عنوان : حمايت از محرومان در سيره حسيني
پديدآورندگان : محمد مهدي پور(پديدآور)
ناشر منشأ مقاله: نشريه كوثر ، شماره 52، زمستان 1381
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : سيره ائمه اطهار ( ع )
محرومان جامعه
امام حسين ( ع )
يكي از مهمترين اهداف بعثت پيامبران الهي، ايجاد قسط و عدل و كمك رساني به محرومان و ضعيفان جامعه و برقراري عدالت در جامعه است. [1] .در جامعه اسلامي بايد مسلمانان از لحاظ توزيع ثروتهاي عمومي، امنيّت، امتيازها و بهداشت و درمان، دسترسي اطلاعات مورد نياز و ساير خدمات، در حدّ مساوي قرار گيرند و موقعيت سياسي، اجتماعي و ديني عدهاي، نبايد موجب از بين رفتن عدالت اجتماعي و در نتيجه تضييع حقوق ضعيفان و طبقات محروم گردد.رهبران الهي، تلاش ميكنند كه فقرا و محرومان جامعه، علاوه بر رشد فكري و فرهنگي، از محروميتهاي مادّي نيز رها شده و يك زندگي مناسب و در شأن خود داشته باشند. از اين رو، سرپرستان ديني بر خود فرض ميدانند كه در حدّ توان با انواع فقر و محروميت مبارزه كرده و اين پديده زشت و زيانبار را، كه نتيجه بيعدالتي و ظلم و ستم برخي از اصحاب زر و زور ميباشد، از جامعه ريشه كن نمايند و قسط و عدالت و مساوات را جايگزين آن سازند. همچنان كه اميرمؤمنان علي عليهالسلام در نامه خويش به مالك اشتر ميفرمايد: «اَللّه اَللّه في الطَّبَقَةِ السُّفلي مِنَ الّذينَ لا حيلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَساكينَ وَ الُمحْتاجينَ وَ اَهْلِ الْبُؤْسي وَ الزَّمْني، فَاِنَّ في هذه الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعتَرّاً وَاحْفَظْ لِلّه ما اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فيهِم وَاجْعَلْ لَهُم قِسْماً مِنْ بَيْتِ مالِكَ، وَ قِسْماً مِن غَلاّتِ صوافي الاِسلامِ في كُلِّ بَلَدٍ فَاِنَّ لِلاَقْصي مِنْهُم مِثْلَ الَّذي لِلاَدْني». [2] .«خدا را! خدارا! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، بيچارگان و نيازمندان، گرفتاران، دردمندان، كه هيچ چارهاي ندارند. در اين طبقه محروم، گروهي خويشتنداري كرده و گروهي ديگر، به گدايي دست نياز باز ميكنند، پس براي خدا حقّ اين طبقه را پاسدار. بخشي از بيت المال و بخشي از غلّههاي غنيمتي اسلام را در هر شهري به طبقات محروم اختصاص بده؛ چرا كه براي دورترين مسلمانان همانند نزديكترين آنان سهمي وجود دارد.»با توجه به اين موضوع مهم، در اين فرصت فرازهايي از سخنان و سيره حضرت امام حسين عليهالسلام را در امداد به محرومان و نيازمندان انتخاب كرده و در معرض مطالعه خوانندگان گرامي قرار ميدهيم تا بدين وسيله يكي از زيباترين صفحات زرّين تاريخ انسانيت و احترام واقعي به حقوق بشر را در طول زندگي ورق بزنيم؛ باشد كه علاقمندان حضرت، بويژه دست اندركاران مسئول، شيوه خداپسندانه آن امام همام را مدّ نظر قرار داده و جامعه را به سوي خير و صلاح و سعادت ابدي پيش ببرند و اين سخن گرانقدر نبوي صلياللهعليهوآلهوسلم را آويزه گوش خود سازند كه فرمود: «لَنْ تُقَّدس اُمَّةٌ لايُؤْخَذُ لِلضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِنَ القَويِّ غَيرَ مُتَتَعْتِعٍ؛ [3] جامعهاي كه حقّ محرومان و ضعيفان از زورداران بدون اضطراب و واهمه باز ستانده نشود، افراد آن جامعه هيچگاه روي سعادت و رستگاري نخواهند ديد.»اين نوشتار در دو بخش تنظيم شده كه در بخش نخست، به رفتار امامحسين عليهالسلام در مورد ياري به نيازمندان ميپردازيم و در قسمت دوم، گفتار آن حضرت را در اين موضوع بررسي خواهيم كرد.
