امام سجاد علیه السلام و نهضت توابين

مشخصات كتاب

عنوان : امام سجاد و نهضت توابين
پديدآورندگان : امام چهارم علي بن حسين (ع)(توصيف گر)
عيسي ساجدي فر(پديدآور)
ناشر مقاله: نشريه كوثر، شماره 54، تابستان 1382
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : تاريخ اسلام
قيام توابين
قيام عاشورا
سيره امامان
مروانيان[1]
امويان
مبارزات مسلحانه[1]

مقدمه

هدف اصلي از تحقيق و كاوش در زندگي معصومين عليهم‌السلام، در حقيقت شناخت مواضع ديني، سياسي و اجتماعي آنها براي دست يابي به پيام‌ها، درس‌ها و عبرت‌هايي است كه در سيره عملي آنها ديده مي‌شود. «امام»، جلودار و قافله سالار كاروان صالحان براي رسيدن به كمال مطلوب و سعادت دنيوي و اخروي است. «امامت»، هدايت خلق به سوي خداست؛ پس كساني مي‌توانند رهرو راه ولايت و رهبري باشند كه پيشواي خود را آن گونه كه شايسته است، شناخته باشند تا به بركت آن معرفت، سيره عقيدتي و عملي آنها را الگوي خويش سازند. شناخت سيره ائمه عليهم‌السلام با موانعي مواجه است كه عبارتند از: تاريخ‌هاي خلافتي و سلطنتي، دروغ‌هاي تاريخي، خلأهاي تاريخي و نقاط مبهم، حذف بعضي از صحنه‌هاي مهمّ تاريخي، بيان نشدن جغرافياي تاريخي، بيان نشدن شرايط و موقعيت حوادث، تأثير گرايش‌هاي مورّخان در نقل و بيان تاريخ، از قلم افتادن بعضي از حوادث تاريخي، مخفيانه بودن حركت‌هاي انقلابي شيعيان و محدود بودن ائمه عليهم‌السلام در ارتباط با شيعيان و بيان مواضع آنها. با وجود موانع فوق، هر كاوشگر و محقق كوشايي مي‌تواند از لابه لاي گزارش‌هاي تاريخي و قرائن و شواهد موجود، با ظن و گمان به واقعيت پي‌ببرد. در اين نوشتار سعي ما بر آن است تا به ياري خداوند، موضع امام سجاد عليه‌السلام را در «نهضت توّابين» به دست آوريم كه آيا آن حضرت با اين قيام موافق بود يا مخالف؟ قبل از پرداختن به جواب اين سؤال مهم، لازم است نهضت توّابين را به طور اجمالي بررسي نماييم.

علل و عوامل نهضت

بعد از شهادت امام حسين عليه‌السلام، شيعيان كوفه به خاطر بي‌وفايي و پيمان شكني كه نسبت به آن حضرت از خود نشان داده بودند، به شدّت پشيمان بودند. آنها به امام حسين عليه‌السلام نامه نوشتند و عاجزانه اصرار كردند تا آنها را از ظلم و جور امويان نجات دهد. اگرچه امام حسين عليه‌السلام بايد براساس رسالت الهي خويش اقدام به امر به معروف و نهي از منكر مي‌كرد و در مقابل ظالمان موضع مي‌گرفت، حتي اگر كوفيان از او دعوت نمي‌كردند؛ ولي دعوت آنها نيز يكي از علل قيام امام و حركت او به طرف كوفه بود. با اين وجود، آنها بعد از دعوت امام حسين عليه‌السلام او را تنها گذاشتند و ياري‌اش نكردند! كوفيان براي سومين بار، در حادثه كربلا طعم تلخ شكست و زبوني را در مقابل شامي‌ها چشيده بودند. آنها تنها راه جبران گناه عظيم كشته شدن امام و شكست‌هاي تحقير كننده خويش را، قيام و خونخواهي امام حسين عليه‌السلام مي‌دانستند و مي‌گفتند: ما مثل بني‌اسرائيل شده‌ايم كه حضرت موسي براي جبران نافرماني و برگشت از گوساله پرستي آنها، دستور داد يكديگر را بكشند. تنها راه توبه ما نيز قيام و كشتن دشمنان است...«انّكم ظلمتم انفسكم باتّخاذكم العجل فتوبوا الي بارئكم فاقتلوا انفسكم ذلكم خيرلكم عند بارئكم فتاب عليكم...» [1] . آنان به دليل پشيماني از اعمال گذشته خود، در تاريخ اسلام به «توّابين» شهرت يافتند. [2] .

