شماره كتابشناسي ملي : ايران
سرشناسه : ابراهيمبايسلامي، غلامحيدر
عنوان و نام پديدآور : تحليلي تطبيقي از قيام امام حسين (ع) و قيام امام خميني/غلامحيدر ابراهيمباي سلامي
منشا مقاله : ضميمه اطلاعات ، ۲۱ بهمن ۱۳۸۶ : ص ۸ - ۹، ۱۲
توصيفگر : حسينبنعلي ع)، امام سوم
توصيفگر : خميني، روحالله
توصيفگر : قيام عاشورا
توصيفگر : انقلاب اسلامي ايران
توصيفگر : آسيب هاي اجتماعي توصيفگر : فرهنگ توصيفگر : اخلاق توصيفگر : دين توصيفگر : اصلاحات اجتماعي
تاريخ زندگي بشر حاكي از آن است كه هر هنگام كه جوامع را نابساماني فرهنگي و اجتماعي فراگرفته است، پيامبران و مصلحان به دستور خداوند در جهت هدايت مردم و نجات و اصلاح جامعه اهتمام ورزيدهاند.اسلام به عنوان كاملترين دين الهي بر محمد (ص) نازل شد تا هم جامعه زمان وي اصلاح گردد و هم حاوي اصول دستورهايي باشد كه براي آحاد بشر قابل اجرا در هر زمان پس از وي باشد و موجب هدايت و نجات جامعه گردد. در نوشته حاضر سعي بر آن است تا در يك بررسي تطبيقي از ديدگاه جامعه شناسي - تاريخي نشان دهيم كه علت اساس قيام امام حسين (ع) تداوم و تجديد اسلام پيامبر (ص) است و قيام امام خميني (ره) نيز با الهام از قيام امام حسين (ع) و در جهت تحقق اهداف آن به وقوع پيوسته است. امام خميني (ره) خود نيز فرمودهاند:انقلاب اسلامي ايران پرتوي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است.فرض اساسي ما در اين پژوهش اين است كه هر دوي اين قيامها با عنايت از دستورهاي كلي اسلام درباره اصلاح و تغيير جامعه به وقوع پيوستهاند و اين دستورها براي همه زمانها قابل پيروي و تطبيق است. در اين بررسي ما از روشي كه توماس اسپريگن در كتاب فهم نظريههاي سياسي [1] پيشنهاد كرده است بهره بردهايم و بنابراين در بخش اول از ديدگاه جامعه شناسي - تاريخي آسيبهاي جامعه اسلامي را در زمان هر يك از دو رهبر بزرگ الهي مورد بررسي قرار ميگيرد و در بخش دوم به راههاي اصلاح وشيوههايي كه اين دو رهبر براي درمان آسيبها و اصلاح جامعه پيشنهاد ميكنند اشاره شده است.
هر مصلحي با توجه به تصوري كه از وضع مطلوب جامعه دارد بر وضع موجود جامعه زمان خويش ايرادات و اشكالاتي وارد ميداند و به نواقص و امراض خاصي در آن جامعه اشاره ميكند و اينك به اختصار به آسيبها و ايرادات عمده جامعه اسلامي در زمان قيام امام حسين (ع) و قيام امام خميني (ره) اشاره ميشود. الگوي مطلوب جامعه در اين نوشته جامعه اسلامي زمان پيغمبر (ص) در نظر گرفته شده است.
بررسي نحلههاي فكري و انديشههاي ديني نشان ميدهد كه مهمترين علل انحطاط و سقوط جامعه اسلامي بعد از رحلت حضرت رسول (ص) برداشت نادرست از دين و فهم غلط معارف اسلامي بوده است. عواملي كه به بروز كژانديشيها و گرايشهاي قبيلهاي منتهي گرديد موجباتي را فراهم آورد تا كساني كه به مصادر خلافت دست مييافتند دين را وسيله توجيه حكومت و اهداف فردي و قومي خويش قرار دهند و جامعه اسلامي را براي مدت طولاني از مناديان واقعي توحيد و انديشههاي اصيل مكتب اسلام بدورنگهدارند. تحقق چنين امري وقتي ميسر گرديد كه افرادي همچون علي (ع)، سلمان فارسي، عمار ياسر و ابوذر غفاري كنار گذاشته شدند. و افرادي همانند كعب الاحبار يهودي و ابوحريره ادعاي مسلماني كردند و مفتي اعظم جامعه اسلامي گشتند و حكم بر تكفير و تسفيق افرادي چون صحابه نستوه رسول الله (ص)، ابوذر غفاري دادند و با جعل احاديث و تفاسير وارونه سعي كردند تا اذهان مردم را نسبت به حقيقت دين و سيره پيامبر (ص) مغشوش نمايند. علاوه بر علماي درباري فرصتطلبان و زراندوزاني چون طلحه و زبير براي حفظ منافع مادي و اقتصادي خويش علي (ع) را متهم به كفر مينمودند و مقدس مآباني چونخوارج نهروان با تاويل آيات خدا بر علي (ع) شمشير ميكشيدند