سرشناسه : منصورنژاد، محمد، ۱۳۴۰ -
عنوان و نام پديدآور : جلوههاي تربيتي قيام عاشورا/ محمد منصورنژاد.
مشخصات نشر : تهران : جوان پويا ۱۳۸۸.
مشخصات ظاهري : ۴۸ ص.
فروست : سلسله انتشارات جوان پويا؛ ۱۳. دغدغههاي جوان پويا؛ ۶.
شابك : دوره 978-964-96298-9-6 : ؛ ۶۰۰۰ ريال چاپ اول 964-2538-03-2 : ؛ ۸۰۰۰ ريال چاپ دوم : 978-964-2538-03-4 ؛ ۷۰۰۰ ريال (چاپ سوم) ؛ ۱۵۰۰۰ريال (چاپ پنجم)
وضعيت فهرست نويسي : فاپا (چاپ پنجم)
يادداشت : ص. ع. به انگليسي Mohammad Mansoornejhad. Educational manifestations of ashoora movement.
يادداشت : چاپ اول: ۱۳۸۵.
يادداشت : چاپ دوم: ۱۳۸۶.
يادداشت : چاپ پنجم .
يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس
موضوع : عاشورا -- نتايج و تاثيرات
موضوع : واقعه كربلا، ۶۱ق. -- تاثير
موضوع : اسلام و آموزش و پرورش
موضوع : تربيت اخلاقي
رده بندي كنگره : BP۴۱/۷۶ /م۷۲ج۸ ۱۳۸۵
رده بندي ديويي : [ج]۲۹۷/۹۵۳۴
شماره كتابشناسي ملي : م۸۵-۳۸۷۵
1ـ تعريف تربيت تربيت كلمهاي عربي و معادل «Education» انگليسي استكه در فارسي به «آموزش و پرورش ، ترجمه ميشود. واژه تربيت از «رَبَوَ»، اخذ شده است در «المنجد»، ربو، گاه به معناي غذا دادن (ربه الوالد: اي غذاه و جعله يربوا) و گاه به معناي تهذيب و پاك ساختن اخلاق فرد از آلودگيها (ربه الوالد اي هذّبه و هذّب الرجل اي طهر اخلاقه مما يعيبها) به كار رفته است و «راغب اصفهاني در «مفردات ، ذيل كلمه «رب تربيت را حركت تدريجي چيزي به سوي كمال تعريف نموده است (انشاء الشي حالاً في لد الي حد التمام . مرحوم «دهخدا» در «لغتنامه تربيت را به معاني زير آورده است پروردن پرورانيدن پروردن كودك تا بالغ شود، پروردن و آموختن 2ـ از تربيت در اصطلاح تعريف واحدي وجود ندارد. از شاخصهها و ويژگيهاي امر تربيتي آن است كه گرچه «تعليم شرط لازم آن است كافي نيست و از اين رو آموختهها را محقق كردن بار آوردن شكوفا نمودن و به ثمر نشاندن از مميزات امور تربيتي است بالتّبع حصول به چنين غايتي مسئله روش تربيت موضوعيت مييابد.«مربي اهميت ويژه مييابد، در حدي كه كسي ممكن است معلم خوب و موفقي باشد، اما مربي شايستهاي نباشد. از ويژگيهاي تربيت آن است كه هر سه حوزه «جسم ،«عقل و «قلب (دل آدمي را شامل ميشود. مفروض در تربيت آن است كه چون نشو ونما دادن چيزي مطرح است پس متعلق تربيت بايد داراي استعداد دروني بالقوه براي بالفعل شدن باشد.3ـ از نهضت حسيني و قيام عاشورا در بعد تربيتي سخن اندكي رفته است و حال آن كه از قيام عاشورا هم در «ابعاد مختلف تربيت ، فردي و جمعي (سياسي اجتماعي اقتصادي فرهنگي و...) بهرههاي فراوان ميتوان برد و هم از «روشهاي تربيتي در موارد بسياري ميتوان استفاده نمود و هم ..طرح همه مباحث تربيتي مربوط به امام حسين (ع) در حد يك مقاله نميگنجد؛مثلاً از خاستگاههاي تربيتي امام حسين (ع) و از تأثيرهاي خانوادگي ميتوان سخنگفت از خصايص تربيتي و روحي امام حسين (ع)، ظلمستيزي بود. او فرزند پدري است كه حتي در حال احتضار و پس از ضربت خوردن از ابن ملجم و در وصيتش به فرزندانش (امام حسن و امام حسين ميآموزد. «كونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً»؛ دشمن ظالم و ياور مظلومان باشيد.يا در كودكي حركت پيچيده تربيتي امام حسين (ع) همراه با برادرش را در اصلاح نقص وظيفه ديني پيرمردي را ديديم كه وقتي وضوي با اشكالش را ديدند، از پيرمرد خواستند كه به داوري درباره وضوي آن دو بنشيند تا ببيند كدام يك زيباتر وضو ميگيرند (قالا ايّنا يحسن ) و پيرمرد متوجه شد كه اين كاربراي رفع نقيصه او بود و...حدود و نقطه تمركز اين مقال بر نكتههاي تربيتي است كه در نهضت حسيني از مدينه آغاز و در كربلا با قيام عاشورا به خاتمه رسيده و سپس پيامهاي سازنده و جلوههاي مؤثر آن توسط ادامه دهندگان نهضت به گوش اعصار براي هميشه رسيده است 4) نهايتاً، نوشتار مختصر حاضر در گزينش نكات تربيتي از نهضت حسيني و قيام عاشورا نظر به مسائل عصر، شبهات مبتلابه و پرسشهاي نسل جديد در فضاي امروز ايران دارد. از اينرو، اگر امروزه مطرح ميگردد كه از دين پيامهاي سياسي نبايد جست و انتظار داشت و «سكولاريسم مدافعان جدي دارد، در اين مقاله از تربيت سياسي در نهضت كربلا، زياد سخن خواهد رفت يا اگر مسئله زن و حضور سياسياش در جامعه و حقوق بانوان از نگاه ديني با مطرح شدن پرسشهاي «فمينيستها» پرسش جدي روزماست از اين رو از تربيت بانوان و زنان در نهضت عاشورا سخن به ميان ميآيد.
