عنوان : جايگاه اهل بيت در قرآن و سنت نبوي (ص)
پديدآورندگان : عبدالله علائي نيا(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : سنت 1]
قرآن 1]
اهلبيت
در مسلخ عشق جز نيكو را نكشند لاغر صفتان زشت خو را نكشندگر عاشق صادقي ز كشتن مگريز مردار بود هر آن كه او را نكشندبه ميمنت برگزاري همايش سراسري امام حسين (ع) به خود جسارت دادم مقداري از كوتاهي نمودن جامعه مسلمانان در مورد ترويج دين اسلام اهم آن را بيان دارم بيترديد در اثر نبودن اتحاد و اتفاق كه منتج عدم رعايت امر پروردگار است كه فرمود: (و شاورهم في الْاَمْرِ) به كار نگرفتن تدبير و مشاوره در حل مشكلات و معضلات عام و خاص و بي تفاوتي در انجام مسئوليت به سفارش نبياكرم (ص) «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته بوده كه ميبايست هر فردي به مقدار توان خود در مقابل هر گونه پيشآمدي عهده دار باشد. چه بسا در زمان «غُرة بَدَءَ الْاءسلامُ غَريبًا و سَيَعُود غريبًا» گاهي كه اسلام با مافاصله گرفت گروهي از دشمنان دين خدا به تفرقه اندازي و جدايي ميان مسلمانان شروع نمودند آنان از اقشاري بودند كه بدون توجه نمودن به وحدت اسلامي در اصول دين و توحيد يك مسير خاصي را براي خود انتخاب كرده و تنها آن را بر حق دانسته و با افكار و نيتهاي تحجّري زمزمه فراواني را در جامعه راه انداختند و جز هوادارانش همه را گمراهدانسته و ديگران را نفرين كردند و با پول و سرمايه هنگفت دستهاي پنهاني و ناشناختهاي را در راه منازعه و مجادله وحدت مسلمانان را به بغض و كينه تبديل كردند وبراي رسيدن به اهداف شوم خود تصميم گرفتند، به كارهايي دست بزنند كه باعث ضعف و نابودي اسلام گردد و كليد تعالي و رمز مؤفقيت جامعه را كه در حكم (و اعتصموا بحبلالله جميعًا و لاتفرّقوا) است با انواع مكر و خدعه از بين برند، تا جاييكه قرآن كه قانون خدا و انجام دستورات و احكام آن براي پيشرفت امور مادي و معنوي جامعه واجب و عمل و به كارگيري آن دل مرده را زنده ميكند، با عملي كه آنان انجام دادند، تنها بهعنوان تبرك و تيمن براي مرده قرائت ميشد و از نظر آنان كساني مسلمانان واقعياند كهدر گوشه مساجد بنشينند و در هيچ كار و امري دخالت نكنند، تا جايي در به كاراندازي اين هدف منافقانه موفق شدند همه ادارات و مراكزي كه جوابگوي مسائل ديني و اجتماعي بود ـ كه يكي از آنها بيت المال است ـ را از بين ببرند. رهبران لايق اسلامي را از رأس حكومت برداشتند؛ و حال آن كه اهل بيت رسولالله گل سر سبد آفرينشاند و كه حب آنها بر هر فرد مسلمان شيعه و سني واجب و بزرگترين افتخار مقلدان مجتهدان اربعه اهل سنت طريقين قادري و نقشبندي و اساس اجازه نامه علوم معقول و منقول روحانيت آنها انتساب به اهل بيت و در صدر آن حضرت علي (ع) است بيمناسبت نيست به عنوان پندگيري با سه بيت شعر از مجتهد آگاه و دانشمند حضرت امام شافعي (رض) عيب و منقصت اقشار مسلمانان را بيان نمايم كه صحت مثل «از ماست كه بر ماست عقوبت اهانت و توهين از جانب ما مسلمانان در مورد هم ديگر را افشا ميكند: نُعيبُ زَمَانَنَا وَ الْعَيْبُ فينَا وَ مَا لِزَمَانِنَا عَيْبٌ سِواناوَ نَهْجوذا الزّمان بغير ذنب ٍو لو نَطَقَ الزَّمانُ لَنا هَجاناوَ ليس الذّئْبُ يَاْكُل لَحْم ذئبٍ وَ يَاْكلَ بَعْضُنا بَعْضًا عَياناـ ما روزگار را بد ميگوييم در حالي كه روزگار نقصي ندارد و آنچه باشد از ما است ـ بدون گناه او رابد ميگوييم اگر او به سخن ميآمد به ما حمله ميكرد. ـ گرگ كه جاندار وحشي است گوشت گرگ ديگري را نميخورد، ولي آشكارا گروهي از ما گروه ديگري را ميخورد. پس جا دارد ما همه مخالفان دين و تفرقه اندازان را به