عزت حسيني در فرهنگ عاشورا

مشخصات كتاب

‏شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۲-۴۷۶۹
‏سرشناسه : ابراهيميان، حسين
‏عنوان و نام پديدآور : عزت حسيني در فرهنگ عاشورا/ ابراهيميان، حسين
‏منشا مقاله : ، فصلنامه‌ي دانشگاه اسلامي، ش ۱۶، (زمستان ۱۳۸۱): ص ۱۶۷ - ۱۷۷.
‏توصيفگر : فضايل اخلاقي
‏توصيفگر : قيام عاشورا
‏توصيفگر : قرآن
‏توصيفگر : فرهنگ اسلامي
‏توصيفگر : عزت نفس‌

مفهوم شناسي عزت‌

مفهوم «عزت» به گفته راغب اصفهاني در كتاب وزين «مفردات القرآن» به معناي آن حالتي است كه انسان را مستحكم و شكست‌ناپذير مي‌سازد و نمي‌گذارد آدمي در پيچ و خم زندگي، مقهور عوامل دروني و بيروني شده و شكست بخورد.به همين جهت، زمين صفت و سختي و به چيزي كه وجودش كمياب باشد كه نفوذ ناپذير است«ارض‌ٌ عِزاز» مي‌گويند، «عزيزالوجود» مي‌گويند؛ مثلاً به گوشت نايابي كه نمي‌توان به آن دست يافت «تعزّز اللّحم» مي‌گويند. و نيز به كسي كه پرصلابت است و هرگز مقهور كسي نمي‌شود «عزيز» مي‌گويند.در قرآن‌كريم نيز واژه «عزّت» هم در معناي فوق به كار رفته است، مانند: (فان العزّة لله جميعاً)؛ شكست‌ناپذيري و قاهريّت تنها از آن خداوند است. و هم به معناي «صعوبت و سختي» بكار رفته است، مانند: (عزيز عليه ما عنتم)؛ سخت و گران است بر او رنج شما. و به علاوه معناي «غيرت و حميّت» نيز آمده است، مانند: (بل‌الّذين كفروا في عزّة‌ٍ و شقاق) بلكه آنها كه كافر شدند، گرفتار غيرت هستند. و هم‌چنين در معناي «غلبه و سيطره» نيز به كار برده شد، مانند: (وعزّني في الخطاب)؛ در سخن‌گفتن بر من غلبه كرد.

