تربت امام حسين(ع) و زيارت كربلا

مشخصات كتاب

عنوان : تربت امام حسين (ع) و زيارت كربلا
پديدآورندگان : عبدالحميد محمدي(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : خوردن تربت قبر امام حسن ( ع )
زيارت امام حسين (ع)
طهارت تربت امام حسين (ع)

مقدمه

قال الصادق (ع): طين قبر الحسين فيه شفاءٌزوروالمن تستمع‌ُ النجون لديه فمن يزره بالقبر ملهوفاً لديه كفي‌و قل سلام من الله السلام علي أهل السّلام و أهل العلم و الشرف‌اِنّي أتيتك يا مولاي من بلدي‌مستمسكاً من حبال الحق باالعراف‌ِموضوع مقاله از حديث شريف امام صادق (ع) و شعر شاعر روشن شد كه بحث ازتربت و زيارت است تربت و زيارت كسي كه خدا، پيامبران امامان صالحان مسلمانان و غير مسلمانان درباره او لب به سخن گشوده اند. سخن از كسي است كه قيامش به ابديت رسيد و به جاودانگي پيوست و نهضت او علت مبقيه اسلام شد و آزادي را به ارمغان آورد.در نوري زندگي سوز از حسين اهل حق حريّت آموز از حسين‌كلام از تربت كسي است كه سرزمين كعبه خود را برتر از تربت او دانست و به خود مباهات كرد، ولي خدا برتري را به تربت سيدالشهدا و زمين كربلا داد.قلم در ترسيم فضيلت تربت و زيارت كسي روي صفحه كاغذ خودنمايي مي‌كند، كه در آن صحراي سوزان آن تربت پاك گرمي خون را از خون خدا لمس كرد. و شفابخش تمام بيماران و قبله دل‌هاي عاشقان شد. قلم و كاغذ از اين خوشحال‌اند كه وسيله ترسيم فضيلت تربتي قرار گرفته‌اند كه هنوز كه هنوز است بوي حسين (ع) و عباس و علي اكبر و قاسم و علي اصغر و...را مي‌دهد. زمان و مكان از اين جهت به خود مباهات مي‌كنند كه براي ترسيم‌فضيلت تربت و زيارت كسي قرار گرفته‌اند كه زائر به زيارتش مي‌رود و بوي حسين را به وسيله آن تربت به عنوان بهترين سوغات در سراسر جهان منتشر مي‌كند. همان تربتي كه از تربت اُحد برتر است و سند افتخار و وسيله سجده سخن از زيارت است زيارت قلمرو دل كه ترجمان قبله‌هاي بي قراراست سخن از زيارت كسي است كه در آن لحظات نوراني كه يك زائر در كنار مضجع شريفش قرار مي‌گيرد؛ بايد با زبان دل حرف بزند و عقده دل را با اشك بگشايد و سوار بر موج عرفان و عشق رهسپار درك مقام قاب قوسين أوادني شود.

شرافت زمين كربلا

لازم مي‌دانم قبل از آن كه شفا بودن تربت سيدالشهدا را از منظر روايات مورد بحث و بررسي قرار دهم اشاره‌اي داشته باشم به شرافت سرزمين كربلا و آن تربت پاك امام زين العابدين مي‌فرمايد: خدا زمين كربلا را به عنوان حرم امن و مبارك برگزيد، قبل از آن كه زمين كعبه را بيافريند و آن را به عنوان حرم خود قرار دهد، بيست و چهار هزار قبل كربلا را به عنوان خود برگزيد. و ملائكه نيز كربلا را هزار سال قبل از آن كه امام حسين آن جا را انتخاب كند، زيارت نموده بود و هيچ پيامبري نيست مگر اين كه كربلا را زيارت كرده است صاحب كتاب معالي السبطين در ص 1 از انوار الهدايت نقل مي‌كند: زماني كه كعبه به خود مباهات نمود و گفت چه كسي مثل من است خدا فرمود به خودت افتخار نكن چون بيت المعمور را خلق كردم و آن را صد هزار مرتبه بالاتر از تو قرار دادم و عرش را آفريدم و آن را صد هزار مرتبه بالاتر از تو و بيت المعمور قرار دادم و سرزمين پاكي را خلق‌كردم قبل از خلق كردن تو و قبل از خلق كردن تمام زمين‌ها بيست و چهار هزار سال قبل و شرافت آن سرزمين پاك را صد هزار مرتبه بالاتر از تو و عرش و بيت‌المعمور قرار دادم واگر به احترام آن سرزمين نبود، من توي كعبه را و آسمان و زمين را خلق نمي‌كردم بعد كعبه عرض كرد: خدايا آن سرزمين پاك كدام است خدا فرمود: آن سرزميني كه تربت آن‌شفاي هردردي است كعبه عرض كرد: خدايا بيشتر توضيح بده و فرمود: سرزميني كه من به ملائكه عرش دستور داده‌ام كه هر روز آن سرزمين را زيارت كنند و از تربت آن به عرش الهي به خاطر بركتش بياورند. كعبه عرض كرد: خدايا بيشتر توضيح بده كه كدام سرزمين است آن . خدا فرمود: آن سرزميني است كه من سوگند ياد كردم كه كسي را كه آن جا دفن مي‌شود، عذاب نكنم و در روز قيامت از آن حساب نكشم كعبه دوباره عرض كرد: خدايا بيشتر توضيح بده كه آن كدام سرزميني است خدا فرمود: آن سرزميني است كه چهل هزار سال قبل از آفرينش‌ِ آسمان‌ها و زمين‌ها بر خودم لازم كرده‌ام كه اين زمين پاك و هركسي روي آن قرار داشته باشند، در روز قيامت آنها را بالا ببرم و در بالاي عرش قرار بدهم دوباره عرض كرد: خدايا بيشتر توضيح بده فرمود: آن زميني است كه هر كس برآن زمين و تربت آن زمين سجده كند و لو يك بار باشد؛ مثل اين است كه مرا هزار سال سجده كرده است و هزار بار خانه‌ام را در مكه زيارت كرده است و هزار سال نماز خوانده و هزار سال روزه گرفته است دوباره عرض كرد: خدايا بيشتر توضيح ده فرمود: آن زميني است كه كشته مي‌شود در آن سبط نبي‌ّ المختار و سرور جوانان اهل بهشت اباعبدالله الحسين و او با عترت پاك خود و اصحاب نكوي‌ِ خود در آن جا دفن مي‌شود. بعد مكه گريه شديدي نمود.امام زين العابدين مي‌فرمايد: وقتي كه در روز قيامت خدا زمين را به زلزله در مي‌آورد؛ زمين كربلا را بالا مي‌برد، در حالي كه نور از تربت سيّدالشهدا پراكنده مي‌شود و زمين كربلا را در بهترين روضه‌اي از روضه‌هاي بهشت قرار مي‌دهد و بهترين جايگاه در بهشت زمين كربلا است كه در آن مأوا نمي‌گيرد، مگر پيامبران مرسل و زمين كربلا همه روضه‌هاي بهشت را روشن مي‌كند. همان گونه كه ستارگان براي اهل زمين نور مي‌دهند كه نور زمين كربلا چشمان بهشتيان را خيره مي‌كند و صداي زمين كربلا در بهشت بلنداست كه من زمين مقدس و پاك و مبارك خداوند هستم كه بدن سيدالشهدا و سرور جوانان اهل بهشت را در برگرفته‌ام شاعر درباره سرزمين كربلا چه زيبا سروده فيا كربلا قولي بانّي وسيلة‌ٍ توسّلت حتّي اختارك السبط مضجعاًظفرت با علي ذروة‌ِ الفجر بعدان تضمّنت خير الخلق مرءاً و مسمعاًبه تدرك المرضي بتربتك الشفاء و يغدو مجاباً تحت قبتّك الدعاو يرفعك الباري بما تحتوينه لا علي مقام في الجنان و ارفعاًاي كربلا براي من بگو كه با چه وسيله‌اي به اين جا رسيدي كه سبط پيامبر تو را به عنوان مضجع خود انتخاب كرد.دست‌رسي پيدا كردي به بالاترين درجه بعد از آن كه در برگرفتي بهترين كسي را كه تاكنون گوش شنيده و چشم ديده كسي كه بيماران صحت خود را باز مي‌يابد و تربت او شفاء است و دعا در زير قبه آن به اجابت مي‌رسد.خدا تو را در زمين كربلا بالا برد، به بهترين مقام در بهشت به خاطر اين كه تو بدن سيدالشهدا را در برداري مرحوم دربندي مي‌گويد: در زمان يكي از سلاطين صفويه در اصفهان قضيه عجيبي اتفاق افتاد كه من را به تعجب واداشت و آن اين كه از طرف يكي از پادشاهان فرنگ جواني با سن و سال كم آمده بود و از علماي اسلام خواسته بود كه دليلي براي نبوت پيامبر اكرم اقامه نمايند و دليل هم بايد به گونه‌اي باشد كه دشمن را قانع نمايد كه شبهه و اشكالي باقي نماند و بعد گفته بود كه اگر احياناً نتوانستيد دليل و برهان اقامه كنيد، بايداقرار نماييد كه بر حق نيستيد و آن سفير جوان كسي بود كه علم هيئت و حساب و نجوم واسطرلاب و...مي‌دانست و آن ادعا داشت كه از احوال كساني كه آن نشسته‌اند مي‌تواندخبر بدهد و مي‌تواند بگويد كه چه بر آنها مي‌گذرد. سلطان صفويه روزي دستور داد كه علماء حاضر شوند. وقتي كه علماء حاضر شدند محدث كاشاني صاحب كتاب وافي گفت اي سفير مسيحي پادشاه شما عقلش را از دست داده است كه در چنين كار بزرگ تو را با اين سن و سال فرستاده است و كسي كه مي‌خواهد در رابطه با حقانيت اسلام و مسيحيت مناظره و مباحثه نمايد، بايد آدم بزرگ باشد از حيث سن و علم وقتي كه آن جوان مسيحي اين حرف را از محدث كاشاني شنيد، خيلي غضبناك شد.نزديك بود كه از شدت خشم خود را هلاك نمايد. خطاب به محدث كاشاني گفت چهار زانو بنشين و از قدر ومنزلت خود تجاوز نكن به حق مسيح و مادرش سوگند اگر مي‌دانستي آن مقدار از علوم راكه من به آن احاطه دارم اذعان مي‌كردي كه زنان از آوردن مثل من عاجزند. فقط من هستم كه از عهده اين علوم برمي‌آيم در زمان آزمايش كمالات مردان شناخته مي‌شود.پس مرا امتحان كن تا حرف مرا تصديق كني بعد از اين جريان بود كه محدث كاشاني دست خود را به جيب خود دراز كرد و چيزي را از جيب خود بيرون كرد و گفت در دست من چيست مدتي آن جوان مسيحي فكر كرد و رنگش زرد شد. محدث كاشاني گفت چه زود جهل تو آشكار و ادعاي تو باطل شد. جوان گفت به حق مسيح و مادرش من مي‌دانم در دست تو چيست ولي تفكر و سكوت من به خاطر چيز ديگر است محدث كاشاني گفت جريان چيست گفت من مي‌دانم در دست تو خاكي از خاك‌هاي بهشت است ولي تفكر من به اين جهت است كه آن خاك چگونه بدست تو رسيده است بعد محدث كاشاني گفت اي جوان در دست من تربت كربلاست و پيامبر (ص) فرموده كربلا قطعه‌اي از بهشت‌است بعد از اين جريان بود كه آن سفير جوان مسلمان شيعه شد.