از مجموعه مباحث فوق به اين نتيجه ميرسيم كه 1) از قيام عاشورا در بعد تربيت در حد شايسته سخن به ميان نيامده و حال آن كه اين حركت نكتههاي تربيتي قابل توجه و ماندگاري را در خود مستتر دارد. در مقاله حاضر،به بعضي از نكتههاي تربيتي قريب به يك سال آخر زندگي حضرت توجه شده و در انتخاب گزينهها نيز به شبهههاي عصر، پرسشهاي روز و نياز زمان توجه جدي قرار شده است 2) در يك نگاه ابعاد تربيت را به فردي و اجتماعي ميتوان فروكاست در اين نوشتار، در بعد فردي تنها به عزت مداري و ذلتگريزي با توجه به سال عزت و افتخارحسيني عنايت شده و ديديم كه از نهضت عزت مدار حسيني ميتوان درسهاي عزيزانه فراوان در بعد اخلاقي گرفت در بعد تربيت جمعي تنها به تربيت سياسي در نهضت كربلا عنايت شده تا به اين شبهه به صورت مستقيم و غير مستقيم پاسخ داده شود كه نميتوان هم حسيني بود و زيست و هم بر جدايي دين از سياست حكم داد.در هردو مورد نيز اگر امام حسين به عنوان معصوم براي شيعيان اسوه و الگوست و قول فعل و تقريرش حجيت دارد، مبناي تربيت بايد عزيزانه و حساس نسبت به دولت مردان و قدرت هاي سياسي عصر باشد. و الا تربيت ذليلانه و يا انزوا طلبانه و يا تفكيك دين از سياست با الگوي عاشورا نميسازد.3) اگر بحث روشهاي تربيتي نيز از مباحث اساسي در اين موضوع است حداقل روشهاي متكي بر موعظه و نصيحت روش ملايمت و ملاطفت روش روشنگري و اعطاي بينش و روش تربيتي مبتني بر آزادگي از روشهاي مشهود حاكم بر فضاي تربيتي نهضت كربلاست از چهار روش مورد بحث دو روش متكي بر موعظه و ملايمت ثقل توجه به حوزه قلب و دل مخاطبان است و در روش روشن گري و اعطاي بينش توجه مربي به تأثيرگذاري بر حوزه عقل متربي و مخاطبان است و در روش آزادگي همزمان عقل و قلب مورد اهتمام مربي است پس ميتوان مدعي شد كه روشهاي تربيتي قيام عاشورا ذوابعاد، جامعنگر و مبتني بر ملاحظه همه قابليتهاي آدميان است و به دنبال آن است كه همه استعدادهاي خداداد و امكانات دروني انسانها به صورت موزون و متعادل شكوفا شده و ثمر بدهند.
در يك نگاه تربيت را در دو سطح «فردي و «جمعي ميتوان به تحليل نشست و هريك خود اقسام و زير مجموعههاي خاص خود را خواهد داشت مثلاً «تربيتاخلاقي از زير مجموعههاي تربيت فردي است و حال آن كه «تربيت سياسي ، «تربيتاجتماعي ، «تربيت فرهنگي ، «تربيت اقتصادي و... در ذيل تربيت جمعي دستهبندي ميشود. در ادامه مباحث جهت رعايت اختصار، در بحث تربيت از بعد فردي و از مصاديق تربيت اخلاقي به «عزت مداري در قيام عاشورا اشاره شده و در تربيت جمعي نيز تنها جلوههاي تربيت سياسي مداقه و بررسي ميشوند:
عزت مداري و ذلت ستيزي براي اين كه با اختصار مباحث مربوط به عزت در فرهنگ عاشورا مطرح گردند، مجموع مباحث در نكتههاي زير عرضه ميشوند:اول از بين همه فضايل اخلاقي و تربيتي امام حسين در بعد فردي و شخصي بدين دليل بر روي «عزت تأكيد شده كه به تعبيري اين مفهوم اخلاقي در هيچ يك از معصومين (ع) به اندازه اباعبدالله الحسين (ع) تكرار نشده و عزت كليد شخصيت امام حسين (ع) است عزت مدار و معبر و ميزان و مبنا و مجراي كلام و سيره حسيني است و در نهضت عاشورا موج ميزند.دوم شرايط عصر و نظام بين الملل به گونهاي است كه جامعه ما نياز به تقويت عزت مداري و ذلتگريزي دارد، زيرا اگر شرايط پس از جنگ سرد در نظام بين الملل را از جهت حساسيت و نقطه عطف به سه مقطع «جنگ سرد» كه تا سال 1991 و سقوط اتحاد شوروي ادامه يافت و سپس مقطع جهاني شدن كه پس از سقوط اتحاد شوروي تا 2001 ميلادي و حادثه 11 سپتامبر استمرار يافت و مقطع سوم از 11 سپتامبر 2001 (شهريور1380) به بعد تقسيم كنيم در فضاي جنگ سرد جهان با چالش آمريكا و شوروي مواجه بود و در مقطع بعدي امريكا كوشيد كه در مدت يك دهه «نظم نوين بين المللي راتعريف كند، اما تلاشهاي «بوش (پدر) و «كلينتون كاملاً قرين با توفيق نبود، اما درمقطع سوم با حادثه 11 سپتامبر 2001 بوش (پسر) بهانه لازم را به دست آورد كه براي دنيا رجز بخواند و از جمله رجزهايش آن است كه در سخنراني در كنگره اين كشور (29 ژانويه 2002) ايران را در كنار عراق و كره شمالي «محور شيطاني يا محور شرارت بنامد و تهديد كند كه «من منتظر حوادث نخواهم ماند، چرا كه زمان آبستن مخاطرات بيشتري است ما به انتظار پليدي كه هر لحظه نزديكتر و نزديكتر ميشود، نخواهيم نشست ايالات متحده آمريكا به خطرناكترين رژيمهاي جهان معاصر اجازه نخواهد داد كه با بهرهگيري از مخرّبترين تسليحات ممكن به تهديدي براي ما بدل شوند...».در چنين فضايي كه ايران اسلامي عزت شرف افتخاراتش در معرض خطر است نياز به تقويت روحيه عزت طلبي و كرامت خواهي دارد و از اين رو امسال از سوي مقام معظم رهبري به سال «عزت و افتخار حسيني نام گذاري شده است تا با تمسك به عزت و افتخار حسيني و با توسل به «هيهات منا الذلة عاشوراييان تن به ذلت ندهيم باتوجه به اين عطش و نياز، تمركز پژوهش حاضر در تربيت اخلاقي به مدار بحث عزت درقيام عاشورا تنظيم شده است سوم از عزت در نهضت حسيني حداقل از دو زاويه ميتوان به بحث نشست يكي مراجعه استقرايي به كلمات امام حسين (ع) در مواردي كه در طي نهضتش از كلمه عزت و يا مفهوم متضادش ذلّت بهره برده است و ديگري با مراجعه به سيره آن حضرت بر اساس شاخصههايي عملكردي و مواضعي كه به عزت و كرامت آن حضرت و نهضتش منجر ميگردد، بحث نمود.