قيام عاشورا: در كلام و پيام امام خميني (ره)

مشخصات كتاب

سرشناسه : خميني، روح الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پديدآور : قيام عاشورا: در كلام و پيام امام خميني (س)/ موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س).

مشخصات نشر : تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س) ، 1385.

مشخصات ظاهري : 117 ص.

فروست : تبيان. آثار موضوعي؛ دفتر سوم.

شابك : 7000 ريال 979-964-335-029-0 :

يادداشت : كتاب حاضر در سال 1373 تحت عنوان «قيام عاشورا» توسط انتشارات موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س) در 111 صفحه منتشر شده است.

يادداشت : چاپ هفتم.

يادداشت : كتابنامه: ص. [103] - 117؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : خميني ، روح الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، 1279 - 1368 . -- پيام ها و سخنراني ها

موضوع : حسين بن علي (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- مقاله ها و خطابه ها

موضوع : عاشورا

شناسه افزوده : موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (س)

رده بندي كنگره : DSR1574/5 /ع2 ق9 1385

رده بندي ديويي : 955/0842

شماره كتابشناسي ملي : 2548783

مقدمه

به نام خداسلام بر پرچمدار مكتب شهادت. سلام بر مظلوم پيروز هميشه تاريخ.سلام بر حسين (ع) و اصحابش.و سلام بر فرزندان راستين عاشورا «خميني و يارانش».آنچه كه در اين مجموعه [1] .فراروي پيروان مكتب شهادت گشوده ايم، سخنان بزرگ مردي است كه در اقتدار به سالار شهيدان، خود اسوه اي كامل بود. مردي كه در شب سياه ستم، مشعل فروزان شهادت برگرفت، بيرقهاي قيام برافراشت، ننگ سكوت و ذلت از دامن مطهر طلايه داران تشيع سرخ حسيني زدود و دگر باره شعار «احدي الحسنيين» و «پيروزي خون بر شمشير» را در عصر حاكميت آهن و فولاد، به مستضعفان و پا برهنگان

زمين آموخت و سرانجام نيز به همت دستاني كه زنجيرهاي عزا را قرنها بر زمين ننهاده و عشق عاشورا و ياد حادثه خونين كربلا را نسل اندر نسل با اشك و خون و صداقت در سينه ها نگهداشته بودند، حكومت يزيدي زمانه را سرنگون ساخت. يادش هميشه در خاطره ها زنده باد كه همواره بر اين حقيقت گواهي مي داد كه:ما هر چه داريم از محرم و عاشورا داريم. اميدواريم كه دلدادگان كوي حسيني و رهروان راه خميني همچون گذشته افتخار پيشتازي در قيام و اقتدا به سرور آزادگان را به [ صفحه 2] خوبي پاس دارند و با حضور مبارك خويش در قلعه ي نفوذ ناپذير «ولايت» در دفاع از انقلاب اسلامي مقاوم و استوار باقي بمانند و امانت گرانبهاي الهي، نظام مقدس جمهوري اسلامي را تا ظهور دادگستر جهاني و منتقم موعود (عج) حافظاني امين باشند. انشاءالله تعالي.مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (س) [ صفحه 5]

سه سخنراني در باب محرم و عاشورا

بيانات امام در جمع علماي غرب تهران

بسم الله الرحمن الرحيم30 / 7 / 58اسلام را تا حالائي كه شما مي بينيد، اينجا ما نشسته ايم، سيدالشهداء زنده نگه داشته است.سيدالشهداء سلام الله عليه تمام اين چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه ي مال و منال، هر چه بود هر چه داشت (مال و منال كه نداشت)، هر چه داشت،جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براي تقويت اسلام،مخالفت با ظلم، قيام كرد مخالف با امپراطوري آن روز كه از امپراطوري هاي اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل و با اين عده قليل در عين حالي كه شهيد شد غلبه كرد، غلبه كرد بر اين

دستگاه ظلم و شكست داد آنها را. [ صفحه 6] ما كه دنبال او هستيم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله عليه و به سفارش ائمه هدي عليهم السلام، ما بپا مي كنيم اين مجالس عزا را ما همان مساله را داريم مي گوييم، مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران، ما زنده نگه داشتيم، خطباي ما زنده نگه داشتند قضيه كربلا را و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته (يك دسته كوچك اما با ايمان بزرگ) در مقابل يك رژيم طاغوتي بزرگ. گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسي كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است، اين براي اين است كه حتي آني كه با صورت گريه دار خودش را چيز مي كند، صورتش را يك حال حزن به خودش مي دهد و صورت گريه دار به خودش مي دهد، اين نهضت را دارد حفظ مي كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مي كند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بيخود نبود كه رضاخان، مأمورين ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند، اين همين طوري نبود. رضاخان همچو نبود كه اصل مخالف با اين مسائل بشود. رضاخان مأمور بود، به اينكه آنهائي كه كارشناس بودند، آنهائي كه ملتفت بودند مسائل را، دشمن هاي ما كه مطالعه كرده بودند در حال ملتها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مي ديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين نوحه سرائي هاي بر مظلوم هست و تا آن افشاگري ظالم هست، نمي توانند

برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن كردند به طوري كه تمام مجالس در ايران قدغن شد، كارهاي خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمد رضا [ صفحه 7] هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نه با آنطور سر نيزه، به يك جور ديگر اين طايفه را مي خواستند كنار بگذارند، حالا هم همان ها، منتها جوان هاي ما را بازي مي دهند،همان مسأله است، همان مسأله زمان رضاخان است كه مجالس را او قدغن كرد.حالا يك دسته اي آمده اند مي گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمي فهمند اينها كه روضه يعني چه، اينها ماهيت اين عزاداري را نمي دانند چيست. نمي دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعي است از آن نهضت، نمي دانند كه گريه كردن بر عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد. دستور است اين، دستور عمل امام حسين سلام الله عليه دستور است براي همه:«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين با عده كم همه چيزش را فداي اسلام كرد، مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در

هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه ها و جوان هاي ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريه ها مي ترسند براي اينكه گريه اي است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است، دسته هائيكه بيرون مي آيند، مقابل ظالم هستند، قيام كرده اند. اينها را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ بشود، اينها يك شعائر سياسي است كه بايد حفظ بشود.بازيتان ندهند اين قلم فرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصي كه با اسماء مختلفه و با مرام هاي انحرافي مي خواهند همه چيز را از [ صفحه 8] دستتان بگيرند و اينها مي بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصري مقابل ظالم قرار مي دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مي كنند به اين كشور، خدمت دارند مي كنند به اسلام، توجه ندارند جوان هاي ما. بازي اين بزرگ ها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايي كه تزريق مي كنند به شما، ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مي كنند.بزرگ هايشان و ارباب هايشان از اين گريه ها مي ترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مأمور بود. دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوي دهلي اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مي گفتند. آورده بودند براي سركوب كردن اسلام و يكي از راه هايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند.

جوان هاي ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتي مي كنند مي روند توي مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مي گويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم ها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسي دارد، جنبه اجتماعي دارد. [2] .

بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران

30 / 3 / 61آن مطلبي را كه راجع به آقايان خطبا عرض مي كنم اين است كه عمق اين كاري را كه شما داريد و عمق ارزش مجلس هاي عزاداري، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضي هيچ معلوم نشده است.اينكه در روايات ما براي قطره اشك براي مظلوم كربلا آنقدر [ صفحه 9] ارزش قائلند حتي براي تباكي (به صورت گريه درآمدن) ارزش قائلند، نه ازباب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اينكار دارد و نه اين است كه فقط براي ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد، گرچه همه ثواب ها هست، لكن چرا اين ثواب را براي اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك تعالي براي اشك و حتي يك قطره اشك و حتي تباكي، آنقدر ثواب داده است؟كم كم اين مسأله از ديد سياسي اش معلوم مي شود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مي شود. اينكه براي عزاداري، براي مجالس عزا، براي نوحه خواني، براي اينها اينهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش، يك مسأله مهم سياسي در كار بوده است آن روزي كه اين روايات صادر شده است، روزي بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموي

و بيشتر عباسي، و يك جمعيت بسيار كمي، يك اقليت كمي در مقابل قدرت هاي بزرگ. در آنوقت براي سازمان دادن به فعاليت سياسي اين اقليت، يك راهي درست كردند كه اين راه خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحي، به اينكه براي اين مجالس اينقدر عظمت هست و براي اين اشك ها، آنقدر در حول و بر اين اشك ها و عزاداري ها، شيعيان با اقيت آنوقت اجتماع مي كردند و شايد بسياري از آنها هم نمي دانستند مطلب چه هست، ولي مطلب، سازماندهي به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريت ها. و در طول تاريخ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهي سرتاسري كشورها هست، كشورهاي اسلامي هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومت هائي كه پيش مي آمدند و بناي بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزي كه در مقابل آنها، آنها را مي ترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود. در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه -اين- [ صفحه 10] بعضي از اين مأموريني كه بودند در آن اتومبيل من، مي گفت كه ما كه آمديم سراغ شما، از اين چادرهائي كه در قم بود مي ترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم. اينها كه هيچ، قدرت هاي بزرگ از اين چادرها مي ترسند، قدرت هاي بزرگ از اين سازماني كه بدون اينكه دست واحدي در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشانده اند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در

ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است. و اگر يك مطلبي بخواهد براي اسلام خدمتي بكند و شخصي بخواهد كه مطلبي را بگويد، سر تا سر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مي شود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهي، اين بيرق حسيني، اسباب اين مي شود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرت هاي بزرگ در منطقه هاي خودشان بخواهند كه يك اجتماعي ايجاد كنند، با فعاليت هاي زيادي كه شايد چند روز يا چند دهه مي كنند، در يك شهري، يك عده فرض كنيد صد هزار نفري، پنجاه هزار نفري با خرج هاي زياد و زحمت هاي زياد مجتمع مي شوند و به قول آن كسي كه مي خواهد صحبت كند، گوش مي دهند لكن شما مي بينيد كه براي خاطر همين مجالسي كه مردم را به هم پيوند داده است، اين مجالس عزائي كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبي پيش مي آيد، در يك شهر نه، در سر تا سر كشور، تمام قشرهاي مردم و عزاداران حضرت سيدالشهداء مجتمع مي شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود و تبليغات بشود، ندارد. با يك كلمه، وقتي مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهداء سلام الله عليه بيروت مي آيد، همه با هم مجتمع مي شوند. اينكه بعضي از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست) مي فرمايد كه براي من يك نفر نوحه سرا در منا [ صفحه 11] بگذاريد كه آنجا براي من گريه

بكند و عزا بگيرد، نه اين است كه حضرت باقر سلام الله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براي او شخصا فايده اي، داشته است، لكن جنبه سياسي اين را ببينيد، در منا آنوقتي كه از همه اقطار عالم آدم مي آيد آنجا، يك كسي بنشيند يا اشخاصي نوحه سرائي كنند براي امام باقر و جنايت كساني كه با او مخالفت كردند و او را مثلا به شهادت رساندند، ذكر كند و اين مسأله موجي باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند.شايد غربزده ها به ما مي گويند كه ملت گريه و شايد خودي ها نمي توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است، يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتوانند هضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائي كه براي ادعيه ذكر شده است و آن ثواب هائي كه براي دو سطر دعا ذكر شده است، نمي توانند اين را ادراك كنند. و هضم كنند. جهت سياسي اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مي كند براي يك مقصد اسلامي. مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيدالشهداء و اجر ببرند، البته اين هم هست. و ديگران را اجر اخروي نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيدالشهداء در او تأثير دارد تأثير بكند.

شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زني و نوجه سرائي نبود، 15 خرداد پيش مي آمد. هيچ قدرتي نمي توانست 15 خرداد را آنطور كند، مگر قدرت خون سيدالشهداء، و هيچ قدرتي نميتواند اين ملتي كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرت هاي بزرگ براي او توطئه چيده اند، اين توطئه ها را خنثي كند، الا همين مجالس عزا. در [ صفحه 12] اين مجالس عزا و سوگواري ونوحه سرائي براي سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسي كه براي خدا و براي رضاي او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اينطور ساخته جواناني را كه مي روند در جبهه ها و شهادت را مي خواهند و افتخار به شهادت مي كنند و اگر شهادت نصيب شان نشود متاثر مي شوند، و آنطور مادران را مي سازد كه جوان هاي خودشان را از دست مي دهند باز مي گويند و باز هم يكي دو تا داريم. اين مجالس عزاي سيدالشهداء است و مجالس دعا و دعاي كميل و ساير ادعيه است كه مي سازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طوري كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود و اگر چنانچه واقعا بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد،آنوقت ما را ملت گريه نمي گويند، ما را ملت حماسه مي خوانند اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام الله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و

در يك حكومتي بود كه قدرت بر همه چيز داشت، اين ادعيه اي كه از او باقي مانده است چه كرده است و چطور مي تواند تجهيز بكند، به ما نمي گفتند كه ادعيه براي چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسي و اجتماعي اش چيست، نمي گويند كه براي چه اينكار را بكنيم. تمام روشنفكرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمي توانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند، آنچه اين قدرت را دارد اين است كه در تحت لواي او همه مجتمعند. ما كه داد مي زنيم كه ما اسلام را ميخواهيم و جمهوري اسلامي را ميخواهيم، براي اينكه در جمهوري اسلامي به نام اينكه اسلامي است و براي خداست، همه ملت مجتمع هستند و ما ديديم كه براي خاطر همين جمهوري اسلامي [ صفحه 13] بودند و براي خاطر همين كه براي خدا قيام كردند، اين جمهوري اسلامي برخوردار از چه قدرتي از ملت و از ساير كشورها هم برخوردار شده است.ملت ما قدر اين مجالس را بدانند، مجالسي كه زنده نگه مي دارد ملت ها را در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير اين ايام متبركه، هفته هاست و جنبش هاي اينطوري هست. اگر بعد سياسي اينها را اينها بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس بپا مي كنند و عزاداري مي كنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند. من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس برپا باشد. و از خطباي بزرگ تا آن نوحه خوان در اين تأثير دارد.

آن كه ايستاده پاي منبر چند شعر مي گويد و چند شعر مي خواند با آن كه در منبر است و خطيب است، اينها هر دو در اين مسأله تأثير دارند تأثير طبيعي دارند، گر چه خود بعضي اشخاص هم ندانند دارند چه مي كنند، من حيث لا يشعر. تقريبا ما به اين مرتبه رسيده ايم كه ملت ما يكدفعه يك انقلابي كرد و يك انفجاري درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتي كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انساني اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجاري حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسي كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مي كرد و همه به يك نقطه نظر مي كردند. اين مسأله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه، درست بيشتر از آنقدري كه من ميدانم، براي مردم تشريح كنند، تا اينكه گمان نكنند كه ما يك ملت گريه هستيم. ما يك ملتي هستيم كه با همين گريه ها يك قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بين برديم. [3] . [ صفحه 14]

بيانات امام در جمع گويندگان مذهبي و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي

25 / 7 / 61ملت ما از طفل ششماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا كرد و اين اقتداء به بزرگمرد تاريخ، حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه است.حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد. با اينكه از

اول مي دانست كه در اين راه كه مي رود راهي است كه بايد همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا كند و اين عزيزان اسلام را براي اسلام قرباني كند، لكن عاقبتش را هم مي دانست. اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين عليه السلام، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مي دادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهداء با اين فداكاري كه كرد علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند، و اندكي كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائله اي و چه مصيبتي وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بني اميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه كه راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد كار پيش نمي برد، كيفيت اعداد، كيفيت جهاد اعداء مقابل اعداء آن است كه كار را پيش مي برد. افراد ممكن است خيلي زياد باشند، لكن در كيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممكن است كم باشند، لكن در كيفيت توانا باشند و سرافراز.قدرت هاي بزرگ دنيا و آنهايي كه در بلوك شرق و غرب هستند، [ صفحه 15] با انقلاب ما دشمن باشند، گو اينكه همه رسانه هاي گروهي دنيا بر ضد اين نهضت قلمفرسايي كنند و دروغپردازي، آنچه حقيقت است روشن خواهد بود و روشن خواهد شد و آن روزي هم كه حضرت سيدالشهداء را مظلوم شهيد كردند، بعضي از اشخاصي كه بودند، او را به اسم خارجي و اينكه در حكومت حق وقت، قيام كرده است، اينطور معرفي كردند. لكن نور خدا مي درخشد و خواهد