قبسي از نور ولايت در قبله و أسرار آن‌

آقاي سيد احمد فهري در كتاب پرواز در ملكوت كه شرحي است بر كتاب آداب الصلوة حضرت امام ره مطلب قابل توجه و خواندني دارد كه به نظر مناسب است كه آن مطلب را به مناسبت بحث از شرافت‌ِ سرزمين كربلا ذكر كنم ايشان مي‌گويد:بدان كه قبله جهتي است كه عبد با روي كردن به آن جهت متوجه خداي‌ِ تعالي مي‌شود و چون به ضرورت عقل معلوم است ذات حق متعال من حيث نفس الذات مورد مواجهه قرار نمي‌گيرد، به علت احتراق اشياء نزد ذات بلكه احتراق آنها نزد خطور نور عظمت ذات چنان كه «طور» متلاشي شد و بني اسرائيل هلاك گرديد و موسي كليم مدهوش گرديد. با آن كه تجلي به مقدار ته سوزني از نور يكي از كروبيّين بوده او يكي ازشيعيان آل محمد بود. چنان چه حضرت صادق (ع) فرمود برحسب روايت بصائر الدرجات پس توجه به ذات حق تعالي و تقدس ممكن نيست بلكه توجه به حق به ظهور صنع او و آثار قدرت او است .. و چون با ادله قطعيه ثابت كرده‌ايم كه محمد و آل محمد (ص) مبداء عالم وجوداند و همه ماسوا طفيل آن ذوات مقدسّه‌اند و خداي‌ِ جهان آنان را خلق فرمود به صد هزار دهر پيش از آن كه بيافريند جهان و جهانيان را چنانچه رسول اكرم (ص) فرمود:در روايتي بدين مضمون كه خداي‌ِ تعالي عرش و كرسي را از نور من آفريد و به خدا سوگند كه نور من از عرش و كرسي اشرف است و آسمان‌هاي هفت‌گانه و زمين‌هاي هفت‌گانه را از نور فاطمه آفريد و به خدا قسم كه نور فاطمه از آسمان‌ها و زمين‌ها اشرف است و خورشيد و ماه را از نور حسن آفريد و به خدا قسم كه نور حسن از آفتاب و ماه اشرف است و بهشت و حورالعين را از نور حسين آفريد. به خدا قسم كه نور حسين از بهشت و حورالعين اشرف است .. پس قبله آفاق و باب الله علي الاطلاق ذوات مقدسه محمد و آل محمد است و توجه به حق تعالي است توجه به ايشان من اراد الله بدء بكم و من وحدّه قبل عنكم و من‌قصده توجه بكم .. پس ايشان اند قبله كل عالم در هر عالمي از عوالم بر حسب اهل آن‌عالم تا آن كه ظاهر شدند در عالم جسماني به هيكل بشري و چون نماز عبادت است از توجه عبد به خداي‌ِ تعالي به تمام شراشر وجودش و چون بعضي از توابع وجود عبد جسماني است پس واجب است كه با وجود جسمي خود نيز توجه بسوي خداي تعالي داشته باشد.و چون كه اجسام مطهره ايشان مبداء اجسام و مبداءاست سزاوار بود كه براي قبله بودن از طرف خداي ِ تعالي تعيين شوند لكن شايد به دو علت تعيين نشدند:1 - اگر ايشان براي مردم قبله مي‌شدند، امكان آن بود كه غلط در حق ايشان نموده و آنان را معبود خود قرار دهند؛ زيرا مي‌بينيم چنين اعتقادي درباره ايشان شد با آن كه چنان امري نشده بود.و مات الشافعي وليس يدري علي‌ٌ ربه أم ربه‌ُ اللهو نيز مردم توهم مي‌كردند كه نعوذ باالله آل محمد معبود شدن را دوست داشته‌اند كه براي وصول به اين مقام خود را قبله قرا ر داده‌اند.2 - وجه دوم اين‌كه چون آن انوار الهي در هيئت انساني و صورت بشري ظهور نمودند، لذا مقتضيات بشري از خوردن و آشاميدن و امور جنسي و انتقال از مكاني به مكان ديگر و غيره بر آنان جاري گرديد.فلذا در مكان معيني مستقر نبودند تا آن‌كه خلق رو بسوي آنان كنند و به فرض آن‌كه در مكان واحد قرار مي‌گرفتند، توحيد و كلمه اسلام انتشار نمي‌يافت با آن كه استقرار در مكان واحد به طور دائم از مقتضاي بشريت خارج است و امري است غير ممكن و با بودنشان در امكنه متعدده توجه خلايق به سوي آنان امكان‌پذير نبود. پس ناچار مي‌بايست در زمين جسمي براي توجه خلق تعيين مي‌گرديد كه از مبادي عاليه و سنخ اجسام ايشان بوده باشد.لذا فرمودند كه طينت ما خلق شده از ده قبضه پنج قبضه از بهشت و پنج قبضه از زمين اما آن پنج قبضه كه از زمين خلق شده زمين بيت المقدس و زمين مكه و مدينه وكوفه و حاير حسيني (ع) است و هر يك از اين اراضي صلاحيت قبله بودن را دارند. چون هر يك از آنها وجهي از وجوه ايشان اند و البته حاير حسين (ع) اشرف اين اراضي است و پس از آن كوفه و پس از آن مكه و پس از آن بيت‌المقدس اما قبله بودن حاير حسين (ع) و كوفه و مدينه مصلحت نبود، به همان علتي كه در عدم تعيين ابدان مقدسه ايشان ذكر شد و به جهت اشتراك در محذور زيرا اين اراضي منسوب به ايشان بود و به همين جهت حضرت صادق (ع) در جواب سؤالي كه از آن حضرت شد كه چرا زمين كربلا با آن كه اشرف بود، قبله قرار داده نشد و مقصد براي حجاج و عباد نگرديد و اين قرار از براي زمين مكه شد با اين كه زمين مكه پست‌تر از زمين كربلاست فرمود علي فرمود:اگر رسول خدا (ص) امر نفرموده بود به مسح ظاهر قدم هرآئينه مسح باطن قدم اولي بود.و اين جواب اشاره به اين است كه زمين كربلا براي قبله شدن و مقصد حاجيان گرديدن اولي‌تر بود: زيرا خداي‌ِ متعال خلق فرمود: زمين كربلا را پيش از آفرينش خلق به بيست و چهار هزار سال و زمين كربلا هميشه طيب بود و طاهر. چنانچه در زيارت شريفه است أشهد أنك‌َ قد طَهَرت‌َ وطَهَرَ حَرَمَك و اين زمين اعلا طبقات بهشت است و هميشه صديقان در اين زمين ساكن بوده‌اند، الا آن كه حكم الهي و حكمت بالغه‌اش و مصالح زمانيه چنين اقتضا كرد كه زمين مكه قبله گردد.حقيقت امر در قبله اين كه زمين كربلا قلب است از انسان و زمين كوفه به منزله صدر از آن و زمين مدينه به منزله دماغ و مغز آدمي و زمين مكه به منزله وجه است و ظهور قلب چنانچه اشاره شد، به وجه است كه وجه آيت و دليل قلب است و به همين‌جهت شناخته نمي‌شود شخص و قلب مگر به وجه توجه نمي‌شود به قلب مگر به وجه پس وجه ظاهر قلب است و توجه به آن توجه به قلب است و هم چنين مكه ظاهر كربلا و وجه كربلا و دليل كربلاست پس توجه به مكه در حقيقت توجه به كربلاست و اتيان به مكه در حقيقت اتيان به كربلاست چه آن كه اتيان به قلب غير از جهت وجه ميسّر نباشد.بناءً علي هذا قبله حقيقي كربلاست چون زمين كربلا أشرف است كه زمين از زير آن پهن شد و حاصل ظهور اصل بود. اصالت كربلا از آن رو است كه خداوند آن را پيش از آفرينش عالم آفريد؛ ولي چون مكه مثال كربلا و ظهور و تفضيل آن است پس مكه قبله و مطاف خواهد بود، مادامي كه اين زمين معمور است و پس از خراب شدن دنيا و قيام قيامت و ذهاب نشور و فناء ظواهر. آن گاه مقصود مطاف زمين كربلا خواهد بود. چنانچه‌در اخبار اهل بيت به آن اشاره شده و فرموده‌اند زمين كربلا اشرف طبقات بهشتي است كه ساكن مي‌شود در آن بهشت محمد و آل محمد، واهل بهشت در هر جمعه مي‌آيند براي زيارت رب نزد ايشان .. چنانچه خلق الان براي زيارت پروردگار به مكه معظّمه آيند.مي‌فرمايد: كسي كه زيارت كند ايشان را مانند كسي است كه زيارت كند خدا را.

