شهيد مطهري، پيامهاي عاشورا و خطر تحريف، مروري دوباره

مشخصات كتاب

‏شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۱-۴۹۸۷۳
‏سرشناسه : پورحسين، مهدي
‏عنوان و نام پديدآور : شهيد مطهري، پيامهاي عاشورا و خطر تخريب، مروري دوباره/ پورحسين، مهدي
‏منشا مقاله : ، حكومت اسلامي، ش ۲۷، (بهار ۱۳۸۲): ص ۴۳۴ - ۴۵۱.
‏توصيفگر : قيام عاشورا
‏توصيفگر : حسين‌بن‌علي(ع)، امام سوم
‏توصيفگر : مطهري، مرتضي
‏توصيفگر : جامعه اسلامي
‏توصيفگر : امر به معروف و نهي از منكر
‏توصيفگر : فضايل اخلاقي
‏توصيفگر : آزادي
‏توصيفگر : عزت نفس
‏توصيفگر : اصلاحات ديني
‏توصيفگر : اصلاحات اجتماعي
‏توصيفگر : تحريف‌

مقدمه

درك پيام عاشورا و الگوگيري از آن در گرو درك حقيقت قيام كربلا و ارائه تفسير صحيح از آن و شناخت و مبارزه با تحريفاتي است كه ممكن است در اين حادثه رخ دهد.در طول تاريخ، عالمان روشن ضمير شيعه، پيوسته نگهباني از اين سنگر بزرگ را به عهده داشته اند و استاد شهيد آيةالله مرتضي مطهري يكي از اين عالمان دردآشنايي است كه در زدودن تحريفات از حركت عاشورا و نشان دادن چهره سازنده آن تلاش كرده است. بررسي كامل ديدگاههاي ايشان در باره حركت سيدالشهدا (ع) و پيامها و پيامدهاي آن و آفاتي كه متوجه تحليل ها و تفسيرهاي اين نهضت شده است و كاستي هايي كه از نظر ايشان در اين زمينه وجود دارد ومسؤوليتي كه بر عهده محافل علمي و حوزوي وعالمان اسلامي مي باشد، نيازمند چند مقاله مستقل وگستره است كه اينك از محدوده و حوصله اينويژه نامه بيرون است. اما خالي گذاشتن اين مجموعه از يك مقاله محدود و انعكاس اجمالي ديدگاههاي ايشان را نيز نپسنديديم. آنچه پيش روي داريد به تناسب دفتر سوم ويژه نامه و به عنوان بازخواني و مروري كوتاه بر بخش عمده اي از نظرات آن شهيد عزيز به تناسب محور اصلي موضوعات اين شماره، نگاشته شده است.نويسنده با توجه به اسوه بودن حركت سيدالشهدا (ع) براي همه آزادي خواهان و غيرتمندان عالم،ابتدا به تبيين درس هاي عاشورا همچون: شخصيت يافتن جامعه اسلامي، و احياي امر به معروف ونهي از منكر در نگاه آن دانشمند شهيد پرداخته است، آنگاه از همين منظر خطر تحريف و عوامل آن را مورد بررسي قرار داده و در ادامه به رسالت علما و مسؤوليت مردم در مبارزه با تحريف اشاره كرده است.مقاله در بخش پاياني، مسؤوليت عالمان در نظام اسلامي را يادآور شده و آورده است با توجه به حضورعلما در مسؤوليتهاي حكومت، براي مقابله بابدعتها وظيفه مضاعفي بر دوش آنان است چراكه بيش از گذشته بايد از ايمان و اعتقادات صحيح ودست آوردهاي اسلام ناب محمدي (ص) پاسداري كنند.دقت و مطالعه عميق و تحليلي در قيام امام حسين (ع) نشان مي دهد كه اين حادثه اگر چه در مكان خاصي اتفاق افتاده و محدود به زمان معيني بوده است اما حقيقت آن، مطلق و مجرد از زمان و مكان بوده و خاصيت الگوپذيري در ذات آن نهفته است. واقعه كربلا الگويي براي رهبري انقلابها و ايجاد تحولات بنيادين در جامعه بوده، تجربه پر ارزشي در اصلاح جوامع انساني، راست كردن كجي ها، زدودن فسادها و انحراف ها به شمار مي رود.حماسه نينوا در طول تاريخ اسلام الگوي كامل براي شكل گيري تحولات سياسي در قلمرو جهان اسلام بوده است و در يك كلام، ضامن بقاي اسلام راستين به شمار مي آيد. پر واضح است كه درك پيام عاشورا و الگوگيري از آن براي ايجاد تحول عميق و سازنده در جامعه و رسيدن به جامعه مطلوب در گرو درك حقيقت قيام كربلا و ارائه تفسير صحيح از آن و شناخت و مبارزه با تحريفاتي است كه خواسته و ناخواسته به دست تحريف گران، در تحليل و تفسير اين قيام و بهره جستن از آن رخ مي نمايد.به موازات استمرار اين نهضت و حركت جوشان آن، عالمان روشن ضمير شيعه نيز پيوسته نگهباني از اين جبهه بزرگ را به عهده گرفته و از «اسلام مجسم» به خوبي پاسداري كرده اند. از جمله عالمان دردآشنايي كه در دهه هاي اخير بر اين امر اهتمام ورزيده و در زدودن بر چسب هاي ناروا و تحريف از حركت عاشورا و نشان دادن چهره سازنده آن مجاهده كرده است استاد شهيد آيت الله مرتضي مطهري است.درس آموزي از عاشورا از يك سو و پاسداري آن از خطر تحريف از جمله محورهاي مورد توجه ايشان از تفسير و تحليل اين قيام است كه به ترتيب در اين مقاله بازگو شده است.