درخشيد و عالم را خواهد از نور پر كرد.تكليف ما در آستانه شهر محرم الحرام چيست؟ تكليف علماي اعلام و خطباي معظم در اين شهر چيست؟ در اين شهر محرم، تكليف ساير قشرهاي ملت چي هست؟ سيدالشهداء و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را، فداكاري در ميدان، تبليغ در خارج ميدان. همان مقداري كه فداكاري حضرت، ارزش پيش خداي تبارك و تعالي دارد و در پيشبرد نهضت حسين سلام الله عليه كمك كرده است، خطبه هاي حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نبايد زن ها بترسند و نبايد مردها بترسند. در مقابل يزيد حضرت زينب سلام الله عليها ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بني اميه در عمرشان همچو تحقيري نشنيده بودند و صحبت هائي كه در بين راه كوفه و در شام و اينها كردند و منبري كه حضرت سجاد سلام الله عليه رفت و واضح كرد به اينكه قضيه، قضيه مقابله غيرحق با حق نيست، يعني ما را بد معرفي كرده اند، سيدالشهداء را مي خواستند معرفي كنند كه يك آدمي است كه در مقابل حكومت وقت، خليفه رسول الله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زينب هم. امروز كشور ما خم به همين نحو است. تكليف ماها را حضرت سيدالشهداء معلوم كرده است، در ميدان جنگ از قلت عدد [ صفحه 16] نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار كه عظمت داشته باشد مقصود و ايده انسان، به همان مقدار

بايد تحمل زحمت بكند. ما باز درست نمي توانيم ادراك كنيم كه حجم اين پيروزي چقدر است. دنيا بعد خواهد ادراك كرد كه اين پيروزي ملت ايران چه حجمي دارد. به همان حجمي كه اين پيروزي دارد و اين مجاهدت همان حجمي را كه دارد، در ازائش مصيبت ها هم بايد حجم شان زياد باشد. ما نبايد متوقع باشيم كه همه قدرت ها را دستشان را از منافع شان در اينجا و انشاء الله در منطقه كوتاه كرديم، و متوقع اين باشيم كه هيچ صدمه اي به ما وارد نمي شود. ما نبايد متوقع باشيم كه با اينهمه پيروزي، ما همين طور سالم خواهيم ماند. ما همين طور روزمره، همانطوري كه سابق بوده حالا هم بايد باشيم. تكليف همه روحانيون، چه خطبائي كه منبر تشريف مي برند، يا ائمه جمعه و جماعت و هر كس كه با مردم سر و كار دارد و با آنها صحبت مي كند، اين است وضعيت قيام حضرت سيد الشهداء را به مردم درست بفهماند كه قيام براي چي بود، چه بود و با چه عده اي قيام شد و با تحمل چه مصايبي آن قيام به آخر رسيد، كه به آخر نخواهد رسيد.اين را بايد همه گويندگان توجه بكنند و ما بايد همه متوجه اين معنا باشيم كه اگر قيام حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه نبود، امروز هم ما نمي توانستيم پيروز بشويم. تمام اين وحدت كلمه اي كه مبدأ پيروزي ما شد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيله اي فراهم كرد براي ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براي ملت،

مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسيله شد از باب اينكه از همين مساجد، از همين جمعيت ها، از همين جمعات، از همين جمعه ها و جماعات، همه اموري كه اسلام را به پيش مي برد و قيام را به پيش مي برد مهيا باشد و بالخصوص حضرت سيدالشهداء از كار [ صفحه 17] خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايي كه اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بكنند و بايد آنهايي كه در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بكنند. كيفيت مبارزه را، كيفيت اينكه مبارزه بين يك جمعيت كم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، كيفيت اينكه قيام در مقابل يك حكومت قلدري كه همه جا را در دست دارد، با يك عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايي است كه حضرت سيدالشهداء به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند كه بعد از اينكه آن مصيبت واقع شد بايد چه كرد بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ يا بايد همانطوري كه زينب سلام الله عليها در دنباله آن مصيبت بزرگي كه «تصغر عنده المصائب» ايستاد و در مقابل كفر و در مقابل زندقه صحبت كرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان كرد و حضرت علي ابن الحسين سلام الله عليه با آن حال نقاهت، آنطوري كه شايسته است، تبليغ كرد. شما آقايان روحانيون و همه روحانيوني كه در كشور هستند همه مكلفند به اينكه اين نعمت خدا را، اين عطيه الهي را حفظ

كنند و شكر اين نعمت را بر آورند و شكر به اين است كه تبليغ كنند. آنچه كه سيدالشهداء عمل كرد و آن ايده اي كه او داشت و آن راهي كه او رفت و آن پيروزي كه بعد از شهادت براي او حاصل شد و براي اسلام حاصل شد، به مردم روشن كنند و بفهمانند به همه كه مسأله مجاهده در راه اسلام آن است كه او كرد. مي دانست كه با يك عده قليل كمتر از صد نفر نمي شود مقابله با يك همچو ظالمي داراي همه چيز كرد.شما بايد تبليغ كنيد، آقا محرم است، اين محرم را زنده نگه داريد. ما هر چه داريم از اين محرم است و اين مجالس. مجالس [ صفحه 18] تبليغ ما هم از محرم است، از اين قتل سيدالشهداء است و شهادت اوست. ما بايد به عمق اين شهادت و تأثير اين شهادت در عالم برسيم و توجه كنيم كه تأثير او امروز هم هست. اگر اين مجالس وعظ و خطابه و عزاداري و اجتماعات سوگواري نبود، كشور ما پيروز نمي شد. همه در تحت بيرق امام حسين سلام الله عليه قيام كردند. الان هم مي بينيد كه در جبهه ها وقتي كه نشان ميدهند آنها را، همه با عشق امام حسين است كه دارند جبهه ها را گرم نگه مي دارند. لكن در اين اجتماعاتي كه در محرم و صفر مي شود و در ساير اوقات، مبلغين عزيز و علماي اعلام و خطباي معظم بايد مسائل روز را، مسائل اجتماعي را و تكليف مردم در يك همچو زماني كه گرفتار اينهمه دشمن ما هستيم معين كنند، به مردم و به كشور بفهمانند

كه ما در بين راه هستيم و بايد تا آخر راه انشاء الله برويم. ما با اين ترتيبي كه تاكنون بوده است و كشور ما و افراد كشور ما بحمدالله حاضر بودند، با اين ترتيب اگر پيش برويم، آخر كارمان به پيروزي مطلق ميرسد، لكن نبايد سست بشويم.اين كشور ما كه قيام كرد، از اول هم كه قيام كرد جمهوري اسلامي و استقلال كامل و نه شرقي و نه غربي را اعلام به دنيا كرد و از اول اعلام كرد به دنيا كه ما نه تحت حمايت آمريكا و نه تحت حمايت شوروي و نه تحت حمايت هيچ قدرتي نيستيم. مائيم و تحت عنايات خداي تبارك تعالي و پرچم توحيد كه همان پرچم امام حسين عليه السلام است. وقتي اين اعلام را شما به دنيا كرديد و معلوم است پشت سر اين اعلام، دنيا بر ضد شما خواهند قيام كرد. از اول بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما هم همانطوري كه سيدالشهداء در مقابل آنهمه جمعيت و آن همه اسلحه اي كه آنها داشتند قيام كرد تا شهيد شد، ما هم همين طور، ما هم براي شهادت حاضريم. الان هم مي بينيد كه در عين حالي كه عده اي از بزرگان جمعه را از بين [ صفحه 19] بردند، آنهايي كه الان هستند، تمام با روي گشاده اعلام مي كنند كه ما تا مرز شهادت اين پست را داريم و حاضريم. همه بايد اينطور باشند [4] . [ صفحه 23]

مجموعه موضوعي

محرم ديباچه سرخ شهادت

ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاري آغاز شد، ماهي كه خون بر شمشير پيروز شد، ماهي كه قدرت حق، باطل را تا ابد محكوم و

داغ باطله بر جبهه ي ستمكاران و حكومت هاي شيطاني زد، ماهي كه به نسل ها در طول تاريخ، راه پيروزي بر سر نيزه را آموخت، ماهي كه شكست ابر قدرتها را در مقابل كلمه ي حق به ثبت رساند، ماهي كه امام مسلمين، راه مبارزه با ستمكاران تاريخ را به ما آموخت، ماهي كه بايد مشت گره كرده ي آزاديخواهان و استقلال طلبان و حق گويان بر تانك ها و مسلسل ها و جنود ابليس غلبه كند و كلمه ي حق، باطل را محو نمايد [5] . [ صفحه 24] محرم ماهي است كه عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قيام كرده و به اثبات رسانده است كه در طول تاريخ، هميشه حق بر باطل پيروز شده است [6] .محرم ماهي است كه به وسيله سيد مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از توطئه عناصر فاسد و رژيم بني اميه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهائي بخشيد. اسلام از اول پيدايش، با خون شهيدان و مجاهدان آبياري شد و به ثمر رسيد [7] .ماه محرم براي مذهب تشيع ماهي است كه پيروزي در متن فداكاري و خون به دست آمده است [8] .محرم چه ماه مصيبت زا و چه ماه سازنده و كوبنده اي است. محرم ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياي خداست كه با قيام خود در مقابل طاغوت، تعليم سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدائي دادن و فدائي شدن دانست و اين خود سر لوحه تعليمات اسلام است براي ملت ما تا آخر دهر. [9] .محرم و صفر

است كه اسلام را نگه داشته است. [10] .بايد محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا [11] . [ صفحه 25] ماه محرم، ماهي است كه مردم آماده اند براي شنيدن مطالب حق. [12] .اكنون كه ماه محرم چون شمشير الهي در دست سربازان اسلام و روحانيون معظم و خطباي محترم و شيعيان عاليمقام سيدالشهداء عليه الصلوة و السلام است، بايد حد اعلاي استفاده از آن را بنمايند و با اتكاء به قدرت الهي، ريشه هاي باقيمانده اين درخت ستمكاري و خيانت را قطع نمايند كه ماه محرم، ماه شكست قدرت هاي يزيدي و حيله هاي شيطاني است. [13] . [ صفحه 29]

علل و عوامل قيام عاشورا

در صدر اسلام پس از رحلت پيغمبر ختمي پايه گذار عدالت و آزادي، مي رفت كه با كجروي هاي بني اميه، اسلام در حلقوم ستمكاران فرو رود و عدالت در زير پاي تبهكاران نابود شود كه سيدالشهداء عليه السلام نهضت عظيم عاشورا را بر پا نمود [14] .حكومت جائرانه يزيديان مي رفت تا قلم سرخ بر چهره ي نوراني اسلام كشد و زحمات طاقت فرساي پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان صدر اسلام و خون شهداء فداكار را به طاق نسيان سپارد و به هدر دهد [15] مكتبي كه مي رفت با كجروي هاي تفاله ي جاهليت و برنامه هاي حساب شده ي احياي ملي گرايي و عروبت با شعار «لا خبر جاء و لا [ صفحه 30] وحي نزل» [16] پاره اي است از اين بيت شعر عبدالله بن زبعريلعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء و لا وحي نزل(قبيله ي

بني هاشم با سلطنت بازي كردند. پس نه خبري آمد و نه وحي اي نازل گشت). آمده است كه يزيد (لعنت خدا بر او باد) آنگاه كه اهل بيت عصمت (ع) را در شام بر وي وارد كردند با چوب بر دندانهاي سر مطهر ابا عبدالله (ع) مي زد و اين شعر را بر زبان مي راند.دمع السجوم في ترجمة نفس المهموم - علامه شعراني: ص 252.@ محو و نابود شود و از حكومت عدل اسلامي يك رژيم شاهنشاهي بسازد و اسلام و وحي را به انزوا كشاند كه ناگهان شخصيت عظيمي كه از عصاره وحي الهي تغذيه و در خاندان سيد رسل محمد مصطفي و سيد اولياء علي مرتضي تربيت و در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكاري بي نظير و نهضت الهي خود، واقعه بزرگي را به وجود آورد [17] .بني اميه قصد داشتند كه اسلام را از بين ببرند [18] .رژيم منحط بني اميه مي رفت تا اسلام را رژيم طاغوتي و بنيانگذار اسلام را بر خلاف آنچه بوده معرفي كند، معاويه و فرزند ستمكارش به اسم خليفه ي رسول الله با اسلام آن كرد كه چنگيز با ايران، و اساس مكتب وحي را تبديل به رژيم شيطاني نمود [19] .حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه ديدند كه معاويه و پسرش - خداوند لعنتشان كند - اينها دارند مكتب را از بين ميبرند، دارند وارونه اسلام را جلوه مي دهند اسلامي كه آمده است براي اينكه انسان درست كند، نيامده است قدرت براي خودش درست كند آمده است انسان درست كند. اينها، اين پدر و پسر -مثل اين پدر و پسر [20]

اسلام را وارونه داشتند نشان مي دادند شرب خمر مي كردند. [ صفحه 31] امام جماعت هم بودند، مجالسشان مجالس لهو و لعب بود، همه چيز در آنها بود، دنبالش هم جماعت بود، امام جماعت هم مي شدند امام جماعت قمارباز، امام جمعه هم بودند و منبر هم مي رفتند و اهل منبر هم بودند، منبر هم مي رفتند. به اسم خلافت رسول الله بر ضد رسول الله قيام كرده بودند، فريادشان لا اله الا الله بود و بر ضد الوهيت قيام كرده بودند. اعمالشان، رفتارشان رفتار شيطاني لكن فريادشان فرياد خليفه ي رسول الله [21] .يزيد هم يك قدرتمند بود و يك سلطان بود و -عرض مي كنم كه - همه بساط سلطنت را يزيد داشت، بعد از معاويه او بود ديگر، حضرت سيدالشهداء به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد؟ با ظل الله طرف شد؟ «سلطان را نبايد دست زد» به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد؟ سلطان عصري كه شهادتين را مي داد و مي گفت كه من خليفه پيغمبر هستم. براي اينكه يك آدم قاچاق بود، براي اينكه يك آدمي بود كه مي خواست اين ملت را استثمار كند، مي خواست بخورد اين ملت را، منافع ملت را مي خواست خودش بخورد و اتباعش بخورند [22] .سلطنت و ولايتعهدي همان طرز حكومت شوم و باطلي است كه حضرت سيدالشهداء (ع) براي جلوگيري از برقراري آن قيام فرمود و شهيد شد. براي اين كه زير بار ولايتعهدي يزيد نرود و سلطنت او را به رسميت نشناسد قيام فرمود و همه مسلمانان را به قيام دعوت كرد. اينها از اسلام نيست. اسلام سلطنت و ولايتعهدي ندارد [23] . [ صفحه 32] خطري كه

معاويه و يزيد بر اسلام داشتند اين نبود كه غصب خلافت كردند، اين يك خطر كمتر از آن بود. خطري كه اينها داشتند اين بود كه اسلام را به صورت سلطنت در مي خواستند بياورند، مي خواستند معنويت را به صورت طاغوت در آورند، به اسم اينكه ما خليفه ي رسول الله هستيم اسلام را منقلب كنند به يك رژيم طاغوتي.اين مهم بود آنقدري كه ايندو نفر ضرر به اسلام مي خواستند بزنند يا زدند جلوتري ها آنطور نزدند. اينها اصل اساس اسلام را وارونه مي خواستند بكنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان.خليفه ي رسول الله و در مجلس شرب خمر! و در مجلس قمار؟! و باز خليفه ي رسول الله نماز هم مي رود جماعت مي خواند. اين خطر از براي اسلام خطر بزرگ بود. اين خطر را سيدالشهداء دفع كرد. قضيه، قضيه غصب خلافت فقط نبود، قيام سيدالشهداء سلام الله عليه قيام بر ضد سلطنت طاغوتي بود، آن سلطنت طاغوتي كه اسلام را مي خواست به آن رنگ در آورد كه اگر توفيق پيدا مي كردند، اسلام يك چيز ديگر مي شد، اسلام مي شد مثل رژيم دو هزار و پانصد ساله سلطنت. اسلامي كه آمده بود و مي خواست رژيم سلطنتي را و امثال اين رژيم ها را به هم بزند و يك سلطنت الهي در دنيا ايجاد كند. مي خواست طاغوت را بشكند و الله را جاي آن بنشاند، اينها مي خواستند كه الله را بردارند، طاغوت را جايش بنشانند، همان مسائل جاهليت و همان مسائل سابق. شكست نبود كشته شدن سيد الشهداء سلام الله عليه چون قيام لله بود قيام لله شكست ندارد. [24] .آنها (بني اميه) مي خواستند اصل اسلام را ببرند

و يك مملكت عربي درست كنند و اين كار (سيدالشهدا) اسباب اين شد كه عرب و [ صفحه 33] عجم و همه، همه مسلمين توجه پيدا كردند كه نه، قضيه، قضيه عربيت و فارسيت و اينها نيست، قضيه خدا و اسلام است. [25] .سيدالشهداء چون ديد اينها دارند مكتب اسلام را آلوده مي كنند با اسم خلافت اسلام، خلافكاري مي كنند و ظلم مي كنند و اين منعكس مي شود در دنيا كه خليفه ي رسول الله است دارد اين كارها را مي كند، حضرت سيد الشهداء تكليف براي خودشان دانستند كه بروند و كشته هم بشوند و محو كنند آثار معاويه و پسرش [26] .حضرت سيدالشهداء با يك عدد كمي حركت كردند و مقابل يزيد كه خوب يك حكومت قلدري بود، يك حكومت مقتدري بود و اظهار اسلام هم مي كرد و از قوم و خويش هاي خود اينها هم بود، در عين حالي كه اظهار اسلام مي كرد و حكومتش به خيال خودش حكومت اسلامي بوده، خليفه ي رسول الله به خيال خودش بود لكن اشكال اين بود كه يك آدم ظالمي است كه بر مقدرات يك مملكت بدون حق تسلط پيدا كرده است اينكه حضرت ابي عبدالله عليه السلام نهضت كرد و قيام كرد با عدد كم در مقابل اين، براي اينكه گفتند تكليف من اين است كه استنكار كنم، نهي از منكر كنم [27] .سيدالشهداء سلام الله عليه وقتي مي بيند كه يك حاكم ظالمي، جائري در بين مردم دارد حكومت مي كند، تصريح مي كند حضرت كه اگر كسي ببيند كه حاكم جائري در بين مردم حكومت مي كند، ظلم به مردم مي كند بايد مقابلش بايستد و