تربت امام حسين شفاست‌

حال كه روشن شد سرزمين كربلا و تربت امام حسين (ع) از شرافت و قداست فوق‌العاده برخوردار است لازم است به يكي از بركات و آثار و ويژگي‌هاي آن تربت پاك اشاره شود و آن شفا بودن تربت مقدس سيدالشهداء (ع) است امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «في طين قبر الحسين شفاء من كل داء و هو الدواء الاكبر فيه شفاء؛ در خاك قبر امام حسين (ع) شفاي هر دردي وجود دارد و دواي بزرگ خاك پاك قبر امام حسين (ع) است كه در آن شفاء است شاعر مي‌گويد:له تربت‌ٌ فيها الشفاء و قبة ٌيجاب بها الداعي اذامسة الضرّبراي امام حسين (ع) تربتي است كه در آن شفاست و براي آن حضرت قبله‌اي است كه دعاي هر صاحب مشكلي در زير آن قبّه مستجاب است اما اين‌كه اين همه خاصيت و شرافت و ويژگي را آن تربت پاك از كجا به دست آورده است جواب اين سؤال را امام باقر (ع) داده‌اند: خداوند در عوض شهادت امام‌حسين (ع)، امامت را در ذريه آن حضرت و اجابت دعا نزد قبر آن حضرت و شفاء در تربتش را قرار داده است و مدت زماني كه يك زائر صرف رفتن و برگشتن كند از عمر انسان محسوب نمي‌شود.شاعر عرب زبان چه زيبا در اين رابطه سروده است مولي‌ً بتربتيِه‌ِ الشفا و تحت قبّتِيِه الدعا من كل داع يسمع‌ٌفيه الامام ابو الائمه و الذي هو للنبوة و الامامَة‌ِ مجمع‌ٌكسي كه تربت او شفاء و دعا در زير قبه او از هر كس شنيده مي‌شود. قبه‌اي كه درزير آن پدر ائمه (امام حسين مدفون است همان كسي كه حلقه وصل نبوت و امامت است در اين كه تربت سيدالشهدا (ع) شفابخش است روايات فراوان وجود دارد.حكايات زيبا و شنيدني نيز در اين رابطه خيلي زياد است كه امكان ذكر همگي آنهانيست فقط يك روايت و يك حكايت را ذكر مي‌كنم مرحوم شيخ طوسي درامالي روايتي را از امام رضا (ع) نقل مي‌كند كه شخصي ازآن حضرت سؤال كرد: چه مي‌فرماييد در آن گِلي كه مردم مي‌خورند. آن حضرت در جواب فرمود: هر گِلي خوردنش حرام است مانند گوشت مرده و قرباني‌هاي كه كفار جهت بتان خود مي‌كرده‌اند، به غير از خاك امام حسين (ع) كه آن شفاي هر دردي است مرحوم شيخ طوسي در امالي خود نقل مي‌كند: حسين بن محمد ابن عبدالله از پدرش نقل نموده كه در جامع مدينه مشغول نماز بودم بعد از نماز ديدم دو نفر مرد غريب در كنار من نشسته‌اند و با هم حرف مي‌زنند. يكي به ديگري مي‌گويد: مي‌داني چه اتفاقي افتاد؟ گفت نه گفت من مبتلا شدم به بيماري كه هيچ طبيب نتوانست آن را درمان كند و سرانجام از درمان خود نااميد شدم تا اين كه روزي زني به نام سلمه كه همسايه ما بود، به‌عيادت من آمد و گفت اگر من تو را درمان كنم چه مي‌گويي گفتم خيلي خوشحال مي‌شوم به خانه برگشت ليواني آب براي من آورد و به من داد و گفت اين را بخور تا خوب شوي من آب را خوردم و فوراً خوب شدم گويا اين كه اصلاً مرض در وجود من وجود نداشت چند ماه گذشت روزي همان زن دوباره به منزل من آمد. گفتم اي سلمه آن چه بود كه به من دادي گفت آن شربت كه به تو دادم يك دانه از همين تسبيح بود كه الان در دست من مي‌بيني گفتم اين چه تسبيح است گفت تربت حسين بن علي است به او گفتم اي رافضيه تربت حسين را به من داده‌اي ديدم آن زن ناراحت شد و فوراً خارج شد و فوراً آن مرض به بدن من مسلط شد كه بعد از آن هر كار كردم علاج پيدا نكرد.