و همه اينها نشانگر اين مطلب است كه در آن زمان قشر عظيمي از مردم مسلمان در درك حقيقت دين و فهم معارف اسلامي با مشكل روبرو بودهاند و در چنين شرايطي بني اميه حاكميت در جامعه اسلامي را به دست ميگيرند و براي توجيه حكومت خود به ترويج نوعيانديشه تقديري و جبرگرايانه ميپردازند. انديشهاي كه احساس هرگونه مسئوليت اجتماعي را از انسان سلب ميكرد و چون با استناد به نام خدا و اراده الهي صورت فريبندهاي داشت در ظاهر صحيح به نظر ميآمد و در آستانه قيام امام حسين (ع) كه با القائات علماي درباري و احاديث جعل پرورش يافته بودند به راحتي ميپذيرفتند كه اگر علي (ع) شكست خورد خدا نميخواسته تا او بر مسند حكومت باقي بماند و اگر حزب اموي زمام امور مسلمين را در دست دارد خدا چنين موهبتي به آنان عطا كرده است و بنابراين هرگونه اعتراض و انتقاد بر عليه وضع موجود و حكومت اموي انتقاد و اعتراض بر قدرت و مشيت الهي است. در اين زمان دين در امور فردي و عبادي خلاصه ميگردد و بر صورت ظاهر جمعه و جماعات بيش از هر چيز ديگر تاكيد ميشود و بينش و روحيه مذهبي در ميان اكثر قريب به اتفاق مردم به گونهاي مسموم و فلج شده است كه نه تنها عاملي براي اصلاح و سازندگي جامعه به حساب نميآيد بلكه موجبات سكوت و تسليم را نيز فراهم ميسازد و صبر و سكوت تخدير كنندهاي را بر سرتاسر شبه جزيره عرب مستولي ميگرداند. چنين اعتقادي مطلوب امام حسين (ع) نيست و امام با قيام خود تاكيد بر اين امر كه ميخواهند به اصلاح امت پيامبر (ص) و احياي سيره محمد (ص) و علي (ع) بپردازند اولين اعتراض را برانديشه ديني رايج در جامعه زمان خود روا ميدارند.قبل از قيام امام خميني (ره) هم ملاحظه ميشود كه جامعه در زمينه عقايد الهي و مذهبي دچار آسيبهاي جدي است.برداشتهاي ديني رايج به گونهاي است كه دين به هيچ يك از امور سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه كاري ندارد و فقط امري است كه به برخي از عبادات و اعمال فردي ختم ميگردد و چنين برداشتي از دين همواره مطلوب طبقات حاكم بر جامعه بوده است و به وسيله حكومتهاي باطل در ميان مردم رواج يافته است.در آستانه قيام ايشان با توجه به وابستگي جامعه به جوامع بيگانه شرق و غرب، مسئله جدايي دين از امور سياسي و اجتماعي شدت يافت و با توجه به خودباختگي و الگو قرار گرفتن جوامع غربي براي حكومت و زمامداران امور چهره جديدتري به خود گرفت. به نظر امام خميني (ره) جامعه اسلامي از صدر اسلام به اين آسيب دچار بوده است و اين مسئله در دوره اخير به اوج خود رسيده است چنانچه ميفرمايد:اين يك نقشه شيطاني بوده است كه از زمان بنياميه و بني عباس طرح ريزي شده است و بعد از آن هم هر حكومتي كه آمده است، تاييد اين امر را كرده است و اخيرا هم كه راه شرق و غرب به دولتهاي اسلامي باز شده، اين امر در اوج خودش قرار گرفت كه اسلام يك مسئله شخصي بين بنده و خداست و سياست از اسلام جداست و نبايد مسلمان در سياست دخالت كند و نبايد روحانيون وارد سياست بشوند. [2] .رواج انديشه جدايي دين از سياست به دليل اينكه هرگونه مسئوليت اعتقادي و اجتماعي را از افراد سلب ميكرد با روحيه تسامح و راحت طلبي نيز سازگاري داشت و بسياري از افراد براي حفظ منافع شخصي خود از هر گونه انديشهاي كه به تغيير وضع موجود منتهي گردد احتراز ميكردند و لذا نقشههاي شيطاني حكومت از يك سو و تسامح و راحت طلبي از سوي ديگر موجب شد تا اعتقادات ديني نقش موثري در اعمال اجتماعي - سياسي مردم نداشته باشند و از قيام براي خدا در جامعه اسلامي غفلت گردد.امام خميني (ره) در اين زمينه ميفرمايد:خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به روزگار سياه رساند و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران در آورد. [3] .
