عنوان : جايگاه زن در عاشورا
پديدآورندگان : ليلا عباسي(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : قيام عاشورا
نوازندگان
سلام بر حسين و عاشوراي حسيني درود خدا بر عشق پاك و اشك با معرفت شيعيان عاشق ولايت عاشورا، حادثهاي نبود كه در يك نيم روز در سال 61 هجري اتفاق بيفتد و از قبل و بعد خود جدا باشد، با آن همه بهره برداريهاي حماسي مبارزاتي تربيتي و معنوي كه تا كنون از قيام كربلا و شهادت اباعبدالله حسين (ع) شده است به نظر ميرسد كه غناي محتوايي اين نهضت خدايي بسيار بيش از آن است كه تاكنون مطرح شده است امروزيان و آيندگان پيوسته بايد از اين كوثر ايمان و يقين بنوشند و سيراب شوند و تشنگان حقيقت ناب را هم سيراب بسازند.عاشورا، روز عملياتي بزرگ و شگفت آور در تاريخ اسلام است كه طي آن انقلاب عاشورا بر سرزمين كربلا چهره اسلام و جامعه اسلامي و طي آن بنيان حكومت اموي را دگرگون ساخت و اعماق جانها و جامعه را تهييج كرد و تكان داد.آري انقلاب عاشورا در ميان تحولات سياسي - اجتماعي در صدر اسلام مؤثرترين عامل در جهت بقاي اسلام عزيز و گوياترين تفسير بر حديث شريف نبوي «حسين مني و أنا من حسين است عاشورا، صحنه رويارويي حقيقت اسلام با غاصبان خلافت و حكمرانان به ظاهر مسلمان است عاشورا، روز اوج از جان گذشتگي انسان كامل و امام نور براي احياي دين ميراندن بدعت افشاي ماهيت پليد غاصبان حاكميت يافته بر امور مسلمين است عاشورا، مدرسه عشق و ايثار و جانفشاني در راه حفظ دين و اداي تكليف شرعي است و به همين دليل تكريم از عاشورا بزرگداشت هر نهضت اصيل و داراي پيام و هرخون پاكي است كه در نهضتهاي آزادي بخش بذل ميشود.آري انقلاب حسيني اسلام مجسّم است كه كمال عبوديت و عرفان عاشقانه سلم محض و اطاعت بي چون و چراي خداوند، اوج نهايي در اتصاف به مكارم اخلاقي و فضايل انساني را در جاي جاي آن ميتوان يافت و كربلا اين كعبه آمال عشق مجمع اسوههاي كمال براي اقشار مختلف جامعه اسلامي است قلم در بيان عظمت امام حسين (ع) ناتوان است شخصيتي كه تمام مراحل زندگي سرشار از خدمت و بركت آن حضرت درس انسانيت و كمال است امام بزرگواري كه قيام جاويدش اسلام را از خطر انحراف و بدعت نجات داد، شعور ديني را بيدار ساخت اركان دين اسلام را مستحكم گرداند، پايههاي حكومت اموي را لرزاند و تحوّل و حركت عميق فكري و فرهنگي به وجود آورد، شأن و جايگاه امامت دراسلام و ولايت را تفسير و محبوبيت خدادادي اهل بيت و بازماندگان خاندان وحي را تضمين كرد. متفكر بصيري كه جاهليت نوين حاكميت يافته توسط بني اميه را ريشه كن ساخت و از طريق شعارهاي آزادي بخش و آگاهي بخش عاشورا، ارتجاع ارزشي را افشاكرد.من از تصور عظمت ثارالله عاجزم و قلم قاصرم از اداي حق عظيم امام حسين (ع) ناتوان است وليكن خدا را سپاس كه مرا در اصلاب شامخه و ارحام مطهره پاك مردان و شيرزنان اهل بيت عصمت و طهارت قرار داد و ان شاء الله كه بتوانم در اين سال عزت و افتخار حسيني الگوي كاملي از امام بگيرم و با عزّت و اقتدار، زندگي كنم پس عاشورا براي همه و هميشه پيام دارد و ميسزد كه ما همواره پاي درسهاي اين كلاس ابدي بنشينيم و به مراتب بالاتري از ايمان دينشناسي شناخت تكليف و عمل و وظيفه برسيم