زيارت امام حسين‌

قبل از آن كه زيارت امام حسين (ع) را از نظر روايات مورد بحث و بررسي قرار دهم ذكر اين امر لازم است كه بدون شك زيارت يك عمل صالح و مورد پسند در بين تمام اديان و اقوام و ملل جهان است احترام قايل شدن به بزرگان و تمجيد قهرمانان بعداز اين كه از بين رفتند، امري طبيعي است و اختصاص به عده اي خاص ندارد. بلكه هر قومي و هر فرهنگي هر ملتي روي قبور قهرمانان شان بنا مي‌سازند. در سالگردشان يادشان را گرامي مي‌دارند. از آنها به عنوان الگو در قهرماني تقليد مي‌كنند يا وقتي رئيس جمهور يك كشور به كشور ديگر سفر مي‌كند. قهرمان آن كشور را مورد تمجيد قرار مي‌دهد و به زيارت قبرش مي‌رود.به هر حال اين عمل از نظر شرع و هم از نظر عقل مورد پسند است از نظر عقل همه عقلاي دنيا از هر قوم و ملتي آن را امري خِردمندانه مي‌دانند. منتهي اين امر در بين شيعيان جلوه خاصي دارد. شيعيان از اين نظر در اوج قله رفيع معرفت و عرفان قرار دارند و رسيدن‌شان را به قله رفيع از معرفت و عرفان مديون خاك قبور پاك پيامبر و اهل‌بيت آن حضرت مي‌دانند. از نظر شيعه رفتن به زيارت اهل‌بيت فقط به خاطر احترام و اكرام و طلب شفاعت صرف نيست بلكه مقصود رسيدن به هدف بالاتر است همان گونه كه خودپيامبر و اهل‌بيت آن حضرت پيروان خودشان رابراي رسيدن به آن هدف والا ترغيب وتشويق كرده‌اند و آن هدف بالاتر اين است كه آن رابطه تنگاتنگ بين اسلام و يك انسان شيعه براي هميشه باقي بماند و از نظر انديشه دائماً در ارتباط با منابع اسلام باشند. و هدف ترسيم تعهدي است كه براي هميشه زائر بامزور خود داشته باشد تا آن عهدي كه با آنها بسته‌اند، هيچ وقت شكسته نشود. به عنوان نمونه فرازهاي بعضي از زيارت‌ها را ذكر مي‌كنم «اللهم اجعلني في مقامي هذا ممّن تناله منك صلوة و رحمته‌ً و مغفرة‌ً اللهم اجعل محياي محيا محمدٍ و آل محمدٍ و مماتي محمدٍ و آل محمدٍ».يا در جاي ديگر مي‌فرمايد: «اللهم انّي أشهدك با الولاية لمن واليت و والته رُسُلُك و أشهد باالبرائة ممّن برائت و برئت منه .و هم چنين مي‌فرمايد: «و اشهدالله تبارك و تعالي و كفي به شهيداً و أشهدكم انّي‌بكم مؤمن و لكم تابع في ذات نفسي و شرايع ديني و خواتيم عملي .از نظر شرع هم زيارت پيامبر و اهل‌بيت آن حضرت ثواب فوق العاده دارد. همان گونه كه پيامبر در جواب امام حسين (ع) مي‌فرمايد: «يابُنيّي من زارني حيّاً أو ميّتاً أو زاراَباك أو زار اَخاك أو زارك كان حقّاً علي‌ّ ان اَزوره يوم القيامة ؛ فرزندم هر كس مرا در حيات خود يا ممات خود زيارت كند يا پدرت يا برادرت يا تو را زيارت كند، بر من حق است‌كه او را روز قيامت زيارت كنم منتهي از بين زيارات زيات امام حسين (ع) از ويژگي خاصي برخوردار است از سال 61 بعد از شهادت آن حضرت تا كنون زيارت آن حضرت به صورت يك سيره درآمده و سعي شيعيان اين بوده كه زيارت امام حسين (ع) را حفظ كنند. لذا در اين راه اموال فراوان را به مصرف مي‌رساندند و مي‌رسانند. از نظر روحي و اخلاقي خاصيت عجيبي در زيارت آن حضرت است كه امام صادق (ع) مي‌فرمايد:هر كسي حسين (ع) را زيارت كند، گناهان او بر در خانه‌اش پلي شود. بعد از آن كه بگذرد، چنان كه يكي از شما پل را پشت سر گذاشته هنگامي كه از آن مي‌گذرد.يا در جاي ديگر امام صادق (ع) مي‌فرمايد: كسي كه امام حسين (ع) را زيارت كند و عارف به حق آن حضرت باشد گويا اين كه خدا را در عرش خودش زيارت كرده است يا در جاي ديگر فرمود: زيارت آن حضرت واجب است بر هر كس كه اعتقاد به ولايت آن حضرت داشته باشد.به دليل ويژگي خاصي كه زيارت آن حضرت دارد و شيعيان نيز اهميت زياد به آن مي‌دهند، در زمان متوكل عباسي ماليتهاي سنگيني را وضع كرده بودند تا اين‌كه بدين وسيله از رفتن شيعيان به زيارت آن حضرت جلوگيري كنند. بعد از مدتي ديدند كه اين امر مانع شيعيان از رفتن به زيارت آن حضرت نشده بلكه تعداد زائرين آن حضرت را زياد شده است البته سر اين‌كه از بين زيارت معصومين (ع) روي زيارت امام حسين (ع) تأكيد خاصي شده در مواردي فراوان به مناسبت‌هاي مختلف زيارت آن حضرت وارد شده براي اين است كه قيام آن حضرت بزرگترين حادثه تاريخي بود. همين باعث شد كه روي زيارت آن حضرت حساب ويژه‌اي باز شد و تربت آن حضرت از بين تربت همه معصومين شفابخش شد و سبب شد كه حورالعين بوي تربت آن حضرت را از رد پاي فرشته‌هاي الهي استشمام نمايند.بر زائرين مضجع شريف آن حضرت لازم است كه توجه به نقش مزور خود داشته باشند و اگر با اين توجه آن حضرت را زيارت نمايند، عزّت مي‌بخشد به زائر خود.به هر حال به خاطر ويژگي‌هاي مذكور است كه صدها روايت در باب زيارت آن حضرت وارد شده و مردم را تشويق به زيارت آن حضرت نموده است فرق ندارد از دور باشد يا نزديك لذا بنده با رعايت اختصار تعدادي از رواياتي كه درباره فضيلت زيارت آن حضرت وارد شده است يادآوري مي‌كنم