آموزه هاي قيام حسيني

استعداد شبيه سازي در حادثه عاشورا

از ديدگاه شهيد مطهري «كساني كه به خاطر يك سلسله اصول و مبادي قيام مي كنند ونهضت مي نمايند در حقيقت به همه جهانيان بعد از خودشان پيامي دارند و به اصطلاح معروف وصيتي دارند. آيندگان بايد با پيام آنها آشنا باشند و نداي آنها را بشناسند». [1] .قيام امام حسين (ع) نيز از آن دست قيامهايي است كه بر اساس اصول بنيادين اسلام، با روش شناخته شده اسلام و برگرفته از سيره نبوي و علوي سامان يافته و داراي پيام و وصيت شفّاف براي آيندگان است. اگر چه اين نهضت صرفاً براي شبيه سازي و كپي گيري معماري نشده است اما به گونه اي طراحي شده است كه استعداد شبيه سازي در آن وجود دارد. شهيد مطهري معتقد است:«انسان وقتي تاريخ حادثه عاشورا را مي خواند، استعدادي براي شبيه سازي در آن مي بيند. همان طور كه قرآن براي آهنگ پذيري ساخته نشده ولي اين طور هست و حادثه كربلا هم براي شبيه سازي ساخته نشده ولي اين طور هست. من نمي دانم و شايد شخص اباعبدالله در اين مورد نظر داشته است...متن تاريخ اين حادثه، گويي اساساً براي يك نمايشنامه نوشته شده است. شبيه پذير است، گويي دستور داده اند كه آن را براي صحنه بودن بسازند.» [2] .اين خاصيت در حادثه كربلا نه صرفاً يك نمايش توخالي و صورت سازي عاري از حقيقت باشد بلكه به خاطر رازي است كه در آن نهفته است:«آن راز اين است كه اساساً خود اين حادثه، تمام اين حادثه تجسم اسلام است در همه ابعاد و جنبه ها؛ يعني راز اينكه اين حادثه نمايش پذير و شبيه پذير است، اين است كه تجسم فكر و ايده چندجانبه و چند وجه و چند بعد اسلامي است؛ همه اصول وجنبه هاي اسلامي عملاً در اين حادثه تجسم پيدا كرده است؛ اسلام است در جريان و در عمل و در مرحله تحقق.» [3] .«وقتي بخواهيم به جامعيت اسلام نظر بيفكنيم بايد نگاهي هم به نهضت حسيني بكنيم. مي بينيم امام حسين (ع) كليات اسلام را در كربلا به مرحله عمل آورده، مجسم كرده است ولي تجسم زنده و جاندار حقيقي و واقعي، نه تجسم بي روح. انسان وقتي در حادثه كربلا تأمل مي كند، اموري را مي بيند كه دچار حيرت مي شود و مي گويد اينها نمي تواند تصادفي باشد. وسرّ اينكه ائمه اطهار اين همه به زنده نگه داشتن و احياي اين خاطره توصيه و تأكيد كرده ونگذاشته اند حادثه كربلا فراموش شود، اين است كه اين حادثه يك اسلام مجسم است.» [4] .بدين ترتيب ائمه اطهار خواسته اند كه داستان كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و تربيتي هميشه زنده بماند.