عزت در قرآن

در قرآن واژه عزت 92 بار تكرار شده و يكي از اسماي حسني خداوند «عزيز» است.قرآن‌كريم، تمام عزّت را تنها از آن خداوند مي‌داند: (ولله العزة جميعاً) و عزيز واقعي را فقط خدا مي‌نامد و بس. زيرا تنها موجود قاهر و شكست‌ناپذير اين عالم كه مقهور چيزي نمي‌شود، فقط خداوند است، و ساير مخلوق‌ها به دليل فقر ذاتي و محدوديّتشان قابل شكست مي‌باشند. و چون تمامي عزت از آن اوست، لذا همه مخلوق‌ها مي‌بايست مقام عزت را تنها از او مطالبه نمايند، تا سهمي از عزت نصيب آنان نمايد: (من كان يريد العزّة فلله العزة جميعاً) همان طوري كه همين كار را با ايمان‌آورندگان انجام داده و سهمي از عزّتش را به آنان عطا فرمود: (ولله العزة و لرسوله و للمومنين)؛ عزت، خاص خداوند و رسول او و مؤمنين است.اگر پيامبر و مؤمنان عزيزند، اين عزت را در پرتو عزت خداوند كسب نموده‌اند. زيرابندگي و اطاعت از خداوند عزيز، عزّت‌آفرين است، لذا در حديثي از پيامبراكرم (ص) نقل شده است كه فرمود:«ان‌ّ ربّكم يقول كل يوم انا العزيز، فمن اراد عزّ الدارين فليطع العزيز؛ پروردگارشما همه‌روزه مي‌گويد: منم عزيز و هركس عزت دو جهان خواهد، بايد اطاعت‌ِ عزيز كند».در آيه ديگري نيز عزت و ذلّت انسان را به دست خدا مي‌داند و مي‌فرمايد: (الّذين يتّخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزه فان‌ّ العزّة لله جميعاً) آنان كه به جاي مؤمنين، كفار را ولي‌ّ و دوست خود برمي‌گزينند و عزت خود را در نزد آنها جست‌وجو مي‌كنند، اين را بدانند كه عزّت تنها به دست اوست.عزت حقيقي و جاودانه، عزت خداوند و پيامبر و مؤمنان است، و عزتي كه كافران از آن بهره‌مندند، «تعزّز» است نه عزت؛ يعني در حقيقت، ذلّت و خواري است؛ چنان‌كه رسول اكرم (ص) فرمود:«كل‌ّ عزٍّ ليس بالله فهو ذُل‌ٌّ؛ هر عزتي كه از خدا نيست ذلّت است».و در آيه ديگر، راه دست‌يابي به عزت و نيز راه ذلت و زبوني را بيان فرمود:(من كان يريد العزّة فلله العزة جميعا اليه يصعد الكلم الطّيب والعمل الصالح يرفعه)راه عزت تنها ايمان و عمل صالح است، و غير از اين راه، ذلّت و خواري است:(ان الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربّهم وذلّه‌ُ في الحيوة الدنيا).لذا از بني‌اسرائيل كه از راه ايمان و عمل صالح فاصله گرفته‌اند، به عنوان افرادي كه ذليل شده‌اند، نام مي‌برد: (ضربت عليهم الذّلة و المسكنة).پس هركس كه از راه عبوديت و بندگي خدا، عزت را جست‌وجو نمايد، قطعاً به عزت حقيقي دست خواهد يافت:(فانّه قد تكفّل باعزاز من اعزَّه)؛ خداوند عزت‌بخشيدن هركه را كه او را عزيزدارد بر عهده گرفته است.اساساً فرهنگ قرآني، انسان مسلمان را از پذيرفتن هر نوع ذلّت و خواري، تسليم فرومايگان شدن، اطاعت از كافران و فاجران نهي مي‌كند؛ تا آن‌جا كه حتي در فقه ما، يكي از موارد جواز تيمّم با وجود آب، آن‌جاست كه اگر انسان بخواهد از كسي آب بگيرد، همراه بامنت، ذلت و خواري باشد. در اين‌جا نمازگزار مي‌تواند به جاي وضو تيمّم نمايد، تا ذلّت‌طلب آب از ديگري را تحمل نكند.اگر در قرآن‌كريم؛ تمسخر و تحقير ديگران، فحش و ناسزاگويي، منت گذاشتن و امثال آن ممنوع اعلام شده است، همه براي آن است كه عزت و كرامت انسان‌ها در هم نشكند. و اين‌كه بر اساس آداب اسلامي، انسان مسلمان حق ندارد نقاط ضعف، عيب‌ها و گناهانش خود را نزد كسي افشا و اظهار نمايد، به خاطر حفظ عزّت نفس است.اگر قرآن مي‌فرمايد؛ عزّت‌خواستن از غير خدا ممنوع است: (ايبتغون عندهم العزّه) و نيز تعريف و تمجيد ستمگران از گناهان كبيره شمرده شده است، به اين دليل است كه افراد ناشايست عزيز نشوند و افراد شايسته ذليل نگردند.در بينش‌اسلامي ريشه همه زشتي‌ها، ستمگري‌ها، تبه‌كاري‌ها و گناهان «ذلّت نفس» معرفي شده و بهترين راه اصلاح اين امور نيز، عزّت‌بخشي به جامعه اسلامي و عزّت‌آفريني در افراد جامعه است. امام‌علي (ع) مي‌فرمايد:«من هانت عليه نفسه فلاترج خيره؛ كسي كه گرفتار پستي و ذلت نفس باشد، به خيرش اميدي نداشته باشد».و امام‌صادق (ع) در روايتي فرمود:«ان الله تبارك وتعالي فِوَّض الي المؤمن كل‌َّ شيي‌ٍ الاّ اِذلال نفسه؛ خداوند همه امور را به خود مؤمن واگذار نمود، جز آن‌كه خود را به ذلّت و خواري بكشاند».گفتني است كه در فرهنگ قرآن، عزّت بر دوگونه است:الف) عزت ممدوح و شايسته، چنان‌كه ذات پاك خدا را به عزيز توصيف مي‌كنيم؛ب) عزت مذموم و آن، نفوذناپذيري در مقابل حق و تكبّر از پذيرش واقعيات مي‌باشد و اين عزّت در حقيقت ذلّت است.(واذا قيل لهم اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبهم جهنم ولبئس المهاد).قرآن براي بيدارساختن اين مغروران غافل، از تاريخ و سرنوشت اقوام متكبّر مثال‌مي‌آورد: (كم اهلكنا من قبلهم من قرن).