اخلاص در زيارت امام حسين

يكي از فضايل اخلاقي كه در هر عمل روي آن تأكيد زياد شده است اخلاص است زيارت امام حسين (ع) هم به عنوان اين كه يكي از بهترين اعمال است در روايات زيادي آمده كه اين عمل با اخلاص صورت بگيرد. از باب نمونه 3 مورد ذكر مي‌شود و لازم است قبل از ذكر روايت يادآوري كنم كه به علت اين‌كه بعضي روايات خيلي طولاني است فقط ترجمه آن روايات ذكر مي‌گردد.امام باقر (ع)، در جواب عده‌اي از مواليان خود كه از آن حضرت درباره زيارت امام‌حسين (ع) سؤال كردند، فرمود: هر كسي امام حسين را زيارت كند به خاطر خدا، در روز قيامت خدا را ملاقات مي‌كند. در حالي كه از نور او همه چشم‌ها خيره مي‌شوند، تا به حوض كوثر مي‌رسند و اميرالمؤمنين (ع) در كنار حوض كوثر ايستاده است اميرالمؤمنين (ع) اول با اين زائر با اخلاص دست مي‌دهد، بعد او را از آب حوض كوثر سيراب مي‌كند،بعد به او دستور مي‌دهد كه به طرف منزل خود در بهشت برود و از طرف اميرالمؤمنين فرشته‌اي مأمور مي‌شود كه او را از پل صراط عبور دهد و به آتش جهنم نيز دستور داده مي‌شود كه او را در بر نگيرد تا اين كه عبور كند و آن فرشته همراه او است تا اين كه وارد بهشت شود و مابين قبر امام حسين (ع) و آسمان انبوهي از فرشته‌ها قرار دارند و جاي قبرآن حضرت از آن روزي كه آن جا دفن شده است روضه‌اي از روضه‌هاي بهشت است و معراجي است براي عروج اعمال زائرين‌اش به سوي آسمان در آسمانها هيچ فرشته‌اي وپيامبري نيست مگر اين كه از خدا مي‌خواهند كه به آنها اجازه زيارت آن حضرت را بدهند. لذا گروه گروه مي‌آيند پايين و گروه گروه مي‌روند بالا. بنابراين اگر كسي امام را ازروي اخلاص زيارت كند؛ حداقلش اين است كه بدنش از عذاب آتش جهنم در امان‌است لذا شاعر مي‌گويد:اذا شِئت‌َ النجاة‌َ فَزُرْ حسيناً لِكي تلقي الاءله قريز عيني‌فان النار ليس تمُش جِسماً عليه غبارُ زُوّارِ الحسين‌موسي بن القاسم مي‌گويد: در آغاز دوران امامت امام باقر (ع)، امام صادق (ع) وارد نجف شد. به من گفت برو در فلان بزرگراه بايست و نگاه كن يك نفر از ناحيه قادسيه مي‌آيد. وقتي به تو نزديك شد به او بگو در فلان جا يكي از فرزندان رسول خدا (ص) از تو مي‌خواهد كه نزد او بروي بعد آن شخص با تو مي‌آيد.موسي بن القاسم مي‌گويد من طبق دستور حضرت رفتم و در همان بزرگ راه ايستادم در حالي كه هوا خيلي گرم بود، يك وقت‌متوجّه شدم كه يك نفر شتر سوار از دور مي‌آيد. وقتي به من رسيد، به او گفتم اي فلاني فرزند رسول خدا در فلان مكان قرار دارد و به من دستور داده كه تو را پيش او ببرم با او آمدم شتر او را نزديك خيمه بستم آن مرد داخل خيمه شد و من بيرون از خيمه بودم صداي آنها را مي‌شنيدم در حالي كه خودشان را نمي‌ديدم حضرت از آن مرد سؤال كرد ازكجا مي‌آيي گفت از نقاط دور دست يمن فرمود: آيا تو از فلان محل هستي عرض‌كرد: بلي فرمود: براي چه آمدي عرض كرد: براي اين‌كه امام حسين را زيارت كنم حضرت فرمود: فقط براي زيارت آمده‌اي عرض كرد: بله هيچ مقصودي غير از زيارت ندارم آمدم كه فقط در حرم آن حضرت نمازي بخوانم او را زيارت كنم و به او سلام دهم و برگردم بعد حضرت فرمود: چه فايده‌اي در زيارت آن حضرت است عرض كرد: زيارت آن حضرت مايه بركت براي خودم و خانواده‌ام و فرزندانم و اموالم و زندگي‌ام و باعث‌برآورده شدن حوائج من است بعد حضرت فرمود: آيا مي‌خواهي فضيلت بيشتري براي زيارت آن حضرت ذكر كنم عرض كرد: بله يا بن رسول‌الله. فرمود: زيارت امام حسين برابري مي‌كند با يك حج‌ّ مقبول پاك در حالي كه در كنار رسول خدا اين حج را انجام داده باشي آن مرد تعجب كرد. بعد حضرت فرمود: به خدا قسم زيارت امام حسين (ع) برابري مي‌كند با دو حج مبرور و مقبول پاك در كنار رسول خدا (ص). دوباره آن مرد تعجب كرد.حضرت همين طور به تعداد ثواب زيارت آن حضرت زياد كرد تا رساند به 30 حج مبرور و مقبول پاك با رسول خدا (ص).روشن است كه اين همه ثواب در زيارت آن حضرت نيست مگر براي كسي كه زيارت آن حضرت بيايد و هيچ غرض و هدف ديگري نداشته باشد و براي خودنمايي و... نباشد. فقط خالصاً لوجه‌الله باشد. با حالت خشوع و خضوع باشد، با حالتي باشد كه در آن حال كه انسان مشغول زيارت است يك سجده خاشعانه بزند و بعد برود در وادي درد دل‌كردن با امام با يك حالت مخصوص آن گونه كه مرحوم علامه اميني زيارت مي‌كرد كه مي‌گويد زماني كه ايشان در حرم اميرالمؤمنين (ع) مشغول زيارت بود، هيچ چيز را احساس نمي‌كرد و هيچ سخني را نمي‌شنيد.شاعر شعر خيلي زيباي دارد درباره دو امام همام يعني امام موسي بن جعفر و امام محمد تقي (ع)، مي‌گويد:يا قاصد الزوراءِ عرِّج علي الغربي من تلك المغاني‌و نعليك وَ اخلَعَن‌ْ وَتَسجُدْ خضوعاً اذا لاحت لديك القبّتان‌ِلعمُرك فتحتهما نارُ موسي و نور محمدٍ متقي ربان‌ِمي‌گويد: اي قصد كننده بغداد به جانب غربي آن منازل ميل كن كفش‌هاي خود را بيرون بياور و سجده خاضعانه انجام بده در آن لحظه‌اي كه آن دو قبه نوراني نمايان شد. منظور دو قبه امام كاظم و امام جواد است قسم به تو در زير آن دو قبه نور امام موسي كاظم و امام محمد تقي نزديك هم قرار دارند.روايت ديگر در باب اخلاص در زيارت امام حسين (ع)، روايتي است از امام محمدباقر (ع)، مي‌فرمايد: اگر مردم مي‌دانستند كه زيارت امام حسين چه فضيلتي دارد.از شوق رسيدن به زيارت آن حضرت خودشان را مي‌كشتند. كنايه از اين كه از همديگر سبقت مي‌گرفتند و حسرت رسيدن به زيارت آن حضرت امان‌شان را مي‌بريد.راوي از حضرت سؤال مي‌كند چه فضيلتي براي زيارت آن حضرت است مي‌فرمايد: هر كس با اشتياق به زيارت آن حضرت بيايد خداوند هزار حج مقبول و هزار عمره مبرور و اجر هزار شهيد از شهيدان بدر و اجر هزار روزه‌دار و ثواب هزار صدقه مقبوله و ثواب هزار نفر را براي او مي‌نويسد.كه فقط براي خدا انجام داده شده باشد. و در سالي كه اين توفيق حاصل شد كه به زيارت امام حسين رفت از هر آفت كه كمترين آن شيطان است محفوظ مي‌ماند و خداوند فرشته‌اي را مأمور مي‌كند كه زوار امام حسين (ع) را از جلو او و پشت سر و سمت راست و چپ و بالاي سر و زير پا حفظ مي‌كند. اگر در همان سالي كه امام حسين (ع) را زيارت كرده از دنيا رفت ملائكه‌هاي الهي كه به آنها ملائكه رحمت‌گفته مي‌شود، حاضر مي‌شوند و زوار حسين (ع) را غسل مي‌دهند و كفن مي‌كنند و طلب آمرزش مي‌كنند و او را تا كنار قبرش تشييع مي‌كنند. آن لحظه‌اي هم كه در قبر گذاشته شد، ملائكه طلب آمرزش مي‌كنند و خداوند او را از فشار قبر و سؤال نكير و منكر در امان نگه مي‌دارد و دروازه بهشت بر وي باز مي‌شود و پرونده اعمال او به دست راستش داده مي‌شود و در روز قيامت نوري براي او قرار داده مي‌شود كه در روشنايي آن نور راه مي‌رود.و از نور او مابين مشرق و مغرب روشن مي‌شود. منادي نداء مي‌دهد كه اين نور مال زوار امام حسين است كه با اشتياق به زيارت آن حضرت آمده بود،هيچ كس باقي نمي‌ماند در روز قيامت مگر اين كه آرزو مي‌كند كه كاش آن‌ها از جمله زيارت كنندگان مرقد امام حسين (ع) مي بودند.بنابراين زيارت امام حسين (ع) بايد با اخلاص انجام بگيرد.البته اثر خود را خواهد گذاشت و انسان به هر چيزي كه آرزوي آن را داشته باشد، خواهد رسيد. همان گونه كه شاعر مي‌گويد:لله ايام‌ٌ مَضَت بكربلا محروستة‌ٌ من كل كرب و بلابمشهد الطير الحسين ذي العُلا و نسل خير الخلق‌في كل اعلاءفحضّي بهبوده تفّضلاً و نلت‌ُ ما كنت‌ُ له مؤملاًمن زاره باالصِّدق فيه و الولاء يعود مهبوراً بلا شك‌ٍ ولاءبه خدا سوگند آن ايّامي كه انسان در كربلا به سر مي‌برد، از هر بلا و مشكلات محفوظ است آن كربلاي كه مشهد مطهر حسين است كه صاحب بلندي مرتبه و نسل بهترين مردم در هر مكاني است آن مكان مقدّسي كه انسان در آن جا پيچيده به جود و كرم تفضلي آن حضرت است آن مكاني كه هر صاحب آرزوي به آرزوي خود مي‌رسد.كسي كه آن حضرت را از روي صِدق و دوستي زيارت كند؛ بدون شك در حالي برمي‌گردد كه از نظر معنوي مزين شده است و بار معنوي فراواني را با خود همراه دارد.شاعر ديگري مي‌گويد:ما حار من زار امام الهدي خيرو مزورٍ زاره الزائركسي كه امام هدايت (امام حسين (ع)) را كه بهترين مزور است زيارت كند، هرگزدر حيرت و سرگرداني واقع نخواهد شد.