تأثير غير مستقيم زن در ساختار جامعه بشري و نقش بي بديل آن در پرورش مرد را حتي متعصبترين نظريه پردازان علوم انساني و جامعه شناسي پذيرفتهاند، بنابراين ميتوان چنان تعبير كرد كه زن مرد را و مرد جامعه را ميسازد. به تعبير امام بزرگوار امت «قدس سره «از دامن زن است كه مرد به معراج ميرود»، با اين مبنا ميتوانيم چنين نتيجه بگيريم كه يافتههاي علمي زن نه تنها از اثري همچون يافتههاي علمي مرد برخوردار است بلكه تأثير يافتههاي علمي نسل زن در جامعه بشري پايدارتر و بيشتر هم هست وليكن در مقام ارزيابي و تحليل حضور و نقش زن در ساختار تحولات جامعه بشري ميتوان مجموعه نظريات ذيل را به ترتيب بيان كرد.الف - نقش منفي محض بدون هيچ گونه تأثير مستقيم در تحولات اجتماعي ولي همراه با منزلت و موقعيت به عنوان موجود و شيء گرانبها، اين نوع نگرش به نسل زن از قدمت و فراگيري بيشتري در طول تاريخ و در ميان ملل گوناگون برخوردار بوده و دربرخي جاها هنوز هم هست ولي به طور قطع نظريهاي منطقي نيست و نميتواند جوابگوي نيمي از نسل بشر، بلكه نيازهاي جامعه انساني باشد.ب - حضور مؤثر و كارآمد، در مديريت جامعه همراه با منزلت والاي اجتماعي و شخصيتي گرانبها كه بنا به ملاحظات اجتماعي و عدم پذيرش عرفي با وجود نقش مستقيم همواره با نوعي كتمان و پوشش و اقدامات احتياطي لازم در راستاي مخفي نگهداشتن آن نقش بوده است و صحنههاي حاوي چنان نقشي را در بسياري از كشورهايي كه در مقطعي از زمان با شيوه سلطنتي اداره ميشدند، ميتوان يافت ج - زن به عنوان فردي مؤثر و صاحب نقش وليكن نه موجودي گرانبها. اين نوع نگرش به زن را در مدل تمدن و فرهنگ غربي ميتوان مشاهده كرد كه با كمال تأسف رفته رفته سمت و سوي نگرش ابزاري به نسل زن و بهره بردن از زن به عنوان شيء مؤثر در بازاريابي به توليدات رنگ و وارنگ و آلت دست افراد هوسباز قرار ميگيرد و در اين نوع برخورد، هر چند نسل زن برخي از مسئوليتها را بر عهده ميگيرد وليكن آفات مراعات نكردن ارزشهاي در خور شايسته بحرانهاي اجتماعي خطرناكي به ارمغان ميآورد كه اوضاع خطرناك اجتماعي سرشار از فساد و احساس نا امني و پوچي غرب تزلزل روزافزون بنيادهاي خانواده خودكشيها، تجاوز به عنفها و اضطرابهاي رواني ناشي از ابتذال اخلاقي جامعه غربي كه همه سياستمداران و صاحب نظران بدان اعتراف دارند و رهبران مذهبي كليسا نيز از تدبير مؤثر براي مقابله با آن عاجزند، اينها نمونهاي از سرانجام اين نحوه نگرش به نسل زن است و با كمال تأسف با به كارگيري امواج صوتي تصويري ويدئوها، سينماها و ماهواره روند خطرناك و خانمان براندازي را در پيش روي جامعه بشري قرار ميدهد و رسالت روشنفكران جامعه شناسان متعهد، علماي دلسوز علوم تربيتي و بويژه رهبران مذهبي را براي حفظ و تقويت بهداشت رواني و اخلاقي جامعه بسيار سنگين ميسازد.د - ديدگاه چهارمي كه مطرح شده و نظريهاي مترقي جامع و كارآمد هست عبارت از اين است كه زن را از يك طرف به عنوان شخصي گرانبها و ارجمند و از سوي ديگر، داراي شخصيت روحي و معنوي و كمالات روحي و انساني بدانيم و در عين حال كه منكر استعداد و تواناييهاي اين عنصر بسيار مؤثر در ساختار تحولات اجتماعي نيستيم ليكن ضمن رّد دو نظريه محدوديت صرف همراه با نقش منفي محض و نيز اختلاط زن و مرد بدون هيچ قيد و بند، يك سوي مقرارات را به منظور رعايت حريم منزلت و شخصيت انساني زن پايبند شويم به نظر ميرسد اسلام عزيز اين ديدگاه چهارم را تقويت ميكند، يعني در عين حال كه براي زن منزلت والايي قايل است تا آن حد كه بر زن وحي نازل ميشود مثل حضرت مريم و يا در صحنهاي ديگر پيامبر بزرگ مانند حضرت زكريا در برابر بانويي بزرگ چون مريم زانو ميزند و با وجود آنكه زن در اين ديدگاه مصداق وحي قرار ميگيرد همانند وجود مقدس زهراي اطهر (س) در سوره مباركه كوثر، آيه مباهله آيه تطهير و... وليكن يك سري مقررات را به منظور حفظ حرمت شخصيت زن ارائه ميدهد، در ايننوع نگرش حجاب و مقررات آن مصونيت است نه محدوديت در حماسه جاويد عاشورا زنان پاكدامن والا و از جان گذشتهاي دوشادوش اصحاب بي نظير، مايه روشني ديده سرور و سالار آزادگان شدند.