جلوگيري كند هر قدر كه مي تواند با چند نفر، با چندين نفر كه در مقابل آن لشگر هيچ نبود [28] . [ صفحه 34] ايشان در يك وقتي اين مطلب را فرموده اند كه وقتي قيام كرده اند و نهضت كرده اند در مقابل يزيد، اين سلطان جائر، با يك عدد كمي در مقابل يك عده كثيري و در مقابل ابر قدرت كه در آنوقت همه مواضع قدرت دستش بوده است، كه عذر را از ما ساقط كند كه ما بگوئيم كه مثلا ما عددمان كم بود، ما زورمان كم بود. اين را در وقتي ايشان فرموده اند كه مي خواستند قيام كنند بر ضد سلطان جائر وقتشان، خطاب كردند به مردم و خطبه خواندند و علت قيام است اينكه چرا من در مقابل اين آدم قيام كردم براي اينكه اين عهد خدا را شكسته است و سنت پيغمبر را مخالفت كرده است و حرمات الله تعالي را نكث كرده است و نقض كرده است و پيغمبر فرموده است هر كه ساكت بنشيند و تغيير ندهد اين را، جايش جاي همان يزيد است در جهنم، جائي كه يزيد دارد، كسي كه سكوت كند جايش جاي اوست [29] قال ابو مخنف عن عقبه بن أبي العيزار: ان الحسين خطب اصحابه و اصحاب الحر بالبيضة فحمدالله و أثني عليه. ثم قال: ايها الناس ان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) قال: من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله، ناكثا لعهدالله، مخالفا لسنة رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)، يعمل في عبادالله بالاثم و العدوان؛ فلم يغير عليه بفعل و لا قول كان حقا علي الله أن

يدخله مدخله. ابو مخنف از ابو العيزار نقل كرد كه حسين (ع) در منطقه «بيضه» براي همراهان خود و حر خطبه خواند. پس خداوند را شكر گزارد و او را ستود. سپس گفت: اي مردم همانا پيامبر خدا (ص) گفت هر كس سلطان ستمگري را ببيند كه حرامهاي خدا را حلال مي شمرد و پيمان خدا را مي شكند و با سنت پيامبر خدا (ص) مخالفت مي ورزد و با گناه و دشمني در ميان بندگان خدا حكم مي راند؛ پس او را با كردار و گفتار انكار نكند، بر خدا لازم است كه او را به جايي كه آن سلطان را برده است ببرد.تاريخ طبري: ج 4، ص 304.حالا ما ببينيم يزيد چه كرده است كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه در مقابلش قيام كردند و همچو مطلبي را فرموده اند [ صفحه 35] و برنامه داده اند. حضرت سيدالشهداء مطلبي را كه فرموده اند، اين مال همه است، يك مطلبي است عمومي، «من راي» هر كه ببيند، هر كسي ببيند يك سلطان جائري اينطور اتصاف به اين امور دارد و در مقابلش ساكت بنشيند، نه حرف بزند و نه عملي انجام بدهد، اين آدم جايش جاي همان سلطان جائر است. يزيد يك آدمي بود كه به حسب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خليفه ي پيغمبر حساب مي كرد و نماز هم مي خواند، همه اين كارهائي كه ما ها مي كنيم آن هم مي كرد، اما چه مي كرد؟ اما از آن طرف معصيت كار بود، مخالف سنت رسول الله مي كرد. رسول الله سنتش اين است كه بايد با مردم چه جور عمل بكنند، او خلافش عمل مي كرد، بايد حفظ دماء بشود، دماء

مسلمين را مي ريخت، بايد مال مسلمين هدر نرود، او هدر مي داد مال مسلمين را، همان شيوه اي كه پدرش معاويه هم داشت و اميرالمؤمنين هم قيام كرد در مقابل او منتهي حضرت امير لشگر هم داشت ولي سيدالشهداء عدد خيلي كمي در مقابل يك ابر قدرت بود. [30] .آن روزي كه وجهه ي اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است كه بزرگان اسلام جانشان را دادند براي او. در زمان معاويه و در زمان پسر خلف معاويه مسأله اينطور بود كه چهره ي اسلام را اينها داشتند قبيح مي كردند، به عنوان خليفة المسلمين، به عنوان خليفه رسول الله آن جنايات را مي كردند. مجالسشان، مجالس چه بود. اينجا بود كه تكليف اقتضا مي كرد براي بزرگان اسلام كه مبارزه كنند و معارضه كنند و اين چهره ي قبيحي كه اينها دارند از اسلام نشان مي دهند و اشخاص غافل ممكن است كه خيال كنند كه اسلام خلافتش همين است كه معاويه دارد و يزيد دارد، اين است كه خطر [ صفحه 36] مي اندازد اسلام را و اين است كه مجاهده برايش بايد كرد ولو انسان به كشتن برود [31] . [ صفحه 37]

اهداف قيام عاشورا

تمام انبياء براي اصلاح جامعه آمده اند، تمام. و همه ي آنها اين مسأله را داشتند كه فرد بايد فداي جامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد، بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر از هر چيز است در دنيا، وقتي كه با مصالح جامعه، معارضه كرد اين فرد بايد فدا بشود سيدالشهداء روي همين ميزان آمد رفت و خودش اصحاب و انصار خودش را فدا كرد، كه فرد بايد فداي جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود. «ليقوم الناس بالقسط»

[32] بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بكند [33] . [ صفحه 38] براي اين بود شهادتش، براي اين بود كه اقامه بشود عدل الهي، اقامه بشود خانه ي خدا، محفوظ باشد خانه ي خدا [34] .زندگي سيدالشهداء، زندگي حضرت صاحب سلام الله عليه، زندگي همه ي انبياء عالم، همه ي انبياء از اول، از آدم تا حالا همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را مي خواستند درست كنند [35] .سيدالشهداء سلام الله عليه از همان روز اول كه قيام كردند براي اين امر انگيزه شان اقامه ي عدل بود فرمودند كه مي بينيد كه معروف عمل بهش نمي شود [36] انگيزه اين است كه معروف را اقامه و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود و ما كه تابع حضرت سيدالشهداء هستيم بايد ببينيم كه [ صفحه 39] ايشان چه وضعي در زندگي داشت، قيامش، انگيزه اش نهي از منكر بود كه هر منكري بايد از بين برود. من جمله قضيه ي حكومت جور، حكومت جور بايد از بين برودسيدالشهداء سلام الله عليه كه همه ي عمرش را و همه ي زندگيش را براي رفع منكر و جلوگيري از حكومت ظلم و جلوگيري از مفاسدي كه حكومت ها در دنيا ايجاد كردند، تمام عمرش را صرف اين كرد و تمام زندگيش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته بشود و از بين برود؛ معروف در كار باشد، منكرات از بين بروند [37] .سيدالشهداء سلام الله عليه تمام حيثيت خودش، جان خودش را و بچه هايش را، همه چيز

را در صورتي كه مي دانست قضيه اين طور مي شود، كسي كه فرمايشات ايشان را از وقتي كه از مدينه بيرون آمدند و به مكه آمدند و از مكه آمدند بيرون حرف هاي ايشان را مي شنود همه را، مي بيند كه ايشان متوجه بوده است كه چه دارد مي كند، اين جور نبود كه آمده است ببيند كه بلكه آمده بود حكومت هم مي خواست بگيرد، اصلا براي اين معنا آمده بود و اين يك فخري است و آنهايي كه خيال مي كنند كه حضرت سيدالشهداء براي حكومت نيامده خير؛ اينها براي حكومت آمدند، براي اين كه بايد حكومت دست مثل سيدالشهداء باشد، مثل كساني كه شيعه ي سيدالشهداء هستند باشد. [38] .سيدالشهداء ديدند كه مكتب دارد از بين مي رود. قضيه قيام سيدالشهداء و قيام اميرالمومنين در مقابل معاويه، قيام انبياء در مقابل قدرتمندان و كفار، مسأله اين نيست كه بخواهند يك مملكت [ صفحه 40] بگيرند، همه عالم پيش آنها هيچ است. مكتب آنها اين نيست كه، مقصد آنها اين نيست كه كشور گشائي بكنند [39] .اينكه سيدالشهداء را كشاند به آنجا، مكتب بود كه كشاند به آنجا،....عقيده بود كه كشاند به آنجا و همه چيزش را داد در مقابل عقيده، در مقابل ايمان، و كشته شد و شكست داد، طرف را شكست داد [40] .حضرت سيدالشهداء قيام كردند بر ضد يزيد و شايد همانطور هم بود كه خوب، اطمينان به اين بود كه موفق به اينكه يزيد را از سلطنت بيندازند نشوند، اين اخبارش هم اينطور است كه ايشان مطلع بودند بر اين مطلب [41] ، در عين حال براي همين معني كه بر ضد يك رژيم ظالم

قيام كنند و لو اينكه كشته بشوند، قيام كردند و كشته دادند و كشتند و خودشان هم كشته شدند [42] .آن حضرت در فكر آينده ي اسلام و مسلمين بود، بخاطر اينكه اسلام در آينده و در نتيجه ي جهاد مقدس و فداكاري او در ميان انسانها نشر پيدا كند و نظام سياسي و نظام اجتماعي آن در جامعه ما برقرار [ صفحه 41] شود مخالفت نمود مبارزه كرد و فداكاري كرد. [43] .او (سيد الشهداء سلام الله عليه) تكليف مي ديد براي خودش كه بايد او با اين قدرت مقاومت كند و كشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع، تا رسوا بكند اين قدرت را با فداكاري خودش و اين عده اي كه همراه خودش بود. او ديد كه يك حكومت جائري است كه بر مقدرات مملكت او سلطه پيدا كرده است، تكليف خودش را، تكليف الهي خودش را تشخيص داد كه بايد نهضت كند و راه بيفتد برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكار كند هر چه خواهد شد. در عين حالي كه به حسب قواعد معلوم بود كه يك عدد اينقدري نمي تواند با آن عده اي كه آنها دارند مقابله كند لكن تكليف بود. [44] .لكن (براي سيدالشهداء سلام الله عليه) تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد تا اينكه اين ملت را اصلاح كند، تا اينكه اين علم يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد تمام شد. خونش را داد و خون پسرهايش را داد و اولادش را داد و همه چيزهاي خودش را داد براي اسلام. [45] .امام حسين (ع) نيروي چنداني نداشت و قيام كرد. او

هم اگر نعوذ بالله تنبل مي بود مي توانست بنشيند و بگويد تكليف شرعي من نيست كه قيام كنم. در بار اموي خيلي خوشحال مي شد كه سيدالشهداء بنشيند و حرف نزند و آنها بر خر مراد سوار باشند اما او مسلم بن عقيل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بيعت تا حكومت اسلامي تشكيل دهد و اين حكومت فاسد را از بين ببرد. اگر او هم در مدينه سر جايش مي نشست و وقتي آن مردك آمد و بيعت خواست نعوذ بالله مي گفت: بسيار خوب! خوشحال مي شدند و دستش را هم [ صفحه 42] مي بوسيدند. [46] .سيدالشهداء براي اسلام خودش را به كشتن داد. [47] .سيدالشهداء سلام الله عليه [اصحاب] خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هر چه بود، هر چه داشت - مال و منال كه نداشت- هر چه داشت، جوان داشت اصحاب داشت، در راه خدا داد و براي تقويت اسلام، مخالفت با ظلم، قيام كرد، مخالف با امپراطوري آن روز كه از امپراطوري هاي اينجا زيادتر بود [48] .سيدالشهداء، هم كشته شد، نه اينكه رفتند يك ثوابي ببرند. ثواب براي او خيلي مطرح نبود، آنطور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد، اسلام را پيشرفت بدهد، اسلام را زنده كند [49] .پيغمبر (ص) در بعضي از جنگها شكست خورد در بعضي جنگها. حضرت امير در جنگ با معاويه شكست خورد.حضرت سيدالشهداء را كشتند اما [كشته شدن] اطاعت خدا بود، براي خدا بود، تمام حيثيت براي او بود از اين جهت هيچ شكستي در كار نبود، اطاعت كرد. [50] . [ صفحه 43]

انتخاب آگاهانه ي شهداي كربلا

هر چه روز عاشورا سيدالشهداء سلام

الله عليه به شهادت نزديكتر مي شد افروخته تر مي شد و جوانان او مسابقه مي كردند براي اينكه شهيد بشوند، همه هم مي دانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند. مسابقه مي كردند آنها، براي اينكه آنها مي فهميدند كجا مي روند، آنها [51] مي فهميدند براي چه آمدند، آگاه بودند كه ما آمديم اداي وظيفه ي خدايي را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ بكنيم [52] .مي بينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن علي سلام الله عليه هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مي شد افروخته روتر مي شد، رويش [ صفحه 44] افروخته تر مي شد [53] .براي اينكه مي ديد كه جهاد در راه خداست و براي خداست و چون جهاد براي خداست، عزيزاني كه از دست مي دهد از دست نداده است، اينها ذخايري هستند براي عالم بقا. [54] .در خبر شهادت حضرت سيدالشهداء - عليه السلام - وارد است كه حضرت رسول - صلي الله عليه و آله و سلم - را در خواب ديد. حضرت فرمود به آن مظلوم كه از براي تو درجه اي است در بهشت. نمي رسي به آن مگر به شهادت [55] [56] . [ صفحه 45] حضرت علي بن الحسين سلام الله عليه در آن بحبوحه كذايي كه بود راجع به اينكه همه اصلا مقدر است كه بايد كشته بشويد، اينطور نقل مي كنند اهل منبر كه عرض كرد به امام عليه السلام كه «اولسنا علي الحق» ما بحق نيستيم؟ فرمود چرا، گفت پس چرا بترسيم از مردن «فاذا لا نبالي بالموت» وقتي ما بحقيم. [57] [58] .سيدالشهداء در همان ظهر عاشورا كه جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند وقتي يكي از اصحاب

گفت كه ظهر شده است فرمود كه ياد من آورديد نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب كند و ايستاد در همان جا نماز خواند. نگفت كه ما مي خواهيم جنگ بكنيم، خير، جنگ را براي نماز كردند [59] . [ صفحه 46] رضاي خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور را راضي هستيد، همانطوري كه بندگان خالص خدا، اولياي معظم خدا اينطور بودند هر چه براي سيدالشهداء (به حسب روايت) نزديك مي شد ظهر عاشورا و جوان هايش يكي يكي از بين مي رفتند صورتش افروخته تر مي شد براي اينكه مي ديد رو به مقصد دارد مي رود [60] .جوانان رزمنده و شجاع ارتش و سپاه و ساير قواي مسلح پيروان شهيد جاويدي هستند كه تاريخ مي گويد هر يك از جوانان و ياران او كه به شهادت مي رسيدند رخسار مباركش افروخته تر و آثار شجاعت و تصميم در او بارزتر مي گرديد. [61] . [ صفحه 47]

نتايج و آثار قيام ابا عبدالله

اگر عاشورا و فداكاري خاندان پيامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساي نبي اكرم را طاغوتيان آن زمان به نابودي كشانده بودند و اگر (اگر عاشورا نبود منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مي خواستند قلم سرخ بر وحي و كتاب بكشند و يزيد يادگار عصر تاريك بت پرستي كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحي اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحي نزل» [62] بنياد حكومت الهي را بر كند، نمي دانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مي آمد) لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه

اسلام رهائي بخش و قرآن هدايت افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيداني چون فرزندان وحي احياء و پشتيباني فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين بن علي آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد، تا جان خود و عزيزانش را فداي عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اكرم نمايد تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبياري فرمايد و از وحي و از ره آوردهاي آن پاسداري نمايد [63] . [ صفحه 48] شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا - سر آغاز زندگي جاويد اسلام و حيات ابدي قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج يزيديان را كه با اسم اسلام، اساس وحي را به خيال خام خود مي خواستند محو كنند، براي هميشه به باد فنا سپرد و آن جريان، سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد. [64] .آن روز يزيديان با دست جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خويش و رژيم ستمگر جنايتكار خويش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلويان و هواداران و سردمداران جنايتكارشان با دست ستم شاهي خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدي را براي خويش بجا گذاشتند كه ملت عظيم الشأن ايران بحمدالله تعالي با قدرت و پيروزي بر گور آتشبار آنان لعنت مي فرستد [65] .اگر نبود اين نهضت، نهضت حسين عليه السلام، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان مي دادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهداء

با اين فداكاري كه كرد علاوه بر اينكه آنها را به شكست رساند اندكي كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائله اي و چه مصيبتي وارد شد و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بني اميه شد. [66] .شخصيت عظيمي كه از عصاره وحي الهي تغذيه و در خاندان سيد رسل محمد مصطفي و سيد اولياء علي مرتضي تربيت و در دامن صديقه طاهره بزرگ شده بود قيام كرد و با فداكاري بي نظير و نهضت الهي خود، واقعه بزرگي را به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد [67] . [ صفحه 49] سيدالشهداء عليه السلام نهضت عظيم عاشورا را بر پا نمود و با فداكاري و خون خود و عزيزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بني اميه را محكوم و پايه هاي آن را فرو ريخت [68] .اگر فداكاري پاسداران عظيم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود، اسلام در خفقان رژيم بني اميه و رژيم ظالمانه آن وارونه معرفي مي شد و زحمات نبي اكرم (ص) و اصحاب فداكارش به هدر مي رفت [69] .ائمه ي اطهار اكثرا يا كشته شدند يا چه شدند لكن مكتبشان محفوظ بود. سيدالشهداء كشته شد مكتبش محفوظ بود بلكه مكتب را زنده كرد، با اين كشته شدن مكتب را زنده كرد [70] .چنانچه اولياء حق هم بسيارشان مغلوب شدند لكن مكتب محفوظ ماند. سيدالشهداء سلام الله عليه با همه اصحاب و عشيره اش قتل عام شدند لكن مكتب شان را جلو بردند. شكست در مكتب نبود پيشروي بود، يعني بني اميه را تا ابد شكست داد، قتل سيدالشهداء، يعني اين اسلامي

كه بني اميه مي خواست بد نمايش بدهد و با ادعاي خلافت بر خلاف موازين انساني عمل بكند آن را سيدالشهداء سلام الله عليه با نثار خون خودشان آن رژيم را، رژيم فاسد را شكست داد و خود مقتول شد [71] .اولياء خدا هم شكست مي خوردند. حضرت امير در جنگ معاويه شكست خورد، اينكه حرف ندارد، شكست خورد امام حسين سلام الله عليه هم در جنگ با يزيد شكست خورد و كشته شد اما به حسب واقع پيروز شدند آنها، شكست ظاهري و پيروز واقعي بود [72] . [ صفحه 50] اسلام را تا حالائي كه شما مي بينيد، اينجا ما نشسته ايم سيدالشهداء زنده نگه داشته است. [73] .اسلام همچو عزيز است كه فرزندان پيغمبر جان خودشان را فداي اسلام كردند. حضرت سيدالشهداء (سلام الله عليه) با آن جوان ها، با آن اصحاب براي اسلام جنگيدند و جان دادند و اسلام را احياء كردند. [74] .مبارزه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه با دولت وقت كه دولت طاغوتي بود شهادت سيدالشهداء به اسلام هيچ لطمه اي وارد نياورد، اسلام را جلو برد. اگر نبود شهادت ايشان، معاويه و پسرش اسلام را يك جور ديگري در دنيا جلوه داده بودند به اسم خليفه ي رسول الله، با رفتن در مسجد، اقامه ي جمعه و امام جمعه بودن، اقامه ي جماعت و امام جماعت بودن. اسم، اسم خلافت رسول الله و حكومت، حكومت اسلام لكن محتوا بر خلاف. نه حكومت، حكومت اسلامي بود به حسب محتوا و نه حاكم حاكم اسلامي. سيدالشهداء سلام الله عليه اين نقشي كه اينها داشتند براي برگرداندن اسلام به جاهليت و نمايش دادن اسلام به اينكه اين هم نظير همان

چيزهاي سابق است آن را باطل كرد. [75] .شهادت حضرت سيدالشهداء مكتب را زنده كرد. خودش شهيد، مكتب اسلام زنده شد و رژيم طاغوتي معاويه و پسرش را دفن كرد... شهادت سيدالشهداء چيزي نبود كه براي اسلام ضرر داشته باشد. نفع داشت براي اسلام، اسلام را زنده كرد. [76] . [ صفحه 51] اگر سيدالشهداء نبود اين رژيم طاغوتي را اينها تقويت مي كردند به جاهليت بر مي گرداندند. اگر حالا من و تو هم مسلم بوديم مسلم طاغوتي بوديم، نه مسلم امام حسيني، امام حسين نجات داد اسلام را. [77] .حضرت سيدالشهداء هم شكست خورد اما پيروزي نهائي را داشتند، مكتبشان شكست نخورد با كشته دادن، دشمنشان را عقب زدند، بساط معاويه را كه مي خواست اسلام را به صورت يك امپراطوري درآورد، برگرداند به زمان جاهليت و آن اوضاع جاهليت، شكستش دادند. يزيد و اتباع يزيد دفن شدن تا ابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند [78] .سيدالشهداء سلام الله عليه مذهب را بيمه كرد. با عمل خودش اسلام را بيمه كرد [79] .«انا من حسين» كه روايت شده است كه پيغمبر فرموده است. [80] . [ صفحه 52] اين معنايش، معنا اين است كه حسين مال من است و من هم از او زنده مي شوم، از او شده است. اينهمه بركات از شهادت ايشان است. با اينكه دشمن مي خواست آثار را از بين ببرد، آنها در صدد بودند كه اصلا بني هاشمي در كار نباشد. (لعبت هاشم بالكذا» [81] اين حرف بود. آنها مي خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربي درست كنند.

[82] .وقتي كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسي بزرگي بود كه در يك وقتي كه همه ي مردم دارند به مكه مي روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسي بود تمام حركاتش، حركات سياسي بود، اسلامي - سياسي و اين حركت اسلامي - سياسي بود كه بني اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود. [83] .امام حسين سلام الله عليه خود و تمام فرزندان و اقرباي خودش را فدا كرد و پس از شهادت او اسلام قويتر شد. [84] .سيدالشهداء (سلام الله عليه) كشته شد شكست نخورد، لكن بني اميه را همچو شكست كه تا آخر نتوانستند ديگر كاري بكنند، همچو اين خون، آن شمشيرها را عقب زد كه تا الان هم كه ملاحظه مي كنيد باز پيروزي با سيدالشهداست و شكست با يزيد و اتباع اوست. [85] .سيدالشهداء بحق بود و با عده قليلي مقابله كرد در عين حالي كه به شهادت رسيد و فرزندان او هم به شهادت رسيدند، لكن اسلام [ صفحه 53] را زنده كرد و يزيد و بني اميه را رسوا كرد [86] .سيدالشهداء سلام الله عليه با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قيام كردند. چون قيام لله بود اساس سلطنت آن خبيث را به هم شكستند در صورت، ايشان كشته شدند لكن اساس سلطنت را شكستند. اساس سلطنتي كه مي خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتي در آورد. [87] .كسي كه براي خدا كار مي كند شكست در آن نيست ولو كشته بشويم شكست نداريم. حضرت

سيدالشهداء هم كشته شد لكن شكست خورد؟ الان بيرق او بلند است و يزيدي تو كار نيست. [88] .اگر قيام حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه نبود، امروز هم ما نمي توانستيم پيروز شويم. [89] . [ صفحه 55]

قيام عاشورا اسوه آزادگان

(كل يوم عاشورا و كل ارض كربلاء)حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد. با اينكه از اول مي دانست كه در اين راه كه مي رود راهي است كه بايد همه ي اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا كند و اين عزيزان اسلام را براي اسلام قرباني كند، لكن عاقبتش را هم مي دانست... علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت به همه كه راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد كار پيش نمي برد، كيفيت اعداد، كيفيت جهاد اعداء مقابل اعداء، آن است كه كار را پيش مي برد. افراد ممكن است خيلي زياد باشند لكن در كيفيت ناقص باشند يا پوچ. و افراد ممكن است كم باشند لكن در كيفيت توانا باشند و سرافراز [90] .امام مسلمين به ما آموخت كه در حالي كه ستمگر زمان بر مسلمين حكومت جابرانه مي كند، در مقابل او اگر چه قواي شما ناهماهنگ باشد بپا خيزيد و استنكار كنيد، اگر كيان اسلام را در خطر [ صفحه 56] ديديد، فداكاري كنيد و خون نثار نمائيد. [91] .حضرت سيدالشهداء از كار خودش به ما تعليم كرد كه در ميدان وضع بايد چه جور باشد و در خارج ميدان وضع چه جور باشد و بايد آنهايي كه اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بكنند و بايد آنهائي كه

در پشت جبهه هستند چطور تبليغ بكنند. كيفيت مبارزه را، كيفيت اينكه مبارزه بين يك جمعيت كم با جمعيت زياد بايد چطور باشد، كيفيت اينكه قيام در مقابل يك حكومت قلدري كه همه جا را در دست دارد با يك عده معدود بايد چطور باشد، اينها چيزهايي است كه حضرت سيدالشهداء به ملت آموخته است و اهل بيت بزرگوار او و فرزند عاليمقدار او هم فهماند كه بعد از اينكه آن مصيبت واقع شد بايد چه كرد، بايد تسليم شد؟ بايد تخفيف در مجاهده قائل شد؟ بايد همانطوري كه زينب سلام الله عليها در دنباله آن مصيبت بزرگي كه «تصغر عنده المصائب» [92] ايستاد و در مقابل كفر و در مقابل زندقه صحبت كرد و هر جا موقع شد، مطلب را بيان كرد حضرت علي بن الحسين سلام الله عليه با آن حال نقاهت، آنطوري كه شايسته است تبليغ كرد. [93] .سيدالشهداء و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را، فداكاري در ميدان، تبليغ در خارج ميدان. همان مقداري كه فداكاري حضرت، ارزش پيش خداي تبارك و تعالي دارد و در پيشبرد نهضت حسين سلام الله عليه كمك كرده است، خطبه هاي حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است. آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نبايد زن ها بترسند و نبايد مردها بترسند. در مقابل يزيد، حضرت زينب [ صفحه 57] سلام الله عليها ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بني اميه در عمرشان همچون تحقيري نشنيده بودند [94] و صحبت هائي كه در بين راه و در كوفه

و در شام و اينها كردند و منبري كه حضرت سجاد سلام الله عليه رفت [95] و واضح كرد به اينكه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست. يعني ما را بد معرفي كرده اند، سيدالشهداء را مي خواستند معرفي كنند كه يك آدمي است كه در مقابل حكومت وقت، خليفه ي رسول الله ايستاده است. حضرت سجاد اين مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زينب هم. تكليف ماها را حضرت سيدالشهداء معلوم كرده است. در ميدان جنگ از قلت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد. هر مقدار كه عظمت داشته باشد مقصود و ايده ي انسان به همان مقدار بايد تحمل زحمت بكند. [96] .امام حسين با عده ي كم همه چيزش را فداي اسلام كرد، مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت [97] .در حالي كه شهادت حضرت سيدالشهداء از همه خسارت ها بالاتر بود ولي چون او مي دانست كه چه مي كند و كجا مي رود و هدفش چيست، فداكاري كرد و شهيد شد و ما هم بايد روي آن فداكاري ها حساب كنيم كه سيدالشهداء چه كرد و چه بساط ظلمي را به هم زد و ما هم چه كرده ايم! [98] .سيدالشهداء (سلام الله عليه) وقتي مي بيند كه يك حاكم ظالمي، جائري در بين مردم دارد حكومت مي كند، تصريح مي كند حضرت كه [ صفحه 58] اگر كسي ببيند كه حاكم جائري در بين مردم حكومت مي كند، ظلم دارد به مردم مي كند بايد مقابلش بايستد و جلوگيري كند هر قدر كه مي تواند با چند نفر با چندين نفر...مگر خون ما رنگين تر از خون سيدالشهداء است ما چرا بترسيم از اينكه خون بدهيم يا اينكه

جان مي دهيم؟.آن هم در ماجراي دفع سلطان جائري كه مي گفت مسلمانم مسلماني يزيد هم مثل مسلماني شاه بود اگر بهتر نبود بدتر نبود لكن چون با ملت اينطور مي كرد و مردي بود متعدي و ظالم و ملت را مي خواست زير بار اطاعت خودش بي جهت ببرد، سيدالشهداء لازم ديد كه سلطان جائر را سراغش برود ولو اينكه جان بدهد [99] .دستور است اين، دستور عمل امام حسين سلام الله عليه، دستور است براي همه: «كل يوم عاشورا و كل أرض كربلا» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را، امام حسين با عده ي كم همه چيزش را فداي اسلام كرد، مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و گفت هر روز بايد در هر جا اين محفوظ بماند [100] .اين كلمه «كل يوم عاشورا و كل أرض كربلا» يك كلمه بزرگي است كه اشتباهي از او مي فهمند، آنها خيال مي كنند كه - يعني آنها خيال مي كنند كه - يعني هر روز بايد گريه كرد لكن اين محتوايش غير از اين است كربلا چه كرد، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشي را بازي كرد، همه زمين ها بايد اينطور باشد، نقش كربلا اين بود كه (سيدالشهداء سلام الله عليه با چند نفر جنگ كرد، عدد معدود آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار، در [ صفحه 59] مقابل امپراطور زمان ايستادند و فداكاري كردند و كشته شدند، و لكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را)همه جا بايد اينطور باشد و همه روز هم بايد اينطور باشد، همه روز

بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشورا است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، انحصار به يك افراد نمي شود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفري و يك زمين كربلا نبوده، همه زمين ها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها، غفلت نكنند ملت ها از اينكه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند [101] ....ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور كنيد، شما پيرو پيشواياني هستيد كه در برابر مصائب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مي بينيم نسبت به آن چيزي نيست. پيشوايان بزرگوار ما، حوادثي چون روز عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دين خدا يك چنان مصائبي را تحمل كرده اند. شما امروز چه مي گوييد؟ از چه مي ترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب است براي كساني كه ادعاي پيروي از حضرت امير (ع) و امام حسين (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت آميز دستگاه حاكمه خود را ببازند. [102] .نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پيروي از نهضت مقدس حسيني چنان سازنده و كوبنده بود كه مرداني مجاهد و فداكار تحويل جامعه داد كه با تحرك و فداكاري روزگار را بر ستمكاران و خائنان سياه نمودند و ملت بزرگ را چنان هشيار و متحرك و پيوسته كرد كه خواب را از چشم بيگانه و بيگانه پرستان ربود و حوزه هاي علميه

و دانشگاه و بازارها را به صورت دژمدافع از عدالتخواهي و از اسلام و مذهب مقدس در آورد. [103] . [ صفحه 60] امروز مطلب مهم است، از مهماتي است كه جان بايد پايش داد. همان مهمي است كه سيدالشهداء جانش را داد برايش، همان مهمي است كه پيغمبر اسلام بيست و سه سال زحمت برايش كشيد، همان مهمي است كه حضرت امير سلام الله عليه هيجده ماه با معاويه جنگ كرد، در صورتي كه معاويه دعوي اسلام مي كرد و چه و چه، جنگش چه بود؟ براي اينكه يك سلطان جائر بود، براي اينكه يك دستگاه جائر بود، بايد به زمينش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به كشتن داد، آنقدر از اينها را هم كشت، براي چه؟ براي اينكه اقامه ي حق بكند، اقامه ي عدل بكند. [104] .ما كه از سيدالشهداء بالاتر نيستيم، آن وظيفه اش را عمل كرد، كشته هم شد! [105] .خاطره ي تلخ 17 شهريور 57 و خاطره تلخ روزهاي بزرگي كه بر امت گذشت، ميوه شيرين سرنگوني كاخ هاي استبداد و استكبار و جايگزيني پرچم جمهوري عدل اسلامي را به بار آورد. مگر نه آن است كه دستور آموزنده «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» بايد سرمشق امت اسلامي باشد. قيام همگاني در هر روز و در هر سرزمين عاشورا قيام عدالتخواهان با عددي قليل و ايماني و عشقي بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود، و دستور آن است كه اين برنامه سرلوحه ي زندگي امت در هر روز و در هر سرزمين باشد، روزهائي كه بر ما گذشت عاشوراي مكرر بود و ميدانها و خيابانها و كوي و برزنهائي

