

اشاره

گروهي وقتي كه نسبت به زيان موسيقي گفت و گو و بحث مي شود بدون دقت وتأمل اظهار مي دارند كه: «اكنون به وسيله ي موسيقي در بعضي از كشورهاي خارجي، بيماران روحي را معالجه مي كنند و نوارهاي آرام بخش موسيقي را بعضي از پزشكان تجويز مي كنند و …»

در اين مورد بايد، اولاً دقت كرد كه اين مطلب تا چه اندازه جنبه تبليغاتي و تشريفاتي دارد و اگر از جنبه ي تبليغاتي و … آن بگذريم در كدام يك از مراكز علمي جهان تاكنون موسيقي، ديوانگان و بيماران روحي را معالجه كرده و نتيجه مثبت آن در هر سال برابر آمار روزافزون بيماريهاي رواني چند نفر بوده است؟

ثانياً اغلب روان پزشكان، خود معتقدند كه نتيجه ي درمان با موسيقي بسيار ضعيف است، چنانچه «اسكريل» مي نويسد:

من اقرار مي كنم كه عدم موفقيت هايي در زمينه ي درمان با موسيقي وجود دارد؛ ولي بايد در ضمن اثر تسكين دهنده و مشغول كننده ي آن را نيز در نظر داشت. (164)

ثالثاً دليل قاطعي از نظر تجربي، راجع به اين موضوع نداريم، جز آنكه مشاهده مي كنيم، آمار بيماريهاي

روحي، مخصوصاً در ممالك غربي، روز به روز بيشتر نشان داده مي شود و همچنين مجامع بزرگ پزشكي جهان، اعلام داشته اند كه مهم ترين اثر موسيقي توليد ضعف اعصاب و روان و آثار خطرناك ديگر است.

رابعاً اگر بر فرض هم معتقد باشيم كه از هزاران بيماري رواني، موسيقي يكي را هم تخفيف مي دهد، تازه اين يك نوع موسيقي علمي و طبي ناميده مي شود و هيچ مربوط به موسيقي هايي كه مورد بحث و گفتگوست نيست.

نخستين شرط آرامش و آسايش

قابل ذكر است كه در جهان، شخصي كه داراي عقل سليم باشد نمي توان پيدا كرد كه بهبود و آسايش زندگي خود را درآرامش فكري خود نداند. اگر از يك يك دانشمندان جهان در مورد اولين شرط آرامش و آسايش فكر و بهره برداري از زندگي و طول عمر در برابر حوادث جهان بپرسيد به اتفاق آرا به شما مي گويند:

نخستين شرط آرامش و آسايش زندگي، حفظ سلامت، صحت و تعادل روان و اعصاب است.

همين اعصاب در سلامت بدن و حفظ بهداشت به اندازه اي قابل توجه است كه حتي مي توان گفت:

بر قلب سايه ي برتري گسترانده؛ زيرا سلامت قلب بستگي تام به صحت و درست كار كردن اعصاب آن دارد. (165)

12 - آيا درست است كه موسيقي دانان را تشويق كرد يا نه؟

با توجه به آيات و رواياتي كه در بحث موسيقي گذشت روشن شد كه از نظر اسلام موسيقي مطرب جزء پليدترين كارها است، تا جايي كه شارع مقدس آن را در رديف شراب و مقدمه ي زنا و ساير گناهان قرار داده است از لحن شديد احاديث بر مي آيد كه انسان عاقل براي نجات از اين سم كشنده در جايي كه شك هم دارد اجتناب مي نمايد تا چه رسد مجالسي تحت عنوان موسيقي سنتي و اصيل ايراني و امثال اينها را بر پا نمايد و جوايزي از بيت المال مسلمين به مروجين موسيقي بدهد آيا در كشور ما مشكل مردم از جهت اقتصادي، اشتغال و بيكاري، تورم، ازدواج جوانان، فرهنگ ناب اسلامي و صدها امور ديگر حل شده تا به اين كارهاي باطل بپردازيم؟!