اولين جلسه مشورتي

در سال 61 ه.ق. نخستين گردهمايي توّابين در منزل سليمان بن صُرَد خزاعي، از اصحاب پيامبر و بزرگان شيعيان كوفه، تشكيل شد. شركت كنندگان حدود صد نفر از دليران و بزرگان شيعه بودند و همگي متجاوز از شصت سال داشتند كه اين عامل سِنّي، دليل بلوغِ تفكّر مذهبي و پختگي رفتار آنها بود.

رهبران نهضت

نهضت توّابين تحت رهبري پنج نفر از قديمي‌ترين و معتمدترين ياران حضرت علي انجام گرفت كه عبارتند از: سليمان بن صرد خزاعي، مسيب بن نجبه فرازي، عبداللّه بن سعد بن نفيل ازدي، عبداللّه بن والي تيمي و رفاعة بن شدّاد بجلي. [3] . سليمان از اصحاب پيامبر صلي‌الله عليه و آله و سلم و حضرت علي عليه‌السلام بود و در جنگ جمل و صفين حضور داشت. بعد از هلاكت معاويه، شيعيان در خانه سليمان جمع شدند و به امام حسين عليه‌السلام نامه نوشتند و او را دعوت به قيام نمودند. چهار نفر ديگر، از تابعين به شمار مي‌رفتند و هميشه در صف مقدم فعاليت‌هاي شيعيان كوفه قرار داشتند و به خاطر خلوص نيت و فداكاري در راه اهل‌بيت، مورد احترام شيعيان بودند.

نتيجه اولين گردهمايي

در نخستين جلسه توّابين، سليمان به عنوان رهبر نهضت انتخاب شد. او در همان جلسه معيارهاي بسيار دقيق و سختي را براي عضوگيري بيان نمود. [4] و خطوط سياسي، نظامي و پشتوانه مالي نهضت را ترسيم نمود.شيعيان در طول سال‌هاي 61 ـ 64 ه.ق. مشغول جمع آوري اسلحه و عضوگيري بودند.

مرگ يزيد و سقوط كوفه

وقتي خبر مرگ يزيد (64 ه.ق.) به كوفه رسيد، مردم كوفه شورش كردند و عمربن حريث، حاكم كوفه را از قصرش بيرون نمودند و با عبداللّه بن زبير كه در حجاز مدعي خلافت بود، بيعت نمودند. [5] عبداللّه بن زبير نيز عبداللّه بن يزيد را به فرمانروايي كوفه تعيين كرد و به اين وسيله كوفه در اختيار ابن زبير قرار گرفت. سليمان بن صرد به شهرهاي بصره و مدائن نامه نوشت و از رهبران شيعيان آن شهرها جهت شركت در خونخواهي سيدالشهداء عليه‌السلام دعوت نمود. آنها نيز استقبال كردند. [6] قرار شد «جنبش» به صورت پنهاني فعاليت، تبليغ و جذب نيرو نمايد. عده‌اي را نيز مسؤول جمع آوري اموال و هدايا از جانب شيعيان نمودند تا اسلحه و تجهيزات جنگي را فراهم سازند. زمان شروع نهضت، آغاز ربيع الثاني سال 65 ه.ق. معيّن شد. محلّ تجمع آنها «نخيله» و شعارشان «يالثارات الحسين» بود. [7] .