در بعد ذلت ستيزي با مراجعه به سير نهضت كربلا بارها از امام حسين (ع) زير بار ذلت نرفتن براي حفظ عزت و شرافت شنيده شده است چنان كه آن حضرت در كلام حماسي و مشهورشان ميفرمايند:«الا و ان الدّعي ابن الدّعي قدر كزني بين اثنتين بين السلّه و الذلّه و هيهات مناالذله آگاه باشيد اين فرومايه [ابن زياد] و فرزند فرومايه مرا بين دو راهيِ شمشير و ذلت قرار داده است و هيهات كه ما به زير بار ذلت برويم .و يا در سخنراني آن حضرت در روز عاشورا، وقتي كه «قيس ابن اشعث با صداي بلند گفت يا حسين چرا با پسر عمويت بيعت نميكني كه در اين صورت با تو به نرمي رفتار خواهد كرد و كوچكترين ناراحتي متوجه تو نخواهد بود؟ امام عزيزانه در پاسخ فرمودند: «لا والله لا اعطيهم بيدي اعطاء الذليل ولا اقرّ اقرار العبيد.» نه به خدا سوگند!نه دست ذلت در دست آنان ميگذارم و نه مانند بردگان فرمانبردارشان خواهم شد.هم چنين وقتي يكي از بستگان امام در جريان نهضت كربلا، پس از گفت و شنودي خبر شهيد شدن آن حضرت را از زبان پدرش مطرح كرد و سپس گفت آري كاش از آنها كناره نميگرفتي و تن به بيعت ميدادي »، امام فرمود: پدرم از رسول خدا (ص) نقل ميكرد كه آن حضرت به ايشان اين گونه فرموده بود كه من و او (علي هر دو به تيغكينه و ستم كشته ميشويم و مزارمان نزديك يك ديگر است آيا تو فكر ميكني آنچه راكه تو ميداني من نميدانم سپس اين كلام ماندگار در تاريخ را فرمودند: «والله لا اعطيالدنيه عن نفسي ابداً؛ همانا من هرگز تن به ذلت نخواهم سپرد».سيره آن حضرت نيز مقرون و محفوف به عزت طلبي و ذلت ستيزي است تمام سخن يزيد و عمالش را در يك جمله بيعت امام حسين (ع) با يزيد ميتوان خلاصه كرد و تمام موضعگيريهاي امام حسين (ع) از مدينه به مكه و از مكه تا كربلا را نيز در يك جمله ميتوان خلاصه كرد كه در پاسخ پيشنهاد محمد حنفيه برادرش كه معتقد بود: خوب است امام در شهر خاصي اقامت نكند و در عين حال نمايندگاني براي جذب نيرو بفرستد تا ببيند شرايط چگونه است زيرا نگران بود كه امام كشته شود، امام فرمود:«يا اخي لولم يكن في الدنيا ملجأً ولا مأوي لما بايعت يزيد بن معاويه برادر، اگر در تمام اين دنياي وسيع هيچ پناهگاه و ملجأ و مأوايي نباشد، باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد».از «سيرِ امام در طول نهضت اين اصل كليدي به عنوان «سيره آن حضرت قابل استخراج است كه مشي اخلاقي وصف شخصيتي و ويژگي نفساني امام حسين (ع) زندگي عزيزانه و شرافتمندانه و جوانمردانه و آزاديمدار است نه زندگي ضعيف و قرين با هر نوع پستي و ذلت براي زندگي ظاهري چهارم اما پرسش اساسي آن است كه بحث از ويژگي «عزت در شخصيت امامحسين (ع) و نهضت كربلا با تربيت چه ارتباطي دارد؟ اگر بتوان بحث عزّت نفس وكرامت آدمي را مهمترين مبحث تربيتي و يا حداقل يكي از مباحث مهم تربيتي پذيرفت در آن صورت بايد بين اصل عزت در نهضت كربلا و آثار تربيتي آن برايسايرين پل زد. براي برقراري اين دو مبحث ميتوان از بحث «طرح اسوهها و الگوها» در سازندگي و بازسازي تربيتي بهره برد.امروزه در مباحث تربيتي بحث اسوهها و الگوها مورد عنايت است مثلاً در مكاتب روانشناسي معاصر هم نسبت به الگوها سخن رفته و «بندورا» در نظريه يادگيري اجتماعياش به شكل گستردهاي بر يادگيريهايي كه در نتيجه مشاهده الگوها پديد ميآيد، تأكيد ورزيده است همين طور «ساليوان در نظريه شخصيتي كه تحتعنوان «روان پزشكي تأثير متقابل اشخاص عرضه كرده است از تأثير تعيين كننده الگوها بر رفتار آدمي ياد ميكند.با نگاهي گذرا به قرآن به اسوههاي متعددي برميخوريم حضرت ابراهيم (ع) اسوه بت شكني است اصحاب كهف سمبل و اسوه مهاجرين في سبيل الله و حضرت يوسف اسوه ايستادگي در برابر شهوات و حضرت رسول (ص) اسوه حسنه است پس اگر ميتوان از اسوهها در امر تربيت از نگاه مكتبهاي روان شناسي و تربيتي و نيز در تربيت ديني بهره برد، با اين مفروض از امام حسين (ع) و يارانش به عنوان اسوهها و الگوهاي تربيتي ميتوان بهرهبرد و با توجه به بحث حاضر، ميتوان از عزت و كرامت حسيني براي القا، تلقين و تقويت عزت مداري براي ديگران استفاده نمود و از ذلت گريخت و ذلتستيزي آنان الهام بخش شيعيان و پيروانش باشد كه در مقابل تهديد، ارعاب و زورمداري ديگران بتوانند نه بگويند و فرياد هيهات منا الذله سر دهند.