جاي نفرين و ناسزاگويي تذكر دهيم تا آگاه باشند طبق دستور كتابهاي الهي مفهوم كلمه انسان (آدميزاد) پيش از هر چيز، مكلف به ايجادِ علاقه و ارتباط و محبت و مودت با هم باشند. به روايت كتاب مرصاد العباد مصداق انسان و انسانيت را در محتواي «سُمِّيَ الأنْسانُ اِنسانًا لِاَنَّهُ اَنيس مصدِّق انسگيري و الفت بوده است همين موجب ميشود هر كسي گوياترين پندار نيك و آسانترين كردار ـ كه گفتار نيك است ـ را سرلوحه عمل خويش قرار دهد. ادامه اين راه نسلهاي آينده را از هرگونه حسادت و كينه و ناسزاگويي و فسادكاري منع نموده و به جاي خسرانگيري در آيه (اِنَّالاِنْسانَ لَفي خُسْرٍ) با ايمان كامل به وحدانيت پروردگار و اعتقاد صحيح به معاد و نبوت جامعه را به گفتار و پندار نيك تا صبر و مقاومت هميشگي سفارش ميكند، به قول مولانا: نبيني روي دل تا روي دل با اين و آن بيني نيابي خويش را تا خويشتن را در ميان بينيسر روي طمع تا در متاع اين و آن داري مراد خويش را دائم به دست اين و آن بينيمكدر مينمايد صورت از آينـه رنگين دل خود صاف كن تا صافي اهل جهان بينيسال1381 كه به فرموده مقام معظم رهبري به سال عزت و افتخار حسيني نامگذاري شده با اعتقاد به اين كه فداكاري آن بزرگوار در راه ابقا و ترويج دين و آيين محمدي بر كسي پوشيده نبوده و نيست علاوه بر اين آشنايي بيشتر با رفعت و شخصيت امامحسين (ع) موجب نوعي معارفه و تقبيح هر گونه انحرافها و غلو در عقايد بوده است به اميد اين كه همه مسلمانان ـ اعم از شيعه و اهل سنت ـ از برگزاري اين همايشها با توسل به عشق و علاقه اهل بيت اتفاق و وحدت را تحكيم سازند. در آغاز، مناسب است به بعضي از اشعار صادقانه امام شافعي اشاره كنم ياآلَ بَيْتِ رَسُولالله حُبُّكُم فَرَضٌ مِنَاللهِ في الْقُرْآنِ اَنْزَلَهيَكْفيكُمْ مِنْ عظيمِ الفَخْرِ اَنَّكُم مَنْ لم يُصَلِّ عَلَيْكُمْ لا صلاةَ لَهُـ اي اهل بيت پيامبر (ص) برابر حكم قرآن محبّت شما بر همه واجب است ـ براي نشان فضيلتتان كافي است كسي كه به شما درود نفرستد، نمازش صحيح نيست اءذا في مجلس نذكر عليَّا وَ سِبْطَيْهِ وَ فاطمةَ الزَّكيّةيقالُ تَجاوزوا يا قَوْم هذا فَهذا مِنْ حديثِ الرّافِضيّةبَرِئْتُ الي الْمَهَيْمَنَ مِن اُنَاس ٍيَرَوْنَ الرَّفْضَ حُبَّ الْفاطميّةـ در هر جا از امام علي (ع) و حسن و حسين و فاطمه ـ رضي الله عنهم ـ بحثكنيم ـ ميگويند: اي مردم از ايشان دوري كنيد، اين گفتار از گفتار رافضي است ـ به خدا پناه ميبرم از كساني كه دوستي اهل بيت را رافضي ميدانند. قالوا تَرَفّضْتَ قُلْتُ كَلَّاما لِرَّفْضُ ديني وَ لااعْتِقاديلكن تولَّيْتُ غير شكٍ خيرَ اِمامٍ وَ خَيْرَ هادياِنْ كانَ حُبُّ الْوَلِيِّ رفْضًا فاءنَّ رَفْضي اِلي الْعِبادِـ به من گفتند تو رافضي شدهاي گفتم خير به رافضي اعتقاد ندارم ـ ولي با عقيدهاي ثابت و بدون شك بهترين هادي و پيشوا را اختيار كردهام ـ اگر دوست داشتن رهبر و پيشوا رافضيگري است پيش مردم اعلام ميكنم رافضيم ياراكِبًاقِف بالمحصب مِن منًي وَاهْتِفْ بِقاعِدِ حنيفها والناهضسحرًا اِذا فاض الجحيج اِلي منًي فَيْضًا كمُلْتَطَم الْفُرات الْفائِضِاِنْ كانَ رفضًا حُبّ آل محمدٍ فليشهد الثّقَلانِ انّي رافضـ اي سواركار در مكان محصب از مني توقف كن بر كساني كه در دامنه مني نشسته و يا در حال حركتند. فرياد بزن اگر محبت آل محمد رفض محسوب ميشود، پسجن و انس همه شاهد باشند كه من رافضي هستم آري امام شافعي (رض) به اهل بيت عشق ميورزيد و به طور قطع عقيده هر مؤمن خيرانديش و مسلمان واقعي چيزي غير از اين نيست افزون بر اين كه امام شافعي (رض) تمام ياران رسول خدا به خصوص خلفاي راشدين ـ رضي الله عنهم ـ را منبع نور و مصدر هدايت ميداند و در جملات بليغ كه بيانگر اعتقاد و انديشه والايش ميباشد بيان ميكند. از خداوند ميخواهم اين قلم را ياري فرموده تا دور از هر گونه تعصبات در بيان روايات مختلف از جبههگيريها و جناح بنديهاي گمراه كننده محفوظ بمانم با اين كه پيمودن اين راه از توانايي قلم و طاقت نويسندگان نبوده و نمي باشد. ليكن در اجرايحديث «ردّ الكلام كردّ السَّلام واجب است در پاسخ و اجابت به دعوت اين اقيانوس بيانتها. به خاطر خسته ننمودن افكار شريف خوانندگان و تسريع تفهيم بيانات شمّه كوتاه و قاصر در «مَثَلِ اَوْلي الْكَلام ما قَلَّ و دَلَّ» به حد و توانايي در جايگاه اهلبيت ـرضيالله عنهم ـ قلم فرسايي نموده و اين حقيقت را يافتم سرچشمه جايگاه اهلبيت ـ رضيالله عنهم ـ از آيات قرآن و احاديث متواتر متفق همه مسلمانان ـ اعم ازتشيع و تسنن ـ بوده و با الفاظ مختلف و مكرر از پيامبراسلام (ص) نقل شده خداوند ميفرمايد: (اِنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجْسَ اَهْلَ اْلبَيْتِ و يطهّرَكم تَطْهيرًا) همانا پروردگار ميخواهد ناپاكي را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاكيزه گرداند. ابتدا اين آيه خطاب به جمع مؤنث است سپس آن را ترك فرموده و به ضمير«كم جماعت مذكر را خطاب فرموده تا براي تغليب شامل زنان خانه پيامبراكرم (ص) و عموم مردان اقاربش گردد. پس اولي آن است كه گفته شود، اهل بيت عبارت از همه زنان و فرزندان پيامبر (ص) و حضرت علي (ع) به واسطه معاشرتش با حضرت فاطمه (س) ميباشد. از ترمذي (رض) روايت شده آيه (اِنَّما يريدالله) در منزل ام سلمه نازل شد. پيامبر اكرم (ص) فاطمه حسن و حسين ـ رضيالله عنهم را ندا داد و با عباي خود آنها راپوشاند و حضرت علي رض را هم در پشت آنها قرار داد و بعد از پوشاندن همه فرمود: «اَلّلهُمَّ هؤلاءِ اهلَ بيتي فاذهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهيرًا، پروردگارا اين گروه خانواده من را از ناپاكي محفوظ و آنان را پاكيزه نگهدار». از حضرت علي (ع) روايت است پيامبر اكرم (ص) دست حسن و حسين (ع) راگرفت و فرمود: مَنْ اَحَبَّني وَ اَحَبَّ هذيْنِ وَ اُمَّهُما كانَ مَعي في دَرَجَتي يومَ القيَامةِ؛ هر كس من و اين دو فرزند و مادرشان را دوست داشته باشد، روز قيامت با من و هم پايه من است . از زيدابن ارقم رض) روايت است پيامبراكرم (ص) به علي فاطمه حسن و حسين ـ رضيالله عنهم ـ خطاب كرد و فرمود: «اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ؛ من دشمن آنهايم كه با شما دشمن هستند و دوست كساني هستم كه با شما دوستاند. خداوند در آيه 23 سوره شوري به پيامبر ميفرمايد: (قُلْ لا اَسئلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْرًا الّاالْمَوَدَّةَ في الْقُرْبي بگو من از شما براي رسالتم مزد نميخواهم مگر دوستي با خويشاوندان صاحب كشاف از پيامبراكرم (ص) نقل كرده كه درباره اهل بيت و دوست داشتن آنها به قرار زير نويدهايي فرمود: دوستان آل محمد (ص) هر گاه فوت كنند، شهيدند. گناه آنها بخشودني توبهشان قبول است ملك الموت به ايشان مژده بهشت ميدهد. و كساني كه در حال كينه و دشمني با آل محمد (ص) فوت كنند، با كفر مي روند و روز آخرت اين نوشته در رخسار آنها نمايان است «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله از رحم خدا محرومند». بنا به دلايل متعددي كه در مورد امّت و محبت پيامبر نازل شده بر همه امت محبّت اهل بيت همانند دوستي و محبت پيامبر لازم و واجب است (قُلْ اِنْ كُنْتُمْ تُحِبّون َاللهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمْ). اي