تفسير الگوساز

گام نخست در الگوپذيري قيام عاشورا اين است كه راز جامعيت اسلام در كربلا درك شود و بر اساس آن، تفسيري صحيح از اين حادثه ارائه گردد. در صورتي اين نكته از عاشورا قابل برداشت است كه قرائتي الگوساز از آن صورت گيرد. بي ترديد پيشوايان ديني از زمان پيغمبر اكرم (ص) و ائمه طهار (ع) دستور اكيد و بليغ داده اند كه بايد نام حسين بن علي (ع) زنده بماند و بايد سوگواري آن حضرت هر سال تجديد بشود. سؤال اساسي اين است كه چرا چنين دستوري داده اند و چرا اين همه به اين موضوع اهتمام داشته اند؟از اين رو تحليل ما از قيام امام حسين (ع) تعيين كننده است. از نگاه شهيد مطهري حادثه عاشورا و تاريخچه آن، دو صفحه دارد؛ يك صفحه سفيد و نوراني و يك صفحه تاريك، سياه و ظلماني. در نگاه دوم، قهرمان حادثه يزيد بن معاويه، عبيدالله بن زياد، عمر سعد، شمر وامثال اينها است. وقتي اين صفحه تاريك مطالعه شود فقط ظلم است، جنايت است و رثاء بشريت، كه هيچ چيز غير از گريه، زاري و مرثيه را نمي طلبد اما اگر صفحه مقابل مطالعه شود قهرمان اين صفحه نوراني حسين است و اهل بيت و اصحاب او. اين صفحه ديگر جنايت وتراژدي نيست بلكه حماسه است، افتخار و نورانيت است، تجلي حقيقت، انسانيت و حق پرستي است. البته هر دو صفحه اين واقعه يا بي نظير است يا كم نظير و بايد به هر دوي آنها پرداخت و آن را مورد تجزيه و تحليل عبرت آموز قرارداد، اما به قول آن استاد فرزانه:«چرا ما صفحه نوراني اين داستان را كمتر مطالعه مي كنيم در حالي كه جنبه حماسي اين داستان صد برابر بر جنبه جنايي آن مي چربد و نورانيت اين حادثه بر تاريكي آن خيلي مي چربد» [5] .«اگر ما صفحه نوراني تاريخ حسيني را خوانديم آن وقت از جنبه رثائي اش مي توانيم استفاده كنيم و گرنه بيهوده است» [6] .«پس اول بايد قهرمان بودنش براي شما مشخص بشود و بعد در رثاي قهرمان بگرييد وگرنه رثاي يك آدم نفله شده بيچاره بي دست و پاي مظلوم كه ديگر گريه ندارد و گريه ملتي براي او معني ندارد. در رثاي قهرمان بگرييد براي اينكه احساسات قهرماني پيدا كنيد، براي اينكه پرتوي از روح قهرمان در روح شما پيدا شود و شما هم تا اندازه اي نسبت به حق وحقيقت غيرت پيدا كنيد، شما هم عدالت خواه بشويد. شما هم با ظلم و ظالم نبرد كنيد، شما هم آزادي خواه باشيد، براي آزادي احترام قائل باشيد، شما هم سرتان بشود كه عزت نفس يعني چه، شرف و انسانيت يعني چه، كرامت يعني چه؟» [7] .بنابراين بر اساس يك تفسير كه متاسفانه رواج هم يافته است پاسخ پرسش فوق اين مي شود كه ترغيب ائمه (ع) و اهتمام آنان در برپايي عزاي حسيني «براي اين است كه تسلي خاطري براي حضرت زهرا باشد.» در اين صورت «خيال مي كنيم حسين بن علي در آن دنيا منتظر است كه مردم برايش دل سوزي كنند يا - العياذ بالله - حضرت زهرا (س) بعد از هزار وسيصد سال آن هم در جوار رحمت الهي منتظر است كه چهار تا آدم فكسني براي او گريه كنند تا تسلي خاطر پيدا كند!» [8] . اين نگاه نه تنها حيات بخش، پويا و حركت زا نيست بلكه به تعبير شهيد مطهري مسخره و نتيجه اي جز خرابي دين و ركود در جامعه ندارد.اما در تفسير ديگر، حركت سيدالشهدا (ع) اسوه است و براي همه آزادي خواهان وغيرتمندان عالم طوفنده و جوشان است. در اين تفسير «حسين بن علي درس غيرت به مردم داد، درس تحمل و بردباري به مردم داد، درس تحمل شدايد و سختيها به مردم داد. اينها براي ملت درسهاي بسيار بزرگي بود. پس اين كه مي گويند حسين بن علي چه كرد و چطور شد كه دين اسلام زنده شد، جوابش همين است كه حسين بن علي روح تازه دميد، خونها را به جوش آورد، غيرتها را تحريك كرد، عشق و ايده آل به مردم داد، حسّ استغنا در مردم به وجود آورد، درس صبر و تحمل و بردباري و مقاومت و ايستادگي در مقابل شدايد به مردم داد، ترس را ريخت، همان مردمي كه تا آن مقدار مي ترسيدند، تبديل به يك عده مردم شجاع و دلاور شدند.» [9] .از اين منظر امام حسين (ع) پيام آور اسلام است، عاشورا نمايشگاهي مي شود كه ابعاد مختلف اسلام به نمايش گذاشته شده تا انسانهاي ديگر از آن الگو برداري كنند و در هر جامعه اي كه شرائط زمان امام حسين را پيدا كرد قيام حسيني به راه افتد. با اين تفسيرامام حسين (ع) ديگر مختص به يك زمان و مكان خاص نيست، براي هميشه تاريخ است وچون روحي در كالبد اجتماع حضور دارد. براي همين درسهاي بزرگ است كه استاد مطهري اصرار دارد حادثه كربلا در وجهه حماسي آن مورد تحليل قرار گيرد و به يك سوژه بزرگ براي مسلمانان تبديل گردد:«اين كه من تأكيد مي كنم كه حماسه حسيني و حادثه كربلا و عاشورا بايد بيشتر از اين جنبه مورد استناد ما قرار بگيرد، به خاطر همين درسهاي بزرگي است كه اين قيام مي تواند به ما بياموزد. من مخالف رثاء و مرثيه نيستم، ولي مي گويم اين رثاء و مرثيه بايد به شكلي باشد كه در عين حال آن حس قهرماني حسيني را در وجود ما تحريك و احيا كند. حسين بن علي يك سوژه بزرگ اجتماعي است. حسين بن علي در آن زمان يك سوژه بزرگ بود، هر كسي كه مي خواست در مقابل ظلم قيام كند، شعارش «يا لثارات الحسين» [10] . بود. امروز هم حسين بن علي يك سوژه بزرگ است، سوژه اي براي امر به معروف و نهي از منكر، براي اقامه نماز، براي زنده كردن اسلام، براي اين كه احساسات و عواطف عاليه اسلامي در وجود ما احيا بشود.» [11] .

درسهاي آموزنده

اشاره

نگرش الهي، حماسي به نهضت عاشورا دستاوردهاي مهمي به همراه دارد كه يكي از آنها تسهيل پيام گيري از اين نمايش بي همتاي اسلامي است. شهيد مطهري با اين نگاه پيام هايي را از اين نهضت برداشت كرده اند كه در اينجا به اهم آنها اشاره مي شود:

شخصيت يافتن جامعه اسلامي

پديده هاي اجتماعي از جهت تأثيري كه در خود اجتماع باقي مي گذارند مختلف و گاهي متضادند. از اين حيث بعضي از پديده هاي اجتماعي، روح اجتماع را تاريك و كدر مي كند،ترس و رعب به وجود مي آورد، و به اجتماع حالت بردگي و اسارت مي دهد، ولي يك سلسله پديده هاي اجتماعي است كه به اجتماع صفا و نورانيت مي دهد، ترس اجتماع مي ريزد، احساس بردگي واسارت را از او مي گيرد، به جايش جرأت، جسارات و شهامت به او مي دهد. نوع دوم از پديده هاي اجتماعي نعمتي است كه نصيب هر ملتي به سادگي نمي شود. به تعبير شهيد مطهري سرمايه اي است كه بالاتر از آن وجود ندارد:«مسأله احساس شخصيت، مسأله بسيار مهمي است. از اين سرمايه بالاتر براي اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصيت و منش كند، براي خودش ايده آل داشته باشد ونسبت به اجتماعهاي ديگر حس استغنا و بي نيازي داشته باشد، يك اجتماع اين طور فكر كند كه خودش و براي خودش فلسفه مستقلّي در زندگي دارد و به آن فلسفه مستقل زندگي خودش افتخار و مباهات كند و اساساً حفظ حماسه در اجتماع يعني همين كه اجتماع از خودش فلسفه اي در زندگي داشته باشد و به آن فلسفه ايمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند وبه آن ببالد.» [12] .نگاه حماسي به نهضت عاشورا است كه اين حماسه را در ملت اسلام ايجاد مي كند، جامعه حسيني را عزتمند و همراه با غرور مي سازد و اين هنر در قيام اباعبدالله (ع) وجود دارد و در جامعه آن عصر هم چنين اثر را به جاي گذاشت:«بعد از شهادت امام حسين (ع) يك چنين حالتي به وجود آمد، يك رونقي در اسلام پيدا شد. اين اثر در اجتماع از آن جهت بود كه امام حسين (ع) با حركات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده كرد، احساسات بردگي و اسارتي را كه از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاويه بر روح جامعه اسلامي حكمفرما بود، تضعيف كرد و ترس را ريخت، احساس عبوديت را زايل كرد و به عبارت ديگر به اجتماع اسلامي شخصيت داد. او بر روي نقطه اي در اجتماع انگشت گذاشت كه بعداً اجتماع در خودش احساس شخصيت كرد.» [13] .و اين مهترين درسي است كه تا قيام قيامت مي تواند الهام بخش ملتهاي آزاده باشد به شرطي كه ياد حسين (ع) ومجالس حسيني از حد احساس فراتر رفته بر عقلانيت و تدبر در اين قيام افزوده شود. ملتي كه شخصيت دارد همه چيز دارد اما ملتي كه همه چيز دارد ولي شخصيت و هويت ندارد هيچ چيز ندارد؛ هويتي حسيني كه امروزه بيش از هر زمان ديگر براي ملل اسلامي مورد نياز است.در زماني كه اموي ها سرمست از بازيافتن سلطنت و پادشاهي، بر همه چيز دست انداخته شخصيت اسلامي را در ميان مسلمين ميراندند، شخصيت كوفيان را آن چنان لگدمال كردند كه پس از دعوت از فرزند پيامبر و حركت او به سوي شهري كه روزي مركز خلافت اسلامي بود و افتخار شيعه علي ابن ابي طالب بودن را با خود داشت با شنيدن اسم ابن زياد عقب نشسته و حسين (ع) را تنها گذاشتند؛ در اين حال قيام امام حسين (ع) آن چنان جوششي در آنان ايجاد كرد، آن چنان هويتي براي كوفيان به ارمغان آورد كه: «همين كوفه بعداز مدت سه سال انقلاب كرد و پنج هزار نفر توّاب از همين كوفه پيدا شد و سر قبر حسين بن علي رفتند و در آنجا عزاداري كردند، گريه كردند و به درگاه الهي از تقصيري كه كرده بودند توبه كردند و گفتند ما تا انتقام خون حسين بن علي را نگيريم از پاي نمي نشينيم.» [14] .امروز نيز كه نظام قلدر پرور موجود در جهان به بهانه اي خودساخته بر همه چيز چنگ انداخته و در صدد به انفعال كشاندن مسلمانان و هويت زدايي از كشورهاي اسلامي است، مسلمانان بايد غيرت و حميت حسيني را سر مشق قرار داده، قهرمانانه در مقابل آنان ايستادگي كنند و بدانند كه ملت ايران با الهام از عاشورا و با بانك ابر مردي از تبار حسين در وحشت و ظلمت، نور هدايت را يافته و مقاومت و مبارزه را از حسين بن علي (ع) آموخته است و به خواست خدا در مقابل تمامي دنياي آناني كه در مقابل دينشان ايستاده اند خواهد ايستاد چرا كه به قول حضرت امام خميني «انقلاب اسلامي ايران پرتوي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است.» [15] .