پنجم همان گونه كه از اسوهها ميتوان درس تربيتي نيكو و مناسب آموخت در صورت تحريف اهداف سخنان برنامه و نتايج تلاشهاي آنان ميتوان به غايتي تربيتي نامناسب و نامطلوب دست يافت نهضت عاشورا نيز علي رغم آن كه ميتواند بار مثبت فراون تربيتي را حامل باشد، اما متأسفانه به علت تحريف اهداف و شعارهاي نهضت گاه به جاي اين كه بتوانيم پيامهاي عزت بخش آن حادثه حيات بخش را آويزه گوش كنيم از آن پيامهاي منفي و غيرسازنده و حتي گاه ضد اهداف نهضت برداشت ميكنيم اين جاست كه معلمان ديني و مربيان متعهد و مفسران اين حركتها بايدهشيارانه وارد عمل شوند و نهضت حسيني را از تحريفهاي آراسته پيرايش نمايند. از پيامهاي غلط و خطرناكي كه گاه از قيام عاشورا گرفته شده و آثار ضد تربيتي جدي نيزدارد، آن است به جاي اين كه از راه و رسم عزيزانه آن حضرت درس عزت بگيريم بهجاي اين كه از اسوهها و الگوهاي كربلا، درس پايداري مقاومت صلابت حماسه و ايثار بياموزيم و به جاي اين كه بدانيم امام حسين (ع) به ما آموخته و در عمل ما را بدين طريق هدايت نموده كه در راه حفظ عزت و شرافت از هزينه كردن جان و مال نهراسيم بدان سمت كشانده ميشويم كه به نهضت بار عاطفي شديد داده و آن را در گريه كردن و سوگواري تنها خلاصه كنيم و در نتيجه به جاي حركت توجيهگر وضع موجود باشيم اينگونه نگرش قطعاً تحريف معنوي اهداف نهضت حسيني است زيرا امام در وصيتنامه شان هدف نهضت را اصلاح امت اسلامي و احياي اصل امر به معروف و نهي از منكر و اعاده سيره نبوي و علوي ذكر ميكنند. تربيتي كه نتيجهاش بي توجهي به سرنوشت جامعه و دين باشد، تربيتي حسيني نيست و با وصاياي آن حضرت در تعارض است ششم اگر قرار بود كه از كربلا درس آموخت و از عاشورا تعليم گرفت كار سهلتر ازآن بود كه ادعا كرد كربلا آثار و جلوههاي تربيتي دارد. قطعاً كربلا درسهاي فراواني براي آموختن دارد و جنبه تعليمي عاشورا عميق است و به قول «اقبال لاهوري در مثنوي «در معناي حريت اسلامي و سه حادثه كربلا»تيغ بهر عزت دين است و بس مقصد او حفظ آئين است و بسرمز قرآن از حسين آموختيم ز آتش او شعلهها اندوختيمولي چگونه قيامي پس از قريب به چهارده قرن ميتواند تأثيرهاي تربيتي داشته باشد و متناسب با اين بحث در زمينه عزت طلبي و ذلت گريزي الهام بخش باشد؟ زيرا يك مربي بايد بتواند در قلب و دل متربي علاوه بر عقلش تأثير بگذارد و نفوذ كند. (حالآن كه در تعليم تأثير در عقل و فكر كافي است . شايد بتوان رمز پايداري نهضت حسيني در الهام بخشي به ديگران در حوزه عزت خواهي و ذلت ستيزي را به شهادت امام حسين و شيوه مرگ فداكارانه و ايثارگرانه يارانش جست البته در اين زمينه دشمن و يزيديان نيزبا صعوبت زايد الوصف (از كشتن بچه شيرخوار، تا آتش زدن به خيام حسيني تا قطع آب و...) ابعاد جانسوز كربلا را تعميق بخشيدند و از همين رو، ياد حسين دلها را ميلرزاند،چشمها را از اشك لبريز ميكند، قلبها را آتش ميزند و اين فضا، بستر، زمينه و شرايط را آماده براي تأثير پذيري ميكند و اين جاست كه از پيام حسيني ميتوان توقع آثار تربيتي داشت اگر از اهداف نهضت امام خميني (از 15 خرداد 42 تا بهمن 57) و نيز دفاع مقدس هشت ساله را نفي ستم و ذلتپذيري و حفظ و كسب و تثبيت عزت خواهي بدانيم ميبينيم كه تأثير عزت و افتخار حسيني بر نهضت امام خميني و نيز نظام اسلامي تا چه حد عميق است به تعبيري «بدء انقلاب اسلامي دوام آن محورهاي اصلي پيامهاي رهبر انقلاب وصيتها و توصيههاي بنيانگذار جمهوري اسلامي بعد از پيروزي انقلاب در جريان نهضت جهاني سالار شهيدان خلاصه ميشد.»حاصل آن كه هم آثار تربيتي كربلا، خصوصاً عزت طلبي و ذلت گريزي به صورت مشخص در ميان ملت ما در دهههاي اخير مشهود است و هم اين كه چگونه اين نهضتتا اين حد ميتواند مؤثر باشد مشخصاً بايد به اصل شهادت و شيوه شهادت بازگردد كه خود شهادت طلبي از عوامل و شاخصههاي عزت طلبي است زيرا فرد يا ملتي كه از مرگ نهراسد، آن گاه ميتواند در مقابل همه قلدرها نه بگويد و عزيز بماند.
چنان كه اشاره شد، در اقسام تربيت جمعي (تربيت اجتماعي تربيت فرهنگي تربيت اقتصادي و...) براي رعايت حجم مقاله و اختصار، تنها به تربيت سياسي اشاره ميشود و حداقل پيام مقاله نافي ديدگاه آناني است كه مدعياند كه دين براي سياست پيامي ندارد. چون «قول فعل و تقرير معصوم حجيت دارد» و اگر امام حسين در سياست مداخله نموده و مربي سياسي بود، پس چگونه يك نفر شيعي ميتواند مدعي نفي ارتباط دين و سياست باشد؟ اما نكتههاي قابل بحث در اين قسمت اول جداي از اين كه از قيام عاشورا در بعد تربيت سياسي سخني نرفته است در جامعه بحث «تربيت سياسي از سوي متوليان امر تعليم و تربيت مورد غفلت قرار گرفته و مثلاً در آموزش و پرورش به عنوان متولي رسمي تربيت كودكان و نوجوانان تربيتسياسي مغفول مانده است هم چنين تعريف تربيت سياسي نيز مورد تأمل جدي قرار نگرفته است در اين نوشتار، مراد از تربيت سياسي آن است كه اگر در سياست مشاركت ويا نظارت بر دولت حكومت و قدرت سياسي موضوعيت دارد. تربيت سياسي عبارت استاز فعاليتي منظم و مستمر براي شكوفا نمودن استعدادهاي آدميان جهت توليد، كسب حفظ و توزيع قدرت سياسي دولت و حكومت و نيز نظارت بر آن دوم ارزش كار تربيت در بعد سياسي در نهضت كربلا آن جا بيشتر نمايان ميشود كه بدانيم نظام حاكم عصر به سركردگي يزيد با انتخاب شيوه مستبدانه حق گزينش و انتخاب را از افراد سلب نموده و آثار تربيتي نامطلوبي را بر جامعه به بار ميگذاشته و جامعه از تربيت صحيح و سالم و همه جانبه تهي بوده است براي مردم قدرت و جرأت مقابله با سياستهاي حاكم وجود نداشت و هرگونه اعتراضي به شدت در نطفه خفه ميشد. (شاهدآن قيام عبدالله زبير در مكه . در چنين فضايي امام حسين از روز اول در مقابل پيشنهاد بيعت حاكم مدينه نه گفت و ايستاد و تا آخر نيز سخنش و شيوه كارش ايستادن در مقابل قدرت سياسي عصر بود.