كه خون فرزندان اسلام در آن ريخت، كربلاي مكرر و اين [ صفحه 61] دستور آموزنده تكليفي است و مژده اي. تكليف از آن جهت كه مستضعفان اگر چه با عده اي قليل عليه مستكبران، گر چه با ساز و برگ مجهز و قدرت شيطاني عظيم، مأمورند چونان سرور شهيدان قيام كنند. و مژده كه شهيدان ما را در شمار شهيدان كربلا قرار داه است، و مژده كه شهادت رمز پيروزي است. 17 شهريور مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرر كربلا و شهداي ما مكرر شهداي كربلا و مخالفان ملت ما مكرر يزيد و وابستگان او هستند.كربلا كاخ ستمگري را با خون در هم كوبيد كربلاي ما كاخ سلطنت شيطاني را فرو ريخت. اكنون وقت آن است كه ما كه وارثان اين خون ها هستيم و بازماندگان جوانان و شهداي به خون خفته هستيم از پاي ننشينيم تا فداكاري آنان را به ثمر برسانيم و با اراده مصمم و مشت محكم بقاياي رژيم ستمكار و توطئه گران جيره خوار شرق و غرب را در زير پاي شهداي فضيلت دفن كنيم [106] .ملت عظيم الشأن در سالروز شوم اين فاجعه انفجار آميزي كه مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشورا آن قيام كوبنده را به بارآورد، اگر عاشورا و گرمي و شور انفجاري آن نبود، معلوم نبود چنين قيامي بدون سابقه و سازماندهي واقع مي شد. واقعه عظيم عاشورا از 61 هجري تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمي بقيةالله ارواحنا لمقدمه الفداء در هر مقطع انقلاب ساز است. [107] .الان هم مي بينيد كه در جبهه ها وقتي كه نشان مي دهند آنها را همه با عشق

امام حسين است كه دارند جبهه ها را گرم نگه مي دارند [108] .اكنون ملت ما دريافته است كه «كل يوم عاشورا و كل ارض [ صفحه 62] كربلا» مجالس حال و دعاي اينان شب عاشوراهاي اصحاب سيدالشهداء را در دل زنده مي كند [109] .امام حسين عليه السلام با خون خود اسلام را زنده كرده شما به تبعيت از او انقلاب و اسلام را ضمانت نماييد [110] .ما در عين حالي كه جوان هاي بسيار لايق خودمان را، مردان كاردان خودمان را از دست داديم لكن آن چيزي كه به دست آورديم ارزشش بيشتر از اين معاني است. آني است كه سيدالشهداء سلام الله عليه زن و فرزند خودش را فداي او كرده، آني است كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم زندگاني خودش را در راه او صرف كرد و ائمه معصومين ما در راه او آنهمه رنج ديدند [111] . [ صفحه 65]

فلسفه عزاداري و روضه خواني

بدانند آنچه دستور ائمه عليهم السلام براي بزرگداشت اين حماسه تاريخي اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است تمام فرياد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستم پيشه در طول تاريخ الي الابد. و مي دانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميه لعنت الله عليهم با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند فرياد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است. [112] .گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسي كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريه دار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است [113] ،

اين براي اين است كه حتي آني كه با صورت گريه دار خودش را چيز مي كند، صورتش را يك حال حزن به خودش مي دهد و صورت گريه دار به خودش مي دهد، اين نهضت را دارد حفظ مي كند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مي كند [114] . [ صفحه 66] ما تا ابد هم اگر براي سيدالشهداء گريه بكنيم، براي سيدالشهداء نفعي ندارد، براي ما نفع دارد، همين نفع دنيائيش را شما حساب كنيد، آخرتش سر جاي خودش. همين نفع دنيائيش را حساب كنيد و همين جهت رواني مطلب را كه قلوب را چطور به هم متصل مي كند. [115] .شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براي سيدالشهداء، نه سيدالشهداء احتياج به اين گريه ها دارد و نه اين گريه خودش في نفسه يك كاري از آن مي آيد، لكن اين مجلس ها مردم را همچو مجتمع مي كنند و يك وجهه مي دهند، سي ميليون، سي و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصا دهه عاشورا يك وجهه، طرف يك راه مي روند. بيخود بعضي از ائمه ما نمي فرمايند كه براي من در منابر روضه بخوانند. بيخود نمي گويند ائمه ما به اينكه هر كس كه بگريد، بگرياند يا صورت گريه، گريه كردن به خودش بگيرد اجرش فلان و فلان است. مسأله مسأله ي گريه نيست، مسأله مسأله ي تباكي نيست، مسأله مسأله ي سياسي است كه ائمه ي ما با همان ديد الهي كه داشتند، مي خواستند كه اين ملت ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند، از راه هاي مختلف، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير

نباشند [116] .اينكه بعضي از ائمه (شايد امام باقر بوده، من الان خوب يادم نيست) مي فرمايد كه براي من يك نفر نوحه سرا را در منا بگذاريد كه [ صفحه 67] آنجا براي من گريه بكند و عزا بگيرد [117] نه اين است كه حضرت باقر سلام الله عليه احتياج به اين داشته است و نه اينكه براي او شخصا فايده اي داشته است، لكن جنبه سياسي اين را ببينيد، در منا آنوقتي كه از همه اقطار عالم آدم مي آيد آنجا يك كسي بنشيند يا اشخاصي نوحه سرائي كنند براي امام باقر و جنايت كساني كه با او مخالفت كردند و او را مثلا به شهادت رساندند ذكر كند و اين مسأله موجي باشد در همه دنيا اين مجالس عزا را دست كم گرفتند [118] .حضرت باقر سلام الله عليه وقتي كه مي خواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهرا كه در منا اجير كنند كسي را، كساني را كه براي من گريه كنند. اين چه مبارزه اي است؟ حضرت باقر احتياج به گريه داشت؟ حضرت باقر مي خواست چه كند گريه را؟ آنوقت هم در منا چرا؟ ايام حج و منا. اين همين نقطه ي اساسي، سياسي، رواني، انساني است كه ده سال در آنجا گريه كنند. خوب مردم مي آيند مي گويند چه خبر است چيست؟ مي گويند اين اينطور بود اين توجه مي دهد نفوس مردم را به اين مكتب و ظالم را منهدم مي كند و مظلوم را قوي مي كند. ما جوان ها داديم، كربلا جوان ها داده، ما اين را بايد حفظش كنيم. اين نمي شود اينطور باشد شما خيال بكنيد كه گريه است، خير گريه نيست، يك مسأله

سياسي، رواني، اجتماعي است. اگر قضيه گريه است تباكايش ديگر [ صفحه 68] چيست؟ تباكي مي خواهد تباكي ديگر يك چيزي شد؟ اصلا حضرت سيدالشهداء چه احتياج به گريه دارد؟ ائمه اينقدر اصرار كردند به اينكه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براي اينكه اين حفظ مي كند اين كيان مذهب ما را [119] .عمق ارزش مجلس هاي عزاداري، كم معلوم شده است و شايد پيش بعضي هيچ معلوم نشده است. اينكه در روايات ما براي يك قطره اشك براي مظلوم كربلا آنقدر ارزش قائلند، حتي براي تباكي (به صورت گريه در آمدن) ارزش قائلند، [120] نه از باب اين است كه سيد مظلومان احتياج به اين كار دارد و نه اين است كه فقط براي ثواب بردن شما و مسلمين شما باشد. گرچه همه ثواب ها هست، لكن چرا اين ثواب را براي اين مجالس عزا آنقدر عظيم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارك و تعالي براي اشك و حتي يك قطره اشك و حتي تباكي، آنقدر ثواب داده است؟ كم كم اين مسأله از ديد سياسي اش معلوم مي شود و انشاءالله بعدها بيشتر معلوم مي شود. اينكه براي عزاداري، براي مجالس عزا، براي نوحه خواني، براي اينها اينهمه ثواب داده شده است. علاوه بر آن امور عباديش و روحانيش، يك مسأله مهم سياسي در كار بوده است. آن روزي كه اين روايات صادر شده است. روزي بوده است كه اين فرقه ناجيه مبتلا بودند به حكومت اموي و بيشتر عباسي، و يك جمعيت بسيار كمي، يك اقليت كمي در مقابل قدرت هاي بزرگ. در آنوقت براي سازمان دادن به فعاليت سياسي اين

اقليت، يك راهي درست كردند كه اين راه، خودش [ صفحه 69] سازمانده است و آن، نقل از منابع وحي، به اينكه براي اين مجالس اينقدر عظمت هست و براي اين اشك ها آنقدر، در حول و بر اين اشك ها و عزاداري ها، شيعيان با اقليت آنوقت اجتماع مي كردند و شايد بسياري از آنها هم نمي دانستند مطلب چه هست، ولي مطلب، سازماندهي به يك گروه اقليت در مقابل آن اكثريت ها، و در طول تاريخ، اين مجالس عزا كه يك سازماندهي سرتاسري كشورها هست، كشورهاي اسلامي هست و در ايران كه مهد تشيع و اسلام و شيعه هست، در مقابل حكومتهائي كه پيش مي آمدند و بناي بر اين داشتند كه اساس اسلام را از بين ببرند، اساس روحانيت را از بين ببرند، آن چيزي كه در مقابل آنها، آنها را ميترساند، اين مجالس عزا و اين دستجات بود [121] .شايد غربزده ها به ما مي گويند كه ملت گريه و شايد خودي ها نمي توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است. يك مجلس عزا چقدر ثواب دارد، نتوانند هضم كنند و نتوانند هضم كنند آن چيزهائي را كه براي ادعيه ذكر شده است و آن ثوابهائي كه براي دو سطر دعا ذكر شده است، نمي توانند اين را ادراك كنند و هضم كنند. جهت سياسي اين دعاها و اين توجه به خدا و توجه همه مردم را به يك نكته، اين، اين است كه يك ملت را بسيج مي كند براي يك مقصد اسلامي. مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيدالشهداء و اجر ببرند. البته اين هم هست. و

ديگران را اجر اخروي نصيب كند، بلكه مهم، آن جنبه سياسي است كه ائمه ي ما در صدر اسلام نقشه اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن، اين اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده، و هيچ چيز نمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيدالشهداء در او تأثير دارد، تأثير بكند. [122] . [ صفحه 70] ساير مردم، اينهايي كه مسجد مي آيند، منبر را گوش مي كنند، مطالب را گوش مي كنند، همچو كه به روضه مي رسند، رد مي شوند و مي روند. اين از باب اين است كه ملتفت نيستند چه هست.آن روضه است كه اين محراب، كه اين منبر را حفظ كرده، اگر آن روضه نبود، اين منبر هم نبود، اين مطالب هم نبود، آن حفظ كرده. ما بايد به شهيدمان گريه كنيم، فرياد كنيم، مردم را بيدار كنيم. البته يك مطلبي هم كه بين همه ما بايد باشد اين است كه اين نكته را به مردم بفهمانيم همه اش قضيه اين نيست كه ما مي خواهيم ثواب ببريم، قضيه اين است كه ما مي خواهيم پيشرفت كنيم. سيدالشهداء هم كه كشته شد، نه اينكه رفتند يك ثوابي ببرند. ثواب براي او خيلي مطرح نبود، آنطور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد، اسلام را پيشرفت بدهد، اسلام را زنده كند. شما هم كه داريد نوحه خواني مي كنيد حرف مي زنيد، خطبه مي خوانيد، نوحه مي خوانيد مردم را به گريه وادار مي كنيد، مردم هم گريه مي كنند همه روي اين مقصد باشد كه اين اسلام را ما مي خواهيم با همين هياهو حفظش كنيم. با اين هياهو، با اين گريه، با اين نوحه خواني، با اين شعر خواني،

با اين نثر خواني ما مي خواهيم اين مكتب را حفظ كنيم چنانچه تا حالا هم حفظ شده. بايد اين نكته را هم به مردم گفته بشود، تذكر داده بشود كه آقا قضيه روضه خواني قضيه اين نيست كه من يك چيزي بگويم و يكي هم گريه كند. قضيه اين است كه با گريه حفظ شده است اين، با گريه اين حفظ شده. حتي تباكي هم ثواب دارد، خوب تباكي چرا ثواب دارد؟ براي اينكه تباكي كمك مي كند به اين مكتب، كمك به مكتب مي كند [123] .و اگر چناچه واقعا بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اينقدر ارج پيدا كرده و [ صفحه 71] اجر پيش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گريه نمي گويند، ما را ملت حماسه مي خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد سلام الله عليه كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتي بود كه قدرت بر همه چيز داشت. اين ادعيه اي كه از او باقي مانده است چه كرده است و چطور مي تواند تجهيز بكند، به ما نمي گفتند كه ادعيه براي چيست. اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسي و اجتماعي اش چيست، نمي گويند كه براي چه اين كار را بكنيم [124] .اين مطلبي كه الان القاء كرده اند به جوان هاي ما كه تا كي گريه و تا كي روضه و اينها، بيائيد تظاهر كنيم، اينها نمي فهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا [چطور] نگه داشته شده است. اين را نمي دانند و

نمي شود هم بهشان بفهمانند.اينها نمي فهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مي كند اين مجالس روضه، اين مجالس عزاي سيدالشهداء و آن تبليغات بر ضد ظلم. اين تبليغ بر ضد طاغوت است. بيان ظلمي كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. [125] . [ صفحه 73]

اهميت و نقش عزاداري در احياي اسلام و مكتب سيدالشهداء

همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسي مراسم عزاداري ائمه اطهار و بويژه مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام است كه حافظ مليت مسلمين بويژه شيعيان ائمه ي اثني عشر عليهم صلوات الله و سلم مي باشد.سفارش اكيد ائمه ي مسلمين عليهم السلام بر اقامه ي عزاي سيد مظلومان تا آخر و ابد و فرياد مظلوميت آل بيت رسول الله صلي الله عليه و آله و ظالميت بني اميه عليهم لعنة الله با آن كه بني اميه منقرض شده اند، فرياد مظلوم بر سر ظالم است. و اين پرخاش و فرياد بايد زنده بماند و بركاتش امروز در ايران در جنگ با يزيديان واضح و ملموس است [126] . [ صفحه 74] خداي عالم چوت ديد بناي دين را ماجراجويان صدر اول متزلزل كردند و جز چند نفر معدودي بجا نماند حسين بن علي را بر انگيخت و با جانفشاني و فداكاري ملت را بيدار كرد و ثوابهاي بسيار براي عزاداران او مقرر كرد تا مردم را بيدار نگه دارند و نگذارند اساس كربلا كه پايه اش بر بنيان كندن پايه هاي ظلم و جور و سوق مردم به توحيد و معدلت بود كهنه شود. با اين حال لازم است كه براي عزاداري كه شالوده اش بر اين اساس ريخته شده چنين

ثوابهائي مقرر شود كه مردم با هر فشار و سختي هم هست از آن دست بر ندارند و گر نه با سرعت برق زحمتهاي حسين بن علي را هم پايمال مي كردند كه به پايمال كردن آن زحمتهاي پيغمبر اسلام و كوششهائي كه براي تاسيس اساس تشيع كرده بود به كلي پايمال مي شد. پس فرضا كه مزدهائي را كه خدا مي دهد در مقابل سودي باشد كه از عمل بدست مي آيد سودي كه از اين عمل به دست آمده و مي آيد بقاء دين حق و اساس تشيع است كه سعادت دنيا و آخرت جهانيان بسته به آن است و با نظر به وضعيت شيعه در آن زمان و فشارهاي گوناگون از مخالفان علي بن ابيطالب به پيروان او قيمت اين عمل بيش از آنست كه به تصور ما در آيد و خداي جهان براي آنها ثواب ها و مزدهائي تهيه فرموده كه هيچ چشمي نديده و گوشي نشنيده و اين كمال عدالت است. [127] .اين خون سيدالشهداست كه خون هاي همه ملت هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند در اين امر سستي نبايد كرد [128] .حق پيروز است حق پيروز است منتها ما رمز پيروزي را بايد پيدا بكنيم كه رمز پيروزي ما چه بوده است و رمز بقاي شيعه در اين طول [ صفحه 75] زمان، از زمان امير المومنين سلام الله عليه تا حالا، در زمان هائي كه شيعه جمعيتش كم بوده است، ناچيز بوده است. حالا الحمدلله زياد است اما آنوقت كم

بوده نه اينكه زياد در مقابل ديگران. رمز بقاي اين مذهب و بقاء ممالك اسلامي، ممالك شيعي بايد ببينيم چه بوده است، ما آن رمز را بايد حفظش بكنيم. يكي از رمزهاي بزرگي كه بالاترين رمز است قضيه ي سيدالشهداست.... بايد اين رمز را حفظ بكنيم اين مجالسي كه در طول تاريخ بر پا بوده است و با دستور ائمه عليهم السلام اين مجالس بوده است. خيال نكنند بعضي از اين جوان هاي ما كه اين مجالس، مجالسي بوده است كه گريه در آن بوده است حالا ما بايد گريه ديگر نكنيم. اين يك اشتباهي است كه مي كنند.اساسي كه همه چيز را تا حالا نگه داشته او بوده، پيغمبر (ص) هم فرمود كه «انا من حسين» [129] يعني ديانت را او نگه ميدارد و اين فداكاري، ديانت اسلام را نگه داشته است و ما بايد نگهش داريم. اين جوان ها توجه ندارند البته يك دسته اند و تزريق به اينها شده از اشخاصي كه مي خواهند نباشد. اينها از اساس مي خواهند روضه را از بين ببرند كه روضه خواني است كه عواطف مردم را همچو تهييج مي كند كه بر همه چيز حاضرند. وقتي مردم ديدند كه سيدالشهداء جوان هايش آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوان هاي خودش را داد، براي مردم آسان مي شود كه جوان بدهند و ما با اين حس شهادت دوستي اين معني را ملت ما پيش برد و رمز همين معنائي بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتي كه ما داشتيم، به همه ملت ما، و همه آرزوي شهادت مي كردند، همان شهادتي كه سيدش سيدالشهداء [ صفحه 76] بود و اينها نمي فهمند كه