محمد! بگو اگر خدا را دوست داريد، از من پيروي كنيد تا پروردگار هم شما را دوست داشته باشد. (و اتَّبِعُوني لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ) از او پيروي كنيد، تا پروردگار هم شما را دوست داشته باشد. (فَلْيَحْذَر الَّذينَ يُخالِفوُنَ عَنْ اَمْرِهِ) پس بترسانيد آنان را كه از فرمان خدا سرپيچي ميكنند. (لَقَد كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)؛ همانا آنچه براي شما نيكو است اقتدا نيكو كردن به رسول خداست دليل ديگر، عبارت است از قرار دادن دعاي رتبه و بزرگي براي اهل بيت در تشهد نمازها به گفتن «اللّهم صل علي محمد و علي آل محمد و ارحم محمدًا و آل محمد» كه اين احترام غير از آنان براي ديگري مقرر نشده و براي اهل نظر و دقت جاي سؤال است كه بگويند: علت نامگذاري دختر پيامبر (ص) به فاطمه چه بوده است جواب اين كه ريشه فاطمه از «فطم به معناي قطع است برابر روايت ديلمي (رض) پيامبر (ص) فرمود: «انَّما سَمَّيْتُ ابنتي بفاطِمَةَ لِاَنَّ الله تعالي فَطَمها و مُحِبِّيْها عَنِ النَّارِ؛ نام دخترم را به اين علت فاطمه گذاشتم چون خداوند او و دو فرزندش را ـ حسنين (ع) ـ و دوست داران فاطمه را از آتش و عذاب دور ساخته است . زماني كه آيه (قُلْ لا اَسأَلَكُم اَجْرًا اِلّا اْلمَوَدَة َفي الْقُرْبي نازل شد، گفتند: يا رسولالله، نزديكانت چه كساني هستند كه محبت آنان بر ما واجب است در جواب فرمود: علي فاطمه و دو فرزند آنها حسن و حسين رضيالله عنهم «بُغْضُهُمْ نِفاقٌ وَ حُبُّهُمْ ايمانٌ؛ كينه با آنان نفاق و دوستي آنها ايمان است و در روايتي ميفرمايد: تا درود و سلام بر آن خانواده نفرستيد، نبايد منتظراجابت دعا باشيد. اگر منصفانه مسئله را بنگريد، حديث صحيح و متواتر «أنّي تارك فيكُمْ الَّثقَلَيْنِ» براي مودت و دوستي اهل بيت كافي است و ديگر، جاي نزاع و تفرقه باقي نيست بنابراين همه قراين نشان ميدهد كه محبت و دوست داشتن آل محمد (ص) بر همه مسلمانان واجب بوده و: «ألي ما لايتناهي ميباشد و مخالفان آن به اتفاق مسلمانان شيعه و اهل سنت منافق و از رحم پروردگار محروماند. از يزيد ابن حبان (رض) روايت است روزي در غديرخم پيامبر اسلام (ص) به پاخاست خدا را سپاس نمود وحاضران را اين چنين وعظ داد و فرمود: «اَلا يا ايّها النّاسُ فَءِانَّما اَنا بَشَرٌ يوشك ان يِاتي رسول ربّي فأجيب وَ اَنا تاركٌفيكم ثَقَلَيْن اَوَّلهُما كتابٌ فيهِ الْهُدي وَ النّور فَخُذُوا بكتاب الله وَ اسْتِمْسِكوا بِهِ فَحَثَ عليكِتَاب اللهِ وَ رَغَّبَ فيهِ ثمّ قَال وَاَهْلِ بَيْتي اُذَكِرُكُمُاللهَ في اهل بَيْتي وَ لَنْ يَتَفَرَّقا حتّي يَرداعَلَيِّالْحَوْض اي مردم بيدارباشيد من هم مانند شما انسانم احتمال هست از طرف پروردگارم فرمان مرگ برايم صادر شود. من دو چيز بزرگ و سنگيني برايتان ميگذارم اول كتاب خدا قرآن مجيد كه هدايت و روشنايي در آن نمايان است پس به خاطر اقتدا نمودن آن را به دست گيريد. دوم اهل بيت يعني خانواده من است كه اين دو هرگز از همجدا نمي شوند، تا در حوض بر من وارد شوند. »هر آنچه در كتب احاديث و تفاسير عامه و خاصه مسلمانان اهل تسنن و تشيع تحقيق و بررسي شود، در مسئله حديث ثقلين راجع به قرآن و عترت اختلافي نبوده و نيست پس در باب يادآوري به اتفاق و وحدت فرد به فرد امت اسلامي شايسته است با مژدهگيري از پيام اين دو بيت عارفانه كه ميفرمايد: تا در مقام صدق و صفا پا گذاشتيم پاي بر فرق عالم بالا گذاشتيمما بندگان درگه عشقيم زان سببدستي به تاج مهر و ثريا گذاشتيماين تذكر امام راحل را فراموش نكنيم كه در وصيت نامه مندرج است ميفرمايد: خودخواهان و طاغوتيان