بركات فضايل و آثار زيارت امام حسين

اشاره

انسان اگر در رواياتي كه در باب زيارت امام حسين (ع) وارد شده است دقت كند،به اين حقيقت پي خواهد برد كه زيارت آن حضرت فضايل و بركات و آثار فراوان دارد.البته رواياتي كه راجع به اخلاص در زيارت آن حضرت ذكرش گذشت نيز اشاره به آن بركات و آثار داشت مقصود در آن روايات ذكر اين بود كه لازم است زيارت آن حضرت با اخلاص انجام گيرد، اما رواياتي كه فقط به بركات و فضايل و آثار زيارت آن حضرت اشاره دارد، جداگانه مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد.امام صادق (ع) در حديثي خطاب به عاصم مي‌فرمايد: كسي كه زيارت كند حسين (ع) را در حالي كه مغموم باشد، خدا غم او را از بين مي‌برد و اگر فقير باشد،فقر او را از بين مي‌برد.اگر كسي مشكلي داشته باشد و از خدا بخواهد كه مشكل‌اش را برطرف كند، دعاي او مستجاب است پس مبادا زيارت آن حضرت را رها كني هر زمان به زيارت آن حضرت آمدي خداوند در برابر هر قدمي كه بر مي‌داري ده حسنه مي‌دهد و ده گناه از پرونده عملت محو مي‌شود. خداوند ثواب شهيدي كه خون‌اش در راه خدا ريخته مي‌شود به او مي‌دهد، پس مواظب باش كه زيارت آن حضرت از تو فوت نگردد.در حديث ديگري امام صادق (ع) مي‌فرمايد: روزي امام حسين (ع) در بغل پيامبر خدا نشسته بود و پيامبر با او بازي مي‌كرد و مي‌خنديد. عايشه گفت يا رسول‌الله چقدر به اين طفل مباهات مي‌كني پيامبر (ص) فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم و مباهات نكنم به او در حالي كه او ميوه دلم و نور چشمم مي‌باشد، امّا امت من او را خواهند كشت هر كس او را بعد از شهادتش زيارت كند، خدا ثواب يك حج از حج‌هاي من به او خواهد داد. عايشه با تعجب پرسيد: يك حج از حج‌هاي شما، براي زوار حسين (ع) مي‌نويسد؟ حضرت فرمود: بله بلكه دو حج از حج‌هاي من دوباره عايشه گفت دو حج از حج‌هاي شما؟ فرمود: بله بلكه چهار حج از حج‌هاي من همين طور حضرت بر ثواب آن مي‌افزود تا به 90 حج از حج‌هاي خود رساند. بعد حضرت فرمود: اي عايشه هر كسي اراده خيري داشته باشد، خداوند محبّت حسين (ع) را در قلب او قرار مي‌دهد و هر كسي حسين (ع) را با معرفت به حق او زيارت كند، خداوند نام او را در اعلي عليين با ملائكه مي‌نويسد.باز امام صادق (ع) در روايتي مي‌فرمايد: كسي كه زيارت كند امام حسين (ع) را مانند كسي است كه هزار اسب را زين كرده براي جهاد در راه خدا. مانند كسي است كه خون خود را در راه خدا داده باشد و براي او در مقابل هر قدمي كه بر مي‌دارد و مي‌گذارد،آزاد كردن بنده از فرزندان اسماعيل است و نيز ثواب صد غزوه در ركاب يكي از پيامبران مرسل با دشمن‌ترين دشمن خدا به او مي‌دهد. وقتي كه زوار امام حسين (ع) جهاز سفرخود را بر مي‌دارد و راه مي‌افتد، اهل آسمان به آمدن اين زائر بشارت مي‌دهد و اگر از آن زاد سفر خود به كسي عطا كند، خداوند در برابر هر درهمي كه عطا مي‌كند يكي از حسنات‌را به او مي‌دهد و دو برابر آن چه انفاق كرده است جاي گزين مي‌كند و بلا را از آن زوار دورمي‌كند و در برابر هر درهمي كه در اين راه صرف مي‌كند، خدا هزار هزار هزار برابر به او مي‌دهد تا اين‌كه ده مرتبه كلمه هزار را تكرار كرد. بعد امام فرمود: خدا از او راضي مي‌شود و پيامبر در حق او دعا مي‌كند، وقتي كه از منزل خود خارج شد و ششصد فرشته از شش طرف او را همراهي مي‌كند، وقتي راه مي‌رود و قدم روي چيزي نمي‌گذارد، مگر اين كه آن شي‌ء در حق او دعا مي‌كند و خداوند در برابر هر قدمي كه بر مي‌دارد هزار حسنه به او مي‌دهد... اگر در حين راه رفتن از گرمي يا خستگي عرق كند از هر قطره عرق او هفتاد هزار فرشته خلق مي‌شود كه به جاي اين زوار تسبيح خدا را مي‌گويد و براي زوار امام‌حسين (ع) طلب آمرزش مي‌كند تا روز قيامت آن لحظه كه از آب فرات براي انجام زيارت غسل مي‌كند و تمام گناهان او ريخته مي‌شود. پيامبر آنها را مورد خطاب قرار مي‌دهد كه بشارت مي‌دهم به شما كه در بهشت همراه من خواهيد بود.اميرالمؤمنين نيز به آن‌ها مي‌فرمايد: من بر آورده شدن حاجت‌هاي شما راضمانت مي‌كنم و بلاي دنيا و آخرت از شما برداشته شده است وقتي به كربلا نزديك شد، عده‌اي از ملائكه او را استقبال مي‌كنند، وقتي حرم امام حسين (ع) را زيارت كرد، حضرت به او نظر مي‌كند و در حق او دعا مي‌كند و از پدرش نيز مي‌خواهد كه او را ببخشد.... ملائكه در حق او دعا مي‌كنند و تمام انبيا نيز در حق او دعا مي‌كنند. وقتي از حرم امام حسين (ع) خواست خارج شود، عده‌اي از فرشتگان او را مشايعت مي‌كنند كه از جمله آن فرشتگان جبرييل و اسرافيل و ميكاييل است و آن زوار را مورد خطاب قرار مي‌دهند كه اي ولي خدا تو بخشيده شدي و تو از حزب خدا و پيامبر خدا و اهل‌بيت آن حضرت هستي و هرگز باچشمانت آتش جهنم را نخواهي ديد. بعد منادي او را ندا مي‌دهد كه گوارا باد بر تو پاك بادبر تو بهشت بعد از آن يك سال بعد يا دو سال بعد اگر از دنيا رفت يا بيشتر يا كمتر از دو سال و يك سال اول كسي كه به زيارت او مي‌آيد، امام حسين است كه خودش فرمود: هركسي مرا زيارت كند، من او را بعد از مرگش زيارت خواهم كرد.از اين روايت نكته‌هاي زيادي استفاده مي‌شود كه يكي از آن نكات اين است كه كسي خيال نكند اگر در راه زيارت امام حسين (ع) چيزي از اموال دنيا خرج كرد، از مالش كم مي‌شود، اما قطعاً جبران مي‌شود و چند برابر آن چه مصرف كرده براي او جايگزين مي‌شود.باز در جاي ديگر امام صادق (ع) مي‌فرمايد: وقتي روز قيامت مي‌شود، منادي ندا مي‌كند كه زوار حسين بن علي كجاهستند؟ عده‌اي از مردم به پا مي‌خيزند كه از شمارش آنها ديگران غير از خدا عاجزند، به آنها گفته مي‌شود هدف شما از زيارت امام حسين (ع) چه بود؟ مي‌گويند: به خاطر محبت پيامبر و علي و فاطمه و رحمت خدا. به آنها گفته مي‌شود اين‌ها پيامبر و علي و فاطمه و حسن و حسين هستند، پس به آنها ملحق شويد.شما در درجه آنها با آنها هستيد. به آنها گفته مي‌شود برويد زير پرچم رسول خدا قراربگيريد. آنها مي‌آيند در سايه آن پرچم قرار مي‌گيرند در حالي كه در دست علي است اين‌در حالي است كه خدا به وجود اين زائرين به حاملين عرش خود و ملائكه مقربين خود مباهات مي‌كند و به آنها مي‌گويد: آيا نمي‌بيند زوار قبر حسين (ع) را در حالي كه با اشتياق به زيارتش آمده بودند.شاعري به نام حماد العدوي شعر جالبي دارد كه ذكرش خالي از لطف نخواهد بود.لو دري زائر الحسين بما أوجبه ذوالجلال للزوار فله عفوه و رضوانه عنهم و حط الذنوب و الاوزارو تناديهم الملائك قد أعطيتم الامن من عذاب النار و يقول الاله جبل اسمه الاعلي لمن يهبطون في الاخباربشرّوهم بأنهم أليائي في أماني و ذمّتي و جواري و خُطاهم ممسوبتة‌ٌ حسنات‌ٍ و خَطاهم عفوٌ من الغفّارو عليه اخلاف‌ٌ ما أنفقوه الضّعْف من درهم‌ٍ و دينار فاذا زرتَه‌ُ فَزُره‌ُ بأخبات‌ٍ و سيِك خشَية‌ٍ ووقارو ارع‌ُ من يسمع الدعا من الزائر في جهرة‌ٍ و في اِسوار ويردّ الجواب اذهو حي‌ٌّ لم يمتعند ربّه القهّارثم طَف حول قبره و التتَم تربته قبرٍ معظّم المقدار فيه ريحانة‌ُ النبي‌ّ دمي حسين ذلك الطهر خامس الاطهارمي‌گويد: اگر زائر امام حسين (ع) مي‌دانست كه خداوند ذوالجلال چه چيزي براي زائر امام حسين واجب كرده است آن چه خداوند به زوارش داده است بخشش و رضوان چشم پوشي از گناه‌ورزي است فرشته‌ها آنها را مورد خطاب قرار مي‌دهند كه به شما اَمن از عذاب آتش جهنّم داده شده است خداوند جل‌ّ جلاله مي‌فرمايد: اين مقام براي كسي‌است كه عظمت و فضيلت آن‌ها در اخبار داده شده است بشارت بده به آنها كه آنهااوليايي هستند و در امان من هستند و در ذمه وجودي من قرار دادند و در برابر هرگام آنها چندين حسنه داده مي‌شود و لغزش آنها از جانب خدامورد عفو قرار گرفته است و آن چه آنها از درهم و دينار در اين راه صرف كردند، چندين‌برابر جايگزين مي‌شود. وقتي آن حضرت را زيارت مي‌كني با تواضع و خشيت و وقار زيارت كن و بخواه از كسي كه خواستن را از زائر خود مي‌شنود چه آهسته بخواند و چه بلند و جواب را مي‌دهد چون او زنده است در نزد پروردگار قهّار و نمرده است بعد طواف كن در دور آن قبر حضرت و خود را به آن تربتي كه خيلي با ارزش است نزديك كن قبري كه در آن ريحانه پيامبر، حسين همان پاكي كه پنجم پاكان است دفن است خيلي مناسب است كه در اين بخش آن جريان جالبي را كه مرحوم مجلس در بحار الانوار از كامل الزيارات نقل مي‌كند،يادآوري كنم ابن حمزه مي‌گويد: من در اواخر دوران بني مروان مخفيانه به زيارت قبر امام حسين (ع) رفتم كه اهل شام اطلاع پيدا نكنند. وقتي به كربلا رسيدم در يك ناحيه مخفي شدم تا نصف شب شد. بعد به زيارت قبر امام حسين (ع) رفتم نزديك قبر مطهر حضرت شدم مردي به من نزديك شد. گفت برو از اين جا تو أجرت را گرفتي و به قبر نمي‌رسي با ناراحتي برگشتم نزديك بود فجر طلوع كند. دوباره به طرف قبر رفتم وقتي نزديك شدم مردي پيش من آمد و گفت اي فلاني تو نمي‌تواني به قبر برسي به او گفتم خدا مرا ببخشيد. چرا نمي‌توانم برسم در حالي كه من از كوفه آمدم به قصد زيارت آن‌حضرت و چيزي هم بين من و آن حضرت حايل و مانع نيست خدا تو را عافيت بدارد،مي‌ترسم صبح شود و اهل شام مرا بكشند. بعد آن مرد به من گفت لحظه‌اي صبر كن موسي بن عمران از خدا خواسته كه به او اذن زيارت امام حسين (ع) را بدهد و خدا نيز اذن داده و الان او از آسمان به زمين آمده در حالي كه هفتاد هزار فرشته همراه او هستند و آنها به آسمان بر مي‌گردند، مي‌گويد من به او گفتم خدا تو را عافيت بدارد. تو كه هستي گفت : من از فرشتگان هستم كه مشغول پاسداري از حرم امام حسين هستم و براي زوار امام حسين (ع) طلب استغفار مي‌كنم آن مرد مي‌گويد: نزديك بود عقلم نسبت به آن چه كه‌شنيده بودم پرواز كند تا اين كه فجر طلوع كرد. ديدم هيچ كس بين من و قبر حايل‌نيست نزديك شدم به حضرت سلام دادم و نماز صبح را در حرم حضرت خواندم و سريع برگشتم از ترس اهل شام آن چه از اين روايت استفاده مي‌شود اين است كه همگان زوار قبر حسين (ع) هستند اعم از انسان‌ها و فرشته‌ها و همه موجودات لذا شاعر مي‌گويد:قبورٌ عليها النور يزهو و عندها صعودلا ملاك اسماء و نزول‌اشاره دارد به قبور امام حسين و ياران و جوانان كه نور آنها را در برگرفته است وملائكه الهي بالا مي‌روند و پايين مي‌آيند.