ملاقات بيماران، دلجوئي از گرفتاران و دستگيري از درماندگان، از خصلتهاي بارز و هميشگي سالار شهيدان بود. آن حضرت به ملاقات بيماران بيبضاعت ميرفت و علاوه بر تفقّد احوال آنان، مشكلات مادي و گرفتاريهاي اقتصادي آنان را در حدّ توان برطرف ميكرد.روزي امام حسين عليهالسلام به ملاقات بيماري بدهكار به نام اسامةبن زيد رفت. او در بستر بيماري آه و زاري ميكرد و هي ميگفت: اي واي از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسيد: چه اندوهي داري؟ اسامة بن زيد گفت: بدهكارم و غم و غصّه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام فرمود: ناراحت نباش! من تمام بدهيهاي تو را پرداخت ميكنم. اسامه گفت: ميترسم قبل از پرداخت بدهيهايم، بميرم. حضرت سيدالشهدا عليهالسلام فرمود: من تمام بدهيهاي تو را قبل از مرگ تو ميپردازم.حضرت اباعبداللّه عليهالسلام همچنان كه وعده داده، بود قبل از مرگ اسامه تمام قرضهاي وي را پرداخت. [4] .
امام حسين عليهالسلام در كمك رساني به طبقات محروم جامعه، گاهي شكر تصدّق ميداد. از آن حضرت پرسيدند: اي فرزند رسول اللّه! چرا شكر در راه خدا ميدهيد؟ فرمود: من خودم شكر دوست دارم و خداي متعال در قرآن شريف فرموده است: «لَنْ تَنالوا البرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ» [5] ؛ «هرگز به مقام حقيقي نيكوكاران نميرسيد، مگر اين كه از آنچه دوست ميداريد در راه خدا انفاق كنيد.» و انفاق دوست داشتنيترين مال پيش من، از بهترين چيزهاست. [6] .
پيشواي سوم در ياري رساني به درماندگان و بيپناهان، براي آبرو و حيثيّت آنان اهميّت زيادي قائل بود؛ آن چنان كه در بخششها و امدادهاي خويش اين نكته را هميشه مدّ نظر داشت كه مبادا عزّت نفس و شخصيّت نيازمند، خدشه دار شود!روزي مردي بينوا كه در اثر فشار زندگي از همه جا دستش كوتاه شده و با اميد رسيدن به نوايي به مدينه آمده بود، از كريمترين و سخيترين فرد آن شهر سؤال كرد. به او گفتند: حسين بن علي عليهماالسلام سخيترين انسان در اين جاست. او در جست و جوي آن حضرت به مسجد رفت و آن بزرگوار را در حال نماز يافت. آنگاه با ابياتي چند خواستهاش را مطرح نمود:حَرَّكَ مِنْ دُونِ بابِكَ الحَلَقَةِ لَمْ يَخِب الآن مَنْ رَجاك وَ مَنْاَبُوكَ قَد كانَ قاتلُ الفَسَقَةِ اَنْتَ جوادٌ و انت مُعتمدٌكانت عَلَينا الجَهيمُ مُنْطَبَقَةِ لَولا الذّي كانَ مِن اَوائِلِكُمنا اميد و مأيوس نميشود كسي كه به تو اميد بسته و درب خانهات را بكوبد.تو بخشندهاي و تو مورد اعتماد هستي و پدرت نابود كننده افراد فاسق و تبهكار بود.اگر هدايتها و زحمات شما خاندان رسالت نبود، عذاب جهنّم همه ما را فراميگرفت.