سوم اما اين كه آيا جنسيت (زن و يا مرد بودن در تربيت سياسي دخيل است يا نه آيا زنان حق مشاركت در سياست را دارند تا براي شيوه حضور و مديريت تربيت شوند؟ پاسخ اين سؤال را بسياري از متفكران بزرگ جهاني و ايراني ـ اسلامي منفي دادهاند. از فلاسفه قديم يونان قديم «ارسطو» دلاوري مرد را در فرمانروايي و دلاوري زن را در فرمانبرداري ميديد و يا «امام محمد غزالي معتقد بود كه زنان حق اميري حكومت و قضاوت ندارند و...اما در فرهنگ عاشورا در سيره امام معصوم حضور فعالانه زنان در مسائل سياسي و مداخله در مورد دولت و قدرت عصر، پذيرفته شده و از اين رو اگر زنان بايد در عرصه سياسي حضور داشته باشند، تربيت سياسي نيز ضرورت پيدا ميكند. امام حسين ميتوانست از مدينه خارج شود، اعتراضش را در مكه به جهان اسلام اعلام كند. در راه كربلا در روز عاشورا به شهادت برسد، اما اهل بيتش را همراه نداشته باشد. آيا اين پرسش در اذهان نميجوشد كه چرا در اين مبارزه سياسي امام حسين (ع) زن و فرزندان را با خودهمراه نمود، با اين كه در هر زمان و مكان خطر آنها را تهديد ميكرد؟ اما تصميم امام و زنان همراهش خلق نهضتي در كنار يك ديگر بوده است «عمان ساماني در قالب اشعار و گفت گويي اين مطلب را بدين نحو سروده است (گفت گوي امام حسين و حضرت زينب شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشه چشمي به آنسو كرد بازديد مشكين مويي از جنس زنان بر فلك دستي و دوستي بر عنانزن مگو مرد آفرين روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار...با تو هستم جان خواهر همسفر تو بپا اين راه تو بي من بسرهرچه باشد تو علي را دختري ماده شيرا كي كم از شير نري ..گفت زينب در جواب آن شاه را كاي فروزان كرده مهر و ماه راتربيت بوده است بر يك دوشمان پرورش در جيب يك آغوشمانتا كنيم اين راه را مستانه طي هردو از يك جام خوردستيم ميتو شهادت جستي اي سبط رسول من اسيري را به جان كردم قبولاز مشاركت زنان گاه در كنار مردان در روز عاشورا و سپس از پيام رساني زنان درنهضت كربلا، در حد اين مقال نميتوان دادِ سخن داد، فقط بعضي از نكتهها قابل تأكيد اين بحث اين هستند: اولاً، مشاركت سياسي زنان در قريب چهارده قرن قبل در مبارزه و نهضت بسيار پند آموز و درس آفرين است زيرا حتي در جهان غرب و مدعيان حقوق بشرتنها از قرن بيستم است كه براي زنان سهم قابل توجه براي مشاركت سياسي (مثلاً رأي دادن قائل شدهاند. ثانياً: مقاومت پايداري و استقامت زنان پس از آن حوادث سنگين و وحشيانه عمر سعد و لشكريانش حكايت از تربيت سياسي بالاي آن زنان دارد. در اينفضا، سخنرانيهاي حضرت زينب و گفت و گوي جسورانه و غيورانهاش با ابن زياد همه حكايت از وجود مهارتها و آمادگيهاي سياسي در خاندان اهلبيت دارد، زيرا حتي اگركسي خطيب توانايي نيز باشد بايد شرايط روحي و جسمي خودش آماده و فضاي جمع و مستمعان نيز مناسب باشد، تا او بتواند خوب سخن بگويد و زينب داغدار برادران و فرزندان و درگير مشكلات عديده در مقابل كساني كه براي ديدار اسرا آمدهاند، چنان سخنراني غرّايي ايراد نمود كه فضا را مغلوب نمود و يا در مناظرهاي ابن زياد را تحقير نموده و از حقانيت راه خود سخن گفت و اينها همگي حكايت از وجود تربيت سياسي عميق و روشن گرانه در ميان اين زنان دارد.ثالثاً: اگر در مباحث تربيتي با اسوه و الگو ميتوان بيشترين تأثير را گذاشت زينب و ساير زنان حاضر در قيام عاشورا، الگوهاي مناسب و جامعي هستند براي زنان مسلمان و شيعي براي مشاركت سياسي حضور در عرصههاي نهضت سرزنده و با نشاط و هشياربودن و از اوضاع تحليل سياسي مناسب داشتن ممكن است نظريه پردازي بگويد كه خوب است و رواست كه زنان در سياست مداخله كنند، اما زينب با حضورش در كنار حسين و ادامه دادن پيام نهضت به صورت عيني اثبات كرد كه از نگاه ديني زنان ميتوانند و بايد در مسائل سياسي مداخله كنند و چه خوب است اين مشاركت هشيارانه و مقرون به تعليم و تربيت مناسب سياسي باشد. اين جاست كه جلوههاي چگونه مشاركت كردن و چگونه حفظ روحيه نمودن را با الهام از جلوههاي تربيت سياسي كربلا ميتوان بهزنان آموخت چهارم اگر فرد دين دار شيعي بگويد كه اگر چه آدميان نياز به تربيت سياسي براي مشاركت صحيح و سنجيده در سياست را دارند، از آن جا كه نصوص ديني درباره مباحث سياسي و مشاركت سياسي ساكت است لذا اين تربيت نبايد جوهره ديني داشته باشد. در پاسخ با تمسك به كلمات قرآن و حديث و كلام معصومين و در اين جا سخنان و مواضع امام حسين ميتوان پاسخ داد كه تربيت سياسي بايد پشتوانه ديني نيز داشته باشد؛ يعني علاوه بر بهرهبردن از تجارب بشري علوم روز، دستاورد انساني روشهاي مطلوب براي تربيت مناسب سياسي از نصوص ديني و سيره معصومين حداقل براي تعيين اهداف و غايات و حدود و... مشاركت سياسي ميتوان نكتههاي مفيدي درباره سياست و تربيت سياسي استخراج نمود.