عزت در فرهنگ عاشورا

عزت به عنوان يك خصلت متعالي‌ِ نفساني و به معناي نفوذ ناپذيربودن، صلابت‌نفس، شكست‌ناپذيري، مقهور عوامل بيروني‌نشدن، كرامت و والايي روح انساني، در مقابل واژه ذلّت قرار دارد كه به معناي تن به پستي و دنائت‌دادن، ستم‌پذيري، زير بارِ منت رفتن و تحمّل سلطه باطل است.از زيباترين خصلت‌ها و روحياتي كه در عاشورا تجلّي نمود، جلوه‌هاي گوناگون «عزّت» بود. دودمان بني‌اميّه مي‌خواستند ذلت بيعت با خويش را بر حسين بن علي (ع) تحميل كنند، ولي روح بلند حسين (ع) و يارانش اين ذلّت و فرومايگي را تحمّل ننمود و فرياد برآورد كه: «لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل؛ هيچ‌گاه همانند انسان‌هاي پست و ذليل، دست بيعت با شما نخواهم داد».امام (ع) در يكي از شورانگيزترين سخنانش در كربلا فرمود:«الا ان‌ّ الدّعي بن الدّعي قد ركزني بين اثنتين، بين السلّه والذله، هيهات مناالذّلة؛ يزيد بن معاويه مرا ميان كشته‌شدن و ذلّت مخيّر نمود، ولي من هرگز جانب ذلّت و خواري را نمي‌گيرم».بعد در ادامه فرمود: اين را خدا و رسول و دامان پاك عترت و نفوس با عزت نمي‌پذيرند. من هرگز اطاعت از ستمگران را بر شهادت عزت‌بخش ترجيح نخواهم داد.به خدا قسم! آنچه را از من مي‌خواهند، نخواهم پذيرفت [ذلت و خواري را] تا اين‌كه خدا را آغشته به خون خويش ديدار نمايم».اين سخن بلند و حيات‌بخش اوست كه در رجزخواني‌هاي روز عاشورايش مي‌فرمود:«الموت اولي من ركوب العار؛ مرگ نزد من از ننگ و خواري برتر است.«و باز مي‌فرمود: «موت‌ٌ في عزٍّ خيرٌ من حياة في ذُل‌ٍّ؛ مرگ با عزت از زندگي همراه با ذلت برتر و بالاتر است».در دعاهاي بلندشان به ما آموختند كه چگونه طلب عزت نماييم:«اللهم وفي صدور الكافرين فعظّمني وفي اعين المؤمنين فجلّلني وفي نفسي و اهل بيتي فذلّلني؛ خداوندا! مرا در نزد بيگانگان عظيم و عزّتمند و در نزد مؤمنين بزرگوار و در نزد خودم، حقير و به دور از تكبّر گردان».در دعاي روز عرفه فرزندش امام‌سجاد (ع) مي‌خوانيم:«ذلّلني بين يديك واعزّني عند خلقك، وارفعني بين عبادك...؛ خدايا مرا نزد خودم، حقير گردان و نزد مردم، عزيز گردان و بين بندگان خود رفعت بخش».در فرهنگ عاشورا آموختيم كه اگر دست‌يابي به عزّت راهي جز مرگ و كشته‌شدن نداشته باشد، بايد اين راه را پيمود تا به ساحل شرافت و عزّت برسيم. لذا امام (ع) پس ازبرخورد با سپاه حرّ فرمود:«من از مرگ، باكي ندارم. مرگ راحت‌ترين راه براي رسيدن به عزت است. مرگ باعزت، حيات ابدي است و زندگي ذلّت‌بار، مرگ واقعي است.آيا مرا از مرگ مي‌ترسانيد؟ چه خيال باطلي! هرگز از ترس‌ِ مرگ، ظلم و ذلّت را تحمّل نمي‌كنم. درود بر مرگ در راه خدا! شما با كشتن من نمي‌توانيد شكوه و عزت و شرافت مرا از بين ببريد. هيچ هراسي از مُردن ندارم».امام حسين (ع) اين روحيّه زيباي عزتمند را به اصحاب و ياران و فرزندانش نيز منتقل نمود. لذا مي‌بينيم قاسم بن حسن (ع) در آن بيان زيبايش مي‌گويد:«وقتي زمامداران نظام ما افراد فاسدي، همچون يزيد و ابن زياد باشند، در اين صورت مرگ براي من از عسل شيرين‌تر و زندگي با ستمگران مايه ننگ و خواري خواهد بود». و برادرش عباس بن علي (ع) پذيرفتن امان‌نامه ابن‌زياد را ننگ و ذلّت ابدي تلقي نموده و به شدت رد مي‌كند، در صورتي‌كه اگر مي‌پذيرفت، جان سالم به‌در مي‌برد. فرياد برآورد:«مرگت باد اي‌شمر! نفرين خدا بر تو و امان تو باد. از من مي‌خواهي كه زير بار ستم و ذلّت تو بروم و از ياري امامم دست بردارم؟!»امام (ع) در آخرين لحظه‌هاي وداع نيز خطاب به كودكان خردسالش فرمود:«پس از من دشمن شما را اسير مي‌كند، ولي هرگز ذليل نمي‌شويد. او شما را به اسارت مي‌برد، ولي نمي‌تواند به ذلّت بكشاند. شما خاندان عزت، كرامت و شرافت هستيد».و فرزندش امام سجاد (ع) در خطبه آتشين شام خطاب به رژيم بني‌اميه فرمود:«اي‌يزيد! خيال كرده‌اي با اسيرگرفتن ما و به اين سو و آن سو كشيدنمان، ما خوار وذليل شده‌ايم و تو عزيز و شريف گشته‌اي؟ به‌خداقسم! نه ياد ما محو مي‌شود و نه وحي ما مي‌ميرد و نه ننگ اين حادثه از دامان تو پاك مي‌گردد».يكي از درس‌هاي حيات‌بخش عاشورايي اين است كه هم فرد مسلمان بايد عزيز زندگي كند و هم جامعه اسلامي بايد با عزت و سربلندي به پيش برود. از عزّت فردي خود فرد بايد پاسداري نمايد و عزّت اجتماعي را در درجه نخست، حاكمان و زمامداران جامعه بايد حفظ نمايند. در تفكّر عاشورايي، نه فرد حق دارد عزت و آقايي خود را بفروشد و زيرِبار حقارت و ذلّت برود و نه جامعه.فلسفه جهاد در اسلام، همانا حفظ عزت جامعه اسلامي است: «جعل الله الجهاد عزّاً للاسلام». هم‌چنين و يكي از فلسفه‌هاي دعا و نيايش براي حراست از عزت و آبروست، تا از غير خدا طلب نكنيم و همه خواسته‌ها و نيازهايمان را تنها از خداوند مطالبه نماييم: «اطلبوا الحوائج بعزّة الانفس».جمعي از اصحاب خدمت رسول گرامي اسلام (ص) عرض نمودند: بهشت را براي ما ضمانت نما. فرمود: «ان لا تسأل الناس شيئاً» به شرط اين‌كه هيچ‌گاه دست نياز به سوي مردم دراز نكنيد و عزت و كرامت نفس خود را از دست ندهيد.رسول‌اكرم (ص) هنگامي كه سوار بر مركب بود، هرگز اجازه نمي‌داد كه كسي پياده پشت سرش حركت نمايد و اين را نوعي تحقير نفس به حساب مي‌آورد.در تفكر اسلامي، از هر چيزي كه زمينه‌ساز ذلت مي‌شود نهي شده است.امام‌سجاد (ع) مي‌فرمايد:«ما اُحب اَن‌َّ لي بذل‌ّ نفسي حُمُر النّعم؛ دوست ندارم داراي شتران سرخ‌مو [ثروت كلان] باشم، ولي در برابر تحصيل آن لحظه‌اي تن به ذلّت بدهم».در تفكّر حسيني، شكستي كه براي دست‌يابي به عزّت باشد، شكست نيست، بلكه پيروزي واقعي است. لذا در روز عاشورا مي‌فرمايد:«... وان نغلب‌ْ فغير مغلَّبينا؛ اگر شكست بخوريم و كشته شويم، هرگز شكست نخورده‌ايم، در اين راه ما را شكستي نيست.آن آموزگار بزرگ عزت و افتخار، در اولين خطبه‌اي كه هنگام ورود به كربلا ايراد نمود، چنين فرمود:«فانّي لا اري الموت الاّ سعاده والحيوة مع الظالمين الاّ برما؛ من مرگ را جزسعادت و خوش‌بختي نمي‌دانم و زندگي با ستم‌كاران را جز ملامت و نكبت و بدبختي نمي‌بينم».او مرگ با عزّت را زندگي واقعي مي‌ديد و زندگي با ذلّت را مرگ و نابودي مي‌دانست.ابن ابي‌الحديد معتزلي مي‌گويد:حسين (ع) چون نمي‌خواست، تن به ذلت بدهد و مي‌دانست كه ابن‌زياد اگر هم او را نكشد، به خواري و ذلّتش خواهد كشاند، شهادت را بر چنين زندگي برگزيد. او شخصيّتي بود كه ستم‌پذيري را ننگ و عار مي‌دانست».حديث عزّتمندي و شرافت‌مداري حسين بن علي (ع) از آغاز نهضت كربلا تا پايانش اين بود كه مي‌فرمود:«وانّه لا اعطي الدنيّه من نفسي ابداً؛ من هرگز تن به ذلّت نخواهم داد و زير بارِ پستي نخواهم رفت».از اشعار حماسه‌آفريني كه همواره زمزمه زير لب آن برترين نمونه عزّت و شرف تاريخ بشريّت بود اين سروده بلند بود كه مي‌فرمود:و ان تكن الابدان للموت انشئت فقتل امرئي بالسيف في الله افضل‌اقدم نفسي لا اريد بقاءها لتلقي خميساً في الهياج عرمرهااگر بدن‌هاي انسان‌ها براي مرگ و مُردن آفريده شد، پس كشته‌شدن انسان باشمشير در راه خدا برتر و شرافت‌مندانه‌تر است.من جان خود را فدا مي‌كنم و ماندن را نمي‌خواهم و به زودي در نبردي سخت باخصمي بزرگ به مقابله خواهم پرداخت.اين جمله‌ها و اشعار، اوج عزتمندي پيشواي بزرگ شيعه را مي‌رساند كه با كشته‌شدنش به شيعيانش آموخت كه فلسفه زندگي و حيات چيست و پيروزي نهايي ازآن كيست؟شيعه حسين بن علي (ع) بايد معناي مرگ و زندگي را از مولايش بياموزد كه وقتي لشكر ابن‌زياد راه را بر كاروان آن حضرت بست و او را به مرگ تهديد نمود، فرمود:«ما اهون الموت علي سبيل نيل العزّ واحياء الحق، ليس الموت في سبيل العزّ الاّحياة خالد. وليست الحياة مع الذل‌ّ الاّ الموت الذي لا حياة معه؛ «چگونه مرگ و مُردني كه براي دست‌يابي به عزّت و شرف و احياي‌دين باشد، راحت و سبكي است. مرگ در راه شرافت و عزت، جز زندگي ابدي و جاويد نيست و زندگي همراه با خواري و ذلّت، جز مرگ وفنا نيست».