زيان‌هاي ترك زيارت امام حسين‌

سبب كاهش طول عمر مي‌شود

يكي از زيان‌هاي ترك زيارت امام حسين (ع) براي كسي كه توان رفتن به زيارت آن حضرت داشته باشد و نرود اين است كه از عمرش كاسته مي‌شود.امام صادق (ع) مي‌فرمايد:اگر كسي سال بر او بگذرد و به زيارت امام حسين نيايد، خداوند به اندازه يك سال از عمر او كم مي‌كند.

ترك زيارت جفا بر امام حسين است‌

يكي ديگر از زيان‌هايي كه در اثر ترك زيارت امام حسين متوجه انسان مي‌شود اين است كه انسان در حق آن حضرت جفاكار به حساب مي‌آيد. امير المؤمنين (ع)مي‌فرمايد:بأبي و أمي قسم به پدر و مادرم امام حسين به شهادت رسيد سوگند به خدا گويا من به وحوش نگاه ميكنم مي‌بينم كه گردنهاي خودشان را روي قبر آن حضرت گذاشته‌اند دارند گريه مي‌كنند از شب تا صبح حالا كه چنين است پس مبادا بر حسين جفا كنيد با ترك زيارت آن حضرت امام صادق (ع) خطاب به سدير صيرفي مي‌فرمايد: اي سدير، آيا حسين را هر روز زيارت مي‌كني گفت نه فرمود: پس چقدر جفاكار هستي آيا در هر ماه آن حضرت را زيارت مي‌كني گفت نه فرمود: آيا در هر سال زيارت مي‌كني عرض كرد: گاه در طول سال يك‌بار زيارت مي‌كنم فرمود: كه سدير چقدر در حق امام حسين جفاكار هستيد. بعد فرمود: آيا نمي‌داني كه براي خدا هزار هزار فرشته‌اند كه دائماً گريه مي‌كنند و امام حسين (ع) را زيارت مي‌كنند و از قبر آن حضرت جدا نمي‌شوند. اي سدير بر تو باد كه قبر امام‌حسين (ع) را زيارت كني در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز يك مرتبه سدير مي‌گويد:فداي شما شوم بين ما و قبر امام حسين فرسخ‌ها فاصله است فرمود: برو بالاي سطحي‌بعد متوجه سمت راست و چپ باش بعد سر خود را به طرف آسمان بردار و بعد رو كن به سوي قبر آن حضرت و بگو «السّلام عليك يا اباعبدالله السّلام عليك و رحمة‌الله بركاته خداوند در برابر هر زيارتي براي تو يك حج و يك عمره مي‌نويسند.اين روايت شريف در ضمن اين كه به زيان ترك زيارت آن حضرت اشاره دارد، به يك نكته‌اي ديگر نيز اشاره دارد و آن اين كه زيارت حضرت دور و نزديك ندارد. از هر جا آن حضرت را زيارت كند، خدا پاداش به او مي‌دهد.

باعث حسرت مي‌شود

يكي از زيان‌هاي ترك زيارت آن حضرت حسرت است امام صادق (ع) مي‌فرمايد:يا معاوية بن وهب «حضرت خطاب به معاوية بن وهب مي‌فرمايد»: زيارت امام حسين (ع) را به خاطر ترس ترك نكن كه هر كس ترك كند برايش حسرت و پشيماني پيش مي‌آيد.مراد از ترس كه در روايت آمده چه ترسي است روشن نيست احتمال دارد اشاره باشد به ترس جاني و احتمال قوي است كه مراد ترس مالي باشد و اين‌كه كسي خيال نكند كه اگر در راه زيارت مال خود را صرف كرد، هدر رفته است علاوه بر اين كه ثواب نصيب انسان شده و مال نيز جبران مي‌شود.

باعث عاق شدن انسان مي‌شود

يكي ديگر از زيان‌هاي ترك زيارت پيامبر و اهلبيت انسان را عاق كنند. امام‌صادق (ع) مي‌فرمايد:امام حسين را زيارت كنيد و به آن حضرت جفا نكنيد كه او سرور جوانان اهل‌بهشت است راوي سؤال مي‌كند كه فدايت شوم چه مي‌فرماييد درباره كسي كه توان‌زيارت آن حضرت را دارد؟ فرمود اگر كسي توان زيارت آن حضرت را داشته باشد و ترك‌كند، عاق پيامبر و اهلبيت آن حضرت شده است فرمود: در زيارت آن حضرت كوتاهي نكنيد كه خير در انجام زيارت او است . بعد فرمود:اگر مردم مي‌دانستند كه زيارت آن حضرت ثوابي دارد، خودشان را با شمشير مي‌كشتند و اموال خود را مي‌فروختند. هر كس‌آن حضرت را زيارت كند، خدا خودش حوائج آن را بر آورده مي‌كند. امر دنياي او را خدا عهده‌دار مي‌شود. و خدا جلب رزق و روزي براي بنده‌اش مي‌كند و آن مقداري كه در اين راه صرف كرده است جاي گزين مي‌كند و گناهان پنجاه ساله او را مي‌بخشد، در حالي به خانه‌اش برمي‌گردد كه هيچ وزر و وبالي ندارد. اگر در اين راه از دنيا رفت ملائكه الهي مي‌آيند و او را غسل مي‌دهند. وقتي كه دفن شد، درب بهشت به روي او باز مي‌شود و روح او از آن باب وارد بهشت مي‌شود و براي او در برابر هر درهمي كه صرف كرده ده هزار برابرقرار داده مي‌شود. وقتي فاطمه زهرا به زوّار قبر فرزندش حسين (ع) نگاه مي‌كند، هزار پيامبر و هزار راست گو و هزار شهيد و هزار هزار از كروبّين با گريه او را همراهي مي‌كنند،در آسمان هيچ فرشته‌اي باقي نمي‌ماند، مگر اين كه به خاطر صداي زهرا گريه مي‌كنند و زهرا آرام نمي‌گيرد تا رسول خدا مي‌آيد مي‌فرمايد: دخترم اهل آسمان را به گريه آوردي و آن‌ها را از تقديس و تسبيح بازداشتي ...