از جمله كلمات امام حسين كه شاهد بارز دخالت در سياست به عنوان وظيفه يك مسلمان است سخنراني آن امام با تمسك به كلام رسول خدا است كه ميفرمايد:«ايها الناس ان رسول الله قال من راي سلطانا جائراً مستحلاً لحرام الله ناكثاً عهده مخالفاً لسنة رسول الله يعمل في عباد الله بالاثم والعدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لاقول كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله الا و انّ هولاء قدلزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطّلوا الحدود و استأثروا بالغي واحلوا حرام الله وحرموا حلاله و انا احق ممن غيّر و قد اَتَتْني كتبكم و قدمت عليّ رسلكم ببيعتكم انكملاتسلّموني و لا تخذلوني فان اتممتم علي بيعتكم تصيبوا رشدكم ..؛ مردم پيامبرخدا (ص) فرمود: هر مسلماني با سلطان زورگويي مواجه گردد كه حرام خدا را حلال نموده و پيمان الهي را درهم ميشكند، با سنت و قانون پيامبر از در مخالفت درآمده در ميانبندگان خدا راه گناه و معصيت و عدوان و دشمني در پيش ميگيرد، ولي او در مقابل چنين سلطاني با عمل و يا با گفتار اظهار مخالفت ننمايد، بر خداوند است كه اين فرد را به محل همان طغيان گر و آتش جهنم داخل كند. مردم آگاه باشيد، اينان [بنياميه اطاعت خدارا ترك و پيروي از شيطان را بر خود فرض نمودهاند. فساد را ترويج و حدود الهي را تعطيل نموده فيء را به خود اختصاص دادهاند. حلال و حرام و اوامر و نواهي خداوند را تغيير دادهاند و من به هدايت و رهبري جامعه مسلمانان و قيام عليه اين همه فساد و مفسدين كه دين جدّم را تغيير دادهاند از ديگران شايستهترم گذشته از اين حقايق مضمون دعوتنامههايي كه از شما به دست من رسيده و پيام پيكهايي كه از سوي شما به نزد من آمدهاند، اين بود كه شما با من بيعت كرده و پيمان بستهايد كه مرا در مقابل دشمن تنها نگذاريد و دست از ياري برنداريد. اينك اگر بر اين پيمان خود باقي و وفادار باشيد بهسعادت و ارزش انساني خود دست يافتهايد...».در اين كلام امام حسين آنچه را كه در عمل در حين انجام است براي لشگريان «حر» توضيح ميدهد و آنها را متذكر شده و تعليم داده و ذهنيتشان را شكوفا ميكند كه چه از جهت ديني و چه از جهت انساني او بايد نسبت به شرايط سياسي موجود و سلطان جائر ساكت نباشد. از جهت ديني آنها را تربيت ميكند و روشنگري ميكند كه طبق حديث نبوي نبايد در مقابل سلطان جائر و... ساكت بود و الاّ مسئوليت شرعي داشته و دوزخ هم جايگاه اوست از جهت انساني نيز مسئله وفاي به عهد و پيمانها بسيار واجداهميت است شما از من خواستهايد كه به كوفه بيايم و من به بهاي بيعت و پيمان شما پا در مبارزه سياسي گذاشتهام در اين كلام هم تعامل دين و سياست از نگاه ديني مستتر است و هم يك مسلمان را تعليم داده و تربيت مينمايد كه در چه صورتي بايد سكوت نكند و دست به قيام بزند و هم ميآموزاند كه وفاي به عهد در مبارزات سياسي تا چه حد واجد اهميت است با اين نگاه محصول تربيت سياسي در يك جامعه ديني «سياست گريزي و «سياست ستيزي نيست بلكه حساس و هشيار در صحنه حاضر شدن و نسبت به حكام و دولت مردان عصر موضع داشتن است البته اين نكته به معناي «سياست زدگي و همه مسايل را سياسي ديدن و يا ابزار دست سياسيها شدن نيست شناخت حريم دخالت وعدم دخالت در سياست و معرفت نسبت به مسائل حياتي و كم اهميت سياسي و آشناييبا وظايف نسبت به ميزان مشاركت در مورد يك حادثه رويداد و امر سياسي لزوماً تربيت سياسي دقيق ميطلبد. اين جاست كه اگر مداخله در سياست از نگاه ديني و يا غير ديني امري ضروري و اساسي باشد، تربيت سياسي از لوازم آن است و از حادثه كربلا هم اصل دخالت در سياست و هم ضرورت تربيت سياسي را ميتوان استنتاج نمود. زيرا چه بسا افراد زيادي در حادثه كربلا با نيت دخالت در قدرت و سياست به قصد ادايِ وظيفه وارد صحنه شدند، اما به جهت فقدان تربيت سياسي در جمع لشگريان يزيد قرار گرفتند. اينجاست كه سخنراني نقل شده امام حسين براي لشكريان حر و يا سخنراني ايشان در روز عاشورا، آشنا نمودن مخاطبان با وظيفه درست و تكليف صحيح براي مواجهه با قدرت ودولت است پس ميتوان نتيجه گرفت كه اگر در تربيت ديگران عامل بودن مربي مؤثر است امام حسين در يك حركت سياسي عليه حكام وقت در حالي كه جان و مال و خانواده و دوستانش را به خطر انداخته آن گاه دست به تعليم و تربيت سياسي مخاطبان در روز عاشورا و قبل از آن ميزند.