عاشورا را نميتوان در قلمرو قشر خاصي محدود كرد. تأثير درسهاي آن براي همگان است از اين رو پيامهايي كه ميدهد، عام و براي همگان ميباشد، مخصوصاً زنان و از آنجايي كه نيمي از افراد جامعه را بانوان و دختران تشكيل ميدهند و از آنجا كه در نهضت عاشورا سهمي عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان كاروان حسيني استوار بود و عاشورا ماندگاري خود را تا حد زيادي مرهون فداكاريها و قهرمانيهاي خانواده امام حسين (ع) بخصوص زينب كبري است از اين رو پيامهاي عاشورا خطاب به زنانمسلمان است تا هم رسالت اجتماعي و سياسي اين قشر را نشان دهد و هم خنثي كنندهتبليغات سوئي باشد كه ديدگاه اسلام را از محروم كردن زنان از مشاركت در كارهاي اجتماعي و حضور در صحنه معرفي ميكند و هم نقش زنان در پشتيباني از مبارزات مردان و جوانان نشان دهد.همچنين آميختن عفاف و پاكدامني را به تلاش و مجاهدت اجتماعي قابل اجرا بنماياند و هم به مسئوليت شهيد پروري و تربيت نسلي با ايمان شجاع و مدافع حق توسط بانوان اشاره كند و هم به تبليغ و تبيين مرام و اهداف شهيدان بپردازد.
1- مشاركت زنان در جهاد.2- آموزش و الهام صبر و مقاومت 3- پيام رساني پس از يك حماسه و انقلاب و جهاد.4- روحيه بخشي به رزمندگان و بازماندگان شهدا.5- مديريت خانوادههاي شهدا و بازماندگان نهضت در شرايط دشوار.6- حفظ ارزشها و پايبندي به اصول حتي در شرايط اسارت زنان حاضر در عاشورا، برخي از اولاد علي (ع) بودند و برخي جز آنان چه از بني هاشم يا ديگران از فرزندان اميرالمؤمنين ميتوان از زينب ام كلثوم فاطمه صفيه رقيه و ام هاني نام برد.سكينه و فاطمه نيز دختران سيدالشهداء بودند كه در نهضت مشاركت داشتند.رباب عاتكه مادر محسن بن حسن دختر مسلم بن عقيل فضه نوبيّه ، كنيز خاص امام حسين مادر وهب بن عبدالله و... از جمله زنان حاضر در كربلا بودند.پنج نفر از خيام امام حسين (ع) به طرف دشمن بيرون آمدند، آنان عبارت بودند از كنيز مسلم بن عوسجه ام وهب زن عبدالله كلبي مادر عبدالله كلبي مادر عمرو بن جناده و زينب كبري (س) كه نقش چشمگيرتري از ديگران داشت ام وهب زني بود كه در عاشورا شهيد شد، آن هم بر بالين شوهر شهيدش در عاشورا دو زن از فرط خشم و عصبانيت و احساس به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند: يكي همسر عبدالله بن عمير، ديگري مادر عمرو بن جناده كه يادشان خواهد آمد.همسر زهير بن قين در راه كربلا همراه شوهرش به امام حسين (ع) پيوستند، به نقلي رباب همسر امام حسين (ع)، نيز مادر سكينه و عبدالله رضيع هم در كربلا حضور داشتند.سخنرانيهاي زينب ام كلثوم و فاطمه بنت حسين در كوفه و شام كاخ يزيد و يزيديان را لرزاند.
وقتي حضرت مسلم به نمايندگي از سوي امام حسين (ع) به كوفه اعزام شد و هزاران نفر با او بيعت كردند، با آمدن ابن زياد به كوفه و دگرگون شدن اوضاع مردم نيز دور مسلم بن عقيل را خالي كردند و او تنها و غريب و سرگردان در شهر كوفه ميگشت و پناه و مأمني نداشت طوعه زني فداكار بود كه وقتي مسلم را شناخت با آنكه شهر، پرآشوب بود، او را به خانه خويش راه داد و پذيرايي كرد و با اين عمل مخاطره آميز و شجاعانه وفاداري خويش را به امام حسين (ع) و نماينده او نشان داد.درها همه بسته بود در قحطي مرد فرياد نشسته بود، در قحطي مرديك زن شب كوچههاي بن بست غريب مردانه شكسته بود، در قحطي مردو در يك مرحله خانه آن زن ميدان رزم مسلم با مهاجمان كوفي شد و سر انجام از خانه طوعه بيرون آمد و در ميدانگاه با آن سپاه مهاجم جنگيد.