ورود مختار به كوفه و تبليغات او

مختار يكي از پيروان اهل‌بيت بود كه با توّابين در قيام عليه بني‌اميه و خونخواهي سيّدالشهداء عليه‌السلام هم عقيده بود. ولي او معتقد بود كه سليمان بن صرد صلاحيت نظامي و تجربه كافي براي فرماندهي و رهبري قيام را ندارد. مختار خود را به عنوان نماينده محمد بن حنفيه، سزاوارتر به رهبري مي‌دانست؛ به همين دليل به تبليغات عليه سليمان بن صرد پرداخت. او مي‌گفت: «سليمان فقط مي‌خواهد قيام كند، هم خودش را به كشتن مي‌دهد، هم شما را. او بصيرت و دانش جنگي كافي ندارد.» مختار سعي در متفرق كردن ياران سليمان نمود. اگرچه توّابين به سليمان بيشتر از مختار اعتماد داشتند، ولي تحت تأثير سخنان مختار قرار گرفتند. حدود دو هزار نفر از توّابين جذب مختار شدند، در بقيه ي افراد نيز سستي ايجاد شد؛ به طوري كه از 16 هزار نفري كه در ليست توّابين ثبت نام كرده بودند، فقط چهار هزار نفر در روز موعود حضور يافتند و علي‌رغم سه روز توقف توّابين در نخيله، فقط هزار نفر به جمع آنها افزوده شد. از مدائن و بصره نيز فقط 500 نفر در قيام شركت كردند.

پيشنهاد رد شده

قبل از حركت از اردوگاه نخيله، عبداللّه بن سعد بن نفيل كه يكي از رهبران نهضت بود، به سليمان گفت: حالا كه ما به خونخواهي حسين عليه‌السلام بيرون آمده‌ايم و قاتلان حسين همگي در كوفه هستند ـ از جمله عمربن سعد ـ پس اينها را بكشيم. [8] . بقيه ياران سليمان نيز رأي او را تأييد نمودند و گفتند: اگر ما به سوي شام برويم فقط به عبيداللّه بن زياد دست خواهيم يافت، در حالي كه بيشتر افراد مورد نظر و قاتلان سيّدالشهداء در كوفه هستند. سليمان با آنها مخالفت نمود و گفت: لازمه جنگيدن با كوفيان، جنگيدن با اقوام و خويشان است و قاتل اصلي هم ابن زياد است. [9] . سپاه توّابين به طرف شام به حركت درآمد. توّابين در مسير راه، يك شبانه روز در كنار قبر سيدالشهداء عليه‌السلام توقف نمودند و بسيار گريه كردند. [10] سپس بي‌وقفه بيابان‌ها را درنَوَرديدند تا به «عين الورده» رسيدند و درآن جا با سپاه شام به فرماندهي عبيداللّه بن زياد ـ كه تعداد آنها حدود سي‌هزار نفر بود ـ وارد جنگ شدند. سپاه شام به طور وحشتناكي بر آنها حمله ور شد. توّابين نيز از خود دلاوري و صلابت وصف‌ناپذيري نشان دادند. نبرد، سه روز طول كشيد. رهبران توّابين، يكي بعد از ديگري به شهادت رسيدند. تنها يكي از آنها (رفاعة بن شداد) باقي ماند كه دستور عقب‌نشيني به طرف كوفه را صادر نمود.

نتيجه قيام

ثمره قيام توابين عبارت بود از: 1. ايجاد رعب و وحشت بر قلوب جنايتكاران اموي؛ چون قيام آنها شديدترين نهضتي بود كه تا آن موقع به وقوع پيوست. [11] . 2. زمينه سازي سياسي و نظامي براي قيام مهم تري كه توسط مختار به وقوع پيوست. در واقع، قيام توّابين «تشيّع» را قدمي ديگر به طرف وجودي مستقل به پيش برد. 3. اين قيام سبب شد تا خاكستر از روي آتش تشيّع برداشته بود و آتش دل‌هاي داغديده آنها فروزان‌تر شود و در نهايت، منجر به نابودي حكومت امويان گردد. [12] .