بعد از رحلت پيامبر (ص) از نظر سياسي و اجتماعي معيارها و ضوابط اسلامي تحتالشعاع ارزشهاي قومي و نژادي قرار ميگيرد و مهاجر بر انصار و قريش بر غير قريش ترجيح داده ميشود و به لياقت و شايستگي افراد در تصاحب مناصب سياسي و اجتماعي عنايتي نميشود امام حسين (ع) اينك وارث جامعهاي است كه بعد از پيامبر بسياري از ارزشهاي دوران جاهليت در آن نضج گرفته است، بني اميه آنچنان بر جان و مال مردم مسلط شده است كه خود را آقا و ارباب و مردم را بنده و نوكر خود قلمداد ميكنند.عرب را بر عجم ترجيح ميدهند و روحيه برابري و برادري را در جامعه زايل مينمايند، روشنفكران و اهل بصيرت را از بين ميبرند. معاويه علي رغم اينكه خلفاي قبل از او زندگي سادهاي داشتهاند يك حكومت سلطنتي پر از تجملات ايجاد كرده است و به پيروي از دوران جاهليت كه بعد از مرگ شيخ قبيله به حكم وراثت فرزندش جاي او را ميگرفت تصميم ميگيرد تا حاكميت اسلامي را براي خاندان بني اميه موروثي گرداند و به خلاف سيره پيامبر (ص) و خلفاي بعد از او پسرش يزيد را كه هيچ گونه لياقت و شايستگي نداشت به جانشيني خود منصوب كند و به اين ترتيب تخطي از معيارهاي سياسي و اجتماعي اسلامي و احياي ارزشهاي جاهلي و نژادي بود كه زمامداري از قريش به مداخله تيره اموي و زمامداري اموي به سلطنت موروثي و سلطنت موروثي به استبداد مطلق كشيده شد. [4] .امام خميني (ره) يكي از ديرپاترين آسيبهاي جامعه اسلامي را عدم تشكيل حكومت حق ميداند و در زماني قيام خود را آغاز ميكند كه جامعه تحت سلطه يك حكومت فاسد شاهنشاهي قرار گرفته است كه جز منافع فردي و خانوادگي خود هيچ معيار ديگري را نميشناسد و حتي براي ارضاي نفسانيات خود حاضر است سلطه بيگانگان را نيز بر سر مردم مسلمان گسترش دهد، مردم در اين حكومت هيچ نقشي ندارند و حق و حقوق محرومان جامعه پايمال ميگردد و افراد روشنفكر و با بصيرت نيز مورد هتك و آزار قرار ميگيرند و هيچ يك از ضوابط و معيارهاي اسلامي بر امور سياسي و اجتماعي جامعه حاكم نيست و همه امور جامعه در خدمت نفسانيات طبقه حاكم قرار گرفته است.در نظر امام خميني (ره) غلبه حكومت باطل يك آسيب اساسي است و از اين رو درباره غلبه رضاخان ميفرمايد:قيام براي شخص است كه يك نفر مازندراني بي سواد را بر يك گروه چند ميليوني چيره ميكند كه حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود كند. [5] .
در جامعه اسلامي پيامبر با توجه به اصول و موزانههايي كه بر مالكيت و نظام اقتصادي حاكم شد ثروتمندان و اشراف نميتوانستند به استثمار و تكاثر ثروت بپردازند و عدالت اجتماعي و اقتصادي از عمده ترين اصول جامعه اسلامي به شمار ميآمد.اما اينك امام حسين (ع) پس از پنجاه سال كه از رحلت پيامبر ميگذرد با يك جامعه كاملا نابرابر مواجه است كه در آن از يك سو قريش و وابستگان به دستگاه خلافت به ويژه بني اميه به ثروتهاي كلان دستيافتهاند و از سوي ديگر اكثر آحاد مردم جامعه در فقر و محروميت به سر ميبرند. جنگهايي كه بين سپاه اسلام و دو امپراطور بزرگ ايران و روم چند سال بعد از رحلت پيامبر به وقوع پيوست غنائم و اموال فراواني را نصيب حكومت اسلامي ساخت و اما اين غنايم با رعايت رتبهها و امتيازاتي خاص نظير سبقت در اسلام بين مسلمانان تقسيم شد و زمينها نيز به تملك سربازان فاتح درآمد. اكثر اين گروه كه به ثروتهاي كلان دست مييافتند از قبيله قريش بودند كه از دوران جاهليت به بازرگاني و تجارت آگاهي داشتند و همين كه در نظام اسلامي اموال و ثروت بيشتري نصيب آنان گرديد شيوه زندگي پيشين خود را از سر گرفتند و روحيه مالاندوزي و جمع ثروت در آنها زنده شد با اين ترتيب نوعي از اشرافيت معنوي (نظير سبقت در اسلام) معياري شد براي كسب ثروت و مال بيشتر و ايجاد اشرافيت مادي و پس از آن طبقه جديدي از ثروتمندان و اشراف با رنگ و لعاب اسلامي در جامعه به وجود آمده و به دنبال آن اصل عدالت اجتماعي و موازنههاي اقتصادي اسلام در معرض تهديد و نابودي قرار گرفت. [6] قريش و به ويژه بني اميه هنگامي كه توانستند نفوذ و قدرت بيشتري دردستگاه خلافت اسلامي به دست آورند تحت عنوان هبه و جايزه به چپاول و غارت بيت المال پرداختند. افرادي همانند طلحه دويست هزار درهم و زبير ششصدهزار درهم از دستگاه خلافت اسلامي دريافت نمودند. اينك طبقهاي مقتدر و ثروتمند در جامعه اسلامي به وجود آمده بود، بين امويان و وابستگان آنها كه داراي ثروتهاي فراوان بودند از يك سو و اكثر مردم كه در فقر و محروميت به سر ميبردند از سوي ديگر شكافي عظيم پيدا گشت و با اين سيطره مالي و سياسي بود كه حزب اموي به تطميع و خريد افراد ذي نفوذ پرداخت و معاويه بناي كاخ سبز را در منطقه شام ايجاد كرد و به قدرت خود تحكيم بخشيد. تصاحب و غارت بيت المال از مهمترين عواملي بود كه حزب اموي در جهت اغفال مردم و تهيه و تجهيز سپاه شام از آن استفاده كرد.