احياي امر به معروف و نهي از منكر

اگر از صفحه تاريك و ظلماني حادثه عاشورا فراتر رفته و به جنبه نوراني آن نظر كنيم مي بينيم اگر چه قيام كربلا چند وجهي و چند ماهيتي است اما يكي از عمده ترين عوامل آن مسؤوليت امر به معروف و نهي از منكر است كه در اين تلقي نمود بيشتري پيدامي كند. در نگاه مثبت و حماسي به عاشورا يادآوري مكرر حضرت از اين عامل و اصراربر برجسته كردن آن جايگاه خود را پيدا مي كند. اساساً از نگاه شهيد مطهري اين عامل ارزش بسيار بسيار بيشتري از عوامل ديگر به نهضت حسيني داده و موجب ماندگاري اين قيام شده است:«به موجب همين عامل است كه اين نهضت شايستگي پيدا كرده است كه براي هميشه زنده بماند، براي هميشه يادآوري شود و آموزنده باشد. البته همه عوامل آموزنده هستند ولي اين عامل آموزندگي بيشتري دارد، زيرا نه متكي به دعوت است و نه متكي به تقاضاي بيعت؛ يعني اگر دعوتي از امام نمي شد، حسين بن علي (ع) به موجب قانون امر به معروف و نهي از منكر نهضت مي كرد. اگر هم تقاضاي بيعت از او نمي كردند، باز ساكت نمي نشست، موضوع خيلي فرق مي كند و تفاوت پيدا مي شود.» [16] .در نگاه حماسي و سازنده به اين قيام است كه «حسين يك مرد معترض و منتقد است،مردي است انقلابي و قيام كننده، يك مرد مثبت است. ديگر انگيزه ديگري لازم نيست.همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام و حرام خدا حلال شده است، بيت المال مسلمين در اختيار افراد ناشايسته قرار گرفته و در غير راه رضاي خدا مصرف مي شود، پيغمبر اكرم فرمود: هر كس چنين اوضاع و احوالي را ببيند «فلم يُغيّر عليه بفعلٍ و لا قولٍ» و در صدد دگرگوني آن نباشد، در مقام اعتراض بر نيايد «كان حقاً علي الله ان يُدْخِلَهُ مُدْخَلَه» [17] . شايسته است (ثابت است در قانون الهي) كه خدا چنين كسي را به آنجا ببرد كه ظالمان، جابران، ستمكاران و تغيير دهندگان دين خدا مي روند، و سرنوشت مشترك با آنها دارد.» [18] .از اين جا است كه معلوم مي شود وظيفه امر به معروف و نهي از منكر مختص به امام حسين (ع) نبوده هر كسي كه در چنين شرايطي قرار گيرد بايد به آن قيام نمايد و نبايد اين وظيفه را به عهده ديگري بداند و الّا بايد منتظر عذاب الهي بماند چنان كه امام رضا (ع) از پيامبر اكرم (ص) نقل كردند:«اذا تواكلت الناس الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فليأذنوا بوقاع من الله؛ [19] .«هرگاه مردم امر به معروف و نهي از منكر را به عهده همديگر بگذارند پس براي عذاب الهي منتظر و آماده باشند».اهميت تأسي به حركت امام حسين (ع) در اين زمينه از آنجا بيشتر مي شود كه ببينيم با همه عنايتي كه اسلام به امر به معروف و نهي از منكر داشته و آيات متعددي از قرآن در اهميت آن وارد شده است و ملت اسلام را به خاطر آن بهترين امت ناميده و حسين (ع) هم براي احياي آن جان خود را فدا كرده است اما اين امر هر روز در جامعه اسلامي كم رنگ تر شده و از اهميت آن كاسته مي شود:«از همين جا به قول منطقيين به عكس نقيض بايد بفهميم: پس ما امت اسلام و بهترين امتها براي بشر نيستيم چون ما آمر به معروف و ناهي از منكر نيستيم. در نتيجه نمي توانيم ادعاي شرف و بزرگي كنيم، نمي توانيم افتخاري داشته باشيم، اسلام ما اسلام واقعي نيست.» [20] .

شعارهاي حيات بخش

در عاشورا دو نوع شعار ديده مي شود يك نوع شعارهايي است كه فقط معرف شخص است و بيش از اين چيز ديگري نيست. ولي شعارهاي ديگري است كه علاوه بر معرفي شخص، معرف فكر هم هست، معرف احساس است، معرف نظر و ايده است. با يك تلقي درست از عاشورا مي توان اين شعارها را دائمي كرد و در همه اعصار از آن استفاده كرد و از طريق آن روح در جامعه دميد اما متأسفانه بهاي لازم به شعارها داده نمي شد و اينك نيز نيازمند اهتمام است. شهيد مطهري معتقدند:«اباعبدالله (ع) در روز عاشورا شعارهاي زيادي داده است كه در آنها روح نهضت خودش را مشخص كرده كه من براي چه مي جنگم، چرا تسليم نمي شوم، چرا آمده ام كه تا آخرين قطره خون خودم را بريزم؟ و متأسفانه اين شعارها در ميان ما شيعيان فراموش شده وما شعارهاي ديگري به جاي آنها گذاشته ايم كه اين شعارها نمي تواند روح نهضت اباعبدالله را منعكس كند.» [21] .شعارهاي عاشورا آن چنان متنوع و همه جانبه است كه مي تواند يك ملت را كاملاً غني وسعادتمند كند. مهمترين شعارهاي عاشورا را با الهام از شهيد مطهري مي توان به اين دسته ها تقسيم كرد:حق گرايي«الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه؟ ليرغب المؤمن في لقاء الله محقّاً؛ [22] .آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و كسي از باطل روي گردان نيست؛ در چنين شرايطي مؤمن بايد لقاء پروردگارش را بر چنين زندگي اي ترجيح بدهد.»آزادي و شرافت«الموت اولي من ركوب العارِ؛ [23] .نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستي بهتر و عزيزتر است.»«لا اري الموت الّا سعادة و الحياة مع الظالمين الّا برماً؛ [24] .مرگ را جز خوشبختي نمي بينم و زندگي با ستمكاران را جز ملامت و خستگي.»دوري از ذلت«هيهات منّا الذله؛ [25] .ذلت و خواري از ساحت ما به دور است.»اصلاحات اجتماعي«اني لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجتُ لطب الاصلاح في امّة جدي؛ [26] .بي گمان قيام من براي خوشگذراني و مفسده جويي و ستمگري نمي باشد، بلكه قيام من فقط براي ايجاد اصلاح امور در امت جدم است.»انزجار از دنيازدگي و تظاهر ديني«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم؛ [27] .مردم برده دنيا و دين لقلقه زبانشان مي باشد.»

خطر تحريف

اشاره

به همان مقدار كه تفسير صحيح از عاشورا سازنده، حيات بخش و حركت آفرين است، برداشت نادرست و منحرف كردن آن از مسير واقعي مي تواند مخرب و مخدر باشد و حداقل جامعه را بر خلاف هدف امام حسين (ع) دچار ركود و رخوت نمايد.شهيد مطهري به اين بخش اهتمام ويژه ورزيده و در خرافه زدايي از نهضت پاك حسيني حساسيت فوق العاده نشان داده است. ايشان معتقد است در پاس داشت قيام كربلا بايد كليدشخصيت امام حسين (ع) را پيدا كرد و آن را اسوه جاويد قرار داد و «كليد شخصيت حسين حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ايستادگي است، حق پرستي است.» [28] .و هر امري كه اين نهضت اصيل را از مسير تعيين شده جدا كند انحراف و گمراهي است كه يكي از نشانه هاي عقب ماندگي و عدم رشد اجتماع است. ايشان با نگاه به روزگاري كه در آن به سر مي برد چنين آفتي را در تفسير و رويكرد به قيام امام حسين (ع) مشاهده مي كرد وروشن است اين خطري نيست كه اينك از آن، كاملاً در امان باشيم:«واقعه تاريخ كربلا از آن نوع حوادث است كه درا ثر عدم رشد اجتماع، مسخ و معكوس شده است، تمام عظمتها و زيباييهايش فراموش شده، حماسه و شور و افتخاراتش محو شده و به جاي آنها زبوني و ضعف و جهالت و ناداني آمده است. اين نشانه عدم رشد اين ملت است براي حفظ و نگهداري تاريخ با عظمت و پر افتخار خويش.» [29] .