وقتي سيدالشهدا (ع) در راه كربلا به زهير بن قين برخورد و قاصدي به طرف خيمه او فرستاد، ابتدا زهير نميخواست اجابت كند و بي ميلي نشان داد. ولي همسرش او راتشويق كرد كه نزد امام رود و ببيند كه پسر پيامبر چه ميگويد و با او چه كار دارد؟ همين رفتن بود كه زهير را حسيني ساخت و او به امام پيوست همسرش نيز همراه او آمد و همراه و همسفر زينب و اهل بيت امام شد.اگر تشويق و تحريك همسر زهير «دلهم بنت عمرو» نبود، شايد زهير توفيق پيوستن به جناح حق و نيل به فوز شهادت در عاشورا را نمييافت
امّ وهب همسر عبدالله بن عمير كلبي بود و در كوفه ميزيست وقتي شوهرش تصميم گرفت براي ياري سيدالشهداء شبانه از كوفه به كربلا برود، اصرار كرد تا او را نيز همراه خويش ببرد. آنان شبانه به ياران امام پيوستند. روز عاشورا وقتي شوهرش به ميدان رفت او نيز چوبي به دست گرفت و عازم ميدان شد، اما امام جلو او را گرفت و فرمود: «برزنان جهاد نيست . پس از آنكه شوهرش به شهادت رسيد، خود را به معركه رساند و به پاك كردن خون از چهره او پرداخت شمر، غلام خود را فرستاد. آن غلام با گرزي كه برسر آن بانوي رشيد كوبيد، او را هم شهيد كرد.فرزند امّ وهب نيز در عاشورا به شهادت رسيد، مادرش روز عاشورا از مشوقان او بود تا به جانبازي و فداكاري بپردازد. وقتي وهب (پسر او) پس از مقداري جنگيدن نزد مادر برگشت و گفت آيا راضي شدي مادرش گفت وقتي راضي ميشوم كه در ركاب حسين به شهادت برسي دوباره رفت و جنگيد تا شهيد شد. ام وهب اولين زني بود كه از سپاه حسين بن علي به شهادت رسيد و تنها زن شهيد در كربلا بود.امام حسين (ع) خطاب به ام وهب فرمودند:«جزيتم من اهل بيتي خيراً ارجعي الي النّساء رحمك الله فقد وضع عنك الجهاد»«به خاطر حمايت از اهل بيت من به پاداش نيك نايل ميشويد، به سوي زنان بازگرد، رحمت خداوند بر شما باد، بر تو جهاد نيست .
كم سن و سالترين شهيد كربلا از ياران امام عمرو بن جناده يازده ساله بود. اين شهيد سعيد، از شهداي نوجوان كربلاست كه پدرش نيز در ركاب حضرت امام حسين (ع) به شهادت رسيد. وقتي كه اين نوجوان شجاع خواست به ميدان رزم برود، امام فرمودند: پدر اين جوان به شهادت رسيد، شايد مادرش راضي نباشد كه به ميدان برود.- عمرو عرض كرد: مادرم دستور داده كه به ميدان بروم و لباس رزم بر منپوشانده است بعد او كه نه يا يازده ساله بود، به ميدان رفت و رجز خواند و جنگيد تا شربت شيرين شهادت را نوشيد. سر او را به طرف سپاه امام حسين (ع) افكندند، مادرش ـ كه مشخصات ايشان را بحريه بنت مسعود خزرجي ضبط كردهاند ـ آن سر مطهر را برداشت و گفت پسرم اي شادي قلبم اي نور ديدهام چه نيكو جهاد كردي سپس سر را پرتاب كرد و با آن يكي از لشكريان كوفه و شام را به هلاكت رساند، آنگاه چوبه خيمه را برداشت و حملهور شد كه باآن بجنگد، (اما) امام حسين (ع) مانع شد و او را به خيمه زنان برگرداند.
«ام خلف همسر مسلم بن عوسجه از زنان برجسته شيعه بود كه در كربلا حضور داشت و از ياران سيدالشهدا بود. وقتي همسرش مسلم شهيد شد، پسرش «خلف آماده نبرد شد، امام از او خواست كه به مراقبت از مادرش بپردازد، اما مادرش او را به جهاد در راه ياري امام تشويق كرد و گفت جز با ياري پسر پيغمبر، از تو راضي نخواهم شد. خلف به ميدان شتافت و پس از جنگي نمايان به شهادت رسيد. وقتي سر او را به طرف مادرش پرتاب كردند، شجاعانه سر را برداشت و بوسيد و گريست او نيز، در تشويق فرزند به مبارزه در راه ياري دين و هم با برخورد مناسب و شايسته با شهادت جوانش الهام بخش مادران شهيد است كه از تقديم فرزندان خود براي ياري اسلام مضايقهاي ندارند.در عصر عاشورا وقتي زينب ديد مسئوليت سنگيني به دوش اين بانوي شجاع نهاده شده با كمال شهامت و بزرگواري و گذشت و فداكاري چون كوهي پولادين و سدي آهنين در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضد دين و انسانيت قيام كرد و حتي در موارد چندي جان فرزند برومند امام يعني حضرت سجاد (ع) را از مرگ حفظ كرد و در سختترين اوضاع و پرخفقانترين محيطها در برابر جنايتكاران و ستمگران بي دين بدون هيچ واهمهاي از دين و آيين خود و مسلمانان دفاع كرد و هر كلمه از سخنان پرمعنا و روح بخشش و نيز هر جمله از نطقها و سخنرانيهايش همچون تيرِكاري و شهابسوزاني بود كه بر قلب دشمنان مينشست و با كمال سرافرازي و موفقيت اين مسئوليت سنگين را به خوبي انجام داد و باري كه مردان بزرگ نميتوانستند به صورت دسته جمعي به منزل برسانند، اين بانوي با عظمت به تنهايي به منزل رسانيد در شجاعت او سرودهاند:سرحلقه آن زنان كه بودند اسير بود آن علويه اشجع از شير دليرانديشه به دل نداشت زان كوه سپاه زيرا كه به چشم او جهان بود حقير«محمد غالب شافعي ، يكي از نويسندگان مصري گفته است «يكي از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهر كه داراي روحي بزرگ و مقام تقوا و آينيه تمام نماي مقام رسالت و ولايت بوده زينب دختر علي (ع) است كه به نحو كامل او را تربيت كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گرديده به حدي كه در فصاحت و بلاغت يكي از آيات بزرگ الهي گرديد و در حلم و كرم و بينايي و بصيرت در كارها مشهور و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت جمع كردهبود. آنچه از خوبان همگي داشتند او به تنها دارا بود، او در زهد و تقوا و پرهيزگاري معروفبود».