بر فرض كه همه مشكلات ما حل شده، مگر اسلام عزيز اجازه مي دهد اموال مردم صرف امور پوچ و بيهوده گردد، در كجاي تاريخ معتبر

اسلام داريم كه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و يا حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام و ساير ائمه عَلَيْهم ُالسَّلَام العياذ بالله جلسه اي تحت عنوان موسيقي اصيل عربي و … تشكيل داده و مروجين موسيقي اعم از موسيقي حرام يا مشكوك را با بيت المال تقدير نامه و صوت و كف مورد تشويق قرار دهند.

و اينك به فتاواي اسلام شناسان واقعي كه همان علماء رباني و مراجع عظيم الشأن هستند توجه فرمائيد:

متأسفانه برخي متصديان فرهنگي كشور، بعضي از نويسندگان طاغوتي را تشويق كرده و يا با برپايي جشنواره هاي موسيقي هدايايي را به عنوان تشويق به موسيقي دانان مي پردازند. آيا صرف بيت المال مسلمين در اين راستا و اهداي هدايا از بيت المال به اين گونه افراد جايز است و اساساً اين حركات در نظام اسلامي چه صورت دارد؟

مقام معظم رهبري (دامت بركاته): صرف بيت المال بايد طبق موازين قانوني و شرعي صورت پذيرد.

آيت الله تبريزي رحمة الله عليه: تشويق كساني كه موسيقي لهوي مي زنند حرام است و كسي كه اموال عمومي را صرف آنها مي كند ضامن است و نزد خداوند متعال مسؤول اعمالش مي باشد و بايد توجه كند و گر نه در آخرت مسؤول خواهد بود.

آيت الله صافي گلپايگاني (دامت بركاته): موسيقي متداول فعلي به تمام اقسامه حرام است و تعليم و تعلم و صرف بيت المال مسلمين در اين گونه امور حرام است و موجب اشتغال ذمه مسؤولين مربوطه است.

آيت الله مكارم شيرازي (دامت بركاته): تشويق كساني كه موسيقي مي نوازند جايز نيست.

آيت الله فاضل لنكراني رحمة الله عليه: مربوط به نظر مسؤولين است ولي به طور كلي اگر كار حرامي صورت گيرد

به هيچ وجه جايز نيست.

آيت الله مظاهري (دامت بركاته): حرام است و ضمان آور مي باشد.

(166)

منابع و مآخذ

1 - قرآن كريم

2 - گناهان كبيره

3 - عين الحيوه

4 - بهشت جوانان

5 - مكاسب محرمه شيخ انصاري

6 - وسائل الشيعه

7 - تفسير نمونه

8 - استفتائات مقام معظم رهبري

9 - استفتائات آيت الله فاضل لنكراني

10 - حق اليقين

11 - فقه الرضا عَلَيْهِ السَّلَام

12 - تفسير قمي

13 - مجمع البيان

14 - تفسير شبر

15 - جوان و موسيقي

16 - كافي

17 - تفسير نورالثقلين

18 - دعائم الاسلام

19 - مستدرك الوسائل

20 - بحارالانوار

21 - فرهنگ عميد

22 - الدر المنثور

23 - تفسير قرطبي

24 - صحيفه ي نور

25 - روزنامه كيهان

26 - روزنامه جمهوري اسلامي

27 - تعليم و تربيت در اسلام

28 - فجر اسلام

29 - مجموعه آثار

30 - مباني فقهي و رواني موسيقي

31 - نظري به موسيقي

32 - اجوبه الاستفتائات

33 - مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع

34 - پرسشها و پاسخهاي دانشجويي

35 - العروه الوثقي

36 - استفتائات ميرزا جواد تبريزي

37 - استفتائات مكارم شيرازي

38 - ويژه نامه فرهنگ اسلام

39 - موسيقي از نظر دين و دانش

40 - مناظره دكتر و پير

41 - تأثير موسيقي بر روان واعصاب

42 - موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام

43 - المنجد

44 - المعجم الوجيز

45 - المعجم الوسيط

46 - تفسير شريف لاهيجي

47 - نيل الاوطار

48 - الغدير

49 - جامع احاديث شيعه

50 - تفسير عياشي

51 - تفسير جوامع الجامع

كتابنامه موسيقي

1 اقرب الموارد

2 - المعجم الوجيز

3 - المعجم الوسيط

4 - برهان قاطع

5 - لغت نامه دهخدا

6 – فرهنگ نوين

7 - الموسيقي الكبير

8 - فرهنگ زبان فارسي

9 - فرهنگ دانشگاهي

10 - فرهنگ عميد

11 - العين

12 - مجمع البحرين

13 - المنجد

14 - مصباح 15 - قاموس فقهي 16 - نهايه ابن اثير 17 - خصال شيخ صدوق 18 - تفسير مراغي،

فتح البيان 19 - سيري در صحيحين 20 - موسيقي در تاريخ و قرآن 21 - شيعه و زمامداران خود سر 22 - وسائل الشيعه 23 – الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه 24 - كفايه الاحكام 25 - حدائق بحراني 26 - جامع الشتات 27 - ميراث فقهي 28 - حدائق الناظره في احكام العتره الطاهره 29 - رياض المسائل 30 - مستند الشيعه 31 - مشارق الاحكام 32 - رساله في تحريم الغناء 33 - رساله وجيزه في الغناء 34 - مكاسب 35 - مناهج المتقين 36 - مكاسب محرمه، امام خميني 37 - مستند تحرير الوسيله، مصطفي خميني 38 مجمع المسائل 39 - انوار الفقاهه 40 - استفتائات مكارم شيرازي 41 - جامع المسائل، فاضل لنكراني 42 - انسان غنا موسيقي 43 - بهشت جوانان 44 - الموسيقيات 45 - جواهر الكلام 46 - ذريعه الاستغناء في تحقيق مساله الغناء 47 - روح البيان 48 - كشف الاسرار (تفسير خواجه عبدالله انصاري) 49 - تفسير قمي 50 - مجمع البيان 51 - التبيان 52 - تفسير روان جاويد 53 - الميزان 54 - تفسير شريف لاهيجي 55 - امالي طوسي 56 – روضه المتقين 57 - جامع احاديث شيعه 58 - تفسير صافي 59 - بجارالانوار 60 - ايسرالتفاسير 61 - مفتاح الكرامه 62 - جامع المدارك في شرح مختصر النافع 63 - عيون اخبار الرضا عَلَيْهِ السَّلَام 64 - كنزالعمال 65 - لئالي الاخبار 66 - نظره الاسلام الي الموسيقي و الغناء 67 - نهج البلاغه 68 - سنن ابن ماجه 69 - فروع كافي 70 - جعفريات 71 - تفسير

قرطبي 72 - موسوعه الفقهيه 73 - احياء علوم الدين 74 - محجه البيضاء 75 - الوافي 76 - السرائر 77 - صحيفه نور 78 - مجمع الفائده و البرهان في شرح ارشاد الاذهان 79 - محاضرات في الفقه الجعفري 80 - الرسائل الفقهيه 81 - اجوبه المسائل 82 - الكافي في الفقه 83 - تذكره الفقهاء 84 - منتهي المطلب 85 - تحرير الاحكام الشرعيه 86 - مباني فقهي و رواني موسيقي 87 - كشف الغطاء 88 - مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها 89 - المقنع 90 - الهديه 91 - المقنعه 92 - المراسم العلويه 93 - تفسير نمونه 94 - مبسوط 95 - تفسير عياشي 96 - الغدير 97 – العروه الوثقي 98 - ديدگاه پنجم 99 - موسيقي و غناء از ديدگاه اسلام 100 - جوان و موسيقي 101 - دعائم الاسلام 102 - الدرالمنثور 103 - نظري به موسيقي 104 - تفسير قرطبي 105 - فقه الرضا عَلَيْهِ السَّلَام 106 - عين الحيوه 107 - موسيقي از ديدگا فلسفي و رواني 108 - گناهان كبيره 109 - مناظره دكتر و پير 110 - موسيقي از نظر دين و دانش.