تحريف و عوامل آن

تحريف يعني«متمايل كردن يك چيز از آن مسير اصلي و وضع اصلي كه داشته است يا بايد داشته باشد.» تحريف يا لفظي است يا معنوي. تحريف لفظي آن است كه ظاهر يك چيز يا لفظ آن را عوض كنند و تحريف معنوي يعني «منحرف كردن روح و معني يك جمله يا يك حادثه». پس تحريف يك حادثه يعني علل و انگيزه ها و همچنين هدف و منظورهاي آن حادثه چيزي غير از آنچه هست معرفي شود. عامل تحريف به طور كلّي سه قسم است:1. عامل عداوت وغرض كه از سوي دشمنان صورت مي گيرد؛2. عامل اسطوره سازي كه يك حس اصيل در بشر است؛ 3. عامل دوستي و تمايل كه از سوي نزديكان و دوستان صورت مي پذيرد.ريشه تحريف از روي دوستي در نهضت عاشورا اين است كه عده اي خيال كرده اند چون هدف گريه كردن براي امام حسين (ع) و زنده كردن ياد او است و اين هدف مقدس است، از وسيله نامقدس هم مي توان استفاده كرد:«عده اي آمدند گفتند گريه بر امام حسين ثوابش آنقدر زياد است كه از هر وسيله اي براي اين كار مي شود استفاده كرد...دستگاه امام حسين (ع) از دستگاه ديگران جداست. اگر اينجا دروغ گفتي بخشيده است، جعل كردي، بخشيده است، تحريف كردي بخشيده است...در نتيجه يك افرادي در اين قضيه دست به جعل و تحريف زده اند كه انسان تعجب مي كند.» [30] .از ديدگاه شهيد مطهري در حادثه عاشورا، هم تحريف لفظي رخ داده است و هم تحريف معنوي. طبعاً برخي يا بسياري از مواردي كه آن عالم فرزانه به عنوان مصاديق تحريف و جعل بر شمرده اند، در نگاه برخي ديگر، چنين نيست و آن را نمي پذيرند و اساساً از منظري ديگر به اين گونه قضايا مي نگرند ولي نگاه پر دقت و اصولي اين عالم وارسته و جامع نگر را بايد به ديده عنايت و اهتمام نگريست: «تحريف هاي لفظي از قبيل: داستان ليلي و علي اكبر، داستان عروسي قاسم، داستان آب آوردن حضرت ابي الفضل در كودكي براي امام حسين، آمدن زينب در حين احتضار به بالين اباعبدالله (ع)، عبور اسرا در اربعين از كربلا، عدد مقتولين، هاشم بن عتبه با نيزه هجده ذرعي، روز عاشورا 72 ساعت بود، امام حسين با زيّ شاهان از مكه خارج شد، بي خبر بودن امام سجاد (ع) از وقايع، افسانه اسب آوردن زينب براي اباعبدالله و بوسيدن گلوگاه آن حضرت، بيهوش شدن امام سجاد (ع) و امام صادق.» [31] .