هنگامي كه دختران اميرالمومنين (ع) را وارد كوفه كردند، مردم جمع شده آنان را تماشا ميكردند. ام كلثوم فرياد زد: «اي مردم آيا شرم نميكنيد و از خدا و رسول خدا حيا نداريد كه به دختران و زنان پيغمبر نگاه ميكنيد».يكي از زنان اهل كوفه سر خود را از غرفهاي بيرون كرد و آنان را در آن حال مشاهده كرد و گفت شما از كدام اسيران هستيد؟ گفتند: ما اسيران آل محمد (ص) هستيم در اين هنگام مردم براي آنان نان و خرما ميآوردند. ام كلثوم فرياد زد:«اي مردم كوفه صدقه بر ما حرام است و نان و خرما را از بچهها گرفت و به زمين انداخت مردم كوفه وقتي اسيران را ديدند، گريه و زاري كردند. زينب تا اين منظره را ديد نتوانست تاب بياورد. زينب تاب نياورد كه ببيند اهل كوفه گريه ميكنند و هم آنان بودند كه به پدرش علي (ع) و برادرش حسن (ع) خيانت كردند و پسر عمويش را به دست دشمن دادند و برادرش حسين را به سوي خود خواندند و وعده ياري دادند، ولي وقتي كه به سويشان آمد، شمشيرهاي خود را به يزيد فروختند.زينب نتوانست ببيند كه كوفيان بر حسين و جوانانش ميگريند. با آن كه همگي به دست آنها قرباني شدند. آنان براي اسيري دختران رسول خدا زاري ميكردند و كسي جز كوفيان هتك حرمت آن خاندان را نكرده است سخنان پدرش علي (ع) يادش آمد كه از اهل كوفه نكوهش ميكرد، ديدهگان خود را به سوي نقطه دوري متوجه گردانيد؛ جايي كه پيكرهاي عزيزانش در بيابان افتاده بودند. سپس چشمانش به سوي گريه كنندگان بازگشت و اشارت كرد كه خاموش شويد.همه سرها را از خواري و پشيماني به زير انداختند و تا زينب سخن ميگفت چنين بودند:«اي اهل كوفه گريه ميكنيد، هرگز اشكهاي شما نايستد و شيونتان آرام نگيرد.مثل شما مثل زني است كه هر چه رشته است پنبه كند. شما ايمان خود را بازيچه فساد قرار داديد و بدانيد كه باري شوم بر دوش كشيديد. آري به خدا چنين است بايد بيشتر بگرييد و كمتر بخنديد.شما چنان خود را ننگين كرديد كه شستن نتوانيد؛ ننگ كشتن نواده خاتم پيامبران و سالار فرستادگان را چگونه ميتوانيد بشوييد!نفس پليد شما، جنايتكاري را نزد شما خوب جلوه داد تا خشم خداي را براي شما بياورد و در عذاب الهي براي هميشه گرفتار باشيد. آيا ميدانيد چه جگري پاره پاره كرديد و چه خوني ريختيد و چه پرده نشيني را پرده دريديد؟ جنايتي بزرگ مرتكب شديد كه از عظمتش نزديك است آسمانها بشكافد و زمين از هم بپاشد و كوهها خوده شود».در اين هنگام كسي خطبه زينب را شنيد و گفت من بانويي سخنورتر از او نديدم زينب هنوز سخنانش تمام نشده بود كه مردم شروع به گريه كردند، وقتي به دارالاماره رسيد در خود سوزشي احساس كرد. او همه جاي اين خانه را ميشناخت آنجا روزي خانه زينب بود، بغض گلويش را گرفته بود. دست راستش را به روي باقي مانده قلبش گذاشت مبادا از هم بپاشد و اينكه (مبادا) ابن زياد ملعون گريه او را ببيند.زماني كه ديد زينب با عظمت و شكوه مقابلش ايستاده پرسيد تو كيستي زينب جواب ملعون را نداد. بعد از چند بار تكرار، وقتي ديد زينب جوابش را نداد، گفت شكر خدا را كه شماها را رسوا كرد و بكشت و دروغتان آشكار شد.در اينجا بود كه زينب شجاعت از خود نشان داد و فرمود: «سپاس خدا را كه به واسطه پيامبرش ما را عزيز و شما را خوار كرد، فقط گنهكار رسوا ميشود و تنها فاجر دروغ ميگويد و او بحمدالله غير از ماست .ابن زياد پرسيد: كار خدا را با خويشانت چطور ديدي زينب كه همچنان عظمتش استوار بود، گفت سرنوشت آنها كشته شدن و فداكاري بود، همه رفتند و در بسترهاي خود آرميدند و به همين زودي خدا آنها را با تو جمع خواهد كرد و در پيش او محاكمه ميشوي و من جز زيبايي چيزي نديدم پس تو نگران باش كه در آن روز پيروزمند چه كسي خواهد بود، اي پسر مرجانه مادر به عزايت بنشيند!».