(1) واعظ خانواده ص 23 - 24 به نقل از منتهي الآمال ج 2 ص 126

(2) نظري به موسيقي ج1 ص 119 - 120، به نقل از منتهي الآمال ج2 ص 89 - 90

1. يكي از آلات موسيقيست شبيه سه تار كه داراي دسته اي دراز و كاسه اي كوچك مي باشد.

فرهنگ عميد ص 417

2. كافي ج 6 ص 431

«لما مات آدم عَلَيْهِ السَّلَام و شمت به ابليس و قابيل فاجتمعا في الارض

فجعل ابليس و قابيل المعارف و الملاهي شمائه بآدم عَلَيْهِ السَّلَام فكل ما كان في الارض من هذا الضرب الذي يتلذذ به الناس فانما هومن ذاك».

3. تفسير عياشي ج 1 ص 40، ذيل آيه ي 35 سوره بقره، بحار الانوار ج 6 ص 33 و وسايل الشيعه ج 17 ص 310.

«كان ابليس اول من تغني و اول من ناح و اول من حدا، لما اكل آدم من الشجره تغنّي، فلما هبط حَدا، فلما استقر علي الارض ناح يذكره ما في الجنه».

1. فخر اسلام ص 177

2. مجموعه آثار ج 14 ص 365

3. مباني فقهي و رواني موسيقي ص 25

1. در حالي كه امروزه ثابت شده است كه با ازدياد شير گاو توسط موسيقي مواد سمي زيادي از بدن گاو در شير ترشح مي نمايد كه همگي براي بشر مضر است.

1. امروزه حدود 450 ميليون نفر از مردم دنيا از يك بيماري رواني يا رفتاري رنج مي برند.

طبق آمار سازمان بهداشت جهاني در سال 2001، 33 درصد ا عمر سپري شده افراد با ناتواني (YLD) به دليل بيماري هاي عصبي و روانپزشكي است.

بيماري افسردگي تك قطب، علت 12 / 15 درصد از ناتواني هاست و سومين رتبه را بين كل بيماري ها دارد.

4 مورد از 6 علت اصلي ناتواني به دليل بيماري هاي عصبي و روانپزشكي را، بيماري هاي رواني چون: افسردگي، بيماري هاي وابسته به مصرف الكل، اسكيزوفرني و بيماريهاي دو قطبي به خود اختصاص داده است.

بيش از 150 ميليون نفر از مردم دنيا در هر برهه از زمان از افسردگي رنج مي بند. حدود 1 ميليون خودكشي موفق هر سال در جهان وجود دارد و حدود 25 ميليون نفر از مردم جهان از اسكيزوفرني،

38 ميليون نفر از صرع بيش از 90 ميليون نفر از يك بيماري وابسته به مصرف الكل و يا ساير موارد رنج مي برند.