تحريف معنوي

چنانكه گفته شد حادثه كربلا هم دچار تحريف لفظي شده است و هم تحريف معنوي اما از آنجايي كه تحريف معنوي محتوا را تغيير داده قضيه را مسخ و به كلي واژگون مي كندخطرناك است و خطرناكتر اين كه تحريف در اهداف امام حسين (ع) صورت گيرد. ايشان معتقدند دو تحريف معنوي بسيار عجيب و ماهرانه در هدف نهضت حسيني ايجادشده است:1. يكي از تحريفاتي كه در هدف قيام صورت گرفته و به بيان استاد مطهري تهمت به اباعبدالله حسين (ع) و برگرفته از معتقدات مسيحيت است اين است كه «حسين بن علي قيام كرد كه كشته بشود براي اين كه كفاره گناهان امت باشد، كشته شد براي اين كه گناهان ما آمرزيده شود. حالا اگر بپرسند آخر اين در كجاست؟ خود حسين چنين چيزي گفت؟ پيغمبر گفت؟ امام گفت؟ چنين حرفي را چه كسي گفت؟ مي گوييم ما به اين حرفها چه كار داريم؟ امام حسين كشته شد براي اين كه گناهان ما بخشيده شود. نمي دانيم كه اين فكر را ما از دنياي مسيحيت گرفته ايم. ملت مسلمان خيلي چيزها را ندانسته از دنياي مسيحيت بر ضد اسلام گرفت؛ يكي همين است.» [32] .اين انحراف و تحريف مي تواند هر گناهي را توجيه كند. يعني شما براي امام حسين گريه كن هر كسي مي خواهي باش، شمر باش، يزيد باش، اما گريه كن!2. «تحريف معنوي دومي كه از نظر تفسير و توجيه حادثه كربلا رخ داد اين بود كه گفتند مي دانيد چرا امام حسين رفت و كشته شد؟ يك دستور خصوصي فقط براي او بود و به او گفتند تو برو و خودت را به كشتن بده. معلوم است، اگر يك چيزي دستور خصوصي باشد، به ما و شما ديگر ارتباط پيدا نمي كند، يعني قابل پيروي نيست. اگر بگويند حسين چنين كرد و تو چنين بكن مي گويد حسين از يك دستور خصوصي پيروي كرد، به ما مربوط نيست. به دستورات اسلام كه دستورات كلي و عمومي است مربوط نيست! آن يك دستور خصوصي مخصوص خودش بود.» [33] .اين در حالي است كه امام حسين (ع) يك مكتب عملي براي كساني كه در اين شرايط واقع بشوند بوجود آورد. اين كلام امام (ع) است كه فرياد مي زند «و علي الإسلام السلام اذ قد بليت الامّةُ براعٍ مثل يزيد». [34] .يعني كسي كه مثل يزيد باشد، نه فقط يزيد، بلكه هر كسي كه مثل يزيد حاكم اسلامي شود اسلام را محو خواهد كرد. يا آنجايي كه مي فرمايد «الا ترون انّ الحق لا يعمل به و انّ الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاء الله محقاً». وقتي حق عمل نمي شود و كسي از باطل روي گردان نيست، در اين شرايط هر مؤمني، نه فقط امام حسين (ع) بلكه هر مؤمني بايد مرگ را بر زندگي ترجيح دهد.بنابراين اين تحريفات كه در هدف صورت پذيرفت اولاً نهضت كربلا را از مكتب بودن و قابل اسوه بودن خارج كرده آن را به يك امر خصوصي كه به دستور خصوصي بوده است تبديل كرد. ثانياً به جاي آنكه با برجسته كردن عنصر امر به معروف و نهي از منكر، گناه زدايي كند آن را زمينه اي براي گنه كار سازي در آورده كه هر گناهي را توجيه مي كند.در نگاه شهيد مطهري اين دو تحريف كه در هدف صورت گرفت طبعاً به فلسفه عزاداري سرايت كرده و آن را نيز منحرف كرده است. عزاداري و نوحه سرايي كه سفارش شد تا هر زميني را كربلا و هر روز را عاشورا سازد به ضد آن بدل شده، نقش سازنده خود را از دست داده و به عادت تبديل شده است:«تحريف ديگر، در موضوع دستورها در باره فلسفه عزاداري است. در اينجا گاهي گفتيم براي تسلي خاطر حضرت زهراست چون ايشان در بهشت هميشه بي تابي مي كنند و هزار و چهار صد سال است آرام ندارند با گريه هاي ما ايشان آرامش پيدا مي كنند! پس آن را يك خدمت خصوصي به حضرت زهرا تلقي كرديم. دوم اينكه به چشم يك آدم نفله شده كه حداكثر مقامش اين است كه بي تقصير به دست يك ظالم كشته شد پس بايد برايش متأثر بود به امام نگاه كرديم، فكر نكرديم كه تنها كسي كه نفله نشده و براي هر قطره خون خود ارزش بي نهايت قرار داد او بود. كسي كه موجي ايجاد كرد كه قرنها كاخهاي ستمگران را لرزاند و مي لرزاند و نامش با آزادي و برابري و عدالت و توحيد و خداپرستي وترك خودپرستي يكي شده چگونه هدر رفته است؟! ما هدر رفته ايم كه عمري را جز در پستي و نكبت زندگي نكرده و نمي كنيم.» [35] .

رسالت علما مسؤليت مردم

اشاره

در طول زمان و به خاطر عوامل گوناگون در حادثه عاشورا،چه در ناحيه اهداف و انگيزه هاي آن و چه در بخش دستاوردها و حتي عزاداريها، تحريفاتي رخ داده است. طبعاً بايد با اين تحريف ها مبارزه كرد و خرافات را از ساحت اين قيام مقدس زدود و معلوم است در اين امر هم خواص و علما مسئولند و هم توده مردم؛

مسؤليت مردم

از ديد شهيد مطهري همه مردم در مقابل تحريفات عاشورا مسئوليت دارند براي اينكه «يك سلسله مسائل است كه احتياج به درس خواندن ندارد...منطق و فلسفه نمي خواهد، فطرت سليم مي خواهد و فطرت سليم را هم همه دارند، فطرتشان درك مي كند.» [36] .بنابراين مردم نبايد خيال كنند كه فقط گويندگان مسئول هستند و آنها هيچ مسئوليتي ندارند، همه مسئولند براي اينكه اولاً «چيزي كه گفتنش حرام است و عموماً يا غالباً استماع و شنيدنش نيز حرام است، مثل غيبت، تهمت، سبّ و دشنام به مؤمن يا اولياء حق، آواز خواني به باطل و استهزاء پس اگر دروغ گفتن در روضه و ذكر مصيبت حرام است، شنيدن و استماع آن هم حرام است. ثانياً خداوند در قرآن مي فرمايد: واجتنبوا قول الزور [37] ....به طور كلّي عامه مصرف كننده اين كالا هستند. اينها اگر اين كالا را كه غالباً خودشان مي دانند كالاي تقلبي است مصرف نكنند، عرضه كننده، آن را عرضه نمي كند. عيب قضيه اين است كه عامه حتي مشوّق هم هستند. [38] .»از اين رو اين تحريفات منكراتي است كه در بازگويي قيام امام حسين (ع) و عزاداريها رسوخ كرده و نهي از منكر واجب است و همه مردم وظيفه دارند با آن مبارزه كنند.وظيفه ديگري كه به عهده مردم است اين كه در انتظارات خود از مجالس عزا تجديد نظركنند؛«ديگر اين تمايلي است كه صاحب مجلس ها و مستمعين به گيراندن مجلس دارند، مجلس بايد بگيرد و بايد كربلا بشود. روضه خوان بيچاره مي بيند كه اگر بنا بشود هر چه مي گويد از آن راستها باشد مجلسش نمي گيرد، بعد همين مردم هم دعوتش نمي كنند، ناچار يك چيزي هم اضافه مي كند، اين انتظار را مردم بايد از سر خودشان بيرون كنند.» [39] .