امام حسين عليهالسلام بعد از شنيدن سخنان وي رو به قنبر كرده، فرمود: آيا از مال حجاز، چيزي به جاي مانده است؟ قنبر گفت: بلي، چهار هزار دينار داريم. امام فرمود: قنبر! آنها را حاضر كن كه اين شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نيازمندتر است.سپس به منزل رفته و رداي خود را كه بردي (يماني) بود، از تن در آورده و دينارها را در آن پيچيده، به خاطر شرم و حيا از اعرابي، از لاي در به آن مرد نيازمند داد و اشعار او را نيز با ابياتي زيبا و در همان وزن پاسخ گفت:وَاعْلَمْ بِاَنّي عَلَيْكَ ذُو شَفَقَةٍ خُذْها فَاِنّي اِلَيكَ مُعْتَذِرٌاَمْسَتْ سَمانا عَلَيكَ مُندَفِقة لَوكانَ في سيرِنا الغَداةُ عَصاوَالْكَفُّ مِنّي قَليلَةُ النَّفَقَةِ لكِنَّ رَيْبَ الزَّمانِ ذُو غِيرٍاينها را بگير؛ من از تو عذر ميخواهم و بدان كه من به تو علاقمند و مهربان هستم.اگر امروز قدرت و حكومتي دست ما بود، آسمان جود و رحمت ما بر تو ريزش ميكرد.ولي حوادث روزگار در حال دگرگوني است (بدين جهت تنگدست شده) و بخشش ما اندك شده است.مرد عرب آن هديهها را گرفته وگريست، امام حسين عليهالسلام فرمود: آيا عطاي ما را كم شمردي؟ گفت: نه، هرگز! بلكه به اين ميانديشم كه اين دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زير خاك پنهان خواهد شد! [7] .
حضرت اباعبداللّه عليهالسلام همانند پدر گرامياش اميرمؤمنان علي عليهالسلام از رسيدگي به وضع يتيمان، غافل نبود؛ آن حضرت تلاش ميكرد كه نياز آنان را در جامعه اسلامي، به قدر امكان بر طرف ساخته و مرهمي بر دل اندوهناك آنان بگذارد. بدين جهت به طور ناشناس و در دل شب به رفع حوائج يتيمان و مستمندان، همّت ميگماشت.اين عمل امام حسين عليهالسلام آن چنان دور از انظار مردم بود كه تا بعد از شهادت آن بزرگوار كسي متوجه اين خصلت خدا پسندانه آن حضرت نشد.شعيب بن عبدالرحمن خزاعي ميگويد: بعد از واقعه عاشورا، مردان قبيله بنياسد، هنگامي كه خواستند جسد مطهّر امام حسين عليهالسلام را دفن كنند، در دوش آن حضرت اثر پينه و كوبيدگي زخمي يافتند كه كاملاً از جراحتهاي جنگي متفاوت بود؛ زخم كهنهاي بود كه هيچ شباهتي به زخمهاي روز عاشورا نداشت. از امام زين العابدين عليهالسلام در اين مورد سؤال كردند و آن حضرت در پاسخ فرمود: «هذا مِمّا يَنْقُلُ الْجِرابَ عَلي ظَهْرِهِ اِلي مَنازِلِ الاَرامِلِ وَ اليَتامي [8] ؛ اين زخم در اثر حمل بار و كيسههاي غذا و هيزم به خانههاي بيوه زنان، يتيمان و مستمندان ميباشد كه پدرم بر دوش خويش آنها را حمل ميكرد.»ميكشد بار گدايان بر دوش شهرياري كه به شب بُرقع پوشميبرد نان يتيمان عرب ناشناسي كه به تاريكي شب
