تبيين عزت حسيني(ع)

مشخصات كتاب

عنوان : تبيين عزت حسيني (ع)
پديدآورندگان : علي طباطبائي(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : عزت نفس
امام حسين ( ع )

عزت واقعي انسان‌

قرآن كريم عزّت را فقط از آن خداوند سبحان مي‌داند و راه رسيدن به آن را براي راهيان كوي الهي باز مي‌بيند:(من كان يريد العزّة فلله العزّة جميعا اليه يصعد الكلم‌ُ الطيّب و العمل الصالح‌ُ يرفعه .

بيان 1

1ـ اگر كسي عزّت مي‌خواهد معدن عزّت خداست و بايد به سوي معدن عزّت عروج كرد تا از عزّت واقعي طرفي ببندد. عزّت در زمين و طبيعت يافت نمي‌شود. انسان طبيعي از عزّت برخوردار نخواهد بود، براي كسب‌ِ آن بايد ترقي كند و تعالي يابد و در سير تكاملي اعتلاي وجودي پيدا كند. از نظر قرآن كريم تكامل و صعود انسان به بركت علم و عمل صالح است يعني علم و عمل دو جوهر انسان سازند. انسانيّت انسان به اين دو اصل است چه اين كه تكامل و تعالي او هم به همين دو جوهر است البته عمل زمينه‌ساز است نردبان‌ِ عروج است علم و اعتقاد كه همان الكلم الطيب است صعود مي‌كند و عمل صالح او را مدد مي‌كند.2ـ قرآن كريم تصريح كرده است وجود مقدس رسول خدا (ص) به لحاظ قرب وجودي به حق تعالي و اعتلاي ذاتي داراي عزّت واقعي مي‌باشد بلكه مظهر اتم‌ّ اسم شريف العزيز است و مؤمنين هم در پرتو پيروي و اطاعت از آن حضرت عزّت واقعي به‌دست آوردند و آنها هم شدند عزيز (و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنين .اين آيه با حصر عزّت براي خداوند سبحان منافات ندارد، زيرا او معدن عزّت است و هركس به اندازه قرب وجودي با آن حقيقت از عزّت طرفي مي‌بندد و مي‌شود مظهر عزّت الهي چه اين كه درباره ديگر اسما و صفات الهي سخن همين است يعني توحيد اسمائي و صفاتي با داشتن مظاهر منافاتي ندارد بلكه رب مطلق بي مظاهر نمي‌شود.3ـ در مقابل عزّت واقعي عزّت‌هاي خيالي و پنداري مطرح است عزّت واقعي در انسان‌هاي الهي به عنوان يك وصف كمالي در كنار ديگر اوصاف نيك و پسنديده مانند خضوع در برابر خداي سبحان و فروتني در مقابل بندگان خدا ظهور مي‌كند، اما عزّت خيالي يك نوع تفرعن است كه از گناه و معصيت در انسان پديد مي‌آيد. (و اذا قيل له اتّق‌الله أخذته العزّة بالاثم .عزّت واقعي كه همان سرفرازي دنيا و آخرت است حاصل قرب انسان به حق تعالي و نتيجه متّصف شدن به اوصاف الهي و متخلّق شدن به اخلاق الهي است ولي عزّت‌هاي خيالي كه باعث سرافكندگي دنيا و آخرت است حاصل معاصي و نتيجه دوري و بُعد انسان از حق تعالي است و اين گونه عزّت‌هاي خيالي ابزاري است شيطاني براي تفرعن و استكبار.مهم‌ترين و مؤثرترين راه براي پرهيز از گناه احياي شخصيت انساني انسان است كه در عزّت جلوه‌گر است انسان مي‌تواند در پرتو تفكّر صحيح شخصيت انساني اسلامي خويش را احيا كند تا به معراج عزّت واقعي نائل گردد. انسان با عزّت هرگز ذلّت گناه را نمي‌پسندد.وجود مقدس امام مُلك و ملكوت حضرت صادق ع) عزّت واقعي را نتيجه تقوا مي‌داند و گناه و معصيت را منشأ ذلّت و خواري براي انسان‌هاي فرومايه ترسيم مي‌فرمايد:سمعت ابا عبدالله (ع) يقول ما نقل الله عزوجل عبدا من ذل‌ّ المعاصي الي عزّ التقوي اءلا أغناه من غير مال و أعزّه من غير عشيرة و آنسه من غير بشر.