شرايط سياسي، اجتماعي امام سجاد علیه السلام

اگر بخواهيم به طور دقيق‌تر موضع امام سجاد عليه‌السلام در قبال قيام‌هاي معاصرش و ارتباط آن حضرت با اين نهضت‌ها را بررسي كنيم، لازم است شرايط سياسي و اجتماعي، رفتار حكّام، موقعيّت شخصي و خانوادگي امام، وضعيت فكري، سياسي و عقيدتي مردم و حوادث آن دوران را ترسيم نماييم. امام سجاد عليه‌السلام در شرايطي عهده‌دار «امامت» شد كه سنگين‌ترين غم‌ها و جراحت‌هاي روحي و عاطفي بر قلبش وارد شده بود، مثل شهادت مظلومانه پدر، برادران و اقوام بي‌سرپرست شدن ده‌ها زن و كودك داغديده؛ آوارگي و اسارت از كربلا به كوفه و شام و مدينه؛ نداشتن مدافعان و حاميان صادق؛ كنترل شديد حكومت مستبد و خونريز كه حتي در ريختن خون فرزندان پيامبراكرم و انجام زشت‌ترين و خشن‌ترين اعمال، باكي نداشتند و با رفتاري وحشيانه نفس‌ها را در سينه‌ها حبس و جرأت اعتراض و انتقاد را از هر معترضي سلب نموده بودند؛ به طوري كه به خاطر مخالفت، سهميه بيت المال و عطاياي يك شهر را قطع مي‌كردند. [13] . عنصر مهمّ ديگري كه مي‌توانست در موضع‌گيري امام سجاد عليه‌السلام در قيام‌ها تأثير بگذارد، مردم بودند. امام سجاد عليه‌السلام چگونه مي‌توانست به آن مردم اعتماد نمايد و به پشتوانه آنها در صحنه سياسي، اجتماعي حضور پيدا كند و يا موضع مثبت خودش را اظهار نمايد؟ در حالي كه سستي‌ها و بي‌وفايي‌هاي مردم كوفه را نسبت به جدّ بزرگوارش، اميرمؤمنان عليه‌السلام و عمويش، امام حسن عليه‌السلام و پدرش، امام حسين عليه‌السلام ديده بود و شاهد بود كه چگونه اين مردم بارها در صحنه‌هاي حسّاس سياسي و نظامي، امام و رهبر خود را نه تنها رها نمودند، بلكه در مقابلش شمشير كشيدند و در بحران‌هاي سياسي و احساس خطرهاي جدّي، سكوت و انزوا را پيشه خود ساختند و آن را بر قيام و جهاد و شهادت ترجيح دادند و يا نامردانه به صفوف دشمنان پيوستند، مثل دوران امام حسين عليه‌السلام! خطبه‌اي كه امام سجاد عليه‌السلام در جمع مردم كوفه خواند، بيانگر شناخت دقيق امام از مردم كوفه و نشانه وضعيت فردي و اجتماعي خود و خانواده‌اش و بهترين دليل براي سكوت امام و انزواي سياسي اوست. بعد از سخنراني امام سجاد عليه‌السلام، مردم به شدت تحت تأثير قرار گرفتند و يكصدا فرياد زدند: اي فرزند رسول خدا! ما گوش به فرمان و پاسدار حقِّ شما هستيم. اكنون فرمان بده تا اطاعت كنيم! [14] . امام سجاد عليه‌السلام فرمود: هرگز، هرگز تحت تأثير شعارهاي شما قرار نخواهيم گرفت و به شما اعتماد نخواهم كرد. اي جنايتكاران مكّار! ميان شما و آرمان‌هايي كه اظهار مي‌داريد، فاصله‌ها و موانع بسياري است. آيا مي‌خواهيد همان جفا و پيمان شكني كه با پدران من داشتيد، دوباره درباره من روا داريد؟ نه، نه! به خدا سوگند! هنوز جراحت‌هاي گذشته‌اي كه از شما بر تن داريم، التيام نيافته است. همين ديروز بود كه پدرم به شهادت رسيد، در حالي كه خانواده‌اش در كنار او بودند. داغ‌هاي برجاي مانده از فقدان رسول خدا صلي الله عليه و‌آله و سلم، پدرم و فرزندانش و جدّم، اميرمؤمنان علي عليه‌السلام فراموش نشده است. طعم تلخ مصيبت‌ها هنوز در كامم هست و غم‌ها در گستره سينه‌ام موج مي‌زند. تنها از شما مي‌خواهم كه نه به ياري ما بياييد و نه به دشمني و ستيز ما برخيزيد!