از جلوههاي بارز حضور زنان در حماسه عاشورا، تعهد و پايبندي آنان به حرمتها و احكام خدا و مراعات مسائل حجاب و عفاف است حضوري اين چنين نشان ميدهد كه مشاركت زن در عرصههاي مبارزات و دفاع از حق منافاتي با فعاليتهاي بيرون از خانه ندارد، به شرط آنكه حريم عفاف و حدود الهي رعايت شود و متانت لازم مراعات گردد.اهل بيت امام حسين (ع) در سفر كربلا، منادي اين متانت و عفاف بودند، هر چند سپاه كوفه به حريم آنان بي حرمتي كردند و در دوران اسارت آنان را در مضيقه وسايل پوشش قرار دادند، ولي همين كه آن آزاد زنان از معترضان سرسخت اين بي حرمتي بودند، دليل ديگري بر اهميت و قداست حفظ حجاب و عفاف حتي در بدترين شرايط اجتماعي و مضيقههاي تحميلي است به عنوان نمونه چون كاروان اسراي اهل بيت نزديك دروازه شام رسيدند، ام كلثوم شمر را طلب كرد و فرمود: مرا با تو حاجتي است گفت حاجتت چيست فرمود ما را از دروازهاي داخل كن كه مردمان كمتر در آن انجمن باشند و بگو سرهاي شهدا را از ميان محملها دور كنند تا مردم به نظاره سرها مشغول شده و به حريم رسول خدا نگاه نكنند. اما شمر بالعكس عمل كرد و به كارش افتخار ميكرد، در اينجا بود كه ام كلثوم فرياد زد:«خاك بر دهانت باد اي ملعون لعنت خداوند بر ستمكاران باد. واي بر تو! آيا افتخار ميكني به اين عملي كه انجام دادي ! آيا افتخار ميكني كه فرزندان رسول خدا را در مقابل نامحرم قرار ميدهي و همه به نظاره ايشان بنشينند؟!».وقتي مردم كوفه شجاعت اين دو خواهر داغديده را ديدند، اوضاع بحراني شد و بيم خطر ميرفت ابن زياد دستور داد آنان را در يكي از خانههاي همسايه مسجد حبس كنند و مأموراني را هم بر آنان گماشت مردم هم كه آشفته حال و پريشان شده بودند و عدهاي گريه ميكردند، حضرت زينب (س) با صداي بلند فرياد زد: «جز ام ولد، كسي بر ما وارد نشود آنان نيز همچون ما اسير شدهاند و رنج اسارت را ميشناسند».اين كار، هم براي رعايت حريم عصمت و دوري چشم نامحرمان از ذريه پيامبر و دختران امام حسين (ع) بود، هم جلب عواطف آنان كه با سختيهاي اسيران آشناتر بودند و نسبت به بازماندگان شهدا خوش رفتاري ميكردند.در سخنرانيهاي حضرت زينب ام كلثوم و فاطمه دختر امام حسين (ع)، عمدتاً هتك حرمت اهل بيت مطرح شده و به نحوه رفتار والي و مأموران با حرم و حريم پيامبر، انتقاد شده است هنگام ورود اهل بيت به شام نيز ام كلثوم با بيانات خود، شمر و يزيديان را رسوا كرد.
از آنجا كه تربيت فرهنگ و وراثت همه در شكلگيري انسان تأثير تام دارند، حضرت زينب (ع) هم به پيروي مادرش حضرت زهرا (س) به مسأله حجاب و عفاف زن سفارش نمود. حتي در خطبهاي كه حضرت رو به يزيد ميكند و ميفرمايد:«اي يزيد! آيا پنداشتي همين كه مارا همچون اسيران به اين شهر و آن شهر كشاندي براي ما خواري و براي تو كرامت است اي زاده آزادشدهگان فتح مكه آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزان خودت در پس پرده باشند ولي دختران رسول خدا را به عنوان اسير روانه كردهاي پردههاي حرمت آنان را دريدهاي چهرهايشان را آشكار ساختي و زير سلطه دشمنان از اين شهر به آن شهر ميكشاني آن گونه كه مردم آباديها و شهرها به آنان مينگرند و دور و نزديك چهره آنان را تماشا ميكنند».«چگونه اميد ميرود كه نگهباني مانند كسي كه جگر آزادگان را جويده و از دهان بيفكند و گوشتش به خون شهيدان برويد و نمو كند و چه بهره توان يافت و چگونه درنگ خواهد كرد در دشمني ما اهل بيت كسي كه بغض و كينه ما را در دل دارد و هميشه به نظر دشمني ما را نظر كرده پس بدون آنكه جرم و جريرتي بر خود داني و بي آنكه امري عظيم شماري شعري بدين شناعت ميخواني .دقت در اين خطبه نشان ميدهد كه حضرت زينب تا چه حد بر مسأله حجاب تأكيد داشتند. جداً مسأله حجاب و سترو پوشش زن در نظر حضرت زينب چه ويژگي داشته كه در حضور يزيد با آن همه جناياتي كه به اهل بيت شده ولي زينب نمونه كامل عفاف و حميت ديني را با لحني تحقيرآميز و اشارهاي به سابقه كفر و شرك بني اميه او را چنين طرف خطاب قرار ميدهد، :«اين از مردانگي و حميت است تو كه خاندان و پدرانت بعد از فتح مكه آزاد شدند، زنان خود را در پس پرده و زنان اهل بيت را در معرض ديد قرار ميدهي ، اين خود نشانگر وقار و متانت و پوشش زينب با فرط فقر و كمبود امكانات در مجلس يزيد است كه در صحبت با يزيد، مقنعه خود را بر سر و صورت كشيد و نشان دهنده فرهنگ غنيزينباست اينك بايد زنان پاكدامن و شجاع ايران اسلامي در تبعيت از اين اسوهها، اهم در صحنه مبارزات و راهپيماييها و تظاهرات ضد طاغوت حضور فعال داشته باشند و هم حضور سياسي - اجتماعي خود را همراه با حفظ حجاب داشته باشند، اين درسي است كه از عاشورا آموختهاند.