از آن جا كه در بحث تربيت توجه به روشها نسبت به مباحث محتوايي بيشتر متكي به علم و دانش بشري است از اين رو در مكاتب جوامع و كشورهايي كه علم را جديتر گرفتهاند، به مسئله روش نيز توجه خاصي مبذول داشتهاند. امروزه روش و شيوه و بستهبندي كار به اندازه محتوا و مضمون واجد اهميت است و چه بسا محتوايي مطلوب بر اثر ارائه با شيوه و روش نامطلوب ضايع گردد و چه بسا مباحث و نكتههاي ضغيفتري را در قالب و روشهاي جذاب بهتر عرضه كرده و توفيق بيشتر داشتهاند.از جمله حوزههايي كه درباره نهضت عاشورا جاي بررسي و تحقيق فراوان دارد،روشهاي تربيتي به كار گرفته شده در اين نهضت توسط رهبر و پيروان زنان و مردان است در اين نوشتار كوتاه تنها به تعدادي از روشها با توجه به مستندهايي از آن حركت حيات بخش اشاره ميگردد. اهم روشهايي كه در اقسام تربيت فردي و جمعي در نهضت كربلا به كار گرفته شدهاند، عبارتند از:
گرچه آدمي فطرتي خدا آشنا و آگاه به خوب و بد دارد، ولي اشتغالات فراوان روزمره و توجه به امور و شئونات گوناگون زندگي غالباً سبب ميشود كه از اين آگاهي و شناخت غفلت نمايد. اين جاست كه بايد به طريقي او را متذكر ساخت و موعظه چنين خاصيتي دارد. موعظه غفلت را از بين ميبرد، آدمي را بيدار ميسازد و ضمير و باطن را از آلودگي ميزدايد و جلا ميدهد.در عين حال با توجه به اين كه متربي در چه شرايطي باشد و فضاي قلبي و روحياش چگونه باشد، ممكن است موعظه در جانش اثر بكند و يا نكند. اين جاست كه گاه كلمات معصومين كه يك پا در آسمان نيز داشتند، بر قلبهاي ديگران مؤثر نميافتاد،چون قابل در قابليتش مشكل داشت به نظر ميرسد كه حضرت امام حسين (ع) درنهضت كربلا از اين شيوه فراوان بهره برد و گاه كارش نتيجه مطلوب داد و گاه نداد. از شواهدي كه موعظه امام ثمري نداد وقتي بود كه آن حضرت با «عبيدالله بن حر جعفي سخن گفت در منزل بني مقاتل به امام اطلاع دادند كه «عبيدالله حر جعفي نيز در اين منزل اقامت گزيده است امام نخست سفيري را نزد وي فرستاد و او را به ياري امام دعوت كرد، اما او نپذيرفت سپس خود امام با چند تن از اصحابش به نزد عبيدالله آمد. او از امام استقبال نمود و خوش آمد گفت عبيد الله ميگويد از محاسن مشكي امام پرسيدم و پس از تعارفات و سخنان معمولي امام خطاب به وي فرمود: پسر حر، مردم شهر شما (كوفه به من نامه نوشتهاند كه همه آنان بر نصرت و ياري من اتحاد نموده و پيمان بستهاند و از من درخواست كردهاند كه به شهرشان بيايم ولي حقيقت امر بر خلاف آن است كه آنان به من نگاشتهاند و تو در دوران عمرت گناهان زيادي را مرتكب شده و خطاهاي فراواني از تو سرزده است آيا ميخواهي توبه كني و از آن خطاها و گناهها پاكگردي عبيدالله گفت مثلاً چگونه توبه كنم امام فرمود: فرزند دختر پيامبرت را ياري كرده و در ركاب وي با دشمنانش بجنگي .. اما عبيدالله با توجيهاتي نهايتاً گفت كه من ازمرگ سخت گريزانم و پيشنهاد كرد كه امام اسب تيز رو او را بگيرد كه امام نپذيرفت و توصيه كرد كه سعي كن تا ميتواني از ما فاصله بگيري تا صداي استغاثه ما را نشنوي كه در آن صورت اگر ما را ياري نكني خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد.اما همين شيوه در خصوص «زهيربن قين بين مكه و كربلا به كار گرفته شد و جانِ زهير را آتش زد. زهيري كه حتي مايل نبود با امام حسين چهره به چهره شود و پساز مكه به ناچار در يكي از منازل با امام حسين فرود آمدند و نقل شده «ما غذا ميخورديم كه ناگهان فرستاده امام رسيد و سلام كرد و گفت اي زهير حسين بن علي تو را ميخواهد. زهير و همراهان در تحيّر فرو رفته بودند كه همسر زهير به او گفت فرزند رسول خدا تو را ميطلبد و تو از رفتن نزد وي دريغ ميداري زهير با بي ميلي رفت و اندكي بعد با چهرهاي كه آثار شادماني و روشني ضمير از آن هويدا بود بازگشت و دستور داد تا خيمه او را به خرگاه امام ملحق كنند و هم او به قدري متأثر از روش تربيتي حسين (ع) ميشود كه در شب عاشورا وقتي امام او را مخيّر بين ماندن و رفتن ميكند، ميگويد: به خدا سوگند،اي پسر پيامبر! دوست دارم كه كشته شوم سپس دوباره زنده شده و هزار بار اين گونه در راه تو جان فشاني نمايم اما خداوند در عوض مرگ را از تو و از جوانان تو كه برادران و فرزندان و خانواده تواند دور كند.
نكته اساسي در اِعمال اين روش اين نيست كه آيا در روشهاي تربيتي بايد از اصل خشونت و سختگيري نيز بهره برد يا خير؟ چون تشويق و تنبيه ملاطفت و مسامحت و نيز خشونت و غلظت هر دو لازمه تربيت صحيحاند. اما مهم آن است كه ازهر دوي خشونت و ملاطفت در روش تربيتي كدام يك اصل است و كدام يك در حاشيه اگر به عنوان يك اصل موضوعه و بدون پرداختن وسيع بپذيريم كه اولاً: در تربيت صحيحو انساني اصل بر ملاطفت است و خشونت در حاشيه است و ثانياً: حتي در مواقعي كه اعمال خشونت ضروري است بايد مراتب آن از سهل به سخت رعايت شود؛ ثالثا:خشونت به عنوان آخرين راهكار به كار گرفته ميشود؛ رابعاً: بدانيم كه روش مبتني بر خشونت اثري در خلاقيتها، شكوفايي استعدادها ندارد و تنها در اصلاح كج رويهاي تربيتي نقش عامل بازدارنده را دارد.اگر قرار باشد مربي خشونت را در كارهاي تربيتي اصل قرار ندهد، لاجرم ابزارش به شيوههاي توجيهي فرهنگي زباني و سعهصدر و تحمل نقاط ضعف ديگران فروكاسته ميشود. اگر مربي با خشونت مأنوس نباشد، لاجرم از جنگ زد و خورد، كشمكش اختلاف و شكافها اقبال نميكند. به همين دليل است كه در كربلا با اين كه روحيه حماسي و شهادت طلبي امام حسين و يارانش بالا بود، با اين كه از مبارزه و كشته شدن هراسي نداشتند، اما هرگز عجلهاي براي حمله جنگ و آغاز عمليات از خود نشان نداده و با اين كه دشمن روز تاسوعا را روز آغاز جنگ اعلام كرد، اما امام حسين (ع) از آنان فرصت گرفت كه شبي جنگ را به عقب بيندازند. در صبح عاشورا نيز امام حسين به جاي اين كه دست به عمليات نظامي بزند، با عمليات فرهنگي و سخنراني و توجيه كار را آغاز كرد.از مصاديق بارز ملايمت و ملاطفت شيوه مواجهه حضرت و يارانش با لشگريان «حر» است كه براي جنگ با آنها آمده بودند. وقتي تشنگي آنها را امام ديد نه تنها به حر و لشگريانش حتي به اسبانش در آن بيابان خشك و بي آب آب داد و سپس با آنها به موعظه و تذكر و گفت گو پرداخت اگر براي تأثير كار تربيتي تصرف قلب متربي از لوازم آن باشد، حسن روشن مبتني بر ملاطفت و ملايمت آن است كه مناسبترين شيوه تصرف در قلوب است و اگر با اين شيوه نتوان قلبي را تسخير كرد، مطمئناً شيوههاي مقرون به خشونت به طريق اوليبراي آن افراد مؤثر نيست اگر امام حسين با استفاده از اين شيوه و با عزت و آزادگي ويژه خودش نتوانست قلب لشكر حر و ساير لشگريان عمر سعد را تسخير كند، حكايت از حاد بودن مشكل در مخاطبان به سبب ويژگيهاي فردي و شرايط اجتماعي آن عصر دارد و آسيبشناسي شرايط روحي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي آن عصر موضوعيت دارد.