ايجاد نظام طبقاتي و تبعيض و نابرابريهاي اجتماعي، سبب شد تا نظام عقيدتي و اخلاقي جامعه نيز متحول شود و پذيرش معيارها و اصول اقتصادي مكتب اسلام براي مردم ميسر نگردد. ثروتمندان كه وضع فعلي جامعه را از نظر مادي به نفع خويش ميديدند اولين گروهي بودند كه در مقابل حكومت علي به مخالفت و آشوب دست زدند و چون ديدند كه عدالت و ايجاد نظام اقتصادي اسلام بيش از هر چيز ديگر منافع آنها را تهديد ميكند به اردوگاه بني اميه پيوستند و مقدمات شكست خلافت امام را فراهم ساختند. معاويه همانند پادشاهان ايران و روم با تشريفات و تجملات بر مردم حكومت ميكرد و با سوء استفاده از بيتالمالبراي استمرار سلطنت اموي و جانشيني يزيد رشوههاي كلاني ميپرداخت و گروههاي زيادي از مردم كوفه را با پول و ثروت فريب ميداد و به تطميع آنان ميپرداخت. از جمله وقتي مغيرة بن شعبه از طرف معاويه ماموريت يافت تا مردم كوفه را به بيعت با يزيد وادار كند مال فراواني به هواداران حزب اموي در اين شهر بخشيد و گروهي از مردم كوفه را به سركردگي پسر خود نزد معاويه فرستاد تا با اعلام طرفداري از ولايت عهدي يزيد وراثت سلطنتي امويان را مشروعيتي مردمي بخشند چون اين گروه به دربار حكومت رسيدند معاويه از پسر مغيرة پرسيد: پدرت دين اين مردم را به چند خريده است؟ وي جواب داد: هر يك را به سي هزار درهم. [7] .در نتيجه اين حقيقت روشن ميشود كه اگر چه عوامل متعدد در سقوط ارزشها و معيارهاي اسلامي در جامعه نقش داشتهاند اما هيچ يك از آنها به اندازه رواج روحيه دنيا طلبي و رغبت به مال اندوزي موثر نبوده است به گونهاي كه امام حسين (ع) در آستانه قيام مقدس خويش ماهيت اين مردم را چنين بيان ميكند: الناس عبيد الدنيا و الدين لعق السنهم يحوطونه مادرت به معائشهم فاذا محصوا بالبلاء اقل الديانونمردم بنده دنيا هستند دين را تا آنجا ميخواهند كه با آن زندگي خود را سر و سامان دهند و چون آزمايش شوند دينداران واقعي بسيار كم خواهند بود.يكي از آسيبهاي مهم جامعه در آستانه قيام امام خميني (ره) فاصله طبقاتي و بهره كشي سرمايه داران و طبقه ثروتمند جامعه از طبقات محروم و مستضعف ميباشد. ايجاد هستههاي سرمايه داري در ايران به وسيله نظام شاهنشاهي سبب شد تا وابستگان به دربار و ايادي دست نشانده شركتهاي چند مليتي با استفاده از پول نفت و فروش منابع طبيعي كشور به ثروتهاي كلان دسترسي پيدا كنند و به اين وسيله به چپاول ثروتها و استثمار اقشار ضعيف جامعه بپردازند در مقابل اين عده محدود اكثر آحاد مردم در شهرها و روستاها در فقر و مسكنت به سر ميبردند و هر روز به تعداد زاغهها و بيغولههاي اطراف شهرهاي بزرگ افزوده ميگشت.امام خميني (ره) با اشاره به تحليل نظام اقتصادي از سوي دولتهاي بيگانه ميفرمايد:استعمارگران به دست عمال سياسي خود كه بر مردم مسلط شدهاند نكات اقتصادي ظالمانهاي را تحميل كردهاند و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسيم شدهاند. ظالم و مظلوم. در يك طرف صدها ميليون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف ديگر اقليتهايي از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سياسي كه عياش و هرزه گرند. مردم گرسنه و محروم كوشش ميكنند كه خود را از ظلم حكام غارتگر نجات دهند تا زندگي بهتري پيدا كنند و اين كوشش ادامه دارد، لكن اقليتهاي حاكم و دستگاههاي حكومتي جابر مانع آنهاست. ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم. پشتيبان مظلومين و دشمن ظالم باشيم. [8] .و تاريخ انقلاب اسلامي به خوبي نشان ميدهد كه محرومين و مستضعفين كه از اين آسيب ويرانگر (تسلط و بهره كشي اغنيا از فقرا) به شدت رنج ميبردند اولين اقشاري بودند كه به نداي امام خميني (ره) لبيك گفتند و به كمك نهضت اسلامي شتافتند.