موضع امام سجاد در قيام توابين

نهضت توّابين و قيام مردم كوفه، نتايج نسبتاً خوبي براي مسلمانان حق طلب به دنبال داشت و زمينه را براي قيام‌هاي بعدي فراهم نمود و بيم و ترس را در دل امويان انداخت. هدف توّابين نيز مقدّس بود؛ ريشه‌كن نمودن ظلم و فساد و دفاع از دين و سپردن حكومت به دست صالحان و فرزندان رسول خدا. چون قيام توّابين حركتي بي‌موقع، نسنجيده، خودسرانه و محدود بود، طبعاً امام سجاد عليه‌السلام نمي‌توانست موضع صريحي در حمايت از آنها داشته باشد؛ ولو اين كه از لا به لاي سخنراني‌هاي آنها مي‌شود فهميد كه توّابين، امام سجاد عليه‌السلام را به عنوان رهبر ديني و امام قبول داشتند و مصممّ بودند قبل از پيروزي كامل، از ذكر نام او به عنوان امام و رهبر خويش خودداري كنند؛ ولي در طول مبارزات، اشارات مبهم و مخصوصي به امامت آن حضرت مي‌نمودند كه نمونه آن را در اشعاري كه «عبداللّه بن الاحمر» سروده و در آن، از يك منادي كه معروف همه است و دعوت كننده به خير و رستگاري است، نام برده [15] كه مسلّم آن منادي، امام سجاد عليه‌السلام است؛ زيرا محمد بن حنفيه سه سال بعد از قيام توّابين نامش به امامت برده شد. توّابين مي‌خواستند حكومت را به اهل‌بيت عليهم‌السلام واگذار كنند. [16] . توّابين وقتي با لشكر شام مواجه شدند، در مقابل پيشنهاد آنها براي رها كردن جنگ، خواسته‌هايي را عنوان نمودند، از جمله: تحويل دادن عبيداللّه بن زياد (فرمانده لشكر شام) به آنها و بركنار نمودن عبدالملك بن مروان (خليفه وقت)، تا توّابين بتوانند حكومت و رهبري جامعه را به اهل‌بيت پيامبراكرم واگذار نمايند. [17] . موارد ذكر شده فقط مي‌تواند به قيام توّابين جهت بدهد و هدف و انگيزه آنها را روشن نمايد. شايد بتوان گفت كه قيام آنها با اذن غير مستقيم امام عصر بوده است؛ يعني امام سجاد عليه‌السلام اگرچه هيچ موضع صريحي كه دلالت بر تأييد يا ردّ توّابين باشد، اتخاذ ننمود ـ به خاطر موانعي كه ذكر شد و به خاطر قبول نداشتن شيوه مبارزه آنها ـ با اصل قيام كه نهضتي ضدّ ظلم و براي اجراي عدالت بود، موافق بود. ائمه معصومين نهضت‌هاي عصر خويش را نه به طور مطلق ردّ كردند و نه پذيرفتند، بلكه آنها را كه در چهارچوب اهداف امامت و بر اساس حق محوري حركت كردند، تأييد و بقيه را ردّ نمودند. قيام توّابين چون در معيار حق مي‌گنجيد، تاريخ هيچ گونه ردّي را در مورد آن به امام سجاد عليه‌السلام نسبت نداده است. دليلي هم براي مخالفت وجود نداشت، چون اين قيام‌ها فوايدي داشت كه قبلاً ذكر شد.