بيان 2

1ـ عزّت نشانه تقوا است و تقوا به سبب دوري از گناه حاصل مي‌شود و گناه منشأ ذلت و خواري است پس عزّت واقعي با گناه جمع نمي‌شود و انسان أهل معصيت در باطن عالم و متن واقع عزيز نيست چه اين كه تقوا با ذلّت و خواري هماهنگ نيست انسان‌هاي با تقوا عزيز و سرافراز هستند.2ـ عزّت واقعي هبه الهي است كه با ترك گناه و طهارت نفس و تهذيب روح كسب مي‌گردد. عزّت مُريد و حشم و نوكر داشتن نيست بلكه يك وصف نفساني و روحي است كه ديگران به بركت آن از انسان با عزّت و عزيز حريم مي‌گيرند.3ـ انسان عزيز آن نيست كه ديگران از او بترسند و دلهره داشته باشند بلكه عزيز كسي است كه گناه‌كاران نزد او جرأت معصيت نداشته باشند. عزيز آن انسان نفوذناپذيري است كه مقهور شرائط زمان و مكان نمي‌شود بلكه جامعه و شرائط زمان و مكان را مقهور خويش مي‌سازد.

حسين بن علي راست قامت‌ترين مفسر عزت و شرافت انساني‌

عزّت حسيني (ع) يعني عزّت انسانيت زيرا حسين بن علي (ع) قهرمان تفسيركننده حيات توأم با عزّت و شرافت انسان است حقيقتاً همه ارزش‌ها و آرمان‌هاي الهي زندگي انسان مديون آن عزيز و عزيزان است آري حسين بن علي (ع) راست قامت‌ترين مدافع حيات طيب انساني در مرتفع‌ترين قلّه فداكاري‌ِ در راه حق و حقيقت و آزادي و عزّت انساني قرار دارد.حسين‌بن‌علي (ع) تابلو انسانيت و سرچشمه عزّت و كانون كرامت و افتخار انساني است حسين بن علي (ع) آرمان انسانيت و تفسير عيني حقيقت‌ِ حيات جاويد انسان است حسين بن علي (ع) اسوه و الگوي پويندگان حركت مسير تكامل انساني و امام حقيقت‌جويان‌ِ مسير عزّت و كرامت انسان است حسين بن علي (ع) مظهر أتم‌ّ اسم شريف العزيز است اگرچه همه ائمه هدي ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ مظهر اتم اسماي حسناي الهي اند ولي هريك از آنها مظهري خاص از اسمي مخصوص‌اند و در آن اسم جلوه دارند، وجود مبارك حضرت امام حسين (ع) اسم العزيز را آيت و مظهر تام است اگر حسين بن علي (ع) مظهر اسم العزيز است مكتب حسيني تبلور عزّت خداي است و اگر اين مكتب حسيني (ع) كانون عزّت است به راهيان كوي حسين (ع) درس عزّت و افتخار مي‌آموزد و بهترين نشانه پيروان اين مكتب و كانون حسيني ع) عزّت است اگر انسان حسيني (ع) بود يعني متخلّق به اخلاق حسين بن علي (ع) و متصف به اوصاف او يقيناً عزيز خواهد بود.بيانات نوراني حسين بن علي (ع) يك پارچه جلوه‌هاي عزّت و حرّيت و آزادي است چه اين كه سيره عملي آن حضرت تابلو تمام تمامي عزّت و عظمت و افتخار است در اين فصل تبرّكاً به چند كلمه از بيانات آن حضرت مي‌پردازيم 1ـ اءن لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احرارا في دنياكم اگر شما به علت سقوط از مقام والاي انسانيت كه تطبيق حيات و ارزش‌هاي آن باخداست خود را از دين محروم ساختيد، اگر دين و اعتقادي نداريد، اگر همه زندگي رادردنيا مي‌بينيد حداقل كرامت و شرف ذاتي انسان و لزوم پيروي او از اصول حيات دسته جمعي را فراموش نكنيد كه در رأس‌ِ آن احترام به انسان‌ها قرار دارد، اقلاً در دنيا آزادمرد باشيد.2ـ لا واللّه‌ِ لا اُعطيكم‌ُ بيدي اعطاءَ الذَليل ولاَ اَفِرُّ فِرارُ العبيد يا عبادَاللّه اِنّي‌عُذت‌ُ بربّي و ربّكم اَن‌ْ تَرجِمُون اَعُوذُ بربي و ربّكم مِن كل‌ّ متكبّرٍ لا يُوْمِن بيوم الحساب به خدا سوگند من دست ذلت به شما نخواهم داد و هرگز مانند بردگان از جهاد فرار نمي‌كنم اي بندگان خدا با كمال بي توجهي به