اينجاست كه نگه داشته است، آنهائي كه مي فهمند تزريق مي كنند و ديگران را گول مي زنند [130] .روضه ي سيدالشهداء براي حفظ مكتب سيدالشهداست. آن كساني كه مي گويند روضه سيدالشهداء را نخوانيد، اصلا نمي فهمند مكتب سيدالشهداء چه بوده و نمي دانند يعني چه، نمي دانند اين گريه ها و اين روضه ها حفظ كرده اين مكتب را. الان هزار و چهارصد سال است كه با اين منبرها با اين روضه ها و با اين مصيبت ها و با اين سينه زني ها ما را حفظ كرده اند، تا حالا آورده اند اسلام را. اين عده از جوان هايي كه اينطور نيست كه سوءنيت داشته باشند، خيال مي كنند ما حالا بايد حرف روز بزنيم. حرف سيدالشهداء حرف روز است، هميشه حرف روز است، اصلا حرف روز را سيدالشهداء آورده است دست ماها داده و سيدالشهداء را اين گريه ها حفظ كرده است، مكتبش را، اين مصيبت ها و داد و قال ها حفظ كرده، اين سينه زني ها و اين دستجات و - عرض مي كنم - اينها حفظ كرده. اگر فقط مقدسي بود و توي اطاق و توي خانه مي نشست براي خودش و هي زيارت عاشورا مي خواند و تسبيح مي گرداند نمانده بود چيزي. هياهو مي خواهد، هر مكتبي هياهو مي خواهد، بايد پايش سينه بزنند، هر مكتبي تا پايش سينه زن نباشد تا پايش گريه كن نباشد تا پايش توي سر و سينه زدن نباشد، حفظ نمي شود. اينها اشتباه مي كنند، بچه اند اينها، نمي دانند كه اين نقش روحانيت و نقش اهل منبر چه هست در اسلام، خودتان هم شايد خيلي ندانيد. اين نقش يك نقشي است كه اسلام را هميشه زنده نگه داشته، آن گلي است كه هي آب

به آن مي دهند زنده نگه داشته اين گريه ها زنده نگه داشته مكتب سيدالشهداء را. اين ذكر مصيبت ها زنده نگه داشته مكتب [ صفحه 77] سيدالشهداء را. ما بايد براي يك شهيدي كه از دستمان مي رود علم بپا كنيم نوحه خواني كنيم، گريه كنيم، فرياد كنيم، ديگران مي كنند ديگران فرياد مي زنند وقتي يكي از آنها كشته بشود، فرض كنيد كه از يك حزبي يكي كشته بشود ميتينگ ها مي دهند، فريادها مي كنند. اين يك ميتينگ و فريادي است براي احياء مكتب سيدالشهداء و اينها ملتفت نيستند، توجه ندارند به مسائل، همين گريه ها نگه داشته اين مكتب را تا اينجا و همين نوحه سرايي ها، همين هاست كه ما را زنده نگه داشته، همين هاست كه اين نهضت را پيش برده، اگر سيدالشهداء نبود، اين نهضت هم پيش نمي برد، سيدالشهداء همه جا هست «كل ارض كربلا» همه جا محضر سيدالشهداست، همه منبرها محضر سيدالشهداست، همه محراب ها از سيدالشهداست... امام حسين نجات داد اسلام را، ما براي يك آدمي كه نجات داده اسلام را و رفته كشته شده هي سكوت كنيم؟ ما هر روز بايد گريه كنيم، ما هر روز بايد منبر برويم براي حفظ اين مكتب، براي حفظ اين نهضت ها، اين نهضت ها مرهون امام حسين سلام الله عليه هست.از اين هماهنگ تر چه؟ شما در كجا سراغ داريد كه يك ملتي اينطور هماهنگ بشود؟ كي اينها را هماهنگ كرده؟ اينها را سيدالشهداء هماهنگ كرده است. در تمام كشورهاي اسلامي، ملت هاي اسلامي در روز عاشورا و تاسوعا و مثلا هشتم و چندم اين دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا، كي

مي تواند يك همچنين اجتماعي درست كند؟ در كجاي عالم شما سراغ داريد كه اين مردم اينطور هماهنگ باشند، برويد هندوستان همين بساط، برويد پاكستان همين بساط، برويد اندونزي همين بساط، برويد عراق [ صفحه 78] همين بساط، برويد افغانستان، هر جا برويد همين بساط، كي اينها را هماهنگ كرده؟ اين هماهنگي را از دست ندهيد [131] .در اين مجالس عزا و سوگواري و نوحه سرائي براي سيد مظلومان و اظهار مظلوميت يك كسي كه براي خدا و براي رضاي او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اينطور ساخت جواناني را كه مي روند در جبهه ها و شهادت را مي خواهند و افتخار به شهادت مي كنند و اگر شهادت نصيب شان نشود متاثر مي شوند و آنطور مادران را مي سازد كه جوان هاي خودشان را از دست مي دهند و باز مي گويند باز هم يكي دو تا داريم. اين مجالس عزاي سيدالشهداست و مجالس دعا و دعاي كميل و ساير ادعيه است كه مي سازد اين جمعيت را اينطور و اساس را اسلام از اول بنا كرده است، به طوري كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود [132] .حالا يك دسته اي آمده اند مي گويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمي فهمند اينها كه روضه يعني چه، اينها ماهيت اين عزاداري را نمي دانند چيست. نمي دانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعي است از آن نهضت، نمي دانند كه گريه كردن بر عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراطوري

بزرگ ايستاد. مقابل يك امپرطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه ها و جوان هاي ما خيال نكنند كه مساله، مساله ي ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به [ صفحه 79] شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريه ها مي ترسند براي اينكه گريه اي است كه گريه بر مظلوم است فرياد مقابل ظالم است، دسته هائي كه بيرون مي آيند مقابل ظلم هستند، قيام كرده اند. [133] .در آنوقت [134] يكي از حرف ها كه هي رايج بود مي گفتند: ملت گريه، براي اينكه مجالس روضه را از دستشان بگيرند. اينكه همه مجالس روضه را آنوقت تعطيل كردند، آن هم به دست كسي كه خودش در مجالس روضه مي رفت و آن بازي ها را در مي آورد. قضيه مجلس روضه بود يا از مجلس روضه آنها يك چيز ديگر مي فهميدند و آن را مي خواستند از بين ببرند؟ قضيه عمامه و كلاه بود يا از عمامه يك چيز ديگري آنها مي فهميدند و روي آن ميزان عمامه را با آن مخالفت مي كردند؟ آنها فهميده بودند كه از اين عمامه يك كاري مي آيد كه نمي گذارد اينها آني را كه مي خواهند عمل كنند و از اين مجالس عزاداري يك كاري مي آيد كه نمي گذارد اينها كارهايشان را انجام بدهند. وقتي يك ملتي در ماه محرم، سرتاسر يك مملكت، يك مطلب را مي گويند اين مجلس ها مردم را همچو مجتمع مي كنند و يك وجهه مي دهند، سي ميليون، سي و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم

و خصوصا دهه عاشورا يك وجهه، طرف يك راه مي روند، اينها را در اين ماه محرم، خطبا و علما در سرتاسر كشور مي تواند بسيج كند براي يك مساله. اين جنبه سياسي اين مجالس بالاتر از همه جنبه هاي ديگري است كه هست. و اينها مي بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصري مقابل ظالم قرار مي دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مي كنند به اين كشور، [ صفحه 80] خدمت دارند مي كنند به اسلام، توجه ندارند جوان هاي ما، بازي اين بزرگ ها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايي كه تزريق مي كنند به شما ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مي كنند بزرگ هايشان و ارباب هايشان از اين گريه ها مي ترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوي دهلي اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مي گفتند. آورده بودند براي سركوب كردن اسلام و يكي از راه هايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوان هاي ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتي مي كنند مي روند توي مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مي گويند نه. اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم ها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسي دارد، جنبه اجتماعي دارد. [135] .در دفعه اول كه مرا از قم گرفتند و بردند، در بين راه - اين -

بعضي از اين ماموريني كه بودند در آن اتومبيل من، مي گفت كه ما كه آمديم سراغ شما، از اين چادرهائي [136] كه در قم بود مي ترسيديم كه مبادا اينها مطلع بشوند و ما نتوانيم انجام وظيفه كنيم. اينها كه هيچ، قدرت هاي بزرگ از اين چادرها مي ترسند، قدرت هاي بزرگ از اين سازماني كه بدون اينكه دست واحدي در كار باشد كه آنها را مجتمع كند، خود به خود ملت را به هم جوشانده اند در سراسر يك كشور، كشور پهناور، در ايام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارك، اين مجالس است كه مردم را دور هم جمع كرده است. و اگر يك مطلبي بخواهد براي اسلام خدمتي بكند و شخصي بخواهد كه مطلبي را [ صفحه 81] بگويد، سرتاسر كشور به واسطه همين گويندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت يكدفعه منتشر مي شود و اجتماع مردم در تحت اين بيرق الهي، اين بيرق حسيني، اسباب اين مي شود كه سازمان داده شده باشد. اگر قدرت هاي بزرگ در منطقه هاي خودشان بخواهند كه يك اجتماعي ايجاد كنند، با فعاليت هاي زيادي كه شايد چند روز يا چند دهه مي كنند، در يك شهري، يك عده فرض كنيد صدهزار نفري، پنجاه هزار نفري با خرج هاي زياد و زحمت هاي زياد مجتمع مي شوند و به قول آن كسي كه مي خواهد صحبت كند، گوش مي دهند لكن شما مي بينيد كه براي خاطر همين مجالسي كه مردم را به هم پيوند داده است اين مجالس عزائي كه مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اينكه يك مطلبي پيش مي آيد، در يك شهر نه، در

سرتاسر كشور، تمام قشرهاي مردم و عزاداران حضرت سيدالشهداء مجتمع مي شوند و احتياج به اينكه زياد زحمت كشيده بشود تبليغات بشود، ندارد با يك كلمه، وقتي مردم ببينند كه اين كلمه از حلقوم سيدالشهداء سلام الله عليه بيرون مي آيد، همه با هم مجتمع مي شوند [137] . [ صفحه 83]

نقش عزاداري در حفظ ملت و كشور

عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد برد [138] .تمام اين وحدت كلمه اي كه مبداء پيروزي ما شد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. سيد مظلومان يك وسيله اي فراهم كرد براي ملت كه بدون اينكه زحمت باشد براي ملت، مردم مجتمعند. [139] .اين هماهنگي كه در تمام ملت ما در قصه ي كربلا هست اين بزرگترين امر سياسي است در دنيا و بزرگترين امر رواني است در دنيا. تمام قلوب با هم متحد مي شوند. اگر خوب راهش ببريم. ما براي اين هماهنگي پيروز هستيم و قدر اين را بايد بدانيم و جوانهاي ما توجه به اين مسائل داشته باشند. [140] .همين مساجد و همين روضه ها و همين روضه هاي هفتگي همين ها، همين ها توجه مردم را و همان هماهنگي را ايجاد مي كند. [ صفحه 84] اگر دولت هاي ديگر بخواهند يك هماهنگي بين تمام قشرها پيدا كنند ميسر نيست برايشان، با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسر نيست. ما را سيدالشهداء اينطور هماهنگ كرده ما براي سيدالشهدايي كه اينطور هماهنگ كرده اظهار تاسف نكنيم ما گريه نكنيم؟ همين گريه ها نگهداشته ما را. گول اين شياطيني كه مي خواهند اين حربه را از دست شما بگيرند گول اينها

را نخورند جوان هاي ما، همين ها هست كه ماها را حفظ كرده، همين ها هست كه مملكت ما را حفظ كرده.حق پيروز است، حق پيروز است منتها ما رمز پيروزي را بايد پيدا كنيم كه رمز پيروزي ما چه بوده است و رمز بقاي شيعه در اين طول زمان، از زمان اميرالمومنين سلام الله عليه تا حالا....يكي از رمزهاي بزرگي كه بالاترين رمز است قضيه ي سيدالشهداء است... اگر ما بخواهيم مملكتمان يك مملكت مستقلي باشد يك مملكت آزادي باشد بايد اين رمز را حفظ بكنيم.اين مجالسي كه در طول تاريخ بر پا بوده است و با دستور ائمه عليهم السلام اين مجالس بوده است خيال نكنند بعضي از اين جوان هاي ما كه اين مجالس، مجالسي بوده است كه گريه در آن بوده است، حالا ما بايد گريه ديگر نكنيم. اين يك اشتباهي است كه مي كنند [141] .تقريبا ما به اين مرتبه رسيده ايم كه ملت ما يك دفعه يك انقلابي كرد و يك انفجاري درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتي كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انساني اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يك دفعه يك انفجاري حاصل شد كه [ صفحه 85] اين انفجار در بركت همين مجالسي كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مي كرد و همه به يك نقطه نظر مي كردند. [142] .اينها اگر چنانچه ملي هستند - ما كار نداريم كه آيا به خدا هم كار دارند يا نه

- اگر ملي هستند اگر كشورشان را مي گويند مي خواهيم اگر ملت را مي گويند كه ما مي خواهيم، اينها بايد دامن بزنند به اين روضه خواني ها براي اينكه اين روضه خواني ها اين ملت شما را حفظ كرده، اين روضه خواني ها و مصيبت و گريه است كه كشور شما را حفظ كرده. [143] .ملت ما قدر اين مجالس را بدانند. مجالسي است كه زنده نگه مي دارد ملت ها را، در ايام عاشورا زياد و زيادتر و در ساير ايام هم غير از اين ايام متبركه، هفته هاست و جنبش هاي اينطوري هست. اگر بعد سياسي اينها را اينها بفهمند، همين غربزده ها هم مجلس بپا مي كنند و عزاداري مي كنند. اگر چنانچه ملت را بخواهند و كشور خودشان را بخواهند من اميدوارم كه هر چه بيشتر و هر چه بهتر اين مجالس بر پا باشد. [144] .ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بيخود نبود كه رضاخان، مامورين ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند، اين همين طوري نبود. رضاخان همچو نبود كه [بي جهت] مخالف با اين مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اينكه آنهايي كه كارشناس بودند آنهايي كه ملتفت بودند مسائل را، دشمن هاي ما كه مطالعه كرده بودند در حال ملت ها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مي ديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين [ صفحه 86] نوحه سرائي هاي بر مظلوم هست و تا آن افشاگري ظالم هست، نمي توانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن كردند به طوري كه تمام مجالس در ايران قدغن شد. كارهاي خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر

را دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمد رضا هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر نه با آنطور سر نيزه، به يك جور ديگر اين طايفه را مي خواستند كنار بگذارند، حالا هم همان ها، منتها جوان هاي ما را بازي مي دهند همان مسأله است، همان مساله زمان رضاخان است كه مجالس را او قدغن كرد. [145] .شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زني و نوحه سرائي نبود 15 خرداد پيش مي آمد. هيچ قدرتي نمي توانست 15 خرداد را آنطور كند، مگر قدرت خون سيدالشهداء و هيچ قدرتي نمي تواند اين ملتي كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرت هاي بزرگ براي او توطئه چيده اند، اين توطئه ها را خنثي كند، الا همين مجالس عزا. [146] .راهپيمائي، عزاداري را از شما نگيرد، عزاداري كنيد و با عزاداري راه برويد، همه با هم مجتمع بشويد به عزاداري. وقتي كلمه ي راهپيمايي پيش مي آيد خيال نكنيد كه معنايش اين است كه عزاداري نمي خواهيم. ما از همين اسلام و مظاهر اسلام و شهداي اسلام مي توانيم كارهايمان را انجام بدهيم و الا نه توپ ما و نه تانك ما مقابله با تانك و توپ آمريكا ندارد، شوروي ندارد. [147] . [ صفحه 87]

بزرگداشت قيام عاشورا از شعائر الهي است

مجالس بزرگداشت سيد مظلومان و سرور آزادگان كه مجالس غلبه ي سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خيانت

و حكومت اسلامي بر حكومت طاغوت است، هر چه با شكوهتر و فشرده تر بر پا شود و بيرق هاي خونين عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بيشتر افراشته شود. [148] .و از آن جمله، مراسم عزاداري ائمه اطهار و به ويژه سيد مظلومان و سرور شهيدان حضرت ابي عبدالله الحسين صلوات وافر الهي و انبياء و ملائكة الله و صلحاء بر روح بزرگ حماسي او باد هيچگاه غفلت نكنند. [149] .مجالس عزا را با همان شكوهي كه پيشتر انجام مي گرفت و بيشتر از او حفظ كنيد. [150] .مجالس را، مجالس عزا را، دستجات را به طور كامل و شايسته [ صفحه 88] انشاءالله حفظ كنيم. [151] .مجالس سوگواري ائمه اطهار عليهم السلام را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسي است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصي كه با اسماء مختلفه و با مرام هاي انحرافي مي خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند! [152] .مجالس سر جاي خودش بايد باشد و مجالس عزا بايد باشد و اهل منبر بايد اين شهادت امام حسين سلام الله عليه را زنده نگه دارند و ملت بايد با همه قدرت اين شعائر اسلامي را، خصوصا اين را زنده نگه دارند با زنده نگه داشتن او، اسلام زنده مي شود. [153] .ما بايد حافظ اين سنت هاي اسلامي، حافظ اين دستجات مبارك اسلامي كه در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضي به راه مي افتند تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. فداكاري سيدالشهداء سلام الله عليه است كه اسلام را براي ما زنده

نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتي خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف توده هاي مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداري به عنوان عزاداري راه مي افتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند بايد اين سنت ها را حفظ كنيد. [154] .تكليف آقايان است روضه بخوانند. تكليف مردم است دسته هاي شكوهمند بيرون بياورند، دسته هاي سينه زن شكوهمند. البته از [ صفحه 89] چيزهائي كه بر خلاف مثلا چه هست از آنها پرهيز كنند اما دسته ها بيرون بيايند سينه بزنند، هر كاري كه مي كردند بكنند. اجتماعاتشان را حفظ كنند. اين اجتماعات است كه ما را نگهداشته، اين هماهنگي ها هست كه ما را نگهداشته. گولشان مي زنند اين جوان هاي عزيز صاف دل را. مي آيند توي گوشش مي خوانند، خوب ديگر گريه مي خواهيم چه كنيم؟ گريه مي خواهيم چه كنيم يعني چه؟ [155] .اين دستجاتي كه در ايام عاشورا راه مي افتند خيال نكنند كه ما اين را تبديل كنيم به راهپيمائي. راهپيمائي است خودش اما راهپيمائي با يك محتواي سياسي، همانطوري كه سابق بود بلكه بالاتر، همان سينه زني، همان نوحه خواني، همان ها، همان ها رمز پيروزي ماست. در سرتاسر كشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند و همه گريه بكنند. [156] .انشاءالله روز عاشورا كه جمعيت بيرون بيايد، مراسم تعزيه حسين سلام الله عليه بايد با قوت خودش باشد و در راهپيمائي ها همه اش مراسم امام حسين (ع) باشد. [157] .خداوند همه ملت ما را موفق كند كه در اين عاشورا به همان سنت هاي سابق عمل كنند، دستجات به همانطور قوت خودش

باقي باشد و دستجات سينه زني و نوحه خواني به همان قوت خودش باشد و بدانيد كه حيات اين ملت به همين روضه خواني ها، به همين اجتماعات، به همين دستجات است. [158] . [ صفحه 91]

توصيه به خطبا و نوحه سرايان و عزاداران

لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمه حق عليهم سلام الله بطور كوبنده فجايع و ستمگري هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام بدست آمريكا و شوروي و ساير وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود اين خائنين به حرم بزرگ الهي لعنت الله و ملائكته و رسله عليهم است بطور كوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود. [159] .اهل منبر ايدهم الله تعالي كوشش كنند در اينكه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامي و مسائل سياسي - اسلامي، مسائل اجتماعي - اسلامي و روضه را دست از آن برنداريد كه ما با روضه زنده هستيم. [160] .گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق مي خواندند و مرثيه را همانطور كه سابق مي خواندند بخوانند و مردم را مهيا كنند براي فداكاري. [161] . [ صفحه 92] در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند، دو كلمه نباشد همانطوري كه در سابق عمل مي شد، روضه خواني بشود. مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضائل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود تا اين مردم مهيا باشند، در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان را صرف براي ترويج اسلام كردند اگر آنها يك سازش مي خواستند بكنند، همه جهات مادي برايشان مهيا بود لكن خودشان

را فداي اسلام كردند و با ستمكاران سازش نكردند. [162] .اينجا بايد يك سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي كه بنام حسين بن علي بپا مي شود بگوئيم ما و هيچ يك از دينداران نمي گوئيم كه با اين اسم هر كس هر كاري مي كند خوبست چه بسا علماء بزرگ و دانشمندان بسياري از اين كارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيري كردند چنانچه همه مي دانيم كه در بيست و چند سال پيش از اين عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالكريم [163] كه از بزرگترين روحانيون شيعه بود در قم شبيه خواني را منع كرد و يكي از مجالس بسيار بزرگ را مبدل به روضه خواني كرد و روحانيين و دانشمندان ديگر هم چيزهائي كه بر خلاف دستور دين بوده منع كرده و مي كنند. [164] . [ صفحه 93] بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنت ها را حفظ كنيد. البته اگر چنانچه يك چيزهاي ناروائي بوده است سابق و دست اشخاص بي اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدري تصفيه بشود لكن عزاداري به همان قوت خودش بايد باقي بماند. [165] .اين دستجات با آن عظمت (البته جهات غير شرعي اش بايد حساب بشود بايد جهات شرعي محفوظ بماند) اين دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا، كي مي تواند يك همچين اجتماعي درست كند. [166] . [ صفحه 95]

گزيده اي از فرمايشات حضرت امام درباره ي محرم و قيام كربلا

كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهداء را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مي شود. [167] .اين خون سيدالشهداء است كه خونهاي همه ي

ملتهاي اسلامي را به جوش مي آورد. [168] .تمام اين وحدت كلمه اي كه مبدأ پيروزي ما شد براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد. [169] .محرم ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياي خداست كه با قيام خود در مقابل طاغوت، تعليم سازندگي و كوبندگي به بشر داد و راه فناي ظالم و شكستن ستمكار را به فدايي دادن و فدايي شدن [ صفحه 96] دانست. و اين خود سرلوحه ي تعليمات اسلام است براي ملت ما تا آخر وهله. [170] .محرم ماهي است كه عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قيام كرده و به اثبات رسانده است كه در طول تاريخ هميشه حق بر باطل پيروز شده است. [171] .مجالس بزرگداشت سيد مظلومان و سرور آزادگان، كه مجالس غلبه ي سپاه عقل بر جهل، و عدل بر ظلم و امانت بر خيانت، و حكومت اسلامي بر حكومت طاغوت است، هر چه با شكوهتر و فشرده تر بر پا شود و بيرقهاي خونين عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بيشتر افراشته شود. [172] .انقلاب اسلامي ايران پرتوي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است. [173] .ماه محرم براي مذهب تشيع ماهي است كه پيروزي در متن فداكاري و خون به دست آمده است. [174] .محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است. [175] .بايد محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت (عليهم السلام) كه با ذكر مصائب اهل بيت (عليهم السلام) زنده مانده است اين مذهب تا حالا [176] .سيدالشهداء براي اسلام خودش

را به كشتن داد. [177] . [ صفحه 97] حضرت سيدالشهداء را كشتند اما (كشته شدن) اطاعت خدا بود؛ براي خدا بود، تمام حيثيت براي او بود از اين جهت شكستي در كار نبود؛ اطاعت كرد. [178] .سيدالشهداء هم شكست خورد در كربلا، اما شكست نبود اين كشته شد و زنده كرد يك عالمي را. [179] .سيدالشهداء به داد اسلام رسيد، سيدالشهداء اسلام را نجات داد. [180] .فداكاري سيدالشهداء (سلام الله عليه) است كه اسلام را براي ما زنده نگه داشته است. [181] .لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمه حق (ع) بطور كوبنده فجايع و ستمگريهاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود. [182] .گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زني و نوحه سرايي نبود، 15 خرداد پيش مي آمد. [183] .شما ملاحظه كنيد كه بهترين خلق الله در عصر خودش، حضرت سيدالشهداء (سلام الله عليه) و جوانان بني هاشم و اصحاب او شهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت؛ لكن وقتي كه در آن مجلس پليد يزيد صحبت مي شود، حضرت زينب (سلام الله عليه) قسم [ صفحه 98] مي خورد كه «ما راينا الا جميلا» [184] رفتن يك انسان كامل، شهادت يك انسان كامل در نظر اولياء خدا جميل است، نه براي اينكه جنگ كرده و كشته شده، براي اين كه جنگ براي خدا بوده است، قيام براي خدا بوده است. [185] .

پاورقي

[1] پيش از اين چهار مجموعه موضوعي ديگر تحت عنوان «انتخابات و مجلس» و «حج» در كلام و پيام امام خميني (س) و «كلمات قصار» و «وصيتنامه موضوعي» از

سوي مؤسسه منتشر گرديد.

[2] صحيفه ي نور،ج 10،ص 32-30.

[3] صحيفه ي نور، ج 16، ص 210-207.

[4] صحيفه ي نور، ج 17، ص 62-58.

[5] (پيام امام به ملت شجاع ايران به مناسبت فرارسيدن ماه محرم - 1 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 225.

[6] (مصاحبه امام با راديو لوگزامبورگ - 14 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 27.

[7] (پيام امام به ملت ايران پيرامون همه پرسي قانون اساسي - 7 / 9 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 242.

[8] (پيام امام به ملت مسلمان ايران - 6 / 10 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 100.

[9] (پيام امام به ملت ايران در رابطه با كشتار وحشيانه رژيم در ماه محرم -2 / 11 / 56)، صحيفه نور، ج 2، ص 11. [

[10] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران - 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 204.

[11] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران - 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 203.

[12] (مصاحبه امام با خبرنگار امريكايي - 10 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 1.

[13] (پيام امام به ملت شجاع ايران به مناسبت فرارسيدن ماه محرم - 1 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 226.

[14] (پيام امام به ملت مسلمان ايران - 6 / 10 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 100.

[15] (پيام امام به مناسبت سالروز ميلاد امام حسين (ع) و روز پاسدار- 6 / 3 / 61)،

صحيفه نور، ج 16، ص 157.

[16] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 26 / 3 / 59)، صحيفه نور، ج 12، ص 181.

[17] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 26 / 3 / 59)، صحيفه نور، ج 12، ص 181.

[18] (بيانات امام در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاي شورايعالي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به مناسبت روز پاسدار- 26 / 2 / 62)، صحيفه نور، ج 17، ص 255.

[19] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 9 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 236.

[20] رضاخان پهلوي و پسرش محمدرضا.

[21] (بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم - 7 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[22] (بيانات امام در مورد تبليغات اجانب عليه السلام و روحانيت - 14 / 8 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 8.

[23] ولايت فقيه، ص 11.

[24] (بيانات امام در جمع اعضاي هيات قائميه تهران - 10 / 3 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 37، همچنين)بيانات امام در جمع خطباء گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 58.

[25] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي - 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 158.

[26] (بيانات امام در جمع پاسداران و روحانيون تربت حيدريه - 13 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 12.

[27] (از بيانات امام در مورد اهميت و نتايج قيام لله در پاريس - 11 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 14،

ص 15.

[28] (بيانات امام در مورد عفو زندانيان سياسي رژيم شاه -3 / 8 / 57)، صحيفه نور، ج 2، ص 208.

[29] (بيانات امام در مورد تكليف شرعي مسلمين در برابر سلاطين جائر از ديد پيشوايان معصوم - 18 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 42.

[30] (بيانات امام در مورد تكليف شرعي مسلمين در برابر سلاطين جائر از ديد پيشوايان معصوم - 18 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 42.

[31] (بيانات امام در جمع روحانيون، رهنگيان و مردم كرج - 9 / 3 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 31.

[32] اشاره است به آيه: لقد أرسلنا رسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و أنزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للناس و ليعلم الله من ينصره و رسله بالغيب ان الله قوي عزيز» ما به تحقيق فرستادگان خود را با نشانه هاي روشن فرستاديم و با آنان كتاب و ترازو فرود آورديم تا مردم داد را بپا دارند و آهن را فرود آورديم كه در آن قوت كارزار و سودهايي براي مردم هست تا خداوند بداند كه او را و فرستادگانش را با ايمان به غيب ياري مي كند. به درستي كه خداوند توانا و مقتدر است. سوره حديد: آيه 25.

[33] (بيانات امام در جمع ائمه جماعات استان خراسان - 18 / 6 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 148، 149.

[34] (بيانات امام در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاي هيات دولت به مناسبت هفته دولت - 1 / 6 / 66)، صحيفه نور، ج 20، ص 145.

[35] (پيام امام خميني به

مناسبت سال نو- 30 / 12 / 66)، صحيفه نور، ج 20، ص 191.

[36] قال عقبة بن ابي العيزار: قام حسين (عليه السلام) بذي حسم فحمدالله و أثني عليه ثم قال: انه قد نزل من الامر ما قد ترون و ان الدنيا قد تغيرت و تنكرت و أدبر معروفها و استمرت حذاء فلم يبق منها الاصبابة كصبابه الاناء و خسيس عيش كالمرعي الوبيل. ألا ترون أن الحق لا يعمل به و أن الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاء الله محقا فاني لا أري الموت الا سعادة و لا الحياة مع الظالمين الا برما. عقبة بن ابي العيزار گفت: حسين (ع) در منطقه «ذي حسم» بر پاي خاست پس خدا را شكر گزارد و او را ستود. سپس گفت: چيزي پيش آمد كه مي بينيد و به درستي كه دنيا دگرگون و عوض شده است و نيكي هاي آن پشت كرده اند و با شتاب در حال گذر است. پس، از آن جز اندكي آب چون ته مانده اي در ظرفي، و زندگي پستي چون چراگاهي بسيار بد، بجاي نمانده است. آيا نمي بينيد كه حق بكار بسته نمي شود و از باطل بازداري نمي شود. حقا كه مومن بايد ملاقات با خدا را (به عوض اين زندگي) بخواهد. پس به راستي كه من مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران را جز رنجش و انزجار نمي بينم. تحف العقول، ص 249.

[37] (پيام امام خميني به مناسبت سال نو - 30 / 12 / 66)، صحيفه نور، ج 20، ص 190.

[38] (پيام امام خميني به مناسبت سال نو- 30 / 12 / 66)، صحيفه نور، ج 20، ص 190.

[39] (بيانات امام در

جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم - 7 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[40] (بيانات امام خميني در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - 2 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 194.

[41] در روايات فراواني ضمن اخبار خداوند به انبياء و نيز در فرمايشات پيامبر اكرم (ص) و ائمه ي اطهار (ع) به شهادت رسيدن امام حسين (ع) مورد اشاره واقع شده است. از جمله در نامه شخص امام حسين (ع) به بني هاشم آمده است: بسم الله الرحمن الرحيم. من الحسين بن علي بن أبي طالب الي بني هاشم. أما بعد فانه من لحق بي منكم استشهد و من تخلف لم يبلغ مبلغ الفتح. و السلام. بنام خداوند بخشنده مهربان. از حسين بن علي بن ابي طالب به بني هاشم. اما بعد، پس هر كس به من ملحق شود به شهادت مي رسد و هر كه روي گرداند به پيروزي نخواهد رسيد. والسلام. اللهوف علي قتل الطفوف، ص 69.

[42] (سخنراني امام در مورد ضرورت قيام بر عليه ظلم بعنوان يك فريضه و عمل بي چون و چرا به تكاليف مقدس الهي - 27 / 8 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 182، 183.

[43] ولايت فقيه، ص 161.

[44] (بيانات امام در مورد اهميت و نتايج قيام لله در پاريس - 11 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 15.

[45] (بيانات امام در مورد عفو زندانيان سياسي رژيم شاه - 3 / 8 / 57)، صحيفه نور، ج 2، ص 208.

[46] (بيانات امام به مناسبت جشن هاي 2500 ساله - 6 / 3 / 50)، صحيفه

نور، ج 1، ص 174.

[47] (بيانات امام در جمع روحانيون و پاسداران انقلاب اسلامي اروميه - 15 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 48.

[48] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 30.

[49] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران - 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 71.

[50] (بيانات امام در مورد اهميت و نتايج قيام لله در پاريس - 11 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 19-20.

[51] اللهوف علي قتل الطفوف، ص 112.

[52] (بيانات امام در جمع روحانيون تهران - 10 / 4 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 55.

[53] قال علي بن الحسين (ع) و لما اشتد الأمر بالحسين بن علي بن ابي طالب نظر اليه من كان معه فاذا هو بخلافهم لانهم كلما اشتد الامر تغيرت ألوانهم و ارتعدت فرائصهم و وجلت قلوبهم و كان الحسين (عليه السلام) و بعض من معه من خصائصه تشرق ألوانهم و تهدي جوارحهم و تسكن نفوسهم. حضرت سجاد (ع) فرمود: چون كار بر حسين بن علي بن ابي طالب دشوار شد، همراهانش به او نگريستند و ناگاه دريافتند كه او بر حالي ديگر است. زيرا هر چه كار دشوارتر مي شد رنگ آنان دگرگون مي گشت و اندامشان مي لرزيد و ترس دلهاشان را فرا مي گرفت. در حالي كه روي حسين (عليه السلام) و برخي نزديكانش مي درخشيد و اندامشان آرام مي گشت و دلهاشان قرار مي گرفت. بحار الانوار: ج 44، ص 297. معاني الاخبار: ص 288/ باب معني موت.

[54] (بيانات امام در جمع گروهي از كارگران سراسر كشور، معلمان و

مربيان پرورشي و اعضاي ستاد برگداشت سالگرد شهادت استاد مرتضي مطهري - 4 / 2 / 62)، صحيفه نور، ج 17، ص 239.