علاوه بر خدمات امدادگري بر رزمندگان حامي امام حسين (ع) پرستاري از امام سجاد (ع) كه در آتش تب ميسوخت و با امدادهاي الهي جهت استمرار نعمت امامت و به بار نشستن رسالت فرهنگي نهضت بهبود يافت از محورهاي خدمات ارزنده زنان در نهضت حسيني بود.به حق در نظام مقدس جمهوري اسلامي روز ميلاد حضرت زينب (س) روز پرستار نام گرفته تا هم از شخصيت ممتاز كاروان سالار فرهنگي نهضت عاشورا تجليل شود و هم از خدمات قشري خدمتگزار و گمنام كه فرشتههاي تسكين آلام و دردهاي مردم بوده و هستند؛ يعني پرستاران شريف شاغل در مراكز درماني تقدير به عمل آيد، اميدوارم همه خادمان به دين و ملت و به ويژه پرستاران در تمام شؤونات زندگي و پيروي از فرهنگ ممتاز كاروان سالار فرهنگي نهضت عاشورا، تجليل شود و هم از خدمات قشري خدمتگزار پرستار، تشكر گردد.
پافشاري بر حفظ ارزشها نيز از جايگاه زنان عاشوراست
يكي از اثرات شايان تقدير زنان در نهضت حسيني «عمق ابعاد عاطفي نهضت حسيني است هر چند قيام خونين كربلا، داراي مباني بسيار محكم و دلايل قانع كنندهاي بوده و هست و اهل نظر متوجه ابعاد گوناگون سياسي و اجتماعي و منطق رساي آن بوده و هر كس از ديدگاهي آن را تجليل كردهاند، و اما انصاف اين است كه هيچ صحنهاي عاطفيتر از واقعه كربلا در طول وقايع اسلام نميتوان سراغ گرفت حتي در زماني كه خيمهها به غارت برده شد و سر و سامان دادن اطفال در آن خيمه بي چراغ و بالأخره تمام مرحله فرهنگي نهضت زنان حضوري محوري داشتند كه به عنوان سمبل رهبري زينب انجام وظيفه ميكردند و به حق در تمامي مقاطع با اتخاذ موثرترين شيوه رسالت خود را به خوبي انجام ميدادند.
تربيت نسلي شهادت طلب و جان نثار، پيام عاشورا است به همه مادران در مورد حضرت زينب كه دو پسرش عون و محمد در كربلا به شهادت رسيدند و هم مادر شهيد، و عمه شهيد و خواهر شهيد بود. صبر و مقاومت او در برابر اين شهادتها بود كه او را قهرمان ساخت در انقلاب اسلامي و دفاع مقدس مادران و خواهران شهدا همچنين همسران جوان شهيدان جبهه برترين الگوهاي ايمان و صبر و افتخار به شهادت را از عاشورا و ازحضرت زينب گرفتند. امام امت درباره بانوان رشيد و دلاور ايران اسلامي فرموده است «زنان در عصر ما ثابت كردند كه در مجاهده دوشادوش مردان بلكه مقدم بر آنان هستند. شما خواهران عزيز و شجاع پيروزي را براي اسلام بيمه كرديد. زنان عزيز ما سبب شدند تا مردان شجاعت پيدا كنند. من هر وقت بانوان را ميبينم كه با عزم و اراده قاطع در راه هدف حاضر به همه طور زحمت بلكه شهادت هستند، مطمئن ميشوم كه اين راه به پيروزي ختم ميشود».سلام خدا بر آن زنان پاك پيرو ولايت كه وظيفه شرعي خود را در آن ميدان رويارويي حق و باطل به خوبي ادا كردند و درود خدا بر زنان آگاه فهيم و پيرو ولايت فقيه در عصر افتخار امام خميني كه به خوبي از مكتب زينب درس شجاعت حضور در صحنه تقويت روحيه مجاهدين في سبيل الله، پايبندي بر عفاف عصمت و رعايتحجاب برتر را آموختيد و دوشادوش با مردان در آن ميدان رويارويي حق و باطل بهخوبي ادا كردند و درود خدا بر زنان آگاه فهيم كه همسران و فرزندانشان را تقديم انقلاب كردند.و امروز براي تداوم راه امام و پيروي از رهبري حكيمانه آيت الله خامنهاي و صيانت از خون شهدايي كه درخشش خون پاكشان آفتاب را شرمنده ميكند، با حضور شايسته در خيابانها، ميادين و راهپيماييها، رژه عفاف و عصمت راه اندازند و با حضور فعّال خود در سنگر خانواده و خدمت در عرصههاي فرهنگي علمي خدماتي و ارج نهادن به مقام والاي مادري و رسالت سنگين تربيت راه خونين شهدا را ادامه دادند و ميدهند و نقش زينبي خود را ايفا ميكنند.