قرآن كريم را وسيله كردند براي حكومتهاي ضدقرآني و اقامه جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالي و اين كتاب سرنوشتساز نقشي جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و اخلالگران و فسادكاران نفاق راتا جايي بردند كه در اين عصر انقلاب اسلامي از وحشت اجابت اين دعوت به نداي «اِتّحِدوا اتّحِدوا ياللمسلمين بنيانگذار جمهوري اسلامي ـ رحمةالله ـ؛ بازار آشوب را داغتر كرده و مشغول انواع توطئه چينيها و اختلاف سازي ميان مسلمانان بوده كه شناخت آنان براي هر فردي با ايمان لازم است تا با قدرت اتفاق و اتحاد بلا را به خود آنان برگرداند. به قول عارفان چون بد آيد هر چه آيد بد شود يك بلا ده گردد و ده صد شودآتش از گرمي فتد نور از فروغ فلسفه باطل شود منطق دروغكور گردد عقل و چشم كنجكاو بشكند گردونهاي را شاخ گاومناقب امام حسين (ع) را با اين بيت آغاز ميكنم اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوستاين چه شمعي است كه جانهاهمهپروانه اوستنامش حضرت حسين (ع) فرزند علي بنابي طالب و فاطمه زهرا ـ رضي الله عنهما ـ و كنيهاش ابوعبدالله بود. او دومين فرزند پيامبراكرم (ص)، يكي از آل عبا است برابر دو روايت كه در تاج الاصول جلد3 ص356 مندرج است وي در چهارم ماه شعبان سالچهارم هجري قمري به دنيا آمد و در سال61 هجري در سن 57 سالگي در كربلا بهشهادت رسيد. در حالي كه تشنه لب در برابر مصائب الهي شكيبايي مينمود. از ابيسعيد (رض) روايت است كه پيامبر (ص) فرمود: «الحسن و الحسين سيّدا شباب اهل الجنَّةِ؛ حسن و حسين از نظر رفعت شكوه و زيبايي از همه بهشتيان بهترند». از براء (رض) روايت است پيامبر (ص) به حسن و حسين نگاه كرد و فرمود: «اللّهمَّ اِنّياُحِبَّهُما؛ پروردگارا من اين دو را دوست دارم تو هم آنان را دوست دار». روايت است ازيَعْلي ابنمرّه كه رسول خدا فرمود: «حُسَيْنٌ مِنّي وَاَنا مِنْ حُسَيْنٍ اَحَبّ اللهُ مَنْ اَحَبَّ حُسَيْنًا حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الاَسْباطِ؛ حسين از من و من از حسينم خداوند دوست دارد كسي كه حسين را دوست داشته باشد، حسين نوهاي از نوههاي من است . از سلمي ـ رضياللهعنها ـ روايت است امسلمه را ديدم ميگريست به او گفتم علت گريستن تو چيست گفت پيامبر(ص) را در خواب ديدم سر و رويش گلآلود بود، به اوعرض كردم چه چيزي برايت پيش آمده اي فرستاده خدا! در جواب فرمود: اين ساعت شاهد شهادت حسينم بودم همين باعث شده غم و تأسف بزرگ به من روي آورد، در اثركشته شدن حسين (ع) و پراكندگي خانواده او(رض). از ابنعباس رض) روايت است كه پيامبر(ص) حسين را بر دوش داشت مردي به او گفت جوان بر بهترين مركب سوار شدهاي پيامبر (ص) فرمود: او هم بهترين سوار است روزي رسول اكرم (ص) نماز مي خواند حسن و حسين ـ رضيالله عنهما ـ آمدند و بر پشت آنحضرت سوار شدند، بعد از اين كه نماز تمام شد، رسول خدا آن دو را گرفت و به دامنخويش نهاد و آنها را بوسيد، جمعي گفتند: اي رسول خدا! آن دو را دوست ميداري حضرت در جواب فرمود: چرا دوست نداشته باشم كه آنها دو ريحانه من هستند. فرزندان آن حضرت شش پسر و سه دختر بود. بخشش و بزرگ منشي آن بزرگواردر حد شمارش خارج از بيان بود. ليكن براي نشان دادن انعام و اكرامش بيان اين اندرز براي عاقلان كافي است كه فرمود: گاهي دنيا، داراييهاي خود را در اختيار تو ميگذارد. تو اين داراييها را پيش از آنكه از دست برود، بر مردم ببخش و مطمئن باش اگر دارايي و توانايي مالي به تو روي آورده باشد، با بخشش از بين نخواهد رفت و اگر از تو روي گردان شده باشد، بخل ورزيدن نيز نميتواند آن را براي تو نگاه دارد.