در روش روشن گري و اعطاي بينش مفروض آن است كه آدميان واجد نعمتي عظيم و خداداد به نام «عقل هستند و انسانها با تكيه و اعتماد به چنين منبع دروني ميتوانند راه را از چاه صحيح را از سقيم و صواب را از ناصواب بازشناسند. با اين نگاهاست كه در صورتي به افراد آگاهيهاي لازم داده شده و از جهل بيرون آيند، از بين خوب و خوبتر، دوّمي را و از بين بد و بدتر اولي را برميگزينند.البته از آن جا كه انسان فقط واجد قوه دروني عقل نيست و ساير غرايز و قوا نيز در آنها فعالند، ممكن است با روشن گري نيز انسان به تبع غرايز به جاي راه چاه را برگزيند. ولي اولياي خدا و مربيان الهي موظفند كه از مردم جهل زدايي كنند و به عقل انتخاب و گزينش آنها احترام بگذارند و با بهره بردن از ابزار زبان و گفتار روشن گري بكنند و حقگزينش را به ديگران واگذارند.شايد بارزترين روشن گري امام حسين در طول نهضت در شب عاشورا و براي ياران خودشان باشد. از جهت نظامي معمولاً بايد شبهاي عمليات به نيروها روحيه داد،نقاط ضعف دشمنان را برشمرد، بر پيروزي آينده مانور داد و مجموعاً نيروها را براي رزم آماده نمود. اما شيوهاي كه امام حسين (ع) برگزيده است شيوه روشن گرانه براي اعطاي بينش به يارانش ميباشد، زيرا چون شب شد، امام حسين ع) اصحاب خويش را جمع نمود، پس از حمد و ثناي الهي روي به ايشان نموده و فرمود:به درستي كه من نه اصحاب و ياراني بهتر از شما سراغ دارم و نه اهلبيتي بهتر از اهلبيت خويش خداوند به همه شما جزاي خير دهد. اكنون كه شب چونان پردهاي سياه همه چيز را در بر گرفته است شما هم شبانه حركت كنيد و هريك دست يكي از افراد خاندان مرا گرفته و دور شويد و مرا با اين قوم تنها گذاريد. زيرا آنها غير از من با كسديگر كاري ندارند. (هولاء القوم فانهم لا يريدون غيري اگر امروزه در سطح جهان نيروهاي نظامي چريكي شبه نظامي انتظامي اطلاعاتي امنيتي و حراستي تربيت ميكنند و دانشكدههاي نظامي و انتظامي و اطلاعاتي تأسيس ميكنند، در كدام يك از اين روشهاي تربيتي اين چنين رابطهاي رابين فرمانده و نيروها، رهبر و اعضا تعريف ميكنند؟ در كجا تا بدين حد به نيروها حقتأمل تعقل گزينش داده و به نيروها در فضاي رزم اين قدر اطلاعات از وضعيت خودي وخطرهايي كه در پيش رو هست ميدهند؟ اين مكتب تربيتي حسين (ع) و فضايتربيتي عاشورا ست كه رابطهاي انساني سالم صادقانه و دوستانه بين فرماندهي و نيروهادر حادترين شرايط برقرار كرده است و نيروها محقند جداي از فشارهاي عاطفي ديني انساني آزادانه و با چشم باز دست به انتخاب بزنند. چنين شيوه تربيتي محاسني دارد كه از جمله آن تسويه نيروها و همراهان خالص از ناخالص است در چنين فضايي سره از ناسره به راحتي باز شناخته ميشود و نيز از مزاياي اين شيوه تربيتي آن است كه نيروهايي كه آگاهانه و مختارانه و عاشقانه راه را برگزيده و در شيوه مبارزه و تصميمگيري مشاركت داشتهاند و با وجود همه خطرها تا پاي جان استقامت نمود، و در وظيفه محوله نهتنها سهلانگاري نكنند، بلكه امثال مسلم بن عوسجه در فضاي كربلا بگويند:«آيا ما تو را در حالي كه اين همه دشمن پيرامونت را فرا گرفته رها كنيم و برويم نه به خدا سوگند! خداوند چنين عمل زشتي را روزي و قسمت من نگرداند كه من دست به اين كار بزنم من تا پايان كار با تو هستم تا لحظهاي كه نيزهام را در سينه آنها بشكنم و تا زماني كه شمشير در دست من است با شمشير با آنان خواهم جنگيد و اگر سلاحي دردست نداشته باشم با پرتاب سنگ با آنها ميجنگم و از تو جدا نخواهم شد، تا در ركاب تو شربت شهادت را بنوشم . (ولم افارقك او اموت دونك .
امر تربيت امري قديمي سابقهدار و همه زماني و همه مكاني است هم رژيمهاي سياسي نظام تربيتي خاص خود را دارند. رژيمهاي غير مرد سالار و مستبد نيز آحاد جامعه را تربيت ميكنند، اما به ندرت در نظامهاي سياسي و مكتبهاي تربيتي حتي اگر مدعاي آن را نيز داشته باشند، رعايت آزادي و آزادگي و حريت افراد موضوعيت دارد. در بسياري از مكتبهاي تربيتي كه براساس نگاههاي واقع بينانه قدرت ثروت و... را اصيل ميبينند، فريب تظاهر، دروغ و... را تئوريزه و نهادينه ميكنند.در نهضت كربلا و قيام عاشورا، تلقين تشويق ترغيب و تبليغ به حرّيت و آزادگي موج ميزند كه جهت رعايت اختصار تنها به يك شاهد اكتفا ميگردد. از عصر عاشورا نقلشده كه : امام حسين پيوسته ميچنگيد تا در كشاكش جنگ لشكر ميان امام (ع) و خيمهها، فاصله انداختند، فريا برآورد: واي بر شما اي پيروان و شيعيان خاندان ابيسفيان اگر دين نداريد از روز قيامت نيز نميترسيد، حداقل در دنيا آزادمرد باشيد (فكونوااحراراً في دنياكم هذه .اگر قدرت مندان و زورمداران و تزوير پيشگان با انواع حيل و طرق ميخواهند ديگران را عبد بسازند و تربيت بكنند، در نهضت حسيني تمام تلاش بر آن است كه برشيوه حريت مداري نبرد مديريت شود، ياران توجيه شوند، اهل بيت به صبر دعوت شوند و حتي دشمن نيز بر مبناي اين روش جنگ را تدبير كند.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».