در زمان حيات پيامبر (ص) خصلتهاي پست فرهنگ بدوي و قبيلهاي از جامعه محو شد و كينه توزي به برادري مبدل گشت.بيبندوباريهاي اخلاقي از بين رفت و زنان كه موجوداتي پست به شمار ميآمدند در جامعه مسلمين از مرتبه والايي برخوردار شدند و شخص پيامبر به دختر خويش مباهات ميكرد. اسلام به جامعه بشري و به ويژه اعراب كه در غرقاب فساد و تباهي به سر ميبردند شخصيت و هويت انساني داد و با ارزشهاي متعالي از عرب عصر جاهليت جامعهاي ساخت كه ايمان به خدا، عدالت اجتماعي و برابري، آزادي انسان از سلطه ديگران مهمترين ويژگيهاي آن به شمار ميآمد.با گسترش همين معيارها بود كه دين الهي توانست در درون انسانها و همچنين در محيط اجتماعي آنان تحول ايجاد كند و از يك طرف قبايل پراكنده عرب را متحد سازد و با ايجاد يك حكومت مركزي در مقابل دو امپراطور روم و ايران بايستد و از طرف ديگر جذبه و كشش دروني و فطري انسانها را برانگيزد و از مناطق دور و نزديك انسانها را گروه گروه به سوي اسلام حقيقي فراخواند.اما بعد از رحلت رسول اكرم با بروز فرهنگ بدوي و هواهاي نفساني مجددا روحيه برتريجويي و مالاندوزي و راحت طلبي بر جامعه اسلامي مستولي شد و هنگامي كه بنياميه بر شبه جزيره عرب حاكميتيافتند به تدريج ارزشها و اصول اخلاقي اسلام از جامعه حذف ميشد و قيام امام حسين (ع) وقتي آغاز ميشد كه امويان آشكارا و بدون هيچ ملاحظهاي به هتك حرمتهاي الهي ميپرداختند و روحيات و اخلاق اعراب دوران جاهليت را احيا ميكردند و روحيه تملق و ذلت را در بين مردم گسترش ميدادند.معاويه براي اينكه بتواند از فردي همانند زياد بن ابيه در حاكميت خود استفاده كند مجلسي برپا ميكند و در انظار مسلمين او را برادر نسبي خود ميخواند و يزيد در حضور مردم به ميگساري ميپردازد و فسق و فجور را در بين مردم رواج ميدهد و در هنگامي كه در كربلا فرزندان رسول خدا را به شهادت ميرساند و خاندان نبوت را به اسارت ميكشاند كينه توزي بدوي و قبيلهاي خود را در نعرهاي جاهلانه نمايان ميسازد كهاي كاش آنان كه از قبيله من (بني اميه) در جنگ با محمد به قتل رسيدهاند ميبودند و آگاه ميشدند كه چگونه انتقام آنها را از بنيهاشم گرفتم.شرايط اخلاقي و فرهنگي جامعه در آستانه قيام امام خميني (ره) نيز به گونهاي بود كه هيچ تناسب با ضوابط و اصول اخلاقي اسلام نداشت. حكومت فاسد و وابسته شاهنشاهي با توجه به نوعي از خودباختگي فرهنگي و فرنگي مآبي كه دچار آن شده بود در تخريب ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي جامعه از هيچگونه تلاشي مضايقه نميكرد و جامعه را لهو و لعب و هرزگيها فراگرفته بود. [9] .جوانان مسلمان از اخلاق اسلامي تهي ميگشتند و به مراكز فساد كشانده ميشدند زن به گونهاي جديد ملعبهاي بود براي بازيگران صحنههاي تجارت و اشاعه فساد در جامعه. روحيه ذلت و سلطه پذيري و بي تفاوتي در جوانان تقويت ميشد و به انحاء مختلف زمينههايي فراهم ميشد تا نيروي انساني از بين برود و جوانهاي ما تلف شوند. امام خميني (ره) اين را يك آسيب اساسي ميداند و ميفرمايد: اينها نيروهاي انساني ما را خراب كردند نگذاشتند رشد كنند، خرابيهاي مادي جبرانش آسانتر از خرابيهاي معنوي است، اينها نيروهاي انساني را از بين بردند. [10] .
در بخش اول به آسيبهاي جامعه اسلامي در زمان قيام امام حسين (ع) و قيام امام خميني (ره) اشاره شده و اينك راههاي اصلاح جامعه از نظر اين دو رهبر بزرگ الهي ميپردازيم تا بدانيم كه براي رسيدن به جامعه مطلوب اسلامي چه راه حلهايي را ارائه كردهاند. براي درمان آسيبهاي جامعه اسلامي چه شيوههايي را در پيش گرفتهاند.