روزي امام حسين عليهالسلام به همراه بعضي از يارانش به باغ خود رفت. در باغ آن حضرت غلامي به نام «صافي» باغباني ميكرد. همين كه نزديك باغ رسيد، غلام را ديد كه نشسته و نان ميخورد، امام حسين عليهالسلام در كنار يكي از نخلها و در جايي كه غلام او را نميديد، نشست و مشاهده كرد كه غلام لقمه ناني را گرفته، نصف آن را جلوي سگ ميافكند و نيمه ديگر را خود ميخورد. چون از خوردن نان فارغ شد، دست به دعا برداشته و گفت: «الحمدللّه ربّ العالمين اللّهُمَّ اغْفِرلي و لِسَيِّدي وَ بارِكْ لَهُ كَما بارَكْتَ عَلي اَبَوَيْهِ يا اَرْحَمَ الرّاحمين؛ تمام حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالمين است. خداوندا! مرا بيامرز و آقايم را بيامرز و بر او خير و بركت خود را ارزاني دار، همان گونه كه به پدر و مادر او خير و بركت خود را ارزاني داشتهاي، اي مهربانترين مهربانان!»اين رفتار پسنديده غلام مورد رضايت و توجه امام عليهالسلام قرار گرفت و آن حضرت با خوشحالي از جاي خود بلند شده و صدا زد: اي صافي!غلامِ با شنيدن صداي آن بزرگوار دستپاچه شده و عرض كرد: سرورم! اي مولاي همه اهل ايمان تا روز قيامت! مرا معذوردار چون از حضور شما در باغ مطلع نبودم و شما را نديدم. امام عليهالسلام فرمود: اي صافي! تو مرا حلال كن كه من بدون اذن به باغ تو آمدم. صافي گفت: اين سخن شما نشانه بزرگواري، كرامت و آقايي شماست و گرنه، اين باغ كه مال شماست. امام فرمود: ديدم كه نصف لقمه خود را به طرف سگ ميانداختي و نصف ديگرش را خود ميخوردي؛ چرا چنين ميكردي؟ او پاسخ داد: در حال خوردن نان، ديدم اين حيوان به من نگاه ميكند، از او خجالت كشيدم. او سگ شماست كه باغ شما را پاسداري ميكند، من هم بنده و غلام شما هستم و هردو ريزه خوار نعمت شماييم.با شنيدن اين گفتار متين و مؤدّبانه، چشمان امام پر از اشك شد و فرمود: حال كه چنين است، تو در راه خدا آزادي و هزار دينار به تو بخشيدم. غلام عرض كرد: اما من همچنان دوست دارم بازهم در باغ شما خدمت نمايم.مملوك آن جنابم و محتاج اين درم شاها اگر به عرش رسانم سدير فضلاين مهر بر كه افكنم، اين دل كجا برم؟ گر بركَنم دل از تو و بردارم از تو مهرامام حسين عليهالسلام فرمود: «اِنَّ الكريمَ يَنْبَغي لَهُ اَنْ يُصَدِّقَ قَولُهُ بِالفِعْلِ؛ البته شايسته است شخص كريم، كردار خويش را با گفتارش هماهنگ نمايد.» آيا به تو نگفتم: مرا حلال كن كه بياجازه به باغت آمدم؟! اكنون كردار خود را با گفتارم هماهنگ ميكنم و اين باغ را به تو ميبخشم. پس حالا ياران مرا كه اينجا آمدهاند، مهمان حساب كن و به خاطر من از آنان پذيرايينما. خداوند متعال تو را در قيامت مهمان كند و بر اخلاق و ادب تو بيش از پيش بيفزايد.صافي عرض كرد: حال كه اين باغ را به من بخشيدي، من نيز آن را براي اصحاب و شيعيان تو وقف نمودم. [9] .