[55] ... فجاءه النبي و هو في منامه فأخذ الحسين و ضمه الي صدره و جعل يقبل بين عينيه و يقول: بأبي أنت كأني أراك مرملا بدمك بين عصابة من هذه الامة يرجون شفاعتي مالهم عندالله من خلاق. يا بني انك قادم علي أبيك و امك و أخيك و هم مشتاقون اليك و ان في الجنة درجات لا تنالها الا بالشهادة. ...پس پيامبر نزد وي آمد - و او در خواب بود - حسين را گرفت و بر سينه خود نهاد و ميان دو چشم او بوسه داد و فرمود: پدرم فداي تو باد. چنان است كه مي بينم گروهي از اين امت كه به شفاعت من اميد بسته اند در خونت بغلطانند. گروهي كه نزد خدا بهره اي از شفاعت ندارند. فرزندم تو بر پدر و مادر و برادرت وارد گردي در حالي كه آنها مشتاق اند به ديدار تو. به تحقيق تو را در بهشت درجاتي است كه بدان نرسي مگر به شهادت. (امام اين رويا را هنگام خروج از مدينه در كنار قبر پيامبر مشاهده فرموده بود.) بحار: ج 44،ص 313/باب 37.

[56] چهل حديث، ص 210.

[57] تاريخ طبري: ج 4،ص 308.

[58] (بيانات امام در جمع اعضاي ستاد مركزي جهاد سازندگي و نماينده امام در اين نهاد - 12 / 6 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 24.

[59] ابوثمامه صائدي چون ديد اصحاب امام حسين (ع) يكي پس از ديگري به شهادت مي رسند به ايشان گفت: اي ابا عبدالله، جانم بفدايت، مي بينم كه اينان

به شما نزديك شده اند و به خداوند سوگند نه، كشته نخواهي شد مگر آنكه پيش از تو كشته شوم (انشاء الله). و دوست دارم در حالي پروردگارم را ببينم كه اين نمازي را كه هنگامش رسيده است خوانده باشم. راوي مي گويد: پس حسين (ع) سربلند نمود و فرمود ذكرت الصلاة جعلك الله من الصلين الذاكرين. نعم هذا اول وقتيها. ثم قال: سلوهم أن يكفوا عنا حتي نصلي. (نماز را به يادآوردي؛ خداوند تو را از جمله نماز گزاران ذاكر قرار دهد. آري اين اول وقت نماز است. سپس فرمود: از آن لشكريان بخواهيد دست نگه دارند تا نماز بخوانيم.) تاريخ طبري،ج 4، ص 334.

[60] (بيانات امام در ديدار با رئيس و نمايندگان دوره هاي اول و دوم - مجلس شوراي اسلامي - 9 / 3 / 63)، صحيفه نور، ج 19، ص 13.

[61] (پيام امام به مناسبت شهادت جمعي از فرماندهان نظامي در سانحه هوايي - 8 / 7 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 171.

[62] به پاورقي ص 30 رجوع شود.

[63] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار 16 / 3 / 60)، صحيفه نور، ج 14، ص 265.

[64] (پيام امام به مناسبت سالروز قيام پانزده خرداد - 15 / 3 / 60)، صحيفه نور، ج 14، ص 263.

[65] پيام امام به مناسبت سالروز 15 خرداد(، صحيفه نور، ج 16، ص 179.

[66] (بيانات امام در جمع خطباء گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 58.

[67] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 26 / 3 /

59)، صحيفه نور، ج 12، ص 181.

[68] (پيام امام به ملت مسلمان ايران - 6 / 10 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 100.

[69] (پيام امام به مناسبت روز پاسدار - 9 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 236.

[70] (بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم - 7 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 230.

[71] (بيانات امام خميني در ديدار با اعضاي هيأت هاي بحريني و كرد و پاسداران قائميه - 12 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 251.همچنين.)بيانات امام خميني در جمع گروهي از اقشار مختلف مردم - 15 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 42.

[72] (بيانات امام در جمع اعضاي ستاد مركزي جهاد سازندگي و نماينده امام در اين نهاد - 12 / 6 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 22.

[73] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 30.

[74] (بيانات امام در جمع پزشكان، كاركنان و گروهي از مجروحين بيمارستان شفا يحيائيان 24 / 3 / 58)، صحيفه نور، ج 7، ص 109.

[75] (بيانات امام در جمع روحانيون و پاسداران انقلاب اسلامي اروميه - 15 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 44.

[76] (بيانات امام در جمع پاسداران و روحانيون تربت حيدريه 13 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 12.

[77] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران - 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 70.

[78] (بيانات امام در جمع روحانيون اروميه - 10 / 10

/ 58)، صحيفه نور، ج 11، ص 153.

[79] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون - 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 216.

[80] روي سعيد بن راشد عن يعلي بن مرة قال و سمعت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) يقول: حسين مني و أنا من حسين. أحب الله من أحب حسينا. حسين سبط من الأسباط. سعيد بن راشد از يعلي بن مرة روايت كرد كه گفت: از پيامبر خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود: حسين از من است و من از حسين خداوند دوست بدارد هر آنكه حسين را دوست داشته است. حسين يكي از اسباط است. ارشاد-شيخ مفيد:ص 233.

[81] به پاورقي ص 30 مراجعه شود.

[82] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي - 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 158.

[83] (بيانات امام در جمع اعضاي جامعه روحانيت مبارز تهران - 13 / 7 / 62)، صحيفه نور، ج 18، ص 140 و همچنين 1 / 4 / 58، صحيفه نور، ج 8، ص 42.

[84] (بيانات امام در جمع اقشار مختلف به مناسبت شهادت برادران: محمدعلي رجائي و دكتر محمد جواد باهنر - 9 / 6 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 114.

[85] (بيانات امام در جمع گروهي از معلمان كشور - 19 / 11 / 57)، صحيفه نور، ج 5، ص 61.

[86] (بيانات امام در جمع رزمندگان ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - 18 / 12 / 60)، صحيفه نور، ج 16، ص 68.

[87] (بيانات امام در جمع اعضاي هيات قائميه تهران - 10 / 3 /

58)، صحيفه نور، ج 7، ص 36.

[88] (بيانات امام در ديدار با پرسنل نيروي هوايي پايگاه حر و پرسنل هوايي ژاندارمري جمهوري اسلامي - 9 / 10 / 58)، صحيفه نور، ج 11، ص 150.

[89] (بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 60.

[90] (بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 58.

[91] (پيام امام به ملت شجاع ايران به مناسبت فرارسيدن ماه محرم - 1 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 25.

[92] مصيبت هاي ديگر در كنار آن كوچكند.

[93] (بيانات امام درجمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي وغربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 60.

[94] ر.ك.اللهوف علي قتل الطفوف - سيد بن طاوس:ص 181. همچنين با اندكي تفاوت در احتجاج - ابو منصور طبرسي؛ ج 2، ص 36 - 34.

[95] ر.ك. كامل بهايي - عمادالدين طبري:ص 300 و 301.

[96] (بيانات امام درجمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 59.

[97] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 11، ص 31.

[98] (بيانات امام در جمع ائمه جمعه مراكز استانهاي سرسر كشور - 22 / 7 / 61)،

صحيفه نور، ج 17، ص 54.

[99] (بيانات امام در مورد عفو زندانيان سياسي رژيم شاه - 3 / 8 / 57)، صحيفه نور، ج 2، ص 218. [

[100] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 31.

[101] (بيانات امام در جمع اعضاي هيات فاطميون تهران - 4 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 202.

[102] (بيانات امام در مورد وظايف عموم مسلمين براي صيانت اسلام - فروردين 42)، صحيفه نور، ج 1، ص 38.

[103] (پيام امام به ملت ايران در رابطه با كشتار وحشيانه رژيم در ماه محرم - 2 / 11 / 56)، صحيفه نور، ج 2، ص 11.

[104] (بيانات امام در ميان جمعي از روحانيون - 13 / 11 / 57)، صحيفه نور، ج 5، ص 16.

[105] (بيانات امام در ديدار با سرپرست و مسئولين كميته هاي چهارده گانه انقلاب اسلامي تهران - 29 / 1 / 58)، صحيفه نور، ج 6، ص 36.

[106] (پيام امام به ملت ايران به مناسبت سالگرد 17 شهريور - 17 / 6 / 58)، صحيفه نور، ج 9، ص 57.

[107] (پيام امام خميني به مناسبت سالروز 15 خرداد - 15 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 179، همچنين)بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 219.

[108] (بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي - 25 / 7 / 61)، صحيفه نور،

ج 17، ص 62.

[109] (پاسخ امام به پيام فرماندهان نظامي به مناسبت عمليات ظفرمند فتح المبين - 10 / 1 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 99.

[110] (بيانات امام در ديدار با وزير، فرماندهان و اعضاي شورايعالي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به مناسبت روز پاسدار- 26 / 2 / 62)، صحيفه نور، ج 17، ص 255.

[111] (بيانات امام در ديدار با وزير صنايع سنگين و كاركنان و نمايندگان واحدهاي توليدي اين وزارتخانه و گروهي از مخترعين و مبتكرين وابسته به سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي - 1 / 8 / 62)، صحيفه نور، ج 18، ص 148.

[112] وصيت نامه سياسي، الهي، صحيفه نور، ج 21، ص 173.

[113] ....و من بكي او أبكي واحد فله الجنة و من تباكي فله الجنة، بحار، ج 44، ص 288.

[114] (بيانات امام خميني در جمع علماي غرب تهران - 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 31.

[115] (بيانات امام خميني در ديدار با جمعي از روحانيون - 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 218.

[116] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي - 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 153.

[117] ثقةالاسلام كليني (رضوان الله تعالي عليه) بسند حسن روايت كرده است كه حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) هشتصد درهم براي تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود. و بسند موثق از امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه پدرم گفت: اي جعفر از مال من وقفي بكن براي ندبه كنندگان، كه ده سال در مني در موسم حج بر من گريه كنند و رسم ماتم را

تجديد نمايند و بر مظلوميت من زاري كنند. جلاءالعيون - محمد باقر مجلسي: ص 692 كافي، ج 5، ص 117.

[118] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 218.

[119] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون - 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 217.

[120] عن الحسين بن علي (عليهماالسلام) قال، ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة أو دمعت عيناه فينا دمعه الا بوأه الله تعالي بها في الجنة حقبا. از حضرت حسين (ع) روايت شده است كه فرمود: هيچ بنده اي براي ما اشكي نريزد مگر آنكه خداوند به سبب آن، او را روزگاري در بهشت فرود آورد. بحار:، ج 44، ص 279.

[121] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 217.

[122] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 218.

[123] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران - 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 71.

[124] (بيانات امام خميني در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران - 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 209.

[125] (بيانات امام خميني در جمع اعضاي هيات فاطميون تهران- 4 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 21، ص 173.

[126] (پيام امام خميني

به زائران بيت الله الحرام- 16 / 5 / 65)، صحيفه نور، ج 20، ص 21.

[127] (كشف الاسرار، ص 174).

[128] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ خطبابي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 10، ص 216.

[129] به پاورقي ص 51 مراجعه شود.

[130] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران- 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 69.

[131] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون- 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 217.

[132] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون وعاظ قم و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 209.

[133] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران- 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج10، ص 153.

[134] در زمان سلطنت رضاخان پهلوي.

[135] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران- 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 32.

[136] مقصود خيمه هايي است كه براي عزاداري امام حسين عليه السلام در محرم بر پا مي شود.

[137] (بيانات امام در جمع گروهي ازعلما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 208.

[138] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 205.

[139] (بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان مذهبي و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي- 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 60.

[140] (بيانات امام در ديدار با

جمعي از روحانيون- 29 / 8 / 58)، صحيفه نور،ج10، ص 218.

[141] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون- 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 216.

[142] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران-30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 210.

[143] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران- 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 70.

[144] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 209.

[145] (بيانات امام در جمع علماي غرب تهران- 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 31.

[146] (بيانات امام در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ج 13، ص 219.

[147] (بيانات امام در جمع فارغ التحصيلان دومين دوره دانشكده افسري ارتش جمهوري اسلامي- 25 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 171.

[148] (پيام امام به ملت شجاع ايران به مناسبت فرا رسيدن ماه محرم- 1 / 9 / 67)، صحيفه نور، ج 3، ص 226.

[149] (وصيت نامه سياسي، الهي، صحيفه نور، ج 21، ص 173).

[150] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي- 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 158.

[151] (بيانات امام درجمع خطبا، گويندگان مذهبي، علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي- 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 64.

[152]

(بيانات امام در جمع علماي غرب تهران- 30 / 7 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 32.

[153] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي- 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج13، ص 158.

[154] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 204.

[155] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون- 29 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج10، ص218.

[156] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون- 29 / 8 / 58)، صحيفه نور،ج10، ص 217.

[157] (بيانات امام در جمع فارغ التحصيلان دومين دوره ي دانشكده افسري ارتش جمهوري اسلامي- 25 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 173.

[158] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 208.

[159] (بيانات امام در ديدار با جمعي از روحانيون- 25 / 8 / 58)، صحيفه نور، ج 10، ص 217.

[160] وصيت نامه سياسي- الهي، صحيفه نور، ج 21، ص 173.

[161] (بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي- 14 / 8 / 59)، صحيفه نور، ج 13، ص 158.

[162] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 204.

[163] آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (1355-1276 ه.ق) از فقيهاي بزرگ و مراجع تقليد شيعه در قرن چهارده هجري است. وي پس از تحصيلات مقدماتي به نجف و سامراء سفر كرد و

در آنجا از درس استاداني چون ميرزاي بزرگ شيرازي، ميرزا محمد تقي شيرازي، آخوند خراساني، سيد كاظم يزدي و سيد محمد اصفهاني فشاركي بهره گرفت. در سال 1332 ه.ق به اراك آمد و در سال 1340 ه.ق به قم مشرف گرديد به اصرار بزرگان آن سامان و پس از استخاره در آنجا رحل اقامت افكند و حوزه علميه ي قم را تأسيس كرد. در حوزه ي درس ايشان عالماني بزرگ تربيت شدند كه حضرت امام خميني (س) در صدر آنان جاي دارند. از آثار اوست: «دررالفوائد» در اصول، «الصلوة»، «النكاح»، «الرضاع» و «المواريث» در فقه.

[164] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي و شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 205.

[165] (كشف الاسرار، ص 173).

[166] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداي تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 204.

[167] (بيانات امام در جمع ائمه جمعه و جماعات استانهاي خراسان، فارس، باختران و ائمه جماعات قم و تهران- 21 / 3 / 62)، صحيفه نور، ج 18، ص 22.

[168] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 204.

[169] (بيانات امام در جمع خطبا، گويندگان، مذهبي علما و روحانيون قم و تهران و استانهاي آذربايجان شرقي و غربي- 25 / 7 / 61)، صحيفه نور، ج 17، ص 60.

[170] (پيام امام به ملت ايران در رابطه به مناسبت فرا رسيدن ماه محرم- 2 / 11 / 56)، صحيفه نور،

ص11.

[171] (مصاحبه امام خميني با راديو لوكزامبورگ- 14 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 27.

[172] (پيام امام به ملت شجاع ايران به مناسبت فرا رسيدن ماه محرم-1 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 3، ص 226.

[173] (پيام امام به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد- 15 / 3 / 58)، صحيفه نور، ج 18، ص12.

[174] (پيام امام به ملت مسلمان ايران- 6 / 10 / 57)، صحيفه نور، ج4، ص 100.

[175] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص204.

[176] بيانات امام درجمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 203.

[177] (بيانات امام در جمع روحانيون و پاسداران انقلاب اسلامي اروميه- 15 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 48.

[178] (بيانات امام در مورد اهميت و نتايج قيام لله در پاريس- 11 / 9 / 57)، صحيفه نور، ج 4، ص 19.

[179] (بيانات امام در جمع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي-4 / 3 / 59)، صحيفه نور، ج 12، ص 119.

[180] (بيانات امام در جمع وعاظ و روحانيون تهران- 17 / 4 / 58)، صحيفه نور، ج 8، ص 69.

[181] (بيانات امام در جمع گويندگان، وعاظ و خطباي مذهبي و اعضاي انجمن اسلامي شهرداري تهران- 4 / 8 / 60)، صحيفه نور، ج 15، ص 204.

[182] (وصيتنامه سياسي- الهي امام خميني، صحيفه نور، ج 21، ص 173).

[183] (بيانات امام خميني در جمع گروهي از علما، ائمه جماعات و روحانيون و وعاظ قم

و تهران- 30 / 3 / 61)، صحيفه نور، ج 16، ص 209.

[184] آنچه (در كربلا) ديديم جز پيشامدي زيبا نبود.

[185] (بيانات امام در ديدار با گروهي از مسئولان كشور، اقشار ملت و ميهمانان خارجي دهه ي فجر به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي- 21 / 11 / 65)، صحيفه نور، ص 64.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109