2. تأثير موسيقي بر اعصاب و روان صص 153 - 157

3. همان 171

4. همان ص 173

. (14) روزنامه جمموري اسلامي 18 بهمن 77

1. اقرب الموارد ماده موسق ص 1252

2. المعجم الوجيز ص 594

3. المعجم الوسيط ص 891

1. مسائل فقهي و رواني موسيقي ص 20

1. اجوبه الاستفتائات ج 2 ص 25

1. مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 3 ص 95 - 96

1. آشنايي با رسالات موسيقي ص 20

2. همان ص 20

3. همان ص 20

4. همان ص 21

. (25) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 47

(26). همان 47

(27). همان ص 47

. (28) همان ص 48

2. موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام ص 26 - 27

3. عين الحيوه ج1 ص 418

4. گناهان كبيره ج1 ص 265 - 266

5. مكاسب محرمه شيخ انصاري رحمة الله عليه بحث غناء

6. عين الحيوه ج1 ص 418

7. همان ص 418

1. گناهان كبيره ج1 ص 265 - 266

2. عين الحيوه ج1 ص 418

3. گناهان كبيره ج1 ص 265 - 266

4. مكاسب محرمه ج 1 ص 210، بهشت جوانان ص 343

1. اصول كافي ج 2 ص 616

1. ديدگاه پنجم ص 48 تا 53

2. نظري به موسيقي ج 1 ص 206

3. جوامع الجامع ج 2 ص 292

1. گناهان كبيره ج 1 ص 265

2. همان ص 272

3. استفتائات مقام معظم رهبري ص 348، س 1130

4. استفتائات آيت الله فاضل لنكراني ج 1 ص 285، س 1006

5. همان ص 285 س 1005

6. مسائل جديد از ديگاه علماء و مراجع تقليد ج 1 ص 65

- 66

1. جامع المسائل، مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج1 ص 47 - 48

2. مانند روايت ابي بصير از امام صادق : «رجع بالقرآن صوتك فان الله يجب الصوت الحسن» و مانند مرسله ي ابن ابي عمير: «ان القرآن نزل بالحزن فاقرئوه بالحزن». (مستند كتاب شهادات ص 465) (گناهان كبيره ج1 ص273)

وسائل الشيعه كتاب تجارت باب 27

3. مانند روايت ابي بصير از امام صادق : «رجع بالقرآن صوتك فان الله يجب الصوت الحسن» و مانند مرسله ي ابن ابي عمير: «ان القرآن نزل بالحزن فاقرئوه بالحزن». (مستند كتاب شهادات ص 465) (گناهان كبيره ج1 ص273)

4. تفسير نمونه ج 17 ص 19 - 27

1. گناهان كبيره ج 1 ص 272

1. جوان و موسيقي ص 64 - 65 به نقل از داستان هاي عبرت انگيز از مجازات گناهكاران ص 196

2. گناهان كبيره ج 1 ص 273

(56) - گناهان كبيره، ج 1، ص 262 - 264 نقل از رساله ي تأثير موسيقي بر اعصاب، ص 3

(57) - گناهان كبيره، ج 1، 264

(58) - همان، ص 445 - بهشت جوانان ص 358

(59). مناظره دكتر و پير ص 445 - 447

. (60) مناظره دكتر و پير ص 447

. (61) مناظره دكتر و پير ص 448

(62). مناظره دكتر و پير ص 449

(63). همان ص 449

(64). همان ص 450

(65). مناظره دكتر و پير ص 450 - 451

(66). موسيقي از نظر دين و دانش ص250.

(67) - سوره انعام /

6 - اعراف / 96 - هود ي 52 - عنكبوت / 40 - طلاق / 2و3و4 - نوح / 10و12

(68) - بهشت چوانان، 361 - به نقل ار كتاب تأثير موسيقي بر اعصا ب و

روان – موسيقي از نظر دين و دانش - تاريخ موسيقي از سعدي حسني

(69) - موسيقي از نظر دين و دانش، بهشت جوانان، ص 355 - 356

(70) - همان، صفحه 52

(71) - موسيقي از نظر دين و دانش، ص 47

(72) - همان (مي خواهد قانون وراثت را هم ثابت كنند)

(73) - تأثير موسيقي بر روان و اعصاب، ص 134

(74) - تأثير موسيقي ير روان واعصاب، ص 133ومناظره دكتر و پير، ص 452

(75) - مناظره دكتر ويپر، ص 447

(76) - مناظره دكتر و پير ص 449

(77) - بي نظمي در اين دو اعضا مشكلات زير را به همراه دارد:

1 - اضطراب گوناگون

2 - عصبانيت

3 - سستي

4 - بي ارادگي

5 - سر گيجه

6 - صُراع

7 - ماليخوليا

8 - نفخ معده

9 - تحريكات قلبي

10 - تپش قلب

11 - بي نظمي

12 - آنژين صدري

13 - انقباضات عروقي

14 - اختلالات غدد ترشح داخلي و خصوصاً تخمدان و تيروييد 15 - اسپاسم لوله گوارشي 16 - آسم (تنگي نفس) 17 - نزله ي انقباضي و … تأثير موسيقي بر روان و اعصا ب، ص 38

(78) - هنري باروك مي گويد:

نوعي بيماري رواني است كه شخص بيمار گاهي مي خندد و بعضي از اوقات از خود ترشرويي نشان مي دهد و گاهي گرفته و غمگين است.