دين يكي از سرچشمههاي اصلي فرهنگ در جوامع بشري است و صلاح و فساد هر جامعه به صلاح و فساد انديشه ديني در آن جامعه وابسته است. در بخش اول ملاحظه شد كه جامعه اسلامي هم در زمان حسين (ع) و هم در عصر امام خميني (ره) به شدت از نظر عقايد و انديشههاي ديني دچار آسيب شده است و نگرش مردم نسبت به دين يك نگرش سطحي است و در اين دورههاي بحراني حكام جور از دين به عنوان وسيلهاي براي توجيه حكومت و خلافت خود استفاده ميكنند و آنرا عاملي ميدانند برايسكوت و سكون تودههاي مردمي كه همه چيز را به قضا و قدر سپردهاند و از هرگونه مسئوليت اجتماعي پرهيز ميكنند.امام حسين (ع) به عنوان مظهر اسلام محمدي با قيام خود عزم آن دارد تا بر تفسيرها و برداشتهاي رايج دين خط بطلان كشد و با احيا دين حقيقي وجوه پويا، سازنده و جهت دهنده اين را براي مردم نمايان سازد لذا ميفرمايد:انا خرجت لطلب اصلاح في امة جدي اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابيطالب.پر واضح است كه عامل اصلي انسجام امت اسلامي دين است و اصلاح امت ممكن نيست مگر با اصلاح دين و اصلاح دين نيز به نظامي از كنترل و پيشرفت وابسته است كه عنوان امر به معروف و نهي از منكر به خود گرفته است و بعد از فهم صحيح از دين اين اصل انسان را در هر لحظه از زندگي موظف به بازآفريني و احياي ارزشهاي ديني ميكند و اين بازگشت مجدد و مكرر به معيارها و ضوابط ديني هم متوجه خود فرد است و هم به جامعهاي كه در آن زندگي ميكند منوط ميشود.بنابراين امر به معروف و نهي از منكر براي انسان مسئوليت اجتماعي ميآفريند و او را دچار نوعي از بيقراري ميسازد تا نسبت به آنچه در امور مختلف سياسي و اجتماعي و فرهنگي در جامعه ميگذرد بي تفاوت و بيتحرك نباشد. امر به معروف و نهي از منكر هنگامي كه مبتني بر فهم صحيح از دين باشد و از سيره نبوي و علوي يعني معيارهاي خالص اسلام سرچشمه بگيرد جامعه را از حالت سكون و ايستايي خارج ميسازد و منجر به بالندگي و سازندگي آن ميگردد. امام حسين (ع) كه خود عصاره اسلام محمدياست قيام ميكند تا نشان دهد كه آنچه بنياميه حكومت خود را به وسيله آن توجيه ميكند دين نيست بلكه نوعي فريب و نيرنگ است كه به اسم دين عرضه ميشود و دين فقط در عبادات فردي و جمعه و جماعات بدون تحرك خلاصه نميشود و اسلام حقيقي با وجود چنين حكومتي سازگار نيست.امام خميني (ره) اصلاح انديشههاي ديني را سرلوحه نهضت اسلامي قرار ميدهد و با طرح مسئله جدايي دين از سياست تغييرها و برداشتهاي رايج از دين را طرد ميكند و اسلام را يك دين اجتماعي و همه جانبه معرفي مينمايد كه بايد در عرصههاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي متجلي گردد. ايشان نگرش مردم نسبت به دين را مبهم ميداند و ميفرمايد:ما موظفيم ابهامي را كه نسبت به اسلام به وجود آوردهاند برطرف سازيم تا اين ابهام را از اذهان نزداييم هيچ كاري نميتوانيم انجام بدهيم. [11] .با رفع اين ابهام از دين است كه بزرگترين انقلاب ديني جهان در جامعه اسلامي ايران به وجود ميآيد و امر به معروف و نهي از منكر در جامعه احيا ميگردد و جامعه از حالت ايستايي به تحرك در ميآيد و نظام سياسي و اجتماعي جهان را تحت تاثير خود قرار ميدهد.
سكوت در مقابل حكومت باطل و بي تفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه موجب نهادينه شدن و ثبات هرچه بيشتر معيارها و ارزشهاي ضد دين ميگردد و به قدرتهاي جابر مشروعيت اجتماعي و سياسي ميبخشد. آنچه در قيام امام حسين (ع) و امام خميني (ره) ملاحظه ميگردد اين است كه هر دو نهضت از ابتدا با نه گفتن به وضع موجود و عدم پذيرش حكام جور شروع ميشوند.هنگامي كه بني اميه با توسل به معيارهاي نژادپرستانه و استثمار و اغفال مردم سعي مينمود كه تسلط خود را با حاكميت معاويه بر جامعه اسلامي گسترش دهد امام حسين (ع) به اين امر اعتراض نمودند و در نامهاي خطاب به وي چنين فرمودند:اني لا اعلم فتنة اعظم علي هذه الامة من ولايتك عليهاو هنگامي كه معاويه بر خلاف سيره رسولالله از امام براي خلافت موروثي خاندان بنياميه و جانشيني فرزندش يزيد بيعت خواست با مخالفت ايشان روبرو شد و محال است شخصيتي كه اسوه اسلام محمدي است به چنين ذلتي تن دهد و بر اسلام تقلبي مهر تاييد نهد. امام حسين (ع) با توجه به دستورات كلي مكتب اسلام تسليم حكومت جور نميشود و در مقابل آن واكنش از خود نشان ميدهد. استاد شهيد مطهري درباره اين وجه قيام امام حسين (ع) ميگويد:تا اينجا اين نهضت ماهيت عكسالعملي آنهم عكس العمل منفي در مقابل يك تقاضاي نامشروع دارد و به تعبير ديگر ماهيتش ماهيت تقوا است، ماهيت قسمت اول لا اله الا الله; يعني لا اله است در مقابل تقاضاي نامشروع نه گفتن است. منظور اينكه نهضت از سنخ تقواست از سنخ اين است كه هر انساني در جامعه خودش مواجه ميشود با تقاضاهايي كه به شكلهاي مختلف به صورت شهوت، به صورت مقام، به صورت ترس و به صورت ارعاب از او ميشود و بايد در مقابل همه آنها بگويد نه. [12] .امام خميني (ره) نيز با اقتدا به امام حسين (ع) چنين كردند و در مقابل حكومت جابر همه مصيبتها را تحمل كردند و با ايستادگي و سازش ناپذيري خود مشروعيت اجتماعي و سياسي نظام شاهنشاهي را براي اولين بار در تاريخ ايران زير سئوال بردند و براي هميشه جور آن را از سر مردم كم كردند.آزادگي و ظلم ستيزي راه امام حسين (ع) بود كه در وجود امام خميني (ره) دوباره متجلي گشت و خود ايشان ميفرمايند:حضرت سيدالشهدا به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد.. [13] .امام مسلمين به ما آموخت كه در حالي كه ستمگران زمان به مسلمين حكومت جائرانه ميكنند در مقابل او اگرچه قواي شما ناهماهنگ باشد به پا خيزيد و استنكار كنيد. اگر كيان اسلام را در خطر ديديد فداكاري كنيد و خون نثار نماييد. [14] .