شخصي به حضور امام حسين عليهالسلام آمده، عرضه داشت: من خونبهايي را عهدهدار شدهام، اما در پرداخت آن ناتوانم. پيش خود گفتم: اين مشكل را باكريمترين مردم عصر در ميان بگذارم و كريمتر از شما نيافتم.امام عليهالسلام به او فرمود: اي برادر! من سه سؤال از تو ميكنم، اگر يكي را پاسخ دادي، يك سوم بدهيات را ميپردازم و اگر دو تا را جواب گفتي، دوسوم. اگر همه را صحيح پاسخ دادي، تمام بدهيات را خواهم پرداخت.مرد بيبضاعت با لحني خاص گفت:«يابن رسولِ اللّه اَمِثْلُكَ يَسْئَلُ عَنْ مِثْلي، و انتَ مِن اَهلِ العلمِ و الشَّرَفِ؛ اي پسر رسول اللّه! آيا شخصي مثل شما ـ كه از خاندان علم و شرف هستي ـ از همچو مني سؤال ميكند؟!»امام حسين عليهالسلام فرمود: بلي، از جدّم رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم شنيدم كه ميفرمود: «اَلمَعْرُوفُ بِقَدْرِ المَعْرِفَة؛ نيكي و بخشش، به قدر معرفت گيرنده است.»مرد گفت: هرچه ميخواهي بپرس! و سؤال و جواب بين امام و اين مرد اين گونه ادامه يافت:ـ كدام عمل فضيلت بيشتري دارد؟ـ ايمان به خدا.ـ راه نجات از هلاكت چيست؟ـ اعتماد به خدا.ـ آرايش و زيبايي يك فرد به چيست؟ـ علم و دانشي كه با حلم و بردباري توأم باشد.ـ اگر آن نبود؟ـ ثروتي كه با انصاف و مروّت همراه باشد.ـ اگر آن نبود؟ـ فقر و محروميتي كه با صبر و پايداري همراه باشد.ـ اگر آن هم نباشد؟ـ در اين صورت بهتر است بلايي از آسمان آمده و چنين كسي را نابود كند، كه او شايسته همين است.در اينجا امام حسين عليهالسلام خنديد و كيسهاي حاوي هزار دينار به وي داد و سپس انگشتر خود را هم كه نگينش 200 درهم ميارزيد، به عطاي خويش اضافه كرد و فرمود:«يا اعرابي! اِعْطِ الذَّهَبَ الي غُرَمائِكَ وَاصْرِفِ الخاتَمَ في نَفَقَتِكَ؛ اي مرد عرب! اين سكههاي طلا را به طلبكاران خود بده و انگشتري را هم در مصرف شخصي خود خرج كن.»مرد بدهكار با خوشحالي تمام، هديه امام را گرفته و در حالي كه اين آيه را قرائت ميكرد: «اَللّهُ اَعلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» [10] محضر امام را ترك كرد. [11] .
كمكهاي بشر دوستانه آن آفتاب رحمت بر همه بيچارگان ـ اعم از زن و مرد، آشنا و غير آشنا، حتي مخالفان آن حضرت ـ شامل ميشد. اخبار و گزارشهايي از زندگي آن پيشواي مهربان در لا به لاي تاريخ، از اين واقعيت حكايت دارد. حادثه زير، يكي از اين اقدامات آن حضرت ميباشد:هنگامي كه امام در سفر كربلا به سرزمين ثعلبيه رسيد، با يك خانواده سه نفره مسيحي برخورد نمود. خيمه ساده و بيآلايش آنان در گوشهاي از بيابان ـ كه حكايت از نهايت فقر و محروميتشان داشت ـ توجه امام را به خود جلب كرد. آن روز «قمر» (مادر خانواده) تنها بود و پسرش «وهب» به همراه عروسش (هانيه) به صحرا رفته بودند. امام حسين عليهالسلام وارد خيمه شد و با مهرباني و بزرگواري تمام از «امّ وهب» جوياي حال آنان شد. قمر گفت: ما از وضع زندگي خود راضي هستيم، فقط در اين منطقه از كمبود آب رنج ميكشيم. حضرت اباعبداللّه عليهالسلام او را به كنار