رسالت علما

به بيان استاد شهيد مطهري در مجالس عزاداري دو نقطه ضعف وجود دارد؛ يكي اين كه مردم مي خواهند جمعيت هر چه بيشتر باشد و اگر جمعيت ازدحام نكند راضي نيستند؛ دوم بايد مجلس از جا كنده شده و شور و واويلا بشود. در اين موقعيت علما بر سر دو راهي قرار مي گيرند كه با آن مبارزه كنند يا نه؟شهيد مطهري با اشاره به دو نكته ياد شده، و در تأكيد بر مسؤوليت عالمان ديني مي گويد:«حال، اين نقطه ضعف مردم عوام است. با اين نقطه ضعف چه بايد كرد؟...بزرگترين رسالت و وظيفه علما مبارزه با نقاط ضعف اجتماع است. اين است كه پيغمبر اكرم فرمود: «اذا ظهرت البدع في امتي فليظهر العالم علمه و الّا فعليه لعنة الله». [40] . آنجاكه بدعتها و دروغها ظاهر مي شود، آنجا كه چيزهايي ظاهر مي شود كه در دين نيست، مسائلي پيدا مي شود كه من نگفته ام، بر عهده دانايان است كه حقايق را بگويند و لو مردم خوششان نمي آيد. آن كسي كه كتمان مي كند، لعنت خدا بر او باد...وظيفه علما در دوره ختم نبوت مبارزه با تحريف است و خوشبختانه ابزار اين كار هم در دست است.» [41] .نكته حائز اهميت در اينجا اين است كه فهم منطق حسيني داراي مراتب مختلف است. اولين مرتبه آن تعلق احساسي و عاطفي است كه براي عامه مردم بسيار مفيد است و بايد هم در بين مردم وجود داشته باشد و اصل طراحي اين مرحله در پاسداشت نهضت حسيني بسيار ماهرانه و از روي حكمت بوده است اما قطعاً زماني اين عواطف و احساسات، مفيد فائده خواهد بود كه در طريقِ عقلانيتِ نهفته در نهضت عاشورا قرار گيرد و به پل ترقي براي دست يابي به فهم مراتب بالاتر اين واقعه تبديل شود و الّا اگر در همين سطح باقي بماند مخرب خواهد بود. بر علما است كه اين معارف را از سطح عوامانه فراتر برده و با موانع احتمالي مبارزه كنند. عالمان برجسته اي نيز بوده اند كه حقاً در تحريف زدايي از ساحت عاشورا تلاش كرده اند. در دهه هاي اخير مبارزه و مجاهده عملي حضرت امام خميني مثال زدني است. ايشان با تأسي از سرور و سالار كربلا عملاً ثابت كرد كه مي توان در تمامي گستره تاريخ نداي «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» را بلند كرد و به رهبر آزادگان جهان اقتدا كرد. شهيد بزرگوار مطهري نيز در مواجهه فكري با پديده تحريف عالمانه و دلسوزانه به وظيفه خود عمل كرده است. حال وظيفه ديگر عالمان است كه در مقابل بدعت ها قد علم كنند و با آن به قدر مقدور مبارزه نمايند اگر مردم و علما وظيفه فردي دارند كه دراين زمينه نهي از منكر كنند، مسئوليت نظام اسلامي به عنوان پاسدار ايمان و اعتقادات صحيح و دست آوردهاي اسلام ناب محمدي، بيشتر است چرا كه امكانات تبليغي نظام اسلامي در اين زمينه گسترده است، رسانه هاي نظام در اين زمينه مسئوليت مضاعفي دارند و بايد در اين مسير به كار گرفته شوند. با اين حال اگر به هر دليل امكانات نظام اسلامي در بدعت زدايي از تفسير و تبيين قيام پاك عاشورا به كار گرفته نشود لااقل نبايد اجازه داد ابزار دامن زدن به اين امور شود.و اين مسؤوليتي نيست كه ساده بتوان از آن گذشت و با «اما» و «اگر» ناديده گرفت.

پاورقي

[1] شهيد مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، مجموعه آثار، ج 17، ص 668.
[2] همان، ص 368.
[3] همان، ص 379.
[4] همان، ص 382.
[5] همان، ص 31.
[6] همان، ص 33.
[7] همان، ص 32.
[8] همان، ص 33.
[9] همان، ص 59. [
[10] مسند الامام الرضا، ج 1، ص 148.
[11] حماسه حسيني، مجموعه آثار، ج 17، ص 59.
[12] همان، ص 53.
[13] همان، ص 52.
[14] همان، ص 57.
[15] صحيفه نور، ج 18، ص 12.
[16] مجموعه آثار، همان، ص 214.
[17] تاريخ طبري، ج 4، ص 304.
[18] مجموعه آثار، همان، ص 215.
[19] فروع كافي، ج 5، ص 59.
[20] مجموعه آثار، همان، ص 219.
[21] همان، ص 184.
[22] بحارالانوار، ج 44، ص 381.
[23] مقتل الحسين مقرم، ص 345.
[24] بحار، همان.
[25] اللهوف، ص 41.
[26] مقتل الحسين، ص 156.
[27] موسوعة كلمات الامام الحسين،ص 425.
[28] مجموعه آثار، همان، ص 45.
[29] همان، ص 616.
[30] همان، ص 90.
[31] همان، 606.
[32] همان، ص 108.
[33] همان، ص 109.
[34] مقتل مقرم، ص 146.
[35] مجموعه آثار، همان، ص 608.
[36] همان، ص 121.
[37] سوره حج، آيه 30.
[38] مجموعه آثار، همان، ص 614.
[39] همان، ص 72.
[40] اصول كافي، ج 1، ص 54.
[41] مجموعه آثار، همان، ص 131.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».