هنگامي كه ميخواستند جسد مطهرشان را به خاك بسپارند متوجه آثار زخم بردوش ايشان شدند و علت آن را از امام زينالعابدين (ع) سؤال كردند. ايشان در جواب فرمودند: پدرم پيوسته براي مستمندان و يتيمان غذا تهيه ميكردند و خود ايشان آن را بردوش ميكشيد.
حضرت تا جايي فروتن بود، كه از كنار عدهاي بينوا گذشت بر سكويي نشسته و به خوردن غذا مشغول بودند از حضرت تقاضا كردند كه بنشيند و در غذا خوردن با آنها شركت جويد. بيدرنگ خواسته آنان را اجابت كرد و فرمودند: خدا خودپسندان را دوست ندارد. پس از پايان يافتن غذا اين عده را به منزل خود دعوت كرد و به همسر خود فرمودند: هر چه در خانه اندوخته داريم به اين بينوايان ببخشيد.
بردباري آن عالي مقام تا جايي بود كه يكي از خدمتكارانش مرتكب كار زشتي شد كه بايد كيفر ميديد. امام دستور فرمود: به او تازيانه زده شود. وي عرض كرد: سرور گرامي خدا فرموده (و الْكاظِمينَ الْغَيْظ ) آنان كه خشم خود را فرو برند؛ حضرت فرمود: او را رها كنيد. خدمتكار بلافاصله ادامه آيه را تلاوت كرد (و الْعافين عنّ النّاسِ) كسانياند كه مردم را مورد عفو قرار ميدهند.
ظلم ستيزي آن حضرت تا جايي بود كه از بيعت با يزيد سر باز زد و اين جنايتكار باده خور، كفر پيشه ملحد و مسخره كننده دين كه همبازي ميمونها و سگها بود را شايسته فرمانروايي بر مسلمين نشناخت و به مروانبنحكم فرمود: اگر فردي چون يزيد فرمانده مسلمين گردد و امّت اسلامي به چنين مرد پليديگرفتار شود، بايد براي آينده اسلام اندوهگين بود. براي آن حضرت وحشت و هراس از مرگ معنا نداشت و ميفرمود: «مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ من حَياةٍ في ذلّ؛ مرگ با عزت پر ارجتر اززندگي با خواري است . هم چنين با آغوش گشوده به سوي مرگ ميرفت و فرزندان و خاندان و يارانش را همراه خود ميبرد، تا از دين جدش پاسداري كند و با بخشندگي و گذشت جان خويش را در طبق اخلاص نهاده و ندا ميدهد: «اِنْ كانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ اِلَّا بقَتْلي فَيا سُيُوفُ خُذيني اگر دين محمد جز به كشته شدن من با پرجا نميماند، پس اي شمشيرها مرا در يابيد.