خيمه در نزديك سنگي برد و با نيزه خود آن سنگ را از جاكند و به بركت آن حضرت، از زير سنگ آب گوارايي جاري شد. پير زن از ديدن اين منظره بسيار خوشحال شد و از امام حسين عليهالسلام تشكّر نمود. هنگام خدا حافظي، حضرت اباعبداللّه عليهالسلام ماجراي سفر خود را به كربلا به او توضيح داد و اضافه نمود: ما نياز به يار و ياور داريم؛ وقتي كه پسرت وهب به خيمه بازگشت، بگو به ما بپيوندد و ما را در راه دفاع از حق و مبارزه با ظلم و بيداد ياري نمايد.بعد از رفتن امام، زن مسيحي در حيرت و تفكّر فرو رفت. عظمت، كرامت، فقيرنوازي و مهرباني آن بزرگوار، فكر و دل و جان او را تسخير نموده و تا شب كه «هانيه» و «وهب» به پيش او باز گشتند، او همچنان به شكوه و مجد و روحانيّت امام حسين عليهالسلام ميانديشيد. هنگامي كه پسر و عروسش به خيمه آمدند و با كمال حيرت و ناباوري، چشمهاي گوارا و زلال را در كنار خيمه خود مشاهده كردند، از قمر ماجرا را پرسيدند. او بعد از گزارش كامل آمدن امام عليهالسلام و كرامت آن حضرت، پيام امام حسين عليهالسلام را نيز به پسرش ابلاغ نمود. اين خانواده مسيحي بعد از اين حادثه شيفته اخلاق، رفتار و منش كريمانه آن حضرت شدند و با قلبي سرشار از عشق و محبّت، بار سفر بسته و به دنبال كاروان حسيني عليهالسلام به راه افتادند. آنان به حضور امام حسين عليهالسلام رسيده، به دست آن حضرت مسلمان شدند و با كمال اشتياق به همراه قافله آن بزرگوار به كربلا آمدند. سرانجام در روز عاشورا «وهب» و «هانيه» در ركاب امام حسين عليهالسلام به شهادت رسيدند و «قمر» نيز با دلاوريهاي خود از حريم امام دفاع نمود و حماسهها آفريد.هانيه، همسر وهب، تنها زني است كه در ميان شهداي كربلا ديده ميشود. [12] .
حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در مواقع مقتضي، براي حمايت از نيازمندان و محرومان جامعه اسلامي به اقدامات عملي و حركتهاي انقلابي دست ميزد. آن حضرت از آنجايي كه بعد از شهادت برادرش امام مجتبي عليهالسلام حجت الهي و امام امت بود، با استفاده از نفوذ معنوي و اقتدار خويش در اموال حكومت و بيت المال مسلمانان تصرّف كرده و آن را به نفع محرومان و درماندگان جامعه توزيع مينمود.در سال پنجاه و چهارم هجري، يكي از كاروانهاي حامل اموال حكومتي كه از يمن براي معاويه ارسال شده بود، به مدينه رسيد. امام حسين عليهالسلام دستور داد تا آن را توقيف نموده و محمولههاي آن را در ميان نيازمندان بنيهاشم و ديگران تقسيم نمايند. آنگاه به معاويه نامهاي به اين مضمون نوشت:از حسين بن علي به معاوية ابيسفيان! اما بعد، ما با كارواني مواجه شديم كه اموال و پوشاك و عنبر و انواع عطرهاي ديگر را براي تو ميآورد، تا آنها را در خزائن دمشق ذخيره كرده و در رفاه و آسايش خود و بستگانت مصرف نمايي. اما من به آنها نياز داشتم و قبل از تو آن را تصرّف كردم. والسلام.اين عمل انقلابي حضرت اباعبداللّه عليهالسلام اسباب نارضايتي معاويه را فراهم آورد و طينامهاي، آن حضرت را از عواقب اين كار برحذر داشت. [13] .