(79) - نوعي مرض روحيست كه شخص ادعاهاي بي مورد كرده و خود را شريفتر وبالاتر از همه مي داند.

(80) - يك نوغ بيماري رواني است كه مورد بحث وتوجه روانكاوان است اين بيماري شدت آن گاهي به جايي مي رسد كه طرف، خود را براي هلاكت خود قيام كرده، خويش را به آب و آتش مي اندازد، مسموم مي كند، خود را به زير اتومبيل معشوق رها

مي كند و اين بيماري گاهي شخص را به تيمارستان مي كشاند. تأثير موسيقي بر روان و اعصا ب، ص 96

(81) - مباني فقهي و رواني موسيقي، ص 33

(82) - صحيفه ي نور ج 8 ص 197 تا 101

(83) - همان ج 9 ص 155

(84) - الاغاني، لابي الفرج الاصفهاني ج 1 ص 68

(85) - همان ج 3 ص 307

(86) - همان ج 3 ص 307، از اوج تا فرود، نگاهي به جامعه ي اسلامي در عصر اموي نويسنده اسميه العظم، ترجمه: سيد مهدي عليزاده موسوي صص 103 - 107

(87) - صحيفه ي نور ج 9 ص 155

(88) - موسيقي از نظر دين و دانش، ص 30

برادران و خواهران عزيز جهت اطلاع در مورد موسيقي غير از كتببي كه در پاورقي اسامي آنها ذكر شده به اين كتاب ها هم مراجعه فرماييد:

1 - راز كاميابي مردان بزرگ

2 - تاريخ موسيقي نويسنده لرست دلين

3 - تاريخ موسيقي سعدي حسني

4 - مناظره دكتر و پير

5 - بناهاي اجتماعي قرن ها

6 - گناهان كبيره

7 - انديشه ها و اندرزها

(89) - موسيقي از نظر دين و دانش، ص 31

(90) - همان

(91) - همان، ص134و مناظره دكتر و پير، ص 452 - 453وموسيقي از نظر دين و دانش، ص 52

(92) - همان، ص 135

(93) - «قانون» كه يكي از آلات نوازندگي موسيقي است، مبتكرش فارابي مي باشد.

(94) - الكني والالقاب ج 3 ص

2 - 3

(95) - نظري به موسيقي ج1 ص 166 - 167

(96) - بهشت جوانان ص 356 - تأثير موسيقي بر روان و اعصا ب نقل از مجله روشنفكر ش 556 –ص 26

(97) - بهشت جوانان، ص 359 - تأثير موسيقي بر روان و اعصا ب نقل

از مجله جوانان سال چهارم

(98) - تأثير موسيقي بر روان و اعصا به نقل از مجله اميد ايران، ش 835، ص 25

(99) - موسيقي از نظر دين و دانش، ص 20 – بهشت جوانان، ص 359

(100) - بهشت جوانان، ص 360 - موسيقي از نظر دين و دانش، ص 20

(101) - همان، ص 360 - تأثير موسيقي بر روان و اعصاب ص 83 نقل از مجله روشنفكر ش 790، ص 54

(102) - همان، ص 363 - به نقل از مجله صبح، ش 76، آذر 76، ص

9 - نشريه شلمچه ش 20 نيمه اول آذر 76

(103) - روزنامه ي جمهوري اسلامي، 4 بهمن، سال 77

(104) - مجله زن، 22مهر سال 74و 6 آبان 74، ص 7 – بهشت جوانان، ص 364

(105) - سروش جوان شماره 42، سال چهارم.

(106). كافي ج 6 ص 433، «بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا يَدْخُلُهُ الْمَلَكُ».

(107). همان ج 6 ص 434، «ضَرْبُ الْعِيدَانِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ فِي الْقَلْبِ كَمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ».