چرا توابين بدون اجازه امام دست به جهاد و قيام زدند؟

ميرزا ابوالحسن شعراني در ترجمه كتاب نفس المهموم، پاسخ را چنين بيان نموده است: «در جواب مي‌گوييم امام سجاد عليه‌السلام از مردم كناره‌گيري كرده بود و حال او مانند حال امام زمان در عصر ما است. همان طوري كه در زمان ما نمي‌شود در اجراي احكام ضروري دين منتظر ظهور امام زمان عليه‌السلام شد؛ مثل رسيدگي به ايتام و محجورين، قصاص، دفاع، حدود و... چون ترك اينها موجب فتنه‌ها و تسلّط اشرار مي‌شود، با اين كه اينها از وظايف امام زمان عليه‌السلام است؛ توّابين نيز وظيفه مجاهدت و توبه كردن داشتند با كشتن قاتلين سيدالشهداء عليه‌السلام. اگر چه امام سجاد عليه‌السلام در قيام حضور نداشت و مصلحت در اقدام او نبود ولي نهي نيز نفرمود و توّابين نيز تمسّك به آيه ي قرآن نمودند و اگر كسي حكم خدا را به وسيله قرآن يا اجماع يا عقل بداند، مثل اين است كه از لفظ [و زبان] امام شنيده باشد.»

سكوت نخبگان و عواقب آن

اگر چه توّابين جان و مال خويش را در راه هدفي مقدّس ـ كه رضاي خداوند، انتقام خون شهداي كربلا، ريشه كن نمودن كانون فتنه اموي و سپردن امور جامعه به دست اهل‌بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بودـ نهادند؛ اما آن همه خسارت و كشته، يك هزارم اثر حادثه كربلا را از خود بر جاي نگذاشت؛ چون اگر رهبران توّابين و برجستگان قيام كه خود از دعوت كنندگان حسين بن علي عليهماالسلام بودند، آن حضرت را ياري مي‌كردند، حادثه كربلا به گونه‌اي ديگر رقم مي‌خورد.

پاورقي

[1] بقره / 54.
[2] انساب الاشراف، بلاذري، ج 5، ص 204 و تاريخ طبري، ج 2، ص 417.
[3] الاجابة، ج 2، ص 127.
[4] تاريخ طبري،ج2،ص499وانساب الاشراف،ج5،ص205.
[5] بحارالانوار، ج 45، ص 455.
[6] تاريخ طبري، ج 4، جزء 7، ص 49 و 48 والكامل في‌التاريخ، ابن اثير، ج 3، ص 234.
[7] التنبيه و الاشراف، ص 311.
[8] تاريخ طبري، ج 4، جزء 7، ص 67 و بحارالانوار، ج 45، ص 359.
[9] تاريخ طبري، ج 4، جزء 7، ص 67. [
[10] همان، ص 70.
[11] حياة الشعر في الكوفه، ص 73.
[12] حياة الشعر في الكوفه، ص 73.
[13] تاريخ الادب العربي، ج 2، ص374.
[14] شرح نهج البلاغه ابن ابي‌الحديد، ج 4.
[15] مروج الذهب، ج 3، ص 101.
[16] تجارب الامم، ج 2، ص 97.
[17] انساب الاشراف، ج 5، ص 210 و الكامل في‌التاريخ، ج 3، ص 343.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».