آن حضرت به محافظت از منابع در آمد فقرا و نيازمندان اهتمام جدّي داشت. و علاوه بر اين كه منابع درآمدي را بر محرومان و نيازمندان وقف كرده بود، از موقوفات ديگر نيز حمايت و پاسداري ميكرد. روايت زير، يكي از اين نمونه را بيان ميكند:زماني امام حسين عليهالسلام بر اثر رسيدگي به فقرا و محرومان تنگ دست وبدهكار گرديد؛ معاويه از فرصت استفاده كرده و نامهاي را به همراه دويست هزار دينار به آن حضرت ارسال نمود. او در نامه خود از امام خواسته بود كه چشمه «نيزر» را ـ كه اميرمؤمنان علي عليهالسلام آن را با دستان خويش حفر كرده و درآمد آن را بر فقراي مدينه و در راهماندگان وقف كرده و اختيار آن در دست امام حسين عليهالسلام بود ـ با او معامله كند. حضرت اباعبداللّه عليهالسلام درخواست وي را به شدّت رد كرده، فرمود: «انّما تَصَدَّقَ بِها اَبي لِيَقيَ اللّهُ بِها وَجْهَهُ حَرَّ النّارِ وَ لَسْتُ بايِعُها بِشَيءٍ؛ پدرم علي عليهالسلام اين چشمه را در راه خدا وقف كرده است تا اين كه خداوند متعال او را از آتش جهنم نجات دهد. و من آن را به هيچ قيمتي نخواهم فروخت.» [14] .
امام حسين عليهالسلام در رسيدگي به نيازمندان، موافق و مخالف نميشناخت. آن حضرت بر اين باور بود كه رسم جوانمردي اقتضاء ميكند كه بايد به درماندگان، بيچارگان و نيازمندان كمك نمود.آري، مهرباني و مهرورزي به تمام افراد بشر، عادت مستمرّ مردان الهي است و دستگيري از افتادگان، شيوه هميشگي اهلبيت پيامبر عليهمالسلام ميباشد.علي بن طعان محاربي ميگويد: هنگامي كه لشكر حرّ قافله امام حسين عليهالسلام را محاصره كرد، آن روز من آخرين نفري بودم كه از سپاه حرّ به منزل «ذوحِسَم» رسيدم. امام حسين عليهالسلام چون تشنگي من و اسبم را مشاهده كرد، به من فرمود: «اَنَخِ الرّاوية؛ اين راويه را بخوابان!» و چون ما راويه به مشك ميگفتيم، منظور امام را نفهميدم. حضرت دوباره فرمود: «يابن اخي، انخ الجمل؛ برادر زاده! آن شتري را كه مشك آب روي اوست بخوابان.» چون شتر را خواباندم فرمود: از آب آن بخور. من خواستم آب بخورم، اما دستپاچه شدم و نتوانستم. امام حسين عليهالسلام برخاسته از آن مشك، من و اسبم را سيراب نمود. [15] .حضرت سيدالشهدا عليهالسلام اين همه مهر و محبت را براي كسي ابراز نمود كه به جنگ او آمده بود. آن بزرگوار فردي را سيراب كرد كه او جزو سپاهي بود كه در روز عاشورا وي را با لب عطشان به شهادت رساندند!