عاشورا را نميتوان در قلمرو قشر خاصي محدود كرد، تأثير و درسهاي آن براي همگان است و به خاطر اينكه نيمي از افراد جامعه ما را زنان و دختران تشكيل ميدهند و از آنجا كه در نهضت حسيني سهمي بسزا بر دوش بانوان كاروان حسيني استوار بود و عاشورا ماندگاري خود را مرهون فداكاري و قهرمانيهاي خانواده امام حسين (ع) بهخصوص زينب كبري (س) ميداند، از اين رو، امروز تكليف اجتماعي فقط به عهده مردان نيست بلكه زنان نيز بنا به تعهد ديني و مسلماني خويش موظفند نسبت به جريان حق و باطل در جامعه و مسأله ولايت و رهبري موضع داشته باشند؛ از رهبري حق دفاع كنند و از حكومتهاي باطل و فسادهاي نالايق مسؤولان انتقاد كنند و از آنجا كه پاي حمايت از دين در ميان است هميشه در صحنه حاضر باشند.در تداوم خطي كه حضرت زينب (س) در حمايت از امام معصوم و افشاگري عليه رويههاي ناسالم حكام داشت حضرت زينب نيز در نهضت كربلا دوشادوش حسين بن علي مشاركت داشت و براي ايفاي اين نقش در معيّت امام خويش از مدينه تا مكه و از آنجا تا كربلا آمد و در صحنههاي مختلف حضوري فعّال و تأثير گذار داشت
عمدهترين محورهايي كه ميتوان از حضور زن در نهضت عاشورا برداشت كرد، موارد ذيل است 1- صبر و پايداري و مقاومت در برابر سختيها و مصيبتها، چه در طول نهضت و چه پس از حادثه عاشورا.2- شهامت و دليري در افشاي حقايق و گفتن سخن حق در برابر سلطه جائر كه در اسلام از بزرگترين جهادها است 3- پيام رساني و تبيين روشنگري در طول سفر، حتي پس از بازگشت از سفر كربلا به مدينه كه توسط حضرت زينب و ام كلثوم و ديگر بانوان اهل بيت انجام ميگرفت 4- كارهاي پرستاري پشتيباني و امدادگري در روز عاشورا و صحنههاي پس از آن 5- روحيه بخشي و تشجيع نسبت به رزم آوران يا ترغيب مادران يا همسران شهدا نسبت به دفاع از امام و رهبري و فداكاري در راه حق در عمل زنان اهل بيت و همسر زهير، همسر مسلم بن عوسجه ام وهب همسر خولي و...6- مديريت در شرايط بحران كه عمدتاً نقش حضرت زينب (س) بود به عنوان قافله سالار اسيران و سرپرست كودكان و حفظ و مديريت آن مجموعه داغدار، در شرايط سخت دوران اسارت و در مقابل نيروهاي دشمن و كوچ دشوار شهر به شهر تا رسيدن به شام و سپس مدينه 7- تغيير ماهيت اسارت و تبديل آن به آزادسازي انسانها و بيدادگري اذهان جامعه زينب ام كلثوم و فاطمه دختر امام حسين اسيران آزادي بخش بودند و ذهنيت مردم را نيز از اسيران جنگي متحول ساختند.8- عمق بخشيدن به بُعد تراژديك حادثه كه حاصل نفس حضور زنان و دختركان در يك ماجراست و تأثير گذاري عاطفي صحنههاي پس از عاشورا و بسيج عواطف به نفع جبهه حق گريستن و سوگواري اهل بيت (ع) و گرياندن مردم كوفه و شامبا سخنرانيهايشان از عوامل اين عمق بخشي به بُعد عاطفي حماسه عاشورا بود.9- مراعات حدود الهي و عفاف و متانت يك زن مسلمان و متعهد حتي در شرايط اسارت و زير سلطه سربازان دشمن ان شاءالله كه اين مقاله ناچيز مورد قبول درگاه خداوند و رضايت زينب كبري (س) و اهل بيت قرار بگيرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».