سيادت و تفرعن‌تان به پروردگار خودم و شما از اين كه من را سنگباران كنيد پناه مي‌برم اين كلمات‌ِ نوراني امكان فهم عالي‌ترين مقام انساني را از نظر شرافت و كرامت و حيثيت در اختيار مكتب داران و فرهنگ سازان و بانيان تمدن‌هاي حقيقي مي‌گذارد كه بفهمند وقتي سخن از انسان مطرح مي‌شود با چه موجودي سر و كار دارند و بفهمند زندگي با ذلت و خواري مساوي با مرگ دور از كرامت و شرفي است كه خدا به انسان‌ها عنايت كرده است براي وجود مبارك سالار شهيدان (ع) سه كار ممكن بود، يا بيعت و تسليم و پذيرش ذلّت يا ترس و فرار و پذيرش بي چارگي يا استقامت و جهاد با عزّت و پذيرش شهادت كه اين راه سوم سيره راست قامتان است تا جاودانه تاريخ باشند. فقط اين راه‌عزّت و افتخار است راه‌هاي ديگر جز ذلّت و خواري چيز ديگري نيست آري حسين بن علي (ع) كه راست قامت‌ترين چهره شرافت انساني است و آموزگار مكتب عزّت و افتخار است سيره زندگي او و اصالت خانوادگي او و غيرت ذاتي او باراه پذيرش ذلت و بي چارگي تضاد كامل دارد.آن حضرت تفسير عيني عزّت انسان است مبيّن واقعي شرافت و كرامت زندگي‌است احياگر روح آزادي و شارح ميسّر آزادگي است قرب با آن حضرت درس آزادي و عزّت مي‌دهد، پيروي صادقانه از ايشان راه زندگي انساني مي‌آموزد و خلاصه مكتب سرفراز حسين بن علي (ع) است كه انسان را تفسير مي‌كند و انسانيت را معنا مي‌دهد.3ـ اَلا و ان‌ّ الدّعّي بن الدّعّي قَدْرَكَزَنَي بين اثنتين السّلة‌ِ ـ القّلة ـ والذِلّة و هيهات‌منّا الذّلة يَأبي اللّه ذلك لنا و رسوُلُه والمؤمنون و حُجورٌ طابت و طَهُرت و اُنْوف‌ٌ حمّية‌ٌ و نفوس‌ٌ أبيّة‌ُ.آگاه باشيد آن زناكار پسر زناكار مرا ميان شمشير و پستي و خواري قرار داده است ولي محال است براي ما تسليم با ذلّت و خواري خدا و رسول خدا و انسان‌هاي با ايمان و دامن‌هاي پاك و پاكيزه و زعماي با حمّيت و نفوس با غيرت از آن امتناع مي‌ورزند.4ـ فَانّي لا اري الموت اِلاَّ سعادة‌ً والحياة مع الظّالمين اِلاّ برماً.همانا من مرگ را جز سعادت و خوشبختي و زندگي با ظالمان را جز ناراحتي و ملامت نمي‌بينم گويا وجود مقدس سيد شهيدان عالم ـ روحي له الفدا ـ مي‌خواهند بفرمايند حال كه از معروف چيزي باقي نمانده است و ارزش‌هاي الهي انساني قرباني اميال هوس‌بازان بي دين شده است منكرات چهره معروف گرفته‌اند و ضد ارزش‌ها لباس ارزشي بر تن‌كرده‌اند وظيفه من كه امام و راهنماي آنها هستم اين است كه معروف‌ِ از دست رفته را به آنان بازگردانم و اين جز با كشته شدن و نپذيرفتن زندگي با ظالمين ممكن نيست لذاحضرت با اشاره به شهادت خود در آينده آن را سعادت و خوشبختي شمرده و زندگي‌كردن با ظالمين را با آن وضع ناراحت كننده و ملال‌آور به حساب مي‌آورند. حضرت نمي‌خواهند بفرمايند حال كه چنين است بهتر است من ميان آنها نباشم و نبينم كه‌ظالمين چه مي‌كنند، بلكه مي‌خواهند بفرمايند وظيفه من اين است كه با شهادت‌ِ خود اسلام را احيا كنم و معروف و حق را به جامعه باز گردانم اين كه فرمود «فاني لا أري الموت الاسعادة‌ً» يعني مرگ آرماني يعني شهادت در راه احياي ارزش‌ها، يعني سرانجام‌ِ مبارزه و جهاد در برابر ظلم و فساد و نامردمي‌ها.آن موتي سعادت آفرين است كه زنده كننده باشد، آن مُردني افتخار آفرين است كه خون خُفته انسان‌ها را در رگ‌هاي پيكر جامعه به جوش آورد.آري آن موت همان شهادت است كه سعادت بخش و افتخار آفرين است نه مرگ طبيعي خاموش و بي روح و حركت