نهضتهاي انقلابي و اصلاحي معمولا ثبات نظام اجتماعي را برهم ميزنند و افكار و آراء مردم را تحت تاثير خود قرار ميدهند. امام حسين (ع) و امام خميني (ره) هر دو به نقش مردم و مشاركت آنها در قيام اسلامي اهميت دادهاند ولي با توجه به تفاوتهاي اساسي كه از نظر زماني و شرايط اجتماعي بين دو قيام وجود دارد مشاركت و استقبال از دو نهضت با يكديگر قابل مقايسه و تطبيق نيستند.در سال شصت هجري كه امام حسين (ع) نهضت را شروع كردند شرايط خاص بر جامعه حاكم بود و مردم كوفه وقتي از قيام امام اطلاع يافتند از ايشان به بوسيله نامههاي فراوان دعوت كردند. امام حسين (ع) هم به اين استقبال مردم با همه شرايطي كه بر جامعه حاكم بود پاسخ دادند تا نشان دهند كه براي مشاركت مردم ارزش و اهميت قائل هستند. دعوت مردم كوفه خود يك پديده اجتماعي است كه از قيام امام ناشي شده است و در شكل و هيات قيام تاثير داشته است و امام براي اتمام حجت به طرف آن شهر حركت كرد تا به نداي مردم كه ايشان را به ياري طلبيدند پاسخ گفته باشد.امام خميني (ره) در جامعهاي متفاوت از جامعه زمان امام حسين (ع) قيام خود را آغاز نمودند و مردم در قيام امام خميني (ره) نقش ويژهاي دارند و شرط اساسي اصلاح جامعه را آگاهي مردم ميدانند و در يك دوره طولاني براي آگاه نمودن و مشاركت دادن مردم در قيام فعاليت ميكنند تا آنجا كه ميفرمايند :اگر ما بتوانيم... مردم را بيدار و آگاه سازيم... حتما او را با شكست مواجه خواهيم ساخت. بزرگترين كاري كه از ما ساخته است بيدار كردن و متوجه كردن مردم است. آن وقت خواهيد ديد كه داراي چه نيروي عظيمي خواهيم بود كه زوال ناپذير است. در عين حال راه دشوار خطرناكي در پيش داريم. [15] .ايشان بارها تاكيد فرمودهاند كه براي اصلاح جامعه بايد يك موج تبليغاتي و فكري به وجود بياوريم تا يك جريان اجتماعي پديد آيد. [16] .
نقش حكومتها در اصلاح و فساد جوامع بر كسي پوشيده نيست. اسلام دين جامعي است و اجراي اصول اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن بدون تشكيل حكومت ممكن نيست. برخي از علماي اسلامي بر اين عقيدهاند كه مهمترين انگيزه امام حسين از انجام اين قيام ايجاد حكومت اسلامي بوده است. [17] امام خميني (ره) در اين زمينه ميفرمايند:زندگي سيدالشهدا، زندگي حضرت صاحب سلام الله عليه، زندگي همه انبياء عالم، همه انبياء از اول، از آدم تا حالا همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل حكومت جور، حكومت عدل را ميخواستند درست كنند. [18] .ايشان كه عدم تشكيل حكومت حق را از مهمترين و ريشه دارترين آسيبهاي جامعه اسلامي ميدانند اظهار ميدارند:اگر گذاشته بودند كه حكومتي كه اسلام ميخواهد، حاكمي را كه خداي تبارك و تعالي امر به تعيينش فرموده است، رسول اكرم تعيين فرموده; اگر گذاشته بودند كه آن تشكيلات پيش بيايد حكومت اسلامي باشد آن وقت مردم ميفهميدند كه اسلام چيست ومعني حكومت اسلامي چيست. [19] .و لذا بهترين راه تصحيح جامعه از نظر ايشان اين است كه:تودههاي آگاه وظيفه شناس و ديندار اسلامي متشكل شده، قيام كنند و حكومت اسلامي تشكيل دهند. [20] .