(108). الدر المنثور ج 5 ص 308، مستدرك الوسائل ج 2 ص 457 چ قديم، ج 13 ص 214 چ جديد، بحارالانوار ج 73 ص 247

(109) - همان ج 5 ص 308، «… اياكم و العناد فانه ينقص الحياء و يزيد في الشهوه و يهدم المروه و انه لينوب عن الخمر و يغفل ما يفعل لسكر فان كنتم لا بد فاعلين فجنبوه النساء، فان الغناء داعيه الزناء.»

(110) - غنا و موسيقي از ديدگاه سلام ص 141

(111) - كافي ج 6 ص 432، «مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْكَ النِّعْمَةِ بِمِزْمَارٍ فَقَدْ كَفَرَهَا وَ

مَنْ أُصِيبَ بِمُصِيبَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْكَ الْمُصِيبَةِ بِنَائِحَةٍ فَقَدْ كَفَرَهَا»

(112) - كافي ج 6 ص 432، «إِنَّ شَيْطَاناً يُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِي مَنْزِلِ الرَّجُلِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَيْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِكَ الشَّيْطَانُ كُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَي مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَيْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِيهِ نَفْخَةً فَلَا يَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّي تُؤْتَي نِسَاؤُهُ فَلَا يَغَارُ».

(113). مستدرك الوسائل ج 13 ص 218، «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَيْتاً فِيهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لَا يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ تُرْفَعُ عَنْهُمُ الْبَرَكَةُ».

(114). جوان و موسيقي ص 20 و 21 به نقل از مهدي منتظر ص 145

(115). جوان و موسيقي ص 22 به نقل از المخازن ج 1 ص 311، جامع احاديث شيعه ج 22 ص 248 ح 31991

(116). الدرالمنثور ج 5 ص 308

(117). لئالي الاخبار ج 5 ص 219

(118). يا علي! ثلاثه يقسين القلب: استماع الله و و طلب الصيد و اتيان باب السلطان؛

(119). موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام ص 157 و خصال صدوق ج 1 ص 125

(120). مستدرك الوسائل ج 13 ص 219 چ جديد و چ قديم ج 2 ص 459، تفسير قرطبي ج 14 ص 54، «يُحْشَرُ صَاحِبُ الطُّنْبُورِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ أَسْوَدُ الْوَجْهِ وَ بِيَدِهِ طُنْبُورٌ مِنَ النَّارِ وَ فَوْقَ رَأْسِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ بِيَدِ كُلِّ مَلَكٍ مِقْمَعَةٌ يَضْرِبُونَ رَأْسَهُ وَ وَجْهَهُ وَ يُحْشَرُ صَاحِبُ الْغِنَاءِ مِنْ قَبْرِهِ أَعْمَي وَ أَخْرَسَ وَ أَبْكَمَ وَ يُحْشَرُ الزَّانِي مِثْلَ ذَلِكَ وَ صَاحِبُ الْمِزْمَارِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ صَاحِبُ الدَّفِّ مِثْلَ ذَلِكَ».

(121). جامع احاديث ج 22 ص 233

(122). نظري به موسيقي ج 2 ص 324، به نقل از درالمنثور ج 2 ص

324

(123). من قعد الي قينه يستمع منها صبَّ الله في اذنيه الانك

(124). كنزالعمال ج 15 ص 220، ح 40699، مستدرك الوسايل ج 2 ص 459

(125) جامع الاخبار ص 180

(126). كافي ج 6 ص 434، «من نزه نفسه عن الغناء فان في الجنه شجره يأمرالله عز و جل الرياح ان تحركها لها صوتاً لم يسمع بمثله و من لم يتنزه عنه لم يسمعه».