حريت و آزادي منشأ عزت و افتخار

1ـ عزّت زير سايه حرّيت است انسان‌ِ آزاد عزيز است و انسان‌ِ در قيد و اسير ذليل است و اين قيد هم از خود انسان پديد مي‌آيد، يك امر خارجي نيست (كل نفس‌ٍ با كَسَبَت‌ْ رهينة‌ٌ اءلا أصحاب‌ُ اليمين .2ـ عزّت واقعي به بركت آزادي انسان از قيد نفس و خواهش‌هاي نفساني حاصل‌مي‌شود. كسي كه اسير نفس است ممكن نيست عزيز باشد، از آنجايي كه تمام سعادت انسان در گرو آزادي اوست انساني سعادتمند است كه آزاد باشد لذا رسول خدا (ص) فرمود(ايها الناس اءن أنفسكم مرهونة باعمالكم ففكّوها باستغفاركم .3ـ اگر اعمال ناپسند قيد براي انسان است انسان مقيد و اسير، توفيق عبادت پيدا نمي‌كند، زيرا اگر عبادت تقرب به حق تعالي‌ست و اگر تقرّب همان عروج و صعود و تكامل روحي است لازمه عروج و پرواز آزاد بودن است كسي كه آزاد نيست توان پرواز ندارد،كسي كه در رهن اعمال است توفيق عبادت ندارد.جاء رجل الي اميرالمؤمنين (ع) فقال يا اميرالمؤمنين انّي قد حرمت‌ُ الصلاة بالليل فقال له اميرالمؤمنين (ع) انت رجل‌ٌ قد قيّدتك ذنوبك پس همان طوري كه صلاة انسان را از فحشا و منكر دور مي‌كند، گناه و معصيت هم انسان را از نماز دور مي‌كند.4ـ اصلي‌ترين اغلال و طناب‌هاي اسارت براي انسان همان محبت‌ها و علائق دنيائي است كه ديگر روح انقياد براي انسان باقي نمي‌گذارد (انا جعلنا في أعناقهم أغْلالاًفَهِي‌َ اِلَي الاذقان فَهُم مُقمَحُون .اگر اين حالت براي كسي پيش آمد ديگر ركوع و سجود براي او ممكن نيست يعني ديگر هيچ گونه حال انقياد و خشوع و قبول براي او باقي نمي‌ماند و از طرفي كمالات انساني انفعالي است و انفعال حاصل نمي‌شود مگر با تذلّل و خشوع كه مصداقش ركوع و سجود است «فهم مقمحون يعني ممنوع القبول است 5ـ اگر سعادت انسان به فعليّت اوست و اگر انسان به فعليّت نمي‌رسد مگر از راه علم و عمل كه انسان سازاند تحصيل علم و عمل زماني براي انسان ميسور است كه آزاد باشد، اگر مسير تكامل مسدود بود راهي براي سعادت نيست ـ (وَ جَعَلنا مِن‌ْ بَين‌ِ اَيْدِيهم سَدّاً وَمِن خَلْفِهِم سدّاً فَاَغشَيناهُم فَهُم لا يُبْصِرُون .«من بين ايديهم يعني از آن جهت الهي و آن سوئي و «سداً» يعني ظهور نفس و صفاتي كه بر قلب مستولي شده است اين حجاب انسان را به سوي ما فوق منع مي‌كند تا انسان ديگر مشتاق لقاي حق نباشد، زيرا تا چيزي را نبيند اشتياق و علاقه پيدا نمي‌كند.