يكي از مهمترين محروميتها، فقر عاطفي و فرهنگي است. تعداد محرومان اين طيف، به مراتب بيشتر از نيازمندان مادي و اقتصادي است؛ چرا كه اوّلاً فقر مادي محسوس است، اما نيازهاي عاطفي و فرهنگي غير محسوس هستند. ثانياً مربّي آگاه و دلسوز لازم است كه اين نياز را برطرف نمايد و كار هركس نيست. فقر مادي همچون فقر معنوي، انسان را نميآزارد و محرومان مادي همانند محرومان معنوي در معرض سقوط و هلاكت نيستند.در سيره عملي امام حسين عليهالسلام نه تنها به محروميتهاي ظاهري و مادي توجه ميشد بلكه كساني كه از جنبه عاطفي، فرهنگي و معنوي كمبود داشتند نيز در زير چتر پوشش آن حضرت قرار ميگرفتند.ابن عساكر مينويسد: فردي به نام عصام شامي وارد مدينه شد. مشاهده سيماي پاكيزه و نوراني امام حسين عليهالسلام آتش حسد و كينه ديرينه را در دل او شعلهور ساخت و او ناتوان از كنترل احساسات زشت خويش، نزد آن حضرت رفته، پرسيد: آيا تويي پسر ابوتراب؟ فرمود: بلي.عصام، هر چقدر ميتوانست به امام و پدر بزرگوارش فحش و ناسزا و كلمات ركيك نثار كرد. امام بعد از شنيدن سخنان ناپسند وي، با عطوفت و مهرباني به وي نگريسته و آياتي را در فضيلت عفو و گذشت قرائت كرد، آنگاه به عصام فرمود: اي برادر! برخود سبك و آسان بگير و براي من و خودت استغفار كن! مطمئن باش اگر از ما ياري بخواهي، ياور تو خواهيم بود و اگر عطا و بخشش بطلبي، به تو عطا ميكنيم و اگر ارشاد و راهنمايي بجويي، تو را ارشاد خواهيم كرد (هرنيازي و گرفتاري داري به ما بگو).او بعد از اين رفتار شفقتآميز امام عليهالسلام از جسارتهاي خود پشيمان شد. حضرت اباعبداللّه عليهالسلام وقتي در چهره او نشانه ندامت را مشاهده كرد، اين آيه را قرائت نمود: «لا تَثْريبَ عليكم اليوم يغفِرُ اللّهُ لكُم وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحمين» [16] ؛ امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست، خداوند شما را ميبخشد و او «ارحم الراحمين» است. در اين حال از عصام پرسيد: آيا از اهل شام هستي؟! گفت: بلي. حضرت در ادامه به او فرمود: هر نيازي داري بدون اضطراب و شرم و خجالت، از ما بخواه كه انشاء اللّه برآورده ميشود. عصّام با مشاهده اين همه بزرگواري، انسانيت و اخلاق، آن چنان از خود و عمل ناپسندش شرمنده شد كه در آن لحظه آرزو ميكرد كهاي كاش به زمين فرو ميرفت! اما بعد از اين حادثه در منظر او، شخصيت امام حسين عليهالسلام و پدر گرامياش محبوبترين افراد روي زمين بودند. [17] .مولوي در مورد تأثير ابراز محبت به نيازمندان عاطفي و محرومان معنوي ميگويد:از محبّت مسها زرّين شود از محبّت تلخها شيرين شوداز محبّت دَردها شافي شود از محبّت دُردها صافي شوداز محبّت شاه بنده ميكنند از محبّت مرده زنده ميكنند
[1] «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُالْكِتابَ وَالميزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ». (حديد / 25).
[2] نهج البلاغه، نامه 53.
[3] همان.
[4] لواعج الاشجان، ص 14؛ مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 221.
[5] آل عمران / 92.
[6] تفسيركنزالدّقائق، ج 3، ص 159.
[7] بحارالانوار، ج 44، ص 190.
[8] المناقب، ج 4، ص 66؛ بحارالانوار، ج 44، ص 190.
[9] مستدرك الوسائل، ج 7، ص 193؛ كلمات الامام الحسين(ع)، ص 626.
[10] انعام/ 124.
[11] بحارالانوار، ج 44، ص 196.
[12] سوگنامه آل محمد، ص 211 و 212؛ رياحين الشريعه، ج 3، ص 301.
[13] ناسخ التواريخ، ج 1، ص 195 و 196؛ حياةالامام الحسين(ع)، ج 2، ص 232.
[14] مستدرك الوسائل، ج 14، ص 62؛ مناقب اميرمؤمنان، ج 2، ص 82.
[15] ارشاد، مفيد، ص 78؛ تاريخ طبري، ج 4، ص 302.
[16] يوسف / 92.
[17] تاريخ مدينه دمشق، ج 43، ص 224؛ منازل الآخره، ص 81.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».