نظام اجتماعي در هر يك از جوامع بشري به واسطه ارزشها، هنجارها و احساسات مشترك بين اعضاي آن جامعه انسجام مييابد و جوامع مختلف را از يكديگر متمايز ميسازد. اسلام حاوي ارزشها و هنجارهايي است كه در صورت بروز و اشاعه آنها اعضاي جامعه از درون متحول ميگردند و هر يك از اعمال فردي و اجتماعي آنها معاني خاص و شيوههاي ويژهاي پيدا مينمايند. امام خميني (ره) و امام حسين (ع) كه وجودشان مظهر چنين ارزشهايي بود در اعتقاد و عمل به احياي آنها پرداختند و اشتياقي در دل انسانها برانگيختند كه وجودشان را دچار بيقراري و پويايي دائمي ساخت. اين ارزشها و هنجارها منشا الهي دارند و پويايي و تحرك آفريني آنها تابع هيچ زمان و مكان خاصي نيست و با آنچه در ساير جوامع مشاهده ميگردد متفاوت است.قيام امام حسين (ع) در سال شصت هجري جولانگاه و نمايشگاه اين ارزشهاي متعالي بود و فرزند پيامبر با چنين نهضتي، پويايي و تحرك آفريني دين حضرت محمد را براي هميشه تاريخ ثبت كرد. امام خميني (ره) نيز با اقتداي به امام حسين (ع) توانست اين نهضت عظيم را به ثمر رساند و مجددا به احياي اين ارزشها در جامعه اسلامي بپردازد. نمونههايي از ارزشهاي مشترك كه اين دو نهضت مقدس به آنها صراحت بخشيد عبارتند از:1- ايمان به جهاد في سبيل الله و احياي روح مجاهده و مبارزه كه بر حسب آيه شريفه قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله سرلوحه قيام امام خميني (ره) قرار گرفت و خلقي را براي جهاد در راه خدا برانگيخت.2- احياي روحيه شهادت طلبي [21] و برترين مراحل عرفان عملي. ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا3- مقاومت و پايداري و پشتكار در مبارزه. فاستقم كما امرت4- احياي روحيه آزادگي و ذلت ناپذيري. هيهات من الذلة5- شجاعت و شهامت و پرهيز از مصلحتانديشي و راحت طلبي و توجيهگري. اني لااري الموت الا السعادة و الحياة مع الظالمين الا برما6- احياي روحيه برادري و برابري و تساوي حقوق زن و مرد.7- احياي امر به معروف و نهي از منكر و ساير امور عبادي نماز، روزه، دعا.8- احياي جنبههاي اخلاقي، مروت، ايثار و...
[1] اسپريگن، توماس فهم نظريات سياسي ترجمه فرهنگ رجايي، انتشارات آگاه، چاپ اول 1365 .
[2] اورعي، غلامرضا، انديشه امام خميني (ره) درباره تغيير جامعه، موسسه انتشاراتي سوره، تهران، 1373، به نقل از صحيفه نور جلد شانزدهم، صفحه 232.
[3] امام خميني (ره)، صحيفه نور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، جلد اول، ص165 .
[4] شهيدي، سيد جعفر، قيام حسيني (ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، چاپ دوازدهم، 1367 .
[5] امام خميني (ره)، صحيفه نور، جلد اول ص4- 3 .
[6] شهيدي، سيد جعفر، همان، ص52- 46 و ص85 .
[7] پيشين.
[8] امام خميني (ره)، ولايت فقيه، انتشارات اميركبير تهران، 1360 (افست نسخه نجف)، ص42 و 43.
[9] شهيدي، سيد جعفر، همان ص46- 33 . [
[10] امام خميني (ره)، صحيفه نور، جلد هفتم، ص23.
[11] امام خميني (ره)، ولايت فقيه، ص 177.
[12] مطهري، مرتضي حماسه حسيني انتشارات صدرا، جلد اول، 1363، 189- 186.
[13] امام خميني (ره)، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني (ره)، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، چاپ اول، بهار1373، ص55.
[14] امام خميني (ره)، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني (ره)، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، چاپ اول، بهار1373، ص55.
[15] امام خميني (ره)، در جستجوي راه از كلام امام، انتشارات اميركبير، دفتر دهم، ص 46 .
[16] امام خميني (ره)، ولايت فقيه، ص173 .
[17] براي اطلاع بيشتر مراجعه كنيد به كتاب شهيد جاويد نوشته آقاي صالحي نجف آبادي و كتاب چرا حسين قيام كرد؟ نوشته مرحوم استاد محمد تقي شريعتي، نگارنده مقاله حاضر تاملاتي را بر اين نظريه وارد داشته است كه براي اطلاع از آن ميتوانيد به مقاله تحليلي از قيام امام حسين (ع) كه در روزنامه سلام در مرداد ماه 1370 شمسي به نام وحيد سلامي به چاپ رسيده است مراجعه فرماييد.
[18] امام خميني (ره)، قيام عاشورا، ص 38.
[19] امام خميني (ره)، صحيفه نور، جلد اول، ص167 .
[20] امام خميني (ره)، ولايت فقيه، 173 .
[21] برخي از صاحبنظران با توجه به تحليلي كه از اوضاع و احوال جامعه اسلامي در زمان قيام امام حسين ارائه ميكنند و با استناد به روايات متعددي همان ان الله شاء ان يراك قتيلا و امثال آن را با ديدگاههاي مختلفي كه نسبت به هم دارند، همانند مرحوم دكتر شريعتي در كتاب حسين وارث آدم و آقاي لطف الله صافي گلپايگاني در كتاب شهيد آگاه انگيزه و يا هدف اصلي قيام امام حسين را شهادت آن حضرت دانستهاند، نگارنده به تامل و تحليل اين نكته در مقالهاي كه در پاورقي شماره 17 به آن اشاره شد پرداخته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».