درباره شجاعت اين قهرمان مبارز چه ميتوان گفت آيا در ميان دليران و جنگآوران بزرگ كسي را دليرتر از آن بزرگوار ميشناسيد. بعضي راويان گفتهاند: به خدا سوگند! هيچ انساني را چون او نديدم كه ياران و خويشاوندان و برادرانش به شهادت رسيده بودند، اما او با قلبي محكم روحي قوي و شجاعتي كم نظير به نبرد ادامه ميداد، او بود كه در برابر پرتاب نيزهها و چكاچك شمشيرها و ضربه خنجرها ايستادگي كرد، تا بهآن جا كه بر لباس شريف حضرتش صد و بيست نيزه ديده ميشد و بر جسد مطهرش سي و سه تير و سي و چهار زخم شمشير وجود داشت و خاندان آن حضرت ـ اعم از فرزندان برادران برادرزادگان و عموزادگان ـ را از نظر وفا به عهد بايد برگزيدگان زمين دانست آنان هرگز از پيشواي خود جدا نشدند. هنگامي كه آنان را گرد آورد به ايشان فرمود: شما ميتوانيد برويد. يك صدا فرياد برآوردند. ما هرگز از شما جدا نخواهيم شد. آيا سزاوار است كه ما زنده بمانيم و شما كشته شويد. در برپايي مراسم سوگواري سالار شهيدان اندرزهاي زيادي است يكي اين كه هرامتي به زندگاني بزرگان خود توجه دارد، تاريخ زندگاني آنان را ثبت ميكند و از رويدادهاي زندگي شان درس ميگيرد. خواه اين بزرگان در يكي از زمينههاي ديني برجسته باشند ويا در يكي از امور دنيايي اما امام حسين (ع) پسر دختر پيامبراسلام شاخه گل خوشبوي او، فرزند اميرالمؤمنين علي (ع)، بزرگ شده خاندان نبوت رادمردي است كه روح ممتاز داشته و از راز شرافت خانوادگي نيز برخوردار بوده است او مركز همه فضايل اخلاقي و اعمال پسنديده همت بلند، شجاعت فوق العاده و بخشندگي بي حد است وي در راه هدفي بسيار برجسته با انگيزه پاك قيام نموده و حركتي را آغاز كرده كه نه قبل از او و نه بعد از او هيچ كس جاي او را نتواند گرفت جان و مال و خاندان خود را در راه زنده ماندن اسلام و رسوا كردن منافقين فدا كرد. مرگ با عز و شرف را از خواري و ظلم پذيري برتر دانست و شهادت را در برابر فرمانبرداري ازپست فطرتان برگزيد. عزت نفس دليري ظلم ستيزي شكيبايي پايداري و مقاومتاين ابر مرد همه را به شگفتي وا داشته و خردمندان را متحيّر ساخته كه عوامل و زمينههاي نهضت عاشورا، خود جاي گاه پا بر جاي امر به معروف و نهي از منكر است كه رمز جاودانگي اين حماسه براي هميشه درس عزت و شرافت و كرامت جهت رساندن پيام الهي به عموم و خصوص جامعه با به دست آوردن اهداف معنوي و فيضيابي از انديشههاي بديع و محسّنات اخلاقي در مسير تربيت و غيرت ديني و اداي حقوق انساني بوده است نقش عاشورا در همبستگي شيعه پيروي از پيشوايان خود بوده كه در برگزاري مراسم سوگواري براي امام حسين (ع) جديت داشته و همه ساله به ياد اين مصيبت جانكاه عزاداري ميكنند؛ تا با كوشش تمام به سفارش پيشوايان خود جامه عمل بپوشانند و اين امر بر هيچ فردي پوشيده نيست حماسه عاشوراي امام حسين (ع) به همه افراد مبارز آموخته تا جان در تن داشته باشند، با بدكاران و بيدادگران بجنگند و با آگاهي از اين حماسه دريابند كه به خاطر ترويج اسلام و احياي آيين خدايي از نثار خون نبايد دريغ داشت گاهي به كشته شدن و گاهي به كشتن استترويج دين به هر چه زمان اقتضا كند با توجه به اين كه ما انسانها چنانچه تمام ساعات و دقايق در رمز اندرز مبارزات امامحسين (ع) مطالعه و جست و جو كنيم به اقيانوسي ميرسيم كه روي سفينه «لايَذْكروني الّابكاي آن اين دو بيت نمايان است روزي كه دل تو ازبلا خسته بود بايد كه از آن خروشت آهسته بوددر دام بلا بسي مثلها زدهاندشايد كه در آن مصلحتي بسته بودجانم فداي آن كه دلش بازبان يكي است در نهايت نگارشم به عنوان يك روحاني شافعي مذهب (رض) به همه مسلمانان تسنن و تشيع عرض ميكنم مطمئن باشند كساني كه به وحدانيت پروردگار و رسالت حضرت محمد (ص) واصول دين ايمان