نتيجه گيري‌

هر مكتب تربيتي براي تربيت انسان‌ها، اصول و راه و رسمي را پيشنهاد مي‌نمايد و در مكتب حسين بن علي (ع)، اساس تربيت انسان‌ها «عزّت‌مداري» و زندگي همراه باعزّت و شرافت انساني است. انساني‌كه در اين مكتب پرورش مي‌يابد، فلسفه مرگ و زندگي را به خوبي دريافته و در هر شرايطي بر حفظ عزت پافشاري نموده و هرگز حاضر نمي‌شود حيات با ذلّت و خواري را بر مرگ با عزّت و شرافت ترجيح دهد. او «قتيل العزّة» ناميده شد، تا درس سازش ناپذيري و روح عزّتمندي را به پيروانش منتقل سازد.او به انسان‌ها آموخت كه نقش عزّت در تربيت، نقش اساسي است به طوري كه اگر عزت نباشد؛ انسان به هر زشتي و پستي تن مي‌دهد و به هر گناهي آلوده مي‌گردد. ذلّت نفس منشا همه بدي‌ها و فسادهاست. لذا بهترين راه براي اصلاح فرد و اجتماع، انتقال روح عزّتمندي به آنان است. روح عزت است كه انسان‌ها را در برابر خداوند خاضع و فروتن مي‌سازد و در برابر غير خدا تسليم‌ناپذير و سربلند مي‌نمايد.حسين بن علي (ع) با قيام و نهضتي كه در تاريخ برپا نمود و با مكتبي كه به عنوان مظهر عزّت و كرامت انساني آفريد، انسان‌ها را به عزت حقيقي كه همان ذلت در برابر رب و سازش‌ناپذيري در برابر غير رب بود، رهنمون ساخت.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».