زيان انكار زيارت امام حسين‌

مناسب مي‌دانم كه در اين قسمت جرياني خواندني و جالبي را كه مرحوم مجلسي در بحارالانوار ذكر كرده يادآور شوم سليمان اعمش مي‌گويد: من وارد كوفه شدم و همسايه داشتم كه شب‌ها نزد آن مي‌رفتم و با او حرف مي‌زدم تا اين كه‌شب جمعه‌اي پيش او رفتم به او گفتم اي فلاني نظرت درباره زيارت امام حسين (ع) چيست گفت بدعت است و هر بدعتي گمراهي است و هر صاحب گمراهي در جهنم است سليمان مي‌گويد: در حالي از كنار او بلند شدم كه تمام وجودم را خشم نسبت به او فرا گرفته بود. با خود گفتم وقت سحر مي‌آيم با او حرف مي‌زنم درباره قضاياي امام‌حسين و زيارت آن حضرت اگر بر عناد خود اصرار كرد، او را مي‌كشم وقتي سحر شد آمدم در خانه او در زدم و با اسم او را صدا زدم زنش گفت او اول شب به زيارت كربلا رفته است من دنبال او به زيارت امام حسين (ع) راه افتادم تا به غاضريه رسيدم ديدم پيرمردي مشغول سجده خداوند است در حالي كه دعا مي‌كند و گريه مي‌كند و از خدا مي‌خواهد كه توبه او را بپذيرد و او را بيامرزد.بعد از مدت طولاني سرش را بلند كرد. من را ديد. به اوگفتم اي شيخ ديروز مي‌گفتي زيارت امام حسين (ع) بدعت است و هر بدعتي گمراهي است و هر صاحب گمراهي در آتش است حالا به زيارت آن حضرت آمدي گفت اي سليمان مرا سرزنش نكن من براي اين خاندان اعتقاد به امامتشان نداشتم تا اين‌كه امشب خواب عجيبي ديدم كه مرا به وحشت انداخت گفتم چه ديدي گفت مرد جليل القدري را ديدم كه نه آن قدر بلند قد بود ونه آن قدر كوتاه قد. ميانه بود، كه توان بيان اوصاف او را ندارم از كمال و جمال و جلال او. در حالي كه عده‌اي دور او را گرفته بودند جلو او سواره‌اي بود كه بر سر تاجي داشت و آن تاج چهار ركن داشت و در هر ركن جوهره‌اي بود كه راه سه روزه را روشن مي‌كرد. به بعضي از خدمتگذاران او گفتم اين‌كيست گفت او محمد مصطفي است گفتم آن ديگري كيست گفت علي مرتضي بعدبا دقّت نگاه كردم ديدم شتري است كه از جنس نور است و روي آن هودجي از نور قراردارد.داخل آن دو زن است و آن ناقه بين آسمان و زمين پرواز مي‌كند.گفتم : اين ناقه ازكيست گفت مال خديجه كبري و فاطمه زهرا است گفتم اين جوان كيست گفت حسن بن علي است گفتم به طرف كجا مي‌روند؟ گفت به زيارت آن كسي كه ظلماً شهيد شده است يعني كربلاي حسين بن علي من خواستم به آن هودج نزديك شوم كه داخل آن فاطمه زهرا قرار داشت بعد ديدم ورقه‌هايي كه مكتوب بود از آسمان به زمين مي‌آمد.گفتم اين ورقه‌ها چيست گفت اين ورقه‌ها امان نامه از آتش جهنم است و مخصوص زوار حسين (ع) در شب جمعه است به تو نمي‌رسد تا امام حسين (ع) را زيارت كني و اعتقاد به فضيلت آن حضرت پيدا كني در حالي كه خيلي ترسيده بودم با وحشت از خواب بيدار شدم از آن لحظه زيارت سيد و مولاي خود امام حسين (ع) را قصد كردم و من توبه كرده‌ام اي سليمان به خدا سوگند قبر امام حسين (ع) را رها نخواهم كرد تا روح از بدنم‌خارج شود.

زيارت عاشورا

شايسته مي‌بينم كه در پايان مقاله از زيارتي كه امام (ع) در روز عاشورا انجام مي‌داد، نقل كنم معاوية بن وهب مي‌گويد: روز عاشورا بر امام صادق (ع) وارد شدم ديدم حضرت در محراب عبادت خود در حال سجده است كنار حضرت نشستم سجده حضرت خيلي طول كشيد. در حالي كه حضرت گريه مي‌كرد با خداي متعال اين گونه مناجات‌مي‌كرد: اللّهم يا من خصّنا باالكرامة و وعدنا الشفاعة و حملنا الرسالة و جعلنا و رثة الانبياء و خَتَم‌َ بنا الاقسَم السالفه و خصّنا با الوصية و اعطانا علم مامضي و ما بقي و قلب‌هاي مردم را دوست‌دار ما قرار دادي مرا و برادرانم و زايران قبر اباعبدالله الحسين همان‌هاي كه اموال خود را در راه محبت آن حضرت مصرف مي‌كنند؛ خدايا همگي ما را ببخش آنهايي كه جان‌هاي خودشان را از سر ميل دادند، به خاطر نيكي كردن به ما و به اميد رسيدن به آن پاداشي كه در خوبي كردن به ما در پيش خدا وجود دارد: اين كارها را انجام دادند، تا اين كه قلب پيامبر (ص) را خوشحال نمايند و اين كارها را انجام دادند تا اوامر ما را اجابت كرده باشند، تا بدين وسيله خشم در دل دشمنان ما ايجاد كرده باشند. همه اين كارها را كه كردند به خاطر رسيدن به رضوان خدا بود.خدا از طرف ما رضوان را نصيب آنها گرداند.... خدايا به آنها از بهترين چيزهايي كه آروزي رسيدن به آن را دارند عنايت كن ... خدايا دشمنان ما در آمدند پيروان ما به زيارت آن حضرت سخت‌گيري مي‌كردند ولي اين سخت گيريها مانع از آمدن آنها نشد، خدايا به اين صورتهاي كه در راه آمدن به زيارت قبر حضرت سيدالشهدا نور خورشيد آنها را تغيير داده است رحم كن آن صورتهاي كه روي‌خاك قبر امام حسين ماليده شده است خدايا به آن چشم‌هايي كه از باب ترحّم بر ما گريه نموده‌اند رحم كن خدايا به آن قلبهايي كه به خاطر ما محزون شدن رحم فرما.آن قلبهايي كه در آتش حزن ما سوختند....معاوية بن وهب مي‌گويد:همين طور حضرت براي أهل ايمان دعا مي‌كرد.و هم چنين براي زائرين امام حسين در حاليكه در محراب عبادت خود قرار داشت وقتي سرش را برداشت من پيش حضرت آمدم به حضرت سلام كردم وقتي كه خوب به چهره حضرت خيره شدم ديدم رنگ حضرت پريده است حالش دگرگون شده محزون است و قطرات اشكش به گونه‌هاي آن حضرت جاري بود،مانند دانه‌هاي لؤلؤ تازه عرض كردم مولاي من خدا شما را نگرياند، براي چه گريه مي‌كنيد؟ چه باعث شده كه به اين حالت قرارگيريد؟ فرمود: آيا از اين روز غافل هستي آيا نميداني جدم امام حسين (ع) در اين روز به‌شهادت رسيده است بعد من هم به خاطر حضرت گريه كردم و به خاطر حزن حضرت محزون شدم بعد عرض كردم مولاي من چه عملي در اين روز انجام دهم اي فرزند وهب امام حسين (ع) را از دور و نزديك زيارت كن و در غم آن حضرت محزون باش و براي آن حضرت زياد اشك بريز. بعد وهب مي‌گويد به خدا سوگند من خيلي آرزو داشتم كه آن حضرت را زيارت كنم فرمود پس چه چيزي باعث شده كه تو را مانع شود از زيارت آن حضرت ابن وهب گفت من نميدانستم كه زيارت آن حضرت اين اندازه ثواب دارد تا اين كه دعاي شما را شنيدم فهميدم زيارت آن حضرت چقدر ثواب دارد بعد حضرت فرمود: اي فرزند وهب دعا كننده در حق زوار حسين در آسمان بيشتر از دعا كننده در حق زوار حسين (ع) در زمين است پس به تو باد كه مبادا زيارت آن حضرت را ترك كني به خاطر ترس از كسي هر كس زيارت آن حضرت را به خاطر ترس ترك كند حسرت را به دنبال دارد... بعد فرمود: اي فرزند وهب دوست نداري كه خدا تو را در بين كساني ببيند كه رسول خدا و اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين و ساير ائمه در حق آنها دعا مي‌كنند... آيا دوست نداري از كساني باشي كه در روز قيامت رسول خدا با آنها مصافحه مي‌كند؟اللّهم ارزقنا في الدنيا زيارت الحسين و في العقبي شفاعة الحسين (ع).

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».