دارند، اگر چه در سوگواري شهادت امامحسين (ع) حاضر نباشند، مخالف برگزاري چنين مراسمي نيستند و هرگز به خود اجازه نميدهند ازعزاي مصيبت سالار شهيدان غافل يا عمداً نشاط و خرمي نشان داده و جشن و سرور برپاكنند ـ معاذالله ـ چنانچه خداي ناخواسته كسي به يكي از آن مبارزان برحق ـ روز عاشورا ـ اهانت كند، ساير مسلمانان به عنوان دفاع از خانواده رسول اكرم (ص) او رانفرين نموده و واجب القتلش ميدانند. در عنايت به دفع كينه و سوءظن ميان بعضي از دو فرقه مسلمان شيعه و سني كه اين كار اهّم اهداف دشمنان دين و آيين يكتاپرستي است به عنوان نشان صحت عرايضم خلاصهاي را به قرار زير معروض ميدارم با اين كه آشكار است دشمنان اهلبيت و خانواده رسالت دشمنان خدا و پيامبر و مهدور الدَّم ميباشند، لذا معلوم است هر فردي كه دشمن آنان نباشد، او هم هرگز مسلمان نبوده و نيست و او هم مهدور الدم است سيماي هر منطقهاي ميتواند معرف عقيده و آيين ساكنان آن جا باشد. گاهي ميبينيماسامي فرزندان آنها ـ اعم از پسران و دختران ـ از نامهاي خاندان رسالت بوده ديگرترديدي نميماند كه اصل و فرع آنان عاشق عموم و خصوص آن خانواده اهل بيت هستند و دشمنان آنها را دشمن سرسخت دين و آيين خود ميدانند. مطلب ديگر اين كه در كوهستانهاي منطقه كردستان كه در فصل بهار به انواعگلهاي رنگارنگ و معطر مزين ميشود، يك نوع بوتهاي هست كه گلهاي سرخي شبيه به گل خشخاش دارد و در محل آن را (هلاله برائيم يالاله برام گويند؛ فارسي آن (لاله واژگون يا نوعي شقايق النّعمان نام دارد كه بيشتر مردم به عنوان تأسي از فرموده رسول اكرم (ص) كه هر گياه و درختي نوعي تسبيحات دارد و چنانچه بوتههاي آن در گورستان مسلمانان باشد، ـ تسبيح و ذكر آن براي شاد بخشي روح مردگان بي تأثير نيست ـ ريشهآن را از كوهستان ميكنند و روي گور عزيزان خود ميكارند. گاهي سبز مي شود و بر رويگلهاي سرخ زيبايش قطرات آبي نمايان ميشود كه چون قطره اشكي بر روي صورتيزيبا است در اصطلاح مردم چنين معروف است كه قطرههاي گل اين بوته براي شهادت امام حسين (ع) اشك ميريزند. از غريزه مسلمانان شيعه و سني اين است كه اگر زماني تحت فشار ستمگران واقع شوند و در برابر آنان قدرت مبارزه نداشته باشند، لاحول گويان به ياد شجاعت و حماسه باعزت امام حسين (ع) ميافتند و با زبان حال و مقال ميگويند: درود بر آن رهبري كه فرمود مرگ با عزت بهتر از زندگي باخواري است ناصرالدين شاه به عنوان مسابقه فكري و آگاهي شاعران عصرش در تفسير بيت مشهور عارف زمان حافظ شيرازي (بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقار داشت سؤالي طرح كرده بود كه در ميان شعرا تنها شاعر آگاه و عارف كُرد مرحوم شيخ رضا طالباني بود كه در به دست آوردن رمز آن موفق شد. اكنون خلاصهاي از اين غزل مخمس را در ضميمه مقاله تقديم شما سروران ميكنيم در تفسير معناي بيت مشهور (بلبلي برگ گلي خوش رنگ در منقار داشت شاه والا وقت طالع روي در ادبار داشت اين دل غم منزلم را غرق در اكرار داشتصاحبا در حالتي كه اين بنده غم بسيار داشت يادم آمد از كلام آن جناب اظهار داشتگفته بودي مقصد حافظ چه بود از آن كه گفت بلبلي برگ گلي خوش رنگ در منقار داشتتا سحر گرديدم اندر بحر علم ابجدي تا به بينم اين صدف آيا چه در دربار داشتبلبلي برگ گلي شد سيصد و پنجاه و شش با حسين و با علي و با حسن معيار داشتبرگ گل سبز است دارد او نشاني از حسن چون كه در روز شهادت سبزي رخسار داشترنگ گل سرخ است دارد او نشاني از حسين چون كه در حين وفاتش سرخي رخسار داشتبلبلي باشد علي كز فرقت آن هر دو يار دائمًا با آه و افغان نالههاي زار داشتمن نهاني گويم اين اشعار در بهر رضا تا بدانندش (رضا) ايمان بس انوار داشت
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».