(127). گناهان كبيره ج 1 ص 259، «اِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الصِّنَاعَةَ الَّتِي حَرَامٌ كُلُّهَا الَّتِي يَجِي ءُ مِنْهَا الْفَسَادُ مَحْضاً نَظِيرُ الْبَرَابِطِ وَ الْمَزَامِيرِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ كُلِّ مَلْهُوٍّ بِهِ وَ الصُّلْبَانِ وَ الْأَصْنَامِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنْ صِنَاعَاتِ الْأَشْرِبَةِ الْحَرَامِ وَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ فِيهِ الْفَسَادُ مَحْضاً وَ لَا يَكُونُ فِيهِ وَ لَا مِنْهُ شَيْ ءٌ مِنْ وُجُوهِ الصَّلَاحِ فَحَرَامٌ تَعْلِيمُهُ وَ تَعَلُّمُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ وَ أَخْذُ الْأَجْرِ عَلَيْهِ وَ جَمِيعُ التَّقَلُّبِ فِيهِ مِنْ جَمِيعِ وُجُوهِ الْحَرَكَاتِ كُلِّهَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ صِنَاعَةً»

(128). مجمع البيان ج 8 ص 313، «لا يحل تعليم المغنيات و لا بيعهن و اثمانهن حرام و قد نزل تصديق ذلك في كتاب الله و من الناس من يشتري لهو الحديث …

(129). تفسير نورالثقلين ج 4 ص 194

(130). سفينه البحار ج 2 ص 32

. (131) سفينه البحار ج 2 ص 328

(132). مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 3 ص 83 - 85

(133). مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 1 ص 71 - 72

1. حج / 30

2. كافي ج 6 ص 431

عن ابي بصير قال:

سألت اباعبدالله عَلَيْهِ السَّلَام عن قول الله عز و جل: فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور قال:

الغناء.

3.

تفسير نورالثقلين ج3 ص 496، وسايل الشيعه ج 12 ص 225

عن ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام قال في قول الله عز و جل: فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور قال:

الرجس من الاوثان الشطرنج و قول الزور الغناء.

1. فرقان / 72

2. فرقان / 72

3. كافي ج 6 ص 431، الميزان ج 15 ص 265، دعائم الاسلام ج 2 ص 208 ح 764 به نقل از مستدرك الوسائل ج 13 ص 213 باب 78 ح 6.

عن ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام قال في قوله عز و جل: و الذين لا يشهدون الزور قال:

الغناء.

4. تفسير قمي ج 2 ص 117

5. نورالثقلين ج 4 ص 41 و لا يشهدون الزور اي مجالس الفساق و لا يحصرون الباطل …

6. تفسير شريف لاهيجي ج 3 ص 353

7. لقمان / 6 و 7

8. كافي ج 6 ص 431، عن ابي جعفر عَلَيْهِ السَّلَام قال:

سمعته يقول:

الغناء مما وعدالله عز و جل عليه النار و تلا هذه الآيه: و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله به غير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين.

1. كافي ج 6 ص 433، ابا عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام، يقول الغناء مجلس بان ينظر الله الي اهله و هو مما قال الله عز و جل: و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله.

2. اسراء / 38

3. كافي ج 6 ص 432 و مستدرك الوسايل ج13 ص 221

4. گناهان كبيره ج 1 ص 267

1. حق اليقين ص 565

2. لقمان / 6

3. فقه الرضا عَلَيْهِ السَّلَام ص 38 به نقل از مستدرك ج 13 ص 213 باب 78 ح 9 ط بيروت

4. تفسير قمي

ج 2 ص 161

5. مجمع البيان ج 8 ص 313

6. تفسير شبر ص 391 ط بيروت.

7. مؤمنون / 3

8. تفسير نورالثقلين ج 3 ص 539، بحارالانوار ج 76 ص 24، سوره مؤمنون / 3

1. نجم / 59 - 61

2. موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام ص 122 به نقل از البشائر ج 3 ص 454

3. الغدير ج 8 ص 68

. (160) اصول الفقه ج

3 - 4 ص 97

. (161) همان ص 105

(162). مباني فقهي و رواني موسيقي صص 20 - 30

(163). تعليم و تربيت در اسلام ص 70 تا ص 73

(164). جوان و موسيقي ص 87 به نقل از بيماريهاي رواني ج 2 ص 577

(165). همان

- (166) بهشت جوانان ص 372 به بعد

-

-

-

-

8

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109