«و من خلفهم يعني از جهت بدني «سدّاً»، اين همان حجاب طبيعت جسماني و لذت‌هاي مادي است كه مانع امتثال اوامر و نواهي الهي مي‌گردد و در حقيقت مانع عمل صالح مي‌شود، پس اين دو سد از دو جهت مانع علم و عمل مي‌گردد. اگر علم و عمل موجب عروج انسان است اين حجاب‌ها و اغلال موجب سقوط انسان است 6ـ قرآن كريم كعبه را بيت عتيق معرفي كرد. يقيناً بيت عتيق درس آزادي و آزادگي مي‌دهد و امر به طواف بر بيت عتيق هم براي آزادي طائفين خواهد بود (و ليطوفوا بالبيت العتيق . پس هدف حج آزادي انسان‌هاست و حاجي واقعي يعني آزاد، چون بيت عتيق آزاده پرور است و آزاده عزيز است 7ـ حريّت و آزادي منشأ عزّت است از اين‌رو قرآن كريم انسان‌ها را دعوت به آزادي مي‌كند و اين رهائي از قيد اسارت و آزادي از رهن طبيعت را كار دشواري مي‌داند (فَلا اقْتَحَم‌َ العَقَبَة و ما ادراك ما العَقَبَة‌ُ فَك‌ُّ رَقَبة‌ٍ).چرا خودتان را به رنج و زحمت نمي‌اندازيد تا گردنه كوه‌هاي طبيعت نفساني را طي كنيد. صراط مستقيمي كه با طي آن انسان به بهشت مي‌رود يك راه صاف و بي خطر مثل اتوبان نيست بلكه اقتحام عقبه است طي گردنه و تحمل سختي‌هاست براساس كلمات نوراني رسول خدا (ع) (حُفّت الجنة‌ُ بالمكاره و حُفّت النار بالشهوات آن راه صاف و بي خطر راه جهنم است نه بهشت راه بهشت اقتحام عقبه است و آن فك رقبه است مهمترين آزادي آزادي انسان است از چنگال نفس قرآن كريم فرمود: چرا اقتحام عقبه نمي‌كنيد، هميشه دنبال راحتي هستيد.پس اگر حسين بن علي (ع) مظهر عزّت واقعي است به جهت آن است كه عينيّت حرّيت و آزادي است و به انسانيّت مي‌آموزد تا آزاد نباشد عزيز نخواهد بود و اصلي‌ترين آزادي انسان آزادي از قيد طبيعت و خواهش‌هاي نفساني است كسي كه از نفس رهيده زير بار ظلم هيچ ظالمي نمي‌رود اما كسي كه اسير نفس و رهين اعمال و گرفتار اميال است به راحتي تن به ظلم و ستم فرعون‌هاي عصر خود مي‌دهد.بنابراين اگر كسي خواست پيرو حسين بن علي (ع) باشد و از عزّت حسيني (ع) كه همان عزّت واقعي انسان است برخوردار باشد اولين مرحله اين مسير مبارزه با نفس و جهاد اكبر و تهذيب اخلاق است و در يك كلام تقوا است و از باب «ختامه مسك‌ٌ» اين مقاله را با كلامي نوراني از آن حضرت به پايان مي‌بريم اوصيكم بتقوي الله فان الله قد ضمن لمن اءتّقاه ان يحوله عمّا يكره الي ما يُحب و يرزقه من حيث لا يحتسب

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».